زندگينامه مشاهير ايران و جهان جلد 3

مشخصات كتاب

سرشناسه : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1390

عنوان و نام پديدآور : زندگينامه مشاهير ايران و جهان/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان.

مشخصات نشر ديجيتالي: اصفهان: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان - 1390.

مشخصات ظاهري : [9018] ص.: مصور.

يادداشت : عنوان روي جلد: زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

يادداشت : كتابنامه: ص. [9018].

عنوان روي جلد : زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

موضوع : سرگذشتنامه -- مجموعه ها

رده بندي كنگره : CT203 /ف28 و67 1385

رده بندي ديويي : 920/02

الهيات و معارف اسلامي

ابراهيمي، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسي ابراهيمي در سال 1324 ، در قزوين به دنيا آمد. در سال 1345 وارد حوزه علميه قزوين شد و نزد اساتيد اين حوزه كسب فيض كرد. پس از آن بر اثر فشار حكومت پهلوي به قم مهاجرت كرد و علوم ديني را در اين خطه دنبال نمود. حاج سيد موسي ابراهيمي در سال 1356 شروع به تدريس نهج البلاغه براي جوانان و نوجوانان و بانوان و طلاب علوم ديني كرد. و پس از آن در سال 1366 در حوزه علميه صالحيه و شيخ الاسلام و امام صادق ، در سطوح مختلف براي طلاب جوان تدريس داشته است. حجه الاسلام ابراهيمي دركنار تدريس و سمت هاي متعدد اداري ، مجموعه بزرگي به نام احاديثي كه از پيامبر بزرگوار اسلام ، از طريق محدثين و مورخين و علما شيعه نقل شده را مورد تحقيق قرار داده است.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : سيدموسي ابراهيمي فرزند سيد قدير . در يك

خانواده مذهبي ديده به جهان گشود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد موسي ابراهيمي پس از دوران كودكي و اتمام دروس ابتدايي ، در سال 1345 وارد حوزه علميه قزوين شد و نزد اساتيد اين حوزه تلمذ نمود. پس از آن بر اثر فشار حكومت پهلوي به قم مهاجرت نمود و علوم ديني را در اين خطه دنبال نمود.

استادان و مربيان : سيد موسي ابراهيمي دروس مقدماتي را از محضر علما اعلام شيخ ابراهيم اميري ، آيت الله سيدجليل زرآبادي و آيت الله شيخ حسن شالي فراگرفت. سپس دروس مكاسب و رسائل و كفايه را نزد آيت الله شيخ محمد مظفري ، آيت الله حاج شيخ هادي باريك بين و حاج شيخ محمد اويسي كسب فيض نمود. وي مقداري دروس خارج عروه را در قزوين از محضر آيت الله مظفري ، و دروس خارج خمس و ولايت فقيه را نزد آيت الله منتظري و بعضاً از روي نوارهاي اين استاد فراگرفت.

وقايع ميانسالي : سيد موسي ابراهيمي در جريان مبارزات سياسي مردم ايران بر ضد حكومت پهلوي ، حضوري فعال داشته و به همين دليل تحت تعقيب قرار گرفت و ناچار به شهر قم هجرت نمود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد موسي ابراهيمي از سل 1354 سرپرست مدرسه علميه صالحيه و بعد سرپرستي مدرسه علميه شيخ الاسلام را عهده دار بود. از سال 1359 تا 1362 در سپاه پاسداران قزوين به عنوان مسئول روابط عمومي و مسئول آموزش انجام وظيفه نموده است. پس از آن در سال 1368 مديريت حوزه علميه امام صادق , و سال 1369 مديريت حوزه علميه كوثر ويژه خواهران را نيز

عهده دار گرديد.

فعاليتهاي آموزشي : سيد موسي ابراهيمي در سال 1356 تدريس نهج البلاغه را براي جوانان و نوجوانان و بانوان و طلاب علوم ديني شروع نمود و در مقاطع مختلف به تدريس پرداخت. او همچنين در سال 1366 در حوزه علميه صالحيه و شيخ الاسلام و امام صادق ، در سطوح مختلف براي طلاب جوان تدريس داشته است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد موسي ابراهيمي دركنار تدريس ، به نوشتن و تحقيق مجموعه بزرگي به نام احاديثي كه از پيامبر بزرگوار اسلام ، از طريق محدثين و مورخين و علما شيعه نقل شده ، به شكل موضوع جمع آوري نموده است. وي همچنين در سطح شهر قزوين در مساجد مختلف ، اقامه نماز جماعت داشته اند. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 احاديثي كه از پيامبر بزرگوار اسلام از طريق محدثين و مورخين و علما شيعه نقل شده

ويژگي اثر : اين مجموعه تحقيقي تابه حال به 9 جلد رسيده است

منابع زندگينامه :

فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص13

احمدي ميانجي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حضرت آية ا... حاج شيخ علي احمدي ميانجي در چهار محرم 1345 قمري (1304 شمسي) در روستاي پورسخلو ميانه به دينا آمد و در سال 1358 قمري براي تحصيل علوم اسلامي به ميانه رفت و تا آخر شرح لمعه را نزد اساتيد آن شهر آموخت سپس براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم منتقل و سطوح را نزد مرحوم آية ا... حاج سيد حسين قاضي و مرحوم آية ا... علامه طباطبائي آموخت و سپس خارج فقه و اصول را از محاضر آيات عظام بروجردي و داماد گلپايگاني استفاضه نمود.

ايشان هم اكنون از اساتيد بزرگ حوزه علميه قم هستند. كتاب"الاسير في اسلام"تاليف علي احمدي ميانجي ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : علي احمدي ميانجيدوران كودكي و نوجواني را در چنين محيط خانوادگي، كه سرشار از تلاش و كوشش، صفا و صميميت و عبوديت و معنويت بود، سپري كرد و در دامن مادري از سلاله رسول اكرم (ص) كاملاً تربيت اسلامي يافت.

خاطرات كودكي : علي احمدي ميانجي، مرحوم حضرت آيت اللّه آقا ميرزا ابومحمد حجتي، يكي از دوستان صميمي و قديمي پدر و از شاگردان حضرت آيت اللّه العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در قم به شمار مي رفت كه به تازگي از آن شهر به ميانه بازگشته و به جاي مرحوم پدرش آيت اللّه آقا ميرزا محمد حجتي، رهبري مذهبي مردم ميانه را بر عهده گرفته بود.(3) او با مشورت و هدايت آيت اللّه حائري، تصميم داشت، حوزه علميه ميانه را كه از مدت ها پيش به تعطيلي گراييده بود، دوباره فعال كند. لذا ورود اين طلبه جوان و پرشور، به عملي كردن تصميم وي سرعت و عينيت بيشتر بخشيد و آيت اللّه احمدي اولين شاگرد حوزه درسي ايشان شد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي احمدي ميانجي آموزش كتاب هاي «نصاب الصبيان»، «گلستان سعدي»، «منشأت امير نظام»، «ابواب الجنان»، «تاريخ نادر» و مقدمات عربي را نزد پدر گذرانيده و با پشتكار خود توانست حدود دويست بيت از «نصاب» را حفظ كند و تا حدودي به زبان فارسي مسلط

شود. سال 1358 ه . ق (بهار 1318) در سن دوازده سالگي، پدر او را به شهر ميانه آورد و فرزندش را به دست عالمي فداكار و دلسوز سپرد تا به صورتي كه خود مصلحت مي داند، تعليم و تربيت كند. آيت اللّه احمدي ميانجي نخست آموزش نحو را به تنهايي پيش استاد آغاز كرد. بدين جهت او روزها و گاه شب ها در منزل استاد به سر مي برد. بعدها نيز چند نفر ديگر به شاگردان استاد، اضافه شدند و بدين ترتيب عملاً قسمتي از منزل آيت اللّه حجتي براي تعليم و تربيت طلاب اختصاص يافت.استاد با مشاهده تلاش و استعداد و علاقه و خلوص اولين شاگردش، حتي بيش از فرزندان خود زمينه هاي رشد و شكوفايي او را فراهم آورد. بنا به نوشته آيت اللّه احمدي، استاد هر روز مقداري تلاوت قرآن توصيه مي كرد. بعد چند حديث ياد مي داد و سپس درس روز گذشته را مي پرسيد. اگر او خوب آموخته بود، آن گاه درس جديد را شروع مي كرد.او علاوه بر كتب علم نحو، كتاب حاشيه در منطق، معالم در اصول، مطول در معاني و بيان و بخش هاي عمده شرح لمعه و قوانين الاصول را هم در خدمت آيت اللّه آقا ميرزا ابومحمد حجتي فرا گرفت. سپس قسمت باقيمانده از كتاب شرح لمعه و قوانين را نيز در محضر حضرت آيت اللّه حاج شيخ لطفعلي زنوزي كه به تازگي به ميانه وارد شده بود و حجة الاسلام و المسلمين حاج ميرزا مهدي جديدي آموخت. در مجموع، تحصيلات و توقف وي در اين شهرستان، حدود پنج يا شش سال طول كشيد. وي در تعليم و تربيت طلاب و اداره

حوزه ميانه، با مسؤولين آن همكاري مي كرد. آيت اللّه احمدي، درمدت كوتاهي كه در حوزه تبريز بود، از محضر اساتيد بزرگ از جمله آيت اللّه ميرزا رضي زنوزي كسب فيض نمود؛ اما بنا به دلايلي در همان سال به ميانه برگشت و از آنجا به سوي شهر مقدس قم روانه شد. آيت اللّه احمدي چون وارد شهر مقدس قم شد، نخست به زيارت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه (س) بار يافت. بعد در يكي از حجره هاي مدرسه دارالشفاء ساكن شد. او در اين شهر، سطوح عالي را نزد مرحوم آيت اللّه سيد حسين قاضي آموخت.(6) و بخش ديگري از آن را هم در محضر حضرت علامه طباطبايي (صاحب تفسير الميزان) كه به تازگي از تبريز به قم مشرف شده بود، فرا گرفت.آيت اللّه احمدي پس از اتمام سطوح عالي فقه و اصول، درس خارج اصول را در خدمت مرحوم آيت اللّه آقا ميرزا احمد كافي الملك ياد گرفت.(7) همزمان با اين درس، دروس خارج فقه را در ابواب مختلف، از محضر بزرگاني چون: بروجردي، گلپايگاني، محقق داماد(8) و علامه طباطبايي (ره) بهره مي جست و حتي در درس خصوصي مرحوم محقق داماد و علامه طباطبايي نيز شركت مي كرد. البته با مرحوم علامه طباطبايي انس بيشتري داشت و به طور خصوصي در زمينه فقه، اصول و اخلاق بهره ها برد.

خاطرات و وقايع تحصيل : علي احمدي ميانجي در كنار تحصيل، با همكاري و همفكري تني چند از دوستان فاضل خود، همچون آيات: سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، سيد مهدي روحاني و سيد ابوالفضل ميرمحمدي، اقدام به برگزاري بحث تفسير هفتگي كردند و پس از ايشان نيز آيات ديگري

مثل: آقا موسي زنجاني، احمد آذري قمي، احمد پاياني، موسوي زنجاني و... به جمع آنان پيوستند. اين محفل علمي، به طور مرتب در هر هفته برگزار مي شد. اعضاي جلسه هر كدام به تفاسير مختلف مراجعه مي كردند و پيرامون آيات مباحث مفيدي را مطرح مي نمودند كه اغلب ظريف و دقيق و پربار بود. چنان كه اين اواخر آيت اللّه احمدي تأسف مي خورد كه چرا مذاكرات اين جلسات از اول يادداشت و ضبط نشد و مي فرمود:به خصوص آقاي سيد مهدي روحاني، پيرامون هر آيه اي از قران، يك برداشت و حرف جديدي داشت.گاهي بحث و گفتگو در ميان اعضا به قدري طولاني مي شد و آقايان مباني همديگر را مورد مناقشه و نقض قرار مي دادند كه در نهايت جمع بندي بحث ها را مشكل مي كرد. اگر چه برخي اعضاي اين محفل قرآني با گذشت زمان و به علت مسافرت به مناطق مختلف يا مسئوليت هاي اجرايي در تمام جلسات حضور نمي يافتند و شخصيت هاي ديگري مي آمدند، با اين حال اعضاي اصلي و بنيانگذار آن، از جمله آيت اللّه احمدي، همچنان با حضور قوي و فعال خود مانع از تعطيلي آن مي شدند. اين محفل تفسيري تا همين اواخر نيز ادامه يافت و نزديك به نيم قرن به فعاليت خود ادامه داد. از آيت اللّه احمدي، يادداشت هايي از اين جلسات به جاي مانده است.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : علي احمدي ميانجي در تعليم و تربيت طلاب و اداره حوزه ميانه، با مسؤولين آن همكاري مي كرد

استادان و مربيان : از استادان علي احمدي ميانجي مي توان به اساتيد زير اشاره كرد: آيت الله حاج شيخ لطفعلي زنوزي هدايت آيت الله حائري مرحوم آية ا... حاج سيد حسين قاضي

ناييني ايرواني كاشف الغطا آيت الله ميرزا رضي زنوزي حضرت علامه طباطبايي آيت الله آقا ميرزا احمد كافي الملك بروجردي گلپايگاني محقق داماد

هم دوره اي ها و همكاران : علي احمدي ميانجي و با آيات عظام: ميلاني، خويي و مرعشي نجفي، سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، سيد مهدي روحاني و سيد ابوالفضل ميرمحمدي، آقا موسي زنجاني، احمد آذري قمي، احمد پاياني، موسوي زنجاني نيز هم بحث و هم درس شد.

وقايع ميانسالي : علي احمدي ميانجي با توجه به شصت سال تجربه علمي و عملي در حوزه علميه قم، به نقاط ضعف و قوت و جنبه هاي افراط و تفريط در بعد اخلاق و عرفان آشنايي كامل داشت. لذا توصيه هايي كه در اين رابطه به طلاب و فضلاي جوان مي كرد، نشأت گرفته از همين تجارب شصت ساله ايشان بود. از اين رو، آيت اللّه احمدي هنگامي كه مي ديد بعضي طلاب جوان و مقدمات خوان، خيلي زود و بدون فراهم ساختن زمينه لازم، وارد برخي مسائل عميق اخلاقي و عرفاني مي شوند و به قول معروف، مي خواستند ره صد ساله را يك روزه طي كنند و در مدتي كوتاه همانند حضرت امام خميني (ره) و آيت اللّه بهاء الديني و يا آيت اللّه بهجت گردند، سخت نگران مي شد و تأسف مي خورد و با تذكرات و توصيه هاي كارشناسانه و دقيق خود، در صدد اصلاح چنين افرادي بر مي آمد. لذا چنانچه اين قبيل طلاب جوان به حضور ايشان مي رسيدند و با يك دنيا توقع از ايشان مي خواستند تا آنها را ارشاد و نصيحت بكند و ذكري و وردي بر ايشان بياموزد، آيت اللّه احمدي همچون پدري مهربان و طبيبي حاذق اينان را به اشتباه

و بيراهگي خود آگاه مي ساخت و با توصيه هايي به ظاهر ساده، اما در واقع دقيق و ظريف به رعايت اين امور سفارش مي كرد:1 - سعي كنيد واجبات خود را خوب انجام دهيد؛ 2 - از محرّمات دوري كنيد و خود را به گناه آلوده نسازيد؛ 3 - از خوراك خود كم نگذاريد، به قدر لازم و كافي غذا بخوريد؛ 4 - خوابتان هم به قدر كافي باشد؛ 5 - خوب درس بخوانيد و بعد درس هايتان را خوب بحث كنيد؛ 6 - در مرحله آخر اگر وقت اضافي آورديد، مي توانيد به برخي از مستحبات هم بپردازيد.

زمان و علت فوت : علي احمدي ميانجي پس از هفتاد و سه سال زندگي توأم با تلاش، تحقيق و پژوهش، بامداد روز دوشنبه، بيست و يكم شهريور 1379 چشم از جهان فرو بست و روح بلندش به سوي معبود متعال پرواز كرد. پيكر اين فقيه خستگي ناپذير، با حضور مراجع معظّم تقليد، علماي اعلام، طلاب و فضلا و انبوهي از مردم قم، ميانه، تهران و... از مسجد امامِ قم به حرم حضرت معصومه (س) تشييع شد و با تجليل فراوان، در جوار كريمه اهل بيت (ع) جنب مرقد علامه طباطبايي و شهيد مرتضي مطهري به خاك سپرده شد.

فعاليتهاي آموزشي : علي احمدي ميانجي از همان دوران طلبگي ضمن تحصيل، به تدريس نيز اهتمام داشت و درس هاي پيشين را به طلاب و فضلاي پايين تر از خود مي آموخت. آيت اللّه احمدي در حوزه علميه قم جزو اساتيد شناخته شده در سطوح عالي به شمار مي رفت. به فقه و بخصوص به كتاب ارزشمند مكاسب شيخ انصاري، عنايت و علاقه خاصي داشت و هر سال آن را

براي عده اي تدريس مي نمود. او در امر آموزش طلاب، با شهيد آيت اللّه قدّوسي در مدرسه حقّاني همكاري داشت و از اساتيد سرشناس اين مركز علمي و انقلابي محسوب مي شد.علاوه، درس اخلاق ايشان نيز در سطح حوزه علاقمندان زيادي داشت. لذا از مدارس مختلف، مانند مدرسه شهيدين، مدرسه معصوميه و مدرسه كرماني ها، دعوت مي شد و براي طلاب و فضلا در سطح هاي گوناگون درس اخلاق، كه با جذابيت ويژه اي توأم بود، ارائه مي داد. او كه يك عمر فقه را با اخلاق به هم آميخته بود، تبلور عيني يك «فقيه اخلاقي» بود.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عمده خدمات فرهنگي - اجتماعي مرحوم علي احمدي ميانجي در دو شهر ميانه و قم بوده است:الف) ميانه:در اواسط دهه سي كه نهضت «مدارس ملي» با ابتكار شخصيت هاي روحاني مانند آيت اللّه شهيد دكتر بهشتي و امام موسي صدر در شهر قم آغاز شد، آن دو بزرگوار در اين شهر اقدام به تأسيس مدارسي به نام هاي «مدرسه ملي صدر» و «دين و دانش» كردند. در شهر ميانه نيز آيت اللّه احمدي، با پيروي از اين دو شهيد، اوايل دهه چهل، با همكاري چند تن از افراد نيكوكار «مدرسه رضوي» را راه اندازي كرد. اين مركز آموزشي، در تربيت ديني و مذهبي كودكان و نوجوانان ميانه بسيار مؤثر بود.در سال 1348 آيت اللّه احمدي در يك اقدام ديگر، مركز فرهنگي - مذهبي مهمي را تحت عنوان «انجمن دين و دانش» بنا نهاد كه در آن مقطع در رشد و تعالي فكري، عقيدتي و اخلاقي جوانانِ دبيرستاني و دانشگاهي نقش اساسي و تاريخي داشت به طوري كه

اغلب تربيت يافتگان اين مركز، به نيروهاي بالقوه انقلاب اسلامي تبديل شدند و هنگامي كه انقلاب در سال 1356 به مرحله بحراني خود رسيد، همه در خدمت آن قرار گرفتند و از جان خود براي پيشبرد نهضت اسلامي مايه گذاشتند.مؤسسه قاليبافي و صندوق قرض الحسنه مهديه، دو خدمت ديگري بود كه تقريباً همزمان با تأسيس انجمن دين و دانش، به همّت آيت اللّه احمدي و با همياري تني چند از معتمدين ميانه انجام پذيرفت.مؤسسه قاليبافي اگر چه بعد از چند سالي به علت مشكلات و موانعي به تعطيلي گراييد، امّا صندوق قرض الحسنه هنوز هم فعال است و بيش از 30 سال است كه بخشي از نيازهاي قشر محروم را آبرومندانه تأمين مي كند.ب) قم:صندوق ذخيره علوي، مؤسسه خيريه الزهراء (س) و جامعه ناصحين قم از جمله مراكز مهم و مؤثر در قم به شمار مي آيند كه آيت اللّه احمدي جزء مؤسسين پرتلاش آن بود. اهميت هر كدام در جهت رفع مشكل مادي و معنوي مردم و احياي امر به معروف و نهي از منكر در سطح شهرستان قم بر كسي پوشيده نيست.اشتياق آيت اللّه احمدي براي خدمت به مردم، بدان حد بودكه محل اقامه نماز جماعت ايشان (مسجد عبداللهي واقع در سه راه بازار قم)، به عنوان محلي جهت رفع نياز نيازمندان شناخته شده بود و در طول سال ها امامت ايشان در آن مسجد، گره از مشكل صدها انسان آبرومند و حاجتمند گشوده مي شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علي احمدي ميانجي سال 1341، كه قيام مراجع معظم تقليد به رهبري حضرت امام خميني بر ضد لايحه «انجمن هاي ايالتي ولايتي» آغاز شد، آيت اللّه

احمدي حضور متعهدانه خود را در اين نهضت بزرگ اسلامي به خوبي نشان داد. او در هر رخداد مهمي، در صورت لزوم، نخست به خدمت حاج آقا روح اللّه خميني و ساير مراجع معظم مي رسيد. بعد از كسب رهنمودهاي لازم عازم ميانه مي شد و پيام آنان را به روحانيت و مردم آن سامان مي رساند و با سازماندهي روحانيت و روشنگري مردم، در جهت آرمان هاي نهضت اسلامي گام هاي مؤثر و بلندي برداشت.آيت اللّه احمدي، روش خاص خود را داشت: سعي مي كرد به دور از احساسات و افراط كاري ها، بيشتر با منطق و استدلال قوي، منشأ اختلاف ميان روحانيت و رژيم شاه را براي مردم بازگو كند و آنها را از ماهيت ضد اسلامي رژيم آگاه سازد. به همين علت جلسات سخنراني ايشان، در مراحل حساس و سرنوشت ساز آن دوران بسيار سودمند و پربار جلوه مي نمود.عيد نوروز و خرداد سال 1342، كه به فرمان حضرت امام خميني، در سرتاسر كشور عزاي عموي اعلام شد و روحانيت مأموريت يافت، مردم را در اين ايام روشنگري كرده به افشاي جنايت هاي رژيم بپردازد، آيت اللّه احمدي نيز به منظور اجراي امر مقتداي خود، وارد شهرستان ميانه شد و با ايجاد همانگي بين روحانيت آنجا، در مجالس و محافل متعدد به وجه مقتضي به ايفاي نقش پرداخت. ين عالم فداكار پس از استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، با درك موقعيت حساس زماني، تمام وقت خود را وقف انقلاب، اسلام، رهبري و مردم كرد و با حضور خستگي ناپذير خود در عرصه هاي مختلف، به دفاع از حريم نهضت برخاست.

همفكران فرد : با توجه به نگرش پوياي علي احمدي ميانجي در فقه

و ساير مسائل اسلامي، حضرت آيت اللّه خامنه اي، رهبر معظم انقلاب، طي حكمي ايشان را همراه با حضرات آيات سيد مهدي روحاني، شيخ محمد ابراهيم جنّاتي، سيد محمود هاشمي شاهرودي و... جهت بررسي موضوعات جديد و پاسخگويي به مسائل روز جهان اسلام منصوب كردند.

آرا و گرايشهاي خاص : نوع فعاليت هاي اجتماعي علي احمدي ميانجي به خوبي نشان مي دهد كه وي در طول زندگي، هميشه به فكر قشر محروم و مستضعف جامعه بود. كساني كه از نزديك با وي ارتباط و همكاري داشتند اين اخلاق پيامبرگونه، برايشان ملموس و عيان بود. با توجه به فضاي رايج در حوزه، كه اغلب فضلا و محققان را به تحقيق پيرامون فقه و اصول سوق مي دهد و بيشتر محققين در اين موضوعات تحقيق و تدريس مي كنند؛ اما آيت اللّه احمدي از نادر شخصيت هايي است كه هرگز تحت تأثير اين فضا قرار نگرفت و بر خلاف آن، نيروي تحقيقي خود را با ژرف نگري خاصي در موضوع اهم ديگر مثل آثار مكتوب و نامه هاي پيامبر متمركز ساخت؛ موضوع با ارزشي كه در طول چهارده قرن گذشته به ورطه فراموشي سپرده شده و چندان عميق بدان پرداخته نشده بود.كتاب ارزشمند «مكاتيب الرسول» كه بار نخست در سال 1339 شمسي به چاپ رسيد و تحقيق آن از سال 1328 آغاز شده بود كه در آن ايام، مؤلف تلاشگر حدود 23 سال سن داشت. تشخيص و انتخاب موضوع در آن سن، با توجه به فضاي آن روز حوزه، به خوبي حكايت گر استعداد و ژرف انديشي آيت اللّه احمدي است.آيت اللّه احمدي وظيفه اصلي طلاب جوان را تحصيل علوم اسلامي به نحو احسن مي دانست و

همواره اظهار مي داشت كه طلاب بايد خوب درس بخوانند و مباني اسلام و تشيّع را خوب بفهمند. تا بتوانند در برابر انواع و اقسام شبهات بااستدلال و برهان از حريم اسلام و تشيّع دفاع كنند.

جوائز و نشانها : كتاب"الاسير في اسلام"تاليف علي احمدي ميانجي ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

چگونگي عرضه آثار : او با اين بينش و تفكر وارد ميدان تحقيق و پژوهش شد و از آيات، احاديث و رواياتي كه تا ديروز تنها در ابعاد فردي استفاده مي شد، در ابعاد حكومتي از آنها بهره برداري كرد و كتابي را تحت عنوان «اطلاعات و امنيت در حكومت اسلامي» به رشته تأليف درآورد كه از اين نظر در نوع خود، كم نظير و بديع مي باشد. بر اساس همين بينش، ايشان به «احكام حكومتي» كه زير نظر ولايت ولي فقيه جامع الشرايط اداره شود، به جدّ اعتقاد داشت و از اين رو، حتي مقررات و قوانين معمولي را هم لازم الاجراء مي دانست؛ به طوري كه اظهار مي داشت: اگر كسي در نيمه شب مقررات راهنمايي و رانندگي را رعايت نكرد و پليس هم حضور نداشت، واجب است خود، جريمه خلافش را به صندوق حكومت واريز كند؛ در غير اين صورت ذمه اش مشغول خواهد شد.ايشان در باب اخذ وجوه شرعيه (خمس، زكات و...) نيز نظر خاصي داشت كه از همان نظريه حكومتي ايشان نشأت مي گرفت. او اخذ وجوه شرعي و مصرف آن را، ابتدائاً يكي از شئون اساسي ولي فقيه مي دانست. به همين سبب با اين كه ايشان مجتهد مسلم بودند؛ اما در اين

باب خود را ملزم كرده بودند تا از مقام معظم رهبري اجازه بگيرند. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 احاديث اهل البيت عن طرق اهل السنة

ويژگي اثر : اين كتاب ارزشمند اثر مشترك آيت اللّه احمدي و مرحوم آيت اللّه حاج سيد مهدي روحاني است. همان طوري كه از نام آن پيداست، در اين مجموعه، احاديث و روايات اهل بيت (ع) در موضوعات مختلف كه از طريق اهل سنت نقل شده و در كتاب هاي روايي و تاريخي معتبر آنان موجود است، گردآوري شده است و در نوع خود يك تحقيق بديع و ابتكاري به شمار مي آيد.اين مجموعه نفيس در ابواب و موضوعات گوناگون مانند: تفسير، عقايد، فضايل، تاريخ اهل بيت (ع) و تاريخ صحابه پيامبر و... به بحث پرداخته است و البته غالب مباحث آن در موضوعات فقهي و احكام عملي است. تعداد كتاب ها و منابعي كه اين احاديث و روايات از آنها جمع آوري شده، نزديك به دويست عنوان واثر معتبر مي باشد. جلد اول اين اثر، بيست جلدي در سال 1379 ش، زيور طبع پوشيد و به موضوع طهارت و جنائز مي پردازد. مجلدات بعدي را نيز مؤسسه نشر اسلامي به تدريج چاپ و منتشر خواهد كرد.

2 اصول مالكيت در سالام

ويژگي اثر : تاليف

3 الاسير في الاسلام

ويژگي اثر : اين كتاب در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب: «الاسير في اسلام»: يكي از مسائلي كه جامعه بشري گاه بدان دچار مي شده و خواهد شد جنگ و يكي از مسائل اجتناب ناپذير هر جنگ اسارت است، هر يك از اديان الهي

و يا مرام و مسلك بشري در اين مورد قوانين و مقرارتي دارد، ليكن دين مقدس اسلام مانند ساير موضوعات، در اين مورد نيز بهترين و جامعترين قوانين را آورده است. مؤلف محترم كتاب با تتبع ژرف و تحقيق عميق اين مساله را از نظر اسلام به طور دقيق بررسي نموده و احكام اسلام را در اين باره بازگو نموده و برتري آن را به اثبات رسانده است. كتاب مقدمه اي نسبتاً طولاني و بسيار پربار درباره چگونگي جنگ و اسارتهايي كه در طول جنگ هاي صليبي، مغول، و تاتار، جنگ جهاني دوم و ... رخ داده و جنايتهايي كه به اسيران روا داشته اند، دارد؛ متن كتاب سه بخش است 10_ علل بروز جنگ ها و نتايج و آثار آن، 2_ توضيح و تشريح اسير گرفتن از كفار و شورشيان (بغات)، 3_ تبيين و ترسيم حقوق در اسلام. مولف محقق كتاب، موضوع اسارات را، هم از ديدگاه فقهي شيعه و سني بررسي نموده و هم از نظر گاه تاريخي، و با تتبع گسترده، سيره رسول خدا(ص) و امير المومنين (ع) با سايران را ترسيم نموده است. مقايسه قوانين اسارت و اسير در اسلام با ديگر قوانين بشري دنيا، و اثبات جامعيت و برتري آن عصر فضا از ديگر ويژگيهاي كتاب است

4 التبرك

ويژگي اثر : در سال هاي پيش از انقلاب با توجه به شبهاتي كه ايادي وهابيت در جامعه اسلامي و اذهان مسلمانان ايجاد مي كردند و هر روز دامنه آن در سطح عميقي گسترش مي يافت، آيت اللّه احمدي با درك ضرورت موضوع به نگارش اين اثر مفيد پرداخت و بدين ترتيب به مقابله با اين تهاجم فرهنگي

برخاست. او دراين اثر گرانسنگ، اولاً در مقدمه كتاب، بيشتر اختلاف موجود در ميان فرق اسلامي را غير واقعي و نتيجه سوء تفاهم ها و دسيسه هاي دشمنان قلمداد مي كند. سپس در فصل اول، موضوع تبرك را در موارد متعدد، از ديدگاه احاديث پيامبر و تاريخ و سيره صحابه مورد بررسي و موشكافي قرار مي دهد. در فصل دوم نيز به همان شيوه، موضوع بوسيدن را بررسي مي كند. استناد او به روايات و شواهد تاريخي به صورتي است كه هيچ يك از فرق اسلامي قادر بر انكار و ايجاد شبهه در آن نيستند.اين كتاب در سال 1356 ش به زيور چاپ مزين گرديد و هم اكنون نيز از طريق حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت تنظيم و تدوين يافته به صورت مطلوبي چاپ شده و در دست علاقمندان قرار گرفته است.

5 السجود علي الارض

ويژگي اثر : در اين اثر نفيس كه شامل بحث هاي قرآني، حديثي، فقهي، اصولي و تاريخي پيرامون موضوع «سجده» مي باشد، مؤلف، قدرت اجتهادي و فقاهتي خويش را به روشني به اثبات مي رساند. وي در اين كتاب ابتدا، سير تاريخي سجده را به چهار دوره متفاوت تقسيم مي كند. سپس هر كدام آنها را همراه با اقوال، آرا و اجتهادات صحابه، تابعين و تابعين آنان، مورد بحث و بررسي قرار مي دهد و در بخش آخر، بحث مبسوطي را درباره فضيلت سجده بر تربت امام حسين (ع) با استناد به احاديث مطرح مي نمايد.اولين چاپ اين كتاب، پيش از انقلاب از سوي مؤسسه در راه حق در چند نوبت و در هر بار با تيراژ پنج هزار به چاپ رسيد. بعد از آن نيز يك

بار در بيروت چاپ شد. همچنين به طور متفرقه از طريق ناشران مختلف به چاپ رسيد كه نام و مشخصات ناشر در آن منعكس نشده است.

6 حاشيه و تعليقه بر كتاب «معادن الحكمه»

ويژگي اثر : حاشيه و تعليقه بر كتاب هاي «معادن الحكمه» مرحوم فيض كاشاني و «شيعه در اسلام» مرحوم علامه طباطبايي، از ديگر آثار به چاپ رسيده آيت اللّه احمدي به شمار مي آيد كه اثر اول را مؤسسه نشر اسلامي در سال 1365 به چاپ رساند و يك سال بعد نيز تجديد چاپ شد و اثر دوم هم تا كنون از طريق مراكز انتشارات مختلف در چند نوبت به چاپ رسيده است.اضافه بر آثار ياد شده، از اين عالم فرزانه مقالات و دست نوشته هاي متنوعي هم در موضوعات مختلف به يادگار مانده است.

7 حاشيه و تعليقه بر كتاب شيعه در اسلام

ويژگي اثر : حاشيه و تعليقه بر كتاب هاي «معادن الحكمه» مرحوم فيض كاشاني و «شيعه در اسلام» مرحوم علامه طباطبايي، از ديگر آثار به چاپ رسيده آيت اللّه احمدي به شمار مي آيد كه اثر اول را مؤسسه نشر اسلامي در سال 1365 به چاپ رساند و يك سال بعد نيز تجديد چاپ شد و اثر دوم هم تا كنون از طريق مراكز انتشارات مختلف در چند نوبت به چاپ رسيده است.اضافه بر آثار ياد شده، از اين عالم فرزانه مقالات و دست نوشته هاي متنوعي هم در موضوعات مختلف به يادگار مانده است.

8 لزوم وزارت اطلاعات در حكومت اسلامي

ويژگي اثر : در اين كتاب، مؤلف فرزانه نخست با استناد به ادله عقلي و نقلي به ضرورت وجود تشكيلات اطلاعاتي در حكومت اسلامي

مي پردازد و بحث مبسوطي در اين زمينه ارائه مي دهد. سپس مباحث متنوعي را نيز در موضوعات مختلف؛ از جمله: معناي نصيحت، بحث عريف و نقيب، معناي تجسس و سوء ظن و موارد جواز اين دو و وجوب حسن ظن را از ديدگاه قرآن و احاديث مطرح مي سازد.چاپ اول اين كتاب را دفتر نشر برگزيده در قم، در سال 1374 به چاپ رسانده است.

9 مالكيت خصوصي

ويژگي اثر : در اوايل انقلاب، از سوي برخي گروهك ها شبهاتي در جامعه ترويج و القا مي شد مبني بر اين كه: در اسلام مالكيت خصوصي وجود ندارد و اگر هم باشد، بسيار محدود است؛ يا در اسلام سرمايه و ثروت جايگاهي ندارد و اجاره يك نوع استثمار و بهره كشي از ضعيفان است و... . آيت اللّه احمدي جهت پاسخ به اين شبهات، سلسله مباحثي را پيراموي مالكيت خصوصي در رمضان سال 1359، در انجمن دين و دانش ميانه آغاز مي كند و با استفاده از آيات و روايات در صدد رفع شبهه برمي آيد و نظر اسلام را در اين خصوص روشن مي سازد. يادداشت هاي اين مباحث، با تصحيح و اضافاتي به صورت كتاب مذكور، در پاييز سال 1361 از سوي مؤسسه نشر اسلامي به چاپ رسيد و تا كنون چندين نوبت تجديد چاپ شده است.

10 مكاتيب الامام الرضا(ع)

ويژگي اثر : تاليف

11 مكاتيب الرسول

ويژگي اثر : كتاب ارزشمند «مكاتيب الرسول» كه بار نخست در سال 1339 شمسي به چاپ رسيد و تحقيق آن از سال 1328 آغاز شده بود كه در آن ايام، مؤلف تلاشگر حدود 23 سال سن داشت. تشخيص و انتخاب موضوع در آن سن، با توجه به

فضاي آن روز حوزه، به خوبي حكايت گر استعداد و ژرف انديشي آيت اللّه احمدي است.: اين كتاب نفيس در پانزده فصل مهم، تنظيم و تدوين يافته است كه در آن موضوعاتي از قبيل نامه هاي پيامبر به پادشاهان، كارگزاران و رهبران ساير اديان، قراردادهاي آن حضرت، نوشته هاي پيامبر در نزد امامان معصوم (ع) ، مكتوبات آن حضرت در موضوعات متفرق، مكتوبات منسوب به آن حضرت، كاتبان وحي، ويژگي هاي آنها از حيث فصاحت و بلاغت، غرائب موجود در آنها، چگونگي آغاز و انجام آنها و ساير موضوعات تحقيقي و علمي مفيد كه به مناسبت هايي در لابه لاي فصول مطرح شده است.استفاده از منابع و مآخذ مهم اهل سنت از حيث كمي و كيفي از امتيازات بارز اين اثر كم نظير مي باشد.اين كتاب به جهت اهميت ويژه اي كه دارد، بي درنگ مورد استقبال كم نظير انديشمندان اسلامي و غيراسلامي قرار گرفت و تا كنون چندين بار با مجلدات و اندازه هاي مختلف در بيروت، تهران و قم به چاپ رسيده است. اولين چاپ آن در سال 1339، با همكاري حجج الاسلام و المسلمين: محمد مهدي حجتي و ميرزا قدرت اسكندري از طريق چاپخانه علميه قم انجام پذيرفت و آخرين آن را كه همراه با تصحيح، تنقيح و اضافات مؤلف بود، در سال 1377 ش، انتشارات دارالحديث در چهار جلد با كيفيت مطلوب چاپ كرد و در اختيار علاقمندان قرار داد.

12 مواقف الشيعه

ويژگي اثر : اين كتاب، شامل نزديك به يك هزار مناظره و احتجاج از صحابه پيامبر (ص) ، اصحاب امامان معصوم (ع) ، راويان، محدثان، عالمان و شخصيت هاي بزرگ شيعه در طول تاريخ مي باشد و از منابع معتبر شيعه

و اهل سنت جمع آوري شده و در سه مجلد، تدوين يافته است. مؤلف فرزانه در مقدمه اين كتاب، ضمن توضيح درباره جدال و اقسام آن، انگيزه نگارش خود را به طور اجمال اين چنين بيان مي دارد:«هر كس در محتواي مناظرات اين كتاب دقت و تأمل كند، به وضوح قدرت تفكر، رشد عقلي و دقت نظر علماي شيعه را مشاهده مي كند و اهتمام آنان را به امور ديني به خوبي درمي يابد و برايش روشن مي شود كه دانشمندان شيعي در طول تاريخ، اهل منطق و برهان بوده و هرگز به نيرنگ پناه نبرده اند. علاوه بر مباني خود، به كتب و عقايد مخالفان خويش آگاهي كامل داشتند و در بحث و مناظره جانب انصاف و متانت را كاملاً مراعات مي كردند و همه اين امتيازات را هم از اهل بيت (ع) گرفته اند. نيز مي فهمد، به خلاف شيعه، آنهايي كه با شيعه به مقابله و مخالفت برخاستند، هيچ يك اين مزايا را نداشتند، بلكه حتي فاقد آن بودند و...»اين كتاب اگر چه از ترتيب منطقي خاصي برخوردار نيست - به همين سبب بعضاً پراكندگي و تكرار در آن به چشم مي خورد و اميد است در چاپ هاي بعدي توسط ناشر برطرف گردد، اما از حيث محتوا در نوع خود كم نظير و بديع مي باشد. براي اولين بار سال 1375 ش توسط مؤسسه نشر اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم به زيور چاپ مزين شده ويك سال بعد نيز به عنوان كتاب سال اعلام گرديد.

ارباب قمي، ميرزامحمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا محمد ارباب قمي در سال 1273 ق، در بيت علم و فضل - در عين حال كشاورز - در شهر قم چشم به

جهان گشود.حاج ميرزا محمد ارباب، به سامراء و سپس نجف مهاجرت كردو ساليان بسيار در درسهاي آيات عظام، ميرزا حبيب رشيتي وآخوند ملا محمدكاظم خراساني حضور يافت، تا آنكه پس از تحصيل و تكميل علوم ديني، به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : پدر بزرگوارش، مرحوم محمد تقي بيك ارباب - معروف به جان بابا - از فاضلان و اديبان و شاعران قم به شمار مي رفت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : مرحوم ميرزا محمد ارباب قمي ، پس از پشت سر نهادن دوران نوجواني به تحصيل ادبيات همت گمارد و پس از آن به تهران رفت و نزد اساتيد هر فن از هنر علمي توشه اي و از هر خرمن خوشه اي برچيد تا مشار بالبنان گرديد. مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب، به همراه دوستان گرانقدرش مرحوم آيت اللّه حاج ملا آقا حسين قمي (م 1327 ق) و آيت اللّه مولي عبداللّه قمي به سامراء مهاجرت كردند و چندي در درسهاي آيت اللّه العظمي ميرزاي شيرازي شركت نمود. پس از آن به همراه ملا عبداللّه قمي به نجف كوچيد.و ساليان بسيار در درسهاي آيات عظام، ميرزاحبيب اللّه رشتي و آخوند ملا محمد كاظم خراساني حضور يافت، تا آنكه پس از تحصيل و تكميل علوم ديني، به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد و با اخذ اجازات متعدد روايي (از آيات عظام: محدث نوري و شريعت اصفهاني و حاج ميرزا حسين خليلي تهراني) و اجتهادي (از آخوند خراساني و ميرزا حبيب اللّه رشتي) به زادگاهش بازگشت.

استادان و مربيان : از استادان ميرزا محمد ارباب قمي مي توان به آيات عظام زير اشاره كرد:

ميرزاحبيب اللّه رشتي آخوند ملا محمد كاظم خراساني آيت اللّه العظمي ميرزاي شيخ عبدالرحيم نهاوندي ميرزا ابوالحسن جلوه آقا محمد رضا قمشه اي

هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي ميرزا محمد ارباب قمي مي توان به موارد زير اشاره كرد: مرحوم آيت اللّه حاج ملا آقا حسين قمي (م 1327 ق) آيت اللّه مولي عبداللّه قمي

همسر و فرزندان : از آن فقيه بزرگ ميرزا محمد ارباب قمي ، فرزنداني والامقام بر جاي مانده كه عبارتند از:مرحوم حجة الاسلام ميرزا محمد باقر رباني و ميرزا محسن اشراقي و در حال حاضر آقاي حاج آقا سعيد اشراقي از جمله فرزندان معظم له به شمارند. اما از همه معروفتر استاد سخن و خطيب شيرين شكّرشكن مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج ميرزا محمد تقي اشراقي است.

زمان و علت فوت : سرانجام آن فقيه بزرگ ميرزا محمد ارباب قمي، پس از عمري تلاش و كوشش در ترويج دين و بزرگداشت شعاير الهي، در سال 1341 ق در 68 سالگي چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست. در وفات ايشان، مردم و حوزه علميه قم يكپارچه عزادار شدند و به خصوص مرحوم آيت اللّه حايري، بسيار متأثر و نگران شده و در تسليت مرحوم اشراقي و برادران او فرمود:«نه تنها شما يتيم شديد، بلكه برادري هم از دست من رفته است.»مردم حق شناس قم، پيكر پاكش را پس از يك تشييع باشكوه، در قبرستان شيخان - در جوار مرقد ميرزاي قمي - به خاك سپردند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرحوم ميرزا محمد ارباب قمي ، پس از مراجعت به تدريس و تاليف و اقامه جماعت و موعظه و حلّ و فصل

دعاوي و رفع مخاصمات اشتغال داشت. وي در اين زمان رياستي عام و شهرتي تام پيدا كرد و آوازه فقاهت و فضيلت او به همه جا رسيد و مجلس درس و بحث او، يكي از پررونق ترين مجالس درسي حوزه بود. منبري داشت شيرين و متين و محضري بس نمكين، در نهي از منكر و منع اهل فجور قلبي قوي و قدمي راسخ داشت و در حفظ حدود شرعيه دقيقه اي فرو نگذاشت... جماعت علما در محضر وي، خود را كوچك مي شمردند و بزرگان دين و دنيا نام مباركش را به حرمت تمام مي بردند.

فعاليتهاي آموزشي : ميرزا محمد ارباب قمي، همه روز به تدريس فقه و حديث اشتغال داشت و از مجلس درس وي گروهي بسيار به مدارج عاليه نائل آمدند.

شاگردان : آن فقيه بزرگ، همه روز به تدريس فقه و حديث اشتغال داشت و از مجلس درس وي گروهي بسيار به مدارج عاليه نائل آمدند. برخي از آنان عبارتند از:1 - آيت اللّه حاج شيخ عباس محدث قمي (1294 - 1359 ق) نويسنده «سفينةالبحار» و «الكني و الالقاب»2 - آيت اللّه حاج ميرزا محمد فيض قمي (1293 - 1370 ق) نويسنده «كتاب الفيض» و «ذخيرةالعباد»3 - آيت اللّه حاج ميرزا محمد كبير قمي (1290 - 1369 ق) نويسنده «مطالع الشموس» در علم اصول 4 - آيت اللّه حاج شيخ حسن نويسي قمي (1291 - 1371 ق)5 - مرحوم حاج شيخ علي محمد باغ پنبه اي قمي6 - مرحوم حاج سيد علي اكبر برقعي قمي (1317 - 1407 ق) نويسنده «راهنماي دانشوران» و «كانون احساسات»7 - مرحوم حاج شيخ ابوالحسن فقيهي قمي 8 - مرحوم ميرزا محمد تقي اشراقي (1313 - 1368 ق) نويسنده

«تفسير سوره يوسف» و «تفسير سوره قلم»9 - حاج سيد محمد صادق طاهري 10 - حاج شيخ محمد صادق فقيهي قمي11 - حاج شيخ احمد فقيهي قمي12 - آقا ميرزا محمد باقر رباني - فرزند معظم له -13 - مرحوم آقا سيد ناصرالدين قمي

آرا و گرايشهاي خاص : ميرزا محمد ارباب قمي آن فقيه بزرگ داراي سجايا و صفاتي بود كه از ديگران، متمايزش ساخته بود. از جمله ويژگيهايش دستگيري از مستمندان و كمك به مردم بود. جود و احسان شيوه او بود.

چگونگي عرضه آثار : در سبب تأليف الاربعين الحسينيه كتاب، آورده اند:از مرحوم محدث نوري مي خواهند كه بحارالانوار را براي چاپ، مقابله و تصحيح نمايد و ايشان، اين كار را به مرحوم ميرزا محمد ارباب قمي حواله مي دهد. معظم له نيز مي پذيرد، اما در اثر انجام اين كار سنگين و طاقت فرسا، نور چشم خود را از دست مي دهد و كم ديد مي شود لذا نذر مي كند كه اگر خداوند او را شفا دهد كتاب اربعين را بنويسد. و خداوند متعال او را شفا داد و او هم اين كتاب را در سال 1328 ق نگاشت و در سال 1330 به چاپ رسيد.(13)مؤلف محترم، در آغاز سلسله سند خويش را به ائمه اطهار (ع) از طريق محدث نوري، و در حديث 40، از طريق آيات عظام: حاج ميرزا حسين خليلي تهراني، سيد محمد هندي نجفي، شيخ الشريعه اصفهاني و محدث نوري بازگو كرده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 الاربعين الحسينيه

ويژگي اثر : .اين كتاب، معروفترين نوشتار وي است. مؤلف، در اين كتاب شريف چهل حديث درباره امام حسين (ع) را شرح نموده و در آن از مطالب

بسيار در فنون حديث، تفسير، تاريخ، كلام، شعر عربي و فارسي، لغت و فقه سخن گفته است.(11)اين كتاب، آكنده از فوائد گوناگون و مطالب خواندني بوده و نوشته اي توسط نگارنده پيرامون آن به چاپ رسيده است.(12) مؤلف بزرگوار، بسياري از اشعار عربي و فارسي خود را در اين كتاب - به تناسب مقام - ذكر نموده و چيره دستي خود را در فنّ قصيده سرايي نشان داده است.

2 تصحيح و مقابله و چاپ كتاب اثبات الوصية مسعودي

3 تصحيح و مقابله و چاپ كتاب غيبت نعماني

4 تصحيح و مقابله و چاپ كتاب كنزالعرفان فاضل مقداد و منهاج النجاة فيض كاشاني

5 تصحيح و مقابله و طبع كتاب شريف «بحارالانوار»

6 حاشيه بر كتاب «جواهر الكلام»

7 حاشيه بر كتابهاي بسيار، مانند: اسفار

8 ديوان اشعار

ويژگي اثر : (مجموعه اي از اشعار عربي و فارسي، كه برخي از آنها بسيار معروف است و اگر گردآوري شود، ديواني بزرگ خواهد شد.)

9 رجوم الشياطين، در ردّ بر فرقه ضاله بابي و بهايي

10 شرح قصيده عينيه سيد حميري (لامّ عمرو باللوي مربع)

11 شرح كتاب «بيان» شهيد اول - دوره فقه

منابع زندگينامه :

سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

استاد ولي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين استاد ولي در سال 1331 ، در تهران متولد گرديد. با به پايان بردن تحصيلات مقدماتي ، وارد دوره ي متوسطه دبيرستان شد ، و در سال 1348 هم زمان با تحصيل در دوره ي متوسطه ، شب ها پس از نماز مغرب و عشاء به مسجد مرحوم حاج ملا محمد جعفر معروف به حوزه ي علميه ي حضرت آقاي شيخ احمد مجتهدي تهراني مي رفت

و به فراگيري علوم ادبي و ديني مي پرداخت ، او تا سطح لمعه را در آنجا فراگرفت. استاد ولي فراگيري علوم ديني را هم چنان پس از اين دوره ادامه داد و توانست در اين مدت محضر درس اساتيد بزرگي را درك نمايد. استادولي كار ترجمه و تصحيح را از سال 1354 نزد استاد غفاري آغاز نمود و در اين مدت آثار زيادي به چاپ رساند. تصحيح كتاب «الامالي» حسين استاد ولي ، در دوره دوم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : پدر حسين استاد ولي ، مرحوم عباسعلي ، معروف به آقاي شيخ عباس از كسبه ي متدين و اهل تهران بود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين استاد ولي با به پايان بردن تحصيلات مقدماتي ، وارد دوره ي متوسطه دبيرستان شد ، و در سال 1348 هم زمان با تحصيل در دوره ي متوسطه ، شب ها پس از نماز مغرب و عشاء به مسجد مرحوم حاج ملا محمد جعفر معروف به حوزه ي علميه ي حضرت آقاي شيخ احمد مجتهدي تهراني مي رفت و به فراگيري علوم ادبي و ديني مي پرداخت ، او تا سطح لمعه را در آنجا فراگرفت. استاد ولي فراگيري علوم ديني را هم چنان پس از اين دوره ادامه داد و توانست در اين مدت محضر درس اساتيد بزرگي را درك نمايد.

استادان و مربيان : حسين استاد ولي از سال 1348 تا سال 1354 در محضر درس شيخ احمد مجتهدي تهراني حاضر

گرديد. در سال 1354 در اثر علاقه ي وافر به علم حديث ( با توسل به ذيل عنايت شيخ صدوق ) محضر درس ميرزا علي اكبر غفاري را درك نمود. و در فاصله ي سال هاي 48 تا 57 همزمان با تحصيل در مدرسه ي آقا ، در محضر درس حاج سيدهاشم حسيني حاضر گرديد. استاد ولي همچنين در سال 1362 به حوزه ي درس آيت الله حاج سيخ محمدتقي شريعتمداري راه يافت و شرح لمعه و بخشي از مكاسب شيخ و چندي نيز خارج المدارك آيت الله حاج سيد احمد خوانساري را نزد اين استاد فراگرفت.

هم دوره اي ها و همكاران : حسين استاد ولي در سال 1345 با دانشمند گرانمايه آقاي ميرزا علي اكبر غفاري آشنا شد كه ثمرۀ اين آشنايي فراگيري روش تصحيح فني متون اسلامي از آقاي غفاري بود.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسين استادولي كار ترجمه و تصحيح را از سال 1354 نزد استاد غفاري آغاز نمود و در اين مدت آثار زيادي به چاپ رساند.

جوائز و نشانها : تصحيح كتاب «الامالي» حسين استاد ولي ، در دوره دوم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اعراب گذاري كتابهاي توحيد صدوق، ثواب الاعمال، غيبت نعماني

2 الامالي

ويژگي اثر : تصحيح كتاب - برگزيده كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوره دوم كتاب سال-يكي از پايه هاي معارف اسلامي سخنان و سيره ائم? اطهار عليهم السلام است، ثقل اصغري كه پيامبر اكرم بارها و بارها در حيات خويش به تمسك و پيروي از

آن فرمان داده بود. بدين سبب در طول دوران حيات ائم? اطهار محدثين شيعه با دقت و وسواس بي نظير خود به گردآوري و ضبط احاديث آن بزرگواران پرداختند و حاصل تلاش آنان مجموعه هاي روايي بود كه به آيندگان به ارث رسيد. علماي اسلامي كه پس از عصر ائمه و دوران غيبت كبري به سر مي بردند در استمرار اين سنت حسنه به نقل روايات ائمه عليهم السلام پرداختند. علاوه بر تأليف كتابهاي روايي، اين بزرگواران با تشكيل مجالس هفتگي و يا ماهانه به نقل حديث مي نشستند و شاگردان ايشان با كتابت اين احاديث مجموعه هايي را مي پرداختند كه در اصطلاح «امالي» ناميده مي شود. يكي از علمان بزرگ شيعي كه چنين مجالسي را برپا مي داشت فخرالشيعه ابوعبدالله محمدبن النعمان العكبري الغدادي، معروف به شيخ مفيد (متوفي به سال 413 ه_.ق) مي باشد. شيخ مفيد از دانشمندان بزرگي است كه در فنون مختلف اسلامي تبحر فراواني داشته و در دفاع از حريم اهل بيت عليهم السلام با قدرت بي نظيري به بحث و مناظره مي پرداخته است. كتاب «الامالي» دربرگيرند? 42 جلس? نقل روايت است كه اولين آن در ماه مبارك رمضان سال 404 هجري و آخرين آن در روز شنبه 27 ماه مبارك رمضان سال 411 هجري برگزار شده است و در مجموع حاوي 387 حديث در مسائل مختلف مي باشد. در تصحيح كتاب، مصحح محترم با مراجعه به نسخ مختلف و نيز افزودن تعاليق مفيد، در مجموع كار ارزنده اي را به انجام رسانده كه سبب احياي مجدد اين كتاب شده است. فهارس تفصيلي اعلام، بيوتات قبايل و اماكن

نيز به اين كتاب ارزش افزونتري بخشيده است

3 الامام علي بن ابي طالب (ع)

4 الامام مهدي

ويژگي اثر : ترجمه

5 امالي مفيد

6 بحرالمعارف

7 ترجمه مستقلي از قرآن كريم

8 دعاهاي مفتاح الفلاح

9 علم اليقين

10 قصه هاي طاقديس

11 قصه هاي عارفان

منابع زندگينامه : 1www.ketabesal.ir2دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي ، به كوشش: بهاءالدين خرمشاهي ، تهران: انتشارات دوستان و ناهيد، ص 196

استرآبادي، مسيح

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1193 ق . قاضي سعيد استر آبادي فرزند ملا آقا بابا صاحب فرزندي شد كه وي را ((مسيح )) نام نهاد. مسيح نوباوه در خانه اي ديده به جهان گشود كه نهر جوشان دانش و تقوا در آن جاري و سايه همت و تلاشي خستگي ناپذير در پي گسترش انديشه هاي اسلامي بر آن حاكم بود. وي تحت عنايت ويژه پدري فاضل و تربيت مادري مومن و پاك سرشت ، نشو و نما يافت و از اوان كودكي با نغمه توحيد آشنا شد.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : از هفت سالگي تمرينهاي ديني و آموزش حكمت براي اين فرزند صالح در نظر گرفته و در همين دوران به خواندن نماز فرا خوانده شد تا اين فريضه ديني بنيانهاي عقيدتي را در روان وي سامان دهد. برنامه هاي تربيتي كه به هنگام پرورش وي دنبال مي شد موجب گرديد كه مسيح نوجوان انديشمند خويش را در چشمه ارزشها شستشو دهد و از نور معنويت بهره مند شود. وي كه از همان دوران كودكي بر اثر اين شيوه تربيتي به مكارم و فضايل علاقه مند شده بود پس از آنكه

از محضر پدر فاضل و وارسته خويش خوشه هايي از خرمن دانش برچيد با ارشاد پدر به مدرسه علوم ديني زادگاهش استر آباد پا نهاد و مقدمات دروس حوزوي را با شوق زياد و استعداد شگفت آموخت . پس از آن بار سفر بست و براي تكميل آموخته هايش خانواده را به قصد قم ترك نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س ) رحل اقامت افكند.حوزه درسي فقيه نامدار و دانشور پرآوازه جهان تشيع ، ميرزاي قمي بسان چشمه اي جوشان اين تشنه معرفت را به سوي خويش جذب كرد و ميرزا مسيح در طول سالهاي اقامت خويش در قم از اين استوانه فقاهت در رشته هاي فقه ، اصول ، حديث ، درايه و رجال بهره برد و در اندك مدتي جزو شاگردان برجسته ميرزاي قمي قلمداد گرديد.

وقايع ميانسالي : مردم مسلمان تهران با هدايت علماي شيعه و فتواي ميرزا مسيح استرآبادي مجتهد در روز ششم شعبان 1244 ق . در مسجد جامع شهر اجتماع كردند و از اين كانون توحيد و تقوا به سوي لانه فساد گريبايدوف روانه شدند تا حكم اسلام و فتواي ميرزا مسيح را مبني بر آزاد نمودن زنان مومن از دست سفير شقي و بدرفتار، به اجرا درآوردند. هدف ميرزا مسيح در اين ماجراي شكوهمند تنها موضوع چند زن گرجي و مشابه آن نبود بلكه مساله اصلي بقاي اسلام بود و نفي هر گونه سلطه و تجاوز. هنگامي كه گروهي از شيعيان در منزل خويش آسايش ندارند و كارگزاران قاجار هم ذليلانه به چنين آشفتگي تن داده اند براي روحاني برجسته اي چون ميرزا مسيح تكليفي

بالاتر از اين قيام وجود ندارد.جمعيتي كه به فرمان ميرزا مسيح از مسجد جامع به سوي سفارت روس حركت كرد در آغاز بيش از هزار نفر نبود ولي وقتي به در سفارت رسيدند رقم آنان به صد هزار نفر بالغ گرديد. آنان با خشم و هيجان ، خواسته بر حق و منطقي خود را مبني بر آزاد سازي زنان مطرح كردند اما گريبايدوف به جاي بردباري در مقابل مسلمانان خروشان دستور داد تا به وسيله تيراندازي جواب آنها را بدهند. بر اثر اين تيراندازي نوجوان 14 ساله اي كه بين جمعيت بود به شهادت رسيد! مردم خشمگين جسد او را به مسجدي در آن حوالي برده ، بر سر نعشش به سوگواري پرداختند و براي گرفتن انتقام به سوي سفارت يورش بردند و با هجوم دسته جمعي در سفارت را باز كردند و با افراد سفارت درگير شدند. بر اثر اين نبرد خونين كه در يك طرف گروهي مهاجم و مسلح و در سوي ديگر عده اي مسلمان معتقد بودند 80 نفر از مردم در راه دفاع از حق و ايستادگي در مقابل تجاوز و اجراي حكم اسلامي و عملي ساختن فتواي مجتهدي مبارز به شهادت رسيدند و 38 نفر از ساكنان سفارت كشته شدند كه در بين آنان جنازه گريبايدوف ديده مي شد. . البته از سوي تزار روس درخواست شده بود كه رهبر قيام (ميرزا مسيح ) دستگير و تبعيد شود كه متاسفانه دربار تصميم تبعيد ميرزا مسيح گرفت . وقتي خبر تبعيد ميرزا مسيح در تهران پيچيد بار ديگر توفاني از خشم مردم برانگيخته شد.تظاهرات وسيعي صورت گرفت و موج انسانها از

معابر و خيابانها به راه افتادند و مخالفت خود را با اين برنامه اعلام كردند. مزدوران قاجاريه به جاي عملي ساختن خواسته مردم ، به حملات وحشيانه اي عليه آنان پرداخته ، به ضرب و جرح مسلمانان اقدام كردند. سرانجام در هشتم صفر 1245 ق . ميرزا مسيح را به مسجد شاه (مسجد امام خميني كنوني ) در تهران آوردند و وي را مجبور ساختند تا در انظار عمومي با مريدان و خانواده خود وداع كند، اما به دليل خشم و اعتراض اهالي تهران در آن روز موفق نشدند ميرزا مسيح را به تبعيد بفرستند و اين ماجرا چند روزي به تعويق افتاد و در روز بيستم صفر 1245 ق اين مجتهد خيرانديش شهر تهران را به مقصد عتبات عاليات ترك كرد. وي در يكي از آثار خود به ماجراهاي سخت و سراسر رنج دوران تبعيد اشاره دارد.

زمان و علت فوت : بارقه معنوي بارگاه مقدس حضرت امام حسين عليه السلام و انوار ملكوتي مرقد مطهر حضرت علي عليه السلام در نجف چنان آرامش و اطمينان خاطري را براي ميرزا مسيح استرآبادي فراهم ساخت كه در پرتو آن توانست تحقيقات علمي خود را گسترش داده ، آثاري نيك را به انجام رساند. ولي ضعف بينايي و روي آوردن امراض و تشنجات و ناامني حاكم بر عراق سبب شد كه وي مدتي پس از اين در بستر بيماري افتد و سرانجام در سال 1263 هجري دار فاني را وداع گويد و به سوي سراي باقي بشتابد.آري ! ميرزا مسيح مظلومانه دور از ياران سالهاي گذشته اش ، اما در كنار ديگر ياوراني آسماني جان سپرد و

فقيه بلند آوازه شيخ محمد حسن نجفي مولف كتاب جواهرالكلام و تني چند از علماي مشهور نجف بر پيكرش نماز گزاردند و آن مرحوم را با شكوه خاصي در يكي از حجره هاي طرف بالا سر صحن حضرت اميرالمومنين عليه السلام دفن كردند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از افتخارات بزرگي كه نصيب ميرزا مسيح استرآبادي مجتهد شد، اين بود كه به رغم اختلافات و فشار ناشي از سلطنت سلسله قاجار و دخالت بيگانگان در امور كشور و نيز اوضاع پريشان و آشفته آن روز، با شخصيتها و دانشوران نامداري معاصر بود كه هر يك پرتوافشان محافل علمي بوده اند. ميرزا مسيح كه انساني وارسته ، زهد پيشه و ساده زيست بود در نخستين روزهاي ورود به تهران تنها به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع شهر اكتفا كرد و در ضمن آن به نشر احكام دين و پاسخگويي به مشكلات فقهي مردم پرداخت . وي اوضاع محرومان را مورد بررسي قرار مي داد، در حل گرفتاريهاي شيعيان از هيچ كوششي دريغ نداشت و در حد توان جامعه مسلمين را مراقبت و نظارت مي كرد و اگر در جايي خلاف يا رفتار ناروايي مي ديد و يا متوجه مي شد كه احكام اسلامي ناديده انگاشته مي شود چون تندر مي غريد و با حركتي مديرانه به مقابله و اصلاح آن مي پرداخت و از اين طريق فرهنگ جامعه را تصحيح مي نمود.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا مسيح استرآبادي علاوه بر تسلط كامل بر اصول و قواعد كلي فقه و منابع ديني ، وضع موجود و حدود موضوعات و زمينه ها را مي

شناخت و مقتضيات زمان و مكان از نظرش دور نبود. چنين ويژگي افزون بر خوشخويي ، صيانت نفس و تواضع وي موجب گرديد تا مومنان چون پروانه بر گردش جمع شده ، از محضرش استفاده كنند رفته رفته در پي اصرار گروهي از طالبان و شيفتگان علوم ديني حوزه درسي تشكيل داد و در اثر تقاضاي فراوان مردم رساله علميه خود را انتشار داد و بسياري از مردم تهران و حتي ساكنان نقاط شمالي و غرب كشور ايشان را به عنوان مرجع تقليد خويش شناختند. پس از مدتي اعتبار علمي و اجتماعي ، نفوذ اخلاق و رفتارش در قلوب مردم چنان بود كه به عنوان بارزترين و ارجمندترين مجتهد تهران شناخته شد .

شاگردان : ميرزا مسيح استرآبادي در تهران علاوه بر آنكه در مقام مرجع تقليد و مجتهدي پرآوازه به امور شرعي و اجتماعي مردم مشغول بود از پرورش شاگردان غافل نبود و حوزه درسش پررونق بوده است . 1- حاج ميرزا نصرالله مشهدي (تربتي ) (متوفي 1298 ق ) 2- حاج ميرزا احمد ساوجي (متوفي 1305 ق ) 3- مولانا عبدالرحمن شيخ الاسلام (متوفي 1290 ق ) --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 المصباح

ويژگي اثر : كتابي است به زبان عربي در خصوص مسائل فقهي كه در سال 1262 ق در تهران چاپ سنگي شده است

2 رساله علميه

ويژگي اثر : ايشان رساله اي براي استفاده عموم مقلدان به رشت تحرير درآورد كه از لحاظ استحكام مضامين ، كاوشهاي علمي و استناد به منابع روايي و كتب فقها و محدثان گذشته در خور توجه صاحبان فضل است . البته گويا ميرزا مسيح نخست رساله اي

درباره احكام فقهي نوشته و سپس آن را تغيير داده و با مسائل جديدتر تنظيم كرده است . المصباح لطريق الفلاح )): نسخه اي از اين رساله با چاپ سنگي در كتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداري مي شود.

3 شرح قواعد الاحكام في معرفه الحلال و الحرام

ويژگي اثر : اين شرح در بردارنده بخش طهارت و برخي از مباحث و موضوعات فقهي است . نسخه اي از اين كتاب در نزد نواده او ميرزا عبدالله مجتهد تهراني بوده است.

4 شرح كتاب المعاطاه

ويژگي اثر : كه متضمن كتاب الصلح و الاجاره و الوكاله است .

5 شرح مختصر النافع

ويژگي اثر : نسخه خطي اين كتاب در 110 صفحه به صورت عكسي در كتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداري مي شود. مطالب آن از كتاب تجارت آغاز مي گردد.6. رساله في احكام النيايه و جواب الاسئله الفقهيه : اين كتاب رساله استدلالي گران سنگي است كه در خصوص احكام فقهي بحث كرده و در جواب سئوالهايي نوشته شده كه سئوال كنندگان آن مشخص نيستند.در بخشي از اين كتاب ميرزا مسيح به ايام سخت تبعيد خود در عتبات عاليات اشاره كرده است و تاريخ بيستم شوال 1248 ق در پاسخ يكي از مسائل فقهي ديده مي شود.

6 قواعد الاصوليه

7 كشف النقاب في شرح لمعه الدمشقيه

ويژگي اثر : (تصويري از نسخه خطي آن در كتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران مضبوط است .)

منابع زندگينامه :

1سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

اصفهاني، فتح الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در زمستان سال 1228 ش . (12 ربيع الاول 1266 ق )باز شدن غنچه اي در خانه محمد جواد

نمازي اصفهاني ، بهار را نويد داد. آن غنچه خوشبو را فتح الله ناميدند. او ابتدا در حوزه علميه اصفهان سپس به حوزه علميه مشهد به تحصيل مشغول ميشود. وي درسال 1295ه.ق راهي نجف اشرف شد و در محضر مراجع تقليدآن زمان آيات بزرگوار شيخ محمد حسين كاظمي و ميرزا حبيب الله رشتي حاضر شد و خود نيز مجلس درس مهمي تشكيل داد كه بسياري از دانشمندان حوزه علميه نجف در آن شركت مي كردند.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : ملا فتح الله اصفهاني در دامان پر مهر مادري مومن كه هيچ گاه او را بدون وضو شير نمي داد و پدري دلسوز كه نامش محمد جواد بود و لحظه اي از تربيت فرزندش غافل نمي شد، رشد كرد و پس از سپري كردن دوران بازيهاي كودكانه راهي كلاس قرآن و ديگر كتابهاي مذهبي شد.خاطرات كودكي : گويند روزي ملا فتح الله اصفهاني بيمار شد و وقتي پزشك براي معالجه بر بالين او آمد شيخ الشريعه در مورد بيماري اش از كتاب قانون بوعلي سينا مطلبي گفت . پزشك تصور كرد چون شيخ نوع بيماري خود را مي دانسته تنها همان قسمت كتاب را به خاطر سپرده است ولي در گفتگوهاي بعدي مشخص شد او بيشتر مطالب قانون را آماده در ذهن دارد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ملا فتح الله اصفهاني ابتدا در حوزه علميه اصفهان به تحصيل مشغول شد. استعداد و پشتكار فتح الله موجب شد كه بتواند با سرعت ، مقدمات علوم اسلامي را فرا گرفته ، در درس فقه و اصول بزرگان مدارس علميه زانوي

ادب به زمين بزند. با اين حال حضور در درس بهترين اساتيد حوزه علميه اصفهان نتوانست تشنگي دانش اندوزي او را فرو نشاند. از اين رو راهي حوزه علميه مشهد مقدس شد.در آن شهر از محضر اساتيد برجسته اي چون آيه الله حاج ميرزا نصرالله مدرس ، آيه الله محمد ابراهيم بروجردي و سيد مرتضي حائري بهره فراوان جست تا در رديف اساتيد آن ديار شناخته شد. سپس به سوي اصفهان مراجعت كرد. تا آن زمان نظريات شيخ مرتضي انصاري در اصفهان شهرتي نداشت ولي شيخ شريعت به بيان مسلك شيخ مرتضي انصاري همت گماشت .استادان و مربيان : ملا فتح الله اصفهاني در محضر شريعتمداران زيادي درس شريعت آموخت تا شيخ شريعت شد به پاس احترامشان نام آنان در ذيل مي آيد:1. ملا حيدر علي اصفهاني2. آيه الله نصر الله مدرس3. شيخ محمد صادق تنكابني4. ملا احمد سبزواري5. شيخ عبدالجواد خراساني6. آيه الله ملا محمد باقر اصفهاني7. شيخ حسين علي تويسركاني ملايري8. آيه الله شيخ محمد تقي هروي9. آيه الله شيخ محمد رحيم بروجردي10. آيه الله شيخ محمد حسين كاظميني11. آيه الله ميرزا حبيب الله رشتيهمسر و فرزندان : ملا فتح الله اصفهاني با يكي از نوادگان آيه الله شيخ محمد حسين اصفهاني مولف كتاب فصول ازدواج كرده بود و حاصل اين ازدواج 3 فرزند پسر بود:1. شيخ حسن : وي فرزند بزرگ شيخ الشريعه بود و در انقلاب نقش بسزايي داشت .2. شيخ مهدي ، او تقريرات درس پدرش را به رشته تحرير كشيد و كتاب ((اعلام الاعلام بمولد خير الانام )) از اوست .3. شيخ محمد شريعت (1283 - 1357 ق .):

وي در نجف به تكميل علوم خود پرداخت . در سال 1331 ش . آيه الله بروجردي او را به عنوان نماينده خود راهي اصفهان كرد. شيخ محمد پس از رحلت آيه الله بروجردي امام امت (ره ) را به عنوان مرجع اعلم معرفي كرد كه عده اي از علماي پاكستان هم به پيروي از ايشان امام را مرجع تقليد اعلم به مردم معرفي كردندوقايع ميانسالي : نيروهاي انگلستان و همدستانش در جنگ جهاني اول با طرح اين شعار كه هدف ما رهايي كامل ملتهاست توانستند عراق و ديگر كشورهاي عربي را تصرف كنند اما پس از اشغال عراق نه تنها به آنها استقلال ندادند كه سعي كردند با برگزاري رفراندم فرمايشي به اشغال خود حالت قانوني دهند و آنگاه كه عده اي از آزاديخواهان درخواست استقلال كردند آنها را تبعيد و زنداني كردند و متعاقب اين اوضاع شيخ الشريعه با ارسال تلگرافهايي به حاكمان انگليسي و فرماندهان ارشد نظامي آنان از اين درخواست سرباز زدند و سعي كردند با سركوب جلو انقلاب را بگيرند.در اين هنگام آيه الله ميرزا محمد تقي شيرازي با صدور فتوايي به عراقيان اجازه داد كه اگر انگليسيان از دادن حقوق آنها سرباز زدند آنان دست به اسلحه برند و حق خود را باز پس گيرند. و اين گونه بود كه آتش انقلاب در عراق زبانه كشيد.در هنگامي كه تمامي شهرهاي عراق در آتش انقلاب مي سوخت ناگهان آيه الله ميرزا محمد تقي شيرازي كه در اين زمان رهبري انقلاب را به عهده داشت به طور مرموزانه اي درگذشت ولي در آن لحظات حساس آيه الله شريعت اصفهاني علم بر

زمين افتاده ميرزاي شيرازي را برداشت و با صدور بيانيه اي از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعي كه در صحن حضرت علي عليه السلام برگزار شده بود حاضر شد و در حالي كه به علت كهولت و ناتواني نمي توانست به تنهايي راه برود با كمك چند نفر از اطرافيان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسليت از دست دادن ميرزا، مجاهدان را به استقامت فراخواند و آنگاه آيه الله سيد ابوالحسن اصفهاني را به عنوان نماينده خود انتخاب كرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد.در همين ايام ويلسون ، نماينده انگلستان در عراق تصميم گرفت با فرستادن پيام تسليتي باب گفتگو با شيخ را باز كند، او را به پندار خود بفريبد اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه يافت .(1433)متعاقب اين اوضاع نيروهاي انگليسي كه در ايران و هند مستقر بودند به طرف عراق روانه شدند تا اينكه تعداد آنها به يكصد و پنجاه هزار نفر رسيد كه به انواع سلاحهاي پيشرفته و هواپيماهاي جنگي مجهز بودند. قدرت روز افزون نيروهاي انگلستان ، تمام شدن منابع مالي مجاهدان و قرار گرفتن آنان در محاصره اقتصادي و نظامي ، نيز تغيير سياست انگلستان و پيشنهاد تشكيل حكومت ملي در عراق از طرف ديگر موجب شد كه بين رهبران جهاد اختلاف افتد و انقلاب متوقف شود. دولت انگلستان به طور رسمي تغير سياست خود را اعلام كرد و بدين سان استقلال خود را هر چند ناقص به دست آورد. اگر انقلاب به پيروزي نظامي مي رسيد علما مي توانستند با تشكيل حكومت اسلامي عراقي آباد و

آزاد بسازند عوامل فوق در كنار سستي كه به مناسبت شروع فصل كشاورزي در مردم عراق پديد آورده بود باعث شد كه نيروهاي انگلستان بتوانند به طرف شهرهاي مقدس پيشروي و كربلا، كوفه و آنگاه نجف را اشغال كنند.پس از اشغال نجف 17 تن از علما و از جمله حسن فرزند شيخ الشريعه دستگير و براي تبعيد روانه بصره شدند.زمان و علت فوت : سرانجام روح پر فتوح ملا فتح الله اصفهاني پس از عمري تلاش در راه اسلام و قرآن در شب يكشنبه هشتم ربيع الثاني سال 1339 ق . قفس تن را دريد و آن نفس مطمئنه به سوي پروردگارش پر كشيد و پيكر مطهرش در جوار قبر اميرمؤ منان عليه السلام به خاك سپرده شد.در سال 1366 ق . كه آيه الله حاج آقا حسين قمي دار فاني را وداع كرد و مي خواستند او را كنار شيخ الشريعه دفن كنند در هنگام حفر قبر مقداري از قبر شيخ شريعت خراب شد و حاضران با تعجب ديدند جسد آن فقيه فرزانه هنوز كاملا تازه است چنانكه گويا روز پيش به خاك سپرده شده است .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پس از وفات آيه الله ميرزا حبيب الله رشتي و آيه الله شيخ محمد حسين كاظميني شماري از مردم از شيخ الشريعه تقليد مي كردند ولي پس از رحلت ميرزا محمد تقي شيرازي ، شيخ الشريعه يگانه مرجع جهان تشيع شد. با اين حال وي رهبري ديني را چون باري سنگين بر دوش خود احساس مي كرد. او در خلوت ديده شده بود كه اشك ريزان با خداي خود چنين مناجات مي

كرد:((خدايا، در آخرين روزها زندگيم در دنيا به رياست مبتلا(!) شده ام و بايد سنگيني اين بار امانت را به دوش كشم ! بار الها، من طاقت تحمل اين امر بزرگ را ندارم ... و حال آنكه تو فرداي قيامت از من سوال خواهي كرد...)) شيخ شريعت در كنار ديگر علما در برابر هجوم اقتصادي دشمن دو اقدام مهم انجام داد.1 - تشويق مردم به ايجاد شركت هاي تعاوني2. تحريم خريد و فروش اجناس و وسايل روسيه و انگلستان .البته در اين جبهه نيز زماني كه مي رفت اين مبارزه منفي شكوفه دهد سفارت انگليس با يك نامه فدايت شوم به وثوق الدوله نوشت كه از علما بخواهد فتواهاي خود را ملغي اعلام كنند و وثوق هم همين كار را كرد.عراق در جنگ جهاني اول به تصرف انگلستان درآمد و شيخ الشريعه ضمن صدور فتواي جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهي جبهه قرنه را به عهده گرفت . نيروهاي مردمي به فرماندهي علما به مدت هيجده ماه در برابر نيروهاي عظيم انگلستان مقاومت كردند و اگر پيروزي نهايي متفقين و ضعف شكست عثماني و ديگر متحدانش نبود اشغالگران هيچ گاه موفق به اشغال عراق نمي شدند.فعاليتهاي آموزشي : ملا فتح الله اصفهاني در سال 1295 ق . راهي نجف اشرف شد و در محضر مراجع تقليد آن زمان (آيات بزرگوار شيخ محمد حسين كاظمي و ميرزا حبيب الله رشتي ) حاضر شد و خود نيز مجلس درس مهمي تشكيل داد كه بسياري از دانشمندان حوزه علميه نجف در آن شركت مي كردند.شيخ الشريعه در سال 1313 ق . به شوق معشوق رو به خانه

معبود نهاد. او در مكه به مباحثه و گفتگو با علماي اهل سنت پرداخت به گونه اي كه آنها از احاطه كامل وي به كتابهاي اهل سنت در شگفت شدند.(1429)پس از بازگشت از حج پروانه هاي فضيلت پيرامون آن شمع شريعت گرد آمدند. در اين زمان درس او از مهم ترين درسهاي نجف به شمار مي رفت كه صدها نفر در آن شركت مي كردند.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : شيخ الشريعه در پي مبارزه با تهاجم فرهنگي دشمن كتابخانه مهمي ايجاد كرد كه دانش پژوهان از آن استفاده مي كردند و از ديگر اقدامات ايشان صدور اعلاميه هاي فراوان بود كه پرده از چره استعمار مي زدود .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : در زماني كه عراق تحت سلطه انگلستان بود حكومت استعمارگر به مزدوران خود دستور داده بود هر جا كتاب نفيس و قديمي يافتند آن را تصاحب كرده ، به كتابخانه لندن بفرستند!در اين ميان روحانيون آگاهي كه نمي خواستند فرهنگ اسلامي به دست كفار غارت شود در مقابل آنان مي ايستادند و استعمارگران با به زندان افكندن ايشان سعي مي كردند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند. ولي شيخ شريعت به كمك طلاب آمده ، آنها را از بند نجات مي داد. براي نمونه مي توان به زندان افتادن آيه الله مرعشي نجفي براي خريدن يك كتاب و سپس آزادي او به همت شيخ الشريعه اشاره كرد.شاگردان : صدها نفر از طلاب علوم ديني در جلسات درس ملا فتح الله اصفهاني شركت مي كردند كه بسياري از آنان بعدها در زمره مراجع تقليد در

آمدند و نامي ترين آنان عبارتند از:آيات عظام : 1. شيخ عبدالكريم حائري2. سيد محمد حسين بروجردي3. سيد ضياء الدين عراقي4. سيد ضياء الدين عراقي5. سيد شهاب الدين مرعشي نجفي6. سيد عبدالهادي حسيني شيرازي7. سيد محسن طباطبايي حكيم8. سيد محمد كوه كمره اي (حجت )9. سيد محمد تقي خوانساري10. محمد علي شاه آبادي .چگونگي عرضه آثار : از آنجا كه شريعت در علوم گوناگون اسلامي مهارت داشت در بسياري از رشته ها نوشته هايي پر بها از خود به يادگار گذاشت كه هر يك در علوم مختلف حاكي از فزوني دانش اوست . از آن همه ، پاره اي رساله در موضوعات فقهي و اصولي است . در علم تفسير، فلسفه ، كلام و ادبيات عرب نيز داراي آثاري نيكوست .

اصفياني شندآبادي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم رباني، آيت اللّه حاج سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي به سال 1328 هجري قمري در روستاي «شندآباد» از توابع شهرستان «شبستر» استان آذربايجان شرقي در خانواده اي مؤمن و متدين ديده به جهان گشود. وي پس از طي دوره هاي مقدماتي عازم حوزه علميه شبستر شد و در نزد مرحوم حضرت آيت الله حاج ميرزا كاظم آقا شبستري به تكميل علوم و فنون تا سطوح عاليه پرداخت. آنگاه وارد حوزه علميه تبريز شد، از محضر درس مرحوم ايت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجي و از دروس خارج فقه و اصول مرحوم آيت الله حاج سيدمرتضي خسرو شاهي در حد وافر بهره برد. تا آنكه خود يكي از مدرسين ماهر و زبر دست حوزه علميه تبريز قرار گرفت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : پدر سيد اسماعيل اصفياني شند آبادي «ميرعبداللّه» از سادات

محترم و معروف و در خوبي و صفا زبانزد عام و خاص بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي پس از آن كه قرآن و ادبيات فارسي از قبيل ابواب الجنان، گلستان سعدي، تاريخ معجم، تنبيه الغافلين، و نصاب الصبيان كه از اهم كتب مقدماتي در ادبيات فارسي و تدارك ورود به رشته ادبيات عرب بود، را در مكتب خانه هاي قديمي شندآباد فراگرفت. سپس عازم حوزه علميه شبستر شد و در نزد مرحوم حضرت آيت اللّه حاج ميرزا كاظم آقا شبستري به تكميل علوم و فنون تا سطوح عاليه پرداخت. آنگاه وارد حوزه علميه تبريز شد، از محضر درس مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا ابوالحسن انگجي و از دروس خارج فقه و اصول مرحوم آيت اللّه حاج سيدمرتضي خسروشاهي در حد وافر بهره برد. تا آنكه خود يكي از مدرسين ماهر و زبردست حوزه علميه تبريز قرار گرفت.خاطرات و وقايع تحصيل : يكي از خويشاوندان سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي تعريف مي كند كه ايشان دايي خانواده ما بودند و بدين جهت نامحرمي در خانه ما براي او وجود نداشت. از اين گذشته از كودكي لطف ديگري به ما داشت و خانه ما را مثل خانه خود مي دانست و هر وقت از قم به «شندآباد» مي آمد، اولي به خانه ما مي آمد، بعد سراغ ديگران مي رفت.وقتي من از مسافرت برگشتم، نصف شب به خانه رسيدم، ديدم ايشان مثل هميشه به نماز شب ايستاده و گريه و زاري مي كند و با خداي خود مناجات مي نمايد. سعي كردم طوري داخل شوم كه ايشان متوجه من نشوند و مشغول عبادت باشند، ولي ايشان متوجه شدند و مرا مورد لطف و تفقد قرار دادند. نشستيم و كمي از

اينجا و آنجا صحبت كرديم. بعد ايشان فرمود: شما از مسافرت آمده ايد، برويد استراحت كنيد. خودشان دوباره برخاستند و مشغول عبادت شدند. باز با آن گريه هاي جگرسوزشان به مناجات پرداختند. من هم طبق معمول رفتم و مقدمات خواب را فراهم كردم. ديدم همسرم سرزنش كنان به سراغم آمد و گفت:«ايشان هم ملاّ هست تو هم ملاّئي! بابا تو هم نماز شبي، مناجاتي، چيزي!!»كه من خنديدم و گفتم:«تو از هيچ چيز خبر نداري! نمي داني ايشان چقدر گناه كرده است! بايد هم گريه كند! بايد هم از خدا طلب عفو كند! امّا ما چي؟!»بالاخره با اين حرفها از دست خانم خلاصي يافتم. امّا صبح كه بيدار شديم و سر صبحانه حاضر شديم، مرحوم آقاي شندآبادي لبخندي زد و گفت. «ديشب چه گفتي راستش را بگو!» گفتم: «ما كه چيزي نگفتيم» دوباره گفتند: «تو راست گفتي، باز هم بگو!» ديدم يكباره منقلب شد و باز در حالي كه آه مي كشيد، فرمود: «تو راست گفتي من خيلي گناهكارم!!»فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي پس از عمري تلاش و كوشش و فعاليتهاي مذهبي و اجتماعي در تبريز و خدمت به مردم آن شهر، ترجيح داد اواخر عمرش را در كنار حرم كريمه اهل بيت (ع) بگذراند و با استفاده از انفاس قدسي عارفان آن تربت پاك تزكيه نفس خويش را به اكمال برساند. با اين حال از تدريس، تأليف تفسير نيز غافل نماند و از بدو ورود به قم، با عشقي سرشار به فقه آل محمد (ص) تلاش خود را در اين زمينه ها دوچندان كرد و با بهره گيري از مباحثه و همنشيني بزرگان حوزه قم، خود به حدّي از مراتب

كمال رسيد كه مورد علاقه خاص بزرگان و عارفان واقع شد.همسر و فرزندان : مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي اصفيائي شندآبادي چهارفرزند دختر و چهارفرزند پسر دارد؛ فرزندان پسر عبارتنداز:1 - سيدعبداللّه فاطمي نيا وعظ شهير و توانا و از روحانيان متعهد تهران 2 - سيدمحمد اصفيائي كارمند كتابخانه آيت اللّه مرعشي(ره)3 - سيدعلي اصفيائي طلبه و كاردار سفارت ايران در عربستان 4 - سيدمحسن اصفيائي پيشه وروقايع ميانسالي : مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي رقيق القلب و از «بكائون» زمان خود بود. وقتي به منبر مي رفت در آغاز گفتارش آيه اي را ذكر مي كرد و گريه مي نمود و همه را به گريه مي انداخت. مخصوصا آياتي را كه عتاب آميز بود با همان لحن عتاب آميز بلند قرائت مي كرد و حال همه را منقلب مي نمود. وقتي جهت اقامه نماز در مسجد حاضر مي شد، مدتي قبل از شروع نماز به نوافل مي ايستاد و گريه و زاريشان مسجد را پر مي كرد.آقا سيد محمد فرزند گرامي اش در اين باره مي گويد:«مرحوم پدرم دائم الذكر و اهل مراقبت بود و در عين حال هيچگونه دعوي نداشت بلكه رفتار او به گونه اي بود كه كسي متوجه عوالم او نمي شد. او با ادعيه عاليه اهل بيت (ع) انس زيادي داشت و بسياري از آنها را از حفظ داشت و قسمتهاي مختلفي را گاهي در قنوت و سجده ذكر مي نمود. به ياد دارم، روزي در منزل خلوتي از او در مورد دعاي كميل سئوال كردم و پرسيدم، آيا هركس مي تواند دعاي كميل را بخواند؟ ايشان جواب داد: اگر خداوند به كسي توفيق عنامت كند امر خطيري است، مگر نمي بيني مي فرمايد: «ويناديك بلسان اهل توحيدك و يتوسل اليك بربوبيتك» اينجا منقلب شد و مرا نيز

منقلب كرد و من ديگر نتوانستم به سئوالات خودم ادامه دهم.»زمان و علت فوت : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي سرانجام پس از سالها تلاش و كوشش در جهت ترويج و تبليغ دين و تزكيه و تهذيب نفس خويش در تاريخ 26 آذر 1368، مطابق 18 جمادي الاول 1410 هجري قمري قريب به نيمه شب با حالات عجيب روحي و اشتغال به مناجات الهي دار فاني را وداع گفت و در جوار اجداد طاهرين خود آرام گرفت. پيكر پاك و شريفش پس از تشييع با شكوهي با همت مردم و روحانيون در قم در مقبره علماء در باغ بهشت به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي در اوايل انقلاب بنا به احساس مسؤليتي كه در قبال انقلاب داشت، جهت ارشاد مردم و خدمت به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي امامت جمعه شهرستان مراغه را قبول كرد و رهسپار آن شهرستان شد، ولي مدت كمي در آنجا ماند و بنا به مصالحي دوباره به قم برگشت.فعاليتهاي آموزشي : روح و ذهن مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي از معارف قرآن كريم سيراب شده بود و در مقام تفسير قرآن نكاتي را يادآوري مي كرد كه شايد بعضي از آنها در هيچ تفسيري وجود نداشت. مرحوم اصفيائي در بخش ادبي تفسير قرآن نيز نظرهاي (به اصطلاح علماء، شم تفسيري خاص) داشت.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مجموعه مسجد و مدرسه سيدحمزه، از آثار فرهنگي اسلامي اوائل سده هشتم هجري قمري است كه همزمان با تأسيس مدرسه و شهر علمي رشيدالدين فضل اللّه بوسيله «سيد حمزه» كه از سادات محترم و متمول دوران «اولجاتيو» بوده

تاسيس و موقوفات بسيار مفصل بدانجا اختصاص داده شده بود. ولي با گذشت زمان اگرچه اين مكان از سرنوشت ربع رشيدي مستثني مانده ولي از دست چپاول عمله مولّي به نام «متولي» در امان نمانده و حجره ها و مدرسهايي مدرسه تبديل به گورستان شده بود و مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي با يك دهه تلاش پيگير توانست مدرسه را از عمله مولي خارج نموده و پس از بازسازي حجره ها، در حدود سال 1338 شمسي اولين طلاب علوم ديني را در آنجا اسكان دهد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي در كنار درس و بحث براي ارشاد مردم امامت مسجد سيد حمزه تبريز كه به كلي مخروبه و غيرقابل استفاده گرديده بود، پذيرفت و پس از چند سال تعمير و بازسازي تدريجي آن به وسيله احياي موقوفات مسجد به اقامه نماز جماعت، ايراد سخنراني، وعظ و خطابه مشغول شد. او چنان از محبوبيت و استقبال گرمي برخوردار شد كه بعد از سالهاي سال هنوز كسبه اهل بازار و محله با حرمت از آن دوران ياد مي كنند و مي گويند ما در عمرمان و در تاريخ مسجد سيد حمزه تنها كسي را كه ديديم در دل و جان ما نفوذ كند و محبت خدا را در دلهاي ما رخنه دهد، آيت اللّه شندآبادي بود.آرا و گرايشهاي خاص : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي داراي ملكات فاضله و سجاياي جميله بود. بسيار كريم النفس، منيع الطبع، سخي و صبور و شجاع بود و در قضاء حوائج مؤمنين و رسيدگي به مستمندان و مريضان همت عجيبي داشت.آثار : nbsp1 تحقيق و چاپ «محاسبةالنفس» سيدبن طاووس nbsp2 كشف الريبه ويژگي اثر : شهيد ثاني

كه اين مجموعه مكرر در ايران و لبنان به چاپ رسيده است3 محاسبه النفس و پشتكار حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

اعلمي حائري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين اعلمي حائري در سال 1320 ق. در خطّه كويري نائين در روستاي مهرجان، كه در حوزه جغرافيايي جندّق از توابع شهرستان نائين قرار دارد، ديده به جهان گشود.در حالي كه بيست بهار از عمر محمدحسين اعلمي مي گذشت، به سال ه.ق روانه حوزه نجف شد و درمدت اقامت خود دراين شهر، شب و روز درس مي خواند، پژوهش و مطالعه مي كرد و از محضر بزرگان ومجتهدان معروف كسب فيض مي نموده تا اين كه پس از هفده سال تلاش به درجه اجتهاد نايل شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : محمد حسين در خانداني به دنيا آمد كه فضاي آن، به نور دانش ديني و ارزش هاي متعالي مذهبي، روشن بود. او در سايه پر مهر و محبت پدرش، دوران كودكي را پشت سر نهاد و كتاب هاي ديني، بويژه قرائت قرآن مجيد، را از پدر دانشمند خود فراگرفت. پدر محمدحسين اعلمي، به شيخ سليمان مهرجاني، شهرت دارد. با پژوهش و مطالعه در زندگي فرزندش، بر مي آيد كه او يكي از عالمان آن ديار و از شأن و منزلت والايي برخوردار بوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : هنگامي كه محمدحسين اعلمي حائري ، به سن ده سالگي مي رسد، درسال 1330 ق، همراه پدر، روانه مشهد مقدّس و حوزه پربار طوس گرديد. از قرائن برمي آيد در مدّتي كه او در مشهد به تحصيل اشتغال داشته، پدرش

نيز با او بوده است.محمدحسين در جوار بارگاه حضرت رضا (ع) به فراگيري دانش هاي رسمي ديني پرداخت و مقدّمات دروس حوزه، همانند صرف و نحو و منطق و مقداري از اصول فقه، را نزد استادان حوزه مشهد، فراگرفت. در اين كه استادان او در مشهد چه كساني بودند و چند بهار از عمر خويش را در اين شهر سپري كرد و دقيقاً چه درس هايي را آموخت، چندان روشن نيست؛ ولي گويا چهار پنج سال در مشهد به ادامه تحصيل پرداخت. در نجف، تحصيل جدّي اين طلبه جوان براي آموختن علوم ديني و مباني اجتهاد آغاز مي شود. در مدت اقامت خود در اين شهر، شب و روز درس مي خواند، پژوهش و مطالعه مي كرد و از محضر بزرگان و مجتهدان معروف كسب فيض نموده تا اين كه پس از هفده سال تلاش به درجه اجتهاد نايل شد.او ضمن اين كه در درس بزرگان علوم فقه و اصول شركت مي جست، خود نيز كتاب هاي سطوح حوزه مانند مكاسب و رسائل و كفايه را تدريس مي كرد و جمعي از طلاب و فضلا در حوزه درس او حاضر مي شدند. اين بزرگوار از دو تن از استادان برجسته نجف؛ مرحوم ميرزا حسين نائيني و مرحوم آقا ضياءالدين عراقي، اجازه اجتهاد گرفت و نيز اجازه هاي روايتي فراواني از بزرگان حديث و رجال، دريافت كرد.محمدحسين اعلمي، وقتي كه از مكّه به نجف برگشت، چندان در نجف باقي نماند؛ بلكه بلافاصله از آنجا به سوي كربلا حركت نمود و در جوار قبر مقدس حضرت امام حسين (ع) اقامت گزيد. او در حوزه كربلا نيز از تحصيل دانش باز نايستاد و از محضر فقيهاني چون: آيةاللّه

آقاحسين قمي، آيةاللّه سيدمهدي شيرازي و آيةاللّه شيخ هادي، بهره جست. وي در سال 1374 ق. كربلا را ترك گفت و براي سومين بار، جهت زيارت مرقد نوراني حضرت علي بن موسي (ع) رهسپار خراسان شد. او در مشهد علاوه بر زيارت، از تحقيق غافل نبود و براي تكميل دائرةالمعارف، كه يكي از آرزوهاي اين مرد دانش پژوه بود، از كتابخانه پرمايه رضوي بهره هاي فراواني برده، مطالعات دامنه داري را انجام داد و اندوخته هاي علمي خود را در فيش هايي يادداشت مي كرد. مدت اقامت ايشان در مشهد، در هاله اي از ابهام قرار دارد؛ ولي گويا بيشتر از سه چهار ماه در آنجا مقيم نبوده است.باري، وي بعد از تكميل پژوهش، عازم تهران شد و از بيشتر كتابخانه هاي معروف آن زمانِ تهران نيز بهره گرفت؛ از جمله: كتابخانه مجلس شوراي ملّي و مَلِك.خاطرات و وقايع تحصيل : محقّق بزرگوار محمدحسين اعلمي حائري ، در دوراني كه در حوزه نجف اشتغال به درس و تدريس داشت، براي اوّلين بار روانه مكه شد. او ابتدا، به شهر مدينه رفت، بعد از زيارت تربت پاك رسول اكرم (ص) و امامان معصوم شيعي و شهداي مدفون در قبرستان اُحد، راهي مكه شد و ضمن انجام مناسك حج، با شخصيت هاي برجسته اسلامي ملاقات و درباره مسائل علمي، با آنان به مباحثه و مناظره پرداخت و از مكتب شيعه و انديشه هاي تابناك عالمان شيعي، جانانه دفاع كرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمدحسين اعلمي حائري در مقطع نوجواني دل و جانش همچنان تشنه كسب معارف ديني بود و گويا حوزه مشهد، عطش علمي او را فرو ننشانده، از اين رو، مترصد فرصتي بود تا به حوزه پرآوازه

شيعه، نجف اشرف، هجرت كند.در حدود سال 1335 ق. همراه پدرش از مشهد به زادگاهش مهرجان، برگشت و برهه اي از عمر خود را در آنجا سپري كرد. در اين ايام كه محمدحسين به سن بيست سالگي رسيده بود، برابر مقرّرات آن زمان، به خدمت سربازي فراخوانده شد. حدود هشت ماه از خدمت را گذرانده بود كه بنابر عللي از ادامه خدمت معاف شد. از اين پس، عزم خويش را جزم كرد و راهي كعبه دل ها، نجف اشرف، شد. در حالي كه بيست بهار از عمر محمدحسين اعلمي مي گذشت، به سال 1340 ق. روانه حوزه نجف شد. او راه طولاني نايين تا بارگاه ملكوتي حضرت علي (ع) را گاه پياده و گاه سوار بر مركب، طي مي كرد. وي پس از ورود به عراق، ابتدا به زيارت قبر حضرت سيدالشهداء (ع) و ساير شهداي نينوا شتافت و سپس راهي شهري شد كه از سال ها پيش، قلب او براي رسيدن به آن، مي تپيد. از آنجا كه محمدحسين اعلمي شيفته فهم و حفظ احاديث امامان شيعه بود و زحمات فراواني در اين راه كشيد، مفتخر به دريافت اجازه نقل روايت از مشايخ حديث شد. آن زمان، كه عصر مرجعيت آيةاللّه بروجردي بود، حوزه علميه قم به تازگي به وسيله حضرت آيةاللّه حائري يزدي بنيان گذاري شده بود و از رونق خاصي برخوردار بود. مرحوم اعلمي براي غنا بخشيدن به مطالعات و پژوهش هاي خود، آهنگ قم كرد و بعد از ورود به اين شهر، خانه اي براي سكونت خانواده اش خريد؛ ولي او كه براي انجام تحقيقات و تكميل دائرةالمعارف خود، بيشتر اوقات در حجره اي در مدرسه فيضيّه قم سكونت داشت تا هم بتواند بيشتر

به حرم حضرت معصومه (س) مشرّف شود و هم از كتابخانه مدرسه فيضيّه بهره گيرد. زمان ورود او به حوزه علميه قم اواخر سال 1374 ق. استت. محمدحسين اعلمي با اين كه از آيةاللّه نائيني و بعضي ديگر از مراجع نجف، اجازه اجتهاد داشت، ولي باز وجود آيةاللّه بروجردي را غنيمت شمرد و چندي در حوزه تدريس آن بزرگوار در حرم مطهّر و مسجد اعظم قم حاضر مي شد.به هر حال در مدرسه فيضيه و حوزه علميه قم، زحمات چندين ساله او نتيجه داد و برخي از مُجلّدات دائرةالمعارف اعلمي را به مرحله چاپ رسانيد.استادان و مربيان : از استادان محمد حسين اعلمي حائري مي توان به موارد زير اشاره كرد: ميرزا حسين نائيني مرحوم آقا ضياءالدين عراقي در روزگاري كه محمدحسين اعلمي در نجف درس مي خواند، اين حوزه در بهترين موقعيت علمي خود قرار داشت و استوانه هاي بزرگ علم در اين حوزه زندگي مي كردند. آقاي اعلمي، نزد تعدادي از برجسته ترين آنان حاضر مي شد و از دانش آنان، بهره مي برد. در اين جا به نام چند نفر آن ها بسنده مي كنيم:.1 مرجع بزرگ شيعه، آيةاللّه سيدابوالحسن اصفهاني؛.2 مرجع عالي شيعه و بزرگ ترين اصولي عصر خود، آيةاللّه محمدحسين نائيني؛.3 فقيه و اصولي نامور، آيةاللّه ضياءالدين عراقي؛.4 آيةاللّه محمدحسين اصفهاني؛.5 زاهد و عارف مشهور، مرحوم شيخ علي قم؛.6 سيد محمد يزدي فرزند آيةاللّه سيد محمدكاظم يزدي؛آقاي اعلمي بعد از اقامت 17 ساله در نجف، به قصد زيارت مرقد امام رضا (ع) به سوي مشهد مقدس حركت كرد و بعد از زيارت قبر آن حضرت مجدداً به نجف بازگشت و سه سال ديگر در اين شهر اقامت كرد. در همين

زمان بود كه مرجع بزرگ شيعه، آيةاللّه سيدابوالحسن اصفهاني دستور داد كه جمعي از نخبگان دور هم گرد آيند و به تحقيق، تنظيم و ترتيب احاديث كتاب وسائل الشيعه بپردازند. از جمله اعضاي اين گروه، محمدحسين اعلمي و ديگري آيةاللّه سيدمحمدهادي ميلاني بودند. اين گروه روي چند نسخه از آن كتاب پژوهش و تحقيق مي كردند. نوشته اند يكي از معتبرترين نسخه هاي وسائل الشيعه نزد محمدحسين اعلمي بوده است. از استادان كربلا مي توان به موارد زير اشاره كرد: آيةاللّه آقاحسين قمي آيةاللّه سيدمهدي شيرازي آيةاللّه شيخ هاديهمسر و فرزندان : مرحوم محمدحسين اعلمي حائري صاحب چند فرزند بود كه اكثر آنان، از كساني بودند كه راه پدر بزرگوار خود را ادامه دادند و در نشر و گسترش آموزه هاي ديني و نشر كتاب هاي علمي و ديني، نقش برجسته اي داشتند. مناسب است شرح حال كوتاهي از آنان را بياوريم:.1 محمدحسن اعلمي؛ در نجف به دنيا آمد. او ساليان درازي در حوزه علميه نجف به فراگيري علوم ديني مشغول بود و به موقعيّت بالاي علمي دست يافت. آن گاه از عراق به ايران آمد و در تهران اقامت گزيد و براي نشر كتاب هاي ديني «مؤسسه طبع و نشر اعلمي» را بنيان نهاد..2 محمدحسين اعلمي؛ او نيز، كه همنام پدرش بود، در نجف ديده به جهان گشود و نزد پدر خود به تحصيل علوم ديني رايج در حوزه نجف پرداخت. وي نيز علاقه و شوق فراواني به امور فرهنگي نشر آثار ديني داشت.وي بعد از حاكميّت حزب بعث عراق، تبعيد شد و روانه سوريه و لبنان گرديد. وي «بيروت» را بهترين شهر براي تحقّق بخشيدن به اهدافِ بلند خود برگزيد و از

اين رو، در آنجا مؤسسه انتشارات اعلمي را بنيان نهاد. اين مؤسسه كه يكي از پر رونق ترين و پرتلاش ترين بنگاه هاي انتشاراتي بيروت است، از گذشته تاكنون كتاب هاي زيادي را چاپ و منتشر كرده است.ايشان بخصوص شيفته نشر آثار امامان شيعي و عالمان بزرگ شيعه بود و مسافرت هاي فراواني انجام داد؛ به مصر، هندوستان و چند كشور ديگر عزيمت كرد و با عالمان معروف اين ممالك ملاقات ها و مباحثاتي داشت؛ از جمله در قاهره با شيخ شلتوت، عالم برجسته و مفتي اعظم مصر، ملاقات و مذاكراتي انجام داد..3 شيخ محسن اعلمي؛ كه گويا در كربلا پا به عرصه وجود نهاد. وي بعد از اين كه چند سال از عمر خود را در كربلا سپري كرد، به ايران آمد و در قم اقامت گزيد و در قم رحلت كرد..4 علي محمداعلمي؛ او هم از عراق به ايران آمد و در مشهد مقدس ساكن شد.مرحوم محمدحسين اعلمي يك فرزند دختر هم داشت كه شوهرش مرحوم سيدحسين شهرستاني بود.زمان و علت فوت : علامه بزرگوار محمدحسين اعلمي حائري بعد از عمري زندگي، زهد و تقوا و تحصيل و تحقيق، از اين دنيا رخت بربست. او در سال 1393 ق(1351 ش) در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (س) چشم از جهان فرو بست. براي تشييع بدن پاك او، جمعيت زيادي حضور يافتند و از او به خوبي تجليل شد.(23) سپس پيكر او را در جوار حضرت معصومه (س) در آستانه درب ورودي به صحن بزرگ، به خاك سپردند. نوشته لوح قبر او چنين است: «محمدحسين اعلمي حائري. عاش سعيداً و مات سعيداً».فعاليتهاي آموزشي : مرحوم محمدحسين اعلمي حائري در حوزه

كربلا هم، از تدريس غافل نبود. هر چند به طور مشخص معلوم نيست چه كتاب هايي را درس مي داد، مي توان حدس زد كه او به تدريس كتاب هايي چون: مكاسب و كفايه اشتغال داشته است. گفته شده كه او در مدرسه هندي، يك ساعت بعد از طلوع آفتاب تا يك ساعت به ظهر، چند كتاب را براي طلّاب كربلا درس مي گفته است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تشكيل كتابخانه بزرگ و ارزشمند محمدحسين اعلمي حائري در كربلا بود؛ حتي پاره اي از محقّقان، براي استفاده از نسخه هاي نفيس و كمياب، به اين مركز فرهنگي مراجعه مي كردند. در همين شهر بود كه بنياد تأليف دائرةالمعارف بزرگ شيعي تأسيس و مطالب اساسي آن گردآوري شد.آرا و گرايشهاي خاص : مرحوم محمدحسين اعلمي حائري ، دانشوري فرزانه بود كه خود را به صفات ارزشمندي چون زهد، قناعت، پشتكار، عشق به عبادت و راز و نياز به درگاه معبود زينت داده بود. در حالات او نوشته اند كه هميشه ساعتي پيش از طلوع فجر، بيدار مي شد و به عبادت مي پرداخت. در مدت اقامت در نجف و كربلا و قم، نماز شب خود را در حرم امامان معصوم (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) به جا مي آورد و سپس نماز صبح و مستحبّات و تعقيبات نماز را انجام مي داد.ايشان فردي بسيار فروتن بود. به كوچك و بزرگ سلام مي كرد و كمتر رخ مي داد كه كسي در سلام كردن، بر او پيشي گيرد.نمازهاي واجب را غالباً با جماعت مي خواند و تفاوت نداشت كه خود، امامِ جماعت باشد يا در رديف مأمومين قرار گيرد.او فردي بسيار قانع بود. از مال و

منال دنيا به اندك بسنده مي كرد و هرگز فريفته زرق و برق و رياست هاي ظاهري دنيا نشد. او علاوه بر دوري از محرّمات، بيشتر مكروهات را نيز انجام نمي داد و بيشتر روزها، روزه مي گرفت. او در زهد و پرواپيشگي به مقامي رسيد كه در ميان عالمان حوزه علميّه حتي مردم كوچه و بازار، به «ابوذر زمان» شهرت يافت.آثار : nbsp1 اعلام النساء ويژگي اثر : اثر ديگر ايشان كتاب تراجم «اعلام النساء» است كه در كتابخانه آيةاللّه مرعشي نجفي در قم موجود است.2 مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر ويژگي اثر : كتاب عظيمي به نام مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر تأليف كرد كه بعداً به «دائرةالمعارف اعلمي» اشتهار يافت.اين اثر ارزشمند و جامع، حدود 30 جلد است كه تمامي آن ها به زيور طبع آراسته شده است و در دسترس پژوهشگران جهان اسلام، بلكه ساير ملل، قرار دارد. آغاز اين كتاب ارزشمند با چند تقريظ از بزرگان حوزه نجف، آورده شده است كه از مجموع اين تقريظها، قدر و منزلت اين كتاب بيشتر رُخ مي نمايد.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

الهيان، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ علي اكبر الهيان در سال 1305 ه_ . ق ، در قزوين پا به عرصه ي هستي نهاد. وي مقدمات را نزد اساتيد موطن خود فراگرفت. آنگاه جهت كسب تحصيلات عاليه رهسپار حوزه علميه تهران شدو بعد از مدتي به زادگاهش بازگشت و به فراگيري « عرفان نظري و علوم غريبه » پرداخت. شيخ علي اكبر به تدريس و تربيت شاگرداني نيز همت گماشت ، و به تبعيت از استاد و مراد خويش سيد موسي ، نهال

نجابت علم و عرفان را در تدريس نو عالمان برافراشت. او سرانجام در سال 1339 هجري شمسي ديده بر جان و جهان فروبست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : شيخ علي اكبر الهيان فرزند آيت الله حاج شيخ محمد تنكابني ، در سال 1305 ه_ . ق در خانواده اي اهل علم و فضيلت در قزوين پا به عرصه ي هستي نهاد.خاندان الهيان از علما و بزرگان مي باشند و هم اكنون در منطقه رامسر به ارشاد و راهنمايي مردم اشتغال دارند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ علي اكبر الهيان تنكابني قزويني دروس مقدمات ادبيات عرب و فارسي را قزوين در نزد پدر بزرگوار و دانشمندش آموخت و در محضر درس ديگر اساتيد آن حوزه حضور يافت. وي در سال 1323 قمري درست يك سال پس از رحلت پدر عازم تهران شد. او كه مقدمات را در قزوين به خوبي به پايان برده بود در تهران نزد اساتيد آن شهر سطوح عالي را فرا گرفت و سپس براي ادامه تحصيل به نجف اشرف عزيمت نمود.در ابتداي ورودش به معدن علم و فضيلت مدّت كوتاهي را در محضر پربار مرحوم آخوند خراساني صاحب «كفايةالاصول» زانوي شاگردي بر زمين زد و از فضل و دانش ايشان بهره جست. در همان زمان و پس از آن با حضور در حلقه درس آيةاللّه العظمي سيدمحمد كاظم طباطبايي يزدي و ديگر بزرگان آن عصر، شايستگي علمي اش را به ثبوت رسانيد و به درجه اجتهاد نايل گرديد.پس از مدتي به زادگاهش بازگشت و به فراگيري « عرفان نظري و علوم غريبه » پرداخت.استادان و مربيان : شيخ

علي اكبر الهيان تنكابني قزويني در قزوين از كلاس درس سيدموسي زرآبادي كسب فيض نمود و دريچه هاي عرفان را به روي خويش گشود. وي « عرفان نظري و علوم غريبه » را از اين استاد آموخت و دلباخته حالات عرفاني او شد.هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي علي اكبر الهيان تنكابني قزويني مي توان به شيخ مجتبي قزويني اشاره كرد.همسر و فرزندان : شيخ علي اكبر الهيان تنكابني قزويني داراي دو فرزند يكي بنام محمد و ديگري بنام حسن، كه هر دو دبير آموزش و پرورش تهران مي باشند البته حسن در سال 1402 هجري قمري در هنگام بازگشت از زيارت حضرت رضا (ع) در تصادفي دار فاني را وداع گفتوقايع ميانسالي : علامه حاج شيخ عبدالحسين لاهيجي ساكن لاهيجان نقل مي كند: از مرحوم الهيان شنيدم كه فرمود: تمام هوي و هوسها را از خود دور كردم و هيچ آمالي در من وجود ندارد. و نيز نقل نمود: حدود سال 1370 قمري نامبرده يك شب تابستان با عده اي از ارادتمندان آن جناب در منزل ما بودند. آن شب در اتاق كك زياد بود به حدّي كه همه را ناراحت مي كرد. يكي از دوستان ككي را با دست كشت. مرحوم الهيان متغيّر شد و فرمود: چرا اين حيوان را مي كشيد؟ بگوييد. برود - لحظاتي نگذشت كه تمام ككها از اتاق خارج شدند، و مدتها در آن اتاق كك مشاهده نگرديد.زمان و علت فوت : مرحوم علي اكبر الهيان تنكابني قزويني همان طور كه گذشت هميشه در سفر بود و در سال اخير بيشتر اوقات را در طالقان مي گذرانيد تا در اوايل زمستان 1339

خورشيدي بيمار شد و بيماري ايشان شدت يافت(3) و در بيمارستان دكتر هشترودي تهران بستري گرديد و در روز سه شنبه سيزدهم بهمن ماه 1339 خورشيدي سال 1380 قمري به درود حيات گفت جنازه اش به قم حمل شد و مرحوم آيةاللّه العظمي بروجردي(ره) بر ايشان نماز گذارد (و گويا اين آخرين نماز ميّت ايشان بود كه بجا آورد) و در قبرستان «وادي السلام خاكفرج» به خاك سپرده شد.شيخ محمدتقي نحوي كه اكثر اوقات خدمت آن مرحوم مي رسيد از قول يكي از اخيار تهران كه در لحظات آخر حيات آن مرحوم نزدش حاضر بوده است نقل مي كند كه چند لحظه قبل از وفات، ايشان به من فرمودند: زير بغلم را بگيريد تا بنشينم. او را نشانديم، متوجه شديم آن مرحوم پاها را جمع كرده و مؤدب نشسته و به يك نقطه معيني نگاه مي كنند و لبان را تكان مي دهد، گويا با كسي صحبت مي كند، سپس پا را دراز نموده و خوابيد و به رحمت ايزدي پيوست، در همين حال بوي عطري بسيار عالي به مشام ما رسيد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي اكبر الهيان تنكابني قزويني چون استادش سيدموسي زرآبادي هيچگاه شانه از تكاليف سياسي و اجتماعي خالي نمي كردند و هميشه در مبارزه با ظلم و ستم در دو ميدان جهاد نفساني و جهاد بيروني پيش قدم بودند.فعاليتهاي آموزشي : شيخ علي اكبر الهيان تنكابني قزويني پس از بهره گيري از حوزه نجف اشرف و علماي آن سامان و درك مقام اجتهاد در حدود سال 1335 قمري به قزوين مراجعت نمود و در آنجا به تدريس و تربيت طلاب علوم ديني پرداخت. ، و به تبعيت از استاد و مراد خويش سيد

موسي ، نهال نجابت علم و عرفان را در تدريس نو عالمان برافراشت. هميشه در حالت سفر بود، گاه به مشهد مقدس مشرف مي گشت و بر خواهرزاده خود مرحوم شيخ مجتبي قزويني وارد مي شد و گاه در حجره اي در مدرسه نواب اقامت مي گزيد و به زيارت و عبادت مشغول مي شد و همواره در شهرهاي قزوين، رامسر، رشت، طالقان، تهران، آستانه و مشهد در تردد بود. وي هر جا مي رفت به تدريس و تربيت و تهذيب طلاب علوم ديني مي پرداخت. در طول دوران زندگي هرگز دلبستگي به دنيا پيدا نكرد و هيچگاه خانه اي تهيه ننمود. با زندگي بسيار ساده و بي آلايش عمر را سپري مي ساخت. با وجودي كه هزاران تومان وجوهات به او داده مي شد با اين حال هرگز در آن وجوه تصرف نمي نمود و در دوران زعامت آيةللّه العظمي بروجردي(ره) هم وجوهات را به ايشان مي داد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ علي اكبر الهيان در همين زمان با حضور در خدمت اعجوبه دوران، عالم رباني و متأله قرآني حضرت سيدموسي زرآبادي (متوفي سال 1353 قمري) به تهذيب و تزكيه نفس مشغول گرديد. استاد كه يكي از بنيانگذاران و استوانه هاي «مكتب تفكيك» بود، در پرورش ايشان و شيخ مجتبي قزويني تلاش فراوان نمود. مكتب تربيتي سيّد كه مكتب توأمان علم و عمل بود بر معرفت و شناخت بر اساس علوم قرآني خالص و عمل بر طبق موازين دقيق شرعي تأكيد داشت. درباره تأثير اخلاق و كتب علمي و عملي او در پرورش و ساختن روحهاي بزرگ، همين بس كه شيخ علي اكبر الهيان و شيخ مجتبي قزويني تنكابني از تربيت يافتگان ايشان هستند. شيخ علي اكبر الهيان در

سال 1345 قمري به رامسر مهاجرت و چندي در آنجا رحل اقامت انداخت. وي پس از مدتي درنگ در آن شهر به قزوين بازگشت و از آن پس هميشه در سفر بسر مي برد.آثار : nbsp1 تقريرات درس فقه و اصول ميرزاي بزرگ شيرازي(ره) nbsp2 حاشيه بر «عين الاصول» nbsp3 حاشيه بر نجاةالعباد nbsp4 فوائدالعسكريه nbsp5 مصابيح

امامزاده، شرف الدين محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تاريخ تولد شرف الدين محمد امامزاده را به سال 504 ق ذكر كرده اند.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : نسب سلطان محمد شريف امامزاده به عبداللّه باهر فرزند امام چهارم، زين العابدين (ع) مي رسد. عبداللّه به دليل زيبايي و جمالش، به باهر (بسيار درخشنده) ملقب شده بود. گويند در هيچ مجلسي نبود كه او بنشيند مگر آن كه حاضران از زيبايي او مبهوت و شگفت زده شوند. مادرش، ام عبداللّه، دختر امام حسن مجتبي (ع) بوده و با برادرش حضرت امام محمد باقر (ع) از يك مادر بودند. شيخ طوسي ايشان را از اصحاب امام سجاد (ع) مي داند.از ديگر اجداد سلطان محمد شريف، حمزة بن احمد، معروف به «قمي» است كه از بازماندگان احمد الدخ مي باشد. يكي از نوادگان حمزة بن احمد، ابوالحسن علي الزكي فرزند محمد الشريف است و او نيز فرزند ابي القاسم علي، از نقيبان قم كه پسر محمد بن حمزه مذكور مي باشد.نسب شناس مشهور جمال الدين احمد بن علي بن الحسين بن علي بن مهنا، نيز در اثر معروف خود، الفصول الغرية في اصول البرية، به همين صورتي كه اشاره كرديم، به ذكر نياكان سلطان محمد شريف پرداخته است. اگر به اجمال سلسله نسب اين امامزاده باشرافت را بررسي كنيم،

مي بينيم كه ايشان همه در زمره افراد جليل القدر، با اشتهار، اهل فضل و غالباً از روايتگران حديث بوده اند و تاريخ نگاران و دانشمندان نسب شناس آنان را به پايه هاي والاي علمي و شرافت خانوادگي ستوده اند. نسب اين شخصيت تا امام سجّاد (ع) به اين شرح آمده است:علامه سلطان محمد شريف (در قم) فرزند علامه سيد ابوالقاسم علي فرزند ابي جعفر محمد فرزند حمزه قمي فرزند احمد بن محمد فرزند اسماعيل فرزند محمد (ارقط) فرزند عبداللّه باهر فرزند امام زين العابدين (ع) عزالدين ابوالقاسم علي، - كه مادرش از نوادگان دختري نظام الملك مي باشد.- پدر شرف الدين است. همسر او نيز دختر الب ارسلان، و دختر عمه سلطان سنجر سلجوقي است، كه مادرش شرف الدين مي باشد؛ و اين مسئله، سيادت، اقتدار و نفوذ سياسي اين خاندان را به خوبي نمايان مي سازد. خاطرات كودكي : عزالدين ابوالقاسم علي، - كه مادرش از نوادگان دختري نظام الملك مي باشد.- پدر شرف الدين است. همسر او نيز دختر الب ارسلان، و دختر عمه سلطان سنجر سلجوقي است، كه مادرش شرف الدين مي باشد؛ و اين مسئله، سيادت، اقتدار و نفوذ سياسي اين خاندان را به خوبي نمايان مي سازد.سادات علوي از پيوند با حاكمان مي توانسته اند در دستگاه اداري و سياسي زمامداران وقت، به نحو قابل ملاحظه اي، نفوذ خود را اعمال كنند. آنان با اين نفوذ سياسي به فعاليت هاي فرهنگي و تبليغي پرداختند و در دفاع از حريم شيعه و خاندان عصمت مي كوشيدند. همچون برخي از اصحاب ائمه كه با رعايت استراتژي تقيه در دستگاه بني عباس نفوذ، و از شيعيان صيانت مي كردند.همسر و فرزندان : يكي از نوادگان سلطان محمد ، علي

بن مطهر است. براي درك نفوذ اجتماعي اين خاندان، كافي است بدانيم علي، فرزندزاده اين مرد بزرگ، پيوند خويشاوندي خود را با دختر خواجه نظام الملك طوسي وزير آلب ارسلان استوار ساخت؛ پيوندي بيانگر نفوذ اجتماعي و اقتدار اين خاندان. فرزند سلطان محمد يعني مطهر نيز با عايشه خاتون دختر آلب ارسلان ازدواج كرد، وي در راه حج، همسفر شيخ طوسي (ره) بود و از ايشان در اين مسافرت حديث اخذ مي كرد.افرادي هم از اين سيد مطهر علوي روايت كرده اند از جمله: سيد تقي نقيب رازي كه او را در شمار افراد فاضل و پرهيزگار آورده اند، و سيد نجيب الدين ابومحمدحسن بن محمد موسوي است، كه منتجب الدين به وجود اين شخصيت تصريح كرده است.سيد ابوطاهر مطهر، فرزند علي علوي نيز كه رئيس علويان ري بود، نقابت سادات را به عهده داشت.ذوق شعري ابوطاهر هم در خور توجه است و اشعاري از وي در كتب تذكره آمده استزمان و علت فوت : محمد شريف امام زاده صاحب فضيلت ابوفضل سلطان محمد شريف، مزارش در سمت دروازه قديم قلعه قم و در محله اي كه به نام خود او مزين است، در خيابان چهارمردان واقع شده است. اين مرد دانشور كه مرتبتي سترگ دارد و برايش كراماتي برشمرده اند، از نوادگان امام چهارم است... پس از وي فرزندان و فرزندزادگان او در شهر ري و قم به منصب هاي عالي دست يافتند.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مساجدي كه در شهر ري در زمان سلطان ملك شاه و سلطان محمد سلجوقي ساخته شده و بيان اين كه اين مساجد در آن زمان آباد و مورد

استفاده شيعيان بوده است.منابع : nbsp1سايت حوزه علميه قم/بخش زندگينامه علماhttp://www.hawzah.net

اوليايي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي اوليايي در سال 1316 ، در يكي از روستاهاي ملاير به دنيا آمد. پس از آنكه تحصيلات خود را در مقطع ابتدايي و متوسطه به پايان برد ، در سال 1344 وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1349 موفق به اخذ ليسانس شد. پس از آن هم چنان به تحصيلات خود ادامه داد تا آنكه در سال 1355 ، موفق به اخذ درجه ي دكتري فرهنگ عربي و علوم قرآني شد. او كه در سال1326وارد شده بود، پس از اخذ درجه دكترا به دانشگاه تربيت معلم منتقل گرديد و تا سال 1356 در دانشسراي عالي زاهدان كه وابسته دانشگاه زاهدان بود به تدريس پرداخت. دكتر اوليايي سپس به دانشگاه اراك رفته و فعاليت هاي آموزشي خود را در اين دانشگاه دنبال نمود. وي در طول خدمات آموزشي و تدريس در دانشگاه ، به كار پژوهش و تاليف نيز پرداخته است و آثاري چند به چاپ رسانده است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : علوم قرآني تحصيلات رسمي و حرفه اي : مصطفي اوليايي پس از آنكه تحصيلات خود را در مقطع ابتدايي و متوسطه را به پايان برد ، در سال 1344 وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1349 موفق به اخذ ليسانس شد. پس از آن همچنان به تحصيلات خود ادامه داد تا آنكه در سال 1355 ، موفق به اخذ درجه ي دكتري فرهنگ عربي و علوم قرآني شد.فعاليتهاي آموزشي : مصطفي اوليايي پس از آنكه تحصيلات متوسطه را به پايان برد ،

در سال 1326 وارد آموزش و پرورش شد. او پس از اخذ مدرك دكترا در سال 1353 از آموزش و پرورش به دانشگاه تربيت معلم منتقل گرديد و تا سال 1356 در دانشسراي عالي زاهدان كه وابسته دانشگاه زاهدان بود به تدريس پرداخت. دكتر اوليايي سپس به دانشگاه اراك رفته و فعاليت هاي آموزشي خود را در اين دانشگاه دنبال نمود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مصطفي اولياي در طول خدمات آموزشي و تدريس در دانشگاه ، از كار پژوهش و تاليف نيز غافل نبوده و آثاري چند به چاپ رسانده است.آثار : آشنايي با علوم قرآني ويژگي اثر : اين كتاب به بحث پيرامون علوم قرآني از آغاز پيدايي آن در زمينه هاي علوم في القرآن و للقرآن و آن دسته از علومي كه قرآن موجب گسترش آنها شده در شانزده فصل مورد بررسي قرار گرفته است.

منابع زندگينامه :دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي ، به كوشش: بهاءالدين خرمشاهي ، تهران: انتشارات دوستان و ناهيد، ص 323

اويسي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدحسين اويسي فرزند غلامعلي اويسي قزويني ( 1336 _ 1411 ق ) از علماي اعلام و مدرسان نامدار حكمت و فلسفه در قزوين بود. وي پس از آنكه تحصيلات خود را در حوزه علميه ي قم به پايان رساند ، به زادگاه خود قزوين مراجعت كرد و به تدريس فقه و اصول و فلسفه پرداخت. او آثاري چند در حوزه علوم قرآني به تاليف رسانده است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : شيخ محمدحسين فرزند غلامعلي اويسي قزويني ( 1336 _ 1411 ق ) از علماي اعلام و مدرسان

نامدار حكمت و فلسفه در قزوين بوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ محمدحسين اويسي مقدمات علوم و فنون ادب را در زادگاه خود فراگرفت. در حدود سال 1372 ق به قم هجرت هجرت نموده و در مجلس درس بزرگان حوزه حاضر گرديد.استادان و مربيان : محمدحسين اويسي دروس طلبگي همچون صرف و نحو و... را در قزوين نزد سيد احمد عمادحاج سيدجوادي و شيخ مهدي قاضي فراگرفت و سپس مشغول تحصيل در فقه و اصول گرديد و فلسفه را از محضر فيلسوف شهير ، شيخ ابوالحسن رفيعي قزويني استفاده كرد. وي پس از آنكه به قم مهاجرت نمود ، خارج فقه را از محضر آيت الله بروجردي استفاده كرد و براي يادگيري اصول درس شيخ عباس شاهرودي و سيدمحمد داماد حاضر شد. اويسي ساليان متمادي از محضر درس علامه طباطبايي صاحب تفسير الميزان استفاده كرد.فعاليتهاي آموزشي : محمدحسين اويسي پس از آنكه تحصيلات خود را در حوزه علميه ي قم به پايان رساند ، به زادگاه خود قزوين مراجعت كرد و به تدريس فقه و اصول و فلسفه پرداخت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمدحسين اويسي همراه با تدريس ، به تاليف و تفسير قرآن نيز پرداخت. او تفسير خود را مدت سي سال در چندين مجلد جمع و تاليف نموده است.آرا و گرايشهاي خاص : شيوه و روش محمدحسين اويسي در تفسير قرآن بدين گونه است كه پس از ذكر آيه با بهره گيري از روايات ، به تفسير آن مي پردازد و در ضمنِ آن اقوال ديگر مفسران ، مانند فخر رازي را بيان كرده و مورد نقد عالمانه قرار

مي دهد و سپس براي روشن تر شدن بحث به اشعاري از شاعران قديم تمسك مي كند.آثار : تفسير اويسي ويژگي اثر : اين تفسير به زبان فارسي و ثمره جلسات تفسير قرآني است كه شبهاي ماه رمضان براي مردم و طلاب در طول سي سال بيان داشته است و سپس آن را جمع آوري و به صورت كتاب مستقلي درآورده است.

منابع زندگينامه :قرآن پژوهان قزوين ، تاليف: سيدمحمدعلي ايازي ، تهران: موسسه نمايشگاه هاي فرهنگي ايران ، ص 148

اهري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ احمد اهري در سال 1268 ه . ش (1305 ه . ق) در شهرستان سرسبز اهر ديده به جهان گشود. او در زادگاهش دوس مقدماتي را فرا گرفت. وي درسال 1327ه.ق سطح مقدماتي و دروس فقه و اصول را در حوزه علميه تبريز شروع كرد. وي درسال 1338ه.ق بار سفر به سوي عتبات عاليات بست و مدت سي و دو سال از محضر بزرگان كسب علم و فضل كرد. او به طور رسمي به عنوان استاد حوزه پذيرفته شد. آيت الله اهري در مدت اقامتش در حوزه علميه نجف به تاليف كتابهايي نيز پرداخت كه به جهت تنگدستي موفق به چاپ اثارش نشد. آيت الله اهري در سال 1370ه.ق به جهت زيارت مرقد امام رضا(ع) و ديدار اقوام به ايران مسافرت كرد و درزماني كه در آذربايجان بود، به خلا حضور علماء بزرگ پي برد. به همين جهت وقتي بزرگاني از اهالي تبريز از محضرش درخواست اقامت در شهر را كردند، با نهايت رغبت پذيرفت و تا آخر عمر به خدمت اسلام و مومنان آن ديار مشغول شد و مرجعيت ديني يافت.گروه :

علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : پدر شيخ احمد اهري آقا حسين از مؤمنين آن شهر بود و در محله قديمي شهر زندگي ساده و بي آلايشي داشت.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : در آن زمان شهر اهر با وجود اينكه وسعت و آبادي امروزي را نداشت ؛ لكن شهري عالم خيز بود و مكتب هاي بزرگ درسي در آنجا داير مي شد. مكتب هاي «ملا جليل» و «ملا فرج» كه آوازه آنها در منطقه آذربايجان پيچيده بود، متعلّق به اين دوره است. هر چند اين مكتب ها در زمان تحصيل شيخ احمد اهري به مدارس ديني و علمي منظم تبديل شده بود ؛ لكن تا اوائل قرن چهاردهم هجري، قمري همچنان با نام «مكتب خانه» پر رونق بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ احمد اهري در زادگاهش دروس مقدماتي را فرا گرفت و پس از تكميل ادبيات، مدرسه ديني تازه تأسيس شده اهر را به مقصد تبريز ترك گفت. وي در سال 1327 ه . ق سطح مقدماتي و دروس فقه و اصول را در حوزه علميه تبريز شروع كرد و در آن زمان بيش از 22 سال نداشت.آقا شيخ احمد اهري يازده سال نيز در حوزه تبريز به تحصيل پرداخت. آقا ميرزا علي اكبر اهري، عموي آقا احمد اهري بود و عنايت ويژه اي به وي داشت. كتاب «قوانين الاصول» را كه در آن زمان بسيار مورد توجه حوزه ها بود، خود به برادر زاده اش آموخت و پايه علمي وي از همانجا بود كه استحكام يافت. آقا شيخ احمد اهري در حوزه علميه تبريز در درس هاي سطح حوزه تبحّر يافت و گاه به تدريس

نيز پرداخت. در سال 1338 ه . ق آقا شيخ احمد اهري هجرتي ديگر پيش روي داشت. او از دير زمان آوازه حوزه علميه نجف را شنيده بود و آرزوي درك آن مركز بزرگ علمي را داشت. در اين سال وي بار سفر به سوي عتبات عاليات بست و فصل نويني در زندگي اش آغاز شد و به اين ترتيب آقا شيخ احمد اهري براي مدتي زياد در آنجا سكونت گزيد و از محضر بزرگان كسب علم و فضل كرد. آن مقطع، دوره اي بسيار پربار و پررونق براي حوزه علميه نجف اشرف بود ؛ چرا كه تنها در اين زمان در شهر نجف استادان بسيار متبحّر در علوم مختلف، حضور داشتند و جلسات درس و بحث علمي خود را در سطح بسيار عالي داير كرده بودند، وي حدود 10 سال از عمرشان را صرف تحصيل و كسب دانش از محضر بزرگان انجام داده اند.استادان و مربيان : از اساتيد معروف آن زمان چون: آقا شيخ عبد الرحيم كِلبري، آقا سيد ابو الحسن انگجي و آقا ميرزا علي اكبر اهري بهره برد. از اساتيد نجف حضرات آيات چون: شيخ الشريعه اصفهاني، ميرزا محمد حسن نائيني، ميرزا علي شيرازي (فرزند شيرازي بزرگ) آقا ضياء الدين عراقي، آقا شيخ محمد حسن غروي اصفهاني و آقا سيّد ابو الحسن اصفهانيهمسر و فرزندان : فرزندان شيخ احمد اهري عبارتند از آقايان:1 - مرحوم حجة الاسلام شيخ جواد اهري، استاد شيخ محمد كاشفي درباره ايشان مي گويد:«آقا ميرزا جواد اهري، آن موقع كه با ايشان آشنا شدم، نابينا شده بود. بسيار خوش بيان بود. داراي لهجه جالب و شوخ طبع هم بود. از

او درباره نجف اشرف و ساير مطالب متفرقه كه مي پرسيديم، با زباني شيوا و رسا مطالب را بيان مي كرد. اهل قلم بود و يكي دو اثر هم از او هم چاپ شد. وي در حدود سال 1395 ه . ق در تبريز درگذشت و در قبرستان اماميه به خاك سپرده شد.»2 - مرحوم آقا محمود. 3 - مرحوم آقا حسين.زمان و علت فوت : شيخ احمد اهري در اثر كهولت سن در روز پنجشنبه (18/صفر/1388)ه . ق مطابق با ارديبهشت 1348 ه . ش در سن هشتاد و يك سالگي در تبريز به رحمت ايزدي پيوست. مراسم تشييع با شكوهي از سوي مردم و روحانيّت معظم آذربايجان به عمل آمد و پيكر پاك ايشان جهت مراسم خاكسپاري به شهر مذهبي قم حمل و در مقبره العلماي قبرستان ابوحسين به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ احمد اهري در سال 1370 ه . ق به جهت زيارت مرقد امام رضا (ع) و ديدار اقوام به ايران مسافرت كرد و مدّتي فارغ از درس و بحث علمي روزهايش را سپري كرد. وي ابتدا به مشهد مقدس سفر كرد و به زيارت مرقد مطهر امام رضا (ع) شتافت. آنگاه به ديدار بزرگان حوزه علميه مشهد از جمله زعيم بزرگ، آيت الله ميلاني رفت و از آنجا به شهر مقدس قم آمد. در آن زمان حوزه علميه قم نيز پويا بود و بزرگاني چون: آيت الله حجّت كوه كمره اي و آيت الله سيد حسين بروجردي عهده دار اداره حوزه بزرگ آيت الله حائري بودند. آيت الله اهري مدّتي در قم ساكن شد. هنگام ورود نيز از

جانب اين بزرگان مورد استقبال قرار گرفت ؛ امّا به درخواست آنها كه اقامت در حوزه علميه قم بود، پاسخ مثبت نداد. آيت الله اهري از قم به تبريز رفت و مدّتي در زادگاهش با اقوام خود سپري كرد. در زماني كه در آذربايجان بود، به خلأ حضور علماء بزرگ پي برد. به همين جهت وقتي بزرگاني از اهالي تبريز از محضرش درخواست اقامت در شهر را كردند، با نهايت رغبت پذيرفت و تا آخر عمر به خدمت اسلام و مؤمنان آن ديار مشغول شد و مرجعيت ديني يافت. موقعيت و مقام علمي و اجتماعي آيت الله اهري كه سرپرستي حوزه علميه تبريز را نيز عهده دار بود، ارادت و عشق مردم به شخصيت والاي ايشان و توجه علماي نجف اشرف و بزرگان حوزه علميه قم، همه موجب شد كه وي در اكثر حوادث اجتماعي و سياسي به صورت مستقيم يا غير مستقيم شركت كند و راهنمايي مردم در جريانات را بر عهده گيرد. موارد زير نمونه هايي است از زندگي اين بزرگوار، از نگاه مدارك: 1 - در تلگراف ها، آيت الله حكيم و آيت الله خوئي (از نجف اشرف به تبريز) درباره فاجعه مدرسه فيضيه و اهانت رژيم شاه به مقدسات اسلامي در تاريخ 42 / 1 / 14 شمسي، آيت الله اهري را يكي از مخاطبين قرار دادند و خواهان حمايت ايشان از قوانين الهي شدند. 2 - آيت الله خوئي در تلگرافي ديگر، به تاريخ آذر / 1342 ش، درباره بازداشت جمعي از علماء و وعاظ آذربايجان، خواستار فعّاليت موثر مرحوم آيت الله اهري براي آزادي آنان شد. 3- آيت الله اهري

به همراه ديگر علماي برجسته تبريز در پي تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، از پيشگامان در مخالفت با اين قانون بود. به همين خاطر همراه با ساير علماي تبريز خواستار لغو لوايح سه گانه شد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ احمد اهري بيش از بيست سال در كنار كسب علوم مختلف به تدريس پرداخت به گونه اي كه در حوزه علميه نجف كه آن زمان افراد برجسته اي مي توانستند در صحنه هاي علمي حاضر شوند، وي به طور رسمي به عنوان استاد حوزه پذيرفته شد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : با تأسيس صندوق قرض الحسنه و تشكيل هيئت رسيدگي به وضع مستمندان، وسيله خير و سعادت براي برخي از مردم شهرهاي آذربايجان شد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : زندگي شيخ احمد اهري پربار و همراه با خير و بركت بود. خصوصاً وقتي مقيم تبريز شد و به طور رسمي مرجعيت و امامت جمعه و اداره امور مؤمنان را عهده دار شد،اين خير و بركت چندين برابر شد. وي كه از لحاظ خانوادگي «اهري» محسوب مي شد، در بين آقايان تجار و بازاري ها نفوذ فراوان داشت و از اين موقعيت به نفع فقرا بهره مي برد.شاگردان : تلاش هاي شيخ احمد اهري در حوزه علميه نجف، نتيجه پرباري داد. در محضر اين عالم وارسته، هزار دانشجوي علوم اسلامي تربيت شدند و در خدمت تبليغ دين اسلام قرار گرفتند. دهها نفر نيز به مدارج عالي علمي، استادي و اجتهاد راه يافتند كه بسياري از آنها سهم ارزنده و تعيين كننده اي درحوادث و جريان هاي نيم قرن اخير داشتند و بي گمان مهمترين آن، شكل گيري نظام اسلامي و جايگزين شدن

ارزشهاي ديني به جاي ارزشهاي غير ديني در ايران است ؛ زيرا برخي از شاگردان آيت الله اهري حتي در رأس حركت ها و رهبري جريان هاي مردمي به سوي واقعيتهاي ديني بودند.اسامي برخي از شاگردان وي به اين ترتيب است:(16)1 - مرحوم سيد مصطفي مولانا (از مراجع و اساتيد تبريز).2 - مرحوم ميرزا احمد سرايي.3 - شيخ محمّد غروي قزويني (ساكن قم).4 - مرحوم ميرزا كاظم تبريزي.5 - سيد علي مير غفّاري (آذر شهر).6 - آقا شيخ عيسي اهري (ساكن تهران).7 - آقا شيخ محمّد كاشفي (ساكن قم).8 - شيخ عمران عليزاده تبريزي.9 - مرحوم ميرزا احمد زنجاني.10 - مرحوم ميرزا علي اكبر قاري تبريزي.11 - آقا شيخ رضا توحيدي تبريزي.12 - آقا ميرزا محمود انصاري تبريزي.آثار : nbsp1 حاشيه بر رسائل nbsp2 حاشيه بر مكاسب nbsp3 رساله در اجتهاد و تقليد تقريرات فقه استاد نائيني nbsp4 رساله علميّه nbsp5 رساله اي در قاعده لاضرر ولاضرار

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/بخش زندگينامه علماhttp://www.hawzah.net

ايزدي، ميرزا اسحاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله حاج ميرزا اسحاق ايزدي در سال 1251 ( سوم صفر 1290هجري قمري ) ، در قزوين متولد گرديد. پس از دوران كودكي ، جهت كسب علوم ديني نزد اساتيد و پدر خود مشغول به تحصيل شد. پس از آنكه سطوح را در قزوين آموخت ، در سال 1313 با برادرش آيت الله حاج ميرزا باقر به اصفهان عزيمت كرد. او مدت سه سال به كسب فقه ، اصول ، حكمت ، رجال و هيات پرداخت و از اساتيد آن سامان بسيار بهره برد. سپس در سال 1316 رهسپار نجف گرديد و با كسب علوم عاليه اسلامي به درجه اجتهاد

رسيد. وي در سال 1326 ه_.ق به قزوين بازگشت و در زادگاه خويش به تدريس علوم پرداخت. همچنين در 24 خرداد 1310 از طرف دولت وقت محضرخانه ي شماره يك اسناد رسمي را به ميرزا اسحاق واگذار گرديد و تا پايان حيات آن مسئوليت به عهده داشت و چون مرد دقيقي بود و در انجام معاملات منتهاي دقت را مي كرد ، از آن جهت هيچ گاه ديده يا شنيده نشد كه يك معامله فاسد در محضر وي انجام شده باشد. آيت الله حاج ميرزا اسحاق ايزدي سرانجام در نوزدهم آبان 1322 شمسي دارفاني را وداع گفت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : حاج ميرزا اسحاق فرزند خلف حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ مولا عبدالله بن ملا محمدباقر بن ملا سليمان ايزدي ، كه همگي از سلسله خاندان روحانيت با نفوذ بودند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ميرزا اسحاق ايزدي پس از دوران كودكي ، جهت كسب علوم ديني نزد اساتيد و پدر خود مشغول به تحصيل شد. پس از آنكه سطوح را در قزوين آموخت ، در سال 1313 با برادرش آيت الله حاج ميرزا باقر به اصفهان عزيمت كرد. او مدت سه سال به كسب فقه ، اصول ، حكمت ، رجال و هيات پرداخت و از اساتيد آن سامان بسيار بهره برد. سپس در سال 1316 رهسپار نجف گرديد و با كسب علوم عاليه اسلامي به درجه اجتهاد رسيد.استادان و مربيان : ميرزا اسحاق ايزدي ابتدا نزد پدر خود تحصيلات مقدماتي و سطوح را فراگرفت. سپس به اصفهان رفته و نزد آيت الله حاج شيخ محمدتقي معروف

به آقا نجفي و آيت الله سيدمحمد درچه اي كه هردو از اساتيد به نام و طراز اول آن روز بودند ، به كسب كمال فقه ، اصول ، حكمت ، رجال و هيات پرداخت. وي همچنين در نجف اشرف محضر درس آيت الله العظمي آخوند ملا محمد كاظم خراساني و آيت الله حاج سيدكاظم طباطبايي را درك نمود. او از سوي آيت الله حاج سيدكاظم طباطبايي اجازه اجتهاد دريافت نمود.زمان و علت فوت : ميرزا اسحاق ايزدي در نوزدهم آبان 1322 شمسي دارفاني را وداع گفت و در شهر قم به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : در 24 خرداد 1310 از طرف دولت وقت محضرخانه ي شماره يك اسناد رسمي را به ميرزا اسحاق واگذار گرديد و تا پايان حيات آن مسئوليت به عهده داشت و چون مرد دقيقي بود و در انجام معاملات منتهاي دقت را مي كرد ، از آن جهت هيچ گاه ديده يا شنيده نشد كه يك معامله فاسد در محضر وي انجام شده باشد.فعاليتهاي آموزشي : ميرزا اسحاق ايزدي پس از آنكه تحصيلات خود را نجف اشرف به پايان رساند ، در سال 1326 ه_.ق به قزوين بازگشت و در زادگاه خويش به تدريس علوم پرداخت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا اسحاق ايزدي در سال 1331 جهت زيارت خانه خدا به مكه مشرف شد و پس از مرگ عمويش ، حاج ملا علي اكبر معروف به سيادهني كه از اكابر معروف قزوين بود ، در اندك مدتي مرجعيت تامه يافت و به حل و فصل امور اجتماعي مسلمين پرداخت. او در اين زمان دفتري

مرتب نموده و كليه معاملاتي كه در محضر وي انجام مي شد را ثبت مي كرد و اين موضوع باعث اعتماد مردم قزوين شده بود. علاوه بر فعاليت هاي ذكر شده ، وي به عنوان يك روحاني روشنفكر ، زمينه مطالعاتي و تحقيقاتي نيز داشته و آثاري از خود به يادگار نهاده است.آثار : رساله در استصحاب رساله در توبه رساله درمبحث قطع

آل اسحاق، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ علي آل اسحاق در 25 تير سال 1318ش. در خوئين، از توابع زنجان، خانواده مذهبي اش را با ميلاد خود پر از شور و شادي كرد. پدرش نام علي را براي وي برگزيد. علي از همان هشت سالگي كه با پدر به قم آمد، شروع به تحصيل نمود و مقدمات را در محضر آيه الله سيد حسن بدلا( رئيس ائمه جماعت) و استادان ديگر به پايان برد. وي در شانزده سالگي در سال 1334ش به نجف اشرف مي رود و در مدرسه آيه الله بروجردي اقامت مي گزيند و دروس حوزه را تا رسيدن به مرحله اجتهاد ادامه داد و به گفته خانواده ايشان ، از دو عالم بزرگ: آيه الله سيد محسن حكيم و آقا بزرگ تهراني، اجازه اجتهاد گرفت. او در شب جمعه 24 خرداد سال 1380ش بر اثر سكته قلبي دار فاني را وداع مي گويد.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : پدر شيخ علي آل اسحاق، حاج شيخ عبدالكريم خوئيني، از عالمان بزرگ عصر خود به شمار مي رود. وي از شاگردان مرحوم آخوند خراساني بود. روحيه مبارزاتي شديدي داشت و با عمّال و وابستگان حكومت طاغوتي رضاخان، كه با منافع مردم در

تضاد بود، به شدت مقابله مي كرد؛ به عنوان نمونه در مقابل دو خان، كه مي خواستند زمين هاي كشاورزي مردم را به تصرف خود درآورند، ايستادگي كرد و توانست آنان را از تصرف در اموال مردم باز دارد.مادر علي كه از سلاله پاك پيامبر بود، زني صبور در مقابل مشكلات و دوستدار علم و فضيلت بود.

خاطرات كودكي : برادر شيخ علي آل اسحاق مي گويد: در نزديكي هاي خانه ما تعدادي بوقلمون آورده بودند. من و بچه هاي ديگر، از جمله علي، به تماشاي آن ها رفتيم و نزديك غروب براي انجام فريضه مغرب به خانه برگشتيم. رسم خانه ما اين بود كه نمازها را در خانه به جماعت و با امامت پدر برگزار مي كرديم و تمامي افراد خانواده، چه مردان و چه زنان، در نماز جماعت شركت مي كردند. هنگامي كه پدر مي خواست اقامه نماز كند، علي شروع به گريه كرد. وقتي پدر علت گريه اش را پرسيد، گفت: «من هم بوقلمون مي خواهم.» و به گريه خود ادامه مي دهد. پدر بدون عصبانيت و با آرامش كامل رو به فرزند مي كند و مي گويد: نماز مغرب را با خلوص نيت بخوان و هر حاجتي كه داري از خدا بخواه؛ خداوند است كه حاجات را برآورده مي كند. علي همين كار را انجام مي دهد. پس از تمام شدن نماز، در خانه به صدا در مي آيد. هنگامي كه من در را باز كردم، يكي از همشهريان را كه يك بوقلمون در دست داشت، ديدم. او به خانه وارد شد و علي به خواسته خود رسيد.از اين خاطره به خوبي مي توان فهميد كه محيط رشد علي چگونه بوده است؛ او در خانواده اي پرورش مي يابد كه اهل خانه مقيد

به نماز اول وقت بودند و تحت تربيت پدري بودند كه نام و ياد خدا را گره گشاي مشكلات و برآوردن حاجات مي دانست و روشن است كه تنها از چنين خانواده هايي، مرداني شايسته و الگو چون آقاشيخ علي آل اسحاق، برخواهند خاست.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : تربيت فرزندان يكي از وظايف مهم هر پدر و مادري است. مرحوم شيخ علي آل اسحاق نيز با جديت فراوان مي كوشيد تابه اين وظيفه خود عمل كند. از اين رو، او هيچ گاه از سفارش به فرزندان خود دريغ نمي ورزيد و واضح است كه اين سفارش ها، راه گشاي افكار تمامي جوانان خواهد بود؛ چنان كه گفته است:«'...اسلام رابه دقت بشناسيد و آن طوري كه دسته بندي كرده ام، به دقت مطالعه كنيد. تاريخ زندگي پيامبر اسلام و ائمه (ع) را هر چند سال يك بار بررسي نماييد. تا مي توانيد با هم دوست و با محبت باشيد و بر سر مسائل جزئي با هم اختلاف نكنيد. در اين انقلاب، تا وقت درس است، درس بخوانيد و سپس خدمت كنيد. به مادرتان كه خيلي رنج كشيده است، كمك كار باشيد، پس از ازدواج رابطه صميمي خود را با مادرتان قطع نكنيد. والسلام. با چشم گريان و دستي لرزان. خداحافظ».

تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ علي آل اسحاق در سال 1326 ش. از زنجان به قم مهاجرت كرد تا در آن شهر به تدريس علوم اسلامي و ساير فعاليت ها بپردازد؛ وي در آن سال، هشت بهار از عمرش گذشته بود. وي از همان هشت سالگي كه با پدر به قم آمد، شروع به تحصيل نمود و مقدمات را در محضر آيةاللّه سيد حسين بُدَلّا(رئيس

ائمه جماعات) و استادان ديگر به پايان برد.وي در شانزده سالگي در سال 1334 ش. در حالي كه دو سال از فوت پدر مهربانش مي گذشت، تصميم گرفت به عراق برود و در آن جا به تحصيل ادامه دهد؛ اما تيرگي روابط دو كشور ايران و عراق، باعث شد كه اين سفر انجام نشود. به همين سبب به حضرت معصومه (س) پناه برد و با توسل به آن حضرت، توانست مجوز اقامت در عراق را دريافت كند و به عتبات عاليات سفر نمايد. او به نجف اشرف مي رود و در مدرسه آيةاللّه بروجردي اقامت مي گزيند.آقا شيخ علي آل اسحاق در نجف اشرف در محضر شيخ صدراي بادكوبه اي «مكاسب» را فرا گرفت و كتاب «رسائل» را، به همراه 3 نفر ديگر به طور خصوصي در محضر آيةاللّه آقا جواد تبريزي، آموخت. وي جلد اول «كفايه» را نزد آيةاللّه حسين راستي كاشاني، آيةاللّه حسين وحيد خراساني، آيةاللّه حاج شيخ علي فلسفي(كه اكنون در مشهد ساكن است) و جلد دوم آن را با پيشنهاد آيةاللّه محمدباقر حكيم نزد آيةاللّه شهيد محمدباقر صدر به اتمام رساند. وي كه به مقام علمي شهيد صدر پي برده بود، در جلسات درس ديگر او، كه كتاب هاي «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و برخي مباحث ديگر را تعليم مي داد، شركت مي كند و همان دروس را در مسجد هنديِ نجف براي عموم محصّلين تدريس مي نمايد. شيخ علي، «شرح تجريد» رادر محضر آيةاللّه شهيد سيّداسداللّه مدني و «فلسفه» را در محضر آيةاللّه شيخ عباس قوچاني و همچنين علم طب را از مرحوم سيدحسين حكيم فرا گرفت. به علاوه، دو سال در درس خارج فقه آيةاللّه سيدابوالقاسم خوئي و سيدمحمود شاهرودي شركت جست

و سپس به مدت 12 سال، دو دوره درس خارج فقه آيةاللّه ميرزا محمدباقر زنجاني را گذراند.پس از تشريف فرمايي امام خميني به نجف، در درس خارج فقه ايشان و نيز در درس «ولايت فقيه» امام شركت كرد و تا سال 1353 ش. كه حكومت بعث عراق امام را دستگير كرد، در محضر ايشان بود. شيخ علي دروس حوزه را تا رسيدن به مرحله اجتهاد ادامه داد و به گفته خانواده ايشان، از دو عالم بزرگ: آيةاللّه سيدمحسن حكيم و آقابزرگ تهراني، اجازه اجتهاد گرفت.

خاطرات و وقايع تحصيل : پس از رحلت آيةاللّه حكيم وي نمايندگي امام راحل در همان منطقه را بر عهده گرفت. او در بخشي از خاطراتش ارتباط نزديك با امام را اين چنين بيان مي دارد:«آن روزها در حوزه علميه نجف اشرف من موقعيت خوبي داشتم؛ داماد مرحوم آيةاللّه العظمي آقاميرزاباقر زنجاني(ره) بودم و نمايندگي از طرف مرحوم آيةاللّه العظمي حكيم(ره) در شهر سنجار استان موصل عراق را داشتم. و امام راحل با مرحوم پدرم حضرت آيةاللّه آقاي شيخ عبدالكريم خوييني آشنايي كامل و علاقه داشتند و آن روز دل و جرأت مي خواست كه كسي به امام اظهار محبت كرده، در كنارش قرار گيرد. من با تمام ناملايماتي كه برايم فراهم شده بود، شب و روز در كنار آن رادمرد الهي قرار گرفته، با تمام نيرو آنچه در توان داشتم، در خدمت ايشان بودم. در تمام جلسات عمومي و از اولين روز شروع درس فقه و نماز جماعت ها و گاه در جلسات خصوصي شركت مي كردم. مدتي مسئوليت پرداخت شهريه را بر عهده گرفته و مدتي در جلسه استفتائات به دستور ايشان شركت مي كردم

و شبانه روز حداقل پنج بار به خدمتشان مي رسيدم. خلاصه اخبار راديوهاي عربي و خارجي را در مسير راه بيان مي كردم. لذت بخش ترين خاطره يك شب زمستاني بود كه امام مرا جهت تجديد كتابت صورت نمايندگي نمايندگان خود در سطح جهان خواسته بودند. آن شب تا اذان صبح مشغول نوشتن شده و از اين كه امام چنين اعتمادي را به من نموده و از ميان دوستان مرا انتخاب فرموده، بيش از حد خوشحال و خرسند بودم».وي درباره حساسيت امام به بيت المال چنين مي گويد:«در نجف، روزي به منزل امام رفتم. برخلاف هميشه درب خانه امام بسته بود و صداي فرياد امام به گوش مي رسيد. درب خانه را زدم، خادم درب را باز كرد و گفت: امام بسيار ناراحتند. وقتي وارد شدم، فهميدم ناراحتي امام به خاطر آن است كه آقاسيدمصطفي 250 درهم(يك چهارم دينار) به گوجه فرنگي نوبر داده است و امام مي فرمود: چرا هنوز كه گوجه ارزان نشده، آن مقدار پول را از سهم امام به گوجه داده است؟ سپس به او فرمود: همين الآن برو گوجه ها را پس بده».

استادان و مربيان : ازاستادان شيخ علي آل اسحاق كه دروس مختلف را در محضرشان آموخته بود مي توان به افراد زير اشاره كرد: شيخ صدراي بادكوبه اي آيه الله حسين راستي كاشاني آيه الله حسين وحيد خراساني آيه الله حاج شيخ علي فلسفي آيه الله محمدباقر حكيم آيه الله شهيد محمدباقر صدر آيه الله شهيد سيد اسدالله مدني آيه الله شيخ عباس قوچاني آيه الله سيد ابوالقاسم خوئي مرحوم سيد حسين حكيم سيد محمود شاهرودي آيه الله ميرزا محمدباقر زنجاني امام خميني

همسر و فرزندان : شيخ علي آل

اسحاق داراي 5 فرزند بود: سه دختر و دو پسر. يكي از پسران او در جبهه هاي جنگ به شهادت رسيد كه نامش «محمدجواد» بود. محمدجواد جواني فعال، پرشور، و خداجوي بود و در مسجد اباذر(واقع در محلّه زاويه قم) در عرصه هاي مختلف به فعاليت مشغول بود؛ همانند جمع آوري كمك ها به رزمندگان، جذب جوانان براي امور فرهنگي و مذهبي و... . اكنون نيز كتابخانه آن مسجد به نام همين جوان فعال مزيّن است. پسر ديگر ايشان «رضا» نام دارد كه هم اكنون در حال تحصيل است. دامادهاي اين عالم پرتلاش عبارتند از:1 - مهندس ابوالحسن آل اسحاق، كه در جبهه جنگ به فيض شهادت نايل شد. و برادر وي به نام حسين پس از او به افتخار دامادي عموي خود يافت.2 - دكتر ساحلي است، كه در محله نيروگاه قم، مطب دارد. و به درمان بيماران توفيق يافته است.3 - آقاي دهقان كه كاردار وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران در ژاپن مي باشد.

وقايع ميانسالي : اين مرد مجاهد و نستوه كه تا آخرين نفس بر آرمان هاي خود پافشاري كرد و يك لحظه از خدمت به دين و نظام اسلامي غفلت نورزيد، در اواخر عمرش به خاطر مرض قند و ناراحتي قلبي، كمتر موفق به فعاليت هاي اجتماعي مي شد؛ اما دغدغه تهاجم آشكار فرهنگي و گسترش فساد در ميان جوانان و... آراكش را از او ربوده بود؛ به طوري كه شب جمعه 24 خرداد سال 1380 ش. در تماس تلفني با برادرش درباره اوضاع فرهنگي گفت و گو مي كند.

زمان و علت فوت : شيخ علي آل اسحاق ساعت 2 نيمه شب 24 خرداد 1380ش نيز بر اثر سكته قلبي

دار فاني را وداع مي گويد.پيكر مرحوم شيخ علي (ره) روز شنبه 26 خرداد با شركت گسترده مردم از مسجد امام حسن عسكري (ع) تا حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشييع شد و شركت كنندگان در غم از دست دادن اين يار دلسوز امام، اشك ماتم ريختند. پس از تشييع، بدن مطهرش در گلزار علي بن جعفر (ع) ، در قطعه مخصوص پدر شهيدان به خاك سپرده شد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ علي آل اسحاق نيز مانند بسياري از روحانيون ديگر كه مردم را به انقلاب فرا مي خواندند، هميشه در سفرهاي تبليغي خود، ضمن تبيين اهداف نظام اسلامي، مردم را با انقلاب و امام آشنا مي كرد. در همين راستا وقتي در شهر خرّم آباد در مسجد علوي سخنراني نمود و مواضع انقلاب را بيان كرد، دستگير شد.(3) در اوايل سال 1356 ش. به مدت 3 ماه در، يافت آباد تهران به تبليغ و فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي پرداخت. همچنين، صندوق قرض الحسنه اي تأسيس كرد تا سهمي در رفع مشكلات مادي مردم آن جا داشته باشد.همزمان با پيروزي انقلاب در شهر سنجان، واقع در استان مركزي مشغول تبليغ شد. پس از پيروزي انقلاب بر اساسِ احساسِ وظيفه و با تجربه اي كه در مناطق سنّي نشين داشت، به استان سيستان و بلوچستان سفر كرد و با تشكيل بسيج مردمي و ايجاد وحدت ميان شيعه و سنّي، توانست توطئه هاي ضدانقلاب را در آن سامان خنثي كند. نتيجه فعاليت هاي وي، تصرّف صدا و سيماي آن ناحيه به دست نيروهاي انقلاب بود و از آن طريق خبر پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي با شور و شعف خاصي به گوش هموطنان رسيد.پس از آرام شدن اوضاع،

به استان مركزي بازگشت و در سمت مسئول كميته انقلاب اسلامي همان منطقه به فعاليت خود ادامه داد.آشوب هاي كردستان موجب شد كه شيخ علي چندين بار براي ايجاد آرامش در آن منطقه، با نيروهاي تحت فرمان خود به آن جا برود. پس از آن به تهران دعوت شد و مسئوليت بخش فرهنگي كلّ كميته هاي انقلاب اسلامي را بر عهده گرفت.با پيروزي انقلاب اسلامي، عده زيادي به دنبال فرصت بودند تا اين انقلاب نوپا را تضعيف كنند و آن گونه كه مي خواهند، انقلاب را تغيير دهند. آنان براي رسيدن به همين هدف، جوانان پاكدل و ساده را فريفته، با شعارها و افكار انحرافي، آنان را گمراه مي ساختند.شيخ علي آل اسحاق كه اين خطر را به خوبي حس كرده بود، به مقابله با اين جريان برخاست و با پاسخ به شبهات و جذب جوانان نقشه هاي آنان را خنثي مي ساخت.وي بعدها نيز در ارگان هاي مختلف، از جمله: سپاه پاسداران، جهاد سازندگي، اداره بهداري و بهزيستي در شهرهاي مختلف كلاس هايي را تشكيل داد. گذشته از اين ها، شيخ علي دو سفر تبليغي نيز به خارج از كشور داشت؛ يك بار به آذربايجان سفر كرد و بار ديگر به لبنان رفت. همچنين مدت 10 تا 11 سال از طرف آيةاللّه گلپايگاني امام جماعت مسجد اباذر واقع در منطقه زاويه قم بود. او رابطه بسيار صميمي با جوانان مخصوصاً طلاب جوان داشت؛ به طوري كه حتي در اردوهاي زيارتي نيز همراه آنان بود.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : وي در زمان مرجعيت آيةاللّه حكيم، نماينده ايشان در استان موصل عراق در شهرهاي سنجار و طلّعفر بود و به

مدت 11 سال در فصل تابستان، دهه محرم، دهه صفر و ماه رمضان به آن جا مي رفت. از آن جا كه مردم آن مناطق كرد بودند، او قبل از اعزام در طي سه ماه زبان كردي را فرامي گيرد. شيخ علي، در ايّام تبليغ، در جلسات مناظره و مباحثه با اهل سنّت آن ناحيه شركت مي جست. اين تلاش ها، باعث گرايش و جذب عدّه زيادي به مذهب تشيع گرديد؛ به طوري كه توانست مسجد و مدرسه علميه بسازد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از فعاليت هاي شيخ علي آل اسحاق به خوبي آشكار است كه وي به امور فكري، فرهنگي و ديني مردم بسيار حساس بوده است. اگر چه وي در طول عمر خود فعاليت هاي فرهنگي، مبارزاتي داشت، اما بنا بر احساس وظيفه در برابر اقشار كم درآمد و طلاب، اقدام به فعاليت هاي اقتصادي كرد. يكي از آن فعاليت ها، گرفتن امتياز صادرات و واردات از طريق مرز آذربايجان بود. وي درآمد حاصله را در امور فرهنگي و حمايت از طلاب و ديگر موارد لازم صرف نمود. همچنين به منظور خدمت به طلاب، يكي از مؤسّسين تعاوني طلاب نيز بود.او كه براي پيشبرد اهداف اسلام از هيچ كاري دريغ نورزيده بود، وقتي جنگ نابرابر عراق بر ايران تحميل شد، باز هم وظيفه خود را به خوبي انجام داد و بارها و بارها در جبهه هاي حق عليه باطل شركت جست و دوشادوش رزمندگان اسلام اسلحه به دست گرفت و به ستيز با دشمنان دين خدا برخاست.وي در تشكيل بسيج عشاير و سازماندهي نيروهاي مقاوم بومي در منطقه جنوب نيز نقش خود را به خوبي ايفا نمود

شاگردان : وي شيخ علي آل

اسحاق مبارز تركيه اي) يكي از آنان است. وي پس از انقلاب در دانشگاه هاي مختلف از جمله: دانشگاه شهيد بهشتي تهران، دانشگاه تبريز و دانشكده امام حسين (ع) به فعاليت پرداخت و به عنوان استاد دانشگاه، معارف دين اسلام را براي دانشجويان مطرح مي كرد. همچنين در مدارس علميه از جمله: مدرسه امام خميني (ره) ، مدرسه حجّتيه (براي طلاب خارجي)، مدرسه الهادي و مدرسه صدوقي(براي طلاب ايراني) درس اخلاق و دروس ديگر مي گفت.فقه و اصول را نيز در خانه اش تدريس مي نمود. همچنين براي پاسخ به شبهه هاي مطرح شده، كلاسي در مدرسه فيضيه تحت عنوان «احكام اجتماعي قرآن و تبيين مسائل روز» تشكيل داده بود.

آرا و گرايشهاي خاص : زندگي شيخ علي آل اسحاق رنگ خدايي داشت و اين، در اعمال و رفتارش هويدا بود. رابطه روحي و معنوي با ائمه اطهار داشت. زهد و پارسايي او زبانزد و كاملاً به زخارف دنيا بي توجه بود. با وجود اين كه موقعيت رسيدن به پست ها و مقامات متعددي داشت، ترجيح مي داد ساده زندگي كند. هركس وارد منزلش مي شد؛ساده زيستي را به خوبي در او و زندگي اش مشاهده مي كرد. با اهل خانه بسيار مهربان بود. خانواده اش چنان با اخلاق خوش و رفتار اسلامي او انس داشتند كه تحمل فقدان او، بر ايشان، بسيار دشوار بود.

چگونگي عرضه آثار : شيخ علي آل اسحاق آثار ديگري نيز دارد كه به چاپ نرسيده است؛ از جمله :.1 قرائت امام خميني (ره) از ولايت مطلقه فقيه يا حكومت جهاني فرامين الهي؛.2 تقريرات اصول فقه مرحوم آية اللّه العظمي محمد باقر زنجاني؛.3 النكاح علي المذاهب الخمسه(عربي)؛.4 الفقه الاسلامي(الحلقه الاولي، عربي)؛.5 آخرين نظريات علماي اصول در محور

كفايةالاصول از مرحوم آخوند تا امام؛.6 مباني فكري امام امت يا اصول سياسي، اجتماعي اسلام؛.7 بهترين راهنماي حج(مطابق با فتاواي امام خميني)؛.8 معالم دين يا تنظيم مضامين عالي دعاي ندبه. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آشنايي با مكتب وحي

2 اخلاق و رفتار يا اصول تزكيه و حكمت

3 اسلام از ديدگاه دانشمندان جهان

4 اصول خود سازي يا اخلاق در مكتب وحي الهي

5 جبهه يا دانشگاه خود سازي

6 زمينه اسلام شناسي

7 كنترل زبان

8 مسئوليت امت از ديدگاه امام

9 ياد خدا عامل انقلاب

آيتي بيرجندي، محمدابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم آيتي در سال 1333هجري قمري در قريه گازار از توابع بيرجند در خانواده اي روحاني و شيعه متولد شد و اهل خانه را از قدوم خويش شاد كرد اين فرزند محمدابراهيم نام گرفت. وي از هفت سالگي براي فراگيري از قرآن مجيد و خواندن كتابهاي فارسي مذهبي و اخلاقي و از قبيل اينها وارد جلسات استادان آن زمان در شهر خود گرديد. در سيزده سالگي به شهر بيرجند رفت و ادامه تحصيل خود را در كنار اساتيد بيرجند گذراند. در هيجده سالگي در مدرسه باقريه شهر مشهد به قمستي از فصول و منطق تحت نظر استادان مجرب بودند. وي به درجه دكترا نايل گرديد و در تمام طول تحصيل به تحصيلات حوزوي بسنده نشد. وي در سن 51 سالگي در اثر سانحه تصادف در سال 1384 قمري جان خويش را از دست دادند.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : پدر محمد ابراهيم آيتي شيخ محمد قائني پيشنماز روستاي گازار بود كه به امور شرعي مردم رسيدگي مي كرد. او در سلك روحانيت و در

امور ديني خود و مردم كوشا بود. وي كه توفيق تربيت در دامن مادر متدين پيدا نموده بود رشد كرد و به سن تحصيل رسيد.

خاطرات كودكي : محمد ابراهيم آيتي مقدمات عربي از پدرش شيخ محمد قائني ياد گرفت تا اينكه به نه سالگي كه رسيدند پدر در سوم ماه رمضان 1342 مرحوم شد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : هفت ساله بودم كه پدرم مرحوم شيخ محمد قائني مرا براي فراگيري قرآن مجيد و خواندن كتابهاي فارسي مذهبي و اخلاقي از قبيل عين الحيات و جلاء العيون و حلية المتقين مرحوم مجلسي نزد « آخوند ملا عبداللّه گازاري» برد و به وي سپرد. مقدمات عربي را از مرحوم پدرم فرا گرفتم، نه ساله بودم كه پدرم در سوم ماه رمضان سال 1342قمري مرحوم شد. پس از آن شرح « قطرالندي» و « القيه» ابن مالك « سيوطي» و « شرح جامي» را نزد همان ملا عبداللّه و « محمد ابراهيم بويكي» خواندم. سيزده ساله بودم كه با اجازه مادرم براي ادامه تحصيل به شهر بيرجند رفتم و مدت پنج سال در مدرسه معصوميه كتابهاي « حاشيه» ملاعبداللّه يزدي و « شرح شمسيه» در منطق، « شرح نظام» « مغني البيب» در صرف و نحو و قسمتي از « مطوّل» در معاني و بيان و بديع و « معالم» و قسمتي از « قوانين الاصول» ميرزاي قمي در اصول، « تبصرة» علامه حلّي و « شرح لمعه» شهيد ثاني در فقه و مختصري حساب و هيأت و مقداري از شرح « سبعة معلّقه» را خواندم. در اين مدت پنج سال در شهر بيرجند از محضر مرحوم

حاج شيخ محمد باقر آيتي بيرجندي و آيةاللّه حاج شيخ محمد حسين آيتي و مرحوم شيخ غلامرضا فاضل و آقاي حاج شيخ محمد علي ربّاني و مرحوم حاج ملا محمد دهكي استفاده بردم و شاگردي آنها را نمودم.هيجده ساله بودم كه براي ادامه تحصيل به مشهد مقدس مشرّف و در مدرسه باقريه ساكن شدم و بقيه شرح لمعه و مطول و قسمتي از فصول و قسمت منطق شرح منظومه حاج ملا هادي سبزواري و آنگاه تمام سطح مكاسب، رسائل شيخ انصاري و كفايه آخوند خراساني را در محضر استادان فرا گرفتم. ضمنا هيئت قديم را نزد مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني و آقا شيخ مجتبي قزويني و آيةاللّه ميرزا حسين فقيه سبزواري و آيةاللّه اديب نيشابوري و مرحوم حاج شيخ حسن پايين خياباني و برخي اساتيد ديگر خواندم. در همان حال با درس خارج فقه و معارف مرحوم آقا ميرزا مهدي اصفهاني آشنا شدم و با شوق فراوان در حدود دو سال به درس پر بهره ايشان مي رفتم و در همين اوقات به درس شرح منظومه آقا ميرزا مهدي فرزند مرحوم آقا بزرگ حكيم مي رفتم و از اين راه با فلسفه قديم آشنا شدم. آشنايي من با متون عالي فلسفه قديم از قبيل شرح اشارات، شفاي بوعلي و اسفار مرحوم آخوند ملاصدرا در خارج از محيط طلبگي بود.» آيتي پس از فراگيري دروس حوزه هاي علوم ديني به دانشگاه راه يافت و او در همان دانشكده معقول و منقول تهران تحصيل كرده بود و موفق به اخذ درجه دكتري شده بود. ايشان علاوه بر علوم اسلامي و ادبيات عرب به زبان انگليسي نيز احاطه كامل داشت

و از اين راه با انديشه هاي غربي و متون و روش تحقيق آنان آشنا گرديد.

خاطرات و وقايع تحصيل : حوزه هاي درس هرگاه محدود به چند نفر و كم جمعيت بود غالبا در اطاقهاي مسكوني مدارس و درسهاي سطوح عالي و خارج كه جمعيت بيشتري در آن شركت مي داشت بيشتر در مدرس هاي نسبتا وسيع مدارس كه فرش آن در تابستان و زمستان منحصر به حصير بود و يا در شبستان هاي مساجد كه نيز در تابستان و زمستان حصير فرش و بسيار سرد بود و هرگز بخاري نمي ديد، تشكيل مي گرديد.كساني كه اهل كار و تحصيل بودند تقريبا تمام وقتشان به درس خواندن و مطالعه كردن و مباحثه كردن همان درسها و ( اگر خود از فضلاي حوزه بودند) به درس گفتن برگزار مي شد و فقط در هفته اي دو روز پنجشنبه و جمعه تعطيل بود، كه آن هم احيانا با درسهاي تعطيلي از قبيل رياضيات و هيئت و تفسير و حديث و جز اينها مي گذشت.زندگي طلبگي بسيار ساده و در عين حال پرنشاط برگزار مي شد. در آن تاريخ كمتر افكار اجتماعي به محيط طلبگي راه داشت و گير و داري هم اگر پيش مي آمد از حدود حجره هاي مدارس تجاوز نمي كرد. تا در بيرجند بودم با اينكه مدرسه معصوميه اوقاف زيادي داشت، به طلبه مدرسه چيزي نمي رسيد و متصدّيان اوقاف تمام درآمد موقوفه را مي خوردند و زندگاني ساده طلاب منحصرا از كمكهاي پدران و مادرانشان مي گذشت.اما در مشهد مقدس چون از طرفي موقوفات مدارس سرشارتر بود و از طرف ديگر متصديان اوقاف آنجا مانند متصديان اوقاف بيرجند نبودند مختصر حق السكوت و قوت لا يموتي به طلاب داده مي شد

و روزي كه وارد مشهد شدم متصدي اوقاف مدرسه باقريه آقا شيخ جواد شيخ الاسلامي اصفهاني به ديدن من آمد و از همان روز مبلغ سي ريال ( كه شهريه كامل آن مدرسه بود) حقوق ماهيانه براي من قرار ساخت و اين مبلغ در آن تاريخ براي زندگي طلبگي متوسط يك نفر به خوبي كفايت مي كرد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : از امتيازات بسيار ارزنده حيات علمي محمد ابراهيم آيتي اين است كه او هرگز خود را در علوم متداول حوزه ها و مجامع علمي محدود نساخت. گو اينكه راز موفقيت هر انديشه ورِ دلسوز و تلاشگر و كاوشگر پر توفيق اين است كه خودجوش و زيركانه بيابد چه چيزي را بايد بخواند و كدام راه را برود. بدينسان او در تاريخ دوره اسلامي و تاريخ پيامبر و اهل بيت نيز تلاش فراوان كرد و يكي از متخصصان اين رشته در آمد و از تأليفات ايشان نيز اين نكته آشكار خواهد شد.

استادان و مربيان : از استادان محمد ابراهيم آيتي در زمينه هاي مختلف درسي مي توان به موارد زير اشاره كرد: آخوند ملا عبدالله گازاري ابن مالك محمد ابراهيم بويكي ميرزاي قمي علامه حلي شهيد ثاني باقر آيتي بيرجندي شيخ محمد حسين آيتي غلامرضا فاضل شيخ محمد علي رباني حاج ملا محمد دهكي ملا هادي سبزواري شيخ انصاري آخوند خراساني شيخ هاشم قزويني مجتبي قزويني حسين فقيه سبزواري اديب نيشابوري حسن پايين خياباني ميرزا مهدي اصفهاني ميرزا مهدي فرزند مرحوم آقا بزرگ حكيم آخوند ملاصدرا

هم دوره اي ها و همكاران : از دوستان محمد ابراهيم آيتي ، شهيد مطهري، آيةاللّه بهشتي و آيةاللّه طالقاني بود و با هم

مراوده علمي و مباحثه داشتند.

زمان و علت فوت : محمد ابراهيم آيتي در سوم جمادي الثانيه 1384 قمري مطابق با هفدهم 1343 شمسي بر اثر سانحه تصادف جان خويش را از دست دادند. پيكر ايشان در قبرستان ابوحسن قم دفن گرديد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد ابراهيم آيتي پس از فراگيري دروس حوزه هاي علوم ديني به دانشگاه راه يافت و در كنار تدريس به تحصيل نيز پرداخت. در سال 1334شمسي در دانشكده علوم معقول و منقول مشغول به تدريس شد و درسهاي تاريخ اسلام، تاريخ تمدن اسلام، فقه( دوره ليسانس) و فقه الحديث( دوره دكتري) را درس مي داد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از دوستان محمد ابراهيم آيتي، شهيد مطهري، آيةاللّه بهشتي و آيةاللّه طالقاني بود و با هم مراوده علمي و مباحثه داشتند. در آن زمان نواي بيداري در بعضي از مجامع علمي و فرهنگي برخاسته بود و حركت هاي خودجوش ارزشمندي براي شناخت درست اسلام ايجاد شده بود. كار مهم انديشه وران آن روز تغذيه فكري اين مجامع بود و استاد آيتي يكي از كساني بود كه در انجام اين مهم كوشا بود. در انجمن اسلامي مهندسان، جلسات ماهانه ديني كه شهيد مطهري نيز سخنراني داشت شركت داشت و به سخنرانيهاي ارزشمندي مي پرداخت و اين سخنرانيها بلافاصله تايپ و تكثير مي شد و با استقبال فراواني نيز روبرو گشت.يكي از تلاش هاي تحسين برانگيز ايشان تلاش در راه انتشار كتابهاي مذهبي بود كه از آن جمله تلاش گروهي ايشان و همراهانش منشأ ايجاد « شركت انتشار» گرديد. باري او در راه اصلاح ساختار فرهنگي و اجتماعي جامعه خويش از هيچ خدمتي فروگذار نكرد و با قلم و

زبان و دست خويش هر آنچه كرد براي احياي فكر ديني و انديشه الهي بود.او همچنين در پرداختن به برخي موضوعات اسلامي و پيراستن نقص ها و خرافه ها متون اصيل و استواري را عرضه كرد .

آرا و گرايشهاي خاص : از خصوصيات محمد ابراهيم آيتي تحقيق هاي نو و بديع است. او در تاريخ به بررسي و كنكاشي ارزنده پرداخت و نكات ابهام و نقاط كور را شناسايي كرد و به بحث و بررسي در آن پرداخت. . معظم له داراي ملكات نفسانيه و جامع علوم عقليّه نقليّه، مروج طريقه جعفريه بود. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 12افكار جاويد محمد

ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه اي از متن انگليسي

2 آندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا

ويژگي اثر : به طوري كه ايشان در مقدمه كتاب ذكر مي كنند اين اثر حاصل تحقيق و تدريس سال هاي 1337و 1338دوره ليسانس دانشكده معقول و منقول تهران است و ايشان در اين كتاب تاريخ حوادث مهم هشت قرن حكومت مسلمين در اروپا را به تفصيل بيان كرده اند كه شامل تاريخ حكومتها، دست نشاندگان حكام عباسي و غير آن مي باشد. اين كتاب در سال 1340در 357صفحه چاپ شده است.

3 آيينه اسلام

ويژگي اثر : ترجمه اي است از متن عربي آن اثر نويسنده تواناي مصري دكتر طه حسين كه در تهران وسيله شركت انتشار به چاپ رسيده است.

4 بررسي تاريخ عاشورا

ويژگي اثر : اين خصلت او در كتاب بررسي تاريخ عاشورا به خوبي ظهور كرده است يعني او در اين قضيه مطيع و دنباله رو هيچ كس نيست و آزادانه و زيبا بر اساس مباني اصيل و اساسي قرآن و عترت و با عقل

سليم و ذهل جوال خويش به ميدان آمده و به راستي به نقد احياگري در جريان عاشورا دست زده است.خمير مايه اين كتاب را مجموعه هفده سخنراني دكتر آيتي در راديو ايران در سال هاي 1343 - 1342تشكيل مي دهد. اين اثر به همت استاد علي اكبر غفاري تنظيم و چاپ شده و تاكنون در حدود 10نوبت تجديد چاپ شده است.

5 تاريخ پيامبر اسلام

ويژگي اثر : اين كتاب تحقيقي است مستند، گسترده و دقيق بر اساس متون كهن در پيرامون حيات اشرف مخلوقات هستي حضرت رسول اكرم (ص)كه مؤلف در تنظيم آن زحمات فراواني را متحمل شده اند. اين كتاب با تعليقات و اضافاتي از دكتر ابوالقاسم گرجي از طرف دانشگاه تهران چاپ شده و چندين بار تجديد چاپ گرديده است.

6 ترجمه البلدان يعقوبي

ويژگي اثر : اين كتاب نيز به وسيله بنگاه ترجمه و نشر كتاب در سال 1356در 211صفحه چاپ شده است.

7 ترجمه تاريخ يعقوبي

ويژگي اثر : اين كتاب در دو جلد ضخيم چاپ شده است و از ترجمه هاي ارزشمند متون تاريخي به حساب مي آيد به طوري كه در سال 1342اين ترجمه به عنوان كتاب سال شناخته شد. متخصصان ترجمه نسبت به ترجمه هاي دقيق و اصولي مرحوم آيتي اعتماد خاصي دارند. اين اثر نيز چندين بار تجديد چاپ شده است.

8 تصحيح تفسير شريف لاهيجي

ويژگي اثر : مرحوم استاد آيتي جلد 3و 4اين تفسير را به صورت زيبا و اصولي تصحيح نموده اند و در سال 1340از طرف اداره اوقاف تهران به چاپ رسيده است.

9 خطبه هاي رسول اكرم(ص

ويژگي اثر : به زبان عربي نگارش يافته و تاكنون چاپ نشده است.

10 راه و رسم تبليغ

ويژگي اثر : مقاله اي است كه در كتاب گفتار ماه جلد دوم، ص 174 - 149به چاپ رسيده است.

11 سرمايه سخن

ويژگي اثر : اين كتاب به انگيزه تقويت و غني سازي سخنرانيهاي اسلامي تهيه شده است و مجموعه 80مقاله درباره مناسبت هاي مذهبي است كه سي مجلس آن درباره ماه مبارك رمضان، بيست و پنج مجلس درباره ماه محرم و صفر و بيست و پنج مجلس ديگر در مناسبت هاي ديگر سال مي باشد. اين اثر به همت مرحوم آيتي و يكي از دوستانش به نام سيد محمد باقر سبزواري تهيه و تنظيم شده و در سال 1339به چاپ رسيده است.

12 سيماي اميرالمؤمنين از مسجدالحرام تا مسجد كوفه

ويژگي اثر : اين كتاب سخنراني استاد در جلسه ماهانه ديني است كه ابتدا در كتاب گفتار ماه، ج 3ص 164 - 1296چاپ شده و سپس به صورت جداگانه به زيور طبع آراسته گرديده است.

13 شهداي اسلام

ويژگي اثر : به عربي است و تاكنون چاپ نشده است.

14 فهرست ابواب و فصول اسفار

ويژگي اثر : اين مقاله در يادنامه ملاصدرا به چاپ رسيده است.

15 كتاب و سنت

ويژگي اثر : در كتاب گفتار ماه جلد اول، ص 225تا 252به چاپ رسيده است.

16 گفتار عاشورا

ويژگي اثر : با همكاري عده اي از انديشه وران.

17 مجموعه سخنرانيها در مورد شخصيت هاي برجسته عالم اسلام

ويژگي اثر : و مقالات و سخنرانيهاي علمي و تحقيقي ارزشمندي كه براستي شايسته است در يك مجموعه ارزشمند گرد آيد.فرازهايي از انديشه استاد آيتي

18 مرجعيت و روحانيت

ويژگي اثر : اين كتاب را نيز با همكاري عده اي از نويسندگان تأليف كرده است.

19 مقولات عشر

ويژگي اثر

: اين كتاب رساله تز دكتراي آن مرحوم مي باشد و در روزنامه 1371 / 6 /5مورد بررسي و تبيين قرار گرفته است.

20 همه مسؤول يكديگريم

ويژگي اثر : مقاله اي است در كتاب همه مسؤول يكديگريم كه بحث زيبايي درباره امر به معروف و نهي از منكر نموده است. كتاب توسط انتشارات تشيّع در سال 1356به چاپ رسيده و مقاله در كتاب گفتار ماه، ج 1ص 76 - 45نيز چاپ شده است.

باريك بين، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله حاج شيخ هادي باريك بين در سال 1309 در خانواده اي مذهبي در شهرستان قزوين متولد شد. پس از پايان تحصيلات ابتدايي ، به فراگيري علوم ديني در حوزه علميه قزوين مشغول شد. سپس براي ادامه تحصيل و تكميل تحصيلات به قم عزيمت نمود و در حوزه علميه اين شهر وارد شد. شوق دانش اندوزي سرانجام او را به حوزه علميه نجف كشانيد و پس از سه سال كسب فيض نزد علماي اين خطه به ايران بازگشت و در حوزه علميه قم تحصيلات خود را ادامه داد. پس از شروع مبارزه روحانيت به رهبري امام خميني (ره) آيت الله باريك بين از قم به قزوين بازگشت و در صدد احياي مدارس قديمي و متروكه از جمله مدرسه شيخ الاسلام برآمد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اقداماتي از جمله تشكيل كميته انقلاب اسلامي ، تاسيس دانشگاه علوم پزشكي ، نمايندگي حضرت امام(ره) در جهاد سازندگي منطقه ، تشكيل بنياد مستضعفان در شهر قزوين ، تاسيس مدارس و خوابگاه ها براي دانشجويان به انجام رساند. آيت الله باريك بين در سال 1360 از سوي امام (ره) به نمايندگي ايشان و امامت جمعه شهرستان قزوين

منصوب شد. علاوه بر آن وي چند دوره متوالي نيز نمايندگي مردم را در مجلس خبرگان رهبري به عهده داشت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ هادي باريك بين بين پس از پايان تحصيلات ابتدايي ، به فراگيري علوم ديني در حوزه علميه قزوين مشغول شد. سپس براي ادامه تحصيل و تكميل تحصيلات به قم عزيمت كرد و در حوزه علميه اين شهر وارد شد. شوق دانش اندوزي سرانجام او را به حوزه علميه نجف كشانيد و پس از سه سال كسب فيض از محضر علماي آن خطه، به ايران بازگشت و در حوزه علميه قم تحصيلات خود را ادامه داد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : شيخ هادي باريك بين همزمان با به تشكيل جلسات مختلف اجتماعي و سياسي مبادرت مي ورزيد.استادان و مربيان : شيخ هادي باريك بين درحوزه علميه قزوين ، دروس مقدمات را نزد آيت الله مفيدي و ابوالحسن رفيعي آموخت. وي پس از آنكه به حوزه علميه قم وارد شد ، دوره سطح عالي را در محضر حضرات آيات مشكيني ، سلطاني ، نوري گذراند. پس از آن به حوزه درس خارج فقه آيت الله بروجردي و فقه و اصول امام خميني(ره) حاضر شد و از محضر آنان بهره هاي فراوان برد. آيت الله باريك بين با طي نمودن اين دوره به عراق مهاجرت كرده و در حوزه علميه نجف از علماي بزرگي چون آيت الله محمد باقر زنجاني كسب فيض كرد.وقايع ميانسالي : شيخ هادي باريك بين بين از جمله روحانيون قزويني است كه با شروع مبارزات مردم بر ضد رژيم پهلوي،

در كنار امام خميني (ره) قرار گرفت و با هدايت مردم قزوين نقش خود را ايفاء نمود، چنانكه تاسيس صندوق قرض الحسنه ولي عصر مهمترين اقدام او براي تقويت اعتصابات و تظاهرات مردمي به شمار مي آيد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ هادي باريك بين در سال 1360 از سوي امام (ره) به نمايندگي و امامت جمعه شهرستان قزوين منصوب شد. علاوه بر آن وي چند دوره متوالي نيز نمايندگي مردم را در مجلس خبرگان رهبري به عهده داشت.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : از جمله فعاليت هاي شيخ هادي باريك بين درطول مبارزات سياسي تاسيس صندوق قرض الحسنه ولي عصر بو.د كه اين امر باعث بسيج مردم براي ادامه اجتماعات ، تظاهرات و اعتصابات بر ضد رژيم پهلوي شد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : پس از شروع مبارزه روحانيت به رهبري امام خميني (ره)، شيخ هادي باريك بين از قم به قزوين بازگشت و در صدد احياي مدارس قديمي و متروكه از جمله مدرسه شيخ الاسلام برآمد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اقداماتي از جمله تشكيل كميته انقلاب اسلامي ، تاسيس دانشگاه علوم پزشكي ، نمايندگي حضرت امام(ره) در جهاد سازندگي منطقه ، تشكيل بنياد مستضعفان در شهر قزوين ، تاسيس مدارس و خوابگاه ها براي دانشجويان را به انجام رساند.

برغاني قزويني، موسي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

موسي برغاني قزويني در سال 1259 ، در قزوين به دنيا آمد. وي علوم اسلامي را نزد علماي زمان خود و همچنين بزرگان خانواده اش فراگرفت. روش تفسيري برغاني قزويني ، كلامي و روايي است كه با ذكر آيه به بيان روايات و احاديث وارد شده

در پيرامون آن مي پردازد و سپس نظرات و آراء مفسران پيشين و پدرش ملا صالح را متذكر شده به نقد و بررسي آنها مي پردازد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : موسي برغاني قزويني صالحي فرزند ملا صالح برغاني قزويني (م1298ق) از علماي قرن سيزدهم هجري در دوران سلاطين قاجار بوده است.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شيخ موسي برغاني قزويني از خانواده علم و دانشي است كه هر كدام از آن خانواده به نوبه خود با تدريس ، تبليغ و تاليف در زمينه هاي قرآني و علوم اسلامي خدمتي در خور تحسين به جامعه علمي نموده و يادگاراني از خود برجاي گذاشته است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ موسي برغاني قزويني ، علوم اسلامي را نزد علماي زمان خود و همچنين بزرگان خانواده اش فراگرفت.آرا و گرايشهاي خاص : روش تفسيري موسي برغاني قزويني ، كلامي و روايي است كه با ذكر آيه به بيان روايات و احاديث وارد شده در پيرامون آن مي پردازد و سپس نظرات و آراء مفسران پيشين و پدرش ملا صالح را متذكر شده به نقد و بررسي آنها مي پردازد.آثار : اسرارالتنزيل في تفسير القرآن ويژگي اثر : اين كتاب تفسيري است به زبان عربي و در دو جلد تاليف شده است. نسخه اصلي اين تفسير نزد ميرزا حسن صالحي در قزوين موجود است.

منابع زندگينامه :قرآن پژوهان قزوين ، مولف: سيدمحمدعلي ايازي ، تهران: موسسه نمايشگاههاي فرهنگي ايران ، 1380 ، ص 104

برقي، محمدبن خالد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دراواخر قرن دوم هجري و در قريه اي از توابع اين شهر (برقرود) كودكي ديده به جهان گشود

كه بعدها پرچمدار ارزشهاي علوي شد و مانند ستاره در حريم ولايت درخشيد . او ابوعبدالله محمد، فرزند خالد برقي معروف بود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : خانداني كه محمد بن خالد برقي در آن پررش يافت. پيشينه اي ممتاز در حمايت از ولايت و امامت داشتند، به گونه اي كه جدش (محمد بن علي) در قيام حضرت زيد بن علي بن الحسين عليه السلام در پي حمايت از آن انقلابي بزرگ به دست يوسف بن عمرو، والي كوفه، دستگير و سرانجام پس از تحمل شكنجه هاي فراوان به شهادت رسيد. در پي اين حادثه عبدالرحمن، فرزند محمد بن علي، به همراه پسرش، خالد، كه طفلي بيش نبود از كوفه به قم هجرت كرده و سالها بعد از آن محمد بن خالد برقي قدم به عرصه وجود نهاد.استادان و مربيان : برخي از علماء رجال محمد بن خالد برقي را از ياران سه تن از امامان به شما آورده اند. با توجه به اين نكته مي توان گفت بزرگترين اساتيدش خاندان امامت بودند.محمد بن خالد از محضر اساتيد بزرگ ديگري نيز استفاده برد كه آنها نيز به نوبه توفيق شاگردي در مكتب امامت را يافتند.از ميان علماء علم رجال كه به ذكر نام اساتيد و مشايخ محمد بن خالد پرداخته اند مي توان به مرحوم كشي ، محقق اردبيلي و مرحوم خوئي اشاره كرد. اين بزرگان نام كساني را كه محمد بن خالد از آنها نقل روايت كرده، به عنوان استاد و مشيخه وي ذكر كرده اند. اين مشايخ و اساتيد عبارتند از: ابن ابي عمير، ابي طالب قمي، احمد بن نضر جعفي، محمد بن

سنان، علي بن مهزيار و... كه هر يك در عصر خود از نامداران فقهاء و راويان برجسته به شما مي آمدند.هم دوره اي ها و همكاران : محمد بن خالد برقي به اعتراف بسياري از دانشمندان اسلامي شيخ طوسي علامه حلي ابن شهر آشوب، و ابن نديم از اصحاب سه امام معصوم (امام موسي الكاظم، امام رضا، حضرت جواد عليه السلام) بوده و توانست از مكتب خاندان هدايت نهايت فيض را برد.محمد بن خالد كه با سه تن از معصومين معاصر و از اصحاب آنها بود، در حوادثي كه رخ مي داد از محضر معصوم زمان خويش كسب تكليف مي كرد.زمان و علت فوت : آن گاه كه صداي رحيل ديدار معبود گوش جان محمد بن خالد را نواخت و با دستاني پر از علم و عمل در قرن سوم هجري به ديگر سراقي باقي شتافت.شاگردان : محمد بن خالدبرقي در حوزه درسي و تعليمي خود به تربيت شاگرداني كار آمد همت گمارد و موفقيتهاي فراوان نيز كسب كرد.شرح حال چند تن از شاگردان محمد بن خالد:1 - احمد بن محمد بن خالد برقي 2 - حسين بن سعيد اهوازي چگونگي عرضه آثار : از تأليفات محمد بن خالد برقي تنها دو كتاب «المحاسن» و «الرجال» موجود است كه آن دو هم به فرزندش (احمد بن محمد بن خالد) نسبت داده شده است از بقيه آثار وي هيچ اثري در دست نيست.كثرت موضوعاتي كه در روايت وي مشاهده مي شود، به حدي است كه عملا بررسي يكايك آنها را دشوار مي نمايد، اما به طور كلي موضوعاتي را كه وي در اخبار خود به آنشها اشاره كرده، مي توان به پنج بخش

تقسيم نمود:1 - فقه 2 - عقايدآثار : أصفيه ، اخض الأعمال ، الأحاديث ، الأحتجاج ، الأسباب ، الأشكال ، الأفانين ، الأوائل البزائر ، البقرة ، البلدان ، التاريخ ، التحذير ، التخوف ، الترهيب ، الحبوة الصنوة ، الرجال ، الرواية ، الرياضه ، السماء ، العويص ، الفروق ، القرائن ، اللطائف ، المأثر ، المحاسن ، المحبوبات ، المصالح ، المكروهات ، تفسير (تعبير) الرؤيا ، ذكر الكعبه ، صوم الايام ، طبقات الرجال ، فضائل الأعمال ، معاي الاحاديث و التحريف

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

بروجردي خيارجي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم بروجردي خيارجي ( فقيهي قزويني ) در سال1212 (1250هجري قمري ) ، در روستاي خيارج قزوين ديده به جهان گشود. پس از طي دوران طفوليت نزد اساتيد قزوين ، به آموختن مقدمات علوم اسلامي پرداخت. سپس به اصفهان عزيمت و از محضر اساتيد آن ديار بهره ها جست. دوران زندگي آيت الله خيارجي با نهضت جنگل و انقلاب ملي _ مذهبي ميرزا كوچك خان جنگلي مصادف بود. او با عزمي جزم به نهضت جنگل پيوست و پس از ديدار با ميرزا ، پيك و نامه رسان نهضت جنگل گرديد. وي در طول حيات خود به كشورهاي بسياري از جمله هندوستان ، عربستان ، عراق كه مهترين حوزه علميه در آنجا قرار داشت سفر نمود. و سرانجام در سال 1310 هجري قمري ، پس از روزها كسالت بيماري چشم از جهان فروبست.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ ابوالقاسم بروجردي خيارجي پس از طي دوران

طفوليت نزد اساتيد قزوين ، به آموختن مقدمات علوم اسلامي پرداخت. سپس به اصفهان عزيمت و از محضر اساتيد آن ديار بهره ها جست.هم دوره اي ها و همكاران : شيخ ابوالقاسم بروجردي خيارجي دردوران تحصيل با آيت الله حاج شيخ هاشم قزويني شد و در زمان عزيمت به سوي اصفهان همراه وي بود.وقايع ميانسالي : دوران زندگي شيخ ابوالقاسم بروجردي خيارجي با نهضت جنگل و انقلاب ملي _ مذهبي ميرزا كوچك خان جنگلي مصادف بود. وي با عزمي جزم به نهضت جنگل پيوست و پس از ديدار با ميرزا ، پيك و نامه رسان نهضت جنگل گرديد. او در اين راه از هيچ كوشش و مبارزه اي دريغ نورزيد.زمان و علت فوت : شيخ ابوالقاسم بروجردي خيارجي در سال 1310 هجري قمري ، پس از روزها كسالت بيماري چشم از جهان فروبست.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ ابوالقاسم بروجردي خيارجي براي اولين بار در سال 1288 هجري قمري به زيارت خانه خدا مشرف شد و دو سال در جوار خانه خدا به كسب علم و دانش پرداخت. وي در طول حيات خود به كشورهاي بسياري از جمله هندوستان ، عراق كه مهترين حوزه علميه در آنجا قرار داشت سفر نمود.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص 55

برهان قزويني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابوالقاسم برهان قزويني در سال 1306 ، در قريه « آغبلاق قاقازان » ، ديده به جهان گشود. او براي تكميل تحصيلات ديني و فراگيري سطوح بالاتر علوم ، به شهر قم مهاجرت نمود. و پس از شش سال تحصيل در اين

شهر ، به زادگاهش قزوين بازگشت و تحصيلات ديني خود را تكميل كرد. سيد ابوالقاسم پس از رسيدن به مرتبه كمال علمي ، در منبر و محراب به كار ترويج دين كوشيد. او به اخبار ، حكايات و روايات ، احاديث ، و قصه هاي قرآني آشنايي و احاطه كامل دارد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : حاج سيد صالح ، پدرسيد ابوالقاسم برهان قزويني ، فرزند سيد حسين نوريني ابهري ، و او پسر مير مفيد پسر ميرزا آقا ، پسر حاج مرتضي خندابي فرزند آقا حيدر خندابي مي باشد. سرسلسله اين خاندان آقا مير خضر ، مدفون در قريه خنداب ، از توابع ضياء آباد است كه مير خضر نسبش به فرزندان امام چهارم ، حضرت زين العابدين (ع) مي رسد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيد ابوالقاسم برهان قزويني فرزند سيد صالح ، معروف به حاج سيد آقا برهان ، در قريه « آغبلاق قاقازان » از مادري نيك نام و بزرگوار ، ديده به جهان گشود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد ابوالقاسم برهان قزويني پس از فراگيري علوم جديد تا ششم ابتدايي ، به مدت شش سال دوره مقدماتي علوم ديني را نزد اساتيد و علماي نامدار و بزرگوار قزوين آموخت. پس از آن براي تكميل تحصيلات ديني و فراگيري سطوح بالاتر علوم ، به شهر قم مهاجرت نمود. وي پس از شش سال تحصيل در قم ، به زادگاهش قزوين بازگشت و تحصيلات ديني خود را تكميل كرد.استادان و مربيان : سيد ابوالقاسم برهان قزويني در حوزه علميه قم محضر درس آيت

الله العظمي مرعشي نجفي را درك نمود. وي پس از بازگشت از قم ، در حوزه علميه قزوين ، از محضر آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن رفيعي به حد كمال استفاده علمي و عرفاني برد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد ابوالقاسم برهان قزويني پس از رسيدن به مرتبه كمال علمي ، در منبر و محراب به كار ترويج دين كوشيد و علاوه بر اطراف قزوين ، در ابهر ، زنجان و قم به تشريح و تحكيم مواضع قرآني و فرامين رباني مشغول شد.آرا و گرايشهاي خاص : حاج سيد ابوالقاسم برهان قزويني به اخبار ، حكايات و روايات ، احاديث ، و قصه هاي قرآني آشنايي و احاطه كامل دارد.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم

بهبودي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر بهبودي درسال 1308ه.ش ديده به جهان گشود. از سال 1327 تحصيلات مذهبي رابطور تمام وقت شروع كرد. ادامه تحصيل خود را تا سال 1337 كشاند واز محضر اساتيد آن دوره كسب فيض نمود. بعد از ترك تحصيل به تهران منتقل شد و به تصحيح و تحقيق كتب خطي پرداخت. وي اخراج چهل و پنج جلد بحار و مقابله، تحقيق و پاورقي و تخريج احاديث آن و مقابله با ماخذ، كاملا به دست ايشان به اتمام رسيد. در اثر همين توفيق الهي بود كه بيش از ساير همكارانش به نسخة مولف دست يافت و 36 جلد از اين چهل و پنج جلد رابا نسخة مولف مقابله كرد. در جلد 110 كه آخرين جلد بحارالانوار است، سخني كوتاه دربارة اين كتاب و شيوة مولف در جمع احاديث تحرير كرده

اند كه توجه علاقمندان را به آن جلب كرد. گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدباقر بهبودي در ادبيات از محضر استاد اديب محمدتقي نيشابوري معروف به اديب دوم، در قسمت سطح مختصري از محضر حجت الاسلام سيد احمد يزدي معروف به نهنگ و بيشتر از محضر استاد حجت الاسلام حاج شيخ هاشم قزويني بهره برد. علاوه بر مقداري سطح در يك رشته از دروس تفسيري محضر حجت الاسلام دامغاني را هم درك كرد كه روزهاي تعطيل به آن پرداختند. در سال 1333 شمسي به قم آمد و بعد از آنكه يك درس در محضر آيت الله خميني حاضر شد، بدون توقف به نجف رفت. در نجف يك درس در محضر آيت الله خويي و يك درس در محضر آيت الله حكيم انتخاب كرد و تا دوسال به تحصيل و بيشتر مطالعه و تحقيق شخصي ادامه داد و درسال 1335 ترك تحصيل نمود.استادان و مربيان : استادان محمدباقر بهبودي استاد اديب محمدتقي نيشابوري، حجت الاسلام سيداحمد يزدي، حجت الاسلام حاج سيدهاشم قزويني، حجت الاسلام دامغاني، آيت الله خميني، آيت الله خويي، آيت الله حكيم مي توان نام برد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدباقر بهبودي از سال 1337كه به تهران منتقل شد ، به تصحيح و تحقيق كتابهاي خطي و چاپي پرداخت. اولين كاري كه شروع كرد تصحيح تفسير الميزان – جلد هفتم – بود كه تا جلد بيستم آخرين جلد ادامه يافت. درآن هنگام، كارمن چندان مورد توجه و علاقه واعتماد مولف قرار گرفت كه رخصت يافت به حك و اصلاح ادبي آن نيز

بپردازد. به موازات تفسير الميزان به تصحيح بحار الانوار پرداخت و از جلد هفدهم تا آخرين مجلد – غير از دو جلد 77 و 78 همه مجلدات به تصحيح اينجانب واشراف و نظارت بر متن كتاب و احيانا حك و اصلاح تعليقة ديگران پايان گرفت.آثار : اسلوب جديد درشناسايي جديد ويژگي اثر : كتابي در تجويد به نام اسلوب جديد در شناسايي تجويد كه مقدمة آن در تاريخ علم قرائت و تجويد بسيار جالب تهيه شده است. به سال 1329.2 تحقيق و تصحيح بحارالانوار ويژگي اثر : اين كتاب اثر محمدباقر مجلسي است.3 تحقيق و تصحيح كتاب كنزالعرفان ويژگي اثر : اين كتاب اثر فاضل مقداد است كه تحقيق نسخه و تخريج احاديث و تصحيح اوراق مطبعه به عهده محمدباقر بهبودي بوده است.4 تحقيق و تصحيح كتاب مسالك الافهام في آيات الاحكام ويژگي اثر : اين اثر در دو جلد كه قسمت تعليقات فقهي آن به عهده مرحوم شريف زاده است.5 تحقيق و تصحيح كتاب مناقب ابن المغازلي ، تحقيق و تصحيح و تعليقات كتاب الصراط المستقيم ويژگي اثر : اين اثر تاليف مرحوم بياضي در دو جلد است كه يك مقدمه از مرحوم حاج آقا بزرگ تهراني و يك مقدمه از آيت الله سيد شهاب اميري مرعشي در اول آن اضافه گرديده است.7 تحقيق و تصحيح و تعليقات كتاب مبسوط ويژگي اثر : كتاب مبسوط از جلد سوم تا جلد هشتم با تحقيق نسخه وتصحيح اوراق مطبعي و تعليقات نسبتا ناچيز و فهرست كامل فروع در حدود 200 صفحه.8 تحقيق و تصحيح وقايع السنين و الاعوام ويژگي اثر : اين اثر تاليف خاتون آبادي

با تحقيق نسخه و تصحيح اوراق و مقابله با ماخذ مي باشد.9 تعليقه و تحقيق و تصحيح كتاب زبده البيان ويژگي اثر : اين اثر تاليف محقق اردبيلي است.10 صحيح الكافي ، قاطع البرهان في علم الميزان ويژگي اثر : اين اثر اولين اثر چاپي او مي باشد كه درسال 1328 شمسي به چاپ رسيده است.12 گزيدة كافي، مجلدات ناسخ التواريخ ، معرفه الحديث ، ميثم تمار ويژگي اثر : اين كتاب در سال 1333 به چاپ رسيده است.

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگي، به كوشش سيدكمال حاج سيدجوادي، سيدمصطفي رخ صفت، روانشاد حسن منتظر قائم، سال سوم، شمارة 7، مهرماه 1365

بهشتي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله دكتر احمد بهشتي در سال 1314 در ميانده از روستاهاي بخش شيبكوه شهرستان فسا در خانواده اي روحاني متولد شد.ايشان در دوره اول و دوم مجلس شوراي اسلامي از سوي اهالي شهرستان فسا به نمايندگي مجلس انتخاب شد. از سال 1365 به طور رسمي به دانشگاه الهيات دانشگاه تهران رفت. در اين چند سال، مراحل استادياري و دانشياري را پشت سر گذاشت و اكنون به عنوان « استاد » به كار تدريس دروس فلسفه دوره دكترا اشتغال دارند. ايشان به عنوان برگزيده سومين دوره مجلس خبرگان از طرف مردم شريف فارس انتخاب شدند و اكنون در مجلس خبرگان به عنوان رئيس كمسيون آئين نامه انجام وظيفه ميكنند. گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش : فلسفهوالدين و انساب : پدر احمد بهشتي مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ عبدالمجيد بهشتي در روستاهاي بخش كرديان جهرم اقامه نماز جمعه و جماعت ميكرد. او به قدري در معاشرت با مردم

صفا و صميميت داشت كه كمتر كسي بود كه تحت تاثير تذكرات، مواعظ و رهنمودهايش قرار نگيرد. دكتر بهشتي دروس مقدماتي را نزد ايشان خواند و صرف و نحو و همچنين برخي كتب فقهي رااز نزد ايشان بهره مند بردند.مادرشان نيز نمونه زهد، پارسايي، تقوا وتجهد بود.او تربيت اولاد بسيار موفق را برعهده داشت.فرزندانش يكي قاضي بازنشسته ،پزشك جراح ،مدرس حقوق و سردفتر انساب مي باشد.خاطرات كودكي : احمد بهشتي از اين دوران چنين ياد ميكند: "دوران كودكي بامختصري كشاورزي امرار معاش ميكرديم .پدرمان معتقد بود كه انسان نبايد در زندگي متكي بر مردم باشد. ساده زيستي و قناعت در لباس و پوشاك و خوراك و مسكن روشي بود كه پدر و مادر آن را توصيه مي كردند.اگر غير اين بود در آن شرايط سخت تحصيل كردن از محالات بود .هنگامي كه با برادر كوچكترم كه اكنون از شغل قضاوت بازنشسته شده است ،با روزي 20 ريال كه پدر و مادر تامين مي كردند امرار معاش مي كرديم.مادرمان از طريق مختصري بافندگي به ما كمك مي كرد."اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : ساده زيستي و تقوا وزهد و عبادت و تقليد به فرايض وگذشت و ايثار بر خانواده حاكم بود .مادر محترم احمد بهشتي با آنكه سواد نداشت ولي بر مسائل فقهي مسلط بود بطوري كه به تنهايي پاسخگوي مشكلات زنان بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمد بهشتي در سال 1328 شمسي به همراه پدر به شيراز آمد و در مدرسه آقاباباخان مشغول تحصيل علوم حوزوي شد.علاقه شديد به سخنوري و نويسندگي در ايشان سبب شد منبرهاي پرمايه ايشان طرفداران زيادي داشته باشد ايشان

در سال 1338 شمسي به قم وارد شد و در مدرسه دارالشفا به ادامه تحصيل پرداخت.ايشان با داشتن ديپلم متوسطه مشتاق بود كه مدرك ليسانس بگيرد. او همانند مرحوم استاد مطهري، دكتر بهشتي، دكتر مفتح و دكتر باهنر براي اخذ مدرك در سال 1339 هجري شمسي وارد دانشكده الهيات دانشگاه تهران شد.در سال 1342 به علت اينكه در دوره ليسانس شاگرد اول شده بود، بدون كنكور اجازه يافت كه در دوره دكترا ادامه تحصيل دهد. كه در سال 1345 فارغ التحصيل دكتراي فلسفه شد و رساله دكتراي خود را به راهنمايي استاد مطهري، بدون حضور ايشان دفاع كرد. خاطرات و وقايع تحصيل : احمد بهشتي از اين دوران خاطرات زيادي را به ياد دارد كه مي توان به دريافت جايزه از دست آيت الله بروجردي بخاطر قبولي در امتحانات عالي حوزه و شركت در قرعه كشي نظام وظيفه در سال 1344 كه منجبر به معافيت سربازي وي شد ، اشاره كرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : احمد بهشتي در كنار تحصيل -فقط در محرم و صفر و رمضان- به منبر ميرفت و از اين طريق امرار معاش ميكرد.استادان و مربيان : احمد بهشتي در دوران تحصيل در شيراز از محضر اساتيد و علماي بزرگي همانند حضرات آيات حاج سيد حسين آيت اللهي، سيد حسن آيت اللهي، شيخ محمد علي موحد، ميرزا علي اكبر ارسنجاني، سيد نورالدين حسيني، شيخ ابولحسن حدائق، شيخ بهاالدين محلاتي، شيخ محمود شريعت زرقاني، حضرت سيد حسين جهبذ و ... بهره هاي بسيار برد. درس خارج فقه و اصول را در محضر امام راحل كه در مسجد سلماسي برگزار ميشد ادامه داد و درس

مرحوم آيت الله بروجردي نيز شركت جست. آبت الله بهشتي در محضر مرحوم آيت الله حاج آقا مصطفي خميني، استاد مرحوم آيت الله سلطاني طباطبايي و مرحوم آيت الله محقق داماد نيز تلمذ نمود. از اساتيد دانشگاهي ايشان مي توان به استاد مطهري ،استاد مشكات ،دكتر صديقي ،دكتر حائري و استاد مصلح اشاره كرد.هم دوره اي ها و همكاران : همدوره اي هاي دانشگاه احمد بهشتي : دكتر شيخ،دكتر شكيبا و دكتر مشسائي همكاران در دانشگاه : دكتر حبيبي ،دكتر قراملكي ،دكتر كوچيان و دكتر مطهري همدوره ايهاي وي در حوزه :استادان انصاري ،مصباح ،اديب لاري ،رفسنجاني و دكتر احمدي همسر و فرزندان : احمد بهشتي متاهل و داري همسر بنام خانم عطيه هاشمي است. ماحصل اين ازدواج فرزنداني است كه اسامي آنها به شرح زير مي باشد: دكتر سعيد بهشتي ،استاد دانشگاه علامه طباطبايي دكتر حميد بهشتي ،داندانپزشك دكتر محسن بهشتي (در سال 78 در پايان دوره سربازي در ماموريت به سوي مناطق جنگي به عنوان پزشك وظيفه به درجه شهادت نائل آمد) مهدي بهشتي دانشجوي فلسفه محمد صادق بهشتي دانشجوي علوم سياسي فاطمه بهشتي ،خانه دار طاهره بهشتي ،خانه دار و دانشجوي ارشد علوم قرآني رضيه بهشتي دانشجوي دندان پزشكيوقايع ميانسالي : از وقايع بوقوع پيوسته دوران ميانسالي احمد بهشتي از دست دادن استادش ،مرحوم سيدنورالدين در سال 1335،فوت پدرشان در سال 1345 و همچنين درگذشت مادرشان (مادر دكتر در سال كشتار حجاج ايراني در مكه حضور داشته كه در آنجا دچار آسيب شديد ميشود كه بعد از بازگشت به ايران پس از سه روز دار فاني را وداع ميگويد)مي باشد.مشاغل و سمتهاي

مورد تصدي : احمد بهشتي تا سال1357 در حوزه علميه قم به تدريس اشتغال داشت و همچنين به عنوان دبير در دبيرستان ها قم به تعليم تربيت نوجوانان مي پرداخت. ايشان در دوره اول و دوم مجلس شوراي اسلامي از سوي اهالي شهرستان فسا به نمايندگي مجلس انتخاب شد. از سال 1365 به طور رسمي به دانشگاه الهيات دانشگاه تهران رفت. در اين چند سال، مراحل استادياري و دانشياري را پشت سر گذاشت و اكنون به عنوان « استاد » به كار تدريس دوره دكترا اشتغال دارند. و بمدت 15 سال مدير گروه فلسفه بودند.و هم اكنون مدير گروه فلسفه دين هستند .ايشان به عنوان برگزيده سومين دوره مجلس خبرگان از طرف مردم شريف فارس انتخاب شدند و اكنون در مجلس خبرگان به عنوان رئيس كمسيون آئين نامه انجام وظيفه ميكنند. ضمنا دكتر بهشتي براي چهارمين دوره مجلس خبرگان كه از اسفند 1386 شروع و تا سال 1396ادامه مي يابد، انتخاب شده است. فعاليتهاي آموزشي : احمد بهشتي از سال 1365 تا كنون در دانشگاه تهران به تدريس مشغول است ايشان در تدريس هاي حوزوي تمام متون عالي درسي همانند كفايه، مكاسب، خارج فقه و اصول و ... تدريس مي كنند.همچنين در دوره هاي دكتراي دانشگاهها اعم از دانشگاه تهران، شهيد بهشتي، دانشگاه آزاداسلامي ... اسفار، شفا، فقه، اصول، كلام و ... را تدريس مي كنند.ايشان كار تدريس دروس فلسفه دوره دكترا رانيز بر عهده دارد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : احمد بهشتي در روستاي محل زادگاهش دو مسجد،يك دارالقرآن ،يك مركز تبليغي بنام حسينه ،بيت رقيه ويژه بانوان و

يك كتابخانه عمومي و همچنين يك دارالقرآن در روستاي موسويه جهرم تاسيس كرده است.ايشان هم اكنون به دنبال تاسيس يك موسسه فرهنگي در قم مي باشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : احمد بهشتي در كنار تاليف و تدريس به تبليغ و سخنراني نيز مي پردازد.با اينكه فعاليت هاي تبليغي اش بسيار كاهش يافته ولي كار تدريس و راهنمايي پايان نامه ها و تاليف كتب و مقالات هم اكنون ادامه دارد.شاگردان : احمد بهشتي در طول 46 سال خدمت خود توانسته است بيش از صدها شاگرد را تربيت كند .بطوري كه عده زيادي از آنها در دانشگاهها و حوزه ها به امر تدريس مشغول هستند.و عده زيادي هم در پستها ومنصبهاي حساس مشغول به خدمت هستند.همفكران فرد : بيشترين و عمده ترين گرايش فكري احمد بهشتي به سوي استاد مطهري و شهيد بهشتي و دكتر مفتح و دكتر باهنر بوده است.و يا به زبان ديگر ايشان همواره اين بزرگواران را الگوي خود قرار داده است.جوائز و نشانها : احمد بهشتي در سال 1342 به عنوان شاگرد اول دانشكده الهيات لوح تقدير و جوايزي را دريافت كرد و توانست بدون كنكور وارد مقطع دكتري شود.ايشان همچنين جوايز و تقديرنامه هاي متعددي را به خاطر ارائه مقالات و نشر كتب در زمينه هاي مختلف ديني و غيره از وزارت فرهنگ و ارشاد دريافت كرده است.چگونگي عرضه آثار : احمد بهشتي با ورودشان به جمع نويسندگان مكتب اسلام، كارها و فعاليتهاي قلمي اش گسترش يافت و هم اكنون بيش از 70 جلد كتاب تاليفي و ترجمه اي از ايشان در موضوعات فلسفه، حقوق اسلامي، اقتصاد، ايدئولوژي، تربيت اسلامي،

كودك و تربيت، بازي در اسلام، ورزش، زنان، خانواده، قرآن، حكومت و ... كه بالغ بر بيش از 50 هزار صفحه تاليف مي باشد چاپ و برخي به زبانهاي خارجي ترجمه شده است. ضمنا صدها پايان نامه دكترا و كارشناسي ارشد حوزه و دانشگاه را راهنمايي كرده است. آثار : اسلام و بازي كودكان ، اسلام و تربيت كودكان (دو جلد) ، اسلام و حقوق كودك ، انديشه تربيتي و سياسي علوي ، انديشه سياسي نائيني ويژگي اثر : اين كتاب تكميل مقاله اي است كه به ماسبت همايش نائيني در اصفهان نگاشته شده است.كتابي بر مبناي تنبيه الامه عقايد و نظرات سياسي نائيني را تقرير كرده است.نشر بوستان قلم6 انسان در قرآن ، پايخ به شبهاتي پيرامون تشيع (ترجمه) ، تاملات كلامي ، تجريد ويژگي اثر : نشر بوستان كتاب10 تربيت از ديدگاه اسلام ، تربيت كودك در جهان امروز ، ترجمه و تفسير مجمع البيان (12جلد) ، حكومت در قرآن ، خانواده در قرآن ، خدا در قرآن ، راه تكامل (هفت جلد به همكاري اديب لاري و محمد امامي) ، زنان نامدار (سه جلد) ، صنع ابداع ويژگي اثر : نشر بوستان كتاب19 علي و قوميت عربي (ترجمه) ، عيسي پيام آور اسلام ، عيسي در قرآن ، غايات و مبادي ويژگي اثر : نشر دانشگاه تهران23 فلسفه دين ويژگي اثر : نشر بوستان كتاب24 قهرمان علقمه ، گامهايي در راه تبليغ (ترجمه) ، گوهر و صدف دين ويژگي اثر : نشر بوستان كتاب27 مادرپيامبر (ترجمه ، مبارزات ايدئولوژيك ، مباني تربيت بدني در اسلام ، مستضعف در قرآن ، منشور عفاف

(تفسير روايي عرفاني سوره نور) ، نسل نوخاسته ، هستي و علل آن ، وحيانيت و عقلانيت عرفان

بي نياز، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اكبر بي نياز در سال 1307 ، در قزوين متولد گرديد. پس ازطي نمودن تحصيلات مقدماتي در قزوين ، براي فراگيري دروس بالاتر ، به تهران مهاجرت كرد و در حوزه علميه اين شهر ، تحصيلات خود را پي گرفت. وي پس از دو سال تحصيل در اين حوزه ، در امتحان ورودي مدرسه عالي سپهسالار قبول شده و مدت شش سال در اين مدرسه به تحصيل پرداخت. حجت الاسلام بي نياز پس از 6 سال دوري از وطن و فراگيري علوم ديني ، به قزوين باز گشت و به بيان احكام و تبليغ دين مبين اسلام مشغول شد ، و در مساجد مختلف به امام جماعت پرداخت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : سيد علي اكبر بي نياز فرزند سيد عبدالنقي ( مشهور به اعتماد ) مي باشد. جد وي ، حاج سيد ابراهيم زرآبادي . يكي از شخصيت هاي برجسته زرآباد و قزوين ، و درجه اجتهاد از مراجع عصر خود دريافت كرده بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد علي بي نياز پس از تحصيل دوره ابتدايي و دريافت مدرك ششم ابتدايي ، وارد حوزه علميه مولاورديخان شد و نزد اساتيد اين حوزه صرف و نحو و مقدمات را آموخت. سپس براي فراگيري دروس بالاتر به تهران مهاجرت كرد و در حوزه علميه اين شهر ، تحصيلات خود را پي گرفت. وي پس از دو سال تحصيل در اين حوزه ، در امتحان ورودي مدرسه

عالي سپهسالار قبول شده و مدت شش سال در اين مدرسه به تحصيل پرداخت.استادان و مربيان : سيد علي بي نياز در حوزه علميه تهران ، تحت نظر حاج شيخ محمدرضا تنكابني ، والد آقاي فلسفي ( واعظ مشهور ايران ) قرار گرفت. از اساتيد ديگر او عبارتند از: آيت الله طالقاني ، آيت الله مازندراني ، آقاي حسين علي راشد ، سيد حسين كاشاني ، بديع الزمان فروزانفر ، سيد حسين جمارانيفعاليتهاي آموزشي : سيد علي بي نياز پس از 6 سال دوري از وطن و فراگيري علوم ديني ، به قزوين باز گشت و به بيان احكام و تبليغ دين مبين اسلام مشغول شد ، و در مساجد مختلف به امام جماعت پرداخت.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم

بيابانكي، علاءالدوله

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ علا الدوله بيابانكي سمناني در سال 659 در روستاي بيابانك سمنان متولد شد. علاالدوله از كودكي مقدمات علوم نزد دايي خود ركن الدين صاين آموخت . و از پانزده سالگي وارد دربار ارغون خان ايلخان مغول شد و به كارهاي ديواني مشغول گشت 5-674 هق، و تا سال 685 كه اردوي او را ترك نمود، به اعمال ديواني مشغول بود. اما در آن زمان تغيير حالي در علا الدوله رخ داد و ترك مناصب ديواني كرده به تحصيل و تكميل معلومات خود رفته و حديث و سلوك پرداخت و به بغداد رفت وحلقه ارادت شيخ نورالدين اسفرايني برگردن آويخت در اين حين چند بار به سفر حج و شامات رفت تا اينكه در سال 689 خرقه و اجازه ارشاد خود را از مرادخود چند دريافت

نمود. و در خانقاه سكاكيه در سمنان به تعليم مشغول شد. و نيز خانقاهي بنام برج احرار را با خرج خود ساخت و در آن به تعليم و تاليف پرداخت و تا زمان مرگ در 736 به كار خود ادامه داد . خواجوي كرماني حكمي از شاگردان وي بود. از علا الدوله در سمنان تاليفات بسياري باقي است كه از آن جمله اند: ديوان اشعار علا الدوله سمناني، مقاصد المخلصين، و بيان الاحسان لاهل العرفان.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : عرفان اسلامي والدين و انساب : شيخ علا الدوله بيابانكي سمناني در سال 659 در روستاي بيابانك سمنان متولد شد. پدر و اجداد وي از حاكمان محلي و مردمي مرفه و با فرهنگ بودند.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : علا الدوله بيابانكي سمناني از يك خاندان ثروتمند سمنان بود چنانكه به قول خود وي «صد هزار از ملك پدري و ميراث، صرف و وقف صوفيان كرد». اصل وي از سند بوده است اما در بيابانك سمنان اقامت گزيده بودند و متصديان امور ديواني به شمار مي رفتند. «مقدمان» اين خاندان با عنوان «ملك» مشهور بودند و به همين سبب برخي تذكره نويسان علا الدوله را از ملوك سمنان دانسته اند. پدرش ملك شرف الدين محمد و عمويش ملك جلال الدين از بزرگان دوره ايلخاني به شمار مي رفتند و از متصديان امور دولتي در آن عهد بوده اند.ملك شرف الدين محمود عنوان ملك بغداد (شحنه بغداد) در زمان ارغون را داشت و درزمان غازان خان منصب الغ بيتكچي يافت و در سال 695 به زمان غازان خان همانند برادر

خود اعلام گرديد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : علا الدوله بيابانكي سمناني در سمنان فقه و حديث را از دايي خود ركن الدين صاين (م. 700 ه.ق)آموخت و به اردوي ارغون خان پيوست اما به سبب تغيير حال و بيداري ناگهاني اردوي وي را ترك ركد و تكميل تحصيلات خود در فقه، حديث و علم ادبي و نيز سلوك پرداخت و در سال 687 ه.ق به بغداد رفت و حلقه مريدي شيخ نورالدين عبدالرحمن اسفرايني پرداخت. و خرقه خود را از او ، كه با واسطه اي به شيخ نجم الدين كبري مي رسيد پرداخت نمود. و اجازه ارشاد يافت 689 ه .ق و مدتي هم به سفر در فلسطين و شام پرداخت.خاطرات و وقايع تحصيل : حمدالله مستوفي كه معاصر علا الدوله بيابانكي سمناني بود نوشته است كه علا الدوله در زمان ارغون خان مغول در مشاغل دولتي روزگار مي گذراند (در 15 سالگي)فعاليتهاي ضمن تحصيل : علا الدوله بيابانكي سمناني در حين تحصيل علوم ديني و ادبي در دربار ارغون به كارهاي ديواني مشغول بود.وقايع ميانسالي : چنانكه حمد الله مستفي نوشته است، علا الدوله بيابانكي سمناني از 15 سالگي در دربار اباقا و ارغون و به مشاغل دولتي مشغول بود اما در يكي از سفرهاي ارغون بر علا الدوله تغييرحالي دست داد چنانكه از خدمت ديواني منصرف شد ، شيخ خود در كتاب العروه اين واقعه را در زمان جنگ ارغون و سلطان احمد تكودار درنزديكي قزوين نسبت داده است (در حدود سال 682) اما در سال 685 از اردوي خان خارج شد و به سمنان رفت و به تكميل تحصيلات و

اطلاعات خود پرداخت و غلامان و كنيزان خود از اارد و اولا خود را صرف تعمير و ساختن «خانقاهي سكاكيه» منسوب به شيخ حسن سكاك سمناني (قرن 5 ه.ق) كرد. و به مريدان شيخ نور الدين عبدالرحمن اسفرايني در بغداد پيوست و 687 و اندكي بعد به حج رفت و چندبار اين زيارت را تكرار نمود. اما كما بيش با دربار ايلخانان ارتباط داشت در برخي از آخرين ايلخانان را در ديوان خود مدح نموده است و حتي ميان امير چوپان و سلطان ابوسعيد ايلخانان وساطت نمود. آخرين سفر حج وي به سال 732 بوده است.زمان و علت فوت : وفات علا الدوله بيابانكي سمناني رادر شب جمعه 22 رجب سال 736 هجري در 77 سالگي نوشته اند. پيكرش در كنار مقبره عماد الدين عبدالوهاب دفن شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علا الدوله بيابانكي سمناني در 15 سالگي درحدود سال 5-673 به خدمت اباقاخان درآمد اشتغال به كارهاي دواني را تا سال 685 ادامه داد. وي پس از ترك اردوي ارغون نيز كما بيش با دربار ايلخانان مرتبط بود.فعاليتهاي آموزشي : علا الدوله بيابانكي سمناني از سال 720 درخانقاه سكاكيه در صوفي آباد سمنان به ارشاد دراويش پرداختمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : «جرج احراز» نام خانقاهي بود كه علا الدوله بيابانكي سمناني در آخرين سالهاي عمر خود در صوفي آباد سمنان برپا كرد، بودساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : تفكر، تاليف و مناظره درباره موضوعات عرفاني، همواره علا الدوله بيابانكي سمناني را به خود مشغول مي داشته است.شاگردان : از ميان ارادتمندان متعدد علا الدوله بيابانكي سمناني

خواجوي كرماني شاعر معروف بود كه مدتي از دوران سلوك را در خدمت وي در صوفياباد گذرانده و در آنجا معتكف بوده و در وصف وي اشعاري سروده است. اخي علي مصري راحتي محمد دهقان و ابوالبركات تقي الدين علي سمناني و منهاج بن محمد السراين از ديگر شاگردان علا الدوله بودند.آرا و گرايشهاي خاص : علا الدوله بيابانكي سمناني ، سمناني در تصوف معتقد به اعتدال اجراي احكام دين و انطباق آنها با اصول تصوف بود و در اين راه سخت گير بود و با معتقدان وحدت وجود (بويژه ابن عربي) مخالفت داشت و از اين رو با شيخ كمال الدين عبدالرزاق كاشي كه چنين اعتقادي داشته است، مكاتبات و مباحثاتي داشته است.آثار : العروه لاهل الخلوه ، بيان الاحسان لاهو العرفان ، ديوان علا الدوله سمناني [صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج3(بخش 2)، ص 808] ويژگي اثر : امامت علا الدوله سمناني در كتابهاي مقاصدالمخلصين، مفضح عقايد المدعين، بيان الاحسان لاهل العرفان و فلاح، دلايلي بر اثبا امامت علي (ع) آورده است و برخي اين دلايل را نشانه تشيع علاالدوله مي دانند.4 سلوه العاشقين ، فلاح ، مشاريخ ابواب القدس ، مطلع النقط و مجمع اللقط ، مفضح عقايد المدعين ، مقاصد المخلصين ، يسر البال في اطوار سلوك اهل الحال

منابع زندگينامه :صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج3، بخش 2، ص 801

بيضاوي، مسعود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود بن عبد الله بيضاوي معروف به بابا ركن الدين از بزرگان مشايخ عرفان و علماي قرن هشتم هجري است كه درزمان سلطنت ابو سعيد ايلخان مغول دراصفهان زندگي مي كرد . بابا ركن الدين در طول زندگي با نهايت

احترام مي زيست و پيوسته معزز و محترم بود . گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : عرفان استادان و مربيان : بابا ركن الدين از شاگردان شيخ كمال الدين عبد الرزاق كاشي و همچنين شيخ داوود بن محمود قيصري بود.زمان و علت فوت : بابا ركن الدين درورز يكشنبه 26 ربيع الاول سال 769 هجري قمري وفات يافت . درساحل جنوبي زاينده رود مدفون گرديد . درآن روزگار مزار بابا ركن الدين دركنار جاده شيراز واقع شده بود . ازآن زمان اين محل به تدريج به گورستاني بزرگ تبديل شد وبه نام قبرستان بابا ركن الدين ناميده شد .شاگردان : يكي از مريدان صديق و پاك نهاد بابا ركن الدين ،شيخ بهاء الدين محمد عاملي ،معروف به شيخ بهايي دانشمند معاصر صفويه است . شيخ بهايي دايما به زيارت قبر او مي رفت و از باطن وي مدد مي جست . ملا محمد تقي مجلسي اول نيز از خواص شاگردان بابا ركن الدين بود . در عصر قاجار نيز بابا ركن الدين مريدان و معتقدان بسياري داشت از جمله ملا حسن ناييني كه از بزرگان و اقطاب زمان خود بود و درعرفان و تصوف سرآمد بود.آرا و گرايشهاي خاص : بابا ركن الدين از عرفاي بزرگي است كه درتمام اوقات ،جمعي كثير از معتقدان صميمي و پاكدل درمحضر وي تلمذ مي كردند و از ارشادات او كسب فيض مي نمودند . اين عارف نيكونهاد در عرفان و سيروسلوك ،همانند استاد و مرشدش ،كمال الدين عبد الرزاق كاشي باسلسله معروف سهرورديه پيوند داشت .آثار : رساله قلندريه ، شرح فصوص

الحكم ويژگي اثر : اين كتاب تاليف ابن العربي است و بابا ركن الدين شرحي بر اين كتاب نوشته است . اين شرح با نام فصوص الحكم في شرح الفصوص معروف است.

منابع زندگينامه :سيد مهدي سجادي ناييني ،بابا ركن الدين ، فصلنامه فرهنگ اصفهان ، شماره چهاردهم ، زمستان 1378 ، ص 126

تربتي، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آخوند ملا عباس تربتي يكي از برجسته ترين و ممتاز ترين چهره هاي معنوي و مردمي درتاريخ اخير ايران است .مرحوم حاج آخوند ملا عباس تربتي در سال 1288 قمري مصادف با 1250 يا 1251 شمسي و در پانزده كيلومتري شرقي تربت حيدريه ، ده « كاريزك ناگهاني ها» متولد گرديد .او را بايد درزمره متشرع ترين عارفان و عارف ترين متشرعات قرار داد. اواز مردمي ترين شخصيتهايي است كه درهمان حال از عابدترين آنها بوده است.وي در سال 1322 شمسي هجري مطابق با 17 شوال سال 1362 قمري هجري دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : حاج آخوند ملا عباس تربتي ، فرزند مردي به نام «ملا حسينعلي» اهل «كاريزك » و زني به نام «شيرين» (دختر لطفعليْ) از اهالي «قاين» بود. اطلاعات چنداني از والدين حاج آخوند در دست نيست ؛ اما نقل شده كه حاج آخوند از از خوبي، ديانت، خانه داري، حلم و بردباري، كارداني، تميز كاري و دقت مادرش بسيار تعريف مي كرد ونمي شد نام مادرش را ببرد و اشك در چشمانش نيايد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس تربتي در سن شش يا هفت سالگي، پدرش او را نخست به مكتب ده، سپس براي تحصيل

به شهر تربت فرستاد و نزد مرحوم «حاج ملا عبدالحميد» مقدمات صرف و نحو عربي را به خوبي و با دقت تمام فرا گرفت . اغلب اوقات شب و روز ايشان به فراگرفتن درس و بحث و تكرار و عبادت و فراگرفتن مسائل ديني و خواندن كتب ديني در مواعظ و شرح حال انبياء و اولياء و عباد و زهاد مي گذشت و همه اينها به حكم طبيعت خودش و بدون اجبار ديگري بود. پس از طي مقدمات، به تحصيل سطح فقه و اصول پرداخت و پس از مدتي به مشهد رفته، روزها را كار كرده و شبها درس مي خواند . وي پس از بازگشت به روستاي محل زادگاهش و نيز پس از ازدواج و آسوده گردانيدن خيال پدر در كار زراعت، به منظور ادامه تحصيل ، هر پنج شنبه چند قرص نان خانگي تهيه كرده،و همراه كتابهايش بعد از خواندن نماز ظهر و عصر پياده به طرف خانه عالمي كه متن كتابهاي فقه و اصول را درنزد او مي خواند به راه مي افتاد . شب جمعه و روز جمعه تا ظهر، از استاد به اندازه يك هفته از كتابهايي مانند « معالم» و « قوانين» در اصول و « شرح لمعه» و « شرايع » در فقه درس مي گرفت، و ظهر جمعه پس از اداي نماز به سوي ده باز مي گشت، و از فردا ضمن اشتعال به كار زراعت به حاضر كردن درسها مي پرداخت تا پنج شنبه ديگر كه دوباره به محضر استاد برسد . استادان و مربيان : يكي از استادان مهم حاج آخوند ملا عباس تربتي ، ملا محمد كاظم آخون خراساني

است .همسر و فرزندان : حاج آخوند ملا عباس تربتي پس از تحصيل در مشهد به ده خود بازگشته و به كمك پدر خود در كار زراعت مشغول شد و در هنگام فراغت به گفتن مسائل ديني و موعظه كردن مردم مي پرداخت ، در اين مدت نيز با همسري اهل روستاي « مزدگرد» (در سه كيلومتري جنوب تربت) ازدواج كرد . وقايع ميانسالي : حاج آخوند ملا عباس تربتي مرجع تظلم مردم و خانه اش ملجا دادگستري و پناهگاه آنان بود. چنانكه وقتي از دست حكام و خوانين به وي تظلم مي كردند او با قدرت معنوي خودبه شكايت آنان رسيدگي مي كرد . از ديگر وقايع اين دوره مي توان به موارد زير اشاره كرد: - در سال 1287 شمسي، با كاروان ، پياده به كربلا رفت و اين سفر هفت ماه طول كشيد. روزي كه بازگشت، مرد و زن همگي جمع شدند، به طوري كه در خانه جاي نشستن نبود. - سفر دوم كربلا مرحوم راشد نقل مي كند : در سال 1298 هجري شمسي، با كاروان به همراه حاج آخوند عازم كربلا شديم كه 5 ماه و 20 روز طول كشيد. و گاهي پدرم يكي از پياده ها را بر آن سوار مي كرد. پدرم همان برنامه نمازهاي پنجگانه را در اوقات سه گانه با همان دقت و طمأنينه و منبرهاي بعد از نماز (البته به طور مختصر) داشت. از هر منزل كه راه مي افتاديم، آخرين نفر بود كه به راه مي افتاد تا مطمئن گردد كه همه هستند، و با اينكه او قافله سالار نبود، تفقد حال همه را مي كرد،

چرا كه اين را وظيفه ي ديني و اخلاقي خود مي دانست. بسا مي شد كساني از اهالي منزلهاي ميان راه، حالت نماز خواندن او را مي ديدند و سخنان ساده و بي ريا و مؤثرش را مي شنيدند و مجذوب او مي شدند؛ و از اين رو در بعضي از منازل بين راه كربلا نيز معتقداني داشت - حاج آخوند در سال 1306 هجري شمسي عازم مكه معظمه شد؛ با اينكه احتمال داشت به ايشان گذرنامه داده نشود با اين حال از اينكه به طور غير قانوني برود امتناع ورزيد و گفت: من چنين كاري نمي كنم. با آن كه بي نهايت اشتياق زيارت مكه را دارم ولي بر خلاف معمول و قانون حاضر نيستم. ايشان در ساير كارها نيز همين طور بود. سراسر زندگي پر بار ايشان مملو است از فداكاريها ، پايبندي به دستورات شرعي و رسيدگي به احوال مردم كه بسياري از آنها به ما نرسيده است . زمان و علت فوت : مرحوم راشد نقل مي كند : پدرم در روز يكشنبه 24 مهرماه سال 1322 شمسي هجري مطابق با 17 شوال سال 1362 قمري هجري در حدود دو ساعت از آفتاب گذشته از دنيا رفت . نماز صبحش را همچنان كه خوابيده بود خواند و حالت احتضار بر او دست داد و پايش را به سوي قبله كردند و تا آخرين لحظه هوشيار بود و آهسته كلماتي مي گفت، مثل اين كه متوجه جان دادن خودش بود و آخرين پرتو روح با كلمه لا اله الا الله از لبانش برخاست. حدود دو سال قبل از فوت بيمار شدند و در اين مدت گاهي

در تربت و گاهي در مشهد بودند. حاج آخوند، در تربت حيدريه، در خانه شخصي خود، همان اتاق و محلي كه نماز شبهاي بسياري خوانده و «العفو» گفته بود و گريسته بود از دنيا رفت. جنازه حاج آخوند، در مشهد مقدس در آخرين غرفه صحن نو حرم امام رضا عليه السلام (در آن زمان) در زاويه شمال غربي به خاك سپرده شد و چنانكه وصيت كرده بود اين آيه قرآن بر سنگ قبرش كه بر ديوار آن غرفه نصب شد نوشته شد: « و كلبهم باسط ذراعيه بالوصيد؛ و سگ آنها دستهاي خود را بر دهانه غار گشوده بود» (آيه 18 سوره كهف) و در زير آن نوشته شده بود: «مرقد بنده صالح خدا عالم عامل مرحوم حاج شيخ عباس تربتي پسر مرحوم ملا حسينعلي كاريزكي كه هفتاد و اند سال عمر خود را به درستي و پاكي و زهد و عبادت و ترويج دين و خدمت به نوع گذرانيد...» و اين شعر نيز نوشته شده بود: به تاريخش رقم زد، كلك سالك به حق دست ارادت داد عباس بعداً سنگ قبر ايشان توسط حكومت وقت خراب شد و بعد از انقلاب آستان قدس رضوي سنگ قبر جديدي بر مزار حاج آخوند ملا عباس تربتي نصب كرد. اما عبارات روي اين سنگ، عيناً همان عبارات حك شده بر روي نخستين سنگِ مزار آن مرحوم نيست. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حاج آخوند ملا عباس تربتي پس از ازدواج و تكميل معلومات حوزوي خود ،در تمام اين ايام، عبادات ، نماز شب و روزه ها همچنان جريان خودش را داشت، در كاريزك و در روستاهاي

ديگر نيز به كارهاي ديني ، مجالس و منابر مردم رسيدگي مي كرد بي آنكه در برابر آنها چيزي قبول كند. زماني كه مرحوم «حاج شيخ علي اكبر تربتي» كه از شاگردهاي مجتهد حوزه درس مرحوم «آخوند ملا محمد كاظم خراساني» بود از نجف به تربت حيدريه بازگشت ، مرحوم ملا محمد كاظم او را به عنوان «مجتهد جامع الشرايط» معرفي كرد. حاج آخوند در درس « كفاية الصول» ايشان حاضر مي شد ، مرحوم شيخ علي اكبر پس از آنكه با احوال حاج آخوند آشنا مي شود ارادت زيادي درباره او پيدا مي كند و اصرار مي ورزد كه زندگي خود را از ده به شهر تربت منتقل كند. اما حاج آخوند براي رعايت حال پدرش عذر مي آورد. پس از آنكه پدرش فوت مي كند مرحوم حاج شيخ علي اكبر مطلبي مي گويد كه در حاج آخوند خيلي مؤثر مي شود : ترويج دين بر شما واجب است و اين كار در شهر بيشتر ميسر است. در اين هنگام حاج آخوند تصميم گرفت كه به تربت منتقل شود و اين در سال 1289 هجري شمسي واقع شد. پس از انتقال به شهر، مرحوم شيخ علي اكبر به وي تكليف كرد كه به جاي او در مسجد به نماز بايستد و امامت كند. حاج آخوند با دليل علمي امتناع كرد، ولي شيخ علي اكبر با جواب علمي ايشان را قانع كرد كه بر شما از لحاظ ديني واجب است كه اين كار را بكنيد. خود مرحوم حاج شيخ هم گاهي در هنگامي كه حاج آخوند مشغول نماز بود مي آمد و به وي اقتدا مي كرد.ساير فعاليتها و

برنامه هاي روزمره : چانكه از عباس تربتي ياد مي كنند او فردي پرتلاش و درعين حال اهل ورزش و سوادكاري بود.شاگردان : از جمله شاگردان عباس تربتي مي توان به، آيت الله محمد رضا زنجان خراساني اشاره كرد.همفكران فرد : آيت الله جنتي، آيت الله خزعلي، محمود امجد و حاج آقا حسين قمي از جمله همفكران تربتي مي باشند. حاج آقا حسين قمي نيز يكي ديگر ازهمفكران عباس تربتي بود . آيت الله خزعلي، رئيس بنياد بين المللي غدير، در اين باره چنين اذعان دارد: آخوند ملاعباس راشد تربتي انساني عالم و زاهد و در عين حال بيگانه ستيز و آزاده بود. وي افزود: او از مرداني بود كه هرگز از خداوند غافل نشد و در هر كاري نخست خدا و رضايت او را مد نظر داشت. وي با بيان اينكه حيات او براي خدا بود گفت: ملاعباس راشد تربتي براي خدا به مردم خدمت كرد و تمام تلاشش اين بود كه مردم پيشرفت كرده و رو به جلو حركت كنند. او ادامه داد: آخوند ملاعباس راشد تربتي با فضيلت هاي ارزشمند اخلاقي خود به قدري در ميان مردم نفوذ و تأثير يافت كه تظلم خواهي و نيازها را پيش او مي بردند. آرا و گرايشهاي خاص : حاج آخوند ملا عباس تربتي نه فقط به عنوان يك شخص بلكه به عنوان يك شخصيت و به عنوان آدم و انساني با مجموعه اي از فضيلت هاي كمياب و ناياب است.

تقوي اشتهاردي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين تقوي اشتهاردي در اشتهارد، به سال 1304 ش، در يك خانواده روحاني، چشم به اين جهان گشود. او درسال 1325 ش به قم سفر كرد و در مدرسه فيضيه

در يكي از حجره ها سكونت نمود و مدت هفت سال در آن حجره بود و با ذوق و شوق به تحصيلات خود ادامه داد. يكي ازاشتغالات مهم آيت الله تقوي در حوزه علميه قم، تدريس و تربيت شاگرد بود و دراين جهت مهارت و پشتكار از خود نشان داد. از همان آغاز كه وارد حوزه شد، در ضمن تحصيل به تدريس دروس سطح حوزه نيز پرداخت. او در 14 مهر ماه 1379 ش دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدر بزرگوار حسين تقوي اشتهاردي ، حضرت آيت اللّه حاج شيخ يحيي تقوي (1267 - 1338 ه . ش) از علماي برجسته، مخلص و خدمتگذار شهر اشتهارد (واقع در 52 كيلومتري جنوب غربي شهرستان كرج) بود. اين عالم رباني، در صفات و ارزش هاي اخلاقي، عرفاني و شاگردپروري، در سطح بالايي قرار داشت.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : «صبح ها مشغول خريد و فروش و تأمين معاش و رسيدگي به امور خانه بودم و تنها بعدازظهرها درس مي خواندم. ديدم با اين وضع به جايي نخواهم رسيد، نزد پدر رفتم و عرض كردم: اجازه بفرما يا به قم براي ادامه تحصيل بروم و يابه كسب و كار مشغول شوم. ايشان كه بسيار علاقه داشت تحصيلات حوزوي را ادامه دهم، اجازه فرمود به قم عزيمت كنم.از اين رو در سال 1325 شمسي به قم سفر كردم. يك ماه بود كه مرجع معروف، آيت اللّه العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني؛ در نجف اشرف رحلت كرده بود. مدتي نيز از آمدن حضرت آيت اللّه العظمي بروجردي به قم مي گذشت و روز به روز

بر رونق حوزه علميه قم تحت زعامت آن مرجع عاليقدر، افزوده مي شد. در مدرسه فيضيه در يكي از حجره ها سكونت نمودم و مدت هفت سال در آن حجره بودم، شرايط حجره از نظر بهداشت و آب و هوا و غذا و ساختمان، بسيار بد بود، به گونه اي كه بيماري رُماتيسم گرفتم، در چنين شرايطي با ذوق و شوق به تحصيلات خود ادامه دادم.»تحصيلات رسمي و حرفه اي : پدر و مادر حسين تقوي اشتهاردي از داشتن نخستين پسر خشنود شدند و نام اين نوزاد فرخنده را حسين گذاشتند. حسين در كنار پدر و مادر مهربان خود پرورش يافت و در پنج يا شش سالگي نزد پدر، تحصيل را آغاز كرد. طبق رسم آن زمان، نخست به ياد گرفتن تلاوت آيات قرآن پرداخت. بر اثر استعداد سرشار، به زودي تلاوت همه آيات قرآن را فرا گرفت. پس از آن، به تحصيل درس فارسي، كه كتاب «معراج السعاده»، تأليف مرحوم آيت اللّه ملا احمد نراقي؛ بود، پرداخت. قدري رياضي نيز در محضر پدر آموخت. در اين هنگام خواندن و نوشتن را به طور كامل فرا گرفته بود.در دوازده سالگي به خواندن «جامع المقدمات» كه اولين كتاب درسي حوزه است، مشغول شد. چون هنوز مدرسه علميه اشتهارد در آن وقت مخروبه بود، اين كتاب را نيز همراه بعضي از دوستان در مسجد نزد پدرش مي آموخت. تا اين كه سال 1315 شمسي فرا رسيد. مرحوم حاج شيخ يحيي تقوي، مدرسه علميه مخروبه را در آن سال تعمير كرد و حوزه كوچكي در آن جا تشكيل داد. شيخ حسين تقوي، در آنجا همراه بعضي از دوستان، دروس سطح مانند: «لمعه» و «قوانين»

را نزد پدر فرا گرفت و در كنار درس، براي تأمين زندگي به كار و كسب نيز اشتغال داشت.حدود شش سال در درس آيت اللّه العظمي بروجردي؛ حاضر شد و از علم وافر او بهره مند گرديد و تقريرات درس فقه ايشان را در سه جلد به رشته تحرير درآورده كه هم اكنون موجود مي باشد و هنوز به چاپ نرسيده است.همچنين در دوره اصول درس خارج امام خميني (ره) از آغاز تا پايان شركت و آن را به طور كامل تقرير كرده است. مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام اين تقريرات را با عنوان «تنقيح الاصول» در چهار جلد، چاپ و منتشر نموده است. نيز تقريرات درس مكاسب امام راحل را از آغاز تا شرايط متعاقدين، نوشته اند كه بنا است همين مؤسسه آن را به چاپ رساند.فعاليتهاي ضمن تحصيل : حسين تقوي اشتهاردي با وجود برخورداري از حافظه و استعداد سرشار، مي توانستند در سطح مراجع تقليد مطرح شوند؛ ولي بيماري طولاني مانع بروز آثار علمي از آن مرحوم گرديد؛ چنان كه خود مي فرمود:«اوايل انقلاب اسلامي در ايران، چشمهايم آب آورد و بر اثر عمل جرّاحي و طولاني شدن مداوا، مبتلا به سر درد شدم و از توفيقاتم كاسته شد.»استادان و مربيان : اساتيد دروس سطح حسين تقوي اشتهاردي در حوزه قم عبارتند از:1 - مرحوم شهيد آيت اللّه صدوقي يزدي؛ 2 - مرحوم شهيد علامه مرتضي مطهّري؛ 3 - مرحوم آيت اللّه مجاهدي تبريزي؛ 4 - مرحوم آيت اللّه حاج عبدالجواد اصفهاني؛ 5 - مرحوم آيت اللّه آقا جواد خندق آبادي؛ 6 - مرحوم آيت اللّه آقا ميرزا علي اصغر علامه تهراني؛ 7 - مرحوم آيت اللّه حاج آقا باقر سلطان.آيت اللّه تقوي در

درس خارج فقه و اصول مراجع و علماي محقق وقت، شركت مي كرد كه مي توان به افراد ذيل اشاره داشت:1 - آيت اللّه العظمي حاج آقا حسين بروجردي؛.2 - آيت اللّه العظمي حضرت امام خميني (ره).3 - آيت اللّه العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني؛.4 - آيت اللّه العظمي سيد محمد حجت؛.و بعضي ديگر و مقداري از درس خارج فقه و فلسفه را در محضر علاّمه طباطبايي فرا گرفت.البته در ميان اين بزرگواران بيشتر از درس آيت اللّه العظمي بروجردي؛ و امام خميني (ره) استفاده كرده است.هم دوره اي ها و همكاران : از هم مباحثه هاي حسين تقوي اشتهاردي كه بسيار با هم بودند، دانشمند و نويسنده محقق عبدالمجيد رشيدپور است كه خدمات فرهنگي بسياري داشته است.او در ضمن تحصيل، كتاب هاي مقدماتي و سطح حوزه را نيز تدريس مي كرد و طلاب از محضرش بهره مند مي شدند.زمان و علت فوت : حسين تقوي اشتهاردي پس از مدت ها كسالت، در هفته آخر، حالشان روز به روز وخيم تر مي شود.خود نيز فهميده بود كه در آستانه رحلت قرار گرفته است. پسرش مي گفت:«ده روز قبل از مرگ، به من فرمود: ده روز ديگر مي ميرم و مصلحت است بروم. در اين باره شك نكن. ماه مبارك رجب فرا رسيد. روز هشتم حالش منقلب شد. شب آن روز، نماز مغرب و عشا را خوابيده خواند؛ اما هوش و حافظه اش هيچ خللي نداشت. حتي دنبال چيزي مي گشتيم، فرمود: فلان جا است. رفتيم، ديديم همان جا است. وقتي پزشك معالج آمده بود، از او تشكر كرد و به ذكر خدا مشغول شد. با آرامش خاصي نام خدا و شهادتين را به زبان آورد. و حدود ساعت 10/30 شب بود كه به لقاء اللّه پيوست.»او

چهارشنبه، ششم رجب سال 1421 ق. (برابر با 14 مهر 1379 شمسي) دار دنيا را وداع گفت. پيكر مطهّرش در روز جمعه 15 مهرماه از مسجد امام، با تشييع با شكوه، به طرف حرم حضرت معصومه (س) حركت داده شد. پس از طواف ضريح، حضرت آيت اللّه آقاي حاج شيخ علي پناه اشتهاردي (دامت بركاته) نماز بر آن گزارد. پيكر مطهرش را در قبرستان باغ بهشت (روبه روي گلزار شهداي قم)، در «مقبرة العلماء»، به خاك سپردند. مجالس پر شكوهي به مناسبت رحلت آن عالم ربّاني با شركت مراجع، علما و فضلا و ساير اقشار مردم در قم، تهران و اشتهارد برگزار گرديد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين تقوي اشتهاردي با آن كه از مجتهدين و مدرسين بود، اما از وظيفه تبليغ دين و بيان حلال و حرام و وعظ و ارشاد غافل نمي شد. از اين رو در ماه مبارك رمضان و محرم، بنا به دعوت اهالي اشتهارد، به آنجا رفته و ضمن اقامه جماعت، به تبليغ دين مي پرداخت و مدت ها قبل از انقلاب، نماز جمعه را نيز اقامه مي فرمود.در اشتهارد دو مسجد را اداره مي كردند و با تلاش هاي شبانه روزي خود تا مدت 35 سال اين كار را ادامه دادند. از آن جا كه ايشان بر مسائل اسلامي و احكام، بسيار تسلّط داشت و مطالب را به گونه روان و همه فهم بيان مي كرد، لذا توانست تحول خوبي در آن سامان به وجود آورد.در بيان احكام، جدّي و قاطع و دقيق بود. با پيش مطالعه عميق، سخن مي گفت. براي اوقات مردم ارزش فراوان قائل بود. بياناتش اثر خاصي داشت و از اين رو عده

بسياري تحت تأثير قرار گرفته و بر ايمان و كمالات خود افزودند.او مكرر مي گفت:«سه چيز بايد از خوب هايش باشد و در انتخاب آنها دقّت كرد: 1 - پزشك براي درمان بيماران؛ 2 - عالمِ دانا به مسائل براي پاسخگويي به مسائل مختلف؛ 3 - هندوانه خوب.»اين مثال هندوانه را مي آورد تا روشن كند اگر دكتر و عالم، حاذق و ماهر نباشند، مانند هندوانه نارسيده، قابل استفاده نيستند.فعاليتهاي آموزشي : يكي از اشتغالات مهم حسين تقوي اشتهاردي در حوزه علميه قم، تدريس و تربيت شاگرد بود و در اين جهت مهارت و پشتكار چشمگيري از خود نشان مي داد. از همان آغاز كه وارد حوزه شد، در ضمن تحصيل به تدريس دروس سطح حوزه نيز پرداخت. حدود پانزده سال در مدرسه حقّاني و مدرسه آيت اللّه گلپايگاني، كتاب هاي «شرح لمعه»، «مكاسب»، «رسائل» و «كفايه» را تدريس كرد. همچنين در حوزه علميه خرّم آباد نيز يك ماه تدريس كرده است. علاقه وي به دانش و دانش اندوزي به حدّي بود كه در سال هاي آخر عمر، كه بر اثر كسالت، بيشتر در منزل بود، جلسات مباحثه و تدريس درمنزل وي انجام مي گرفت.مرحوم تقوي، مدت ها در مدرسه علميه حاج ملاّ صادق قم تدريس مي كرد و شب ها در همان جا نماز جماعت را اقامه مي نمود و روزهاي پنجشنبه براي خواهران طلبه تفسير مي گفت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسين تقوي اشتهاردي ؛ در ضمن وعظ و ارشاد در اشتهارد، به نيازهاي مادي و رفاهي مردم نيز توجه خاصي داشتند و در رفع آن نيازها به جدّيت مي كوشيدند.يكي از خدمات مهمي كه با پيشنهاد و جلوداري ايشان شروع و تكميل گرديد، ساخت

و تبديل حمام ها و رسانيدن آب آشاميدني به اهالي بود.مشكل ديگري كه در اشتهارد وجود داشت، نداشتن آب آشاميدني بود. مردم از قنات دوردستي كه همان قنات، غسّالخانه نيز بود، آب شُرب خود را تأمين مي كردند. لذا آيت اللّه تقوي با راهنمايي و زمينه سازي و با همت مردم، مزرعه اي را كه داراي آب شيرين بود و در حدود يك فرسخي اشتهارد قرار داشت، خريداري و آب آن را به اشتهارد لوله كشي مي كرد. شروع اين كار در سال 1348 بود و هم اكنون بعد از گذشت سال ها از اين آب استفاده مي شود. البته بر اثر افزايش جمعيت، آب هاي ديگري را نيز بر آن افزوده اند.او بسيار خرسند بود كه قدمي در راه خدمت به مردم برداشته و در اين باره مي فرمود:«وظيفه خود دانستم كه اهالي را به ياري خداوند متعال، از اين زحمت طاقت فرسا نجات دهم، و آب خوشگوار و شيرين را در دسترس همگان بگذارم.»ارتباط حضرت آيت اللّه تقوي؛ با حضرت امام خميني (ره) در ابعاد گوناگون بسيار قوي بود. ارتباط مهم او با امام، ارتباط شاگرد و استادي بود. ايشان حدود ده سال (از سال 1331 تا 1341 شمسي) در درس فقه و اصول امام شركت كرد و علاوه بر فقه و اصول، از فيوضات عرفاني و اخلاقي امام نيز استفاده فراوان برد.شاگردان : شاگردپروري حسين تقوي اشتهاردي را مي توان از امتيازات ايشان دانست؛ شاگرداني برجسته و كارآمد كه اكنون بسياري از آنها در نظام اسلامي و حوزه هاي علميه، منشأ خدمت هستند؛ مانند حجج اسلام: فلاحيان، رازيني، يونسي (وزير اطلاعات فعلي)، نيّري، عباسي فرد و بسياري از رؤساي دواير قضايي و شيخ محمد رضا

آدينه وند، صديقي (دو نفر از علماي حوزه) و محمدي عراقي (رئيس سازمان تبليغات اسلامي) و....آرا و گرايشهاي خاص : مرحوم حسين تقوي اشتهاردي از نظر اخلاقي و معنوي، داراي ويژگي هايي بود كه در اينجا نظر شما را به چند نمونه جلب مي كنيم:زهد و وارستگي، عبد خدا و شيفته ولايت،وقار، ادب و متانت، خوش رويي و اخلاق نيك،صبر، مقاومت و شكر،تواضع و فروتني،نظم و انضباط،ياد آخرت و آرامش پيش از سفر،آثار : ، اصول المذهب ، تقريرات درس فقه آيت اللّه العظمي بروجردي، تقريرات درس فقه مكاسب ، تنقيح الاصول ، فروع المذهب ، معاشرت از ديدگاه وحي

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/-1k

تقوي قزويني، محمدتقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علامه حاج سيدمحمدتقي تقوي قزويني به سال 1159 ه_.ش ( ه_ .ق ) ، در قزوين ديده به جهان گشود. پس از آموختن مقدمات ، ادبيات عرب ، رياضيات ، فقه و اصول به فراگيري علوم كلام و حكمت نزد استادان زمان خود پرداخت. آن گاه به زيارت بيت الله الحرام مشرف شد و براي تكميل علوم ديني به عتبات عاليات سفر كرد و به كسب كمالات معنوي و طي مراحل عرفاني همت گماشت. سيدمحمدتقي قزويني علاوه بر كسب علوم زمان خود و مطالعات بسيار ، به تاليف آثار متعددي نيز دست زد كه آثار قلمي او به سي و دو عنوان مي رسد. وي سرانجام در سال 1270 هجري قمري ديده از جهان فروبست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : علامه حاج سيدمحمد تقي قزويني پس از آموختن مقدمات ، ادبيات عرب ، رياضيات ، فقه و اصول به فراگيري علوم

كلام و حكمت نزد استادان زمان خود پرداخت. آن گاه به زيارت بيت الله الحرام مشرف شد و براي تكميل علوم ديني به عتبات عاليات سفر كرد و به كسب كمالات معنوي و طي مراحل عرفاني همت گماشت.استادان و مربيان : سيدمحمد تقي تقوي قزويني علوم كلام و حكمت را از محضر علامه مازندراني معروف به «جدلي» فراگرفت. وي همچنين از محضر سيدمحمد مجاهد كه در اصفهان عهده دار تدريس فقه و اصول بود و نيز از محضر شيخ ابراهيم كرباسي بهره هاي فراوان برد. او پس از آنكه از اصفهان به موطن خود بازگشت ، وارد مدرسه صالحيه شد و در محضر درس بزرگاني چون شهيد ثالث و شيخ محمد صالح برغاني حائري و نيز ملاآقا حكمي قزويني حاضر شد ، و بعد از آن عازم عتبات عاليات گرديد. او ابتدا در كربلا از حوزه درس شريف العلما مازندري حائري (م 1246ق) و سپس از محضر سيدباقر بن سيداحمد قزويني و ملا اسماعيل عقدايي و سيد سليمان طباطبايي يزدي بهره مند گشت و در كاظمين به حوزه درس سيدعبدالله شبر و ديگران ملحق گرديد و به مقام عالي علمي نائل گرديد و از مشايخ خود و همچنين شيخ احمد احسايي اجازه دريافت كرد.زمان و علت فوت : وفات علامه حاج سيد محمدتقي تقوي قزويني در سال 1270 هجري قمري اتفاق افتاد. جسد وي را پس از تشيع با شكوهي به كربلا حمل نموده و در آنجا به خاك سپردند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدمحمدتقي تقوي قزويني علاوه بر كسب علوم زمان خود و مطالعات بسيار ، به تاليف آثار متعددي نيز دست

زد كه آثار قلمي او به سي و دو عنوان مي رسد. او همچنين به شعر و شاعري نيز نزديك بود ، مجموعة از سروده هاي فارسي او در جنگ نفيسي متعلق به كتابخانه امام صادق ( ع) قزوين وجود دارد كه در آنها با نام « رفيع » و گاه « موفق » تخلص كرده است.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ جابركاظمي در كتاب خود سلوه الغريب در مورد سيدمحمدتقي تقوي چنين مي گويد: « وي در حكمت و فقه و اصول و فنون اسلامي به سرحد كمال رسيده بود و مردم از اقصي بلاد جهت اخذ دعا به زيارت وي مي شتافتند... » آثار : ارجوزه هايي در صرف و نحو ، فقه ، معاني و بيان ، كلام ، منطق و عرفان ، التجليات ، انوار الاشراق ، برهان العصمه ، تذكرة انبياي بني اسرائيل مدفون در قزوين ، ترجمه نهج البلاغه ، خلاصه التفاسير، ظرايف الحكمه ، نهايه التحرير في شرح التجريد

منابع زندگينامه :دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي ، به كوشش بهاء الدين خرمشاهي ، ج 1 ، تهران: دوستان و ناهيد ، 1377 ، ص8022ستايش امير المومنين ( در سروده هاي سخنوران قزوين ) ، پژوهش: محمدعلي حضرتي ، قزوين: بحرالعلوم

جزائري شوشتري، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمحمدعلي جزايري شوشتري در سال 1298 ، در لكهنو هند متولدگرديد. مقدمات علوم را در لكهنو فراگرفت. در سال 1325ق رهسپار عتبات عراق شد و در نزد اساتيد بزرگ آن سامان كسب فيض نمود. پس از شش سال تحصيل در نجف به زادگاهش بازگشت و در بنياد علمي شعبه عربي كالج به تدريس پرداخت. سيدمحمدعلي جزايري شوشتري در

شعر دست توانايي داشت و به سه زبان فارسي و عربي و اردو شعر مي سرود ، از وي آثاري نيز به يادگار مانده است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش : زبان و ادبيات عربي والدين و انساب : سيدمحدعلي جزايري فرزند سيدمحمدعباس مفتي بن علي اكبر ، وي از نوادگان سيدنعمت الله جزايري بود. جدش محمدجعفر از شوشتر به هند مهاجرت كرد و در لكهنو سكني گزيد. سيدمحمدعلي نيز در آنجا به دنيا آمد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيدمحمدعلي جزايري شوشتري مقدمات علوم را در لكهنو فراگرفت. در سال 1325ق رهسپار عتبات عراق شد و در نزد اساتيد بزرگ آن سامان كسب فيض نمود.استادان و مربيان : سيدمحمدعلي جزايري شوشتري در نجف محضر درس استاداني چون آخوند خراساني ، آقاسيدمحمدكاظم يزدي ، آقاضياء الدين عراقي را درك نمود.فعاليتهاي آموزشي : سيدمحمدعلي جزايري شوشتري پس از شش سال تحصيل در نجف به زادگاهش بازگشت و در بنياد علمي شعبه عربي كالج به تدريس پرداخت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدمحمدعلي جزايري شوشتري در شعر دست توانايي داشت و به سه زبان فارسي و عربي و اردو شعر مي سرود ، از وي آثاري نيز به يادگار مانده است.شاگردان : از شاگرداني كه نزد سيدمحمدعلي جزايري شوشتري به كسب فيض پرداختند به افرادي چون سيدعلينقي نقوي ، ميرزا يوسف حسين ، شيخ محمدبشير انصاري و سيدثمر حسن مي توان اشاره كرد.آثار : الافادات المحمديه ، تخميس قصيده علويه ويژگي اثر : اين مجموعه عربي و از سروده هاي پدرش بود.3 ديوان شعر ويژگي اثر : به عربي4 شرح ديوان

امريء القيس ويژگي اثر : به اردو5 شرح رنات الطرب في قصائد العرب ويژگي اثر : به اردو6 ضبط الغريب من لغه العرب ، مزاعم العرب في الجاهليه

منابع زندگينامه : اثرآفرينان ، زندگي نامه نام آوران فرهنگي ايران ، زيرنظر: سيدكمال حاج سيدجوادي ، با همكاري: عبدالحسين نوايي ، ج2 ، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، ص 202

جمالي اردستاني، پير فضل الله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پيرفضل الله جمالي اردستاني مشهور به پيرجمالي از شاعران و مولفان و عارفان معروف قرن نهم و بنيانگذار طريقت صوفيانه پيرجماليه مي باشد كه اوايل قرن نهم در اردستان متولد شد. و به تحصيل در علوم ادبي پرداخت و از آغاز به سرودن شعر و نگارش نثرهاي ادبي علاقه مند شد. و به طريقت سهرورد بر روي آورد و نثر پير مرتضي اردستاني سالها به سلوك مشغول شد و پس از سياحت بسيار، طريقت پيرجماليه را بنيان گذارد و كتب سياسي را نگاشت كه مهمترين آنها درباره تصرف مصباح الارواح و فتح الابواب و حقيقه الاداب و نيز ديوان اشعار وي مي باشند. پيرجمالي در سال 879 (يا بنا به قولي در901)درگذشت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : عرفان اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : پيرجمالي از كودكي اصول عرفان و علوم ادبي (شعر و نثر)را به خوبي آموخت. وي پس از سالها سلوك در طريقت سهرورديه طريقت پيرجماليه را بنيان گذاشت. وي تا پيش از اين نزد پيرمرتضي اردستاني به تحصيل و كسب مراتب معنوي مشغول بود و مدتي را نيز در ولايات مختلف به گردش پرداخته بود.فعاليتهاي ضمن تحصيل : پيرجمالي از آغاز تحصيل به سرودن شعرهايي

مي پرداخت و بعدها تخلص جمالي را براي خود برگزيداستادان و مربيان : نسب تعليم و استادان پيرجمالي به شيخ شهاب الدين سهروردي مي رسيد. اما استاد بلافصل وي پيرمرتضي اردستاني بوده است.وقايع ميانسالي : پيرجمالي بيشتر دوران عمر را به سلوك گذراند و درعين حال به تاليف كتب عرفاي و سرودن اشعار و نثرهايي ادبي پرداخت چنانكه سال868 كتاب مصباح الارواح، در سال 872 كتاب فتح الابواب را نگاشت. و مدتي را به سياحت پرداختزمان و علت فوت : وفات پيرجمالي در سال 879 اتفاق افتاد. اما برخي از جمله ادگار بلوشه ، اتحال معتقدند كه وي در 901 ه.ق درگذشته است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پيرجمالي پيش از تاسيس طريقت پيرجماليه به درجه ي عرفاني «پير» (مرشد كامل) دست يافته بود.فعاليتهاي آموزشي : پيروان پيرجمالي در مركز و شرق ايران (بويژه هرات) پراكنده بودند.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : جمال الدين فضل الله جمالي اردستاني موسس طريقت صوفيانه پيرجماليه به شمار مي رود.شاگردان : پيروان پيرجمالي طريقتي صوفيانه بنام «پيرجماليه»را تشكيل مي دادند. كه در قرن نهم در خراسان و هرات رواج داشت.همفكران فرد : در زمينه شعر، غزل عارفانه پيرجمالي در حد اشعار بزرگاني چون قاسم انوار تبريزي، شاه داغي شيرازي و شمس مغربي بوده است.آرا و گرايشهاي خاص : پيرجمالي با چند واسطه ، شاگرد شيخ شهاب الدين سهروردي بود و احتمالاً طريقتي كه پديد آورد، تحت تاثير طريقت سهرورديه مي باشد.آثار : استقامت نامه ، بيان الحقايق في امواد ، تنبيه الغافلين ،حقيقه الاداب[صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج4، ص 455] ، ديوان قصايد

و غزليات و رباعيات ، رباعيات در شرح منظومه صفوت اهل اتحقيق اضل الدين كاشاني ، سير المرسلين يا حقايق احوالي المصطفي ويژگي اثر : كه مثنوي بزرگي است شامل هفت منظومه:1- مصباح الارواح (تاليف 868) 2- احكام المجبين، 3- نهايه الحكمه 4- بدايه المحبه 5- هدايه المعرفه 6- فتح الابواب (تاليف 873) 7- شرح الواصلين (تاليف 876).8 فتح الابواب ، فرصت نامه ، قدرت نامه ، كشف الارواح يا يوسف و زليخا (در تفسير سوره يوسف) ، كليات ، كنزالدقايق و ميزان الحقايق ، مدح الفقر ، مرآت الافراد ويژگي اثر : (مجموعه 49 رساله)16 مرآت الحبيب ، مشكوه المجين ، مصباح الارواح ،معلومات اسرار القلوب ، مفهومات انوار القلوب ، مكاتيب [نفيسي، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي، ج1، صص5-244 وج 2، ص 775 ] ويژگي اثر : كليات پيرجمالي شامل چند رساله مركب از نظم و نثر، مثنويات، ترجيحات، غزليات و رباعيات. اما مصباح الارواح و فتح الابواب درباره رموز عرفاني و اصول طريقت عرفاني پيرجماليه است. [صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج4، ص 455 ] رضا قلي خان هدايت وي را از نظر كثرت اشعار صوفيانه پس از شيخ فريدالدين عطار نيشابوري، پركارترين شاعر صوفي دانسته است. و از كتابهاي مشهور وي اشعاري را آورده است. [هدايت، تذكره رياض العارفين، ص72 ]22 منظومه رو حالقدس ، منظومه شرحالكنوز و كشف الرموز (تاليف 864) ، منظومه محبوب الصديقين ، منظومه مهر افروز و آفتاب ظلمت سوز ، منظومه مهر قلوب ، ناظر و منظور ، نصره نامه ، نور علي نور

منابع زندگينامه :رضا قلي خان

هدايت، تذكره رياض العارفين، به تصحيح مهر علي گرگاني، تهران: كتابفروشي بوذر جمهري، بي تا، ص 722صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج4، ص 4453نفيسي، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي، ج1، ص 235

چهرگاني انزابي، مرتضي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت اللّه مرتضي چهرگاني انزابي، در سال 1293 ق. در قريه چهرگان از منطقه انزاب آذربايجان شرقي متولد شد. وي در روزگار خود در عرصه هاي علمي واجتماعي از جمله نوادر محسوب ميشد وپس ازگذراندن دوران كودكي در زادگاه خود و پس از طي مراحل تحصيلات ابتدايي پيش پدر روحاني اش، براي ادامه تحصيل به شهر خوي رهسپار شد و پس از 5 سال اقامت در آن شهر، به شهر تبريز رفت و از محضر اساتيد بزرگ آن زمان، مانند مرحوم آيت الله انگجي و ميرزا حسن مجتهد استفاده برد و پس ازاتمام دروس سطح و براي تكميل تحصيلات عالي حوزه به نجف اشرف مهاجرت كرت و حدود 19 سال در نجف اقامت كرد ودر فقه و اصول به مراتب والايي رسيد. وي در دوازدهم رجب سال 1381 ق به ملكوت اعلي پيوست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : خانواده مرتضي چهرگاني انزابي از سه قرن گذشته تاكنون، مفتخر به كسوت مقدّس روحانيت و خدمت به دين و مردم بوده است. پدرش مرحوم ميرزا علي چهرگاني معروف به «آقاعلي» از علماي نجف و مدرّس حوزه هاي علميه مشهد مقدس و از علماي خدمتگزار منطقه ارونق و انزاب بود. او و پدرانش، طبق يادداشت هايي كه به جاي مانده تا دوازده نسل يعني حدود سيصد سال، از عالمان نجف ديده و مفتخر به

كسوت روحاني بودند و به خاطر علاقه به زادگاهشان، - كه مهد علم و ادب بود - بازگشته، به ارشاد و هدايت مردم مي پرداختند. جدّ اعلاي اين خاندان، كه در سيصد سال پيش امام جمعه خامنه بود، مدرسه اي داير مي كند و به تربيت طلاب علوم ديني مبادرت مي ورزد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : مرتضي چهرگاني انزابي پس از گذراندن دوران كودكي در زادگاه خود و پس از طيّ مراحل تحصيلات ابتدايي پيش پدر روحاني اش، براي ادامه تحصيل به شهر خوي رهسپار شد و پس از پنج سال اقامت در آن شهر، به شهر تبريز رفت و از محضر اساتيد بزرگ آن زمان، مانند مرحوم آيت اللّه انگجي و ميرزا حسن مجتهد، استفاده برد و پس از اتمام دروس سطح، براي تكميل تحصيلات عالي حوزه به نجف اشرف مهاجرت كرد. حدود 19 سال در نجف اقامت كرد و در فقه و اصول به مراتب والايي رسيدفعاليتهاي ضمن تحصيل : تحصيلات مرتضي چهرگاني انزابي صاحب اجازه هاي اجتهاد و نقل حديث و اجازه در امور حسبيه از آيات عظام گرفتند ذيل بود:.1 آقاضياءالدين عراقي؛.2 فتح اللّه شريعت اصفهاني؛.3 سيد محسن طباطبائي حكيم: در سال 1264 در نجف متولد شد و در 27 ربيع الاول سال 1390 ق(1348 ش) در همان شهر رحلت كرد. قبر آن مرحوم در كنار كتابخانه اش است..4 حاج سيدمحمدهادي ميلاني.استادان و مربيان : اساتيد مرتضي چهرگاني انزابي در تبريز.1 آيت اللّه ميرزاابوالحسن انگجي، .2 آيت اللّه ميرزا حسن آقا مجتهد(مجتهد بزرگ) اساتيد در نجف: .1 آيت اللّه سيدكاظم يزدي(صاحب عروةالوثقي).2 آيت اللّه ميرزا فتح اللّه شريعت اصفهاني(معروف به شيخ الشريعه اصفهاني).3 آيت اللّه محمدكاظم خراساني(صاحب كفايه).4 آيت اللّه آقاضياءالدين

عراقي(1289 - 1361ق.). همسر و فرزندان : مرتضي چهرگاني انزابي دوبار ازدواج كرد. دانشمند گرامي، حاج حسين آقا انزابي (نواده ايشان) در اين زمينه مي نويسد:«مرحوم مبرور در روزگاراني كه مقيم نجف اشرف بود، با خانواده اي وصلت انتخاب نموده كه ثمره آن ازدواج مبارك، فرزند بزرگ ايشان حضرت آيت اللّه شيخ عبدالحسين غروي(1286 - 1373 ش. از علماي بزرگ تبريز و نماينده مجلس خبرگان رهبري در دوره اول، آرميده در وادي السّلام قم) بوده است... به هنگام مراجعت به آذربايجان، به امر بزرگان و علماي تبريز راضي به اقامت در شهر تبريز گشته. پس از ماندگاري با خانواده اي از سادات، يعني سادات حسيني كوه كمره اي - كه شاخه اي از آنان مقيم روستاي چهرگان بوده اند - حدود سال 1290 هجري قمري عقد ازدواج بسته است كه حاصل اين سنّت الهي دو فرزند برومندش، يعني مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ محمدحسين انزابي(روحاني مبارز و نستوه و يار ديرين رهبر كبير انقلاب اسلامي، حضرت آيت اللّه العظمي امام خميني و نماينده مردم شريف تبريز در مجلس شوراي اسلامي در سه دوره متوالي و انيس مقام معظم رهبري، حضرت آيت اللّه خامنه اي، فوت به سال 1378 شمسي و مدفون در وادي رحمت تبريز) و حاج غلامعلي انزابي(از مؤمنين و دينداران بازار تبريز و تهران، مقيم تهران) است.»مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرتضي چهرگاني انزابي ، در مدت اقامت نزديك به پنجاه سال در محلّه شتربان(دوچي) تبريز، در سه وعده صبح و ظهر و شام به اقامه نماز جماعت اشتغال داشت و به موعظه و ارشاد مردم مي پرداخت و مراقب عقد معاملات و ازدواج آنان بود و پيوسته با ذكر و

تسبيح و حمد ذات اقدس خداوند ملازمت داشت.فعاليتهاي آموزشي : «مرتضي چهرگاني انزابي بالاخره پس از تكميل دروس خارج و اخذ مدارك اجتهاد از اساتيد مبرز حوزه نجف، به تبريز مراجعت كرده و تا آخر عمر در تبريز به تدريس علوم ديني براي طلاب علوم دينيه و ارشاد و موعظه، اشتغال داشته است و الحق زهد و روحانيت را تا آخر عمر مراعات مي كرد.»چگونگي عرضه آثار : مرتضي چهرگاني انزابي دلي مالامال از محبت به اهل بيت عصمت و طهارت داشت. لذا در سال هاي اقامت در عراق، از زيارت عتبات عاليات، به ويژه سامرّا، غافل نبود؛ به طوري كه بعضي تحريرات فقهي خود را در اين سامان، در محضر مرقد مطهّر عسكريين و در پايگاه امامت و غيبت حضرت امام عصر (ع) نگاشت؛ چنان كه به نوشته آقابزرگ تهراني در الذريعه، نسخه اي از نگاشته هاي حاج شيخ مرتضي در كتابخانه اين شهر - كه وابسته به حرم است - نگهداري مي شد.حاج شيخ مرتضي چهرگاني انزابي از مقام علمي و فقهي قابل اعتنايي برخوردار بود. او تقريرات درس هاي فقيه بارع، آيت اللّه مرحوم شريعت اصفهاني و ديگر بزرگانِ نجف كه در محضر درسشان بود، در چند جلد تحرير كرد كه اين تقريرات، ارزشمندترين ميراث فقهي و علمي ايشان شناخته مي شود. آنچه اكنون در اختيار بازماندگانش هست، به سه بخشِ تحرير، تنسيخ و تأليف تقسيم مي شود. از جمله آثار وي كه در زمينه استنساخ مي باشد به شرح ذيل مي باشد: .1 استنساخ دو رساله از مرحوم شريعت اصفهاني، به سال 1326 ق؛.2 استنساخ دو رساله فقهي از مرحوم شريعت اصفهاني به سال 1328 ق.آثار : الرسالة العصرية

، تحرير رسالة في الحق و الحكم ، تحرير كتاب الصوم الموسّس العام و الفقيه المحقق شيخ محمدهادي طهراني ، رسالة في اصول الدين ، رسالة في الاستصحاب ، رسالة في التعادل و التراجيح ، رسالة في التكليف ، رسالة في الخلل الواقع في الصلوة ،رسالة في الخيارات ، رسالة في الرّضاع ، رسالة في الرهن ، رسالة في الظّن ، رسالة في المكاسب ، رسالة في الوظائف المقرّرة للجاهل ، رسالة في صلوة المسافر ، رسالة في علم الاصول الفقه ، كتاب القضاء ، كتاب الوصايا ، منجزات المريض

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

حجت، آقاميرزا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله آقاميرزا حجت ، در سال 1240 قمري در اصفهان متولد شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : آقاميرزا حجت ، با شش واسطه به فيلسوف بزرگ اسلامي ملاصدراي شيرازي مي رسد. پدرش آخوند حاج ميرزا حسن ملقب به حجت بوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : آقاميرزا حجت ، مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. سپس مدتي از محضر درس علامه سيداسدالله اصفهاني بهره برد. سپس به حوزه ي درس ميرزا شفيع چاپلقي كه از علماي برجسته ي بروجرد بود وارد شد و طولي نكشيد كه از شاگردان ممتاز گرديد. وي آنگاه پس از طي اين مراحل ، براي تكميل معلومات به نجف عزيمت نمود.استادان و مربيان : آقاميرزا حجت ، از محضر پدر ، علامه سيداسدالله اصفهاني و ميرزا شفيع چاپلقي بهره هاي فراوان برد.همسر و فرزندان : آقا محمد ، آقا بهاءالدين ، آقا فضل الله و آقا ابوجعفر ، پسران آقاميرزا حجت

مي باشند.زمان و علت فوت : آقاميرزا حجت ، در سال 1322 قمري ، پس از اينكه براي بهبود حال وباگرفتگانِ شهر نهاوند ، نماز خاص برگزار كرده بود ، در اثر بيماري وبا دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقي شتافت.فعاليتهاي آموزشي : آقاميرزا حجت ، به نهاوند دعوت گرديد و پس از اقامت ، در مدرسه ي مقام محمود به تدريس اشتغال ورزيد.آثار : حاشيه بر كتاب المواقف قاضي عضدالدين ايجي ،حاشيه بر كتاب كنزالعرفان فاضل مقداد ، رساله ي عمليه ، شرح بر اسفار صدرالمتألهين

حجتي ميانجي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دهم آبان سال 1297ش. فرا رسيد و كودكي ديده به جهان گشود كه با صداي ناله خود لبخند به صورت والدين خويش نشاند.نخست نام نيك احمد را برايش برگزيدند و او را با زمزمه هاي توحيدي آشنا كردند و در تربيت و پرورش اين نونهال نهايت كوشش را به عمل آوردند. وي در زمره مجتهدان و فاضلاني است كه عمر بابركت خويش را در راه كسب دانش فقه و تدريس علوم ديني صرف كرد و همزمان با تلاش هاي فكري، ضمن دوري از جنجال هاي تبليغاتي، به تهذيب نفس و اعراض از تعلقات دنيوي پرداخت و به موفقيت هاي معنوي و عرفاني رسيد. در خانواده اي اهل علم و اجتهاد پرورش يافت و بر اثر مراقتب هاي خاص اخلاقي و تقيّد به مسايل شرعي، نور معرفت را به قلب خويش تابانيد و از طريق موعظه و نصيحت و توصيه هاي عرفاني، علاقمندان و مشتاقان را به حقايق قرآني و روايي متوجه ساخت. او تقرب به خداوند و رسيدن به ساحل رستگاري را در اجتناب از معاصي، اداي فرايض در اول وقت،

پرهيز از مكروهات، روي آوردن به مستحبات و نوافل، تلاوت قرآن و مداومت به دعا و توسل مي دانست و با الهام از حقايق مسلم قرآني و نكات ژرف روايي عقيده داشت .حجتي تأكيد مي كرد زيارت اولياي الهي مستحب است، ولي اطاعت از فرامين پروردگار و رسولان و جانشينان آنان امر واجبي است و انسان بايد نخست وظايف واجب خود را به شيوه اي مطلوب به جاي آورد و سپس به امورات ديگر مبادرت ورزيد، تا از مقربين درگاه حق گردد و به طور معنوي و حقيقي با اولياي الهي انس يابد زيرا قرار گرفتن در «كاروان ابرار» از اين طريق به دست خواهد آمد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نام پدر شيخ احمد حجتي ميانجي ، حاج ميرزا محمد است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ احمد حجتي ميانجي در دوران كودكي در كنار پدر و مادرش شروع به تحصيلات مقدماتي كرد ، وي از سن يازده سالگي تحت تكفل برادر بزرگتر خود آيت الله ميرزا ابو محمد حجتي ( .1368 - 1280ش) - مؤسس حوزه علميه ميانه - قرار گرفت، وي ضمن آن كه بر تربيت و پرورش برادر خود نظارت داشت، به عنوان نخستين معلم و استاد او كوشيد تا مقدمات علوم ديني را به احمد نوجوان بياموزد. و به اين ترتيب، نخستني مربي آيت الله حجتي برادرش ميرزا ابو محمد بود.آنگاه از محضر حجة الاسلام والمسلمين حاج ميرزا مهدي جديدي استفاده كرد و سرانجام تصميم گرفت به شهر مقدس قم برود، به دليل كمي سن، گويا برادرش با اين هجرت مخالفت كرد، وي با اصرار

جدّ مادري مقداري پول از برادر گرفت و ميانه را به قصد قم ترك كرد. در قم به مدرسه دارالشفا رفت و برخي دروس حوزوي را در خدمت ميرزا سعيد اشراقي آموخت. از محضر آيه الله حجت كوه كمره اي هم كسب فيض نمود. حجتي در حوزه علميه قم از محضر حضرت امام خميني و حضرت آيت الله مرعشي نجفي نيز استفاده كرد و موفق به كسب اجازه از استادان خود شد. پس از سيزده سال اقامت در قم به وطن بازگشت. او در مسجد مدرسه علميه ميانه اقامت جماعت كرد و به ارشاد اهالي همت گماشت. بعد از حدود ده سال اقامت در ميانه، به موجب برخي مشكلات نتوانست به فعاليت هاي خود ادامه دهد و به ناچار اين ديار را به قصد اقامت در تهران ترك كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : از وقايع تحصيل شيخ احمد حجتي ميانجي فوت پدرش در سن 11سالگي بود كه باعث ناراحتي بيش از حد او شد. ايشان در ايام طلبگي از آيت الله حجت كوه كمري اجازه اخذ سهم مبارك امام گرفت. خود مي گويد: «سالي در اطراف شهرستان محل سكونت، به روستايي وارد شدم. پس از چند روز تبليغ جماعتي حاضر شدند خمس اموال خود را بدهند. ميزان خمس آنها بيش از صد رأس گاو و گوسفند بود. خواستيم آنها را به شهر ببريم و بفروشيم. در بين راه برف سنگين باريد. با زحمت به قريه ايم رسيديم، ولي متوجه شديم نمي توانيم از آنجا به شهر ديگري برويم، تصميم به فروش آنها گرفتيم. مردم هم به اضطرار ما جهت فروش، پي بردند و گوسفندان و گاوها را خريدند. تعدادي

هم كه لاغر بودند، به شخصي تحويل دادم تا آنها را نگهداري كند. وجوه نقدي را خدمت آيت الله حجت آوردم و روي ميز ايشان نهادم و ماجرا را شرح دادم، فرمود: پول را براي خودت بردار و خود به امام زمان (عج) جواب بده! با قلب پرملال پول را برداشتم و به خانه رفتم و شب از ناراحتي خواب به چشمانم نيامد. خدمت آيت الله صدر رسيدم و شرح ماوقع را برايشان توضيح دادم. فرمودند: آيا شما وقت تحويل حيوانات، شخص خبره تعيين كرده بودي يا صاحب حيوان قيمت را مشخص مي كرد؟ عرض كردم: بلي! شخص خبره اي را معين كرده بودم، فرمود: مشكلي ندارد. شادمان به منزل برگشتم، اجازه نامه آيت الله حجت را برداشته و در صحن طلاي حضرت فاطمه معصومه(س)به نماز ايستادم. بعد از پايان نماز مغرب و عشا آن را روي سجاده اش گذاشتم و عرض كردم: اجازه نامه اي كه مرا به جهنم ببرد، چه كنم؟ وقتي مي خواستم برگردم آن مرحوم چند مرتبه صدا زد: ميرزا احمد! جواب نگفتم و رفتم. بعد از مدتي در زندگيم تنگناهاي شديدي به وجود آمد و با صوم و صلوة براي مردم، روزگار مي گذرانيدم. خدمتش رسيدم و درخواست اجازه را كردم؛ اما جواب منفي دادند و اين ماجرا از دقت زايد الوصف آيت الله حجت كوه كمري در مسايل شرعي حكايت دارد.» فعاليتهاي ضمن تحصيل : شيخ احمد حجتي ميانجي به دليل تنگناهاي مالي و برخي مشكلات ديگر مدتي فراگيري دانش ديني را رها كرد و به خدمت سربازي رفت و پس از اتمام اين دوره، در وطن به كار سنگ تراشي مشغول شد.استادان و مربيان

: از استادان شيخ احمد حجتي ميانجي مي توان به موارد زير اشاره كرد: ميرزا احمد ابومحمد حجتي ميانجي (برادر ايشان) ميرزا سعيد اشراقي ميرزا مهدي جديدي سيدمحمد حجت كوه كمره اي امام خميني آيه الله مرعشي نجفي وقايع ميانسالي : همسر شيخ احمد حجتي ميانجي گفته است: «هوا گرم بود و حاجي به دليل كسالت و گرمال شديد نمي توانست در قم بماند. ظهر كه ناهار خورديم، ناگهان ايشان گفت: بلند شو برويم. پرسيدم: كجا؟ گفت: حالا برويم. لباس پوشيدم و با حاج آقا بيرون آمدم، بدون اينكه تاكسي را خبر كنيم، ديدم دم درب منزل راننده تاكسي در انتظار ما بود و چون سوار شديم، حركت كرد و از قم بيرون رفتيم و به يكي از روستاهاي اطراف قم كه هواي مساعدتري داشت، رسيديم. وقتي به در خانه اي رسيديم، بانويي بيرون آمد و گفت: بفرمائيد، منتظرتان بوديم! بدون آشنايي قبلي وارد خانه شديم و اهل آن منزل به مدت يك هفته از ما پذيرايي نمودند و سپس به قم مراجعت كرديم. موقعي هم كه حاج آقا حجتي مي خواست در مجلس مرحوم آقاي فخر تهراني شركت كند، با اين كه فاصله خانه تا آن مكان بد مسير بود، به طرز شگفت انگيزي وسيله اي ايشان را به مقصد رساند، بي آنكه از او خواسته باشند چنين كاري را انجام دهد.»( زمان و علت فوت : شيخ احمد حجتي ميانجي در اواخر اسفند ماه سال 1376ه. ش به سراي باقي شتافت و اهل ملكوت پذيراي روح پاكش شدند. پيكرش پس از مراسم تغسيل و تكفين و نماز ميت به توسط حضرت آيت الله بهجت، تشييعي باشكوه شد

و آنگاه در قبرستان نو در قم - حوالي مرقد كربلايي كاظم - به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ احمد حجتي ميانجي به موازات تلاش علمي و فعاليت تبليغي و پاسداري از برج و باروهاي شريعت در صحنه سياسي نيز حضوري فعال داشت. او از سال 1342ش. كه قيام مردم ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) در ستيز با استبداد و استكبار آغاز شد، به همراه آيت الله حاج شيخ هادي نيري و حجة الاسلام و المسلمين حاجخ ميراز فتاح اسبقي جهت اعتراض به دستگيري امام خميني به تهران مهاجت كرد و تا آزادي معظم له در تهران حضور داشت. ميرزا احمد در سخنراني هاي خود به افشاگري عليه ستم مي پرداخت و نفرت خود از رژيم پهلوي را بروز مي داد. ادامه مبارزات وي در قالب وعظ و خطابه به ممنوع المنبر شدن او انجاميد. بر اساس سندي كه تصوير آن موجود است، اداره آگاهي شهرستان ميانه گزارشي از اوضاع فعاليت هاي سياسي روحانيون اين خطّه براي ساواك آذربايجان تهيه كرد و طي آن، چهار نفر را به عنوان مخالفان رژيم شاه معرفي كرد كه آيت الله شيخ احمد حجتي يكي از آنان بود.فعاليتهاي آموزشي : شيخ احمد حجتي ميانجي در مسجد آدينه تهران، واقع در خيابان دلگشا، به عنوان امام جماعت و روحاني محل مشغول خدمات علمي و فرهنگي شد و همزمان با آن در مدرسه مروي (جنب بازار تهران) به تدريس سطح عالي (درس مكاسب شيخ مرتضي انصاري) پرداخت. او شاگرداني را مجذوب خود كرد و موفق شد افرادي را با مباني فقه واصول آشنا سازد. همچنين حدود يازده سال در درس

خارج فقه آيت الله حاج شيخ محمد باقر آشتياني ( 1404 - 1323ق) شركت كرد و در بحث هاي خصوصي با اين مجتهد ژرف انديش ملازم شد تا اينكه از سوي آيت الله آشتياني اجازه اجتهاد گرفت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ احمد حجتي ميانجي روا نمي دانست همراه با كاروان ها در زمان رژيم پهلوي به سفر حج برود و اين نامه را نوعي تأييد نظام استبدادي مي دانست. از اين جهت شخصاً به مصر، اردن و سوريه سفر كرد و از طريق دمشق راهي حجاز شد و اعمال عبادي - سياسي حج را در ايام ذيحجه به جاي آورد. وي با توصيه حضرت آيت الله ميرزا محمد باقر آشتياني همراه برخي از بازاريان تهران براي توزيع كمك هاي مسلمانان تهران و توابع در بين آوارگان لبناني و فلسطيني به لبنان سفر كرد تا به تقسيم مبالغ مزبور نظارت كند. آرا و گرايشهاي خاص : شيخ احمد حجتي ميانجي بر اثر مجاهده با نفس، تزكيه درون، اعراض از مقاصد دنيوي و پيمودن مسيرهاي روحاني به حالتي دست يافت كه بر اثر آن چشم باطن او باز شد و توانست از حالات افراد خبر دهد و موجبات شگفتي اطرافيان را فراهم سازد.آثار : درمسير زندگي با ازدواج ويژگي اثر : اين اثر در قم به چاپ رسيد.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

حجتي ميانجي، ميرزامحمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزامحمد حجتي ميانجي به سال 1250ش. صاحب فرزندي شد كه او را محمد ناميد. وي كه در راه انجام تكاليف و نشر شريعت محمدي هراسي به دل راه نمي داد، پايدار و استوار در مقابل خلافكاري ها و ستم هاي رژيم پهلوي، خوانين

و حكّام محلي ايستادگي مي كرد و در اين راه، سختي ها و مشقات زيادي را به جان مي خريد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : آخوند ملا محمد علي النجارقي (پدر ميرزامحمدحجتي ميانجي) يكي از اين نامداران نيكو روش است، وي از نوادگان حجة الاسلام نيّر تبريزي بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ميرزامحمد حجتي ميانجي پس از پشت سر نهادن دوران كودكي، بخشي از مقدمات و سطح علوم ديني را نزد پدر فرا گرفت و از آن پس، رهسپار حوزه علميه تبريز شد و در آن جا محضر اساتيد معروفي را درك كرد و جهت تكميل اندوخته هاي علمي و فكري به سوي عتبات عاليات راهي شد و در نجف اشرف، با استمداد از فضاي ملكوتي بارگاه مقدس امير مؤمنان(ع)تحصيلاتش را ادامه داد. او در اين دوره، تحصيل علم را با تحمل سختي و تنگدستي طاقت فرسا مي گرفت. از دروس خارج فقه و اصول مراجع بزرگ آن عصر همچون؛ آيت الله العظمي آقا شيخ هادي تهراني (متوفّي به سال 1321ق.) استفاده كرد.استادان و مربيان : ازاستادان ميرزامحمد حجتي ميانجي مي توان به آقا شيخ هادي تهراني،آقا ميرزا صادق تبريزي و آقا شيخ فياض زنجاني اشاره كرد.همسر و فرزندان : فرزند محمدحجتي ميانجي، آيت الله ميرزا ابو محمد حجتي است.وقايع ميانسالي : «در يكي از سال ها گراني شگفتي منطقه را فرا گرفت و شدت اين بلا به قحطي به حدي بود كه مردماني گروه گروه بر اثر گرسنگي و عدم توانايي در تأمين ارزاق خود، از بين رفتند. مبالغي را از راه كسب حلال جمع آوري نموده بودم تا زمين بخرم،

گويا شيطان در خانه دلم لانه كرده بود و وسوسه ام مي نمود كه مي توانم با اين پول تمامي روستا را بخرم؛ اما ندايي از درون به ملامتم برخاست كه: اين چه آرزويي است كه در سر مي پروراني؟! مسلمين اين آبادي دارند از شدت گرسنگي جان خود را از دست مي دهند و خانواده هايي در تدارك مايحتاج خود وضع مشقت باري دارند و روا نيست در اين وضع ناگوار املاك و مستغلات بخريد. عزم خود را جزم نمودم و همراه با فردي به روستاي «گوندوغدي» از توابع ميانه، رفتم و مقداري قابل توجه گندم خريده و به آبادي انتقال دادم تا اهالي را از آن وضع آشفته نجات دهم.» فرزند بزرگش؛ ميرزا ابو محمد حجتي نقل مي كند: «از اين زمان، هر روز يك كاسه آش و يك قرص نان به تمام ساكنين روستا مي داد. و جالب آن كه همان نان و خورشتي كه به ديگران اختصاص مي داد، براي خانواده خود در نظر مي گرفت و نهايت مساوات را در توزيع مواد غذايي رعايت مي كرد.» روزي فرزند به پدر مي گويد: مادرم گفت: از پدرت مقداري پول بگير تا گوشت تهيه كنيم. آيت الله حجتي در پاسخ به درخواست وي گفت: در وضع كنوني پولي ندارم. فرزند مي افزايد: ديروز دو نفر آمدند و مبلغي به من دادند كه تحويلتان دادم. پدر با ناراحتي خاطرنشان ساخت: از آن پول نمي توانم معاش خانواده را تهيه كنم؛ زيرا جنبه شخصي ندارد و از وجوهات شرعي است. مدتي طول نكشيد كه دو نفر كه قصد ازدواج داشتند و اهل محل بودند، آمدند و آيت الله حجتي برايشان صيغه نكاح جاري ساخت و مبلغي را

از اين بابت تقديم كردند. پدر لباس پوشيد كه براي اقامه نماز ظهر به مسجد برود كه قبل از آن، پول مزبور را به فرزندش داد تا با آن مختصري مواد غذايي تهيه كند. او براي آن كه اهل خانه را از هر گونه شبهه اي برهاند، سر سفره غذا كه مي نشست، خطاب به حاضران مي گفت: آن پولي كه ديروز آوردند، از بابت خمس بود و سهم امام است كه بايد براي آيت الله شيخ عبدالكريم حائري بفرستم تا به طلبه ها بدهد؛ اما آن پولي كه امروز دادند، به خودم تعلق دارد. زمان و علت فوت : ميرزامحمد حجتي ميانجي در سال 1308ه. ش طي مسافرتي كه به قم مشرف شده بود، در همين شهر به سراي باقي شتافت و شاگردان و دوستان را سوگوار ساخت. پيكر آن فقيه ربّاني پس از مراسم تشييع، در قم و در قبرستان نو، به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ميرزامحمد حجتي ميانجي به موازات برنامه هاي تبليغي، از مقاومت در مقابل خوانين - كه متعرض مردم مي شدند. - غافل نماند و آن زماني كه اشرار و فرستادگان خان ها هر از چند گاهي به آبادي ها يورش مي بردند و به اموال و ناموس مردم دست تعرض مي گشودند، اين مجتهد شجاع تدبيري تازه به كار برد و خاطر مردم النجارق و توابع را براي هميشه از گزند متجاوزان آسوده ساخت و امنيت را برايشان به ارمغان آورد. او با خريد چند قبضه اسلحه و مسلح كردن روستائيان، تشكيلات نسبتاً منسجمي پديد آورد. به اين ترتيب، مردان مسلح به نوبت در اطراف منطقه به صورت شبانه روزي به پاسداري مشغول شدند.

او خود نيز در لباس رزم، فرماندهي آنان را عهده دار شد. ويژگي هاي علمي و روش هاي تبليغي اين روحاني مبارز، اهالي شهرستان ميانه را مجذوب كرد و آنان كه مايل بودند از چشمه ناب قرآن و عترت جرعه هايي بنوشند، از آيت الله حاج ميرزا محمد حجتي - كه آوازه تلاش هاي ارزنده اش در عرصه ديانت و سياست زبانزد مردمان آن نواحي شده بود. - دعوت كردند تا بر اين شهر بيايد. او بر اساس وظيفه شرعي و با اين احساس كه مي تواند در حوزه وسيع تري به خدمات علمي و ديني مبادرت ورزد، به فراخواني اهالي متدين ميانه پاسخ مثبت داد و زادگاه خويش را به قصد اقامت دائمي در اين شهر ترك كرد.فعاليتهاي آموزشي : ميرزامحمد حجتي ميانجي در نجف اشرف با دانشوراني چون آيات عظام: آقا ميرزا صادق تبريزي و آقا شيخ فياض زنجاني هم بحث بود و پس از مدتي با دريافت درجه اجتهاد و تبحّر در علوم فقه، اصول و حديث به زادگاه خويش بازگشت تا از توانايي هاي علمي و اندوخته هاي فكري خويش براي ارشاد و هدايت هموطنان استفاده كند. قبل از اقامت ميرزا محمد حجتي، حوزه علميه اي در شهر ميانه وجود نداشت و يا با گذشت روزگار از بين رفته بود. اين عالم مجاهد به احياي مركز علوم ديني پرداختساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزامحمد حجتي ميانجي به ميانه، ابر رحمت بر فراز اين شهر پديدار شد و باران بركت زا، بر آن فرود آورد. او سرود توحيد را بازخواند و با تبليغات وسيع و برنامه هاي ارشادي توان فرسايي مسلمانان اين سامان را به مساجد دعوت كرد. به اين

ترتيب پس از سال ها به اقامه نماز جماعت پرداخت، صوت طراوت بخش اذان را در فضاي شهر طنين انداز كرد و جمعيتي را كه مدت ها از مراكز عبادي فاصله گرفته بودند، در مساجد مجتمع ساخت و سرانجام آن جا را به گلستاني معطر تبديل كرد.شاگردان : از شاگردان ميرزا محمدحجتي ميانجي مي توان به موارد زير اشاره كرد: - 1آيت الله حاج ميرزا حسن انصاري - 2آيت الله حاج شيخ هادي نيّري - 3آيت الله حاج شيخ نصرت الله بنارواني ميانجي آرا و گرايشهاي خاص : ميرزا محمدحجتي ميانجي زندگي بسيار ساده اي داشت و بر خلاف شهرت اجتماعي و علمي، اهل قناعت بود. در استفاده از وجوهات شرعي، دقت بسياري مي كرد و اجازه نمي داد خانواده اش از سهم مبارك امام زمان(ع)استفاده كند.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

خجندي اصفهاني، صاين الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صاين الدين خجندي اصفهاني مشهورترين شخص آل خجند بود . صاين الدين از عرفا و دانشمندان مشهور قرون 8و9هجري قمري به شمارمي آيد . يو نواده صدرالدين تركه خجندي است وتقريبا دردهه پنج ازسده 8هجري قمري در شهر اصفهان مي زيست .گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : صاين الدين خجندي از خاندان آل خجند بود. آل خجند درقرن پنجم هجري قمري درخاك ايران تعليم معارف كردند تاريخ اصفهان گواه اين است كه چه قدر اين خاندان دركارسياست و دولتداري دور انديش و باريك بين بودند ونيز ماهر درسياست و حكمت وعرفان ،حامي فضل ودانش پاسدار زراعت و امارت بودند . همچنين خصلت هاي نجيب آل خجند باعث شده است . كه آنها دررونق حمايت ميهن دوم

خويش يعني اصفهان جد و جهد تمام به خرج داده وبا اعمال فضيلت دوستي و سياست رعيت پروري نام نيك خودرا در تاريخ ايران جاودانه كردند .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صاين الدين خجندي و خانواده اش به «تركه » نيز معروف بودند . صاين الدين دراين باره آورده است «حال آنست كه قوم اين فقير درعراق به علم وتقوا ممتاز بودند . وي به گوشه نشيني و ملاح مخصوص چون امير بزرگ .... سايه چتر تسخير بدان ديار انداخت . وجوه اعيان آن را فرمود كوچانيدن برادر انم درحيات بودند ،ايشان رابه تربيت مخصوص گردانيد به واسطه قدمت نسبي كه معلوم فرموده بودند كه اجداد بندگان از خجند بوده اند و لقب تركه از آنجاست .تحصيلات رسمي و حرفه اي : صاين الدين خجندي ساليان دراز نزد برادرش خواجه نصير الدين محمد تركه خجندي اصفهاني ،درس خوانده و دررشته هاي مختلفي همانند فقه ،علوم غريبه ،حروف ، تصوف ، فلسفه و منطق مهارت خوبي پيدا كرده است .وقايع ميانسالي : يكي ازوقايع مهم دوران ميانسالي صاين الدين خجندي، فتح اصفهاني توسط سپاهيان امير تيمور گوركاني است . دراين بين صاين الدين به همراه برادر انش به عنوان غنايم به شهر سمر قند آورده شده اند و زندگي تاز ه اي را از سرگرفتند .زمان و علت فوت : صاين الدين خجندي درسال 835 هجري قمري درهرات فو ت كرد . هر چند ك سالهاي 830 و 836 ازنيز درمورد وفات او آورده اندليكن 835 دقيقتر مي نمايد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صاين الدين خجندي درسال 809 هجري قمري توسط شاهرخ گوركاني

به عنوان قاضي يزد برگزيده شد . صاين الدين خجندي مدتي هم برمسند قضاي شهرنشيني بور نشسته است .فعاليتهاي آموزشي : صاين الدين خجندي درزمينه تصوف ، عرفان ، فقه ،كلام ،اخلاق ،منطق ،حروف ،شعر و ادب تاليفات گرانبهايي به ميراث گذاشته است . برخي از محققان كه آثار فلسفي صاين الدين را معرفي و تا حدودي بررسي كرده اند او را به عنوان « اسپينوزاي ايران » گفته اند . در حقيقت افكار فلسفي و عرفاني صاين الدين درمقايسه با همزمانان خود در سطح بالايي قرار دارد و شايسته ستايش است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شعر وشاعري از جمله فعاليتها وبرنامه ريزي هاي روزمره صاين الدين خجندي بود . غزل صاين الدين خجندي از انديشه هاي بلند عرفاني برخوردار است و لطافت شعرو موسيقي آن هم كم نيست .همفكران فرد : قاضي زاده رومي ، شرف الدين علي يزدي ، سيد شريف حسين اخلاطي و علاء الدين گيلاني از جمله همفكران صاين الدين خجندي بودند .آرا و گرايشهاي خاص : صاين الدين خجندي سبك و سلوك نگارش بسيار جذابي داشت . صاين الدين درنوشتن مطالب عرفاني و فلسفي موفق بوده و درگفتن شعر فارسي و عربي نيز هنر نمايي كرده است .آثار : nbsp1 نفثه المصدور اول ويژگي اثر : صاين الدين اين كتاب را تقريبا 829 هجري قمري ، خطاب به پادشاه گوركاني نوشته است .

منابع زندگينامه :بايمت اف ، لقمان ،درباره احوال و آثار صاين الدين خجندي ،كيهان فرهنگي ، سال هيجدهم ،شهريورماه 1380 ، پياپي 179 ، صص48-49

خزاز قمي، علي بن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكي از دانشوران فرزانه و محدّثان و فقيهان قم،

عليّ بن محمد خزّاز قمي است. اين دانشمند نامدار، در حدود نيمه دوّم سده چهارم و اوائل سده پنجم هجري مي زيست. به هنگام تولّد، نامش را علي نهادند. تاريخ دقيق طلوع اين ستاره تابناك شيعه، در هاله اي از ابهام قرار دارد.امّا با نظر به دوران حيات استادان وي، همانند شيخ صدوق متوفاي 381 قمري، و ابن عيّاش جوهري متوفي 401 قمري و ابوالمفضّل شيباني متوفاي 387 قمري، مي توان گفت كه اين محدّث فرزانه، تقريباً در نيمه دوم سده چهارم هجري قمري پا به عرصه وجود نهاده است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : يكي از محكمترين باورهاي شيعه، در مبحث امامت و رهبري معصومين، بعد از رحلت رسول اكرم (ص) اين انديشه ژرف است كه از جانب رسول اكرم (ص)، حضرت اميرالمؤمنين (ع) و يازده فرزند او، به عنوان رهبران و امامان امّت تعيين شدند. پيامبر اكرم (ص) در مكه و مدينه، به دستور خداوند متعال، بارها و بارها مسئله جانشيني علي و فرزندان او را با امّت مطرح فرمود، به ويژه در حادثه شكوهمند غديرخم، كه رسماً در حضور جمعيّت انبوهي علي را به عنوان خليفه و امام بعد از خود به مردم معرفي كرد ؛ ولي با كمال تأسف اين توصيه ها و دستورات رسول اكرم، نه تنها مقبول كوردلان رياست طلب و تشنگان قدرت قرار نگرفت، بلكه آنها به خاندان علي (ع) نيز پشت كردند و زمام خلافت را به نا اهلان سپردند. با گذشت زمان آن دلائل روشني را كه شيعه بر حقانيت رهبري حضرت علي (ع) مطرح مي كرد، مورد بي مهري قرار

دادند.يكي از گروه هاي اهل سنّت بنام معتزله ضمن اينكه به ظاهر بر اين باور است كه: حضرت علي (ع) از تمام صحابه پيامبر (ص) با فضيلت تر است، فضل هيچ يك از آنها به پايه شأن و منزلت حضرت علي (ع) نمي رسد ؛ اما دلائل و نصوصي كه از رسول اللّه (ص) بر خلافت علي (ع) نقل شده بود را نيز پذيرفت و آنها را تفسير و توجيه كرد كه معناي اين نصوص اين نيست كه خلافت و امامت جامعه اسلامي بعد از رسول اكرم (ص) مختص علي (ع) و حق مسلم اوست ؛ بلكه به اين معنا است كه علي بن ابي طالب از ديگران براي بر عهده گرفتن رهبري جامعه، شايسته تر است .اينان با طرح مسئله «افضل و مفضول» گفتند: آري ما هم قبول داريم علي (ع) افضل و بهتر از تمام صحابي است؛ ولي براي مصحلتي غير افضل - ابوبكر - رهبري را به دست گرفت.طرح اين مسائل از يك سو و از سوي ديگر چون حكومت ها در دست مخالفين شيعه بود، و آنان تبليغات گسترده اي را عليه باورهاي شيعه راه انداخته بودند. هاي و هوي تبليغات آنها به حدّي شد كه جمعي از معتقدان به امامت را كه اطلاع درستي از تاريخ اسلام نداشتند، دچار لغزش كرد.در اين موقعيّت خزّازقمي به عنوان يك عالم روشن ضمير، متعهّد و پاسدار مرز عقايد شيعه، دست به سلاح قلم زد و با تأليف كفاية الاثر از باورهاي شيعه به دفاع برخاست او در اين كتاب به نقل از جمع زيادي از صحابه رسول اللّه، حقانيت حضرت علي و امامان بعد از او را به زيبايي اثبات كرد، و

راه را بر توجيه و تفسيرهاي خود خواهانه ارباب اعتزال فرو بست.او با اين كتاب جلو انحرافات و شبهات مخالفين را سدّ كرد.استادان و مربيان : علي بن محمّد خرازقمي، توفيق زيستن در روزگاري را داشت كه در جاي جاي جهان اسلام، دانشوران برجسته اي را در دامن خود پرورده بود، و پايه هاي دين به وجود آنان ثبات و استقرار مي يافت. عطش حكمت و دانش، دل و جان اين بزرگوار را گداخته بود، و او براي اين كه جان خويش را از جام آن زلال معرفت سيراب كند، در نزد استادان برجسته حديث و فقه حاضر شد و از خرمن انبوه دانش آنان توشه ها برگرفت. آن طور كه از بررسي اثر گرانسنگ او به دست مي آيد، وي از استادان زيادي كسب فيض كرده است. در اينجا به شاخص ترين و برجسته ترين اساتيد ايشان اشاره مي كنيم.1 - مشهورترين استادش، محمّد بن علي بن بابويه قمي، 2 - محمّد بن عبداللّه، معروف به ابوالمفضّل شيباني،3 - احمد بن محمد بن حسن جوهري، مشهور به «ابن عيّاش» ،4 - محمد بن وهبان بصري،5 - حسين بن محمد بن سعيد خزاعي،6 - علي بن حسين بن مندهزمان و علت فوت : علي بن محمّد خزّاز قمي بعد از تلاش مستمر، در راه استوار ساختن باورهاي عميق ولايتي خويش، و به جاي نهادن ميراث مكتوبي ارزشمند، در نهايت جان به پيك جان آفرين پاك تسليم كرد و به ديار اولياء دين بال در كشيد.سال رحلت اين شخصيّت سترگ، اطلاع دقيقي در دست نيست. شايد بتوان حدس زد كه اين بزرگوار در نيمه اول سده پنجم هجري قمري چشم از جهان فرو بسته

باشد،مبناي اين سخن اين است كه استاد او، ابن عياش جوهري در سال 401 قمري از دنيا رفت. و نيز علامه تهراني در اثر ارزشمند خويش، خزّاز قمي را از بزرگان سده پنجم قمري بشمار آورده است، به لحاظ اينكه وي بيشتر حيات علمي خود را در اين سده سپري كرد. او در شهر ري وفات يافت و شايد هم در همين شهر سر بر بالين خاك نهاده باشد.شاگردان : با اين كه علي بن محمد خزاز قمي از نخبگان عالمان شيعه است، و طبعاً بايد گروه زيادي از سرچشمه دانش او بهره برده باشند ؛ ولي در كتاب هاي تراجم تنها به نام اندكي از شاگردان حديثي وي اشاره شده است: ابوالبركات علي بن حسين جوزي ؛ محمد بن حسين بن سعيد قمي كه در شهر بغداد مي زيست؛ و محمد بن ابي الحسن بن عبدالصمد القمي.آثار : nbsp1 الاحكام الشرعية علي مذهب الامامية ويژگي اثر : در مسائل فقهي.گويا اين كتاب نيز همانند الايضاح - همچون بسياري از كتاب هاي ديگري كه عالمان شيعه تأليف كردند - در كشاكش مبارزات سياسي عليه مذهب اهل بيت (ع) از بين رفته است و اثري از آنها در دست نيست.2 الايضاح في اصول الدي ويژگي اثر : البته امروزه ما، از سرنوشت اين كتاب اطلاعي در دست نداريم.در دانش استدلالي حكام3 كفاية الاثر في النص علي ائمة الاثني عشر ويژگي اثر : كتاب كفاية الاثر از او، كتابي است كه مانند آن در زمينه امامت تأليف نشده، و اين اثر بهترين نشانه برفضل و كمال و وثاقت و ديانت مؤلف اوست.اين اثر از بهترين و مهمترين تأليفات خزاز قمي است،

كتابي كه به مدرك و مأخذ عمده دو كتاب معروف شيعه تبديل شده است:بحارالانوار و وسائل الشيعه .(29) پيش از اين سخن علامه مجلسي را در اين باره آورديم كه: «همانند اين كتاب درزمينه امامت تا كنون تأليف نشده است.»(30)وي در اين كتاب تلاش مي كند تا با دلائل روشن و غير قابل انكار حقانيت امامت امامان شيعه از بعد از رحلت رسول اكرم (ص) را اثبات كند و البته در اين هدف والاي خويش نيز نردبان توفيق را تا اوج پيموده است. او در مطلع كتابش، راز و رمز اين تلاش مقّدس را چنين مي نگارد: آنچه انگيزه شد تا من در جهت نوشتن اين كتاب گام بردارم، اين بود كه مشاهده كردم گروهي از عوامّ بلكه خواصّ شيعه، در مسئله نصّ و دليل قطعي بر امامت امامان معصوم، دچار نوعي تحيّرند و شبهه افكني هاي گروه معتزله از اهل سنّت، آنها را سر در گم كرده است و كار به جائي رسيده كه بعضي از علاقه مندان به خاندان پيامبر اكرم (ص) مي گويند از صحابه پيامبر، و حتي از خود امامان (ع) نيز دليلي بر اين باور شيعه نداريم. چون چنين انحراف و كتمان حقيقت را ديديم، دامن همت به كمر بستم تا حقايق را روشن و شك و شبهه مخالفين را بر طرف كنم. اين اقدام را فقط براي خشنودي پروردگار عالم و تقرّب به رسول اللّه (ص) و امامان (ع) انجام دادم.در مبحث مهم رهبري معصوم (ع) در جامعه ديني.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

خوانساري، محمدهاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا محمدهاشم فرزند حاج ميرزا زين العابدين (سبط مير كبير و سيد خوانساري) يكي

از اساتيد علما و مراجع بزرگ شيعيان در شهر اصفهان بود. معظم له اخوي صاحب روضات الجنات و داماد سيد صدر الدين اصفهاني بود كه در رديف مراجع بزرگ اوايل قرن چهاردهم قرار گرفت.

ميرزاي مذكور با ميرزاي آشتياني، ميرزاي شيرازي، ميرزاي رشتي، آخوند خراساني و سيدالحكماي تبريزي معاصر بود. اين بزرگواران پس از فوت استادشان شيخ انصاري رحمة الله عليه به ترتيب در رأس حوزه هاي اصفهان، تهران، سامرا، نجف اشرف و آذربايجان در خدمت به اسلام و مسلمين و تدريس و تربيت علما مشغول بودند.

ميرزا محمد هاشم در سال 1235 در شهر خوانسار متولد شد و به دوران كودكي به اتفاق خانواده عازم اصفهان گرديد. در بدو امر از شاگردان برادر حاج ميرزا محمد باقر و پدر بزرگوارش بود، سپس چند سال از محضر سيد صدر الدين عاملي (پدر زنش) و مرحوم سيد حسن مدرس بهره مند بود و خود در حوزه اصفهان قريب الاجتهاد بود كه چند سالي نيز در نجف اشرف از كرسي درس شيخ انصاري رحمة الله عليه و ديگر اعلام بزرگ به درجه استادي و مقام اجتهاد نائل آمد و از اعلام بزرگ عتبات و اصفهان به اخذ اجازه روايت و نيل به درجه اجتهاد موفق گرديد.

مرحوم حاج ميرزا محمدهاشم بيشتر سنوات عمر او در اصفهان سپري شد. حدود پنجاه سال در اصفهان به تدريس خارج فقه و اصول (و علم حديث و رجال و كلام و تفسير) مبادرت مي نمود. و آيات و اعلامي از قبيل: شيخ هادي تهراني، سيد محمد كاظم يزدي، آقا شريعت اصفهاني، سيد ابو تراب خوانساري و... از كرسي درس او در اصفهان بهره مند

گرديده به درجه علمي و استادي رسيدند.

حاج ميرزا محمدهاشم به صاحب مباني الاصول شهرت دارد. اين كتاب در اصول فقه است. از آثار ديگر او: منظومه در فقه و اصول، مقالات لطيفيه، جواهر العلوم، اصول آل رسول، ميزان انساب، چهل حديث، رساله در فضيلت نماز اول وقت و رسائلي در صوم و صلوة مناسك حج و حرمت ذبح اهل كتاب است. سيد خوانساري مذكور كتاب دره سيد بحرالعلوم و كتاب رياض المسائل سيد علي طباطبائي را شرح و حاشيه نمود كه از اين آثار او احاطه به دانش هاي او مشهود است. سرانجام در هفده رمضان سال 1318 وفات كرد و به كنار خير الاوصياء مدفون شد.

منابع زندگينامه :http://www.shaaer.com/

رافعي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : اديان و عرفان اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : علي رافعي در خانواده اي معتقد و مسلمان ديده به جهان گشود .تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي رافعي از سنين نوجواني كشش دروني عجيبي نسبت به عرفان داشت و همين امر باعث شد كه دردبيرستان علوي ، تحت تعليمات معنوي و عرفاني فرا گيرد . در اين مسير او از آموزش عالي بزرگان ديگري نيز بهره برده است . وي درسال 1357 شمسي به دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران وارد شد و تامرحله فوق ليسانس (كارشناسي ارشد )به تحصيل خود در اين دانشكده ادامه داد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : فعاليتهاي ضمن تحصيل علي رافعي را مي توان فراگيري تعليمات معنوي و عرفاني دانست . او همزمان با تحصيل درمدرسه ،از آموزش بزرگان ديني نيز بهره مي برده است .استادان و مربيان : علي

رافعي دردوران دبيرستان علوي ،از استاد علي مدرسي تعليمات معنوي و عرفاني را آموخت . او همچنين از آموزش هاي همزمان علامه جعفري و استاد عبد الكريم روشن بهره برده است .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي رافعي ،مدرس دانشگاه است . او مشاغل و مسئوليت هاي گوناگوني از جمله تدريس در دانشگاه هاي تهران و همچنين مراكزو مومسسات ديگر دارد .وي همچنين به عنوان مولف نيز مشاغلي براي خود ايجاد كرده است .فعاليتهاي آموزشي : فعاليت هاي آموزشي علي رافعي را مي توان در فعاليت وي دردانشگاه هاي گوناگون ،همانند دانشگاه آزاد اسلامي ، دانشگاه الزهرا و دانشگاه مذاهب اسلامي خلاصه كرد .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علي رافعي معتقد است كه راه عرفان ، راه تربيت است و اين تربيت به يك معنا ،زياد آموختني نيست ،بلكه انسان بايد مربي داشته باشد يعني كسي كه براي شاگرد الگو باشد . اين ملازمت و توجه به مربي ، آنچنان تاثيري دارد كه به تدريج افراد به آيينه افكار و انديشه هاي استادشان تبديل مي شوند چنانكه صدرالدين قونوي آنقدر ملازم ابن عربي بود كه دست آخر داماد او شد و درعين حال ،بهترين شارح نظريات اين عربي هم اوست .آرا و گرايشهاي خاص : علي رافعي درتبيين عشق وعرفان معتقد است كه عشق الهي آموختني نيست . او بر اين باور است كه عشق الهي يك طرفش انتخاب خداوند است . خداوند بايد فردي را براي خودش ،براي بيان اسرار و ورموز خودش انتخاب نمايد . چون كه قرن ها بايد كه تا صاحبدلي پيدا شود «بوسعيد اندر خراسان يااويس قرن

»آثار : اديان ابتدايي ، اديان هند، تكاپوي انديشه ها ويژگي اثر : اين كتاب دوجلد بوده و درباره علامه جعفري مي باشد .4 يهودو مسيحيت

منابع زندگينامه :مقام عشق و عرفان ،يادنامه جناب شيخ رجبعلي خياط نكوگويان درگفت و گو با استاد علي رافعي ،ماهنامه كيهان فرهنگي ،سال بيستم ،شهريور 1382 ، پياپي 203 ، ص25

روشن، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبد الكريم روشن ،مجتهد و فيلسوف و متفكر ايران بود . او شاگردان بسياري را تربيت كرد. روشن از زمره افراد نادري بود ند كه براي دريافت هاي ذوقي ،استدلال فلسفي قرآني و روايي مي كردند . او برفلسفه مسلط بود . بدان جهت بحث خودرا مستدل بيان مي كرد .گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبد الكريم روشن دوره ابتدايي را درمدرسه دانش درنزديكي محله آب منگل تهران سپري كرد و بعد به تحصيلات حوزوي روي آورد و ادبيات ، فقه و اصول ، قواعد الاحكام ،علوم عقلي ، فلسفه ،عرفان را فرا گرفت . او در سن 28 سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد.استادان و مربيان : عبد الكريم روشن ادبيات را در محضر حاج شيخ محمد لواساني فرا گرفت و درس قواعد الاحكام را نزد ذوالمجدين آموخت . درعلوم عقلي از شاگردان آقا ميرزا مهدي آشتياني وآقا ميرزا طاهر تنكابني بوده و در فلسفه و عرفان ،شاگرد آنها ميرزا ابراهيم امامزاده زيدي وآقا ميرزا محمد علي شاه آبادي و آقا شيخ محمد تقي آملي بود. اما درآن بين با قم ميرزا طاهر تنكابني ارتباط باطني بسياري داشت . او درمحضر ايت الله شاه آبادي

را نيز شاگردي نموده، و در سن 28 سالگي با كسب فيض ازمحضر آيت الله مرعشي نجفي، به درجه اجتهاد نايل آمد .زمان و علت فوت : عبد الكريم روشن ، صبح روز جمعه سوم مهر ماه 1371 شمسي دارفاني را وداع گفت .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : كار اصلي عبد الكريم روشن،حسابداري بود كه دربازار و غير بازار حسابداري مي كرد .فعاليتهاي آموزشي : عبد الكريم روشن از سال 1360 شمسي با دانشكده الهيات ومعارف اسلامي دانشگاه تهران همكاري داشت . وي درزمينه عرفان وفلسفه تدريس مي كرد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : بيشترين چيزي كه عبد الكريم روشن بر آن تاكيد داشتند تفكر ،شب زنده داري ،عاشق بودن و تعلق به چيزي نداشتن دراين عالم بود . او مي فرمودند كه درخت تقوي زماني بار ميده كه ريشه درعشق الهي داشته باشد و به همين دليل به مساله عشق خيلي تاكيد داشتند .شاگردان : يكي از شاگردان معروف عبد الكريم روشن استاد علي رافعي ، مدرس دانشگاه هاي تهران است .همفكران فرد : يكي از همفكران عبد الكريم روشن ،امام (ره) بود بر پا كردند . همفكران ديگر روشن ، مهدي حائري يزدي و علامه جعفري بودند كه به او ارادت بسياري داشتند .آرا و گرايشهاي خاص : شيوه و سلوك آموزش عبد الكريم روشن به صورت سخنراني بود . او معتقد بود كه قدما اصول و اساس و حقايق مطالب عرفاني را گفته اند و شرط اول شاگردي اين است كه آن اصول را خوب ياد بگيريم . ايشان ديوان حافظ را حفظ بودند وبعد از هر بحث عميق قرآني

، غزلي از حافظ را مي خواندند .آنچه را كه به عنوان ابداعات وويژگي هاي عبد الكريم روشن مي توان عنوان كرد، تقواي توام با تفكر و انديشه درآيات قران وروايات معصومين بو د . او مي گفت: «مطالبي را كه من مي گويم ،در هيچ كتابي نمي يابيد . اصل مطلب آن ارتباطي بودكه ايشان بين آيات وروايات برقرار مي كردند و بعد ، آن حقايقي كه ازدل اين آيات و احاديث بيرون مي كشيد ،اين چيزي بودكه مختص جناب روشن بود .چگونگي عرضه آثار : عبد الكريم روشن به هيچ وجه اهل تاليف كتاب نبود ولي آثار وي صورت هزار كاست موجود است .

منابع زندگينامه :مقام عشق وعرفان ، يادنامه جناب شيخ رجبعلي نكوگويان درگفت و گو با استاد علي رافعي ،ماهنامه كيهان فرهنگي ، سال بيستم ، شهريور 1382 ، پياپي 203

زاهدي، ملامحمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا ملا محمود زاهدي از وعاظ برجسته و توانمند قم بود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي همسر و فرزندان : محمود زاهدي (ره) پنج پسر داشت. سه نفر از آنها كه اهل علم و روحاني بودند، عبارتند از:- 1آقا حسين زاهدي؛ كه دانشمندي خوش حافظه و قريب الاجتهاد بود و در جواني دار دنيا را وداع گفت. مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري كه از استادانش بود، در تشييع جنازه او گريه مي كرد. سرانجام جنازه وي را در قبرستان شيخان، نزديك مرقد مطهّر زكريا بن آدم و در ناحيه شرقي آن، به خاك سپردند.- 2آقا مصطفي زاهدي(ره)؛ به زبان فرانسه تسلط كامل داشت.- 3حضرت آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي كه شرح زندگي اش را

در اين مقاله مي خوانيم. او وصيت كرد كه پيكرش را در قبر برادرش آقا حسين دفن كنند و به اين وصيت عمل شدوقايع ميانسالي : محمود زاهدي در اين باره خود مي گويد: «در كتابخانه ام، بي خبر نشسته بودم كه خبر آوردند، مردم شما را براي نمايندگي و وكالت مجلس شورا برگزيده اند.» او با اجازه مراجع تقليد آن عصر، روانه مجلس شد و در دفاع از حق، عدالت و حريم تشيّع علوي به خوبي از عهده اين مسؤوليّت مهم برآمده؛ ولي به خاطر دفاع از حق، استعفا داد و مجلس را ترك كرد.زمان و علت فوت : محمود زاهدي سرانجام در 87سالگي، در سال 1351ه. ق هنگامي كه فرزندش آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدي حدود 41سال داشت، رخت از جهان بربست. مردم به صورتي كم نظير، جنازه اش را به حرم مطهّر حضرت معصومه(س)آوردند و پس از طواف، در صحن عتيق، مقابل بقعه محمد شاه به خاك سپردند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسن سلوك و مقبوليّت عمومي ملامحمود موجب شد قمي ها او را به عنوان نماينده شان در مجلس شوراي ملي در دوره دوم مشروطيّت، برگزيدند و جالب اينكه وي از اين امر خبر نداشت و مردم به طور خودجوش، متوجّه او شدند و چنين تصميم گرفتند كه محمود زاهدي را كه - بيان شيوا و رسا در دفاع از حق و عدالت داشت و درد آشنا و دلسوز مردم بود. - به مجلس بفرستند. وي در يك قسمت از مسجد امام، اقامه نماز جماعت مي كرد و مرحوم آيت الله العظمي شيخ ابوالقاسم قمي(ره) در قسمت ديگر نماز مي خواند. يك روز پس از نماز ظهر، ديد

مردم در نماز جماعت او بيشتر از مأمومين آيت الله شيخ ابوالقاسم قمي(ره) شركت كرده اند، برخاست و به مردم گفت: «به من اقتدا نكنيد، به آيت الله العظمي حاج شيخ ابوالقاسم قمي اقتدا كنيد.» آنگاه صحنه را براي توجه بيشتر به مقام مرجعيت و تقواي آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي، ترك كرد. به اين ترتيب با نفس خود مبارزه كرد و تجليل از عالم ربّاني زمان آيت الله العظمي شيخ ابوالقاسم قمي را آشكار ساخت.در زمان ناصرالدين شاه بين ظلّ السلطان، حاكم اصفهان و آيت الله آقا نجفي، مرجع تقليد آن عصر كه در اصفهان مي زيست، رابطه خوبي برقرار نبود. آيت الله حاج ملّا محمود، (پدر آيت الله العظمي حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي) به اصفهان رفت و با سخنراني ها و ظرافت هاي خاصي، كار را به جايي رساند كه در خانه ظلّ السلطان براي آيت الله آقا نجفي(ره) دعا كرد و همين امر براي واعظان ديگر نيز سنّت شد و موجبات افزايش قدرت و شوكت آيت الله آقاي نجفي و تضعيف دستگاه ظلّ السلطان را فراهم ساخت.فعاليتهاي آموزشي : محمود زاهدي ، مجتهد بود، مجتهدي كه منبر مي رفت با وعظ و خطابه پرمحتوا و شيوا، عام و خاص را بهره مند مي كرد. علمي صحبت مي كرد. از ويژگي هاي او در منبر، «شجاعت خواني» بود. او با اين شيوه، شجاعت خاندان رسالت، از جمله امام حسين(ع)و حضرت عباس(ع)و امام سجّاد(ع)را بازگو مي كرد و مردم سييل آسا به پاي منبر او مي آمدند تا شجاعت خاندان رسالت را از زبان او بشنوند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علت منبري شدن محمود زاهدي ، اين بود كه در آن عصر

در مجلسي كه علما و مراجع قم حاضر بودند، يك روز منبري نيامده بود؛ از ايشان مي خواهند كه به منبر برود. وقتي تسلّط ايشان را بر مباحث و مطالب ديني با استدلال و تمسّك به آيات و روايات مشاهده كردند، براي جلوگيري از رونق كار افراد ضعيف و كم اطلاع، ايشان را تشويق كردند تا در مكان هاي حساس و پر جمعيت به منبر برود، به اين ترتيب او واعظ معروف شهر شد.آرا و گرايشهاي خاص : محمود زاهدي ، از وعاظ و شخصيتهاي برجسته و توانمند قم بود و همه مردم، خاص و عام، از گفتار متين و پرمحتوايش استفاده مي كردند. او به ويژه از ذوقي سليم و طبعي سرشار از استعداد و خلّاقيت برخوردار بود. و قصايد و اشعار پرمحتوا و رواني در مدح و سوگ خاندان رسالت مي سرود. آيت الله حاج ملّا محمود، مردي غيور، ملّا و صاحب نفوذ بود. سخن درباره حافظه، استعداد، اطلاعات وسيع در علوم مختلف، توانمندي و كفايت در امور اجتماعي و سياسي ايشان بسيار استچگونگي عرضه آثار : محمود زاهدي چهار جلد كتاب در مواعظ و مطالب سودمند بر جاي ماند كه با شيوه اي زيبا، متني روان، سليقه اي خوب و نتيجه گيري هاي ارزشمند، تدوين شده است. همچنين در اواخر عمر، كتابي در فضيلت صلوات تأليف كرد.آيت الله آقاي حاج ملّا محمود(ره) اديب زبردست بود و در سرودن شعرهاي متين و پرمحتوا تسلّط فراوان داشت. وقتي به مكه رفت، وضع ايرانيان را در جدّه، نامناسب ديد، ضعف و ناتواني سفير ايران در جده را مشاهده كرد. لذا به انتقاد از او پرداخت. زماني كه به ايران بازگشت، قصيده اي غرّا پيرامون

سفرش به حج، نامناسب بودن وضع ايرانيان در جده و انتقاد از سفير ايران، سرود. اين قصيده بين مردم گسترش يافت و سرانجام به گوش ناصرالدين شاه رسيد. شاه از انتقاد به سفير خود ناراحت شد و از ايشان خواست تا اشعارش را منتشر نكند

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم./ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net

زنجاني، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ابراهيم زنجاني ( 1347_ 1273ه.ق/ 1307- 1235ه.ش) از رجال صدر مشروطيت ايران در دوره هاي اول، سوم و چهارم مجلس شوراي ملي نماينده مردم زنجان بود. شهرت وي علاوه بر مقام علمي او ، از آن جهت است كه در دادگاه محاكمه شيخ فضل الله نوري، دادستان محاكمه بود. وي در عتبات عاليات، تحصيلات حوزوي نموده بود. و از بنيانگذاران مدرسه به روش جديددر آن دربار بوده است. توضيح مرام دموكرات، رساله فارسي در اوضاع ايران، سياحت بولهوم و ....از آثار اوست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : فقه والدين و انساب : شيخ ابراهيم زنجاني فرزند مردي به نام آقا هادي سرخ ديزجي بود.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شيخ ابراهيم زنجاني در 1273ه.ق/ 1235ه.ش درقريه شرخه ديزج از توابع زنجان به دنياآمد. خانواده وي در روستايي و كشاورز بودند. اما آذربايجان كه امواج تجدد را از طريق عثماني و ارمنستان ( قفقاز) دريافت كرد، درزمينه علمي نهضتي و از نظر بينش جرقه هايي در خود احساس مي كرد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ ابراهيم زنجاني پس از طي تحصيلات مقدماتي در ديزج و زنجان، عازم عتبات عاليات شدو در محضر مجتهدان برجسته، از جمله آخورز ملا كاظم خراساني به تكميل علوم پرداخت.

وي به زبان تركي استانبولي مسلط بود و ترجمه هايي در اين زمينه دارد.خاطرات و وقايع تحصيل : از وقايع مهم دوران تحصيل شيخ ابراهيم زنجاني ، سفر وي به عتبات عاليات و بهره گيري از محضر شيخ ملا كاظم خراساني بود.فعاليتهاي ضمن تحصيل : سفر به عتبات عاليات براي تكميل علوم خود، و نيز سرودن شعر از فعاليتهاي شيخ ابراهيم زنجاني در روزگار تحصيل وي بوده است.استادان و مربيان : آخوند ملا كاظم خراساني و ديگر مجتهدان بزرگ عصر مشروطه از استادان شيخ ابراهيم زنجاني درعتبات عاليات بوده اند.وقايع ميانسالي : شيخ ابراهيم زنجاني پس از تكميل تحصيلات خود در عتبات عاليات به زادگاه خود زنجان بازگشت و در صف مشروطه خواهان قرار گرفت و علاوه بر نمايندگي در مجلس شوراي ملي، در دادگاه محاكمه شيخ فضل الله نوري دادستان بود.زمان و علت فوت : شيخ ابراهيم زنجاني در 1347ه.ق/1307ه.ش در گذشت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ ابراهيم زنجاني از رجال صدر مشروطيت ايران و دردوره هاي اول، سوم و چهارم نماينده مردم زنجان در مجلس شوراي ملي بود. وي در دادگاه محاكمه شيخ فضل الله نوري دادستان محاكمه بوده است.فعاليتهاي آموزشي : در منابع نامي از شاگردان شيخ ابراهيم زنجاني نيامده است اما مي دانيم كه آثار وي درباره سياست واجتماعيات عصر مشروطه از منابع مورد رجوع مردم درگذشته و منابع تاريخي شايان توجه امروز جهت محققين تاريخ مشروطيت در ايران است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : شيخ ابراهيم زنجاني از بنيانگذاران مدرسه به سبك جديد غربي در زنجان بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره :

شيخ ابراهيم زنجاني در كنار اشتغال به امور سياسي، به سرودن شعر نيز مي پرداخت و «شفائي» تخلص مي نمود.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ ابراهيم زنجاني از روحانيون مشروطه خواه بود و تا پايان عمر به مشروطه وفادار ماند.آثار : ترجمه بينوايان ويكتور هوگو ويژگي اثر : بينوايان رماني است از ويكتور هوگو نويسنده رمانتيك فرانسوي كه در تركيه به زبان تركي ترجمه شد و شيخ ابراهيم زنجاني آن را از تركي به فارسي ترجمه كرد.2 ترجمه منيه المريه في آداب المفيد و المستفيد ويژگي اثر : اصل كتاب منيه المريه به زبان عربي است ، كه توسط شهيد ثاني تاليف شده بودو شيخ ابراهيم زنجاني آن را به فارسي ترجمه كرده است.3 ترياق السموم ويژگي اثر : اين اثر كتابي است مربوط به سياست و مسائل اجتماعي ايران در روزگار مشروطه كه نظريات شيخ ابراهيم زنجاني را درباره زمانه خود نشان مي دهد4 رساله راه زندگي ، رساله فارسي اوضاع ايران، روياي صادقانه ، سياحت بولهوم ويژگي اثر : اين اثر به زبان فارسي و متضمن دادستاني است كه از اوضاع پارلمان ايران گفتگو مي كند.

منابع زندگينامه :دكتر ابوالفتح حكيميان، فهرست مشاهير ايران، ج 2، تهران: دانشگاه ملي ايران، 1357، صص4_ 73

سبزواري، پيرشمس الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پير شمس الدين سبزواري درحدود 570 هجري قمري درسبزوار متولد شد .پدرش از مبلغين اسماعيلي و گماشته امام قاسم شاه اسماعيل بود .بنابراين پير شمس از كودكي تحت تعليمات فلسفي و مذهبي اسماعيليه قرار گرفت و در سفرهاي پدر به بدخشان وتبت همراه وي بود . وي پس از وفات پدر ،از سوي امام اسماعيلي بعنوان «حجت» منصوب شدو براي تبليغ

به سند وهند اعزام گرديد. آنجا فعاليت هاي تبليغي بسيار وسيعي رادر ايالات وسيع هند و تبت و مناطق ديگر به راه انداخت و بسياري از مردم را به مذهب اسماعيلي در آورد. اصلي ترين عامل موفقيت پير شمس الدين گرايش هاي صوفيانه و اشعار هندي وي بود كه مردم را به خود جذب مي كرد. او در سال 757 هجري قمري درگذشت و فرزندانش راه وي را ادامه دادند.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : صلاح الدين پير شمس الدين سبزواري گماشته امام قاسم شاه (امام اسماعيلي در هند)بود .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صلاح الدين پير شمس الدين سبزواري گماشته امام قاسم شاه بود و با سلسله مغولان تاج مبارزه مي كرد. يكبار هم پير معين الدين حسن سبزواري اجميري در سبزوار و در سال560 هجري قمري ديداري باوي كرده بود. تحصيلات رسمي و حرفه اي : پير شمس الدين سبزواري از كودكي تعليمات مذهبي و فلسفي مذهب شيعه اسماعيلي را از پدر خود آموخت و به سرعت در اين علوم به مهارت بسياري دست يافت. خاطرات و وقايع تحصيل : پير شمس الدين سبزواري در 19 سالگي به همراه پدر به بدخشان رفت .ومدتي را در تبت بود و دوباره به سبزوار بازگشت . همسر و فرزندان : مهمترين باز مانده وي پسر و جانشين پير شمس الدين سبزواري ،«نصير الدين » ( 764-625)بود كه در پنجاب و اوچ به تبليغ پرداخت .از نصير الدين هفت پسر بنام هاي پير صدرالدين ،سيد ركن الدين،سيد بدرالدين ،سيد شمس الدين دوم ،سيد نورالدين ،سيد غياث الدين . سيد

نصير الدين قلندر شاه باقي ماندند وتعليمات وي را ادامه دادند. زمان و علت فوت : پير شمس الدين سبزواري در 757در گذشت و در مولتان به خاك سپرده شد.برخي مورخين مدت عمر وي را 115 سال نوشته اند. يكي از نوادگان پير شمس ،كه نامي از وي در منابع نيامده است ، مقبره اي را براي او بنا نمود . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پير شمس الدين سبزواري پس از وفات پدرش از سوي امام قاسم شاه بعنوان حجت منصوب شد. و براي تبليغ از ديلم به سندو هند اعزا م گرديد.وي مدتي به سفرهاي تبليغي درباره مذهب اسماعيلي در بدخشان و تبت پرداخت و درغزنه از سوي شاهزاده آنجا به بدخشان به سفارت رفت .وي درسال 715 به كشمير رفت و قبايل چاك و چانگاد را اسماعيلي مذهب نمود ، در سال 725 به مولتان سفر كردو بسياري از پيروان فرقه مومن شاهي را به مذ هب اسماعيلي گرايش داد . پس از آن به تبت. گيلگيت و حدود هيماليا رفت وبه غزنه بازگشت ،در سال 727 به اوچ شريف (مقصد سفارت خود ) رسيد. lمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : پير شمس الدين سبزواري در سفرهاي دورو دراز خود در هند در هر جا بويژه در پنجاب و كشمير مريداني يافت و براي آنان خانقاهي براي عبادت بنام »خانه «تاسيس نمود. شاگردان : دو تن از مريدان پير شمس الدين سبزواري كه در سفر وي از اوچ به راجستان همراه وي بودند ،ويمراس (vimras)و سوربهان(surrbhan) نام داشتند . زني عارفه بنام جي جي دوي(gigi devi)

نيزاز مريدان وي بود. آثار : گينان ويژگي اثر : شامل تعاليم مهمي از تصوف و مذهب اسماعيلي و نماد گرايي است . وي توصيف زيبايي از طبيعت را همراه با فلسفه ديني در آثار خود در آميخته است . و خدمات بسياري رانيز به رشد زبان اردو نموده است.2 منظومه اشعار هندي تحت عنوان گبريس ويژگي اثر : اشعاري است درباره مذهب اسماعيلي كه پير شمس الدين آن را در گجرات سرود و باخواندن آن با آواز خوش در معبد هندوان بسياري از آنان را اسماعيلي مذهب كرد.اين منظومه به سبك شعر گجراتي سروده شده و بيانگر فرهنگ مردم گجرات در آن زمان نيز مي باشد.

سحاب، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم سحاب در 20 فروردين سال 1266 شمسي در شهرستان تفرش ديده به جهان گشود. استاد ابوالقاسم سحاب در شهرستان تفرش ديده به جهان گشود. وي تعليمات مقدماتي خود را در مكتبخانه آغاز نمود ، بيش از سه سالي نگذشت كه سحاب ، علوم عقلي و نقلي را به خوبي آموخت و وارد مدرسه ي آليانس فرانسه شد. سپس جهت آموختن زبان هاي خارجه و رياضيات ، شبانه به مدرسه ي اكابر ، واقع در گذر پاچنار مي رفت. او مدتي را هم در مدرسه ي دارالفنون و در كلاس هاي شبانه ي آن حاضر شد. سحاب ، به جهت حسن شهرت و تدريس در مدرسه ي آليانس و به سفارش نصيرالدوله ، وزير معارف به مديريت مدرسه ي نهاوند مأمور شد. پس از مدتي به پيشنهاد علي اكبرخان سروش ، رئيس دخانيات ثلاث ( ملاير ، نهاوند و تويسركان ) ، رياست معارف و اوقاف

آن ايالت براي وي پيشنهاد گرديد. سحاب بنا به وظيفه ي اداري در شغل منشي گري محاسبات وزارت معارف وارد گشت. همچنين از سوي آن وزارتخانه به عنوان مسئول تحرير تصديق نامه هاي مدارس مأمور شده و در پي آن ، طي حكم ديگري از طرف آن مركز ، به عضويت در اوقاف درآمد. اندكي بعد ، به موجب حكم ديگري در وزارت معارف داخل مي گردد. وي معاونت كتابخانه ملي و مديريت دفتر دانشسراي عالي تهران را نيز برعهده داشته است. سحاب در روز 21 دي 1335 به سراي باقي شتافت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : محمدزمان و حوا نام پدر و مادر ابوالقاسم سحاب مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابوالقاسم سحاب، تعليمات مقدماتي خود را در مكتبخانه آغاز نمود و علاوه بر آموختن عم جزء ، نصاب الصبيان ، جامع المقدمات و كتب ديگر از مكتب ملاحسين شاهميري معروف به كربلايي حسين ، در گوشه و كنار با مطالعه ي كتاب هاي متفرقه ، مطالب آنها را به خاطر سپرده و بر معلومات خويش مي افزود. در همين اثناء ، ابوالقاسم به صلاحديد خانواده ، مدتي را نزد مشهدي عبدالرحيم و در مكتب وي واقع در حياط معين الملكي ، متولي باشي ارض اقدس ( مشهد ) در تفرش به شاگردي پرداخته و نزديك به يك سال را در همراهي با استاد سپري كرد. آنگاه پس از فراگيري عربي و خط و يادگيري معالم ، براي آموختن فقه به مطالعه و مباحثه نزد امام جمعه پرداخته و « شرح لمعه » شهيد ثاني را

بدين شكل فراگرفت. از اين رو ، بيش از سه سالي نگذشت كه سحاب ، علوم عقلي و نقلي را به خوبي آموخت و در علوم اسلامي چنان مسلط شد كه مورد مشورت اهل علم و دانش قرارگرفته و با توانايي هرچه تمام تر در مسائل فقهي و اصول بحث و فحص مي كرد. سحاب پس از مدتي با راه يافتن به كتابخانه ي سناءالدوله ، ضمن بهره مندي از آنها با كتب و مدارك خارجي آشنا شد و در عين حال ، از تلاش هاي خويش در راه تكميل يافته ها و تحصيلات خود ذره اي نمي كاست و لذا ، هم زمان با فراگيري زبان فرانسه ، به كامل كردن تحصيلات درس هاي ادبي و عربي خود مبادرت مي ورزد. در اين هنگام ، وي دريافت كه ديگر محيط كوچك تفرش نمي تواند طبع بلندپرواز او را قانع ساخته و خواسته هاي او را تأمين نمايد. از اينرو به تهران آمد و در محضر علماي طراز اول آن شهر ، من جمله شيخ علي نوري ، شيخ باقر معزالدوله و دانشمندان ديگر ، به تكميل معلومات خود پرداخت. او كه در اين زمان ، به همت سناءالدوله جهت تحصيل به مدرسه ي آلماني تهران راه يافته بود ، بنا به برخي ضوابط قانوني مدرسه از راه يافتن بدان جا محروم گشته و در نتيجه ، به اتفاق ميرزاحسين خان و اسماعيل خان ( پسران دبيرلشكر و سناءالدوله ) وارد مدرسه ي آليانس فرانسه ، واقع در خيابان پستخانه شد. آن مدرسه زيرنظر مسيو ويژور فرانسوي اداره مي شد و سحاب نيز نزد وي

به تكميل آموخته هاي زبان فرانسه ي خود اقدام كرد. او پس از چندي درصدد برآمد كه براي تحصيل كلام و اصول و فقه ، از محضر استاد حاجي سيدعبدالرحيم دماوندي بهره جويد. بنابراين مدتي را نزد استاد به فراگيري و مذاكره در باب شوارق و شرح لمعه پرداخته و سپس ، جهت آموختن زبان هاي خارجه و رياضيات ، شبانه به مدرسه ي اكابر ، واقع در گذر پاچنار مي رفت. او مدتي را هم در مدرسه ي دارالفنون و در كلاس هاي شبانه ي آن حاضر شده و از محفل استاداني چون : دكتر محمودخان ، دكتر مهدي خان و ميرزا غلامحسين خان رهنما و ديگران بهره مند مي شد. وي همچنين در كلاس هاي مزبور ، شيمي ، طبيعيات و فيزيك را فراگرفته و در محله ي عرب ها نيز به تحصيل فرانسه ، دفترداري و ... مشغول شد. پس از آن ، بعد از به پايان رساندن مباحثه شوارق در محضر استاد عبدالرحيم دماوندي ، تصميم مي گيرد در طبيعيات جواهر و اعراض وارد شده و يك دوره از اين فن را به مباحثه و مطالعه بپردازد. بعد ، بر آن مي گردد براي ورود به رشته ي فلسفه و حكمت ، از وجود عالمانه ي ميرزا ابوالقاسم فاضل تفرشي كه در آن موقع از برجسته ترين استادان فلسفه تهران بود ، بهره جويد. وي در خدمت استاد ، ضمن مطالعه ي كلمات مكنونه ي مرحوم فيض و منظومه و اسفار حاجي سبزواري ، به فراگيري شواهدالربوبيه ملاصدرا پرداخت. سحاب ، زبان انگليسي را نيز زيرنظر مسيو جاسموس و مسيو ژان

دوشن فرانسوي ، رئيس مدرسه ي آليانس تهران فراگرفت.فعاليتهاي ضمن تحصيل : ابوالقاسم سحاب، علاوه بر عشق فراوان به فراگيري ، بهره مندي از هنرهاي زمانه از جمله ، خوشنويسي را پيشه ي راه خود ساخته بود. به همين جهت در سن پانزده سالگي ، عزم خود را براي آموختن هنر مزبور راسخ ساخت و نزد معلمي به نام ميرزا عباسقلي به تعليم خط پرداخت و در اندك مدتي ، خود در هنر خطاطي و نوشتن خطوط مختلف نستعليق ، نسخ ، ثلث و شكسته نستعليق مسلط شد. پس از آن در ايام 19 سالگي به تشويق ميرزا اسدالله خان ، پيشكار فخيم الدوله حاكم كردستان به آموختن زبان عربي روي آورد و مساعي خود را در اين راه به كار گرفت. از ديگر توانمندي هاي سحاب ، ذوق و قريحه ي سرشار وي در سرودن اشعار ژرف و علاقه ي فوق العاده به مطالعه و فراگيري سروده هاي شعراي مشهور بود. وي تحت تأثير تشويق هاي ميرزا اسماعيل خان دبير در تفرش ، به نوشتن مصنفات و مؤلفات خود همت گماشت.استادان و مربيان : استادان و مربيان ابوالقاسم سحاب عبارت بودند از : ملاحسين شاهميري ، مشهدي عبدالرحيم ، ميرزا عباسقلي ، ميرزا موسي خان سناءالدوله ، شيخ علي نوري ، شيخ باقر معزالدوله ، مسيو ويژور ، حاجي سيدعبدالرحيم دماوندي ، دكتر محمودخان ، دكتر مهدي خان ، ميرزا غلامحسين خان رهنما ، ميرزا ابوالقاسم فاضل تفرشي ، مسيو جاسموس ، مسيو ژان دوشن ، دكتر حسين حجازي و ميرزا اسماعيل خان دبير تفرشي.همسر و فرزندان : معصومه ، همسر ابوالقاسم سحاب و

مرحوم عباس سحاب ، پدر كارتوگرافي ايران ، عذرا ، صغري و بهجت خانم ، فرزندان شادروان استاد ابوالقاسم سحاب مي باشند.زمان و علت فوت : پس از نزديك به 60 سال فعاليت علمي و فرهنگي ، دست تقدير بر حيات ابوالقاسم سحاب سايه افكند و در سپيده دم 21 دي 1335 به ديار معبود و سراي باقي شتافت و در مقابل بارگاه حضرت معصومه (س) ، كنار حوض به خاك سپرده شد و آيت الله مرعشي نجفي بر جنازه ي او در صحن يادشده نماز خواند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ابوالقاسم سحاب، به جهت حسن شهرت و تدريس در مدرسه ي آليانس و به سفارش نصيرالدوله ، وزير معارف به مديريت مدرسه ي نهاوند مأمور و براي سروسامان دادن به اوضاع مدارس آن سامان ، به آنجا فرستاده شد. استاد در سمت جديد ، در نهايت جديت امور محوله را انجام داد و خدماتش مورد توجه قرار گرفت. از اينرو ، به پيشنهاد علي اكبرخان سروش ، رئيس دخانيات ثلاث ( ملاير ، نهاوند و تويسركان ) ، رياست معارف و اوقاف آن ايالت براي وي پيشنهاد گرديد كه در تاريخ 28 ثور 1338 قمري ، حكم مزبور از طرف وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه براي او صادر شد. سحاب در 12 ارديبهشت 1306 از سوي وزارت معارف و اوقاف به سمت عضويت در هيئت ممتحنه ي مدارس ابتدايي مركز انتخاب و اندكي بعد ، به همان سمت در مدرسه ي دارالفنون منصوب گرديده و در پي آن ، امتحانات شاگردان مدارس ابتدايي آن را برگزار مي كند. سپس در 8

فروردين 1307 به وظيفه ي اداري در شغل منشي گري محاسبات وزارت معارف وارد گشته و به موجب اخطار رسمي كابينه ، اين وزارتخانه در تاريخ 29 خرداد 1307 جهت تهيه ي سواد نظامنامه ي شوراي عالي معارف دعوت مي شود. اما به جهت كثرت كار اداري و موانع زياد از حضور به آن شورا خودداري مي كند. همچنين استاد در اول مهر 1307 از سوي آن وزارتخانه به عنوان مسئول تحرير تصديق نامه هاي مدارس مأمور شده و در پي آن ، طي حكم ديگري از طرف آن مركز ، به عضويت در اوقاف درمي آيد. يك سال بعد ، در 19 فروردين 1309 به موجب حكم رئيس محاسبات وزارت معارف و اوقاف ، از شغل منشي گري پاكنويس آن اداره به سمت مديريت ارتقاء يافته و مديريت آرشيو اين وزارتخانه به وي واگذار مي شود. اندكي بعد ، به موجب حكم ديگري در تاريخ 4 مهر 1310 در وزارت معارف داخل مي گردد. وي در سال 1317 ، معاونت كتابخانه ملي و در سال 1323 ، مديريت دفتر دانشسراي عالي تهران را نيز برعهده داشته است.فعاليتهاي آموزشي : ابوالقاسم سحاب، به هنگام حضور در مكتب نخستين استاد خويش ، ملاحسين شاهميري ، به علت توانايي هاي فوق العاده علمي و درسي خود و نيز به پيشنهاد مشاراليه ، امر تدريس برخي از نوآموزان كلاس را برعهده گرفت. او اگرچه در ازاي آموزش كودكان مكتب ، از دادن شهريه معاف بود ، اما پرداختن به اين مهم ، در واقع نخستين دل مشغولي و شغل وي را نيز تشكيل مي داد و بر اين

اساس بود كه از همان زمان ، او لذت توأمان دانش آموزي و معلمي را چشيد و تا آخرين روزهاي زندگي نيز در تداوم آن تلاش مي كرد. به علاوه ، پس از تسلط وي به علوم عقلي و نقلي و همچنين فقه ، اصول و كلام ، تفسير و حكمت در مدتي كوتاه ، كار تدريس خصوصي بسياري از فرزندان خانواده هاي تفرشي نيز به او واگذار شد. در رمضان سال 1326 قمري ، به واسطه ي اقدامات محمدعلي شاه و دستگيري مشروطه طلبان و حاكم شدن استبداد صغير ، پسرهاي ميرزا محمدخان دبيرلشكر ( ميرزا عيسي خان دبيرلشكر و ميرزا موسي خان سناء الدوله ) كه از مشروطه طلبان تهران بودند ، به ناچار به تفرش برگشته و در اين زمان ، سناءالدوله امر آموزش فرزندان خود و يكي از پسران دبيرلشكر را به سحاب كه در اين هنگام 22 سال داشت ، واگذار مي نمايد. شخصيت فرهيخته دبيرلشكر و سناءالدوله از يك سو و توانمندي هاي فوق العاده ي سحاب از طرف ديگر ، سبب شد تا وي زيرنظر سناءالدوله به فراگيري زبان هاي اروپايي و به ويژه ، زبان فرانسه و نيز آموختن علوم جديد و حساب و جغرافيا و ... همت بگمارد و در مدتي كوتاه چنان پيشرفت كند كه خود به معلمي توانا جهت متعلمين خود مبدل گردد. در اين زمان ، پس از ورود به مدرسه ي آليانس فرانسه ، هم زمان با تحصيل نزد مسيو ويژور ، به تدريس در آن نيز مشغول بود. هم زمان ، بر آن مي گردد با تشكيل دبستاني در خيابان فرمانفرما

، شغل رسمي خود را معلمي قرار داده و از اين راه نسبت به تأمين معاش خود اقدام نمايد. اندكي بعد و هم زمان با به پايان رسيدن جنگ جهاني اول در سال 1297 شمسي ( 1918 م. ) به جهت تصميم دولت مبني بر خريداري كردن مدارس ملي و تبديل آنها به مدارس ابتدايي مجاني و متوسطه ي غيرمجاني ، به ناچار از تدريس در ساعات بعدازظهر مدرسه ي سيروس كه در اين زمان تحت رياست ميرزا محسن خان قريب اداره مي شد ، صرف نظر كرده و بر ميزان همكاري خود با مدرسه ي آليانس افزود. طولي نكشيد كه به واسطه ي حسن اداره كردن كلاس ، مسيو ويژور تدريس در كلاس نهم را نيز از وي خواستار شد. در اين هنگام بود كه به جهت بازديد نصيرالدوله ، وزير معارف از مدرسه ي مزبور ، باب مراوده و آشنايي با وي گشوده شد ؛ بعدها به آموزش در مدرسه ي تدين مي پردازد و در پي آن به سفارش نصيرالدوله به مديريت مدرسه ي نهاوند مأمور و براي سروسامان دادن به اوضاع مدارس آن سرزمين به آنجا فرستاده شد. پس از بازگشت از سفر نهاوند ، در مدارس آن روز تهران از جمله مدرسه ي شرف ، مدرسه ي ايران ، مدرسه ي سيروس و كماليه به آموزش دانش آموزان مشغول شد. استاد در فروردين 1306 به جهت تعليق عبدالله خان مرندي ، به جاي ايشان به آموزش در مدرسه ي كماليه مي پردازد. [ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابوالقاسم سحاب، ضمن ادامه ي تدريس در مدارس تهران ، به

نگارش مقالات فراواني براي بسياري از نشريات آن روز همچون طوفان هفتگي ، تهران ، ستاره جهان ، شفق سرخ ، قانون ، تجدد ايران ، حبل المتين كلكته ، رستاخيز ، عصر گلشن ، تهران ، مجله ي تعليم و تربيت و مطبوعات ديگر ادامه داد. وي از بهار سال 1305 به جهت عدم همراهي اولياي وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه و اختلال در امور آن ، مبادرت به همكاري با مطبوعاتي نظير : گلشن ، اقدام و شفق كرده و ضمن تهيه ي خبر و ترجمه ي مطالب آنها ، امور معيشتي و زندگي خويش را بدين شكل تأمين مي كند. در همين رابطه ، علاوه بر نوشتن مقالات و ترجمه ي خبرهاي روزنامه ي ترقي ، از مرداد همان سال با روزنامه هاي اطلاعات ، فرخي و طوفان نيز همكاري مي كند. وي مديريت داخلي مجله ي علم و تربيت را نيز برعهده داشت. در عين حال ، به همراهي شيخ عبدالعزيز جواهرالكلامي به جمع آوري و استنساخ مجموعه اي راجب به كتابخانه هاي ايران اقدام مي ورزد. به علاوه ، در ادامه ي بي مساعدتي هاي وزارت معارف ، جهت گذراندن زندگي در امر كسب وارد مي گردد.جوائز و نشانها : ابوالقاسم سحاب، نظر به مراتب لياقت و كارداني خود ، در 26 آذر 1319 و 14 ارديبهشت 1323 از سوي وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه ، به دريافت دو قطعه نشان علمي درجه ي يك و دو نائل گرديد.آثار : استنساخ « نخبه التواريخ » ميرزا اسماعيل خان دبير تفرشي ، تاريخ خجسته ويژگي اثر :

اين مجموعه ، حاوي اطلاعات پرباري درباره ي شرايط اجتماعي و اقتصادي سال هاي اول سده ي 14 هجري شمسي و به ويژه ، دهه هاي اول سلطنت خانواده ي پهلوي است.3 درباره ي وزارت معارف ايران ويژگي اثر : در اين مجموعه ، شرح حال و اقدامات و آثار 43 نفر از وزراي معارف ايران تهيه و ضبط شده كه مي تواند به عنوان مرجع مناسبي مورد استفاده قرارگيرد.4 زندگي حضرت امام حسن عسگري (ع) ، زندگي حضرت امام علي النقي (ع) ، زندگي حضرت سيدالشهدا (ع) ، فلسفه و اسرار حج ،مشاركت در تدوين و تنظيم « ديوان دبير تفرشي »

منابع زندگينامه :روزنامه ي اطلاعات ، 14 اسفند 1379 ، صص 4-2

سليماني الموتي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هادي سليماني الموتي قزويني در سال 1300 ، در الموت قزوين به دنيا آمد. پس از مراحل مقدماتي تحصيل ، وارد حوزه علميه ي قزوين گرديد. وي بعد از آن به منظور تحصيل از قزوين خارج شد و پس از فراگيري معارف ، اعم از فقه و حكمت و فلسفه و كلام ، به قزوين بازگشت و بنا به درخواست استادش آيت الله علامه رفيعي به اقامه نماز جماعت در مسجد نوبنياد مهديه پرداخت. او همچنين از سال 1344 تا زمان فوت در حوزه علميه التفاتيه ، حدود 25 سال به تدريس علوم مختلف پرداخت. آيت الله حاج شيخ هادي سليماني الموتي قزويني سرانجام در نوزدهم ارديبهشت 1378 ، در سن 78 سالگي ديده بر جهان فروبست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : اجداد هادي سليماني الموتي قزويني غالباً روحاني و از رجال

با نفوذ منطقه الموت بودند و مردم آن سامان از وجود اين خاندان اهل علم و ايمان بهره مند مي شدند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : هادي سليماني الموتي قزويني پس از طي طفوليت و كسب مراحل مقدماتي معلومات ، وارد حوزه علميه ي قزوين گرديد. همين جا بود كه پايه هاي اساسي فكري و اعتلاي علمي اش پايه ريزي شد و پس از سال ها تحصيل مدارج و مراحل علوي حوزوي به بلوغ نبوغ و كمال معنوي رسيد. و سپس به قم رفته و تحصيلات خود را در حوزه ي علميه ي اين شهر پي گرفت.استادان و مربيان : هادي سليماني الموتي قزويني دروس سطوح عالي را نزد اساتيد برجسته و معروف قزوين ، آيت الله رفيعي و آيت الله مفيدي و ديگر علمي وقت فراگرفت. وي پس از اقامت در نجف از محضر فقها و مراجع بزرگي چون آيت الله بروجردي ، آيت الله شاهرودي ، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي ، امام خميني (ره) را درك نمود و به فراگيري علوم فقهي و فلسفي و كلامي پرداخت. او از اكثر مراجع زمان همچون آيت الله مرعشي نجفي ، آيت الله سيدابوالقاسم خويي ، آيت الله شاهرودي ، آيت الله طباطبايي و... اجازه دريافت نمود.زمان و علت فوت : هادي سليماني الموتي قزويني سرانجام در نوزدهم ارديبهشت 1378 ، در سن 78 سالگي ديده بر جهان فروبست.فعاليتهاي آموزشي : هادي سليماني الموتي قزويني از سال 1344 تا زمان فوت در حوزه علميه التفاتيه ، حدود 25 سال به تدريس علوم مختلف پرداخت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : هادي سليماني الموتي قزويني پس از فراگيري

معارف ، اعم از فقه و حكمت و فلسفه و كلام و چند سال تحصيل پياپي به قزوين بازگشت و بنا به درخواست استادش آيت الله علامه رفيعي به اقامه نماز جماعت در مسجد نوبنياد مهديه پرداخت.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص 160

شريف زاده نجفي، محمدجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در خصوص ولادت مرحوم محمد جواد شريف زاده نجفي نتوانستيم به نقطه نظر مطمئني دست يابيم، اما بر اساس قرائن و شواهد، هنگام رحلت، بيش از هشتاد سال از عمر آن مرحوم مي گذشت؛ لذا تاريخ تولد ايشان حدود سال 1278 هجري شمسي و در نجف اشرف مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدر - علي محمدشريف زاده نجفي - از روضه خوان هاي نجف اشرف بوده و سال ها قبل از يزد به نجف مهاجرت كرده است. بر اين اساس، اگرچه حاج شيخ محمد جواد شريف زاده نجفي هيچ دوره از عمر خود را در يزد سپري نكرده، اما به نوعي ريشه در دل اين ديار داشته و شايد اين نكته در انتخاب شهر «ابرقو» از ميان شهرهايي كه از حضرت آيت اللّه بروجردي؛ درخواست روحاني داشته اند، بي تأثير نبوده است.مادر ايشان - بانو سلطان بيگم - علويه باكرامتي بوده كه با حضرت آيت اللّه سيد محمد كاظم يزدي؛ نسبت داشته و آن مرجع بزرگ به كرامت و بزرگواري اش اذعان داشته و آن بانو مشمول عنايات ايشان بوده است.خاطرات كودكي : مادر محمد جوادشريف زاده نجفي در ايامي كه حاج شيخ محمد جواد، نوزاد و يا طفلي نوپا بوده است، خوابي مي بيند. خواب را براي حضرت آيت اللّه محمد كاظم يزدي بازگو

و ايشان هم رؤياي اين بانو را چنين تعبير مي كند كه فرزندش مجتهد مي شود. سپس سجّاده اي به ايشان مي دهد تا فرزندش بر آن نماز بگزارد. حاج شيخ محمد جواد سال ها اين سجّاده را با خود داشت و حتّي پس از آمدن به ابرقو هم بر آن نماز مي خواند. متأسفانه اين سجّاده در يكي از مساجد مفقود گرديد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سنين عمر محمد جواد شريف زاده نجفي ، از دو مرحله عمده تشكيل مي شود: روزگار تفقّه و عصر تبليغ.اول: سال هاي حضور در نجف اشرف و كربلاي معلّا، يعني از تولد تا حدود سال هاي 1325 يا 1326 هجري شمسي، صرف نظر از ايام كودكي، آنچه طي اين سال ها وجهه همت ايشان را تشكيل داده، تلاش براي نيل به كمالات اخلاقي و علمي، و استفاده هر چه بيشتر از معادن معنوي و علمي اين دو شهر مقدس مي باشد. بدون شك تنفس در فضايي كه معطّر به قبور ائمه طاهرين (ع) باشد، مستلزم توفيق بالايي است. آري، در چنين فضايي مس وجود، كيميا گردد و پربها.علاوه بر اين بهره معنوي، حضور در پاي درس بزرگاني همچون آيات عظام: سيد محمد كاظم يزدي و سيد ابوالحسن اصفهاني و پس از ورود به كربلا استفاده از محضر حضرت آيت اللّه حاج آقا حسين قمي، همچنين اجازه اجتهاد و اخذ وجوهات از همين بزرگواران و بزرگاني ديگر همچون آيات عظام: سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم و سيد حسين بروجردي، دستاورد اين دوره از عمر مرحوم حاج شيخ محمد جواد است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : حضرت آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، پس از رحلت حضرت آيت اللّه سيد محمد كاظم يزدي از مرحوم حاج

شيخ محمد جواد شريف زاده نجفي خواستند كه ايشان به سامرا برود و در مدرسه اي كه متعلق به مرحوم حاج سيد محمد كاظم يزدي بوده است، تدريس نمايد. حاج شيخ محمد جواد اين درخواست را پذيرفت و به سامرا رفت ولي پس از چهار الي پنج ماه مجدداً به نجف برگشت و بعد از اقامتي كوتاه، به كربلا مهاجرت نمود و تا زمان رحلت حضرت آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، در اين شهر ماند. پس از رحلت اين مرجع بزرگ - كه زمزمه مرجعيت حضرت آيت اللّه حاج آقا حسين قمي به گوش رسيد. - ايشان به نجف برگشت ولي اقامتش چند ماهي بيشتر طول نكشيد كه آن مرحوم قصد مسافرت به مشهد نمود و در قم سرنوشت ديگري براي ايشان رقم خورد كه بدان خواهيم پرداخت.وقايع ميانسالي : چگونگي آمدن حاج شيخ محمد جواد شريف زاده نجفي از نجف به ابرقو، شرح مفصلي دارد كه اجمال آن، بدين قرار است:مرحوم حاج شيخ محمد جواد در سال 1325 يا 1326 جهت رفتن به زيارت ثامن الائمه - امام رضا (ع) - وارد شهر قم شد و مسافرخانه «قبله» را به عنوان اسكان موقت انتخاب كرد. بزرگواري ايشان توجه صاحب مسافرخانه را به خود جلب كرده، به طوري كه از ايشان درخواست كرد اتاقي در منزل خود - كه به افرادي معدود اختصاص مي داده - در اختيار آن مرحوم و همراهان قرار بدهد.در يكي از اين روزها، برخي طلبه ها كه يا از شاگردان آن مرحوم بوده و يا از مراتب علمي و كمالات اخلاقي ايشان در نجف و كربلا، اطلاع داشته اند، از آمدن ايشان به قم باخبر شده،

مراتب را به اطلاع حضرت آيت اللّه بروجردي؛ مي رسانند و ترتيب ديداري ميان اين دو بزرگوار در بيت حضرت آيت اللّه بروجردي داده مي شود.در اين ملاقات، از جمله سؤالات حضرت آيت اللّه بروجردي از مرحوم حاج شيخ محمد جواد، اين بوده است كه آيا شما توان تدريس مكاسب و كفايه را داريد؟ مرحوم حاج شيخ محمد جواد جواب مي دهد: «بحول اللّه؛ (توان تدريس اين دروس را دارم.)»سپس سؤالاتي تخصصي از ايشان پرسيده مي شود و چون آن مرجع بزرگوار به توانمندي مرحوم حاج شيخ محمد جواد در اين زمينه، اطمينان پيدا مي كند، درخواست مردم ابرقو را - مبني بر يك روحاني مجتهد و پرهيزكار كه توان تدريس مكاسب و كفايه را داشته باشد. - خدمت ايشان ارائه مي دهند و مصرانه از آن مرحوم اجابت اين درخواست را مي طلبند. مرحوم حاج شيخ محمد جواد به رغم ميل باطن و در جهت امتثال امر حضرت آيت اللّه بروجردي اعلام آمادگي كرده و ايشان نيز ظاهراً ذيل همان برگه، مرحوم حاج شيخ محمد جواد را به اهالي ابرقو معرفي مي كنند.در پايان اين ديدار قرار مي شود كه روز بعد، حضرت آيت اللّه بروجردي به ديدار ايشان بروند. مرحوم حاج شيخ محمد جواد صاحب منزل را در جريان مي گذارد و صاحب منزل كه اين تشريف فرمايي را افتخاري بزرگ براي خود مي دانسته، درصدد تدارك پذيرايي برمي آيد و كوچه و منزل را آب و جارو مي كند.روز بعد، آن مرجع بزرگوار با درشكه به محل سكونت ايشان رفته و در واقع ديد و بازديد اين دو مرد الهي تكميل مي گردد. مرحوم حاج شيخ محمد جواد سپس به مشهد رفته و پس از زيارت ثامن الحجج (ع) مجدداً به قم

بر مي گردد و بلافاصله عازم ابرقو مي شود و در ابتداي راهي قرار مي گيرد كه مرحله دوم عمر ايشان را رقم مي زند.زمان و علت فوت : نوروز سال 1358 هجري شمسي، آخرين بهار را فراروي ديدگان محمد جواد شريف زاده نجفي قرار داد.علاقه به ثامن الائمه - امام علي بن موسي الرضا (ع) - آن مرحوم را به ارض اقدس طوس كشاند، تا براي آخرين بار ترجيع بند ارادت خود را ارزاني آن آستان كند.همراه ايشان در اين سفر مي گويد:با اين كه هنوز بنا بود در مشهد بمانيم، اما برخلاف انتظار، ايشان گفتند: بايد برگرديم تهران! حاج شيخ محمد جواد در تهران به منزل فرزندش رفت و ما هم در شهر ري به خانه بستگانمان رفتيم.پس از يك روز، بيماري مختصري بر آن مرحوم عارض شد، پيغام داد: بليطي كه براي رفتن از تهران به ابرقو گرفته ايد، خودتان استفاده كنيد، مورد نياز من قرار نمي گيرد. (نقل به مضمون) و فرمودكه اين ها مورد استفاده ام قرار نمي گيرند. سپس ادامه داد: فردا اذان صبح به اين جا بيايد.ما به شهر ري برگشتيم اما با كلي نگراني. اصرار بر اين كه هر چه زودتر به تهران برويم، بيماري ايشان، عدم ضرورت استفاده از بليط، اين كه فردا وقت اذان صبح ما را ببينند و... اين افكار تا ساعت 12 شب ما را به خود مشغول كرده بود. در اين ساعت فرزند ايشان تلفن كرد كه پدرمان به رحمت خدا رفتند. اين ها نشانه اي بر آگاهي آن مرحوم از نزديك شدن زمان رحلت خود بود.فرزند ايشان مي گويد:حدوداً نيمه شب ملاحظه كردم كه پدرم آهسته چيزي مي خوانند. گوش خود را نزديك دهان ايشان

بردم، ديدم مشغول خواندن زيارت عاشورا هستند. پس از چند دقيقه، شهادتين را بر زبان آوردند و ديگر چيزي نگفتند. ما ابتدا فكر كرديم كه ايشان خواب رفته اند، اما پس از چند دقيقه كه سراغشان رفتيم، ملاحظه كرديم در حالي كه رو به قبله خوابيده اند، از دنيا رحلت كرده اند. وقتي با ابرقو تماس تلفني گرفتيم تا اين خبر را به اطلاع مردم برسانيم، ملاحظه كرديم كه برخي از دوستان و مأمومين از رحلت مرحوم پدرم اطلاع دارند!قضيه از اين قرار است كه سيدي از ارادتمندان ايشان در عالم رؤيا مي بيند آجري از زير گلدسته مسجد امامزاده فرو افتاد. آن سيد خواب خود را به رحلت مرحوم پدرم تعبير مي كند و با عده اي نيز اين مطلب را در ميان مي گذارد، لذا وقتي كه با آنان تماس گرفتيم، اين خبر برايشان غير منتظره نبود. پدرم براي دفن خود ما را بين سه مكان مخيّر كرده بود كه به ترتيب عبارت بودند از: حضرت عبدالعظيم (ع) ، قبرستان بقيع قم و بهشت زهراي تهران، كه با توجه به جوانب قضيه، ايشان را در قبرستان بقيع قم در مسير جمكران به خاك سپرديم. گويي عارف گمنام بر آستان مقدس صاحب الزمان (ع) چشم دوخته و انتظار ديدار با آخرين يادگار پيامبران را دارد.مردان الهي از دنيا نمي روند، بلكه از سراي فرش به عالم عرش نقل مكان مي كنند. كوته نگري است اگر تربت كيميا اثر آنان را در دل زمين بجوييم، بايد به اندرون سينه مردان راه نقبي زد تا اشك ديده از مزار آنان متبرك سازيم.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرحله دوم از عمر مرحوم محمد جواد شريف زاده

نجفي ، 32 الي 33 سال پاياني عمر ايشان را رقم مي زند، يعني از سال هاي 1325 يا 1326 لغايت 1358 هجري شمسي و زماني كه از طرف حضرت آيت اللّه بروجردي به ابرقو عزيمت نمود و در اين خطه به تبليغ دين، اقامه جماعت و تشكيل مجالس روضه پرداخت؛ اين دوره از عمر آن مرحوم، فرصت انجام رسالتي است كه خداوند متعال بر دوش عالمان ربّاني نهاده و در روايات «زكات علم» قلمداد شده است.اين دو مرحله، مكمل يكديگرند و مجموعه اي واحد را تشكيل مي دهند، نه اندوختن كمالات علمي و معنوي بدون تبليغ و انذار، ايفاي تام و تمام رسالت عالمان ديني است، و نه تبليغ دين بدون كسب علم و تهذيب نفس، دل و جاني را نشاط معنوي مي بخشد. دو مرحله اي كه عنوان گرديد، در زندگي مرحوم حاج شيخ محمد جواد كاملاً قابل تبيين است.فعاليتهاي آموزشي : اهالي ابرقو، به محض اطلاع از تصميم مرحوم محمد جواد شريف زاده نجفي ، برنامه استقبال از ايشان را تدارك ديدند، بدين منظور عده اي از ابرقو به شهرستان آباده - در 72 كيلومتري ابرقو - عزيمت كرده و آن مرحوم را با سلام و صلوات به ابرقو آوردند.ايشان پس از ورود به ابرقو، در منزل يكي از اهالي در محله «دروازه ميدان» موقتاً اسكان نمود و تا 4 - 5 روز رفت و آمدها ادامه داشت. پس از اين چند روز، آن مرحوم با توجه به مفاد درخواست، سراغ جلسه درسي و بحث را گرفت و پس از آن كه مشخص شد جلسه در يكي از مساجد شهر است، شخصاً با دو كتاب «مكاسب» و «كفايه» در محل

درس حاضر گرديد تا در اولين جلسه، سطح كلاس را ارزيابي و تدريس را آغاز كند. آنچه در همان اوايل به عنوان نتيجه اي نه چندان مطلوب و خوشايند عايد آن مرحوم شد، پايين بودن سطح علمي كلاس درس بود، به طوري كه موجب گله ايشان گرديد. متأسفانه در ادامه، از همان رونق اندك اوليه هم كاسته شد و چندي بعد اين كلاس كلاً تعطيل گرديد. از آن پس، اقدامات ايشان از تشكيل درس و بحث بيرون آمد و به شكلي ادامه يافت كه بدان خواهيم پرداخت.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تشكيل حوزه درسي در مدرسه «هندي» - در كربلاي معلا - و تربيت شاگردان ديگر دستاورد ارزشمند مرحله اول يعني روزگار تفقه عمر آن مرحوم مي باشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : پس از آن كه جلسه درس محمد جواد شريف زاده نجفي منحل گرديد، آنچه بيشتر ذهن آن مرحوم را به خود مشغول كرد، اين بود كه فعاليت هاي خود را بر محور تبليغ، روضه، اقامه جماعت، محاسبه وجوهات و مواردي اين گونه قرار بدهد. ايشان در ابتدا برنامه نماز جماعت خود را در مسجد جامع ابرقو قرار داد، با بروز برخي موانع، اين برنامه را به مسجد امامزاده و داخل امامزاده و برخي مساجد ديگر منتقل نمود. علت اين تغيير مكان ها را بايد در بروز بعضي موانع دانست، و اين علاوه بر مشكلات جنبي بود كه پيش مي آمد، تا جايي كه ايشان چشم انداز خوبي از موفقيت پيش روي خود نديد!مجموعه اين عوامل، آن مرحوم را وادار نمود با مراجعه به حضرت آيت اللّه بروجردي؛ از معظم له بخواهد

كه ايشان را از ماندن و اقامت در ابرقو معذور بدارد!اما مرحوم آيت اللّه بروجردي كسي نبود كه اين ها را دليلي موجه براي خالي كردن ميدان بداند، وانگهي چه كسي بهتر از مرحوم حاج شيخ محمد جواد مي توانست نيازهاي متنوع ديني يك شهر را پاسخگو باشد؟بر همين اساس، درخواست آن مرحوم مقبول واقع نشد و چون بنا را براستخاره گذاشتند، مراجعت ايشان به ابرقو و ماندن در اين شهر، بسيار خوب آمد.مرحوم حاج شيخ محمد جواد، دوباره به ابرقو برگشت، با اين نيت كه اين بار به صورت جدي تر به مجالس وعظ و روضه، اقامه جماعت، حساب و كتاب وجوهات شرعيه و مواردي از اين نمونه بپردازد. پس از بازگشت، حدود دو سال را در برخي از روستاهاي ابرقو از جمله «مهر آباد» و «نصرت آباد» سپري نمود كه دليل آن را بايد بروز همان مسائل و موانعي دانست كه به كليت آن، اشاره شد.مدتي بعد تني چند از ارادتمندان، از آن مرحوم خواستند تا در مسجد امامزاده اقامه جماعت نمايد و آنها تضمين كردند كه مسأله اي خاص بروز نكند. خوشبختانه اين قضيه مشكل را حل كرد و از آن پس، اين مسجد به صورت ثابت محلّ اقامه جماعت ايشان گرديد. قابل ذكر است كه مرحوم حاج شيخ محمد جواد، در مدت سي و چند سال اقامت در ابرقو، سه، چهار بار به عراق جهت زيارت عزيمت نمود و هر بار در كربلا در مسجدي به نام مسجد «بازار داماد» اقامه جماعت داشت.آرا و گرايشهاي خاص : چيزي كه باور مردم را نسبت به محمد جواد شريف زاده نجفي روز به روز بيش تر و ارادت آنان

را به آن مرحوم افزون تر مي ساخت، ويژگي هاي شخصيتي ايشان بود.آنچه مردم در وجود اين عالم پارسا مي ديدند، پرهيزكاري بود و دوري از زر و زيور دنيا؛ عشق و محبت به ثقلين يعني قرآن و عترت (ع) بود و بخشش و سخاوت؛ برخوردهاي بزرگوارانه بود و آزادگي و وارستگي. همين ويژگي هاي ملكوتي، ارادتمندان آن مرحوم را واداشته كه با گذشت بيش از بيست سال از رحلت ايشان، هنوز هم براي شادي روحش صلوات بفرستند. - ايشان به رعايت آداب سفره مقيد بود. در ابتداي هر لقمه غذا «بسم اللّه الرحمن الرحيم» و در پايان هر لقمه «الحمدللّه ربّ العالمين» مي گفت.- غذا را با دست راست مي خورد.- مقيد بود كه رو به قبله بخوابد.- هرگز با صداي بلند نمي خنديد، خنده ايشان عموماً تبسّم بود.- به نماز اول وقت و رعايت پرهيزكاري توصيه فراوان مي كرد.- هنگام منبر چنان غرق در آيات و روايات مي شد كه مكرر آستين هاي پيراهن را بالا مي زد و وقت منبر از دستش خارج مي گرديد؛ به طوري كه گاهي وقت ها مستمعين به ايشان تذكر مي دادند كه منبر طولاني شد. البته از آنجا كه ايشان اصولاً آخرين كسي بود كه در مجالس منبر مي رفت، وقت ديگر روضه خوان ها به خاطر طولاني بودن منبر ايشان گرفته نمي شد.- ايشان براي شركت در برخي مراسم از جمله عزاداري عاشورا و رفتن به اقامه نماز عيد فطر، با پاي برهنه اقدام مي نمود.- نسبت به قرائت صحيح خطبه عقد ازدواج، فوق العاده حساس بود.- از آن جا كه ممكن بود كساني از تأييد با دستخط ايشان سوء استفاده كنند، آن مرحوم نسبت به اين كار وسواس عجيبي داشت. يكي از ارادتمندان از

ايشان پرسيده بود: «مگر شما قلم نداريد كه كسي را تأييد و توصيه اي فرماييد؟» البته ايشان يك بار مطلبي را تأييد و امضا كرده بود و آن مربوط به «اصلاح ذات البين» بوده است.- ادعيه روزهاي ماه مبارك رمضان را هر سه وعده با معناي فارسي براي مستمعين مي خواند.- نسبت به كتاب «اقبال» مرحوم «سيد بن طاووس» توجه خاصي داشت و مي گفت:«هركس اقبال سيد را ندارد، اقبال ندارد!- يك لحظه ديده نشد كه ايشان بدون ذكر باشد. منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/بخش زندگينامه علماwww.hawzeh.net

شهيدي صالحي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمود شهيدي صالحي در سال 1264 ، در قزوين بچشم به جهان گشود. وي پس از تحصيلات مقدماتي و حوزوي سرانجام مدركي معادل عنوان ليسانس وعظ و خطابه ، از دانشكده معقول و منقول دريافت كرد. شهيدي از سال 1316 فقط به وعظ و خطابه قناعت كرد. او در اين مدت به مطالعه كتاب هاي تاريخي و ادبي به خصوص شعراي بزرگي چون عارف ، فرخي يزدي ، عشقي ، نسيم شمال و نوشته هاي دهخدا و بيست مقاله علامه قزويني پرداخت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : ميرزا محمود شهيدي صالحي ( فخرالاسلام ) ، ( 1348 _ 1264 ) يكي از چهر فرزند ميرزا علي اصغر ( فخر الاسلام ) است ، كه خود از نوادگان پسرس مجتهد بزرگ حاج ملا محمد صالح برغاني ، برادر كوچك تر شهيد ثالث ، باني مدارس صالحيه قزوين و كربلا معلي بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ميرزا محمود شهيدي صالحي در مدرسه مكتب خانه خانوادگي صالحيه مقدمات لازم را براي دست يابي

به مراحل بالا فراگرفت. او در مدرسه التفاتيه و سردار جديد محضر علماي بزرگي را درك نمود. او پس از فوت والدين و برادر مدت 10 سال به سير آفاق و انفس پرداخت و در حوزه ي هاي علميه ي بسياري همچون اصفهان ، كرمان ، يزد ، شيراز ، مشهد ، گناباد ، بيرجند و ديگر شهرهاي خراسان و حتي سيستان ، مازندران ، همدان ، تبريز و كردستان به تحصيل پرداخته و با شخصيت هاي فرهنگي مهمي آشنا گرديد و با شنيدن نكته ها و گفته ها از افواه رجال به زادگاه خود بازگشت. وي سرانجام مدركي معادل عنوان ليسانس وعظ و خطابه ، از دانشكده معقول و منقول دريافت كرد.استادان و مربيان : ميرزا محمودشهيدي صالحي محضر استاداني چون عيسي بن الشهيد ، ملا علي اكبر سادهني ، ملا محمد طاهري ، حاج شيخ عيسي لهاردي و ملا ملك محمد را درك نمود.همسر و فرزندان : ميرزا محمودشهيدي صالحي در سال 1316 با دختر عموي خود ، كه او هم نتيجه ي شهيد ثالث بود ، ازدواج نمود و در فرزند به يادگار گذاشت.وقايع ميانسالي : ميرزا محمودشهيدي صالحي با آنكه وارث بلافصل موقافات كلان اجدادي بود ، به اين كار دست نزد و در حاشيه به احقاق حق طلاب و احياي آثار و اصلاح و اجراي منويات ، واقف بود. او سال هاي بسيراي را در مبارزه با مسوولين اوقاف و معارف و عدليه ، و ديگر ادارات مربوطه گذرانيد، ولي آنچه كه مي خواست امكان داشت.زمان و علت فوت : ميرزا محمد شهيدي صالحي در روز دهم بهمن 1347 ،

در سن 82 سالگي درا فاني را وداع گفت و در صحن جديد امامزاده حسين دفن گرديد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا محمود شهيدي صالحي از سال 1316 فقط به وعظ و خطابه قناعت كرد. او در اين مدت به مطالعه كتاب هاي تاريخي و ادبي به خصوص شعراي بزرگي چون عارف ، فرخي يزدي ، عشقي ، نسيم شمال و نوشته هاي دهخدا و بيست مقاله علامه قزويني پرداخت.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص195

شهيدي، ميرزا ابوتراب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا ابوتراب شهيدي در سال 1239 ،در قزوين متولد گرديد. پس از تحصيلات مقدماتي علوم در محضر پدر و اساتيد ديگر ، در مدرسه صالحيه قزوين مشغول تحصيل شد. آن گاه به به نجف اشرف مشرف گرديد و نزد بزرگترين علما آن زمان كسب فيض نمود. پس از بازگشت به ايران و مدتي شركت در درس و بحث و تبليغ براي مردم قزوين ، در حركتهاي سياسي زمان خود شركت نمود ، اما به دليل مخالفت با مشروطه خواهان اجباراً خانه نشين شد. پس از آن به تهران مهاجرت كرد و در مسجد همت آباد واقع در چهار راه حاج مهراب ، به تشكيل جلسات بحث و مطالب ديني و تفسير قرآن كريم اختصاص داد. حجه الاسلام ميرزا ابوتراب شهيدي سرانجام در 30 ذي القعده 1375 هجري قمري دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : ميرزا ابوتراب شهيدي فرزند آيت الله حاج ميرزا ابوالقاسم شهيدي ، نواده حاج ملا محمد تقي برغاني معروف به شهيد ثالث ،در

قزوين متولد گرديد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ميرزا ابوتراب شهيدي پس از تحصيلات مقدماتي علوم در محضر پدر و اساتيد ديگر ، در مدرسه صالحيه قزوين مشغول تحصيل شد. آن گاه به به نجف اشرف مشرف گرديد و نزد بزرگترين علما آن زمان كسب فيض نمود.استادان و مربيان : ميرزا ابوتراب شهيدي ابندا نزد پدر خود علوم مقدماتي را فراگرفت. سپس به نجف اشرف رفته و در آن ديار در مجلس درس استاداني چون: سيدمحمدكاظم يزدي (صاحب كتاب عروه الوثقي ) و آخوند ملا محمد كاظم خراساني ( صاحب كفايه الاصول ) استفاده كرد. او پس از گذشت دوازده سال به ايران مراجعت كرد و در درس شيخ فض الله نوري حاضر شد.وقايع ميانسالي : مهمترين رويداد به وقوع پيوسته در دوران حيات حاج ميرزا ابوتراب شهيدي وقوع انقلاب مشروطه و حوادث مربوط به آن بود. وي از جمله مخالفان جريان مشروطه خواهي بود و همين عامل مدتي براي او خانه نشيني و سپس مهاجرت به تهران را در پي داشت.زمان و علت فوت : ميرزا ابوتراب شهيدي در 30 ذي القعده 1375 هجري قمري دار فاني را وداع گفت.فعاليتهاي آموزشي : ميرزا ابوتراب شهيدي پس از اتمام تحصيلات خود در نجف اشرف ، در سال 1330ق به ديار خود قزوين بازگشت و مشغول تدريس گرديد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا ابوتراب شهيدي پس از مدتي شركت در درس و بحث و تبليغ براي مردم قزوين ، مدتي هم در حركتهاي سياسي شركت نمود ، اما به دليل مخالفت با مشروطه خواهان اجباراً خانه نشين شد. پس از آن به تهران مهاجرت

كرد و در مسجد همت آباد واقع در چهار راه حاج مهراب ، به تشكيل جلسات بحث و مطالب ديني و تفسير قرآن كريم اختصاص داد.آرا و گرايشهاي خاص : شيوه تفسيري حجه الاسلام ميرزا ابوتراب شهيدي ، تفسير آيه به آيه به روايت است و در بعضي موارد بحث هايي فلسفي نيز دارد ، چنانكه جامعيت آن را بين حكمت ، فلسفه ، كلام ، روايات و تفسيري قرآن با قرآن را در آن مشاهده نمود.آثار : التوحيد ،المبين و تبين في شرح المواعظ البراهين ويژگي اثر : اين كتاب تفسير قرآن مجيد به زبان فارسي است و در پنج جلد پايان يافته است. منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص 1932قرآن پژوهان قزوين ، مولف: سيدمحمدعلي ايازي ، تهران: موسسه نمايشگاههاي فرهنگي ايران ، 1380 ، ص 136-137

شيرازي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمد حسين فرزند ميرزا محمود فرزند ميرزا اسماعيل شيرازي، يكي از بزرگترين مراجع و علماي مكتب اسلام در قرن چهاردهم هجري است. معظم له نائب امام، مجدد احكام، زنده كنندۀ آثار اسلام، بهترين شاگرد مكتب خير الانام، رئيس مكتب و مجدد مذهب، مرجع خاص و عام، آيت الله علي الاطلاق، حجت بر حق خدا، از بزرگترين آيات عظام، مشهور به ميرزاي قهرمان، پهلوان فقه و اصول، علامه تدريس علوم، بهترين مفسر قرآن رسول و يكي از شخصيتهاي كم نظير قرن اخير بود. به وجودش قامت اسلام عزيز استوار، و مكتب ما به مدرس نيكش استقرار و با شاگردانش اسلام و بلاد تشيع را استحكام بخشيدند.

ميرزاي بزرگ در نيمه ماه جمادي الاولي در سال 1230

در شيراز به جهان ديده گشود و بعد از تحصيلات ابتدائي قبل از بلوغ وارد اصفهان شد و به رديف شاگردان سيد حسن مدرس و شيخ محمد تقي صاحب حاشيه نشست. همچنين مدتها از محضر حاجي كرباسي نيز بهره مند بود. سپس در سال 1259 عازم نجف اشرف گشت. ميرزا ابتدا از حضور شيخ حسن كاشف الغطاء و هم مرحوم شيخ محمد حسن نجفي (صاحب جواهر) چند سالي توشه ها اندوخت، هر چند بيشتر مراتب فقهي و درجات عالي اجتهادش از محضر استاد اجل و فقيه اكبر شيخ مرتضاي انصاري عليه الرحمه نصيب او گرديد.

ميرزا شمع محفل شيخ بود، و با بودن امثال ميرزا مباحثات علمي رونق بهتري به خود مي گرفت، و شيخ استاد متوجه بود كه فهم بحث هاي غامض در كش با امثال ميرزا است و بدان محف امثال ميرزا هم انگشت شمار بودند. ميرزا خود در زمان شيخ فقيهي استاد، و علما را مدرسي با كمال بود و از سال 1281 كه كاملترين انسان قرن سيزدهم از جهان چشم فرو بست، با اصرار فقها و مراجع ميرزا به كرسي تدريس و زعامت شيعيان نشست، و قريب سي سال سرپرستي فضلا و علما و زعامت همه شيعيان به دست با كفايت او قرار گرفت. ابتدا ده سال در نجف اشرف مستقر بود و از سال 1291 تا سال 1312 كرسي درس خويش را در شهر عسكرين عليهما السلام انتقال داد، و سامرا يكي از بزرگترين پايگاه هاي علمي و مركز روحانيت اسلام و تشيع بود و ابنيه هاي جديد، مساجد و مدارس متعدد بدان شهر بناشد كه تا حال باقي است.

ميرزاي بزرگ

به ميرزاي مجدد نيز مشهور است، چه آنكه پس از شيخ،مكتب تشيع را به علوم آل محمد صلي الله عليه و آله مجدد گشت، علماي حاضر به درس او زياد بودند و اكثر علما و مراجع بزرگ شيعه كه به ذكر آنها مي رسيم از شاگردان آن مرحوم بوده اند. ميرزا به قهرمان تنباكو نيز شهرت دارد، كه با تحريم دخانيات دست سودجوئيهاي استعمارگران غربي را از مملكت ما كوتاه نمود و از آن تاريخ اجانب متوجه نفوذ اسلام و روحانيت در بين مردم شدند.

ميرزا دانشمندي متقي و عالمي پرهيزكار و با حقيقت بود. متواضعانه به مجلس مصيبت ائمه عليهم السلام مي نشست و به هنگام عزا بلند مي گريست و بي قرار مي شد.

ميرزا در تقسيم وجوهات نهايت عدالت را به خرج مي داد. حافظه قوي و استعدادي عجيب داشت. اگر براي يكبار شخصي را چندين سال پيش ديده بود، به مجرد برخورد او را با اسم و رسم مي شناخت و از او دلجوئي نموده تفقد حالش مي نمود. در منزل و امور داخلي خويش خيلي منضبط و مرتب بود. كارهاي او از روي برنامه بود و از روي نظم صحيح انجام مي شد. كسي جرأت دخالت بي مورد به كار او و زندگي او نداشت. با فرزندان و نزديكان خود آنگونه رفتار مي نمود كه با غريبان. وقتي پسرانش ميرزا محمد و ميرزا محمد علي در حضور او وارد مي شدند از او اجازه مي خواستند و پس از اسلام و اجازه آنها را تجليل و احترام نموده و پس از تفقداز كارشان، به هنگام خدا حافظي از آنان مشايعت مي

نمود. در خانه و جلسات خيلي با ابهت و وقار دو زانو مي نشست، و گاه به تفكر فرو مي رفت، اما در عين حال با همگان به مهرباني و عطوفت رفتار مي فرمود و از مسلمانان و غربا تفقد و دلجوئي مي نمود.

نوشته اند آن حضرت در اواخر عمر به مرض سل مبتلا شد و سرانجام در شب چهارشنبه 24 شعبان 1312 در شهر آلوده به مردم مختلف سامرا كسالت سل او را از پا در آورد. جنازۀ او با حضور علما و مردم انبوهي از سامرا به سوي نجف حدود چهل فرسنگ دوش به دوش در معيت مردم شهرهاي مختلف وارد نجف اشرف گرديد و پس از پايان مراسم در جنب باب طوسي در كنار خير الاوصياء روحي له الفداء مدفون شد.

ياد آوري: پس از مرحوم ميرزاي بزرگ زعامت شيعيان به علامه يزدي صاحب عروة الوثقي منتهي شد، اما بدين بوستان در مسيرمان به گلهاي خوشبوئي برخورد مي نمائيم كه ناگزير به تأني پيش رويم.

منابع زندگينامه :http://www.shaaer.com/

صالحي مازندراني، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آية اللّه حاج شيخ اسماعيل صالحي مازندراني در سال 1312 ش. در يكي از روستاهاي قائم شهر در خانواده اي روحاني متولد شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : اسماعيل صالحي مازندراني فرهيختگان پرهيزكار بودند.پدر بزرگوارشان، مرحوم ملّا رحمت اللّه، يكي از روحانيون شريف و مورد احترام اهالي بود كه براي امرار معاش به كشاورزي هم مشغول بود. او در سال 1358 ش. در سن 72 سالگي دار فاني را وداع گفت و در زادگاهش «لَفُور» مدفون گرديد.مادر مكرّمه وي، عمّه خانم كُجوري، زني باتقوا و وارسته بود كه در

تاريخ 1377 / 2 / 6 ش. به رحمت ايزدي پيوست و در زادگاهش به خاك سپرده شد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسماعيل صالحي مازندراني در سن پنج سالگي، با هدايت پدرش با كتاب عزير خدا «قرآن مجيد» آشنا شد و قسمتي از قرآن را نزد وي آموخت و قسمت عمده آن را بدون معلّم فرا گرفت و حتي بخش هايي از كلام الهي را حفظ نمود.ايشان در اين باره مي گويد:«به خاطر دارم كه در همان دوران كودكي، آياتي از قرآن كريم را براي بعضي از روستاييان از حفظ مي خواندم و مورد تشويق آن ها قرار مي گرفتم.» پس از آموختن قرآن مجيد و بعضي از كتب مذهبي و تاريخي و مقداري از جامع المقدّمات از محضر پدر بزرگوارشان، براي ادامه تحصيل علوم اسلامي با اشتياقي وصف ناپذير، عازم «بابل»، يكي از شهرهاي مازندران، شد و صرف و نحو و منطق را از اساتيد بزرگوار مدرسه «صدر» آموخت.آن گاه به تهران عزيمت كرد و حدود دو سال در تهران مشغول تحصيل بود. سپس عازم قم شد و حدود هفت ماه در مدرسه فيضيّه اقامت داشت. عشق به تحصيل چنان او را فراگرفته بود كه فقر و سختي هاي طاقت فرساي آن روزها را به راحتي تحمّل مي كرد.در اين باره مي گويد:«ايّامي بر ما گذشت كه امكان به دست آوردن نان، حتّي به اندازه رفع گرسنگي هم، فراهم نبود؛ امّا تحمّل آن براي كساني كه شيداي تحصيل علوم و معارف ديني بودند، چندان مشكل نبود.»تلاش و جدّيت در تحصيل و مطالعه مداوم، غالب اوقاتش را پر كرده بود؛ به گونه اي كه زمان تحصيل و تدريس در شبانه روز به بيست ساعت مي رسيد.استعداد

سرشار و روح كنجكاوش به حدّي بود كه از محضر استادي به محضر استادي ديگر حاضر مي شد تا مراحل كمال و معرفت را با اخلاص طي كند.دقّت نظر وي به گونه اي بود كه يكي از مدرّسان بزرگ حوزه، فرموده است: «من در عمرم طلبه اي دقيق النّظر مانند ايشان نديدم.» اين زماني بود كه به تحصيل درس منطق مشغول بود و با سؤال هاي پي در پي استاد را به اعجاب وامي داشت.اوايل سال تحصيلي 1333 ش. عازم مشهد مقدّس شد و سطح عالي و مقداري از دروس خارج فقه و اصول را از محضر اساتيد و بزرگان حوزه علميه مشهد فرا گرفت؛ از جمله اساتيد وي، استاد عالي قدر و صاحب فضائل، حضرت آية اللّه حاج شيخ هاشم قزويني (ره) بود. مرحوم آية اللّه قزويني علاوه بر اين كه در فقه و اصول، استادي ماهر و خبير بود، در تربيت و تزكيه شاگردان نيز نقش به سزايي داشت.پس از حدود شش سال تحصيل و اقامت در جوار بارگاه حضرت علي بن موسي الرّضا(عليه آلاف التحيّة والثناء) در سال 1339 ش. براي ادامه تحصيل عازم قم شد و در حوزه مقدس آن جا در جوار مرقد مطهّر حضرت فاطمه معصومه (س) تحصيل و تدريس را پي گرفت.خاطرات و وقايع تحصيل : اسماعيل صالحي مازندراني درباره اتفاقات دوران تحصيليش اين چنين فرموده است:«هنگامي كه به سنّ ده سالگي رسيدم، در خود احساس عجيبي يافتم كه هر طور شده به مناطق بزرگ تري رفته و به فراگيري علوم اسلامي بپردازم. و خود را در راهِ رسيدن به علم مشتعل يافتم و به همين مقصود به اصرار، از پدرم خواستم كه مرا به

بابل، شهري كه در آن زمان در حدّ خودش داراي حوزه علميه نسبتاً بزرگي بود، ببرد. پدرم وقتي ديد كه تمام وجودم از عشق به تحصيل شعله ور شده است و حتي يك لحظه تاب توقف ندارم، مرا به بابل برده و نزد مرحوم آية اللّه شيخ امان اللّه كريمي (ره) ، كه عالمي زاهد و وارسته بودند، سپرد. مرحوم آية اللّه كريمي (ره) چون عالمي عامل بودند، در تربيت من نقش مهمّي ايفا كردند و بسياري از احكام اسلامي و ديني كه مورد نيازم بود، به من ياد دادند.» فعاليتهاي ضمن تحصيل : اسماعيل صالحي مازندراني (ره) ، به مناسبت هاي مختلف بارها اظهار مي داشت كه اگر علما و روحانيّون عذري ندارند، خود را با پوشيدن لباس مقدّس روحانيّت مزيّن كنند؛ زيرا اين لباس و عمامه، خود به خود اثر دارد و ديگران را به مسير حق هدايت مي كند. از اين رو، خود وي در سال 1332 ش. در حالي كه كمتر از بيست سال داشت، لباس مقدّس روحانيت را پوشيد و به كسوت عالمان دين در آمد.استاد آية اللّه صالحي مازندراني طبق معمول حوزه علميه قم، هر چهارشنبه، در پايان درس خارج فقه و اصول با بيان آيه اي از قرآن مجيد يا روايتي از امامان معصوم (ع) ، نكات بسيار آموزنده اخلاقي را متذكّر مي شد و راه تهذيب و تزكيه نفس را در كنار تحصيل دانش، به شاگردان مي آموخت.استادان و مربيان : اسماعيل صالحي مازندراني علاوه بر اساتيدي كه در بابل و تهران و مشهد مقدس داشت، در حوزه علميه قم نيز از محضر حضرات آيات و اساتيد گرانقدر بهره مند شد كه بعضي از آن

بزرگان عبارتند از:.1 حضرت آية اللّه العظمي بروجردي (ره) ؛.2 مجاهد بزرگ، حضرت آية اللّه العظمي امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران؛.3 حضرت آية اللّه حاج ميرزا هاشم آملي (ره) ؛.4 حضرت آية اللّه العظمي گلپايگاني (ره) ؛.5 علّامه بزرگوار حضرت آية اللّه حاج سيد محمد حسين طباطبائي (ره) ؛.6 حضرت آية اللّه محقّق داماد (ره).همسر و فرزندان : در سال 1338 ش. در حالي كه كمتر از 26 بهار از عمر شريف اسماعيل صالحي مازندراني مي گذشت، با خانواده اي نجيب، متدين و اهل علم از اقوام نزديك خود وصلت كرد.همسرش زني مؤمن، فداكار، متدين، صبور و عاشق اهل بيت (ع) است؛ به گونه اي كه وي بارها مي فرمود: «من به عشقي كه او به اهل بيت عصمت و طهارت دارد، رشك مي برم.»آنچه شايان ذكر است، همراهي دلسوزانه همسرش در مراحل مختلف زندگي با او است؛ چه در دوره ستم شاهي كه ايشان گاهي در زندان و گاهي در تعقيب بود؛ چون علاوه بر وظيفه مهم خانه داري و دفاع از هجوم دژخيمان ساواك، نگهداري و تربيت فرزندان را در آن برهه حساس بر عهده داشت و در برابر مشكلات ايستادگي مي كرد؛ و چه در بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه همواره يار و مددكار همسر خود بود.حضرت آية اللّه صالحي مازندراني پس از ازدواج، با اين كه مدّت زيادي در منزل استيجاري زندگي مي كرد و براي امرار معاش در مضيقه بود، با جدّيت بيشتري به ادامه تحصيل پرداخت و هيچ مشكلي او را از هدف باز نداشت.يكي از فرزندانشان مي گويد: به ياد دارم در يكي از سفرهاي ايشان به مناطق مختلف شهري و روستايي، كه با

او همراه بودم، در يكي از مناطق هنگام نماز، ايشان از امام جماعت مسجد - كه يك طلبه جواني بود - با اصرار خواست كه امامت جماعت را بر عهده بگيرد و او به همان طلبه اقتدا كرد و با اين عمل، موقعيّت آن روحاني را در آن محل بالا برد؛ و بدين وسيله به ديگران فهماند كه روحاني محلّ، عزيز و مورد احترام است.زمان و علت فوت : اسماعيل صالحي مازندراني پس از عمري تلاش و كوشش در راه تعليم، تربيت، تهذيب و تزكيه نفس، احياي دين و قرآن و فقاهت، سرانجام صبح جمعه 9 شهريور 1380 ش. در سن 68 سالگي در زادگاهش دعوت حق را لبّيك گفت و به ملكوت اعلي پيوست. فقدان او شكافي در عالم اسلام و روحانيّت پديد آورد كه پر شدن آن آسان نيست.پيكر مطهّر وي روز يك شنبه، 11 شهريور 1380 (13 جمادي الثاني 1422 ق.) با حضور هزاران تن از مردم مسلمان ساري تشييع شد.در قم نيز پيكر پاك آن عالم ربّاني و فقيه صمداني در ميان جمع زيادي از علما و فضلا و طلّاب و مردم اندوهگين قم با عظمت و احترام زيادي از مسجد امام حسن (ع) تا حرم مطهّر حضرت معصومه (س) تشييع و در صحن مطهّر با حضور انبوهي از علما و مردم به امامت آية اللّه جوادي آملي بر پيكر پاكش نماز خوانده شد و در سمت قبله مسجد طباطبائي نزديك در ورودي به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از آن جا كه «ديانت عين سياست و سياست عين ديانت است»، اسماعيل صالحي مازندراني در كنار تحصيل و

تدريس و تأليف، در فعاليت هاي سياسي نيز حضور داشت؛ بلكه آن را وظيفه شرعي خود مي دانست و از همان دوران جواني، يعني در سال هاي 1331 - 1332 ش. با رفت و آمد به منزل مرحوم آية اللّه كاشاني در تهران، با مسائل سياسي كشور آشنا شد.در بعضي از جلسات مخفي، كه شهيد بزرگوار نوّاب صفوي (ره) سخنراني مي كرد، حاضر بود و نيز در متن مبارزات مردمي عليه رژيم ستم شاهي پهلوي قرار گرفت. خاطرات خوبي از كودتاي ننگين آمريكايي 28 مرداد و خيانت ملّي گرايان را در ذهن داشت. با شروع نهضت امام خميني در سال 1342 در صف مبارزان و روحانيان وفادار امام خميني قرار مي گيرد و در اين راه رنج ها و تلخي هاي فراواني را به جان مي خرد؛ امّا هرگز خستگي به خود راه نمي دهد.با شركت فعّال در حركت هاي سياسي و مبارزاتي و حضور در بعضي از جلسات مخفي علماي آن زمان، بسياري از اعلاميه هايي را كه بر ضد رژيم ظالمانه پهلوي بود، امضا كرد.سال 1353 ش. هم زمان با دستگيري و تبعيد عدّه اي از مدرّسان عالي قدر، ايشان نيز دستگير و راهي زندان شد. در سال هاي 1353 و 1354 ش. در زندان هاي مختلف، از جمله: زندان ساواك و شهرباني قم، قزل قلعه(انفرادي و عمومي)، اوين و قصر، زنداني مي شود.آية اللّه صالحي مازندراني، پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سمت هاي مختلفي، چون: دو دوره نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از استان مازندران و حضور در مسئوليت قضاوت در برهه اي از زمان، در خدمت نظام جمهوري اسلامي بودند. علاوه بر اين، هيچ گاه از تعليم و تربيت و هدايت مردم در مسير انقلاب غافل نبود و در مناسبت هاي

مختلف با صدور اطلاعيّه و يا به حضور پذيرفتن اقشار مختلف مردم و بيانات و رهنمودهاي سازنده، نقش مهمّي در رشد و تعالي و هدايت آن ها در اين راه ايفا نمود.فعاليتهاي آموزشي : اسماعيل صالحي مازندراني حدود 40 سال در حوزه علميه قم به تدريس فقه و اصول و ديگر علوم اسلامي مشغول بود.بعضي از كتاب ها يا علومي كه تدريس نمود، عبارتند از:.1 كفاية الاصول، از آخوند خراساني (ره) ؛.2 شرح تجريد الاعتقاد(كشف المراد علّامه حلي (ره) )؛.3 دو دوره كتاب حكمت شرح منظومه ملا هادي سبزواري (ره) ؛.4 نهاية الحكمة، از علامه طباطبائي (ره) ؛.5 برخي از مجلّدات اسفار ملّا صدرا (ره) ؛.6 يك دوره خارج قضا، خمس، وكالت و كفايت، از كتاب «تحريرالوسيله» تأليف امام خميني (ره) ؛.7 و از سال 1358 ش. تا آخر عمر شريفشان به تدريس «خارج فقه و اصول» اشتغال داشت و بعضي از روزها را به تدريس «تفسير قرآن» و «اخلاق» اختصاص داده بود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : اسماعيل صالحي مازندراني با شروع مجدّد و اوج گيري نهضت امام خميني (ره) در سال 1356، ايشان نيز با صدور اطلاعيه اي در همان ايّام به مناسبت حمله ددمنشانه رژيم منحوس پهلوي به حوزه علميه قم، حمايت بي دريغ خود را از انقلاب بي نظير امام خميني و عشق سوزاني كه به شخصيت والا و بي بديل امام داشت، آشكار نمود.ايشان در طول بيش از بيست سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هرگز خود را از نظام مقدس جمهوري اسلامي جدا ندانست؛ بلكه با حمايت هاي خود و پشتيباني از ولايت فقيه، موجب تقويت نظام بود.شاگردان : اسماعيل صالحي مازندراني در مدت تدريس،

شاگردان زيادي پرورش داد كه بيشتر آن ها در قيد حيات هستند و در مسئوليت هاي مهمّ ديني و كشوري مشغول به خدمتند.بعضي از شاگردان وي عبارتند از:.1 حجة الاسلام و المسلمين محمّدي گلپايگاني، مسئول دفتر مقام معظّم رهبري؛.2 حجة الاسلام و المسلمين محسن قرائتي؛.3 حجة الاسلام و المسلمين مروي؛.4 حجة الاسلام و المسلمين ناطق نوري..5 حجة الاسلام و المسلمين سيد حميد روحاني، مؤلّف محترم كتاب «نهضت امام خميني (ره).»آرا و گرايشهاي خاص : اسماعيل صالحي مازندراني از همان ابتدا، همگام با تحصيل، در تهذيب و تزكيه نفس نيز كوشا بود و از اساتيد برجسته اخلاق كسب معنويت مي كرد و بر ملكات خوب نفساني خود مي افزود.وي به گونه اي خود را با ادب اسلامي مزيّن نموده بود كه هر كس با او همنشين مي شد، به ياد خدا مي افتاد و رنگ الهي مي گرفت.بعضي از سيره عملي و اخلاقي وي از اين قرار است:الف) توكّل به خدا و توسل به اولياي خدا :ايشان در تمام مراحل زندگي، بويژه در ايامي كه در زندان هاي رژيم منحوس پهلوي بود، به خدا توكّل داشت. ب) برپايي مجالس مذهبي: ايشان به سبب باورهاي ديني كه در عمق جانش ريشه داشت و عشق وافرش به اهل بيت (ع) ، در ايّام شهادت هر كدام از ائمه بويژه ايّام شهادت حضرت زهرا (س) در منزل خود مجلس عزا برپا مي نمود و خطبا و مرثيه خوانان به سخنراني و مرثيه خواني مي پرداختند. ج) عطوفت و مهرباني ايشان با همه مردم مهربان بود، امّا با كودكان عطوفت خاصي داشت.احترام به همسايه:او براي همسايه ها احترام ويژه اي قائل بود و هميشه با گرمي از آن ها استقبال مي كرد و در شادي و

غم آن ها حتي الامكان شركت مي نمود. اگر مصيبتي براي يكي از همسايگان پيش مي آمد، براي عرض تسليت به منزلشان مي رفت و در مجلس ختم آن ها شركت مي نمود.احترام به روحانيّت: استاد آية اللّه صالحي، براي همه مردم بويژه براي محصّلين علوم ديني و طلّاب احترام زيادي قائل بود.تواضع و وقار: آية اللّه صالحي در عين تواضع، بسيار با وقار بود؛ به طوري كه نه در دام هزل و شوخي هاي ناروا گرفتار آمد، نه در ورطه خودپسندي و كبر سقوط كرد.اعتدال در غذا و استراحت:ايشان در خوردن و خوابيدن بسيار كم مؤونه بود؛ هميشه كم غذا مي خورد؛ با اين كه هيچ بيماري نداشت. معتقد بود كه بسياري از بيماري ها از زياده روي در خوردن پيدا مي شود.وارستگي: تمام سعي و كوشش ايشان اين بود كه به تمام احكام نوراني اسلام، عمل كند و لذا هميشه بهداشت و نظافت فردي را به خوبي مراعات مي كرد.آثار : احكام جوانان و نوجوانان ، استفتاءات ، رساله توضيح المسائل ، مفتاح البصيرة في فقه الشريعة(شرح عروة الوثقي ، مناسك حج

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

صدرالاسلام، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

والدين و انساب : نسب حاجي ميرزا سيد محمد ملقب به صدر الاسلام متخلص به خاك به امام جعفر صادق (ع) و از جانب مادر به فتحعليشاه قاجار مي رسد . سلسله شجره نامه «صدرالاسلام» يك نسخه دركتابخانه امام رضا(ع) و نسخه اي ديگر درقم در كتابخانه حضرت معصومه (ع) موجود مي باشد .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدرسيد محمد صدرالاسلام ، حاجي ميرزا عبدالحسين نايب صدرقزوين و پدربزرگش ميرزا سيد عبدالله صدر ديوان خانه تهران بود كه درزمان سلطنت ناصر الدين

شاه درسال 1278 ه.ق دروزارت عدليه ضياءالملك متصدي شغل صدارت ديوانخانه عدليه تهران بود . صدر ديوانخانه ازمشاغل مهم دوره قاجاريه بود . كسي كه در منصب اين شغل قرار مي گرفت درحقيقت رييس محكمه يا دادگاه وزارت عدليه محسوب مي شود و رسيدگي به امور ملكي و شرعيات را انجام مي داد و اجداد صدر الاسلام پشت اندر پشت لقب صدارت وسمت خطابت و حضور درمجالس بزم و سرور دربار قاجار را داشته اند .تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد صدرالاسلام پس از آنكه دربار قاجار راترك گفت در قزوين و مدرسه حاجيه آقاسي درخيابان دولت خانه صفويه مشغول تحصيل علوم رسمي مقدماتي شد . بعد از اين مقطع به تحصيل فقه و اصول پرداخت و سپس درصدد تحصيل علوم غريبه برآمد .او دراين سالها به تهران ، كرمانشاه ، همدان ، كربلا ، نجف، مكه سفر نموده و برتجربيات خود افزود . او همچنين مدتي نيز به تحصيل الهيات پرداخت .استادان و مربيان : سيد محمد صدرالاسلام درالهيات حاجي ميرزا ابوالقاسم تفرشي بود .همسر و فرزندان : سيد محمد صدرالاسلام بانورسته خانم دختر ميرزا مسعود شيخ الاسلام ازدواج نمود او 7 پسر داشت 5 تن از پسران او هرگز داراي اولاد نشدند ويكي از آنها كه احد نام داشت ازدواج نكرد و بعدها مفقود اثر شد . فقط يكي از پسران اوبه نام آمير مهدي داراي 4 فرزند شد كه پس از فوت او فرزندانش تحت نكاست و سرپرستي صدرالاسلام درآمدند.وقايع ميانسالي : درجريان انقلاب مشروطه سيد محمد صدرالاسلام از مخالفين سرسخت مشروطه به شمار مي رفت درهنگام مشروطه عده اي

از رجال و اعيان قزوين طي تلگرافي به محمد علي شاه خواستار برچيده شدن بساط مشروطيت شدند كه امضاي صدر الاسلام نيز درزير اين تلگراف به چشم مي خورد . در جنگ جهاني دوم كه رس ها قزوين را به اشغال خود درآورده بودند ، روزي به باغ صدرالاسلام ريختند و كليه جواهرات و عتيقه جات قديمي او را به تاراج بردند . اين حادثه تاثير ناگواري برروحيه او به جاي گذاشت و به همين نظر 7 سال پاياني عمر خودرا درپريشاني خيال گذراند.زمان و علت فوت : سيد محمد صدرالاسلام درسال 1327 ه.ش درسن 86 سالگي درگذشت و درخانقاه خودبه خاك سپرده شد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد محمد صدرالاسلام درابتداي جواني به تبعيت از شغل اجدادي ، مدتي خطيب حضورمخصوص ناصر الدين شاه جهت خواندن خطبه خاص ساعت تحويل سال نو بود . او اين سمت را بعدها ترك گفت و به تحصيل كمالات معنوي همت گماشت . او اگر چه يكباره ديگر درزمان غيبت برادر بزرگش حاجي ميرزا علي نايب صدر به دربار ناصر الدين شاه راه يافت . ليكن پس از قتل اين شاه قاجار به ناچار ترك خدمت نموده و به كشاورزي پرداخت .فعاليتهاي آموزشي : سيد محمد صدر الاسلام درخانقاه الهيه به تدريس فقه .اصول ،منطق و طب پرداخت .مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد محمد صدر الاسلام خانقاهي به نام الهيه را جهت فعاليت هاي آموزشي و دستگيري از فقيران دايركرد و او همچنين خانقاهي ديگردر خارج از شهرقزوين ايجادكرد و اين خانقاه اگرچه امروز درداخل شهرقرار دارد ولي آثاري

از آن به جاي نمانده است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد محمد صدرالاسلام مدتي عضو انجمن بلديه بود . اين انجمن دردوره مشروطه ازميان اصناف و سرشناسان شهرانتخاب مي شد و وظيفه امور شرعي رسيدگي به خوابار را عهده دار بود . اما فعاليت اين انجمن به دليل فقدان بودجه كار موثري را به انجام نرساند .صدرالاسلام به پرورش كل نيز علاقه بسيار دشاات و در وسط باغ باصفا و پرگل و درخت خو د، استخري قرار داده بود و دوستانش براي او از خارج تخم گل مي آوردند . آثار : ديوان صدرالاسلام ، شرح الصدور في حقايق الامور ،قانون الرياضه في سبيل الهدايه ، منظومه زور عشق

منابع زندگينامه :مشاهير قزوين ، پژوهش و تاليف : مهدي نورمحمدي ،قزوين : سايه گستر .سال 1381، ص 187_191

صديقي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام حاج علي صديقي در سال 1304 ،در قزوين ديده به جهان گشود. پس از آنكه چند سالي دروس جديد را خواند ، سال 1322 شمسي جهت فراگيري علوم حوزه وارد مدرسه مولاورديخان شد. سپس عازم حوزه ي علميه قم گرديد و از محضر علماي اين حوزه كسب فيض نمود. صديقي در حدود سال 1345 به تهران مهاجرت كرد و در اين شهر ساكن شد. سال ها امام جماعت مسجد توفيق و مسجد امام صادق (ع) را به عهده داشت. وي چند سالي است كه از مراجع عظام: آيت الله گلپايگاني ، امام خميني ، آيت الله خويي ، آيت الله اراكي و مقام معظم رهبري اجازاتي در امور حسبيه دارد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي

و حرفه اي : علي صديقي پس از آنكه چند سالي دروس جديد را خواند ، سال 1322 شمسي جهت فراگيري علوم حوزه وارد مدرسه مولاورديخان شد. سپس عازم حوزه ي علميه قم گرديد و از محضر علماي اين حوزه كسب فيض نمود.استادان و مربيان : علي صديقي پس از آنكه وارد مدرسه مولاورديخان شد ، مقدمات را از محضر اساتيدي چون حجه الاسلام حاج شيخ هادي سليماني ، تالهي و اويسي فراگرفت. فقه و اصول را از محضر آيت الله شريعت مهدوي استفاده نمود. وي همچنين در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله سلطاني ، امام خميني و آيت الله العظمي بروجردي كسب فيض نمود.همسر و فرزندان : علي صديقي در سال 1333 با صبيه آيت الله سيد هبه الله تلاتري قزويني ازدواج نمود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علي صديقي در حدود سال 1345 به تهران مهاجرت كرد و در اين شهر ساكن شد. سال ها امام جماعت مسجد توفيق و مسجد امام صادق (ع) را به عهده داشت. وي سال از مراجع عظام: آيت الله گلپايگاني ، امام خميني ، آيت الله خويي ، آيت الله اراكي و مقام معظم رهبري اجازاتي در امور حسبيه دارد.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص223

صفائي حائري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت اللّه علي صفائي حائري در سال 1330 ه . ش (1370 ق) در بيت علم و تقوا و در مهد دانش، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدرعلي صفائي حائري ، حضرت آيت اللّه

آقاي حاج شيخ عباس صفايي حائري (ره) از افاضل علماي زمان خود به شمار مي رفت. پدر بزرگش مرحوم آيت اللّه العظمي آقاي حاج شيخ محمد علي صفايي حائري قمي (ره) ، از فحول علماي نجف بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي صفائي حائري پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، به فراگيري علوم اسلامي پرداخت.وي ادبيات و بخشي از سطح را نزد مرحوم حاج شيخ نصرت ميانجي و آيت اللّه جليلي آموخت. شرح لمعه را نزد شهيد محراب، مرحوم آيت اللّه مدني و آيت اللّه ميرزا ابوالفضل موسوي تبريزي و آيت اللّه موسوي اردبيلي، كتاب رسائل را نزد حضرت آيت اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني و مكاسب و كفايه را نزد آيت اللّه ستوده (ره) ، آيت اللّه ميرزا حسين نوري و آيت اللّه فاضل لنكراني فرا گرفت.مرحوم صفايي از استعدادي فوق العاده و هوشي سرشار برخوردار بود؛ به همين جهت در مدتي كوتاه توانست مدارج ترقي را پيموده، دروس سطح را با فراست و دقت پشت سر گذاشته و به درس خارج فقه و اصول راه پيدا كند. اساتيد او در درس خارج فقه و اصول، حضرات آيات عظام آقايان: مرحوم محقق داماد؛ و حاج آقا مرتضي حائري؛ و مرحوم پدرش آيت اللّه حاج شيخ عباس صفايي حائري بودند. وي مراحل عالي فقه و اصول را با كنجكاوي و ذكاوت خاص خود در محضر پدر طي نمود، تا آن جا كه به حلقه مباحثات علمي ايشان راه پيدا كرد. شوق زايد الوصف او در فراگيري علوم و عشق و علاقه اش به راهي كه انتخاب كرده بود، از عواملي بودند كه لحظه اي او را آرام نگذاشتند و هيچ مانعي باعث نشد كه او از فراگيري

دانش و معرفت غافل شود. او لياقت خود را در درك عميق و صحيح مباني فقه و اصول به همگان نشان داد و به عنوان يكي از اساتيد صاحب نام و طراز اوّل حوزه علميه، درخشيد و در عنفوان جواني به مقام شامخ اجتهاد نايل آمد.استادان و مربيان : از استاداني كه علي صفايي حائري درمحضرشان كسب فيض نموده به شرح زير است: حاج شيخ نصرت ميانجي و آيت اللّه جليلي، مرحوم آيت اللّه مدني ، آيت اللّه ميرزا ابوالفضل موسوي تبريزي ، آيت اللّه موسوي اردبيلي،حضرت آيت اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني ، آيت اللّه ستوده (ره) ، آيت اللّه ميرزا حسين نوري ، آيت اللّه فاضل لنكراني ، مرحوم محقق داماد، حاج آقا مرتضي حائري و عمده ترين استاد او در اين مقطع، مرحوم پدرش بود.زمان و علت فوت : علي صفائي حائري سرانجام اين مشعل فروزان در سحرگاه روز سه شنبه بيست و دوم تير ماه 1378 در حالي كه طبق عادت هميشگي با تني چند از دوستان و شاگردان خود عازم زيارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه (ع) بود، در سانحه تصادف جان به جان آفرين تسليم كرد.پيكر آن فقيد سعيد به قم منتقل شد و روز پنجشنبه بيست و چهارم تيرماه پس از اقامه نماز توسط حضرت آيت اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني، در ميان موجي از غم و اندوه و بر روي دوش دوستان و شاگردانش با حضور جمعي از علما، فضلا، اساتيد حوزه علميه و اقشار مردم قم از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) تا گلزار شهداي قم با شكوه تمام تشييع و در جوار قبر فرزند شهيدش محمد صفايي به خاك سپرده شد.مشاغل و

سمتهاي مورد تصدي : علي صفايي حائري در حمايت از نظام مقدس اسلامي تا بدانجا پيش رفت كه در اين راه فرزندش نيز به شهادت رسيد. آيت اللّه صفايي حائري در سال 59 طرح حمايت ازنظام را مطرح مي كردند و در مقابل دوستاني كه اعتراض مي كردند اين چه حكومت اسلامي است كه در يك سو بازرگاني است كه ملي گراست و ديگران به صورت ديگر؟! ايشان مي فرمودند: وقتي اهداف مقدس است، بايد كمك كرد.» و اين عبارت قصار معروف ايشان است كه:«تضعيف خيانت است، توجيه حماقت است و تكميل رسالت. با كمبودها بايد ساخت. اگر نيرو نيست، تربيت كن؛ اصلاً خود تو نيروي خوبي باش...»شاگردان : علي صفائي حائري در انتقال معارف كسب كرده خود هيچ بخلي به خرج نمي داد و آنچه را كه خود آموخته بود، در كمال اخلاص همواره به ديگران نيز مي آموخت و از اين رهگذر شاگردان زيادي را تربيت كرد. روش او در تربيت شاگردان، سنّت فراموش شده علماي سلف را زنده كرد، او با اقتدا به شيوه پر بار گذشته حوزه هاي علميه، افرادي را تربيت كرد كه از ابتدايي ترين مراحل تحصيلي تا دروس ادبيات و سطح را به آنها آموخت و همگام با آنان و در كنارشان تا آن جا اين روش را ادامه داد كه درس هاي خارج حوزه را با آنها به مباحثه نشست و نه تنها در كارهاي علمي كه در همه امور زندگي در كنار آنها بود و به حل مشكلاتشان پرداخت.آثار : آرامش (مجموعه شعر) از زلال ولايت (بررسي چهل حديث از سخنان امام حسين (ع) ) چاپ انتشارات مسجد جمكران قم. از معرفت ديني تا جامعه

و حكومت ديني (در دست چاپ) استاد و درس و روش تدريس استاد و درس، ادبيات، هنر و نقد انسان در دو فصل (اشاره به دو دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ) انفاق (نگاهي به بحث انفاق و اثرات سازنده آن) اي قامت بلند امامت (تحليلي كوتاه از مسأله انتظار در زمان غيبت) بررسي (مباحث اين كتاب عمدتاً به نقد مكتب ماركسيسم مي پردازد و ضمن بيان مسائلي درباره تاريخ، طبيعت، آزادي، زن، حجاب و مالكيت اسلامي، پاسخ هاي لازم را در مورد اين زمينه ها بيان مي كند.) بشنوازني (بحثي در مورد دعا، زيارت و شرحي بر دعاي ابوحمزه ثمالي) پاسخ به پيام نهضت آزادي / انتشارات هجرت. پنج نامه بلند به فرزندانش قبل از بلوغ. پيروز (مجموعه شعر) تابوت (مجموعه شعر) تطهير با جاري قرآن، جلد تفسير سوره توحيد تطهير با جاري قرآن، جلد (4) تفسير سوره نصر تطهير با جاري قرآن، جلد (5) تفسير سوره كافرون تطهير با جاري قرآن، جلد (6) تفسير سوره كوثر تطهير با جاري قرآن، جلد (7) تفسير سوره هاي همزه، فيل، قريش و ماعون تطهير با جاري قرآن، جلد تفسير سوره هاي فلق و ناس تطهير با جاري قرآن، جلدتفسير سوره تبت تفسير سوره هاي بقره، انعام، آل عمران، لقمان، مدثرو علق (دنباله مباحث تطهير با جاري قرآن كه آماده چاپ است.) تقريرات درس اصول تقريرات درس فقه دفتر اول: تعريف انقلاب اسلامي و آرمان انقلاب دفتر پنجم: ميزان دفتر چهارم: مسئله انتظار دفتر دهم: موارد تقيّه و احكام تقيّه دفتر دوازدهم: قيام دفتر دوم: بينات دفتر سوم: بينش و آگاهي دفتر ششم: ولايت فقيه دفتر نهم: ضرورت تقيّه دفتر هشتم: مفهوم

تقيّه دفتر هفتم: عمل در ارتباط با معرفت و محبت دفتر يازدهم: ائمه و تقيّه ذهنيّت و زاويه ديد (اين اثر به نقد ادبيات داستاني معاصر مي پردازد و در آن مجموعاً 11 اثر از نويسندگاني چون: حسن عابديني، سيمين دانشور، محمود دولت آبادي، رضا براهني، اسماعيل فصيح، شهرنوش پارسي پور، تقي مدرسي و گابريل گارسياماركز مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است. اين كتاب از طرف انتشارات كوبه در تهران با نام علي حائري در سال 1369 و در تيراژ 5500 نسخه انتشار يافته است.) ، رشد (ديداري با سوره والعصر) ، روش برداشت از قرآن ، روش نقد، جلد (1) نقد هدف ها و مكتب ها nbsp41 روش نقد، جلد (2) نقد مكتب ها، آرمان آزادي ، روش نقد، جلد (3) نقد مكتب ها، آرمان آگاهي و عرفان، روش نقد، جلد (4) نقد مكتب ها، آرمان تكامل، ماركسيسم ، روش نقد، جلد (5) نقد مكتب ها، آرمان تكامل، اگزيستانسياليزم ، شعرهاي شهادت (مجموعه شعر) ، صراط (ديداري با سوره حمد) ، طرحي در زمينه روحانيت، مسائل حوزه و تبليغ. ، طرحي در زمينه مسائل فقه. عاشورا (نگاهي به مسأله قيام امام حسين (ع) ، غدير (بحثي فشرده در زمينه مسأله ولايت و رهبري) ، فرياد (شعري بلند در زمينه توحيد و خداشناسي) ، فقر (مباحثي در زمينه اقتصاد اسلامي) ، مسئوليت و سازندگي ، نزديك به 300 نواركاست و ويديويي از سخنراني هاي مختلف او درباره مباحث كلامي، اخلاقي، تاريخي، تفسير و فقه ، نوشته اي در 46 صفحه دست نويس كه قبل از رفتن به جبهه در سال 1365 نوشته و طرح هاي كلي و آراء و عقايد خود را در آن بيان داشته

است. ، وداع (مجموعه شعر) ، وصيت نامه او

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

ضيائي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبداللّه ضيايي از چهره هاي برجسته اي بود كه علاوه بر دروس حوزه، دروس عاليه دانشگاهي را آموخت و در حقيقت جامع علوم ديني و كلاسيك بود. معظم له در سال 1302 ش در روستاي درياكنار شهرستان لنگرود از شهرهاي قديمي استان گيلان، در بيت سيادت و فضيلت پاي به عرصه وجود گذاشت. گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : سيد حسين، پدر بزرگوار سيد عبداللّه ضيايي مردي متدين و شب زنده دار بود و به همان شيوه نياكان و اسلاف گرامي اش به كشاورزي (برنج كاري) و نوغان داري (پرورش كرم ابريشم) مشغول بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيدعبدالله ضيايي در سن پنج سالگي براي آموختن قرآن به مكتب رفت و چند سالي را در آنجا نزد معلمان طالقاني - كه از طالقان براي تعليم و تربيت اطفال بدان نواحي مي آمدند - قرآن و برخي از كتب متداول آن زمان، همانند «احسن المراسلات»، «سيد الانشاء نوظهور»، «كليله و دمنه» و «بوستان سعدي» و همچنين طرز نوشتن سندِ اجاره و فروش و انواع نامه نگاري، را فرا گرفت. او به دليل نبوغ و استعداد ذاتي و سرشارش، در مراكز تجمع همانند مسجد، ميدان كُشتي گيريِ گيل مردان حاضر مي شد تا معلم مكتب خانه از حافظه و استعداد او در فراگيري قرآن و درس، براي جذب اطفال اهالي آن سامان در مكتب خانه استفاده نمايد. آيت اللّه دكتر ضيايي پس از تحمل سختي هاي فراوان موفق به اخذ پايان نامه كلاس ششم ابتدايي از

مدارس دولتي شد و آن گاه در سال 1323 ش عازم حوزه علميه قم گرديد. دكتر ضيايي هر قدر كه براي فراگيري علم و دانش تلاش مي كرد، به همان اندازه نيز متخلّق به آداب و اخلاق نبوي و سيره عملي معصومين (ع) بود. او علم و تعهد و معنويت را با هم آميخته بود.آيت اللّه دكتر ضيايي، پس از اقامت در قم، به درس خارج آيت اللّه بروجردي و نيز به درس فلسفه و حكمت حضرات: علامه طباطبايي و امام خميني حاضر و تنها از اين بزرگواران بهره مند شد.اقامت آيت اللّه ضيايي در قم، چندان دوامي نيافت و پس از چندي به ناچار به تهران رفته، در مدرسه علميه مروي تهران به تحصيل خود ادامه داد و در درس خارج «كفايه»و «رسائل» و «مكاسبِ» آيات عظام: حاج سيد احمد خوانساري، حاج عمادالدين غروي رشتي، آقا باقر آشتياني و آقا ميرزا هاشم آملي 4 شركت جست. وي در اين باره مي نويسد:«من نيز دروس آيات عظام: خوانساري، غروي رشتي - كه شايد در علم اصول بي نظير بود - ، آقا ميرزا هاشم آملي و آقا باقر آشتياني را فرا گرفته و در مدرسه شيخ عبدالحسين سمت مدرسي داشتم و نيز به دعوت آيت اللّه خوانساري در جلسه استفتاي معظم له حضور مي يافتم. تا اين كه پس از چند سالي به اتفاق عده زيادي از فضلاي تهران و قم - كه از آن جمله شهيد مطهري بود - در امتحان تصديق مدرسي، كه براي اولين بار تشكيل شده بود، شركت كرديم.»خاطرات و وقايع تحصيل : سيد عبداللّه ضيايي درباره مسافرت خود به حوزه علميه قم مي نويسد:«من به همراه عدّه اي

كه عازم كربلا بودند، با مختصر اثاثيه زندگي مجرّدي و مبلغ 350 تومان، كه شايد 70 تومان هم خودم داشتم، به طرف قم حركت كرديم. اما از رشت تا قم دو شب و يك روز طول كشيد تا وارد قم شديم.در سال 1323 ه . ش بود. فرداي آن روز، وارد يكي از حجرات مدرسه فيضيه، كه سه نفر از طلاب گيلان سكونت داشتند، شديم. با آنها در آن حجره بوديم و مشغول درس شديم. تا يكي از روزها بعضي از بزرگان علما از من ديدن كردند و پس از چند سؤال از صرف مير و امثله از ما چند نفر، خطاب به حاضرين كرده و فرمودند: هر چه زودتر برايش لباس روحانيت تهيه كنيد تا در نرود!». دكتر محمدضيايي در مورد تحصيل در آن دوران اينگونه مي گويد كه: «تمام افرادي كه با من بودند، استخدام شدند و من جرأت دخول در جرگه ظلمه را نداشتم و شبهه ركون به ظالم و معاونت ظلمه در نزد من قوي بود و زندگي براي من بسيار سخت شده بود. روزي از آيت اللّه خوانساري پرسيدم كه طلبه اي چنين و چنان است و مي گويد اگر در دستگاه دولتي قرار بگيرم ممكن است داد مظلومي و يا جاي يك بهايي يا كمونيست را بگيرم، آيا جايز است؟ فرمودند: «اين همه، وسوسه هاي شيطاني است و شيطان قوي است.» و قصه اي نقل كردند كه شيطان از طريق حمايت از دين مرجعي را گول زد و ديگر راه جبران نداشت كه شرحش مفصل است. «و بعد فرمودند: «اگر روزگار خيلي سخت مي گذرد، چرخ دستي بگيريد و سيب زميني بفروشيد.» بالاخره به

مدت دو تابستان در روستاي ما، درياكنار لنگرود، مشغول پرورش كرم ابريشم شدم؛ اما چون نابلد بودم خيلي بر من سخت گذشت، به پاي خداوند متعال محسوب داشتم.»دكتر ضيايي با همه سختي ها و گرفتاري هاي زندگي، لحظه اي از كسب علم و دانش غافل نماند. ايشان بعد از اخذ مدرك ليسانس، به تحصيلات دانشگاهي ادامه داد تا موفق به اخذ دكترا در رشته علوم تربيتي از دانشگاه تهران شد. وي در اين باره خاطره اي نقل مي كند:«در دوره دكترا مبصر كلاس بودم، آخر سال ها بود، يعني در حدود سال 1335 ش، كه مرحوم «آقاي مشكاة» حُسن ظنّي به من داشت، در حضور جمعي از اساتيد از من خواست كه استخدام شوم؛ اما من اين كار را حرام مي دانستم، به تعلّل متوسل شدم. بالاخره استدلال آنها قوي بود و من جرأت نمي كردم كه بگويم من حرام مي دانم. تا آنجا كه مستأصل شدم، گفتم استخاره مي كنم. قرآن گرفتم و استخاره كردم. از باب اعجاز قرآن، اين آيه در اول صفحه دست راست قرآن، بعد از گشودن، نوشته شده بود: (اهم يقسمون رحمة ربّك نحن قسمنا بينهم معيشتهم.)وقتي اين آيه را ديدند، كانّه علي رؤوسهم الطير!! در مورد عدم قبول استخدام دولتي خيلي حرف ها خوردم؛ اما همه را به پاي خدا محسوب داشتم كه ان شاء اللّه همان طور كه در دنيا پاداش مضاعف داده، در آخرت نيز عطا فرمايد.»استادان و مربيان : از استاداني كه سيد عبداللّه ضيايي در محفلشان كسب فيض نمود مي توان به : آيت الله بروجردي، طالقاني، حاج سيداحمد خراساني، حاج عماد الدين غروي رشتي، آقا باقر اشتياني، ميرزا هاشم آملي، علامه طباطبايي و امام خميني

اشاره كرد.وقايع ميانسالي : با توجه به سابقه طولاني و خدمات بي نظير سيد عبداللّه ضيايي، مردم منطقه به محض اطلاع از رحلت ايشان، جامه عزا به تن كردند و همه جا را سياهپوش نمودند. مجالس مختلف و متعددي در همه شهرها، بخش ها و روستاهاي كوچك و بزرگ منعقد گرديد. مجالس متعددي نيز از سوي بزرگان در تهران، قم و... منعقد شد.فرزندان آيت اللّه ضيايي نقل كرده اند كه: در شب وفات، حالت بيهوشي به آن مرحوم دست داد ؛ به طوري ما خيال كرديم از دنيا رفته است. لذا شروع به گريه و زاري كرديم؛ ولي پس از چندي، ايشان به هوش آمدند و فرمودند: چرا مرا برگردانديد؟ آن گاه فرمودند: من نماز نخوانده ام. سپس با همان حالت ضعف و ناراحتي تيمّم نمودند، نماز به جا آوردند و با خنده فرمودند: گلاب بپاشيد، مگر نمي بينيد؟! و چندين بار اين جمله را تكرار كردند. ما نيز اين كار را انجام داديم. در اين هنگام نيم قامت برخاستند و در حالي كه مي خنديدند و كلماتي زير لب زمزمه مي كردند، چشم از جهان فرو بستند و ما به ياد جمله اميرالمؤمنين (ع) افتاديم كه فرمود:يا حار هَمْدانِ مَنْ يَمُتْ يَرَني مِنْ مُؤْمِنٍ اَوْ مُنافِقٍ قُبلاًزمان و علت فوت : سيد عبداللّه ضيايي، كه به امراض معده و سرطان مبتلا شده بود و پس از معالجات ممتد در ايران و خارج (اتريش و انگليس) در شب شام غريبان حضرت ابي عبداللّه (ع) در بيست و سوم مرداد 1368 ش دار فاني را وداع گفت و به عالم بقا شتافت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد عبداللّه ضيايي ، بعد از اخذ مدرك

دكترا و اخذ اجازات اجتهاد از آيات عظام، به امر مراجع تقليد، تهران را به قصد توطن در گيلان ترك كرد و در آستانه اشرفيه رحل اقامت افكند. وي به مدت 17 سال، يعني از سال 1341 تا 1357 ش، به امر آيات عظام، بويژه حضرت امام خميني (ره) ، مأمور به امامت جماعت مسجد جامع و مديريت حوزه علميه جلاليه آستانه اشرفيه گرديد.دكتر ضيايي مبارزه را از هنگام ورود به دانشگاه آغاز كرد و با مباحث و مناظرات علمي با چهره هاي منحرف و وابسته به رژيم طاغوتي و استخدام نشدن در دوائر دولتي - كه نشانه مشروع ندانستن حكومت طاغوت بود - ، در عرصه هاي مختلف به مصاف طاغوت و انديشه هاي منحرف رفت. زماني كه به آستانه اشرفيه بازگشت، باز هم از مبارزه باز نايستاد و در منابر و سخنراني ها، در مناسبت هاي مختلف، به شدت از رژيم طاغوتي انتقاد مي كرد؛ به طوري كه يك سال قبل از انقلاب ممنوع المنبر شد و چند ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، منزل او به دست عوامل مزدور ساواك به آتش كشيده شد كه بر اثر آن، بسياري از نوشته ها، كتب و تقريرات درسي مربوط به حوزه و دانشگاهش از بين رفت. او بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان يكي از خبرگان از استان گيلان به منظور تدوين قانون اساسي انتخاب گرديد و سپس به طور موقت به تهران رفته، پس از چندي هم در قم مقيم شد. ايشان علاوه بر تدريس در حوزه، در شوراي مديريت حوزه علميه قم در سمت دبير شورا هم انجام وظيفه مي كرد.فعاليتهاي آموزشي : مرحوم سيد عبداللّه ضيايي از جمله

شخصيت هاي برجسته و شاخصي بود كه با توجه به تحصيلات دانشگاهي و تسلط و احاطه بر مباني مسلك ها و شناخت عناصر منحرف و عقايد آنان، منزل خود را پايگاه پاسخ گويي به سؤالات علمي و شبهات گوناگون اساتيد دانشگاه ها، فرهنگيان، گروه هاي مختلف از قبيل توده اي ها، بهايي ها، كمونيست ها و جوانان مسلمان دانشجو و... قرار داده بود. او نقش به سزايي در روشن شدن اذهان مردم در برابر اين انحرافات داشت. او كانون توجه و مراجعه روشنفكران بود.وعظ و خطابه او باعث بيداري نسل جوان در برابر تهاجمات و خطرات فكري، فرهنگي، عقيدتي، علمي و... مي شد ؛ در يك كلمه، گرچه او در شهر كوچك آستانه اشرفيه سكونت داشت، ولي در حقيقت مركز هدايت فكري و فرهنگي تمام گيلان و غرب مازندران به شمار مي رفت و در اين راستا با عده اي از واعظان و نويسندگان منطقه، همانند مرحوم آيت اللّه احسان بخش، آيت اللّه قرباني و...، همكاري داشت. به همت ايشان و جمعي از بزرگان حوزه علميه و مدرسين عالي مقام، نخستين برنامه جهت ساماندهي و قانون مندي دروس و امور مربوط به طلاب تدوين شد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد عبداللّه ضيايي جزو معدود عالماني بود كه توفيق يافت منشأ خدمات اجتماعي و سياسي و آثار و بركات معنوي گردد؛ از جمله خدمات وي است:.1 بازسازي و احياي حوزه علميه جلاليه آستانه اشرفيه، با تجهيزات كامل..2 تربيت و پرورش صدها نفر طلبه كه بسياري از آنان در سمت امامت جمعه و جماعت و مناصب دولتي و قضايي به نظام اسلامي خدمت مي كنند..3 احياي مسجد جامع آستانه اشرفيه با گنبدي بسيار زيبا..4 احداث بيمارستان

در آستانه اشرفيه..5 احداث و مرمت مساجد و حسينيه هاي فراوان در منطقه..6 احداث پمپ بنزين..7 احداث ساختمان هاي فراوان وقفي از قبيل حمام و... .. 8 اعزام مبلغ به روستاهاي گيلان و مازندران، يكي از روش هاي پسنديده و موفق وي در اين باب بود.از آنجا كه ايشان با روحيه و آداب و رسوم مردم منطقه كاملاً آشنايي داشت، اول ماه محرم يا رمضان، مبلغان اعزامي از قم و مشهد وقتي وارد استان گيلان مي شدند، ابتدا به منزل وي در آستانه مي آمدند. ايشان در منزل از آنان امتحان منبر به عمل مي آورد و بعد به تناسب نوع سخنراني و لحن و معلومات طلبه، مي فهميد كه او را به كدام محل بفرستد تا هر دو راضي باشند. مردم منطقه از اين روش همواره رضايت كامل داشتند و از او به نيكي ياد مي كنند.چگونگي عرضه آثار : سيد عبداللّه ضيايي از طبع شاعرانه هم بي بهره نبود و اشعاري از ايشان به يادگار مانده است. از باب نمونه، غزلي را كه ايشان به سال 1354 ش در مدح حضرت بقية اللّه الاعظم - عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف - سروده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

طاهر، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا طاهر در سال 1307 شمسي در قمشه (شهرضاي كنوني )متولد شد. وي در رشته معقول و منقول دانشگاه تهران با مدرك ليسانس فارغ التحصيل شد. وي ضمن تدريس در مدارس شهرضا، به مطالعه و تحقيق و ترجمه متون از عربي به فارسي پرداخته. آثاري نيزبه طبع ونشر رساند در اندك مدتي به عنوان محققي دقيق در جامعه دانشگاهي مطرح شد.گروه : علوم

انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تصحيح تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامرضا طاهر پس از تحصيلات مقدماتي . متوسطه . رشته معقول و منقول را به عنوان تحصيلات دانشگاهي برگزيد و درسال 1337 موفق به اخذ مدرك ليسانس از دانشگا ه تهران شد .هم دوره اي ها و همكاران : غلامرضا طاهر توسط دكتر خانلري به كار در بنياد فرهنگ ايران دعوت شد واوبه فعاليت دراين بنياد مشغول گرديد . استاد ايرج افشار يزدي نيز در تهيه اكثر نسخ خطي و تسهيل مراحل چاپ مصححات استاد طاهر ،كمك شاياني به وي نمود. وقايع ميانسالي : غلامرضا طاهر در تاريخ 29 شهريور 1377 دچار عارضه سكته مغزي شد و اين مساله باعث شد كه زبانش از تكلم افتاده و دست راست و پاي چپش نيز تحرك خودرا از دست دهد . در اين ايام و در بستر بيماري استاد طاهر جز مطالعه قرآن كريم ،حوصله مطالعه كتاب و نشريات ديگر نداشت . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : غلامرضا طاهر علاوه بر از تدريس در دبيرستان هاي شهر رضا ، از سال 1353 به دانشگاه اصفهان دعوت شد و تا سال 1357 با آن دانشگاه همكاري كرد. پس از تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي ايشان در دانشگاه هاي واحد دهاقان ،نجف آباد ،شهرضا و دانشگاه پيام نور شهرضا فعاليت علمي و آموزشي خود را ادامه داد. فعاليتهاي آموزشي : غلامرضا طاهر پس از اخذ درجه ليسانس از دانشگاه تهران به مدت 30سال دبير دبيرستانهاي شهرضا بود . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : نقدهاي دقيق و مقالات علمي غلامرضا طاهر همواره

درمجلاتي چون يغما و راهنماي كتاب و ياد نامه هاي بزرگان و پس از انقلاب اسلامي در مجلات آينده و پژوهشنامه آستان مقدس رضوي به چاپ مي رسيد . شهرت او باعث گشت تا دكتر خانلري شرايط انتقال وي را از آموزش و پرورش به بنياد فرهنگ ايران فراهم آورد ولي او تنها دو روز در آن بنياد به سر برد و چون روحيه خود را با حال و هواي تهران مساعد نديد آن جا را ترك كرد و به زادگاه خود برگشت . آثار : تاليف فرهنگ لغات طبي يوناني در كتاب هاي فارسي ويژگي اثر : اين اثر در سال 1374 توسط مركز نشر دانشگاهي به چاپ رسيد .2 ترجمه پنج داستان كوتاه ويژگي اثر : اين اثر از زبان عربي ترجمه شده و در نشريه يغما از سال 22تا سال 31 آن منتشر شده است .3 ترجمه رمان اللقاد ويژگي اثر : اثر ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .4 ترجمه رمان اليوم الاخير ويژگي اثر : اثري از ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .5 تصحيح قانون ادب لغت عربي به فارسي ويژگي اثر : اين اثر تاليف حبيش تفليسي از دانشمندان قرن ششم است و تصحيح انجام شده در سه جلد توسط بنياد فرهنگ ايران در سالهاي 1350و 1351 شمسي منتشر شد.6 تصحيح لطايف الحقايق ويژگي اثر : تاليف خواجه رشيد الدين فضل الله همداني است كه در سال 1355 توسط كتابخانه مركزي دانشگاه تهران در دو جلد منتشر شد.7 حدود چهل مقاله و نقد ويژگي اثر : اين آثار عمدتا در نشريه هاي مختلف ادبي

و يادنامه ها به چاپ رسيده است.

منابع زندگينامه :نگاهي به المختارا ت من المرسائل ،مسعود تاكي ،كتاب ماه ادبيات و فلسفه مهر ماه 1379 شماره 36

طباطبايي، نورالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در يكي از روزهاي سال 1319 ه . ش در خانواده روحاني و مبارز، حاج ميرزا علي آقا طباطبايي، در اين آبادي با صفا، كودكي ديده به جهان گشود كه پدر نام سيد نور اللّه را برايش برگزيد. اين غنچه نو رسته از همان آغازين روزهاي حيات، تحت تربيت پدري متدين و فاضل و پرورش مادري پاكدامن، دانش دوست و علاقه مند به خاندان رسالت بالندگي يافت.چون فضاي خانه اي كه سيد نور اللّه دوران طفوليت را در آن مي گذارنيد به علم و ايمان و پارسايي آراسته بود، از همان اوان شيرخوارگي، دانش طلبي در پرتو معنويت، با جان اين نوباوه عجين گشت و تا آخر با او بود. او پويش علمي و عمل صالح را از پدري عالم و عامل و مادري فضيلت پرور، در كلاس تربيت خانوادگي آموخت و بي آن كه پايش بلغزد، در طريق صلاح و فلاح گام نهاد و از پي تحصيل معرفت و مكارم به حريم مردان خدا، راه يافت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نام پدر سيد نورالله طباطبايي ، حاج ميرزا آقا است. حاج ميرزا علي طباطبايي در عمل، اخلاق و تقوا انساني نمونه بود و در منطقه اردستان با فرقه ضالّه بهائيت به مبارزه برخاست، مردمان اين سامان پس از سال ها كه از غروب آن ستاره فروزان مي گذرد، زحمات وافر و تلاش هاي ارزشمند آن مرد بزرگ را در راه نشر معارف اسلامي و قلع و قمع

تبه كيشان تبه ساز و خدمت به مردمان محروم روستاها، از ياد نبرده اند و خود را رهين كوشش هاي او مي دانند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد نوراللّه طباطبايي آموزش قرآن و مقدمات علوم ديني را نخست نزد پدر فاضل و خوش نامش آموخت.پس از تحصيلات ابتدايي براي افزايش دانسته ها و آشنايي هر چه بيشتر با معارف قرآن و عترت (ع) به توصيه پدر، ظفرقند (زفرقند) را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترك كرد و در سنين نوجواني رهسپار اين ديار شد. در آنجا نزد مدرسان خبره و استادان برجسته، با ادبيات عرب، فقه، اصول، حكمت، فلسفه و تفسير قرآن آشنا شد. اخلاص اين نوجوان به همراه صفاي خانواده موجب آن گرديد كه خداوند لطفش را شامل حال او كند و از استعدادي سرشار و ذوقي عالي و همتي وافر، بهره مندش سازد؛ در نتيجه دوره مقدمات و سطح را در مدتي كوتاه و با سرعت فرا گرفت و از عهده كليه امتحانات به خوبي برآمد.پس از پشت سر نهادن اين دوره ها به دوره خارج فقه و اصول راه يافت و اين لياقت را به دست آورد تا به محضر پرفيض حضرت آيت اللّه العظمي گلپايگاني (ره) راه يابد. وي با كوششي پي گير، عزمي استوار و اراده اي خستگي ناپذير، مراحل علمي را در چنين محفلي طي كرد و به كمالات علمي دست يافت.در آن زمان، آيت اللّه گلپايگاني با تلاشي مجدّانه روح فقاهت را در كالبد شاگرداني چون سيد نوراللّه مي دميد و امثال او را به عنوان پيشتازان فكري و طلايه داران انديشه هاي ديني پرورش مي داد. وي در ضمن فراگيري علوم نزد آن فروغ فقاهت، موفق گرديد بيش

از گذشته بذر مكارم و فضايل را در مزرعه وجود خويش بيفشاند و با احترام به آراء بزرگان بر كشتي نقد و پژوهش نشسته و اقيانوس معارف غني تشيع را به غواصي پرداخته و صيد گوهرهاي ثمين و دُرهاي گرانبها، به دست آورد.شهيد سيد نوراللّه طباطبايي نژاد به محفل نوراني عالم رباني، متفكر شهيد و فيلسوف عاليقدر، آيت اللّه مرتضي مطهري (ره) راه يافت. انس وي با اين دانشمند به خون خفته، سرچشمه اي مهم در برنامه هاي درسي، پژوهشي و نيز تحولي شگرف در شيوه هاي تبليغي، رفتاري و اخلاقي او به حساب مي آيد.به بركت اين ارتباط علمي، شهيد طباطبايي نژاد (ره) در حراست از مرزهاي عقيدتي، حفاظت از حصن حصين اسلام، التقاط زدايي و زدودن خرافه ها از فرهنگ مردم، نقش ارزنده اي را ايفا كرد. آن شهيد با مباني فكري و آراء فلسفي شهيد مطهري آشنا شد و در كنار فراگيري فقه و اصول، آموختن مضامين فلسفي و حكمي را پي گرفت و در اين بوستان از خرمن دانش آيت اللّه مطهري (ره) خوشه ها چيد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد نورالله طباطبايي (ره) به موازات بيست سال تحصيل و تدريس و در اثناي اين تلاش ها از كاوش و تتبع در منابع قرآني غافل نشد. چه شب هاي زيادي، كه آنها را با بحث و تحقيق در آيات قرآني احيا مي كرد! ويژگي ها، ضرورت ها و تقاضاهاي آن عصر، مسائلي را طرح مي نمود كه نشان مي داد از پيدايش مسائل جديد و مفاهيم تازه در عرصه زندگي افراد، سرچشمه مي گيرد. شهيد طباطبايي نژاد (ره) از آن دسته روحانياني بود كه اين مسائل و تحولات را درك كرد و با احساس وظيفه فهميد، نمي توان در

برابر اين دگرگوني ها خاموش و بي تفاوت نشست و با بدگويي از زمانه، فقط بر اوضاع تأسف خورد يا در انزوا فرصتي طلايي را انتظار كشيد.استادان و مربيان : از استادان سيد نورالله طباطبايي بعد از پدرش مي توان به آيه الله العظمي گلپايگاني و آيه الله مرتضي مطهري اشاره كرد.همسر و فرزندان : از سيد نورالله طباطبايي چهار فرزند باقي مانده كه فرزند كوچكش در زمان شهادت وي چهار ساله بود.زمان و علت فوت : سيدنورالله طباطبايي در هفتم تيرماه 1360ه.ش به همراه سالار شهيدان انقلاب اسلامي در كربلاي سرچشمه به شهادت رسيد و پيكر پاكش را در شيخان قم دفن گرديد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد نورالله طباطبايي (ره) از وقتي كه به حوزه علميه قم راه يافت با انديشه هاي حضرت امام خميني (ره) آشنا گرديد و در پرتو افكار تابناك آن روح قدسي، ستيز با استبداد و نفي هر گونه ستم را يكي از مهم ترين برنامه هاي خود قرار داد. وي از هيچ تهديد و خطري نهراسيد و هر چه شب پرستان تاريك دل و خفاش صفت محيط فعاليت را برايش تنگ كرده و او را از سنگري محروم مي نمودند، به عرصه ديگري مي شتافت و چون آذرخش، كوير جهل انسانها را روشن كرده و آنها را از خواب غفلت بيدار مي ساخت. خطابه هاي آموزنده اين شهيد برفراز منبر و نيز سخنان روشنگرش در جمع دوستان و جلسات خصوصي، ضمن بيان حقايقي از تعاليم اسلامي و ترسيم فضيلت ها، در اوج فصاحت و شيوايي بر دل ها مي نشست. سخنراني هاي وي اين خصوصيت را داشت كه با ارائه نمونه ها، اشاره به مصاديق و تطبيق اختناق رژيم پهلوي با دوران

خفقان عباسيان و امويان، فساد و تباهي اعوان و انصار استبداد را برملا مي كرد. هر كجا رژيم شاه حركتي را بر ضد باورهاي مذهبي مردم مرتكب مي گرديد، با افشاي آن، استوار و فداكارانه خشم و نفرت خود را از تبهكاري هاي ستمكاران بروز مي داد.آن شهيد سعيد همواره در ايام تبليغي در نقاط مختلف كشور به هدايت و ارشاد مردم مي پرداخت. ايشان در راه به ثمر رسانيدن انقلاب شكوهمند اسلامي بارها در قم و منطقه اردستان و زواره مورد ضرب و شتم دشمنان اسلام قرار گرفت. در آن دوران خفقان چندين مرتبه اتفاق افتاد كه بعد از نماز مغرب و عشا، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) در قم، وقتي سخنان و بيانات امام خميني (ره) را براي مردم تشريح مي كرد و براي آن مرد بزرگ، دست به دعا بر مي داشت، به دست مأموران پهلوي مورد هتك و شتم قرار مي گرفت؛ ولي اين فشارها نه تنها هيچ گونه تأثير منفي در اراده استوارش - كه از قلبي لبريز از ايمان و تقوا نشأت مي گرفت.- نمي نهاد؛ بلكه او را در راه هدف جدي تر هم مي ساخت و براي وارد آوردن ضربات كوبنده تر به ريشه پوسيده استبداد بيش از پيش توان خويش را به كار مي گرفت.در منطقه اردستان و زواره، اطلاعيه هاي حضرت امام (ره) را با شگرد خاص خود توزيع مي كرد و در ضمن مبارزه شديد، تقيه را هم در نظر داشت، تا بتواند به كمك اين سلاح سازنده، راه خويش را در جهت محو ستم ادامه دهد. او در واقع مأموران ساواك و عوامل رژيم را كه با مراقبت دائمي، مي خواستند سر از كارش درآورند، غافل مي ساخت. مثلاً

ايشان، ماشين حامل اعلاميه امام (ره) را با فاصله اي نسبتاً طولاني، از مسجد يا محل ديگر كه مي خواست آنها را در آنجا توزيع كند، پارك مي كرد؛ سپس از كوچه هاي فرعي به حالت كاملاً عادي، طوري كه شك مأموران را برنينگيزد، به آن مجلس وارد مي شد و اطلاعيه ها را به افرادي مي سپرد تا آنها خود، آن را پخش كنند. ايشان در شهر زواره، از دست طرفداران شاه به تنگ آمده بود؛ زيرا هر وقت او را مي ديدند با بدگويي از مبارزان و مخالفان رژيم، بدترين نوع توهين ها را نسبت به حاميان امام (ره) و نهضت اسلامي، روا مي داشتند؛ اما او با حفظ مصلحت هاي لازم ضمن تعريف از مبارزين، مراقب بود تا بهانه اي دست اين افراد ندهد، براي اين كه مبادا براي آنان زحمتي ايجاد كنند؛ يا در فعاليت هاي سياسي اين نيروها اختلال به وجود آورند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدنورالله طباطبايي در سال 1349 ش، در آن بحبوحه كه مجلس فرمايشي رژيم پهلوي، هر روز قوانيني جديد در مخالفت با اسلام و تشيع و معارضت با قرآن و عترت وضع مي كرد، شهيد طباطبايي نژاد (ره) با قاطعيت تمام در يكي از مجالس عمومي و بر فراز منبر، نمايندگان آن روز را نوكر اجانب خواند. به دنبال اين افشاگري، در منطقه اردستان و توابع ممنوع المنبر گشت و با پرونده اي حجيم كه مأموران امنيتي برايش تنظيم كرده بودند، به ساواك مركزي اصفهان منتقل گرديد. با اين همه پس از آزادي، مجدّداً به تلاش هاي روشنگرانه خود ادامه داد و در جهت تنوير افكار عمومي و تغذيه فكري نسل جوان لحظه اي آرام نگرفت تا آن كه در سال 1356

ش، به دست عوامل رژيم دستگير و روانه زندان شد؛ اما در روز بيست و ششم دي ماه در سال 1357 كه مقارن با فرار شاه مخلوع بود، از زندان رهايي يافت.در حدود سالهاي 1351 يا 1352 ش بود كه حضرت حجة الاسلام و المسلمين كرباسي - روحاني اعزامي از قم - در مسجد پامنار زواره (واقع در شمال اردستان) به مناسبت سالروز ولادت با سعادت حضرت مهدي (عج) جشني بر پا كرده بود. شهيد طباطبايي نژاد در اين مراسم سخنراني كرد. حداقل در منطقه اردستان و زواره ايشان بود كه براي نخستين بار از رهبر و قائد نهضت اسلامي ايران، به عنوان «امام خميني» اسم برد.آرا و گرايشهاي خاص : سيد نورالله طباطبايي (ره) از همان اوان كودكي، در مكتب پدر و اساتيد وارسته خود، با فضايل و مكارم آشنا گشت و خود نيز با تزكيه نفس، عبادت و ارتباط با خداوند در جهت كسب خوي عالي و نيل به خوبي ها كوشيد و به صفات نيك و خصال پسنديده آراسته گرديد، از مهم ترين خصوصيت هاي اخلاقي او، فروتني بود كه در لحظه هاي متفاوت زندگي او نشانه هاي آن را مي توان ديد. وقتي مي خواست در مجلسي بنشيند، هر كجا را كه جا بود، انتخاب مي كرد؛ با هر كسي كه روبرو مي شد، در سلام كردن از او پيشي مي گرفت؛ در گفتگوهايش، اهل جدال نبود؛ دوست نداشت او رابه تقوا و ايمان بستايند. اگر از كسي بدي مي ديد، تا آنجا كه به خودش مربوط مي شد، با عفو و نيكي، از آن چشم مي پوشيد؛ اما اگر آن عمل خلاف، به بهاي هتك ارزشها تمام مي شد؛ يا اگر با از بين بردن

آبروي مؤمني ملازم بود؛ به شدت بر افروخته مي شد. در واقع خشم و عصبانيت اين شهيد سعادتمند، در احياي فضايل و ميراندن رذائل تجلي مي كرد. اگر كسي انتقادي نسبت به رفتار او يا برخي مسائل ديني داشت، او را به نحوي متقاعد مي كرد كه آن طرف مقابل، آن مسائل را نه به عنوان جواب انتقاد بلكه به عنوان حقايقي روشن در كام مي كشيد. آن شهيد فروتني در مقابل اهل كبر و غرور را روا نمي ديد؛ مخصوصاً نسبت به افراد وابسته به طاغوت سعي مي كرد با اين گونه اشخاص، از موضع صلابت و قدرت رفتار كند. يكي از اعضاي شوراي شهر اردستان (در زمان رژيم گذشته) حاج آقا نوراللّه طباطبايي (ره) را كاملاً مي شناخت. طباطبايي نژاد (ره) به علت برخورداري از مواهب الهي، از خشونت روحي بيزار؛ و اهل صفا و صميميت بود. از آنجا كه او خويش را از زندان «خود» و «نفس» رهانيده بود، بر اساس مهر و محبتي كه داشت، به راحتي با ديگران پيوند قلبي بر قرار مي كرد؛ اما اين عاطفه و احساسات، هم با ايمان تلطيف شده و هم به كمك ديگر فضايل، از جمله تقوا، جهت دار و داراي مقاصد الهي گشته بود. همين ويژگي موجب جذب افراد به سوي او گرديد و سبب مي شد اظهارات و توصيه هايش ثمر بخش گردد. نگارنده كه از دوران نوجواني و جواني، با شركت در محافل عمومي و برخي جلسات خصوصي، افتخار آشنايي، با حالات اخلاقي آن شهيد را داشته، ناظر صفا، صداقت و اخلاص آن شهيد بزرگوار بوده است. من به خوبي مي ديدم كه چگونه حرارت و نورانيت وي، حاضران را به تحرك و

جوشش وا مي داشت، آنان را براي گوش دادن به سخنان آموزنده اش مهيا مي كرد.اين سيد بزرگوار، با آن كه با استفاده از ميراث خانوادگي، مي توانست زندگي مادي مناسبي را براي خود فراهم كند؛ اما در نهايت ساده زيستي و اكتفا به تأمين حداقل مايحتاج خانواده، روزگار مي گذرانيد. طباطبايي نژاد ضمن آن كه خود را به صداقت آراسته بود، عقيده داشت مسؤولان نظام اسلامي همه بايد بر اين اساس انتخاب شوند و بر اين باور بود كه جامعه بدون صداقت نمي تواند در خط سعادت پيش برود.چگونگي عرضه آثار : سيدنورالله طباطبايي با هوشياري كامل اين خلاء فكري و اجتماعي را دريافت و تصميم گرفت آن را به شكلي صحيح پركند و از چشمه اي حيات بخش و جاويدان، جرعه هايي جانبخش در كام نسل تشنه و عطشان جامعه بريزد؛ لذا با وجود گرفتاري ها و اشتغالات بسيار و نيز اختناق سياه در رژيم شاهي ناگهان به عنوان روزنه اميدي، به فكر او و برخي از دوستان فاضلش رسيد تا به همراه ساير پژوهشگران با اخلاص و آگاه، زير نظر حضرت آيت اللّه مكارم شيرازي (مدّ ظلّه) نگارش و تفسير نمونه را آغاز نمايند. تلاش شبانه روزي آنان در مدت كوتاهي به ثمر نشست و بسيار زودتر از آنچه تصور مي گرديد، جلد اولش به طبع رسيد. اين تفسير به دليل شيوايي نثر، محتواي مفيد و پاسخگويي به نيازها و سؤالات نسل جوان و رفع برخي اشكالات و ايرادهايي كه در خصوص اصول و فروع دين مطرح مي گرديد، با استقبال فوق العاده اي مواجه شد؛ و به زودي براي تدوين كنندگان فاضل اين مجموعه، مشخص گشت كه عطش جامعه به تفسيري كه در عين

سادگي عبارات مباحث فراگير علمي، كلامي، اجتماعي و توأم با مسايل روز و طرح موضوعات مستحد باشد، تا چه اندازه شديد است؛ لذا كوشيدند تا تمام توان خود را به پاي تكميل آن مباحث بريزند. شهيد سيد نور اللّه طباطبائي نژاد (ره) تا جلد يازدهم با تلاش زياد و همه جانبه براي نگارش اين اثر ارزنده و آموزنده، همكاري داشت.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

طباطبايي، نورالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در يكي از روزهاي سال 1319 ه . ش در خانواده روحاني و مبارز، حاج ميرزا علي آقا طباطبايي، در اين آبادي با صفا، كودكي ديده به جهان گشود كه پدر نام سيد نور اللّه را برايش برگزيد. اين غنچه نو رسته از همان آغازين روزهاي حيات، تحت تربيت پدري متدين و فاضل و پرورش مادري پاكدامن، دانش دوست و علاقه مند به خاندان رسالت بالندگي يافت.چون فضاي خانه اي كه سيد نور اللّه دوران طفوليت را در آن مي گذارنيد به علم و ايمان و پارسايي آراسته بود، از همان اوان شيرخوارگي، دانش طلبي در پرتو معنويت، با جان اين نوباوه عجين گشت و تا آخر با او بود. او پويش علمي و عمل صالح را از پدري عالم و عامل و مادري فضيلت پرور، در كلاس تربيت خانوادگي آموخت و بي آن كه پايش بلغزد، در طريق صلاح و فلاح گام نهاد و از پي تحصيل معرفت و مكارم به حريم مردان خدا، راه يافت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نام پدر سيد نورالله طباطبايي ، حاج ميرزا آقا است. حاج ميرزا علي طباطبايي در عمل، اخلاق و تقوا انساني نمونه

بود و در منطقه اردستان با فرقه ضالّه بهائيت به مبارزه برخاست، مردمان اين سامان پس از سال ها كه از غروب آن ستاره فروزان مي گذرد، زحمات وافر و تلاش هاي ارزشمند آن مرد بزرگ را در راه نشر معارف اسلامي و قلع و قمع تبه كيشان تبه ساز و خدمت به مردمان محروم روستاها، از ياد نبرده اند و خود را رهين كوشش هاي او مي دانند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد نوراللّه طباطبايي آموزش قرآن و مقدمات علوم ديني را نخست نزد پدر فاضل و خوش نامش آموخت.پس از تحصيلات ابتدايي براي افزايش دانسته ها و آشنايي هر چه بيشتر با معارف قرآن و عترت (ع) به توصيه پدر، ظفرقند (زفرقند) را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترك كرد و در سنين نوجواني رهسپار اين ديار شد. در آنجا نزد مدرسان خبره و استادان برجسته، با ادبيات عرب، فقه، اصول، حكمت، فلسفه و تفسير قرآن آشنا شد. اخلاص اين نوجوان به همراه صفاي خانواده موجب آن گرديد كه خداوند لطفش را شامل حال او كند و از استعدادي سرشار و ذوقي عالي و همتي وافر، بهره مندش سازد؛ در نتيجه دوره مقدمات و سطح را در مدتي كوتاه و با سرعت فرا گرفت و از عهده كليه امتحانات به خوبي برآمد.پس از پشت سر نهادن اين دوره ها به دوره خارج فقه و اصول راه يافت و اين لياقت را به دست آورد تا به محضر پرفيض حضرت آيت اللّه العظمي گلپايگاني (ره) راه يابد. وي با كوششي پي گير، عزمي استوار و اراده اي خستگي ناپذير، مراحل علمي را در چنين محفلي طي كرد و به كمالات علمي دست يافت.در آن

زمان، آيت اللّه گلپايگاني با تلاشي مجدّانه روح فقاهت را در كالبد شاگرداني چون سيد نوراللّه مي دميد و امثال او را به عنوان پيشتازان فكري و طلايه داران انديشه هاي ديني پرورش مي داد. وي در ضمن فراگيري علوم نزد آن فروغ فقاهت، موفق گرديد بيش از گذشته بذر مكارم و فضايل را در مزرعه وجود خويش بيفشاند و با احترام به آراء بزرگان بر كشتي نقد و پژوهش نشسته و اقيانوس معارف غني تشيع را به غواصي پرداخته و صيد گوهرهاي ثمين و دُرهاي گرانبها، به دست آورد.شهيد سيد نوراللّه طباطبايي نژاد به محفل نوراني عالم رباني، متفكر شهيد و فيلسوف عاليقدر، آيت اللّه مرتضي مطهري (ره) راه يافت. انس وي با اين دانشمند به خون خفته، سرچشمه اي مهم در برنامه هاي درسي، پژوهشي و نيز تحولي شگرف در شيوه هاي تبليغي، رفتاري و اخلاقي او به حساب مي آيد.به بركت اين ارتباط علمي، شهيد طباطبايي نژاد (ره) در حراست از مرزهاي عقيدتي، حفاظت از حصن حصين اسلام، التقاط زدايي و زدودن خرافه ها از فرهنگ مردم، نقش ارزنده اي را ايفا كرد. آن شهيد با مباني فكري و آراء فلسفي شهيد مطهري آشنا شد و در كنار فراگيري فقه و اصول، آموختن مضامين فلسفي و حكمي را پي گرفت و در اين بوستان از خرمن دانش آيت اللّه مطهري (ره) خوشه ها چيد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد نورالله طباطبايي (ره) به موازات بيست سال تحصيل و تدريس و در اثناي اين تلاش ها از كاوش و تتبع در منابع قرآني غافل نشد. چه شب هاي زيادي، كه آنها را با بحث و تحقيق در آيات قرآني احيا مي كرد! ويژگي ها، ضرورت ها و تقاضاهاي آن عصر، مسائلي

را طرح مي نمود كه نشان مي داد از پيدايش مسائل جديد و مفاهيم تازه در عرصه زندگي افراد، سرچشمه مي گيرد. شهيد طباطبايي نژاد (ره) از آن دسته روحانياني بود كه اين مسائل و تحولات را درك كرد و با احساس وظيفه فهميد، نمي توان در برابر اين دگرگوني ها خاموش و بي تفاوت نشست و با بدگويي از زمانه، فقط بر اوضاع تأسف خورد يا در انزوا فرصتي طلايي را انتظار كشيد.استادان و مربيان : از استادان سيد نورالله طباطبايي بعد از پدرش مي توان به آيه الله العظمي گلپايگاني و آيه الله مرتضي مطهري اشاره كرد.همسر و فرزندان : از سيد نورالله طباطبايي چهار فرزند باقي مانده كه فرزند كوچكش در زمان شهادت وي چهار ساله بود.زمان و علت فوت : سيدنورالله طباطبايي در هفتم تيرماه 1360ه.ش به همراه سالار شهيدان انقلاب اسلامي در كربلاي سرچشمه به شهادت رسيد و پيكر پاكش را در شيخان قم دفن گرديد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد نورالله طباطبايي (ره) از وقتي كه به حوزه علميه قم راه يافت با انديشه هاي حضرت امام خميني (ره) آشنا گرديد و در پرتو افكار تابناك آن روح قدسي، ستيز با استبداد و نفي هر گونه ستم را يكي از مهم ترين برنامه هاي خود قرار داد. وي از هيچ تهديد و خطري نهراسيد و هر چه شب پرستان تاريك دل و خفاش صفت محيط فعاليت را برايش تنگ كرده و او را از سنگري محروم مي نمودند، به عرصه ديگري مي شتافت و چون آذرخش، كوير جهل انسانها را روشن كرده و آنها را از خواب غفلت بيدار مي ساخت. خطابه هاي آموزنده اين شهيد برفراز منبر و نيز سخنان روشنگرش

در جمع دوستان و جلسات خصوصي، ضمن بيان حقايقي از تعاليم اسلامي و ترسيم فضيلت ها، در اوج فصاحت و شيوايي بر دل ها مي نشست. سخنراني هاي وي اين خصوصيت را داشت كه با ارائه نمونه ها، اشاره به مصاديق و تطبيق اختناق رژيم پهلوي با دوران خفقان عباسيان و امويان، فساد و تباهي اعوان و انصار استبداد را برملا مي كرد. هر كجا رژيم شاه حركتي را بر ضد باورهاي مذهبي مردم مرتكب مي گرديد، با افشاي آن، استوار و فداكارانه خشم و نفرت خود را از تبهكاري هاي ستمكاران بروز مي داد.آن شهيد سعيد همواره در ايام تبليغي در نقاط مختلف كشور به هدايت و ارشاد مردم مي پرداخت. ايشان در راه به ثمر رسانيدن انقلاب شكوهمند اسلامي بارها در قم و منطقه اردستان و زواره مورد ضرب و شتم دشمنان اسلام قرار گرفت. در آن دوران خفقان چندين مرتبه اتفاق افتاد كه بعد از نماز مغرب و عشا، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) در قم، وقتي سخنان و بيانات امام خميني (ره) را براي مردم تشريح مي كرد و براي آن مرد بزرگ، دست به دعا بر مي داشت، به دست مأموران پهلوي مورد هتك و شتم قرار مي گرفت؛ ولي اين فشارها نه تنها هيچ گونه تأثير منفي در اراده استوارش - كه از قلبي لبريز از ايمان و تقوا نشأت مي گرفت.- نمي نهاد؛ بلكه او را در راه هدف جدي تر هم مي ساخت و براي وارد آوردن ضربات كوبنده تر به ريشه پوسيده استبداد بيش از پيش توان خويش را به كار مي گرفت.در منطقه اردستان و زواره، اطلاعيه هاي حضرت امام (ره) را با شگرد خاص خود توزيع مي كرد و در ضمن مبارزه شديد،

تقيه را هم در نظر داشت، تا بتواند به كمك اين سلاح سازنده، راه خويش را در جهت محو ستم ادامه دهد. او در واقع مأموران ساواك و عوامل رژيم را كه با مراقبت دائمي، مي خواستند سر از كارش درآورند، غافل مي ساخت. مثلاً ايشان، ماشين حامل اعلاميه امام (ره) را با فاصله اي نسبتاً طولاني، از مسجد يا محل ديگر كه مي خواست آنها را در آنجا توزيع كند، پارك مي كرد؛ سپس از كوچه هاي فرعي به حالت كاملاً عادي، طوري كه شك مأموران را برنينگيزد، به آن مجلس وارد مي شد و اطلاعيه ها را به افرادي مي سپرد تا آنها خود، آن را پخش كنند. ايشان در شهر زواره، از دست طرفداران شاه به تنگ آمده بود؛ زيرا هر وقت او را مي ديدند با بدگويي از مبارزان و مخالفان رژيم، بدترين نوع توهين ها را نسبت به حاميان امام (ره) و نهضت اسلامي، روا مي داشتند؛ اما او با حفظ مصلحت هاي لازم ضمن تعريف از مبارزين، مراقب بود تا بهانه اي دست اين افراد ندهد، براي اين كه مبادا براي آنان زحمتي ايجاد كنند؛ يا در فعاليت هاي سياسي اين نيروها اختلال به وجود آورند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدنورالله طباطبايي در سال 1349 ش، در آن بحبوحه كه مجلس فرمايشي رژيم پهلوي، هر روز قوانيني جديد در مخالفت با اسلام و تشيع و معارضت با قرآن و عترت وضع مي كرد، شهيد طباطبايي نژاد (ره) با قاطعيت تمام در يكي از مجالس عمومي و بر فراز منبر، نمايندگان آن روز را نوكر اجانب خواند. به دنبال اين افشاگري، در منطقه اردستان و توابع ممنوع المنبر گشت و با پرونده اي حجيم كه مأموران امنيتي

برايش تنظيم كرده بودند، به ساواك مركزي اصفهان منتقل گرديد. با اين همه پس از آزادي، مجدّداً به تلاش هاي روشنگرانه خود ادامه داد و در جهت تنوير افكار عمومي و تغذيه فكري نسل جوان لحظه اي آرام نگرفت تا آن كه در سال 1356 ش، به دست عوامل رژيم دستگير و روانه زندان شد؛ اما در روز بيست و ششم دي ماه در سال 1357 كه مقارن با فرار شاه مخلوع بود، از زندان رهايي يافت.در حدود سالهاي 1351 يا 1352 ش بود كه حضرت حجة الاسلام و المسلمين كرباسي - روحاني اعزامي از قم - در مسجد پامنار زواره (واقع در شمال اردستان) به مناسبت سالروز ولادت با سعادت حضرت مهدي (عج) جشني بر پا كرده بود. شهيد طباطبايي نژاد در اين مراسم سخنراني كرد. حداقل در منطقه اردستان و زواره ايشان بود كه براي نخستين بار از رهبر و قائد نهضت اسلامي ايران، به عنوان «امام خميني» اسم برد.آرا و گرايشهاي خاص : سيد نورالله طباطبايي (ره) از همان اوان كودكي، در مكتب پدر و اساتيد وارسته خود، با فضايل و مكارم آشنا گشت و خود نيز با تزكيه نفس، عبادت و ارتباط با خداوند در جهت كسب خوي عالي و نيل به خوبي ها كوشيد و به صفات نيك و خصال پسنديده آراسته گرديد، از مهم ترين خصوصيت هاي اخلاقي او، فروتني بود كه در لحظه هاي متفاوت زندگي او نشانه هاي آن را مي توان ديد. وقتي مي خواست در مجلسي بنشيند، هر كجا را كه جا بود، انتخاب مي كرد؛ با هر كسي كه روبرو مي شد، در سلام كردن از او پيشي مي گرفت؛ در گفتگوهايش، اهل جدال نبود؛ دوست نداشت

او رابه تقوا و ايمان بستايند. اگر از كسي بدي مي ديد، تا آنجا كه به خودش مربوط مي شد، با عفو و نيكي، از آن چشم مي پوشيد؛ اما اگر آن عمل خلاف، به بهاي هتك ارزشها تمام مي شد؛ يا اگر با از بين بردن آبروي مؤمني ملازم بود؛ به شدت بر افروخته مي شد. در واقع خشم و عصبانيت اين شهيد سعادتمند، در احياي فضايل و ميراندن رذائل تجلي مي كرد. اگر كسي انتقادي نسبت به رفتار او يا برخي مسائل ديني داشت، او را به نحوي متقاعد مي كرد كه آن طرف مقابل، آن مسائل را نه به عنوان جواب انتقاد بلكه به عنوان حقايقي روشن در كام مي كشيد. آن شهيد فروتني در مقابل اهل كبر و غرور را روا نمي ديد؛ مخصوصاً نسبت به افراد وابسته به طاغوت سعي مي كرد با اين گونه اشخاص، از موضع صلابت و قدرت رفتار كند. يكي از اعضاي شوراي شهر اردستان (در زمان رژيم گذشته) حاج آقا نوراللّه طباطبايي (ره) را كاملاً مي شناخت. طباطبايي نژاد (ره) به علت برخورداري از مواهب الهي، از خشونت روحي بيزار؛ و اهل صفا و صميميت بود. از آنجا كه او خويش را از زندان «خود» و «نفس» رهانيده بود، بر اساس مهر و محبتي كه داشت، به راحتي با ديگران پيوند قلبي بر قرار مي كرد؛ اما اين عاطفه و احساسات، هم با ايمان تلطيف شده و هم به كمك ديگر فضايل، از جمله تقوا، جهت دار و داراي مقاصد الهي گشته بود. همين ويژگي موجب جذب افراد به سوي او گرديد و سبب مي شد اظهارات و توصيه هايش ثمر بخش گردد. نگارنده كه از دوران نوجواني و جواني،

با شركت در محافل عمومي و برخي جلسات خصوصي، افتخار آشنايي، با حالات اخلاقي آن شهيد را داشته، ناظر صفا، صداقت و اخلاص آن شهيد بزرگوار بوده است. من به خوبي مي ديدم كه چگونه حرارت و نورانيت وي، حاضران را به تحرك و جوشش وا مي داشت، آنان را براي گوش دادن به سخنان آموزنده اش مهيا مي كرد.اين سيد بزرگوار، با آن كه با استفاده از ميراث خانوادگي، مي توانست زندگي مادي مناسبي را براي خود فراهم كند؛ اما در نهايت ساده زيستي و اكتفا به تأمين حداقل مايحتاج خانواده، روزگار مي گذرانيد. طباطبايي نژاد ضمن آن كه خود را به صداقت آراسته بود، عقيده داشت مسؤولان نظام اسلامي همه بايد بر اين اساس انتخاب شوند و بر اين باور بود كه جامعه بدون صداقت نمي تواند در خط سعادت پيش برود.چگونگي عرضه آثار : سيدنورالله طباطبايي با هوشياري كامل اين خلاء فكري و اجتماعي را دريافت و تصميم گرفت آن را به شكلي صحيح پركند و از چشمه اي حيات بخش و جاويدان، جرعه هايي جانبخش در كام نسل تشنه و عطشان جامعه بريزد؛ لذا با وجود گرفتاري ها و اشتغالات بسيار و نيز اختناق سياه در رژيم شاهي ناگهان به عنوان روزنه اميدي، به فكر او و برخي از دوستان فاضلش رسيد تا به همراه ساير پژوهشگران با اخلاص و آگاه، زير نظر حضرت آيت اللّه مكارم شيرازي (مدّ ظلّه) نگارش و تفسير نمونه را آغاز نمايند. تلاش شبانه روزي آنان در مدت كوتاهي به ثمر نشست و بسيار زودتر از آنچه تصور مي گرديد، جلد اولش به طبع رسيد. اين تفسير به دليل شيوايي نثر، محتواي مفيد و پاسخگويي به نيازها و

سؤالات نسل جوان و رفع برخي اشكالات و ايرادهايي كه در خصوص اصول و فروع دين مطرح مي گرديد، با استقبال فوق العاده اي مواجه شد؛ و به زودي براي تدوين كنندگان فاضل اين مجموعه، مشخص گشت كه عطش جامعه به تفسيري كه در عين سادگي عبارات مباحث فراگير علمي، كلامي، اجتماعي و توأم با مسايل روز و طرح موضوعات مستحد باشد، تا چه اندازه شديد است؛ لذا كوشيدند تا تمام توان خود را به پاي تكميل آن مباحث بريزند. شهيد سيد نور اللّه طباطبائي نژاد (ره) تا جلد يازدهم با تلاش زياد و همه جانبه براي نگارش اين اثر ارزنده و آموزنده، همكاري داشت.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

علوي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيةاللّه سيدعلي علوي در روز دوم محرم الحرام سال هزارو سيصدو چهل و شش ه.ق در خانواده اي كه به فضل و تقوي اشتهار داشتند، در محله «امّ النومي» كاظمين پا به عرصه وجود نهادگروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نسب اين شخصيت علمي(سيدعلي علوي ) با 37 واسطه به حضرت علي ابن ابي طالب (ع) مي رسد و به همين دليل به «علوي» معروف شده است.از اوايل خلافت آل بويه كه نقابت سادات ايجاد شد و كساني به عنوان نقيب براي رسيدگي به امور علويان انتخاب شدند، اجداد آيةاللّه علوي نقابت گروهي از سادات را در شهرهاي مختلف عهده دار شدند.پدرش حسين عمر خود را در همسايگي بارگاه حضرت امام موسي بن جعفر (ع) و امام جواد (ع) در كاظمين سپري كرد و مؤسس هيأت كاشانيان آن ديار بود كه اكنون اين هيأت به نام «موكب الامامين» مشهور است، وي در ششم شوال المكرم، سال

1391 هق و در هفتادو پنج سالگي وفات يافت و در آرامگاه ويژه در «وادي السلام نجف» آرميد.خاطرات كودكي : ولادت اين كودك (سيدعلي علوي )براي والدين موجي از شعف و شادي پديد آورد، ولي بيماري سختي كه وي را دچار شد، موجب نگراني خانواده اش گرديد. شدت كسالت او به اندازه اي بود كه كودك را به مرگ نزديك ساخت. سيدحسين در اين ايام كه همزمان با ماه محرم و صفر بود، به دليل برنامه ريزي براي هيأت عزاداران و شركت در مراسم سوگواري براي خامس آل عبا حتي شب ها هم كمتر به خانه مي آمد، لذا عموي طفل به او خبر مي دهد كه كودك شما در آستانه مرگ است و سيد حسين مي گويد: شما او را نزد پزشكي ببريد. من ناگزيرم در هيأت باشم، اما دكترها درماني براي اين كودك نيافتند و تنها به بركت وجود مقدس حضرت امام حسين (ع) به طرز شگفتي سلامت خود را بازيافت.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيدعلي علوي در خانواده اي رشد يافت كه نور ولايت آن را منور ساخته بود و مرحوم والدش به ديانت و پرهيزگاري اشتهار داشت. او نيز در اين مسير موفقيت هاي زيادي به دست آورد و با توسل به اهل بيت (ع) مشكلات علمي و اقتصادي خويش را برطرف كرد. چنانچه وقتي از عراق به ايران آمد، و وضع اقتصادي بسيار نامناسبي داشت. شبي رو به آسمان كرد و به امام زمان(عج) توسل نمود. در عالم رؤيا امام تبسم كرد و نويد دادند كه گشايشي در زندگي ات ايجاد خواهد شد و از آن شب موفقيت و رونقي در مسير زندگي خويش يافت كه به بركت آن توانست نه

تنها مشكلات مادي خود را برطرف كند، بلكه به امور اقتصادي مردم هم رسيدگي مي كرد و چندين مسجد، مدرسه، كتابخانه و هيأت هاي حسيني در عراق و ايران برپا كرد(27) و او در خدمت به محرومين و درماندگان سرازپا نمي شناخت. با وجود آنكه مصائب طاقت فرسايي روان ايشان را آزرده مي ساخت، بسيار بردبار بود. استقامتش چنان شگفتي در آشنايان پديد آورد كه در اين زمينه ضرب المثل شد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : از همان آغاز كودكي اشتياق به فراگيري دانش ديني در سيمايش هويدا بود. براي آموختن قرآن نزد «ملاخانمي» رفت و تا قبل از سن ده سالگي مقدمات را نزد وي ياد گرفت. سپس به صحن شريف كاظمين انتقال يافت و به خدمت شيخي از اهل شيراز كه خواندن و نوشتن را ياد مي داد، رسيد. اين فرد يا ذوق با قلم ني و دوات و لوح فلزي مشق مي داد .پس از مدتي به محضر «شيخ رمضان منجم» رسيد و مقدمات پاره اي از دانش هاي ديني را نزد وي فراگرفت. در اوقات فراغت دفاتر و كتب شعري چون، كليات جودي و خزائن الاشعار را مي خواند و از اين راه ذوق مطالعه خويش را بروز مي داد. گاه اهل خانه را جمع مي كرد و برايشان از كتب مرثيه اشعار مي خواند و چنان سوز و گدازي در بين آنان ايجاد مي كرد كه شنوندگانش زار زار مي گريستند. او به همراه پدر به مجالس ارشاد و روضه خواني مي رفت و هر كتابي كه به دست مي آورد، مطالعه مي كرد تا آن كه «شيخ حامد واعظي» وي را به شاگردي دعوت كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : سيدعلي علوي درس شيخ حامد واعظي را به وقت طلوع آفتاب و

در صحن مقدس كاظمين در ايوان غرفه «آيةاللّه سيدمهدي خراساني» قرار داده بود و سيد در رشته هاي صرف، نحو، منطق، كلام، فقه، اصول، حساب، علوم قرآني، تجويد، تفسير و برخي علوم اجتماعي آگاهي هايي به دست آورد. سيدعلي ضمن تحصيل كار مي كرد تا مخارج روزمره را به دست آورد و از سهم امام (ع) يا سادات استفاده نكند. او تا بعد از نيمه هاي شب به درس و بحث اشتغال داشت و آنقدر در اين زمينه تلاش مي كرد كه برخي از نزديكان به پدرش گفتند: فرزندت را نصيحت كن، زيرا زياده روي در مطالعه او را از نعمت بينايي محروم خواهد ساخت، چرا كه بعد از نيمه شب وقتي از زير بالكن منزل استادش عبور مي كنيم، متوجه مباحثه او با استادش مي شويم. وقتي پدر اين موضوع را به او انتقال داد، در جواب شنيد: العالم خير من الجاهل؛ نوم العالم خير من عبادةالجاهل فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيدعلي علوي براي آشنايي با تاريخ و جغرافياي شهرها و موقعيت فرهنگي كشورها از نقاط گوناگوني بازديد به عمل آورد و در اين سفرها بر اندوخته هاي علمي و نگرش اجتماعي خويش افزود. او از تمامي شهرهاي عراق ديدار كرد و با مردم و برخي مشاهير در دفاع از مذهب تشيع گفتگو كرد. بنابه آنچه خود مي گويد، از دوسوم جاهايي كه بازديد كرده بود كتابهاي زيادي به كتابخانه هاي عمومي، مدارس و مساجد يا مانند آن به نام «كتابخانه هاي عمومي الامام علي ابن الحسين (ع) در مسجد علوي قم و بغداد (حي طارق)» آثار خود را اهدا كرد. در سال 1387 هق به همراه آيةاللّه العظمي سيدمحسن حكيم به حج مشرف شد و نقاط مختلف حجاز را بازديد كرد. او

سفري به سوريه كرد و در شام مرقد عمه اش؛ حضرت زينب (س) ، حجرين عدي و جايگاه اصحاب كهف را زيارت كرد و با بزرگان از علما و شعرا نيز ديداري داشت، و در شهر حلب مجالس سخنراني و سؤال و جواب با حضور دانشمندان ترتيب داد، و برخي مؤسسات خيريه را از نزديك ملاحظه كرد. در كشور لبنان نيز عده اي از اعلام و مساجد عظيم و مشهور را زيارت نمود و از شهرهاي طرابلس، رقّه، حسكه و شهرهاي بزرگ و كوچك سوريه و لبنان ديدار كرد. در اين سفر با بعضي از اعاظم علماي سني در خصوص رشد فكري جامعه و غناي فرهنگي جوامع اسلامي بحث هايي به ميان آمد. آيت اللّه علوي در ضمن بازديد از مساجد، اماكن فرهنگي و كتابخانه هاي عمومي تعدادي از تاليفاتش را نيز به اين مراكز اهدا كرد.استادان و مربيان : از استادان سيد علي علوي مي توان به موارد زير اشاره كرد: ملاخانمي، شيخ رمضان منجم، شيخ حامد واعظي، سيد محسن حكيم، سيد اسماعيل صدر، احمد امين، سيدجعفر مرعشي، شيخ محي الدين ممقاني ،سيد شهاب الدين مرعشي، سيدمحمدرضا گلپايگاني، آيت الله سيدمحمد هادي ميلاني.همسر و فرزندان : سيدعلي علوي به سن پانزده سالگي رسيد، پدرش از او خواست تا جهت اجراي سنت محمدي (ص) با دختر عمويش ازدواج كند. وي پذيرفت و ثمره اين پيوند، سه فرزند به نام هاي؛ ضياءالدين، عبدالصاحب و محسن بود كه سومي سقط شد. و دو فرزند ديگر و مادرشان نيز بعد از آن وفات يافتند.اين پيوند، بيش از هشت سال طول نكشيد. سيد بعد از آن با دختر مرحوم؛ سيدمحمد حسيني نجفي، كه به تقوي

و ديانت مشهور و در اداره جلسات و انجمن هاي مذهبي مهارت ويژه اي داشت، ازدواج كرد و از آن زمان بنا به اظهار خود آيةاللّه علوي در امور اجتماعي و فرهنگي بيش از گذشته توفيق به دست آورد؛ زيرا همسرش او را همراهي مي كرد. نتيجه اين پيوند مبارك، پنج فرزند پسر و چهار فرزند دختر بود. از فرزندان وي، محسن سقط شد. عزيز و عاصم در دوران كودكي فوت كردند. نام فرزندانش حاج سيدعادل علوي؛ سيدعارف علوي ؛ سيد عامر علوي ؛وقايع ميانسالي : سيدعلي علوي بسياري از اوقات عمر گرانمايه را با قلم و دفتر در ميان كتابخانه اش گذرانيد و به نوشتن و مطالعه عشق ورزيد و مي گفت: آن چه بعد از انسان مي ماند و باقيات صالحات او است، كتابش مي باشد. بسيار قدرشناس بود و اظهار مي داشت: «موفقيت هايي كه به دست آورده ام، حداقل نيمي از آنها را مديون مادر فرزندانم هستم، چرا كه مرا به رسيدن به اهداف عالي همراهي كرد و مشوقي براي من و فرزندانم بود، در بحث هاي عقيدتي و دفاع از مرزهاي فكري تشيع، تنديس ايمان به شمار مي رفت.زمان و علت فوت : سيدعلي علوي سرانجام در بيست و هشتم شعبان 1402 هق (مطابق سي و يكم خرداد 1361) در پنجاه و پنج سالگي، در بيمارستان حاج آقا مصطفي خميني تهران بر اثر عارضه قلبي ديده از جهان فروبست. پيكرش با شكوه تمام در تهران و سپس قم تشييع و پس از طواف بر مزار حضرت فاطمه معصومه (س) و نمازي كه آيةاللّه العظمي مرعشي بر او خواند، در شب اول ماه مبارك رمضان در ضلع جنوبي صحن «مسجد علوي» دفن شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي :

سيدعلي علوي به چهل سالگي رسيده بود و مرحوم آيةاللّه حكيم در سال 1387 هق وكالت و نمايندگي خود در بغداد - حي طارق را به آيةاللّه علوي سپرد. سيد در آن ديار گذشته از نماز، تدريس، تربيت طلاب و تأليف، خدمات اجتماعي ديني مهمي انجام داد.براي نظم و اداره حوزه علميه از روشي منسجم و برنامه ريزي شده استفاده كرد. او طرحي را در كتاب «الرافد» براي انتظام حوزه ارائه داد.فعاليتهاي آموزشي : سيدعلي علوي در مساجد اعظم و امام حسن عسكري (ع) قم و برخي محافل ديگر به تدريس فقه، اصول و ديگر علوم اسلامي پرداخت و اداره جلسات تفسير قرآن كريم را عهده دار شد. او كفايةالاصول آخوند خراساني را به شيوه اي جالب و مورد فهم طلاب تدريس مي كرد و شرح مبسوطي بر كفايه نوشت. او در ضمن تدريس درس خارج آيةاللّه مرعشي را نيز غنيمت شمرد و چنان ارتباط بين آن دو برقرار شد كه آن فقيه فقيد نسبت به آيت اللّه علوي عنايت ويژه اي داشت.علوي توسط سيداسماعيل صدر لباس روحانيت به تن كرد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : خدمات اجتماعي و فرهنگي سيد علي علوي، به شرح ذيل است:الف: در عراق (بغداد) و كاظمين 1 - تأسيس هيئت «موكب العبيدي» در مسجد عبيدي.2 - بناي مسجد «الجامع العلوي» در سال 1388 كه بعدها حسينيه اي به آن ملحق كرد.3 - كتابخانه «مكتبةالامام علي بن الحسين (ع) العامة» در الجامع العلوي.4 - تاسيس موكب الكاشانيين در كاظمين.5 - بناي ساختمان «مدرسةالعلوي الدينية» در سال 1376 ه.ق كه جنب مسجد است.6 - تأسيس موكب «حي طارق» در الجامع العلوي.ب: در شهر مقدس قم 1 - تأسيس «هيأت علوي» قم در ذي حجه

1391 ه.ق.2 - احداث ساختمان مسجد علوي (بناي آن در 17 صفر سال 1393 گذاشته شد.)3 - تأسيس كتابخانه عمومي «الامام علي بن الحسين» در مجاورت مسجد علوي.4 - ايجاد «مجمع الآثار» كه عتيقه هاي اهدايي و نذورات اثري و باستاني مسجد در آن حفاظت مي شود.5 - تاسيس «هيأت مسجد علوي» در بيست و پنجم محرم الحرام سال 1394 هق.6 - احداث «مسجد بني هاشم» قم در ميدان امام خميني در 28 محرم الحرام 1398 ه.ق.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد علي علوي به زبان عربي و فارسي شعر مي سرود و در ضمن با اساتيد اين فن از جمله، حاج ملاعبدالحسين كاظمي و بقيه شاعران كاظمين، كربلا و نجف اشرف و حتي شهرهاي ديگر ارتباط برقرار كرد. نوحه سرايان براي دسته جات اشعار زيادي كه به زبان عربي محلي بود، از ايشان مي گرفتند و در هيأت مي خواندند. قصيده ايي كه در سال 1382 هق خواند، آنقدر براي رژيم وقت خطرناك بود كه ايشان را تا مرز اعدام كشانيد.آرا و گرايشهاي خاص : «سيدعلي علوي داراي طبع روان و ذوق سرشاري مي باشد و در اين فن گوي سبقت از اقران خود ربوده و اشعار شيوايي به عربي سروده كه در خواننده و شنونده ايجاد شور و طرب مي كند و حقا اگر شعر چنين وضعي نداشته باشد، شعر نيست.»صفاتي چون، صبوري، شكوري، مهرباني، مهمان نوازي به همراه استقامت، سازش ناپذيري با ستم، مجاهدت و مبارزه با آفات اجتماعي در وجودش موج مي زد. وقتي در ميان مردم قرار مي گرفت، بسيار گشاده رو و فروتن بود. با سخنان شيرين كه گاهي با اشعار دلنشين تزيين مي شد، آنان را موعظه مي كرد و به ياد قيامت مي انداخت و جنبه بشارت و

نذير بودن را حفظ مي كرد. او در مسير زندگي، به هيچ عنوان ديانت را از سياست جدا ندانست و از آغاز جواني در انديشه رهايي ملت هاي ستم ديده مسلمان از بند زنجير ستم استبداد و فشار استكبار بود و با قلم و بيان جهاد را آغاز كرد با محرومان صالح زندگي كرد. قلبش با فقيران بود. براي ارتقاي انديشه ديني و خذلان مخالفان و معاندان لحظه اي استراحت نكرد.چگونگي عرضه آثار : سيدعلي علوي در نگارش آثار و تغذيه فكري جامعه به مقتضيات زمان و اوضاع روزگاري كه در آن به سر مي برد، توجه داشت و مي كوشيد كتابهايي به رشته تأليف درآورد كه پاسخگوي نيازهاي جامعه باشد و برخي معضلات و نابساماني ها را تذكر دهد. او با تسلطي كه به منابع علوم اسلامي داشت، موفق شد آثاري درخور جامعه اي كه در آن مي زيست، اعم از عراق و ايران تاليف كند. چاپ چندين جلد كتاب در حوزه فرهنگ تشيع از ديگر آثار علامه علوي مي باشد.آثار : اختر لنفسك ، الاثرالخالد في الولد والوالد ، الاصول الثلاثه ، الامر بالمعروف والنهي عن المنكر ، الرافد ، العفاف علي مذبح التبرج ، العمل الجهادي ، الفارق ، الكلمةالطيبة ، باء بسمله ، پاسخ انديشه ، پيك رحمت ، تربيت از نظر قرآن و سنت ، ترجمةالمولف بقلمه ، دروس و حلول في شرح كفايةالاصول ، ديوان علوي ، راهنمايي قرآن كريم ، رستگاران ، زكوةالفطرة ، سوداگران ، كتابخانه ، لباب معالم الدين ،محاضرات في اصول الدين ، مخطوط كتاب الارث ، هاي جوانان ، يادآوري

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

علي آذري، جمال الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ جمال الدين علي آذري (حمزه بن علي ملك

هاشمي آذري طوسي بيهقي اسفرايني) مروزي از بزرگان و شعراي قرن هشتم و متخلص به آذري بود. وي پس از كسب علم در حكمت و حديث عازم سفر حج و حلب در سوريه شد. سپس به حلقه مريدانشاه نعمت الله ولي پيوست و به همراه او تا هندوستان رفت و در بازگشت به ايران تا آخر عمر در اسفراين گوشه اي اختيار كرد و در 866ه.ق در گذشت گروه : علوم انساني ر شته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : عرفان اسلاميوالدين و انساب : پدر شيخ جمال الدين علي آذري، مردي به نام علي ملك هاشمي بود كه با نامهاي آذري، طوسي، بيهقي، اسفرايني و مروزي مشهور بود كه نشان از مهاجرتهاي پي در پي خاندان و اجداد او دارد.خاطرات و وقايع تحصيل : شيخ جمال الدين علي آذري مقدمات علوم را در شهرهاي خراسان از جمله در طوس، بيهق، اسفراين و مرو آموخت سپس سفري به حج و شهر حلب در شام (سوريه) كرد و پس از بازگشت به ايران، در حلقه مريدان شاه نعمت الله ولي كرماني در آمد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : سفر كردن در سرزمينهاي گوناگون از امور مورد علاقه صوفيان و از جمله شيخ جمال الدين علي آذري بوده است.استادان و مربيان : مهمترين استاد شيخ جمال الدين علي آذري در زمينه عرفان اسلامي، شاه نعمت الله ولي كرماني بنيان گذار طريقت صوفيانه نعمت اللهيه بوده است.هم دوره اي ها و همكاران : شاه خليل الله جانشين و فرزند شاه نعمت الله ولي همانند شيخ جمال الدين علي آذري سلوك معنوي در طريقت نعمت اللهيه را نزد شاه نعمت

الله ولي پيمود.وقايع ميانسالي : شيخ جمال الدين علي آذري پس از بازگشت از حج و حلب، به حلقه مريدان شاه نعمت الله ولي كرماني در آمد وبه همراه وي به هندوستان سفركرد. و با دربار شاهان بهمني فلات دكن آشنا شد و حتي كتبي از جمله معنوي بهمن نامه را به نام آنان تصنيف كرد و پس از بازگشت به ايران تا پايان عمر در اسفراين در عزلت زيست.زمان و علت فوت : شيخ جمال الدين علي آذري در سال 886ه.ق/ 1461.م در اسفراين به سبب كهولت سن در گذشت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ جمال الدين علي آذري چنانكه شيوه صوفيان است، علاقه اي به مناصب دولتي و فساد ناشي از آن نداشت، از اين رو همانند ساير صوفيان بيشتر به سفر و سلوك مي پرداخت.فعاليتهاي آموزشي : درباره فعاليت هاي آموزشي شيخ جمال الدين علي آذري اطلاعاتي در منابع وجود ندارد اما مي دانيم كه آثار عرفاني وي در ميان صوفيان نعمت اللهي پس از وي اهميت خاصي داشته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ جمال الدين علي آذري در كنار زهد و عبادت بسيار، به مطالعه آثار صوفيانه، صوفيان پيش از خود به ويژه آثار مذهبي درزمينه حكمت و حديث علاقمند بوده است.همفكران فرد : بسيار از خلفا و شاگردان شاه نعمت الله ولي كرماني به ويژه فرزنداو شاه خليل الله كرماني، همانند شيخ جمال الدين علي آذري از مشايخ طريقت نعمت اللهيه بوده اند.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ جمال الدين علي آذري از جمله حكيمان و متشرعاني بود كه به تصوف به ويژه تصوف شيعي علاقه

خاصي داشت و تصوف را مستلزم گمراهي از دين نمي دانست.آثار : جواهر الاسرار ويژگي اثر : كتاب جواهر الاسرار اثر شيخ جمال الدين آذري درباره علم حروف است. علم حروف چنانكه ميان صوفيان مرسوم بود و در قرون نهم هجري به نهضت حروفيه كشيده شد، دانشي از علوم غربيه بود كه به خاصيت هاي نمادين و جادويي حروف رمز اعتقاد داشت و به آنها مي پرداخت.2 سفي الصفا ويژگي اثر : با توجه به اينكه آذري خو دصوفي بود وبه مناسك حج معناي نمادين ويك از اعمال آن آگاه بود و نيز با توجه به اينكه خو دسفري به حج كرده بوده است، اين كتاب را در راهنمايي زايران كعبه نگاشته است.3 طغراي همايون ، غرايب الدينا و عجايب الاعلا ، مثنوي اماميه ، مثنوي بهمن نامه ويژگي اثر : اين مثنوي كه در قاب حماسه است، شباهتهايي با شاهنامه فردوسي دارد و از اين نظر از آن تقليد كرده است. محتواي اين اثر تاريخ خاندان بهمني، پادشاهان فلات دكن در هندوستان بوده است.7 مفاتيح الاسرار

منابع زندگينامه :كتر ابوالفتح حكيميان ، فهرست مشاهير ايران، ج 2، تهران : انتشارات دانشگاه ملي ايران ،1357،ص85.

علي بن محمد باقر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حضرت اباالحسن علي ابن امام محمد باقر (ع) در سال 113 هجري قمري جهت امر تبليغ دين مبين اسلام و پاسخگويي به احساسات مذهبي مومنان وارد كاشان شدند و به مدت 3 سال در ميان عاشقان و دلباختگان اهل البيت به ارشاد مردم ولايتمدار پرداختند از ويژگيهاي بارز اين امامزاده لازم التعظيم مي توان به فرزند بلافصل بودن و هچنين نايب الامامين يعني امام محمد باقر (ع) و امام جعفر

صادق (ع) اشاره نمود درخصوص مقام والاي آنحضرت روايتهاي متعددي نقل شده است كه از جمله آن مي توان به حديث حضرت امام صادق (ع) اشاره نمود كه مي فرمايد :هركس برادرم حضرت علي ابن باقر (ع) را در اردهال زيارت كند مانند كسي است كه قبر جدم حسين (ع) را در كربلا زيارت كرده باشد و هچنين حضرت امام رضا (ع) مي فرمايد نعم الموضع الاردهال فلزم و تمسك به ، چه خوب مكاني است اردهال پس به آن التزام و تمسك پيدا كنيد حضرت علي ابن امام محمد باقر (ع) در سال 116 هجري قمري با ياران و اعوانش به جنگ با كفر زمانه مي پردازد و پس از رشادتهاي فراوان سرانجام در 27 جمادي الثاني در دره ازناوه با ياران باوفايش به شهادت رسيد و سر مباركش را از تن جدا نموده و براي حاكم جور وقت در شهر قزون ارسال نمودند و بدن مطهرش را در مشهد اردهال به خاك سپردند

عودي، ستار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر ستار عودي درسوم خرداد 1333ه.ش در بغداد متولدشد. تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در مدارس عراق گذراند. و در پانزدهم اسفند 1350 ه.ش به همراه خانواده، همانند بيش از پانصد هزار ايراني ديگر توسط حكومت يعني صدام حسين، از عراق اخراج شدند. وي بين سالهاي 1354_ 1352 ه.ش به انجام خدمت نظام وظيفه با درجه گروهبان درلشكر 77خراسان پرداخت و بعد از انقلاب اسلامي به اشتغال در چند شركت خصوصي و از سال 1364ه.ش در وزارت راه و ترابري مشغول به كار شد. در فروردين 1367تا كنون 1383 به عنوان مترجم، دبير و سر دبير خبر عربي مشغول به

كار است. وي داراي مدرك دكتراي تاريخ و تمدن اسلامي است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تاريخ تمدن اسلامي والدين و انساب : ستار عودي در سال 1333 در خانواده مردي ايراني به نام غلام از زني به نام سليمه متولد شد.خاطرات كودكي : ستار عودي كه كودكي و نوجواني خود را در اطراف كاظمين سپري كرد و گرچه خاطرات زيادي از آن روزگار در ذهن ندارد، آنجا را به سبب رونق مراسم هاي مربوط به عاشورا در آن روزگار همواره به ياد مي آورد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر ستار، شغل آزاد و نسبتا مرفه و جزو طبقه متوسط اجتماعي بود. ستار نيز در كنار يك خواهر و پنج برادر خود ( به نامهاي سهام، جلال، كمال، خالد، سالم و حافظ) تا سال 1350 از زندگي خوبي برخوردار بوده اند . تا اينكه در ديماه 1350 دولت عراق دار اينهاي آنان را ضبط كرد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ستار عودي ديپلم خود را در شهر ري دريافت كردو از سال 1364 دررشته زبان انگليسي وارد دانشگاه تهران شد، در سال 1369 نيز ليسانس ادبيات فارسي را از دانشگاه پيام نور احراز كرد و در سال 1374 فوق ليسانس تاريخ و تمدن ملل اسلامي و در سال 1380 مدرك دكتري خود را در همان رشته از دانشگاه تهران دريافت كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : ستار عودي در كنار تحصيل، به گذراندن يك دوره خبرنگاري و نيز يك دوره ديپلم عالي بازرگاني از لندن ( از طريق نامه نگاري) نائل آمده است . در كنار اينها در جاده

كرج مشغول به كار بوده است و گاه از فرط خستگي برسر كلاس به خواب مي رفته است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : ستار عودي در حين تحصيل علاوه بر اشتغال و تحصيل در چندين مقطع و رشته، به چندين جلسه علمي در خارج كشور رفت و نيز براي بنياد دايره المعارف اسلامي بزرگ مقالاتي تهيه مي كرد. همچنين مدتي را به فراگيري زبان فرانسه و اسپانيول مشغول بود.استادان و مربيان : خانم دكتر برزگر و ديگر استادان، به ويژه استادان رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي در دانشكده الهيات دانشگاه تهران از استادان ستار عودي بوده اند. از آن جمله اند: استاد دكتر اسعدي، استاد دكتر حسين قره چانلو، دكتر نصيريان، دكتر هادي عالم زاده و دكتر نورالله كسائي.هم دوره اي ها و همكاران : ستار عودي نام همدوره اي ها و همكاران روزگار تحصيل خود را به سبب سپري شدن زمان و وقوع بسيار در زندگي او به خاطر نمي آورد.همسر و فرزندان : ستار عودي در 19شهريور 1360ه.ش با دختر خاله خود به نام بتول آهنگري ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج سه فرزند به نامهاي علي متولد 1361، حيدر 1364، و محمد 1371 مي باشند.وقايع ميانسالي : روزگار ميانسالي ستارعودي به تحصيل دررشته تاريخ تمدن و ملل اسلامي در دانشكده الهيات دانشگاه تهران و نيز اشتغال در بخش عربي اخبار جمهوري اسلامي ايران، و نيز به عنوان مترجم و دبير مي گذرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ستار عودي مشاغل گوناگوني چون مدير امور فروش، مديريت امور انبارها، استادي زبان انگليسي درنيروي هوايي، استاد زبان عربي در دانشكده وزارت امور خارجه، استاد در

دانشگاه هاي تهران و دانشگاه امام صادق(ع) و سردبير خبر بين المللي عربي در خبر گذاري جمهوري اسلامي ايران را تجربه نموده است.فعاليتهاي آموزشي : ستار عودي سابقه درخشاني در تدريس داشته است كه عبارت است از: استاديار رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي در دانشگاه امام صادق. استاديار رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي در دانشكده فرهنگ اسلامي و ارتباطات ( شاخه تاريخ تشيع) . استاد مدعو در دانشكده الهيات دانشگاه تهران از 1378 تا كنون 1383. استاد ناظر بر رساله هاي دانشجويان در دانشكده خبر عضو هيات علمي بنياد دايره المعارف بزرگ اسلامي . كارشناس امور خبري در بخش بين المللي خبر گذاري جمهوري اسلامي ايران. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ستار عودي در دانشگاههاي مختلف در تهران به تدريس و نيز مطالعه و تحقيق مشغول است. و نيز سر دبيري خبر بين المللي بخش عربي را بر عهده دارد.شاگردان : ستار عودي چنانكه خود نوشته است شاگردان بسياري را طي يك دهه آموزش تربيت كرده است كه برخي از آنان مسئوليت هاي مهمي را عهده دار مي باشند.آرا و گرايشهاي خاص : تز دكتري ستار عودي تحت عنوان« تاريخ دولت اغلبيان در افريقيه ( تونس) در قرن سوم هجري »پس از پنج سال تحقيق صورت گرفته است. وي با توجه به تسلط بر زبانها عربي و انگليسي و فارسي و دانستن زبانهاي فرانسه و اسپانيايي منابع گسترده اي در اين باره را شناسايي و مطالعه كرده است.جوائز و نشانها : جايزه بهترين مقاله دايره المعارفي براي مقاله «تاريخ نگاري در شمال آفريقا» 1383/11/15چگونگي عرضه آثار : ستار عودي بيش از

50مقاله علمي به بنياد دايره المعارف اسلامي تقديم كرده است كه در جلد ششم دانشنامه جهان اسلام هفت مقاله از آن به چاپ رسيده است . از اين گذشته وي تعدادي مقاله براي دايره المعارف بزرگ اسلامي نوشته است كه در حال چاپ مي باشند. و نيز پنج مقاله درباره شخصيتهاي عرب قديم از جمله بشار بن بردو مجله اول در فرهنگستان زبان وادب فارسي زير چاپ است . دو مقاله در جمله ماهنامه ديني و يك مقاله در مجله ريحانه و يك مقاله در دايره المعارف زنان، حدود 100مدخل براي دايره المعارف جديدي بر سبك و سياق دايره المعارف مصاحب دردست چاپ دارد.آثار : ايران يك شريك تجاري ويژگي اثر : اين كتاب در رشته بازرگاني و ترجمه اي است از زبان انگليسي به عربي كه در اجلاس سران كشورهاي اسلامي به نمايش گذاشته شد و دومين چاپ آن نيز منتشر شده است .2 تاريخ آل مظفر ويژگي اثر : اين كتاب خلاصه اي است به زبان ساده كه از كتب پيچيده روزگار پس از ايلخانان استخراج شده و توسط موسسه اهل قلم _ ميراث مكتوب در حال چاپ است.3 تاريخ دولت اغلبيان در افريقيه ( تونس) درقرن سوم هجري ويژگي اثر : عنوان فوق،شامل تز دكتري ستار عودي بود كه پس از پنج سال تحقيق و مطالعه بيش از 700 منبع به پايان رسيده و در موسسه امير كبير در زير چاپ است.4 زندگينامه شاه عباس دوم ويژگي اثر : اين كتاب خلاصه اي است با نثري روان كه براي مخاطبين جوان تهيه شده است اين اثر خلاصه اي است از منابع مربوط

به عصرصفوي كه در موسسه اهل قلم _ ميراث مكتوب در حال چاپ مي باشد.5 سرگرميهاي رياضي ويژگي اثر : ترجمه كتابي سرگرم كننده در رشته رياضي است كه در موسسه علمي _ فرهنگي وابسته به وزارت علوم زير چاپ است.

منابع زندگينامه : اظهارات و نوشته هاي ستار عودي

غروي تبريزي، ميرزا علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهيد آيةالله العظمي ميرزا علي غروي تبريزي سال 1305شمسي در خانواده اي متدين وتجارت پيشه در شهر پرآوازه تبريز چشم به جهان گشود دو ساله بود كه غبار دردناك يتيمي برسرش فرو نشست وبدين ترتيب اولين جام بلا را درميدان زندگي سركشيد.

در شش سالگي به فرا گيري علوم ديني روي آورد ومقدمات را در آنجاگذراند سپس رحل سفر را در قم افكند تا در اقيانوس بي كران علم ودانش گوهر كمياب اجتهاد را صيد كند ووجود فرشي اش را به عطر دلرباي كلام معصوم عرشي نمايد. چندي بعد باكوله باري از علوم اكتسابي از فقيهاني همچون حضرات آيات بروجردي حجت كوه كمره اي خوانساري وشاهرودي از قم به نجف كوچيد تا بابهره گيري از حلقه هاي درس آيةالله العظمي خوئي وشيخ حسين حلي ومحمد باقر زنجاني روح كمال جويش را كمي آرام كند اما او كه نيلوفر جان را به دور عمود ايستادگي بالا مي برد آنگاه كه ذرات درخشان خورشيد راستي و حقيقت را در حريم اميرالمومنين ع در آغوش كشيد دريافت كه در وادي عشق راحتي نيست. لذا پس از درگذشت استادش آيةالله العظمي خوئي بر كرسي تدريس مي نشيند وبا شوقي وصف ناپذير ونظمي كم نظير به تدريس وتاليف وتحقيق مي پردازد تا اينكه طلاب بي شماري كه از كوثر كلام گهر بارش

سيراب شده بودند اوراچون نگيني ارزشمند در برمي گيرند. عالمي كه در نظم وترتيب زبانزد همگان بود وهيچگاه مطالعه وعبادت واقامه نماز در حرم اميرالمومنين ع وپاسخ به استفتائات اورااز رسيدگي به امورمردم غافل نمي كرد. نجواي زيارت عاشورا بر لبهاي حق گويش آن هم درهر صباح شعله هاي عشق رادر دلش روز به روز فروزان تر مي كرد وبر افروختگي صورتش رازيباوزيباتر مي كرد. او جان رابه زيارت مولا ومقتدايش آقا حسين بن علي ع پرواز داده ودل در كمند گنبد نوراني وحرمي پر حرمت وضريهي كه مهبط پر نشاط ملائك است بسته بود. چه بسيار ليالي جمعه اي كه در جستجوي پرنده زيباي شهادت رهسپار كعبه دلها مي شد تادر قنوتي عارفانه شهادت را به ميهماني دستهايش فرا خواند. سرانجام در شامگاه جمعه 29خرداد 1377ش 24صفر 1419ق دررجوع از زيارت آن حرم باصفا گلوله اي آتشين فراق جانكاه را به وصال دلربا مبدل مي كند وعطر وصال را به مشام جان بيدارش مي رساند وهمراه با داماد وراننده اش باغروري بهت آور به استقبال شهادت مي روند تازنده بودن را براي هميشه تفسير كنند.

فاضل لنكراني، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران آيه الله عبدالله فاضل لنكراني درسال 1314ه.ق در لنكران ديده به جهان گشود. وي تحصيلات خود را تا مرحله اجتهاد از استادان خود ادامه داد و به خاطر اينكه فرد فاضلي بود بعد از افتتاح مسجد اعظم امامت اين مسجد به ايشان واگذار گرديد. از وي آثار زيادي به جا مانده است. عبدالله فاضل لنكراني در سال 1392ه.ق دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدر عبدالله

فاضل لنكراني، انسان مؤمن، خيّر و نيكوكاري به نام حاج بشير بود و بسيار مورد احترام مردم آن منطقه بود. ايشان زمينهاي زيادي داشت كه مردم از آن ها به نحوي بهره مند مي شدند. كمك هاي او به مستمندان، موجب شد كه در آن منطقه، از اعتبار ويژه اي برخوردار شود. در اوج فعاليت هاي ضدّ ديني كمونيستها، او با پاي پياده و با مشقّت فراوان خود را به سرزمين حجاز رساند و اعمال حج را به جاي آورد. يكي از خدمات بسيار ارزنده ايشان، ساختن مسجدي در آن منطقه بود. مادر وي از زنان مؤمن آن جا به شمار مي رفت كه همپاي همسرش در كمك به مردم نقش به سزائي ايفا مي كرد و به او علاقه بسياري داشت.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : لنكران از شهرهاي قديمي جمهوري آذربايجان (شوروي سابق) است كه قبلاً جزء كشور ايران به شمار مي آمد. اين منطقه، از سه طرف به كوهستان و جنگل منتهي مي شود و داراي آب و هواي بسيار لطيفي مي باشد. يكي از مناطق حومه لنكران، «اركوان» است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبدالله فاضل لنكراني در حدود سال 1330 ه . ق .پس از رسيدن به سن بلوغ، از منطقه لنكران به شهر اردبيل آمدند و به مدت چهار سال در اين شهر اقامت داشتند و در طي اين مدّت، مقدّمات و ادبيّات عرب را نزد «شيخ قدرت الله (ره) » كه وي مردي عالم و متديّن بود، فرا گرفتند و بعد از اردبيل به زنجان هجرت نموده و مدّت 3 سال از علماي آن ديار كمال استفاده را بردند.فاضل در حدود سال 1337 هجري قمري، به شهر مقدّس مشهد، مهاجرت

نمودند. ايشان در طيّ چند سالي كه در جوار مرقد مطهّر ثامن الحجج (ع) مسكن گزيده بودند، با عنايات خاصّ آن امام همام (ع) و سعي و تلاش خود، حدود 5 سال از محضر اساتيد بزرگي چون آيت الله آقازاده كفائي خراساني (ره) ، آية الله حاج شيخ مرتضي آشتياني (ره) و حضرت آية الله العظمي حاج آقا حسين قمي (ره) - ايشان جزو روحانيون و مجتهدين بزرگي بودند كه از پيشگامان مبارزه با رژيم منحوس پهلوي، مخصوصاً مبارزه با طرح اصلاحات اراضي و بي بند و باري آن رژيم بودند. - نهايت استفاده و فيض را بردند.در سال 1342 ه . ق. با ورود لنكراني به بلدة طيّبه قم، مرحله جديدي از زندگي ايشان شروع شد. در شهر مقدس قم به خاطر وجود علما و مراجع عظام شيعه و علاقه وي به كسب فيض از محضر علماي بزرگ، ترويج دين و گسترش احكام، معظم له همّت و تلاش بي وقفه خود را صرف تحصيل علم و تهذيب نفس مي كردند. در قم - كه مركز عشّ آل محمد (ص) است - از اساتيدي همچون حضرت آية الله العظمي حائري يزدي (ره) ، مؤسس حوزه علميه مقدسه قم، فقه و اصول را آموختند و نهايت فيض را از ايشان بردند. بعد از ورود حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) به قم عبدالله الله فاضل لنكراني به حلقه درس ايشان پيوستند.استادان و مربيان : از استادان عبدالله فاضل لنكراني مي توان به موارد زير اشاره كرد: شيخ قدرت الله آيت الله آقازاده كفائي خراساني آيت الله حاج شيخ مرتضي آشتياني آيه الله حاج آقا حسين قمي آيه

الله بروجردي آيه الله حائري يزدي هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي عبدالله فاضل لنكراني مي توان به آيات عظام بروجردي، كوه كمره اي و صدر اشاره كرد.همسر و فرزندان : همسر عبدالله فاضل لنكراني، صبيه مرحوم آية الله حاج سيد عبّاس فقيه مبرقعي رضوي، والد ماجد حاج سيد مرتضي فقيه است كه بانويي متديّن و مؤمن به شمار مي رود. حاصل اين ازدواج 4 پسر و 5 دختر را در بر داشته است. از ميان فرزندان فاضل لنكراني كه توانست با سخت كوشي و تلاش فراوان منشأ خدمات بسيار ارزنده اي براي اسلام و مسلمين شود، حضرت آية الله العظمي حاج شيخ محمّد فاضل لنكراني(مدّظلّه) مي باشد كه از مراجع تقليد جهان تشيّع به حساب مي آيد. زمان و علت فوت : عبدالله فاضل لنكراني ، مردي كه لحظه لحظه عمر بابركت خود را صرف اصلاح و ارشاد مردم و تبيين مسائل فقهي و اصولي نمود و خود را وقف اسلام و مسلمين كرد، در تاريخ چهاردهم صفر المظفر سال 1392 هجري قمري، بعد از 78 سال عمر بابركت، دار فاني را وداع گفت و به ديار باقي شتافت بدن مطهّرش پس از تشييع باشكوه، در جوار مرقد مطهر كريمه اهلبيت، فاطمه معصومه (س) ، در مقبره شيخان قم به خاك سپرده شد. فرزند معظّم ايشان جناب حضرت آية الله محمد فاضل لنكراني (مدّظلّه) مي فرمايند: «پس از نه سال در اوايل پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران جنازه جواني را كه در جريان مسائل افغانستان به شهادت رسيده بود، به قم انتقال و در پائين پاي قبر مرحوم آيت الله لنكراني، قبري براي وي حفر

كردند؛ در اين حال ديواره قبر ايشان فرو ريخت. ناگهان مشاهده كردند كه جسد مرحوم آيت الله لنكراني (ره) كاملاً سالم مانده و هيچ گونه تغييري نيافته است و بدون كفن در قبر وجود دارد. اين واقعه موجب شگفتي تمامي افرادي كه در تشييع شهيد شركت كرده بودند، گرديد.» آيت الله فاضل مي فرمايند: «چون پدرم از اصحاب خاصّ و نزديك آيت الله العظمي بروجردي (ره) بودند و در قضاء حوائج طلّاب و رسيدگي به مشكلات آنان، سعي و كوشش بسيار مي كردند، از اين چنين مقام معنوي در پيشگاه خداوند متعال برخوردار هستند.»( فعاليتهاي آموزشي : زماني كه مرحوم آيت الله بروجردي، مسجد اعظم را ساختند، به خاطر علاقه زياد به عبدالله فاضل لنكراني ايشان را به امامت جماعت مسجد اعظم منصوب كردند؛ اين در حالي بود كه عدّه اي با اين امر مخالف بودند. لنكراني ، در طي سالهايي كه در قم سكونت داشتند با شور و اشتياق وصف ناپذير به تحصيل و تدريس روي آوردند، به نحوي كه اندك زماني بعد تدريس متون فقه و اصول را در كنار حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه (س) و مسجد عبد اللهي - كه در جنب دفتر آيت الله فاضل قرار داد - شروع كردند. همچنين تدريس خارج فقهي كه چند سال داشتند، طلّاب زيادي از اين منبع كسب علم نمودند كه مي توان به مرحوم حاج شيخ مهدي هادوي (ره) و آقاي واعظي اشاره كرد.فاضل، با زحمات و تلاشهاي بي وقفه و علاقه وافر به تحصيل علم، توانستند به مقام علمي بالائي برسند. در زمان ايشان، علماء و مراجع بزرگي همچون حضرات آيات عظام: بروجردي (ره) ، كوه كمره اي (ره)

، صدر (ره) و... بودند و اين مرد پر تلاش، توانست خود را به مرحله اجتهاد برساند .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از هنگام ورود عبدالله فاضل لنكراني به قم، مجلس روضه اي صبح جمعه ها در منزل ايشان تشكيل مي شد، در اين مجلس، علماي بزرگي چون: حضرت امام خميني (ره) ، آيت الله بروجردي (ره) ، آيت الله گلپايگاني (ره) ، آيت الله سلطاني (ره) ،آيت الله قاضي (ره) و... شركت مي كردند.شاگردان : از شاگردان عبدالله فاضل لنكراني مي توان به شيخ مهدي هادوي و آقاي واعظي اشاره كرد.آرا و گرايشهاي خاص : عبدالله فاضل لنكراني از خصوصيات اخلاقي ويژه اي برخوردار بود: 1- اخلاص 2- شجاعت 3- رسيدگي به طلاب 4- ساده زيستي :در يك خانه محقر و كوچكي زندگي مي كردند كه اين منزل براي مرحوم آيت الله فاضل (ره) ، با داشتن فرزندان زياد بسيار كوچك بود، ولي ايشان با تمسّك به ساده زيستي ائمّه معصومين (ع) و علماي بزرگ، به اين منزل محقّر اكتفا مي كردند. 5- زيركي و كياست:از ديگر ويژگي هاي اخلاقي، مي توان به زيركي و كياست ايشان اشاره كرد. زماني كه عبدالله فاضل در لنكران بودند، كمونيستها فعّاليت هاي افراد مسلمان را به شدّت سركوب مي كردند. ايشان مجبور شدند كه 2 بار به ايران مهاجرت كرده و به لنكران باز گردند. وقتي كه مادرشان به رحمت ايزدي پيوست، آقاي فاضل (ره) در ايران بودند و سازمان ك.گ.ب (شوروي سابق) در تعقيب او بود و بارها تلاش كرده بود كه ايشان را دستگير كند ولي موفّق نشد تا وقتي كه آيت الله فاضل به رحمت خدا رفتند و مردم عكس ايشان را

روي مزار مادرشان قرار دادند؛ بعد از اين جريان، سازمان جاسوسي شوروي سابق (ك.گ.ب) فهميد كه مرحوم حضرت آيت الله فاضل، فرزند اين زن مؤمن و متدين بوده است. و اين نشانگر از كياست و زيركي مرحوم آية الله فاضل مي باشد.آثار : ، الاحكام الواضحة ،تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة أحكام التخلّي والوضوء ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة الاجتهاد والتقليد ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة كتاب الطهارة فصل في المياه ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، الاجارة ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، الطلاق والمواريث ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، القضاء و الشهادات ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، النجاسات و أحكامها ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب الحدود ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب الخمس ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب الصلاة ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب القصاص ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب المضاربة ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب النكاح ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، كتاب الوقف ، تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة،كتاب الحج «الجزء الأول» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة،كتاب الحج «الجزء الثالث» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة،كتاب الحج «الجزء الثاني» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة،كتاب الحج «الجزء الخامس» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة،كتاب الحج «الجزء الرابع» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة،كتاب غسل الجنابة ,التيمم ,المطهرات ، نهاية التقرير في مباحث الصلاة «المجلد الاول» ، نهاية التقرير في مباحث الصلاة «المجلد الثالث» ، نهاية التقرير في مباحث الصلاة «المجلد الثاني»

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

فرشته، محمدتقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد تقي فرشته ( متوفي سال 1186ه_ق ) از اعلام فلاسفه و اعاظم علماي اماميه بود. وي پس از درك محضر علماي بزرگ زمان خود و رسيدن به درجه عالي علمي ، توانست كرسي تدريس فلسفه و فقه و اصول را در قزوين به خود اختصاص دهد. شيخ محمد تقي فرشته آثاري چند به طبع و تاليف رسانده است.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : شيخ محمدتقي فرشته فرزند شيخ محمدجعفر بن شيخ محمدكاظم طالقاني قزويني رمضان ، از اعلام فلاسفه و اعاظم علماي اماميه بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ محمدتقي فرشته پس از فراگيري مقدمات ، حكمت و فلسفه را نزد علماي زمان خود آموخت و در رديف عالمان زمان خود قرار گرفت.استادان و مربيان : شيخ محمدتقي فرشته حكمت و فلسفه را از حوزة درس پدرش شيخ محمدجعفر فرشته و ميرزا حسن بن عبدالرزاق لاهيجي (متوفي سال 1121ه_.ق) اخذ كرد.همسر و فرزندان : شيخ محمدتقي فرشته پدر ملانعيما طالقاني صاحي كتاب اصل الاصول و ملامحمد ملائكه متوفي سال 1200ه_.ق مي باشد.زمان و علت فوت : شيخ محمدتقي فرشته متوفي سال 1186ه_ق مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ محمدتقي فرشته پس از درك محضر علماي بزرگ زمان خود و رسيدن به درجه عالي علمي ، توانست كرسي تدريس فلسفه و فقه و اصول را در قزوين به خود اختصاص دهد. او از ائمه فتوا و تقليد بود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ محمد تقي فرشته علاوه بر فعاليت هاي آموزشي ، آثاري چند به

طبع و تاليف رسانده است.آثار : حواشي بر اسفار ملاصدراي شيرازي ، حواشي بر شرح قوشجي

منابع زندگينامه :نسيم قزوين ، بنياد فرهنگي قزوين شناسي ، به كوشش محمدعلي حضرتي ، دفتر اول ، زمستان 1375 ، ص 170

فقهي زاده، عبدالهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عبد الهادي فقهي زاده ،استاد دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران است . او معاون پژوهشي دانشكده علوم و حديث همان دانشگاه نيز مي باشد . از او آثار متعددي درباره دين پژوهي به چاپ رسيده است كه هركدام به نوبه خود جايگاه ويژه اي را دارا مي باشند .گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : علوم قرآن و حديث اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : عبد الهادي فقهي دوران كودكي و نوجواني خود را در بهبهان و در خانواده اي روحاني سپري كرد .تحصيلات رسمي و حرفه اي : فقهي زاده درسال 1365 شمسي وارد دانشگاه تهران شده و تحصيل در رشته علوم قرآن و حديث را پي گرفت . وي دوره كارشناسي ارشد خود را دراين رشته درسال 1369 در دانشگاه تربيت مدرس گذراند و دوره دكتري خودرا نيز در همان دانشگاه سپري كرد .استادان و مربيان : يكي از استادان عبد الهادي ،استاد عبد الكريم بي آزار شيرازي مي باشد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فقهي زاده درسال 1370 شمسي تدريس دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد الهيات دردانشگاه تهران رابه عهده گرفت و درسال 1375 عضو هيات علمي گروه علوم و حديث دانشگاه تهران شد . همچنين او عهده دار مسئوليت معاونت پژوهشي دانشكده علو م حديث مي باشد .همفكران فرد : استاد عبدالكريم بي آزار

شيرازي ، يكي از همفكران فقهي زاده است .آرا و گرايشهاي خاص : فقهي زاده معتقد است كه مودت اهل بيت دردل همه وجود دارد . وي براين نظر است كه هيچ مسلماني نيستس كه محبت اهل بيت را دردل نداشته باشد .آثار : پژوهشي درنظم قرآن ،درآمدي بر علم رجال، نقش و جايگاه زن درحقوق اسلامي ، وحدت اسلامي ازديدگاه قرآن و سنت

منابع زندگينامه : مودت اهل بيت (ع) ،محوروحدت مسلمانان / گفتگو با دكتر بي آزار شيرازي ،كيهان فرهنگي ، سال هيجدهم ،بهمن 1380 ، پياپي 184و ص 10

فكوري يزدي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد فرزند آقا حسين يزدي در سال 1324ه.ق، در احمد آباد اردكان و در خانواده اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. پس از گذشت حدود بيست بهار از زندگيش، رهسپار حوزه علميه قم شد و در مدرسه فيضيه اقامت گزيد و با اشتياق فراوان به تحصيل و تهذيب نفس پرداخت.وي بر اثر تفكّر زياد در تحقيق مطالب و فهم مسائل، به لقب « فكور» معروف بودند. آن گونه كه مشهور است، حضرت آيةاللّه حائري( ره) ايشان را به اين لقب خواندند» .گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نام پدر شيخ محمد ، آقا حسين بود. تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ محمد كمتر از 6سال داشت كه جهت فراگرفتن قرآن مجيد پاي به مكتب گذاشت. به زودي كلام خدا را آموخت. چون درآمد مالي پدرش كفاف مخارج خانواده اش نمي كرد، نزد شخصي به نام حاج عبدالصمد وكيلي به شاگردي رفته و همزمان با كار، خواندن و نوشتن را نيز فراگرفت.بيشتر شبها با اجازه

صاحب مغازه در همان مغازه مي ماند تا با فراغت بيشتر به مطالعه ادامه دهد.استعداد سرشار و شوق آموختن سبب شد تا سرانجام به مدرسه علميه اردكان راه بيابد و پس از طي تحصيلات مقدماتي، جهت ادامه تحصيل راهي يزد شود.با مستمري اندكي كه حاج عبدالصمد در اختيارش قرار مي داد، توانست در مدرسه عبدالرحيم خان يزد كه رونق خاصي داشت، به تحصيل بپردازد. پس از گذشت حدود بيست بهار از زندگيش، رهسپار حوزه علميه قم شد و در مدرسه فيضيه اقامت گزيد و با اشتياق فراوان به تحصيل و تهذيب نفس پرداخت.استادان و مربيان : طي سالهاي متمادي كه شيخ محمد فكوري يزدي در حوزه پربركت قم مشغول تحصيل بود، از محضر استادان زيادي بهره مند گرديد. بعضي از آن آيات عظام عبارتند از:-1حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم-2سيد محمد حجت كوه كمري-3سيد محمدتقي خوانساري-4سيد صدرالدين صدر-5امام خميني(ره)-6 محمد علي قمي-7سيد شهاب الدين مرعشي نجفي-8سيد محمدرضا گلپايگاني.-9سيد حسين بروجردي طباطبايي.هم دوره اي ها و همكاران : شيخ محمد فكوري يزدي در دوران تحصيل بيشتر اوقات با شهيد محراب آيةاللّه حاج شيخ محمد صدوقي مباحثه مي كرد.(5) تا اينكه از مدرسين عالي رتبه حوزه علميه شد و در صحن بزرگ حضرت معصومه (س)شروع به تدريس كرد.همسر و فرزندان : از شيخ محمد فكوري يزدي تنها يك دختر داشت.زمان و علت فوت : شيخ محمد فكوري يزدي در روز جمعه هشتم ذيعقده سال 1394ديده از جهان فرو بست و در مقبره شيخان قم، در جوار زكريا بن آدم اشعري، سمت شرقي شيخان، بدن مطهرش به خاك سپرده شد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ محمد فكوري يزدي در حدود 18سال

از محضر آيةاللّه العظمي بروجردي بهره برد و به درجه اجتهاد نايل آمد. وي به امر تدريس خيلي اهميت مي داد. از اين روي شاگردان زيادي در مكتبش تربيت شدند كه اكثر آنان هنوز در قيد حيات و مايه افتخار حوزه هاي علميه اند. بعضي از شاگردان ايشان عبارتند از:آيةاللّه شهيد حاج آقا مصطفي خميني( ره) كه بخشي از دروس فلسفه و حكمت را از وي فرا گرفت. حاج سيد عباس خاتم يزدي، محمدتقي مصباح يزدي، شيخ حسين راستي، غلامرضا رضواني خميني و حاج سيد جعفر كريمي و...ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ محمد با روش خاصي براي مراجعين استخاره مي كرد. نوعا جوابهايش درست بود. بدين سبب نيز شهره آفاق گرديد و از خارج و داخل براي همين امر به وي مراجعه مي كردند.آرا و گرايشهاي خاص : آيةاللّه فكور، نسبت به امام خميني علاقه زيادي داشت. در ايامي كه راه عتبات عاليات باز بود، آيةاللّه فكور سالي دو مرتبه به كربلا و نجف مشرف مي شد، آنگاه هم كه راه بسته شد، با زحمات زيادي از بيراهه ها با راهنمايي افراد خاصي خود را براي زيارت عتبات عاليات به نجف و كربلا مي رساند و مدتي هم مي ماند.وقتي به حرم اباعبداللّه (ع)مشرف مي شد، ساعت ها از حرم بيرون نمي آمد، به گونه اي مجذوب حرم مي شد كه متوجه هيچ كس نمي شد.عشق و علاقه اي خاص به امام حسين (ع)داشت. گاه ساعت ها در صحنِ حرم مي نشست و گنبد و بارگاه اباعبداللّه را مي نگريست و نمي توانست از آن دل بكند و به خانه برگردد.خودش مي گفت: « دوست روحاني متديني داشتم كه مدتي پيش از دنيا رفته بود، آرزو داشتم او را در خواب ببينم و

از احوال عالم برزخ سؤال كنم و خبري بگيرم.اين را هم مي دانستم كه بر اساس روايات: در روز قيامت پيامبر (ص)و ائمه معصومين (ع) و...شيعيان را شفاعت مي كنند و از آن مهلكه ها نجات مي بخشند.آنچه كه خود آنها سفارش كردند، اين است كه براي عالم برزخ فكري بكنيد. شفاعت مال روز قيامت است.به اين جهت خيلي دلم مي خواست بدانم كه چه عملي در عالم برزخ به كار مي آيد و انسان را نجات مي دهد؟ تا اينكه شبي او را در خواب ديدم؛ جلو رفتم، دستش را گرفتم و پرسيدم: در عالم برزخ چه عملي ارزش دارد و سبب نجات انسان مي شود؟ ابتدا دستش را از من جدا كرد و عقب عقب رفت، دويدم گريبانش را گرفتم و گفتم تا جوابم را ندهي، رهايت نمي كنم. گفت: « براي عالم برزخ زيارت اباعبداللّه الحسين (ع)را فراموش نكن» .از ديگر خصوصيات بارز ايشان احترام بسيار به سادات بزرگوار و فرزندان اهل بيت (ع) خصوصا اهل علم آنها بود با تعظيم و تكريم زايدالوصفي با آنها روبرو مي شد.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

قاسمي، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالوهاب قاسمي در اوايل پاييز 1312 در نوزدهم مهر ماه در شهر سوادكوه به دنيا آمد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلاميو الدين و انساب : عزيز اللّه قاسمي از جمله ساكنين آبادي ليورك بود. وي با خطابه و وعظ به تبليغ دين مي پرداخت. او كه با زني پاكدامن به نام بانو «بي بي جاني»ازدواج كرده بود، از خداوند مي خواست محصول اين پيوند، نخست از لحاظ بدني سالم بوده و آنگاه راه او را ادامه دهد و در كسوت روحانيت به عنوان

سرباز امام زمان(عج)، حقايق مسلم فرهنگ قرآن و عترت را براي مردم بازگويد. خداوند نيز دعايش را اجابت فرمود و در اوايل پاييز سال 1312 (نوزدهم مهر)، هنگامي كه خزان مي پژمرد، غنچه اي از بهار در اين خانواده شكفت و پدر به شكرانه اين شهد شيرين زندگي، نامِ عبدالوهاب را برايش برگزيد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : يكي از نواحي استان زرخيز و خوش آب و هواي مازندران، شهرستان سوادكوه مي باشد. اين شهر در دره اي واقع در البرز مركزي، با وسعت 2441 كيلومتر مربع، واقع شده است. از شمال با قائم شهر، از جنوب با فيروزكوه، از مشرق با منطقه جنگلي دودانگه ساري و از مغرب با بخش بندپي از توابع بابل هم مرز مي باشد. نقاط كوهستاني، عبور رودخانه تالاب از آن و نيز جنگل هاي سر سبز، بر صفاي اين ديار افزوده است؛ امّا آنچه بدان طراوت معنوي مي بخشد، امامزادگان، مساجد و مراكز ديني و علمي است كه جان انسان هاي تشنه معرفت و ديانت را، عطرآگين مي سازد.روستاي «ليورك» كه از جمله آبادي هاي اين منطقه است، از قديم الايام با وجود كوچكي و كمي جمعيت، موطن و محيط نشو و نماي انسان هايي بوده است كه در جهت نشر تعاليم ديني و تبليغات مذهبي، فعاليت داشته و دارند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبدالوهاب قاسمي در پوتو تربيت پدري رئوف و متدين و نيز پرورش هاي عاطفي و اخلاقي مادري پاك طينت و مشفق، دوران نوباوگي را با طراوت معنوي پشت سر نهاد و از همان نخستين دوران زندگي با نغمه هاي آسماني، قرآن و دعا انس يافت. وي با حضور در مجالس تجليل از مقام اهل بيت (ع) روان خويش

را با زمزم جوشان و مصفاي اين خاندان شستشو مي داد و علاقه به ارزشها و باورهاي ديني با وجودش عجين مي گشت. او به اقتضاي محيط خانوادگي در همان سنين كودكي خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را فرا گرفت و پس از اين مقدمات به تحصيلات دوران ابتدايي پرداخت. وي پس از اينكه اين مقطع را با موفقيت سپري ساخت، بر حسب ذوق ذاتي، شوق فطري و تأكيدهاي مداوم پدرش، به آموختن علوم ديني روي آورد.در سوادكوه، مركزي كه بتواند نيازهاي علمي و فكري اين نوجوان را برطرف كند، وجود نداشت؛ به همين جهت براي فراگيري علوم اسلامي، زادگاه خويش را ترك كرد و در شهرستان بابل اقامت گزيد. وي به مدت مدت سه سال به فراگيري علوم ديني پرداخت. عبدالوهاب براي ادامه تحصيل به تهران مهاجرت كرد. او در مدارس خازن الملك و حاج ابوالحسن معمار باشي از محضر علما و اساتيدي عالي قدر بهره ها برد.قاسمي، حوزه درس آيت الله حاج سيدمحمدهادي ميلاني را كه در شبستان غربي مسجد جامع گوهرشاد تشكيل مي شد، مغتنم شمرد و با استعداد درخشان و مجاهدت پيگير خود، به بركت اين حوزه غني، تا مرز اجتهاد پيش رفت.استادان و مربيان : از استاداني كه عبدالوهاب قاسمي در محضرشان كسب فيض نموده است مي توان به: حاج شيخ كاظم دامغاني، مرحوم قزويني، ايت الله حاج شيخ هاشم قزويني، ميرزا مهدي اصفهاني، سيدموسي زرآبادي، آيت الله نائيني، حاج آقا شيخ قمي اشاره كرد.همسر و فرزندان : قاسمي پنج فرزند پسر به نام هاي: محمد باقر ، صادق ، محمد ، رضا و عباس و نيز سه فرزند دختر به نام هاي: رباب ، صديقه

و اعظم به يادگار مانده است.وقايع ميانسالي : قاسمي طبق وصيتي كه از وي باقي است، داماد خويش، سيد رسول ميريان را وصي شرعي و قانوني خود قرار داد و از او خواست تا طبق حكم الهي و قانون متقن و محكم اسلامي، رفتار كند. در خصوص ازدواج دخترانش، در حد شأنشان همانند خواهر خود از كل اموال وي بدون آن كه از سهميه آنان چيزي كسر شود، مبالغي بردارند. او كتابهايش را از اين برنامه جدا كرد و وصيت كرد تا آنها را به هر يك از فرزندانش كه توفيق كسوت لباس مقدس روحانيت داشته اند، واگذارند.زمان و علت فوت : قاسمي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به عضويت شوراي همبستگي در حج - كه مركب از اقشار مختلف مردم بود.- در آمد و پس از تشكيل كميته انقلاب اسلامي، حدود يك سال نيز به عنوان معاونت در كميته مركزي شهرستان ساري مشغول خدمت بود. او براي تداوم انقلاب به ارشاد و سازندگي مردم مي پرداخت و در سال 1359 ش. از سوي مردم حق شناس ساري به نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد و در اين سنگر با تمام جديت، نظام جمهوري اسلامي را كه تحت لواي ولايت فقيه است، ياري مي داد و تمامي امكاناتش را به كار مي گرفت و همه كوشش و آرزويش اين بود تا هر چه زودتر، اصول قرآني در جامعه استقرار يابد. ايشان پس از يك سال خدمتگزاري به امت مسلمان در سمت مزبور، در تاريخ هفتم تيرماه 1360 ش. در كربلاي سرچشمه، در كنار شهيد مظلوم دكتر بهشتي (ره) و ديگر يارانش، به دست دشمنان خلق خدا (منافقان) به

ديدار حق شتافت و در جوار رحمتش آسود. بدن مطهّرش بنا به وصيت وي در شهرستان قم و در قبرستان شيخان، به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قاسمي درخط مقدم مبارزه با رژيم طاغوت در صفوف اوليه بود وي در همان آغاز راه اندازي شد ولي با همه شكنجه هايي كه بر او وارد آمده بود و بعد از آزادي راه مبارزه ادامه داد. در سال 1356 ش. قاسمي به جرم مخالفت هاي صريح و علني با رژيم شاه، به زندان افتاد؛ ولي اين بار هم در سلول انفرادي طاغوت زير شكنجه هاي موحش دم برنياورد. لذا پس از آزادي، مأموران ساواك خواستند با توطئه قبلي ايشان را در سفر مكه ترور كنند؛ اما موفق نشدند و توطئه آنها با شكست مواجه شد. آخرين دستگيري آن شهيد بعد از سخنراني افشاگرانه وي، در تابستان سال 1357 ش. رخ داد كه بسياري از كتب ارزشمند و نوارهاي سخنراني او و ديگران، مورد دستبرد عوامل ساواك قرار گرفت و مفقود شد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : قاسمي در سال 1344 ش. به دعوت جمعي از مؤمنين و تصويب و تأكيد علماي بزرگ وقت (رضوان اللّه عليهم) در شهر ساري رحل اقامت افكند و با صراحتي تمام و شجاعتي كم نظير، خط نهضت اسلامي را در مركز استان مازندران باز گشود و براي برانداختن حكومت جور و استقرار نظام عدل اسلامي آن گونه كه مقتضي بود، آخرين توان خويش را به كار برد و در اين راه چندين بار دستگير و روانه زندان شد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : قاسمي در يك

صد و سي و هفتمين جلسه علني مجلس شوراي اسلامي، در تاريخ 6 ارديبهشت 1360، از جنايت گروهك هاي مزبور در ساري، قائم شهر و سوادكوه پرده برداشت و كشتار وحشيانه، هتاكي ها و ضرب و شتم اينان را نسبت به مردمان اين سامان برملا كرد.آرا و گرايشهاي خاص : قاسمي در دوران نسبتاً كوتاه زندگي اش، درس استقامت، ايمان و وارستگي را به خوبي آموخت و توانست آن را به ديگران هم تعليم دهد. آن شهيد از همان دوران جواني و تحت تربيت خانوادگي و نيز محيط پاك حوزه علميه، به اين واقعيت دست يافت كه براي غلبه بر كشش هاي دروني، كه آدمي را به سوي خودخواهي سوق مي دهد، بايد نيرويي قوي را در كانون دل ايجاد كرد،تا با تكيه بر آن، امكان تعديل اين اميال فراهم آيد؛ اين نيروي عظيم باطني هم چيزي جز تقوا و ايمان نيست. به همين دليل ايشان با عبادت، راز و نياز با خداوند و اعمال صالح، توانست چنين فروغي را در ژرفناي جان خويش روشن سازد و به بركت آن تار و پود وجودش را از گزند هوس هاي دروني و تحريكات شيطاني، حفظ كند.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

قديري، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن قديري سال 1315 در اصفهان ديده به جهان گشود و پس ازگذراندن تحصيلات متوسطه و دروس مق_دم_اتي حوزه در سال 1337 براي طي سطوح عالي ح_وزه به نج_ف اشرف عزيمت كرد و در آنجا از محضر بزرگاني چون آيت الله خويي بهره مند شد. آيت الله محمد حسن قديري با آغاز نهضت امام خميني (ره) و تبعيد به عراق از همان ابتدا در زمره ي_اران و

نزديكان ايشان درآمد و ضمن تلمذ در محضر آن حضرت در برخي فعاليت هاي مبارزاتي علي_ه رژيم منحوس پهلوي فعالانه شركت داشت. در سال 1350 به عضويت هيات استفتاءات حضرت امام خميني(ره) درآمد و اين مسئوليت را تا زمان ارتحال ايشان بر عهده داشت. امامت جمعه بخش رويدشت استان اصفهان، عضويت در هيات استفتاءات م_رحوم آيت الله العظمي اراكي و دفتر مقام معظم رهبري، تدريس دروس خارج فقه اصول درحوزه علميه قم و عضويت در شوراي نگهبان قانون اساسي از ديگر فعاليت ها و خدمات اين عالم رباني در طول 72 سال عمر پر بركت وي محسوب مي شود. گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحسن قديري پس ازگذراندن تحصيلات متوسطه و دروس مق_دم_اتي حوزه در سال 1337 براي طي سطوح عالي ح_وزه به نج_ف اشرف عزيمت كرد و در آنجا از محضر بزرگاني چون آيت الله خويي بهره مند شد. علت فوت : محمدحسن قديري 87/7/26 در سن 72 سالگي درگذشت و پيكر ايشان صبح شنبه از مسجد امام حسن عسگري(ع) تا حرم مطهر حضرت معصومه(س) تشيع خواهد شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد حسن قديري با آغاز نهضت امام خميني (ره) و تبعيد به عراق از همان ابتدا در زمره ي_اران و نزديكان ايشان درآمد و ضمن تلمذ در محضر آن حضرت در برخي فعاليت هاي مبارزاتي علي_ه رژيم منحوس پهلوي فعالانه شركت داشت. در سال 1350 به عضويت هيات استفتاءات حضرت امام خميني(ره) درآمد و اين مسئوليت را تا زمان ارتحال ايشان بر عهده داشت. امامت جمعه بخش رويدشت استان اصفهان، عضويت در هيات استفتاءات م_رحوم

آيت الله العظمي اراكي و دفتر مقام معظم رهبري، تدريس دروس خارج فقه اصول درحوزه علميه قم و عضويت در شوراي نگهبان قانون اساسي از ديگر فعاليت ها و خدمات اين عالم رباني در طول 72 سال عمر پر بركت وي محسوب مي شود.آثار : البحث في الرسلات عشر ، البيع تقريرات درس حضرت امام (ره) ، التيمم ، الحاشيه علي العروه الوثقي ، المباحث في علم الاصول ، رساله في الوضع والاستعمال

قره چانلو، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر حسين قره چانلو در سال 1319 در شهر تهران به دنيا آمد.وي داراي دكترا رشته الهيات و معارف اسلامي از دانشگاه تهران است.نامبرده، پس از فراغت از تحصيل، به كار تدريس از دانشكدة الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامي پرداخت. ترجمه كتاب "الاعلاق النفيسه" حسين قره چانلو ، در دوره پنجم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين قره چانلو تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در تهران به پايان رسانيد. سپس وارد دانشگاه شد و موفق به گرفتن مدرك ليسانس و فوق ليسانس و دكترا در رشتة الهيات و معارف اسلامي از دانشگاه تهران گرديد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين قره چانلو ، پس از فراغت از تحصيل به كار تدريس از دانشكدة الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامي پرداخت. دكتر قره چانلو در تهيه و تنظيم قسمتهايي از دايرة المعارف شيعه و دايره المعارف اسلام همكاري كرده، هم اكنون طرّاح مسائل تاريخي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است.جوائز و نشانها :

ترجمه كتاب "الاعلاق النفيسه" حسين قره چانلو ، در دوره پنجم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : حسين قره چانلو بيش از چهارصد مقالة تحقيقي و تاريخي نوشته است كه تمامي آنها در مجله بررسيهاي تاريخي ارتش و مجله بررسيهاي دانشكده الهيات و معارف اسلامي و دايرة المعارفهاي مختلف فارسي به چاپ رسيده است.آثار : ترجمة الاعلاق النفيسه ويژگي اثر : ابن رسته، 1365، اميركبير-اين كتاب در دوره پنجم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزيده شد-آشنايي با كتاب «الاعلاق النّفيسه» مقصود مؤلف از نوشتن اين كتاب، فراهم آوردن اطلاعاتي از مجموعه علوم زمان تأليف كتاب بوده است. او علاوه بر توصيف بلاد اسلامي از سرزمينهاي خارج از جهان اسلام نيز سخن به ميان آورده است و به صورتي كامل و جامع از جغرافياي نجومي و رياضي با استناد به آيات قرآني و آثار نجومي و اقوال دانشمندان سخن رانده است. مطالب كتاب در مورد سرزمين صنعا و امپراتوري بيزانس و هند شرقي و سقلابيان و اقوام اورال و آلتايي و اقوام اطراف درياي سياه و نواحي اصفهان در خور توجه بوده و اطلاعات جمع آوري شده در باب مكه و مدينه و توصيف رودها و مناطق طبرستان از اهميّت خاصي برخوردار است. با توجه به تنوع اطلاعاتي كه در كتاب فراهم آمده، مي توان آنرا دايرة المعارفي كوچك از علوم، جغرافيا و تاريخ گذشتة جهان دانست 2 حرمين شريفين ويژگي اثر : 1362، اميركبير .

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

قزويني، فتح الله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ فتح

الله قزويني (متوفي سال 1050ه_.ق) از علماي بزرگ قزوين بود. وي پس از آنكه در علوم عقلي و نقلي به نبوغ علمي دست يافت ، كرسي تدريس و رهبري را در حوزه قزوين به دست گرفت و طلاب علوم ديني از اطراف و اكناف به حلقة درسي او پيوستند. او در خطابه و وعظ مهارت بسيار داشت و به همين خاطر به واعظ قزويني مشهور گرديد. شيخ فتح الله آثاري به تاليف رسانده كه عموماً حوزه علوم ديني را در مي گيرد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : تبار و ذريه شيخ فتح الله به دو شاخه تقسيم مي شوند: خاندان شفائي و خاندان سامت. بقيه خاندان سامت را امروزه در قزوين با شيخ العلما ميرزا عبدالرحيم سامت مي شناسند. اصل اين طابفه از قريه صفي آباد در نواحي قزوين بوده و نخستين شخصي كه در عصر صفوي قزوين را مسكن خويش قرار داده و به تحصيل علوم ديني پرداخته است. علماي ديگري نيز از اين خاندان برخواسته اند از جمله شيخ عبدالكريم صاحب كتاب نظم الغرر و شيخ محمد يحيي صاحب ترجمان اللغه و... تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ فتح الله قزويني پس از تكميل مقدمات متداوله ، به فراگيري فنون ادب و علوم عقلي و نقلي مشغول شد.استادان و مربيان : شيخ فتح الله محضر درس شيخ بهايي و فخرالدين سماكي قزويني را در ك نموده است.همسر و فرزندان : شيخ فتح الله قزويني سرسلسله خاندان واعظ قزويني و پدر شيخ ملا رفيع الدين محمد قزويني متخلص به واعظ و متوفي سال 1089 ه_ق صاحب كتاب

ابواب الجنان است. شيخ حر عاملي (1033-1104ه_.ق ) نيز در امل الآمل شيخ فتح الله را پدر ملا رفيع الدين محمد دانسته است.زمان و علت فوت : شيخ فتح الله قزويني متوفي سال 1050ه_.ق مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ فتح الله قزويني پس از آنكه در علوم عقلي و نقلي به نبوغ علمي دست يافت ، كرسي تدريس و رهبري را در حوزه قزوين به دست گرفت و طلاب علوم ديني از اطراف و اكناف به حلقة درسي او پيوستند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ فتح الله در خطابه و وعظ مهارت بسيار داشت و به همين خاطر به واعظ قزويني مشهور گرديد. او همچنين آثاري به تاليف رسانده كه حوزه علوم ديني را در مي گيرد.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ فتح الله از متكلمان شيعه و شيوخ مجتهدين عصر خويش در قزوين بود. همچنين او را رديف عالمان علوم عقلي و نقلي قرار داده اند.آثار : رساله در امامت ،رساله در عرفان

منابع زندگينامه :نسيم قزوين ، بنياد فرهنگي قزوين شناسي ، به كوشش محمدعلي حضرتي ، دفتر اول ، زمستان 1375 ، ص 160

قمي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عباس قمي در سال 1294 هجري قمري در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود . وي تحصيل علوم اسلامي را در زادگاه خود شروع كرد و در سال 1316 ه .ق راهي نجف اشرف شد و در آنجا به تحصيل و تكميل علوم و معارف اسلامي پرداخت ؛ او اندوخته هاي علمي خود را در اختيار فضلا و طلاب ديگر نيز قرار داد و توانست شاگردان زيادي را تربيت نمايد . محدث قمي

سرانجام در سال 1359 ه. ق دار فاني را وداع گفت .گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ عباس قمي تحصيل علوم اسلامي را نزد علماي سرشناس قم آغاز كرد سپس در سال 1316 ه.ق راهي نجف اشرف شد و در جوار با عظمت و پرشكوه مولا ي متقيان اميرمومنان حضرت علي به تحصيل و تكميل علوم و معارف اسلامي پرداخت.استادان و مربيان : شيخ عباس قمي به خاطر علاقه بسيار زيادي كه با احاديث و اخبار اهل بيت داشت،همساز محدث نوري شد و رابطه اين دو بزرگوار از استاد و شاگردي گذشت و به مريد و مرادي تبديل شد و لذا اين دوتن بسياري از كتابهاي محدث نوري را با هم استنساخ و مقابله و تصحيح مي كر دند.وقايع ميانسالي : شيخ عباس قمي در سال 1341 ق ، به درخواست جمعي از فضلا و طلاب شهر مشهد، در مدرسة ميرزا جعفر شروع به تدريس نمود . اما حوادث خونين مسجد گوهر شا د كه توسط رضا خان پهلوي صورت گرفت ، او را وادار نمود مجددا به نجف مهاجرت نمايد . محدث قمي انساني زاهدو پارسا بو د ساده زيست لباس وي عبارت بود از يك قباي كرباس بسيار نظيف و تمييز و فرش خانه اش نيز گليم و غذايش هم بسيار ساده .او از سهم امام استفاده نمي كرد ، مردي از بازرگانان خير تهران تا آخر عمر تبرعا وجه مختصري به ايشان مي داد و وي در كمال قناعت زندگي مي كرد : « روزي در نجف اشرف دو زن محترم كه در

بمبئي سكونت داشتند و از بستگان آفا كوچك - از محترمان نجف بودند، به حضور آن مرحوم رسيدند و تقاضا كردند هرماه مبلغ 75 روپيه برايشان تقديم كنند ، تا از لحاظ زندگي در رفاه باشد حاج شيخ عباس از پذيرفتن آن خودداري مي كند . ميرزا محسن محدث زاده فرزند كوچك آن مرحوم اصرار نمود تا قبول نمايد ، ولي ايشان نپذيرفت تا اينكه زنان محترم نا اميدشد ، او را ترك كردند . پس از رفتن آنها فرزند به پدر گرفت من هم ديگر از كسبه بازار براي مخارج روزانه قرض نمي كنم .حاج شيخ عباس ميگويد ساكت باش اين همين مقدار هم كه الان خرج مي كنم ،نميدانم فرداي قيامت چگونه جواب خدا وامام زمان (عج ) را بدهم در جواب اين مقدار معطل هستم . و نيز در اواخر عمرش شخصي همداني به ديدن او درنجف مي زود و از و ضع داخلي ايشان جويا ميشود ،مرحوم محدث قمي هر چه اصرار كرد ايشا ن نپذيرفت پس از رفتن فرد مذكور فرزند بزرگش پرسيد ،پدر چرا نپذيرفتند. جواب مي دهد :نازك و بدنم ضعيف است طاقت جواب خدا را در قيامت ندارم و سپس داستان اميرالمومنين در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان را نقل مي كرد . آنگاه مي گريد و به موعظه اهل خانه مي پرداخت . در يكي از سالها مرد نيكوكاري از محدث قمي خواهش مي كند كه در مجلس او سخنراني و موعظه بنمايد و او را متعهدكرد كه مبلغ پنجاه دينار و عراقي به ايشان بدهد اما محدث قمي گفت : من براي امام حسين به

منبر مي روم نه براي ديگري و ومبلغ را نگرفت .زمان و علت فوت : شيخ عباس قمي در مدت اقامت در عراق همواره به كشورها ي خوش آب و هوا سفرميكرد ليكن در سال 1359 ه.ق به خاطر تيرگي روابط عراق و سوريه نتوانست به سوريه و لبنان مسافرت كند و در نتيجه در همان هواي بسيار گرم نجف بسر برد ، لذا اين امر موجب شدت بيماري و كسالت دائمي وي شد تا ينكه نهايتا در سن 65 سالگي شب سه شنبه 23 ذي الحجه الحرام سال 1359 ه.ق فوت كرد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ عباس قمي در سال 1341 ه.ق بنا به درخواست عده اي از فضلا و طلاب حوزه علميه مشهد ، آموزش درس اخلاقي را درشبهاي پنج شنبه وجمعه در مدرسة ميرزا جعفر شروع كرد .مي گويند :قريب هزار نفر از طلاب و علماي در شهر مجالس درس وي حاضر مي شد ند .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حاج شيخ آقا بزرگ تهراني ، از دوستان و همنشينان شيخ عباس قمي ، از وي چنين يا د مي كند :محدث قمي پيوسته سرگرم كار بود ،عشقي شديد به نوشتن و تاليف و بحث و تحقيق داشت ،هيچ امري اور ا از اين شوق و عشق منصرف نمي كرد ،و مانعي در اين راه نمي شناخت . محدث قمي در زمان ا قامت درعراق تابستانها براي زيارت و تجديدقوا به كشورهاي خوش آب و هواي لبنان و سوريه سفركرد.آثار : الدار النظيم في لغات القرآن العظيم ويژگي اثر : كتاب در عين حالي كه لغات قرآن را كاملا شرح داده

و معاني آنها را روشن ساخته مختصر و موجز است لذا استفاده از آن بسيار آسان است در مورد همين ويژگي مولف چنين نگاشته است .هذا مختصر منيف و سفر لطيف ،عمليه في توضيح لغات القرآن الشريف في غايه الايجاز و الاختصار ،ليسهل علي الطا لبين تحصيله و لا تفسير عليهم مصاحبه و تحويله اين كتاب مختصر است و لطيف و بسيار نيكو ،آن را در شرح و توضيح لغات قرآن شريف در نهايت ايجاز و اختصار نگاشتن با اينكه استفاده از آن براي خوانندگان آسان باشد وهمراه بردن و نقل و انتقالش مشكل نباشد ب:منابع و ماخذ كتاب آثار كهن و گران سنج و در نتيجه مورد اطمينان است لذا كتاب از اعتبار خاصي برخوردار است . ج:مولف صرفا بشرح لغات بسنده نكرده بلكه به مسائل صرف ونحو نيز پرداخته و ميتوا ن گفت كتاب سرشار از بحثهاي ادبي است . د:در لابلاي مطالب به منا سبتهاي گوناگون،روايات جالب وروشنگرمطلب وارد شده است .كه اين امرراهگشاي بسياري ازمسا يل است.[ كيهان فرهنگي ، شماره 5 ، مرداد1366 ،ص 37و 38 ]

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگي ، شماره 5 ، مرداد1366 ،ص 36

كاشاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1349 هجري قمري برابر با 1309 هجري شمسي در محله گذر حاجي، يكي از محله هاي قديمي دارالمؤمنين كاشان خانه محمد حسين و بتول آغا از ارادتمندان آيت الله آقا سيد محمد حسين رضوي كاشاني، پسري به دنيا آمد كه او را علي نام نهادند .اطلاعات وسيع از مسائل و موضوعات فقه، اصول و كلام و عرفان، طريقه نقد و بررسي آراء و نظريات فقيهان و اصوليان در مناظه هاي علمي

و استدلالي او با مخالفان دارا بودن كمالات و فضايل معنوي، او را در شمار نوابغي قرار داد كه در آغاز جواني به رتبه عالي و قله رفيع اجتهاد در آورد .گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نهادند بيش از شش روز از ولادت شيخ علي كاشاني نگذشته بود كه مادر را از دست داد ، نام پدرش هم محمد حسين است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ علي كاشاني در نه سالگي پاي به مكتب گذاشت و خواندن و نوشتن را فرا گرفت. در آستانه سيزدهمين بهار زندگي به توصيه پدر و تشويق آيت الله رضوي، براي كسب معارف ديني، عازم اصفهان گرديد. در آنجا نيز اساتيد گرانمايه دروس حوزوي را، تا مرحله سطح، گذراند. آنگاه براي بهره وريهاي علمي بيشتر و كسب كمالات بيشتر راهي آستان قدس رضوي (ع) شد و در مدرسه علميه نواب ساكن شد.مدت اقامتش در مشهد چهار سال بود كه در اين دوره از محضر اساتيد بزرگي همچون؛ آيت الله آقا ميرزا محمد هاشم قزويني، آقا سيد محمد يزدي و در كوهستان اطراف بهشهر نزد عالم مهذب حضرت آيت الله سيد محمد كوهستاني استفاده ها برد. شيخ علي ضمن كسب در مدرسه ميرزا جعفر كه اسم اكنون بخشي از دانشگاه علوم رضوي تبديل شده است، به تدريس و تعليم طلاب و مشتاقان علم و در همان دوران جزو چهره هاي سر شناس علمي مردان با تقواي حوزه به شمار آمد.پس از اقامتي كوتاه در مشهد آهنگ هجرت به حوزه علميه قم كرد. در قم امامت مسجد كيهان را به عهده داشت و در

منزل جنب مسجد، با شهيد هاشمي نژاد و... به سر برد بعد از آن در يكي از حجره هاي قست شرقي مدرسه حجتيه سكني گزيد. با جديت تمام در سالهاي 1325 ش در درسهاي خارج فقه و اصول آيت الله بروجردي و خارج اصول امام خميني شركت كرد و در كنار آن در مسجد كوچك گذر خان به تدريس دروس سطح عالي و درس خارج خصوصي براي شهيد هاشمي نژاد پرداخت.خاطرات و وقايع تحصيل : نامادري شيخ علي مي گويد: چند ماهي پس از در گذشت مادر شيخ من به عقد پدرش در آمدم در حد توان كارهاي او را انجام مي دادم ولي پدرش بيشتر مواظب او بود.آن موقع ها كه براي تحصيل به مشهد و قم مي رفت گاهي به كاشان مي آمد و از زمان آشنايي شيخ با آقاي هاشمي نژاد با هم به كاشان مي آمدند و بيشتر ماه مبارك يا محرم مدتي مي ماندند شيخ در خانه به مطالعه و عبادت مشغول بود و آقاي هاشمي نژاد منبر و جلسه داشت.آقا شيخ علي به آيت الله رضوي علاقه بسيار داشت و به ديدن او مي رفت.استادان و مربيان : شيخ علي كاشاني، نزد اساتيد و بزرگان سه حوزه مهم، اصفهان، مشهد و قم، به تحصيل پرداخت. برخي از اساتيد او عبارتند از :آيت الله آقا سيد محمد حسين رضوي كاشاني؛ آيت الله سيد محمد علوي بروجردي معروف به باغ ؛آيت الله آقا ميرزا محمد هاشم قزويني؛ آيت الله شيخ محمد كوهستاني؛ آيت الله حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي؛ امام خميني؛زمان و علت فوت : شيخ علي كاشاني در مسافرتي كه محرم سال 1374 به رودسر كرده بود در شب

14 آن ماه پس از اداي قريضه مغرب و عشاء در منزل يكي از آشنايان دچار سكته قلبي گرديد و نداي ارجعي را لبيك گفت. جنازه آن مرحوم را به قم آورده اند و پس از تشييع در قسمت جنوبي قبرستان نو به خاك سپردند.شاگردان : از شاگردان معروف فريدة الاسلام كاشاني كه بيشترين بهره هاي علمي و معنوي را در مكتب وي كسب كردند؛ شهيد والا مقام حجت الاسلام و المسلمين سيد عبد الكريم هاشمي نژاد (1311 - 1360ش) است. در بين ديگر شاگردان مي توان از وي حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن ابطحي خراساني، سيد حبيب الله اهري گرگاني، حاج شيخ غلامرضا عرفانيان خراساني، حاج شيخ علي اصغر مسلمي كاشاني، حاج شيخ حسن شريعتي نياسري، حاج شيخ محمد امامي كاشاني، حاج شيخ يحيي انصاري شيرازي و دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني نام برد.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ علي شانزده سال زندگي طلبگي را با پشتكار تمام در كسب علوم و فضائل و در نهايت سادگي و بي آلايشي سپري كرد. او نسبت به دنيا و امور دنيوي بي توجه بود، در ارتباط با خالق و اولياي الهي آنچنان عاشق بود كه سر از پا نمي شناخت.او عاشق عبادت، تهجد و سجده هاي طولاني، ناله و زمزمه هاي شبانه بود لباسها ساده و وصله دار و حرراش معمولي بود براي خود خانه نخريد و زن اختيار نكرد. در مباحثات و مناظرات علمي با جرئت و درود يافت مطالب و سرعت انتقال قوي و پر استعداد بود.آثار : تعليقه بر فرائد الاصول شيخ انصاري ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي2 رساله و جزواتي در مبحث فقه

و اصول ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي3 رساله اي در لباس مشكوك ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي4 مجمع الفرائد ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي5 منظومه مجمع الفرائد ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي6 منظومه اي در علم اصول ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي7 منظومه اي در علم كلام ويژگي اثر : كتابها به صورت چاپ شده يا خطي

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

كريمي، عمادالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در يكي از روزهاي سال 1311 ش، فرزندي ديده به جهان گشود و پدرش او را عمادالدين ناميد تا چون به سنين رشد و شكوفايي رسد، در حفظ و پابرجايي «عماد دين» و پاسداري از معنويت بكوشد. پدر چون اين نوزاد را در آغوش گرفت، برايش دعا كرد و از پيشگاه پروردگار متعال خواست تا وي را در پرورش اين طفل در سايه فضايل و مكارم ياري دهد. عمادالدين همچون ديگر كودكان آبادي كشكك از نظر جسمي رشد مي كرد، اما چون زلال خداباوري در خانواده اش جريان داشت، جان و دلش از چنين سرچشمه اي تغذيه مي شد. بدين گونه دوران صباوت او به محيطي آكنده از صميميت سرشته و در محبت خاندان عترت، پيوند مي خورد. وي در حفظ دستاوردهاي انقلاب به عنوان يك روحاني مبارز در مقابل استكبار مقاومت كرد و از امور سياسي جامعه غافل نبود. او در سال 1360 در كربلاي سرچشمه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : عمادالدين كريمي

همچون شكوفه اي سبز و با طراوت در دامني پاك و بي آلايش شكل گرفت و فضيلت از همان اوان كودكي بر لوح پاك اين پسر نقش بست. اين ويژگي نه تنها عمادالدين را از گزند آفات و هرزه روي ها مصون مي داشت، بلكه وي را براي رسيدن به مراتب فكري، فرهنگي و روحاني مهيا مي كرد. او نخستين آموزه هاي ديني و قرآني را از پدر آموخت و نزد آن مربي خوش خو، نيل به فضايل اخلاقي و كرامت هاي انساني را تمرين مي كرد و نهال وجود خويش را از جرعه هاي ناب قرآن و حديث سيراب مي ساخت. عمادالدين كريمي دوران كودكي و نوجواني را در فقر گذرانيد. وي تحصيلات دوره ابتدايي را در شهرستان نوشهر به اتمام رسانيد و در تهران موفق به اخذ ديپلم گرديد. او به شوق بارگاه پاك و مطهر حضرت علي بن موسي الرضا (ع) ، به جوار آن حضرت شتافت و با استمداد از فضاي ملكوتي مشهد مقدس به كمالاتي نايل آمد. شهيد كريمي دوران تحصيلات حوزوي خود را در مدارس علميه اين شهر آغاز كرد و استعداد و قريحه سرشارش سبب گرديد تا بتواند در مدتي كوتاه ادبيات، لمعه، قوانين و مقداري از رسائل را در آنجا فرا گيرد. او مدت پنج سال در حجره هايي تنگ و تاريك در اوج فقر و تنگدستي به كسب معارف و علوم اهل بيت (ع) پرداخت و سرانجام به پايگاه فقه و حديث شيعه يعني شهر مقدس قم روي آورد.مرجع عالي قدر جهان تشيع، حضرت آيت اللّه العظمي بروجردي (1292-1381ق) با بياني رسا و دانشي گسترده درقلمرو فقه و اصول، حوزه درس پركششي را در قم بنيان نهاده بود؛ به

همين دليل بسياري از طلاب فاضل به محضرش مي شتافتند و از خرمن دانش و انديشه وي بهره مي گرفتند. شهيد كريمي هم فرصت به دست آمده را غنيمت شمرده، مشتاقانه از انوار پرفيض اين عالم عامل و جامع معقول و منقول، بهره ها برد.كريمي بسان گوهرشناسي ماهر به توانمندي استادش، آيت اللّه ميرزا هاشم آملي، در تدريس اصول پي برده بود و مي دانست كه حيف است اين دُرهاي منثور منقح نگردد.خاطرات و وقايع تحصيل : اقامت در شهر قم براي عمادالدين كريمي با مشكلاتي توأم بود؛ اما چون تحصيل معارف و مكارم را در نظر داشت و به جلوه هاي معنوي بارگاه مطهر بي بي فاطمه معصومه (س) توجه مي كرد، به اين سختي ها وقعي نمي نهاد و هر گونه عسرت و ناملايمت را، حكمتي براي رسيدن به موفقيت هاي بزرگ تلقي مي كرد. استادش، حضرت آيت اللّه بروجردي، شاگرد آخوند خراساني بود كه در همان ايام اقامتش در نجف، بر كفاية الاصول آخوند حاشيه اي نگاشت و از اين طريق بر شهرت علمي خود افزود. كريمي مي نگريست كه چگونه برخي طلاب در فراگيري اين كتاب به مشكل بر مي خورند و متن عربي و دشوار آن را نمي توانند بخوانند؛ لذا تصميم گرفت اين اثر را به زبان پارسي برگرداند تا براي علاقه مندان بيش از گذشته قابل فهم باشد و در اين مسير به توفيقاتي نيز دست يافت.استادان و مربيان : از استادان عمادالدين كريمي مي توان به موارد زير اشاره كرد: ميرزا هاشم آملي آيت الله بروجردي همسر و فرزندان : عماد الدين كريمي چهار فرزند به نام هاي محمد (متولد 1342)، محمدتقي (متولد1344)، محمود (متولد 1345)، مصطفي (متولد 1359) و دو فرزند دختر به

نامهاي فاطمه (متولد 1351) و معصومه (متولد 1356) بر جاي مانده است.وقايع ميانسالي : سخنراني هاي عماد الدين كريمي كه با افشاي طاغوتيان توأم بود، 24 سال بيداري و آگاهي مردم را از پي داشت. در يكي از همين سال ها، در تاريخ ششم بهمن (روز انقلاب سفيد!) مصادف با دوازدهم محرم، عوامل استبداد از وي دعوت كردند تا براي دعا كردن به جان شاه ملعون در مجلسي كه به اين منظور تدارك ديده شده، حضور به هم رساند؛ اما وي بهانه آورد كه در آن زمان بايد درقم باشد و نوشهر را ترك نمود. چون مأموران متوجه غيبت او در منطقه شدند، به ساواك گزارش كرده و آنان نيز دستور دادند تا اين روحاني مورد تعقيب قرار گيرد و سرانجام موفق شدند او را دستگير كنند. در اين حال شديدترين اهانت ها را متوجه او ساختند؛ شكنجه اش كردند و سخت تحت فشارش قرار دادند كه چرا از خواسته آنان روي برتابانده است؛وي با بي توجهي به اين وضع آشفته، مصمم تر از گذشته، براي محو آثار شرك و ظلم مسير خود را ادامه داد و هر گونه تهديد و فشاري را به جان خريد.زمان و علت فوت : عمادالدين كريمي در روز هفتم تير ماه سال 1360 دركربلاي سرچشمه، به دست مزدوران استكبار به آرزوي ديرينه خود، يعني شرف شهادت، دست يافت و در جوار عرشيان آرام گرفت و پيكر پاكش در قبرستان شيخان قم در كنار مزار عالمان و شهيدان اين ديار، به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، عماد الدين كريمي در جهت حفظ دستاوردهاي اين عطيه الهي و هديه

غيبي به سازندگي پرداخت و چون مسئله انتخابات مجلس شوراي اسلامي مطرح گرديد، به اصرار اهالي نوشهر و چالوس و با آگاهي كامل به اين مسؤوليت خطير و وظايف سنگين يك نماينده در راه صيانت از ارزشها و دفاع از نظام اسلامي، نامزدي مجلس شوراي اسلامي را پذيرفت. او براي پرهيز از تبليغات كاذب براي كسب رأي بيشتر، به كساني كه برايش فعاليت تبليغاتي مي كردند، مي گفت: «پس فردا نكند بگويند بايد خواسته هر كدام از ما بايد برآورده شود، خدمت دراين سمت بايد به تمامي افراد منطقه صورت گيرد و رسيدگي به امور گروهي خاص، با ارزشهاي اسلامي و اهداف نظام اسلامي مغايرت دارد و با روح اين جانب نيز سازگار نمي باشد.» سرانجام اين روحاني آگاه و مبارز با رأي قاطبه مردم، به سنگر مجلس راه يافت و در موقعيت پيش آمده جديد، به فعاليت هاي خود ادامه داد و خدمات ارزنده اي را به مردم محروم منطقه تقديم كرد. يك سال كوشش و تلاش صادقانه وي همت والاي اين روحاني وارسته را مي نماياند. البته او در كنار اين برنامه ها از امور سياسي نيز غافل نمي ماند و به افشاي چهره نفاق و رسوا كردن ارتجاع منطقه مي پرداخت. تلاش چندين ماهه او در دوران پس از پيروزي را مي توان دراين محورها خلاصه كرد: دفاع از انقلاب اسلامي؛ مقابله با استكبار و اعوان و اذناب او؛ نفي جهالت و از بين بردن نارسايي هاي فرهنگي منطقه نوشهر و چالوس؛ خدمت به جامعه خصوصاً محرومان و ساكنين روستاها و مناطق عشايري. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عمادالدين كريمي اجراي اصل سازنده امر به معروف و نهي از منكر را نيز

با مواعظ ارزندهدر پيش گرفت؛ زيرا چنين روش موجب مي شد تا مردم از بدي ها، نيكي ها، عواقب زيان بار گناهان و مزاياي درخشان خوبي ها آگاهي يابند.آرا و گرايشهاي خاص : عماد الدين كريمي بر اثر تربيت هاي خانوادگي و تأثيرپذيري از خلق و خوي استادان خود در حوزه و نيز مجاهدت با نفس اماره و ارتباط با خداوند، مجموعه اي از صفات نيك را در خود پرورده بود كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم: 1 - تواضع و فروتني: او نسبت به مردم بسيار برخورد خودماني داشت و در جلسات، رفتاري عادي و نازلتر از منزلت خود بروز مي داد تا افراد را جذب نمايد. 2 - خوش خويي: شهيد كريمي در برخورد با مردم بسيار نرم خو و ملايم بود. 3 - استقامت و پايداري: صلابت آن شهيد در عرصه هاي گوناگون كم نظير بود. 4 - سخاوت: شهيد كريمي بر اساس تربيت خانوادگي خود، دست پرورده سخاوت بود و در ميهمان نوازي و پذيرايي از افرادي كه به خانه اش مي آمدند، اهتمام وافري داشت. 5 - مسؤوليت پذيري: از ويژگي هاي بارز آن شهيد به خون خفته، همين احساس مسؤوليت بود. عمادالدين كريمي انقلاب اسلامي را بر سه اصل و يك محور متكي و استوار مي دانست. از آن سه اصل، دو مورد آن منفي و يك مورد هم مثبت است: نخست شعار طرد الهه ها و خدايان مصنوعي و نفي ارتباطات و سلطه ابرقدرت هاي خارجي است -كه از صدر اسلام هم شعار مسلمانان چنين بود: لا اله الا اللّه.- سوم اتكا به خداي يكتا و قادر متعال.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

كسائي، نوراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نورالله كسايي در

سال 1318 خورشيدي ، در شهرستان شهرضا ( قمشه ) در استان اصفهان ديده به جهان گشود. نورالله كسايي تحصيلات ابتدايي و متوسطه ( در رشته ادبيات ) را در شهرضا و اصفهان پشت سرگذاشت. در آن روزگار ، دبيرستان ها از مقطع دوم متوسطه ، رشته هاي رياضي ، طبيعي و ادبي داشتند. وي اين دوره را در شهر اصفهان طي كرد. پس از آن وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته زبان و ادبيات عربي ، ادامه تحصيل داد و با رتبه اول فارغ التحصيل شد. كسايي از سال 1348 دوره كارشناسي ارشد و دكتري را در دانشكده الهيات و عارف اسلامي ادامه داد و در سال 1353 از رساله دكتري خود باعنوان « مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماع آن » دفاع كرد و با رتبه اول در رشته فرهنگ عربي و علوم قرآني فارغ التحصيل شد. استاد نورالله كسايي در ضمن تحصيل ، در آموزش و پرورش شهرضا به خدمت فرهنگي ( آموزگاري و مسئوليت در آموزش و پرورش ) مشغول بود. او همچنين در مقطع تحصيلات تكميلي با دانشكده الهيات و معارف اسلامي همكاري آموزش داشت و به صورت آزاد تدريس مي كرد ، تا اينكه در سال 1354 به طور رسمي از آموزش و پرورش به دانشگاه تهران منتقل شد و به تدريس در رشته هاي زبان و ادبيات عرب در اين دانشكده مشغول گرديد. وي از سال 1364 از گروه علمي قرآن و حديث به گروه تاريخ و تمدن اسلامي منتقل شد و مدتي نيز مديريت اين گروه را بر عهده داشت. استاد در زمينه تاريخ اسلام

، تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامي ، تاريخ آموزش و پرورش در ايران و اسلام ، نهادهاي علمي و آموزشي تدريس مي كرد. استاد نورالله كسايي در 28 آبان سال 1379 دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تاريخ تمدن و فرهنگ اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : نورالله كسايي تحصيلات ابتدايي و متوسطه ( در رشته ادبيات ) را در شهرضا و اصفهان پشت سرگذاشت. در آن روزگار ، دبيرستان ها از مقطع دوم متوسطه ، رشته هاي رياضي ، طبيعي و ادبي داشتند. وي اين دوره را در شهر اصفهان طي كرد. پس از آن وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته زبان و ادبيات عربي ، ادامه تحصيل داد و با رتبه اول فارغ التحصيل شد. كسايي از سال 1348 دوره كارشناسي ارشد و دكتري را در دانشكده الهيات و عارف اسلامي ادامه داد و در سال 1353 از رساله دكتري خود باعنوان « مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماع آن » دفاع كرد و با رتبه اول در رشته فرهنگ عربي و علوم قرآني فارغ التحصيل شد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : نورالله كسايي ضمن تحصيل در دانشگاه از حوزه علميه به صورت آزاد استفاده مي كرد.استادان و مربيان : نورالله كسايي در مدت تحصيلات دانشگاهي دروس حوزوي را نيز فراگرفت كه از جمله استادان وي مي توان حاج آقا رحيم ارباب را نام برد.زمان و علت فوت : نورالله كسايي در 28 آبان سال 1379 به سن شصت و يك سالگي بر اثر عارضه سكته مغزي دار فاني را وداع گفت.مشاغل و

سمتهاي مورد تصدي : مرحوم نورالله كسايي از سال 1337 تا سال 1353 در آموزش و پرورش شهر رضا و اصفهان به خدمت علمي و تدريس اشتغال داشت و از سال 1354 به دانشكده الهيات دانشگاه تهران منتقل شد و تا پايان حيات پر بركت خويش به تدريس اشتغال داشت و منشا فعاليتهاي بسيار پژوهشي و علمي بودفعاليتهاي آموزشي : نورالله كسايي در ضمن تحصيل ، در آموزش و پرورش شهرضا به خدمت فرهنگي ( آموزگاري و مسئوليت در آموزش و پرورش ) مشغول بود. او همچنين در مقطع تحصيلات تكميلي با دانشكده الهيات و معارف اسلامي همكاري آموزش داشت و به صورت آزاد تدريس مي كرد ، تا اينكه در سال 1354 به طور رسمي از آموزش و پرورش به دانشگاه تهران منتقل شد و به تدريس در رشته هاي زبان و ادبيات عرب در اين دانشكده مشغول گرديد. وي از سال 1364 از گروه علمي قرآن و حديث به گروه تاريخ و تمدن اسلامي منتقل شد و مدتي نيز مديريت اين گروه را بر عهده داشت. استاد در زمينه تاريخ اسلام ، تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامي ، تاريخ آموزش و پرورش در ايران و اسلام ، نهادهاي علمي و آموزشي تدريس مي كرد. مرحوم كسايي در دانشگاههاي معتبر كشور و مراكزي چون بنياد دايره المعارف بزرگ اسلامي ،كميته ملي يونسكو در ايران و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)،همكاري آموزشي و تحقيقاتي داشته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : رشته تخصصي نورالله كسايي در گروه تارخ و تمدن اسلامي ، تاريخ آموزش و پرورش در اسلام بود و

بيش از پنجاه مقاله در اين زمينه نوشته است . وي همچنين طرح پژوهشي تحت عنوان « نهادهاي علمي و آموزشي ايران از آغاز دوره اسلامي تا تاسيس دارالفنون » را در پنج مجلد در دست اجرا داشت كه ناتمام ماندچگونگي عرضه آثار : دكتر نورالله كسايي در هر جهت علمي كه گام بر مي داشت سعي مي نمود تا اثري ارزنده و تحقيقي مستند ارائه كند،نمونه كارهاي علمي بسياري وي شاهد بر اين مدعاست چه ترجمه و يا تاليفات ايشان ،حتي اگر بر كتابي مقدمه مي نوشت ،گاهي آن مقدمه بسيار جاذب تر و ارزشمند تر از آن كتاب بود مانند مقدمه اي كه آن مرحوم بر كتاب "تاريخ دانشگاههاي بزرگ اسلامي" نوشته است.او به احياء آثار انديشه ها و تقويت مباني علمي و فرهنگي و ارج نهادن به پيشينه با شكوه ايران تاكيد داشت و در اين راه گامهايي برداشت. توسط استاد سيد نورالله كسايي بيش از يكصد مقاله و چندين كتاب ،تحقيق و ترجمه نگارش يافته است كه مقالات ايشان در نشريات علمي و پژوهشي كشور و دايره المعارف بزرگ اسلامي در زمينه تاريخ اسلام ،فرهنگ و تمدن ايران و اسلام ،نهادهاي علمي و آموزش جهان اسلام ،جغرافياي تاريخي سرزمين هاي اسلامي ،نقد ادبي و علوم بلاغي ،نقد و بررسي زندگي و آثار علمي دانشمندان و مسائل مربوط به تاريخ فرهنگ و آموزش و پرورش به چاپ رسيده است. بيانات استاد در همايش ها و كنفرانس هاي داخلي و خارجي به ويژه در باب ويژگي ها و ابعاد فرهنگ و تمدن اسلامي و ايران همواره از بهترين سخنراني هاي اين مجامع به

حساب مي آمد.آثار : تاريخ دانشگاههاي بزرگ اسلامي ويژگي اثر : اين كتاب از عبدالرحيم غنميه اهل كشور مغرب،مرحوم دكتر نورالله كسايي در برگردان و نيز فارسي كردن اثر زحماتي زياد را متقبل شد.اين كتاب بيش از 45 صفحه و چهار فصل مفصل دارد.2 ترجمه تاريخ الجامعات الاسلاميه الكبري ويژگي اثر : با مقدمه و تعليقات مفصل.3 ترجمه تاريخ بيمارستان ها در اسلام ويژگي اثر : اين كتاب نوشته دكتر عيسي بك مصري مي باشد.پديدآورنده: احمد عيسي بك، نورالله كسائي (مترجم) ناشر: علمي و فرهنگي - 04 دي، 1384.تاريخ بيمارستانها در دو بخش است بخش اول در باب پيدايش،ساختار،پزشكان و هزينه بيمارستانهاي و بخش دوم به بيمارستانهاي قلمرو اسلام مي پردازد.4 ترجمه ذكر اخبار اصفهان ويژگي اثر : نوشته حافظ نعيم اصفهاني در دو مجلد با مقدمه اي بيش از صد صفحه از مترجم .اين كتاب اولين ترجمه كامل فارسي آن است.5 فرهنگ نهادهاي آموزشي ايران: از روزگار باستان تا تأسيس دولت صفوي ويژگي اثر : سال انتشار: 1383 تعداد صفحه: 673 شماره انتشار: 2653 مولف/مترجم: نورالله كسائي .توضيحات: تاريخ آموزش و پرورش در ايران گزارشي است از سرگذشت گوناگون آموزش ها و نهادهاي علمي و آموزشي كه در روزگاران پيش از اسلام و پس از آن در ايران رواج يافته است. در آغاز اسناد مطالعاتي و منابع تحقيقي در تاريخ آموزش و پرورش و نهادهاي آموزشي و علمي ايران و مقاطع تاريخي تحقيق, توضيح داده مي شود. سپس كلياتي درباره آموزش و پرورش ايران باستان، نهادهاي آموزشي، آموزش و پرورش در ايران از آغاز خلافت عباسيان تا استقرار دولت صفاريان بيان مي شود و آموزش و پرورش

ايران از صفاريان تا سلجوقيان، از سلجوقيان تا انقراض خوارزمشاهيان، از دوره مغول و ايلخانيان تا صفوي به روشني همراه با نهادهاي آموزشي آن دوره ارائه شده است6 مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماعي آن ويژگي اثر : اين كتاب ارزشمند و تحقيق گرانسنگ در بيان وضعيت اين مراكز بزرگ علمي نقش والايي دارد.كتاب مذكور يك پيشگفتار و هفت بخش دارد كه عبارت است از :اوضاع سياسي و اجتماعي و علمي بلاد اسلامي همزمان با مدارس نظاميه،خواجه نظام الملك طوس بنيانگذار مدارس نظاميه،نظاميه نيشابورة نظاميه بغداد ،مدارس نظاميه مهم ديگر از جمله نظاميه اصفهان ،آمل طبرستان و ...7 منتخب النصوص التاريخيه و الجغرافيه ويژگي اثر : پديدآورنده: نورالله كسائي ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 31 تير، 13868 نقد و نظر در تاريخ آموزش و پرورش ايران از آغاز تا كنون

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگي سال بيستم مهر 1382 شماره 2043نشريه مدت ، ماهنامه دانشگاه تهران ، شماره 22 ،آبان و آذر 1380 ، ص 46

مجتهدقمي، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد جواد مجتهد قمي در سال 1295 ه.ق در شهر نجف اشرف به دنيا آمدند، وي از هفت سالگي وارد شهر قم شدند و تحصيلات مقدمات را آغاز و در حضور اساتيد آن زمان مشغول فرا گيري علم شدند. از وي آثار متعددي به جا مانده است . قمي در سال 1375 ه.ق در شهر قم دار فاني رو وداع گفتند .گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : محمد جواد مجتهد قمي فرزند ارشد ملا غلامرضا آخوند قمي مي باشد .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي :

فرزند محمد جواد مجتهد قمي آقاي حاج محمد حسن اعرابي - داماد امام خميني 1 مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد جواد قمي كه پس از تولد در نجف اشرف، در هفت سالگي به قم آمد و پس از تحصيل مقدمات، سطوح فقه و اصول را در محضر پدر بزرگوارش و آيت الله حاج آقا احمد قمي - برادر آيت الله العظمي حاج آقا حسين قمي - فرا گرفت و در 20 سالگي به اشاره پدرش به تهران ره سپرد و نزد حضرات آيات: ميرزا محمد حسن آشتياني (فقه و اصول)، و حاج شيخ علي نوري، ميرزا محمود حكمي و شيخ عبد الكريم سبزواري (حكمت و كلام) زانوي ادب به زمين زد و بهره هاي علمي بسيار برد و پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و يك سال ديگر از پدرش بهره برد. در سال 1319 ق، به نجف رفت و در درس آيات عظام: محقق خراساني و سيد محمد كاظم يزدي حاضر شد و مباني علمي خود را استوار ساختاستادان و مربيان : از اساتيد حاج شيخ محمد جواد مجتهد قمي مي توان به موارد زير اشاره كرد: حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي آقاي حجت سيد محمد تقي خوانساري ميرزا محمد حسن آشتياني آيت الله بروجردي حاج شيخ علي نوري ميرزا محمود حكمي شيخ عبدالكريم سبزواري محقق خراساني سيد محمدكاظم يزدي وقايع ميانسالي : محمود جواد قمي مشغول نگارش كتاب «حادي عشر» - يازدهمين تأليفش - بود كه نداي حق را لبيك گفت. كتابخانه ايشان - به همراه كتابخانه پدرش كه به سفارش مرحوم حاج آخوند به وي واگذار شده بود. -

پس از وفاتش، به آيت الله العظمي بروجردي واگذار و به دستور ايشان به كتابخانه مدرسه فيضيه تحويل داده شد.زمان و علت فوت : محمدجواد قمي در سال 1375 ق (1333 ش) درگذشت و پس از يك تشييع با شكوه و نماز آيت الله العظمي بروجردي بر پيكرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه 3 مدفون شد. و نخستين مجلس بزرگداشت او از سوي آيت الله بروجردي در مدرسه فيضيه برگزار شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيخ محمد جواد مجتهد قمي پس از 14 سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش در ربيع الاول سال 1333 ق به درخواست عموم مردم قم - كه از ايشان بازگشت به قم را خواسته بودند. - در ميان ابراز احساسات عموم اهالي كه به مناسبت ورود ايشان شهر را تعطيل عمومي كرده و تا چند كيلومتري به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدريس، تأليف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جاي پدرش، تصدي امامت مسجد امام حسن عسكري (ع) را بر عهده گرفت.آثار : آيينه حق نما ويژگي اثر : در اثبات ولايت عامه و خاصه2 تقريرات درس فقه آيت الله سيد محمد كاظم يزدي. توحيد قمي ويژگي اثر : در دو جلد به چاپ رسيده است4 سعادت بشر ويژگي اثر : در اثبات نبوت عامه و خاصه.5 صراط المستقيم ويژگي اثر : اين كتاب چهار جلد مي باشد: جلد اول - در اثبات صانع و توحيد، جلد دوم - در فروع دين، جلد سوم - در معاملات، و جلد چهارم - در عدم جواز تقليد ميت.6 كتاب كيمياء ويژگي اثر

: در اثبات معاد جسماني،كه در سال 1364 ق به چاپ رسيده است.7 ياقوت ويژگي اثر : ردّبر مادّيين و دهريّون

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

مجتهدي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاي حاج شيخ جعفر مجتهدي در بيست و هفتم جمادي الثاني سال 1343 ه.ق مطابق با اول بهمن ماه 1303 ه.ش در خانواده اي بسيار متدين و مرفه در شهر تبريز ديده به جهان گشودند.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدر شيخ جعفر مجتهدي جناب حاج ميرزا يوسف از دلباختگان آستان ولايتمدار قبله العشاق و امام السعداء، حضرت سيدالشهداء ابا عبدا... الحسين (ع) بودند، تا جائي كه مكرر قافله سالاري زائرين كربلاي معلي را از تبريز به عهده مي گرفته و خروج زوار تهي دست دل شكسته را خود عهده دار مي شدند و در طول مسير حراست اين قافله با دو شير تربيت شده بود كه در ابتدا و انتهاي آن حركت مي كردند و زوار امام حسين (ع) را سلامت به مقصد مي رساندند. ايشان بعد از فقدان پدرشان جناب حاج ميرزا يوسف، تحت كفالت و سرپرستي مادر بزرگوارشان، آن بانوي علويه قرار گرفتند. خاطرات كودكي : شيخ جعفر مجتهدي در اوائل سن پنج سالگي، در عالم رويا مشاهده مي كند از جانب آسمان منبري از نور تا كنارش بر پا شده و وجود مقدس بي بي دو عالم حضرت صديقه طاهره (ع) تشريف مي آورند و او را مورد نوازش و تفقد و مهرباني قرار داده و با دست مباركشان به سر و صورت او مي كشند. از همان دوران نوجواني

روح بلند و ناآرام اين مرد الهي به دنبال كشف حقايق و اسرار بر مي خيزد، ايشان نقل مي فرمودند؛من در همان آغاز نوجواني شروع به تهذيب نفس و خودسازي و تقويت اراده نمودم چون بسيار دوست داشتم به بينوايان و مستمندان كمك كرده و زندگي آنها را از فقر و تنگدستي نجات بخشم، سعي وتلاش بسياري مي نمودم تا معماي لاينحل كيميا به دست من حل گردد، لذا قسمتي از سرمايه پدري را در اين راه صرف نمودم ولي به نتيجه اي نرسيدم، اما چون اين كوشش من همراه با توسلات شديد بود، يك روز هنگامي كه مشغول انجام تركيبات شيميايي بودم ناگهان سروشي آسماني به من ندا در داد:جعفر؛ كيميا، محبت ما اهل بيت است، اگر به دنبال آن هستي قدم بگذار و ثابت باش،آري؛ اراده اي آهنين و زهدي متين و توسلات پي در پي باعث مي شود تا با آن نداي ملكوتي تلاشهاي اين مرد بزرگ جهت گيرد و مسير سلوكي او براي هميشه روشن شود و قطره اي لايق در صدفي پر ارزش به مرواريدي درخشان تبديل گردد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : بعد از گذشت حدود يك سال اقامت حاج شيخ جعفر مجتهدي در نجف روزي نامه اي از طرف برادرم كه در تبريز بود توسط شخصي به دستم رسيد كه در آن نوشته شده بود از زماني كه شما به نجف رفته ايد اموال شما ( كه عبارت بود از چندين باب مغازه در بهترين نقطه شهر تبريز و مستغلات ديگري كه از پدرم به ارث رسيده بود) در دست مستأجران مي باشد و آنها از پرداخت

حق الاجاره خودداري مي نمايند و مي گويند: بايد از طرف شخص مالك وكالت داشته باشيد تا حق الاجاره را به شما تحويل دهيم. با توجه به اينكه شما دور از وطن مي باشيد و نياز به پول داريد وكالتي براي من بفرستيد تا مال الاجاره ها را جمع نموده و برايتان بفرستم. در اين هنگام متوجه شدم كه مورد امتحان بزرگي قرار گرفته ام؛ متحير ماندم كه چه كنم؟ آيا با اين اندك ناني كه از پينه دوزي به دست مي آورم ارتزاق كنم يا مجدداً به زندگي مرفه خود كه از ارث مرحوم پدرم بود و از نظر شرعي هم بلامانع و حلال بود برگردم. با خود در جنگ و ستيز بودم و شيطان مرا وسوسه مي كرد، تا اينكه تصميم خود را گرفته و در پشت همان نامه براي برادرم نوشتم: عنايات حضرت اميرالمومنين (ع) در نجف شامل حالم بوده و از سفره پرفيض ايشان بهره مند مي باشم و ايشان هزينه زندگيم را كفايت كرده اند. كساني كه در تبريز مستاجر من مي باشند، اگر توان مالي داشتند در محل استيجاري به سر نمي بردند. لذا به موجب همين دست خط وكالت داريد تمام املاك متعلق به من را به نام مستاجران و در تملك ايشان درآورديد و خداي من هم بزرگ است. و بدين ترتيب در يك لحظه تمام ثروت و دارائي خود را بخشيدم. ايشان مي گويند در زمان اقامت در نجف راهي مسجد سهله شده و مدت هشت سال به طور مداوم، در آنجا معتكف گرديدم و به جز تجديد وضو و تطهير از مسجد خارج نمي شدم.و

در اين مدت از طرف حضرت امير (ع) و آقا امام زمان (عج) عنايات زيادي به من شد. زمان و علت فوت : شيخ جعفر مجتهدي پس از حدود چهار سال اقامت در جوار حضرت ثامت الحج (ع) در تاريخ ششم ماه مبارك رمضان 1416 ه_ ق مطابق با 6/11/74 هنگام ظهر روز جمعه دار فاني را وداع و روح ملكوتيشان عروج مي كند.

محقق داماد، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفي محقق داماد، در سال 1324 ه_ . ش در شهر قم در يكي از اصيلترين خانواده هاي روحانيت شيعه، چشم به جهان گشودند. پدر ايشان مرحوم آيت ا... محقق داماد و جد مادري ايشان علامه حائري يزدي موسس حوزة علمية قم ميباشد. پس از طي دوران تحصيلات مقدماتي وارد حوزة علمية قم شدند، تا آنكه در سال 1348 موفق شدند از علما و مراجع وقت، درجة «مجتهد» كسب كنند. ايشان عمدة دورة علوم عقلي و حكمت اسلامي را نزد استاد مرتضي مطهري و فقه و اصول تحليلي را نزد آيات عظام، آملي لاريجاني و مرتضي حائري يزدي طاب ثراهم آموختند و به تدريس در حوزة قم پرداختند. پس از آنكه از دانشگاه تهران موفق به اخذ درجة ليسانس و فوق ليسانس در حقوق و فلسفة اسلامي شدند، در بخش حقوق بين الملل به دانشگاه فرانسوي زبان لوون بلژيك وارد شدند و در سال 1995 موفق به اخذ درجة علمي Ph.d گرديدند. در سال 1360 ش، به رياست سازمان بازرسي كل كشور منصوب شدند و در سال 1365 ش به عضويت هيأت علمي دانشكدة حقوق درآمدند و در سال 1370 ش به عنوان عضو پيوستة فرهنگستان علوم پذيرفته شدند. هم

اكنون استاد دانشكده حقوق و رئيس مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم ميباشند و عضويت هيأت امنا و مجامع علمي چندين دانشگاه و مركز علمي را بر عهده دارند و تاكنون 16 جلد كتاب و دهها مقاله در حقوق و فلسفة دين به زبانهاي انگليسي، عربي و فارسي تأليف نموده اند.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نوة دختري مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي فرزند مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمد محقق داماد خاطرات كودكي : سيد مصطفي محقق داماد دوران كودكي را در قم در دبستان اسلامي و باقريه گذراندند و پس از فارغ شدن از دبستان به حوزه علميه قم (مدرسه فيضيه) وارد شدند.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيد مصطفي محقق داماد با صبيه مرحوم آيت الله العظمي آملي ازدواج كردند. و از ايشان 5 فرزند دارد سه اناث و دو ذكور.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد مصطفي محقق داماد پس از طي دوران تحصيلات مقدماتي، وارد حوزة علمية قم شدند و در آن حوزه مقدس موفق شدند در سال 1348، از علما و مراجع وقت، درجة «مجتهد» كسب كنند. عمدة دورة علوم عقلي و حكمت اسلامي را نزد استاد مرتضي مطهري و فقه و اصول تحليلي را نزد آيات عظام، آملي لاريجاني و مرتضي حائري يزدي طاب ثراهم آموختند. همزمان با تحصيلات حوزوي به تحصيلات دانشگاهي نيز اشتغال داشتند و از دانشگاه تهران موفق به اخذ درجة ليسانس و فوق ليسانس در حقوق و فلسفة اسلامي شدند. سپس براي اخذ درجة دكترا در سال 1988 م، در بخش حقوق بين

الملل به دانشگاه فرانسوي زبان لوون بلژيك وارد شدند و در سال 1995 موفق به اخذ درجة علمي Ph.d شدند.خاطرات و وقايع تحصيل : دوران تحصيل سيد مصطفي محقق داماد مصادف شده است با نهضت امام خميني و تبعيد ايشان و حادثه مدرسه فيضيّه و ضرب و شتم طلاب توسط ايادي رژيم پهلويفعاليتهاي ضمن تحصيل : دوران تحصيلي سيد مصطفي محقق داماد مصادف است با دوران حركت روشنفكري در حوزه علميه قم. مرحوم استاد مطهّري را به قم دعوت كردم و در هفتة دو روز در منزل من درس ميگفتند. استادان و مربيان : آيت الله آملي (حاج ميرزا هاشم) آيت الله گلپايگاني استاد مطهري هم دوره اي ها و همكاران : سيد محمد خاتمي رباني آملي طاهري خرم آبادي سيد كاظم نورمفيدي همسر و فرزندان : همسر_ خانم لاريجاني (خواهر آقايان لاريجاني) مريم السادات محقق (دكتري حقوق – وكيل دادگستري) صديقه محقق (ليسانس ادبيات – فوق ليسانس زبان) زهرا محقق (دكتر مديريت صنعتي از دانشگاه مري لند (آمريكا)) وقايع ميانسالي : پدر – مادر- برادر كوچكتر (دو تا) فوت كرده اند پدر به علت سكته قلبي مادر به سرطان معده علت فوت كوچكترين برادر سقوط از بام علت فوت برادر بعدي سرطان معده مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد مصطفي محقق داماد در سال 1360 ش، با پاية 11 قضايي از سوي شوراي عالي قضايي وقت به رياست سازمان بازرسي كل كشور منصوب شدند و در سال 1370 ش، از اين سمت استعفا دادند. در سال 1365 ش، با پاية 5 دانشياري به عضويت هيأت علمي دانشكده حقوق درآمدند و در سال 1370ش،

به اتفاق آراء مجمع عمومي فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران به عنوان عضو پيوستة فرهنگستان پذيرفته شدند. هم اكنون استاد پاية 10 دانشكده حقوق و رئيس مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم ميباشند. به علاوه عضويت هيأت امناء و مجامع علمي چندين دانشگاه و مراكز علمي كشور را بر عهده دارند. خلاصه اي از مشاغل و سمتهاي اداري به قرار زير است: 1- عضو دائم و رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم 2- عضو هيأت عالي علمي دائره المعارف بزرگ اسلامي 3- عضو مؤسّسه علمي آل البيت اردن 4- عضو شوراي عالي علمي مدرسه شهيد مطهري 5- استاد مدعو دانشگاه تهران 6- عضو كميته اخلاق پزشكي فرهنگستان علوم پزشكي ايران 7- عضو كميته اخلاق پزشكي دانشگاه تهران 8- عضو شوراي عالي بنياد حكمت صدرا 9- عضو شوراي پژوهشي مؤسسه حكمت و فلسفه ايران 10- رئيس كميسيون ارزيابي خبرگان بدون مدرك دانشگاهي 11- قاضي پايه 11 دادگستري 12- رئيس سازمان بازرسي كل كشور فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي سيد مصطفي محقق داماد به قرار زير است: دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي : - اصول فقه – قواعد فقه- فقه تحليلي – حقوق بشر اسلامي – حقوق عمومي اسلامي دانشكده ادبيات: -رشته فلسفه – دانشگاه شهيد بهشتي: فلسفه ملاصدرا مقطع دكتري مدرسه عالي شهيد مطهري : - فقه تحليلي – فلسفه اسلامي – حقوق مدني – حقوق اسلامي تطبيقي مؤسسه حكمت و فلسفه ايران : - فلسفه اسلامي – كلام دانشگاه تهران: حقوق مدني 6 فقه تحليلي دانشگاه مفيد: - فقه تحليلي – حقوق مدني آرا و گرايشهاي خاص : زمينه تخصصي : - فقه - اصول

فقه - قواعد فقه - فلسفه اسلامي - حقوق اسلامي چگونگي عرضه آثار : سيد مصطفي محقق داماد داراي كتابها و مقالات متعددي به زبانهاي فارسي، انگليسي و عربي هستند كه از ميان آنها به نمونههايي اشاره ميشود: كتابها = بررسي فقهي و حقوقي اخذ به شفعه – حقوق خانواده- مباحثي از اصول فقه – قواعد فقه – سؤال و جواب سيد محمد كاظم يزدي- دين، فلسفه و قانون- نخبگان علم و عمل ايران- مباني حقوق بين الملل از ديدگاه اسلام. مقالات = ضمانت در تعهدات – آيين دادرسي- ابن السبيل- اسلام و دعوت اديان به رعايت حق كرامت انساني- امامت و ولايت از ديدگاه صدرا- محرك نخستين از نظر ارسطو و ملاصدرا- وجود ذهني از ديدگاه حكماي اسلامي. تعداد مقالات ترجمه شده :9 مورد تعداد مقالات تاليفي به زبان انگليسي و عربي:7 مورد تعداد مقالات حقوقي تأليف شده انتشار يافته: 22 مقاله آثار : nbsp1 A Discourse on Nature and environment From an Islamic Perspective ويژگي اثر : سازمان محيط زيست ايران، تأليف، 2000م، 1379ش 2 Protection of Individuals in times of armed conflict under international and Islamic laws ويژگي اثر : Global scholarty publicantionsتأليف، 1384/2005 3 الاحتكار في الفقه الاسلامي ويژگي اثر : دارالهادي-بيروت، تأليف 2001م،1380ش 4 التعليقات ويژگي اثر : مركزنشرالدرات الاسلاميه، التقديم والتحقيق، 2001م،1380ش 5 الحقوق الانسانيه بين الاسلام و المجتمع المدني ويژگي اثر : دارالهادي-بيروت ، تاليف 2000م 1380ش 6 ايقاع اخذ به شفعه ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي- تاليف ، تابستان 1384 7 بررسي فقهي و حقوق وصيت ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديد چاپ تهران چاپ

اول سال 1368 سال 1373 چاپ سوم 8 تحليل و بررسي احتكار از نظر اسلام و فقه اسلام ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران- تأليف چاپ اول- 1362 9 حقوق بشردوستانه بين المللي «رهيافت اسلامي» ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي،تهران- تأليف 1380 10 حقوق خانواده (نكاح و انحلال آن) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديدچاپ سال 1372 چاپ چهارم 11 حقوق قراردادها در فقه اماميه ويژگي اثر : سازمان سمت - تاليف با همكاري 1380 12 دين، فلسفه و قانون ويژگي اثر : انتشارات قلم ، تأليف 1379 13 روشنگري ديني (جلد اول) ويژگي اثر : انتشارات روزنامه اطلاعات ، تأليف 1385 14 روشنگري ديني (جلددوم) ويژگي اثر : انتشارات روزنامه اطلاعات ، تأليف 1387 15 سئوال و جواب سيد محمد كاظم يزدي ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، مقدمه و تحقيق، 1376 16 سلوك بين الملل دولت اسلامي اسلام محمد حميدالله ويژگي اثر : ترجمه ،محمد حميدالله- مركز نشرعلوم اسلامي تهران 1380- تهران 1372 Mohammad Hamidallah Muslim Conduct of State, sh; Mohammad Ashraf Lahore E.ed 1987 17 سلوك بين المللي دولت اسلامي ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، ترجمه 1380 18 سير فلسفه در جهان اسلام ويژگي اثر : ماجد فخري: مركز نشر دانشگاهي-تهران (ترجمه مشترك) 1372 فقه الرهن ويژگي اثر : النشر الاسلامي التقديم والتحقيق، 1387 / 2008 20 في آفاق الفلسفه والدين ويژگي اثر : دارالهادي-بيروت، تأليف 2001م،1380ش 21 قواعد فقه- جلد اول(مدني) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديد چاپ سال 1373 چاپ پنجم 22 قواعد فقه- جلد چهارم (بخش جزائي) ويژگي

اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران ، تأليف، چاپ اول سال 1379 23 قواعد فقه- جلد دوم(مدني) ويژگي اثر : سازمان مطالعات و تدوين كتب(سمت) تهران، تأليف چاپ اول سال 1374 24 قواعد فقه- جلدسوم (بخش قضائي) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران ، تأليف، چاپ اول سال 1378 25 مباحثي از اصول فقه دفتر اول ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديد چاپ تهران چاپ اول سال 1362 26 مباحثي از اصول فقه دفتر دوم ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، سال 1373 چاپ پنجم 27 مباحثي از اصول فقه دفتر سوم ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران ، تأليف، چاپ اول سال 1379 28 مباني حقوق بين الملل ازديدگاه اسلام ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، ترجمه 1380 29 مطالعات تطبيقي در فلسفه اسلامي ويژگي اثر : ترجمه،سعيدشيخ سعيد شيخ: خوارزمي تهران 1369، نخبگان علم و عمل ايران ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف 1379

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط سيد مصطفي محقق داماد بنا به درخواست بنياد ايران شناسي - تابستان 1386

مدرسي يزدي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر مدرسي يزدي، متخلّص به « تجلي» و معروف به « حكيم الهي» ، فرزند حاج ميرزا ابوالحسن تاجر اردكاني است كه پدرش از اردكان به يزد مهاجرت نمود و او در حدود سال 1264ه ق در شهر يزد متولد گرديد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : علي اكبر مدرسي يزدي فرزند ميرزا ابوالحسن تاجراردكاني ميباشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي اكبر مدرسي يزدي تحصيلات مقدماتي، چون فارسي،

صرف و نحو عربي و فقه را نزد استادان يزد فرا گرفت، سپس راهي شهر اصفهان شد در آن زمان اصفهان دارالعلم بود، و مدرس يزدي مدت چهل سال در آن شهر به تحصيل و تدريس پرداخت و در علوم مختلف چون فقه و اصول، فلسفه و عرفان، كلام و رياضيات سرآمد عصر خويش گرديد.پس از خاتمه دوران تحصيل در اصفهان، به تهران عزيمت نمود و در مدرسه شيخ عبدالحسين اقامت گزيد.نظر به اينكه خواهرش ساكن قم بود و با وساطت وي از قم همسر اختيار نموده بود، در سال 1327ه ق به قم مهاجرت نمود و قبل از ورود حضرت آية اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي به قم، در مدرسه خان « آية اللّه بروجردي» حوزه درس وسيعي را تشكيل داد.آن حكيم الهي در ايام تحصيل در اصفهان و تهران از محضر استادان بزرگواري كه بسياري از آنها به حق از اعاظم و حكما و اساطين عرفا بودند، كسب فيض نموده و قلب تشنه معارفش را، لبريز از آب حيات حكمت و معرفت نمود،خاطرات و وقايع تحصيل : رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني قدس سره در اين باره چنين فرمودند:« ما كه آمديم قم، مرحوم آقا ميرزا علي اكبر حكيم - خدا رحمتش كند - در قم بودند، وقتي كه حوزه علميه قم تأسيس شد علما مي رفتند آنجا در محضر آقاي ميرزا علي اكبر حكيم درس مي خواندند. مرحوم آقاي خوانساري، مرحوم آقاي اشراقي و مرحوم آية اللّه العظمي حاج سيد احمد خوانساري مي رفتند پيش آقاي ميرزا علي اكبر درس مي خواندند» .استادان و مربيان : اسامي برخي از استادان

علي اكبر مدرسي يزدي به اين قرار است:-1آقا محمد رضا حكيم قمشه اي -2جهانگير خان قشقايي -3آية اللّه آقا علي زنوزي -4آية اللّه آقا ميرزا ابوالحسن جلوههمسر و فرزندان : فرزند ارشد علي اكبر مدرسي يزدي آقاي محمود حكيمي يزدي در زمان وفات پدر طفل بود، سپس با كسب معلومات و دانش و آشنايي با زبانهاي انگليسي و فرانسه، و علاقه به علوم اسلامي، درصدد جمع آوري آثار پدر بزرگوارش بر آمد و سرانجام در تاريخ 1376ه ش وفات كرد و در مزار شيخان قم مدفون گرديد.زمان و علت فوت : علي اكبر مدرسي يزدي سرانجام پس از 80سال عمر با بركت و تربيت شاگرداني ارزشمند در اواخر سال 1344ه ق دار فاني را وداع گفت و در مزار شيخان قم در جوار زكريا بن آدم، مدفون گرديد.شاگردان : علي اكبر مدرسي يزدي شاگردان زيادي تربيت نمود كه بسيار از آنان استادان بزرگ درس حكمت در حوزه هاي علميه بودند. نام بعضي از آنها بدين قرار است:-1آية اللّه حاج ميرزا ابوالحسن شعراني.-2آية اللّه سيد ابوالحسن رفيعي قزويني.-3بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران آية اللّه حاج آقا روح اللّه موسوي خميني ( ره) .-4آية اللّه حسن فريد گلپايگاني .-5آية اللّه مير سيد علي برقعي .-6آية اللّه آقا سيد علي اكبر برقعي .-7آقا سيد كاظم عصّار تهراني كه رياضيات قديم را نزد وي فرا گرفته است.-8آية اللّه حاج آقا حسين قمي طباطبايي.-9آية اللّه آقا ميرزا احمد آشتياني.-10آية اللّه شهاب الدين مرعشي نجفي ( ره) .-11آية اللّه آقا ميرزا محمد علي شاه آبادي.-12حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي قمي، فرزند محمود واعظ،و جمعي ديگر از بزرگاني كه نام بعضي از آنها در صفحات قبل

آمده است، در محضر اين حكيم الهي كسب فيض نمودند.چگونگي عرضه آثار : تأليفات علي اكبر مدرسي يزدي، بيشتر در زمينه فلسفه است.بعضي از شاگردان وي نيز تقريرات درس استاد خود را به رشته تحرير در آورده به چاپ رسانده اند كه معروفترين آنها عبارت است از:-1شرح« الدرة الفاخرة، تاليف ملاعبدالرحمان جامي» -2عماد الحكمة در شرح « المشاعر» ، تاليف مرحوم صدر المتألهين» .آثار : الخلافة الكبري ، حاشيه بر اسفار صدر المتألهين ، حاشيه بر فصوص الحكم محي الدين بن عربي. حاشيه بر قوانين مرحوم ميرزاي قمي ، حاشيه تمهيد القواعد ابن تركه ، رسائل حكميّه ويژگي اثر : در سال 1365ه ق توسط وزارت ارشاد اسلامي به چاپ رسيده است.7 رساله عماديه يا حكمت عمادية ويژگي اثر : وي بنا به خواهش شاهزاده بديع الملك ميرزا ملقب به عمادالدّوله حكمران يزد، رساله اي به فارسي مشتمل بر مسائل مهمّ حكمت الهي نوشت كه به رساله عمادية يا حكمت عمادّيه موسوم است.نكته قابل ذكر اينكه، رساله مذكور شرحي ملخّص از حكمت اشراق است كه با بيان ساده نگارش يافته، اين موضوع نمايانگر اين است كه مرحوم حكيم يزدي در حكمت اشراق نيز تبحّر داشته است.دكتر موسوي بهبهاني اين كتاب را از تقريرات دروس آن حكيم شمرده كه توسط بديع الملك به رشته تحرير در آمده است.8 رساله اي در وحدت وجود ، موضوع العلم

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

مدني، علي خان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي خان كبير در غروب جمعه ، پانزدهم جمادي الاول 1052 ق . در مدينه پاي به عرصه گيتي نهاد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين

و انساب : پدر سيدعلي خان، سيد نظام الدين احمد از دانشوران شيرازي تبار حجاز بود و در شمار نوادگان علي بن الحسين عليه السلام جاي داشت .مادر گرانقدرش دخت شيخ محمد بن احمد منوفي ، مرجع وارسته شافعيان شمرده مي شد.هنوز علي خردسال بود كه پدرش دعوت قطب شاه هفتم ، فرمانرواي حيدرآباد را اجابت كرد و براي راهنمايي مومنان شبه قاره رهسپار هند شد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : كودك شيرازي تبار حجاز زير نظر مادر ارجمندش باليد. در اين سالها دايي دانشورش ، شاعر گرانمايه حضرت قاضي عبدالجواد منوفي ، پيشواي مذهبي و امام جماعت شافعيان در مسجد الحرام از وي حمايت مي كرد.و نهال نورسته مدينه را از عنايات خويش برخوردار مي ساخت . سيد علي در روزگار كودكي بزرگان بسيار ديد و ياد و نام و سيماي علمي - اجتماعي آنها را به خاطر سپرد. شيخ عبدالله بن سعيد باقشير، سيد نورالدين علي بن حسن حسيني شامي ، سبط الشيخ زين بن شيخ محمد شامي عاملي ، قاضي تاج الدين احمد بن ابراهيم مالكي مكي و مولا محمد باقر خراساني جمعي از دانشوراني بودند كه براي تدريس يا نماز به مسجد الحرام مي آمدند.و خاطره سبزشان در انديشه كوچك نوباوه هوشمند حجاز ثبت شد.سيد علي در چنين قضايي رشد يافت و به حدود چهارده سالگي رسيد. در اين سن نامه پدر كه وي را به هجرت فرا مي خواند، به دستش رسيد. پس بار سفر بست و در ششم شعبان 1066 ق . رهسپار شبه قاره شد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سفر نوجوان حجاز بيست ماه به درازا كشيد.

سرانجام در روزهاي پاياني ربيع الاول 1068 ق . به حيدر آباد رسيد. و براي نخستين بار يعقوب هند را در آغوش گرفت . او شرح تلاشهاي مادر فداكارش را براي پدر باز گفت و از حوادث حجاز پرده برداشت .نظام الدين احمد مقدم فرزند را گرامي داشت و در فرصتهاي گوناگون داستان شيخ الاسلامي و پذيرش دامادي سلطان را براي پور سپيد بخت مدينه النبي بيان كرد.و برنامه درسي و تربيتي ويژه اي برايش در نظر گرفت .ناگفته پيداست كه نظام الدين براي تربيت علمي فرزند فرصت كافي نداشت . بنابراين جوان برومند حجاز را فرمان داد كه تنها به محفل علمي پدر بسنده نكند و براي دستيابي به آرمان بلند خويش از محضر دانشمندان بزرگي كه به شوق بهره گيري از فضاي مناسب حيدرآباد به سمت شبه قاره مي شتافتند، سود برد.سيد علي پند پدر شنيد و از پژوهشگران بزرگي چون محمد بن علي شامي عاملي و شيخ جعفر بن كمال الدين بحراني كامياب شد.ناگفته پيداست كه آموخته هاي اختر فروزان حيدرآباد به آموزشهاي مدون بزرگان ياد شده محدود نبود. او در نشستهاي رسمي و غير رسمي پدر شركت مي جست و از گنجينه اندوخته هاي دانشگراني كه به ديدار سيد نظام الدين مي شتافتند. برخوردار مي شد. منابع موجود نشان مي دهد كه محفل پدر جايگاه اديبان ، پزشكان و فقيهان بود. سرور جوانان حجاز در اين نشستها با بزرگاني چون اديب گرانمايه سيد حسينعلي بن حسن شدقم حسيني و اديب و پزشك نامور شيخ حسين بن شهاب الدين كركي شامي آشنا شد و از تجربه هاي گرانبهايشان بهره برد و اندك

اندك در شمار درختان پرثمر باغستان دانش حيدرآباد جاي گرفتخاطرات و وقايع تحصيل : سيد وارستگان حجاز در ديباچه زرين ((سلافه العصر)) از آن سالها چنين ياد كرده است :((پس پيوسته ناكاميها بر من فرو مي باريد و مرا از نگارش باز مي داشت . حوادث ناگواري كه طومار شكيبايي را در هم مي پيچيد، گردش روزگاري كه پيامدهاي تلخش خردسالان را كهنسال و سپيد موي مي ساخت . رنج دوري از وطن ، بستگان و آشنايان ، انواع دشواريها و نامراديها در كنار دشمني پيوسته دربار چنان آتشي در زندگي ام افكند كه اگر بر زبان قلم جاري شود بي ترديد آن را مي سوزاند. هر چند آن سالها روزگار ناكاميها و نامراديهاي سيد علي شمرده شده است ، هرگز تلخ ترين روزهاي زندگي اش نبود. در سالهاي پاياني اين دهه غمبار مرد پولادين عرصه دانش و ادب روي در نقاب خاك كشيد.و صدر الدين را در برابر يورشهاي مكرر سلطان ابوالحسن تنها نهاد.اينك قطب شاه هشتم براي هميشه از دغدغه نفوذ سيد نظام الدين رهايي يافته بود. پس بي هيچ نگراني سيد علي را در خانه اي كوچك زنداني كرد و هر گونه ديدار با او را ممنوع ساخت . بدين ترتيب ناگوارترين روزهاي زندگي سرور دانشوران حجاز با مرگ سيد نظام الدين آغاز شد و تا سالها ادامه يافت . روزهايي كه خود درباره آن چنين نگاشته است :((... در اين روزگار از همه آشنايان دورم و جز اندوه همنشيني ندارم ... ناگزير بايد در خانه اي تنگ تر از روزن سوزن زندگي كنم ، خانه اي كه هنگام ورود بدان شاهرگ

قلب انسان پاره مي شود. در اين سراي ، همنشيني جز كتاب و دفتر ندارم ...خداوند از حوادثي كه در آينده پديد مي آيد آگاه تر است . تا كنون بر اين بحران گشايشي آشكار نشده است ... اين گزيده اي از حقايقي است كه در اين سرزمين بر من مي گذرد، شرح روزهاي زندگي ام كه پياپي مي گذرند و من با حسرتي پايان ناپذير به تماشايشان نشسته ام .استادان و مربيان : از استادان سيدعلي خان مدني مي توان به: سيدحسينعلي بن حسن شدقم حسيني، شيخ حسين بن شهاب الدين كركي شامي، شيخ جعفر بن كمال الدين بحراني و محمدبن علي شامي عاملي اشاره كرد.وقايع ميانسالي : دانشور نستوه در اين برهه نيز پژهش دست نكشيد و در روزگاري كه به سن شصت نزديك مي شد به نگارش رساله اي در شرح روايتهاي پنجگانه اي كه پدرانش سينه به سينه برايش بازگو كرده بودند، پرداخت و در ربيع الاول 1109 ق . آن را به پايان برد.سالها شتابان مي گذشتند و اديب فرزانه هند را به سمت كهنسالي پيش مي بردند. سرور انديشمندان سده يازدهم اينك آثار گذر عمر را بر پيكرش مشاهده مي كرد. بنابراين در 1114 ق . نزد محيي الدين محمد اورنگ زيب شتافت و كناره گيري اش از پستهاي دولتي را به آگاهي وي رسانده ، اجازه خواست كه راه حجاز پيش گيرد و در پايان عمر به زيارت بيت الله الحرام ، آرامگاه مقدس پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و بستگانش در آن سامان توفيق يابد.اندكي بعد بار سفر بست و بي توجه به اندرز آشنايان

، كه او را به ماندن و بهره گيري از عنايتهاي ملوكانه تشويق مي كردند، در مسير سپيدترين جاده جهان به حركت درآمد و پس از 46 سال زندگي پرفراز و فرود در شبه قاره ، سوي وطن روان شد.زمان و علت فوت : دانشوري كه در روزهاي سخت حيدر آباد و لاهور از پژوهش باز نايستاد در روزهاي آسودگي شيراز نمي توانست از اين كردار پسنديده دست بردارد. او همچنان تحقيق مي كرد و مي نوشت تا گرانبهاترين مجموعه لغت عرب را پديد آورد و البته در اين كار نيز چون همه اقداماتش به موفقيتي سترگ دست يافت . كتاب پر ارج ((الطراز الاول فيما عليه من لغه العرب المعمول )) نشانه روش پيروزي بزرگ آفتاب بي غروب شيراز در روزگار كهنسالي و ناتواني است . اديب گرانمايه مدرسه منصوريه در اين اثر گران پايه استادي و چيرگي خيره كننده اش را هويدا ساخته ، در ذيل هر لفظ همه مسائل مربوط به آن ، حتي ترانه ها و داستانها را نيز به زيور نگارش آراسته است .بي ترديد پايان اين اثر شگرف مي توانست پايان گسترده ترين پژوهشهاي انسان در موضوع لغت عرب به شمار آيد ولي دريغ چرخ چنين نمي پسنديد. بيماري بر پيكرش پنجه افكند و سرانجام ديدگان پرفروغش در يكي از غمبارترين روزهاي سال 1120 ق . براي هميشه بسته شد.استادان ، دانشجويان و مومنان شهر پيكر گرانبهاترين گوهر درياي ادب و هنر را تا حرم حضرت احمد بن موسي عليه السلام شاهچراغ همراهي كردند و در آن حريم پاك كنار آرامگاه سيد ماجد بحراني به خاك سپردند.مشاغل و سمتهاي

مورد تصدي : تلاشهاي سيدعلي خان بزرگ در تامين امنيت شهر و آسايش مردم ، محمد اورنگ زيب را بر آن داشت كه وي را به حكومت لاهور و مناطق مجاور منصوب كند. با اين تدبير سلطان نماينده اي شايسته يافت . لاهور فرمانداري دلسوز به دست آورد و اديب بزرگ سده يازدهم پاي در روزگاري سراسر تلاش نهاد.هر چند مسئوليت تازه سيد دشوار و كمرشكن بود، هرگز او را از پژوهش و نگارش باز نداشت . آن بزرگمرد از فرصتهاي اندك پديد آمده در نبردها و آماده باشها بهره برد و به تحقيق و نگارش پرداخت . دانشمندي چون صدر الدين سيد علي همنشين با كتاب را از هر كاري زيباتر و دوست داشتني تر مي داشت ولي سياستمداري چون اورنگ زيب هرگز نمي توانست شخصيت ارجمند دانشور وارسته روزگار خويش را ناديده گرفته ، از او در اداره امور جامعه بهره نبرد. بنابراين ضمن فرماني وي را به رياست ديوان ((برهانپور)) منصوب كرد. دانشور برجسته جهان اسلام كه اين مقام را براي خدمت و انجام دادن وظيفه الهي اش مناسب مي ديد، راه برهانپور پيش گرفت و در آن ديار به نجات ستمديدگان و كوتاه كردن دست تبهكاران و متجاوزان پرداخت . آن دانشمند گرانمايه پس از چند سال داوري ، از كار در ديوان برهانپور كناره گرفت و ديگر بار به ارتش پيوست و سالياني چند در سپاه محمد اورنگ زيب ، كه تشنه حضور فقيهي پارسا بود، به خدمت پرداخت .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سرنوشت همچنان با دانشمند وارسته حيدر آباد نامهربان بود. توفان دير پاي شريعت ستيزي

كه با مرگ قطب شاه هفتم آغاز شده ، با عروج سيد نظام الدين احمد اوج گرفته بود همچنان ادامه داشت و هستي گرانبهاترين گوهر درياي دانش و هنر را تهديد مي كرد. نگاهباناني كه پيرامون خانه كوچك او مي گشتند، جاسوساني كه به عنوان دانشجو و اديب به ديدارش مي شتافتند هر يك خبر از آينده اي دشوارتر و تاريك تر مي داد.در چنين موقعيت اديب برجسته حجازي تبار نقشه اي هوشمندانه طرح كرد، نقشه اي كه در بهترين فرصت به اجرا درآمد. سيد علي از زندان گريخت و مقامهاي امنيتي قطب شاه هشتم را در شگفتي فرو برد. سلطان سواران بي شمار در پي اش روان ساخت . سواراني كه بسيار تلاش كردند ولي جز نوميدي و شكست بهره اي نبردند.دانشور گريخته از زندان قطب شاهيان ، خود را به برهانپور رساند و در نخستين فرصت به ديدار محمد اورنگ زيب ، پادشاه آن سامان شتافت . اورنگ زيب دشمن ديرپاي حيدرآباد نشينان شمرده مي شد و پيوسته در انديشه جذب دانشمندان و سياستمداران آن ديار بود. بنابراين مقدم سرور اديبان جزيره العرب را گرامي داشته ، لقب خان به وي بخشيد و هزار و سيصد سوار زير فرمانش قرار داد.بدين ترتيب فرزند دانشمند سيد نظام الدين به صدر الدين سيد علي خان شهرت يافت . پيشنهادهاي سازنده او در شيوه كشور داري و لشگر آرايي سلطان اورنگ را بسيار تحت تاثير قرار داد، به گونه اي كه وقتي رهسپار اورنگ آباد شد وي را نيز همراه خويش برد و چون از آنجا به سمت احمد نكر حركت كرد او را فرمانده نگاهبانان

اورنگ آباد ساخت .شاگردان : سيدعلي خان مدني در سالهاي تدريس شاگردان بسيار پروريد ولي بي دريغ كه نام و ياد آن سپيد بختان در گذر زمان به تاراج رخدادها رفته ، در آور فراموشي مدفون شده است . آنچه مي توان در اين فرصت باز گفت نام سه تن از كامرواياني است كه اجازه بازگويي شنيده ها و نگاشته هاي سيد اديبان حجاز را دريافت داشته اند:1. علامه گرانمايه حضرت شيخ محمد باقر مجلسي گردآورنده مجموعه نفيس بحارالانوار2. دانشور ارجمند حضرت شيخ باقر بن موسي محمد حسين مكي ،3. دانشمند وارسته حضرت سيد محمد حسين خاتون آبادي اصفهاني .آثار : اسلافه العصر في محاسن الشعراء بكل مصر ، التذكره في الفوائد النادره ، الحدائق النديه في شرح الصمديه ، الزهره في النحو ، الطراز الاول فيما عليه من لغه العرب المعمول ، الفرائد البهيه في شرح الفوائد الصمديه ، الكلم الطيب و الغيث الصيب ، المخلاه ، انوار الربيع في انواع البديع ويژگي اثر : در سال 1093 ق . با نام كتاب نفيس انوار الربيع في انواع البديع در اختيار ادب دوستان قرار گرفت10 ديوان شعر ، رساله في اغلاط الفيروز آبادي في القاموس ، رساله في المسلسله بالاباء ، رياض السالكين في شرح صحيفه سيد الساجدين عليه السلام ، سلوه الغريب و اسوه الاديب ، كتاب النفيس ويژگي اثر : را در جمادي الثاني 1079 ق . به جهان دانش و ادب عرضه كرد.آن بزرگمرد در سطور پاياني اين اثر از دشواريهاي زندگي اش پرده برداشته16 محك القريض، ملحقاه السلافه ، موضح الرشاد في شرح الارشاد ، نعمه الاغان في عشره الاخوان

، نفثه المصدور منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

مشائي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمد رضا مشائي معروف به شهاب در سال 1310 درشهر يزد بدنيا آمد. ايشان داراي مدرك دكتري رشته فلسفه اسلامي از دانشكده الهيات دانشگاه تهران در سال 1345 است. وي در سال 1350 در دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد به عنوان مربي استخدام شد و پس از طي مراتب علمي به ترتيب استادياري ،دانشياري به درجه استادي اين دانشكده نائل آمد.و در سال 1382 به درجه بازنشستگي نائل گشت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش : منطق و كلاموالدين و انساب : پدر دكتر مشائي مرحوم آقا شيخ مرتضي مشائي از دودمان صحابي معروف ،حبيب بن مظاهر (رضي الله عنه ) و از خاندان روحاني متوفي در سال 1321 در سن 40است. مادرش صبيه مرحوم آيه الله حاج ميرزا و از طرف مادري از دودمان پيامبر گرامي اسلام(ص) مي باشد.دايي دكتر مشائي مرحوم آيه الله پويا مي باشد .او روحاني بزرگ و داراي تاليفات متعدد به زبان انگليسي و غيره و ساكن هند و اخيرا در پاكستان بود.او صاحب روزنامه مسلم است.خاطرات كودكي : محمد رضا مشائي از كلاس پنجم و ششم ابتدايي ، داستانهاي "موش و گربه عبيد زاكاني" وداستان مربوط به"قاضي و مردي كه داراي كيسه زر بود "را به ياد دارد او همچنين از بيمار شدن پدرش كه پس از انتقال به اصفهان تحت معالجه قرار گرفت ولي معالجات كار ساز نبود و بالاخره در سن 40 سالگي فوت كرد خاطره تلخي بياد دارد.دكتر مشائي از ديگر خاطرات خود چنين مي گويد: "در حدود 11

سالگي در يك جوي آبي كه حدود 25 متر عمق داشت سقوط كردم كه پس از نجات و در جريان معالجه تا چند سال عوارض آن روي من باقي مانده بود."اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر محمد رضا مشائي روحاني بود و به تحصيل علوم ديني مشغول بود و ثروت زيادي هم را به ارث برده بود و از فروش آنها هزينه زندگي خود و خانواده و شش فرزند را تامين مي كرد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات محمد رضا مشائي به قرار زير است: - تحصيلات علوم ديني از سال 1324 : مقدمات (صرف ،نحو،منطق و معاني بيان)،معالم الاصول،نزد مدرسان خصوصي - تحصيلات كلاسيك متوسطه در سال 1329 بصورت متفرقه ،ديپلم پنجم علمي در سال 1331،ششم ادبي در اصفهان در سال 1332 - شركت در كلاس درس ايه الله ميلاني و اخذ مدرك كارشناسي علوم معقول در سال 1339 - شركت در دوره دكتري در سال 1342 و اخذ دكتري رشته الهيات در سال 1345 - كارشناسي ارشد رشته فلسفه در سال 1350خاطرات و وقايع تحصيل : محمد رضا مشائي بخاطر اينكه زبان انگليسي را در كلاس شهيد دكتر بهشتي گذرانده بود بيشتر اساتيد در دوره هاي كارشناسي و دكتري با ايشان در مورد مطالب درسي (بيشتر كتب بزبان انگليسي بود) مشورت مي كردند. دكتر مشائي در دوره هاي كارشناسي و دكتري بعنوان شاگرد و دانشجو ممتاز معرفي شد ولي بعلت مسائل سياسي از معرفي او امنتاع كردند.فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمد رضا مشائي در كنار تحصيل به يادگيري زبان انگليسي و آموزش ماشين نويسي مي پرداخت كه در اين راستا 16

حرف را در يك دقيقه وارد مي كرد و در نتيجه گواهي درجه يك را اخذ كرد.او همچنين به تدريس كتب ديني همچون صرف مير ،هدايه و سيوطي و غيره بصورت آزاد براي طلاب و تدريس خصوصي عربي براي داوطلبان كنكور و غيره مي پرداخت.استادان و مربيان : از اساتيد محمد رضا مشائي مي توان از مرحوم آقاي بروجريدي ،مرحوم حاج آقاي مرتضي حايري،مرحوم علامه طباطبائي و مرحوم حاج آقاي يزدي (حوزوي ) و مرحوم دكتر مجتهدزاده ،آقاي واعظ زاده ،دكتر صديقي و دكتر سكوت و غيره (اساتيد دانشگاهي ) نام برد.هم دوره اي ها و همكاران : مرحوم دكتر شفايي،آقاي عطايي(كارشناسي) دكتر شيخ ،مرحوم دكتر باهر (دكتري ) ، دكتر احمدي ، ضياء شهابي(كارشناسي ارشد )از همدوره ايهاي محمد رضا مشائي بوده اند.همسر و فرزندان : دكتر مشائي متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم فرهنگ (داراي سيكل متوسطه و خانه دار) و سه فرزند دختر مي باشد كه به ترتيب داراي تحصيلات و سمتهاي زير مي باشند: - عضو هيئت علمي گروه معارف دانشگاه فردوسي مشهد - جراح و پزشك متخصص زنان و ساكن كرمان - عضو هيئت علمي پژوهشي وزارت جهاد كشاورزيمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي اداري محمد رضا مشائي به قرار زير است: - مدير گروه كلام و فلسفه دانشگاه فردوسي مشهد بمدت 3 سال - معاون دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد بمدت يك سال - معاون آموزشي دانشگاه فردوسي مشهد بمدت 6 سال - سرپرستي دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد بمدت شش سال - عضو هيئت مميزه دانشگاه فردوسي مشهد بمدت شش سال - عضو هيئت

علمي و استاد دانشگاه فردوسي مشهد - منشي دفتر اسناد رسمي از سال 1323-1328 - دبير و عضو كميته منتخب الهيات - عضو كميته تخصصي علوم انساني هيئت مميزه بمدت 12 سال - سرپرستي حوزه علوم ديني يزد(با موافقت دانشگاه بصورت رفت و برگشت) - سرپرستي مدرسه علميه آيه الله صدوقي در مشهد - عضو كميته برنامه ريزي دانشكده هاي الهيات كشور - عضو موسس دانشگاه علوم اسلامي رضوي - عضو هيئت امناي و نيز تدوين كننده برنامه ريزي درسي دانشگاه علوم اسلامي رضوي - عضو شوراي علمي امور فرهنگي آستان قدس رضوي (ع) - عضو هيئت تحريريه مجله مشكوه بمدت چندين سالفعاليتهاي آموزشي : محمد رضا مشائي از اسفند 1344 تا مهر 1350 در محلات دبير بودند او در سال 1350 با عنوان مربي در دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد استخدام شد و پس از طي مراتب و مدارج علمي به ترتيب از استادياري ،دانشياري به درجه استادي نائل آمد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر مشائي آموزشگاه عالي خيام را در مشهد تاسيس كرده است.جوائز و نشانها : محمد رضا مشائي بخاطر شاگرد اولي در دوره كارشناسي مدال اول فرهنگ را دريافت كرده است.چگونگي عرضه آثار : محمد رضا مشائي داراي هفت مقاله چاپ شده و ده كتاب كه يكي چاپ شده و يكي در شرف چاپ و بقيه نيمه تمام است.او استاد راهنماي بيش از 31 پايان نامه كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكتري مي باشد.آثار : ترجمه كتاب كافبه اين حاجب در دو جلد كه يك جلد ان تمام شده است. تصحيح و تذييل و نشر نسخه

منظومه اعرجي (در منطق) ويژگي اثر : منتشر شده در نشريه هشت دانشگاه مك گيل كانادا-3 تصحيح و ترجمه تذليل كتاب جوهر النضيد در منطق ويژگي اثر : تاليف خواجه طوسي و علامه حلي- داراي دوجاد كه جلد اول آن در شرف اتمام مي باشد4 تصحيح و حواشي و ترجمه شرح باب حادي عشر ، جمع غلطهاي مستعل در محاورات،نوشته ها و علوم انساني ، حواشي بر منطق مظفر ، سرگذشت مذهب دري از قديم تا كنون كه قرار بود از طرف دانشكده الهيات بچاپ برسد ، شواهد النحوين ويژگي اثر : ترجمه و شرح كليه مثالهاي كتاب معروف به سيوطي9 فرهنگ و اصطلاحات و ضرب المثلهاي يزد ويژگي اثر : اين كتاب در ضمن حدود سي سال بتدريج ضبط شده و حدود دو جلد مي باشد10 منطق به زبان عربي ويژگي اثر : براي دانشجويان دانشكده الهيات كشور و احتمال جوزه هاي علوم ديني كه نيمي از آن تاليف شده است.

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط دكتر محمد رضا مشائي بنا به درخواست بنياد ايرانشناسي- زمستان 1386

مظفر، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در جنوب شرقي نجف اشرف و در مجله براق ، منزل آية الله شيخ محمد رضا مظفر واقع بود، پنج ماه پس از درگذشت شيخ ، در پنجم شعبان سال 1322 هجري آخرين يادگار آن مرد حق ديده به جهان گشود و ((محمد رضا)) ناميده شد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : مادر محمد رضا دختر علامه شيخ عبدالحسين طريحي (1235-1293 ق .) است و او در دامان آن زن با فضيلت و با سرپرستي برادر بزرگش شيخ عبدالنبي مظفر(1291-1337 ق .)

رشد كرد. پس از درگذشت شيخ عبدالنبي برادر ديگرش شيخ محمد حسن (1301 - 1375 ق .) سرپرستي او را به عهده گرفت و راهنمايي زندگي اش گرديد.محمد رضا از خاندان علمي و ادبي بنام و معروف شيعي موسوم به ((آل مظفر)) برخاسته است . اين خاندان از نيمه سده دوازده قمري در حوزه نجف اشرف شناخته شد و چهره هاي نامدار و متكبر آن در عرصه هاي متعدد و رشته هاي متنوع علوم اسلامي درخشيد و شعاع پرتو نورشان گسترده مراكز علمي - تحقيقي شيعه و غير آن را در نور ديدتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد رضا پس از فراگيري خواندن و نوشتن ، در سيزده سالگي راهي مكتب علوم ديني شد و به آموختن مباني و اصول ادبيات عرب پرداخت و در اين مقطع از استاد شيخ محمد طه حويزي بسيار بهره برد.(408)او سپس با عزمي راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپري كرد و آنگاه در جلسات دروس عالي اين دو علم و همچنين حكمت و فلسفه و عرفان كه از سوي اساتيد بنام تدريس مي شد، حاضر گشت.سرانجام پس از تلاش پي گير، حضور در محفل اساتيد فن و امداد پروردگار، شيخ محمد رضا به مقام والاي اجتهاد رسيد و حضرات آيات شيخ محمد حسين اصفهاني ، شيخ محمد حسن مظفر و سيد عبدالهادي شيرازي اجتهاد او را گواهي كردند.مظفر در سير كسب دانش ، علاوه بر علوم ديني به فراگيري دانشهايي چون حساب ، هندسه ، جبر، هيئت و عروض روي آورد و در 21 سالگي كتابي در علم عروض به رشته تحرير درآورد.خاطرات و وقايع تحصيل

: استاد مظفر، خطابه و تبليغ متداول در نجف را در شاءن آن حوزه كهن نمي دانست ، زيرا امروزه هيچ خطيبي بدون آگاهي از افكار زمان و مسائل و موضوعات علوم جديد از يك طرف و احاطه كامل به تعاليم و معارف اسلامي از فقه تفسير و حديث و تاريخ از سوي ديگر نمي تواند رسالت اسلامي خود را در سطح عالي و وسيع انجام دهد. او خطابه حسيني را يكي از مهم ترين وسائل تبليغ مي شناخت و وضع موجود حوزه را رسا نمي دانست و افتتاح مؤ سسه و مدرسه اي براي تربيت خطيب را يگانه راه نجات از آن نارسايي تلقي مي كرد.گشودن دانشكده وعظ و ارشاد از آرزوهاي شيخ بود. در سال 1363 ق . مجموعه اي به رياست خطيب برجسته عراق ((شيخ محمد علي قسام )) و با نظارت آية الله مظفر تشكيل شد و كار آزمايشي خويشي را - قبل از افتتاح رسمي دانشكده - با برپايي يك كلاس آغاز كرد و درسهايي چون فقه ، علوم عربي ، اصول دين و اصول حديث (علم درايه ) در آن تدريس مي شد. مدت كوتاه از عمر آن نگذشته بود كه حملات پياپي بر آن وارد آمد و اتهامات ناروايي بر آن زده شد، در حالي كه اين مؤ سسه با اهدافي عالي و انگيزه اي مخلصانه تاءسيس شده بود هدفي جز زدودن پيرايه ها نداشت .اما افسوس كه مصلحان هميشه در معرض اتهام اند و ناآگاهان سدي در مقابل انديشه هاي والاي ايشانفعاليتهاي ضمن تحصيل : شيخ محمد رضا مظفر در كنار تحصيل ، مطالعه و تحقيق ،

به تدريس معارف حوزه علميه اشتغال داشت و نخست به تدريس كتاب مكاسب (در فقه ) و رسائل (در اصول ) پرداخت و آنگاه به تدريس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزيد. او همچنين فلسفه اسلامي را به طالبان اين فن آموخت و از آن جمله كتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدريس مي كرد.استادان و مربيان : 1. شيخ محمد حسن مظفر، شيخ محمد رضا به همراه برادر ديگرش شيخ محمد حسين در درس بردار بزرگشان شركت مي كردند.2. ميرزا محمد حسين ناييني (متوفاي 1355 ق .)3. شيخ آقا ضياء الدين عراقي (1278-1361 ق .)4. ميرزا عبدالهادي شيرازي (1305-1382 ق .)5. سيد علي قاضي طباطبايي (1385-1366 ق .)6. شيخ محمد حسين اصفهاني (1296-1361 ق .)اين شخصيت را مي توان معماران بزرگ علمي شيخ محمد رضا دانست كه در شكل دهي شخصيت او تاءثير بسياري داشت ، بدان حد كه خط مشي اصولي ، فقهي و فلسفي او بيشتر متاءثر از ديدگاههاي اين استاد است . احترام و تجليل فراوان مظفر از مقام شيخ محمد حسين گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بي حد اوست .زمان و علت فوت : آية الله شيخ محمد رضامظفر در شانزدهم ماه مبارك رمضان سال 1383، در سن 62 سالگي مرگ را در آغوش كشيد و پرستوي آسمان گرديد و به سوي حق پرواز كرد و پيكر مطهر او با حضور مراجع بزرگ ، علما و مردم تشيع شد و در مقبره خانوادگي واقع در جاده كوفه ، در كنار مرقد برادرش شيخ محمد حسن مظفر به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : آية الله

مظفر زندگي اش را تنها به فعاليتهاي فرهنگي و علمي حوزه محدود نساخت ، بلكه انديشه نافذش ، مسائل و موضوعات اجتماعي و سياسي جامعه و امت اسلامي را درنورديد و هر پديده مهم را به دقت دنبال مي كرد. بحرانها و مشكلات تحميل شده بر مسلمانان ، او را بيشتر تحت تاءثير قرار مي داد و استاد را به تلاش وامي داشت .فشارهاي روزافزون فرانسويان بر مردم الجزير و نامردميهاي صهيونيستها نسبت به مردم فلسطين ، حوادث ناگواري است كه از ديد نافذ او پنهان نبود و آن فقيه فرزانه را در رنج فرو مي برد و گاهي در برخي از نشريات مقالات مفيدي مي نگاشت . وي همچنين در جنگ بين مصر اسرائيل در سال 1956 م . تلگرافي خطاب به شيخ الازهر فرستاد و همدردي خود را با ملت مصر اعلام داشت .آن استاد صهيونيسم را خطر بزرگ براي جامعه اسلامي مي دانست و اصولا انحراف سردمداران كشورهاي اسلامي از حق و مسامحه ايشان با ديوسيرتان غرب را عامل بدبختي مسلمانان و ريشه رشد صهيونيستها مي دانست .آية الله مظفر با همكاري گروهي از انديشمندان مسؤ وليت شناس ، براي مقابله با افكار الحادي ،((جماعة العلماء)) را در نجف اشرف پي نهاد تا اين نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بي ديني و تهاجم فرهنگي دشمنان را پي گيرد و جلوگيري از گسترش افكار كمونيسم را رهبري كند. بيانيه هاي منتشره اين گروه ، گواه بينش و بلند نظري مؤ سسان آن است .در پي مخالفت امام خميني (ره ) و ديگر مراجع بزرگ ايران با فعاليت هاي ضد اسلامي شاه ايران

، علماي نجف همچون آية الله مظفر با ايشان همصدا شده ، از حركت انقلابي روحانيون حوزه علميه قم حمايت و پشتيباني كردند و ضمن صدور چندين اطلاعيه ، مخالفت خود را با تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژيم پهلوي در فاجعه خونبار مدرسه فيضيه اعلام كردند.فعاليتهاي آموزشي : شيخ محمد رضا خود در دانشكده به تدريس فلسفه اسلامي مي پرداخت و مجلات كتاب ((اصول الفقه )) را آماده ميكرد تا در دانشكده فقه تدريس شود او همچنين به سرپرستي دانشكده و نظارت بر كارهاي تاءليفي آن مي پرداخت . وي زندگي خود را بطور كامل در اختيار اين مركز علمي گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحكم و پايدار كرد و همه تواناييها و امكاناتش را در اين دانشكده بذل نمود.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : برنامه ها و فعاليت هاي اصلاحي استاد نام او را در زمره يكي از احياگران عصر حاضر، در تاريخ كهن حوزه علميه نجف اشرف جاودان ساخت ، اقدامات اصلاحي آية الله مظفر به قرار ذيل است :الف - جمعيت منتدي النشراين نهاد - كه در سال 1353 هجري مجوز تاءسيس را دريافت كرد - بهترين وسيله براي تحقق اهداف اصلاحي در پي نشر فرهنگ ديني و ايجاد روح اسلامي در مردم و استحكام اخلاق بود. ب - دانشكده منتديآية الله مظفر در سال 1355 ق . به دنبال تحقق اهداف جمعيت منتدي النشر، يك مدرسه عالي علوم ديني و به عبارتي ((دانشكده اجتهاد)) را تاءسيس كرد و در دوره اول

چهار ماده درسي همچون فقه استدلالي ، تفسير، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه مي شد. علامه شيخ محمد جواد بلاغيت شيخ عبدالحسين دشتي و شيخ عبدالحسين حلي از اساتيد اين دانشكده بودند. ج - مدارس منتديتاسيس مدارس منتدي النشر گام بعدي استاد مظفر بود كه با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندانهاي مشهور اين شهر مواجه شد و اين اقبال عمومي در توسعه اش كارگشا بود. د- دانشكده فقهآية الله مظفر در سال 1376 ق . دانشكده فقه را در نجف اشرف تاسيس كرد و وزارت فرهنگ عراق در سال 1377 آن را به رسميت شناخت . مواد درسي اين دانشكده عبارت بودند از: فقه اماميه ، فقه تطبيقي ، اصول فقه ، تفسير و اصول و مباني تفسير، حديث و اصول حديث (درايه )، علوم بيتي و روان شناسي ، ادبيات و تاريخ ادبيات ، جامعه شناسي ، تاريخ اسلام ، فلفسه اسلامي ، فلسفه جديد، منطق ، تاريخ جديد، اصول تدريس ، نحو، صرف و يك زبان بيگانه .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : در قرن اخير جمعي از انديشوران حوزه ، تغيير برخي متون درسي و كوتاه كردن طور مدت آموزش را به منظور دستيابي سريع به اهداف متعالي پيشنهاد كرده اند و برخي از مصلحان نيز تحديد بناي علمي و تدوين كتابهاي روز آمد را - با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آنها - وجهه نظر خود قرار داده اند كه اين تغيير و جايگزيني همواره با مقاومت برخي ديگر مواجه بوده است .آية الله مظفر در ميان دو دوره سطح و خارج ، دوره

نخست را به دليل نقص در موارد درسي و سبك تحصيل و تدريس - نيازمند اصلاح مي دانست و از اين رو در پي تاءسيس منتدي النشر و دانشكده فقه ، تنظيم وضعيت آموزشي و افزودن متون آموزشي جديد را هدف كار خويش قرار داد. تدوين كتابهاي ((المنطق ))، ((اصول الفقه )) و ((عقايد الاماميه )) يك نوسازي در نگارش كتابهاي درسي به شمار مي آيد كه هم اكنون دو كتاب نخست از متون درسي حوزه هاي علميه بخصوص حوزه مقدس قم مي باشد.استاد مظفر از جواني به شعر روي آورد و جرقه هاي آغازين آن نزد شيخ محمد طه حويزي افروخته شد و در پرتو راهنماييهاي استاد به سرودن شعر پرداخت و بخوبي از عهده ظرافتها و نكات دقيق آن برآمد. هركس به سروده هاي او نظر بنمايد در آن فنون شعر لطيف و ظريفي مي يابد و به افقهاي ادبي نوي برخورد مي كند.شاگردان : استاد مظفر در دوره حيات علمي خود، دانش پژوهان بسياري را در سايه تربيت و تدريس قرار داد و آنان را با معارف دين آشنا ساخت . اسامي برخي از شاگردان آن عزيز را - چه در داخل منتدي النشر و دانشكده فقه و چه بيرون از آن - مرور مي كنيم :شيخ احمد قبيسي ، شيخ احمد وائلي ، سيد جواد شبر، شيخ جواد قسام ،سيد حسين خرسان ، شيخ صالح آل شيخ راضي ، سيد عبدالكريم قزويني ، شيخ عبدالهادي فضلي ، سيد عبدالهادي محسن حكيم ، شيخ غلامرضا عرفانيان ، دكتر سيد محمد بحرالعلوم ، سيد محمد تقي طباطبايي تبريزي ، سيد محمد جمال هاشمي

، شيخ محمد حسن طريحي ، سيد محمد حسن قاضي ، سيد محمد صدر، شيخ محمد علي ايرواني ، شيخ محمد علي تسخيري ، شيخ محمد مهدي آصفي ، دكتر محمود بستاني ، دكتر محمود مظفر، سيد مرتضي حكمي ، سيد هادي فياض ، شيخ يونس مظفر و...چگونگي عرضه آثار : آية الله محمد رضا مظفر يكي از نويسندگان چيره دست و نامدار معاصر است كه زيبايي تعبير، رسايي متن ، حسن انسجام و بيان جذاب همراه با استحكام مطالب و دقت نظر در نوشته هايش هويداست . اين امتياز مرهون تلاشهاي دوران جواني او در آشنا شدن با متون ادبي و ادبيات معاصر و ممارست بر روز آمد كردن تاليفاتش مي باشد بدان حد كه آثار هم آميخته دانش و ادبيات وي ، عقل را اشباع مي سازد و عاطفه را آرامش مي بخشد.ساده نويسي در مطالب علمي از هنرهاي ادبي اوست و آن بر بال قلم نشسته ، شيفتگان علم را به آسمانهاي فلسفه و منطق و اصول و كلام پرواز مي داد و دانشهاي دقيق را به شيوه اي روان به ايشان عرضه مي كرد و بر خلاف ديگران كه به شيوه سنتي انس داشتند، او مرحله جديد تدوين آثار اسلامي ، با بهره گيري از اسلوب نثر فني جديد را به حوزه ارائه داد.استاد همچنين مقدمه هايي بر آثار مكتوب ديگران نوشته اند:از آية الله مظفر مقالات متعددي - با نام صريح يا مستعار - در مجله هايي چون ((العرفان )) در صيدا، ((الدليل ))، ((الهاتف )) و ((النجف )) در نجف ، ((الكحلاء)) در عماره ، ((المرشدالعربي )) در لاذقيه

، ((الفكر)) در بغداد و ((الرسالة )) در مصر به چاپ رسيد.آثار : احلام اليقظه ، اصول فقه ويژگي اثر : اين اثر زيبا به حقيقت نوعي نوسازي در نگارش كتابهاي درسي دوره سطح محسوب مي شود و مؤ لف فرزانه ، آن را به منظور تدريس در دانشكده فقه نجف نوشته است . نوآوري علمي ، اتقان و عمق مطالب ، اصول فقه را اثري جاودان و ماندني ساخته و استاد به منظور رفع خلاء موجود بين دو كتاب ((معالم )) و ((كفايه )) و با تاسي از ابتكار استاد خويش شيخ محمد حسين اصفهاني - در دسته بندي مباحث - آن را تنظيم كرده است .3 الزعيم الموهوب السيد ابوالحسن اصفهاني ، السقيفة ، الفلسفة الاسلامية ، المثل الافلاطونية عند ابن سينا ، المنطق ويژگي اثر : اين اثر مجموعه درسهاي ارائه شده ايشان از سال 1357 ق . در دانشكده منتدي النشر مي باشد و به عنوان متن مهم درسي جايگاهي ويژه را به خود اختصاص داده است8 النجف بعد نصف قرن ، تاريخ الاسلام ، تتمه احكام اليقظه ، حاشيه مكاسب ، حرية الانسان و ارتباطها بقضاءالله ، ديوان شعر ، رسالة عملية في ضوء المنهج الحديث ، شرح حال شيخ حسين اصفهاني ، شرح حال شيخ محمد حسن نجفي (صاحب جواهر) ، شرح حال صدرالدين شيرازي (ملاصدرا) ، شرح حال مولا محمد مهدي نراقي، شيخ الطوسي مؤسس جامعة النجف ، عقايد الاماميه ويژگي اثر : اين كتاب ، مجموعه اي از عقايد اسلامي بر اساس روش اهل بيت عليه السلام مي باشد كه به صورتي فشرده و رسا تنظيم شده

است ، اثري كه از هرگونه پيچيدگي هاي رايج كتب كلامي عاري بده و براي همگان در خور فهم است . استاد پيشتر اين مطالب را در سال 1363 ق . در دانشكده ديني منتدي ارائه كرده بود و سپس آن را بدني نام و همچنين به نام ((عقايد الشيعه )) به چاپ رساند و هدف عالي او از نگارش آن تقريب بين مذاهب اسلامي بود.21 علي هامش السقيفة ، فلسفة ابن سينا ، فلسفه الامام علي عليه السلام ، فلسفه الكندي ، مجموعه اي از رسائل در علم كلام ،مجموعه اي اشعار (در كتاب شعراء الغري ) ، مذاكرات الشيخ

منابع زندگينامه : سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

مظفري قزويني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مظفري قزويني در سال 1304 در شهر قزوين متولد گرديد. پس از دوران كودكي در سن بيست سالگي وارد حوزه ي علميه قزوين شد و حدود شش سال به تحصيل در اين حوزه پرداخت. سپس جهت تحصيل به قم رفته و درحوزه علميه اين شهر وارد شد. پس از بهره بردن از محضر درس اساتيد درس اين حوزه به نجف اشرف رفته و محضر درس بزرگان آن سامان را درك نمود. آيت الله مظفري قزويني پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان برد به تدريس و تاليف و اقامه ي نماز جماعت و بيان مسائل و احكام دين را به عهده گرفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : محمد مظفري قزويني فرزند ملا ابراهيم آقا بابايي ، در سال 1304 ديده به جهان گشود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مظفري قزويني

پس از دوران كودكي در سن بيست سالگي وارد حوزه ي علميه قزوين شد و حدود شش سال به تحصيل در اين حوزه پرداخت. سپس جهت تحصيل به قم رفته و درحوزه علميه اين شهر وارد شد. پس از بهره بردن از محضر درس اساتيد درس اين حوزه به نجف اشرف رفته و محضر درس بزرگان آن سامان را درك نمود.خاطرات و وقايع تحصيل : محمد مظفري قزويني هنگام تحصيل در نجف اشرف به سبب بروز برخي مشكلات، مجبور به بازگشت به ايران گرديد.استادان و مربيان : محمد مظفري قزويني مقدمات را نزد آخوند ملا علي مطهري ، متوسطه را نزد شيخ مهدي قاضي و آنگاه سطوح عاليه را نزد آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن رفيعي قزويني فراگرفت. استادان وي در حوزه علميه ي قم آيت الله حاج سيد حسين بروجردي و آيت الله سيدشهاب الدين الحسيني مرعشي بود. مظفري همچنين در حوزه علميه ي نجف نزد اساتيدي چون: آيت الله حاج سيد محسن حكيم ، آيت الله حاج سيدمحمود شاهرودي ، امام خميني ( ره ) ، آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خويي تلمذ نمود.فعاليتهاي آموزشي : محمد مظفري قزويني پس از آنكه مقام علمي خود را به مرتبه اي رساند كه توانست ، دانش خود را به ديگران منتقل نمايد ، در حوزه علميه قم به تدريس پرداخت. او سپس به نجف رفته و علاوه بر تحصيل به تدريس نيز پرداخت ، سپس به زادگاه خود قزوين بازگشت و فعاليت هاي آموزشي خود را در اين شهر دنبال نمود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد مظفري قزويني پس از آنكه تحصيلات

خود را به پايان برد به تدريس و تاليف و اقامه ي نماز جماعت و بيان مسائل و احكام دين را به عهده گرفت.آثار : اسلام و فلسفه احكام ويژگي اثر : دردو جلد2 اسلام و قانون بردگي ، اصطلاحات منطقي ، البلغه في بلوغ المراه ، الشيعه و السنه ويژگي اثر : اين كتاب به زبان عربي مي باشد6 الفوائد الرجاليه ، القطره في فضائل علي عليه السلام ، ايضاح الحجه في شرح العروه ويژگي اثر : در 8 جلد9 پرسش ها و پاسخ ها ويژگي اثر : دردو جلد10 حرمت بازي شطرنج ، خاتميت آخرين پيامبر ، خلاصه البيان في احوال شاه زمان ، دانستنيهايي از قرآن ويژگي اثر : اين كتاب به زبان عربي مي باشد14 رساله در اثبات صانع تعالي ، رساله در خلقت بهشت و جهنم ، شهادت ثالثه در اذان و اقامه ، طيبات ، قرباني در مني

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين ، تحقيق و گردآوري: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم

معرفت، محمدهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدهادي معرفت در سال1309 ه_.ش در شهر كربلا فرزندي ديده به جهان گشود كه نام وي را «محمدهادي» گذاشتند.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : پدر محمدهادي شيخ علي،فرزند ميرزا محمدعلي از نوادگان شيخ عبدالعالي ميسي اصفهاني بود كه به اتفاق والدين و ديگر اعضاي خانواده در سال1290 ه_.ش از سده اصفهان به كربلاي معلّي مهاجرت كرد. شيخ علي دانشمند وخطيبي توانا و مورد احترام مردم كربلا بود كه پدرانش تا سه قرن همگي از سلسله جليله روحانيت بودند.مادرِ استاد «سيد زهرا» دختر سيدهاشم تاجر رشتي و

متوطن در كربلا بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : «محمدهادي» از سن پنج سالگي براي كسب سواد به مكتب خانه شيخ باقر اصفهاني فرستاده شد. آنگاه مقدمات علوم اسلامي را نزد پدر فرزانه خود و تني چند از اساتيد معروف نظير حاج شيخ اكبر نائيني، سيد سعيد تنكابني، شيخ محمد حسين مازندراني، سيدمرتضي قزويني و سيد محمد شيرازي فراگرفت.مبادي فلسفه و دورههاي فقه و اصول تا سطوح عاليه را در كربلا و نزد پدر بزرگوار و برخي از اساتيد بزرگ بهره گرفت و خوشهچين معارف الهيه شد.استاد معرفت در آغاز سال1340 ه_.ش و پس از فوت پدر بزرگوارشان _رحمه اللّه عليه_ به منظور تكميل تحصيلات و رفعت هر چه بيشتر بناي دانش خويش همراه با خانواده به نجف اشرف مهاجرت كردند.در اين سالها نجف اشرف منزلگاه اساتيد فرهيخته و آيات عظامي همچون سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي، ميرزا باقر زنجاني، شيخ حسين حلّي، سيدعلي فاني اصفهاني و اخيراً حضرت امام خميني _ قدسسره _ هم بود؛ استاد فرصت بهرهگيري از اين گلستان معرفت را قدر دانسته از هر گلي شهدي نوشيد و مجمع فضائل خوبان شد.خاطرات و وقايع تحصيل : انگيزه حضرت استاد در روآوردن به پژوهشهاي قرآني را از قلم معظمله استفاده ميكنيم:هنگام مراجعه و مطالعه براي آمادگي تدريس تفسير به حقيقت تلخي برخورد كردم و آن، فقدان بحث زنده پيرامون مسائل قرآني، در كتابخانه هاي فعلي تشيع بود.اين برخورد تلخ از آنجا بود كه براي تهيه مقاله اي پيرامون مسأله «ترجمه قرآن»، به كتابخانه تخصصي قرآن مراجعه ميكردم و در اين زمينه كتابهاي زيادي كه برخي در دو مجلد و نيز رساله

ها و مقالات بسياري از مصر و غيره در اختيار بود كه دانشمندان معاصر آن ديار نوشته بودند، ولي در حوزه نجف جز يك برگ اعلاميه حضرت آيت اللّه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء چيز ديگري نيافتم.اين امر بر من گران آمد و مرا بر آن داشت كه در زمينه مسائل قرآني به طور گسترده، ديدگاههاي دانشمندان گذشته و حال مكتب را روشن و عرضه كنم، نتيجه آن تلاش پيگير هفت مجلد «التمهيد» و دو مجلد «التفسير و المفسرون» گرديد. در نوشته اخير تكميل«مافاتِ» نوشته«محمدحسين ذهبي» مصري را انجام دادم كه به ناحق جايگاه تشيع را در حيطه قرآني ناديده گرفته بودم.فعاليتهاي ضمن تحصيل : سال1351 ش حكمت الهي اقتضا كرد تا عدو سبب خير شود و استاد از عراق به ايران مهاجرت نمايد حكومت بعث عراق دستور بازگرداندن ايرانيان مهاجر را از عراق صادر كرد و استاد فرزانه حاج شيخ محمدهادي معرفت با كولهباري از فضل و دانش به اتفاق خانواده رهسپار ايران و ساكن قم شد.اين فاضل جوان در بهار42 سالگي، فرصت حضور در درس اصول ميرزا هاشم آملي_ رحمه اللّه عليه _ را كه از شاگردان مبرز آغا ضياء عراقي بود، غنيمت شمرد و از خرمن دانش آن پير فرزانه خوشه هاي معرفت چيد.و به اين ترتيب شخصيت علمي محقق فرهيخته، استاد معرفت شكل گرفت و دوران طولاني بهره گيري علمي از اساتيد برجسته و ممتاز حوزه هاي علميه كربلا، نجف اشرف و قم، از او مجتهدي مسلط بر مباني فقهي، اصولي ساخت كه روح دانشاندوزي را با جديت، تلاش، نوآوري، شجاعت در ابراز عقيده، توجه به آراي سلف در كنار نقد

و بررسي آنها، نخبه گويي و حذف زوائد و تأمل در مسائل مهم، همراه كرد و با اين سرمايه عظيم در سه حوزه تدريس، پژوهش و تأليف و به خصوص ورود به عرصه هاي نو و راه هاي طي نشده دست به كار شد. در عنفوان جواني و همزمان با تحصيل دروس فقه و اصول، با همكاري جمعي از فضلاي مشهور كربلا از جمله سيدمحمد شيرازي، سيدعبدالرضا شهرستاني، سيدمحمدعلي بحراني، شيخ محمدباقر بهبودي و… دست به تأسيس و نشر ماهنامهاي با نام «اجوبه المسائل الدينيه» زدند.اين گروه در اطلاعيهاي آمادگي خود را براي پاسخگويي به سؤالهاي ديني مردم اعلام كردند و در مدت ساليان متمادي با جديت تمام به پاسخ سؤالهاي رسيده، پرداختند. اين ماهنامه با استقبال فراوان مردم از جمله دانشگاههاي عراق و حتي خارج از كشور روبرو شد. و حاصل پاسخها كه گاه در شكل مقالات علمي _ تحقيقي تحرير ميشد بعضاً صورت مستقل چاپ و منتشر گرديد.استادان و مربيان : از استادان محمدهادي معرفت مي توان به موارد زيراشاره كرد: شيخ محمد كلباسي شيخ محمد حسين مازندراني شيخ محمد خطيب سيد حسن آغامير قزويني حاج شيخ اكبر نائيني سيد سعيد تنكابني شيخ محمد حسين مازندراني سيدمرتضي قزويني سيد محمد شيرازي شيخ يوسف بي ارجمندي خراسانيهم دوره اي ها و همكاران : محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي، ميرزا باقر زنجاني، شيخ حسين حلّي، سيدعلي فاني اصفهاني و اخيراً حضرت امام خميني ( قدس سره) ازهمدوره ايهاي شيخ محمدهادي معرفت بوده اند.زمان و علت فوت : شيخ محمدهادي معرفت در سال 1385 دار فاني را وداع گفتند.فعاليتهاي آموزشي : حضرت آيت اللّه معرفت از

آغازين سالهاي تحصيل علوم اسلامي به امر تدريس و تحقيق پرداختند.علوم ادبي و علمي را متناسب با ميزان رشد علمي تدريس كردند و در هفته يكبار براي جوانان كربلا، جلسات پرشور علمي اسلامي برپا كردند.با هجرت استاد معرفت به قم فعاليتهاي تدريسي، تحقيقي و تأليفي ايشان گسترش يافت. وي عمده وقت خود را به تدريس رسائل ، مكاسب، كفايه و سپس خارج فقه و اصول اختصاص داد و از جمله در مدرسه عالي حقاني و به دعوت شهيد قدوسي مدير محترم مدرسه، به تدريس مسائل قرآني و به ويژه علوم قرآن پرداختند. محصول تلاش استاد در سنگر تدريس تربيت صدها شاگرد در موضوعات فقهي، اصولي و قرآني است و سپس براي جمعي از طلاب جوان و با علاقه، مباحث علوم قرآني را در مؤسسه آموزشي _ تحقيقاتي معارف اسلامي امام رضا(ع) تدريس ميكردند.اين محقق برجسته به دنبال سكونت در قم، تحقيقات انجام شده در نجف اشرف را به طور گسترده مورد بازبيني و تعميق و توسعه قرار دادمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : از جمله كارهايي كه شيخ معرفت انجام داده اند، تاسيس و نشر ماهنامه اي به نام اجوبه المسائل الدينيه بود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : استاد معرفت در نجف اشرف بخش عمدهاي از وقت خود را مصروف تدريس و تحقيق نمودند؛ صبحها علاوه بر تحصيل، به تدريس ميپرداختند و عصرها را به امر تحقيق و تدوين اختصاص دادند.در اين زمان بود كه با گروهي از فضلاي مشهور نجف اشرف از جمله «سيدجمال خوئي_ فرزند برومند آيت اللّه العظمي خوئي سيد محمد نوري، سيدعبدالعزيز طباطبائي، شيخ محمد

رضا جعفري اشكوري، دكتر محمد صادقي و در سالهاي اخير استاد عميد زنجاني جلسات هفتگي تشكيل و پيرامون مباحث و موضوعات مختلف به بحث و تحقيق همت گماردند.هر يك از اين فضلا رشتهاي از علوم اسلامي را موضوع تحقيق خود قرار دادند. در اينجا بود كه حضرت استاد معرفت پژوهشهاي خود را در رشته«علوم قرآني» پايه گذاري كردند.چگونگي عرضه آثار : از جمله مقاله هاي استاد معرفت كه به زبان عربي تأليف و برخي از آنها به فارسي ترجمه و منتشر شد، ميتوان به اين موارد اشاره كرد: «حقوق زن در اسلام»، «ترجمه قرآن، امكان، ضرورت»، «دو فرقه شيخيه، اسكويي، كريمخاني»، «اهميت نماز و تاثير آن در صيانت فردي و اجتماعي».آثار : آموزش علوم قرآني ، احكام شرعي ، التفسير الاثري الجامع ، التفسير و المفسّرون في ثوبه القشيب ، التمهيد في علوم القرآن ويژگي اثر : جزوات «التمهيد» يكي پس از ديگري به زيور طبع آراسته شد و به دنبال پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي چاپ «التمهيد» كه به سه جلد رسيده بود، به همت انتشارات جامعه مدرسين تجديد چاپ و مابقي مجلدات آن تا شش مجلد انتشار يافت.6 تاريخ قرآن ، تفسير و مفسّران ويژگي اثر : جديد چاپ كتاب تفسير و مفسّران در دو جلد و ترجمه آن به زبان فارسي، جلوهاي ديگر از مراحل كمال تحقيق و پژوهش استاد ميباشد.8 تلخيص التمهيد ، تمهيد القواعد ، تناسخ الارواح (بازگشت روح) ، جامعه مدني (مجموعه مقالات) ، حديث لاتعاد، حديث من زاد في صلاته ، شبهات وردود حول القرآن ويژگي اثر : حضرت استاد در پاسخ شبهات وارده بر قرآن كه بهطور عمده

از سوي شرقشناسان و برخي روشنفكران دنياي عرب و ايران مطرح ميشد دست به تأليف كتاب «شبهات وردود» زدند كه در سال1382 به زيور طبع آراسته شد.اين حديثشناس، مفسر و فقيه مكتب اهلبيت(ع) كه معتقد به ضرورت استفاده از تراث سلف و نگران كوتاهي در نقادي روايات تفسيري هستند، از سال1379ش محصول تجارب ارزنده خود را به خدمت تأليف تفسيري جامع از آثار گذشتگان درآورد و به جمعآوري و تنسيق روايات تفسيري فريقين پرداخت. ايشان در اين كارِ گروهي كه با مساعدت دو گروه ده نفره از شاگردان و نخبگان حوزوي و تربيت يافتگان مدرسه قرآني صورت گرفته است، روايات تفسيري را كه جملگي به صورت خام در كتابها عرضه شده، به محك نقد و بررسي گذاشته و براي جدا سازي سليم و سقيم اين روايات و قيمتگذاري و تعيين ارزش هر يك از آنها اهتمام نمودهاند.تاكنون يك مجلد از اين اثر ارزنده با نام «التفسير الاثري الجامع» به زيور طبع آراسته شده است.14 صيانه القرآن من التحريف ويژگي اثر : ايشان با توجه به مهمترين سؤالها يا شبههاي مخالف با كرامت قرآن و يا مذهب تشيع دست بهكار تأليف شدند، از جمله كتاب «صيانه القرآن من التحريف» را در دفاع از حريم قرآن و حراست از كرامت آن نوشتند. «احسان الهي ظهير»، نويسنده متعصب پاكستاني، شيعيان را متهم ساخت كه قائل به تحريف قرآن ميباشند؛ استاد مجاهد و پاسدار ارزشهاي اسلامي در مدت شش ماه كتاب «صيانه القرآن…» را در جواب وي به رشته تحرير درآورد و در تاريخ2/8/66 ش، به چاپ رساند.15 علوم قرآني ، مالكيه الارض ، ولايت فقيه ، ولايه الفقيه

ابعادها و حدودها

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

ممجد لنگرودي، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عليرضا ممجد لنگرودي به سال 1293 شمسي در خاندان تقوا و فضيلت و فقاهت در شهرستان لنگرود ديده به جهان گشودند.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : خاندان حضرت آيت اللّه ممجّد لنگرودي همگي در سلك روحانيت و فقاهت بوده اند. والد بزرگوارش مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبداللّه لنگرودي يكي از عالمان برجسته شهرستان لنگرود به شمار مي رفتند. او كه از شاگردان آخوند خراساني، و شريعت اصفهاني، ميرزاي نائيني و... به شمار مي رفت، بعد از اخذ حدود 14 اجازه اجتهاد به قصد صله ارحام به لنگرود آمده و در اين شهر مورد استقبال علما و مردم قرار گرفت و به اصرار مرحوم آيت اللّه حاج شيخ علي اكبر لنگرودي كه اعلم علماي لنگرود به شمار مي رفت، در لنگرود ماندگار شد و در اين مدت علاوه بر تدريس، مشغول وعظ و خطابه و ارشاد و هدايت مردم گرديد.آيت اللّه شيخ عبداللّه لنگرودي داراي دو فرزند عالم و دانشمند بوده است.خاطرات كودكي : شيخ عبدالله از دوران كودكي خود اينطور مي گويد كه: «من كمتر از ده سال داشتم كه عمامه مي گذاشتم، اين در روزگاري بود كه مأموران رضاخان عمامه ها را برمي داشتند و من هم خيلي علاقه داشتم كه عمامه داشته باشم. از اين روي آن قدر نماز جعفرطيّار خواندم كه خداوند عنايتي بفرمايد و مأموران عمامه مرا برندارند كه برنداشتند. در آن روزگار سخت با همه مشكلات آنچه بيش از همه مرا رنج مي داد و در ابتداي تحصيل، خوب نفهميدن درس ها بود. چندين درس

مي رفتم و هر چه زحمت مي كشيدم و به خود فشار مي آوردم آن گونه كه بايد درس ها را نمي فهميدم تا اين كه روزي از شدت ناراحتي به حرم حضرت معصومه (س) مشرف شدم و بسيار گريستم به گونه اي كه چشم هايم مي سوخت. برگشتم به حجره مدرسه خان و دراز كشيدم كه يك مرتبه به قلبم الهام شد كه اين طوري نبايد درس بخواني، روزي دو درس، يكي صبح و يكي بعدازظهر كافي است و با هر جان كندني بايد آن را ياد بگيرم. احساس كردم سوزش چشمم خوب شده با نشاط بلند شدم و همين شيوه را به كار بستم. شش ماه درس خواندم، كار به جايي رسيد كه پس از شش ماه، تدريس هم مي كردم و از همان زمان به بعد اين شيوه را به كار بستم، هم درس مي گفتم و هم درس مي خواندم و در همه امتحانات رايج حوزه با نمره عالي قبول مي شدم.»اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شهرستان لنگرود در 60 كيلومتري رشت، در شرق استان گيلان واقع شده است. اين شهرستان به علت مزاياي فراوان (كوه و جلگه و دريا و جنگل و...) يكي از زيباترين و دلپذيرترين شهرهاي شمال ايران است.از لحاظ جغرافيايي، منطقه آبادي است كه امن و آرام و مطمئن بوده و روزيش به وفور از هر سو و مكاني فرا مي رسد و از لحاظ فرهنگي، شخصيت هاي فراواني را در دامن پُرمهر خود پرورش داده است كه شرح بسياري از آنان در كتب تراجم و رجال مفصل آمده است. مرحوم آيت اللّه ممجّد در اين باره مي فرمود: «لنگرود در اوائل حكومت رضاخان، سه مدرسه علميه داشت؛ يكي در كنار

مسجد جامع، يكي در كنار بقعه آقا سيد حسين كيا و سومي در كنار مسجد گلشن.در دوران رضاخان هر سه مدرسه را خراب كردند و به خانه روستا تبديل كردند و همه موقوفات مدرسه ها هم از بين رفت. لنگرود با اين كه شهر كوچكي بود امّا هفتاد، هشتاد عالم برجسته داشت كه بيش تر آنان، مجتهد مسلم بودند. رضاخان بيش تر علماي بزرگ اين شهر را به روستاها و اطراف تبعيد كرد و بعضي هم به شهرهاي بزرگ رفتند و بيش تر به لاهيجي و رشتي ملقّب شدند و به اين لقب شهرت يافتند. زيرا رشت و لاهيجان در آن زمان و هم اكنون نيز از شهرهاي بزرگ گيلان هستند و حتي بسياري از علماي رودسر، اشكور، املش و حتي تنكابن و رامسر، فاميلي آنان پسوند لاهيجي و رشتي داشت.»تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ عبدالله از سال 1319 تا 1325 براي ادامه تحصيل راهي مشهد شد و طي اين سالها تحصيلات خود را ادامه داد. در سال 1325 شمسي آيت اللّه ممجّد دوباره راهي حوزه علميه قم شد. در اين دوران، تحول در حوزه قم نسبت به گذشته چشم گيرتر بود. وي پس از ورود به حوزه علميه قم در امتحانات حوزه شركت جسته و در نزد مرحوم آيت اللّه حاج شيخ مرتضي حائري امتحان داده و معظم له در ذيل ورقه امتحاني ايشان نوشته بود: «آقاي ممجّد از عهده امتحان خوب برآمده و شايستگي تدريس دارد».خاطرات و وقايع تحصيل : به خاطر سخت گيري كارگزاران رضاخاني بر حوزه قم و آزار و اذيت ها، مرحوم والدش پيشنهاد كرد: اگر بخواهي، مي تواني به حوزه مشهد بروي و در آن جا

ادامه تحصيل بدهي.آيت اللّه ممجّد در اين باره مي گويد: «به ياد دارم پيش از عزيمت به مشهد مقدس، در لنگرود خدمت مرحوم والد بودم و عده اي ديگر هم حضور داشتند. به ايشان گفتم: آقا! من مشهد رفتم چقدر برايم شهريه خواهيد فرستاد. مرحوم والد از اين سخن من خيلي عصباني شد و گفت: من خيال مي كردم در اين مدت كه در قم تحصيل مي كردي، چيزي ياد گرفتي. معلوم شد چيزي نفهميدي؟ گفتم: آقا! من كه چيز بدي نگفتم! گفت: چطور؟ تو داري مي روي خدمت امام رضا (ع) ، امام واسطه فيض خداوند به مخلوقات است؛ آن وقت تو چشم طمع به من داري كه براي تو چقدر شهريه خواهم فرستاد! من چه كاره ام همه چيز آن جاست. آري ايشان درست مي گفت و من اشتباه كرده بودم».وقايع ميانسالي : حجة الاسلام عباسي - مدير حوزه علميه لنگرود به نگارنده فرمود: در سالي آقا در ماه رمضان در بيمارستان بستري بودند. يك شب به عيادت ايشان رفتم و ايشان تازه عمل جراحي نموده بودند. ديدم خيلي ناراحت است و اشك از ديدگانش جاري است؛ شروع كردم ايشان را دلداري دادن كه ان شاءاللّه عمل مهمي نيست، به زودي خوب مي شويد و دوباره مشغول تدريس خواهيد شد، ناراحت نباشيد؟ يك نگاهي به من كرد و فرمودند: ناراحتي من براي عمل جراحي نيست بلكه فردا شب، 19 ماه رمضان شب احياء و شب ضربت خوردن مولايمان علي (ع) است و من مي بايست در آن مراسم شركت مي كردم، در حالي كه نمي دانم چه خطايي از من سرزده است كه دارم اين گونه تنبيه مي شوم. امسال از گريه كردن در عزاي

آن حضرت محروم شده ام! و اين جملات را وقتي مي فرمود، اشك در صورتش جاري بود.زمان و علت فوت : آيت اللّه ممجّد لنگرودي در سال 1374 شمسي در حالي كه مشغول تدريس بود، دچار سكته مغزي شد و بعد از قريب به سه سال از اين بيماري در تاريخ 13 آبان 1376 در شهرستان لنگرود دار فاني را وداع گفت و با شركت انبوهي از مردم متدين لنگرود، علما ائمه جمعه و جماعات استان، تشييع و پيكر پاكش به قم انتقال يافت و بعد از نماز توسّط حضرت آيت اللّه آقاي بهجت - دامت بركاته - در قبرستان آيت اللّه حائري (قبرستان نو) در جوار قبر پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : آيت الله لنگرودي اشتغالات ديگري همچون حضور مستمر در شوراي روحانيت شهر، اعزام نيروهاي رزمنده به جبهه، سخنراني ها و شركت در محافل گوناگون مذهبي در سطح شهر و يا شهرهاي ديگر استان، لحظه اي از طلاب غافل نبود. او به طلاب درس خوان عشق مي ورزيد و همواره آنان را نصيحت مي كرد و از ضعف و سستي و از به هدر دادن عمر و نشاط جواني و غفلت از اين موقعيت استثنايي و خدادادي، آنان را بيم مي داد.فعاليتهاي آموزشي : مرحوم آيت اللّه ممجّد لنگرودي از سال 1319 تا سال 1325 در اين حوزه به تحصيل و تدريس اشتغال داشته است. خود وي در اين باره مي فرمايد:«من حدود شش سال در حوزه مشهد ماندم؛ در اين مدت، كار اصلي من، تدريس بود. عده اي از طلبه ها خدمت آقا شيخ مجتبي قزويني رفته بودند كه درس مكاسب براي آنان شروع كند. ايشان گفته

بود: اگر آقاي ممجّد هم در درس شركت كند، من براي شما مكاسب مي گويم. اينان پيش من آمدند و گفتند: آقا چنين گفته است. به اين آقايان عرض كردم اگر آقا براي من شوارق بگويد در مكاسب ايشان شركت مي كنم. آقا پذيرفت كه براي من شوارق بگويد و من هم در مكاسب ايشان شركت كردم.»(9)آيت اللّه ممجّد درس شوارق و قسمتي از مكاسب را در نزد آيت اللّه حاج شيخ مجتبي قزويني، و مابقي مكاسب را در نزد آيت اللّه حاج شيخ هاشم قزويني و جلد اول كفايه را در نزد آيت اللّه حاج شيخ علي اكبر نوقاني تلمّذ كرده و خود نيز لمعه را براي عده اي تدريس مي كردند. ورود معظم له به قم در سال 1325 شمسي بود كه تا سال 1345 شمسي به مدت 20 سال ادامه داشت. در اين دوران باشهريه ماهي صد تومان تدريس مي كرد. او در سال 1345 شمسي تا آخر عمر شريف شان در لنگرود ساكن و مشغول تدريس سطوح مختلف، تأليف، تربيت شاگرد، ارشاد و هدايت مردم و... بود.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ايت الله لنگرودي با كمك هاي متوليان مدرسه لنگرود حضرات آيات: فقيهي رشتي (ره) و سيد محمدحسين لنگرودي (مدّظله العالي) مدرسه را بازسازي و حجرات زيادي احداث كردند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : آيت الله ممجد لنگرودي از اوّل بناي سكونت در آن شهر را نداشتند و به علت مسائل پيش آمده و تأكيد فراوان بزرگاني همانند آيات عظام: گلپايگاني، نجفي مرعشي و فقيهي رشتي كه معظم له تا آخر عمر در شهرستان لنگرود ماندند. او درباره هجرتش به لنگرود فرمود: «مرحوم

آيت اللّه آقا شيخ يحيي ذكّي مدرسه اي را در لنگرود بنا كردند و بنده تابستان ها وقتي به لنگرود مي رفتم در همين مدرسه براي طلاب درسي را شروع مي كردم. يك سال ديدم طلبه ها خوب درس نمي خوانند و روش درستي در فراگيري ندارند تصميم گرفتم چهار ماهي بمانم و اينان را وادارم كه با روش درستي درس بخوانند؛ همين كار را كردم. شاگردان مدرسه را تا كتاب صمديه رساندم خواستم به قم برگردم، رفتم با متولّي مدرسه خداحافظي كنم. يكي از متديّنان در آن جا حضور داشت و ناراحت شد از اين كه من دارم مدرسه را با اين وضع ترك مي كنم و آن را به حال خود رها مي سازم. رو به من كرد و گفت: «آقاي ممجّد! من با هزينه خودم براي شما ماشين كرايه مي كنم و شما را به قم مي فرستم ولي شما جواب امام زمان(عج) را چه خواهي داد؟!» چنان اين سخن از سر سوز و اخلاص بود كه مرا به شدت منقلب كرد و هنوز هم هر وقت يادم مي آيد، گريه ام مي گيرد. از اين روي قول دادم يك سال ديگر هم بمانم تا وضع مدرسه سر و سامان بيابد.آرا و گرايشهاي خاص : حضرت آيت اللّه ممجّد (ره) يكي از استوانه هاي علمي استان به شمار مي رفت كه به برخي از ويژگي هاي آن استاد فرزانه اشاره مي كنم.1 - روش تدريس ايشان در زمان تصدّي شان، زبانزد عام و خاص بوده است.2 - شاگردان ايشان از جمله كساني بوده اند كه به ثمره و نتيجه خوبي رسيده اند. موفقيت هايي كه اكنون خودم دارم، مرهون زحمات ايشان مي دانم.3 - ايشان هم مدرس بود و هم به منزله پدر و

برادر طلبه. زيرا مسائل گوناگون يك طلبه را زير نظر داشت؛ در واقع هم مدرّس، هم مربّي و هم مشاور بود ايشان معتقد بود كه براي به نتيجه رسيدن يك طلبه بايد تا سطح به طور دقيق، روش خاصي را با استاد راهنما طي كرد.4 - ايشان از نظر علمي مسلط بر تدريس بودند، گاهي كتابهايي چون مكاسب را بدون مطالعه قبلي تدريس مي كردند... من مكاسب محرمه را در فصل تابستان كه در سپاه لنگرود مشغول بوده ام، پيش ايشان خوانده ام و اين نكته را در آن جا از ايشان ديدم.5 - ايشان براي پذيرش طلبه يك دوران آموزشي داشتند كه پس از آن دوران به او يا وليّ او تذكر مي دادند كه ايشان استعداد اين رشته تحصيلي را دارند يا نه؟ در صورت منفي بودن، رشته ديگري را كه وي استعداد و زمينه آن را داشته به او متذكر مي شد.6 - ايشان تأكيد داشتند هر طلبه اي كه مثلاً مشغول پايه دوم هست پايه اول را به ديگران تدريس نمايد.7 - سفارش و تأكيد فراوان به مباحثه كردن هر يك از دروس به صورت دو نفري يا سه نفري را داشتند.8 - سعي مي كرد شاگردان را ضمن آموزش قرآن و تجويد آن ها را با مباحث كلي مربوط به قرآن آشنا نمايند و هر روز اول صبح جلسه اي با همه طلاب در همه سطوح در زمينه قرآن داشتند؛ از آموخته هاي ادبي و نحوي طلاب در آن جلسه به صورت تجزيه و تركيب امتحان عملي مي گرفتند و آياتي را در زمينه هاي گوناگون و مناسب و مورد نياز روز طلاب، براي آنان توضيح و تفسير مي كردند.9 - در ضمن تدريس

دروس اصلي، درس اصلي تر از همه، يعني اخلاق را نيز خود به عهده داشتند و آن را در ضمن دروس مختلف به مناسبت هايي كه پيش مي آمد، مطرح مي كردند.10 - يكي از روش هاي بسيار جالب ايشان كه من در اين حد از كسي سراغ ندارم، نظارت دقيق و مستمر بر دروس و اخلاق طلاب بود. گاهي از شب ها به مدرسه سركشي مي كرد كه نكند طلاب مشكلاتي داشته باشند.11 - نقش ايشان در جبهه و جنگ ارادت و عشق به خاندان پيامبر (ص) : يكي از صفات برجسته و بارز آيت اللّه ممجّد)، عشق و اخلاص آن مرد بزرگ به خاندان عصمت و طهارت بود.آثار :شرح بر رسائل ، شرح بر مكاسب ، شرحي بر قوانين ، شرحي بر كفايه ، شرحي بر لمعتين

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

ميرابوالقاسمي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقي ميرابوالقاسمي در سال 1309 ، در شهر رشت به دنيا آمد. پس از طي دوره ابتدايي و متوسطه وارد دانشگاه شد و در رشته هاي معقول و امور تربيتي به ادامه تحصيل پرداخت و سرانجام در سال 1338 از دانشكده معقول و منقول فارغ التحصيل شد و با توجه به اينكه در همين سال جزء قبول شدگان دورة دكتري معقول بود ، اما به علت اشتغال در آموزش و پرورش گيلان از ادامه تحصيل منصرف گرديد. او در سال 1368 بازنشسته شد ، بعد از آن چون از سال 1362 در دانشگاه هاي گيلان ، آزاد اسلامي ، پيام نور و آموزش ضمن خدمت به عنوان استاد مدعو به تدريس اشتغال داشت لذا تا سال 1372 به تدريس ادامه داد

و پس از آن به تحقيق و پژوهش روي آورد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : سيدمحمدتقي ميرابوالقاسمي فرزند سيد شرف الدين ،در شهر رشت به دنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمدتقي ميرابوالقاسمي تحصيلات خود را در حوزه مذهبي گيلان ( رشت ) و مروي تهران تا پايان دوره سطح ادامه داد. مدتي پس از طي دوره ابتدايي و متوسطه وارد دانشگاه شد و در رشته هاي معقول و امور تربيتي به ادامه تحصيل پرداخت و سرانجام در سال 1338 از دانشكده معقول و منقول فارغ التحصيل شد و با توجه به اينكه در همين سال جزء قبول شدگان دورة دكتري معقول بود ، اما به علت اشتغال در آموزش و پرورش گيلان از ادامه تحصيل در رشته دكترا منصرف گرديد.همسر و فرزندان : سيد محمدتقي مير ابوالقاسمي داراي پنج فرزند كه سه پسر و دو دختر مي باشند. پسر بزرگ فارغ التحصيل رشته پرستاري و در حال حاضر تكنسين اتاق عمل در بيمارستان دكتر حشمت رشت شاغل مي باشد. دو فرزند پسر ديگر در كارخانه هاي صنعتي استان مشغول به كار هستند. يك دخترشان ،معلم و دختر ديگر ايشان كاردان آزمايشگاه بيمارستان رازي رشت و دانشجوي رشته زبان انگليسي مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : فعاليت آموزشي سيد محمدتقي مير ابوالقاسمي در آموزش و پورش استان گيلان آغاز گرديد. او در سال 1368 بازنشسته شد ، امام چون از سال 1362 در دانشگاه هاي گيلان ، آزاد اسلامي ، پيام نور و آموزش ضمن خدمت به عنوان استاد مدعو به تدريس اشتغال داشت لذا تا سال

1372 به تدريس ادامه داد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد محمدتقي مير ابوالقاسمي از سال 1372 به بعد به دنبال فعاليت هاي فرهنگي و پژوهشي رفت كه بسيار مورد علاقه وي بود و بدين جهت از تدريس كناره گرفت.آثار : آموزش ديني از آغاز تا عصر حاضر ، اميد هاي نو در دنياي اسلام ، پژوهشي در زندگي مذهبي جوانان ، تاريخ و جغرافياي طالقان ، تربيت و تعليم ديني ويژگي اثر : دو جلد6 جنبش جنگل و ميرزا كوچك خان ويژگي اثر : خاطرات ميراحمد مدني7 سرزمين و مردم گيل و ديلم نهضت هاي روستايي در ايران ، گيلان از آغاز تا انقلاب مشروطيت ويژگي اثر : جلد 19 گيلان از انقلاب مشروطيت تا زمان ما ويژگي اثر : جلد دو10 نقش الگوها در تربيت ،نهضت جنگل و اوضاع اجتماعي و فرهنگي گيلان و قزوين ويژگي اثر : خاطرات صادق كوچكپور

منابع زندگينامه :آشنايي با مشاهير فرهنگي گيلان ، تهيه و تدوين: عليرضا پارسي ، رشت: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، اداراه كل فرهنگ و ارشاد اسلامي ، ص 31

نجم آبادي، ميرزا ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه دانا و مجتهد توانا ومدرس فقه مكتب اهل البيت(ع) مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي در سال 1317 ق در يك خانواده مذهبي تولد يافت.وي پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو و غيره در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي ،شروع به خواندن سطح نموده ،منقول را خدمت والد و نيز مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني (از بزرگان مدرسين تهران و مدرسه مروي بود) آموخت. .وي در سال 1342 ق(86سا"ل قبل) در

سوگ پدر مي نشيند و پس از آ ن سفري به بلاد عربي از جمله سوريه، لبنان و مصر نموده كه در آن سفرها مجاورات علمي با اهل تسنن داشته است.ايشان پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي شروع به خواندن سطح نموده و منقول ومعقول را خدمت مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني و مرحوم حاج فاضل عراقي فرا مي گيرد و سپس در سال 1342ق از تهران خارج مي شود و به سوي مكه معظمه و عتبات عاليات رهسپار مي گردد و در نجف اشرف به ادامه تحصيل مي پردازد .وي در آنجا ترجمه كتاب گران سنگ المراجعات مرحوم سيد شريف الدين عاملي را شروع مي كنند . وي در مدت اقامت شان در حوزه علميه نجف اشرف و شركت در دروس فقه و اصول اساتيد بزرگواري چون آيت الله حاج ميرزا حسن نائيني و ضياء الدين عراقي بيش تر دروس هاي فقه و اصول آنان را از عبادات تا سياسات به خانه تحرير در مي اورد و مرحوم نائيني در اجازه مفصلي از وي اظهارات رضايت مي نمايد آن گاه با كسب اجتهاد در سال 1349 ق به تهران آمده و در محله سنگلج و حسن آباد در مدرسه مسجد جد بزرگوارش شيخ هادي نجم آبادي - رحمه الله عله- به تدريس و رسيدگي به امور ديني مردم مي پردازد.نامبرده در سن 65 سالگي به علت ابتلابه سرطان در شب جمعه 24 ماه شعبان 1385ق به رحمت ايزدي پيوست و كالبد ايشان در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه (س) و در پايين

پاي آيت الله العظمي حاج شيخ كريم حائري در قم به خاك سپرده شد. گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش : فقه و اصولوالدين و انساب : مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آ بادي فرزند برومند مرحوم شيخ محمدتقي وجد بزرگوارش حاج شيخ هادي نجم آبادي از علماي مبارز اين خاندان است. دكتر محمدعلي نجم آ بادي فرزند آيت الله نجم آبادي درباره شجره نامه وزندگينامه فقيه دانا چنين اشاراتي دارد: جد ما استاد باقر آهنگري در نجم آباد بود. به يمن همنامي او با باقر العلوم(ع) خدا به او دوپسر به نام هاي ابراهيم و مهدي باهوش وافر عطا مي كند. پس از فوت پدر اين دو به قزوين وسپس به اصفهان رفته و هر يك در زمان خود عالمي كامل و بالغ مي شود. پس از اتمام تحصيلات برادر بزرگتر ملاابراهيم به قزوين برمي گردد و برادر كوچكتر حاج ملامهدي راهي مكه معظمه مي شود. در سفري كه فتحعلي شاه قاجار به قزوين مي نموده و رسمش بر آن بود كه جلساتي از علماي محل براي بحث تشكيل مي داد.در اين جلسه آخوند ملاابراهيم هم شركت داشته است .شاه كه او را از همه برتر شناخته بود از وزيرش راجع به اين جوان سوال مي كند و او در جواب مي گويد: او از رعاياي من است. شاه به تندي به او مي گويد از امروز تو رعيت او هستي و براي او مدرسه و مسجدي در همان نجم آباد بنا نمود.ميرزا عبدالكريم اطاعت امر نموده و حوزه علميه نجم آباد برپا مي شود و اخوند ملا ابراهيم مشغول تدريس

و تربيت افراد منطقه مي شود. در جنوب راه كرج به قزوين در ناحيه ساوجبلاغ روستايي به نام نجم آباد قرار دارد كه در قرون اخير نقش بسزايي در پروراندن شماري از فقيهان فاضل و عالمان عامل داشته است. از تبارنامه خاندان نجم آبادي برمي آيد كه دو برادر به نام آخوند ملاابراهيم و آ خوند ملامهدي نخستين حلقه هاي روحاني اين خانواده بوده اند كه اين دو فرزندان استاد باقر نجم آبادي آهنگر بوده اند.سومين فرد از اين خاندان شريف مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي است.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي در سال 1317 ق در يك خانواده مذهبي چشم برجهان گشوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي در خاطراتش آورده است:" پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو و غيره در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي (ميرزا عيسي وزير) ،بطوري كه متاسفانه بيش از قسمت هاي تخريب شده است ،شروع به خواندن سطح نموده ،منقول را خدمت والد و نيز مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني (از بزرگان مدرسين تهران و مدرسه مروي بود) و معقول را خدمت مرحوم حاج فاظل عراقي در مدرسه سيد نصرالدين و مرحوم حاج ميرزا سيد محمد فاطمي قمي مي آموزد. بعد از فراغت به قدر معمول از سطوح شروع به خواندن خارج كرده و در محضر آسيد محمد تنكابني كه مردي فاضل و متقي و از محققين و مدرسين علماي عصر بود تا سال 1342 ق ادامه داد".وي در سال 1342 ق(86سال قبل) در سوگ پدر مي نشيند و پس

از آ ن سفري به بلاد عربي از جمله سوريه، لبنان و مصر نموده كه در آن سفرها مجاورات علمي با اهل تسنن داشته است .آنچه از سفرنامه ايشان برمي آيد مبين آن است كه علاقه وافري به تقريب مذاهب داشته است.اما خيلي زود متوجه مي شوند كه اهل تسنن به قدري از شيعه و تفكرات شيعي دور نگه داشته شده اند كه اصولا شيعه را غير مسلمان مي دانند.و به جرات مي توان گفت ديد آنها نسبت به شيعه چه در اصول و چه در فروع بدبينانه و گاهي مغرضانه است ،كه هرگز نسبت به يهود و نصاري چنين نگاهي را نداند.ايشان پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي شروع به خواندن سطح نموده و منقول ومعقول را خدمت مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني و مرحوم حاج فاضل عراقي فرا مي گيرد و سپس در سال 1342ق از تهران خارج مي شود و به سوي مكه معظمه و عتبات عاليات رهسپار مي گردد و در نجف اشرف به ادامه تحصيل مي پردازد .وي در آنجا ترجمه كتاب گران سنگ المراجعات مرحوم سيد شريف الدين عاملي را شروع مي كنند . وي در مدت اقامت شان در حوزه علميه نجف اشرف و شركت در دروس فقه و اصول اساتيد بزرگواري چون آيت الله حاج ميرزا حسن نائيني و ضياء الدين عراقي بيش تر دروس هاي فقه و اصول آنان را از عبادات تا سياسات به خانه تحرير در مي اورد و مرحوم نائيني در اجازه مفصلي از وي اظهارات رضايت مي نمايد آن گاه

با كسب اجتهاد در سال 1349 ق به تهران آمده و در محله سنگلج و حسن آباد در مدرسه مسجد جد بزرگوارش شيخ هادي نجم آبادي - رحمه الله عله- به تدريس و رسيدگي به امور ديني مردم مي پردازد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : وي در طول اقانتش در نجف اشرف ترجمه كتاب گران سنگ المراجعات مرحوم سيد شريف الدين عاملي را شروع مي كننداستادان و مربيان : مرحوم نجم آبادي ،منقول را خدمت والد و نيز مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني و معقول را خدمت مرحوم حاج فاظل عراقي در مدرسه سيد نصرالدين و مرحوم حاج ميرزا سيد محمد فاطمي قمي تلمذ نمود. وي در مدت اقامت شان در حوزه علميه نجف اشرف و شركت در دروس فقه و اصول اساتيد بزرگواري چون آيت الله حاج ميرزا حسن نائيني و ضياء الدين عراقي شركت مي كرد.هم دوره اي ها و همكاران : از اساتيد هم دوره اي ايشان مي توان به اختصار از مرحوميت آقاي راشد ،استاد اعصار،آقاي علامه وحيدي،ميرزا حسن شيرازي،آقاي لواساني،شيخ محمد علي طالقاني،سيد حسين كاشاني ،ابن الدين،سيد محمود طالقاني و غيره نام برد.همسر و فرزندان : مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي پس از بازگشت از عتبات عاليات در سن 35 سالگي با دختر عمه شان كه از طرف مادري نوه حاج شيخ هادي و از طرف پدري نوه حاج شيخ باقر (برادر حاج شيخ هادي) بودند ازدواج مي فرمايد. حاصل اين ازدواج پنج فرزند بود كه سه پسر و دو دختر كه فرزند دوم پسر در 40 روزگي فوت نموده و بقيه در قيد حياتند.وقايع ميانسالي : مرحوم نجم آبادي

در مدت اقامتش در نجف اشرف از دو خواهر ش هم نگهداري مي كرد.مادرشان در نجف فوت نموده و در وادي السلام نجف به خاك سپرده شده است.وي پس از كسب درجه اجتهاد و همين طور از مرحوم آيت الله آقا سيدابوالحسن اصفهاني به نوشته خودشان در سال 1349 ق به حكم اجبار به ايران مراجعت مي فرمايد.حكم اجبار اين بود كه چون تا آن زمان مدرسه و مسجد مرحوم حاج شيخ هادي در تهران توسط عموي شان مرحوم حجت الاسلام آقاي حاج شيخ مهدي نجم آبادي (ره) اداره مي شد و ايشان به علت مشغله هاي ديگر و نيز امامت مسجد منشور السلطان قادر به ادامه نبود،به همين خاطر به مرحوم نجم ابادي مرقوم مي دارد حال كه تحصيل شما پايان يافته ،بهتر است به ايران بازگشته و وظايف شرعي خود در اين جا و به خصوص در مدرسه و مسجد پدري ادامه دهيد.وي پس از بازگشت از عتبات عاليات مدتي در شهر قم سكني گزيده و در درس و بحث مرحوم ايت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري حاضر و با علماي زمان بيشتر آشنا گرديد در هيمن زمان بود كه با حضرت امام دوست شده و اين دوستي تا پايان عمر وي ادامه داشت.زمان و علت فوت : آيت حاج ميرزا ابوالفضل نجم آ بادي در سن 65 سالگي به علت ابتلابه سرطان در شب جمعه 24 ماه شعبان 1385ق به رحمت ايزدي پيوست و كالبد ايشان در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه (س) و در پايين پاي آيت الله العظمي حاج شيخ كريم حائري در قم به خاك سپرده شدمشاغل و سمتهاي

مورد تصدي : آيت الله نج آبادي در سال 1335 به مناسبت ولادت با سعادت حضرت علي(ع)، از طرف حضرت العظمي بروجردي (ره) به دعوت شيعيان پاكستان همراه هيئتي از جمله آيات شهيدي،فريد گلپايگاني،سيد احمد شهرستاني،و خطيب شهير محمد تقي فلسفي (ره) عازم آن كشور شدند.فعاليتهاي آموزشي : در سال 1327 (يعني 59 سال قبل) كه مرسه عالي سپهسالار پس از مدتي ركود به صورت اصلي خود در آمده و آغوش خود را براي تربيت طلاب باز كرده بود ايشان به موجب وقفنامه آن مدرسه و هم چنين به اشارت حضرت آيت الله بروجردي تدريس فقه و اصول به ويژه مكاسب و رسائل شيخ عظم انصاري و شرح منظومه حكيم سبزواري را در آن مدرسه آغاز مي كنند.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : كتابخانه مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي به مدرسه مروي اهدا گرديده است.همفكران فرد : دكتر ناظرزاده كرماني در باره مرحوم نجم آبادي چنين اظهار مي دارد: مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آ بادي ، ابوذروارزيست، اما فيلسوفانه انديشيد ، زندگي او ساده وقناعت مندانه اما انديشه اش سخت خرد ورزانه و پيچيده بود. استاد محمد شريفي شعري را در رثاي مجتهد توانا آيت الله نجم آبادي سروده اند كه به ابياتي از آن اشاره مي شود؛ كاي بزرگان جهان هر كه علي را بشناخت از زبان حق اين مرد ولايت بشنود و آنكه بر عيد غدير از دل وجان ايمان داشت او به رضوان خداوند به راحت بغنود آرا و گرايشهاي خاص : همان گونه كه در طاليعه سخن آمد ،آن مرحوم علاقه وافري

به تقريب مذاهب داشتند. در سال 1335 ش در معيت اجلا از علما من جمله خطيب توانا مرحوم فلسفي-رحمه الله عليه- و به دستور آيت الله العظمي بروجردي سفري به پاكستان داشته و در كنفرانسي به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت علي (ع) شركت مي كنند. سخران جلسه از طرف هيئت ايراني آقاي فلسفي بوده اند. در آن مجلس با شكوه قطعا فضايل مولا و اهداف عاليه اسلام و وحدت مسلمانان دنبال شده است. آن چه از مطالعه در متون تحرير آن مرحوم به دست مي آيد تمايل وافري از خدمت به مردم در زندگي ايشان به چشم مي خورد. مرحوم نجم آبادي داراي ملكات روحي الهي بودند و براي ايشان در اشاعه فرهنگ اسلامي فرقي بين زن و مرد نبوده است. شاهد كلام نامه تاييديه اي است به كتاب خانم فاطمه بهرامي ،مهور به عالم تاج كه درمجموعه مقالات فارسي (ص 461) موجود است. شمه اي از نصايح اخلاقي ماج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي تقديم حضور مي شود: « بدان كه اول شرط براي مجاهده در اين مقام و مقامات ديگر كه مي توان منشاء غلبه بر شيطان و جنودش شود حفظ طاير خيال است.... گرچه اين امر در اول قدري مشكل به نظر مي رسد و شيطان و جنودش آن را بزرگ جلوه مي دهند ،ولي با قدري مراقبت و مواطبت ،(به استعانت حق) امر سهل (و آسان ) مي شود... پس اي عزيز!فكر كن و چاره اي بنما و راه نجاتي و وسيله خلاص ازبراي خود پيدا كن و به خداي ارحم الراحمين پناه ببر و در شب هاي تاريك با تضرع

و زاري از آن ذات مقدس تمنا كن كه تو را اعانت كند و در اين جهاد با نفس تا انشاء الله شوي و مملكت را رحماني گرداني و جنود شيطان را از آن بيرون كني و خانه را به دست صاحبش دهي ..» به ديدگاه آيت الله نجم آبادي ،بشر در فهم جهان پيراموني ممكن است دچار چندگونه خطا شود. عواملي كه ايشان به عنوان منشاء خطاهاي اپسيتمولوژيك مي شمارند ،ما را به ياد "بت هاي چهارگانه" فرانسيس بيكن ،مهمترين فيلسوف دوران قرون وسطي مي اندازد. اين عوامل عبارت اند از : 1-بسندگي به جهان محسوسات به جاي رجوع به جهان معقولات 2- توجه به ظواهر و آثار و غفلت از بواطن و اسباب پديد آمدن پديده ها 3- عدم رجوع به عقل و اصول و مباني عقلاني در تجزيه و تحليل منطقي رويدادها 4- دخالت نفسانيات و عوامل فردي در ادراك امور و داوري درباره پديده ها بر مبناي دو عامل عشق و كينچگونگي عرضه آثار : آثاري كه از وي برجاي مانده هشت جلد كتاب كه شامل سه جلد در اصول و سه جلد در فقه و تقريرات و يك جلد مجموعه مقالات فارسي يا توحيد نجم آبادي و جلد هشتم كتاب كشكول است. دو جلد كتاب المراجعات كه يكي از كتب مرجع مي باشد به تازگي از زيرچاپ در آمده وعلاوه برچاپ ده جلد كتاب، مقالاتي از وي نيز در مجله نور دانش به چاپ رسيده است. آثار : الاصول 1 ويژگي اثر : كباحث الالفاظ،قرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي

البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1423 ق2 الاصول 2 ويژگي اثر : مباحث العقليه ،قرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1423 ق3 الاصول 3 ويژگي اثر : لاستحصاب ،قرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1423 ق4 الرسائل الفقهيه ويژگي اثر : جلد 3،تقرير آيات اعظام آيت الله محمد حسين نائيني و آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1421 ق5 المراجعات ويژگي اثر : جلد 1،تاليف آيت اللله علامه سيد شرف الدين عاملي ،ترجمه آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيت العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت،قم ،1428 ق6 المراجعات ويژگي اثر : جلد 2،تاليف آيت اللله علامه سيد شرف الدين عاملي ،ترجمه آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيت العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت،قم ،1428 ق7 حاشيه المكاسب ويژگي اثر : جلد1،تقرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1421 ق8 كتاب القضاء ويژگي اثر : جلد2،تقرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1421 ق9 كشكول ويژگي اثر : تاليف آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشرمعرف اهل البيت،قم 1423 ق10 مجموعه مقالات فارسي (تفسيري،اعتقادي،تاريخي،اخلاقي و اجتماعي) ويژگي اثر : تاليف آيت

الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشرمعرف اهل البيت،قم 1421 ق

منابع زندگينامه :زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي آِيه الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،انجمن آثار و مفاخر فرهنگي تهران ،فروردين ماه سال 1387

نكوگويان خياط، رجبعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ رجبعلي نكوگويان خياط (شيخ رجبعلي خياط ) در1362 ه.ق درخانواده اي فقير تهران متولدشد . پدرش كه كارگري ساده بود ،در12 سالگي درگذشت و رجبعلي ازهمان زمان تا زمان وفات به خياطي پرداخت تا امرار معاش نمايد . شيخ رجبعلي خياط به جز سواد خواندن ونوشتنكه براي مطالعة دواوين شعراي عارفي چون حافظ شيرازي و ملا احمد نراقي ، تحصيلاتي رسمي نداشته است . يا حداقل از آن اطلاعي دردست نيست . بلكه عرفان را به طورعملي و تجربي آموخته است . چنانكه درسن 22 سالگي درماجرايي ، با مقاومت دربرابر گناه و هواي نفس ،به مقامات و كراماتي نائل گرديد كه بعدها شاگردان بسياري چون دكتر علي مدرسي ،دكتر حميد فرزام و علي رافعي رابه گردوي جمع كرد . وي در سال 1340 ه.ق درگذشت و در جوار مزار ابن بابويه درري مدفون گرديد .گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش : عرفان عمليوالدين و انساب : پدر رجبعلي نكوگويان خياط ، كارگر ساده اي بود كه به هنگام دوازده سالگي دار فاني را وداع گفت .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر شيخ رجبعلي نكوگويان خياط كارگر ساده اي بودكه دوازده سالگي رجبعلي را تنها گذاشت .تحصيلات رسمي و حرفه اي : رجبعلي نكوگويان خياط هيچ گونه ، تحصيلات رسمي برخوردار نبود بلكه تنها به كمك سواد خواندن ونوشتن خود به

مطالعه آثار شعراي عارف بو يژه حافظ شيرازي و نيزكتاب طاقديس ملااحمد نراقي مي پرداخت .خاطرات و وقايع تحصيل : رجبعلي نكوگويان خياط درسن 12 سالگي پدرخودرا از دست داد وبراي گذراندن شغل خياطي را پيشه خود كرد و تا آخر عمر به اين كار اشتغال داشت .استادان و مربيان : رجبعلي نكوگويان خياط مربي خاصي درمسير عرفان نداشت بلكه به تعبير شاگردانش به اطاعت محض از رهنمود هاي اهل بيت لغايت مي نمود و نيز درمسائل شرعي ازآيت الله حجت تقليد مي كرد .هم دوره اي ها و همكاران : عبد الكريم روشن از شاگردان و همقدمان رجبعلي نكوگويان خياط بوده است .همسر و فرزندان : حاج محمود آقا ،فرزند رجبعلي نكوگويان خياط است كه نقل مي كند : شيخ گاهي به من مي گفت : مي روي مثلا 3ريال پلوي حزي و 2 ريال ديگرش را از جگركي آب جگر مي گيري و اين غذاي شيخ بود . شيخ بد لقمه حلال و بي شبهه بسيار اهميت مي داد .وقايع ميانسالي : رجبعلي نكوگويان خياط در حدود 23 سالگي درماجرايي يوسف گونه ، با مقاومت دربرابر گناه و هواي نفس ، از سوي خداوند بصيرت وبينايي يافت و ديده برزخي اش روشن شد وبرخي اسرار براي او كشف شد .زمان و علت فوت : رجبعلي نكوگويان خياط پس از عمري 78ساله ، دربيست ودوم شهريور سال 1340 شمسي كالبد خالي را واگذاشت و به ديدار معشوق شتافت . مزار اودرابن بابويه است .فعاليتهاي آموزشي : رجبعلي نكوگويان خياط بيشتر دعاهاي صحيفه را مي خواند ند و تكرا ر مي كردند . درطول هفته

به مناسبت هايي دعا را تغيير مي دادند . دعا ها را با يك حال مي خواندند كه همه از منقلب مي كرد. بيشتردعاي خمسه عشر را مي خواندند . گاهي روي بعضي از فرازهاتكيه مي كردند و آن جمهل ها را به تكرار مي گفتند . جمله هايي مثل : الهي و ربي ، يامن اسمه دواو ذكره شفا . و از اين قبيل بيشتر وقت ها اين دعا را مي خواندند : پروردگارا : مارابراي لقاي خودت آماده كن و تعليم بده . مي فرمودند :رفقا: اگرمن اين دعاها را تكرار مي كنم براي اين است كه قدر خودتان را بدانيد تا هواي نفس شمارا از راه نبرد .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : رجبعلي نكوگويان خياط در زماني كه جوانتر بود صداي عجيب وگيرايي داشت كه همه را منقلب مي كرد . دعا ها ولحن شيخ كشش خاصي داشت . او به سوز و حالي دعا مي كرد كه حتي دروديوار نيز به لرزه در آمد . شيخ كه حالات عرفاني خاصي داشت به اطرافيان سفارش مي كرد كه نماز را به عشق بهشت و از ترس جهنم نخوانند وبه كه نماز را به عشق خود خدا بخوانيد . او مي گفت : گراز دوست ، چشمت بر احسان اوست ، تو دربند خويش نه دربند دوست ،شاگردان : يكي از معروفترين شاگرد رجبعلي نكوگويان خياط ، دكترمرحوم فرزام ، استاد زبان و ادبيات فارسي دردانشگاه اصفهان و دانشگاه تهران است . دكتر ابوالحسن شيخ ، مدير گروه شيمي دانشگاه تهران وپدر شيمي ايرن نيزاز جمهل شاگردان نكوگويان وبودند . صنوبري

نيزاز شاگردان مهم شيخ هستند .شاگردان شيخ ،دكتر گويا . دكتر مدرسي، دكتر ميرمطهري ، مهندس فروغي زاده و دكتر خوانساري هستند .همفكران فرد : جناب رنجي يكي از همفكران و دوستان نكوگويان بود . رنجي شاعر خوش صدايي بود و غزليات عرفاني بسيار خوبي مي گفت . وقتي رنجي مرثيه مي خواند ، نكوگويان بغض كرد و گريه مي كرد . يكي ديگراز همفكران خياط .استاد عبد الكريم روشن بود . اين دو نسبت به هم ارادت داشته و در جلسه درس يكديگر حاضرمي شد ند . به طوري كه شيخ رجبعلي از استاد روشن خواسته است كه بعد از فوتشان ، جلساتي براي شاگردانشان داشته باشد كه مقبول روشن نيز قرار گرفت .آرا و گرايشهاي خاص : رجبعلي نكوگويان خياط به حافظ ارادت فراواني داشت و درميان همه گويندگان و همه عرفاني زمان ، حافظ را سرآمد مي دانست و به هر مناسبتي شعر زيبايي ازاو مي خواندند و به تعبيرات عرفاني خودشان متوسل مي شدند . شيخ احضار ارواح مي دانست وطي الارض داشتند و شيخ با اينكه خود اهل كشف و شهود و كرامات متعدد مي بود ، سيرو سلوكش ، تعبد محض از رهنمودهاي اهل بيت بود و درمسائل شرعي از آيت الله حجت تقليد مي كرد . وي بسيار مهربان ، متين ، بي اعتنا به دنيا و داراي كمالات معنوي بود .

منابع زندگينامه :مقام شيخ و عرفان ،يادنامه شيخ رجبعلي خياط نكوگويان درگفت و گو با دكتر علي رافعي . ماهنامه كيهان فرهنگي . سال بيستم شهريور 1382 ، پياپي 203 ، ص 6

واحدي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد در

خانواده اي مشهور به فضل و تقوي در كرمانشاهان متولد شد. وي در مسائل سياسي و اجتماعي يكي از مخالفان حزب سازي و مسلك تراشي بود. هم دوره با نواب صفوي و علاقمند به وي دوش به دوش هم، هدفشان دفاع از اسلام بود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : سيّدمحمّد در خانواده اي مشهور به فضل و تقوي در كرمانشاه متولد شد. بيش از 5 سال نداشت كه پدر بزرگوارش، آيةاللّه حاج سيدمحمدرضا مجتهد قمي (واحدي)، را از دست داد و مادرش «خانم آل آقا» بار سنگين اداره زندگي و تربيت فرزندان را مردانه به دوش كشيد و به قدري در انجام وظائف خطير سرپرستي خانواده كوشا و دقيق بود كه زبانزد همه گشت.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيدمحمد واحدي ابتدا در «سُنقر كُليائي» به تحصيل پرداخت و بعد به همراه خانواده اش به قم آمد. در دبيرستان «حكيم نظامي» قم ادامه تحصيل داد، همزمان با تحصيل وقتي در حال رشد و تشخيص يافت خود و برادرش، سيّدعبدالحسين، را براي مبارزه با ظلم و ستم و فساد، با اجازه مادر به تهران آمده و به ديگر برادران خود به گرده فدائيان اسلام پيوستند.هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي سيد محمد واحدي مي توان به مظفر ذوالقدر، خليل طهماسبي، سيدمجتبي نواب صفوي، اصغر عمري و علي بهاري اشاره كرد.وقايع ميانسالي : سيدمحمد در اندك مدتي چنان لياقتي از خود نشان داد كه درباره اش مي گفتند: او زمينه روحي و نبوغ ذاتي يك رهبر را دارد. سيدمحمد قامتي بلند و سيمين و چهره اي خوب داشت، در عين حال هميشه

لبخندي نمكين، زينت سيمايش بود. صدايي مردانه و جذاب داشت و هنگام سخنراني چون سياستمداري سالمند و كارآزموده سخن مي گفت.گاهي كه برادرانش به شوخي آرزوي ازوداج او را مي كردند، اشاره به لقاءاللّه كرده، ازدواج خود را به آن سمت صفحه زندگي، يعني زندگي جاويد، حواله مي داد. داراي خطي بسيار زيبا و مقالاتي بسيار شيوا بود و روزنامه منشور برادري را در سال 1331 تا حد زيادي او اداره مي كرد. او لحظه اي از رهبر خود، نواب صفوي، دور نمي شد. عاشق نواب بود و او را نمونه جَد شهيدش امام حسين (ع) مي دانست. سيّدمحمد در تمام دوره سخت و سنگين حمله به «علاء»، اختفاء، دستگيري و دادگاه در كنار رهبر محبوب خود ماند و در لحظه شهادت نيز دوش به دوش رهبر خود ايستاد. در محاكمه تقاضا كرد كه «تمام برادرانش را آزاد كنند و او را بكشند».اين شهامت و مردانگي از جوان هيجده ساله، به اندازه اي تكان دهنده بود كه اشك از ديدگان همه جاري ساخت. در سال 1334 در جلسه اي كه براي اعدام حسين علاء گرفته شد، در كنار شهيد نواب صفوي، شهيد سيدعبدالحسين واحدي و شهيد خليل طهماسبي بود و قاطعانه رأي خود را نسبت به آن اقدام اعلام كرد. او پس از تيراندازي به حسين علاء، همراه نواب، در منزل حميد ذوالقدر دستگير شد و تا آخرين نفس براي دفاع از ارزشهاي اسلامي ايستادگي كرد. در دادگاه ظلم، با شجاعت از مواضع انقلابي و اسلامي دفاع كرد به گونه اي كه يكي از سران رژيم به او گفت: جوان: مگر چند سال داري كه مي خواهي شهيد شوي؟واحدي با صلابت جواب داد:«شهادت تمام وجود مرا مي سوزاند

و من نمي توانم تحمل كنم، برادرانم شهيد شوند و من آزاد باشم.»زمان و علت فوت : شهيد سيّدمحمد واحدي در سپيده دهم بيست و هفتم دي ماه 1334 همراه رهبر فدائيان اسلام و ساير برادرانش در سن بيست و يك سالگي تكبيرگويان به شهادت رسيد.اجساد پاك اين شهداي راه اسلام را پيش از آنكه مردم تهران از خواب بيدار شوند، به گورستان مسگرآباد، در جنوب شرقي بيرون تهران، بردند و جدا از يك ديگر به خاك سپردند. ساعتي بعد از راديو تهران اين خبر را منتشر ساخت. مردم «دولاب» كه از ديگران به گورستان مسگرآباد نزديك تر بودند، به آنجا رفتند تا شايد بتوانند جنازه ها را بگيرند؛ اما معلوم مي شود كه كار به پايان رسيده است. آنها از روي خط خوني كه از درب غسالخانه تا سر هر قبري كشيده شده بود، قبور را يافتند و بعدها با كمك مأمورين گورستان يك يك قبرها را شناسايي كرده، علامت كوچكي روي هر يك از قبرها گذاشتند. سالها بعد كه شهرداري تهران گورستان مسگرآباد را متروكه اعلام كرد، بيم آن مي رفت كه اين قبور شريف براي هميشه نابود شوند. لذا بعضي از برادران وفادار طي طرحي بسيار دقيق نيمه شب به قبرستان رفته، جنازه هاي «شهيد نواب»، شهيد «سيدمحمد واحدي» شهيد «ذوالقدر» را از قبر بيرون آورده، به شهرستان مقدس قم منتقل و در قبرستان وادي السلام در قسمت ضلع شمالي، به خاك سپردند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدمحمد به خاطر عشق به اسلام و پيشرفت نهضت، لحظه اي آرام نمي نشست و در همان جوّ اختناق، اعلاميه هاي فدائيان اسلام را پخش مي كرد و به همين دليل از طرف پليس طاغوت دستگير و مضروب

شد.پس از اعدام انقلابي «رزم آراء» نيز دستگير شد. دفاعياتش در هنگام محاكمه اوج عظمت روحي او را بر همگان آشكار ساخت، طوريكه همه مبهوت و متحيّر شدند. او در طول مبارزه اش يك بار به بندرعباس تبعيد شد و آنگاه كه شهيد نواب صفوي از اين موضوع مطلع شد، به شدّت متأثر گرديد/

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

وفايي شوشتري، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي وفايي شوشتري مولف عالم و بزرگواري بود . او پيشواي با فضيلت و داراي مكارم اخلاقي بود . نام وي محمد مهدي ، مشهور به شرف الدين فرزند شيخ محمد شرف الدين است . او مقدمات و علوم ادبي را از صرف و نحو ، منطق ، معاني بيان ، حساب و هندسه ، فقه و اصول ، علم كلام و تفسير را آموخته بود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : محمد مهدي وفايي شوشتري ازخانداني علمي و روحاني به نا م خاندان شرف الدين مي باشد . خانداني كه همواره يا درميان آن افرادي ممتاز و برجسته به پا خاسته و رهبري مذهبي مردم را بعهده داشته اند .همين امر احترام و توجه قاطبه اهالي خوزستان به ويژه شوشتر را در پي آورده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مهدي وفايي شوشتري مقدمات و علوم ادبي رااز صرف و نحو ، منطق ، معاني و بيان و سپس حساب هندسه ، هئيت ، فقه و اصول ، علم كلام وتفسير را نزد فضلا و بزرگان مردم زادگاه خود شوشتر فرا گرفت پس از آن درسال 1304 شمسي براي ادامه تحصيل به

نجف اشرف مهاجرت نموده و از حوزه درس اساتيد بزرگ آن سامان بهره مند شد.استادان و مربيان : مهمترين اساتيد محمد مهدي وفايي شوشتري در دوران تحصيل درنجف و اماكن ديگر عبارتند از : آيت الله حاج ميرزا حسين ناييني ، آيت الله آقا ضياءالدين عراقي ، آيت الله آقا سيد ابوالحسن اصفهاني ، آيت الله سيد ميرزا ابراهيم خراساني ، آقا سيد هبه الدين شهرستاني ، آيت الله حاج شيخ آقا بزرگ تهراني،آيت الله آقا ميرزا محمد سامرايي ، آيت الله ميرزا محمود شيرازي ،آقا سيد امام شوشتري ، شيخ شعبان گيلاني ،آيت الله آقا سيد هادي ميلاني ، آقا شيخ محمد علي غروي اردوبادي ، مرحوم حاج شيخ عباس قمي ،سيد مهدي كاظمي اصفهاني ، سيد ابراهيم راوي شافعي ، سيد خليل راوي شافعي و سيد محمد راوي شافعي .فعاليتهاي آموزشي : محمد مهدي وفايي شوشتري درميان مردم محبوبيتي به سزا داشت و با خوشرويي و محبتي خاص مراجعين رامي پذيرفت. آورده اند كه مواعظ وي كه مهمترين فعاليتش بود ، مانند مواعظ جد والا و تبارش علامه حاج ملا جعفر شرف الدين تاثيري بس شگرف و درقلوب مردم مي نهاده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد مهدي وفايي شوشتري بطور كلي اوقات خود راصرف امور مذهبي وهدايت مردم از تدريس اقامه نماز جماعت ، تاليف و نگارش و موعظه و سخنراني مذهبي مي كرد.آرا و گرايشهاي خاص : محمد وفايي وفايي شوشتري علاقه وافري به تحقيقات تاريخي و آثار باستاني داشت و در مطالب تاريخي صاحبنظر و بيان كننده نكات جالبي است و بر همين اصل و مدتي را صرف

مطالعه آثار مشكوفه سومرو بابل درموزه بغداد نموده و از كتابخانه مشهور بغداد مطالعات ارزشمندي داشته است.آثار : تاريخ شوشتري ويژگي اثر : اين كتاب چاپ نشده است ولي درباره احوال دانشمندان شوشتري مي باشد .2 ترجمه جلد اول تفسير فخر رازي، ترجمه كتاب «فضائل»شاذان nbsp4 رساله شرفيات ويژگي اثر : اين كتاب سوالاتي است كه شوشتري از علامه آقا سيد هبت الدين شهرستاني نموده و ايشان جواب داده اند.5 عقايد اسلاميه ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه كتاب نكت الاعتقاد تاليف شيخ مفيد است .6 مطالعات و مشاهدات

منابع زندگينامه :شرف الدين شوشتري ، شرح حال علامه اديب فقيد وفايي شوشتري ، تهران : انتشارات كتابخانه صدر ، بي تا ، ص 1

وكيلي، ابومحمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابومحمد وكيلي در سال 1308 در شهر قم به دنيا آمد. پس از طي تحصيلات مقدماتي ، در بيست و چهارسالگي دوره ي سطح را به پايان رسانيد. در سال 1332 يكباره به تحصيلات جديد روي آورد و دوره ي ابتدايي و متوسطه را كمتر از سه سال به طور داوطلب در زادگاه خود امتحان داد و پايان نامه ي دوره ي متوسطه را دريافت كرد. با به پايان بردن اين دوره ، وارد دانشكده ي الهيات و معارف اسلامي شد. او علاوه بر اخذ ليسانس الهيات ، به اخذ دانشنامه علوم قضايي و تربيتي نيز نايل گرديد و در سال 1341 دوره ي فوق ليسانس علوم اجتماعي را در دانشگاه تهران به انجام رسانيد. او بعد از مدتي به سبب شرايط شغلي به مصر رفته و تحصيلات خود را در مقطع دكتراي الهيات ادامه داد ، اما قبل از آنكه

رساله ي دكتري خود را بگذراند ، در يال 1351 به ايران بازگشت. وكيلي پس از آنكه تحصيلات خود را در سال 1341 به پايان رسانيد در موسسه ي مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران به تحقيق در زمينه ي جامعه شناسي مذهبي به كار اشتغال ورزيد. او در سال 1345 به مصر ماموريت يافت و به عنوان نماينده و حافظ منافع ايران در آن كشور كه دوران قطع رابطه ي سياسي بين دو كشور بود ، مشغول به كار شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، در سال 1358 به وزارت ارشاد اسلامي انتقال يافت و پس از چندي بنا به درخواست خود بازنشسته گرديد. وي در زمره ي مولفان و نويسندگان دائره المعارف بزررگ اسلامي به شمار مي رود و به نگارش مقالاتي براي درج در اين اثر بزرگ همكاري مي كند.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : ابومحمد وكيلي پس از طي تحصيلات مقدماتي ، در بيست و چهارسالگي دوره ي سطح را به پايان رسانيد. در سال 1332 يكباره به تحصيلات جديد روي آورد و دوره ي ابتدايي و متوسطه را كمتر از سه سال به طور داوطلب در زادگاه خود امتحان داد و پايان نامه ي دوره ي متوسطه را دريافت كرد. با به پايان بردن اين دوره ، وارد دانشكده ي الهيات و معارف اسلامي شد. او علاوه بر اخذ ليسانس الهيات ، به اخذ دانشنامه علوم قضايي و تربيتي نيز نايل گرديد و در سال 1341 دوره ي فوق ليسانس علوم اجتماعي را در دانشگاه تهران به انجام رسانيد. او بعد

از مدتي به سبب شرايط شغلي به مصر رفته و تحصيلات خود را در مقطع دكتراي الهيات ادامه داد ، اما قبل از آنكه رساله ي دكتري خود را بگذراند ، در يال 1351 به ايران بازگشت.فعاليتهاي ضمن تحصيل : ابومحمد وكيلي در خلال تحصيل به كسب و كار نيز اشتغال داشت.استادان و مربيان : ابومحمد وكيلي تحصيلات مقدماتي را نزد عمويش حاج شيخ عبدالحسين وكيلي ، متخلص به آهي فراگرفت. او بيشترين تحصيلش را در زمينه علوم قديمه نزد حاج سيدمحمد آل طه گذراند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ابومحمد وكيلي پس از آنكه تحصيلات خود را در سال 1341 به پايان رسانيد در موسسه ي مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران به تحقيق در زمينه ي جامعه شناسي مذهبي به كار اشتغال ورزيد. او در سال 1345 به مصر ماموريت يافت و به عنوان نماينده و حافظ منافع ايران در آن كشور كه دوران قطع رابطه ي سياسي بين دو كشور بود ، مشغول به كار شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، در سال 1358 به وزارت ارشاد اسلامي انتقال يافت و پس از چندي بنا به درخواست خود بازنشسته گرديد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابومحمد وكيلي در زمره ي مولفان و نويسندگان دائره المعارف بزررگ اسلامي به شمار مي رود و به نگارش مقالاتي براي درج در اين اثر بزرگ همكاري مي كند.آثار : nbsp1 ترجمه ي التمهيد في علوم القرآن ويژگي اثر : وكيلي اين كتاب را به درخواست مدرسه ي عالي شهيد مطهري در پنج جلد آغاز نمود ، كه جلد اول ، دوم و سوم آن

توسط سازمان تبيلغات اسلامي به چاپ رسيده است و مجلدات ديگر آن نيز در دست طبع است.

منابع زندگينامه :قرآن و قرآن پژوهي ، به كوشش: بهاء الدين خرمشاهي ، ج 2 ، تهران: دوستان و ناهيد ، ص2322

ولدآبادي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي ولد آبادي در سال 1284 ، در قزوين ديده به جهان گشود. دوران كودكي را نزد پدر خود به كسب علوم ديني پرداخت ، آنگاه وارد حوزه ي علميه مدرسه سردار گرديد. مقدمات سطح را نزد اساتيد به نام زمان آموخت و مدارك آن را توسط اداره ي اوقاف آن زمان دريافت كرد. وي پس از چند سال تحصيل علوم ديني در مدرسه سردار ، به شهر قم رفته و در حوزه علميه اين شهر وارد شد. حاج سيد علي كه در درس و بحث علوم ديني علاقه خاصي داشت چند سالي هم به جهت آشنايي با حوزه علميه ي نجف اشرف ، مسافرتي به آن سامان نمود. او برخلاف اجداد خود به شغل دعا نويسي علاقه ي چنداني نشان نمي داد ، به همين جهت براي امرار معاش ، به كسب و كار كشاورزي پرداخت. سرانجام حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد علي ولد آبادي ، در سال 1370 هجري شمسي ، در سن 89 سالگي چشم از جهان فروبست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : سيدعلي ولدآبدي فرزند حاج سيدتقي ولدآبادي مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد علي ولدآبادي دوران كودكي را نزد پدر خود به كسب علوم ديني پرداخت ، آنگاه وارد حوزه ي علميه مدرسه سردار گرديد. مقدمات سطح را نزد

اساتيد به نام زمان آموخت و مدارك آن را توسط اداره ي اوقاف آن زمان دريافت كرد. وي پس از چند سال تحصيل علوم ديني در مدرسه سردار ، به شهر قم رفته و در حوزه علميه اين شهر وارد شد. حاج سيد علي كه مرد جستجو گري بود در درس و بحث علوم ديني علاقه خاصي داشت لذا چند سالي هم به جهت آشنايي با حوزه علميه ي نجف اشرف ، مسافرتي به آن سامان داشت.استادان و مربيان : سيدعلي ولدآبادي ابتدا نزد پدر خود به فراگيري علوم پرداخت ، سپس وارد مدرسه سردار شد و به جهت دروس بالاتر مدت 10 سال از محضر آيت الله حاج سيد ابوالحسن رفيعي كسب فيض نمود. وي پس از آنكه به حوزه علميه قم وارد گرديد از محضر بزرگاني چون آيت الله بروجردي و آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري استفاده نمود.زمان و علت فوت : سيد علي ولد آبادي ، در سال 1370 هجري شمسي ، در سن 89 سالگي چشم از جهان فروبست.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد علي ولدآبادي برخلاف اجداد خود به شغل دعا نويسي علاقه ي چنداني نداشت و به جهت امرار معاش ، به كسب و كار كشاورزي پرداخت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدعلي ولدآبادي چند سال آخر عمر خود را به انزوا گذراند ، اما در اين مدت به مطالعه و تحقيق پرداخت.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين ، تحقيق و گردآوري: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص 349

ولي، شاه نعمت الله

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد نورالدين نعمت الله كهستاني (يا كوه بناني يا كرماني) مشهور به

شاه نعمت ا... ولي، در سال 731 و قصبه كهسان يا كوهستان در نزديكي هرات متولد شد. و با توجه به احترام و رفاهي كه پدرش ، كه از مردم با نفوذ روزگار بود، داشت، بهعلم روي آورده و در محضر شيخ ركن (شيرازي، شمسي الدين حكي، سيد جلال الدين خوارزمي و قاضي عضد الدين ايجي) ادبيات و كلام و حكمت و فقه آموخت سپس: به صوفيان قائدي پيوست. و سپس از آن سفرهاي بسياري به مصر، مغرب، مدينه، مكه، بلخ ماورالنهر كرد و به كوه بستان در كرمان رفت و در آنجا مسكن گزيد و در ماهان خانقاهي ساخت. سپس در سفري به شيراز با اسكندرين عمر شيخ نواده امير تيمور گوركاني ديدار كرد. و سرانجام در 834 يا 827 درگذشت. وي بعنوان موسس سلسله نعمت اللهيه يكي از مشهورترين عارفان جهان اسلام به شمار مي رفت كه مريداني در ايران و هند از جمله شاهزادگان هندي و تيموري داشت. كتابها و رسالات بسيار زيادي را تاليف كرد كه مشهورترين آنها ديوان اشعار وي مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش : عرفان اسلاميوالدين و انساب : سلسله نسبت سيد نورالدين نعمت الله كهستاني به ترتيب زير به امام محمد باقر مي رسيد: نورالدين نعمت الله بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن موسي بن يحيي بن هاشم بن موسي بن جعفر بن صالح بن محمد الباقر بن علي بن حسين بن علي (ع). اجداد وي از شهر حلب به گيج و مكران آمده بودند. پدر شاه نعمت الله با ملوك شبانكاره فارسي نيز از طريق سببي خويشاوند گرديده بود.اوضاع اجتماعي

و شرايط زندگي : پدر سيد نورالدين نعمت الله كهستاني ولي از سادات حلب بود كه در كوه بنان كرمان متوطن شده و نيز با ملوك شبانكاره روابط خويشاوندي سببي برقرار نموده بود. از اين رو او و خانواده اش از رفاه و احترام خاصي در آن منطقه برخوردار بوده اند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني در سال 731 آموختن علوم ظاهري را از ركن الدين شيرازي، شمس الدين مكي، سيد جلال الدين خوارزمي و قاضي عضدالدين فرا گرفت و بدر بيست وچهارسالگي در مكه به خدمت شيخ عبدا... يافعي (صاحب كتاب روضه الرياحين و قطب الدين رازي) درآمد. و خرقه خود را از شيخ عبدا.. يافعي گرفت. گفته اند كه وي مقدمات علوم، علم بلاغت، كلام، حكمت اللهي، اصول، فقه و اصول عرفان را در جواني فرا گرفت و در همان هنگام فصوص الحكم ابن عربي را از برداشت. نعمت ا... چنان در عرفان به مقامات عالي دست يافت كه در بسياري منابع با عنوان «شاه» (كه از القاب عالي رتبه تصوف است، ياد شده است. شاه نعمت ا... ولي پيش از اين مدتي را در طريقت قادري به آموختن مشغول بود.خاطرات و وقايع تحصيل : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني هدايا و اموالي كه مردم نزدش مي آوردند را همگي مي پذيرفت و در ظاهر چندان به حلال و حرام بودن آن توجهي نداشت. روزي سلطان شاهخ تيموري براي امتحان وي گوسفندي را كه از كسي غصب گرفته شده بود را بريان نموده و نعمت ا.. را دعوت نمود. هنگامي كه نعمت ا... به تناول گوشت گوسفند مشغول

بود، سلطان شاهرخ به وي خبر داد كه گوسفند غصبي بوده است. اما نعمت ا... گفت كه وي هرگز نان حرام نمي خورد. شاهرخ براي اثبات سخن خود صاحب گوسفند را آورد تا به غصبي بودن آن شهادت دهد. اما صاحب گوسفند گفت كه وي اين گوسفند را براي شيخ نعمت ا... به عنوان نذري آورده است كه مامورين سلطان شاهرخ آن را به زور از وي گرفتند. [سمرقندي، تذكره الشعرا، صص 3-252]فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني بيشتر اوقات زندگاني خود را در سفر مي گذراند.سفرهاي وي بيشتر جنبه عارفانه و تحصيلي داشته است.استادان و مربيان : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني، ركن الدين شيرازي، شمس الدين مكي، سيد جلال الدين خوارزمي و قاضي عضدالدين و مهمترين آنها شيخ عبدا... يافعي بودند.سلسله استادان شاه نعمت ا... ولي به احمد غزالي، جنيد بغدادي و شيخ حسن بصري مي رسد.همسر و فرزندان : سيد برهان الدين اولين فرزند سيد نورالدين نعمت الله كهستاني بود كه در طي سفر وي به كوهستان كرمان به دنيا آمد. امير خليل ا.. از ديگر فرزندان او بوده است. فرزندان ونوادگان وي در زمان امير دولتشاه سمرقندي (عصر شاهرخ) در كرمان و هند و فارس از بزرگان به شمار مي رفتند شاه نعيم الدين نعمه ا... ثاني نواده شاه نعمت ا... ولي و داماد شاه طهماسب بوده است. سيد قطب الدين ميرحاج گنابدي متخلص به انسي (معاصر سلطان حسين بايقرا) نيز از نوادگان شاه نعمت ا... بود.وقايع ميانسالي : اكثر عمر سيد نورالدين نعمت الله كهستاني به عبادت و سفر گذشت وي در مكه سالها به تحصيل نزد

بزرگان صوفيه، بويژه شيخ عبدا... يافعي پرداخت. و با سلطان حسين افلاطي بصري، ديدار كرد. و مدتي در هرات و خراسان و سپس در كوهستان كرمان، تفت يزد، به دعوت اسكندربن عمر شيخ شيراز، سمرقند،كوه صاف (در نواحي بلخ) مقيم بوده است. شرح احوال و مقامات شاه نعمت ا... را عبدالرزاق بن عبدالكريم كرماني در كتابي در سال 911 ه_.ق تاليف نموده است. و نيز كتابهايي توسط عبدالعزيز بن شيرملك بن محمد واعظي كه براي علاءالدين احمد شاه دوم بهمني (838-862 ه_.ق) در هند نوشته شده است. و نيز كتاب سويدالدين نصرا... بن برهان الدين خليل ا... طاوسي ابرقوهي تاليف 906 به دستور نعمت الله ثاني نواده شاه نعمت ا... ولي و كتاب سوانح الايام في مشاهدات العوام (سلسله العارفين) اثر صنع ا... نعمت اللهي ( تاليف 1066) و نيز شرح مفصلي دركتاب جامع مفيدي در تاريخ يزد اثر محمد مفيدي مستوفي يزدي.زمان و علت فوت : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني در سال 827 ه_.ق در هفتاد و پنج سالگي يا در سال 834 در سن 103 سالگي در زمان حكومت سلطان شاهرخ تيموري وفات يافت و در قريه ماهان در نزديكي كرمان مدفون گشت و لنگرو خانقاه وي تا كنون زيارتگاه اهل دل است.مدتي پساز وفات وي به امر سلطان احمد بهمني پادشاه ركن بقعه اي بر مزار وي بنا گرديد (840 ه_.ق) و در زمان شاه عباس دوم ابنيه اي بر آن افزوده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد نورالدين نعمت ا... بن عبدا... كهستاني ولي با درجه صوفيانه ي «شاه» رياست سلسله صوفيانه نعمت اللهيه را كه خود بنيان گذاشته بود،

بعهده داشته است.فعاليتهاي آموزشي : سيد قاسم انوار در سراب تبريز، مولانا شرف الدين علي يزدي و خواجه صائن الدين علي تركه در اصفهاني در قفت يزد به خدمت شيخ نعمت ا.. درآمدند. و از سوي وي به مصر و شام اعزام شدند. در شيراز سيدابوالوفا سيد محمود (شاه داعي الي الله)،حافظ شيرازي، پدر علامه جلال الدين دواني، شيخ ابواسحاق بهرامي، علامير شريف جرجاني شرف خدمت وي را يافتند اما بيش از هر كس شاه قاسم انوار شاه داعي الله شيرازي، شيخ آذري طوسي (كه در خرقه وي را از دست نعمت ا... گرفت) و مولانا فضل ا... سيد نظام الدين احمد شيرازي شاگردان بلافصل و رسمي شيخ نعمت ا... به شمار مي روند.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد نورالدين نعمت ا... بن عبدا... كهستاني ولي، بنيانگذار سلسله صوفيانه نعمت اللهيه است. طرايق الحقايق حاج معصومعلي شاه- حبيب السير، مراه الخيال، امير علينسير خان لودي، نتايج الافكار محمد قدات الله گوپا مدي، بهارستان سخن، ريحانه الاوب درباره نعمت ا... ولي مطلب دارند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد نورالدين نعمت ا... بن عبدا... كهستاني ولي اشعاري مي سرود كه در آنها به «سيد» يا نعمت ا... تخلص مي نمود.شاگردان : شاه قاسم انوار، شاه داعي الي الله شيرازي، شيخ آذري طوسي كه خرقه خود را از دست سيد نورالدين نعمت الله كهستاني گرفت و مولانا فضل الله سيد نظام الدين احمد شيرازي از شاگردان مهم شيخ نعمت الله كوهستاني بشمار مي روند. شاگردان وي بنام استاد خود شاه نعمت ا... به نام فرقه نعمت اللهيه مشهورند. پس از

وفات شاه نعمت الله ولي، پسرش سيد خليل الله ارشاد مريدان را بعهده گرفت آوازه كرامات و مقامات شاه نعمت الله در ايران و هند چنان منتشر بود كه در اين دو سرزمين ارادتمندان و شاگردان بسياري يافت كه برخي از آنان امر او شاهزادگان و شاهان بودند. هر چه به دوران صفوي نزديك تر شويم، نفوذ و قدرت اين سسله افزايش مي يابد.همفكران فرد : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني ولي همانند سيد محمود نوربخش و نيز مانند صوفيان بزرگ صفوي شيعه مذهب و بنيان گذار فرقه صوفيانه ي شيعي مي باشد.آرا و گرايشهاي خاص : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني شيعه مذهب بوده است و در شرح و توضيح اصول و مباني تصوف و عرفان بويژه با گرايش شيعي از مردان پركار زمانه خود به شمار مي رفت.چگونگي عرضه آثار : سيد نورالدين نعمت الله كهستاني ولي برخي رسالات خود را به اسكندربن عمر شيخ نواده تيمور و حاكم فارس، احمد شاه بهمني و ديگر شاهان بهمني در اكن عرضه نموده است. شايان ذكر است كه اينان از مريدان وي به شمار مي رفتند.

________________________________________

آثار : ويژگي اثر : اين رساله هاي نظم و نثر و درباره طريقه تصوف، سيرو سلوك، اخلاق، معارف و حكيم مي باشد.[نفيسي، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي، ج1، ص 188]2 آ ا... خلوت ، آفاق و انفس ، اسما كوني ، اصطلاحات صوفيه ، الرساله الشريفه النوريه ، الله هو الاول و الاخر بعربي ، الهامات ، برزخ حروب مقطعات قرآني ، بيان خوش ، تحقيق الايمان ، تحقيق المرابت الهيه ، تحقيقات موسوم با

لطايف النصوف ، تصيحت نامه ديگر ، تفسير سوره ي اخلاص ، خلوت ، خليفه ، ذوقيات، رساله موزات ، رساله احديه ، رساله اشرف الاسماء ، رساله اصطلاحات ، رساله البيان ، رساله الحقايق ، رساله انظام ، رساله برازخ ، رساله بشارت نامه ، رساله بلوغات ، رساله بيان اقطاب ، رساله بيان حروف ، رساله بيان كلمه طيبه ، رساله بيان مذاهب در خلق افعال ، رساله تجليات ، رساله تحقيقات ، رساله تفسير الله و السموات ، رساله تفصيل اوايل سور ، رساله توكل ، رساله جامع اللطايف ، رساله جنانيه ، رساله جواب سوال از اسم اعظم و غيره ، رساله حببيه ، رساله حروف اصليه ، رساله حروف و روح ، رساله حورائيه ابو سعيد ابوالخير ، رساله در آن عدد حروف ، رساله در بودن حقيقت انسان مظهر اللهي ، رساله در بيان اسرار كلمه و صلوه و حج غيره ، رساله در بيان تجلي به عربي ، رساله در بيان حقيقت ، رساله در بيان حقيقت مثال و خيال مقيده و كيفيت در اعتبار و يا درجات خلق در ادراك علوم و معاني ، رساله در بيان قلوب انسان[نفيسي، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي، ج1، صص 9-188، تا 341 و نيز ج2، ص 742] ، رساله در بيان نفس ، رساله در توكل و بعضي تحقيقات ، رساله در كلمه سبحان ا... در نكات عشر ، رساله در معني هستي و نيستي ، رساله ديگر از ذوق ، رساله ذوق ، رساله سند خرقه و سوال و جواب سلطان اسكندر، رساله سوال جوال

، رساله سوال و جواب اما علي حكيم ترمزي ، رساله عيون ، رساله في كدام الحق للخلق و الفرق بين الوحي و الالهام و الحديث القدسي ، رساله قل هو الله احد ، رساله كشف الاسرار، رساله كميليه ، رساله مراتب ، رساله مراتب رنديه ، رساله مراتب فقر ، رساله معرفت ، رساله معرفت روح ، رساله معني الفقر فخري و كاد الفقر ان يكون كفرا ، رساله مكاشفه ، رساله منابت به عربي ، رساله منشآت ، رساله نسبت خرقه خود معني اعيان ، رساله نصيحت خليفه و پادشاه عصر، رساله نصيحت سيد نور ا... (پسر سيد خليل ا...) ، رساله نفخ روح آدم ، رساله نكات ، رساله نكات ، رساله نور و مراتب آن ، رساله ها ، رساله واردات ، رساله ي اسلاميه ، رساله ي اشارات عجيب الحروف ، رساله ي بيان علم توحيد ، رساله ي حورائيه ، رساله ي حورائيه ديگر ، رساله ي روح ، رساله ي مراتب ديگر ، رساله ي نصيحت سيد برهان الدين خليل ا... (پسرخود) ، رساله ي نفس و نكات ، رساله ي نفيسه ، سراسماء غير متناهي و حروف متناهي ، سلب اوصاف ، سلوك ، شرح اسما الله الحسني به عربي ، شرح اصطلاحات محيط كمال المله و الدين بطريق ابجاد ، شرح سوال كميل از حقيقت ، شرح قصوص ، شرح گلشن راز ويژگي اثر : رساله اي خطاب به حكيمي ترمندي (از اصحاب شاه نعمت ا...)(تاليف 836) غير از ديوان اشعار وي كه حاوي يازده هزار بيت است.102 شرح لمعات ، عينيه رساله وجود فيوضات ، مجمع الاسرار ، مجمع اللطايف ، مجموع اللطايف ، محبت

نامه ، مراتب ، مراتب وجود ، مفتاح الابواب ، مكاشفات تعريفات ، نسبت خرقه ي احمد شاه بهمني، نصيحت نامه

منابع زندگينامه :نفيسي تاريخ نظم و نثر درايران و در زبان فارسي، ج1، ص 1882اميردولتشاه سمرقندي، تذكره الشعرا، به همت محمد رمضاني، تهران: پديده خاور، 1366،ص 2523ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج4، چاپ دوم، تهران: فردوسي، 1366، ص 2294لطفعلي بيك آذر بيگدلي، آتشكده ي آذر، به اهتمام سيد جعفر شهيدي، تهران: موسسه نشر كتاب، 1337، ص 1235هدايت، تذكره رياض العارفين، صص 3-232

يزدي، محمدكاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آن وجود سعادتمند در سال 1248 قمري . در روستاي ((كسنويه )) يزد پا به عرصه گيتي نهاد. از همان زمان بزرگي در چهره كوچكش نمايان بود و با تولدش ، رشته هاي اميد را در قلب پدر و مادر خويش محكم ساخت . پدرش به تبرك نام رسول خدا صلي الله عليه و آله و با ياد امام هشتم شيعيان ، او را محمد كاظم نام نهاد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد كاظم دوران كودكي و نوجواني را پشت سر گذاشت و با تشويقهاي پدر و مهم تر از همه عنايت خاص خداوند ب علوم ديني رو آورد.و حوزه علميه ((دومنار)) يزد يعني بزرگترين حوزه آن شهر، پذيراي آن نوجوان مخلص از دودمان پاك پيامبر صلي الله عليه و آله شد. سيد محمد كاظم مدتها در درس ادبيات استاد ملا محمد ابراهيم اردكاني و زين العابدين عقدايي شركت كرد و از آن دو بهره هاي فراوان برد.جديت فراوانش در كسب علوم اهل بيت عليهم السلام او را مورد توجه اساتيد مدرسه

قرار داد. پس از اتمام ادبيات عرب ، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادي يزدي كه از علماي بزرگ آن زمان محسوب مي شد دوره سطح را به پايان رسانيد.ديري نپاييد كه مقام علمي اش او را در زمره نزديكان خاص استاد جاي داد. وي در مدت زمان كوتاهي ، علم هيئت و رياضي را آموخت و طولي نكشيد كه در زمره اساتيد اين علوم در آمد.حوزه علميه اصفهان نيز دوراني به وجود استادي گرانقدر چون يزدي مفتخر گرديد. وي با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سكونت گزيد.سيد محمد كاظم ، ابتدا درس علامه شيخ محمد باقر نجفي فرزند شيخ محمد تقي نجفي ، نويسنده كتاب ((هدايه المسترشدين )) را بر درس ساير علما ترجيح داد.و از محضر اساتيدي چون آيه الله سيد محمد باقر موسوي خوانساري و برادرش آيه الله حاج ميرزا هاشم خوانساري و آيه الله محمد جعفر آباده اي استفاده هاي فراواني برد.سيد محمد كاظم در سال 1281 ق . با اجازه و معرفي استادش آيه الله شيخ محمد باقر نجفي ، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت كرد و در آنجا از محضر بزرگاني همچون آيه الله شيد محمد حسن شيرازي (ميرزاي بزرگ ) فتوا دار تحرمي تنباكو، آيه الله شيخ راضي و آيه الله شيخ مهدي جعفري و آيه الله شيخ مهدي آل كاشف الغطاء استفاده هاي علمي و توشه معنوي فراواني كسب نمود.فعاليتهاي ضمن تحصيل : با توصيه استادخود ملا هادي يزدي، در ضمن فراگيري فقه و اصول ، به تدريس ادبيات پرداخت . كيفيت تدريس و شيوه بيان او، سرانجام كار

را بدانجا رساند كه بعد از اندك زماني سيد محمد كاظم يزدي به مثابه يكي از اساتيد حوزه علميه يزد شناخته شد.جوان يزدي پس از مشورت با دو استادش ، اردكاني و عقدايي ، به اميد بهره مندي از وجود مقدس امام هشتم عليه السلام راهي مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام ، به مقامات علمي و معنوي نايل آيد. استاد يزدي تبار، هيچ گاه از تدريس غافل نبود. وي بعد از هجرت ميرزاي شيرازي به سامرا به طور رسمي حوزه درس خود را در نجف تشكيل داد و به تدريس دروس عالي فقه و اصول كه مرحله نهايي تحصيلات حوزوي است ، پرداخت . ديري نپاييد كه شاگردان زيادي در درس ايشان حاضر شدند، به طوري كه عدد آنان را تا دويست نفر ذكر كرده اند.استادان و مربيان : از استاداني كه محمدكاظم يزدي در محضرشان كسب فيض نموده است به شرح زير مي باشد: علامه شيخ محمدباقر نجفي، آيه الله حاج ميرزا هاشم خوانساري، آيه الله محمدجعفر آباده اي ، ملا محمدابراهيم اردكاني، زين العابدين عقدايي، ملا هادي يزديهمسر و فرزندان : آيه الله سيد محمد كاظم يزدي ، داراي شش فرزند پسر بود كه همگي از علما و فضلا به شمار مي آمدند. اسامي آنان بدين شرح است :1. عالم مجاهد سيد محمد يزدي كه در ميدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشيد.2. سيد احمد3. سيد محسن4. سيد محمود5. آقا سيد علي6. سيد اسدالله (1384)از دختران سيد در تاريخ نامي به ميان نيامده است .وقايع ميانسالي : بعد از ابلاغ فتواي جهاد، جمع زيادي از علما به سوي

جبهه هاي جنگ شتافتند. از جمله سيد محمد يزدي فرزند ارشد آيه الله يزدي ، با حضور در جبهه رشادت خاصي از خود نشان داد و سرانجام نيز به درجه رفيع شهادت نايل گشت . آيه الله العظمي سيد محمد كاظم يزدي با حضور روسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصي معين كرد كه عبارتند از:1. آيه الله شيخ لاحمد كاشف الغطاء2. علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء3. آيه الله آقا ميرزا محمود تبريزي4. آيه الله آقا شيخ علي مازندرانيبر اساس وصيت سيد اين چهار تن موظف شدند كه تمام موجودي وجوهات شرعي اعم از سهم امام عليه السلام ، سادات ، كفارات و مظالم را به مرجع تقليد بعدي تحويل دهند. گفتني است در جلسه تعيين وصي يكي از نوادگان به سيد محمد كاظم عرض كرد: برخي نوادگان شما يتيم هستند و تحت سرپرستي شما بوده اند، خوب است چيزي براي آنها هم تعيين كنيد. سيد با آن كسالت جسمي و با صداي ضعيف و رنجور كه حكايت از عروجي نزديك داشت ، فرمود: ((نوادگان من اگر متدين هستند، خدا روزي آنها را مي رساند و اگر نه ، چگونه از مالي كه از آن من نيست ، به آنان كمك كنم .))زمان و علت فوت : هر چه از ماه رجب مي گذشت حال سيد رو به وخامت مي گذاشت و رنگ رخسارش زردتر مي شد. اين وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337 ق . ادامه داشت . سرانجام نزديك طلوع فجر، خورشيد فقاهت ، ايثار، زهد و مردانگي غروب كرد و به ملكوت اعلي پيوست

. فرزندش حضرت آيه الله سيد علي يزدي ، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارك را در صحن مطهر حضرت علي عليه السلام ، در ايوان كبير (پشت جامع عمران ، جنب در طوسي ، پشت سر مبارك حضرت علي عليه السلام و در جوار پسر شهيدش ) به خاك سپردند. او رفت اما انديشه پاكش هرگز از ياد نمي رود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدكاظم يزدي بعد از رحلت آخوند خراساني و آيه الله محمد طه نجف ، زعيم بزرگ جهان تشيع گرديد و به مثابه بزرگترين قدرت مذهبي و يگانه پاسدار حريم تشيع ، حفظ كيان مسلمين را بر عهده گرفت . آن روز كه دشمنان اسلام ، كمر به نابودي اسلام بسته بودند اين مرد بزرگ چونان مجاهدي نستوه و سياستمداري فرزانه به صحنه آمد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : آيه الله يزدي در طول عمر مبارك خود، آثار زيادي را به يادگار گذاشت و كمكهاي بسياري به سرپرستان و يتيمان مبذول داشت . وي در عمران شهرها و روستاها بويژه در ساخت مسجد، حمام و كاروانسرا، همتي والا و نسبت به رسيدگي به امور حوزه هاي علميه و طلاب علوم ديني ، عنايت خاصي داشت و بناهاي زيادي را بنياد نهاد كه مهمترين آنها، مدرسه علميه و كتابخانه ايشان در نجف اشرف است . اولين مدرسه ، معروف به مدرسه سيد در خياباني بين خيابان رسول و بازار حويش قرار دارد و دومين مدرسه نيز در محله العماره واقع شده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : آيه الله يزدي ، بر مباحث

فقهي تسلط كامل داشت . از اين رو مسائل مشكل و پيچيده فقهي را با بياني روان و ساده و با استدلالي قوي ، به طلاب عرضه مي كرد، به گونه اي كه شاگردان فراواني جذب شيوه درس وي شدند. بعد از اعلان قانون اساسي در دولت عثماني ، آيه الله سيد محمد كاظم يزدي به مخالفت با آن برخاست و به سختگيري و آزار و اذيت مسلمانان از سوي آن دولت اعتراض نمود به طوري كه حكومت عثماني او را به تبعيد خارج از عراق تهديد كرد.بعضي از مشروطه خواهان ايراني ، فرصت را غنيمت شمرده ، از طريق ارسال تلگراف به استانبول ، تهمتهاي ناروايي به او نسبت داده ، به اين اميد كه از ناحيه حكومت عثماني در حق وي سختگيري شود و مورد آزار و اذيت قرار گيرد.اهميت موضع گيري سيد در برابر خوديهاي دگر انديش وقتي آشكار مي شود كه بدانيم يكي از رهبران ترك تلاش نمود تا شايد بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وي دست از مخالفت با قانون اساسي دولت عثماني بر دارد. از همين رو در نجف اشرف به زيارت سيد شتافت و از او خواست كه با فتوايش قانون اساسي آنان را مورد تاييد قرار دهد. سيد پس از اندكي درنگ جواب داد: شعار شما شعار غربي و قانون شما، گرفته شده از بيگانه است . اينها كه از آزادي و دموكراسي دم مي زنند در پوشش مظاهر غربي ، جز نابودي اسلام چيزي در سر ندارند! در سال 1914 م (1332 ق .) همزمان با جنگ جهاني اول ، انگلستان

عليه امپراتور عثماني اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به كشور اسلامي عراق كشيده شد. انگليس براي تصرف بصره در شط العرب نيرو پياده كرد. آيه الله سيد محمد كاظم يزدي با فتوي خود مبني بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد عليه كفار انگليس ترغيب مي كرد.آثار :السوال و الجواب ، الصحيفه الكاظميه ، العروه الوثقي ويژگي اثر : العروه الوثقي مهمترين تاليف و ارزنده ترين كتاب فقهي آيه الله سيد محمد كاظم يزدي به حساب مي آيد. اين اثر فقهي به حدي معروف است كه مولف آن نزد همگان ، بخصوص علما و فضلاي حوزه هاي علميه به ((صاحب عروه )) شناخته مي شود. كتاب مزبور در بر گيرنده ابواب مختلف فقه است . و احكام و مسائل شرعي را بيان مي كند. اين اثر، در مجموع ، محتوي 3260 مساله در سه جلد تاليف شده است . مسائل كتاب به نحوي ترتيب يافته كه دستيابي به آنها بسيار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقليد بوده است و بسياري از مراجع بزرگ بر آن حاشيه يا شرح نوشته اند.در مقدمه كتاب ((مستمسك العروه الوثقي )) تاليف آيه الله سيد محسن طباطبايي حكيم كه اولين شرح بر ((العروه الوثقي )) مي باشد آمده است :((كتاب پرارزش عروه الوثقي از حيث دقت و تحقيق ، به گونه اي است كه در حوزه هاي محور درسي بسياري از فقها قرار مي گيرد. با اينكه قبل از آن محور درسهاي فقهي علما، كتاب ((شرايع الاسلام )) و ((تبصره المتعلمي )) بود اما با ظهور كتاب عروه الوثقي ، اين كتاب ارزشمند محور درسي حوزه هاي علميه

گرديده و شروح و تعليقات زيادي بر آن نگاشته شده است ...))4 حاشيه بر مكاسب ، رساله اجتماع امر و نهي ، رساله في التعادل و التراجيح

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1kz

قضاوت، حقوق، علوم سياسي

ابرقويي صدرالدين، اسماعيل

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 763 ق)، نويسنده و قاضى. وى از بزرگان و دانشمندان فارس بود و مؤلف «تعبير سلطانى»، كه به نام شاه شجاع مظفرى، در 763 ق، به پايان رسانيده است. از ديگر آثار وى «تاريخ ابرقوه» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (755)، كشف الظنون (417)، هديه العارفين (214 / 1).

ابن ابي مريم مروزي، ابوعصمة نوح

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 173 ق)، فقيه و قاضى مرجئى. مشهور به جامع. وى چون عالمى ذوفنون بود به جامع شهرت يافت. پدرش زرتشتى بود. در مرو مى زيست و عهده دار منصب قضاى آن شهر بو. وى به ارجاء اعتقاد داشت. روايتهاى او را سست و احاديث وى را عيبناك مى دانند. او «فقه ابوحنيفه» را گرد آورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (28 /9)، التاريخ الكبير (111 /8)، تهذيب التهذيب (435 -433 /10)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 485 /1)، معجم المؤلفين (119 /13).

ابن عبدالباقي بخاري مكي، علاءالدين، ابوالمعالي محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 991 ق)، قاضى، خطيب و اديب. معروف به خطيب مدينه. وى در 991 ق در مدينه به ايراد خطبه مى پرداخت. از آثار وى: «الطراز المنقوش فى فضائل الحبوش»، تأليف 991 ق، موسوم به «نزهة الناظر و سلوة الخاطر»؛ «عقد الفرائد فيما نظم من الفوائد»، در ادب.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (55 -54 /7)، ايضاح المكنون (109 /2)، كشف الظنون (1109)، معجم المؤلفين (123 /10)، هدية العارفين (256 /2).

ابن حَيُّويه نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 366 -276 ق)، محدث و قاضى. در كودكى به مصر رفت و در همان جا ساكن شد. از عمويش، يحيى بن زكرياى نيشابورى اعرج، از بكر بن سهل دمياطى، و نسائى صاحب «سنن» و بسيارى ديگر حديث شنيد. عبدالغنى و على بن محمد خراسانى و هارون بن يحيى طحّان و ديگران از وى روايت كرده اند. ابن ماكولا او را ثقه اى دانا و بزرگ توصيف كرده است. از آثار وى: رساله اى در «من وافقت كنيته كنية زوجه من الصحابة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (97 /7)، سير النبلاء (160 /16)، معجم المؤلفين (215 /10).

ابن شُمَيل مروزي، ابوالحسن نضر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(204 /203 -122 ق)، قاضى، مورخ، محدث، اديب و لغوى. اصل وى از بصره بود. در مرو متولد شد. در 128 ق با پدرش به بصره رفت و نزد خليل بن احمد عروضى تحصيل كرد. و مدتى براى درك فصحاى عرب باديه نشين شد. از هشام بن عروه و حميد طويل و اسماعيل بن ابوخالد و ابن جُريح و ديگران حديث شنيد. يحيى بن معين و ابن مداينى و يحيى بن يحيى نيشابورى و اسحاق بن راهويه و احمد دارمى و حسين بن حريث مروزى و ديگران از وى روايت كرده اند؛ و او را ثقه توصيف كرده اند. در «صحاح» ششگانه از وى نقل حديث شده است. ابن شميل پس از بازگشت به مرو، قاضى آن شهر شد. وى به مأمون خليفه نزديك شد و از مقربان او گشت. در مرو درگذشت. از آثار وى: «الصفات»، مشتمل بر چندين كتاب در چگونگى انسان و خانه ها و كوهها و شتر و گوسفند و پرنده و ستارگان و خورشيد و ماه و شب و روز و روييدنيها؛

«كتاب السلاح»؛ «المعانى»؛ «الانواء»؛ «المصادر»؛ «غريب الحديث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (358 -357 /8)، تهذيب التهذيب (391 -390 /10)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 478 -477 /1)، ريحانه (56 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (91 -90)، الكامل (195 /5)، معجم الادباء (243 -238 /19)، وفيات الاعيان (405 -397 /5).

ابن طبري مروزي، ابوحامد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 377 /376 ق)، قاضى، حافظ، محدث و مورّخ حنفى. اصل پدر وى از همدان بود و خود از مردم طبرستان. در جوانى وارد بغداد شد و نزد ابوالحسن على كرخى فقه حنفى را فراگرفت. وى از احمد بن خضر مروزى، احمد بن محمد بن عمر منكدرى، محمد بن عبدالرحمان دغولى، احمد بن محمد بن حارث عبدالكريم و محمد بن رزام مروزى حديث شنيد. ابوبكر برقانى و قاضى ابوالعلاى واسطى و محمد بن حسين بن احمد بن بكير و محمد بن مؤمل انبارى و احمد بن محمد عتيقى از وى روايت كرده اند. وى مدتى عهده دار منصب قاضى القضاتى خراسان بود. او سرانجام در بخارا يا مرو درگذشت. از آثار وى: كتاب «التاريخ» كه با صفت بديع توصيف شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (112 -111 /1)، تاريخ بغداد (108 -107 /4)، معجم المؤلفين (207 /1).

ابن قاصّ طبري، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 335 ق)، قاضى و فقيه شافعى. پدرش- قاص- قصه پردازى از مردم طبرستان بود كه با سپاهيان مسلمان به روم شرقى رفت تا با رجزهايش سپاهيان را به جنگ برانگيزد. ابن قاص در زادگاهش بزرگ شد، سپس به بغداد رفت و نزد ابن سريج فقه آموخت. پس از چندى به زادگاهش بازگشت و به قضاوت و تدريس پرداخت. ابن قاص از ابوخليفه جُمَحى و ديگران روايت كرد. او در عصر خود پيشواى مذهبى طبرستان بود و اهل علم در حوزه ى وى فقه مى آموختند، در سفرى به طرسوس، در جنوب تركيه و شمال عراق و سوريه، مجلس وعظى برايش آراستند، كه در اثناى موعظه او را رقت و خشيت فراگرفت. بيهوش افتاد و از دنيا رفت. از آثار وى: «المفتاح»، در مذهب

شافعى؛ «ادب القاضى»؛ «المواقيت»؛ «التلخيص»، در فروع فقه شافعى؛ «دلائل القبله»؛ «فتاوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (86 /1)، دائرةالمعارف البستانى (622 /1)، ريحانه (149 -148 /8)، سير النبلاء (372 -371 /15)، كشف الظنون (1769 ،1636 ،1465 ،1219 ،760 ،479 ،47)، الكنى والالقاب (382 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (149 /1)، الوافى بالوفيات (227 /6)، وفيات الاعيان (69 -68 /1).

ابن كَبَن، جمال الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(842 -776 ق)، شاعر، نويسنده، فقيه و قاضى. نياكانش از مردم طبرستان بودند. وى در عدن متولد شد و در آنجا نشو و نما يافت و پس از اتمام تحصيلات به تدريس پرداخت، پس از آن مفتى شده و عهده دار قضاى عدن گرديد، و حدود 40 سال به قضاوت مشغول بود. با مردم به مدارا رفتار مى كرد و به داشتن فروتنى، نرم خويى و مايل به اصلاح ميان مردم مشهور بود. سرانجام در عدن درگذشت. از آثارش: «الدرالنظيم فى الكلام على بسم اللَّه الرحمن الرحيم» يا «شرح البسملة»؛ «مفتاح الحاوى المبين عن النصوص والفحاوى»، شرح گونه اى بر «الحاوى المبين عن النصوص والفحاوى»، شرح گونه اى بر «الحاوى الصغير» نجم الدين قزوينى؛ «الرقم الجمالى فى شرح الآلى» يا «شرح قصيده جعبريه»، در فرائض.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (523 /2 ،454 /1)، كشف الظنون (1035)، معجم المؤلفين (33 /10)، هدية العارفين (191 /2).

ابن مرزبان اصفهاني، ابواحمد عبدالرحيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 396 ق)، پزشك، فقيه و قاضى. از مردم اصفهان بود و در روزگار آل بويه در بغداد به كار پزشكى مى پرداخت. چندى نيز قاضى شوشتر و خوزستان بود. در شوشتر درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (121 -120 /4)، الكامل (229 /7).

ابوالحمد، عبدالحميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم سياسى و حقوق عمومى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دريافت مدارك كارشناسى، كارشناسى ارشد و دكتراى حقوق و علوم سياسى از دانشگاههاى تهران و پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نظام سياسى در كشورهاى جهان سوم، تدريس دروس حقوق ادارى ايران و مبانى سياست و حقوق عمومى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر حدود 40 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 3

زمينه علمى تأليفات:

حقوق ادارى ايران، مبانى سياست، فرهنگ اصطلاحات حقوق فارسى به فرانسه، كتاب شناسى تمدن ايرانى در زبان فرانسه.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

حقوق، علوم سياسى، معرفى و نقد كتابهاى حقوقى و علوم سياسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ابهري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(375 -289 /287 ق)، قاضى، قارى، محدث و فقيه مالكى. در ابهر تولد يافت و ساكن بغداد شد و در آنجا از ابوعمر محمد بن يوسف قاضى و فرزندش ابوالحسين فقه آموخت. و از ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى و عبداللَّه بجلى و ابن تمّام بهرانى و محمد اشنانى و ديگران در عراق و شام و جزيره حديث شنيد. دارقطنى از او حديث نقل كرده و او را ستوده و گفته كه او امام مالكيان در عصر خود بود و از اندلس و مغرب و گوشه و كنار دنيا به سويش مى شتافتند. از وى آثارى بر جاى مانده است كه به گفته ى قاضى عياض

تصانيف از در شرح مذهب مالكى و ردّ مخالفين است. از جمله آثار وى : «الاصول»، در فقه؛ «الرد على المزنى»؛ «شرح كتاب ابن عبدالحكم الصغير» و «شرح كتاب ابن عبدالحكم الكبير»؛ «فضل المدينه على مكة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (98 /7)، تاريخ الاسلام (حوادث 582 -580 /380 -351)، تاريخ بغداد (463 -462 /5)، ريحانه (72 /1)، سير النبلاء (334 -332 /16)، الفهرست لابن النديم (283)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 375)، معجم البلدان (106 /1)، معجم المؤلفين (241 /10)، الوافى بالوفيات (308 /3)، هدية العارفين (50 /2).

احمدي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد احمدي در سال 1336 در مشهد بدنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتري علوم سياسي از دانشگاه كارلتون (كانادا)1995-1374 است. وي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مي باشد. گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي حميد احمدي به قرار زير است: متوسطه: ديپلم رشته ادبي در مشهد( دبيرستان حاج تقي اقا بزرگ) در 1356 كارشناسي (1363) و كارشناسي ارشد علوم سياسي(1367) از دانشگاه تهران دكتري علوم سياسي از دانشگاه كارلتون (كانادا)1995-1374 پايان نامه دكتري: The Politics of Ethnic Nationalism in Iran, Ottawa,Carleton University, Canada, 1995. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران - مدير گروه علوم سياسي (از بهمن 1377 تا فروردين 1382) فعاليتهاي آموزشي : دروس ارائه شده توسط حميد احمدي به قرار زير است: كارشناسي: تاريخ روابط خارجي ايران از قاجار تا 1320 تاريخ روابط خارجي ايران از 1320 تا 1357 مسائل استراتژي و نظامي معاصر جنبشهاي اسلامي معاصر سياست و حكومت

در خاورميانه خاورميانه و سياست بين الملل كارشناسي ارشد: سمينار جنبشهاي اسلامي معاصر روابط ايران و جهان سوم سير تحول حكومت در خاورميانه جامعه شناسي سياسي ايران تئوريهاي مختلف در روابط بين الملل روابط متقابل كشورهاي خاورميانه فر هنگ، مليت و قوميت در خاور ميانه انقلاب اسلامي ايران و بازتاب آن نقد و ارزيابي نظريه هاي روابط بين الملل دكترا: سياست خارجي ايران جامعه شناسي سياسي ايران(جنبشهاي اجتماعي) جامعه شناسي سياسي ايران(جامعه مدني و دموكراسي) جامعه شناسي سياسي ايران(ناسيوناليسم، هويت ملي و قوميت) ايران و خاورميانه عربي ايران و همسايگان نقد و ارزيابي نظريه هاي روابط بين الملل چگونگي عرضه آثار : - تعداد مقالات تاليفي بزبان فارسي : بيش از 41 مقاله - تعداد مقالات ترجمه بزبان فارسي :بيش از 7 مورد - تعداد مقالات به ساير زبانها: عربي : 3 مورد انگليسي :12 مورد - تعداد مقالات ارائه شده در كنفرانسهاي داخلي: 22 مورد - تعداد مقالات ارائه شده در كنفرانسهاي خارجي : 17 مورد - راهنمايي و مشاوره پايان نامه هاي كارشناسي ارشد و دكتري : بيش از 48 مورد آثار : nbsp1 اسرار سقوط شاه و گروگانگيري ويژگي اثر : نام اصلي: بخش هايي از كتاب The Power and Principle مترجم: دكتر حميد احمدي 2 اسرار كودتا: اسناد محرمانه CIA در باره عمليات سرنگوني دكتر مصدق ويژگي اثر : نام اصلي:Clandestine Service History: Overthrow of Premier Mossadeq of Iran نويسنده: Donald N. Wilber مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: نشرني، تهران سال نشر:1379، قيمت 1100 تومان اين كتاب ترجمه اسناد تازه انتشار يافته سازمان اطلاعاتي امريكا است كه در ژوئن 2000 از سوي

وزارت خارجه امريكا منتشر شد. در اين گزارش كه مهمترين سند مر بوط به كودتاي 28 مرداد 1332 است، چگونگي طراحي كودتا توسط سرويس اطلاعاتي انگلستان و سازمان سيا با جزئيات كامل به بحث گذاشته شده است. اين كتاب براي نخستين بار ابعاد ناشناخته عملياتي كودتا و نيز نيروها و افراد داخلي و خارجي درگير در ان راافشا مي كند. كتاب شامل تحليل اصلي دونالد ويلبر مسئول بخش عمليات رواني كودتا و استاد مسائل ابران معاصر ، و نيز اسناد چهار گانه پيوست است. در اين اسناد طرح اوليه كودتا و ابعاد نظامي كودتا و توافق نهايي براي حل مساله نفت ايران ارائه شده است. مارك گازيورسكي پژوهشگر امريكايي مسائل ايران و متخصص كودتاي 28 مرداد مقدمه اي بر كتاب نوشته است. حد اقل 2 ترجمه ديگر از اين اسناد صورت گرفته است اما اين كامل ترين و صحيح ترين نسخه محسوب مي شود چرا كه مترجم از طريق مشورت با گازيورسكي و ساير منابع نام كامل و صحيح افراد ايراني درگير در كودتا را، كه در نسخه سيا به دلايل به خطر افتادن احتمالي جان و مال انها حذف شده است، پيدا كرده و در زير نويس هاي خود در باره انها توضيح داده است. ساير ترجمه با افزودن مقدمه هاي گونا گون و درج مطالب اضافي خارج از اسناد سال 2000، تلاش كرده اند ترجمه هاي خود را پر حجم ترو كامل تر نشان دهند و بدين شيوه قيمت كتاب را نيز بسيار افزايش دهند. در ترجمه دكتر حميد احمدي، جز مقدمه گازيورسكي و مترجم و متن كامل اسناد سيا، مطلب ديگري افزوده

نشده است. 3 اسلام در انقلاب: جنبشهاي اسلامي معاصر در جهان عرب ويژگي اثر : نام اصلي: Islam in Revolution: Hundamentalism in the Arab Wold نويسنده: هراير دكمجيان ( R. Hrair Dekmejia ) مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات كيهان، تهران سال انتشار: چاپ نخست 1366، جاپ سوم 1377 اين كتاب يكي از مهمترين اثار مربوط به بنيادگرايي اسلامي است. هراير دكمجيان، استاد ارمني دانشگاه كاليفرنيا با تسلط به زبانهاي عربي، فارسي و تركي استانبولي و زبانهاي اروپايي توانسته است متون دست اول مربوط به اسلام سياسي را بررسي كند. اين كتاب يكي از متون درسي مربوط به جنبشهاي اسلامي است. جنبشهاي اسلامي اكثر كشورهاي عربي در اين كتاب تجزيه و تحليل شده است. فهرست 180 گروه اسلام گرا نيز در پايان كتاب امده است. دكمجيان با تكيه بر انديشه هاي بر جسته ترين متفكران اجتماعي غرب و اثار مربوط به تحول تلريخي جوامع اسلامي يك چهارچوب نطري ويژه به نام نظريه ادواري براي تبيين ظهور و سقوط جنبشهاي اسلام گرا بدست داده است. 4 ايران- هويت ،مليت ،قوميت ويژگي اثر : به كوشش حميد احمدي5 ايران: روايتي كه ناگفته ماند ويژگي اثر : نام اصلي: Iran: the Untold Story نويسنده: محمد حسنين هيكل مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات الهام، تهران سال نشر: چاپ اول 1362، جاپ ششم 1364 هيكل روزنامه نگار و نويسنده برجسته مصري پس از سفر به ايران و گفتگو با مقامات انقلاب اين كتاب را به رشته تحرير دراورد. نسخه عربي كتاب به عنوان ّ مدافع ايت الله ّ (توپهاي ايت الله ) در بيروت انتشار يافت و نسخه انگليسي ان با

عنوان بالا در نيويورك. هيكل بران است تا با بررسي تحولات تاريخي ايران پيش از انقلاب در ملي شدن صنعت نفت زمينه هاي ظهور انقلاب اسلامي را تبيين كند. او به مسايل اوليه انقلاب نيز مي پردازد و نكات جالبي پيرامون زندگي خصوصي ايت الله العظمي خميني و مسايل پشت پرده گرو گانگيري در سفارت امريكا بيان مي كند. اين كتاب در سالهاي 1362-1363 در زمره پر فروش ترين كتابهاي ايران بشمار مي رفت. 6 بلشويك ها و نهضت جنگل ويژگي اثر : نام اصلي: The Shameful Intervention: the Soviet Intervention in Iran 1920-1921 نويسنده: مويسي پر سيتس ( Moisie Persits) مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: شيرازه، تهران سال انتشار: 1379 مويسي پرسيتس پژوهشگر مركز پژوهشهاي استراتژيك و مطالعات بين المللي روسيه در مسكو با استفاده از اسناد محرمانه شوروي جنبه هاي نا شناخته مداخله شوروي در گيلان در 1920 را بررسي كرده است. اين نخستين اثري است كه با استفاده از اسناد محرمانه شوروي در باره تحولات ا يران معا صر انتشار يافته است. نوسنده اصلي اين اثر را از روسي به انگليسي ترجمه كرد و حميد احمدي انرا از انگليسي به فارسي برگرداند 7 پان تركيسم: يك قرن در تكاپوي الحاق گري ويژگي اثر : نام اصلي: Pan Turkism: From Irredentism to Cooperation نويسنده: جيكوب لاندو Jacob Landau مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: نشر ني، تهران سال انتشار: 1382 ، قيمت 2800 تومان با وجود اهميت ايدوئولوژي پان تركيسم و اثار ان در تحولات خاورميانه معاصر، و بويژه نقش ان در فروپاشي امپراطوري عثماني، پژوهشهاي چنداني در باره ان انجام نشده است. كتاب كنوني تنها

منبع معتبر علمي در جها ن پيرامون اين ايدئولوژي و جريان سياسي است. اكثر كساني كه در باره پان تركيسم مطلب و مقاله نوشته اند از اين كتاب بهره برده اند. جيكوب لاندو استاد و رئيس پيشين بخش خاور ميانه اي دانشگاه عبري بيت المقدس با برخورداري از دانش زيان تركي، روسي و الماني و با دسترسي به ارشيو هاي عثماني، روسيع و المان توانسته است اين اثر بي همتا را بنويسد. نويسنده زمينه هاي ظهور پان تركيسم، سير تحول ان و نيز ابعاد گوناگون فعاليت ها، سازمانها و محافل پان تركيست در عثماني و سپس تركيه نوين را در چندين فصل بررسي مي كند. بخش مهم كتاب نيزبه ظهور دوباره پان تركيسم در سالهاي پس از فرو پاشي شوروي و استراتژي و تاكيك هاي تركيه براي رسيدن به ارمانها و اهداف پان تركي در منطقه مربوط است. مترجم متن تازه ترين بر نامه پان تركي را كه در مقاله مهمترين نظريه پرداز كنوني ان بازتاب يافته است در پيوست ترجمه خود از كتاب ارائه داده است. 8 پيامبر و فرعون: جنبشهاي نوين اسلامي در مصر ويژگي اثر : نام اصلي: The Prophet and Pharaoh: Muslim Extremism in Egypt نويسنده: ژيل كپل ( Jilles Kepel ) مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات كيهان، تهران سال انتشار: چاپ نخست 1365، چاپ سوم 1382 ژيل كپل نويسنده و پژوهشگر برجسته فرانسوي مسائل اسلام سياسي، براي نوشتن اين اثر سه سال مطالعه ميداني در مصر داشته است. كتاب يكي از مهمترين اثار مربوط به اسلام گرايي در مصر معاصر است.كتاب بويژه در رابطه با زندگي و انديشه هاي سيد

فطب و تاثير اين انديشه ها ير سازمانهاي اسلام گراي راديكال جهان اسلام از اهميت خاصي بر خوردار است. كتاب نخست به زبان فرانسه انتشار يافت و سپس به انگليسي ترجمه شد. ژيل كپل با تسلط به زبان عربي توانسته است تحليل واقع گرايانه اي از ماهيت جنبشهاي بنياد گرا ي مصري نظير سازمان ازاديبخش اسلامي ، جماعه المسلمين و الجهاد و اقدامات انها بدست بدهد. 9 تاريخ انقلاب فلسطين ويژگي اثر : نام اصلي: The Politics of Palestinian Nationalism نويسندگان: William Quandt, Fuad Jaber and Ann Mosely Lesch مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات الهام، تهران سال نشر: 1361 اين كتاب در اواسط دهه 1970 انتشار يافت و يكي از مهمترين اثار مربوط به حنبش ملي فلسطين بشمار مي رود. نويسندگان كتاب كه از جمله برجسته ترين پژوهشگران مساله اعراب و اسرائيل هستند، ابعاد گوناگون مساله فلسطين را از جنبه هاي تاريخي، بين المللي، بين العربي و اقتصادي بر رسي كرده اند. كتاب اطلاعات دقيقي پيرامون جنبش مقاومت فلسطين، سازمانهاي ان و اهداف و گرايشات انها بدست مي دهد. رابطه پيچيده سازمان ازادي بخش فلسطين و ساير گروههاي فلسطيني با كشورهاي عربي از جالب ترين بحث هاي كتاب مي باشد. ويليام كوانت نويسنده اصلي كتاب داراي اثار مهم ديگري پيرامون مسائل خاورميانه است و يكي از طراحان عمده طرح صلح كمپ ديويد بشمار مي رود. 10 تجديد حيات سياسي اسلام: از سيد جمال تا اخوان المسلمين نام اصلي: قصل سوم كتاب Politica ويژگي اثر : نام اصلي: قصل سوم كتاب Political Trends in the Arab World نويسنده: مجيد خدوري مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات الهام،

تهران سال نشر: 1359 ، قيمت 45 ريال. كتاب بخشي از اثر مهم مجيد خدوري نويسنده برجسته مسيحي عراقي الا صل و استاد دانشگاه جان هاپكينز است. خدوري در اين اثر، جريان احيا طلبي اسلامي و نو گرايي ديني را از اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بيستم بر رسي مي كند. اين دومين ترجمه حميد احمدي است كه در سومين سال دانشجويي اش در 1359 به پايان رسيد. بعد ها دكتر عبد الرحمن عالم در اواسط دهه 1360 شمسي متن كامل كتاب را ترجمه كرد و به نام گرايشات سياسي در جهان عرب توسط دفتر مطالعات سياسي و بين المللي به چاپ رساند. 11 تروريسم صهيونيستي در فلسطين اشغال شده ويژگي اثر : نام اصلي: Human Rights in the Occupied Territories نويسنده: غازي خورشيد مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: امير كبير، تهران سال انتشار: 1363 اين كتاب كه شرح مستند نقض حقوق بشر فلسطيني ها توسط اسرائيل است، از سوي مركز پژوهشهاي فلسطيني انتشار يافت. نويسنده شيوه هاي پايمال سازي حقوق فلسطيني هاي كرانه باختري و نوار غزه را با تكيه بر اسناد و گزارشات مستند بر رسي مي كند. حميد احمدي بخشهايي از اين ترحمهرا نيز از منابع عربي بويژه كتاب ّ من هم ارهابيون ؟ّ ( تروريست ها چه كساني هستند؟) به فارسي برگردانده است. علاوه بر اين، مترجم گزارش مستندي از قتل عام شاتيلا و صبرا در بيروت در 1982 را نيز همراه با عكسهاي اين فاجعه عليه بشريترا ترجمه و به كتاب افزوده است. 12 جنگ مخفي در لائوس ويژگي اثر : نام اصلي: Voices From the Plain of Jars نويسنده:

Fred Branfman مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: چاپ نخست انتشارات قلم 1359، چاپ دوم نشر نكته 1366 قيمت: چاپ نخست 115 ريال، چاپ دوم 420 ريال لائوس در جريان جنگ ويتنام موضع بي طرفي در پيش گرفت. اما در اواخر دهه 1960 امريكا براي مقابله با چريك هاي ويت كنگ ويتنام كه به داخل لائوس رخنه مي كردند، و به منظور شتاب دادن به پايان جنگ بي طرفي لائوس را نقض كرد و بدون درز اين موضوع به مطبوعات به بمبارانهاي گسترده بخشهايي از لائوس، به ويژه دشت جار دست زد. بعد ها فرد برانفمن جبر يگار سابق سازمان اطلاعاتي امريكا( سيا) با سفر به لائوس و دشت جار گزارشات نقض بي طرفي و بمبارانهاي هوايي امريكا را فاش كرد و اين كتاب را انتشار داد. كتاب شامل دو قسمت است: بخش اول تحليل اوضاع لائوس و نقض بي طرفي ان و چگونگي بمبارانهاي امريكا است، و بخش دوم در بر گيرنده خاطرات، نامه ها و نقاشي هاي اهالي دشت جار و از جمله كودكاني است كه در جريان بمبارانها اموال و خويشاوندان نزديك خود را از دست دادند. 13 ريشه هاي بحران در خاور ميانه ويژگي اثر : دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات كيهان، تهران سال نشر: چاپ نخست 1369، چاپ دوم 1377 كتاب به واقع پايان نامه كارشناسي ارشد حميد احمدي در دانشگاه تهران است كه در دانشكده حقوق و علوم سياسي در 1367 دفاع شد. نويسنده ريشه هاي ظهور گرايشات سياسي متضادي را كه به كشمكش فلسطين منجر شد بر رسي كرده و سير تحول اين كشمكش را تا جنگ نجست اعراب و

اسرائيل تبيين كرده است. اين كتاب براي نخستين بار در ايران گفتمان ناسيوناليستي يهوديان را در باره تعلق فلسطين به انها معرفي و نقد و بررسي كرد. ساز و كارهاي فروپاشي امپراطوري عثماني و اغاز كشمكش عربي- يهودي بر سر فلسطين، ناسيوناليسم فلسطين و مراحل گوناگون ان از ديگر بحث هاي كتاب است. امتياز مهم كتاب ترجمه و ارئه مهمترين اسناد مربوط به اين كشمكش تا سال 1948 به فارسي است كه كمبود بزرگي براي پژوهشگران فارسي زبان نا اشنا به زبان انگليسي اما نيازمند به ترجمه فارسي اين اسناد بود. در مجموع 41 سند مهم در اين رابطه در كتاب بدست داده شده است. 14 سيا و جعل اسناد: گوشه هايي از مداخلات سيا در ايران و امريكاي لاتين ويژگي اثر : نام اصلي: White Paper, White Wash نويسنده: فيليپ اگي (Philip Agee) مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات كيهان، تهران سال نشر: چاپ اول 1365، چاپ دوم 1371 كتاب يكي از عمده ترين افشا گريها در باره فعاليت هاي سيا در جهان بويژه امريكاي لاتين است. اين كتاب در برگيرنده افشاگريهاي فيليپ اگي مامور برجسته سيا بعد از خروج وي ازاين سازمان است. كتاب در برگيرنده شيوه هاي جعل اسناد به منظور رسيدن به اهداف ويژه در امريكاي لاتين است. بخشي از كتاب نيز شيوه هاي سند سازي سيا در ايران را نشان مي دهد. فيليپ اگي نشان داده است كه رد پاي اين سند سازي جعلي در برخي اسناد افشا شده توسط دانشجويان ايراني اشغال كننده سفارت امريكا در تهران ديده مي شود. 15 سياست خارجي امريكا در خاور ميانه ويژگي اثر :

نام اصلي: بخشي از كتاب The Power and Principle نويسنده: زبيگنيو برژينسكي Zbegnieve Brezezinski مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: نشر سفير، تهران سال نشر: 1369 اين كتاي به واقع تبيين سياست خاور ميانه اي امريكا در دوران جيمي كارتر در سالهاي نيمه دوم دهه 1970 است. برژينسكي در اين اثر ضمن تشريح دقيق سياست هاي دولت كارتر در باره خاور ميانه بويژه كشمكش تاريخي اعراب و اسرائيل بر سر فلسطين، چگونگي تدوين استراتژي صلح از سوي امريكا براي اشتي مصر و اسرائيل را مورد بحث قرار مي دهد. يكي ديگر از نكات مهم كتاب شرح جزئيات جگونگي دعوت از سادات و بگين رهبران مصر و اسرائيل به كمپ ديديد امريكا و راه دشوار گفتگوي ميان انها و چگونگي تصويب توافق نامه كمپ ديويد در 1979 است. 16 سيري در انديشه حزب بعث در جهان عرب ويژگي اثر : ناشر: جهاد خارج از كشور دكتر حميد احمدي سال انتشار: 1359، تهران حميد احمدي در اين اثر كم حجم سير انديشه هاي حرب بعث را از اغاز تا دهه 1980 مورد بررسي قرار مي دهد. زمينه هاي اجتماعي-سياسي و اقتصادي جهان عرب در استانه ظهور حزب، اصول ايدئولوژيك و بر نامه هاي حزب، اختلافات و انشعابات داخلي و بين العربي و ساختار تشكيلاتي حزب از جمله موضوعات بررسي شده اين كتاب است. حميد احمدي اين اثر را در سال سو م تحصيلي خود در دانشگاه تهران نوشت. 17 شريعتي در جهان: نقش دكتر علي شريعتي در بيدارگري اسلامي از ديد انديشمندان خارجي ويژگي اثر : نويسندگان: مجموعه نويسندگان ( براد هانسن، يان ريشار، مارسيا هرمانسن، يرواند ابراهاميان، حامد

الگار، عبدالعزيز ساشه دينا، شاهرخ اخوي، دكتر عبيدي، و…..) تدوين و ترجمه:دكتر حميد احمدي ناشر: شركت سهامي انتشار، تهران سال انتشار: چاپ نخست 1366، چاپ پنجم 1380 كتاب ترجمه مهمترين مقالات نويسندگان خارجي در باره انديشه هاي دكتر علي شريعتي به زبانهاي انگليسي، فرانسه و عربي است. اين مقالات در فاصله سالهاي 1986-1978 نوشته شده است. در اين مقالات جنبه هاي گوناگون انديشه شريعتي پيرامون تحولات اجتماعي، تشيع، زن و تاثير و بازتاب انديشه هاي وي در مناطق گوناگون جهان بررسي شده است. يكي از نويسندگان نيز نفوذ اجتماعي و فكري شريعتي را با جلال ال احمد و صمد بهرنگي مقايسه كرده است. مترجم در پيوست نيز فهرستي از ترجمه اثار شريعتي به زبانهاي گوناگون جهان را گنجانده است. 18 عقاب و شير: تراژدي روابط ايران و امريكا ويژگي اثر : نام اصلي: The Eagle and the Lion: the Tragedey of Us-Iranian Rerlations مترجم: دكتر حميد احمدي نويسنده: جيمز بيل ( James A. Bill ) ناشر: قرداد با نشر سفير 1369، اما چاپ نشد قرارداد ترجمه اين كتاب با نشر سفير بسته شد و مترجم ( حميد احمدي) متن ترجمه را در سال 1369 به ناشر تحويل داد. متن ترجمه حروف چيني و صفحه بندي و اماده چاپ شد كه مترجم براي ادامه تحصيل دوره دكتري خود عازم كانادا شد.متاسفانه نشر سفير كتاب را به چاپ نرساند و به علت اختلاف دروني حتي متن حروف چيني اثر و فيلم و زينك ان نيز پس از 5 سال به مترجم تحويل نشد. مترجم هيچ مبلغي نيز بابت ترجمه ان دريافت نكرد. بس از اصرار و پي

گيري هاي مكرر مترجم، ناشر ازطريق يكي از شركاي پيشين نيمي از زينك را در اختيار مترجم قرار داد ولي از وجود يقيه اظهار بي اصلاعي كرد. در هنگام تحصيل مترجم در خارج دو مترجم ديگر اين اثر را ترجمه و چاپ كردند. طرح موضوع با يكي از مقامات بلند پايه وزارت ارشاد نيز به نتيجه نرسيد. ترجمه فارسي اثر حدود 9 ماه به طول انجاميد و حدود 800 صفحه مي شد. 19 فرهنگ علوم سياسي اكسفورد ويژگي اثر : نام اصلي: Oxford Dictionary of Politics نويسنده: سر ويراستار Ian Maclin و مجموعه نويسندگان مترجم:دكتر حميد احمدي ناشر: نشر ميزان، تهران 950 صفحه سال انتشار: 1382، قيمت 7000 تومان فرهنگ علوم سياسي اكسفورد درميان ساير فرهنگ هاي علوم سياسي جهان نظير فرهنگ وبستر، از بيشترين اغتبار بر خوردار است. اين فرهنگ نه تنها اصطلاحات علوم سياسي به مفهوم خاص ان، بلكه اصطلاحات گسترده تر عمده حقوق، جامعه شاسي و اقتصاد را نيز در بر مي گيرد. فرهنگ علوم سياسي اكسفورد تنها به ارائه معني اصطلاحات بسنده نمي كند، بلكه با توضيحات گسترده انها به يك دانشنامه ( دايره المعارف) علوم سياسي تبديل شده است. بر جسته ترين اساتيد علوم سياسي انگلستان و بر خي دانشگاههاي ديگر جهان در نوشتن واژه هاي تخصصي اين فرهنگ مشاركت كرده اند. از انجا كه متن انگليسي اين فرهنگ نيز در ايران انتشار يافته است، ترجمه فارسي ان مي تواند راهنماي خوبي براي فرا گيري زبان تخصصي و ترجمه متون براي دانشجويان علوم اجتماعي محسوب شود. 20 قوميت و قوم گرايي در ايران: افسانه و واقعيت ويژگي اثر : نام

اصلي: The Politics of Ethnic Nationalism in Iran دكتر حميد احمدي ناشر: نشر ني، تهران سال انتشار: چاپ نخست 1378، چاپ سوم 1382 كتاب در واقع پايان نامه دكتري علوم سياسي حميد احمدي است كه در 1995 در دانشگاه كارلتون در كانادا دفاع شد. نويسنده با افزودن مطالب تازه و روز امد كردن ان بر گردان فارسي انرا به خوانندگان ايراني ارائه داد. اين نخستين اثر جامع در باره سياسي شدن مسايل زباني و مذهبي در ايران معاصر است. نويسنده ضمن بحث نطري پيرامون مفاهيمي جون ملت، ناسيوناليسم، گروه قومي، ناسيوناليسم قومي و بسيج قومي، ره يافت هاي غير بومي بر امده از بستر هاي تاريخي غربي را نقد كرده و چهارچوب نظري ويژه خود را براي تبيين سياسي كردن مسايل قومي در ايران ارائه داده است. اين چهارچوب نظري در رابطه با تحولات كردستان، اذربايجان و بلوچستان ايران به كار گرفته شده است. كتاب از ابعاد گوناگون از سوي خوانندگان و پژوهشگران ايراني مورد بررسي قرار گرفته است. 21 مها جمان سرحد: رويارويي نظامي انگلستان با سرداران بلوچ ايراني ويژگي اثر : نام اصلي: The Raiders of Sarhad نويسنده: ژنرال رجينالد داير Regionald Edward Harry Dyer مترجم: دكتر حميد احمدي ناشر: نشر ني، تهران سال انتشار: چاپ اول 1378، چاپ دوم 1383 اين كتاب يكي از كم نظير ترين اثار اوايل قرن بيستم در باره بلوچستا ن ايران است. ژنرال داير در سال 1916 از سوي دولت هند بريتانيا ما موريت يافت به بلوچستان ايران رفته و با نيروهاي خود و نبروهاي محلي ، سردارن بلوچ طرفدار ا لمان را به طرفداري از خط

مشي انگلستان تشو يق كند و بدين شيوه جلوي رخنه نيروهاي ا لماني به افغانستان و هند را بگيرد. داير در سال 1921 خاطرات خود از اين ماموريت را در لندن به چاپ رساند. اكثر نويسندگان و خوانندگان ايراني و خارجي از وجود چنين كتابي اگاهي نداشته اند. داير در اين كتاي چگونگي ورود به ايران، برخوردهاي اوليه و سپس رويارويي نظامي با سردارن بلوچ ايراني را بيان مي كند. يكي از بحث هاي جالب و نا شناخته كتاب چگونگي نبرد بر سر شهر خاش و نابودي قلعه كهن ان توسط نيروهاي انگليسي است. خاطرات داير داده هاي جالب و سودمندي در باره اوضاع بلوچستان ايران در دسترس خوانندگان ايراني مي گذارد. 22 ناسيوناليسم، سوسياليسم و كمونيسم در جهان عرب ويژگي اثر : نام اصلي: بخشي از كتاب Political Trends in the Arab world نويسنده: مجيد خدوري مترجم: دكتر حميد احمدي ناشر: انتشارات الهام، تهران سال انتشار: 1360 اين كتاب ترجمه بخش مر بوط به انديشه هاي ناسيوناليستي، سو سياليستي و كمونيستي جهان عرب در كتاب جريانهاي سياسي در جهان عرب نوشته مجيد خدوري استاد دانشگاه جان هاپكينز است. خدوري ريشه هاي جريانهاي گوناگون ناسيوناليستي عرب را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. گذشته از اين، كتاب يكي از مهمترين منابع مربوط به تبيين ريشه هاي انديشه ها و گرايشات سازماني سوسياايستي و كمونيستي در كشورهاي عربي است. اند يشه هاي برجسته ترين انديشمندان ناسوناليسم عرب از جمله ناصريسم، بعثيسم و ناسيوناليسم منطقه اي ( مصري و سوري) در اين كتاب تشريح شده است. همين بحث در رابطه با انديشمندان سو سياليست و ماركسيست-لنينيست

عرب نيز دنبال شده است. اين سومين ترجمه حميد احمدي است كه در سومين سال دانشجويي اش در 1359 به پايان رسيد.

احمديان، عبدالرسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرسول احمديان

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/7/1

اخلاقي، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهروز اخلاقي در سال 1316 در شهر بندر تركمن بدنيا آمد. ايشان داراي مدرك دكتراي رشته حقوق خصوصي از دانشكده حقوق و علوم اقتصادي اكس مارسي (Aix- Marseills) فرانسه است. وي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسي/گروه حقوق عمومي دانشگاه تهران مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : پدر بهروز اخلاقي با توجه به اينكه در سازمان تازه تأسيس راه آهن استخدام شده بود او مأموريت يافته بود به شهر بندر تركمن نقل مكان كند و در آنجا مشغول به كار شود. بهروز اولين پسر و فرزند خانواده از هفت فرزند خانواده است. چهار برادر ديگر او در كشورهاي ديگر رحل اقامت افكنده اند. اما اولين برادر ارشد نتوانسته خود را راضي به مهاجرت از كشور كند.نادر اخلاقي ششمين فرزند خانواده و برادر بهروز فارغ التحصيل دانشگاه سوئد و مهندس ارشد شركت نوكيا است و در پروژه نسل سوم تلفن همراه آن شركت در كپنهاگ كار مي كند و حسن اخلاقي فرزند آخر خانواده، باز فارغ التحصيل سوئد است و مشغول به كار در شركت اريكسون و نماينده و مدير اجرايي پروژه هاي اريكسون در هند، چين، تايوان، هنگ كنگ و ايران مي باشد.

خاطرات كودكي : بهروز اخلاقي به ياد مي آورد كه در دوره دبستان در رشته ورزشي پينگ پنگ فعال بوده و در زمينه زيبايي اندام هم كار مي كرده و البته به ياد دارد كه هر يك از پايه هاي ? گانه دوره ابتدايي را در يكي از

شهرهاي شمال كشور طي نموده است. به علت ابتلاي او به بيماري تب مالت، پدرش مجبور مي شود به تهران بيايد و درواقع خانواده آنها تن به مهاجرت ديگر مي دهند و بهروز دوره متوسطه را در دبيرستان بوعلي سيناي تهران سپري مي كند. دبيرستاني كه دانش آموزان آن را دانشگاه بوعلي سينا ناميده اند؛ به خاطر آزادي رفت و آمد به كلاسهاي درس.دكتر اخلاقي ياد مدير مدرسه - آقاي چمني - را بعد از چند دهه گرامي مي دارد. مي گويد: «به من مي گفت با اين علاقه اي كه تو به ادبيات و علوم انساني داري روزي شايد رجلي خواهي شد»

تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي بهروز اخلاقي به ترتيب زير است: - اخذ مدرك ديپلم از دبيرستان بوعلي سيناي تهران. - اخذ مدرك كارشناسي قضايي از دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، - اتمام دوره دكتراي حقوق خصوصي از دانشگاه تهران،- اخذ مدرك دكتراي حقوق خصوصي از دانشكده حقوق و علوم اقتصادي اكس مارسي (Aix- Marseills) فرانسه - طي دوره حقوق تجارت و تجارت بين الملل در دانشكده حقوق دانشگاه آكسفورد oxford University

خاطرات و وقايع تحصيل : از خاطرات بهروز اخلاقي مي توان به چند مورد زير اشاره مي شود: «خوشبختانه وقتي وارد پاريس شدم يكي از همكلاسي هاي سابقم كه دو سه سال قبل از من رفته بود پيدايش كردم. من غريب را دريافت. ديد من هاج و واجم. مرا برد و بعضي خيابان هاي معروف پاريس را نشانم داد و گفت نترس آنجور درسها هم سنگين نيست. مدتي در پاريس بودم و بعد با قطار به

جنوب فرانسه رفتم.»

فعاليتهاي ضمن تحصيل : بهروز اخلاقي تحصيل در رشته هاي حقوق و همچنين زبان و ادبيات فرانسه را به موازات هم در دو دانشكده حقوق و ادبيات دانشگاه تهران شروع مي كند ولي در سال سوم به ناچار مجبور مي شود به دليل ممنوع بودن تحصيل در دو رشته، رشته زبان فرانسه را ناتمام بگذارد و تحصيل در رشته حقوق را ادامه دهد. تحصيل در مقطع دكتراي حقوق خصوصي را آغاز مي كند. در آزمون بورسيه اعزام به خارج موفقيت حاصل مي كند. بورسيه اي كه توسط انجمن فرهنگي ايران و فرانسه ترتيب داده شده بود و يكي از شروط آن آشنايي به زبان فرانسه بود.

استادان و مربيان : آيت الله سنگلجي از اساتيد بهروز اخلاقي بود كه ايشان در باره او چنين مي گويد: «مرحوم سنگلجي روحاني تمام عياري بود و بي نياز از مناصب دولتي. عشق مي ورزيد به دانش فقه، دانشكده و دانشجويان و بسيار شوخ بود و همه ما را تحت تأثير قرار داد. علاوه بر محيط دانشكده، منزلي داشت كه اسمش رواق بود و بچه ها مي رفتند روزهاي تعطيل در رواق و گفت وگو و مباحثه داشتند. او بزرگترين تأثير را بر من و بر همه ما گذاشت.» از دكتر سيد حسن امامي هم به نيكي ياد مي كند. «دكتر امامي استاد مسلم حقوق مدني بود و امام جمعه تهران. واقعاً نمونه تقوا و فضيلت و دانش بود. زماني نماينده مجلس بود و بعداً خودش را از سياست كنار كشيد و آمد صرفاً در دانشكده حقوق با بچه ها سرو كله مي زد.» نام استاد راهنماي

فرانسوي اش را به ياد مي آورد: دو.لاپرادل (Dela Pradelle)؛ استاد حقوق هوايي و حقوق و حقوق بين الملل عمومي كه متخصص مسائل هواپيمايي بوده و اخلاقي هم به همين دليل او را به عنوان استاد راهنماي خود برمي گزيند. «يكي از خصوصياتش اين بود كه هميشه مي گفت من عاشق ايرانم و وقتي دوره دكترا در دانشكده حقوق تأسيس شد از ايشان دعوت كردند براي افتتاح دوره دكتراي حقوق بين الملل عمومي را در اولين دوره درس بدهد.» استاد شاخص ديگر او در فرانسه پروفسور ادينه (Audinet) بوده؛ استاد حقوق بين الملل خصوصي. «دو سه سال پيش كه به اتفاق همسر و بچه هايم رفتيم، توفيق ملاقاتش را پيدا كردم. پدرش هم در دانشگاه اكس مارسي سابقه تدريس داشت.»

هم دوره اي ها و همكاران : دكتر عراقي، دكتر آشوري، دكتر دروديان، دكتر محمدي، دكتر كاتوزيان، دكتر صفايي و دكتر الماسي برخي از استادان شاخص كنوني دانشكده حقوق دانشگاه تهران هستند كه با بهروز اخلاقي همدوره بوده اند.

همسر و فرزندان : بهروز اخلاقي متاهل است.يكي از پسران بهروز اخلاقي در رشته حقوق از دانشگاهي در آمريكا فارغ التحصيل شده و قرار است در يك مؤسسه حقوقي در واشنگتن در زمينه وكالت اختراعات كارآموزي كند و بعد از يك سال به ايران بيايد. ايشان مي فرمايند:«قرار بر اين بوده كه در آنجا كارآموزي كند و با سيستم دعاوي عملي آشنا شود و بعد از بازگشت به ايران، من و همسرم اين دفتر حقوقي را به ايشان بدهيم و از ايشان تقاضاي بازنشستگي كنيم.»

وقايع ميانسالي : بهروز اخلاقي بدون دفاع از تز دكترايش در دانشگاه

تهران، با هواپيما به فرانسه مي رود تا در دانشگاه اكس - مارسي در جنوب آن كشور دكتراي حقوق خصوصي بخواند و موفق هم مي شود معتبرترين نوع دكترا درفرانسه يعني دكتراي دولتي كه عمدتاً به اتباع آن كشور اعطا مي شود دريافت كند و به ايران مراجعت كند، در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران عضو هيأت علمي شود و تا اكنون يعني به مدت سال صرفاً در اين دانشكده به تدريس حقوق هوايي و تجارت و تجارت بين الملل بپردازد و آنچنان مهارتي در اين حوزه ها پيدا كند كه دانشكده حقوق تهران به اسم كمبود نيروي انساني مجرب به تقاضاي بازنشستگي او جواب رد بدهد. ايشان دراين باره چنين مي گويد: «سي و چهار سال است كه من در خدمت دانشكده حقوق دانشگاه تهران هستم. افتخار دارم كه دين خودم را به اين دانشكده ادا مي كنم. چند سالي است كه پي در پي تقاضاي بازنشستگي كرده ام ولي چون مي گويند استاد دوره دكترا و فوق ليسانس به اندازه كافي نيست با تقاضاي من مخالفت مي شود. اميدوارم كه امسال موافقت كنند.» او در فرانسه از تزش با عنوان «سازمان هواپيمايي كشور و آمايش سرزمين» دفاع مي كند. درزماني كه اخلاقي از تزش دفاع مي كند چند فرودگاه تهران، آبادان، مشهد و اصفهان در ايران داير بوده اند و اين دانشجوي ايراني به اين نتيجه مي رسد كه براي توسعه اقتصادي و ارتباطات كشور بايد دست كم چندين فرودگاه در كشورمان تأسيس شود. مي گويد احداث راه آهن سراسري ايران باعث شد شهرهاي متروك و يا حتي كوچكي مثل ساري

رونق و شكوفايي پيدا كند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سمتهاي اداري مورد تصدي بهروز اخلاقي به قرار زير است: معاون آموزشي و پژوهشي دانشكده حقوق دانشگاه تهران، رئيس كتابخانه دانشكده حقوق دانشگاه تهران، . مدير گروه حقوق عمومي دانشكده حقوق دانشگاه تهران، استاديار دانشكده حقوق دانشگاه تهران . دانشيار دانشكده حقوق دانشگاه تهران . عضو انجمن بين المللي وكلاي دادگستري (IBA) عضو كانون وكلاي دادگستري آمريكا (ABA) عضو انجمن حقوقي آسيا و اقيانوسيه (Law Asia). عضو مركز مطالعات حقوق بين المللي (CILS) عضو كنسرسيوم حقوق تجارت بين الملل (IBLC) مؤسس و مدير انجمن حقوق خصوصي ايران

فعاليتهاي آموزشي : عناوين دروس آموزشي ارائه شده توسط بهروز اخلاقي به قرار زير است: كارشناسي ارشد • حقوق تجارت • حقوق تجارت بين الملل ومالكيت • حقوقتجارت دكتري • حقوق تجارت بين المللي • حقوق تجارت تطبيقي --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 European Union Law

ويژگي اثر : Nutshells – By Mike Cuthbert, London- Sweet and Maxwell

2 اصول قراردادهاي تجاري بينالمللي

ويژگي اثر : ترجمه- از انتشارات موسسه بينالمللي يكنواخت كردن حقوق خصوصي پونيدروآ (رم) با همكاري آقاي فرهاد امام

3 حقوق اتحاديه اروپا

ويژگي اثر : ترجمه- با همكاري دكتر وحيد اشتياق و دكتر پرويز پرويزيان

4 حقوق تجارت – تحليل پارهاي از مباحث: نظريه عمومي حاكم بر اسناد تجاري و قراردادهاي تجاري، دوره كارشناسي ارشد رشته حقوق خصوصي

ويژگي اثر : از انتشارات دانشكده حقوق و علوم سياسي

5 حقوق تجارت

ويژگي اثر : اسناد تجاري، دوره كارشناسي – جزوه درسي از انتشارات دانشكده حقوق 6 حقوق تجارت بين الملل

ويژگي اثر : دوره

كارشناسي ارشد رشته حقوق خصوصي تا كنون

7 حقوق تجارت بين الملل

ويژگي اثر : دوره دكتري رشته حقوق خصوصي 8 حقوق تجارت بينالملل

ويژگي اثر : ترجمه- تأليف پروفسور اشميتوف با همكاري تعدادي از دانشجويان دوره كارشناسي ارشد

9 حقوق تجارت پيشرفته

10 حقوق تجارت تطبيقي

11 حقوق هوايي

ويژگي اثر : دوره كارشناسي – جزوه درسي از انتشارات دانشكده حقوق

اخوان زنجاني، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

داريوش اخوان زنجاني در سال 1327 ، در تهران متولد گرديد. وي در سن 10 سالگي به انگلستان عزيمت كرد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در اين كشور گذراند. سپس دوره كارشناسي را در رشته اقتصاد در دانشگاه لندن و دوره كارشناسي ارشد را در رشته حقوق بين الملل عمومي در دانشگاه ديژون فرانسه پشت سر گذاشت و در سال 1366 موفق به اخذ درجه دكتري در رشته علوم سياسي از دانشگاه سوربن فرانسه شد. دكتر اخوان زنجاني پس از اتمام تحصيلات و زندگي طولاني در خارج ، در سال 1367 به ايران بازگشت و از سال 1368 ، در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران شروع به فعاليت نمود. او همچنين به عنوان مشاور و كارشناس روابط بين الملل با سازمان ها و وزارتخانه ها از جمله: دفتر مطالعات وزارت امور خارجه ،گروه علوم سياسي مركز گفتگوي تمدنها و مجمع تشخيص مصلحت نظام ، همكاري نزديكي داشت. دكتر اخوان زنجاني ، در چهارم تيرماه سال 1380 دارفاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : داريوش اخوان زنجاني در سن 10 سالگي به انگلستان عزيمت كرد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه

خود را در اين كشور گذراند. وي دوره كارشناسي را در رشته اقتصاد در دانشگاه لندن و دوره كارشناسي ارشد را در رشته حقوق بين الملل عمومي در دانشگاه ديژون فرانسه پشت سر گذاشت و در سال 1366 موفق به اخذ درجه دكتري در رشته علوم سياسي از دانشگاه سوربن فرانسه شد.زمان و علت فوت : داريوش اخوان زنجاني ، در چهارم تيرماه سال 1380 دارفاني را وداع گفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : داريوش اخوان زنجاني به عنوان مشاور و كارشناس روابط بين الملل با سازمان ها و وزارتخانه ها از جمله: دفتر مطالعات وزارت امور خارجه ، گروه علوم سياسي مركز گفتگوي تمدنها و مجمع تشخيص مصلحت نظام ، همكاري نزديكي داشت.فعاليتهاي آموزشي : داريوش اخوان زنجاني پس از اتمام تحصيلات و زندگي طولاني در خارج ، در سال 1367 به ايران بازگشت و از سال 1368 به عنوان يكي از اعضاي هيات علمي ،در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول فعاليت بود.آثار : nbsp1 Dialog among Civilizations and Cultures آينده و عراق ، بحران در سيستم ها ، تاملي در مورد روابط ايران و آمريكا ، جامعه مدني و جامعه مدني جهاني ، جهان گرايي ، ساختار بين المللي خليج فارس ، ساختار جامعه بين الملل، ساختار جامعه بين الملل و امنيت ملي ، ساختار جامعه بين المللي ويژگي اثر : مقاله11 گفتگوي تمدنها ، منطقه گرايي ، نظام بين الملل و نظام سرمايه داري و ليبراليسم

اردبيلي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جرم شناسى و علوم جزا، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته علوم

جزا و جرم شناسى از دانشگاه بروكسل بلژيك در سال 1973، كارشناسى ارشد در رشته علوم جزا و جرم شناسى از دانشگاه ليل فرانسه، دكتراى علوم جزا و جرم شناسى از دانشگاه ليل فرانسه در سال 1979، ارائه پايان نامه با عنوان بزهكارى نوجوانان در ايران در سال 1979.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گردآورى قوانين آيين دادرسى كيفرى، اطلاع رسانى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه كارشناسى ارشد

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

حقوق كيفرى، سياست جنايى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

كيفرشناسى، حقوق جزاى عمومى، حقوق جزاى اختصاصى، روش تحقيق جرم شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اردكاني، باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، عالم دينى و قاضى. از علما و قضات روزگار قاجار بود كه در شهر يزد عهده دار منصب مرجعيت دينى و حل و فصل امور شرعى بود. فرزندش آخوند ملا حسين اردكانى است. فرزند زادگانش آيت اللَّه شيخ احمد علومى و آقا شيخ محمد باقر علومى از علما و بزرگان يزد بودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آينه ى دانشوران (730 -729)، گنجينه ى دانشمندان (441 -440 /7).

ارسطا، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد ارسطا

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/11/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد جواد ارسطا سال 1344در كرمانشاه به دنيا آمدم تا پايان ديپلم در كرمانشاه بودم. سال 1362ديپلم رياضي فيزيك گرفتم. معمولا هم در سالهاي راهنمايي و دبيرستان نفر اول و يا بعضاً نفر دوم كلاس بودم و الحمدلله معدل ديپلم من هم معدل خوبي بود.

سال 1362 وارد حوزه علميه مشهد شدم و ادبيات را در آنجا خواندم، قسمتي از مطول را هم در آنجا خواندم، دنباله مطول را در قم خواندم تا سال 1368 فقه و اصول و كفايه را تمام كردم و همزمان با اتمام كفايه در درس خارج آية الله مكارم شيرازي شركت كردم. در دروس خارج سعي كردم از محضر اساتيدي همچون آية الله فاضل، آية الله وحيد، آية الله تبريزي، آية الله هاشمي شاهرودي و آية الله حائري (حفظهم الله) استفاده كنم ولي بيشترين استفاده را از درس آية الله مكارم شيرازي داشتم.

در سال 1365 همزمان با دروس حوزه وارد دانشگاه شدم در رشته حقوق مجتمع آموزش عالي قم در سال 1369 ليسانس گرفتم، بعد بلافاصله در رشته حقوق عمومي دانشگاه تهران براي فوق

ليسانس قبول شدم و سال 1373 موفق به اخذ فوق ليسانس شدم. چند سالي بين فوق ليسانس و دكتراي ما فاصله افتاد. سال 1377 مقطع دكتري رشته حقوق خصوصي قبول شدم و سال 1383 از پايان نامه خود در همين مقطع دفاع كردم و الحمدلله در طي دروس دانشگاهي هم نفر اول يا دوم بودم.

در كنار فعاليتهاي حوزوي و دانشگاهي سعي داشته ام كه تدريس هم داشته باشم چه در حوزه و چه در دانشگاه، در مركز جهاني علوم اسلامي براي طلاب غير ايراني درسهاي فقه و اصول و بعضاً فلسفه را دارم و در دانشگاه هم از سال 1371 درسهاي حقوقي و علوم سياسي را مشغول هستم.

ازغندي، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم سياسى، دانشكده: اقتصاد و علوم سياسى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى اقتصاد صنعتى از مدرسه عالى اقتصاد آلمان غربى در سال 1349، كارشناسى ارشد علوم سياسى از دانشگاه بن (آلمان غربى) در سال 1353 و دكتراى علوم سياسى از دانشگاه بن (آلمان غربى) در سال 1357.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاههاى علامه طباطبائى و شهيد بهشتى در سال 1358، دانشيار دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تجزيه و تحليل سياست خارجى آمريكا، مقايسه جهات سياسى و اجتماعى دو انقلاب مشروطيت و اسلامى، بررسى عوامل انقلاب اسلامى، قرارداد 1921 ايران و شوروى، نقش آمريكا در منطقه خليج فارس و سياست خارجى ايران، تدريس دروس تحولات سياسى و اجتماعى ايران، روابط خارجى ايران، تاريخ روابط بين الملل و ارتش و سياست، استاد راهنماى 7 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات

(نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

علل و زمينه هاى داخلى و بين الملل اشغال نظامى ايران در شهريور سال 1320، رابطه عقب ماندگى اقتصادى جهان سوم يا نظاميگرى، رابطه محافل سياسى- علمى و ادارى با صنايع تسليحاتى، بررسى تحولات سياسى و اجتماعى در الجزاير، رابطه عقب ماندگى هاى اقتصادى و سياسى جهان سوم با مسابقه تسليحاتى و جامعه شناسى جنگ و ارتش.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

ارتش و سياست در كشورهاى جهان سوم، جامعه شناسى نظامى، نظام بين المللى و سير تكوينى آن، روابط نظامى ايران و آلمان (1299 ،1320)، پروسترويكا

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

استادي مقدم، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن استادي مقدم

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 55 بعد از گذراندن دوره دبستان و راهنمايي وارد دروس حوزوي (مدرسه رسالت) شدم. از سال 55 تا 75 جسته و گريخته درس خوانده و خارج را به پايان رسانده و در نظام حوزه تمامي پايه ها را امتحان داده و قبول شدم.

در ضمن سالياني كه در مناسب مختلف اجتماعي و نظامي اشتغال داشته موفق به ادامه دروس جديد شدم. پس از گرفتن ديپلم، در دانشگاه آزاد قبول و تا ليسانس الهيات (گرايش فقه و مباني حقوق) تحصيل نمودم. در سال 69 تا 73 در مؤسسه در راه حق مشغول بوده كه با تأليف و تحقيق آشنا شدم و كار نشر را شروع نمودم.

در سال 74 تا 78 در دانشگاه امام حسين (ع) مشغول تدريس و تحقيق بودم. در اين دوره سردبير مجله دانش نظامي و موفق به چاپ 4 فصل شدم. در سال 78

از مناسب اجتماعي و نظامي و دانشگاهي فارغ التحصيل شده و شروع به تحقيق نمودم كه در اين سالها موفق به تدوين و تنظيم و ويراستاري و چاپ و نشر حدود 40 كتاب و جزوه براي وزارت كار شدم.

در اين مدت پروژه اي از سازمان تبليغات گرفته كه عنوان پروژه آسيب شناسي فرهنگ امام حسين (ع) بود. داراي 6 فصل: 1- تاريخ عزاداري 2- عزاداري (مباني فقهي) 3- فتاوي علماء 4- واژه شناسي 5- روايات 6- عزاداري نمونه، كه حدوداً هزار صفحه در 4 عنوان اوليه و حدوداً صد صفحه در عنوان پنجم آماده نمودند كه براي كارشناسان سازمان تبليغات كاربري داشته و چاپ شده است.

در سالهاي جديد هم تحقيقاتي داشته ام كه هنوز فيش برداري آنها در دست اقدام است و در آينده آماده چاپ خواهد شد.

در ضمن كار نشر هم شايد بالغ بر صد كتاب كه آماده چاپ نموده ام ويراستاري و در بسياري اضافات و تدوين كتابها را انجام داده ام ولي به اسم خود مؤلفين چاپ شده است.

استرآبادي، حسين، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 939 ق)، قاضى و شاعر شيعى، متخلص به حزنى/ حزينى. وى در هرات مى زيسته و قاضى اين شهر بوده است. در سال 939 ق كه عبيداللَّه خان ازبك به خراسان لشكر كشيد او را به بهانه ى تشيع و هواخواهى از صفويه به قتل آورد. امير عليشير نوايى، وى را به داشتن طبع خوب مى ستايد. از او «ديوان» شعرى باقى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (779 /2)، تاريخ نظم و نثر (674)، تحفه ى سامى (53 -52)، تذكره ى روز روشن (199)، الذريعه (235 /9)، فرهنگ سخنوران (252)، لغت نامه (ذيل/ حزينى استرآبادى)، مجالس

النفائس (78).

اسكندري، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين اسكندري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/1/1

زندگينامه علمي

حقير محمد حسين اسكندري حسب الامر، جريان تحصيل، تدريس و تحقيق خود را در چند بند بطور خلاصه در اين صفحات مي نويسم: در آغاز بايد از سال 42- 41 سال آغاز انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره)، كه براي تحصيل وارد حوزه علميه قم شدم به عنوان نقطه عطفي در جريان زندگي خودم نام ببرم. البته حقير قبل از اين تاريخ نيز __ چون پدرم روحاني و از شاگردان مراجع بزرگواري چون آيت الله بروجردي و آيت الله حاج شيخ محمد علي اراكي و آيت الله حاج شيخ عبدالنبي عراقي و… بودند _ در قم بودم و دوران ابتدائي را در مدرسه خديوي و دوره دبيرستان را در دبيرستان صدوق مشغول تحصيل بودم كه به توصيه پدرم آن را نيمه تمام گذاشته و براي ورود به حوزه و اشتغال به تحصيلات ديني و حوزوي، دبيرستان را ترك كردم.

در سال تحصيلي 42- 41 سال شروع انقلاب وارد حوزه علميه قم و در مدارس حضرت آيت الله گلپايگاني كه برنامه تحصيلي خاص خود را داشت، مشغول تحصيل شدم با اين تفاوت كه هر سه سال از اين برنامه ها را حقير در دو سال گذراندم و كتابهاي سيوطي، مغني، شرح نظام، مختصر، حاشيه ملا عبدالله، شمسيّه، معالم و قوانين و جلدين شرح لمعه را همراه با برنامه هاي جنبي در اين مدارس خواندم. در اين مدارس نوشتن جزوه درسها و ارزيابي آنها توسط اساتيد در فواصل مختلف و نيز شركت در امتحانات فصلي اجباري بود.

رسائل را در

درس خصوصي آيت الله شاه آبادي، كفايتين را در درس عمومي آيت الله سلطاني، مكاسب را در درس عمومي آيت الله ستوده، منظومه را در درس خصوصي آيت الله محمد مؤمن و درس عمومي آيت الله انصاري شيرازي و بخشهائي از اسفار را در درس آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده (و بعد كه وارد موسسه در راه حق شدم) منطق، شفا، نهايه، فلسفتنا و روش رئاليسم را در درس آيت الله مصباح يزدي و كتاب "ژيلسون" را كه آن هم يك كتاب فلسفه غربي بود در درس استاد ارجمند آقاي دكتر احمدي و يك دوره فلسفه علم و نيز يك دوره كوتاه تاريخ فلسفه غرب را در درس دو نفر از اساتيد محترم دانشگاه كه در فن خود قوي بودند شركت كردم. ضمناً در همين سالها روزهاي تعطيلي همراه تعدادي از دوستان كه سعي مي كردند از همه فرصتها استفاده شود، بخشهائي از عقائد و معارف قرآن و روايات را نزد آيت الله جوادي آملي، آيت الله ابطحي اصفهاني و آيت الله مرحوم ابوترابي قزويني شركت كردم.

از اواخر دهه پنجاه به بعد در درسهاي خارج فقه و اصول آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي، آيت الله وحيد خراساني و در مقاطعي آيت الله اراكي و آيت الله سيد كاظم حائري و… شركت كردم. در همين حال، يك دوره امر به معروف و نهي از منكر را همراه يكي از دوستان ارجمند در درس آيت الله صديقيان اصفهاني خصوصي در روزهاي تعطيلي و يك دوره فقه اقتصادي را در درس آيت الله مظاهري اصفهاني به پايان رساندم.

در سال 1351 در

ضمن درسهاي خارج حوزه وارد برنامه آموزشي تحقيقي موسسه در راه حق شدم و در گروه "الف" اين موسسه ثبت نام كرده و پذيرفته شدم كه در مجموع تركيبي بود از :

1. فلسفه اسلامي و غير اسلامى

2. معارف قرآن

3. دو زبان خارجي (عربي جديد و انگليسي)

4. علم و فلسفه اخلاق

5. اقتصاد اسلامى

6. دوره هاي عمومي و كوتاهي در زمينه جامعه شناسي عمومي، روانشناسي عمومي، حقوق و علوم سياسي، روش تحقيق و نويسندگي و علوم رياضي و …

زمان اين برنامه ها 8 سال بود كه در آن، حقير درسها را بصورت جزوه مي نوشتم و شركت در امتحانات فصلي الزامي بود.

آموزش و تدريس:

از همان سالهاي نخست طلبگي از نيمه دهه پنجاه در مدارس آيت الله گلپايگاني و سپس مدارس كرمانيها و رسالت به موازات تحصيل، درسهائي را كه خوانده بودم تدريس مي كردم. سپس در سالهاي بعد چندين سال در موسسه در راه حق به تدريس فلسفه، فلسفه حقوق، عقائد و اخلاق در قرآن و در مدرسه شهيدين فلسفه، در جامعة الزهراء فلسفه و اصول، در مدرسه حقاني عقائد و معارف قرآن و در دانشكده شهيد محلاتي فلسفه اخلاق و قبل از جامعة الزهرا در مكاتب خواهران نيز تدريس داشته ام و خلاصه آنكه از ادبيات گرفته تا مكاسب شيخ را بطور عمومي يا خصوصي در حوزه قم تدريس كردم و علاوه بر درسهاي رائج حوزه مواد درسي فوق را در مراكز آموزشي مختلف چه آنها كه نام بردم و غير آنها تدريس نمودم.

پس از پيروزي انقلاب، در سالهاي آغازين پيروزي انقلاب، به توصيه علماء و بزرگان حوزه بمنظور انجام كارهاي فرهنگي تبليغي و پاسخ به

سؤالات و شبهات و يا براي تدريس در اردوهائي كه بمنظور آموزش ضمن خدمت براي اساتيد و دبيران و معلمان از سوي تربيت معلم و اداره آموزش ضمن خدمت تشكيل مي شد به استانها و شهرهاي مختلف آبادان و خرمشهر و رشت و بندر انزلي و حومه (از جمله دانشگاه گيلان و دانشگاه لاكان) و كرمانشاه و يزد و چندين نوبت در تهران (دانشگاه امام صادق (ع)، تربيت معلم، دانشگاه تهران و… ) سفر كرده، به تدريس عقائد و معارف و ايدئولوژي و اقتصاد اسلامى پرداختم كه در هر يك از آنها از 8- 7 ماه گرفته تا دو ماه و يا حتي بيست روز سفر و برنامه ما طول مي كشيد و كار ما بصورت تشكيل كلاس يا پاسخ به سؤالات در دانشگاهها و دبيرستانها و يا بصورت مصاحبه و پاسخ و پرسش در مراكز تلويزيوني رشت و كرمانشاه و آبادان و گاهي سخنراني انجام مي گرفت كه تا آنجا كه بياد دارم در رشت در كل يك ماه رمضان يك شب در ميان و همچنين در كرمانشاه در مدت مشابه اين مصاحبه منتشر مي شد و موضوع و محور مصاحبه مسائل اقتصادي اسلام بود.

از سال اول بازگشائي دانشگاهها پس از انقلاب ظاهراً سال 62- 61 بنا به دعوت بعضي از مسئولان و معاونين دانشگاه شهيد بهشتي و با توجه به وضع بحراني دانشگاه ها در آن زمان كه جولانگاه گروهكها بود، در اين دانشگاه به تدريس دروس مختلف پرداختم كه بطور عمده عبارت بود از: عقائد و معارف و اخلاق و نيز در مقاطعي نظام سياسي و دولت در اسلام را در دانشكده

اقتصاد و علوم سياسي و حقوق بين الملل اسلام را نيز در همين دانشكده و بخشهائي از فقه را در دانشكده حقوق و تاكنون نيز كه بيش از بيست سال از آن تاريخ مي گذرد تدريس و همكاري حقير با اين دانشگاه ادامه دارد. همچنين، بنا به دعوت آيت الله مير محمدي كه در آن تاريخ رئيس دانشكده الهيات دانشگاه تهران بودند و به توصيه آيت الله مصباح يزدي از سال 64 در دانشكده الهيات بطور متناوب به تدريس فلسفه و كلام و فقه و اصول و فقه الحديث و تفسير و درايه پرداختم كه تا بعد از دهه هفتاد ادامه يافت و سپس هم با يكي دو سال فاصله در مجتمع آموزش عالي قم وابسته به دانشگاه تهران به تدريس دروس فقه و ادوار فقه و فقه تطبيقي مشغول شدم كه تقريباً تا حدود سال 1380 ادامه داشت. علاوه بر اين چند سالي هم در دانشگاه تربيت مدرس تهران به تدريس فلسفه (روش رئاليسم) و فقه (مكاسب) و اصول (مظفر) اشتغال داشته، در دانشگاه آزاد قم نيز فقه و اصول و… را در چند سال و در دانشگاه آزاد شهر ري از چند سال پيش تاكنون به تدريس فقه، اصول، آيات الاحكام، قواعد فقهيه، حقوق جزاي خصوصي و حقوق بين الملل اسلامي اشتغال دارم.

البته اشتغال حقير به تدريس در دانشگاهها بنا به نياز جامعه پس از انقلاب بوده كه حتي در سالهاي اوّليه و جو بحراني جامعه بويژه دانشگاهها كه محل تاخت و تاز گروهكها بود خطر جاني هم براي ما داشت؛ ولي حقير با اشتياق تمام اين كار را ادامه دادم و عليرغم

آنكه درحدود ده سال قبل وزارت علوم با گرفتن دو امتحان مفصل و نوشتن پايان نامه اي در موضوع قاعده "مقابله به مثل در حقوق بين الملل از ديد اسلام مدرك دكتري (استاد ياري) در فقه و مباني حقوق به اينجانب داده است. حقير تاكنون به همان شكل ساده و بدون رسميت به كار تدريس خود در دانشگاه ادامه داده ام و بين راه قم و تهران در رفت و آمد بوده ام.

پژوهش و تحقيق:

اوّلين كار تحقيق، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب و در دوراني كه تبليغات دو ابر قدرت بويژه، تبليغات گروهكهاي كمونيستي بالا گرفته بود، مطالعاتي بود كه همراه يكي ديگر از برادران عزيز (حجةالاسلام والمسلمين شيخ حسين ايراني) در مورد وضعيت نظامهاي سوسياليستي و كمونيستي بويژه شوروي شروع كرديم و يادداشتهائي برداشتيم كه بصورت دو كتابچه با نامهاي: 1- "برادري برابري حكومت كارگري"

2- "بهشت سوسياليسم" در آن تاريخ به چاپ رسيد و در مراكز حساس فرهنگي و دانشگاهي در دسترس مردم بويژه قشر فرهنگي و دانشجويان قرار داده شد و در آن روزها نياز زيادي به آن احساس مي شد.

ولي، كار عمده تحقيقي اينجانب با تأسيس دفتر همكاري حوزه و دانشگاه كه امروز بنام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ناميده مي شود و پس از پيروزي انقلاب در حول و حوش سال 1360 تأسيس گرديد شروع شد. حقير به عنوان محقق و مسئول گروه حقوق و علوم سياسي در اين موسسه پژوهشي كه بمنظور تحقيق در رشته هاي مهم علوم انساني اقتصاد، حقوق و علوم سياسي، جامعه شناسي، روانشناسي، علوم تربيتي و… به وجود آمده بود تا كتابهاي مادر و مبنائي مربوط

به رشته هاي نامبرده در دانشگاهها را با توجه به اصول و مباني اسلامي در اين گونه رشته ها تهيه و تدوين كند، مشغول به كار شدم كه هر چند از آن تاريخ تاكنون نوسانات و شدت و ضعفهائي داشته است، ولي بيش و كم تاكنون اين كار ادامه پيدا كرده است و ثمرات اين كار كتابها و مقالاتي است كه در سطور بعد بعضي از آنها را نام خواهم برد .

علاوه بر اين، اينجانب در كار تحقيق و پژوهش با موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) نيز همكاري داشته ام و كار عمده تحقيقي كه در رابطه با اين موسسه انجام داده ام پژوهش، تحقيق و تدوين كتاب اخلاق در قرآن بوده است كه اصل آن سخنرانيها و درسهاي آيت الله مصباح يزدي بود و مسئووليت پژوهش و تحقيق و تدوين آن به عهده اينجانب قرار داده شد و الحمدالله امروز در سه جلد و در بيش از هزار صفحه به چاپ رسيده و بعضي از مجلدات آن قريب ده بار به چاپ رسيده است. علاوه بر اين از 8- 7 سال قبل تاكنون با پژوهشگاه علوم انساني در خيابان كردستان تهران در ارتباط با گروه علوم سياسي و نقد كتابهاي سياسي و آموزشي دانشگاهها همكاري داشته ام كه بصورت مقالات انتقادي نوشته مي شود و چند سالي است كه مجله (فصلنامه) به نام "نامه علوم انساني" بمنظور نشر اينگونه آثار و مقالات بطور عمده انتقادي گروه هاي مختلف، تأسيس شده كه حقير نيز جزء هيئت تحريريه آن هستم .

اصطخري، ابوسعيد حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(328 -224 ق)، فقيه عراق و قاضى. دوست و همرديف ابن سريج بود.

مدتى قاضى قم و زمانى سرپرست امور حسبيه بغداد بود. مقتدر عباسى او را عهده دار منصب قضاوت سيستان كرد. سعدان بن صنر و حفص ربالى و احمد رمادى و عباس دورى از مشايخ او؛ و دارقطنى و ابن شاهين و محمد بن مظفر و ابن جندى از شاگردان وى بودند. ابواسحاق مروزى گويد كه چون به بغداد رسيدم جز ابن سريج و ابوسعيد اصطخرى كسى را شايسته استادى خود نديدم. او در بغداد درگذشت و در مقابرالدير (مقبره معروف كرخى) دفن شد. اصطخرى كتابى در قضا تأليف كرده كه حاكى از سعه ى انديشه و شناخت اوست و به گفته ى خطيب بغدادى هيچ كس تا آن زمان همانند اين كتاب تأليف نكرده است. برخى از آثار وى عبارت اند از: «ادب القضاء» يا «ادب القاضى»، بر اساس مذهب شافعى؛ كتاب «الاقضيه»؛ «الفرائض الكبير»؛ كتاب «الشروط و الوثاق و المحاضر و السجلات»؛ شرح «المستعمل»، در فروع فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (192 /2)، تاريخ بغداد (270 -268 /7)، ريحانه (142 /1)، سير النبلاء (252 -250 /15)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (392)، الفهرست لابن النديم (300)، كشف الظنون (1674 ،1395 ،47)، الكنى و الالقاب (37 -36 /2)، لغت نامه (ذيل/ اصطخرى و حسن استخرى)، معجم المؤلفين (204 /3)، نامه ى دانشوران (259 -258 /8)، وفيات الاعيان (75 -74 /2)، هديه العارفين (269 /1).

اصغري، شكرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1314.

درگذشت: 1363.

صاحب كتابى در دو مبحث فقهى حقوق جزا و قصاص، سيستم كيفرى اسلام و پاسخ به شبهات (با پيشگفتارى از محمد اصغرى؛ تهران، 1366).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اصفهاني، معزالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد امير معزالدين محمد بن تقى الدين محمد اصفهانى، عالم فاضل محقق كامل. قاضى اصفهان، و از صدور عهد شاه عباس اول مى باشد. مدت هشت سال منصب صدارت داشته است.

وى از شاگردان محقق كركى و شيخ ابراهيم قطيفى، و مجاز از ايشان بوده، تاريخ اجازه 928 مى باشد، و مجلسى اول از او اجازه داشته.

كتب و رسائلى نوشته كه از آن جمله است: 1 - رساله فى عدم انفعال القليل 2 - تحفة الرضوية 3 - تحفة الفاطمية 4 - تحفه النبوية؛ و غيره.

در فوائد الرضوية فرمايد: در ظهر كتاب «تحفة الرضوية» اسامى تأليفات او كه بالغ بر پنجاه مجلد مى شود ثبت گرديده. و در آنجا وى را: معزالدين محمدبن ابى الحسن موسوى معرفى نموده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، معزالدين حسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به قاضى معز. فاضل كامل عامل محقق مدقق، از علماى عصر شاه عباس اول بوده، و در قضاوت، حد اعلاى تدين و دقت را به كار مى برده و قضاياى معروفى دارد. در سال 1020 به اتفاق سلطان حسين ندوشنى يزدى و قاضى خان سيفى به سفارت روم رفته. در برخى از اجازات، نامش معزالدين محمد نوشته شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اصفهاني، نظام الدين

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب شاعر فاضل نويسنده، قاضى القضاة عراق بوده، و با خواجه نصيرالدين طوسى ملاقات نموده، و در مدح جوينيان قصائدى پرداخته، و كتاب «شرف ايوان البيان» در شرافت خاندان صاحب ديوان را جهت خواجه عطاملك جوينى تأليف نموده، و به فارسى و عربى شعر گفته، و از دوستان و مادحين خاندان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و اله و سلم بوده است.

صاحب مجالس المؤمنين فرمايد: قاضى نظام الدين محمد بن قاضى القضاة اسحاق بن مطهر اصفهانى، متوفى به سال 678 هجرى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

افتخار جهرمي، گودرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

افتخاري، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق قضايى، دانشكده:-، دانشگاه: آزاد اسلامى زنجان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكترا در رشته حقوق قضايى و سياسى از دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

دانشيار حقوق قضائى و سياسى دانشگاه آزاد اسلامى زنجان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ولگردى از نظر حقوق جزاى تطبيقى، علل تكوينى كيفر تبهكاران، حقوق مدنى، حقوق تجارت، تدريس در دانشگاه آزاد اسلامى واحد تهران و زنجان به مدت 5 سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

حقوق جزاى اختصاصى، ولگردى از نظر حقوق جزاى تطبيقى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

حقوق جزاى اختصاصى توأم با حقوق سياسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

افتخاري، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روابط بين الملل، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان و ادبيات انگليسى از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در سال 1341، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات انگليسى از دانشگاه ديترويت آمريكا، كارشناسى ارشد كتابدارى از دانشگاه كاتوليك آمريكا در سال 1344، كارشناسى ارشد روابط بين الملل از دانشگاه كاتوليك آمريكا، دكتراى روابط بين الملل از دانشگاه كاتوليك آمريكا در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس روش تحقيق در علوم سياسى، استراتژى، انديشه سياسى نظريه هاى جديد علوم سياست و سياست خارجى، مطالعه پژوهش در زمينه علوم سياسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر بيش از 30 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد

مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

تكنولوژى نظامى و اثر آن در سياست قدرتهاى متوسط، جامعه اقتصادى اروپا، ايران و بازار مشترك اروپا، وابستگى و بهم بستگى، الگوى فرادستى و فرودستى، آزادى مطبوعات از ديدگاه لنين.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اكرمي ابرقويي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد اكرمي ابرقويي

محل تولد : ابركوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/7/1

زندگينامه علمي

ورود به حوزه علميه قم در سال 1364؛ اتمام دوره ي سطح در سال 1372؛ آغاز درس خارج از سال 1373 تاكنون. ورود به دانشگاه تهران (مجتمع آموزش عالي قم) در دوره ي كارشناسي (رشته حقوق) سال 1371، اخذ مدرك ليسانس در سال 1375. قبولي در دوره ي كارشناسي ارشد دانشگاه تهران (مجتمع آموزش عالي قم) در رشته حقوق جزا و جرم شناسي در سال 1375 و اخذ مدرك كارشناسي ارشد با دفاع از پايان نامه (با موضوع: مطالعه تطبيقي مسئولين پرداخت ديه در فقه شيعه و اهل سنت و حقوق موضوعي با نمره ي عالي (19) در سال 1378. همكاري با واحد اصطلاح نامه دفتر تبليغات (نام كنوني: مركز اطلاعات و مدارك اسلامي) از سال 78 تاكنون با تدوين اصطلاح نامه بزرگ فقه (اتمام) و اصطلاح نامه حقوق (در حال انجام) همكاري علمي با مركز تحقيقات قوه قضائيه – همكاري علمي با مركز تحقيقات زنان – همكاري علمي با مركز تحقيقات شوراي نگهبان – همكاري علمي با مركز تحقيقات اداره تعزيرات حكومتي و...

هم چنين همكاري با مراكزي همچون مجمع تقريب مذاهب اسلامي، صدا و سيماي قم، مؤسسه باقرالعلوم(ع)، مجتمع آموزش عالي قم، مركز احياء و نشر آثار حضرت امام، دفتر تبليغات اسلامي قم، پژوهشگاه فرهنگ و

انديشه اسلامي و... در ويرايش مجلات علمي آنها.

العلي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي العلي

محل تولد : كويت

شهرت

تابعيت : كويت

تاريخ تولد : 1349/1/1

الفت، نعمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نعمت الله الفت

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/2/18

زندگينامه علمي

اينجانب نعمت الله الفت در تاريخ 18/2/1342 در شهر كاشان به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه آيت الله يثربى، تحصيلات راهنمايي را در مدرسه عارف و تحصيلات متوسطه خود را در رشته رياضي فيزيك دبيرستان امام خميني كاشان گذرانده ام.

بعد از فراغت از تحصيل در سال 59 توسط برخي از دوستانم با علوم اسلامي آشنا شدم و به طور غيررسمي برخي از دروس ابتدايي ادبيات عرب را نزد برخي از دوستان طلبه ام فراگرفتم. تقريباً از سال 1360 به طور رسمى دروس طلبگي را آغاز كردم. نخست مدت كوتاهي در قم مشغول شدم و بعد به كاشان رفته چند ماهي هم در آنجا مشغول بودم كه توسط يكي از دوستان، به اصفهان مدرسه شهيد صدر هدايت شدم، چون آن دوست در شهركرد مدرسه اماميه را سرپرستي مي كرد.

به آنجا رفته و دروس مقدماتي را نزد اساتيدي چون حجج اسلام سيدرضا تقوي دامغاني (امام جمعه)، شجاعي (حاكم شرع)، و فجري سرپرست مدرسه ايام خواندم. بعد از دو سال و اندي به كاشان مراجعت نموده و رسماً در مدرسه علميه حضرت آيت الله يثربي (ره) مشغول به تحصيل شدم و در دروس مغنى، معالم و حاشيه ملاعبدالله و لمعتين شهيدين، دو جلد اصول فقه مظفر و باب قطع و ظن رسائل و مكاسب محرمه را در محضر اساتيد كاشان همچون حضرت آيت الله يثربي (امام جمعه)، آيت الله خرازى، آيت الله شيخ احمد اسلامي و شجاعي

گذراندم. در سال 1365 رسماً به حوزه علميه قم وارد شدم و در دروس مختلفي شركت كردم حتي دروسي كه قبلاً خوانده بودم دوباره شركت كردم و از اساتيدي چون آقاي طالقاني و معالم آقاي خسروشاهي استفاده كردم.

مكاسب را نزد آقاي ستوده، هاشمي شاهروي و شيخ حسن قديري تلمذ كردم. رسائل را نزد آقاي اعتمادي خواندم كفايه را نزد آيت الله ستوده و آيت الله طاهري خرم آبادي و آيت الله اعتمادي فراگرفتم. در دروس خارج بسياري از اساتيد بزرگ قم شركت كردم. برخي از درس ها را چند ماه و برخي را يكي دو سال، سرانجام دروس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني را مطلوب خويش يافتم كه مرتب به درس ايشان حاضر شده ام.

از سال 1368 وارد دانشگاه شدم. در رشته حقوق كه با سابقه حوزوي من سنخيت داشت مشغول تحقيق و تحصيل شدم. در همان سال هاي اوليه تحصيل در دانشگاه خداوند توفيق داد تا قلم به دست گيرم و برخي مطالب را بنويسم. كتاب «حقوقي جزاي اسلامي» كه با همكاري چند تن از دوستان دانشگاهي حوزوي ام به رشته تحرير درآمد. ترجمه كتاب «التشريع الجزايي الاسلامي» است كه از جمله كتب مرجع و معتبر در اين زمينه است اولين اثر مكتوب اين جانب است.

در سال 74 در مقطع كارشناسي رشته حقوق از دانشگاه مفيد فارغ التحصيل شدم و در همان سال در كنكور كارشناسي ارشد حقوق خصوصي شركت نموده و به عنوان اولين دوره اين مقطع در دانشگاه قم پذيرفته شدم. با دفاع از پايان نامه ام با موضوع «بررسي تئوري تابعيت در اسلام و نظامهاي حقوقي معاصر» به راهنمايي استاد دكتر نجاد

علي اسلامي و مشاوره دكتر امرالله امامي با نمره 19 و رتبه عالي در سال 1377 فارغ التحصيل شدم. از سال 75 در دانشگاه مفيد مشغول به كار شدم و عضو هيأت علمي گروه حقوق درآمدم و دروس مختلفي را تاكنون تدريس كرده ام كه شرح آن در جدول مربوط آمده است.

در سال 82 در كنكور دكتري حقوق خصوصي دانشگاه تهران شركت كردم و پذيرفته شده ام كه در حال حاضر مراحل آموزشي را سپري كردم و در حال گذراندن رساله مي باشم. موضوع رساله دكترى «پيش بيني نقض قرارداد در كنوانسيون بيع بين المللي كالا و فقه و حقوق ايران» است.

الماسي، نجادعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق خصوصى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

الهي، همايون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم سياسى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته علوم سياسى از ايران، دكتراى علوم سياسى از كشور آلمان غربى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مدرس دروس سياسى و اقتصادى، مسائل سياسى و اقتصادى كشورهاى در حال توسعه و علل عقب ماندگى و ابزارهاى اعمال سلطه بر اين كشورها، مطالعه امپرياليسم فرهنگى، طرح تحقيقى آثار سياسى كمكهاى دوجانبه خارجى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه كارشناسى ارشد و 2 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 14

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

علوم سياسى و مسائل مربوط به آن.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 36، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

علوم سياسى، مسائل اقتصادى و سياسى كشورهاى در حال توسعه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

امامي پور، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد امامي پور

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد امامي پور فرزند محمد علي متولد 1342 مقطع دبستان و راهنمايي را در مشهد گذراندم و پس از پايان دوره راهنمايي وارد حوزه علميه مشهد شدم و تا مقطع ديپلم به طور آزاد ادامه تحصيل دادم.

سال هاي 64 تا 69 در دانشگاه علوم اسلامي رضوي به فراگيري زبان انگليسي و دروس حوزوي تا سطح عالي مشغول بودم و پس از اعزام 3 ماهه به زامبيا جهت تبليغ و مراجعت به كشور، راهي قم شدم و تحصيلات حوزوي و دانشگاهي را تا مقطع ليسانس از سال 1370 در آنجا ادامه دادم. در سال 74

با احراز رتبه هشتم وارد دانشگاه تهران شدم و كارشناسي ارشد حقوق خصوصي را در سال 76 به پايان رساندم و ازنيمه 77 به عضويت هيئت علمي دانشگاه مفيد در آمدم. سال 82 وارد مقطع دكتري شدم و اكنون با پايان يافتن واحدهاي آموزشي و امتحان جامع در مرحله پايان نامه هستم. چندين طرح پژوهشي مانند بررسي قانون بيمه شخص ثالث و درآمدي به متون اسلامي و... را نيز به سامان رسانده ام.

امامي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1283.

درگذشت: مرداد 1358، اروپا.

سيد حسن امامى، فرزند ابوالقاسم تحصيلات خود را در سوييس به پايان رسانيد و به درجه ى دكترى حقوق نايل گرديد. پس از مراجعت به ايران وارد وزارت دادگسترى شد و به رياست دادگاه ها منصوب گرديد و در ضمن در دانشكده ى حقوق به سمت استاد تاريخ عمومى و ثبت اسناد اشتغال داشت. بعد از وفات عموى خود كه امام جمعه ى تهران بود، به جاى وى به اين سمت تعيين شد و به اقامه ى نماز جماعت و وظايف اين شغل اشتغال داشت. بعدا به رياست مجلس شوراى ملى نايل آمد و پس از چندى بالاجبار از شغل نمايندگى مستعفى و به اروپا مسافرت نمود.

از آثار اوست: حقوق مدنى ايران (در شش مجلد)؛ شرح قانون ثبت اسناد و املاك (1320).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

انتظاري، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا انتظاري

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عليرضا انتظاري در سال 1340 در نجف آباد اصفهان متولد شده و پس از گذراندن دوران دبستان، راهنمايي و دبيرستان در سال 1359 موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضي فيزيك شدم. در دوران دبيرستان در فعاليت هاي انقلابي در جلسات و تظاهرات شركت مي نمودم و در سال 57-56 در حادثه زلزله طبس به اين شهر رفته و همراه با دانشجويان به كمك مردم زلزله زده شتافتم و در همين دوران عشق به تحصيل در حوزه و علوم حوزوي در من شكل گرفت.

لذا پس از گرفتن ديپلم به حوزه علميه نجف آباد وارد شدم ولي به علت شرايط آن زمان و شروع جنگ تحميلي قادر به تحصيل كامل نبودم حتي ضرورتاً

در صدا و سيماي زاهدان در بخش توليد براي كشورهاي همجوار مدتي مشغول بودم. به هر حال در سال 1365 به دانشگاه تهران رشته الهيات وارد شدم. ولي پس از آن تغيير رشته داده و رشته حقوق را دنبال كردم و در سال 66 همكاري با سپاه را شروع كرده كه مدت بيش از بيست سال به اين نهاد خدمت نمودم ولي در ضمن خدمت تحصيل در حوزه و دانشگاه را كم و بيش دنبال مي كردم. البته قبل از آن بصورت نيروي بسيجي خدمت مي كردم.

در مدت تحصيل در حوزه از اساتيد بزرگواري همچون آيت الله اشتهاردي، وجداني فخر، مكارم شيرازي، و.... ديگران استفاده نمودم و در دانشگاه هم از اساتيدي همچون دكتر گرجي، دكتر شهيدي، محقق داماد و..... بهره بردم در اين دوران مقالات مختلفي را نيز به رشته تحرير در آوردم كه بعضي از آنها منتشر شده است.

انصاري، عبدالحسين مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مؤلف.

تولد: 1257.

درگذشت: 9 بهمن 1362.

عبدالحسين خان مسعود انصارى ملقب به «مديرالدوله»، فرزند عليقلى مشاورالممالك، در مدرسه ى علوم سياسى تهران (1339 ق.) و دانشگاه مسكو به تحصيل علوم سياسى و حقوق پرداخت و درس عملى سياست و رفتار ديپلماتيك را تا حدودى از پدرش كه در وزارت امور خارجه سابقه ى خدمت داشت، فراگرفت. نزديك پنجاه سال در وزار امور خارجه بود. در سوئد، هلند، افغانستان، اتحاد جماهير شوروى (دو بار)، پاكستان و هندوستان وزير مختار بود. در هندوستان، افغانستان و شوروى (براى تاجيكستان و قفقار) رايزن فرهنگى بود. وى در سال 1341 بازنشسته شد. مدتى نيز در گيلان، اصفهان و فارس منصب استاندارى داشت.

«مديرالدوله» انصارى صاحب دو كتاب زير است: زندگانى من (شش جلد)؛ نگاهى

به تاريخ معاصر ايران و جهان (تهران، 1354 -1349).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

انصاري، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد انصاري

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

مجيد انصاري در سال 1333 در روستاي خانوك از توابع زرند كرمان به دنيا آمد. او تصحيلات ابتدايي خود را در دبستان زادگاهش به پايان رساند. مقدمات ديني را در حوزه علميه حضرت معصومه كرمان فرا گرفت و سپس براي تكميل تحصيلات ديني عازم قم شد و تحصيلات ديني خود را در اين شهر ادامه داد.

فرا گرفتن علوم ديني و حوزه مبارزات سياسي انصاري از همين هنگام آغاز شد و با نهضت امام اوج گرفت. او كه در طي تظاهرات 19 دي شهر قم مجروح شده بود، بعد از بهبودي مبارزات خود را ادامه داد و ابعاد آن را در سال هاي نزديك انقلاب به تمام شهرستان هاي استان كرمان توسعه داد. او در سالهاي پس از انقلاب در كنار برخي ديگر از همرزمان خود به تشكيل و سازماندهي كميته هاي انقلاب اسلامي پرداخت.

وي در سال 1359 و در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي از مردم زرند وارد مجلس شوراي اسلامي شد. تجربه نمايندگي مجلس انصاري در ادوار بعدي هم ادامه يافت و او در مجلس دوم نيز به نمايندگي از مردم زرند و در مجلس پنجم و ششم به نمايندگي از مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي حاضر بود و به جز دوره اول كه عضو كميسيون اقتصادي و معاون بود در تمام ادوار بعدي به عضويت كميسيون هاي آيين نامه داخلي و برنامه و بودجه پيوست و با توجه به توانايي هاي

خود نقش ويژه در تحركات مجلس ايفا كرد.

او در كنار مسئووليت هاي تقنيني معاون پارلماني وزارت كشور، معاونت برنامه ريزي سازمان بازرسي كل كشور را عهده دار بود. انصاري عنوان معاون حقوقي و پارلماني خاتمي را در دو سال آخر رياست جمهوي همراهي كرد. او همچنين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و عضو كميسيون هاي زير بنايي، اقتصاددانان و كميسيون خاص تدوين چشم انداز 2 ساله اين مجمع بوده و رياست پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي و همچنين معاونت برنامه ريزي را بر عهده دارد. انصاري، عضو مجمع روحانيون مبارز و كميسيون سياسي اين تشكل سياسي روحاني بود و از زمان حضرت امام تاكنون افتخار عضويت در مجلس خبرگان رهبري را داراست.

وي، با توجه به توانايي هاي متنوع خود يكي از برجسته ترين و شاخص ترين سياستمداران مورد اعتماد جناح هاي سياسي مختلف بوده كه با توجه به تخصص خود در برنامه ريزي اقتصادي همواره نقشي ويژه در تدوين و سامان دادن به حركت اقتصادي كشور ايفا كرد و در شرايط فعلي نيز مي تواند همين نقش را در تنظيم سياست هاي كلان كشور بر اساس متدهاي علمي و تخصصي بر عهده گيرد. مجيد انصاري سابقه مسئوليت هاي دولتي خود را از سن 26 سالگي با نمايندگي در دوره اول مجلس شوراي اسلامي آغاز كرد.

اويس اردبيلي، اويس

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، طبيب، شاعر و قاضى. وى طبيب و قاضى اردبيلى بود، پنجاه سال در آن شهر به قضاوت روزگار گذراند. تدريس در آن ديار هم به عهده ى وى بود. اويس شاعرى ماهر با طبعى روان بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى

شعراى آذربايجان (23 -22 /1)، دانشمندان آذربايجان (57 -56)، الذريعه (112/9)، سخنوران آذربايجان (8 -7)، فرهنگ سخنوران (110)، مجالس النفائس (396).

ايجي، عبدالرحمن

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاضي عضد الدين ايجي از علماي فقه و اصول و علوم ادبي بشمارمي آيد. او كه در سال 710 در ايج (استهبانات امروز ) در فارس متولد شد و تحصيلات خود را در شيراز به پايان برد . وي به چنان شهرتي دست يافت كه دردربارهاي سلطان ابوسعيد ايلخان شيخ ابو اسحاق اينجو ،امير مبارز محمود شاه شجاع آل مظفر اقرام بسيار داشت و در زمان سلطان ابوسعيد قاضي القضاه كل ايران بود و واسطه صلح ميان نبردهاي آل اينجو و آل مظفر بوده است . با اين وجود در سال 756 در ماجراي محاصره شيراز بدست امير مبارز الدين محمد به شبانكاره گريخت و درهمان سال در زندان امراي شب انكاره در گذشت ،مشهورترين آثار باقي مانده از وي عبارتند از : كتاب مواقف در علم كلام ، فوائد غياثيه در معاني و بيان و شرح مختصر ابن حاجب در اصول .

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : قضاوت

والدين و انساب : قاضي عضد الدين ايجي كه در سال 710 در ايج (استهبانات امروز ) در فارس متولد شد نام پدرش احمد بن عبد الغفار فارسي بوده است .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : قاضي عضد الدين ايجي از كودكي به تحصيل علوم گوناگون در شيراز پرداخت و استاد وي ازشاگردان قاضي بيضاوي بوده است . وي درعلم بويژه علوم ديني به چنان پايه اي دست يافت كه درزمان سلطان ابوسعيد ايلخان به قاضي القضاتي كل ايران منصوب شد .

استادان و مربيان :

قاضي عضد الدين ايجي نزديكي از شاگردان قاضي بيضاوي به تحصيل مشغول شد.

هم دوره اي ها و همكاران : خواجه شمس الدين حافظ شيرازي از معاصران قاضي عضد الدين ايجي بوده و وي را به دانش ستوده است .

وقايع ميانسالي : قاضي عضد الدين ايجي درزمان سلطان ابو سعيد ، آخرين ايلخان ،و وزير وي خواجه غياث الدين به مقام قاضي القضاتي دست يافت و مقيم سلطانيه شد. او در نظر همه سلاطين آن دوره احترام بسياري يافت چنانكه شيخ ابواسحاق اينجو در كارهاي مملكت از وي مشورت مي خواست و درسال 754 كه ميان او و مبارز الدين محمد آل مظفر جنگ واقع شد، قاضي عضد الدين از طريق شيخ ابواسحاق واسطه صلح شد و چون امير مبارز الدين را ملاقات كرد ، امير مبارز الدين محمد پنجاه هزار دينار به خود او و ده هزار دينار به اتباع و همراهان وي بخشيد و مقدم وي را گرامي شمرد و پسرش شاه شجاع را به خواندن كتاب مختصر«از تاليفات وي بود ، مامور ساخت . قاضي عضد در موقع محاصره شيراز به دست امير مبارز الدين به شبانكار گريخت و به دست يكي از امراي شبانكار محبوس شد و در سال 756 وفات يافت .

زمان و علت فوت : قاضي عضد الدين ايجي درسال 756 درزمان محاصره شيراز توسط امير مبارز الدين محمد آل مظفر به شبانكار گريخت و درزندان ملوك شبانكار وفات يافت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قاضي عضد الدين ايجي درزمان سلطان ابوسعيد ايلخان، قاضي القضاه كل ايران و نيز نديم شاه شيخ ابواسحاق اينجو بود.

ساير فعاليتها و برنامه هاي

روزمره : مطالعه و تاليف و شرح بر كتب ديگر دانشمندان از عادات و علايق قاضي عضد الدين بود. علاوه برچنين تعلقات علمي، وي اشعاري به عربي نيز سروده است .

شاگردان : يكي از شاگردان قاضي عضد الدين ايجي ، شاه شجاع آل مظفر پسر امير مبارز الدين محمد مظفري بود كه از سوي پدر ماموريت خواندن كتاب شرح مختصر ابن حاجب به اثر قاضي عضد الدين را يافت .

چگونگي عرضه آثار : قاضي عضد الدين ايجي كتاب شرح مختصر ابن حاجب را به خواجه عياث الدين محمد وزير سلطان ابوسعيد ايلخان تقديم كرده است . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 شرح مختصرابن حاجب

ويژگي اثر : در علم اصول است كه به شرح عضدي نيز معروف است .

2 فوايد غياثيه

ويژگي اثر : كتابي است درباره علم معاني و بيان

3 كتاب مواقف

ويژگي اثر : اين كتاب در علم كلام است كه مير سيد شريف جرجاني بر آن نوشته و در ميان كتب كلام بسيار مشهور است .

آخوندزاده ي هروي، محمد صديق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1286 ق)، قاضى، شاعر و تذكره نويس. قاضى ملامحمد صديق بيشتر عمر خود را در كابل گذراند. سپس به زادگاه خويش هرات بازگشت و به امور قضايى پرداخت. وى همچنين رياست انجمن ادبى هرات را بر عهده داشت. از او به عنوان قاضى صاحب نيز ياد شده است، چه، علاوه بر رياست انجمن ادبى، قضاوت شرعيه ى هرات نيز بر عهده ى وى بود. آخوندزاده ى هروى در گفتن ماده تاريخ نيز مهارت داشت. اثر وى «تذكره النساء»، تأليف 1327 ق، كه در شرح حال 140 نفر از زنان شاعره مسلمان عرب و عجم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (395 -394 /1).

آخوندي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود آخوندي درسال1312 دربيست وسوم اسفند ماه درشهرستان اهرديده به جهان گشود .

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق قضايي

والدين و انساب : محمود آخوندي دريست و سوم اسفند ماه سال 1312 درشهرستان اهر ديده به جهان گشود . وي هنوز پنج ساله نشده بود كه پدرش دار فاني را وداع گفت و مادرش كه يك زن تحصيل كرده درزمينه علوم ديني بود عهده دار تربيت وي شد . مادرش هم در سال 1349 زماني كه محمود 37 سال داشت فوت كرد.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : بعد از مرگ پدر محمود مادر او كه زني فداكار ومهربان بود ووضع مالي خوبي داشت عهده دار تربيت وي گرديد . درآن روزگار ، اكثرمردم بويژه زنان از نعمت سواد ودانش بي بهره بود اما مادرش تحصيل كرده بود ،يعني آن زمان ، علوم ديني رااز پدر محمود كه از عالمان بنام آن عصر بود آموخته بود مادرش قرآن را با صدايي دلنشين مي خواند همين تاثير بسزايي روي محمود آخوندي داشت به طوري كه قرائت قرآن را بر هرموسيقي ديگري ترجيح مي داد .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود آخوندي تحصيلات ابتدايي خودرا درشهرستان اهر آغاز كرد وبراي آموزش دوره متوسطه 6ساله به تبريز رفت . بعد دررشته حقوق قضايي وارد دانشگاه تهران شد . پس از اخذ درجه ليسانس قضايي راهي كشور سوئيس شهر نوشاتل شد . آخوندي دررشته حقوق جزا پايان نامه دكتري خودرابا مرحوم فرانسواكلر گذراندكه پايان نامه اش درباره حقوق جزاي اسلامي و تاثير آن در حقوق جزاي ايران درسال 1340 بود .

خاطرات

و وقايع تحصيل : محمود آخوندي به دليل علاقه واستعدادي كه دردرس رياضي داشت هميشه دوست داشت دراين رشته ادامه تحصيل دهد ولي به علت عظمتي كه آن موقع قاضي بودن داشت و اصرار خانواده ام دراين رشته ادامه تحصيل دادم . آن زمان كه او فارغ التحصيل شد ظاهرا 23يا 24 ساله بود براي قضاوت ، داشتن 25 سال ضروري بود و او نمي توانست قاضي شود لذا بايد ادامه تحصيل مي داد و چون كشور سوئيس از لحاظ قضاوت دررتبه بالايي بود مثلا سالي چند بار بيشتر تشكيل جلسه نمي داد و هر وقت جرمي اتفاق مي افتاد قاضي را دعوت مي كردند كه پرونده اي تشكيل شده براي رسيدگي تشريف بياوريد براي او جالب بود و به همين دليل اين كشور را براي ادامه تحصيل انتخاب كرد .

استادان و مربيان : ازاستادان محمود آخوندي مرحوم دكتر سيد حسن امامي كه حقوق مدني ، مرحوم دكتر عبد الحسين علي آبادي حقوق جزا ، مرحوم دكتر ستوده حقوق تجارت ،مرحوم دكتر صفدري حقوق بين الملل ،مرحوم دكتر قاسم زاده حقوق اساسي و مرحوم دكتر متين دفتري آئين دادرسي مي توان ياد كرد .

هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي محمود آخوندي مرحوم دكتر مصدق درنوشاتل ، مرحوم دكتر احمدمتين دفتري در لوزان ، مرحوم سيد حسن امامي در سوئيس بودند .

همسر و فرزندان : همسر محمود آخوندي ازدانشجويان خودش در كارشناسي ارشد دانشگاه شهيد بهشتي بود و فوق ليسانس حقوق است همچنين فوق ليسانس آماررا ازدانشگاه آمريكا دارد . اودوپسر دارد كه پسر بزرگش پزشك است درايران درس خوانده و در

آمريكا تخصص مي بيند و پسر كوچكش مهندس الكترونيك است و در صداو سيما مشغول فعاليت مي باشد .

وقايع ميانسالي : بعد از پيروزي انقلاب اولين اداره اي كه منحل شد، اداره حقوقي دادگستري بود . محمود آخوندي به رئيس جمهور وقت گفت : آقاي بني صدر شماكه مي دانيد ما اينجا چه كار مي كنيم . حال كه اداره حقوقي را منحل مي كنيد چه مرجعي بايد لوايح را كنترل كند ؟ اين لوايح كنترل نشده به شوراي انقلاب و مجلس مي رود ؟ مي دانيد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سمت محمود آخوندي باتوجه به مدارك علمي و كارتحقيقي بسيار بعنوان اولين پرفسور حقوقي ايران و به عضويت هيئت علمي دانشگاه هاوايي در ايران ومنطقه شناخته شده است .

فعاليتهاي آموزشي : محمود آخوندي پس از شركت در كنكور دادگستري و گذراندن دوره كار آموزي در اهر بعنوان اولين دادرس دادگاه شهرستان و بعد رئيس دادگاه بخش مشغول فعاليت شدند . شش ماه دادرس علي البدل بود بعد بازپرس دادسراي تبريز شد وماموريت پيداكرد در دانشگاه ملي (شهيد بهشتي ) حقوق جزا تدريس كند . ابتدا او را به كرج منتقل كردند وداديار كرج شد . سپس به عنوان داديار دادسراي تهران منصوب شد وپس از آن به اداره حقوقي دادگستري انتقال پيدا كرد و مامورخدمت در دانشگاه ملي و معاون آموزشي دانشكده حقوق آن دانشگاه گرديد. درسال 1352 به آمريكا رفت و پس از برگشت از آمريكا دردفتر تحقيقات و مطالعات دادگستري مشغول كار شد و بعد مسئوليت پارلماني دادگستري را عهده دار شد در واقع طرح هاي دادگستري را وي تهيه

مي كرد . زماني هم آخوندي نماينده دادگستري در كميسيون عرائض مجلس شورا بود . مدتي هم نماينده دادگستري در مجلس سنا بود بعد بعد به تناوب ، عضو دادگاه تجديد نظر اداري ، رئيس دادگاه جنحه ، رئيس دادگاه استان تهران و بعد هم رئيس دادگاه جنائي بود.

آرا و گرايشهاي خاص : محمود آخوندي معتقد است كه در فقه اسلامي بحث مستقلي با عنوان آئين دادرسي كيفري نيامده است . اما با جستجو در ابواب قضاء ، حدود ، قصاص ، تعزيرات و ديات مي توانيم مجموعه مقرراتي براي دادرسي تدوين كنيم . اما در شرايط فعل تمام عملكردهاي قضاوت با مبني بر «قرار » هاست و قرارها نيز از حقوق غربي گرفته شده است . ايشان مي فرمايد كه قوانين بايد هميشه را ه تكامل را باز كنند . اما متاسفانه برخي قوانين ما طوري نشاء الله شده اندكه مانع تكامل مي شوند . مي توان بين سيستم دادرسي كيفري مبتني بر موازين فقهي و مفاهيم حقوق بشر تلفيقي ايجاد كرد . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 دوره آيين دادرسي كيفري

ويژگي اثر : كه اين كتاب در ده جلد است و سه جلد آن منتشر شده است و جلد چهارم آن راههاي اثبات دعواي جزايي بحث وبررسي نشده است و چهار بخش دارد

2 رساله حقوق جراي اسلامي و تاثير آن در حقوق جزاي ايران

ويژگي اثر : اصل اين رساله به زبان فرانسه درسال1340 نوشته بود كه در چاپخانه دانشگاه تهران چاپ ومنتشر گرديد .

آزاد، افراسياب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1333 ق)، وكيل دعاوى، نمايشنامه نويس و روزنامه نگار. وى از نويسندگان پركار اواخر دوره ى مشروطيت و يكى

از آغازگران مكتب نمايشى اخلاقى در ايران بود. او كه به كار وكالت عدليه مشغول بود تعداد بسيارى نمايشنامه نوشته است كه بيشتر آنها به معرض نمايش هم گذاشته شده اند. آزاد در دوره ى 1295 تا 1320 ش نيز نمايشنامه هاى زيادى نوشته است. او همچنين روزنامه اى به نام «نامه ى آزاد» منتشر كرد كه در اين زمينه با موفقيتى روبرو نشد. يكى از نمايشنامه هاى وى «احساسات جوانان ايرانى» است كه در تياتر ملى در سل 1333 ق به معرض تماشا گذارده شد. آزاد در حدود سى الى چهل نمايشنامه نوشته است كه بيشتر آنها درباره ى ماسئل اخلاقى، از قبيل: مضرات الكل، ترياك، قماربازى و غيره است. از جمله آثار نمايشى وى: «تا به كى خود را نشناسيم»؛ «ماليخولياى قماربازى»؛ «گداى معقول»؛ قضا و قدر»؛ «دسته گل»؛ «گل و بلبل». تنها اثر به چاپ رسيده ى او «نامه ى آذريان يا سربازى وطن افتخار است» كه در سال 1292 ش منتشر شده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (231 -225 /2)، تاريخ جرايد (259 /4).

آزمايش، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق خصوصى اسلامى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق و كارشناسى ارشد علوم جزائى و جرم شناسى از دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران، دكتراى جامعه شناسى و دكتراى دولتى حقوق خصوصى با تخصص علوم جزائى و جرم شناسى از دانشگاه مونپليه فرانسه.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران در سال 1349، دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران از سال 1354 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حقوق ايران در رابطه با حقوق كودك، حقوق ايران در رابطه با منع استعمال

سلاحهاى شيميايى و باكترويولوژيك، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

به صورت 7 جزوه درسى در زمينه هاى حقوق جزائى بين الملل، حقوق بين الملل جزائى، حقوق جزائى ادارى، حقوق جزائى نظامى، حقوق جزائى عمومى، رويه قضائى جزائى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

حقوق كودك، تحولات حقوق كيفرى، حقوق كيفرى بازرگانى، حقوق اساسى، جرائم جنگ و حقوق جزائى بين المللى، حقوق بشر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

آشتياني، فضل اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1382 -1298 ق)، حكيم و قاضى. مشهور به آشتيانى. پس از تحصيل مقدمات علوم اسلامى به محضر درس ميرزا محمدحسن آشتيانى راه يافت و در زمينه معقول حوزه درس ميرزاى جلوه و ميرزاحسن كرمانشاهى را دريافت. پس از فراغ از تحصيل به خدمت قضايى درآمد و مستشار ديوان عالى كشور شد. اما هيچ گاه رابطه ى او با علم و حكمت قطع نشد. هرگاه كه ميرزا مهدى آشتيانى به سفر مى رفت يا بر اثر بيمارى توان درس گفتن نداشت به اصرار به جاى وى در مدرسه ى سپهسالار قديم درس مى گفت. در تهران درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظيم دفن شد. از آثارش: رساله اى مختصر در «حدوث عالم جسمانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلزار معانى (15 -7).

آشوري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم جزائى و جرم شناسى دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق قضائى از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1343، كارشناسى ارشد علوم جزائى و جرم شناسى از دانشگاه اكس مارسى فرانسه در سال 1347، دكتراى دولتى علوم جزائى و جرم شناسى از دانشگاه پاريس 2 فرانسه در سال 1350، مدال درجه اول در زمينه حقوق از دانشگاه تهران در سال 1343.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مهاجرت هاى روستايى و رابطه آن با جرم، خودكشى در تهران، ارزش قضائى روشها و ابزار نوين، شناخت جرم و شهادت، بررسى عوامل جرم در منطقه خوزستان، موقعيت دادسرا در لايحه آئين دادرسى كيفرى، تدريس دروس آئين دادرسى تطبيقى، قرارهاى بازداشت موقت، آئين دادرسى كيفرى 1 و 2، جرم شناسى، تاريخ تحولات حقوق كيفرى جامعه شناسى كيفرى و نظام هاى بزرگ

حقوقى معاصر در دانشكده حقوق تهران و مجتمع آموزش عالى قم.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آئين دادرسى كيفرى، نظام هاى بزرگ حقوقى معاصر و دفاع اجتماعى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

لزوم جبران خسارت زندانيان بى گناه، توقيف احتياطى، عدالت كيفرى از ديدگاه حمورابى، حقوق جزايى نوين آلمان در بوته آزمايش.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

آلاشتي سوادكوهي، عبدالباقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1311 ق)، فقيه، قاضى و عالم دينى. از بزرگان سوادكوه بود و از جمله عالمان پرهيزكار آن سامان به حساب مى آمد. در محضر ملا محمد اشرفى شاگردى كرد. وى عهده دار منصب قضا در ديار خود و مرجع دينى مردم سوادكوه بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التدوين فى احوال جبال شروين (282)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1021 /14).

بابايي، اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اصغر بابايي ساخمرسي

محل تولد : ساخمرس ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب اصغر بابايي ساخمرسي ساكن استان مازندران، شهرستان نكاء، روستاي مرس كوچك، تحصيلات دوران ابتدايي را در روستاي مرس كوچك يا محل تولد پشت سرگذاشته ام. و تحصيلات دوران راهنمايي و دوران متوسطه را در شهرستان نكاء به پايان رسانده ام و در رشته ي فرهنگ و ادب موفق به اخذ ديپلم شده ام.در سال تحصيلي 1364-1363 وارد حوزه شده ام و در حوزه ي امام صادق(ع) شهرستان نكاء مشغول تحصيل علوم ديني شده ام.در سال 1365 وارد حوزه امام خميني(ره) گرگان شدم و تا سال 1371 در آن حوزه مشغول تحصيل بوده ام و از آن تاريخ به بعد وارد حوزه علميه قم مقدس شده ام و تاكنون مشغول تحصيل علوم حوزوي بوده ام.

در ضمن در سال 1373 از طريق كنكور وارد دانشگاه شده ام و در رشته ي حقوق، در دانشگاه مفيد قم موفق به اخذ مدرك ليسانس شده ام و پس از آن در رشته مهارتهاي تبليغ نيز زير نظر دفتر تبليغات، رشته ي تخصصي تبليغ و شيوه هاي كلاس داري و علوم تربيتي را در 56 واحد درس پشت سر گذاشته ام. در راستاي علوم حوزوي نيز تا پايه ي دهم امتحانات كتبي و

شفاهي را به پايان برده و با نوشتن پايان نامه ي سطح 3 حوزه و دفاع از آن، حدود هشت سال شركت در درس خارج و هفت نوبت مصاحبه ي درس خارج، اصول و فقه.

باريكلو، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا باريكلو

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/6/4

بازانه اي، قاضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاضى كه در بازانه اراك مشغول امر قضاوت شرعى و فصل خصومات و در عداد علماء بزرگ اراك محسوب بود وى نيز تحصيلات خود را در اصفهان و بعد در نجف به پايان رسانيده و بعد به وطن برگشته و بين مردم قضاوت مى نمود و احكام صادره از ايشان بر طبق كتاب خدا و روايات ائمه عليهم السلام بود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

باقرپور، يوسف علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يوسفعلي باقر پور

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

مشغول دبيرستان شده بودم كه تصميم به ورود به حوزه علميه گرفتم. (1355) پس از ورود و گذشت چند سال در مقطع دبيرستان را به صورت متفرقه و در عرض سه سال گذراندم. (61-1359) . در سال 61 در دانشگاه تهران رشته الهيات پذيرفته شدم كه چون مغشول تحصيل در سطح حوزه بودم و آن دو را منافي هم مي ديدم از دانشگاه انصراف دادم تا اينكه به درس خارج وارد شدم و يكسال از آن گذشت. در دانشگاه شركت كردم و در پرديس قم دانشگاه تهران در رشته حقوق قضائي پذيرفته شدم(1364). پس از آن و در سال 1368 در تربيت مدرس الهيات و معارف اسلامي دارالشفاء (دانشگاه قم) شركت كردم و تا سال 1371 دوره ارشد را طي كردم. ضمناً در سال 1376 در ارشد حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه مفيد پذيرفته و در سال 1379 فارغ التحصيل شدم. در سال 1384 در رشته دكتري حقوق جزا و جرم شناسي واحد علوم و تحقيقات تهران پذيرفته و هم اكنون مشغول تحصيل در دكتري مي باشم.

از سال 1371 مشغول تدريس در دانشگاه

مي باشم. از سال 1371 تا 1379 دروس معارف اسلامي و اخلاق و دروس الهيات و معارف اسلامي را تدريس مي كردم و از سال 1379 به بعد عموماً به تدريس دروس حقوق جزاي عمومي ، اختصاصي، جرم شناسي، كيفر شناسي و ... مشغول مي باشم.در حوزه علميه ابتدا در حوزه علميه رستمكلد تا كتاب معالم را خواندم ضمن اينكه دروس مقدمات را ترديس مي كردم از سال 1358 وارد حوزه علميه قم شدم و كتب لمعتين، رسائل ، مكاسب، و كفايه، اصول فقه، قوانين و نيز كتب بدايه، نهياه، اشارات و مصباح الانس را از اساتيد معظم و بزرگواري چون آيت الهل اشتهاردي، آيت الله ستوده، استاد اعتمادي، آيت الله جوادي آملي، نآيت الهل حسن زاده آملي و آيت الله گرامي و ... استفاده كردم.در دروس خارج كه از سال 1363 شروع كردم از دروس آيت الله وحيد خراساني و آيت الهل مكارم شيرازي و آيت الله جوادي آملي و آيت الله فاضل لنكراني و ... بهره بردم و مي برم. ضمناً دروس حوزه را به صورت خصوصي از ابتدا تا شرح لمعتين تدريس نموده ام و ...

باقرزاده، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا باقرزاده

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

درسال 1358 وارد حوزه شد و پس از پنج سال كه در ورامين و كاشان مشغول تحصيل بود وارد قم گرديد. دروس سطح را از اساتيد معظم: اسلامي، محامي، بني فضل، اعتمادي استفاده كرد. در درس خارج از محضر حضرات آيات: وحيد خراساني، تبريزي، مكارم شيرازي و ... استفاده كرد. در كنار دروس حوزه فوق ليسانس حقوق بين

الملل و دكتراي علوم سياسي را در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گذرانده است. وي عضو هيات علمي موسسه فوق، مدير گروه حقوق و سياست مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه و مدير گروه حلقه نقد فقه و حقوق و سياست در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي بوده است. از وي مقالات متعددي در حوزه هاي حقوق و سياست در مجلات و روزنامه هاي كثير الانتشار به چاپ رسيده است. همچنين كتاب" ضمانت اجراهاي صلح و امنيت بين المللي در ارتباط با كشورهاي در حال توسعه" جزوات تدريس قانون اساسي، حقوق بشر در اسلام و مباني حقوق از آثار وي مي باشد. وي مشغول تدريس در حقوق و سياست در حوزه و دانشگاه است.

باقري، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم باقري

محل تولد : داراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1361 هجري شمسي وارد حوزه علميه شدم ابتدا در مدرسه علميه داراب،سپس گويم و پس از آنان آشتيان و در سال 1367 توفيق حضور در حوزه علميه قم را يافتم و رسائل و مكاسب را در محضر حضرات آيات پاياني و اعتمادي به پايان رساندم و پس از اتمام كفايه نيز كه از محضر حضرت استاد اعتمادي كسب فيض نمودم در سال 71 وارد درس خارج فقه و اصول گشتم ، در يك سال درس خارج اصول در محضر آيت الله مكارم شيرازي و يك سال خارج فقه در محضر آيت الله مشكيني و در سال 72 به حوزه درسي استاد معظم ضمن اينكه چند سال نيز از درس خارج فقه حضرت آيت الله گرامي بهره مند شده ام.در كارهاي تحقيقاتى

به طور رسمى با كميته تدوين متون قوه قضائيه همكاري نمودم، با مركز پژوهشهاي حوزه علميه و مركز نشرآثار امام خميني(ره) نيز همكاري داشته ام و كارهاي پژوهشي عمدتا در رابطه با حوزه تحقيقاتي فقه و حقوق انجام داده ام هر چند پيش از اين نيز به طور پراكنده مقالاتي را براي برخي روزنامه ها نوشته ام ، برخي كارهاي تحقيقاتي را خود به انجام رساندم كه كار شخصي محسوب مي شود.با يك توضيح سخن را به پايان مي برم: در حوزه هاي علميه در زمينه منطق، ادبيات عرب و اصول فقه تدريسي داشته ام در رابطه با همكاري با مراكز تحقيقاتي نيز ياد آور شوم: در همكاري با كميته تدوين متون در رابطه با مسائل حقوقي مسائل مباحثي نظر احوال شخصيه، كليات حقوق، معاملات واقعيات و.. در حقوق ايران و كشورهاي اسلام نظير مصر، سوريه، عراق، لبنان، اردن، امارات، را مورد تحقيق قرار داده و نوشته هايي را در اين زمين ارائه نمودم.

در همكاري با مراكز تحقيقاتي فقهي بيشتر در مباحث جزايي و كيفري به پژوهش پرداخته ام، در آيين دادرسي كيفري مسائل مربوط به سوگند و شهادت و در قانون مجازات اسلامي مسائلي چون مباحث ديات اعم از ديه نفسى، عضو، ديه ميت و مباحثي چون تشريح، پيوند اعضاء و ... را به تحقيق نشستم.ونيز در تهيه گنجينه آرا، فقهي قضايي و تبويب و ارزيابي آن در حدود 20000 بيست هزار استفتاء از مراجع عظام تقليد اشاره اي مي شود كه با تبويب ونمايه زني آن كاري براي محققان آسان گشته است، با دوستان ديگر همكاري داشته ام البته در بخش مربوط به

مباحث حقوقي آن.در مركز مطالعات و پژوهشهاي حوزه علميه قم نيز در بخش مطبوعات همكاري داشتم بدين معني برخي از مقالات مربوط به حوزه فقه و حقوق و بعضاً سياست، ارتباط وثيقي با فقه يا حقوق دارد، را نقد مي نمايم و گاهي هم مقالات اينترنتي را درهمين زمينه.

باقري، ولي الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ولي الله باقري

محل تولد : سر بند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ولي الله باقري در سال 1344 در خانواده اي مذهبي در بخش سر بنداران متولد شدم و ابتدا در مكتب خانه شروع به تحصيلات قرآني و سپس در سال 1354 درسهاي كلاسيك را در مدارس جديد آغاز نمودم سالهايي كه در مقطع ابتدايي تحصيل مي كردم در همان روستاي آب بخشان از توابع سربند و سپس دوران راهنمايي و دبيرستان را در شهرستان بروجرد اشتغال داشتم در سال 1363 وارد حوزه علميه ولي عصر(عج) بروجرد شدم و در سال 1364 راهي شهر مقدّس قم شدم. ابتدا در مدرسه علميه مهدي موعود(عج)تحت اشراق و ارشاد(حضرت الله العظمي نوري همداني ادبيّات عرب را به پايان رساندم سپس وارد درسهاي سطح حوزه گرديدم و از محضر اساتيد بزرگواري چون آيه الله وجداني فخر، آيت الله اعتمادى، آية الله اشتهاردي و آية الله نكونام گلپايگاني و نيز آية الله سيد احمد خاتمي بهره مند شدم.

درهمان سالهاي اشتغال به تحصيل در دوران سطح سه تبليغ علوم آل محمّد و معارف اسلامي نيزپرادختم. حدود سال 73-72 وارد مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) زير نظر حضرت آية الله مصباح يزدي دام ظله العالي شدم و درسهاي معارف و روز را با توجه به

ضرورتهاي زمانه پشت سر گذاشتم و موفق به اخذ درجه فوق ليسانس در رشته الهيات و معارف اسلامي آن مؤسسه مبارك شدم. پس از اتمام تحصيلات در آن مؤسسه و هم زمان با اشتغال به درس خارج فقه و اصول كه به ترتيب از محضر اساتيد بزرگوار حوزه مبارك علميه قم حضرت آية الله العظمي مكارم شيرازي و حضرت آيت الله جعفر سبحاني دام ظلّهما استفاده نمودم. پس از فارغ التحصيل شدن از مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) وارد مركز تخصّصي قضاء حوزه علميه شدم و با مسائل حقوق جديد و نيز مباحث عميق تر قضاء و حقوق اسلامي آشنا شدم و پس از چهار سال تحصيل از آن مركز مبارك فارغ التحصيل گرديدم.

نتيجه تحصيلات علاوه بر انجام وظيفه تبليغي و مطالعات سريع ، اثر به طبع آراسته اينجانب تحت عنوان«مستضعفان از ديگاه اسلام» كه توسط صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران واحد پژوهشگاه اسلامي صدا و سيماي قم به چاپ رسيده است. نيز پايان نامه فوق ليسانس بنده نيز مراحل چاپ نشر خود را در آن مركز محترم سير مي كند. مجّوز تدريس معارف از نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري (دام ظله العالي و روحي فداه) جهت تدريس در مراكز آموزشي عالي را دريافت نموده ام و هم اكنون در دانشگاه علمي كاربردي شهر مقدّس اشتغال به تدريس معارف اسلامي دارم. همچنين پايان نامه مقطع فوق ليسانس مؤسسه هم اكنون تحت عنوان مباني كنترل قدرت سياسي از ديدگاه نهج البلاغه مي باشد كه احتمالا در آينده به چاپ برسد. در حال حاضر ضمن مطالعات معارف و اشتغال به تدريس در دادسراي عمومي انقلاب

نيزاشتغال به شغل شريف قضاء دارم، و در پس مقدّمات تدوين پايان نامه سطح چهار حوزه هستم.

بحاثي زوزني، ابوجعفر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 463 ق)، اديب، قاضى و شاعر. يكى از بزرگان و شاعران صاحب تصنيف است كه در هجويه سرايى توانا بود. بحائى در مدرسه «سيورى» غزنه ساكن بود و در آنجا به كتابت مشغول بود. در مخزنه درگذشت. از آثار وى: «بحر القلوب»؛ «نحو القلوب»؛ «ديوان» شعر؛ شرح «ديوان بحترى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (692/2 ،165/1)، معجم الادباء (29 -18 /18)، معجم المؤلفين (41/9)، الوافى بالوفيات (199 -197 /2).

بخاري، ظهيرالدين، ابوبكر محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 619 ق)، فقيه و قاضى حنفى. در بخارا قاضى و محتسب بود و از بزرگان مذهب حنفى. از آثارش: «الفتاوى الظهيرية»؛ «فوائد على الجامع الصغير الحسامى»، در فقه، كه به نام «الفوائد الظهيرية» مشهور است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (215 -214 /6)، ريحانه (77/4)، كشف الظنون (1298 ،1226)، معجم المؤلفين (303/8).

برارپور، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم برارپور

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي خويش را در مدرسه نوشيرواني بابل با رتبه ممتاز در كلاسهاي اول، سوم ، چهارم و پنجم گذراندم. تحصيلات راهنمايي را در مدرسه شهيد هاشمي نژاد و دبيرستان را در مدرسه طالقاني. در سال 75 در رشته مهندسي كشاورزي دانشگاه آزاد قائم شهر قبول شده و بعد از گذراندن يك ترم تحصيلي با توجه به علاقه وافر به دروس حوزوي و زندگي در فضاي معنوي، وارد حوزه علميه خاتم الانبياي بابل شدم. و سالهاي بعد در مدرسه روحيه بابل دروس خويش را تا پايه 6 به اتمام رساندم و در سال 80 به قم مراجعت كرده و در مدرسه علميه معصوميه پايه هاي 7 و 8 و در مدرسه علميه قديري پايه هاي 9 و 10 را به پايان رساندم و الان مشغول به درس خارج هستم. از آنجا كه به مطالعه در زمينه هاي فرهنگي و سياسي و در خصوص دفاع مقدس علاقه وافر داشته ام عمده تحقيقات خويش را در اين زمينه ها مستقر كرده ام و در زمينه سياسي عضو مجمع تحليل و بررسي سياسي سپاه منطقه قم هستم و دوره دو ساله آن را با موفقيت به پايان

رساندم و در زمينه دفاع مقدس با ستاد كنگره شهداي روحاني تيپ 83 امام صادق (ع) همكاري داشتم و در زمينه فرهنگي با موسسه ولاء و تشكل جمعي از طلاب و بسيجيان شهرستان بابل در راستاي اشاعه فرهنگ شهادت و ايثار فعاليت نمودم و اكنون نيز فعال هستم و تاكنون چندين مقاله و كتاب نوشته ام و پروژه هاي سياسي در راستاي پژوهشهاي علمي انجام داده ام

برجي، يعقوب علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يعقوب على برجي

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/2

زندگينامه علمي

در سال تحصيلى 53-52 وارد حوزه علميه "فضل ابن شاذان" نيشابور شدم. ادبيات عرب، معانى بيان، منطق، لمعتين و اصول فقه را در آن حوزه فرا گرفتم. در سال 1358 به حوزه علميه مشهد هجرت نموده و كتابهاي«الرسائل» شيخ اعظم انصارى و كتاب «المكاسب» و نيز«كفايتين» را از محضر اساتيد معروف آن ديار فرا گرفتم. و در سال 1361 به منظور ادامه تحصيل در حوزه علميه قم اقامت نموده و در جوار حرم حضرت معصومه(س)سكنى گزيدم. پايه هاى درسى حوزه علميه قم را امتحان داده و با عنوان«عالى قابل تشويق است» قبول شدم. و پس از يك سال(سال 62) آخرين پايه درسى حوزه علميه يعنى پايه 9 را امتحان داده قبول شدم و به درس هاى خارج حوزه علميه راه يافتم و از ميان حوزه هاى مختلف درسى، خارج فقه حضرت آيت الله العظمى شيخ جواد تبريزى و خارج اصول حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى را انتخاب نموده و تا سال 1375 به مدت 13 سال از محضر درس خارج اين دو بزرگوار بهره بردم، در كنار فقه اصول

به معقول و فلسفه و كلام نيز پرداختم.«نهاية الحكمه» را از محضر استاد مصباح يزدى، «منظومه» مرحوم ملا هادى سبزوارى را از محضر استاد انصارى شيرازى و«الاشارات و التنبيهات» را از محضر استاد علامه حسن زاده آملى و «كشف المراد» را از محضر استاد دكتر بهشتى استفاده نمودم. و در سال تحصيلى 70- 69 در كنكور تربيت مدرس قم(دار الشفاء)شركت نموده و قبول شدم و سال 72 موفق به اخذ كارشناسى ارشد(فوق ليسانس) با معدل 51/18 شده و در تاريخ 20/7/72 پايان نامه كارشناسى ارشد با عنوان: «بدعت و ديدگاهاى مختلف درباره آن» را در محضر دكتر محمد باقر حجتي(استاد راهنما)،حضرت آيت الله معرفت(ره)(استاد مشاور)، جناب دكتر بهشتي(ناظر)و جمعى ديگر از اساتيد دفاع نموده و با نمره نوزده(19)از 20 و درجه عالى از آن مركز فارغ التحصيل گرديدم و در سال تحصيلى 73-72 در كنكور دكتراى گرايش فقه و اصول دانشگاه امام صادق(ع) شركت كرده و قبول شدم و در اين دانشگاه از محضر اساتيد نام آورى همچون حضرت آيت الله مهدوى كنى، آيت الله باقرى كنى، حضرت حجج اسلام سيد حسن مصطفوى و سيد حسين مصطفوى و ... بهره ها برده و در تاريخ 2/4/80 رساله دكترى را با عنوان«سير تاريخى نظريه ولايت فقيه» در محضر آيت الله باقرى كنى(استاد راهنما)، آيت الله مهدوى كني(استاد مشاور)،مصباحى، مرعشي(اساتيد داور)و جمعى ديگر از اساتيد و بعضى از مسؤولان دانشگاه و تعداد زيادى از دانشجويان دانشگاه دفاع كرده و با نمره 96 و درجه عالى موفق به اخذ دكترى در رشته فقه و اصول گرديدم.

برزگر، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم برزگر سال1343 در شهر آباده شيراز به دنيا آمد.

بعدز از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه در شيراز در دانشگاه امام صادق (ع) در رشته علوم سياسي شروع به تحصيل كرد و دكتراي اين رشته را از دانشگاه تربيت مدرس سال 1379 اخذ كرد وي هم اكنون در دانشگاه علامه طباطبائي بادرجه دانشياري مشغول به خدمت استگروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيگرايش : انديشه در اسلام و ايران و غربوالدين و انساب : پدر ابراهيم برزگر حاجي برزگر و مادر محترمشان نرگس برزگر ميباشد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : ابراهيم برزگر در خانواده اي با زندگي متوسط رو به پايين كه از فضاي ديني و افراد متدين با انگيزه رشد بالا در تحصيل بر خوردار بود پرورش يافتتحصيلات رسمي و حرفه اي : ابراهيم برزگر ليسانس و فوق ليسانس علوم سياسي از دانشگاه امام صادق (ع) و دكتراي اين رشته از دانشگاه تربيت مدرس را در سال 1379 اخذ كردفعاليتهاي ضمن تحصيل : ابراهيم برزگر به انجام كارهاي فرهنگي و پژوهشي مشغول بوده است.همسر و فرزندان : همسر ابراهيم برزگر محبوبه نازك كار حقيقي است كه داراي دو فرزند به نامهاي سعيده و علي ميباشند.وقايع ميانسالي : حضور در جبه هاي جنگ دفاع مقدس و منجر به صدمه ديدگي از ناحيه سر و گوش راست و آسيب ديدگي پرده گوش ابراهيم برزگر شده است..مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مسئول گروه علوم سياسي (غير رسمي) در موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني 70-1368 دير گروه علوم سياسي سازمان سمت 1371(سازمان مطالعه و تدوين كتب درسي دانشگاهها) مدير گروه علوم سياسي سازمان سمت سردبير مجله سخن سازمان سمت 1377 معاون پژوهشي سازمان سمت به

مدت 2 سال و هفت ماه معاون آموزشي و تحصيلات دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه 1382 معاون پژوهشي دانشگاه علامه طباطبائي از سال 1384 تا كنون سردبير مجله پژوهش حقوق و سياست _بخش سياست و روابط بين الملل - سال 1385فعاليتهاي آموزشي : ابراهيم برزگر تدريس در دانشگاههاي امام خميني (قدرس ره) و دانشگاه كار و دانشگاه علامه طباطبائي را در كارنامه دارد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : فعاليت كار و زندگي 24 ساعته مانند يك فرد دانشگاهيآرا و گرايشهاي خاص : ابراهيم برزگر گرايشي مستقل دارد و تاكونو به حزبي نپيوسته است ولي مخالف تحزب نيست و آن را كاري مفيد ميداند و ميگويد : " به شرط رعايت تعاريف دقيق آن در عمل و جوشش آن از پايين نه تاسيس آن از بالا توسط صاحبان قدرت"جوائز و نشانها : مدير نمونه سازمان سمت در سال 1378 پژوهشگر نمونه دانشكده در سال 1385 آثار : تاريخ تحول دولت در اسلام و ايران ويژگي اثر : سازمان سمت 1383، 700 سال تحول دولت در ايران بعد از اسلام رابا نگاهي تئوريك تحليلي و با دستمايه اي از نظريه پردازي مورد تجزيه و تحليل جامعه شناختي قرار داده است. نشان ميدهد كه چگونه هويت امروز ماايرانيان توسط لايههايي در پي انباشتي شكل گرفته است.2 روان شناسي سياسي ويژگي اثر : سازمان سمت در دست چاپ 1385، كتاب درسي كه ميكوشد در فرمت كتاب درسي، محتواي روان شناسي سياسي را براي دانشجويان توضيح دهد.3 مباني تصميم گيري سياسي حضرت امام خميني (قدس ره) ويژگي اثر : سازمان تبليغات اسلامي 1374

برهانيان، عبدالحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبد الحسين برهانيان

محل

تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1341 دوره ابتدائي رادر سعدي شيراز دوره راهنماي در مدرسه ابوذر غفاري و دوره دبيرستان در دبيرستان ابوذر(شاهپور سابق) تحصيل سال 1362 در مدرسه عالي شهيد مطهري پذيرفته شدم و در سال 1365 درجه كارشناسي(معارف اسلامي) و در سال 1369 درجه كارشناسي ارشد(فقه و حقوق) را گذراندم.كارهاي پژوهشي خود را از نوشتن رسالة كارشناسي ارشد با عنوان«زمان و مكان در اجتهاد» شروع كردم كه در آن موقع تنها عنوان مصوب دراين زمينه بود و حدود يكسال و نيم كار تحقيق آن به طول انجاميد.مهمترين پژوهش انيجانب كار ابتكاري آموزش ترجمه قرآن است كه در واقع يك شيوة جديدي براي تعليم ترجمه قرآن به روشي اصولي و با استفاده از آمار كلمات قرآن است كه در نوع خود يك گام به جلو محسوب مي شود كه البته بعد از شروع اين كار چند نفر نيز در ضمن انجام آن از كار اينجانب نوعي تقليد نودند آموزشي ترجمه قرآن بارها تجديد چاپ گرديد اما چون كار اداري محسوب مي گرديد متاسفانه در بيرون نمود چنداني پيدا نكرد چند سال بعد با كمك يكي از دوستان بنام كليد هاي آموزشي ترجمه قرآن( همراه با اضافات و تغييرات عمده بيشتر گرديد.و بعد از آن دوره آموزشي غير حضوري آن نيز تدوين گرديد عناويني كه موفق به كار تحقيق و تاليفي گرديده عبارتند از:

كتابها

1- آموزش ترجمه قرآن، 2 جلد، چاپ شده

2- آموزش غير حضوري ترجمه قرآن، 12 دفتر، چاپ شده

3- كليد هاي آموزش ترجمة قرآن، 1 جلد، چاپ شده

4- دشمن شناسي در قرآن، 1 جلد، چاپ

شده

5- بررسي سياسي بيمه در اسلام(قسمت مباني و فرهنگي و..)، چاپ شده

6- احكام اقتصادي خانواده، چاپ شده

7- تاريخ اسلام و ايران، چاپ شده

مقالات:

1- عبرت گيري تاريخي از ديدگاه قرآن،چاپ شده

2- تاثير قرآن در دوحيه رزمندگان،چاپ شده

بزدوي، صدر الاسلام، ابواليسر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(493 -421 ق)، قاضى و فقيه حنفى. مشهور به قاضى صدر. وى بعد از برادرش، فخرالاسلام، شيخ حنفيان ماوراءالنهر به حساب مى آمد و پيشواى آنان بود و از ديگر نقاط نيز براى امور شرعى به نزد او مى آمدند. صدر الاسلام مدتى املاء حديث مى كرد و عهده دار منصب قضاى سمرقند بود. عثمان بن على بيكندى و احمد بن نصر بخارى و محمد بن ابى بكر سنجى و ديگران از وى روايت كرده اند. در بخارا درگذشت. او در اصول و فروع فقه داراى تصانيفى بود، از جمله آنها: «المبسوط»، در فروع فقه، در چند مجلد؛ «واقعات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (247/7)، سير النبلاء (49/1)، كشف الظنون (1581)، معجم المؤلفين (210/11)، هدية العارفين (77/2).

بطحايي، هاشم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد هاشم بطحائي

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1320/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 35 شمسي از گلپايگان وارد حوزه علميه قم شده و مشغول تحصيل گرديدم و ضمن تحصيل حوزوي با توجه به جو اختناق فرهنگي به ذهنم خطور كرد كه بايد تحصيلات كلاسيك را نيز ادامه دهم لذا در كلاس هاي شبانه شركت كردم و پس از دريافت ديپلم وارد دانشگاه تهران شدم و در سال 47 به درجه ليسانس در رشته فلسفه با نمره ممتاز كه مورد تشويق نيز واقع شدم نايل گرديده و در 16 / 1 / 48 الزاما به خدمت نظام وظيفه اعزام شدم و در كسوت افسري با حفظ سيماي طلبگي در مناطق مختلف خدمت سربازي را سپري نموده و در سال 50 به قم برگشتم و دروس حوزوي را ادامه دادم .

در كنار آن در فوق ليسانس

دانشگاه تهران شركت كرده و پذيرفته شدم و در سال 52 فوق ليسانس( با معدل بالا)را گرفتم ضمنا با آرماني كه از تحصيل دروس كلاسيك در نظر داشتم در سال 1350 وارد آموزش و پرورش قم شدم و در سمت دبيري در دبيرستان هاي قم تدريس مي كردم و به فضل الهي و تاييدات او از دروس حوزه كم و كاستي نداشتم تا در سال 1365 از آموزش و پروش به آموزش عالي دانشگاه تهران محل خدمت مجتمع آموزش عالي قم منتقل شده و عضو هيئت علمي آن دانشگاه گرديدم و در تمام اين سنوات تنها دو سال از حوزه بدليل خدمت نظام وظيفه فاصله گرفتم والا تمام سنوات گذشته را اشتغال داشتم .

در سال 45 پس از سپري كردن دروس سطح كه محضر حضرات علماء تلمذ نموده وارد درس خارج حضرات آيات گلپايگاني و امام و حاج شيخ هاشم آملي شدم .سطوح و لمعتين را از محضر مرحوم آقاي ستوده و رسائل را از محضر آقاي نوري همداني و قوانين را از محضر آقاي اعتمادي و مكاسب را از محضر آقاي منتظري و كفايتين را از محضر مرحوم آقاي سلطاني استفاده نمودم و در سال 1380 دكتراي رشته فقه و مباني حقوق را از دانشگاه تهران گرفتم و اينك ضمن اشتغال در دانشگاه تهران - مجتمع آموزش عالي - در حوزه در مقطع درس خارج تدريس مي نمايم .

بكاء، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد حسين بحرانى نجفى. اصل او از بحرين است، اسلافش به اصفهان مهاجرت نموده و در اين شهر ساكن بوده اند.

مشاراليه از علماى اجلاء، و اهل فضل و صلاح بوده، و در جسر

كوفه ساكن، و وكيل حاج ميرزا حسين خليلى بوده، و در 1327 وفات يافته، جنازه سردست به نجف منتقل گرديده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بني آدم، حسنعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1279 ش)، شاعر و قاضى. ملقب به شريف السلطنه. در كاشان متولد شد. وى علوم جديد را در مدارس علميه و آليانس فرانسه به پايان رسانيد، آنگاه به تحصيل در رشته ى علوم سياسى و حقوق ادامه داد و به اخذ ليسانس توفيق يافت؛ همچنين علوم قديمى را از اساتيد عصر خود فراگرفت. حسنعلى خان به شغل قضاوت پرداخت و در وزارت عدليه مشغول خدمت شد و تا مستشارى عالى ديوان كشور پيش رفت. از وى اشعارى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (567 -564 /1)، فرهنگ سخنوران (142).

بوستان، مجدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1364 -1317 ش)، نويسنده و روزنامه نگار. در خراسان متولد شد و در مشهد نزد آخوند ملا احمد كدكنى و اديب نيشابورى درس خواند و فرانسه را نزد ميرزا حسين تهرانى حبيب فراگرفت. در تهران نيز از محضر آقاميرزا مهدى آشتيانى و ضياءالدين درّى اصفهانى استفاده كرد. سپس به خدمات دولتى روى آورد و مدتى نيز تدريس كرد خدمات ادبى و اجتماعى وى با نگارش مقالات در روزنامه ها و مجلات مهم مانند «مهر»، «منير»، «سعادت بشر»، «بهار»، «چمن»، «فكر آزاد» و «خورشيد» در خراسان شروع شد، كه به انتشار روزنامه «بوستان» در خراسان و عضويت در انجمن فرهنگستان ايران در تهران و همكارى در نشر مجله ى «ارمغان» انجاميد. برخى از تأليفات وى عبارت اند از: «طريقه ى ترجمه»؛ «رساله ى خرافات»؛ «پندنامه منظوم»؛ «تذكره ى منتهيان».[1]

محقق، روزنامه نگار.

تولد: 17 ذيقعده 1317 ق.

درگذشت: 2 اسفند 1364.

مجدالعلى بوستان، فرزند شيخ حسن، فارسى و مقدمات عربى را نزد آخوند ملا احمد كدكنى فراگرفت. در سال 1333 ق. (مطابق با 1293 و 1294) در مشهد نزد ميرزا حسين تهران طبيب

(ساكن سر قبر مير در محله نوغان) به آموختن زبان فرانسوى پرداخت. از سال 1303 كه به تهران آمد از درس آقا ميرزا مهدى آشتيانى و شيخ ضياءالدين درى اصفهانى استفاده نمود.

بوستان به كار معلمى در مدارس جديد خراسان اشتغال داشت. از سال 1306 در تشكيلات جديد عدليه مشغول به كار شد و سرانجام در شهريور 1347 از كار بازنشسته شد. ابتدا مدعى العموم شهرستان ملاير بود و در پايان مستشار ديوان عالى كشور.

وى مقاله هايى را در موضوعات مختلف اجتماعى و ادبى براى روزنامه هاى «مهر منير»، «سعادت بشر»، «بهار»، «چمن»، «فكر آزاد» و «خورشيد» كه در خراسان منتشر مى شد مى نوشت. وى سپس به انتشار روزنامه ى «بوستان» در خراسان اقدام كرد. از سال 1307 به بعد در انجمن ادبى ايران و انجمن فرهنگستان ايران و انجمن ادبى حكيم نظامى حضور مى يافت. وى همچنين در تصحيح ديوان بابا طاهر عريان با اتفاق محمد حسين وحيد دستگردى و عبرت مصاحبى نايينى و محمود عرفان همكارى داشت. تأليفات وى عبارت است از: رساله خرافات، دستور شرق (كتاب دستور فارسى كه براى مدارس ابتدايى خراسان نوشته شد و چندين بار به چاپ رسيد)، پندنامه منظوم (نصحيت مادر به دختر، چاپ سنگى در تهران 1306)، تذكره ى منتهيان (جلد دوم طريقه ترجمه). آثارى نيز از وى به چاپ نرسيد: اوهام خواس «غلطهاى مشهور»؛ ترجمه احوال بزرگان؛ شرح حال شيخ علاءالدوله سمنانى؛ سيد حسن مشكانى طبسى (شرح حال)؛ يادداشت هاى قضايى و مقالات ادبى.

بوستان از زمانى كه به تهران آمد با وحيد دستگردى مدير مجله «ارمغان» آشنا شد. اين آشنايى منتهى به همكارى بوستان در نشر مجله ى «ارمغان» شد. وى گاه نوشته هاى خود را با

امضاهاى «پونه»، «بيابانى»، «عميدجلال»، «بنده خدا» و «عبد خدا» منتشر مى ساخت.

مجدالعلى بوستان به هنگام اقامت در خراسان از هواداران كلنل محمدتقى خان پسيان بود. وقتى كه براى مدت سه سال رييس دادگسترى سمنان بود به سبب تماس با تبعيد شدگان زمان رضاشاه، تحت تعقيب قرار گرفت و براى مدتى به حالت بازداشت تحت نظر بود. در زمان نخست وزيرى دكتر مصدق به سبب وضع خاص و حساس شهر محلات به هنگام انتخابات، از سوى ايشان مأمور نظارت در انتخابات محلات شد كه چون طرفداران شهاب خسروانى وجود او را مخل دخالت هاى خود در صندوق ها تشخيص دادند، به دادگسترى كه محل اقامت او نيز بود، حمله بردند و قصد جان او را كردند. ناچار بنا به توصيه فرمانده ژاندارمرى و شهربانى ضمن مراقبت ويژه او را از محلات بيرون آورده و راهى تهران كردند.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] تاريخ جرايد (26 -24 /2)، الذريعه (170/15)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (85 -84 /2)، مؤلفين كتب چاپى (188 -187 /5).

بهشتي مقدم، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا بهشتي مقدم

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

سال 1372 همزمان با ورود به دانشگاه اصفهان در رشته فيزيك كاربردري به حوزه علميه اصفهان وارد شده با جديت مشغول تحصيل دروس مقدمات گشتم، بعد از انصراف از تحصيل در دانشگاه، با جديت بيشتري دروس را ادامه داده، بطوري كه در سال دوم، تدريس دروس ادبيات مربوط به سال اول را مشغول شدم و به پايان رساندم. همزمان با لمعه، دروس مكاسب را و همزمان با رسائل شيخ كفايه را و با اتمام لمعه و رسائل، در ادامه مكاسب

و كفايه را با دروس خارج حضرت استاد آيت الله العظمي آقا شيخ حسين مظاهري ادامه دادم و اين در حالي بود كه سال چهارم حوزه بودم. دروس خارج را با لغت عرب مي نگاشتم و جديتم در دروس و ارائه مطالب نو (و يا در قالبي نو) چشمگير بود.

نهايتاً سال 76 به علت مشكلاتي كه از طرفي بعضي از اقران و هم صنفي ها (روحانيت) بر اينجانب وارد شده بود به حوزه قم منتقل شده و تا سال 79 امتحانات دروس سطح را به پايان بردم (به طوري كه هر دو سال را در يك سال آزمون داده ام). سال 79 موضوع پايان نامه ام را «مباحث الفنية في فقه الاملية» قرار دادم كه متن طرح پايان نامه خدمت مرحوم استاد راهنمايم حضرت آيت الله محمد هادي معرفت(قدس سره) وقتي ارائه نمودم بسيار بسيار تحسين و ترغيب نمودند، ليكن از طرف ديگر مرحوم آيت الله العظمي آقا ميرزا جواد تبريزي بنده را به ادامه دادن دروس خارج بدون توجه به برنامه شوراي مديريت سفارش نموده و مرا از ارائه پايان نامه كه قسمت عمده كارهاي آن صورت گرفته بود، بازداشتند. في الحال اخذ مجوز تدريس دروس معارف اسلامي (مباني نظري) از نهاد نماندگي نموده و مشغول به تدريس در دانشگاهها مي باشم. نيز مايل به تدريس در حوزه مقدس به صورت متمركز و از تدريس مهم تر تحقيق در مباحث تفسيري و فقهي و اصولي و ديگر مباحث جهت خدمت به حوزه مقدسه و انقلاب مي باشم.

بهشتي، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم بهشتي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در حدود سال 1349 به مدرسه علميّه حاج

فتحعلي بيك دامغان وارد شده و بعد از دو سال به حوزه علميّه قم آمدم و در مدرسه علميّه آيت الله گلپايگاني به تحصيل خود ادامه دادم و پس از پايان سطح و چند سالي درس خارج فقه و اصول به شهر دماوند رفتم و مدّت چهار سال در آن شهر در مدرسه علميّه امام صادق عليه السلام مشغول تدريس بودم و سپس به قم آمدم و در قم هم مشغول تحصيل و هم تحقيق بودم.

بهشتي، محمدحسيني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه.

تولد: 1307، اصفهان.

شهادت: 7 تير 1360، تهران.

آيت الله سيد محمدحسين بهشتى در محله ى لومبان اصفهان چشم به جهان گشود. پدربزرگ وى، آيت الله مير محمدصادق مدرس خاتون آبادى، از مراجع عصر خود بود. آيت الله بهشتى تحصيلات خود را تا سال دوم دبيرستان در اصفهان گذراند و سپس در سال 1325 به قم رفت. حدود شش ماه در قم بقيه سطح مكاسب و كفايه را تكميل نمود و از اوايل سال 1326 به درس خارج فقه و اصول در محضر آيت الله محقق داماد وارد شد. از اساتيد ديگر وى آيات عظام بروجردى، خوانسارى، كوه كمره اى و امام خمينى (ره) بودند.

براى پيگيرى تحصيلات دانشگاهى، در سال 1327 با گرفتن ديپلم وارد دانشگاه معقول و منقول شد و تا سطح دكترى ادامه تحصيل داد. در فسلفه نيز پنج سال مستمر (1335 -1330) در درس علامه ى طباطبائى حضور يافت و علاوه بر بحث هاى اصول فسلفه و روش رئاليسم، اسفار و شفا را نيز فراگرفت.

در همان سالها به سبب آشنايى با زبان انگليسى به عنوان دبير به تعليم اين زبان در دبيرستان ها پرداخت.

در سال هاى 1329 و 1330 وارد عرصه ى فعاليت هاى سياسى شد. تأسيس مدرسه ى منتظريه ى با همت

آيت الله قدوسى و با نظارت ايشان از فعاليت هاى ديگرى بود كه از سال 1339 آغاز شد. از سال 1341 نيز در جريان هاى سياسى حضور داشت. از جمله اقدامات وى همكارى در ايجاد «كانون دانش آموزان قم» بود كه بعدها آيت الله دكتر محمد مفتح مسئوليت آن را پذيرفت. در زمستان سال 1342 او را مجبور كردند كه از قم خارج شده و به تهران برود.

با ورود به تهران با جمعيت هاى مؤتلفه ى اسلامى رابطه سازمان يافته اى داشت. در همين جمعيت ها بود كه به پيشنهاد شوراى مركزى، امام خمينى (ره) يك گروه چهار نفرى را به عنوان شوراى سياسى و فقهى تعيين نمود كه يكى از آنها آيت الله بهشتى بود. بعدها برنامه تغيير كتاب هاى تعلميات دينى مدارس در رأس فعاليت هاى آنها قرار گرفت.

با دستگيرى اغلب رهبران سياسى نظامى جمعيت هاى مؤتلفه، آيت الله بهشتى در اوايل سال 1344 براى راهنمايى مسلمانان آلمان، از ايران به آن كشور رفت و در هامبورگ مستقر شد. در آنجا زبان آلمانى را ياد گرفت. اما فعاليت وى فقط منحصر به آلمان نبود و كشورهاى آلمانى زبان (به ويژه اتريش) را نيز در برگرفت. آيت الله در اين مدت در تشكيل اتحاديه ى انجمن هاى اسلامى دانشجويان در اروپا و نشريه «اسلام مكتب مبارز» همكارى كرد و از ايشان در اين دوره، سخنرانيها و جزوات چندى به زبان هاى فارسى، انگليسى، عربى و آلمانى باقى مانده است. يك دوره تفسير قرآن از آغاز تا سوره نساء نيز حاصل همين ايام است.

در سال 1349 به ايران بازگشت و با همكارى آيت الله مهدوى كنى، آيت الله موسوى اردبيلى و آيت الله محمد مفتح به تشكيل جامعه روحانيت مبارز نمود. در سال 1355 هسته هايى براى

امور تشكيلاتى به وجود آمد و در سال 1356 روحانيت مبارز شكل گرفت.

در كنار فعاليت هاى ديگرش، از همان سال بازگشت به ايران (1349) كار تحقيقاتى و علمى را آغاز كرد كه تا سالهاى انقلاب با همكارى آيت الله موسوى اردبيلى و دكتر محمد مفتح ادامه يافت و اهميت اين كار تحقيقاتى به حدى بود كه حتى در سال 1353 در برگه يادداشت كارهاى جارى، پنجاه درصد از وقت خويش را فقط به آن اختصاص داده اند و بقيه را به بيش از پانزده كار فرهنگى، تحقيقى و اجرائى ديگر. در سالهاى 1355 تا 1357 نيز، جلسه اى در روزهاى دوشنبه در منزل ايشان برقرار بود كه در آن با حضور چند تن از محققان و فارغ التحصيلان رشته ى اقتصاد، كتاب كاپيتال (سرمايه) كارل ماركس مورد بررسى قرار گرفت.

با عزيمت امام خمينى (ره) به پاريس، آيت الله دكتر بهشتى به حضور ايشان رفت و هسته ى شوراى انقلاب تشكيل شد كه وى يكى از اعضاى آن بود.

علاوه بر مقاله ها و سخنرانى ها، تأليفات وى به شرح زير است: بانكدارى و قوانين مالى اسلام؛ عادت (ترجمه از انگليسى)؛ قانون عليت در جامعه ما؛ نقش ايمان در زندگى انسان؛ كدام مسلك ؟؛ صداى اسلام در اروپا (به پنج زبان)؛ روحانيت در اسلام و در قرآن؛ يك قشر جديد در جامعه ما؛ حكومت در اسلام (حكومت از نظر اسلام) (1367)؛ نماز چيست؟ (1366)؛ اسلام و مكتب هاى معاصر؛ مباحث شناخت در اسلام (1369)؛ شناخت از ديدگاه قرآن؛ امر به معروف و نهى از منكر، آزادى از ديدگاه اسلام؛ مالكيت از نظر اسلام؛ تكامل از نظر اسلام؛ تخريب در انديشه اسلامى؛ حقيقت و عرفان؛ اسلام دين واقع بين؛ قضاى

اسلامى؛ اقتصاد اسلامى (فارسى و عربى، 1362)؛ توحيد در قرآن؛ حج در قرآن (1365)؛ نقش قيامتى انقلاب اسلامى (مجموعه مقالات؛ با همكارى محمدجواد باهنر).

از آثار ديگر ايشان كه چاپ نشده اند: ترجمه كامل تاريخ قرآن نولد؛ ترجمه بخشى از كتاب دانش منطق اثر هگل؛ تحقيق گسترده اى پيرامون وحى؛ تفسير قرآن (نوار).

ضمنا تعداد معدودى نوار از جلسات درس دكتر بهشتى با عنوان (فلسفه ى هگل) كه از سال 1355 براى طلاب آغاز كرد و نيز يادداشتهاى آن به جا مانده است.

آيت الله دكتر بهشتى در بمب گذارى هفتم تيرماه 1360 در دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسيد. پيكرش در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

استاد دكتر سيد محمد حسينى بهشتى اصفهانى از افاضل دانشمندان و اكابر مدرسين و اساتيد معاصر و مستخرجين با كمال حوزه علميه قم است آقاى دكتر بهشتى در حدود 1345 قمرى در شهر اصفهان به دنيا آمده و پس از خواندن اوليات و قسمتى از سطوح را از مدرسين بزرگ حوزه فراگرفته و آنگاه به دروس خارج فقه واصول آيات عظام مرحوم آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى نايب الامام خمينى و آيت اللَّه العظمى آقاى شريعتمدارى حاضر و از دراسات آنان استفاده كامل نموده و معقول را هم از محضر علامه آيت اللَّه طباطبائى آموخته و در رشته هاى مختلف علمى عقلى و نقلى يكى از ستارگان درخشنده حوزه علميه گرديده و چند سالى از طرف مراجع بزرگ براى ارشاد و وظائف روحى و دينى به آلمان مهاجرت و در آنجا رهبرى- مسلمين شيعى را نموده و خدمات چشمگيرى انجام داده تا در اين چند ساله اخير كه مراجعت به ايران و در تهران به

تدريس و خدمات دينى پرداخته و هم براى تدريس و سخنرانى در دارالتبليغ اسلامى قم به دعوت موسس بزرگوار آن حضرت آيت العظمى آقاى شريعتمدارى به قم آمده و ايفاء وظيفه نموده است.

معظم له نيز از مجاهدين به نام و مبارزين عيه امپرياليسم و رژيم منفور طاغوتى است كه با تمام سخنرانيهايش مظالم و جرائم دولت را بيان و از اعمال ضد خلقى و مردمى و توحيدى آنان انتقاد نموده است.

استاد بهشتى در انقلاب ايران و پيروزى آن سهم ويژه اى دارند و هم اكنون يكى از علماء دولت موقت جمهورى اسلام و از نزديكان و همكاران جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان نخست وزير مى باشد سخنرانيها و اعلاميه هاى ايشان جالب و مجموع آن خود كتابى خواهد بود.

آثار و تاليفات عديده علمى دارند كه بعضى از آن مطبوع و برخى هم مخطوط مانده است از تاليفات مطبوع ايشان كتب زير است.

1- خدا از ديدگاه قرآن كه در 27 شهريور 1352 برابر 25 شعبان 1393 ق به طبع رسيده است.

2- نماز چيست.

3- شناخت اسلام كه به اتفاق دو نفر از افاضل آقاى على آقاى گلزار غفورى- محمدجواد باهنر نوشته اند كتابهاى ديگرى كه متاسفانه نام آنها را ياد ندارم.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهمن بيگي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بهمن بيگي، بنيانگذار آموزش عشاير در ايران، در سال 1299 در ايل قشقايي در شهرستان لارستان به دنيا آمد. پس از پايان دوره ي كارشناسي حقوق در دانشگاه تهران، كوشش خود را براي بر پايي مدرسه هاي سيار براي بچه هاي ايل آغاز كرد و با پي گيري ها و فداكاري ها خود توانست برنامه ي سوادآموزي عشاير را به تصويب برساند. او توانست دختران عشايري را نيز به مدرسه هاي سيار جلب كند و نخستين مركز

تربيت معلم عشايري را بنيان نهاد. بهمن بيگي براي كوشش پي گير خود در راه سوادآموزي به هزاران نفر كودك ترك، لر، كرد، بلوچ، عرب و تركمن، برنده ي جايزه ي سوادآموزي سازمان يونسكو شد. او تجربه هاي آموزشي خود را در چند كتاب در قالب داستان نوشته است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : پدر محمد بهمن بيگي كه يكي از بزرگان تيره بهمن بيگي از ايل قشقايي بود در زمان حكومت رضاخان، وارد فعاليت هاي سياسي شده و در منازعات ايلي با دولت اختلاف پيدا كرد كه دولت وقت وي را مقصر شناخته و به تبعيد محكوم كرد.

خاطرات كودكي : "من در يك چادر سياه به دنيا آمدم. زندگاني را در چادر با تير، تفنگ و شيهه اسب آغاز كردم... تا ده سالگي حتي يك شب هم در شهر و خانه شهري به سر نبردم... زماني كه پدر و مادرم را به تهران تبعيد كردند تنها فرد خانواده كه خوشحال و شادمان بود، من بودم... نمي دانستم فشنگ مشقي و تفنگم را مي گيرند و قلم به دستم مي دهند... پدرم مرد مهمي نبود. اشتباهاً تبعيد شد و دوران تبعيدمان بسيار سخت گذشت. چيزي نمانده بود كه در كوچه ها راه بيفتيم و گدايي كنيم. مأموران شهرباني - رضاخان - مراقب بودند كه گدايي هم نكنيم. از مال و منال خبري نمي رسيد. خرج بيخ گلوي مان را گرفته بود. در آغاز كار كلفت و نوكر داشتيم ولي هر دوي آنان همين كه هوا را پس ديدند گريختند و ما را به خدا سپردند.. به كتاب و مدرسه دلبستگي داشتم. دو كلاس يكي مي كردم شاگرد اول مي شدم. تبعيدي ها،

مأموران شهرباني و آشنايان كوچه و خيابان به پدرم تبريك مي گفتند و از آينده درخشانم برايش خيال ها مي بافتند."

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد بهمن بيگي فرزند ايل، در سال ???? هجري شمسي در منطقه چاه كاظم در نزديكي شهرستان لارستان در چادر عشايري به هنگام كوچ زاده شد.در زمان استبداد رضاخاني سركوبي ايلات عشاير جنوب از مهمترين سياستهاي حكومت بود، چون روح جامعه عشايري آزاده تر ازآن بود كه دربند آن همه بي عدالتي ونابرابري گرفتار آيد. حكومت وقت در راستاي سركوبي ايلات، تبعيد سران عشاير به تهران را بهترين راه مي دانست. ايل قشقايي به عنوان يكي از بزرگترين ايلات جنوب از اين قضيه مستثني نبود. اين ايل در آن زمان ايلخاني مقتدري به نام صولت الدوله قشقايي داشت. ترس حكومت مركزي از ايشان به حدي بود كه نه تنها خود او بلكه همسر و فرزندان وچند خانواده ايلي را نيزبه تهران تبعيد كردند. استاد بهمن بيگي درآن روزها كودكي حدودا ?? ساله بود كه به همراه مادرش ، يكي از خانواده هاي تبعيد شده به تهران بودند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : اگرچه تبعيد ازايل به تهران براي استاد كه آن ايام كودك ناتواني بيش نبود، بسيار سخت و دردآور بود ولي همينكه سبب شد تا مدرسه برود و با جديت درس بخواند، ازدرد و رنجها مي كاست. پيشرفت او با وجود تمام كمبودها چشمگير بود.اولين كودك قشقايي بود كه در كلاسهاي ابتدايي شاگرد اول مي شد. هوش و نبوغ او آنقدر بود كه از كمند همه كمي ها و كاستي ها بگريزد و با اخذ دانشنامه اي رنگين،به رسم آن روزها،

به جهت پيشرفت عازم آنسوي دنيا شود. جذبه هاي زندگي درآنسوي آبها نتوانست كه مانع از برگشت او به ايل شود و با اولين درخواست كسان و آشنايان با اشتياق تمام به دامن پر مهر مهر و صفاي ايل برگشت. وي از آن دوران چنين بياد دارد:"دو كلاس يكي مي كردم شاگرد اول مي شدم. تبعيدي ها، مأموران شهرباني و آشنايان كوچه و خيابان به پدرم تبريك مي گفتند و از آينده درخشانم برايش خيال ها مي بافتند. سرانجام تصديق گرفتم. تصديق ليسانس گرفتم .يكي از آن تصديق هاي پررنگ و رونق روز." محمد قبل از تبعيد پدر، در سن ?? سالگي توسط معلمي كه پدرش براي آموزش وي در زمان كوچ و ييلاق و قشلاق استخدام كرده بود به مدت دو سال، خواندن و نوشتن اوليه را فراگرفت و مادر وي شش روز پس از تبعيد همسرش به جرم تهيه آذوقه براي عشاير مخالف دولت، مقصر شناخته شده و به تبعيدگاه همسرش (تهران) فرستاده شد و محمد نيز با مادر رهسپار تبعيدگاه شد و در همان جا به تحصيل ادامه داد و در سال ???? مقطع كارشناسي رشته حقوق قضايي را در دانشگاه تهران به پايان رساند. استاد بهمن بيگي از نحوه يادگيري زبان فرانسه چنين مي گويد: " زبان فرانسه را در مدارس متوسطه و دانشكده حقوق تهران و بعد به علت سير و سياحت دو- سه ساله با چند فرانسه دان اروپايي آن را بهبود بخشيدم.قشقايي بودم و در جنگ بين المللي دون با آلمان ها همكاري داشتم. از جمله چند چتر باز به ايل ما آمده بودند و من تنها مترجم آنها بودم. به بعضي از آنها فارسي

ياد دادم و از آنها آلماني يادگرفتم. پس از يادگيري اين دو زبان آموزش انگليسي آسان بود. هم به صورت خصوصي و هم به صورت سفرهايي به خارج ،انگليسي را هم آموختم"

خاطرات و وقايع تحصيل : محمد بهمن بيگي از اخذ مدرك كارشناسي خود و نحوه عكس العمل خانواده چنين اذعان مي كند: "تصديق ليسانس گرفتم. پدرم ليسانسم را قاب گرفت و بر ديوار گچ فرو ريخته اتاق مان آويخت و همه را به تماشا آورد. تصديق قشنگي به شكل مربع مستطيل بود.مزاياي قانوني تصديق و نام و نشان مرا به خطي زيبا بر آن نگاشته بودند.تصوير رتوش شده ام با چشم هاي خندان ،كراوات عاريتي ،موهاي سياه،در گوشه تصديق مي درخشيد و قلب پدرم را از شادي و شعف لبريز مي كرد.آشنايي در كوچه و محله نماند كه تصديق مرا نبيند و آفرين نگويد.تبعيدي ها، مأموران شهرباني، كاسب هاي كوچه، دوره گردها، پيازفروش ها، ذرت بلالي ها و كهنه خرها همه به ديدار تصديقم آمدند. من شرم مي كردم و خجالت مي كشيدم... من پس از خواندن نسخه فرانسوي يكي از تبعيدي ها و در مراجعت به خانه ديگر راه نمي رفت، پرواز مي كرد... ملامتم مي كردند كه با اين تصديق گرانقدر، چرا در ايل مانده اي و چرا عمر را به بطالت مي گذراني؟ تو تصديق داري و بايد مانند مرغكي در قفس در زواياي تاريك يكي از ادارات بماني و بپوسي و به مقامات عاليه برسي"

همسر و فرزندان : استاد محمد بهمن بيگي متاهل است و نام همسر ايشان سركار خانم سكينه كياني مي باشد.

وقايع ميانسالي : محمد بهمن بيگي از خاطرات پس از اخذ مدرك ليسانس حقوق اش چنين بازگو مي كند: "در

پايتخت به تكاپو افتادم و با دانشنامه حقوق قضايي به سراغ دادگستري رفتم تا قاضي شوم و درخت بيداد را از بيخ و بن براندازم. دلم گرفت و از ترقّي عدليّه چشم پوشيدم. در ايل چادر داشتم، در شهر خانه نداشتم. در ايل اسب سواري داشتم، در شهر ماشين نداشتم. در ايل حرمت و آسايش و كس و كار داشتم، در شهر آرام و قرار و غمخوار و اندوه گسار نداشتم. نامه اي از برادرم رسيد. بوي جوي موليان مدهوشم كرد. ترقّي را رها كردم. تهران را پشت سر گذاشتم و به سوي بخارا بال و پر گشودم. بخاراي من ايل من بود ....به ايل رسيدم. ايل هماني بود كه مي خواستم و مي پنداشتم .چادر پدرم ،بالاي همان چشمه زلال و در ميان همان دو كوه سبز و سفيد افراشته بود و ..."

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد بهمن بيگي در سال ???? مقطع كارشناسي رشته حقوق قضايي را در دانشگاه تهران به پايان رساند. محمد حدود دو سال به عنوان كارشناس واحد حقوقي بانك ملي در تهران مشغول به كار شد تا اينكه با اتمام دوران يازده ساله حبس و تبعيد پدر همراه با خانواده به استان فارس و دامان ايل بازگشت و به زراعت و چوپاني مشغول شد. او با مشاهده بيسوادي و مشكلات ناشي از آن در اطراف خود به فكر آموزش دختران و پسران عشاير با همكاري افرادي از عشاير كه تا حدودي از مهارت سواد برخوردار بودند افتاد و در سال ???? اولين مدرسه سيار عشايري را در محل زندگي خود راه اندازي كرد. با مشاهده اشتياق پسران، دختران، زنان

و مردان عشاير به سوادآموزي، بهمن بيگي با هدف گسترش فعاليت هاي آموزشي به وزارت آموزش و پرورش مراجعه كرده و خواستار حمايت دولت از اين طرح شد. بابت حمايت هاي مردمي و همچنين كمكهاي دولتي، مؤسسه دانشسراي عشايري در شيراز به عنوان مدرسه مركزي آموزش عشاير تشكيل و آغاز به كار كرد. تاكنون هزاران نفر از افراد جامعه عشايري از اين مؤسسه آموزشي فارغ التحصيل شده و مهارتهاي آموزشي را فراگرفته اند.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : استاد محمد بهمن بيگي خوب مي دانست فايده اي ندارد كه به تاريكي لعنت بفرستد بلكه بايد شمعي روشن كرد.اينگونه بود كه با تاسيس نخستين دبستان سيار ايلي در سال ???? شمع كوچكي در دنياي تاريك آن روزهاي جامعه عشاير روشن كرد. دبستانهايي كه نه به كمك دستگاه آموزش وپرورش وقت بلكه فقط به همت استاد و مساعدت مردم شريف عشاير در چادرهاي سفيد داير مي گشتنند. چادران سفيد درميان سيه چادران ايلي چون نگين مي درخشيدنند تا نويدي بر پايان روزهاي تيره و تار چادرنشيني باشد. ديري نپاييد كه سيلي از مشكلات گريبانگير اين چادر هاي دبستان شد. اكثر طوايف عشاير از پرداخت هزينه هاي ناچيز دبستان سيار ايلي عاجز بودند. آموزگاران ايلي تصديق مورد نياز براي تدريس را نداشتند وبه تبع آن نمي توانستنند كارنامه معتبر براي دانش آموزان صادر كنند. تحرك دائمي ايل براي بقا وبعد مسافت بين قشلاق و ييلاق ومشكلاتي از اين قبيل، مزيد بر علت شده بودند تا پيمودن اين مسير پردردسر، سخت تر و پرماجراتر گردد. استاد كه نمي خواست نهال نوپاي آمورش كودكان ايل به

اين زودي پژمرده گردد، به هر دري مي زد تا شايد چاره اي يابد. به زحمت مقامات وقت آموزش و پرورش را مجاب كرد تا تعدادي دانش آموخته هاي ديپلمه دانشسراي شيراز را در اختيار دستگاه آموزشي اش بگذارند. اين حربه نيز نيز كارساز نشد چون اين آموزگاران از بطن ايل برنخواسته بودند كه بتوانند با مشكلات آموزشي فرزندان ايل و زندگي ايلي كنار بيايند. ديگر بار اين اسطوره خستگي ناپذير عشاير دست به كار شد و چاره در پرورش آموزگاراني ديد كه از درون ايل برخواسته باشند تا با آشنايي كامل ازمصائب و مشكلات نوباوه گان عشاير، به آموزش آنها اهتمام ورزند.تاسيس دانشسراي عشايري براي تربيت آموزگاران ايلي وبه تبع آن راه اندازي اداره كل آموزش عشاير كشور كار آساني نبود ولي به همت والاي اين مرد سختكوش ممكن شد. اينگونه بود كه با تربيت عده كثيري از فرهيختگان عشاير چهره ايلات دگرگون شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : تسلّط استاد محمد بهمن بيگي به سه زبان انگليسي، فرانسه و آلماني كه اغلب آثار نويسندگان خارجي را به زبان اصلي مطالعه مي كرد و غور و تفحّص در متون ادبي، اين اجازه را به وي مي داد كه با نثر دلنشين و جذّاب دست به تأليف زند. از آثار استاد بهمن بيگي بوي طبيعت و انسانيّت به مشام جان خواننده مي رسد و نغمه دوستي و از خودگذشتگي مي تراود. بخاراي من ايل من؛ به اجاقت قسم؛ عرف و عادات در عشاير فارس؛ اگر قره قاج نبود... استاد با آثارِ خود انسان را آرام آرام با زيبايي ها، انسان دوستي ها و فداكاري هاي ايلياتي آشنا مي سازد و در زير روشنايي ستارگان و

در دامان زيباي طبيعت، از خودگذشتگي هاي مرداني كه عمر خود را براي آموزش كودكان معصوم عشايري سپري ساخته اند، به تصوير مي كشد. و گرم و صميمي انسان را به قلّه هاي رفيع و مناظر بديع طبيعت هدايت مي كند و با خلق و خوي مردم عشاير آشنا مي سازد و از آداب و رسوم ايلات سخن به ميان مي كشد و چنان دلنشين مي نويسد، كه انسان هرگز از مطالعه آثار وي خسته نمي شود. و چون به حوزه موسيقي عشايري وارد مي شود شور و شوق خود را با اشكي كه بر گونه هايش مي نشيند، نشان مي دهد. او مي گويد موسيقي در ميان ايلات و عشاير قشقايي همانند ساير اقوامِ ديگر از احترام بسيار برخوردار است. استاد وقتي از موسيقي ايلياتي سخن مي گويد گويي نغمه مي سرايد و عاشقانه وصف موسيقي ايلي مي كند و در اين ميان هشدار مي دهد كه «موسيقي ايل از چنگ اوباش هرزه سرا و عربده كش به دور است، موسيقي ايل با عيّاشي هاي رذيلانه آميزشي ندارد. موسيقي ايل از پستان نجيب و سخاوتمند طبيعت شير مي نوشد و جان مي گيرد». آري دامن طبيعت از ديد استاد بهمن بيگي آشيانه هزاردستان است كه در دامن خود ماه پرويزها، منصورخان ها، صمصام السّلطان ها و داوود نكيساها را پرورش داده است. اينك استاد بر فراز قلّه ها است و اگر امروز استاد بهمن بيگي __ كه عمرش دراز باد __ اين نغمه ايلياتي را زمزمه مي كند كه: اي كوه هاي بلند، بر ايل ما چه گذشت اي قلّه هاي مه گرفته، بر ايل ما چه گذشت اي كوه هاي بلند و اي قلّه هاي مه گرفته بر آن ايل كه در دامن شما خيمه مي سازد چه گذشت ولي استاد به خوبي مي داند كه بر ايل و تبارش چه گذشت

و چگونه در سايه تلاش وي مرداني فرهيخته، و استاداني گرانقدر و جواناني برومند تربيت شدند و اينك هر كدام در گوشه اي از اين كهن سرزمين ايران در اداره اين مرز و بوم سهيم هستند و اين براي استاد بزرگ ترين هديه الهي است كه به بار نشستن تلاش هاي بي وقفه و شبانه روزي خود را مشاهده مي كند

آرا و گرايشهاي خاص : اين دانشي مردِ فرهيخته سرد و گرم روزگار چشيده به تجربه دريافته بود كه تنها راه نجات عشاير در بالا بردن سطح سواد جمعيّت عظيم عشايري است. مردمي كه با هرگونه ناملايمات زندگي مي ساختند، شجاع و بخشنده بودند، با قناعت و صبوري زندگي مي كردند، حليم و صادق بودند، امّا روح لطيف خود را با مفاسد اجتماعي آلوده نمي كردند، غيور و ظلم ستيز بودند و تشنه معرفت و جوياي دانش. چه كسي مي بايست به اين قشر محرومِ رنج كشيده توجّه مي كرد. استاد بهمن بيگي كه خود پرورده درد و رنج بود به خوبي مي دانست كه كسي آستين بالا نخواهد زد و دولتمردان را نيز در سر، سوداي تعليم و تربيت و پروراندن استعدادهاي افراد ايلياتي نيست؛ از اين رو دست به كار شد. تصميم گرفت به جاي چوب شباني، قلم در دست كودكان عشايري نهد و خواندن و نوشتن را به طريق خاصّ خود به ميان عشاير بَرَد تا جهل و بي سوادي را ريشه كن كند. شايد خود نيز در آن زمان بر اين باور نبود كه قدمي كه برداشته است چگونه به بار خواهد نشست امّا مصمّم بود و با تمام توان در اين عرصه قدم گذاشت. كوره راه هاي ايلي را به خيابان هاي پر زرق و برق شهري برگزيد و اسبان رهوار را به

خودروهاي گران قيمت ترجيح داد و گويي با خود اين ترانه ايلي را زمزمه مي كرد كه: من اين باغ خرّم را با اشك چشم سيراب كردم چرا گلش براي ديگران چرا خارَش براي من آري! استاد مصمّم بود كه در بهار طبيعت و صفاي كوهستان چراغ علم و معرفت را روشن كند و گلشني از سوسن و سنبل بسازد كه خار چشم دشمنان گردد. اگر استاد بهمن بيگي زمزمه گر اين ترانه بود كه: داغ اگر يكي و درد اگر يكي بود مي شد چاره اي يافت با صد داغ و صد درد چه مي توان كرد؟ ولي با همّت و اراده اي كه داشت نشان داد كه مي توان صد داغ و درد را نيز چاره كرد، دست به كار شگرفي زد، با تشكيل كلاس هاي عشايري و تربيت معلّمان مؤمن و متعهّد براي تدريس، ايجاد كتابخانه هاي سيّار، دانش را به ميان عشاير بُرد و از كودكان محروم، آينده سازاني بصير و مطّلع ساخت. استاد، چون بنده عاشقي، شب و روز را به هم مي دوخت تا بر تعداد مدارس عشايري افزوده شود، معلّم تربيت كند، از كمك هاي مالي دولتي و غيردولتي بهره مند شود تا كودكان مستعد امّا ستم كشيده، از حقّ مسلّم خود كه تحصيل و تربيت بود، محروم نشوند. استاد بهمن بيگي در حالي كه به راحتي مي توانست به پست هاي مهم دولتي دست يابد پشت به همه چيز كرد، احساس درد و وظيفه در قبال هموطنان و هم عشيره هاي خود، او را به دامان طبيعت كشاند، زندگيِ شهري را به شهرنشينان واگذاشت، با غم و شادي و با رنج و محنتِ مردانِ خانه به دوشي كه مدام در حركت بودند، ساخت؛ و بيست و شش سال از عمر

خود را صرف تعليم و تربيت بچّه هاي عشايري نمود. استاد به خوبي دريافته بود كه «كليد مشكلات عشاير در لابه لاي الفبا است»، از اين رو معتقد بود كه بايد قيام كرد؛ قيام همگاني، و از اين جهت، مردم را به يك قيام مقدّس دعوت كرد: قيام براي باسواد كردن مردم ايلات. خدمات استاد بهمن بيگي به زودي نتيجه داد. بچّه هاي محروم ايلياتي، مراحل دبستاني و دبيرستاني را پشت سر گذاشتند و راهيِ دانشگاه شدند. به آماري از اين حركت علمي و فرهنگي (كه در فصل نامه عشايري ذخاير انقلاب، زمستان 1367 درج شده است) توجّه كنيم: از تعداد 36 نفر قبولي ديپلم در خردادماه سال تحصيليِ 52-1351، 34 نفر وارد دانشگاه شدند و در سال 55-1354 تمامي 88 نفر قبول شدگان در مقطع ديپلم وارد دانشگاه هاي كشور شدند و در سال 56-1355 نيز از تعداد 85 نفر دانش آموز ديپلم تعداد 84 نفر در رشته هاي مختلف دانشگاهي مشغول تحصيل شدند. بي شك اين موفقيّت ها و آماده كردن كودكان براي فراگيري علوم و فنون و پرورش استعدادهاي كودكان عشايري مديون تحمّل رنج ها و تلاش هاي خستگي ناپذير استاد بهمن بيگي است. امّا در اين ميان، استاد را غم ديگري نيز بود. استاد همواره از ستم مضاعفي كه بر دختران معصوم عشايري مي رفت، رنج مي برد و بر آن بود كه دختران را نيز زير پوشش تعليم و تربيت قرار دهد؛ و به همين منظور تصميم گرفت كه با گسترش دانش در ميان دختران، آنان را به حقوق خود آشنا سازد. اگرچه اين امر در حال و هواي آن روزگار كار سخت و دشواري بود و تعصّب هاي ايلي و عشيره اي كار را بر استاد دشوار كرده بود، امّا

استاد مصمّم بود و چاره اي جز اين نداشت كه در هر اجتماعي حاضر شود، از فوايد دانش و سواد سخن گويد و با هرگونه تعصّب و خامي با صبوريِ تمام مبارزه كند. در اثر تلاش و كوشش، استاد سرانجام توانست در اين مبارزه نيز موفق شود و دختران را نيز به دبستان بكشاند و به تربيت آنان همّت گمارد. اينك استاد هشتاد و پنجمين سال زندگي خود را سپري مي كند و بدون ترديد خود نيز از اين همه تلاش و كوشش كه ثمره آن، كشف استعدادها و بارور كردن آنان است خرسند است. استاد، حاصل تلاش خود را در وجود كودكاني كه اينك بزرگ مرداني در عرصه علم و سياست و مديريت شده اند، مي بيند و همين براي استاد كافي است. تلاش هاي استاد در همان سال ها مورد توجّه دانشمندان، انديشمندان و دانشگاهيان داخل و خارج از كشور قرار گرفت

جوائز و نشانها : محمد بهمن بيگي در سال 1973 موفق به دريافت جايزه بين المللي يونسكو شد . مراسم گراميداشت محمد بهمن بيگي، بنيانگذار آموزش و پرورش عشاير كشور با حضور جمع كثيري از اعضاي انجمن فارغ التحصيلان عشاير منطقه جنوب كشور و راهنمايان تعليمات عشايري در شيراز برگزار شد. در اين مراسم بيش از ??? نفر از عشاير ايلات قشقايي، باصري، عرب، لر، بويراحمدو بختياري كه دوران تحصيل خود را در مؤسسه دانشسراي عشاير به مركزيت شيراز گذرانده بود و در حال حاضر در مشاغل و مناصب مختلف سراسر كشور مشغول مي باشند در كنار محمدبهمن بيگي حضور داشتند. در اين نشست صميمانه علاوه بر بررسي روند گذشته آموزش و پرورش عشايري، راهكارهايي در جهت بهبود كمي

و كيفي و همچنين ترسيم افق روشن آموزش وپرورش عشاير ارائه شد. همچنين مراسم بزرگداشت استاد محمّد بهمن بيگي در 30 آبان ماه سال 1384 از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگي جهت تكريم وي برگزار شده است.

چگونگي عرضه آثار : تأمل و دقت استاد بهمن بيگي براي چاپ كتاب، علي رغم آن همه جوشش احساسات، تراكم خاطرات و تسلط عجيبي كه او بر كلمه و كلام دارد، به راستي شگفت انگيز است. نخستين اثر او «عرف و عادت درعشاير فارس» درست 60 سال پيش منتشرشد و سه اثر ديگرش: «بخاراي من ايل من»، «اگر قره قاج نبود» و «به اجاقت قسم» به ترتيب با فاصله هاي 44، 65 سال پيش از يكديگر به چاپ سپرده شده اند. به راستي اگر بهمن بيگي تنها «عرف و عادت درعشاير فارس» را نوشته بود، به عنوان پژوهشگري جست وجوگر، شايسته احترام و تقدير بود. اگر او فقط مجموعه داستان هاي كوتاه و جذاب «بخاراي من ايل من» را درسال 68 و با فاصله اي طولاني از اولين اثر خود روانه بازار نشر كرده بود، لايق هرگونه بزرگداشت و تشويق بود. اين اثر، همانند يك قطعه موسيقي با يك سمفوني زيبا، به دل مي نشيند و خواننده را در جذبه نثري دلاويز و پرتصوير پرواز مي دهد و با خود به سرزمين زيباي عشاير مي برد وبا مسائل مردم اين خطه از كشورمان آشنا مي كند. انتشار «بخاراي من ايل من» به راستي در سپهر ادب فارسي، يك حادثه بزرگ بود، آنچنان كه همه نگاه ها را به سوي خود كشاند. بهمن بيگي در اثر سوم خود «اگر قره قاج نبود» گوشه هايي از خاطرات و خطرات خويش را با نثري آهنگين و توصيفي

به زيبايي به تصوير كشيده ودر واپسين اثرش «به اجاقت قسم» خاطرات آموزشي خود را در راه پرفراز ونشيبي كه براي سوادآموزي عشاير اين مرز وبوم پيموده، بيان كرده است. وي در حال حاضر به نگارش خاطرات متأخر خود مشغول است و اميد مي رود كه در آينده اي نزديك، شاهد اثر برجسته ديگري از بنيانگذار آموزش عشاير و به تعبيري «پدر آموزش عشايري» كشورمان باشيم. آنچه درپي مي آيد، تنها گزارش كوتاهي از چهار اثر منتشر شده استاد بهمن بيگي است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اگر قره قاچ نبود

ويژگي اثر : محمد بهمن بيگي، چاپ دوم، تهران، انتشارات باغ آينه، 1377(چاپ اول/ 1374)، 206ص، رقعي. هفده خاطره و حكايتي كه در اين مجموعه فراهم آمده است، همچون اثر ديگر نويسنده: «بخاراي من ايل من» هريك حاوي مطالبي جذاب است كه قلم سحار نويسنده، رنگي از خيال و خاطره بر آن پاشيده است. نام كتاب از دهمين خاطره اين مجموعه گرفته شده است. قره قاج رودخانه پربركت و زيبايي درخطه فارس است كه از ارتفاعات «بن رود» سرچشمه مي گيرد و تا سواحل خليج فارس گسترده است. بهمن بيگي در داستانواره اگر قره قاج نبود، ابتدا از ملال خود از ماندن در ايل و سپس از قصد خود براي سفر به سرزمين هاي دور خبر مي دهد و به دنبال آن، به شرح جاندار و زيبايي از حكايت روزي مي پردازد كه سوار بر اسب محبوبش «سمند» دچار توفان مي شود، به آب رودخانه «قره قاج» مي زند و با دشواري به كمك سمند به ساحل سلامت مي رسد، به شهر مي آيد، به اروپا و آمريكا مي رود. زيبايي هاي طبيعي غرب را مي بيند، اما هيچ گاه زيبايي قره قاج را از ياد نمي برد. نامه هايي كه از

خويشانش برايش ارسال مي شود، بي تابي اورا براي بازگشت به وطن و به ايل صدچندان مي كند و سرانجام به انديشه حركت از غرب و فرار به سوي ايل مي افتد و درآخرين نامه اش از آمريكا خطاب به خانواده اش مي نويسد: «... تاب و طاقت دوري شما را ندارم. تاب و طاقت دوري ايلم و وطنم را ندارم. با اولين بليط هوايي كه به دستم مي آيد حركت مي كنم. پيام مرا به گوش امواج قره قاج برسانيد. قره قاج، تو مي خواستي غرقم كني ولي من دست از دامنت برنمي دارم. من ترا بيش از همه رودهاي روي زمين دوست مي دارم. من يك موج كوچك ترا به صدها الب، هودسن و پوتوماك عوض نمي كنم. قره قاج، مي آيم ولي اين بار مي كوشم كه بي گدار به آب نزنم و با كمك خداوند نهال هاي تازه اي در كنارت بنشانم و پل هاي استوار برايت دست و پا كنم.» پارچه سليكا، هديه گرگين خان/ آهنگ گرايلي/ داستان ما و «فريدون/ حساب حافظ از ديگران جداست/ پدر و پسر/ و «بستان كردستان» عناوين برخي از خاطره هاي داستاني اين مجموعه است.

2 ايل من بخاراي من

ويژگي اثر : محمد بهمن بيگي، چاپ سوم، تهران، انتشارات آگاه، 1369 (چاپ اول 1368)، 348 ص، رقعي. بهمن بيگي در اين اثر، غرض اصلي از نگارش كتاب را بازنمودن احوال ايلات فارس بويژه ايل قشقايي ذكر كرده است. بخاراي من ايل من، از 9 دستانواره كوتاه، جذاب و دلنشين تشكيل شده است. آغازين اثر اين مجموعه «بوي جوي موليان» است. موضوع اين داستان مستند، سرگذشت مولف از دوران كودكي و تبعيد پدر و مادر وي به تهران تا هنگام بازگشت او به ايل است. در يكي از روزهاي گرم

تابستان شهر كه فكر يار و ديار و هواي خوش ييلاق ايل در ذهن نويسنده خلجان داشته، نامه اي پر مهر از برادر، او را دگرگون مي كند و به تعبير نويسنده، نامه برادر، با او همان مي كند كه شعر و چنگ رودكي با اميرساماني كرد. چنين بود كه بهمن بيگي به همه زرق و برق ها و جاذبه هاي شهر پشت پا مي زند و به «بخاراي خود» به «ايل» مي پيوندد. موءلف دراين اثر، با نثري شيوا كه به شعر پهلو مي زند، طي دستانواره هايي پركشش، ضمن توصيف طبيعت زيباي سرزمين عشاير قشقايي، خواننده را با آداب و رسوم، معتقدات و مسائل و مشكلات مردم و بويژه زنان ايل و مصايب آنها آشنا مي كند. آل/ ترلان/ ايمور/ وطن/ شكار ايلخاني و شيرزاد/ ملا بهرام/ گاو زرد و «آب بيد» برخي از داستان هاي كوتاه اين مجموعه جذاب است.

3 به اجاقت قسم

ويژگي اثر : محمد بهمن بيگي، چاپ سوم. شيراز، انتشارات نويد، 1382 (چاپ اول 1379)، 271 ص، مصور، وزيري. «به اجاقت قسم» دربرگيرنده خاطرات آموزشي استاد بهمن بيگي بنيانگذار آموزش عشاير ايران است. اين اثر از 21خاطره آموزشي تشكيل شده و عنوان آن، از سيزدهمين خاطره اين مجموعه انتخاب شده است. نويسنده در مقدمه اين اثر تحت عنوان «چگونه به شرح چگونگي آموزش از آهنگ خويش به فرزندان عشاير و بيان تجربه هايش پرداخته و درحقيقت كليدهاي كاميابي خود را در راه دشوار تعليم و تربيت عشاير به دست داده و مي نويسد:«... ياران و دوستان من دست بردار نيستند و پيوسته مي پرسند چگونه؟! من دراين كتاب سعي كرده ام كه با گزارش پراكنده قسمتي از خاطرات آموزشي خودم، فراز و نشيب هاي راه رفته ام

را به پرسندگان و دوستداران تعليم و تربيت نشان دهم و به آنان بگويم چگونه!» بهمن بيگي در نخستين اثر خود«عرف و عادت در عشاير فارس» درباره اعتقاد افراد ايل به «اجاق» مي نويسد:«در آتش پرستي ملل باستاني گيتي نيز آثاري درميان ايلات وجود دارد. افراد ايلات به اجاق خانه و خانواده عقيده كاملي دارند و آن را گاهي منبع آثار و صاحب قدرت مي پندارند و عده اي از خانواده ها را صاحب اجاق پرفروغ تر و قوي تري مي دانند و نسبت به چنين خانواده هايي بويژه خيانت را خطرناك مي شمارند... قسم به اجاق و به هر كانوني كه در آن آتشي افروخته باشد معمول است و اين قسم ها به اقتضاي ايماني كه بدان دارند، مي تواند مدعي يا منكر را قانع نمايد. اجاق مردي را كه فرزند نداشته باشد «كور» يعني خاموش مي دانند و به حال او تأسف فراوان مي خورند...» معلم بي تصديق/ آموزگار ايلي/ مقررات دست وپاگير/ آموزش عشاير و زنان/ آموزش عشاير و سازمان برنامه/ خدمت و تهمت/ و «چگونه شيراز مركز آموزش عشاير كشور شد» عناوين بخش هايي از خاطرات اين مجموعه اند.

4 عرف و عادت در عشاير فارس

ويژگي اثر : محمد بهمن بيگي، چاپ دوم، شيراز، انتشارات نويد، 1381 (چاپ اول، تهران 1324)، 135 ص. رقعي. استاد بهمن بيگي اثر حاضر را درست 60 سال پيش، زماني كه حدود جواني 20 ساله بود، نوشته است. كتاب از چنان اهميتي برخوردار بوده كه در همان سال انتشار، مورد توجه نويسندگان بزرگ و نشريات معتبر ادبي - علمي قرار گرفت. چاپ دوم اثر، در فاصله اي 57 ساله و درسال1381 منتشر شد. بهمن بيگي در مقدمه اين چاپ به علل تأخير چاپ دوم كتاب اشاره

كرد و مشكلات را بر شمرده است. نويسنده دراين كتاب، با نگاهي از درون، خواننده را با آداب و عادات و اخلاق و رسوم و همچنين ديگر جنبه هاي متنوع زندگي ايل بزرگ قشقايي در دوره تأليف كتاب آشنا مي كند. از آنجا كه موءلف، آگاه به مسائل حقوقي بوده، در مبحث اول كتاب، موضوع عرف و عادات را از نظر حقوق مدني، كيفري، آيين دادرسي، حقوق اداري و سياسي اجتماعي در بين ايلات و عشاير فارس مورد بحث قرار داده و در مبحث دوم كه اندكي مختصرتر است، به ذكر عقايد وافكار عشاير فارس پرداخته و در برخي موارد، آداب و رسوم عشاير فارس را با قوانين و رسوم ملل قديم مقايسه و تطبيق كرده است. استاد بهمن بيگي در اين اثر، ضمن بيان بي سروساماني عشاير جنوب در آن سال ها، درمان دردهاي بزرگ عشاير را تنها در سايه مهر و محبت و تعليم و تربيت دانسته و اعلام داشته: «براي جلوگيري از اين همه سرگرداني و گمراهي، راهي جز ايجاد مدارس سيار و فراوان وجود ندارد.» .

بيات، اروج بيك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اروج بيك پسر سلطان علي بيك بيات بود ، سلطان علي بيك ازسرداران شاه محمد خدابنده بود كه درنبرد عثماني كشته شد(993ه.ق)گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيوالدين و انساب : اروج بيك پسر سلطان علي بيك بيات يكي از درباريان شاه عباسي اول صفوي بود كه به همراه هيات سفارتي مركب از سر آنتوني شرلي و حسينعلي بيك بيات به اروپا رفت. وي در اسپانيا پس از پناهندگي و گرويدن به مسيحيت دون ژوان ناميده شد. (1013ه.ق)و كتابي به نام دون ژوان ايرني را درباره حكومت صفوي و شرح سفر

خود به اسپانيا نوشت و مدتي بعد به دست يك اسپانيايي كشته شد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سلطان بيك بيات پدر اروج بيك بيات ازسرداران مقتول شاه محمد خدابنده در نبرد با عثماني بود (993ه.ق) بنابراين به نظر مي رسد كه از شرايط زندگي و تحصيل مناسبي برخوردار بوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : اروج بيك بيات علوم رايج زمانه از جمله تاريخ و علم انشاء را به خوبي فرا گرفته بود.وقايع ميانسالي : اروج بيك بيات در 1007ه.ق/ 1599م به همراه هيئت اعزامي شاه عباسي به رياست حسينعلي بيك بيات و سرآنتوني شرلي به اروپا رفت تا اروپائيان را به اتحاد عليه عثماني تشويق نمايد. وي از مسير درياي خزر ولگاه، مسكو آرخنگل، اقيانوس منجمد شمالي، آلمان، چك اسلواكي (بوهم)، ايتاليا، رم و جنوب فرانسه به اسپانيا را انتخاب كرد و با شاهان بسياري از اين مناطق ديدار نمود. ولي با حسينعلي بيك به ايران بازگشت و از آنجا كه براي مطالبه خونبهاي ملاي هيات از ليسبون به ولادوليد نزد فيلپ سوم رفت و در همان جا پناهنده و با نام دن خوان(دون ژوان ) مسيحي شد. او اندكي پس از انتشار كتاب خود تحت عنوان دون ژوان ايراني، توسط يك اسپانيايي كشته شد.زمان و علت فوت : اروج بيك بيات پس از انتشار كتاب خود در 15مي 1605ميلادي / 4محرم 1013ه.ق به دست مردي اسپانياي كشته شد و براي اينكه مرگش فاش نشود، او را در قايقي نهاده و به دريا انداختند. و چند روز بعد درساحل طعمه سگان شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اروج بيك بيات به عنوان منشي

هيات سفيران شاه عباسي به رهبري رياست حسينعلي بيات و سرآنتولي شرلي به اروپارفت (1007ه.ق/1599ميلادي).آرا و گرايشهاي خاص : اروج بيك بيات دراسپاينا به دين مسيح گرويد. شايد يكي از دلايل اين كار مشاهده پيشرفتهاي تكنيكي اروپا و قايل شدن به ارتباط ميان اين دو ( مسيحيت و پيشرفت تكنيكي ) بوده است.جوائز و نشانها : اروج بيك بيات پس از گرويدن به دين مسيح لقب اشرافي دن «دونdon»را از شاه اسپانيا فيليپ سوم دريافت كرد.آثار : دون ژوان ويژگي اثر : كتابي دون ژوان ايرني درسه فصل به بررسي مختصر ولايات ايرني و حكومت داري صفويان ، جنگهاي آنان با عثماني ، و شرح سفارت مي پردازد. وي اين كتاب را به كمك آلفونسو رمون به زبان اسپانياني ترجمه و چاپ كرد. اين كتاب را 1926 توسط گي لسترنج شرق شناسي انگليسي به انگليسي ترجمه شد.

بيضاوي، ابوعبدالله محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 424 ق)، فقيه، محدث، مدرس و قاضى. قاضى بيضاوى ساكن بغداد بود. و در آنجا تدريس فقه مى كرد و مطابق مذهب شافعى فتوا مى داد مدتى نيز عهده دار منصب قضاوت بود. قاضى بيضاوى از ابوبكر بن مالك قطيعى و حين بن محمد عسكرى نقل روايت كرده است. خطيب بغدادى از شاگردان او است و از وى استماع حديث كرده و مورد اعتماد بودن و راستگويى وى را ستوده است. بيضاوى به مرگ ناگهانى در بغداد از دنيا رفت و در مقبره ى باب حرب دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (476/5)، ريحانه (307 -306 /1)، الكنى و الالقاب (113/2).

بيكندي بخاري، ابوجعفر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(482 -394 ق)، عالم معتزلى و قاضى حنفى. معروف به قاضى حلب. اهل بخارا بود. وى به مصر رفت و با جماعتى از جمله، ابونصر هبة الله كه سر كرده ى اسماعيليان بود مناظره كرد. او از سليمانى و منصور كاغدى و عدنان هروى نقل حديث كرده و ابوالمظفر، جد سمعانى، و مكى بن عبدالسلام و ابونصر شيرازى و على بن زهمويه و جماعتى از وى حديث روايت كرده اند. چون مردم را به مذهب اعتزال مى خواند، ابومنصور عبدالملك بن محمد از ورودش به بغداد جلوگيرى كرد و چون ابومنصور درگذشت، به بغداد درآمد و تا پايان عمر در آنجا سكنى گزيد. در حدود نود سالگى در بغداد درگذشت و در مقبره ى باب حرب دفن شد. از آثار وى: «الهدى و الارشاد»، در رد ابونصر هبة الله؛ «الرسالة المسعودية»؛ «تحقيق الرسالة بأوضح الدلالة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (208/6)، سير النبلاء (587 -586 /18)، لسان الميزان (687 -686 /5)، معجم المؤلفين (249/8).

پاشا صالح، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 5 بهمن 1280، كاشان.

درگذشت: 2 بهمن 1369، تهران.

على پاشا صالح، فرزند ميرزا حسن خان مبصرالممالك كاشانى، پس از گذرانيدن دوره ى مكتب و مدرسه ى ابتدايى در كاشان، تحصيلات متوسطه را در مدرسه ى آمريكايى تهران ادامه داد. سپس در مدرسه هاى تجارت و نظام به تدريس پرداخت. چندى هم رييس دارالترجمه وزارت ماليه و پس از آن به دعوت على اصغر حكمت سرپرست اداره ى كل انطباعات وزارت معارف بود.

از زمانى كه دانشگاه تهران تأسيس شد، در دانشكده ى حقوق به تدريس متون حقوقى به زبان انگليسى پرداخت. از كارهاى با ارزش او در اين دوره ترجمه ى متن قانون اساسى ايران به زبان انگليسى بود. ضمنا در مؤسسه وعظ

و خطابه ى دانشكده ى الهيات و معارف اسلامى تدريس آيين سخنورى و فن خطابه را بر عهده داشت.

آثار زير از اوست: اصول تربيت جسمانى و حفط الصحه (ترجمه، 1306)؛ آثار ايران (ويرايش مجلدى كه سيد محمدتقى مصطفوى ترجمه كرد، 1316)؛ آداب مناظره (1317)؛ آثار ايران (دفتر سوم، 1318)؛ كتاب انگليسى دبيرستانى با همكارى عبدالله فريار (شش جلد، 1319)؛ تاريخ ادبى ايران (تأليف ادوارد براون، جلد اول، 1323، جلد دوم 1358)؛ سرگذشت قانون (مباحثى از تاريخ حقوق، 1335)؛ آداب سخن، اصول فن خطابه (1337)؛ قوه ى مقننه و قوه ى قضاييه- نظرى به تاريخ حقوق ايران (1343). در سال هاى پايانى عمر به نگارش فرهنگ حقوقى پرداخت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پويايي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم پويايي ( پويا ) در سال 1334 در كرمانشاه متولد شد ، دوران ابتدايي و دبيرستان را در همين شهر به پايان رسانيد سپس عازم خدمت مقدس سربازي شد، پس از خدمت انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني ( ره) كشور چهره تازه اي بخود گرفته بود . ابراهيم پويا براي كمك به مسائل فرهنگي جذب جهاد سازندگي شد و در واحد فرهنگي مشغول فعاليت شد ، چون عمر اين واحد كوتاه بود از آنجا خود را به واحد عمران منتقل كرد و در بدترين شرايط ،كه گروهكهاي كومله و دمكرات به برادران جهاد شبيخون مي زدند به روستاهاي مرزباني براي مدرسه سازي رفت و اين گروه منحله هر روز به شهداي جهاد مي افزود و برادران را به اسارت مي گرفت در سال 1360 بزرگان دين و علم از پويا تقاضا كردند كه به صدا و سيماي كرمانشاه خود را منتقل كند ، پويا كليه برنامه

هاي راديو را مي نوشت و بدون بررسي بروي آنتن مي رفت ، پويا بالاخره استخدام صدا وسيما شد ودر واحد روابط عمومي مشغول فعاليت شد و وبا توجه به اين كه كتاب هاي فراواني در اين رشته مطالعه كرده بود اين واحد را از حالت پوستر چسباندن بيرون آورد و چهره اي تازه به روابط عمومي بخشيد.گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسياوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : ابراهيم پويايي به دليل مرگ مادر ومشكلات فراوان ديگر در رشتة ادبيات پيام نور بود كه آن را نيمه تمام رها كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : ابراهيم پويايي از خاطرات دوران تحصيل خود چنين مي گويد: خاطرات دوران تحصيل بسياراست كه هر كدام وقت وفرصت ديگري طلب ميكند اما تا آنجا كه به ياد دارم دوستان را تشويق به كتابخواني ودنبال دين ودانش رفتن ميكردم.در دبيرستان رازي كرمانشاه درسال ششم طبيعي مشغول تحصيل بودم كه در بدترين شرايط تحصيلي آمدند وگفتند چون دوبار از تبصره انگليسي استفاده كرده اي بايد بروي كلاس پنجم، متاسفانه اين ضربه روحي چنان تلخ بود كه هرگز خاطرة آنرا فراموش نميكنم، هرچقدر دبيران انساندوست تلاش كردندتا ثابت كنند اشتباه از طرف دبيرستان بوده چه ربطي به دانش آموز دارد قبول نكردند ناچار يكسال شبانه درس خواندم وسال آينده وارد كلاس ششم طبيعي شدم.هم دوره اي ها و همكاران : همكاران صدا وسيما كه بسيار است چون به دليل شغل پل بين مردم ومحل كارش بوجود آورده است، دكتر سعيدي رئيس دانشگاه قلب كرمانشاه از همكلاسيهاي ابراهيم پويايي بشمار ميرود.همسر و فرزندان : آناهيتا برزويي تهيه كننده راديو همسر ابراهيم پويايي است.

دو فرزند پسر دارد كه اميرحسين سال اول دانشگاه ،اهورا اول دبيرستان وابسته به دانشگاه است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابراهيم پويايي در حال حاضر سه مجموعه شعر آماده چاپ دارد . رايحة دوست، پيوند خاك وخون، پيچك نيلوفر ، ديگر دست نوشته هايي است كه طي سالها جمع آوري شده است. يكي از مهمترين كارهايي كه هنوز به اتمام نرسيده ((سيري در سبك هندي)) است كه از ديدگاه نو انديشه شاعران اصفهاني گو (سبك هندي) را شامل ميشود.شاگردان : ابراهيم پويايي مي گويند بنده اگر شاگردي داشته ام در عرصه داستان نويسي بوده است كه در طول سي سال شاگردان بسياري كه امروز شاعران خوبي هستند به جامعه ادبي كرمانشاه تحويل داده ام.جوائز و نشانها : ابراهيم پويايي در كليه شب هاي شعر، كنگره هاي شعر شركت داشته وجوايزي نقدي ولوح تقدير دريافت كرده وهنوز هم اين حركت ادامه دارد.چگونگي عرضه آثار : ابراهيم پويايي از سال 1353 با مطبوعات همكاري واين همكاري در مسير شعر، داستان، نقد تأتر وفيلم، نقد مسائل اجتماعي،، و هنوز هم با مطبوعات همكاري دارد ومسئول صفحة شعر چشم انداز در نشريه محلي باختر مي باشد سعي مي كند در صفحه چشم انداز تازه هاي ادبيات را عرضه كند اگر چه حق الزحمه ناچيزي دريافت مي كند اما هدف، بالاتر از مسائل مادي است.: تاكنون هشتاد سرود فارسي ومحلي براي راديوكرمانشاه ساخته است ودر روزنامه نگاري، فيلمنامه نويسي، نقد، داستان نويسي تاكنون لوح تقديروجايزه نقدي دريافت كرده است .يك جفت پوتين فيلمي بودكه درزمان جنگ براي بچه هابا ديدگاهي نو ساخته شد كه برنده سكه بهار آزادي

شد.

پيرنيا، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ش)، موسيقيدان و حقوقدان. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در منزل و نزد استادان و معلمان وقت فراگرفت و پس از آن براى ادامه ى تحصيل به سويس رفت و در رشته ى حقوق فارغ التحصيل شد. او در ضمن تحصيلات عالى به زبانهاى آلمانى، فرانسه، انگليسى تسلط كامل پيدا كرد و با موسيقى كلاسيك نيز آشنا شد و نواختن پيانو را فراگرفت. پيرنيا كانون وكلا را در وزارت دادگسترى، و اداره ى احصائيه (آمار) را در وزارت دارايى، تاسيس كرد. پيرنيا در وزارت دادگسترى و وزارت دارايى، يك چند خدمت كرد و به رياست بازرسى كل كشور و معاونت نخست وزيرى نيز منصوب شد. او پس از سالها خدمت در مشاغل سياسى و قضايى و ادارى، از همه ى آنها كناره گرفت و به كارهاى فرهنگى روى آورد. پيرنيا، مبدع و مبتكر روشى بود كه قبل از او كسى به آن توجهى نداشت و آن روش تلفيق شعر و موسيقى و كمك گرفتن از يكى براى تفهيم و تاثير ارزش ديگرى بود. از آثار وى: آهنگهاى «گلهاى جاويدان» (در سال 1335 ش)، «اركستر گلها» برنامه «گلهاى رنگارنگ»؛ «برگ سبز»؛ «گلهاى صحرايى»؛ «شاخه گل»؛ تنظيم «برنامه ى كودك».[1]

فرزند ارشد حسن پيرنيا (مشيرالدوله)، متولد 1280، تحصيلات عالى خود را در رشته ى حقوق در سوئيس دنبال كرد و پس از مراجعت به ايران، به خدمت دادگسترى و دارائى درآمد و چند شغل ادارى از جمله رياست اداره ى آمار و اداره ى كانون وكلاء را متصدى شد. در 1325 قوام السلطنه او را به مديركلى بازرسى نخست وزيرى و سپس به معاونت ادارى خويش برگزيد. بعد از سقوط دولت، به كارهاى آزاد پرداخت و زندگى

مرفه او از طريق ارث قابل ملاحظه اى كه از پدرش باقى مانده بود، اداره مى شد. از 1335 با اداره ى راديو همكارى خود را آغاز كرد و يك سلسله آهنگهاى اصيل ايرانى را با همكارى نوازندگان و خوانندگان كشور به سبك جالبى عرضه كرد. وقتى اين برنامه ها از راديو پخش مى شد و نام او را به عنوان تهيه كننده و تنظيم كننده ذكر مى كردند، مادرش كه دختر علاءالدوله بود و در آن تاريخ حيات داشت، عصبانى مى شد و مى گفت: «بالاخره پسر مشيرالدوله مطرب از آب درآمد». او از اين كار فرزند خود سخت ناراحت بود و بعضى از نزديكانش معتقدند كه از غصه ى همين كار دق كرد.

داود پيرنيا به اعتبار پدر و عموى خود مؤتمن الملك، در محافل مختلف راه داشت. با على دشتى در اواخر عمر زياد حشر و نشر داشت. در 73 سالگى در اثر بيمارى در تهران درگذشت. تا حدى از نيكنامى و سلامت نفس برخوردار بود، ولى هوش و پركارى پدرش را نداشت.

داود پيرنيا، بنيانگذار برنامه ى «گلها» در تهران، خيابان ايران در يك خانواده ى بزرگ و قديمى چشم به جهان گشود. دوران طفوليت را در تحت توجهات پدر بزرگوارش حسن پيرنيا (مشيرالدوله) كه از رجال خوشنام و روشنفكر آن زمان بود گذراند.

تحصيلات ابتدايى را طبق سنن و آداب آن زمان در منزل و نزد استادان و معلمين وقت فراگرفت، سپس براى ادامه ى تحصيلات و فراگيرى دروس زبان و غيره به مدرسه ى سن لوئى كه زير نظر معلمين و استادان فرانسوى اداره مى شد قدم نهاد. پس از گذراندن تحصيلات متوسطه بنا به تمايل پدرش مشيرالدوله جهت فراگيرى تحصيلات عاليه به كشور سوئيس سفر نمود. پس از

گذرانيدن تحصيلات عاليه در رشته حقوق به وطن مراجعت نمود و به خدمت در وزارت دادگسترى مشغول گرديد.

داود پيرنيا بنيانگذار و مؤسس كانون وكلا بود. در وزارت دادگسترى تا رتبه ى يازده قضائى مدارج را طى كرد و سپس به وزارت دارائى منتقل شد و در اين وزارتخانه اقدام به تأسيس اداره ى احصائيه (آمار) نمود كه براى اولين بار در ايران چنين اداره اى به وجود آمد.

داود پيرنيا در حين فراگيرى تحصيلات عاليه با موسيقى كلاسيك آشنايى كامل پيدا كرد و نواختن پيانو را به خوبى فراگرفت و ادبيات و موسيقى ايران را نيز از خاطر نبرد. به زبانهاى فرانسه، آلمانى، انگليسى تسلط كامل داشت و در زبان فرانسه تا حد ادبيات عاليه اين زبان پيشرفت كرده بود بعد از چندى در نخست وزيرى به سمت رئيس بازرسى كل در سطح كشور و سپس عهده دار پست معاونت نخست وزيرى گرديد.

پيرنيا همواره در فكر احياى موسيقى سنتى و اصيل ايرانى و زنده نمودن فرهنگ و ادبيات ايران بود و همين فكر باعث شد كه به فكر ايجاد برنامه هاى «گلهاى جاويدان» و سپس «گلهاى رنگارنگ» و ديگر برنامه هاى ارزنده بيافتتد و همواره در اين راه با استادان بنامى چون: كلنل وزيرى، روح اللَّه خالقى، ابوالحسن صبا، مرتضى محجوبى، حسين ياحقى، احمد عبادى، مهدى خالدى، على تجويدى، جواد معروفى و غيره تبادل نظر و همفكرى داشت. و اين علاقه شديد باعث شد كه مشاغل دولتى را كنار گذارده و با جديت، هدف والاى خود را دنبال كند و برنامه هايى ارزنده كه امروزه همچون گنجينه اى گرانبها به يادگار مانده است از خود باقى گذارد و موسيقى اصيل ايرانى و ادبيات و فرهنگ غنى اين كشور را نه تنها

به مردم ايران بلكه به مردم ساير ملل نيز معرفى نمايد و به اين امر مهم كه تا قبل از ايجاد برنامه هاى «گلها» نه تنها توجهى نمى شد بلكه در بوته فراموشى سپرده شده بود بپردازد.

داود پيرنيا يكى از خدمتگزاران بزرگ موسيقى و ادب ايران در دوره ى معاصر است و ارزش والاى خدمات او بخصوص از آن جهت است كه او مبدع و مبتكر روشى بود كه قبل از او كسى به آن توجهى نداشت و آن روش تلفيق شعر و موسيقى و كمك گرفتن از يكى براى تفهيم و تأثير ارزش ديگرى بود.

پيرنيا بعد از سالها اشتغال در مشاغل سياسى و قضائى و ادارى از همه ى آنها كناره گرفته بود و وقت خود را مصروف به مطالعه، بخصوص بررسى اشعار فارسى مى كرد.

وقتى يكى از فرزندان او در دبيرستان جم قلهك سرگرم تحصيل بود، دكتر معين افشار كه يكى از دبيران آن دبيرستان بود و به موسيقى آشنايى و علاقه خاص داشت، اركستر كوچكى از دانش آموزان هنرمند تشكيل داده بود و در يكى از جشنهاى دبيرستان، اين اركستر قطعاتى اجرا مى كرد. پيرنيا كه در آن هنگام رئيس انجمن خانه و مدرسه بود كار آنان را بسيار پسنديد و يك روز آنها را به اداره ى كل هنرهاى زيبا برد و نوارى از آهنگهاى آنان ضبط كرد و يك روز عصر اين نوار از راديو پخش شد.

كسى نمى داند كه پيرنيا چگونه به راديو راه يافت، ولى بعضى از شبها مردم برنامه اى از راديو مى شنيدند كه «گلهاى جاويدان» نام داشت و همراه با موسيقى كه مثنوى همايون بود آغاز مى شد و ضمن آن اشعارى بر روى سازى تنها به

وسيله گوينده اى خوش صدا به لحنى كه در شنونده تأثيرى عميق مى بخشيد قرائت مى شد و يكى از خوانندگان نيز اشعار ديگرى را به آواز مى خواند. در بعضى از برنامه ها، شرح احوال شاعر و اظهارنظر درباره ى اشعار و افكار او نيز قسمت ديگرى از برنامه بود. برنامه با جمله «اين هم گلى بود جاويدان از گلزار بى همتاى ادب ايران- هميشه شاد و هميشه خوش باشيد» پايان مى يافت.

«گلهاى جاويدان» در سال 1335 شروع شد و همزمان با آن پيرنيا برنامه اى براى كودكان نيز تنظيم كرد كه صبحها با صداى فرزندش «بيژن» پخش مى شد و هر دو برنامه به شدت مورد استقبال مردم بود.

به تدريج اين انديشه به ذهن پيرنيا راه يافت كه «موسيقى ضربى» ايران نيز مى بايد در برنامه ى «گلها» جايى داشته باشد، به خصوص كه ترانه ها و تصنيفهايى كه در راديو ساخته و پخش مى شد غالباً تحت تأثير و نفوذ موسيقى بيگانه و فاقد اصالت كافى بود. تشكيل اركسترى از هنرمندان صاحب نام كه بتوانند نظر او را اجرا كنند نياز به تأمين بودجه اى داشت كه از توانايى «اداره ى كل انتشارات و راديو»ى آن زمان خارج بود. پيرنيا با كوشش و زحمات طاقت فرسا موفق شد نظر مقامات «سازمان برنامه و بودجه» را به اهميت موضوع جلب و اعتبارى براى اين منظور تحصيل كند و به اين ترتيب اركستر «گلها» تشكيل گرديد و برنامه ى «گلهاى رنگارنگ» حاصل كار بود. برنامه با موسيقى ضربى و اركستره كه آهنگ بى كلام يك ترانه ى اصيل و سنگين بود آغاز مى شد. خانم «روشنك» گوينده ى خوش صداى برنامه ى «گلها» بر روى اين آهنگ چند شعر زيبا، دل انگيز با معنى و مضمونى دلكش و عميق قرائت

مى كرد. پس از آن اشعار ديگرى بر روى سازهاى تنها قرائت مى شد، يا خواننده چند بيت شعر كه غالباً قسمتى از يك غزل بود به آواز مى خواند و در پايان آهنگ با كلام به وسيله خواننده همراه با اركستر اجرا مى شد.

مدت دو سال از آغاز برنامه ى «گلها» گذشته بود كه پيرنيا برنامه كودك را به «دكتر معين افشار» همان دبير دبيرستان پسرش محول كرد و با فراغت بيشتر تمام هم خود را صرف برنامه ى «گلها» كرد.

در اين زمان، وضع مالى كشور بهتر شده بود و اركستر «گلها» بزرگ و بزرگتر شد و از حالت «يك صدايى» بيرون آمد. هنرمند ارجمند «جواد معروفى» آهنگ را به تدريج و تا حدى كه گوش شنونده ى ايرانى آمادگى قبول داشت به صورت چند صدايى مى نوشت و به رهبرى روح اللَّه خالقى اجرا مى شد، «برگ سبز» و «شاخه گل» و «گلهاى صحرايى» برنامه هاى ديگرى بودند كه به بخش «گلها» تنوع و جاذبه مى بخشيدند.

«برگ سبز» از سلو و اشعارى عرفانى با صداى خواننده كه «سيد جواد ذبيحى» يكى از آنان بود در شبهاى جمعه اجرا مى شد. در آغاز برنامه اين دو بيت قرائت مى شد:

«چشم بگشا كه جلوه ى دلدار

به تجلى است از در و ديوار»

اين تماشا چو بنگرى گويى

ليس فى الدار، غيره ديار»

و پيرنيا كه يكى از ارادتمندان مولا على (ع) بود در پايان برنامه اين جمله را منظور كرده بود: «اين هم برگ سبزى بود، هديه ى درويش، على نگهدارتان».

«شاخه گل» يك برنامه ربع ساعته بود كه به معرفى كوتاه يك شاعر و ذكر چند بيت از اشعار او و اجراى يكى از ترانه هاى «گلهاى رنگارنگ» كه خواستار فراوان داشت مى پرداخت و «گلهاى صحرايى»

خاص معرفى آهنگهاى محلى ايران بود.

اين سؤال همواره براى مردم مطرح بود كه در برنامه هاى «گلها» چه رمز و رازيست كه تا اين حد در اعماق قلب و روح مردم نفوذ مى كند، در حالى كه از همان هنرمندان و همان شاعران و همان ترانه سرايان، برنامه هاى ديگرى نيز در راديو به وجود مى آيد، ولى نه تأثير برنامه هاى «گلها» را داشت و نه به آن حد مورد استقبال عامه ى شنوندگان و تمامى طبقات مردم بود. علت واقعى اين امر در حقيقت يكى شناخت كامل و دقيقى بود كه پيرنيا از شعر و ادب و موسيقى ايران داشت و ديگر دقت و وسواس عجيبى بود كه او در انتخاب قطعات موسيقى و اشعار به خرج مى داد. به كرات يك قطعه موسيقى را مى شنيد و قسمتهايى از آن را انتخاب و قسمتهايى را حذف مى كرد، سپس براى شعرى كه روى آن قطعه بايد قرائت شود ديوانهاى اشعار و تذكره هاى متعدد را مطالعه مى كرد. در سالهاى آخر، مرحوم «رهى معيرى» را به كمك گرفت و پس انتخاب اشعار آنها را با موسيقى تلفيق و نوار ضبط شده را به دفعات مى شنيد و حتى براى كسانى كه به ديدنش مى آمدند پخش مى كرد و تأثير آن را بر روى آنان بخصوص افراد صاحب نظر امتحان مى كرد و نظر آنان را جويا مى شد و شايد به اين ترتيب يك برنامه را بيش از سى بار مى شنيد. به همين دلائل كار كردن با پيرنيا مشكل بود و فقط افراد پرحوصله مى توانستند خواسته هاى او را به مرحله اجرا و عمل درآورند.

برنامه ى «گلها» فقط يك نوازندگى و ساز سلوى تنها نبود، بلكه مسأله فرهنگ و ادبيات مملكت

بود، مسأله ى موسيقى غنى و پربار گذشته ى كشور بود، مسأله ى لباس فاخر پوشيدن به موسيقى ملى، اصيل و سنتى مملكت بود و به دليل همين توجهات شادروان پيرنيا بود كه برنامه ى «گلها» طورى شده بود كه موسيقيدان آرام آرام، ارج و احترام واقعى خودش را در جامعه به دست آورده بود، اين نبود جز ارائه ى برنامه هاى خوب و ارزشمند، برنامه هاى والا و لباس فاخر و در خور شأن آن پوشيدن، يعنى نه يك چيز مصنوعى، يعنى آن چيزى كه واقعاً قدر اين كار را داشت، سزاوار بود كه اين موسيقى به اين صورت عرضه بشود.

وقتى «سكته ى قلبى» به سراغ پيرنيا آمد و خانه نشين شد. ديگران بسى كوشش كردند كه راه او را ادامه دهند، ولى «گلهاى» آنان رنگ و بوى «گلهاى» پيرنيا را نداشت و هرگز جاى برنامه هايى را كه او مى ساخت نگرفت.

در يكى از دفعاتى كه پيرنيا دچار «سكته ى قلبى» و در بيمارستان بسترى شده بود، دكتر معين افشار دوست صميمى و باوفاى او كه تا پايان مدت خدمت او در راديو با او همكارى داشت سبدى گل براى او برد و بر روى كارت همراه آن اين رباعى را نوشته بود:

تا مهر درخشنده و مه تابان باد

عمر تو چو «گلهاى» تو جاويدان باد

چون آن همه شاخه هاى گل كز نو شكفت

«پيوسته دلت شاد و لبت خندان باد»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] مردان موسيقى (515 -509 /1)، تاريخى موسيقى (673/2).

پيماني، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق و علوم سياسى از دانشگاه تهران در سال 1325، دكتراى حقوق از دانشكده حقوق

و علوم اقتصادى دانشگاه پاريس در سال 1345.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1349، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران در سال 1351.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حقوق و علوم سياسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

مسائل تاريخ حقوق كيفرى، مسائل قواعد حقوق كيفرى عمومى و جرائم و مجازاتها.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

حقوق كيفرى عمومى و اختصاصى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

پيوندي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا پيوندي

محل تولد : لاسجرد - سمنان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/14

زندگينامه علمي

دوران ابتدايي و راهنمايي خود را در روستاي محل تولدم (روستاي لاسجرد سمنان) گذراندم و براي ادامه تحصيل به شهر سمنان عزيمت كردم و دوره دبيرستان را در سمنان بودم كه در سال دوم دبيرستان وارد حوزه علميه صاحب الزمان مهديشهر سمنان شدم و به مدت سه سال مقدمات را در آن شهر با موفقيت سپري كردم و در سال 1365 براي ادامه تحصيل به قم عزيمت نمودم و از پايه چهارم حوزه در شهر مقدس قم در درس اساتيد بزرگوار حوزه علميه قم حاضر شدم و دوره سطح را با موفقيت به اتمام رساندم و به مدت 10 سال در درس خارج فقه و اصول بزرگان حوزه علميه قم تلمذ نمودم لازم به ذكر است در مدت ادامه تحصيل در حوزه علميه قم دوره دبيرستان خود را به صورت متفرقه ادامه و در سال1369 ديپلم خود را

گرفتم و براي ادامه تحصيل در دانشگاه وارد عرصه و رشته حقوق شدم و در سال 1375 دوره كارشناسي خود را با معدل 48/18 در دانشگاه مفيد به پايان بردم و در كارشناسي ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسي پذيرفته شدم و در پايان دوره يعني سال 1378 به عنوان نفر اول دوره و با معدل 68/18 و دفاع از پايان نامه خود با نمره عالي موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شدم

لازم به ذكر است موفقيت در علم و دانش و فراگيري آن مرهون زحمات و بزرگواري استادان و علماي بزرگ حوزه علميه و دانشگاه بوده است كه به برخي از اساتيد حوزوي و درس هايي كه در خدمت ايشان بودم اشاره مي كنم

الف شركت در درس تفسير ترتيبي قران به مدت 10 سال حضرت آيت الله جوادي املي (حفظه الله)

ب شركت در درس خارج فقه (خمس و صوم ) به مدت سه سال حضرت آيت الله جوادي املي (حفظه الله)

ج شركت در درس خارج فقه (ديات ) به مدت 2 سال حضرت آيه الله مكارم شيرازي ( حفظه الله)

د شدكت در درس خارج فقه (نكاح ) به مدت 2 سال حضرت آيه الله مكارم شيرازي ( حفظه الله)

ه شدكت در درس خارج اصول به مدت 5 سال حضرت آيه الله سبحاني (حفظه الله)

همچنين لازم است كه از اسابيد بزرگوار دوران سطح حوزه نيز از جمله ، استاد اعتمادي ، تهراني ، محمدي خراساني ، عليدوست و ... نيز يادي كنم و بهره هاي علمي خود را مرهون زحمات آنان هستم

تبريزي اصفهاني، نعمت اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، عالم دينى، قاضى و خطاط. اهل

تبريز و از فرزندزادگان مير عبدالوهاب تبريزى بود. او مدتى در دستگاه سلاطين آق قوينلو معزز مى زيست و پس از فتنه ى تبريز و تسلط عثمانيان در 955 ق، به كاشان رفت و چندى شيخ الاسلام آنجا گرديد. سپس عازم اصفهان شد و منصب قاضى القضاتى يافت. صاحب «گلستان هنر» آورده: مير نعمت اللَّه... خطوط ثلث و نسخ را خوب مى نويسد، اما شكسته تعليق مير نيز بسيار بامزه است... در «دانشمندان آذربايجان»، صاحب عنوان تحت نام مير نعمت اللَّه بن محمد بواب ذكر گرديده، كه ظاهرا با نعمت اللَّه بن محمد بواب خلط شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (945 -944/ 3)، تاريخ اصفهان (202)، دانشمندان آذربايجان (386)، گلستان هنر (38 -37).

تبريزي، عبدالقاهر

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(740 -648 ق)، قاضى و شاعر. اصل وى از تبريز بود. در حران به دنيا آمد و در دشمق نشوونما يافت. او به قضاوت صفد شامات گمارده شد، ولى بزودى عزل شد. پس از چندى قاضى دمياط شد و تا پايان عمر به اين كار اشتغال ورزيد. وى شعر را نيكو مى سرود. از آثارش «مجموعه خطب» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (174 / 4).

تديني، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس تديني در رشته حقوق به تحصيل پرداخت و دكتراي خود را از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ كرد. او پس از كسب مدارج عالي تحصيلي، به امر تدريس در دانشگاه شيراز مشغول شد و ضمن آن معاونت آموزشي و تحصيلات تكميلي دانشكده حقوق را به عهده گرفت. علاوه بر آن وي آثاري نيز به رشته تحرير درآورده كه برخي به صورت ترجمه مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس تديني در رشته حقوق به تحصيل پرداخت و پس از طي نمودن مقاطع مختلف تحصيلي، سرانجام دكتراي خود را در سال 1991م، از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ كرد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عباس تديني معاونت آموزشي و تحصيلات تكميلي دانشكده حقوق را به عهده دارد.

فعاليتهاي آموزشي : عباس تديني به عنوان كادر آموزشي و عضو هيئت علمي در دانشكده حقوق دانشگاه شيراز اشتغال دارد. او دروسي چون حقوق بين الملل عمومي 1و2 - حقوق بين الملل خصوصي 1و2 - حقوق سازمانهاي بين المللي - حقوق حل اختلاف بين الملل - داوري بين الملل - حقوق درياها - حقوق مخاصمات مسلحانه بين المللي - حقوق منابع طبيعي - نظامهاي سياسي - بررسي تفصيلي

برخي از مسائل حقوق بين الملل - حقوق بين الملل معاهدات - مسئوليت بين المللي دولتها - حقوق ديپلماتيك و كنسولي تدريس مي نمايد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عباس تديني ضمن تحرير مقالات و آثاري به زبان فارسي، با توجه به تسلط به دو زبان فرانسه و انگليسي، ، آثاري نيز توسط او ترجمه شده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بررسي مش_كلات استخراج نفت در درياها(مجله ديدگاههاي حقوقي دانشكده علوم قضائي تهران )2. اعمال صلاحيت ملي در درياها3. دلايل ادامه بمباران عراق توسط ايالات متحده (مجله سياست خارجي ) .

2 حقوق بين الملل 1و2 - حقوق استخراج نفت از درياها - شيوه حقوقي حل وفصل اختلافات بين المللي و بين الدولي .

ترابيان، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن ترابيان

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 72 جهت ادامه تحصيل به حوزه علميه قم وارد شدم و طي سه سال دوره مقدمات حوزه را طي نمودم و در سال 75 در امتحان ورودي موسسه امام خميني (ره) پذيرفته شدم و در كنار دروس موسسه دروس سطح را در محضر اساتيد حوزه استادان عليدوست ، محمدي ، حسيني ، عالي ادامه داده در سال 79 دوره سطح سوم را به پايان رسانده در سال 80 در درس خارج آيت الله العظمي مكارم شيرازي و آيت الله سبحاني شركت نمودم وليكن به علت هاي مختلف در سال 83 به دادگستري رفته به شغل خطير قضاوت پرداختم و در ضمن در سال 81 با دفاع از پايان نامه كارشناسي ارشد در موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) و اخذ نمره عالي

موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شدم .

تركه، افضل الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معاصر شاه طهماسب صفوى، و قاضى اصفهان بوده، در سال 991 در رى وفات يافته است. قاضي نورالدين اصفهاني وعلامي چلبي نزد او تحصيل كرده اند.

در كتاب كشكول شيخ بهائى(61:1) اين رباعى را از او نقل مى كند:

در دوزخ هجران لب كس كى خندد

يا خاطر او به خرمى پيوندند

گر آن دوزخ، چو دوزخ هجران است

حاشا كه خدا به كافورى بپسندد

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

تفرشي، محمدعيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمدعيسي تفرشي در سال 1330، در تفرش به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات مقطع كارشناسي وكارشناسي ارشد حقوق خصوصي در دانشگاه تهران، وارد دانشگاه تربيت مدرس شد و در سال 1375 به اخذ درجه دكترا نائل آمد. او در همين دانشگاه به امر تدريس مشغول شد و ضمن آن در شوراي آموزشي دانشگاه تربيت مدرس، كميته اساسنامه هاي شوراي گسترش آموزش عالي،كميته علوم انساني شوراي گسترش آموزش عالي و كانون وكلاي دادگستري مركز عضويت يافت. علاوه بر آن نشر مقالات و آثار تخصصي نيز مبادرت ورزيد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدعيسي تفرشي پس از اتمام تحصيلات متوسطه، وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1353 ليسانس حقوق و در سال 1356 فوق ليسانس حقوق خصوصي را از اين دانشگاه دريافت نمود. پس از آن وارد دانشگاه تربيت مدرس شد و در سال 1375، به دريافت درجه دكترا نائل آمد.

هم دوره اي ها و همكاران : محمدعيسي تفرشي در سالهاي خدمت در دانشگاه با افرادي چون دكتر بهروز اخلاقي (گروه حقوق دانشگاه تهران)، دكتر سيد مصطفي محقق داماد (گروه حقوق دانشگاه شهيد بهشتي)، دكتر سيد حسين صفايي (گروه حقوق دانشگاه

تهران) همكار بوده است.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدعيسي تفرشي ضمن تدريش در دانشگاه مسوليتهاي زير را به عهده داشته است: 1- عضويت در شوراي آموزشي دانشگاه تربيت مدرس 2- عضويت در كميته اساسنامه هاي شوراي گسترش آموزش عالي 3- عضويت در كميته علوم انساني شوراي گسترش آموزش عالي 4- ارزشيابي 2 كتاب 5- مدير گروه حقوق دانشگاه تربيت مدرس از 5/9/1379 تا بحال

فعاليتهاي آموزشي : محمدعيسي تفرشي در سال 1370 به عنوان مربي فعاليت خود را در دانشگاه تربيت مدرس تهران آغاز كرد و پس از طي مدارج عالي علمي هم اكنون با رتبه استادي در اين دانشگاه فعاليت دارد. او در اين مدت تدريس دروسي چون حقوق تجارت، حقوق كار (مقطع كارشناسي)، حقوق تجارت، حقوق مدني (1)و(2) ( مقطع كارشناسي ارشد)، حقوق تجارت پيشرفته - حقوق مدني پيشرفته (1)و (2) (مقطع دكتري) را به عهده داشته است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمدعيسي تفرشي علاوه بر عضويت در كانون وكلاي دادگستري ، با نشريات تخصصصي نيز همكاري نموده و داوري حداقل 5 مجله علمي را به عهده داشته است.

آرا و گرايشهاي خاص : زمينه مورد علاقه محمدعيسي تفرشي در تحقيق و تدريس، همواره حقوق تجارت و حقوق مدني بوده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 مباحثي تحليلي از حقوق شركتهاي تجاري (جلد اول)، دانشگاه تربيت مدرس، 1378.

2 محمد عيسي تفرشي ( اثر حكم ورشكستگي نسبت به معاملات تاجر ورشكسته با توجه به اصول و مباني حقوق مدني)، فصلنامه علمي_ پژوهشي مدرس (دانشگاه تربيت مدرس)، ش 5، زمستان 1376، ص 74- 54

3 محمد عيسي تفرشي ( قانون حاكم بر

قراردادهاي بين المللي، (ترجمه) ، مجله قضايي و حقوقي دادگستري، ش 15 و 16، سال 1375، ص 138- 123.

4 محمد عيسي تفرشي ( مفهوم و قلمرو و ماده 220 قانون تجارت 1311)، فصلنامه علمي - پژوهشي مدرس (دانشگاه تربيت مدرس)، ش 14، 1379، ص 61- 40.

5 محمد عيسي تفرشي و بهزاد پورسيد ( اجبار به انجام دادن عين تعهد)، فصلنامه دانشور (دانشگاه شاهد)، ش 28، 1379، ص 111- 103.

6 محمد عيسي تفرشي و جليل قنواتي خلف آبادي ( اركان عقد مضاربه در حقوق اسلام و حقوق مدني ايران)، دانشگاه تربيت مدرس، فصلنامه علمي -پژوهشي مدرس (دانشگاه تربيت مدرس)، ش 9، زمستان 1377، ص 133- 115.

تقي خاني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي تقي خاني

محل تولد : دماوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

اينجانب علي تقي خاني در سال 1357 با مدرك سيكل وارد حوزه علميه دماوند شدم بعد از اتمام دوره مقدمات از سال هفتم وارد حوزه علميه قم شدم در سال 83 شروع به درس خارج در محضر اساتيد معظم جوادي آملي، ابوالقاسم عليدوست، آيت الله وحيد خراساني، استاد مددي كردم.

در سال 80 با رتبه 21 در تخصصي قضاء شروع به تحصيل در رشته حقوق كردم و در سال 84 با رتبه 13 در كنكور كارشناسي ارشد فقه و مباني حقوق در دانشگاه پرديس قم – تهران پذيرفته شده و در سال 86 پايان نامه خود را با درجه عالي 19 دفاع كردم. از ابتداي مهر 86 در دانشگاه آزاد اراك مشغول تدريس هستم.

تهامي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدغلامرضا تهامي، فرزند آيت الله تهامي در سال 1310 در شهر بيرجند ديده به جهان گشود.وي در سال 1331 وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و تحصيلات خود را تا مقطع دكترا ادامه داد. دكتر سيدغلامرضا تهامي در اوايل دهه 1330 همكاري خود را با «مجله ايران ما» آغاز كرد.دكتر تهامي، پس از بازنشستگي از مشاغل رسمي، در سال 1365، دوباره به ترجمه، تحقيق و ويراستاري -كه از علايق اوست- روي آورد. وي بيش از 100 عنوان كتاب را ويراستاري كرده كه 30 عنوان آن از كتاب هاي «مركز نشر ميراث مكتوب» را شامل مي شود. كتاب"فرهنگ اعلام تاريخ اسلام" تاليف سيد غلامرضا تهامي، در سال 1386به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه

اي : سيد غلامرضا تهامي در سال 1331 وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و تحصيلات خود را تا مقطع دكترا ادامه داد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد غلامرضا تهامي تا اوايل دهه 40، ويرايش بيش از 20 عنوان از كتابهاي «بنگاه ترجمه و نشر كتاب» را برعهده داشت. از جمله برخي ترجمه هاي بديع الزمان فروزانفر. «فرهنگ اعلام تاريخ اسلام» دكتر تهامي در دو مجلد با 28 هزار مدخل و بيش از شش هزار صفحه از سوي شركت سهامي انتشار، در اسفند 1385 منتشر شده است. دكتر تهامي، پس از بازنشستگي از مشاغل رسمي، در سال 1365، دوباره به ترجمه، تحقيق و ويراستاري -كه از علايق اوست- روي آورد. وي بيش از 100 عنوان كتاب را ويراستاري كرده كه 30 عنوان آن از كتاب هاي «مركز نشر ميراث مكتوب» را شامل مي شود.

جوائز و نشانها : كتاب"فرهنگ اعلام تاريخ اسلام" تاليف سيد غلامرضا تهامي، در سال 1386به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد برگزيده شد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 باروي قفقاز، دو قرن مبارزه مسلمانان قفقاز

ويژگي اثر : ترجمه

2 بحران فرهنگ اسلامي

ويژگي اثر : ترجمه

3 چين و هنرهاي اسلامي

ويژگي اثر : ترجمه

4 سياست و ديانت در اسراييل

ويژگي اثر : ترجمه

5 فرهنگ اعلام تاريخ اسلام

ويژگي اثر : تاليف.اين كتاب در سال 1386 به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.دكتر سيد غلامرضا تهامي درباره اين كتاب چنين مي گويد: اعلام در لغت به معني علم هاست و در زبان عربي به معني اسلامي

خاص است، در فارسي ما اسامي خاص داريم مثل اسم كوه ها، شهرها و... در زبان عربي و در اصطلاح نويسندگي آنچه درباره اشخاص و اماكن خاص استرا علم مي گويند. در پايان بسياري از كتاب هاي غالبا مذهبي، اعلام اشخاص يا اعلام اماكن آمده است. در اين كتاب هم موضوع همين است. البته فرهنگ به معناي شخصيت هاست مثل «فرهنگ مصاحب»، كلمه قاموس را هم به جاي فرهنگ به كار مي برند يا كلمه معجم. اما در زبان فارسي به آن «فرهنگ» گفته مي شود و فرهنگ اعلام يعني كتابي كه اسامي خاص يك دوره يا كشور يا يك گروه كه معمولا بر حسب حروف الفبا مرتب شده در آن تنظيم مي شود.

6 مسايل هنر و زيبايي شناسي

ويژگي اثر : ترجمه

7 نگارگري اسلامي

ويژگي اثر : ترجمه

جابري عربلو، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مبانى حقوق اسلامى، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

جديديان، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد جديديان

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در اول فروردين ماه سال 53 در خانواده اي مذهبي متولد شدم و دوران كودكي خود را در كنار خانواده و جو موجود آن زمان سپري نموده و در مدارس دولتي تحصيلات خود را شروع كردم كه دوره ابتدايي و راهنمايي دوراني شيرين و در عين حال پرخاطره بود و سپري شد اما دوره دبيرستان برايم زندگي ديگري آغاز شد و در مدرسه اي درس خواندم كه حال و هوايش حوزوي و دانشگاهي بود و به شدت مرا تحت تأثير جو حاكم در اين مدرسه قرار داد به نحوي كه شيوه زندگي ام در آن دوران تغييرات قابل توجهي نمود و مرا به سمت و سوي حوزه متمايل كرد و هدفم را چند برابر متمركز در حوزه نمود مدرسه اي كه درس خواندم مدرسه علوم و معارف اسلامي شهيد مطهري بود كه تحت حمايت مدرسه عالي شهيد مطهري تهران اداره مي گرديد كه در اين مدرسه با آموزش هاي كلاسيك و چند سالي نيز آموزش هاي حوزوي كه كتاب هاي حوزوي همراه كتاب هاي دبيرستاني را فرامي گرفتيم. كه در اين سال ها بنده هم درس مي خواندم و هم تدريس مي كردم تا اينكه ديپلم گرفته و... ناگفته نماند كه در دوران تحصيل دبيرستان با دروس حوزوي مأنوس بودم و به شدت علاقه به اين دروس سير زندگيم را به سوي هدف متعالي تغيير مي داد.

بعد از ديپلم بدون معطلي در امتحانات حوزه علميه

قم شركت نمودم و قبول شدم و رسماً از سال تحصيلي 73 _ 72 وارد حوزه مقدس قم شده درس خود را آغاز نمودم و تحت نظر اساتيد بزرگواري تعليم ديدم كه در اين دوران علاوه بر تحصيل در مدرسه شريفه اباصالح عجل الله تعالي فرجه الشريف به تدريس دروس حوزه تا حدي كه در توانم بود پرداختم و بعد از گذشت 8 _ 7 سال تحصيلي وارد مركز تخصصي حوزه علميه در رشته حقوق و قضاي اسلامي شدم و در آنجا سطح دو را خواندم و فارغ التحصيل شدم و الان در آن مركز مشغول به تحصيل سطح سه در رشته جزا مي باشم كه در اين مدت نيز از تدريس بي بهره نبودم در عين حال تحصيلات خود را به پايان رساندم و چند سالي است كه مشغول به درس خارج بوده ام كه در اين مدت چند سال كه از آمدنم به قم مي گذرد همواره به تحصيل و تدريس در دانشگاه و مراكز حوزوي مشغول هستم تا چه خواهد...

جزايري، شمس الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس، مؤلف.

تولد: 1292، تهران.

درگذشت: اواخر مهر 1369.

سيد شمس الدين جزايرى، فرزند سيد حسن شوشترى، تحصيلات ابتدايى خود را در تهران به پايان رساند و سپس وارد مدرسه ى دارالفنون گرديد. پس از فراغت از تحصيل از دارالفنون به اروپا رفت و در رشته ى حقوق بين الملل تحصيل و به درجه ى دكترى نايل گشت. رساله ى وى در مقطع دكترى بحران اقتصادى و تأثيرات آن بر ايران نام داشت كه در پاريس در سال 1938 به چاپ رسيد.

دكتر شمس الدين جزايرى پس از مراجعت به ايران به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران به تدريس مشغول شد.

وى در سال 1329 به عنوان وزير فرهنگ دولت رزم آرا معرفى شد (كه از 6 تير الى 17 بهمن همان سال وزير فرهنگ بود). وى همچنين در دوره ى هيجدهم قانونگذارى نيز به مجلس شوراى ملى راه يافت.

دكتر شمس الدين جزايرى بيشتر اوقات زندگى خود را به تدريس دروس ماليه، اقتصاد سياسى، حقوق كار و بيمه هاى اجتماعى در دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران گذرانيد و تأليفاتى نيز دارد كه عبارتند از اقتصاد اجتماعى (تهران، 1335، نشريه ى 356 دانشگاه) حقوق كار و بيمه هاى اجتماعى، قوانين ماليه و محاسبات عمومى و مطالعه بودجه از ابتداى مشروطيت تا به حال (تهران، 1335، نشريه 323 دانشگاه).

دانشگاهى، وزير، نماينده ى مجلس، استاندار، اميرالحاج، مؤلف. فرزند حاج سيد حسن شوشترى، متولد 1283. تحصيلات متوسطه را در دارالفنون تهران و تحصيلات عالى را در مدرسه ى حقوق پايان برد و به خدمت فرهنگ درآمد. چندى در تهران و رشت دبير بود، بعد به نظامت و مديريت دبيرستان رسيد. در 1312 از طرف دولت براى ادامه ى تحصيل عازم اروپا شد. در پاريس در علم اقتصاد درجه ى دكترا گرفت. در 1317 به تهران آمد و در دانشكده ى حقوق دانشيار شد. همزمان با تدريس در دانشگاه، رياست دبيرستان شرف را عهده دار گرديد. پس از آن رياست فرهنگ تهران به عهده اش قرار گرفت. مدتى در وزارت دارائى صاحب مقاماتى شد، از جمله رياست كارخانجات مؤسسه ى دخانيات و اداره كل باربرى. پس از تأسيس سازمان برنامه، به عضويت شوراى عالى برگزيده شد.

در 1329 سپهبد رزم آرا نخست وزير، او را به سمت وزير فرهنگ معرفى كرد، ولى پس از چند ماه به دنبال غوغاى نفت كه غلامحسين فروهر وزير دارائى، در مجلس اظهاراتى كرد

كه مورد تصويب هيئت وزيران قرار نگرفت، به نطق وزير دارائى شديداً اعتراض كرد و كار آن دو به مشاجره كشيد. جزايرى در مجلس به اظهارات فروهر پاسخ گفت. در مطبوعات نيز وزير دارائى را به خودسرى متهم كرد و از عضويت دولت كناره گرفت. در انتخابات دوره ى هيجدهم از تهران به وكالت رسيد، بعد به استاندارى خراسان اعزام شد. جزايرى در جوانى در كسوت روحانيت بود. هنگام سفر به اروپا تغيير لباس داد. در سال 1341 با عنوان اميرالحاج به مكه معظمه سفر كرد. هميشه چند شغل را يدك مى كشيد. در رشته هاى اقتصاد و ماليه تأليفاتى دارد. متجاوز از سى سال استاد دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران بود. در 1369 در اروپا درگذشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد اول)

جعفري، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين جعفري فراني

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات مقطع ابتدائي را در زادگاهم (روستاي فراني از توابع شهرستان اردستان واقع در استان اصفهان گذراندم و براي ادامه تحصيل در مقطع راهنمائي و دبيرستان راهي شهر اصفهان شدم در سال 1358 در رشته علوم تجربي در دبيرستان صارميه اصفهان موفق به دريافت ديپلم شدم در سال 1361 پس از سپري كردن دوران نظام وظيفه براي تحصيل در حوزه به شهر مقدس قم عزيمت نمودم و از اين سال تحصيلات حوزوي را در مقطع ادبيات آغاز كردم . در سال 1369 دوره سطح را تمام كردم و در حلقه درس خارج آيات عظام شركت نمودم كه در حال حاضر نيز به صورت مختصر ادامه دارد در كنار دروس فقه واصول در درس

تفسير حضرت آيت الله جوادي نيز مدتي شركت نمودم.

در سال 1370 همزمان با تحصيلات حوزوي تحصيل در دانشگاه را آغاز نمودم و در سال 1374 موفق به اخذ مدرك دانشگاهي در رشته حقوق از داشنگاه مفيد شدم و در سال 1376 نيز با شركت در آزمون سراسري كارشناسي ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه تهران (پرديس قم) پذيرفته شدم و در سال 1378 با دفاع از پايان نامه با عنوان (فلسفه مجازات از ديدگاه اسلام و نظام غرب) فارغ التحصيل شدم در همين ايام به فعاليتهاي اجرائي و فعاليت هاي كم و بيش علمي اشتغال داشته ام .

جعفري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي جعفري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

متولد 1359قم دوره ابتدايي: دبستان فيض و شاهد نور علم قم دوره راهنمايي: مدرسه تيزهوشان (مركز ملي پرورش استعدادهاي درخشان)

دوره دبيرستان (رشته رياضي فيزيك): مدرسه تيزهوشان (مركز ملي پرورش استعدادهاي درخشان) ورود به حوزه علميه قم: 1374 (پس از اشتغال به دروس حوزوي، ادامه دبيرستان را به صورت داوطلب آزاد امتحان دادم و در سال 1377 ديپلم رياضي گرفتم)

اتمام كتبي و شفاهي پايه10حوزه علميه درسال 1381

اساتيد سطح حوزه: استاد حسيني عاملي و حسيني خراساني(ادبيات عرب)- استاد ناصري، استاد مدني و استاد مسعودي(شرح لمعه)- استاد سليماني و استاد محمدي پور(اصول)- مرحوم آيت الله احمدي ميانجي(مكاسب محرمه)- آيت الله استادي (رسائل)- آيت الله موسوي تهراني (كفايه)- استاد عليدوست (مكاسب) از سال 1381 حضور در درس خارج آيت الله وحيد خراساني

دريافت ليسانس حقوق با احراز رتبه اول گروه از موسسه امام خميني(ره) در سال 1383

اتمام دوره عالي زبان انگليسي دانشگاه

باقرالعلوم(ع) در سال 1383 دريافت فوق ليسانس حقوق خصوصي با احراز رتبه اول گروه از دانشگاه تهران در سال 1385 و انتخاب پايان نامه به عنوان پايان نامه برتر دانشكده

شروع به تدريس در دانشگاهها از سال 1385 اتمام خدمت سربازي در ارديبهشت 1387 اشتغال به تحصيل در دوره دكتري تخصصي (Ph.D) حقوق خصوصي در دانشگاه قم از مهر 1387

مديريت گروه فقه و حقوق پژوهشكده باقرالعلوم(ع) از خرداد 1387

جلالي، فتح الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 1285، تفرش.

درگذشت: ارديبهشت 1369.

فتح الله جلالى، فرزند شمس الدين فطن الملك تفرشى، تحصيلات ابتدايى را در مدرسه آلمانى ها گذراند و دوره متوسطه را در مدرسه ى آمريكايى ها تا كلاس دهم تمام كرد و در سال 1303 براى تكميل تحصيلات به اروپا سفر نمود. در آلمان پس از اتمام دبيرستان موفق به اخذ ديپلم متوسطه شد و مدت هشت سال در دانشگاه هاى ماربورگ، هامبورگ، مونيخ و برلين مشغول تحصيل در علوم اقتصاد و حقوق بود. در سال 1312 به اخذ مدرك رسمى ليسانس حقوق نايل گرديد و سپس شروع به نوشتن رساله ى دكتراى خود درباره ى حقوق اساسى نمود. در سال 1313 پس از دادن امتحانات و دفاع از رساله خود موفق به اخذ دكترى در علم حقوق شد. وى بعدا مدت يك سال در دانشگاه سياسى برلين به ادامه تحصيل پرداخت.

در سال 1315 به ايران مراجعت كرد و پس از خاتمه ى دوره ى نظام وظيفه در وزارت امور خارجه وارد خدمت شد. مدت بيست و سه سال در خدمت دولت بود و مشاغل عمده ى وى به شرح زير هستند: عضو اداره ى عهود و عقود جامعه ى ملل در وزارت امور خارجه؛ رييس اداره ى سياسى وزارت كشور؛ معاون مدير كل امور شهردارى ها

در وزارت كشور؛ فرماندار خرمشهر و آبادان؛ مستشار حقوقى وزارت دارايى؛ مدير كل وزارت دارايى؛ مدير كل وزارت خوار و بار؛ خزانه دار كل وزارت دارايى؛ مدير كل وزارت كار؛ عضو هيئت نظارت سازمان برنامه از طرف مجلس شوراى ملى و مجلس سنا؛ وزير كشور؛ رييس هيئت مديره سازمان اتحاديه شهردارى هاى ايران؛ استاد دانشگاه ملى؛ دانشكده ى بانكدارى و علوم مالى و اقتصادى رشته هاى حكومت و تاريخ عقايد اقتصادى.

وى مدت نوزده سال در اروپا بود و دو مرتبه به انگلستان و يك بار به آمريكا و ژاپن و هند و پاكستان سفر كرد. وى همچنين صاحب نشان صليب درجه ى يك از دولت فدرال آلمان و صليب طلا درجه ى يك (شواليه) از رييس جمهورى ايتاليا و نشان علمى از وزارت فرهنگ است.

وى مقالاتى در مجله ى حقوقى وزارت دادگسترى نوشت و دو كتاب درباره ى تاريخ زندگى فردريك كبير و تاريخ روابط ايران و شوروى ترجمه كرد و يك كتاب درباره ى عقايد اقتصادى تهيه نمود كه به چاپ نرسيد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جليلي، محمدهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدهادى بن شيخ عبدالرحيم- حاج شيخ محمدهادى جليلى كرمانشاهى در سال 1288 قمرى در كرمانشاه ديده به جهان گشوده تحصيلات مقدماتى و سطوح را طبق معمول آن زمان در زادگاه خود فراگرفت و در سال 1308 ق براى تكميل تحصيلات خود به نجف اشرف عزيمت نمود و در نجف اشرف به حلقه درس غالب بزرگان عصر چون ميرزا حبيب اللَّه رشتى و حاج شيخ هادى تهرانى و سيد محمد بحرالعلوم صاحب بلعةالفقيه راه يافت و سرانجام در ملازم درس مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا محمدكاظم خراسانى گرديد مرحوم حاج شيخ محمدهادى پس از نيل به مقام منيع مرجعيت و

دريافت اجازات متعدد از اساتيد خود به زادگاه اصلى خويش كرمانشاه مراجعت نموده و تا قبل از تشكيل دادگسترى به قضاوت شرعى و حل و فصل امور مردم اشتغال داشت مرحوم آيت اللَّه جليلى بر حسب تقاضاى مرحوم آيت اللَّه اصفهانى حوزه علميه كرمانشاه را تأسيس نمود و به تربيت طلاب علوم دينيه همت گماشت تدريس بحث خارج و اداره امور طلاب را بعهده گرفت تا اواخر عمر شريف خود به تدريس و تأليف كتب فقهى و اصولى اشتغال داشت تأليفات مغفور له بالغ بر بيست مجلد كتاب و رساله است كه مهمترين آنها عبارتند از تتميم كشف الاسرار: در اين كتاب مرحوم والد ماجدشان دره بحرالعلوم را شرح نموده و قبل از اتمام فوت نموده مرحوم حاج شيخ محمدهادى از مصرع (و سن فيها لحد موسع) تا آخر منظومه را شرح نموده و فصولى در احكام نماز جماعت بر آن افزود.

ديگر از تأليفات ايشان كتاب الطهاره- كتاب القضاء- رساله در مزارعه و مساقات- كتاب الطلاق- رساله در مشتق- رساله در برائت- رساله در حجيت ظن- رساله در ميراث زوجه- رساله در اجتماع امر و نهى- رساله در تعادل و تراجيح رساله در مسئله ضد- كتاب القضاء- مى باشد مرحوم شيخ محمدهادى رئيس مطاع و داراى محبوبيتى خاص در بين اهالى كرمانشاه و اطراف آن بود، نه تنها مورد اعتماد و احترام مسلمانان بودند بلكه اقليت هاى مذهبى هم به ايشان ارادت مى ورزيدند مرحوم آيت اللَّه جليلى در سال 1375 قمرى در ماه مبارك رمضان در حال اداء فريضه ظهر در نجف اشرف به رحمت ايزدى پيوستند و در وادى السلام دفن شدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

جوان آراسته، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين جوان آراسته

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

به سال 1341 در مشهد مقدس در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود. در سال 1356 پس از اتمام مقطع راهنمايي توفيق ورود به حوزه علميه را پيدا نمود و بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در سال 1358 از زادگاه خود، به قم مهاجرت كرده. ابتدا در مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني و سپس با بازگشايي مدرسه حقاني در آن جا به تحصيلات حوزوي ادامه داد. دروس سطح عالي حوزه را در محضر اساتيدي همچون حضرات آقايان راستي كاشاني و اعتمادي (رسائل) بني فضل و كاشاني (مكاسب) و ستوده (كفايه) فرا گرفت. از سال 1367 در درس خارج اصول فقه از محضر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني و در درس خارج فقه از حضرات آيات فاضل لنكرانى، مكارم شيرازي و حاج شيخ جواد تبريزي استفاده كرد. در فاصله سالهاي 1365 تا 1370 با شركت در مباحث تفسير قرآن استاد فرزانه حضرت آيت الله جوادي آملي بيش از پيش با قرآن مأنوس و از اين محفل معنوي بهره برد. در كنار دروس حوزوي از سال 1370 تصميم به ادامه تحصيلات جديد گرفته، دروس دبيرستان را در سال 1374 به پايان رسانده و در همان سال موفق به ورود به دانشگاه تهران (پرديس قم) در رشته حقوق گرديد. پس از اتمام سه ساله دوره كارشناسي حقوق، در سال 1377 در مقطع كارشناسي ارشد حقوق عمومي همان دانشگاه پذيرفته و در ارديبهشت سال 1380 فارغ التحصيل گرديد.

جوان، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1277 -1275 ش)، حقوقدان و نويسنده. در تبريز به دنيا آمد.

وى تحصيلات عالى خود را در تهران به پايان رسانيد و موفق به دريافت درجه ى دكترا در علوم قضايى از دانشكده حقوق پاريس شد. علاوه بر آن در محضر ميرزامهدى آشتيانى حكمت آموخت و به زبانهاى روسى، انگليسى، فرانسه و عربى آشنايى پيدا كرد. جوان در دوره هاى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم نماينده مجلس بود. از آثار او: «افسانه هاى دينى در مصر قديم»؛ «تاريخ اجتماعى ايران باستان»؛ «رد كتاب تصوف و رد حكمت الاشراق»؛ «مبانى حقوق».[1]

فرزند شيخ على مجتهد تبريزى، متولد 1275 در تبريز. تحصيلات قديم و جديد را فراگرفت و از مدرسه ى حقوق تهران درجه ى ليسانس دريافت كرد. در 1304 به اروپا رفت، در پاريس به تحصيل حقوق پرداخت و درجه ى دكترا گرفت. پس از مراجعت به تهران، مشغول خدمات قضائى شد. بعد به وزارت كشور رفت و به شهردارى شهر مشهد انتخاب گرديد. پس از چندى، از مشاغل دولتى صرفنظر نمود و حرفه ى وكالت دادگسترى را انتخاب كرد و در تهران ابتدا به عضويت انجمن بلديه انتخاب شد و به مقام نايب رئيسى انجمن ارتقاء مقام يافت. در همين سمت موجبات معروفيت خود را كاملاً فراهم نمود. در دوره ى دهم از شهر رى به وكالت مجلس انتخاب شد. در دوره هاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم هم وكيل مجلس بود. در دوره ى سيزدهم به علت مخالفت با پيمان سه گانه كه فروغى و سهيلى آن را به تصويب رسانيدند، استعفا داد. در همان دوره طرحى تهيه و به مجلس تقديم نمود كه به موجب آن بايستى به وضع دارائى و ثروت كارمندان دولت در بيست سال گذشته رسيدگى مى شد. اين طرح در مجلس رد شد.

از او تأليفاتى باقى

مانده كه مهمتر از همه مجلدات مبانى حقوق در پنج مجلد است. كتاب ديگرى به نام تاريخ اجتماعى ايران باستان نوشت كه مورد انتقاد شديد سعيد نفيسى قرار گرفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] زندگينامه ى رجال و مشاهير (28/3)، مؤلفين كتب چاپى (334 -333 /6).

حاج سيد جوادي، احمد صدر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمدصدر حاج سيد جوادي در سال 1296 شمسي، در شهر قزوين به دنيا آمد .وي داراي مدرك كارشناسي حقوق مي باشد.سيدجوادي از اواخر سال 1360 در كار شروع و تدوين و تنظيم كتاب دايرةالمعارف تشيع با اعتبار از سرماي? مرحوم سيدابوالفضل توليت اقدام كرد و درسال 1361 با سمت سرپرست دايرةالمعارف به كار تهيه و تنظيم آن اشتغال ورزيد.اين كتاب ، در دوره سيزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : احمدصدر حاج سيد جوادي فرزند سيدعلي مي باشد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمد صدر حاج سيد جوادي مقدمات علوم جديده را در مدارس ابتدايي و دور? اول متوسط آن شهر آموخت و نيز علوم ابتدايي ادبيات عرب را در حوزه علمي مدرس? التفاتيه فراگرفت و براي تكميل تحصيلات جديد در دور? متوسطه به تهران عزيمت كرد. وي پس از اخذ ديپلم وارد دانشكده حقوق شد و به دريافت ليسانس در رشته هاي سياسي و قضايي نايل آمد.

هم دوره اي ها و همكاران : آقايان كامران فاني، بهاءالدين خرمشاهي و حجةالاسلام آقاي يوسفي اشكوري از همكاران احمد صدر حاج سيد جوادي مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : احمد صدر حاج سيد جوادي پس از انجام خدمت وظيفه

چند سال در سمتهاي دادياري و بازپرسي و دادستاني در وزارت دادگستري به خدمت اشتغال داشت. در ابتداي انقلاب اسلامي (بهمن 57) طبق فرمان امام خميني (ره) به وزارت كشور و در تيرماه 1358 شمسي به وزارت دادگستري منصوب شد و در سال 1359 به نمايندگي از طرف مردم شهرستان قزوين در مجلس شوراي اسلامي انتخاب گرديد. آقاي حاج سيدجوادي از اواخر سال 1360 در كار شروع و تدوين و تنظيم كتاب دايرةالمعارف تشيع با اعتبار از سرماي? مرحوم سيدابوالفضل توليت اقدام كرد و درسال 1361 با سمت سرپرست دايرةالمعارف به كار تهيه و تنظيم آن اشتغال ورزيد و تاكنون با كمك آقايان كامران فاني، بهاءالدين خرمشاهي و اخيراً حجةالاسلام آقاي يوسفي اشكوري موفق به چاپ و نشر پنج جلد از اين دايرةالمعارف شده است.

جوائز و نشانها : كتاب"دايرةالمعارف تشيع" احمد صدر حاج سيد جوادي(همكاري در تدوين و تنظيم كتاب)، در دوره سيزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 دايرةالمعارف تشيع

ويژگي اثر : همكاري در تدوين و تنظيم،اين كتاب در دوره سيزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.

حاجي ده آبادي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد حاجي ده آبادي

محل تولد : ميبد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1363 وارد حوزه علميه قم شده و در كنار آن در دبيرستان شبانه دين و دانش مشغول به تحصيل شدم. در سال 1371 در دانشگاه مفيد در رشته حقوق پذيرفته شدم. در سال 1375 در همين دانشگاه در

مقطع كارشناسي ارشد حقوق جزا و جرم شناسي به تحصيل پرداختم. در تابستان سال 1378 از پايان نامه خود با عنوان " سياست تقنيني جزائي مطلوب بر اساس نظام قضائي اسلام" دفاع كردم. در بهمن ماه 1378 در مقطع دكتري حقوق جزا و جرم شناسي در دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شدم و در مهر ماه 1385 از رساله دكترين خود با عنوان "مطالعه تطبيقي جبران خسارت بزهديده به هزينه دولت و نهادهاي عمومى" با نمره 19 و درجه عالي و تقدير هيات ژوري دفاع نمودم. از سال 1380 تا كنون عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي هستم.

حاجي ده آبادي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى حاجي ده آبادي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1362 و پس از اخذ ديپلم علوم تجربي وارد حوزه شدم. مقدمات را در مدرسه علميه كرماني ها گذراندم. سپس به دروس سطح حوزه مشغول شدم و همزمان در برنامه دوره آموزش موسسه در راه حق شركت كردم، پنج سال دوره آموزشي موسسه را طي كردم و سپس با تشكيل گروه علوم تربيتي در پژوهشكده حوزه و دانشگاه در برنامه آموزشي علوم تربيتي با گرايش فلسفه و تاريخ تعليم و تربيت اسلامي شركت كردم، دروس حوزه نيز استمرار يافت. البته ضروري ديدم تا با حضور در دانشگاه و طي كردن دروس دانشگاهي در فضاي دانشگاهي از وضعيت دانشگاه آشنايي داشته باشم و از قضا ليسانس حقوق را برگزيدم.

و پس از گذراندن ليسانس حقوق و فوق ليسانس حقوق جزا در امتحانات دكتراي حقوق جزاي دانشگاه تهران شركت كردم و پذيرفته شدم به دليل اهميت علوم

ميان رشته اي و به لحاظ معلوماتي كه در كارشناسي ارشد فلسفه و تعليم و تربيت پيدا كردم حوزه مطالعاتي جرم شناسي را بسيار مفيد ديدم و تاكنون در اين حوزه و نيز جامعه شناسي جنايي مطالعه، تدريس و تحقيق داشته ام. محصول و ثمره فعاليت علمي من در اين حوزه ها در قالب مقالات، پژوهش و كتاب هايي كه مشخصات آن خواهد آمد. ضمنا به تدريس اين درس در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و سطح 3 حوزه مشغول بوده ام. هم اكنون بحث بسيار مهم جايگاه اصلاح و درمان مجرمان در سياست جنايي اسلام را پي گيري مي كنم. از اساتيد معزز و محترم حوزوي مي توانم به آيت الله تبريزي آيت الله سبحاني حجت الاسلام اعرافى، حجت الاسلام محمدي اشاره كنم و در دانشگاه نيز از محضر اساتيدي همچون دكتر گرجى، دكتر آشورى، دكتر نجفي ارند آبادى، دكتر سيد محمد حسيني وآيت الله معرفت ... بهره برده ام.

حاجي يوسفي، اميرمحمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر امير محمد حاجي يوسفي ،ديپلم علوم تجربي، خود را ازدبيرستان اسلامي زرگران، جامعه تعليمات اسلامي يزد (در سال 1361 با رتبه رتبه ممتاز) كسب كرد. وي تحصيلات دانشگاهي خود را در مقطع كارشناسي در دانشگاه امام صادق در رشته كارشناسي ارشد پيوسته معارف اسلامي و علوم سياسي آغاز و در سال 1368 به پايان رسانيد.وي براي ادامه تحصيلات دانشگاهي عازم كانادا شد و در مقطع دكتري علوم سياسي و روابط بين الملل در دانشگاه كارلتون (كانادا) به تحصيل پرداخت و در سال 1374 موفق به اخذ مدرك فوق شد. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار گروه علوم سياسي, دانشكده

علوم اقتصاد و سياسي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي گرايش : علوم سياسي و روابط بين المللتحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي امير محمد حاجي يوسفي: ديپلم علوم تجربي، دبيرستان اسلامي زرگران، جامعه تعليمات اسلامي يزد، 1361 (رتبه ممتاز) كارشناسي ارشد پيوسته معارف اسلامي و علوم سياسي از دانشگاه امام صادق (ع) 1368 (رتبه اول) كارشناسي ارشد روابط بين الملل از دانشگاه مك گيل (كانادا) 1370 دكتري علوم سياسي و روابط بين الملل از دانشگاه كارلتون (كانادا) 1374 )با distinction) مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري و اجرايي و مديريتي امير محمد حاجي يوسفي به قرار زير است: عضو هيات علمي دانشكده علوم اقتصادي و سياسي دانشگاه شهيد بهشتي از 1375 تاكنون استاديار علوم سياسي و روابط بين الملل از 1383-1375 دانشيار علوم سياسي و روابط بين الملل از 1383 تاكنون مسئوليت فرهنگي انجمن دانشجويان ايراني شهر اتاوا 1374-1370 راه اندازي و مسئوليت مجتمع راه امام (ره) (تدريس فارسي و ديگر دروس به دانش آموزان ايراني مقيم و غير مقيم) در اتاوا 1374-1370 كارشناس سياسي-اقتصادي در سفارت ايران در كانادا (استخدام محلي) 1374-1371 مدير گروه علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع)1381-1376 مدير گروه روابط بين الملل دانشگاه امام صادق (ع) 1383-1381 مدير گروه علوم سياسي و روابط بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي 1385-1382 مدير قطب علمي مطالعات خاورميانه و جهاني شدن، دانشكده علوم اقتصادي و سياسي دانشگاه شهيد بهشتي، از مرداد 1385 تا شهريور 1386 استاد ميهمان در دانشگاه كارلتون، اتاوا، كانادا از مهر 1386 تاكنون (فرصت مطالعاتي) عضويت در مراكز علمي و

پژوهشي عضويت در هيات تحريريه مجلات علمي معتبر فصلنامه رهيافت هاي سياسي و بين المللي، دانشگاه شهيد بهشتي، سردبير از 1378 الي 1385 فصلنامه رهيافت هاي سياسي و بين المللي، دانشگاه شهيد بهشتي، عضو هيات تحريريه، از 1378 تاكنون فصلنامه سياست خارجي، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت خارجه، عضو هيات تحريريه از 1383 تاكنون فصلنامه مطالعات منطقه اي، مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه، عضو هيات تحريريه از 1384 تاكنون فصلنامه مطالعات فلسطين، موسسه مطالعات و تحقيقات سياسي ندا، عضو هيات تحريريه از 1377 تا 1381 فصلنامه دانش سياسي، دانشكده علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع)، عضو هيات تحريريه از 1384 تاكنون فصلنامه سياست و حقوق، دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي، عضو هيات تحريريه از 1385 فصلنامه پژوهشنامه علوم سياسي، انجمن علوم سياسي ايران، سردبير فصلنامه Iranian Journal of International Affairs ، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت خارجه، عضو هيات تحريريه از 1383 تاكنون فصلنامه امنيت عمومي، عضو هيات تحريريه فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي امير محمد حاجي يوسفي به ترتيب زير است: عضويت در هيات علمي دانشكده علوم اقتصادي و سياسي دانشگاه شهيد بهشتي از بهمن ماه سال 1375 تاكنون و تدريس دروس زير: جامعه شناسي سياسي (كارشناس( تئوري هاي انقلاب (كارشناسي( نظام هاي سياسي تطبيقي (كارشناسي( اصول روابط بين الملل (كارشناسي( ايران و همسايگانش (كارشناسي) جامعه شناسي سياسي ايران (كارشناسي) روش و نظريه هاي علوم سياسي (كارشناسي) سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران (كارشناسي و كارشناسي ارشد) مطالعات منطقه اي (كارشناسي ارشد) سير تحولات حكومت در خاورميانه (كارشناسي ارشد) روش شناسي علوم سياسي (دكتري) روش شناخت در

روابط بين الملل (دكتري) ابزارهاي نوين تجزيه و تحليل سياسي (دكتري) اقتصاد سياسي بين الملل (كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري) روش و پژوهش در روابط بين الملل (كارشناسي ارشد) مطالعه تطبيقي نظام هاي سياسي بين الملل (كارشناسي ارشد) نظام امنيت بين الملل و منطقه اي (كارشناسي ارشد) جامعه شناسي توسعه (دكتري) مسايل سياسي و اقتصادي جهان سوم (كارشناسي و كارشناسي ارشد) نظريه هاي مختلف روابط بين الملل (كارشناسي ارشد) سياست بين الملل (كارشناسي ارشد) نظام بين الملل و امنيت در خاورميانه (كارشناسي ارشد) سياست خارجي ايران در كشورهاي همجوار (دكتري) تدريس درس The Politics of Third World Development در دانشكده علوم سياسي دانشگاه كارلتون: ترم زمستان 1386 (2008) مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : راه اندازي و مسئوليت مجتمع راه امام (ره) (تدريس فارسي و ديگر دروس به دانش آموزان ايراني مقيم و غير مقيم) در اتاوا 1374-1370آرا و گرايشهاي خاص : زمينه تخصصي امير محمد حاجي يوسفي به قرار زير است: چالش هاي فراروي اوپك در هزاره سوم ميلادي، موسسه مطالعات انرژي، 1379 ايران و رژيم صهيونيستي: از منازعه تا همكاري، معاونت پژوهشي دانشگاه امام صادق، 1381 پيامدهاي امنيتي دگرگوني هاي منطقه اي براي جمهوري اسلامي ايران، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزلرت امور خارجه، 1382 پيامدهاي امنيتي طرح خاورميانه بزرگ براي جمهوري اسلامي ايران، مركز بررسي هاي رياست جمهوري، 1384-1383 فرصت ها و تهديدهاي بين المللي جمهوري اسلامي ايران در يك دهه آينده (رويكرد منطقه اي)، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه، 1385-1384 چگونگي عرضه آثار : فعاليت هاي پژوهشي امير محمد حاجي يوسفي

: تعداد ترجمه مقالات : 15 مورد تعداد مقالات (تاليف در مجلات خارجي):2 مورد تعداد مقالات تاليفي : بيش از 70 مورد پروژه هاي تحقيقاتي در حال اجرا: اقتصاد سياسي ماجراجويي آمريكا در منطقه خاورميانه: دانشگاه شهيد بهشتي (1386) شيوه هاي نوين آموزش و پژوهش علوم سياسي در كانادا: پژوهشكده مطالعات اجتماعي و فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري (1386) آثار : اقتصاد سياسي بين الملل ويژگي اثر : در دست نگارش و چاپ،تاليف (تهران: سمت، در حال نگارش)2 ايران و خاورميانه: گفتارهايي در سياست خارجي ايران، ويژگي اثر : تاليف، (تهران: انتشارات فرهنگ گفتمان، 1383( 3 ايران و رژيم صهيونيستي: از همكاري تا منازعه ويژگي اثر : تاليف، (تهران: دانشگاه امام صادق ع، 1382( 4 جهاني شدن و دولت در خاورميانه (مجموعه مقالات تاليفي) ويژگي اثر : در دست نگارش و چاپ،گردآوري (تهران: قطب علمي مطالعات خاورميانه و جهاني شدن دانشگاه شهيد بهشتي، در حال نگارش) 5 چشم اندازهاي منطقه اي و بين المللي عراق جديد (مجموعه مقالات ترجمه شده) ويژگي اثر : در دست نگارش و چاپ، گردآوري همراه با آقاي دكتر سلطاني نژاد (تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت خارجه، 1386) 6 دولت، نفت و توسعه اقتصادي در ايران ويژگي اثر : تاليف،(تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1378( 7 زوال كنترل :امنيت جهاني در قرن بيست و يكم ويژگي اثر : ترجمه ،پال راجرزترجمه حاجي يوسفي و جبلي (تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1384( 8 سامان سياسي در عراق جديد (مجموعه مقالات ترجمه شده) ويژگي اثر : در دست نگارش و چاپ،گردآوري همراه با آقاي دكتر سلطاني نژاد (تهران: دفتر مطالعات

سياسي و بين المللي وزارت خارجه، 1386) 9 سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در پرتو تحولات منطقه اي ويژگي اثر : تاليف، (تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1384( 10 فهم سياست جهان سوم، ويژگي اثر : ترجمه ،برايان كلايو اسميت، ترجمه حاجي يوسفي و قائني نجفي (تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1380( 11 نظريه و روش در علوم سياسي ويژگي اثر : ترجمه ،ديويد مارش و جري استوكر، (تهران: پژوهشكده مطالعات راهبري، 1378)

حاكم حسكاني، ابوالقاسم، عبيداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 470 ق)، متكلم، فقيه، محدث و قاضى. مشهور به ابن حداد يا ابن حذاء. او از نوادگان عبداللَّه بن عامر، فاتح خراسان، بود. برخى وى را حنفى پنداشته اند، اما بيشتر رجال نويسان شيعى بر تشيع وى حكم كرده اند. او معاصر صدوق دوريستى بود و از جد خود و از ابوالحسن علوى و ابوعبداللَّه حاكم و ابوطاهر بن محمش و ابن فنجويه دينورى و همطبقه ى آنان روايت مى كرد. وى از ملازمان ابوبكر بن حارث اصفهانى نحوى بود و از احمد بن على بن منجويه نيز بهره گرفت، اما فقه را از قاضى ابوالعلاء صاعد بن محمد آموخت. ابن شهرآشوب در «معالم العلماء» به شرح حال او پرداخته است. از آثار وى: «تصحيح خبر ردالشمس لعلى (ع)»؛ «خصايص على بن ابى طالب (ع) فى القرآن» و «شواهد التنزيل لقواعد التفضيل»؛ «دعاء الهداة الى اداء حق الموالات»، ذكر حديث غدير خم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (137 -136 /8)، الذريعه (243 -242 /14 ،196/8 ،166/7 ،195 -194 /4)، رياض العلماء (257 -256 /3)، سير النبلاء (269 -268 /18)، الغدير (146/1)، معجم رجال الحديث (75 -74 /11)، هدية الاحباب (116).

حبيب زاده، محمد جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمدجعفر حبيب زاده در سال 1336، در تويسركان چشم به جهان گشود. او تحصيلات خود را در رشته حقوق دنبال كرد و پس از اخذ مدرك ليسانس از دانشگاه شهيد بهشتي، سرانجام تحصيلات خود با اخذ دكتراي حقوق با گرايش جزا و جرم شناسي، در دانشگاه تربيت مدرس در سال 1372 به پايان برد. وي از سال 1368 به عنوان مدرس فعاليت خود را در دانشگاه تربيت مدرس آغاز كرده و هم اكنون اين همكاري به

عنوان دانشيار پايه23 اين دانشگاه ادامه دارد. دكتر حبيب زاده علاوه بر عضويت در انجمن ايراني جرم شناسي ، انجمن ايراني حقوق جزا، كميته علمي كميسيون حقوق بشراسلامي، آثاري نيز به رشته تحرير درآورده است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق جزا و جرم شناسي

والدين و انساب : پدر محمدجعفر حبيب زاده مرحوم فتح الله حبيب زاده است .وي آموزگار و كارمند آموزش و پرورش بود كه در مهر ماه سال 1351 بعلت سانحه تصادف فوت كردند.مادر محترمشان متولد 1313 و خانه دار است .وي نيز 4 خواهر دارد.دكتر حبيب زاده درباره مادر خود چنين ميگويد: "مادر من فداكار و از جان گذشته است.من هر چه دارم از او و جان فشاني هاي او است .از خود گذشتگي او باعث شد بنده بتوانم ادامه تحصيل بدهم ."

خاطرات كودكي : بيشتر اوقات زندگي دكتر حبيب زاده جنبه درسي و مطالعه داشته است .وي اغلب مواقع شاگرد اول كلاس بود.محمدجعفر حبيب زاده از دست دادن پدرش را در مهر ماه 1351 را بعنوان تلخ ترين خاطره كودكي عنوان ميكند.با فقدان ايشان مسئوليت و سرپرستي خانواده بر دوش ايشان بود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمدجعفر حبيب زاده در خانواده اي فرهنگي ، مذهبي و از لحاظ اقتصادي، متوسط بدنيا آمد. پدرش كارمند اداره آموزش و پرورش بود.و هم اكنون 4 خواهر وي در بخش هاي مختلف آموزش و پرورش در حال خدمت هستند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدجعفر حبيب زاده مقطع ابتدايي را در مدرسه محمديه _شهرمحل زادگاهش- كه محل تحصيل نخبگان آن شهر بود ،گذراند.متوسطه را در دبيرستان امير كبير در رشته رياضي

طي كرد.با اخذ ديپلم رياضي در سال 1355 در همان سال در رشته حقوق دانشگاه شهيد بهشتي (ملي سابق) قبول شد.او پس از ورود به دانشگاه، در سال 1363 كارشناسي حقوق را از دانشگاه شهيد بهشتي و در سال 1368 با گرايش حقوق جزا و جرمشناسي مدرك كارشناسي ارشد را از دانشگاه تربيت مدرس اخذ نمود. و سرانجام در سال 1372 درجه دكتراي حقوق با گرايش جزا و جرمشناسي از دانشگاه تربيت مدرس را دريافت كرد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمدجعفر حبيب زاده از اين دوران چنين مي گويد: "انچه از آن دوران به ياد دارم ،به مقطع كارشناسي ام مربوط مي شود.كه پس از وقوع انقلاب فرهنگي به عنوان مسوول جهاد دانشگاهي در دانشگاه شهيد بهشتي ، پيشنهاد تغيير نام دانشگاه ملي به دانشگاه شهيد بهشتي را ارائه كردم كه با مخالفت مسوولان وقت مواجه شد بطوري كه بنده را از دانشگاه اخراج كردند و به ژاندارمري معرفي كردند تا به خدمت سربازي بروم.ولي مقاومت اينجانب مانع تحقق خواسته آنان شد."

فعاليتهاي ضمن تحصيل : فعاليتهاي محمدجعفر حبيب زاده در كنار تحصيل به شرح زير است: - موسس انجمن اسلامي در دانشگاه شهيد بهشتي و فعاليت هاي سياسي در اين قلمرو - موسس جهاد دانشگاهي واحد دانشگاه شهيد بهشتي - كار آموز تحقيقاتي دادگستري جمهوري اسلامي - داديار دادسراي انقلاب اسلامي پس از انقلاب

استادان و مربيان : محمدجعفر حبيب زاده از اساتيد برجسته و عالي قدر خود افراد زير را به ياد دارد و ياد آنها را به گرامي مي شمارد. دكتر عبدالحسين علي آبادي - دكتر مهدي شهيدي- دكتر شفيع شفيعي- دكتر صابر صفايي

- دكتر مهدي كني نيا - دكتر محقق داماد- دكتر كاشاني - دكتر رضا نور بها - دكتر علي آزمايش و دكتر عبدالله شمس.

هم دوره اي ها و همكاران : محمدجعفر حبيب زاده با استاداني چون دكتر سيد مصطفي محقق داماد، استاد دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي، دكترعلي حسين نجفي ابرند آبادي، دانشيار دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي ، دكتر ايرج گلدوزيان،استاد دانشكده حقوق دانشگاه تهران ، دكتر هادي صادقي عضو هيئت علمي دانشگاه شيراز ،دكتر موذن زادهان عضو هيئت علمي دانشگاه طبا طبائي و دكتر اسلامي عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي همكار است.

همسر و فرزندان : محمدجعفر حبيب زاده در شهريور ماه 1361 ازدواج كرد.همسرش داراي مدرك كارشناسي و خانه دار است. ايشان نيز سه فرزند دارد ،فرزند پسر بنام علي حبيب زاده دانشجوي رشته كامپيوتر و دو فرزند دختر به نامهاي فاطمه دانشجوي رشته فيزيوتراپي و زينب محصل مقطع راهنمايي است.

وقايع ميانسالي : محمد جعفر حبيب زاده از وقايع رخداده در اين دوران به مرگ پدرش در سال 1351 ، اخراج از دانشگاه به دليل پيشنهاد تغيير نام دانشگاه ملي به شهيد بهشتي در سال 1362 ،قبولي در مقطع دكتري بسال 1368 و چاپ اولين كتاب در سال 1370 اشاره مي كند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق شغلي محمدجعفر حبيب زاده : 1- قاضي دادگستري جمهوري اسلامي (1359-1364) 2- مشاورحقوقي رييس دانشگاه تربيت مدرس(1364-1373) 3- معاون اموزشي دانشگاه شاهد(1372-1374) 4- مديرگروه حقوق دانشگاه شاهد(1374-1379) 5- عضوودبيركميته پزوهشي حقوق سازمان سمت(1367-1377). 6- معاون پزوهشي دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس(1377-1378). 7- عضو هيات تحريريه فصلنامه علمي پژوهشي دانشور(1374-1382). 8- عضوهيات تحريريه فصلنامه

علمي پژوهشي مدرس علوم انساني, دانشگاه تربيت مدرس(1378تاكنون). 9- سردبيرفصلنامة مدرس علوم انساني ,دانشگاه تربيت مدرس(1378تا9/2/85). 10-عضو هيات تحريريه مجله (Iranian Journal of Legal studies)مجتمع عالي قضايي قم وابسته به دانشكاه تهران. 11- عضو كميته تخصصي علوم انساني هيات مميزه دانشگاه تربيت مدرس(1379-1383). 12- عضوشوراي پژوهشي دانشگاه تربيت مدرس(1377تاكنون). 13- عضو كميته تخصصي علوم انساني جشنواره بين المللي خوارزمي(دوازدهمين تا هفدهمين). 14- مديركل حقوقي وزارت كشور(ارديبهشت1381تامهر1384). 15- عضوشوراي پژوهشي وزارت كشور(ارديبهشت1381تامهر1384). عضويت در مجامع علمي : 1- عضوانجمن ايراني جرم شناسي. 2- عضوانجمن ايراني حقوق جزا. 3- عضوكميته علمي كميسيون حقوق بشراسلامي. داوري مجلات علمي : 1- فصلنامه مدرس،علوم انساني- دانشگاه تربيت مدرس. 2- فصلنامه علوم انساني دانشور- دانشگاه شاهد. 3- فصلنامه علوم اجتماعي وانساني شيراز. 4- فصلنامه قضايي وحقوقي دادگستري. 5- ماهنامه دادرسي سازمان قضايي نيروهاي مسلح. 6- پژوهشنامه علوم انساني واجتماعي دانشگاه مازندران.

فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري در دانشگاه تربيت مدرس از سال 1368 تا كنون. عنوان دروس ارائه شده توسط محمدجعفر حبيب زاده : 1. حقوق جزاي عمومي(1) ،كارشناسي 2. حقوق جزاي اختصاصي(2) ،كارشناسي 3.حقوق جزاي اختصاصي(3)، كارشناسي 4. متون تخصصي به زبان انگليسي (1)، كارشناسي 5. حقوق جزاي عمومي، كارشناسي ارشد 6. حقوق جزاي اختصاصي ،كارشناسي ارشد 7. تاريخ تحولات حقوق كيفري، كارشناسي ارشد 8. سمينار ،كارشناسي ارشد 9. حقوق جزاي عمومي، دكتري 10.حقوق جزاي اختصاصي، دكتري 11.روش تحقيق ،دكتري 12-حقوق بشر كيفري، دكتري

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : - انجمن اسلامي دانشگاه شهيد بهشتي - جهاد دانشگاهي واحد دانشگاه شهيد بهشتي - گروه حقوق دانشگاه تربيت مدرس

- گروه حقوق دانشگاه شاهد

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عمده فعاليت محمدجعفر حبيب زاده بيشتر صرف مطالعه و تحقيق مي شود وي اخيرا پروانه وكالت دادگستري را اخذ كرده است.

شاگردان : محمدجعفر حبيب زاده علاوه تدريس در دانشگاه، راهنمايي و مشاوره برخي از شاگردان خود را به عهده داشته است كه مي توان به موارد زير اشاره كرد: پايان نامه ها و اسامي دانشجويان تحت راهنمايي الف) كارشناسي ارشد: 1-مصونيت قضايي قضات ووكلاي دادگستري.نام دانشجو:فرشته اسدي 3- جايگاه هيات منصفه درفراينددادرسي.نام دانشجو:سيدرسول ميرلوحي ب)دكتري 1-قاعده منع محاكمه ومجازات مجدد درحقوق كيفري بين المللي وحقوق ايران- مجتبي جاني پوراسكلكي (1381) 2-تروريسم درحقوق كيفري ايران واسناد بين المللي-سعيدحكيميها(1382) فهرست رساله هاي تحت نظر مقطع كارشناسي ارشد: محمد افشاري،علل شيوع سرقت در اطفال و نوجوانان بزهكار احمد سام كن،بررسي جرم رشوه در قانون ايران هادي احتشامي،عفو در نظام كيفري ايران محمدرضا افخمي عقدا،بررسي جرم افتراء اسماعيل رحيمي نژاد،مطالعه تطبيقي اصل قانون بودن جرم و مجازات منصور پورمحمدي،حبس و توقيف غير قانوني محمد نجاتي آجي پيشه،تاخير و تعليق اجراي حكم محمد علي بابائي،اشتباه در شخص مجني عليه قتل حسين آقائي جنت مكان،حقوق متهم در قانون دادگاههاي عمومي و انقلاب عليرضا تقي پور،جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در سياست جنائي ايران بهروز ساكي ،بررسي تطبيقي سياست جنائي ايران و سازمان ملل متحد در مقابل اطفال بزهكار عابدين صفر كاكرودي اصل تساوي مجازاتها در حقوق اسلام و ايران حسين ايارگر،تعقيب كيفري و مصونيت سياسي عبدالرسول رسولي تواني،جرائم عليه هواپيما و امنيت هوايي حسين بابائي،بررسي مباني فقهي و حقوقي ماده 630 ق.م.ا. حسين آقابابائي،بررسي تحولات جرم سرقت

در حقوق ايران عبدا.. پورچاي بيجار،ضمانت اجراي مرگ در اسناد سازمان ملل فتح اللهي سيامك،جايگاه مشاركت مردم در سياست جنائي سازمان ملل رامين ميهمني،اشتباه قاضي در امور كيفري و آثار آن فياض شجاعي،تصرف غير مجاز در اموال دولتي و عمومي عبدا.. پاك طينت،مقايسه كلاهبرداري در حقوق ايران، مصر و سوريه رشيد عنايت تبار،اهانت به مقدسات مذهبي در حقوق ايران محمد ميرزائي فدافني،تمرد در حقوق كيفري ايران محسن عيني،مبنا و ماهيت تعزير ابوالفتح خالقي،تخريب در حقوق ايران يزدانبخش مرادي ،نقش شخصيت بزهكار در تعيين مجازات سعيد قوي البنيه،ماهيت مجازاتهاي بازدارند علي اصغر اعظمي،احتكار و احكام آن در حقوق ايران و اسلام عليرضا تقي پور،جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در سياست جنايي ايران عبدالرسول حقيقي،جعل و تزوير در حقوق كيفر ايران مقدم كوراني،مجازات فعل حرام در حقوق ايران آقاي روشن،جرم نشر اكاذيب در حقوق كيفري ايران فرهادي رودباري،خسارت معنوي ناشي از جرم پروين انصاري ارده،ربايش غير واجد غنوان سرقت اسدالله مسعودي مقدم،مطالعه تطبيقي حقوق متهم در اعلاميه حقوق بشر و ق.ا.د.ك. محمد علي نادري،جايگاه وزارت كشور در پيشگيري از بزهكاري مجتبي جعفري،جايگاه جنسيت در حقوق كيفري شهاب بازوند،تحولات نظام كيفري ايران درپرتو يافته هاي جرمشناسي حسين موسي زاده عباسي،گردشگري وبزهكاري هادوي جودوي،جرايم در حكم محاربه درحقوق ايران حسن عالي پور ،مفهوم نسبي بودن جرم شهرام براتي،صلاحيت شوراي امنيت درارتباط باديوان كيفري بين المللي سيددريد موسوي مجاب،مصو نيت پارلما ني در حقوق كيفري سيد رسول ميرلوحي، حايگاه هيات منضفه درفرايند دادرسي فرشته اسدي،مصونيت قضايي قضات ووكلاي دادگستري فهرست رساله هاي تحت نظر مقطع دكتري جليل اميدي نبي كندي،اصول تفسير در قوانين كيفري عرفي و اسلام

محسن عيني نجف آبادي،قلمرو اجراي قوانين كيفري در زمان حسين فرهودي نيا،شروع به جرم در حقوق ايران و مصر و فرانسه مهدي نقوي،امارات در حقوق كيفري و مطالعه تطبيقي محسن غياثي ،مباني مسووليت كيفري محمد توحيدي فر،مفهوم و نحوه اعمال ضمانت اجراي كيفري در نظام بين الملل حسينعلي غلامي،تكرار جرم در حقوق جزا و جرم شناسي عباس شيخ الاسلامي،سياست جنائي جمهوري اسلامي در قلمرو جرائم مطبوعاتي ميرحسيني،سقوط قصاص در نظام حقوق اسلام و ايران فاطمه سوهانيان،حمايت كيفري از جنين در حقوق ايران حسين پوربافراني،صلاحيت قوانين كيفري در خارج از قلمرو حاكميت عباس منصورآبادي،اختلاس در حقوق ايران، مصر و آمريكا كريم بخنوه،تجديد نظر در آراي كيفري(مطالعه تطبيقي) حسن رضايي،ثابت و متغير در نظام جزايي اسلام محمد ابراهيم شمس،سياست كيفري ايران در قبال جرائم سازمان يافته كيومرث كلانتري،بحران در حقوق كيفري ايران عادل ساريخاني،مطالعه تطبيقي مرور زمان در حقوق كيفري اسلام،ايران،فرانسه، مصر محمد علي طاهري،خشونت در جرم شناسي و بازتاب آن در حقوق كيفري ابوالفتح خالقي،مباني نظري وجايگاه عملي محروميت ازحقوق اجتماعي وخدمات عمومي درحقوق كيفري ايران محمد علي بابايي،بررسي جرم شناختي حقوقي حالت خطرناك باتاكيد برنظريات نوين جرم شناسي مجتبي جا ني پور اسكلكي،قاعده منع محاكمه ومجازات مجدد درحقوق كيفري بين المللي وحقوق ايران حسين فخربناب،الحاق ايران به اساسنامه رم براي تاسيس ديوان كيفري بين المللي جلال الدين قياسي،سياست جنايي تشريعي اسلام سعيد حكيميها،تروريسم درحقوق كيفري ايران واسناد بين المللي

همفكران فرد : از همفكران محمدجعفر حبيب زاده مي توان به آقايان دكتر تفرشي دانشيار دانشگاه تربيت مدرس ،دكتر نجفي استاد دانشگاه شهيد بهشتي ،دكتر شاملو استاديار دانشگاه شهيد بهشتي و دكتر اميري دانشيار دانشگاه تهران

اشاره كرد.

آرا و گرايشهاي خاص : محمدجعفر حبيب زاده در حوزه مطالعاتي خود به مسائل حقوق جزا (خصوصي و عمومي)، جرم شناسي و فقه جزائي گرايش بيشتري از خود نشان داده است. از زمينه هاي مورد علاقه تحقيقاتي دكتر حبيب زاده مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1- حقوق كيفري عمومي . 2- حقوق كيفري اختصاصي. 3- حقوق بشركيفري. 4- فقه جزائي.

جوائز و نشانها : 1- استاد نمونه دانشگاه تربيت مدرس، در سال تحصيلي 77-76 . 2- پژوهشگر نمونه دانشگاه تربيت مدرس، درسال تحصيلي 80-79 . 3- پژوهشگر برگزيده وزارتخانه ها در سال1382. 4- دريافت لوح تقدير ازشوراي نشان هاي دانشگاه تربيت مدرس واخذيك پايه ترفيع درسال1382 5- دريافت لوح تقدير ازشوراي نشان هاي دانشگاه تربيت مدرس واخذيك پايه ترفيع درسال1384

چگونگي عرضه آثار : مقالات چاپ شده در مجلات علمي وپژوهشي = 28 مقاله مقالات چاپ شده درمجلات ترويجي = 20 مقاله مقالات ارائه شده در مجامع علمي = 7 مقاله پايان نامه هاي راهنمايي شده دوره دكتري : 8 پايان نامه پايان نامه هاي راهنمايي شده دوره كارشناسي ارشد: 45 پايان نامه --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 حقوق جزاي اختصاصي (جرائم عليه اموال)

ويژگي اثر : انتشارات سازمان سمت؛ جاپ اول 1373 ؛ چاپ دوم 1374؛چاپ سوم1380؛ چاپ چهارم1382.چاپ پنجم1385،(تا ليف).

2 خيا نت درامانت درحقوق كيفري ايران

ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه تربيت مدرس،1381؛(تا ليف).

3 سرقت درحقوق كيفري ايران(ومطالعه تطبيقي)

ويژگي اثر : ،انتشارات دادگستر،1385،(تاليف).

4 كلاهبرداري در حقوق ايران

ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه شاهد، 1374(تا ليف).

5 كلاهبرداري وجرايم مشابه درحقوق ايران

ويژگي اثر : انتشارات سنجش تكميلي مدرس؛ چاپ اول1381؛چاپ دوم،1382

(تا ليف).

6 محاربه در حقوق كيفري ايران (مطالعه تطبيقي در فقه اسلامي و عناوين مشابه در حقوق كامن لا)

ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه تربيت مدرس،1379(تا ليف).

7 محاربه و افساد في الارض،

ويژگي اثر : انتشارات كيهان، 1370(تا ليف).

8 مصونيت پارلماني درحقوق كيفري

ويژگي اثر : انتشارات علمي وفرهنگي,1384,(تاليف).

حبيبي تبار، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد حبيبي تبار

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/10/1

زندگينامه علمي

از سال 1356 همزمان با تحصيلات كلاسيك به تحصيل علوم حوزوي مشغول شدم. دروس مقدمات را نزد علامه فقيد مدرس افغاني (ره) تلمذ كردم، سپس لمعه و معالم و شرح باب حادي عشر را از محضر پر فيض آيت الله اشتهاردي (دام عزه) استفاده كردم. رسائل را نزد آيت الله اعتمادي (دام عزه) و مكاسب را نزد مرحوم آية الله ستوده (ره) خواندم. بخشي از كفايه را نزد آية الله دوزدوزاني و بخشي ديگر را نزد حضرت آية الله فاضل لنكراني استفاده كردم. اسفار را نزد آية الله انصاري شيرازي (دام عزه) بهرمند بودم و در درس اخلاق معظم له نيز حضور داشتم مدتي عرفان را نزد آية الله شاه آبادي مستفيض بودم. تفسير را از محضر آية الله جوادي آملي و مدتي فلسفه را نزد استاد دكتر محقق داماد (دام عزهما) بهره بردم، و از محضر آيات علوي كاظمينى، وحيدي شبستري و خوانساري در خارج فقه و اصول بهرمند بوده ام و هم اينك از محضر آيات وحيد خراساني و فاضل لنكراني (دامت بركاتهما) استفاده مي كنم. تحقيقات خود پيرامون مسائل و موضوعات حقوق به ويژه حقوق اسلامي را از سال 1364 آغاز نمودم و از محضر اساتيد

بزرگواري چون دكتر كي نيا، دكتر محقق داماد، دكتر آخوندي ، دكتر سپهوند ، دكتر گودرزي ، دكتر ياوري ، دكتر جهانگير ثاني ، جناب آقاي شهري ، و جمع ديگري از اساتيد استفاده برده ام. فن خطابه را نزد مرحوم حجت الاسلام و المسلمين فلسفي و روانشناسي خانواده را نزد حجت الاسلام و المسلمين آل اسحاق و دكتر نبي صادقي خواندم.

از اينجانب يك جلد كتاب دراصول فقه ، يك جلد در تفسير ، يك جلد در مديريت ، يك جلد در حقوق خانواده ، يك جلد در امور حسبي ، يك جلد در آيين دادرسي كيفري و دو جلد در موضوعات ديگر به چاپ رسيده است. 8 جلد در حقوق مدني ، 4 جلد در متون فقه ، 4 جلد در موضوعات حقوق به صورت رساله علمي به صورت دست نويس وجود دارد. اينجانب سالهاست كه در مراكز حوزوي و دانشگاهي ذيل تدريس و يا فعاليت علمي دارم : 1. اداره كل آموزش قضات قوه قضائيه، كه در قم و مراكز استان ها تا كنون حدود يك هزار نفر از قضات شاغل كشور در كلاس هاي درس اينجانب حاضر بوده اند.2. دانشگاه تهران _ پرديس قم _ صدها نفر از قضات و وكلاي داگستري و مشاورين حقوق كشور كه از اين مركز علمى، در رشته هاي حقوق و فقه و مباني حقوق اسلامي فارغ التحصيل شده اند در كلاس هاي درس اينجانب حضور داشته اند. 3. دانشگاه قم درس هاي رويه قضايي و آئين دادرسي مدني در اين دانشگاه براي دانشجويان محترم تدريس شده است. 4. مركز تخصصي حقوق و قضاء اسلامي حوزه مقدسه

قم، تقريبا از بدو تاسيس اين مركز تخصصي با تدريس حقوق مدني و آيين دادرسي كيفري در خدمت صدها دانش پژوه آن بوده و هستم. 5. مركز جهاني علوم اسلامى، دراين مركز براي طلاب محترم خارجي كه رشته حقوق تحصيل مي نمايند تدريس داشته ام از جمله براي هشتاد نفر از قضات بالقوه افغانستان.6. مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه، در اين مركز در كميسيون آسيب شناسي قوانين مدني كشور عضويت و با دوستاني چون آقايان دكتر وحدتي شبيرى، دكتر عبدي پور، دكتر ارسطا و دكتر قشقايي به كارشناسي در رابطه با قوانين مدني و آسيب هاي آن پرداخته ام. 7. كميسيون تدوين پيش نويس قانون احوال شخصيه شيعيان بحرين، در اين كميسيون پيش نويس قانوني در زمينه احوال شخصيه به معني اعم آن شامل مقررات راجع به ولادت، نسب، نكاح، طلاق، ارث، وصيت، وقف مورد بررسي و تصويب علمي قرار گرفت. 8. صدا و سيما ، سالهاست كه به عنوان كارشناس حقوق اسلامي در راديو و تلويزيون جمهوري اسلامي فعاليت داشته و ارائه برنامه داشته و دارم. علاوه بر موارد مذكور در حوزه هاي علميه بندرعباس، نهاوند و قم به تدريس متون ادبي و نيز كتب لمعه، معالم، اصول فقه، باب حادي عشر، رسائل و مكاسب اشتغال داشته ام.

حبيبي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن حبيبي در سال 1316 در يكي از محله هاي قديمي تهران به دنيا آمد. او تحصيلات ابتدايي خود را به صورت فشرده آغاز كرد و در كنار آموزش دروس مدرسه به درسهاي حوزه علميه هم گرايش پيدا كرد. وي عضو و سخنگوي شوراي انقلاب بود و به عنوان هاي مختلف مثل معاون اول رييس

جمهوري در دورة جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در كشور فعاليت داشته است. حسن حبيبي رئيس و موسس بنياد ايران شناسي مي باشد و به عنوان عضو پيوسته فرهنگستان زبان وادب فارسي هم فعاليت دارند. ايشان در طول خدمت و تحصيل خود به ترجمه و تاليف اثر هاي مختلفي در زمينه هاي حقوق ، جامعه شناسي، فلسطين ، جنگ و . . . را انجام داده است. در دومين جشنواره برگزيدگان فارابي كه در هفتم دي ماه 1387 برگزار شد، از حسن حبيبي تقدير به عمل آمد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسن حبيبي پيش از آن كه به سن مدرسه برود، خواندن و نوشتن را آموخته و خواندن قرآن را شروع كرده بود و از اشعار فردوسي، سعدي و حافظ ابياتي را در حفظ داشت. كلاس اول و دوم را در يكسال خواند و در سالهاي بعد در كنار درس مدرسه، درسهاي ديگر را كه در حوزه هاي علميه معمول بود ، بخصوص در تابستان نزد پدرش و يكي دو تن از مدرسان حوزهاي فرا گرفت.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : حسن حبيبي نوجوان بود كه پدرش ضمن تشويق به درس خواندن ، از او خواست تا حرفهاي نيز بياموزد تا در صورت لزوم براي گذراندن زندگي خود كاري بلد باشد. از اين رو قرار شد كه جوراب بافي ياد بگيرد و تابستانها به آن مشغول شود. از آنجا كه مادر و پدرش جوراب بافي ميدانستند، يادگيري كار آسان بود، محل كار نيز خانه بود و براي تهيه نخ و رنگ كردن آنها و باز كردن كلافها ، بافتن جورابها و به

بازار بردن آنها و... كارهايي را بايد ميآموخت و و اطلاعاتي بايد بدست ميآورد. اين تجربه باعث گرديد كه از آغاز نوجواني با محيط كار و برخي از انواع آن ، روابط و برخي از دشواريها آشنا شود. وي در نخستين سال درس در دانشگاه هم به دانشكده حقوق و هم به دانشكده ادبيات مي رفت، دو كتاب كوچك و متوسط را براي تمرين زبان عربي ترجمه كرد و يك جستجوي مختصر را درباره ادبيات كودكان به پايان رسانيد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از مسئوليتهاي اجرائي حسن حبيبي مي توان به از حوزه مطالعات علمي وي اشاره كرد: عضو و سخنگوي شوراي انقلاب وزير فرهنگ و آموزش عالي نماينده تهران در دوره اول مجلس شوراي اسلامي وزير دادگستري عضو شوراي بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و عضو هيات رئيسه آن (1368) عضو حقوقدانان شوراي نگهبان (1380-1368) معاون اول رئيس جمهوري اسلامي ايران (1380-1368) نخستين رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي رئيس كميسيون فرهنگ تعليمات و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي (دو سال اول و دوره اول) عضو شوراي عالي آموزش و پرورش (در سمت وزير فرهنگ و آموزش عالي) استاد دانشگاه عضو ستاد انقلاب فرهنگي رئيس كميسيون لوايح و رئيس كميسيون فرهنگي هيات دولت رئيس هيات امناء فرهنگستانهاي جمهوري اسلامي ايران عضو هيات نمايندگي ايران در كنفرانس عمومي يونسكو (1987) عضو كميته دهه جهاني توسعه فرهنگي يونسكو (1989-1987) موسس و رئيس بنياد ايران شناسي عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي عضو هيات امناي فرهنگستان هاي جمهوري اسلامي ايران عضو هيات امناي كتابخانه مجلس

شوراي اسلامي عضو كميسيون ملي يونسكو (ايران) عضو ديوان دائمي داوري (لاهه)

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : حسن حبيبي موسس و رئيس بنياد ايران شناسي است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسن حبيبي فعاليت اجتماعي خود را از آذر ماه سال 1329 آغاز كرد.

جوائز و نشانها : از نشانها و جوايزي كه به حسن حبيبي اهدا شده است مي توان به موارد زير اشاره كرد: دكتري افتخاري جامعه شناسي دانشگاه تهران نشان عالي استقلال استادي افتخاري دانشگاه دولتي تركمن (تركمنستان استادي افتخاري دانشگاه علوم انساني بيشكك (قرقيزستان) مدال دانشگاه دولتي تفليس (گرجستان) دكتري افتخاري آكادمي علوم ارمنستان دكتري فخري (افتخاري) دانشگاه دولتي تاجيكستان تقدير از حسن حبيبي در دومين جشنواره برگزيدگان فارابي ويژه تحقيقات علوم انساني و اسلامي

چگونگي عرضه آثار : حسن حبيبي مقالات زيادي در زمينه هايي مانند سينماي كودك و نوجوان ، گفتار درباره پياژه و يا زبان حقوقي تحرير نموده است كه در دانشگاهها و آكادمي هاي كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز مطرح و برخي در مجلس ها عنوان و به چاپ رسيده است ولي هنوز در يك جا جمع آوري نشده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اسلام و بحران عصر ما

ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه چند فصل كتاب كشف اسلام از روژه پاسكيه در سال 1363 است.

2 امامت در حقوق شيعه

ويژگي اثر : در رشته حقوق عمومي تحقيق و رساله خود همين اثر بود كه به مباني نظري حقوق يا فقه اسلامي در زمينه حكومت اسلامي و ولايت امام معصوم و سپس فقها.

3 ترجمه تقسيم كار اجتماعي

ويژگي اثر :

اين كتاب رساله دكتراي دوركيم است . در اين كتاب بخصوص دو وجه جامعه شناسي اخلاقي و جامعه شناسي حقوقي را مي تان ملاحظه كرد.

4 ترجمه كتاب آداب المتعلمين

ويژگي اثر : اولين ترجمه حسن حبيبي كتاب آداب المتعلمين بود كه منسوب به خواجه نصير الدين طوسي و از جمله جزوه هاي جامع المقدمات مي باشد .

5 ترجمه كتاب اخلاق نظري و علم آداب

ويژگي اثر : اين اثر به بررسي امكان و شرايط وجودي اين دو و خصوصا اخلاق نظري مي پردازد.

6 ترجمه كتاب استعمار صهيونيستي در فلسطين

7 ترجمه كتاب استعمار صهيونيستي در فلسطين

8 ترجمه كتاب اسلام و مسلمانان در روسيه

ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه كتاب امپراتوري متلاشي است كه در اواسط مهرماه 1357 به چاپ رسيد، حسن حبيبي با اضافه كردن مقدمه اي به نامه تفكيك مصنوعي دين از سياست به اول كتاب آن را به چاپ رسانيد. اين اثر درآذر ماه 1357 چند هفته پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در اروپا منتشر شد و سپس در سالهاي بعد از انقلاب در تهران انتشار يافت.

9 ترجمه كتاب المنقذ من الضلال

ويژگي اثر : اين كتاب نوشته غزالي است.

10 ترجمه كتاب دو سرچشمه اخلاق و دين

ويژگي اثر : چاپ اول ترجمه كتاب در سال 1358 منتشر شد.

11 ترجمه كتاب ديالك تيك و جامعه شناسي

12 ترجمه كتاب سون تزو

ويژگي اثر : در نيمه دوم سال 59 ترجمه اين كتاب را آغاز كرد و در بهمن ماه 59 چاپ اول آن منتشر شد.

13 ترجمه كتاب عهدين، قران و علم

ويژگي اثر : اين كتاب نوشته يك پزشك فرانسوي است

كه در اواخر سال 1976 منتشر شد . حسن حبيبي در مردادماه سال 1357 در تهران آن را به چاپ و منتشر كرد. اين اثر دو بحث عمده را پي گيري مي كند يك اصالت اين كتاب از لحاظ ارتباط با وحي و ديگري مطابقت نمونه هايي از محتواي آنها با هم.

14 ترجمه كتاب منيه المريد في آداب المفيد و المستفيد

ويژگي اثر : اين كتاب نوشته شهيد ثاني است دريك مقدمه و چهار باب و يك خاتمه و يك تتمه مي باشد. اين كتاب جهات گوناگوني در تعليم وتربيت دارد. درمقدمه درباره اهميت و ارزش علم و در باب اول دربارة آداب و وظايف معلم و شاگرد، در باب دوم و سوم و چهارم به ترتيب درباره آداب فتوا و وظايف فتوا دهنده و استفتاء كننده - مناظره و شروط و آداب آن- آداب نگارش و مسائل مربوط به كتاب سخن مي گويد و در خاتمه به بيان مطالبي دربارة علوم و اقسام و ترتيب آنها و در تتمه سفارش به دانشجويان را نشان مي دهد.

15 ترجمه مباني جامعه شناسي حقوقي گورويچ

ويژگي اثر : اين اثر در رابطه به مباحث نظري جامعه شناسي حقوقي مي پردازد.

16 جامعه ايران بر اساس و از منظر رويه قضائي

ويژگي اثر : اين اثر موضوع رساله دكتراي جامعه شناسي حسن حبيبي بود. رويه قضايي در بحث هاي حقوقي و كلاسهاي درس حقوق به معني اخص و عام به كار مي رود.

17 جامعه شناسي حقوقي

ويژگي اثر : با تاكيد بر بررسي و توصيف و تحليل جامعه شناسي و مردم شناختي و آماري اسناد ازدواج و طلاق محضر

خندق آبادي ها در تهران در سالهاي 1324-1313 ق به قلم ايشان به چاپ رسيده است.

18 جامعه، فرهنگ ، سياست

ويژگي اثر : اولين مجموعه مقالات حسن حبيبي است كه در سال 63 چاپ شده و در برگيرنده مقالات مربوط به زمان اقامت او در اروپا بوده است.

19 كتاب حسبحال يا دو كوه

ويژگي اثر : اين كتاب به فرهنگ و تمدن غربي مي پردازد نوشته اي آهنگين دارد .

20 مجموعه كرامه

21 مجموعه مقالات در آئينه حقوق

ويژگي اثر : در سال 67 منتشر شده در زمينه حقوق . اين مجموعه بخش عمده مقالاتي است كه نوشته و يا ترجمه شده و به مدت سه سال و در دوازده شماره فصل نامه حق به چاپ رسيده است. حاوي سه بخش است در زمينه هاي حقوق بين الملل، حقوق تطبيقي، جامعه شناسي حقوقي.

22 مقاله انقطاع فرهنگي

23 مقاله فرهنگ استعماري و روابط بين المللي

24 مقاله نظام اسلامي بر مبناي فقاهت يا التقاط

ويژگي اثر : اين اثر متن سخنراني وي در دو سمينار اتريش و آلمان به سالهاي 49 و 50 بوده است.

25 مقاله يادداشتهايي درباره هنر

26 منطق حقوقي و انفورماتيك

ويژگي اثر : آخرين كتابي است كه در سال 73 چاپ و منتشر شده و مجموعه اي از مقالات ترجمه شده است.

27 مولوي انسان متعهد

حسنلو، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا حسنلو

محل تولد : ورامين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1349 ديپلم رياضي گرفتم در سال 1353 در رشته الهيات (فقه و مباني حقوق اسلامي) در دانشگاه فردوسي مشهد قبول شد و در سال 1357 مدرك كارشناسي خود را

دريافت نمودم.در حوزه علميه مشهد از دروس ادبيات استاد هاشمي درس تفسير آيت الله ميرزاجوادآقا تهراني و درس نهج البلاغه رهبر معظم انقلاب استفاده كردم. از سال 1358 وارد حوزه علميه قم شد و ضمن اشتغال در آموزش و پرورش و تدريس كتب ديني از دروس حوزه استفاده نمودم. بالاترين سعادت اينجانب شركت در جلسات درس اساتيد معظم حسن زاده آملي و جوادي آملي به مدت چهار سال بوده است.

حسين خواه، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد حسين خواه

محل تولد : مشهد

شهرت : حسيني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1374 پس از اتمام تحصيلات در دورة دبيرستان در رشته رياضي فيزيك وارد حوزه علميه قم شدم. دوران شش ساله مقدمات را در مدرسة امام المهدي(عج) در طي 4 سال به اتمام رسانيدم و در طول اين دوره به عنوان يكي از طلبه هاي ممتاز مدرسه بودم. پس از اتمام دوره مقدمات، دوره سطح را آغاز كردم و در اين مدّت در كنار تحصيل دروس حوزوي تحصيلات دانشگاهي را نيز شروع كردم و در دانشگاه مفيد در رشته حقوق مشغول تحصيل شدم و با درجة عالي مدرك كارشناسي رشته حقوق را دريافت كردم و در دانشگاه مفيد در رشته حقوق مشغول تحصيل شدم و با درجة عالي مدرك كارشناسي رشته حقوق را دريافت كردم و پس از اتمام اين دوره به عنوان پژوهشگر برتر دانشگاه و بدون كنكور در مقطع فوق ليسانس( كارشناسي ارشد) در همان دانشگاه پذيرش شدم و هم اكنون در حال گذراندن دوره ارشد حقوق بشر مي باشم و مشغول تدوين پايان نامه هستم. در كنار اين تحصيلات علاوه بر

تدريس دروس مقدمات حوزه در مدارس علميه مشغول تحصيل در دروس خارج حوزه عليمه قم و در كنار آن تحقيق و تأليف مقالات و كتب نيز مي باشم.

حسيني ايمني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي حسيني ايمني

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1368 وارد حوزه علميه فيضيه مازندران در شهرستان بابل شدم در سال 1374 به حوزه علميه قم آمدم ، تاپايه دهم حوزه را در كتبي و شفاهي در سال 1379 امتحان دادم و قبول شدم و از آن سال تاكنون مشغول گذراندن درس خارج هستم . سال 1377در دانشگاه مفيد قم پذيرفته شدم و سال 1381 در رشته حقوق در مقطع كارشناسي از آنجا فارغ التحصيل شدم و از همان سال با مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما ، در بخش ماهنامه ادبي اشارات ، به عنوان سر دبير اين ماهنامه همكاري مي كنم . در نشريات ديگر اين مركز هم مقاله داده ام كه به چاپ رسيده است و اشعار و نوشنه هاي ادبي ام نيز به صورت پرا كنده ، در نشريات مختلف كشور به چاپ مي رسد .

حسيني مجدالدين، عباد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، عالم دينى و قاضى. از فرزندزادگان شرف شاه گلستانه بود. وى عهده دار قضاى اصفهان در زمان سلطان الجايتو محمد بن ارغون (716 - 703 ق) و معاصر با علامه حلى بود. از آثارش: «توضيح الوصول»، در شرح «تهذيب الاصول»، كه آن را به خواهش شاگردش، محمود بن على بن يوسف طبرى نوشت؛ «كاشف المعانى»، در شرح «حرز الامانى و وجه التهانى»، معروف به «الشاطبيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (240 -239/ 17 ،499/ 4)، رياض العلماء (57/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 107 -106/ 8).

حسيني هاشمي شاهرودي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمود حسيني هاشمي شاهرودي

محل تولد : نجف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/1/1

زندگينامه علمي

آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي در سال 1327 هجري شمسي در شهر نجف و در خانواده اي مذهبي و از سادات منسوب به امام حسين(ع) چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم آيت الله سيد علي حسيني شاهرودي، از استادان و بزرگان حوزه علميه نجف بود و خدمات فراواني را به عالم اسلام ارزاني داشت. آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي تحصيلات ابتدايي را در مدرسه علويه نجف به پايان رسانيد و سپس به تحصيلات حوزوي روي آورد. او با توجه به موقعيت علمي خانوادگي و نيز با توجه به هوش و استعداد سرشار و كوشش فراوان خود، در مدتي اندك توانست دروس دورة سطح را به پايان رساند. پس از آن به حلقه درس آيت الله العظمي شهيد سيد محمد باقر صدر پيوست و سالها در خدمت استاد خود، مباني اجتهاد در اصول و فقه را به خوبي آموخت و در درس ديگر مراجع آن روز نجف _ از جمله

امام خميني(ره) _ نيز با جديت شركت جست و بهره هاي فراوان برد. آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي در طول سالهاي تحصيل، در دروس اخلاق خصوصي و عمومي استادان خود شركت مي كرد و از محضر آنان بهره هاي فراوان مي برد. آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي در سالهاي تحصيل خود از محضر استادان بسياري بهره برد. مهم ترين و اصلي ترين استاد او در درس خارج آيت الله العظمي شهيد سيد محمد باقر صدر بود. آن شهيد سعيد كه از افتخارات شيعه و مرجعيت به شمار مي آيد، شاگردان بسياري را به عالم اسلام، تقديم داشته است. او كه از حافظه و استعدادي سرشار برخوردار بود، توانست با نوآوريهاي فراوان در فقه و اصول و ديگر علوم اسلامي و به روز ساختن مباحث علوم و نيز نگاشتن كتب درسي در زمينه هاي ياد شده، گام مهمي براي تعالي اسلام و تشيع بردارد و از اين رهگذر، شاگردان او، همچون آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي، اين خدمات و انديشه ها را پي گرفتند. از ديگر استادان آيت الله هاشمي شاهرودي، حضرت امام خميني(ره) و حضرت آيت الله العظمي خويي(ره) را مي توان نام برد. معظم له سالها در محضر ايشان به تحكيم مباني اجتهادي خود مي پرداخت، ضمن اينكه از محضر آنان، در زمينه هاي اخلاقي نيز بسيار بهره مي برد. آيت الله هاشمي شاهرودي در طول دوران تحصيل خود، با طلاب و فضلاي بسياري رابطه دوستي داشت و پس از آن نيز با علماي بسياري روابط صميمانه و علمي برقرار نمود كه از جمله آنها مي توان از آيت الله مؤمن و مقام معظم رهبري نام برد آيت الله هاشمي شاهرودي تاكنون فعاليتهاي بسياري را در زمينه هاي علمي و فرهنگي به انجام رسانده است.

در يكي از ديدارهاي اعضاي مجلس اعلاي عراق، امام خميني(ره) با توجه به شناخت خود از ايشان مي خواهد كه تدريس در حوزه علميه قم را بر هر كاري ترجيح دهد و به تربيت طلاب مستعد در زمينه هاي علمي و اخلاقي بپردازد. معظم له نيز با ورود به ايران _ در فروردين 1358 _ به تدريس درس خارج فقه و اصول مي پردازد كه اين تدريس تا هم اكنون نيز ادامه دارد و طلاب بسياري از محضر ايشان بهره مند شده اند. ويژگي درس ايشان دقت فراوان، تسلط بر مباحث و نوآوري در برخي زمينه هاست. آيت الله هاشمي شاهرودي رياست دو كنگرة مهم نقش زمان و مكان در انديشه امام خميني(ره) و نخستين كنگره دايرة المعارف فقه اسلامي را بر عهده داشت كه هر دو كنگره با استقبال بزرگان و فضلاي حوزه و دانشگاه و انديشمندان خارجي و داخلي مواجه شد. از خدمات ديگر ايشان، رياست مؤسسه دايرة المعارف فقه اسلامي با حكم مقام معظم رهبري است. مقام معظم رهبري در حكم خود، خطاب به ايشان مي فرمايد: «جناب عالي را كه چهرة درخشاني در علم و عمل بوده و بحمدالله از مقام والايي در فقه و علوم مرتبط با آن برخورداريد، براي انجام اين اقدام بزرگ، شايسته دانسته و مسؤوليت ايجاد و ادارة مؤسسه اي براي تهيه اين دايرة المعارف را به جناب عالي محول مي كنم». آيت الله هاشمي شاهرودي در سالهاي تحصيل و تدريس، فعاليتهاي سياسي بسياري را پديد آورده است. در پي يورش مزدوران رژيم صدام به علما و انديشمندان در سال 1974 ميلادي، آيت الله هاشمي شاهرودي به زندان افتاد و شكنجه هاي فراوان بدني و روحي را به جان خريد. او

در پي تظاهرات مردم عراق پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام(ره)، بويژه در نجف، و در گراميداشت اين پيروزي، تحت پيگرد رژيم بعث قرار گرفت و به سفارش شهيد صدر(ره) به وطن خود بازگشت تا وكالت عام شهيد صدر و نمايندگي او را نزد امام خميني (ره) بر عهده گيرد. او با ورود به ايران به خدمت امام خميني(ره) مشرف شد و با موافقت ايشان، رابط امام(ره) و شهيد صدر شد و پيامهاي علماي نجف را به سمع امام(ره) مي رساند. او با دستور آيت الله خامنه اي كه در آن زمان با حكم امام(ره) مسؤوليت نهضت هاي اسلامي را بر عهده داشت، تشكيلاتِ جامعة روحانيت مبارز و مجلس اعلاي عراق را به راه انداخت و آن را مديريت و سازماندهي كرد. او كه به دستور امام(ره) تدريس و بررسي مسائل فقهي، بويژه احياي فقه حكومتي استوار بر ادلة استنباط جواهري را بر عهده داشت، در طول ساليان انقلاب از هيچ كوششي در جهت اعتلاي انقلاب، دريغ نورزيد. آيت الله هاشمي شاهرودي سالها از اعضاي فقهاي شوراي نگهبان بود ودر اين نهاد مقدس به خدمت اشتغال داشت تا اينكه با حكم مقام معظم رهبري به رياست قوه قضائيه منصوب شد. او در طول مسؤوليت خود در قوه قضائيه، تاكنون خدمات بسياري را انجام داد كه توسعة قضايي، تسريع در رسيدگي به پرونده ها و ايجاد ارتباط مردمي از جمله آنهاست.

حسيني، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابراهيم حسيني

محل تولد : دماوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

با لطف خداي متعال پس از اتمام دوران ابتدايي در دماوند، براي ادامه تحصيل در مقطع راهنمايي به تهران آمدم

و با مشكلات و محدوديتهاي نسبتاً زياد ، در نهايت در سال 1362 موفق به اخذ ديپلم شدم و بارها در دوران ابتدايي و راهنمايي شاگرد ممتاز و در دوران دبيرستان موفق بوده ام.درسال 1362 با عنايت امام عصر (عچ) عليرغم اينكه براي رشته پزشكي دانشگاه تهران در امتحان كنكور شركت كرده بودم و در مرحله اول قبول شده بودم ولي بدون انتظار براي نتيجه مرحله دوم به حوزه علميه قم آمده و تحصيلاتم را در مدرسه امام صادق (ع) (واقع در نيروگاه) شروع و به لحاظ آمادگي ذهني و روحي و شرايط خوب مدرسه توانستيم از تابستان نيز استفاده و در سال 1364 لمعتين را شروع كنيم.البته در سال 1363 ازدواج نموده از اقامت در مدرسه امام صادق بيرون آمدم.در سال 1365 رسائل و مكاسب و پس از آن كفايه را شروع كردم.

مدت دو سال و نيم مسئوليت سازمان تبليغات اسلامي لارستان را پذيرفتم وليكن در همان دوران نيز علاوه بر تدريس كم و بيش تحصيل را ادامه مي دادم. نهايتا پس از برگشت از لارستان در سال 1368 تا 1369 دروس سطح را نيز به اتمام رساندم و با نمره 20 از كفايه و نمرات بالا در ساير دروس اين مقطع را زير نظر اساتيد محترم آقايان: شيخ علي پناه اشتهاردى، سيد احمد خاتمى، پايانى، اعتمادى، محقق (آقا سيد علي)، قديري به پايان رسانده و آماده ورود به مقطع جديد شدم.درس خارج فقه و اصول را از سال 1369 شروع كردم. شروع درس خارج فقه در محضر آيت الله فاضل لنكراني و درس خارج اصول در محضر آيت الله سبحاني بوده و

فيض بردم مدت پنج سال در درس فقه آيت الله فاضل لنكراني و مدت 2 سال در درس خارج آيت الله سبحاني شركت نمودم. سپس در درس خارج فقه و اصول: حضرات آيات وحيد خراسانى، شيخ جواد تبريزى، شبيري زنجاني و آيت الله هاشمي شاهرودي حاضر شده و بهره مند شدم.همزمان با شروع درس خارج فقه و اصول، در سال 1369 وارد موسسه در راه حق شده و دوره عمومي معارف اسلامى، فلسفه اسلامي و تفسير موضوعي و علوم جديده مورد نياز مانند روان شناسي و جامعه شناسي و زبان انگليسي به مدت پنج سال گذراندم و در سه نوبت دانش پژوه ممتاز در گروه بودم.

در سال 1374 در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) مشغول تحصيلات تكميلي در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته حقوق اسلامي و حقوق بين الملل شده و با دفاع از پايان نامه خود تحت عنوان اصل منع توسط به زور در اسلام و حقوق بين الملل دفاع نموده و با بالاترين نمره گروه (نمره 19) با امتياز عالي قبول شدم. (1379)از آن به بعد به عنوان محقق و پژوهشگر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني و دبير گروه حقوق فعاليت هايم وارد مرحله جديد شد و در سال 1381 به عنوان عضو هيات علمي موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني كارهاي تحقيقي و پژوهشي خود را بيشتر در زمينه فلسفه حقوق و حقوق زن شروع كردم.در سال 1380 و 1381 مسئولت نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه سمنان را پذيرفتم وليكن ارتباط علمي خود را با موسسه حفظ نموده ام. در طول ساليان 1378 تا كنون در دانشگاه

مختلف از جمله: دانشگاه امام حسين (ع)، دانشگاه صنعت آب و برق (تهران)، دانشگاه سمنان، دانشگاه هاي آزاد اسلامي ساوه، آشتيان و نيز حوزه علميه خواهران (دفتر تبليغات)، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره ، مؤسسه باقر العلوم عليه السلام و مدرسه جهاني فقه و اصول و نيز دوره هاي مختلف طرح ولايت و طرح كوثر (براي دانشجويان سراسر كشور) به تدريس عمدتا در دروس حقوقي و نيز معارف اسلامي اشتغال داشته و دارم.بعد از انتقال از سمنان به قم در مركز فرهنگي نهاد نمايندگي با تقبل مسئوليت گروه حقوق و فلسفه احكام بيشترين تمركز پژوهشي را در زمينه حقوق زن و حقوق بشر داشته با انتشار مقالات مختلف و پاسخ به سوالات دانشجويان چه از طريق نامه يا ايميل و فعلا نيز در صدد آمادگي براي امتحان در مقطع دكتراي حقوق بين الملل يا فلسفه حقوق هستم.

حسيني، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر حسيني

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

بنده بعد از اتمام دوره تحصيلي مقطع راهنمايي در سال 63 وارد حوزه علميه روحيه واقع در شهرستان بابل شده و بعد از چند سال و اتمام رسائل و مكاسب در سال 66 وارد حوزه علميه قم شدم در سال 67 وارد مباحث فقه و اصول در مقطع خارج گرديده كه در همين زمان هم زمان دوره دبيرستان را گذرانده و با شركت در آزمون كنكور سراسري در رشته حقوق ليسانس حقوق را اخذ نموده به علاوه اينكه اينجانب در مقطع فوق ليسانس حقوق نيز از طريق كنكور سراسري قبول گرديده ،حتي نفر اول ورودي دانشگاه مفيد شدم

ولي با توجّه به گرايشات خاص موجود در دانشگاه مفيد از حضور در آن دانشگاه انصراف دادم.

در سال 72 همزمان با اشتغال به دروس حوزوي وارد تحقيقات مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامي بر مذهب اهلبيت عليهم السلام شدم كه اينجانب مديريت جلد نهم از دائرة المعارف را عهده دار گرديدم.

حكمت نيا، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود حكمت نيا

محل تولد : ابركوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

سال 1361هجرى شمسى وارد حوزه علميه قم شدم و در مدت هفت سال دوه مقدماتى و سطح را طى كردم. سال 1369 همزمان با شروع درس خارج رشته حقوق را در مجتمع آموزش عالى قم (دانشگاه تهران) آغاز كرده كه با اتمام دوره كارشناسى در سال 1373 وارد مقطع كارشناسى ارشد حقوق خصوصى دانشگاه تربيت مدرس و پس از فارغ التحصيلى در سال 1378 در دوره دكترى همان دانشگاه مشغول به تحصيل شدم در سال 1383 از رساله دكتري خود با عنوان « مباني نظري مالكيت فكري با تأكيد بر فقه اسلامي» دفاع كردم. زبان انگليسى را به مدت دو سال در مركز زبانهاى تخصصى دفتر تبليغات پى گرفته و در سال 1378 از آن مركز فارغ التحصيل شدم.همكارى علمى خود را با واحد اصطلاح نامه مركز مطالعات و تحقيقات در سال 1373 آغاز كردم كه حاصل سه سال همكارى تدوين اصطلاح نامه علوم قرآنى و اصول فقه به صورت جمعى است. سال 1376 شروع همكارى اينجانب با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى به عنوان مدير گروه فقه و حقوق بوده است كه همچنان ادامه دارد.دراين مدت علاوه بر فعاليت در گروه فقه و حقوق، مديريت بخش

حقوقى دانشنامه امام على (عليه السلام) را عهده دار بوده ام. همكارى با مجلات كتاب نقد ، مجله قبسات ، همكارى با پژوهشكده فقه و حقوق دفتر تبليغات و راه اندازي سردبيرى سه شماره اول مجله فقه و حقوق و قائم مقام مدير مسئول مجله ، بخشهاى ديگر مديريت علمى بوده است فعاليت تدريس در دروس حقوق مدنى 1، 3، 4، 6 و 8 ، مقدمه علم حقوق، حقوق تطبيقى، حقوق بين الملل خصوصى، متون حقوقى و زبان تخصصى در مقطع كارشناسى و كارشناسى ارشد، در دانشگاه آزاد اسلامى، دانشگاه تهران(پرديس قم)، دانشگاه قم، دانشگاه مفيد، مركز تخصصى قضا، مدرسه امام خمينى، مدرسه عالى فقه و اصول از سال 1376 تا كنون ادامه دارد

حكمت، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 1289، شيراز.

درگذشت: ارديبهشت 1372، پاريس.

محمدعلى حكمت، فرزند احمدعلى حشمت الممالك، در شيراز در مدارس جديد و سپس در تهران در دارالفنون تحصيلات ابتدايى و متوسطه ى خود را پشت سر گذاشته بود و سپس در فرانسه در دانشگاه تولوز و پاريس به تحصيل حقوق پرداخته بود. وى همچنين ديپلم مدرسه ى عالى مطالعات حقوق بين المللى پاريس را داشت. رساله ى دكتراى وى درباره ى روابط عثمانى و ايران بود.

از سال 1333 دانشيار دانشكده ى حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران شد. در سال 1349 بازنشسته گرديد. در سال 1350 براى معالجه به پاريس رفت. از سال 1361 الى 1372 با دفتر خدمات حقوقى پاريس همكارى مى كرد. از آثار اوست: حقوق عام ملل (1331)؛ ترجمه ى تاريخ ديپلماسى (تأليف زير نظر استاد روسى و لاديميرپوتمكين، 1332)؛ ترجمه ى حقوق بين ملل عمومى (تأليف شارل روس، دو جلد، 1347)؛ ترجمه بنيادهاى بين مللى (اثر فرانسواى كلود آلبر كليبار، 1345،

چاپ نشده)؛ تقريرات درس در دوره ى دكتراى دانشكده ى حقوق: ليسانس رشد و تكامل ديپلماسى، مقاله هايى از وى در «نشريه ى وزارت امور خارجه» و «مجله ى حقوقى» منتشر شده است. از آثار ديگر اوست: تحقيق و تأليف «شرايط اجازه يى اجراى احكام در فرانسه» و ترجمه ى و تلخيص «حقوق بين ملل رشد و توسعه» و ترجمه ى «رويه ى قضايى و عقيده ى علمى (دكترين)»؛ تدوين رساله اى در باب قطع روابط ديپلماتيك و حفظ منافع اتباع خارجى، و سرانجام تحقيقى در تعارض قوانين.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حكيميان، علي محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي محمد حكيميان

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/2

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان را به ترتيب در مدارس قوامي ، آقا و رازي شهرستان يزد با موفقيت گذراندم و در سال 1357 شمسي در رشته صنايع غذايي دانشگاه شيراز پذيرفته شدم . پس از انقلاب فرهنگي در سال 1359 در كميته فرهنگي جهاد سازندگي يزد مشغول به خدمت به جامعه روستايي و انقلابي ايران اسلامي شدم . در سال 1360 با پذيرش در مدرسه حقاني قم مشغول به تحصيل علوم حوزوي گرديدم . پس از بازگشايي دانشگاهها از تحصيل انصراف دادم و تا سال 1363 را در مدرسه حقاني تحت برنامه مدرسه ، علوم حوزوي از قبيل ادبيات ، اصول ، منطق و معاني و بيان را گذراندم . با آغاز درس شرح لمعه در سال 1363 ازدواج كردم و براي مدت 10 سال به دليل مشكلات، در حوزه علميه يزد – مدرسه خان – شرح لمعه ، رسائل ، كفايه ، مكاسب و حدود 3 سال خارج زكات و خمس را گذراندم و

در سال 1373 بار ديگر به قم مراجعت نمودم كه بحمد الله تا كنون توقيق شركت در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام و مراجع تقليد آقايان حاج شيخ جواد تبريزي ( درس فقه ) ، حاج شيخ وحيد خراساني ( اصول ) ، حاج شيخ فاضل لنكراني ( حج ) ، حاج سيد محمد حسن مرتضوي لنگرودي ( اصول ) را پيدا كردم . شايان ذكر است كه در طول تحصيل بخشهايي از كتابهاي اصول فقه مرحوم مظفر در اصول ، كتاب شرح لمعه در فقه ، كتاب مكاسب شيخ در فقه المعاملات را نيز تدريس كرده ام .

لازم به ذكر است كه در سال 1373 همزمان با رجعت به قم از طريق كنكور سراسري در رشته حقوق دانشگاه مفيد مشغول شدم كه مدرك ليسانس را با معدل 49/18 در طول مدت 3 سال و مدرك فوق ليسانس را نيز بلا فاصله با معدل 39/18 گذراندم و در سال 1379 از عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد خود تحت عنوان ( دين موجل و آثار و احكام آن در حقوق ايران ) دفاع نمودم . اين پايان نامه به عنوان سطح 3 حوزه علميه قم نيز پذيرفته شد و هم اكنون مشغول به نوشتن رساله سطح 4 دروس حوزه علميه قم تحت عنوان ( ضمان قهري در فقه اماميه ) مي باشم و تحصيلات دانشگاهي را نيز در دانشگاه تهران و پرديس قم در رشته حقوق خصوصي ادامه داده و با گذراندن موفقيت آميز امتحان جامع دكتري مشغول مطالعه موضوع رساله دكتري حقوق خصوصي مي باشم . متذكر مي گردد كه اينجانب در چندين

سال اخير در دانشگاههاي ( پيام نور قم ، مفيد قم ، مركز جامعةالاسلاميه قم ) مشغول به تدريس دروس دانشگاهي رشته حقوق در موضوعات حقوق مدني ، حقوق تجارت ، متون فقه ، آيات الاحكام و اصول بوده و هستم و هم اكنون مسئوليت گروه حقوق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را نيز عهده دار مي باشم.

خان صنمي، شعبانعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شعبانعلى خان صنمي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

تقريبا هفده ساله بودم كه با ترك دبيرستان وارد حوزه علميه قم شدم دروس مقدماتي را ابتدا در مدرسه آيه الله گلپايگاني و سپس در مدرسه حقاني و بالاخره در مدرسه رسالت تا پايان لمعتين فرا گرفتم رسايل را نزد آقاي اعتمادي و كفايه و مكاسب را نزد آقاي ستوده و مقداري نيز آقاي دوز دوزاني به پايان بردم.حلقات اصول الفقه، شهيد صدر، به اضافه بخشهايي از شرح نهج البلاغه (جلد اول 13و 14) و بحار الانوار(كتاب العشره) را به عنوان متون عربي نزد شاگرد آن مرحوم، استاد سيد مهدي نبوى- دام ظله-آموختم.از دروس خارج، قسمتهايي از فقه و اصول را در محضر حضرات آيات، فاضل، وحيد و روحانى، ميرزا جواد آقا تبريزى...حاضر شدم اما بيشترين استفاده را كه سالها به طول انجاميد از درس فقه و اصول آيه الله كوكبي داشته ام، شايد يك دوره كامل از درس اصول ايشان را درك كرده باشم.

آثار علمي :

كتاب علمي مشاهدات امير مؤمنان (ع) در 2 جلد توسط نشر الهادي در سال 73 به چاپ رسيد، كتاب علمي خاطرات امير مؤمنان(ع) در واقع همان كتاب قبلي است كه با اضافات و

تغييراتي در يك مجلد توسط دفتر تبليغات (بوستان كتاب) چاپ شد كه امسال پنجمين چاپ آن منتشر شد.

كتاب علمي خاطرات امام صادق(ع) كه در آستانه چاپ است.كتاب ديگر كه در واقع رساله دكترا با عنوان، پديدة حصر مذاهب اربعه ي زير نظر دانشگاه فردوسي مشهد، واحد فقه و حقوق در حال تكميل و آماده دفاع مي باشد.در سال 78 به فعاليت در بخش هاي آموزشي پژوهشي دانشگاه دعوت شدم اما به دليل اين كه ملبّس نبودم نتوانستم از مدارك رسمي حوزه كه منوط به پوشيدن لباس بود، استفاده كنم. از اين رو براي تهيه مدارك لازم از طريق خبرگان بدون مدرك وزارت علوم، ابتدا در سطح مربي شركت كرده پذيرفته شدم و با اين مدرك عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي قم شدم. و پس از گذشت 3 سال مجددا در امتحانات تخصصي خبرگان، در مرتبه استاد ياري قبول شدم. و در حال حاضر بيش از يكسال است كه در حال نوشتن پايان نامه فوق الذكر هستم.

خراساني، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مؤلف.

تولد: 1287، مشهد.

درگذشت: 29 خرداد 1364.

هادى خراسانى، فرزند محمد حاج ميرزا حبيب الله خراسانى، پس از انجام تحصيلات مقدماتى در مشهد در چهارده سالگى عازم بيروت گرديد و در كالج آمريكايى آنجا مدت پنج سال به ادامه ى تحصيل پرداخت و در نوزده سالگى به فرانسه مسافرت نمود. وارد دانشگاه پاريس گرديد و دوره ى ليسانس و سپس دوره ى دكتراى حقوق و اقتصاد و علوم سياسى را طى نمود. در سال 1316 به ايران مراجعت و پس از انجام خدمت نظام وظيفه در سال 1318 در وزارت دارايى مشغول به كار شد. در سال 1327 به سازمان برنامه منتقل

و بعدها به سمت رييس اقتصادى بانك اعتبارات صنعتى سازمان برنامه انجام وظيفه نمود.

آثار وى به اين شرح است: پرسش و پاسخ از كتاب دانش (ترجمه از انگليسى با همكارى احمد بيرشك، تهران، 1335)؛ پيدايش و تحول دمكراسى در آمريكا (تهران، 1327 با مقدمه ى دكتر قاسم زاده)؛ من خيانت را انتخاب كردم (تهران، 1328).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خلج اسعدي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 10 خرداد 1331، تهران.

درگذشت: 12 مهر 1375، تهران.

مرتضى خلج اسعدى، فرزند حسين، پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى در تهران به سال 1349 در رشته ى رياضى موفق به اخذ ديپلم شد. در مهر همان سال در رشته ى اقتصاد بين الملل مدرسه ى عالى بزرگانى تهران پذيرفته شد. پس از اخذ كارشناسى در رشته ى روابط بين الملل مركز عالى مطالعات بين الملل دانشكده ى حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران نيز موفق به اخذ كارشناسى ارشد شد. رساله ى فارغ التحصيلى وى تحت عنوان «بررسى روابط بازرگانى ايران با كشورهاى عرب خاورميانه در دهه 1344 الى 1354» بعدها به صورت كتاب به چاپ رسيد.

وى در سال هاى تحصيل دوره ى كارشناسى ارشد خود با گروه سياست و حكومت در خاورميانه همكارى داشت، كتاب مجموعه ها (1355) نخستين كتابى بود كه از وى منتشر شد. فعاليت هاى وى در زمينه ى تحقيق و ترجمه در سال هاى پس از انقلاب اسلامى نيز ادامه داشت. از سال 1359 همكارى خود را با كميته ى تأليف و ترجمه ى ستاد انقلاب فرهنگى (كه بعدها به مركز نشر دانشگاهى تبديل شد) براى تأليف و تدوين دائرةالمعارفى در معرفى كشورهاى مسلمان آغاز كرد. اين همكارى از سال 1362 به صورت مختلف دائرةالمعارف جهان اسلام در بسيارى از زمينه هاى ديگر، همچون مقاله نويسى و ويرايش در «نشر دانش» نيز فعاليت

داشت. علاوه بر «نشر دانش»، ايشان مقاله هايى در «كيهان فرهنگى»، «نامه ى فرهنگ»، «حكمت»، «جانب غربى»، «معارف اسلامى»، «نگاه نو» و «كلك» نيز داشته است. وى از همان ابتداى تأسيس دائرةالمعارف تشيع و دانشنامه ى جهان اسلام از نزديك و فعالانه به تأليف و ترجمه بسيارى براى اين دو دائرةالمعارف اشتغال داشت.

در سال 1370 يك سال به صورت حضورى با سمت ويراستار نشريه ى دانشنامه ى جهان اسلام تحت عنوان «تحقيقات اسلامى» همكارى كرد. پس از پذيرفته شدن در دوره ى دكترى در رشته ى تاريخ و تمدن ملل مسلمان دانشكده ى الهيات و معارف دانشگاه تهران از مهر 1368 تدريس در دانشگاه تهران را نيز آغاز كرد. در سال 1396 موفق به عضويت در هيئت علمى دانشگاه تهران شد و دو سال بعد در سال 1371 دكتراى خود را در رشته ى تاريخ تمدن ملل اسلامى از اين دانشگاه دريافت كرد. از آثار اوست: گذر به سوسياليسم (پل سوئيزى و شارل بتلهايم، تهران)؛ رودزيا (مارتين لونى، 1356)؛ دولت حاكم، آى. تى. تى. (آنتونى سمپسون، 1358)؛ سوسياليسم در شيلى (رژى دبره، 1358)؛ انقلاب اسلامى در ايران (حامد الگار، با همكارى حسن چيذرى، 1360)؛ تروريسم مقدس اسرائيل (ليويا روكاچ، 1356)؛ دايرةالمعارف جهان اسلام (جلد اول، 1366، جلد دوم، 1369)؛ بيت المقدس (1367)؛ افغانستان (مارى كليفورد، 1368)؛ آرمان ها و واقعيت ها (عبدالسلام، با همكارى دكتر نفرى، 1369)؛ فلسفه ى سياسى (آنتونى كوئينتن، 1371)؛ ايران شناسى در اروپا و ژاپن (رودكى متى، نيكى كدى، 1371)؛ جوان مسلمان و دنياى متجدد (دكتر سيد حسين نصر، 1374)؛ ايران، اسلام، تجدد (مجموعه مقالات تحقيقى)؛ جنگ هاى صليبى و آغاز مطالعات اسلام شناسى (رساله ى دكترى)؛ اتم ها و مولكول ها (ترجمه) پيروزى بر سرطان (اثر

گرك اندرسن). دايرةالمعارف جهان اسلام يك بار در سال 1370 و بار ديگر در سال 1373 به ترتيب به عنوان كتاب سال دانشگاهى و كتاب برگزيده ى سياسى از سوى شوراى عالى انتشارات دانشگاه تهران در بخش ترجمه، تحت عنوان كتاب ممتاز برگزيده شد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگى نيز در مرداد 1375 مراسمى به پاس قدردانى از فعاليت هاى فرهنگى وى برگزار كرده است.

دكتر مرتضى خلج اسعدى پس از تحمل بيش از يك سال بيمارى سرطان معده در بيمارستان سجاد درگذشت. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (ويژه ى هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خلخالي، باقر، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1316 ق)، عالم، قاضى و شاعر. در خلخال متولد شد و در همان جا نشو و نما يافت. از شاگردان ملاعلى زنجانى صاحب «معدن الاسرار» فارسى بود و مدتى در خلخال قضاوت نمود. طبع شعرى روانى داشت و به دو زبان فارسى و تركى شعر نغز مى سرود. از آثارش: «كتاب الثعلبيه» به زبان تركى كه بارها در تبريز و استانبول چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (7/5)، ريحانه (156 ،155 /2).

خلفي، مسلم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسلم خلفي

محل تولد : اليگودرز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/7/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را در زادگاه خود (روستاي خمر سفلي از توابع اليگودرز) به پايان رسانده و براي ادامه تحصيل در مقطع متوسطه به شهرستان ازنا رفت. در سال 1362 به حوزه علميه امام صادق (ع) شهرستان ازنا وارد و همزمان چهارسال دوره متوسطه را به صورت متفرقه و غير حضوري در رشته ادبيات گذرانده و در سال 1368 موفق به اخذ ديپلم گرديده. در اين مدت دروس مقدماتي حوزه علميه مانند جامع المقدمات، سيوطي، معالم، مغني، مختصر، حاشيه، منطق، مظفر، و نيز لمعه جلد اول را در محضر استاد مرحوم حجة الاسلام والمسلمين وحيدي ميان آبادي (ره) به اتمام رساند و پس از آن براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم عزيمت نمودم.

همزمان با عزيمت به قم در دانشگاه علامه طباطبايي در رشته ادبيات عرب پذيرفته شده ولي از تحصيل در آن دانشگاه انصراف دادم. طي سالهاي 1388 تا 1370 باقي كتب دوره سطح را به اتمام رسانده و در سال 1370 شروع به درس خارج فقه و اصول نمودم. همزمان در

درس تفسير قرآن آيةالله جوادي آملي شركت مي نمودم. در درس خارج از محضر اساتيدي چون موسوي اردبيلي (2سال)، فاضل لنكراني (5سال)، جوادي آملي (6 سال)، يوسف صانعي (يك سال)، بهجت (يك سال)، وحيد خراساني (يك سال)، ابواب متعددي از فقه و اصول را به اتمام رسانده و پس از حضور مستمر حدود 15 سال در درس خارج فقه و اصول به تحقيقات فردي پرداخته كه اين پژوهش همچنان ادامه دارد.

همزمان با ادامه تحصيل در درس خارج فقه و اصول حوزه در سال 1371 از طريق كنكور سراسري سازمان سنجش و آموزش كل كشور در رشته حقوق پذيرفته و وارد دانشگاه مفيد شدم. ازسال 1382 به عنوان معاون پژوهشي دفتر تحقيقاتي ياسين فعاليت نمود كه حاصل آن توليد نرم افزارهايي چون: ضحي، نبأ، دايرةالمعارف احكام (طوبي)، صبا (آموزش قرآن براي كودكان)، طاها (زندگي چهارده معصوم عليهم السلام)، كريمه (زندگي حضرت معصومه سلام الله عليها) دبستان قرآن و ....بود. در سال 1382 با دانشگاه مفيد به عنوان پزوهشگر حقوق همكاري نمودم كه حاصل آن طرح (شبيه سازي انسان در پرتو فقه وحقوق) بود. در حال حاضر در رشته حقوق بين الملل در مقطع دكتري به تحصيل خود ادامه مي دهد.

خواجه بمي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين خواجه بمي

محل تولد : بم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/9/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد حسين خواجه بمي در سال 1347هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان بم ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده

و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1360 وارد حوزه علميه بم گرديد و از محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد. از سوي ديگر به شوق زيارت، هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها و ادمه تحصيل در قم رهسپار حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1370 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون مرحوم آيت الله فاضل، مرحوم آيت الله شيخ جواد تبريزي، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد. استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فقه و حقوق در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1381از دانشگاه آزاد جيرفت فارغ التحصيل گرديد . و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"احكام مربوط به گناه" دفاع كرد.

وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي در قم، جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون به تدريس دروس معارف اسلامي در دانشگاه علوم پزشكي كرمان مشغول مي باشد. وي در طول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نمانده است و آثاري از قبيل "چگونگي ظهور الهي" و" ايمان عملي " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

خواجه نوري، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1279 ش)، روزنامه نگار و حقوقدان. تحصيلات مقدماتى خويش را در تهران و مدرسه ى سن لويى فراگرفت. در فرانسه و بلژيك در رشته هاى پست و تلگراف و اقتصاد و

حقوق ادارى تحصيل كرد و به ايران بازگشت و عهده دار مشاغل مختلف دولتى شد. وى مدير روزنامه ى «جوانان» بود كه بيش از يك ماه انتشار نيافت. او همچنين مديريت روزنامه ى «نداى عدالت» را نيز بر عهده داشت. خواجه نورى از نخستين كسانى است كه براى شناساندن روانشناسى جديد و روانكاوى به فارسى زبانان كوشيد. آثار وى: «روانكاوى يا طريقه سهل براى شناختن احساسات مخفى خود و ديگران»، كه نخستين اثر در اين زمينه است؛ «سيماى شجاعان»؛ «اهميت و ضرورت رهبر و مدير براى آينده ى ايران»، فارسى و انگليسى؛ «بازيگران عصر طلايى»؛ «چهره هاى درخشان تاريخ»؛ «محمد على فروغى مشهودات گفتنى»؛ «عقايد لله آقا يا مكاتيب هفتگى».[1]

نويسنده و روانشناس، روزنامه نگار و رجل سياسى، در 1275 در تهران متولد شد. پدرش حبيب اللَّه لشكرنويس و برادرش ميرزا ابوتراب خان نظم الدوله بود. پس از انجام تحصيلات ابتدائى وارد مدرسه ى سن لوئى شد و دوره ى مدرسه ى مزبور را پايان داد و زبان فرانسه را ياد گرفت و به استخدام در وزارت پست و تلگراف درآمد. ضمناً با مطبوعات همكارى نزديك داشت. در 1301 امتياز نشريه ى نامه ى جوانان را گرفت و يك شماره آن را انتشار داد ولى انتشار همان شماره سر و صداى زيادى بلند كرد و مردم از وى به دادگسترى شكايت بردند زيرا در آن روزنامه از كشف حجاب و آزادى زنان مطالب و اشعارى مندرج شده بود. دادگسترى، خواجه نورى را به شش ماه حبس محكوم نمود و از ادامه ى انتشار روزنامه جلوگيرى كرد. در 1302 از طرف وزارت پست و تلگراف براى تحصيل به اروپا اعزام شد و چند سالى در رشته ى تلگراف تحصيل نمود. پس از بازگشت

به ايران، مدير دايره ى كارآموزى و نشريات وزارت پست و تلگراف شد و چندى در آن سمت باقى ماند. مجدداً براى ادامه ى تحصيل به اروپا رفت و در دانشگاه بروكسل جامعه شناسى و حقوق خواند. پس از بازگشت، حرفه ى وكالت دادگسترى پيشه گرفت و ضمناً به عضويت انجمن شهر تهران برگزيده شد و مرتباً در مطبوعات تهران مقالاتى در زمينه هاى اجتماعى مى نوشت.

پس از شهريور 1320 امتياز روزنامه ى عدالت را گرفت و چندى آن را انتشار مى داد تا اينكه با كمك عده اى از دوستان، مبادرت به تشكيل حزب عدالت نمودند. على دشتى، جمال امامى و خواجه نورى از مؤسسين حزب مزبور بودند. خواجه نورى روزنامه ى عدالت را تبديل به نداى عدالت نمود و روزنامه ى مزبور ارگان حزب ملى گراى عدالت شد و سردبيران آن دكتر جعفر جهان و دكتر احمد هومن بودند.

حزب عدالت در صحنه ى سياسى آن روز به علت عضويت عده ى زيادى از نمايندگان مجلس، قدرت فوق العاده اى پيدا كرد و مرتباً پشت سر هم چند كابينه را سر كار آورد. در تبليغات منصوب شد، سپس معاونت نخست وزيرى هم ضميمه ى كار او گرديد. در كابينه هاى ساعد، بيات، و صدر نيز همان سمت را داشت. در 1325 مجدداً در كابينه ى احمد قوام، به معاونت نخست وزيرى و رياست اداره كل تبليغات منصوب شد. در 1327 براى بار سوم در نخست وزيرى ساعد، آن سمت را احراز نمود. در انتخابات مجلس سنا كه در سال 1328 در ايران براى اولين بار انجام گرفت كانديداى سناتورى شد. در انتخابات دور اول جزء 75 نفر بود و در دوره ى دوم در زمره ى 15 سناتور انتخابى تهران قرار گرفت و پس از افتتاح مجلس از

سناتورهاى پركار و پرنطق بود و تقريباً جزء چند سناتورى بود كه مجلس را مى گردانيدند.

در دوران نخست وزيرى مصدق، از مخالفين بود. پس از وقايع 30 تير نيز به دولت رأى نداد و در مسئله ى نفت و راه حل آن در مجلس سنا نطق هاى مفصلى ايراد نمود. پس از انحلال مجلس سنا، از طرف مصدق به اروپا رفت و پس از بازگشت با سرلشكر زاهدى فعاليت سياسى خود را آغاز كرد تا اينكه در نيمه ى دوم 1332 در دوره ى دوم مجلس سنا مجدداً به سناتورى رسيد. و در مجلس پيرامون تمام لوايح دولت به بحث و انتقاد مى پرداخت و از ابراز عقيده خوددارى نمى نمود. در حكومت اقبال، به هنگام طرح لايحه ى ساواك، محكم ايستاد و چندين جلسه در مضار اين سازمان سخن گفت و دولت را از تشكيل چنين سازمانى برحذر داشت ولى همين نطق باعث شد او را كنار بگذارند و ديگر كارى به او واگذار نشود.

خواجه نورى نويسنده اى توانا و محققى پرتوان بود. در كنار مشاغل سياسى خود، دست از تأليفات و ترجمه برنداشت. بيشتر شهرت و معروفيت او بر اساس انتشار جزوات بازيگران عصر طلائى شد. او مدعى گرديده بود كليه ى كسانى كه در دوران رضاشاه مصدر شغلى بوده اند، شرح حالشان انتشار خواهد يافت. او توانست چند نفرى را كه عبارت بودند از آيرم، تيمورتاش، امير خسروى، طهماسبى، دبيراعظم بهرامى، مدرس، داور، سپهبد اميراحمدى، على سهيلى، على دشتى، على وكيلى را انتشار دهد و بقيه متوقف شد. ولى مهمتر از همه شرح حال سربازيگر عصر طلائى بود كه در آن تاريخ همه تشنه ى خواندن آن سرگذشت بودند. آگهى هاى مكرر در اين زمينه انتشار مى يافت

ولى هيچ موقع به چاپ نرسيد. يكى از نزديكان خواجه نورى كه به قول او اعتماد كامل دارم، براى نگارنده حكايت كرد كه روزى محمدرضا شاه، خواجه نورى را احضار مى كند و مى گويد چون نوشته هاى شما بسيار جالب است، قبل از انتشار سربازيگر عصر طلائى نوشته ى خودتان را بدهيد من بخوانم. خواجه نورى هم امتثال امر مى كند و نوشته را به شاه مى دهد. پس از مدتى براى او پيغام مى فرستد فعلاً موقع انتشار اين مطالب نيست. اين نوشته نزد من امانت خواهد بود تا در موقع لازم براى چاپ در اختيار بگذارم.

غير از جزوات بازيگران عصر طلائى كه هنوز تجديد چاپ مى شود، آثار ديگرى دارد مانند محبوس باغ فردوس، مشهودات گفتنى در دو جلد، اولين برخورد، روانكاوى و كتاب سيماى شجاعان نوشته ى كندى رئيس جمهور پيشين آمريكا از ترجمه هاى اوست. در كار نمايشنامه نويسى هم دستى داشت. نمايشنامه ى عظمت ايران و نمايشنامه ى يك ايرانى در مقابل زن به زبان فرانسه از كارهاى خواجه نورى مى باشد. هزار سؤال بجا و هزار سؤال بيجا و يادداشت هاى لله آقا از ديگر آثار اوست. گاهى بر حسب تفنن شعر هم مى سرود. وى در روانشناسى و روانكاوى هم دستى داشت. در 1370 درگذشت.

محقق.

تولد: اسفند 1279، شيراز.

درگذشت: فروردين 1370.

ابراهيم خواجه نورى چون پدرش را در يك سالگى از دست داد زير نظر برادر بزرگش ابوتراب نظم الدوله تربيت شد. تحصيلات مقدماتى را در تهران آموخت. در روزگار جوانى روزنامه ى «نامه جوان» را منتشر كرد ولى پس از چاپ اولين شماره به زندان افتاد و چهار ماه زندانى بود و اتفاقا همان وقت بود كه ميرزاده ى عشقى هم محبوس بود.

پس از آن به اروپا رفت ومدت هشت

سال در بروكسل درس خواند و در حقوق و علوم ادارى ديپلم گرفت و پس از بازگشت به ايران ابتدا مدير مدرسه ى عالى پست و تلگراف شد و سپس به وكالت دعاوى مشغول گرديد.

پس از شهريور 1320 وارد سياست شد. يكى از تأسيس كنندگان حزب عدالت بود. روزنامه ى اين حزب نامش «نداى عدالت» بود و خواجه نورى صاحب امتياز و يكى از نويسندگان آن بود. اين روزنامه به مدت يك سال و نيم منتشر شد. (408 شماره در تهران، پنج بار در هفته، 1324 -1323). در همين دوران نگارش بازيگران عصر طلايى را شروع كرد. جزوه هايى بود در شرح حال معروف ترين رجال سياسى دوره احمدشاه قاجار و رضاخان. وى چندى معاون نخست وزير (در چهار دولت) بود و سپس سناتور شد. ظاهرا چون با لايحه ى تشكيل سازمان امنيت مخالفت كرده بود، پس از دوره ى اول ديگر انتخاب نشد. به رشته ى روان شناسى و مباحث اجتماعى مخصوصا روانكارى دل بستگى داشت. وى چندين كميته و شورا عضويت داشت.

از تأليفات اوست: اولين برخورد (1339)؛ بازيگران طلايى (1322)؛ چرا انگلستان خفته بود (ترجمه از كتاب جان اف. كندى، 1345)؛ رموز روانى مديريت (1347)، روانكاوى (1336)؛ سيماى شجاعان (ترجمه از جان اف. كندى، 1340)؛ شگفتى هاى جهان درون (1346)؛ عقايد لله آقا؛ مردان خود ساخته؛ مكتوب (1334)؛ زندانى باغ فردوس.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ادبيات نوين ايران (317)، شخصيتهاى نامى (185 -184)، مولفين كتب چاپى (56 -54 /1).

خويي، ابوعبداللَّه، شهاب الدين محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(693 -626 ق)، فقيه شافعى و قاضى. وى در دمشق به دنيا آمد و در آنجا نشو و نما يافت. وى متولى قضاوت در قدس، سپس در حلب و مصر

بود. از جمله آثار وى: «اقاليم التعاليم»؛ «الجبرو المقابله»؛ «البيان»؛ «العروض».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (219/6)، روضات الجنات (78 -77 /8)، لغت نامه (ذيل/ ابن خويى)، معجم المولفين (258/8).

خويي، شمس الدين، ابوالعباس احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(639/637 -583 ق)، قاضى و فقيه شافعى. معروف به قاضى القضاه خويى. از مشاهير حكما و فقهاى شافعى مذهب بود كه در آذربايجان تولد يافت. علوم عقلى را نزد فخرالدين رازى فراگرفت و ديگر استادانش على طوسى، ابن الزبيدى و ابن الصلاح بودند. در زمان الملك معظم عيسى به شام سفر كرد و در دمشق اقامت گزيد و به منصب قاضى القضاتى آنجا رسيد. وى در علوم شرعى و حكمى دست داشت و به اصول طب و علوم ديگر نيز آشنا بود و در مدرسه ى عادليه، مجلس درس فقه داشت. در دمشق درگذشت. از آثار وى: تكميل تفسير كبير «مفاتيح الغيب» استادش فخر رازى كه موفق نشده بود آنرا به پايان رساند؛ «ينابيع العلوم»؛ شرح «الارشاد» محمد عميدى، در علم خلاف و جدل؛ مختصر «النفائس» محمد عميدى، در جدول به نام «عرائس النفائس»؛ كتابى در «نحو»؛ كتابى در «عروض». خويى منظوماتى نيز داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (588/1)، تاريخ ادبيات در ايران (236/3)، ريحانه (195/2)، سيرالنبلاء (65 -64 /23)، كشف الظنون (2051 ،1966 ،1113 ،918 ،69)، الكنى و الالقاب (222 -221 /2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المولفين (216/1)، الوافى بالوفيات (376 -375 /6)، هديه الاحباب (133)، هديه العارفين (93 -92 /1).

دادبان، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق خصوصى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

دادمرزي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي دادمرزي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1364 در رشته رياضي فيزيك از دبيرستان خوارزمي (شهيد مفتح) تهران ديپلم گرفتم . همان سال به طوررسمي وارد حوزه علميه مجتهدي شدم . همزمان در همان سال در رشته علوم انساني در كنكور سراسري شركت كردم و در مقطع كارشناسي رشته حقوق دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شدم . در سال 1368 فارع التحصيل شدم و در همان سال در رشته حقوق خصوصي دانشگاه تهران در مقطع ارشد قبول شدم ؛ در سال 70 با دفاع از پايان نامه خود تحت عنوان حكميت در دعاوي خانوادگي مدرك ارشد خود را اخذ نمودم . در همان سال در كنكور اعزام به خارج براي مقطع دكتري قبول شدم . در سال 69 جهت تكميل دروس حوزوي به قم مهاجرت كردم و در حوزه مشغول اتمام دوره سطح شدم و عمدتا اين مقطع را در محضر دروس مرحوم آيت الله شمس شاگردي نمودم .

از سال 1372 وارد درس خارج فقه و اصول شدم كه به لطف حق همچنان در اين مقطع به تحصيل اشتغال دارم . همكاري خود را با دانشگاه قم از سال 70 - 69 شروع نمودم و در هر حال حاضر عضو هيات علمي رسمي قطعي آن دانشگاه و مامور به تحصيل در مقطع دكتري رششته حقوق خصوصي هستم. پيش از اين نيز مدير گروه حقوق خصوصي دانشگاه قم

بوده ام. در طول اقامت در قم با جامعة الزهراء (س) ، دفتر تبليغات واحد خواهران ، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان ، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) ، مركز جهاني علوم اسلامي ، مركز تحقيقات فقهي قوه قضاييه ، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه و دانشگاه آزاد نراق همكاري و عمدتا تدريس داشته ام . در حال حاضر تنها در دانشگاه قم تدريس مي نمايم و با واحد خواهران حوزه علميه قم جهت نگارش چند جلد كتاب و نيز با پژوهشگاه حوزه و دانشگاه براي نگارش كتاب همكاري دارم. درسال 1372 نيز دوره كار آموزي وكالت دادگستري خود را در تهران به هدف آشنايي با دانش حقوق در عرصه محاكم به پايان رساندم و لذا با پايان يافتن دوره كار آموزي و علي رغم اين كه محل دفتر وكالت اينجانب از سوي كانون وكلاي مركز، شهر تهران معين شده بود عملا به جهت تحصيلات حوزوي از اشتغال به اين حرفه منصرف شدم .

حوزه پژوهش هاي اينجانب فقه ، اصول ، حقوق قراردادها و حقوق خانواده مي باشد . به زبان هاي عربي و انگليسي نيز تسلط و آشنايي دارم . موضوع رساله سطح چهار اين جانب شروط خلاف كتاب و سنت درعقد نكاح دائم است .عنوان رساله دكتري من نيز نظريه رياست بر خانواده در روابط زوجين مي باشد.

دارا بكلايي، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل دارابكلائي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

سال 1341براي شروع تحصيل علوم حوزوي وارد حوزه علميه قم شدم تا 1350 مقدمات، سطوح متوسط و سطوح عالي را با موفقيت به اتمام رساندم از سال

1350 تا 1372 در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام: مرحوم حاج شيخ مرتضي حائري(ره) و مرحوم حاج ميرزا هاشم اصلي(ره) و آيت الله العظمي وحيد خراساني دامت بركاته شركت داشتم. به موازات ادامه تحصيل هر كتابي را كه به اتمام مي رساندم به تدريس آن به صورت خصوصي و عمومي در حوزه علميه مي پرداختم. در سال 1352 همزمان با ادامه دروس خارج فقه و اصول در نخستين برنامه هفت ساله آموزشى- پژوهشي موسسه در راه حق- كه اينك به موسسه آموزشى- پژوهشي امام خميني تغيير نام يافت- زير نظر آيات: مصباح يزدى، مظاهرى، خرازى، استادي و دكتر احمدي دامت بركاتهم، شركت كردم از سال 1361 همزمان با بازگشايي دانشگاههاي كشور براي تدريس دروس معارف، توسط آيت الله مصباح و دكتر احمدي به دانشگاهها معرفي شدم و در نخستين ترم در دانشگاه اصفهان و از آن به بعد در دانشگاه شهيد بهشتي به تدريس دروس اشتغال داشتم كه هنوز هم ادامه دارد از سال 1365 با دعوت آيت الله ميرمحمدى، رياست وقت دانشكده الهيات- به دانشكده الهيات راه يافتم و تا سال 1378 دروس مختلف: فقه، اصول، كلام، تفسير، منطق، فقه الحديث، احاديث فقهى، تاريخ حديث، درايه، حقوق خانواده، مبادي فقه و اصول، متون فقهى، تفسيري و ... تدريس كردم. در تابستان سالهاي 75 الي83 براي تدريس دروس فلسفه حقوق، فلسفه سياست و ... از سوي استاد مصباح به " طرح ولايت" دعوت شدم و دروس ياد شده و غير آنها را تدريس كردم. چند ترم نيز در موسسه در راه حق و موسسه آموزشى- پژوهشي امام خميني و دانشكده سپاه قم- به

تدريس فلسفه حقوق، مباني حقوقى، فلسفه سياست، حقوق و سياست در قرآن و ... اشتغال داشتم. از سال 1378 تا كنون در دانشگاه شاهد نيز به تدريس دروس معارف، متون، تفسير، منطق و ... اشتغال دارم. از سال 1361 همزمان با تدريس در دانشگاه در دفترهمكاري حوزه و دانشگاه- كه اخيرا به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تغيير نام يافت- به مدت 20 سال به كارهاي تحقيقاتي اشتغال داشتم، حاصل آن تاليف تعدادي كتاب و تعدادي مقالات و جزوات سميناري و تحقيقاتي مي باشد كه در بخش سوابق پژوهشي آمده است. در سال 1375 با گذراندن امتحانات عمومي و تخصصي و مصاحبه علمي و دفاع از رساله به اخذ مدرك دكتري در حد استادياري از وزارت علوم واحد خبرگان بدون مدرك موفق شدم و از سال 1377 عضو هيئت علمي گروه معارف دانشگاه شهيد بهشتي شدم. اوائل انقلاب، اوج فعاليتهاي منافقين در لاهيجان و سياهكل با دعوت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي قربانى- امام جمعه وقت لاهيجان- به لاهيجان رفتم و حدود 6 ماه در مدارس مختلف منطقه براي پاسخگوئي به سوالات: اعتقادى، سياسى، اجتماعى، اخلاقي و ... حضور داشتم در اين برنامه بسياري از گروهكها و منافقين شركت مي كردند كه با موفقيت خوبي به پايان رسيد. در سال 61-60 در آموزش ضمن خدمت به تدريس عقائد، ولايت فقيه، اقتصاد و... اشتغال داشتم. بطور كلي حقير در حدود نيم قرن به تحصيل، تدريس، تحقيق، تاليف و پژوهشى، تبليغ و ارشاد اشتغال داشتم. آخرين عنوان علمي حقير عبارت است از : اجتهاد حوزوي و دكتراي دانشگاهي در فقه و اصول و مباني حقوق.

دارا، جليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جليل

دارا

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1357/1/1

زندگينامه علمي

آقاي جليل دارا در سال 1357هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در يزد ديده به جهان گشود. نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1376 وارد دانشگاه امام صادق(ع) تهران گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. از نخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت واز محضر درس اساتيدي همچون آيت الله مصباحي مقدم، آيت الله زنجاني، آيت الله عليدوست و ديگر اساتيد آن دانشگاه بهره ها برد.

وي در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق عليه السلام و در مقطع دكترا رشته علوم سياسي از دانشگاه تربيت مدرس فارغ التحصيل شد، با موفقيت از پايان نامه خويش دفاع كرد و سالهاي متمادي است كه در دانشگاه آزاد واحد مركزي تهران، دانشگاه شهد بهشتي و وزارت كشور به تدريس مشغول مي باشد.وي درطول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نمانده است و مقالاتي از قبيل "دمكراسي جديد " و" مشاركت سياسي در اسلام " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

داراب پور، مهراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر مهراب داراب پور در سال 1338 در دستجه استان فارس متولد شد. دكتر مهراب داراب پور دانشيار و عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي است.او مدرك دكتراي رشته حقوق تجارت بين الملل را از دانشگاه ردينگ انگلستان اخذ كرده است.

گروه : علوم

انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق تجارت بين الملل

تحصيلات رسمي و حرفه اي : مهراب داراب پور دوره دبستان را در دبستان محمدي (ره) گذراند. دوران دبيرستان را در مدرسه فردوسي و حكمت و سپس ذوالقدر با اخذ ديپلم تجربي (طبيعي) طي كرد. در سال 1356، با انتخاب رشته حقوق براي ادامه تحصيل به تهران آمد. دروس دانشگاهي و حوزوي را همزمان خواند. در كلاس درس حقوق حق و ناحق بر استادان ايراد مي گرفت. هيچ چيز را قطعي و مسلم نمي دانست و براي هر مشكلي راه فراري مي ديد. استادان بزرگ معمولاً بالاترين نمره را به شجاعت در اظهارنظر هاي غلط و مخالف او مي دادند و همين اقدام استادان، وي را در اظهار نظر و عرض اندام جسور كرده بود. در دو سال آخر تحصيل حقوق هيچ نمره اي كمتر از عالي (الف) نداشت. پس از پايان تحصيل دوره كارشناسي، به تحصيلات حوزوي خود ادامه داد و در عين حال در دادگستري نيز به عنوان قاضي مشغول به كار گرديد و پس از چندين سال دريافت كه جاي وي، آنجا نيست. عليرغم پذيرش براي تحصيل كارشناسي ارشد در دو دانشگاه معتبر تهران به صلاحديد حضرت آيت الله العظمي صانعي و مساعدت استادان خيرانديش و بزرگ خود جهت ادامه تحصيل عازم خارج از كشور شد. او براي كارشناسي ارشد حقوق، دانشگاه منچستر در انگلستان را انتخاب كرد.رساله فوق ليسانس خود را در مورد «حقوق حقيقي فروشنده بدون مراجعه به دادگاه» در 300 صفحه به رشته تحرير درآورد كه مورد تحسين استادان قرار گرفت. سپس به دوران دكتراي خود به راهنمايي پرفسور توني انتوني دونز بدواً در دورهام (Durham) و

سپس در ردينگ (Reading) انگلستان ادامه داد و تحقيقات دامنه داري در مورد حقوق تجارت بين الملل و قراردادها و بيع بين الملل انجام داد و يك سال زودتر از حد معمول از رساله خود در مقابل استادان بزرگ حقوق انگلستان نظير پروفسور Guest دفاع كرد. نوشته ها، دفاعيات، سرعت در تحقيق، ثمربخش بودن مطالعات و نحوه موفقيت وي در تحصيل، موجب پيشنهاد تدريس و همكاري در امور وكالتي در انگلستان با مزاياي فراوان به وي شد كه از نظر مادي چشمگير بود. با وجود اين، او با رد اين پيشنهادات، با شتاب به ايران آمد. رياست محترم دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي مجدداً جهت تكميل زبان فرانسه وي را به شهرهاي ويشي و تور فرانسه فرستاد كه مدتي در آنجا تحصيل نمود. خلاصه اي ازتحصيلات زبان هاي خارجي ايشان به قرار زير است: 1- زبان عربي از سال 1357 در ايران 2- زبان انگليسي از سال 1359 در ايران – انگلستان 3- زبان فرانسه از سال 1368 در انگلستان – فرانسه

خاطرات و وقايع تحصيل : هفته اي نبود كه در دبستان به خاطر دسته گلهاي آب داده شده به پاي ميز مواخذه اش نكشانند ولي كمتر تن به مجازات در مي داد و راه فراري را مي جست. محبوبيت او در ميان دوستاني كه به جاي وي مجازات مي شدند هنوز به قوت خود باقي است و بر آن افزوده مي شود.

وقايع ميانسالي : مهراب داراب پور پس از بازگشت به ايران به عنوان استاديار دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي مشغول تدريس شد. ايشان به موازات تدريس، ارائه مشاوره حقوقي به صورت محدود به نهادهاي دولتي را

نيز در سوابق خود دارد. در دعاوي بين المللي به عنوان وكيل به تهيه لوايح و دفاع از حقوق ايران پرداخت كه در همه موارد ارجاعي، با لطف حق، موفقيت كامل كسب نمود. عضويت وي در كانون وكلاي دادگستري مركز باعث شد تا در امور وكالتي نيز فعاليت كند و وكالتهاي معاضدتي و تسخيري، بدون ارجاع، قابل توجهي را نيز انجام داده ومي دهد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عضويت در مجامع علمي و مؤسسات مهراب داراب پور به ترتيب زير است: 1359 – 1364 قاضي دادگستري جمهوري اسلامي ايران 1364 تا كنون : مشاور حقوقي دفتر خدمات حقوقي بين المللي رياست جمهوري 1372 تا كنون : عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي 1372- 1375 : مشاور حقوقي بنياد مستضعفان 1372- 1375 : وكيل پرونده هاي خارجي بنياد مستضعفان 1372 تا كنون : عضويت در انجمن داوري ايران – عضو مؤسس 1373- 1376 : مشاور حقوقي وزارت دفاع 1374 : شروع عضويت در كانون وكلاي دادگستري 1374 : وكيل پرونده هاي وزارت دفاع در هليوپوليس و كيوبيك و موفقيت در هر دو پرونده و كسب جايزه به علت موفقيت 1374 : بنيانگذاري كانون بين المللي حقوقدانان مسلمان 1374 : مشاور حقوقي شركت هاي وابسته به وزارت نيرو 1375 : عضويت در انجمن دفاع از حقوق بشر 1376 – 1379 : مشاور حقوقي صدا و سيما

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : هرچند دكتر داراب پور شاعر نمي باشد ولي علاقه او به شعر و ادبيات را نبايد ناديده گرفت. ديوان شعر او «سرمه بر مژگان زيبايي» با مقدمه دكتر جعفر حميدي، استاد بزرگ ادبيات

ايران، مزين شده است. كند بي خرد چون خردمند كار پس از آنكه رسوايي آرد به بار

آرا و گرايشهاي خاص : دكتر مهراب داراب پور معتقد است كه اگر دادگستري سالم باشد و تابع سياست مقامات فوق و هواي نفس قضات غير عادل نباشد، هيچ قدرتي مردم را تهديد نمي كند. ممكن است ظلم و اجحاف وجود داشته باشد ولي قابل رفع و دفع است. اگر آرائ قضات در مجلات علمي كشور تجزيه و تحليل شود، كمتر قاضي بي محابا راي خواهد داد. قاضي كه احتمال مي دهد رأي او به مجلات علمي كشيده شود بي تامل در حق مردم انشاء رأي نمي كند و براي حفظ آبروي خويش هم كه باشد مجبور به اجراي عدالت خواهد شد. ايشان معتقد است وضعيت دادگستري در حال حاضر مطابق با شأن مردم ايران نيست. در برخي موارد بجاي عدالت هواي نفس و حفظ عزت و شأن قضات حاكم است و از هيچ اقدام ناروايي نيز خودداري نمي شود. وضع قانون بايد بر اساس نياز و ايجاد عدالت و امنيت بين مردم باشد نه بر اساس كشف قواعد و مقررات اصولي ولي عرف شكن و مردم آزار. قانون براي حفظ منافع مردم است نه مردم براي حفظ قواعد و مقررات اصولي. دكتر داراب پور معتقد است با فقه مي توان پيشرفت كرد ولي با با طرز تفكر فقهاي فعلي هيچ اميدي به عدالت و انصاف و حفظ جامعه و حقوق مردم وجود ندارد، زيرا اولاً آنها در جامعه نيستند و درد مردم را نمي دانند، ثانياً اگر درد مردم را هم بدانند به آن كاري ندارند و آنها با اصول و مقررات قاعده اي

را كشف مي كنند كه همه مردم بايد از آن تبعيت كنند، اعم از اينكه به عدل و داد منتهي شود يا خير. قانونگذاري در حال حاضر مثل قديم نيست، بايد آثار و عواقب آن بر جامعه و به ويژه بر اقتصاد مردم سنجيده شود. ترجمه كتابهاي فقهي يا مواد قانوني كتاب هاي غربي دردي را ضرورتاً از جامعه ايراني حل نخواهد كرد بلكه خود گاهي درد مضاعف ايجاد مي كنند. بايد اصول اوليه مورد پذيرش، عادلانه باشد تا نظم ناشي از آن نيز عادلانه جلوه كند و مقبول طبع مردم قرار گيرد. آثار و عواقب اقتصادي و هزينه هاي اجراي قانون، با زور يا با رغبت، يكي از ملاك هاي عمده عادلانه بودن يا نبودن يك اصل يا قاعده است. اين قاعده اصولي يا در واقع هدفي كه قانون بايد به آن برسد ملاك وضع قانون و تفسير آن است. براي مثال، آرامش، آسايش، امنيت و آرايش جامعه و رفع ظلم و زندگي راحت تر و بي دغدغه تر براي همه اقشار جامعه كه يك مسأله انساني است بايد يك قاعده حقوقي نيز باشد. از دعوي بر سر اينكه ماهيت حقوق فلان مسأله چيست بايد دست برداشت بلكه بايد ديد چه چيز منجر به آرامش و رفع نگراني مردم و آسايش دنيوي و اخروي آنها مي شود. بايد اين را ملاك قرارداد و سپس مسأله هاي حقوقي را بر اساس آن تجزيه و تحليل نمود. مثلاً وضعيت كسي كه در نتيجه يك واقعه حقوقي صدمه ديده بايد با رعايت سياست هاي قضائي تا حد امكان به جايي برگردانده شود كه گويا كسي به وي ضرري وارد نكرده است پس ديه را، بر

اين اساس صرف نظر از ماهيت حقوقي و كيفري آن، مي توان پايه و حداقل خسارت بدون احراز و اثبات ضرر به حساب آورد تا به اصل جبران خسارت عرفي و منطقي و قابل پيش بيني برسيم و چنانچه مازاد بر ديه هم خسارتي وارد شده باشد بايد آن مقدار را نيز، پس از احراز، براي زيانديده قائل شويم. هر كس در جامعه بايد با ضررهايي كه احتمال دارد به وي وارد شود مقابله كند، پس اگر مقابله با خسارت ممكن باشد ولي انجام نشود حتي ديه هم تعلق نخواهد گرفت تا چه رسد كه وي را در وضعيتي قرار دهند كه ديگري به وي صدمه نزده باشد. اگر آرامش مردم و آسايش آنها در اين است كه پس از مرور يك دوره زماني، دعاوي كهنه و پوسيده و تخريبگر جامعه پذيرفته نشود تا حق مردم بر اموال و دارايي در يد آنها استقرار پيدا كند بايد بلادرنگ، بدون اينكه منتظر كشف قوانين موهوم باشيم، آن ها را بپذيريم. اگر برابري ديه زن و مرد و مسلمان و غير مسلمان و برابري انسان ها به عنوان يك اصل حقوقي پذيرفته شود ديگر نبايد پس از اوج قتل و كشتار و زندان و شكنجه مردم و احياناً تغيير نظام حقوقي، انتظار تغيير قوانين موجود را داشت. در هر حال، نبايد به سبك بي خردان عمل كرد.

چگونگي عرضه آثار : مهراب داراب پور داراي آثار علمي متعدد چه به صورت ترجمه و چه به صورت تأليف مي باشد كه مهمترين آنها سه جلد كتاب «بيع بين الملل» و «قاعده مقابله با خسارت» است --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بيع بين الملل

ويژگي

اثر : تاليف

2 سرمه بر مژگان زيبايي ديوان شعر

ويژگي اثر : تاليف: مهراب داراب پوراين كتاب با مقدمه دكتر جعفر حميدي، استاد بزرگ ادبيات ايران، مزين شده است.

3 قاعده مقابله با خسارت

ويژگي اثر : تاليف

4 مسئوليت هاي خارج از قرارداد: پرداخت خسارت، استرداد عين و امتيازات

ويژگي اثر : تاليف: مهراب داراب پور ناشر: مجد - 08 خرداد، 1387

داستاني بيركي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي داستاني بيركي

محل تولد : قوچان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/7/1

زندگينامه علمي

آقاي علي داستاني بيركي در سال 1346هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در قوچان ديده به جهان گشود.نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1376 با موفقيت در آزمون ورودي دانشگاه امام صادق(ع) تهران وارد اين دانشگاه گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. ازنخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت واز محضر درس اساتيدي همچون آيت الله علم الهدي، استاد غفاري، استاد فاكر و ديگر اساتيد آن دانشگاه بهره ها برد. وي در مقطع كارشناسي ارشد در رشته علوم سياسي از دانشگاه امام صادق عليه السلام و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان" سير تشكل و توقف فعاليت هاي حزب جمهوري" دفاع كرد و سالهاي متمادي است كه در دانشگاه آزاد تهران، دانشگاه علوم پزشكي، دانشگاه شهيد رجائي و... به تدريس مشغول مي باشد. وي درطول حيات علمي خويش از امرنگارش و پژوهش غافل نمانده

است و در موسسه نشر و تنظيم آثار امام به پژوهش مشغول مي باشد وآثاري از جمله "امام خميني از نگاه نخبگان جهان " ،" سيري در انديشه اي امام در وصيت نامه سياسي- الهي "، " رنج فراق شوق وصال"، " هكذا قالوا الامام الخميني"، " تشكيلات و نهادهاي سياسي و توسعه"، " توسعه چرا و چگونه" و... را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

دامغاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(478 -398 ق)، فقيه و قاضى حنفى. وى در دامغان به دنيا آمد. در دامغان و نيشابور و بغداد فقه آموخت. و از ابوحسين قدورى بهره گرفت. وى از قاضى ابوعبداللَّه صيمرى و محمد بن على صورى حديث شنيد. عبدالوهاب انماطى و على بن طراد زينبى و حسين مقدسى از وى روايت كرده اند. اصحاب وى كه در شهرها پراكنده شدند، عبارت اند از: ابوسعد ابن بابشاذ مصرى و نور الهدى حسين زينبى و ابوطاهر الياس ديلمى و ابن سمنانى. وى مدت سى سال پس از ابن ماكولا عهده دار امر قضاوت بغداد بود، و مانند قاضى ابويوسف حشمت و جاه و آقايى داشت. دامغانى در بغداد درگذشت. و در جنب ابوحنيفه دفن شد. از جمله آثار وى: «مختصر الحاكم»، در فروع فقه؛ «مسائل الحيطان و الطريق»؛ «الزوائد و النضائر فى غريب القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (163/7)، تاريخ بغداد (109/3)، سير النبلاء (486 -485 /18)، الكامل (129/8)، معجم البلدان (27/4)، معجم المولفين (49 -48 /11)، الوافى بالوفيات (139/4)، هديه العارفين (74/2).

دانش پژوه، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفى دانش پژوه

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1335در شاهرود و در خانواده اي روحاني به دنيا آمدم. پدرم مرحوم آيت الله حاج شيخ علي اصغر دانش پژوه از شاگردان برجسته مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمود شاهرودي از علماي بزرگ ساكن شاهرود بودند. در سال 1341 در دبستان ملي و اسلامي جعفري شروع به تحصيل كردم. دوران دبيرستان را در دو دبيرستان شاهپور(شريعتي فعلي) و فردوسي گذراندم و در سال 1353 موفق به اخذ ديپلم شدم. پس از گرفتن ديپلم بر اساس

احساس وظيفه شرعي و به رغم مخالفت تقريبا همه معلمان و همكلاسيها، به جاي شركت در كنكور و حضور در دانشگاه ، راهي حوزه علميه قم شدم. اكثر دروس مقدمات و سطح را بيشتر به صورت خصوصي درس گرفتم. با پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني رژيم شاهنشاهي و بيشتر با انگيزه حضور تبليغي در دانشگاه و كار فكري با دانشجويان، در اولين كنكور انقلاب(1358) شركت كردم و در رشته حقوق دانشگاه تهران(مجتمع آموزشي عالي قم) نيز، در كنار تحصيلات حوزوى، مشغول به تحصيل شدم.

در خلال انقلاب فرهنگي(58-62) برحسب وظيفه سه سال در شاهرود، مسئوليت عقيدتي سياسي ارتش را پذيرفته و در كنار آن به تدريس در دبيرستان ها و همكاري با سپاه و جهاد و كلاسهاي عقيدتي و امثال آن مشغول گرديدم. در سال62 مجددا جهت ادامه تحصيلات حوزوي و دانشگاهي به قم باز گشتم. در سال تحصيلي 63-62 باقيمانده سطح را به پايان رساندم و در مهر ماه 63 به درس خارج اشتغال يافتم و در كنار آن در سال 65 موفق به اخذ ليسانس شدم، و چون زمينه هدف اصلي(تبليغ و كار با دانشجويان) در دوره هاي كارشناسي چندان مهيا نمي ديدم، انگيزه اي براي ادامه تحصيل دانشگاهي نداشتم. اما در عين حال از مطالعات و پژوهشهاي حقوقي هم غافل نبودم.

از سال 1370 با پژوهشگاه حوزه و دانشگاه كه آن موقع با نام دفتر همكاري حوزه و دانشگاه شناخته مي شد، همكاري علمي ام آغاز شد و با گرايش حقوق بين الملل اسلامي مطالعات و تحقيقاتم را ادامه دادم و در كنار آن مدتي هم مسئوليت واحد آموزشي اين پژوهشگاه را عهده دار

شدم. كتاب «اسلام وحقوق بين الملل خصوصي» كه از طرف چهارمين كنگره دين پژوهان و پنجمين سمينار كتاب سال حوزه برگزيده شد، نتيجه همين دوره است. كتاب « فلسفه حقوق» كه به سفارش موسسه امام خميني(ره) نوشته شد نتيجه ديگري از پژوهشهاي حقوقي اين حقير است. پايان نامه سطح 4 حوزه- كه هم اكنون آماده چاپ است- باعنوان "الجنسيه في الفقه الاسلامى " اثر ديگر اين جانب است. حقوق شناسي عمومي در دو جلد نيز در مرحله ويرايش و آماده چاپ است مقالات و جزوه هاي درسي ديگري نيز از حقير چاپ و منتشر شده است. به انگيزه همان كار تبليغى، از سال 70، در كنار ادامه تحصيلات حوزوي و پژوهشهاي حقوقى، به تدريس در دانشگاه نيز پرداختم كه هم اكنون نيز ادامه دارد. و نيز در موسسه امام خمينى(ره)، مركز تخصصي قضا و مركز جهاني علوم اسلامي (مدرسه فقه و اصول).

دانش، تاج الزمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1305، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق جزا و جرم شناسى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى حقوق جزا و تخصص روش تربيت مجرمين از سوئيس در سال 1345 و جرم شناسى از فرانسه.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس بزهكارى اطفال در دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران و دانشگاه پليس، تهيه اولين طرح علمى آئين نامه زندانها در سال 1347، دريافت لوح تقدير براى تأليف كتاب حقوق زندانيان و علم زندانها، تحقيق 700 پرونده در مورد علل طلاق، استاد راهنماى تعداد زيادى پايان نامه هاى كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان

خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جرم شناسى، علم زندانها، بزهكارى اطفال و جوانان، كيفرشناسى، دادرسى اطفال بزهكار در حقوق تطبيقى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 12، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

بزهكارى اطفال و جوانان و طرز دادرسى و انواع روشهايى كه در مورد آنان اجرا مى شود، طرز اجراى مجازاتها و اقدامات تأمينى، انواع كيفرها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

دانش، ملا علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1070 ق)، قاضى و شاعر، متخلص به دانش و جاويد. مشهور به حبش. به جهت انتساب به جلال حبشى موذن پيامبر (ص). از ولايت سارى بود و در اوايل جوانى به مشهد رفت و به تحصيل در آن سامان پرداخت. مدتى منصب قضاوت در نواحى مازندران داشت. ملا على كه ابتداى امر دانش تخلص مى كرد، ولى در آخر جاويد تخلص داشت. دانش در اصفهان درگذشت و در مزار بابا ركن الدين به خاك سپرده شد. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (870 -869 /2)، تذكره ى نصرآبادى (375 -374)، الذريعه (191 -190 /9)، ريحانه (211/2)، فرهنگ سخنوران (207).

داور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر، از رجال دوره رضاشاه پهلوى (ف. 1315 ه.ش.). وى به وكالت مجلس شوراى ملى، وزارت عدليه و وزارت ماليه رسيد و در بهمن 1315 ه.ش.خودكشى كرد. از آثار او «حقوق جزائى» است كه توسط آقاى ساسان نماينده سابق مجلس شوراى و وكيل دادگسترى تدوين شده و به چاپ رسيده است.

نماينده متنفذ مجلس شوراى ملى، رهبر حزب سياسى، روزنامه نگار، وزير فوائد عامه، وزير دادگسترى، وزير دارائى.

على اكبر داور فرزند كلبعلى خازن خلوت در 1264 ش (1885 م) در تهران تولد يافت. پس از انجام تحصيلات مقدماتى با سعى و كوشش پدرش وارد مدرسه دارالفنون شد و به تحصيل در حرفه ى پزشكى پرداخت ولى پس از مدتى از رشته ى مزبور انصراف حاصل نموده ادبيات و فلسفه و تاريخ و ساير رشته هاى علوم انسانى را تحصيل نموده و در 1288 ش (1909 م) فارغ التحصيل شد و فعاليت سياسى خود را در حزب دموكرات كه حزبى تندرو و انقلابى بود آغاز كرد و در همان سال

با كمك حزب دموكرات وارد وزارت دادگسترى شد و اولين شغلى كه به او ارجاع شد عضويت شعبه چهارم دادگاه شهرستان بود. داور در اين سمت جديت زيادى به كار برد و خود را كارمندى لايق و جدى و پركار معرفى كرد و در نتيجه وزير دادگسترى او را به رياست اجرا كه از دشوارترين و پرمسئوليت ترين مقامات آن زمان بود، با ماهيانه 75 تومان حقوق تعيين كرد. داور در اين سمت احكام دادگسترى را عليه زورمند و توانگر و اشراف و مالكين اجرا كرد و همين مسئله سر و صداى زيادى بلند نمود و وزير دادگسترى ناچار شد تا شغل او را تغيير دهد و سرانجام داور دادستان تهران شد در حاليكه 25 سال بيشتر نداشت. او اكتفا به كار دادستانى نكرد و براى اينكه از پشتوانه اى هم برخوردار باشد عضو هيئت تحريريه روزنامه تندروى شرق كه مدير آن سيدضياءالدين طباطبائى بود گرديد.

داور قريب يك سال دادستان تهران بود كه از شغل خود استعفا داد و در ازاء سرپرستى فرزندان حاج ابراهيم پناهى بازرگان روشنفكر تبريز عازم سويس شد تا تحصيلات خود را تكميل نمايد. مدت توقف داور در اروپا يازده سال طول كشيد و در اين مدت علاوه بر دوره ى متوسطه، در رشته ى حقوق و علوم سياسى و اقتصادى به اخذ درجه ى ليسانس نائل گرديد و دوره ى دكتراى حقوق را نيز پايان داد ولى قبل از تصويب رساله ى دكترا به ايران بازگشت. داور در اروپا علاوه بر تحصيل به يك سلسله فعاليتهاى سياسى به نفع كشور خويش دست زد و حزبى به نام حزب ملى ايرانى تاسيس نمود و هنگام انعقاد قرارداد اوت

1919 بين ايران و انگليس كه منظور نظارت دولت انگلستان بر امور مالى و نظايم ايران بود، در مقام مبارزه با قرارداد برآمد و با نشر سلسله مقالات و مصاحبه با روزنامه هاى سويس، مخالفت شديد خود را با قرارداد ابراز مى كرد.

پس از كودتاى 1299 (ژانويه 1921) داور به علت آشنائى و همكارى سابق با سيدضياءالدين عامل سياسى كودتا، عازم ايران شد تا سهمى از تغييرات و تحولات نيز نصيب او شود. ولى وقتى وارد ايران شد سيدضياءالدين بركنار و از ايران تبعيد شده بود. ناچار براى پيشرفت كار خود برنامه ريزى كرد و به وكالت دادگسترى پرداخت. در آبانماه 1300 ش (نوامبر 1921) داور وارد وزارت فرهنگ شد و اولين سمت وى رياست تعليمات عمومى بود و بعد رئيس كل معارف شد. در همين هنگام خود را كانديداى نمايندگى مجلس نمود و سرانجام در تيرماه 1301 ش (ژوئيه 1922) از ورامين تهران به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گرديد و در همان ايام امتياز روزنامه اى به نام مرد آزاد را از وزارت فرهنگ اخذ نمود و به انتشار آن مبادرت كرد و تنى چند از جوانان تحصيل كرده و اروپاديده را به يارى طلبيد. روزنامه ى «مرد آزاد» در آن روز از بهترين روزنامه هاى تهران بود. علاوه بر سر مقاله هاى تند و آتشين كه توسط داور نوشته مى شد، غير از اخبار كامل داخلى و خارجى و مذاكرات مجلس، چند رمان شيرين هم پاورقى روزنامه قرار داشت و اين روزنامه در مدت كمى اسم و شهرت خوبى پيدا كرد به طورى كه تمام متجددين آن زمان، روزنامه را مى خواندند. تقريبا تمام نويسندگان عبارات ساده و كوتاه و روشن يادداشتهاى

روزنامه ى داور را تقليد مى كردند.

داور پس از رسيدن به مقام نمايندگى مجلس و دائر نمودن روزنامه معتبر، براى پيشبرد مقاصد خود به اقدام ديگرى دست زد و آن را تشكيل يك حزب سياسى تندرو بود. داور براى تشكيل حزب خود متجاوز از پانصد نفر از جوانان پرشور و تحصيلكرده را به دور خود جمع كرد. مرامنامه و اساسنامه حزب را نوشت و نام راديكال بر آن نهاد و منظور از اين كلمه، اصلاح كليه امور و شئون كشور از بن و ريشه بود. حزب راديكال مدير روزنامه هم بود مورد توجه قرار گرفت. داور در مجلس غير از همكارى با گروه اصلاح طلبان با عده اى از دوستان خود هسته ى مستقلى براى كمك و مساعدت به رضاخان سردار سپه وزير جنگ تشكيل داد و در حقيقت بايد گفت تخم ترقى سريع را در مغز سردار سپه، داور كاشت.

داور در انتخابات دوره ى پنجم مجلس شوراى ملى از دو منطقه كانديدا شد. يكى ورامين و ديگرى شهرستان لار بود. سرانجام وكالت لار را پذيرفت در حاليكه پنج نفر هم از اعضاء حزب راديكال به نمايندگى مجلس انتخاب شده بودند. در اين مجلس داور با عبدالحسين تيمورتاش (سردار معظم خراسانى) و فيروز فيروز (نصرت الدوله) نزديك شد و اين نزديكى به قدرى زياد بود كه آن سه نفر نام مثلث سياسى گرفتند.

در نخستين روزهاى مجلس پنجم، قبل از آنكه اعتبارنامه ها به تصويب برسد، يكمرتبه در سرتاسر ايران طوفانى بلند شد. سيل تلگراف و نامه به سوى مجلس سرازير گرديد و همه ى مردم خواستار رژيم جمهورى شدند. چند روزى طرفداران رژيم جمهورى در تهران و شهرها تظاهرات كردند ولى يكمرتبه تظاهرات تغيير

جهت داد. سيد حسن مدرس و روحانيت در مقام مخالفت با جمهورى برآمدند و در نتيجه سردار سپه از آن فكر عدول نمود. داور در آغاز سال 1303 (مارس 1924) جزو آن عده اى بود كه با جمهورى موافقت نكردند و در سفر جنگى سردار سپه به خوزستان نيز از مخالفين بود و در مجلس نطقى كه پايه ى آن مخالفت بود ايراد كرد و از جمله گفت سردار سپه بايد كليه عمليات خود را از صلح و جنگ در خوزستان به تصويب مجلس برساند. نطق داور به اندازه اى تند و عليه سردار سپه بود كه سرتيپ مرتضى يزدان پناه حاكم نظامى تهران طى مخابره تلگراف رمز تقاضا كرد اجازه ى اعدام داور و دوستان او داده شود.

وقتى سردار سپه موفقانه از سفر خوزستان بازگشت، داور به تلاش افتاد تا موجبات رضايت خاطر او را فراهم آورد و در نتيجه به فكر افزايش قدرت او افتاد. سرانجام طرح فرماندهى كل قوا را تهيه و زمينه را براى تصويب آن فراهم ساخت و در بهمن ماه 1303 ش (فوريه 1925) فرماندهى كل قوا از سلطان احمدشاه منتزع و به سردار سپه رضاخان نخست وزير داده شد. داور يكى از طراحان خلع سلطان احمدشاه و پادشاهى رضاشاه پهلوى بود. او طرحى به عنوان ماده واحده تهيه كرد و به امضاء اكثر نمايندگان مجلس رسانيد. طرح مزبور خلع سلطان احمدشاه و واگذارى حكومت موقت به رضاخان پهلوى و تشكيل مجلس موسسان براى تصميم گيرى نهائى درباره ى سلطنت دائمى بود. طرح مزبور در 9 آبان 1304 ش (اول نوامبر 1925) در جلسه ى علنى مجلس مطرح گرديد. مدرس ليدر اقليت در مقام مخالفت برآمد و داور پاسخ

او را داد به طورى كه مدرس از جلسه خارج شد. مخالفين طرح هر كدام كه صحبت كردند يكى از نمايندگان پاسخ مى داد تا نوبت به دكتر محمدمصدق رسيد. وى نطقى مفصل و مستدل ايراد كرد و با پادشاهى رضاخان پهلوى مخالفت نمود. داور به نطق مفصل مصدق پاسخ داد و ايرادات او را پاسخ گفت و سرانجام طرح انقراض قاجاريه به تصويب رسيد. پس از تصويب طرح، داور مسئول تشكيل مجلس موسسان شد تا مجلس مزبور چند اصل از اصول قانون متمم اساسى را تغيير دهد و سلطنت ايران را به رضاشاه و اعقاب او تفويض نمايد. مجلس موسسان در آذرماه 1304 (دسامبر 1925) تشكيل شد و داور مخبر كميسيون رسيدگى به موضوع اصلاح قانون اساسى شد و اين وظيفه ى دشوار را انجام داد و اين مسئله بر نفوذ و شهرت او افزود.

وقتى رضاشاه به سلطنت رسيد، محمدعلى فروغى را نخست وزير كرد و على اكبر داور در آن كابينه وزير فوائد عامه و تجارت شد و در همان روزهاى نخست، مقدمات راه آهن را در ايران فراهم كرد و مدرسه اى به نام مدرسه ى تجارت تاسيس نمود.

در انتخابات دوره ى ششم مجلس، داور مجددا از لار به وكالت تعيين شد و همزمان با افتتاح مجلس، محمدعلى فروغى از نخست وزيرى كنار رفت و حسن مستوفى جاى او را گرفت و وزارت داور هم منتفى شد. داور چند ماهى در مجلس باقى ماند تا اينكه در بهمن ماه 1305 ش (فوريه 1927) حسن مستوفى نخست وزير، كابينه ى خود را ترميم كرد و در ترميم، على اكبر داور به سمت وزير دادگسترى تعيين شد.

داور وزير جديد عدليه، روز بيستم بهمن ماه 1305 ش كليه تشكيلات

قضائى را در تهران منحل كرد و يك هفته بعد نيز تشكيلات قضائى را در شهرها تعطيل نمود. روز 27 بهمن ماه 1305 ش (18 فوريه 1927) لايحه امتيازات خود را طى يك ماده واحده و يك تبصره به قيد دوفوريت به مجلس شوراى ملى تقديم نمود و پس از يك بحث طولانى در همان جلسه تصويب شد. اختيارات حاصله شامل قانونگزارى، اصول تشكيلات و استخدام بود. روز پنجم ارديبهشت 1306، دادگسترى جديد در كاخ برليان در حضور رضاشاه افتتاح شد. شاه طى نطق كوتاهى اهميت دادگسترى را بيان كرد و فرامين عده اى از قضات جديد را توزيع نمود. آنگاه فرمانى خطاب به حسن مستوفى نخست وزير صادر نمود و فرمان مزبور حاكى از الغاء كاپيتولاسيون براى حفظ شئون و اخلاق مملكت بود.

داور وزير جديد دادگسترى براى گردش كارهاى قضائى به سه ابزار كار احتياج داشت. اصول تشكيلات قضائى بود، بعد به قضات مطلع و پاكدامن و تحصيلكرده نياز داشت، ديگر آنكه بايستى به سرعت قوانينى تهيه و به مرحله ى اجرا بگذارد.

داور كميسيون هائى براى تدوين قوانين جديد از افراد مطلع و برجسته كه تحصيلات عالى داشتند تشكيل داد و به سرعت قوانين مورد لزوم را تهيه و به موجب اختيارات داور به تصويب كميسيون دادگسترى مجلس رسانيد و مورد عمل قرار مى دادند. داور مجموعا در دادگسترى 120 قانون به تصويب رسانيد. اولين اقدام وى قبل از افتتاح دادگسترى نوين، تهيه و تصويب قانون استخدام قضات و صاحب منصبان پاركه (دادسراها) و مباشرين ثبت اسناد بود كه در اسفند 1306 ش (مارس 1928) در 5 ماده آماده و تصويب شد و به موجب همين قانون به استخدام قضات و

دادسراها و ثبت اسناد پرداخت.

داور، قضات را به چند طريق انتخاب نمود: 1- عده اى از قضات سابق دادگسترى را كه صلاحيت براى خدمت داشتند با رتبه هاى جديد به خدمت دعوت نمود. 2- عده ى زيادى از كارمندان تحصيلكرده دولت را كه تحصيلات عالى داخلى و خارجى داشتند به وزارت دادگسترى انتقال داد و در اين انتقال سهم وزارت امور خارجه و سپس وزارت دارائى بيش از ساير وزارتخانه ها بود. 3- عده اى از نمايندگان ادوار مختلف مجلس را به خدمت دعوت كرد. 4- از ميان روحانيون و مدرسين حوزه ى علميه، جمعى را به خدمت پذيرفت مشروط بر اينكه از لباس روحانيت خارج شوند و بعد براى تربيت قاضى و مامور ثبت اسناد كلاسهائى تشكيل داد كه حقوق مختلف در آن تدريس مى شد.

داور در نخستين روزهاى افتتاح دادگسترى، ويژگيهاى دادگسترى نوين را چنين توجيه كرد:

1- تشكيلات جديد دادگسترى روى اصلى بنا شد كه حتى الامكان تمام كاركنان آن از اشخاص پاكدامن و آشنا به علوم جديد باشند ولى ممكن است بعضى از آنها صددرصد كمال مطلوب نباشد بنابراين مميزى در آن منتفى نيست.

2- انحصار قوه قضائيه و حكومت به دست دولت و تمركز آن در تشكيلات مملكت است تا تامين حقوق مختلفه عمومى بلامانع امكان پذير شود. براى اجراى اين منظور حق حكومت از محاضر شرع خارج از دادگسترى سلب شده و به جاى آن محاكم رسمى شرعى مركب از حكام شرعى كه مستخدم دولت و موظف به رعايت نظامات دولتى هستند تشكيل گرديده است.

3- در قوانين جديد وسائل جلوگيرى از ايجاد دعاوى و نيز تهيه موجبات تسهيل كار محاكم كه بتوانند به موجب اسناد صحيح حق را از باطل

تميز دهند پيش بينى شده و به موجب قانون ثبت املاك اجبارى است. با اين ترتيب از طرفى معاملات غيرمنقول در نتيجه ثبت اسناد، چنان اعتبارى خواهد يافت كه تاكنون در ايران سابقه نداشته است. همينكه سندى به ثبت رسيد هيچ ادعائى از هيچكس نسبت به آن سند پذيرفته نيست. از طرفى به واسطه ى ايجاد دفاتر (ثبت اسناد رسمى) استيفاى حقوق انواع قراردادها و معاملات ثبت شده در اين دفترها بدون مراجعه به دادگاه به عمل مى آيد.

4- براى اعتبار دعاوى مدت و زمان قائل شده و قانون مرور زمان كه از اهم قوانين قضائى است مورد اجرا واقع خواهد شد.

5- چون تامين آسايش افراد منوط به مجازات مجرمين است، اين منظور مهم نيز به وسيله دادگاههاى جزا و ديوانهاى جنائى دادگسترى عمل مى شود.

6- عدليه قوانين جامع و مفيدى تهيه كرده كه هر قاضى موظف است بر مبناى آن حكم صادر كند. قضات نمى توانند عقايد فقهى را ملاك صدور حكم قرار دهند.

داور هنگامى كه به وزارت دادگسترى تعيين شد، اختياراتى از مجلس براى مدت چهارماه گرفت ولى در مدت مزبور نتوانست محاكم دادگسترى را در سطح كشور دائر كند، لذا در خرداد ماه 1306 از مجلس تقاضاى تمديد اختيارات نمود و براى مدت چهار ماه ديگر اختيارات او تمديد شد.

از قوانين مهمى كه داور به تصويب رسانيد، جلد اول قانون مدنى بود كه در 955 ماده تهيه و پس از تصويب مورد اجرا واقع شد. از ديگر قوانين، قانون اصول تشكيلات، قانون محاكمات نظامى، قانون محاكمه وزراء، قانون تشكيل ديوان كيفر، قانون تشكيل دادگاه انتظامى قضات، قانون تشكيل دفاتر اسناد رسمى، قانون ثبت اسناد و املاك، قانون

مجازات عمومى، قانون تجارت و قانون محاكم شرع را بايد نام برد. مهمترين اقدام داور در دادگسترى، لغو كاپيتولاسيون بود كه در روز 20 ارديبهشت 1307(11 مه 1928) ملاك عمل قرار گرفت.

داور مجموعا در كابينه هاى حسن مستوفى و مهديقلى هدايت نزديك به هفت سال وزير دادگسترى بود و غير از تاسيس دادگاه ها و دادسراها در سطح كشور، سازمان ثبت اسناد و املاك را به وجود آورد؛ دفاتر رسمى ازدواج و طلاق و دفاتر اسناد رسمى تشكيل داد؛ مدرسه عالى حقوق و كلاس قضائى تاسيس نمود ؛ وكالت دادگسترى را در چهارچوب قانون تعيين نمود و مبادرت به اين شغل موكول به اخذ پروانه از وزارت دادگسترى گرديد ؛ براى قضات لباس متحدالشكل و نشان تعيين كرد ؛ هيئت بازرسى براى رسيدگى به كار وزارتخانه ها و شهرداريها تعيين نمود ؛ عده ى زيادى از قضات را براى تكميل تحصيلات به اروپا فرستاد؛ تمام كسانى كه جزو محصلين دولتى به اروپا اعزام شده و علم حقوق تحصيل نموده بودند به خدمات قضائى منصوب نمود.

داور در بهمن ماه 1311 در راس يك هيئت عازم اروپا شد تا به شكايت دولت انگلستان به جامعه ملل پاسخ دهد. توضيح آنكه دولت ايران قرارداد خود را با شركت نفت ايران و انگليس به طور يكطرفه لغو نمود و دولت انگلستان از اين اقدام ايران به جامعه ملل شكايت برد. داور در جامعه ملل در مقابل سر جان سيمون وزير امور خارجه انگليس قرار گرفت و ضمن نطق مفصلى حقانيت ايران را در لغو قرارداد توجيه كرد و سرانجام جامعه ملل بدون رسيدگى از لحاظ ماهوى قرارى صادر نمود كه طرفين قرارداد موضوع را

دوستانه و خارج از جامعه ملل حل و فصل نمايند. داور در اين ماموريت قدرت بيان و استدلال خود را ثابت كرد و سرانجام پس از مذاكرات مكرر و متوالى بين شركت نفت ايران و انگليس و نمايندگان ايران، قرارداد 1933 براى مدت شصت سال جانشين قرارداد دارسى شد. داور در اين مذاكرات نقشى برجسته داشت.

كابينه ى مهدى قلى هدايت در شهريور 1312 ش (12 سپتامبر 1933) سقوط كرد و محمدعلى فروغى به رياست دولت تعيين گرديد. در كابينه ى جديد شغل داور تغيير كرد و از وزارت دادگسترى به وزارت دارائى تعيين و معرفى گرديد. نخستين اقدام داور در وزارت دارائى، انتقال عده اى از قضات دادگسترى به وزارت دارائى و انتصاب آنها به مشاغل حساس و كليدى بود و از اين طريق شريان وزارت دارائى را به دست گرفت و مشغول مطالعه در سازمان و رويه دارائى كشور شد. داور پس از مطالعه به اين نتيجه رسيد كه براى متعادل كردن بودجه و درآمد بيشتر رويه بازرگانى دولتى را اعمال نمايد و انحصارات را توسعه دهد. لذا شروع به ايجاد سازمانهائى به سبك شركتهاى سهامى كرد و يك قسمت از فعاليت اقتصادى كشور را كه معمولا بايستى بخش خصوصى انجام دهد توسط همين شركتها به دست گرفت. وقتى اين شركتها قوام گرفت، به فكر معاملات پاياپاى افتاد و براى اين منظور دو كشور را انتخاب كرد و آن دو كشور عبارت بودند از شوروى و آلمان. در نتيجه با آن دو كشور قراردادهاى تهاترى منعقد نمود و قرار شد شوروى به ايران قند و شكر، قماش، آهن آلات، سيمان و ماشينهاى كشاورزى بدهد و متقابلا ايران به آن

كشور پنبه، پشم، پوست، برنج، كتيرا و خشكبار صادر نمايد. در مورد معاملات با آلمان به علت استقرار حكومت هيتلر، مشكلاتى به وجود آمد كه بعدها حل شد.

داور براى انجام صحيح معاملات پاياپاى، يك شركت مركزى تاسيس كرد تا صادرات ايران را استاندارد نموده و واردات را نيز به نحو صحيح توزيع نمايد.

داور در سال دوم وزارت دارائى خود، به خدمت مستشاران بلژيكى در گمرك ايران خاتمه داد و امور آن را به دست ايرانيان سپرد.

داور در دوران وزارت دارائى دست به يك سلسله اقدامات اصلاحى زد مانند افزايش سرمايه بانك ملى ايران، ايجاد سيلو در تهران و شهرستانها، توسعه ى صادرات ترياك، تشكيل شركت بيمه و بالاخره امضاى امتياز نفت خاور و شمال خاورى ايران به يك شركت آمريكائى بود.

در آذرماه سال 1314 ش (دسامبر 1935) حوادثى در مشهد به وقوع پيوست كه ناشى از تغيير كلاه بود و در نتيجه اسدى نايب التوليه آستان قدس رضوى مسبب حوادث شناخته شد و به اعدام محكوم گرديد و محمدعلى فروغى نخست وزير هم به علت قرابت و وساطت از اسدى، مغضوب و خانه نشين شد. در اين هنگام داور تنها بازمانده بازيگران خلع قاجاريه و سلطنت رضاشاه پهلوى كه ارشد وزيران كابينه بود، على القاعده با توجه به سوابقى كه داشت مى بايستى از طرف شاه به نخست وزيرى منصوب شود ولى شاه محمود جم را به داور ترجيح داده و مقام نخست وزيرى را به او تفويض نمود و داور كماكان در كابينه ى جديد متصدى وزارت دارائى شد. اين موضوع در روحيه ى داور اثر نامطلوبى گذاشت و احساس كرد شاه با او ميانه اى ندارد و قريبا به سرنوشت دوستان سابق خود مانند

تيمورتاش، فيروز فيروز و جعفر قلى اسعد دچار خواهد شد. اين فكر از يك طرف و فشار شاه براى برنامه هاى تازه اقتصادى كه داور مبتكر آن بود، او را از پاى درآورد و سرانجام تصميم به خودكشى گرفت و فكر خود را در شب 21 بهمن ماه 1315(10 فوريه 1937) به مرحله ى اجرا درآورد و با خوردن مقدارى ترياك به زندگى خود خاتمه داد.

(ح 1315 -1267 ش)، نويسنده و روزنامه نگار. در تهران متولد شد. در مدرسه ى دارالفنون به تحصيل پرداخت و پس از گرفتن ديپلم به خدمت عدليه درآمد و به جهت اينكه در شغل خود به مقاطع بالاترى دست يابد براى ادامه ى تحصيل (به همت حاج ابراهيم پناهى) به سويس رفت و در رشته ى حقوق، موفق به دريافت دكترى شد. وى حدود ده سال در اروپا تحصيل كرد و در ضمن آن به فعاليتهاى سياسى نيز مشغول بود. وى با رضا شاه پهلوى معاصر بود. داور در اروپا اعلاميه هايى را كه به نام حزب ملى ايرانى در مخالفت با قرارداد 1919 م منتشر مى شد با تيتر عين- لام- بر امضاء مى كرد. او در 1300 ش به ايران بازگشت و به سمت رييس وزارت عدليه و ماليه منصوب شد و پس از آن حزب راديكال را پايه گذارى كرد و با انتشار روزنامه ى «مرد آزاد» به طور جدى وارد معركه ى سياست شد. او در دوره هاى چهارم تا ششم نماينده ى مجلس شد. در مجلس پنجم يكى از تهيه كنندگان ماده ى واحده ى خلع قاجاريه از سلطنت بود و از جمله كسانى بود كه تلاش بسيارى براى به سلطنت رساندن سردار سپه كرد. داور با خوردن مقدار زيادى ترياك خودكشى

كرد، در حالى كه روزنامه ها علت مرگ او را سكته اعلام كردند. وى دو روز قبل از خودكشى مورد عتاب و تهديد رضاشاه واقع شده بود. جنازه ى وى را در صفاييه ى تهران دفن كردند. آثار وى: «اصول محاكمات اصلاح شده به موحب ماده ى واحده»؛ «حقوق جزايى»؛ «قانون جزا».[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ بيست ساله ى ايران (334 -314/ 6)، تاريخ جرايد (202 -201/ 4)، دايرةالمعارف فارسى (955/ 1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (196 -182/ 3)، سرآمدان فرهنگ (351 -350/ 1)، شخصيتهاى نامى (194 -192)، شرح حال رجال (429 -427/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (508 -507/ 4).

دبوسي، ابوزيد عبداللَّه، عبيداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 430 -367)، فقيه، اصولى و قاضى حنفى. اصل وى از دبوسيه، بين بخارا و سمرقند، است. وى از مشايخ و بزرگان فقه حنفى است كه در فقاهت ضرب المثل بود. او پايه گذار علم خلاف است. دبوسى قاضى سمرقند بود و در بخارا درگذشت. در «معجم البلدان» سال مرگ وى 432 ق ذكر شده است. از آثار وى: «الاسرار»، در اصول و فروع حنفيه؛ «الامد الاقصى»؛ «تاسيس النظر»، در جدل و اختلاف بين ابوحنيفه و دو پيشواى ديگر: مالك و شافعى؛ «تقويم الادله»، در اصول؛ «الانوار»، در اصول فقه؛ «خزانه الهدى»، در فتاوى؛ «شرح جامع الكبير» شيبانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248/4)، ريحانه (213/2)، سير النبلاء (521/17)، كشف الظنون (703 ،568 ،467 ،352 ،334 ،196 ،168 ،84)، الكنى و الالقاب (228/2) لغت نامه (ذيل/ عبداللَّه)، معجم المؤلفين (96/6)، معجم البلدان (499/2)، وفيات الاعيان (48/3)، هديه العارفين (648/1).

دلير، بهرام

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهرام دلير

محل تولد : نقده

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال در 1360 در جبهه هاي حق عليه باطل كه بطور خدا خواهي با يك روحاني رزمنده هم سنگر شديم و او در سال 1361 اولين انگيزه را برايم ايجاد نمود كه وارد حوزه علميه شوم سال تحصيلي 1361-62 بود كه وارد حوزه علميه اروميه شدم در آنجا شايد سه ماه بودم كه عازم مدرسه وليعصرعج تبريز شدم سال تحصيلي 62 را به پايان بردم در سال 1363 وارد حوزه علميه قم و درسها را دوباره از اول شروع كردم در ادبيات و قسمتي از معالم الاصول را نزد مرحوم مغفور استاد و اديب مدرس افغاني خواندم در

اين ايام تابستان زمستان تحصيلي و تعطيلي اشتغال به درس داشتم مگر در فرصتي كه عازم جبهه مي شدم . لمعتين را با آيه الله اشتهاردي و آيت الله وجداني فخر و آيت الله استادي به پايان بردم اصول فقه را با محمدي خراسانى. اما رسايل را با آيت الله اعتمادي و مكاسب را با اساتيد متعدد ازجمله آيت الله ستوده موسوي تبريزى، كفايه الاصول را با آيت الله اعتماد و آيت الله محفوظي خواندم .

در كنار تحصيلات ادبيات و بعضي از درسها ي ديگر را تدريس مي كردم تا اينكه در سال 1367 در درس خارج اصول آيت الله مفتي الشيعه و در فقه درس خمس آيت الله مكارم شيرازي شركت نمودم و در سال 1368 در درس خارج فقه و اصول المقارن آيت الله خبارن كه بمدت شايد 12 سال زحمت ما را كشيد و ذره پروري نمود در درس آيت الله فاضل لنكراني و موسوي اردبيلي كم و بيش شركت مي كردم. تمام امتحانات شوراي مديريت را دادم و مصاحبه 6 سال درس خارج فقه و نيز اصول را هم به پايان رساندم .

درسال 1372-1373 درحوزه علميه امام خميني سنقر كلياني تدريس كردم و در سال 1373 در حوزه علميه قم تدريس جدي سطح را آ غازكردم كه هنوزهم ادامه دارد. درسهايي كه طي اين مدت تدريس شد درموضوعات مختلف بوده است. لازم بذكر است كه در كنارتدريس ، درس خارج را با آيت الله جناتي ادامه دادم و بطوري تفصيلي و تحقيقي شروع به تحصيل معقول نمودم با اساتيدي همچون آيت الله حسن زاده آملي و جوادي آملي و

قبلا با آيت الله گرامي و بطور مستمرو پي گير با حكيم دست پرورده علامه طباطبايي يعني آيت الله عسگري گيلاني كه تا سال 1382 ادامه داشت كه دراين مدت كل اسفارملاصدرا بجز (ج 5و4) و كل اسفار الهيات و تمام اشارات بوعلي و در عرفان كتاب تمهيدالقواعد، فصوص الحكم ومصباح الانس را به پايان بردم .

اما چگونگي تحصيل اين دروس بخصوص با استاد عسگرى بدين صورت بود كه يك درس در ايام تحصيل بود و يكي هم شبهاي تعطيلي به طور مثال ج 1 اسفار در ايام تحصيلي خوانده مي شد و ج 8 در ايام و شبهاي تعطيل در پايان سال هر دو جلد به پايان مي رسيد و جديتي كه بود و زحمات طاقت فرسايي كه استادم مي كشيد باعث شد كه يك دوره معقول را به خوبي به پايان برسانم.

در سال شايد 1373 بود كه پايا ن نامه سطح چهار را نوشتم و براي دفاع رفتم اما اتفاق تلخي كه در آن جلسه رخ داد، بنده را به طور عجيبي دگرگون نمود كه طوري شد كه بعد از جلسه تصميم به ادامه درسهاي كلاسيك را گرفتم و به طور متفرقه ديپلم را گرفتم و سپس در كنكور سراسري شركت كردم و با رتبه اي خوب در رشته فلسفه غرب دانشگاه تهران قبول شدم وبه مجتمع آموزش عالي قم آمدم و مشغول به تحصيل شدم مدتي خواندم با اينكه در اين زمان به طور سخت بحثهاي حوزوي خود اعم از تحصيل و تدريس را داشتم ولي بعد ديدم كه چيزي از آن رشته عايدم نمي شود لذا تغيير رشته داده و در علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داده

تا اينكه در كارشناسي ارشد علوم سياسي هم قبول شدم و به پايان رساندم با معدل نزديك به 19 تمام شد.

و در مدت تحصيل دانشگاه چند واحدي هم در طي پنج سال در همان دانشگاه تدريس مي كردم و در اين مدت با هر مشكلي درافتادم و خداوندهم سرافراز از آن مشكل بيرونم مي آورد. درسهاي كه تدريس كردم در مدرسه فيضيه بيشتر بوده عبارتند از: رسائل، مكاسب، كفاية الاصول، بداية الحكمه، نهاية الحكمه، شرح منظومه، اشارات بوعلي سينا و در منزل حكمت عملي مدينه فاضله فارابى، نهج البلاغه، تفسير و در ايام تعطيل در مدرسه فيضيه، رجال، درايه، كلام و غيره و به صورت آزاد با بعضي از فرهنگيان گلشن راز شيخ محمود شبستري و منازل السائرين كه هنوز هم ادامه دارد.

دواني، جلال الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(830- ح 918/908 ق)، حيكم، فيلسوف، فقيه، متكلم، مفسر، قاضى و شاعر، متخلص به جلال و دوانى نيز فانى. معروف به علامه دوانى و مشهور به محقق دوانى. نسبش به محمد بن ابى بكر مى رسد. در دوان از قراى كازرون فارس متولد شد. ابدا نزد پدر دانش آموخت و سپس براى تكميل معلومات خود به شيراز رفت و در خدمت ملا محى الدين انصارى (از اولاد سعد بن عباده صحابى) درآمد. دوانى مسافرتهايى به گيلان، كاشان، تبريز، عراق، مدينه و مكه داشت. در شيراز اقامت گزيد و سالها در مدرسه ى بيگم به تدريس مشغول بود.بين او و امير صدرالدين دشتكى شيرازى مناظرات و مباحثات حضورى و غيابى بسيار، در زمينه ى حكمت و كلام، جريان داشت و شاگردان وى بيشتر از شاگردان امير صدرالدين دشتكى بودند. در دوران آق قويونلوها منصب قاضى القضاتى فارس را بر

عهده داشت. علامه ى دوانى در همه ى علوم زمان خود تبحر داشت و شعر فارسى را نيز به خوبى مى سرود. وى ابتدا شافعى مذهب بود و بعد مذهب شيعه را برگزيد، و سپس رساله اى به نام «نور الهدايه» نگاشت كه بر تشيع او تصريح دارد، و نيز حاشيه ى او بر «تجريد»، در جواب مير صدرالدين شيرازى در تفضيل ابوبكر بر على (ع)، مويد تشيع اوست. او در اين رباطه اشعارى نيز سروده است. دوانى صاحب بيش از صد تاليف به زبان عربى و فارسى در علوم مختلف بود كه برخى از آنها عبارت اند از: «انموذج العلوم»، محتوى مسايلى از هر علم؛ «اثبات الواجب القديم»؛ «اثبات الواجب الجديد»؛ رساله در «افعال العباد»؛ شرح بر متن «تهذيب المنطق» تفتازانى؛ شرح بر «العقائد العضديه»؛ حاشيه ى قديمه و جديده و اجد بر «شرح التجريد» فاضل قوشچى يا «طبقات الجلاليه»؛ «لوامع الاشراق فى مكارم الاخلاق» يا «اخلاق جلالى»؛ «التوحيد»؛ تعليقه بر «الانوار لعمل الابرار» اردبيلى، در فقه شافعى؛ «الجبر و الاختيار» يا «خلق الاعمال»؛ «التصوف و العرفان»؛ «تحفه ى روحانى»؛ تفسير چندين آيه و سوره ى قرآن از جمله سوره ى «اخلاق» و «كافرون».[1]

(منسوب به دوان) جلال الدين محمد بن سعد (يا سعدالدين) اسعد كازرونى، دانشمند و قاضى معروف. (و. دوان 830 ف. 908 ه.ق.). پدرش قاضى كازرون بود و دوانى بخش اول عمر خود را در آن شهر گذرانيد و در مدرسه دارالايتام به تعليم پرداخت. وى حكيمى متكلم و محقق است. از آثار اوست: اخلاق جلالى (علم اخلاق) اثبات الواجب الجديد، اثبات الواجب القديم، افعال اللَّه تعالى انموذج علوم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (325 -309)، احقاق الحق (124

-122 /3)، الاعلام (257/6)، اعيان الشعيه (12/9)، تاريخ ادبيات در ايران (100 -99 /4)، تاريخ نظم و نثر (267 -265)، تذكره ى روز روشن (175 -167)، الذريعه (57/25 ،147/15 ،199/9 ،82/5 ،206/2)، روضات الجنات (548 -541 /2)، ريحانه (236 -232 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 222 -220 /10)، كشف الظنون (2048 ،1893 ،1567 ،1144 ،1096 ،863 ،847 ،842 ،516 ،457 ،449 ،349 ،195 ،184)، لغت نامه (ذيل/ دوانى)، مجالس المومنين (229 -221 /2)، معجم المؤلفين (47/9)، هديه الاحباب (136).

دهاقاني، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از مجتهدين گمنامى است كه در دستگاه آقايان مسجد شاهى بوده، و نزد: حاج ملا حسين على تويسركانى، و آقا سيد محمد شهشهانى، و حاج شيخ محمد باقر مسجد شاهى تحصيل نموده، و پس از وصول به مقام اجتهاد در خدمت حاج شيخ محمد باقر، و سپس در نزد آقا نجفى وارد بوده، و به فصل دعاوى و خصومات مى پرداخته، و در حدود سال 1320 در اصفهان وفات يافته است.

مرحوم نورالله نور شرق در حدود سال 1300 متولد، و تحصيلات قديمه ى خويش را از صرف و نحو و فقه و اصول و حكمت نزد اساتيد اين شهر همچون: آقا شيخ هادى فرزانه قميشه اى، و آقا شيخ محمد رضا نجفى، و آقا نجفى، و حاج آقا نورالله، و حاج ميرزا عبدالحسين نجفى و ديگران به پايان رسانيده، و در زمره ى آزادى خواهان و روشن فكران وارد شده، و از سال 1344 به مدت دو سال روزنامه ى «نور شرق» را به مساعدت مادى حاج آقا نورالله در اصفهان منتشر نموده، و پس از فوت مشاراليه انتشار روزنامه نيز متوقف گرديد.

وى مردى ديب و دانشمند و خليق و مهربان و

متقى و پرهيزكار و وارسته بود، با فساد و بى دينى مبارزه مى كرد، و در عقايد خود ثابت و پايدار بود.

در خدمت فرهنگ وارد شده، و از دبيران طراز اول ادبيات به شمار مى رفت. مورد احترام عموم فرهنگيان و به خصوص دانش آموزان بود.

در روزنامه هاى اصفهان مقالاتى مختلفه مى نوشت.

سرانجام در شب دوشنبه 24 ذى حجه ى سال 1371 وفات يافته، در تخت فولاد [تكيه ى جهانگيرخان قشقايى] مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش را اديب فرزانه و دانشمند محترم جناب آقاى آقا سيد على خان نوربخش متخلص به «آزاد» فرمايد:

نور شرق آن به نام نورالله

ناگهان شد ز دور دوران حيف

حيف از آن فكر پاك و رأى رزين

هم از آن پرتو فروزان حيف

گفت آزاد بهر تاريخش

كه (شده نور شرق پنهان حيف)

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

دهقان چاچكامي، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد دهقان چاچكامي

محل تولد : سارى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1352 (پس از طي مقطع ابتدايي) وارد حوزه علميه شهرستان ساري شدم و در سال 1355 وارد حوزه علميه قم شدم و از محضر اساتيدي همچون مدرس افغاني، مرحوم اسحاقي، مرحوم عبايي خراساني تا پايه ششم را تلمّذ كردم. رسائل را در خدمت آية الله اعتمادي و مكاسب را از محضر مرحوم آقاي ستوده و كفايتين را در حضور آية الله صالحي مازندراني كسب فيض كردم. خارج اصول را در محضر آية الله فاضل لنكراني و ادامه آن را پس از تعطيلي درس اصول آية الله فاضل از محضر آية الله مكارم و صالحي و مازندراني بهره گرفتم. در تفسير قرآن از محضر آية الله مشكيني، آية الله جوادي آملي، آية الله معرفت

( علوم قرآني) و آية الله خزعلي(علوم قرآني) بهره مند شدم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي دروس كلاسيك را به صورت آزاد ادامه دادم و در سال 1366پس از اخذ دپيلم در كنكور سراسري در رشته حقوق پذيرفته شدم. ليسانس و فوق ليسانس را در دانشگاه تهران گرفتم و اكنون در رشته حقوق كيفري و جرم شناسي در مقطع دكتري در حال تهيه رساله در دانشگاه تربيت مدرس هستم.از سال 1372 در رشته تخصصي حقوق و فقه جزايي و قواعد فقهيه در دانشگاه هاي مختلف تهران، بين المللي امام خميني(ره) و آزاد قم تدريس داشته ام. و در دروس معارف هم به تدريس رشته هاي انقلاب اسلامي و تاريخ اسلام و اخلاق اسلامي پرداخته ام.

از سال 1370 وارد عرصه نويسندگي شدم. ابتدا با مركز تحقيقات شهيد محلاتي همكاري داشتم كه حاصل آن چاپ دو جلد كتاب درسي با عنوان دانش اجتماعي كه در سپاه تدريس مي شود. دو جلد كتاب هم با موضوع انقلاب اسلامي تدوين و تاليف نمودم كه با استقبال گسترده روبرو شده و در دانشگاه تدريس مي شود.

از سال 1376 با پژوهشكده حوزه و دانشگاه در زمينه حقوق كيفري همكاري داشتم كه حاصل آن چاپ جلد اول كتاب بررسي تطبيق حقوق جزاي عملي اسلام و حقوق معوقه است كه به عنوان كتاب سال دانشگاهيان در سال 81 و كتاب سال حوزويان در سال 84 انتخاب شده است.پس از طرح گفتمان عدالت و عدالت خواهي در سال هاي آخر كتابي تحت عنوان تحليل مفهوم عدالت و شاخه در عدالت اجتماعي تأليف نمودم كه طي كمتر از شش ماه چاپ اول آن تمام شد و براي

چاپ بعدي به دليل مسائل مالي اقدامي صورت نگرفته است.در حال حاضر نيز چندين پروژه و طرح تحقيقاتي دردست تكميل دارم از قبيل بررسي مباني فقهي و حقوقي آزادي بيان و مطبوعات و قلمرو آن، عدالت جنسيتي در نظام كشوري اسلام، و در آمدي بر مديريت فرهنگي رسول خدا(ص) و منشأ خانواده در اسلام و غرب.

دهقاني، علي محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي محمد دهقاني

محل تولد : اشكذر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1334 متولد شده و بعد از گذراندن دوران ابتدايي در سال 1358 وارد حوزه علميه يزد شدم و بعد از چند سال تحصيل در سال 1355 وارد حوزه علميه قم شدم. در سال 1359سطح را به پايان رسانده و رتبه سوم را امتحان داده و در ضمن به تحصيل دانشگاهي نيز مشغول و در همان سال از مدرسه عالي تربيتي قضايي قم موفق به گرفتن ليسانس امور تربيتي و قضايي شدم و به مدت 12 سال در درس خارج فقه و اصول شركت نموده و از سال 1367 هفته اي يك روز يا بيشتر در مراكز تربيت معلم و دانشگاههاي مختلف و علوم قضايي مشغول تدريس بوده ام.

دينوري، ابوالقاسم يوسف

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 405 ق)، فقيه و قاضى شافعى. معروف به ابن كج. وى از شاگردان ابوالحسين بن قطان بود، و در مجلس درس داركى حاضر مى شد. عده اى او را بر شيخ ابوحامد اسفراينى مقدم مى دانند بطورى كه يكى از شاگردانش روزى به وى گفت: اى استاد، گرچه ابوحامد صاحب نام است، اما علم نزد توست. دينورى مردى محتشم بود و مردم از اطراف به سويش مى آمدند. وى در ماه رمضان به دست حراميان كشته شد. دينروى دارى تصانيف بسيارى است از كه از آن جمله كتاب «التجريد» را مى توان نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (184 -183/ 17)، معجم المؤلفين (273/13).

دينوري، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 333 ق)، قاضى، محدث و فقيه مالكى. ابتدا عهده دار منصب قضاى قلزم و سپس چندين سال در اسوان مصر اقامت گزيد و مدتى مقام قضاوت آنجا را بر عهده گرفت. از كسانى مثل ابوبكر بن ابى الدنيا و ابوقلابه الرقاشى و ابن قتيبه دينورى و محمد بن يونس كديمى و عباس بن محمد دورى و محمد بن عبدالعزيز دينورى روايت كرده است و از راويان كتب ابن قتيبه به شمار مى آيد. قاضى ابوبكر ابهرى و ابوبكر ابن شاذان و ابوبكر ابن مهندس و ابراهيم بن على تمار مصرى و حسن بن اسماعيل ضراب از وى روايت كرده اند دارقطنى او را از محدثان مورد اعتماد نمى داند و در «غرائب مالك» او را به وضع حديث متهم كرده است. دينورى در مذهب مالك صاحب نظر بود. كتابى در «مناقب مالك» و كتابى در «رد شافعى» تاليف كرده است. وى همچنين صاحب كتاب «المجالسه» است كه بوصيرى از آن روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (241/1)، سير النبلاء (428 -427 /15)، كشف الظنون (1841 ،1591)، لسان الميزان (469 -468 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (175 -174 /2).

رازي رومي، عبداللطيف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1146 ق)، عالم، محدث و قاضى حنفى. وى مدتى منصب قضاوت را در شهر استانبول بر عهده داشت. از آثارش: «الدر المكنون فى فلك المشحون»، در حكايات تركى و نوادر كه آن را به نام وزير ابراهيم پاشا مقتول تاليف كرد؛ «اصل الخبر من كلام سيد البشر»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (448 ،91 /1)، معجم المؤلفين (12/6)، هديه العارفين (618/1).

رازي، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 338 ق)، فقيه، شافعى، حافظ، محدث و قاضى. معروف به ابن حيكويه. پدرش، حيكويه، محدثى مورد اعتماد بود كه از شاگردان يحيى بن عبدك به شمار مى آمد. قاضى ابوالحسن رازى از سهل بن سعد و على بن ابى طاهر و ابوشعيب حرانى و محمد بن ييحى مروزى و ابوخليفه و ابويعلى فقه و حديث آموخت. او تا پايان عمر ملازم ابن سريج بود. چهار سال در قزوين و همچنين مدتى در همدان عهده دار امور قضاوت بود. به گفته ى ذهبى او سنى متعصبى بود. وى داراى تصانيفى در اصول و فروع فقه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (379/15)، معجم المؤلفين (102/12).

رازي، مجدالدين اسماعيل

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 750 ق)، ففيه و قاضى. وى از فقهاى عصر خويش بود كه سمت قضاوت را نيز برعهده داشت. از آثار وى: «القرائن الركنيه»، در فروع فقه شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (288/2)، كشف الظنون (1324)، معجم المؤلفين (262/2).

راستگو علي آبادي، نادر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نادر راستگو علي آبادي

محل تولد : جيرفت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/10/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 به علت علاقه به دروس حوزوي وارد حوزه علميه يزد شدم بعد از دو سال تحصيل آمدنم به قم المقدسه فراهم شده و تحصيلات خويش را در حوزه مقدسه قم ادامه دادم.همراه با دروس حوزوي در سال 68 در رشته اقتصاد بازرگاني دانشگاه مازندران (بابلسر) قبول شدم، دو ترم خواندم كه متأسفانه با بحران اقتصادي مواجه شده و ترك تحصيل كردم.تا اينكه بار ديگر در سال 73 در رشته علوم سياسي شركت كرده و در دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم قبول شدم. سال 76 ليسانس گرفتم، (كه متأسفانه به علت مشكلات اقتصادي توفيق ادامه تحصيلات دانشگاه را تاكنون پيدا نكردم) و در دفتر تحقيقاتي ياسين مشغول به كار شدم تا اينكه در سال 1378 براي تدريس در مدرسه عالي امام خميني(ره) دعوت شدم و از همان سال تاكنون مشغول به تدريس شدم.همچنين همراه با مدرسه امام(ره) در مراكز حوزوي (تخصصي قضاء و تربيت راهنما و همچنين هوا _ فضا تهران) مشغول به تدريس هستم.در ضمن در دروس: زبان انگليسي، انديشه هاي سياسي امام(ره) انقلاب اسلامي، دانش سياسي و اخلاق توفيق تدريس دارم. ناگفته نماند اولين سال ورودم به مدرسه الهادي رفتم و در اين مدرسه واقع در خاكفرج به دروس حوزوي خويش ادامه دادم.

راسخ، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمد راسخ ،داراي دكتري حقوق عمومي و فلسفه حقوق است. وي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار گروه حقوق عمومي و بين الملل, دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي : دكتري حقوق عمومي و فلسفه حقوق

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد راسخ عضو هيئت علمي و دانشيار گروه حقوق عمومي و بين الملل, دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي است.

فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و اموزشي محمد راسخ در دانشگاه شهيد بهشتي به قرار زير است: - فلسفه حقوق - حقوق اساسي - حقوق مالي - نظام هاي انتخاباتب - حقوق اساسي تطبيقي - حقوق بشر - مكاتب كلامي و فلسفي در حقوق عمومي - فلسفه حق

آرا و گرايشهاي خاص : زمينه هاي پژوهشي دكتر محمد راسخ به قرار زير است: - مطالعه نظام قانونگذاري ايران - تاريخ تئوري حقوقي اسلامي - نظام نظارت و كنترل: مطالعه نظري و تطبيقي - حقوق بيوتكنولوژي و اخلاق زيستي - «علم» در «دادرسي» - منطق حقوق - مباني قواعد فقه - اصول و فلسفه حقوق اساسي - نظريه مشروطه خواهي - مباني و فلسفه حقوق عمومي - حقوق اساسي تطبيقي - حقوق تطبيقي بودجه و ماليات - حقوق تطبيقي منابع طبيعي

چگونگي عرضه آثار : مقاله ها: - تئوري حق و حقوق بشر بين الملل- مجله تحقيقات حقوقي دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي - جدال حيات: بررسي اجمالي نظريه هاي سقط جنين-مجله تحقيقات حقوقي دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي - بيوتكنولوژي و انسان - مجلس و پژوهش - مفهوم

عدالت - مجلس و پژوهش (Philosophy of the Iranian constifution (2003 (2005) ?The problem of Abortion: Juris prudential or philosophical --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بنياد نظري اصلاح نظام قانونگذاري

ويژگي اثر : مركز پژوهشهاي مجلس

2 تاريخ مختصر تئوري حقوقي در غرب

ويژگي اثر : طرح نو

3 حق و مصلحت

ويژگي اثر : طرح نو

4 قانون، آزادي و اخلاق

ويژگي اثر : طرح نو

رامهرمزي، ابومحمد حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 360 ق)، حافظ، محدث، قاضى، اديب و شاعر. معروف به ابن خلاد رامهرمزى. وى سبك جاحظ را دنبال مى كرد. از پدرش محمد حضرمى و محمد مازنى و حسن عنبرى و جعفر فريانى و عبدان اهوازى و ابوالقاسم بغوى حديث شنيد. و به آورده ى «تاريخ فارس» از جماعتى از بزرگان شيراز استفاده كرد و جزوه ها نگاشت. ابوالحسين صيداوى و حسن شيرازى و محمد بن موسى بن مردويه و قاضى احمد نهاوندى از وى حديث روايت كرده اند. او را از پيشگامان علم اصول الحديث مى دانند، كه در اين زمينه در كتاب معروف خود «الحمدث الفاصل بين الراوى و الواعى» ابواب بسيارى را مطرح كرد. شريف ابومحمد حسن محمدى كه از مشايخ طوسى و نجاشى است از شاگردان وى به حساب مى آيد. ساليانى در شهرهاى خوزستان عهده دار منصب قضاوت بود. او تا سال 360 ق در رامهرمز باقى ماند و در همان جا درگذشت. از آثارش: كتاب «الريحانتين الحسن والحسين (ع)»؛ «امام التنزيل فى علم القرآن»؛ «النوادر و الشوادر»؛ «ادب الناطق»؛ «رساله السفر»؛ «الرثاء يا المراثى و التعازى»؛ «الفلك فى مختار الاخبار و الاشعار»؛ «ربيع المتيم فى اخبار العشاق»؛ «كتاب امثال النبى (ص)»؛ «المناهل و الاعطان والحنين الى الاوطان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (133 -129 /5)، ايضاح المكنون (565 ،442 ،347 ،315 ،307 ،297 /2 ،564 ،548 ،125 ،124)، سير النبلاء (75 -73 /16)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 88/4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (255)، كشف الظنون (1612 ،1122)، معجم الادباء (17 -5 /9)، معجم المؤلفين (235/3)، مقدمه ابن الصلاح (4)، الوافى بالوفيات (65 -64 /12)، هديه العارفين (271 -270 /1).

راميار، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نويسنده، استاد.

تولد: 1301، مشهد.

درگذشت: 20 شهريور 1363، انگلستان.

محمود راميار تحصيلات خود را تا پايان دوره ى متوسطه در مشهد به پايان رسانيد و سپس براى ادامه ى تحصيل به تهران عزيمت كرد و در مدرسه ى سهپسالار قديم تحصيلات خود را در فقه و اصول ادامه داد. در مدت اقامت در تهران موفق به اخذ دكتراى حقوق از دانشگاه تهران شد. وى مدتى نيز در فرانسه به تحقيق و تحصيل مشغول بود. آخرين مرحله از تحقيقات ايشان نزد پروفسور مونتگمرى وات در دانشگاه ادينبورگ بود كه اين دوره را نيز با درجه ى دكترى به پايان رسانيد. پس از فراغت از تحصيل در سال 1349 به مشهد بازگشت و به عنوان استاد و رييس دانشكده ى الهيات دانشگاه مشهد به تحصيل و تحقق پرداخت. از جمله خدمات وى تأسيس چاپخانه ى دانشگاه مشهد بود. وى در سال 1359 بازنشسته شد.

آثار دكتر محمود راميار عبارتند از: تاريخ قرآن، كشف الآيات قرآن مجيد، در آستانه سالزاد پيامبر (ص)؛ ترجمه ى كتاب در آستانه ى قرآن (ترجمه از كتاب بالشر فرانسوى، 1358)؛ آخرين اثر استاد تفسيرى از قرآن بود كه به انجام نرسيد.

كتاب تاريخ قرآن وى در دومين دوره ى كتاب سال جمهورى اسلامى ايران برگزيده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رامين، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي رامين، متولد 1321 تهران، بعد از پايان تحصيلات دبيرستاني، در دانشگاه تهران، در رشته علوم سياسي و اقتصاد تحصيل كرد. اين رشته ها در آن زمان، راهگشاي جوانان مستعد به سوي احراز پست هاي هم سازماني و گرفتن كرسي هاي مديريت در نظام گذشته بود اما دغدغه هاي علي رامين، از همان اول، در حوزه فرهنگ بود و نه چيز ديگر. مدرك فوق ليسانس او

در رشته مديريت از دانشگاه مشهور هاروارد و مدرك دكتراي او از دانشگاه لنكستر انگلستان در رشته اقتصاد بين الملل، براي آن اهداف، راهگشاتر بود. اما علي رامين، دانشگاه را برگزيده بود. پايان نامه او در دانشگاه لنكستر، به «تحقيق در اقتصاد كشورهاي در حال توسعه» اختصاص داشت. شهرت دكتر علي رامين از چند سال پيش، با ترجمه كتاب هاي قطور و معتبر «تاريخ هنر» اثر ارنست گامبريچ و «هنر مدرن» نوشته نوربرت لينتون از حد دانشگاهي گذشت و به سطحي فراگير رسيد. دكتر علي رامين، محقق و مؤلف و مترجمي است كه در سطوح مختلف جامعه دانشگاهي و اهل كتاب با صدها نفر از مشتاقان رشته هاي جامعه شناسي هنر و فلسفه تحليلي هنر سروكار دارد. كتاب هاي او به چاپ هاي متعدد رسيده اند او هم اكنون نيز در مقطع فوق ليسانس و دكترا، رشته هاي جامعه شناسي هنر وفلسفه هنر را تدريس مي كند.گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي گرايش : علوم سياسي و اقتصاد

راوندي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي راوندي در سال 1292 ، در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ايمان و دوره دبيرستان را در دارالفنون به پايان برد ، سپس وارد دانشكده افسري شد و در همانجا دوره سربازي را انجام داد. آنگاه جهت ادامه تحصيل وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و در رشته قضايي با درجه ليسانس فارغ التحصيل شد. استاد رواندي پس از تحصيلات عالي ، مشاغل مختلفي را عهده دار شد ، وي ابتدا در راه آهن تهران به كار پرداخت ، سپس از سال 1318 ش . وارد دادگستري شد و به

خدمت قضايي اشتغال ورزيد. راوندي همچنين سمت هايي همچون رياست ثبت كل كشور و دادياري ديوان عالي كشور را نيز پذيرفت ، تا آنكه در سال 1344 ش ، بازنشسته شد. وي پس از بازنشستگي به پژوهش درباره تاريخ ايران و نقش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت و آثار نيز به چاپ رساند. استاد مرتضي راوندي سرانجام در روز چهارشنبه 23 شهريور 1378 در پي عارضه مغزي ديده از جهان فروبست.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : مرتضي راوندي تحصيلات دوره ي ابتدايي و متوسطه را در تهران به پايان رساند. در سال 1322 به اخذ ليسانس در رشته ي ادبيات فارسي از دانشسراي عالي توفيق پيداكرد و به سال 1324 براي فراگرفتن علوم ديني و معارف اسلامي رهسپار شهر مذهبي قم گرديد. در سال 1329 براي تكميل تحصيلات به تهران بازگشت و در سال 1335 به اخذ درجه ي دكترا در رشته ي زبان و ادبيات فارسي نائل آمد. وي براي تز دكتراي خود و به راهنمايي استادش شيخ محمد سرابي ، « تفسير مجمع البيان » را كه تفسيري جامع در علوم قرآني است برگزيد.

خاطرات و وقايع تحصيل : مرتضي راوندي از سختگيري هاي نابجا و نظام آموزشي غلط دوران تحصيل خود چنين ياد مي كند: « محيط اجتماعي ايران طوري بود كه خانواده ها و دولت وقت ، توجهي به حيات جسمي و روحي كودكان نداشتند . تحرك ، بازي ، دويدن و جست و خيز اگر امروز نوعي تربيت و آموزش حساب مي شود ، در قديم نه تنها مورد تاييد خانواده و مسئوولين فرهنگي نبود ،

بلكه نوعي شيطنت و بازي گوشي بي ادبانه تلقي مي شد. هيچ فراموش نمي كنم موقعي كه در مدرسه مباركه ايمان دوره ابتدايي را مي گذراندم ، مدير مدرسه مرحوم « ميرزا ابوالقاسم خان تفرشي » نه تنها در دويدن و بازي كردن را تاييد نمي كرد ، بلكه در طبقه سوم ساختمان مدرسه و در ايوان مي نشست و دست هايش را مقابل چشم ها مي گذاشت و چنين وانمود مي كرد كه نمي بيند. اگر كودكي به حكم غريزه كودكي جست و خيز مي كرد و با ديگر اطفال به بازي مشغول مي شد ، آقاي ميرزا با تركه حاضر مي شد و به يكي از فراش ها مي گفت: « بيارش. » و بعد بساط تركه و فلك و تنبيه بود.

وقايع ميانسالي : روي كار آمدن محمدرضا شاه پهلوي و باز شدن فضاي سياسي از سال 1320 ، روشنفكران و سياستمداران را يكبار ديگر وارد عرصه سياست نمود ، مرتضي راوندي نيز از جمله اين افراد بود كه در مسير جريانات سياسي كشور قرار گرفت و مدتي را نيز در زندان شاه به سر برد.

زمان و علت فوت : مرتضي راوندي در روز چهارشنبه 23 شهريور 1378 در پي عارضه مغزي ديده از جهان فروبست.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرتضي رواندي پس از تحصيلات عالي ، مشاغل مختلفي را عهده دار شد ، وي ابتدا در راه آهن تهران به كار پرداخت ، سپس از سال 1318 ش . وارد دادگستري شد و به خدمت قضايي اشتغال ورزيد. راوندي همچنين سمت هايي همچون رياست ثبت كل كشور و دادياري ديوان عالي

كشور را نيز پذيرفت ، تا آنكه در سال 1344 ش ، بازنشسته شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرتضي راوندي پس از بازنشستگي به پژوهش درباره تاريخ ايران و نقش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت. علاوه بر آن سفر به فرانسه و ديدن كتاب هايي درباره زندگي روزمره توده مردم پاريس در سده هاي گذشته ، ايشان را مصمم به پژوهش درباره زندگاني مردم و آداب و رسوم عادي و ساير طبقات مختلف كشور از لابه لاي تواريخ كهن نمود.

رجايي پور، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي رجائي پور

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/9/1

زندگينامه علمي

آقاي مصطفي رجائي پور در سال 1346هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در شهرمشهد مقدس ديده به جهان گشود.نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1358 و درست يك سال پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي وارد حوزه علميه مشهد مقدس، مدرسه مرحوم آيت الله ميلاني گرديد از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا(ع) از درس بزرگان آن ديار همچون آيت الله مرتضوي،آيت الله رضا زاده آيت الله صالحي، مرحوم فقيه سبزواري وحجت الاسلام و المسلمين حجت هاشمي بهره ها برد.استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فقه و مباني حقوق در مقطع دكترا در سال 1385از دانشگاه علوم تحقيقات تهران فارغ التحصيل گرديد .ايشان ضمن

تبليغ به تدريس در دانشگاه آزاد مشهد، دانشگاه فردوسي،و....ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به كلاس و درس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه كتاب هاي "پيام آور حجت" و "مجموعه قوانين مربوط به ازدواج و طلاق" و... از جمله آثار ايشان است.

رزاق پور، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر رزاق پور

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد جعفر رزاق پور در سال 1363 نائل به ديپلم رشته علوم انساني از دبيرستان آيت الله غفاري بابل شدم. در سال 1364 وارد حوزه علميه فيضيه مازندران كه در شهرستان بابل مستقر است شدم. مديريت اين حوزه را حضرت آيت الله محمد فاضل بعهده داشت بنده از سال 64 تا سال 69 تمام دروس مرسوم حوزوي از مقدمات تا مكاسب محرمه را نزد اين استاد بزرگ و ديگر اساتيدي كه در اين مدرسه تدريس مي نمودند بهره بردم. از سال 69 وارد حوزه علميه قم شدم و در مركز مديريت حوزه علميه قم با شماره پرونده 20899 ادامه تحصيل دادم.

مكاسب محرمه، رسائل و كفايه را به ترتيب نزد استاد حجة الاسلام محمدي ، حجة الاسلام تهراني، و آيت الله استادي تلمذ نمودم. كلاسهاي اخلاق را از آيت الله حسين مظاهري و آيت الله علي مشكيني (ره) بهره مي جستم. در كلاس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي شركت مي كردم و دروس خارج فقه و اصول را به ترتيب از آيات عظام محمد فاضل لنكراني (ره) و حاج شيخ جعفر سبحاني بهره مي گرفتم. حضرت آيت الله مكارم نيز

استاد خارج فقه بنده است. در سال 1374 در كنار دروس حوزوي در كنكور سراسري سازمان سنجش و آموزش كل كشور شركت نمودم و در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم در رشته علوم سياسي مقطع كارشناسي قبول شدم پس از اتمام اين دوره ناچار شدم طبق آيين نامه دانشگاه پايان نامه بنويسم و در جلسه دفاعيه از آن دفاع كنم طي مراحل اجراي پايان نامه از سوي بعضي از شخصيتهاي علمي حوزه و دانشگاه مورد تشويق قرار گرفتم و اين تشويقها مرا به جديت بيشتر و دقت روز افزون واداشت و سرانجام توانستم پايان نامه ام را با نمره 66/19 و امتياز عالي دفاع نمايم.

پس از اتمام مقطع كارشناسي بار ديگر در كنكور سراسري شركت نمودم و در همان دانشگاه در مقطع كارشناسي ارشد علوم سياسي پذيرفته شدم و به تحصيل ادامه دادم. فعلا تمام واحدهاي اين مقطع را پاس نمودم و پايان نامه كارشناسي ارشد را نيز نوشتم و تا مدتي ديگر دفاع خواهم نمود. اكثر تحقيقات بنده در مورد احزاب و گروههاي سياسي ايران از 1324 تا 1357 مي باشد. گروههاي فدائيان اسلام، نهضت آزادي، حزب ملل اسلامي، و هيئتهاي مؤتلفه اسلامي را بطور كامل كار كردم و هر يك از اين احزاب را از جهت تاريخچه تأسيس معرفي عناصر اصلي ، انديشه هاي سياسي، مواضع و عملكردها مورد بررسي قرار دادم.

رستار، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر رستار

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات جديدم را در شهرستان قائمشهر (شاهي سابق ) شروع و تا ششم ابتدائي واول متوسطه نظام قديم را در آن شهرستان و

تا سوم متوسطه را در اميركلا ودوره دبيرستان را تا اخذ ديپلم در شهرستان بابل گذرانده ودر سال تحصيلي 49-50 موفق به اخذ ديپلم در رشته طبيعي گرديدم .در همان سال با ارشادات و راهنمائي هاي مرحوم آيت الله روحاني نماينده حضرت امام (ره) وامام جمعه شهرستان بابل و يكي از

اساتيد محترم جناب حجه الاسلام و المسلمين شيخ محمد قائمي جهت تحصيل علوم ديني وفقهي وارد حوزه علميه قم شده و تحصيلات مقدماتي و ادبيات عرب را نزد اساتيد مختلف از جمله حجج اسلام شيخ جعفر ابدي و شيخ سلمان طهماسبي وشهيد

شيخ حجت توحيدي و مرحرم شيخ سعدي حيدري از فضلاء مازندراني مقيم حوزه علميه قم و مقداري را نيز در مدرسه مرحوم حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني (ره ) فرا گرفتم و در سطوح بالاتر كتاب مطول در معاني و بيان را نزد استاد فشاركي ولمعتين را نزداستاد باكوئي وحاشيه د رمنطق را نزد استاد طالقاني ورسائل ومكاسب و كفايتين را نزد مرحوم استاد ستوده ومرحوم استاد ذهني تهراني و اساتيد ديگر حوزه خوانده و سطوح عاليه فقه و اصول ومقداري از فلسفه را نيز از اساتيد و مراجع بزرگوار حوزه علميه قم استفاده نموده و از درس خارج حضرات آيات فاضل ، مكارم ، بهجت ،لنگرودي و سيد جعفر كريمي بهره برده وبيشترين

استفاده فقهي و اصولي را از جلسات درس حضرت آيت الله العظمي شيخ حسين مظاهري اصفهاني داشته و ازشاگردان نزديك و مورد عنايت آن بزرگوار و بيش از ده سال از خارج فقه واصول وي بهره وافر برده و درتدوين رساله عمليه آن استاد گرانمايه نقش موثر و

مستقيم داشته ام . در زمينه تدريس نيز توفيق تدريس كليه كتب حوزوي در سطوح مقدماتي و متوسطه داشته ام . مقدمات ، سيوطي ، مغني ، معالم ، حاشيه و لمعه تا كفايه را به طور خصوصي و مدتي نيز در مدارس علميه حقاني و شهيد صدوقي تدريس كرده ام .

تخصص نسبي اينجانب كه بيشترين تدريس مرا شامل مي شود ادبيات عرب و تجزيه و تركيب مي باشد. درزمينه تدوين با توجه به كثرت كتب موجوده در زمينه ها وموضوعات مختلف ضرورتي به اقدام در اين كار نديدم ليكن ذر موسسه دائره المعارف فقه

اهل بيبت عليه السلام همكاري داشته مقالات متعددي به صورت گروهي يا شخصي تدوين نموده كه علاوه بر آنچه كه قبلا گفته شده و در پرونده آن مركز موجود است مقالات ارتفاق ، اراقه ، ارتماس ، ارتزاق ، اراده و مايكره في حال الاحرام مي باشد كه بعضي ازآنها در بازنگري و بازنويسي و تمام آنها در موسسه دائره المعارف فقه اهل بيت عليهم السلام بوده است . مدرك كارشناسي حوزه را دريافت نموده ام وبراي اخذ مدرك كارشناسي ارشد حوزه ، موضوع (( ذبح ماشيني )) را انتخاب نموده ام كه بايد بنويسم واز جهت مدرك دانشگاهي در كارشناسي ارشد فقه و مباني حقوق دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران- مركز قبول شده ليكن به خاطر مشكلات رفت و آمد در واحد قم تحصيل نموده و هم اكنون در حال تدوين پايان نامه با عنوان ((شرط ضماندر عقود اماني )) مي باشم.

رستمي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي رستمي

محل تولد : اسد آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه

علمي

_ تاريخ تولد:20 دي ماه 1351 (در شناسنامه 8 شهريور 1351) روستاي پير شمس الدين اسدآباد

_ ورود به دبستان :مهر 1357

_ ورود به حوزه علميه قم:مهر 1365 مدرسه امام صادق(ع) نيروگاه (خلخالي سابق) استفاده در دروس مقدماتي از آن اساتيد، حجج اسلام حيدرعلي ايوبى، امين دين، مظلومى، موحدي كاشانى، يزدى، و لمعه نزد آقايان آل غفور و يزدى و اصول معالم و اصول فقه نزد استاد ايوبى.

_ عزيمت به مدرسه امام محمد باقر(ع): مهر 1369 و ادامه دروس مقدمات و سطح نزد آقايان آل غفور، مهدوي راد، رسائل و مكاسب نزد آقايان حسيني بوشهرى، موسوي تهرانى، بيگدلى، عندليب زاده همدانى، كفايه نزد آقايان دوزدوزاني و موسوي تهرانى.

آغاز تحصيلات خارج: 1375 در محضر آقايان حضرات آيات سبحاني اصول و شيخ جواد تبريزي فقه و نوري همداني و فاضل (ارمقاطعي)

_ همكاري با پژوهشگاه دفتر مطالعات و تحقيقات مهم اسلامي دفتر تبليغات در واحد نمايه سازي سپس اصطلاح نامه علوم اسلامي در بخش كنترل و نظارت و سپس آموزش و نظارت گروه هاي اصلاح نامه اخلاق اسلامي _ علوم حديث _ كلام اسلامي مهر 1375

_ همكاري با واحد پرسش و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري از سال 1380 (مركز مشاوره و پاسخ دانشجويي _ معاونت آموزشي و تبليغ نهاد قم)

_ آغاز تحصيل رشته حقوق در دانشگاه مفيد: 1373 تا 1377

_ آغاز تحصيل كارشناسي حقوق بين الملل مفيد: 1377 تا 1380

_ تدريس در دانشگاه ها در دروس معارف 1381 به بعد در دانشگاه هاي آزاد اسلامي اراك _ دانشگاه اراك _ بوعلي سينا همدان _ علوم پزشكي همدان.

_ تدريس حقوق (حقوق بين الملل عموم _ خصوصي _ سازمان هاي بين المللي و حقوق فقه) در دانشگاه هاي آزاد اسلامي اراك، پيام

نور همدان، امام حسين(ع)

_ اشتغال به خارج اصول نزد استاد عندليب زاده در همدان حوزه علميه مرحوم آخوند 1385.

رشيدي، عليقلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي قلي رشيدي

محل تولد : خرم آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/2/23

زندگينامه علمي

در روستاي بادامك تابع شهرستان پلدختر متولد شدم . در شش سالگي در روستاي چم قلعه به دبستان رفتم و پس از گذشت مقطع ابتدايي وارد مقطع راهنمايي در شهرستان پلدختر شدم. دبيرستان راهم در همان شهر همراه با انقلاب در رشته علوم تجربي گذراندم. در دوران دبيرستان كه مصادف با انقلاب بود به همراه يكي از سادات جليل القدر مظلوم و محلي به نام سيد علي نقي موسوي (ره) تمام اعلاميه هاي امام را دست نويس كرده و در بين مردم پخش كردم از سال 56 وارد حوزه شدم و تا سال 1371 دوره سطوح عاليه را تمام كردم و همراه با دروس حوزه دروس دانشگاهي ليسانس در رشته فلسفه و كلام و فوق ليسانس در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي را تا سال 1376 به اتمام رساندم در دوران جنگ تحميلي چندين بار به جبهه رفتم و دو بار مجروح شدم و در سال 17/6/1365 به درجه جانبازي شيميايي نايل گرديدم و الان هم مشغول به تدريس در دانشگاههاي لرستان و حوزه علميه پلدختر هستم.

رضا نيا معلم، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا رضانيا معلم

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا رضانيا معلم فرزند جمشيد در روستاي معلم كلا از توابع شهرستان بابل متولد شدم. دوره ابتدايي را در آن روستا و دوره راهنمايي را در شهرستان بابل گذراندم. دايي ام به نام حسين علي نژاد معلم به جهت شاغل بودن در آموزش و پرورش ايلام در دهه 60 و

آشنايي با آقاي شيخ محسن تفويضي از فضلاي متقي حوزه علميه قم و مسئول سازمان تبليغات وقت استان ايلام، مشوق اينجانب جهت حضور در حوزه علميه شده است.

من بعد با ارتباط بسيار تنگاتنگ با حاج آقا تفويضي به سال 1362 در حوزه علميه آشتيان مستقر و از سال 1364 وارد حوزه علميه قم شدم. سال 67 ازدواج نمودم. از همان سال به دلايل علمي ، اجتماعي و ... در كنار دروس حوزه ، تابستان ها دوره دبيرستان و ديپلم را اخذ و سال 71 با رتبه 18 وارد رشته حقوق قضايي دانشگاه تهران شدم.

تا پايان تحصيلات تكميلي «ارشد حقوق خصوصي» دروس سطح حوره علميه قم را (به رغم حضور متناوب درمناطق جنگي و شركت در عمليات هاي جبهه و مجروحيت چند باره) نزد اساتيدي مانند آيت الله اعتمادي، آيت الله دوزدوزاني، آيت الله پاياني به پايان بردم. سپس دروس خارج را نزد اساتيدي مانند آيت الله مكارم «دو سال فقه واصول»، آيت الله سبحاني «سه سال اصول» و آيت الله وحيد خراساني «چهار سال فقه» گذراندم.

رضايي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس رضايي استخروييه

محل تولد : استخروئيه كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اوايل انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت آيت الله العظمي امام خميني(ره)، وارد حوزه علميه كرمان شدم. در ابتدا شروع به فراگيري جامع المقدمات و كلاس هاي جنبي كلاسيك آن زمان كه كتاب هاي مقطع دبيرستان بود كردم و با توجه به كمبود استاد و نبودن نظم و تربيت صحيح در حوزه كرمان دوره تحصيل مقدمات طول كشيد تا اينكه ظرف چهار سال جامع المقدمات، سيوطي و مغني باب اول و چهارم را طي كرديم و

در كنار آن نيز منطق كبري و منطق مظفر و رساله علميه با حواشي علماي اعلام و تبصره علامه حلي و بخشهايي از شرايع مرحوم محقق حلي به پايان رسيد. بعد از طي مقدمات يك سال به قم مهاجرت كردم و در مدرسه كرمانيها حوالي بازار قم مشغول به تحصيل شدم. در آنجا شرح لمعه را در خدمت استاد محترم جناب آقاي مسروي و مرحوم آقاي سلطاني مي خوانديم و نيز اصول مظفر را در خدمت مرحوم شهيد حجت الاسلام حسين حقاني به پايان بردم. سال بعد به دليل نياز حوزه علميه كرمان و مشكلات فردي خودم به حوزه علميه كرمان برگشتم و در آنجا علاوه بر مديريت داخلي حوزه به تدريس صرف و نحو و تحصيل رسائل و مكاسب مرحوم شيخ انصاري زير نظر اساتيد محترم مرحوم آيت الله شيخ محمد روحاني و حضرت آيت الله حاج شيخ عباس حقيقي به تحصيل پرداختم.

در سال 66 كه حدود دو سال از تشكيل خانواده و زندگي مشترك بنده نيز مي گذشت در دانشگاه فردوسي مشهد دانشكده الهيات قبول شده و در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي به مدت چهار سال به تحصيل پرداختم تا اينكه درسال 71-70 مدرك كارشناسي را از آن دانشكده گرفتم. پس از آن وارد حوزه علميه قم شدم و به ادامه دروس حوزه كه مكاسب مرحوم شيخ و كفايه آخوند بود، پرداختم و در سال 72-71 همزمان با تحصيل در حوزه در رشته كارشناسي ارشد فقه و مباني حقوق دانشگاه قم مشغول به تحصيل شدم. همزمان با پايان يافتن دروس دانشگاه و فارغ التحصيلى، دروس سطح حوزه نيز تمام شده بود و من

مشغول درس خارج فقه و اصول شدم. از آن تاريخ تا الان نيز در حوزه علميه قم مشغول تحصيل در مقطع درس خارج فقه و اصول مي باشم و در اين مدت نيز در امتحانات مدرسي دانشگاه هاي نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه شركت كردم و قبول شدم و مدرك تدريس متون عربي از آنجا دريافت كردم و حدود يكي دو سال البته با ساعاتي كم كه در حوزه كلاس نداشتم مثل روزه هاي پنجشنبه يا دوشنبه ها به تدريس ادبيات عربي (متون) در دانشگاه تربيت معلم پرداختم.بنده اثر علمي نوشته شده چاپ شده، يا به چاپ نرسيده اي به جز همان رساله پايان نامه فارغ التحصيلي كارشناسي ارشد دانشگاه قم ندارم و آن هم به تعداد معدود تايپ شد و ماشين گرديد و در اختيار استاد راهنما و مشاور و كتابخانه دانشگاه و يك عدد نيز نزد اينجانب مي باشد.

رمضاني پور، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين رمضاني پور

محل تولد : رفسنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

آقاي حسين رمضاني پور در سال 1349 دررفسنجان در خانواده اي مذهبي، متدين ودوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به دنيا آمد پس از آنكه دوران تحصيلات ابتدائي را با موفقيت به انجام رسانيد به خاطر عشق فراوان به تحصيلات علوم ديني از يك سو و تشويق خانواده از سوي ديگر در سال 1365 وارد حوزه علميه قم گرديد. وي در سفرهاي نخستين خود به قم ضمن انس با بارگاه ملكوتي كريمه اهل بيت حضرت معصومه عليها سلام با تلاش فراوان به تحصيلات ديني خود ادامه داد و پس از اتمام دروس سطح در سال 1372 به حلقه دروس خارج پيوست.

نامبرده در مدت تحصيل از محضر بزرگاني چون آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله سبحاني بهره ها برد. استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در سال 1381 در مقطع كارشناسي ارشد ازدانشگاه آزاد تهران واحد مركز رشته علوم سياسي فارغ شد. و با موفقيت از پايان نامه خويش دفاع كرد.

ايشان هيچ وقت ازامر تدريس غافل نبود و در دانشگاههايي چون دانشگاه تهران و شهيد بهشتي به امر تدريس مشغول مي باشد. در كنار تدريس از امر پژوهش هم غافل نبوده و آثاري را به قلم و زيور طبع آراسته است كه آثار «بررسي وضعيت زنان در افغانستان» و «بررسي اقوام اهل تسنن منطقه بلوچستان ايران و پاكستان» از جمله آثار ايشان است.

رمضاني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد رمضاني

محل تولد : بجنورد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 در حالي كه كلاس دوم راهنماي به پايان برده بودم، به همراه گروهي از دوستان با راهنمايي حضرت حجة الاسلام والمسلمين ايوبي وارد حوزه علميه قم شدم. با استفاده از تعطيلات تابستان حوزه به صورت داوطلب آزاد توانستم مدرك سيكل و سپس دوران دبيرستان را با مدرك ديپلم فرهنگ و ادب به پايان ببرم. در سال 1362 بنا به دلايلي در مشهد مقدس به ادامه تحصيل دروس حوزوي در مدرسه موسي بن جعفر(ع) و مدرسه امام حسن عسكري(ع) پرداختم. در سال 62 و عوامل في النجو براي طلاب جديد الورود تدوين نمودم. پس از يك سال مجدداً به حوزه عليمه قم برگشتم و در مدرسه علميه خاتم الانبياء و مدرسه مهدي موعود(عج) به ادامه تحصيل دروس حوزوي

پرداختم. در سال 64 دروس مقدماتي حوزه (ادبيات عرب- منطق) را به پايان بردم و در اين دوره از محضر اساتيدي به نام هاشمي، بزمي، غلامي، آئينه وند،ايوبي ... بهره مند شدم.

در سال هاي 64 تا 79 دروس سطح حوزه نظير شرح لمعه، اصول فقه، رسائل، مكاسب و كفايه را در محضر اساتيدي نظير وجداني فخر، صالحي افغاني، دوزدوزاني، پاياني، موسوي تهراني، گنجي، استادي، صلواتي، هادوي تهراني، بهره مند شدم. در سال 1370 شروع به درس خارج فقه و اصول نمودم و اين دوره نيز به صورت پيوسته و مداوم تا سال 1379 ادامه داشت و از محضر حضرات آيات عظام 1- فاضل لنكراني، شيخ جواد تبريزي، مكارم شيرازي، وحيد خراساني، جعفر سبحاني، يوسف صانعي و... مستفيض شدم. در سال 72 تصميم گرفتم تا در كنار دروس حوزوي در يكي از رشته هاي دانشگاهي كه ارتباط نزديكي به دروس حوزوي داشته باشد مشغول به تحصيل شدم لذا پس از شركت در كنكور سراسر وارد دانشگاه مفيد شدم. در سال 75 موفق به اخذ مدرك كارشناسي حقوق شدم و در همين سال در كنكور كارشناسي ارشد همين دانشگاه پذيرفته شدم و در تابستان سال 1378 در گرايش حقوق جزا و جرم شناسي فارغ التحصيل شدم.

در سال 1376 با مركز تحقيقات فقهي حقوقي قوه قضائيه شروع به همكاري نمودم و تا سال 1378 ادامه داشت و پس از آن توفيق همكاري با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي حاصل شد و اين همكاري به صورت هيأت علمي تا سال 1380 ادامه داشت. در سال 1379 به عضو هيأت علمي دانشگاه علم و فرهنگ درآمدم.

رواساني، شاپور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاپور رواساني متولد 1310ه.ش در

رشت داراي دكتري علوم سياسي از دانشگاه الدنبورگ آلمان در 1351، استاد علوم سياسي دانشگاه اوزنابروك 1352، استاد دانشگاه الدنبورگ در رشته اقتصاد اجتماعي 1354 تا 1378، مشاور دانشگاه گيلان در زمينة گيلان شناسي از سال 1382تا كنون و مدير بنياد پژوهشي ميرزا كوچك خان جنگلي از سال1381 تا كنون مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيگرايش : اقتصاد اجتماعياوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شاپور رواساني در سالهاي اوليه زندگي با فوت پدر مواجه شد و مادر خود را نيز چند سال بودو پس از مدتها بيماري از دست داد. بنابراين تحت تكفل برادر بزرگتر خود پرورش يافت.تحصيلات رسمي و حرفه اي : شاپور رواساني دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود رشت گذراند. از سال 1328در رشته علوم طبيعي وارد دانشگاه تهران شد. و در 1322 ليسانس گرفت وي درسال 1340به آلمان رفت و پس از اخذ ليسانس علوم سياسي در سال1345 از دانشگاه آزاد برلن غربي در دوره فوق ليسانس و دكتري اين رشته را در دانشگاه هانور آلمان غربي به پايان برد. 1349خاطرات و وقايع تحصيل : شاپور رواساني در آذر ماه 1324 اولين سخنراني عمر خود را در مراسمي در مدرسه درباره زندگاني پيامبر اسلام انجام داد. و سيد حسن موسوي غروي، دبير انجمن مدرسه كتاب « زندگاني ميرزا تقي خان اميركبير» را به عنوان جايزه به وي تقديم كرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : شاپور رواساني در دوره تحصيل دررشته عضو حزب ايران بود و در زمان تحصيل در دانشگاه تهران و تدريس در مدارس آبادان در مبارزات ملي شدن صنعت نفت شركت داشت.استادان و مربيان : شاپور رواساني تحصيلات

دكتري علوم سياسي خود در دانشگاه هانوور را در سال 1349 با درجه ممتاز زيرنظر پروفسور ارتزن به پايان برد.وقايع ميانسالي : شاپور رواساني پس از مسافرت به آلمان درسال1340، مدتي در مقطع دكتري رشته ژنتيك در دانشگاه برلن غربي زير نظر پروفسور لورس تحصيل كرد. اما به سبب علاقه وي به تحصيل در رشته علوم سياسي از دوره سياسي تا دريافت دكتري پرداخت وي در اين مدت با انجام انواع مشاغل روزگار مي گذراند پس از اخذ و دكتري علوم سياسي درسال1349، به عنوان استاد در دانشگاههاي اوزنابروك و الدنبورك آلمان به تدريس مشغول و درسال 1378بازنشسته شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عضو هئيت علمي دانشگاه الدنبورگ آلمان1351 استاد علوم سياسي دانشگاه اوزنابروگ آلمان از 1352استاد اقتصاد اجتماعي دانشگاه الدنبورگ 1378-1354 مشاور دانشگاه گيلان در زمينه گيلان شناسي از سال1382 تا كنون مدير بنياد پژوهشي ميرزا كوچك خان جنگلي ازسال1381 تا كنون.فعاليتهاي آموزشي : شاپور رواساني درسال1333 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و تاسال 1335 در آبادان دبير مدرسه و مشغول به تدريس بود. علوم سياسي دانشگاه اوزنابروك از سال1352، و استاد رشته اقتصاد اجتماعي دانشگاه الدنبورگ از سال1354 تا 1378 به تدريس دروس مربوطه مشغول بوده است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : شاپور رواساني به تناسب تزدكتري ايشان تحت عنوان« اولين جمهوري شورايي در گيلان» از سال1381 تا كنون به عنوان بنيانگذار و رئيس بنياد پژوهشي ميرزا كوچك خان جنگلي مشغول به فعاليت پژوهشي است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شاپور رواساني در كنار رسيدگي به مسئوليت هاي خود، به مطالعه، تحقيق و تاليف آثاري پيرامون

نهضت جنگل، اقتصاد اجتماعي و علوم سياسي مي پردازد.آرا و گرايشهاي خاص : شاپور رواساني از جمله دانشمندان علوم سياسي و اقتصاد اجتماعي ضد استعمار است بنابه نظر او تحولات كشورهاي اروپايي يا آمريكاي شمالي داراي تاريخ اجتماعي خاصي است در اين كشورها، قدرت خارجي بر آنجا تاثير نداشته و نيروهاي داخلي آن كشورها در توسعه شان سهيم بوده اند. اما در سرنوشت اقتصادي و سياسي كشورهاي آفريقايي، آمريكاي لاتين و آسيا از 200سال گذشته عامل خارجي همواره نقش و تاثير داشته است و ما نمي توانيم در بررسي تحولات اين نوع كشورها تاثير عامل خارجي را در نظر بگيريم.جوائز و نشانها : شاپور رواساني داراي درجة ممتاز در دفاع از تز دكتري خود تحت عنوان اولين جمهوري شورايي در گيلان است. در سال 1362در نشريه who is whoنامش در كنار نام مشاهير و معاريف چاپ شد. و درسال 1364 نام او را در تقويم دانشمندان در ميان نامها دانشمندان آلمان به چاپ رسيد.آثار : آيا دوره جديدي در تاريخ شروع شد ( به زبان آلمان) ، اسلاميت و ايرانيت ، ايران در راه جمهوري اسلامي شدن ( به زبان آلمان) ، جامعه بزرگ شرق ، چپاول ، چه شيوه توليدي در مستعمرات مسلط است(به زبان آلمان) ، فرضيه هاي تكامل ، نادرستي فرضيه هاي نژادي ، نظريه دو دنيا ، نهضت جنگل

روحاني، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا روحاني

محل تولد : غزنين

شهرت

تابعيت : افغانستان

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1370 وارد حوزه علميه قم شده و در مركز جهاني علوم اسلامي از پايه ششم به فراگيري دروس حوزوي مشغول شدم و

در سال 1374 با اتمام پايه دهم دروس سطح را به پايان رساندم.در سال 75 - 74 در مركز آموزش زبانهاي خارجي دانشگاه باقرالعلوم به فراگيري زبان عربي پرداخته تا دوره عالي ترجمه و مكالمه زبان عربي آن را ادامه دادم. از سال 1375 دروس حوزوي را در مقطع درس خارج با شركت در درسهاي آقاي فاضل گلپايگاني شروع نموده و در طول اين مدت از محضر آيات و اساتيد بزرگوار مرحوم آقاي صالحي مازندراني، جعفر سبحاني، مكارم شيرازي و جوادي آملي بهره برده ام.در كنار دروس حوزوي در سال 1379 در آزمون موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني شركت نموده و در مقطع كارشناسي رشته معارف اسلامي و حقوق قبول شده و مشغول به تحصيل شدم. در سال 81 -80 همزمان با فارغ التحصيلي از موسسه امام خميني با شركت در كنكور سراسري در دانشگاه مفيد در رشته حقوق بشر قبول شدم.اينك (تا يك هفته ديگر) از اين دانشگاه نيز فارغ التحصيل مي شوم (تاريخ دفاع پايان نامه 6 /2 / 86 ) در چند سال اخير ضمن تحصيل حوزوي و دانشگاهي علاوه بر نگارش پايان نامه اي با عنوان " نقش نهادهاي ملي در ارتقاء و حمايت از حقوق بشر" با چند فصلنامه و ماهنامه افغانستاني همكاري قلمي دارم.اين همكاري با نگارش مقالات با موضوعات حقوقي، سياسي و مذهبي در مجلات حقوق بشر، توسعه، گفتمان نو، مطالعات حقوقي و فصلنامه كلكين ادامه دارد ضمن آنكه عضو هيات تحريريه فصلنامه علمي- پژوهشي مطالعات حقوقي و فصلنامه كلكين نيز مي باشم.از سال 1384 دبير بخش حقوقي مجله پامير(نشريه دانشجويان افغانستاني در ايران) را به عهده

داشته و علاوه برآن سردبير فصلنامه علمي- پژوهشي مطالعات حقوقي ازشماره دوم نيز مي باشم.

روزبه، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن روزبه

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/2

زندگينامه علمي

در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم و در سال 71 همزمان تحصيلات كلاسيك را از مقطع سوم راهنمايي شروع نموده تا سال 1380 كارشناسي ارشد رشته علوم سياسي از دانشگاه علامه طباطبايي اخذ نمودم. اكنون دانشجوي دكتراي مدرس معارف اسلامي گرايش انقلاب دانشگاه باقرالعلوم هستم. از سال 1378 تا 1384 مدت شش سال درس خارج شركت كردم از سال 1380 تاكنون مشغول مطالعه و تحقيق در موضوعات مختلف سياسي مذهبي مي باشم كه خاصل آن تأليف چند مقاله و كتاب بوده است.

روياني طبري، فخرالاسلام، ابوالمحاسن عبدالواحد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(415- شهادت 502 ق)، قاضى و فقيه. اصل وى از رويان مازندران است. از عبدالغافر بن محمد فارسى حديث شنيد و از محمد بن بيان كازرونى فقه آموخت. زاهر بن طاهر شحامى يكى از شاگردان او بود رويانى يكى از مشايخ سيد ضياءالدين فضل اللَّه راوندى و قطب راوندى است. وى از نظر اخلاقى و مذهبى از بزرگان عصر خود به شمار مى رفت، موجه بود و حرمت بسيار داشت و نظام الملك وزير او را به خاطر فضلش بسيار احترام مى كرد. او سفرى به بخارا داشت و در اين سفر از غزنه و نيشابور نيز ديدار كرد و با فضلا ملاقات نمود و در مجلس درس ناصر مروزى حاضر گشت. او در آمل مدرسه اى ساخت و در آنجا حديث گفت، سپس به رى آمده و به تدريس پرداخت. سفرى نيز به اصفهان داشت و در جامع اصفهان حديث گفت. سرانجام در روز جمعه يازدهم محرم در جامع آمل پس از املاء حديث، چون به الحاد اسماعيليه

(باطنيه) فتوا داده بود به دست آنها به شهادت رسيد. از آثار وى: «بحر المذهب»، در فروع كه از كتب مفصل شافعى ها است؛ «مناصيص الامام الشافعى» يا «نصوص الشافعى»؛ «الكافى»، در فروع؛ «حليه المومن»؛ «التهذيب فى غريب الحديث»؛ «الفروق»؛ «التحبير»؛ «العوالى»، در حديث؛ «المبتدا»؛ «حقيقه القولين»؛ «الجعفريات»؛ «تكمله السعادات فى تكمله العبادات المسنونات»، به فارسى؛ «جمع الجوامع»؛ «التخليص». وى در اصول و خلاف نيز تصنيفاتى دارد. در «رياض العلماء» وى را شيعه مذهب دانسته كه به تقيه روزگار مى گذرانيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (324/4)، ايضاح المكنون (130/2)، خاتمه مستدرك الوسائل (109/3 ،177 -175 /1)، رياض العلماء (279 -276 /3)، ريحانه (345 -344 /2)، شهيدان راه فضيلت (77 -73)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 168/6)، كشف الظنون (1957 ،1579 ،1456 ،1379 -1378 ،1178 ،691 ،674 ،518 ،355 ،226)، الكنى و الالقاب (152/1)، لغت نامه (ذيل/ عبدالواحد)، وفيات الاعيان (199 -198 /3)، معجم البلدان (118/3)، معجم المؤلفين (207 -206 /6)، هديه العارفين (634/1).

روياني، ابونصر شريح

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 505 ق)، قاضى، فقيه و اصولى شافعى. وى سمت قضاى آمل را بر عهده داشت. از آثارش «روضه الحكام و زينه الاحكام» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (592/1)، كشف الظنون (923)، معجم المؤلفين (298/4)، هديه العارفين (416/1).

رئيس زاده، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد حسين رئيس زاده

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از گذراندن مدرسه ابتدائي در سال 1353 وارد نظام طلبگي شده و ابتدا در شهرضا با شروع كتاب شرح امثله و صرف مير ادبيات را آغاز نمودم پس از يك سال گذراندن دروس طلبگي در اين شهر وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح وحدود چهارده سال دروس خارج فقه و اصول را شركت نمودم. هم زمان با دروس خارج دروس سنگرهاي ايدئولوژيك در رابطه با نقد مكتب ماركسيسم كه توسط آية الله مصباح يزدي ارائه شده بود گذراندم و با قبولي در اين دوره و امتحانات شفاهي وارد دوره آموزشي با هدايت و نظارت استاد مصباح يزدي شدم و موفق به گذراندن دوره عمومي معارف اسلامي مشتمل بر معارف قرآن-فلسفه اسلامي-و آشنائي با علوم انساني "اقتصاد –حقوق – سياست و..." شدم و سپس وارد رشته تخصصي اقتصاد شده و يك سال اين رشته را گذراندم بعلت اشتغال به كارهاي اجرائي در تهران يك سال وقفه در تحصيل افتاد و پس از بازگشت رشته تخصصي علوم سياسي را تا مقطع كارشناسي ارشد گذراندم ودر سال 1375 با ارائه پايان نامه با عنوان نقش مردم در مشروعيت نظام سياسي در اسلام و گذراندن امتحانات مربوطه موفق به اخذ مدرك فوق ليسانس در

اين رشته شدم.

هم زمان با تحصيل در دروس فقه و اصول و رشته هاي معارف اسلامي و علوم سياسي در مدارس مختلف مركز جهاني علوم اسلامي و جامعة الزهراء"س" به تدريس فقه - اصول - علوم سياسي پرداختم كه تدريس در امور مذكور تاكنون ادامه دارد.

زال پور، خسرو

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خسرو زال پور

محل تولد : كازرون

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/5/9

زندگينامه علمي

آقاي خسرو زال پور در نهم مرداد سال 1345هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان كازرون ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و از سوي ديگر شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام الله عليه او را راهي حوزه علميه قم گردانيد. در سال 1361 وارد حوزه علميه قم گرديد و در مدرسه رضويه مشغول تحصيل گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1369 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل حورزوي در قم از محضر بزرگاني چون مرحوم آيت الله فاضل، آيت الله محمدي خراساني، آيت الله راستي، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته روابط بين الملل در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1381از دانشگاه شهيد بهشتي تهران فارغ التحصيل گرديد. و با موفقيت از

پايان نامه خويش با عنوان" نظام بين الملل و امنيت جمهوري اسلامي ايران" دفاع كرد.

استاد در ايام تحصيل در قم به امر تدريس در دانشگاهها پرداخت و در مراكزي چون دانشگاه رازي كرمانشاه و دانشگاه آزاد اراك و... به تدريس پرداخت، كه حاصل زحمات ايشان پرورش دانشجويان فراوني مي باشد. وي از امر تحقيق و نگارش و تأليف غافل نماند و آثاري از قبيل "پيرامون انقلاب و امام خميني"و"پيرامون سازمان ملل و ساختار آن" مقالاتي را به رشته تحرير در آورده است.وي هم اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه رازي كرمانشاه مي باشد.

زرندي، شمس الدين، جمال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(693- ح 750 ق)، حافظ، محدث، قاضى و فقيه حنفى. وى در مدينه نبوى به دنيا آمد. پس از پدرش منصب تدريس در آن شهر را بر عهده داشت و محدث آنجا بود. بعد از 742 ق به شيراز رفت و به نشر حديث و تدريس پرداخت. زرندى منصب قضاوت را در آن شهر تا پايان عمر عهده دار بود. او در شيراز از دنيا رفت. از آثارش: «درر السمطين فى مناقب السبطين (ع)» يا «درر السمطين فى فضائل المصطفى و البتول و السبطين (ع)» يا «فى فضائل المصطفى و المرتضى و السبطين»؛ «بغيه المرتاح»، شامل «چهل حديث» با شروح و اسانيد؛ «مولد النبى (ص)»؛ «معارج الوصول الى معرفه آل الرسول (ع)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (27 -26 /8)، ريحانه (375/2)، كشف الظنون (747 ،250)، الكنى و الالقاب (297/2)، معجم المؤلفين (125 -124 /12)، هديه العارفين (157/2).

زماني قمي، حميدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميدرضا زماني قمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در شهر مقدس قم به دنيا آمده و تحصيلات كلاسيك را تا ديپلم ادامه دادم. سپس در سال 1363 وارد حوزه مباركه علميه قم گشته و هم اكنون در سطح خارج به تحصيلات حوزوي مشغول مي باشم. در سال 1367 در كنار دروس حوزه تحصيلات دانشگاهي را شروع نموده و مقطع كارشناسي خود را در دانشگاه قم در رشته الهيات به پايان رسانده و سپس مقطع كارشناسي ارشد را در تهران در شاخه فقه و مباني حقوق اسلامي تمام نمودم. از سال 1376 تاكنون چند ساعتي درس اخلاق و معارف در دانشكده پسرانه قم تدريس دارم.

زماني، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدرضا زماني ده يعقوبي

محل تولد : قم

شهرت : زماني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

پس از گذراندن دوره هاي ابتدائي ، راهنمايي و دبيرستان در مدارس شهرستان قم و حضور بيش از دو سال در جبهه هاي جنگ تحميلي در سال تحصيلي 61 – 62 وارد حوزه علميه قم شدم سال اول تحصيل را در مدرسه امام صادق گذراندم و در سال دوم به مدرسه كرمانيها رفتم و تا پايان سال سوم معالم و مغني در آن مدرسه به درس مشغول بودم و طبق روال معمول مدارس از سال چهارم و شروع دروس اصول فقه و لمعه به خارج از مدرسه انتقال يافته و به صورت آزاد از دروس ارائه شده توسط اساتيد بهره بردم كه اساتيد مربوط در قسمت هاي ديگر اين فرم ذكر شده است به طور مرتب هرسال يك پايه از دروس

حوزه را خواندم و امتحانات كتبي و شفاهي آن را نيز شركت نموده و قبول شدم و از سال 1370 كه دروس سطح تمام شد براي دروس خارج بررسي هايي انجام دادم و سرانجام درس آيت الله مكارم را انتخاب نموده و خارج فقه و اصول ايشان را شركت نمودم البته در سال 1372 بطور خصوصي با چند نفر از طلاب خارج فقه آيت الله خاتم يزدي را نيز شركت مي كردم كه به كسالت ايشان برخورد كرد و درس تعطيل شد

لازم به ذكر است كه در تمام سالهاي تحصيل حضور در درسهاي اخلاق را به عنوان يك امر لازم براي خودم تلقي نموده و شركت نمودم . با توجه به احساس نياز جامعه پس از انقلاب اسلامي به آگاهي هاي فراتر از فقه و اصول مرسوم حوزه ها در سال تحصيلي 65 – 66 در امتحان ورودي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره كه آزمان داراي دو بخش عمومي و تخصصي بود كه بخش آموزش عمومي در موسسه در راه حق و دروس تخصصي آن در بنياد فرهنگي باقرالعلوم برگزار شد شركت نمودم و پذيرفته شدم تا سال 69 دوره عمومي الهيات و معارف اسلامي به اتمام رسيد كه براي دوره تخصصي شركت نمودم و در رشته جامعه شناسي پذيرفته و به تحصيل مشغول شدم كه در سال 77 با دفاع از پايان نامه ام تحت عنوان رابطه باورهاي ديني با تحولات اجتماعي با تكيه به انقلاب اسلامي در مقطع كارشناسي ارشد فارغ التحصيل شدم.

از آنجا كه دانشگاهها اعلام نياز نسبت به تدريس دروس معارف اسلامي مي نمودند و تكليفي از اين

جهت به دوش همه كساني بود كه توانايي لازم براي اين مهم دارند بدين منظور براي امر تدريس در سال 1375 اعلام آمادگي نمودم و پس از انجام امتحانات لازم و كلاسهاي ويژه مجوز تدريس را از نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها اخذ نمودم. در سال تحصيلي 75 – 76 ترم اول به دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد اصفهان رفتم و در دو روز به تدريس دروس ريشه هاي انقلاب اسلامي ، اخلاق اسلامي و تاريخ اسلام پرداختم و در همان سال ترم دوم به دانشگاه آزاد اسلامي اراك رفتم و به تدريس دروس ياد شده پرداختم ،با توجه به قبول مسووليت اجرائي در نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در تهران امكان حضور در اراك را نداشتم و به همين دليل و به خاطر جدانشدن از امر آموزش از سال 1376 در دانشگاه تربيت معلم تهران چند واحد درس گرفتم و در سالهاي بعد در دانشگاه پزشكي تهران نيز تدريس مي نمودم تا اينكه در سال 1381 به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت معلم پذيرفته شدم و به صورت متمركز درس انقلاب اسلامي را در آن دانشگاه تدريس مي نمايم. با توجه به اينكه رشته تخصصي ام جامعه شناسي بود از سال 1380 به صورت پاره وقت در دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام به تدريس دروس : جامعه شناسي خانواده ، جامعه شناسي آموزش و پرورش ، جامعه شناسي سازمانها ، جامعه شناسي كار و مشاغل و جامعه شناسي صنعتي پرداختم كه هركدام از اين دروس را چندين بار تدريس نموده ام ،در سالهاي 79 – 81 در مركز محقق و نويسنده

حوزه علميه قم دروس مباني جامعه شناسي ، آسيب هاي اجتماعي و مديريت فرهنگي تبليغي را تدريس نمودم.

از سالهاي 82 به بعد در مركز حقوقي و قضائي حوزه علميه قم و از سال 84 در مركز جهاني علوم اسلامي به تدريس درس مباني جامعه شناسي در بعضي از ترمهاي سال پرداخته ام . در ارتباط با راهنمائي ، مشاوره و داوري پايان نامه از سال 80 تا 85 در دانشگاه باقرالعلوم (ع)،2 مورد استاد راهنما ، 7 مورد مشاوره و بيش از 12 مورد داوري پايان نامه هاي با موضوع اجتماعي را به عهده داشته ام، علاوه بر آن 4 مورد مشاوره پايان نامه هاي كارشناسي مركز جهاني علوم اسلامي با عهده دار بوده ام.

زنجاني، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1332 ق)، عالم و قاضى. وى مدت زيادى را در نجف براى تحصيل علم گذرانيد، و در هما جا درگذشت. از آثار وى حاشيه بر «رياض المسائل» سيد على طباطبائى است.[1]

اسماعيل زنجانى متوفى 1332 ق از فضلاء حوزه نجف بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (99/6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 148/14)، معجم المؤلفين (270 -269 /2).

زنجاني، شمس الدين، ابوعبداللّه محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1313 -1262 ق)، فقيه، منطقى، عروضى و قاضى. مقدمات را در زنجان فراگرفت. در 1280 ق براى ادامه تحصيل به قزوين رفت. سپس به مشهد مشرف شد و در سبزوار چندى در خدمت حاج ملاهادى سبزوارى درس خواند. در حدود 1285 ق به نجف رفت و نزد علامه سيد حسين كوه كمرى و شيخ راضى نجفى و ميرزاى شيرازى تلمذ كرد، و در آنجا با دختر سيد محمدطاهر بن اسماعيل موسوى شوشترى، داماد علامه انصارى، ازدواج كرد. پس از تكميل تحصيلات در 1294 ق به زنجان بازگشت و مرجعيت امور شرعى و تدريس را در آن شهر بر عهده گرفت. از آثارش: «مطالع الشموس»، در شرح «الدروس»؛ «فن القطع» ئر «حجيت»؛ «الانصاف»، در حسن و قبح عقلى؛ «مصابيح الدجى»، در مواعظ؛ «نور المنابر»، در مقتل، به فارسى؛ «الايقاظات»؛ «المناطق»؛ «اجزاء العلوم»؛ «تقسيم العلم»، به اقسام اوليه و ثانويه؛ «رشحات الملكوت»؛ «الايماضات»، در حكمت اشراقى؛ «نفحات اللاهوت»؛ «الميزان»، در عروض؛ رساله اى در «قوافى»؛ رساله اى در شرح «بعض صفات النبى (ص)»؛ «رساله فى الامانات»؛ «اليواقيت»، در حساب؛ كتابى در «نحو».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (378/2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 51 -50 /14)، معجم المؤلفين (148 ،11 ،104 /6)، مكارم الآثار (1661/5).

زهري اصفهاني، ابومحمد عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(252 -187 ق)، محدث و قاضى. وى اهل اصفهان بود. منصب قضاوت كرج، ناحيه اى بين همدان و اصفهان، را عهده دار بود كه در همان شهر نيز از دنيا رفت. وى داراى تصانيفى مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (247/4).

ساداتي نژاد، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمهدي ساداتي نژاد

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيدمهدي ساداتي نژاد در سال 1348 در خانواده اي مذهبي در سفيدشهر از شهرهاي اطراف كاشان متولد شده و تحصيلات ابتدائي و راهنمائي را در زادگاه خود به پايان رسانيدم. در سال 1362 وارد حوزه علميه كاشان شدم و دروس مقدمات و سطح را در حوزه علميه امام خميني(ره) و سپس مدرسه مرحوم آيت الله يثربي به پايان برده و در سال 1367 در كنكور سراسري در رشته علوم سياسي دانشگاه تهران پذيرفته شدم.در سالهاي تحصيل در حوزه علميه به صورت داوطلب دروس دبيرستان را به عنوان مقدمه ورود به دانشگاه ادامه دادم. در سال 67 همزمان با ورود به تهران جهت ادامه تحصيل وارد حوزه علميه حضرت عبدالعظيم(ع)شهرري و مدرسه برهان شدم و دروس سطح و خارج را در اين دو حوزه ادامه دادم. در سال 1371 در مقطع كارشناسي ارشد علوم سياسي دانشگاه تربيت مدرس پذيرفته شدم و در سال 1381 در آزمون دكتراي علوم سياسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي پذيرفته و مشغول تحصيل شدم. همزمان به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي كاشان در گروه معارف اسلامي از سال 1374 مشغول تدريس دروس معارف اسلامي بوده ام و تا كنون افتخار همكاري و تدريس در دانشگاه هاي مختلف را داشته

ام.

ساريخاني، عادل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عادل ساريخاني

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

آغاز كودكي علاقه وافري به آموختن در خود احساس مي كردم به همين دليل خانواده ام به دليل نبود امكانات آموزشي در روستا به شهر تهران هجرت كردند و دوران ابتدايي و راهنمايي را غالبا با رتبه اول پشت سر نهادم. در سال سوم راهنمايي در تمام مناطق سيزده گانه تهران آن زمان به عنوان دانش آموز نفر اول انتخاب شدم تلاش دولت آن زمان اين بود كه مرا به عنوان استعداد درخشان به يكي از كشورهاي اروپايي اعزام كند كه اين امر با مخالفت خانواده ام مواجه شد از سال اول دبيرستان در كنار دروس دوره دبيرستان تحصيلات حوزوي را در همان تهران در مدرسه مروي آغاز كردم سالهاي سوم و چهارم دبيرستان اينجانب با اوج گيري انقلاب و پيروزي آن مقارن بود كه به دليل انجام وظايف انقلابي مقداري كمتر به كارهاي علمي مي رسيدم ولي پس از اخذ ديپلم در رشته تجربي بلافاصله به حوزه علميه مقدسه قم عزيمت كردم و به شكل شبانه روزي به تحصيلات حوزوي مشغول و دوران مقدمات و سطح را در حدود شش سال به پايان رساندم و به دليل احساس نياز به آموزش زبان انگليسي دو سال تمام را تحت نظارت مركز زبان خارجي دانشگاه تهران و دانشكده زبانهاي نيروي هوايي در مركز زبان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه به آموزش زبان انگليسي اشتغال داشته و دوره عالي زبان را با موفقيت به پايان رساندم پس از آن به درس خارج فقه و اصول و آموزش فلسفه اشتغال

يافتم و جمعاَ حدود ده سال دروس خارج فقه و اصول اعاظم حوزه شركت مي كردم.از همان زمان به تدريس دوره هاي ادبيات ، فقه و اصول همت گماشته و در حال حاضر چندين سال است كه فقه را در سطح عالي و با مركز قرار دادن متن جواهر احكام در حوزه تدريس مي نمايم . و در دانشگاههاي مختلف نيز فقه و متون انگليسي را قريب به 15 سال تدريس مي كنم . به دليل احساس نياز به آموزش علوم جديد در كنار فعاليت هاي علمي حوزه در سال 1367 وارد دانشگاه شدم و در سال 1371 ليسانس حقوق دريافت و در همان سال در دوره كارشناسي ارشد دانشگاههاي تهران ، شهيد بهشتي و تربيت مدرس با رتبه بالا قبول شدم ولي به عللي دانشگاه تربيت مدرس را براي ادامه تحصيل انتخاب كردم و در سال 1375 به عنوان نفر اول دوره خودم از پايان نامه فوق ليسانس دفاع كردم و پايان نامه ام با درجه عالي و نمره 5/19 مورد تصويب قرار گرفت . در همان سال بلافاصله در دوره دكتري حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه تربيت مدرس و به عنوان نفر اول قبول شدم و پس از حدود شش سال تلاش همه جانبه در سال 1381 توانستم از تز دكتري خود دفاع نمايم. از آن سال به بعد به تدريس فقه جزايي در حوزه و دانشگاه اشتغال دارم و در اين زمينه حدود 10 مقاله به زبانهاي انگليسي و فارسي و پنج كتاب به چاپ رسانده ام براي آشنايي علمي و عيني باسيستم قضايي و مشكلات آن پروانه وكالت پايه يك

اخذ و مدتي در كنار فعاليتهاي علمي به كار عملي نيز اشتغال داشتم. در حال حاضر نيز به تدريس در دانشگاه و حوزه علميه قم اشتغال دارم و به پژوهش نيز همت مي گمارم . در سال 1384 به دعوت مركز پژوهشهاي فلسفه و ارزشهاي دانشگاه كاتوليك امريكا به آن كشور سفر كردم و در طي اقامت سه ماهه در آن جا علاوه بر ادامه مقاله به تحقيق و پژوهش اشتغال داشتم و از مراكز علمي متعدد بازديد كردم.

ساساني، حبيب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حبيب ساساني

محل تولد : تنكابن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

آقاي حبيب ساساني در سال 1353هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در تنكابن ديده به جهان گشود.نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1373 وارد دانشگاه امام صادق(ع) تهران گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. از نخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از محضر درس اساتيدي همچون آيت الله مهدوي كني، آيت الله زنجاني و ديگر اساتيد آن دانشگاه بهره ها برد.

وي در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق عليه السلام در رشته علوم سياسي در سال 1381 فارغ التحصيل شد و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان" مقايسه تطبيقي سياست هاي قوام السلطنه و مصدق در قبال حزب توده"دفاع كرد.

استاد سالهاي متمادي است كه به تدريس در دانشگاه آزاد واحد تهران

مركزي، و مركز آموزش عالي فني شهيد شمسي پور تهران مشغول است.

وي درطول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نمانده است و آثاري از قبيل "راهبردهاي جهاني انقلاب اسلامي ايران " و" دست آوردهاي بين المللي انقلاب اسلامي ايران " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

سخاوتي لاداني، نصرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نصرالله سخاوتي لاداني

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب نصرالله سخاوتي لاداني فرزند قاسمعلي متولد 1340 در اصفهان در خانواده اي متدين و مذهبى در منطقه اي ازاصفهان ديده به جهان گشودم. مختصري از آنچه به ياد مي آورم بدين شرح است: دوران ابتدايي را با موفقيت فوق العاده اي كه ايزد منان عنايت فرموده بود، در محله مجاور به پايان رساندم. چنانكه مي توان گفت در كليه كلاسهاي ابتدايى، شاگرد اول كلاس و در كل مدرسه شاگرد نمونه بودم. چه لذت بخش و سرور آفرين بود روزي كه معلم كلاس اول ما به بنده مباهات مي كرد و در يك شرط بندي با معلم كلاس چهارم مرا به آن كلاس برد تا هرچه آنها مي گويند بنويسم! دوران راهنمايي را در همان محل تولد (يعني لادن كه زادگاه آيت الله جنتي و مرحوم پدرش نيز مي باشد) سپري نمودم. امّا از آنجا كه علي رغم سن پايينم كه هنوز به بلوغ نرسيده بودم شديداً سياسي شده بودم! و به راديوهاي مخالف با رژيم در آن زمان گوش مي دادم و اطلاعاتي كه به دستم مي رسيد مي خواندم و نيز به نوارهاي حضرت امام(ره) گوش مي دادم لذا به دلايل فوق الذكر تا حدودي از پرداختن به كيفيت درس هايم عقب ماندم.

با اخذ مدرك

سيكل وارد حوزه علميه اصفهان شدم و پس از يكسال به قم آمدم و در مدرسه رسالت به دروس حوزوي تداوم بخشيدم. در عين حال از گرفتن مدرك ديپلم در كنار دروس حوزوي غافل نماندم و با تغيير رشته از رياضي به اقتصاد به اخذ ديپلم نيز نائل شدم. البته تا سال 56 كه به قم آمدم اجازه ندادم كسي با خبر شود كه اينجانب به چه كاري اشتغال دارم چون جو زمانه اصلاً به نفع و در راستاي تشويق ما نبود. بنابراين براي خود من هم تعجب آ ور است كه چگونه چنين شد. زيرا در آن زمان ما شديداً سياسي شده و تحت القائات جزوات سياسي مجاهدين (منافقين) و... قرار داشتيم و ممكن به نظر نمي رسيد كه يك دفعه از حوزه سردرآوريم، اما به لحاظ لقمه پاكي كه از رنج پدر و دعاي مادر ناشي مي شد خداوند بر ما منت نهاد. به لحاظ شناخت برخي دوستان از اينجانب، پس از انقلاب هرچه تلاش كردم كه به درس هايم ادامه دهم موفق نشدم و لذا در سپاه پاسداران بودم و تا سال 60 كه اينجانب را به فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بروجن منصوب نمودند و بعد از آنكه خواستم براي ادامه تحصيل به قم بيايم، باز به فرماندهي عمليات سپاه اصفهان منصوب شدم و تا سال 63 كه موفق شدم به قم بيايم عضو شوراي فرماندهي سپاه اصفهان بودم، و در سال 65 نيز جهت ادامه تحصيل موفق به استعفا از سپاه گرديدم.

البته بعضاً در اين دوران در جبهه ها مسئوليت گردان در لشكر امام حسين(ع) را نيز داشتم. همزمان با دروس حوزوى، اين بار به

تحصيل در موسسه در راه حق نيز پرداختم و دوره عمومي معارف و الهيات را به پايان رساندم. حدوداً سال 71 كه جهت تبليغ به كردستان رفته بودم با اصرار دوستان، مسئوليت مركز بزرگ اسلامي غرب كشور كه كليه علما، طلاب و روحانيون كردستانات (آذربايجان غربي و كردستان) را تحت پوشش دارد پذيرفتم و تا سال 73 در آنجا بودم پس از بازگشت از كردستان در رشته علوم سياسي (كارشناسي ارشد) موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) شركت كردم. سال 75 از پايان نامه ام با عنوان همگرايي در خاورميانه به مشاورت آقاي دكتر سريع القلم و راهنمايي آقاي دكتر قوام، با درجه عالي و نمره 18 دفاع نمودم.

پوشيده نماند كه در همين دوران سفر به كردستان و پيش از آن؛ در دانشگاههاي نراق، كردستان، آشتيان، علامه طباطبايي (ادبيات و حسابداري) در قم و تهران به تدريس معارف و الهيات اشتغال ورزيدم و هم اينك در موسسه امام خميني به دروس تخصصي علوم سياسي (تاريخ روابط بين الملل) و همچنين در دانشگاه آزاد اسلامي قم نيز به دروس تخصصي رشته علوم سياسي مشغول هستم و اين علاوه بر اشتغالات ويژه روزانه ام در رابطه با تدريس سيوطي و... در خود حوزه (مدرسه معصوميه) مي باشد. به مدت دو سال نيز پس از آمدن ازكردستان به عنوان معاونت پژوهشي حضرت آيت الله مصباح يزدي الشريف در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)خدمت مي كردم كه بعد به بهانه تعقيب دكتري رها نمودم. از نظر تحقيق و تأليف بايد بگويم كه علاقه فراوان دارم لكن زمانه پرشور ما كه انقلاب و جنگ و امثال آن بود توفيق كافي از اين نظر را

از ما سلب نمود در عين حال در سال 1358 فقط يكي از كتابهاي داستانم تحت عنوان قصه حامد و حميد توسط انتشارات آزادي چاپ گرديد.

همچنين مقاله اي از اينجانب تحت عنوان خطر صهيونيزم در سه شماره از مجله پاسدار اسلام از منشورات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سالهاي 64 به چاپ رسيد. با روي كار آمدن طالبان در افغانستان به سال 73 يعني همان زماني كه خيلي ها حسن نيت نشان مي دادند، اين حقير به گوشزد نمودن خطرات فراوان آنها در يك مقاله كه آخرين شماره روزنامه كيهان 1373 تحت عنوان اگر طالبان نباشد آن را به چاپ رسانيد، پيشنهاد نموده بودم كه با تلاش فراوان و پيگيرى، چگونه مي تواند فعاليت هاي طلاب و روحانيون شيعه و سني در افغانستان يك كاسه شود. فعاليتهاي علمي حقير علاوه بر مقاله فوق و مطالب بالا عبارتند از: مقاله ديگري در كيهان به مناسبت 26 آذر 1379، سه مقاله نيمه مفصل در شماره هاي 22 و 43 و 55 مجله علمي تخصصي معرفت، سه مقاله در روزنامه رسالت، بيشتر از ده مقاله در هفته نامه پرتو، يك مقاله در مجله تبيان (به اضافه مدتي سردبيري اين مجله)، نوشتن بخش مياني كتاب غرب شناسي چاپ مؤسسه امام خميني تحت عنوان رنسانس، نوشتن دروس سياسي كه در انتهاي كتاب مباني انديشه هاي اسلامي به قلم جمعي از نويسندگان در موسسه امام خميني (سال 1381) به چاپ رسيد. كتاب اسلام و دموكراسي نشر مركز مطالعات حوزه علميه در سال 1383 نيز به قلم اينجانب بود.

سرخسي، شمس الائمه، ابوبكر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 483 ق)، فقيه اصولى، متكلم جدلى، قاضى و عالم حنفى. در سرخس به دنيا آمد و در آن

جا نشو و نما يافت. از مشاهير علماى حنفيه است. به سبب گفتن كلمه اى در پن خاقان در اورجند زندانى گشت و «المبسوط» را در همان زندان در حالى كه هيچ كتابى حاضرش نبود نگاشت. بعد از آزادى از زندان به شهر فرغانه رفت به نشر علوم و معارف همت گماشت و تا پايان عمر در همان جا ماند. از آثار وى: «المبسوط»، در فقه حنفى و تشريع، در سى جزء؛ شرح «الجامع الكبير» امام محمد شيبانى، در فروع فقه حنفى؛ شرح «السير الكبير» امام محمد سيبانى، در چهار مجلد؛ «الاصول»، در اصول فقه؛ شرح «مختصر الطحاوى»؛ «ادب القاضى على مذهب ابى حنيفه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (208/6)، ريحانه (12/3)، الكنى و الالقاب (313/2)، كشف الظنون (1628 ،1620 ،1580 ،1452 ،1414 ،1079 ،1014 ،963 ،568 ،561 ،112 ،46)، لغت نامه (ذيل/ سرخسى) معجم المؤلفين (268 -267 ،239 /8).

سرداري نيا، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر صمد سرداري نيا، مورخ و محقق تاريخ معاصر آذربايجان متولد 1319 در شهر تبريز بود.وي پس از اتمام تحصيلات دوران ابتدايي تا دبيرستان ،در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شده و در سال 1350در مقطع كارشناسي تاريخ، فارغ التحصيل شد. ايشان پس از استخدام در صدا و سيما اين بار در رشته حقوق قضائي دانشگاه ملي تهران به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد.از ايشان آثازيادي در باره تاريخ آذربايجان و مشاهير آن بياد گار مانده است.صمد سرداري نيا پنجشنبه 22 فروردين 1387بر اثر عارضه سكته قلبي در تبريز دار فاني را وداع گفت.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : نويسندگي

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صمد سرداري نيا، مورخ و محقق تاريخ معاصر

آذربايجان متولد 1319 در شهر تبريز بود.سرداري نيا، در 21در محله« اميره خيزي» تبريز ديده به جهان گشود .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : صمدسرداري نيا پس از اتمام تحصيلات دوران ابتدايي و متوسطه در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شد. وي در سال 1350در مقطع كارشناسي تاريخ از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد و پس از استخدام در صدا و سيما بار ديگر به دانشگاه رفت ولي اين بار در رشته حقوق قضائي به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد. او سپس وكيل دادگستري شد.

زمان و علت فوت : صمد سرداري نيا پنجشنبه 22 فروردين 1387بر اثر عارضه سكته قلبي در تبريز دار فاني را وداع گفت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صمد سرداري نيا پس از استخدام در صدا و سيما اين بار در رشته حقوق قضائي دانشگاه ملي تهران به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد.از ايشان آثازيادي در باره تاريخ آذربايجان و مشاهير آن بياد گار مانده است.او به حقوق بازنشستگي اش از صدا و سيما قناعت كرد و هرگز طبع لطيفش را به زر و تزوير نيالود.

آرا و گرايشهاي خاص : صمد سردارينيا ،اين محقق بزرگ آذربايجان بي هيچ حب و غرضي، گوهر حب وطن در صدف وجود خويش تربيت كرد و سال ها پشت ميز تحرير كوچكش قلم بر دست، بر لوح تاريخ، برگ هايي زرين از گذشته و حال مردمان ديارش رقم زد. برگ برگ تاريخ را ورق زد تا نشاني مستند بر پايه واقعيت و نه گزافه و اغراق از لياقت، كفايت و درايت ايران و ايرانيان و شجاعت و مردانگي

آذربايجان و آذربايجانيان بيابد. در سطر سطر نوشته هاي شيوايش مي توان روح متعالي يك ايراني وطن دوست و يك آذربايجاني جليل القدر را ملاحظه كرد. بي اغراق مي توان گفت كه اگر اكنون هر آذربايجاني و هر شهروند تبريزي، به آساني و در عين افتخار و با قدرت از تبريز، به عنوان شهر اولين ها ياد مي كند، حاصل سال ها تلاش اين پير فرزانه است. نويسنده اي كه سال ها در ميان اوراق تاريخ گشت تا گلستاني از افتخارات مستند و واقعي آذربايجان گردآورد تا مردمانش سرافرازانه به داشتن آن قله هاي بزرگ فخر فروشند و مباهات ورزند. از قابليت هاي آب و خاك و جان آذربايجان گفت تا جهان و جهانيان بدانند كه اينجا آذربايجان است. كانون عشق ورزي، محور ايثار و مردانگي، ديوار بلند مقاومت، با مردماني مهربان و هنرورز، با ادبياتي آميخته به شور شبنم و شوق خدمت.

جوائز و نشانها : صمد سرداري نيا مفتخر به دريافت دو عنوان «دكتراي افتخاري» از دو كشور خارجي گرديده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آذربايجان پيشگام جامعه مدني

2 ايروان يك ايالت مسلمان نشين بود

3 باقرخان سالار ملي

ويژگي اثر : ناشر: ايرانيان -1369

4 باكو شهر نفت و موسيقي

ويژگي اثر : پديدآورنده: مناف سليمانوف، صمد سرداري نيا (مترجم)، ناشر: اختر - 22 اسفند، 1385

5 تاريخ روزنامه ها و مجلات آذربايجان

6 تبريز شهر اولين ها

ويژگي اثر : ناشر: كانون فرهنگ و هنر آذربايجان - 1381

7 تبريز مهد صنعت چاپ در ايران

ويژگي اثر : ناشر: سرداري نيا، صمد - 10 بهمن، 1384

8 جنگ قره باغ

ويژگي اثر : پديدآورنده: ضياء الدين سلطانوف، صمد سرداري نيا (مترجم)؛ ناشر: هاشمي سودمند - 10 اسفند،

1384

9 دارالفنون تبريز، دومين مركز آموزش عالي ايران

ويژگي اثر : ناشر: نداي شمس - 1382

10 سيري در تاريخ آذربايجان

ويژگي اثر : ناشر: اختر - 04 دي، 1386

11 قتل عام مسلمانان در دو سوي ارس

12 قره باغ

13 قره باغ در گذرگاه تاريخ

ويژگي اثر : ناشر: نداي شمس - 10 اسفند، 1384

14 مشاهير آذربايجان،

ويژگي اثر : انتشارات شايسته تبريز - 1379

15 ملانصرالدين در تبريز

ويژگي اثر : ناشر: اختر تبريز

سلطان محمدي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل سلطان محمدي

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالفضل سلطان محمدي پس از گذراندن تحصيلات دوره ابتدايي درمقطع راهنمايي وارد حوزه علميه قم شدم و با فرا گرفتن دروس مقدماتي ، دروس سطح را در نزد استادان معظم آقايان : وجداني فخر ، اعتمادي ، قديري ، بني فضل ، صالحي مازندراني و استادي به پايان بردم و در سال 1369 به دروس خارج فقه و اصول راه يافتم و اكنون بيش از پانزده سال است كه در درس خارج فقه حضرت آيت الله ميرزا جواد تبريزي و خارج اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني شركت نموده و از محضر علمي ايشان استفاده مي نمايم هم چنين در سال 1368 در موسسه آموزش عالي باقر العلوم (ع) در دوره كارشناسي علوم سياسي پذيرفته شدم . پس از گذراندن اين دوره در سال 1373 با مركز تحقيقات و مطالعات اسلامي دفتر تبليغات ، در حوزه تحقيق و پژوهش ابتدا در واحد اطلاع رساني ( نمايه سازي مجلات كتب و روزنامه ها ) و سپس در پژوهشكده انديشه سياسي وابسته

به اين مركز در گروه فقه سياسي با گرايش فقه سياسي ، تاريخ انديشه عالمان شيعي ، احاديث و روايات اهل بيت (ع) به همكاري و فعاليت هاي تحقيقي و پژوهشي پرداختم كه اين همكاري در قالب پروژه هاي تحقيقي تا كنون ادامه يافته است .

محصول دوازده سال تلاش علمي اينجانب چهار كتاب و تعدادي مقاله بوده كه در موضوعات گوناگون به نگارش درآمده و غالب آنها به چاپ رسيده است و برخي در دست تحقيق است .

سلطاني نژاد، هدايت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هدايت الله سلطاني نژاد

محل تولد : بافت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب با آمادگي قبلي و اطلاعات اوليه رسما از اول مهر ماه 1362 وارد حوزه علميه قم شدم . دوره سطح تا پايان كفايه و مكاسب را در محضر اساتيدي چون آيت الله پاياني و ستوده در سال 1366 به پايان بردم از آن به بعد تا تاريخ 1378 به مدت بيش از 10 سال در درس خارج فقه و اصول اساتيد معظم آيات عظام چون آيت الله ميرزا جواد تبريزي ، آيت الله ناصر مكارم شيرازي ، آيت الله وحيد خراساني ، آيت الله فاضل لنكراني و در درس تفسير آيت الله جوادي آملي شركت و بهره جسته ام . دربخش خارج مكاسب شيخ انصاري چند سال از درس آيت الله منتظري بهره مند شدم . از آثار اين دوره تهيه تقريرات درس اساتيد و تعقليات بر كتب فقهي و اصولي مي باشد . به موازات دروس حوزوي اينجانب سال ها در مراكز آموزشي تدريس و تحصيل داشته و از سال 1372 تا كنون به طور مستمر

در دانشگاه هاي مختلف كشور از جمله دانشگاه قم به تدريس دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد حقوق خصوصي و راهنمايي پايان نامه هاي دانشجويي و فعاليت هاي پژوهشي اشتغال داشته ام . 3 دوره كارشناسي حقوق را در دانشگاه تهران ، كارشناسي ارشد حقوق خصوصي را در دانشگاه شهيد بهشتي و دوره دكتراي تخصصي حقوق خصوصي را در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تحقيقات عالي تهران در سال 1378 به پايان بردم . داراي مقالات و كتب علمي چون خسارت معنوي ، بيع كالي به كالي ، مسئوليت مدني قاضي ، ماهيت حقوقي طلاق خلع ، شرط لزوم عقود جايز ، روش تحقيق در حقوق ، تعديل قرارداد ، شش قاعده حقوقي از كتاب عوائد الايام مرحوم نراقي و دهها پايان نامه دانشجويي كارشناسي ارشد به راهنمايي اينجانب مي باشد . در كتاب فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي سابقه مديريت در معاونت پژوهشي ، مديريت كل امور فرهنگي وزارت آموزش و پروش ، عضو هيات امناء موسسه تربيت ، معاونت دانشجويي و فرهنگي دانشگاه قم ، مديريت گروه حقوق خصوصي دانشگاه آزاد اسلامي و... دارم .

سلماني كياسري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد سلماني كياسري

محل تولد : كياسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

بعد از سيكل وارد حوزه شدم. در تهران حوزه حاج ابوالفتح و مروي تحصيل نمودم تا پايان سطح در تهران و خارج نيز تهران مشغول شدم. سپس به قم آمدم سال 1375 وارد قم شدم و در درس خارج حضرات آقايان فاضل و مكارم شركت كردم. بيشتر تحقيقات در زمينه نهج البلاغه خصوصاً مسايل سياسي و حكومتي و كتابم نيز در

اين زمينه چاپ شده. حكومت و رهبري در نهج البلاغه سال 84 – مجموعاً 4 اثر چاپ شده – ده ها مقاله در روزنامه و نشريات و كنگره ها ارايه شده. جوايزي نظير سكه و لوح دريافت داشتم. ودر زمينه حكومت و مسائل سياسي آشنايي در حد تخصص دارم. پاسخگوي سئوالات و محافل علمي خواهم بود. 8 سال مسئول بررسي جرايد مديريت حوزه علميه قم مي باشم. در حال حاضر يك كتاب در حال تحقيق دارم. توجه به تحقيق بسيار ضعيف است. اگر حمايتي صورت گيرد رشد خواهد كرد.

سليمان پور خاكستر، قربانعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قربانعلي سليمان پور خاكستر

محل تولد : دره گز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/7/1

زندگينامه علمي

آقاي قربانعلي سليمان پور خاكستر در سال 1346هجري شمسي در خانواده اي متدين و كاملا مذهبي در شهرستان دره گز ديده به جهان گشود.نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي تشويق خانواده و اطرافيان و علاقه فراوان خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1365 وارد دانشگاه امام صادق(ع) گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. ازنخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از محضر درس اساتيدي همچون آيت الله علم الهدي، آيت الله سيد حسن مصطفوي، آيت الله مهدوي كني و ديگر اساتيد برجسته دانشگاه بهره ها برد.استاد در سال 1372 در مقطع كارشناسي ارشد از پايان نامه خويش با عنوان"فاشيسم در تئوري وعمل" دفاع كرد وفارغ التحصيل گرديد.ايشان ضمن تبليغ سالهاي متمادي است كه به تدريس در

دانشگاه بيرجند، دانشگاه پيام نور بيرجند، دانشگاه علوم پزشكي بيرجند ودانشگاه فردوسي مشهد مشغول است. نامبرده در زندگي سراسر علمي خود جز به تدريس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه برخي از آثار آن را با عنوان"اهداف و ابزار در سياست خارجي" و "ريشه هاي تاريخي فاشيسم در آلمان و ايتاليا" نام برد..

سليماني، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين سليماني

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/4/1

زندگينامه علمي

حسين سليماني در تابستان سال 1349 در شهرستان اردستان به دنيا آمد . در 15 سالگي ، پس از تحصيل در دوره ابتدايي و راهنمايي ، براي تحصيل علوم ديني به قم هجرت كرد و به طور همزمان تحصيلات جديد را نيز ادامه داد . در سال 1371 در رشته حقوق در مجتمع آموزش عالي قم به تحصيل مشغول شد و پس از اتمام دوره كارشناسي ، در رشته حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه شهيد بهشتي (ره) ، مقطع كارشناسي ارشد پذيرفته شد . اكنون نيز در مقطع دكتري در همين دانشگاه به تحصيل مشغول است .

وي از سال 1375 در كنار تحصيلات حوزوي و دانشگاهي در مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب به مطالعه و پژوهش در حوزه اديان به ويژه اديان ابراهيمي مشغول شده كه حاصل آن چندين اثر چاپ شده يا در آستانه چاپ است . وي اكنون عضو هيئت علمي مركز فوق الذكر است و در كنار پژوهش در حوزه اديان ابراهيمي ، سمت سرويراستارمركز اديان را نيز داراست .

دلمشغولي فعلي وي مطالعات تطبيقي در زمينه حقوق كيفري

در قوانين ايران، شريعت اسلامي و مقايسه با حقوق يهودي است .

سليمي، عبدالحكيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحكيم سليمي

محل تولد : ني قلعه قره باغ

شهرت

تابعيت : افغانستان

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عبدالحكيم سليمي فرزند علي حسن در سال 1340 در يك خانواده مذهبي در ده بخشي ني قلعه قره باغ از توابع ولايت (استان) غزني شهر حكيم سنائي غزنوي ديده به جهاني گشودم . آغاز حيات علمي ام در مكتب خانه روستا نزد روحاني محل و مدرسه ابتدايي ني قلعه بوده است . دوره متوسطه را تا صنف دوازدهم (ديپلم) در ليسه (دبيرستان) سنائي غزني به پايان رساندم .

پس از روي كار آمدن حكومت دست نشانده شوروي سابق در سال 1357 و تجاوز آشكار ارتش سرخ شوروي در سال 1358 به افغانستان ، من همانند بسياري از هموطنانم به ناچار راهي ديار غربت شدم . هجرتم به ايران (در سال 1360) نقطه عطفي در زندگي ام به شمار مي رود . در سال 1362 تحصيلات علوم اسلامي را در مدرسه ميانچال كاشان شروع كردم . مدت دو سال و اندي كه در كاشان بودم سرنوشت سازترين برهه اي از عمرم به حساب مي آيد . در اين مدت تحصيلات كلاسيك من جهت پيدا كرد ، لطف و عنايت الهي را كاملا در لحظه لحظه زندگي ام احساس مي كردم . استادان شايسته ، دوستان صادق ، فضاي معنوي مدرسه ، كتب و منابع ديني و درس هاي اخلاقي مدرسه ، جلوه هايي از لطف پروردگار بود كه شامل حالم گرديده بود .

در سال 1364 وارد حوزه علميه قم شدم ؛ در سال 1369

در برنامه هاي آموزشي موسسه در راه حق شركت كردم كه اكنون با نام «موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)» فعاليت دارد . در سال 1374 موفق به اخذ مدرك علمي كارشناسي «الهيات و معارف اسلامي» گرديدم . در سال 1379 مدرك كارشناسي ارشد «حقوق بين الملل» را از همان مركز علمي دريافت كردم .

از لحاظ دروس حوزوي در سطح چهار هستم . شش نوبت در مصاحبه شركت كرده ام . از سال 1376 در كنار آموزش ، فعاليت تحقيقاتي را به طور جدي شروع كردم . ثمره آن يك كتاب با عنوان «نقش اسلام در توسعه حقوق بين الملل» و مقالات متعددي است كه در نشريات معتبر ايراني و افغاني به چاپ رسيده است و آثاري آماده چاپ مي باشد .

هم اكنون بيشتر اوقاتم صرف تحقيق و تدريس مي شود . در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) و مركز جهاني علوم اسلامي تدريس دارم . فصلنامه هاي «امت» و «در انديشه فردا» با مدير مسئولي بنده فعال است . با بعضي از مراكز علمي همكاري دارم .

سماواتي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس سماواتي

محل تولد : رفسنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از پايان تحصيلات دوره راهنمائي در سال 1356 وارد يكي از مدارس اسلامي (تعليمات اسلامي) شهر يزد شدم و در خرداد 1360 تحصيلات دبيرستاني خود را در رشته رياضي فيزيك با معدل 20/18 به لطف خداي متعال به پايان رساندم. پس از مقداري تحصيل دروس علمي به طور متفرقه در يزد در سال 1362 با وجود قبولي در دانشگاه صنعتي شريف تهران در حوزه علميه قم

مشغول به تحصيل شدم. و در سال 1371 امتحانات سطوح عالي حوزه علميه قم را با معدل كل 02/17 به پايان رسانده و پس از آن سالها از دروس خارج اساتيد معظم حوزه به ويژه درس فقه وتفسير قرآن حضرت آيةالله جوادي آملي، درس خارج اصول آيةالله سيدكاظم حائري و آيةالله سيدمحسن خرازي بهره بردم. آخرين استاد درس خارج فقه اينجانب حضرت آيةالله بهجت مي باشد.

در سال 1381 از رساله علمي سطح 3 حوزه علميه تحت عنوان «اخذ الاجرة علي الواجبات و الينابة في الفبادات» كه به زبان عربي به نگارش در آمده بود دفاع نموده كه اين رساله نمره عالي 90 به دست آورد.

از سال 1368 تاكنون در برخي مراكز علمي حوزوي دانشگاهي مشغول تدريس بوده و هم اكنون مشغول نوشتن رساله دكتري در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي مي باشم در طول اين مدت جزوات فقهي و مقالاتي نيز به نگارش در آوردم كه يكي از آنها مقاله اخلاق گرانمايه و برجسته اجتماعي شهيد والامقام آيةالله سيدمحمد باقر صدر مي باشد اين مقاله را براي كنگره بين المللي شهيد صدر به تحرير در آوردم و به لطف خداي سبحان جزء مقالات منتخب و ويژه قرار گرفته و در روز اول كنگره خلاصه اي از آن توسط اينجانب قرائت شد.

سمرقندي عبدالرزاق، كمال الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(887 -816 ق)، مورخ و شاعر. از رجال بزرگ عهد تيمورى و از مورخان بنام آن عهد است. در هرات به دنيا آمد. پدرش اهل سمرقند بود و در اردوى شاهرخ تيمورى منصب قضا داشت. وى در نزد پدر با علوم ادبى و دينى آشنايى كامل پيدا كر و در اثناى تحصيلات،

شرحى بر «رساله ى» قاضى عضدالدين ايجى درباره ى تحقيق معانى حروف و اسم اشاره و غيره آن ترتيب داد و به نام شاهرخ مزين كرد و به همين سبب به دربار راه پيدا كرد. وى پيوسته از حمايت و تربيت شاهرخ برخوردار بود و از جانب همين شاه به عنوان سفير دربار سلطان بيجانگر به هندوستان سفر كرد و پس از مراجعت به گيلان رفت. عبدالرزاق بعد از مرگ شاهرخ به ديگر شاهزادگان تيمورى نيز خدمت نمود و در نهايت به خدمت سلطان ابوسعيد درآمد. عاقبت به سمت شيخى خانقاه شاهرخى منسوب شد و در هرات درگذشت اثر معروف و جايدان وى «مطلع سعدين و مجمع بحرين»، در دو جلد، در تاريخ تيموريان ايران از عهد ابوسعيد بهادرخان (م 736 ق) تا جلوس سلطان حسين بايقرا (م 875 ق) است. از ديگر آثار وى: «ديوان» شعر. در «الذريعه» از او با عنوان عبدالرزاق هروى نام برده شده است.[1]

سمرقندى كاشانى، كمال الدين بن جلال الدين اسحاق، دانشمند و مورخ (و. هرات 816- ف. 887 ه.ق.) چون سمرقند موطن پدر وى بود و همچنين پدرش در آنجا در سپاه شاهرخ منصب قاضى عسگرى داشته به «سمرقندى» معروف گرديده. در بيست و پنج سالگى (سال 841 ه.ق.) پس از مرگ پدر رساله اى در صرف و نحو تأليف كرد و به نام شاهرخ مزين ساخت و مورد توجه وى واقع شد. در سال 845 به عنوان سفارت عازم دربار سلطان بيجانگر (هندوستان) شد و سه سال آنجا بود، و از آن سفر شرح مفصلى در تاريخ نگاشته. سپس در سال 850 وى را به رسالت به گيلان فرستادند و بعد از آنكه

شاهرخ در همين سال وفات يافت، وى متواليا به خدمت اميرزادگان مانند ميرزا عبداللطيف و ميرزا ابوالقاسم بابر و عاقبت به خدمت سلطان ابوسعيد پيوست. بعد از آن عزلت و انزوا در پيش گرفت (867 ه.ق.) كتاب ذيقيمت مطلع السعدين و مجمع البحرين از اوست كه در دو جلد و از سوانح زمان سلطنت ابوسعيد آخرين ايلخان مغول آغاز و به خاتمت پادشاهى سلطان ابوسعيد تيمورى ختم مى شود. (لغ.).

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] از سعدى تا جامى (619 -616)، تاريخ ادبيات در ايران (514 -510 / 4)، تاريخ نظم و نثر (329 ،250)، حبيب السير (335 / 4)، دايره المعارف فارسى (1668 / 2)،الذريعه (154 / 21 ،687 / 9)، ريحانه (86 / 5)، سبك شناسى (207 -206 ،184 / 3)، فرهنگ سخنوران (616)، لغت نامه (ذيل/ عبدالرزاق)، مجالس النفائس (204 -203 ،30)، معجم المؤلفين (216 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (837 -836 / 3)، هديه العارفين (567 / 1).

سمناني، ابوجعفر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(444 -361 ق)، قاضى و فقيه حنفى. اصل وى از سمنان بود كه در بغداد نشو و نما يافت. از نصر بن احمد مرجى موصلى و ابوالحسن دارقطنى حديث شنيد. وى ملازم ابوبكر باقلانى و از اصحاب برجسته ى او به شمار مى رفت. خطيب بغدادى گويد كه از وى حديث نوشتم زيرا كه مردى دانشمند و راستگو بود. او از پيشگامان اشعريه در زمان خود بود. وى عهده دار منصب قضاى موصل شد و تا پايان عمر در آن سمت باقى ماند. او داراى تصانيفى در «فقه» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (206/6)، تاريخ بغداد (355/1)، سير النبلاء (652 -651 /17)، الكامل (64/8)،

الوافى بالوفيات (65/2).

سوار عسكري، ابي الحسن

قرن:1

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از بصريين و غيرهم روايت مى كند، چندين سال سمت قضاوت داشته و در ماه شعبان سال 94 در اين شهر وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

سيديان، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي سيديان

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/10/2

زندگينامه علمي

در سال 1368 با مدرك سيكل وارد حوزه علميه قم شدم و به مدت 5 سال تا پايان پايه ششم حوزه در مدرسه علميه معصوميه به تحصيل علوم و مقدمات معارف اسلامي و حوزوي پرداختم .همزمان با ادامه تحصيل در مقطع سطح حوزه در سال 1373وارد نظام آموزشي موسسه امام خميني شدم و در مدت 5 سال دوره عمومي الهيات و معارف اسلامي را به پايان رساندم در سال 1378 پس از موفقيت در آزمون دوره تخصصي موسسه مشغول به تحصيل در رشته علوم سياسي شدم و به تدوين پايان نامه خود با عنوان < جهاني شدن و حكومت جهاني اسلام > اقدام نمودم . تاكنون چندين مقاله علمي تخصصي در حوزه فلسفه سياسي تأليف نموده ام و به دليل آشنايي با زبان انگليسي و اصول ترجمه مقالات متعدد خبري . تحليلي .دائره المعارفي و فلسفي . سياسي ترجمه و منتشر شده است . هم اكنون به عنوان دبير پژوهشي گروه علوم سياسي موسسه امام خميني و عضو همكاري علمي در موسسه به فعاليت علمي و پژوهشي خود ادامه مي دهم و اميدوارم خداوند متعال به بركت دعاهاي خاصه حضرت حجه ابن الحسن العسكري ، زمينه توفيق روز افزون ما را در پاسداري از كيان اسلامي و نشر و ترويج معارف اسلامي عنايت فرمايد.

سيف زاده،حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1329، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم سياسى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى علوم سياسى از دانشگاه سانتاباربارا كاليفرنيا، فوق دكتراى علوم سياسى از دانشگاه هاروارد.

مرتبه

علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح خليج فارس، روابط بين الملل، حكومت تطبيقى، انديشه سياسى، مديريت ادارى، جامعه شناسى سياسى، فرهنگ سياسى، توسعه سياسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

علوم سياسى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

مباحث نظرى در علوم سياسى (توسعه و ايران)، مباحث نظرى در روابط بين الملل (بين المللى و منطقه اى).

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سيمايي صراف، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين سيمايي صراف

محل تولد : مشهد

شهرت : سيمايي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب حسين سيمايي صراف در سال 1347 در مشهد مقدس متولد شدم و در سال 1362 با علاقه اي وافر به تحصيلات حوزوي روي آوردم و سپس به دلايلي كه اكنون جاي طرح آن نيست به تحصيل در دانشگاه نيز پرداختم. اهم تحصيلات حوزوي و دانشگاهي و سوابق آموزشي و پژوهشي اينجانب به شرح زير است.

الف) تحصيلات حوزوي:

1. ورود به حوزه علميه مشهد در سال 1362.

2. ادامه تحصيل در سطح عالي از سال 1366 در حوزه قم.

3. شركت در مقطع تحصيلي خارج فقه و اصول از سال 1370 در محضر بزرگان از جمله حضرت آيت الله تبريزي و حضرت آيت الله وحيد خراساني.

4. فراگيري كلام در محضر استاداني چون حضرت آيت الله فلسفي و نيز فلسفه اسلامي. ب) تحصيلات دانشگاهي:

1. ليسانس حقوق از دانشگاه تهران.

2. كارشناسي ارشد حقوق خصوصي از دانشگاه تربيت مدرس

3. دكتري حقوق خصوصي

از دانشگاه شهيد بهشتي (هم اكنون ادامه دارد) ج) سوابق آموزشي:

از همان سال هاي آغازين تحصيل در حوزه، مقاطع و دروس ماقبل را تدريس مي نمودم. ادبيات عرب منطق، فقه و اصول از جمله مواد تدريسي اينجانب مي باشد. همچنين از سال 1372 در دانشگاه هاي مختلف قم و تهران به تدريس پرداختم و ليكن بطور رسمي از سال 1376 عضو هيأت علمي گروه حقوق خصوصي دانشگاه قم شدم و لذا رسما در اين دانشگاه و نيز در دانشگاه شهيد بهشتي (تهران) و گروه حقوق مؤسسه آموزش عالي جهاد دانشگاهي و برخي مراكز ديگر مشغول به تدريس مواد درسي رشته حقوق مي باشم. د) سوابق پژوهشي:

با مراكز مختلف پژوهشي از جمله پژوهشكده فقه و حقوق مركز تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و كميته هاي علمي برخي كنگره هاي علمي همكاري نزديك داشته و برخي پروژه ها و طرح هاي تحقيقاتي دخالت داشته ام. علاوه بر اين تاليفات و تحقيقاتي نيز شخصا به انجام رسانده ام كه برخي به چاپ رسيده و برخي در حال چاپ مي باشند.

سيمبر، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا سيمبر

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/2

زندگينامه علمي

آقاي رضا سيمبر در سال 1343هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در رشت ديده به جهان گشود. نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1361 وارد دانشگاه امام صادق(ع) تهران گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. از

نخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت واز محضر درس اساتيدي همچون آيت الله مهدوي كني، آيت الله مصطفوي، آيت الله باقري و ديگر اساتيد آن دانشگاه بهره ها برد.

وي در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق عليه السلام در رشته علوم سياسي در سال 1367 فارغ التحصيل شد و با موفقيت از پايان نامه خويش دفاع كرد.

ايشان سالهاي متمادي است كه علاوه بر رياست دانشگاه آزاد واحد رشت به تدريس در اين دانشگاه و دانشگاه گيلان مشغول مي باشد.

وي درطول حيات علمي خويش علاوه بر سفرهاي علمي به كشورهاي استراليا، ژاپن و انگلستان داشته از امرنگارش و پژوهش غافل نمانده است و مقالاتي از قبيل "ژورنالها:ژئوپولتيك مذهب " و" ايران و نظام بين الملل " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

شاه بيك، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين شاه بيك

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

همزمان با دروس كلاسيك دوره دبيرستان ، دروس حوزوي را در مدرسه علميّه اشتهارد آغاز نمودم و با ورود به حوزه علميه قم در سال 1360 در مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني و تحت برنامه هاي درسي آن مدرسه قرار گرفتم . همزمان از دروس آزاد حوزه نيز بهره مي جستم و از محضر حضرات : مدرس افغاني ، طالقاني ، حسين بوشهري ، نظري ، وجداني فخر، اشتهاردي ، اعتمادي ، صالحي مازندراني و ستوده دروس سطح حوزه را تلمذ نمودم .

از سال 1367 درس خارج فقه را نزد حضرت آيت الله العظمي ميرزا هاشم

آملي آغاز و سپس از دروس فقه آيات عظام تبريزي و جوادي آملي بهره مند گرديدم . يك دوره خارج اصول حضرت آيت الله تبريزي را طي 11 سال به اتمام رسانده و از سال1375 مجددا دور دوم خارج اصول را در محضر حضرت آيت الله وحيد خراساني تا كنون تلمذ مي نمايم . در كنار اشتغال به دروس اصلي حوزه ، به مدت 10 سال در درس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي شركت كردم و در بخش فلسفه ، منظومه مرحوم سبزواري را نزد حضرت آيت الله انصاري شيرازي و اسفار را نزد حضرت آيت الله حسن زاده آملي و مباحث عرفان علمي را نزد حضرت آيت الله ممدوحي سپري نمودم .

اما در بعد تعليم علوم اسلامي ، علاوه بر تدريس دروس سطح در حوزه علميّه قم ، از طرف مديّريت حوزه علميّه قم به مدّت دو سالي دروس سطح را در مدرسه علميّه اميرالمؤمنين تدريس نموده و همچنين مباحث فلسفه (بدايه) ، مباني حقوق بشر اسلامي و مباحث كلامي را نيز در مركز آموزش مبلغان خارج كشور با فضلاء غير ايراني داشته ام .

امّا در بعد تحصيلات كلاسيك پس از پايان دوره كارشناسي حقوق قضايي از دانشگاه تهران ، دوره كارشناسي ارشد حقوق عمومي را نيز در اين دانشگاه به اتمام رسانده و رساله اي تحت عنوان مقايسه تطبيقي آزادي عقيده از حقوق اسلام و ايران با اسناد بين المللي حقوق بشر ، تاليف و تحقيق نمودم . در كنار تأليف برخي از موضوعات علوم اسلامي كه هنوز موفق به چاپ آنها نشده ام ، در تأليف 70 عنوان جزوه هاي آموزشي

براي مبلغان اعزامي به خارج از كشور مشاركت داشته و در قالب گروه علمي بخش پژوهش هاي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در تحقيق و تأليف موضوعات مختلف شركت داشتم و همزمان به عنوان استاد راهنما و يا مشاور در تحقيق بيش از 30 پايان نامه فارغ التحصيلان مركز آموزش تخصصي مبلغان خارج از كشور مشاركت نمودم . در ضمن ، دوره هاي مختلف زبان عمومي انگليسي و دوره عالي زبان انگليسي را نيز در مركز مربوطه گذرانده ام .

شاهمراديان، روح الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

روح الله شاهمراديان

محل تولد : ايلام

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/1/1

زندگينامه علمي

در استان شهيد پرور ايلام متولد شدم تحصيلات متوسطه را در دبيرستان دكتر حسابي و سپس در هنرستان امام خميني(ره) در رشته برق به پايان رسانيده و در اثناء اين مدت در ترم پنجم وارد حوزه علميه ايلام شدم و در حين تحصيلات حوزوي ديپلم گرفته و پس از آن پيش دانشگاهي را در رشته علوم انساني به پايان رسانيدم. حوزه را تا پايه ششم در ايلام خواندم و در اين مدت به تدريس همزمان سيوطي، نحومقدماتي،صرف پرداخته و توفيق نصيبم شد به دوره طرح ولايت (آشنائي با مباني انديشه اسلامي) بروم وطي دو سال در دو دوره فشرده 40روزه يعني 80روزه در تهران و مشهد موفق به گذراندن 22واحد معرفت شناسي از جمله(معرفت شناسي )از جمله (معرفت ديني هستي شناسي خداشناسي نظام سياسي و اسلام فلسفه حقوق فلسفه سياست منطق انسان شناسي را با معدل 19و 18به پايان برسانم انصافا"از اساتيد استفاده هاي كامل و جامع برديم پس از آن براي تكميل تحصيلات حوزوي وارد شهر

مقدس قم شدم و طي چهار سال موفق به اتمام دروس سطح (به استثناءشفاهي )شده و دروس خارج را با اساتيد بزرگوار حضرات آيات مكارم و سبحاني حفظهما شروع نمودم در طول دوره سطح در آزمون مركز تخصصي حقوق و قضاء اسلام شركت كرده و در آن مركز پذيرش شدم و در مقطع سطح 2 (كارشناسي حقوق و قضاءاسلامي )همزمان با دروس سطح مشغول به تحصيل شده كه در كنار درس كارهايي تحقيقي مرتبط با حقوق و غير آن را نيز به صورت پژوهش شروع نمودم. الان نيز حدود دو سال است سطح را به پايان رسانده و ترم آخر سطح2 كارشناسي حقوق مي باشم و انشاءالله از ترم بعد يا ترم اول سال آينده دانش پژوه(دوره سطح 3 )يا كارشناسي ارشد حقوق مي باشم و دروس خارج را نزد آيات عظام مكارم و سبحاني و بعضا"آقاي فقيهي مي گذارنم به اميد موفقيت در مراحل علمي معنوي و به كلامي رسيدن البته مطالعات فلسفي را بيشتر از حقوق دوست دارم و در اين اوقات نيز با نوشتن (داستانهاي كوتاه خود را مشغول مي نمايم).

شاهي شيرازي، كمال الدين، فتح اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1098 ق)، عالم، قاضى و منشى. وى از طايفه ى سادات شاهى شيراز بود. او را از شاگردان حاج حسين يزدى، شارح «خلاصه» بهايى دانسته اند. قاضى محمدسعيد قمى از شاگردان و راويان وى مى باشد. از ديگر شاگردان وى ملا عبداللطيف بن اسماعيل جزايرى عباسى است. او در شهر لار ساليانى عهده دار منصب قضاوت بود. سپس شاه سليمان صفوى او را به اصفهان خواند و عهده دار منصب قضاوت آنجا كرد و وى كتاب «بديع» را به نام شاه سليمان نوشت. از

آثار وى: «البديع»؛ «التاريخ» يا «تاريخ شاه فتح اللَّه»؛ «كتاب الامامه»؛ «رياض الابرار فى مناقب الكرار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (393/8)، الذريعه (316/11 ،259 ،72 -71 /3 ،331/2)، روضات الجنات (330 -329 /5)، رياض العلماء (318 -317 /4)، ريحانه (173/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 430 -429 /11)، فوائد الرضويه (347 -346)، معجم المؤلفين (54 -53 /8).

شايان، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1302، آمل.

درگذشت: 26 مهر 1368.

رضا شايان (مازندرانى الاصل، فرزند عباس شايان كه از آزادى خواهان و از اعضاى حزب سوسيال دموكرات سليمان ميرزا اسكندرى و آخرين سمت شان در دستگاه دولت معاونت اداره كل آمار و ثبت احوال كشور بود) ليسانسيه ى حقوق بود. در وزارت كار تا مديريت كل اداره كل استان مازندران پيش رفت. از هواداران دكتر مصدق و جبهه ملى بود و وارد مبارزات ملى شدن نفت شد. به نيروى سوم گرويد و از ياران خليل ملكى و پيروان او بود. پيش از انقلاب در فعاليت هاى سياسى مخفى دست داشت و عضو كميته ى مركزى جامعه ى سوسياليست هاى ايران (وابسته به نهضت ملى) گرديد و همراه با خليل مكلى دستگير و محاكمه و زندانى شد. با حسين سرشار و جمعى ديگر، از اعضاى شوراى جبهه ملى بود. اهل ذوق و ادب و شعر و به خصوص موسيقى ايرانى بود. سال ها براى تدوين فرهنگ مازندرانى صرف وقت كرد (هنوز به چاپ نرسيده است). پس از استخلاص از زندان تا هنگام فوت به وكالت دادگسترى اشتغال داشت. وى بر اثر سكته ى قلبى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شايگان، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1360 -1281 ش)، استاد دانشگاه، حقوقدان و مترجم. در شيراز متولد شد. پس از طى تحصيلات ابتدايى و متوسطه در مدارس شريعت و شعاعيه زادگاهش به تهران آمد، وارد مدرسه ى علوم سياسى شد و بعد از اتمام دوره ى آن مدرسه، براى تكميل تحصيلات در رشته ى حقوق به فرانسه رفت و دكترا گرفت. پس از بازگشت به كشور در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به تدريس پرداخت و ساليان دراز معاون دانشكده بود و پس از آن به معاونت وزارت فرهنگ و نمايندگى مجلس

شوراى ملى رسيد. پس از 28 مرداد 1322 ش مدتى زندانى شد و پس از آزادى به امريكا رفت و در آنجا به تدريس اشتغال يافت. دكتر شايگان شعر هم مى گفت ولى به ندرت. از آثار وى: «مقدمه ى حقوق مدنى ايران»؛ «اميدهاى نو» برتراندراسل، ترجمه.[1]

فرزند سيدهاشم مولى رهى شيراز، متولد 1280 است. تحصيلات ابتدائى و متوسطه را در موطن خود انجام داد و به شغل فرهنگى پرداخت. ضمن اشتغال به كار معلمى ، يك دوره ى كامل فقه و اصول و حكمت را نزد اساتيد روز تلمذ نمود. حوالى سال 1303 به تهران آمد و دوره ى مدرسه ى عالى حقوق را گذراند. در سال 1307 جزء اولين دسته محصلين دولتى اعزامى به خارج شركت كرد و به اروپا رفت و درجه ى دكتراى حقوق از دانشگاه پاريس دريافت نمود. چندى هم در انگلستان به تحصيل حقوق و فلسفه پرداخت. در 1313 به ايران آمد و دانشكده ى حقوق كه تازه بنياد گرفته بود، او را به سمت دانشيارى براى تدريس حقوق مدنى استخدام كرد. پس از چندى از طرف علامه على اكبر دهخدا رئيس دانشكده، به معاونت مشاراليه انتخاب گرديد. در سال 1317 وليعهد وقت از دانشكده ى حقوق بازديد كرد و شايگان معاون دانشكده نطقى ايراد نمود كه سراپا تملق و مداهنه بود. در همان سال به عضويت سازمان پرورش افكار برگزيده شد. شايگان در كنار شغل استادى، به كار وكالت دادگسترى هم پرداخت و در چند وزارتخانه از جمله وزارت دارائى مشاورى حقوق داشت. در 1324 كه قوام السلطنه روى كار آمد و ملك الشعراى بهار را به وزارت فرهنگ معرفى كرد، شايگان معاون وزير فرهنگ شد و در ترميم كابينه

كه دكتر فريدون كشاورز وزارت گرفت، او كماكان معاون بود. در ترميم سوم كابينه ى قوام، به وزارت فرهنگ منصوب گرديد و كمتر از يك سال در آن سمت استوار شد ولى كار عمده اى نتوانست انجام دهد. چون ساير وزيران از تمام امكانات استفاده كرد. بعد از كنار رفتن از كابينه با دكتر مصدق پيوند دوستى زد و عضو جبهه ملى شد و در جبهه هم مقام دبيرى يافت. در انتخابات دوره ى شانزدهم به اتفاق مصدق و چند نفر ديگر از اعضاء جبهه ملى، از تهران وارد مجلس شد. در تمام مدت نقش اقليت داشت. نطقها و ايرادات وى در مجلس منطقى و مستند و محتواى بيشترى از ساير نمايندگان اقليت داشت. در دوره ى هفدهم هم از تهران به مجلس رفت. داعيه ى رياست مجلس و مقامات ديگر او را پرجوش و خروش كرد. بعد از كنار گذاردن آيت الله كاشانى از رياست مجلس، بين او دكتر عبدالله معظمى كشمكش شروع شد. راى مخفى گرفتند. معظمى 39 راى و شايگان 35 راى آورد، درنتيجه با چندين راى اضافى، معظمى بر كرسى رياست تكيه زد.

شايگان در روز 25 مرداد 1332 از راديو تهران نطق جالبى ايراد نمود يعنى همان روزى كه شاه از رامسر به بغداد و رم رفته بود و گفت آن متاعى كه بايستى به تهران بيايد، به بغداد رفت و خيلى مطالب تند ديگر و زمينه را كاملا براى رياست جمهورى خود فراهم مى نمود كه كودتاى 28 مرداد به تمام تخثيلات و آرزوهاى او خاتمه داد. يك روز در اختفاء به سر برد. روز دوم در معيت دكتر مصدق و دكتر صديقى به باشگاه افسران رفتند

يا بردند و خود را در اختيار دولت گذاشت. چندى در باشگاه افسران بازداشت بود، بعدا به لشكر 2 زرهى منتقل شد و محاكمه اى براى او ترتيب دادند و همزمان با دكتر مصدق، او را هم به دادگاه كشيدند. در محكمه ى فوق العاده به رهبر جبهه ملى احترام گذاشت و طورى عمل كرد كه همه او را تحسين مى كردند و سرانجام حكم محكوميت او براى مدت ده سال صادر شد. دو سال در زندان به سر برد كه مورد عفو واقع شد. پس از آزادى، چندى در تهران مى زيست تا اجازه ى خروج از كشور گرفت و آمريكا را براى ادامه ى زندگى انتخاب كرد. در آنجا ساكت نماند و فعاليت خود را عليه رژيم پهلوى ادامه داد و وجود او پايگاهى براى دانشجويان مقيم آمريكا بود. وفات او در سن 80 سالگى در آمريكا اتفاق افتاد.

شايگان مردى دانشمند، حقوقدان، اديب و در عين حال خودخواه، لجوج، عوام فريب و پرتوقع بود. غالبا در اعلاميه هاى انتخاباتى، خود را «سقراط ايران» معرفى مى كرد. هنگام تدريس فوق العاده قدرت استادى را نشان مى داد و كلاسش محل اجتماع شيفتگان علم و دانش بود. مطالب حقوقى را با امثله سياسى و اجتماعى شيرين تر مى كرد. وى طبع شعر هم داشت و شعر نيكو و محكم مى سرود. معروفترين شعرش «وطن چيست» مى باشد كه حتى در كتب درسى هم ثبت شده است. وى در جوانى با خانواده ى شيبانى وصلت كرده بود. دختر ذكاءالسلطنه شيبانى همسر او بود. شايگان در بين دوستان و دانشگاهيان، به «شراب شور» شهرت گرفته بود.

شاعر، حقوقدان، محقق.

تولد: 1281، شيراز.

درگذشت: 23 ارديبهشت 1360، آمريكا.

سيد على شايگان، فرزند حاج سيد هاشم، پس از انجام

تحصيلات ابتدايى و متوسطه در مدرسه هاى شريعت و شعاعيه شيراز، و نيز فراگيرى ادبيات فارسى و زبان عربى در مدارس قديمه، در مدرسه ى علوم سياسى تهران به تحصيل پرداخت و ليسانس حقوق را گرفت. سپس در سال 1306 با دانشجويان دوره ى اول به پاريس رفت و تحصيلات خود را در رشته ى حقوق در آنجا به پايان رسانيد و در سال 1312 موفق به دريافت دكتراى حقوق شد. پس از بازگشت به ايران در دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران به تدريس مشغول شد. سال ها معاون دانشكده ى حقوق بود. بعدها وى كرسى استادى حقوق مدنى را در دانشگاه تهران احراز نمود. سپس به معاونت وزارت فرهنگ رسيد و مدتى در كابينه ى قوام السلطنه به عنوان وزير فرهنگ بود، همچنين در دوره ى هفدهم مجلس شوراى ملى نماينده ى تهران شد. وى از بنيان گذاران جبهه ى ملى به شمار مى آمد. پس از 28 مرداد 1332 به زندان افتاد و سرانجام پس از آزادى از زندان به آمريكا رفت و همان جا ساكن شد در ضمن در دانشگاه هاى آنجا نيز تدريس مى كرد. در سال 1358 براى مدتى كوتاه به ايران آمد سپس به آمريكا مراجعت كرد.

در جوانى مدتى به معلمى پرداخت و زمانى كه در شيراز بود در انجمن سالار شركت مى جست. گاهى شعر مى گفت. اشعارش حاوى مضامين وطن دوستى و تشويق به تحصيل دانش و به مبارزه با جهل و بى سوادى است.

فهرست آثار شايگان به شرح زير است. حقوق مدنى ايران (چند بار تجديد چاپ شده است)؛ ترجمه ى كتاب اميدهاى نو در جهانى كه در حال تغيير است (تأليف رتراند راسل، از انگليسى به فارسى، تهران، 1336.) كتاب خاطرات او تا هنگام

فوتش به طبع نرسيده بود.

سيد على شايگان سرانجام به سال 1360 در آمريكا درگذشت و پيكرش را براى دفن به ايران منتقل نمودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينده (س 7، ش 11 و 12، ص 938)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (237 -234 /3)، مؤلفين كتب چاپى (275 -274 /4).

شريعتمداري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي شريعتمداري

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1302/11/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از طي دوره ابتدايي وارد دانشسراي مقدماتي شيراز شدم. از سال 1321 در شهرستانهاي مختلف استان فارس آموزگار بودم و بعد از آن وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شدم. حدود سال 1330 ليسانس رشته قضايي گرفتم و در همان زمان وارد دانشگاه ادبيات دانشگاه تهران شده و در رشته فلسفه و علوم تربيتي به تحصيل پرداختم. در سال 1332 شاگرد اول اين رشته شدم. سال 1335 به همراه ديگر دانشجويان رتبه اول دانشگاهها ، عازم آمريكا شده ، به ايالت ميشيگان رفتم ، در دانشگاه اين ايالت حدود 4 ماه زبان خواندم و بعد از آن در دوره آموزش متوسطه دانشگاه ميشيگان شركت كردم و ظرف مدت يكسال دوره كارشناسي ارشد را گذرانده و مدرك آن را كسب نمودم.

سپس در دانشگاه تنسي ، دوره دكتري را تمام كردم و چون قبل از اينكه به خارج اعزام شوم ، چند بار به زندان رفته بودم ، فكر مي كردم كه اگر به ايران بازگردم ، به من اجازه نخواهند داد ، در دانشگاههاي كشور به تدريس مشغول شوم به همين خاطر در آمريكا با كمك و معرفي يكي از اساتيد برجسته آمريكا ، به 12 دانشگاه

، براي تدريس دوره ليسانس معرفي شدم و كار خود را در آمريكا ادامه دادم. اما نتوانستم خودم را قانع كنم و در آمريكا بمانم ، بنابراين در سال 1337 به ايران بازگشتم. در آن زمان مي خواستند، در دانشگاه شيراز دبير علوم تربيتي، تربيت كنند ، بنابراين احتياج مبرمي به استاد تعليم و تربيت داشتند. از اين رو بنده به عنوان دانشيار علوم تربيتي در دانشگاه شيراز مشغول به كار شدم. تقريباً 3 سال در شيراز مشغول به كار بودم و در آنجا به علّت فعاليتهاي سياسي مدت 4 ماه را در زندان سپري كردم. پس از آنكه آزاد شدم، به عنوان شرط اشتغال به تدريس مي خواستند از من تعهد بگيرند كه فعاليت سياسي نكنم، البته من قبول نكردم و به همين خاطر مدتي بيكار شدم. سرانجام در سال 1341 وارد دانشگاه اصفهان شده و تا سال 1357 به كار خود ادامه دادم. در آن سال براي استقبال امام همراه شهيد بهشتي و مقام معظم رهبري، به تهران آمدم و بعد به اصفهان بازگشتم، پس از آن از طرف دولت موقت و شوراي انقلاب، پيشنهاد تصدي وزارت علوم و فرهنگ و ارشاد به بنده داده شد. اين دو وزارتخانه آن زمان با هم يكي بودند. سپس در سال 1359 كه امام خميني (ره) تصميم به تشكيل ستاد عالي انقلاب فرهنگي گرفتند، به فرمايش ايشان من عضو اين شورا شدم و عضويتم در اين ستاد همچنان ادامه دارد. مدتها مسئول گروه علوم انساني در شوراي عالي برنامه ريزي و همچنين مسئول گروه علوم انساني در شوراي عالي پژوهش كشور بودم. مدتي هم رياست فرهنگستان

علوم را برعهده داشتم.

در سالهاي 1325 و 1326 در شيراز، انجمن پيروان اسلام را تشكيل دادم و در دانشسراي مقدماتي، مراقب شبانه بودم كه معمولاً شاگردانم در فعاليتهاي ديني ما شركت مي كردند ، من در فسا، جهرم ، استهبان و ديگر شهرهاي استان فارس فعاليت سياسي و فرهنگي داشتم و سخنراني هم مي كردم. سال 1328 در شهرستان فسا، چند ماهي پس از واقعه ترور شاه، در دفتر روزنام_ه پارس شيراز، به اتهام شركت در سوءقصد عليه شاه، دادگاه نظامي مرا احضار كرد. بعد به فسا رفته و خود را معرفي نمودم. آن زمان پادگان به جهرم منتقل شده بود؛ به آنجا رفتم كه اعلام كردند ، حكومت نظامي لغو شده و سرانجام مخفيانه به شيراز آمدم. نكته جالب توجه اين كه در واقع سخنراني هاي من هيچ ارتباطي با ترور شاه نداشت. اين اتهام، صرفاً نوعي بهانه بود كه مانع فعاليتهاي بنده شود. بعد از اين وقايع به تهران آمدم. در آن زمان آيت ا... كاشاني را به اتهام دست داشتن در ترور شاه به لبنان تبعيد كرده بودند و من در جلسات طرفداران ايشان شركت مي كردم. در يكي از اين جلسات فردي به نام محمد نخشب كه آن زمان مسئول يك نهضت آزادي خواه بود و جوانان ديندار را به همكاري دعوت مي كرد، مرا به همكاري براي تشكيل ائتلاف دعوت كرد ، من هم قبول كردم ، ائتلاف كرديم و به صورت حزب مردم ايران فعاليت مي كرديم ، سرانجام حوالي آبان ماه سال 1332 پس از جلسه اي كه در منزل آيت ا... زنجاني به منظور تنظيم برنامه اعتصاب

سراسري داشتيم، دستگير و زنداني شدم و به اين ترتيب در فعاليتهاي سياسي و جريانهاي مختلف قبل از انقلاب حضور فعالي داشتيم.

شريعتي، روح الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

روح الله شريعتي

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب روح الله شريعتي در سال 1347 شمسي در خانواده اي مذهبي در يكي از روستاهاي شهرستان اردستان (روستاي فران) ديده به جهان گشودم پدرم حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد باقر شريعتي از روحانيون با سابقه و از شاگردان حضرت امام خميني ره مي باشند كه در ابتداي طفوليت بنده، با دعوت مردم اردستان از ايشان براي سكونت، به مقتضاي انجام وظيفه، تحصيل و تدريس در قم را ترك و براي سكونت به شهر اردستان عزيمت نموده اند. تحصيلات ابتدايى، راهنمايي و يك سال متوسطه را در همان شهر گذراندم ولي شوق تحصيل در حوزه مرا از ادامه تحصيلات كلاسيك بازداشت و به دنبال آن در مهر 1362 براي تحصيل علوم ديني راهي قم شدم يك سال به صورت آزاد و سپس در مدرسه علميه امام محمد باقر عليه السلام واقع در ابتداي نيروگاه به تحصيل مشغول شدم در اين بين هر از گاهي در ظل عنايات حضرت حق توفيقي حاصل مي شد و در جبهه هاي نبرد نيز حضور مي يافتم تحصيلات بنده تا اتمام سطح تا سال 1371 به طول انجاميد سپس در درس خارج آيت الله فاضل لنكراني و اصول آيت الله مكارم حاضر مي شدم. پس از دو سال به درس خارج فقه آيت الله تبريزي رفته و در اين درس تا 6 سال به طور مرتب شركت مي

جستم. سپس به طور متفرقه در دروس ديگر مراجع حاضر مي شدم. بحمد الله در سال 1373 ازدواج كرده و صاحب دو فرزند مي باشم.در كنار دروس حوزه از سال 1369 الي 1371 سه سال باقيمانده تحصيلات متوسطه را به طور متفرقه به اتمام رساندم و در سال 1371 با شركت در كنكور سراسري در دو رشته حقوق و مديريت دولتي پذيرفته شدم، رشته حقوق را انتخاب كرده و همزمان با حضور در درس خارج دوره كارشناسي حقوق را عصرها در دانشگاه مفيد قم گذراندم. پس از آن نيز در سال 1377 با شركت در كنكور دوره كارشناسي ارشد رشته حقوق بين الملل را پشت سر گذاشته و در تابستان 1380 از پايان نامه كارشناسي ارشد دفاع كردم.تحقيق و پژوهش را پس از اتمام دوره كارشناسي يعني در سال 1375 به تشويق يكي از دوستان محقق شروع نمودم و در همين راستا اولين تحقيقات علمي خويش را در پژوهشكده انديشه سياسي اسلام كه جزئي از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دفتر تبليغات اسلامي به شمار مي رفت به انجام رساندم تا به حال كتب و مقالات ناچيزي را براي آن مركز يا مراكز ديگر به نگارش در آورده ام گفتني است كه پس از فراغت از تحصيل گاه در دانشگاه نيز به تدريس دروس حقوق پرداخته ام كه همه را مرهون توجهات و الطاف حضرت حق، تشويق ها و دعاهاي والد ارجمندم و مساعدت و بردباري خانواده ام مي دانم.

شريعتي، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد شريعتي

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهم

اردستان گذراندم و در سال 1365 وارد حوزه علميه قم شدم. با اقامت در مدرسه علميه امام محمد باقر(ع) ، مشغول به تحصيل مقدمات و سطوح شدم و سپس در درس خارج اساتيدي چون آيت الله شبيري زنجاني و شيخ جواد تبريزي و شيخ ابوالقاسم عليدوست(خارج اصول) شركت نمودم. همزمان با تحصيل در حوزه، به صورت متفرقه دروس دبيرستان را امتحان داده و نهايتاً در سال 1371 موفق به اخذ ديپلم رشته علوم انساني شدم، در همين سال در رشته حقوق دانشگاه مفيد پذيرفته شده و مشغول به تحصيل شدم در سال 1375 فارغ التحصيل شده و در همين دانشگاه در مقطع كارشناسي ارشد ادامه تحصيل دادم و در سال 1378 با معدل 49/18 و كسب رتبه اول در ميان فارغ التحصيلان، فارغ التحصيل شدم. در سال 1384 در مقطع دكتري حقوق خصوصي دانشگاه تهران- پرديس قم مشغول به تحصيل شدم كه هم اكنون هم در حال تحصيل هستم.

شفتي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

السيد محمدباقر مشهور (به حجةالاسلام شفتى) صاحب (مسجد سيد) اصفهان بن سيد محمدتقى بن سيد محمد زكى بن محمدتقى بن شاه قاسم بن امير اشرف بن شاه قاسم بن شاه هدايت بن امير هاشم ابن سلطان سيد على قاضى بن سيد على بن محمد بن على بن محمد بن موسى بن جعفر بن اسماعيل بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن ابى القاسم بن حمزة بن الامام موسى الكاظم (ع) از فحول علماء اماميه در قرن دوازدهم هجرى بوده است.

تولد آن بزرگوار در سال 1175 قمرى در نواحى طارم علياء زنجان در قريه اى كه به آن (چرزه) مى گويند در ده فرسخى شفت واقع شده

و در سن هفت سالگى منتقل به شفت شده.

و پس از ده سال در سن 17 سالگى و سال 1192 ق مهاجرت به نجف اشرف نموده و در كربلا به درس وحيد على الاطلاق و استاد اكبر علامه محمدباقر بهبهانى و پس از آن علامه سيد على صاحب رياض استفاده كرده.

و بعد به نجف مشرف و از محضر علامه بزرگ سيد مهدى بحرالعلوم و علامه شيخ جعفر كاشف الغطاء بهره مند شده و مسافرتى به كاظمين نموده و از حضرت علامه سيد محسن اعرجى مستفيض گرديده و پس از هشت سال توقف در عراق در سال 1200 ه به ايران برگشته و در قم از محضر مدقق بزرگوار ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب (قوانين الاصول) استفاده نموده.

و از آنجا به كاشان عزيمت و از محضر و دروس اخلاقى ملا مهدى نراقى صاحب (جامع السعادات) كامياب شده و در سال 1206 ه به اصفهان وارد و رحل اقامت افكنده و افاضل طلاب و علماء در گردش جمع و از درس و بحثش استفاده نموده و شهرت عالمى پيدا و به رياست عامه و مرجعيت تامه رسيده و بسط يدش تا اجراء حدود الهى رسيده و شمشيرى كه با آن ده ها حد الهى را جارى كرده است.

اكنون در بيت آن بزرگوار در دست حفيدش حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد رضا شفتى باقى و موجود است و تاريخ روحانيت شيعه ياد ندارد كه اين موقعيت براى احدى از علماء و مراجع شيعه غير آنجناب پيدا شده باشد و اين نبود مگر حسن باطن و سلامت نفسش (اللَّه اعلم حيث يجعل رسالته).

از خصايص آن بزرگوار سخاوت وجودش بود كه هيچ صاحب حاجتى به ايشان مراجعه نمى كرد

مگر اينكه فوراً حاجتش را روا مى ساخت و هيچ مستحقى نزد او نمى رفت مگر اينكه او را مستغنى و مستطيع و توانگر مى كرد حكاياتى از كرم و عطاء او شنيده ام كه اينجا مجال ذكر آن نيست.

از اقران و اصدقاء خالص او عالم ربانى و آيت سبحانى علامه بزرگ حاج ملا محمدابراهيم كلباسى بود كه با آن همه عظمت سيد را بر خود مقدم مى داشت و حتى حكم او را بدون وضو نمى گرفت.

آن بزرگوار در يكشنبه دوم ربيع الثانى 1260 هجرى از دنيا رفت و در مقبره خودش در زاويه مسجدش (مسجد سيد اصفهان) در محله بيدآباد مدفون گرديد.

آثار خالده سيد

1- مسجد عظيم و زيباى او در در محله بيدآباد خيابان مذكور كه از مساجد مهمه و معروفه اصفهان و بلكه ايرانست.

2- كتاب (مطالع الانوار) در شرح شرايع كه پنج جلد آن بيرون آمده

3- جوابات المسائل در دو مجلد.

4- تحفةالابرار رساله عمليه فارسى

5- قضاء و شهادات.

6- زهرةالباهره در اصول فقه و ده ها رساله و تعليقات ديگر.

داراى 6 فرزند بزرگوار بودند كه تمامى از علماء بزرگ عصر خود بوده اند.

1- حجةالاسلام ثانى علامه جليل القدر آيت اللَّه العظمى حاج سيد اسداللَّه.

2- آيت اللَّه آسيد ابوالقاسم شفتى

3- آيت اللَّه آسيد محمدعلى

4- آيت اللَّه ميرزا زين العابدين

5- آيت اللَّه آسيد جعفر

6- آيت اللَّه آسيد مؤمن.

در حال حاضر دو نفر از احفاد آن بزرگوار در قيد حياتند و در مسجد او (مسجد سيد) بجاى نياكان خود اقامه جماعت مى نمايند.

(1260 -1175 ق)، علام امامى، فقيه اصولى، اديب نحوى و رجالى. معروف به حجةالاسلام. در قريه اى از قراى رشت از نواحى طارم عليا به دنيا آمد و در هفت سالگى به شفت منتقل شد. وى در اصفهان سكنى كرد. از شاگردان بهبهانى، بحرالعلوم،

صاحب «رياض»، كاشف الغطاء، ملا مهدى نراقى و ميرزاى قمى است. شفتى از بزرگان علماى اماميه بود كه در فقه، اصول، ادبيات، رجال، حديث، درايه، رياضى و هيئت تبحر داشت و در اخلاقيات از نوادر بود. پس از سفر علمى طولانى به شهرهاى مختلف در اصفهان مقيم شد و اهل علم و دانش پژوهان گردش جمع شدند و رياست و زعامت به طور كامل به وى منتقل شد. حاج محمد ابراهيم اصفهانى قزوينى و ميرزا محمد رضوى و ملا محمدعلى محلاتى و سيد فضل اللَّه استرآبادى و شيخ على نخجوانى و سيد محمدتقى زنجانى و ملا محمد رفيع گيلانى و حاج عبدالباقى كاشانى و سيد محمدعلى ابرقويى از شاگردان و راويان وى بودند. وى در اصفهان درگذشت و در مسجدى كه خودش در كوى بيدآباد اصفهان بنا نهاده و به مسجد سيد مشهور است، و داراى مدارس و حجره هايى براى طلاب مى باشد، دفن شد. از آثارش: كتاب «السوال و الجواب»؛ «مطالع الانوار»، در فقه كه شرح «شرايع» محقق است؛ «تحفه الابرار»، به فارسى، در احكام شرعيه؛ رساله اى در «مناسك حج»؛ رسائلى در «فقه» و «رجال» كه بطور تحقيقى نگاشته شده است؛ «الزهره البارقه فى احوال المجاز و الحقيقه»؛ «قضاء و شهادات استدلالى»؛ «وجوب اقامه ى حدود در زمان غيبت بر فقها و مجتهدين»؛ «اصحاب الاجماع»؛ «تمييز مشتركات الرجال»؛ «الاجازات»؛ «آداب الصلاه الليل و فضلها».[1]

شفتى، سيد محمدباقر بن تقى موسوى شفتى از بزرگان علماى اماميه (ف. اصفهان 1260 ه.ق.). وى فقيه اصولى، اديب نحوى، رجالى و رياضى و شاگرد بهبهانى و بحرالعلوم سيد مهدى و كاشف الغطاء شيخ جعفر و ملا مهدى نراقى و ميرزاى قمى و غيره بود.

آثار عمده او عبارتند از: آداب صلوة اليل و فضلها، الاجازات، الاستقبال فى شرح مبحث القبلة من التحفة، اصحاب الاجماع، اصحاب العدة للكينى، تحفة الابرار در احكام شرعى (فارسى)، تمييز مشتركات الرجال و رساله هاى بسيار در تحقيق حال رجال حديث امامى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (188/ 9)، الذريعه (149/ 11 ،12/ 2 ،81/ 1)، روضات الجنات (102 -96/ 2)، ريحانه (26/ 2)، شرح حال رجال (305 -304/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 196 -192/ 13)، الكنى و الالقاب (174 -173/ 2)، لغت نامه (ذيل/ حجةالاسلام)، معجم المؤلفين (96/ 9)، مكارم الآثار (1614/ 5).

شفقت، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي شفقت

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/5/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد علي شفقت در اول مرداد سال 1346هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان شيراز ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1365 وارد حوزه علميه شيراز گرديد و از محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد. از سوي ديگر به شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليه رهسپار حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1376 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله مومن، آيت الله زبرجد، و

ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فقه و مباني حقوق در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1383از دانشگاه آزاد جيرفت فارغ التحصيل گرديد . و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"تطبيق و مقارنه فقهي ازدواج موقت در مذاهب خمسه" دفاع كرد استاد هم اكنون به امر تدريس در دانشگاه آزاد بندر عباس و دانشگاه هرمزگان اشتغال دارد. وي درطول حيات علمي خود به امرنگارش و پژوهش پرداخته است و آثاري از قبيل "تطبيق مقارن فقهي ازدواج موقت "و"درختواره تاريخ فقه"را به رشته تحرير در آورده است.

شفيعي سروستاني، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم شفيعي سروستاني

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

ابراهيم شفيعي سروستاني در سال 1343هجري شمسي در شيراز به دنيا آمد. با پايان تحصيلات متوسطه در سال 1362، دروس حوزه را در همان شهر آغاز كرد و در سال 1365 پس از گذراندن دروس مرحله اول سطح، براي ادمه تحصيل به شهر مقدس قم مهاجرت نمود. همزمان با گذراندن دوره اول خارج فقه و اصول و اخذ مدرك سطح چهار حوزه علميه قم(معادل دكترا) تحصيلات دانشگاهي را نيز تا مقطع كارشناسي ارشد حقوق جزا و جرم شناسي به پايان رساند.حوزه تخصصي مطالعه و پژوهش نامبرده،فقه جزايي اسلام، مباحث زنان و موضوع مهدويت است و در اين زمينه ها تا كنون آثار متعددي به صورت كتاب و مقاله توسط ايشان تدوين و منتشر شده كه چهار مورد از آنها به عنوان پژوهش برگزيده، تشويقي و برتر سال انتخاب شده است.

شفيعي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود شفيعي

محل تولد : گرماب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمود شفيعي فرزند علي حسن متولد 1348 در گرماب (مركز بخش) از شهرستان خدابنده ، بعد از اتمام دوره ابتدائي و راهنمايي در همان جا تا سال 1362 جهت ادامه تحصيل (در علوم ديني) به حوزه علميه دامغاني در همدان وارد شدم و به مدت 2 سال ادبيات عرب را تحصيل نمودم. بعد از اين در سال 1364 به مدرسه مهدي موعود (عج) در قم آمدم و تا سال 1372 دوره سطح را در آن مدرسه (يك سال)، شهابيه (حدود 5 سال)، خان (حدود 5 سال) و مدارس ديگر به

پايان رساندم. از سال 1367 به صورت متفرقه دوره دبيرستان را در رشته فرهنگ و ادب بعد از آنكه در آن سال از جبهه جنگ (4 ماه) برگشتم شروع كردم و در 1370 به پايان رساندم. در اين سال بعد از شركت يكساله در آموزش زبان انگليسي در دانشگها باقرالعلوم (ع) دفتر تبليغات حوزه علميه قم (مؤسسه باقرالعلوم (ع) آن روز) از سال 1371 رسماً تحصيل در رشته علوم سياسي را شروع كردم و در سال 1375 در سطح كارشناسي فارغ التحصيل شدم. بعد از يك سال وقفه بخاطر عدم موفقيت در مصاحبه جهت ادامه تحصيلات تكميلي در همان دانشگاه پذيرفته شدم و در سال 1378 بعد از دفاع از پايان نامه كارشناسي ارشد و قبول در كنكور دوره دكترا جهت ادامه تحصيل وارد دانشگاه امام صادق (ع) تهران شدم و در ارديبهشت 1385 موفق شدم از دوره دكتري دفاع نموده و فارغ التحصيل گردم. از 1372 تا 1382 خارج درس فقه و اصول را (يك دوره كامل خارج اصول اب آيت الهل سبحاني) تحصيل كرده ام.

از سال 1379 تدريس در دانشگاه باقر العلوم (ع) را شروع كردم و همزمان به مدت دو سال مدير پژوهش آن دانشگاه بودم. در سال 1381 به عضويت هيأت علمي دانشگاه مفيد در آمدم و تاكنون مشغول تدريس در آن دانشگاه مي باشم. از ابتداي سال تحصيلي 87-86 مديريت گروه علوم سياسي نيز به عهده اين جانب مي باشد. تاكنون علاوه بر تدريس ، تعدادي مقاله (تقريباً 20 تا) و دو جلد كتاب منتشر كرده ام. همچنين تعدادي سخنراني علمي در دانشگاهها و مراكز علمي معتبر داخلي انجام داده

ام. در اين مدت چندين كتاب (تقريباً 5 مورد) نيز مورد نقد قرار داده ام. هم اكنون تعداد دو كتاب و چهار مقاله در دست انتشار دارم. در كنار تدريس در دانشگاه هفته اي يك جلسه فقه سياسي را در يك جمع تقريباً ده نفري مورد مباحثه قرار مي دهيم. لازم به ذكر است اكثر مقالات در مجله هاي علوم سياسي، فرهنگ و انديشه، پگاه ، و دانش سياسي چاپ شده است با تشكر مدير گروه علوم سياسي.

شكوهي، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود شكوهي

محل تولد : هريس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

بنده در نهم ارديبهشت سال 1350 در شهرستان هريس، استان آذربايجان شرقي به دنيا آمدم. پدرم در آن ايام مشغول تحصيل در حوزه علميه قم بود و در سال 1353 خانواده را هم به قم منتقل كرد و دوران كودكى، نوجواني و جواني را در اين شهر گذراندم. شايد مهم ترين مربي دوران كودكي ام پدرم باشد كه با حوصله و صبر خاصي هميشه آماده پاسخ گويي به سوالان كودك پرسشگري چون من بود و هم او بود كه بذر علاقه به علم و كتاب را در دل من كاشت علاقه، ارتباط و انس من با كتاب از همان نخستين سال هاي كودكى، اطلاعات كتاب شناختي فراواني برايم به وجود آورد. در سال 1365 به عضويت كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان قم درآمدم، كانون قم در آن سال ها با مديريت فعال و رونق خاصي كه داشت، نقش بسيار مهمي در حيات فرهنگي من داشته است در آنجا با بسياري از مسائل و مباحث فرهنگى، ادبي و هنري آشنا شدم، دقت در نكات ادبي

و آشنايي با شيوه هاي سامان جمله در آن ايام، به تدريج مرا به صورت تجربي به دنياي ويراستاري لفظي و محتوايي عبارات فارسي وارد كرد كه البته بعدها به صورت علمي نيز دوره هايي را گذراندم و ويرايش يكي از زمينه هاى فعاليت بنده شد.

در سال 1369 پس از اخذ ديپلم متوسطه در رشته علوم تجربي وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه مباركه رضويه تحصيلات حوزوي را آغاز كردم تا شهريور 71 در اين مدرسه بودم و درس هاي پايه اول و دوم شامل: تعدادي از كتاب هاي جامع المقدمات، صرف ساده، سيوطى، حاشيه، قسمت هايي از المنطق و ... خواندم. در مهر ماه سال 1371 وارد حريم قدس رضوي شدم و با آغاز سال تحصيلي 72 _ 71 بنده تحصيلاتم را همزمان در دانشگاه آزاد مشهد در رشته الهيات با گرايش فقه و مباني حقوق اسلامي و نيز در حوزه علميه خراسان ادامه دادم. همجواري با امام ثامن بركات فراواني برايم داشت در طول اين مدت، تحصيلات كارشناسي و كارشناسي ارشد را در رشته مذكور گذراندم و مقداري نيز از دروس سطح حوزه را خواندم همچنين با برخي از مراكز تحقيقاتي مشهد مانند «موسسه پژوهش و مطالعات عاشورا» «خانه كودك» «دُرسا» و... همكاري داشتم، حاصل اين تحقيقات فيش هاي فراوان تحقيقاتي در رشته هاي مختلف علوم اسلامي است كه در مراكز مذكور موجود است و برخي از آنها به صورت كتابهايي چون: «نقد قصه هاي پيشوايان معصوم در كتب درسي» «احكام ما و كودكان» و... منتشر شده است. با آغاز سال 78 مجدداً به قم بازگشتم و پس از تنظيم برنامه هاي حوزه، يك دوره فشرده احياي نسخ خطي را

خدمت استاد مختاري گذراندم، البته من قبلاً به صورت تجربي سراغ اين كار رفته بودم و زمينه اصلي تز من در دوره كارشناسي ارشد نيز به اين مهارت مربوط مي شد، با اندوخته هاي جديد دوباره سراغ «الاثنا عشريات الخمس» شيخ بهايي رفتم و حدود يك سال به تكميل آن پرداختم.

در اين ايام به عنوان ويراستار با برخي از مراكز نشر همكاري داشم همچنين سلسله مقالاتي نيز در مجله «گلستان قرآن» به چاپ رساندم. در نيم سال دوم 80 _ 79 در دانشگاه پيام نور مرند «متون اسلامي» و «قواعد فقه مدني»، در نيم سال اول 81 _ 80 در دانشگاه آزاد قم «تاريخ اسلام» و «معارف اسلامي 1»، و در نيم سال دوم سال 81 _ 80 در آزاد آشتيان «تاريخ اسلام» در نيم سال اول و دوم 82 _ 81 در دانشگاه آزاد قم آشتيان و نراق «تاريخ اسلام» و «اخلاق اسلامي» و در نيم سال اول و دوم 83 _ 82 در دانشگاه آزاد قم آشتيان و نراق «تاريخ اسلام» و «متون اسلامي» و «معارف اسلامي 1 و 2»، در تابستان 83 در آزاد نراق «متون فقه 4» تدريس كرده ام. كتاب هايي را از زبان عربي به فارسي ترجمه كرده ام كه از ميان آنها كتاب «مظلوميت برترين بانو» چاپ شده است و بقيه نيز در مراحل پاياني هستند همچنين تصحيح و تعليق «الاثنا عشريات الخمس» شيخ بهايي از بنده چاپ شده است و تصحيح و تعليق «الكلم الطيب» نوشته سيد عليخان مدني را زير چاپ دارم.

شمس ناتري، محمدابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم شمس ناتري

محل تولد : چالوس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

دكتر محمد ابراهيم شمس ناتري

در سال 1358 در رشته رياضي فيزيك در شهر چالوس فارغ التحصيل گرديد. در سال 1359 جهت تحصيل علوم حوزوي به قم مهاجرت كرد و در طول مدت 7 سال دروس مقدمات و سطح حوزه علميه قم را نزد اساتيدي از قبيل حضرات آيات و حجج اسلام آل غفور ، اعتمادى، سيد علي آقا محقق داماد و محفوظي با موفقيت به پايان برده و از سال 1366 به دروس خارج حوزه مشغول شدند. دروس خارج فقه و اصول را در محضر اساتيد بزرگواري همچون حضرات آيات عظام منتظرى، وحيد خراسانى، سبحاني و مكارم شيرازي و شيخ جواد تبريزي گذراندند.ايشان در سال 1367 با شركت در كنكور سراسري دوره كارشناسي در رشته حقوق دانشگاه تهران پذيرفته شده و دروس دانشگاه را در جنب دروس حوزوي گذراند و در سال 1371 با كسب رتبه اول كنكور سراسري كارشناسي ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسي را در دانشگاه تربيت مدرس تهران به تحصيل مشغول گرديد. در سال 1375 و با دفاع از پايان نامه كارشناسي ارشد در امتحانات ورودي دوره دكتري همين دانشگاه پذيرفته شد و در سال 1381 با دفاع از رساله دكتري تحت عنوان « سياست كيفري ايران در قبال جرايم سازمان يافته با رويكرد به حقوق جزاي بين المللي » در رشته حقوق جزا و جرم شناسي فارغ التحصيل شده و با عنوان استادياري به عضويت هيئت علمي دانشگاه تهران _ پرديس قم _ نائل گرديد و هم اينكه عضو هيئت علمي دانشكده حقوق پرديس قم دانشگاه تهران مي باشد. دكتر شمس علاوه بر تدريس دروس حقوقي در دانشگاههاي مختلف داراي آثار و تأليفات

متعددي نيز بوده و در كنفرانسهاي بين المللي متعددي نيز حضور فعّال داشته است.

شمشيري، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين شمشيري

محل تولد : سنقر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهم ( قشلاق – سنقر) به اتمام رساندم و تحصيلات حوزوي را از سال 1362 با شركت در دروس حوزه علميه شهرستان سنقر شروع كردم. بعد از 2 سال به حوزه علميه كرمانشاه رفته و در نهايت به حوزه علميه قم آمدم . دروس سطح را در قم به اتمام رسانده و 3 سال در درس خارج فقه و اصول شركت كردم . همزمان با دروس حوزه ،دوره عمومي موسسه آموزشي امام خميني (ره) را به مدت 5 سال گذراندم و پس از آن دوره كارشناسي ارشد علوم سياسي آن موسسه را به پايان رساندم. از سال 1370 تاكنون همكار مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي بوده و در توليد محتواي تعدادي از نرم افزارهاي اسلامي اين مركز از جمله نورالانوار ( در زمينه قرآن كريم و تفسير) و نورالجنان ( در زمينه دعا ، زيارت و اخلاق) در كارهاي گروهي شركت داشته ام .

شهيدي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گواهى اجتهاد در مورد علوم فلسفه، ادبيات، فقه و اصول، كارشناسى و كارشناسى ارشد رشته حقوق با رتبه ممتازى از دانشكده حقوق تهران، دوره D.E.S حقوق خصوصى (ديپلم مطالعات عالى دولتى) از فرانسه، دوره D.E.S علوم كيفرى (ديپلم مطالعات عالى دولتى) از فرانسه، دكتراى دولتى حقوق خصوصى از فرانسه، تدريس در دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتى و دانشكده اقتصاد و علوم بانكى و خدمات اجتماعى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى

علمى و تحقيقاتى:

لوايح قانونى قانون مجازات، طرح قانون اساسى، اصلاح قانون تجارت، مسائل معضل حقوقى استعلام شده از طرف كانون وكلاى دادگسترى، دعاوى مطروح بين سازمانهاى دولتى و اشخاص حقيقى و حقوقى خارجى، مسائل استعلام شده از سوى بانك مركزى و دفتر خدمات حقوقى بين المللى در كميته هاى تخصصى و شوراى حقوقى وزارت راه و ترابرى، استاد راهنماى 50 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

ابداع:

در زمينه پول و انتشار تئورى تحليلى پول در تعهدات حقوقى، تئورى تلقيح مصنوعى انسان و احكام آن.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

نام كتاب سقوط تعهدات.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 17، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مسائل متنوع حقوقى، حقوق مدنى بازرگانى و ادله اثبات دعوى، مسائل حقوقى مربوط به موضوعات مستحدث حاوى بحثها و تحليلهاى حقوقى براى اولين بار نظير تلقيح مصنوعى انسان، وضعيت حقوقى كودك آزمايشگاهى و مسائل كيفرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شيباني، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب.

تولد: 1270 (صفر 1309، ق.)؛ تهران.

درگذشت: 2 شهريور 1367.

موسى شيبانى ملقب به ذكاءالسلطنه در ده سالگى عازم بلژيك شد و در شهر نامور به تحصيل پرداخت. سپس به فرانسه رفت و در مدرسه ى هانرى چهارم به ادامه ى تحصيل پرداخت. در سال 1289 تحصيلات متوسطه ى خود را به اتمام رساند. پس از آن وارد دانشكده ى حقوق دانشگاه پاريس شد و با گذراندن دوره ى اين دانشكده به دريافت ليسانس نايل آمد. سپس در مدرسه ى عالى علوم سياسى پاريس شروع به گذراندن دوره ى دكترى كرد ولى شروع جنگ جهانى اول در سال 1293 باعث شد تحصيل را رها كرده و به ايران مراجعت

نمايد.

پس از بازگشت به كشور وارد خدمت وزارت دارايى شد. در ضمن آن كه به تدريس اصول محاكمات، قوانين ماليه و بودجه در مدرسه ى عالى علوم سياسى وابست به وزارت امور خارجه اشتغال داشت. پس از انحلال مدرسه ى عالى سياسى و تأسيس دانشگاه تهران به مدت نه سال (از سال 1315 تا 1324) در دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران تدريس كرد.

ذكاءالسلطنه در اوايل ورود به ايران همراه با تنى چند از تحصيل كردگان آن زمان نظير دكتر محمد مصدق و نظام السلطنه مافى و امير سهام الدين غفارى و يحيى دولت آبادى و نصرت الدوله فيروز، انجمن علمى را تشكيل داد و مجله ى وابسته به اين انجمن را به نام «مجله علمى» را در سال 1293 منتشر كردند. مديريت اين انجن با موسى شيبانى بود.

موسى شيبانى در سال 1328 بازنشسته شد و در دوم شهريور 1367 درگذشت.

ملقب به ذكاءالسلطنه، در 1270 در شهر تهران متولد شد. در ده سالگى به بلژيك اعزام شد و به تحصيل مشغول شد و پس از اخذ ديپلم در شهر نامور بلژيك به فرانسه رفت و در ليسه هانرى چهارم تحصيلات خود را ادامه داد و وارد دانشكده حقوق پاريس شد. دوره ى دانشكده حقوق پاريس و دوره مدرسه عالى علوم سياسى را گذرانيد و دوره ى دكتراى حقوق را آغاز نموده بود كه به علت جنگ جهانى اول ناگزير به ايران بازگشت و به تدريس در مدرسه علوم سياسى پرداخت و تدريس اصول محاكمات و قوانين ماليه و بودجه را بر عهده گرفت. پس از تاسيس دانشگاه تهران، خدمات فرهنگى خود را در دانشكده حقوق و علوم سياسى ادامه دارد و تا سال 1324 استاد دانشكده ى

مزبور بود.

شيبانى پس از مراجعت از اروپا به ايران، عده اى از تحصيلكرده هاى حقوق اروپا را مانند دكتر محمد مصدق، دكتر محمود افشار، نصرت الدوله فيروز، ذكاءالدوله غفارى، نظام السلطنه مافى و حاج ميرزا يحيى دولت آبادى را جمع نموده، انجمن علمى تشكيل داد و آن انجمن مجله ى علمى را انتشار مى داد كه حاوى مسائل مهم حقوقى و سياسى بود. مديريت مجله با ذكاءالسلطنه بود.

موسى شيبانى پس از ورود به ايران به استخدام وزارت ماليه درآمد و سالها در آن وزارتخانه مدير كل بود ولى سوداى مشاغل سياسى و وزارت و وكالت نداشت. در عمر طولانى خود كار علمى موثرى انجام نداد. اوراق پراكنده اى كه در حقيقت تقريرات در كلاس بود از او باقى ماند. سرانجام در 1367 در سن 97 سالگى در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

شيخ الاسلامي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن شيخ الاسلامي متولد 1332 تهران داراي كارشناسي كارشناسي ارشد ازدانشگاه تهران ودكتري حقوق بين الملل ازدانشگاه نانت فرانسه درسال 1374 است . وي عضو هيئت علمي گرونه حقوق عمومي وبين الملل دانشگاه شيراز است. وسمت دانشيار دارد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق بين الملل و عمومي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محسنشيخ الاسلامي داراي كارشناسي وكارشناسي ارشد حقوق ازدانشگاه تهران ودكتري حقوق عمومي وبين الملل ازدانشگاه نانت دركشور فرانسه مي باسد.

خاطرات و وقايع تحصيل : اخذ كارشناسي حقوق ازدانشگاه تهران موجب ارائه تحصيل ويقين مسير جهت تحقيقت سيد محسن شيخ الاسلامي درهمين رشته شده است.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد محسن شيخ الاسلامي درتحينتحصيل دررشته حقوق به مطالعه ، تحقيق وتاليف آثاري دراين زمينه مي پرداخته است.

وقايع ميانسالي

: سيد محسن شيخ الاسلامي پس ازبازگشت ازفرانسه عضو هيئت علمي دانشگاه شيرازشد. وازآن پس به تحقيق ، تاليف ومطالعه آثاري دراين زمينه مشغول است.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد محسن شيخ الاسلامي عضوهيئت علمي گروه حقوق عمومي دانشگاه شيراز وبين سالهاي 1379- 1377 معاونت فرهنگي دانشكده حقوق وعلوم سياسي دانشگاه شيراز بوده است.

فعاليتهاي آموزشي : سيد محسن شيخ الاسلامي پس از بازگشت ازفرانسه درسال 1374، عضو هيئت عليم دانشكده حقوق دانشگاه شيرازاست.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد محسن شيخ الاسلامي دركنار تدريس ورسيدگي به امور مربوطبه مسئوليت هاي حقوق ، به مطالعه، تحقيق وتاليف آثاري درباره حقوق بين الملل مشغول است.

آرا و گرايشهاي خاص : سيد محسن شيخ الاسلامي ازجمله حقوق دان هاني است كه به حقوق بين الملل توجه تخصصي دارد.

چگونگي عرضه آثار : سيد محسن شيخ الاسلامي بسياري ازمقالات خود را درفصلنامه هاي حكومت اسلامي ، كنگره امام علي ونامه مفيد به چاپ رسانيده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تقلب نسبت به قانون در حقوق بين الملل خصوصي، فصلنامه علمي پژوهشي نامه مفيد.دانشگاه مفيد قم شماره 1380،40

2 حدود اختيارات ولايت فقيه، تأليف، نشر انديشه، 1380

3 حدود اختيارات ولي فقيه از ديدگاه امام خميني، فصلنامه حكومت اسلامي، تابستان 1378.

4 حقوق اساسي تطبيقي، تأليف، نشر كوشامهر، 1380

5 حقوق عمومي-ترجمه -نشر كوشا مهر-شيراز- 1380 .

6 دولت اسلامي از ديدگاه امام علي(ع)، فصلنامة كنگره بزرگ امام علي(ع)، تهران، 1380

7 مباني اجراي قانون خارجي در حقوق بين الملل خصوصي، فصلنامه علمي پژوهشي نامه مفيد.دانشگاه مفيد قم شماره 37 ،1380 .

8 نهادهاي جمهوري فرانسه، ترجمه، نشر دادگستر، 1380حقوق

عمومي، ترجمه، نشر كوشامهر، 1380

شيخ الاسلامي، اسعد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فقه و مبانى حقوق، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى فقه و مبانى حقوقى.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فقه و اصول، تاريخ و كلام اسلامى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تحقيقى در مسائل كلامى از نظر متكلمان اشعرى و معتزلى، احوال شخصيه اهل سنت.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

حقوق اسلامى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شيخ الاسلامي، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1300 مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم سياسى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم اقتصاد و سياسى از دانشگاه لندن در سال 1335، دكتراى علوم سياسى از دانشگاه هايدلبرگ آلمان غربى در سال 1344.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تاريخ روابط بين الملل، تاريخ روابط خارجى ايران، روابط ايران و شوروى، سياست و حكومت در خاورميانه، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سيماى احمدشاه قاجار، اسناد محرمانه وزارت خارجه بريتانيا (درباره قرارداد 1919)، خاطرات سرآرتورهاردينگ (وزيرمختار بريتانيا در ايران) در زمينه تاريخ سياسى ايران، تاريخ انديشه سياسى (افكار سياسى افلاطون و ارسطو).

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 50، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

جلد اول مجموعه مقالات تحت عنوان "قتل اتابك".

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران

كشور (جلد سوم)

شيرازي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين شيرازي

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/9/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد حسين شيرازي در سال 1336هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان نيشابور ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1350 كه سال هاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود ايشان بدون هيچگونه ترس و واهمه اي وارد حوزه علميه گلشن نيشابور گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد اما شوق زيارت و هم جواري با بارگاه ثامن الحجج عليه السلام او را راهي حوزه علميه مشهد گردانيد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه مشهد و ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا(ع) با تلاش و كوشش فراوان، در درس بزرگان حوزه علميه آن ديارحاضر شد و پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1365 به حلقه دروس خارج راه يافت و از محضر ستارگان آن ديار همچون آيت الله رضا زاده،آيت الله شاهرودي، آيت الله زنجاني، آيت الله فلسفي، آيت الله خلخالي و... كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته حقوق و الهيات در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1385از دانشگاه فردوسي فارغ التحصيل گرديد . و با موفقيت از پايان نامه

خويش با عنوان"اجاره در فقه اسلامي و حقوق مدني" دفاع كرد.ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه كتاب "حديث انقلاب نور" از جمله آثار ايشان است.

نامبرده ضمن تبليغ سالهاي متمادي است كه به امر تدريس در دانشگاه آزاد نيشابور، و ... مشغول مي باشد.

شيرخاني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي شيرخاني

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي شيرخاني پس از اخذ مدرك سوم راهنمايي در سال 1363 وارد حوزه علميه قزوين شده و در مدراس صالحيه سردارين و شيخ الاسلام آن شهر جامع المقدمات ، سيوطي و حاشيه ملا عبدالله را گذراندم و از سال 1365 وارد حوزه علميه قم گرديدم و ادامه دورس حوزوي را در اين حوزه مقدس طي نمودم . همزمان با دروس حوزه ، دبيرستان را متفرقه خوانده و در سال 1370 ديپلم فرهنگ و ادب اخذ نمودم . اساتيد بنده در قزوين آيت الله محمد تاكندي ، حجت الاسلام فيروزي و حجت الاسلام مرتضوي بوده­اند و بخشي از جامع المقدمات را نيز نزد آقاي كاظم عباسي مولايي گذراندم . در قم نيز نزد اساتيدي چون آقايان : يعقوبعلي برجي ، عليدوست ، آل غفور جزايري ، حسين خراساني ، محمدي خراساني ، فياضي ، اسحاقي ، فتوحي ، صالحي افغاني و مهري دروس سطح و منطق و فلسفه را خوانده­ام . پس از طي دروس سطح وارد درس خارج شده و نزد آقايان : مكارم شيرازي ، صالحي مازندراني ، جوادي آملي ، سبحاني ، صادق لاريجاني ، معرفت و مومن

اين دروس را تلمذ نموده­ام . از سال1370 وارد موسسه آموزشي عالي باقر العلوم شدم و در سال 1379 مدرك فوق ليسانس را از آنجا دريافت نمودم . سال 1380 نيز در آزمون دكتري قبول شده و در اين مقطع تحصيل كردم و از همان سال نيز عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه اسلامي واحد قم شدم . از سال 1370 مقاله نويسي را با نشريه هفتگي ولايت قزوين كه هم اكنون به روزنامه تبديل شده است ، آغاز كردم و از نيمه دوم دهه هفتاد ، مقالات و كتب مختلفي به چاپ رسيده است. البته لازم است يادي نيز از اساتيد معروف دانشگاه داشته باشيم .

آقايان دكتر : سيف زاده ، دكترسريع (تعلم) ، دكتر بشريه ، دكتر نقيب زاده ، دكترسيد محمد هاشمي ، دكتر ميرعباسي ، دكتر حميد احمدي ، دكتر ازغندي ، دكتر كاظمي ، دكتر قوام ، دكتر ملكوتيان ، دكتر صدرا ، دكتر ابوالحسني ، دكتر ساعي ، دكتر طاهري ، دكتر فيرحي ، دكتر قادري (حاتم) دكتر منوچهري و ... .از سال 1381 (اواخر 81) مسووليت مركز اسناد انقلاب اسلامي قم را بر عهده دارم و البته با مراكز مختلف پژوهشي نيز همكاري دارم .

صادقي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود صادقي در سال 1341، در قم به دنيا آمد. وي ضمن تحصيلات حوزوي، تحصيلات خود را در رشته حقوق ادامه داد و با اخذ درجه دكتراي حقوق خصوصي، از دانشگاه تربيت مدرس فارغ التحصيل شد. پس از آن از مهر 1379 به عضويت هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس درآمد و هم اكنون نيز به عنوان استاديار اين همكاري ادامه دارد.

دكتر صادقي مقالاتي حقوقي متعددي را با گرايش به مباحثي چونحقوق مالكيت فكري ( Intellectual Property Law )، مطالعه تطبيقي اخلاق زيستي (Bioethics)، حقوق فناوري اطلاعات ( IT Law ) به رشته تحرير در آورده و در نشريات تخصصي به چاپ رسانده است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود صادقي پس از اتمام تحصيلات دبيرستان، وارد دانشگاه تهران( مجتمع آموزش عالي قم ) شد و در سال 1369 ليسانس حقوق قضائي را از اين دانشگاه دريافت نمود. پس از آن تحصيلات خود را با گرايش رشته حقوق خصوصي در دانشگاه تربيت مدرس پي گرفت و پس از اخذ كارشناسي ارشد (سال 1372)، به اخذ درجه دكترا (سال 1379) نائل آمد. دكتر صادقي ضمن تحصيلات آكادميك، تحصيلات حوزوي را نيز تا مقطع خارج فقه و اصول سپري نموده است.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمود صادقي علاوه بر تدريس، از سال 1373تا 1375 به عنوان مسئول دفتر حقوقي دانشگاه تربيت مدرس و از سال 1379تا 1380 با سمت مديركل فرهنگي دانشگاه تربيت مدرس اشتغال داشته است. او همچنين عضو شوراي فرهنگي دانشگاه تربيت مدرس، عضو حقوقدان كميته نظارت بر نشريات دانشگاهي، عضو كميته اخلاق پزشكي پژوهشكده ابن سينا و عضو كميته اخلاق پزشكي دانشكده پزشكي دانشگاه تربيت مدرس مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : محمود صادقي از مهر 1379 به عنوان عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس فعاليت خود را آغاز كرد و هم اكنون نيز به عنوان استاديار اين همكاري ادامه دارد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمود صادقي مقالاتي حقوقي متعددي را به رشته تحرير در آورده و در نشريات

تخصصي به چاپ رسانده است. او همچنين راهنمايي پايان نامه هاي بسياري از دانشجويان خود را به عهده داشته كه برخي از به شرح زير مي باشد: - حق اختراع با لحاظ موافقتنامه راجع به جنبه هاي تجاري مالكيت هاي فكري (TRIPs) . - حقوق علائم تجاري با لحاظ موافقتنامه راجع به جنبه هاي تجاري مالكيت هاي فكري (TRIPs). - حمايت از حقوق پديدآورندگان طرح هاي صنعتي. - حمايت از حقوق پديدآورندگان پايگاههاي داده. - تأثير تحولات اجتماعي ، اقتصادي بر حقوق زن با تأكيد بر طلاق ، حضانت و اشتغال.

آرا و گرايشهاي خاص : تحقيقات و مطالعات محمود صادقي اغلب با گرايش به مسائلي چون حقوق مالكيت فكري ( Intellectual Property Law )، مطالعه تطبيقي اخلاق زيستي (Bioethics)، حقوق فناوري اطلاعات ( IT Law ) بوده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ابعاد حقوقي فناوري اطلاعات (طرح پژوهشي اجراشده براي ، دفتر فناوري اطلاعات رياست جمهوري، 1381)

2 حقوق قراردادها در نظام هاي حقوقي پيش از اسلام ( پروژه تحقيقاتي در سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني - در حال اجرا )

3 قانون حاكم بر اموال منقول در حقوق بين الملل خصوصي ايران.

4 كتاب تعهد به نفع شخص ثالث در حقوق فرانسه ، انگليس، ايران و فقه اماميه (در دست انتشار توسط انتشارات اميركبير)

5 مباني و آثار حقوقي تعهد به نفع شخص ثالث در حقوق فرانسه ، انگليس و ايران.

6 مباني و آثار حقوقي تعهد به نفع شخص ثالث در فقه اماميه ( مقاله منتشر شده در مجله علمي پژوهشي مدرس علوم انساني، دوره 4، شماره 4، زمستان 79)

7 مسئوليت هاي ورثه نسبت به تعهدات، ديون ، محكوميت ها و دعاوي عليه مورث (مقاله منتشر شده در مجله علمي پژوهشي مدرس علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس ، دوره 7، شماره 1، بهار 82 )

8 مطالعه تطبيقي جنبه هاي اخلاقي اختراعات بيوتكنولوژيكي ( طرح پژوهشي در حال اتمام در دانشگاه تربيت مدرس)

9 مطالعه تطبيقي موجبات طلاق در حقوق ايران و ساير كشورهاي اسلامي ( پروژه تحقيقاتي اجراشده در مؤسسه حقوق تطبيقي دانشگاه تهران - 1380)

10 همانند سازي انسان از نظر اديان آسماني و بررسي آن از نظر فقه اسلامي (مقاله ارائه شده به اولين كنگره بين المللي كشورهاي اسلامي تير 83)

صاعدي نيشابوري، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 506 ق)، خطيب، فقيه، قاضى و محدث. خطيب نيشابور و قاضى خوارزم بود. از برجستگان خاندان صاعدى است. وى از پدر و جد و ساير نزديكانش حديث شنيد. او گرچه بسيار حديث شنيده، اما احاديث كمى را روايت كرده است. او و اعظى شيرين بيان بود. نام وى در «هديه العارفين» تحت عنوان نيشابورى كرمانى آمده است. گفته اند كه كتابى در مناقب ابوحنيفه و احاديث وى نوشته است. از ديگر آثارش «الاجناس»، در فروع است كه دستجردى، در بغداد، پاره اى از آن را روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (11)، النجوم الزاهره (201 / 5). هديه العارفين (421 / 1).

صاعدي نيشابوري، ابوسعيد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(527 -444 ق)، فقيه، قاضى و محدث. قاضى نيشابور و رهبر مذهبى آنجا بود و شهرت شيخ الاسلام داشت. او از پدرش، قاضى ابونصر صاعدى، و عمويش، يحيى صاعدى،و عمر بن مسرور و ابوعثمان صابونى و عبدالغافر بن محمد حديث آموخت و گروه بسيارى از وى حديث آموختند. در بغداد حديث گفت و ابن ناصر و ابن سمعانى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (591 / 19)، شذرات الذهب (82 / 4)، العبر (431 / 2)، النجوم الزاهره (245 / 5).

صاعدي نيشابوري، ابونصر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(482 -410 ق)، قاضى و محدث. او را قاضى القضات و رييس نيشابور مى خواندند و به شيخ الاسلام مشهور و به ابونصر استوايى معروف بود. از كودكى در دامان جدش، قاضى صاعد، پرورش يافت. حديث را از جدش، قاضى صاعد، و پدرش، قاضى ابوسعيد، و عمويش، قاضى ابوالحسن صاعدى، و قاضى ابوبكر حيرى و ابوسعيد صيرفى و ابوزكريا مزكى و ابوالحسن بن عبدان فرا گرفت. او مجالس املاى حديث داشت و زاهر شحامى و وجيه شحامى و عبدالله بن فراوى خوارزمى و عبدالخالق بن زاهر از شاگردان وى بودند. وى در زمان سلجوقيان به صورت بزرگترين رهبر دينى شهر خويش درآمد. ابونصر صاعدى پس از يك بيمارى سخت و كوتاه درگذشت و در نيشابور به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (8 -7 / 19)، شذرات الذهب (366 / 3)، العبر (344 / 2)، الكامل (152/ 8)، النجوم الزاهره (127 / 5).

صالح آبادي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين صالح آبادي

محل تولد : حكم آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب متولد سال 1347هستم .دوران دبستان رادر روستاي محل تولد وراهنمائي رادر شهرستان سبزوار گذراندم و از سال تحصيلي 63-64 وارد حوزه علميه قم شدم و پايه 1-6را در مدارس المهدي ومهدي موعود گذراندم و درسال 1375امتحانات كتبي وشفاهي دوره سطح را تمام نمودم .پس از اين اتمام سطح در درس خارج حضرات آيات مكارم و سبحاني و جوادي آملي شركت كردم . همچنين درسال 1376دوره كارشناسي حقوق را در دانشگاه پرديس قم (مجتمع عالي سابق قم ) به اتمام رساندم .از سال 1375د رمراكزعلمي پژوهشي همچون مجله

فقه اهل بيت ودفتر تحقيقاتي ياسين همكاري كردم و از سال 1376 تا كنون با موسسه فرهنگي دارالحديث بخش موسوعه نگاري همكاري مي نمايم .بخش عمده كارهاي علمي انجام شده در اين مركز به صورت گروهي است و به مرور در قالب موسوعه ميزان الحكمه جديد و موسوعه امام حسين (ع) وموسوعه امام مهدي (ع)چاپ خواهد شد .

صالح، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن صالح

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353در شهر قم به دنيا آمدم سال 1357به تهران رفته تحصيلات ابتدايي را در مدرسه فلق شهرستان شميرانات و دوران راهنمايي را در مدرسه مهدي و دوران متوسطه را در هنرستان فني فيضيه در رشته راه و ساختمان به پايان رساندم.پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه ملا محمد جعفر معروف به مدرسه علميّه آيت الله مجتهدي شده و مدّت دو سال در آنجا دروس مقدماتي را فرا گرفتم.

همزمان با ورود به حوزه در سال 72 وارد دانشگاه شده دررشته الهيات ادامه تحصيل دادم. با ورود به دانشگاه نشريه معراج قلم را در بسيج دانشجويي منتشر كرده به صورت سراسري در سطح دانشگاه هاي كشور توزيع شد. سال 73 به حوزه علميّه قم وارد شده دروس مقدماتي را ادامه دادم. در سال 1374اولين مقاله خودم را قلمي نمودم . آن زمان در حالي كه مشغول به تحصيل كتاب مغني بودم با مرحوم دكتر محمّد حسين روحاني مناظره مطبوعاتي انجام داده پيرامون آياتي از قرآن كريم مباحثه مكتوب انجام داديم.

حاصل اين نقد و پاسخهاي آن در فصلنامه بينات به چاپ رسيد. چاپ اين نوشتار سر آغازي ميمون و

مبارك در امر نويسندگي و پژوهش بود و از آن زمان تا به امروز مقالات و كتب متعددي را به زيور طبع آراسته ام. پس از پايان دروس مقدّمات بخشي از رسائل و مكاسب را از محضر آيت الله رسولي تهراني وبخشي را نزد آيت الله موسوي خوئي فرا گرفتم. كفايه را از درس حضرت حجّت الاسلام و المسلمين سيّد احمد خاتمي و شرح اشارات را از محضرحجّت الاسلام و المسلمين فياضي و نيز شرح اسفاررا از محضر ايشان استفاده نمودم. پس از اتمام دوره سطح دردرس فقه حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله ميرزا جواد آقا تبريزي و درس اصول آيت الله وحيد خراساني شركت كردم.

ازهمان سالهاي نخست طلبگي به واسطه شدت علاقه اي كه به حضرت آيت الله جوادي آملي داشتم به صورت مداوم در درس تفسير ايشان شركت كرده بيش از هزار نوار درس ايشان را پياده و تايپ كردم. هم اينك نيز به عنوان كارشناس مسائل سياسي و تاريخي در جامعه مدرسين حوزه علميّه قم مشغول به فعّاليّت بوده در كنار آن نيز مشغول دروس خارج فقه و اصول مي باشم.

صالحي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صالحي

محل تولد : قم

شهرت : صالحي مازندراني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد صالحي مشهور به صالحي مازندرانى، در سال 1343 در يكي از روستاهاي شهرستان سوادكوه و در خانواده اي مذهبي به دنيا آمدم. قبل از رفتن به مدرسه كلام خداوند كريم (قرآن مجيد) را بصورت كامل نزد مادرم فرا گرفتم و همين امر سبب گرديد تا در دوران تحصيل به عنوان شاگرد ممتاز باشم به گونه

اي كه در سال چهارم ابتدايي توسط وزير آموزش وقت لوح تقدير دريافت داشتم. در سال 1361 در رشته رياضي فيزيك موفق به اخذ ديپلم شدم و سپس در سال 1362 وارد حوزه علميه قم شده و با جديت تمام دروس حوزوي را دنبال نمودم. در سال 136 بعد از گذشت چند سال از انقلاب فرهنگي و نياز قوه قضائيه به كادر قضائى، آزموني سراسري در رشته حقوق برگزار گرديده كه اين جانب در آن آزمون شركت جسته و موفق به قبولي شده و ليكن با مشورت يكي از بزرگان حوزه از ادامه تحصيل منصرف گرديدم. شوق زائدالوصف اينجانب به دروس حوزوي از يك طرف و استعداد اعطايي خداوندي از طرف ديگر موجب گرديد كه دروس حوزوي را به آساني گذراندم به گونه اي كه حدود 5 سال نگذشته بود كه توانستم سطح عالي را به اتمام رسانده و تمامي امتحانات را با موفقيت پشت سر گذرانده و وارد درس خارج فقه و اصول شدم و لذا در سال دوم شروع درس خارج، يعني سال 1368، براي بار دوم تصميم گرفتم در كنار دروس حوزوي به دانشگاه راه يابم و لذا در آزمون سراسري سال 1368 شركت جسته و موفق به قبولي در رشته حقوق دانشگاه تهران(مجتمع آموزش عالي قم) شده و پس از اتمام اين دوره در سال 1373 در آزمون كارشناسي ارشد شركت جسته و در رشته حقوق خصوصي دانشگاه تهران پذيرفته شدم كه در سال 1376 با دفاع از پايان نامه كارشناسي ارشد تحت عنوان "اصل صحت در قانون مدنى" با راهنمايي استاد دكتر كاتوزيان فارغ التحصيل شدم و در سال 1377

در آزمون دكتري حقوق خصوصي دانشگاه تهران شركت جسته و موفق به پذيرش گرديده كه پس از گذشت چند سال و با دفاع از رساله دكتري با عنوان"مسئوليت مدني ناشي از تصميمات و خدمات قضائي با مطالعه تطبيقي در مذاهب اسلامى" با راهنمايي استاد دكتر مصلحي در بهمن ماه 1383 توانستم با موفقيت اين دوره را نيز پشت سر گذرانم. لازم به يادآوري است كه اينجانب در تمامي دوره هاي تحصيلي به طور مستمر به دروس فقه و اصول درس خارج نزد اساتيد بزرگ حوزه من جمله: مرحوم آيت الله صالحي مازندرانى، آيت الله العظمي فاضل لنكرانى، آيت الله العظمي وحيد خراساني شركت نموده و توانستم از درياي مواج علمي اين بزرگان به قدر تشنگي حظي ببرم. علاوه بر امر تحصيل، همزمان به تدريس دروس مختلف حقوقي در مراكز علمي دانشگاهي و حوزوي نيز اشتغال داشته و از طرفي همكاري علمي و پژوهشي با برخي مراكز پژوهشي قم از جمله مركز تحقيقات دارالحديث، مركز تحقيقات قوه قضائيه، مركز پژوهشهاي صدا و سيما از جمله فعاليتهاي اين جانب در طول سالهاي طولاني بوده و هست.

صانعي مهري، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فقه و مبانى اسلامى، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: فردوسى مشهد

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

صبري حلوايي، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد صبري حلوايي

محل تولد : آذرشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/7/8

زندگينامه علمي

سال 1335 هفتم مهر در آذرشهر متولد شدم. هفت سالگي وارد دبستان بيژن آذر شهر شدم. سال1347 وارد دبيرستان آذرشهر شدم.سال 1351 وارد دبيرستان توحيد شيراز شدم. 1356 در رشته طبيعي ديپلم گرفتم. سال 1383 در جشنواره مبتكران _ مخترعان _ نو آوران و ممتازين دانشجوي بسيجي به عنوان ممتاز علمي شناخته شدم در همان سال و همان جشنوار با كسب مقام اول پروژه كارشناسي ارشد ممتاز پروژه نيز معرفي شدم سال 1384 برگزيده مؤلف نمونه در همايش اهل قلم سازمان صدا و سيما تجليل شدم. در پاييز سال 1384 به عنوان برگزيده كنگره بين المللي روابط عمومي و در بهار همان سال برگزيده كنگره بين المللي جنبش نرم افزاري كه در سالن اجلاس سران سال 84 برگزار شد معرفي شدم.

در جشنواره هاي گوناگون تحقيقاتي سازمان صدا و سيما رتبه هاي پژوهش برتر را اخذ نمودم از جمله:

الف: جشنواره هفتم شيراز ارديبهشت 76 با پژوهش بيوگرافي شهيد آيت الله قاضي.

ب: در جشنواره 12 يزد با پژوهش نهضت خدمات رساني.

ت: در جنشواره 13 تبريز با پژوهش نهضت پاسخگويي به مطالبات مردم.

ج: در جشنواره 14 كه در اصفهان برگزار شد 3 عنوان پژوهش تا مرحله عالي داوري راه يافت با عناوين.

1. معراج. 2. مشاركت عمومي. 3. كندوان بهشت گمشده

ث: در جشنواره 15 با پتروشيمي تحت عنوان و ماه بشكافت شق القمر معجزه پيامبر اعظم(ص)

فعلاً مدير

مسئول و صاحب امتياز هفته نامه تبريز مي باشم.

صبري، خليل الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1287 ش)، شاعر، حقوق دان و روزنامه نگار. در سنندج به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاهش به انجام رسانيد و همزمان با آن به تصحيل علوم قديمه نيز مى پرداخت. پس از اتمام دروه ى متوسطه، موفق به اخذ مدرك كارشناسى در رشته ى معقول و منقول گرديد سپس به مشاغل زير پرداخت: رياست دادگاه، رياست هيأت بازرسى، سرپرستى برنامه ى عشاير كرد و عضويت در شوراى عالى عشاير. وى همچنين مؤسس روزنامه «صاعقه» بود.از آثارش: «روش دادرسى»؛ «طبقات الايات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (2246 -2244 / 4)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2250 ،1780 / 2)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (225)، مؤلفين كتب چاپى (31 -30 / 3).

صدراللهي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن صدرالهي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

ايجانب حسن صدراللهي در سن 8سالگي به مدرسه ابتداي رفتم و در روستاي صالح آباد و وكلاء محمد آباد دوران ابتدائ را سپري كردم وچند سالي در محيط روستا (حاجي آباد )مشغول كارهاي روستاي شدم در همان ايام اشعاري را سرودم .اشتياق زيادي به طلبه شدن داشتم و بارها مطرح مي كردم ولي موافقت نمي كردند تا اينكه روزي اشعاري در رابطه با حضرت امام حسين (ع)و حضرت مسلم سرودم شب امام را در خواب ديدم به من فرمود:اگر مي خواهي موفق به طلبگي شوي برو در اخر مفاتيح دعاي حاجت را عمل كن ،صبح كه بيدار شدم نمي دانستم مفاتيح چه كتابي است از روحاني محل به نام آقاي راسخي سئوال كردم فرمودند:همين كتاب دعا است .مفاتيح تهيه كردم درآخر آن دعائي است كه هر كس حاجتي دارد بنويسد

ودر رقعه اي از گل بگذارد ودر آب جاري بياندازد خداوند حاجت اورا روا مي كند .

آنچه در مفاتيح دستور داده شده عمل كردم ،پس از مدتي پدرم بر اساس اصرار بنده رفت خدمت يكي از علماءشهر ،به نام خدائي استخاره كرد آن عالم فرمود آيه علم آمده سريع اقدام كن ،پدرم دست مرا گرفت ودردست آن عالم فاضل گذاشت .مدت چهار سال در دامغان مدرسه حاج فتحعلي بيك مشغول تحصيل شدم آن عالم خيلي به بنده احترام مي گذاشت .پس از دوسال روانه قم شدم ودرمدرسه حجّتيه در پارك 8اطاق 73با آقاي رفيعي كه از طلاب فاضل ومتدين بود هم حجره شدم .در واقع او مربي خوبي براي من بود شخصيت طلبگي من درآن زمان شكل گرفت .خاطرات خوشي از آن دوران دارم خداوند جزاي خير به آقاي رفيعي دهد.

زمانيكه در قم بودم دوران پرفرازو نشيبي داشتم گاه مريضي وگاه بي پولي ،تا جائي كه براي امرار معاش در تهران بعضي از تعطيلات كارگري مي كردم .وايام هفته درقم درس مي خواندم .روزگار سختي بود.در دوران قبل از انقلاب شور خاصي در رابطه با نشر احكام اسلامي داشتم لذا در قم وشهرستانها كلاسهاي قرآن . عقائد سياسي برگزار مي كردم همين امر باعث شد كه ساواك مرا تعقيب كند در كرمانشاه، دزفول، دامغان مورد تعقيب قرار گرفتم تا اينكه در يزد خدمت شهيد محراب صدوقي رفتم مشكل را بيان داشتم كه امنيت ندارم ايشان پرونده اي ترتيب داد كه طلبه يزد هستم اين كار در واقع راه گم كردن براي ساواك بود وهمين كار باعث شد كه ساواك نتواند مرا دستگير كند در اين

دوران خاطرات تلخ و شيريني دارم كه مجال نوشتن نيست .پس از پيروزي انقلاب احساس مي شد كه وضعيت تغيير كرده .ديدگاههاي انحرافي به وجود آمده وروزبه روز رشد مي كند .لذا به فكر افتادم مطالعه عميقي راجع به كمونيسم واصطلاحات سياسي داشته باشم .اين كار انجام گرفت .دفترهاي مخصوصي در اين زمينه ها نوشتم درسالهاي اول انقلاب ،موسسه در راه حق يك گروه هفتاد نفره به نام گروه (دال )گزينش كردند كه دوران بسيار خوبي بود. تا حدودي با ادبيات فارسي ،تحليل مسائل سياسي ،اقتصاد،جامعه شناسي ،حقوق،فلسفه غرب اشنا شدم .با ديدن اين دوره وتكميل ان با مطالعه ، وارد عرصه تحليل مسائل سياسي ،اقتصاد،جامعه شناسي ،حقوق وغيره شدم .وهمين مطالعات باعث شد به دانشگاه راه پيدا كنم .

مدّت 13سال در دانشگاه حقوق ،فقه ،اصول ،ادبيّات عرب تدريس كردم تا اين كه در سال 78همسرم دچار عارضه قلبي شد لذا نتوانستم به دانشگاه ادامه دهم .د رحوزه مشغول تحقيق شدم وبعضي از نقدهاي اينجانب به ديدگاها در حوزه نشر شد.تا اينكه دفتر حضرت آيت الله فاضل لنكراني (محمد جواد فاضل )از بنده دعوت كرد كه بخشي درمركز فقهي راه اندازي كنم تحت عنوان شبهات فقه واصول .

اين كار ابتكاري را شروع كردم شبهات ابواب فقه بر اساس كتاب شرايع جمع اوري شد به اضافه شبهات جديد .شبهات در اختيار دانش پژوهان قرار ميگيرد .پس از بررسي خلاصه جواب به نام محقق ثبت مي شود وهم اكنون عضو گروهي هستم كه در زمينه هاي علمي فعّاليّت دارند ودر كنار جامعه مدرسين هستم .

صدرالمعالي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بخش 2) (سيد) حسين حايرى بن (سيد) رضا حسينى (مجتهد) شيرازى

دانشمند آزاديخواه ايرانى (ف. تربت حيدريه 1296 ه.ق.) وى به سبب مسافرت پدرش به كربلا و اقامت در آنجا، تحصيلات ابتدايى را در آن شهر انجام داد و سپس به هندوستان مسافرت كرد و زبانهاى انگليسى و اردو و علوم جديد را در آن كشور آموخت و بعد به كربلا بازگشت و پس از چندى به ايران آمد و در زمان صدارت ميرزا على اصغرخان اتابك به وسيله اعتمادالسلطنه وزير انطباعات به ناصرالدين شاه معرفى شد و پس از اندكى به لقب صدرالمعالى مفتخر و به مقام سرتيپ اول در وزارت خارجه نايل آمد. در سال 1307 ه.ق. كه ناصرالدين شاه به فرنگ سفر كرد، به امر آن پادشاه هر يك از مترجمان انطباعات كتابى را ترجمه و تأليف كردند تا پس از مراجعت شاه تقديم وى نمايند. حايرى كه اصل داستان «بوسه عذرا» را در دست داشت و آن با افكار آزاديخواهانه اش كاملا وفق مى داد با تصرفاتى در اصل، ترجمه كرد و «بوسه عذرا و كشف الاسرار» ناميد. در زمان محمدعلى ميرزا كتاب مزبور به چاپ رسيد ولى از انتشار آن جلوگيرى كردند و حايرى نيز زندانى گرديد و افراد خانوداه وى از ترس جان ناگزير شدند كه آثار قلمى او را- كه از جمله آنها تاريخ مفصل افغانستان بود كه وى در دست ترجمه و تأليف داشت- در چاه آب ريزند و از بين برند. پس از برقرارى مجدد مشروطيت حايرى از زندان آزاد شد. وى به رياست عدلى قاينات منصوب گرديد ولى بعدها از اى كار استعفا كرد و چندى نيز از طرف وزارتخانه هاى عدليه، معارف و و اوقاف و فوايد عامه

سمت نمايندگى در بعضى شهرها (از جمله تربت حيدريه) داشت، و در همين شهر درگذشت و بدانجا مدفون شد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

صدرزاده افشار، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق خصوصى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق (قضائى) از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1334 و دكتراى دولتى حقوق از دانشگاه پاريس.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق دانشگاه تهران از سال 1350 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آئين دادرسى مدنى و بازرگانى، ادله اثبات دعوى و كليات حقوق و ساير مسائل حقوقى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ادله اثبات دعوى (حقوقى).

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 16، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مصونيت قضائى قضات و وكلاى دادگسترى، سلب مالكيت به سبب منافع عمومى، وظائف دادسرا در امور مدنى در فرانسه، قاضى تحقيق و نقش او در دادرسى مدنى فرانسه و وضع حقوقى اطفالى كه خارج از نكاح تولد يافته اند.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

صديق جهانبان، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي صديق جانبهان

محل تولد : بستان آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/2

زندگينامه علمي

آقاي مصطفي صديق جانبهان مشهور به صديق در سال 1331 در شهرستان بستان آباد در خانواده اي آگاه به مسائل مذهبي، دوستدار خاندان نبوت و امامت ديده به جهان گشود پس از سپري كردن تحصيلات ابتدائي به خاطر عشق وافر، تشويق پدر در سال 1355، سالي كه نهايت ظلم از طرف حكومت خاندان پهلوي بر مردم و روحانيت روا مي شد و شديدا حوزه علميه را تحت نظر و كنترل داشتند و از سويي ديگر جو اختناق و ترس را حاكم كرده بودند وارد حوزه علميه گرديد . از محضر بزرگان حوزه علميه چون آيت الله پاياني

، موسوي تبريزي، بني فضل بهره هاي علمي ، اخلاقي برد، در كنار تحصيل به تدريس در دانشگاههاي مختلف كشور پرداخت و در كنار تدريس هيچ وقت از تبليغ معارف ناب الهي ، اسلامي و شيعي غافل نبود و در اين زمينه تلاشهاي فراواني به انجام رساند.

صديقي، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم صديقي

محل تولد : كرج

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1357 پس از اخذ ديپلم در رشته رياضي فيزيك وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه حقاني تحت اشراف آيت الله قدوسي و آيت الله بهشتي مشغول به تحصيل شدم .

همزمان با پايان دوره سطح و ورود به درس خارج فقه و اصول در دوره تربيت مدرس شركت كردم و در سال 1372 از پايان خود آن تحت عنوان « عيسي مسيح از ديدگاه قرآن و انجيل » به راهنمايي دكتر احمد بهشتي با نمره 19 و درجه عالي دفاع كردم در سال 1374 وارد دانشگاه آزاد اسلامي شدم و در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي دوره تخصصي دكتري (ph.d) را شروع كردم و در سال 1380 از پايان نامه خويش تحت عنوان « مقايسه و بررسي آراء اصولي شيخ طوسي و علامه حلي» به راهنمايي دكتر ابوالقاسم گرجي با درجه عالي و نمره 19 دفاع كردم و به عنوان عضو هيات علمي در سال 74 در دانشگاه آزاد اسلامي مشغول خدمت هستم.

صرامي، سيف الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيف الله صرامي

محل تولد : خميني شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1360 هجري شمسي با ديپلم رياضي فيزيك وارد حوزه علميه اصفهان مدرسه ذوالفقار شدم. تا حدود شش ماهي كه در آنجا بودم مقدمات را از سيوطي و المنطق كه در فاصله دو سال آخر دوره دبيرستان به آن رسيده بودم تا مغني و اصول استنباط رساندم. اواخر سال 60 توفيق حضور در حوزه علميه قم ، مدرسه امام صادق(ع) را يافتم.

در آنجا حدود يك سال بقيه مغني، مختصر المعاني و تا اواسط شرح لمعه و اصول فقه را تمام كردم.

تا اواخر سال 66 دروس مقدمات و سطح را تقريبا به اتمام رساندم و توفيق متناوب و البته جسته و گريخته اي در تدريس همان دروس تا سطح شرح لمعه را داشتم. از اواسط سال 68 شاگرد درس خارج فقه و اصول بودم، در حالي كه در خلال دروس مقدمات و سطح چند دور درس فلسفه را هم تجربه كرده بودم بدايه الحكمه، نهاية الحكمه و شرح منظومه اسفار را هم در حد ج 1 و 6 در سال هاي 67 تا 69 خواندم.سال 69 دوره فوق ليسانس تربيت مدرس دانشگاه قم را در الهيات و معارف اسلامي آغاز كردم كه در سال 73 به پايان رسانيدم.از سال 69 با شركت در تهيه برخي فيش هاي بحار الانوار براي تدوين نرم افزار هاي مربوط در مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي همكاري خود را با مركز تحقيقاتي، با پيش زمينه اي در برخي از كارهاي تحقيقاتي شخصي آغاز كردم. پس از مدت كوتاهي با تشكيل معاونت انديشه اسلامي مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري محترم به آن پيوستم. حاصل كار با آن معاونت تا سال 67 غير از مديريت گروه فقه دو كتاب احكام حكومتي و مصلحت و احكام مرتد از ديدگاه اسلام و حقوق بشر بود.

از سال 75 همكاري با پژوهشكده فقه و حقوق مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم (ابتدا با عضويت در شوراي علمي آن و از سال 76 تاكنون به عنوان مدير گروه مسائل فقهي حقوق آن) را آغاز

كردم .

از اساتيد حوزوي بيش از همه از محضر حضرت آيت الله استاد شيخ جواد تبريزي (مد ظله العالي) و پس از ايشان حضرت آيت الله استاد سيد كاظم حائري (مد ظله العالي) بهره برده ام. از محضر اساتيد گرانقدر حضرت آيت الله مددي و حضرت حجه الاسلام و المسلمين آقاي شيخ مهدي گنجعلي نيز در درس هايي با روش مباحثه و گفتگو بهره هاي فراوان برده ام. توفيق تدريس دروس سطح را نيز به تناوب و البته به شكل خصوصي داشته ام.

صفاي شيرازي، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1251- ز 1313 ق)، قاضى و شاعر، متخلص به صفا. معروف به شيخ الاسلام. در شيراز به دنيا آمد. پس از تحصيل مقدمات، در محضر پدر و حاج شيخ مهدى كجورى و آخوند ملا محمد على محلاتى فقه و اصول و تفسير و حديث را فراگرفت. به حج و اماكن مشرفه عراق رفت و به شيراز بازگشت. سالها منصب شيخ الاسلامى در خانواده ى ايشان بود و نسل به نسل اين سمت را داشتند و صفا نيز مدتى عهده دار اين منصب بود. بعد از وفات پدرش به قضاوت مشغول شد و پسرش حاج شيخ محمد باقر متخلص به وفا نيز در علوم شرعى كامل بود و گاه به جاى پدر بر مسند قضاوت مى نشست. صفا در تفسير و فقه كرسى تدريس داشت و اشعار عارفانه نيز مى سرود. وى «ديوان» شعر مرتبى داشته و فرصت شيرازى در «آثار عجم» (تاليف شده 1313 ق) ابياتى را به نام او ضبط كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (511 -510)، حديقه الشعراء (1020 -1015 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (454 / 3)،

الذريعه (609 / 9)، ريحانه (448 / 3)، فارسنامه ى ناصرى (923 / 2)، مرآت الفصاحه (358 -356)، مكارم الآثار (1402 / 4).

صفائي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق مدنى و تطبيقى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

صلاحي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم سياسى، دانشگاه: اقتصاد و علوم سياسى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى علوم سياسى و تحصيلات در زمينه اقتصاد.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فلسفه و انديشه هاى سياسى در غرب، مسائل اقتصاد سياسى بويژه در كشورهاى در حال توسعه، حدود 16 سال تدريس در سياست و اقتصاد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 14 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سياست به مثابه علم.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 2، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اروپاى 1993، پروستريكا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

صيمري، ابوعبدالله حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(436 -351 ق)، محدث، قاضى و فقيه حنفى. اصلش از صيمر خوزستان و شيخ حنفيه در بغداد بود. مدتى قضاوت مدائن و در پايان قضاوت كرخ را بر عهده داشت. از ابن شاهين و هلال بن محمد و ابوبكر مفيد جرجرائى و ابوالفضل زهرى و ابوبكر بن شاذان و ابوحفص كتانى و ابوعبيدالله مرزبانى و عيسى بن على بن عيسى وزير حديث روايت كرده است. خطيب بغدادى و عبدالعزيز كتانى و قاضى ابوعبدالله دامغانى و بسيارى ديگر از وى رويات كرده اند. صيمرى در بغداد درگذشت و در منزلش در درب زرادين به خاك سپرده شد. از آثارش: «اخبار ابى حنيفه و اصحابه»،كه كتابى حجيم است؛ شرح «مختصر الطحاوى»، در فروع حنفيه، در چندين مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (267 / 2)، انساب سمعانى (576 / 3)، تاريخ بغداد (7 -78 / 8)، سير النبلاء (616 -615 / 17)، شذرات

الذهب (256 / 3)، العبر (272 / 2)، الكامل (41/ 8)، كشف الظنون (1837 ،1618)، معجم البلدان (499 / 3)، معجم المؤلفين (35 / 4)، النجوم الزاهره (40 / 5)، هديه العارفين (309 / 1).

ضابط پور، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا ضابط پور كاري

محل تولد : بابلسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

سال 1376 پس ازاتمام دوم دبيرستان وارد حوزه علميه قم شدم .درمدرسه حقاني به مدت سه سال ادبيات را گذرانديم و وارد مدرسه امام امام باقر (ع) شديم .سال 1371 همزمان با دروس فقه واصول دوره دبيرستان را ادامه دادم و سال 1373 موفق به اخذ ديپلم شدم . سپس دركنكور سراسري شركت كردم و دردانشگاه باقر العلوم (ع) دررشته علوم سياسي پذيرفته شدم همزمان دروس دانشگاهي و حوزوي را ادامه دادم و پس از اخذ ليسانس علوم سياسي دروس سطح حوزه را نيز به پايان بردم و در سال 1377 درارشد شركت كردم و پذيرفته شدم كه همزمان با دروس ارشد درس خارج فقه واصول را نيز ادامه دادم سال 1380موفق به اخذ فوق ليسانس شدم وپس از 4 سال وقفه درمقطع دكتري شركت كرده و درسال 1384 مقطع دكتري در دانشگاه باقر العلوم در رشته علوم سياسي پذيرفته شدم وهم اينك مشغول تحصيل مي باشم .

ضحاك شيباني، ابوبكر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(287 -206 ق)، حافظ، محدث، فقيه و قاضى. معروف به ابن ابى عاصم. ظاهرى مذهب بود و قياس به كار نمى برد. وى از مشاهير محدثين بود كه به دنبال حديث در كوفه و بصره و بغداد و دمشق و مصر حجاز از محدثين بسيارى چون جد مادرى اش، موسى بن اسماعيل، و ابووليد طيالسى و ابوعمر حوضى و شيبان بن فرخ و ابراهيم بن محمد شافعى و ديگران حديث شنيد. دخترش ام ضحاك عاتكه و قاضى ابواحمد عسال و عبدالرحمان بن محمد بن سياه و احمد بن محمد بن عاصم و

احمد بن بندار و ابوعبدالله محمد كسائى از وى حديث روايت كرده اند. ابن ابى عاصم پس از وفات صالح بن احمد بن حنبل به مدت شانزده سال، از 282 -269 ق، در اصفهان قضاوت مى كرد. حدود سيصد تصنيف او، در فتنه ى صاحب الزنج، در بصره به يغما رفت و او از حفظ، پنجاه هزار حديث را بازنوشت. آثار به جا مانده از او: «الديات»، كه در قاهره چاپ شده؛ «المسند الكبير»، شامل پنجاه هزار حديث؛ «الآحاد و المثانى»، شامل بيست هزار حديث؛ «السنه»؛ «الاوائل».[1]

(ع. بخش 1) ابوبكر احمد بن محمد بن عمر شيبانى (ف. 287 ه.ق.). وى 16 سال منصب قضاى اصفهان داشت و كتب او در فتنه زنج به بصره از ميان رفت، ولى مقدار 50000 حديث از حافظه خود نوشت. ضحاك مذهب ظاهرى داشت و قياس را منكر بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (182 -18 / 1)، انساب سمعانى (486 / 3)، تذكره القبوره (392 -391)، الجرح و التعديل (ج 1 ق 67 / 1)، ريحانه (7 / 4)، سير النبلاء (439 -430/ 13)، شذرات الذهب (196 -195 / 2)، العبر (414 -413 / 1)، الكنى و الالقاب (435 / 2)،لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (36 / 2)، النجوم الزاهره (137 / 3)، الوافى بالوفيات (270 -269 / 7).

ضيايي بيگدلي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق، دانشكده: علوم اقتصادى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى الهيات از دانشگاه تهران در سال 1343، دكتراى تخصصى حقوق بين الملل عمومى از دانشگاه مونپليه فرانسه در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم اقتصادى دانشگاه علامه طباطبايى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حقوق سياسى فرد در اسلام،

تدريس دروس حقوق بين الملل عمومى، اسلام و حقوق بين الملل، حقوق اساسى، كليات حقوق در دانشگاههاى شهيد بهشتى، علوم قضايى، امام صادق و علامه طباطبايى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مقررات حقوقى شوراى، حقوق بين الملل عمومى و ديدگاه اسلام نسبت به حقوق بين الملل.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تحول حقوق كيفرى شوروى، بحثى در حقوق فضا، نگرشى اجمالى به حقوق جنگ، حقوق جنگ و رفتار با اسيران جنگى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

طاهريان، جليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جليل طاهريان

محل تولد : سمنان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي اينجانب جليل طاهريان در سال 1340 در خانواده اي مذهبي در جنوب شهر ديه به جهان گشودم. پدر بزرگوارم جهت كسب روزي حلال به كفش دوزي و والده مكرمه ام به پخته نان در منازل مشغول بودند. كه هر دو از دنيا رفته و روحشان شاد باد. بعد از دوران ابتدائي پدرم مرا به حوزه علميه صادقيه سمنان هدايت نمود. كه دوره مقدمات و سطح يك و دو را گذراندم. آنگاه جهت درس خارج نزد استاد حضرت آيةالله عالمي كه به درجه اجتهاد نائل شده بودند، رفته و همزمان درس كلاسيك را در شبانه و دانشگاه ادامه دادم. تا سال 1371 از دانشگاه آزاد اسلامي موفق به كارشناسي ارشد در رشته فقه و مباني حقوق در آمده و در سال 1372 عضو هيئت علمي ساعتي در دانشگاه آزاد اسلامي فعاليت علمي و پشتكار باعث گرديد. كه در سال 1380 امام جماعت نمونه كشور در سال 1381

پژوهشگر برتر در حوزه فرهنگ و دين و در سال 1382 نيروي فرهنگي ممتاز از سوي نهاد نمايندگي ولي فقيه و همچنين در سال 1384 مبلغ برتر از سوي صدا و سيما حوزه علميه دفتر تبليغات و سازمان تبليغات اسلامي شده و همچنين در سال 1385 پژوهشگر برتر از دانشگاه آزاد اسلامي انتخاب شده، و در حال حاضر مديريت حوزه علميه و تدريس در دانشگاه آزاد اسلامي را دارم. اولين مقاله اي كه نوشتم درباره نقش ورزشكاران در احياء نماز بود كه مورد پذيرش قرار گرفت و اين خود عاملي بود كه دست به قلم زده و كتاب رازها و رمزها نماز را كه با رهنمود استادم كه درس خارج فقه را بر عهده داشتند. تحرير نموده و بحمدالله مورد پذيرش قرار گرفتند كار مطالعاتي و تحقيقاتي را استمرار داده. كه آخرين تحقيقات حقير پيرامون تهي كردن دين از بصيرت ترويج خرافه پرستي. و ترويج ابتذال تحت عنوان آزادي و مدعيان دروغين در ارتباط با حضرت ولي عصر بوده اخيراً گوشه آي از فعاليت هاي علمي را كه من جمله درباره حضرت معصومه(س) با عنوان بانوي مهر و همچنين مقالات چاپ شده در ارتباط با اتحاد ملي و انسجام اسلامي و موعود باوري عاملي در ايجاد اتحاد ملي و انسجام اسلامي بود در حوزه علميه صادقيه كه در زمان بازديد استاندار سمنان صورت گرفت به نمايش گذاشتند كه موجب تعجب علماء و طلاب گرديده بود. انجام امور پژوهشي و تحقيقاتي و چاپ مقالات متعدد باعث گرديد كه اجراي برنامه هاي زنده در صداوسيما را به عهده حقير گذاشتند و بحمدالله با ارائه بحث هاي جديد علمي من جمله ازدواج- آفات

زندگي – سنگ صبور بحث حوزه و دانشگاه جايگاه علمي خوبي را پيدا نموده و عضو پژوهشگران كشوري شدم و در نمايشگاه پژوهشگران راه يافتم. همچنين با شناختي كه مسئولين پيدا نموده برگزاري همايش هاي بزرگ از قبيل عفاف و حجاب، مديريت و رهبري، توليد علم و نهضتف، نرم افزاري و برگزاري نمايشگاه نغمه دل كه ويژه نماز بود به حقير محول نموده كه آقاي قداستي بصورت مكتوب اين جمله را نوشتند كه اولين كار علمي در كشور به صورت نمايشگاه مجازي به ثمر رسيد و قدرداني نمودند.

طبري، ابوطيب طاهر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(450 -348 ق)، قاضى، محدث، فقيه، اصولى، اديب و شاعر شافعى. در آمل به دنيا آمد. چهارده ساله بود كه فقه آموخت. در آمل از ابوعلى زجاجى و در گرگان از ابواحمد بن غطريف و در نيشابور از ابوالحسن ماسرجسى و در بغداد از دارقطنى و على سكرى و شيخ ابوحامد اسفراينى حديث شنيد. ساكن بغداد شد و در آنجا به تدريس و افتاء و قضاوت مشغول گرديد. ابواسحاق شيرازى كه از شاگردان اوست گويد كه در تحقيق و اجتهاد و فكر و نظر بالاتر از ابوطيب نديده است و خطيب بغدادى گويد كه استاد ما ابوطيب شخصى پرهيزگار، عارف به اصول و فروع، محقق و خوش برخورد بود. گويند كه او و برادرش فقط يكدست لباس داشتند و هرگاه يكى از آن دو از منزل خارج مى شد ديگرى مجبور مى شد در منزل بماند. در بغداد درگذشت و در مقبره ى باب حرب دفن شد. اغلب اشعارش به طريقه ى فقه و مسائل فقهى مى باشد. وى در اصول و مذهب و علم خلاف و جدل كتابهاى بسيارى تأليف كرد.از آثارش: شرح

«مختصر» المزنى، در يازده جزء، در فقه شافعى؛ شرح «فروع» ابن حداد مصرى؛ كتابى در «طبقات الشافعيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (321 / 3)، انساب سمعانى (47 / 4)، تاريخ بعداد (360 -358 / 9)، دايره المعارف فارسى (1615 / 2)، روضات الجنات (146 -145 / 4)، ريحانه (46 -45 / 4)، سير النبلاء (671 -668 / 17)، العبر (296 / 2)، الكامل (87 / 8)، كشف الظنون (1638 ،1635 ،1257 ،1100 ،424) ، لغت نامه (ذيل/ طاهر)، معجم المؤلفين (37 / 5)، النجوم الزاهره (65 / 5)، الوافى بالوفيات (404 -401 / 16)،وفيات الاعيان (515 -512 / 2)، هديه العارفين (429 / 1).

طهماسبي نيك، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اشرف طهماسبي نيك

محل تولد : كوهدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي خود را از سال 1345 در شهرستان كوهدشت لرستان آغاز نمودم و تا سال دوم دبيرستان را در همين شهرستان مشغول تحصيل بودم آنگاه دوره تربيت معلم را در دانشسراي مقدماتي شهرستان بروجرد در سال 1354 آغاز و درسال 1356 موفق به اتمام دوره با رتبه اول در استان محل تحصيل شدم و سال بعد كار تدريس در مقطع ابتدايي را به صورت پيماني آغاز نمودم ، ولي بخاطر درگيري با حراست و ساواك در زمان رژيم پهلوي از محل كار تبعيد شدم . ابتداي سال 1357 محل را مخفيانه ترك و عازم قم شدم چرا كه اولين جرقه و بارقه انقلاب اسلامي در شرف آغاز بود و از آنجا كه مرحوم امام راحل (ره) دستور داده بودند كه سربازها پادگان ها را ترك كنند بنده كه دفترچه آماده به خدمت وظيفه

دريافت نموده بودم از رفتن به خدمت سربازي رژيم سابق امتناع نمودم و در قم به جرگه نيروهاي انقلاب پيوستم و تا پيروزي انقلاب در قم ماندم و دروس حوزوي را هم جسته و گريخته آغاز نمودم.

پس از پيروزي انقلاب به محل تولد خود بازگشتم و مدتي را با بسيج و سپاه همكاري نمودم و در كنار آن كار تدريس در مقطع متوسطه را در دروس بينش ديني و فلسفه و منطق و تاريخ اسلام آغاز نمودم تا سال 1363 كه به همراه خانواده به قم مهاجرت نمودم و همزمان با تحصيل در دانشگاه (مجتمع آموزش عالي قم) در رشته حقوق كار تحصيل دروس حوزوي را نيز رسما آغاز نمودم و پنج پايه اول سطح حوزه را يكجا در سال 1365 امتحان دادم و قبول شدم و از آن پس بيشتر وقت را صرف تحصيلات حوزوي نمودم . در سال 1368 در مقطع ليسانس حقوق از دانشگاه تهران (مجتمع آموزش عالي قم) فارغ التحصيل شدم و در دروس حوزوي متمركز شدم تا اتمام دروس سطح از حدود سال 1374 تحصيلات حوزوي را در مقطع خارج با شركت در دروس اعلامي همچون آيات عظام مومن، تبريزي، و شبيري زنجاني آغاز نمودم ضمن اينكه در تمام اين مدت با استاد محبوب خود يعني مرحوم آيت الله حاج شيخ علي صفائي حائري مرتبط بودم و از مجلس درس و بحث و وعظ و مباحث تربيتي و عقيدتي ايشان بهره مند مي شدم.

در سال 1374 همزمان ، كار تحصيل دانشگاهي در مقطع كارشناسي ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسي در دانشگاه قم را آغاز و در اسفند

1376 در همين مقطع با رتبه اول فارغ التحصيل گشتم و سپس از آن كار تحقيق و فيش برداري و نوشتن را آغاز نمودم .

ظروفي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: زبان و ادبيات آلمانى، دانشكده: زبانهاى خارجى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فنى از آلمان غربى، كارشناسى در رشته زبان و ادبيات آلمانى از دانشگاه تهران، دكتراى زبان آلمانى از دانشگاه مونيخ آلمان.

مرتبه علمى:

استاديار تمام وقت دانشگاه تهران رد سال 1348، دانشيار در سال 1353 و ارتقاء به درجه استادى دانشگاه تهران در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زبان و ادبيات آلمانى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ فرهنگ آلمان، فرهنگ اصطلاحات زبان آلمانى، حروف ربط و حروف اضافه در زبان آلمانى، تركيبات فعلى در زبان آلمانى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 29، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بررسى حروف اضافه در زبان آلمانى، ادبيات انقلابى در آلمان، صومعه نشينى و گسترش آن در اروپا، ترجمه اشعارى از گوته، واژه سازى در زبان آلمانى، پيدايش هومانيسم، سخنى درباره رمان سنتى و رمان نوين، خاطرات ايرلند، نگاهى كوتاه به داستان كوتاه آلمانى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عادل، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر مرتضي عادل در سال 1338 در تهران بدنيا آمد.ايشان پس از اخذ مدرك كارشناسي ارشد حقوق خصوصي از دانشگاه شهيد بهشتي ، در آزمون اعزام دانشجو به خارج شركت كرده و قبول شد .او در سال 1372 به انگلستان ،دانشگاه منچستر براي تكميل معلومات دانشگاهي عزيمت كرد و در سال 1377 دكتراي رشته حقوق بين الملل خصوصي را اخذ نمود.وي از همان سال تا كنون در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به خدمت است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق بين الملل خصوصي

والدين و

انساب : پدر مرتضي عادل،حسين نام داشت او از كارخانه داران و صنعت گران قديم تهران بود كه به دلايلي سرمايه خود را از دست داده و به كارگري (صنعتي) مشغول شد.مادرش هم خانه دار و فردي مذهبي بود.بطوري كه مرتضي از همان كودكي در دامان ايشان با مفاهيم و مجالس مذهبي آشنا شد.

خاطرات كودكي : "دوران كودكي من همراه با سختي هايي بود كه عمدتا معيشتي بودند.ناچار بودم در تعطيلات تابستان به كاري مشغول شوم تا هزينه سال بعد را فراهم نمايم.ايام خوشي نيز داشتم كه عمدتا مربوط به رفت و آمدهاي خانوادگي و مراوده با دوستان و هم محلي هاي خوب و صميمي است."

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : مرتضي عادل در خانواده اي با شرايط مادي متوسطي بدنيا آمد." تعداد چهار برادر و دو خواهر از خودم دارم كه هميشه پشتيبان و حامي من بوده و با حمايت هاي و محبت هايشان من را در راه كسب علم و تحصيل تشويق نموده اند. در دوران كودكي جايزه هاي آنان براي موفقيت هاي تحصيلي من بسيار در روحيه و پشتكار من موثر بود"

تحصيلات رسمي و حرفه اي : مرتضي عادل مقطع ابتدايي را در مدرسه خصوصي عراقي و متوسطه را در دبيرستان ذوقي يك به پايان رساند. در سال 1361 در دانشكده علوم قضايي در رشته حقوق پذيرفته و در سال 1365 با رتبه اول فارغ التحصيل گرديد.در سال 1368 نيز از دانشگاه شهيد بهشتي (ملي سابق) در رشته حقوق خصوصي-مقطع كارشناسي ارشد-فارغ التحصيل شد.ايشان در همان سال در آزمون اعزام به خارج شركت كرده و در رشته حقوق بين الملل خصوصي رتبه

اول را كسب كرد.در سال 1372 جهت ادامه تحصيل در مقطع دكتري به انگلستان-دانشگاه منچستر - عزيمت كرد و در سال 1377 مدرك فوق را اخذ نمود.

خاطرات و وقايع تحصيل : مرتضي عادل، از تشويق ها و جوايزي كه در دوران تحصيل در مدرسه از والدين و خواهر و برادران دريافت مي كرد خاطرات خوبي بياد دارد.وي در ادامه خاطرات خود مي گويد:" رقابتي كه در سال آخر دبستان با همكلاسي خود براي نفر اول شدن داشتم نيز جالب بود و در نهايت توانستم نفر اول شوم و ايشان نفر دوم كلاس شد."

فعاليتهاي ضمن تحصيل : مرتضي عادل در ضمن تحصيل به فراگيري خوشنويسي و دروس اسلامي و حوزوي مي پرداخت.او در تابستانها در فراغت از تحصيل به كار اشتغال مي يافت و به كسب درآمد روي مي آورد.او در دروس اسلامي تا پايان مقطع سطح تحصيل كرده است.

استادان و مربيان : مرتضي عادل از دوران تحصيل در دوره هاي ابتدايي و متوسطه ،مرحوم آقاي نوش آبادي(مدير دبستان عراقي)،آقاي قاسمي(دبير فيزيك) و آقاي مولوي(دبير فارسي) را بياد دارد و ياد آنها را گرامي مي شمارد.

همسر و فرزندان : مرتضي عادل در سال 1362 ازدواج كرد كه ماحصل اين ازدواج دو فرزند مي باشد.فرزند بززگترش،دختر و ديگري پسر مي باشد.همسرش داراي مدرك كارشناسي هنرهاي زيبا از انگلستان و دو فرزندش هم در حال حاضر مشغول تحصيل مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - عضو هيئت علمي و استاديار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران - عضو گروه حقوق خصوصي اسلامي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران - رئيس موسسه حقوق تطبيقي دانشگاه تهران

فعاليتهاي

آموزشي : مرتضي عادل در حوزه حقوق قراردادها،قراردادهاي تجاري بين المللي،حقوق بين الملل خصوصي،حقوق مصرف كننده،متون حقوقي به زبان انگليسي ،حقوق تطبيقي به امر تدريس مي پردازد.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مرتضي عادل يكي از بانيان انجمن حمايت از حقوق مصرف كننده(در شرف تشكيل) و انجمن حقوقدانان تطبيقي(در دست تاسيس) مي باشد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرتضي عادل در كنار تدريس ،تحقيق و پژوهشي به ارائه خدمات مشاوره اي حقوق به كساني كه نياز به مشاوره دارند ،مي پردازد. او همچنين از برنامه هاي ورزشي و تفريحي غافل نمي شود.

جوائز و نشانها : دكتر عادل برنده رتبه اول گروه حقوق اولين دوره جشنواره بين المللي فارابي به دليل تاليف كتاب"حقوق بيم بين المللي:با مطالعه تطبيقي" باتفاق چندين همكاران مي باشد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 حقوق بيم بين المللي:با مطالعه تطبيقي

ويژگي اثر : تاليف،باتفاق چند تن از همكاران

2 فرهنگ لغات فارسي -انگليسي و انگليسي-فارسي

ويژگي اثر : تاليف

عارف كشفي، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر عارف كشفي

محل تولد : استهبان فارس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/3/15

زندگينامه علمي

آقاي سيد جعفر عارف كشفي در سال 1334هجري شمسي در خانواده اي پاك، باصفا، متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان استهبان استان فارس ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1356 كه سال هاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود وارد حوزه علميه شيراز گرديد. از

نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1364 به حلقه دروس خارج راه يافت و از محضر درس بزرگان آن ديار همچون مرحوم آيت الله فلسفي، آيت الله صالحي ، آيت الله حسن آيت اللهي و... بهره ها برد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1369از دانشگاه فردسي مشهد تهران فارغ التحصيل گرديد . و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان" مقايسه آراء شيخ طوسي و ابن ادريس در احكام قضاة " دفاع كرد. ايشان ضمن تبليغ تدريس در دانشگاه فردوسي، دانشگاه امام صادق تهران ، دانشگاه پيام نور تهران ، دانشگاه آزاد قسمت جنوب ، دانشگاه علامه طباطبائي تهران ، دانشگاه آزاد مشهد ، دانشگاه پيام نور مشهد ، دانشگاه شيراز و.... را در كارنامه خود دارد.

ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به كلاس و درس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه كتاب هاي " پيرامون سيره رسول خدا و اهل كتاب " ، " اولياء بني اسرائيل " ،" آثار اهل كتاب در آثار اسلامي " و... از جمله آثار ايشان است.

عاقلي، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

باقر عاقلي متولد 1308 قزوين و داراي مدرك دكتراي علوم سياسي از دانشگاه تهران و دكتراي تاريخ از دانشگاه ميشيگان امريكا است. وي داراي تأليف ده ها مقاله و تأليف 25 جلد كتاب در حوزه هاي تاريخي و سياسي است.گروه : علوم

انسانيرشته : علوم سياسيوالدين و انساب : پدر باقر عاقلي حاج شيخ محمد فقيه - روحاني مجتهد بوده است كه اداره مدرسه علميه التفاتيه را به عهده داشته .تحصيلات رسمي و حرفه اي : باقر عاقلي تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش شروع كرده و به پايان مي رساند و بعد از اخذ مدرك ابتدايي به منظور ادامه تحصيل به تهران مي آيد و در مدرسه دارالفنون مشغول به تحصيل مي شود. وي در سال 1327 ديپلم ادبي مي گيرد و در رشته هاي «حقوق و علوم سياسي» و «ادبيات» دانشگاه تهران پذيرفته مي شود. - اخذ مدرك ديپلم ادبي در سال 1327 از مدرسه دارالفنون. - اخذ مدرك ليسانس علوم سياسي از دانشگاه تهران در سال 1330. - اخذ مدرك ليسانس حقوق قضايي از دانشگاه تهران، 1331. - اخذ مدرك فوق ليسانس علوم اداري از مدرسه علوم اداري، 1337. - اخذ مدرك دكتراي علوم سياسي از دانشگاه تهران، 1338. چند سال پيش هم مي كوشد مدرك دكترايي ديگر و از دانشگاه ميشيگان دريافت كند. او با ترجمه 5 كتاب خودش به انگليسي و ارائه آنها به دانشگاه مذكور، در واقع به عنوان رساله دكترا پذيرفته شده و مسؤولان دانشگاه ميشيگان، وي را به عنوان مورخ ارزيابي كرده اند. - اخذ مدرك دكتراي تاريخ از دانشگاه ميشيگان در سال 1380.خاطرات و وقايع تحصيل : باقر عاقلي پدرش - حاج شيخ محمد فقيه - روحاني مجتهد بوده كه كتابخانه اي داشته و فرزند كتابخوان خانواده هم عمدتاً كتاب هاي مذهبي و تاريخي متعددي همچون «دره نادري» و آثار ابن سينا را مطالعه كرده است. قبل از خريد

روزنامه توسط برادرانش، او هم به مطالعه روزنامه هاي آن روزگار مي پردازد. نوشته هاي ابراهيم خواجه نوري با عنوان بازيگران عصر طلايي كه در اوايل دهه 1320 به چاپ مي رسيده از نظر او دلچسب و جذاب بوده است. خواجه نوري در آثار و نوشته هايش زندگينامه و بيوگرافي 11 تن از نخبگان آن دوران همچون داور، تيمورتاش و دشتي را به چاپ مي رساند و باقر عاقلي هم بعد از مدتي مي كوشد كه از نزديك با خواجه نوري آشنا شود و اين آشنايي باعث مي شود كه به زعم عاقلي «دست راست» خواجه نوري شده و گاه طرف مشورت او باشد. مطالبي هم در زمينه هاي سياسي و اجتماعي مي نويسد و آنها را براي روزنامه هايي چون «جوانمردان»، «شعله ور» و «مهر ايران» فرستاده و به چاپ مي رسد. علاقه به مطالعه كتاب او را به وادي اي مي كشاند كه به شدت به خريد كتاب روي مي آورد. به ياد مي آورد كه نطق هاي دكتر محمد مصدق ليدر اقليت مجلس شوراي ملي را هم مطالعه كرده و از مضمون آنها باخبر گشته است. از جمله خاطرات تلخ و ناگوار عاقلي در دوران دانشگاه ، ترور دكتر زنگنه توسط يكي از دانشجويان بوده است. زماني كه عاقلي مشغول مطالعه كتاب بوده است، آن دانشجو، رئيس دانشكده را جلوي ساختمان دانشكده به قتل مي رساند.استادان و مربيان : از جمله معلمان سرشناس باقر عاقلي در دارالفنون آقاي تربتي بوده كه مدير روزنامه «پر» بوده و امير پرويز هم كه تحصيلكرده فرانسه بوده تاريخ تدريس مي كرده. وي نزد پدرش كه اداره

مدرسه علميه التفاتيه را به عهده داشته درس شرايع و صرف و نحو را گذرانده است. از جمله استادانش در دوره ليسانس دكتر عميد، آيت الله سنگلجي، آيت الله شهابي، دكتر نصيري بوده اند و همچنين دكتر متين دفتري كه عاقلي بعدها كتابي در مورد او هم مي نويسد.در زمان تحصيل در رشته قضايي، در محضر آيت الله باريك بين هم حضور پيدا مي كند و مسائل حقوقي را از ايشان مي پرسيده. تاريخ از ديد باقر عاقلي امري دوست داشتني است و يكي از كساني كه حس تاريخ نگاري را در او تشويق كرده، خواجه نوري بوده است.هم دوره اي ها و همكاران : از جمله همشاگردي هاي باقر عاقلي در مدرسه دارالفنون آقاي كاتوزيان بوده كه هم اينك از حقوقدانان برجسته ايران است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از سال 1333 تا سال 1337 به عنوان كارمند اداره حقوقي بانك ملي در دوره آموزشي مدرسه علوم اداري شركت مي كند. در سال 1340 مأمور به خدمت در بانك جديد التأسيس رفاه كارگران مي شود و متصدي امور اداري مي شود و بانك رفاه را در اصفهان هم تشكيل مي دهد و همزمان مدتي هم مديريت كارخانه ريسندگي و بافندگي ريسباف را به عهده مي گيرد. در اواسط دهه 1340 به بعد عضو هيأت مديره شركت واحد مي شود و در سال 1349 هم مديرعامل آن مي شود. از جمله اقدامات رفاهي كه در دوره مديريت او در اين شركت راه اندازي شده تأسيس ده ها گرمابه در تعميرگاه هاي شركت واحد بوده است و دست اندركاران حمل و نقل اين شركت از جمله

راننده ها مي توانسته اند در مواقع ضروري استحمام كنند. فعاليتهاي آموزشي : تدريس در مدرسه عالي بازرگاني (58-1340) و دانشگاه تربيت معلم از فعاليتهاي آموزشي باقر عاقلي بوده و از جمله دروسي كه در دانشگاه تربيت معلم و مدرسه عالي بازرگاني ارائه نموده «حقوق اداري» و «تبليغات بازرگاني» بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : باقر عاقلي مدتي هم سردبيري برخي نشريات همچون «صداي مردم» را عهده دار مي شود و مؤسسه خبرگزاري هم راه اندازي كرده و تهيه خبر يكي از فعاليت هاي اين مؤسسه بوده است. وي در چهار سال قبل هم در زمان تأسيس كتابخانه وزارت خارجه از تجربه و تخصص او در زمينه شناسايي كتاب هاي معتبر و مهم بهره مي گيرند و وقتي بدانيم كه حدود 500 هزار جلد كتاب معتبر شناسايي شده مي توان قدر مشاوره عاقلي و ديگر استادان دست اندركار را دانست. باقر عاقلي را به جرأت مي توان گفت كه در زمينه شناسايي عكس رجال، نخبگان و افراد سرشناس و مشهور معاصر ايران نسبت به اقران خود از تخصص بسيار بيشتري برخوردار است و بي دليل نيست كه او به مدت 20 سال به عنوان مشاوره امور عكس شناسي به مؤسسه مطالعات معاصر ايران ياري رسانده است. به بيان ديگر مي توان گفت كه باقر عاقلي اين توانمندي را به دست آورده كه اسم هزاران نخبه، فرد سرشناس و معروف معاصر را با ديدن عكس آنها به سرعت نام ببرد و كمتر كسي از افراد معروف و شناخته شده از دوره قاجاريه به بعد است كه باقر عاقلي نتواند نامش را تشخيص بدهد.چگونگي عرضه

آثار : تأليف ده ها مقاله و تأليف 25 جلد كتاب در حوزه هاي تاريخي و سياسي از آثار باقر عاقلي است.آثار : از رؤياي پادشاهي تا زندان رضاشاهي ، تبليغات بازرگاني ، تيمورتاش در صحنه سياست ايران ، حقوق اداري ، خاطرات حاج عزالممالك اردلان ، خاطرات دكتر متين دفتري ، خاطرات مسعود انصاري ، خاندان هاي حكومتگر ايران (جلد) ، داور و عدليه ، ذكاءالملك فروغي ، رضاشاه و قشون متحدالشكل ، روزشمار تاريخ معاصر ايران ويژگي اثر : شاخص ترين فعاليت هاي تحقيقي و تأليفي او، تأليف و انتشار روزشمار تاريخ معاصر در دو جلد است كه از نظر دقت، گستردگي، مستند بودن و مشتمل بودن بر ده ها عكس تاريخي از رجال و مشاهير ايران معاصر، بسيار باارزش و كم نظير است. گردآوري عكس هاي اين اثر بسيار دشوار بوده و در كنار هم قرار گرفتن عكس هاي تاريخي و مطالب تاريخي، يادگيري و تداعي موضوعات تاريخي را در ذهن محققان و كتابخوانان تسهيل مي كند.13 زندگينامه ساعد ، شرح حال قوام السلطنه ، مشاهير و رجال ، نخست وزيران ايران

منابع زندگينامه :بنياد ايرانشناسي

عالمي، خليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خليل عالمي

محل تولد : اهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1372 وارد حوزه علميه قم شده ام و دو سال در مدرسه امام مهدي موعود(عج) واقع در ميدان توحيد، سه سال در مدرسه امام محمد باقر(ع) و سه سال در مدرسه حسينه گذراندم. دروس سطح را در سال 1380 در مدت 8 سال به پايان رساندم همزمان در سال 1377 (ع) وارد مؤسسه امام خميني(ره) شدم و در

رشته حقوق كارشناسي گرفتم و در ادامه در سال 1383 وارد تحصيلات تكميلي در رشته حقوق عمومي ادامه تحصيل مي دهم. الان در حال گذراندن ترم آخر كارشناسي ارشد اين رشته هستم از سال 1380 در دروس خارج فقه مرحوم آيت الله تبريزي و اصول فقه حاج شيخ صادق لاريجاني شركت نمودم. و از همان سال در درس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي شركت نموده ام كه همه اينها جز درس آيت الله تبريزي ادامه دارد.

تقريباً از سال 1379 در واحد حقوق و سياست مركز مطالعات و پژوهش فرهنگي حوزه همكاري مستمر داشته ام و در پاسخ به سئوالات محاله به اين واحد شركت كرده دستورات ديگري را پاسخ داده ام. و اين همكاري هنوز هم ادامه دارد.كه تاكنون سه مقاله از اينجانب به چاپ رسيده است.

عاليخاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم سياسى، دانشكده:-، دانشگاه: آزاد اسلامى زنجان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكترا در رشته علوم سياسى.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاههاى مختلف ايران، دانشيار دانشگاه آزاد اسلامى زنجان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ديپلماسى خاورميانه، سياست، حقوق بين الملل، استاد راهنماى يك پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

علمى، سياسى، حقوقى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

سياسى، حقوقى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عبادي هروي، ابوعاصم محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(458 -375 ق)، محدث، فقيه و قاضى شافعى. در هرات به دنيا آمد. وى از احمد بن محمد بن سهل قراب و ديگران حديث شنيد. از قاضى ابومنصور محمد بن محمد ازدى در هرات و از ابوعمر بسطامى در نيشابور فقه آموخت، تا اين كه در فقه پيشگامى صاحب نظر شد. سپس در شهرهاى بسيارى گشت و خلق كثيرى از اساتيد و مشايخ را ملاقات كرد و از هر يك بهره اى گرفت. قاضى ابوسعد هروى از وى فقه آموخت و اسماعيل بن ابى صالح مؤذن از وى حديث شنيد. پسرش ابوالحسن عبادى نيز در مكتب پدر پرورش يافت. از آثارش: «ادب القضاء» يا «ادب القاضى»؛ «المبسوط»، در فروع فقه شافعى، در حدود سى مجلد؛ «الهادى الى مذهب العلماء»؛ «طبقات الشافعيين» يا «طبقات الفقهاء»؛ كتاب «المياه»؛ كتاب «الاطعمه»؛ كتاب «الزيادات»، در فروع؛ «زيادات الزيادات»؛ «الزيادات على زيادت الزيادات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (206 / 6)، انساب سمعانى (123 / 4)، ايضاح المكنون (269 / 2)، سير النبلاء (181 -180 / 18)، شذرات الذهب (306 / 3)،

العبر (309 -308 / 2)، كشف الظنون (2026 ،1582 -1581 ،1100 ،964 ،47)، معجم المؤلفين (10 / 9)، الوافى بالوفيات (83 -82 / 2)، وفيات الاعيان (214 / 4)، هديه العارفين (72 -71 / 2).

عباسي، مراد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مراد عباسي

محل تولد : سارى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

سال ورود به حوزه سال 1360 ه- ش، اتمام سطح در سال 1368 و از سال 1369 در دروس خارج حوزه شركت نمودم در سال 1371 در رشته حقوق وارد دانشگاه قم شدم و بعد از اتمام دوره كارشناسي به لحاظ علاقه به رشته تفسير به مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني وارد و بعد از چهار سال در مقطع سطح چهار از آن مركز فارغ التحصيل شدم.همچنين جهت ادامه تحصيل در رشته حقوق در سال 1384 در دانشگاه مازندران در رشته حقوق خصوصي پذيرفته شدم و در حال حاضر مشغول نوشتن پايان نامه در رشته مورد نظر مي باشم.

عبدالحسيني پور فرد، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود عبدالحسيني پورفرد

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/3/21

زندگينامه علمي

دوره ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه را در شهرستان آبادان و اخذ ديپلم رياضي و فيزيك . در سال 1357 همزمان با انقلاب اسلامي در بخش فرهنگي ارگان هاي انقلابي مانند جهاد سازندگي و كميته عشاير خوزستان و ... همكاري نمودم . در سال 62 وارد مدرسه رضويه شدم و سرانجام دروس خارج را نزد آيت الله صالحي مازندراني (ره) ، استاد هادوي و آيت الله وحيد خراساني فرا گرفتم .تحصيلات كلاسيك را در رشته علوم سياسي در موسسه آموزش عالي باقر العلوم (ع) شروع كردم و از سال 1383 به عنوان دانشجوي دكتراي علوم سياسي در دانشگاه تربيت مدرس تهران مشغول به تحصيل شدم و اكنون پژوهشگر و عضو هيات علمي گروه علوم سياسي پژوهشكده علوم و انديشه سياسي مي باشم

.

عبدي پور، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم عبدي پور

محل تولد : كوهدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر محل تولد خود گذراندم و در سال 60 در رشته علوم تجربي به عنوان شاگرد اول شهرستان خود فارغ التحصيل شدم بعلت تعطيلي دانشگاهها ابتدا وارد مراكز تربيت معلم شدم و در كنار آن مطالعات خود را در زمينه علوم اسلامي آغاز كردم در سال 65 در رشته حقوق قضايي وارد دانشگاه شدم و ليسانس خود را در سال 69 از مجتمع آموزش عالي قم (وابسته به دانشگاه تهران ) اخذ نمودم و همزمان با آن بقيه دروس ادبيات و سطح حوزه را از محضر اساتيد حوزه علميه قم استفاده نمودم در سال 69 تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته حقوق خصوصي ادامه دادم و همزمان با آن در مباحث درس خارج فقه و اصول اساتيد معظم حوزه شركت نموده و به تحقيقات خود در فقه و حقوق اسلامي ادامه دادم در سال 79 رساله دكتري خود را با عنوان مباني حقوقي التزام به عقد با درجه عالي دفاع نموده و موفق به اخذ دكتري تخصصي حقوق خصوصي از دانشگاه تهران شدم از سال 72 تا كنون در مراكز آموزش عالي به تدريس دروس حقوقي مشغول هستم.

عبدي قزويني تبريزي، محيي الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 966 ق)، دانشمند. نخست در قزوين سكونت داشت و سپس به تبريز رفت. وى در حيات پدر به عثمانى رفته به راهنمايى ابن المؤيد از دانشمندان عثمانى كه او نيز از آذربايجان مهاجرت كره بود به دربار سلطان بايزيد راه يافت. قزوينى در طول اقامت خود در عثمانى داراى مناصب و مشاغل

متعدد بود، از آن جمله: منصب قضاى دمشق و حلب، توليت مدرسه مصطفى پاشاى وزير و مدرسه مغنيسا. وى در ادبيات عرب و علوم دينى و مخصوصا در انشاى عربى و فارسى و تركى دست داشت ولى بيتشر اهتمام او در آوردن محسنات لفظى بود و همه ى خطوط را بسيار خوب مى نوشت. از آثارش: «راسله فى قطع اليد»؛ حاشيه بر «فرايض» سجاوندى؛ حواشى بر «امور عامه مواقف» عضدالدين ايجى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (391).

عبدي، صادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صادق عبدي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/9/1

زندگينامه علمي

زندگينامه علمي بنده بازگشت به سه دوره دارد

الف) دوران تحصيلي قبل از ورود به حوزه: اينجانب كه در سال 1342 در روستايي پايين كلا از توابع شهرستان بابل استان مازندران متولد شده ام، دروان ابتدايي را از سال 54 _ 1349 در محل تولد به پايان رساندم پس دوران راهنمايي را در يكي از روستاهاي همجوار به نام پايين كتاب به فاصله 7 كيلومتر از سال 1357 _ 1354 به اتمام رسانده ام بعد از آن براي ادامه تحصيل در دروه دبيرستان عازم شهرستان بابل شده و در دبيرستان هاي اين شهر از سال 1361 _ 1357 مشغول به تحصيل شده ام كه در سال 1361 موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضي فيزيك شده ام.

ب) دوران تحصيلي دروس حوزوي:

بعد از اخذ ديپلم همانند بسياري از جوانان ديگر به دليل وجود انقلاب عظيم اسلامي و زنده شدن روح معارف خواهي و انگيزه، ياد گيري دانش و علوم اسلامي در سال 1363 وارد حوزه علميّه مشهد مقدس شده و

در مدرسه سليمانيه به تحصيل مشغول شدم. بخشي از دروس مقدماتي و ادبيات عرب را (جامع المقدمات سيوطي، مطول، مغني) در آن مدرسه به اتمام رسانده ام.

اساتيد اين مدرسه از ميان طلبه هاي ورودي بنده و دو نفر ديگر را به دليل آنكه فكر مي كرده اند ما مي توانيم پيشرفت بيشتري داشته باشيم، از جمع ساير طلاب جدا كرده و بطور خصوصي تدريس مي كرده اند كه از جمله سال هاي با بركت از جهت پيشرفت تحصيلي براي بنده بوده است. در كنار اساتيد مدرسه از درس هاي استاد معروف ادبيات عرب آقاي حجت هاشمي به طور همزمان بهره مي بردم. پس از آن در سال 1365 وارد حوزه علميه قم شده ام و تا سال 1370 دوران سطح را به اتمام رسانده ام در طي اين دروان در نزد اساتيدي چون محمد خراساني، استاد پاياني، استاد عراقي و استاد اعتمادي زانوي تلمذ زده ام. و از سال 1370 به بعد تا سال 1376 در دروس خارج فقه و اصول شركت مي نمودم و محضر اساتيدي چون حضرت آيت الله جوادي آملي، حضرت آيت الله فاضل لنكراني، حضرت آيت الله وحيدي خراساني، و حضرت آيت الله شاهرودي را درك كرده ام.

ج) دوران تحصيل در دانشگاه:

در سال 1370 همزمان با تحصيلات حوزوي در دانشگاه سراسري در رشته علوم انساني شركت نموده و با رتبه عالي در رشته حقوق در دانشگاه تهران مجتمع آموزش عالي قم قبول شده ام و در سال 1374 موفّق به ا خذ كارشناسي شده ام. در همين سال بطور همزمان در دوره كارشناسي ارشد و وكالت شركت نمودم و در هر

دو مقطع قبول شدم.

دوره كارشناسي ارشد را در دانشگاه قم در سال 1377 با دفاع از پايان نامه ام تحت عنوان مباني فقهي، حقوقي شرط عدم مسئوليت قرار دادي سپري نموده ام و در همين سال بعنوان دانشجوي نمونه انتخاب گرديده ام. در سال 1374 همزمان با ادامه تحصيل در دوره كارشناسي ارشد با معاونت پژوهشي مجتمع آموزش عالي قم مشغول به همكاري شده ام و اين همكاري تا سال 1378 يعني سال ورود به حرفه وكالت ادامه داشته است كه حاصل اين دوره تاليف كتاب نكات مهم حقوق قرار دادها، و نوشتن مقالات و ساير كارهاي تحقيقي بوده است، در همين دوره بوده است كه با وزارت فرهنگ و آموزش عالي بخش پژوهشگاه علوم انساني بعنوان يكي از ارزيابان كتب علوم انساني در رشته حقوق همكاري داشته ام

عبري فرغاني، برهان الدين عبدالله

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 743 ق)، متكلم، حكيم، فقيه و قاضى شافعى. در تبريز به دنيا آمد. وى قاضى تبريز بود. چند بار به بغداد سفر كرد و در همان شهر نيز درگذشت. از آثارش شرح اكثر آثار و مصنفات بيضاوى از جمله: «المنهاج الوصول الى علم الاصول» و «الغايه القصوى فى درايه الفتوى» و «المصباح الارواح» و «طوالع الانوار» است. از ديگر آثار وى: «الايضاح»، در كلام؛ «معتمد الخلائق فى علم الوثائق»؛ «شرح «المصباح» مطرزى، در نحو.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (271 / 4)، ايضاح المكنون (508 / 2)، كشف الظنون (1879 ،1732 ،1709 ،1704 ،1192 ،1116 ،213)، معجم المؤلفين (136 / 6).

عتكي نيشابوري، ابويحيي سهل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 267 ق)، قاضى، محدث و فقيه حنفى. شيخ اهل رأى در خراسان و قاضى هرات بود، و مدتى نيز قاضى طرسوس. در طلب حديث سفرها نمود و از يزيد بن هارون و شبابه بن سوار و جعفر بن عون و عبدالرحمان بن قيس و واقدى و عبيدالله بن موسى و عده اى ديگر بن محمد بن سفيان فقيه و محمد بن سليمان بن فارس و احمد بن شعيب فقيه و محمد بن على بن عمر مذكر و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.حاكم نيشابورى گويد كه عدالت او براى عده اى زير سوال بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (33 -32 / 13)، لسان الميزان (441 -440 / 3).

عدل، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به منصورالسلطنه، در 1261 در تبريز تولد يافت. پدرش حاج ابراهيم خليل از معاريف و بزرگان تبريز بود و به شغل قضاوت اشتغال داشت. مدتى رياست ديوانخانه خراسان با او بود. عدل تحصيلات ابتدائى و مقدماتى را در تبريز انام داد و سپس عازم مصر شد و دوره ى متوسطه را در آنجا گذرانيد. بعد در پاريس در رشته ى حقوق ثبت نام نمود و درجه ى ليسانس گرفت. در 1282 به ايران بازگشت و در وزارت امور خارجه استخدام شد و اولين ماموريت او نايب سومى سفارت ايران در مصر بود. بعد با سمت نايب دوم مامور تفليس گرديد و چندى در آنجا انجام وظيفه كرد تا سرانجام به تهران احضار و معاونت دارالترجمه وزارت امور خارجه را به او سپردند. در 1286 به وزارت عدليه انتقال يافت و سمت قضائى گرفت و كتابى تحت عنوان حقوق اساسى نوشت، به استادى مدرسه ى علوم سياسى برگزيده شد. عدل

در وزارت عدليه مراحل ترقى را پيمود و به معاونت آن وزارتخانه رسيد. در كودتاى 1299 در كابينه ى صد روزه ى سيد ضياءالدين طباطبائى به كفالت وزارت عدليه منصوب شد. در اين سمت قوانين مهمى مانند قانون ثبت اسناد و قانون مرور زمان را تهيه و به تصويب رسانيده، مورد اجرا قرارداد ولى پس از سقوط كابينه ى سيد ضياءالدين، مدتى بيكار ماند، به تدريس در مدرسه ى عالى حقوق پرداخت. در تشكيلات نوين عدليه كه در سال 1306 على اكبر داور بنياد نهاد، عدل به خدمات قضائى دعوت شد و با رتبه ى 9 قضائى مديركل تهيه قوانين و احصائيه شد و در تهيه و تصويب قوانين مهمى كه در آن تاريخ ضرورت كامل داشت، تلاش بسيار نمود و قريب 8 سال در اين سمت باقى و برقرار بود.

در 1314 از وزارت عدليه به وزارت امور خارجه انتقال يافت و سمت وزيرمختارى ايران در ژنو و نمايندگى دائمى در جامعه ى ملل به او تفويض شد و در همين سمت رياست صدمين دوره ى اجلاسيه شوراى جامعه ى ملل را عهده دار گرديد. در 1316 به ايران بازگشت و به سمت معاونت وزارت امور خارجه منصوب و چندى نيز عهده دار كفايت آن وزارتخانه شد. در 1317 به وزيرمختارى ايران در ايتاليا تعيين گرديد و تا مهرماه 1320 ش (1941 م) در آن سمت انجام وظيفه مى كرد. پس از اشغال ايران از طرف قواى متفقين و قطع رابطه ى سياسى ايران و ايتاليا به تهران احضار شد و از طرف دكتر عيسى صديق وزير فرهنگ وقت، به جاى على اكبر دهخدا به رياست دانشكده ى حقوق و علوم سياسى و اقتصاد برقرار گرديد. وى دكتر عبدالله معظمى

را به معاونت خويش به جاى دكتر على شايگان برگزيد.

در اسفند 1320 در آخرين ترميم كابينه ى ذكاءالملك فروغى به وزارت فرهنگ معرفى شد ولى با استعفاى فروغى، كابينه سقوط نمود. جانشين فروغى، على سهيلى بود كه در كابينه ى خود، عدل را در وزارت فرهنگ تثبيت كرد.

در نخست وزيرى دوم على سهيلى در 1322، عدل وزير مشاور كابينه شد. در سال بعد همان سمت را در كابينه ى محمد ساعد مراغه عهده دار گرديد. در آذر 1323 در كابينه ى مرتضى قلى بيات (سهام السلطان) به سمت وزير دادگسترى تعيين و به مجلس شوراى ملى معرفى شد.

در كابينه ى اول ابراهيم حكيمى و كابينه ى محسن صدر، وزير مشاور گرديد. در 1324 با سمت رياست هيئت نمايندگى ايران در كنفرانس سانفرانسيسكو شركت نموده ، نطق مفصل و بليغى به زبان فرانسه در مورد تخليه ى ايران و پرداخت خسارات ناشى از جنگ ايراد نمود و بعد در مجمع عمومى سازمان ملل متحد در نيويورك حضور به هم رسانيده، درباره ى حقانيت ايران و حفظ استقلال و تماميت ارضى كشور تلاش بسيار نمود.

در سال 1326 در كابينه ى احمد قوام، ابتدا وزير دادگسترى و بعد وزير مشاور شد. در سال 1327(1948 م) در نخست وزيرى عبدالحسين هژير و محمد ساعد مراغه اى، سمت وزارت مشاور داشت.

در سال 1328 پس از تاسيس مجلس سنا در ايران از طرف شاه به سناتورى آذربايجان انتخاب شد. تا اينكه در سال 1329 به بيمارى سرطان درگذشت. او دوبار وزير فرهنگ، دو نوبت وزير دادگسترى و 7 بار وزير مشاور در كابينه هاى ايران بوده است.

مصطفى عدل علاوه بر استادى و رياست دانشكده ى حقوق يكى از علما و حقوقدانان ايران بود و در تمام كميسيونهائى

كه براى تهيه ى قوانين تشكيل مى شد عضويت داشت. پس از تصويب قانون مدنى ايران وى شرحى از قانون مزبور تهيه و انتشار داد. اين كتاب علاوه بر تدريس در دانشگاه مورد استفاده قضات دادگسترى نيز واقع مى شد و قريب نيم قرن كتاب مزبور از بهترين منابع حقوق مدنى ايران بود و به دفعات تجديد چاپ شد. عدل در جوانى به مصاهرت ميرزا رضاقلى خان هدايت (نيرالملك) درآمد. نيرالملك نيز از بزرگان علم و ادب بود و علاوه بر وزارت معارف چندى رياست ديوان عالى تميز را داشت. از عدل حين الفوت يك پسر و چهار دختر باقى ماند. ناصر ذوالفقارى، دكتر محسن مظاهر، دكتر طاهر ضيائى دامادهاى او بودند.

(بخش 1) (سيد) مصطفى بن (حاج) ميرزا ابراهيم خليل ركن العدالة طباطبائى تبريزى ملقب به منصورالسلطنه (و. 1258 ه.ش.- ف. بيست و دوم تيرماه 1329 ه. ش.) حقوقدان ايرانى و از رجال دوره رضا شاه پهلوى. وى سمتهاى دولتى مختلفى يافت از جمله در سال 1283 ه.ش. نايب دوم سفارت ايران در مصر گرديد و در سال 1288 ه.ش. مدعى العموم استيناف مركز شد و در سال 1289 ه.ش. به معاونت وزارت عدليه برگزيده شد. در 1290 ه.ش. مديريت كل معارف را بر عهده گرفت و در سال 1299 ه.ش. كفيل وزارت عدليه گرديد. در سال 1316 ه.ش. نماينده ايران در مجمع انفاق ملل بود كه به رياست يك صدمين دوره اجلاسيه شوراى جامعه انتخاب شد. چندى هم وزير كشاورزى بود. در سال 1320 ه.ش. به مقام استادى دانشكده حقوق نايل آمد. از آثار او «حقوق مدنى» است كه در تهران به چاپ شده.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد

پنجم)

عراقي، عزت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عزت الله عراقي در سال 1319 ش در شهر كرمان به دنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتراي رشته حقوق از كشور فرانسه است .وي از سال 1349 ش در دانشكدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول خدمات فرهنگي و علمي هستند. كتاب "حقوق بين المللي كار" عزت الله عراقي ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عزت الله عراقي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاه خويش به پايان رساند و پس از آن در سال 1342 ش. موفق به اخذ درجة ليسانس در رشتة حقوق از دانشگاه تهران شد و با دريافت بورسيه از همان دانشگاه به كشور فرانسه عزيمت كرد و در رشتة حقوق به اخذ درجة دكترا نايل گرديد

استادان و مربيان : عزت الله عراقي ضمناً از محضر بزرگاني چون: مرحوم آموزگار، مرحوم آية الله سيدالعراقين (والد ايشان) و مرحوم آية الله فقيه استفاده كرده اند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عزت الله عراقي از سال 1349 ش در دانشكدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول خدمات فرهنگي و علمي هستند.

جوائز و نشانها : كتاب "حقوق بين المللي كار" عزت الله عراقي ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 حقوق بين المللي كار

ويژگي اثر : اين كتاب در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب: «حقوق بين المللي كار»: اين

كتاب كه موضوع آن براي نخستين بار در ايران مورد بررسي و تحقيق قرار گرفته، در چهاربخش سامان يافته است. مؤلف ابتدا چگونگي پيدايش سازمان بين المللي كار و نقش آن را در ايجاد حقوق بين المللي كار بررسي نموده، آن گاه مباني و هدفهاي حقوق بين المللي كار و نيز موضوع اين حقوق، يعني قواعد و معيارهاي بين المللي كار را تجزيه و تحليل مي كند و در آخر، كيفيت اجراي اين قواعد و نظارتي را كه بر اعمال آنها صورت مي گيرد، مورد مطالعه قرار داده است.

2 نظام هاي بزرگ حقوق معاصر

ويژگي اثر : (با همكاري دو نفر از اساتيد)

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عراقي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا عراقي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/7/1

زندگينامه علمي

آقاي غلامرضا عراقي در سال 1347هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان آمل ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق ادامه تحصيل در قم، زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليها از سوي ديگر وي را رهسپار قم و درسال 1367 وارد حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت(ع) با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1375 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در

قم از محضر بزرگاني چون آيت الله مكارم، آيت الله جوادي آملي، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته علوم سياسي در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1377از دانشگاه آزاد تهران مركزي فارغ التحصيل گرديد و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"مكتب سياسي فارابي" دفاع كرد . وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي در قم، جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون علاوه بر مديريت گروه معارف دانشگاه چالوس، در اين دانشگاه به تدريس دروس معارف اسلامي مشغول مي باشد. وي درطول حيات علمي خويش از امرنگارش و پژوهش غافل نمانده است و آثاري از قبيل "انقلاب اسلامي ايران" و" نقش طبقه متوسط در انقلاب اسلامي ايران " را به رشته تحرير در آورده و به زيور طبع آراسته است.

عزيزاللهي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا عزيزالهي

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1359 وارد حوزه علميه قم شدم. عشق به تحصيل بر تمامي مشكلات زندگي غالب گرديد و از ابتدا به تحصيل جدي علوم ديني پرداختم. در سال 1368 در كنار تحصيل و تدريس دروس حوزوي به تحصيل علم حقوق در مجتمع آموزش عالي قم وابسته به دانشگاه تهران پرداختم. در سال 1372 ليسانس گرفتم و در سال 1374 در همانجا به فوق ليسانس مشغول شدم و در سال 1376 فوق ليسانس در رشته حقوق خصوصي گرفتم. در كنار آن پس از اولين سالي كه وارد حوزه شدم

از سال دوم تدريس در حوزه به تدريس جامع المقدمات شروع كردم و سپس سيوطي و حاشيه و معالم در مسجد فاطميه به صورت عمومي داشتم و حتي به خاطر دارم كه مسجد از طلاب پر مي شد. سپس تدريس رسائل و مكاسب و اكنون مشغول تدريس خارج بيع ميباشم. در ضمن تاليف يك دوره فقه براي كتب درسي نيز در برنامه كاري مي باشد. در سال 1379 در رشته دكتري فقه و حقوق خصوصي در مدرسه عالي شهيد مطهري پذيرفته شدم در سال 1384 با دفاع از پايان نامه خود تحت عنوان «بيع متقابل از ديدگاه فقه و حقوق» فارغ التحصيل شدم.

عسال اصفهاني، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(349 -269 ق)، قاضى، حافظ، محدث، قارى، مفسر، فقيه و مورخ. از شيوخ خود: پدرش و ابومسلم كجى و محمد بن ايوب بن ضريس رازى و ابوبكر بن ابى عاصم و محمد بن اسد مدينى و حسن سرى و ابراهيم حلوانى و بكر بن سهل دمياطى و همچنين از شيوخ شهرهاى اصفهان و همدان و بغداد و كوفه و بصره و حرمين و واسط و رى و خوزستان حديث شنيد. قرآن را بر استاد ابوعبدالله محمد بن على اصفهانى تلاوت كرد. پسرش ابوعامر عبدالوهاب كه از بزرگان اصفهان بود بر پدر خود ابواحمد عسال تلاوت نمود. عسال سفرى به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. فرزندان محدثش به نامهاى: ابوجعفر احمد و ابواسحاق ابراهيم و ابوالحسين عامر و ابوبكر عبدالله از وى حديث روايت كرده اند. ابن عدى و ابن مردويه و ابن منده و ابن مقرى نيز از راويان او هستند. او را يكى از پيشگامان حديث توصيف كرده اند. خودش گفته كه در قراآت قرآن

پنچاه هزار حديث در حفظ داشته است. گفته اند كه او «تفسير» بزرگى را از حفظ املا كرد، و همچنين در اردستان چهل هزار حديث را از حفظ املا كرد و چون به شهر خويش بازگشت و مقابله كرد املاى خويش را صحيح يافت. ابن منده گويد كه دوبار دور دنيا را گشته اما مانند عسال نديده است. او مدتى عهده دار منصب قضاى اصفهان بود. از آثارش: «تفسير القرآن»؛ «التاريخ»؛ «المعرفه فى السنه»؛ «الامثال»؛ «مسند الابواب»؛ «الابواب»، در «غريب الحديث»؛ «احاديث مالك»؛ «الرقائق»؛ «كرامات الاولياء»؛«معجم الشيوخ»؛ «غسل الجمعه»؛ «القراآت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (201 / 6)، انساب سمعانى (190 -189 / 4)، تاريخ بغداد (270 / 1)، سير النبلاء (15 -6 / 16)، شذرات الذهب (381 -380 / 2)، طبقات الحفاظ (363 -362)، العبر (82 / 2)، معجم المؤلفين (226 / 8)، الوافى بالوفيات (41 / 2)، هديه العارفين (43 / 2).

عضدالدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بازوى كيش و آيين) ايجى، (مولانا) عبدالرحمن بن احمد، دانشمند ايرانى قر. 8 ه. (و. 701- ف. 756 ه.ق./ 1355.م.). وى در قصبه ايج (فارس) پايتخت قديم ولايت شبانكاره متولد شد. او به يك واسطه شاگرد ناصرالدين محسوب مى شد. پس از پايان تحصيلات در فارس مسند قضاوت يافت و او از فقهاى مشهور شافعى است و به قول خواجه حافظ از پنج تنى است كه فارس در عهد شاه شيخ بواسحاق اينجو به وجود آنان مزين بود. عضدالدين داراى مشرب تصوف بود و در حكمت و كلام و مذهب و اخلاق مهارت داشت. مهمترين تأليف او «مواقف» است. او در دستگاه سلطان ابوسعيد و خواجه غياث الدين محمد رشيدى و شاه شيخ ابواسحاق

و ملوك فارش و شبانكاره بسيار محترم بود و در عهد ابوسيعد منصب قاضى القضاتى كل ايران را داشت و در سلطانيه مقيم بود. شاه شيخ ابواسحاق اينجو او را سخت احترام مى كرد و در كارهاى ملكى از او مشورت مى نمود چنانكه وى در سال 753 ه.ق. از جانب شاه شيخ به رسالت نزد امير مبارزالدين محمد مظفرى رفت تا او را از حمله به شيراز منصرف سازد، امير قانع نشد ولى از وى پذيرايى كرد و سه روز در مولد عضدالدين- قصبه ايج- به افتخار وى ضيافتى ترتيب داد و سپس او را مأمور كرد كه كتاب المفصل زمخشرى را- كه در نحو است به فرزندش شاه شجاع بياموزد، سپس عضدالدين را با احترام به شيراز برگرداند. قاضى در ضمن محاصره شيراز از طرف امير مبارزالدين از آنجا خارج شد و به شبانكاره رفت، ولى در آنجا امير شبانكاره با قاضى نساخت و او را در قلاع شبانكاره محبوس كرد و دانشمند مزبور تا سال 756- كه سال فوت اوست- محبوس بود اوراست: مواقف در علم كلام كه متن آن را به نام خواجه غياث الدين محمد تأليف كرده، فوائد غياثيه، شرح مختصر ابن حاجب (هر دو به نام خواجه غياث الدين محمد) منظور از كتاب اخير كتابى است در اصول كه ابن حاجب از كتاب ديگر خود كه منتهى الوصول نام دارد مختصر كرده و اين مخصتر را گروهى شرح كرده اند كه از آن جمله است عضدالدين ايجى (تاريخ مغول. اقبال. چا. 11 -510 :2).

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

عفتي، قدرت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قدرت الله عفتي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

: 1345/4/9

زندگينامه علمي

9 تير 1345 در خانواده اي مذهبي، متدين و كشاورز در روستاي سرسبز مريج محله از توابع آمل استان مازندران، ديده به جهان گشودم.

در همان روستا دوره ابتدائي را به پايان بردم، براي ادامه تحصيل بايد به شهر مي رفتيم و به دور از خانواده زندگي مي كرديم تا درس بخوانيم، به همين منظور به فريدونكنار رفتم، راهنمايي و دبيرستان را در آنجا گذراندم و در سال 1364 موفق به اخذ ديپلم شدم.

مهر 1364 وارد حوزه علميه آمل «مسجد هاشمي» شدم يك سال از محضر اساتيد ارزشمند آقايان مرحوم موسوي و ابراهيمي بهرمند گرديدم.

مهر 1365 وارد حوزه علميه قم شدم، دروس مقدمات را به مدت سه سال از محضر اساتيد برجسته اي همچون آقايان: درويش، درخشان پور، مرحوم مهدي زاده و ... بهرمند گرديدم.

دروس سطوح عالي را نزد اساتيد بزرگ حوزه آقايان محمدي، علي دوست، طالقاني، اعتمادي، نكونام، درياباري ، خاتمي، مرحوم وجداني فخر، مرحوم شيخ علي پناه اشتهاردي و ... كسب فيض نمودم.

مهر 1372 (معمولاً درس هاي حوزه علميه قم، هر ساله از اواسط شهريور شروع مي شد) در پي استادي براي درس خارج بودم كه بتوانم مطالب ايشان را به خوبي درك كنم، براي همين منظور كلاس هاي مجتهدين بزرگ و برجسته را مي رفتم تا اينكه در فروردين 1373 در كلاس خارج فقه وخارج اصول فقه مرحوم آيت الله العظمي صالحي مازنداراني (قدس الله سره الشريف) وارد شدم و تا سال 1379 از محضرشان فيض مي بردم در اين سال روح بلندشان به ملكوت اعلي پرواز كرد و ما از فيض وجودش بي بهره شديم.

از سال 1374

در كلاس خارج فقه حكيم متاله آيت الله جوادي آملي بهرمند شدم و تاكنون (1388) از وجود پر بركتش بهرمند هستم.

مهر 1377 در كنار دروس حوزوي وارد دانشگاه شدم و در سال 1380 موفق به كسب مدرك كارشناسي گرديدم. همراه با وظايف طلبگي، از فروردين 1381 تاكنون (1388) از محققان دانشنامه امام خميني در موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) هستم.

علومي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي علومي نويسنده و محقق معاصر است . او اهل كرمان بوده و در مورد مسائل فرهنگي به تحقيق و تفحص مي پردازد . وي صاحب آثار چندي است كه به چاپ رسيده اند . علومي ابتدا معلم بوده و سپس به فعاليت درمطبوعات پرداخت . وي بعد از آن دراداره ارشاد كرمان مشغول شده است .گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي خاطرات كودكي : محمد علي علومي در محله اي نزديك به ارگ بم دوران كودكي راطي نمود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد علي علومي پس ازطي تحصيلات ابتدايي و متوسطه در سال 1358وارد دانشگاه تهران شدو دررشته علوم سياسي به تحصيل پرداخت.وقايع ميانسالي : تحصيل دردانشگاه تهران، زمينه مهاجرت محمد علي علومي را به سوي تهران فراهم نمود. شرايط سخت زندگي ابتدا او را وارد عرصه كار و تلاش نمود، چنانكه براي تامين معاش به كارهاي مختلف روي آورد و درروستاهاي جيرفت ، مدتي به كار خدماتي دراداره سيم كشي ساختمان ، معلمي و سرانجام فعاليت مطبوعاتي مشغول شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد علي علومي مدتي به كار معلمي و مطبوعات اشتغال داشت. پس ازآن وارد اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي كرمان شد

و به امور فرهنگي اين اداره اشتغال ورزيد.فعاليتهاي آموزشي : مهمترين فعاليت آموزشي محمد علي علومي كارمعلمي بود كه ديري نپاييد به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي منتقل شد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد علي علومي يك فيلم نامه كودك براساس پيوند زندگي واقعي مردم ، با افسانه ها ، مجموعه اي از داستان هاي كوتاه (مندرج درماهنامه هاي ادبي ) ، نوشته هاي خود او وهمچنين بعضي نوشتهها كه او شبيه به شعر مي نامد ،چاپ كرده است . ازاو مقالات متعددي نيز درمعرفي ادبيات كهن و داستانهاي شاهنامه و معرفي نحوه نگاه و طرز داستان نويسي كهن چاپ گرديده است.آرا و گرايشهاي خاص : محمد علي علومي ،آزادي درمعناي عالي آن را باعث تغيير و تبديل انديشه مي داند. او آزادي به معناي معمول راباعث بصيرت فرد مي دانسته و معتقد است كه آزادي مانع مي شود كه انسان بنده انسان ديگر باشد . وي براين باوراست كه وقتي هنر با سرشت و گوهر عرفان بياميزد، مي تواند در جهت سير وسلوك براي كشف حقيقت باشد . اين مسير نيست مگر آنگاه كه از ذهنيات خو د، بت نسازيم و ابراهيم تبرداري راهنمايان باشد. آثار : آذرستان ، آوردگاه آفتاب ويژگي اثر : دراين كتاب شرح اساطيري بخشي از تاريخ ايران آمده است.3 شاهنشاه دركوچه دلگشا ، فرهنگ عوام دارالامان ويژگي اثر : اين اثر مجموعه اي از داستانهاي كوتاه طنز است .5 هفت حكايت

علوي قزويني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على علوي قزويني

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

حجه الاسلام سيّد علي علوي قزويني

فرزند مرحوم آيت الله حاج سيّد جواد علوي قزويني ره در سال 1342 هجري شمسي در شهرستان قزوين در يك خانواده اصيل و ريشه دار علمي متولد شد پدر و اجداد نامبرده همگي از علماء و دانشمندان عصر خود بشمار مي رفتند، جد پدري وي مرحوم علامه سيد علي موسوي قزويني (متوفي 1298 ه.ق) از فقها و اصوليين نامدار قرن سيزدهم هجرى، و صاحب تاليفات فراوان در فقه و اصول مي باشد از جمله حاشيه معروف وي بر قوانين الاصول ميرزاي قمي است. او خواهر زاده مرحوم سيد ابراهيم موسوي قزويني صاحب ضوابط الاصول مي باشد. حجه الاسلام علوي پس از اتمام تحصيلات مقطع ابتدايي و راهنمايى، همزمان با تحصيل در دوره متوسطه دروس مقدماتي علوم ديني را در نزد والد بزرگوار خود فرا گرفت و پس از اخذ ديپلم رياضي فيزيك در سال 1360 وارد حوزه علميّه قزوين شد و در نزد اساتيد آن حوزه به تحصيل علوم اسلامي (فقه، اصول، فلسفه) پرداخت.

اهم اساتيد وي درحوزه علميّه قزوين در زمينه هاي فقه و اصول عبارتند از مرحوم آيت الله ميرزا عبدالرحيم سامت قزوينى، آيت الله مرحوم شيخ محمد مظفرى، مرحوم آيت الله شيخ محمود شريعت مهدوي و در فلسفه (منظومه سبزواري) نيز از محضر حكيم متاله آيت الله شيخ محمد حسين اويسي قزويني بهرمند گرديد. وي در سال 1363 براي تكميل تحصيلات خود رهسپار حوزه علميه قم شد و از محضر آيات و اساتيد اين حوزه بهره هاي فراوان برد و بالاخص در درس خارج اصول حضرات آيات سيّد محمّد روحاني (ره)، سيّد محمود هاشمي شاهرودى، وحيد خراسانى، و نيز از درس خارج

فقه حضرات آيات منتظرى، شبيري زنجانى، تبريزي و فاضل لنكرانى بهره مند گرديد، همچنين دروس عالي فلسفه و عرفان (اشارات، اسفار، مصباح الانس) را در محضر حضرات آيات: انصاري شيرازى، حسن زاده آملي و حاج آقا محمد شاه آبادي تلمذ نمود.

ايشان از برخي اساتيد خود از جمله حضرات آيات شبيري زنجانى، فاضل لنكرانى، و نيز آيت الله سيستاني مفتخر به اخذ اجازه روايت و امور حسبيه است او همچنين به مدت 8 سال توفيق مراوده و درك محضر عرفاني و اخلاقي عارف كامل مرحوم آيت الله علامه سيّد محمّد حسيني تهراني را يافت. ايشان همزمان با تحصيلات علوم اسلامي به تحصيلات دانشگاهي نيز همت گمارد و در سال 1362 در مقطع كارشناسي رشته حقوق دانشگاه تهران پذيرفته و در سال 1366 با احراز رتبه ممتاز و اخذ لوح تقدير فارغ التحصيل شد و در همان سال در مقطع كارشناسي ارشد حقوق خصوصي دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته و در اسفند ماه سال 1369 از اين دانشگاه فارغ التحصيل گرديد، و در سال 1382 دكتري حقوق خصوصي دانشگاه تهران ارتقاء يافت نامبرده در سال 1370 به عضويت هيئت علمي دانشگاه تهران (گروه حقوق _ پرديس قم) در آمد و تاكنون در اين دانشكده و نيز دانشگاه مفيد قم در رشته هاي حقوق مدنى، فقه به امر تدريس اشتغال دارند ايشان با برخي مراكز تحقيقاتي از جمله مركز فقهي تحقيقات قوه قضائيه، پژوهشكده فقه و حقوق دفتر تبليغات حوزه علميّه قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، بنياد دايره المعارف جهان اسلام، دانشگاه مفيد و ... همكاري علمي داشته است و نيز مسئوليت مشاوره پايان نامه هاي تعدادي از

دانشجويان كارشناسي ارشد رشته حقوق را نيز بر عهده داشته است. وي با برخي از زبان هاي خارجى، عربى، انگليسى، فرانسه نيز آشنايي دارد. مقالات و تحقيقات متعددي نيز از ايشان به چاپ رسيده است.

علوي، موسي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسي علوي

محل تولد : دايكندي

شهرت

تابعيت : افغانستان

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد موسي علوي فرزند سيد كاظم در سال 51 در كشور افغانستان استان دايكندي مركز نيلي در يك خانواده مذهبي به دنيا آمدم. پس از فراگرفتن سواد خواندن و نوشتن فارسي و قسمت از ادبيات عرب در زادگاهي خودم در سال 70 براي ادامه تحصيلات وارد حوزه علميه مقدسه قم و مشول درسهاي مستداول حوزه شدم و تا سال 79 موفق به اتمام سطوح عالي حوزه شدم و از سال 80 تا حالا مشغول درسهاي خارج فقه و اصول مي باشم البته با انجام 5 سال مصاحبه درس خارج از نظر مدرسه عالي فقه و معارف اسلامي فارغ التحصيل هستم.

از محضر اساتيد مرحوم وجداني فخر، حسيني ميانجي، علي محمدي، حسيني بوشهري، نظري ميانجي و حضرات آيات مكارم شيرازي و حيد خراساني ، جعفر سيبحاني و جوادي املي دامت بركاتهم استفاده كردم.

در ضمن درسهاي معمولي حوزه در رشته فلسفه و كلام در سطح كارشناسي ارشد در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام صادق (ع ) تحصل نموده ام در اين رشته از استاد علي رباني گلپايگاني در كلام قديم و جديد و از استاد خسرو پناه در معرفت شناسي و فلسفه غرب استفاده نمودم.

علوي، نادر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نادر علوي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/10/1

زندگينامه علمي

درسال 57ديپلم در رشته رياضي گرفتم در همان سال در مدرسه عالي ترجمه تهران قبول شدم امّا بعد از انقلاب انصراف دادم وعازم خدمت سربازي شدم درسال63وارد حوزه علميّه قم شدم ودر طول پنج سال سطح

را به پايان رساندم ودرسال68ازدرسهاي مرحوم ميرزا جواد تبريزي ووحيد خراساني بهره مند شدم تا حال .در طول در س از خارج از درس اساتيدي چون جوادي آملي سيّد محمد روحاني ،شبيري زنجاني، فاضل وسبحاني نيز استفاده كردم همزمان با درس خارج دوره زبانهاي خارجه دفتر ، كاميپوترICDL، در وههاي كلام جديد (مباحث استاد سروش )را طي كردم ودر سال 70شروع به تحقيقات علمي راجع به تاريخ وتاريخ معاصر ايران نمودم به مدّت 8سال ودر سال78موفق به اخذ كارشناسي ارشد از علوم سياسي علامه طباطبايي شد.در مراكز علمي – پژوهشي مختلف كارهاي تحقيقاتي انجام دادم ازجمله معاونت پژوهشي مركز اسناد انقلاب اسلامي قم ، مركز تحقيقات مركز تبليغات ، مركز پژوهشهاي مجلس ع معاونت فرهنگي ارشاد تهران ، نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها ومركز علميّه حوزهاي خواهران و....

علويان، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي علويان

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/4/1

]زندگينامه علمي

اينجانب مرتضي علويان در سال 1364 ديپلم خود را در رشته اقتصاد با معدل كتبي 06/16 در يكي از دبيرستانهاي اخذ نمدم كه در سال 1365 عليرغم پذيرفته شدن در دانشگاه مازندران رشته اقتصاد ، دانشگاه رضوي مشهد وهمچنين مراكز ديگر راهي حوزه علميه قم شدم و درس حوزه را آغاز نمودم كه تا سال 1371 دروس سطح را با ميانگين بالايي از نمره طي نمودم .

از سال 1373 همزمان با شركت در درس خارج تحصيلات دانشگاهي در رشته علوم سياسي را نيز آغاز كرده و با گذراندن كارشناسي و همچنين كارشناسي ارشد علوم سياسي را دانشگاه باقرالعلوم ع اخذ نمودم. در كنار فعاليتهاي علمي از سال

77-1376 مشغول تدريس در دانشگاههاي تهران، بين المللي امام خميني ، علامه و مازندران شدم كه البته از مهر 1381 به عنوان هيات علمي دانشگاه مازندران مشغول بكار شدم. در كنار مطالعات حوزوي و دانشگاهي داراي تاليفات و مقالاتي در موضوعات مختلف مي باشم

علي حسيني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على علي حسيني

محل تولد : رفسنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1366 وارد حوزه علميه شدم دروس حوزوي را تا پايان سطح تا سال 1374 به پايان رسانيدم و امتحانات جتبي و شفاهي را به طور كامل پشت سرگذاشته وازآن سال دردرس خارج شركت كرده ام.ازسال1370تا 1371 به مدت دو سال زبان انگليسي را به صورت تخصصي كار كردم و در سال 1373 دوره اير فروك كه اموزش زبان انگليسي سيستم نيروي هوايي است را پشت سر گذاشتم.در سال 1375 دوره كارشناس علوم سياسي را آغاز و در سال 1379 به پايان رساندم. همان سال در كنكور كارشناسي ارشد شركت كرده و موفق به ورود به دوره فوق ليسانس شده و در سال 1382 از پايان نامه خود با نمره عالي 60/19 دفاع كردم. در سال 83 در كنكور دوره دكتري دانشگاه تهران شركت كردم و موفق به ورود به اين دوره شدم و دوره اموزشي دكتري به پايان رسيده و اكنود در مرحله پژوهشي آن يعني پايان نامه دكتري هستماز سال 82 تا كنون در رشته علوم سياسي در دانشگاه مفيد و برخي مراكز خارج از اين دانشگاه مشعول به تدريس دروس علوم سياسي هستم . علاوه بر آن به عنوان پژوهشگر و كارشناس تخقيقات سياسي در معاونت پژوهشي دانشگاه

مفيد مشغول به همكاري و فعليت هستم.برخي مقالات تا كنون به رشته تحرير در آورده ام و در برخي از مجلات به چاپ رسيده . رخي نيز در حال انتشار است و برخي ديگر در دست تاليف

در برخي از همايش هاي علمي شركت داشته ام و به ارايه مقاله پرداخته ام.

دو دوره دبير كميته علمي علوم سياسي همايش هاي دانشجويي بوده ام و در سال 85 به عنوان دبير همايش اخلاق به فعاليت پرداخته ام.

عليزاده، عبدالرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرضا عليزاده

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

سال آغازين تحصيل من در هنرستان صنعتي شهر رشت مقارن شد با اعتراض هاي انقلابي ملت و پس از پيروزي انقلاب و اتمام دوره هنرستان در رشته اتومكانيك با همه علاقه اي كه به مباحث مكانيك داشتم و كارنامه هاي آن دوره گواه آن است ، به فلسفه وتحصيل در علوم حوزوي علاقه مند شدم و در حوزه علميه رشت كه رونق چنداني نداشت به تحصيل پرداختم و به همراه برادر شهيدم (مسعود عليزاده) كه از من هم جدي تر و بهتر درس مي خواند آغاز كرديم و يك ساله درس هاي يك سال و نيم حوزه علميه قم را خوانديم زيرا ما بي وقفه و تعطيلي كار مي كرديم ولي وقتي در سال 1362 به حوزه علميه قم آمديم ديديم كه ما سيوطي را نبايد مي خوانديم . ما در رشت جامع المقدمات ، منطق كبري و منطق شهيد مطهري ، سيوطي تا باب ابتدا ، كتاب صرف ساده و قسمتي از شرح النظام را در ظرف يك سال خوانديم و

آن طور خوانديم كه در آنجا جامع المقدمات را تدريس مي كرديم . به قم آمدم و چون از جنگ و چند گرفتاري ديگري نمي توانستيم شانه خالي كنيم تا سال 1369 به پايان سطح رسيدم و درس خارج را شروع كردم اما همراه با آغاز تحصيل در دانشگاه دوباره به دروس سطح بازگشتم و قسمتي از مكاسب و كفايه را تكميل كردم و تعداد درس هاي حوزوي خود را نيز كم كردم . سال 1371 (حدودا) به درس خارج مشغول شدم (البته غير از درس هايي كه نزد برخي از آقايان به صورت كوتاه مدت گذراندم مانند خارج نكاح نزد آيت الله مشكيني ، خارج قسمت كوتاهي ازاصول نزد استاد آيت الله سبحاني، حدود 2 سال و اندي در خارج فقه آيت الله سيد محمود شاهرودي و 3 سال درس خارج آيت الله وحيد خراساني و نيز بيش از 2 سال درس خارج اصول ايشان را شركت كردم .

از سال 1369 دروس دانشگاهي خود را در رشته حقوق در مجتمع آموزش عالي قم (دانشگاه تهران) شروع كردم و در سال 1373 فارغ التحصيل شدم و سپس در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به تحصيل فوق ليسانس حقوق خصوصي پرداختم آنگاه وقتي در سال 1376 فارغ التحصيل شدم بلافاصله در دوره دكتراي حقوق خصوصي همان دانشگاه پذيرفته شدم و سرانجام رساله دكتراي حقوق خصوصي خود را درخصوص حقوق شناسي اجتماعي گذراندم . در سال 1383 فارغ التحصيل شدم و در پرديس قم دانشگاه تهران (همان مجتمع آموزش عالي قم سابق) به عنوان استاد يار حقوق خصوصي استخدام شدم .از سال 1372 در كنار

تحصيل حقوق و علوم حوزوي در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (دفتر همكاري حوزه و دانشگاه سابق) به تحصيل جامعه شناسي درسطح فوق ليسانس پرداختم و سال 1376 فارغ التحصيل شدم و در آنجا به تحصيل در موضوعات جامعه شناختي پرداختم و حاصل آن شركت درترجمه كتاب وبر و اسلام (Weber and Islam) و نگارش كتاب جامعه شناسي معرفت بود . كتاب وبردر اسلام در هشتمين دوره كتاب سال دانشجويي رتبه دوم ترجمه را كسب كرد و كتاب جامعه شناسي معرفت تا كنون رتبه تشويقي دبيرخانه دين پژوهان كشور برگزيده كتاب سال دانشجويي (يازدهمين دوره) و نيز برگزيده كتاب سال حوزه به خود اختصاص داده است .

اكنون در گروه حقوق خصوصي دانشكده حقوق پرديس قم دانشگاه تهران رسما به عنوان استاديار حقوق به تدريس دروس اصول فقه (در سطح كارشناس و كارشناسي ارشد) ، مقدمه علم حقوق ، مباني جامعه شناسي ، جامعه شناسي حقوق ، حقوق كار ، داوري هاي بين المللي و متون حقوقي به زبان انگليسي اشتغال دارم .همچنين در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گروه علوم اجتماعي همكاري دارم و عضو شوراي علمي گروه علوم اجتماعي آن پژوهشگاه هستم .در سال هاي گذشته در مراكزي چون دانشگاه قم ، جامعه الزهراء ، مركز تخصصي قضا و دانشگاه پيام نور تدريس كرده ام .

عليزاده، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن عليزاده

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محسن عليزاده متولد 1352 در شهر اصفهان از دوران دبيرستان در جلسات هفتگي علمي مذهبي شركت نمودم و كم كم از طريق اين جلسات و آشنايي با طلاب حوزه هاي

علميه اصفهان و قم علاقه به حوزه و طلبگي پيدا كردم – سال 72 وارد حوزه علميه قم شده و پس از اتمام پايه 6 حوزوي وارد موسسه امام خميني شدم و در سال 81 براي مركز مطالعات و پژوهش هاي حوزه علميه قم تا به اكنون پاسخ به سوالات سياسي و حقوقي داده ام و نيز در طول اين سالها مقالاتي را در بازتاب انديشه به چاپ رسانده ام افزون بر اين در سال 81 مدتي به عنوان ويراستار پس از گذراندن دوره هاي آن در موسسه مشغول شدم و سه سال در كارورزي فقه سياسي و به مدت حدود شش ماه هم كارورزي معرفي و شناخت اسلام را گذراندم كه اين دوره ها در تقويت نويسندگي علمي و پژوهشي اينجانب بسيار سودمند بود نيز در سال 85 وارد مقطع كارشناسي ارشد فقه و جزا در موسسه امام خميني گرديدم و هم اكنون در زمينه پژوهش هاي مربوط به فقه سياسي – حقوق زنان و حكومت اسلامي و حقوق جزا مطالعه و تحقيق مي نمايم.

عمادزاده، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق عمومى، دانشكده: علوم ادارى و اقتصادى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق قضايى از دانشگاه ملى ايران در سال 1353، كارشناسى ارشد حقوق قضائى از كشور فرانسه در سال 1355، دكتراى حقوق عمومى از دانشگاه مونپليه كشور فرانسه در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده علوم ادارى و اقتصاد دانشگاه اصفهان در سال 1358 و ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1371.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حقوق قضايى و حقوق عمومى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب)

بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

حقوق بين الملل عمومى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تفاوت شركت با اشاعه و شركت مدنى با شركت بازرگانى، مفهوم جنگ در حقوق بين الملل عمومى، استفاده از حقوق شرط در معاهدات بين المللى، مشروعيت توسل به زور از طرق مسلحانه در حقوق بين الملل.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عمومي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد عمومي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

تولد:1343 ديپلم:1361 ورود به دانشگاه:1362 و 2 سال تحصيل رشته رياضي كاربردي دانشگاه صنعتي اصفهان تحصيل دروس حوزوي به صورت متفرقه از سال 1361 اشتغال رسمي به دروس حوزه از سال 1364 اشتغال به خارج فقه و اصول از سال 1371 در اصفهان هجرت به قم در سال 1374 تحصيل در رشته تخصصي فقه و اصول در موسسه بقيه الله از سال 1376 تا 1382 بيش از 18 سال سابقه تدريس در حوزه همكاري علمي پژوهشي با مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه از سال 1380همكاري علمي با پژوهشكده باقرالعلوم(ع) تدريس در برخي از موسسات آموزش عالي و بيش از 13 سال حضور تبليغي در دانشگاهها موفقيت در آزمون علمي شوراي نگهبان براي انتخابات خبرگان و در سال 1385 همكاري علمي و هنري با صدا و سيما در تهيه برنامه هاي قرآني را دارم

عميد زنجاني، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا عباسعلى عميد زنجانى سبط فيلسوف بزرگ و فقيه جامع آيت اللَّه ميرزا مجيد زنجانى از علماء و نويسندگان معاصر تهران است و در مسجد لرزاده به اقامه جماعت و تدريس و ترويجات دينى اشتغال دارد. وى در سال 1316 شمسى در شهرستان زنجان متولد شده و تحصيلات جديد كلاسيك را با مقدمات علوم دينى در آنجا خوانده و در سال 1370 ق مهاجرت به قم نموده و سطوح متوسط و عالى را بطرز خصوصى از محضر اساتيد با فضل و كمال حوزه فراگرفته و سپس در حوزه درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده و ضمنا علوم هيئت و

كلام و فلسفه را از اساتيد معروف آموخته و در سال 1340 شمسى مهاجرت به نجف اشرف نموده و در آن سامان از محضر دو نابغه علمى آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و آيت اللَّه آقا ميرزا باقر زنجانى سلمه اللَّه بهره ها برده و دراسات آن دو استاد بزرگ را برشته تحرير و تقرير درآورده و در مراجعت از نجف اشرف در سال 1347 شمسى افتخار مصاهرت با حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى مد ظله را پيدا و بار ديگر در قم براى ادامه تحقيق و تدريس توقف و شركت در درس فقه آيت اللَّه العظمى مرعشى نموده تا سال 1391 ق كه بدرخواست جمعى از مومنين تهران براى امامت مسجد لرزاده كه يكى از مساجد حساس و بنام مركز و از آثار مرحوم مبرور آيت اللَّه عالم ربانى حاج شيخ على اكبر برهان است منتقل به تهران شده و تا حال حاضر بانجام وظائف دينى و ارشاد و امامت و تدريس و خدمات اجتماعى اشتغال دارند.

داراى تأليفات ارزنده و آثار آموزنده اى مى باشند كه بقسمتى از آنها اشاره ميشود:

1- تحقيق و بررسى در تاريخ تصوف مطبوع از دارالكتب الاسلاميه

2- اسلام و همزيستى مسالمت آميز مطبوع از دارالكتب الاسلاميه

3- اسلام و حقوق ملل مطبوع از دارالكتب الاسلاميه

4- حقوق اقليتها مطبوع از انتشارات صدر

5- بنيادهاى اصيل مطبوع از كتابخانه بزرگ اسلامى.

6- اسلام و سيستم بيطرفى.

7- مبانى تفسير.

8- رساله اى در نكاح كتابيه.

9- رساله اى در ترتب.

10- المنهاج فى شرح وسيله النجاه.

13 -12 -11- سع جلد در قم برشته تحرير آورده كه با همكارى چند تن از فضلاء تأليف و نشر گرديده است.

14- مقالاتى در نشريات ماهيانه حوزه انتشار داده است.

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته:

حقوق خصوصى و اسلامى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات حوزوى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كامپيوترى كردن علوم اسلامى، كامپيوترى كردن قوانين و مقررات، تكنولوژى جديد انفورماتيك، فقه و علوم حديث، تفسير و علوم قرآنى، فلسفه و عرفان اخلاق، اديان و كلام اسلامى، تاريخ اسلام و سيره، حقوق و قوانين، استاد راهنماى 35 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 20

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

حقوق اسلامى، تفسير و مبانى آن، فقه، فقه سياسى، اقتصاد اسلامى، تاريخ تصوف و عرفان، حقوق اقليتها و مبانى انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 50، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مباحث مختلف حقوقى، مباحث فقه سياسى، مسئوليت بين المللى ناشى از جريان سلمان رشدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عنايت، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد، محقق.

تولد: 1311.

درگذشت: 3 مرداد 1361.

حميد عنايت فارغ التحصيل دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران و داراى درجه ى كارشناسى ارشد و دكترى از دانشكده ى اقتصاد و علوم سياسى لندن است. بعد، يك سال در خارطوم به تدريس پرداخت تا اين كه به ايران بازگشت و در دانشگاه تهران سمت دانشيارى يافت و سپس به مقام استادى رسيد. از سال 1359 كه دانشگاه آكسفورد مقام استادى در رشته ى عقايد سياسى را به وى پيشهاد كرد، مقيم آنجا شد.

خدمت مطبوعاتى را از سال 1333 آغاز كرد و با مجلات ادبى و علمى همكارى داشت. به مناسبت انتشار كتاب سياسيت ارسطو (1337) به دريافت جايزه ى بهترين كتاب سال نايل آمد. از جمله كتاب هاى ديگر او مى توان به اين عنوان ها اشاره

كرد: فلسفه ى هگل (از ت. ستيس، تهران، 1348)؛ عقل در تاريخ (هگل)؛ تاريخ طبيعى دين (ديويد هيوم، 1348)؛ لووى استروس (ادموند ليچ، تهران، 1350)؛ اسلام و سوسياليسم در مصر (تهران، 1350)؛ سيرى در انديشه هاى سياسى عرب؛ قيصر و مسيح (از دوره ى تاريخ تمدن ويل دورانت، تهران، 1341)؛ بنياد فلسفه سياسى در غرب؛ از هراكليت تاهابز (تهران، 1349)؛ جهان از خود بيگانه (تهران، 1349)؛ انديشه ى سياسى در اسلام معاصر (ترجمه ى بهاءالدين خرمشاهى)؛ سه آهنگساز: موازر، برليوز، واگنر (رومن رولان، ترجمه، تهران، 1334)؛ انتقام معجزه آسا (سه داستان از جرج برناد شاو، گى دوموپاسان، جك لندن، ترجمه، تهران، 1333).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

عيسي نيا، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا عيسي نيا

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/7/1

زندگينامه علمي

رضا عيس نيا،فرزند در مهر 1343 از شهرستان رودسر استان گيلان،در روستاي قاسم آباد سفلي واقع در چند كيلومتري درياي خزر و جنگل هاي گيلان،در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشودم و در دامن پدر و مادري زحمت كش و پرتلاش و كشاورز و مسلمان مسئول،تربيت يافتم؛دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود را در روستاي قاسم آباد سفلي شروع كرده و مدرك ابتدايي را با معدل 52/15 و راهنمايي را با 17 در خرداماه به پايان رسانيده و پس از اتمام تحصيلات دوره راهنمايي براي ادامه تحصيل به خاطر فقر اقتصادي خانواده و تبليغات زياد مركز آموزش كشاورزي در اذهان كشاورزان به رشته كشاورزي پرداختم. دبيرستان را كه از سال هاي 57 تا 61-60 كه دوران انقلاب و جنگ بود،را با معدل 88/17 به پايان رساندم و با حضور در جبهه هاي جنگ بمدت 14 ماه

و آشنايي با طلبه هاي جوان با دعوت آنها مسافرتي به قم كردم كه در اين سفر بود(سال 62)كه تشويق به علم آموزي در حوزه هاي علميه شدم مصادف با اين پيشنهاد در سطح كشور اعلام شد كه حوزه علميه قم از ميان فارغ التحصيلان در مقطع ديپلم طلبه جهت تربيت كادر قضايي مي پذيرد بنابر اين در امتحان ورودي حوزه علميه قم جهت گذراندن دوره قضاوت كه 6 سال پيش بيني شده بود شركت كرديم و از ميان داوطبان 300 نفر برگزيده شديم اما متاسفانه پس از چند ماه تحصيل در مدرسه رضويه مسئولين حوزه علميه اعلام كردند كه به خاطر مشكلاتي قادر به ادامه كار خود جهت پرورش قضات نيستند بنابراين پذيرفته شدگان در صورت تمايل مي توانند دروس حوزوي را ادامه دهند لذا كساني كه مايل نبودند انصراف دادند،اما بنده دروس مقدمات تا لمعه را در مدرسه رضويه و المهدي به پايان رسانده و در كنار دروس حوزوي وارد دانشگاه باقر العلوم(ع) قم شده و در كنار دروس حوزوي به تحصيل در رشته علوم سياسي در مقطع كارشناسي پرداخته و اين دوره را با معدل 8/16 به پايان رسانده و سپس كارشناسي ارشد را هم با معدل 26/16 و با ارائه پايان نامه«دو دوره تجربه نوانديشي و نوسازس سياسي در ايران» با نمره الف، به پايان رساندم پس از فارغ التحصيل شدن در مقطع كارشناسي ارشد با مدرك 5 سال حضور در درس خارج فقه و كارشناسي ارشد علوم سياسي و پذيرش در گزينش اساتيد قم،براي تدريس دروس عمومي (انقلاب اسلامي)وارد دانشگاه شدم. در كنار تدريس در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي

در پژوهشكده علوم و انديشه سياسي مشغول كارهاي تحقيقاتي مي باشم.

غبرايي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي غبرايي در سال 1326 در شهر لنگرود به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همان شهر گذراند و در رشته كارشناسي علوم سياسي فارغ التحصيل شد. در دوران نوجواني بسيار كتاب مي خواند. دهه 40 مهدي غبرايي به صورت جدي مطالعه را شروع كرد. اغلب كتاب هايي را كه مي خواند، از لنگرود تهيه مي كرد و گاهي هم به رشت مي آمد و تفريحي جز مطالعه كردن نداشت. در دوره دانشجويي بسيار تحت تأثير آثار «ساعدي»، «رادي» و «بيضايي» بود و آنها در شكل گيري عقايد و افكار او بسيار مؤثر بودند. مدتي در يك وزارتخانه كار كرد و بعد از چند سال عذر او را خواستند و از سال 60 مشغول ترجمه شد. برادرانش فرهاد و هادي مدت ها بود كه ترجمه مي كردند. «فرهاد» ترجمه ادبي انجام مي داد و هادي غيرادبي و ويرايش. نخستين اثرش، بخشي از مجموعه داستان هاي نويسنده اي روسي به نام «آواي رنج كهنه سرباز» بود كه به چاپ رسيد. بعدها با برادرش همكار شد و در زمينه ترجمه از راهنمايي هاي او استفاده كرد. البته به دليل تحصيل در رشته علوم سياسي، گهگاه مقاله سياسي هم ترجمه مي كرد مهدي غبرايي، از آن دسته مترجماني است كه آگاهانه ترجمه مي كند، زبان مبدأ را مي شناسد و به زبان مقصد مسلط است. در واقع او امانتداري است كه آثار را مانند فرزندان خود دوست دارد و براي آنها ارزش قائل است. عشق به ادبيات و سينما در او باعث شده با

فضاي رمان و داستان مأنوس باشد و وقتي اثري را ترجمه مي كند گويي آن را خود نويسنده ترجمه كرده است. گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : _ گذراندن دوران ابتدايي و دبيرستان در لنگرود _ دريافت مدرك كارشناسي در رشته علوم سياسي آرا و گرايشهاي خاص : مهدي غبرايي معتقد است: «ترجمه دريچه اي است به جهان. به راستي دريچه اي است كه مي توانيم جهان پيرامون خود را ببينيم. در مورد اين كه ترجمه هنر است يا فن، بايد بگويم؛ در جايي به هنر پهلو مي زند. به ويژه زماني كه سر و كار مترجم با ترجمه ادبي است. ترجمه ادبي بايد از لحاظ لحن، كلام و زمان با زبان مبدأ مطابقت داشته باشد، به طوري كه اگر نويسنده قرار بود به زبان مقصد بنويسد همان گونه مي نوشت كه ترجمه شده است. رعايت اصل امانت داري نيز بسيار حائز اهميت است. در واقع، ترجمه يك كار مكانيكي است و اصل را بايد تحت اللفظي يعني همانطور كه نويسنده نوشته به زبان خود ارائه كرد.، تا مخاطب متوجه حضور مترجم در متن نشود. مترجم بايد دانشش را به روز كند و هميشه در اين امر پيشتاز باشد. بايد بسيار مطالعه كند، مطالعه اي روزافزون در رشته اي كه كار مي كند. مترجم در ترجمه اثر، نقش بسيار مهمي دارد. مترجم در انتقال گنجينه ادبي نويسنده سهيم است و اگر او تسلط لازم را به دو زبان داشته باشد اين مهم را بخوبي انجام مي دهد. وقتي از او در باب توصيه به جوانان سؤال كرديم او گفت:

«من هيچ وقت توصيه نمي كنم و اگر بشود تجربه ام را به نسل جوان منتقل مي كنم. يك مترجم بايد غناي واژگاني اش را حفظ كند و يكي از كتاب هايي كه در ابتداي كار به يك مترجم كمك بسياري مي كند «مباني يا اصول ترجمه» از خانم طاهره صفارزاده است.» دانستن زبان فارسي و استفاده به موقع از آن نيز در جهت بهبود زبان مترجم مؤثر است. متون ادبي هر كدام دنياي منحصر به فردي هستند كه علاوه بر انتقال داستان، فرهنگ آن سرزمين را به خواننده مي شناسند، پس مترجمان مي توانند سفير فرهنگي بين ملل محسوب شوند و وظيفه خطيري را در اين ميان به عهده دارند.» چگونگي عرضه آثار : مهدي غبرايي، از آن دسته مترجماني است كه ويژگي هاي گفته شده را دارد. او آگاهانه ترجمه مي كند، زبان مبدأ را مي شناسد و به زبان مقصد مسلط است. در واقع او امانتداري است كه آثار را مانند فرزندان خود دوست دارد و براي آنها ارزش قائل است. عشق به ادبيات و سينما در او باعث شده با فضاي رمان و داستان مأنوس باشد و وقتي اثري را ترجمه مي كند گويي آن را خود نويسنده ترجمه كرده است. مهدي غبرايي، مترجمي منظم است كه به نظم و دقت عادت دارد. صبح از ساعت هشت تا دوازده و بعدازظهرها اصولاً از پنج عصر تا نه شب سرگرم كار است. آثار : انتخاب الويرا ويژگي اثر : «انتخابات الويرا» با ترجمه مهدي غبرايي از آثار شاخص اوست كه در نوع خود بي همتاست. «الويرا» نام منطقه اي است كه از

نام دختر يكي از مالكان گرفته شده است. مترجم در ترجمه اين اثر سعي كرده با توجه به رعايت اصل امانتداري همان گونه كه نويسنده «نايپل» معتقد است و در بيشتر كتاب هايش اين موضوع را هم مورد توجه قرار مي دهد (حفظ لهجه هاي اسپانيولي) اثر را به اصلش نزديك كند.2 ترجمه بادبادك اثر خالد حسيني ويژگي اثر : «بادبادك باز» عنوان رماني پر كشش است از نويسنده افغاني مقيم آمريكا، خالد حسيني، كه به تازگي با ترجمه مهدي غبرايي به بازار آمده است. در آغاز اين رمان كه با ترجمه بسيار قوي و به زبان فارسي برگردانده شده، آمده است: خالد حسيني را نه در ايران و نه در آمريكا كه مقيم آنجاست، نمي شناسند. او چهل و چند سال پيش در كابل به دنيا آمد. پسر يك ديپلمات است كه خانواده اش به آمريكا پناهنده شدند. او بادبادك باز را نوشت، در واقع نخستين رمان اوست... به هر حال، رمان «بادبادك باز» بر خلاف نظر بسياري كسان كه مي گويند در هند و افغانستان و چين همه اش صحبت از فقر و فلاكت و بدبختي است و در ايران مخاطب وسيعي نخواهد يافت، مرا به سهم خود شيفته خود كرده است. 3 ترجمه پيترپن اثر جيم ج.بري nbsp4 ترجمه خانه اي براي آقاي بيسواس اثر و.س. نايپل ويژگي اثر : اين رمان درواقع احتضار طولاني آدمي را به تصوير مي كشد كه از همان آغاز، حس تعليق و حادثه سازي را در ذهن مخاطب به وجود مي آورد. موضوع فقر و تنگ نظري مردم و مسائل مردم جهان سوم است كه متن

انگليسي و در قطع وزيري به فارسي چاپ شده است. اين رمان كه مدت ها به دليل شرايط نامطلوب نشر، بدون ناشر بود، با آمدن نايپل به ايران و اضافه شدن چند داستان ديگر، سال ها بعد به نام «خيابان ميگل» ترجمه شد. «مشتمالچي عارف» نيز از ديگر آثار نايپل است كه مهدي غبرايي ترجمه كرده است. بدعت نايپل در نويسندگي، استفاده از فضاي بومي است كه با بياني ساده، زيبايي خاصي به اثر بخشيده است. مهدي غبرايي در مورد شيفتگي اش به آثار «نايپل» مي گويد: فضاسازي داستاني نايپل شبيه فضاي دوران كودكي من در لنگرود است، يعني عناصر مشترك (دريا، كشتزار)، مردمان دل زنده و شاد كه با تنگ نظري و تعصبات محلي، خرافات، دعواها، شادي ها و محبت ها ... به ويژه در «خيابان ميگل» براي من جذاب بود. از نظر شخصيتي او را انساني همچون برادرم مي ديدم. افتاده و سياه چرده كه با كلاه شاپويش اين احساس را در من به وجود مي آورد و مورد ديگر كه نقطه اشتراك مابود مرگ برادرش «شيوا نايپل» بود. من هم برادرم «فرهاد» را از دست داده بودم. من آنقدر با فضاي داستان هاي او اخت شده بودم كه وقتي ترجمه ام را تمام كردم ده روز در خانه را بستم و جايي نرفتم. طنز تلخ موجود در متن را به خوبي حس كرده بودم. اين رمان يادآور دوران تلخ كودكي ام بود. 5 ترجمه دفترهاي مالده لائوريس بريگه اثر راينر مارياريلكه ويژگي اثر : «دفترهاي مالده لائوريس بريگه» اثر «ماريا ريلكه» يكي از آثار برجسته نيمه اول قرن بيستم ترجمه ديگري از

مهدي غبرايي است كه ترجمه آن سال به طول انجاميده است و چنان كه غبرايي مي گويد: « سال نثر آن را با دست و جان صيقل داده است.» اين متن به سبب دشواري انديشه هاي مطرح شده و ژرفاي انديشه و نگرش اش، يكي از كتاب هاي مطرح در ادبيات محسوب مي شود. مهدي غبرايي دفتر هاي مالده اثر مارياريلكه، كوري از ساراماگو، خانه اي براي آقاي بيسواس از و.س.نايپل و چنداثر ديگر را از ترجمه هايي مي داند كه دوستشان دارد و عاشقانه ترجمه اشان كرده است. 6 ترجمه راهنما اثر ر.ك.نارايان ويژگي اثر : «راهنما» اثر ر. ك نارايان _ يكي از قديمي ترين نويسندگان اقليمي هند _ به زبان انگليسي نوشته شده است. آثار اين نويسنده به گونه اي مانند آثار «فالكنر» است. او در آثارش سرزميني را خلق كرده است كه همه اتفاق هاي آثارش در آن سرزمين رخ مي دهد.شخصيت اصلي رمان، راهنماي گردشگران و جهانگردان است و در طول يكي از سفرها، عاشق يك زن مي شود كه در رقص آييني و ديني كاتاكالي تبحر دارد. در طول داستان اتفاقات جالبي براي اين فرد پيش مي آيد. گفتني است كه براساس اين رمان فيلم هايي نيز ساخته شده است، البته به رمان اشاره اي نكردند.7 ترجمه ساعت ها، مايكل كانينگهام ، ترجمه سياهاب اثر جويس كرول اوتس ويژگي اثر : رمان «سياهاب» از «جويس كرل اوتس» كه نويسنده آن يك زن آمريكايي است از ديگر ترجمه هاي مهدي غبرايي است. اين زن آمريكايي در حدود شصت و هشت سالگي بيش از اثر نوشته كه رمان در اين ميان

به چشم مي خورد9 ترجمه عشق و مرگ در كشوري گرمسيري، شيوا نايپل ، ترجمه كوري اثر ژوزه ساراماگو ويژگي اثر : رمان «كوري» از «روژه ساراماگو» با ترجمه مهدي غبرايي يكي از برجسته ترين و پخته ترين آثار او محسوب مي شود. اين رمان تاكنون به چاپ دهم رسيده است و دو مترجم تواناي ديگر، نيز آن را ترجمه كرده اند.11 ترجمه گرما و غبار اثر روت پريور جابوالا ، ترجمه ليري ال اثر رومن گاري ، ترجمه موج ها اثر ويرجينيا وولف ، ترجمه هرگز تركم نكن اثر ايشي گورو ، ترجمه وقتشه كه با من زندگي كني اثر جويس كرول اوتس ويژگي اثر : رمان «وقتشه كه با من زندگي كني» از «كارول اوتس» نيز از ديگر ترجمه هاي مهدي غبرايي است. از ترجمه هاي ديگر مهدي غبرايي مي توان «ساعت ها» اثر مايكل كاينينگهام را نام برد. ساعت ها، هم بزرگداشت ويرجينيا وولف است و هم مخلوق او، اين اثر كه تاكنون جوايز بسياري مانند جايزه پن/ فاكنر ، جايزه پوليتزر ، دو جايزه گولدن گلوب و جايزه اسكار را از آن خود كرده است. در اين اثر جاودان نويسنده به قهرمان ادبي خود زندگي بخشيده و دركنار آن، سرگذشت ويرجينيا وولف را به زندگي دو زن معاصر پيوند مي زند. وولف يك روز صبح از خواب بيدار مي شود، او خوابي ديده كه بزودي به رمان خانم دالوي تبديل خواهد شد. اين رمان سه راوي زن دارد. راوي اول ويرجينيا وولف است كه داستان از خودكشي او شروع مي شود. راوي دوم در واقع بازشناختي از «خانم دالوي» اثر ويرجينيا

وولف است. در لس آنجلس در سال ، لورا براون، زني حامله، تمام تلاشش را مي كند تا جشن تولد شوهرش را بگيرد، اما نمي تواند از خواندن كتاب ويرجينيا وولف دست بكشد. زندگي اين سه زن با رمان خانم دالوي به هم پيوند خورده است. راوي سوم «لورا براون» تصوير ديگري از خانم دالوي است. او مادر ريچارد است، شاعري كه عاشق خانم دالوي مي شود و در داستان دوم، سرنوشتش به رشته تحرير درآمده است. مهارت و تجربه مهدي غبرايي در آثارش كاملاً مشهود است. غبرايي با انعكاس توصيف ها و صحنه ها به طور دقيق توانسته آن فضا را در ترجمه هايش به تصوير بكشد. 16 كتاب ريتمها ويژگي اثر : «كتاب ريتم ها» با ترجمه مهدي غبرايي كتابي مصور از «لنگستون هيوز» شاعر آمريكايي است كه درباره جست وجوي ريتم در شعر و موسيقي و جلوه هاي ديگر طبيعت است كه براي گروه سني نوجوانان نوشته شده.

غفاري، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود غفاري در سال 1333، در تهران به دنيا آمد. او پس از اخذ ليسانس علوم سياسي از دانشگاه شهيد بهشتي، به انگلستان عزيمت كرد و مقطع كارشناسي ارشد را در سال 1371 در دانشگاه ليدز انگلستان و درجه دكتري علوم سياسي را در سال 1376 از دانشگاه برادرفورد انگلستان اخذ نمود. دكتر غفاري پس از اتمام تحصيلات خود، از سال 1377 تا 1383 به عنوان استاديار دانشگاه تربيت مدرس به امرتدريس اشتغال ورزيد. او علاوه بر حضور در مجامع مختلف علمي و تحقيقاتي، همكاري نزديكي با مجلات و نشريات تخصصي داشته است.گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيتحصيلات رسمي و حرفه اي :

مسعود غفاري پس از اتمام تحصيلات متوسطه وارد دانشگاه شهيد بهشتي شد و دوره ليسانس علوم سياسي را در سال 1365 در اين دانشگاه به اتمام رساند. پس از آن تحصيلات تكميلي را در سال 1371 در دانشگاه ليدز انگلستان و درجه دكتري را در سال 1376 از دانشگاه برادرفورد انگلستان اخذ نمود.هم دوره اي ها و همكاران : از همكاران مسعود غفاري به افرادي چون: دكتر رضا رئيس طوسي عضوگروه روابط بينالملل دانشگاه تهران ، دكتر حاتم قادري عضو گروه علوم سياسي دانشگاه تربيتمدرس، دكتر عباس منوچهري عضو گروه علوم سياسي دانشگاه تربيتمدرس و... مي توان اشاره كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مسعود غفاري علاوه بر تدريس در دانشگاه، سمت هايي چون: رياست دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيتمدرس را در سال1383 ، عضويت در شوراي تخصصي گروه علومسياسي دانشگاه تربيتمدرس از سال 1377 تا كنون، عضويت در كميته برنامهريزي علومسياسي، دفتر گسترش آموزش عالي، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، مدير گروه علوم سياسي دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيتمدرس 82-1378و... داشته است.فعاليتهاي آموزشي : مسعود غفاري پس از اتمام تحصيلات خود، از سال 1377 تا 1383 به عنوان استاديار دانشگاه تربيت مدرس به امرتدريس اشتغال ورزيد. وي در اين مدت دروسي چون تحولات سياست خارجي ايران از قاجار تا 1320 دوره كارشناسي ارشد، مسائل سياسي و اقتصادي نفت در كشورهاي خاورميانه دوره كارشناسي ارشد، سمينار مسائل سياسي و اقتصادي در كشورهاي جهان سوم دوره كارشناسي ارشد، تحولات سياسي و اجتماعي ايران 57-1324 دوره كارشناسي ارشد، سمينار انقلاب اسلامي ايران دوره كارشناسي ارشد، مسائل توسعه ايران دوره دكتري، سمينار انقلاب اسلامي و ... دوره دكتري

و روابط شمال و جنوب دوره دكتري را تدريس نموده است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مسعود غفاري در مجامع مختلف علمي نظير كميته علمي همايش بزرگداشت پرفسور ادوارد سعيد (83-1382)، كميته علمي بزرگداشت يكصدمين سالگرد مشروطيت، دانشگاه تهران (83-1382) ، كميته علمي همايش هويت ملي و جهاني شدن(1382) انجمن علوم سياسي ايران و انجمن جامعهشناسي ايران عضويت داشته است. او ضمن داوري مجلات و مقالاتي چون فصلنامه علمي- پژوهشي مدرس دانشگاه تربيت مدرس ، فصلنامه علمي دانشگاه امام صادق، مجله بينالمللي علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس، جشنواره خوارزمي فعاليت زير را نيز به انجام رسانده است: - اقتصاد سياسي نفت در ايران پس از انقلاب، مسعود غفاري، مجله بينالمللي علوم انساني شماره 3، جلد 7، تابستان 2000 م. - نقش نفت در برنامهريزي ايران (79-1945)، مسعود غفاري، مجله بينالمللي علوم انساني شماره 1، جلد 10، تابستان 2003 م - The Impact of Massmedia ICTS and Interpersonal Relationships on the Political Awareness of the Students, The Journal of Humanities, No. and 4, Vol.10, 2004. نويسندگان: سردارآبادي، محسنيانراد، سينايي و غفاري فهرست مقالات ارائهشده در مجامع علمي از سوي دكتر غفاري به شرح ذيل مي باشد: 1) بررسي تأثير نفت بر اقتصاد سياسي ايران، مسعود غفاري، اولين كنگره سراسري نفت و توسعه پايدار، دانشگاه نفت، آبادان، 1377. 2) چگونگي شكلگيري دولت- ملت در ايران 41-1921، مسعود غفاري، همايش بررسي زمينه هاي تاريخي و ريشه هاي انقلاب اسلامي در ايران، انگلستان (لندن)، 1999. 3) پارادوكس در شناخت از مسئله فلسطين، مسعود غفاري، همايش بين المللي فلسطين و نگاه ايراني، تهران، دانشگاه تربيتمدرس، 1380. 4) علل

راهبردي حمله آمريكا به عراق، مسعود غفاري، مركز تحقيقات و توسعه علومانساني تهران، 1382. 5) بررسي نسبت سازمان و آزادي در انقلاب مشروطيت، مسعود غفاري، پيش همايش بزرگداشت يكصدمين سالگرد مشروطيت، تهران، دانشگاه تهران، 1382. 6) دموكراسي و جهاني شدن در ايران، مسعود غفاري، همايش هويت ملي و جهاني شدن، مركز تحقيقات و توسعه علوم انساني، تهران، دانشگاه تهران، 1383 آرا و گرايشهاي خاص : تحقيقات و مطالعات مسعود غفاري عموماً با گرايش بر مطالعات اقتصاد سياسي (ايران و بين الملل) ، اقتصاد سياسي نفت، تحولات سياسي و اجتماعي در ايران بوده است.

غفوري، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر غفوري

محل تولد : بناد كوك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

آقاي اكبر غفوري در اول خرداد سال 1341هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان بناد كوك ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1360 وارد حوزه علميه يزد گرديد و از محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد. وي در ايام تحصيل علوم حورزوي در يزد از محضر بزرگاني چون مرحوم آيت الله علومي، آيت الله صمدي، آيت الله مفيدي، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه يزد كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته علوم سياسي

در مقطع دكترا در سال 1383از دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد. و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان" مقايسه تطبيقي در خصوص بسيج توده اي در رابطه مشروطيت و نهضت نفت و انقلاب اسلامي" دفاع كرد. استاد در ايام تحصيل از امر تدريس در زادگاه خويش غافل نماند و در مراكزي چون دانشگاه يزد و... به تدريس پرداخت، كه حاصل زحمات ايشان پرورش دانشجويان فراوني مي باشد. وي در زندگي سراسر علمي خود از امر تحقيق و نگارش و تأليف غافل نماند و آثاري از قبيل "انقلاب اسلامي"و ....را به رشته تحرير در آورده است.

فاطمي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن فاطمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

سال 1345در شهر قم متولّد شدم. سال 1360پس از اتمام كلاس اول دبيرستان در رشته علوم تجربي، با ثبت نام در مدرسه آيت الله گلپايگاني (امام مهدي فعلي) وارد حوزه علميّه شدم. تحصيلات را در اين مدرسه تا ابتداي شرح لمعه فرا گرفتم و از آن پس به صورت آزاد تحصيلات را ادامه دادم. از حدود سال 1370 در درس خارج حاضر شدم و به مدّت 5 سال ادامه دادم و از آن پس به فعاليتهاي تحقيقي با تدوين مقاله و كتاب روي آوردم. ضمن تحصيلات حوزوي دروس دبيرستان را در رشته فرهنگ و ادب ادامه دادم. سال1369 با معادل ليسانس از حوزه در مقطع فوق ليسانس در رشته الهيات و معارف اسلامي گرايش فقه و مباني حقوق در دانشگاه آزاد اسلامي اراك پذيرفته شدم. به دليل رسميت نداشتن مدرك حوزوي، مقطع ليسانس را نيز در رشته الهيات و

معارف اسلامي گرايش علوم قرآن و حديث فرا گرفتم. نظر به اينكه با موافقت رياست كل دانشگاه آزاد واحدهاي بيشتر از معمول را مي توانستم انتخاب كنم در سال 1372 هر دو مقطع را به پايان رساندم. تا كنون 4 كتاب وحدود 150 مقاله اعم از بي امضاء يا با امضاي خودم يا با نام مستعار از اينجانب چاپ شده است.

فتحي، حجت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الله فتحي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1365 بعد از اخذ ديپلم همزمان در حوزه و دانشگاه قبول شدم و با انتخاب حوزه، در مدرسه امام صادق (ع) حوزه علميّه قم دروس طلبگي را آغاز كرده و در سال 1372 سطح را به اتمام رساندم. در همين سال با شروع درس خارج فقه و اصول با قبولي در رشته حقوق دانشگاه مفيد دروس دانشگاهي را آغاز نمودم و در سال 1376 كارشناسي حقوق را به اتمام رسانده و در همان سال كارشناسي ارشد حقوق جزا و جرم شناسي را در دانشگاه مفيد آغاز كرده و در سال 1379 اين دوره را به پايان رساندم. در طول اين سالها در كنار حضور در دانشگاه دروس خارج فقه و اصول را با جديت پي گرفته و اكنون مشغول تدوين رساله سطح 4 مي باشم. از پاييز 1379 تحقيقات و پژوهشهاي فقهي حقوقي را به صورت جدي آغاز نمودم كه تا اين زمان ادامه دارد. حاصل اين سالها دهها مقاله و اثر مي باشد كه مهمترين اثر اين دوران آسيب شناسي فقهي قوانين كيفري است كه در 2جلد به چاپ رسيده است.

جلد اوّل اين كتاب و بخش عمده اي از جلد دوم اين كتاب از آثار حقير است. همچنين پروژه تحقيقاتي تدوين مواد عمده حدود را در اين دوران به اتمام رساندم كه آماده چاپ مي باشد. در حال حاضر مديريت گروه حدود مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه را بر عهده داشته و در دانشگاه آزاد قم مشغول تدريس مي باشم.

فخر زارع، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين فخر زارع

محل تولد : ورزنه اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/6/8

زندگينامه علمي

اينجانب پس از تكميل مرحله ابتدايي و اول راهنمايي در سال 1363 وارد حوزه علميه اصفهان شدم. پس از يك سال تحصيلي راهي قم شدم و در درسهاي ادبيات مرحوم استاد مدرس افغاني بطور جدي شركت كردم. سال 1365به جبهه اعزام و تا سال 1367 بطور متناوب بمدت 5/10 ماه در جبهه ها و چند عمليات حضور داشتم كه در عمليات كربلاي 5 از ناحيه كتف مجروح و دچار آسيب جدي شدم. پس از جنگ در اصفهان ماندگار شده و در دروس سطح حضرات آقايان آية الله سيد احمد امامي، آية الله سيد حسن امامي، آية الله شيخ علي اكبر فقيه، آية الله كلباسي و ... شركت كردم. سال 1371 همزمان با تشكيل خانواده به قم مشرف شدم. و تا سال 1373در دروس سطح حضرات آقايان: پاياني، استادي، دوزدوزاني، عندليبب، محمدي و... حضور يافتم. از سال 1375 در دروس خارج فقه واصول آيات عظام تبريزي، وحيد، جوادي آملي شركت كردم. از سال 1379 همزمان با دروس حوزه از دانشگاه رشته علوم اجتماعي را ادامه دادم و سال 1383 در رشته جامعه شناسي دانشگاه

با رتبه خيلي خوب پذيرفته و تحصيلات را تا سال 85 (فارغ التحصيلي) ادامه دادم. عمده مطالعات اينجانب در مورد اسلام و جامعه شناسي انديشه هاي بنيادي اجتماعي، جامعه شناسي سياسي و نيز جامعه شناسي ادبيات مي باشد.

فرزانه پور، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين فرزانه پور

محل تولد : گناباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/7/3

زندگينامه علمي

آقاي حسين فرزانه پور در سال 1344هجري شمسي در خانواده اي متدين و كاملا مذهبي در شهرستان گناباد ديده به جهان گشود. نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي تشويق خانواده و اطرافيان و علاقه فراوان خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1362 وارد دانشگاه امام صادق(ع) تهران گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. از نخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از محضر درس اساتيدي همچون آيت الله علم الهدي، آيت الله سيد حسن مصطفوي، آيت الله عميد زنجاني و حجت الاسلام عابدي بهره ها برد. استاد پس از فارغ التحصيلي در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق عليه السلام در سال 1383 در مقطع دكتراي علوم سياسي از پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي فارغ التحصيل گرديد و از رساله دكتراي خويش با عنوان "تساهل و مدارا در انديشه سياسي اسلام" دفاع كرد. ايشان ضمن تبليغ سالهاي متمادي است كه به تدريس در دانشگاه آزاد بيرجند، دانشگاه پيام نور بيرجند، دانشگاه علوم پزشكي بيرجند مشغول است و هم اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه بيرجند مي

باشد. نامبرده در زندگي سراسر علمي خود جز به تدريس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است.

فرقاني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا فرقاني

محل تولد : رضوانشهر ، اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/14

زندگينامه علمي

اينجانب تا مقطع ديپلم را در اصفهان سپري نمودم و در سال 60- 61 به حوزه علميه قم مشرف شدم، دوره 3 سال اول را در مدرسه مباركه رضويه گذراندم و طي 6 سال بعد دوره سطح را نزد اساتيد گرانقدري مانند استاد نكونام، حسيني بوشهري، مرحوم استاد پاياني و اعتمادي گذراندم. سپس درس خارج را طي هشت سال نزد اساتيد گرانقدر آية الله وحيد خراساني، آية الله فاضل، آية الله اعتمادي و آية الله شاهرودي كسب فيض نمودم. همزمان رشته تخصصي قضاء شركت نمودم و از سال 1376 لغايت 1381 موفق به گذراندن رشته تخصصي قضاء گرديدم. همچنين همزمان تحصيلات حوزوي از سال 1373 لغايت 1376 در رشته حقوق دانشگاه تهران (مجتمع آموزش عالي قم) قبول و دوره كارشناسي را در آن دانشگاه گذراندم. ضمناً از سال 1365 تاكنون در دانشگاههاي متعددي به تربيت دانشگاه آزاد ، دانشگاه ابوريحان پاكدشت و دانشگاه تهران به دروسي از قبيل معارف اسلامي، متون اسلامي، اخلاق اسلامي، ادبيات عرب، فقه، اصول فقه، قواعد فقه، مدني 5 (حقوق .......)، مهمات ارث، آيين دادرسي مدني و غيره توفيق تدريس داشته ام. در سال 1381 ابلاغ قضايي دريافت كردم كه پس از طي دوره قاضي تحقيق، دادرسي، ابلاغ رياست شعبه حقوقي دريافت نموده و آرزوي توفيق خدمت به مردم خوب ترين را دارم.

فروهر، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1339 -1257 ش)، نويسنده و حقوقدان. پس از اتمام تحصيلات در مدرسه ى سياسى تهران به اروپا عزيمت نمود و از دانشكده ى حقوق ژنو فارغ التحصيل شد. سپس به

ايران بازگشت. در 1288 ش وارد خدمات دولتى شد و تا 1333 ش عهده دار مشاغل مختلف سياسى بود. اثر وى: «قانون مجازات عمومى».[1]

فرزند ميرزا محمودخان قوام الدوله، متولد 1265. تحصيلات او در تهران در مدرسه ى سياسى انجام گرفت سپس در دانشگاه ژنو رشته ى حقوق را ادامه داد و فارغ التحصيل گرديد. خدمات ادارى فروهر از 1292 ش در وزارت امور خارجه آغاز شد. پس از ده سال خدمت در وزارت امور خارجه به عدليه انتقال يافت و رئيس محكمه ى تجارت گرديد. در 1306 در تشكيلات جديد دادگسترى مستشار ديوان عالى كشور و مدتى نيز مديركل سجل احوال و رئيس انجمن شهر تهران بود. در 1313 به معاونت وزارت ماليه برگزيده شد و پس از يك سال وزير مختار ايران در پاريس گرديد.

در آن تاريخ بعضى از مطبوعات فرانسه عليه ايران مطالبى مى نوشتند كه منجر به بركنارى و احضار فروهر از پاريس شد و مدتى بيكار ماند تا در كابينه ى جم به ترتيب به كفالت وزارت كشور، وزارت پيشه و هنر و وزارت كشور برگزيده شد. در انتخابات دوره ى دوازدهم وكيل مجلس بود و در دوره ى بعد نيز همان دست را داشت. پس از پايان دوره ى سيزدهم به رياست سازمان اقتصادى محسوب شد و بعد در كابينه ى ساعد مدتى وزارت پست و تلگراف و مدتى هم وزارت دارائى را تصدى مى كرد. دو نوبت نيز سفيركبير ايران در سوئيس بوده است. ابوالقاسم فروهر در 1337 به سمت سناتور انتصابى برگزيده شد و در 1339 درگذشت. وى مردى تحصيل كرده، مطلع و نجيب و مردمدار بود. هرگز نسبتى به او داده نشده است. حين الفوت نيز از مال دنيا چيز قابل توجهى

نداشت. يكى از فرزندان او مهندس فيروز فروهر، چند دوره نماينده ى مجلس بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] زندگينامه ى رجال و مشاهير (109 / 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2520 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (272 -271 / 1).

فريابي، ابوبكر جعفر

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(301 -207 ق)، قاضى و محدث. اهل فرياب بلخ و ساكن بغداد بود. براى كسب حديث سفرهاى زيادى كرد و در خراسان و ماوراءالنهر و عراق و حجاز و مصر و شام و جزيره بزرگان و محدثين را ملاقات كرد و از آنان حديث شنيد. چون به بغداد رسيد، مورد استقبال قرار گرفت. وى در بغداد سكنى گزيد و مجلس درس آراست. در مجلس او گاه در حدود سى هزار نفر شركت مى كردند. كه در ميان آنها سيصد و شانزده نويسنده ى حديث بودند. او در آن جا از هدبه بن خالد و على بن مدينى و محمد بن بندار و هيثم بن ايوب طالقانى و ابوقدامه ى سرخسى و قتيبه بن سعيد بلخى و اسحاق بن راهويه و محمد بن حميد رازى و احمد بن فرات رازى و يونس بن حبيب اصفهانى و عبدالرحيم بن حبيب فريانى و محمد ابن زنجويه و فرزندان ابراهيم دورقى و بسيارى ديگر حديث روايت كرد. محمد بن مخلد دورى و ابوالحسين بن منادى و ابوبكر شافعى و ابوالقاسم طبرانى و ابواحمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى و ابوبكر جعابى و ابوبكر آجرى و ابوالحسين محمد رازى و حسن بن عبدالرحمان رامهرمزى و خلق بسيارى از وى حديث روايت كرده اند. وى در مصر و بغداد روايت حديث كرد. خطيب بغدادى او را ثقه اى مورد اعتماد توصيف كرده است. فريابى

مدتى قاضى دينور بود. او را يكى از بزرگان معرفت و فهم و علم خوانده اند. وى در بغداد درگذشت و در مقابر باب الانبار دفن شد. از آثار باقى مانده از وى: رساله ى «صفه النفاق و ذم المنافقين»؛ رساله ى «دلائل النبوه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (123 / 2)، انساب سمعانى (376 / 4)، تاريخ بغداد (202 -199 / 7)، سير النبلاء (111 -96 / 14)، شذرات الذهب (235 / 2)، طبقات الحفاظ (305)، الكامل (147 / 6)، معجم البلدان (294 / 4).

فريدوني، براتعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

براتعلى فريدوني

محل تولد : آزاد شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب داراي تحصيلات حوزوي خارج در حوزه علميه قم و تحصيلات دانشگاهي در مقطع كارشناسي ارشد در رشته علوم سياسي از دانشگاه تهران مي باشم. و در حال حاضر دانشجوي علوم سياسي در مقطع دكتري دانشگاه تهران مي باشم. تحصيلات حوزوي خود را تا سطح اول در مدرسه علميه امام خميني كاشان گذرانده و در سال 1366 در حوزه علميه قم مشغول به تحصيل و ادامه آن گرديده و ادامه دروس سطح و خارج فقه و اصول را در اين شهر مقدس گذراندم. در كنار تحصيلات حوزوي در رشته علوم سياسي ادامه تحصيل داده و فارغ التحصيل علوم سياسي از دانشگاه تهران مي باشم. فعاليتهاي پژوهشي اينجانب در گرايش انديشه سياسي مي باشد كه حاصل آن انتشار كتابهاي انديشه سياسي اخوان الصفا و انديشه سياسي ابوالحسن عامري است كتاب اول از طرف پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات به عنوان پژوهش برتر اعلام گرديده و كتاب دوم نيز به عنوان كتاب برگزيده ششمين

دوره كتاب سال حوزه معرفي گرديد همچنين كتابي با عنوان كتابشناسي انديشه سياسي حاصل همكاري مشترك است. پژوهشهاي ديگري مانند انديشه سياسي ابن خلدون و ابوحيان توحيدي انجام داده ام كه هنوز به چاپ نرسيده است. ترجمه ها و مقالاتي نيز با گرايش سياسي دارم كه در مجلات و نشريات به چاپ رسيده است همچنين در سال 1383 به عنوان پژوهشگر نمونه استان قم از سوي فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي گرديده ام. در كنار فعاليتهاي پژوهشي و علمي در دانشگاههاي مختلف به تدريس اشتغال داشته و هم اكنون نيز در دانشگاه كاشان مشغول تدريس مي باشم.

فشيد يزجي نسفي بخاري، ابوعلي حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 428 / 425 / 424 ق)، قاضى و فقيه حنفى. نسبت وى به شهر فشيديزه يا فشيديزج بخارا مى رسد. وى قاضى بخارا و پيشواى اهل رى بود. به بغداد رفت و فقه آموخت. از ابن شبويه و جعفر بن فناكى نيز بهره گرفت. شريف سيد مرتضى با او مناظره اى داشت. او از ابوالفضل زهرى در بغداد حديث شنيد. وى همچنين در بخارا از ابى عمرو محمد بن محمد بن صابر حديث شيند. شاگردانش در هر سو پراكنده شدند. آخرين كسى كه از وى حديث روايت كرده، دخترزاده اش على بن محمد بخارى است. از آثارش: «الفوائد»، در فروع؛ «فتاوى القاضى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (157 / 2)، سير النبلاء (426 -424 / 17)، شذرات الذهب (227 / 3)،كشف الظنون (1294)، معجم المؤلفين (222 / 3)، الوافى بالوفيات (361 / 12)، هديه العارفين (309 / 1).

فضائلي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفى فضائلي

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

در شهرستان گلپايگان دوران مدرسه را گذراندم و در رشته علوم تجربي در سال 1359 با رتبه ممتاز فارغ التحصيل شدم، اين سالها با تعطيلي دانشگاهها مصادف بود پائيز همان سال به خدمت سربازي رفتم در سال 1361 با پايان خدمت حضور داوطبانه خود را در جبهه هاي نبرد عليه تجاوز رژيم بعث عراق به ميهن عزيز اسلامي ادامه دادم، سال 1362 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح را در مدرسه امام خميني و رضويه گذراندم، همان سال در آزمون ارشد حقوق بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي با رتبه 2 پذيرفته شدم. و در سال 1372 با درجه عالي فارغ

التحصيل شدم. در آزمون اعزام دانشجو به خارج در مقطع دكتري در مجموعه حقوق رتبه اول را كسب كردم، اما به دلايلي موفق به اعزام نشدم. دروس سطح حوزه را درسال1370 به پايان رساندم و ازآن سال در درس خارج فقه آيت الله وحيد خراساني شركت مي كردم. اين دوره تا 1377 ادامه داشت دركنار آن از سال 1371 با مركز مطالعات و تحقيقات علوم اسلامي (وابسته به دفتر تبليغات اسلامي) و ساختار منطقي انديشه سياسي ترجمه چند كتاب از جمله: تحولات حقوقي جهان اسلام، تاريخ شيعه در هند، و ساختار منطقي انديشه سياسي اسلام بوده كه به چاپ رسيده است. در سال 1377 در آزمون پذيرش دانشجويي دكتري در دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شدم و در سال 1384 با درجه عالي فارغ التحصيل شدم. در سال 1381 به عنوان دانشجوي نمونه كشوري شناخته شده و از دست وزير علوم، تحقيقات و فناوري لوح تقدير و جايزه دريافت كردم. از آغاز سال تحصيلي 76- 1375 به عضويت هيئت علمي دانشگاه قم در آمدم. مقالاتي چند نيز ترجمه و تاليف كرده ام كه در مجلات مختلف حقوقي مانند حكومت اسلامى، نقد و نظر، پژوهشهاي علوم اسلامى، مجله حقوقي (دفتر حقوق اسلامي) به چاپ رسيده است. همچنين در همايش حقوق زن و دانشگاه مازندران (1382 اسفند) مقاله و سخنراني ارائه كردم كه تقدير نامه و جايزه دريافت نمودم، در همايش بررسي فقهي حقوقي شهادت طلبي (1382 تابستان) سخنراني داشته ام كه از شبكه چهار سيما طي دو قسمت پخش شده است. تا كنون دو سفر علمى خارج از كشور(هلند و آلمان در سالهاي 2001 و 2004 داشته ام) كه هر كدام

حدود دو ماه بوده است. در حال حاضر كتاب داد رسي عادلانه از اينجانب در دست انتشار است. طرحهايي در زمينه داد رسي عادلانه در اسلام و حقوق بين الملل، و «اصل حكومت قانون در دولت اسلامي» در دست مطالعه دارم.

فلاح رزومي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي فلاح رزومي

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

آقاي علي فلاح رزومي در سال 1343 در خانواده اي دوستدار اهل بيت (ع) ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدائي، راهنمايي و متوسطه را در ساري گذرانده و در سن 20 سالگي براي تحصيل علوم ديني به مشهد مهاجرت كردند نامبرده در كنار دروس حوزوي به تحصيل دروس دانشگاهي نيز پرداخت و در سال 1378 در مقطع ارشد رشته فلسفه و كلام از دانشگاه فردوسي مشهد فارغ التحصيل گشته و هم اكنون نيز در مقطع دكترا در حال تحصيل مي باشند. ايشان همزمان با تحصيل، حوزه درسي را داير كردند و به تربيت طلاب و دانشجويان پرداختند. ايشان ادبيات عرب را نزد حجت الاسلام و المسلمين رازيني و شرح لمعه را نزد آيت الله صالحي آموختند سپس مكاسب را نزد آيت الله واعظي و كفايه را نزد آيت الله رضازاده تلمذ كردند، پس از آن مدت مديدي در درس خارج فقه و اصول آيت الله فلسفي شركت كردند و نامبرده سفرهاي متعدد تبليغي نيز به خارج از كشور داشته اند كه برخي از آنها را مي توان چون عربستان و نامبيا نام برد.

فلاح، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد فلاح سلوكلائي

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/4

زندگينامه علمي

مشخصات فردي: محمد فلاح سلوكلايي _ تاريخ تولد 4/1/1349 _ شهرستان ساري

سابقه تحصيلات:

از دبستان تا پايان دبيرستان را در شهرستان ساري گذراندم.

سال 1368 وارد حوزه علميه قم شده و در مدرسه معصوميه سلام الله عليها مشغول تحصيل شدم.

در سال 1371 ملبس

به لباس روحانيت شدم.

در سال 1372 براي انجام خدمت سربازي به خدمت رفتم و به عنوان مربي عقيدتي _ سياسي در پادگان ولي عصرعجل الله فرجه شهرستان ساري مشغول بودم و در سال 1374 مجدداً به قم بازگشتم.

در سال 1379 دروس سطح را تمام كرده و وارد دروس خارج فقه و اصول شدم.

بعضي از اساتيدي كه از محضرشان بهره مند شدم: حجج اسلام موحدي، عليدوست، رضواني و آيات عظام: وحيد خراساني، مكارم شيرازي و صالحي مازندراني.

در سال 1378 وارد مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني قدس سره شده و در رشته حقوق مشغول تحصيل شدم و در سال 1383 مقطع كارشناسي را به پايان رساندم.

در همان سال در مقطع كارشناسي ارشد حقوق عمومي در مؤسسه پذيرفته شده و در سال 1388با معدل كل 21/18 فارغ التحصيل شدم. موضوع پايان نامه «سازوكارهاي نظارت بر حكومت در اسلام و ليبرال دموكراسي» بود كه با نمره 20 دفاع نمودم و به عنوان دانش پژوه ممتاز معرفي شدم.

بعضي از اساتيدي كه از محضرشان بهره مند شدم: آيت الله كعبي، آيت الله عميد زنجاني، دكتر كدخدايي، دكتر مكرمي، دكتر راعي.

سابقه كار و فعاليت:

در سال 1366 به جبهه اعزام شدم و نزديك به شش ماه در جبهه حضور داشتم.

از همان سال هاي آغازين طلبگي براي تبليغ به شهرستان هاي مختلف و نيز به چند دانشگاه اعزام شدم.

در سال 1386 به مدت دو ماه معاون آموزش مركز تخصصي حقوق و قضاي اسلامي بودم. از 1/2/87 تا1/2/88 نيز به عنوان مدير آموزش نيمه حضوري مؤسسه اشتغال داشتم.

چند سالي هم به عنوان كارشناس در واحد مشاوره معاونت فرهنگي نهاد

رهبري در دانشگاه و نيز در مركز مطالعات فرهنگي حوزه مشغول بوده و به سؤالات مختلف در حوزه حقوق زن، فلسفه احكام، حكومت اسلامي و حقوق و سياست، پاسخ مي دادم.

چند ترم هم به تدريس «اخلاق اسلامي» در دانشگاه و نيز «درآمدي بر نظام ارزشي و سياسي اسلام» در طرح ولايت دبيران و دانشجويي مشغول بودم.

مقالات چاپ شده:

حكمت هاي تفاوت قصاص مرد و زن در اسلام. اين مقاله در مجله معرفت شماره 85 چاپ شد؛ اين مقاله در همايش حقوق زن در دانشگاه مازندران نيز ارائه شد؛

سيماي كارگزاران دولت اسلامي از منظر امام علي عليه السلام. اين مقاله در مجله معرفت شماره 93 به چاپ رسيد؛

تهاجم فرهنگي و راه هاي مبارزه با آن از منظر قرآن و نهج البلاغه. اين مقاله در شش شماره در هفته نامه پرتوسخن چاپ شد. (شماره هاي 125 به بعد).

فلسفي شيرازي، هدايت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل اديب، و نويسنده ى توانا، از قضات دادگسترى بوده، در شيراز متولد شده، و هم در آن شهر تحصيل علوم دينى و ادبى، از فقه و اصول و ادبيات عربى و فارسى نموده، در سال 1304 خورشيدى روزنامه ى «شوش» را در محمره (خرم شهر فعلى) منتشر نموده، سپس به خدمت وزارت عدليه وارد گرديده، سالها در دادگسترى به شغل قضاوت اشتغال داشته، و از قضات پاكدامن و درستكار به شمار مى رفته.

سرانجام در سال 1338 خورشيدى در ضمن مأموريت اصفهان وفات يافته، در اين شهر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

فلسفي شيرازي، هدايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1338 ش)، روزنامه نگار و قاضى. در شيراز به دنيا آمد و در همان جا علوم دينى، ادبى و عربى را فراگرفت. وى در 1304 ش به خوزستان رفت و روزنامه «شوش» را در خرمشهر تأسيس و منتشر كرد. پس از مدتى به تهران آمد و در وزارت دادگسترى مشغول شد. وى در ضمن مأموريت به اصفهان وفات يافت و در آن شهر به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (86/ 3)، تذكرةالقبور (539 -538)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (154 -153/ 4).

فهيمي، عزيزالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عزيزالله فهيمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

اينجانب عزيز الله فهيمي در سال 1340 در بخش خلجستان قم متولد شدم. تحصيلات ابتدايي را در قم و تهران سپري نمودم و تحصيلات دوره راهنمايي و دبيرستان را در تهران گذراندم. بعد از اخذ ديپلم و خدمت سربازي در سال 1361 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه علميه امام صادق (ع) مقدمات را گذراندم و سطح 2 و 3 و 4 را از دروس آزاد حوزه استفاده كردم كه نام اساتيد محترم حوزه را در جدول آتي ذكر كرده ام. از سال 1370 مشغول درس خارج شدم و پس از ده سال درس خارج رساله سطح 4 خود را با عنوان مباني و قلمرو اصل حجت در حوزه علميه قم تدوين نمودم كه اين رساله در بهار سال 1385 دفاع گرديده است. همزمان با دروس حوزه از زمان اشتغال به سطح 3 حوزه وارد دانشگاه تهران شدم و در رشته حقوق قضايي در سال 1371 ليسانس گرفتم و در سال 1377

از دانشگاه شهيد بهشتي در همين رشته فوق ليسانس گرفته و رساله علمي خود در زمينه ارث اقليتهاي ديني ايران در مقايسه با قوانين اسلام را تدوين نمودم كه بعدها به صورت كتاب مستقل چاپ شد. در سال 1377 بعد از فارغ التحصيلي از دانشگاه شهيد بهشتي به عنوان عضو هيات علمي در دانشگاه قم مشغول تدريس شدم كه منافاتي با تحصيل حوزوي هم نداشت. در سال 1381 براي تكميل تخصص دانشگاهي وارد دانشگاه امام صادق (ع) تهران شدم و در رشته دكتراي حقوق خصوصي مشغول تحصيل شدم كه تا كنون ادامه دارد. تا كنون دهها پايان نامه علمي حوزوي و دانشگاهي زير نظر اينجانب تدوين شده است و دهها مقاله علمي و نشريات معتبر علمي چاپ گرديده است و پايان نامه علمي سطح 4 اينجانب نيز با عنوان مباني و قلمرو اصل حجت در معاملات در دست چاپ مي باشد. در دانشگاه در رشته حقوق قضايي در سطوح ليسانس و فوق ليسانس در دروس مختلف تدريس داشته ام. در حوزه نيز دروس مختلف فقهي و اصولي مثل لمعه و اصول و مكاسب را تدريس نموده ام.

فيروزآبادي، مجدالدين، ابوطاهر محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(817 / 816 -729 ق)، عالم لغوى، اديب، مفسر، قاضى و فقيه شافعى. نسبش به شيخ ابواسحاق شيرازى و به روايتى به ابوبكر صديق مى رسيد و لذا او خود را صديقى معرفى مى كرد. اصل وى از فيروزآباد شيراز است، كه در كازرون به دنيا آمد و در آن جا در هفت سالگى قرآن را حفظ كرد. در هشت سالگى به شيراز رفت و از محضر علماى آنجا استفاده نمود، سپس به بغداد، مصر، شام، روم، حجاز، يمن

و اغلب سرزمينهاى شرقى مانند هند مسافرت كرد. فقه و تفسير و حديث و علوم مختلف را از اساتيد مكانهاى مختلف فراگرفت. در دمشق در محضر درس ابن قيم و تقى الدين سبكى و فرضى و شيخ خليل مالكى حضور يافت. وى مورد عنايت شاه شجاع مظفرى، حكمران آذربايجان، و امير تيمور گوركانى و سلطان بايزيدخان عثمانى بود، بيشتر از همه در دربار ملك اشرف اسماعيل حكمران يمن تقرب يافت و داماد وى شد. مدت بيست سال قاضى شهر زبيد يمن بود، تا به مقام قاضى القضاتى يمن و درجه ى شيخ الاسلامى رسيد. و وى در زبيد يمن درگذشت و در تربت شيخ اسماعيل جبروتى دفن شد. شيخ رمضان عطيفى كتابى در شرح حال فيروزآبادى نگاشته است. از فيروزآبادى حدود چهل تصنيف ذكر كرده اند. از آثارش: «قاموس المحيط و القابوس الوسيط الجامع لماذهب من كلاما لعرب شماطيط»، كه به «قاموس اللغه» نيز معروف است، در چهار جزء، كه مهمترين اثر وى مى باشد؛ «اللامع المعلم العجاب الجامع بين المحكم و العباب»، در شصت مجلد كه پس از آن آنها را در دو مجلد خلاصه كرد؛ «بصائر ذوى التمييز فى لطائف الكتاب العزيز»، در دو مجلد؛ «الجليس الانيس فى اسماء الخندريس»؛ «المرقاه الوفيه فى طبقات الحنفيه»؛ «البلغه فى تراجم ائمه النحو و اللغه» يا «البلغه فى تاريخ ائمه اللغه»؛ «سفر السعاده»، در حديث و سيره نبوى؛ «نغبه الرشاف من خطبه الكشاف»؛«نزهه الاذهان فى تاريخ اصفهان»؛ «تحبير الموشين فى مايقال بالسين و الشين»؛«الاسعاد بالاصعاد الى درجه الاجتهاد»؛ «الدرر الغالى/ الدرر الغوالى فى الاحاديث العوالى»؛ «الدرر النظيم المرشد الى مقاصد القرآن العظيم»، در تفسير؛ «النفحه العنبريه فى مولد خير البريه (ص)»؛ «زاد المعاد

فى وزن بانت سعاد»؛ شرح «صحيح» بخارى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (19 / 8)، ايضاح المكنون (106 ،85 ،80 / 1)، دايره المعارف فارسى (1961 / 2)، روضات الجنات (97 -92 / 8)، ريحانه (368 -365 / 4)، كشف الظنون (2048 ،1939 ،1657 ،1480 ،253 -252 ،149 ،90 ،87 ،85)، الكنى و الالقاب (39 -37 / 3)، قاموس المحيط (مقدمه/ 48 -47)، لغت نامه (ذيل/ فيروزآبادى)، معجم المؤلفين (119 -118 / 12)، هديه الاحباب (213)، هديه العارفين (181 -180 / 2).

فيض، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فقه و مبانى حقوق اسلامى، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

فيض، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا فيض

محل تولد : مشكين شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي رضا فيض پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه در ملاير و تهران در سال 1355 در رشته مهندسي صنايع دانشگاه صنعتي شريف مشغول به تحصيل شدم و تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي حدود 70 واحد از اين دوره را پشت سر گذاشتم. با پيروزي انقلاب و لزوم فعّاليّت در مؤسسات و نهادهاي انقلاب اسلامي در نهاد مقدّس جهاد سازندگي مشغول به كار شدم و تا سال 1361 در اين نهاد و نيز ستاد مردمي هيئت هاي هفت نفره واگذاري و احياء اراضي كشاورزي فعّاليّت نمودم. تلاش براي به تصويب رساندن قانون و آيين نامه واگذاري و احياء در اراضي از جمله فعّاليّتهاي من در اين دو نهاد است. در اين زمان به علت علاقه مندي به علوم اسلامي وارد حوزه علميّه قم شده و تا سال 1372 به سطح و پنج سال خارج و يك سال تخصصي تفسير و علوم قرآني مشغول بودم. در اين سال از طرف سازمان تبليغات اسلامي (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي) تا سال 1375 به بلغارستان اعزام و به عنوان نماينده فرهنگي جمهوري اسلامي ايران مشغول تبليغ و تدريس بودم. پس از بازگشت به عنوان مدير مدرسه الهادي (ع) مشغول كار شدم و تا سال 1379 در اين مدرسه و نيز برنامه ريزي تحصيلي و نيز ارزيابي تحصيلي مركز

مديريّت حوزه علميّه قم مشغول به كار شدم. در اين مدت دوره تخصصي تفسير و علوم قرآني (سطح 4) را نيز پشت سر گذاشتم. در سال 1379 پس از طي دوره يك ساله كارآموزي قضايي وارد قوه قضائيه شدم و اكنون به عنوان داديار در دادسراي عمومي و انقلاب قم مشغول فعاليت مي باشم. از سال 1366 تا 1379 روزانه يك يا دو درس ادبيات و فقه و اصول و اخلاق نيز تدريس نموده ام.

فيضي طالب، عزيز

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عزيز فيضي طالب

محل تولد : الشتر لرستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عزيز فيضي طالب در خانواده اي روستايي با آداب و سنن مذهبي سنتي در اسفند ماه 1344 شمسي چشم به جهان گشودم. دوران ابتدايي را همزمان با اعزام سپاه دانش به مناطق روستايي و عشايري كشور در سال 1351 شمسي آغاز نموده و در سال 1355 شمسي تحصيلات ابتدايي را با موفقيت سپري كردم. دوره راهنمايي را با تشويق برادرم آغاز كرده و براي صعود از نردبان ترقي علمي از روستاي زادگاه خود مهاجرت نموده و به شهر خرم آباد (مركز استان لرستان) هجرت نمودم و تا پايان دوران متوسطه در آن ديار به تحصيل مشغول بودم كه به علت اوج جنگ تحميلي به مدت دو سال و چهار ماه در مناطق جنوب مشغول سپري كردن دوران خدمت وظيفه بودم، همين ايام در امتحان ورودي دانشگاه علوم اسلامي رضوي شركت نموده و در آن آزمون رتبه قبولي كسب نمودم و عملا در آبان ماه 1367 تحصيل دورس حوزوي را با شيوه جديد در دانشگاه علوم اسلامي رضوي (مشهد مقدس) آغاز

كردم و علاوه بر دروس پايه به مكالمه زبان انگليسي و عربي تسلط نسبي پيدا نمودم. در سال 1372 همزمان با مهاجرت از شهر مشهد مقدس به قم در كنكور سراسري شركت و در رشته حقوق دانشگاه مفيد پذيرفته شدم و در سال 1376 موفق به دريافت دانشنامه كارشناسي گرديدم. پس از يك سال وقفه در سال 1378 در آزمون ورودي كارشناسي ارشد رشته حقوق خصوصي پذيرفته شده و در سال 1382 از پايان نامه كارشناسي ارشد كه بررسي فقهي _ حقوقي مباني رياست شوهر نام داشت، دفاع كردم. در فاصله 1367 تا 1382 پايه و اساس تحصيلات، دروس حوزوي بود و فعاليتهاي دانشگاهي در وضعيت جانبي قرار داشت. در سال 1379 در آزمون ورودي كانون وكلاي مركز شركت كردم كه پس از موفقيت در آزمون ورودي دوره كارآموزي را سپري كرده و در اختبار كتبي و شفاهي نيز رتبه قبولي دريافت كردم و در 20/9/1382 پروانه پايه وكالت دادگستري را اخذ نمودم كه اكنون با محور قرار دادن دروس حوزوي از پروانه وكالت به عنوان ابزاري براي ارتباط با عالم نظر و عمل بهره مي گيرم.

قابل، هادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هادي قابل

محل تولد : تربت جام

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/4/5

زندگينامه علمي

مختصر از زندگي علمي و سياسي آقاي هادي قابل (جامي) در پنچم تيرماه 1334 شمسي در خانواده مذهبي و روحاني متولد شد. پدر ايشان از علماي مشهد مقدس و امام جمعه شهرستان فريمان بود. در سال 1349 پس از اخذ مدرك ششم ابتدايي وارد حوزه علميه مشهد شد. دروس مقدماتي تا شرح لمعه را در مدرسه مرحوم آيت الله

العظمي ميلاني گذراند. سپس با هجرت به قم تحصيلات خود را در حوزه علميه قم ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسيد. اساتيد ايشان در ادبيات، حضرات آيات و حجج اسلام حجت هاشمى، رضوانى، ذاكرى، اسلامي (در مشهد مقدس) و منطق، شرح نظام و منظومه، واعظى، آقا شيخ يحيي انصارى، نعيم آبادي و در اصول، شهيد حاج شيخ عباس شيرازى، احمد بهشتى، دوزدوزانى، ستوده، موسوي تهرانى، سيد علي محقق و در فقه، فاضل هرندى، علوي گرگانى، ستوده، دوزدوزانى، طاهري خرم آبادي و در خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام: منتظرى، وحيد خراسانى، فاضل لنكرانى، ميرزا جواد تبريزى، موسوي اردبيلي و يوسف صانعي بوده اند. همچنين از محضر اساتيد بزرگوار، مشكينى، جوادي آملى، شهيد حقاني و... دروس تفسير قرآن، اخلاق و فلسفه را فرا گرفت. از آغاز طلبگي با مبارزات روحانيت به رهبري امام خميني (ره) آشنا شد. از سال 1353 كه منبر و تبليغ را آغاز كرد به بيان انديشه هاي امام و مبارزاني همچون مرحوم طاقانى، آيت الله منتظرى، بازرگان و شريعتي پرداخت. در خرداد سال 1354 در مدرسه فيضيه پس از مضروب شدن، توسط مأموران گارد دستگير و روانه زندان اوين شد. سپس به سربازي اعزام گرديد كه تا سال 1365 ادامه يافت. پس از مراجعه مجدد به حوزه علميه و ادامه تحصيل، مبارزات خود را با جديت بيشتري پيگيري كرد. در زمان اوج گيري مبارزات ملت ايران در سالهاي 56 و 57 در شهرهاي قم، نايين، تربت جام، فريمان و مشهد، هم پاي ملت بزرگ ايران در تمامي صحنه ها حاضر بود.

قاسم زاده، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338 -1267 ش)، حقوقدان، استاد دانشگاه و نويسنده.

در بادكوبه به دنيا آمد.وى تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در آن شهر گذراند و تحصيلات حقوق را در دانشكده ى حقوق پتروگراد به پايان رساند. سپس به پاريس عزيمت نمود و در رشته ى حقوق دكترا گرفت. در 1309 ش به تهران آمد و در دانشكده ى حقوق به تدريس پرداخت. يو چند سال رياست دانشكده ى حقوق را به عهده داشت و پس از مدتى به عنوان مشاور حقوقى در وزارت خارجه به خدمت مشغول شد. سرانجام در تهران وفات يافت و در باغ طوطى شاه عبدالعظيم دفن شد. آثار وى: «حقوق اساسى»؛«حقوق اساسى فرانسه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1185 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (900 -899 / 4).

قاسمي طوسي، محمداسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اسماعيل قاسمي طوسي

محل تولد : نكاء

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/3/3

زندگينامه علمي

آقاي محمد اسماعيل قاسمي طوسي در دوم خرداد سال 1343هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان نكا ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1359 وارد حوزه علميه شهرستان بهشهر گرديد و از محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد. پس از مدتي تحصيل در حوزه علميه بهشهر به شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام الله عليها رهسپار حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1368

به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله مكارم، مرحوم آيت الله فاضل، آيت الله صالحي مازندراني، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد. استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته علوم سياسي در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1378از دانشگاه باقر العلوم (ع) فارغ التحصيل گرديد. و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان جايگاه و نقش مردم در نظام جمهوري اسلامي ايران از ديدگاه امام دفاع كرد. وي پس از طي تحصيلات جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون در دانشگاه مازندران و ساري به امر تدريس اشتغال دارد. وي درطول حيات علمي خود به امر نگارش و پژوهش پرداخته است و آثاري از قبيل انسان معاصر، بايد ها و نبايدها را به رشته تحرير در آورده است.

قاضي الحرمين نيشابوري، ابوحسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 351 ق)، فقيه و قاضى حنفى. نزد ابوالحسن كرخى و ابوطاهر بن دباس فقه آموخت و در فقه سرآمد شد. ابواسحاق در «طبقات الفقهاء» گويد: كه علماى نيشابور از وى و ابوسهل زجاجى فقه آموختند. ابوبكر ابهرى كه خود شيخ الفقهاء بود گويد: كه فقيه تر از ابوحسين نيشابورى در خراسان وجود ندارد. او شيخ حنفيان در زما خود بود. بيش از ده سال متولى قضاوت حرمين بود. سپس به نيشابور رفت و به قضاوت در آن شهر پرداخت. او از ابوخليفه جمحى و حسن بن سفيان و گروه ديگرى حديث شنيد. مدتى نيز متولى قضاى موصل و رمله بود. حاكم نيشابورى از وى حديث

روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (151)، سير النبلاء (26 -25 / 16)، شذرات الذهب (8 -7 / 3)، العبر (87 / 2).

قاضي القضاه همداني اسدآبادي، ابوالحسن، ابوالحسين عبدالجبار

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 415 / 414 ق)، عالم امامى، قاضى، متكلم، مفسر، فقيه شافعى و اصولى معتزلى. وى شيخ معتزليان در روزگار خود بود و آنان وى را به لقب قاضى القضات ملقب ساخته بودند. از على بن ابراهيم بن سلمه قطان قزوينى و از عبدالله بن جعفر بن فارس اصفهانى در اصفهان استماع حديث كرد و همچنين از زيبر بن عبدالواحد اسدآبادى حفاظ و عبدالرحمن بن حمدان حديث شنيد. در بازگشت از حج به بغداد رفت و در آن جا حديث گفت. ابوالقاسم تنوخى و حسن بن على صيمرى فقيه و ابويوسف عبدالسلام قزوينى مفسر و جماعتى ديگر از وى حديث شنيدند. او از استادان سيدرضى و با يك واسطه از مشايخ روايت خطيب بغدادى است. مناظره ى شيخ مفيد با او در موضوع حديث غدير و اصحاب جمل مشهور است كه در پايان مفيد را به جاى خود بر مسند نشاند و گفت حقا كه تو مفيدى. او به دعوت صاحب بن عباد و وزير از بغداد به رى آمد و به تدريس مشغول شد و همچنين عهده دار مقام قضاوت رى و تمام توابع آن بود و در همان جا نيز درگذشت. مصنفات بسيارى در مذهب اعتزال بدو منسوب است و گويند كه هزاران ورق بوده است. از آثار وى: «تنزيه القرآن عن المطاعن»؛ «علم الكيميا»؛ «العمده فى اصول الفقه»؛ «تفسير القرآن»؛ «دلائل النبوه»؛ «امال» يا «الامالى»، در حديث؛«طبقات المعتزله»؛ «المجتبى فى القراآت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :الاعلام (47 / 4)، انساب سمعانى (137 -136 / 1)، ايضاح المكنون (430 / 2 ،478 ،329 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (349 ،279 / 1)، تاريخ بغداد (115 -113 / 11)،روضات الجنات (18 -16 / 5)، ريحانه (416 -415 / 4)، سير النبلاء (245 -244 / 17)، شذرات الذهب (203 -202 / 3)، العبر (229 / 2)، الكامل (315 / 7)، كشف الظنون (1107)، الكنى و الالقاب (53 / 3)، لسان الميزان (213 -211 / 4)، لغت نامه (ذيل/ عبدالجبار)، معجم المؤلفين (79 -78 / 5)، الوافى بالوفيات (34 -31/ 18)، هديه العارفين (499 -498 / 1).

قاضي جرجاني، ابونعيم فضل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 293 ق)، حافظ، محدث و قاضى. از قتيبه بن سعيد و همطبقه ى آنان در خراسان،و عيسى بن حماد و ابوطاهر بن سرح در مصر، و محمد بن مصفى و هشام بن خالد در شام حديث شنيد. ابوجعفر عقيلى و زبير بن عبدالواحد و ابواحمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى و ديگران از وى حديث شنيدند. حمزه سهمى در كتاب «تاريخ جرجان» وى را جزء علماى گرگان شمرده و شرح حالش را آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (574 -573 / 13).

قاضي رئيس نسوي، ابوعمرو، ابوعمر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(478 -378 ق)، قاضى، فقيه، محدث، مفسر، مدرس، مفتى، اديب و شاعر. در نساى خراسان به دنيا آمد و در آنجا نشوونما يافت، و از قاضى حسن دامانى نسوى فقه آموخت. سپس به عراق و مصر و شام و مكه مسافرت كرد و تحصيل علم نمود و از ابو بكر حيرى و ابواسحاق اسفراينى در نيشابور و ابوذر هروى در مكه و ابن نظيف در مصر و ابوالحسن على بن موسى سمسار در دمشق و ابومعمر اسماعيلى در گركان حديث شنيد.او مجالس املاى حديث برپا كرد و درباره ى احاديث سخن گفت.ابوعبدالله فراوى و عبدالمنعم قشيرى و ديگران از وى روايت كردند. وى مورد اعتماد سلجوقيان بود و در رسالت هاى مهم از وى استفاده مى كردند. امير طغرل بيگ او را به دارالخلافه ى بغداد فرستاد و وى از جانب ملك شاه سلجوقى مأموريت يافت تا دختر خليفه را خواستگارى كند. القائم بامرالله او را عهده دار امر قضاوت خوارزم كرد و به وى لقب أقضى القضات بخشيد. اهل خوارزم از وى حديث روايت كرده اند. او داراى آثارى در زمينه ى «فقه» و «تفسير» بود. وى

در ادبيات نيز مهارت داشت و شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (64 / 7)، سير النبلاء (478 -477 / 18)، طبقات المفسرين الداوودى (181 -178 / 2).

قاضي سعيد، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1103 -1049 ق)، حكيم، اديب، عارف، مفسر، محدث، محقق، قاضى و عالم امامى. معروف به قاضى سعيد و ملا سعيد قمى و ملقب به حكيم كوچك. از دانشمندان بزرگ شيعه و از مفاخر حديث و حكمت و عرفان و ادبيات بود. وى از شاگردان ملا محسن فيض كاشانى و ملا عبدالرزاق لاهيجى و ملا رجبعلى تبريزى بود. او بسيار مورد توجه و تجليل شاه عباس دوم و درباريانش بود. مدتى عهده دار منصب قضاوت قم بود و اين خود حاكى از تبحر وى در شرعيات مى باشد. در قم درگذشت. از آثار وى: شرحى بر كتاب «توحيد» صدوق، در چند مجلد؛ «اسرار الصنايع»، در صناعات خمسه ى قياسيه منطقيه: شعر، خطابه، برهان، جدل و مغالطه كه از «صناعيه» ميرفندرسكى الهام گرفته است؛ «شرح حديث بساط»، كه در 1099 ق، در اصفهان، از تأليف آن فراغت يافت؛ رساله ى «كليد بهشت» در اشتراك لفظى اسماءالله، به فارسى؛ حاشيه بر «اثولوجيا»ى ارسطو؛ حاشيه «شرح اشارات خواجه»؛ «الاربعون حديثا»، شرح چهل حديث در معارف كه سراسر تحقيقات علمى است؛ رساله ى «الاربعونيات لكشف الأنوار القدسيات»، چهل رساله، در چهل باب از معارف كه هر يك از آنها را به اسمى خاص ناميده است، رساله اول «روح الصلاه»، كه آن را به استادش ملا محسن فيض كاشانى اهداء نموده و ديگرى «حقيقه الصلاه» و ديگرى «فوائد رضويه» و ديگرى «الحديقه الورديه و السوانح المعراجيه» و...

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (344

/ 9)، تاريخ ادبيات در ايران (340 -336 / 5)، الذريعه (132 / 18 ،341 -340 / 16 ،154 -153 / 13 ،49 / 7 ،391 ،111 ،12 / 6 ،479 / 4 ،51 / 2 ،437 -436 ،418 -417 / 1)، روضات الجنات (12 -10 / 4)، رياض العلماء (285 -284 / 2)، ريحانه (413 -412 / 4 ،59 / 2)، الكنى و الالقاب (52 / 3)، معجم المؤلفين (38 / 10).

قاضي شريعت پناهي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق عمومى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق از دانشكده حقوق و علوم سياسى و اقتصادى دانشگاه تهران، كارشناسى ارشد و دكتراى حقوق از دانشگاه ژنو سوئيس، دوره عالى در مدرسه ملى ادارى پاريس E.N.A با بورس سازمان ملل متحد، دوره حقوق بشر و توسعه اقتصادى در چند كشور اروپائى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس: مبانى و كليات حقوق اساسى، حقوق اساسى تطبيقى، نظامهاى انتخابات، مبانى حقوق عمومى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 11

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

حقوق اساسى، حقوق عمومى، جامعه شناسى سياسى، مبانى علم سياست، جامعه شناسى حقوق، تاريخ و ادبيات.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

حقوق و علوم سياسى.

فرزند سيدهادى، در 1310 در سمنان متولد شد. بعد از انجام تحصيلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران شد و درجه ى ليسانس در حقوق قضائى گرفت و براى

ادامه ى تحصيل به سوئيس رفت و دكتراى علوم سياسى از دانشگاه ژنو گرفت. پس از بازگشت به ايران، وارد سازمان برنامه شد و اولين شغل وى كارشناسى ارشد بود، بعد به معاونت دفتر نيروى انسانى سازمان منصوب گرديد. در 1348 به وزارت كشور انتقال يافت و مديركل بودجه و تشكيلات آن وزارتخانه شد. در 1345 به عنوان دانشيار در دانشكده ى حقوق تهران اشتغال ورزيد و چندى هم معاونت دانشكده ى حقوق را عهده دار بود. از ديگر مشاغل وى بايد معاونت آموزشى دانشگاه ملى (شهيد بهشتى) و معاونت اجتماعى وزارت كشور را نام برد.

دكتر قاضى در اواخر مهرماه 1357 از طرف شريف امامى به كابينه دعوت شد و به وزارت علوم و آموزش عالى منصوب گرديد. وى اين سمت را مشروط بر عدم مداخله ى فرماندارى نظامى در دانشگاه پذيرفت، ولى متاسفانه نظاميان در روز 13 آبان به دانشگاه تهران هجوم بردند و دانشجويان را مجروح و مقتول ساختند و فيلم آن نيز از تلويزيون پخش شد. دكتر قاضى به عنوان اعتراض به عمل دولت، از كابينه كناره گيرى كرد.

صاحب ترجمه، تاليفات و ترجمه هاى زيادى دارد كه از تاليفات او حقوق اساسى، نهادهاى سياسى و قانون اساسى بهتر را مى توان نام برد. از ترجمه هاى او جامعه شناسى، اصول علم سياست، جامعه شناسى حقوق و شهروند و دولت مورد استفاده دانش پژوهان مى باشد. دكتر قاضى شريعتمدارى در سال 1376 در تهران به بيمارى سرطان درگذشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

قاضي صاعد استوايي نيشابوري، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(432 / 431 -343 ق)، قاضى، فقيه حنفى، محدث و شاعر. ملقب به عمادالاسلام. در استوا، يكى از روستاهاى نيشابور، به دنيا آمد. شيخ حنفيان و رئيس آنان

و قاضى نيشابور بود و رياست اصحاب رأى خراسان به وى منتهى مى شد. چون چهره اى زيبا داشت به ماه نيشابور ملقب شد. علوم ادبى را در نزد پدر آموخت، سپس از محضر ابوبكر خوارزمى استفاده نمود. فقه و حديث را از ابوعمرو اسماعيل بن نجيد نيشابورى و بشر بن احمد اسفراينى و عبدالله بن محمد بن على زياد نيشابورى شنيد. در جوانى حج گزارد و به عراق رفت و در كوفه از على بن عبدالرحمان بكائى حديث شنيد. خطيب بغدادى و قاضى صاعد بن سيار و ابوالحسن على بن محمد شعرى از وى حديث شنيدند. قاضى صاعد مقام فقاهتى و قضايى والايى داشت و در حوزه ى درس او اغلب علماى عصر شركت مى كردند. او افزون بر فقه و حديث در شعر و ادب نيز تبحر داشت و در اين رشته جانشين ابوبكر محمد عباسى خوارزمى بود. به آورده ى بيهقى وى استاد مسعود و محمد غزنونى است و بعدها پس از به حكومت رسيدن مسعود بسيار مورد توجه او قرار گرفت. در نيشابور درگذشت. از آثار وى كتاب «الاعتقاد» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد، تعليقات (706 -705)، الاعلام (272 / 3)، انساب سمعانى (135 -134 / 1)، تاريخ بغداد (345 -344 / 9)، سير النبلاء (508 -507 / 17)، شذرات الذهب (248 / 3)، العبر (264 / 2)، كشف الظنون (1393)، معجم المؤلفين (319-318 / 4)، هديه العارفين (421 / 1).

قاضي طباطبايي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1364 -1290 ش)، استاد دانشگاه، مورخ و مصحح. قاضى از 1334 ش متصدى كرسى زبان عربى در دانشكده ى ادبيات تبريز شد. تسلط وى به تاريخ و فرهنگ ايران و اسلام زبانزد

اكثر دانشگاهيان بود. از آثار وى: تصحيح و تحشيه «تجربه الاحرار و تسليه الابرار»، عبدالرزاق بيگ دنبلى؛ حواشى و تعليقات بر «تجارب السلف». از وى مقالات بسيارى در نشريه هاى كتابخانه ى ملى تبريز و دانشكده ى ادبيات تبريز به چاپ رسيده كه از آن جمله: «به ياد مرحوم سيد هادى سينا»؛ «كتاب و اهميت آن در جامعه ى امروزى»؛ «محضر و محضرهاى تاريخى»؛ «داستان يك مناظره ى ادبى»؛ «اشتباهات تاريخى تجارب السف»؛ «خاطراتى چند از استاد عبدالرسول خيامپور»؛ «حكم استيناف ضياءالعلماء» را مى توان نام برد.[1]

اديب، مدرس.

تولد: 1295.

درگذشت: 18 اسفند 1364، تهران.

سيد حسن قاضى طباطبايى از سال 1334 متصدى كرسى زبان عربى در دانشكده ى ادبيات دانشگاه تبريز شد. وى بيش از چهل سال به تدريس در دبيرستان ها و دانشگاه تبريز مشغول بود و مقالات تحقيقى و انتقادى وى در نشريه ى «دانشكده ى ادبيات تبريز» و «كتابخانه ى ملى تبريز» چاپ مى شد. از جمله آثار اوست: تعليقات و حواشى تجارب السلف (1351) و تجربة الاحرار و تسلية الابرار (اثر عبدالرزاق بيك دنبلى در دو جلد، 1349 و 1350).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] نشر دانش (س 6، ش 3، ص 88).

قاضي لاغر سيستاني، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 958 ق)، قاضى و شاعر. وى از شاعران مشهور زمان خود و اهل سيستان بود كه در آن جا منصب قضاوت داشت. چون در سيستان قاضى ديگرى بود كه فربه بود قاضى احمد به قاضى لاغر مشهور شد و گفته اند كه وى ب علت نحيف بودن بدنش به لاغر تخلص مى كرده است. گويا از حاكم سيستان رنجيده خاطر مى شود و به قندهار مسافرت مى كند. ميرزا سنگلاخ نسخه اى از «ديوان» وى را به خط مختاربيگ قزوينى و نسخه اى ديگر را

به خط ابوتراب اصفهانى ديده است. از اوست:

خوبان گل گلشن حيات اند همه

شكرلب و شيرين حركاتند همه

از آدميان غرض همين ايشانند

بگذار كه باقى حشراتند همه

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (422 / 1)، تحفه سامى (115 -114)، تذكره الخطاطين (273 ،7 / 2)،الذريعه (938 ،871 / 9)، ريحانه (119 / 5)، صبح گلشن (351)، فرهنگ سخنوران (735)، لغت نامه (ذيل/ قاضى لاغر، لاغر)، هفت اقليم (300 -299 / 1).

قاضي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد قاضي در سال 1292 در شهر مهاباد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود و تحصيلات متوسطه و دانشگاهي را در تهران در رشته حقوق در سال 1318 به پايان رسانيد. در طول سا لهايي كه به مشاغل مختلف مشغول بود به شعر گفتن و ترجمه مي پرداخت. از سال 1352 با كانون پرورش قكري كودكان و نوجوانان همكاري و به ترجمه كتابهايي در اين زمينه پرداخت.نخستين ترجمه قاضي , كلود ولگرد اثر ويكتور هوگو در سال 1317 منتشر شد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : ترجمه

والدين و انساب : پدر قاضي ملا و پيشنماز بود و به گفته خودش مادري سخت متعصب و مقيد به سنن آباء و اجدادي داشت. نام پدرش , ميرزا عبد ا لخالق قاضي , فرزند حاجي شيخ جلال , امام جمعه شهر مهاباد بود و مادرش آمنه دختر عموي پدرش بود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : قاضي درپنج سا اگي پدر خود را از دست داد و مادرش نيز پس از مرگ همسر , او و تنها خواهرش را ترك كردو با يكي از خوانين منطقه به نام فيض الله بيگي , ازدواج كرد. محمد

دوران كودكي را ت حت سرپرستي مادر بزرگش در روستاي چاغرلو گذراند ولي از هفت سالگي به مهاباد رفت وتحت سرپرستي قاضي علي , پدر زنده ياد قاضي محمد -قهرمان قرار گرفت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد قاضي در دبستان سعادت مهاباد به تحصيل پرداخت. او در سال 1307 , دبستان را به پايان رساند وشاگرد اول شد, اما چون در آن زمان مهاباد داراي دبيرستان نبود , براي مدتي از تحصيل باز ماند. در سال 1308 به نزد عمويش دكتر جواد قاضي آمد و در دبيرستان دارالفنون به تحصيل پرداخت. در سال 1315 ديپلم خود را در رشته ادبي دريافت كرد و در همان سال وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد. قاضي در سال 1318 در همين رشته فارغ التحصيل شد.

خاطرات و وقايع تحصيل : قاضي علا قمند بود كه براي تحصيل به دانشكده ادبيات رفته و در آنجا نام نويسي كند , ليكن اين امر به دليل مخالفت عمويش تحقق نيافت و وي ناچار وارد دانشكده حقوق شد. از جمله خاطرات خوش قاضي در دوران دانشجويي و افسري ارادت و آشنايي گرمي بود كه با شاعره ارجمند خانم پروين اعتصامي داشت.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : قاضي در مهاباد شاگردعبد الرحمن گيو كه از كردستان عراق به مهاباد آمده بود شد تا نزد او به كاري مشغول شود. به گفته خود قاضي , پايه هاي فن ترجمه زبان فرانسه و عشق به ترجمه در كنار گيو , در نهادش جان گرفت.

همسر و فرزندان : در فروردين سال 1342 قاضي با دختري گيلاني به نام فاطمه ازدواج كرد ولي او هميشه وي را ايران صدا

مي كرد.

وقايع ميانسالي : قاضي در روز چهارم تير ماه سال 1342 براي معالجه قلب همسرش عازم لندن شد و اين عمل با موفقيت انجام شد ولي پزشكان از انجام عمل ديگري بر قلب همسرش در آينده خبردادند كه حداقل مي بايست با يك فاصله چند سا له از عمل اول انجام مي گرفت , در سال 1347 براي انجام عمل دوم آماده اعزام به لندن بود كه همسرش بدرود حيات گفت. در تابستان 1345 به اتفاق برادران مادريش سفري به اروپا كرد كه در اين سفر به ياد ماندني او با نويسنده مشهور آن زمان , بزرگ علوي كه در برلين زندگي مي كرد , ملاقات نمود. و در سفر به آلمان در سال1354 براي معالجه سرطان حنجره اش وقتي پروفسور بيمارستان خطاب به او مي گويد: سه ماه دير آمده اي و سه ماه زود. قاضي مي پرسد چطور ممكن است، هم زود آمده باشم و هم دير. پاسخ مي شنود كه سرطان حنجره شما بسيار پيشرفته است، زود آمدي. اگر سه ماه ديگر دير مي كردي، ممكن بود غده سرطاني راه تنفس را مي گرفت و خفه مي كرد و دير آمدي؛ اگر سه ماه زودتر مي آمدي، ممكن بود سرطان به تارهاي صوتي نمي رسيد و شما قدرت حرف زدن را از دست نمي داديد. حالا اگر راضي به عمل جراحي هستيد، بايد بدانيد كه پس از عمل قادر به تكلم نخواهيد بود و قاضي مي گويد: «هيچ مهم نيست كه من بعداً خواهم توانست حرف بزنم يا نه، مهم اين است كه من زنده بمانم». پروفسور كه از خونسردي بيمارش در مقابل از دست دادن توان حرف زدن تعجب كرده بود، مي پرسد

چطور محروم شدن از نيروي تكلم براي شما مهم نيست؟ قاضي مي گويد: «در نظام شاهنشاهي كشور من، حرف زدن قدغن است.»

زمان و علت فوت : محمد قاضي در سال 1376 در 84 سالگي درگذشت و در گورستان مهاباد كه در تپه اي باصفا و مشرف به منظره شهر واقع شده، به خاك سپرده شد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قاضي همزمان با تحصيل در دانشگاه تهران , در اداره بايگاني وزارت امور خارجه به صورت پاره وقت مشغول به كار گرديد و پس از به پايان رساندن خدمت سربازي همزمان با ورود متفقين به ايران و فرار رضا شاه , در اداره بودجه اقتصادي وزارت دارايي به كار پرداخت. در اداره تصفيه املاك واگذاري به سمت رييس دفتد دكتر رضا كاوياني مدير كل كارگزيني وزارت دارايي منصوب گرديد و بعد از آن مامور اداره جيره بندي قند و شكر و چاي تهران شد. همچنين چند ماهي نزد دوستش محمد علي مفرح در بانك صادرات كار كرد و پس از آن به عنوان مترجم در شركت كامپاكس نزد آقاي انوشيروان به فعاليت پرداخت.

فعاليتهاي آموزشي : در اواسط سال 1352 به پيشنهاد سيروس طاهباز مدير انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان همكاري با اين كانون را شروع كرد و به ترجمه كتابهايي در اين زمينه پرداخت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : قاضي علاوه بر كارهاي اداري به شعر گفتن و ترجمه نيز مي پرداخت ولي خود اومعتقد بود كه ؛؛ من پيش از پرداختن به كار ترجمه , شعر هم مي سرودم, اما صادقانه اين احساس به من دست داده بود كه من هر چه شعر

بگويم , هيچ وقت يك شاعر طراز اول نخواهم شد , اين اميد را داشتم كه اگر بهترين مترجم نيز نشوم روزي در صف مترجمان خوب و عامه پسند قرار خواهم گرفت و من مترجم خوب و بنام بودن را بر شار بد و يا حتي متئسط بودن ترجيح مي دادم.

جوائز و نشانها : به ابتكار دكتر خانلري مدير مجله ادبي سخن , هر ساله مسابقه اي براي تعيين بهترين تاليف و ترجمه ترتيب مي يافت و قاضي با ترجمه كتاب ؛؛ جزيره پنگوئن ها ؛؛ كه تازه از زير چاپ در آمده بود در آن شركت كرد و مقام دوم را بعد از ترجمه شجاع ا لدين شفاء كسب كرد . كتاب ؛؛ دن كيشوت ؛؛ توانست جائزه نخست را در سال 1336 كسب كند.

چگونگي عرضه آثار : محمد قاضي مترجم نامدار كه قريب 70 كتاب ارزشمند ترجمه و در فرهنگ جامعه به يادگار گذاشته است، يك انسان بزرگوار و دوست داشتني بود كه صبر و تحمل او در برابر سختي ها و ناكامي ها حيرت انگيز و شگفتي آور است. كتاب «خاطرات يك مترجم» مملو از تلاش بي وقفه يك انسان در برابر ناملايمات زندگي است كه با همت والاي خود و با گذر از فراز و نشيب هاي زمان به موفقيت هاي بزرگي نائل مي شود. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آ.ولكوف

2 آنا ماريا ماتوته

3 آناتول فرانس

4 آنتوان دوسنت اگزوپري

5 ا.ج.دميب نيك

6 ابراحيم احمد از عراق

7 امين مالوف از لبنان

8 ايليا ارنبورگ

9 اينيا تسيو سيلونه

10 ايوان اولبراخت از چكوسلواكي

11 بلز ساندرا

12 پيرل باك

13 تارله

14 جان اشتاين بك

15 جرزي

كوزينسكي از لهستان

16 جزيره پنگوئنها

17 جك لندن

18 چالز ديكنز و چارلي چاپلين

19 داستايوفسكي

20 در آغوش خانواده يا با خانمان اثر هكتور ما لو

21 دن كيشوت

ويژگي اثر : در مجله راهنماي كتاب , جمال زاده شرحي بر دن كيشوت نوشته بودند به اين شرح؛؛...اگر سروانتس فارسي زبان بود و مي خواست شاهكار خود , دن كيشوت را به فارسي بنويسد زيباتر از اين نمي شد كه مترجم دن كيشوت آورده است... ؛؛

22 دي براون

23 رومن رولان

24 ژاك سرون

25 ژلو بوفسكا يا

26 ژول رومن

27 ساده دل اثر ولتر

28 شازده كوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپري

29 شاهزاده و گدا اثر مارك تواين

30 فرانتز و رفل از اتريش

31 فنلن واتبن كابه

32 كايل آنستوت

33 كري ولف

34 كلود ولگرد اثر ويكتور هوگو

35 گي دو مو پاسان

36 لئون برتن

37 مارسل پانيول

38 مارسل نيدر گانگ از آلمان

39 ماريان دوبوزي

40 ماكسيم گورگي

41 مالاپارته و بوكاچيو

42 ميگل دو سروانتس سا وهدرا

43 نيكلاي هايتوف و ايولن وازوف

44 نيكوس كازانتراكيس و گوستاس تاكتيس

45 هاروهي واسرمن

46 هانس كريستين اندرسون از دانمارك

47 هراند پارسور ماجيان از ارمنستان

48 واتر گوستاو فلوبر

49 واسيلي نيكيتين

50 ويژگيهاي ترجمه

ويژگي اثر : ويژگي مهم ترجمه هاي قاضي اين است كهخواننده به هيچ عنوان گمان نمي برد كه دست واسطه اي در كار بوده است و فراموش مي كند كه متني را كه مطالعه مي كند از زبان ديگري برگردانده شده است. نثر ترجمه هاي او چنان شيوا و رسا است

كه آثار او را به واقع سرمشقي براي ديگر مترجمان ساخته است.

51 ويكتور هوگو

52 ويلاديمير پوزنز

قاضي زاده ي خوارزمي، شمس الدين احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(988 -918 ق)، قاضى، فقيه، اديب، محقق، مدرس، حكيم، متكلم و رياضيدان. در قسطنطنيه به دنيا آمد. وى شاگرد جوى زاده و سعدى جلبى و ملازم ملا قادرى بود.در 963 ق به قضاوت حلب، در 971 ق به قضاوت استانبول و در 974 ق به قضاوت عسكر روم ايلى منصوب شد. سپس به ادرنه رفت و در دارالحديث آنجا به تدريس پرداخت. پس از درگذشت پسرش به استانبول رفت، و در اوايل سلطنت سلطان مرادخان سوم به مقام شيخ الاسلامى رسيد. در 983 ق به صدارت روم ايلى نامزد شد، و در 985 ق مفتى رسمى گرديد. در قسطنطنيه درگذشت و در نزديكى جامع سلطان محمد فاتح دفن شد. از آثارش: حاشيه بر «تفسير بيضاوى»؛ حاشيه بر «الهيات شرح تجريد الكلام» قوشچى؛ حاشيه بر «مفتاح العلوم» سكاكى؛ حاشيه بر «اثبات الواجب» جلال الدين دوانى؛ «نتايج الافكار فى كشف الرموز و الاسرار»، در تكمله ى «فتح القدير» ابن همام، در فروع فقه؛ حاشيه بر «التلويح»، شرح «تنقيح الاصول» تفتازانى؛ شرح «هدايه الحكمه» شيخ اثيرالدين ابهرى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (721 ،620 / 2)، روضات الجنات (378 -375 / 1)، ريحانه (409 -408 / 4)، شذرات الذهب (415 -414 / 8)، كشف الظنون (2034 ،2030 ،2022 ،1766 ،498 ،348)، الكنى و الالقاب (49 / 3)، لغت نامه (ذيل/ قاضى زاده ى افندى)، معجم المؤلفين (171 / 2)، هديه الاحباب (215).

قافي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين قافي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

در سال 64 با مدرك سيكل وارد حوزه علميّه قم شدم و از سال 65 به همراه خانواده به شهر يزد عزيمت نموده و تحصيلات خود

را تا سال 72 در حوزه علميّه آن شهر ادامه دادم و اكثر دروس صرف و نحو و معاني و بيان و دوره مقدّماتي فقه و اصول را نزد اساتيد مبرز حوزه يزد گذراندم در كنار تحصيلات حوزوي از سال 68 به صورت متفرقه در امتحانات دوره متوسطه شركت كرده و در سال 72 موفّق به اخذ ديپلم علوم انساني گرديدم. در همان سال در كنكور سراسري دانشگاه شركت نموده و در همان سال در رشته فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي تهران و نيز رشته هاي حقوق و فلسفه دانشگاه مفيد قم (به صورت نيمه متمركز) پذيرفته شدم. در نتيجه از بهمن ماه 72 به قم مراجعت نموده و همزمان با تحصيلات حوزوي در رشته حقوق دانشگاه مفيد مشغول به تحصيل شدم و دوره ليسانس را ظرف سه سال و نيم به پايان رساندم. قابل ذكر است كه كلاسهاي دانشگاه نوعا عصرها برگزار مي گرديد و صبح ها به دروس حوزوي اشتغال داشتم. در سال 76 پس از اخذ مدرك ليسانس در كنكور كارشناسي ارشد شركت نموده و در رشته حقوق خصوصي دانشگاه مفيد پذيرفته شدم و در سال 79 موفّق به دريافت مدرك كارشناسي ارشد گرديم. از سال 74 تا كنون در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام تبريزي، وحيد، شبيري، سبحاني و قافي يزدي (ابوي محترم) دامت بركاتهم شركت داشته ام. از الطاف بزرگ خداوند نسبت به اينجانب، اين بوده كه در تمام مراحل تحصيلي جزء ممتازين بوده ام به گونه اي كه موفّق به احراز رتبه اول پايه دهم حوزه و نيز رتبه اول فارغ التحصيلان رشته حقوق دانشگاه مفيد (سال 76)

گرديدم. در حال حاضر چندين سال است كه به پژوهش و تحقيق در زمينه مسائل حقوق، فقهي و اصولي و نيز تدريس در اين زمينه ها اشتغال دارم و با مراكز پژوهشي و آموزشي همچون پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، بنياد دائره المعارف اسلامي، دانشگاه يزد و دانشگاه قم همكاري دارم.

قربان نيا، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصر قربان نيا

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

1. ورود به حوزه علميه قم پس از اخذ ديپلم علوم تجربي در سال 62

2. تحصيل در رشته فلسفه دانشگاه تهران در سال 68

3. تحصيل در رشته حقوق دانشگاه مفيد در سال 70

4. قبولي در كارشناس ارشد حقوق بين الملل با رتبه دوم كشورى

5. فارغ از تحصيل در سال 76 با دفاع از رساله كارشناسي ارشد با نمره 20

6. ورود به مقطع دكتري دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در سال 1380

7. دفاع از رساله دكتري در شهريور 85 با درجه عالي

8. كسب رتبه اول در پايه ششم حوزه علميه قم با معدل عالى، رتبه دوم در پايه هفتم، رتبه اول در پايه هشتم و نهم در امتحان همزمان

9. انتخاب كتاب اخلاق و حقوق بين الملل به عنوان رتبه اول در جشنواره كتاب سال 79

10. تاليف بيش از پنجاه مقاله و چاپ آن در مجلات معتبر علمي به زبان هاي فارسي عربي و انگليسى

11. كسب عنوان پژوهشگر برتر كشورى، استاني و دانشگاهي در سال هاي متوالي 81، 82 ، 83

12. تدريس در دانشگاه هاي قم و بعضا تهران

13. عضو هيئت علمي گروه حقوق و معاون پژوهشي دانشگاه

14. شركت در بيش از صد رساله

كارشناسي ارشد دانشگاه به عنوان استاد راهنما، مشاور و يا داور.

15. همكاري با مراكز علمي پژوهشي حوزوي و دانشگاهى

16. ارائه سخنراني هاي علمي در همايش هاي مراكز دانشگاهي داخلي و خارجى

17. انتخاب كتاب «عدالت حقوقي» به عنوان رتبه دوم در جشنواره كتاب سال 82

قرشي، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مجتبي قرشي

محل تولد : شهرضا قمشه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/12/5

زندگينامه علمي

در پنجم اسفند ماه سال 1339 در شهرضاي اصفهان متولد شده ام با گذراندن تحصيلات ابتدائي و اول راهنمائي به دليل علاقه مندي به دروس حوزوي و جو مذهبي خانواده در سال 1354 در مدرسه علميه صاحب الزمان شهرضا به تحصيل علوم حوزوي مشغول شدم حدود يك سال ادبيات و احكام قرآن خواندم و پس از آن به قم سفر كرده و در مدرسه آيه الله گلپايگاني به ادامه تحصيل پرداختم و بخشي از ادبيات (سيوطي، مغني، مباني بيان، منطق، عقائد، عروق الوثقي، لمعتين، بخشي از مكاسب شيخ انصاري و رسائل) را در آن مدرسه خواندم. در ايام تحصيلات تابستان در شهرضا به فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي و تدريس احكام و روش قرائت قرآن مشغول بودم با آغاز مبارزات در حد توان به صورت مخفي و گاهي عملي در حد توان در مبارزه با رژيم شاه شركت و فعاليت داشتم ودر سالهاي اوليه پيروزي انقلاب تا سال 1364 مكاسب و رسائل (كه بخشي از آن را خوانده بودم) مجددا از ابتدا نزد اساتيد بزرگ حوزه آقايان ستوده و اعتمادي و كفايتين را نزد استاد ستوده خواندم و به لحاظ شرايط خاص كشور و جنگ تحميلي عراق و دستور امام اعلام نياز

قوه قضائيه به كمك طلاب حوزه از طريق دفتر تبليغات اسلامي پس از قبولي در آزمون ورودي و معرفي به قوه قضائيه و گذراندن دوره آموزشي علمي و عملي از اواخر سال 1360 همكاري خود را با قوه قضائيه و در دادگاههاي انقلاب آغاز نمودم. اما اين همكاري تا حدود ده سال اكثرا به صورت چند ساعت در روز همزمان اشتغال به تحصيل ادامه يافت و در اين اثناء با پايان دروس سطح و اشتغال به درس خارج فقه و اصول نزد اساتيد حوزه آيات فاضل لنكراني، موسوي اردبيلي، منتظري، مكارم شيرازي، سبحاني و تبريزي مشغول بودم از سال 1369تا 1373 از طرف قوه قضائيه به استانهاي كردستان و خوزستان اعزام شده و پس از پايان و انجام وظايف محوله كه به فعاليتهاي تبليغي و فرهنگي و تدريس نهج البلاغه و احكام و باز خواني دروس حوزه (كفايتين) پرداختم از سال 1373 تا1379 مستمراً در درس خارج فقه و اصول آيه الله سبحاني شركت كرده و در سال 1375 بخشي از تقريرات درس ايشان را به نام (رساله في الجبر و الاختيار) به زبان عربي نگاشته و با تقريظ استاد به چاپ رسانديم و همزمان كتاب ديگري را به نام صلاحيتهاي قانوني دادگاههاي انقلاب تدريس نموده و چاپ و منتشر نمودم. با ثبت نام در قسمت مدارج علمي حوزه مقطع سطح چهار وتصويب موضوع پايان نامه به نام « رساله في علم القاضي » چندين ماه به تحقيق و نگارش آن مشغول شده و پس از اتمام آن و دفاع از رساله در حضور آيه الله معرفت و ساير اساتيد موفق به اخذ مدرك سطح

چهار شدم و يكي از اساتيد حوزه آيت الله لاجوردي نيز با ملاحظه آن رساله و مطالعه آن اجازه روائي و اجتهاد نويسنده را گواهي فرمود در سال 1381 در آزمون سراسري دانشگاه آزاد در مقطع كارشناسي ارشد شركت نموده و در رشته مذكور در دانشگاه قم دائر شده لذا آن را گذرانده و موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد در آن رشته شدم. موضوع پايان نامه به پيشنهاد اساتيد تكميل تحقيقات در زمينه اعتبار علم قاضي و جايگاه آن در فقه و قوانين جزائي ايران بود كه با نگارش و دفاع از آن به عنوان پايان نامه برتر و به قول اساتيد درحد پايان نامه مقطع دكترا انجام شده و پايان پذيرفت در سال 1382 با شركت در آزموني ديگر در رشته علوم قرآن و حديث در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه دولتي قم قبول شده و در آن رشته مشغول تحصيل شدم و تمامي تحقيقات و مقالات مربوطه به علوم قرآن و حديث كه نام آنها در صفحات قبل ذكر شده در ظرف زماني سالهاي 1383 تا 1384 نگارش يافته و بعضا پس از تكميل به صورت كتاب قابل ارائه و انتشار است اين دوره نيز با انتخاب موضوع در بررسي تحليل علوم قرآني در تفسير نمونه به عنوان پايان نامه و دفاع از آن پايان پذيرفت سال 1385 موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد در آن رشته نيز شدم از سالهاي 1379 تا 1383 علاوه بر اشتغالات قضائي و درسي با مركز مشاوره حوزه علميه قم در زمينه مشاوره حقوقي و با مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه واحد تدوين متون همكاري و در

تدوين برخي از كتب نظير قتل عمد و محاربه و افساد في الارض و برخي موضوعات ديگر نظارت و دخالت داشتم و از آن پس تاكنون نيز به تكميل برخي از تحقيقات گذشته مشغول مي باشم و ما توفيق الا با الله العزيزالحكيم و الحمدلله رب العالمين.

قزويني قوام الدين، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1150 / 1149 / 1140 ق)، عالم امامى، فقيه، قاضى، اديب و شاعر. مشهور به ميرزا قوام الدين. وى از شاگردان و خواص شيخ جعفر كمره اى اصفهانى قاضى و در 1107 ق از علامه مجلسى به دريافت اجازه نايل شد. او مهارت بسيارى در سرودن شعر داشت و كتابهاى چندى را به نظم كشيد و قصائد و مقطعات در درود بر پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) و اشعار زيادى در مراثى از خود به يادگار گذاشت. او به هنگام بازگشت از مكه درگذشت. از آثار وى: نظم «اللمعه الدمشقيه»، به نام «التحفه القوميه فى فقه الاماميه»؛ «ارجوزه فى الحساب» به نام «نظم الحساب»، نظم «خلاصه الحساب» شيخ بهايى؛ «ارجوزه فى الاسطرلاب»، نظم «صحيفه الاسطرلاب» شيخ بهايى؛ «ارجوزه فى اصول الفقه»، نظم «زبده ى» شيخ بهايى؛ «ارجوزه فى الطب»، به نام «مفرح القوام»؛ «منظومه البيان»، ارجوزه اى در علم بيان؛ «ارجوزه فى التجويد»، كه نظم «الشاطبيه» است؛ «ارجوزه فى النحو»، به نام «الصافيه»، كه نظم «الكافيه» ابن حاجب است؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (74 / 10 ،412 / 9)، تاريخ ادبيات در ايران (351 / 5)، تذكره ى روز روشن (666)، تذكره المعاصرين (121 -119 ،46)، الذريعه (210 -209 / 24 ،487 / 9 ،225 / 7 ،462 / 3 ،504 ،490 ،485 -484 ،482

،472 -471 ،464 ،461 ،455 ،452 / 1)، ريحانه (493 -492 / 4)، فرهنگ سخنوران (750)، فوائد الرضويه (622-621)، الكنى و الالقاب (90 / 3)، لغت نامه (ذيل/ قوام الدين)، معجم المؤلفين (304 / 11)، هديه الاحباب (221).

قزويني، تاج الدين، ابوالحسن علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 745 ق)، قاضى، محدث، فقيه شافعى، مدرس، اديب و لغوى. اصل وى از قزوين و در بغداد ساكن بود و در مدرسه ى نظاميه بغداد تا پايان عمر تدريس مى نمود. از آثارش: شرح «مصابيح السنه» بغوى؛ «المحيط بفتاوى اقطار البسيط»؛ «الرغاب»، در تصريف؛ «العجاب»، در نحو، و شرح آن؛ «اللطائف»؛ شرح «المقامات الحريرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (157 / 5)، معجم المؤلفين (181 / 7)، هديه العارفين (719 / 1).

قزويني، عمادالدين، ابوعبدالله زكريا

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(683 / 682 -605 / 600 ق)، عالم، اديب، قاضى، فقيه، محدث، مورخ، جغرافيدان و خطاط. معروف به عماد قزوينى. نسبش به مالك بن انس انصارى خادم پيامبر (ص) مى رسد. در قزوين به دنيا آمد. در جوانى به شام رفت و پس از تحصيلات به عراق مسافرت كرد. او شاگرد اثيرالدين ابهرى حكيم بزرگ ايرانى بود. ابن طاووس، سيد غياث الدين عبدالكريم بن احمد بن طاووس، مجلس او را درك نموده است. وى در 650 ق قاضى حله و در 652 ق قاضى واسط شد و تا آخر عمر عهده دار آن منصب بود.در واسط درگذشت و پيكرش به بغداد نقل و در مقبره ى شونيزيه دفن شد. از آثار وى: «آثار البلاد و اخابر العباد»، در جغرافى، كه ظاهرا در «كشف الظنون» به نام «عجائب البلدان» نيز آمده است؛ «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات»، به عربى، در وصف كائنات، در دو مقاله: مقاله نخست در علويات و مقاله دوم در سفليات به نام سلطان معزالدين شاپور. اين دو كتاب گرچه هر كدام كتابى مستقل است اما در حقيقت حكم دائره المعارف واحدى درباره عالم و موجودات و مخلوقات و بلاد و آثار آن دارد و اين

كتاب به فارسى و آلمانى و تركى ترجمه شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (80 / 3)، تاريخ ادبيات در ايران (281 -279 / 3)، تاريخ نظم و نثر (146)، الذريعه (219 / 15 ،7 / 1)، روضات الجنات (373 / 3)، ريحانه (453 / 4)، كشف الظنون (1128 -1127 ،1126 ،9)، الكنى و الالقاب (62 -61 / 3)، معجم المؤلفين (183 / 4)، مينودر (837 ،5 -3 / 2)، هديه الاحباب (216)، هديه العارفين (373 / 1).

قمي، سعيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علامه خونسارى در باب سين ص 301 روضات الجنات گويد، القاضى سعيد بن محمد مفيد القمى اوست مولا و فاضل حكيم بارع عارف متشرع اديب كامل محقق صمدانى كه در بعضى از نوشته هايش از خود تعبير به بنده ملتجى به درب صاحبان توحيد محمد معروف به سعيد نموده است.

دست بازى در مراتب ولايت و عرفان و روش عالى بر طريقه اهل معرفت و وجدان دارد. وى از بزرگان فضلاء حكمت و ادب و حديث و تأويل و مؤيد به روح القدس در استنباط نكات و دقايق خفيه و اطلاع بر اسرار و ضماير و مكاشفات بوده است.

در عصر شاه صفى صفوى رياست روحانيت و علميت شهرستان قم با وى بوده و در بين مردم قضاوت و داورى مى نموده و در شرعيات نهايت تسلط را داشته است.

بيشتر و عمده تلمذ و شاگرديش در محضر محدث بزرگوار مولانا محمد محسن فيض كاشانى بوده شباهت تامى در مشرب و روش به خواهرزاده اش شيخ نورالدين كه به منزله پيراهن تن او و زبان وى در ظاهر و باطن بوده داشته است.

تأليفات و آثار ارزنده بسيارى دارد در حديث و

اخلاق كه بعضى از آن را اشاره مى نمايم:

1- شرح كبيرى بر كتاب توحيد صدوق در چندين مجلد، 2- كتاب اربعينيات كه در او چهل رساله جمع كرده كه از هر كدام چهل باب از بابهاى معارف و تحقيقات باز مى شود و آن از بهترين تصنيفات شيعه است.

قبر شريف اين بزرگوار در نزديك قبر جناب شيخ ابوالحسن على بن بابويه در كنار خيابان ارم مقابل پارك فعلى شهردارى شهرستان قم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قوام، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عبدالعلي قوام ،پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه تحصيلات دانشگاه خود را در مقطع رشته كارشناسي علوم سياسي در دانشگاه شهيد بهشتي (ملي سابق) اغاز و در سال 1347 بپايان رسانيد.نامبرده براي تكميل معلومات دانشگاهي ابتدا به آمريكا و بعد انگلستان عزيمت كرد و موفق به اخذ مدرك دكتراي علوم سياسي- دانشگاه ابردين، انگلستان، 1980م شد. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد گروه علوم سياسي, دانشكده علوم اقتصاد و سياسي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي و دانشگاهي عبدالعلي قوام به ترتيب زير است: كارشناسي « علوم سياسي »- دانشگاه ملي ايران 1347. كارشناسي ارشد « اداره امور دولتي »- دانشگاه ايلي نوي (شمپين- اوربانا)، آمريكا، 1973. كارشناسي ارشد « تئوري اجتماعي و سياست عمومي »- دانشگاه ابردين، انگلستان 1975 دكتراي علوم سياسي- دانشگاه ابردين، انگلستان، 1980. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري و اجرايي عبدالعلي قوام به قرار زير اس: از 1357 تا 1359رئيس مركز آموزش و پژوهش سازمانهاي محلي وشهرداريهاي كشور از 1366 تا 1382مدير گروه علوم

سياسي و روابط بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي دكتر عبدالعلي قوام به ترتيب زير است: 1357- 1367استاديار علوم سياسي و روابط بين الملل 1367- 1377دانشيار علوم سياسي و روابط بين الملل از 1377 استاد تمام، علوم سياسي و روابط بين الملل آرا و گرايشهاي خاص : زمينه هاي مطالعاتي عبدالعلي قوام : توسعه سياسي، تجزيه و تحليل سياست خارجي، نقد و ارزيابي نظريه هاي روابط بين الملل، سياستهاي مقايسه اي، جهاني شدن، روابط بين المللي فرهنگي، رسانه هاي جمعي و روابط بين الملل، سياست خارجي قدرتهاي بزرگ، مسائل شرق اروپا، آسياي مركزي و روسيه. چگونگي عرضه آثار : تعداد مقالات علمي منتشر شده در مجلات علمي : 31 مورد آثار : « اصول سياست خارجي و سياست بين الملل » ويژگي اثر : انتشارات « سمت » 1371، انتخاب كتاب برگريدة سال 1371- چاپ يازدهم 1384. 2 « توسعه سياسي و تحول اداري » ويژگي اثر : انتشارات قومس، 1373. 3 « سياستهاي مقايسه اي » ويژگي اثر : انتشارات « سمت » 1376. 4 « نقد نظريه هاي نوسازي و توسعه سياسي » ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي 1374. 5 تأليف كتاب « اهميت و مسائل حوزه اقيانوس آرام » ويژگي اثر : با همكاري مريم دفتري، انتشارات دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه، 1370. 6 ترجمه و تحقيق « مباني ديپلماسي: چگونگي مطالعه روابط ميان دولتها » ويژگي اثر : انتشارات قومس 1367. 7 ترجمه و تحقيق كتاب « تحولات سياسي و اجتماعي اروپاي شرقي تا 1345 » ويژگي اثر : انتشارات قومس 1369. 8 جهاني شدن و جهان سوم ويژگي اثر : انتشارات دفتر

مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه، 1382. 9 چالش هاي توسعه سياسي ويژگي اثر : انتشارات قومس، 138110 روابط بين الملل: نظريه ها و رويكردها ويژگي اثر : انتشارات سمت، 1384.

قوام،عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم سياسى، دانشكده: اقتصاد و علوم سياسى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم سياسى از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1347، كارشناسى ارشد اداره امور دولتى از دانشگاه ايلينويز آمريكا در سال 1352، كارشناسى ارشد تئورى اجتماعى و سياست عمومى از دانشگاه ابردين انگلستان در سال 1354، دكتراى علوم سياسى از دانشگاه ابردين انگلستان در سال 1359.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه علامه طباطبايى از سال 1359 تا سال 1361، استاديار دانشگاه اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1361 تا سال 1365، دانشيار دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

توسعه نيافتگى اقتصادى و سياسى در ايران، سياست عدم تعهد، پايگاه اجتماعى- سياسى روشنفكران در فرآيند سياسى جامعه ايران، مشاركت سياسى ملت ايران از مشروطه تا سال 1357، تحولات حقوق بشر در صحنه سياست بين الملل، مبانى گرايش در رفتار سياسى، مطالعه مقايسه اى سيستم هاى حزبى، نقش استعمار در تشديد اختلافات در خاورميانه، بررسى برنامه هاى فارسى صداى آمريكا و آلمان و بى بى سى، ابزارهاى استيلاى آمريكا بر جهان سوم، تدريس دروس اصول روابط بين الملل، نوسازى و توسعه سياسى، سياست خارجى قدرتهاى بزرگ، مسائل اقتصادى و سياسى شوروى و اروپاى شرقى، تئوريهاى روابط بين الملل در دانشگاههاى شهيد بهشتى، الزهرا، امام صادق (ع)، علامه طباطبايى، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه كارشناسى ارشد و 2 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش

يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اهميت و مسائل اقيانوس آرام، اصول سياست بين الملل، تحولات سياسى و اجتماعى اروپاى شرقى، فرهنگ سياسى و مبانى ديپلماسى در زمينه روابط بين الملل.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 8، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

فرآيند مردمى كردن نظام ادارى، بوروكراسى در دموكراسى در زمينه علوم سياسى و ادارى، آثار بى طرفى در روابط بين الملل، زواياى سياسى برنامه ريزى در نظام هاى كثرت گرا، آثار استراتژى عدم تعهد در روابط بين الملل، موقعيت اقتصادى و استراتژيكى اقيانوس آرام، آثار موازنه قدرت در روابط بين الملل، انقلاب ورفورم، معماى تئورى سازى در باب توسعه سياسى در رشته سياست هاى تطبيقى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

قهستاني، ابوسليمان زافر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث، مدرس و قاضى. معروف به ابوسليمان ايادى. وى از طبقه ى اتباع التابعين و از دومين گروه راويان و ناقلان احاديث نبوى (ص) است. در كوفه به دنيا آمد.در كوفه، بغداد، سيستان، رى، قهستان، گرگان و ديگر شهرها به تحصيل و تدريس حديث پرداخت. مدتى قاضى سيستان شد. سپس به رى مهاجرت كرد و در آنجا ساكن شد. وى در سفرهاى بين ايران و عراق مايحتاج عمومى را از قهستان به عراق انتقال مى داد و به امر تجارت مشغول بود. وى از شعبه بن حجاج و مالك بن انس و اسرائيل و سفيان ثورى و عبدالملك بن جريح و عبدالعزيز بن ابى رواد و رقاه ء بن عمر و عبيدالله و صاف و ابوسنان شيبانى و ابوبكر هذلى و جعفر احمر حديث شنيد و از آنها اجازه ى روايت گرفت. يعلى بن عبدالله/ عبيد و حسين بن على جعفى و

ابونضر هاشم بن قاسم و حسن بن عرفه و يحيى بن معين و محمد بن بكار بن ريان و خلف بن تميم و محمد بن مقاتل مروزى و محمد بن سعيد اصفهانى و عبيدالله بن موسى نيز از وى حديث روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (565 / 4)، بزرگان قائن (199 -196)، تاريخ بغداد (495 -494 / 8)،تاريخ الكبير (ج 2، ق 451 / 1)، تاريخ نيشابور (76)، تهذيب التهذيب (271 -270 / 3)، الجرح و التعديل (ج 1، ق 625 -624 / 2)، لغت نامه (ذيل/ زافر).

قياسي، جلال الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال الدين قياسي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

با گرفتن ديپلم رياضي در سال 1355 وارد دانشگاه شده و در رشته مهندسي آبياري به تحصيل خود ادامه دادم. پس از انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاهها از ادامه تحصيلات دانشگاهي منصرف و درسال 1360 جهت فراگيري علوم اسلامي به حوزه علميه قم آمدم. دروس مقدمات و سطح را طي 8 سال نزد اساتيدي همچون آيت الله اشتهاردي، اعتمادي ستوده، وجداني فخر و كريمي جهرمي گذراندم و از سال 1368 در درس خارج اساتيدي همچون آيت الله سبحاني، وحيد، تبريزي و مكارم شيرازي شركت نمودم. در سال 1368 مجددا به تحصيلات دانشگاهي پرداختم و در سال 1372 از دانشگاه تهران (پرديس قم) ليسانس حقوق و در سال 1375 از دانشگاه شهيد بهشتي كارشناسي ارشد حقوق جزا و جرم شناسي و در سال 1383 از دانشگاه تربيت مدرس تهران دكتراي حقوق خود را در رشته حقوق جزا و جرم شناسي دريافت كردم. از سال 1373 به تدريس

و تاليف و تحقيق در مراكز آموزشي و تحقيقاتي پرداخته ام.

كاتوزيان، امير ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر امير ناصر كاتوزيان سال 1310 شمسي در تهران متولد شد. تحصيلات ابتدايي را در دبستان اقبال و دوره متوسطه را در دبيرستان علميه گذراند و دوره هاي عالي و تكميلي را تا اخذ مدرك دكتري رشته حقوق خصوص و اسلامي در دانشگاه تهران سپري كرد. وي از سال 1343 با درجه استادياري به تدريس در دانشگاه تهران پرداخت نامبرده در سال 1351 به درجه استادي تمام وقت گروه حقوق خصوصي و اسلامي با پايه يك استادي نائل آمد. تأليف 42 جلد كتاب در زمينه هاي حقوق مدني، فلسفه حقوق و آيين دادرسي و ارائه حدود 400 مقاله علمي در زمينه قضايي از جمله فعاليت هاي علمي دكتر كاتوزيان است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق خصوصي و اسلامي

والدين و انساب : پدر امير ناصر كاتوزيان وكيل موفق و مشهوري بود و مادر محترمشان هم خانه دار است.ايشان نيز چهار برادر ناتني بنامهاي مرحومان رضا و اصغر كه به رحمت ايزدي پيوسته اند و محمد و عباس در قيد حياتند،دارد.

خاطرات كودكي : دكتر ناصر كاتوزيان از دوران كودكي خود چنين مي گويد: در دوم ارديبهشت ماه ???? در تهران به دنيا آمدم. محله زندگي ما خيابان ري، كوچه دردار بود. در خانه اي متولد شدم كه، متاسفانه، آن را خراب كرده اند.كودكي من نيز تقريبا مثل كودكي ديگران گذشت براي تحصيل به دبستان اقبال ميرفتم انتهاي خيابان آبشار در محله دروازه دولاب (اين دبستان هنوز هم بر جاي خودش باقي است). اگر بخواهم خاطره اي از آن ايام ذكر كنم بايد بگويم كه در محله

ما جوان ها دوست داشتند هرچه بيشتر ابراز قدرت نمايند و حريف بطلبند و غالبا با همديگر دعوا ميكردند و قهرا من هم از كتك خوردنها بي نصيب نمي ماندم! جو و فضاي غالب اين محيط موجب شد كه من در يكي از تابستانها با سماجت تمام به ورزش بپردازم. اين روحيه ورزشكاري، هنوز هم در من باقي مانده است. به مرور اين فكر به ذهنم چيره شد كه اگر بخواهم سالم زندگي كنم بايد “قوي” باشم. استادم، مرحوم سنگلجي، ميگفت: براي انسان يك سانتي متر شاخ بهتر از سه متر دم است! و من در طول زندگي اين گفته طنز مرحوم سنگلجي را كاملا احساس كردم و به اين نتيجه رسيدم كه آدميزاد در هر محيطي كه زندگي ميكند بايد قوي باشد، حالا اگر در محيط دانشمندان قرار گرفت بايد سلطه خودش را از نظر عقلي و علمي ثابت نمايد و اگر در محيط اشخاصي كه اهل دعوا و نزاع هستند قرار بگيرد بايد بتواند خود را در آن جمع حفظ كند. غريزه صيانت نفس چيزي استكه هرگز نميتوان آن را انكار كرد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر كاتوزيان دوران ابتدايي اش را در دبستان اقبال در خيابان «شهباز» به اتمام رسانده و دوران دبيرستان را در دبيرستان علميه طي مي كند و پس از نقل مكان به خيابان «آب منگل» در خيابان ري در همان دبيرستان مي ماند تا اتمام اين دوران. دكتر كاتوزيان با كلاس پنجم نظام قديم رشته علمي را دنبال مي كند و در كلاس ششم آن زمان رشته ادبي را انتخاب مي كند، در همان رشته ادبي

در ايران شاگرد اول مي شود و موفق به دريافت مدال درجه ?علمي براي اولين بار در ايران مي شود. همين دريافت مدال مشوق او مي شود براي ادامه تحصيل. او با انتخاب رشته حقوق تحصيلات خود را در دانشگاه ادامه مي دهد و در اين رشته موفق به كسب مدال درجه يك علمي اين رشته مي شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگي به دكتر كاتوزيان وارد مي شود و اين ضربه باعث مي شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشيمان شود و رشته قضا را انتخاب كند. او در اين رشته در مقاطع مختلف تا دكترا همواره با عنوان شاگرد اولي فارغ التحصيل مي شود و رساله اش را در سال ???? باعنوان «وصيت» به پايان مي رساند.

خاطرات و وقايع تحصيل : امير ناصر كاتوزيان از خاطرات دوران تحصيل چنين به ياد دارد: "من لازم ميدانم از معلم عارف خودم مرحوم ميرافضلي كه به مثنوي بسيار علاقه داشت و درس عربي را به صورت تجزيه و تركيب نهج البلاغه براي ما ميگفت، ياد كنم. ايشان وقتي وارد كلاس ميشد دو بيت از مثنوي را با صداي شكسته و لرزان ميخواند و بچه ها بي نهايت براي اين پيرمرد احترام قائل بودند و مطلقا در كلاسش لودگي و شيطنت نميكردند. بي گمان اولين جرقه هاي عرفان و فلسفه توسط ايشان در ذهن و ضمير من روشن شد. مرحوم ميرافضلي قطعه اي از نهج البلاغه را سر كلاس مينوشت و بعد آن را معني و تجزيه و تركيب ميكرد و صرف و نحو را به اين طريق به ما مي

اموخت." پدرم اصرار داشت كه من وارد دانشكده حقوق شوم و رشته علوم سياسي بخوانم و در وزارت خارجه مشغول به كارشوم. من هم بر اثر همين تمايل او وارد دانشكده حقوق شدم، اما دانشجوي سال دوم بودم كه، متاسفانه، پدرم فوت كرد. آن روزها در وزارت خارجه كساني را كه آشنا يا قوم و خويشي در آنجا داشتند مي پذيرفتند و غالبا ورود افراد متفرقه _ حالا هر چه قدر هم كه لياقت و شايستگي داشته باشند _ دشوار بود. از همينرو، تصميم گرفتم كه به رشته قضايي بروم. در رشته قضايي چون مغزم به رياضيات و استدلال بيشتر توجه داشت تا به مسائلي كه ميبايد “حفظ ميشد”، توفيق بيشتري پيداكردم و در دانشكده حقوق دوباره صاحب رتبه اول شدم. در همين زمان قرار شد كه محصلين برتر ايراني را براي ادامه تحصيل به خارج بفرستند (????). در آن دوران، مرحوم دكترمصدق به عنوان نخست وزيري بسيار محبوب كه در دل غالب مردم و عمدتا جوان ها جاي خاصي داشت، بر سر كار بود و شاه هم با مصدق سر ستيز داشت. روزي كه قرار بود شاه به من مدال درجه يك علمي بدهد، به عنوان اعتراض به رفتار شاه نسبت به مصدق، در آن جلسه اهداي مدال حاضر نشدم، و همين باعث شد كه بورس تحصيلي را حذف نمايند و من از تحصيل در خارج محروم شوم. در دوره ليسانس، كشش فوق العاده اي به فرهنگ اسلامي پيدا كردم، به طوري كه ورقه امتحاني اصول مرا كه مرحوم استاد محمود شهابي ملاحظه كرد، از اين كه دانشجويي از تمام كتب فقها و اصوليين

شاهد و مثال مي اورد و ادله و براهين براي اثبات موضوع ذكر ميكند، بسيار متعجب شد. پس از آن، ورقه مرا مهر و موم كردند و گفتند كه آن را به قم مي فرستيم تا آقايان مراجع و طلاب ببينند كه ما در دانشكده حقوق چه جور دانشجوياني داريم.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : فعاليت هاي ضمن تحصيل دكتر كاتوزيان بزبان خودش:" در دوران تحصيل در دبيرستان هم رئيس انجمن ورزش بودم و هم رئيس انجمن موسيقي. آن سال در رشته ادبي نيز شاگرد اول شدم و مدال درجه دوم علمي را به همين مناسبت به من دادند (????). البته بايد بگويم كه در موسيقي، من ساز به خصوصي نميزدم، اما به رديف هاي ايراني تسلط داشتم و آنها را ميشناختم. اما برخي از همكلاسي هاي من هم اكنون در موسيقي اشخاص سرشناسي هستند: مثلا مهندس همايون خرم عضو انجمني بود كه من سرپرست آن بودم و ايرج در آنجا خواننده، و ناصر ملكمطيعي كاراكتر، و دكتر بهمن نياكان نوازنده ويلن هم عضو اين انجمن بود. در مجموع در دبيرستان علميه فعاليتهاي خارج از برنامه باعث جلب توجه معلمين و مدير مدرسه ميشد. از همين رو اصرار كردند كه من در همان دبيرستان بمانم و رشته ادبي بخوانم."

استادان و مربيان : اساتيد امير ناصر كاتوزيان به قرار زير است كه وي از آنها چنين ياد مي كند: استاد محمد سنگلجي "ايشان به نوعي هم ذوق فقهي را در من بيدار نمودند و هم ذوق عرفاني را. من هم در درسهاي مثنوي و هم در ديگر درسهاي ايشان در خارج از كلاس حاضر ميشدم و استفاده

ميكردم. به ويژه منش عرفاني و بي پيرايه اي كه ايشان داشت در من ذوقي اخلاقي ايجاد كرد"،مرحوم دكتر سيدحسن امامي"ديگر استادي بود كه بسيار بر من تاثير گذاشت. بلند نظري و ديده باز ايشان از جمله صفات پسنديده اي بود كه بسيار به چشم مي امد و جلب نظرميكرد. دكتر امامي قانون مدني را از روي كتاب منصور السلطنه عدل ميخواند و براي ما توضيح ميداد و مطالبي را نيزخودش بر مواد آن كتاب اضافه ميكرد و به ما درس ميگفت"،استاد عميد و مرحوم استاد شهابي " ايشان به واقع ”مجسمه تقوا و علم” براي من بود.

هم دوره اي ها و همكاران : مهندس همايون ، ناصر ملكمطيعي كاراكتر و دكتر بهمن نياكان از همدوره ايهاي امير ناصر كاتوزيان بوده اند.

همسر و فرزندان : امير ناصر كاتوزيان در سال ???? در سن ??سالگي ازدواج مي كند كه حاصل آن دو فرزند پسر است كه يكي از آنها دكتراي روانشناسي باليني دارد و در حال حاضر مقيم آمريكا است و ديگري مهندس الكترونيك است و در همان ديار زندگي مي كند.

وقايع ميانسالي : امير ناصر كاتوزيان بعد از انقلاب فرهنگي و در جريان پاكسازي دانشگاه ها به انفصال ابد از خدمات دولتي محكوم شد. مدت يازده سال او به تحقيق مشغول بود تا اين كه در سال 1370 رأي پاكسازي شكسته شد و به اين ترتيب استاد را به دانشكده حقوق برگرداندند. دكتر كاتوزيان از جمله نويسندگان نخستين پيش نويس قانون اساسي جمهوري اسلامي است .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خدمات علمي و اجرايي امير ناصر كاتوزيان: • 1345 -1379 ,رئيس دادگاه بخش و شهرستان و

مشاور دادگاه استان و معاون اداره حقوقي,كانون وكلاي دادگستري • 1331 -1343 ,رئيس دادگاه بخش و شهرستان و مشاور دادگاه استان و معاون اداره حقوقي,دادگستري • 1354 مدير گروه حقوق خصوصي و اسلامي دانشگاه تهران • 1334 رياست دادگاه بخش اراك • 1343 استاديار حقوق مدني در دانشگاه تهران • 1351 استاد گروه حقوق خصوصي و اسلامي دانشگاه تهران

فعاليتهاي آموزشي : عناوين دروس آموزشي ارائه شده توسط دكتر كاتوزيان: كارشناسي • فلسفه حقوق كارشناسي ارشد • حقوق مدني 1 • مسئوليت مدني دكتري • حقوق مدني پيشرفته 1 • حقوق مدني پيشرفته 2 • مسئوليت مدني تطبيقي

آرا و گرايشهاي خاص : امير ناصر كاتوزيان معتقد است:" انسان انديشمند در برابر اين پرسش كه از كجا آمده و به كجا ميرود و قانون حركت او چيست، درمانده. در جستجوي وطن مالوف به هر تلاش دست ميزند و كمتر به معلوم ميرسد. جهان مادي را مسخر كرده است و بر بام آسمان نشسته، ولي راز آفرينش را دور از دسترس خود ميبيند و هر زمان كه پا از دايره محسوس بيرون مينهد، عقل را ناتوان و پاي استدلال را چوبين مييابد. فلسفه تاريخ نيز با همه گيرايي راه به جايي نبرد، و جز مشتي فرض و ظن و قرينه ارمغاني نياورد. خردگرايان گره اي نگشودند و آخرين ديالكتيك اين شد كه هستي همچنان كه از مطلق آغاز شده به مطلق نيز ميرسد، و در دايره اي سر به مهر در حركت است. نوميدي از علم، انسان را به عرفان كشاند، به اين سودا كه در آينه صافي دل حقيقت را ببيند"

جوائز و نشانها : مدالها و

نشانهاي علمي دكتر امير ناصر كاتوزيان به قرار زير است: - نشان درجه دو فرهنگ ،بمناسبت احراز رتبه نخست در امتحانات نهايي رشته ادبي سال ششم دبيرستان -1328 - نشان درجه يك فرهنگ بمناسبت شاگرد اولي در رشته قضايي دانشكده حقوق دانشگاه تهران-1332 -دريافت لوح تقدير از كانون وكلاي دادگستر مركز -1383 - دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف جلد چهارم عقود معين ،كتاب سال جمهوري اسلامي از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي -دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف حقوق مدني (عقود معين ج3) ،به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دوره چهارم انتخاب كتاب سال - دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف كتاب"حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات"، به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دوره نوزدهم انتخاب كتاب سال -دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف كتاب "نظريه عمومي تعهدات" به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران -1382 -دريافت لوح تقدير وزارت ارشاد اسلامي به مناسبت تاليف سه جلد فلسفه حقوق - دريافت نشان درجه يك دانشگاه تهران در سال 1381-1382 - استاد برگزيده نماد آموزشي عالي كشور در سال 1381-1382 - استاد برگزيده دانشگاه تهران در سال 1381 - نشان درجه يك دانش بمناسبت مجموع تحقيقات و خدمات علمي در سال1382 -دريافت لوح تقدير از انجمن آثار و مفاخر فرهنگي در سال 1383 - دريافت لوح سپاس و تقدير دانشكده حقوق و علوم دانشگاه تهران در سال 1383 - دريافت لوح تقدير ازدادگستري بيرجند با عنوان سرباز عدالت در سال 1384 - دريافت لوح تقدير از دانشگاه

آزاد اسلامي دامغان در سال 1378 - دريافت لوح تقدير ازدانشگاه آزاد اسلامي مشهد و دانشگاه و دانشگاه فردوسي مشهد -دريافت لوح تقدير از شعبه مركزي دانشگاه آزاد اسلامي تهران - دريافت لوح تقدير از دانشجويان دانشكده حقوق شهيد بهشتي - دريافت لوح تقدير از دانشگاه مفيد در سال 1370 - دريافت لوح تقدير انجمن دانش آموختگان نابينايان كشور در سال 1383 - تقدير مشترك رئيس دانشگاه تهران و رئيس پرديس قم 1382 - دريافت لوح تقدير از دانشجويان دوره دكتري دانشكده حقوق در سالدريافت 1384 - لوح تقدير ازرئيس دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي در سال 1382 - دريافت لوح تقديراز دانشگاه علامه طباطبائي 1384

چگونگي عرضه آثار : از دكتر كاتوزيان مقالات متعددي در دو جلد كتاب تحت عنوان «گامي به سوي عدالت» به چاپ رسيده است. تعداد مقالات چاپ شده در مجلات داخلي : 13 مقاله تعداد مقالات ارائه شده در همايشها : 4 مقاله --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ... گوياتر از گفتارها، مجموعه مقدمه ها، پيش گفتارها و سرآغازها

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيانناشر: دانشگاه تهران - 1383

2 اثبات و دليل اثبات: شهادت، اماره، سوگند و اصول علمي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 30 ارديبهشت، 1385

3 اثبات و دليل اثبات: قواعد عمومي اثبات - اقرار و سند

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 30 ارديبهشت، 1385

4 از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟: زندگي من

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 16 تير، 1386

5 اعتبار امر قضاوت شده در دعواي مدني

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر:

ميزان - 1383

6 تحولات حقوق خصوصي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران - 1381

7 توجيه و نقد رويه قضايي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 21خرداد، 1386

8 حقوق مدني (عقود معين: ج 3)

ويژگي اثر : دكتر ناصر كاتوزيان . (استاد سابق دانشكده حقوق دانشگاه تهران) تهران: بهنشر، 1364، وزيري، 647 ص-اين كتاب در دوره چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شده است-ويژگي عقود معين آن است كه از ارتباط و نظم خاصي برخوردار بوده و بايد كوشيد اين نظم و اصول را دريافت و استخراج كرد و براي كمك به تفسير هماهنگ و درست قانون، عقودي را كه جوهر مشترك دارد در كنار هم و ذيل اصول حاكم بر آنها قرار دارد. تلاش نويسند? كتاب در اين راستا بوده و براي نيل بدين مهم، عقودي را كه در كتاب آمده است در دو دفتر جداگانه مطرح مي كند: 1- دفتر نخست به عاريه، وديعه و وكالت اختصاص يافته است كه اين عقود چهر? «اذني، نيابتي، اماني» را به عنوان وصف بارز و خصيص? مشترك دارا هستند. 2- دفتر دوم، شامل عقودي است كه به طور معمول در كتاب «ديون» مي آيد و ضمان، حواله، كفالت و رهن را شامل مي شود.

9 حقوق مدني خانواده: اولاد، روابط پدر و مادر و فرزندان، نسب، همبستگي خانوادگي و حمايت از كودكان، فرزندخواندگي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 20 آبان، 1385

10 حقوق مدني خانواده: نكاح و طلاق، روابط زن و شوهر

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: شركت سهامي انتشار - 19 فروردين،

1385

11 حقوق مدني: الزامهاي خارج از قرارداد (ضمان قهري)

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ - 03 مرداد، 1385

12 حقوق مدني: الزامهاي خارج از قرارداد (ضمان قهري): مسووليت مدني

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران - 25 شهريور، 1386

13 حقوق مدني: ايقاع: نظريه عمومي - ايقاع معين

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 25خرداد، 1384

14 حقوق مدني: عقود اذني - وثيقه هاي ديني: وديعه، عاريه، وكالت، ضمان، حواله، كفالت، رهن

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 15 شهريور، 1385

15 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: اجراي عقد و عهدشكني مسووليت قراردادي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 14 ارديبهشت، 1384

16 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: انحلال قرارداد - خيارات

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: شركت سهامي انتشار - 03 ارديبهشت، 1384

17 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: انعقاد و اعتبار قرارداد، ضمانت اجراي شرايط اساسي معامله، ...

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: بهمن برنا - 19 مهر، 1385

18 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: مفهوم عقد - انعقاد و اعتبار قرارداد "تراضي"

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: بهمن برنا - 21 بهمن، 1385

19 حقوق مدني: مشاركتها - صلح - شركت - مضاربه - مزارعه و مساقات - جعاله - گروبندي مشروع - صلح

ويژگي اثر : يدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: گنج دانش - 13 شهريور، 1386

20 حقوق مدني: معاملات معوض - عقود تكميلي - بيع - معاوضه - اجاره - قرض

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت

سهامي انتشار - 16 مهر، 1384

21 حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات

ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب ، در دوره نوزدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب «حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات» حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات/ ناصر كاتوزيان.- تهران: نشر دادگستر، 1379. 647. ص. كتابنامه: ص. [645]-[647]؛ همچنين به صورت زيرنويس. نظري? تعهدات بر تمام روابط حقوقي انسانها حكومت مي كند. علاوه بر مباحث حقوق مدني، اين نظريه مبناي بسياري از مسائل مربوط به حقوق تجارت و ساير رشته هاي حقوق خصوصي نيز قرار مي گيرد. نگاهي به مباحث حقوق عمومي، به ويژه حقوق اداري، نشان مي دهد كه قواعد عمومي تعهدات در زمين? قراردادها و مسئوليت مدني تا چه اندازه در ساختمان منطقي اين رشته ها نيز اثر دارد. استخراج «نظري? عمومي تعهد» فكري بيگانه است كه به تازگي در حقوق ما نفوذ پيدا كرده است: در حقوق اسلام، عقد يا معامله و ضمان قهري عنوانهاي اصلي مطالعه در باب روابط اشخاص است و از احكام تعهد (به معني دين نه پيمان) به طور پراكنده و فرعي گفتگو مي شود. قانون مدني نيز كم و بيش همين شيوه را ادامه مي دهد، با اين تفاوت كه، براثر تقليد از روش قانون مدني فرانسه، اصطلاح تعهد و عقد را با هم مخلوط مي كند و ارزش متعارف در اين زمينه به دور مي افتد. مبحث تعهدات، به عنوان آثار حاصل از عقود و پاره اي از ايقاعات، در حقوق ايران، تا قبل از اثر حاضر، موضوع تحقيق

مستقلي قرار نگرفته بود. اين كتاب با ديدگاهي جديد و بديع، بحث تعهدات را مطرح مي نمايد و همانند ساير آثار مؤلف محترم، برآورند? يكي از نيازهاي اساسي اساتيد و دانشجويان حقوق و قضات و اهل تحقيق در زمين? حقوق مدني است. مؤلف محترم به سبب استمرار در مطالعه و تحقيق و نيز به جهت تسلط به زبانهاي انگليسي و فرانسوي و عربي و اشراف به حقوق اروپا و آمريكا و ممالك اسلامي، از مصادر فقهي و منابع معتبر دست اول استفاده كرده است. تازگي بسياري از مباحث اين كتاب در حقوق ايران، وسعت و جامعيت طرح مطالب، به ويژه شيو? بيان تطبيقي و مقارن آنها، شيوايي و رسايي و سبك ممتاز نويسنده و نيز وضع بحثهاي تحقيقي به عنوان قرائت و تمرين به منظور افزايش دقت مخاطب از ديگر امتيازات اثر حاضر است.

22 حقوق مدني، قواعد عمومي قراردادها، آثار قرارداد در رابطه دوطرف و نسبت به اشخاص ثالث

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: بهمن برنا - 1383

23 حقوق مدني، مشاركتها - صلح

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: گنج دانش - 1383

24 دوره مقدماتي حقوق مدني: ارث

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (تدوين)ناشر: ميزان - 05 شهريور، 1384

25 دوره مقدماتي حقوق مدني: اعمال حقوقي: قرارداد - ايقاع

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 23 مرداد، 1385

26 دوره مقدماتي حقوق مدني: اموال و مالكيت

ويژگي اثر : تاليف-ناشر: ميزان

27 دوره مقدماتي حقوق مدني: خانواده

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 18آذر، 1385

28 دوره مقدماتي حقوق مدني: درسهايي از عقود معين براي دانشجويان

دوره كارشناسي: بيع. اجاره. قرض. جعالعه. شركت. صلح

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيانن اشر: گنج دانش - 13 شهريور، 1386

29 دوره مقدماتي حقوق مدني: درسهايي از عقود معين براي دانشجويان دوره كارشناسي: وديعه، عاريه، وكالت، ضمان، حواله، كفالت، رهن

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: گنج دانش - 13 شهريور، 1386

30 دوره مقدماتي حقوق مدني: وقايع حقوقي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 11 مهر، 1385

31 دوره مقدماتي حقوق مدني، درسهايي از: شفعه - وصيت - ارث

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 09 آبان، 1386

32 طرح تقويت ظرفيتهاي آموزش و پژوهش حقوق بشر: حكومت قانون و جامعه مدني

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران، دانشكده حقوق و علوم سياسي - 01 اسفند، 1385

33 عدالت قضايي، گزيده آراء

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 1383

34 فلسفه حقوق: تعريف و ماهيت حقوق

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 10 خرداد، 1385

35 فلسفه حقوق: منابع حقوق

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 23 مرداد، 1385

36 فلسفه حقوق: منطق حقوق

ويژگي اثر : يدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 18 مرداد، 1385

37 قانون مدني در نظم حقوقي كنوني

ويژگي اثر : تاليف-ناشر: ميزان

38 كليات حقوق: نظريه عمومي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 12 بهمن، 1384

39 مباني حقوق عمومي

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 1383

40 مسووليت ناشي از عيب توليد: مطالعه انتقادي و تطبيقي در تعادل حقوق توليدكننده و مصرف كننده

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ - 15 آذر، 1384

41 مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقي ايران

ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 07 آبان، 1386

كاشف شيرازي، محمد شريف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1001-بعد از 1063 ق)، عالم دينى، قاضى و شاعر، متخلص به كاشف. اصلش از شيراز بود. در كربلا به دنيا آمد. وى برادر كوچك منصف تهرانى بود. در 1006 ق با پدر خود به اصفهان رفت. از آنجا در 1010 ق به همراه پدر به مشهد مسافرت كرد و در 1029 ق به اصفهان بازگشت. او ادبيات، منطق و كلام را نزد پدر خويش فراگرفت و در آنجا مدت بيست سال سرگرم تحصيل و ادب آموزى بود. وى مدت پانزده سال منصب قضاوت طرشت، از قراء رى، را به عهده داشت. به آورده ى «اعيان الشيعه» كاشف خود گويد كه در پانزده سالگى براى قضاى اصفهان برگزيده شده است. از آثار منظوم وى: «ليلى و مجنون»؛ «عباس نامه»، به شيوه ى «شاهنامه»؛ «هفت پيكر»؛ «ديوان» شعر. از آثار منثور وى: «السراج الخير» يا السراج المنير»، به فارسى، در اخلاق؛ «الدرة المكنونة» يا « در مكنون»؛ «حواس الباطن»؛ «خزان و بهار»، در اخلاق؛ «الفرج بعد الشدة»، در چهارده قسمت: صبر، رحم،... و هديه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (364/ 9)، تاريخ ادبيات در ايران (1765 -1762/ 5)، تذكره ى نصرآبادى (252 -251)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (231-229 / 4)، الذريعه (233/ 25 ،30/ 23 ،139/ 22 ،339 ،279 ،244/ 19 ،396/ 18 ،210/ 15 ،162 -161/ 12 ،898/ 9 ،108/ 8 ،152 -151 ،95/ 7)، ريحانه (16/

6)، صبح گلشن (336)، فرهنگ سخنوران (755)، لغت نامه (ذيل/ كاشف)، معجم المؤلفين (67/ 10)، منظومه هاى فارسى (49).

كاظم زاده ي ايرانشهر تبريزي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1340 -1262 ش)، استاد دانشگاه، نويسنده و روزنامه نگار. وى در تبريز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در زادگاهش، در مكتب ملا نصير و حاج ملا على واعظ، فراگرفت و سپس به مدرسه ى كمال رفت. در آنجا دو زبان عربى و فرانسه را به خوبى آموخت و در ضمن تحصيل، مجلات و روزنامه هاى داخلى و خارجى را نيز مطالعه مى كرد. او مدتى به قفقاز رفت و سپس براى ادامه تحصيل راهى استانبول شد و در اين شهر به آزاديخواهان ايرانى مقيم استانبول پيوست و با آنان اقدام به تأسيس انجمن برادران ايرانى نمود. ايرانشهر در زمان اقامت در استانبول به دانشكده ى حقوق رفت و مدتى بعد از طرف كنسول گرى ايران در آنجا به مكه رفت. پس از بازگشت رهسپار اروپا شد و موفق به اخذ ليسانس در رشته علوم اجتماعى و سياسى، از دانشگاه شهر لوون بلژيك گشت. پس از آن مدتى در پاريس به تحصيل پرداخت و ضمنا در مدرسه ى عالى اجتماعى فن روزنامه نگارى را فراگرفت. او توانست در اين شهر سفرنامه ى مكه خود را بنويسد و به چاپ برساند. همچنين در پاريس به همراهى علامه محمد قزوينى و استاد پور داوود انجمنى به نام انجمن مصاحبات ادبى و علمى ايرانيان پاريس تأسيس كرد. در 1292 ش به دعوت ادوارد براون به دانشگاه كمبريج انگلستان رفت و به تدريس زبان و ادبيات فارسى پرداخت. كاظم زاده در جنگ جهانى اول بنا به دعوت سيد حسن تقى زاده، براى شركت در كميته ى ملى ايران، به برلين رفت و

از آنجا به ايران بازگشت و به صف آزاديخواهان پيوست. وى پس از مدتى دوباره به استانبول و از آنجا به برلين رفت و با تقى زاده در انتشار روزنامه «كاوه» همكارى كرد. در 1301 ش مجله ى «ايرانشهر» را در آن شهر تأسيس و به مدت چهار سال منتشر كرد. او همچنين در آنجا از، طرف وزارت فرهنگ، مدتى سرپرست دانشجويان ايرانى بود. كاظم زاده پس از نوزده سال اقامت در آلمان به سوئيس مهاجرت كرد و در آنجا يك مكتب عرفان باطنى تأيسى نمود كه پيروان زيادى داشت. وى به زبان هاى فرانسه، انگليسى، آلمانى و عربى تسلط داشت. او همچنين اشعار زيادى نيز سروده است. وى سرانجام در سوئيس درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «رهبرنژاد نو» يا «در جستجوى خوشبختى»؛ «راه نو»، در تعليم و تربيت؛ «تداوى روحى براى افراد و جامعه»؛ «معارف در عثمانى»؛ «تجليات روح ايرانى»، در ادوار تاريخى؛ «آثار عتيقه ى ايران باستان»؛ «تفسير معنوى بر ديباچه ى مثنوى»؛ «اصول اساسى روان شناسى انسان و ماهيت تكامل او»؛ «راز و نياز»؛ «رستم و سهراب»؛ «محمد (ص) و تعليمات عاليه ى اسلامى»؛ «راه راست براى صلح بين ملتها»، ترجمه؛ «سفرنامه ى مكه»، به فرانسه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار و احوال كاظم زاده ى ايرانشهر، ادبيات نوين (53)، از صبا تا نيما (234 -233/ 2)، تاريخ ادبيات ايران، براون (322)، تاريخ جرايد (341 -337/ 1)، الذريعه (192/ 21 ،311 ،231/ 11 ،65/ 10 ،359/ 3)، زدگينامه ى رجال و مشاهير (248 -236/ 5)، شخصيت هاى نامى (85 -84)، شرح حال رجال (80/ 5)، فرهنگ سخنوران (111)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3099 ،3042 ،2948 ،2571 ،2114

،2016 ،1804 ،1730 -1729 ،1662 ،1628 -1627/ 2 ،1379 ،1309 ،934 ،821 ،787 ،702 ،455 ،428 ،266 ،249 ،247/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (287)، مؤلفين كتب چاپى (845 -842/ 2).

كاظمي، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اصغر كاظمي در يك خانواده مذهبي در محله قديمي سرآسياب دولاب تهران متولد شد. قبل از آغاز سن دبستان ابتدايي در مكتب خواندن قرآن را فرا گرفت. دوره ابتدايي را در دبستان صابر در همان محله و دوره متوسط را تا كلاس نهم در دبيرستان ابوريحان در خيابان دلگشا (دروازه دولاب) طي كرد. سپس در سال 1335 وارد دبيرستان نظام تهران شد و در سال 1338ديپلم رياضي را اخذ نمود. در همان سال از طريق كنكور نيروي دريائي با اخذ رتبه اول براي طي دوره آكادمي دريائي به كشور فرانسه اعزام شد. در سال 1342 با درجه افسري وارد خدمت نيروي دريائي شد و تا سال 1370 در سمت هاي مختلف انجام وظيفه كرد. در طول خدمت در نيروي دريائي فرصت يافت مدارج مختلف علمي و آكادميك را در رشته هاي مديريت و حقوق بين الملل در كشورامريكا طي كند. پس از بازنشستگي به عنوان هيات علمي مدارج دانشگاهي را تا مرتبه استادي طي نمود. هم اكنون نيز مشغول تدريس در واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد. گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيگرايش : حقوق و روابط بين المللوالدين و انساب : پدر سيدعلي اصغر كاظمي حاج سيد كاظم كاظمي دولابي فرزند حاج سيد باقر از سادات اصيل ، متدين و خير سر آسياب دولاب بود كه املاك و مستغلات معتنابهي را وقف اهل بيت براي صرف مساجد

و تكايا نمود.خاطرات كودكي : سيدعلي اصغر كاظمي از دوران كودكي خود اينطور ياد مي كند كه : «من فرزند دوم خانواده هستم يك برادر بزرگتر،دو خواهر و سه برادر كوچكتر دارم.دوران كودكي ما در تهران قديم مانند ديگران بسيار ساده بود. وجود باغها و مزارع سر سبز اطراف محله ما نوعي انس با طبيعت و ذوق هنري را در من پرورش داد. در اولين سالهاي آشنائي با قلم مبادرت به سرودن شعر كردم كه شديداً مورد تمجيد اطرافيان بويژه مادر بزرگم كه زني اهل فضل بود قرار گرفت. از همان كودكي به نقاشي،خطاطي و موسيقي علاقمند بودم. بسياري از اشعار حافظ را كه معاني آن را به خوبي فهم نمي كردم از بر داشتم وبا كودكان ديگر مشاعره مي كردم. علاقه به مطالعه و نگارش از همان اوان كودكي در من ايجاد شد. در مدرسه همواره شاگرد ممتاز بودم و مورد تشويق قرار مي گرفتم. دروس مدرسه هيچگاه كنجكاوي مرا اغناء نمي كرد و در هر فرصتي مطالعه مي كردم. البته طبيعي است كه اين مطالعات چندان جهت دار و هدفمند نبود. بعدها هنگامي كه به كشور فرانسه رفتم سعي كردم در جوار موضوعات تخصصي به مطالعات خود جهت بدهم. هنوز هم در عصر انقلاب اطلاعات با بهره گيري از ابزارهاي نوين از هر فرصتي براي افزايش دانش عمومي استفاده مي كنم. » اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر و مادر سيدعلي اصغر كاظمي به دليل اعتقادات مذهبي هيچگاه با رفتن وي به خارج از كشور براي تحصيل و خدمت در نظام موافق نبودند. در اصل هدف او از پيوستن به نيروي دريائي

تحصيل در خارج از كشور بود. اما حرفه تخصصي او مانع از ادامه تحصيل در ساير رشته هاي دانشگاهي نشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : مدارج تحصيلي سيد علي اصغر كاظمي به شرح زير مي باشد: -فارغ التحصيل آكادمي علوم دريائي كشور فرانسه (مدرسه كميسرياي دريائي) 1342- 1338 -درجه كارشناسي ارشد(M.S.) در مديريت از مدرسه تحصيلات تكميلي نيروي دريائي امريكا 1970 -درجه كارشناسي ارشد(M.A.) در علوم سياسي (رشته امنيت بين الملل ) از مدرسه حقوق و ديپلماسي فلچر وابسته به دانشگاه تافتس و هاروارد امريكا(1977) -درجه كارشناسي ارشد(M.A.L.D.) در حقوق و ديپلماسي از مدرسه حقوق و ديپلماسي فلچر(1978) -درجه دكتراي فلسفه(.PhD) در حقوق بين الملل (تخصص حقوق دريائي)از مدرسه فلچر(1979) فعاليتهاي ضمن تحصيل : بيشتر فعاليت سيد علي اصغر كاظمي در تخصص حرفه اي نيروي دريائي بوده كه در جوار آن به تحصيل و پژوهش نيز پرداخته است.استادان و مربيان : از ميان استادان سيد علي اصغر كاظمي كه وي به خوبي از آنها ياد مي كند به شرح زير است كه همه داراي تاليفات متعدد هستند: دريا دار دكتر ژاك فريهJacques Ferrier رئيس دانشكده كميسرياي دريائي فرانسه پرفسور رابرت فالزگراف Robert L.Pfaltgraff استاد راهنماي رساله دكتري و رئيس مركز مطالعات سياست خارجي- كمبر يج ماساچوست پرفسور دانيل نايهارت Daniel Nyhart از دانشگاه MiTاستاد مشاور رساله دكتري پرفسور جفري كمپ Geoffrey Kemp استاد راهنماي رساله كارشناسي ارشد،فعلا رئيس بنياد نيكسون امريكا پرفسور لوتيز سون Luis Sohn از دانشكده حقوق دانشگاه هاروارد پرفسور لئو گروس Leo Gross استاد حقوق بين الملل پرفسور آلفرد روبينAlfred Rubin استاد حقوق بين الملل هم دوره اي ها و همكاران :

سيدعلي اصغر كاظمي از دوستان و هم دوره ايهايش به خوبي ياد مي كند مي گويد كه يكي از آنها بعدها رئيس جمهور ماداگاسكار ، و يك از همكلاسي هندي اش معاون دبير كل سازمان ملل و يكي ديگر فرمانده ناوگان دريائي ايالت متحده امريكا در جنگ دوم خليج فارس بود.همسر و فرزندان : سيدعلي اصغر كاظمي در سال 1349 هنگامي كه در ايالات متحده امريكا تحصيل مي كرد به صورت غيابي ازدواج كرد. همسرش خانم طيبه محرر كه از بستگان آنهاست فارغ التحصيل رشته حقوق قضائي از دانشگاه تهران است. حاصل ازدواج شان دو فرزند پسر است كه هر دو پزشك هستند. فرزند بزرگتر كاميار فارغ التحصيل دانشگاه تهران و متخصص جراحي چشم از دانشگاه شيراز است. فرزند كوچكتر فرزاد دندانپزشك دانش آموخته دانشگاه شهيد بهشتي است. كاميار متاهل و داراي دو فرزند دختر و پسر است. همسرش نيز پزشك متخصص جراحي زنان مي باشد. فرزاد مجرد است و عاشق موسيقي است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيدعلي اصغر كاظمي علاوه بر تصدي مشاغل رسمي طي 32 سال (70-1338) خدمت در نيروي دريائي و ستاد مشترك ارتش فعاليتهائي به شرح زير داشته است: عضو و مشاور حقوقي هيات نمايندگي ايران در اجلاس هاي مختلف كنفراس سازمان ملل درباره حقوق درياها عضو و حقوقدان كميته برآورد خسارات جنگ تحميلي ،دفتر حقوقي وزارت امور خارجه عضو و مشاور حقوقي هيات نمايندگي جمهوري اسلامي براي اجراي قطع نامه 598 و استقرار آتش بس عضو و مشاور حقوقي هيات اعزامي براي مذاكرات صلح ايران و عراق زير نظر دبير كل سازمان ملل متحد عضو كميته آتش بس و

اجراي قطعنامه 598 عضو پيوسته كميته تخصصي شوراي عالي برنامه ريزي وزارت فرهنگ و آموزش عالي (گروه علوم سياسي و روابط بين الملل) فعاليتهاي آموزشي : سيد علي اصغر كاظمي در زمينه آموزشي فعاليتهايي را داشته است كه به شرح زير مي باشد: استاد دانشگاه دفاع ملي ارتش جمهوري اسلامي تدريس به صورت پاره وقت در دانشگاه هاي مختلف كشور استاد تمام وقت دانشكده حقوق و علوم سياسي واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد علي اصغر كاظمي از بانيان مراكز زير مي باشد: - مركز مطالعات خليج فارس در نيروي دريايي كه بعد به وزارت خارجه منتقل شد - مركز مطالعات استراتژيك در ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي - دانشكده حقوق و علوم سياسي واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از جمله كارهاي روزمره سيد علي اصغر كاظمي نقاشي و موسيقي كلاسيك ايراني ( رديف هاي سنتي ) با سازهاي ويلن ، تار و سه تار مي باشد.آرا و گرايشهاي خاص : از نظرات سيد علي اصغر كاظمي مي توان به : « همواره به فرزندان و شاگردانم مي گويم كه نسل ما در تاريخ ايران منحصر به فرد است، چرا كه ما هم «چراغ نفتي » را تجربه كرده ايم وهم ماهواره و اينترنت را . قطعاً در هيچ دوره اي چنين تحولي شگرف در زندگي گذشتگان رخ نداده و در آينده هم بعيد است اتفاق بيفتد. ما سهمي در اين تحول نداشته ايم ولي اميدوارم آيندگان دين خود را به ملت و كشور

ايران آنطور كه شايسته است ادا كنند. كساني كه با آثار متنوع اين قلم آشنا هستند معتقدند كه تقريباً همه آنها با درون مايه اخلاقي و انتقادي نوشته شده اند. تا آنجا كه به خود من مربوط است هيچ عمدي در اين كار نبوده است و شايد اين ويژگي ناشي از ساختار بينشي و ذهني من باشد كه در محيط اوليه خانواده شكل گرفته است. نگاه انتقادي من به برخي مسائل تخصصي نظامي و انعكاس آن به رده هاي بالاتر گاهي موجب دردسرهاي جدي شده است .»جوائز و نشانها : دريافت نشان دانش به خاطر فعاليتهاي علمي در سال 1353 ( قبل از انقلاب) برنده دوازدهمين دوره جايزه كتاب سال 1374 جمهوري اسلامي برنده پنجمين دوره جايزه اول كتاب دفاع مقدس چگونگي عرضه آثار : سيد علي اصغر كاظمي مقالات حقوقي ، سياسي و بين المللي متعددي را در مجلات و نشريات مختلف داخل و خارج كشور به چاپ رسانده است كه ليست گزيده برخي از مقالات در سايت علمي معرفي شده موجود است.آثار : nbsp1 - ابعاد حقوقي حاكميت ايران در خليج فارس (دفتر مطالعات بين المللي وزارت خارجه 1368) - ابعاد حقوقي دورنماي صلح بين ايران و عراق( تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1377) برنده پنجمين دوره جايزه سال دفاع مقدس - اخلاق و سياست : نظريه سياسي در عمل ( تهران : نشر قومس، 1376) - بحران جامعه مدرن ( تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1377) - بحران نوگرايي و فرهنگ سياسي در ايران معاصر( تهران : نشر قومس، 1376) - پايان سياست و واپسين اسطوره ( تهران : نشر

قومس، 1381) - جهاني شدن فرهنگ و سياست ( تهران : نشر قومس، 1380) - ديپلماسي نوين در عصر دگرگوني در روابط بين الملل ( تهران : دفتر مطالعات وزارت خارجه 1365) - روابط بين الملل در تئوري و عمل ( تهران : نشر قومس، 1374) برنده دوازدهمين دوره جايزه كتاب سال - روش و بينش در سياست ( تهران : موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه 1374) - زنجيره تنازعي در سياست وروابط بين الملل. نشر قومس 1370 - سياست سنجي ( تهران : موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه 1374) - مديريت بحرانهاي بين المللي ( تهران : دفتر مطالعات بين المللي وزارت خارجه 1366) - مديريت سياسي و خط مشي دولتي ( تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1379) - نظريه همگرايي در روابط بين الملل ( تهران : نشر قومس، 1370) زنجيره تنازعي در سياست و روابط بين الملل ( تهران : نشر قومس، 1371) - نقش قدرت در جامعه و روابط بين الملل ( تهران : نشر قومس، 1369) - هفت ستون سياست( تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1379)

كاغدي اصفهاني، ابوالفضائل عبدالرحيم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(594 -501 ق)، محدث، قاضى و خطيب. از ابوعلى حداد و محمد بن عبدالواحد دقاق و اسماعيل اخشيد و فاطمه جوزدانيه حديث شنيد. يوسف بن خليل از وى حديث روايت كرد و احمد بن سلامة از وى اجازه حديث داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعلام بوفيات الاعلام (400/ 2)، سير النبلاء (246/ 21)، شذرات الذهب (317/ 4)، العبر (109/ 3).

كردري، تاج الدين، ابوالمفاخر عبدالغفار

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 562 ق)، فقيه حنفى و قاضى. اصلش از كردر، از قراى خوارزم بود. وى عهده دار منصب قضاوت در حلب بود و در همان جا درگذشت. از آثار وى: «اصول فقه»؛ «المفيد و المزيد»، در شرح «التجريد» كرمانى، در فروع فقه حنفى؛ شرح «الجامع الصغير» و شرح «الجامع الكبير» شيبانى، در فروع؛ «حيرة الفقهاء»، كه در آن مسائلى را كه فقها در حلش حيران بودند جمع كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (158/ 4)، ايضاح المكنون (425/ 1)، كشف الظنون (562 ،346 -345 ،114)، معجم المؤلفين (270 -269/ 5)، هدية العارفين (587/ 1).

كشاورز صدر، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1353 -1281 ش)، حقوقدان، اديب و نويسنده. در محلات به دنيا آمد پس از اتمام تحصلات وارد دادگسترى و شغل قضاوت شد. وى در دوره هاى پانزدهم و شانزدهم نماينده ى خرم آباد در مجلس شوراى ملى بود و از اواخر 1329 ش به همكارى با دكتر مصدق پرداخت و از زمره ى يازده نماينده اى بود كه طرح ماده ى واحده ى ملى كردن نفت را به مجلس پيشنهاد كردند. او همچنين مدتى استاندارى تهران و گيلان و اصفهان را به عهده داشت. سرانجام در تهران بر اثر حمله ى قلبى درگذشت. از آثارش: «از رابعه تا پروين»؛ «مكتب سعدى»؛ «عقاب كمازان يا كريم خان زند»، از مرگ نادر... تا شكست عليمردان خان؛ «آيين و رويه دادرسى مدنى»؛ «آيين و رويه دادرسى كيفرى»؛ «وزيران محبوس و مقتول».[1]

در 1281 ش متولد شد. پدرش آقا سيد محمد كوچك در دستگاه امير مفخم بختيارى، سمت پيشكارى داشت. سيد محمد على تحصيلات خود را در حد مدرسى انجام داد و از مدرسه عالى حقوق ليسانس گرفت و به خدمت قضاوت مشغول

شد. تمام مراحل قضائى را طى كرد. مدتت ها دادستان و رئيس دادگسترى در شهرستان ها بود. در 1325 مدير كل بازرسى وزارت دادگسترى شد. در دوره ى پانزدهم از خرم آباد به وكالت مجلس رسيد و در دوره ى شانزدهم اين سمت را حفظ كرد. در دوره ى اخير ابتدا از حكومت رزم آرا طرفدارى مى نمود، بعد به دكتر مصدق نزديك شد و عضويت جبهه ملى را پذيرفت ولى با تمام اين احوال، در دوره ى هفدهم به مجلس راه پيدا نكرد و در عوض، دكتر مصدق او را به كار اجرائى گمارد. ابتدا استاندارى گيلان را به او دادند، سپس استاندارى اصفهان به او واگذار شد. در 28 مرداد 1332 در اصفهان بود، مورد تعرض عده اى قرار گرفت. چون جانش در خطر بود در منزل دكتر حكمى چند روز به حالت اختفا مى زيست، سرانجام دستگير شد. مدتى در زندان بود تا آزادش كردند. تدريجا به شغل وكالت دادگسترى اشتغال ورزيد و در جبهه ملى هم فعاليت مى كرد. در كار وكالت با هدايت الله متين دفترى نوه ى دخترى مصدق همكارى داشت و چون هم فكر سياسى هم بودند، دست به اقداماتى زدند كه مورد تعقيب قرار گرفته و مدتى در بازداشت بسر برد. وفات او در 1355 اتفاق افتاد. كتابى از وى به نام از رابعه تا پروين كه شرح حال زنان شاعره است، و كتاب عقاب كامازون و چند تأليف ديگر باقى مانده است. چند ماهى نيز در فترت مجلس پانزدهم و شانزدهم از طرف ساعد نخست وزير وقت، رئيس اداره كل انتشارات و تبليغات شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2321/ 2 ،534 ،171 ،88/ 1)،

كيان (س 6، ش 3، ص 56 -55)، مؤلفين كتب چاپى (77/ 5).

كعبي طبري بخاري، ابوسعيد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 604 ق)، قاضى و فقيه حنفى. از فقهايى بود كه سالها عهده دار منصب قضاوت بود. او در بخارا درگذشت. از آثار وى: الملخص فى الفتاوى»، در فروع؛ «المصباح»، در فروع.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (229 -228/ 8)، هدية العارفين (107/ 2).

كعبي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس كعبي

محل تولد : اهواز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين كعبي در سال 1341 هجري شمسي در منطقه «لشكرآباد اهواز» و در ميان خانواده اي متدين و معتقد به مباني مستحكم اسلام به دنيا آمد. عشق به اهل بيت (ع) و روحانيت شيعه از وي انساني متدين و مجاهد ساخته و در همان دوران نوجواني او را به خدمت در راه تعالي اسلام و تشيع علاقه مند ساخته بود. حجة الاسلام و المسلمين كعبي تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را در مدارس اهواز سپري نمود. شركت وي در مجالس و محافل مذهبي و حضور علمايي همچون: «حاج شيخ صالح طرفي» و «مرحوم حاج سيد عبدالمطلب جزايري» در مسجد جامع لشكرآباد سبب شد تا در سن سيزده سالگي و بنا به توصيه پدر، همزمان با تحصيل در مقطع دبيرستان به مدرسه علميه «آية الله كرمي» رفته، دروس حوزوي را فرا گيرد.

وي در سال 1355 به حوزه علميه اهواز رفته به صورت رسمي تحصيلات حوزوي خود را پي مي گيرد. با اوج گيري انقلاب و حضور جدي در مبارزات پيش از انقلاب و نيز فعاليتهاي پس از انقلاب و شروع جنگ تحميلي وقفه اي چند ساله در سير درسي ايشان ايجاد مي شود اما در سال 1360 مجدداً تحصيلات حوزوي را پي گرفته براي استحكام بنيۀ علمي خود، دروس مقدمات

را در مدرسه علميه امام خميني اهواز بازآموزي مي كند. در سال 1364 به قم مهاجرت كرده و پس از اتمام دوره سطح در درس خارج حضرات آيات: «ميرزا جواد تبريزي»، «وحيد خراساني»، «مكارم شيرازي»، «صافي گلپايگاني»، «جعفر سبحاني»، «سيد كاظم حائري» و «سيد محمود هاشمي شاهرودي» شركت كرد.

حجة الاسلام و المسلمين كعبي با اهتمام ويژه اي كه به مباحث تفسيري و معارف اسلامي داشت از محضر حضرات آيات: «مشكيني»، «جوادي آملي»، «مصباح يزدي» و «مظاهري» كسب فيض نمود. وي در طول سالهاي تحصيل خود در درسهاي اخلاق شركت مي جست و به تهذيب نفس (به عنوان مهمترين دغدغه درسي خود) اهميت بسيار مي داد. حجة الاسلام و المسلمين كعبي همزمان به تحصيل در دانشگاه نيز پرداخته مقطع كارشناسي رشته حقوق از مجتمع آموزش عالي قم و مقطع كارشناسي ارشد رشته حقوق عمومي دانشكده حقوق دانشگاه تهران را به پايان رساند.

حجة الاسلام و المسلمين كعبي فعاليتهاي بسياري را در زمينه تدريس و تأليف به انجام رسانده است. او تدريس علوم ديني را از آغازين سالهاي طلبگي شروع كرده و تاكنون به تدريس دروس بسياري از جمله تدريس كتابهاي: (لمعه، رسائل، مكاسب، حلقات اصول شهيد صدر و نيز شش سال خارج فقه و اصول) توفيق يافته است. همچنين مباحثي نظير: (علوم حديث، درايه، نهج البلاغه، تاريخ اسلام، ولايت فقيه، فلسفه و فقه روابط بين الملل) را بارها تدريس فرموده اند. استاد كعبي در دانشگاه نيز دروسي همچون: (فلسفه حقوق، فلسفه سياست، نظام حقوقي در اسلام، دولت و نظام سياسي در اسلام، حقوق كار و ...) را بارها تدريس كرده است. وي همچنين بيش از پنجاه دوره حقوق اساسي را تدريس كرده است.

او

در زمينه مباحث فقهي و حقوقي داراي تأليفات بسياري است كه از آن جمله مي توان به كتاب: «الحصيله في حكم الجهاد الابتدائي في عصر الغيبة»، «احكام الميت»، «النظام القانوني في الاسلام مقارناً بالنظم الوضعية المعاصرة»، «فلسفه سياست» و ... اشاره كرد. بسياري از جزوات و دست نوشته هاي ايشان به عنوان كتب درسي در مراكز حوزوي و دانشگاهي در حال تدريس است. جزواتي نظير: «علوم الحديث و الدراية»، «مصادر الحديث»، «مجموعه درسهايي از نهج البلاغه»، «ضمانت اجرائي قانون اساسي»، «تبيين ولايت فقيه از منظر فقهي، حقوقي و سياسي». ارائه مقالات علمي در همايشها، ضمن طرح راهكارهاي مناسب در حل برخي معضلات و پرسشهاي فقهي و حقوقي از ويژگيهاي بارز استاد كعبي است. بيشترين اين مقالات در زمينه هاي فقهي و حقوقي بوده كه از جمله آنها مي توان به «نوآوريهاي فقهي آية الله نائيني و آية الله شيخ فضل الله نوري»، «كنكاشي در اختيارات رهبري»، «شيوه مجازات اسلامي و اجراي علني حدود» و «دبير علمي همايش مردم سالاري ديني» كه مجموعه مقالات آن در دو مجلد منتشر گرديد، اشاره كرد.

او در كارنامه خود، سفرها و مصاحبه هاي علمي بسياري را به ثبت رسانده كه «حضور در كنفرانس دين و توسعه دانشگاه بيروت» و «انجام مصاحبه و مناظره با آقاي تيموتي ويليام واترز استاد دانشگاه هاروارد در كنفرانس حقوق بشر» از آن جمله اند. فعاليتهاي علمي و فرهنگي، استاد كعبي را از فعاليتهاي گوناگون در عرصه سياست باز نداشته است. او كه همواره پايبندي خود را به امام (ره)، نظام و ارزشهاي انقلاب اعلام داشته از سنين نوجواني در فعاليتهاي مبارزاتي پيش از انقلاب حضوري جدي داشته است. پس از پيروزي انقلاب

در جهاد سازندگي در زمينه محروميت زدايي و توزيع زمين براي خانه سازي محرومان و نيز مبارزه با گرانفروشي حضوري جدي داشت.

با شروع جنگ تحميلي وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد و فعاليت هاي فرهنگي و نظامي خود را در بخش عربي سپاه آغاز كرد. در سال 1360 به لبنان رفت و همراه با شهيد سيد عباس موسوي دبيركل سابق حزب الله لبنان و سيدحسن نصرا... به سازماندهي تشكيلات حزب الله پرداخت. او مدت 46 ماه از عمر خود را در جبهه هاي دفاع مقدس گذرانده و دو بار نيز در مناطق عملياتي مجروح شده است. از جمله فعاليتهاي حجة الاسلام و المسلمين كعبي در اين عرصه، عضويت در مجلس خبرگان رهبري، مخبري كميسيون سياسي _ اجتماعي، نائب رئيسي كميسيون حراست و پاسداري از ولايت فقيه و نيز عضويت در كميسيون تحقيق است. استاد كعبي هم اكنون عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم و از حقوقدانان شوراي نگهبان است.

كفري كرمانشاهي تهراني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1326 -1245 ق)، پزشك، مترجم و نويسنده. مشهور به كفرى. در كرمانشاه به دنيا آمد. وى پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى در موطن خود و علوم دينى در نجف اشرف، براى ادامه تحصيل وارد دارالفنون شد و طب قديم را نزد حاج ميرزا عبدالباقى اعتضاد الاطباء و طب جديد را نزد دكتر تولوزان فرانسوى آموخت. بعدها، به تشويق دكتر تولوزان، براى تكميل رشته طب در 1287 ق به پاريس عزيمت نمود و مدت زيادى در بيمارستانها و مدارس آن شهر مشغول كار و آموختن علم بود. در 1296 ق پس از گذراندن پايان نامه ى خود موفق به اخذ درجه ى دكترا در طب از دانشكده ى پزشكى آنجا شد. بعد

از مراجعت به ايران، به توسط عليقلى خان مخبر الدوله، به دربار ناصرالدين شاه معرفى گشت و مدتى طبيب تلگرافخانه، معلم طب فرنگى دارالفنون، پزشك دربار قاجار و رئيس بيمارستان دولتى ابن سيناى كنونى شد. ولى بعدها كم كم از تمام اين مشاغل عزل گرديد و در 1305 ق به عنوان طبيب مخصوص حسنعلى خان گروسى، امير نظام پيشكار آذربايجان، به تبريز رفت و مدتى با او بود. پس از بازگشت خانه نشين شد و در خانه به طبابت و تدريس پرداخت و علاوه بر آن به ترجمه ى كتب علمى به خصوص طب، جراحى و هيتولوژى نيز مى پرداخت. علت شهرت وى به كفرى مخالفت تند و صريح او با خرافات و موهومات بود. وى در تهران درگذشت و در ابن بابويه دفن شد. از آثارش: «امراض الاطفال»، ترجمه؛ «ضياء الناظرين»، تشريح چشم، ترجمه؛ «كوفت»، رساله اى در امراض مقاربتى؛ «ژيل بلاس»، ترجمه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران، براون (291/ 4)، دايرة المعارف فارسى (2236/ 2)، الذريعه (184/ 18 ،131/ 15 ،348/ 2)، شرح حال رجال (278 -275/ 3)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2698 ،2243 ،1889 -1888/ 2 ،333/ 1)، المآثر و الآثار (223)، مؤلفين كتب چاپى (698 -695/ 5).

كمالي نيا، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1323، قوچان.

درگذشت: 1 تير 1360 تهران.

محمدتقى كمالى نيا فرزند غلامحسين تا سطح مقدمات به تحصيل حوزورى پرداخت. وى داراى مدرك فوق ليسانس فقه و مبانى حقوق اسلام از دانشكده ى ادبيات بود. ابتدا در دبيرستان ها تدريس مى كرد. مدتى در راه آهن كارشناس امور ادارى بود. سپس به وكالت در دادگسترى پرداخت. بعد از انقلاب بازپرس دادسراى انقلاب اسلامى شد. در اولين دوره ى مجلس شوراى اسلامى نيز نماينده ى مردم

قوچان شد.

از آثار اوست: اساسى ترين نياز عصر ما؛ ترجمه ى ريشه هاى ضعف و عقب ماندگى مسلمين؛ ترجمه ى خديجه ى كبرى؛ مقالاتى هم در «مكتب اسلام» و روزنامه هاى منتشر شده پس از انقلاب اسلامى داشت.

كمالى نيا بر اثر سقوط آوار درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا تهران به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

كمانگر، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1266 ش)، حقوقدان و نويسنده. در سنندج به دنيا آمد. در 1311 ش وارد رشته ى قضايى شد و وكيل پايه يك دادگسترى گشت و در موطن خود به خدمت اشتغال پيدا كرد. آخرين شغل او معاونت كارگزينى شهربانى كل مى باشد. از آثار وى: «فهرست قوانين و آئين نامه ها»؛ «مجموعه ى اصول محاكمات حقوقى»؛ «مجموعه قوانين جزايى تا تير ماه 1319 ش»؛ «اصول قضايى حقوقى، احكام ديوان عالى كشور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (386/ 16)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2928 ،2913 ،2565 ،2516 ،2480/ 2 ،267/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (448 -447/ 1).

كناني هروي، جمال الاسلام، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 495 / 494 ق)، فقيه، مفتى، محدث و قاضى. قاضى القضاة هرات بود. از ابوسعيد محمد بن موسى صيرفى و على بن محمد طرازى و نيز از جدش، قاضى ابونصر يحيى بن محمد، و قاضى ابوالعلاء صاعد بن محمد حنفى و ابوبشر حسن بن احمد مزكى و سعيد بن عباس قرشى و ديگران حديث شنيد. محمد بن طاهر و نصر بن سيار بن صاعد، نوه اش، از وى حديث نقل كرده اند. از راويان او مى توان از نوه اش، شهاب بن سيار، و على بن سهل شاشى، و عبدالواسع بن عطاء، و محمد بن فضل دهان و مسرور بن عبداللَّه حنفى نيز نام برد. در «شذرات الذهب»، نام كنانى تحت عنوان كتانى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (183 -182/ 19)، شذرات الذهب (402/ 3)، العبر (371/ 2)، النجوم الزاهرة (167/ 5).

كياني، مسيب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسيب كياني

محل تولد : نهاوند- گيان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/7/30

زندگينامه علمي

اينجانب اواخر سال 1363 وارد حوزه علميه نهاوند گرديدم و بعد از حدود هشت ماه به قم منتقل و در مدرسه علميه مهدي موعود (عج الله) زير نظر حضرت آيت الله العظمي نوري همداني مشغول به تحصيل شدم و دروس مقدماتي را در آن مدرسه و سطح را در مدارس حوزه علميه قم به اتمام رساندم.

در سال 1375 در درس خارج فقه و اصول شركت نمودم. در سال 1374 وارد پژوهشكده باقرالعلوم (ع) وابسته به سازمان تبليغات اسلامي شده و به پژوهش و تحقيق در اين موسسه مشغول و به فعاليت در زمينه علوم اسلامي و كار نمايه سازي و اطلاع رساني در اين

مجموعه مشغول بودم.

در سال 1377 وارد دانشگاه مفيد در قم گرديدم. در سال 1380 فارغ التحصيل رشته «علوم سياسي» در مقطع كارشناسي شدم. در طول حضور در پژوهشكده در برنامه (نمايه سازي، كتاب شناسي، كتابخانه و همچنين اطلاع رساني) جهت تدوين پايان نامه ها، رساله، مقالات و راهنمائي «افراد، محققين، طلاب و دانشجويان» مشغول بوده ام.

كيايي نژاد، زين الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زين الدين كيايي نژاد در سال 1296 ، در طالقان متولد گرديد. با به پايان بردن تحصيلات مقدماتي و متوسطه ، وارد دانشكده معقول و منقول و پس از آن دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد. با اخذ مدرك ليسانس ، در رشته علوم تربيتي ادامه تحصيل داد. زين الدين كيايي نژاد در سال 1320 با سمت كارمند ، در اداره كل رسيدگي و تمركز حساب هاي وزارت دارايي مشغول به كار گرديد. طولي نكشيد به سمت رييس شعبه و همچنين رييس دايره رسيدگي به حساب وزارتخانه ها و ادارات مستقل مركزي منصوب شد. در سال 1330 كيايي نژاد به سمت مشاور حقوقي و بعد به رياست اداره حقوقي انتخاب شد ودر همين مسير تا مقام مديريت كل حقوقي وزارت دارايي ارتقاء پيدا كرد. از ارديبهشت سال 1342 به عضويت هيات عالي انتظامي مالياتي در آمد ، اما پس از گذشت يك سال ، مجدداً در پست مديركل حقوقي وزارت دارايي قرار گرفت. كيايي نژاد علاوه بر تحصيلات دانشگاهي ، توانست به دو زبان فرانسه و عربي نيز مسلط گردد و آثاري را نيز ترجمه و چاپ نمايد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : نام پدر زين الدين كيايي نژاد ، آقا شيخ علي جزء علماي

دانشور طالقان به شمار مي آمد و مادرش صديقه علوي طالقاني بود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : زين الدين كيايي نژاد با به پايان بردن تحصيلات مقدماتي و متوسطه ، وارد دانشكده معقول و منقول و پس از آن دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد. با اخذ مدرك ليسانس ، در رشته علوم تربيتي ادامه تحصيل داد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : زين الدين كيايي نژاد علاوه بر تحصيلات دانشگاهي ، توانست به دو زبان فرانسه و عربي نيز مسلط گردد.

همسر و فرزندان : زين الدين كيايي نژاد در مهر ماه سال 1315 با خانم بهجت ثريا ازدواج نمود. حاصل اين پيوند پنج فرزند با نام هاي سرور ، فرح ، پروانه ، ژاله و علي مي باشد.

وقايع ميانسالي : مهمترين حادثه زندگي زين الدين كيايي نژاد ، از دست دادن فرزندش بود كه ضربه روحي سختي بر او وارد كرد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : زين الدين كيايي نژاد در سال 1320 با سمت كارمند ، در اداره كل رسيدگي و تمركز حساب هاي وزارت دارايي مشغول به كار گرديد. طولي نكشيد به سمت رييس شعبه و همچنين رييس دايره رسيدگي به حساب وزارتخانه ها و ادارات مستقل مركزي منصوب شد. در سال 1330 كيايي نژاد به سمت مشاور حقوقي و بعد به رياست اداره حقوقي انتخاب شد ودر همين مسير تا مقام مديريت كل حقوقي وزارت دارايي ارتقاء پيدا كرد. از ارديبهشت سال 1342 به عضويت هيات عالي انتظامي مالياتي در آمد ، اما پس از گذشت يك سال ، مجدداً در پست مديركل حقوقي وزارت دارايي قرار گرفت. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اعترافات غزالي

ويژگي

اثر : ترجمه كتاب المنقد من الضلال حجه الاسلام غزالي.

2 رساله « بقاء روح پس از مرگ »

ويژگي اثر : ترجمه

كي نيا، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد.

تولد: 1297، بابل.

درگذشت: تير 1374.

مهدى كى نيا، فرزند سيد تقى اخوان نياكى، تحصيلات ابتدايى را در دبستان نصرت پهلوى (آمل) و متوسطه را در دبيرستان شاهپور (بابل) گذراند. در سال 1319 از دانشسراى عالى ليسانس رياضى گرفت اما از تحصيل باز نايستاد و در 1328 از دانشكده ى حقوق ليسانس قضايى گرفت، بعد براى ادامه ى تحصيل به فرانسه رفت و پس از اخذ دكترى در حقوق قضايى در سال 1334 به ايران بازگشت.

زندگى شغلى مهدى كى نيا از دبيرى دبيرستان ها آغاز شد. وى در مشاغل ديگرى نظير رياست دبيرستان، نمايندگى فرهنگ، معاونت و رياست اداره ى كارگزينى نيز فعاليت نمود. وى سرانجام به تدريس در دانشگاه پرداخت. مدتى نيز رياست كتابخانه ى دانشكده ى داروسازى را به عهده داشت. وى استاد دانشكده ى حقوق و علوم سياسى بود و همچنين مدتى عضو حزب مليون و نيز عضو كانون مديريت و جمعيت اتفاق ملى بود.

دكتر كى نيا صاحب تأليفات متعدد در رشته هاى مختلف حقوق به ويژه جرم شناسى است. او همچنين چندين كتاب حقوقى و جرم شناسى از زبان فرانسوى به فارسى ترجمه كرده است. دكتر كى نيا چندين سال در سمت مشاور حقوقى با مركز نشر دانشگاهى همكارى داشت. از جمله آثار او مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: علوم جنايى (دو جلد، 1345)؛ جامعه شناسى جنايى (1346)؛ مقررات استخدامى و مالى دانشگاه (1335، نشريه ى شماره 329 دانشگاه)؛ جرايم كاركنان دولت (فرانسه)؛ تفريحات علمى؛ مقدمه ى حقوق بين الملل عمومى؛ حقوق معمارى؛ تئورى كيفرها؛ پليس جنايى.

دكتر كى نيا همچنين مقالاتى در ماهنامه هاى «مكتب مام» و«جوانان» در خصوص جوانان

داشته است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

گزي، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالكريم گزي سال 1260 ه_ .ق در قريه ي گز و برخوار متولد شد. عبدالكريم بعد از طي مراحل مقدماتي و فراگيري برخي علوم و دانش هاي رايج در منطقه ي برخوار و گز راهي حوزه علميه اصفهان شد كه در آن زمان رونق ويژه اي داشت. آخوند ملا عبدالكريم گزي از محضر اساتيد مبرزي مانند ميرزا محمد حسن نجفي( شاگرد صاحب جواهر كه ازطرف ميرزاي شيرازي به قضاوت و رفع اختلافات مي پرداخت و نيز جزو مراجع تقليد به حساب مي آمد) ، مير محمد صادق كتاب فروش (از شاگردان سيد حجت الاسلام و صاحب جواهر) ، آيت الله ميرزا ابوالمعالي كلباسي و آيت الله حاج شيخ محمد باقر نجفي مسجد شاهي سود جست.پس از آن براي ادامه ي تحصيل و وصول درجات عالي علمي و معنوي راهي عتبات شد و در حوزه علميه نجف مستقر شد و در آنجا از محضر استادان بزرگي مانند مرحوم حاج سيد حسن ترك ( كوه كمري ) ، آيت الله حاج ميرزا حسين خليلي و آقا ميرزا حبيب الله رشتي كه همه از علماي بزرگ بودند استفاده كرد و سرانجام در سال 1298 ه_ . ق در سن سي و هشت سالگي به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد و در همان سال به اصفهان بازگشت و در يكي از حجره هاي مدرسه نيم آورد ساكن شد و مجالس درس وي در همان نهاد آموزشي ( نيم آورد ) داير گرديد . زندگي آخوند گزي در اصفهان بدون هرگونه تجمل و عاري از هر نوع تكلف بود، مجالس درس او جالب، دلنشين

و پر محتوا بود و طلاب زيادي از محضر او سود مي جستند.

آخوند گزي از نظر اخلاقي بسيار برجسته بود و از حسن اخلاق و مباشرت نيكويش با مردم بسيار ياد شده است. وي بيشتر با اقشار محروم جامعه نشست و برخاست مي كرد . كلاس درس وي نيز خالي از لطف نبود و گاهاً حكايت هايي شيرين نيز نقل مي كرد. بسياري از افراد معاصر و مخاطب او حكايات و شوخي هاي ظريف و لطيف از وي نقل مي كنند.

ايشان علاوه بر تدريس، مسؤوليت قضاوت و حل و فصل دعاوي مردم را بر عهده داشت. آخوند گزي شبها در مدرسه نيم آورد اقامه نماز داشت و بعد از مرگ شيخ محمد علي نجفي بنابر تقاضاي اهل محل در مسجد ذوالفقار به اقامه نماز جماعت پرداخت و شب هاي پنج شنبه به گز مي رفت و پنج شنبه و جمعه را در آنجا به سر مي برد و به امور آن منطقه رسيدگي مي كرد.

تأليفات آخوند گزي متعدد و در موضوعات گوناگون بوده است. از جمله مي توان :

1- رساله اي در اصول دين 2- ديوان اشعار و مثنويات 3- رساله ي حاشيه به طهارت شيخ مرتضي انصاري يا رساله علميه

سرانجام آخوند ملاعبدالكريم گزي در سن 79 سالگي در شب پنج شنبه سيزدهم ذي حجه 1339 برابر با 26 خرداد 1300 شمسي دار فاني را وداع گفت و دربقعه تكيه ي كازروني به خاك سپرده شد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة القبور (420 -418)، الذريعه (44 /4)، سرآمدان فرهنگ (5 /1)، شرح حال رجال (147 /5)، مصفى المقال (233)، همايى نامه (20 -19).

گلدوزيان، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق جزائى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق قضائى از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1347، دكتراى تخصصى علوم كيفرى از دانشگاه حقوق پاريس در سال 1352، ديپم تحصيلات عالى حقوق خصوصى از دانشگاه حقوق پاريس در سال 1353، دكتراى دولتى حقوق از دانشگاه حقوق پاريس در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1358 تا سال 1368 و دانشيار دانشگاه تهران از سال 1368 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حالت خطرناك، ارزش قضائى روشها و ابزار نوين شناخت جرم و شهادت، هتك ناموس به عنف در ده سال گذشته در استان مازندران، سرقت و عوامل ارتكاب آن در حقوق جزايى ايران، دفاع مشروع با توجه به مقررات جزائى فقه اسلامى، بررسى قرارهاى تأمين در حوزه قضائى ورامين، تدريس حقوق تطبيق و حقوق جزا، حقوق تجارت و كيفرى بازرگانى و حقوق جزايى عمومى و اختصاصى در دانشگاههاى مختلف، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

قيموميت جزايى، حقوق جزاى عمومى ايران، حقوق جزاى اختصاصى (جرائم عليه اشخاص، اموال و امنيت و آسايش) و قيموميت جزايى و اولين نتايج آن.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

قيموميت جزايى به عنوان يك اقدام تأمينى، كيفيت تحصيل دليل در حقوق جزاى فرانسه، نقش ديوان داورى اتاق بازرگانى بين المللى، حق دفاع توسط وكيل و يا شخص متهم، آثار و نتايج استراق سمع به عنوان دليل جزايى، حمايت حقوق اجتماعى و پيشگيرى از

حوادث ناشى از كار، دفاع مشروع و قواعد استثنايى حاكم بر دليل.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

گنابادي نيشابوري، ابوعلي حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 315 ق)، محدث. قاضى و زاهد. به دنبال حديث مسافرت كرد و احاديث بسيارى از على بن حسن هلالى و محمد بن عبدالوهاب و ابوحاتم رازى و ابوقلابه رقاشى شنيد. حافظ ابوعلى حسين بن على نيشابورى از وى حديث روايت كرده است. او تا پايان عمر عهده دار منصب قضاى نيشابور بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (89/ 2)، تاريخ نيشابور (135).

لاري، فتح الله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد كمال الدين شاه فتح الله به هبةالله بن عطاءالله حسنى حسينى جعفرى شيرازى.

از طايفه ى سادات شاهى شيراز، عالم فاضل، و اديب منشى كامل، به دعوت شاه سليمان از اردكان به اصفهان آمده، و سال ها قاضى اصفهان و شيراز و لار بوده. در سال 1098 در اصفهان وفات يافته [در حوالى مدفن آقا حسين خوانسارى مدفون شد].

كتب زير از تأليفات اوست:

1- الامامة، آن را در موقع تشرف خود به مكه تأليف نموده، و مناظرات خود را با ملا عبدالرحيم مدرس مدينه ى طيبه بتمامه نقل نموده است. 2- بديع در علم بديع، در اصفهان تأليف نموده 3- تاريخ شاه فتح الله 4- رياض الابرار و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

لساني، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1337 -1276 ش)، قاضى، نويسنده و روزنامه نگار. در نور مازندران به دنيا آمد. مقدمات علوم قديمه را در آمل فراگرفت. سپس به تهران آمد و به معلمى پرداخت. وى در 1306 ش به خدمت دادگسترى دعوت شد و چندى در دادگسترى اصفهان و يزد و نقاط ديگر در سمتهاى مختلف قضايى مشغول كار بود. او مدتى جزو هيئت تحريريه روزنامه ى «وطن» بود و سپس مدير داخلى روزنامه گرديد. بعد از كودتاى 1299 ش، كه منجر به تعطيلى جرايد گرديد، لسانى در روزنامه ى افراطى «حقيقت» سرمقاله هاى تندى نوشت كه منجر به توقيف روزنامه گرديد. پس از آن چندى امور داخلى روزنامه ى «كار» را تأسيس و منتشر نمود. از ديگر آثارش: «صحنه ى زندگى» يا «سرنوشت مادر گناهكار»؛ «طلاى سياه يا بلاى ايران»؛ «متن دفاع لسانى».[1]

در 1280 متولد شد. تحصيلات قديم و جديد را توأمان انجام داد و از مدرسه عالى حقوق دانشنامه گرفت. در زمان داور

به دادگسترى رفت. بعضى از مشاغل قضائى را در تهران و شهرستانها احراز نمود. ولى به اين كار زياد مداومت نداد، حرفه وكالت دادگسترى را پيشه خود ساخت. در كار وكالت سريع پيشرفت نمود. از وكلاى مبرز و سرشناس تهران شد. و وكالت هاى بزرگى به او واگذار مى شد. چندى به دنبال وكالت مجلس رفت موفق نشد. در 1328 كه مجلس سنا تشكيل يافت لسانى براى ورود به آن مجلس به تكاپو افتاد و چون يك نفر هم بايستى از جامعه وكلاى دادگسترى در مجلس اعيان عضو باشد قرعه به نام او اصابت كرد و سناتور شد. ولى در مجلس سنا بر خلاف سايرين به تلاش افتاد لوايح دولت را نقد مى كرد. در تنقيح قوانين سعى بليغ به كار مى برد. وقتى مسئله ملى شدن صنعت نفت پيش آمد در مجلس نطق هاى خوبى ايراد كرد و بياناتش مستدل بود كه بعدها به صورت كتاب منتشر گرديد. در دوره دوم سنا هم اين مقام را گرفت و هنگام مذاكرات نفت در سنا داد سخن داد. هميشه مورد احترام بود. وفاتش در 57 سالگى در تهران به مرض سكته اتفاق افتاد. كتاب طلاى سياه يا بلاى ايران در مورد نفت نوشته اوست.

مرگ زودرس او بدين صورت بوده است.

در 1337 تلفن مغرضانه اى به او مى شود و در اين مكالمات تلفنى مرگ يكى از فرزندان را به او خبر مى دهد. لسانى در اثر شنيدن اين خبر واهى كه آنرا واقعى تلقى مى كند دچار هيجان روحى شده و سكته قلبى طومار زندگانى او را برمى چيند.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ جرايد (116

-115/ 4 ،225/ 1)، الذريعه (14/ 15)، شرح حال رجال معاصر مازندران (91 -88/ 2)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2266 ،2208 -2207/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (214 -213/ 1).

لطف بخارايي، لطف اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، قاضى و شاعر، متخلص به لطف. از اهالى بخارا بود. طالب علم بود و در شعر به لطيفه گويى مى پرداخت. او عهده دار منصب قضا و شغل تدريس در مدرسه عبدالعزيز خان بود. لطف، معاصر نصرآبادى (ز 1083 ق) است. وى داراى «ديوان» شعر بود. از اوست:

عيد است چرا كشته ى جانان نشود كس

حيف است كه عيد آيد و قربان نشود كس

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (439)، الذريعه (944 ،868/ 9)، صبح گلشن (354)، فرهنگ سخنوران (788)، لغت نامه (ذيل/ لطف اللَّه).

لطفي، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن لطفي تبريزي در سال 1298 شمسي در شهر تبريز متولد گرديد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش به پايان رساند. او در سال 1317 وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و سپس براي تحصيل در دوره ي دكترا به دانشگاه «گوتينگن» آلمان رفت و پس از ارائه ي پايان نامه اش با عنوان «نمونه ي انسان بزهكار از نظر مقررات جزايي مربوط به نوجوانان» موفق به اخذ اين درجه در رشته ي حقوق جزايي شد. لطفي مدت سه سال در آلمان به عنوان دستيار استاد زبان فارسي مشغول بود. سپس به ايران بازگشت و در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت به فعاليت هاي سياسي پرداخت ؛ اما با وقوع كودتاي 28 مرداد و دستگيري و محاكمه ي دكتر محمد مصدق از كار سياسي دلسرد شد و به فعاليت هاي فرهنگي روي آورد. وي با استفاده از تسلطش به زبان هاي آلماني ، انگليسي و فرانسه و نيز فهم دقيق متون فلسفي ، آثار شاخص فلسفه يونان و غرب را ترجمه نمود. دكتر محمدحسن لطفي در سال 1378 دارفاني

را وداع گفت. كتابهاي " پايديا " و "مجموعه آثار ارسطو: مابعدالطبيعه (متافيزيك) سماع طبيعي، اخلاق نيكو ماخوس" ،ترجمه ،محمدحسن لطفي تبريزي به ترتيب در دوره هاي شانزدهم و هيجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ، به عنوان كتاب برگزيده ي سال برگزيده شدند.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق جزا

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحسن لطفي تبريزي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش تبريز به پايان رساند. در آن ايام دروس دبيرستان به دو دوره سيكل اول و دوم تقسيم مي شد. براي دوره دوم دبيرستان در تمام تبريز - بلكه در سرتاسر آذربايجان- يك مدرسه بيشتر نبود و آن مدرسه فردوسي بود. دوره دوم دبيرستان به دو بخش علمي و ادبي تقسيم مي شد كه لطفي از محصلان بخش ادبي بود. در دوره ادبي گذشته از تاريخ و جغرافي، مختصري معاني بيان و عروض و قافيه و منطق و مقدمات فلسفه و تاريخ آن تدريس مي شد. در دوره دبيرستان وي با نهج البلاغه و مقالات عروة الوثقي و نامه هاي عربي سيد جمال الدين اسد آبادي نيز آشنا شد. او در سال 1317 وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران و در سال 1320 فارغ التحصيل شد. در سال 1322 با استفاده از بورس تحصيلي به استانبول رفت . پس از سه ماه اقامت در استانبول بطور غير منتظره موفق به دريافت بورس از موسسه اوقاف هومبولدت آلمان شد و در اسل 1943 ميلادي عازم آلمان شد و در دانشگاه گوتينگن تحصيل در دوره دكترا را شروع و پس از ارائه پايان نامه اش با عنوان «نمونه انسان بزهكار از

نظر مقررات جزايي مربوط به نوجوانان» موفق به اخذ درجه دكترا در رشته حقوق جزايي شد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمدحسن لطفي تبريزي نه تنها دو سال آخر جنگ جهاني دوم، بلكه سه سال پس از آن را نيز در آلمان در عسرت و سختي گذرانيد. و از آن ايام حكايت مي كرد كه در سالهاي كمبود و ويراني بعد از جنگ، روزي مرحوم دكتر شهيد نورايي استاد فقيد دانشگاه اورا در آلمان ديد و از وضعيتي كه داشت متاثر شد. چون پول كافي نداشت، ساعت طلايش را بز كرد و به لطفي داد و او توانست با فروش آن شش ماه زندگي خود را بچرخاند.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمدحسن لطفي تبريزي در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت به فعاليت هاي سياسي روي آورد، اما با وقوع كودتاي 28 مرداد و دستگيري و محاكمه ي دكتر محمد مصدق از كار سياسي دلسرد شد و به فعاليت هاي فرهنگي روي آورد. وي همزمان با محاكمه ي دكترمصدق در دادگاه نظامي تهران ، به ترجمه ي رساله ي «آپولوژي » افلاطون اقدام نمود و آن را با عنوان « محاكمه سقراط» كه در واقع اعتراضي به جريان دكتر مصدق بود، منتشر كرد.

استادان و مربيان : در دبيرستان فردوسي و در بخش ادبي، معلم ادبيات فارسي سيد هدايت ا... شهاب فردوسي از شاگردان اديب نيشابوري (اديب اول) بود. معلم صرف و نحو عربي، آقا شيخ علي اكبر قاري از افاضل تبريز بود و معلم فرانسه « موسيو نبارش»و معلم شيمي موسيو ميناسيان بود كه به زبان فرانسه تدريس مي كرد. هچنين معلمان دانشمندي چون مرحوم جلال همايي

كه ادبيات فارسي را عميقاً به او آموخت، ديگري معلم يهودي گمنامي كه لطفي هميشه از او به نيكي و سپاس ياد مي كرد و مي فت فرانسه را چنان خوب به من ياد كه تا امروز هر چه از آن زمان مي دانم و به ياري آن حتما كتابهاي فلسفي فرانسه را مي خوانم از او دارم، سومي شخصي به نام سيد هادي سينا معلم عربي و فلسفه كه بعدها مانند مرحوم همايي استاد دانشگاه شد و بديع الزمان فروزانفر از تسلط او به لغت عرب اعجاب مي كرد.

هم دوره اي ها و همكاران : دكتر محمد علي موحد با سابقه دوستي بيش از شصت سال از دوستان دوره دبيرستان محمدحسن لطفي تبريزي بود. دوستي با دكتر رضا كاوياني نيز در زندگي لطفي تاثيري ماندگار گذاشت. كاوياني تحصيل كرده آلمان و از موسسين جبهه ملي بود و درستي او با لطفي به ايامي كه او در دانشكده حقوق تهران در سمي خواند بر مي گشت لطفي در زمان تحصيل، در وزارت دارايي هم كار مي كرد و كاوياني از صاحب منصبان نامدار آن وزارتخانه بود. كاوياني فقدان برنامه و تشكيلات سياسي را بزرگترين عامل درمانديگ هاي ايران مي دانست و در سال 1330 يعني همان سال اول زمامداري دكتر مصدق، رساله اي زير عنوان « مملكت بي نقشه و هدف» نوشت و سرخوردگي خود را ازجبهه ملي فاش ساخت . كاوياني درصدد ايجاد تشكلي به نام « جمعيت مبارز» بر آمد اما در اين كار موفق نبود و به زودي جمعيت به محفلي براي « مطالعه و تحقيق»تعليل يافت كه شمار اعضاي آن از

تعداد انگشتان دست تجاوز نمي نمود و او اين محفل را «مكتب فلسفي جمعيت مبارز»نام نهاد، دكتر موحد و لطفي در نشست هاي هفتگي آن محفل شركت مي كردند. در اين محفل بود كه لطفي ترجمه آپولوژي و رساله هاي كوچك افلاطون را بر عهده گرفت. ترجمه اين آثار توسط كاوياني با اصل آلماني تطبيق داده مي شد و در جايي بخارايي كه مردي اديب و فاضل بود عبارات را اصلاح و پيرايه مي نمود. بر اين آثار مقدمه اي توسط كاوياني نوشته مي شد. همكاري لطفي با كاوياني در كار ترجمه تا سال 1347 كه كاوياني زنده بود ادامه داشت . آشنايي با افلاطون دولتي بود كه براي لطفي به لطف كاوياني حاصل شد اما او صحبت افلاطون را مغتنم شمرد و دامن او را تا پايان عمر از دست نگذاشت.

همسر و فرزندان : محمدحسن لطفي تبريزي درزندگي مديون همسر كم حرف و پروقار خود خانم زيگريد بود.اين دوست همدل و مشفق ايام دانشجويي كه روزها مدير دفتر وكالت او بود و شبها برايش كتاب مي خواند و نظم و ترتيب و دقت و ضابطه خاص آلماني را بر زندگي او حاكم كرد. دكتر لطفي پرورش يافته دوفرهنگ سختگير و انعطاف ناپذير بود( فرهنگ آذري و آلماني) . چون در اواخر جنگ جهاني دوم در آلمان ازدواج كرده بود، با همسر آلماني اش به توافق رسيده بودند كه اگر سرنوشت بشريت آن چيزي است كه آنها شخصاً شاهد آن بوده اهد، پس همان بهتر كه به نوبه خودشان، موجود ديگري به جمعيت جهان نيفزايند و نيفزودند.

وقايع ميانسالي : محمدحسن لطفي تبريزي در ترجمه آثار

فلسفي ، منظوري فرعي نيز براي خود تامل است كه آن را چنين بازگو مي كند: نخستين تماس بنده با فلسفه در مدرسه متوسطه روي داد. در برنامه كلاسهاي پنجم و ششم متوسطه فلسفه مشرق قرار داشت و فلسفه را از روي كتابي با عنوان «فلسفه شرق» تاليف مرحوم « ضيا الدين دري» مي خوانديم و من در همان موقع سخت مجذوب فلسفه شدم و علت اين امر استعداد خود من نبود بلكه آموزگاري بسيار دانشمند و دلسوز و مهربان داشتيم كه همه كوشش او بر اين بود كه آنچه را خود مي داند به شاگردان منتقل كند. ولي من در آن موقع با اين كه از مباحث فلسفي خوشم مي آمد دچار حيرت بودم كه چرا براي فهميدن هر جمله كتاب فلسفي بايد رياضت كشيد و چرا از صحت فهميدن يك جمله فلسفي كمتر از زحمت حل يك مساله رياضي نيست. بعد ها كه با نوشته هاي فلسفي بيشتر آشنا شدم و ضمناً به كتابهاي فلسفي اروپايي هم دسترسي يافتم متوجه شدم كه در كشور ما براي فلسفه زبان خاصي ابداع شده است و مثل اين است كه نويسندگان اين گونه نوشته ها كتابهاي خود را فقط براي عده خاصي مي نويسند نه براي همه درس خواندگان و حتي امروز هم گاهي به زبان عربي مي نويسند. در حالي كه فلسفه مهمترين دانشهاست در زبان فلسفي كشور ما بطور كلي انحرافي از راه اعتدال روي داده است. و مخصوصاً به اصطلاحات بفرنج آن قدر اهمين داده شده است كه خود مطلب در زير كوه اصطلاحات مدفون مانده است و از يك سو انبوه اصطلاحات

و از سوي ديگر زبان نعلق نثر فلسفي سبب هراس و حتي انزجار جوانان و دانشجويان از فلسفه شده است. وقتي كه خودم به ترجمه كتابهاي فلسفي روي آوردم با توجه به اين ملاحظات تصميم گرفتم راهي ديگر در پيش گيرم و ترجمه را به زبان هر چه ساده تر و سليس تر آوردم و ببينم نتيجه چه مي شود. »

زمان و علت فوت : محمدحسن لطفي تبريزي در سال 1378 دارفاني را وداع گفت. دكتر عزت ا... فولادوند تواضع، ادب و راستي و دوستي مرحوم لطفي را در خاطره اي چنين نقل مي كند كه در ديداري از خانه مرحوم لطفي و به پيشنهاد همسر آن مرحوم به اتاق كار ايشان رفتم، روي ميز انبوهي از كتاب ديده مي شد و در آن ميان چند مجلدي كه دوستان دكتر لطفي به وي هديه داده بودند. در اين ميان مجموعه شعري از آقاي دكتر شفيعي كدكني بود كه به رسم يادگاري نوشته بودند «به مظهر اعتدال، خرد ايراني در عصر ما به حكيم راستين دكتر محمد حسن لطفي - فرويدن 77» دكتر لطفي بي آن كه حتي به همسر خود بگويد، يك برچسب كوك روي كلمات « حكيم راستين » چسبانده بود تا خوانده نشود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدحسن لطفي تبريزي پساز بازگشت از آلمان به ايران كه مقارن با خاتمه جنگ جهاني دوم بود كار وكالت را آغاز نمودولي رونقي نداشت و آن را رها نمود و به دانشگاه تبريز رفت و تاريخ تدريس نمود. دكر لطفي از سال 1329 تا سال 1357 مجدداً در تهران به كار وكالت پرداخت و يكي

از موفق ترين شاغلان اين حرفه به شمار مي رفت اما رونق كسب و كار و در آمد مطلور او را ارضا نمي كرد و او در كنار فعاليت هاي وكالتي اشتغال ذهني خود را با افلاطون و ترجمه آثار او ادامه مي داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي دفتر وكالت را بست و همه نيرو و حوصله خود را وقف كار ترجمه كرد و گذشته از ترجمه متون تازه به بازخواني و اصلاح ترجمه هاي سابق خود نيز همت گماشت.

فعاليتهاي آموزشي : محمدحسن لطفي تبريزي مدت سه سال در آلمان به عنوان دستيار استاد زبان فارسي مشغول بود و مدتي نيز در دانشگاه تبريز به تدريس تاريخ اروپا پرداخت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : برنامه كتابخواني دكتر لطفي و همسرش با نظم و انظباط خاصي انجام مي شد. هر روز ، پس از پايان كار روزانه نوشتن و صرف شامي زود هنگام، حوالي شش بعد از ظهر، از ساعت هشت تا ده شب، همسرش براي او كتاب مي خواند. اين كتاب خواني عموماً شامل ادبيات جهان مي شد و به اين ترتيب بود كه آنها طي چهل سال ادامه منظم و بي وقفه اين كار، موفق شده بودند تمام ادبيات جهان را بخوانند، ادبيات روس، انگليس، فرانسه، آمريكا و آلمان و غيره. صبح روزي كه شب آن بيمار شد و روز بعد به جهان باقي شتافت در برنامه پياده روي خود به كتابفروشي زمينه سرزده مانند هميشه سرحال و قبراق به نظر مي رسيد. پس از تورق چند كتاب از وي در مورد ساعاتي كه در روز به كار اختصاص داده است پرسيده

شد و دكتر لطفي پاسخ داد: روزي چهار ساعت، دو ساعت صبح، دو ساعت بعد از ظهر، بيشتر هم نمي توانم . جالب است درست لحظه اي كه احساس مي كنم نمي توانم به كار ادامه بدهم، به ساعتم نگاه مي كنم، مي بينم راس دو ساعت است. بالاخره در هشتاد سالگي بيشتر از اين نمي توان از ذهني فرسوده كار كشيد. اما خوشحالم از اين كه با تمام كردن كتاب تاريخح اومانيسم در اروپا كه مشغول ترجمه اش هستم، عملاً موفق شده ام تاريخ تحولات فرهنگ غرب را از زمان يونانيان تا رنسانس ترجمه كنم .

آرا و گرايشهاي خاص : محمدحسن لطفي تبريزي فكر مستقل داشت و به بعضي عقايد پاي بند بود و اعتقاداتش ره به صراحت و با شهامت بيان مي كرد، اما همواره با ادب و ملايمت و بارعايت كامل حق طرف به پاسخگويي و مخالفت. معتقد بود اين ملت براي جبران عقب ماندگيها و پيمودن راه ترقي و تعالي، چاره اي جز بهره مندي از دانش و دل سپردن به كار و كوشش ندارد. معتقد بود ما غرب را درست نمي شناسيم، براي اين كه نيرومند شويم و بتوانيم از هويتمان دفاع كنيم، بايد به تمدن و فرهنگ غربي، شناخت واقعي پيدا كنيم و براي شناختن غرب بايد به ريشه هاي فكري آن برسيم. بايد ببينيم اين تمدن چيره گر چگونه و از كي آغاز شد،چه انديشه هايي آن را بهحركت در آورد و هنور هم جنبش و پويايي آن را حفظ مي كند. او عقيده داشت كه ريشه اينها همه به فكر يوناني و خصوصاً به افلاطون مي رسد. عشق

به افلاطون ممكن است كسي را عارف كند اما ضرورتاً فيلسوف نمي كند. دكتر لطفي به كمند عشق يا به تعبير ديگر به افسون افلاطون گرفتا ر آمده بود. اين عين كلمات اوست در گفت و گويي كه چهار سال پيش از مرگش به زبان آورد «من هيچ وقت قصد اين كه همه نوشته هاي افلاطون را ترجمه كنم نداشتم، افلاطون خودش مرا به دنبال خود مي كشانيد، به طوري كه ساعاتي كه مشغول ترجمه نوشته هاي افلاطون بودم، لذت بخش ترين ساعات زندگي من بود. نوشته افلاطون خاصيت عجيبي دارد. نزديك شدن به افلاطون آسان است از افلاطون جدا شدن و دور شدن مشكل است. كسي كه يك دفعه دربند افلاطون افتاد،به اين زودي نمي تواند خودش را خلاص كند. به اين ترتيب افسون افلاطون واقعاً طوري بود كه رها نمي كرد. ترجمه آثار ارسطو را به دو منظور انجام داد، اولاً هر سه كتاب را از مهمترين امهات كتاب هاي فلسفي مي دانست و مخصوصاً «تابعه الطبيعه»و همچنين« سماع طبيعي»و هر دو كتاب پايه و مايه هر گونه فلسفه مي دانست. و علاوه بر اين كتابها را نخستين كتابهاي درسي فلسفي مي دانست كه در دست است. ارسطو از يك وارث گنجينه اي پايان ناپذير از انديشه هاي فلسفي و علوم و معارفي است كه تا زمان او پديد آمده بودند و از سوي ديگر رشته هايي را كه تا زمان او دست كم به آن نظم و انسجام وجود نداشتند خودش پديد آورده است مانند منطق و جنين شناسي و جانور شناسي و غيره. در محور همه نوشته هاي ارسطو هنوز اين

سوال وجود دارد كه آيا اين كتابها نوشته هاي درسي است كه ارسو براي تدريس خود آماده كرده بود يا يادداشتهايي كه شاگردان حاضر در جلسات درس نوشته اند. ولي احتمال بيشتر بر اين است كه اين نوشته ها، هم از طرحهاي مقدماتي ارطو براي استفاده در مجلس درس و هم از يادداشتها و شنوندگان بوجود آمده باشد. اين نيز ممكن است كه بعضي را خود استاد با تكميل طرح مقدماتي خود منضبط كرده و بعضي ديگر را پس از در گذشت او ديگران مرتب كرده باشند. وجود يك يا دو ترجمه از اين نوع كتابها به هيچ وجه كافي نسيست بلكه بايد ترجمه هاي متعدد بوجود آيد و چه بهتر كه مترجمان بدون اطلاع از كم و كيف كار يكديگر ترجمه را با سليقه هاي مختلف خودشان انجام دهند و اين نكته لازم به ذكر است كه ترجمه هاي فارسي موجود به هيچ وجه حرف آخر در ترجمه آثار ارسطو نيست بلكه بايد اميدوار بود كه در آينده ديگران نيز بدين كار بپردازند و ترجمه هاي بيشتري پديد آيد تا جويندگان دانش با مقايسه اين ترجمه ها كه حتماً بايد با تحقيق و مراجعه به تفسيرها همراه باشد، محتواي فلسفي كتابها را چنانكه براستي هست بشناسند. علت اين كه ترجمه هاي انجام پس از ده، دوازده سال منتشر گرديد از آنجا كه به كار ترجمه اعتماد كامل نبود و با توجه به دشواري هاي محتواي كتاب، ترجمه ها دوباره خواني مي شد زير نويس ها اضافه مي شد و در فرصتهاي مناسب بخشهاي مختلف كتاب را با ترجمه هاي اروپايي مقايسه و تطبيق داده

مي شد و در اين مورد از نظر دوستان و ساير بستگان نيز استفاده مي نمود. لطفي در مقدمه مابعد الطبيعه اثر خود را فقط «كوششي» براي ترجمه آن دانسته است. در محيط فرهنگي ما هر نويسنده و هر مترجمي خودش يگانه قاضي آثار خويش است و جز حيثيت انساني خودش، بسته به اين كه تا چه اندازه مقيد به اين حيثيت باشد، هيچ ناظري بر اعمال او وجود ندارد، و يكي از علل نازل بودن سطح فرهنگ ما همين است.» دكتر لطفي درباره آثار افلاطون معتقد است درباره چگونگي زندگي و انديشه ها و شيوه فكر يك قوم، و حاصل انديشه و شيوه فكر كه فرهنگ قوم را تشكيل مي دهد، از تاريخ چيز زيادي نمي آموزيم. بلكه به اشعار شاعران و آثار نثرنويسان و افسانه ها و داستانها و رومانها و فردشنامه هاي آن قوم- اگر رومان و نمايشنامه داشته باشد- رجوع كنيم. در ميان آثار فلسفي كه از فيلسوفان و متفكران 2500 تا 2600 سال پيش وجود دارد تنها يك نفر هست كه در عين حال كه بزرگترين فيلسوف دوران باستان و بزرگترين فيلسوف جهان به شمار مي آيد، نوشته هاي فلسفيش هم شعر است و هم افسانه و داستان و هم نمايشنامه و همه اينها چهارچوبي را تشكيل مي دهد كه هسته فلسفي نوشته را در بر مي گيرد و اين مزيت خارق العاده خاص افلاطون است.

جوائز و نشانها : كتابهاي " پايديا " و "مجموعه آثار ارسطو: مابعدالطبيعه (متافيزيك) سماع طبيعي، اخلاق نيكو ماخوس" ،ترجمه ،محمدحسن لطفي تبريزي به ترتيب در دوره هاي شانزدهم و هيجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري

اسلامي ايران ، به عنوان كتاب برگزيده ي سال برگزيده شدند.

چگونگي عرضه آثار : دكتر لطفي در طي مدت نزديك به چهل سال، عمده ترين مشغل? خود را ترجم? آثار كلاسيك و متون اصلي فلسفه قرار داده و با ترجم? بيش از ده هزار صفحه، خدمت ارزشمندي به جامعه علمي ايران در دهه هاي گذشته انجام داده است. فهرست آثار ترجمه شده دكتر لطفي نشان مي دهد كه بيشترين حيط? كاري ايشان فلسفه افلاطون بوده و به تعبير خودش متون تاريخي ديگر را عمدتاً براي روشنگري انديشه هاي افلاطون ترجمه كرده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آغاز و انجام تاريخ

ويژگي اثر : ترجمه اثر كارل يا سپرس است كه انتشارات خوارزمي در سال 1363 آن را منتشر كرد.

2 آگوستين

ويژگي اثر : ترجمه اثر كارل ياسپرس مي باشد كه انتشارت خوارزمي در سال 1363 منتشر كرد.

3 اسپينوزا

ويژگي اثر : ترجمه اي از اثر كارل يا سپرس كه طرح نو آن را در سال 1379 منتشر كرد.

4 افلاطون

ويژگي اثر : ترجمه اثر كارل بورمان است كه طرح نو در سال 1375 منتشر شد.

5 افلاطون

ويژگي اثر : ترجمه اثر كارل ياسپرس. اين كتاب توسط انتشارات خوارزمي در سال 1356 منتشر شد.

6 ترجمه ي پايديا

ويژگي اثر : ترجمه،اين كتاب در دوره شانزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.«پايديا» نام كتاب بزرگ « ورنريگر» است. درصدد كتاب اين جمله يوناني با ترجمه فارسي آن (ظاهراً به خط مترجم) قرار گرفته است « پايديا، براي آديمان فاني پناهگاه طبيعي است» دكتر لطفي در يادداشت خود

بر ترجمه كتاب نوشته است: غرض اينجانب از ترجمه آن گذاشتن راهنمايي چنين گرانبها در دسترس فارسي زباناني بوده است كه مشتاق آشنايي با فلاسفه يوناني خاصه افلاطونند. در ترجمه متفكران يوناني نوشته تئودورگمپرتس نيز غرض جز اين در ميان نبود. آشنايي با كتاب: «پايديا»: پايديا/ورنر يگر؛ ترجم? محمد حسن لطفي. – تهران: انتشارات خوارزمي، 1376.- 3 ج. پايديا، كتابي است دربار? شكلي بخشي به سيرت انسان يوناني به عنوان پالوده اي براي بررسي تمام تاريخ يونان باستان كه در مجلدات سه گان? آن، شالوده و رشد بحران فرهنگ يوناني دوران باستان و كلاسيك تا زمان فروپاشي امپراتوري آتن و تولد دوبار? روح و فكر يوناني در عصر افلاطون و نبرد آن براي بازسازي دولت و تربيت و تحول فرهنگ يوناني تشريح شده است. به عقيد? صاحبنظران تا كنون كتابي به اهميت پايديا دربار? تحول دولت و جامعه و ادبيات و دين و فلسفه يونان و فرآيند تاريخي كه به سيرت يونانيان شكل بخشيده است و فرآيند فرهنگيي كه يونانيان از طريق آن آرمان خود را از شخصيت انساني پديد آورده اند، نوشته نشده است. مترجم توانا و سختكوش كتاب، جناب آقاي دكتر محمد حسن لطفي كه سالهاست به ترجم? آثار ارزشمند فلسفي به ويژه فلسف? يويان اشتغال دارند، با ترجم? ممتاز و تحسين برانگيز اين كتاب مهم و ارزشمند به زبان فارسي خدمتي شايان و درخور تقدير را به دوستداران حكمت و به ويژه پژوهندگان فرهنگ و تاريخ يونان به انجام رسانده اند.

7 جنگ پلوپونزي

ويژگي اثر : ترجمه اثر توكوريديس كه توسط انتشارت خوارزمي در سال 1377 منتشر شد.

8 خاطرات سقراطي

ويژگي

اثر : نوشته كسنوفون است كه ترجمه آن را انتشارات خوارزمي در سال 1374 منتشر كرد.

9 دور? آثار افلاطون

ويژگي اثر : (4 جلد) تهران، انتشارات خوارزمي، 1357.

10 دور? آثار فلوطين

ويژگي اثر : (تاسوعات) 2 جلد، تهران، انتشارات خوارزمي، 1366

11 رساله هاي منسوب به افلاطون

ويژگي اثر : ترجمه اين آثار توسط انتشارت خوارزمي در سال 1365 منتشر شد.

12 زندگي افلاطون و آثار او

ويژگي اثر : نوشته ويلا موتيس مولندروف، بنگاه مطبوعاتي صفي عليشاه 1355

13 زندگي و آثار افلاطون

ويژگي اثر : (جلد اول: دوره جواني) تأليف مولندورف، تهران، انتشارات صفي عليشاه،1332.

14 سقراط

ويژگي اثر : ترجمه اثر كارل يا سپرس كه توسط انتشارت خوارزمي در سال 1357 منتشر شد.

15 سيرا و مانيسم در اروپا

ويژگي اثر : اثر ترجمه نيمه تمامي است كه به پيدايش انديشه اومانيسم و تاريخ تحول آن از زمان روميان قديم تا قرن بيستم مي پردازد. نويسنده كتاب آگوست بوك (1911-1998) استاد ادبيات دانشگاه ماربورگ آلمان با استناد به مدارك بر زمينه تاريخي اثر بخشي فرهنگ دوراني كه اروپائيان آن را به دوران باستان (يونان و روم قديم) مي نمامند، خواننده را با كوشش متفكران اروپايي براي تربيت انسان باختر زميني از طريق ترويج گفت و گوي انتقادي با آثار فيلسوفان و نويسندگان و هنرمندان و شاعران «دوران باستان» آشنا مي سازد و بدين سان تاريخ مفصل « فرهنگ غرب»را به خواننده عرض مي كند.

16 فرهنگ رنسانس در ايتاليا

ويژگي اثر : ترجمه اثر ياكوب بوركهارت است كه طرح نو آن را در سال 1376 منتشر كرد.

17 فلوطين

ويژگي اثر : ترجمه اثر كارل ياسپرس كه توسط انتشارات

خوارزمي در سال 1363 منتشر شد.

18 فن سخنوري گرگياس

19 كتب سه گانه ي اخلاق نيكوماخوس ، سماع طبيعي و مابعد الطبيعه

ويژگي اثر : از آثار ارسطو كه توسط طرح نو در سال 1377 منتشر شد.

20 گفتارهاي نيكولوماكياولي

ويژگي اثر : چاپ اول 1377 انتشارات خوارزمي گفتارها شامل اصول انديش هاي ماكياولي بوده و بعد از نزديك به چهار قرن به همت استاد لطفي وارد ادبيات فارسي گرديده است. ترجمه كتاب گفتار ها بر پايه ترجمه آلماني به قلم Verly Radolf Zorn, Aifred Kroener در سال 1977 انجام گرفته است.

21 متفكران يوناني

ويژگي اثر : اين كتاب اثر گمپرتس در سه مجلد ترجمه و توسط انتشارات خوارزمي در سال 1376 منتشر شد.

22 مجموعه آثار ارسطو: مابعدالطبيعه (متافيزيك) سماع طبيعي، اخلاق نيكو ماخوس

ويژگي اثر : ترجمه،اين كتاب ، در دوره هيجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب: «مجموعه آثار ارسطو:] مابعدالطبيعه (متافيزيك) سماع طبيعي، اخلاق نيكو ماخوس» [مجموعه آثار ارسطو:] مابعدالطبيعه (متافيزيك) سماع طبيعي، اخلاق نيكوماخوس/ ترجم? محمدحسن لطفي تبريزي . __ تهران : طرح نو، 1378 . __ 3 ج. اگر آثار كلاسيك را از حيث اهميت، طبقه بندي و به ضرورت ترجم? اهمّ آنها عطف توجه كنيم، بي شك آثار ارسطو در شمار چند اثر معدودي خواهد بود كه از ضرورت و اهميت بيشتري برخوردار است. ارسطو در مدرس? خود در آتن براي هر يك از رشته ها مجالس درس ترتيب داد و همين درسها خاستگاه نوشته هاي تعليمي او از قبيل فصلهاي مختلف

مابعدالطبيعه، سماع طبيعي و اخلاق نيكو ماخوس گرديد. استفاد? مترجم محترم از ترجمه هاي مختلف و دقيق به سه زبان مهم آلماني، انگليسي و فرانسوي تا حدود زيادي اين اعتماد را در خواننده ايجاد مي كند كه هر چند اين آثار از زبان يوناني ترجمه نشده ولي تا درحد قابل توجهي به متن اصلي نزديك است و فاصل? چنداني با اصل ندارد. به ويژه اينكه مترجم براي توضيح متن و رفع دشواريها و ابهامها با افزودن تعليقه هاي مفيد و روشنگر كه غالباً برگرفته از حواشي راس (مترجم معتبر انگليسي آثار ارسطو)، تريكو( مترجم اصلي آثار ارسطو به زبان فرانسوي) و هرمان بونيتس(مترجم اصلي آلماني آثار ارسطو) و يا افزود? خود مترجم است، بر فايد? ترجمه بسيار افزوده است.

23 مجموعه آثار افلاطون

ويژگي اثر : اين ترجمه در چهار جلد توسط انتشارات خوارزمي در سال 1356 منتشر شد.

24 مجموعه آثار فلوطين

ويژگي اثر : اين ترجمه در دو جلد توسط انتشارات خوارزمي در سال 1366 منتشر شد.

25 محاكمه سقراط

ويژگي اثر : اين ترجمه سرآغاز ترجمه ي آثار فلسفي دكتر لطفي بود.

26 مرگ سقراط

ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه اثري از رمانو گروارديني است و به تفسير چهار رساله افلاطون مي پردازد كه توسط انتشارات طرح نو در اسل 1376 منتشر شد.

برگرفته از كتاب :بنياد ايران شناسي

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3236 ،3196 ،2940 ،2468 ،2006/ 2 ،1489 ،1488 ،1477 ،1371 ،1344 ،941 ،847/ 1)، كلك (س 5، ش 60، ص 243 -194)، كيهان فرهنگى (س 16، ش 159، ص 73 -72)، مؤلفين كتب چاپى (855 -854/ 2).

لك زايي، نجف

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نجف لك زايي

محل

تولد : سيستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

نجف لك زايي در سال 1348 در سيستان متولد شد. وي هم زمان با تحصيل در حوزه علميه، از سال 1360 تاكنون، موفق شده است تا تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته علوم سياسي در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري ادامه دهد. ايشان هم اكنون عضو هيأت علمي گروه علوم سياسي موسسه آموزش عالي باقر العلوم عليه السلام و سر دبير فصلنامه علوم سياسي است.

ماندگار، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي ماندگار

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1387/4/2

زندگينامه علمي

تولد بنده در 2 تير ماه 1343 در خانواده اي مذهبي در مشهد مقدس، پدر روحاني مادر خانه دار، تحصيلات دبستان از سال 1348 لغايت 1354 در دبستان هروي مشهد مقدس. تحصيلات دوره راهنمايي 1354 لغايت 1357 در مدرسه راهنمايي مجلسي مشهد مقدس. تحصيلات دوره متوسطه 1357 لغايت 1361 در دبيرستان دكتر علي شريعتي مشهد مقدس. تحصيلات حوزوي غير رسمي از سالهاي 1356 لغايت 1362 در مشهد مقدس با استاد خصوصى. تحصيلات رسمي حوزوي از سال 1362 در حوزه علميه قم: دوره ادبيات و مقدماتي در مدرسه رضويه، دوره سطح محضر اساتيدي همچون خاتمي، وجدانى، استادى، هادوي تهرانى، اعتمادى، پايانى، دوره درس خارج محضر اساتيدي همچون وحيد خراسانى، تبريزى، جوادي آملى، سيد كاظم حائرى، هادوي تهرانى. ازدواج سال 1363 تحصيلات دانشگاهي از سال 1372 لغايت 1379 در دو مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد علوم سياسي در موسسه آموزش عالي باقر العلوم عليه السلام قم، پايان نامه ارشد «خطي مشي هاي سياسي در نهج البلاغه» حضور در جبهه

ها به توفيق الهي از ابتدا تا پايان مجموعا حدود 22 ماه به صورت متناوب (رزمي _ رزمي تبليغي) امامت جمعه موقت طبس از 1370 لغايت 1374 مسئوليتهاي آموزشي و مديريتي در دفتر تبليغات از 1370 لغايت 1382 در مركز آموزش خواهران، مركز تحقيقات، مركز آموزش مبلغين مسئوليت نهاد رهبري دانشگاه علم و صنعت از سال 1380 لغايت 1382 راه اندازي گروه تفحص سيره شهدا كه كار تربيت مبلغ و راوي عرصه فرهنگ ايثار و شهادت را بعهده دارد از سال 1379 و مسئوليت اين گروه از سال 1382 تاكنون مي باشم.

متفكر، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين متفكر

محل تولد : مرند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

حسين متفكر متولد 1341، در روستاي كشكسراي مرند آي در يك خانواده كاملا مذهبي به دنيا آمد. دوران ابتدايي را در دبستان رازي و مقطع راهنمايي را در مدرسه راهنمايي شيخ هلال روستاي كشكسراي با رتبه اول به پايان رساند. در كنار تحصيل به دامداري و كشاورزي نيز مشغول بود. در سال 57-56 وارد دبيرستان شد، سال اول را با رتبه اول به پايان رساند. علاوه بر شركت در تمامي راهپيماييها، اولين راهپيمايي كشكسراي را سازماندهي كرده و اقدام به سخنراني عليه شاه نمود كه با اين فعاليتها تحت تعقيب ساواك قرار گرفت. در اين دوران به آموزش نيروهاي جوان و انقلابي پرداخته و حدود هزار نفر از افراد كشكسراي و حومه را تحت آموزش قرار داد. در اوايل سال 58 به عضويت رسمي سپاه درآمد. در اين زمان و بعد از پيروزي انقلاب در مبارزه با منافقين و حزب توده، چريكهاي فدايي خلق،

روشنفكرمأبان، متحجرين و مقدس مأبان، شركت نمود. با شروع مبارزات حزب خلق مسلمان عليه انقلاب متفكر كه در تبريز براي مقابله با آنها در اكثر صحنه ها از جمله باز پس گيري صدا و سيما، بخشهايي از دانشگاه تبريز و تصرف مقر حزب خلق مسلمان و برخوردهاي خياباني حضور فعال داشت. در سال 61 عازم جبهه شد و به عنوان مسئول آموزش پيرانشهر مشغول فعاليت شد و به صورت غير متوالي حدود 45 ماه در جبهه ها حاضر شد.

متقي زاده، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد متقي زاده

محل تولد : سربند اراك

شهرت : متقي زاده

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

احمد متقي زاده

متولد1342 ديپلم تجربي، تحصيلات حوزوي را تا سطح اول در حوزۀ علميه بروجرد نزد آيت الله صاحب زماني و آيت الله جواهري نوه هفتم صاحب جواهر گذراندم و سطح دو و سه را درحوزۀ علميه قم نزد اساتيد حوزِِِۀ علميه قم حضرت آيت الله سيد علي محقق داماد، آيت الله اعتمادي، آيت الله سبحاني و ... تلمذ نموده ام، درس خارج فقه و اصول به مدت 5 سال در محضر آيت الله سبحاني ، مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقاتبريزي، آيت الله مكارم، آيت الله جوادي آملي و آيت الله محمد كريم مروجي شركت و كسب فيض نموده ام و تحصيلات دانشگاهي كار شناسي در رشته علوم سياسي و كارشناسي ارشد را نيز در رشته علوم سياسي و در حال ادامه تحصيل دكتري و عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور در حال حاضر هستم . بيش از 15 سال سابقه تدريس در دانشگاههاي تهران مثل علامه طباطبايي و شهيد رجايي و امام

علي دانشگاههاي ازاد اسلامي واحد تهران شمال و تهران مركزي و علوم تحقيقات و پيام نور و علوم اقتصادي و.... هستم.

مسئوليتها در نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاهها : 1-مسئول اداره نظارت و ارزيابي 2-مسئول اداره جذب و گزينش نهاد 3-مدير ارتباطات و اطلاع رساني مسئول و راه انداز دانشگاه پيام نور واحد چهاردانگه فعاليتهاي پژوهشي: تاليف بيش از 10 جلد كتب و بيش از 20 مقالات علمي پژوهشي تاليفات: 1-كتاب انقلاب اسلامي ايران و عوامل وقوع ان 2-تجزيه و تركيب قرآن كريم 3-تاريخ تحول دولت در اسلام 4-آشنايي با قانون اساسي جمهوري اسلامي 5-يكصد و چهل حديت اخلاقي از رسول اعظم 6-آشنايي با انديشه سياسي امام خميني ره و...

متين دفتري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1350 -1275 ق)، حقوقدان، نويسنده و مترجم. نام پدرش در بعضى مآخذ محمودخان و در بعضى محمدحسين ذكر شده است، در حالى كه محمدحسين نام جد وى مى باشد. متين در تهران به دنيا آمد. در شش سالگى به لقب سابق پدرش، اعتضاد لشكر، و به گفته خويش اعتضاد خاقان، ملقب شد و شغل پدر را كه همان لشكرنويسى بود اختيار نمود. او بعدها ملقب به متين الدوله گرديد. وى پس از اتمام تحصيلات ابتدايى، تحصيلات متوسطه را در مدرسه ى آلمانى تهران به پايان برد و زبان هاى فرانسه و انگليسى و آلمانى را آموخت. سپس به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. متين دفترى، در 1305 ش، به وزارت دادگسترى وارد شد و پس از چندى به اروپا رفت و موفق به دريافت درجه ى دكتراى حقوق گرديد. وى در 1318 ش نخست وزير شد. او چند دوره سناتور و در دوره ى پانزدهم مجلس شورا نماينده ى مردم مشكين شهر

بود. از آثارش: «آيين دادرسى مدنى و بازرگانى»، در سه مجلد؛ «روابط بين المللى از قديم الايام تا سازمان ملل متحد»؛ «تاريخ مختصر حقوق بين الملل»، ترجمه؛ «سياست جزايى»، فارسى و فرانسه؛ «احكام تفصيلى هيئتهاى عمومى ديوان كشور»؛ «انجمن آثار ملى ايران»، ترجمه؛ «دخالت مستقيم دولت در اقتصاد كشور»؛ «رويه ى قضايى»، در چهار بخش؛ «كليد استقلال اقتصادى ايران».[1]

استاد ممتاز دانشگاه، حقوقدان و محقق بين المللى، سياستمدار، فرزند محمود دفترى (عين الممالك) فرزند ميرزا حسين وزير دفتر فرزند ميرزا هدايت الله وزير دفتر فرزند ميرزا حسين آشتيانى فرزند ميرزا كاظم مستوفى الممالك فرزند ميرزا محسن آشتيانى است. ميرزا محسن از رجال و معاريف اوايل زنديه مى باشد اولاد و احفاد وى در يكصد و پنجاه سال اخير از حكومتگران ايران بوده اند. خانواده هاى وثوق الدوله، قوام السلطنه، معتمدالسلطنه، مصدق السلطنه، متين دفترى، دفترى، معاون، فرهاد معتمد، شكوه، دادور و ميكده همگى از نسل همين ميرزا محسن آشتيانى هستند.

متين دفترى در 1314 ه.ق در تهران تولد يافت. هنوز به شش سالگى نرسيده بود كه توارثا منصب لشكرنويسى فوجهاى دماوند و فيروزكوه و پياده سيستان و مظفر تبريز به او رسيد. اين شغل قبلا شغل پدرش بوده و پس از آنكه مرحوم به مقام مستوفى ارتقاء يافت به فرمان مظفرالدين شاه با عنوان جناب و لقب اعتضاد لشكر و بعد متين الدوله به او واگذار گرديد. او از همان اوقات تحصيلات خود را در مكتب خانه جدش وزير دفتر شروع كرد. پس از ياد گرفتن مقدمات به آموزش زبان عربى و ادبيات فارسى و جغرافيا و حسن خط پرداخت و علوم آن روز را به حد كامل آموخت. سپس وارد مدرسه ايران و آلمان كه به خرج دولت آلمان و

ايران تأسيس شده بود گرديد و مدت هشت سال در آنجا به تحصيل پرداخت و زبانهاى فرانسه، انگليسى و آلمانى را به حد كامل ياد گرفت و زبان عربى و معارف اسلامى را نزد شيخ محد عبده تكميل نمود؛ ضمنا در آموزش بعضى از دروس مدرسه حقوق جديت تام به خرج داد. در اوايل جنگ بين الملل اول وارد وزارت امور خارجه گرديد و در اداره تحريرات روس مشغول كار گرديد؛ همزمان همكارى خود را با مطبوعات آغاز كرد و در روزنامه عصر جديد اخبار روزنامه رويتر را ترجمه مى كرد و ضمنا مقالات مستقل هم مى نوشت. متين دفترى هنگامى كه در وزارت خارجه اشتغال داشت تحصيلات خود را ادامه داد و يك دوره كامل فقه و اصول و ادبيات عرب را نزد آقا سيد اسدالله خارقانى كه ملاى روشنفكرى بود تحصيل نمود. پس از جنگ بين الملل اول با مشاركت مصدق السلطنه و نصرت الدوله و نظام السلطنه و ذكاءالدوله غفارى مجله اى به نام مجله علمى دائر كردند كه چند سالى انتشار آن دوام داشت. پس از تعطيل مجله علمى به روزنامه ستاره ايران و زبان آزاد پيوست و در حزب دموكرات عضو فعال گرديد. از 1298 نيز دوره مدرسه عالى حقوق را گذراند. به هنگام نخست وزيرى وثوق الدوله با كمك عبدالرحمن بيك قنسول عثمانى در تهران كه نزد متين دفترى زبان آلمانى فرا مى گرفت طرح سجل احوال را در ايران تهيه و تسليم رئيس دولت كرد. برمبناى همان طرح از آن تاريخ شناسنامه در ايران بوجود آمد و بعدها جنبه ى قانونى پيدا كرد.

در 1301 ش با حفظ سمت در وزارت امور خارجه نماينده مصدق السلطنه والى آذربايجان در تهران شد. در

آن هنگام هريك از ولاه يك نماينده در تهران تعيين مى نمودند كه كارهاى ايالت را در دواير دولتى مركز تعقيب كند.

چندى هم مستشار ايرانى و مترجم سفارت آلمان بود. آخرين سمتى كه در وزارت امور خارجه بدست آورد رياست اداره عهود و جامعه ملل بود كه در سازمان جديد وزارت خارجه از ادغام چند اداره تشكيل يافته بود. كتابهاى كليد اقتصادى ايران و كاپيتولاسيون از تحقيقات و مطالعات دوران وزارت خارجه اوست كه همان موقع چاپ و انتشار يافت.

در 1306 ش داور اختيارات اصلاح دادگسترى را گرفت و در همان سال عدليه با سازمان و افراد جديد فعاليت خود را آغاز كرد. متين دفترى و پدرش عين الممالك هر دو از افرادى بودند كه به دعوت داور به خدمت قضا اشتغال ورزيدند و با رتبه قضائى اولى به داديارى و بعد به مستشارى استيناف و دومى به مستشارى ديوان جزاى عمال دولت برگزيده شدند.

متين دفترى قريب دو سال در امر قضا با داور همكارى نزديك داشت و او را در برنامه هاى سنگينى كه عهده دار شده بود يارى مى نمود. در 1308 ش داور را براى مطالعه در سازمان قضائى فرانسه و ادامه تحصيل به اروپا فرستاد و او ضمن كارآموزى در دادگاههاى پاريس و ژنو و برلن دوره دكتراى حقوق را در سويس پايان برد. پس از مراجعت از اروپا مدتى مدير كل و معاون ادارى بود تا سرانجام در 1310 به معاونت كل وزارت دادگسترى منصوب گرديد و در تهيه و تدوين قوانين مهمى چون قانون مدنى، قانون تجارت، آئين دادرسى حقوقى و بازرگانى و اصول محاكمات جزا نقش اساسى داشت. در 1311 مدتى در غياب

داور كه به اروپا سفر كرده بود عهده دار كفالت وزارت دادگسترى شد. در همين سمت پرونده تيمورتاش بدست او آماده طرح در دادگاه گرديد. در 1312 داور به وزارت دارائى انتقال يافت و قرار بود متين دفترى به وزارت دادگسترى منصوب شود ولى رضاشاه ترجيح داد يكى از قضات قديمى عهده دار اين سمت گردد و لاجرم صدرالاشراف دادستان كل به وزارت دادگسترى منصوب شد ولى عملا كارهاى مهم وزارتخانه از قبيل تهيه لوايح و دفاع از آن در كميسيونهاى دادگسترى با معاون كل بود.

متين دفترى در 1313 هنگام تأسيس دانشگاه تهران براى احدى تصدى استادى كرسى حقوق جزاى خصوصى به دانشكده حقوق دعوت شد و قريب چهل سال بدون وقفه در آن دانشكده تدريس مى نمود. در همان سال بدنبال تشكيل جمعيت طرفداران سازمان ملل به دبير كلى آن جمعيت برگزيده شد.

داور براى تعقيب اصلاحات دادگسترى و تكميل خدمات خود تلاش مى نمود تا متين دفترى كه دست پرورده او بود به مقام وزارت برسد. سرانجام در 1315 صدرالاشراف از وزارت معزول و متين دفترى جاى او را گرفت.

دكتر متين دفترى در خاطرات خود درباره انتصاب به وزارت دادگسترى چنين مى نويسد: «در تابستان 1315 به مناسبت اين كه مدتى بود جمعيت طرفدار جامعه ملل را هم من در دانشكده حقوق ضمن تدريس در آنجا به موازات كارهاى معاون وزير دادگسترى اداره مى كردم به دعوت مسيو آونول دبير كل جامعه ملل به اتفاق همسرم از راه زمينى بغداد و بيروت عازم ژنو شدم و صبح روزى كه كشتى مركوب، پس از يك هفته مسافرت بسيار مطبوع در آبهاى مديترانه وارد بندر تريست مى شد به من در رستوران كشتى

خبر رسيد كه رئيس شهربانى بندر براى ملاقات من به سالن كشتى آمده است و در چند ثانيه با خيالات مشوش از پلكان رستوران به طرف سالن بالا مى رفتم افسرى با انيفورم پرزرق و برق ديدم كه با بلند كردن دست و سلام فاشيستى استقبالم كرد و پاكتى به دست من داد. آن را گشودم تلگرافى بود به امضاى آقاى محمد ساعد مراغه وزير مختار ايران در رم در يك جمله كوتاه با اين عبارت تكان دهنده «حسب الامر فورا به تهران مراجعت فرمائيد.» بدون هيچ توضيحى كه همين ابهام انسان را هميشه دچار توهمات و حدسيات بدى مى كند مراجعت با كشتى كه زودتر از يك هفته حركت نمى كرد عملى نبود ناچار با راه آهن حركت كردم كه پس از عبور از سويس و آلمان از راه روسيه به ايران برگردم به ژنو كه رسيدم نصرالله انتظام در هتل بديدنم آمد و از منصورالسلطنه نماينده ايران در جامعه ملل پيغام آورد به موجب تلگرافى كه از وزارت خارجه رسيده است من مجاز نيستم در ژنو با دبير كل جامعه ملل تماس بگيرم و به اصطلاح در آنجا آفتابى شوم و اضافه مى كرد منصورالسلطنه از وصول اين تلگراف براى من نگران شده است اما من با اعتماد به نفس به سفر بازگشت ادامه دادم و روزهاى طولانى اين مسافرت را در آن اوان كه هنوز هواپيماى كشورى و تجارتى بين المللى دائر نشده بود در راه آهن بطئى السير روسيه طى مى كردم و روزى كه كشتى ما وارد بندر پهلوى شد و نمى دانستم چه سرنوشتى در انتظار من است ديدم اتومبيل وزارت دادگسترى جلوى بندر حاضر است و در آنجا مطلع شدم

شاه از محاكمه جزائى عده اى كه در زمان تصدى آقاى على منصور در وزارت راه مشاغلى به عهده داشتند و متهم شده بودند ناراضى است و وزير دادگسترى از خدمت معاف شده است.»

متين دفترى مدت سه سال وزير دادگسترى بود و با همان شدت و حدت كه در داور وجود داشت وضع قوانين جديد را ادامه داد. در 1317 به عضويت فرهنگستان برگزيده شد و در همان سال در رأس سازمان جديدى به نام سازمان پرورش افكار قرار گرفت. سرانجام در آبان ماه 1318 به هنگام افتتاح مجلس دوازدهم از طرف رضاشاه نخست وزير شد.

او درباره نخست وزير شدن خود در خاطراتش چنين مى نويسد: «يك شب در هيئت وزيران كه من هنوز وزير دادگسترى بودم و تازه جنگ جهانى دوم شروع شده بود شاه يك مسئله مهم بين المللى را براى يك اقدامى كه در نظر داشت مطرح كرد و عاقبت به همه امر فرمود مقاله اى بنويسند و بوسيله رئيس دفتر مخصوص هرچه زودتر به عرض برسانند، عينا مثل يك امتحان كتبى كه معلم به شاگردان خود مى دهد. روزى كه من مقاله خود را تسليم كردم مرحوم شكوه اظهار داشت شاه فرموده اند براى بهترين مقاله جايزه درنظر گرفته اند. از جايزه خبرى نشد و شاه هم راجع به آن موضوع ديگر چيزى نفرمودند ولى چندى نگذشت كه روز افتتاح مجلس (دوره دوازدهم قانونگزارى) كه على الرسم دولت مستعفى و كابينه جديد معرفى مى شود شاه من را مأمور تشكيل كابينه فرمودند. من چون خودم هيچ اقدامى براى احزار اين مقام نكرده بودم و اصلا در آن زمان اين گونه تشبث ها مجاز و معمول نبود حدس زدم كه مقاله من در اين

تصميم شاهانه شايد بى تأثير نبود يا لااقل يكى از عوامل آن بوده است».

نخست وزيرى متين دفترى زيادى طولانى نشد. در تيرماه هزار و سيصد و نوزده يعنى پس از 8 ماه زمامدارى مغضوب و از كار بركنار و مدتى در بازداشت و تا شهريور بيست در منزل خود تحت نظر بود. در 1322 از طرف متفقين به جرم ژرمانوفيلى بازداشت شد. مدتى در اراك و مدتى در رشت در اسارت انگليس و روس بسر برد تا سرانجام از اين مخمصه جان سالم به در برد. در بهمن 1324 كه وضع كشور در اثر وقايع آذربايجان رو به وخامت مى رفت و تدابير حكيمى بى ثمر ماند، مجلس چهاردهم در روزهاى آخر عمر خود قوام السلطنه را با اكثريت بسيار ضعيفى به نخست وزيرى انتخاب كرد. قوام براى استحكام كابينه خود دو تن از نخست وزيران سابق را به عضويت كابينه دعوت كرد؛ سهام السلطان بيات را براى وزارت دارائى و دكتر متين دفترى را براى وزارت مشاور. بعد با تعيين ساير وزيران قوام هيئت دولت را به شاه معرفى كرد ولى هنگام معرفى وزيران به مجلس از معرفى متين دفترى خوددارى نمود. متين دفترى در اين زمينه در يادداشت هاى خود چنين متذكر شده است. «در اواخر دوره چهاردهم مجلس شوراى ملى در ايامى كه اختلافات ايران و شوروى در آذربايجان برپا شده بود آقاى قوام به نخست وزيرى منصوب شد. ايشان قبل از تشكيل كابينه به اين فكر افتادند كه هيئت بزرگ و برجسته اى مركب از بعضى رجال به مسكو اعزام دارند و آن موقع تصميم نداشت شخصا به اين مسافرت برود لذا به اينجانب مراجعه و اظهار كرد ميل دارم شما كه در

امور بين المللى وارد مى باشيد و تخصص در چنين مسائل داريد رياست اين هيئت را قبول و به اتحاد جماهير شوروى مسافرت كنيد و بعد براى اينكه اين هيئت به دولت انتساب نزديكترى داشته باشد تكليف قبول وزارت مشاور را نمود و اينجانب هم نظر به اوضاع باريك آنروز كه در منتهاى وخامت و تيرگى بود با اين نظر موافقت و مشغول مطالعه سوابق كارهاى مربوط به مأموريت مسكو گرديدم. روز 25 بهمن 1324 من و ساير اعضاء كابينه به اعليحضرت همايونى معرفى شديم و فرمانى دائر بر وزارت مشاور من صادر گرديد. مظفر فيروز و بعضى اشخاص ديگر كه نقشه هائى داشتند از شركت من در كابينه نگران شده و يقين داشتند با بودن دكتر متين دفترى در كابينه عرصه بر آنها تنگ خواهد شد و نخواهند توانست قوام را هرطور بخواهند بگردانند. بدين جهت به قوام اينطور تلقين كردند كه اگر دكتر متين دفترى چندى در دولت بماند كارها را قبضه خواهد كرد و جاى شما را خواهد گرفت. اما حقيقت اين بود كه عمال نفت جنوب ميل داشتند كسانى به مسكو بروند كه مورد اعتماد خودشان باشند و با دكتر متين دفترى مخالف بودند، براى اين كه از او در زمان نخست وزيرى اش صدمه خورده و براى انتقام هنگام اشتغال ايران به زندان متفقينش انداخته بودند و اين نكته روزى به ثبوت رسيد كه در حبس متفقين از من استنطاق كرده بودند چرا در زمان نخست وزيرى به كمپانى فشار مى آوردى و مى خواستى امتياز 1933 را ملغى كنى. دست نشاندگان مصطفى فاتح به قوام فشار آوردند كه دكتر متين دفترى را به مجلس معرفى نكند. قوام كه

از هر طرف گرفتار عمال اجنبى شده بود بودن ذره اى استقامت از آقاى سيد محمد صادق طباطبائى رئيس مجلس شوراى ملى خواهش كرد كه دكتر متين دفترى را ملاقات و به ايشان اطلاع دهند كه فراكسيون حزب توده در مجلس مخالف شركت ايشان در كابينه است و در موقع معرفى به مجلس جنجال برپا خواهند كرد چه خوب است از وزارت استعفا دهيد.»

متين دفترى با وجودى كه عده اى چون طباطبائى و سهام السلطان و مظفر فيروز به او تكليف استعفا كردند نپذيرفت و قوام نيز او را به مجلس معرفى نكرد.

در انتخابات دوره پانزدهم كه كلا به دست حزب دموكرات قوام السلطنه انجام گرفت متين دفترى يكى از نه كانديداى دكتر مصدق براى مجلس بود. براى جلوگيرى از رويه حزب و بى طرفى در انتخابات متين دفترى به اتفاق عده اى از رجال در دربار متحصن شدند ولى اين تحصن نتيجه اى نداد و انتخابات تهران مطابق ميل قوام السلطنه انجام گرفت. متين دفترى با وجودى كه قوام السلطنه و حزب دموكرات از يكطرف و رزم آراء رئيس ستاد ارتش از طرف ديگر مخالف انتخاب وى به نمايندگى مجلس بودند در همان دوره از صندوق مشگين شهر سر درآورده و در زمره وكلاى دوره پانزدهم قرار گرفت. هنگام طرح اعتبارنامه او عباس نراقى وكيل كاشان و عضو فراكسيون دموكارت ايران كه يكى از پنجاه و سه نفر محكومين توده اى دوره وزارت دادگسترى متين دفترى بود به مخالفت پرداخت و يكى از وكلاى آذربايجان از او دفاع كرد. سرانجام اعتبار نامه او به تصويب رسيد. متين دفترى براى ساقط كردن كابينه قوام السلطنه دست به اقدامات دامنه دارى زد، نطق مفصلى راجع به جريان انتخابات تهران

نمود. بايد او را يكى از عوامل سقوط قوام به حساب آورد.

در 1328 شاه تصميم به تشكيل مجلس مؤسسان و تغيير در قانون اساسى به نفع خود نمود. براى اينكه كار خود را موجه قلمداد كند عده زيادى از رجال صدر مشروطيت كه در آن تاريخ حيات داشتند و همچنين تنى چند از رجال حقوقدان را به كاخ خود دعوت كرد و منظور و مقصود خود را براى تشكيل مجلس مؤسسان و تغيير مواد قانون اساسى مطرح كرد و سران قوم همه نظر شاه را تأييد كردند. تنها متين دفترى در آن جلسه به مخالفت پرداخت و شاه را از شبيخون زدن به قانون اساسى برحذر داشت و سرنوشت شاه را با عاقبت محمد على شاه مقايسه نموده بود. سخنان متين دفترى در آن جلسه به اندازه اى تند و شديد بود كه سرانجام شاه به او گفته بود «خفه شود فضولى نكن».

اولين انتخابات مجلس سنا كه توسط طبقه باسواد و به طريق دو درجه اى انجام گرفت متين دفترى سناتور دوم تهران شد. در اوايل 1329 كه شايعه نخست وزيرى سپهبد رزم آرا در اذهان قوت گرفت او به مخالفت برخاست و روزى كه شاه فرمان نخست وزيرى او را توشيح كرد به ملاقات شاه رفت و از سوء تدبير شاه در انتخاب رزم آرا و ظهور ديكتاتور جديد، شاه را مذمت و لعن و نفرين كرد. او به شاه گفته بود با اين عمل جسد پدر خود را آتش زدى. در مجلس سنا در صف اول مخالفين رزم آرا قرار گرفت، با وجودى كه دو برادرش از همكاران نزديك رزم آرا بودند- سرتيپ دفترى رياست شهربانى و دكتر عبدالله دفترى

وزير اقتصاد را برعهده داشتند، متين دفترى با برنامه دولت به شدت مخالفت كرد و طى سخنان طولانى از سناتورها تقاضا نموده كه به او رأى اعتماد ندهند و رزم آرا با تلاش فراوان و برخوردارى كامل از حمايت شاه رأى اعتماد ضعيفى در مجلس سنا بدست آورد.

در 1330 متين دفترى از طرف مجلس سنا به اتفاق دو سناتور ديگر مأمور نظارت در اجراى قانون ملى شدن صنعت نفت و خلع يد از شركت غاصب انگليسى شد. احاطه وى به مسائل بين الملى موحب شد قانون مزبور بدون درد سر به مرحله اجرا درآيد. او در معيت دكتر مصدق به سازمان ملل رفت و نفوذ وى در بين نمايندگان سازمان ملل تأثير شگرفى بر جاى گذاشت. در 1331 وقتى لايحه مصادره اموال قوام السلطنه دشمن ديرين او را پس از تصويب مجلس شوراى ملى به مجلس سنا بردند در كميسيون دادگسترى كه رياست آن با متين دفترى بود به سختى ايستادگى نمود و آن را مخالف قانون اساسى دانست. همان استقامت او موجب انحلال مجلس سنا در دوره مصدق گرديد.

بعد از كودتاى 28 مرداد كه حكومت كشور به دست سپهبد زاهدى به راه ديكتاتورى كشيده شد، متين دفترى در مقام مقابله با دولت برآمد و از انتخابات دوره هيجدهم مجلس شوراى ملى و دوم سنا انتقاد كرد و نامه سرگشاده اى به انجمن نظار انتخابات دوره دوم مجلس سنا نوشت و سرانجام طى نامه اى كه به جرايد فرستاد انتخابات را تحريم نمود ولى پس از انجام انتخابات متين دفترى اين بار به عنوان سناتور انتصابى به سنا رفت و از اين تاريخ تا به هنگام مرگ ديگر آن شور

و هيجان سابق را نداشتند، فقط در تنقيح لوايح دولت مى كوشيد، گاهى نيز در مخالفت با دولت ها برمى آمد. در حكومت منصور در 1343 كه منجر به افزايش بهاى نفت و بنزين شد او مردانه ايستاد ولى پس از آن سكوت اختيار كرد؛ به همين سبب تا آخر عمر شغل سناتور انتصابى را براى خود حفظ نمود. در اواخر عمر براى حفظ خويش، از مديحه سرائى و تجليل از مقام سلطنت خوددارى نمى كرد و بيشتر دلخوش به رياست كميسيون دادگسترى مجلس سنا و رياست كميسيون بين المجالس و رياست جمعيت طرفداران سازمان ملل در ايران و مسافرتهاى متعدد مجانى بود.

دكتر احمد متين دفترى در تيرماه 1350 در تهران درگذشت و در باغچه عليجان حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد. متين دفترى مردى به تمام معنى دانشمند و محقق بود، در مسائل حقوقى خاصه امور بين المللى تبحر داشت، به طورى كه دانش او در اين زمينه مورد تأييد خارجيان بود. با غالب رجال بزرگ هم عصر خود در دنيادوستى و مراوده داشت، دقيقه اى از مطالعه غافل نبود، به تدريس در دانشگاه عشق مى ورزيد، حتى در دوران نخست وزيرى خود هم در كلاس درس حضور مى يافت. سه مجلد آئين دادرسى مدنى و بازرگانى نشانگر تبحر و احاطه او به درس دانشگاهيش مى باشد. وقتى در 1349 او را بازنشسته و استاد ممتاز نمودند به اندازه اى متأثر و غمگين شد كه مرتبا مى گفت استاد ممتاز يعنى تشييع جنازه در زمان حيات.

متين دفترى از تمكن مالى برخوردار بود، ولى فوق العاده خسيس و صرفه جو بود و از اين رو همه ساله به ثروت او اضافه مى شد وقتى بين او و حائرى زاده اختلاف نظر حاصل

شد و از تربيون مجلس شوراى ملى و از ميز خطابه مجلس سنا به لجن مال كردن يكديگر پرداختند حائرى زاده به او نسبت سوء استفاده داد و حتى او را متهم كرد يكى از ساختمانهاى او در خيابان لاله زار نو دستخوشى است كه از كمپانى اشكودار براى ساختن كاخ دادگسترى گرفته است. ولى چنين چيزى صحت ندارد، او ذاتا مردى ممسك بود و از طريق توارث نيز مال زيادى برده بود ولى از جوانى به علت سخت بودن در معامله به ثروت خود افزود. خوب به خاطر دارم او كتابهاى دانشگاهى خود را براى اينكه پورسانتى به كتاب فروش ندهد شخصا در دانشكده به دانشجويان عرضه مى نمود و در پشت كتاب نيز امضاء مى نمود اگر دانشجوئى كتاب بدون امضاى او را در دست داشت مواخذه مى شد.

متين دفترى از زمره رجالى است كه دشمنان پروپا قرصى داشت و تا آخر عمر از اين دشمنيها بى بهره نبود، گرچه تولد و شكوفائى او در دوره ديكتاتورى رضاشاه بود ولى هميشه با ديكتاتورى و قانون شكنى مبارزه مى كرد يا حداقل تظاهر به اين موضوع مى نمود. پس از شهريور 20 كه تب حمله انتقاد به رضاشاه بالا گرفت. متين دفترى هم كه مدتى وزير و نخست وزير آن عصر بود از تهمت و افترا مصون نماند. مخصوصا حزب توده براى انتقام گيرى از بازداشت 53 نفر كه در دوره وزارت دادگسترى او انجام يافته بود چه نسبتها كه به او نداد. سازمان پرورش افكار و يا به قول متين دفترى افسانه دستنبد زدن به قاضى زنجان را آنچنان بزرگ و مهيب نمودند كه هيچ كانون وكلائى قادر به دفاع از آن نبود.

رويهمرفته دكتر

احمد متين دفترى مردى باسواد و حقوقدان، باهوش، با پشتكار، و در عين حال جاه طلب، پول دوست، به اقتضاى زمان مطيع، متظاهر و خودپسند بود. او تصور مى كرد همه به او دين دارند و دامنه توقعات او از مردم بسيار زياد بود. او به سه زبان دنيا يعنى فرانسه و انگليسى و آلمانى تسلط داشت. زبان فارسى و عربى را بخوبى آموخته بود، بسيار شيرين و دلنشين چيز مى نوشت، به همان ميزان كه در نوشتن مسلط بود در نطق و بيان عاجز و قاصر بود. او در جوانى با يكى از دختران مصدق السلطنه عموى پدر خود عقد نكاح بست و صاحب دو پسر و يك دختر گرديد. يكى از پسرانش علم حقوق خواند، ديگرى زيست شناسى را تعقيب كرد، يگانه دخترش هم نقاش قابلى بود.

تأليفات متعددى دارد از جمله كليد استقلال اقتصادى ايران، كاپيتولاسيون، محاكمات فورى، دخالت مستقيم دولت در اقتصاد، آئين دادرسى مدنى و بازرگانى سه جلد، حقوق جزاى خصوصى، روابط بين المللى از قديم ترين ايام. ضمنا همه ساله قمستى از خاطرات خود را نوشته با نثر خوب به عنوان پيام نوروزى تهيه و به دوستان هديه مى نمود. حين الفوت 73 سال داشت. دكتر متين دفترى سالها پروانه وكالت دادگسترى داشت به همين دليل پس از فوت مرحوم آسيد هاشم وكيل، وكلاى دادگسترى او را به رياست كانون انتخاب كردند، ليكن پرتو وزير وقت دادگسترى با او از در مخالفت درآمد و نگذاشت او در رأس كانون باقى بماند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ بيست ساله ى ايران (438 -437/ 6)، خاطرات يك نخست وزير، الذريعه (131/ 18 ،271/ 12 ،308/ 11 ،50/ 8)،

روزشمار تاريخ (253/ 2 ،412 ،384 ،321 ،320 ،316 -315 ،311 ،304 ،276 ،269 ،262 ،215 ،178/ 1)، شرح حال رجال (33 -32/ 6)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى (86/ 1)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2670 ،2060 ،2050 ،1796 ،1752/ 2 ،1358 ،748 ،350 ،120 ،80/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (320)، مؤلفين كتب چاپى (456 -454/ 1)، نخبگان سياسى ايران (548/ 4 ،178 -177/ 3)، نخست وزيران (229 ،58 ،55/ 1).

مجد دزفولي، مجدالديين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف قبل از 1165 ق)، عالم دينى، قاضى، اديب و شاعر. چون دزفول، از توابع شوشتر است او را مجد شوشترى نيز ناميده اند. در دزفول نشو و نما يافت و مطالب علمى را نزد علماى حويزه و شوشتر فراگرفت. وى فقه و حديث را از محضر سيد نعمت اللَّه جزايرى فراگرفت تا به مرتبه كمال رسيد. قاضى مجدالدين، قاضى دزفول بود. او بارها به اصفهان سفر كرده و حزين لاهيجى با او ملاقات داشته است. وى چند سال قبل از تأليف «ذكرة المعاصرين» حزين لاهيجى (تأليف شده در 1165 ق) از دنيا رفت. از او اشعارى در تذكره ها نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (45/ 9)، تذكرة المعاصرين (261 ،138 -137)، الذريعه (960/ 9)، صبح گلشن (362)، فرهنگ سخنوران (799).

محقق احمدآبادي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فقه و مبانى حقوق اسلام، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى فلسفه اسلامى و حقوق از دانشگاه تهران و در رشته فقه از حوزه علميه قم در سال 1349.

مرتبه علمى:

استاد حوزه علميه قم از سال 1340 تا 1360 و دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران از سال 1367 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

امكان در فلسفه اسلامى، مرجعيت و رهبرى، نظريات فلسفى خواجه طوسى و مقايسه با فلاسفه غرب، تدريس دروس فلسفه ملاصدرا، حقوق مدنى در دانشگاههاى تهران، شهيد بهشتى و حوزه علميه قم.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 9

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

احتكار از نظرگاه فقه اسلامى، ديناميسم اصالت انسان، اصول فقه، قواعد فقه، حقوق خانواده، وصيت در حقوق مدنى ايران،

تكامل جانداران و مطالعات تطبيقى در فلسفه اسلامى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تأثير غزلالى بر متفكرين مغرب زمين، عوامل مؤثر در پيشرفت ژاپن، ضمانت در تعهدات حقوق طبيعى، بازرسى در تاريخ ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

محقق داماد، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفي محقق داماد، در سال 1324 ه_ . ش در شهر قم در يكي از اصيلترين خانواده هاي روحانيت شيعه، چشم به جهان گشودند. پدر ايشان مرحوم آيت ا... محقق داماد و جد مادري ايشان علامه حائري يزدي موسس حوزة علمية قم ميباشد. پس از طي دوران تحصيلات مقدماتي وارد حوزة علمية قم شدند، تا آنكه در سال 1348 موفق شدند از علما و مراجع وقت، درجة «مجتهد» كسب كنند. ايشان عمدة دورة علوم عقلي و حكمت اسلامي را نزد استاد مرتضي مطهري و فقه و اصول تحليلي را نزد آيات عظام، آملي لاريجاني و مرتضي حائري يزدي طاب ثراهم آموختند و به تدريس در حوزة قم پرداختند. پس از آنكه از دانشگاه تهران موفق به اخذ درجة ليسانس و فوق ليسانس در حقوق و فلسفة اسلامي شدند، در بخش حقوق بين الملل به دانشگاه فرانسوي زبان لوون بلژيك وارد شدند و در سال 1995 موفق به اخذ درجة علمي Ph.d گرديدند. در سال 1360 ش، به رياست سازمان بازرسي كل كشور منصوب شدند و در سال 1365 ش به عضويت هيأت علمي دانشكدة حقوق درآمدند و در سال 1370 ش به عنوان عضو پيوستة فرهنگستان علوم پذيرفته شدند. هم اكنون استاد دانشكده حقوق و رئيس مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم ميباشند و عضويت هيأت امنا و

مجامع علمي چندين دانشگاه و مركز علمي را بر عهده دارند و تاكنون 16 جلد كتاب و دهها مقاله در حقوق و فلسفة دين به زبانهاي انگليسي، عربي و فارسي تأليف نموده اند.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : نوة دختري مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي فرزند مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمد محقق داماد خاطرات كودكي : سيد مصطفي محقق داماد دوران كودكي را در قم در دبستان اسلامي و باقريه گذراندند و پس از فارغ شدن از دبستان به حوزه علميه قم (مدرسه فيضيه) وارد شدند.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيد مصطفي محقق داماد با صبيه مرحوم آيت الله العظمي آملي ازدواج كردند. و از ايشان 5 فرزند دارد سه اناث و دو ذكور.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد مصطفي محقق داماد پس از طي دوران تحصيلات مقدماتي، وارد حوزة علمية قم شدند و در آن حوزه مقدس موفق شدند در سال 1348، از علما و مراجع وقت، درجة «مجتهد» كسب كنند. عمدة دورة علوم عقلي و حكمت اسلامي را نزد استاد مرتضي مطهري و فقه و اصول تحليلي را نزد آيات عظام، آملي لاريجاني و مرتضي حائري يزدي طاب ثراهم آموختند. همزمان با تحصيلات حوزوي به تحصيلات دانشگاهي نيز اشتغال داشتند و از دانشگاه تهران موفق به اخذ درجة ليسانس و فوق ليسانس در حقوق و فلسفة اسلامي شدند. سپس براي اخذ درجة دكترا در سال 1988 م، در بخش حقوق بين الملل به دانشگاه فرانسوي زبان لوون بلژيك وارد شدند و در سال 1995 موفق به اخذ

درجة علمي Ph.d شدند.خاطرات و وقايع تحصيل : دوران تحصيل سيد مصطفي محقق داماد مصادف شده است با نهضت امام خميني و تبعيد ايشان و حادثه مدرسه فيضيّه و ضرب و شتم طلاب توسط ايادي رژيم پهلويفعاليتهاي ضمن تحصيل : دوران تحصيلي سيد مصطفي محقق داماد مصادف است با دوران حركت روشنفكري در حوزه علميه قم. مرحوم استاد مطهّري را به قم دعوت كردم و در هفتة دو روز در منزل من درس ميگفتند. استادان و مربيان : آيت الله آملي (حاج ميرزا هاشم) آيت الله گلپايگاني استاد مطهري هم دوره اي ها و همكاران : سيد محمد خاتمي رباني آملي طاهري خرم آبادي سيد كاظم نورمفيدي همسر و فرزندان : همسر_ خانم لاريجاني (خواهر آقايان لاريجاني) مريم السادات محقق (دكتري حقوق – وكيل دادگستري) صديقه محقق (ليسانس ادبيات – فوق ليسانس زبان) زهرا محقق (دكتر مديريت صنعتي از دانشگاه مري لند (آمريكا)) وقايع ميانسالي : پدر – مادر- برادر كوچكتر (دو تا) فوت كرده اند پدر به علت سكته قلبي مادر به سرطان معده علت فوت كوچكترين برادر سقوط از بام علت فوت برادر بعدي سرطان معده مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد مصطفي محقق داماد در سال 1360 ش، با پاية 11 قضايي از سوي شوراي عالي قضايي وقت به رياست سازمان بازرسي كل كشور منصوب شدند و در سال 1370 ش، از اين سمت استعفا دادند. در سال 1365 ش، با پاية 5 دانشياري به عضويت هيأت علمي دانشكده حقوق درآمدند و در سال 1370ش، به اتفاق آراء مجمع عمومي فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران به عنوان عضو پيوستة فرهنگستان پذيرفته

شدند. هم اكنون استاد پاية 10 دانشكده حقوق و رئيس مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم ميباشند. به علاوه عضويت هيأت امناء و مجامع علمي چندين دانشگاه و مراكز علمي كشور را بر عهده دارند. خلاصه اي از مشاغل و سمتهاي اداري به قرار زير است: 1- عضو دائم و رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم 2- عضو هيأت عالي علمي دائره المعارف بزرگ اسلامي 3- عضو مؤسّسه علمي آل البيت اردن 4- عضو شوراي عالي علمي مدرسه شهيد مطهري 5- استاد مدعو دانشگاه تهران 6- عضو كميته اخلاق پزشكي فرهنگستان علوم پزشكي ايران 7- عضو كميته اخلاق پزشكي دانشگاه تهران 8- عضو شوراي عالي بنياد حكمت صدرا 9- عضو شوراي پژوهشي مؤسسه حكمت و فلسفه ايران 10- رئيس كميسيون ارزيابي خبرگان بدون مدرك دانشگاهي 11- قاضي پايه 11 دادگستري 12- رئيس سازمان بازرسي كل كشور فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي سيد مصطفي محقق داماد به قرار زير است: دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي : - اصول فقه – قواعد فقه- فقه تحليلي – حقوق بشر اسلامي – حقوق عمومي اسلامي دانشكده ادبيات: -رشته فلسفه – دانشگاه شهيد بهشتي: فلسفه ملاصدرا مقطع دكتري مدرسه عالي شهيد مطهري : - فقه تحليلي – فلسفه اسلامي – حقوق مدني – حقوق اسلامي تطبيقي مؤسسه حكمت و فلسفه ايران : - فلسفه اسلامي – كلام دانشگاه تهران: حقوق مدني 6 فقه تحليلي دانشگاه مفيد: - فقه تحليلي – حقوق مدني آرا و گرايشهاي خاص : زمينه تخصصي : - فقه - اصول فقه - قواعد فقه - فلسفه اسلامي - حقوق اسلامي چگونگي عرضه آثار : سيد مصطفي

محقق داماد داراي كتابها و مقالات متعددي به زبانهاي فارسي، انگليسي و عربي هستند كه از ميان آنها به نمونههايي اشاره ميشود: كتابها = بررسي فقهي و حقوقي اخذ به شفعه – حقوق خانواده- مباحثي از اصول فقه – قواعد فقه – سؤال و جواب سيد محمد كاظم يزدي- دين، فلسفه و قانون- نخبگان علم و عمل ايران- مباني حقوق بين الملل از ديدگاه اسلام. مقالات = ضمانت در تعهدات – آيين دادرسي- ابن السبيل- اسلام و دعوت اديان به رعايت حق كرامت انساني- امامت و ولايت از ديدگاه صدرا- محرك نخستين از نظر ارسطو و ملاصدرا- وجود ذهني از ديدگاه حكماي اسلامي. تعداد مقالات ترجمه شده :9 مورد تعداد مقالات تاليفي به زبان انگليسي و عربي:7 مورد تعداد مقالات حقوقي تأليف شده انتشار يافته: 22 مقاله آثار : nbsp1 A Discourse on Nature and environment From an Islamic Perspective ويژگي اثر : سازمان محيط زيست ايران، تأليف، 2000م، 1379ش 2 Protection of Individuals in times of armed conflict under international and Islamic laws ويژگي اثر : Global scholarty publicantionsتأليف، 1384/2005 3 الاحتكار في الفقه الاسلامي ويژگي اثر : دارالهادي-بيروت، تأليف 2001م،1380ش 4 التعليقات ويژگي اثر : مركزنشرالدرات الاسلاميه، التقديم والتحقيق، 2001م،1380ش 5 الحقوق الانسانيه بين الاسلام و المجتمع المدني ويژگي اثر : دارالهادي-بيروت ، تاليف 2000م 1380ش 6 ايقاع اخذ به شفعه ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي- تاليف ، تابستان 1384 7 بررسي فقهي و حقوق وصيت ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديد چاپ تهران چاپ اول سال 1368 سال 1373 چاپ سوم 8 تحليل و بررسي احتكار از نظر اسلام و

فقه اسلام ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران- تأليف چاپ اول- 1362 9 حقوق بشردوستانه بين المللي «رهيافت اسلامي» ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي،تهران- تأليف 1380 10 حقوق خانواده (نكاح و انحلال آن) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديدچاپ سال 1372 چاپ چهارم 11 حقوق قراردادها در فقه اماميه ويژگي اثر : سازمان سمت - تاليف با همكاري 1380 12 دين، فلسفه و قانون ويژگي اثر : انتشارات قلم ، تأليف 1379 13 روشنگري ديني (جلد اول) ويژگي اثر : انتشارات روزنامه اطلاعات ، تأليف 1385 14 روشنگري ديني (جلددوم) ويژگي اثر : انتشارات روزنامه اطلاعات ، تأليف 1387 15 سئوال و جواب سيد محمد كاظم يزدي ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، مقدمه و تحقيق، 1376 16 سلوك بين الملل دولت اسلامي اسلام محمد حميدالله ويژگي اثر : ترجمه ،محمد حميدالله- مركز نشرعلوم اسلامي تهران 1380- تهران 1372 Mohammad Hamidallah Muslim Conduct of State, sh; Mohammad Ashraf Lahore E.ed 1987 17 سلوك بين المللي دولت اسلامي ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، ترجمه 1380 18 سير فلسفه در جهان اسلام ويژگي اثر : ماجد فخري: مركز نشر دانشگاهي-تهران (ترجمه مشترك) 1372 فقه الرهن ويژگي اثر : النشر الاسلامي التقديم والتحقيق، 1387 / 2008 20 في آفاق الفلسفه والدين ويژگي اثر : دارالهادي-بيروت، تأليف 2001م،1380ش 21 قواعد فقه- جلد اول(مدني) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديد چاپ سال 1373 چاپ پنجم 22 قواعد فقه- جلد چهارم (بخش جزائي) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران ، تأليف، چاپ اول سال 1379 23 قواعد فقه-

جلد دوم(مدني) ويژگي اثر : سازمان مطالعات و تدوين كتب(سمت) تهران، تأليف چاپ اول سال 1374 24 قواعد فقه- جلدسوم (بخش قضائي) ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران ، تأليف، چاپ اول سال 1378 25 مباحثي از اصول فقه دفتر اول ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، آخرين تجديد چاپ تهران چاپ اول سال 1362 26 مباحثي از اصول فقه دفتر دوم ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف، سال 1373 چاپ پنجم 27 مباحثي از اصول فقه دفتر سوم ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران ، تأليف، چاپ اول سال 1379 28 مباني حقوق بين الملل ازديدگاه اسلام ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، ترجمه 1380 29 مطالعات تطبيقي در فلسفه اسلامي ويژگي اثر : ترجمه،سعيدشيخ سعيد شيخ: خوارزمي تهران 1369، نخبگان علم و عمل ايران ويژگي اثر : مركز نشر علوم اسلامي تهران، تأليف 1379

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط سيد مصطفي محقق داماد بنا به درخواست بنياد ايران شناسي - تابستان 1386

محقق كركي، زين الدين، نورالدين ابوالحسن علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(940/ 938/ 937 -868 ق)، عالم امامى، فقيه، اصولى، مجتهد و محقق. معروف به محقق كركى و محقق ثانى و موصوف به شيخ علائى و مروج المذهب و مولاى مروج و عالم ربانى. عده اى او را به جدش عبدالعالى منسوب كرده و على بن عبدالعالى خوانده اند. وى از علماى بزرگ عهد شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) بود، كه او را مجدد مذهب شيعه ناميده اند. در جبل عامل شامات به دنيا آمد. سپس به مصر رفت و از علماى آنجا اخذ علم نمود. سفرى هم به عراق نمود و بعدها در ايران مستقر

گرديد و نزد شاه تقرب يافت به حدى كه شاه سلطنت را بدو تفويض كرد و خود را يكى از عمال شيخ خواند و محقق طى احكامى كه به اطراف و ولايات نوشت، كيفيت سلوك عمال با رعايا را به آنان گوشزد كرد. محقق از شاگردان على بن هلال جزايرى (از شاگردان و راويان احمد بن فهد حلى) و محمد بن خاتون عاملى و ديگر بزرگان بود و از آنها روايت مى نمود. او از على بن هلال جزايرى و ابن المؤذن داراى اجازه بود. على بن عبدالعالى ميسى (و از او شهيد ثانى) و پسرش، ظهيرالدين ابراهيم ميسى، و شيخ زين الدين فقعانى و شيخ احمد ابن ابى جامع و شيخ عبدالنبى جزايرى از وى روايت كرده اند. شيخ على منشار و شيخ كمال الدين درويش و سيد امير محمد استرآبادى و سيد شريف الدين على استرآبادى از شاگردان محقق كركى بودند. در نجف درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. پدر شيخ بهائى فرموده كه محقق كركى را به زهر شهيد كردند. در «شهيدان راه فضيلت» تاريخ شهادت وى 945 ق ذكر شده است. از آثارش: «اثبات الرجعة»؛ «احكام الارضين» يا «اقسام الارضين»؛ «جامع المقاصد»، در شرح «القواعد» علامه حلى، در شش مجلد؛ حاشيه بر «ارشاد الاذهان» علامه حلى؛ حاشيه بر «الفيه ى» شهيد اول؛ حاشيه بر «الدروس» و «الذكرى» شهيد اول؛ حاشيه بر «شرايع الاسلام»؛ «صيغ العقود و الايقاعات»؛ «قاطعة اللجاج فى تحقيق حل الخراج»؛ «النجمية»، در كلام؛ «نفحات اللاهوت» يا «اسرار اللاهوت»؛ رساله ى «الجعفرية»؛ رساله ى «العدالة»؛ رساله ى «الغيبة»؛ رساله ى «الرضاع»؛ ترجمه ى «الجزيرة الخضراء» فضل بن يحيى طيبى، كه در هند به چاپ رسيده است.[1]

شيخ زين الدين ابوالحسن

على بن حسين معروف به محقق كركى (ف. نجف.940 ه.ق) از علماء معروف، معاصر شاه طهماسب صفوى، سمت شيخ الاسلامى داشت و قاضى القضاة ايران بود. تأليفات بسيار دارد، از جمله ى آثارش جامع المقاصد فى شرح القواعد، حاشيه ى شرايع الاسلام، شرح الفيه ى شهيد اول. حاشيه ى تحرير علامه است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (91/ 5)، اعيان الشيعه (213 -208/ 8)، حبيب السير (610 -609/ 4)، خاتمه ى مستدرك الوسائل (178 ،165 ،160/ 2)، الذريعه (251 -250 ،72/ 24 ،7/ 17 ،110/ 15 ،107 ،24 ،16 -15/ 6 ،73 -72/ 5 ،271 ،55/ 2 ،293 ،93/ 1)، روضات الجنات (359 -346/ 4)، رياض العلماء (460 -441/ 3)، ريحانه (249 -244/ 5)، شهيدان راه فضيلت (217 -199)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 161 -160/ 10)، عالم آراى عباسى (458 ،154 ،146 ،144/ 1)، فقهاى نامدار شيعه (184 -176)، فوائد الرضويه (306 -303)، قصص العلماء (348 -346)، كارنامه ى بزرگان (187 -186)، الكنى و الالقاب (162 -161/ 3)، معجم المؤلفين (74/ 7)، وقايع السنين و الاعوام (462)، هدية الاحباب (236)، هدية العارفين (744/ 1).

محقق، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر محقق در سال 1298 ، در رشت به دنيا آمد.وي پس از گذراندن دوره ابتدايي ، علوم قديمه را در حوزه علميه زادگاه خود گذراند و در پانزده سالگي در حوزه علميه قم دنبال نمود و از محضر اساتيد آنجا استفاده برد. وي پس از اخذ ديپلم متوسطه ، تحصيلات خود را در دانشكده الهيات ( معقول و منقول ) ادامه داد و با كسب رتبه اول موفق به اخذ درجه ليسانس گرديد . پس از آن دوره دكترا با رساله « حقوق مدني زوجين ،

در زمان زنا شويي دائم از نظر قرآن » با موفقيت طي نمود. استادمحمدباقر محقق در كسوت قرآن پژوه،مفسر، فيلسوف، مورخ و مترجم شناخته شده است و آثاري به طبع رسانده است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : محمد باقر محقق ، فرزند شيخ علي در رشت به دنيا آمد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدباقر محقق پس از به پايان بردن دوران ابتدايي ، علوم قديمه را در حوزه علميه رشت گذراند. در پانزده سالگي به حوزه علميه قم رفت و از محضر اساتيد آنجا استفاده برد. بعد ازشش سال تحصيل در حوزه علميه ، رهسپار تهران شد. و پس از اخذ ديپلم متوسطه ، تحصيلات خود را در دانشكده الهيات ( معقول و منقول ) ادامه داد. در سال 1334 با كسب رتبه اول موفق به اخذ درجه ليسانس گرديد و جهت ادامه تحصيل بار ديگر عازم قم شد. پس از اين دوره او براي گذراندن دوره دكترا در سال 1344 به تهران بازگشت و با طي نمودن اين دوره ، رساله دكتراي خود را در « حقوق مدني زوجين ، در زمان زنا شويي دائم از نظر قرآن » نوشت.

استادان و مربيان : محمدباقر محقق علوم قديمه را ابتدا نزد شيخ مهدي سبط در حوزه علميه رشت فراگرفت ، سپس به حوزه علميه قم رفته و نزد امام خميني (ره) ، آيت الله مرعشي نجفي ، آيت الله سيدمحسن حكيم كسب فيض نمود.استادان وي در دانشگاه آيت الله محمود شهابي ، آيت الله سيدمحمد مشكاه ، استاد بديع الزمان فروزانفر ، آيت الله ذو المجدين و آيت الله مهدي الهي

قمشه اي بودند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدباقر محقق پس از انقلاب در مشاغل مختلف علمي خدمت كرد كه اهم آن عبارت است از : معاونت آموزشي دانشگاه علامه طباطبايي ، عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي و رياست دانشكده ادبيات و علوم انساني .

فعاليتهاي آموزشي : محمدباقر محقق با اخذ مدرك ليسانس و كسب علوم حوزوي مدتي به تدريس در ادبيات و علوم ديني در رشت اشتغال ورزيد. او پس از انقلاب مدتي در مشاغل مختلف انجام وظيفه نمود ، سپس از مسووليت هاي اداري كناره گيري كرد و به تدريس اشتغال ورزيد. تفسير المحقق در دو مجلد به زبان فارسى و به شيوه ادبى و استدلالى شامل بخشى از قرآن كريم است. مؤلف در مقدمه اثر درباره خصوصيات قرآن، و نامهاى قرآن، معناى سوره و آيه، و استعاذه، و تعداد سوره و آيات قرآن بحث كرده است. سپس به تفسير سوره حمد مى پردازد. مجلد دوم شامل تفسير سوره هاى علق، مدثر, فلق، ناس است. مؤلف پس از ذكر آيه به بحثهاى تحليلى از نظر لغت و صرف و نحو و معانى و بيان مبادرت مى كند س_پ_س اخ_ب_ار و رواي_ات ط_ري_ق_ين عامه و خاصه را بيان مى كند و به طور مفصل به تفسير آيه مى پردازد. اين تفسير در تهران به طبع رسيده است. مؤلف همچنين اثر قرآن پژوهى ديگرى به نام دايرة الفرايد در فرهنگ قرآن دارد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تفسير المحقق

2 جداول ارث

ويژگي اثر : ترجمه- شيخ حر عاملي

3 دايره الفرائد

ويژگي اثر : در فرهنگ قرآن؟، بيست و پنج مجلد

4 رساله اي در تاريخ فقه

و فقها

5 رساله علم منطق و متدولوژي

6 رساله فلسفه اسلامي

7 رساله مباني فلسفه

8 قرآن و امام حسين(ع)

9 كنز العرفان في فقه القرآن

ويژگي اثر : ترجمه- فاضل مقداد

10 گنجينه احكام قرآني

11 ناسخ و منسوخ

ويژگي اثر : ترجمه- ابن متوج بحراني

12 نمونه بينات در شان نزول قرآن

محققان گورتاني، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا محققيان گورتاني

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/4/10

زندگينامه علمي

اينجانب شيخ رضا محققيان گورتاني فرزند حاج اسماعيل در تاريخ 10/4/1348 در اصفهان متولد شده و پس از سپري كردن دوران دبستان و راهنمايي به سال 1362 وارد حوزه علميه اصفهان شده و دروس مقدمات و مقداري از سطح را در حوزه علميه اصفهان در مدرسه ذوالفقار فرا گرفته و در اصفهان در دروس حضرات آيات مرحوم سيد احمد امامي و حاج سيد حسن امامي و حاج آقا حجت ابطحي و شيخ علي اكبر فقيه و... شركت نمودم.

در سال 1368 به حوزه علميه قم هجرت نمودم و دروس خارج را در محضر آيات عظام آيت الله ميرزا جوادآقاي تبريزي و آيت الله وحيد خراساني و... فرا گرفتم و در اين مدت رشته تخصصي تفسير سطح چهار را سپري نموده و موفق به حفظ كامل قرآن كريم شدم و قريب به 10 سال است كه به تدريس علوم حوزوي و تدريس مكاسب و رسائل و... اشتغال دارم.

هم اكنون در مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه مشغول به باز نويسي و باز نگري قانون مجازات اسلامي قصاص و ديات مي باشم.

محمدي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق خصوصى و اسلامى دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات قديمه و كارشناسى در حقوق از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1341، دكتراى حقوق از دانشگاه تهران در سال 1347.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حقوق مدنى فقه و اصول،

راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 24 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول فقه، قواعد فقه.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

حقوق، فقه و اصول، قواعد فقه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

محمدي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على محمدي جوركويه

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي محمدي جوركويه در سال 1343در روستاي جوركويه از بخش خشكبيجار از توابع شهرستان رشت در خانواده اي مذهبى متولد شدم. تحصيلات ابتدائي را در روستاي جوركويه و دوره راهنمائي را در بخش خشكبيجار گذراندم و تحصيلات دبيرستان را تا سال سوم دبيرستان در بخش خمام خواندم و آنگاه وارد حوزه علميه بندر انزلي شدم. از سال 1361 دروس حوزوي را در مدرسه قائميه بندر انزلي آغاز كردم. در سال1363 به حوزه علميه قم آمدم و در مدرسه علميه امام باقر(ع) دروس حوزوي را پي گرفتم.

همزمان با تحصيل در حوزه علميه قم، دوره دبيرستان را به اتمام رساندم و ديپلم گرفتم. از سال 1367 در مركز آموزش عالي دفتر تبليغات دوره معارف اسلامي گذراندم و در سال 1370 از آن مركز مدرك معادل ليسانس گرفتم. درسال 1372 در كنكور سراسري در رشته حقوق پذيرفته شدم و در كنار دروس حوزه، به تحصيل در دانشگاه پرداختم. سال 1376 از دانشگاه مفيد ليسانس حقوق گرفتم و همان سال در دوره فوق ليسانس دانشگاه تهران در رشته حقوق جزا پذيرفته شدم و در سال 1379 موفق به اخذ درجه فوق

ليسانس گرديدم. از سال 1369 فعاليت تحقيقاتي خود را در مركز تحقيقات سپاه شروع كردم و آنگاه فعاليت خود را در پژوهشكده باقرالعلوم سازمان تبليغات دنبال كردم.

از سال 1378 همكاري خود را با مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه آغاز نمودم و مدتي در سمت معاون پژوهشي مركز مذكور بوده ام. در كنار فعاليت در مركز تحقيقات قوه قضائيه، به همكاري با دفتر پژوهشهاي اسلامي سازمان زندانها پرداختم و مدتي به عنوان مدير پژوهش اين دفتر انجام وظيفه نمودم. از سال 1383 به عنوان عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي پذيرفته شدم كه تا كنون ادامه دارد و به عنوان مدير امور پژوهشي پژوهشگاه(دفتر قم) و عضو هيئت علمي آن به فعاليت مديريتي و پژوهشي اشتغال دارم. در كنار فعاليتهاي مديريتي و پژوهشى، فعاليت آموزشي نيز در برخي دانشگاهها در رشته حقوق داشته ام. پس از سالها حضور در دروس خارج فقه و اصول اساتيد بزرگ حوزه همچون آيات عظام اردبيلى، مكارم شيرازي و سبحاني اكنون به نوشتن رساله سطح چهار حوزه اشتغال دارم.

محمدي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا محمدي

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اواخر سال 1369 تحصيل علوم حوزوي و معارف اسلامي را در مدرسه علميه سليمانيه مشهد مقدس آغاز نمودم و پس از اتمام دروس مقدماتي در سال 1372به حوزه علميه قم وارد شده و دروس سطح را در محضر اساتيد بزرگوار اقايان حسيني بوشهرى، محمدي خراساني، حسيني خراساني، سيد احمد خاتمي اشتهاردي، رباني گلپايگاني گذراندم و از سال 1376تاكنون در دروس خارج فقه آيت الله مكارم شيرازي و خارج اصول ايت الله سبحاني بهره

مند شده ام. به موازات دروس حوزه در سال 1375 وارد دانشگاه مفيد قم شده و در رشته علوم سياسى مقطع كارشناسي به تحصيل مشغول بودم و درسال 1371در كارشناسي ارشد رشته علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبائي تهران پذيرفته و اين مقطع را گذراندم .علاوه بر تحصيل در حوزه و دانشگاه از سال 1380تاكنون در مركز مشاوره معاونت تبليغ و آموزش نهاد رهبري در دانشگاهها، در حوزه هاي مختلف انديشه سياسي اسلام وغرب، فقه سياسى، مسائل روز و تاريخ تحولات ايران و جهان، معضلات سياسي اجتماعي و فرهنگي جامعه و موضوعات متعدد ديگر، به تحقيق و پژوهش مشغول مي باشم.

محمدي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد محمدي

محل تولد : رودسر

شهرت : محمدي گيلاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1307/1/1

زندگينامه علمي

آية الله محمد محمدي دعوي سرايي مشهور به گيلاني در سال 1307 در روستاي دعوي سرا از توابع شهرستان رودسر در استان گيلان در ميان خانواده اي متدين و دوستدار خاندان پاك پيامبر به دنيا آمد. پدر او محمدجعفر نام داشت و در همان روستا زندگي مي كرد و از راه كشاورزي روزگار مي گذرانيد. آية الله محمدي گيلاني در شش سالگي به مكتب خانه رفت و قرآن مجيد و كتابهاي معمول در ادبيات فارسي را فرا گرفت. سپس با تأسيس نخستين دبستان دولتي در نزديكي روستاي دعويسرا در سال 1315 به دبستان رفت و در كلاس سوم دبستان پذيرفته شد. با به پايان بردن دورة دبستان و شروع جنگ جهاني دوم در سال 1320 مجبور به ترك مدرسه شده، به خدمت پدر رفت و چند سال به كشاورزي مشغول شد. در سال 1323 همزمان با تأسيس حوزه علميه

رودسر توسط مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمد هادي روحاني به حوزه علميه رودسر رفت و جامع المقدمات را فرا گرفت. آنگاه در سال 1325 به حوزه علميه قم مشرف شد و به تكميل دروس ادبيات و فراگيري دروس دوره سطح پرداخت. با پايان يافتن دوره سطح، به درس خارج آية الله العظمي بروجردي(ره) راه يافت و در مدت دوازده سال كتاب صلوة را در محضر ايشان به اتمام رساند. به موازات آن در درس اصول فقه امام خميني(ره) نيز حضور پيدا كرد و از آن بهره هاي بسيار برد. در طول اين مدت در درس اسفار و شفاي علامه سيد محمدحسين طباطبايي نيز به مدت هفت سال شركت نموده است. او در سالهاي تحصيل خود با استادان و فضلاي بسياري رابطة دوستي داشته كه برخي از اعضاي جامعه مدرسين از آن جمله اند. آية الله محمدي گيلاني در سالهاي عمر خود تا به امروز خدمات فرهنگي بسياري را به انجام رسانده است. او بسياري از كتب دورة سطح در فقه و اصول و حكمت و تفسير را بارها تدريس كرده است و هم اكنون نيز در تهران به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارد. از اين رهگذر شاگردان بسياري تربيت و به عالم اسلام تقديم شده اند. آية الله محمدي گيلاني از فعالان سياسي در پيش از انقلاب و پس از آن بوده است. او با حضور در جلسات جامعه مدرسين و امضاي اعلاميه ها و نامه هاي آن و نيز سخنرانيها و افشاگريها سهم بسزايي در پيروزي انقلاب داشته است. پس از انقلاب نيز به دستور امام تشكيل دادگاه انقلاب را بر عهده گرفت و پس از تشكيل

شوراي عالي قضايي به عضويت اين شوراي در آمد.

محمدي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر منوچهر محمدي در سال 1318 هجري شمسي در كرمان متولد شده است. وي مدرك كارشناسي ارشد خود را در رشته علوم سياسي از دانشگاه شهيد بهشتي و دكتراي خود را در رشته روابط بين الملل از آمريكا اخذ نموده است. دكتر محمدي مديريت گروه روابط بين الملل دانشگاه تهران و عضويت هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي را دارا مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي گرايش : مطالعات بين الملل والدين و انساب : نام پدر منوچهر محمدي، حسين محمدي و كارمند جزء ثبت اسناد و داراي 11 فرزند بود.خاطرات كودكي : منوچهر محمدي قبل از رفتن به دبستان 30 جزء قرآن را نزد ملاي مكتبي به اتمام رسانيد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : منوچهر محمدي در خانواده اي مسلمان و متدين و نسبتاً فقير بدنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : منوچهر محمدي پيش از ورود به دبستان در مكتب خانه خواندن قران را فرا گرفت. دوره ابتدايي را در دبستان اسلامي وابسته به جامعه تعليمات اسلامي به پايان رسانيد و سه سال دوره اول متوسطه را در دبيرستان امام خميني (پهلوي سابق) كرمان گذراند و به علت فقر مالي به دانشسراي مقدماتي رفت و پس از اخذ ديپلم در رفسنجان مشغول تدريس شد. وي در سال 1345 تحصيلاتش را در دانشكده حقوق دانشگاه تهران ادامه داد. مدارك دانشگاهي ايشان به ترتيب زير است: - كارشناسي حقوق سياسي از دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در سال 1349 - كارشناسي ارشد علوم سياسي از دانشگاه شهيد بهشتي در سال

1352 - كارشناسي ارشد علوم سياسي از دانشگاه ويسكانسين مديسون آمريكا در سال 1355 - دكتري مطالعات بين المللي از دانشگاه كاروليناي جنوبي در شهر كلمبيا - آمريكا در سال 1358فعاليتهاي ضمن تحصيل : منوچهر محمدي پس از اخذ ديپلم در رفسنجان به تدريس مشغول شدند.همسر و فرزندان : منوچهر محمدي متاهل و داراي همسر و چهار فرزند مي باشد.وقايع ميانسالي : منوچهر محمدي با توجه به شرايط اجتماعي و اقتصادي از وزارت آموزش و پرورش استعفا داد و به استخدام شركت ملي نفت در جنوب در آمد و مدت شش ماه در مناطق نفت خيز خوزستان در امور اداري مشغول خدمت شد. در سال 1354 با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي و علاقه به ادامه تحصيل از شركت نفت استعفا داد و عازم آمريكا گرديد و مدت يكسال در دانشگاه ويسكانسين به تحصيل پرداخت و موفق به اخذ كارشناسي ارشد در رشته علوم سياسي گرديد. وي همچنين توانست دكتري خود را در رشته مطالعات بين الملل كسب كند و با توجه به نياز انقلاب به كشور ايران بازگشت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خدمات علمي و اجرايي: - 1369 -1370، معاون حقوقي و امور مجلس وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح - وزارت دفاع - 1368 -1369، مشاور حقوقي وزير دفاع - وزارت دفاع - 1364 -1368، مشاور حقوقي مديرعامل صنايع دفاع - 1363، وزارت فرهنگ و آموزش عالي - 1360 -1362، معاون نخست وزير و سرپرست دفتر خدمات حقوقي بين المللي - 1359 -1360، استانداري سيستان و بلوچستان - 1358 -1359، فرمانداري خرمشهر - از 1363 تا كنون، عضو هيئت علمي در

دانشكده روابط بين الملل دانشگاه تهران - 1360-1362 معاون دانشجويي وزارت فرهنگ و آموزش عالي - 1377-1380 مشاور حقوق بين المللي مدير عامل شركت بيمه ايران - 1384 معاونت امور بين الملل موسسه پژوهشي، فرهنگي انقلاب اسلامي - 1378 رئيس كميته حقوقي شوراي عالي انقلاب فرهنگي - مدير گروه علوم سياسي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)فعاليتهاي آموزشي : عناوين دروس آموزشي ارائه شده توسط منوچهر محمدي: كارشناسي ارشد: - انقلاب اسلامي و روابط بين الملل - سمينار روابط خارجي ايران - سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران دكتري: - ايران و كشورهاي همسايه - سياست خارجي ايران در تئوري و عملي آثار :استراتژي آمريكا بعد از 11 سپتامبر آمريكا روياروي اسلام ويژگي اثر : انتشارات سروش -13822 انقلاب اسلامي در مقايسه با انقلابهاي فرانسه و روسيه ويژگي اثر : تاليف 13743 انقلاب اسلامي در ميان انقلابهاي بزرگ جهان ويژگي اثر : مقاله4 انقلاب اسلامي و نظام جهاني ويژگي اثر : مقاله5 انقلاب اسلامي، زمينه ها و پيامدها ويژگي اثر : دفتر نشر معارف 13806 بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ويژگي اثر : در دست چاپ7 بيداري جهان اسلام ويژگي اثر : مقاله8 پيشنهادات ضروري براي مسئولين جمهوري اسلامي در برخورد با تحولات جديد ويژگي اثر : مقاله9 تحليلي بر انقلاب اسلامي ويژگي اثر : چاپ امير كبير - چاپ يازدهم 138310 تحليلي بر كودتاي 28 مرداد 1332 ويژگي اثر : مقاله11 تحول اداري تغيير در شيوه يا اصول ويژگي اثر : مقاله12 تقابل دين و آزادي ويژگي اثر : مقاله13 دكترين تعامل سازنده خارجي جمهوري اسلامي ايران ويژگي اثر : تاليف14 رابطه امام خميني و مردم

در انقلاب اسلامي ويژگي اثر : مقاله15 سياست خارجي جمهوري اسلامي ويژگي اثر : نشر دادگستر - 138016 ضربه پذيري منافع امنيتي ايالات متحده آمريكا ويژگي اثر : مقاله17 مافياي قدرت ويژگي اثر : مقاله18 مروري بر سياست خارجي دوران پهلوي ويژگي اثر : تاليف، دادگستر، 1377

محمودي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين محمودي

محل تولد : نهبندان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/4

زندگينامه علمي

در مورخه 4/1/1346 در شهرستان نهبندان در جنوب خراسان بدنيا آمد. دوره ابتدايي و راهنمايي را در زادگاه خود گذراند و سپس جهت تحصيل علوم حوزوي به زاهدان رفت پس از يكسال و اندي به شهر رضوي و در نهايت در سال 1363 وارد حوزه علميه گرديد . دروس سطح را تا سال 1370 به پايان رسانيد و از سال 1370 از محضر بزرگان حوزه حضرات آيات منتظري و مكارم شيرازي، سبحاني و وحيد خراساني بهره مند گرديد . همزمان با دروس حوزه علميه ، ديپلم را بصورت متفرقه اخذ و وارد دانشگاه باقر العلو م گرديد . پس از پايان دوره كارشناسي كارشناسي ارشد روابط بين الملل را به اتمام رسانيد. از سال 1378 اقدام به تأسيس موسسه فرهنگي و هنري دانشوران معاصر نمود.

مدرس، موسي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسى مدرس

محل تولد : انديمشك

شهرت : مير مدرس

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

سال 1360وارد حوزه علميه قم شدم و ادبيات عرب و مقدمات را از محضر مرحوم مدرس افغانى و آقايان طالقاني و خسرو شاهي فرا گرفتم. و سطوح مياني و عالي را از محضر حضرات آيات راستي كاشانى، اعتمادي و اساتيد مرحوم وجداني فخر و محامي خراساني تلمذ نمودم و در سال 1365 به عنوان شاگرد ممتاز شناخته شده، از طرف حضرت امام خمينى(ره)قائم مقام رهبري وقت و آية الله گلپايگانى(ره) جايزه دريافت كردم. در همين دوران، نويسندگي و پژوهش را نيز تجربه كردم و در سال 1386 همزمان در

رشته تخصصي قضا، در حوزه علميه قم و كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي با گرايش فلسفه و كلام در دانشگاه قم پذيرفته شدم و تحصيل در اين دو رشته را آغاز نمودم. حدود 15 سال در درس خارج فقه و اصول اساتيد برجسته حوزه علميه قم شركت نموده ام (15 سال از درس خارج اصول آيه الله وحيد خراسانى،حدود 13 سال از درس خارج فقه آية الله شيخ جواد تبريزي (ره) و حدود 5/1 سال از درس خارج فقه (كتاب حج) آية الله فاضل لنكراني استفاده كرده ام). و تاكنون بيش از چهار كتاب و ده ها مقاله در زمينه هاي تاريخى-تفسيرى،تاريخ سياسي ايران و اسلام،فقهى-حقوقى،حقوق اساسي و اندشيه سياسى، و فرهنگى-هنري به چاپ رسانده ام.

مرتضوي ثاني، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد غلامرضا مرتضوي ثاني

محل تولد : فردوس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب غلامرضا مرتضوي ثاني در سال 1347 به دنيا آمدم از سال 55 وارد دبستان شدم و سپس مقطع راهنماي را پشت سر گذاشتم و بعد از آن در حوزه شهرستان مشغول به تحصيل شدم و همگام با تحصيل حوزه مشغول تحصيل دبيرستان هم بودم به صورت متفرقه و داوطلب آزاد سپس ديپلم خودم را گرفتم و بعد از آن به مشهد عزيمت نمودم و دروس حوزه را ادامه داده تا اينكه در سال 78 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس علمي حوزه را پشت سر گذاشتم و همگام در دانشگاه باقرالعوم در رشته علوم سياسي اشتغال به تحصيل داشتم و با نوشتن مقالات و پايان نامه دروس دانشگاه را به پايان برده و سپس در مركز مديريت حوزه در سمت كتابدار و

متصدي امور آموزشي مدت حدودا ً دو سال خدمت كردم و سپس در دروس حقوق وارد شدم و اكنون به صورت تخصصي رشته حقوق را مشغولم.

مروزي، ابوبكر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 292 ق)، حافظ، محدث و قاضى. نسايى او را در حديث ثقه مى داند. اصلش از مرو و قاضى حمص و دمشق بود. از على بن جعد و ابونصر تمار و كامل بن طلحه و ابراهيم بن حجاج سامى و يحيى بن معين و احمد بن حنبل و صالح بن مالك خوارزمى و زهير بن حرب و ابوربيع زهرانى و حكم بن موسى و عبيداللَّه قواريرى و منصور بن ابى مزاحم و سويد بن سعيد حديث روايت كرد. ابوعبدالرحمان نسايى و ابوالقاسم طبرانى و ابوعبداللَّه بن مروان و ابواحمد بن ناصح و ابوعلى ابن معروف و محمد بن احمد عسكرى و احمد بن عبيد حمصى و ابوعوانه و ابوجوصا از او روايت كردند. در دمشق درگذشت. از وى تصانيف سودمند و مسانيد برجا ماند. از آثارش: كتاب «العلم»؛ كتاب «الجمعة»؛ «مسند عائشة»؛ «مسند ابى بكر الصديق»؛ «مسند عثمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (164/ 1)، تاريخ بغداد (305 -304/ 4)، تذكرة الحفاظ (664 -663/ 2)، تهذيب التهذيب (57 -56/ 1)، سير النبلاء (528 -527/ 13)، طبقات الحفاظ (311)، معجم المؤلفين (8/ 2).

مروزي، ابوسهل عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 115 -16 ق)، حافظ، محدث و قاضى. شيخ و قاضى مرو بود. از پدرش و عمران بن حصين و عبداللَّه بن مغفل مزنى و ابوموسى اشعرى و عايشه و ام سليمه و سمرة بن جندب و مغيرة بن شعبه و عبداللَّه بن عباس و عبداللَّه بن مسعود و بشير بن كعب و حميد بن عبدالرحمان حميرى و ابوالاسود دؤلى و حنظلة بن على اسلمى و انس بن مالك و سعيد بن مسيب و عبداللَّه بن عمر و ابوهريره روايت كرد. فرزندانش، سهل و

صخر، و بشير بن مهاجر و ثواب بن عتبه و حجير بن عبداللَّه و حسين بن ذكوان معلم و حسين بن واقد مروزى و داوود بن ابى فرات و سعيد جريرى و عبداللَّه بن مسلم مروزى و عطاء خراسانى و عبيداللَّه بن عبداللَّه عتكى و عثمان بن غياث و كهمس بن حسن و مطر وراق و ابوربيعه ايادى و ديگران از وى روايت كرده اند. در جاورسه در سه فرسنگى مرو درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (51/ 5)، تذكرة الحفاظ (107 -102/ 1)، تهذيب التهذيب (141 -140/ 5)، تهذيب الكمال (38 -36/ 10)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 13/ 2)، سير النبلاء (52 -50/ 5)، شذرات الذهب (151/ 1)، طبقات الحفاظ (91)، العبر (110/ 1)، معجم البلدان (112/ 2).

مزارعي شيرازي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 ش)، قاضى و شاعر. در شيراز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاهش به پايان رسانيد. سپس به تهران آمد و از دانشكده ى حقوق و ادبيات موفق به اخذ ليسانس گرديد. در 1321 ش وارد خدمات دادگسترى شد. از آثارش «ديوان» شعرى است مشتمل بر پنج هزار بيت كه در ميان آنها اشعار اجتماعى و انتقادى نيز وجود دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (273 -268/ 1).

مسعود رازي، مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، قاضى و شاعر. وى از احفاد قاضى سيف الدين بود. پدرش از قزوين به رى رفت و در آنجا به قضاوت پرداخت. بعد از پدر، در اوائل عهد صفويان، خود وى مسند قاضى رى را عهده دار گرديد. قاضى مسعود در شعر و معما و انواع فضائل در زمان خود شهرت داشت. صاحب «هفت اقليم» كتابى به نام «دستور قاضى» به وى نسبت داده و «تحفه سامى» نام پدر وى را قاضى سيد عبداللَّه ذكر كرده است. از اوست:

نه مرا شهره ى شهر اين دل حيران كرده

فاش اسرار مرا ديده ى گريان كرده

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه سامى (63)، الذريعه (872/ 9)، رى باستان (390/ 2)، صبح گلشن (406)، فرهنگ سخنوران (839)، هفت اقليم (59 -58/ 3).

مسعودزاده، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا مسعودزاده

محل تولد : باب انار - جهرم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/6/5 زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا مسعود زاده متولد 1338 در قريه باب انار از توابع شهرستان جهرم (استان فارس) تحصيلات خود را بعد از اخذ ديپلم فني رشته برق در سال 1355 كارداني رشته مزبور الكتروتكنيك از انستيتو شيراز در سال 1358 پس از مدت كوتاهي در سپاه پاسداران (6ماه) در سال 1359 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس حوزوي را شروع كردم در سال 1367 پس از اتمام سطح وارد دروس خارج گرديدم در سال 1374 وارد دروس تخصصي رشته تفسير و علوم قرآني گرديدم و هم اكنون مشغول تدوين پايان نامه آن مي باشم.

مسعوديان، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد مسعوديان

محل تولد : خميني شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه علميه امام خميني(ره) مشغول تحصيل جامع المقدمات شدم و تا پايان پايه سوم در آن مدرسه حضور داشتم. پس از پايان پايه سوم درس لمعه و اصول فقه را در درسهاي استاد محمدي شركت كردم و سپس رسائل را خدمت همان استاد و مقداري را خدمت استاد اعتمادي تمام نمودم. مكاسب را در درسهاي استاد پايانى، استادى، محقق داماد و عراقي همداني و نكونام شركت كردم.همچنين درسهاي لعمه را خدمت اساتيد معظم طالقانى، سعيدى، خاتمى، درس كفايه را خدمت استاد موسوي تهراني و اعتمادي تلمذ نمودم. سپس در سال 71 يا 72 در درس خارج آيت الله مكارم شيرازي (فقه و اصول) شركت كردم. همچنين در درس اساتيد محترمي همچون آيت الله وحيد

خراساني و سبحاني نيز شركت داشته ام. از سال 1376 كار خود را در واحد پاسخ به سوالات (نهاد رهبري دردانشگاه) آغاز نمودم و از سال 1379 (سال تاسيس) واحد پاسخ به سوالات ستاد اقامه نماز را تحت اشراف حاج آقاي كلباسي راه اندازي نموده و تاكنون( 24/10/85) مشغول خدمت مي باشيم.

مشايخي، قدرت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قدرت الله مشايخي

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب قدرت الله مشايخي در سال 1342 بعد از تحصيلات ابتدايي وارد مدرسه علميه خوانسار شدم و كتاب جامع المقدمات را نزد مرحوم آيت الله حاج آقا حسن علوي فرا گرفتم و در سال 1344 وارد حوزه علميه اراك و سيوطي و حاشيه را نزد آقاي رفيعي در مدرسه آقا ضياء الدين گذرانده و در سال 1345 وارد حوزه علميه قم و كتاب مغني را نزد حاج سيد حسن درچه اي و آقاي فشاركي و معالم الاصول را نزد آقاي اشكوري و مطول را نزد آقاي دوزدوزاني و شرح لمعه را نزد آقاي ستوده و سيد ابوالفضل موسوي و قوانين را نزد آقاي اعتمادي مكاسب را نزد آيت الله سلطاني و آيت الله فاضل لنكراني و رسائل را نزد آيت الله سبحاني گذرانده و كفايه را نيز نزد آيت الله سلطاني و آيت الله مشكيني . سپس درس خارج حوزه را مدتي در خدمت مرحوم آيت الله داماد و آيت الله حاج آقا مرتضي حائري گذرانده و مدتي نيز درس اصول آيت الله حاج شيخ هاشم آملي و آيت الله حاج ميرزا جواد تبريزي و خارج فقه را سال هاي متمادي نزد حضرت آيت الله

العظمي گلپايگاني فرا گرفتم . در درس فلسفه مدت 8 سال خدمت آقاي حسن زاده آملي اسفار شركت كردم . مدت كوتاهي در يك تابستان مسائل مستحدثه را نزد حضرت امام خميني رحمه الله عليه آموختم .

در خلال اين سنوات هميشه در ماه هاي تبليغ محرم و صفر و رمضان را مشغول منبر و تبليغ در شهرهاي مختلف كشور و در حدود چند سالي اداره كلاسهاي فن خطابه دفتر تبليغات اسلامي را به عهده داشتم . بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و بازگشايي دانشگاه ها از سال 1362 بنا به دعوت شوراي انقلاب فرهنگي وارد دانشگاه الزهراء شدم چند سالي را به تدريس دروس معارف اسلامي مشغول بودم و بنا به تقاضاي دانشگاه از سال 1370 از طريق شركت درخبرگان بي مدرك جزء هيئت علمي دانشگاه الزهراء ، دانشكده الهيات در گرايش فقه و مباني حقوق اسلامي قرار گرفتم و اكنون هم جزء هيئت علمي اين دانشكده در دانشگاه الزهراء مي باشم و تقريبا اوقات درسي نيمي ازهفته را در آنجا و نيمي ازهفته را نيز در حوزه علميه قم اشتغال دارم . در دوران تحصيل درحوزه گذشته از اداره كردن كلاس هاي فن خطابه درس هاي اعتقادي مدرسه حقاني و همچنين درس لمعه و عروه الوثقي را در مدرسه آيت الله گلپايگاني تدريس داشتم و در مدرسه فاطميه درس هائي ازنهج البلاغه را تدريس مي كردم كه جزوه هاي آن را هر هفته بين طلاب تقسيم مي كردند و در اين بحث ها نامه امام به مالك اشتر و وصيتنامه آن حضرت به امام حسن مجتبي عليه السلام مورد بحث و تدريس قرار

مي گرفت .

در حال حاضر در دانشگاه قواعد فقه ، احاديث فقهي ، مبادي فقه ، مبادي اصول و فقه تطبيقي كه عبارت از فقه مذاهب خمسه مي باشد را تدريس مي كنم و در بسياري از اين درس ها مثل تاريخ اسلام ، معارف اسلامي و سوره هاي متعددي از تفسير قرآن جزو ه هايش موجود است . روزهايي را كه در حوزه هستم در درس فقه آيت الله حاج شيخ ميرزا جواد تبريزي شركت مي كنم و مشغول تكميل جزوه هاي گذشته و بحث هائي در نهج البلاغه هستم .

مشكي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مشكي

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1353 وارد حوزه علميه شدم و در حقيقت كارهيا علمي نوشتاري از سال 1372 شروع شد كتب و مقالات و تحقيقات زيادي دارم كه بعضي چاپ و بعضي در دست اقدام مي باشد. همراه با تحصيلات حوزوي موفق به اخذ دكتري در رشته حقوق خصوصي شدم و تحصيلات حوزوي هم اجتهاد مي باشد. و فعلا به عنوان عضو هيئت علمي رسمي دانشگاه آزاد مشغول به تدريس هستم.

مصباح زاده اوزي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، روزنامه نگار، استاد دانشگاه و حقوقدان. در تهران به دنيا آمد. دوره ى ابتدايى را در شيراز و دوره ى متوسطه را در تهران به پايان برد. در دانشگاه بيروت به تحصيل ادامه داد. سپس درجه ى دكتراى خود را در رشته ى حقوق و علوم اقتصادى از دانشگاه سوربن فرانسه گرفت. پس از بازگشت به ايران با سمت بازپرسى وارد خدمت دادگسترى شد و بعدها مستشار دادگاههاى استيناف تهران گرديد. وى مديريت كل اداره ى تبليغات و استادى دانشكده ى حقوق را نيز به عهده داشت. در 1321 ش روزنامه ى «كيهان» را در تهران تأسيس و منتشر كرد، كه ابتدا در سمت سردبيرى و سپس با سمت مدير مسؤل و صاحب امتياز مشغول به فعاليت شد.[1]

روزنامه نگار، استاد دانشگاه و سياستمدار، در 1288 ش در شيراز تولد يافت. پدرش عبدالرحمن مصباح ديوان اوزى سالها حكومت عباسى و بندرلنگه را داشت، بعد وارد دستگاه قوام الملك شيرازى شد و از محترمين فارس بود.

مصطفى مصباح زاده بعد از انجام تحصيلات مقدماتى دوره مدرسه عالى حقوق را در تهران تمام كرد و از طرف

دولت براى ادامه تحصيل عازم اروپا شد و در رشته حقوق درجه دكترا دريافت نمود. بعد از مراجعت به ايران به دانشيارى و استادى دانشكده حقوق برگزيده شد. مدتى كوتاه قضاوت و وكالت دادگسترى پيشه نمود ولى ميله به احراز مقامات بالا داشت. بعد از شهريور 1320 مدتى رياست انتشارات و تبليغات با او بود ولى اين كار را مطابق ميل و سليقه خود نيافت و آن را رها نمود و به كار روزنامه نگارى پرداخت.

در 1320 عبدالرحمن فرامرزى از دولت امتياز روزنامه اى به نام كيهان را گرفت و سردبيرى اين نشريه را به دكتر مصباح زاده سپرد. روزنامه كيهان گرچه يوميه بود ولى در نخستين روزهاى تولد در هفته دو يا سه شماره انتشار مى يافت، ولى مندرجات روزنامه از ساير مطبوعات روز بهتر بود، مخصوصا مقالات فرامرزى و تندرويهاى او در انتقاد از هيئت حاكمه خيلى زود روزنامه كيهان را به جامعه معرفى كرد. در آذر ماه 1321 ش كه قوام السلطنه حكومت داشت در تهران و شهرستانها به علت كمبود و قحطى نان و مواد غذائى و فقر عمومى و بيماريهاى گوناگون بلواى بزرگى به راه افتاد. سازمانهاى دولتى و مجلس شوراى ملى و مغازه ها مورد غارت قرار گرفته حتى مردم خانه قوام السلطنه را به آتش كشيدند و دولت هم براى رفع بحران دست به اقداماتى زد، از جمله امتياز تمام روزنامه ها را لغو نمود، مديران و سردبيران را به زندان افكند و فقط يك نشريه به نام اخبار روز به مديريت حسينقلى مستعان از طرف دولت انتشار مى يافت.

بعد از سقوط قوام مديران جرايد دست به اقدام زدند و دولت مجددا امتياز روزنامه ها را به صاحبان

آن برگردانيد. اين بار امتياز و مسؤوليت انتشار روزنامه كيهان به عهده دكتر مصباح زاده قرار گرفت و مديريت و سردبيرى را عبدالرحمن فرامرزى عهده دار شد. مصباح زاده با فعاليت زياد سازمان وسيعى براى كيهان پى ريزى كرد و آن را به صورت يوميه انتشار مى داد و مقالات فرامرزى هم هر روز بر رونق و نفوذ او مى افزود. كيهان در مقابل صدها روزنامه موسمى كه مى آمدند و مى رفتند باقى ماند و به سرعت و خيلى زود خود را به پايه روزنامه اطلاعات رسانيد و بعد به سرعت زياد از او جلو افتاد و روزنامه اول ايران شد. از لحاظ فنى و چاپ و وسائل لازم، آخرين پديده هاى دنيا در چاپخانه كيهان ديده مى شد. در جنب روزنامه كيهان چند نشريه ديگر به زبانهاى فرانسه انگليسى و فارسى انتشار مى يافت كه آنها نيز از كيفيت عالى برخوردار بودند. مصباح زاده در انتشار روزنامه نقش تأمين سرمايه داشت و مطالب آن را عده زيادى از نويسندگان تنظيم مى نمودند و گاهى اتفاق مى افتاد كه مدير و مؤسس كيهان مانند سايرين كيهان بدست او مى رسيد.

مصباح زاده براى اجراى نيت پدر خود كه سالها در تلاش بود تا از بندرعباس وكيل شود در دوره پانزدهم از بندرعباس به وكالت مجلس رسيد و فرامرزى سردبير روزنامه كيهان هم وكالت يافت. بديهى است در روزنامه اطلاعات هم چنين وضعى وجود داشت: مدير و سردبير آن عباس و محمد على مسعودى كه هر دو وكيل بودند در ادوار شانزدهم و هفدهم همچنان وكالت مجلس را براى خود حفظ نموده بودند. در دوره هفدهم مصباح زاده از پيروان مصدق بود و در استعفاى دستجمعى وكلاء طرفدار مصدق شركت كرد و همين

امر او را سالها از مجلس دور ساخت. در دوره بيست و يكم از شيراز وكيل گرديد و ميل به رياست مجلس در او زياد بود ولى عشق و علاقه اش به مؤسسه «كيهان» او را از تعقب كار منصرف نمود. در دوره پنجم در 1346 سناتور شد و سه دوره كرسى سنا را زيرپا داشت. مصباح زاده مردى زرنگ، بذال، شريف، دانشمند، ملايم و نيك نفس بود و آنچه بدست مى آورد در راه مؤسسه «كيهان» خرج مى كرد. يكى از اقدامات جالب توجه او تربيت كادر نويسنده و روزنامه نگار است. او دانشگاهى براى اين كار پى ريزى كرد كه بنام مدرسه عالى ارتباطات موسوم شد كه چندين رشته داشت و بهترين استادان در آنجا تدريس مى كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ادبيات نوين (307)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (450 -448/ 4)، روز شمار تاريخ (321/ 1).

مصطفوي كاشاني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق قضائى از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1344، دكتراى حقوق قضائى از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1350.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ايجاب و قبول در عقد غائبين، مطابقت كالا در قرارداد بين المللى، تدريس دروس حقوق مدنى، دادرسى بين المللى، فقه اسلامى، حقوق مدنى تطبيقى در دانشگاههاى شهيد بهشتى، تربيت مدرس و امام صادق.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

نظريه تقلب نسبت به قانون، عقد بيع، قيام ملت و مسلمان ايران در 30 تير

1331 و نظرات حقوقى در مجموعه آراء ديوان داورى ايران و آمريكا.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 11، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تعليقى بر طرح قانون مجازات عمومى ايران، روابط مالك و مستأجر كل و جزء در عقد اجاره، مقاله اى بمناسبت اولين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى، گزارش كار سمينار حقوق بشر در اسلام و كميته تنظيم اعلاميه حقوق بشر اسلامى، سلسله مقالاتى تحت عناوين روابط بين الملل، در چه مرحله اى از انقلاب فرهنگى قرار گرفته ايم، نقدى بر طرح تعيين حدود اختيارات و وظايف رياست جمهورى مصوب مجلس شوراى اسلامى، نگاهى به قطعنامه شماره 598 شوراى امنيت در زمينه جنگ تحميلى، انقلاب اسلامى ايران و حكومت قانون.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مصطفوي، سليمان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سليمان مصطفوي

محل تولد : مشكين شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

آقاي سيد سليمان مصطفوي مشهور به موسوي در سال 1343 درخانواده اي مذهبي در شهرستان مشكين شهر ديده به جهان گشود. وي در دورس ابتدائي، راهنمائي و متوسطه را با موفقيت هرچه تمامتر سپري كرد. در پي تشويق خانواده و شوق فراوان خويش به تحصيلات علوم ديني در سال 1360 وارد حوزه علميه گرديد و از محضر بزرگاني همچون آيت عظام وحيد خراساني، جوادي آملي و مرحوم شيخ جواد تبريزي بهره هاي علمي اخلاقي فراوان برد.

ايشان در كنار تحصيلات حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در سال 76 در رشته مباني حقوق در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد نامبرده هم اكنون مسئول نهاد رهبري در دانشگاه خواجه نصير طوسي تهران مي باشد كه در كنار اينامر به تدريس

در اين دانشگاه و دانشگاه امام صادق عليه السلام هم مشغول مي باشد.

مصفا، نسرين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نسرين مصفا در سال 1333 متولد گرديد . وي داراي مدرك دكتراي علوم سياسي از دانشگاه تهران ، و عضو هئيت علمي دانشكده ي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مي باشد . نسرين مصفا در روزنامه نگاري و مقاله نويسي و تاليف كتاب مهارت داشته ، و چند گاهي سردبيري ويژه نامه ي زنان در فصل نامه سياست خارجي را داشته است . گروه : علوم انساني رشته : علوم سياسي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : تولد نسرين مصفا معاصر با اواسط سلطنت محمد رضا شاه پهلوي و اندكي پس از نهضت ملي شدن نفت و بحرانهاي سياسي پس از كودتاي 28 مرداد 1332 اتفاق افتاد .تحصيلات رسمي و حرفه اي : نسرين مصفا ،داراي دكتراي علوم سياسي از دانشگاه تهران مي باشد .وقايع ميانسالي : نسرين مصفا پس از اخذ مدرك دكتري خود ، بعد عضويت درهيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگا ه تهران در آمد .فعاليتهاي آموزشي : نسرين مصفا عضو هيئت علمي دانشكده ي حقوق و علو م سياسي دانشگاه تهران مي باشد .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : در روزنامه نگاري و مقاله نويسي و نوشتن كتابهايي در زمينه حقوق زن ،صلح و ديگر مسايل سياسي ، ذوق خود را در اين زمينه ها نيز نشان داد ه است . چندگاهي سردبيري ويژه نامه زنان در فصل نامه سياست خارجي را داشته است.آرا و گرايشهاي خاص : آثار متاخرنسرين مصفا نشان مي دهد كه به سمت موضوع جنگ و حكومت بين المللي مربوط

به آن گرايش يافته بوده است . آثار : تجاوز عراق به ايران ، مفهوم تجاوز در حقوق بين الملل ، موضع گيري سازمان بين ملل متحد و مشاركت سياسي زنان در ايران

مطهري مازندراني، ابواسحاق ابراهيم

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 458 -360 ق)، فقيه و محدث، قاضى و زاهد. شيخ شافعيان در زمان خود بود. نسبتش به مطهر از قراى سارى مازندران مى رسد. در سارى به دنيا آمد. در شهر خود نزد ابومحمد بن ابى يحيى فقه آموخت. در حدود سى سالگى به بغداد رفت و از ابوحامد اسفراينى فقه و از ابوالحسن لبان فرائض آموخت. وى همچنين از ابوحفص كتانى و ابوطاهر مخلص در بغداد و از ابوالعباس نسوى در مكه و از ابونصر محمد بن ابى بكر اسماعيلى در جرجان حديث شنيد. آنگاه به سارى بازگشت و منصب تدريس و افتاء را عهده دار شد. او همچنين مدت هفده سال تا پايان عمر قضاوت آنجا را بر عهده گرفت. براى او تصانيف بسيارى در «اصول» و «فروع» و «خلاف» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (328/ 5)، سير النبلاء (148 -147/ 18)، طبقات الشافعيه ى سبكى (263/ 4)، معجم البلدان (176/ 5)، الوافى بالوفيات (122/ 6).

معتمدنژاد، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم سياسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق از دانشگاه تهران در سال 1336، دكتراى حقوق از دانشگاه تهران در سال 1339، دكتراى دولتى علوم سياسى از دانشكده حقوق دانشگاه پاريس در سال 1343، دكتراى روزنامه نگارى از انستيتوى مطبوعات خبرى پاريس در سال 1343.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1344 تا سال 1346، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1346 تا سال 1349، استاد دانشكده علوم ارتباطات اجتماعى از سال 1351 تا سال 1359، استاد دانشگاه علامه طباطبائى از سال 1364 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ارتباطات، روزنامه نگارى، حقوق ارتباط و تدريس دروس حقوق و علوم

سياسى، روزنامه نگارى و ارتباطات در دانشگاههاى تهران و پاريس.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

روزنامه نگارى، وسايل ارتباط جمعى، روش تحقيق در محتواى مطبوعات، حقوق ارتباطات جمعى، ارتباطات بين المللى، كتاب شناسى ارتباطات در جهان سوم، ارتباطات و سلطه فرهنگى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات بزبان خارجى: متعدد

زمينه علمى مقالات:

حقوق، ارتباطات و روزنامه نگارى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

معصومي لاري، محمدمسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمحمد مسعود معصومي لاري

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

بنده اگرچه در شناسنامه به خاطر مدرسه سال 1338 نوشته اند ولي سال 1339 در كرمانشاه و در يك خانواده اي كه سابقا در سلسله جليله روحانيت بوده اند به دنيا آمده ام جد ما مرحوم آقاي سيد حسين معصومي لاري در همان منطقه كنگاور و كرمانشاه بوده اند البته از آن جهت به ما لاري ميگويند كه بخشي از خاندان ما در لار و گراش هستند ما از نوادگان مرحوم سيد عباس معصومي لاري هستيم سلسله ما عموما سلسله اي بوده اند كه همه روحاني بوده اند عموهاي بنده مرحوم حاج آقا حسن و حاج آقا جعفر معصومي لاري روحاني بوده اند ابوي بنده سيد محمد صادق معصومي لاري در كرمانشاه از معتمدين و مسئول بازرگاني است و فعاليت هاي اجتماعي زيادي دارند در هر صورت در يك خانواده كاملا مذهبي بزرگ شديم و تا ديپلم خودمان را در كرمانشاه گذرانديم

ديپلم من مصادف شد با انقلاب اسلامي و از آن به بعد به مطالعات دروس حوزوي پرداختم اوايل انقلاب مدتي در مدرسه

عالي شهيد مطهري تحصيل كردم آن زمان آقاي امامي كاشاني برنامه را در دست گرفته بودند اول كار بود در سال 1358 به هر حال تصميم گرفتم براي تحصيل بروم خارج از كشور لذا ويزاي تحصيل گرفتم و رفتم فرانسه مدت شش ماه آنجا زبان خواندم و زبان را خيلي سريع ياد گرفتم آنجا از جهت فراگيري زبان محيط خيلي خوبي بود ، فارسي زبان كم بود در كاستل نوداقي (جنوب فرانسه) يكي از آن كاخهايي كه در زمان انقلاب فرانسه مصادره شده بود تبديلش كرده بودند به يك مركز يا پانسيوني براي خارجيها كه هم زبان ياد بگيرند و هم آماده باشند براي ورود به دانشگاهها به همين جهت من زبان را در آنجا خيلي سريع ياد گرفتم خوب بعد از آن آمدم پاريس دانشگاه سوربن در رشته اديان شناسي مشغول به تحصيل شدم و تا حدود دو سال آنجا درس خواندم در اين ميان به ايران هم سفر ميكردم بورسيه نبودم و پدرم از ايران پول ميفرستاد خوب پس از يك سال و اندي به ايران بازگشتم در جهاد سازندگي مركز و بلافاصله بعد از آن در وزارت امور خارجه مشغول به كار شدم

اواخر سال 1362 وارد حوزه علميه قم شدم البته در فرانسه هم منطق ، تفسير ، قرآن ، فلسفه و روش رئاليسم ميگفتم به درسهاي علوم ديني زياد علاقه داشتم و مطالعه ميكردم بخصوص كتابهاي مرحوم مطهري و علامه طباطبايي زياد ميخواندم

قبل از رفتن به فرانسه (اصول فلسفه و روش رئاليسم) را از آقاي امجد درس گرفتم . آقاي امجد ، حاج آقا ممدوحي و حاج آقا نجومي اينها همه

شاگردان مرحوم حاج آقا حسين لاري يعني جد ما هستند اينها همه بخشي از اساتيد من در مدرسه شهيد مطهري بودند . آقاي امامي كاشاني تفسير ميفرمودند خدا رحمت كند مرحوم علامه محمد تقي جعفري را ، شرح تفسير نهج البلاغه را اول آنجا ارائه ميكردند و قبل از آنكه بنويسند مي آمدند آنجا ميگفتند و بحث و گفتگو ميكردند بزرگوار ديگري بود كه اسمشان را فراموش كردم ايشان به ما منطق ميگفتند وقتي به قم آمدم در مدرسه علميه كرمانيها مشغول شدم خدمت آقاي موحدي تبريزي ادبيات (جامع المقدمات) را شروع كرديم (مغني) را خدمت آقاي آدينه وند بوديم و يك كمي هم از آقاي مدرس افغاني استفاده كرديم در مدرسه كرمانيها منطق را آقاي پرنده غيبي و احكام را آقاي شيخ محمد سروش درس ميدادند (اصول الفقه) را از آقاي ميرباقري و يكي ديگر از آقايان كه اسمش را يادم نيست درس گرفتيم آقاي هادوي يك درس منطق (نميگويم خارج منطق ولي چيزي شبيه آن) ميگفتند لذا ما يك كار خيلي جدي را با همراهي ايشان روي منطق انجام داديم فلسفه را از محضر استاد فياضي استفاده كرديم به اضافه اين كه قبلا هم از آقاي امجد درس گرفته بودم ، رسائل را ابتدا از خدمت آقاي راستي كاشاني استفاده كرديم ولي متاسفانه تا مقداري كه جلو رفتيم ايشان بيماري پيدا كردند و نتوانستند بيايند دنبال آن از آقاي موسوي تهراني كه بسيار بسيار در رسائل قوي هستند استفاده كردم مكاسب را خدمت آقاي پاياني و لمعه را ادر محضر آقاي اشتهاردي خواندم . آقاي اعتمادي خيلي قوي بود ولي آقاي قديري واقعا

ملاپرور بود مثل درس آقاي راستي ايشان هم درسش همه پسند نبود سخت ميگرفت و از طلبه كار ميكشيد

درس خارج را با آقاي شيخ جواد تبريزي شروع كردم و در بخشي از خارج فقه آقاي وحيد شركت داشته ام تفسير را از محضر آقاي جوادي استفاده كرده ام.

معلي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي معلي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1360/6/20

زندگينامه علمي

در سال1360 در خانواده اي روحاني در شهر قم متولد شدم پدرم علاوه برتحصيلات حوزوي در رشته علوم سياسي تحصيل مي كرد و نويسنده روزنانه كيهان بود و پس ازچند سال به علت پذيرفتن سر دبيري كيهان ازسوي ايشان به تهران نقل مكان كرديم لذا در محطيي رشد يافتم كه مرابه نوشتن علاقه مند كردند. تحصيلات ابتدائي،راهنمائي ودوسال دبيرستان رادرتهران گذراندم وباتشويقهاي پدروعلاقه اي كه به فضاي حوزه داشتم دبيرستان را ناتمام رها نمودم و به قم هجرت كردم و تحصيلات حوزوي خود را درمدرسه مباركه شهيدين شروع نمودم . واحد تحقيقات آن مدرسه طلاب را به تحقيق وادار مي كرد تا استعدادهاي نهفته شكوفا شود .همچنين مطالعات جنبي بويژه كتب شهيدمطهري وزبان عربي وانگليسي جزءبرنامه هاي مدرسه بود .

پس ازطي دروس مقدمات حوزه درسال1382در راه اندازي خبر گزاري رسا كه منبع اخبارحوزه وروحانيت در رسانه هاست ،همكاري وسرويس بين الملل آن را فعال نمودم.مقالات و ترجمه هاي حاصل از كار در خبر گزاري رسا در روزنامه هاي مختلف به چاپ مي رسد .همچنين درسال 83-84 در راه اندازي سايت دانشگاه مجازي مركز جهاني علوم اسلامي به عنوان تحقيق فعاليت داشتم .

در پاييز سال 85 با همفكري

برادرم سايت مركزكتاب شيعه را راه اندازي كرديم ،زيرا احساس كرديم علاقه مندان به كتاب و سي دي هاي اسلامي و علمي در شهرستانها و ساير كشورها هيچ راهي براي دسترسي آسان به آ نها ندارند و با وجود ابزار اينترنت متوليان علم و فرهنگ قدمي در اين راه بر نداشته اند.

مفتي، خالد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مفتى اهل سنت.

تولد: 1290.

درگذشت: 1359، كرمانشاه.

ملا خالد مفتى، فرزند ملا عبدالله دشى مفتى كردستان، دروس پايه و ابتدايى را در سنين كودكى در محضر پدر و برادران خود تمام كرد. وى همچنان به تحصيلات خود ادامه داد تا بالاخره در سليمانيه عراق به اخذ اجازه افتاء و تدريس موفق شد. پس از فوت پدر مدتى در سنندج تحت نظر برادر ارشد خود ملا محمود مفتى و به دستيارى او به تدريس مشغول بود. اما بعدها در جوانى به منظور تكميل معلومات خود به سليمانيه و حلبچه ى عراق رفت. و چون مادرش از خانواده ى سراج الدين بود مورد توجه شيخ على حسام الدين قرار گرفت و مدتى در قريه باغه كون مدرس بود؛ بعدها رسما از طرف دولت عراق در خانقاه و مسجد قصبه ى خورمال امام و مدرس شد. سپس به سنندج بازگشت و در مسجد وزير به امامت و تدريس مشغول گرديد و نيز قضاوت ارتش رابر عهده گرفت و همچنين براى سربازان و افسران وعظ مى نمود. پس از فوت برادرش ملا محمود مفتى در 1338 از طرف دولت وقت تصدى افتاء كردستان به او واگذار گرديد و مفتى كردستان شد. و نيز به جاى برادر مدرس جامع دارالاحسان و قاضى شرع وزارت دادگسترى گرديد.

ملا مفتى خالد در فقه و حديث و تفسير مخصوصا

علوم رياضى قديم از قبيل هيئت و اصطرلاب و علم ربع دايره و علم فرائض مهارت داشت. استاد زبان فارسى و عربى و انواع لهجه هاى كردى به ويژه اورامى بود و به زبان اورامى شعر مى سرود، چنانكه قصيده ى «برده» را به شعر اورامى درآورد.

ملا مفتى خالد در سال 1359 در هفتاد سالگى در كرمانشاه درگذشت. پيكر وى در جوار مرقد اويس القرنى نزديك ماهى دشت به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مقتدايي، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي مقتدايي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1314/1/1

زندگينامه علمي

آية الله مرتضي مقتدايي در سيزدهم رجب _ روز ولاديت امام علي(ع) _ سال 1314 هجري شمسي در محله مسجدحكيم اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم آية الله حاج ميرزا محمود مقتدايي از بزرگان و دانشمندان مشهور اصفهان بود كه از مرحوم آقاسيد محمد نجف آبادي اجازه اجتهاد داشت و مدت كوتاهي از محضر مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري _ مؤسس حوزه علميه قم _ بهره برده بود و با امام(ره) و مرحوم آية الله محقق داماد و مرحوم آية الله سيد احمد زنجاني جلسات مشتركي برپا نموده بود. جدش مرحوم ملامحمد باقر از زاهدان و عالمان عصر خود بود كه در امامزاده اسحاق _ برادر امام رضا(ع) _ در پنج كيلومتري اصفهان مدفون است. هنگامي كه براي تعمير حرم امامزاده، قبر او خراب شد، جنازة او در حالي كه كاملاً سالم و تازه بود، نمايان شد! مادر آية الله مقتدايي نيز زني پاكدامن و مؤمن و صبيّه مرحوم آية الله العظمي حاج ميرزا جمال الدين كلباسي بود. خانوادة آية الله مقتدايي، زندگي ساده و بي آلايشي داشتند و از ويژگيهاي پدرش

اين بود كه هيچ گاه از وجوهات شرعي براي امرار معاش استفاده نمي كرد، با اينكه هر ماه مبالغ بسياري از وجوهات را از مردم دريافت مي كرد. كودكي آية الله مقتدايي، با استبداد رضاخان و مسأله كشف حجاب و ممنوعيت پوشيدن لباس روحاني، همزمان بود. البته پدر او جزو كساني بود كه در امتحانات رسمي آن دوره، شركت كرده بود و اجازه تدريس و بر سر نهادن عمامه داشت؛ اما به دليل ممنوع بودن حجاب براي زنان، با خانوادة خود به روستاي «خوراسگان محله پزوه» رفت تا ضمن آزادي بيشتر، به رتق و فتق امور مردم نيز بپردازد. آية الله مقتدايي در همان جا تحصيلات ابتدايي را آغاز كرد و پس از به پايان رساندن دوره ابتدايي، نزد پدر، شرح نصاب، جامع المقدمات، سيوطي، منطق كبري و بخشي از شرح نظام را خواند. در سال 1331 وارد حوزه علميه اصفهان شد و ادامة دروس مقدمات و دوره سطح را نزد بزرگان آن ديار فرا گرفت. دو سال هم در درس خارج شركت كرد و در سال 1338 به حوزه علميه قم عزيمت كرد. سبب عزيمت او به قم اين بود كه در تابستان، چند تن از طلاب فاضل حوزه علميه قم به اصفهان آمده بودند و در حجرة آية الله مقتدايي در مدرسه صدر سكونت داشتند. آنها پس از آگاهي از وضعيت درس و بحث طلبه جوان، او را به حضور در قم تشويق كردند و ويژگيهاي درس امام(ره) را براي او برشمردند و بيان داشتند كه دوره دوم خارج اصول و خارج مكاسب امام(ره) به تازگي آغاز شده است. اين مژده، شور و شوق او را براي حضور

در قم دو چندان ساخت. در قم نيز در درس خارج امام(ره) و ديگر بزرگان شركت نمود و در اين ميان، از تحصيل علوم عقلي نيز باز نماند. در سال 1340 نيز به كلاسهايي كه شهيد دكتر بهشتي براي آشنايي فضلاي قم با علوم جديد، ازجمله فيزيك، شيمي، زبان انگليسي بود، راه يافت. اين كلاسها در شبهاي پنج شنبه و جمعه و عصرهاي جمعه برگزار مي شد. آية الله مقتدايي در طي اين سالها از شركت در دروس اخلاق و تهذيب نفس غافل نمي ماند و همواره پندهاي عالمان و استادان خود را به گوش جان مي سپرد. آية الله مرتضي مقتدايي در ساليان علم آموزي، با استادان بسياري انس داشت. او كه بخشي از مقدمات را نزد پدر خود آموخته بود، باقيماندة آن و بخشي از دروس سطح را نزد مرحوم حاج شيخ محمد حسن نجف آبادي، از شاگردان مرحوم آخوند خراساني و نيز مرحوم آقاي فياض و شهيد شمس آبادي فرا گرفت. او منظومه را نزد مرحوم حاج ميرزا رضا كلباسي و تفسير، نهج البلاغه و اخلاق را نزد مرحوم حاج ميرزا علي آقاي شيرازي و خلاصة الحساب و تشريح الافلاك را نزد مجدالعلما فرزند مرحوم حاج شيخ محمدرضا نجفي مسجد شاهي فرا گرفت. همچنين مكاسب را نزد مرحوم آية الله خادمي آموخت و دو سال نيز در درس خارج آن مرحوم شركت نمود. با ورود به حوزه علميه قم، به درس خارج امام خميني(ره) شرفياب شد و همزمان در درس آية الله العظمي بروجردي نيز شركت مي كرد. همچنين از درسهاي خارج مرحوم محقق داماد و مرحوم گلپايگاني و مرحوم اراكي نيز بهره مي برد. در بخش فلسفه نيز به درس اسفار

مرحوم علامه طباطبايي مي رفت. آية الله مقتدايي در سالهاي تحصيل خود با بسياري از فضلا دوست بود و به مباحثه علمي در زمينه هاي گوناگون مي پرداخت كه از جمله آن در اصفهان مي توان آقايان حسن امامي، شيخ صفرعلي شريعت فلاورجاني، عبوديت، كمال فقيه ايماني و در قم آقايان فاضل هرندي، مؤمن، طاهري خرم آبادي، مصلحي و الهي قمي را نام برد. آية الله مرتضي مقتدايي، تاكنون فعاليتهاي علمي و فرهنگي بسياري را به انجام رسانده است. او از سالهاي آغازين اشتغال به تحصيل در حوزه علميه اصفهان، به تدريس دروس آموخته، مي پرداخت و كتب دورة سطح و نيز سطوح عالي را بارها تدريس نموده است وي چند سال به تدريس خارج فقه در مدرسه مروي تهران و پس از آن در حوزه علميه قم اشتغال داشته كه اين تدريس تاكنون ادامه دارد و از اين رهگذر، طلاب و فضلاي بسياري تربيت شده اند كه وجودشان، تداوم بخش راه اجتهاد در حوزه هاي علمي و عملي خواهد بود. همچنين وي تقريرات درسهاي آيات عظام بروجردي، امام خميني، محقق داماد و گلپايگاني را نگاشته است كه تاكنون به چاپ نرسيده است. آية الله مقتدايي، پس از فوت پدر، هنگامي كه با اصرار و استقبال اهالي «خوراسگان» مبني بر حضور دائم در آن مكان مواجه شد، با صلاحديد امام(ره) در ايام تعطيلي به آنجا مي رفت و به حل مشكلات ديني و دنيوي مردم مي پرداخت. تأسيس صندوق قرض الحسنه حجة ابن الحسن العسكري(عج) با همت برخي ديگر، تأسيس مدرسه علميه امام صادق(ع) و حوزه علميه خواهران و ايجاد انجمن حمايت از ايتام از جمله خدمات وي در آنجا بود. آية الله مقتدايي در سنگرهاي سياسي گوناگوني در سالهاي پيش

از انقلاب و نيز پس از آن شركت فعال داشته است. او آشنايي و انسش با امام در زمان تحصيل آغاز شد، هر صبح و عصر در درس آن مرد بزرگ حاضر مي شد و نماز مغرب و عشاء را به امامت او مي خواند. عشق و علاقة زائدالوصف او به امام(ره) و راه او باعث شد همواره اطاعت از او را بر خود واجب بشمارد و هيچ گاه از مسير او كه همانا مسير واقعي اسلام است منحرف نشود. آية الله مقتدايي در موقعيتهاي گوناگون به نشر اعلاميه ها و رسالة عمليه امام(ره) و قدرداني و تجليل از او در سخنرانيها مي پرداخت و در داستان رفراندوم شاه كه علما، از جمله امام(ره) آن را تحريم نمودند، پيام امام(ره) را به علماي اصفهان، از جمله آية الله خادمي اصفهاني و آقاي ارباب رسانيد كه در پي آن، بازار اصفهان تعطيل شد. از ديگر فعاليتهاي مهم وي در پيش از انقلاب اسلامي، عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه قم و شركت در جلسات آن بود كه حضور وي در آن زمان در اين عرصه، شجاعت و اعتقاد راستيني را گواه است. امضاي وي در زير بسياري از اعلاميه ها و بيانيه هاي مهم آن مركز، به چشم مي خورد. با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در بهمن ماه 1357، حضور آية الله مقتدايي در صحنه هاي سياسي، كم رنگ نشد و وي با صلابت و شجاعت در عرصه هاي گوناگون، بويژه در قوه محترم قضائيه، به فعاليت پرداخت. در اسفند همان سال، يعني كمتر از يك ماه پس از پيروزي انقلاب، با ابلاغ قضايي كه برخي از اعضاي جامعه مدرسين آن را صادر كرده بودند، معظم له بر

قضاوت در دادگاههاي انقلاب منصوب شد. در فروردين 1358 امام(ره) او را براي امر قضا به خرمشهر، آبادان و نيز ملاير و زنجان اعزام كرد. او همچنين در دادگاههاي تهران و قم، به طور موقت، مشغول به كار شد. در كنار تمام اين مسئوليتها، ايشان به تدريس دروس سطح و خارج نيز مي پرداختند بگونه اي كه اشتغال در مسئوليتهاي اجرائي هيچگاه وي را از تدريس باز نداشته است.

مقتدر، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق بين الملل، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1339، كارشناسى ارشد حقوق از كالج سلطنتى لندن در سال 1342 و دكتراى علوم سياسى از دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1348.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شيراز از سال 1346 تا سال 1348، استاديار دانشگاه تهران از سال 1349 تا سال 1352، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق و بررسى در زمينه نيروهاى ناظر و پاسدار صلح، تدريس دروس روابط بين الملل، حقوق بين الملل، سازمانهاى بين المللى، حقوق اساسى تطبيقى و تدريس متون حقوق در دانشگاههاى شيراز، تهران و شهيد بهشتى، راهنمائى و مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه كارشناسى ارشد و چندين پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تحولات سازمان ملل متحد، سياست بين الملل و سياست خارجى، امپرياليسم و بسوى ايران پيشرفته: مطالعه درباره علوم سياسى و جامعه شناسى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

روابط بين الملل.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مقيمي، غلامحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسن مقيمي

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/7/9

زندگينامه علمي

اينجانب غلام حسن مقيمي دوره ابتدايي را در يك از روستاهاي شهرستان بهشهر بنام زبدوان اتمام سپس مقطع راهنمايي را در شهرستان بهشتر به پايان رسانده و دبيرستان را در رشته برق از سال 58 شهرستان بابل خوانده ام. سال 65 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح را در سال 75 به اتمام

رساندم. از سال 68 همزمان با دروس حوزوي دروس دانشگاهي را شروع نموده ام كه از سال 78 مقطع ارشد در رشته علوم سياسي اتمام رساندم. در سال 71 كار پژوهش و تاليف را شروع نمودم. اولين مقاله را در سال 71 تحت عنوان ضرورت مباحث و مطالعات سياسي در حوزه هاي علميه را نگاشتم. تا كنون بيش از 15 مقاله را منتشر نموده ام كه ضميمه مي باشد. آخرين تاليف بنده انديشه سياسي ابوريحان بيروني است كه به سفارش پژوهشگاه فرهنگ و انديشه سياسي به بنده شده بزودي منتشر خواهد شد. همچنين آخرين مقاله بنده بنام رمزگشايي از يك مفهوم پر ابهام است كه در شماره جديد فصلنامه علوم سياسي چاپ خواهد شد.

كتاب نقش مردم در حكومت ديني در سال 80 به عنوان رشد برگزيده فرهنگي سال شناخته شد و از جناب رئيس جمهور محترم لوح تقدير دريافت نمودم. هم اكنون مدرس مدرسه عالي امام خميني و عضو هيات تحريريه فصلنامه علوم سياسي و نيز عضو هيات تحريريه فصلنامه طلوع مي باشم.آخرين اثر در دست تاليف از بنده انديشه سياسي امام خميني است.

ملك افضلي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن ملك افضلي اردكاني

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 وارد حوزه علميه يزد شدم و پس از 6 سال و گذراندن دروس سطح يك نزد اساتيد مدرسه امام خميني(ره) يزد در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم و از محضر اساتيد معظم بهره برده و در سال 72 دوره سطح 3 را به پايان رساندم و از آن پس در دروس خارج حوزه شركت نمودم. همزمان با

تحصيلات حوزوي از سال 69 مشغول به دروس دوره دبيرستان شده و در سال 73 ديپلم متوسطه را اخذ نموده و همان سال در رشته حقوق دانشگاه تهران ( پرديس قم ) پذيرفته شده و در سال 76 فارغ التحصيل گرديدم . و در سال 1377 در مقطع كارشناسي ارشد رشته حقوق عمومي همان دانشگاه پذيرفته شده و در سال 1380 از اين مقطع نيز فارغ التحصيل شدم. در سال 1386 در مقطع دكتري رشته فقه و مباني دانشگاه فردوس مشهد مقدس پذيرفته شده و هم اكنون علاوه بر تدريس در مراكز حوزوي و دانشگاهي به تحصيل و تحقيق نيز اشتغال دارم .

ملك پور، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر ملك پور

محل تولد : آذر شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1354 پس از اخذ ديپلم متوسطه در رشته تجربي از دبيرستان آذر شهر (تبريز) جهت ادامه تحصيل در مجتمع آموزشي عالي قم در رشته مديريت به قم مقدس رفته و در دروس ادبيات عربي حوزه در مدرسه خان قم به موازات تحصيلات دانشگاهي را ادامه دادم و همزمان ضمن آشنايي با هيئت تحريريه تنها مجله اسلامي آن زمان (مكتب اسلام ) از آموزشهاي مختلف آنها استفاده كرده و در تنظيم و اجراي چاپ آن مجله همكاري داشتم.

در سال 1358 با فراغت از تحصيل دانشگاهي به جهت انقلاب اسلامي در ايران پس از گذراندن يك دوره كوتاه 2 ماهه بعنوان موسس و سرپرست دائره عقيدتي و سياسي پايگاه دريايي جزيره خارك مشغول تدريس و امور فرهنگي و اجرائي در منطقه شده و پس از سال 1361 به قم عزيمت

نموده ضمن پيگيري ادامه تحصيلات حوزوي در محيطهاي علمي حضور پيدا كرده از آن جمله از سال 63 بهمراه تعداد محدودي از طلاب در جلسه تفسير قرآن استاد جوادي آملي در مسجد محمديه سه راه موزه شركت نموده و هنوز هم ادامه دارد.

در سال 71 در رشته فقه و مباني حقوق اسلامي دانشگاه تهران قبول شده و در سال 73موفق به اتمام كارشناسي ارشد در رشته مذكور شدم و به موازات ادامه تحصيل در حوزه در دانشگاههاي پيام نور و آزاد اسلامي قم و دانشگاه قم به تدريس پرداختم كه هنوز هم ادامه دارد .

درسال 82 به درخواست سازمان مدارس حوزه هاي علميه خارج از كشور قم به كشور آذربايجان شوروي بعنوان مدير و مدرس اعزام شدم كه بجهت مشكلات سياسي آنجا و تعطيلي فعاليت هاي علمي و آموزشي ايران در آنجا محل ماموريت به كشور گرجستان (تفليس) عوض شد كه پس از دو سال مديريت و تدريس در مدارس علميه گرجستان ٰ مركز مطالعات اسلام و مسيحيت را در تفليس تشكيل داده و به ايران مراجعت نمودم . در شركت امتحان متون نهاد رهبري مقام معظم رهبري در دانشگاهها مجوز تدريس متون را علاوه بر دروس فقه و حقوق دريافت نمودم كه واحدهايي از معارف و متون نيز در دانشگاهها تدريس نمودم كه ادامه دارد . به مدت 2 سال از سال 80 تا 82 با واحد برنامه و ساختار نويسي مركز جهاني علوم اسلامي در زمان مديريت حاج آقا مهدويان شركت نموده و در تدوين اساسنامه مراكز مختلف مركز جهاني فعاليت موثري داشتم.

ملك زاده، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ملك زاده

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت

: عراق

تاريخ تولد : 1350/2/4

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1366 پس از خاتمه پايه اول دبيرستان، رشته «علوم تجربى»، وارد حوزه علميه قم شدم. در خلال تحصيل علوم ديني به صورت متفرقه، پايه هاي دوم تا چهارم دبيرستان را به اتمام رسانده و ديپلم علوم تجربي را دريافت نمودم. دروس مقدّماتي و سطح حوزه را تا سال 1376 به اتمام رسانده و در كنار گذراندن دروس اصلي و جنبي حوزه، برخي دوره ها و مهارت هاي تخصصي حوزه نظير: «تربيت مربي كودكان و نوجوانان» را نيز سپري نمودم.

در سال 1376 پس از خاتمه دروس سطح حوزه، وارد دانشگاه مفيد شده و در رشته «علوم سياسي» سطح كارشناسي به تحصيل مشغول شدم. سپس در سال 1380 با اتمام دوره كارشناسي در سطح كارشناسي ارشد «علوم سياسي» با گرايش «انديشه» وارد دانشگاه باقرالعلوم (ع) شدم و در سال 1383 با دفاع از پايان نامه خود با عنوان: «سيره سياسي معصومان در عصر حاكميت» اين دوره را به اتمام رساندم.

از سال 1380 تاكنون به فعاليتهاي تحقيقي و مطالعاتي خود افزودم به طوري كه علاوه بر ذكر برخي موارد در صفحات گذشته، قريب به 200 مقاله چاپ شده با عناوين و موضوعات گوناگون در مطبوعات و سايتهاي اينترنتي منتشر نموده ام. در كنار اين امور البته هرگز از دروس حوزوي نيز غفلت ننموده و با شركت در جلسات درس خارج فقه و اصول اساتيد برجسته حوزه، از چند سال گذشته مطالعات خود را در اين زمينه گسترش داده ام.

ملكوتيان، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر مصطفي ملكوتيان در سال 1335 در شهر آران و بيدگل بدنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتري علوم

سياسي از دانشگاه تربيت مدرس در سال 1375است .نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيگرايش : جامعه شناسي سياسيوالدين و انساب : مصطفي ملكوتيان فرزند رمضانعلي دستفروش آراني و سركار خانم اقدس احسن است.خاطرات كودكي : مصطفي ملكوتيان از دوران كودكي خود چنين به ياد دارد: دوران كودكي خود را از زمان 2/5 (دو و نيم ) سالگي به ياد دارم كه در آران نزديك شهرستان كاشان در اتاق و زير زمين قديمي زندگي نموده و پدر و مادرم به بافتن قالي كه شغل عموم مردم اين خطه در آن زمان بود اشتغال داشتند و بنده هم هر گاه فرصتي پديد مي آمد مثلا زماني كه مدرسه تعطيل مي شد به بافتن قالي مشغول مي شدم.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : مصطفي ملكوتيان در خانواده اي مذهبي و از طبقه پايين جامعه بدنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : مصطفي ملكوتيان ديپلم متوسطه را در سال 1353 از دبيرستان صدر اوحدي قم دريافت كرد. سپس كارشناسي رشته علوم سياسي را در سال 1358 از دانشگاه شهيد بهشتي و بعد از آن بتر تيب در سالهاي 1367 و 1375 كارشناسي ارشد و دكتري علوم سياسي را از دانشگاه تربيت مدرس اخذ نمود. عنوان پايان نامه دكتري : بررسي مقايسه اي چرائي وچگونگي وقوع انقلاب هاي فرانسه روسيه وايران عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد :سياست وحكومت در فلسطين اشغاليخاطرات و وقايع تحصيل : از خاطرات مصطفي ملكوتيان در ضمن تحصيل وقوع انقلاب اسلامي ،انقلاب فرهنگي و وقوع جنگ تحميلي بود.فعاليتهاي ضمن

تحصيل : مصطفي ملكوتيان در حين تحصيل در دوره دكتري به تدريس دروس كارشناسي علوم سياسي در دانشگاه تهران اشتغال داشت.استادان و مربيان : دكتر علي اكبر و آيه الله عباسعلي عميد زنجاني ،دكتر قاسم افتخاري ،دكتر منوچهر محمدي و دكتر محمد باقر حشمت زاده از اساتيد مصطفي ملكوتيان بوده اند.هم دوره اي ها و همكاران : دكتر عليرضا صدرا،دكتر حاتم قادري ،دكتر الهه كولايي ،دكتر سيد رحيم ابوالحسني ،دكتر سيد داوود آقايي ،دكتر محمود جعفر جوادي ارجمند ،دكتر سيد احمد موثقي و دكتر موثقي از همدوره ايها و همچنين از همكاران مصطفي ملكوتيان مي باشند.همسر و فرزندان : مصطفي ملكوتيان متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم كبري وزير حرمي است. ايشان داراي سه فرزند بنامهاي محمد علي ،زينب و سارا ملكوتيان مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مصطفي ملكوتيان عضو هيئت علمي( دانشيار )دانشگاه تهران از سال 1367 تا كنون مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : عنوان دروسي كه مصطفي ملكوتيان تدريس مي كند به قرار زير است: تئوريهاي انقلاب اسلامي ،انقلاب هاي جهان ،انقلاب اسلامي ايران و جغرافياي سياسي و دروس انقلاب اسلامي در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري علوم سياسيساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مصطفي ملكوتيان در كنار تدريس به تحقيق و پژوهش مي پردازد.همفكران فرد : مصطفي ملكوتيان از همفكري نزديكي با دكتر سيد داوود آقايي و دكتر عليرضا صدرا برخوردار است.جوائز و نشانها : مصطفي ملكوتيان در سال 1368 به عنوان استاد نمونه در دانشكده عقيدتي سياسي شهيد محلاتي سپاه در قم انتخاب شده است.چگونگي عرضه آثار : - تعداد مقالات چاپ شده در مجلات داخلي :13

مقاله - تعداد مقالات ارائه شده در همايشها : يك مورد - تعداد مقالات چاپ شده در همايشها : دو مقاله - تعداد پايان نامه هاي كارشناسي ارشد تحت راهنمايي : 18 پايان نامه آثار : انقلاب اسلامي ايران ويژگي اثر : تاليف,نشرمعارف ,1384 2 انقلاب اسلامي وچرايي وچگونگي رخداد ان ويژگي اثر : تاليف,نشر معارف ,1377 -اين كتاب بعد ها به انقلاب اسلامي تغيير نام يافت.3 انقلابهاي متعارض معاصر ويژگي اثر : تاليف,دانشكده حقوق و علوم سياسي ,13814 بازخواني علل وقوع انقلاب اسلامي در سپهر نظريه پردازي ها ويژگي اثر : تهران ،پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي 13875 جغرافيا وسياست ويژگي اثر : تاليف,حق ياوران ,1383 6 سيري در نظريه هاي انقلاب ويژگي اثر : تاليف,171,نشر قومس ,1376 -معرفي و نقد و ارزيابي نظريه هاي مربوط به زمينه ها و علل وقوع پديده انقلاب7 يورشهاي تبليغاتي آمريكا در جنگ ويتنام ويژگي اثر : ترجمه,جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران ,1372 - اين كتاب به معرفي و ارزيابي روشهاي تبليغاتي آمريكا در زمان جنگ ويتنام پرداخته است.

ملكي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على ملكي

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس ازتحصيلات ابتدايي و متوسطه در حوزه علميه زنجان مشغول به تحصيل شدم و همزمان شبانه دروس دبيرستان را هم تحصيل و در سال 1373 موفق به اخذ ديپلم گرديدم. در سال 74 به علت شرايط و موقعيت خاصي كه داشتم؛ به خدمت سربازي اعزام شدم. دو سال در آموزش و پرورش در سمت سرباز معلمي مشغول خدمت شدم تا اينكه درسال 76 عازم شهر مقدس قم شدم تا در جوار كريمه اهل

بيت، درس حوزه را ادامه دهم و سپس همزمان با تحصيل در حوزه به كارهاي علمي و پژوهشي هم همت گماشتم وعلاوه بر آن، 4 سال به طور مداوم به تبليغ اعزام شدم.

ممتاز، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق عمومى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دولتى حقوق بين المللى عمومى از دانشگاه پاريس، متخصص در زمينه مسائل مربوط به آب راههاى بين المللى و حقوق درياها.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جنگ ايران و عراق، مسئوليت دولتها، ختم مخاصمه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

حقوق درياها، حقوق جنگ، حقوق بين المللى محيط زيست.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى: 25

زمينه علمى مقالات:

حقوق درياها، حقوق جنگ، حقوق محيط زيست و حقوق رودخانه هاى بين المللى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

منصوري لاريجاني، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل منصوري لاريجاني درسال 1337 درروستاي رينه لاريجان متولد شد و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي درزادگاه خود ،به تهران رفت و متوسطه را دردبيرستان نظام مافي دررشتة علوم طبيعي گذراند ، وي پس از دريافت ليسانس علوم بيمارستاني در 1360 درسال1362 به دانشكده الهيات تهران راه يافت و سپس بعنوان بورسيه دانشگاه امام حسين در1371 موفق به دريافت درجه دكتراي روابط بين الملل گرديد . وي سه سال بعد دكتراي عرفان را نيز ازدانشگاه آزاد اسلامي دريافت كرد . و نيز تحصيلاتي درحوزه درفلسفه و عرفان و فقه واصول نمود . وي 21 عنوان كتاب منتشر كرده است كه ازآن ميان كتاب تاريخ دفاع مقدس برنده جشنواره كتاب دفاع مقدس شده است . وي هم اكنون استاد دانشگاه امام حسين مي باشد .گروه : علوم انسانيرشته : علوم سياسيگرايش : روابط

بين المللاوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : اسماعيل منصوري لاريجاني در1337 درروستاي رينه لاريجان درخانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود .تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسماعيل منصوري لاريجاني دوره ابتدايي را در زادگاه خود درروستاي رينه لاريجان به دبستان رفت و سپس براي ادامه تحصيل به تهران آمد و دردبيرستان نظام مافي دررشته علوم طبيعي به تحصيل ادامه داد وي در 1356 وارد مجتمع علوم بيمارستاني شد و دررشته علوم آزمايشگاهي به تحصيل پرداخت . وي در 1362 به دانشكده الهيات دانشگاه تهران راه يافت وبه تحصيل دررشته الهيات مشغول شد و سپس بعنوان بورسيه دانشگاه امام حسين (ع) درسال1371 موفق به اخذ درجه دكتراي دررشته روابط بين الملل از آن دانشگاه شد . وي سه سال بعد به دليل گرايش به زمينه هاي ادبي _ عرفاني از دانشگاه آزاد اسلامي دكتراي عرفان گرفت . از اين گذشته وي درحوزه فقه واصول رانزد دكتر ابوالقاسم گرجي عرفان را نزد علامه آيت الله حسن زاده آملي و حجت الاسلام دكتر شيخ الاسلامي وفلسفه رانزد دكتر غلامحسين ديناني فراگرفت و درمحضر درس خارج فقه آيت الله خامنه اي حضور يافت .استادان و مربيان : دكتر ابوالقاسم گرجي ،آيت الله حسن زاده آملي ، حجت الاسلام دكتر شيخ الاسلامي ، دكتر ابوالقاسم گرجي ،دكترغلامحسين ديناني ، آيت الله خامنه اي از استادان دكتر منصوري لاريجاني بوده اند.وقايع ميانسالي : اسماعيل منصوري لاريجاني سالهاي بسياري از عمر خودرا صرف آموختن و تحصيل دررشته هاي روابط بين الملل، عرفان .علوم حوزوي طي كرد . سپس به تدريس دردانشگاههاي مختلف از جمله امام حسين و مسئوليت هاي گوناگوني چون

مسئوليت مركز دايره المعارف دفاع مقدس ، ونيز تاليف كتب پژوهشي و ادبي و اجتماعي گوناگون پرداخته است .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اسماعيل منصوري لاريجاني مدير مسئول ماهنامةْ فرهنگ پايداري ،استاد دردانشگاه مختلف (از جمله دانشگاه امام حسين ) مسئول مركز دايره المعارف دفاع مقدس مي باشد .فعاليتهاي آموزشي : اسماعيل منصوري لاريجاني عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين است اما دردانشگاههاي ديگرنيز تدريس مي نمايد .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : اسماعيل منصوري لاريجاني دركنار تدريس و مسئوليت هاي اداري به تحقيق درباره 8سال دفاع مقدس مي پردازد .شاگردان : بسياري از فارغ التحصيلان رشته روابط بين الملل از دانشگاه امام حسين ، شاگردان اسماعيل منصوري لاريجاني بوده اند .آرا و گرايشهاي خاص : اسماعيل منصوري لاريجاني درروابط بين الملل به بحث جنگ ايران و عراق توجه ويژه اي دارد .جوائز و نشانها : جايزه بهترين پژوهش (كتاب ) جشنواره كتاب دفاع مقدس به كتاب تاريخ دفاع مقدس اثر اسماعيل منصوري لاريجاني تعلق گرفته است . (1382ه.ش)چگونگي عرضه آثار : اسماعيل منصوري لاريجاني 21 كتاب درزمينه هاي متنوع ادبي اجتماعي ديني وعرفاني منتشركرده است .آثار : تاريخ دفاع مقدس ويژگي اثر : اين كتاب درسال1382 بعنوان بهترين كتاب دفاع مقدس ازسوي جشنواره آثار دفاع مقدس برگزيده شد .2 دوجلد كتاب دربره عرفان و شرح مفاهيم عرفاني ويژگي اثر : اين دوجلد درشرح نيايش هاي عرفاني شهيد دكترمصطفي عرفاني مي باشد .

منفرد، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر منفرد

محل تولد : ني ريز فارس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1353 شهر «مشكان» از توابع «ني ريز استان فارس».

مراحل تحصيل تا سيكل همانجا و يك سال دبيرستان در ني ريز سپس وارد حوزه علميه اصفهان زير نظر «حضرت آيت الله مقتدايي» تا پايه ششم. سپس حوزه علميه قم تا الان كه 8 سال خارج و سطح 3 مركز تخصصي قضا از اساتيد بزرگوار بهره مند شده و داراي مجوز تدريس دانشگاه در گروه معارف از معاونت امور اساتيد نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه و عضو روحانيون اعزامي به دانشگاهها در بخش اعزام مبلغ همين نهاد و همچنين مجوز پروانه وكالت و مشاوره حقوقي از مركز امور مشاورين حقوقي و وكلاء قوه قضائيه.

موحد، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي موحد درسال1303 در شهر تبريز به دنيا بوده است .دوره دكتراي حقوق خصوصي را در دانشگاه تهران به پايان برده و آنگاه براي آشنايي بيشتر با مباحث حقوق بين الملل به انگلستان رفته و مطالعات خودرا به عنوان Research student زير نظر پرفسور جنينگيز دركمبريج و پرفسور شوارتزنبر گه درلندن ادامه داده است .وي مقارن با ملي شدن صنعت نفت به خدمت اين صنعت در آمد و خدمات خود در شركت ملي نفت ايران را تا هنگام بازنشستگي در سمت مشاور عالي حقوقي ادامه داد و در همان حال به تدريس در دانشكده حقوق و دانشكده حسابداري و علوم مالي، اشتغال ورزيد. تصحيح كتاب "مقالات شمس تبريزي" وي ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : محمد علي موحد درسال1303 درتبريز به دنيا آمد .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد علي موحد مقدمات علوم

اسلامي را در زادگاه خود فرا گرفت و پس از طي دوره ابتدايي و متوسطه، وارد دانشگاه شد و دوره دكتراي حقوق خصوصي را در دانشگاه تهران به پايان برده و آنگاه براي آشنايي بيشتر با مباحث حقوق بين الملل به انگلستان رفته زير نظر پرفسور جنينگيز دركمبريج و پرفسور شوارتزنبر گه مطالعات خودرا به عنوان Research student درلندن ادامه داده است .

استادان و مربيان : پرفسور جنينگيز و پرفسور شوارتزنبر گه از اساتيد محمد علي موحد در انگلستان بودند.

وقايع ميانسالي : محمد علي موحد ،مقارن با ملي شدن صنعت نفت به خدمت اين صنعت در آمد و خدمات خود در شركت ملي نفت ايران را تا هنگام بازنشستگي در سمت مشاور عالي حقوقي ادامه داد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد علي موحد وكيل پايه دادگستري مي باشد . او از آغاز تاسيس شركت ملي نفت ايران دركادر حقوقي شركت وارد شده و تابالاترين درجات انجام وظيفه كرده و پس از بازنشستگي نيز به همكاري با شركت درزمينه دعاوي بين المللي ادامه داده است . در ابتداي تاسيس اوپك به مدت شش ماه معاونت اداره اجرايي آن سازمان درژنو را عهده دار بوده است .

فعاليتهاي آموزشي : دركنار مشاغل رسمي محمد علي موحد به تدريس حقوق مدني و حقوق نفت در دانشكده حقوق دانشگاه تهران ، دانشكده علوم مالي و حسابداري پرداخته است .

آرا و گرايشهاي خاص : برخوردهاي مختلف ، نظر هاي مختلف و راه هاي گوناگوني كه بشر فكر كرده كه از آنها برود ، هميشه براي محمد علي موحد جالب بوده اند ،بدان علت آثار موحد در آن موارد مي

باشند .

جوائز و نشانها : محمد علي موحد از رئيس جمهوربه كتاب هواي حق و عدالت جايزه اي به نام جايزه انديشه كسب نمود . همچنين درسال 1382 موسسه فرهنگي جمهور دومين جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران را براي كتاب" فلسفه و علوم سياسي " به دكتر موحد اهدا كرد . همچنين تصحيح كتاب "مقالات شمس تبريزي " (در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي) و كتاب"خواب آشفته نفت"( در دوره هيجدهم انتخاب كتاب سال) برنده جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي شدند.

چگونگي عرضه آثار : آثار محمد علي موحد تاليفي از علائق فرهنگي و ايراني او ،مسبوق به سابقه فعاليت ها و مطالعات شغلي او نيز هست . بخشي ايراني از اين تاليفات مربوط به مسائل نفت ايران است . اين فعاليت ها حاصل اشراف و تسلط دكتر موحد ازدوران فعاليت شغلي خود دردايره حقوقي شركت ملي نفت ايران مي باشد . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بهگودت گيتا

ويژگي اثر : بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، انتشارات خوارزمي

2 ترجمه عدالت و انرژي

ويژگي اثر : اين اثر تاليف ايوان ايليچ است

3 تصحيح حديقه الحقيقه شيخ احمد جام (ژنده پيل )

4 چهارمقاله درباره آزادي

ويژگي اثر : اين اثر تاليف آيزايابرلين بوده و درآن سير انديشه ها دنبال شده است و توسط انتشارات خوارزمي به چاپ رسيده است

5 خزران ازارتوكستلر

ويژگي اثر : ترجمه ،انتشارات خوارزمي

6 خواب آشفت? نفت: دكتر مصدق و نهضت ملي ايران

ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب ، در دوره هيجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و

برگزيده شد. آشنايي با كتاب :«خواب آشفت? نفت: دكتر مصدق و نهضت ملي ايران» خواب آشفت? نفت: دكتر مصدق و نهضت ملي ايران/ محمدعلي موحد.- تهران: نشر كارنامه، 1378.- 2ج. كتابنامه. نهضت ملي ايران، ملي شدن صنعت نفت و نقش دكتر مصدق يكي از سه محور عمد? تحولات تاريخي ايران در فاصل? انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامي ايران تلقي مي شود كه به نوب? خود تأثيرات مهمي در فرايند تحولات سياسي، اجتماعي و اقتصادي ايران برجاي گذارده است. با اينكه دربار? اين موضوع تأليفات و آثار متعدد و متنوعي صورت گرفته، معهذا بسياري از مسائل آن به طور دقيق تحليل نشده است. اين تأليف كوششي است در زمين? تبيين و بازنمايي اين رخداد حساس تاريخي ايران. استناد به كتابها، مقالات، اسناد ، مكاتبات و گزارشهاي سياسي و نيز يادداشتهاي خصوصي و مشاهدات عيني نويسنده، تبويب و تفصيل دقيق مطالب، بيان سليس و شيواي مؤلف، پي نوشتها، شناسنام? رجال مذكور در كتاب، روزشمار ملي شدن صنعت نفت و فهرست نامها و فهرست راهنماي كتاب را مي توان از مزاياي آن برشمرد.

7 خواب آشفته نفت

ويژگي اثر : نشر كارنامه آنرا منتشر ساخته است . اين كتاب كه دو جلدي است مربوط به دكتر مصدق و نهضت ملي ايران است

8 درسهايي از داوريهاي نفتي

ويژگي اثر : دفتر حاكم ، نشريه دفتر خدمات حقوقي بين المللي

9 درهواي حق و عدالت

ويژگي اثر : نشر كارنامه ، برنده جايزه انديشه

10 دكتر مصدق و نهضت ملي ايران

11 سفرنامه ابن بطوطه

ويژگي اثر : بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، نشر آگه

12 سفرنامه ابن بطوطه

ويژگي اثر :

ترجمه،طرح نو

13 سلوك الملوك از فضل الله روزبهان خنجي

ويژگي اثر : انتشارات خوارزمي

14 شمس تبريزي

ويژگي اثر : انتشارات طرح نو

15 گزيده اي از فيه ما فيه مولانا

ويژگي اثر : اصطرلاب حق

16 گزيده مقالات شمس (خمي از شراب رباني )

17 گفته ها و ناگفته ها

18 ماليات سرانه و تاثير ان درگرايش به اسلام از دانيل دنت

ويژگي اثر : ترجمه،انتشارات خوارزمي

19 مبالغه مستعار

ويژگي اثر : بررسي اسناد وزارت خارجه بريتانيا درباره مالكيت جزاير تنب و ابوموسي ، دفتر خدمات حقوقي بين المللي ، نشر كارنامه

20 مختصر حقوق مدني

21 مقالات شمس تبريزي

ويژگي اثر : تصحيح،انتشارات خوارزمي،اين كتاب در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنائي با كتاب: «مقالات شمس تبريزي»: اين كتاب جزء متون بر جسته عرفان و ادب ماست و متن آن تأليف كسي است كه مولوي را پرورده و ساخته است. تعليقات مصحح كما «وكيفا» خوب و بيانگر اين است كه مصحح متن را به خوبي فهميده و تنها كاري مكانيكي نكرده است. همچنين مطالب سودمند و مناسب از متون مهم ادب و عرفان، مثل مثنوي، حديقه، عوارف المعارف، فتوحات مكيه و ... در توضيح و تبيين متن انتخاب كرده و در تعليقات آورده است. استفاده از نسخ معتبر، دقت، بكارگيري روش علمي در تصحيح، تهيه فهرستهاي لازم و زيبايي چاپ آن از ويژگي هاي كتاب محسوب مي شود

22 مقدمه حقوق مدني

23 نفت ما و مسائل حقوقي آن

ويژگي اثر : انتشارات خوارزمي

موسوي بجنوردي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله دكترسيد محمد موسوي بجنوردي در سال 1322 در نجف اشرف

متولد شد ولي در شناسنامه وي 1324 به عنوان سال تولد رقم خورده است. ايشان تحصيلات علوم حوزوي و ديني خود را در ايران و نجف اشرف به انجام رساندند. وي به مدت 30 سال در محضر استادان درجه اول فقه واصول و فلسفه از جمله مرحومان امام خميني(س), پدر معظم ايشان آيت الله العظمي ميرزا سيد حسن بجنوردي _ صاحب كتاب القواعد الفقهيه و مرجع تقليد وقت _ آيت الله خويي و آيت الله حكيم در حوزهْ نجف اشرف به فراگيري علوم ديني پرداخت. موسوي بجنوردي كه دروس جديد و حوزوي را با هم مي خواند در 18 سالگي كفايتين (سطح 3) را به پايان رساند. همزمان با حضور در درس خارج امام, موسوي بجنوردي به مدت 12 سال در كلاسهاي آيت الله العظمي خويي نيز حاضر مي شدند.موسوي بجنوردي پس از پيروزي انقلاب به ايران آمدند و در دفتر استفتائات حضرت امام مشغول به كار شدند. در سال 1359 به دستور امام راحل, دادگاه عالي قضات را راه اندازي كرد. ايشان از سال 1360 به مدت دو دوره تا سال 1368 به عضويت شوراي عالي قضايي درآمدند كه تا ارتحال حضرت امام و تغيير در قانون اساسي (كه منجر به حذف شوراي عالي قضايي شد) ادامه داشت.همزمان با اين فعاليتهاي اجتماعي و امور اجرايي كار تدريس و تحقيق در دانشكده هاي حقوق دانشگاه هاي شهيد بهشتي, تربيت مدرس و نيز دانشكدة الهيات دانشگاه تهران را دنبال كردند. در سال 1368 به رتبة دانشياري و در فروردين سال 1382 به رتبه استادي رسيدند .دكتر سيد محمد موسوي بجنوردي از سال 1371 عضو هيأت علمي و رياست

گروه الهيات دانشگاه تربيت معلم(خوارزمي) بودند و درحال حاضر رئيس گروه الهيات و رشتة حقوق و علوم سياسي اين دانشگاه مي باشند.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : فقه و اصول

والدين و انساب : پدر معظم سيد محمد موسوي بجنوردي مرحوم آيت الله العظمي ميرزا سيد حسن بجنوردي ، صاحب كتاب القواعد الفقهيه و مرجع تقليد وقت بود

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد موسوي بجنوردي داراي اجتهاد در رشته فقه و اصول از نجف اشرف از سال 1332 تا 1357 است.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد محمد موسوي بجنوردي در حين شاگردي در كلاس درس امام و آيت الله العظمي خويي در مسجد جامع نجف اشرف (هندي) رسائل, مكاسب و كفايتين را به زبان عربي براي شيعيان كشورهاي عرب زبان همچون عراق, لبنان, سوريه و مصر تدريس مي كردند.

استادان و مربيان : از استادانسيد محمد موسوي بجنوردي مي توان به امام خميني(ره), پدر معظم ايشان آيت الله العظمي ميرزا سيد حسن بجنوردي ،آيت الله خويي و آيت الله حكيم در حوزهْ نجف اشرف اشاره كرد.

وقايع ميانسالي : سيد محمد موسوي بجنوردي پس از پيروزي انقلاب به ايران آمدند و در دفتر استفتائات حضرت امام مشغول به كار شدند. در سال 1359 به دستور امام راحل, دادگاه عالي قضات را راه اندازي كرد. ايشان از سال 1360 به مدت دو دوره تا سال 1368 به عضويت شوراي عالي قضايي درآمدند كه تا ارتحال حضرت امام و تغيير در قانون اساسي (كه منجر به حذف شوراي عالي قضايي شد) ادامه داشت. در اين شورا بخش مهمي از تدوين قوانين و اصلاحيه هاي مربوط به قانون

مدني, آيين دادرسي كيفري, قانون مجازات اسلامي و نظارت مستقيم براحكام همة دادگاهها بر عهدة ايشان بود. همزمان با اين فعاليتهاي اجتماعي و امور اجرايي كار تدريس و تحقيق در دانشكده هاي حقوق دانشگاه هاي شهيد بهشتي, تربيت مدرس و نيز دانشكدة الهيات دانشگاه تهران را دنبال كردند. در سال 1368 به رتبة دانشياري و در فروردين سال 1382 به رتبه استادي رسيدند

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق شغلي (آموزشي _ اجرايي) سيد محمد موسوي بجنوردي به شرح زير است: اجرايي : - عضويت در شوراي عالي قضايي (دو دوره بمدت ده سال) - رئيس دادگاه عالي انقلاب اسلامي - رئيس شعبه ديوان عالي كشور - عضو هيات عفو حضرت امام خميني (ره) - عضو كميته كشوري اخلاق پزشكي - عضوهيئت علمي موسسه عالي بانكداري - رياست كميسيون حقوق بشر اسلامي - عضويت در شوراي عالي علمي دايره المعارف بزرگ اسلامي - عضو هيات علمي دانشگاه خوارزمي (تربيت معلم) - رئيس گروه حقوق و علوم سياسي تربيت معلم - رئيس گروه دين و فلسفه - مدير گروه فقه و حقوق پژوهشكده امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي - عضو هيات امناي مركز بين الملل گفتگوي فرهنگها و تمدنها - عضو كميته كشوري اخلاق پزشكي - عضو كميته علمي شوراي پول و اعتبار - عضو هيئت امناي مركز بين المللي گفتگوي تمدنها - عضو كميتة كشوري اخلاق پزشكي - عضو شوراي دانشگاه تربيت معلم - عضو هيئت مميزه دانشگاه تربيت معلم - مدير گروههاي حقوق و علوم سياسي و فلسفه و دين وفقه و حقوق پژوهشكده امام خميني(ره) - مدير گروه دين و فلسفه دانشگاه

خوارزمي (تربيت معلم) - مدير گروه حقوق و علوم سياسي (تربيت معلم) - عضو هيئت تحريريه مجله علوم انساني دانشگاه تربيت معلم - عضو هيئت تحريريه متين پژوهشكده امام خميني (ره) - عضو هيئت تحريريه مجله نامه الهيات دانشگاه آزاد اسلامي - عضو هيئت تحريريه مجله حقوق و علوم سياسي آموزشي _ آموزش از سال 60 تا كنون: - دانشگاه شهيد بهشتي - دانشگاه تربيت مدرس - دانشگاه تهران - دانشگاه آزاد اسلامي - مدرسه عالي شهيد مطهري - موسسه عالي بانكداري ايران - دانشگاه خوارزمي (تربيت معلم) - دانشگاه قم

فعاليتهاي آموزشي : سيد محمد موسوي بجنوردي تدريس در دانشگاههاي خارج از كشور را از سال ???? با تدريس در دانشگاه بريتيش كلمبيا كانادا آغاز كردند. ايشان در آن سال به دعوت دانشكده حقوق آن دانشگاه بمدت يك ترم حقوق اسلامي تدريس كردند و در پايان نيز يك رساله دكترا در موضوع «حقوق كودك در اسلام» را راهنمايي كرد. ايشان در همان سال از كانادا به آمريكا رفته در دانشگاه كاليفرنيا جلساتي را بمدت دو ماه برگزار كردكه مقارنه بين حقوق اسلام و حقوق غرب بود. اين جلسات نهايتاً ترجمه و در آن دانشگاه به چاپ رسيد. به دنبال همين جلسه مسؤولان دانشگاه از ايشان خواستند كه بمدت چهار سال استادي آن دانشگاه را عهده دار شود كه وي به علت ارجحيت دادن حضور در ايران اين پيشنهاد را نپذيرفت. يكسال بعد مسؤولان دانشگاه جرج تاون واشنگتن دي سي به واسطه دكتر سيد حسين نصر پيشنهاد تصدي گري مسؤوليت بخش علوم اسلامي آن دانشگاه را به ايشان دادند ولي موسوي بجنوردي اين پيشنهاد را

نيز نپذيرفت. در سال ???? نيز آيت الله موسوي بجنوردي بمدت يك ترم در دانشكده حقوق دانشگاه آكسفورد تدريس داشتند كه در انتها راهنمايي رساله دو دانشجو در موضوعات «سيستم حكومت در اسلام» و «بررسي حقوق خصوصي در بعد مسائل مالكيت خصوصي» را عهده دار شد. آيت الله موسوي بجنوردي از اواسط دهه هفتاد ارتباطات علمي مستمري با دانشكده حقوق دانشگاه محمد الخامس مراكش داشته است. ايشان رفت وآمد و تدريس در مراكش را بسيار مفيد دانسته و از اين بابت بسيار اظهار خرسندي داشته اند. سال گذشته آيت الله موسوي بجنوردي به دانشگاه سن ژوزف (القديس يوسف) لبنان دعوت شدند و جلسات علمي را در آن دانشگاه كه شاخه اي از دانشگاه سوربن مي باشد برگزار كردند. به دنبال آن جلسات دعوتنامه اي از دانشگاه سوربن براي تدريس در ترم پاييز به ايشان ارسال شد. در ارديبهشت ???? آيت الله موسوي بجنوردي به دعوت طنطاوي شيخ الازهر به مصر رفت و ضمن ارائه جلساتي درخصوص «نقش عقل در شريعت» ارتباطات علمي را با دانشگاه الازهر و عين الشمس برقرار كردند. يكي از جلسات جالب علمي آيت الله موسوي بجنوردي در دانشگاه بريتيش كلمبيا تدريس خصوصي به موريس كاپيتورن كميسر عالي حقوق بشر مي باشد. پروفسور كاپيتورن كه استاد دانشگاه بريتيش كلمبيا است در آن سال كه هنوز نماينده سازمان حقوق بشر در ايران نبوده است جلساتي درباره «حقوق جزا در اسلام» را به صورت خصوصي نزد آيت الله موسوي بجنوردي گذراند. موسوي بجنوردي درحال حاضر اشتياق چنداني براي تدريس در دانشگاههاي خارج از كشور ندارد. چراكه به اعتقاد او داخل كشور بيشتر از خارج

نيازمند اسلام راستين است. ايشان هم اكنون در داخل كشور در دانشگاههاي : تهران ،تربيت مدرس، شهيد بهشتي، تربيت معلم (خوارزمي)، دانشگاه آزاد (واحد علوم و تحقيقات، الهيات قلهك)، موسسه عالي بانكداري و پژوهشكده امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي در مقاطع كارشناسي ارشد و دكتري تدريس ميكنند.

شاگردان : سيدعباس موسوي و شيخ راغب حرب از شهداي برجسته حزب الله لبنان از شاگردانسيد محمد موسوي بجنوردي در آن دوران از تحصيل وي در نجف اشرف بودند.

آرا و گرايشهاي خاص : زمينه هاي تحقيقاتي مورد علاقه سيد محمد موسوي بجنوردي به قرار زير است: فقه - حقوق - اصول - فلسفه - عرفان - كلام

چگونگي عرضه آثار : از سيد محمد موسوي بجنوردي در داخل كشور بيش از 50 مقاله درمجلات علمي و 15جلد كتاب با عناوين زير منتشر شده است كه بعضاً عنوان كتب درسي رشتة حقوق در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري مورد توجه استادان و دانشجويان قرار گرفته است. - عقد ضمان - علم اصول - فقه تطبيقي - فقه تطبيقي, بخش جزايي(جلد دوم) - قواعد فقهيه جلد 1, 2 - مجموعه مقالات فقهي, حقوقي, فلسفي و اجتماعي1،2،3،4،5،6 - مصادر التشريع عندالامامية و السنة (به زبان عربي)؛ - مقالات اصولي. تعداد مقالات علمي چاپ شده در مجلات علمي وپژوهشي = 48 مقاله تعداد مقاله هاي ارائه شده در نشست هاي علمي = 23 مقاله تعداد پايان نامه هاي تحت راهنمايي دكتر موسوي بجنوردي: الف ) كارشناسي ارشد: در حدود 220 پايان نامه كارشناسي ارشد ب) دكتري: در حدود 60 پايان نامه دكتري پايان نامه هاي تحت مشاوره دكتر موسوي بجنوردي : الف ) كارشناسي ارشد: در

حدود 220 پايان نامه مشاوره و به همين تعداد استاد ناظر ب) دكتري: در حدود 60 پايان نامه مشاوره و به همين تعداد استاد ناظر --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 انديشه هاي حقوقي حقوق خانواده

ويژگي اثر : انتشارات مجمع علمي فرهنگي مجد و در سال 1386 به چاپ رسيده است و در زمينه فقه، حقوق مي باشد.

2 عقد ضمان

ويژگي اثر : انتشارات پژوهشكده امام خميني و در سال 1380 به چاپ رسيده است. اين كتاب در زمينه حقوق است.

3 علم اصول

ويژگي اثر : انتشارات پژوهشكده امام خميني در سال 1380چاپ شده است.اين كتاب در زمينه اصول فقه مي باشد.

4 فقه تطبيقي

ويژگي اثر : انتشارات پژوهشكده امام خميني و در سال 1382 به چاپ رسيده است و در زمينه حقوق مي باشد

5 قواعد فقهيه (در دو جلد)

ويژگي اثر : انتشارات پژوهشكده امام خميني در سالهاي 1379 و 1383 چاپ شده است.اين كتاب در زمينه فقه و حقوق است.

6 مجموعه مقالات فقهي ، حقوقي ، اجتماعي فلسفي در 6 جلد

ويژگي اثر : انتشارات پژوهشكده امام خميني و در سالهاي 1380-1381-1382-1383-1384-1385 منتشر شده است. اين كتاب در زمينه فقه حقوق فلسفه بحث مي كند.

7 مصادر التشريع عند الاماميه و السنه (ج1)

ويژگي اثر : انتشارات پژوهشكده امام خميني و در سال 1382 به چاپ رسيد.اين كتاب در زمينه مدخل در علم فقه و اصول نگاشته شده است

8 مقالات اصولي

ويژگي اثر : انتشارات امير كبير و در سال 1376 به چاپ رسيده است.و در زمينه اصول است.

موسوي برزكي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد موسوي برزكي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 در مدرسه رسالت قم مشغول به تحصيل علوم حوزوي و ديني شدم. پس از اتمام مقدمات در فيضيه و مسجد اعظم و ... تحصيلات خود را ادامه دادم. كتاب شرح لمعه را در محضر «آيت الله استادي» و «وجداني فخر» و رسائل و كفايه را در محضر «آيت الله اعتمادي» و مكاسب را در محضر «آيت الله پاياني» بوده ام.

دروس خارج فقه و اصول را از خرمن علم آيات عظام: «وحيد خراساني»، «فاضل لنكراني» و «شيخ جواد تبريزي» خوشه چنيني نمودم و تفسير و فلسفه را از محضر «آيت الله جوادي آملي» پس از ده سال حضور در دروس خارج و احساس با نيازي از حضور در سر كلاس آيات عظام به تدريس دروس حوزوي از مقدمات تا كفايه مشغول شدم.

همچنين در دانشگاه آزاد تدريس دروس عمومي را مثل معارف اخلاق وصيت نامه امام (ره) تفسير به عهده گرفتم. همچنين در كنار تدريس، پژوهش و تحقيق در موضوعات مختلف را آغاز نمودم و هم اكنون امامت جمعه شهرستان اردستان را داشته و در كنار آن تدريس كفاية الاصول (حوزه) و دروس عمومي دانشگاه، تاليف مقالات، كتاب و اداره مدرسه علميه زينبه را به عهده دارم.

موسوي ركني، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اصغر موسوي ركني

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

خاطره پيشنهاد پدر بزرگوارم مبني بر انتخاب تحصيلات حوزوي را هيچگاه از ياد نمي برم به ويژه آنكه پيشنهاد ايشان توام با روشنگري خاصي بود. بر اساس اين پيشنهاد در سال 1354 براي شركت در مدارس شبانه روزي و حوزه علميه اي به سبك كلاسيك كه در

آن زمان در كشور لبنان داير شده بود، به اين كشور سفر كردم و مدرسه علميه امام مهدي (عج) در لبنان با پذيرفتن طلاب جوان و آموزش زبان هاي عربى، فرانسوى، انگليسي و نيز دروس جنبي جديدي نظير آشنايي با اديان الهي (مسحيت و آيين يهود) سعي بر آن داشت تا طلبه هاي فارغ التحصيل آن مركز با تكيه بر اندوخته ها و آموخته هاي همگام با زمان، به عرضه آيين پر بار اسلام بپردازند و به تمام معنا روحانيون انديشمند، آگاه به شرايط عصر و نيز مجتهد در رشته هاي علوم حوزوي به جامعه عرضه كنند.

با گذشت يكسال از تحصيل در آن مدرسه و برداشتن گام هاي اوليه در علوم حوزوي، به خاطر شدت يافتن جنگ داخلي لبنان و عدم امكان ادامه تحصيل به كشورم ايران بازگشتم. طبيعي بود كه در آن شرايط تحصيلات خود را در حوزه علميه قم ادامه دهم. به خاطر علاقه وافري كه به ويژه در سال هاي قبل از انقلاب به علوم حوزوي وجود داشت؛ سعي كردم كه هنگام تابستان و تعطيلي حوزه علميه قم نيز وقت را غنيمت بشمرم و از حوزه علميه اصفهان كه به صورت چهار فصل در ايام تابستان نيز داير بود، استفاده كنم. مدرسه علميه «ذوالفقار» اصفهان پايگاه اصلي حضور در كلاسهاي درس بود.

با شروع حوادث تاريخ ساز انقلاب اسلامي ايران در سال 1356 و سپس پيروزي آن در سال 1357 درس هاي حوزه هاي علميه نيز تحت تاثير اين حادثه بزرگ قرار گرفت. حوزه هاي علميه پس از وقفه اي كوتاه مجدداً با حال و هواي تازه به كار خود ادامه

داد. بنده نيز همگام با شرايط آن ايام به تحصيل ادامه دادم و به تفصيل و اجمال از محضر اساتيد بزرگوار خارج درس هاي حوزه علميه قم بهره بردم. حضرات آيات «شيخ مرتضي حائري يزدى»، «سيد محمد رضا گلپايگانى»، «وحيد خراسانى»، «ميرزا هاشم آملى»، «شبيري زنجاني» و «سيد محمد روحاني» اساتيد عمده فقه و اصول بنده بوده اند كه افتخار اجازه اجتهاد را نيز از برخي از آنان دارم.

در كنار درس هاي پر بار حوزه علميه قم، با توفيق الهي مدارك درس هاي كلاسيك مدارس را نيز به دست آوردم و با گرفتن مدرك ديپلم اقتصاد به دروس دانشگاهي روي آوردم كه با طي مدارج كارشناسي و كارشناسي ارشد موفق به اخذ مدرك دكتري در رشته «فقه و مباني حقوق اسلامي» شدم. در طي اين سال ها يكي از افتخار آميزترين عنواني را كه با خود همراه داشتم، شغل شريف معلمي بوده است كه علاوه بر دروس حوزوي، از سال 1367 نيز به صورت حق التدريسي در دانشگاه تربيت مدرس تهران مشغول به كار شدم تا اينكه بالاخره در سال 1373 به صورت رسمي به عضويت هيئت علمي گروه «فقه و مباني حقوق اسلامي» دانشگاه قم در آمدم. از آن سال تاكنون همواره دل گرمي اينجانب اظهار لطف و علاقه دانشجويان و بدست آوردن نمرات خوب از ارزيابي هاي دانشجويي بوده است (بر اساس صورت جلسه ارزيابي ها در كارگزيني دانشگاه قم) تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد. انشاء الله

موسويان، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالفضل موسويان

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد ابوالفضل

موسويان فرزند حسن در سال 1334 در شهر مقدّس مشهد ديده به جهان گشودم. پس از دوران ابتدائي، وارد حوزه شده و مقدّمات را از برخي از فضلاي مشهد و عمدتا از مرحوم ابوي آموختم. مختصر المعاني را از استاد «حجت هاشمي»، معالم را از استاد «بني هاشمي» و لمعتين را در محضر والد به پايان رساندم. سپس راهي قم شدم و رسائل را از محضر اساتيد: «اعتمادي» و «دوزدوزاني»، مكاسب را از مرحوم استاد «ستوده» و كفايه را از استاد «سبحاني» استفاده كردم.

از اوائل سال 1352 درس خارج اصول و فقه را شروع كردم و از آيات عظام: «وحيد خراساني»، «شيخ جواد تبريزي»، و عمدتاً از «آية الله منتظري» بهره بردم. در كنار فقه و اصول، به فراگيري فلسفه نيز مشغول شدم و از اساتيد بزرگوار «انصاري» و «جوادي آملي» استفاده كردم. منظومه و برخي از جلدهاي اسفار را خواندم. سپس التمهيد قيصري و فصوص الحكم را با استفاده از آية الله معرفت، اخلاق را از آية الله حسن زاده آملي فرا گرفتم.

اينجانب بعد از چند سال تحصيل، همانند ديگر حوزويان، درسهاي پائين تر را به ديگران مي آموختم. لذا از حوزه علميّه مشهد تاكنون به تدريس اشتغال داشته ام. و دروس عمومي را در دانشگاه فردوسي مشهد و دانشگاه مفيد تدريس كرده و مي كنم. و اكنون عضو هيئت عملي دانشگاه مفيد هستم. در كنار تدريس و تبليغ، مكتوباتي نيز داشته ام ومقالاتي را در مجلات و روزنامه ها به چاپ رسانده ام.

موسويان، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد رضا موسويان

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد رضا موسويان تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود را در شهرستان گرمسار آغاز نموده و در سال سوم راهنمايي با پيشنهاد پدر مبني بر تحصيل علوم حوزوي و اقبال بسيار زياد خودم، در سال 1356 وارد حوزه علميه قم شده و در مدرسه علميه رسالت به تحصيل پرداختم و پس از يكي دو سال به تناوب، دروس دبيرستان را به طور شبانه ادامه داده و در 1364 ديپلم خود را در رشته علوم تجربي دريافت نمودم. البته مسائل تبليغي و حضور در جبهه هم در اين سال ها بر قرار بود.

از سال 1367 وارد مباحث و دروس علوم سياسي در دفتر تبليغات و موسسه آموزشي عالي باقرالعلوم (ع) شدم. دروس علوم سياسي در مقطع ليسانس را به پايان رسانده و در سال 73 ليسانس را اخذ نموده و سال 1375 هم در مقطع كارشناسي ارشد در رشته علوم سياسي با گرايش انديشه سياسي به تحصيل پرداخته و در سال 79 با دفاع از پايان نامه خود تحت عنوان: «حكومت اسلامي در انديشه سياسي شهيد ثاني» آن را به پايان رساندم. البته يكي دو نوبت در تافل دكتري در دانشگاه ها امتحان داده و قبول شدم اما در امتحان تخصصي آن موفقيتي كسب ننمودم.

از سال 1373 وارد بخش پژوهشي دفتر تبليغات گرديده و در واحد معجم احاديث بحار الانوار به پژوهش پرداختم كه در سال 74 به پايان رسيد. از سال 1375 وارد واحد تدوين انديشه سياسي اسلام كه هم اكنون با عنوان پژوهشكده علوم و انديشه سياسي فعاليت مي كند در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي به تحقيق پرداختم. رشته مطالعاتي مورد علاقه

بنده فقه سياسي شيعه بود و با توجه به سياست پژوهشكده به مباحث «تاريخ انديشه سياسي فقهاي شيعه» پرداختم كه تاكنون به پژوهش در انديشه سياسي فقهايي چون شهيد ثاني، شيخ طوسي، فخرالمحققين، شهيد اول و فاضل مقداد پرداخته كه برخي از آنها در قالب كتاب منتشر يا در حال نشر مي باشد و برخي ديگر به صورت مجموعه مقالات قرار است منتشر شود.

در سال هاي اخير مدتي با موسسه انتظار نور (وابسته به پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامي) همكاري نموده كه ضمن كارهاي مختلف، يك مقاله در زمينه «امنيت سياسي اجتماعي حكومت جهاني امام زمان (عج)» نوشتم كه در گفتمان هفتم مهدويت مورد توجه قرار گرفت و دو پروژه تحقيقاتي ديگر با عناوين «ويژگي­هاي نخبگان و كارگزاران سياسي حكومت امام مهدي (عج)» و «ساختار نظام سياسي حكومت جهاني امام عصر (عج)» در دست انجام دارم. با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي نيز در يك پروژه همكاري نمودم كه حاصل آن يك مقاله بود. با موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) نيز يك مقاله دانشنامه اي در دست انجام دارم. ضمن اين كارهاي تحقيقاتي، با فصلنامه هاي علوم سياسي و حكومت اسلامي (وابسته به موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (ع) و دبيرخانه خبرگان رهبري) همكاري نموده و مقالاتي را براي چاپ و انتشار در برخي شماره هاي آنها ارائه دادم.

از سال 1378 در دانشگاه آزاد اسلامي اراك به تدريس انقلاب اسلامي و وصاياي امام پرداخته كه تاكنون نيز ادامه داشته و يك مقاله نيز به مجله دين و سياست آنجا ارائه كرده كه منتشر شده است. از سال 1380 در دانشگاه شهيد چمران اهواز

در شهر اهواز و دو ترم در شاخه شمالي دانشگاه شهيد چمران واقع در دزفول _ انديمشك، به تدريس دروس انقلاب اسلامي و تاريخ اسلام و ساير دروس گروه معارف تاكنون اشتغال دارم. در همايش كتاب سال حوزه شركت كرده و كتاب «انديشه شيخ طوسي» كتاب برگزيده انتخاب گرديد.

مهاجرنيا، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن مهاجرنيا

محل تولد : انديمشك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

حقير در سال 1359 دروس حوزوي را شروع كردم و با مدرك اول دبيرستان وارد حوزه علميه شدم در سال 1368 دوره مقدمات و سطح عالي حوزه را به پايان رساندم و در ضمن آن ديپلم را هم اخذ كردم.در كنار دروس حوزوي در سال 1367 دروس دانشگاهي را هم شروع كردم در سال 1374 كارشناسي را به پايان رساندم وبا شركت در كارشناسي ارشد در سال 1379پايان نامه خود را با عنوان دولت در انديشه سياسي فارابي دفاع كردم و در سال 1381 در مقطع دكتري در رشته علوم سياسي پذيرفته شدم و هم اكنون در حال گذراندن پايان نامه هستم. تاكنون 5 جلد كتاب تاليفي و بيش از 60 مقاله تخصصي از حقير چاپ شده است عضو هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي است با برخي از مراكز پژوهشي قم همكاري دارم (ويرايش 1386 . ) ت

مهدوي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

او فرزند حسين امين الضرب مهدوى بود. امين الضرب از بازرگانان متنفذ و از مروجين اصول مشروطيت بود. پدر امين الضرب موسوم به حاج محمد حسن و ملقب به امين دارالضرب در دو سوم از عصر ناصرالدين شاه تاجرى معتبر و خيّرى به نام و يكى از رجال مهم مردم شناس در شمار بود. او مدتها مسؤول امور ضرابخانه و از ياران نزديك اتابك امين السلطان بود.

دكتر اصغر مهدوى پس از گذراندن دوران تحصيل در خانه و در دبستان وارد به دبيرستان دارالفنون شد و پس از آن تحصيلات خود رادر دانشسراى عالى آغاز كرد. تا اينكه براى ادامه

تحصيلات دانشگاهى به فرانسه رفت و در رشته اقتصاد درجه دكترى گرفت. موضوع رساله دكتريش ديوان محاسبات ايران بود. ايامى كه در فرانسه درس مى خواند مصادف با دوران جنگ جهانى دوم بود. ناچار چندى بعداز آن در فرانسه ماند تا راهها باز شد و توانست به ايران باز گردد (حدود سال 1327). جمعاً در روزگار جنگ سختى بسيار ديده بود.

پس از مدّتى اقامت در وطن ناگزير از سفر ديگرى به فرانسه شد كه منجر به سالى ماندن در آن كشور شد. در بازگشت چون دانشكده حقوق و علوم سياسى و اقتصاد در جستجوى دانشياران جديد برآمد او يكى از برگزيدگان براى براى رشته اقتصاد بود. پس به عضويت در هيأت علمى آنجا در آمد و چون شعبه اقتصاد به دانشكده اقتصاد تبديل وضع پيدا كرد اصغر مهدوى در دانشكده جديد سمت استادى يافت و چندى گروه اقتصاد سياسى آنجا را تصدى مى كرد. البته به مؤسسه تحقيقات اقتصادى - كه وابسته به آن دانشكده بود - هم پيوستگى علمى داشت. مهدوى هيچ گاه در پى دست يافتن به مقام و منصب سياسى و دولتى نبود. او به مناسبت آنكه شخصيت متين وموقرى داشت خود به خود ترتيب و آدابى را پيش گرفته بود كه اصحاب منصب و قدرت نمى توانستند تصدى مقامى را به او پيشنهادكنند. در دانشكده اقتصاد هم قبول تصدى گروه اقتصاد سياسى، براى آن نبود كه از «حق رياست» بهره ور شود. او در طول مدت خدمت حقوق دانشگاهى خود را از زمان عضويت در دانشگاه به پيروى از برادر نامدارش (دكتر يحيى مهدوى) صرف چاپ مجموعه كتابهايى كرد از قبيل ترجمه قديم فارسى از النهايه شيخ طوسى (شماره سوم در سه

مجلد) به كوشش محمدتقى دانش پژوه و رجال برقى به كوشش جلال الدين محدث و تحقيق عباس اقبال در سرگذشت ميرزا تقى خان اميركبير و «مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده درباره سيدجمال مشهور به افغانى» (شماره 2) كه او و من با هم گردآورى كرديم.

به هر اندازه كه از ورود در كارهاى ادارى و رسمى دورى مى جست در مواردى كه مربوط به قلمرو نشر كتابهاى جدّى و خريد نسخه هاى خطى بود و او مى توانست همكارى داشته باشد ازقبول خدمت خوددارى نداشت. سالهاى دراز عضو شوراى كتابخانه مجلس بود و جز آن در گروه تشخيص و تقويم نسخه هاى خطى آن كتابخانه شركت مؤثر داشت. همزمان، كتابخانه هاى مجلس سنا و مركزى دانشگاه تهران در همين زمينه از اطلاعات بسيط و دانش تخصصى او بهره ياب مى بودند. كتابخانه هاى ملى و ملك هم در موارد خاص نظر او را خواستار مى شدند. او بهاى نسخه را باعنايت و نگرش علمى و رعايت جوانب ديگر مشخص مى كرد. گاهى كه صورت مجلس براى امضا حاضر شده بود مى گفت حق اين است كه فلان قدر بر مبلغى كه نوشته شده است افزوده شود. مبادا صاحب كتاب آن را نفروشد و كتاب از دست برود. يا اينكه ناراضى باشد و به اضطرارمجبور بشود كه به تقويم ما تن بدهد. ضمناً بايد بگويم كه هيچ گاه از بابت ساعاتى كه مصروف اين خدمت مى كرد دينارى نپذيرفت، يعنى به رايگانى خدمتگزار بود.

در رشته شناخت نسخه هاى خطى از تيزبينان و نادره شناسان بود. خودش از دوره بازگشت به ايران به خريدارى نسخه هاى خطى علاقه مندى پيدا كرده بود. چون درين زمينه ذوقى پخته داشت بسيار كارآمد در كهنه جويى عاشقانه در پى يافتن خطوط خوشنويسان بود و به تدريج

برزير و بم نسخه شناسى و ضوابط و قواعد خاص و پيچيده آن وقوف پيدا كرد و در همنشينى بانسخه شناسانى چون جعفر سلطان القرايى و دكتر مهدى بيانى توانست در آن رشته به خبرويّت مسلّم برسد. نسخه را كه باز مى كرد به يك نگاه حكمى كارشناسانه درباره آن مى كرد. اغلب درست و قاطع بود. در تقويم كردن نسخه ها مآل انديش و دلسوز بود. قدر نسخه خطى رامى شناخت و هميشه نيّتش بر آن بود كه نسخه خريدارى شود تا در كتابخانه هاى كشور بماند.ضمناً مى گفت فروشنده نسخه خطى حتماً بايد به حق خودش برسد زيرا خودش يا اسلافش آن را نگاه دارى كرده اند و مى گفت شك نداشته باشيد اگر امروز فروشنده شده است اغلب به مناسبت آن است كه نيازمند شده است.

فهرست نسخه هاى خطى از مجموعه گرانبهاى او تا سال 1340 به كوشش دوست فقيدمان محمدتقى دانش پژوه تهيه و در نشريه نسخه هاى خطى (دفتر دوم - 1341) چاپ شد. پس ازآن مهدوى باز نسخه هايى چند خريدارى كرد و تعداد آنها از هزار در گذشت. درين چند سال اخيربا همكارى فاضل گرامى اشك شيرين به فهرست نويسى تازه اى از مجموعه خود پرداخته بود كه به تدريج آماده چاپ مى شد.

براى نشان دادن ميزان علاقه مندى او به نسخه خطى مى توانم ياد كنم از روزهاى بسيارى راكه شخصاً صرف وصّالى اوراق پريشيده قرآن كهنه اوراق شده اى كرد. مى گفت اگر به دست وصال بدهم با اين دقت و دلسوزى نمى تواند نسخه را چنانكه شايسته است آماده تجليد كند.چون آماده شد آن را به دوستمان مهندس محمدحسين اسلام پناه مقيم كرمان سپرد تا جلدى مناسب براى آن فراهم سازد.

بُخل وضنّتى نداشت كه از نسخه هاى پر ارزش او عكس بردارى بشود. به

همين ملاحظه اجازه داده بود تا عكاس كتابخانه مركزى دانشگاه تهران از نسخه هايى كه كتابخانه علاقه مند به آنها مى بود عكس تهيه كند. اخيراً هم ديديم كه دو مجموعه كهنه از كتابخانه او به نامهاى «جنگ مهدوى» (مورخ 753) و ديگرى به نام «مجموعه فلسفى مراغه» (مورخ 596) توسط مركز نشردانشگاهى به همّت دكتر نصرالله پورجوادى و فهرست نگارى مهدى قمى نژاد به چاپ عكسى رسيد و فايدت مندرجات آنها عام شد. اين دو مجموعه در برگيرنده رساله هاى فلسفى و حكمى و عرفانى و از شمار نوادر مخطوطات است. اگر مهدوى به مانند اكثر مجموعه داران طمعكار يابخيل كردار، جسم نسخه را از آن خود مى دانست هرگز رضايت نمى داد كه چاپ نسخه برگردان ازآنها به دسترس دانشى مردان برسد، به تصور موهوم آنكه ممكن است از بهاى پولى آن كاسته شود.

او خود را نگاهبان نسخه مى دانست ولى بمانند كتابدارى رفتار مى كرد كه مسؤوليتش به اصطلاح امروز اطلاع رسانى و دست ياب كردن مراجع و منابع پژوهشى است. او عاشقانه ولى بااين خصيصه به نسخه نگاه مى كرد. البته به حق در حفاظت و ماندگارى آنها پاى بندى داشت.

مهدوى از دوستان نزديك مجتبى مينوى بود و مينوى او را يكى از چهار عضو هيئت امناى كتابخانه اهدايى خود بر بنياد شاهنامه فردوسى قرار داده بود.

درين سى سال كه از درگذشت مينوى گذشته است هماره با شور و شوق در جلسات هيأت امنا شركت مى كرد و چون كليد صندوق نسخه هاى خطى و اسناد و مدارك نوشته اى و عكسى آن كتابخانه به تقاضاى ديگر اعضا به مهدوى سپرده شده بود ايشان، به دلخواهى و بى كراهتى اين زحمت را پذيرفته بود كه هر بار براى آنها كه مى خواستند نسخه خطى ببينند از خانه دورافتاده

خود به دلپذيرى به كتابخانه مى رفت و نسخه را براى ديدن مراجعه كننده در اختيار كتابدارمى گذارد. ايشان آقاى دكتر مصطفى محقق داماد را به جاى خود برگزيده است.

ايشان در شوراى توليت موقوفات دكتر محمود اشار هم عضويت داشت و قضيه چنين بودكه چون استاد دانشمند آقاى دكتر منوچهر مرتضوى (جانشين منصوص از جانب دكتر يحيى مهدوى) خود را از اجراى وظيفه توليت معاف داشتند شورا دكتر اصغر مهدوى را برگزيد تاهمسانى مرتبت كه مورد نظر واقف بود رعايت شده و از نكته بينى و دقت نظر و امانت دارى دكتراصغر برخوردار باشد. بايد دانست كه ايشان دكتر محمدرضا شفيعى كدكنى را به جانشينى منصوص خود انتخاب كرد. امانتدارى و كردار دلسوزانه اى كه ايشان در كارها بر خود واجب مى دانست موجب شد كه حسينعلى سودآور بنيادگذار مؤسسه فرهنگى غيرانتفاعى «دانش گستر»هم دكتر اصغر مهدوى را يكى از اعضاى شوراى امور خود قرار داده بود.

براى آنكه از علاقه ورزى مهدوى به گسترش كتابخانه مجتبى مينوى آگاهى بيشترى به دست افتد ناچارم قضيه اى را كه در اولين سال درگذشت دكتر يحيى مهدوى پيش آمد بنويسم. دكتراصغر و همسر بزرگوارشان شهين خانم مقدمات برگزارى مراسم سال را فراهم كرده و در صددبودند كه به دعوت دوستان بپردازند و در محلى شايسته و به شيوه مرسوم مجلسى آراسته را به ياد دكتر يحيى مهدوى ترتيب بدهند. من در سفر كوهستانها بودم. روزى كه بازگشتم فرزند فقيدم بابك گفت غروبى اصغر آقا و سركار خانم و مژده و جناب دكتر حسين صديقى براى صحبت درباره نحوه برگزارى آن مجلس پيش ما خواهند آمد. تشريف آوردند و صحبت به آنجا كشيد كه سخنانى هم بايد درباره دكتر يحيى خان گفته شود.

نظر دكتر مهدوى و شهين خانم آن بود كه من سخنگو باشم. طبعاً براى من وظيفه دوستى و افتخارى بايسته مى بود ولى در يك لحظه به يادم آمد كه دكتر يحيى خان مطلقاً به اين گونه تشريفات پاى بندى نداشت و كليه درآمدهايى كه ازحق التأليف كتابهايش عايد مى شد همه را صرف خريد كتاب براى اهدا كردن به كتابخانه مجتبى مينوى مى كرد. بى ملاحظه اى گفتم تصور نمى كنم دكتر يحيى خان راضى باشد كه به جاى اجراى كارى فرهنگى مراسمى از آن گونه ترتيب يابد كه پيش بينى شده است. پيشنهادم اين است كه مخارج برگزارى آن مجلس براى خريدن كتاب در اختيار هيأت امناى كتابخانه گذاشته شود. اصغرآقا فوراً و بى چون و چرا پذيرفت و گفت همين كار اصلح و موجب شادمانى برادرم خواهد بود.پس معادل دو ميليون تومان چك نوشت و با نامه اى به پژوهشگاه علوم انسانى فرستاد كه كتابخانه مينوى بدان جا وابسته است. اگر اصغر مهدوى كتابدوست و دلبسته به كتابخانه مينوى نبود آن پيشنهاد را نمى پذيرفت و تن به مجلس آرايى و پذيرايى دو سه ساعته مى داد.

دكتر اصغر مهدوى به مراكز فرهنگى ديگر هم كمك مى كرد. از جمله كمك مالى براى ساختن مدرسه در محله اى از اصفهان كرد كه نيايش ايام جوانى خود در آنجا زيسته بود. يا اهداكردن قالى قديمى به موزه فرش و دستگاههاى عكاسى عصر ناصرى به «عكاسخانه شهر»وابسته به شهردارى.

بازگرديم به نسخه هاى خطى و علاقه هاى مهدوى بدين رشته. موقعى كه در بهار 1357پيش بينى شده بود كه نمايشگاهى از هنر جلدسازى و صحافى سنتى در كتابخانه مركزى و مركزاسناد دانشگاه تهران در مهر ماه ترتيب داده شود دكتر اصغر مهدوى با شور و حال خاصى به انتخاب

جلدها و بازشناسى آنها يارى مؤثر كرد. در جلسه هاى مشورتى كه از متخصصان مانندجعفر سلطان القرايى، محمدتقى دانش پژوه يحيى ذكاء و ديگران تشكيل مى شد شركت مى كرد.همان طور كه در اين چهار سال اخير از ارشاد و حمايت و دلسوزى در مورد «نامه بهارستان»(مجله مطالعات و تحقيقات نسخه هاى خطى) از انتشارات كتابخانه مجلس كوتاهى نداشت ويكى از مشاوران علمى آن نشريه بود و مى دانم كه آقاى نادر مطلبى كاشانى (سردبير مجله) گاه به گاه براى شور با ايشان به خدمتشان مى رفت و مهدوى با حوصله و از سر دلسوزى آنچه بايدگفت مى گفت.

به شركت در كنگره هاى تخصصى نسخه شناسى علاقه داشت. من سعادت داشتم كه با هم به مجمع علمى مربوط به ضوابط و قواعد نسخه شناسى يك بار به بولونيا (ايتاليا) و بار ديگر به استانبول (برگزار شده توسط مركز باستانشناسى آلمان در تركيه و لبنان) رفتيم و او در هر دومجمع فيض رسان بود و متخصصان از و استفاده مى كردند و از نفايس مجموعه اش پرسان مى شدند. نيز دعوت شده بود كه در مجمع علمى مربوط به «سفينه تبريز» كه در اواسط ماه خردادامسال در ليدن (هلند) تشكيل مى شود شركت نمايد ولى فرا رسيدن مرگ، شركت كنندگان را ازدريافت آگاهيهايى كه او مى توانست در آن مجمع ابراز كند محروم ساخت.

در زمينه معرفى نسخه هاى خطى، يكى از كارهاى ارجمند او فهرست نگارى مندرجات جنگ اسكندر ميرزاى تيمورى است كه نسخه اش در كتابخانه بريتانيا نگاه دارى مى شود. اين معرفى نامه در جلد بيست و ششم فرهنگ ايران زمين (1365) چاپ شده است. ديگر تنظيم جدول تطبيقى است از اختلاف ضبط در نسخه هاى خطى مهم ديوان حافظ (هجده نسخه) كه درنامواره دكتر محمود افشار جلد نهم

(1375) چاپ شده است. جدولهايى كه براى نماياندن تفاوتها ترتيب داده است حكايت مى كند ازين كه با چه دقت و حوصله اى هر كلمه اى را در هجده نسخه ديده بود و يكى را با ديگرى به مقايسه كشانيده است.

بخشى از دوران زندگى پژوهشى مهدوى به بازبينى و ترتيب اسناد و مدارك تجارى و مالى گذشت كه از دستگاه حاج محمدحسن امين دارالضرب و حاج حسين آقا امين الضرب بر جاى مانده است و صندوقهاى مخزون بدانها سالهاى دراز در زيرزمينهاى خانه پدرى گرد و خاك مى خورد. دكتر اصغر پس از اينكه از اروپا بازگشت و متوطن در خانه پدرى شد يك يك صندوقها (يخدان) را باز مى كرد و اسناد اوراق گذشته را به دقت از يكديگر جدا مى ساخت و نوع به نوع در پاكتها و جزوه دانها قرار مى داد و براى آنها فهرست و راهنما تهيه مى كرد. درين كارمدتى دكتر حسين محبوبى اردكانى و مهدى قمى نژاد او را يارى مى دادند. مخصوصاً قمى نژاد بامداومت اين كار را به علاقه مندى پيش مى برد.

همين جا به يادم افتاد كه بايد از همكارى مفيد دكتر مهدوى با دكتر حسين محبوبى اردكانى در كار ديگرى ياد كنم و آن تهيه فهرست و شناساندن اشخاص در عكسهاى قديمى بود كه كتابخانه مركزى توانسته بود اصل آنها را ازين گوشه و آن گوشه خريدارى كند. آن قدر كه ياد دارم مدت دو سالى اين كار دوام داشت و هفته اى يك روز آن دو دانشمند تهيه آن فهرست را دنبال مى كردند.

مجموعه آرشيوى پدرى مهدوى اهميت بيش بهايى دارد، ازين روى كه دستگاه تجارى امين الضربها به مدّت بيش از هفتاد سال بر جاى بود و طرف مراجعه مملكتى بودند و اغلب رجال كشور مانند واليان، حاكمان

با آن دستگاه خصوصى مطالبات و مراودات و معاملات ومكاتبات داشته اند. مهدوى مقاله اى مهم و اساسى در معرفى اين مجموعه به دو زبان فارسى وفرانسه نوشته و از روى متن فرانسه ترجمه به انگليسى شده و انتشار يافته است.

جمعى از دوستان و همكاران گرامى مهدوى مانند دكتر هوشنگ ساعدلو، دكتر منوچهر آگاه،دكتر ناصر پاكدامن، پرويز خزيمه علم در سالهاى دهه پنجاه در صدد آن برآمدند تا مقدارى از اين اسناد را كه براى روشن شدن تاريخ تجارى، مالى و وضع پولى و اقتصادى مملكت تا عصرپهلوى مفيد است به صورت كتابهايى سندى منتشر كنند. از جمله مكتوب هاى مربوط به تجارت در سال قحطى 1288 مورد نظرشان قرار گرفت. ولى با پيش آمدن حوادث سال 1357آن نيّت بلند متوقف ماند. ولى بعدها دكتر اصغر مهدوى همّت كرد و اجازت فرمود كه آن مجموعه به نام «اسناد تجارت ايران در سال 1288« به چاپ برسد و رسيد.

يكى ديگر از كارهاى برجسته و نمونه كه براساس اسناد موجود نزد خود انجام داد استخراج و جداسازى نامه هاى مربوط به تجارت يزد و ملك دارى حاج محمدحسن در اين شهر بود.مهدوى نخست گزارشى از اين اسناد را به صورت مقاله نوشت و افتخار نشرش را به نامواره دكترمحمود افشار داد. سپس به استدعاى من به استخراج مواد مهم مندرج در نامه ها پرداخت و چون آن كار پايان گرفت توانستيم مطالب را موضوع بندى كنيم. حاصل آن همكارى كتابى است كه بانام «يزد در اسناد امين الضرب» نشر شده است و قطعاً يكى از اهم منابع براى آشنا شدن باخصائص تجارت يزد و منضمّات بدان است. ترديد نيست كه نمونه خوبى است از آنچه مى توان درباره

شهرهاى ديگر، از جمله كرمان، مشهد، اصفهان و تبريز براساس آن مجموعه بيش بها انجام داد. مرحوم اصغر آقا درين سه چهار سال اخير گاه به گاه به خواندن نامه هاى كرمانيان مى پرداخت و يادداشت بردارى از آنها را با كمك خانم نرگس نفر - با مجموعه اسناد آشنايى پيداكرده است - آغاز كرده بود.

آن قدر كه به ياد دارم در يكى از دوره هاى كنگره تحقيقات ايرانى هم توصيف شايسته اى ازاين مجموعه بى نظير ارائه كرد. مهدوى به شركت در اين كنگره دلبستگى داشت و در اغلب مجامع آن حضور مى يافت مگر آن مواقعى كه در ايران نمى بود. ايرانشناسى از علاقه هاى دلپسنداو بود و مى كوشيد كه از دريافت اطلاعات مربوط بدان دور نماند.

يك بار هم كه به كنفرانس اوضاع اقتصادى ايران در عصر قاجار برگزار شده در مؤسسه خاورميانه دانشگاه آكسفورد رفته بوديم، به خواهش شركت كنندگان درباره اين مجموعه گزارش موشكافانه ديگرى ارائه كرد.

ديگر از كنگره هايى كه حضور او ارزشمند افتاد در مجمعى بود كه مؤسسه «ايلكس» وابسته به دانشگاه هاروارد در همان دانشگاه برقرار كرد و من مى ديدم فضلاى شركت كننده با او چه گونه مباحثاتى و مفاوضائى را دنبال مى كنند. از آنجا خود را به لوس آنجلس كشيديم و به خواستارى او سر زديم به موزه هنرهاى آن شهر كه نمايشگاهى راجع به آثار هنرى عصر تيمور به نمايش گذاشته شده بود و موزه داران جوان از اطلاعات مهدوى نسبت به نسخه هاى خطى كسب نظرمى كردند. ايشان در كنگره كتاب آرايى در تمدن اسلامى (مشهد) هم شركت كرد و چون روزى گذشت گفت وقت آن است كه سرى به كلات و سرخس بزنيم تا در كرانگى خاوران، شهرهاى تاريخى را ديده باشيم.

سخن از

مجموعه اسناد در ميان بود. پس بايد بنويسم كه صندوقهايى حاوى كتابها و اسناد ومدارك سيد جمال الدين اسدآبادى مشهور به افغانى در خانه امين دارالضرب بر جاى مانده بود(در سال 1308 قمرى كه سيد را از ايران باز گردانيدند.)

مهدوى چون دريافت كه كتابها و اسناد از آن سيدجمال بوده است قاصد بر آن شد كه آنها رابه يكى از كتابخانه هاى مملكت بدهد و جزو كتابخانه خود نگاه دارى نكند. امّا پيش از اين كه چنان نيتى را عملى سازد به من پيشنهاد كرد كه مشتركاً فهرستى از اسناد تهيه كنيم. اين كاروقت گير در مدّت دو سالى انجام شد و به صورت كتابى از محل حقوق دانشيارى او در سلسله انتشارات دانشگاه تهران در سال 1342 به چاپ رسيد با نام «مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده درباره سيدجمال الدين مشهور به افغانى.»

مهدوى تاريخ قاجارى را - مخصوصاً در عصر ناصرى و مظفرى به بعد - از حيث اجتماعى و رجالى و اقتصادى - خوب مى شناخت. قسمتى از اين آگاهى را از مطاوى اوراق و اسنادتجارى خاندان خود حاصل كرده بود. قسمتى هم دانستنى هايى بود كه از پدرش و اقران او - چه در ايران و چه اروپا - شنيده بود. مقاله «روزگار يك اهل قلم در دوره قاجار» مندرج در راهنماى كتاب (1354) 18 راجع به بدايع نگار طهرانى كه با همكارى دكتر هما ناطق به رشته نگارش درآمده و نيز «چند نامه مربوط به ايران» كه در كتاب «هفتاد مقاله» جشن نامه دكتر غلامحسين صديقى نشر شده (1371) يادگارى است از دلبستگى او به شناساندن منابع آن دوره و سرگذشت ايرانيان. تاريخ آن دوران در ذهن اصغر مهدوى مجسم و بى سايه بود.

به خوبى مى دانست كه دوام و قوام جامعه در آن روزگاران متكى به چه نوع عوامل اقتصادى و مالى بوده و طبقات مختلف چگونه و با چه مؤونه اى روز خود را به شام مى رسانيده اند. نيك مى دانست كه ميزان فقرو مسكنت و بى درآمدى ناشى از چه بوده است. اين نكته امتيازى است براى داناى علم اقتصادسياسى و هميشه بر من روشن بود كه اقتصاد خوانها و اقتصاددانهاى ديگر ايران از آن گونه سرچشمه بهره وافى نداشته اند.

حال كه سخن از اقتصاد در ميان است ضرورت دارد كه نام سه تأليف او را بياورم. نام يكى«تشكيل و تقويم محصول ملى» است (تهران، 1339). پيش آن كتابى به نام «قيمت» نوشت كه در سلسله انتشارات اهدايى خود او به چاپ رسيد (تهران، 1337) و تجديد چاپ هم شد.سومين كتابش «اقتصاد - كليات» نام داشت (تهران، 1341).

يكى از پژوهشهاى برجسته مهدوى تصحيح و چاپ انتقادى و نمونه وار ترجمه فارسى

سيرت رسول اللّه از عصر سعدى است. او آن را از روى پنج نسخه اساسى تر و سه نسخه ديگر باروش علمى و دقت اعجاب انگيز به انجام رسانيده است. سيره تنها كتاب جامع و مدوّنى است ازقرن دوم اثر محمدبن اسحق كه به دست رفيع الدين اسحق بن محمد همدانى قاضى ابرقوه ازروى روايت عبدالملك ابن هشام در نيمه دوم قرن هفتم به فارسى نقل شده است. مهدوى مقدمه اى متقن و محققانه در دويست و بيست صفحه دارد و آنچه را كه در معرفى متن و نسخه هاو سوابق مربوط به سيره در بايست بوده به قلم استوار و گيرا منضم كرده است. پس از اينكه متن را در دو مجلد در سلسله انتشارات بنياد فرهنگ ايران منتشر

كرد (1360) تصحيح و انتشار«خلاصه سيرت رسول الله» را كه تلخيص و انشاى شرف الدين محمدبن عبدالله بن عمر ازعلماى قرن هفتم هجرى است با همكارى مهدى قمى نژاد به سرانجام رسانيد (1368). بر اين متن هم مقدمه اى گويا و مبسوط در يكصد و بيست و هفت نوشت.

مهدوى داراى صفات ممتاز انسانى بود. نيكوكار بود و نسبت به كسانى كه حسّ مى كردنيازمند به نوعى توجهند كمك و مساعدت مى كرد و به گونه اى كه پنهان و پوشيده مى ماند.

مهدوى ضنّت و بخل نداشت از اين كه ديگران از منابع و مداركى كه او به دشوارى گردآورى كرده است بهره ورى يابند. هر دانش پژوهى را به خوش رويى پذيرا مى شد و آنچه را كه مطلوب شخص بود بر مى آورد.

مهدوى زندگى در باغ و خانه پدرى را بر هر جاى ديگر برتر مى دانست و از آنجا دل برنمى كند. در نگاهبانى آن ميراث كه براى او جنبه اى معنوى و تاريخى داشت كوشا بود. تصرفاتى كه در آن ساختمان شد، از قبيل تبديل كردن انبارها و آشپزخانه گنبدى شكل قديم به سالن پذيرايى، بر زيبايى مجموعه بسيار افزود. مهندس پرويز كيهان - پسر دايى مهدوى - كه مجرى طرح بود نه تنها صدمه اى به آن بناى يادگار نزده است بلكه مهارتهايى را به كار برده است كه هربيننده اى را به اعجاب و تحسين وامى دارد. مهدوى ازين حال و شور لذت مى برد و بيشتر مصرّبر ماندن در آن خانه محله قديمى مى شد.

مهدوى نسبت به برادر بزرگتر خود - دكتر يحيى مهدوى - حسّ احترام زائد الوصف داشت و يحيى نيز نسبت به او. هر دو در همين باغ مورد سخن زندگى مى كردند.

مهدوى نكته سنج و بديعه پرداز ولى آرام

و خوش برخورد بود. در مباحثات و مجادلات ازكوره در نمى رفت. به تندى گرايش نداشت. در جمع بيشتر نيوشنده بود تا گوينده. سخنان مخالف را مى شنيد و اگر با گفته اى هماوازى نداشت و خوشايندش نبود و نمى خواست كه به صورت لفظ ابراز خلاف گويى كند دو كف دستش را با حركتى ملايم به دو سو مى كشانيد تابدين تمهيد اظهار ابهام و اشكال نسبت به گفته معارض كرده باشد. يا اين كه مى گفت چيزى دراين مورد نمى دانم.

مهدوى سفر دوست بود. از سال 1340 به اين سو چند ده هزار كيلومتر با هم در اكناف خاك وطن گردش و از گوشه و كنارهاى پرت و خرده پا ديدار كرديم. نخستين سفرمان به يزد بود.غروبى از تهران حركت كرديم و نيمه شب مجبور شديم در بيابانى نزديك به ارجنان (عقدا) اتراق كنيم. راه خاكى و پر شن بود و من خسته از رانندگى. بهرام و كوشيار كه كوچك بودند همراهان بودند. جل و پلاسى را كه به همراه داشتم بر صحرا گستردم و به خواب خوشى رفتيم. مهدوى دربيابان قفر بى رفت و آمد و سكوت محض ناآرامى نشان نداد. مى گفت به ياد ايامى افتاده است كه با پدرش در سفر خراسان چنين شبى را گذرانيده بوده است. مرادم آن است كه از رنج سفرنمى هراسيد. پس از آن بارها در سفرها دشواريها مى ديد ولى خم به ابرو نمى آورد. در سفر به همه چيز مى نگريست و درباره ديده ها مى انديشيد و نكته اى را اگر فراياد مى آورد مى گفت.خرابه ها، قناتها، كشت كاريها هر يك به نحوى و مناسبتى جلب نظرش را مى كرد. چون به غريبه اى مى رسيديم مى گفت از اين مرد پرسشى بكنيم و از وضع و حال محل اطلاعى به دست بياوريم.

مردمان قديمى و بومى برايش معنى خاص داشتند و برايش محترم بودند. گويى ازگفتار با آنها به روزگارى نزديك مى شد كه جدّش در آن عصر مى زيست. به روزگارهايى برمى گشت كه هر روز ازين گونه مردم به خانه نيا يا پدرش سر مى زدند و حوائج خود را رفع مى كردند. گفتنى در اين باره زياد دارم. افسوس مى خورم كه خود هيچ گاه رو به آن نكرد كه خاطرات و مشاهداتش را ازين سفرها بر صفحه كاغذ بنگارد.

منابع زندگينامه :http://www.yadeyar.ir/

مهدي نژاد، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رضا مهدي نژاد

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و راهنمايي در سال 68 وارد حوزه علميه دامغان شده و در سال 73 به مدت 5 سال ادبيات عرب، فقه و اصول را طي نمودم. همزمان تحصيلات كلاسيك را ادامه داده و در سال 73 موفق به اخذ ديپلم انساني شده و در سال 74 وارد حوزه علميه و دروس سطح حوزه را نزد اساتيدي مثل: «موسوي تهراني»، «محمدي تهراني» و «نكونام» تلمذ نموده و سپس از درس خارج آيات عظام: «فاضل لنكرانى»، «شيرازي» و «نوري همداني» بهره بردم.

در سال 74 در رشته «علوم سياسي» مقطع كارشناسي در موسسه باقرالعلوم (ع) مشغول به تحصيل و در سال 78 در كارشناسي ارشد «علوم سياسي» شهيد بهشتي تهران ادامه تحصيل و در سال 81 فارغ التحصيل شدم. در دوران تحصيل به امور پژوهشي اشتغال داشته و چند مقاله در همايشهاي دانشگاه ارائه نمودم. پس از فارغ التحصيلي، به عنوان «پژوهشگر» با پژوهشكده انديشه اسلامي همكاري و پروژه «انديشه سياسي ميرزاي قمي» را به پايان

رساندم.

در سال 82 به عنوان كارشناس مطالعات كشورها در مركز جهاني علوم اسلامي، معاونت پژوهش مشغول به كار شدم. در سال 85 به عنوان مدير كل دفتر مطالعات و كارشناسي كشورها دراين مركز مشغول به خدمت شدم. در طول دوره خدمت در مركز جهاني علوم اسلامي، چند اثر پژوهشي در عرصه مطالعات كشورها تدوين نموده ام.

مهرپرور، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر حسين مهرپور محمد آبادي در سال 1322 در روستاي محمد آباد يزد بدنيا آمد.وي داراي دكتري رشته حقوق خصوصي از دانشگاه تهران است.درسال 1351 وارد دادگستري شده و مراحل قضائي را از دادياري و دادرس علي البدل تا عضويت ديوان عالي كشور و معاونت قضائي قوه قضائيه را طي كرد.ايشان از سال 1369 از دادگستري به دانشگاه شهيد بهشتي منتقل شد و هم اكنون به عنوان استاد دانشكده حقوق آن دانشگاه به امر تدريس مشغول است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق خصوصي و اسلامي

والدين و انساب : پدر حسين مهرپور محمد آبادي مرحوم غلامرضا مهرپور محمد آبادي نام داشت كه سوادي در حد خواندن و نوشتن و خواندن قرآن كريم داشت.وي فردي بسيار روشن بين و علاقه وافري براي درس خواندن دكتر مهرپور محمد آبادي داشت.ايشان در سال 1343 در اثر بيماري به رحمت ايزدي پيوست.و نام مادر مرحومش خانم ربابه صميمي محمد آبادي بود كه سالها سرپرستي فرزندان را بر عهده داشت تا اينكه در سالهاي اخر عمر داغ شهادت آخرين فرزند را بر دل داشت در سال 1383 بدرود حيات گفت. دكتر مهرپور محمد آبادي جمعا سه برادر (برادر كوچكتر شهيد محمد علي مهرپور محمد آبادي نام داشت كه در اواخر سال

1360 در جبهه گيلان غرب به درجه شهادت نائل آمد.)و سه خواهر هستند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين مهرپور محمدآبادي تحصيلات ابتدايي را در همان منطقه شروع كرده و به اتمام رسانيد. سپس در يزد، مشهد و قم به تحصيل در حوزه علميه پرداخت و تا گذراندن دوره اي از دروس خارج فقه و اصول پيش رفت. در حوزه از محضر درس اساتيد بزرگواري چون آيات عظام: فاضل لنكراني، مكارم شيرازي و وحيد خراساني بهره برد. با اين حال او با اخذ ديپلم ادبي در يزد موفق مي شود در رشته حقوق قضايي دانشگاه تهران پذيرفته شود و در همين دانشگاه هم مقاطع فوق ليسانس و دكترا را در رشته حقوق خصوصي ادامه دهد. - اخذ ديپلم ادبي - اخذ مدرك ليسانس حقوق قضايي، دانشگاه تهران، - اخذ مدرك فوق ليسانس حقوق خصوصي - اخذ مدرك دكتراي حقوق خصوصي از دانشگاه تهران

استادان و مربيان : حسين مهرپور محمد آبادي در حوزه پس از مقدمات از محضر درس اساتيدي چون حضرات آيات : مكارم شيرازي ،نوري همداني ،فاظل لنكراني، منتظري و وحيدي خراساني بهره برده است. و در دانشگاه از محضر استاداني چون مرحوم دكتر سيد حسن امامي ،استاد محمود شهابي ،دكتر صفري ،دكتر كاتوزيان و دكتر صفايي و غيره استفاده كرده است.ولي يكي از استادان بزرگ دكتر مهرپور محمد آبادي كه از ايشان خاطرات علمي،اخلاقي و تربيتي به ياد دارد مرحوم شهيد مظلوم دكتر بهشتي مي باشد كه در سال 1350 در يك برنامه منظم درسي كه با مديريت و برنامه ريزي ايشان انجام مي گرفت در كلاس درس ايشان حضور بهم مي

رساند و از محضر پر بركت ايشان بهره مند مي شد.

هم دوره اي ها و همكاران : شهيد بهشتي وقتي كه سمت رئيسي ديوان عالي كشور را بر عهده داشت ، حسين مهرپور محمد آبادي مسئول دفتر ديوان عالي كشور بود و با وي ارتباط كاري داشت بطوري كه دكتر مهرپور محمد آبادي در اين باره چنين مي گويد: خاطره ماندگاري از وسعت نظر سعه صدر ،تحمل ،بزرگواري و جوانمردي ،تواضع در عين صلابت و شخصيت از آن بزرگ وار به ياد دارم.

همسر و فرزندان : حسين مهرپور محمد آبادي در سال 1350 با سركار خانم صديقه فقيه خراساني (نوه مرحوم آيت الله حاج شيخ غلامرضا فقيه خراساني است)ازدواج كرد كه ماحصل اين ازدواج 5فرزند،4 پسر و يك دختر است كه جملگي آنها به رشته پزشكي روي آورده اند.پسر ارشد ،متخصص مغز و اعصاب ،دومي ،رزيدنت ارتوپدي ،دخترم سال آخر پزشكي عمومي را مي گذراند.دو پسر ديگر سال اول پزشكي را تحصيل مي كنند.

وقايع ميانسالي : حسين مهرپور محمد آبادي پس از دريافت دكتر رشته حقوق خصوصي ،در سال 1351 وارد دادگستري شد و مراحل دادياري،دادرسي علي البدل و معاونت قضائي قوه قضائيه را طي كرد.وي از آذر سال 1376 تا مرداد 1384 در دو دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي به عنوان مشاور رئيس جمهور و رئيس هيئت پيگيري و نظارت بر اجراي قانون اساسي انجام وظيفه مي كرد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و مسئوليت هاي حسين مهر پور محمد آبادي به شرح زير است: قاضي دادگستري در مراحل مختلف آن تا سطح ديوان علي كشور ،معاون قضائي قوه قضائيه ،عضو حقوقدان شوراي

نگهبان و قائم مقام دبير آن شورا ،معاون حقوقي و بررسيهاي فقهي مركز تحقيقات استراتژيك ،مشاور وزير امور خارجه ،مشاور رئيس جمهور و رئيس هيئت پيگيري و نظارت بر اجراي قانون اساسي ،عضو هيئت نظارت بر مطبوعات و عضو شوراي عالي هلال احمر

فعاليتهاي آموزشي : حسين مهر پور محمد آبادي در دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي در رشته هاي حقوق خصوصي ،حقوق بشر و حقوق عمومي دروس حقوق مدني ،متون فقه ،حقوق اسلامي و حقوق بشر را تدريس ميكند.وي همچنين در دانشگاهها و مراكز ديگر مانند دانشكده علوم قضائي ،دانشگاه امام صادق (ع) ،مدرسه عالي شهيد مطهري ،دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد اسلامي نيز سابقه تدريس داشته و دارد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسين مهرپور محمد آبادي در مقاطعي هم به عنوان عضو يا مسؤول هيأت نمايندگي ايران در مجامع و سازمان هاي بين المللي حضور يافته است و ديدگاه ايران را در خصوص گزارش مربوط به ميثاق حقوق مدني و سياسي در چندين جلسه در كميته حقوق بشر توضيح داده است. درسالهاي ???? و ???? و به مناسبت پنجاهمين سالگرد تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر، سمينارهايي با همكاري كميسارياي عالي حقوق بشر و سازمان كنفرانس اسلامي در مقر سازمان ملل در ژنو تشكيل شده بود و مهرپور نيز با مقاله اي تحت عنوان «آزادي عقيده و بيان از ديدگاه اسلام» در اين سمينارها شركت مي كند و ديدگاه دين اسلام در مورد حقوقي كه هر انسان دارد را تشريح مي نمايد.

آرا و گرايشهاي خاص : دكتر مهرپور براي اينكه كشور ما در محافل بين المللي وجهه در خور شأن پيدا كند،

مي گويد: «توصيه هاي خيرخواهانه اي به مسؤولان ارائه دادم و اميدوار بودم و هستم با ديد مثبت به قضايا نگاه شود البته به برخي از اين توصيه ها هم عمل شد.» دومين دغدغه مهم مهرپور اجراي صحيح قانون و قانونمند شدن جامعه است. از ديد او قانون جزو لوازم لاينفك زندگي اجتماعي است. اما چگونه است كه جامعه ما عليرغم اينكه حدود يك سده است كه با نحوه تهيه و تنظيم قانون آشنا شده و داراي قانون اساسي هم هست چنانكه بايد و شايد به رعايت قانون توجه نمي شود؟ در اين زمينه اعتقاد دارد كه بايد قانون به درستي تبيين شود و به گونه اي در سطح عمومي تمهيداتي به كار گرفته شود تا فرهنگ قانونگرايي و توجه واقعي به قانون نهادينه گردد. مي گويد متوليان قانون هم بايد بيشتر به قانون اساسي و ساير قوانين توجه كنند و راههاي گريز از قانون را كنار بگذارند و پايبندي مسؤولان براي مردم بايد ملموس شود. به زعم مهرپور اگر چنين اقداماتي صورت بگيرد عمل قانون به صورت فرهنگ درخواهد آمد ولي بر اين امر نيز تأكيد دارد كه در وضع قانون تا حد امكان بايد همه جانبه نگري شده و مصلحت جامعه در نظر گرفته شود. وضعيت مناسب از ديدگاه اين حقوقدان اين است كه افراد گريختن از قانون را مطلوب ندانند.

جوائز و نشانها : حسين مهر پور محمد آبادي نشان درجه دو دانش را در سال 1384 از سوي رياست جمهوري وقت دريافت كرده است.

چگونگي عرضه آثار : حسين مهر پور محمد آبادي به عنوان عضو هيئت ،سخنران و يا نماينده و مسئول

در اجلاسهاي متعدد داخلي و بين المللي بويژه نهاد هاي سازمان ملل شركت كرده است كه پيامد علمي آن تاليف كتابها و مقالات مختلف در زمينه حقوق بشر است.ايشان در اجلاسهاي مختلف مجمع عمومي سازمان ملل ،كميسيون حقوق بشر ،كميته حقوق بشر ،كميته رفع تبعيض نژادي ،سازمان بين المللي كار ،يونسكو ،كميته معاهدات و توصيه ها و اجلاسها و همايشهاي منطقه اي و بين المللي از سال 1368 تا كنون شركت داشته است. دكتر مهر پور محمد آبادي در سه اجلاس كميته بشر سازمان ملل ،بعنوان مسئول هيئت ايراني در سالهاي 1371 و 1372 ،در دوهمايش مربوط به ديدگاه اسلام درمورد اعلاميه جهاني حقوق بشر در مقر سازمان ملل در ژنو به عنوان كارشناس حقوق بشر و اسلام در سالهاي 1377 و 1380 ، اجلاس جهاني زن در پكن در سال 1374 و در سه اجلاس كميته معاهدات و توصيه هاي يونسكو در سالهاي 1382 و 1383 به عنوان نماينده ايران شركت داشته است كه در اكثر مواقع با ايراد سخنراني و ارائه مقالات متعدد در مورد حقوق بشر همراه بوده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بررسي ميراث زوجه در حقوق اسلام و ايران

ويژگي اثر : تاليف - چاپ اول 1368

2 حقوق بشر در اسناد بين المللي و موضع جمهوري اسلامي ايران

ويژگي اثر : تاليف - 1374

3 حقوق بشر و راهكارهاي اجرائي آن

ويژگي اثر : تاليف -1378

4 ديدگاههاي جديد در مسائل حقوقي

ويژگي اثر : تاليف - چاپ اول 1372

5 رئيس جمهور و مسئوليت اجراي قانون اساسي در 2 جلد

ويژگي اثر : تدوين و گرد آوري -1380

6 مباحثي از حقوق زن

از منظر حقوق داخلي ،مباني فقهي و موازين بين المللي

ويژگي اثر : تاليف - چاپ اول 1379

7 مجموعه نظريات شوراي نگهبان در سه جلد

ويژگي اثر : تدوين و گرد آوري - 1371

8 منتخبات من المباحث الفقهيه

ويژگي اثر : تدوين و گرد آوري - 1376

9 نظام بين المللي حقوق بشر

ويژگي اثر : تاليف - چاپ اول 1377

10 وظيفه دشوار نظارت بر اجراي قانون اساسي

ويژگي اثر : تدوين و گرد آوري - 1384 - مجموعه مكاتبات و نظريات حقوقي هيئت پيگيري و نظارت براي اجراي قانون اساسي

مير داماد نجف آبادي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي مير داماد نجف آبادي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد علي ميرداماد نجف آبادي در سال 1349 متولد شدم. دوره ابتدائي تا سوم ابتدائي را در اهواز گذراندم و سال چهارم و پنجم ابتدائي در مشهد. دوره راهنمائي و دبيرستان در قم. سال 1368 وارد حوزه شدم (همزمان ديپلم گرفتم سال 1368). شش سال در مدرسه «معصوميه» دوره مقدمات را گذراندم. اساتيدم در دوره مقدمات: آقايان نائيني، مسعودي كاشاني، ترابي، اسلامي، حياتي.

دوره سطح را در مدرسه آيت الله گلپايگاني گذراندم. اساتيد اين دوره: موسوي تهراني، اعتمادي، هادوي تهراني. سه سال درس خارج فقه و اصول آيت الله هادوي تهراني. يك سال درس خارج فقه «آيت الله جوادي آملي». از سال 1371 تدريس در مركز جهاني علوم اسلامي را آغاز كردم و تاكنون ادامه دارد. مدت 5 الي 6 سال هم در مدارس مركز مديريت حوزه تدريس داشتم.

ميراحمدي، منصور

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منصور ميراحمدي

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب منصور مير احمدي فرزند امير در بيست و پنجم دي ماه 1347 در روستاي «چناروئيه» از توابع شهرستان كرمان به دنيا آمدم. دوران تحصيلي ابتدايي را در روستاي مذكور و راهنمايي را در روستاهاي مجاور به پايان رساندم. سپس در سال 1363 جهت ادامه تحصيل وارد حوزه علميه قم گرديده تحصيلات حوزوي را آغاز كردم. در كنار گذراندن دروس مذكور به دليل علاقه وافر به علوم جديد و اعتقاد به ضرورت كسب اين علوم در دوران كنوني، دوران تحصيلي متوسطه را به صورت داوطلب

آزاد در سال 1378 پشت سر گذراندم. علاقه مذكور، تلاش و كوشش جهت حضور در دانشگاه و تحصيل در يكي از رشته هاي علوم انساني را به دنبال داشت. در سال 1370 در رشته «علوم سياسي» موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (عليه السلام) پذيرفته شده و دكتري «علوم سياسي» خود را در دانشگاه تهران اخذ نموده و از آن پس در دو زمينه علوم حوزوي و دانشگاهي مشغول به تحصيل و تحقيق و تدريس هستم.

ميرخليلي، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدجواد ميرخليلي

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/10/2

زندگينامه علمي

اينجانب سيد جواد ميرخليلي، فرزند سيد محمد علي ميرخليلي، متولد دوم دي ماه 1356 در روستاي زردين از توابع استان يزد هستم. دوره ابتدايي خود را در مدرسه شهيد مطهري زردين به پايان برده و بعد از آن وارد مدرسه شهيد حسن زارع زرديني شدم و دو سال دوره راهنمايي خود را در آنجا سپري كردم. بعد از آن براي ادامه تحصيل در كلاس سوم راهنمايي وارد شهر يزد و مدرسه راهنمايي انبياء شدم. بعد از اتمام دوره راهنمايي، براي ادامه تحصيل به همراه خانواده به تهران آمديم و مدرسه دولتي علميه، محل تحصيلم در چهار سال تحصيل در آن جا بود.

بعد از پايان دبيرستان و اتمام دوره نظام قديم رشته علوم تجربي، وارد حوزه علميه امام حسين (ع) تهران شدم و سطح يك خود را در محضر اساتيد بزرگواري چون: «مرحوم آيت الله حقي، مرحوم آيت الله سيد عباس ابوترابي، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين سيد علي اكبر ابوترابي، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين سيد بهاءالدين موسوي زاده، حجج اسلام: موسوي، عالمي،

شريفي، يوسفي، سيد محمد حسن ابوترابي، علمداري، معراجي، وحيدي، گنجي، افضل نژاد، رضا بابا اكبري ، خوش نما» و ساير اساتيد گذراندم.

آن گاه در سال 1381 براي ادامه تحصيل در مقطع سطح دو حوزه وارد مدرسه قديري قم شدم و از محضر اساتيدي چون حجج اسلام: «جلالي، ظهيري، قوامي، هاشمي، سرافراز، و ...» بهره بردم. بعد از اتمام سطح دو، مقطع كارشناسي علوم سياسي را با معدل 45/17 در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم به پايان رساندم. سپس در كنار ادامه تحصيل در سطح سه حوزه و بعد از كسب مدرك علمي سطح دو حوزه، رشته اديان شرق را در دانشگاه اديان و مذاهب قم ادامه داده و پايان نامه كارشناسي ارشدم را با موضوع: «رابطه دين و سياست در ژاپن معاصر» تدوين كردم.

همچنين در ساليان اخير به دليل علاقه وافر به رسانه و ارتباطات و با توجه به اين كه سردبيري برخي از مجلات مختلف علمي را در سطح قم بر عهده داشته ام و حتي با فصلنامه ظهور وابسته به بسيج دانشجويي دانشگاه باقرالعلوم (ع) توانستم مقام دوم سردبيري و نشريات برتر استان را كسب كنم، به تحصيل در رشته ارتباطات دانشكده صدا و سيماي قم در كنار پژوهش در مراكز مختلف علمي پرداختم و اين دوره را نيز با موفقيت به پايان رساندم.

هم اكنون در كنار تحصيل در درس خارج فقه و اصول حوزه علميه قم، به نويسندگي در نشريات و مجلات علمي مشغول هستم. ضمن اين كه سال ها تجربه و مطالعه، سير مطالعاتيم را به سمت حوزه هاي اختصاصي پيش برده است؛ به گونه اي كه هم اكنون

تنها در حوزه انديشه سياسي در اسلام و شرق باستان مي نويسم و ارتباطات و رسانه نيز دل مشغولي ديگرم است.

ميرداداشي كاري، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي مير داداشي كاري

محل تولد : بابلسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد مهدي مير داداشي در سال 1361وارد حوزه علميه «جعفريه رستم كلاي بهشهر» شدم. بعد از يك سال واندي وارد حوزه علميه قم شده وتحصيلاتم را پي گرفتم. در كنار دروس حوزوي، ديپلم متوسطه را در دبيرستان ايثارگران گرفتم و در سال 1373 با رتبه 25 وارد دانشگاه شدم. و در عرض 3 سال دوره كارشناسي را با اخذ رتبه دوم و با معدل 76/17 به پايان رساندم و در سال 1377 در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه شيراز پذيرفته شدم. در سال 1377 با شركت در آزمون ورودي روحانيون حج، حائز رتبه ممتاز شدم و بيش از ده سال در دروس عاليه حوزه شركت مي نمايم.

ميرزايي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ميرزايي

محل تولد : مياندوآب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/5/10

زندگينامه علمي

بعد از اتمام دوره متوسطه در رشته رياضي فيزيك و قبولي در كنكور سراسري 1374 در رشته مهندسي برق (گرايش الكترونيك) با مشورت و راهنمايي و صلاحديد پدرم وارد حوزه علميه شده و رشته مهندسي را ادامه ندادم (سال ورود به حوزه 1374). در مدت 5 سال در حوزه علميه «حضرت ولي عصر بناب» مقدمات را به اتمام رسانده و درسال 1379 عازم قم شدم. همزمان با تحصيل در مقطع سطح، وارد موسسه آموزشي و پژوهشي امام (ره) در رشته «معارف اسلامي و جامعه شناسي» شدم. در سال 1383 دوره ليسانس را همزمان با اتمام پايه 10 به پايان رساندم و تا مقطع كارشناسي ارشد در رشته «الهيات» ادامه داده

و فارغ التحصيل شدم. سابقه 3 سال درس خارج دارم و همچنان مشغولم. انشاء الله.

ميرمحمدي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالفضل مير محمدي

محل تولد : ساوه

شهرت : مير محمدي زرندي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1302/1/1

زندگينامه علمي

آية الله سيد ابوالفضل ميرمحمدي زرندي در سال 1302 هجري شمسي در بخش «زاويه زرند» از توابع شهرستان ساوه در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش به پايان رسانيد. در سال 1320 ايامي كه كيان حوزه هاي علميه در خطر بود و كمتر كسي رغبت به تحصيل علوم حوزوي داشت، روحيه و علاقۀ وافرش به تحصيل علوم ديني او را به حوزه مقدس علميۀ قم رهنمون ساخت.

وي پس از فراگيري علوم اوليه صرف، نحو، معاني بيان و منطق در سال 1325 جهت زيارت عتبات عاليات و ادامۀ تحصيل عازم عراق شده و توسط دايي مرحوم والدش «آية الله آقاي حاج ميرزا يحيي زرندي (ره)» كه از مجتهدين مقيم آن ديار بود؛ در شهر كربلا حجره اي اختيار كرد ولي با اصرار پدر بازگشت، بواسطۀ وابستگي عاطفي كه به ايشان داشت، به ناچار امر ادامۀ تحصيل را در قم پيگيري نمود.

از همان ابتداي تحصيل به حداقل امكانات معيشتي فراهم شده توسط پدرش كه به امر كشاورزي و كسب اشتغال داشت؛ بسنده كرده و از دريافت شهريه و وجوه شرعي امتناع نمود و تا به حال نيز بدين امر مقيد بوده است. ايشان داماد فقيه وارسته «آية الله العظمي مرحوم آقاي حاج سيد احمد زنجاني (ره)» مي باشند كه همواره اين وصلت را از جمله توفيقات خود مي دانند.

پس از گذراندن دروس مقدماتي در سطوح عاليۀ حوزه،

رسائل را از محضر مرحوم «آية الله حاج شيخ موسي زنجاني (ره)»، مكاسب را از محضر مرحوم «آية الله سيد حسين قاضي (ره)»، كفايه را از محضر حضرات آيات: «سيد شهاب الدين مرعشي نجفي» و «علامه سيد محمد حسين طباطبايي (ره)» و شرح تجريد را از محضر مرحوم «آية الله حاج ميرزا اسحاق آستارايي (ره)» تلمذ نمود.

حدود سال 1328 از درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام: «حجت كوه كمره اي» و «بروجردي (رضوان الله عليهما)» حدود دو سال بهره برد. سپس حضرت «آية الله العظمي آقاي حاج سيد محمد محقق داماد (ره)» را به عنوان استاد درس خارج به نحو مستمر اختيار نموده و طي 15 سال يك دورۀ كامل اصول و چندين كتاب فقهي را از محضرشان استفاده نمود.

ايشان در مقاطع مختلف تحصيل حوزوي، تدريس مقطع پايين تر را به عهده گرفته و بيش از 20 سال به تدريس دروس سطح عاليه حوزه از قبيل رسائل، مكاسب و كفايتين پرداخته است. بيش از 10 سال نيز در دانشگاه اقدام به تدريس فقه و علوم قرآني در مقطع دكتري و كارشناسي ارشد نموده و پيوسته نيز استاد راهنماي رساله هاي مختلف دوره دكتري در دانشگاه و حوزه بوده است. شايان ذكر است رتبۀ دانشگاهي ايشان در بدو ورود به فعاليت هاي دانشگاهي دانشيار اعلام شده و سپس به جهت تأليف، تدريس، مديريت و ساير خدمات دانشگاهي رتبۀ استادي كه بالاترين رتبۀ علمي دانشگاهي است به وي اعطا شده است.

مباحثه تفسير قرآن را از حدود سال 1326 در روزهاي پنجشنبه و جمعه هر هفته با دوستان صميمي و هم دوره اي خود همچون حضرات آيات: (مرحوم آقاي حاج سيد مهدي روحاني،

مرحوم آقاي حاج شيخ علي احمدي ميانجي، مرحوم حاج شيخ احمد آذري قمي، حاج سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، حاج سيد اسماعيل موسوي زنجاني، مرحوم حاج شيخ محمد حقي، حاج شيخ احمد پاياني، مرحوم حاج ميرزا محمد امين رضوي و ...) آغاز نمود كه به مرور مورد توجه واقع شده و بر اعضاي آن افزوده گرديد. اين جلسۀ وزين كه بيش از پنجاه سال سابقه دارد با نوساناتي در تركيب اعضا كماكان به قوت خود باقي است.

ايشان از همان ايام حضور در درس خارج فقه و اصول در جلسه بحث فقهي كه حضرات آيات: «آقاي حاج سيد موسي شبيري زنجاني، مرحوم آقاي حاج سيد مهدي روحاني، مرحوم آقاي حاج شيخ علي احمدي ميانجي، مرحوم حاج شيخ احمد آذري قمي، آقاي حاج سيد جلال الدين طاهري اصفهاني، آقاي حاج شيخ عبدالرحيم جودي» داشتند، حضور پيدا مي كرد. اين جلسه نيز اكنون با تغيير برخي اعضاي آن ادامه دارد.

آقاي مير محمدي به همراه ساير فضلا و روحانيون از مدافعين نهضت اسلامي بوده و در امضاء برخي از اعلاميه ها عليه رژيم ستم شاهي و حمايت از حضرت امام نقش داشته است كه از جمله آن مي توان به ارسال نامه اي سرگشاده با عنوان «نامه جمعي از فضلاء حوزه علميه قم به هويدا نخست وزير وقت در خصوص اعتراض به اقدامات خلاف قوانين اسلام و قانون اساسي، جو خفقان و سانسور، دستگيري حضرت امام خميني و ...» اشاره نمود.

در سال 1364 با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي به رياست دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران كه پس از شهادت آية الله دكتر مفتح توسط سرپرست اداره مي شد، منصوب گشت. وي در

مدت يازده سال مسؤوليت ضمن تلاش مؤثر جهت راه اندازي مجدد دوره دكتري و كارشناسي ارشد و نيز افزايش ظرفيت پذيرش دانشجويان مقاطع مذكور، از آنجايي كه اهتمام جدي به وحدت حوزه و دانشگاه داشته و خود نيز با ورود به فعاليت هاي مستمر دانشگاهي از قبيل: (مديريت، تدريس و تأليف) از مصاديق اين وحدت به شمار مي رفت از فضلاء شاخص حوزه با هدف ارتقاء كيفي سطح تحصيلات دانشجويان جهت تدريس دعوت مي نمود.

شايان ذكر است اين توسعه دانشكده كه به همت ايشان و با عنايت بنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني (ره)، رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي و مساعدت رئيس جمهور وقت جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاي هاشمي رفسنجاني و ... در مساحتي حدود 7000 متر صورت گرفت، دانشكده را از تنگناي شديد فضاي آموزشي و رفاهي خارج ساخت.

ميرمحمدي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفى مير محمودي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

سال 1342 به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدايي تا دبيرستان را در شهرستان بابل گذراندم. پس از اخذ ديپلم به سال 1360 مدّتي به جهاد سازندگي رفتم. در همين سال به تشويق پدر كه در سلك روحانيت بود؛ جهت تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميّه قم شدم. تا سال 1369 به دروس سطح حوزه علميه مشغول بودم. سال هاي 1369 و 1370 با سازمان تبليغات قم در بخش فرهنگي همكاري داشتم.

همزمان با ادامه تحصيلات در حوزه به سال 1370 وارد دانشگاه شدم و در سال 1374 دوره كارشناسي رشته «حقوق» را به پايان رساندم. در همين سال موفق به ادامه تحصيل در رشته «حقوق بين الملل»

شدم. سال 1377 كارشناسي ارشد اين دوره را به پايان رساندم. از سال 1374 تدريس در دانشگاه هاي آزاد و مفيد قم در دروس مختلف معارف، فقه، اصول، و حقوق را آغاز نمودم و همزمان به فعاليت هاي علمي و پژوهشي نيز پرداختم. نزديك شصت سفر تبليغي، فرهنگي و علمي به مناسبت هاي گوناگون اعم از ماه محرم، صفر، ماه مبارك رمضان، هفته وحدت، دهه فجر و ايام رحلت امام (ره) به داخل و خارج كشور سفر نموده ام.

ميرموسوي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي مير موسوي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر اصفهان انجام دادم و پس از اتمام سال دوم دبيرستان در رشته علوم تجربي در سال 1362 وارد حوزه علميه اصفهان مدرسه «ذوالفقار» شدم. كتابهاي ادبيات حوزه را از مقدمات، سيوطي و مغني را در يكسال خواندم و همچنين منطق، معاني و بيان و در همان سال سطح را آغاز كردم و بخش هايي از لمعتين و معالم را نيز در اصفهان خواندم.

در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم و ابتدا در مدرسه بعثت كه از مدارس آية الله منتظري بود؛ ثبت نام و سپس به مدرسه فيضيه نقل مكان كردم. در آن هنگام، همزمان تحصيلات علوم اسلامي و دبيرستان را دادم و در جبهه نيز حضور مي يافتم. در سال 68 همزمان سطح را به پايان رسانيدم و وارد دانشگاه تهران در رشته «علوم سياسي» شدم. از سال 69 درس خارج را آغاز كردم و بيشتر در درس خارج فقه «حضرت آيةالله العظمي منتظري» و

«آيةالله تبريزي» شركت كردم.

در سال 72 تحصيلاتم در مقطع كارشناسي به پايان و مقطع كارشناسي ارشد را در رشته «روابط بين الملل» در همان دانشگاه ادامه دادم و پايان نامه ام را با عنوان: «عوامل موثر چالشهاي حقوق بشر در ايران» نوشته و دفاع كردم. در سال 74 در مقطع دكتري «علوم سياسي» دانشگاه تهران پذيرفته شدم و در سال 81 از پايان نامه ام با عنوان: «اسلام، سنت و دولت مدرن» با راهنمايي آقاي دكتر بشريه و مشاوره دكتر فيرحي و آقاي حميد زنجاني دفاع كردم.

تاكنون آثارعلمي زيادي اعم از مقاله و كتاب نگاشته ام كه در بخش مربوطه ذكر شده. از سال 79 به عنوان هيئت علمي در دانشگاه مفيد حضور داشته ام و از سال 75 تاكنون درسهاي رشته علوم سياسي را در اين دانشگاه و در دانشگاه باقرالعلوم (ع) تدريس كرده ام. از فاصله سال 80 تا 84 مديريت گروه علوم سياسي دانشگاه مفيد را نيز عهده دار بوده ام.

ناصحي نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 485/ 484 ق)، فقيه حنفى، محدث، متكلم و قاضى. وى قاضى القضاة رى بود و به اعتزال گرايش داشت. از قاشى ابوبكر حيرى و ابوسعيد صيرفى و ابوابراهيم اسماعيل نصرآبادى و جماعتى ديگر حديث شنيد. در بغداد و خراسان حديث گفت. محمد بن عبدالواحد دقاق و عبدالوهاب انماطى و ابوالقاسم سمرقندى و ابوبكر بن زاغولى و ديگران از وى روايت كرده اند. عبدالغافر در «تاريخ» خود گويد كه وى فرزند امام الاسلام ابومحمد ناصحى بود. او برترين حنفى زمان خود و سرآمد در مناظره و همچنين در طب، ادب و شعر متبحر بود. وى در زمان پدرش در مدرسه ى سلطان

تدريس مى كرد و در عهد آلب ارسلان سلجوقى عهده دار قضاوت نيشابور شد و مدت ده سال در آنجا باقى ماند. پيرامون مسائلى با امام الحرمين گفتگو كرد و مورد ستايش وى قرار گرفت. ناصحى مدتى عهده دار منصب قضاوت وى شد. او در بازگشت از حج، در نزديكى اصفهان، درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (103/ 7)، رى باستان (371 -370/ 2)، سيرالنبلاء (20 -19/ 19)، شذرات الذهب (372/ 3)، العبر (348/ 2)، الكامل (160/ 8)، المنتظم (639/ 9)، الوافى بالوفيات (338/ 3).

ناصري مقدم، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ناصري مقدم

محل تولد : كاشمر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي دكتر حسين ناصري مقدم در سال 1341 در شهرستان كاشمر ديده به جهان گشود. وي پس از طي موفقيت آميز دروس ابتدائي، راهنمايي و دبيرستان در سال 1361 وارد حوزه علميه مشهد شد و پس از اتمام سطح در درس خارج فقه و اصول حاضر گشت و از محضر بزرگان خطه علم خيز مشهد كسب فيض كرد.

ايشان به موازات دروسي حوزوي به تحصيل دانشگاهي پرداخت و در رشته «فقه و مباني حقوق اسلامي» در سال 1380 در مقطع دكترا از دانشگاه تهران فارغ التحصيل گشت. وي هم اكنون عضو هيأت علمي دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد با رتبه استادياري مي باشد.

ناطقي رستمي، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اصغر ناطقي رستمي

محل تولد : --------

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

از سال 1333 وارد حوزه علميّه مرحوم آيت الله كوهستاني شدم و بعد از سه سال به مشهد مقدّس مشرف شدم و حدود 5 _ 6 سال در آنجا مشرف بودم. از اواخر سال 43، بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردي مشرف شدم به نجف اشرف و 5 _ 9 سال در آنجا مشرف بودم و اصول مرحوم «آقا ميرزا باقر زنجاني» و مدت چهار سال خارج مكاسب مرحوم امام (خمس) و مدّت شش سال خارج فقه مرحوم «شهيد سيد محمد باقر صدر» را تلمذ كردم تا اينكه سال 1351 حزب بعث ما را بيرون كردند.

مدّت دو سال درس مدرسه عالي قضايي را خواندم. با اينكه توان قضايي داشتم براي احتياط

دو سال هم دوره ديدم و مدرك ليسانس به حقير دادند و يكسال دانشگاه شهيد چمران اهواز تدريس معارف و يكسال و خرده اي هم دانشگاه آزاد اراك مشغول بودم (با مدرك فوق ليسانس حوزوي). تمام ابواب وسايل مستدرك الوسائل و فروع كافي را معجم (فهرست الفبايي) كردم. طب گياهي را نزد آقاي آل اسحاق خواندم و تمام 7 جلد ترجمه قانون ابن سينا را فهرست الفبايي كردم. فعلاً مطابق طب سنتي يا گياهي مريض مي بينم. البته بعد از پايان دوره قضايي دو سال هم قاضي در تهران و دادگستري قم بودم تا مريض شدم و بدين علت از قضاوت استعفا دادم.

نجفي فيروزجائي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس نجفي فيروزجائي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عباس نجفي فيروزجائي در سال 1362 در رشته علوم تجربي از دبيرستان امام صادق (ع) قم ديپلم گرفتم. همزمان با دبيرستان مطالعات مختلف غير درسي و تحصيلات حوزوي غير رسمي (مقدمات و بخشي از سطح) را نزد پدر فراگرفتم و سپس در رشته «پيراپزشكي» وارد دانشگاه علوم پزشكي ايران شدم، اما علاقه مندي شديد به مسائل و مطالعات ديني، همواره سبب مي شد تا در كنار آن، مطالعات علوم حوزوي را به طور غير رسمي ادامه دهم. در سال 65 پس از اخذ ليسانس «پيراپزشكي»، به طور رسمي وارد حوزه علميه بابل شدم و پس از سه سال تحصيل مستمر و شبانه روزي و اتمام لمعتين و نيمي از رسائل و مكاسب، به قم آمدم و از آن تاريخ (1368) تاكنون تحصيلات حوزوي را ادامه مي دهم.

در سال 1368 در دانشگاه باقرالعلوم (ع)

قم در رشته «علوم سياسي» در كنار تحصيلات حوزوى، تحصيل كردم و پس از فراغت از دوره ليسانس اين رشته، فوق ليسانس «علوم سياسي» را از دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي گرفتم. در همين سال ها در برخي دوره هاي آموزش عقيدتي، سياسي سپاه در بابل و ساري تدريس كردم و در «دانشگاه آزاد اسلامي بروجرد»، «دانشگاه هنر تهران» و دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب» تدريش داشته ام (به طور متناوب).

برخي از دروس حوزوي را در بابل تدريس كردم و از آنجا كه گرايش ذاتي اين جانب به مطالعه و تحقيق است از مشاغل اجرايي اجتناب كرده و عمدتاً به نوشتن كتاب و مقالات مختلف علاقمندم. حوزه هاي تخصصي مطالعاتي و علائق اينجانب عمدتاً «شامل معارف اسلامي»: (فقه، اصول، تفسير و كلام) و نيز حوزه هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و سياست بين الملل خصوصاً مسائل جهان اسلام و خاورميانه مي باشد و در اين زمينه مقالات متعددي را به رشته تحرير درآورده ام.

نجفي، زين العابدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زين العابدين نجفي

محل تولد : سارى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب زين العابدين نجفي دوران ابتدايي را در زادگاهم «كرسام» گذراندم و پس از آن در حدود سال 1350 وارد حوزه علميه ساري شدم. دروس مقدمات را تا پايان «حاشيه ملاعبدالله» در ساري در مدرسه «حاج مصطفي خان» خواندم و در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شدم كه تا سال 1362 سطح را تمام كردم و همزمان دروس كلاسيك را به صورت شبانه يا متفرقه خواندم و در سال 1362 در رشته «اقتصاد» ديپلم گرفتم. ضمناً تحصيلاتم را در قم مجدداً از كتاب «حاشيه ملاعبدالله» شروع كردم.

از سال 1362 تا حدود سال 1370 در درس خارج فقه و اصول حوزه شركت كردم و يك دوره خارج اصول به مدت شش سال را خدمت «آيةالله مكارم» طي كردم و نيز خارج فقه را در محضر «آيةالله فاضل» و «آيةالله وحيد خراساني» خواندم. بنده تدريس را به صورت رسمي در حوزه علميه قم از سال 1360 آغاز كردم. در همان سال بود كه در مدرسه «آيةالله گلپايگاني» در خيابان صفائيه به تدريس ادبيات پرداختم. سپس چندين سال در مدرسه هاي آيةالله حقانى و الهادى كتابهاي: (مختصر، معالم، شرح لعمه و اصول فقه) را تدريس كردم.

از سال 1374 تدريس سطح عالي را در مدرسه آيةالله گلپايگاني واقع در اول چهار مردان شروع كردم و اكنون چند سال است كه اشتغال به تدريس كفاية الاصول در همين مدرسه دارم. تدريس در دانشگاه را از سال 1362 شروع كردم و در موضوعات: (ادبيات عرب، فقه استدلالى، مباحث اصول، آيات الاحكام، فقه الحديث و تاريخ حديث تدريس نمودم، و اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه با رتبه استاد ياري هستم. لازم به ذكر است كه پس از اخذ مدرك سطح چهارم حوزه، با توجه به سابقه تدريس كه در دانشگاه داشتم و مقالاتي كه در مجله هاي علمي پژوهشي تدوين كردم و نيز با توجه به مدرك سطح چهارم حوزه، در وزارت علوم، امتحان و مصاحبه دادم و حكم استادياري برايم صادر شده است.

نخبه، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا نخبه

محل تولد : تنكهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 60 تا 61 پس از اخذ ديپلم در حوزه علميه مدرسه «امام

صادق» (عليه السلام) مشغول به تحصيل شدم و پس از پايان سطوح عالي سال 1368 به درس خارج مشغول شدم و در درس اساتيدي چون: «آية الله وحيد خراساني»، «آشيخ جواد تبريزي (ره)»، «آية الله زنجاني»، «آية الله منتظري» و «آية الله مدرس» شركت نمودم البته بخاطر برخي اشتغالات متاسفانه به صورت مداوم موفق به شركت نشدم. و در ضمن در طي سالهاي 63 تا 73 از دانشگاه مفيد به «كارشناسي حقوق» مشغول بودم. از سال 81 تا 73 نيز در موسسه «تنظيم و نشر آثار امام»، روي كتابهاي امام (ره) تحقيق كرده ام. از سال 81 تا كنون نيز در معاونت آموزشي موسسه، در قسمت آموزش انديشه هاي امام، اشتغال دارم.

ندري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ندري

محل تولد : جوزان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

بنده تا پايان سال سوم راهنمايي را در روستاي محل تولد تحصيل نموده ام. پس از آن مدتي به ترك تحصيل و دوري از كتاب و درس گذشت. در آن ايام علي رغم استعداد خوبي كه داشتم؛ مشغول كمك به پدرم در كارهاي كشاورزي بودم. تا اينكه وارد حوزه علميه شهرستان ملاير شدم. بحمدالله پيشرفتم در درس هاي حوزوي خوب بود. پس با پيشنهاد بعضي از رفقا به صورت متفرقه براي دبيرستان ثبت نام نمودم و براي دروس دبيرستان، همان يك هفته به امتحانات خرداد مانده، وقت صرف مي نمودم وآن هم با موفقيت سپري شد.

براي دانشگاه شركت نمودم. در سال اول شركت در كنكور در رشته «الهيات» قبول شدم. پس از گذراندن بيش از صد واحد درسي، براي شركت در فوق ليسانس شركت نمودم؛ قبول شدم. دروس واحد

مدرك در دانشگاه قم به پايان رسيد. لازم به ذكر است كه در اين مدت كه دروس دانشگاهي خوانده شد؛ محور اصلي برنامه زندگي بنده دروس حوزوي بود و به توصيه اساتيد دانشگاهي؛ بنده از شركت در كلاس هاي درسي دانشگاه معاف بودم و صرفاً براي امتحان يا بعضي از دروس به دانشگاه مراجعه مي كردم و اين به خاطر آن بود كه ما وقتي از دروس بسيار غني و پربار حوزه سراغ چند واحد درس دانشگاه مي رفتيم؛ مانند اين بود كه يك رزمنده آموزش ديده در كوه و كمر و مناطق صعب العبور را ببرند در يك پارك كه روي چمن قدم بزند، تمام موفقيت هاي بنده حقير از بركت حوزه مباركه علميه و وجود مقدس ولي عصر ارواحنا الفداء بوده.

دروس حوزوي را تا پايان پايه ششم در حوزه علميه شهرستان ملاير گذرانده ام و ادامه آن را در حوزه علميه قم. در حوزه علميه، علاوه بر ادبيات عرب از منطق، فلسفه، تفسير و كلام نيز بهره مند شده ام از جمله: بداية الحكمه را با جناب آقاي «سيد علي حسين آملي»، نهاية الحكمه را با جناب آقاي «عباسعلي زارعي»، تلخيص الهيات را با «آقاي رباني» (حفظهم الله)، مكاسب محرمه را با «آيت الله سيد محمد هاشمي»، بيع و ضيا را با استاد «نكونام»، رسائل را با آقاي «حسيني و خويي» و كفايه نيز با آقايان محترم «ميري و نكونام» (دامت بركاتهم) بوده. دروس خارج بيش از چهار سال است فقه با مرجع عاليقدر حضرت «آيت الله مكارم شيرازي» و اصول با استاد فرزانه جناب «آيت الله سبحاني» و اخيراً كه يك دوره اصول حضرت «آيت الله سبحاني» به اتمام

رسيد. بنده در درس حضرت «آيت الله العظمي وحيد خراساني» شركت نمودم. اميدوارم خداوند منان توفيق ادامه تحصيل را عنايت فرمايد. انشاء الله.

نراقي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، حقوقدان و وكيل دادگسترى، از نواده هاى مرحوم حاج ملا احمد نراقى در 1273 در شهر كاشان تولد يافت. پس از انجام تحصيلات مقدماتى، فقه، اصول، حكمت و علم كلام را در نزد بزرگان كاشان فرا گرفت، مخصوصا در حقوق اسلامى از سرآمد اقران شد و به تحقيق و تتبع پرداخت. از تأليفات ايشان تنظيم شجره ى خاندان غفارى و تاريخ اجتماعى كاشان و چند اثر ديگر است. شغل نراقى وكالت دادگسترى بود. در 1368 در 95 سالگى درگذشت.

محقق.

تولد: 24 دى 1273، كاشان.

درگذشت: 24 دى 1368، تهران.

حسن نراقى پس از تحصيل در مدرسه ى علميه ى كاشان به تهران آمد و امور فرهنگى و آموزشى را پيشه كرد. تأليفات او عبارتند از: تاريخ اجتماعى كاشان (1345)؛ آثار تاريخى شهرستان كاشان و نطنز (1348)؛ خاندان غفارى كاشان (1353)؛ كاشان در جنبش مشروطه ايران (1355)؛ ادبيات مشروطيت (حاوى زندگى نامه ى خاورى كاشانى، 1356)؛ تصحيح نخبة البيان (تأليفات محمدمهدى نراقى، 1357)؛ تصحيح و طبع طاقديس (مثنوى سروده ى احمد نراقى، 1362)؛ تصحيح و طبع مشكلات العلوم (تأليف محمدمهدى نراقى، 1367)؛ از وى مقاله هايى نيز در مجله ى «هنر و مردم» به طبع رسيده است.

حسن نراقى از پايه گذاران انجمن آثار ملى كاشان و از بنيادگذاران موزه ى آن انجمن در باغ شاه فين بود.

حسن نراقى در تهران درگذشت و در مسجد آقا بزرگ كاشان كه مدرسه ملا احمد نراقى بود به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

نسائي، ابوعبدالرحمان احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(303 -215/ 214 ق)، رجالى، حافظ، محدث، فقيه و قاضى. ملقب به شيخ الاسلام و معروف به حافظ نسائى. در نساى خراسان به دنيا آمد. در «وفيات الاعيان» نام پدر وى

على و نام جدش شعيب ذكر شده است. در طلب علم به خراسان، حجاز، عراق، جزيره، شام و مصر سفر كرد و سرانجام در مصر ساكن گرديد. وى نزد يونس بن عبدالاعلى، دوست و مصاحب شافعى، تلمذ نمود. او قرائت را از احمد بن نصر نيشابورى مقرى و ابوشعيب صالح بن زياد سوسى فراگرفت. از قتيبة بن سعيد و اسحاق بن راهويه و هشام بن عمار و سويد بن نصر و احمد بن منيع و بشر بن معاذ عقدى و حسين بن منصور سلمى نيشابورى و بشر صواف و زياد بن ايوب و سوار بن عبداللَّه عنبرى و عباس بن عبدالعظيم عنبرى و عبدالجبار عطار و عتبه مروزى و عمران بن موسى قزاز و عمرو بن زراره كلابى و عيسى بن محمد رملى و محمد بن ابان بلخى و محمد بن بشار و محمد بن نصر مروزى و محمد مخرمى و محمد بن عبيد محارمى و محمد بن هاشم بعلبكى و محمود بن غيلان و هيثم بن ايوب طالقانى و يوسف بن عيسى زهرى و يوسف بن واضح مودّب و جماعتى ديگر حديث شنيد. فرزندش، عبدالكريم نسائى، و حسن بن رشيق عسكرى و ابوبشر دولابى و ابوجعفر طحاوى و ابوعلى نيشابورى و حمزه ى كنانى و ابوجعفر احمد نحوى و ابوبكر شافعى و محمد بن قاسم اندلسى و ابوالقاسم طبرانى و محمد بن عبداللَّه نيشابورى و محمد بن موسى مأمونى و ابن السنى و ابيض بن محمد بن ابيض و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. در رمله ى فلسطين درگذشت و پيكرش به مكه منتقل و ما بين صفا و مروه به خاك سپرده شد و

به روايتى در مكه درگذشت. از آثارش: «السنن الكبير»، در حديث، «المجتبى» يا «السنن الصغير»؛ «الضعفاء والمتروكين»، در رجال حديث؛ «الخصائص» يا «خصائص اميرالمؤمنين (ع)»، در فضيلت حضرت على (ع)؛ «مسند على (ع)»؛ «مسند مالك»؛ «اغراب شعبة على سفيان و سفيان على شعبة»؛ «مناسك النسائى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (164/ 1)، اعيان الشيعه (603 -601/ 2)، انساب سمعانى (484/ 5)، تاريخ نيشابور (110)، تذكرة الحفاظ (701 -698/ 2)، تهذيب التهذيب (170 ،163/ 1) روضات الجنات (220 -219/ 1)، ريحانه (168 -167/ 6)، سيرالنبلاء (135 -125/ 14)، شذرات الذهب (241 -239/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 35 -34/ 4)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (88/ 1)، طبقات الشافعيه اسنوى (269 -268/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (16 -14/ 3)، العبر (444/ 1)، الكامل (152/ 6)، كشف الظنون (1833 ،1685 ،1684 ،1087 ،1006 ،706 ،130)، الكنى والالقاب (249 -247/ 3)، معجم المؤلفين (245 -244/ 1)، المنتظم (450/ 7)، النجوم الزاهرة (210 -209/ 3)، الوافى بالوفيات (417 -416/ 6)، وفيات الاعيان (78 -77/ 1)، هديةالعارفين (56/ 1).

نسفي بخاري، ابومحمد عبدالعزيز

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 533/ 532 ق)، فقيه حنفى و قاضى. معروف به نسفى و قاضى نسفى. اهل كوفه بود. در بخارا فقه آموخت و عهده دار قضاوت خراسان گرديد. وى پيشواى حنفيان بخارا و از معاصرين زمخشرى بود. از آثارش: «تعليق الخلاف» يا «التعليقة فى الخلاف»، در چهار مجلد؛ «فصول الفتاوى» يا «الفصول»، در فتاوا، «كفاية الفحول»، در علم اصول؛ «المنقذ من الزلل فى مسائل الجدل»؛ «روضة الناصحين»، در شرح «خطب الاربعين»؛ «السلم لدار السلام فى بيان احكام اركان الاسلام»؛ «مدارج الافهام والافواج»، در تفسير «آية ثمانية ازواج»، به فارسى؛ «مدارج البطون عن ازالة الشكوك والظنون»، به فارسى.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (147 -146/ 4)، ايضاح المكنون (453 ،24/ 2)، ريحانه (171 -170/ 6)، كشف الظنون (1869 ،1497 ،933 ،424)، لغت نامه (ذيل/ عبدالعزيز) معجم المؤلفين (252/ 5)، هديةالعارفين (579 -578/ 1).

نسوي، مجد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، قاضى و شاعر. از فضلاى نامدار نسا و قاضى آنجا بود. طبع خوبى داشت و شعر خوب مى گفت. وقتى كه قاضى شمس الدين قاضى نسا شد، مجدالدين در تهنيت او اين رباعى را سرود:

خواهى كه ميان خلق قاضى باشى

باقى باشى گهى كه ماضى باشى

با خلق خدا حكم چنان كن كه اگر

آن با تو كند كسى، تو راضى باشى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (672/ 2)، الذريعه (963/ 9)، صبح گلشن (363)، فرهنگ سخنوران (800 -799)، لباب الالباب (245 -244/ 1)، هفت اقليم (34 -33/ 2).

نسيم اردكاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1289/ 1286/ 1285 ش)، حقوقدان و شاعر، متخلص به نسيم. در اردكان يزد به دنيا آمد. بعد از طى تحصيلات ابتدايى و متوسطه در زادگاهش و اصفهان جهت ادامه ى تحصيل به تهران آمد و از دانشكده ى حقوق موفق به اخذ ليسانس و سپس دكتراى حقوق شد. وى در 1316 ش وارد وزارت دادگسترى شد و چندى رياست دادگسترى استان كرمانشاهان را به عهده داشت. از آثارش «ديوان» شعر مى باشد كه قسمتى از آن با نام «ترانه هاى نسيم» منتشر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (769 -766)، الذريعه (1185/ 9)، سخنوران نامى معاصر (3638 -3633/ 6)، فرهنگ سخنوران (930)، مؤلفين كتب چاپى (293 -292/ 4).

نصر، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حقوق دان.

تولد: 1285، تهران.

درگذشت: آبان 1364، نيويورك.

پس از پايان بردن دوره ى مدرسه ى دارالفنون جزو دانشجويان اعزامى به فرانسه رفت و در رشته ى حقوق به اخذ درجه ى دكترى نايل شد و رساله ى دكتريش را درباره ى «حقوق در عصر ساسانى» نوشت. ضمنا در فلسفه و علوم اجتماعى داراى درجه ى ليسانس شد. پس از بازگشت به ايران به استادى دانشكده ى حقوق پرداخت و بعد سفرهاى متعدد به مأموريت اقتصادى و مالى و نمايندگى سازمان ملل متحد به آمريكا رفت و حدود بيست سال دوره خدمت عمر ادارى او در خارج از ايران گذشت. در دولت رزم آرا وزير دارايى بود. مشاغل ديگر او عبارتند از: رييس اداره ى اقتصاد، مدير عامل بانك كشاورزى، مشاور هيئت بازرگانى و اقتصادى در آمريكا، رييس اتاق بازرگانى ايران و آمريكا، متصدى بانك بين المللى آمريكا، نماينده ى اداره ى همكارى هاى فنى سازمان ملل در مصر، رييس سازمان برنامه.

در سال هاى آخر زندگى، به نگارش كتاب ابديت ايران پرداخت كه

در دو جلد منتشر شد. آخرين جلد اين كتاب را با نام ايران در برخورد با استعارگران منتشر ساخت. از آثار ديگر اوست: دوره ى مفصل علم اقتصاد (جلد اول).

از فضلا و دانشمندان ايران، پس از انجام تحصيلات متوسطه و عالى به اروپا رفت و از دانشكده حقوق پاريس درجه دكترا در حقوق و اقتصاد و از سوربن دو ديپلم عالى در علوم اجتماعى و اخلاق و از دانشكده علوم سياسى درجه ليسانس گرفت. بعد از مراجعت به ايران سالها در دانشكده حقوق به تدريس اشتغال داشت و در وزارت دارايى نيز منشأ خدماتى گرديد. اهم مشاغل وى عبارتست از: رياست بانك كشاورزى ايران، مدير عامل سازمان برنامه، وزير اقتصاد ملى در كابينه ساعد و در 1329 در كابينه رزم آرا به سمت وزير دارائى معرفى شد، ولى عملا وزارت را رها ساخت. دكتر نصر غالب عمر خود را در خارج از ايران گذرانيد. مدتها نماينده وزارت دارايى در دول متحده آمريكا و عضو هيئت مديره بانك بين المللى و سالها از كارمندان عاليرتبه سازمان ملل متحد و در چند سال اخير مشاور عالى آن سازمان در امور اقتصاد صنعتى بوده است. وى داراى تأليفات متعددى است كه از جمله بايد دوره مفصل علم اقتصاد به فارسى و تاريخ حقوق ايران از ابتدا تا هجوم عرب را نام برد. ديگر از نوشته هاى او كتاب ابديت ايران مى باشد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نصرتي، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اصغر نصرتي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1339 در روستاي «حسين آباد پشت بسطام» از توابع شاهرود و در خانواده اي مذهبي، كشاورز و دامدار. قبل از آغاز

تحصيلات كلاسيك در 5 سالگي به مكتب خانه رفتم و قرآن را فرا گرفتم و با خواندن آشنا شدم. تحصيلات ابتدايي را تا پنجم در روستا با موفقيت و شاگرد اولي در كلاس ها گذراندم. از كودكي علاقه وافري به روحانيت و مباحث ديني داشتم. دوره تحصيلي راهنمايي را در «علي آباد كتول» گذراندم و هر ساله در رده دانش آموزان ممتاز مدرسه قرار داشتم.

در جلسات مذهبي شركت مي نمودم با انديشه هاي حضرت امام، جزوه ولايت فقيه و آثار دكتر شريعتي آشنا شدم. در اين زمان به مطالعه كتاب به ويژه كتاب هاي مذهبي پرداختم. جهت ادامه تحصيل به شهر شاهرود عزيمت نمودم و در رشته رياضي فيزيك در دبيرستان ادامه تحصيل دادم. در كنار دروس دبيرستان، فعاليت مذهبي با جمع هاي دانش آموزي را آغاز كردم و با انديشه هاي انقلابي و آشنا، همراه گرديدم. به كمك دوستان روزنامه هاي ديواري با رويكرد مذهبي انقلابي تنظيم مي كرديم و در سالهاي 56 و 57 در پخش اعلاميه و شب نامه شركت مي كردم و با جريان هاي هوادار انقلاب همراهي و همگامي داشتم.

در سال 57 در كنكور علوم انساني شركت نمودم و در رشته «علوم سياسي» دانشگاه تهران قبول شدم. ولي در عمل تا پيروزي انقلاب درس ها تعطيل گرديد، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب با آغاز به كار دانشگاه ها به دانشگاه وارد شدم و در جمع هاي مذهبي، همگام با انقلاب اسلامي عليه جريان هاي نفاق، چپ و ليبرال قرار گرفتم. در ايام انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه در آموزش و پرورش «بسطام» به عنوان معلم دوره راهنمايي به تدريس در روستا پرداختم. (به مدت دو سال)

در سال 1361 به قم عزيمت كردم و دروس علوم اسلامي را به صورت

آزاد آغاز كردم. پس از بازگشايي دانشگاه با مشورت حضرت «آيت الله راستي» همزمان دانشگاه و حوزه را ادامه دادم و در سال 1363 به حوزه درس مرحوم «سيد منير الدين حسيني شيرازي» پيوستم. دروس خارج فقه و اصول را نزد حضرات آيات: «راستي كاشانى»، «جوادي آملى»، «فاضل لنكراني» و «ميرزا جواد آقاي تبريزي» به مدت 12 سال گذراندم و در سال 1383 در جهت تحقق فرمايش مقام معظم رهبري؛ مبني بر لزوم ايجاد نهضت نرم افزاري، در مجموعه دفتر تبليغات اسلامي اقدام به تأسيس دفتر جنبش نرم افزاري نمودم و مديريت آن را برعهده گرفتم كه به نوبه خود در ايجاد فضاي باز فكري و گسترش آزادانديشي و روحيه نقد و نظريه پردازي تأثير قابل ذكري گذاشته است.

نصيري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد نصيري در سال 1285 ، در اصفهان به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همان شهر به پايان برد و به موازات آن از تعليمات ديني و فقه و اصول و ادبيات عرب نيز نزد بستگان و استادان بهره جست. سپس به تهران رفته و از مدرسه حقوق فارغ التحصيل گرديد. در سال 1309 جزء نخستين دانشجويان برگزيده و اعزامي دولت به كشور فرانسه رفت. ابتدا در دانشكده حقوق اكس (Aix ) دوره ليسانس كه با رتبه عالي ( لورا در حقوق ) به اتمام رسانيد و در دو رشته حقوق بين الملل خصوصي و اقتصاد از دانشگاه پاريس به سال 1316 موفق به اخذ درجه دكتري گرديد و به ايران بازگشت. دكتر نصيري پس از فارغ التحصيل شدن به مشاغلي چون منصب قضا در دادگستري ، رئيس اداره كل تصفيه املاك، مدير كل

وزارت دارايي و رئيس هيات مديره بيمه ايران مديريت كل بانك ملي ايران در زمان دكتر مصدق،مديريت گروه توسعه اقتصادي ايران ، عضويت در هيات داوران ديوان دائمي بين المللي و رياست دانشكده حقوق و علوم سياسي دست يافت. دكتر محمد نصيري سرانجام در هشتم دي ماه 1375 دار فاني را وداع گفت.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : حقوق بين الملل

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد نصيري همزمان با آغاز انقلاب مشروطيت در شهر اصفهان ديده به جهان گشود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد نصيري تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر اصفهان به پايان برد؛ موازي با آن از تعليمات ديني و فقه و اصول و ادبيات عرب نيز نزد بستگان و استادان بهره برد. سپس به تهران رفته و از مدرسه حقوق ( كه قبل از تشخيص دانشكده حقوق علوم سياسي و اقتصادي در دانشگاه تهران در سال 1313 وجود داشت) فارغ التحصيل گرديد. در سال 1309 جزء نخستين دانشجويان برگزيده و اعزامي دولت به كشور فرانسه رفت. ابتدا در دانشكده حقوق اكس (Aix ) دوره ليسانس كه با رتبه عالي ( لورا در حقوق ) به اتمام رسانيد و در دورشته حقوق بين الملل خصوصي و اقتصاد از دانشگاه پاريس به سال 1316 موفق به اخذ درجه دكتري گرديد و به ايران بازگشت.

زمان و علت فوت : محمد نصيري در هشتم دي ماه 1375 دار فاني را وداع گفت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد نصيري پس از فارغ التحصيل شدن به مشاغل زير دست يافت: - از سال 1316 تا 1322 منصب قضا در دادگستري _ از سال

1322 تا 1325 رئيس اداره كل تصفيه املاك - در سال 1325 مدير كل وزارت دارايي و رئيس هيات مديره بيمه ايران - مديريت كل بانك ملي ايران در زمان دكتر مصدق - مديريت گروه توسعه اقتصادي ايران - عضويت در هيات داوران ديوان دائمي بين المللي - رياست دانشكده حقوق و علوم سياسي

فعاليتهاي آموزشي : محمد نصيري از سال 1333 وارد دانشگاه تهران شد و استاد كرسي حقوق بين المللي خصوصي دانشكده حقوق گرديد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تارخچه سي ساله بانك ملي ايران

2 تحقيق در زمينه تابعيت شركت ها

3 تحقيق در زمينه قانون حاكم بر اموال شخصيه

4 تحقيق در زمينه قانون حاكم بر قراردادها

5 تفسير قرار دادها

6 حقوق بين المللي خصوصي ( كليات ) و ( تعارض قوانين )

7 دروس دوره دكتري حقوق

8 هبه در حقوق ايران

ويژگي اثر : ( به زبان فرانسه )

نظام قزويني، نظام الدين، ابوالفضائل عثمان

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، قاضى و شاعر. او در زمان ارغون خان (690 -683 ق) و كيخاتون (694-690 ق) مى زيست و گفته اند كه زمان الجاتيو (716 -703 ق) را نيز درك كرده است.وى قاضى شهر قزوين بود. او در ساختن و پرداختن اشعار توانا و مداح خواجه فخرالدين احمد مستوفى، پسر عموى حمدالله مستوفى، بود. بنا به ذكر صاحب «تاريخ گزيده» او كتابى دارد به نام «رضى نامه» كه در هجو پسر عموى خود، قاضى رضى الدين، نوشته و در حدود پنج هزار بيت است. وى مرثيه اى در سوگ خواجه سعدالدين محمد آوجى دارد. اين مطلع از اوست:

صبحدمى كه از رخت برفكنى كلاله را

چشم و رخت خجل كند نرگس مست و لاله را

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ گزيده (742 -741)، حبيب السير (139 / 3)، الذريعه (1205 / 9)، صبح گلشن (528)، فرهنگ سخنوران (941)، مينودر (586 -585 / 2)، هفت اقليم (160 / 3).

نظام هروي، نظام الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 900 ق)، فقيه، مدرس، قاضى و شاعر. پدرش ملا شرف الدين، از اعاظم فقهاى زمان ميرزا ابوالقاسم بابر بود. وى معصار با امير عليشر نوايى بود و لذا در «مجالس النفايس» شرح حال وى آمده است. مدتى در مدرسه ى غياثيه و مدرسه ى اخلاصيه به تدريس پرداخت. سپس از جانب سلطان حسين بايقرا به قضاوت هرات منصوب شد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (340 -339 / 4)، الذريعه (1206 / 9)، ريحانه (207 / 6 ،350 / 5)، صبح گلشن (530)، فرهنگ سخنوران (942)، لغت نامه (ذيل/ قاضى نظام الدين)، مجالس النفائس (141).

نظرزاده، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله نظرزاده

محل تولد : شيروان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/9/1

زندگينامه علمي

سال 1343 در شهرستان شيروان از توابع استان خراسان جنوبي به دنيا آمدم. در هفت سالگي با خانواده به مشهد منتقل و تحصيلات ابتدايي با دبيرستان را در مشهد گذراندم. سال 1361 موفق به اخذ ديپلم رياضي فيزيك شدم و پس از ديپلم با چند تن از دوستان به حوزه علميه قم وارد شديم. دوران جنگ در مجموع حدود 2 سال در جبهه ها توفيق حضور داشتم. مدرسه «رضويه» اوّلين ورود در درس و بحث بود. حجره 36 خاطرات زيبايي را در ذهنم زنده مي كند.

اساتيد ادبيات، حضرات آقايان حجج اسلام و المسلمين: «طالقاني، عرفان، علوي، موسوي گرگاني، مدرس افغاني و ...». اساتيد منطق و فلسفه، حضرات آقايان حجج اسلام و المسلمين: «مهدي هادوي تهراني، خسروشاهي و آيت الله جوادي آملي». اساتيد فقه سطوح عالي، حضرات آيات: «وجداني فخر، پاياني، استادي و راستي كاشاني». اساتيد اصول سطوح عالي، حضرات آقايان: «هادوي

تهراني، اعتمادي، طاهري خرم آبادي و ستوده». اساتيد خارج اصول، حضرات آيات: «جوادي آملي، شيخ جواد تبريزي، هادوي تهراني و وحيد خراساني». اساتيد خارج فقه، حضرات آيات: «شيخ جواد تبريزي، جوادي آملي و وحيد خراساني».

از سال 1368 پس از دوران جنگ تحميلي با پيام هاي حضرت امام (ره) به حوزه، وارد عرصه مطالعات سياسي در دوره هاي آموزشي دفتر تبليغات اسلامي شدم. در سال 1373 به دنبال رسميت يافتن اين دوره ها در آموزش عالي، موفق به اخذ مدرك كارشناسي «علوم سياسي» شدم. سال 1376 در ورودي كارشناسي ارشد موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (ع) پذيرفته و در سال 1379 از پايان نامه كارشناسي ارشد تحت عنوان: «فرهنگ اصطلاحات سياسي قرآن كريم» دفاع كردم. سال 1381 در اولين دوره دكتري علوم سياسي مؤسسه آموزش عالي باقرالعلوم پذيرفته شدم كه پس از گذراندن دروس نظري در حال تدوين رساله دكتري مي باشم.

سال 1373 پس از تحولات دفتر تبليغات اسلامي و انتصاب هيات مديره و رياست دفتر، از سوي مقام معظم رهبري (مد ظله)، مسئوليت تاسيس پژوهشكده انديشه سياسي در مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي را عهده دار شدم و تا سال 1377 به شوراي برنامه ريزي دفتر تبليغات اسلامي در بخش مطالعات توسعه و نيز برنامه ريزي استراتژيك منتقل شدم. در اين دوران، طراحي بند ج ماده 159 قانون برنامه توسعه را به انجام رسانيده كه حاصل آن؛ مصوبه جلسه شماره 500 شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تشكيل ستاد پاسخگويي به مسايل مستحدثه ديني بود. از سال 1380 به درخواست معاونت محترم ارتباطات حوزه هاي دفتر مقام معظم رهبري به آن دفتر مامور به خدمت شدم كه

حدود چهار سال در بخش نظارت و ارزيابي فعاليت داشته و دارم. هم اكنون مديريت دفتر برنامه ريزي و توسعه فناوري اطلاعات دفتر تبليغات اسلامي را به عهده دارم.

نظري، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر نظري

محل تولد : خرم آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

پس از اتمام متوسطه در سال 58 در حوزه علميه «كماليه خرم آباد» مشغول به تحصيل علوم ديني شده ام و در سال 59 تا 61 در حوزه علميه قم به تحصيل اشتغال داشته و پس از مراجعت به خرم آباد در سال 61 مجدداً در حوزه علميه خرم آباد اقدام به تحصيلات ديني، در ضمن مشغول به كار اداري و تبليغ و تدريس شده ام. در ضمن آنها فعاليتهاي سياسي اجتماعي در سطح گسترده اي داشته ام.

در سال 87 پس از دو بار قبولي در كنكور دانشگاه و انصراف، با كسب رتبه اول كنكور ارشد دانشگاه اراك به تحصيل در سطح ارشد و رشته: «فقه و مباني حقوق اسلامي» به موازات كار مديريتي و تدريس پرداخته ام و در سال 80 فارغ التحصيل شده و با موفقيت در امتحانات سطح سوم حوزه (كتبي و شفاهي)، به علت عدم ارائه پايان نامه، مدرك سطح 2 را از مدارج حوزه علميه قم دريافت داشته ام.

نعيميان، ذبيح الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ذبيح الله نعيميان

محل تولد : خمين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

ذبيح الله نعيميان متولد 1351، ديپلم رياضي فيزيك، در سال 1369، ورود به حوزۀ علميه 1369، تحصيل در مدرسه معصوميه 5 سال از 1369 - 1375. ورود به مؤسسۀ آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در سال 1375. اتمام كارشناسي ارشد «الهيات و معارف اسلامي» مؤسسۀ آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در سال 1380. عنوان پايان نامه: «مبادي كلامي اخلاق» (راهنما: عبدالجبار

الرفاعي، مشاور: حجةالاسلام هادي صادقي، داور: حجةالاسلام علي شيرواني.

اتمام كارشناسي ارشد «علوم سياسي» مؤسسۀ آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، عنوان پايان نامه: «روش شناسي تحليل انديشه هاي رجال ديني و سياسي معاصر ايران» (راهنما: دكتر موسوي نجفي، مشاور: دكتر محمد علي فتح اللهي، داور: دكتر محمد جواد نوروزي). پذيرش در دكتراي «علوم سياسي» (پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي) پائير 1385، اشتغال به تدوين رسالۀ سطح 4: با عنوان: «مباني به كارگيري مصلحت براي تصميم گيري در نظام سياسي اسلام» (راهنما: حجةالاسلام و المسلمين صادق لاريجاني، مشاور: حجةالاسلام و المسلمين احمد واعظي).

نكونام، وحيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وحيد نكونام

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1360/6/30

زندگينامه علمي

اينجانب وحيد نكونام فرزند محمد ابراهيم در سال 1360 در گلپايگان ديده به جهان گشودم. به علت اينكه پدرم به شغل قضاوت اشتغال داشت، سالهاي ابتدائي زندگي را در شهرهاي مختلف از جمله: (سنندج، گلپايگان، كرمان و ...) گذراندم، تا اينكه در سال 1372 به قم آمده و يك سال را در اين شهر سپري كردم و در اينجا بود كه در كنار درس، در مدرسه راهنمائي با ادبيات عرب آشنا شدم. به علت آنكه پدر در كسوت روحانيت قرار داشت؛ طبيعتاً گرايش به علوم ديني در من بيشتر شد. امّا اشتغال به درس هاي راهنمائي و دبيرستان، مجال مطالعه در اين حيطه را كمتر به بنده مي داد. با اين وجود گاه گاهي به مطالعه زندگي ائمه اطهار (ع) مي پرداختم و در سال دوم دبيرستان بود كه مقاله اي در باب حضرت ولي عصر (عج) نوشتم كه در مسابقه اي كه بين

دبيرستانهاي تهران برگزار شد؛ جزء آثار برتر شناخته شد. البته فراموش كردم كه بگويم مدّت اقامت من در قم بيش از يكسال طول نكشيد و همين امر مرا از دروس حوزه جدا كرد.

با ورود به دوره پيش دانشگاهي، مطالعات براي پذيرفته شدن در كنكور را افزايش دادم و در اين آزمون با رتبه (818)، جزء نفرات برتر شدم و بالطبع با توجه به گرايش حوزوي در رشته حقوق پرديس قم، دانشگاه تهران پذيرفته شدم. در بدو ورود در كنار مباحث علمي و فرهنگي دانشگاه، به دروس حوزه نيز پرداختم و مدّتي كوتاه در مدرسه مرحوم آيت الله گلپايگاني مشغول تحصيل شدم، اما اشتغال به دو تحصيل همزمان، سبب شد نتوانم به دروس حوزوي ادامه دهم و تمركز خويش را معطوف به دروس دانشگاهي و همچنين فعاليتهاي سياسي و فرهنگي كردم.

در سال دوم تحصيل به دليل احساس نيازي كه كردم در انتخابات انجمن اسلامي دانشگاه شركت جستم و موفق شدم به عضويت شوراي مركزي آن درآيم و خوشبختانه در اين سال، اكثريت انجمن با دانشجويان مذهبي بود و به همين سبب فعاليتهاي سياسى، مذهبي اين انجمن گسترش يافت. در كنار اين امر از فعاليت در بسيج نيز كناره گيري نكردم و چندين سال در شوراي پايگاه امام علي النقي (ع) دانشگاه، با مسئوليت فرهنگي و فوق برنامه حضور داشتم. با رسيدن به سال چهارم دانشگاه، ازدواج نمودم و در همان سال مطالعات خود را براي شركت در آزمون كارشناسي ارشد افزايش دادم و توانستم در همين دانشگاه پذيرفته شوم.

لازم به ذكر است كه در دوران تحصيل در دوره كارشناسي، همواره با وجود اشتغال به

فعاليتهاي فرهنگي و سياسي جز نفرات برتر علمي دوره تحصيلي بودم و با معدل 56/18 دوره كارشناسي را به اتمام رساندم. همچنين در دو دوره برگزاري همايش طلاب و بسيجيان نمونه استانى، شركت داشته و ديپلم افتخار كسب كردم. در دوره كارشناسي ارشد به دليل ارتباط ذاتي كه بين حقوق كيفري و فقه جزائي وجود دارد؛ مطالعات فقهي خود را در زمينه مسائل حقوقي گسترش دادم و پس از مدتي به عنوان محقق در مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه مشغول به فعاليت شدم و هم اكنون نيز مديريت بخش تعزيرات اين مركز را بر عهده دارم.

نوربها، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم جزا، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نوربها، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نورمحمدي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا نورمحمدي نجف آبادي

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/18

زندگينامه علمي

در هيجدهم فروردين سال 1333 در شهرستان «نجف آباد» در يك خانواده مذهبي متولد شدم. پس از طي دوره دبستان وارد حوزه علميه «الحجه نجف آباد» شدم و همراه با ادامه تحصيل دوره دبيرستان به صورت شبانه، چهار سال ادبيات عرب و مقدمات فقه و اصول را در آن شهر گذراندم و در سال 1348 جهت ادامه تحصيل به حوزه مقدسه علميه قم راه يافتم و دوره سطح و دروس: (تفسير، فلسفه، هيئت، رجال و حدود شش سال خارج فقه و اصول) را نزد اساتيد بزرگوار و فرزانه و آيات عظام: «مشكيني»، «خزعلي»، «انصاري شيرازي»، «ممدوحي»، «ستوده»، «دوزدوزاني»، «صانعي»، «عندليب»، «رباني املشي»، «شب زنده دار»، «حقي»، «جوادي آملي»، «حسن زاده آملي»، «نوري همداني»، «سبحاني»، «مكارم شيرازي» و «فاضل لنكراني» سپري نمودم و در سال 1372 موفق به دريافت مدرك سطح چهار معادل دكتري و دفاع از آن تحت نظر استاد راهنما «حضرت آيت الله سبحاني» با درجه خوب مفتخر گرديدم.

تاكنون بيش از پانزده جلد تاليف و تحقيق در قالب رساله علمي، كتاب، مقاله و طرح درس در موضوعات:

1- خلفاء اثني عشر در منابع اهل سنت.

2- علل مخالفت كفار قريش با پيامبر (ص) در مكه و عوامل نفوذ اسلام در يثرب.

3- آداب سلوك و شيوه علم ورزي.

4- نقاط برجسته اخلاق دانشجوي پزشكي.

5- منزلت اهل بيت در قرآن و سنت به بيان برجستگان

اهل سنت.

6- عدالت در قرآن و روايات.

7- جايگاه عترت در قرآن و روايات.

8- توكل در قرآن و روايات.

9- تنها راه وحدت عملي مسلمين.

10- علل ممنوعيت مقاربت با زنان در زمان قاعدگي از نظر اسلام و علم پزشكي.

11- ولادت امام علي (ع) در كعبه بر اساس مدارك شيعه و اهل سنت.

12- بررسي نظام دفاعي اسلام در قرآن.

13- هدايت در قرآن.

14- موضوع بندي 18 جلد از تفسير نمونه تحت نظر استاد بزرگوار حضرت آيت الله مكارم شيرازي.

15- هفت جلد طرح درس در موضوعات معارف اسلامي، اخلاق اسلامي، اخلاق پزشكي، تاريخ اسلام، متون اسلامي و ريشه هاي انقلاب اسلامي.

16- قائده امكانات در فقه. را به رشته تحرير در آوردم.

در زمينه علمي و پژوهشي به موفقيت هايي همچون:

1- دريافت مجوز تدريس در گرايشهاي شانزده گانه از معاونت محترم اساتيد و دروس معارف اسلامي دانشگاه هاي كشور دست يافتم.

2- تاسيس هسته پژوهشي با بيش از هشت هزار نسخه پژوهش كه تحت نظر اينجانب توسط دانشجويان انجام گرفته و اين هسته در نوع خود به عنوان طرح ابتكاري و نمونه در دانشگاههاي كشور قلمداد گرديده.

3- احراز مدرس نمونه در دو دوره در دانشگاه علوم پزشكي كردستان.

4- احراز محقق نمونه در دو دوره در بين دوازده دانشگاه از دانشگاه هاي دولتي منطقه 2 كشور مفتخر گرديدم.

اما سوابق مسئوليتي: قبل از انقلاب در فواصل تعطيلي حوزه علميه به تبليغ و نشر معارف اسلامي و بيان دستورالعملهاي حضرت امام خميني (ره) و اطلاع رساني به مردم كه در اين راستا چندين بار توسط ساواك دستگير و مورد ضرب و شتم مأموران شهرباني قرار گرفتم و توسط مامورين ساواك راهي زندان شهرباني شدم. اما

سوابق مسئوليتي اينجانب در طول سالهاي پس از رخداد انقلاب شكوهمند اسلامي پرشمار بوده كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1- مسئوليت حوزه علميه شهرستان نجف آباد.

2- حاكم شرع امور صنفي شهرستان نجف آباد.

3- حاكم شرع مبارزه با مفاسد اجتماعي و بزهكاري در پلاژهاي سد زاينده رود و چادگان و مهاباد.

4- نماينده حضرت امام در منطقه عربستان.

5- حدود هيجده سال قائم مقام نماينده حضرت امام و مقام معظم رهبري در منطقه كردستان.

6- مسئوليت گزينش دانشگاه علوم پزشكي كردستان.

7- مدير گروه معارف دانشگاه علوم پزشكي كردستان.

8- مدير شوراي گروه هاي معارف اسلامي دانشگاه هاي منطقه دو كشور.

9- عضو انجمن معارف اسلامي كشور.

10- عضو انجمن مدرسان دانشگاه هاي كشور.

11- مدرس حوزه هاي علميه سنندج و اكنون به عنوان استاد دانشگاه علوم پزشكي شهركرد و استاد حوزه علميه اماميه شهركرد و امام جمعه شهر «كيان» از توابع استان چهارمحال بختياري مشغول انجام وظيفه مي باشم. (ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم و تب علينا انك انت التواب الرحيم و السلام)

نوروزي فراني، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد نوروزي فراني

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در روستاي فران از توابع شهرستان اردستان استان اصفهان در سال 1342 متولد شدم. تا پايان تحصيلات سيكل 1358 - 1357 در همان محل سكونت داشتم. سپس به اتفاق خانواده به قم هجرت نموده؛ در سال 1359 آموزش حوزوي را آغاز نمودم در مدرسه حقاني و سپس در موسسه در راه حق شركت كردم. از سال 1362 تحصيلات دبيرستان و سپس دانشگاه را ادامه داده؛ موفق به اخذ كارشناسي و سپس در مقطع كارشناسي

ارشد «رشته علوم سياسي» قبول شدم.

در حوزه نيز علاوه بر تحصيلات رايج حوزه كه تا چهار سال درس خارج ادامه داشت؛ آموزش رشته هاي مباني را در موسسه امام خميني (ره) پيگيري نموده و در سال 1375 موفق به اخذ كارشناسي ارشد شدم و در سال 1381 در دانشگاه امام صادق (ع) مشغول ادامه تحصيل در سطوح دكتري علوم سياسي شدم. از سال 1370 تدريس را در مجامع علمي دانشگاهي تاكنون ادامه داده و مباحث گوناگون: «دانش سياسي»، «فلسفه سياسي»، «جامعه شناسي سياسي» و «انديشه سياسي اسلام» را تدريس نموده ام.

نياكي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: حقوق، دانشكده: حقوق، دانشگاه: شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نيشابوري، ابوسعيد حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 348 ق)، محدث، فقيه حنفى، اصولى و قاضى. اصل وى از نيشابور بود، در طلب حديث به مصر و حلب و رى و كوفه مسافرت كرد و در مصر از نسائى و طحاوى حديث شنيد. او چهل سال منصب قضاوت معرةالنعمان را عهده دار بود. از آثارش: «الرد على الشافعى فيما يخالف فيه القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (1420)، معجم المؤلفين (206 -205/ 3)، هديةالعارفين (269/ 1).

نيك فر، مختار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مختار نيك فر

محل تولد : نوشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مختار نيكفر در سال 1337 در روستاي «خاجك» از توابع نوشهر به دنيا آمدم و دوران ابتدايي را در همانجا به اتمام رساندم و پس از آن، يك سال به عنوان كمك معلم در روستا مشغول تدريس شدم. عليرغم علاقه شديد به ادامه تحصيل، به خاطر عدم وجود امكانات در روستا، به ناچار مدت چهار سال ترك تحصيل داشتم و سرانجام پس از چهار سال ترك تحصيل و اشتغال به كار در شهر، به كلاس شبانه راه يافتم ولي درس كلاسيك براي من ارضاء كننده نبود گويا كه در نهانم عشق به علوم حوزوي نهفته بود و منتظر فرصت بودم تا اينكه در ماه مبارك رمضان 1357 واعظي كه به دِهِ ما آمده بود؛ مرا براي ورود به حوزه راهنمايي نمودند.

در سال 1359 با شركت در امتحان ورودي مدرسه حقاني قم (شهيدين فعلي) موفق به شروع تحصيلات حوزوي شدم و در كنار درس حوزه، درس كلاسيك را به طور متفرقه تا اخذ ديپلم ادامه دادم. در سال 1364 از برنامه مدرسه شهيدين خارج شده و در كنار

درس حوزه، دوره عمومي مكالمه عربي را در دفتر تبليغات به پايان رساندم و در سال 65 دوره آموزش عالي مكالمه عربي را نيز به اتمام رساندم. در سال 1366 وارد مؤسسه در راه حق (مؤسسه آموزش پژوهشي امام خميني (ره) فعلي) شدم و در كنار درسهاي حوزه، دروس مفيدي را قرار گرفته و در سال 1371 دوره پنج ساله آنجا را به اتمام رساندم و امتحانات دروس حوزوي را نيز دادم.

در سال تحصيلي 70 _ 69 درس خارج اصول و فقه را شروع كردم و مدت چهار سال در درس اصول استاد «سبحاني» و يك سال درس فقه استاد «موسوي اردبيلي» و پنج سال در درس فقه استاد «مكارم شيرازي» شركت كردم. از سال 1372 لغايت سال 1377 در گروه مديريت پژوهشكده حوزه و دانشگاه مشغول فعاليت آموزشي، پژوهشي بودم و در كنار دروس حوزوي، دوره مديريت را در حد كارشناسي ارشد گذراندم. پس از پذيرفته شدن در گزينش قضات، در سال تحصيلي 79 _ 78 دوره يك ساله آموزش قضائي را در قم گذراندم و هم زمان با آن، از پايان نامه كارشناسي ارشد موسسه امام خميني (ره) دفاع كردم و از اواخر سال 1379 كار قضايي را شروع كردم و از بدو شروع به كار تاكنون در شهرستان لنگرود مشغول به كار هستم.

واحدي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد واحدي در سال 1302 در تهران ديده به جهان گشود. وي پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي وارد دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران شد. در سال 1327 ، براي ادامه تحصيل به كشور سويس عزيمت كرد و در دانشكده حقوق حقوق ژنو در مقطع دكتري مشغول تحصيل

شد. استاد واحدي ، رساله دكتري خود را با عنوان « آثار حقوقي حساب جاري » به زبان فرانسه تاليف كرد. دكتر واحدي پس از اخذ دكتري ، در سال 1333 به ايران بازگشت و در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول تدريس شد. در سال 1334 موفق به دريافت پروانه وكالت پايه يك دادگستري شد و تا پايان حيات خويش ضمن تدريس در دانشكده حقوق و علوم سياسي به وكالت نيز اشتغال داشت. او در برخي دعاوي بين المللي نيز به عنوان داور و وكيل شركت داشت كه مي توان حضور او در دادگاه لاهه را اشاره كرد.واحدي از سال 1339 با عنوان استاد تمام وقت دانشكده حقوق و علوم سياسي به تدريس در گروه حقوق خصوصي و اسلامي اشتغال داشت. دكتر جواد واحدي پس از چهل سال تدريس ، تحقيق و پژوهش ، سرانجام در دوم مرداد ماه سال 1380 چشم از جهان فروبست و به ديار باقي شتافت.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : جواد واحدي پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي وارد دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران شد. در سال 1327 ، براي ادامه تحصيل به كشور سويس عزيمت كرد و در دانشكده حقوق حقوق ژنو در مقطع دكتري مشغول تحصيل شد. استاد واحدي ، رساله دكتري خود را با عنوان « آثار حقوقي حساب جاري » به زبان فرانسه تاليف كرد.

زمان و علت فوت : جواد واحدي پس از چهل سال تدريس ، تحقيق و پژوهش ، سرانجام در دوم مرداد ماه سال 1380 چشم از جهان فروبست و به ديار باقي شتافت.

مشاغل

و سمتهاي مورد تصدي : جواد واحدي در سال 1334 موفق به دريافت پروانه وكالت پايه يك دادگستري شد و تا پايان حيات خويش ضمن تدريس در دانشكده حقوق و علوم سياسي به وكالت نيز اشتغال داشت. او در برخي دعاوي بين المللي نيز به عنوان داور و وكيل شركت داشت كه مي توان حضور او در دادگاه لاهه را اشاره كرد.

فعاليتهاي آموزشي : جواد واحدي پس از اخذ دكتري ، در سال 1333 به ايران بازگشت و در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مشغول تدريس شد. وي از سال 1339 با عنوان استاد تمام وقت دانشكده حقوق و علوم سياسي به تدريس در گروه حقوق خصوصي و اسلامي اشتغال داشت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : جواد واحدي آثار علمي و مقالات متعددي از خود به جاي گذاشته است. او در كنار مشاغل اصلي خود با نشرياتي همچون مجله دادگستري ، مجله كانون وكلا ، مجله وكالت و... همكاري داشت. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اعاده دادرسي در امور مدني

ويژگي اثر : مجله كانون وكلا - 1369

2 اعتراض به حكم غيابي

ويژگي اثر : آيين دادرسي دكتر شريعت پناهي -1356 .

3 تجديد نظرخواهي از آرا براي بار دوم

ويژگي اثر : مجله كانون وكلا _ 1374 .

4 ترجمه تاريخ فلسفه حقوق و فلسفه حقوق

ويژگي اثر : اثر ژرژدل و كيو .

5 دادرسي ها را آشفته تر نكنيد

ويژگي اثر : مجله وكالت - 1380.

6 قاضي/ وكيل و احترام متقابل

ويژگي اثر : مجله وكالت _ 1380 .

7 نقدي بر ماده 269 آيين دادرسي مدني

ويژگي اثر : مجله دادگستري - 1370

8

نقدي بر مواد 225 و 228 آ.د. م

ويژگي اثر : مجله دادگستري _ 1371 . --------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1نشريه مدت ، ماهنامه دانشگاه تهران ، شماره 21 ، شهريور و مهر 1380 ، ص 42

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

وحدتي شبيري، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن وحدتي شبيري

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

سيد حسن وحدتي شبيري، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه، در سال 1344 ه.ش در خانواده اي مذهبي در مشهد به دنيا آمد. در كنار تحصيلات ابتدايي و متوسطه، ادبيات و صرف و نحو را نزد پدرش حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد شبيري از خطباء و وعاظ بنام در مشهد مقدس فرا گرفت. پس از اتمام دورۀ راهنمايي تحصيلي در سال 58 وارد حوزۀ علميۀ مشهد شد و در كنار تحصيلات حوزوي دورۀ دبيرستان را در رشتۀ علوم تجربي در سال 1363 به پايان برد. بعد از گذراندن دورۀ سطح به حوزۀ علميۀ قم مهاجرت و همزمان با تحصيل در دورۀ خارج حوزۀ علميه، دورۀ كارشناسي حقوق را در مجتمع آموزش عالي، وابسته به دانشگاه تهران (سالهاي 67 تا 71)، دورۀ كارشناسي ارشد حقوق خصوصي را در دانشگاه شهيد بهشتي (سالهاي 71 تا 74) و دورۀ دكتري PH.D حقوق خصوصي را در دانشگاه تربيت مدرس تهران (سالهاي 76 تا 81) به پايان رسانيد.

علاوه بر گذراندن 15 سال تحصيل در دورۀ خارج حوزۀ علميه دورۀ عالي زبان انگليسي را نيز در دانشگاه باقرالعلوم (ع) به اتمام رسانيده است. از جمله اساتيد حوزوي او در مشهد مقدس «آيت الله حاج

مهدي مرواريد»، «آيت الله مرتضوي» و «آيت الله فلسفي» و از جمله اساتيد حوزوي در قم: «آيت الله ستوده اراكي»، «آيت الله ميرزا جواد تبريزي» و حجت الاسلام و المسلمين «حاج شيخ محمد تقي شيهدي» مي باشند. از جمله اساتيد وي در دانشگاه نيز مي توان از «دكتر مهدي شهيدي»، «دكتر ناصر كاتوزيان»، «دكتر سيد حسين صفائي» و «دكتر مصطفي محقق داماد» نام برد.

وفاي شريعتي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1288 ش)، حقوقدان. در سمنان به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در مدرسه ى ادب سمنان و تحصيلات متوسطه را در دارالفنون به پايان رساند. سپس به دانشسراى عالى راه يافت. و فارغ التحصيل شد و آنگاه در دانشكده حقوق تهران به ادامه تحصيل پرداخت و در 1315 ش موفق به دريافت ليسانس حقوق شد و بعد از آن وارد خدمات قضايى در وزارت دادگسترى گرديد. وى از 1315 تا 1327 ش عهده دار مشاغل متعددى در دادگسترى از جمله: داديارى دادسراى تهران، بازپرسى تهران، بازرسى قضايى و رياست دادگاه بود. وفا براى مطالعه درباره امور حقوقى به كشورهاى فرانسه، سوئيس و انگلستان سفر نمود. وى به زبان فرانسه و عربى تسلط داشت. از جمله اقدامات نيكوكارانه وى حفر چاه و تعمير قنوات نوكلاته سمنان است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ قومس (450).

وليدي، محمد صالح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمد صالح وليدي در سال 1315 در شهر سنندج بدنيا آمد.وي پس از گذراندن دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسي، در سال 1358 موفق به اخذ مدرك دكتراي تخصصي(Ph.D) رشته جزا و جرم شناسي از دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد.نامبرده پس از وقوع انقلاب اسلامي و پس از شركت در برنامه هاي حوزه و دانشگاه از سال 1361 به عضويت هيئت علمي دانشكده حقوق دانشگاه شيراز و سپس دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي و از سال 1369 به عضويت تمام وقت هيئت علمي دانشكده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركزي با رتبه علمي دانشياري در آمد كه تا كنون ادامه دارد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : جزا و جرم شناسي

والدين و انساب : پدر

محمد صالح وليدي،معروف به شيخ محمد صادق فرزند شيخ محمد امين(برابر شجره نامه آيت الله مردوخي در كتاب تاريخ مردوخي،چاپ دوم ناشر غريقي سال 1351) از سادات شيخ شهاب الدين كاكر زكريا و از نواده هاي حضرت امام مجتبي(ع) است.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد صالح وليدي تحصيلات ابتدايي و متوسطه ودوره مقدماتي حوزه را در سنندج گذراند و سپس وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد.وي پس از گذراندن دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسي، در سال 1358 موفق به اخذ مدرك دكتراي تخصصي(Ph.D) رشته جزا و جرم شناسي از دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد. دكتر وليدي در حال حاضر سرگرم تكميل تحصيلات حوزه خودش است كه با شركت در درس خارج فقه حضرت آيت الله خامنه اي مدظله العالي آن را دنبال مي كند.

استادان و مربيان : مرحوم حجت الاسلام و المسلمين آقايان سنگلجي،مشكات و شهابي و آقاي دكتر ابراهيم پاد از اساتيد محمد صالح وليدي بوده اند.

همسر و فرزندان : محمد صالح وليدي متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم تاج نصرت خاتمي ،بازنشسته آموزش و پرورش مي باشد.دكتر وليدي داراي سه فرزند دختر و يك فرزند پسر مي باشد. هاندا وليدي،خانه دار- هلن وليدي،خانه دار - غلامرضا وليدي ،شغل آزادو داراي مدرك كارشناسي زبان انگليسي- ناريا وليدي ،داراي مدرك دكتراي داروسازي

وقايع ميانسالي : محمد صالح وليدي پس از اخذ دكتراي رشته جزا و جرم شناسي از دانشگاه تهران و پس از وقوع انقلاب اسلامي و پس از شركت در برنامه هاي حوزه و دانشگاه از سال 1361 به عضويت هيئت علمي دانشكده حقوق دانشگاه شيراز

و سپس دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي و از سال 1369 به عضويت تمام وقت هيئت علمي دانشكده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركزي با رتبه علمي دانشياري در آمد كه تا كنون ادامه دارد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي مديريتي و اجرايي محمد صالح وليدي به قرار زير است: - مدير گروه حقوق دوره كارشناسي دانشكده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي - رئيس دانشكده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - مدير گروه جزا و جرم شناسي كارشناسي ارشد گرايش حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه ازاد اسلامي نراق - معاون دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركزي

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر محمد صالح وليدي دوره كارشناسي ارشد رشته حقوق و جرم شناسي را در دانشگاه آزاد اسلامي نراق را راه اندازي كرده است. وي همچنين شعبه جرم شناسي(NGO) را در استان كرمانشاه در سال 1385 را با مسئوليت خودش را تاسيس كرده است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد صالح وليدي در كنار تدريس در مركز تحصيلات تكميلي دانشكده حقوق دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركزي ،به راهنمايي پايان نامه هاي دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتراي جزا و جرم شناسي مي پردازد. ايشان در كنگره هاي داخلي و خارجي با ارائه مقاله شركت مي كند.

جوائز و نشانها : محمد صالح وليدي تقديرنامه هاي متعددي را در زمينه هاي پژوهشي و همچنين بمناسبتهايي از قبيل استاد نمونه بدفعات در سالهاي متعددي و همچنين لوح هاي تقدير و جوايز را بمناسبت ارائه مقاله در همايشهاي داخلي و خارجي دريافت كرده است.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 حقوق جزاي اختصاصي جلد هشتم،جرايم عليه عفت داخل عموم

ويژگي اثر : امير كبير سال 1382،1384

2 حقوق جزا اختصاصي

ويژگي اثر : جلد اول،جرايم عليه اموال،انتشارات امير كبير سال 1366-1369-1372-1376 و 1382

3 حقوق جزا عمومي

ويژگي اثر : جلد اول ،انتشارات سمت سال 1371 چاپ دوازدهم سال 1385

4 حقوق جزا و جرم شناسي ،مجموعه پرسشهاي چهارگزينه اي و پاسخ آنها

ويژگي اثر : انتشارات خورشيد سال 1381

5 حقوق جزا(مسئوليت كيفري)

ويژگي اثر : انتشارات امير كبير سال 1361-1366-1371

6 حقوق جزاي اختصاصي جرايم عليه عفت و اخلاق عمومي

ويژگي اثر : زبان: فارسي نويسنده: محمد صالح وليدي چاپ اول: 1380 نوبت چاپ: چاپ دوم1383 تعداد صفحات: 412 نام انتشارات: اميركبير شابك : X_0751_00_964 بهاي كتاب:27000ريال اثر درباره بررسي قوانين جرايم اجتماعي در زمينه اخلاق عمومي است . نويسنده كه استاد و مدرس دانشگاه درباره حقوق اختصاصي و عمومي است در اين كتاب با استناد به قوانين عمومي موضوعي كشور و شرح مقدس اسلام و جرايم رويداده به نقد و بررسي و تشريح موضوع پرداخته است .

7 حقوق جزاي اختصاصي جلد پنجم،تخريب اموال ؟ عمدي استاد

ويژگي اثر : نشر داد سال 1376 تجديد چاپ 1379

8 حقوق جزاي اختصاصي جلد چهارم ،جرايم مالي عليه آسايش عمومي

ويژگي اثر : انتشارات خيام سال 1377

9 حقوق جزاي اختصاصي جلد دوم

ويژگي اثر : جرايم عليه اشخاص،انتشارات امير كبير سال 1367 چاپ هشتم 1385

10 حقوق جزاي اختصاصي جلد سوم

ويژگي اثر : جرايم عليه امنيت و آسايش عمومي،نشر داد سال 1371 چاپ چهارم 1376

11 حقوق جزاي اختصاصي جلد هفتم،مسائل مربوط به جرايم عليه اشخاص اموال

و امنيت و آسايش عمومي

ويژگي اثر : نشر داد سال 1375

12 حقوق جزاي اختصاصي چك پرداخت نشدني

ويژگي اثر : نشر داد سال 1372 چاپ جديد 1375

13 حقوق جزاي عمومي ،جلد چهارم،واكنش جامعه عليه جرم

ويژگي اثر : نشر داد سال 1375 تجديد چاپ سال 1378

14 حقوق جزاي عمومي جلد سوم

ويژگي اثر : مسئوليت جزايي و مشاركت در جرم سال 1374

15 حقوق كيفري اقتصادي

ويژگي اثر : نشرميزان سال 1386

16 رساله علمي و عملي در اصول مباني جرم شناسي

ويژگي اثر : سال 1360

هادوي تهراني، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى هادوي تهراني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

استاد مهدى هادوى در سال 1340 در تهران زاده شد. وى پس از طىّ دوره دبستان و راهنمايى، به عنوان شاگرد ممتاز از دبيرستان خوارزمى كه از دبيرستانهاى بسيار معتبر روزگار خود بود، در رشته رياضى و فيزيك ديپلم گرفت و به عنوان يكى از پذيرفته شدگان ممتاز كنكور، در رشته مهندسى برق و الكترونيك دانشگاه صنعتى شريف مشغول به تحصيل شد. وى پس از مدتى تحصيل غير رسمى، تحصيلات رسمى حوزوى خود را از سال 1359 در قم آغاز كرد و در ادامه تحصيل، ادبيات و منطق را نزد آيت الله خوش وقت در تهران، فراگرفت. سپس بار ديگر به قم بازگشت و دوره سطح را در مدت پنج سال به پايان رساند و در امتحانات حوزه بارها به عنوان فرد ممتاز معرفى شد. پس از آن به تحصيل خارج فقه و اصول پرداخت و از اساتيد بزرگى همچون آيات عظام شيخ جواد تبريزى، وحيد خراسانى، بهجت فومنى، مكارم شيرازى، ميرزا هاشم

آملى و شيخ جعفر سبحانى استفاده كرد و بيش از همه در محضر درس آيت الله سيد كاظم حائرى به تحصيل پرداخت. استاد هادوى در فلسفه از محضر بزرگانى همچون آيت الله انصارى شيرازى، حسن زاده آملى، و مصباح يزدى بهره جسته و سالها به خوشه چينى از خرمن حكمت حكيم متأله آيت الله جوادى آملى مشغول بوده است. افزون بر اين، وى از ابتداى حضور خود در قم، با سالك واصل حضرت آيت الله بهاءالدينى، مراوده و ارتباط مستمر و وثيق داشت و اين ارتباط تا هنگام رحلت آن عارف فقيه برقرار بود. وى در نزد آن بزرگوار علاوه بر اخلاق و عرفان به تحصيل فقه و تفسير قرآن و حديث پرداخت. استاد هادوى اين توفيق را داشته است كه تقريباً تمام دروس مقدمات و سطح حوزه علميه را تدريس نمايد و از سال 1369 به تدريس خارج فقه و اصول )عاليترين دوره آموزشى حوزه علميه( اشتغال پيدا كند. در درس فقه روش ابتكارى وى كه بر مقايسه بحث هاى فقهى اسلامى با حقوق جديد بر اساس متون اصلى، استوار است، نظر محققين را به خود جلب كرده است. افزون بر اين، استاد به تدريس مباحث منطقى، فلسفى و كلامى اشتغال داشته و دارند و برخى آثار قلمى وى حاصل همين تحقيقات است. استاد هادوى علاوه بر تدريس در حوزه علميه، با دانشگاهها و مراكز آموزش عالى كشور همكارى علمى دارد. وى عضو شوراى بررسى متون علوم انسانى وزارت علوم، تحقيقات و فناورى و رئيس گروه فقه و حقوق اين شورا و عضو شوراى علمى كارشناسى ارشد فلسفه علم دانشگاه صنعتى شريف است. استاد هادوى

همچنين در برخى از علوم جديد مانند اقتصاد، كلام جديد، فلسفه علم و فلسفه هنر، مطالعات و تحقيقات گسترده اى دارد كه بعضى از آنها در قالب كتب و مقالات عرضه شده است. وى به دو زبان انگليسى و عربى تسلّط كامل دارد و تا حدّ زيادى با زبان فرانسه و آلمانى نيز آشناست. مهارت در زبان انگليسى و كاربرد كامپيوتر، اين امكان را براى وى فراهم كرد كه اولين پاسخگوى مسائل اسلامى در ايران روى شبكه جهانى كامپيوترى)اينترنت( باشد. استاد هادوى ضمن ارتباط و حضور در مراكز دينى و علمى كشورهاى مختلف اروپايى، آسيايى و آفريقايى در تأسيس مراكز فرهنگى اسلامى از جمله انجمن اهل بيت عليهم السلام در سوئيس، انجمن محمديه در تايلند، مركز اسلامى هلند و شوراى جهانى رهبران دينى (World Council of Religious Leaders WCRL) مشاركت داشته است.

هاشمي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر سيدمحمد هاشمي در سال 1320 در شهر دليجان متولد شد.ايشان داراي مدرك دكتري رشته حقوق از دانشگاه پاريس فرانسه در سال 1354 مي باشد.نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد رشت? حقوق دانشگاه شهيد بهشتي است. كتاب "حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران"تاليف،سيد محمد هاشمي ، در دوره چهاردهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد هاشمي در سال 1347 در مقطع ليسانس رشت? حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. فوق ليسانس حقوق عمومي را از انستيتوي بين المللي مديريت دولتي فرانسه گرفت و در سال 1354 از دانشگاه پاريس يك موفق به اخذ درجه دكترا شد.

مشاغل

و سمتهاي مورد تصدي : سيد محمد هاشمي از سال 1339 تا 1348 در وزارت آموزش و پرورش و از سال 1348 تا 1355 در وزارت كار و امور اجتماعي مشغول به كار بود و از سال 1355 تاكنون در وزارت فرهنگ و آموزش عالي به كار اشتغال دارد. سمت فعلي ايشان استاد رشت? حقوق دانشگاه شهيد بهشتي است.نامبرده رئيس گروه حقوق عمومي دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي نيز مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي سيد محمد هاشمي به قرار زير است: - حقوق اساسي(كليات( - حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران - حقوق كار (كارشناسي ارشد(-حقوق بشر و آزاديهاي اساسي (دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري( - حقوق اساسي تطبيقي (كارشناسي ارشد( - مباني حقوق عمومي (كارشناسي ارشد( - اصول و مباني كلي نظام جمهوري اسلامي ايران (دكتري( 8- نظارت براي اعمال دولت (دكتري( 9- مباني فلسفي و كلامي حقوق عمومي (دكتري(

آرا و گرايشهاي خاص : سيد محمد هاشمي معتقد است: انسانهاي در كنار يكديگر مبتني بر طبع ذاتي اجتماعي خود زندگي مي كنند. انسان صاحب اراده است تا سرنوشت خود را تعيين كند. از اين بابت انسانها هم اختيار فردي دارند و هم ابتكار عمل مشترك متصور است. ابتكار جمعي از خانواده تا قبيله تا شهر و جمعيت ملي مي تواند از گذر تعيين سرنوشت مشترك تامين شود. فلذا امري طبيعي است و آيه فوق را گواهي قرار دادم كه مردم با تعليمات مي توانند زندگي خود را متفكرانه و معقولانه اداره كنند. البته كمال مطلوب اين است كه عادلانه عمل كنند. ملاحظه اوليه ما در انديشه جمعي از حيث ادبيات

تخصصي امروزي مقوله قرار داد اجتماعي است. قرارداد اجتماعي به تدريج به دمكراسي راهبري شده يعني تعيين سرنوشت جمعي. در امر جمعي همه مردم نمي توانند مستقيما امور را اداره كنند اينجا است كه نمايندگي مطرح مي شود و انتخابات ابزار تجلي اراده مردم است. منتهي انتخابات يك خاصيتي دارد وآن اين كه بين حقيقت و واقعيت سير مي كنيم. حقيقت، اين است كه مردم به خوبي تعيين سرنوشت كنند ولي واقعيت، اين است كه قدرت طلبي ها بعضا باعث مي شود كه اراده مردم مخدوش مي شود و زندگي فردي و جمعي را تحت الشعاع قرار مي دهد اينجاست كه عقلا به دنبال بحثي مي گردند كه واقعيت مزبور بروز نيابد . اين امر در جهان امروز انتخابات آزاد و منصفانه ناميده مي شود.

جوائز و نشانها : كتاب "حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران"تاليف،سيد محمد هاشمي ، در دوره چهاردهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

چگونگي عرضه آثار : از آثار منتشر شد? دكتر هاشمي علاوه بر 18مقاله، كتاب «نگرش بر قانون جديدكار (1370)» را مي توان نام برد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تاريخچه و سير تحول حقوق كار با آخرين اصلاحات

ويژگي اثر : پديدآورنده: سيدمحمد هاشمي ناشر: موسسه كار و تامين اجتماعي - 19 شهريور، 1385

2 حقوق اساسي تطبيقي

ويژگي اثر : دستنويس

3 حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران

ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره چهاردهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است. آشنايي با كتاب: «حقوق اساسي جمهوري اسلامي

ايران»: حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران (جلد اول)، سيدمحمد هاشمي، تهران: دانشگاه شهيد بهشتي با همكاري مؤسس? نشر يلدا، 1374. مطالب اصلي حقوق اساسي، اصولاً شامل دو مقول? «ساختار حكومت» و «حقوق مردم» است. نظام حقوقي، اجتماعي، اقتصادي و همچنين اعتقادات مذهبي از جمله موضوعات اساسي به شمار مي رود كه در برخي از كشورها ذكر آن در قانون اساسي ضروري شناخته شده است. كتاب حاضر مجموع? مفصلي از اين مقوله هاست كه عمدتاً محور اصلي بررسي و تحليل فصول اول، دوم، چهارم، دهم و چهاردهم قانون اساسي است. در بررسي اين مقولات، صرفاً به تجزيه و تحليل حقوقي اكتفا نشده بلكه در آن نگرشهاي اجتماعي و سياسي و به ويژه اسلامي (با استفاده از قرآن و سنت و پاره اي از منابع فقهي) به زبان ساده و قابل فهمي مورد توجه قرار گرفته است

4 حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران

ويژگي اثر : جلد دوم: حاكميت و نهادهاي سياسي-پديدآورنده: سيدمحمد هاشمي ناشر: ميزان - 23 مرداد، 1387

5 حقوق اساسي و نهادهاي سياسي

ويژگي اثر : (مفاهيم كلي) (آمادة چاپ)

6 حقوق بشر و مفاهيم مساوات، انصاف و عدالت

ويژگي اثر : پديدآورنده: عبدالمجيد يزدي، محمد آشوري (مترجم)، حسين بشيريه (مترجم)، سيدمحمد هاشمي (مترجم) ناشر: گرايش - 1383

7 نگرش بر قانون جديدكار 1370

8 نگرش بر قانون كار جمهوري اسلامي ايران (حقوق كار)

هدايت نيا، فرج الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرج الله هدايت نيا

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/3/1

زندگينامه علمي

اينجانب فرج الله هدايت نيا گنجي در سال 1347 هجري شمسي در روستاي «گنج افروز» از توابع شهرستان بابل متولد شده ام. پس از

طي دوران كودكي وارد مدرسه شدم و تا سال سوم راهنمايي را در مدارس زادگاه خويش گذراندم. دانش آموز سال پنجم ابتدايي بودم كه انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (ره) به پيروزي رسيد و دوران نوجواني من با حال هواي انقلاب آغاز شد.

تحت تأثير شرايط پس از انقلاب در خودم علاقه به فراگيري علوم ديني احساس كردم و در سال 1361 وارد حوزه علميه «خاتم الانبياء (ص)» بابل شدم. به مدت سه سال در حوزه علميه «امام القائم» تهران تحصيل كردم و از سال 1366 وارد حوزه علميه قم شدم. در حوزه علميه قم، لمعتين و دو جلد اصول فقه را از محضر اساتيد حوزه به ويژه استاد «علي محمدي (زيد عزه)» فرا گرفتم. و از آن پس دروس خارج فقه و اصول را آغاز كردم. در اين مرحله از اساتيد بزرگواري نظير آيات عظام: «فاضل لنكراني»، «جوادي آملي»، «مكارم شيرازي» و «محفوظي» بهره بردم.

در سال 1368 به فكر تكميل تحصيلات خودم در علوم جديد و دانشگاهي افتادم. ابتداء به صورت غير حضوري به مدت چهار سال ديپلم گرفتم و در كنكور سراسري سال 1373 شركت كردم و در رشته حقوق دانشگاه تهران پذيرفته شدم. پس از اتمام دوره كارشناسي براي ادامه تحصيل وارد دانشگاه مفيد قم شدم و در گرايش «حقوق خصوصي» در مقطع كارشناسي ارشد اين دانشگاه فارغ التحصيل شدم و البته در طول اين سالها، تحصيلات حوزوي را نيز ادامه دادم.

با توجه به شرايط جنگ، مثل ساير جوانان اين مملكت در جبهه ها حاضر شدم و مدت دو سال به طور متناوب به صورت رزمي يا تبليغي

در جبهه ها بودم و از جانبازان جنگ تحميلي مي باشم. علاقه وافر اينجانب به فعاليتهاي پژوهشي موجب شد كه جذب مؤسسات پژوهشي شوم. مطالعات من تا كنون در گرايش «فقه»، «حقوق خصوصي» و «حقوق عمومي» بوده است. محصول مطالعات من كتابها و مقالاتي بوده است كه بسياري از آنها چاپ شده است. در حال حاضر اينجانب عضو «هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي» هستم و در گروه فقه و حقوق اين مركز فعاليت مي كنم.

در كنار تحقيق، تدريس را از نظر دور نداشتم. از سال 1381 به تدريس حقوق در مراكز آموزش عالي روي آوردم و هم اكنون نيز در يكي از دانشگاههاي تهران؛ «دانشگاه آزاد اسلامي» و مدرسه تخصصي فقه و اصول قم؛ «ويژه طلاب خارجي» به تدريس مشغول هستم. در حال حاضر در شهر مقدس قم ساكن هستم و به تحصيل تحقيق و تدريس مشغول مي باشم. اميدوارم بتوانم از اندوخته هاي خود در جهت نشر علوم ديني و فرهنگ اسلامي بهره ببرم و دَين خود را به مردم مسلمان ادا نمايم.

هدايتي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 1293.

درگذشت: آذر 1365، ژنو.

محمدعلى هدايتى، فرزند حاج سيد احمد هدايتى، تحصيلات خود را در رشته ى حقوق به پايان برد. پس از مراجعت به ايران سال ها به تدريس حقوق مدنى در دانشكده ى حقوق اشتغال داشت. مدتى هم رياست آن دانشكده ى را بر عهده گرفت. چندى هم نماينده مجلس شوراى ملى و وزير دادگسترى بود.

از تأليفات چاپ شده ى او مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: آستانه ى رى، آيين دادرسى كيفرى (1342) و چند تأليف حقوقى ديگر.

ضمنا خاندان هدايتى سال ها پيش از عصر صفوى و بنا به قرائنى از زمان

سلاجقه امر توليت حرم حضرت عبدالعظيم را متكفل بوده اند و او خود آخرين فرد از اين خاندان بود كه اين سمت را عهده دار گشت و پس از چندى از اين كار كناره گرفت.

محمدعلى هدايتى به سبب سكته ى مغزى در سن هفتاد و دو سالگى در شهر ژنو درگذشت.

حقوقدان و سياستمدار، متولد 1289 ش در شهر رى و فرزند حاج سيد احمد هدايتى قاضى عاليرتبه دادگسترى و نايب لتوليه حضرت عبدالعظيم است. وى پس از انجام تحصيلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده حقوق شد و درجه ليسانس در علم حقوق گرفت و به وكالت دادگسترى پرداخت. چند سالى در شغل وكالت بود كه سوداى ادامه تحصيل در سرش به وجود آمد و به اروپا رفت و از دانشگاه ژنو درجه دكترا در حقوق جزا دريافت كرد. سپس به ايران بازگشت و به استادى دانشكده حقوق و علوم سياسى و بعدا به معاونت دانشكده مزبور انتخاب گرديد. در دوره شانزدهم قانونگزارى، مردم شهر رى او را به وكالت خود برگزيدند و وكيل مجلس شوراى ملى شد. در دوره بيستم نيز وكيل مردم شهر رى در مجلس بود. در 1336 ش دكتر منوچهر اقبال نخست وزير هدايتى را به سمت وزير دادگسترى تعيين نمود و تا شهريور 1339 كه دولت تغيير كرد وزارت دادگسترى با او بود. در دولت بعدى كه رياست دولت با شريف امامى بود هدايتى مجددا به وزارت دادگسترى معرفى شد و تا اواخر سال در آن سمت انجام وظيفه مى كرد. هدايتى در دوران وزارت خود اقدامات مؤثرى در جهت قضات دادگسترى و قوانين به عمل آورد كه قابل توجه است. بعد از وزارت دادگسترى به

رياست دانشكده حقوق انتخاب شد و يك دوره سه ساله رياست داشت. هدايتى غير از تحصيلات دانشگاهى در تهران و اروپا، يك دوره كامل فقه و اصول نيز نزد فقهاء و علماء تحصيل نموده و حقوقدانى بود كه به حقوق جديد و اسلامى هر دو مسلط بود. سالها وكالت دادگسترى را ضميمه كارهاى ديگر خود نموده و از وكلاى مبرز دادگسترى بود، به همين دليل وزارت امور خارجه از وجود مشاراليه به عنوان مشاور استفاده مى كرد. نيابت توليت حضرت عبدالعظيم توارثا با او بود. كتب و آثار مهمى در علم حقوق انتشار داده است.

محمد على هدايتى در سال 1365 در اروپا درگذشت و جنازه ى او را به تهران انتقال دادند و در مقبره ى خانوادگى در حضرت عبدالعظيم مدفون شد.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

هروي، ابوسعد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 518 ق)، فقيه شافعى و قاضى. وى از فقهاى شافعى در سده هاى پنجم و اوايل ششم قمرى بود. در نزد ابوعاصم عبادى تلمذ كرد و كتاب «ادب القضاء» او را شرح نمود و «الاشراف على غوامض الحكومات» ناميد. در «هديةالعارفين» به نقل از ابن عساكر و به تبع آن در «معجم المؤلفين» اين كتاب به ابوسعيد عبدالمجيد بن اسماعيل هروى (م 537 ق) نيز نسبت داده شده است. وى عهده دار منصب قضاوت همدان بود. در مسجد جامع همدان به همراه پدرش به قتل رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات الشافعيه ى اسنوى (292/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (371 -365/ 5 ،104/ 4)، كشف الظنون (103)، معجم المؤلفين (30/ 9 ،168 -167/ 6 ،210/ 4)، هديةالعارفين (84/ 2 ،619/ 1).

هروي، شمس الدين ابوعبداللَّه، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(829 -767 ق)، فقيه شافعى و قاضى. اصل وى از رى و گفته اند از فرزندزادگان فخر رازى بود. در هرات به دنيا آمد. در ابتدا حنفى مذهب بود و بعدها به فقه شافعى روى آورد و در آن سرآمد شد. وى از شاگردان علامه سعدالدين تفتازانى بود. وى مدتى در ملازمت تيمور گوركانى به سر برد. سپس به فلسطين سفر كرد و در 815 ق عهده دار منصب تدريس در مدرسه صلاحيه شهر بيت المقدس گشت. آنگاه چندى در مصر به قضاوت پرداخت و مشاغل ديوانى متعددى را پذيرا گشت. نهايتاً در قدس سكنى گزيد و در آنجا بناى مدرسه اى را آغاز كرد كه نتوانست آن را به آخر برساند. او سرانجام در بيت المقدس درگذشت. از آثارش: «تقريب الاحكام»، در فروع شافعى؛ «التنوير»، در تلخيص «الجامع الكبير» شيبانى؛ «التمحيص»، در شرح «تلخيص جامع الكبير»، در فقه حنفى؛ شرح «مصابيح السنة»

بغوى؛ «المنعم» يا «فضل المنعم»، در شرح «الصحيح» مسلم؛ شرح «مشارق الانوار» صغانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (151 -150/ 7)، ايضاح المكنون (490 ،199/ 2)، شذرات الذهب (190 -189/ 7)، الضوء اللامع (155 -151/ 8)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (105 -104/ 4)، كشف الظنون (473)، معجم المؤلفين (294 -293/ 10)، هديةالعارفين (186 -185/ 2).

يحيايي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي يحيايي

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/7/1

زندگينامه علمي

آقاي علي يحيائي در سال 1345 هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهر رشت ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1364 وارد حوزه علميه رشت گرديد و از محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد.

از سوي ديگر به شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه (سلام الله عليها) رهسپار حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1374 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون: «آيت الله خاتمي»، مرحوم «آيت الله فاضل»، «آيت الله مومن» و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته (حقوق خصوصي) در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1377 از دانشگاه مفيد فارغ التحصيل گرديد. و با موفقيت از پايان نامه

خويش با عنوان «بررسي معاملات در حقوق ايران و مصر» دفاع كرد. و پس از طي تحصيلات جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت. وي هم اكنون علاوه بر «مديريت گروه معارف دانشگاه آزاد اسلامي انزلي»، عضو هيأت علمي دانشگاه گيلان مي باشد و در اين دانشگاه به امر تدريس اشتغال دارد. وي در طول حيات علمي خود به امر نگارش و پژوهش پرداخته است و آثاري از قبيل: «فلسفه اخلاق» و «حق يا حاكم بودن اختيار رجوع در طلاق رجعي» را به رشته تحرير در آورده است.

يزداني بارفروش، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد يزداني بارفروش

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

آقاي حميد يزداني بارفروش در سال 1349 هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان ساري ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1363 وارد حوزه علميه بابل گرديد و از محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد. پس از مدتي تحصيل در حوزه علميه بابل به شوق ادامه تحصيل، زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت؛ (حضرت معصومه سلام الله عليها) رهسپار حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1369 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون: «آيت الله وحيد»، مرحوم «آيت الله

شيخ جواد تبريزي»، «آيت الله هاشمي شاهرودي» و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته «حقوق» در مقطع كارشناسي در سال 1378 از دانشگاه مفيد قم فارغ التحصيل گرديد. وي پس از طي تحصيلات جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون در دانشگاه مازندران و سپاه پاسداران مازندران به امر تدريس اشتغال دارد. وي در طول حيات علمي خود به امر نگارش و پژوهش پرداخته است و آثاري از قبيل: «معجم احاديث بحارالانوار» و «فرهنگ فقه فارسي» را به رشته تحرير در آورده است.

يزداني مقدم، احمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد رضا يزداني مقدم

محل تولد : بندر انزلي

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1359 تاكنون توفيق حضور مستمر براي درس و بحث در حوزه علميه قم را دارم. از سال 1367 به درس خارج حاضر مي شوم. اساتيد دوره سطح اين كمترين از جمله اين آقايان بودند: حضرات آيات: «آل غفور جزائري»، «اعتمادي»، «فيض سرابي»، «موسوي تبريزي»، «موسوي تهراني»، «فقيهي مازندراني»، «صالحي افغاني»، «وجداني» و «محقق داماد». و از جمله اساتيد اين كمترين در دوره خارج اين آقايان مي باشند: حضرات آيات: «منتظري»، «مكارم شيرازي»، «فاضل لنكراني»، «جوادي آملي»، «صانعي»، «خرازي»، «علوي گرگاني» و «موسوي اردبيلي»؛ و از جمله موضوعات فقهي در دوره خارج كه توفيق استفاده داشتم و دارم عبارتند از: ولايت فقيه، بيع، مكاسب محرمه، زكات، صوم، خمس، نكاح، طلاق، تحديد نسل، پيوند اعضاء، تغيير جنسيت، تجسس و اطلاعات در اسلام، سرقفلي، ربا و

بانكداري، رشوه، غنا و مالكيت معنوي.

داراي كارشناسي حقوق مي باشم و در زمينه (فقه و حقوق) مقالات متعددي نوشته ام از جمله: رشد و بلوغ، شفعه، ولايت پدر و جد، ارث و قسامه، قاعده لاضرر در حقوق تجارت؛ و نيز مقاله اي درباره «جامعه شناسي تعليم و تربيت در حوزه علميه».

گرايش كارشناسي ارشد اين ناچيز (انديشه سياسي) بوده و موضوع پايان نامه كارشناسي ارشد: «ادراكات اعتباري و انديشه اجتماعي سياسي علامه طباطبايي» است كه در دانشگاه باقرالعلوم (عليه السلام)، پايان نامه برتر شناخته شد. در دوران تحصيل كارشناسي ارشد، مقالات متعددي در زمينه (مباحث علوم سياسي) نوشته ام از جمله: «بررسي موضوعاتي در انديشه سياسي افلاطون»، «ارسطو»، «هابز»، «لاك»، «روسو»، «همپتن»، «فارابي»، «خواجه نصير»، «نائيني»، «علامه طباطبائي» و «امام راحل». و نيز مقالاتي در (روش شناسي علوم سياسي و مطالعه مقايسه اي موضوعات مبحث قدرت در انديشه متفكراني چون «فارابي»، «خواجه نصير»، «ابن خلدون»، «وبر»، «گالبرايت»، «آرون»، «آرنت»، «لوكس»، «هابرماس» و «فوكو».)

در دوران تحصيل دكتري نيز مقالاتي نوشته ام از جمله: «طراحي الگو براي تبيين سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران»، «به كارگيري روش انتخاب عقلائي براي تحليل جنبش دانشجويي در ايران» و «تحليل سياستگذاري عمومي در ايران با نگاه به اقتصاد سياسي جمهوري اسلامي» بوده است.

از سال 1369 تاكنون توفيق حضور تبليغي در دانشگاه هاي كشور، از جمله: (علوم پزشكي گيلان، علوم پزشكي يزد، دانشگاه گيلان، كرمان، تربيت معلم، فردوسي، شهيد بهشتي، خواجه نصير، علم و صنعت، علوم پزشكي شهيد بهشتي، اصفهان، دانشگاه صنعتي اصفهان، صنعتي شاهرود) را از طرف نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها داشته ام و در همايش هاي مختلفي

نيز سخنراني و برنامه داشتم.

پايان نامه ارشد اين كمترين با عنون: «ادراكات اعتباري و انديشه اجتماعي سياسي علامه طباطبايي» تا كنون:

[1] از سوي دانشگاه باقرالعلوم ﴿عليه السلام﴾ پايان نامه برتر شناخته شد.

[2] از سوي دبيرخانه دين پژوهان، عنوان پژوهش برتر در حوزه دين پژوهي را گرفت.

[3] از سوي جشنواره مهر، يادواره علامه طباطبايي، نيز برگزيده شد.

[4] از سوي وزارت ارشاد اسلامي به عنوان پژوهش تشويقي معرفي گرديد.

[5] در همايش دو سالانه پژوهش برتر حكومت اسلامي دوره اول سال 1384 - 1385، از جمله چند پژوهش برتر شناخته شد و تنديس ياد بود و لوح و ديگر جوايز دريافت كرد.

علاوه بر تدريس متعارف دروس حوزوي مانند: (ادبيات، اصول فقه، شرح لعمه، مكاسب، اصول استنباط، بدايه و جوامع الجامع)، در مركز جهاني علوم اسلامي و دانشگاه آزاد اسلامي نيز تدريس داشته ام. اين كمترين بارها توفيق حضور تبليغي در جبهه نبرد حق عليه باطل را داشتم كه مجموعاً پنج ماه و نيم مي شود. همچنين افتخار دارم كه از خانواده شهدا و برادر شهيد لطف الله يزداني مقدم مي باشم.

در سال 1376 دبير گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، در سال 1377 دبير نشريه تازه هاي انديشه در مؤسسه طه، در سال هاي 1376 و 1377 دبير گروه علمي فقه و حقوق در دفتر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري (دفتر فرهنگي)، و در سال هاي 1383 و 1384 عضو گروه سياست و اجتماع در دفتر تنظيم و نشر آثار امام راحل بوده، و در حال حاضر (سال 1384 و 1385) مدير گروه پژوهشي حكومت اسلامي در مركز تحقيقات حكومت اسلامي

و عضو شوراي عالي پژوهش و شوراي همايش كتاب حكومت اسلامي در اين مركز مي باشم. همچنين عضو انجمن مطالعات سياسي بوده و از سال 1377 تا كنون جلسات مستمر با گروهي از دوستان انجمن مطالعات اسلامي، در زمينه هاي جامعه شناسي سياسي، هرمنوتيك، سكولاريزاسيون و فلسفه سياسي داشته ايم.

يوسفي راد، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي يوسفي راد

محل تولد : ورامين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 63 - 64 به حوزه علميه قم آمده و دروس حوزوي را از ابتداي مقدمات شروع نموده و تا كنون، سطوح مختلف آن را طي كرده و اكنون 8 سال است كه درس خارج را از اساتيدي همچون: «آيت الله وحيد خراساني»، «حاج شيخ جواد تبريزي» و «آيت الله بهجت» فرا گرفته ام. در كنار دروس حوزوي به جهت ضرورت فراگيري دروس دانشگاهي و ارتباط با دانشگاه و اساتيد آن، از سال 67 - 68 به تحصيل دروس علوم سياسي در موسسه آموزش عالي باقرالعلوم در مقطع كارشناسي بر آمدم و در سال 1373 فارغ التحصيل شدم و در ادامه در همان موسسه در مقطع كارشناسي ارشد وارد شدم و در سال 1379 فارغ التحصيل اين رشته در اين مقطع شدم.

در طي دوران آموزش و تحصيل خود، از سال 1374 وارد حوزه تحقيقات در علوم اسلامي در زمينه بررسي نظريات، آراء و انديشه هاي سياسي فيلسوفان مسلمان و موضوعات سياسي شدم. در كنار تحصيل علوم حوزوي، دانشگاهي و تحقيقات در زمينه علوم اسلامي، حدود پنج سال نيز در فاصله سالهاي 77 تا 81 به تدريس در دانشگاههاي «آزاد اسلامي اراك»، «شهيد چمران اهواز» و

«علوم پزشكي اهواز» در درس (ريشه هاي انقلاب اسلامي) مشغول بودم.

در حال حاضر در زمينه تحقيق و پژوهش در پژوهشكده (علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي) وابسته به دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و زير نظر آموزش عالي متمركز هستم و مدت سه سال است كه مدير گروه فلسفه سياسي و هيئت علمي اين پژوهشگاه مي باشم.

روانشناسي ، علوم تربيتي

ابراهيمي، رحمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رحمت الله ابراهيمي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اين حقير متولد 1349 در شهر آمل استان مازندران در روستاي شاه كتي در خانواده اي كشاورز به دنيا آمدم. دوران راهنمايي و سال اول دبيرستان را در شهر آمل گذراندم. پس از آن وارد حوزه علميه آمل شدم كه در سال 1367 بوده است.

اين حقير مقدمات و سيوطي را در شهر آمل طي دو سال گذراندم و پس از آن يكسال را در شهر ساري ادامه تحصيل دادم. پس از آن در سال 1370 وارد حوزه علميه قم شدم و در محضر اساتيدي چون حضرت آيت الله اشتهاردي (دامت بركاته) و حضرت آيت الله وجداني فخر(رحمت الله عليه) و حضرت آيت الله سبحاني و حضرت آيت الله درياباري افاضه نمودم، كه دروس سطح را به اتمام رساندم و في الحال در درس خارج آيت الله درياباري و دروس فلسفه و منظومه آقاي درياباري و خارج اصول آقاي سبحاني مشغول تحصيل مي باشم.

اين حقير تاليفات خود را از سال 1376 آغاز كردم كه تاكنون 5 اثر حقير به چاپ رسيده و بعضي از آثار چاپ مجدد شده است كه اميد است خداوند قبول فرمايد.

ابوترابي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على ابوترابي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/10/3

احدي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى و روانشناسى از دانشگاه تهران در سال 1344، كارشناسى ارشد روانشناسى از دانشگاه فرانسه در سال 1347، دكتراى روانشناسى از دانشگاه فرانسه در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روانشناسى نوجوانى، جوانى، آزادگان، جانبازان و بيشتر روى نوجوانى، نظارت بر 3 پايان نامه دكترا و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى كودك، روانشناسى نوجوان، علم النفس از ديدگاه دانشمندان اسلامى، پويائى گروهى، بهداشت روانى و عقب ماندگى ذهنى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 15، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

روانشناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

احدي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى احدي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شدم. ادبيات را در حد تدريس فرا گرفتم، بطورى كه پس از گذشت چهار سال، شرح بر هدايه بنام كتاب "الزبده" را نوشته و استاد مدرس افغانى تقريظ بسيار ارزشمندى را بر اين كتاب نوشتند. دو نكته را در آنجا اشاره فرمودند:

1- بنده را بعنوان مجتهد در نحو و صرف تلقى دادند.

2- ديگران را در اخذ مسائل متقن نحوى، بر كتاب حقير ارجاع داده اند. اين دو نكته مايه تشويق بنده شد، بطورى كه تدريس را در كنار تحصيل شروع نمودم. همواره از اساتيد بسيار مجرب در اصول پايه نظير استاد مصطفى اعتمادى استفاده نمودم، كه تعليقه فرائد الاصول را پس از اتمام

رسائل شروع نمودم. پس از آن مكاسب را محضر استاد ستوده و حاج شيخ على پناه اشتهاردى، و كفاية الاصول را نزد فاضل لنكرانى تلمذ نمودم.

خارج اصول را نزد استاد وحيد خراسانى به اتمام رساندم. خارج فقه را نزد آية الله مرحوم حاج ميرزا هاشم آملى و وحيد خراسانى استفاده نمودم. اشتياق وافر به فلسفه و عرفان و تفسير باعث شد كه شرح منظومه را از محضر انصارى شيرازى و اسفار را از محضر جوادى آملى و حسن زاده آملى و نيز عرفان را از اين دو بزرگوار فيض ببرم و هنوز ادامه دارد و اكنون مشغول تدريس اسفار و تمهيد و كفايه و خارج اصول مى باشم.

مباحث روانشناسى را مدت هفت سال با تحقيق و پژوهش ادامه دادم و به مقطع صاحب نظرى رسيدم و اكنون در حد كارشناسى، استفاده مى گردد. و اين دانش باعث شد كه در زمينه هاى مختلف اجتماعى، فرهنگى وارد شوم و از اطلاعات به روز استفاده كامل نمايم.

منابع زندگينامه :مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي

احمدي علون آبادي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مشاوره و راهنمايى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى و كارشناسى ارشد روانشناسى از دانشگاه تهران، دكتراى مشاوره و راهنمائى از دانشگاه سيداكيوس آمركيا.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس و مشاوره در شوراى عالى برنامه ريزى، تجديد نظر در برنامه هاى كارشناسى مشاوره و تدوين كارشناسى ارشد مشاوره، تدريس دروس دكتراى مشاوره.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول و روشهاى تربيت در اسلام،

مقدمه اى بر مشاوره روان درمانى، روانشناسى جوانان و نوجوانان، رفتار درمانى بالينى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى افسردگى در دانشجويان دانشگاه اصفهان، پيشنهاد يك تئورى تركيبى براى مشاوره ايران، بررسى ارزشها در دانشجويان دانشگاه اصفهان، بررسى افت تحصيلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

احمدي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر سيد احمد احمدي تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته كارشناسي روانشناسي در دانشگاه اصفهان آغاز و پس از اتمام آن دوره در مقطع كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت و در سال 1352 آن را ب پايان برد. وي براي تكميل معلومات دانشگاهي به آمريكا عزيمت كرد و در مقطع دكترا رشته راهنمايي و مشاوره در دانشگاه سيراكيوس آمريكا به تحصيل پرداخت و در سال 1359 موفق به اخذ مدرك فوق شد. دكتر احمدي داراي تحصيلات حوزوي نيز است.نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه اصفهان مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : راهنمايي و مشاورهتحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي و دانشگاهي سيد احمد احمدي به قرار زير است: كارشناسي : روانشناسي – 1348- دانشگاه اصفهان(رتبه اول) كارشناسي ارشد : روانشناسي تربيتي - 1352 - دانشگاه تهران(رتبه اول) دكترا : راهنمايي و مشاوره – 1359 – دانشگاه سيراكيوس آمريكا تحصيلات حوزوي : تاسطح حوزه علميه اصفهان فعاليتهاي آموزشي : دكتر سيد احمد احمدي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه اصفهان مي باشد.وي در مقاطع كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكتري به تئريس و امر آموزش مي پردازد. ايشان در چندين دوره به رياست «انجمن مشاورهٌ

ايران» و همچنين جزو اعضاء هيئت مديريه آن آن انتخاب شده است. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد احمد احمدي از موسسين انچمن مشاورهٌ ايران در سال 1375 است.چگونگي عرضه آثار : دكتر سيد احمد احمدي مقالات زيادي را در مجلات معتبر علمي به چاپ رسانيده است. كه بالغ بر 31 مورد است.از او نيز 12 مقاله در كنفراسهاي علمي ارائه و منتشر شده است.آثار : اصول و روشهاي تربيت در اسلام ويژگي اثر : تاليف-اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان. چاپ چهارم13812 رفتار درماني باليني ويژگي اثر : گلدفريدو ديويسن. (1371). ترجمه: سيداحمداحمدي.تهران نشر دانشگاهي3 روانشناسي نوجوانان و جوانان ويژگي اثر : تاليف-اصفهان: انتشارات مشعل. چاپ يازدهم 13834 صرف ونحو عربي ويژگي اثر : تاليف-اصفهان: انتشارات مشعل. چاپ چهارم13835 مباني مشاوره و راهنمايي ويژگي اثر : گيبسون و ميشل. (1374).ترجمه(فصل چهارم): سيداحمداحمدي. تهران انتشارات بعثت 6 مباني و اصول راهنمايي و مشاوره ويژگي اثر : تاليف-تهران: انتشارات سمت. چاپ سوم 13837 مقدمه اي بر مشاوره و روان درماني ويژگي اثر : تاليف- اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان. ويرايش سوم، چاپ سوم. 1383

احمدي، نعمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته:-، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ارشاد، فرهنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: شهيد چمران اهواز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى جامعه شناسى از دانشگاه لندن در سال 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده اقتصاد دانشگاه شهيد چمران اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام 2 طرح تحقيقاتى در زمينه مسائل عشايرى خوزستان، تدريس دروس روش تحقيق در علوم اجتماعى، نظريه هاى جامعه شناسى، جامعه شناسى آموزش و پرورش، جامعه شناسى عشاير ايران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مهاجرت روستائيان به شهرها بخصوص در ايران و كشورهاى موسوم به جهان سوم.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 6، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

مهاجرت روستايى به شهر در ايران و خاورميانه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ازكيا، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اسراري، علي نقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1325، تهران.

درگذشت: 26 آبان 1371.

على نقى اسرارى پس از اتمام تحصيلات متوسطه، به منظور ادامه ى تحصيل عازم كشور آمريكا شد و بعد از طى مدارج علمى در سال 1352 موفق به اخذ دكترى در رشته ى تعليم و تربيت گرديد و سپس به ايران بازگشت و با رتبه ى استاديارى در دانشگاه تربيت معلم مشغول به خدمت شد و در سال 1357 به مرتبه دانشيارى ارتقا يافت.

دكتر على نقى اسرارى در سال 1370 مسئوليت معاونت دانشكده ى علوم تربيتى را پذيرفت. از وى دو كتاب به نام هاى مبانى اقتصاد آموزش و پرورش و مبانى برنامه ريزى درسى چاپ شده است. وى همچنين مقاله هايى را براى طبع در مجله هاى علمى داخل كشور به رشته ى تحرير درآورد.

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

زندگينامه

دكتر شادروان على نقى سراسرى در سال 1325 در ميان خانواده مذهبى و اهل علم در شهر تهران ديده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصيلات متوسطه، به منظور ادامه ى تحصيل عازم كشور آمريكا شد. پس از گذراندن مدارج علمى در سال 1352 موفق به اخذ مدرك دكترى در رشته تعليم و تربيت گرديد و بلافاصله به ميهن بازگشت و با رتبه استاديارى در دانشگاه تربيت معلم مشغول به خدمت شد و در سال 1357 به مرتبه دانشيارى ارتقاء يافت.

مرحوم دكتر اسرارى در تمام دوران خدمت خود در دانشگاه،

با جديت و تلاش تمام به تدريس و تحقيق پرداخت و شاگردان زيادى را تربيت كرد. در سال 1370 مسئوليت معاونت دانشكده علوم تربيتى را پذيرفت و در اداره امور اجرائى دانشكده نقشى مؤثر ايفا نمود.

ايشان در سال 1354 ازدواج نمود كه حاصل اين ازدواج دو فرزند مى باشد.

از مرحوم دكتر اسرارى دو كتاب بنامهاى «مبانى اقتصاد آموزش و پرورش» و «مبانى برنامه ريزى درسى» انتشار يافته و نيز چندين مقاله در مجلات معتبر علمى داخل كشور به چاپ رسيده است.

دكتر اسرارى در شامگاه 26 آبان ماه 1371 جان به جان آفرين تسليم كرد و روحش به ملكوت اعلى پيوست.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اعلايي بنابي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اعلايي بنابي

محل تولد : بناب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/10/1

زندگينامه علمي

از همان دوران تحصيل ابتدايي نزد مرحوم والد كه خود اهل علم بودند كتابهاي ابتدايي طلبگي را از جمله نصاب الصبيان، جامع المقدمات و ... را خواندم. البته معمولاً فقط تابستان ها مشغول اين درسها بودم.

در سال 1375 پدرم از دنيا رفتند و بنده در همان سال رسماً طلبه حوزه حضرت ولي عصر (عج) بناب شدم و طي سه سال دوره مقدمات تا پايه هفتم را گذراندم و در ضمن تحصيل برخي دروس پايه هاي پايين را نيز تدريس مي كردم، همچون صرف ساده، عوامل، صمديه، منطق مظفر، مغني، اصول فقه مظفر و... . از اساتيدي كه در آن مدرسه از وجود آنها بسيار بهره بردم مي توان جناب حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي شيخ عبدالمجيد باقري بنابي، جناب حاج علي آتش زر، جناب آقاي سيدي جناب آقاي اسدپور و ... را نام برد.

در سال

1378 به قم مقدسه آمدم و در جوار كريمه اهل بيت (س)، در فيضيه مباركه حجره گرفتم. با چهار پنج نفر از طلبه هاي با استعداد گروهي تشكيل داديم و از محضر حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج آقاي رحيقي و حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي زماني قمشه اي مدت شش هفت سال برخي كتاب هاي فلسفي همچون نهاية الحكمه، شرح منظومه، قسمتي از اسفار، تمهيد القواعد ابن تركه، شرح فصوص قيصري و بخشي از مصباح الانس ابن فناري را در همان حجره گذرانديم. در ضمن تحصيل علوم عقلي، از محضر حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي مقيمي نيز در مباني رجال و سند شناسي و از محضر آيات عظام مرحوم آقا شيخ جواد تبريزي (ره) و حاج آقاي وحيد خراساني (دام ظله) در خارج فقه و اصول بهره ها برديم.

بنده در ضمن تحصيل به تدريس كتابهاي بداية الحكمه، نهاية الحكمه و قسمت هايي از كتاب رسائل، مكاسب، كفايه و اسفار نيز مشغول بودم.

هم اكنون نيز از درس حضرت آيت الله حاج آقاي بهبهاني در خارج اصول بهره مي برم و به تدريس نهاية الحكمه، مكاسب محرمه و رجال و سند شناسي مشغولم.

افجه، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: رهبرى و رفتار انسانى، دانشكده: حسابدارى و مديريت، دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

افروز، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1329، مرتبه علمى: استاد، رشته: كودكان استثنائى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى از دانشگاه تهران در سال 1351، كارشناسى ارشد كودكان استثنائى از دانشگاه ميشيگان آمريكا در سال 1355 و دكتراى كودكان استثنائى از دانشگاه ميشيگان آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

هوش آزمايى انفرادى، تدريس دروس كودكان استثنائى، اختلالات روانى- حركتى، كودكان عقب مانده و بهداشت روانى كودكان استثنايى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى كودكان استثنائى، روانشناسى كوداكن عقب مانده ذهنى، روانشناسى و تربيت كودكان و نوجوانان، روشهاى پرورش احساس مذهبى، كودك و لكنت زبان.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 36، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

روانشناسى و تعليم و تربيت هدفها و روشها در تعليم و تربيت اسلامى، تعليم و تربيت استثنائى، عقب ماندگى ذهنى و نيازهاى زيستى- روانى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

افشار نادري، نادر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس، محقق.

درگذشت: 9 تير 1358.

نادر افشار نادرى مدير بخش عشايرشناسى مؤسسه ى مطالعات و تحقيقات اجتماعى و مدتى رييس آن مؤسسه بود. وى همچنين چندى عهده دار رياست دانشكده ى علوم اجتماعى و بالاخره مؤسس و مدير مؤسسه ى روستاشناسى بود و در دانشكده ى علوم اجتماعى نيز تدريس مى كرد.

نادر افشار نادرى مدت ها به تحقيقات در زمينه ى عشاير جنوب ايران مشغول بود. از جمله آثار وى تهيه گزارش «مسائل و نيازهاى كودكان و نوجوانان» براى سازمان برنامه و بودجه (1350) بوده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اكرمي، كاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد كاظم اكرمي

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب به لطف و عنايت الهي از دوره دبيرستان به مطالعه در زمينه علوم اسلامي و تربيتي و اجتماعي علاقمند بودم . استاد مشوقم در دوره دبيرستان جناب مير خليل سيد نقوي بودند كه خداوند عمرشان را دراز كند و موفق تر شنان بگرداند . در دوره كارشناسي كه رشته روانشناسي را برگزيده و در دانشسراي عالي تحصيل مي كردم (سال هاي 39 _ 42) از دانشمنداني چون مجاهد نستوه آيت الله طالقاني ، استاد علامه محمد تقي جعفري ، استاد شهيد مرتضي مطهري در حد استعداد خويش بهره برده ام . پس از شروع به كار معلمي در مدرسه آيت الله العظمي آخوند ملا علي همداني به تحصل ادبيات عرب روي آورده و از استاداني مانند مرحوم حاج شيخ صمد سليميان و آقاي سيد عزت الله مرتضوي استفاده بردم . منطق و فلسفه را با خواندن منظومه مرحوم سبزواري خدمت آقاي محقق واعظ معروف همداني آموختم . در دوره كارشناسي ارشد كه تحصيل خود را دررشته

مشاوره و راهنمايي به پايان رساندم مدتي از درس منظومه آيت الله سيد رضا صدر بهره بردم .

در سال هاي 47 تا 48 با مرحوم شهيد حجت الاسلام سيد محمد رضا سعيدي آشنا شدم و آن بزرگ مرد مرا به خواندن علم اصول تشويق كرد و دو سه درس از اصول الفقه مرحوم مظفر را خدمت وي خواندم . بعد از برگشت از همدان ، تمام اصول الفقه را از درس حجت السلام و المسلمين حاج آقا رضا فاضليان امام جمعه محترم ملاير بهره مند شدم . مقداري هم از كتاب رسائل الجديده آيت الله مشكيني را خدمت آقاي فاضليان خوانده ام . در فقه ، تبصره علامه حلي را در زندان از آقاي محمد علي گرامي فرا گرفتم . بعد از اتمام دوره وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه تربيت معلم منتقل شدم و بحمد الله موفق به اخذ درجه دكترا در رشته برنامه درسي كه يكي از رشته هاي علوم تربيتي است گرديدم و اكنون حدود هفده سال است كه در اين دانشگاه تدريس مي كنم . درسهايي كه دراين دانشگاه ارائه كرده و مي كنم غير از برنامه درسي، تعليم و تربيت در قرآن كريم ، تعليم و تربيت در نهج البلاغه ، تعليم و تربيت اسلامي و تعليم و تربيت در روايات است .

الماسي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

الهي بهاروند، سكندرامان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شيراز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى جامعه شناسى از دانشگاه موركان آمريكا در سال 1347، كارشناسى ارشد انسان شناسى از دانشگاه مريلند آمريكا در سال 1350، دكترا در رشته انسان شناسى از دانشگاه رايس آمريكا در سال 1353.

مرتبه علمى:

تدريس و پژوهش در دانشگاه شيراز از سال 1353 تاكنون، استاد مدعو در دانشگاههاى هاروارد، برگن نروژ در طى سالهاى متمادى، پژوهشگر مدعو دانشگاه آرهوس دانمارك و دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مهاجرت از روستا به شهر، توسعه، فولكلور و زبان، روستاشناسى، تغييرات فرهنگى، عشاير، قوم شناسى، تاريخ جامعه شناسى روستائى، جامعه شناسى عشايرى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 3 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 6

زمينه علمى تأليفات:

انسان شناسى، جامعه شناسى تاريخى، جغرافيائى، فولكلور و زبان، فرهنگ شناسى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

قوم شناسى، جامعه شناسى، تاريخى، بوم شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اميرخليلي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اقتصاد كشاورزى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اميركياني، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي امير كياني از سال 1338 نويسندگي را در روزنامه كيهان آغاز كرد. وي دوره روزنامه نگاري را در دانشگاه تهران به پايان برد. او رشته روانشناسي را نيز در مدرسه عالي پاريس سپري كرده است. وي در نشريات گوناگوني همچون اميد ايران ، تهران مصور ، سپيد و سياه ، صبح امروز و... فعاليت داشته است. اميركياني در كنار حرفه روزنامه نگاري به نوشتن داستان كوتاه و رمان روي آورد. او كارهاي خود را ابتدا از سال 1342 و به صورت پاورقي در مجله امروز به چاپ رساند.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيوالدين و انساب : مصطفي امير كياني نويسنده و روزنامه نگار و سردبير مجله « مصاحبه » ، از سال 1338 نويسندگي را در روزنامه كيهان آغاز كرد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : مصطفي امير كياني دوره روزنامه نگاري را در دانشگاه تهران به پايان برد. او رشته روانشناسي را نيز در مدرسه عالي پاريس سپري كرده است.فعاليتهاي آموزشي : مصطفي امير كياني از سال 1338 نويسندگي را در روزنامه كيهان شروع كرد. وي در نشريات گوناگوني همچون اميد ايران ، تهران مصور ، سپيد و سياه ، صبح امروز و... فعاليت داشته است. اميركياني در كنار حرفه روزنامه نگاري به نوشتن داستان كوتاه و رمان روي آورد. او كارهاي خود را ابتدا از سال 1342 و به صورت پاورقي در مجله امروز به چاپ رساند.آرا و گرايشهاي خاص : مصطفي امير كياني در

رمان نويسي توجه ويژه اي به مسائل روز دارد. وي مسائل مبتلا به جامعه را با گرايش روانشناختي مورد بررسي قرار داده ، و حوادث جامعه را به صورت رمان هاي اجتماعي تاليف مي نمايد. آثار وي جنبه قوي رئاليستي دارد و بخش عمده آن برگرفته از حوادث دهه هاي 40 و 50 مي باشد. امير كياني در حوزه رمان نويسي بيشتر سبك جريان سيال ذهن را به دليل داشتن زمينه روانشناسي مي پسندد. او در چگونگي خلق آثار خود بيان مي كند كه « من صحنه را ايجاد مي كنم و بعد شخصيت هاداستان را پيش مي برند. »آثار : بازپرس شعبه دوم ، درخت ها ايستاده مي ميرند ، ستاره هاي كاغذي ويژگي اثر : در اين اثر علاوه بر رويدادهاي اجتماعي ، به فرهنگ لمپنيسم نيز اشاره شده است.4 قلعه درماندگان ويژگي اثر : اين اثر يك داستان تحقيقي و پژوهشي است ، درباره كساني كه در زمان گذشته در قلعه زندگي مي كردند. نويسنده فقر فساد و فحشا را به خوبي در اين اثر نشان داده است.5 گذر لوطي صالح ويژگي اثر : اين اثر در سال 1360 انتشار يافت و اولين كتاب مصطفي امير كياني مي باشد. در اين كتاب زندگي لوطي ها مورد توجه قرار گرفته وبه گفتگوها و شخصيت هاي آنها اشاراه شده است. نقطه قوت اين كتاب آن است كه نويسنده در متن حوادث كه در محله شترخان در جنوب تهران به وقوع پيوست ، حضور داشته است.

انصاري، هرمز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1311، انزلى.

درگذشت: 6 خرداد 1365، اصفهان.

هرمز انصارى، فرزند سهام انصارى، پس از طى مدارس ابتدايى و متوسطه در

اصفهان، از سال 1330 به ترتيب در دانشگاه هاى هامبورگ و كلن و برلين و فريبورگ به تحصيل حقوق و علوم سياسى پرداخت. وى در سال 1336 از مدرسه عالى سياسى برلين فارغ التحصيل شد. دو سال بعد در دانشگاه فريبورگ درباره ى «سازمان وزارت خارجه ى آمريكا» به تحقيق پرداخت. در سال 1339 به ايران بازگشت و مدتى كار مترجمى را در شركت هاى خارجى به عهده گرفت تا اينكه در مهر 1340 به آمريكا رفت و علوم مديريت بازرگانى را آموخت. در بازگشت از آمريكا در مونيخ اقامت گزيد و در آن شهر به موازات فعاليت هاى بازرگانى و روزنامه نگارى مخصوصا با ماهنامه ى «كاوه» (بين سال هاى 1342 الى 1346) مطالعات تازه اى را در مؤسسه ى تحقيقات سياسى دانشگاه مونيخ آغاز كرد. در سال 1343 پژوهشى پيرامون «منابع قانون اساسى آمريكا» انجام داد و در همان سال كتاب اصطلاحات آلمانى- فارسى را به چاپ رسانيد. پس از تدوين رساله ى دكتراى خود به نام «روابط ايران و آلمان بعد از جنگ بين الملل» به زبان آلمانى و انتشار آن از دانشگاه مونيخ به دريافت دكتراى علوم سياسى نايل آمد. اين كتاب در آلمان هم به چاپ رسيد. در بازگشت به ايران به شهردارى ناحيه ى اصفهان منصوب شد (1347). در شهريور 1349 به عنوان مشاور برنامه ريزى به خدمت دانشگاه اصفهان درآمد و از مهر 1350 با سمت استاديارى به تدريس مسائل اقتصاد سياسى پرداخت. در اسفند 1350 پژوهشى درباره ى «مشكلات ترافيك اصفهان و راه سامان بخشيدن به آن» را به پيش برد. در تابستان 1351 كتاب ديپلمات و روابط ديپلماتيك را منتشر ساخت. در همان سال در دانشگاه اصفهان به سمت مديريت گروه علوم

اجتماعى برگزيده شده و دو اثر تحقيقى ديگر از طرف دانشگاه به نام قانون شهردارى ايران و مطالعاتى درباره ى انقلاب ادارى ايران براساس و الگوى اصفهان انتشار داد.

آخرين اثر هرمز انصارى، جامعه شناسى شهر اصفهان است كه در زمان حيات توفيق انتشارش نصيب او نشد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

آزاد فلاح، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پرويز آزاد فلاح در سال 1342، در تهران ديده به جهان گشود. پس از اتمام دوره دبيرستان، مدرك ليسانس روان شناسي باليني را در سال 1365 از دانشگاه تهران، فوق ليسانس روانشناسي عمومي را در سال 1373 و دكتري روانشناسي سلامت را در سال 1378 از دانشگاه تربيت مدرس اخذ كرد. پس از آن به عنوان عضو هيئت علمي گروه روان شناسي دانشگاه تربيت مدرس مشغول تدريس شد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : پرويز آزاد فلاح پس از اتمام دوره دبيرستان، مدرك ليسانس روان شناسي باليني را در سال 1365 از دانشگاه تهران، فوق ليسانس روانشناسي عمومي را در سال 1373 و دكتري روانشناسي سلامت را در سال 1378 از دانشگاه تربيت مدرس اخذ كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پرويز آزاد فلاح ضمن تدريس، مشاغل ذيل را به عهده گرفت: رئيس مركز مشاوره و خدمات تخصصي روانشناسي دانشگاه تربيت مدرس از سال 1378 مدير گروه روانشناسي از سال 1380 عضو هيئت مديرة انجمن متخصصين روانشناسي عضو انجمن روانشناسي ايران فعاليتهاي آموزشي : پرويز آزاد فلاح از سال 1378 به عنوان عضو هيات علمي گروه روان شناسي دانشگاه تربيت مدرس مشغول تدريس شد. او در طول سالهاي فعاليت خود دروسي چون: نوروپسيكولوژي و نور و فيزيولوژي، انگيزش و هيجان،

روانشناسي عمومي پيشرفته، متدولوژي ، روانشناسي شخصيت، روانشناسي كودكان استثنايي، روانشناسي مشاوره و راهنمايي را تدريس نمود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : پرويز آزاد فلاح ضمن داوري مجلات علمي - پژوهشي (روانشناسي، دانشور، مجله بين المللي علوم انساني)، به ارائه مقالات و پژوهشهاي زير نيز مبادرت ورزيده است: ارائه راهكارهاي علمي و اجرايي براي حل فاصله بين بلوغ و ازدواج، (از سال 1379- در دست اجرا)، طرح ويژه توسعه كشور بررسي ارتباط هيجان خواهي و رفتارهاي بزهكارانه (1377)، دانشگاه آزاد اسلامي، همكار اصلي بررسي پيمايشي نگرشهاي مردم نسبت به موسيقي (1371)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فرآيند توسل به شناخت _1375)، ارائه مقاله در همايش تحول شناخت، دانشگاه تربيت مدرس استرس و تغييرات ايمني شناختي در سطح slgA، (1378) ارائه مقاله در چهارمين كنگره سراسري استرس، دانشگاه علوم پزشكي ايران آثار : اثر موفقيت و شكست روي تغييرات فشار خون بر حسب ميران هيجان در افراد تيپ A (1373)، مجله پژوهش در پزشكي، شماره دي و اسفند ، بررسي تغييرات فشار خون بر اساس سرسختي در موقعيت شكست (1380)، مجله روانشناسي، شمارة 19 ، بنياد هاي زيستي - رواني زمينه ساز اعتياد (1379)، مجله روانشناسي، شمارة 15 ، سير تحول روانشناسي (1378)، تهران: انتشارات جامعه پژوهشگران ، سيستم هاي مغزي / رفتاري: ساختارهاي زيستي شخصيت (1379) مجله مدرس علوم انساني، شمارة 14 ، فعاليت سيستم هاي مغزي/ رفتاري، رويدادهاي زندگي و تغييرات ايمونوگلوبولين A (1378) مجله روانشناسي، شمارة 9

آزاد، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين آزاد، متولد1316 نيريز استان فارس، درخانواده اي سرشناس زاده شده و رشد يافته است. تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش با موفقيت طي مي كند

و بعدها در دانشسراي كشاورزي شيراز تحصيلاتش را تداوم مي بخشد و به استخدام آموزش و پرورش درآمده و در منطقه «لار» به تدريس و مديريت مدرسه مشغول مي شود. تا اخذ مدرك ليسانس در دانشگاه تهران مشغول به تحصيل در رشته روانشناسي بودند. مدرك كارشناسي ارشد و مدرك دكتراي روانشناسي باليني كودك را از دانشگاه USIU آمريكا كسب نمودند. بعد از بازگشت به ايران، او كه بورسيه دانشكده مستقل تربيت بدني بوده و نهايت با تشكيل دانشگاه علامه طباطبايي موفق مي شود در دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي مشغول به كار شد. وي، هم اكنون استاد پايه 27 دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبايي است و دروس روانشناسي رشد، روان شناسي مرضي كودك، آسيب شناسي و متون انگليسي درسي را ارائه مي دهد. از وي آثار متعددي در زمينه روان شناسي به زبان انگليسي و فارسي در دسترس مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي باليني كودك اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : حسين آزاد متولد 1316 نيريز استان فارس در خانواده اي سرشناس زاده شده و رشد يافته است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : - اخذ مدرك ديپلم كشاورزي در مهرماه 1335 از دانشسراي كشاورزي شيراز. - اخذ مدرك ديپلم (آزاد) علمي در سال 1335. - اخذ مدرك ليسانس روانشناسي از دانشگاه تهران، 1348. - اخذ مدرك فوق ليسانس روانشناسي از دانشگاه USIU آمريكا. - اخذ مدرك دكتراي روانشناسي باليني كودك از دانشگاه USIU آمريكا. خاطرات و وقايع تحصيل : در ايام تحصيل در شيراز به گردشهاي علمي و تفريحي متعددي رفته و از جمله سفر و بازديد از تخت جمشيد

(پرسپوليس) و نقش رستم را به ياد دارد. يكي از كتابهايي كه در آن مقطع تحصيلي مطالعه كرده، كتابي در زمينه روانشناسي از دكتر علي اكبر سياسي بوده است و از اينكه از اين طريق انسان مي تواند شناختي از خودش و ديگران كسب كند و رفتارش را بر اين اساس تغيير دهد، چنان شوق و رغبتي در او به وجود مي آيد كه به تحصيل روانشناسي روي مي آورد رفتن به آمريكا و اخذ مدرك دكتري روانشناسي از دانشگاه USIU از وقايع دوران تحصيل دكتر آزاد نيز مي توان شمرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : بعد از فراغت از تحصيل، دروس روانشناسي، روانشناسي يادگيري و روانشناسي عمومي را (با عنوان استادپروازي) دو روز در هفته در دانشگاه جندي شاپور اهواز (چمران فعلي) ارائه مي دهد و در مؤسسه تحقيقات روانشناسي دانشگاه تربيت معلم به عنوان محقق به كار مشغول مي شود. يكي از تحقيقاتي كه در آن مؤسسه انجام داده، درباره دلايل و تفاوتهاي دانشجويان مشروطي و غيرمشروطي بوده است و نتيجه مي گيرد كه متأهلين كه در دوره هاي شبانه مشغول به تحصيل بوده و در ساعات روزانه مشغول كار بوده اند كارآمدي تحصيلي نداشته اند. تحصيل در مقطع دكتراي روانشناسي باليني كودك را در دانشگاه «USIU» آمريكا سپري مي كند. تز او در مورد ويژگي ها و خصوصيات چپ دست ها بوده است. به اين نتيجه مي رسد كه چپ دستها بيشتر از راست دست ها به كارهاي هنري و ابداعي از جمله موسيقي رغبت نشان مي دهند.استادان و مربيان : حسين آزاد از استادانش، دكتر سياسي، دكتر سعيد شاملو، دكتر غلامحسين صديقي، دكتر يحيي مهدوي،

دكتر مهدي جلالي، محمود منصور و دكتر آراسته را به ياد مي آورد و درباره دكتر صديقي معتقد است كه به تمام معنا به لحاظ علمي، رفتاري و فكري استاد بوده است». در تهران، درس روانشناسي شخصيت را با دكتر سياسي مي گذراند؛ «دكتر سياسي، در رفتار، حرف و صحبت، تمام و كمال انسان بود.» درباره دكتر صناعي هم مي گويد: «وقتي به كلاس مي آمد، به تمام معنا جذب او مي شديم.»مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : بعد از بازگشت به ايران، او كه بورسيه دانشكده مستقل تربيت بدني بوده، با تغيير و تحول و ادغام متعدد دانشكده مواجه مي شود و در نهايت با تشكيل دانشگاه علامه طباطبايي موفق مي شود در دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي مشغول به كار شود و مدتي هم مدير گروه روانشناسي باشد، مدتي معاون دانشكده هم شده و عضو كميته برنامه ريزي روانشناسي شوراي انقلاب فرهنگي نيز بوده است، در سازمان سنجش نيز مسئوليت روان سنجي سؤالات آزمون را به عهده داشته است.فعاليتهاي آموزشي : حسين آزاد، هم اكنون استاد پايه 27 دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبايي است و دروس روانشناسي رشد، روانشناسي مرضي كودك، آسيب شناسي و متون انگليسي درسي را ارائه مي دهد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسين آزاد علاوه بر مطالعه در شاخه هاي مختلف روانشناسي و انجام تحقيق هاي خاص در همين زمينه به مشاوره مشكلات رواني افراد نيز مي پردازد. با اينكه اقتضائات زندگي، او را روانه پايتخت ساخته ولي دست كم يك بار در سال عازم شيراز مي شود و بعد از ملاقات خويشاوندان، نخستين كاري كه مي كند

اين است كه از حافظيه، مزار سعدي و اماكني همچون تخت جمشيد بازديد مي كند. آرا و گرايشهاي خاص : او معتقد است كه روانشناسي و استفاده از مشاوره مي تواند بسياري از مشكلات را رفع كند. مشكلاتي كه افراد در ذهن خودشان از «كاه»، «كوه» مي سازند و در مشاوره و صحبت با روانشناس مي توان بر اين مشكلات فائق آمد. به نظر حسين آزاد، بسياري ازمشكلات رواني قابل رفع هستند، مگر اينكه فرد دچار اسكيزوفرني باشد. از ديد او بسياري از مشاجرات و نارضايتي ها به دليل اين است كه گفتگو انجام نمي شود. در حالي كه يك راه كاستن از اضطراب و فشار اين است كه افراد با يكديگر گفتگو كنند. «باورم اين است؛ هيچ مشكلي نيست كه قابل حل نباشد. ما چون با همديگر گفتگو نمي كنيم، تصور مي كنيم كه هر چه ما مي گوييم صحيح است و ديگران اشتباه مي كنند. به همين سبب است كه در روانشناسي گفتگو يك اصل اساسي و بسيار ضروري است.» او كه مدتي در يك كلينيك، به امر مشاوره اشتغال داشته مي گويد: عمده مراجعات در مورد مشكلات زناشويي، مشكلات جوانان و اضطراب و استرس بوده است. با اين حال او معالجه بيماري هاي رواني را با يك بار مراجعه دشوار مي داند و اينكه تصور شود، فرد مي تواند با يك بار مراجعه بهبود پيدا كند تصور صحيحي نيست. حسين آزاد همچون بسياري از نخبگان ايراني، آرمان هاي بزرگي نيز در ذهن مي پروراند و مي گويد: «من به عنوان يك عضو كوچك از جامعه، دلم مي خواهد از آنچه دارم براي كشورم، مردم و

دوستانم استفاده كنم و از هيچ خدمتي دريغ نكنم.» حسين آزاد در زمان انجام تحقيق با چه مشكلاتي روبرو بوده است؟ خودش مي گويد كه در ايران، به سختي به پرسشنامه پاسخ مي دهند ولي در ممالك ديگر مي توان به سهولت ارتباط برقرار كرد و سؤالات تحقيق را پرسيد. به ياد دارد كه در دوران تحصيل و در كلاس درس دوتن از روانشناسان معروف و مشهور وقت به نامهاي «راجر» و «فرانكل» كه به ترتيب به رويكرد انسان گرايي و اصالت وجود معتقد بوده اند، با هم بحث كرده اند و هر يك از آنها از تئوري خود دفاع كرده است و در عين حال، بحث و تبادل نظر آنها هيچ خدشه اي به دوستي و همكاري شان وارد نمي آورده و حسين آزاد با ابراز تأسف از آنچه كه در بين بسياري استادان ايراني مي گذرد معتقد است كه بين استادان، آن نوع دوستي و همكاري شكل نمي گيرد تا دانشجويان با نقاط ضعف و قوت ديدگاه ها و رويكردهاي مختلف آشنا شوند. از ميان تئوري هاي روانشناسي به تئوري هاي انسان گرايي علاقه و اعتقاد وافر دارد. در اين نوع تئوري ها بر احترام گذاشتن و توجه كردن به ديگران و همنوعان و پذيرش و احترام بي چون و چراي مراجعه كنندگان تأكيد خاصي مي شود. در ضمن تأكيد مي كند كه اين علاقه موجب اين نيست كه ساير تئوري ها را مردود بشمارد. براي مثال به يافته هاي روانكاوي زيگموند فرويد پدر روانكاوي اشاره كرده، مي گويد: كسي نمي تواند منكر خدمات فرويد شود و بگويد تئوري هاي فرويد كاربردي ندارند. چرا كه تئوري هاي فرويد، جايگاه

والايي در روانشناسي و تشخيص مشكلات و معضلات رواني داشته و دارد. به باور او، زيبايي هاي زندگي بيش از زشتي هاي آن است و از اين نظر خودش نيمه پر ليوان را مي بيند. معتقد است كه پيشرفت و موفقيت ، بدون زحمت و دردسر فراهم نمي شود و به همين دليل بايد تلاش كرد و كارها را نيمه كاره رها نكرد. چگونگي عرضه آثار : او در آثار و تأليفات خود نشان مي دهد كه بيماريهاي رواني چه تأثيري در بيماريهاي ديگر از جمله سرطان و سكته مغزي دارد. او در يكي از مقالاتش نيز مي كوشد كه اين موضوع را توضيح دهد اگر افراد بخواهند مي توانند از طريق آرامش عضلاني (Relaxation)، اضطراب خود را برطرف كنند. آثار : آسيب شناسي (2جلد) ، روانشناسي باليني (انگليسي) ، روانشناسي عمومي (انگليسي) ، روانشناسي مرضي كودك ، واژه نامه روانشناسي و علوم تربيتي

منابع زندگينامه :بنياد ايرانشناسي

آشفته تهراني، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى جامعه شناسى، مردم شناسى و قشرشناسى از ايران و فرانسه.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح تعاونيهاى روستائى، تدريس دروس جامعه شناسى عمومى، جمعيت شناسى، مردم شناسى و قشرشناسى به مدت 25 سال، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

برنامه ريزى فرهنگى و توسعه اقتصادى، جامعه شناسى، مديريت.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 45، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

جامعه شناسى جمعيت، اقتصاد جمعيت، جمعيت شناسى، جامعه شناسى، جامعه شناسى كشورهاى جهان سوم.

برگرفته از كتاب :شرح حال

تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

آل احمد، شمس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شمس آل احمد از دانشمندان معاصر ايران است . او دررشته فلسفه و علوم تربيتي تحصيل كرده و مدت ها به عنوان دبير آموزش وپرورش خدمت كرده است . وي در دانشكده نيز رشته كتابداري را تدريس كرد . سپس با تاسيس موسسه انتشاراتي رواق به كار نشر پرداخت.

گروه : علوم انساني

رشته : فلسفه

والدين و انساب : شجره خانوادگي شمس آل احمد ، پس از 35 نسب به حضرت امام سجاد (ع) مي رسد .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شمس آل احمد درمحله پاچنار و در يك خانواده مذهبي تهران رشد و نمو كرد .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : شمس آل احمد ،فوق ليسانس فلسفه و علوم تربيتي را از دانشسراي عالي تهران اخذ كرد .

فعاليتهاي ضمن تحصيل : شمس آل احمد ضمن مقدمات آكادميك به عكاسي نيز علاقمندشد و با اين زمينه دوره عكاسي سينما را درآلمان گذراند.

فعاليتهاي آموزشي : شمس آل احمد فلسفه شمس را مدتي دردانشكده رشته كتابداري تدريس كرد و پس از آن درمدرسه بهياري ادبيات را به دانشجويان آموزش داد. او در مورد فعاليتهاي آموزشي براين عقيده است كه هركس كه درهرزماني خوب بنويسد و حاشيه نگر نباشد ،حتما مطالبي را از او درحافظه تاريخي مردم خواهد ماند واين يكي از خصوصيات هميشگي ادبيات و فرهنگ درجهان است .

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : شمس آل احمد پس از آنكه دوره عكاسي وسينما را در آلمان سپري كرد، موسسه انتشاراتي رواق را تاسيس و به كار نشر پرداخت.

همفكران فرد : يكي ازهمفكران اصلي شمس آل

احمد ، برادرش جلال بود كه همانند دو دوست باهم رفتار مي كردند. اين مناسبات دوستانه چنان بود كه گاه باهم به سفرو سير و سياحت و نيز كوه پيمايي مي رفتند. همفكران ديگر او ، عبدالكريم روشن ، جلال الدين فارسي و رباني املشي هستند .

آرا و گرايشهاي خاص : شمس آل احمد براين عقيده است كه «يك اتفاق مبارك و بزرگ درادبيات داستاني مادر حال رخ دادن است . اين نوع از ادبيات كم كم دارد از صورت مكالمه اي به محاوره اي نزديك مي شود . يعني از كاغذ فاصله مي گيرد وبه زبان و لحن مي رسد، كه خيلي دلنشين است . زيرا مخاطب اين نوع آثاراحساس نمي كند كسي برايش برروي كاغذ تعيين تكليف كرده است . او حس مي كند كه نويسنده به طور رو دررو با او درحال گفتمان است» . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 از چشم برادر

ويژگي اثر : شمس آل احمد اين اثررا تنظيم و ويرايش كرده است .

2 حديث انقلاب

ويژگي اثر : شمس اين اثر را تنظيم و ويرايش كرده است .

3 خاطرات سفر كوبا

ويژگي اثر : شمس اين اثر را تنظيم و ويرايش كرده است

4 طوطي نامه

ويژگي اثر : شمس آل احمد اين اثر را تنظيم و ويرايش كرده است

براهني، محمدنقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمد نقي براهني درسال 1311 درتبريز چشم به جهان گشود .دوران ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش سپري كرد .وي در سال 1324 در رشته آموزش زبان كارشناسي خود را از دانشگاه تبريز اخذ نمود.با توجه به شايستگي در دوران تحصيل در سال 1335 با دريافت بورس تحصيلي

به انگلستان رفت و در سال 1336 ديپلم اكادميك روانشناسي پرورشي را از دانشگاه لندن دريافت كرد.دكتر براهني تحصيلات خود را در رشته روانشناسي ادامه داد تا اينكه در سال 1347 مدرك دكتري رشته روانشناسي را از دانشگاه كلمبيا آمريكا اخذ كرد.وي پس از مراجعت به ايران در دانشكده علوم تربيتي به تدريس و پژوهش پرداخت و در سال 1362 با درجه دانشياري ،زود هنگام بازنشسته گرديد.سرانجام دكتر براهني پس از طي يكسال بيماري هاي پياپي در سال 1381 دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد نقي براهني دبستان ودبيرستان خود را درزادگاهش به پايان رساند ، بعد وارد دانشگاه تبريز شد و درسال 1334 با درجه عالي مدرك ليسانس خودرا درآموزش زبان دريافت كرد . درسال 1335 بادريافت بورسيه تحصيلي به كشور انگلستان اعزام شد و درسال 1336 توانست ازدانشگاه ديپلم آكادميك روانشناسي پرورشي را دريافت نمايد . بعد از دريافت اين مدرك به ادامه تحصيل پرداخت . در سال 1338 موفق به اخذ درجه فوق ليسانس روانشناسي پرورشي از دانشگاه لندن گرديد .سپس براي ادامه تحصيل به آمريكا اعزام و در سال 1345 از دانشگاه كلمبيا درجه فوق ليسانس روانشناسي دريافت كرد . به دنبال اين موفقيت، تحصيل دوره دكتري را شروع كرده همزمان با آن به عنوان متخصص آزمون سازي در موسسه هارگوت پرس واقع در نيويورگ آمريكا شروع به كار كرد و تا سال 1346 به اين كار ادامه داد.دكتر محمد نقي براهني در سال 1347 درجه دكتري روانشناسي را از دانشگاه ياد شده دريافت كرد. همسر و فرزندان

: ثمره ازدواج محمد نقي براهني با خانمي آموزگار دو فرزند مي باشد كه يكي از آنان متخصص زنان و زايمان و ديگري در حال گذراندن تخصص در رشته طب اطفال است كه همواره گرمي بخش زندگاني سراسر كوشش و تلاش او بوده اند – هم او كه هرگز گرد منصب و مقام نگشت و هم او كه از سر فروتني، گمنام ماندن را برگزيده بود چنانكه در پاسخ درخواست هاي مكرر دوستان و همكاران براي برگزاري مجلس بزرگداشتي براي او به يكي از دوستان شريفش گفته بود ” شما مي خواهيد براي مورچه عروسي راه بياندازيد “. وقايع ميانسالي : محمد نفي براهني در اواسط سال 1340 به تبريز عزيمت كرد و تا سال 1343 به عنوان عضو هيات علمي گروه روانشناسي دانشگاه تبريز به تدريس و پژوهش پرداختزمان و علت فوت : شادروان دكتر محمد نقي براهني در آخرين سه شنبه مردادماه هزار و سيصد و هشتاد و يك در پايان يك سال طولاني پر از روزهاي دشوار بيماري هاي پياپي (اگرچه در حلقه محبتهاي خانواده مهربان و دوستان شفيق ) در آرامش ابدي قرار گرفتند و در قطعه هنرمندان گلزار وادي رحمت شهر تبريز به خاك سپرده شدند. روانش شاد و يادش گرامي باد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : همزمان با تحصيل محمد نقي براهني دردوره ليسانس درشهرستان مرند ،به عنوان آموزگار مشغول به كارشد و پس از دريافت مدرك ليسانس به مدت دو سال دردبيرستانهاي اروميه به تحصيل پرداخت .در اواسط 1340 به تبريز عزيمت كرد و تاسال 1343 به عنوان هيات علمي گروه روانشناسي دانشگاه تبريز به تدريس پرداخت

. همزمان با تحصيل در دوره دكتري به عنوان متخصص آزمون سازي در موسسه هارگوت پرس واقع در نيويورگ آمريكا شروع به كاركرده و تاسال 1346 به اين كار ادامه داد . دكتر براهني براي ادامه كار به ايران بازگشت و در گروه روانشناسي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران ، به سمت استاد ياري و سپس دانشياري به تدريس و پژوهش پرداخت . درسال 1362 به همان درجه دانشياري از دانشگاه تهران بازنشسته شد .فعاليتهاي آموزشي : محمد نقي براهني در دوران حضور در دانشگاه تهران با توجه به فقدان كتابهاي درسي شايسته در زمينه هاي اصلي روانشناسي علمي روز به ترجمه متون زيربنايي دانشگاههاي پيشتاز و پراعتبار جهان همت گماشت . كتابهاي مباني نظري آزمون هاي رواني ، انگيزش و هيجان ، روان آزمايي ، روانشناسي يادگيري محصول اين رويكرد استاد است . پابپاي اين تلاشها ، نخستين گامها را در راه فعاليتهاي آزمايشي و تجربي يا به بيان دقيق تر عملي شدن مفهوم پژوهش و تحقيق در اين شاخه از دانش بشري برداشت. نخستين اقدام براي تهيه هنجاريابي آزمون ها ، بويژه آزمونهاي شناختي در اين مسير قرار داشت . ضرورت وجود اين قبيل آزمونها در وزارت علوم و نيز آموزش و پرورش و همچنين براي بسياري از برنامه ريزي هاي آموزشي كلان كشوري از دير زمان احساس مي شد . استاد در كنار اين تلاش هاي چند جانبه طرح بزرگ ” بررسي رابطه نمرات دانشگاهي با نمرات آزمون ورودي دانشگاهها و نمرات دبيرستاني “ را به اجرا در آورد و نتايج آن را در كنفرانس هاي داخلي و خارجي منتش ساخت .

در عين حال كه دقت علمي تا سرحد وسواس، مهمترين خط مشي استاد بود با اين همه رفتار بسيار دوستانه و فروتنانه او خصوصا با دانشجويان همواره به چشم مي آمد و گاه مايع شگفتي بود. علاوه بر همه اين فعاليت هاي چشمگير، كار بزرگ ديگري نيز در كارنامه خدمات ملي دكتر براهني قرار دارد و آن ساختن مجموعه آزموني تحت عنوان ” مجموعه آزمون تشخيص استعداد “ است؛ گزارش سال ها رنج و مرارت او در زمينه اين كار خارق العاده در اختيار مسئولين آموزش و پرورش قرار دارد و اميد مي رود هر چه زودتر انتشار يافته و زمينه كاربرد آن فراهم گردد . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد نقي براهني در طول تعطيلي دانشگاهها و بخصوص بعد از بازنشستگي ، تهيه چند كتاب بنيادي ديگر از جمله كتاب نظريه هاي يادگيري و همچنين تهيه هنجار ايراني براي رايجترين آزمون شناختي دنيا ( وكسلر ) در دستور كار استاد قرار گرفت و در همين دوران بود كه با دعوت انساني بسيار شريف در انستيتو روانپزشكي تهران به تدريس روي آورد و به آموزش دانشجويان و راهنمايي پايان نامه هاي دوره هاي كارشناسي ارشد ، دكتري و دوره هاي تخصصي همت گماشت . گردهم آمدن صاحبنظران و مدرسين دانشگاهها براي تاليف كتاب كليدي ” واژه نامه روانشناسي و زمينه هاي وابسته “ و ترجمه كتاب ” زمينه روانشناسي “ از زمره تدابير علمي فرهنگي بزرگي است كه در دوران تعطيلي دانشگاهها شروع گرديد. كتاب بزرگ داثرة المعارف روانشناسي را نيز در دست تهيه داشت كه متاسفانه مهلت به ثمر رساندن آن

را نيافت شاگردان : دكتر عشايري از جمله چهره هاي برجسته و نام آشناي رشته روانشناسي كشور، خاطرات فراواني از سالهاي دوستي، مراودت و همكاري با زنده ياد دكتر براهني دارد. وي گوشه اي از خاطرات اين سالها را اينگونه عنوان مي كند: «من هيچوقت از آن مرحوم نشنيدم كه بگويد من خسته ام و نديدم كه به ساعت نگاه كند. يكبار پس از كلاسهاي متعدد با دانشجويان در دانشگاه تبريز گفتم: دوستان، من خسته ام. ولي دكتر براهني خيلي خونسرد گفتند: بهترين ساعتهاي زندگي من همين ساعتهاست. در واقع به نظر ايشان، تعامل ، تفكر، سؤال و پرسش و پاسخ تقواي فكر بوده و هست». دكتر زماني، آنچه از بودن در كنار استاد را به ياد مي آورد، فعاليت استاد و كار و توجه به مصلحت انديشي ديگران و باز هم كار: «دكتر براهني فردي بود كه با آن مرتبه وتوان علمي و با آن نوشته هاي درخشان، ساعتهاي متمادي بدون اظهار ناراحتي از صرف وقت، فعاليت مي كردند. هيچ وقت نديدم كه بگويد بهتر بود وقتم طور ديگري صرف شود. هميشه آخرين نفري بود كه جلسات را ترك مي كرد. تا هر وقت لازم بود، مي ماند و اين نموداري از آن ايمان با ارزش به كار علمي است. او هميشه به فكر مصلحت عام بود و نه منفعت شخصي. حتي بارها شاهد بودم، زماني كه مقام يا پستي به وي پيشنهاد مي شد اكثراً آن را به ديگران پيشنهاد مي كرد، باوجود آن كه ايشان در بسياري از موارد براي اين سمت ها ارجح تراز بقيه بود.» دكتر بوالهري ،دكتر گلزاري ،دكتر

سعيد شاملو (استاد و مديرگروه روانشناسي باليني دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي ) از شاگردان زنده ياد محمد نقي براهني مي باشند.آرا و گرايشهاي خاص : ايشان فارغ از سود و زيان مادي و تنها با رويكرد دانشمندي عاشق و بي خبر از خود و بي اعتنا به خور و خواب مشغول خدمت بود . تلاش هاي پيگير اين دانشمند فرزانه در استقرار موازين پژوهشهاي علمي در اين زمينه در چشم انداز بنيانگذاري انجمن روانشاسي ايران نيز قابل وصف استچگونگي عرضه آثار : محمد نقي براهني به ترجمه متون زيربنايي دانشگاههاي پيشتاز و پر اعتبار جهان همت گماشت . كتابهاي مباني نظري آزمون هاي رواني ، انگيزش و هيجان روان آزمايي، روانشناسي يادگيري محصول اين رويكرد است . در طول تعطيلات دانشگاه براي تاليف «واژه نامه روانشناسي و زمينه هاي وابسته »و ترجمه كتاب «زمينه روانشناسي » از زمره تدابير فرهنگي وي مي باشد . بعد از بازنشستگي هم به تاليف كتابهاي بنيادي از جمله «نظريه هاي يادگيري»و همچنين «تهيه هنجار ايراني » ستون كار او قرار گرفت . وي داراي بيش از سي مقاله به زبان فارسي و در مجلات علمي كشور و چندين مقاله بين المللي، به علاوه چندين پژوهش علمي _ ملي مي باشد.آثار : ، انگيزش و هيجان ، تعبير رؤيا ، روان آزمايي ، روانشناسي خرافات ، زمينه روانشناسي ، مباني نظري آزمونهاي رواني ، نظريه هاي يادگيري و مديريت عوامل رواني _ اجتماعي محيط كار ، واقعيت و خيال در روانشناسي

بني جمالي، شكوه السادات

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر شكوه السادات بني جمالي تحصيلات دانشگاهي را در رشته روانشناسي آغاز كرد .پس از اخذ مدرك

كارشناسي روانشناسي و كارشناسي ارشد مشاوره و راهنمايي به صورت مدعو در مدرسه عالي شميران ( دانشگاه علامه طباطبايي ) ، مدرسه عالي پرستاري زينب و دانشگاه الزهرا تدريس نموده و سپس به عنوان عضو هيات علمي به تدريس و تحقيق پرداخت. كه تاكنون ادامه دارد. در سال 1373 موفق به اخذ درجه دكترا در رشته روانشناسي از ايران شد. وي هم اكنون به جز تدريس ، در شوراي پژوهشي ، شوراي انتشارات و به عنوان مدير مسئول مجله مطالعات روانشناختي ( علمي _ پژوهشي ) دانشگاه الزهرا فعاليت مي نمايد. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : شكوه السادات بني جمالي ليسانس روانشناسي را در سال 1353 و فوق ليسانس مشاوره و راهنمايي را در سال 1357 از ايران دريافت نمود.در سال 1373 موفق به اخذ درجه دكترا در رشته روانشناسي از ايران شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شكوه السادات بني جمالي عضو هيئت علمي دانشگاه الزهرا مي باشد.وي هم اكنون به جز تدريس ، در شوراي پژوهشي ، شوراي انتشارات و به عنوان مدير مسئول مجله مطالعات روانشناختي ( علمي _ پژوهشي ) دانشگاه الزهرا فعاليت مي نمايد.فعاليتهاي آموزشي : شكوه السادات بني جمالي پس از اخذ درجه فوق ليسانس ابتدا به صورت مدعو در مدرسه عالي شميران ( دانشگاه علامه طباطبايي ) ، مدرسه عالي پرستاري زينب و دانشگاه الزهرا تدريس نموده و سپس به عنوان عضو هيات علمي به تدريس و تحقيق پرداخت. كه تاكنون ادامه دارد.چگونگي عرضه آثار : سوابق پژوهشي شكوه السادات بني جمالي به قرار زير است: _ مجري دو طرح پژوهشي تحت

عنوان « ريشه يابي علل از هم پاشيدگي خانواده ها در رابطه با ويژگي هاي رواني _ اجتماعي دختران و پسران قبل از ازدواج و هنجاريابي آزمون جسمي ، خلقي و عاطفي P.T.A و همكاراصلي در : 1_ بررسي كتب دروس دوره راهنمايي از ديدگاه روانشناختي 2_ بررسي عوامل موثر در اختلالات رفتاري نوجوانان و دانش آموزان در سطح كشور 3_ بررسي جايگاه روانشناختي در ايران 4_ بررسي رشد جسمي ، شناختي و عاطفي ( از 3 تا 7 سالگي ) 5_ استاندارد كردن تست هوشي EDL 6_ بررسي علل عقب ماندگي در ايران از ايشان چندين مقاله در مجله هاي علمي به چاپ رسيده است.كه مي توان به چند مورد از عنوان مقالات دكتر بني جمالي اشاره كرد: مقالات 1_ مكتب ساخت گرايي _ مجله پژوهش در مسائل رواني _ اجتماعي ( علمي _ پژوهشي ) 1369 _ سال سوم 2_ سرشت و شخصيت انسان _ مجله دانشنامه _ ( علمي _ پژوهشي ) 1369 _ سال اول شماره 2 3_ فرهنگ و رشد شناختي _ مجله دانشنامه ( علمي _ پژوهشي ) 1375_ سال دوم شماره 4 4_ پرخاشگري انسان _ مجله دانشنامه ( علمي _ پژوهشي ) 1375 _ شماره 20 و 21 5 _ بررسي علل بروز اختلالات رواني نزدرزمندگان در جنگ عراق عليه ايران ( علمي _ پژوهشي ) 1376 _ شماره 24 و 26 آثار : بهداشت رواني و عقب ماندگي ذهني ويژگي اثر : چاپ سوم 13752 تغيير و اصلاح رفتار كودك( راهنمايي براي معلمان ، پرستاران و والدين ) ويژگي اثر : تاليف لوك- اس. واتسن- ترجمه شكوه السادات بني جمالي- چاپ اول

1381 3 ديناميسم گروهي ويژگي اثر : 13734 علم النفس از ديدگاه دانشمندان و مقايسه آن با روانشناسي جديد ويژگي اثر : چاپ هشتم 1377 5 مفاهيم بنيادي در روانشناسي ويژگي اثر : رشد چاپ يازدهم 1378

به پژوه، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر احمد به پژوه در سال 1327 در شهر تهران ديده به جهان گشود.در سال 1353 دانشنامة ليسانس در رشتة خدمات اجتماعي را دريافت كرد. آنگاه براي ادامه تحصيل راهي شيراز شد و در سال 1359 به دريافت دانشنامة فوق ليسانس در رشتة علوم تربيتي از دانشگاه شيراز نايل گرديد و از همان سال به عنوان عضو هيأت علمي در دانشگاه شيراز مشغول به كار شد.در سال 1365 براي ادامة تحصيل به انگلستان عزيمت كرد و در سال 1369 موفق به دكتري روان شناسي (كودكان استثنايي) از دانشگاه كيل شد .نامبرده هم اكنون عضو و هيئت علمي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيگرايش : كودكان استثناييتحصيلات رسمي و حرفه اي : احمد به پژوه در سال 1353 دانشنامة ليسانس در رشتة خدمات اجتماعي را دريافت كرد. آنگاه براي ادامه تحصيل راهي شيراز شد و در سال 1359 به دريافت دانشنامة فوق ليسانس در رشتة علوم تربيتي از دانشگاه شيراز نايل گرديد و از همان سال به عنوان عضو هيأت علمي در دانشگاه شيراز مشغول به كار شد. در سال 1365 براي ادامة تحصيل به انگلستان عزيمت كرد و در سال 1369 موفق به دكتري روان شناسي (كودكان استثنايي) از دانشگاه كيل شد .وقايع ميانسالي : احمد به پژوه پس از اخذ مدرك كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي در سال

1359 از دانشگاه شيراز،در همان سال به عنوان عضو هيأت علمي در دانشگاه شيراز مشغول به كار شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : احمد به پژوه در سال هاي 1360 تا 1362 در ستاد انقلاب فرهنگي سابق (شوراي عالي انقلاب فرهنگي كنوني) فعالانه در كميتة برنامه ريزي علوم تربيتي اشتغال داشت و در سال 1361 به دانشكدة روان شناشي و علوم تربيتي دانشگاه تهران پيوست. از ديگر خدمات علمي و اجرايي دكتر احمد به پژوه مي توان به موراد زير اشاره كرد : • 1382,معاونت تحصيلات تكميلي,دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي • 1373,1373,مشاور معاون آموزشي دانشگاه و مدير كل امور آموزشي ,دانشگاه تهران • 1372,1373,مشاور معاون آموزشي دانشگاه و مدير كل امور آموزشي و سرپرستي اداره كل تحصيلات تكميلي دانشگاه ,دانشگاه تهران • 1371,1374,مدير گروه آموزشي مباني رواني آموزش و پرورش ,دانشگاه تهران - دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي • 1370,استاديار,دانشگاه تهران دانشكده روان شناسي وعلوم تربيتي • 1369,1370,مربي • 1360,1362,عضو كميته برنامه ريزي علوم تربيتي,ستاد انقلاب فرهنگي • 1358,مربي,دانشگاه شيراز (مامور در ستاد انقلاب فرهنگي سابق) • مسئوليت اداره كل امور آموزشي وتحصيلات تكميلي دانشگاه تهران ,اداره كل امور آموزشي وتحصيلات تكميلي دانشگاه تهران • كارشناس برنامه هاي خانواده سازمان صدا وسيما,صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران • همكاري با وزارت آموزش وپرورش - وزارت فرهنگ وآموزش عالي ,وزارت آموزش وپرورش وزارت فرهنگ وآموزش عالي • عضويت در شوراي طرح جامع آموزش خانوادة انجمن اوليا و مربيان • همكاري با وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و آم_وزش ع_الي • دبير علمي نخستين همايش بين المللي كودكان با ناتواني هوشي فعاليتهاي آموزشي : دكتر

احمد به پژوه در سال 1369 موفق به دكتري روان شناسي (كودكان استثنايي) از دانشگاه كيل شد و از همان سال به ايران بازگشت و به خدمات آموزشي و پژوهشي خود ادامه داد. دكتر به پژوه هم اينك دانشيار دانشكده روانشناسي دانشگاه تهران است. عنوان دروس ارائه شده توسط ايشان : كارشناسي : • آزمونهاي تشخيص عقب ماندگيها • آموزش پرورش كودكان استثنائي • آموزش عقب ماندگان ذهني 1 • آموزش عقب ماندگان ذهني 2 • اصول مددكاري اجتماعي • راهنمائي ومشاوره شغلي ونظريه • روانشناسي تربيتي • روانشناسي شخصيت • روانشناسي عقب ماندگيهاي ذهني • روش تهيه وتنظيم موادوبرنامه • روشهاي مشاوره ومصاحبه • متون تخصصي • مددكاري اجتماعي • مددكاري اجتماعي • ناتواناييهاي يادگيري كارشناسي ارشد : • بازپروري حركتي • روان شناسي و آموزش كودكان استثنايي • روانشناسي كودكان استثنايي • روش تهيه وتنظيم موادوبرنامه • زبان تخصصي استثنائي • سميناردرمسائل كودكان عقب مانده دكتري : • اختلال هاي عاطفي - رفتاري • خانواده و كودك استثنايي • روانشناسي و توان بخشي افراد نابينا • خانواده و كودك استثنايي مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر به پژوه راه اندازي و اجراي كارگاههاي آموزشي مهارت تدريس در دانشگاههاي كشور را بر عهده داشته است.جوائز و نشانها : 1386,جايزه كتاب خانوادهچگونگي عرضه آثار : از تأليفات دكتر احمد به پژوه مي توان به كودكان چگونه رفتار مي كنند؟ جوان و تشكيل خانواده، خانواده و فرزندان در دورة ابتدايي، چه كسي، با چه نوع شخصيتي، كدام شغل را انتخاب مي كند؟ چهار نوشتار دربارة مددكاري اجتماعي، اصول برقراري رابطة

انساني با كودك و نوجوان، كمك به رشد گفتار و زبان كودكان ع_ق_ب مانده ذهني، راه_نم_اي زندگي ن_امه و نظريه هاي روان شناسان بزرگ و فرهنگ كودكان استثنايي اشاره كرد.آثار : اصول برقراري رابطه انساني با كودك و نوجوان ويژگي اثر : پديدآورنده: احمد به پژوه ناشر: نهضت پويا - 26 اسفند، 1386 2 اصول برقراري رابطه انساني با كودك و نوجوان ويژگي اثر : پديدآورنده: احمد به پژوه ناشر: نهضت پويا - 21 فروردين، 1384 پديدآورنده: احمد به پژوه ناشر: نهضت پويا - 21 فروردين، 1384 3 انتظارهاي كودكان از مادران و پدران چيست؟ ويژگي اثر : پديدآورنده: احمد به پژوه ناشر: پرنيان - 1383 4 بهبودبخشي مهارتهاي اجتماعي كودكان: ارزيابي و آموزش ويژگي اثر : پديدآورنده: جاني ماتسن، تامس اولنديك، احمد به پژوه (مترجم) ناشر: اطلاعات - 04 تير، 1384 5 بهداشت رواني خانواده ويژگي اثر : پديدآورنده: محمدرضا افضل نيا، احمد به پژوه (ويراستار) ناشر: نسل نو انديش - 25 فروردين، 1386 6 چالش مشق شب: راهنماي مديران، معلمان، مادران و پدران ويژگي اثر : پديدآورنده: هريس كوپر، احمد به پژوه (مترجم)، فريده نوري (مترجم) ناشر: انجمن اولياء و مربيان - 10 تير، 1386 7 چه كسي، با چه نوع شخصيتي، كدام شغل را انتخاب مي كند؟ ويژگي اثر : پديدآورنده: احمد به پژوه، رجبعلي مظلومي (زيرنظر) ناشر: انجمن اولياء و مربيان - 25 خرداد، 1387 8 خانواده و فرزندان: در دوره ي ابتدايي ويژگي اثر : پديدآورنده: استادان طرح جامع آموزش خانواده، محمد پوريان (ويراستار)، جعفر جوانبخت اول (ويراستار)، احمد به پژوه (ويراستار) ناشر: انجمن اولياء و مربيان - 17 مهر،

1385 9 دانش آموزان با مشكلات عاطفي و رفتاري ويژگي اثر : پديدآورنده: روي هووارت، پام فيشر، احمد به پژوه (مترجم)، هادي هاشمي رزيني (مترجم) ناشر: انجمن اولياء و مربيان - 17 فروردين، 1387 10 دانش خانواده سالم: جمعيت و تنظيم خانواده ويژگي اثر : پديدآورنده: احمد احمدي، محمد جهانفر، احمد به پژوه (ويراستار)، حسن سرايي (ويراستار)، شايسته جهان فر (ويراستار) ناشر: جهان فرهنگي - 20 خرداد، 1386 11 راهنماي زندگي نامه و نظريه هاي روان شناسان بزرگ ويژگي اثر : پديدآورنده: ورنون نوردبي، كالوين هال، احمد به پژوه (مترجم)، نجف علي دولتي (مترجم) ناشر: منادي تربيت - 04 شهريور، 1386 12 روش هاي مقابله با افسردگي نوجوانان: راهنماي والدين ويژگي اثر : پديدآورنده: جان شري، كارول فيتزپاتريك، احمد به پژوه (مترجم)، فريده نوري (مترجم)، حميرا ربيعي (ويراستار) ناشر: انجمن اولياء و مربيان - 29 مهر، 1387 13 فرهنگ توصيفي كودكان استثنايي: آموزش و پرورش، روان شناسي، توانبخشي و علوم وابسته (انگليسي - فارسي، فارسي - انگليسي) ويژگي اثر : پديدآورنده: فيليپ ويليامز، احمد به پژوه (مترجم)، حميد عليزاده (مترجم)، فريبا يادگاري (مترجم)، مجيد يوسفي لويه (مترجم) ناشر: بعثت - 01 آبان، 1386 14 كمك به رشد گفتار و زبان كودكان كم توان ذهني ويژگي اثر : پديدآورنده: ديويد ريان، تامار شيلو، مايكل لوئيس گوردون، احمد به پژوه (مترجم)، غلامرضا خجسته مهر (مترجم)، بهرام روستايي (مترجم) ناشر: دانژه - 16 شهريور، 1387 15 گام هاي نخستين به سوي خواندن ويژگي اثر : پديدآورنده: جوديت شيكدانز، احمد به پژوه (مترجم)، محمدجعفر كندي (مترجم) ناشر: انجمن اولياء و مربيان - 27 آذر، 1384

بهرامي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316،

مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فلسفه و علوم تربيتى از دانشسراى عالى تهران در سال 1341، دكترا در رشته روانشناسى و علوم تربيتى از دانشگاه سوربن پاريس در سال 1347.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه ابوريحان در گروه روانشناسى، دانشيار دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

رشد و پرورش سنتى كودكان روستائى ايران، استاندارد كردن آزمون هوش كودكان براى جامعه ايران، استاندارد كردن آزمون تصاوير در هم حافظه آندره رى براى جامعه ايران، پايه گذارى روانشناسى بالينى و لابراتوار روانشناسى در دانشگاه علوم پزشكى ايران در سال 1362، نظارت بر 18 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى كودك، روانشناسى نوجوان، هيپنوز و آزمونهاى روانى (فرافكنى).

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 16، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تأثير وراثت و محيط در رشد كودكان، مسائل دوران بلوغ و نوجوانى، تأثير خانواده بر روى رشد كودكان، سلسله مراتب كودكان در خانواده و تأثير آن بر روى شخصيت آنان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

بهرنگي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا بهرنگي سال 1323 در شهر كرمانشاه در خانوادهاي متوسط متولد شد. . ديپلم رياضي اش را كه گرفت . در آغاز معلمي را برگزيد و به صورت خصوصي در دبيرستاني به تدريس پرداخت. در همين حين وارد بانك صادرات شد. پس از چهار ماه و نيم همكاري با آنها به بانك ملي رفت. كم كم در جريان شناخت استعداد هاي خود پي به اين موضوع برد كه بانك به درد او

نمي خورد. . با آن كه به دليل كفالت، معاف از خدمت سربازي بود ناگهان تصميم گرفت به سربازي برود. پس از بازگشت از خدمت، دوباره به بانك برگشت اما پس از چندي تصميم گرفت به تهران بيايد و به دانشگاه برود. در امتحانات ورودي دانشگاه هاي علوم ارتباطات و تربيت معلم (كه آن زمان دانشسرا بود) قبول شد و موفق به قبولي در پنج رشته دانشگاه تهران در مقطع فوق ليسانس مي شود و از ميان آنها، علوم تربيتي را برمي گزيند. پنج بورسيه هم دريافت مي كند. از اين موارد او به دانشگاه تربيت معلم روي خوش نشان مي دهد و زماني كه براي اخذ دكتري به دانشگاه كاليفرنياي جنوبي مي رود، نخستين فردي است كه در تاريخ هشتاد ساله آن دانشگاه، موفق مي شود در كوتاه ترين زمان دكتري كسب كند. در نخستين دوره سازمان جهاني آموزش علوم و تكنولوژي (1998 ميلادي) به عنوان يكي از اعضاي هيأت مديره پذيرفته شد و اين عضويت در سال هاي آتي يعني 2000 ، 2002 ، 2004 و 2006 نيز ادامه داشت كه ضمن آن، مسئوليت كشورهاي آسياي جنوب غربي به وي واگذار شد. اگرچه نمي توان كوشش و تلاش هاي شبانه روزي و سرسختانه بهرنگي را براي صعود به قله هاي موفقيت و نام آوري براي ايران در عرصه علم و دانش در سطح جهان ناديده انگاشت، اما خود، همه اين پيشامدها را مرهون توجه و لطف الهي مي داند و هر موفقيت تازه اي را دليل ديگري براي شكرگزاري پروردگار مي يابد. گروه : علوم انسانيرشته : علوم تربيتيتحصيلات رسمي و حرفه اي

: - دكتراي علوم تربيتي با گرايش مديريت آموزشي، دانشگاه كاليفرنياي جنوبي (1358) - فوق ليسانس علوم تربيتي با گرايش مديريت آموزشي از دانشگاه تهران - فوق ليسانس اقتصاد (دانشگاه تهران) - فوق ليسانس آموزش عالي از دانشگاه كاليفرنيا (لس آنجلس) - ليسانش مشاوره و راهنمايي (دانشگاه تربيت معلم 1350) - ليسانس مترجمي دانشكده علوم ارتباطات (دانشگاه علامه طباطبايي 1350) خاطرات و وقايع تحصيل : محمدرضا بهرنگي معتقد است اگر از حوادثي كه در جريان زندگي برايش پيش آمده به سلامت گذر كرده، لطف الهي شامل حال او شده است. به عنوان نمونه از ماجراي سال 52 ياد مي كند كه همراه با گروهي از دانشجويان دانشگاه تهران به شمال كشور رفته بودند و بر اثر يك سهل انگاري، نزديك بوده جان خود را در دريا از دست بدهد. وقايع ميانسالي : در حدود 9 سال پيش زماني كه محمدرضا بهرنگي همراه با خانواده و جمعي از بستگان به مشهد رفته بود، گروهي مركب از آقاي حسيني (مدير منطقه 3 مشهد)، آقاي گنجي و ديگران به سراغ او مي آيند و از او دعوت مي كنند حالا كه در مشهد هستند، كارگاهي آموزشي براي يادگيري و ياددهي برپا كنند: «گفتم ما فردا عازم تهران هستيم. گفتند بليت هايتان را كنسل مي كنيم و دوباره برايتان بليت مي گيريم. فقط شما يك هفته اينجا بمانيد. اواخر شهريور بود و چون تا آغاز مهر فرصت داشتم، پذيرفتيم و آموزش را شروع كرديم. 80 نفر معلم را به يك سالن آورده بودند. روزهاي اول كمي بي حوصله و بي اشتياق بودند، ولي به تدريج شوق گرفتند و روز

چهارم نمايشگاه كارهاي عملي معلم هاي ابتدايي و راهنمايي برپا شد و جالب بود كه روز آخر كه جمعه بود و معمولاً روزهاي آخر كسي نمي آيد، همه حضور داشتند و با تعهد بالايي هم آمده بودند و من فهميدم چه معلم هاي باغيرتي داريم، اگر كسي بتواند با اين ها كار كند.» هنگامي كه بهرنگي به تهران بر مي گردد، آقاي حيدري (رئيس وقت آموزش و پرورش استان خراسان كه بعدها به رياست آموزش و پرورش آستان قدس رضوي رسيد) نامه اي به آقاي نجفي (وزير آموزش و پرورش) نوشته و در آن توضيح مي دهد كه شخصي به نام بهرنگي در ناحيه 3 مشهد كارگاهي آموزشي برپا كرده كه معلمان با استقبال پرشوري در آن شركت كرده اند و با ديدن اين وضع به وزير آموزش وپرورش اعلام مي كند به هر نحو ممكن از او براي آموزش در كل كشور استفاده شود. اين نامه را براي بهرنگي فرستادند و ضمن تشكر از او دعوت كردند و برايش برنامه گذاشتند؛ برنامه اي كه تمام معلمان كشور از هر استان 2 نفر و در هر درس و هر يك از سطوح ابتدايي و راهنمايي، شركت داشتند و اين آموزش براي حدود 50_40 نفر حدود يك ماه و نيم به طول انجاميد. اين رفت و آمدهاي طولاني درفصل گرما و كار مستمر، تأثيري مخرب در خشكاندن سوي چشم هاي دكتر بهرنگي داشت. به نحوي كه بينايي اش را به سرعت از دست داد. او مي گويد: «رفتم نزد مرحوم دكتر شرجردي كه از متخصصان برجسته چشم بود. ايشان گفت اگر شده فرش منزلت را هم

بفروشي براي درمان برو خارج از كشور. من با دانشگاه UCLA و بيمارستان آنجا كه مركز تحقيقات چشم بود آشنايي داشتم ولي امكانات برايم فراهم نبود. فكر كردم از طريق سخنراني در يكي از كنفرانس هاي خارجي مقداري از هزينه هاي سفر به خارج را تأمين كنم. به هر حال به دلايلي نشد، تا اين كه مطلع شدم دكتر سيدمحمدرضا هاشمي، جراح حاذق چشم دستگاه مخصوص ليزر را به ايران آورده. يكي از شاگردانم مرا به ايشان معرفي كرد و رفتيم به كلينيك فوق تخصصي اش و ايشان ترتيب جراحي چشم من را در ايران داد. پس از جراحي بهترين لحظه زندگي ام همان لحظه بود كه چشمم باز شد و دوباره دنيا را با نگاه و شكل جديد ديدم.» مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق اجرايي و خدماتي محمدرضا بهرنگي چنان فهرست عظيم و طويلي را شامل مي شود كه در اين شرح حال مختصر نمي گنجد. برخي از مهم ترين آنها عبارتند از فعاليت در ستاد انقلاب فرهنگي بعد از انقلاب. و به مدت دو سال 1360 تا 62 وارد يونسكو ميشود و نمايندگي بسته شده در ايران را دوباره فعال ميكند و آنجا را سر و سامان ميدهد. و نيز - عضو كميته تخصصي گروه بنيادهاي آموزش وپرورش از بدو تأسيس تاكنون - عضو هيأت مديره سازمان جهاني آموزش علوم و تكنولوژي IOSTE و نماينده كشورهاي آسياي جنوبي و كشورهاي عربي (از سال 1999 تاكنون) - عضو شوراي عالي آموزش وپرورش (1380 تاكنون) - عضو هيأت امناي مراكز تربيت معلم ايران - عضو هيأت تحريريه فصلنامه تعليم و تربيت و مجلات

نوآوري هاي آموزشي، كارآفريني و... بوده است. فعاليتهاي آموزشي : محمدرضا بهرنگي استاد پايه 31 دانشگاه تربيت معلم است و همچنين از سال 58 تاكنون عضو هيأت علمي گروه مديريت آموزشي بوده استمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمدرضا بهرنگي در راه اندازي، مديريت و اجراي بيش از 300 كارگاه آموزشي براي نخستين بار در ايران نقش داشته كه معمولاً با شركت بيش از يكصد نفر متقاضي آموزش الگوهاي تدريس براي استادان دانشگاه، مربيان، دبيران و معلمان كشور در استان هاي مختلف و شهر تهران همراه بوده است. همچنين وي مؤسس نخستين دوره دكتراي مديريت آموزشي در ايران بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد رضا بهرنگي پس از انقلاب به قصد بازگشايي دانشگاه هايي كه تعطيل شده بودند وارد ستاد انقلاب فرهنگي مي شود و يكي از مهمترين كارهايي كه آنجا صورت مي دهد، تطبيق برنامه هاي درسي علوم انساني است. كميته هاي بسياري توسط استادان متخصص تشكيل مي دهد و جالب آن كه از هر شخصي درخواست همكاري مي كند، بدون مضايقه و چشم داشت مادي به كمك مي آيد و همگي برنامه ريزي هاي لازم را انجام مي دهند. بهرنگي از آن زمان به عنوان دوران طلايي ياد مي كند و مي گويد: ديگر مثل آن دوره را نديده كه اين قدر آدم ها و اساتيد بي توقع مي آمدند و خدمت مي كردند. در سال 1360 تا 62 وارد يونسكو مي شود و همه چيز را در آنجا سر و سامان مي دهد. نمايندگي يونسكوي بسته شده در ايران را دوباره فعال مي كند،

برايش قوانين و مقررات جديد مي نويسد، طبقه بندي شغلي تهيه مي كند و با نوشتن شرح شغلي، هر كس را موظف به كار مشخصي مي كند. در اين مدت دو ساله سازمان روي چرخش مناسبي افتاد و به تندي به كارايي نهايي رسيد. حتي صدها هزار دلار از طرف يونسكو به نام خود بهرنگي براي چاپ مجلات و كارهاي مشابه فرستاده شد كه او با وجود تمام تلاش هايي كه كرده بود، همه پول ها را به حساب يونسكو گذاشت. خودش مي گويد: «يك حسابداري شسته رفته كه يك قران در آن خطا و خلاف پيدا نمي شد، تحويل وزير علوم، آقاي نجفي دادم كه ايشان يك مجلس توديع برقرار كردند. آقاي طائب، معاون ايشان پس از بازديد از يونسكو به آقاي نجفي گفت: «مرغ از قفس پريد». چون من قرارداد دو سال همكاري با آنها داشتم و پس از اين مدت، به درخواست خود از مجموعه خارج شدم.» آرا و گرايشهاي خاص : محمدرضا بهرنگي زيربناي تمام رشته هاي تربيتي و آموزشي را روانشناسي عنوان مي كند و اذعان مي دارد «روانشناسي يادگيري بخصوص در علوم تربيتي از اهميت بالايي برخوردار است و در گرايش هاي علوم تربيتي، روانشناسي زمينه اصلي را به وجود مي آورد.» در راستاي يادگيري، او مجموعه اي از كتاب هاي «الگوهاي تدريس» را ترجمه و منتشر كرده است كه آخرين نمونه از اين اثر «الگوهاي تدريس 2004» است كه با ويرايش جديد عرضه شده. اين سري از كتاب ها از تأليفات بروس جويس، مارشال ويل و اميلي كالهون هستند كه از سال 1986 و به ترتيب سال هاي

92 ، 96 ، 2000 و 2004 توسط بهرنگي به فارسي برگردانده شده اند. بهرنگي معتقد است با آموزش مي توان جامعه اي متحول، نوگرا و اصيل ساخت. الگوهايي كه او معمولاً براي آموزش پيشنهاد مي كند، ناشي از تحقيق و پژوهش هاي بسيار، ترجمه و ابداعاتي است كه خود پديدآورنده آنها بوده است. او مي گويد: «ما در آموزش و پرورشمان توجهي به ويژگي ها و تنوع استعدادهاي بچه ها نداريم و زير بال و پر آنها را نمي گيريم تا به سمت شكوفايي استعدادهاي ذاتي و فطري خودشان حركت كنند و رابطه اي را كه قبل از مدرسه بين فرد و خودش و استعدادها و شكوفايي استعدادهاي خودش هست، قطع و او را مطيع رسمي انتظارات معلم مي كنيم. امروزه بيان مي كنند هر كس حق دارد طرح ذهني خود را داشته باشد و معلم حق ندارد چارچوب فكري خودش را به شاگرد انتقال بدهد، البته حضور استاد الزامي است. او معتقد است مسيري كه در آن گام برداشته، مسير موفقي بوده و اين موفقيت را مرهون خانواده اش بوده است. او مي گويد:« بر اين عقيده ام كه همه بايد در خدمت انسان براي افزايش شناخت شان كاركنند و برهمين اساس است كه فرزندان من انگيزه اي قوي پيدا كردند و موفقيت شان هم تابع همين فلسفه بوده است. بنابراين چه الگويي بهتر از اين كه من توانستم در خانواده چنين فلسفه اي را پياده كنم تا همه موفق شوند و به بالاترين مقام هاي علمي برسند؟ من اين را براي همه جامعه مي خواهم. براي فرزندان همه خانواده ها. من نشان

دادم كه اين راه موفق مي شود.» چگونگي عرضه آثار : محمدرضا بهرنگي مؤلف 4 عنوان كتاب به زبان انگليسي، 4 عنوان كتاب به زبان عربي و 8 عنوان به زبان فارسي از جمله : Comperehensive Thinking، الفكر الاجتماعي نموزج للا داره، ره آورد هاي نظري و تجربي، انتظار از دانشگاه، مديريت آموزشي و آموزشگاهي و... - ترجمه بيش از 10 عنوان كتاب مانند: الگوهاي تدريس ،2004 ذهنيت فلسفي در مديريت آموزشي، سيستم ها و فنون اطلاعات مديريت استراتژيك و ... بيش از 50 عنوان مقالات علمي پژوهشي به زبان هاي انگليسي، عربي و فارسي نگاشته است كه غالب آنها در مجلات معتبر علمي به چاپ رسيده اند يا در همايش ها و كنفرانس هاي داخلي و خارجي ارائه شده اند. از آن جمله اند شناخت بهره وري تحقيقات و فرهنگ سازماني حاكم بر آن (با همكاري احمدرضا سنجري)، خم نظام هاي انديشه علمي در عهد عتيق، مديريت آموزشي اولويتي پنهان، نارسايي هاي آموزشي ايران و...

بيرجندي، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زبان و ادبيات خارجى، دانشكده: ادبيات فارسى و زبانهاى خارجى، دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

بيرشك، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهروز بيرشك در سال 1327 در تهران متولد شد.وي پس از پايان دوره تحصيلات دبيرستاني در دانشگاه ملي به تحصيل پرداخت . در سال 1354 براي ادامه تحصيل در رشته روانشناسي مشاوره در دانشگاه ايلينوي به آمريكا رفت. پس از اخذ مدرك فوق ليسانس و دكتري در سال 1359 به ايران بازگشت. ايشان هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه علوم پزشكي ايران مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : بهروز بيرشك پس از پايان دوره تحصيلات دبيرستاني در دانشگاه ملي به تحصيل پرداخت . در سال 1354 براي ادامه تحصيل در رشته روانشناسي مشاوره در دانشگاه ايلينوي به آمريكا رفت. پس از اخذ مدرك فوق ليسانس و دكتري در سال 1359 به ايران بازگشت.وقايع ميانسالي : بهروز بير شك پس از مراجعت به ايران به استخدام وزارت بهداري و بيمارستان رواني رازي در آمد و براي راه اندازي دو بيمارستان رواني وابسته به مركز روانپزشكي رازي از طرف بيمارستان به فعاليت پرداخت. پس از جايگزيني وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي به جاي وزارت بهداري در زمره نخستين افرادي بود كه به عزيمت هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران در آمد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : بهروز بيرشك بدو ورود به ايران به استخدام وزارت بهداري و بيمارستان رواني رازي در آمد .با آغاز دوره تحصيلات كارشناسي ارشد روانشناسي باليني و انيستيتو روانپزشكي وي همكاري در اين

دوره را آغاز نمود و مسووليت آموزشي انيستيتو به وي محول گرديد. سپس عنوان معاونت آموزشي انيستيتو و مديريت گروه روانشناسي باليني به وي داده شد. در حال حاضر نيز به عنوان دانشيار ، مسووليت هاي فوق بر عهده ايشان مي باشد. مسووليتهاي مورد تصدي و عضويت در انجمن هاي علمي بهروز بير شك به قرار زير است : 1_ عضو هيات موسس انجمن روانشناسان 2_ عضو هيات موسس انجمن مشاوره ايران 3_ عضو هيات موسس انجمن روانشناسي ايران از بدو تاسيس و عنوان رئيس هيات مديره از دي ماه 1378 به مدت دو سال 4_ عضو هيات موسس بورد تخصصي وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي 5_ عضو هيات موسس كميته هاي فني _ تخصصي مشاوره در زمينه ايدز ( كميته ملي مبارزه با ايدز ) 6_ عضو هيات موسس هيات تحريريه در نشريه انديشه و رفتار 7_ عضويت در انجمن روانشناسي آمريكا از سال 1976 ( گروه تخصصي رواندرماني و مشاوره رواني ) 8_ عضو پيوسته _ فرهنگستان علوم پزشكي مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : بهروز بيرشك در راه اندازي دو بيمارستان رواني وابسته به مركز روانپزشكي رازي از طرف بيمارستان نقش بسزايي داشته استچگونگي عرضه آثار : تعدادي از مقالات بهروز بيرشك به قرار زير است: _ عقايدي درباره خصوصيات شخصيتي مشاوران و روان درمانگران ، نشريه روانشناسي مركز روانپزشكي رازي ، 1362 _ مغز مرد ، مغز زن ، تفاوت هاي پنهان ، نشريه روانشناسي مركز روانپزشكي رازي ، 1364 _ بررسي اثر آموزش مادران در كاهش اختلال هاي رفتاري كودكان ، فصلنامه انديشه و رفتار ، 1376 _ بررسي عوامل

رواني _ اجتماعي در بيماران مبتلا به زخم اثني عشر ، فصلنامه انديشه و رفتاار ، 1378 _ پيشرفت در روانپزشكي ، گزيده اي از تازه هاي پزشكي ، فرهنگستان علوم پزشكي

پاك سرشت، محمدجعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: شهيد چمران اهواز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روان شناسى از دانشسراى عالى تهران، كارشناسى ارشد روان شناسى از دانشگاه آمريكائى بيروت و دكتراى روان شناسى و تعليم و تربيت از دانشگاه ايلينويز آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم تربيتى دانشگاه شهيد چمران اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه علل خودكشى در استان خوزستان و مطالعات روانى- اجتماعى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مبانى و نظريه هاى تعليم و تربيت.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مبانى تعليم و تربيت، نظريه هاى تعليم و تربيت و برنامه ريزى درسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

پانوسي، استفان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

پژويان، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: علوم اقتصادى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى اقتصاد و متخصص در اقتصاد بخش عمومى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم اقتصادى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آغاز مباحث جديد اقتصاد بخش عمومى در مباحث مالياتى، حمايت از اقشار آسيب پذير (توزيع درآمد، خط فقر، سوبسيد)، مالياتها، تقاضا و قيمت گذارى اتومبيل، انجام چند كار تحقيقى در زمينه سيستم هاى جهانى و مسئله توزيع درآمد، مدرس اقتصاد خرد در سطح كارشناسى ارشد و دكترا، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 9 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد بخش عمومى، اقتصاد خرد.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

اقتصاد بخش عمومى، توزيع درآمد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

پناهي، علي احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي احمد پناهي

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي احمد پناهي فرزند شمس الله تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود را در فراهان اراك گذرانده و بعد از اتمام تحصيلات راهنمايي ،در سال 1366 وارد حوزه علميه قم گرديدم.دروس مقدماتي وسطح را در مدرسه علميه امام علي (ع)و مدرسه معصوميه به پايان بردم و دروس سطح عالي و خارج را در مدرسه آقاي گلپايگاني و مسجد اعظم،ادامه دادم.و الآن حدود 9سال است كه در درس خارج شركت مي كنم.هم زمان با تحصيلات حوزوي ،دروس جديد را از مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)پي گيريي كردم.و دوره كارشناشي ارشد معارف را در اين مؤسسه به پايان بردم و سپس در اداره

كارشناسي ارشد روانشناسي شركت كرده و آن را در سال 82به پايان بردم و الآن به عنوان محقق در مؤسسه امام خميني مشغول هستم.ضمنا حدود 15 سال است كه از مراكز روستايى،سپاه،و بيشتر در مراكز دانشگاهي هم(در ايام رمضان،محرم،و غيره)به تبليغ مي پردازم.

پورافكاري، نصراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى جامعه شناسى از دانشسراى عالى دانشگاه تبريز، دكتراى جامعه شناسى در رشته پژوهشگرى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پروژه تحقيقى براى فولاد مباركه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جامعه شناسى و مردم شناسى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 12، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

جامعه شناسى شهرى و روستايى، خانواده.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

پهلوانيان، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد پهلوانيان

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب احمد پهلوانيان در سال 1372 بعد از اخذ ديپلم در رشته رياضي به حوزه علميه قم مشرف و مشغول به تحصيل شدم ، در مدت 5 سال سطح مقدماتي و عالي را پشت سر گذاشته و بعد از آن به درس خارج اشتغال پيدا كرده و در كنار آن در رشته هاي ارتباطات و پس از آن فلسفه و كلام اسلامي در دانشگاه هاي صداو سيما و باقر العلوم در مقطع كارشناسي ارشد تحصيل كردم .

از جمله دوره هاي آموزشي غير رسمي كه گذراندم مي توان به دوره تربيت مربي كودك و نوجوان ، فيلم نامه نويسي ، نقد فيلم ... اشاره كرد . تاكنون كتب و مقالات متعددي در زمينه ها ي ادبيات ، داستان ، روانشناسي و ارتباطات و فلسفه ، نگارش در آورده ام و در رشته هاي ادبيات عرب ( حوزه ) ارتباطات ( مباني

جامه شناسي ) و فيلم نامه نويسي در دوره هاي متعددي تدريس كرده ام .

تجار، راضيه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

راضيه تجار در 5 آذر 1326 در تهران متولد شد.وي داراي مدرك كارشناسي روانشناسي است.. ايشان از فعالان عرصه نويسندگي هستند و همچنين تاكنون مسئوليتهاي ادبي _ هنري زيادي را بر عهده داشته اند.از آن جمله اند :دبير انجمن قلم ايران ، عضو شوراي سردبيري فصلنامه ادبيات داستاني به مدت 6 سال ، مدرس داستان نويسي در دانشكده صدا و سيما ، عضو شوراي سياستگذاري واحد ادبيات حوزه هنري ، عضو شوراي ادبي بنياد حفظ آثار و نشر دفاع مقدس، مسئول صفحه شهرزاد روزنامه جام جم .گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : داستان نويستحصيلات رسمي و حرفه اي : تجار داراي مدرك كارشناسي روانشناسي استمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : راضيه تجار از فعالان عرصه نويسندگي هستند و همچنين تاكنون مسئوليتهاي ادبي _ هنري زيادي را بر عهده داشته اند. حضور در شوراي بررسي داستان و كارگاه قصه و رمان حوزه هنري، ارشاد، بنياد شهيد، بنياد جانبازان، مدرس داستان نويسي (دانشگاه صدا و سيما)، مسئوليت جلسات نقد و بررسي داستان (سه شنبه ها در حوزه هنري) به مدت 16 سال، همكاري با روزنامه جام جم، مجله زن روز، مجله سروش، عضو شوراي هنر، تدريس در خانه داستان فرهنگسراي انقلاب، هلال احمر و سردبيري ادبيات داستاني و دبيري انجمن قلم ايران از بدو تأسيس از جمله فعاليتهاي ايشان در عرصه فرهنگي _ هنري است.جوائز و نشانها : رمانهاي «كوچه اقاقيا»، «نرگسها» و «هفت بند» از اين نويسنده به عنوان رمان برتر يك دهه در آموزش و پرورش انتخاب شدند.همچنين راضيه تجار

به عنوان نويسنده زن برگزيده ادبيات هشت سال دفاع مقدس از سوي حوزه هنري برگزيده شدندآثار : آرام شب بخير! (مجموعه داستان) ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: سوره مهر - 05 ارديبهشت، 1384 2 آواز پرواز ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: نشر شاهد - 01 مرداد، 1387 3 بانوي آبي ها: زندگينامه ي داستاني خلبان شهلا ده بزرگي ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: نهاد رياست جمهوري، مركز امور زنان و خانواده - 30 مرداد، 1387 4 بانوي رنگين كمان: زندگينامه ي داستاني اشرف قندهاري (بهادرزاده) ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: نهاد رياست جمهوري، مركز امور زنان و خانواده - 30 مرداد، 1387 5 جاي خالي آفتابگردان ها ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: خورشيد باران - 04 ارديبهشت، 1384 6 سه شنبه هاي عزيز، داستانهاي كوتاه كوتاه ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: پنجره اي به روشنايي - 1381 7 شهيد شيرودي ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: مدرسه - 28 آبان، 1386 8 فانوسي بيفروز (مجموعه داستان) ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: سوره مهر - 04 ارديبهشت، 1385 9 كوچه اقاقيا، رمان ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: سوره مهر - 1383 10 گمان مبر كه شعله بميرد، براساس زندگينامه شهيد محمد سليماني ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار ناشر: نسل كوثر - 1381 11 هم سيب، هم ستاره ويژگي اثر : پديدآورنده: راضيه تجار، ريحانه مولوي () ناشر: توسعه كتاب ايران - 06 مرداد، 1387

تقي پور ظهير، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تعليم و تربيت، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى،

دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

توتونچيان، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: علوم اجتماعى و اقتصاد، دانشگاه: الزهرا (س)

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد مديريت بازرگانى، كارشناسى ارشد اقتصاد از آمريكا، دكتراى اقتصاد با درجه ممتازى از آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم اجتماعى و اقتصاد دانشگاه الزهرا.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كاربرد توابع مطلوبيت بهم پيوسته در سيستم اقتصاد اسلامى و مقايسه با سيستم سرمايه دارى، ماليات، ارز، پول و بانكدارى در اقتصاد اسلامى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 6 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تئورى رفتار مصرفى مسلمانان، پول و بانكدارى در اقتصاد اسلامى، اقتصاد خرد.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى:3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

پول و بانكدارى در اقتصاد اسلامى، اقتصاد بخش عمومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

توسلي، غلامعباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ثنائي ذاكر، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مشاوره و راهنمايى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد مشاوره و راهنمايى از دانشگاه تهران و دكتراى مشاوره از دانشگاه كلورادو آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم تربيتى دانشگاه تربيت معلم تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح عوامل مؤثر در افت تحصيلى، رفتار بيماران و مراجعين در جلسات درمان، تأسيس سالنامه نمايه ها و چكيده هاى علوم تربيتى و روانشناسى ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مشاوره و روان درمانى خانواده، مشاوره و روان درمانى گروهى، فنون مشاوره، مبانى مشاوره و راهنمايى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مسائل مختلف روان شناسى و روان درمانى، مشاوره و روان درمانى خانواده، درمان آسيب هاى روانى جنگ، درمان اعتياد، نظريه هاى روان شناسى و درمانى مشاوره گروهى با كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

جزايري، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر علرضا جزايري در سال 1333 در تهران بدنيا آمد. ايشان مدرك دكتري روانشناسي باليني را از دانشگاه سندياگو-كاليفرنيا در سال 1364 اخذ كرده است. وي هم اكنون عضو هيئت علمي و استاديار دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي - گروه روانشناسي باليني مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي باليني تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي عليرضا جزايري : دكتري در روانشناسي باليني از دانشگاه سندياگو _ كاليفرنيا 1985 ، فوق ليسانس در مشاوره و خانواده درماني از دانشگاه سندياگو _ كاليفرنيا 1980 ، ليسانس در روانشناسي باليني از كالج پاريس تهران

1977 آموزش تخصصي در دوره ه_اي پيشرفته PSYCHO-DIAENOSES سندياگو 1983 ، دوره پيشرفته تست رورشاخ EXNER سندياگو 1984 ، برنامه ريزي هاي تحقيقات كشوري در زمينه آسيب هاي اجتماعي (خصوصاً اعتياد) سندياگو 1999 _ همسر و فرزندان : عليرضا جزايري متاهل و داراي دو فرزند 3 و 15 ساله است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عليرضا جزايري استاديار گروه روانشناسي باليني ازسال 1373 تا كنون مي باشد. شايان ذكر است ، در حال حاضرايشان عضو اولين شوراي مركزي سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشورمي باشند. فعاليتهاي آموزشي : فعاليت آموزشي عليرضا جزايري بدين قرار است: استاديار گروه روانشناسي باليني ازسال 1373و مدرس دروس باليني در مقطع دكترا از سال 1376 در دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي ، مدرس دروس روانشناسي باليني ازسال 1368تا1374 ومدرس دروس باليني درمقطع دكترا ازسال1376درانستيتو روانپزشكي تهران ، مدرس دروس روان شناسي باليني دانشگاه آزاد اسلامي تهران در مقطع كارشناسي از سال 1368تا 374 ، مدرس دوره هاي آموزش آزاد_ آموزش كوتاه مدت دفتر آموزش ضمن خدمت دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي از 1374 تا زمان حاضر مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مراكزي كه عليرضا جزايري از بانيان آن است به ترتيب زير مي باشد: بنيان گذار پنج مركز، مداخله در بحران هاي فردي ، زوجي و خانوادگي در سندياگوكاليفرنيا 1980 ، ارائه سرويس و ايجاد مراكز HOT-LINE (خط بحران) درمركزدرمانيTURNING-POINT 1980 ، كار با كودكان مورد سوءاستفاده قرارگرفته وخانواده هايشان ، مركزHALCYON سندياگو 1981، درمان بيماران با اختلال شخصيت مرزيUCLA 1982چگونگي عرضه آثار : سوابق تحقيقاتي عليرضا جزايري بدين قرار است: مجري طرح هاي انطباق وهنجاريابي وكسلر كودكان WISC III 1376 تا 1379، نگرش دانش آموزان

دبيرستاني شهرتهران نسبت به پديده هاي اعتياد _ معتاد و مواد مخدر 1380 تا1381، تعيين شاخص هاي ازمان در بيماران مزمن 1380تا 1383، تعيين عوامل خطرآفرين وحفاظت كننده درسو مصرف مواد براي دانش آموزان دبيرستان كشور براي U.N.D.C.P. از1380 ، تعيين شاخص هاي بررسي كننده دانش آموزان در معرض خطر ابتلا به اعتياد، تدوين ماتريس هاي تحقيقاتي پيگيري و آگاه سازي در سوء مصرف مواد ، همكار اصلي تحقيقاتي در تحقيق بررسي نيمرخ رواني اجتماعي بيماران با كمردرد بدون ضايعه عضوي 1378 تا 1380 ، و پژوهش نيمرخ رواني اجتماعي دختران فراري در شهر تهران 1379 تا1381و هم چنين مشاوردر امور آسيب هاي اجتماعي موسسه بنياد نيكوكاري مهر تهران1380 ، فعاليت درسازمان غيرانتفاعي غيردولتي NGO از سال 1375 آثار : راهنماي عملي كمك به بيماران اسكيزوفرنيك ويژگي اثر : جزايري وپورشهباز13792 كتاب زندگي فرويد ويژگي اثر : 1383 زير چاپ3 كتاب وكسلر و هوش ويژگي اثر : جزايري و پور شهباز 13784 كتاب61راه مبارزه با STRESS ويژگي اثر : به همراه دكترمهريارودكترمجتبي جزايري 1377،5 واژه نامه روان شناسي همراه با جمعي از نويسندگان ويژگي اثر : 1381 زير چاپ

جعفري صميمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد جعفري صميمي در سال 1331 در مشهد بدنيا آمد.وي پس از اخذ ديپلم از دبيرستان بامداد مشهد ،وارد دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران شد و در سال 1350 فارغ التحصيل شد. ايشان براي تكميل معلومات دانشگاهي به امريكا سفر كرد و در دانشگاه واشنگتن به تحصيل پرداخت و موفق به اخذ دكتري رشته اقتصاد در سال 1362 شد. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه مازندران مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : اقتصادگرايش : اقتصاد ونظريوالدين و انساب : حاج غلامرضا جعفري پدر احمد

، در سال 1365 دارفاني را وداع گفت." وي در طول 64 سال عمر خود فردي پرتلاش و زحمت كش و شغل اصلي او رانندگي بود. مادر اينجانب خانم معصومه سفيدك تهراني متولد 1308 و درقيد حيات مي باشد. .من نيز دو برادر بنامهاي عباس و محمدرضا و يك خواهر نيز دارم .برادر بزرگترم كارمندبازنشسته ديوان محاسبات خراسان و كوچكتر نيز داراي شغل آزاد مي باشد."خاطرات كودكي : "يكي از بهترين خاطرات اينجانب مربوط به دوره كودكي است.اينجانب در كلاس اول ابتدايي دبستان دولتي شاگرد اول نشدم آما به توصيه پسرخاله ام كه يكي از روحانيون معروف بود با موافقت مرحوم پدرم به دبستان مذهبي نقويه منتقل شده و به دليل اينكه مدرك دبستان دولتي مورد قبول آنها نبود مجددا به كلاس اول رفتم كه برايم سخت بود زيرا دانش آموزان ضعيف تر از من در دبستان دولتي به كلاس دوم رفته بودند و من كه شاگرد اول آنها بودم در دبستان نقويه مجدد كلاس اول را شروع كردم.از انجايي كه سطح اي مدرسه پائين بود در سال چهارم ابتدايي دبستان نقويه را ترك گفته و با كمك مادرم به دور از چشم پدر به اداره فرهنگ رفته و نحوه ورود به دبيرستان را جويا شديم.من كلاسهاي چهارم و پنجم را نخوانده بودم ولي در امتحان كلاس ششم شركت كرده و قبول شدم كه اين مهمترين موفقيت من در طول تحصيل تلقي مي شود"تحصيلات رسمي و حرفه اي : مدارك تحصيلي : - تحصيلات ابتدايي در مدرسه نقويه (يك مدرسه ديني بود) - تحصيلات متوسط ه در دبيرستان بامداد مشهد در رشته رياضي بسال 1350

با مدل 19/5 - كارشناسي اقتصاد – دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران , 1354 با معدل 19/5 از 20 (فارغ التحصيل رتبه اول ). - كارشناسي ارشد علوم اقتصادي , دانشگاه امريكايي واشنگتن , 1357 با معدل 3/94 از 4 ( فارغ التحصيل رتبه اول ). - دكتري علوم اقتصادي , , دانشگاه امريكايي واشنگتن , 1362 با معدل 3/86 از 4 ( فارغ التحصيل رتبه اول ). فرصت هاي علمي مطالعاتي خارج از كشور : 1- كشور انگلستان – دانشگاه ردينگ 1372-1373 . 2- كشور استراليا – دانشگاه نيوكاسل 1379 . خاطرات و وقايع تحصيل : "مهمترين خاطره من كسب رتبه اول در هر سه مقطع كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكتري بوده است.اين موضوع مخصوصا در دوره كارشناسي ارشد و دكتري كه در امريكا اتفاق افتاد بسيار جالب و پرخاطره بود. همچنين يكي از داوران رساله دكتري من پروفسور پل ساموئلسون برنده جايزه نوبل اقتصاد و يكي از معروفترين اقتصاددانهاي جهان بود كه اين موضوع يكي از خاطرات شيرين دوره دكتري اينجانب بوده است."فعاليتهاي ضمن تحصيل : دكتر جعفري صميمي در حين تحصيل به عنوان كمك استاد و سپس به عنوان عضو هيئت علمي در دانشگاه واشنگتن تدريس مي كرد.استادان و مربيان : استاد دكتر تمدن جهرمي ،استاد مهندس علي مدني از اساتيد دانشگاه تهران،از مربيان و اساتيد احمد جعفري صميمي بوده اند.هم دوره اي ها و همكاران : دكتر علي آهني (معاون وزارت امور خارجه ) از همدوره ايهاي دكتر احمد جعفري صميمي مي باشند.همسر و فرزندان : احمد جعفري صميمي در سال 1363 يعني پس از وردش به ايران با همسر خود سركار خانم مهناز قادري ازدواج

كرد.ايشان داراي مدرك كارشناسي ارشد مي باشند كه به صورت پاره وقت در دانشگاه مازندران و پيام نور بابل به امر تدريس مشغول مي باشند.ماحصل اين ازدواج دو فرزند بنام هاي ندا ،دانشجوي سال آخر رشته مهندسي عمران دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل و محمد حسين ،دانشجوي سال اول رشته IT دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائم شهر است.وقايع ميانسالي : دكتر احمد جعفري صميمي مهمترين وقايع ميانسالي خود را ازدواجش در سال 1363 مي داند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مسئوليت هاي اجرايي: 1- استاديار گروه اقتصاد دانشگاه مازندران 1362-1369 . 2- دانشيار گروه اقتصاد دانشگاه مازندران 1370-1373 . 3- استاد گروه اقتصاد دانشگاه مازندران 1374- تاكنون. 4- عضو جامعه بين الملل كاربرد آمار در اقتصاد. 5- مدير گروه اقتصاد نظري سالهاي 1370-1371،1373-1379و 1381 تا كنون . 6- رئيس دانشكده اقتصاد دانشگاه مازندران 1362-1363 . 7- مدير تحصيلات تكميلي دانشگاه مازندران 1377-1379 و1383- 1385 8- سردبير مجله علوم انساني و اجتماعي دانشگاه مازندران 1378- تاكنون. 9- عضو هيات تحريريه مجله دانش و توسعه دانشگاه فردوسي مشهد 1380- تاكنون. 10- عضو هيات تحريريه فصلنامه تحقيقات مالي، دانشگاه تهران-1381. 11- عضو هيات مميزه دانشگاه مازندران 1378- تاكنون. 12- عضو كميته تخصصي علوم انساني هيات مميزه دانشگاه مازندران 1378- تاكنون. 13- عضو كار گروه آمايش، جمعيت و محيط زيست استان مازندران 1380- تاكنون. 14- مشاور حقيقي، اقتصاد مديريت و سيستم، سازمان مديريت و برنامه ريزي اسفند1380-تاكنون. 15- عضو ستاد درآمد و تجهيز صنايع استان مازندران ارديبهشت 1381- تاكنون. 16- مشاور اقتصادي استاندار مازندران- 1382. 17- معاون پژوهشي دننشگاه مازندران- خرداد 1385 تا كنون فعاليتهاي آموزشي : فعاليت آموزشي احمدجعفري صميمي

به ترتيب زير است: 1- اقتصاد كلان در مقطع كارشناسي - كارشناسي ارشد و دكتري علوم اقتصادي . 2- اقتصاد رياضي در مقطع كارشناسي و دكتري علوم اقتصادي. 3- اقتصاد سنجي كاربردي در مقطع كارشناسي _ كارشناسي ارشد. 4- اقتصاد مهندسي در مقطع كارشناسي _كارشناسي ارشد. 5- زبان تخصصي در مقطع كارشناسي _كارشناسي ارشد و دكترا . 6-اقتصاد بخش عمومي در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد. 7- تدريس درس اقتصاد كلان و اصول علم اقتصاد در دانشگاه امريكايي واشنگتن در سالهاي 1360-1362 . 8-موضوعات انتخابي در اقتصاد – نظريه هاي پولي پيشرفته – سياستهاي پولي- اقتصاد كلان پيشرفته – زبان تخصصي. و سيرانديشه هاي اقتصادي در مقطع دكترا. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : احمد جعفري صميمي يكي از بانيان موسسه آموزش عالي غيرانتفاعي و غير دولتي راه داش در بابل است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : دكتر جعفري صميمي در كنار فعاليت هاي آموزشي به تحقيقات و پژوهش در پيرامون رشته تخصصي خود مي پردازد.جوائز و نشانها : جوايز علمي 1- فارغ التحصيل رتبه اول دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران 1354 ( معدل 5/ 19 از 20 ). 2- دريافت بورس تحصيلي براي ادامه تحصيل در دوره دكتري . 3- جايزه بهترين دانشجوي دكتري علوم اقتصادي دانشگاه امريكايي واشنگتن در سال 1981 4- جايزه بهترين پايان نامه دكتري علوم اقتصادي دانشگاه امريكايي واشنگتن. 5- استاد نمونه دانشگاههاي كل كشور براي سال تحصيلي 73-74 . 6- پژوهشگر نمونه استان مازندران در سال 1382. 7- پژوهشگر نمونه استان مازندران در سال 1384 8- پژوهشگر برگزيده كل كشور در سال 1385چگونگي عرضه آثار :

- تعداد مقالات فارسي و لاتين : 120مورد - تعداد طرح هاي پژوهشي اجرا شده :بيش از 16 مورد -راهنماي پايان نامه: 1- استاد راهنماي 140پايان نامه كارشناسي ارشد علوم اقتصادي دانشگاه مازندران و علوم و فنون مازندران. 2-استاد راهنماي 7 پايان نامه دكتري در دانشگاه مازندران- دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبايي (رشته مديريت مالي).و دانشگاه آزاد اسلامي. آثار : آدام اسميت به مسكو مي رود ويژگي اثر : ترجمه،نويسندگان والتر آدمس و جيمز بروك_ انتشارات موسسه فرهنگي انتشاراتي وثقي _ چاپ اول _ 13752 ارزيابي نقش اصناف در طرح ضربتي اشتغال استان مازندران ويژگي اثر : مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني –تهران-13833 اقتصاد بخش عمومي (1) ويژگي اثر : انتشارات ((سمت)) وزارت فرهنگ و آموزش عالي _ چاپ هفتم -13844 اقتصاد رياضي ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه مازندران-13855 اقتصاد رياضي ويژگي اثر : كاربرد رياضيات در اقتصاد و بازرگاني به زبان ساده انتشارات دانشگاه مازندران _ چاپ دوم 13686 اقتصاد سنجي به زبان ساده ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه مازندران _ 13787 جهاني شدن – شاخصها و جايگاه اقتصاد ايران ويژگي اثر : مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني –تهران-13858 رياضيات و كاربرد آن در اقتصاد, مديريت و علوم اجتماعي ويژگي اثر : ترجمه،نويسنده ادوارد دولينگ ترجمه اينجانب با همكاري دكتر اسماعيل ابونوري _ انتشارات ارديبهشت _ چاپ اول 1373. 9 سياستهاي قيمت گذاري در كشور هاي در حال توسعه، ويژگي اثر : ترجمه،نويسنده فليكس پاكرت_ انتشارات دانشگاه مازندران _ چاپ اول 137110 قتصاد خرد و كلان ( مجموعه مقالات ) ويژگي اثر : ترجمه،ترجمه اينجانب با همكاري دكتر غلامعلي فرجادي _ انتشارات دانشگاه مازندران چاپ اول 137811

مباني اقتصاد مهندسي ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه علوم و فنون مازندران _ چاپ اول 137612 مباني اقتصادسنجي ويژگي اثر : انتشارات دفتر مركزي جهاد دانشگاهي تهران _ چاپ اول 136713 نظريه و مسائل اقتصاد كلان ويژگي اثر : ترجمه،نويسنده : اوجين آ. ديوليو _ ترجمه اينجانب انتشارات دانشگاه مازندران _ چاپ هفتم - 138514 نظريه و مسائل پول و بانكداري ويژگي اثر : ترجمه،نويسنده: اوجين آ . ديوليو _ ترجمه اينجانب با همكاري آقاي سيد فضل رياضي انتشارات آذر چاپ اول 1371 15 هزار مسئله اقتصادي با پاسخ ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه مازندران _چاپ دوم _136816 واژه نامه اقتصادي و برنامه ريزي ويژگي اثر : با همكاري دكتر غلامعلي فرجادي انتشارات دانشگاه مازندران _ چاپ سوم-

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط دكتر احمد جعفري صميمي بنا به درخواست بنياد ايرانشناسي ،زمستان 1387

جوان هوشيار، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر جوان هوشيار

محل تولد : ليلان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب بعد ازاخذ مدرك ديپلم در رشته رياضي و فيزيك وارد حوزه علميه ولي عصر(عج)شهرستان بناب شدم و شش پايه حوزه را درعرض پنج سال تمام كرده وارد حوزۀ علمميۀ قم شدم و همزمان با دروس حوزوي در مؤسسه امام خميني در رشتۀ روانشناسي پذيرفته شدم و در سال 1384از مؤسسۀ امام خميني(ع) با مدرك كارشناسي فارغ التحصيل شدم والآن مشغول تحصيل دروس حوزوي خارج فقه و اصول هستم.

جهانشاهي قاجار، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ويراستار.

تولد: 1305، تهران.

درگذشت: 29 تير 1370، تهران.

ايرج جهانشاهى قاجار تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در شهرهاى ملاير و اهواز انجام داد. سپس به دريافت ليسانس جغرافيا و تعليم و تربيت از دانشكده ى ادبيات دانشسراى عالى نايل آمد. در سال 1338 از مؤسسه تحقيقات و مطالعات اجتماعى دانشگاه تهران درجه فوق ليسانس گرفت و دوره ى يك ساله را در رشته ى آموزش بزرگسالان در دانشگاه منچستر انگلستان گذراند. همچنين در دوره هاى كوتاه مدتى در كشورهاى آمريكا، پاكستان و تايلند درباره ى ادبيات كودكان به مطالعه پرداخت. و از سال 1324 به عنوان معلم در آموزش وپرورش مشغول به كار شد. سپس مدتى نيز به دبيرى و رياست دبيرستانى رسيد.

از جمله فعاليت هاى وى، تأسيس مركز تهيه خواندنى هاى نوسوادان بود كه بعدها به مركز انتشارات آموزشى تغيير نام داد. نشر مجله هاى «پيك كودك»، «پيك معلم و خانواده»، «پيك نوآموز»، «پيك دانش آموز»، «پيك نوجوانان»، «پيك جوانان» از ابتكارات او بود. چندى هم مديريت مجله ى «آموزش و پرورش» را بر عهده داشت. از سال 1357 سرپرستى شوراى ويراستارى فرهنگنامه كودكان و نوجوانان را در شوراى

كتاب كودك به عهده گرفت. در سال 1361 همكاى خود را به عنوان مشاور گزينش و تأليف و ترجمه و ويرايش كتاب هاى ادبيات كودكان و نوجوانان با انتشارات فاطمى و واژه آغاز كرد و تا آخرين لحظات زندگى نسبت به تهيه ى آثارى براى كودكان و نوجوانان فعال بود. كتاب هاى بخوانيم و بنويسيم هم يادگار اوست. تأليف او عبارتند از: گل هاى وحشى (1325)، شاخ هاى ملوس (1345)، ازوپ در كلاس درس (1361) قلم موى جادو(1362)، چشم چشم دو ابرو (1363)، بازى هاى ورزشى (1363)، قصه هاى من و بابام (كتاب برگزيده شوراى كتاب كودك در (1362).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حائري مجد، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على حائري مجد

محل تولد : قم

شهرت : حائري

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/4/28

زندگينامه علمي

سال 1374اخذ ديپلم و ورود به دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبائي .سال 1377و 1378انتشار هفته نامه (نورٌعلي نور)در موضوع فرهنگ قرآني در بيست شماره. سال 1378پايان تحصيلات كارشناسي . فروردين 1379ورود به مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما با انجام پژوهش معراج در محراب ويژه آيت الله اشرفي اصفهاني وشميم تربيت اسلامي در خانواده. اسفند 1381پس ازبه دست گيري پروژه اي ناتمام روز شمار در اين زمان اولين مجله از پروژه روز شمار با نام روز شمار قمري ويژه رجال و وقايع اسلامي منتشر شد. آبان 1382در ادامه كار روز شمار در اين تاريخ روز شمار شمسي با محوريت تاريخ ايران از اواخر قاجار تا سال 1382 در بحث آزاد و رويدادهاي گوناگون به چاپ رسيد.

آذر 1384سومين مجله روز شمار تاريخ تحت عنوان روز شمار ميلادي به سرانجام رسيد لازم به ذكر است هر چند اين

سه جلد كاري گروهي بود ولي كليه مراحل نظارت و ارزيابي بازنويسي و تطبيق مجدد تاريخ ها و درستي محتواي آنها را شخصا"انجام دادم جمع سه كار در حدود 1330صفحه چاپي و نزديك به 4000صفحه تايپي بود؛ اين سه كار همزمان در همان سال به صورت نرم افزار تاريخ ايران،جهان و اسلام برنامه ريزي و توليد گرديد كه كار رابراي بهره برداران آسان كرده است.در حال حاضر از يك سال قبل با كمك چند محقق همكار به تصحيح و اضافه روز شمار قمري كه داراي نقص هاي محتوايي و تاريخي است مشغول هستيم. از دي ماه 1380تا ارديبهشت 1384به همكاري با ماهنامه گنجينه كه در زمينه برگزيده متون كهن فارسي اخلاق عرفان قرآن تاريخ و معرفي شخصيت هاي فرهنگي و فعاليت مي كرد پرداختم و در ابتدا 15شماره مقالات قرآني تاريخي و رجال را هر شماره در حدود 40الي 50صفحه تهيه و گردآوري مي كردم از ابتداي سال 1382تا ارديبهشت 1384بخش قرآن و تفسير هر شماره 20الي 30صفحه موضوعات مربوطه را ارائه مي دادم كه چاپ و نشر يافت.

حائري، عبدالهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: مطالعات اسلامى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

زندگينامه

دكتر شادروان عبدالهادى حائرى استاد برجسته ى تاريخ معاصر ايران در سال 1312 هجر شمسى به دنيا آمد. وى كه نوه ى حضرت آيت اللَّه حائرى يزدى بود سالها در خارج از كشور و در دانشگاههاى كانادا و آمريكا مشغول تدريس و تحقيق بود و در سال 1357 به ايران مراجعت نمود و در دانشگاه فردوسى مشهد به عنوان استاد و رئيس گروه تاريخ مشغول به تدريس و تحقيق شد.

ايشان در

زمينه هاى تاريخى، بخصوص تاريخ معاصر ايران داراى آثار ارزشمند و مهمى است كه در محافل علمى و دانشگاههاى داخل و خارج از كشور معروف مى باشد.

تأليفات گوناگون وى در زمينه مسائل تاريخى به زبانهاى انگليسى و فارسى به بيش از 40 مورد مى رسد.

مرحوم دكتر حائرى يكى از مردان نامى دانشگاههاى كشور بوده و مهمترين آثار فارسى او «تشيع و مشروطيت در ايران»، «روياروئى انديشه گران ايران با دورويه تمدن بورژوازى غرب»، «تاريخ جنبش و تكاپوهاى فراماسيونرى در كشورهاى اسلامى»، «ايران و جهان اسلام»، «آنچه گذشت»، «نقشى از نيم قرن تكاپو» (خاطرات خود استاد) و... نام برد. از وى بيش از 36 مورد ملاقات ارزشمند تاريخى به زبان انگليسى در نشريات داخلى و خارجى به چاپ رسيده است.

دكتر حائرى سرانجام بعد از يك دوره بيمارى طولانى 2 ساله در سن 60 سالگى در تاريخ بيست و چهارم مرداد 1372 چشم به جهان فروبست.

مدرس، مورخ.

تولد: 1314، قم.

درگذشت: 23 تير 1372، مشهد.

عبدالهادى حايرى، فرزند ميرزا احمد حائرى (و نوه ى دخترى آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى بنيانگذار حوزه ى علميه ى قم) پس از گذراندن تحصيلات ابتدايى و متوسطه، ليسانس خود را در رشته ى الهيات از دانشگاه تهران گرفت. پس از آن چند سال در اداره ى بهداشت مشهد مشغول به كار بود. در همان دوران بود كه وى كتابى تحت عنوان ابن مقفع كه به قلم حنا الفاخورى عرب نوشته شده بود و از زبان عربى به فارس ترجمه و توسط انتشارات زوار چاپ كرد. در سال 1343 با كسب يك بورس دانشگاهى به كانادا رفت.

عبدالهادى حائرى در دانشگاه مگيل كانادا مقاطع فوق ليسانس و دكترى را در رشته ى اسلام و خاورشناسى گذراند و علاوه

بر دو سال تدريس در اين دانشگاه مدت چهار سال در دانشگاه كاليفرنيا در بركلى به تدريس و تحقيق مشغول شد و در كنفرانس ها و كنگره هاى بين المللى از جمله در بلژيك، كانادا، آمريكا، مكزيك و آلمان نتايج تحقيقات خود را در قالب مقاله هاى مختلف ارائه داد.

دكتر حائرى در سال 1357 به ايران آمد و با عنوان دانشيار در گروه تاريخ دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد به تدريس تاريخ دو سده ى اخير ايران، خاورميانه و ديگر سرزمين هاى اسلامى پرداخت.

تخصص اصلى دكتر حائرى در زمينه ى انقلاب مشروطيت و نقش علماى شيعه در آن بود كه نتيجه تحقيقاتش در اين زمينه در قالب كتاب تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق به دو زبان انگليسى و فارسى منتشر شد.

از آثار ديگر دكتر حائرى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: نخستين رويارويى انديشه گران ايران با دو رويه ى تمدن بورژوازى در كشورهاى اسلامى؛ ايران و جهان اسلام؛ پژوهش هايى تاريخى پيرامون چهره ها؛ انديشه ها و جنبش ها؛ نقشى از نيم قرن تكاپو (خاطرات ايشان). مقاله هاى وى به زبان هاى فارسى و انگليسى در مجله هاى گوناگون و از جمله در فصلنامه ى «مطالعات تاريخى» به چاپ رسيده است.

كتاب نخستين رويارويى هاى انديشه گران ايران با دو رويه ى تمدن بورژوازى غرب در هفتمين دوره ى كتاب سال كشور برنده ى جايزه شد.

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: خاورشناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

حسن زاده، رمضان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر رمضان حسن زاده تحصيلات عاليه خود را با قبولي در دوره كارشناسي رشته روان شناسي باليني از دانشگاه علامه طباطبايي تهران آغاز كرد و كارشناسي ارشد در

رشته روان شناسي تربيتي از دانشگاه تربيت معلم تهران و دكتراي تخصصي(PhD) رشته روان شناسي ازدانشگاه آزاد اسلامي به پايان رسانيد. حسن زاده در سمت هاي مختلف فعاليت خود را با دانشگاه آزاد اسلامي ساري آغاز كرد و از ايشان بارها به عنوان پژوهشگربرگزيده و برتر دانشگاه آزاد اسلامي ساري تقدير به عمل آمد. با تدريس در دانشگاه هاي داخلي و عضويت در كميته علمي همايش ها و كنفرانس ،شركت در سخنراني هاي علمي و تخصصي و ارائه مقالات متعدد به اين همايشها از فعاليتهاي وي مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : 1- كارشناسي(ليسانس) رشته روان شناسي باليني از دانشگاه علامه طباطبايي تهران، سال 1369. 2- كارشناسي ارشد(فوق ليسانس) رشته روان شناسي تربيتي ،گرايش آمار وروش تحقيق، از دانشگاه تربيت معلم تهران، سال 1373. 3- دكتراي تخصصي(PhD) رشته روان شناسي ازدانشگاه آزاد اسلامي،واحد علوم و تحقيقات، سال 1378. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : 1-قائم مقام حوزه معاونت پژوهشي، دانشگاه آزاد اسلامي ساري،1376 تا1378. 2- معاون پژوهشي ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري،1378تا 1382. 3-مدير گروه مديريت آموزشي كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1379تا 1381. 4- مدير گروه مديريت آموزشي كارشناسي ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1383تا 1385. 5- مدير گروه روان شناسي، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1385تا1386. 6-عضو شواي پژوهشي ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1376ادامه دارد. 7- عضو شواي تحصيلات تكميلي ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1376ادامه دارد. 8-عضو شوراي جذب و بورس ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1381تا1384. 9-عضو مركز مشاوره ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1375ادامه دارد. 10-دبير هم انديشي استادان ،

دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1383تا 1384. 11-مديريت پژوهش و نگارش معاونت فرهنگي ستاد احياء امر به معروف و نهي از منكر استان مازندران. 12- عضو شواي پژوهشي منطقه سه ، دانشگاه آزاد اسلامي ، 1378 تا 1382. 13-بازرس ويژه در امتحانات كارشناسي ارشد مديريت آموزشي ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1379. 14-عضو سازمان نظام روان شناسي و مشاوره جمهوري اسلامي ايران، 1385 ادامه دارد. 15-عضو هيات علمي پاره وقت مركز تحقيقات روان پزشكي و علوم رفتاري دانشگاه مازندران، 1385 ادامه دارد. 16-نماينده تام الاختيار، دانشگاه آزاد اسلامي ساري جهت شركت در جلسات كار گروه بانوان و جوانان استان مازندران،1382ادامه دارد. 17-عضو كار گروه اجتماعي استان مازندران،1384ادامه دارد. 18-رئيس مركز مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1378. 19-عضو گروه علمي تخصصي رشته روان شناسي منطقه سه دانشگاه آزاد اسلامي،1383 ادامه دارد. 20- عضو كار گروه فرهنگ وهنر و تربيت بدني استان مازندران،1384ادامه دارد. 21- عضو شوراي تحقيقات سازمان آموزش و پرورش استان مازندران،1373 تا 1385. 22- عضو كميته تخصصي تحقيقات سازمان آموزش و پرورش استان مازندران،1373 تا 1385. 23- عضو كميته تحقيقات،آموزش و ترويج اداره كل تعاون استان مازندران.1380. 24- عضو كميته منتخب گروه غير پزشكي منطقه سه دانشگاه آزاد اسلامي، 1385 ادامه دارد. 25- عضو شواي انتشارات ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1378ادامه دارد. 26- عضو هيات مميزه سازمان آموزش و پرورش استان مازندران، 1382 تا1384. 27- عضو كار گروه پژوهش ، آمار و فناوري اطلاعات استان مازندران، گروه تخصصي آموزش و پرورش،1383. 28- عضو كار گروه پژوهش ، آمار و فناوري اطلاعات استان مازندران، گروه تخصصي محيط زيست،1383. 29- عضو شواي فرهنگي ، دانشگاه آزاد

اسلامي ساري، 1381ادامه دارد. 30- رئيس شواي انتشارات ، دانشگاه آزاد اسلامي ساري، 1382. 31-عضو گروه فرهنگ و علوم انساني، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان مازندران،1383. 32- عضو خدمات مشاوره پژوهشي ، سازمان آموزش و پرورش استان مازندران، 1383. 33- عضو روان شناسي باليني ايران،1385 ادامه دارد. 34-عضو كميسيون آسيب هاي اجتماعي استانداري مازندران ، 1379 تا 1383. داوري و نظارت طرح هاي پژوهشي: داوري و نظارت طرح هاي پژوهشي،در دانشگاه ها و مراكز آموزشي و پژوهشي، حدود 50 مورد. عضو كميته علمي و دبير همايش ها و كنفرانس هاي ايران: عضو كميته علمي همايش ها و كنفرانس هاي ايران، حدود 15مورد . فعاليتهاي آموزشي : 1-دانشگاه پيام نور گنبد كاوس(از 1370تا 1374). 2- دانشگاه پيام نور بهشهر(از 1373تا 1374). 3- دانشگاه آزاد اسلامي گرگان (از 1373تا 1374). 4- دانشگاه آزاد اسلامي ساري (از 1374 ادامه دارد). 5- مركز آموزش عالي فرهنگيان ساري (از 1374تا 1378). 6- مركز آموزش مديريت دولتي مازندران (از 1376تا 1386). 7- دانشگاه پيام نور ساري ( از سال 1377 تا سال 1379). 8- مركز آموزش عالي شهيد فروزنده مازندران ( از سال 1378 تا 1381). 9- دانشگاه آزاد اسلامي نكا ( از سال 1385 ادامه دارد). 10- دانشگاه آزاد اسلامي بندر گز ( از سال 1385 ادامه دارد). 11- دانشگاه امام حسين(ع) مازندران (از سال 1382 تا 1386). 12- دانشگاه امام حسين(ع)گلستان (از سال 1386 ادامه دارد). ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : رمضان حسن زاده بعنوان مربي گروه روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي ساري ( از سال 1374تا 1378)، استاد يار گروه روان شناسي دانشگاه آزاد

اسلامي ساري(از سال1378تا1384)، دانشيار گروه روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي ساري(از سال 1384تا ) فعاليت داشته است. از ديگر فعاليتهاي رمضان حسن زاده مي توان به برگزاري كارگاههاي آموزشي و شركت در اين كارگاه ها را اشاره كرد.جوائز و نشانها : 1- احراز مقام برتر در بين پژوهشگران منطقه (3) دانشگاه هاي آزاد اسلامي(و تشرف به خانه خدا و حج تمتع)،سال 1382. 2-پژوهشگربرگزيده و برتراولين همايش علمي – كاربردي پيشگيري از سوء مصرف مواد مخدر استان گيلان،سال 1383. 3- پژوهشگربرگزيده و برتراولين جشنواره بزرگ قلم استاد،مشهد مقدس،سال1384. 4- پژوهشگر برگزيده و برتر دانشگاه آزاد اسلامي ساري،سال 1383. 5- پژوهشگربرگزيده و برتر دانشگاه آزاد اسلامي ساري،سال 1384. 6- پژوهشگربرگزيده و برتر دانشگاه آزاد اسلامي ساري،سال 1385. 7- پژوهشگربرگزيده و برتر دانشگاه آزاد اسلامي در همايش بين المللي نهضت توليد علم، جنبش نرم افزاري و آزاد انديشي ،سال 1384. 8- پژوهشگر نمونه دانشگاه هاي استان مازندران،سال 1381. چگونگي عرضه آثار : از جمله آثار رمضان حسن زاده مي توان به 27 مقاله چاپ شده در مجلات داخلي، 45 مقاله ارائه شده در سمينارها و همايش هاي علمي ، 14 مقاله خارجي ارائه شده در سمينارها و كنفرانسهاي جهاني، 5 مقاله چاپ شده در مجلات خارجي، 2 مقاله چاپ شده در ISI و شركت در 16 طرح تحقيقاتي مي باشد. و همچنين نظارت بر طرح هاي تحقيق ، حدود 10 مورد، راهنمايي يا مشاوره پايان نامه هاي كارشناسي، حدود 200مورد، راهنمايي يا مشاوره پايان نامه هاي كارشناسي ارشد ، 132 مورد، راهنمايي يا مشاوره پايان نامه هاي دكتراي تخصصي، 2 مورد. آثار : تاليف اقدام پژوهي: راهبردي براي

بهبود آموزش و تدريس ويژگي اثر : با همكاري گروه نويسندگان، انتشارات پژوهشكدة تعليم و تربيت، تهران، 1383.2 تاليف بررسي موانع و عوامل كاربست يافته هاي پژوهشي در دستگاههاي اجرايي، دفتر برنامه ريزي اجتماعي و مطالعات فرهنگي، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ويژگي اثر : تهران، 1383.3 تاليف روانشناسي اجتماعي در تعليم و تربيت ويژگي اثر : با همكاري آقاي دكتر حمزه گنجي، انتشارات سخن، تهران، 1378.4 تاليف روش هاي آماري در علوم رفتاري ويژگي اثر : با همكاري آقاي محمد تقي مداح، انتشارات ويرايشف تهران ،1385.5 تاليف روشهاي تحقيق در علوم رفتاري (راهنماي عملي تحقيق) ويژگي اثر : انتشارات ساوالان، تهران، 1382.6 ترجمه انگيزش براي يادگيري ويژگي اثر : با همكاري خانم نرجس عموئي، انتشارات دنياي پژوهش، مشهد، 1380. (تأليف ديبورا، جي استيپك).7 ترجمه رفتار سازماني ويژگي اثر : با همكاري آقايان دكتر مجتبي طبري و منوچهر نوري، و خانم ترانه عنايتي، انتشارات ساوالان، تهران، 1381. (تأليف رابرت بي، لاوسُن و زنگ شن).

منابع زندگينامه : تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط آقاي دكتر رمضان حسن زاده بنا به درخواست بنياد ايران شناسي پاييز 1386

حسيني سروري، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: تعليمات متوسطه، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: شيراز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيل مقدمات و بخشى از سطح در محضر استادان بزرگ در دو مدرسه حجتيه و فيضيه قم، كارشناسى فرهنگ اسلامى از دانشكده الهيات دانشگاه تهران، كارشناسى ارشد روانشناسى تربيتى از دانشگاه اينديانا آمريكا، دكتراى تعليمات متوسطه از دانشگاه اينديانا آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده علوم تربيتى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس و تحقيق در دانشگاه شيراز، طرح

ارزيابى عملكرد فارغ التحصيلان، طرح مشكلات تحصيلى دانشجويان، استاد راهنماى 20 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

مباحث قرآنى، مبانى و فلسفه تعليم و تربيت، تعليم و تربيت اسلامى، تاريخ تعليم و تربيت اسلامى، آموزش برنامه اى، انتخاب دانشجو.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 38، تعداد مقالات بزبان خارجى: 13

زمينه علمى مقالات:

مسائل دانشجوئى، كنكور و انتخاب دانشجو، نقد روان شناسى و علوم اجتماعى معاصر، حقوق فطرى كودكان و نوجوانان از ديدگاه اسلام، جبر و اختيار و برخى از مسائل اسلامى در اين باب، نقد كتاب، كيفيت آموزش، مسائل مربوط به تدريس، تربيت معلم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

حسيني نسب، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم تربيتى، دانشكده: علوم تربيتى و روانشناسى، دانشگاه: تبريز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى دانشگاه مشهد، كارشناسى ارشد روانشناسى تربيتى از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى، دكتراى روانشناسى تربيتى از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تبريز در سال 1361، دانشيار دانشگاه تبريز در سال 1372 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كارآيى رشته تحصيلى آموزش و پرورش با نياز جامعه، رضايت شغلى كاركنان صنعت، رشد اجتماعى كودكان، روانشناسى تربيتى، روش هاى تحقيق، سنجش و اندازه گيرى، روانشناسى و آموزش كودكان استثنايى، رابطه ورزش هاى هوازى با ميزان كلسترول و ترى گليسريد خون، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

گسترش كاربرد كامپيوتر در آموزش و پرورش، روانشناسى تربيتى، روشهاى تحقيق.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 8، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

كامپيوتر و كودكان

استثنايى، معرفى شاخص هاى آموزش عالى، تكنولوژى اطلاعات، روانشناسى تربيتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

حسيني، داوود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

داوود حسيني

محل تولد : دستجرد آشتيان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/10/1

زندگينامه علمي

درسال1360وارد حوزه علميه آيت الله مجتهدي تهراني شدم و دروس صرف و نحو را در تهران گذراندم. از درس اخلاق آيت الله مجتهدي بهره بردم و در درس اخلاق آيت الله حاج آقا مجتبي تهراني شركت مي كردم.

درس فقه لمعتين را از اساتيد بزرگوار آيت الله ضياء آبادي و رئوفي بهره بردم. در سال1367وارد حوزه علميه قم شدم و در درس رسائل آيت الله اعتمادي و مكاسب آيت الله پاياني و دوزدوزاني بهره مند شدم. همزمان در دوره هاي آموزشي موسسه در راه حق كه زير نظر آيت الله مصباح يزدي برقرارمي شد شركت مي كردم.دو جلد كفائتين را از آيت الله تهراني وحجة اسلام والمسلمين گنجي استفاده كردم.

با پايان دوره پنج ساله آموزشي موسسه در راه حق و تبديل اين موسسه به موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) دركنار دروس خارج آيات عظام آية الله مكارم شيرازي و جعفر سبحاني وجوادي آملي دوره كارشناسي ارشد روانشناسي را در موسسه امام خميني(ره) به پايان رساندم ودر سال 82 فارغ التحصيل شدم.

حسينيان، سيمين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سيمين حسينيان سال 1331 در تهران متولد شد وي پس از پايان دوره دبيرستان بي درنگ در كنكور سراسري رشته علوم تربيتي دانشگاه تهران پذيرفته شد و پس از گرفتن مدرك كارشناسي با پذيرش از سوي بهترين دانشگاه هاي كاليفرنيا و لس آنجلس (UCLA) راهي آمريكا و موفق به دريافت مدرك كارشناسي ارشد و دكترا در رشته مشاوره شد. با ورود به وطن، در گروه روانشناسي دانشگاه الزهرا (س) مستقر شد و در طول خدمت افزون

بر تدريس و پژوهش به كارهاي اجرايي مختلفي پرداخت و هم اكنون در مقام معاون پژوهشي دانشگاه مشغول به خدمت است.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي مشاوره اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر سيمين حسينيان يك حسابدار خبره و مسلط به زبان عربي وانگليسي بود و مادرش علاقه مند به كتاب و مطالعه. پدر و مادر هر دو از اصلي ترين مشوقان فرزندان در تحصيل علم و دانش بودندتحصيلات رسمي و حرفه اي : - دكتراي مشاوره از دانشگاه UCLA (كاليفرنيا- لس آنجلس) آمريكا - كارشناسي ارشد مشاوره از دانشگاه UCLA - كارشناسي مشاوره از دانشگاه تهران مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - معاون پژوهشي دانشگاه الزهرا (س) درحال حاضر - مدير گروه مشاوره دانشگاه الزهرا (س) از سال 1382 تاكنون - مديرتحصيلات تكميلي دانشگاه الزهرا (س) در سال هاي 76 و 1377 - معاون آموزشي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، 76- 1375 - عضو مؤسس و عضو هيأت مديره انجمن مشاوره ايران - عضو سازمان نظام روانشناسي و مشاوره - عضو كميسيون هاي تخصصي و نظامنامه اخلاقي شوراي عالي سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور - عضو شوراي بررسي متون درسي و منابع روانشناسي كشور - عضو كميته تخصصي طرح هدايت استعدادها در سازمان سنجش و آموزش كشور - عضو انجمن روانشناسي ايران - عضو انجمن ايراني تعليم و تربيت - عضو شوراي قلم انديشي امور بانوان شهرداري تهران - عضو هيأت مديره كلينيك روانشناسي و مشاوره دانشگاه الزهرا(س) و همكاري با مركز مشاوره دانشجويي - عضو كميته علمي چندين سمينار و همايش سراسري و بين المللي

- عضو هيأت تحريريه مجلات علمي - پژوهشي «انديشه هاي نوين»، «تازه ها و پژوهش هاي مشاوره»، «پژوهش هاي تربيتي و روانشناختي» فعاليتهاي آموزشي : تدريس در سطوح مختلف آموزشي در دانشگاه الزهرا بعد از احراز مدرك دكتري و دانشگاه هاي مختلف و راهنمايي بيش از 70 پايان نامه كارشناسي ارشد و دكترا از فعاليت هاي سيمين حسينيان بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : - همكاري با وزارت آموزش و پرورش براي تهيه و نمره گذاري نخستين آزمون رغبت سنجي تحصيلي، شغلي كه از سال 75 تاكنون مورداستفاده دانش آموزان كل كشور قرارگرفته - همكاري با شوراي عالي برنامه ريزي (شاخه مشاوره) سيمين حسينيان علاوه بر فعاليت و تحقيقات گسترده اش در مسائل خانواده و كار در كلينيك، در رابطه با «فرسودگي شغلي» پژوهش هاي بسياري داشته است. يكي ديگر از فعاليت هاي علمي وي تحقيق روي نظريه «هالند» [روانشناس و نظريه پرداز معاصر شغلي و حرفه اي] است كه علاوه بر تأييد در ديگر كشورهاي جهان، در ايران نيز مورد تأييد قرار گرفته است. حسينيان حدود 15 سال است روي اين موضوع كار تحقيقاتي انجام داده كه كماكان ادامه دارد. برخي از اين تحقيقات در آموزش و پرورش، دانشگاه ها و بازار كار انجام شده است. آرا و گرايشهاي خاص : سيمين حسينيان در مقدمه مقاله اي با عنوان «كاربرد پذيري نظريه تصميم گيري شغلي هالند در مدارس، دانشگاه ها و بازار كار ايران، بررسي موانع و ارائه راهكارها» آورده است: «تصميم گيري درباره انتخاب شغل و حرفه يكي از مهمترين و سرنوشت سازترين موضوع ها در زندگي هر فرد به حساب

مي آيد. امروزه پيچيدگي و دگرگوني دنياي كار، سرعت فزاينده رشد تكنولوژي، تقاضاهاي روزافزون براي ورود به برخي مشاغل و نياز به كسب دانش و مهارت ها با توجه به تفاوت هاي فردي، موجب بر هم خوردن تعادل آموزش و بازاركار شده و مشكلاتي را در چگونگي هدايت استعدادها، راهنمايي شغلي و تصميم گيري حرفه اي به وجودآورده است.» او در مورد علم روانشناسي امروز و جايگاه آن نزد مردم ايران زمين مي گويد : «امروزه مردم ما واقعاً به مشاور و روانشناس نيازمندند و تقريباً نسبت به سال هايي كه آنها را نمي شناختند و از مراجعه به آنها واهمه داشتند، مشاوران و روانشناسان را بيشتر مي شناسند. تبليغات خوبي روي اين مسأله شده. منتهي لازم است مسأله اخلاق در مشاوره و روانشناسي و ضوابط و استانداردهاي آن كمي روشن تر بيان و در واقع رعايت شود. يعني فردي كه مي آيد روانشناس و مشاوره مي شود، صلاحيت اين كار را داشته باشد، دوره هاي كارآموزي و به روز كردن معلوماتش را گذرانده باشد و علمي - تخصصي كار كند و اگر به مطلبي آگاهي ندارد فرد را ارجاع دهد به منابع آگاه. خودش را ملزم نداند كه حتماً بايد راجع به هر چيزي نظر بدهد يا هر كسي را درمان كند.» جوائز و نشانها : - استاد نمونه كشوري در سال تحصيلي 85-1384 از طرف وزارت علوم، تحقيقات و فناوري - پژوهشگر نمونه و برتر دانشگاه الزهرا (س)، چندين سال متواليچگونگي عرضه آثار : - ارائه 80 مقاله پژوهشي - تحليلي در مجلات علمي و سمينارهاي داخلي و خارجي - نقد و بررسي

بيش از 12 كتاب در موضوع هاي گوناگون روانشناسي و مشاوره اجراي 10 طرح تحقيقاتي ازجمله: هنجاريابي آزمون شغلي - شخصيتي، بررسي سلامت روان فرزندان و مادران باتوجه به موضوع حضانت، بررسي عملكرد خانواده و سلامت رواني نوجوانان فراري از خانه و نوجوانان عادي، روش هاي توانمندسازي زنان سرپرست خانوار و... - ترجمه و تأليف 7 عنوان كتاب . اخرين اثر دكتر حسينيان كتاب "اخلاق در مشاوره و روانشناسي" است كه يك نظامنامه روانشناسي محسوب ميشود. وي در اين كتاب، منشور اخلاقي روانشناسان و مشاوران را كه به نوعي سوگند نامه سازمان نظام روانشناسي و مشاوره محسوب مي شود در 7 بند ارائه كرده است. آثار : nbsp1 اخلاق در مشاوره و روانشناسي ويژگي اثر : آخرين اثر تأليفي دكتر سيمين حسينيان، در زمستان??، به دنبال تأسيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره (به رياست دكتر غلامعلي افروز)، دكتر حسينيان فعاليت هاي گسترده اي را روي طرح نظامنامه اخلاقي مشاوران و روانشناسان ايران آغاز كرد و اين نخستين نظامنامه اخلاقي است كه براي روانشناسان و مشاوران نوشته مي شود. در حدود ? سال پيش در مجلس شوراي اسلامي لايحه اي تصويب شد مبني بر آن كه روانشناسان و مشاوران مي توانند نظامنامه و چارچوب استاندارد و مهر داشته باشند. حسينيان به همراه گروهي از همكاران خود در اين عرصه شروع به تنظيم استانداردهاي لازم و نگارش نظامنامه اخلاقي كردند كه اين موارد در كتاب مورد نظر به چاپ رسيده است. به عقيده مؤلف كتاب، «از ويژگي هاي يك حرفه آن است كه داراي اصول و قوانيني است كه متخصصان مي پذيرند به عنوان شرط عضويت از

آن پيروي كنند. اين اصول در واقع ارزش هاي شغلي يك حرفه را نشان مي دهند. قوانين حرفه اي براي اين ايجاد مي شوند كه رفتاري بي طرفانه، شايسته و همراه با مسئوليت پذيري و تعهد در انسان ايجاد شود و افراد در هنگام تصميم گيري هاي اخلاقي، چارچوبي براي تصميم گيري مناسب داشته باشند. اتخاذ تصميمات اخلاقي در شرايطي كه ميان تعهدات و مسئوليت ها تعارض وجود دارد، كار آساني نيست.» حسينيان كه با شور و علاقه عجيب و فراواني درباره دستاورد تلاش ها و تحقيقاتش در اين رابطه سخن مي گويد، با اشاره به اين كتاب، مي گويد: «ممكن است در حال حاضر بسياري از روانشناسان و مشاوران ما در ايران، مشاور و روانشناس واقعي نباشند. شخصي جغرافيا خوانده ولي به خودش اجازه مي دهد كار مشاور يا روانشناس را انجام دهد! در اين كتاب يكسري ملاك ها مشخص شده كه به طور مثال ، در اين حرفه بايد چه مدركي داشته باشند يا بايد چه دوره هايي را- حتماً- براي كارآموزي گذرانده باشند، زيرا آموزش مشاور بايد طبق برنامه ريزي خاصي باشد، هر آموزشي نمي تواند آموزش مشاور باشد، مشاور بايد به مسائل روز و تفاوت هاي فردي توجه كند. از طرفي در كشور ما هيچ نظارتي بر كار مشاور نيست. اما در خارج از كشور، كار مشاور يا روانشناس زير نظر قرار مي گيرد. نبود نظارت يكي از ضعف هاي مهم و عمده ماست و از اين روست كه مي گويم اخلاق در مشاوره در ايران كار جديدي است و براي نخستين بار مطرح شده. ما مي گوييم مشاور و روانشناسمان

بايد صلاحيت داشته و بر كارش نظارت باشد، بايد آموزش متناسب ديده باشد. يعني كسي كه آموزش ديده چطور الآن هم اجازه مشاوره دارد؟ آموزش بايد به روز باشد.» حسينيان در كتاب اخلاق در مشاوره و روانشناسي، منشور اخلاقي روانشناسان و مشاوران را كه به نوعي سوگند نامه سازمان نظام روانشناسي و مشاوره محسوب مي شود در ? بند ارائه كرده است. 2 حرفه مناسب شما چيست ويژگي اثر : حسينيان با همكاري دكتر سيده منور يزدي در كتاب «حرفه مناسب شما چيست» نوشته «جان. ال. هالند» را به فارسي برگردانده كه اين اثر در زمينه تصميم گيري شغلي نوشته شده است و پنجمين و آخرين تجديدنظر هالند را در مورد نظريه حرفه و شخصيت توضيح مي دهد. از منظر هالند، شخصيت فرد مي تواند نقش مهمي در انتخاب شغل و به طور كلي در زندگي او داشته باشد. او ? تيپ شخصيتي و مدل محيطي را در نظريه خود به كار گرفته و افراد و محيط ها را با توجه به اين الگوها طبقه بندي مي كند. به اعتقاد مترجمان، اين كتاب براي اشخاصي مناسب است كه قصد دارند شغل مناسب شان را انتخاب كنند يا افرادي كه از حرفه خود ناراضي اند و تصميم به تغيير شغل گرفته اند. هم اكنون در مدارس و برخي سازمان ها از پرسشنامه شغلي اين كتاب استفاده مي شود كه آموزش و پرورش كشور براي انتخاب رشته تحصيلي دانش آموزان دبيرستاني از اين پرسشنامه بهره مي برد. زيرا، متأسفانه امروزه بسياري از نوجوانان و جوانان كشور ما سرگردانند و بر سر چند راهي قرار گرفته اند، نه

به توانايي هاي واقعي خود واقفند، نه اطلاعات كافي درباره مشاغل جامعه دارند و نه قادر به پيش بيني مشاغل مورد نياز جامعه در زمان آينده هستند. 3 ناسازگاري و مشكلات هيجاني و رفتاري كودكان ، واقعيت مجازي در روان درماني

حقاني، ابوالحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن حقاني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات كلاسيك را تا سوم دبيرستان در دبيرستان جعفرى اسلامى تهران ادامه دادم. اكثر اوقات فراغت خود را در آن دوران بويژه تابستان در كتابخانه مرحوم آيت الله حسن سعيد واقع در مسجد جامع بازار تهران مى گذراندم. همچنين عصرهاى پنجشنبه از محفل درس اعتقادات آيت الله سبحانى در همان كتابخانه استفاده مى كردم.در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شده و پس از موفقيت در آزمون ورودى در مدرسه منتظريه(حقانى)تحت اشراف شهيد قدوسى به تحصيل علوم دينى پرداختم و از محضر آيت الله قدوسى، آيت الله بهشتى، آيت الله جنتى،آيت الله خزعلى، آيت الله مقتدايى، آيت الله حائرى شيرازى، آيت الله معرفت و .... استفاده نمودم.همچنين از اساتيد خارج از مدرسه تا سطوح عاليه چون استاد ستوده،استاد اعتمادى، استاد خرازى و استاد پايانى استفاده نمودم و يك دوره اصول و بخشى از فقه چون صلاة، حج و ... را در محضر حضرت آيت الله مظاهرى فرا گرفتم. در سال 1359 وارد مؤسسه در راه حق شده و از برنامه هاى درسى آنجا تحت اشراف حضرت آيت الله مصباح يزدى استفاده نمودم و علاوه بر گذراندن دروس عمومى دانشگاهى در رشته تخصصى روان شناسى تا حد كارشناسى ارشد تحصيل نمودم و از محضر اساتيد حوزوى و دانشگاهى ا

ستفاده نمودم كه به دليل آنكه آن زمان مدركى داده نمى شد فقط به گذراندن دوره اكتفا شد.در اين دوره از محضر استاد معظم آيت الله مصباح در زمينه هاى فلسفه، علوم قرآنى و اخلاق بهره ها بردم.

در سال 1370 از دانشگاه مك گيل واقع در شهر مونترآل از كشور كانادا پذيرش گرفته و كارشناسى ارشد را در رشته عرفان دريافت نمودم.در سال 1373 از دانشگاه لنكستر انگلستان در مقطع دكترى پذيرش گرفتم كه به عللى ترك تحصيل نموده و به ايران اسلامى بازگشتم.در مدرسه شهيدين، جامعة الزهراء، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره)،دانشگاه تهران تدريس دارم.تأليفاتى نيز داشته كه برخى از آنها چاپ گرديده است. برخى از آنها نيز با همكارى ديگر برادران نوشته شده است. آخرين اثرصلح در اسلام به دو زبان فارسي و انگليسي نگاشته شده است.

خداپناهي، محمدكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمدكريم خداپناهي، در سال 1323 ش. در قزوين به دنيا آمد.وي پس از اتمام دورة دبيرستان در سال 1343 جهت تحصيل به كشور آلمان مسافرت كرد.تا مقطع كارشناسي ارشد رشته روانشناسي به تحصيل پرداخت .دوره دكترا را با اوج گيري مبارزات مردم مسلمان ايران در 12 بهمن 1357 رها كرد و به كشور بازگشت . او از تحصيل باز پس ننشست و در اولين دورة امتحان دكتراي روان شناسي دانشگاه تربيت مدرس در سال 1369 شركت كرد و پس از قبولي و گذراندن دورة دكتراي روان شناسي در سال 1374 موفق به اخذ مدرك دكترا شد.ايشان هم اكنون در دانشگاه شهيد بهشتي مشغول تدريس مس باشد. كتاب "روان شناسي فيزيولوژيك " تاليف محمد كريم خدا پناهي، در دوره بيستم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ

و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد كريم خدا پناهي پس از اتمام دورة دبيرستان در سال 1343 جهت تحصيل به كشور آلمان مسافرت كرد. در آلمان پس از فراگيري زبان آلماني و طي دورة كالج دانشگاهي مونيخ و پس از موفقيت در امتحانات نهايي كالج وارد دانشگاه شهر كنستانس آلمان شد و در رشتة روان شناسي فيزيولوژيك، به عنوان رشتة اصلي و رشتۀ بيولوژي به عنوان رشتۀ فرعي، مشغول به تحصيل شد. در سال 1354 موفق به اخذ درجة فوق ليسانس روان شناسي فيزيولوژيك شد و در دورۀ دكتراي همين رشته به تحصيل ادامه داد. با اوج گيري مبارزات مردم مسلمان ايران در 12 بهمن 1357 به كشور بازگشت و تحصيل در دورة دكترا را ناتمام گذاشت. ايشان در اولين دورة امتحان دكتراي روان شناسي دانشگاه تربيت مدرس در سال 1369 شركت كرد و پس از قبولي و گذراندن دورة دكتراي روان شناسي در سال 1374 موفق به اخذ مدرك دكترا شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد كريم خدا پناهي پس از انقلاب در سازمان صدا و سيما، وزارت امورخارجه و نخست وزيري مشغول به كار شد و از سال 1363 به دانشگاه انتقال يافت و به عنوان عضو هيأت علمي در دانشكدة علوم تربيتي و روان شناسي استخدام شد. خلاصه اي از سوابق كاري و اجرايي دكتر محمد كريم خدا پناهي به قرار يزر است: معاون صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران 1358-1359 معاون و سرپرست وزارت امور خارجه 1359-1360 مشاور نخست وزيري 1360-1363 عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي 1363 رياست دانشكده علوم تربيتي و

روانشناسي 1363-1371 معاون آموزشي دانشگاه 1367-1368 رياست مركز خدمات مشاوره اي دانشگاه 1373-1377 عضويت در مراكز علمي و پژوهشي : گروه روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي، گروه تخصصي روانشناسي دانشگاه تربيت مدرس، شوراي پژوهشي مركز علوم رفتاري بقيه ا...، كميته تحصيلات تكميلي حوزه و دانشگاه، انجمن ايراني روانشناسي، شوراي علمي مجله روانشناسي، شوراي علمي فصلنامه روانشناسان ايراني، شوراي علمي مجله معرفت فعاليتهاي آموزشي : محمد كريم خدا پناهي مدت هيجده سال است كه در دانشگاه شهيد بهشتي به انجام وظايف آموزشي و پژوهشي اشتغال دارند.آرا و گرايشهاي خاص : علايق پژوهشي : روان شناسي فيزيولوژيك ، نورو سايكولژي، انگيزش و هيجان زمينه تخصصي : - مجري طرح تحقيق روانشناسي اجتماعي با نگرشي به منابع اسلامي 1377 حوزهدانشگاه - مجري طرح تحقيق روانشناسي اجتماعي با نگرشي بهمنابع اسلامي 1378حوزه دانشگاه - مجري طرح بررسي نقش راهبردهاي شناختي و انگيزشي درپيشرفت تحصيلي و كاهش مشكلات روان شناختي دانشجويان رشته هاي علوم انساني دانشگاهشهيد بهشتي 1379 جوائز و نشانها : كتاب "روان شناسي فيزيولوژيك " تاليف محمد كريم خدا پناهي، در دوره بيستم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : تعداد مقاله هاي چاپ شدۀ دكتر خداپناهي در مجلات مختلف : بيش از 23 مورد برخي از مقالات نشر يافته: 1. «روي آوري به روش هاي تحقيق در نور و سايكولوژي» پژوهشنامة دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي، شمارۀ 19، سال 1375. 2. «بررسي نقش تهييج طلبي در تحكيم روابط زناشويي» پژوهشنامة دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي، شمارۀ 23، سال

1377. 3. «روي آورد زيست شيميايي تخديرطلبي» مجلة روان شناسي، شمارة 6، سال 1377. 4. «بررسي رابطة تهييج طلبي دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي با فعاليت ورزشي، سرعت رانندگي و شركت در مراسم مذهبي» مجلة روان شناسي، شمارۀ 9، سال 1378. 5. «بررسي رابطة تحقق شرح وظايف مديران مدارس بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان» مجلة روان شناسي شمارة 11، سال 1378. 6. «بررسي نقش ساخت شخصيت در جهت¬گيري مذهبي دانشجويان» مجلة روان شناسي، شمارة 14، سال 1379. 7. «بررسي نقش راهبردهاي شناختي و انگيزشي در پيشرفت تحصيلي و كاهش مشكلات روان شناختي دانشجويان» مجلۀ روان شناسي، شمارة 16، سال 1379. آثار : nbsp1 روان شناسي احساس و ادراك ويژگي اثر : چاپ ششم، سازمان سمت، 1380.2 روان شناسي انگيزش و هيجان ويژگي اثر : چاپ سوم، سازمان سمت، 1381.3 روان شناسي فيزيولوژيك ويژگي اثر : تاليف،چاپ اول، سازمان سمت، 1380.اين كتاب ، در دوره بيستم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب: «روان شناسي فيزيولوژيك» روان شناسي فيزيولوژيك/ محمدكريم خداپناهي؛ ويراستة بتول اخوي راد. _ تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه ها (سمت) ، 1380.دوازده، 398ص.:مصور(بخش رنگي)، جدول، نمودار.واژه نامه.كتابنامه: ص. 393_398. روان شناسي فيزيولوژيك به عنوان علم ميان رشته اي به بررسي رابطه بين مغز و رفتار مي پردازد و در آن، رشته¬هاي مختلف علوم از قبيل زيست شناسي، داروشناسي، فيزيولوژي اعصاب، روان شناسي اعصاب، كالبد شناسي اعصاب و شيمي اعصاب مشاركت دارند.با توجه به اهميت موضوع و قلّت منابع در اين¬باره به زبان فارسي، اين اثر از جمله كوشش هاي ارجمندي است كه براي يكي از دروس پاية روان شناسي صورت

پذيرفته است.كتاب حاضر در چهار بخش و چهارده فصل سامان يافته است. در ابتدا، مباني روان شناسي فيزيولوژيك، شامل تعريف و روش هاي تحقيق آن، ساختار و كنش سلول هاي دستگاه عصبي، سيناپس ها و ناقل هاي عصبي و ساخت و وظايف دستگاه عصبي ارائه شده و سپس، چگونگي سازوكار نظام هاي ادراك حسي و دستگاه حركتي در ابعاد فيزيولوژيك و روان شناختي بر اساس يافته هاي پژوهشي مورد بررسي قرار گرفته است. در بخش سوم، در بيان رفتارهاي انگيزشي، روان شناسي بيداري و انواع هشياري، چرخه هاي زيستي، سازوكار خواب و رؤيا، مفاهيم اساسي انگيزش، رفتار جنسي، انگيزه هاي اكتسابي و تخديرطلبي و پسيكوفيزيولوژي هيجان بحث شده و در خاتمه مبحث يادگيري و حافظه و فرايند شناختي (تفكر) مطرح شده است.گستردگي و جامعيت مباحث و همبستگي مطالب، استناد به منابع و مآخذ معتبر و دست اوّل، تحليل عميق موضوعات، استفاده از تصاوير مناسب و به ويژه تصاوير رنگي براي توضيح مطالب، با توجه به ضرورت تدوين كتاب درسي جامعي دراين باره، از امتيازات اثر حاضر است 4 فيزيولوژي عمومي (اعصاب و غدد داخلي) ويژگي اثر : چاپ اول، دانشگاه شهيد بهشتي، 1370.

خداياري فرد، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد خداياري فرد در سال 1329 در شهر همدان به دنيا آمده است.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي والدين و انساب : نام پدر محمد خداياري فرد علي پاشا و نام مادر سكينه مي باشد. خاطرات كودكي : محمد خداياري فرد از دوران كودكي خود چنين ياد مي كند: دوران كودكي خود را در شهر همدان سپري نمودهام. بيشترين خاطرات بر ميگردد به عباس آباد و گنج نامه و كوه الوند و ميدان ميشان. چون آخرين فرزند خانواده بودهام به

اندازه كافي مورد محبت و توجه پدر و مادر و سايرين قرار داشتم.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر محمد خداياري فرد كارمند اداره دارائي و شرايط خانوادگي از نظر اقتصادي در حد متوسطي بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد خداياري فرد تحصيلات ابتدايي خود را از كلاس اول تا پايان دوران دبيرستان در شهر همدان بود و ديپلم خود را از دبيرستان رضا شاه (سابق) اخد نمود. تحصيلات تكميلي خود را در دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد از دانشگاه علامه طباطبايي دانشگاه تهران از سال 1356 آغاز و در سال 1360 به پايان رسانيد. مدرك دكتراي خود را در رشته رواشناسي از كشور استراليا از دانشگاه ولنگنگ به پايان رسانيد.خاطرات و وقايع تحصيل : بيشترين خاطرات محمد خدياري فرد در دوران دبيرستان بود كه هم فعاليتهاي مذهبي و هم فعاليتهاي سياسي داشته است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمد خداياري فرد در دوران دبيرستان علاوه بر فعاليتهاي مذهبي و سياسي در تابستانهاي هر سال براي كسب درآمد مشغول به كار ميشد در دوران ابتدايي در تابستانها مشغول نجاري بود و ضمنا" در دندان سازي شوهر خواهرش نيز كار مي كرد.استادان و مربيان : محمد خداياري فرد در دوران دبيرستان در كلاسهاي آقاي دكتر اكرمي (وزير اسبق آموزش و پرورش) و در جلسات خصوصي شهيد مدني شركت مي كرد.هم دوره اي ها و همكاران : آقاي علي آقا محمدي عضو شوراي تشخيص مصلحت نظام، آقاي مصطفي رحماندوست شاعر و از چهرههاي ماندگار ، آقاي مجتبي رحماندوست مشاور رئيس جمهور در امور جانبازان از همدورهايهاي جلسات مذهبي محمد خداياري فرد در دوران دبيرستان هستند. همسر و فرزندان

: همسر محمد خداياري فرد اكرم علوي نيز روانشناس است كه در مدرسه عالي پارس هر دو دانشجو بود و ازدواج كرد و ايشان نيز از فعالان مذهبي و سياسي در آن دوران بودند. دو تا دختر بنام صبا و سارا دارد كه اولي كارشناس ارشد روانشناسي باليني و دومي كارشناس ارشد رشته كامپيوتر است. وقايع ميانسالي : محمد خداياري فرد از وقايعي كه برايش اتفاق افتاده است اينطور ياد مي كند: در سال 1350 به اتهام اقدام عليه امنيت كشور توسط ساواك دستگير شدم و در زندان اوين به مدت 4 ماه زنداني بودم كه دو ماه آن انفرادي بود و در سال 1351 آزاد شدم. به مدت يكسال نيز در جنگ تحميلي همراه با شهيد چمران بودم كه عدهاي از دوستان نزديك دوران كودكيم شهيد شدند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد خداياري فرد پست هاي اجرايي خود را از مديريت گروه روانشناسي تربيتي و مشاوره و عضو هيأت علمي و معاون آموزشي دانشكده روانشناسي وعلوم تربيتي دانشگاه تهران آغاز نمود. و به عنوان عضو هيأت مديره و معاون اداري و آموزشي در كشتيراني جمهوري اسلامي ايران و شركت ملي نفتكش ايران ادامه داد. از ديگر فعاليتهاي وي به شرح زير مي باشد: عضو انجمن بينالمللي روانشناسي باليني (ISCP) عضو انجمن روانشناسان استراليا (APS) عضو انجمن علوم شناختي ايران عضو انجمن روانشناسي ايران عضو سازمان نظام روانشناسي و مشاوره ايران عضو كميتة تخصصي مباني رواني آموزش و پرورش عضو شوراي برنامهريزي و سياستگذاري عضو هيأت داوران و دبير گروه علوم تربيتي و روانشناسي نهمين و دهمين دورة انتخاب و معرفي پژوهش فرهنگي

سال عضو كميسيون علمي _ پژوهشي «انسان و سلامت» همايش كشوري «گفتگوي علم و دين: مفهوم حيات، انسان و مباحث كاربردي» عضو هيأت داوران پژوهشهاي روانشناسي و علوم تربيتي پنجمين، ششمين و هشتمين دورة انتخاب و معرفي پژوهش فرهنگي سال عضو هيأت داوران بررسي كتابهاي روانشناسي عضو هيأت داوران پژوهشهاي علوم انساني، چهاردهمين جشنواره بين المللي خوارزمي عضو گروه پژوهشي مركز مشاوره دانشجويي دانشگاه تهران عضو هيات تحريريه مجله روان شناسي و علوم تربيتي عضو هيات علمي مجله علوم روان شناختي عضو هيات داوران مجلة علوم اجتماعي و انساني عضو هيات داوران مجله مطالعات روانشناختي عضو هيات داوران مجلة پژوهشهاي روان شناختي عضو هيات داوران مجلة روانشناسي و علوم تربيتي فعاليتهاي آموزشي : محمد خداياري فرد فعاليت آموزشي خود را در دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد از دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي, دانشگاه تهران در رشته روانشناسي در گرايش هاي مختلف آغاز كرد. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد خداياري فرد در تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، همراه با دكتر ابراهيم يزدي، بهزاد نبوي، ابوشريف، محسن رفيق دوست و سايرين نقش داشته و هسته هاي نظامي را تشكيل داد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : بيشترين فعاليتهاي روزمرة آموزش و پژوهش در دانشگاه تهران و انجام فعاليتهاي روان درماني در مطب خصوصي است. محمد خداياري فرد به عنوان مشاوره و كارشناس روانشناسي باليني و روان درمانگري باليني در مراكز مشاوره خصوصي و مركز مشاوره دانشگاه تهران آغاز نمود. وي شركت در دورههاي مختلف (آموزشي، پژوهشي و اجرايي) را به عهده داشته است. او بعنوان مجري اصلي و همكاري پژوهشي در پروژه هاي

تحقيقاتي تصويب شده شركت داشته است و همچنين در پاياننامه هاي سرپرستي شده يا مشاوره شده به عنوان استاد راهنما شركت داشته است.شاگردان : محمد خداياري فرد در اين باره چنين مي گويد: دانشجويان زيادي را آموزش داده ام كه عدهاي از آنها اكنون خود، محقق و عضو هيات علمي دانشگاه مي باشند.همفكران فرد : از همفكران محمد خداياري فرد مي توان به موارد زير نام برد: 1 - دكتر غلامعلي افروز 2 - دكتر خسرو باقري نوعپرست 3 - دكتر مجتبي رحماندوست 4 - دكتر محسن شكوهي يكتا 5 - دكتر جعفر بوالهري 6 - دكتر باقر غباري بناب آرا و گرايشهاي خاص : محمد خداياري فرد آرا و گرايشهاي خاص بيشتر در زمينه روان درمانگري و بخصوص خانواده درماني شناختي - رفتاري است و همچنين در زمينه روانشناسي دين از جمله ساخت مقياسهاي ديني است.جوائز و نشانها : محمد خداياري فرد موفق به جوائز : يازدهمين دوره انتخاب پژوهش فصل فرهنگي سال 1385 توسط وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي و اولين همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان سال 1380 توسط رياست محترم مجلس شوراي اسلامي و چهارمين دورة انتخاب و معرفي پژوهش فرهنگي سال 1378 توسط وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي شده است. چگونگي عرضه آثار : محمد خداياري فرد 44 مقاله درزمينه هاي مختلف روان شناسي و همچنين 39 مقالات در همايش، كنفرانس و غيره ارائه داده است.آثار : nbsp1 Student's and their parents, attribution style, trait anxiety, and socio- demographic factors as teachers, perceptions of academic performance in late childhood. ويژگي اثر : پايان نامه دوره دكتراي

در سال 19992 ارزيابي و شناخت _ رفتار درماني نوجوانان ويژگي اثر : 1383 تهران / ايران انتشارات رشد ترجمه: خداياريفرد، محمد3 استرس و روشهاي مقابله با آن استرس، علائم و تأثيرات آن ويژگي اثر : 1386(زيرچاپ) تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران تاليف4 تشخيص و درمان اختلالات روانشناختي كودك و نوجوان ويژگي اثر : 1385 تهران / ايران انتشارات يسطرون تدوين5 چگونه آرام باشيم و فشار رواني را كاهش دهيم؟ ويژگي اثر : 1378 تهران / ايران دفتر مركزي مشاورة دانشجويي وزارت فرهنگ و آموزش عالي و مركز مشاورة دانشجويي دانشگاه تهران تاليف6 خانواده درماني اختلالات كودكان و نوجوانان: با تأكيد بر فنون شناختي _ رفتاري ويژگي اثر : 1386(زيرچاپ) تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران تاليف7 روان درماني چيست؟ ويژه دوره نوجواني و جواني ويژگي اثر : 1382 تهران / ايران انتشارات انجمن اولياء و مربيان ترجمه:خداياريفرد، محمد (چاپ دوم)8 روان شناسي باليني كودك و نوجوان ويژگي اثر : 1386(زير چاپ) تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران تاليف9 روانشناسي مرضي كودك و نوجوان ويژگي اثر : 1385 تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران تاليف10 طبقه بندي و تشخيص اختلالات روانشناختي ويژگي اثر : 1386(زيرچاپ) تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران ترجمه11 فنون ارزيابي رواني- تربيتي (كاربرد آزمون هاي تشخيصي و شخصيت) ويژگي اثر : 1386(زيرچاپ) تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران تاليف12 مبارزه با افسردگي ويژگي اثر : 1378 تهران / ايران دفتر مركزي مشاورة دانشجويي وزارت فرهنگ و آموزش عالي و مركز مشاورة دانشجويي دانشگاه تهران تاليف13 مسائل دوران كودكي و نوجواني ويژگي اثر : 1382 تهران / ايران انتشارات يسطرون تاليف14 مسائل نوجوانان و

جوانان ويژگي اثر : 1385 تهران / ايران انتشارات انجمن اولياء و مربيان تاليف(چاپ دهم با تجديدنظر)15 مشاوره شناختي _ رفتاري ويژگي اثر : 1385 تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران ترجمه: خداياريفرد، محمد16 مشاوره: مباني روان شناختي ويژگي اثر : 1381 تهران / ايران انتشارات يسطرون تاليف17 مشكلات سلامتي نوجوانان و جوانان ويژگي اثر : 1386(زيرچاپ) تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران تاليف18 مصاحبه هاي باليني با كودكان و نوجوانان ويژگي اثر : 1382 تهران / ايران انتشارات دانشگاه تهران ترجمه: خداياريفرد، محمد(چاپ دوم)19 مقايسه ارزشهاي مذهبي, سياسي, اجتماعي, اقتصادي, زيبايي و نظري دانشآموزان سال چهارم دبيرستانها در مناطق چهارگانه تهران ويژگي اثر : پايان نامه دوره كارشناسي ارشد درسال 1360

خديوي زند، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: فردوسى مشهد

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روان شناسى علوم تربيتى و فلسفه از دانشسراى عالى تهران در سال 1338، كارشناسى ارشد فلسفه اسلامى از دانشگاه تهران در سالهاى 1346 تا 1348، دكتراى روان شناسى اجتماعى- تربيتى از دانشگاه بردو فرانسه در سال 1350، دكتراى دتا در روان شناسى بالينى از دانشگاه پاريس از سال 1353 تا 1358، دوره فوق تخصصى روانكاوى تعليمى براى روانكاو شدن، 10 دوره تخصصى در شيوه هاى روان درمانى فردى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم تربيتى دانشگاه فردوسى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آسيب شناسى روانى، انحرافات و اختلالات جنسى، بزهكاريها، رؤياها، روان نژنديها و روان پريشى ها، ناهنجاريها، شيوه هاى روان درمانى انفرادى و گروهى، جنگ، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 19

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 3

زمينه علمى تأليفات:

آموزش و پرورش، روان شناسى

تربيتى و كودك، روان درمانى، روان شناسى بالينى، روان سنجى، روانكاوى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

آموزش و پرورش، فلسفه، روان شناسى، روان درمانى و روانكاوى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

خلعتبري، الهيار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ اسلامى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فلسفه اسلامى معقول از دانشكده الهيات دانشگاه تهران در سال 1347، كارشناسى ارشد تاريخ فلسفه اسلامى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1351 و دكتراى تاريخ اسلامى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه و پژوهش در زمينه تاريخ ايران بعد از اسلام و تاريخ ايلخانان مغول.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 6، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى تاريخ سربداران، بررسى كتاب جوامع الحكايات (نقد)، اوضاع اقتصادى و اجتماعى غزنويان و سلجوقيان، اسماعيليان قهستان، تاريخ اسماعيليان نزارى در ايران و بررسى و نقد كتاب حسن صباح چهره شگفت انگيز تاريخ.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

خليلي، عبدالامير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اقتصاد كشاورزى، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

خواجويان، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مطالعات اسلامى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

مدرس.

تولد: 1317، مشهد.

درگذشت: 13 آبان 1372، مشهد.

محمدكاظم خواجويان پس از گذراندن دوره هاى ابتدايى و متوسطه تحصيل، به دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى مشهد راه يافت و در سال 1341 به دريافت دانشنامه ى ليسانس تاريخ از آن دانشكده نايل آمد. پس از آن، با سمت دبيرى به كار در وزارت آموزش و پرورش پرداخت و مدتى در آباده ى فارس تدريس كرد و چندى بعد براى ادامه ى تحصيل به فرانسه رفت و طى سال هاى 1356 -1354 دوره هاى فوق ليسانس و دكتراى رشته ى مطالعات اسلامى را به پايان برد.

دكتر خواجويان از سال تحصيلى 1357 -1356 به تدريس در دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد پرداخت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى به گروه تاريخ دانشگاه فردوسى مشهد منتقل شد و چندى پس از آن رياست دانشكده ى ادبيات اين دانشگاه را پذيرفت. دكتر خواجويان نزديك به نه سال در اين سمت باقى بود و پس از آن نيز تا درگذشت، در سمت معاون دانشجوايى دانشگاه مشهد انجام وظيفه كرد. همزمان با آن، عضويت هيئت امناى دانشگاه هاى شمال شرق كشور را داشت و به ويژه سرپرستى شوراى برنامه ريزى گروه تاريخ وزارت فرهنگ و آموزش عالى را نيز عهده دار بود. اين شورا اقداماتى براى بهبود كيفيت وضع مقاطع كارشناسى ارشد و دكترى انجام داد.

دكتر محمدكاظم خواجويان درس هاى تاريخ صدر اسلام، تاريخ تشيع و تاريخ ائمه را در بخش تاريخ

دانشكده ى مشهد تدريس مى كرد و ضمنا به امور اجرايى- ادارى دانشگاه فرودسى نيز مى رسيد. وى همچنين از نخستين سال هاى فعاليت كانون نشر حقايق اسالم در مشهد زير نظر استاد محمدتقى شريعتى به فعاليت هاى مذهبى در اين كانون پرداخت. عضويت در هيئت مديريه «انصار الحجه» (مؤسسه ى خيريه اى كه براى رسيدگى به وضع يتيمان فاليت داشت)؛ فعاليت در انجمن حمايت از زندانيان مشهد؛ عضويت در هيئت امناى اداره ى اوقاف مشهد از ديگر فعاليت هاى اجتماعى دكتر خواجويان بود.

دكتر خواجويان در زمان رياست خويش در دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى، كوشش بسيار كرد تا فضاى علمى- پژوهشى دانشكده را سرزنده نگاه دارد. بسيارى از پژوهشگران به تشويق و يارى وى به كارهاى پژوهشى پرداختند. وى همچنين نشريه اى تخصصى در زمينه ى پژوهش هاى تاريخى بنياد گذارد كه از سال 1368 با نام «فصلنامه ى مطالعات تاريخى» منتشر شد. مقالات پژوهشى وى در اين فصلنامه و نيز مجله ى «دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى» مشهد به چاپ رسيده است.

دكتر خواجويان درباره ى تشيع پژوهشى انجام داد كه بنا بود در سلسله انتشارات سازمان «سمت» (سازمان مطالعه و تدوين كتاب علوم انسانى دانشگاه ها) چاپ گردد.

دكتر محمدكاظم خواجويان در تاريخ 13 آبان 1372 در مشهد به علت سكته ى قلبى درگذشت.

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: خاورشناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

دادستان، پريرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پريرخ دادستان در 1312 درتهران بدنيا آمد. وي پس از اخذ ديپلم ادبي در سال 1330 براي ادامه تحصيل به سوئيس اعزام شد.ايشان دكتري رشته روانشناسي را زير نظر پروفسور ژان پياژه در سال 1339( 1960م ) از دانشگاه ژنو دريافت كرد.

پريرخ دادستان از سال 1354عضو هيئت علمي دانشگاه تهران شد و تا مقام استادي( 1365) ارتقا يافت نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. وي عضو بسياري انجمن هاي مربوطه به رشتة خود است و در سال 1381 به عنوان چهره هاي ماندگار در رشته روانشناسي معرفي شد. كتاب"روانشناسي مرضي تحوّل از كودكي تا نوجواني "تاليف وي ، در دوره دهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي پريرخ دادستان به قرار زير است : - تحصيلات ابتدايي در دبستان «خورشيد» تهران و اخذ دو ديپلم علمي و ادبي به ترتيب از دبيرستان هاي «ناموس» و «شاهدخت» - دريافت ديپلم متوسطه از دبيرستان ناموس 1328 _ قبولي در كنكور سراسري و دريافت بورس از وزارت فرهنگ و آموزش عالي و اعزام به كشور سوئيس ( به عنوان تنها زن پذيرفته شده ) 1330 _ دريافت گواهينامه علوم تربيتي در رشته روانشناسي از دانشگاه ژنو 1331 _ دريافت دانشنامه تخصصي روانشناسي باليني كودك ، ژنو1332 _ دريافت دانشنامه عمومي روانشناسي كاربردي ، ژنو 1332 _ دريافت دانشنامه ليسانس روانشناسي ،ژنو 1333 _ دريافت دانشنامه كارشناسي ارشد روانشناسي ، ژنو1335 _ دريافت دكتري روانشناسي ، ژنو1339خاطرات و وقايع تحصيل : بيشتر دوران تحصيل پريرخ دادستان به تحصيل در رشته روانشناسي در كشور سوئيس ( دانشگاه ژنو) گذشته كه در زندگي علمي وي مرحلة مهمي به شمار مي رود.فعاليتهاي ضمن تحصيل : پريرخ دادستان در كنار رشته و

گرايش تخصصي خود همواره به گرايشهاي ديگر يا رشته هاي ديگر نيز توجه داشت چنانكه در 1329علاوه بر ديپلم علمي، ديپلم ادبي و نيزدر 1953، علاوه بر دانشنامه تخصصي روانشناسي باليني، دانشنامة عمومي روانشناسي كاربردي را دريافت كرد.استادان و مربيان : مهمترين استاد، پريرخ دادستان به ويژه در هنگام تحصيل در مرحله دكتري، استاد ژان پياژه ، استاد روانشناسي دانشگاه ژنو در پاريس بوده است.وقايع ميانسالي : پريرخ دادستان پس از بازگشت از سوئيس در سال 1329، مدتي به عنوان كارشناس فرهنگي تربيتي اداره كال تربيت معلم وزارت آموزش و پرورش فعال بود. وي از سال 1354عضو هئيت علمي دانشگاه تهران شد و تا مرحله استادي نيز ارتقا يافت. وي در بسياري از مراكز مهم علمي در زمينه روانشناسي عضويت يا مسئوليت دارد. وي درسال 1381 به عنوان چهره ماندگار در عرصة روانشناسي معرفي شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : برخي مسئوليت هاي پريرخ دادستان عبارت بوده اند از : - كارشناس فرهنگي تربيتي اداره كل تربيت معلم وزارت آموزش و پرورش - عضو هئيت علمي دانشگاه تهران از سال 1354 - مدير دفتر مطالعات وتحقيقات روانشناسي و تحقيقات و علوم انساني - عضويت شوراي راهبري سند ملي آموزش و پرورش 1383 تا كنون _ مدير مسئول و سردبير فصلنامه روانشناسان ايراني 1382 تا كنون _ استاد گروه روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي 1381 تاكنون _ مدير گروه روانشناسي سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني ( سمت ) 1375 تاكنون _ مدير دفتر مطالعات و تحقيقات علوم انساني معاونت پژوهشي و برنامه ريزي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب 1372 تا كنون _ استاد

1379- 1365 گروه روانشناسي دانشگاه تهران -دانشيار 1365- 1359 گروه روانشناسي دانشگاه تهران - مدير گروه 1362- 1354 - استاديار 1359- 1344 گروه روانشناسي دانشگاه تهران - استاد گروه روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي _ 1381 تاكنون - صاحب امتياز و مديرمسؤول مجتمع آموزشي رؤيا (وزارت آموزش و پرورش) طي سال هاي 1344 تا 54 - رياست مركز تحقيقات روانشناسي پلي تكنيك تهران (وزارت آموزش و پرورش) از 1341 تا 44 - مدير گروه روانشناسي سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني (سمت) _ 1375 تاكنون - مدير دفتر مطالعات و تحقيقات علوم انساني معاونت پژوهشي و برنامه ريزي دانشگاه آزاد اسلامي _ واحد تهران جنوب _ 1372 تاكنون -عضويت در گروه علمي _ تخصصي رشته روانشناسي منطقه هشت دانشگاه آزاد اسلامي _ 1384 -عضويت در شوراي مركزي انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي _ 1384 فعاليتهاي آموزشي : پريرخ دادستان از سال 1354 عضو هئيت علمي دانشگاه تهران شد. وي در سال 1359 به مرتبه دانشياري و مدتي بعد به مرحلة استادي نايل آمد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : پريرخ دادستان علاوه بر تدريس و مسئوليت هاي اجرايي و به تحقيق مطالعه و تاليف آثار دررشتة روانشناسي مشغول بوده و هست.آرا و گرايشهاي خاص : پريرخ دادستان عمدتا به روانشناسي باليني و درمانگري توجه دارد. آثار وي نيز عمدتاً دراين حيطه نگاشته شده است.جوائز و نشانها : منتخب در همايش چهره هاي ماندگار به عنوان اولين روانشناس در اين همايش - 1381 منتخب اولين دوره معرفي پژوهشگران قابل تقدير دانشگاه تهران _ 1383 برنده جايزه بخش تحقيقات بنيادي علوم انساني در پانزدهمين جشنواره بين المللي خوارزمي

_ 1380 برنده لوح تقدير سازمان «سمت» به عنوان مدير گروه پژوهشي روانشناسي برنده لوح تقدير رياست تشخيص مصلحت نظام به عنوان مدير گروه پژوهشي روانشناسي سمت برنده لوح تقدير وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان مدير گروه پژوهشي روانشناسي سمت پژوهشگر برگزيده جامعه اسلامي پژوهشگران _ 1380 برنده لوح تقدير همايش علل و عوامل تقدم مسائل جمعي بر منافع فردي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت لوح تقدير به مناسبت انتخاب كتاب "روانشناسي مرضي تحوّل از كودكي تا نوجواني " تاليف پريرخ دادستان به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوه دهم كتاب سال از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. چگونگي عرضه آثار : سوابق پژوهشي و آموزشي پريرخ دادستان به قرا زير است: سوابق پژوهشي : مجري 16 مورد طرح پژوهشي و هنجار گزيني تست هاي متفاوت در دانشگاه تهران ، دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب و سازمان پژوهش و برنامه ريزي وزارت آموزش و پرورش كه در اين ميان برخي از طرح هاي ايشان برنده جوايز ارزنده اي نيز شده اند . از آن جمله روش هاي تشويق و تنبيه در مدارس راهنمايي از ديدگاه معلمان و دانش آموزان ( برنده طرح برگزيده سال 1377) ، بررسي توان ذهني دانش آموزان دوره ابتدايي به منظورتعيين استانداردهاي آموزشي (برنده پانزدهمين جشنواره بين اللملي خوارزمي) 1376 ،بررسي توانايي هاي كودكان غير فارسي زبان در زبان فارسي در بدو ورود به نظام آموزشي ( برنده طرح برگزيده 1379 ) و ميزان اضطراب دانش آموزان در جلسات امتحاني و راه هاي كاهش آن ( برنده طرح برگزيده سال 1375 ) سوابق فعاليت هاي آموزشي : 17 مورد پايان نامه دكترا و 101

مورد پايان نامه كارشناسي ارشد در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي مختلف استان تهران. و ارائه 29 مقاله (1383_1355) كه در مجلات مختلف روانشناسي .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 اختلال هاي زبان و روش هاي تشخيص و بازپروري (روانشناسي مرضي تحولي 3 _ كتاب برگزيده دانشگاه تهران 1380 - كتاب تشويقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1379) nbsp2 اختلالهاي زبان nbsp3 ارزشيابي شخصيت كودكان براساس آزمون هاي ترسيمي nbsp4 بيماري جديد تمدن nbsp5 بيماريهاي رواني ويژگي اثر : 13686 تربيت به كجاره مي سپرد ويژگي اثر : 13697 تنيدگي با استرس nbsp8 ديدگاه پياژه در گستره تحول رواني nbsp9 روانشناسي باليني ويژگي اثر : 137110 روانشناسي ژنتيك 2 ويژگي اثر : 137211 روانشناسي مرضي تحولي از كودكي تا نوجواني ويژگي اثر : 1371-(برنده كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در سال 1371 از طرف در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي).آشنايي با كتاب:« روانشناسي مرضي تحول »: روانشناسي مرضي تحوُل / تأليف پريرخ دادستان -. تهران : ژرف، 1370.- 481ص . در اين اثر، چرخۀ اختلالات رواني دوران تحوّل يعني دوره هاي شير خوارگي، كودكي و نوجواني در حدّ پيشرفته ترين مرزهاي دانش روانشناسي مرضي تحوّل ترسيم شده است، و براي آماده سازي علمي همۀ دانشجويان علوم انساني و مخصوصاً دانشجويان رشته هاي روانشناسي باليني تحوّلي و رشتۀ روانپزشكي كودك ، ابزاري مفيد و ضروري است. اين كتاب ، نخستين اثري است كه به صورت روانشناسي مرضي تحولي به زبان فارسي انتشار يافته و گستردگي ، ظرافت و دقت و صحت مطالب آن بي سابقه است 12 روانشناسي مرضي تحولي، از كودك تا بزرگسال ويژگي اثر : (جلد دوم

كتاب تشويقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1379 - جلد اول كتاب برگزيده دانشگاه آزاد اسلامي 1376)13 روشهاي تشخيصي و بازپروري nbsp14 گفت وگوهاي آزاد با ژان پياژه ويژگي اثر : (با همكاري دكتر محمود منصور)15 لغت نامه روانشناسي ويژگي اثر : 1365-(مشترك با دكتر منصور و دكتر ميناراد)16 نقاشي كودكان ، كاربرد تست ترسيم خانواده در كلينك ويژگي اثر : 137117 كار كودكان، كاربُرد تست ترسيم خانواده در كلينيك برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

دانش، عصمت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر عصمت دانش ، پس از اخذ ديپلم متوسطه ،تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته ليسانس روانشناسي باليني در دانشگاه علامه طباطبايي آغاز و به پايان رسانيد.وي مدرك كارشناسي ارشد رشته روانشناسي باليني را از دانشگاه علوم پزشكي ايران- انستيتو روانپزشكي تهران و دكتراي روانشناسي را از دانشگاه تربيت مدرس در سال 1376 اخذ كرده است.نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار گروه روانشناسي, دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي عصمت دانش به ترتيب زير است: · ديپلم تجربي بامعدل 2/19. · ليسانس روانشناسي باليني از دانشگاه علامه طباطبايي با معدل 99/19 سال 1365 تهران- ايران. پايان نامه كارشناسي: بررسي ميزان افسردگي در بيماران مبتلا به نوروز وسواس. · فوق ليسانس روانشناسي باليني از دانشگاه علوم پزشكي ايران- انستيتو روانپزشكي تهران با معدل8/18 سال 1368 تهران- ايران. پايان نامه كارشناسي ارشد:مقايسه تاثيرميزان محرك هاي نامربوط و دشواري مسئله در تفكر بيماران مبتلا به اسكيزوفرني پارانوييد، مانيك- ديپرسيو و افراد عادي. · دكتراي

روانشناسي از دانشگاه تربيت مدرس بامعدل 1/18 سال 1376 تهران- ايران. رساله دكتري: بررسي علل وپيامدهاي اضطراب سخنراني در دانشجويان دانشگاه وتاثير روش خودآموزش دهي( S.I.T) بر كاهش آن. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري و اجرايي عصمت دانش به قرار زير است: · دبير رياضي دبيرستان مكتب الاحرار. · روانشناس باليني و رواندرمانگر هسته مشاوره ناحيه 10 آموزش و پرورش. · روانشناس باليني و رواندرمانگر مركز خدمات روانشناسي بنياد شهيد كرج. · روانشناس باليني و رواندرمانگر مركز خدمات مشاوره دانشگاه آزاد واحد شمال. · رئيس هيات رئيسه گروه تخصصي روانشناسي باليني انجمن روانشناسي ايران. فعاليت هاي كنوني دكتر دانش : · دانشيار گروه روانشناسي, دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي · استاديار گروه روانشناسي و عضو كميته تخصصي روانشناسي باليني دانشگاه شهيد بهشتي. · روانشناس باليني و رواندرمانگرمركز خدمات مشاوره دانشگاه شهيد بهشتي. · استاديار گروه مستقل روانشناسي دانشگاه آزاد كرج. · روانشناس باليني و رواندرمانگر مركز خدمات مشاوره دانشگاه آزاد واحد كرج. · روانشناس باليني و رواندرمانگرمركز خدمات مشاوره صدا وسيما. · عضو هيات امناء ستاد ازدواج مركز خدمات مشاوره صدا وسيما. · كارشناس برنامه هاي روانشناسي شبكه هاي مختلف صدا وسيما. · مدرس كلاس هاي آموزش خانواده مدارس شاهد كرج. · استاد راهنماي مشاوران مدارس شاهد كرج. · مدرس كلاس هاي آموزش خانواده مدارس تهران. · مؤسس، رئيس،روانشناس باليني و رواندرمانگر مركز خدمات مشاورة پرتو دانش. · مسئول انتشارات گلشن انديشه. عضويت در مراكز علمي و پژوهشي : · عضو پيوسته انجمن ايراني روانشناسي. · عضو پيوسته انجمن مشاورة ايران. · عضو پيوسته و عضو هيات رئيسه گروه

تخصصي روانشناسي ايران. · عضو نظام روانشناسي و مشاورة ايران. · عضو هيات داوران فصلنامه علمي – پژوهشي تازه ها و پژوهش هاي مشاوره انجمن روانشناسي ايران. · عضو هيات داوران فصلنامه علمي – پژوهشي دانشور رفتار، دانشگاه شاهد. · عضو هيات داوران طرح هاي پژوهشي وزارت علوم تحقيقات و فناوري. · مسئول و عضو گروه تخصصي روانشناسي باليني اولين همايش كشوري بازنگري تخصصي دروس روانشناسي وعلوم تربيتي شوراي برنامه ريزي آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي. فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي عصمت دانش به قرار زير است: · كاربرد مقدماتي روش هاي تشخيص، كاربرد مقدماتي روش هاي درمان، مقدمات نوروپسيكولوژي، آسيب شناسي رواني، كاربرد آزمون هاي رواني(هوش، شخصيت، و..)، روانشناسي كودكان ناسازگار، روشهاي تغيير واصلاح رفتار، روانشناسي يادگيري، روانشناسي كودكان اشتثنايي، اختلالات يادگيري، سمينار در روانشناسي باليني، كاربرد آزمون هاي تشخيصي در كودكان ونوجوانان، بررسي تفصيلي نظريه ها و مكاتب شخصيت، و... · استاد راهنما و يا استاد مشاور ده ها پايان نامة دانشجويان كارشناسي، كارشناسي ارشد. · استاد داور پايان نامه هاي مقطع كارشناسي ارشد و رساله هاي مقطع دكتري. چگونگي عرضه آثار : - تعداد مجري و همكار طرح تحقيقاتي و پژوهشي : 6 مورد - تعداد مقالات علمي منتشر شده: 25 مورد - تعداد سخنراني هاي علمي در كنفرانسها و همايشهاي علمي : 15 مورد

درايتي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي درايتي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

حضرت آيت الله مصطفي درايتي در سال 1334 در خانواده اي مذهبي و متدين از شهرستان مشهد به دنيا آمد، دوران تحصيل خويش را با موفقيت پشت سرگذاشت و در سال

1349 به تحصيل علوم ديني پرداخت. دروس مقدماتي را از محضر آيت الله اديب خراساني بهره جست. وي پس از مدتي تحصيل در مشهد براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم هجرت كرد و از محضر اساتيد بزرگي همچون آيت الله العظمي وحيد خراساني، آيت الله اعتمادي، آيت الله سلطاني، آيت الله منتظري كسب فيض كرد پس ازآن به زادگاه خويش بازگشت و در خدمت به طلاب علوم ديني و مردم ديار خويش از هيچ كوششي دريغ نفرمود.

دهقاني، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محسن دهقاني در سال 1347 در شهرستان اراك بدنيا امد.ايشان داراي مدرك دكتراي تخصصي رشتة روان شناسي باليني از استراليا مي باشد.ايشان استاديار باليني و عضو اصلي پژوهشگده خانواده وابسته به دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. كتاب"روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان" ترجمه محسن دهقاني، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيگرايش : روان شناسي بالينيتحصيلات رسمي و حرفه اي : محسن دهقاني دورة متوسطه را در اراك گذراند. ليسانس خود را در رشتة روان شناسي باليني از دانشگاه اهواز دريافت كرد. سپس دورة كارشناسي ارشد خود را در دانشگاه اصفهان سپري كرد و پس از آن موفق به اخذ بورس تحصيلي از دولت استراليا جهت گذراندن دورة دكتراي تخصصي در رشتة روان شناسي باليني شد. موضوع رسالة دكتراي وي، بررسي مدل هاي روان شناختي در بروز و استمرار دردهاي مزمن مفصلي و عضلاني است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محسن دهقان استاديار باليني و عضو اصلي پژوهشگده خانواده وابسته به دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.جوائز و نشانها

: كتاب"روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان" ترجمه محسن دهقاني، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : دكتر دهقاني مقالاتي در نشريات داخلي و بين المللي دارد و شش كتاب ديگر نيز ترجمه كرده است.آثار : روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان ويژگي اثر : ترجمه،اين كتاب ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب: «روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان رابرت ج. گچل،دنيس سي. ترك؛ ترجمة محمّد علي اصغري مقدم، بهمن نجاريان، محسن محمّدي، محسن دهقاني،تهران: رشد، 1381. درد، شايد عمومي ترين فشار رواني باشد كه با آن مواجه مي شويم، هيچ يك از علايم جسماني ديگر به فراگيري درد نيستند. از ابتداي مدون بشر، تلاش براي كنترل درد از اهداف اصلي آدمي بوده است. در پاپيروس هاي مصري مربوط به 4000 سال ق.م اشاراتي در مورد درمان درد يافت شده است. اما علي رغم تاريخ طولاني و پيشرفت بشر، رهايي از درد همچنان براي بسياري از بيماران، امري دور از دسترس باقي مانده است. تاكنون كتاب هاي بسياري در مورد درد انتشار يافته است، اما در تعداد اندكي از آن ها به مباحث روان شناختي و جنبه هاي عملي كنترل روان شناختي درد پرداخته شده و مطالب ارائه شده در آن كتاب هاي اندك هم قديمي است؛ اما امروزه پژوهش هاي بسياري در اين زمينه انجام گرفته است. كمبود منابع مربوط به درد و فقدان كتابي كه شامل اطلاعات لازم دقيق و فراگير در

مورد درمان هاي مخصوص باشد، بسيار محسوس است. در راستاي پاسخ به چنين نيازي و به منظور فراهم سازي روزآمدترين مطالب دربارة بسياري از راهبردهاي درماني رايج، كتاب حاضر نگاشته و ترجمه شده است.

ذوالنور، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شيراز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته اقتصاد از دانشگاه منچستر انگلستان، دكترا از دانشگاه پرينستون آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پول و بانكدارى، اقتصاد خرد، اقتصاد رياضى، اقتصاد سنجى، برنامه ريزى اقتصادى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد رياضى، برنامه ريزى اقتصادى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

اقتصاد سنجى، اقتصاد رياضى، برنامه ريزى اقتصادى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

راستگو، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن راستگو

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

محمد حسن راستگو در سال 1332 هجري شمسي در شهر مشهد به دنيا آمد ، او در سال دوم دبيرستان به حوزه علميه مشهد وارد و سطح را در مشهد و تتمه سطح و دروس خارج حوزه را در قم گذراند او مبتكر برنامه ويژه تعليم و تربيت كودكان ونوجوانان به صورت كلاس ، اردو ، دروس كلاسيك براي مربيان پرورشي ، مراكز تربيت معلم ،حوزه هاي علميه و صدا وسيماي جمهوري اسلامي است (برنامه هاي بازي با كلمات ، راز دايره ها و عيره ) تحقيقات او در زمينه هاي عقايد ، تعليم و تربيت ، روانشناسي ، اخلاق ، احكام ، تاريخ ، قصص قرآن، قصص كودكان ونوجوانان ، مشاوره و راهنمايي ، تفسير قرآن ، مسائل اجتماعي ، ادبيات عرب ، ادبيات فارسي، شعر و

برنامه ريزي درسي است.

در زمينه شعر هم آثاري از ايشان مي توان ديد، 2 جلد كوچك آي بچه ها آي بچه ها ، گرد آوري كتاب شعر و سرود (سردودهاي اسلامي) با همكاري آقاي سالاري از آن جمله مي باشد. در زمينه قصه هم آثار متعددي را ميتوان از ايشان يافت از آن جمله مي توان : الياس پيغمبر خدا ، مهاجرت به حبشه ، با شهامت مي پرم و . . .را نام برد. از ديگر فعاليت هاي ايشان :• همكاري چند ساله با مجله كودك مسلمان در اواخر انقلاب و چاپ دهها شعر و قصه و غيره • مديريت مركز تربيت مربي كه در اين مركز فعاليت هاي ذيل قابل توجه است :• تدريس 25 دوره تربيت مربي مقدماتي كلاسداري ، امور اردو داري ، قصه گويي ، روش هاي برخورد با كودكان ونوجوانان ، مسابقات ، دروس عمومي مباني تعليم و تربيت ، مهارتهاي تدريس براي طلاب حوزه علميه قم و 10 دوره در شعبه دفتر تبليغات اسلامي اصفهان و 13 دوره در دفتر تبليغات اسلامي مشهد ، كه بيش از 4000 نفر از اين اردوها فارغ التحصيل و دهها شاعر كودك ، نويسنده كودك ، برنامه ريز كودك ، طراح برنامه هاي تلوزيوني ، كارشناس و محقق تحويل جامعه اسلامي ايران داده شده است .

• كتابهاي ره توسه راهيان نور در مقطع ابتدايي و راهنمايي كتاب هاي مختلف وجزوات گوناگون و صدها مقاله و شعر و قصه و تحليل در نشريات كودك و نوجوان و غيرآنها ثمره اين مديريت بوده است.

• ارتباط با 150 سايت كودكان و نوجوانان و بهره گيري

از تجارب ديگران مرتبط با سايت هاي اسلامي دراينترنت • سفرهاي تبليغي و تحقيقي به عربستان سعودي ، 17 سفر حج و عمره و عتبات ، سوريه ، لبنان ، تركيه ، پاكستان ، قطر ، امارت متحده عربي ، مراكش ، اسپانيا ، عراق و ....

• همكاري بااكثر نهادهاي انقلاب اسلامي و شركت در برنامه ريزي بسياري از تشكيلات فرهنگي و غيره ... • تدريس موارد زير در دانشگاههاي آزاد اسلامي قم ، دانشكده اصول ديني ، دانشكده ارشاد در قم:

• قصه گويي و نمايش خلاق • مشاوره و راهنمايي امور عمومي كودكان ونوجوانان • بررسي تحليلي قصه هاي قرآن و تنزيه الانبيا • نقش ريتم و سرود در تربيت

• نقش مسابقات در پيشبرد مسائل تربيتي • بررسي سيستم ها • سخنرانيها فراوان در نماز جمعه هاي كشور (قبل از خطبه ها)، دانشگاه ها، مراكز تربيت معلم، سمينارهاي كشوري و غيره • جلسات فراوان پرسش و پاسخ تربيتي ، آموزشي ، اجتماعي و غيره را مي توان نام برد

رباني، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: آزاد اسلامى رودهن

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان هاى خارجى و ادبيات از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در سال 1335، كارشناسى روان شناسى و علوم تربيتى از دانشسراى عالى دانشگاه تهران در سال 1334، كارشناسى ارشد روان شناسى و علوم تربيتى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1342 -43، كارشناسى ارشد روان پزشكى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1343 -44، دكتراى روانشناسى بالينى و بهداشت روانى از دانشگاه ايلينويز آمريكا.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاههاى مختلف ايران، تدريس در دانشگاههاى كشورهاى اروپائى و

كانادا به صورت استاد مدعو، دانشيار دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه آزاد اسلامى رودهن.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روانشناسى، بهداشت روانى، علوم تربيتى، روانپزشكى، علل شكست تحصيلى دانش آموزان، نيازهاى سالمندان، مسائل روانى و اجتماعى مربوط به بازنشستگى زودرس، اختلالات شخصيتى در بزرگسالان و سالمندان، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 44 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 12

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 6

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى، بهداشت روانى، علوم تربيتى، روان پزشكى، پسيكوژرياترى، بررسى تطبيقى مراكز تربيت معلم و دانشسراها در كشورهاى جهان.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 15، تعداد مقالات بزبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

روان شناسى، بهداشت روانى، علوم تربيتى، روان پزشكى، روان شناسى پزشكى، روان شناسى كودك، روان شناسى و روان پزشكى سالمندان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رجبي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس رجبي

محل تولد : محلات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عباس رجبي در سال 1353 تحصيلات ابتدايي خود را در شهر نيمور از توابع شهرستان محلات آغاز كردم و تا پايان دوره راهنمايي در همانجا گذراندم. در سال 1361 به خاطر حضور در جبهه ترك تحصيل كردم و در سال 1362 در حوزه علميه القائم محلات دروس حوزوي را آغاز نمودم و پس از گذشت يك سال به قم مهاجرت كردم و در مدرسه امام باقر(ع) (جنب پل نيروگاه) مشغول به درس شدم. با اتمام لمعتين معمم شدم و به سال 67 به مدرسه فيضيه آمدم و تا سال 1369 حجره داشتم. سال 71 در موسسه در راه حق كه بعداً به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني تغيير نام داد مشغول به تحصيل علوم

قرآني و فلسفه شدم و همزمان در دروس حوزوي شركت مي كردم. سال 72 سطح را با انجام آخرين آزمون آن به پايان رساندم در حالي كه از دو سال قبل آن در دروس خارج فقه و اصول شركت مي كردم. اساتيدي كه در درس خارج از آنها بهره بردم عبارتند از: استاد جوادي آملي و در فقه و تفسير، استاد جعفر سبحاني در اصول، استاد فاضل لنكراني در فقه، مرحوم استاد تبريزي در فقه و استاد كعبي در فقه، در سال 73 با يك سال مرخصي از موسسه راهي سفر تبليغ به كرند غرب در استان كرمانشاه شدم و مدير و استاد حوزه علميه خواهران آنجا شدم. در سال 76 با پايان رساندن دوره دروس معارف موسسه، در دوره تخصصي روان شناسي شركت كردم و تا سال 81 به تحصيل ادامه دادم. سال 1382 با نوشتن پايان نامه و دفاع از آن با اخذ نمره 19 موفق به كسب مدرك كارشناسي ارشد روان شناسي شدم. در سال 80 در بخش مشاوره تربيتي مركز نهاد رهبري در دانشگاهها مشغول به فعاليت شدم كه تاكنون ادامه دارد. در طول تحصيل مقالات زيادي براي مراكز مختلف و مجله هاي علمي نوشتم كه عبارتند از: مجله معرفت از موسسه آموزش امام خمينى، مجله پرسمان از نهاد رهبري در دانشگاه و موسسه انتظار نور وابسته به دفتر تبليغات، مجله شميم ياس از حوزه علميه خواهران و مجله صبح از صدا و سيما. همچنين در برخي همايش هاي علمي و تربيتي در سطح دانشگاهها شركت كردم و به ارائه مقاله و سخنراني پرداختم. در سال 84 به عضويت مشاوران مركز مشاوره و راهنمايي بلاغ و وابسته به

مركز جهاني علوم اسلامي درآمدم كه از آن زمان تاكنون در دو مدرسه عالي فقه و معارف و مدرسه تخصصي فقه و اصول به سمت مشاوره مشغول به خدمت هستم.در سال 85 به اداره ارشاد قم بخش بررسي كتاب براي نقد و بررسي كتاب دعوت شدم كه تاكنون ادامه دارد.فعاليتهاي تبليغي بنده از سال 65 براي اولين بار به عنوان مبلغ در جبهه هاي نبرد با استكبار حاضر شدم و در سال 66 رسماً معمم شدم و در ايام تبليغي به شهرها و روستاها مهاجرت كردم. در سال 74 به عنوان روحاني كاروان هاي حج و عمره و عتبات پذيرفته شدم كه از آن زمان تاكنون 15 سفر تبليغي همراه با كاروان ها داشته ام كه به ترتيب سه مرتبه حج تمتع 9 مرتبه عمره، دو مرتبه كربلا و يك مرتبه سوريه.

رخشان، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فريدون رخشان در سال 1325 شمسي در شهر مراغه متولد گرديد.او در حين اشتغال در آموزش و پرورش موفق به دريافت درجه ليسانس و متعاقب آن فوق ليسانس علوم تربيتي در سالهاي 1351 و 1353 از دانشگاه ابوريحان بيروني و دانشگاه تربيت معلم گرديد. نامبرده از سال 1357 تاكنون در دانشگاه علامه طباطبايي (ابوريحان بيروني سابق) با سمت مربي به تدريس و تحقيق اشتغال دارد. ترجمه و نگارش كتاب "ناتواني هاي يادگيري" وي ، در دوره چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : علوم تربيتيتحصيلات رسمي و حرفه اي : فريدون رخشان تحصيلات دورۀ ابتدايي و دبيرستان خود را در آن شهر به پايان رساند و سپس وارد خدمت

مقدس سربازي شده و پس از اتمام آن در سال 1345 به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد. ليكن به مدد اشتياقي كه به كسب علم داشت وارد دانشگاه شد و موفق به دريافت درجه ليسانس و متعاقب آن فوق ليسانس علوم تربيتي در سالهاي 1351 و 1353 از دانشگاه ابوريحان بيروني و دانشگاه تربيت معلم گرديدمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فريدون رخشان از سال 1357 تاكنون در دانشگاه علامه طباطبايي (ابوريحان بيروني سابق) با سمت مربي به تدريس و تحقيق اشتغال دارد.جوائز و نشانها : ترجمه و نگارش كتاب "ناتواني هاي يادگيري" فريدون رخشان ، در دوره چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.آثار : جزوه روانشناسي آموزش خواندن ويژگي اثر : تاليف2 جزوه روانشناسي بازي ويژگي اثر : تاليف3 طراحي و تحليل نظام هاي آموزشي ويژگي اثر : ترجمه و نگارش -آماده چاپ4 فصل هفتم كتاب فنون راهنمايي ويژگي اثر : ترجمه-اثر نورث و تراكسلر 13535 كتاب زبان آموزي براي عشاير آذربايجان ويژگي اثر : تاليف-13606 كتابهاي نهضت سوادآموزي ويژگي اثر : مشاركت در تأليف7 مقال? جنبه هاي بيوشيميك يادگيري و حافظه ويژگي اثر : ترجمه مقاله-اثر پروفسور هولگار هايدن8 ناتواني هاي يادگيري ويژگي اثر : ترجمه و نگارش -با همكاري اكبر فريار 1364-اين كتاب در دوره چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شده است-آشنايي با كتاب ناتواني هاي يادگيري: در اين كتاب به شرح تئوريها، تشخيص و درمان مشكلات و ناتواني هاي يادگيري كودكان عادي و نه استثنايي پرداخته شده و مطالب كتاب بصورتي تنظيم يافته كه در

حد يك كتاب دانشگاهي و نيز به عنوان كتاب راهنما براي سوادآموزان، معلمان، دبيران و خصوصاً مربيان علوم تربيتي قابل استفاده مي باشد. 9 واقعيت درماني ويژگي اثر : ترجمه-اثر پروفسور ويليام گلاسر 1353

رضاالهي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم تربيتى، دانشكده:-، دانشگاه: آزاد اسلامى رودهن

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكترا در رشته فلسفه.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه آزاد اسلامى رودهن.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فلسفه، علوم تربيتى، هنر، استاد راهنماى يك پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 62

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فلسفه، علوم تربيتى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى:-، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

فلسفه، علوم تربيتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رضويه، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم تربيتى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: شيراز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فلسفه و علوم تربيتى از دانشگاه تهران در سال 1339، كارشناسى ارشد روانشناسى تربيتى از دانشگاه ايندياناى آمريكا در سال 1343، دكتراى روانشناسى تربيتى از دانشگاه ايندياناى آمريكا در سال 1346.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه اينديانا از سال 1346 تا سال 1347، استاديار دانشگاه شيراز از سال 1347 تا سال 1351، دانشيار دانشگاه شيراز از سال 1351 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ترجمه و هنجاريابى آزمون ITPA جهت كودكان شيرازى، هنجاريابى آزمون هوشى اوتيس ويژه دوره ابتدايى و راهنمايى در استان فارس، تعداد منابع حافظه در ارتباط با تكلم دو زبان، تاثير روش ارائه و تكرار بر روى حافظه كوتاه مدت و درازمدت، اثر يادداشت بردارى بر يادگيرى و رابطه آن با توانائى كلامى، اثر هدف هاى آموزشى بر يادگيرى و يادآورى و رابطه آن با پيشرفت تحصيلى، تأثير آموزش اخلاق بر تقلب و رابطه آن با اهميت امتحان، تأثير در شيوه كشف و توضيح در تدريس گرامر انگليسى و تعامل آن با پيشرفت تحصيلى، بررسى ميزان شيوع منابع و علائم استرس

در ميان معلمان ايرانى، بررسى تأثير رفتار معلم در پيشرفت دانش آموزان در مقطع ابتدائى، تأثير آموزش پيش دبستانى بر مشكلات رفتارى دانش آموزان، هنجاريابى آزمون بندر- گشتالت براى كودكان 6 تا 11 ساله در مدارس ابتدائى شيراز، مقايسه بين دو روش انتخاب دانشجو: معدل كتبى ششم متوسطه و امتحانات ورودى دانشگاهها، تأثير كار كردن مادران شاغل در خارج از منزل در موفقيت تحصيلى دانش آموزان كلاس پنجم ابتدائى مدارس دولتى شيراز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

اصول تحقيق در علوم تربيتى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

تحقيق در مسابقات ورودى دانشگاه و رابطه آن با امتحانات ششم متوسطه و موفقيت دانشگاهى، سنجش هوش گروهى از دانش آموزان دبيرستان هاى شيراز با استفاده از آزمون هوشى اوتيس، روش هاى مختلف ارزشيابى و مشخصات هر يك از قواعد و اصول سنجش و اندازه گيرى روانى- تربيتى و بررسى چگونگى اعمال آن در ايران، پژوهشهاى علمى مقايسه اى و كاربرد آن در علوم رفتارى، انطباق و هنجاريابى مقياس هوشى براى دوره پيش دبستانى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رفيع پور، فرامرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم اجتماعى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گذراندن دوره كامل زبان انگليسى در انجمن ايران و آمريكا در سال 1340، گذراندن دوره زبان آلمانى در مؤسسه گوته شهر مونيخ آلمان در سال 1341، كارشناسى ارشد كشاورزى از دانشگاه هوهن هايم آلمان در سال 1342، دكتراى علوم اجتماعى از دانشگاه هوهن هايم آلمان در سال 1352، دوره Postdoctorate در روش تدريس از دانشگاه كاسل آلمان در

سال 1352، دريافت درجه پروفسورى از دانشگاه هوهن هايم آلمان در سال 1365.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تغييرات اجتماعى روستايى، نيازسنجى، سنجش گرايش، پيدايش و آينده انقلاب، تأثير تلويزيون و انتقال ارزشها، ويدئو و تغيير ارزشها، استاد راهنماى 6 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

روش تحقيق، جامعه شناسى روستايى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 2، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

روش تحقيق، نيازسنجى.

وقايع ميانسالي : دكتر فرامرز رفيع پور در سال 1353 به ايران بازگشت و به عضويت هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي (ملّي سابق) در آمد. وي جهت طي دوره تحقيقاتي علمي بار ديگر به كشور آلمان سفر كرد و در نتيجه تلاش روزافزون در سال 1365 به درجۀ پروفسوري از دانشگاه هوهن هايم مفتخر شد. از ديگر وقايع رخداده براي دكتر رفيع پور مي توان به موارد زير اشاره كرد: - 1359 (1980) تحقيق درباره سنجش نيازهاي روستائيان يزدي - 63 _ 1361 (84 _ 1982) دعوت به دانشگاه هوهن هايم به هزينه مركز تحقيقات آلمان DFG - 1365 (1986) اخذ Habilitation (رساله پروفس_وري) و venia legendi (اجازه تدريس در دانشگاههاي آلمان به عنوان پروفسور از دانشگ__اه هوهن هاي_م _ اشتوتگ_ارت ب_ر اساس رساله ارائه شده درباره "پويائي نياز در برنامه ريزي رشد ". - 1368 (1989) چاپ رساله Habilitation در آلمان. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - 1353(1974) استاديار گروه جامعه شناسي در دانشگاه ملي ايران (دانشگاه شهيد بهشتي) - رئيس دانشكده ادبيات و علوم

انساني دانشگاه شهيد بهشتي - رئيس گروه جامعه شناسي دانشگاه شهيد بهشتي - 68 _ 1367(89 _ 1988) استاد مدعو دانشگاه ويسكانزين _ مديسون عضويت ها • استاد دانشگاه هوهن هايم _ اشتوتگارت، آلمان تا سال 2005 • عضو پيوسته فرهنگستان علوم ايران • عضو شوراي پژوهشي فرهنگستان علوم ايران • عضو شوراي پژوهشي فرهنگستان علوم پزشكي ايران • عضو شوراي دانشگاه شهيد بهشتي تا 1384 • عضو هيات مميزه دانشگاه شهيد بهشتي تا 1382 • عضو هيات مميزه مركزي علوم انساني وزارت علوم، تحقيقات و فناوري • عضو هيات امناء پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي • سرپرست كميته علوم اجتماعي شورايعالي برنامه ريزي تا سال 1386 • عضو كميسيون علوم انساني شوراي پژوهش هاي كشور تا 1379 • رئيس دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي 1382 تا خرداد 1385 ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : رفيع پور در كنار مسئوليت هاي آموزشي و پژوهشي در ايران، در دانشگاه هوهن هايم به عنوان پروفسوري به كار تحقيق و تدريس اشتغال دارد.جوائز و نشانها : - استاد برتر كشور در سال 1375 - برنده كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در سال 1365 به خاطر تاليف كتاب «جامعه روستايي و نيازهاي آن» -استاد نمونه دانشگاه شهيد بهشتي در سال 1371 - دانشجوي بورسيه DAAD در طي سالهاي 1965-68 چگونگي عرضه آثار : «جامعه روستايي و نيازهاي آن» عنوان پژوهشي است كه فرامرز رفيع پور در 32 روستاي استان يزد انجام داده است و آن را به صورت كتاب روانه بازار نشر كرده است. مطالعه حاضر كه مي تواند به عنوان سرمشقي براي مطالعات

روستايي بعدي تلقي شود، براي يافتن نيازهاي عيني و ذهني روستاييان استان يزد، يافتن ترتيب ارجحيت اين نيازها، طبقه بندي روستاها به ترتيب عقب افتادگي و نياز آنها طراحي گرديده است و نه تنها كتاب برگزيده سال 1365 شناخته شده، بلكه روشهاي ساخته و پرداخته اين پژوهش مورد استقبال محافل علمي آلمان نيز قرار گرفته است. كتاب مذكور از مهمترين كتابهاي پژوهشي است كه در دوره معاصر در عرصه جامعه شناسي روستايي نوشته شده است و از محبوب ترين كتابهاي رفيع پور در ساليان اخير محسوب مي شود. فعاليت هاي پژوهشي دكتر رفيع پور به قرار زير است: - تعداد مقالات :12 مورد - تعداد گزارش هاي علمي :3 مورد - تعداد سخنراني ها: المان : 4 مورد ،در آكادمي علوم اتريش:يك مورد،در امريكا :دو مورد ،در ايران:13 مورد - راهنمايي پايان نامه هاي دكتري: 2 مورد - راهنمايي پايان نامه هاي كارشناسي ارشد : 28 مورد آثار : nbsp1 Rafipoor, Faramarz 1974: Das “ Extension and Development Corps “ im Iran. Eine empirische Untersuchung zur Feststellung effizienzrelevanter Faktoren und Beziehungen. Saarbruecken: SSIP,1974 2 _ nbsp2 Rafipoor, Faramarz 1989 Beduerfnisse und Beduerfnisdynamik in der Entwicklungsplanung : Eine empirische Analyse zur Erarbeitung praxisrelevanter Ermittlungsmethoden in der Provinz Yasd/Iran. Frankfurt a.M: Campus, 1989 آناتومي جامعه ويژگي اثر : تاليف-مقدمه اي بر جامعه شناسي كاربردي. تهران: شركت سهام_ي انتشار. 1378 چاپ چهارم 1385.4 آنومي يا آشفتگي هاي اجتماعي ويژگي اثر : پژوهشي درباره پتانسيل آنومي در تهران. شرك_ت سروش 1378.5 تكنيك هاي خاص در علوم اجتماعي ويژگي اثر : تهران: شركت سهامي انتشار 1382 چاپ چهارم 13856 توسعه

و تضاد ويژگي اثر : رفيع پور، در كتاب توسعه و تضاد خود كه حاصل سالها تحقيق و زحمت مداوم وي است در جايگاه نقاد سياست هاي توسعه، آن را موجب به هم زدن تعادل اجتماعي، افزايش نابرابري، تغيير ارزشها و پيدايش انواع مسائل و معضلات اجتماعي مي داند. به عقيده وي اين نابرابري باعث تغيير سريع ارزشهاي معنوي به سوي ارزشهاي مادي و بسط سودجويي و فردگرايي شده و نهايتاً رضايت اجتماعي و وحدت ملي را مورد تهديد جدي قرار داده است-: كوششي در جهت تحليل علل پيدايش انقلاب اسلامي و مسائل اجتماع_ي ايران. دانشگاه شهيد بهشتي، 1376. چاپ ششم شركت سهامي انتشار 1384.7 جامعه روستايي و نيازهاي آن 1364 ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب ، در دوره چهارم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب جامعه روستايي و نيازهاي آن در اين كتاب اهميّت بررسي نيازها در رابطه با اهداف و انگيزه هاي گوناگون و سپس چارچوب تئوريكي پيدايش و پرورش نيازها در جوامع مختلف مطرح گرديده و آنگاه پس از ارائه اطلاعاتي كوتاه درباره منطقه مورد بررسي (استان يزد) و تشريح مراحل مقدماتي پژوهش، روش هاي گوناگوني كه جهت بررسي نيازها مي توانند به كارآيند، مورد بحث قرار گرفته و در پي آن روش هاي بكارگرفته شده در اين پژوهش تشريح شده اند. با ارائه نتايج اين پژوهش يكايك عوامل و متغيّرها، اهميّت، كيفيّت و كميت آنها توصيف و روابط بين آن عوامل با هم و با ساير متغيرهاي بررسي شده تحليل شده است. در

خاتمه پس از ارائه خلاصه اي كوتاه از مسئله، اهداف و اصول جامعه در رابطه با موضوع مورد بررسي و شرايط لازم براي دستيابي به آنها – چگونگي تشخيص نيازهاي واقعي از يكسو و نحوه برانگيختن مردم به مشاركت از سوي ديگر بيان گرديده و به طور انتقادي يكايك اقدامات مورد بررسي قرار گرفته است. -. تهران : شركت سهامي انتشار چاپ سوم 1370، (1364).8 جامعه، احساس، موسيقي ويژگي اثر : تاليف9 سرطان اجتماعي فساد ويژگي اثر : تهران: شركت سهامي انتشار، 1386 برگزيده جشنواره فارابي به عنوان كتاب سال 138610 سنجش گرايش روستائيان نسبت به جهاد سازندگي و عوامل موثر بر آن ويژگي اثر : پژوهشي در س_ه استان: اصفهان، فارس و خراسان. تهران : مركز تحقيقات روستائي، وزارت جهاد سازندگ___ي، 137211 علوم انساني در ايران نگاهي از بيرون و درون ويژگي اثر : ناشر دانشگاه شهيد بهشتي انتشار 138312 كارائي بيمارستانها ويژگي اثر : مقايسه اي در سه بيمارستان دولت_ي، خصوص_ي و آموزشي. ته_ران : بشير 1378.13 كندوكاوها و پنداشته ها ويژگي اثر : «كندوكاوها و پنداشته ها»، مقدمه اي بر روشهاي شناخت جامعه و تحقيقات اجتماعي كتاب ديگري است رفيع پور نوشته است و از ويژگي هاي بارز اين كتاب تجديد چاپ هاي پي در پي آن است. اين كتاب نيز در قطع وزيري به چاپ رسيده است كه از پرطرفدارترين كتابهاي رفيع پور در ميان دانشجويان و نخبگان جامعه شناسي محسوب مي شود. آنچه كه رفيع پور در اين كتاب مطرح مي سازد همان «روشهاي قابل اطمينان» دستيابي به شناخت به عنوان عنصر اساسي «دانش» مي باشد كه مي بايست در

مورد جامعه شناسي پياده شود. -تهران: شركت سهامي انتشار چاپ شانزدهم 1386، (1360).14 موانع رشد علمي در ايران ويژگي اثر : تهران: شركت سهامي انتشار، 1381 چاپ دوم 1383.15 وسائل ارتباط جمعي و تغيير ارزشهاي اجتماعي ويژگي اثر : پژوهشي درباره تاثير فيلمهاي سينمائ__ي، سريالها تلويزيوني، ويدئو، روزنامه و تبليغات. چاپ اول تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد 1375 و چاپ دوم تهران: نشرفر 1378.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رفيعي، بهروز

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهروز رفيعي

محل تولد : فريدن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/7/1

زندگينامه علمي

پيش از پيروزي انقلاب چند ماهي در حوزه علميه تهران طلبگي كردم . پس از پيروزي انقلاب كارهاي اجرايي را واگذاشتم و در سال 63 به اتفاق همسر و فرزندم به قم مهاجرت كردم و مشغول تحصيل شدم .

سال 72 در رشته حقوق دانشگاه تهران پذيرفته شدم پس از گذراندن حدود 100 واحد درسي به دلايلي كار تحصيل در دانشگاه را رها كردم و به تحقيق و تاليف و ترجمه روي آوردم .به سال 78 اولين اثر بنده با عنوان كتاب شناسي توصيفي و موضوعي اخلاق ، عرفان و تصوف اسلامي از سوي انتشارات الهدي به چاپ رسيد .فعاليت تحقيقي و تاليفي بنده بيشتر بر تربيت اسلامي ، اخلاق اسلامي ، و منبع شناسي و ترجمه از عربي (روز) به فارسي متمركز شده است . اندكي نيز با فلسفه و علوم قرآني و ادبيات فارسي سر و كار داشته ام .كتابي با عنوان آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن (جلد 3 - امام محمد غزالي) در سال 81 از

بنده به چاپ رسيده و در سال 82 به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي برگزيده شد .

كتاب ديگر با عنوان كتاب شناسي توصيفي _ تحليلي تعليم و تربيت در اسلام گزيده منابع عربي _ در سال 81 از بنده به چاپ رسيده كه در سال 82 عنوان سوم كتاب سال حوزه را كسب كرد .بنده از سال 71 تا كنون با پژوهشگاه حوزه و دانشگاه همكاري دارم.

روح الاميني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود روح الاميني در 5 مهر ماه 1307 در كوهبنان از توابع كرمان چشم به جهان گشود .وي در همين روستا تحصيلات ابتدايي خود را آغاز كرد و براي ادامه تحصيل خود به مدرسه دارالفنون تهران آمد . او ليسانس ادبيات فارسي را در سال 1334 از دانشكده ادبيات تهران گرفت .روح الاميني براي اخذ مدرك فوق ليسانس به موسسه تازه تاسيس علوم اجتماعي آمد وبعد از آن جهت دريافت مدرك دكتري در رشته علوم اجتماعي به فرانسه عازم شد .از وي آثار زيادي همچون نمودهاي فرهنگي و اجتماعي در ادبيا ت فارسي و آيين ها و جشن هاي كهن درايران امروز به جا مانده است .گروه : علوم انساني رشته : علوم اجتماعي گرايش : مردم شناسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود روح الاميني دوران دبستان را در كوهبنان و متوسطه را در كرمان گذرانيد. سپس راهي تهران شد و در دارالفنون ثبت نام كرد. پس از اخذ ديپلم در سال 1331 در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت. استاد در سال 1338 در رشته فوق ليسانس علوم اجتماعي ، در موسسه تحقيقات اجتماعي ثبت نام نمود. پس از آن جهت ادامه تحصيل عازم

فرانسه شد و با نگرش خاصي كه به مسائل اجتماعي داشت ، به سوي مطالعات مردم شناسي كشيده شد و با گذراندن رساله دكتري خود تحت عنوان « تمدن سنتي گوسفند در ميان عشاير فارس» با اشراف آندره لوروا گوران به درجه دكتري نائل آمد.استادان و مربيان : محمود روح الاميني در دانشكده ادبيات از محضر استاداني چون ابراهيم پورداود ، پرويز ناتل خانلري ، احسان يارشاطر ، عبدالعظيم قريب ، لطفعلي صورتگر ، محمد معين و ديگران كسب فيض نمود. وي پس از آنكه عازم فرانسه شد نزد افراد صاحب نامي چون ژرژ گوروويچ ، كلود لوي استروس ، آندره لوروا گوران و ديگران بهره برد.فعاليتهاي آموزشي : محمود روح الاميني پس از پايان تحصيلات چندي به تدريس در موزه مردم شناسي فرانسه مشغول شد. پس از آن به ايران بازگشت و از سال 1348 در دانشگاه تهران به تدريس پرداخت و بعد از سالها فعاليت آموزشي در سال 1379 بازنشسته شد.آثار : آيين ها و جشن هاي كهن در ايران امروز ، به شاخ نباتت قسم ، زمينه فرهنگ شناسي ، گرد شهر به چراغ ،نمودهاي اجتماعي و فرهنگي در ادبيات فارسي

رهين، عظيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1317.

درگذشت: 27 آبان 1374، تهران.

استاد دانشگاه علوم اجتماعى دانشگاه علامه ى طباطبايى و پژوهشگر علوم اجتماعى بود. دكتراى جامعه شناسى خود را از دانشگاه اسكس (انگلستان) دريافت كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

زماني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا زماني متولد سال 1317 شهر تهران است. وي پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و دبيرستان در سال 1336 در رشته حقوق با تمركز بر رشته قضايي به تحصيلات پرداخت و سپس با علاقه اي كه از ابتدا به رشته روانشناسي در او بود با شركت در دوره هاي كارشناسي ارشد دانشگاه تهران به آمريكا عزيمت نمود و دكتراي روانشناسي باليني را در سال 1354 از دانشگاه مينه سوتاي آمريكا اخذ كرد. بعد از بازگشت به ايران وي عضو هيئت علمي دانشگاه تهران دانشكده ادبيات و علوم انساني گرديد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي باليني خاطرات كودكي : رضا زماني همچون پدرش ذوق ادبي خوبي دارد و از اين رو در دوره كودكي و نوجواني كتاب هاي ادبيات و تاريخ و شعر بسيار مي خواند. به سعدي، حافظ و فردوسي علاقه داشت و رمان هاي زيادي را مطالعه مي كرد. از جمله «بينوايان» اثر ويكتور هوگو كه او در سنين نوجواني، تابستاني را با آن به سر كرده بود: «يادم مي آيد دبستان كه مي رفتم در خيابان ژاله زندگي مي كرديم. آنجا پيرمرد كتابفروشي بود كه هميشه مرا به ياد پيرمرد خنزر پنزري صادق هدايت مي انداخت با شالي دور گردن و همان تصويرها. او كتاب كرايه مي داد و من از او خيلي كتاب كرايه مي كردم و مي خواندم. متأسفانه اين رسم ديگر برچيده شده است.»

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : رضا زماني از شرايط خانوادگي خود، ميگويد: «درس خواندن و دانشگاه رفتن در خانواده من، مسأله اي كاملاً طبيعي و معمولي بود، يعني چيزي نبود كه من سنتي بر آن گذاشته باشم. عمويم طبيب و استاد دانشگاه بود، دايي هايم همه تحصيلات دانشگاهي داشتند. پدربزرگ مادرم، اگرچه روحاني نبود، اما تحصيلاتي در نجف داشت، خواهر و برادرانم همه تحصيلات رده بالاي آكادميك دارند. بنابراين تحصيل كردن در محيط زندگي من امري كاملاً مستعد و مساعد بود. البته پدرم هم خيلي تشويقم مي كرد.»تحصيلات رسمي و حرفه اي : ديپلم متوسطه از دبيرستان علميه تهران سال 1336 _ ليسانس حقوق از دانشكده حقوق، علوم سياسي و اقتصاد دانشگاه تهران با تمركز بر رشته قضايي (1340) _ فوق ليسانس روانشناسي از دانشگاه تهران (1345) _ دكتراي روانشناسي باليني از دانشگاه مينه سوتا (آمريكا) در سال 1353 و اخذ مدرك فوق دكتري از همان دانشگاه _ گذراندن دوره كارورزي (انترني) به مدت يك سال، تمام وقت در بيمارستان دانشگاه كانزاس (آمريكا) خاطرات و وقايع تحصيل : رضا زماني عزيمت به آمريكا و تحصيل در آنجا را از وقايع آن دوران خود ميداند :«دانشگاه مينه سوتا يكي از دانشگاه هاي نخبه رشته روانشناسي در دنياست و به قول خودشان از دانشگاه هاي TOP TEN يعني ده تاي اول از ميان حدود 2000 مؤسسه معتبر است ومن نمي دانم چطور مرا از اين سر دنيا پذيرفتند! استادان خيلي برجسته و نخبه اي هم داشت كه من خيلي از كلاس هاي درسشان استفاده كردم. حتي بيش از آنچه لازم بود واحدهاي درسي برمي داشتم كه

آنها مي گفتند به اندازه كافي واحد گرفته اي و ديگر بس است. ولي مي دانستم كه اين فرصت ها دوباره به دست نمي آيند. بنابراين با استادان آنجا خيلي درس مي گرفتم و پاي صحبتشان نمي نشستم. همان جا هم مرا براي دوره فوق دكتري پذيرفتند اما دانشگاه تهران عضويت در هيأت علمي را به من پيشنهاد كرد و من فكر كردم موقعيت خوبي است و بهتر است از دست نرود.»استادان و مربيان : رضا زماني مي گويد: «در طي مسير علمي و كسب موفقيت هايش بيش از همه از دكتر ذبيح الله صفا - كه پسر دايي پدرش بوده - تأثير مي پذيرفته و باتأكيد بر شخصيت ارزنده او، از دكتر صفا به نيكي ياد مي كند: «ذبيح الله صفا آدم بسيار سليم النفس، خوب، مؤدب و انساني والا بود. زماني كه ايشان استاد دانشگاه بودند در همه مملكت 150 تا 200 استاد وجود داشت. دانشگاه ها تازه داشتند شكل مي گرفتند و كم بودند و استاد دانشگاه در آن زمان وجهه خاصي داشت. به ياد مي آورم در سن 12 - 10 سالگي وقتي گاهي از اين استاد بزرگوار سؤالي مي پرسيدم، مي نشست كنارم و گويي دوست چندين و چند ساله من است، با حوصله و آرامش به سؤالاتم پاسخ مي داد. اگر چه از دوران ابتدايي رسيدن به چنين جايگاهي را براي خودم به عنوان يك هدف تعيين كرده بودم ولي شايد حضور دكتر صفا هم اين پشتكار و علاقه به ادامه مسير را در من تشديد مي كرد.»مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : _ روانشناس باليني در بيمارستان عمومي

شهر «مينيا پوليس» و بيمارستان ايالتي «هيستينگز» در ايالت مينه سوتا در سال هاي اقامت در آمريكا _ رئيس هيأت مديره انجمن روانشناسي ايران از پائيز 85 _ عضو هيأت مديره انجمن روانشناسي ايران از 1355 تا 57 و نايب رئيس اين انجمن از سال 73 تا 77 _ عضو هيأت مؤسس انجمن روانشناسي ايران (1374) _ عضو گروه واژه گزيني تخصصي روانشناسي فرهنگستان زبان و ادب فارسي (81) _ رئيس مؤسسه روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران از سال 58 تا 63 _ رئيس دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي از 1382 تا تابستان 85 _ نماينده دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي در هيأت مميزه دانشگاه تهران (2 دوره) از 80 تا 84 _ دوبار معاون پژوهشي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران 76 و 81 _ بنيانگذار، صاحب امتياز، مدير مسئول و سردبير نشريه «پژوهش هاي روانشناختي» از 1370 تاكنون _ عضو هيأت تحريريه دو فصلنامه روانشناسي معاصر، علوم شناختي، نشريات انجمن روانشناسي ايران و دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران، پژوهش در سلامت رواني و ... _ عضو سابق هيأت علمي دانشگاه تهران _ عضو كميته علوم انساني قطب هاي علمي وزارت علومفعاليتهاي آموزشي : در زمينه تدريس رضا زماني سعي مي كرد خيلي پراكنده و متفرقه تدريس نكند و عمده فعاليت هايش در اين بخش در دانشگاه تهران بود و به صورت استثنا گاهي در دانشگاه روانپزشكي و دانشگاه بهزيستي و توانبخشي به آموزش مي پرداخت. دروسي كه عمدتاً تدريس مي كرد شامل تاريخچه و مكاتب روانشناسي، روانشناسي يادگيري، آسيب شناسي رواني، روانشناسي باليني، نظريه هاي روان درماني و مواردي

از اين دست در سطوح كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري مي شد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : رضا زماني بنيانگذار، صاحب امتياز، مدير مسئول و سردبير نشريه «پژوهش هاي روانشناختي» از 1370 تاكنون است ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از ديگر فعاليتهاي رضا زماني پروژه هاي تحقيقاتي بسياري را به سرانجام رسانده كه براي نمونه مي توان از بررسي پديده همنوايي با گروه در فرهنگ ايراني، تفاوت ادراك بينايي ميان زن و مرد، بررسي پژوهشي برنامه تغذيه رايگان در مدارس، بررسي شيوع اختلالات رواني در كارگران صنايع، آماده سازي و تطبيق فرم فارسي مقياس اضطراب تعامل اجتماعي و مقياس هراس اجتماعي و هنجاريابي مقياس درجه بندي اختلال كمبود توجه (بيش فعالي) و ترجمه و تطبيق فرم فارسي MMPI-2 را نام برد.آرا و گرايشهاي خاص : اما درباره جايگاه علم روانشناسي در ايران و مقايسه با ساير كشورهاي جهان و نواقص و كاستي هاي اين علم در كشور ما، رضا زماني دل پري از وضع عمومي اين علم دارد: «امروز روانشناسي كم و بيش مانند علوم ديگر است. تمام علوم جديدي كه وارد مملكت ما شده اند هنوز نوپا هستند. در ذهن عامه مردم و حتي دانشجويان ما، روانشناسي يك فرم خاصي دارد كه از يك روزنه كوچك به آن نگاه مي كنند. يعني به روانشناسي بيشتر به عنوان يك رشته خدماتي مثل مشاوره و روان درماني اشاره مي شود. در حالي كه روانشناسي رشته هاي بسيار متعددي دارد و حوزه اي بسيار بسيار وسيع است. متأسفانه فقط بخش هايي از آن وارد مملكت ما شده و دانشجويانمان نسبت

به آنها علاقه نشان مي دهند. شايد تا حدودي به اين علت است كه امكانات آن رشته ها و شاخه هاي ديگر در دسترس نيست و آنچه ساده تر است و ابزار و وسايل چنداني نمي خواهد، همين رشته هايي است كه عمدتاً در كشور وارد شده اند. از جمله بخش هاي عمده اي كه نياز به ابزار و هزينه بالا دارد. مثلاً روانشناسي فيزيولوژيك كه براي تحقيق و كار، نيازمند ابزارهاي بسيار گرانقيمت است، آزمايشگاه هاي مفصل مي خواهد و كاري نيست كه با دو كتاب و وسيله ساده و تست راه بيفتد. اين موارد عملاً هنوز وارد مملكت مان نشده. يا روانشناسي مهندسي رفتار يا روانشناسي اجتماعي كه بعضي از كشورهاي جهان سوم به آن پرداخته اند و به ابزارآلات آنچناني هم نيازي ندارد، هنوز آنگونه كه بايد با اقبال و توجه و همتي كه شايسته است مواجه نشده.» دكتر زماني درباره چگونگي دسترسي به علوم جديد معتقد است: «نخستين ، ساده ترين و ضروري ترين وسيله دستيابي به علم، كتاب و منبع است. اگر من ندانم آخرين تحقيقات صورت گرفته در دنيا چيست، ممكن است كاري كه ارائه مي كنم قديمي يا تكراري باشد يا چيزي به علم روز اضافه نكند. با وجود كوشش هايي كه شده و دسترسي نسبت به سال هاي اوليه انقلاب بيشتر است، هنوز مشكلات اساسي و كمبودهايي داريم. مثلاً نمايشگاه سالانه بين المللي كتاب برپا مي شود ولي نمايشگاه در سطحي است كه آنجا كتاب هاي خيلي معمولي و ساده در حد ليسانس ارائه مي كنند و خبري از كتاب هاي روز و فوق العاده تخصصي نيست.

ما هنوز براي تهيه و خريد آن كتاب ها دردسر داريم؛ كتاب هايي كه مثلاً صد هزار تومان قيمت دارند يا اينترنت و سايت هاي قابل استفاده هست ولي آنها نيز به شكل مناسب و دلخواه ما نيست. يعني بيشتر ظاهري است تا واقعي. من هميشه مي گويم هيچ ابن سينايي، بي مقدمه ابن سينا بروز نمي كند. يك زمينه كافي و وافي مي خواهد و اين زمينه تاكنون موجود نبوده. اگرچه كم كم مي رود كه ايجاد شود ولي كماكان مشكلات عمده وجوددارند.» و پيشنهاد دكتر رضا زماني به عنوان فردي كه بيش از 30سال در رشته روانشناسي مشغول تحقيق و پژوهش بوده براي رفع نواقص و كاستي ها چنين است: «احساس مي كنم تحصيلات تكميلي اصولاً بايد به زبان علمي جلو بروند. چون نمي شود از منابع دست دوم و سوم استفاده كرد. هنوز كتاب هاي استادان خودم كه سال ها پيش ترجمه شده اند گاه گداري تجديد چاپ مي شوند. در صورتي كه علم امروز نمي تواند اينگونه باشد. كتاب هاي مرجع و درسي رشته هاي مختلف را كه مي بينم، هر پنج - شش سال يا حداكثر ده سال مرور مي شوند و بخش عمده اي از آن تغيير مي كند و مطالب تازه جايش را مي گيرد. هر چه جلوتر مي رويم اين علم سريع تر پيش مي رود. 50 سال پيش به اين شدت نبود، هم اكنون اينطور است و شايد در 50 سال آينده، مطالب دو سال پيش نيز كهنه باشد. بنابراين در فرهنگي كه هنوز كتاب ترجمه شده 20 سال پيش - كه آن خود متعلق به

10 سال پيشتر بوده - تدريس مي شود، نمي توان پيشرو و پيشگام بود. پيشرو بودن مقدمات مي خواهد و اگرچه تحولات عظيمي حاصل شده اما اين مقدمات هنوز حاصل نشده است. من شاهدم دانشجويان دوره فوق ليسانس و حتي دكتراي ما از زبان استفاده مي كنند ولي احساس مي كنم برداشتي كه از متن دارند به آن وقتي كه لازم است داشته باشند، نيست و اين به دليل ضعف موجود در زبان است.» چگونگي عرضه آثار : رضا زماني تا امروز سخنراني هاي بسياري در عرصه هاي داخلي و بين المللي داشته كه از آن جمله مي توان به سخنراني اش در دانشكده روانشناسي دانشگاه كارلتن كانادا درباره تاريخچه روانشنانسي در ايران اشاره كرد. علاوه بر مقالات متعددي كه براي مجلات علمي مختلف نگاشته است در حوزه نشر كتاب دو اثر به زبان انگليسي تحرير كرده است كه از آن دو مي توان به كتاب The Persian MMPI in international adaptations of MMPI اشاره كرد. آخرين مقاله او كه به تازگي در مجله پژوهش هاي روانشناختي به چاپ رسيده، «رابطه سبك هاي مقابله و اسناد با افسردگي» نام دارد. و نگارش و ارائه مقالات علمي _ پژوهشي بسياري همچون: اثر آرامش عضلاني وفشار رواني بر فشار خون طبيعي، رابطه ناسازگاري اجتماعي فرزندان با غيبت مادر از خانه به علت اشتغال، بررسي پژوهشي تغذيه رايگان، جنبه هاي روان شناختي ناباروري، مطالعه مقايسه اي پايه هاي فردي _ شناختي و انگيزشي پيش داوري نسبت به مهاجران افغان و .... آثار : اصول شرطي سازي و يادگيري ويژگي اثر : ترجمه2 پرسش و پاسخ در باب آزادي،

دموكراسي و جامعه مدني ويژگي اثر : ترجمه3 زمينه روانشناسي هيلگارد ويژگي اثر : ترجمه4 واژه نامه تطبيقي روانشناسي، روانپزشكي، علوم تربيتي ويژگي اثر : ترجمه

زنجاني زاده، هما

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

زندى حقيقى، منوچهر، سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اقتصاد، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

زهر كاشاني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر زهر كاشاني

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1359 با دريافت ديپلم رياضي فيزيك با معدل كل 5/18 تحصيلات دوره متوسطه ام پايان يافت. در سال 1360 بنابر علائق شخصي ومذهبي براي تحصيلات علوم ديني وحوزوي وارد مدرسه حاج ملا محمد جعفر(حاج آقامجتهدي ) در تهران شدم، پس از حدود پنج سال و اتمام لمعتين براي ادامه تحصيلات حوزوي به قم مشرف شدم. در همين سال افتخار ملبس شدن به لباس مقدس روحانيت نصيب حقير شد. همزمان با تحصيلات در حوزه مقدسه علميه قم از سال 1366 در مؤسسه در راه حق سابق(مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) فعلي) به تحصيل دروس الهيات و معارف اسلامي مشغول شدم و نيز از اواخر سال 1368 براي تكميل تحصيلات و فراهم شدن زمينه هاي مطالعات علوم انساني از ديدگاه اسلام به تحصيل در رشته علوم تربيتي با گرايش تاريخ و فلسفه تعليم و تربيت حوزه و دانشگاه (دفتر همكاري حوزه دانشگاه، سابق) پرداختم. اين تحصيلات تا سال 1373 ادامه يافت پس از تحصيلات در پژوهشگاه، در گروه علوم تربيتي وارد تحقيق و مطالعه در زمينه تعليم و تربيت اسلامي شدم و هم اكنون در آنجا اشتغال دارم.

ساروخاني، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان و ادبيات فرانسه از دانشسراى عالى تهران در سال 1340، كارشناسى ارشد علوم اجتماعى از دانشگاه تهران در سال 1342، كارشناسى جامعه شناسى از دانشگاه پاريس (سوربن) در سال 1345، دكتراى دولتى جامعه شناسى با درجه بسيار عالى از دانشگاه سوربن

فرانسه در سال 1347.

مرتبه علمى:

استاد تمام وقت در دانشكده علوم اجتماعى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح ايرانيان بازگشته از عراق، جرم و مهاجرت، جوانان، خواسته ها، انتظارات و مسائل آنان، تكدى و مسائل آن در ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 28 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 24

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

جامعه شناسى خانواده، جامعه شناسى جوانان، جامعه شناسى ارتباطات، روشهاى تحقيق در علوم اجتماعى، فرهنگ ها و دايره المعارف علوم اجتماعى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 19، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

جامعه شناسى خانواده، جامعه شناسى ارتباطات، روشهاى تحقيق در علوم اجتماعى، جامعه شناسى جوانان، فرهنگ ها و دايرةالمعارف علوم اجتماعى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ساعتچي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ساعدلو، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد كشاورزى، دانشكده: كشاورزى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سالاري فر، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا سالاري فر

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1342 در شهر قزوين متولد شدم. پس از چند ماه همراه خانواده به مشهد مقدس منتقل شديم. پس از سه سال به اصفهان رفتيم. تا سال 1365 در اصفهان سكونت داشتم و از آن سال تا كنون (1384) در قم زندگي مي كنم.در سال 1360 در اصفهان مدرك ديپلم رياضي فيزيك را اخذ نمودم. از دبيرستان در كنار دروس ديگر به تحصيلات حوزوي مشغول بودم. پس از سال 1363 به طور تمام وقت به دروس حوزه مشغول شدم. درسال 1365 با امتحان لمعتين، به درس درحوزه علميه قم مشغول شدم. از سال 1370 به درس خارج اشتغال داشتم. يك دوره اصول نزد آيت الله سيد علي محقق گذراندم. درس خارج نيز نزد ايشان و برخي اساتيد ديگر حوزه تلمذ نمودم. از سال 1370 به دروس روان شناسي در سطح كارشناسي و كارشناسي ارشد اشتغال داشتم. پايان نامه ام مربوط به مقايسه ديدگاه اسلام با برخي ديدگاههاي روان شناسي در بحث خانواده است.اكنون به تحقيق در حوزه روان شناسي و اسلام و ساعاتي تدريس روان شناسي اشتغال دارم. عمده تحقيقات من به حوزه هاي روان شناسي اجتماعى، خانواده درماني و بهداشت رواني با توجه به منابع اسلامي مربوط مي شود.

سرايي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر حسن سرايي در سال 1321 خورشيدي در شهر همدان به دنيا آمد.ايشان داراي دكتراي جامعه شناسي از دانشگاه شيكاگو آمريكا (1975) است.وي هم اكنون عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي مي باشد. كتاب "رگرسيون چند متغيري در پژوهش رفتاري" ترجمه حسن سرايي ، در دوره

ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : جامعه شناسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : حسن سرايي دورة تحصيلات ابتدايي و دبيرستاني را در زادگاه خود به پايان برد و وارد دانشگاه گرديد. او پس از طي دورة ليسانس از دانشگاه ابوريحان راهي آمريكا شد و در ادامة تحصيلات عالية دانشگاهي به دريافت درجات فوق ليسانس از دانشگاه ايلينوي جنوبي و دكتراي جامعه شناسي از دانشگاه شيكاگو (1975) نايل آمدفعاليتهاي ضمن تحصيل : حسن سرايي همزمان با تحصيل در دانشگاه شيكاگو، به مدت چهار سال در مركز مطالعات خانواده و اجتماع مشغول تدريس و تحقيق بوده است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسن سرايي پس از فراغت از تحصيل به ايران بازگشت و به كار تحقيق و تدريس در دانشگاه علامه طباطبايي پرداخت. او اكنون عضو هيأت علمي دانشكدة علوم اجتماعي در آن دانشگاه است.جوائز و نشانها : كتاب "رگرسيون چند متغيري در پژوهش رفتاري" ترجمه حسن سرايي ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.آثار : رگرسيون چند متغيري در پژوهش رفتاري ويژگي اثر : ترجمه-اين كتاب در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سرمد تهراني، زهره

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانشناسى تربيتى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فيزيك از كالج ويلسون آمريكا در سال 1336، كارشناسى

ارشد آمار و اندازه گيريهاى تربيتى از دانشگاه هاروارد آمريكا در سال 1339 و دكتراى روانشناسى تربيتى از دانشگاه استنفورد آمريكا در سال 1345.

مرتبه علمى:

استاد پايه 16 دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تعليم و تربيت دو زبانى، تدريس دروس: آمار، روش تحقيق و روانشناسى تربيتى در دوره هاى كارشناسى ارشد و دكترا، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 24 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى تربيتى، آمار، روش تحقيق، سنجش و اندازه گيرى در تعليم و تربيت.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 6، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

تدريس و يادگيرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سلطان القرائي، خليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خليل سلطان القرائي به سال 1329 در شهر تبريز در يك خانواده متدين و عالم به دنيا آمد. دوران تحصيلات ابتدايي و دبيرستاني را در زادگاهش گذراند و در كنار آن به كسب علوم قراني نزد علماي ديني نيز مي پرداخت. در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شد و در رشته فلسفه تا مقطع كارشناسي ارشد به تحصيل پرداخت. وي دكتراي رشته فلسفه تعليم و تربيت را پس از عزيمت به فرانسه از دانشگاه ميراي فرانسه شهر تولوز در سال 1359 كسب كرد. وي از سال 1361 به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه تبريز در گروه علوم تربيتي مشغول به كار شد. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : فلسفه تعليم تربيتوالدين و انساب : والد خليل سلطان القرائي، علي سلطان قرائي پسر سوم شيخ شيخ ابوالقاسم كه خانواده اش از دودمان علم و سلك روحانيت بود كه جد

بزرگوارش در بين بزرگان علما و مشايخ عرفا آن زمان صاحب تعالي و مراتب بوده است. نسبت مادرشان از دودمان مرحوم حاج ميرزا علميان سركارات است، پدر ايشان علي سلطان القرائي رفيفه دختر سوم حاج ميرزا علميان سركارات را كه از رجال عصر خود بود به نكاح خود در آورد.خاطرات كودكي : خليل سلطان القرائي از خاطرات آن دوران مي گويد: « از آنجائكه پدرم با عموهايم در يك خانواده زندگي ميكرديم هميشه با عموزاده هايم بوديم غير از بازس دسته جمعي بيشتر اوقات با مشاعره و مسابقه خوشنويسي مي گذرانديم و به سياحت و گردش همراه عموزاده ها در اطراف تبريز باغات آن مشغول بوديم كه اين علاقه به طبيعت تا به امروز هم ادامه دارد.»اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : خليل سلطان القرائي در اين باره مي گويد: « خانواده ما از نظر اقتصادي يك خانواده متوسط بود و از نظر فرهنگي و اجتماعي يك دودمان شناخته شده در عرصه علم و فرهنگ ميباشد. پدر و جد بزرگ پدر همه در كسوت روحانيت و معروف عام و خاص بودند. آيت ا... العظمي حاج ميرزا جواد سلطان القرائي از مجتهدان بنام و از علماي طراز اول كشور بود. حاج ميرزا جعفر سلطان القرائي از مورخان هنرمندان و هنرشناسان معروف اين مملكت بودندو پدر اينجانب در محضر ايت بزرگان علم آموزي كرده و تربيت يافته بود.»تحصيلات رسمي و حرفه اي : ديپلم متوسطه از دبيرستان لقمان سال 1346 كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته فلسفه از دانشگاه تبريز سال 1355 مدرك دكتراي رشته فلسفه تعليم و تربيت از دانشگاه تولوز فرانسه سال 1359خاطرات و وقايع تحصيل : از وقايع

آن دوران خليل سلطان القرائي فوت پدر بزرگوارشان عنوان ميكنند و به خاطر اين حادثه نتوانستند رشته مورد علاقه اي كه در فرانسه زير نظر استادشان آقا سيمون انتخاب كرده بودند ادامه دهند و تمام برنامه هايشان بهم خورد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : فعاليت هاي دوران تحصيل خليل سلطان القرائي با توجه به علاقه وي به ورزش در دانشگاه و دبيرستان به رشته هاي فوتبال ،واليبال و كوهنوردي مواردت ميورزيدند و اكثر قله هاي معروف كشور و بعضي از قلل خارج از كشور هم صعود كرده اند.استادان و مربيان : از استادان خليل سلطان القرائي ميتوان به : مرحوم علمي اكبر محقق، مرحوم حسن قاضي طباطبائي، دكتر رحيمي موقر، دكتر حسن خانلو، دكتر مهرگان،مرحوم رتضوي برازجاني، دكتر رجايي خراساني،دكتر عيوضي، دكتر تسليمي، دكتر محمود نوايي، اشاره كرد.هم دوره اي ها و همكاران : خليل سلطان القرائي از همكارانش به دكتر محمد نوالي، دكتر علي اصغر كوشافر، دكتر داوود حسيني نسب، دكتر پرويزي سرندي، دكتر اسكندر رفتحي آذر نام ميبرد.همسر و فرزندان : بعد از مراجعت از فرانسه خليل سلطان القرائي با سركار خانم صديقه حسين پور سخا از يك خانواده اصيل تبريزي كه داراي تحصيلات پزشكي و متخصص كودكان است ازواج كردند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خليل سلطان القرائي مديريت گروه علوم تربيتي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي حدود 20 سال و نيز معاونت آموزش دانشكده علوم تربتي را بر عهده داشته است. و اكنون در تمام شوراهاي دانشكده حضور دارند و از هيئت تحريريه فصنامه روانشناسي دانشگاه تبريز هستند و نيز سرپرست گروه كوهنوردي استادان و كاركنان دانشگاه تبريز مي باشند. فعاليتهاي آموزشي :

خليل سلطان القرائي از سال 1361 فعاليتهاي آموزشي خود را با درس "تاثير عرفان در اخلاق اسلامي" كه با دعوت مدير گروه فلسفه اقاي دكتر نوالي صورت گرفته بود آغاز شد و اكنون به تدريس دروس مختلف رشته فلسفه رسيده است كه بيشتر در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري ميباشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : خليل سلطان القرائي از سال 1363 عضو هيئت مديره كتابخانه ملي و فعلا هم عضو هيئت امناي كتابخانه مركزي تبريز (ملي) ميباشد.شاگردان : از شاگردان خليل سلطان القرائي كه ادامه تحصيل دادند و در دانشگاههاي مختلف مشغول هستند ميتوان به دكتر فريد دكتر محرم آقا زاده دكتر جواد حاتمي دكتر عليرضا حسيني پور دكتر مرعشي دكتر يوسف اديب و ... اشاره كرد.چگونگي عرضه آثار : آثاري كه خليل سلطان القرائي به چاپ رسيده به صورت مقاله در مجلات دانشكده ادبيان دانشگاه تبريز و دانشگاه مشهد و پژوهشكده قم ميباشد و نيز ارائه مقالات زيادي در سمينارها و همايشهاي مختلف.آثار : فلسفه تعليم و تربيت و آراي تربيتي

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط دكتر سلطان القرائي بنا به در خواست بنياد ايرانشناسي - زمستان 1385

سنجابي، كريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1283 ش)، نويسنده و استاد دانشگاه. وى در رشته حقوق و علوم سياسى مدرك ليسانس و از دانشگاه پاريس دكترى گرفت. استاد حقوق ادارى و اقتصاد در دانشكده ى حقوق بود. از آثار وى: «جزوه اقتصاد سال اول دانشكده ى حقوق»؛ «حقوق ادارى».[1]

استاد، محقق.

تولد: 1258، كرمانشاه.

درگذشت: تير 1374، آمريكا.

كريم سنجابى پس از گذراندن تحصيلات ابتدايى در زادگاهش، در دارالفنون ادامه ى تحصيل داد و سپس از دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد. آنگاه براى ادامه ى تحصيل

به فرانسه رفت و در رشته ى حقوق اقتصاد دكترى (رساله ى او به زبان فرانسوى درباره ى اصطلاحات ارضى بود كه در سال 1313 نوشته شده است) گرفت. پس از بازگشت به ايران (پس از اخذ مدرك دكترى) در دانشكده ى حقوق به تدريس پرداخت و سال ها استاد رشته ى حقوق ادارى بود.

دكتر كريم سنجابى در دوره ى 26 مجلس شوراى ملى از طرف مردم كرمانشاه به نمايندگى مجلس انتخاب شد. دكتر محمد مصدق در روز 12 ارديبهشت سال 1330 هيئت دولت خود را تشكيل داد و به مجلس شوراى ملى معرفى نمود. دكتر كريم سنجابى در اين كابينه به وزارت فرهنگ منصوب شد. اين هيئت دولت مدت نه ماه بر سر كار بود. دكتر مصدق در 5 دى ماه همان سال به ترميم هيئت دولت اقدام و دكتر محمود حسابى به جاى دكتر سنجابى وارد هيئت دولت شد. دكتر كريم سنجابى از اعضاى جبهه ى ملى بود. در خلع يد از شركت نفت سابق و ملى شدن صنعت نفت فعاليت داشت. پس از كودتاى 28 مرداد سال 1332 همراه با ديگران دستگير و بازداشت شد. علاوه بر اين دستگيرى، وى چند بار ديگر نيز به زندان افتاد. وى در ابتداى دوره ى دوم فعاليت خود حزب ميهن را تأسيس كرد و بعد به همراهى چند تن ديگر حزب ايران را به وجود آورد.

از جمله آثار او كتابى است به نام اميدها و نااميديى ها (لندن، 1369) كه حاوى خاطرات اوست. از آثار ديگر او است: جزوه ى اقتصاد سال اول دانشكده ى حقوق (1321)؛ حقوق ادارى (1334).

در اوج تظاهرات مردم در انقلاب اسلامى به دكتر كريم سنجابى پيشنهاد تشكيل هيئت دولت و عضويت در

هيئت دولت و رياست شوراى سلطنت داده شد كه از پذيرش آنها خوددارى كرد. در همان زمان كريم سنجابى دستگير و به زندان افتاد كه در آذر سال 1357 از زندان آزاد شد و به تجديد حيات جبهه ى ملى اقدام كرد. پس از انقلاب اسلامى، دكتر كريم سنجابى در دولت موقت مهندس مهدى بازرگان مدتى عهده دار وزارت امور خارجه بود.

وزير، وكيل مجلس، استاد دانشگاه عضو و رئيس جبهه ملى، مخالف محمدرضا پهلوى. در 1283 در كرمانشاه تولد يافت. پدرش قاسم خان سردار ناصر رئيس ايل سنجابى بود كه مدتها در دوران سلطنت رضاشاه در زندان و تبعيد به سر مى برد. سنجابى پس از اتمام تحصيلات ابتدائى و متوسطه وارد مدرسه ى حقوق تهران شد و از مدرسه ى مزبور ليسانس ادارى گرفت و جزء اولين دسته محصلين دولتى به اروپا اعزام شد و در پاريس ادامه ى تحصيل داد و دكتراى حقوق دريافت نمود. پس از ورود به ايران، در 1313 به دانشيارى دانشكده جديدالتاسيس حقوق و علوم سياسى انتخاب شد. پس از 5 سال به مقام استادى و تدريس در دانشگاه رسيد و بعد با حفظ سمت، به خدمت در وزارت معارف درآمد و مشاغلى در آن وزارتخانه پست سرگذاشت. چندى كفيل دبيرستان دارائى، مدتى كفيل رياست آموزش متوسطه و زمانى رياست اداره ى آموزش عالى را داشت. در 1321 به معاونت دانشكده ى حقوق و در 1325 به رياست دانشكده ى حقوق و علوم سياسى و اقتصادى با راى استادان انتخاب گرديد.

از 1328 كه موضوع ملى شدن صنعت نفت مورد توجه قرار گرفته و نطفه ى جبهه ملى بسته شد، سنجابى عضويت جبهه را پذيرفت و از اعضاى فعالى جبهه گرديد.

در 1330 كه مصدق ماموريت اداره ى امور كشور را بر عهده گرفت، او را به سمت وزير فرهنگ معرفى كرد. سنجابى يك سال مقام وزارت داشت، نه تنها قدمى براى فرهنگ كشور برنداشت، بلكه اوضاع آشفته ى آن وزارتخانه را آشفته تر كرد و سرانجام آنجا را ترك نمود. در 1331 به هنگام طرح مسئله ى ملى شدن صنعت نفت در دادگاه لاهه، در معيت مصدق به آنجا رفت و قاضى اختصاصى ايران بود.

در انتخابات دوره ى هفدهم، از كرمانشاه به وكالت مجلس انتخاب شد و عضويت فراكسيون جبهه ملى را داشت. پس از سقوط مصدق، وى تحت تعقيب قرار گرفت، مدتها به حالت اختفاء مى زيست، سرانجام به شفاعت حشمت الدوله والاتبار كه نفوذى فوق العاده بر شاه داشت، خود را معرفى نمود و همان روز آزاد شد و كرسى استادى دانشكده ى حقوق را مجددا به او دادند. سنجابى تا سال 1342 فعاليتى نداشت و اساسا با ساير اعضاى جبهه ملى حشر و نشر نمى نمود، ولى از آن سال به بعد وارد مبارزات سياسى شد. گاهى پنهان و زمانى آشكار به مبارزه ادامه مى داد و در جلسات جبهه ملى شركت مى نمود. چند بار مورد تعرض واقع شد، چندى در زندان به سر برد و مدتى تحت نظر بود تا اينكه در 1357 رهبر جبهه ملى ايران شد و مبارزه ى جبهه ملى عليه شاه و رژيم را او علنى ساخت. در آن سال فعاليتى چشمگير داشت و معتقد بود شاه بايد سلطنت كند نه حكومت. چندى سفر به خارج نمود. در آبان ماه چند روزى طبق ماده ى پنج حكومت نظامى بازداشت شد. چند جلسه طولانى ملاقات با سپهبد مقدم رئيس ساواك داشت، سرانجام روزى

به اتفاق او به ديدار شاه رفتند، بنا به نوشته ى شاه، او دست شاه را بوسيده و از اعمال گذشته ى خويش اظهار ندامت كرده و شاه تكليف نخست وزيرى به او مى كند كه موكول به مطالعه و پاسخ مى شود ولى جو زمان اجازه ى قبول چنين سمتى را كه صميمانه خواستار آن بود، نداد.

سنجابى مردى كم استعداد و استادى كم سواد بود. هيچگونه تحقيق علمى در كار خود نكرد. چهل سال تدريس حقوق ادارى با او بود، هرگز نخواست كتابى در اين زمينه با پيشرفتهاى روز تهيه كند. چند صفحه جزوه ى ناقص را به صورت فتوكپى بين دانشجويان تقسيم مى كرد. وى در اواخر عمر خاطرات خود را به رشته تحرير درآورد و آن را انتشار داد. در 1375 در اروپا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] مؤلفين كتب چاپى (66 -65 /5).

سياسي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1274/1273 ش)، روانشناس، مولف و استاد دانشگاه. وى در تهران متولد شد و پس از تحصيلات ابتدايى و متوسطه در مدارس خرد و سلطانى، براى ادامه ى تحصيلات به فرانسه رفت و از دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى پاريس به اخذ درجه ى دكترا با قيد درجه ى بسيار عالى نايل گرديد و به ايران بازگشت و فعاليتهاى فرهنگى خود را از استادى دارالفنون و دانشكده ى حقوق و علوم سياسى و دانشكده ى ادبيات آغاز نمود. وى چندين بار رييس دانشگاه تهران شد. از جمله خدمت موثر او مى توان از تهيه ى لايحه ى قانون تربيت معلم، تعليمات عمومى اجبارى و مجانى، جدا كردن دانشگاه از وزارت فرهنگ، تاسيس مجدد دانشكده ى معقول و منقول، ايجاد چاپخانه ى دانشگاه و تاسيس كوى دانشگاه نام برد. او به كشورهاى انگلستان و فرانسه و

ايتاليا و آمريكا و كانادا سفر كرد. وى در تهران وفات يافت. از دكتر سياسى تاليفات متعددى به جا مانده است از جمله: «علم النفس يا روانشناسى»؛ «علم النفس ابن سينا و تطبيق آن با روانشناسى جديد»؛ «علم اخلاق»؛ «مبانى فلسفه»؛ «منطق و فلسفه»؛ «هوش و خرد»؛ «روانشناسى شخصيت»؛ «ايران در تماس با مغرب زمين» به زبان فرانسوى و برنده ى جايزه از آكادمى فرانسه؛ «طريقه تست» و «مقالات» متعددى كه در جرايد و مجلات به چاپ رسيده است.[1]

محقق، مؤلف، رييس دانشگاه تهران.

تولد: 1273(1313 ق.)؛ تهران.

درگذشت: 4 خرداد 1369، بيمارستان جم تهران.

على اكبر سياسى، فرزند محمدحسن، پس از اتمام تحصيلات در مدارس خرد و سلطانى و دانشكده ى علوم سياسى تهران، در روزگار احمد شاه قاجار در امتحانات اعزام دانشجو شركت كرد، شاگرد اول شد و براى ادامه ى تحصيل به اروپا رفت و در فرانسه به اخذ درجه ى دكتراى ادبيات از دانشگاه سربن نايل شد (موضوع پايان نامه ى وى «ايران در برخورد با غرب» بود.) طى تحصيل در فرانسه، رساله ى دكتراى وى مورد توجه فرهنگستان علوم فرانسه قرار گرفت و يكى از جوايز آن فرهنگستان در سال 1293 م. به وى اعطاء شد.

على اكبر سياسى تحت تأثير جريان هاى فكرى و اجتماعى ناشى از زندگى در اروپا با چند تن از دوستانش كه در فرنگ تحصيل كرده بودند حزب ايران جوان را تأسيس كرد. دكتر سياسى يكى از اعضاى هيئت عامله ى حزب و از نويسندگان روزنامه ى هفتگى «ايران جوان» بود. وى پس از بازگشت از سفر اول اروپا به تدريس در سه مدرسه ى دارالفنون، نظام و علوم سياسى پرداخت. در همين دوران مترجمى سفارت فرانسه در تهران را هم به عهده داشت.

در آن مدرسه ها، در آغاز كار، زبان فرانسوى و سپس روان شناسى تدريس مى كرد. در همان هنگام با مجله ى «آينده» نيز همكارى داشت.

على اكبر سياسى پس از تأسيس دانشگاه تهران به استادى اين رشته نايل آمد. بعدها كه انجمن روان شناسان ايران تأسيس شد به رياست آن انجمن برگزيده شد و نيز رييس مؤسسه ى روان شناسى دانشگاه تهران بود. دكتر سياسى مدت دوازده سال رياست انتخابى دانشگاه تهران را به عهده داشت. انتشارات دانشگاه تهران در دوره ى رياست و در سال هاى آغازين كار او تأسيس شد و دكتر پرويز ناتل خانلرى طراح و مجرى امور آن شد. او همچنين رياست انجمن ايرانى و فلسفه و علوم انسانى وابسته به كميسيون ملى يونسكو را بر عهده گرفت و در مقام رييس كانون ايران جوان نيز كوشيد تا مجموعه سخنرانى هاى فرهنگى و پژوهشى ايراد شده در آن دو مؤسسه به چاپ برساند.

دكتر سياسى رياست دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى و نيز دانشسراى عالى تا پيش از جدا شدن آن- كه بيش از بيست سال طول كشيد- بر عهده داشت. تأسيس مجله ى «دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى» نيز از فعاليت هاى او بود. وى وزير فرهنگ احمد قوام و على سهيلى، وزير مشاور در هيئت دولت مرتضى قلى بيات (سهام الدين)، وزير فرهنگ در هيئت دولت ابراهيم حكيمى و وزير امور خارجه در هيئت دولت ساعد بود. در هيئتى كه براى امضاى منشور سازمان ملل متحد به سانفرانسيسكو اعزام شد عضو بود. در پايه گذارى امور يونسكو همكارى داشت و يكى دو بار به نمايندگى ايران در اجلاسيه هاى آن مؤسسه ى جهانى شركت كرد. عضو شوراى تبليغات و عضو فرهنگستان ايران و شوراى عالى فرهنگ

و جز اينها بود. دكتر سياسى، ده سال پايانى عمر را در اروپا و امريكا زندگى مى كرد.

علاوه بر مقالات وى در نشريات داخل و خارج، از آثار وى است: اصول روان شناسى (1317)؛ روان شناسى پرورشى (1320، اين كتاب به كرات بين بيست تا سى بار به چاپ رسيده است)؛ علم النفس ابن سينا و تطبيق آن با روان شناسى جديد (1333)؛ نمايشنامه هاى عشق و وطن؛ ماهيار يك قربانى ديكر؛ عشق و تجدد؛ ايران در تماس بامغرب زمين (به زبان فرانسوى)؛ دو ماه در پاريس يا از يونسكو تا برلين (1329)؛ روان شناسى جديد (1333)؛ علم اخلاق (نظرى و عملى) (1336)؛ منطق و روش شناسى (1336، چند بار چاپ شده است)؛ مبانى فلسفه (1336)؛ علم النفس يا روان شناسى از لحاظ تربيت (1337، چند بار چاپ شده است)؛ منطق و فلسفه (1337، چند بار چاپ شده است)؛ هوش و خرد (1341، چاپ هاى مكرر دارد)؛ روان شناسى جنايى (1342)؛ گزارش يك زندگى (جلد اول، لندن 1336).

در 1274 ش در تهران متولد شد و پس از انجام تحصيلات ابتدائى و متوسطه وارد مدرسه عالى سياسى مشيرالدوله شد و دانشنامه گرفت. در 1290 دولت ايران قريب بيست نفر از جوانان كشور را تحت سرپرستى ريشارد براى ادامه تحصيل به اروپا فرستاد، از جمله على اكبر سياسى در زمره ى آن بيست نفر بود. در اين سفر براى هر كدام از محصلين نام خانوادگى انتخاب شد و چون على اكبر رشته ى سياسى خوانده بود نام خانوادگى سياسى را براى خويش انتخاب كرد. پس از ورود به پاريس وارد دانشسراى روان شد و به تحصيل در رشته ى علوم تربيتى و روانشناسى پرداخت و مدت تحصيل وى مجموعا پنج سال

به طول انجاميد و در 1296 به ايران بازگشت و به استادى مدرسه ى دارالفنون مشغول شد. در 1298 علاوه بر تدريس به سمت مستشار و مترجم سفارت فرانسه در تهران برگزيده شد و قريب دو سال در آن سمت انجام وظيفه نمود. سياسى پس از بازگشت از اروپا در فكر تغييراتى در شئون تغييراتى در شئون مختلف كشور افتاد و با مشاركت عده اى از دوستان خود جمعيتى به نام ايران جوان تاسيس كرد. هسته ى اصلى اين جمعيت غير از سياسى عبارت بودند از، حسن مشرف نفيسى، اسمعيل مرآت، محمدوحيد تنكابنى، محسن رئيس، جواد عامرى. اساسنامه اى كه خيلى مترقى و تند بود تهيه كردند از جمله در مرامنامه آنها آمده بود: تجزيه امور مدنى از مسائل روحانى، الغاء كاپيتولاسيون، الغاء محاكم خصوصى و ارجاع كليه امور به محاكم عمومى، تجديدنظر در قراردادهاى گمركى، ايجاد راه آهن، ايجاد مدرس عمومى و اجبارى براى پسران و دختران و چند مورد ديگر.

جمعيت ايران جوان پس از مدتى روزنامه اى به نام جمعيت كه به طور هفتگى منتشر مى شد دائر كردند كه شماره اول آن دوازده صفحه بود و مطالب متنوعى در آن نوشته شده و چندين كاريكاتور هم در آن شماره به چشم مى خورد. وقتى سردار سپه قدرت گرفت، اعضاء موسس ايران جوان را پذيرفته و مرامنامه آنها را مطالعه و مورد تصويب و اجرا قرار داد.

على اكبر سياسى در 1308 مجددا براى ادامه تحصيل به اروپا رفت و در رشته ى روانشناسى دكترا گرفت و رساله ى وى با درجه ى ممتاز مورد تصويب استادان قرار گرفت و جايزه اى نيز از طرف دانشگاه به او داده شد. سياسى در 1931 به ايران بازگشت و در وزارت فرهنگ

رياست تعليمات عاليه به او واگذار شد و در دارالمعلمين عالى نيز به تدريس روانشناسى و فلسفه پرداخت.

در 1313 پس از تاسيس دانشگاه تهران وى به استادى روانشناسى در دانشكده ادبيات منصوب شد و در سال بعد عضو پيوسته فرهنگستان جديدالتاسيس ايران شد. در 1321 به رياست دانشكده ادبيات برگزيده شد و در مرداد همان سال در كابينه ى احمد قوام وزارت فرهنگ را عهده دار شد. سياسى در اين سمت قانون تعلميات اجبارى را از مجلس سيزدهم گذرانيد و براى دانشگاه تهران كه ضميمه وزارت فرهنگ بود استقلال گرفت و از طرف روساء دانشكده ها به رياست دانشگاه مستقل تعيين شد.

پس از بلواى 17 آذر 1321 قوام السلطنه تمام روزنامه ها و مجلات كشور را تعطيل كرد و مديران آن را به زندان افكند و دكتر سياسى وزير فرهنگ وقت لايحه ى جديدى به قيد دوفوريت به مجلس داد و ضمن لغو تمام امتيازات براى صاحب امتيازى مطبوعات، اصول جديدى را در نظر گرفت كه يكى داشتن ديپلم متوسطه و ديگرى بضاعت مالى بود.

پس از سقوط كابينه ى احمد قوام، على سهيلى به نخست وزيرى منصوب شد و پست وزارت فرهنگ مجددا به دكتر على اكبر سياسى تفويض گرديد. در 1323 در كابينه ى مرتضى قلى بيات (سهام السلطان) به وزارت مشاور برگزيده شد. در 1326 در كابينه ى ابراهيم حكيمى براى بار سوم وزير فرهنگ شد و بالاخره در كابينه ى ساعد به وزارت امور خارجه معرفى گرديد. و در 1325 عضويت هيئت نمايندگى ايران را در سازمان ملل عهده دار گرديد.

دكتر على اكبر سياسى مجموعا مدت 12 سال رياست دانشگاه تهران را عهده دار بود. در سال 1333 به موجب طرحى كه از طرف يكى از نمايندگان به

مجلس داده شد، انتخاب رياست دانشگاه از روساى دانشكده ها سلب و قرار شد وزير فرهنگ سه نفر از اساتيد دانشگاه را كه رتبه ى آنها از 9 كمتر نباشد به شاه پيشنهاد كند و شاه يكى از آنها را انتخاب كند. لذا جعفرى وزير فرهنگ وقت، سه نفر را پيشنهاد نمود. نفر اول دكتر منوچهر اقبال بود كه به رياست دانشگاه انتخاب گرديد. دكتر اقبال براى تقدير از خدمات دكتر سياسى به وى مقام رياست افتخارى دانشگاه تهران را داد.

دكتر على اكبر سياسى پس از كنار رفتن از رياست دانشگاه، تلاشى براى كارهاى دولتى به عمل نياورد و همچنان با استادى و تدريس در دانشكده ادبيات امرار وقت مى كرد و سرانجام بازنشسته شد و به مقام استادى ممتاز رسيد.

دكتر سياسى داراى تاليفات متعددى در رشته ى تخصصى خود مى باشد، از جمله مى توان كتابهاى مبانى فلسفه على النفس يا اصول روانشناسى، نظريه هاى شخصيت يا مكاتب روانشناسى و چندين كتاب درسى و چند ترجمه را نام برد. او اصول روانشناسى جديد را در ايران بنياد نهاد، از اينرو به نام بنيانگذار و پدر روانشناسى جديد در ايران معروف مى باشد. وى در جوانى با دختر صمصام الملك بيات ازدواج كرد و صاحب چند فرزند شد كه ارشد آنها دكتر هدايت سياسى هم اكنون استاد دانشكده بهداشت است.

سياسى در اواخر عمر در خارج از ايران مى زيست و كتابى به زبان فارسى تحت عنوان گزارش يك زندگى نوشته و انتشار داد كه در حقيقت شرح حال و زندگينامه ى او بود. در اواخر 1368 به ايران بازگشت و در ششم خرداد 1369 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] چهره هاى آشنا (311 -310)، كلك (س 1369،

ش 3، ص 32 -29)، كيهان فرهنگى (س 7، ش 3، ص 50)، مؤلفين كتب چاپى (521 -518 /4)، نشر دانش (س 10، ش 4، ص 104).

سيد عباس زاده، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1333، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مديريت آموزشى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اروميه

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان و ادبيات انگليسى از دانشگاه تبريز، كارشناسى ارشد در رشته تعليم و تربيت از دانشگاه اكلاهماسيتى آمريكا، دكتراى مديريت آموزشى از دانشگاه ميسورى كلمبياى آمريكا در سال 1359.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه اروميه.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روش هاى كنترل كلاس معلمان مدارس در مقاطع مختلف و خصوصيات مدارس اثربخش.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مديريت آموزشى، تعليم و تربيت كودكان تيزهوش، هنر در مدرسه و واژه نامه مديريت آموزشى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

روش هاى كنترل كلاس معلمان، رضايت شغلى معلمان، وجدان كار، مديريت مؤسسات تحقيقاتى، مشكلات رفتارى و آموزشى دانش آموزان شاهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سيد ميرزائي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جمعيت شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم اجتماعى از دانشگاه تهران در سال 1349، كارشناسى ارشد جامعه شناسى از دانشگاه استراسبورگ فرانسه در سال 1351 و دكتراى جمعيت شناسى از دانشگاه استراسبورگ فرانسه در سال 1356.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاه شهيد بهشتى، مدير گروه علوم اجتماعى دانشگاه شهيد بهشتى معاون آموزشى و پژوهشى دانشگاه الزهراء و دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى بزهكارى در كرمان، بررسى اوقات فراغت رزمندگان و دانش آموزان، تدريس دروس مبانى جمعيت شناسى، روشهاى تحليل جمعيت، جمعيت شناسى اقتصادى- اجتماعى و مسائل جامعه شناسى شهرى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب)

بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مبانى و روشهاى تحليل جمعيت و جمعيت شناسى آمارى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 13، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مفهوم حد مطلوب قدرت در كشورهاى جهان سوم، شكوفائى فرهنگى در جهان سوم، سياست تنظيم خانواده و توسعه اقتصادى، انقلاب بشر و نيازهاى فدائى و توسعه افق جديد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سيف نراقي، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته مشاوره و راهنمائى با رتبه اول از دانشسراى عالى تهران در سال 1350، كارشناسى ارشد و دكتراى مشاوره و راهنمائى با درجات ممتاز از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى در سالهاى 1353 و 1356.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى روند رشد تكلم و زبان فارسى كودكان از بدو تولد تا 8 سالگى، بررسى و مقايسه وضعيت مراكز شبانه روزى كميته امداد امام خمينى (ره) و ويژگيهاى دانش آموزان تحت پوشش آنها، بررسى اختلالات رفتارى فرزندان شاهد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر بيش از 50 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 11

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

دانش آموزان استثنائى، روش تحقيق، اختلالات يادگيرى، اختلالات يادگيرى، اختلالات رفتارى كودكان، سنجش و اندازه گيرى، راهنماى عملى فراهم سازى، آمار استنباطى، احساس و ادراك در روانشناسى، آموزش و پرورش كودكان استثنائى و بررسى روند رشد تكلم و زبان شناسى كودكان از بدو تولد تا 8 سالگى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 50، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

چگونگى رشد

ذهنى و روانى، تكلم و زبان كودكان، اختلالات رفتارى، تأثير فشارهاى روانى، نقش تحقيق، چگونگى نمونه گيرى و آشنائى با برخى از آزمونها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سيف، سوسن

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر سوسن سيف در سال 1321 در تهران بدنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه ،تحصيلات دانشگاهي را در دانشگاه الزهرا در رشته روانشناسي آغاز كرد. وي پس از اخذ مدرك كارشناسي روانشناسي و كارشناسي ارشد رشته مشاوره و راهنمايي خانواده از دانشگاه علامه طباطبائي ، در سال 1361 موفق به دريافت دكتري رشته مطالعه خانواده و كودك از دانشگاه سراكيوز آمريكا شد.وي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه الزهرا و عضو هيئت علمي مدرسه عالي شميران 0دانشگاه علامه طباطبائي ) مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوسن سيف تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان «همايون» و دوره دبيرستان را در دو مدرسه «آزرم» و «ناموس» سپري كرده است. ليسانس روانشناسي اش را از مدرسه عالي دختران [دانشگاه الزهرا(س)] و فوق ليسانس خود را از مدرسه شميران [با نام فعلي دانشگاه علامه طباطبايي] اخذ مي كند. پس از اين براي ادامه تحصيل و كسب مدرك دكترا با بورسي كه به او تعلق مي گيرد به دانشگاه «سيراكيوز» آمريكا مي رود و همانگونه كه در كشور خود موفق مي شود رتبه اول را در دانشگاه به دست آورد، آنجا نيز با همين رتبه فارغ التحصيل مي شود. خلاصه سابقه تحصيلي سوسن سيف به قرار زير است: 1_ ليسانس روانشناسي _ مدرسه عالي دختران ( دانشگاه الزهرا ) 54 _50 2_

فوق ليسانس مشاوره و راهنمايي خانواده _ مدرسه عالي شميران ( دانشگاه علامه طباطبايي ) 56 _ 54 3_ دكتراي مطالعه خانواده و كودك _ دانشگاه سراكيوز آمريكا 57 _ 61 استادان و مربيان : سوسن سيف تمايلاتي نيز به علوم ديگر دارد. به زيباشناسي، هنر و از همه مهمتر به فلسفه علاقه مند است و در اين رابطه به يكي از اساتيدش كه تا حد زيادي تحت تأثير او قرار گرفته بوداشاره مي كند: «در دوره ليسانس، ما استادي داشتيم به نام خانم دكتر «مهتاب مستعان» - كه حالا بازنشسته شده اند- ايشان به قدري شيرين، فلسفه را درس مي دادند كه گاهي اوقات من وسوسه مي شدم رشته ام را عوض كنم و بروم فلسفه بخوانم. در مراحل ديگر پيشرفت هاي علمي ام، اساتيد خوبي مثل آقاي دكتر كيانوش هاشميان داشتم يا آقاي دكتر عباس طباطبايي يزدي كه استاد آمار من بودند. جالب اينجاست كه اين افراد هم اكنون از بهترين همكاران من محسوب مي شوند.» وقايع ميانسالي : سوسن سيف پس از بازگشت به وطن، به سرعت دستاوردهاي آموزشي اش را به كار مي گيرد و اندك زماني بعد صاحب مرتبه و مقام ارزنده اي در علم روانشناسي كشور مي شود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سابقه اشتغال به خدمت سوسن سيف : _ عضو هيات علمي مدرسه عالي شميران ( دانشگاه علامه طباطبايي ) _ عضو هيات علمي دانشگاه الزهرا ( دانشيار ) _ عضو هيات علمي دانشگاه اما م صادق ( واحد خواهران ) _ عضو هيات علمي مركز مطالعات و تحقيقات مسائل زنان _ عضويت در شاخه كودكان استثنايي و

برنامه ريزي وزارت فرهنگ و آموزش عالي _ مديريت گروه علوم تربيتي دانشگاه الزهرا - عضو كميته مشورتي انستيتو روانپزشكي _ مدير تحصيلات تكميلي ( كارشناس ارشد و دكترا دانشكده الهيات ، ادبيات و علوم انساني دانشگاه الزهرا _ عضويت در كميته علمي سمينار روانشناسي در اسلام و دبير سمينار دانشگاه الزهرا _ عضو كميته برنامه ريزي آموزش كودكان استثنايي و عضويت در چهارشاخه اختلالات عاطفي ، ناتواني يادگيري ، عقي ماندگي ذهني و چند معلوليتي _ رياست دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهرا _ عضو شوراي تحقيقات سازمان آموزش و پرورش استثنايي فعاليتهاي آموزشي : سوسن سيف با وجود آن كه سابقه تدريس در ديگر دانشگاه ها را نيز دارد ولي به زعم خويش، تمام زندگي و وجودش در دانشگاه الزهرا(س)، خلاصه مي شود و بيشترين حجم فعاليت هايش را در اين مركز آموزشي متمركز كرده است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سوسن سيف تاكنون راه اندازي و تأسيس دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي و كتابخانه آن در سال ،74 مركز كلينيك مشاوره و روانشناسي دانشگاه الزهرا(س) [واقع در خيابان 16آذر به همت و پشتيباني رياست دانشگاه دكتر زهرا رهنورد و به مديريت دكتر طيبه زندي پور]، برنامه مشاوره پيشگيري از تالاسمي [در وزارت بهداشت و درمان] و درس كارگاهي آن، طرح و اجراي دروس كارگاهي «مصاحبه مشاوره اي»، «آموزش خانواده»، «دانش افزايي همسران» و «سلامت بلوغ در دختران» را در كارنامه خود ثبت كرده است. آرا و گرايشهاي خاص : سوسن سيف معتقد است: «علاقه من به مسائل خانواده در تمام فعاليت هاي تحقيقاتي و پژوهشي ام نمود عيني

داردو در داخل يا خارج از كشور مدام روي مشاوره خانواده و كودك كار مي كنم. در تعاريف كلي و از نقطه نظر اجتماعي خانواده را اين گونه تشريح مي كنند كه واحد بسيار كوچكي است. اما به نظر من اساس و پايه شكل گيري جامعه و يادگيري فرزندان، ارتباط همسران و... همه در خانواده است. من همه چيز را به خانواده ربط مي دهم و معتقدم خانواده در تشكيل و گسترش روح ملي و در نهايت حفظ حدود و ثغور فرد براي خود، نقش بزرگي ايفا مي كند. اگر كشورها مباني خانوادگي سالم نداشته باشند و رابطه افراد در خانواده خيلي به هم نزديك نباشند، همبستگي و تعاون بين آن ها ديده نشود، همه چيز بي پايه و سست مي شود. بنابراين هميشه بايد خانواده را يك اصل قرار دهيم كه داراي جايگاه پر مهر و محبتي است، حس همدلي و دوستي و فداكاري و... در آن هست و تمام اين ها ريشه در خانواده دارد. من در همه كارهاي تحقيقي ام تاكنون اين چرخه خانواده را در نظر گرفتم. چرخه خانواده كاملاً مشخص است، ابتدا جوانان ازدواج مي كنند، بعد فرزنددار مي شوند و بچه هايشان به مدرسه رفته، فارغ التحصيل مي شوند و باز آنان هم ازدواج مي كنند و چرخه ادامه مي يابد.» از ديد سوسن سيف، روانشناسي در واقع نوعي انسان شناسي است: «شناخت ابعاد انسان به دليل پيچيدگي به سادگي امكان پذير نيست. گروهي سعي دارند از ديدگاه وراثت درباره انسان ها صحبت كنند، بعضي ديگر از منظر محيط، برخي مي گويند ارزش ها اهميت دارند و تعدادي هم

تفكر و گروهي نيز ادراك و احساس را پراهميت مي دانند.» سوسن سيف در عالم مشاوره بيش از هر كس به «ويرجينيا ستير» گرايش دارد و او را يكي از برترين مشاورهاي جهان مي پندارد و براي اثبات نظريات خويش در خصوص ارتباط و همدلي با ديگران به گفته اي از او استناد مي كند: «ستير جمله قشنگي دارد با اين مضمون؛ مرا باور اين است بهترين هديه اي كه مي توانم بخواهم و آرزو كنم همانا ديده شدن، شنيده شدن، فهميده شدن و حس شدن از سوي ديگران است و والاترين هديه اي كه من مي توانم به ديگران بدهم ديدن، شنيدن و درك و پذيرش روح آنهاست. آنچه ستير مي گويد خواسته هاي من نيز هست. به اعتقاد من زندگي را بايد مجموعه ارتباطات در ابعاد زيستي، رواني و اجتماعي دانست. بنابر رويكرد ارتباطي ستير، افرادي كه در نحوه برقراري ارتباط داراي الگوي سالمي هستند، بانشاط، سرزنده و بامحبتند و قدرت ريسك كردن دارند، با حقوق خود و ديگران آشنايند، حضور قلب و چهره هاي آرام دارند و صحبت هاي آن ها با آهنگي پرمايه و گرم همراه است، مهربانند و گشاده رو و اگر ساكتند، حتي سكوتشان، آرامبخش است. در عوض افرادي كه نمي توانند به خوبي از عهده برقراري ارتباط برآيند، بداخلاقند و چشم هايشان تنگ است، گوش هايشان نمي شنود، صداهاي خشني دارند و شوخي هايشان زننده است!» جوائز و نشانها : سوسن سيف تاكنون چندين مرتبه به عنوان پژوهشگر نمونه در دانشگاه الزهرا(س) انتخاب شده و مورد تقدير قرار گرفته است. در سال هاي 83-82 استاد نمونه كشور بوده

و براي اغلب سخنراني هايش موفق به دريافت جوايز و تقديرنامه هايي شده است.چگونگي عرضه آثار : ارائه و تدوين چندين طرح ملي نيز در كارنامه علمي پربار سوسن سيف به چشم مي آيند. «طرح جامع تشكيل كارنامه فراگيري خاص براي كودكان عقب مانده ذهني» [1380]، «آزمون دوره آمادگي قبل از دبستان»، «استانداردسازي و هنجاريابي مقياس سنجش خانواده» [تيرماه 1380]، «پودمان مديريت زن»، و «بررسي علل و عوامل مدرسه گريزي دانش آموزان دختر دبيرستان هاي تهران» [سال تحصيلي 82-81] برخي از آنهاست. مقالاتي كه سوسن سيف دركنفرانس ها و سمينارهاي داخلي و خارجي نيز مطرح كرده است، موضوعاتي همچون «فرضيه زبان و تفكر ويگوتسكي»، «مقايسه مشكلات دختران نوجوان ايراني با مشكلات دختران نوجوان ايراني مقيم آمريكا»، «فقدان پدر و تأثير آن در روند رشد كودكان»، «جوان و عزت نفس»، «پياژه و اسكينر»، «بهداشت رواني و عوامل مؤثر در انتخاب رشته تحصيلي دانشجويان دانشگاه الزهرا(س)» و مواردي از اين دست را شامل مي شوند كه شرح فهرست آنها در اين حجم كوتاه نمي گنجد. اين مقالات گاه در مجله هاي علوم انساني وزارت آموزش عالي، فصلنامه وزارت آموزش و پرورش و مجله علوم انساني دانشگاه الزهرا(س)، به چاپ رسيده اند يا مي رسند. برخي از آن ها نيز در همايش ها و كنگره هاي علمي ارائه شده اند. علاوه بر آن چه از فعاليت هاي پژوهشي - تحقيقي سوسن سيف آورده شد، او در مجلات مرتبط با حوزه كاري اش نيز از اعضاي هيأت تحريريه است. مجلات «خانواده پژوهي دانشگاه شهيد بهشتي»، «فصلنامه روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبايي» و «روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه

تهران» سه مورد از آن هاست. همچنين سردبيري فصلنامه هاي «مطالعات روانشناختي» و «انديشه هاي نوين تربيتي» از ديگر مسؤوليت هاي اوست. دكتر سوسن سيف با همه اين فعاليت هاست كه امروزه از جمله نام آشنايان عرصه علم روانشناسي است و نمي توان به سادگي و بي تفاوت از كنار او گذشت. او سعي كرده زندگي اش را وقف ارائه بهترين و ارزشمندترين خدمت هاي بشردوستانه كند، تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.» آثار :آموزش و پرورش دوران نخستين كودكي ويژگي اثر : ترجمه2 ارزيابي ناتواني يادگيري ، اصلاح رفتار كودكان استثنايي ويژگي اثر : تاليف و ترجمه4 افزايش خود پنداره دانش آموزان در مدارس ويژگي اثر : ترجمه5 تئوري رشد خانواده ويژگي اثر : تاليف و ترجمه 6 جابه جا كردن كودك خردسال فلج مغزي در خانه ويژگي اثر : تاليف و ترجمه7 جابه جا كردن كودك خردسال فلج مغزي در خانه ويژگي اثر : تاليف و ترجمه8 خانواده درماني ، رشد كودكان تهراني از يك سالگي تا پنج سالگي ويژگي اثر : بررسي و تحقيق و تاليف 10 روانشناسي رشد كودكان و نوجوانان ويژگي اثر : تاليف مولي و راسل اسمارت: ترجمه11 ريشه هاي فلسفي و تاريخي تئوري هاي نوجواني ويژگي اثر : تاليف و ترجمه 12 مباحثي در اختلالات دوران نوجواني ويژگي اثر : تاليف13 مشاوره خانواده ويژگي اثر : تاليف14 ناتواني هاي يادگيري ، تشخيص و درمان ويژگي اثر : تاليف15 ياور ماهر ويژگي اثر : ترجمه

سيف، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته آموزش و

پرورش گرايش روانشناسى با احراز رتبه اول از دانشگاه ابوريحان سابق در سال 1347، كارشناسى ارشد و دكترا در رشته روانشناسى تربيتى از دانشگاه ايلينويز جنوبى آمريكا در سالهاى 1350 و 1352.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى دانشگاه ابوريحان سابق و دانشگاه علامه طباطبائى از سال 1352 تاكنون، دانشيار دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرحى تحقيقى در زمينه علوم تربيتى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 6 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 13

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى و علوم تربيتى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 15، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

روانشناسى و علوم تربيتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سيف اللهي، سيف اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: علامه طباطبائى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شاملو فرهمند، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانشناسى درمانى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى از دانشگاه Dubugue آمريكا در سال 1334، كارشناسى ارشد و روانشناسى بالينى از دانشگاه جورج واشنگتن آمريكا در سال 1336، دكتراى روانشناسى بالينى از دانشگاه واشنگتن آمريكا در سال 1339 و فوق تخصص روان درمانى از دانشگاه شيكاگو در سال 1340.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1340 تا سال 1342، استاديار دانشگاه تهران از سال 1342 تا سال 1346، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1346 تا سال 1352 و استاد دانشگاه تهران از سال 1352 تاكنون

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

عوارض روانى جنگ در رزمندگان ايران، بررسى بالينى شخصيت قبل از بيمارى بيماران روانى، استفاده از رفتار درمانى و شناخت درمانى در بيماران جنگى در ايران و تدريس دروس روان درمانى، آسيب شناسى روانى، بهداشت روانى، روان شناسى بالينى در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 9

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيمارى هاى روانى، پيش گيرى بيماريهاى روانى، روشهاى تشخيص و درمان، درمان بيماريهاى روانى به وسيله روان درمانى، ديدگاههاى قديم و جديد در روانشناسى شخصيت، بررسى مفاهيم و پژوهشها و نظريه ها در شخصيت، تكنيك هاى جديد در روانكاوى، تاريخ تكامل روانشناسى در صد سال اخير و جديدترين روشهاى تشخيص با مصاحبه بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 100، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مسائل گوناگون روانشناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد

دوم)

شاملي، عباسعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباسعلي شاملي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/3

زندگينامه علمي

اينجانب دكتر عباسعلي شاملي در تاريخ 3/7/1339 و در ديار دانش، حكمت و عرفان، در شهرضاي اصفهان پا به اين كره ي خاكي نهادم و داراي سه فرزند هستم. من هم اكنون از اعضاي هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (قدس سرّه الشريف) در گروه علوم تربيتي و جانشين مدير اين گروه مي باشم. در سال تحصيلي 56-1355 وارد حوزه علميه شهرضا (مدرسه علميه صاحب الزمان ‹عج›) و سپس (پس از حدود يك سال) وارد حوزه علميه قم (مدرسه منتظريه يا حقاني و مدرسه رسالت) شدم. تا سال 1371 در حوزه علميه قم به تحصيل اشتغال داشتم. طي اين مدت موفق شدم مقدمات، سطح مقدماتي، سطح عالي و هفت سال از درس خارج فقه و اصول حوزه را در اين مهد دانش و اجتهاد پشت سر گذارم.

مقدمات و سطح مقدماتي را طي پنج سال در مدرسه علميه رسالت كه در آن هنگام همگام و هم برنامه مدرسه علميه حقاني بود و توسط حضرت حجة الإسلام و المسلمين جناب آقاي دشتي و كمك و مشاوره مرحوم شهيد قدوسي (ره) مديريت مي شد، پشت سر گذاشتم. سطح عالي را به طور آزاد در حوزه علميه قم گذرانده و در آن زمان از محضر اساتيد گرانقدر حضرات آيات عظام اعتمادي (كتاب رسائل در اصول)، ستوده (كتاب مكاسب محرّمه و بيع)، پاياني (مكاسب بيع و خيارات)، اشتهاردي (لمعه و مكاسب محرمه)، مسعودي (لمعتين)، فاضل لنكراني (دو جلد كفايه در اصول)، استادي (علم الحديث و درايه، حلقات اول و دوم

اصول الفقه شهيد صدر (ره))، سيد علي حائري (حلقات سوم اصول الفقه) بهره بردم.

در طول درس هاي خارج فقه و اصول از محضر اساتيد و آيات عظام سيد محمود هاشمي شاهرودي، سيد كاظم حائري، مكارم شيرازي، ميرزا جواد تبريزي، سبحاني و مظاهري اصفهاني و وحيد خراساني بهره جستم. همزمان با دروس حوزه از سال 1358 در برنامه ويژه آموزشي مؤسسه در راه حق كه با نظارت اساتيد و آيات عظام مصباح يزدي، خرازي و مظاهري اصفهاني به هدف تربيت طلاب و فضلاي حوزه علميه قم در راستاي پاسخگويي به نيازهاي نوين انقلاب و دنياي اسلام راه اندازي شده بود، به تحصيل اشتغال داشتم. طي اين دوران كه تا سال 1370 به طول انجاميد، دو معادل ليسانس فقه و حقوق اسلامي و مطالعات اسلامي را به ترتيب در سال هاي 1362 و 1370 از مؤسسه در راه حق و مركز مديريت حوزه علميه قم اخذ كردم.

در راستاي تكميل تحصيلات نوين حوزوي در سال 1362 به بنياد فرهنگي باقرالعلوم (ع) كه دوره تكميلي و تخصصي مؤسسه در راه حق بود، منتقل شده و در گروه روان شناسي به تكميل تحصيلات پرداختم. پس از چهار سال (در سال 1365-66) موفق به اخذ معادل فوق ليسانس روان شناسي با گرايش رشد شخصيت شدم (اين مدرك بر اساس انجام پژوهش و نه پايان نامه، پس از گذراندن تمامي واحد هاي مورد نياز در روان شناسي اخذ شد). پس از تكميل اين دوره در سال 1368 به همكاري در گروه روان شناسي دفتر همكاري حوزه و دانشگاه دعوت شدم كه حاصل دو سال همكاريم مشاركت در تأليف دو جلد

روانشناسي رشد با نگرش به منابع اسلامي (و چندين مقاله روان شناختي بود) كه توسط سازمان سمت چاپ و منتشر شده است. كتاب نظريه هاي رشد شخصيت كه حاصل ديگر اين همكاري همراه با دوست دانشمندم آقاي دكتر ساجدي بود، هنوز به چاپ نرسيده است.

از سال 1371 مقارن با سال 1991 ميلادي به صلاح ديد و بر اساس هدايت و نظارت استاد بزرگوار حضرت آيه الله مصباح يزدي (و پس از تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي وقت) و توصيه ي مقام معظم رهبري و حمايت و همكاري صميمانه رئيس جمهور محترم وقت آيه الله هاشمي رفسنجاني براي ادامه و تكميل تحصيلات به دانشگاه مك گيل در كشور كانادا اعزام شدم. ورود به اين دانشگاه در سال 1992 ميلادي بود كه پس از دو و نيم سال و در سال 1995 فوق ليسانس ديگري در رشته روان شناسي فلسفي اسلامي از موسسه مطالعات اسلامي گرفتم. پايان نامه اين فوق ليسانس به بررسي مقايسه اي رابطه نفس و بدن در علم النفس فلسفي صدر المتألهين و ابن سينا (رهما) اختصاص يافت.

از اين پس به دانشكده ي علوم تربيتي (Faculty of Education) در همين دانشگاه منتقل شده و پس از چهار سال (در سال 1999) در رشته فلسفه تعليم و تربيت و با گرايش آموزش و پرورش فرهنگ و ارزش ها (Culture Values in Education) با برجسته سازي ديدگاه علامه شهيد آيه الله سيد محمد باقر صدر (ره) در زمينه ي «شاخص هاي فرهنگ اسلامي توسعه و توسعه فرهنگي در يك جامعه اسلامي» موفق به اخذ درجه دكتري شدم. اين پايان نامه به اتفاق نظر

هيئت داوران كميته دفاع ممتاز شناخته شد و درجه (Dean’s honor list) را گرفت.

شايسته است گوشزد كنم كه اعطاي اين امتياز زماني است كه يك پايان نامه هم توسط استادان داور بيروني (از دانشگاه هاي ديگر) و هم در قضاوت كميته داخلي داوران ممتاز و برجسته تشخيص داده شود.

لازم به ياد آوري است كه چون نظام تحصيل در بيشتر دانشگاه هاي آمريكا و كانادا آميزه اي از ارائه پايان نامه و گذراندن كورس ها و ترم هاي درسي است، هر دانشجو پس از فوق ليسانس و دكتري دست كم بيست مقاله پژوهشي خواهد داشت. من نيز بنا به اقتضاي روند تحصيلي خود در دانشگاه مك گيل، در دو دوره فوق ليسانس و دكتري خود موفق به نوشتن 25 مقاله پژوهشي به زبان انگليسي شدم. پس از بازگشت به ايران ضمن همكاري با مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در دو بخش آموزش و پژوهش تاكنون موفق به ارائه چندين مقاله علمي _ پژوهشي شده ام كه شماري از آنها در شماره هاي گوناگون مجله علمي تخصصي معرفت به چاپ رسيده است.

شاه ركني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: علوم اقتصادى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى علوم اقتصادى از ايران.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تجارت بين الملل، ماركتينگ بين المللى و اقتصاد خرد، سياست هاى حمايتى از توليدات داخلى و صادرات، تحليل نظريه ها و مقايسه مدل هاى مربوط به سياست هاى حمايتى از صنايع داخلى و ويژگيها و پى آمدهاى اقتصادى و هزينه هاى اجتماعى اينگونه سياست ها، محاسبه نرخ حمايت مؤثر و مقايسه آن با

نرخ حمايت اسمى از صنايع داخلى خصوصاً در صنعت اتومبيل ايران، برآورده بازده اقتصادى سرمايه گذارى آموزشى به منظور تخصيص بهينه منابع و اعتبارات در نظام آموزشى كشور، استاد راهنماى 11 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد خرد مقدماتى، اقتصاد خرد ميانه، اقتصاد و تجارت بين الملل، تئورى ها و كاربرد آنها در اتخاذ سياست هاى حمايتى از توليدات ملى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

سياست هاى حمايتى از توليدات داخلى، ارزيابى پروژه هاى توليد نيروى برق آبى كوچك، ارزيابى سرمايه گذارى آموزشى و بازده آنها در مقاطع تحصيلى ابتدائى تا دكترا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شجاعي پور، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي شجاعي پور

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/5/10

زندگينامه علمي

اينجانب علي شجاعي پور در تاريخ 10/5/1323 هجري شمسي در شهر اراك پاي به عرصه وجود گذاشتم پس از سپري نمودن دوران كودكي در دبستان اميركبير به تحصيل علوم ابتدايي پرداختم و دوران تحصيل متوسطه را در دبيرستان صمصام الملك بيات تا سال چهارم دبيرستان گذراندم و به علت فوت پدر و وضع اقتصادي نامطلوب خانواده مجبور به ترك تحصيل شدم كه جهت تامين مخارج خانواده به كارگري بپردازم پس از مدتي به صورت معلم روز مزد در اداره فرهنگ اراك به خدمت روستا در آمدم و چون در بعضي از روستاها تنها معلم روستا بودم كلاسهاي شش پايه يعني از كلاس اول تا ششم كه در يك اتاق بودند را اداره مينمودم و مدت ده سال در روستاها به

خدمت شريف معلمي اشتغال داشتم و چون شغل معلمي نيازمند مطالعه و كسب معلومات لازم بود به ادامه تحصيل مشغول شدم و ديپلم دانشسراي مقدماتي را در كوتاهترين مدت اخذ نمودم و چون با اين پايان نامه نمي توانستم به دانشگاه راه يابم لذا در اواخر رژيم ستمشاهي و اوائل رژيم مقدس و انقلاب اسلامي موفق به اخذ ديپلم كامل گرديدم در اين ايام هنگام با همكاران فرهنگي انجمن اسلامي معلمان را تشكيل ويكي از اعضاي فعال انجمن بودم كه با همكاري دو تن از همكاران ديگر از سهميه يك روز نفت استانها و از سهم آموزش و پرورش مشغول ساختن مدارس در روستاهاي محروم شديم و تعداد 25 مدرسه با فضاهاي مختلف و مناسب روستا در سختترين شرائط و شروع اشغال عراق و نبود مصالح ساختماني ساخته شد و چون افراد فاميل اين جانب اكثرا در قم ساكن بودند و تمايل اينجانب به زندگي در قم و شروع تحصيلات حوزوي به قم منتقل گرديدم و از مهرماه 1360 تحصيلات حوزوي را آغاز نمودم ضمن تحصيل در حوزه در آزمون سراسري دانشگاهي شركت و در رشته روانشناسي و مشاوره در دانشگاه شهيد بهشتي رحمت الله عليه پذيرفته شدم و با زحمات فراوان اياب و ذهاب و مشكلات خانواده و وضع مشكل اقتصادي موفق به اخذ مدرك كارشناسي در رشته مذبور گرديدم و ناگفته نماند كه در ايام جنگ تحميلي بنا به ضرورت تابستاني در جبهه هاي دفاع مقدس شركت مينمودم كه مجموعا يك سال را در جبهه ها حضور داشتم و به وظايف رزمي تبليغي مشغول بودم وپس از پايان دوره كارشناسي در دبيرستان امام

صادق عليه السلام به وظيفه مشاوره و تدريس مشغول گرديدم از سال 1375 به دعوت معاونت پيشگيري سازمان بهزيستي در صداي مشاور به خدمت شهروندان محترم قم در آمدم و به دليل نياز خانواده ها و جوانان به آموزش و اطلاع رساني مسائل خانوادگي و مسائل جنسي پرداختم و چون با مشكلات تربيتي كودكان توسط خانواده ها آشنا گرديدم مبادرت به تاليف جزوات لازم به منظور آشنايي و آگاهي دادن به خانواده ها نمودم و در همايش هاي مربوط به مشاوره از ديدگاه اسلام در استان يزد و قم و همايش انجمن مشاوران ايران در تهران كه يكي از اعضاي اين انجمن ميباشم شركت نمودم و بنا بر ضرورت و احساس وظيفه و مسئوليت دوره هاي زيادي در راي گيري رياست جمهوري و نمايندگي مجلس به عنوان رياست حوزه هاي انتخابيه فعاليت داشتم و در دوره پنجم نمايندگان مجلس كانديد نمايندگي در شهرستان شدم كه به علت مشكل اقتصادي موفق به تبليغ و معرفي خود نگرديدم و در طول مدت خدمت در مسئوليت مشاوره به خدمت شهروندان محترم به كمك نوجوانان و جوانان و خانواده ها مشغول گرديدم و تحصيلات حوزوي را هم تا دو سال شركت در دروس خارج ادامه دادم كه ان شاالله و با توفيق پروردگار تصميم دارم كه تحصيلات حوزوي و دانشگاهي را تا پايان درس خارج و دكتراي رشته تخصصي ادامه دهم

شريعتمداري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي شريعتمداري

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1302/11/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از طي دوره ابتدايي وارد دانشسراي مقدماتي شيراز شدم. از سال 1321 در شهرستانهاي مختلف استان فارس آموزگار

بودم و بعد از آن وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شدم. حدود سال 1330 ليسانس رشته قضايي گرفتم و در همان زمان وارد دانشگاه ادبيات دانشگاه تهران شده و در رشته فلسفه و علوم تربيتي به تحصيل پرداختم. در سال 1332 شاگرد اول اين رشته شدم. سال 1335 به همراه ديگر دانشجويان رتبه اول دانشگاهها ، عازم آمريكا شده ، به ايالت ميشيگان رفتم ، در دانشگاه اين ايالت حدود 4 ماه زبان خواندم و بعد از آن در دوره آموزش متوسطه دانشگاه ميشيگان شركت كردم و ظرف مدت يكسال دوره كارشناسي ارشد را گذرانده و مدرك آن را كسب نمودم.

سپس در دانشگاه تنسي ، دوره دكتري را تمام كردم و چون قبل از اينكه به خارج اعزام شوم ، چند بار به زندان رفته بودم ، فكر مي كردم كه اگر به ايران بازگردم ، به من اجازه نخواهند داد ، در دانشگاههاي كشور به تدريس مشغول شوم به همين خاطر در آمريكا با كمك و معرفي يكي از اساتيد برجسته آمريكا ، به 12 دانشگاه ، براي تدريس دوره ليسانس معرفي شدم و كار خود را در آمريكا ادامه دادم. اما نتوانستم خودم را قانع كنم و در آمريكا بمانم ، بنابراين در سال 1337 به ايران بازگشتم. در آن زمان مي خواستند، در دانشگاه شيراز دبير علوم تربيتي، تربيت كنند ، بنابراين احتياج مبرمي به استاد تعليم و تربيت داشتند. از اين رو بنده به عنوان دانشيار علوم تربيتي در دانشگاه شيراز مشغول به كار شدم. تقريباً 3 سال در شيراز مشغول به كار بودم و در آنجا به علّت فعاليتهاي سياسي

مدت 4 ماه را در زندان سپري كردم. پس از آنكه آزاد شدم، به عنوان شرط اشتغال به تدريس مي خواستند از من تعهد بگيرند كه فعاليت سياسي نكنم، البته من قبول نكردم و به همين خاطر مدتي بيكار شدم. سرانجام در سال 1341 وارد دانشگاه اصفهان شده و تا سال 1357 به كار خود ادامه دادم. در آن سال براي استقبال امام همراه شهيد بهشتي و مقام معظم رهبري، به تهران آمدم و بعد به اصفهان بازگشتم، پس از آن از طرف دولت موقت و شوراي انقلاب، پيشنهاد تصدي وزارت علوم و فرهنگ و ارشاد به بنده داده شد. اين دو وزارتخانه آن زمان با هم يكي بودند. سپس در سال 1359 كه امام خميني (ره) تصميم به تشكيل ستاد عالي انقلاب فرهنگي گرفتند، به فرمايش ايشان من عضو اين شورا شدم و عضويتم در اين ستاد همچنان ادامه دارد. مدتها مسئول گروه علوم انساني در شوراي عالي برنامه ريزي و همچنين مسئول گروه علوم انساني در شوراي عالي پژوهش كشور بودم. مدتي هم رياست فرهنگستان علوم را برعهده داشتم.

در سالهاي 1325 و 1326 در شيراز، انجمن پيروان اسلام را تشكيل دادم و در دانشسراي مقدماتي، مراقب شبانه بودم كه معمولاً شاگردانم در فعاليتهاي ديني ما شركت مي كردند ، من در فسا، جهرم ، استهبان و ديگر شهرهاي استان فارس فعاليت سياسي و فرهنگي داشتم و سخنراني هم مي كردم. سال 1328 در شهرستان فسا، چند ماهي پس از واقعه ترور شاه، در دفتر روزنام_ه پارس شيراز، به اتهام شركت در سوءقصد عليه شاه، دادگاه نظامي مرا احضار كرد. بعد به فسا رفته

و خود را معرفي نمودم. آن زمان پادگان به جهرم منتقل شده بود؛ به آنجا رفتم كه اعلام كردند ، حكومت نظامي لغو شده و سرانجام مخفيانه به شيراز آمدم. نكته جالب توجه اين كه در واقع سخنراني هاي من هيچ ارتباطي با ترور شاه نداشت. اين اتهام، صرفاً نوعي بهانه بود كه مانع فعاليتهاي بنده شود. بعد از اين وقايع به تهران آمدم. در آن زمان آيت ا... كاشاني را به اتهام دست داشتن در ترور شاه به لبنان تبعيد كرده بودند و من در جلسات طرفداران ايشان شركت مي كردم. در يكي از اين جلسات فردي به نام محمد نخشب كه آن زمان مسئول يك نهضت آزادي خواه بود و جوانان ديندار را به همكاري دعوت مي كرد، مرا به همكاري براي تشكيل ائتلاف دعوت كرد ، من هم قبول كردم ، ائتلاف كرديم و به صورت حزب مردم ايران فعاليت مي كرديم ، سرانجام حوالي آبان ماه سال 1332 پس از جلسه اي كه در منزل آيت ا... زنجاني به منظور تنظيم برنامه اعتصاب سراسري داشتيم، دستگير و زنداني شدم و به اين ترتيب در فعاليتهاي سياسي و جريانهاي مختلف قبل از انقلاب حضور فعالي داشتيم.

شريعتي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر شريعتى در تاريخ (مقاله ى حاضر مفصلترين سالشمار زندگى دكتر شريعتى و اجمالى از تحقيق نويسنده درباره ى زندگى اوست كه در سال 1365 نوشته و سپس تكميل شد. در نگارش اين مقاله، علاوه بر رجوع به همه ى منابع زندگينامه ى شريعتى، از اطلاعات شخصى دوستان نزديك شريعتى، از اطلاعات شخصى دوستان نزديك شريعتى استفاده شده است. از اين رو پاره اى از اطلاعات مندرج در اين مقاله

در هيچيك از منابع نيامده و جديد است. گفتنى است منابع زندگينامه ى شريعتى خالى از كاستى و نادرستى نيست و گاه اطلاعات ارائه شده در آنها متناقض است.اين گونه اطلاعات در مقاله ى حاضر نيامده و يا صورت درست آن آمده است. آخرين نكته اينكه در مقاله ى حاضر به انتشار كتابها و ايراد سخنرانيهاى شريعتى اشاره نشده است.).

زندگى من، مجموعا، عبارت است از چندين برنامه ى پنج ساله. هميشه كارى شروع مى كرده ام و به اوج مى رسانده ام و آخر پنج سال درهم مى ريخته، هر بار از سر. از اول نوجوانى تا 28 مرداد 32 و سقوط دكتر مصدق و آغاز ديكتاتورى، پنج سال.

از اين دوره تا تشكيل نهضت مقاومت ملى مخفى، كه از 1337 به هم خورد و دستگير شديم، پنج سال.

از 38 تا 43؛ در اروپا پنج سال.

از 43 تا 48؛ دوره ى خاص آوارگى و زندان و مقدمه چينى و زمينه سازى دانشكده، پنج سال.

دوره ى كنفرانسهاى دانشگاهها و ارشاد، پنج سال، تا 51.

پس از آن زندان و خانه نشينى و خفقان پنج سال.

با مخاطبهاى آشنا، ص 262.

1312

پنجشنبه دوم آذر ماه، در روستاى كاهك، از توابع سبزوار، و در حاشيه ى كوير، زاده شد. زادگاه او را مزينان نيز گفته اند، از آن رو كه در مزينان باليد و نام خانوادگى او، در اصل، «مزينانى» است.

مادرش زهرا امينى و پدرش محمدتقى نام داشت. پدر و اجداد پدرى او در شمار عالمان و مدرسان دينى بودند.

1319

ورود به دبستان ابن يمين در مشهد.

1325

ورود به دبيرستان فردوسى در مشهد.

1327

به عضويت در كانون نشر حقايق اسلامى، كه پدرش پايه گذار آن بود، در آمد

و از طريق آن با حقايق اسلامى آشنا شد.

1329

سيكل اول دبيرستان (كلاس نهم نظام قديم) را به پايان رساند و به دانشسراى مقدماتى (تربيت معلم) وارد شد.

1331

دوره ى دانشسرا را به پايان رساند و با دريافت ديپلم آن، به عنوان معلم در مدرسه كاتب پور، در منطقه ى احمدآباد مشهد، به تدريس پرداخت.

1331

انجمن اسلامى دانش آموزان و دانشجويان را پايه گذارى كرد و به مدت هشت سال، تا هنگام خروج از كشور براى ادامه ى تحصيل، مسؤوليت جلسات هفتگى آن را، كه سخنرانى و بحث و تحقيق درباره ى مسائل عقيدتى و مكتبهاى فلسفى و اجتماعى بود، برعهده داشت.

1331

در حمايت از نهضت ملى شدن صنعت نفت و دولت دكتر محمد مصدق و اعتراض به روى كار آمدن دولت قوام السلطنه، در يكى از روزهاى دهه ى آخر تير ماه دستگير و سپس آزاد شد.

1332

عضويت و فعاليت در نهضت مقاومت ملى.

1332

ثبت نام و شركت در كلاس ششم دبيرستان در رشته ى ادبى

1333

پايان تحصيلات دبيرستانى و دريافت ديپلم ادبى.

1334

هر هفته دوبار در راديو مشهد به سخنرانى پرداخت، عصر روز سه شنبه و جمعه.

1334 يا 1335

ورود به دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى مشهد و تحصيل در رشته ى ادبيات فارسى.

1335

پايه گذارى انجمن ادبى و تصدى مسؤوليت آن. در اين انجمن بود كه شعر نو براى نخستين بار در محيط راكد و بسته ى خراسان قامت برافراشت.

1335

ازدواج با بى بى فاطمه (پوران) شريعت رضوى، خواهر شهيد على اصغر شريعت رضوى (در مقابله با ارتش روس در سال 1320) و شهيد مهدى (آذر) شريعت رضوى (در اعتراض به سفر نيكسون به ايران، در 16

آذر 1332).

1336

در پى حمايت نهضت مقاومت ملى از دكتر مصدق و اعتراض به معاملات نفتى تنى چند از اعضاى نهضت در تهران و مشهد، از مجمله شريعتى و پدرش، دستگير شدند. شريعتى به مدت دو ماه در زندان قزل قلعه ى تهران حبس شد.

1337

تدريس در دبيرستان دخترانه ى مهستى در مشهد.

1337

با كسب مقام اول از دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى موفق به دريافت ليسانس شد. پايان نامه ى تحصيلى او ترجمه ى كتاب در نقد و ادب، تأليف محمد مندور، بود.

1338

سفر به فرانسه براى ادامه ى تحصيل.

1338

به جوانان نهضت ملى ايران پيوست و با كمك دوستانش در اين گروه كوچك، اعلاميه هاى افشاگرانه اى عليه رژيم شاه منتشر ساخت.

1338

به سازمان آزاديبخش الجزاير پيوست و براى رهايى الجزاير از استعمار فرانسه به مجاهدت پرداخت. در نتيجه روزى پليس فرانسه به وى حمله و مضروبش كرد و بدين علت سه هفته در بيمارستان بسترى شد.

1338

تولد نخستين فرزندش، احسان.

1341-1339

همكارى با استادش لوئى ماسينيون، در گردآورى و ترجمه ى متون فارسى درباره ى حضرت فاطمه.

1339

به ايران بازگشت و همسر و فرزندش را به پاريس برد.

1340

در پى كشته شدن پاتريس لومومبا، رهبر آزاديخواهان كنگو، تظاهراتى از سوى سياهپوستان در مقابل سفارت بلژيك در پاريس برگزار شد. شريعتى در اين تظاهرات شركت كرد و با حمله ى پليس فرانسه دستگير و به زندان سيته افكنده شد. در آغاز دولت فرانسه قصد اخراج او را از آن كشور داشت، اما با حمايت قاضى دادگاه، اجراى حكم اخراج او را به حال تعليق گذاشت.

1340

شركت در كنگره ى كنفدراسيون دانشجويان ايرانى خارج از كشور در پاريس.

1341

در پى مرگ مادرش، زهرا، براى شركت در مجلس ترحيم او به ايران بازگشت و پس از چند روز دوباره به پاريس رفت.

1341

با انتشار مقاله اى به افشاگرى عليه انقلاب سفيد شاه پرداخت.

1341

با كمك دوستانش جبهه ى ملى ايران (جبهه ى ملى دوم) را در خارج از كشور پايه گذارى كرد. سپس مسؤوليت انتشار مجله ى جبهه ى ملى به او واگذار شد و او مدتى مسؤول مجله ى ايران آزاد بود. شريعتى مقالات خود را در اين مجله با نام مستعار شمع، كه از سه حرف اول نام خانوادگى و نامش تشكيل شده بود، (شريعتى مزينانى، على) امضا مى كرد.

1341

با كمك دوستانش نهضت آزادى ايران در خارج از كشور پايه گذارى كرد.

1341

شركت و فعاليت در دومين كنگره ى كنفدراسيون دانشجويان ايرانى در خارج از كشور (كنگره ى وحدت)، در شهر لوزان سويس.

1341

تولد دومين فرزندش، سوسن.

1342

پايان تحصيلات دانشگاهى و گذراندن كلاسهاى جامعه شناسى در مدرسه ى تتبعات عالى و دريافت مدرك دكترا در تاريخ. برخى از استادان او عبارت بودند از: لوئى ماسينيون، ژرژگورويچ، ژاك برك و هانرى لوفور. پايان نامه ى دكتراى او تصحيح كتاب فضائل بلخ بود.

1342

تولد سومين فرزندش، سارا.

1343

به ايران بازگشت و در مرز بازرگان دستگير شد. خانواده ى او را در سر مرز به حال خود رها كردند و او را به اداره ى ساواك ماكو و سپس به زندان خوى و بعد از آن به زندان رضائيه بردند. سرانجام او را به تهران روانه كردند و مدت شش ماه در زندان قزل قلعه حبس شد.

1343

تقاضايش براى ترديس در دانشگاه رد شد. سرانجام با رتبه ى آموزگارى به تدريس در هنرستان كشاورزى

(در روستاى طرق مشهد)، دبيرستان پسرانه ى ملكى و دبيرستان دخترانه ى ايراندخت پرداخت.

1344

به عنوان كارشناس وزارت آموزش و پرورش استخدام و به تهران منتقل شد و با دكتر بهشتى، دكتر باهنر و سيد رضا برقعى، كه از مسؤولين بررسى كتب دينى بودند، همكارى كرد.

1344

سرانجام تقاضايش براى تدريس در دانشگاه پذيرفته شد و پس از موفقيت در امتحان استاديارى به سمت استاديار رشته ى تاريخ دانشكده ى ادبيات مشهد منصوب شد.

1345

آغاز تدريس در دانشگاه مشهد و استقبال بى نظير دانشجويان از درس هاى او، اين در حالى بود كه شريعتى در كلاس حضور و غياب نمى كرد. مهمترين درس او در دانشگاه، تاريخ تمدن و اسلام شناسى بود. كسى پيش از او از اصطلاح اسلام شناسى استفاده نكرده بود.

1347

سفر به روستاى كاهه و احداث پاركى در آن منطقه با همكارى مردم و كمك به روستاييان براى خريد وسايل كشاورزى.

1347

به كمك زلزله زدگان جنوب خراسان شتافت و تا يك هفته بدين كار مهم، اهتمام كرد.

1347

ممانعت ساواك از مسافرت شريعتى به عراق با دانشجويان.

1351-1347

به ايراد سخنرانى در دانشگاه هاى مختلف كشور دعوت و با استقبال بى مانند دانشجويان روبرو شد.

1351-1347

به تدريس و سخنرانى در مؤسسه ى حسينيه ى ارشاد دعوت و با استقبال فوق العاده ى مردم، بويژه جوانان و دانشجويان، مواجه شد. در درس ها و سخنرانى هاى شريعتى حدود چهار هزار نفر شركت مى كردند كه اين تعداد جمعيت بى سابقه بود. بر پايه ى برنامه ريزى شريعتى، حسينيه ى ارشاد داراى سه بخش (تحقيق، آموزش و تبليغ) و نه واحد سازمانى و هر بخش شامل چند گروه بود.

1348

نخستين سفر به حج و زيارت بيت الله الحرام با كاروان حسينيه ى ارشاد. در اين

سفر دانشجويان خارج از كشور با شريعتى ملاقات و درباره ى فلسطين و نهضتهاى آزادى بخش با او مشورت كردند. سرانجام تصميم گرفته شد براى كمك به فلسطين پول جمع آورى شود.

1349

دعوت از شريعتى براى شركت در كنگره ى بين المللى مذهب و صلح در ژاپن و عدم موافقت رئيس دانشكده ادبيات و علوم انسانى مشهد.

1349

با همكارى و تشويق دكتر شريعتى نمايش ابوذر در تالار رازى دانشگاه فردوسى مشهد اجرا و با استقبال فراوان مردم روبرو شد. متن اين نمايش اقتباس از كتاب ابوذر غفارى خداپرست سوسياليست، ترجمه و تأليف دكتر شريعتى، بود و به قلم رضا دانشور و با همكارى ايرج صغيرى فراهم شده بود. كارگردان اين نمايش داريوش ارجمند وبازيگر اصلى آن (در نقش ابوذر)، ايرج صغيرى بود. نمايش ابوذر نخستين مذهبى در ايران بود.

1349

دومين سفر به حج و زيارت بيت الله الحرام با كاروان حسينيه ى ارشاد.

1350

به دستور ساواك درسهاى شريعتى در دانشگاه در آستانه ى برگزارى جشنهاى دو هزار و پانصد ساله ى شاهنشاهى تعطيل شد. پس از برگزارى ها جشن ها نيز از تدريس شريعتى در دانشگاه جلوگيرى و او به بخش تحقيقات وزارت علوم و آموزش عالى منتقل شد. سپس حضور او در وزارت علوم نيز خطرناك دانسته شد و از او خواستند ديگر به محل كار نيايد و در خانه به تحقيق بپردازد.

1350

براى چندمين بار به ساواك احضار و از او خواسته شد شرح حالش را بنويسد.

1350

سفر به مصر براى ديدن اهرام سه گانه. (كتاب آرى اين چنين بود برادر رهاورد اين سفر است.)

1350

تولد چهارمين فرزندش، مونا.

1350

سومين وآخرين سفر به حج و زيارت بيت الله الحرام با كاروان

حسينيه ى ارشاد. شريعتى در اين سفر به ايراد سخنرانى در كنگره ى اسلامى مكه دعوت شد، ولى سرانجام به اتهام شيعه ى غالى بودن از ايراد سخنرانى او ممانعت گرديد.

1350

در پى اعدام چند تن از جوانان انقلابى، از جمله مسعود احمدزاده و مجيد احمدزاده و اميرپرويز پويان، كه شريعتى آنها را از نزديك مى شناخت، دو سخنرانى با عنوان شهادت و پس از شهادت، در حسينيه ى ارشاد و مسجد جامع نارمك ايراد كرد. در سخنرانى پس از شهادت اشاراتى به در خون تپيدن مبارزان و دعوت مردم به قيام شده است. پس از اين سخنرانى تظاهراتى در اطراف مسجد صورت گفت و پليس عده اى را دستگير كرد و شريعتى هم متوارى شد.

1351

نمايش ابوذر، با عنوان يك بار ديگر ابوذر، در حسينيه ى ارشاد اجرا و مانند قبل با استقبال فراوان مردم روبرو شد. چند دقيقه پيش از اجراى اين نمايش فردى ناشناس به حسينيه ى ارشاد تلفن زد و گفت زير سن نمايش بمب گذاشته شده است. آنگاه دكتر شريعتى پيش از اجراى نمايش به ايراد سخنرانى پرداخت و سخنان خود را چندان طول داد كه اگر بمبى در زير سن كار گذاشته شده باشد تنها او را از پا در آورد و به ديگران صدمه اى نرساند. پس از اجراى اين نمايش مردم به خيابان ريختند و شعار الله اكبر و با حسين و ديگر شعارهاى مذهبى دادند. اين نمايش را دهها هزار نفر ديدند و حتى عده اى از راديو و تلويزيون براى ضبط آن به حسينيه ى ارشاد آمدند. اما دكتر شريعتى با آن مخالفت كرد و گفت ابوذر متعلق به ايمان ماست، راهى به تلويزيون شاهنشانى نبايد

داشته باشد.

1351

نمايش سربداران، به اهتمام گروه هنرى حسينيه ى ارشاد، در يك شب در حسينيه ى ارشاد اجرا شد و ساواك از تكرار آن جلوگيرى كرد.

1352-1351

مخالفت شخصيتهاى واپسگرا با افكار و آثار شريعتى، چه از طريق نگارش كتاب و چه در سخنرانى هاى عمومى، بيش از پيش شدت يافت. واپسگراها چنين مى نمودند كه شريعتى فردى منحرف، اهل بدعت، منكر امامت و ولايت است و در حسينيه ى ارشاد دست بسته نماز مى خوانند و شهادت به ولايت على - ع - را از اذان و اقامه حذف كرده اند.

1351

سرانجام رژيم شاه تصميم گرفت حسينيه ى ارشاد را تعطيل كند، بويژه اين كه از چندى پيش به مناسبت ماه رمضان در پاره اى از مساجد تهران تبليغات وسيعى عليه شريعتى آغاز شده و زمينه ى مناسبى فراهم بود. بدين ترتيب پليس به محاصره ى حسينيه ى ارشاد پرداخت و پس از درگيرى با شاگردان و دانشجويان، عده اى را دستيگر و حسينيه ى ارشاد را تعطيل كرد.

1351

به اهتمام پاره اى از روشنفكران بازار و با حضور برخى از شخصيت هاى برجسته ى اسلامى مجلس جشنى در روز عيد فطر براى بزرگداشت دكتر شريعتى تشكيل شد. در اين مجلس يك جلد كتاب فاطمه، فاطمه است و سند و كليد يك دستگاه اتومبيل پيكان به او هديه شد.

1352-1351

در پى تعطيلى حسينيه ى ارشاد، شريعتى از تور ساواك گريخت و از آبان 1351 تا تير 1352 در خانه ى يكى از بستگانش در سر آسياب دولاب در تهران مخفى شد.

1352

ساواك در يك روز به منزل شريعتى و پدرش در مشهد و منزل برادر همسرش در تهران، حمله كرد. در حمله به منزل شريعتى مقدارى از كتابهاى او را به

يغما بردند و در حمله به منزل پدر و برادر همسر شريعتى آن دو را دستگير كردند تا محل اختفاى شريعتى را از طريق آن ها بيابند و يا آنها را گروگان بگيرند تا شريعتى خود را معرفى كند.

1352

اقامت خانواده اش در تهران.

1352

سرانجام دكتر شريعتى تنها چاره را در اين ديد كه خود را معرفى كند. بدين ترتيب در مهر ماه خود را به مركز ساواك تهران معرفى كرد و مدت هجده ماه در زندان بسر برد كه پانزده ماه آن را در سلول انفرادى بود و سه ماه ديگر آن با كسى همسلول بود كه رژيم او را براى كسب اطلاعات از شريعتى در سلول گماشته بود (بدين ترتيب دكتر شريعتى، روى هم رفته، پنج بار و به مدت دو سال و دو ماه بازداشت و زندانى شد. بازداشتگاه او در مشهد و ماكور، و زندان او در تهران و پاريس و خوى و رضائيه بود. همچنين وى، چنانكه گفته خواهد شد،همين مدت از عمر خود را، يعنى دوسال و دو ماه، از آغاز سال 1354 تا ارديبهشت 1356، تحت مراقبت و نظر ساواك بود. بيفزاييم كه وى به مدت نه ماه، از آبان 1351 تا تير 1352، مخفيانه زندگى مى كرد. بنابراين شريعتى، به روى هم، پنج سال و يك ماه از عمر كوتاه خويش را در بازداشتگاه و مخفيانه و زندان و تحت مراقبت گذراند.).

1352

چند ماه پس از زندانى شدن، از دانشگاه بازنشسته شد. سابقه ى خدمت او بيست و يك سال بود.

1356-1353

كتابهاى شريعتى از سوى رژيم شاه گمراه كننده و ممنوع دانسته شد و در پى آن از كتابخانه ها جمع آورى گرديد. بعد

از اين (تا اواسط سال 1356)، به كتابهاى او اجازه ى چاپ داده نمى شد و با نامهاى مستعار على علوى، على سبزوارى، على سربدارى، على شريفى، على مزينانى، على زمانى، على سبزوارى زاده، شيخ على اسلام دوست، محمدعلى آشنا، محمدعلى اثنى عشرى، محمد عبدالخطيب مصرى، م. رفيع الدين، شمع، احسان خراسانى، رضا پايدار، كمال الدين مصباح و...چاپ مى شد.

1353

سرانجام استاد محمدتقى شريعتى، پس از تحمل يك سال زندان، تنها به جرم پدر دكتر شريعتى بودن! از زندان آزاد شد.

1353

در آخرين روزهاى اين سال از زندان آزاد شد. آزادى او به علت فعاليتهاى دفاعى دوستان و شاگردانش در محافل بين المللى و تقاضاى ژاك برك از شاه بود. ژاك برك، استاد دانشگاه سوربن، كه شريعتى در پاريس شاگردش بود، با شاه در سويس، كه براى گذراندن تعطيلات زمستانى رفته بود، ملاقات كرد و از او خواست كه شريعتى از زندان آزاد شود.

1354

رژيم كه از دستگيرى و حبس شريعتى طرفى نبسته و نتيجه اى نگرفته بود، بر آن شد تا با او به طرز «علمى»! برخورد كند. بدين منظور كميته اى به نام «شريعتى شناسى» درست كرد كه در آن افرادى چون رضا عطارپور، معروف به حسين زاده، از مهره هاى برجسته و فعال ساواك، و تنى چند از محققان رژيم و زندانيان سياسى بريده، عضو بودند. كار اين كميته مطالعه ى آثار شريعتى و شنيدن نوار سخنرانى هاى او براى جعل كتاب و نوار به نام شريعتى بود.

1354

رژيم شاه براى وانمود كردن همكارى شريعتى با رژيم و براى تحقق هدف كميته ى شريعتى شناسى، كه مخدوش كردن چهره ى او به طرز علمى! بود، يك سلسله از درسهاى شريعتى را كه پيشتر با عنوان انسان، اسلام و مكتبهاى

مغرب زمين منتشر شده بود، با عنوان مجعول «ماركسيسم، ضد اسلام» در روزنامه ى كيهان به چاپ رساند. در پى اين توطئه، شريعتى از طريق دكتر احمد صدر حاج سيد جوادى به مسؤولان روزنامه ى كيهان اعتراض كرد و آنها عذر آوردند كه تقصيرى ندارند و ساواك اين مقاله را فرستاده است. سرانجام با اعتراض انجمن اسلامى دانشجويان آمريكا و كانادا و افشاگرى دوستان و شاگردان شريعتى اين توطئه ى رژيم افشا و خنثى شد.

1356-1354

تحت مراقبت و نظر ساواك قرار داشت و امكان فعاليت و سخن گفتن و منتشر كردن كتابهايش از وى سلب شد. خود مى گفت: نوع زندانم تغيير كرده و از زندانى دولتى به زندان خانه منتقل شده ام. در اين مدت چند بار به ساواك احضار شد و يا مقامات بلند مرتبه ى ساواك به صورت سرزده به خانه اش مى رفتند.

1355

پسرش را، كه از نظر امنيتى به علت ارتباط با جوانان مبارز به مخاطره افتاده بود و ممكن بود در پرونده ى او هم تأثير بگذارد، براى ادامه ى تحصيل به خارج از كشور فرستاد.

1356

به علت هجرتى كه در پيش داشت از عضويت در هيئت مديره ى صندوق خيره ى فاطمه ى زهرا در روستاى كاهه استعفا خواست. همچنين دو قطعه زمين را، كه در آن روستا داشت، از طريق آن صندوق، به مردم آنجا واگذار كرد.

1356

بر آن شد، به هر گونه كه شده است، از ايران هجرت كند. از اين رو چون دانست كه از كشور ممنوع الخروج است، سه راه را براى هجرت پيش بينى كرد: گرفتن دعوتنامه اى رسمى از مقامات دانشگاهى الجزاير براى تدريس در آنجا، خروج مخفيانه از مرز؛ گرفتن گذرنامه با نامى ديگر. هر سه

راه به سعى دوستان شريعتى بررسى و، سرانجام، مشخص شد كه همه ى پرونده هاى شريعتى به نام على شريعتى يا على شريعتى مزينانى است و نه على مزينانى. حال آن كه نام خانوادگى او، در اصل، و چنان كه در شناسنامه اش بود، مزينانى است و نه شريعتى يا شريعتى مزينانى. بدين ترتيب شريعتى از راه سوم وارد عمل شد و با تدبير ويژه اى به نام على مزينانى گذرنامه گرفت.

1356

در 26 ارديبهشت ماه به مقصد بلژيك هجرت خود را آغاز كرد. به هنگام توقف هواپيما در آتن، بدون هيچ برنامه ى قبلى و باحتمال قوى براى رعايت تدابير امنيتى، از هواپيما پياده شد و پس از يك روز با يك شبانه روز توقف در آتن با هواپيماى ديگرى به بلژيك رفت. سپس دو يا سه روز در بروكسل توقف كرد و از آنجا به انگستان رفت تا از همسر و فرزندانش، كه قصد پيوستن به او را داشتند، استقابل كند. در اين مدت چند روز به فرانسه رفت و سپس در شب 26 خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده اش ماند كه قرار بود 28 خرداد از تهران به مقصد انگلستان هجرت كنند.

1356

سه روز پس از هجرت شريعتى از كشور ساواك از غيبت او مطلع شد و سخت به تكاپو و تلاش افتاد تا شايد او را بيابد. سرانجام ساواك در اواسط خرداد ماه كشف كرد كه شريعتى با گذرنامه ى على مزينانى از كشور خارج شده است. از اين رو ساواك براى وادار كردن شريعتى به بازگشت و يا امتياز گرفتن از او، از خروج همسرش جلوگيرى كرد.

در روز 28 خرداد همسر و فرزندان شريعتى

به قصد خروج از كشور روانه ى فرودگاه شدند. در آنجا اعلام شد كه خانم شريعت رضوى (همسر شريعتى)، ممنوع الخروج است. بدين ترتيب وى با فرزند خردسالش (مونا)، در ايران ماندند و دو فرزند نوجوانش (سوسن و سارا)، به مقصد انگلستان و پيوستن به شريعتى از ايران خارج شدند.

1356

در 28 خرداد دو فرزند شريعتى به لندن رسيدند و شريعتى در فرودگاه به استقبال آنها شتافت و از آنجا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح يكشنبه 29 خرداد پيكر دكتر شريعتى را در آستانه ى در ورودى اتاق، كه پنجره اش باز شده بود، به پشت افتاده و در حالى كه بينى اش سياه شده و باد كرده بود افتاده و بى جان يافتند.

1356

سرانجام روزنامه هاى اطلاعات و كيهان پس از چند روز سكوت درباره ى درگذشت دكتر شريعتى، در سال 31 خرداد ماه اعلام كردند: مرحوم دكتر على شريعتى كه براى درمان ناراحتى چشم و كسالت قلبى خود به انگلستان رفته بود در آن جا بر اثر سكته ى قلبى درگذشت. همچنين در روزنامه ى كيهان دوم تير ماه آمده بود: دكتر شريعتى از مدتى قبل از بيمارى قلبى در رنج بود و سرانجام در 56/3/29 بر اثر آخرين حمله ى قلبى بدرود حيات گفت. حال آنكه شريعتى در سراسر عمر خود حتى يك بار هم به پزشك قلب رجوع نكرده بود. او نه براى «كسالت قلبى» خود به انگلستان رفته بود و نه از «مدتى قبل» بيمارى قلبى داشت. شريعتى پس از آزادى از آخرين زندان، به اصرار برخى از دوستانش، كه از سيگار كشيدن او نگران بودند، نوارى از ضربان قلب او توسط دكتر محمود فرهودى، كه اينك گواه

هستند، برداشته شد. نتيجه ى كارديوگرافى رفع هر گونه نگرانى كرد و نشان داد كه شريعتى از ناحيه ى قلب كاملا سالم است.

1356

گروهى از اعضاى ساواك، به سرپرستى يك افسر امنيتى، براى تصاحب پيكر شريعتى و انتقال آن به ايران، وارد لندن شدند. نقشه ى رژيم شاه اين بود كه پيكر شريعتى را در برنامه اى «دولتى» و با حضور مقامات رسمى كشور به ايران حمل كنند و با برگزارى مجلس بزرگداشت او و احترام صورى، خود را بى گناه نشان دهند. سرانجام به همت خانواده و دوستان شريعتى و دانشجويان خارج از كشور و اعضاى نهضت آزادى ايران در خارج از كشور، كليه ى نقشه هاى رژيم نقش بر آب شد و وكيل احسان شريعتى از دولت انگليس خواست پيكر پدرش به مأموران ايران تحويل داده نشود.

1356

پيكر شريعتى در بعدازظهر جمعه سوم تير ماه، با مشاركت صادق قطب زاده، عبالكريم سروش و كمال خرازى، غسل داده و كفن شد. آنگاه امام جماعت مسجد هامبورگ، حجت الاسلام محمد مجتهد شبسترى، و تنى چند از دوستان شريعتى، بر پيكر او نماز گزاردند.

1356

خانواده و دوستان شريعتى، پس از گفتگوهاى فراوان، بر آن شدند پيكر شريعتى را در زينبيه دفن كنند. بدين ترتيب در روز يكشنبه، پنجم تير، پيكر شريعتى از لندن به دمشق منتقل شد. در آنجا امام موسى صدر، دوستان شريعتى و بزرگان سورى و لبنانى و فلسطينى بر پيكر او بار ديگر نماز گزادند و پس از طواف در حرم حضرت زينب - س - در كنار آن حضرت به خاك سپردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

شريفي نيا، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين شريفي نيا

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

: 1343/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدحسين شريفي نيا در اول شهريور 1343 در شهرستان سبزوار درخانواده اي روحاني ديده به جهان گشودم. تمامي سالهاي دوره ابتدايي را با رتبه ممتاز (شاگرد اول مدرسه و بعضاً شهرستان) در دبستان اسرار سبزوار در سال 1354 به پايان رساندم. پس از اتمام دوره ابتدايي به علت فقر خانواده و نياز به كار من و برادران و خواهرانم، دوره راهنمايي را بطور شبانه در مدرسه راهنمايي بزرگمهر همان شهر گذراندم و بلافاصله پس از پايان مقطع راهنمايي براي تحصيل علوم حوزوي در سال 1357 به قم مهاجرت نمودم. در قم در مدرسه حقاني كه آن روزگار جزء بهترين مدارس حوزه علميه قم به شمار مي آمد و زير نظر شهيد دكتر بهشتي و شهيد آيت الله قدوسي اداره مي شد، پذيرفته شده و شروع به آموختن علوم ديني نمودم.

در اين سالها كه مصادف با انقلاب شكوهمند ملت ايران به رهبري امام خميني (ره) بود، من هم با وجود سن كم چونان قطره اي از اقيانوس مواج و طوفاني ملّت سعي داشتم به اندازه توان خويش در صحنه هاي مختلف انقلاب از قبيل شركت در راهپيمائي ها و درگيريها، پخش اعلاميه هاي حضرت امام (ره) و سران نهضت، و بعضاً سخنراني در محافل و مجالس و روستاها نقش كوچكي ايفا نمايم. پس از پيروزي انقلاب به دستور شهيد قدوسي دو سال در دادستاني انقلاب مركز در كنار شهيد لاجوردي به كار پرداختم كه اين سالها جزء سالهاي پر التهاب، دشوار و در عين حال آموزنده زندگيم است. بعد از شهادت شهيد قدوسي در شهريور 1360 به حوزه علميه قم برگشته و همراه با تحصيلات حوزوى، درس هاي

دبيرستان را ادامه داده تا در سال 1363 ديپلم خود را در رشته اقتصاد و علوم انساني اخذ نمودم.

در طول سالهاي دفاع مقدس مهمترين وظيفه خويش را دفاع از كيان انقلاب و تماميت ارضي كشور دانسته و همراه با خيل عظيم بسيجيان سلحشور بطور مداوم در جبهه هاي عشق و شهادت حضور يافته و در عملياتهاي متعدد رزمندگان اسلام به عنوان روحاني گردان و تيپ و يا مسئوليت هاي عملياتي ديگري همچون فرماندهي گردان و مسئوليت اطلاعات روحانيون كرد عراقي شركت داشتم كه از اين رهگذر بارها مجروح شدم و هر چند از فيض عظماي شهادت محروم ماندم، اما توفيق جانبازي در راه حق را يافتم و اينك داراي 50٪ جانبازي مي باشم. حضور در جبهه مانع از ادامه تحصيل در حوزه و دانشگاه نبود. به همين جهت با وجود اشتغال به دروس سطح عالي حوزه با شركت در كنكور سراسري سال 1364 با رتبه 51 در رشته روان شناسي دانشگاه علامه طباطبايي پذيرفته شدم. به خاطر حضور متوالي در جبهه ها و مجروحيت هاي پياپي و مسؤوليت هاي اجرايي همچون مسئول واحد اطلاعات سياسي _ اجتماعي سازمان تبليغات اسلامى، رياست بنياد جانبازان انقلاب اسلامي قم ... دوره كارشناسي تا سال 1370 بطول انجاميد. در سال 1372 در مقطع كارشناسي ارشد پذيرفته شدم و در سال 1374 به عنوان رتبه اول دانشجوي ايثارگر كشور از دست رئيس جمهور وقت حضرت حجت الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني جايزه و لوح تقدير دريافت نمودم.

در سال 1376 به خاطر موفقيتهاي علمي اينجانب و نياز مبرم حوزه هاي علميه به متخصصين روان شناسي اعزام من به خارج از كشور براي تحصيل در مقطع دكتري مورد تصويب هيأت رئيسه مؤسسه آموزشي

پژوهشي امام خميني (ره) كه بر اساس مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي تنها مرجع قانوني اعزام روحانيون به خارج براي ادامه تحصيلات دانشگاهي بوده، قرار گرفت. بر اين اساس در زمستان همان سال از سوي دفتر مقام معظم رهبري به نيوزيلند اعزام شدم. در اين سفر تز دكتري خود را تحت عنوان «عشق درماني روشي نو براي درمان اختلالات خلقى، اضطرابي و شخصيتي بر اساس رويكردي عرفاني مولانا» كه بر اساس كاربرد ديدگاه عارف بزرگ اسلام و ايران مولانا جلال الدين محمد رومى در درمان اختلالات رواني استوار است را به تعدادي از اساتيد دانشگاههاي آن كشور ارائه دادم كه از آن ميان پروفسور گراهام وون استاد و رئيس دپارتمان روان شناسي دانشگاه آكلند ، پروفسور سيمون كمپ استاد دپارتمان روان شناسي دانشگاه كنتربرى و پروفسور رابرت نايت استاد دپارتمان روان شناسي دانشگاه اوتاگو آن را تأييد و آمادگي خود را براي پذيرش راهنمايي آن اعلام نمودند. اما طوفان سهمگين فضاي سياسي سال 1376 كشور و تنگ نظري هاي جناحي امان نداد و با قطع حمايت مالي از اينجانب تحصيل خود را نيمه تمام رها كرده و به ايران بازگشتم. از سال 1370 همزمان با ادامه تحصيل، فعاليت خود را در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (دفتر همكاري حوزه و دانشگاه سابق) آغاز نمودم كه از سال 1380 به عنوان عضو هيأت علمي اين همكاري همچنان ادامه دارد.

در كنار آن از سال 1373 به تدريس دروس حوزوي و روان شناسي در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي حوزه نيز اشتغال دارم با توجه به شيوع فراوان پريشاني هاي رواني و ناهنجاري هاي رفتاري و نياز مبرم جامعه مخصوصاً جوانان به راهنمايى، مشاوره و روان درماني

و حل مشكلات عاطفى، خانوادگي و عقيدتى، در سال 1378 اولين مركز خدمات مشاوره اي استان قم را تأسيس نمودم كه مورد توجه و استقبال خوب مردم قرار گرفت و اينك جزء موفق ترين مراكز خدمات مشاوره اي كشور مي باشد.در سال 1379 سردبيري فصلنامه علمي _ تخصصي حوزه و دانشگاه را به عهده گرفتم و همزمان با پذيرفته شدن در دانشگاه تربيت مدرس، دوره دكتري روان شناسي را مجدداً شروع كردم كه اينك در آستانه اتمام آن مي باشم. در سال 1383 به عنوان نفر اول دانشجويان نمونه كشوري و در سال 1384 به عنوان برگزيده جشنواره مبتكرين و مخترعين بسيجي و ايثارگر كشور معرفي گرديدم. در حال حاضر ضمن اجراي طرحي عظيم در زندان هاي كشور براي اصلاح رفتار و بازسازي شخصيت مجرمين و بازگشت سعادتمندانه آنان به جامعه، در راستاي تحقق آرمان بلند مقام معظم رهبري در باب نهضت نرم افزاري و توليد علم و نظريه پردازي در علوم انسانى، مشغول تدوين نظريه جامع يكپارچگي توحيدي مي باشم. لازم به ذكر است كه اين نظريه براي اولين بار در جهان مطرح شده و در صورت تكميل، تحول بزرگي در دانش روان شناسي معاصر ايجاد خواهد نمود.

شرين ييلاق، منيجه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان شناسى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: شهيد چمران اهواز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى روان شناسى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم تربيتى از دانشگاه شهيد چمران اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ميزان سازى رفتار سازشى ويژه مدارس ابتدائى، تدريس در دانشگاه شهيد چمران اهواز به مدت 12 سال و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه كارشناسى و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى

تأليفات:

روان شناسى و علوم تربيتى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 2، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

روان شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شعاري نژاد، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد علي اكبر شعاري نژاد درسال 1304 در شهر تبريز متولد شد. وي در سال 1334 فارغ التحصيل رشته فلسفه و علوم تربيتي از دانشسراي مقدماتي شد و تحصيلات تكميلي خود را در دانشگاه تهران سپري كرد و در سال 1347 فارغ التحصيل شد. شعاري نژاد سابقه مديريت گروه روانشناسي تربيتي دانشگاه علامه طباطبائي و تدريس در دانشگاه هاي تهران را در كارنامه علمي خود دارد و از تحصيلات حوزوي نيز برخوردار است. همچنين وي تاكنون 43 كتاب با موضوعات روان شناسي رشد، روان شناسي يادگيري، اصول ادبيات كودكان و فلسفه آموزش وپرورش به چاپ رسانده است و 3 كتاب ديگر در دست چاپ دارد.استاد ممتاز دانشگاه تربيت معلم، استاد و پژوهشگر نمونه دانشگاه علامه طباطبايي و عضو شاخص هيئت علمي دانشكده پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي از ديگر سوابق علمي اين استاد 83 ساله است. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي والدين و انساب : خانواده علي اكبر شعاري نژاد شش نفري بود والدين و دو خواهرانش، بي سواد و برادرش هم كم سواد (حدود سوم ابتدايي) بودند. وي در اين باره مي گويد :"من اين بخت را داشتم كه بيشتر با والدينم باشم. پدرم بيشتر به محافل درس قرآن مي رفت و با اينكه نام خودش را به زحمت مي نوشت، ولي غالبا با قرآن كريم مانوس بود و حتي ترجمه و تفسير هم مي كرد. گاهي نيز در برخي محافل به وعظ و خطابه مي پرداخت؛ به طوري كه براي اشخاص

ناآشنا شخصي باسواد و مفسر قرآن جلوه مي كرد. شايد همين ويژگي آن مرحوم، و همراهي مداوم من با ايشان در مجالس وعظ و خطابه و روضه، از مهمترين عوامل تعيين كننده رفتار امروزم تلقي شوند." خاطرات كودكي : استاد علي اكبر شعاري نژاد از دوران كودكي و قبل از شروع تحصيلات رسمي خود چنين بياد دارد:"موقعيت روزهاي كودكي من سبب شد كه پيش از رفتن به مدرسه، مكتب خانه را تجربه كنم و قرآن ياد بگيرم. حتي بعد از آغاز تحصيلات رسمي نيز به يادگيري قرآن و زبان عربي و درس هاي (به اصطلاح) حوزوي ادامه دادم. براي مثال، با يادگيري صرف مير، صمديه، سيوطي، و چندين كتاب عربي، به آموختن زبان عربي و دستور عربي ادامه دادم و كتاب هاي فقهي و حديثي متعدد و متنوعي را البته به زبان عربي، خواندم. هميشه در دوران تحصيل سعي مي كردم خودم بفهمم و خودگردان باشم." تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي اكبر شعاري نژاد دوره تحصيلات ابتدايي شش ساله را در دبستان <بدر> تبريز گذراند.وي سپس به يادگيري زبان عربي و درسهاي حوزوي و درسهاي كلاسهاي هفتم و هشتم و نهم مشغول مي شد، به طوري كه اين سه پايه را در مدت چهار ماه و ده روز گذراندو در امتحان رسمي آموزش و پرورش شركت كرده و پذيرفته شد. " چون شغل معلمي را دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم، دو شاگرد خصوصي داشتم كه به آنها خواندن و نوشتن ياد مي دادم. چون برادرم با درس خواندن من مخالف بود، هرگز اجازه نمي داد من كتاب بخرم و ناچار بودم كتاب را از ديگران امانت بگيرم و رونويسي

كنم يا اينكه پولهاي توجيبي هفتگي را جمع كنم و كتاب بخرم كه برخي از آنها را هنوز هم دارم." علي اكبر شعاري نژاد بعد از فراغت از تحصيل در دوره اول دبيرستان، ابتدا در امتحان دفترياري و سردفتري وزارت دادگستري شركت كرده و پذيرفته شد.حدود دو سال و اندي به دفترياري درجه يك چند دفترخانه در تبريز منصوب گرديد. بعد در دبيرستان ملي شمس تبريز به عنوان آموزگار كلاس پنجم ابتدايي استخدام شد. در همين زمان، به مطالعه درسهاي دانشسراي مقدماتي پرداخته و بعد از دو سال تحصيل، از دانشسراي مقدماتي تبريز فارغ التحصيل شد و سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد. "در دبستان حكمت، واقع در كوچه مجتهدها در تبريز، به عنوان آموزگار كلاس پنجم ابتدايي به تدريس پرداختم. حدود ده سال هم در دانشسراي مقدماتي و كالج تربيت معلم كه از ابتكارهاي مرحوم علي دهقان، مديركل شايسته آموزش و پرورش بود، مفتخر شدم. " وي در خردادماه 1334 در رشته فلسفه و علوم تربيتي، با رتبه اول فارغ التحصيل و به اخذ ديپلم خاص و مدال فرهنگي آن زمان از شوراي عالي آموزش كشور مفتخر نائل آمد.در مهرماه همان سال، تدريس روان شناسي در دانشسراي مقدماتي را به عهده گرفت. "در آن زمان شرايطي وجود داشت كه زمينه هاي فعاليت فراهم بود و براي همين هم من توانستم مجله <معلم امروز> را راه اندازي كنم. آقاي دهقان، مدير كل وقت آموزش و پرورش استان آذربايجان شرقي و آقاي خانلو، رئيس دانشسرا، به طور كامل از من حمايت مي كردند. آقاي دهقان منشاء خدمات زيادي براي آموزش و پرورش بود و طي 9 سال، 80 مدرسه ساخت. سال

1381 هم، در تبريز مراسم تجليلي براي وي برگزار شد." استاد شعاري نژاد تحصيلات عالي خود را در دانشگاه تهران، در رشته روان شناسي آغاز كرد و در سال 1347 به پايان رساند. وي در كنار تحصيلات رسمي و حرفه اي به تحصيلات حوزوي هم پرداخته است.او دروس حوزوي را در تبريز و تهران و تا حدودي در قم خوانده است. "يك اتفاق جالب اين بود كه به واسطه خواهرم با يك خانواده روحاني فاميل شديم. وقتي وي فوت كرد تمام كتابهايش را به من دادند كه خود تشويقي شد كه دروس حوزوي را بخوانم. در اداره كل مطالعات كه همان دفتر تاليف كتب درسي فعلي است، با شهيد باهنر همكار بوديم. من كارشناس تربيت معلم بودم و ايشان كارشناس تعليمات ديني. يك روز به شهيد باهنر گفتم كه آيا مي خواهيد بچه ها واقعا مسلمان بشوند؟گفت: يعني چه؟ معلوم است. گفتم: يك راه بيشتر ندارد: تعليمات ديني را از برنامه درسي حذف كنيد. با تعجب گفت: چطوري؟ و توضيح دادم كه آموزشهاي ديني بايد جزء تمامي دروس باشد و نه فقط يك درس مشخص."خاطرات و وقايع تحصيل : علي اكبر شعاري نژاد از دوران تحصيل خود در دواه ابتدايي چنين خاطره اي را بياد دارد: "در دوران تحصيل در مقطع ابتدايي من جايزه اي كه اداره آموزش و پرورش به جهت كسب رتبه اول به من اهدا كرد، چهار مقاله عروضي بود. اين كتاب اكنون در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري زبان و ادبيات فارسي استفاده مي شود. در پي حمله روس، انگليس و امريكا به ايران، مدرسه ها تعطيل شدند و به همين سبب، چند سالي ميان كلاس هاي پنجم

و ششم فاصله افتاد. البته، من هم مثل ساير كودكان، از اين جريان لذتي كودكانه مي بردم، به خصوص از اين لحاظ كه معلم كلاس پنجم ما بسيار سخت گير بود و روزي نديدم كه بدون چوب تعليم در كلاس حاضر شود! مي زد و خيلي هم خوب مي زد." استاد شعاري نژاد از دوران تعطيلي خود چنين مي گويد: "دو ماه به مكتب خانه اي در مسجد جامع تبريز رفتم كه مدير يا صاحب آن يك روحاني بود و شخصي به نام آقاي ميرزاعلي اصغر (مغازه دار) را معلم ما كرده بود. خودش فقط عصرها هنگام مرخصي مي آمد، با يك چوب تر و تميز. به مسائل انضباطي مكتب خردسالان رسيدگي مي كرد. روزي را به ياد ندارم كه چوب نخورده به خانه آمده باشم! همين محبت وجود به ز مهر پدر استاد سبب شد كه از مكتب خانه فرار كنم! براي اينكه اخلاقم خراب نشود، به شاگردي يك مغازه زرگري در بازار امير تبريز مامور شدم، آنجا نتوانستم دوام بياورم؛ زيرا حتي عطسه كردنم براي صاحب مغازه مساله بود! پدرم در بازار راسته تبريز، مغازه فاستوني فروشي داشت. مرا مامور كرد كه ميرزاي ايشان باشم، و ناچار مدتي را هم به ميرزايي پدرم مشغول شدم. پيش از آغاز تحصيل در كلاس ششم ابتدايي، مدتي هم به دستفروشي پرداختم و تجربه هاي رنگارنگي به دست آوردم! به لطف الهي، وضع اقتصادي پدرم خوب شد و كارگاهي پارچه بافي با چهارده دستگاه به راه انداخت كه مديريت آن برعهده برادرم بود. مرحوم برادرم بيست سال از من بزرگتر بود و با ادامه تحصيلم مخالفت مي كرد. حتي با جلب موافقت اجباري پدرم مرا واداشت مثل ساير

كارگران در همان كارگاه كار كنم و از تحصيل محروم شوم! حتي حق نداشتم كمتر از يك كارگر با سن بيشتر، كار تحويل بدهم. اي كاش مي توانستم آن صحنه ها را شبيه سازي كنم و نشان دهم كه در هر صورت، مي توان ياد گرفت و پيش رفت. تنبلي هم مهارتي است آموختني!" از ديگر خاطرات علي اكبر شعاري نژاد اشتغال در آموزش و پرورش و تاليف كتاب بود . "در سال 1336 دوره تخصصي تربيت معلم در ايران و در شهر تبريز با نام <كالج تربيت معلم> براي ديپلمه ها تاسيس شد و تدريس درسهاي روانشناسي رشد، روان شناسي يادگيري و ادبيات كودكان، به اضافه روشهاي تدريس، به عهده اين جانب واگذار شد كه در ايران چندان سابقه نداشت. هم چنين، اين توفيق الهي، نصيب من شد كه يادداشت هاي خود را در درسهاي مورد اشاره گردآوري كنم و به صورت كتاب درآورم. شايد اين جانب اولين نفر باشم كه كتابهاي <روان شناسي رشد>، <روان شناسي يادگيري> و <اصول ادبيات كودكان> را در ايران تاليف كرده است. اين كتابها با گذشت زمان، پيوسته تجديدنظر شده اند و هنوز هم اين كار ادامه دارد. خوشبختانه در حال حاضر بر شمار اين گونه كتابها افزوده شده است. در سال 1344 به درخواست اداره كل مطالعات و برنامه هاي وزارت آموزش و پرورش در تهران، به عنوان <كارشناس تربيت معلم> به اداره كل منتقل شدم؛ البته با كلي مشكلات خانوادگي، ناآشنايي با شهر تهران، نداشتن مسكن و بي تجربگي نسبت به كارهاي اداري كه به شخصيت و فرهنگ خاصي نياز دارد و معلم با آنها بيگانه است و زمان لازم است تا ياد بگيرد و بسازد!"فعاليتهاي ضمن تحصيل :

علي اكبر نوجوان در ايام تدريس، به كار خاص ديگري هم اشتغال داشتند كه از زبان ايشان چنين مي توان گفت: با همكاري صميمانه و صادقانه مرحوم دكتر حسن محمد خانلو، رئيس دانشسراي مقدماتي پسران، توفيق انجام دو امر مهم تربيتي را يافتم: 1) تشكيل انجمن دبيران فلسفه و علوم تربيتي تبريز؛2) انتشار مجله معلم امروز. اين مجله تا سال انتقال من به تهران (يعني مهرماه 1344) چاپ و منتشر شد و مختص معلمان بود.من صاحب امتياز و سردبير و مدير مسئول آن بودم؛ انتشار مجله معلم امروز مهرماه سال 1334 شروع شد و تا 1344 ادامه پيدا كرد. تيراژ مجله چهار هزار نسخه بود و به صورت صحافي شده عرضه مي شد و كساني مانند بهرنگي و ساعدي در آن مقاله داشتند. اين دوره ده ساله را بهترين ايام زندگي خود مي پندارم. اين مجله هيچ گونه درآمد اضافي جز به ميزان هزينه نداشت و هر شماره با بهاي پنج ريال منتشر مي شد. محصلان دانشسراي مقدماتي پسران، از بهترين ياران صادق و صميمي من بودند و در همه مراحل انتشار مجله، مرا كمك مي كردند. هم دوره اي ها و همكاران : دكتر حسن محمد خانلو، رئيس دانشسراي مقدماتي پسران و دكتر محمدعلي طوسي و دكتر شهيد باهنر از همكاران علي اكبر شعاري نژاد بوده اند. علي اكبر شعاري نژاد درباره دكتر طوسي چنين ياد مي كند: "دكتر محمدعلي طوسي كه شهريور سال گذشته مرحوم شد، انساني بود كه براي فرهنگ اين كشور بسيار زحمت كشيد. وي بسياري از كتاب هاي مديريتي را در ايران ترجمه كرده است. اما وقتي از دنيا رفت، كمتر كسي از وي ياد كرد.

طوسي مديركل مطالعات برنامه بود، من هم در دانشسرا دبير بودم. به دانشسرا رفت و آمد داشت و براي مجله ما مقاله مي نوشت. ايشان مرا به عنوان كارشناس تربيت معلم به تهران آورد و من تقاضاي انتقال به كسي ندادم. چهار سال با وي همكار بودم. سفرم به ژاپن به دعوت يونسكو به واسطه دكتر طوسي صورت گرفت. " مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي اكبر شعاري نژاد در سال 1347 پس از فارغ التحصيل از دانشگاه تهران ، از مهرماه همان سال براي تدريس در دانشسراي عالي تهران (دانشگاه تربيت معلم امروز) و دانشگاه سپاهيان انقلاب، به صورت پاره وقت دعوت شد. در سال 1352 به عنوان استاديار به دانشگاه سپاهيان انقلاب منتقل گرديد.وي در نخستين سالهاي تاسيس آموزش عالي مكاتبه اي (آموزش از راه دور) به مديريت گروه آموزش ابتدايي انتخاب و در سال 1356 به رياست دانشكده ادبيات و علوم انساني همين دانشگاه منصوب شد و تا پايان سال تحصيلي 1357 در اين سمت باقي ماند.در دانشگاه سپاهيان انقلاب، ضمن مديريت گروه، به انتشار مجله <جهان انديشه> موفق شد كه چهار شماره از آن انتشار يافت. علي اكبر شعاري نژاد پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تاسيس موفق نظام جمهوري اسلامي و آغاز فعاليت هاي آموزش عالي، در دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبابي كه جانشين چند دانشگاه ادغام شده بود، به تدريس پرداخت. در همين دانشكده، به مديريت گروه روان شناسي تربيتي انتخاب شد.او در سال 1375 به سبب مسافرت به خارج از كشور، به صورت غيابي، بازنشسته شد. پس از مراجعت به كشور، به صورت پاره وقت تدريس خود را در

همان دانشكده ادامه داد. ايشان در اين خصوص چنين ياد مي كند: از خداوند متعال سپاسگزارم كه توفيق داده است تا به امروز خواندن، نوشتن، آموزش و معلمي را ادامه دهم و از سه نعمت پرارزش رشد شغلي، پيشرفت علمي و عشق حرفه اي بهره مند باشم. زندگي سالم و موفق از آن كساني است كه از تغذيه سالم، تحرك سالم و تفريح سالم برخوردار باشند وبپذيرند و باور كنند كه كار و تفريح، دو فرايند ضروري و نشاط انگيز زندگي سالم هستند و تنبلي و فرار از قبول مسئوليت، شخص را به شكل مجسمه اي بي روح در مي آورد كه بدون ترديد سربار جامعه خواهد شد. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : 1) تشكيل انجمن دبيران فلسفه و علوم تربيتي تبريز 2) انتشار مجله معلم امروزساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علي اكبر شعاري نژاد در كنار فعاليت هاي آموزشي ،در حال حاضر به فعاليتهاي تاليفي نيز مي پردازد كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد: تجديدنظر و تكميل كتاب <فرهنگ علوم رفتاري> شامل افزودن بيش از هزار اصطلاح روان شناسي و آموزشي و پرورشي كه تازه توسط ايشان گردآوري شده است ،تجديدنظر اساسي در كتاب <فلسفه آموزش و پرورش.> و غيره شاگردان : دكتر توفيق ه.سبحاني مدير انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگي كه يكي شاگردان استاد علي اكبر شعاري نژاد بودند از وي چنين ياد مي كند او همچنين در بياناتش خاطراتي را هم متذكر مي شوند: احتمال مي دهم اگر بسامد كلمه <معلم> را در نود و دو زندگي نامه پيشين استخراج كنيم، بدون آنكه كوچكترين ترديدي به

دل راه دهيم كه اكثر نود و دو انسان برجسته و بزرگي كه انجمن آثار و مفاخر فرهنگي به ادله گوناگون و از جمله به دليل معلم بودن و موثر بودن آنان در فرهنگ و كوشش آن گراميان در تعالي امور فرهنگي در مرز و بوم ايران براي آنان بزرگداشت گرفته است، شايد به اندازه اين زندگينامه به كلمه معلم برنخوريم. در ميان هجده مقاله مندرج در زندگي نامه آقاي دكتر علي اكبر شعاري نژاد، قريب ده مقاله درباره معلم، آموزش و پرورش، تكنولوژي معلمي و عنوانهايي از اين قبيل است و مقالات ديگر هم بي ارتباط با عناوين دهگانه نيست. اين حسن تصادف از امتيازات استاد گرامي جناب آقاي علي اكبر شعاري نژاد است. اگر در تعريف حرفه معلمي بگوييم كه <معلمي عشق است> يا <معلمي انتقال معلوماتي از ذهن (يا مغز) معلم به ذهن (يا مغز) متربي و متعلم است...>، يا <معلمي استعداد خدادادي است>، و يا <معلمي شغل انبياست>، يا هر تعريف ديگري را پيدا و علاوه كنيم، من كه خود قريب چهل سال در كسوت معلمي بودم، هرگاه به كلمه معلم و مصداق آن و شغل معلمي انديشيده ام، سيماي استاد شعاري نژاد را در ضمير خود يافته ام. شكر خدا را بايد به جاي آورم كه در طول حيات خود معلمان برجسته اي داشته ام. معلمي ديگر كه هميشه در مخيله من مدلول كلمه معلم را تجسم بخشيده، زنده ياد استاد دكتر علي محمد كاردان بوده، ديگري استاد دكتر محرم آقازاده. در سال 1338 - يا سالي بالاتر و پايين تر - در گرماي تابستان در دانشسراي مقدماتي تبريز كلاس هايي براي تربيت معلم تشكيل داده بودند، شخصا در آن كلاس ها شركت

كرده ام و در كلاس درس استاد شعاري نژاد حاضر شده ام. باور كنيد هرگز در سر كلاس ايشان در هرم تابستان، گذشت زمان را احساس نمي كردم. صداقت و ايمان به گفته ها از بيان آقاي شعاري نژاد واقعا مي تراويد. آن زمان در بعضي كارها نوعي افراط و در بعضي كارها هم تفريط بود. همكلاسي هاي مستعد و خوبي داشتيم. در جريان شعر و نثر معاصر بوديم و مي كوشيديم از قافله خيلي عقب نمانيم. صمد بهرنگي همشهري و همدوره ما بود. در كتابفروشي ها و باشگاه معلمان كه چسبيده به دبيرستان فردوسي در تبريز بود - ظاهرا هنوز هم هست - گاهي در باغ هاي پيكريه در جانب غربي دانشگاه تبريز او را مي ديدم. هنوز به مرگ نابه هنگام او بيش از ده سال باقي بود. ترديدي نيست كه او در <كندوكاو در مسائل تربيتي ايران> درباره تعليم و تربيت و معلم، كودك، زبان قابل فهم براي كودك و مسائلي از آن قبيل به نكته هايي دست گذاشته بود كه پيش از وي يا كسي توجهي به آن مسائل نداشت، يا اگر داشت خيلي بي صدا و آميخته با سكوت و ولرم بود. يادم مي آيد كه در آن زمان بازرسان اداره فرهنگ معمولا كيفي به دست و احيانا كلاه شاپويي بر سر داشتند، دانش آموزان نام آنان را نمي دانستند و هر وقت مردي كيف به دست و كلاه شاپو بر سر وارد مدرسه مي شد، به جاي <بازرس>، <اريك قيزاردان> مي گفتند. در قاموس بچه ها اين كلمه به حشره اي گفته مي شد كه به باور آنان در نيمه هاي تابستان روي درخت زردآلو مي نشست و با جيرجير خود سبب سرخ شدن نيمه اي از چهره زردآلو مي شد. بازرس با بچه ها درست آن

كار جيرجيرك را مي كرد. سئوال دشوار از بچه ها مي پرسيد، نمي توانستند جوابش را بدهند، از شرم قرمز مي شدند. بهرنگي در آن كتاب در بخش <بازرس فرهنگي و انواع و اقسام آن> به دقت تمام آن بازرسان را كه ما و بچه ها ديده بوديم، به تصوير كشيده است. اما انصاف را - وبال ديگر همكلاسها را به گردن نگيريم - من در كلاسهاي استاد شعاري نژاد حرفهاي بسيار جديد، علمي، قابل پذيرفتن و قابل آزمودن مي شنيدم كه از ديگران نشنيده بودم. يكي دو بار به صمد بهرنگي كه در بعضي جاها اشاراتي به آقاي شعاري نژاد داشت، گفتم كه به نظر من فلان كس و بهمان كس را نبايد با آقاي شعاري نژاد در يك ترازو نهاد و يكسان به باد انتقاد گرفت. بهرنگي خود مي دانست كه آقاي شعاري نژاد با چه مجاهداتي مدارج تحصيلي را طي كرده است. در منزل پدري ايشان، همانند بسياري از خانواده ها، درس خواندن چندان مرسوم و پسنديده نبود. خانواده هاي ضد تحصيل در مدارس جديد كم نبودند. صمد همه اين ماجراها را مي دانست. الان كه من اين سطرها را مي نويسم، نيم قرن از آن سالها گذشته است، اكنون در ذهن من اين مضمون ته نشين مانده است كه بهرنگي هم براي آقاي شعاري نژاد جايگاهي ديگر قائل بود و او را با بسياري از معلمان كه واقعا يكي از تعاريف معلمي درباره آنان صادق بود كه <معلمي هم حرفه اي است مانند حرفه هاي ديگر> نمي آميخت. من از كودكي مي خواستم معلم شوم و - چنان كه عرض كردم - قريب چهل سال آن كسوت را به تن داشتم، به احتمال قوي اگر در كلاس هاي تابستاني شركت نمي كردم و آقاي شعاري نژاد را نمي ديدم، شايد در

ميانه راه شغل ديگري پيدا مي كردم و معلم نمي شدم. مرا آقاي شعاري نژاد به اين راه كشانيد. اگر بخواهم براساس ارادت قلم بزنم، مثنوي هفتصد من كاغذ خواهد شد. فقط از انبوه خاطرات دو خاطره كوچك نقل مي كنم و نوشتن را به پايان مي برم: آن زمان در تبريز اداره فرهنگ آذربايجان شرقي مديركلي به نام آقاي دهقان داشت كه مردي بلندبالا و خوش سيما بود، سيرت بسيار نيكويي هم داشت. در مدت كوتاه در استان هشتاد مدرسه ساخت. همان آقاي دهقان كه دوران خدمتش در آذربايجان به پايان رسيده بود، همه فرهنگ دوستان سوگوار شده بودند، او ترفيع پيدا كرده بود و مقرر بود كه استاندار گيلان شود. مرحوم شهريار در واقع در رثاي تغيير ماموريت دهقان چكامه اي به مطلع زير دارد: جان آذربايجان دنبال دهقان مي رود دارد از فرهنگ آذربايجان جان مي رود اين مرد خير و نيكنام كه نمي دانم در حياتند يا نه، اگر در حياتند كه خداوند مويد و سلامت شان دارد و اگر به ديار حق رفته اند، خداوند روحش را شاد گرداند، كتابخانه اي هم در تبريز ساخته بود به نام كتابخانه ملي تبريز واقع در ضلع شرقي ارك تاج الدين علي شاه - وزير اولجايتو و ابوسعيد بهادرخان - يا باغ ملي. بناي رفيع و سنگي داشت، از نظر من كه ساختمان بلندتري نديده بودم، بسيار مجلل بود. آن زمان مرحوم حاج عباسقلي چرندابي روحاني دانشمند و مورخ نامي و بزرگ كتاب هاي خطي خود را به آن كتابخانه داده بود. كتاب هاي مرحوم حاج محمدآقا نخجواني و حاج حسين آقا نخجواني به آن كتابخانه اهدا شده بود. مرحوم ميرودود يونسي فهرست آنها را تهيه مي كرد و مرحوم

عبدالعلي كارنگ به آنجا رفت و آمد داشت. آن بنا با كمك هاي مردمي سر برآورده بود. من شايد شخصا از پول يوميه خود قريب دو تومان به صندوق كمك هاي كتابخانه ريخته بودم و خود را در بناي آن سهيم مي دانستم. آن بنا را ويران كردند. روزي به استاد شعاري نژاد برخوردم. ايشان هميشه حرف هاي شنيدني و ناب داشتند و هنوز هم دارند. صحبت بر سر تخريب كتابخانه ملي رسيد. گفتند: <وقتي آوار را ديدم، بر سر خاك پدرم رفتم و سر مزار پدرم بر كتابخانه ملي اشك ريختم و عقده دلم را خالي كردم.> روزي مي گفتند: <فردي براي مشورت پيش من آمد و گفت: آقاي شعاري نژاد! چون شما به خيلي از مسائل وقوف داريد، مي خواهم با شما مشورت كنم. گفتم: اگر راه خطا و صواب را تشخيص دهم، از ابراز آن دريغ نخواهم كرد. گفت: مي دانيد من منزل كوچكي دارم، مي خواهم آن را بفروشم و بروم دكتري بگيرم. نظر شما در اين مورد راهگشاي من خواهد بود. من تاملي كردم و گفتم من در اين مورد به صراحت نظري ندارم، اما ديده ام و مي بينم افرادي كه رفته اند يا مي روند دكتري بگيرند، برآنند كه برگردند و مثل شما منزلي كوچك براي خود دست و پاكنند. شما حي و حاضر منزل كوچك خود را مي خواهيد بفروشيد، دكتري بگيريد كه چه بكنيد؟> صمد بهرنگي يكي ديگر از دانشجويان استادشعاري نژاد بودند وي از صمد بهرنگي چنين خاطره اي بياد دارد: "من وقتي در سال 1334 وارد دانشسرا شدم صمد بهرنگي سال دومي بود و قبل از من مرحوم صبا روان شناسي تدريس مي كرد. اولين كار من تبديل كتابهاي ديويي به كتاب هاي

درسي بود كه فكر مي كنم در تغييرات فكري بهرنگي هم موثر بودند. بهرنگي يك سال شاگرد من بود و در مجله هم همكاري مي كرد. در كتاب <كندوكاوي در تربيت> اسمي از من برده است و گفته كه: كتاب ها را خوانده و كتاب نوشته است؛ در حالي كه توجه نداشت كه علم به يكباره خلق نمي شود و استفاده از تجارب ديگران هم لازم است. " آرا و گرايشهاي خاص : به نوشته شخص جناب شعاري نژاد: <فرايند <تعريف> (معرفي كردن) به ويژه <تعريف جامع و مانع> تقريبا در همه علوم و معارف، بسيار دشوار و حتي گاهي غيرممكن است. به همين سبب برخي از دانشمندان براين باورند كه خود را به <تعريف> مقيد نكنند؛ و در علوم به اصطلاح انساني <تعريف> را به عهده خود خوانندگان بگذارند....> علي اكبر شعاري نژاد در مورد ضعف معلمان در نوشتن و بيان تجربيات شان را چنين بيان مي كند: "تلاش مي كنم آنچه را مي فهمم، بنويسم. من بر روي واژه <برداشت> تاكيد دارم و به همه نويسندگان يا ويراستاران توصيه مي كنم كه مطلب را طوري تنظيم كنند كه خواننده هم به راحتي بفهمد. من ممكن است از نظر خودم مطالب خوبي بنويسم؛ ولي نوشتن من ضمانت اجرايي ندارد و خوانند بايد بفهمد كه منظور نويسنده چه بوده است. الان هم در كلاسها و به خصوص امتحانات، يكي از بزرگ ترين مشكلات من اين است كه به نوشته دانشجو نمره مي دهم؛ اما او مي آيد و به كم بودن نمره اي اعتراض مي كند. مي گويد من منظورم اين بود، جواب مي دهم كه من منظور شما را از كجا بدانم؟ من به نوشته و برداشتي كه از آن

مي كنم، نمره مي دهم. به تازگي به اين نتيجه رسيده ام كه معلمان ما هم در سه مورد ضعف دارند: اول: روش كار (متدلوژي). مدتي پيش در يكي از مناطق تهران براي دبيران فيزيك و رياضي كارگاه آموزشي اجرا مي كردم. از حجم كتابها و زمان كم براي تدريس شكايت داشتند؛ اينكه نمي رسند كتاب را تمام كنند. گفتم شما روش تدريس علم را با روش تدريس كتاب اشتباه نگيريد. اگر با روش تدريس كتاب آشنا باشيد، نه تنها حجم كتاب زياد نيست، بلكه كم است، اما نه اينكه همه آنچه را در كتاب است، دوباره بيان كنند. دوم: تحليل موضوع. معلمها در حلاجي و تحليل موضوع مطالب درسي مشكل دارند. به عنوان مثال معلم ادبيات مي خواهد شعر را به فارسي روان ترجمه كند، اما مشكل بچه ها را چند برابر مي كند! چرا؟ چون نمي تواند شعر را تحليل كند. سوم: تبيين. چرا اين موضوع چنين است؟ هدف آن چيست؟ چه چيز را مي خواهد بيان كند؟ هدف نهايي هر معلم تغيير رفتار دانش آموز است، چون معلم در سه نكته ياد شده مشكل دارد و نمي تواند بنويسد." علي اكبر شعاري نژاد در باره نحوه انتخاب موضوع كتابهايش چنين بيان مي كند: "مي دانيد كه من ماشين ندارم و اهل اتوبوس هستم. اعتقاد هم دارم كه هركس گفت من كتاب خواندم و روان شناسي ياد گرفتم، چيزي ياد گرفته است؛ ولي روان شناسي نيست! به عنوان مثال مي گويند تئوري فراشناخت؛ در حالي كه فراشناخت تئوري نيست. اين موضوع از قبل هم بوده؛ ولي الان بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. يا در حال حاضر از <هوش هيجاني> صحبت مي شود. آنهايي كه كتابي فكر مي كنند، از

دانياي واقعي فاصله دارند. من به دانشجويانم توصيه مي كنم كه هرچه در روان شناسي به شما مي گويم اول به خودتان مراجعه كنيد، ببينيد آيا موضوع در مورد شما صادق است يا نه؟ اگر صادق نبود، يا من غلط گفته ام يا اين موضوع نبوده است. منشاء علم خود انسان است. روان شناسان هم رفتار انسانها را مطالعه كرده و بعد قوانين رفتار را كشف مي كنند و اينها را مي نويسند. هوش هيجاني هم موضوع تازه اي نيست؛ ولي حالا بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. به اين ترتيب، آنچه كه در زندگي مردم جريان دارد، مهم است و من هم موضوعهاي كتابهايم را از زندگي مردم پيدا مي كنم." جوائز و نشانها : به مناسبت گذشت بيش از هشتاد سال از عمر پربار و بركت استاد گرانمايه و مدير مدبر و محقق توانمند جناب آقاي دكتر علي اكبر شعاري نژاد، و به پاس بيش از شصت سال تدريس و تحقيق و ارشاد فرزندان اين كشور، مجلس بزرگداشتي در روز يكشنبه، دهم شهريور ماه 1387 در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي برگزار گرديد و از خدمات شايان و صفات برجسته ايشان تقدير به عمل آمد.ايشان همچنين در كارنامه افتخارات خود استاد ممتازي دانشگاه تربيت معلم و استاد و پژوهشگر نمونه دانشگاه علامه طباطبايي را دارد.چگونگي عرضه آثار : علي اكبر شعاري نژاد تاكنون 43 كتاب با موضوعات روان شناسي رشد، روان شناسي يادگيري، اصول ادبيات كودكان و فلسفه آموزش وپرورش به چاپ رسانده است و 3 كتاب ديگر در دست چاپ دارد.آثار : ادبيات كودكان ويژگي اثر : (چاپ بيست و ششم، انتشارات اطلاعات)2 بهداشت رواني خانواده، با همكاري مرحوم دانش دوست

ويژگي اثر : انتشارات فرانكلين سابق3 درآمدي به روان شناسي انسان ويژگي اثر : انتشارات آزاده4 روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : آماده براي چاپ5 روان شناسي پرورش كودك ويژگي اثر : ضميمه مجله معلم امروز6 روان شناسي درسي ويژگي اثر : دانشگاه ابوريحان بيروني سابق7 روان شناسي رشد ويژگي اثر : (چاپ هفدهم) .1385 8 روان شناسي رشد ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش9 روان شناسي رشد بزرگسالان ويژگي اثر : انتشارات آزاد/مشهد10 روان شناسي رشد و يادگيري ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش11 روان شناسي رشد/1 ويژگي اثر : دانشگاه پيام نور12 روان شناسي رشد/2 ويژگي اثر : دانشگاه پيام نور13 روان شناسي عمومي ويژگي اثر : دانشگاه سپاهيان انقلاب سابق14 روان شناسي كودك ويژگي اثر : آماده براي چاپ15 روان شناسي نوجوان ويژگي اثر : انتشارات فاخر16 روان شناسي نوجواني ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش17 روان شناسي يادگيري و تربيتي 1 و 2 ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش18 روان شناسي يادگيري و كاربرد آن در آموزش ويژگي اثر : (انتشارات توس)19 روانش شناسي عمومي ويژگي اثر : انتشارات توس20 روانش شناسي عمومي 1 و 2 ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش21 فرهنگ اصطلاحات روان شناسي و جامعه شناسي و آموزش و پرورش/ توصيفي ويژگي اثر : انتشارات حقيقت تبريز22 فرهنگ علوم رفتاري ويژگي اثر : (چاپ دوم 1375، انتشارات اميركبير، در حال تجديد نظر)23 فرهنگ و آموزش و پرورش ويژگي اثر : وزارت ارشاد/در دست انتشار24 فلسفه آموزش و پرورش ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش25 فلسفه آموزش و پرورش ويژگي اثر : چاپ هشتم،

انتشارات اميركبير26 فلسفه پراگماتيسم ويژگي اثر : ضميمه مجله معلم امروز27 گزارش پيشرفت دانش آموزان ويژگي اثر : [ترجمه] (دانشسراي عالي سابق)28 مباحثي از روان شناسي و آموزش و پرورش ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش29 مباني روان شناختي تربيت ويژگي اثر : چاپ سوم، 1375، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي30 نظريه هاي انگيزش در آموزش و پرورش ويژگي اثر : نشرني31 نظريه هاي رشد و تكامل انسان ويژگي اثر : آستان قدس رضوي32 نقش آموزش و پرورش در فرهنگ عمومي، نقش فعاليتهاي فوق برنامه در تربيت نوجوانان ويژگي اثر : (چاپ يازدهم، 1385، انتشارات اطلاعات)34 نگاه نو به روان شناسي آموختن، 2 جلدي ويژگي اثر : انتشارات چاپخش35 نگاه نو به روان شناسي انسان سالم يا سيري كوتاه در شخصيت انسان ويژگي اثر : اطلاعات، 1385

شفيع آبادي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: استاد، رشته: مشاوره و راهنمايى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى مشاوره و راهنمائى از دانشگاه ايلينويز شمالى آمريكا در سال 1354.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راهنمائى و مشاوره، تدريس در كلاسهاى آموزش ضمن خدمت معلمان و مديران و جلسات آموزشى خانواده در كلينيك هاى مشاوره و روان درمانى دانشگاه علامه طباطبائى و استان تهران، استاد راهنما و مشاور 33 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

راهنمائى و مشاوره، روانشناسى، علوم تربيتى و فنون تربيت كودك.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 38، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

راهنمائى و مشاوره، روانشناسى و

علوم تربيتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شكركن، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: شهيد چمران اهواز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان انگليسى از دانشسراى عالى در سال 1342، كارشناسى روان شناسى از دانشگاه كاليفرنيا در سال 1347، دكتراى روان شناسى صنعتى و سازمانى از دانشگاه كاليفرنيا در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار و دانشيار در دانشگاه شهيد چمران اهواز از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اثرات عزت نفس بر عملكرد دانش آموزان، سيرى در تاريخچه روابط انسانى در مديريت، بررسى نگرش دانش آموزان نسبت به غرب، رابطه تعارض و ابهام نقش با خشنودى و عملكرد شغلى، ميزان سازى آزمونهاى پيشرونده ريون، بررسى علل خودكشى در خوزستان، تدريس دروس روان شناسى، روان شناسى صنعتى و سازمانى، روان شناسى اجتماعى در دانشگاههاى كاليفرنياى آمريكا و شهيد چمران اهواز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

نگرش ها (مبانى، سنجش، تكوين، تغيير و نظريه ها)، مكاتب روان شناسى، وراثت و محيط، خاستگاههاى پويايى گروهى، روان شناسى صنعتى و سازمانى، مردم در سازمان ها و فهم رفتار آنها، نظريه هاى روان شناسى اجتماعى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

ابعاد كيفيت محيط، احساس نابرابرى و اثرات آن در دنياى كار، نظريه سود و زيان درباره كشش و جاذبه بين مردم، رابطه ميان نگرش و رفتار، اعتبار درونى و اعتبار نتيجه گيرى آمارى پژوهشهاى آزمايشى و شبه آزمايشى، اعتبار بيرونى و اعتبار سازه پژوهش هاى آزمايشى و شبه آزمايشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شكوهي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين شكوهي در سال 1305 در شهر خوسف بيرجند متولد شد. وي درسال 1311 به مدرسه اي در شهر خوسف رفت. و در سال 1323 با

رتبه ممتاز از دانشسراي مقدماتي فارغ التحصيل شد و به روستاي خود براي آموزش بچه هاي روستا بازگشت. و در سال 1327 ديپلم كامل ادبي را اخذ كرد و بعد از گذراندن دوره سربازي در سال 1322 وارد دانشسراي عالي در تهران شد و در سال 1335 در رشته ادبيات فارسي با رتبه اول فارغ التحصيل شد و با بورس تحصيلي و بعد از ازدواج عازم سوئيس شد و در سال 1340 بود كه غلامحسين شكوهي در رشته علوم تربيتي مقطع دكتري از دانشگاه ژنو سوئيس فارغ التحصيل شد. وي در سال 1341 به عنوان كارشناسي اداره كل مطالعات و برنامه و سپس رياست اداره تحقيق و ارزشيابي در سال 1345 به فعاليت پرداخت او همچنين نخستين وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران است. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : تعليم و تربيت خاطرات كودكي : غلامحسين شكوهي در كودكي در دامان مادر پرورش يافت . مادر بزرگوارش اجازه خروج وي از خانه و بازي با كودكان را به وي نمي داد . در عوض هر روز عصر وي را از كوچه باغهاي با صفايي به سوي مقبره مولانا محمد حسام قهستاني ( شاعر اهل بيت عليهم السلام ) ( 781- 873 ه.ق) كه نزد مردم محلي به پاي تخت مشهور بود ، مي برد . استاد شكوهي همچون ساير مردم محل كه به اين آرامگاه حرمت بسيار مي نهادند به آنجا علاقمند شد. در آنجا درويشي پير معتلف بود كه مردم وي را «ياهو » مي ناميدند . و استاد شكوهي بدليل سكونت وي در آن آرامگاه به وي

علاقه بسيار يافت . چنين زمينه اي موجب شد كه استاد شكوهي بعدها پايان نامه دوره كارشناسي خود را درباره ابن حسام بنگارد . دكتر شكوهي از خاطرات دوران كودكي و مدرسه، تصاوير واضحي را به ياد مي آورد: «بعد از اينكه از كلاس چهارم دبستان فارغ التحصيل شدم، مرتباً مي رفتم به مدرسه و در همان فضا مي گشتم يا در كلاس ها مي نشستم، چون مثل بقيه بچه ها بازي نمي كردم، اصلاً بازي بلد نبودم. 2 سال باقي مانده آموزش ابتدايي را در دبستانهاي تدين و مدرسه ضميمه دانشسراي مقدماتي گذراندم. در اين مدرسه سطوح ابتدايي و متوسطه مثل ديگر مدارس وجود داشت و از پايان كلاس سوم دبيرستان يعني پس از 9 سال تحصيل، 6 سال ابتدايي و 3 سال متوسطه، دانش آموز مي توانست در دانشسراي مقدماتي تحصيلات خود را انجام دهد تا براي آموزگاري در مدارس ابتدايي شهر و روستا آماده شود.» شكوهي درباره كودكي ها و اميدهاي زندگي اش خاطرات زيبايي را به ياد مي آورد. او مي گويد: «هيچ وقت فكر نمي كردم من كه از جنوبي ترين نقطه استان خراسان برخاسته بودم، بتوانم مدارج ترقي را اينگونه طي كنم. پدرم علي اكبر، خياط زبردستي بود. با ناني كه او از راه خياطي بر سر سفره مي گذاشت، بزرگ شدم. در منطقه محرومي كه بزرگ شدم و در آنجا درس هم دادم، هميشه استعدادهاي درخشاني وجود داشته است. دانش آموزي داشتم كه هر مسأله اي را مي دادم حل مي كرد، از 12 كيلومتري خوسف مي آمد و برمي گشت. يك روز به مدير مدرسه گفتم: يكي

از اتاق هاي كوچك مدرسه را به اين بچه بدهيد كه اين قدر مجبور نباشد عصر برود و دوباره صبح روز بعد برگردد تا بالاخره اتفاقي افتاد. يك روز خواستم اين دانش آموز را امتحان كنم و مسأله اي داده باشم كه نتواند حل كند، آن روز پنجشنبه دو مسأله دادم و براي مسأله سوم گفتم: طول درخت سنجدي كه در وسط حياط مدرسه است را محاسبه كنيد. صبح روز شنبه كه به مدرسه رفتم، جواب حاضر اين دانش آموز را روي ميز ديدم. او روز جمعه اين 12 كيلومتر را طي كرده بود و به مدرسه آمده بود و يك چوب دو متري را هم با خود آورده بود و طول سايه آن (چوب) را اندازه گرفته و طول سايه درخت سنجد را هم اندازه گيري كرده بود و با يك تناسب كه دو متر ارتفاع اين قدر سايه دارد، اين قدر سايه چه مقدار ارتفاع دارد؟ طول درخت را محاسبه كرده بود. اسم اين پسر غلامحسين حقداد بود. البته از سال 1328 از او خبري نداشتم تا اين كه در سال 1372 كه در دانشگاه بيرجند تدريس مي كردم، با دانشجويي به نام زهرا حقداد روبرو شدم كه معلوم شد دختر همان دانش آموز خلاق است كه خدا را شكر با داشتن پنج فرزند كه همگي فارغ التحصيل رشته هاي مختلف هستند و متوجه شدم يكي از آنها استاد دانشگاه كاليفرنيا شده است.» اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : غلامحسين شكوهي در سال 1305 در قصبه خوسف از توابع بيرجند متولد شد . در اين قريه مقبره يكي از شعراي شيعه قرن نهم

هجري بنام ابن حسام قرار داشت . اعتقادات محلي و علاقه شخصي استاد از دوران كودكي به اين محل در شكل گيري فكر وي موثر بود .خانواده استاد شكوهي خانواده اي متوسط الحال بودند . پدر استاد به كار قنادي ، خياطي و حتي صاحب املاكي بودمشغول بود اما به سختي توان تامين نيازهاي مالي خانواده را داشت .تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامحسين شكوهي در سال 1311 وارد دبستان چهار علامه قريه خوسف شد . بعدها نام اين دبستان بنام خيام و سپس بنام ابن حسام نامگذاري شد. وي در 1315 تحصيلات ابتدايي را بپايان برد اما بدليل مشكلات مالي و تحصيل در شهر ( بيرجند ) به مدت يك سال و سه ماه از تحصيل فاصله گرفت . اما از سال 1316 براي تحصيل در دانشسراي بيرجند به آن شهر رفت و پس از هفت سال در خرداد 1323 مدرك ديپلم را از دانشسراي مقدماتي دريافت نمود . پس از مدتي تدريس و نيز پس از شاگرد اولي و بورس دانشجويان ممتاز در سال 1336 به ژنو اعزام شد. و تا سال 1341 كه به ايران بازگشت مدركهاي ديپلم مقدماتي ، ديپلم علوم تربيتي ، ليسانس و نيز ديپلم راهنمايي شغلي را دريافت نمود . مدتي بعد نيز از انستيتوي ژان ژاك روسو به دريافت دكتراي تعليم و تربيت نائل آمد .خاطرات و وقايع تحصيل : غلامحسين شكوهي در سال 1316 پس از پايان تحصيلات ابتدايي عازم شهر بيرجند شد، همراه با پدر سوار بر الاغي به سوي شهر رفتند و در نيمه راه كه شب فرا رسيد ، استاد شكوهي كه

در روستاي كوچك خوسف رشد نموده بود ، براي اولين بار چراغ برق و روشنايي حاصل از آن را ديد . روز بعد وي با پدرش به شهر بيرجند رسيدند و پدرش به دليل علاقه بسياري كه به تحصيل وي داشت ، اتاقي براي وي اجاره نمود . بنابراين استاد شكوهي از 12 سالگي زندگي مستقل خود را آغاز نمود .فعاليتهاي ضمن تحصيل : غلامحسين شكوهي پس از پايان تحصيلات ابتدايي مدتي را به همكاري با مدير دبستان سابق خود بنام سيد رضا هاشمي پرداخت و حتي گاهي از سوي وي به تدريس مشغول مي شد .استادان و مربيان : از استادان وي ميتوان به استاداني چون «پياژه» و «دوتران» در دانشگاه ژنو اشاره كرد. ژان پياژه استاد بسياري از چهره هاي نامي معاصر ايران در حوزه هاي علوم اجتماعي بوده است.هم دوره اي ها و همكاران : اندكي پيش از غلامحسين شكوهي كساني چون كاردان ، دكتر منصور ، دكتر و خانم دكتر دادستان از انستيتوي ژان ژاك روسو مدرك دكتراي تعليم و تربيت را اخذ نمودندهمسر و فرزندان : خانم صفرا سره همسر غلامحسين شكوهي ، كه در كنار وي در سوئيس تحصيلات عاليه را گذرانده بود كتاب « روش فعال كودكستان » را نيز از ايشان به يادگار مانده است . همسر وي يكي از همكلاسي هاي دكتر شكوهي بوده است.وقايع ميانسالي : غلامحسين شكوهي پس از مدتي تدريس در روستاهاي خوسف و گل در سال 1328 به خدمت نظام وظيفه اعزام شد . پس از بازگشت با استفاده از سهميه معلمان شهرستاني داراي ديپلم كامل به دانشسراي عالي وارد شد. در

سال 1380 همكلاس ديرين و همسر او بر اثر سكته قلبي از دنيا رفت .مرگ همسر، موجب شد كه او از تدريس و كارهاي پژوهشي دست بكشد. دو سال و نيم پس از مرگ همسر، شكوهي سكته خفيف مغزي كرد در نتيجه طرف راست بدن او و نيز تكلم اش مختل شد كه با توكل به خدا و فيزيوتراپي و سعي خودش، دوباره قادر به حرف زدن و مطالعه شده است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : در سال 1345غلامحسين شكوهي با عنوان استاديار به دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران منتقل شد جايي كه علاوه بر 27 سال تدريس موفق و سازنده، سال هايي را به كارهاي اجرايي از جمله مديريت گروه و رياست دانشكده علوم تربيتي پرداخت. شكوهي همچنين نخستين وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران است. پس از استعفا در كنار تدريس دانشگاهي رياست شوراي عالي آموزش و پرورش را براي مدت يك دوره چهارساله بر عهده داشت. در سال 1365 شكوهي به مدت يك سال براي استفاده از فرصت مطالعاتي به ژنو اعزام شد و در دفتر بين المللي تعليم و تربيت وابسته به سازمان يونسكو به تحقيق و مطالعه پرداخت. وي معاونت رئيس دانشكده علوم تربيتي تا سال 1372 بر عهده داشت. فعاليتهاي آموزشي : غلامحسين شكوهي از يازده سالگي بطور غير رسمي به عنوان همكاري با مدير دبستان ابن حسام گاهي به تدريس مي پرداخت . وي در 1323 از دانشسراي مقدماتي بيرجند ديپلم گرفت و در خوسف به تدريس پرداخت . مدتي بعد در روستاي گل ( در نزديكي خوسف ) به تدريس پرداخت . استاد شكوهي پس از

اخذ مدرك دكتري از ژنو ، به ايران برگشت . مدتي را بطور رايگان در تهران به تدريس « روشها» ، « راهنمايي شغلي » پرداخت . مدتي نيز بدليل بيماري به بيرجند رفت و در دانشگاه بيرجند تدريس نمود .سال 1341 پس از بازگشت از ژنو، شكوهي در وزارت فرهنگ آن زمان در دفتر مطالعات تربيتي كه بعد به اداره كل مطالعات و برنامه ها تغيير نام يافت مشغول به كار شد و به تدريج در دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران، تربيت معلم مامازن ورامين و دانشگاه فردوسي مشهد تدريس در حوزه هاي آموخته اش را آغاز كرد. در سال 1345 شكوهي با عنوان استاديار و بعد دانشيار و استاد به دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران منتقل شد و به تدريس ادامه داد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : غلامحسين شكوهي در حين تدريس در خوسف و روستاي گل ، زبان عربي را آموخت و ديپلم 11 ساله خود را تكميل نمود .آرا و گرايشهاي خاص : غلامحسين شكوهي به تدريس عملي در رياضيات و بيشتر رشته هاي درسي اعتقاد دارد .بي شك زحمات غلامحسين شكوهي در تاريخ آموزش و پرورش كشور ما فراموش نخواهد شد. شكوهي كودك را در نظام تعليم، كانون توجه قرار مي دهد و شرط لازم معلمي را پذيرش كودك به عنوان انساني مستقل و داراي ويژگي هايي مي داند كه بايد آنها را شناخت و سپس به پرورش و آموزش او پرداخت. او تفاوت هاي فردي در كودكان را اصلي انكارناپذير مي داند و در اين باور است كه هرگاه به اين تفاوت ها در نظر و عمل

تن ندهيم، در مسير كار خود توفيقي نخواهيم داشت. شكوهي اضافه مي كند: «درد بزرگ ما در عرصه تعليم و تربيت اين است كه معلمين و دانش آموزان خيلي زحمت مي كشند، ولي آن فايده اي كه بايد به دست نمي آورند و آن هم ناشي از روش تدريس اشتباه است، ما چون عجله داريم زود برسيم، هرگز نمي رسيم. گاهي اتفاق مي افتد كه بچه ها بگويند اسفند ماه دروس را دوره مي كنيم. براي چه اسفند ماه دوره مي كنند؟ براي اين كه عجله دارند. عيب بزرگ اين است كه سؤال و جواب را خودمان به دانش آموزان مي دهيم و حال اين كه بايد بگذاريم آنها مجال فكر كردن داشته باشند. پياژه مي گفت: هر وقت بچه ها از من سؤالي مي كردند، مي گفتم: خودت چه فكر مي كني؟ بچه جواب نمي داد و پس از مدتي دوباره همان سؤال را مي پرسيد، اما اين مرتبه با اطلاعات بيشتري سؤال را مي پرسيد و اين باعث تفكر مي شد.» جوائز و نشانها : - چهره ماندگار در همايش چهره هاي ماندگار در سال 1385 آثار : تاليف تعليم و تربيت و مراحل ان ، 1362 ، تاليف روانشناسي سال سوم آموزش متوسطه عمومي- اقتصاد و فرهنگ و ادب، 1360 ، تاليف مباني و اصول آموزش و پرورش، 1372 ، ترجمه در سال 1355، مربيان بزرك ، تعليم وتربيت ، روش آموختن رياضيات ويژگي اثر : كتابي است كه روشهاي جديد ابداعي دكتر شكوهي را در آموزش رياضي معرفي مي نمود .7 مقاله استفاده از روانشناسي در راهنمايي تحصيلي و شغلي ،

مقاله اسلام و روانشناسي يا روانشناسي اسلامي ، مقاله امكان تربيت آدمي

شهرآرايي، مهرناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مهرناز شهر آرايي متولد 1324 است. ايشان داراي مدرك دكتري رشته تعليم و تربي_ت و روان شناس_ي رش_د، از دانش_گاه ك_اليفرني_ا، لوس آنجلس در سال 1356 است. وي هم اكنون عضو هيئت علمي گروه روانشناسي دانشگاه تربيت معلم تهران مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي مهرناز شهر آرايي به قرار زير است: كارشناسي روان شناسي، دانشگاه كاليفرني_ا در لوس آنجل_س 1351 كارشناسي ارشد روان شناسي ، دانش_گاه ايالت_ي كاليفرني_ا در لوس آنجلس 1353 دكتري تعليم و تربي_ت و روان شناس_ي رش_د، دانش_گاه ك_اليفرني_ا، لوس آنجلس 1356، تحصي_لات تكميلي پاسيفيكا (Pacifica Graduate Institute در كاليفرنيا ) همسر و فرزندان : مهرناز شهر آرايي متاهل و داراي همسر بنام رضامدني پور(دكتراي مديريت بازرگاني و اداري، مشاور مديريت و سازمان) و دو فرزند بنامهاي: شهرزاد، دانشجوي پزشكي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي؛شهريار، دانشجوي مهندسي الكترونيك و كامپيوتر دانشگاه ايرواين، كاليفرنيا است. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مهرناز شهر آرايي عضو هيات علمي گروه روان شناسي دانشگاه تربيت معلم (تهران) است. از ديگر مشاغل وي مي توان به مديريت گروه روان شناسي دانشگاه تربيت معلم و مشاور روانشناسي اشاره كرد.فعاليتهاي آموزشي : مهرناز شهر آرايي از سال 1357 تا كنون در دانشگاههاي دانشگاه شيراز، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه تربيت مدرس و تربيت معلم به امر تدريس(دور هاي كارشناسي ، كارشناسي ارشد، دكتري) مشغول مي باشد. چگونگي عرضه آثار : تعدادي از آخرين مقالات مهرناز شهر آرايي به قرار زير است: 1. «ترغيب وآموزش خلاقيت درسازمانهاي پويا» دانش مديريت.دانشگاه تهران.شماره37و38 تابستان و پاييز 1376.(با همكاري

دكتر رضا مدني پور) 2. « فشار رواني در سازمان » مجله علمي پژوهشي اقتصاد و مديريت. تابستان و پاييز 1377.شماره 37و38.(باهمكاري دكتر رضا مدني پور) . 3. « رابطه بين تكلم خصوصي وخلاقيت كودكان پيش دبستاني » با همكاري نوشاد قاسمي، پژوهشهاي روان شناختي. زمستان1377دوره 5،شماره 1و2. 4. « آموزش و پرورش مطلوب در آستانه سده بيست و يكم » پژوهشهاي تربيتي. فصلنامه علمي ، پژوهشي موسسه تحقيقات تربيتي دانشگاه تربيت معلم .جلد چهارم .شماره 3و4 ، پاييز و زمستان 1375(تاريخ انتشار 1378) 5. « ارتباط مكان كنترل مادر و فرزند با پيشرفت تحصيلي فرزند» مجله روان _ شناسي وعلوم تربيتي، دانشگاه تهران سال چهارم . شماره2 ، تابستان 1378 (با همكاري خانم گلرخ شلويري) پژوهش شايسته سال 1378 وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي . 6. «رويكردهاي چند وجهي: راه حلي براي مشكلات پژوهش در خلاقيت » فصلنامه علمي. پژوهشي موسسه تحقيقات تربيتي دانشگاه تربيت معلم. شماره 3و4 سال 1379 آثار : اصول و مباني رشد ويژگي اثر : انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان . چاپ اول ، 1360، چاپ دوم ، 13632 ترجمه فصل رشد ويژگي اثر : محمد نقي براهني. تهران ، انتشارات رشد3 چشم انداز هايي در روانشناسي ويژگي اثر : ويدلي، اليسون، برچ، ان و ماليم، توني. انتشارات مرواريد4 راهنماي انتخاب اسباب بازي ويژگي اثر : انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، 5 رشد در دوران قبل از تولد ويژگي اثر : انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان. چاپ اول ،1361، چاپ دوم ، 13636 رشد كودك از تولد تا دوازده سالگي ويژگي اثر : انتشارات كانون پرورش فكري

كودكان و نوجوانان ، چاپ اول ، 13667 رشدجنسيت ويژگي اثر : گلمبروك، اس. و فيوش، آر. انتشارات ققنوس. ترجمه سال 13788 روان شناسي يادگيري كودك و نوجوان ويژگي اثر : انتشارات رشد ، چاپ اول، 1369؛ چاپ دوم، 1372.زمينه روانشناسي ، اتكينسون ، ريتا و همكاران . (1378) . جلد اول ، ويراستاردكتر براهني

شهيدي، شهريار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر شهريار شهيدي به سال 1343 شمسي در تهران ، به دنيا آمد. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه در سال 1357 براي ادامه تحصيل به كشور انگلستان عزيمت نمود. ايشان پس از كسب مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته روانشناسي ، دكتراي روانشناسي باليني و بهداشت را از University college لندن دريافت كرد.دكتر شهيدي پس از مراجعت به ايران در دانشگاه شهيد بهشتي با سمت استاديار و روانشناس مركز خدمات مشاوره اي به فعاليت پرداخته است . گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : شهريار شهيدي پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه در سال 1357 براي ادامه تحصيل به كشور انگلستان عزيمت نمود. مدرك ليسانس روانشناسي را در پلي تكنيك لندن ، فوق ليسانس را با گرايش روانشناسي باليني در دانشگاه گيلفورد ، و دكتراي روانشناسي باليني و بهداشت را در University college لندن دريافت كرد مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شهريار شهيدي در سال 1368 تا 1369 در بيمارستان سلطنتي رويال فري ( Royal Free ) لندن با سمت مربي و از سال 1369 تا 1371 در بيمارستان لندن با سمت استادياري مشغول فعاليت بوده است. پس از مراجعت به ايران در دانشگاه شهيد بهشتي با سمت استاديار و روانشناس مركز خدمات

مشاوره اي به فعاليت پرداخته است . دكتر شهيدي هم اكنون مدير مسئول مجله «روانشناسي معاصر» انجمن روانشناسي ايران نيز مي باشد. چگونگي عرضه آثار : شهريار شهيدي داراي تاليفات و ترجمه كتب و مقالاتي در زمينه روانشناسي باليني و ... است.از ايشان 9 مقاله در مجلات معتبر علمي به چاپ رسيده است.آثار : بهداشت رواني با همكاري دكتر حمديه ويژگي اثر : تاليف2 دشت سترون ويژگي اثر : ترجمه

صادقي اردستاني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد صادقي اردستاني

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/7/1

صالحي نجف آبادي، نادعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نادعلى صالحي نجف آبادي

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/2

زندگينامه علمي

اينجانب ناد علي صالحى فرزند حيدر علي به شماره شناسنامه 910متولد 1337در نجف آباد به دنيا آمدم. تا ششم ابتدائي قديم را خواندم.از سال 1350وارد حوزه علميه شدم و در مدرسه الحجه نجف آباد به تحصيل علوم ديني پرداختم در آن حوزه ادبيات و صرف و نحو را در محضر آية الله ايزدي رحمة الله عليه فرا گرفتم و پس از شركت در امتحان عمومي حوزه علميه قم و قبولي در رتبه يك درسال 1353 وارد حوزه علميه قم شدم و شرح لمعه را در محضر حجة السلام مروي و رسايل را در محضر آية الله صالحي نجف آبادي در مدت چهار سال به اتمام رساندم و هم چنين كفاية را نزد آية الله ستوده و استاد بزرگوار جناب آقاي باقري حاجي آبادي به اتمام رساندم. از سال 1357، سال پيروزي انقلاب تا 1359باز به تحصيل بعضي از بخش هاي مانده از درسهاي قبل پرداختم و ضمنا به درس آية الله نوري همداني از قبل از 1357 به بررسي مسايل اقتصادي مربوط مي شد نيز حاضر مي شدم وسال 1360به عنوان مدير مدرسه الحجة نجف آباد به تحصيل و تدريس و مديريت مدرسه اشتغال داشتم از 1361به بعد تا 1372به ترتيب به درس خارج مشغول بودم و از محضر اساتيدي هم چون:

1-آّية الله منتظري 2-آية الله فاضل لنكراني 3-آية الله صانعي 4-آية الله صالحي نجف آّبادي استفاده كردم

ضمنا در درس تفسير آقاي جوادي آملي نيز حاضر مي شدم. از سال 1369تاكنون به كار تحقيقي روي آورده ام نتيجه آن تاكنون هفت جلد كتاب بوده و حدود شصت مقاله در زمينه هاي مختلف و نيز ارائه مشاوره در مجله معارف اسلامي وابسته به دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم كه در حدود 20شماره چاپ شده است. هم اكنون نيز به دنبال تدوين كتابهاي ديگر مانند خانواده بهتر زندگي بهتر، گنجينه حكمت ج 2 ، بازكاوي اعتقادات شيعه در منابع عامه و غيره هستم. در سال 1371مدارج علمي خارج يك را گرفته ام در رتبه 2 شهريه مي گيرم و بيشتر از راه فروش كتاب ارتزاق مي كنم.

صالحي، عبدالكريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالكريم صالحي

محل تولد : خشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب الكريم صالحي در سال 1345 در شهر خشت در خانواده مذهبي ديده به جهان گشودم از آنجائي كه علاقه بسياري به دروس حوزه و مكتب محمد وآل محمد داشتم در سال 1361وارد حوزه علميه امام صادق (ع) شيراز شدم و در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه مباركه رضويه تا سال1365 سكونت داشتم و از محضر اساتيد حوزه علميه قم استفاده وافر بردم.

از سال 1365 با مركز تربيت مربي كودكان و نوجوانان دفتر تبليغات همكاري خود را در زمينه آموزش ديدن، تحقيق، اعزام آغاز كردم و تاكنون در زمينه تدريس دوره آموزشي و برگزاري اردوهاي دانش آموزي، تدريس روش ادواري ادامه دارد از سال 1375 تا 1377 با مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما به مدت 2 سال در سمت مدير گروه پژوهشي

كودك و نوجوان فعاليت هايي در قالب پژوهش، شركت در شوراي كودك شبكه 2،شوراي محتوايي كودك سازمان صدا و سيما و تنظيم بيش از 20 مقاله و جزوه براي برنامه سازان كودك و نوجوان سازمان و شبكه ها داشتم.

حدود 8 سال در درس خارج اصول وفقه حضرات عظام سبحاني و مكارم زيد عزهما شركت داشتم و اكنون درس خارج حج آيت اله مكارم را ادامه مي دهم. حدود 5 سال عضو شوراي معارف كودك شبكه 2 بودم اكنون عضو شواري معارف مركز فرهنگي صبا(تنها مركز توليد انيميشن صدا و سيما) هستم- حدود 3 سال است در دفتر فناوري اطلاعات حوزه علميه خواهران به عنوان مدير توليد و فرآوري جهت تبديل دروس حوزوي و فرهنگي به فرمت هاي صوتي و تصويري انجام وظيفه مي نمايم.تا كنون چندين جلد كتاب در موضوع آموزش معارف به كودك و نوجوان تاليف داشته ام. يك مقاله براي همايش نماز در گرگان نوشتم و حائز رتبه شد. و دوره هاي آموزشي مركز واردوداري و مديريت اسلامي را بيش از 12 بار تدريس كرده ام.

صباغيان، زهرا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: علوم تربيتى و روانشناسى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد تعليم و تربيت (مشاوره و راهنمايى)، دكترا در دو رشته آموزش بزرگسالان و مديريت آموزش عالى، فوق دكترا در رشته مديريت و برنامه ريزى طرحهاى سوادآموزى.

مرتبه علمى:

عضو هيئت علمى دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1358، دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آموزش بزرگسالان، تعليم و تربيت، مديريت آموزشى، تدريس دروس مربوطه در رشته هاى مديريت آموزشى، علوم تربيتى و آموزش بزرگسالان، استاد راهنماى 5 پايان نامه دكترا و

كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

آموزش بزرگسالان، مديريت آموزش، تعليم و تربيت، روشهاى سوادآموزى بزرگسالان، شناخت بزرگسال و روشهاى سوادآموزى، مسائل و مشكلات سوادآموزى در ايران و مديريت مؤثر كلاس.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

آموزش بزرگسالان و مديريت آموزشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

صدر، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد كشاورزى، دانشكده: اقتصاد و علوم سياسى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى اقتصاد كشاورزى از آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اقتصاد منابع در مورد عرضه و تقاضاى زمين، اقتصاد اسلامى در مورد بانكدارى اسلامى در بانك كشاورزى، استاد راهنماى 7 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد، سابقه تدريس در دانشگاههاى شيراز و الزهرا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد اسلامى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اقتصاد اسلامى، اقتصاد منابع طبيعى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

صدرنبوي، رامپور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر رامپور صدر نبوي در سال 1316 در شهر كاشمر بدنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتري رشته اقتصاد از دانشگاه هايدلبرگ آلمان در سال 1347 مي باشد. وي پس از بازگشت به ايران در دانشكده جامعه شناسي دانشگاه فردوسي مشهد مشغول به كار گرديد و پس از طي مراتب و مدارج علمي از استادياري به دانشياري و استادي و در سال 1385 به افتخار بازنشستگي نائل آمد.گروه : علوم انساني رشته : جامعه شناسي گرايش : اقتصاد والدين و انساب : پدر رامپور صدر نبوي حاج سيد مهدي فخر العلما است كه به سبب ملاحضاتي نام خود را به توصيه و ابلاغ مرحوم احمد قوام السلطنه به صدر العلما تغيير دادند.ايشان بشغل كشاورزي و تجارت شتغال داشتند كه بعلت گرايش شديد فلسفي و عرفاني تاجر خوبي نشدند.ايشان از اولاد سيد امير استحق هستندكه شجره آنها به سادلات قائن جمله احمدي ها ،مصطفوي ها ، مجتهدي

ها ،مرحوم دكتر مجتهد زاده (استادمعارف اسلامي) مي رسد و طبق اظهار خود آن مرحوم نسل سي و ششم تا امام زين العابدين(ع) مي باشد. مادر رامپور صدر نبوي دختر حاج رستم قره باغي از تجار بزرگ مشهدبا گرايشهاي مشروطه خواهي بوده اند. مادر دكتر صدري نبوي بهمراه برادران و پسر عموهايش به شهرت باقرف در قفقاز بخصوص در قره باغ به فعاليت اقتصادي و سياسي مشغول بوده ند. پدربزرگ دكتر صدر نبوي ،حاج رستم باقرف به سبب وقايع 1917 روسيه به ايران پناهنده شد و با تابعيت ايران در مشهد زندگي كرد.خاطرات كودكي : رامپور صدر نبوي از خاطرت دوران كودكي خود چنين مي گويد: "مادر بزرگ پدرم نا بينا شده بود و ما در سايه وجود ايشان در يك خانواده شش نفره زندگي مي كرديم.پدرم و مادرم احترام ايشان را به نهايت داشتند.روزي قرار بود برادرم رضا كه-هم اكنون استاد روان پزشكي دانشگاه فردوسي مشهد مي باشد- دست مادر بزرگم را گرفته و ايشان را به خانه عمو جانم كه ديوار به ديوار منزل ما بود ببرد.منزل عمو جان و پدرم بزرگ بودو درخت فراوان داشت. برادرم كه بچه بازيگوش و سربه هوايي بودايشان را در ميان درختان رها كرده و خود بدنبال بچه گنجشكي كه از آشيانه زود پريده بودرفته بود. پدرم در همين احوال سر رسيده و مادر بزرگم را سرگشته در ميان درختان ديده بود. يادم هست دست مادر بزرگ در دست پدرم بود در حاليكه از شدن غضب و عصبانيت فرياد ميزد " اين رضاي پدر سوخته كجاست" وقتي برادرم را پيدا كردند او را به فلك كشده و

تنبيه مفصلي شد از آنجايي كه برادرم فرياد مكشيد مادربزرگم با داد و فرياد و گريه متوقف شدن تنبيه را از پدرم خواست با اين كار مادربزرگم يك سكوت عميقي بر محيط خانواده حاكم شد."اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر و مادر رامپور صدر نبوي هر دو داراي گرايش هاي سنتي ،اخلاقي و مذهبي نسبتا محكمي داشتند. پدرش به كشاورزي اشتغال داشت و گاه و بيگاه به تجارت نيز مي پرداخت . ولي بعلت عقايد و باورهاي مذهبي و مطالعات فلسفي توفيق چنداني در اين حرفه بدست نياورد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : رامپور صدر نبوي تحصيلات ابتدايي و سيكل اول متوسطه را در كاشمر گذرانيد. او براي ادامه تحصيل در سيك دوم متوسطه به مشهد رفت و سال چهارم و پنجم متوسطه را در مشهد گذراندو ديپلم را در دبيرستان بامداد تهران اخذ كرد.ايشان پس از اخذ ديپلم به المان رفت و در رشته اقتصاد و جامعه شناسي به تحصيل پرداخت و پس از ده سال و اندي با مدرك دكتري اقتصاد از دانشگاه هايدلبرگ آلمان در سال 1347 به ايران بازگشتند.خاطرات و وقايع تحصيل : يكي از خاطرات مهم دوران تحصيل رامپور صدر نبوي محاوره اي بود كه در گنگره جامعه شناسان كه در شهر هادلبرگ بين پوپرو هربرت ماركوزه درباره ديالليك اتفاق افتاد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : رامپور صدر نبوي در كنار تحصيل به تدريس و تحقيق و مديريت گروه جامعه شناسي مي پرداخت.استادان و مربيان : پرفسور رولف.واگن فور،پروفسور هانس هالر ،پروفسور هانس هلر ،پروفسور ويلكه و غيره از اساتيد رامپور صدر نبوي مي باشند.هم دوره اي ها و همكاران :

دكتر جواد شيخ الاسلامي،هلموت كل ،دكتر علي شريعتي ،دكتر حاتري ،دكتر غلامحسين يوسفي ،دكتر سيروس سهامي ،دكتر برادران رفيعي ،دكتر منوچهربيات مختاري ،دكتر منوچهر آشياني غيره از همدوره ايها و همكاران رامپور صدر نبوي مي باشند.همسر و فرزندان : رامپور صدر نبوي متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم فرشته رفعت متولي است ايشان داراي دو فرزند دختر بنامهاي نازنين (متخصص داخلي ) ،فاطمه (دانشجوي دكتري جامعه شناسي) و يك فرزند پسر بنام محمد (دكتري داروسازي ) مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : رامپور صدر نبوي عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه فردوسي مشهد بودند.وي همچنين عضو هيئت تحريريه مجله دانش و توسعه دانشكده علوم اداري و اقتصاد دانشگاه فردوسي مشهد مي باشد.رامپور صدر نبوي عضو هيئت رئيسه كميته ويژه توسعه سومين جشنواره ملي طلاي سرخ قاينات ميباشد.فعاليتهاي آموزشي : رامپور صدر نبوي سابقه بيش از سي سال تدريس در دانشگاههاي ايران و آلمان را دارد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : رامپور صدر نبوي از پايه گذاران رشته جامعه شناسي و رشته مديريت در خراسان و عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد مي باشد.چگونگي عرضه آثار : - تعدا مقالات منتشر شده در مجلات داخلي : 30 مقاله - تعداد پايان نامه كارشناسي راهنمايي شده : 111 رساله - تعداد پايان نامه كارشناسي ارشد راهنمايي شده : 31رساله آثار : انسان شناسي فلسفي ويژگي اثر : ترجمه-13502 بزرگان جامعه شناسي ويژگي اثر : تاليف- 13543 تاريخ جامعه شناسي ويژگي اثر : ترجمه- 13524 جامعه شناسي حق طبيعي ويژگي اثر : تاليف-13545 جامعه شناسي كار و مشاغل ويژگي اثر :

تاليف-13716 جامعه و تمدن ويژگي اثر : ترجمه و نگارش- 13517 فرد و جامعه ويژگي اثر : ترجمه و تاليف-13708 كار و مشاغل با تكيه بر اشتغال زنان ، گفتارهايي در علوم اجتماعي ويژگي اثر : كتاب حاضر به سبب تفاوت و گستردگي مطالب «گفتارهايي در علوم اجتماعي» نام دارد، از پنج فصل تشكيل شده است. فصل اول آن را مقالات و تحقيقاتي مربوط به جامعه شناسي كار، شغل و جامعه شناسي صنعتي، خانواده و اهميت آن براي جريان توليد، انساني شدن كار و موارد مشابه تشكيل مي دهد. در فصل دوم، نظريه نقش اجتماعي با تكيه بر نظريات نام آوران اين رشته در نظريه هاي جامعه شناسي مورد بررسي قرار گرفته است. فصل سوم، به انواع جوامع بشري و نظريه هاي جامعه شناسي اختصاص يافته كه بخشي از آن ترجمه قسمتي از كتاب دانشمند صاحب نام آلماني «لئوپلدفن ويزه» تحت عنوان «دانش روابط انساني» است. فصل چهارم هم به بررسي اهميت حسد به عنوان يكي از عوامل مهم اجتماعي پرداخته كه در واقع نوعي جامعه شناسي و روانشناسي حسد است. در فصل پنجم كتاب، مسأله حق طبيعي از نظر مكاتب مختلف اروپايي مانند كاتوليسيسم، ماركسيسم و ناسيونال سوسياليسم مطرح شده است. اين كتاب توسط انتشارات 59 به چاپ رسيده است-1385

صديقي، اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اصغر صديقي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اصغر صديقي در سال 1334 در شهرزيبا و با صفاي اصفهان ديده به جهان گشود و در خانواده اي متوسط رشد كرد . سالهاي ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت . پس ازاتمام

سربازي در جلسات و هيئت هاي مذهبي شهر اصفهان چه به صورت پنهان و چه به صورت آشكار شركت مي جست كه اينگونه جلسات خميرمايه متدين شدن او را فراهم ساخت ، وي در روند شكل گيري انقلاب اسلامي حضور چشمگيري داشت .پس از پيروزي انقلاب به مدت يكسال و نيم در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اصفهان و سيستان و بلوچستان خدمت كرد و در سال 1360 وارد حوزه علميه مباركه قم شد و دروس حوزوي را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشت ، در خلال اين مدت از توفيق شركت در جبهه هاى حق عليه باطل بي نصيب نماند در مجموع بيش از يكسال و نيم (19 ماه ) از عمر خود را در كنار رزمندگان عزيز اسلام گذراند ، وي در سال 1364 در يكي از دوره هاي مركز تربيت مربي شركت جست و با علاقه بسياري مراحل ابتدايي و عالي اين رشته را طي نموده و به عنوان يكى از شاگردان نمونه آن مركز شناخته شد ، دوره هاي مهارتهاي تدريس ، روان شناسي عمومي ، ادبيات كودك ، روانشناسي كودك ، سيره عملي پيامبر(ص) و ائمه ، تاريخ اسلام ، بحث داستان و داستانگويي و ... از جمله دوره هايي بود كه در اين مدت گذراند ، ضمن ادامه تحصيلات حوزوي و شركت در دروس مراجع عظام و اساتيد حفظهم الله در زمينه هاي تخصصي تربيت مربيان كودك و نوجوان مهارتهايي كسب كرد و در استانهاي هرمزگان ، مازندران ، قم ، فارس ، تهران و سيستان و بلوچستان به آموزش و تربيت مربيان كودك و نوجوان پرداخت ، نامبرده

ضمن تداوم دروس حوزوي ، مربي گري خويش و همكاري صميمي با مركز تربيت مربي دفتر تبليغات ، از سال 1376 تا كنون با مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي ( قسمت اينترنت ) همكاري مي نمايد ، انشاء الله تاكنون مورد رضايت خداوند تبارك و تعالي بوده باشد

صديقي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس، جامعه شناسى، محقق.

تولد: آذر 1284، تهران.

درگذشت: 9 ارديبهشت 1370.

غلامحسين صديقى، فرزند حسين اعتضاد دفتر، تحصيلات ابتدايى و متوسطه خود را در تهران در مدارس علميه، آليانس و دارالفنون گذراند و سپس در سال 1309 براى ادامه ى تحصيل جزو دومين گروه دانشجويان اعزامى به اروپا به فرانسه رفت. در آنجا پس از گذراندن دوره ى دانشسراى سن كلو و دانشگاه پاريس به اخذ ليسانس و دكتراى ادبيات در رشته ى فلسفه و جامعه شناسى نايل آمد. رساله ى دكتراى او با عنوان جنبش هاى دينى ايرانى در قرن هاى دوم و سوم هجرى در سال 1938(1317) به زبان فرانسوى در پاريس به چاپ رسيد (اين كتاب در سال 1372 در تهران به چاپ رسيده است). در سال 1316 به ايران بازگشت و با درجه ى دانشيارى در دانشگاه تهران به تدريس تاريخ فلسفه ى قديم و جامعه شناسى پرداخت، مدتى بعد هم به مقام استادى دانشكده هاى ادبيات معقول و منقول (الهيات و معارف اسلامى) نايل آمد. چندى نيز مدير كل دانشگاه و چند دوره نماينده ى دانشكده ى ادبيات در شوراى دانشگاه بود. او همچنين در تأسيس انجمن آثار ملى مؤثر بود، و بعدها به رياست انجمن رسيد. او عضو كميسيون ملى يونسكو و كنگره هزاره ابن سينا بود، و از 1326 الى 1329 در تنظيم مدخل هاى حروف «پ» و «ث» لغت نامه دهخدا فعاليت كرد، در واقع

او يكى از پنج نفرى بود كه همراه خان بابا بيانى، ذبيح الله صفا، محمد معين و عبدالحميد اعظمى زنگنه پس از تصويب ماده واحده مربوط به چاپ لغت نامه در چاپخانه مجلس شوراى ملى در اواخر 1324 به همكاى با دهخدا انتخاب شد.

وى در سال 1330 در هيئت دولت دكتر محمد مصدق به عنوان وزير پست و تلگراف منصوب شد و پس از مدتى تا سال 1332 وزير كشور اين هيئت دولت بود. پس از كودتاى 28 مرداد 1332 دستگير گرديد و مدت پانزده ماه در زندان به سر برد. اما پس از آزادى چهار بار ديگر هم به زندان افتاد.

از جمله فعاليت هاى وى در زمينه ى فرهنگى تأسيس مؤسسه ى مطالعات و تحقيقات اجتماعى در سال 1337 است. اين مؤسسه در سال 1351 به دانشكده ى علوم اجتماعى تبديل شد.

دكتر غلامحسين صديقى همچنان در طول سال هاى عمر خود چندين بار نماينده ايران در كنفرانس هاى بين المللى تعليم و تربيت و يونسكو انتخاب شد. تأليفات وى از اين جمله است: از طائيس تا سقراط، گزارش سفر هند (1326)؛ چاپ متن عربى رساله ى سرگذشت ابن سينا و چند رساله ى ديگر منسوب به ابن سينا. وى همچنين مقدمه اى بر كتاب اصول حكومت آتن (تأليف ارسطو و با ترجمه و تحشيه ى باستانى پاريزى) نوشته است.

دكتر غلامحسين صديقى پس از تحمل يك دوره بيمارى در نهم ارديبهشت 1370 درگذشت.

از فلاسفه و دانشمندان و استادان مسلم دانشگاه است. در 1284 ش تولد يافت. پس از انجام تحصيلات مقدماتى و فقه و اصول و ادبيات در تهران به اخذ ديپلم نائل آمد و از طرف دولت براى ادامه ى تحصيلى به فرانسه اعزام شد و در رشته ى

فلسفه ليسانس و دكترا اخذ كرد. پس از مراجعت به ايران به دانشيارى و سپس استادى دانشكده ى ادبيات برگزيده شد و ساليان دراز در آن دانشكده تدريس مى نمود. در 1330 در كابينه ى دكتر محمد مصدق،ابتدا وزير پست و تلگراف و بعد وزير كشور بود و تا 28 مرداد 1332 در آن سمت باقى ماند. پس از سقوط مصدق، دو روزى به حال اختفاء مى زيست تا اينكه به اتفاق مصدق و شايگان، خود را به حكومت جديد معرفى كرد، چند روزى در باشگاه افسران، سپس در زندان لشكر 2 زرهى زندانى بود. همزمان با محاكمه ى مصدق در دادگاه نظامى او هم محاكمه شد و چندى در زندان بود و او را از كار دانشگاهى اخراج كردند ولى مجددا به كار خود بازگشت و شغل استادى را تا سنين بازنشستگى ادامه داد. رياست گروه فلسفه و روانشناسى با او بود.

دكتر غلامحسين صديقى مردى به تمام معنى صديق و متقى و دانشمند و در عين حال سختگير و بدون گذشت بود. در وطن خواهى و علاقه ى او به كشور هيچ كس ترديد ندارد. او عضويت جبهه ملى را پذيرفت و تا پايان عمر بدان عقيده باقى ماند. در اواخر دوران حكومت شاه هر موقع سخن از نخست وزير ملى مى شد، نام صديقى مترادف آن بود. شاه در روزهاى سقوط به او متوسل شد تا سكان شكسته ى كشتى حكومت را به دست او بسپارد ولى روى شرايط پيشنهادى توافق نشد. شاه در خاطرات خود اشاره مى كند كه شرايط او مورد قبول واقع نشد ليكن واقعيت مطلب اين است كه صديقى از زير بار مسئوليت فرار كرد. زيرا اوضاع و احوال روز خواستار

عدم قبولى او بود. وى صاحب تاليفاتى در رشته ى تخصصى خود مى باشد. در سال 1371 در تهران درگذشت و از طرف مردم تشييع جنازه ى باشكوهى به عمل آمد.

(1370 -1284 ش)، نويسنده و استاد دانشگاه، رييس انجمن آثار ملى. در تهران به دنيا آمد. پس از به پايان رساندن تحصيلات متوسطه در مدرسه هاى آليانس و دارالفنون در 1308 ش به فرانسه اعزام شد. او پس از اخذ ديپلم ادبيات از دانشسراى عالى سن كلود، تحصيلات دوره ى دكترا را در دانشكده ى ادبيات دانشگاه سوربن آغاز كرد و با تقديم رساله ى خويش تخت عنوان «جنبش هاى دينى ايرانيان در قرن هاى دوم و سوم هجرى» دوره ى دكتراى خويش را به پايان برد. به ايران بازگشت و به خدمت دانشگاه درآمد و عهده دار مشاغل مختلفى شد: معلم جامعه شناسى و تاريخ فلسفه، نماينده ى دانشكده ى ادبيات و دانشسراى عالى در شرواى دانشگاه، عضو هيأت نمايندگى ايران در كنفرانس بين المللى تلعيم و تربيت در ژنو و بعد با همين سمت در لندن، عضو هيأت سياسى و اقتصادى و فرهنگى در هندوستان، رياست نمانيدگى در سومين كنفرانس سازمان تربيتى و علمى يونسكو به جهت شايستگى علمى و فرهنگى مدتها عضو هيئت تحقيقى انجمن آثار ملى را بر عهده گرفت. از آثار وى: «از طالس تا سقراط»؛ «گزارش سفر هند». دكتر صديقى براى مدتى هم با على ابكر دهخدا همكارى علمى و فرهنگى نمود و تأليف و تنقيح دو جزء «لغت نامه» را بر عهده گرفت به پايان رساند. او همچنين در تصحيح تأليفات فارسى منسوب به ابن سينا شركتى فعال داشت.[1]

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] آينده (س

17، ش 4 -1، ص 173 -164)، مؤلفين كتب چاپى (680 -679 / 4).

ضياء حسيني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: ادبيات فارسى و زبانهاى خارجى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات عالى در رشته آموزش و پرورش.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش و پى بردن به فرضيه تعديلى زبان شناسى مقابله اى به نام Contrastive Analysis Hypothesis The Moderate Version Of، دستور تطبيقى انگليسى- فارسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 3

زمينه علمى تأليفات:

زبان شناسى مقابله اى، زبان شناسى همگانى و روش تدريس.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 6، تعداد مقالات بزبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

زبان شناسى مقابله اى، روش تدريس، تهيه مطالب درسى و كاربرد زبان شناسى در تفسير ادبى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ضيايي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين ضيايي نجف آبادي

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

بنده در استان خوزستان، شهرستان آبادان در يك خانواده كارگري متولد شدم، در سال 1335 (پدر 5 كلاس سواد _ مادر 2 كلاس قرآني) دوران دبستان، راهنمايي و دبيرستان (در رشته رياضي) را با تلاش و كوشش بسيار و با موفقيت پشت سر گذاردم در سال 1356 به خدمت نظام رفتم و يك سال بعد به فرمان بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني پادگان را ترك كرديم و پس از پيروزي انقلاب شكوه مند اسلامي به فرمان امام دوباره به پادگانها برگشتيم و به پاس اين لبيك گويي به فرمان امام(ره) يك سال تشويقي گرفته و از خدمت نظام بيرون آمدم. و چندي

بعد به فرمان امام(ره) وارد «جهاد سازندگي» شدم 27/3/58 و با عشق و علاقه خدمت به روستائيان در اين نهاد انقلابي به خدمت مشغول شدم در سال 1361 پس از شكسته شدن حصر آبادان به اصفهان هجرت نمودم و در كنار كار به تحصيل در مدرسه علميه ذوالفقار اصفهان (دروس حوزوي) مشغول به تحصيل شدم و پس از تمام كردن جامع المقدمات به مدرسه علميه صدر بازار رفته و «سيوطي» را فراگرفتم و در سال سوم به مدرسه علميه امام صادق(ع) رفته و «مُغني» (باب اول و باب رابع) را فراگرفتم. در سال 1364 تصميم گرفتم وارد دانشگاه شوم در رشته علوم انساني ثبت نام نموده و با تلاش و كوشش بسيار موفق شدم در دانشگاه علامه طباطبايي تهران قبول شوم و از مهرماه سال 1365 مشغول به تحصيل در رشته علوم تربيتي با گرايش تكنولوژي آموزشي شدم. در سال 1369 (بهمن ماه) مقطع كارشناسي را با معدل 75/16 به پايان رساندم و تصميم گرفتم به حول و قوه الهي در مقطع كارشناسي ارشد نيز شركت كنم، سرانجام پس از دوبار شركت در كنكور سراسري موفق به قبولي در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي در رشته برنامه ريزي آموزشي شدم. از مهرماه سال 1372 مشغول به تحصيل شدم و در تاريخ 75.3.25 اين مقطع تحصيلي را نيز با معدل 17.77 به لطف خدا پشت سر گذاشتم. (شايان ذكر است در زمان تحصيل، همكاري فعال با انجمن اسلامي دانشگاه، بسيج دانشجويي و جهاد دانشگاهي داشتم). با توكل بر خدا تصميم گرفتم آخرين قدم را نيز بردارم و در مقطع دكترا وارد شوم كه متأسفانه رشته تحصيلي

مرا در داخل نداشتند و بايد در خارج از كشور ادامه مي دادم كه به دليل شرايط زندگي (با داشتن سه فرزند) عملاً نتوانستم وارد اين مقطع شوم. تصميم گرفتم با تقويت زبان انگليسى، در آزمون وزارت علوم جهت عضويت در هيأت علمي دانشگاهها شركت كنم كه با لطف و عنايت خدا و تلاش شبانه روزي موفق شدم در سال 1377 در امتحان مربوط به عضويت در هيأت علمي دانشگاهها، موفق شدم و از آن سال به عضويت هيأت علمي موسسه آموزشي عالي علمي _ كاربردي وزارت جهاد كشاورزي درآمدم. در اين ساليان علاوه بر تدريس دروس عمومي و تخصصي به انجام طرح هاي تحقيقاتى، مقاله نويسي و تأليف كتاب نيز پرداخته ام و در كنار آن مسئوليتهاي اجرايي نيز داشته ام كه به حول و قوه الهي توانسته ام به تكاليف و وظايف محوله به خوبي عمل كنم. همواره عشق به يادگيري مطالب بيشتر در زمينه تخصصم و علوم ديگر در وجودم زبانه مي كشد و از خداوند سبحان مي خواهم اين عشق و علاقه را همواره در وجودم مستدام بدارد و بتوانم در وهله اول براي خود ، خانواده و فرزندانم و در وهله بعد جامعه ام (محيط كاري و دانشجويان دختر و پسري كه با آنها سر و كار دارم) مفيد و مثمر ثمر باشم.

طاهريان، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد طاهريان

محل تولد : كاشمر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/3

زندگينامه علمي

آقاي محمد طاهريان در سال 1337هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان كاشمر ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري

كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1348 كه سالهاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود و حوزه هاي علميه از طرف رژيم منحوس پهلوي به شدت تحت فشار بودند وارد حوزه علميه كاشمر گرديد و در مدرسه حاج آقا سلطان مشغول تحصيل گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد اما شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام الله عليها او را راهي حوزه علميه قم گردانيد و به مدرسه علميه حجتيه رفت. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه قم ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام الله عليها با تلاش و كوشش فراوان، در درس بزرگان حوزه علميه آن ديار حاضر شد و پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1358 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل حورزوي از محضر بزرگاني چون آيت الله مشكيني، آيت الله سعيدي، استاد شريعت، استاد فرقاني، استاد مدرس و... كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته علوم تربيتي در مقطع كارشناسي در سال 1360 از مدرسه عالي تربيتي قم فارغ التحصيل گرديد. پس از مدتي تحصيل در قم دوباره به مشهد بر گشت و بر كرسي استادي تكيه زد و در دانشگاههاي فردوسي، علوم پزشكي و... به امر تدريس پرداخت كه حاصل زحمات ايشان پرورش دانشجويان فراوني مي باشد. وي در زندگي سراسر

علمي خود از امر تحقيق و نگارش و تأليف غافل نماند و ضمن پژوهش در بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي كتب "معاد در افق نهج البلاغه"، " رستاخيز از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه" و "درسهايي از نهج البلاغه " را به رشته تحرير در آورده است.

طباطبايي اردكاني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب، محقق.

تولد: 1281(1315 ق.)، اردكان (قريه گزلاازقرا، سفلاى اردستان).

درگذشت: 13 مهر 1372، تهران.

سيد محود طباطبايى اردكانى داراى درجه ى كارشناسى در رشته ى فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران در سال 1343 است. وى سپس به تحصيلات خود ادامه داد و در رشته ى فرهنگ اسلامى در سال 1347 موفق به اخذ دكترى شد.

وى از سال 1353 عضو هيئت علمى دانشگاه ابوريحان بيرونى شد. در دانشگاه علامه طباطبايى (در رشته ى ادبيات) و دانشگاه تهران نيز تدريس مى كرد. سرپرستى گروه زبان و ادبيات فارسى دانشكده ى ادبيات و زبان هاى خارجى دانشگاه علامه طباطبايى نيز به عهده وى بود.

از آثار ايشان است: فرهنگ جامع اردكان؛ بررسى گويه و ويژگى هاى فرهنگى زبان اردكانى؛ تاريخ تحليلى اسلام؛ گزيده و شرح تاريخ بلعمى.

دكتر طباطبايى اردكانى هنگام تدريس در كلاس درس دار فانى را وداع گفت.

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فرهنگ اسلامى، دانشكده: ادبيات فارسى و زبانهاى خارجى، دانشگاه: علامه طباطبائى

زندگينامه

دكتر شادروان سيد محمود طباطبائى اردكانى در سال 1315 ديده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصيلات متوسطه، در سال 1343 موفق به اخذ كارشناسى در رشته فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران شد. سپس به ادامه ى تحصيلات عالى پرداخت. و سرانجام در سال 1347 در رشته فرهنگ اسلامى موفق به اخذ مدرك دكترا گرديد. وى در سال 1353 به عضويت هيئت علمى دانشگاه ابوريحان بيرونى نائل

آمد و سرانجام به مرتبه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى ارتقاء يافت.

آقاى دكتر طباطبائى اردكانى در تمام دوران دانشگاهى خود به پژوهش در فرهنگ و ادب عاميانه و گويش اردكانى پرداخت. از ايشان 5 جلد كتاب در زمينه هاى ادبيات فارسى و تاريخ اسلام به جاى مانده است. از وى حدود 7 مقاله درباره ى ادبيات و علوم انسانى و تاريخ اسلام در مجلات معتبر داخلى به چاپ رسيده است.

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فرهنگ اسلامى، دانشكده: ادبيات فارسى و زبانهاى خارجى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران در سال 1343، كارشناسى ارشد و دكترا در رشته فرهنگ اسلامى در سال 1347.

مرتبه علمى:

عضويت در هيات علمى دانشگاه ابوريحان سابق در سال 1353، پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در فرهنگ و ادب عاميانه و گويش اردكان، استاد راهنماى 4 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ادبيات فارسى و تاريخ اسلام.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

ادبيات و علوم انسانى، تاريخ اسلام.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

طبيبي، حشمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم معقول و منقول از دانشگاه تهران در سال 1339، كارشناسى ارشد و علوم اجتماعى از دانشگاه تهران در سال 1341، ديپلم سيكل سوم در اقتصاد اجتماعى از دانشگاه پاريس فرانسه در سال 1348، دكترا در رشته جامعه شناسى از دانشگاه سوربن پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به

درجه استادى دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مردم شناسى فرهنگى، مردم شناسى، جامعه شناسى، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

جامعه شناسى، مردم شناسى، مبادى و اصول جامعه شناسى، تاريخ و جغرافياى كردستان موسوم به تحفه ناصرى، مبانى جامعه شناسى و مردم شناسى ايلات و عشاير.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 25، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

جامعه شناسى، مردم شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

طبيبيان، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: صنايع، دانشگاه: صنعتى اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى علوم اقتصادى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده صنايع دانشگاه صنعتى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

حمل و نقل، انرژى، برنامه ريزى سيستم ها، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 13 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد كلان، اقتصاد خرد پيشرفته.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مشكلات نظام بودجه ريزى ايران و پيشنهادهاى اصلاحى، ملاحظات اقتصادى- اجتماعى انتقال تكنولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

طوسي، اسدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسدالله طوسي

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

حقير آموزش قرآن كريم را نزد پدر بزرگوارم آموختم آنگاه براي تحصيل وارد مدرسه ابتدايي واقع در محل تولدم در يكي از روستاهاي ييلاقي در مناطق جنگلي و خوش آب و هواي مازندران , بخش هزار جريب ساري شدم تا پايه سوم ابتدايي را گذراندم سپس توسط برادر بزرگوارم جناب حجت الاسلام شيخ محمد علي طوسي به شهر مقدس قم آمدم از پايه چهارم ابتدايي تا پايان دوره متوسطه در اين شهر مشغول به تحصيل بودم خرداد سال 1362 موفق به اخذ ديپلم شدم و سال بعد يعني 1363 به حوزه علميّه قم وارد شدم . شروع به تحصيلات حوزوي از بركات زندگي حقير بود . آشنايي با مراكز علمي حوزوي و اساتيد و كارشناسان حوزوي و افتادن در وادي علم و تحصيل و تحقيق براي بنده بسيار مغتنم بود .

سال 1367 يعني وقتي مشغول به گذراندن سطح 4 حوزه بودم وارد

بخش آموزش مؤسسه در راه حق شدم كه بعدها به بنياد باقر العلوم (ع) و سپس به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) تغيير نام يافت . پس از اتمام دوره عمومي در سال 1371 دوره تخصصي در رشته تربيتي را آغاز كردم . پس از اتمام دوره تخصصي در سال 1376 از پايان نامه كارشناسي ارشد در رشته علوم تربيتي با عنوان روش هاي تربيتي انذار و تبشير در قرآن با نمره عالي 5/18 دفاع كردم . فراغت از تحصيلات دوره هاي مؤسسه همزمان بود با درخواست هاي برخي دوستان و نيز اساتيد براي فعّاليّت در بخش هاي مختلف آموزشي و پژوهشي كه حقير با فعاليت در مراكز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميّه قم موافقت كردم و بعنوان مسئول گروه تربيت و مشاوره ادامه داشت . همزمان به اتفاق يكي از دوستان دست به ترجمه مجموعه مقالات تخصصي علوم تربيتي از يكي از منابع خارجي شديم به صورت كتاب با عنوان گامي به سوي نظريه پردازي در تعليم و تربيت اسلامي چاپ و منتشر گرديد .

با افتتاح واحد تربيت مربي اخلاق در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) به سرپرستي و هدايت حضرت استاد حاج آقاي دكتر تهراني ، حقير جذب آنجا شدم و از اولين گروه آموزشي آن واحد بودم سال بعد از آن خود نيز بنا به درخواست و لطف و عنايت استاد وارد فعّاليّت هاي واحد شده و سپس به عنوان مسئول واحد تربيت مربي اخلاق تا كنون مشغول به انجام وظيفه هستم . همزمان با فعال بودن در واحد تربيت مربي اخلاق فعاليت هايي نيز در

حوزه آموزش و پرورش داشتم.

عابدين دركوسن، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1330، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: اقتصاد و علوم سياسى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته اقتصاد از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1352، كارشناسى ارشد و دكترا در رشته اقتصاد از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى آمريكا در سالهاى 1354 و 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اقتصاد شهرى از قبيل مسكن، حمل و نقل، اقتصاد منطقه اى، استاد راهنماى 7 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد شهرى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 10، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

اقتصاد شهرى (مسكن و مهاجرت) و اقتصاد منطقه اى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عابدين، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عليرضا عابدين ، تحصيلات دانشگاهي خود را در مقطع كارداني علوم سياسي، در لوركلمبيا كالج، لانگ ويو، واشنگتن آغاز و در سال 1360به پايان برد.ايشان تحصيلات خود را در دانشگاه ايسترن واشنگتن، چيني، واشنگتن تا مقطع كارشناسي ارشد در رشته روانشناسي باليني ادامه داد و در سال 1365 موفق به اخذ مدرك فوق گرديد.نامبرده همچنين مدرك دكتراي روانشناسي باليني، را از دانشگاه روانشناسي حرفهاي كاليفرنيا، بركلي، كاليفرنيا، در سال 1374دريافت كرده است.وي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار گروه روانشناسي, دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي باليني تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي دكتر عليرضا عابدين به ترتيب زير است: دكتراي روانشناسي باليني، دانشگاه روانشناسي حرفهاي كاليفرنيا، بركلي، كاليفرنيا، 1374. متخصص مشاوره بيماران معتاد،

كالج اسپكن فالز، اسپكن، واشنگتن، 1366. كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه ايسترن واشنگتن، چيني، واشنگتن، 1365. كارشناسي جامعه شناسي و علوم سياسي، دانشگاه ايسترن واشنگتن، چيني، واشنگتن، 1363. كارشناسي روانشناسي، دانشگاه ايسترن واشنگتن، چيني، واشنگتن، 1362. كارداني علوم سياسي، لوركلمبيا كالج، لانگ ويو، واشنگتن، 1360. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري و مديريتي عليرضا عابدين به قرار زير است: . سرپرستي كلينيك تخصصي خانواده و كودك دانشگاه شهيد بهشتي تاريخ: 1384 – تاكنون معرف: دكتر مظاهري وظايف: نظارت فعاليتهاي روانشناسي كلينيك شامل روان درماني و آزمونهاي روانشناختي؛ تدريس كلاسهاي روانشناسي و بين رشتهاي 2. مديرعامل افقهاي نوين تحول تاريخ: 1383 – تاكنون معرف: هيأت امناء موسسه وظايف: مشاوره، تحقيق و توسعه و اجراي برنامههاي آموزشي و تجربي در راستاي مديريت سازمانها با تاكيد بر بعد انساني 3. سرپرست روانشناسي درمانگاه شماره 1، انستيتو روانپزشكي تهران تاريخ: 1381 - 1384 معرف: دكتر مجد وظايف: نظارت فعاليتهاي روانشناسان و انترنها شامل تستهاي روانشناسي و خدمات درماني، آموزش تعداد كلاسهايي مانند آسيبشناسي، روانشناسي رشد، خانواده و گروه درماني و مصاحبه تشخيصي 4. رئيس كاميونيتي ساپورت نت ورك، سانتارزا، كاليفرنيا تاريخ: 1372 – 1379 معرف: هيأت امناء سي اس ان وظايف: پيشبرد برامههاي باليني، طرح و اجراء بودجه، جذب، رشد و همكاري با هيأت امناء، مديريت پرسنل 5. درمانگر سرپايي پتلوما هلت سنتر، بيمارستان راس، پتلوما، كاليفرنيا تاريخ 1373 – 1375 معرف: دكتر استيو هيوبرت وظايف: آموزش و پيشگيري از سوء استفاده مواد مخدر، مداخله و درمان از طريق تشخيص و مصاحبه (خانواده، گروه، فردي) و مشاوره سوء استفاده مواد مخدر 6. مشاوره سرپايي فميلي سرويس ايجنسي

سان متيو كانتي، برلين گيم، كاليفرنيا تاريخ: 1370 – 1371 معرف: ديويد فيشر وظايف: مشاوره ازدواج، خانواده، كودك، فردي و گروهي 7. درمانگر سرپايي مركز سلامت روان بخش سان متيو، گروه تشخيصهاي همبودي، كاليفرنيا تاريخ: 1369 – 1371 معرف: دكتر گيفين و دكتر ولكاو وظايف: مديريت موردهاي باليني، آزمونهاي روانشناختي، خدمات آسيب شناسي انفرادي و گروهي براي بيماران بزرگسال و كودكان بزهكار 8.درمانگر سرپايي نيوپرسپكتيوز مرين، لاركسپر، كاليفرنيا تاريخ: 1368 – 1369 معرف: دكتر پاول گود وظايف: آموزش پيشگيري از مواد مخدر، مداخله و درمان نوجوانان 9.معاونت درمان و پيشگيري از سوءاستفاده مواد مخدر، نيوهرايزن كرسنتر، اسپكن، واشنگتن تاريخ: 1364 – 1368 معرف: هال لتزنهيسر وظايف: اشغال 90% ماتريكس تختهاي درمان، ناظر كادر درمان، همكاري و مشاركت با ديگر سازمانها، طرح و اجرا بودجه 10. درمانگر كاميونيتي منتال هلت سنتر (مركز سلامت روان)، استيت منتال هلت (مركز ايالتي سلامت روان)، واشنگتن تاريخ: 1364 – 1365 معرف: دكتر سالتراپ و گيل برگهارد وظايف: مداخله در بحران و درمان باليني 11. دستيار بخش روانشناسي، دانشگاه ايسترن واشنگتن، چيني تاريخ: 1364 – 1366 معرف: دكتر فيل انست و دكتر گيل هيكس وظايف: حمايت و هدايت دانشجويآن سال اول كارشناسي ارشد، همكاري در تدريس كلاس­­هايي مانند آمار پيشرفته، فيزيولوژي، آسيبشناسي داراي گواهينامه هاي تخصصي: كارشناس حرفهاي سلامت رواني كارشناس مشاوره الكل و مواد مخدر كارشناس توانبخشي اجتماعي ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شركت در فعاليتهاي پيوسته حرفه اي : انجمن روانشناسي آمريكا كميته تعليمات اينلند ايمپاير سازمان مبارزه با اعتياد به الكل عضو ساي كاي سازمان توانبخشي اجتماعي كاليفرنيا سازمان بين المللي توانبخشي روانشناسي نظام روانشناسي و

مشاوره ايران

عالمي، محمدضامن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ضامن عالمي

محل تولد : سراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/12/14

زندگينامه علمي

اينجانب محمد ضامن عالمي متولد 14/12/48 در يك خانواده متدين و مذهبي متولد شدم به خاطر علاقه وافر پدرم و توجيه ايشان به روحانيت به درس حوزوي توجه خاص پيدا كردم كه در سال 63 با ورود به حوزه علميه امام هادي (ع) درس حوزوي رسماً آغاز و بنده به عنوان طلبه مشغول فراگيري دروس حوزوي شدم.

بعد از مدتي به خاطر ادامه تحصيلي راهي جمهوري اسلامي ايران شدم و در ابتدا ورود به حوزه علميه صادقيه سمنان رفتم كه با راهنماي دلسوزانه و پدرانه جناب استاد نصيري در پذيرش سال 68 كه از طرف مركز جهاني علوم اسلامي برگذار شد شركت كردم و در مرحله اول قبول شدم و بعد از اين سال درسهايم جدي تر شروع شد و با علاقه شديد كه داشتم در مدتي بسيار كوتاهي دروس سطح تمام شد و يك سال درس خارج خوانده بودم كه از طرف مركز جهاني سازمان مدارس خارج از كشور و مجمع روحانيون غزني به عنوان مدرس عازم افغانستان شدم و از سال 73 تا اواخر 75 مشغول تدريس و نظارت بر مدرسه و حل دعاوي مردم بودم و در سال 76 دوباره به حوزه مقدسه قم برگشتم و درسها كمافي السابق با جديت شروع شد و سال دوم خارج را با درسهاي فقه آية الله العظمي تبريزي قدس سره الشريف و اصول آية الله وحيد خراساني آغاز گرديد.

و همزمان با درسهاي كه مي رفتم كارهاي تحقيقاتي در موسسه دارالصديقةالشهيدة كه زير نظر آية الله العظمي

تبريزي اداره مي شد شروع كردم. و در سال 1384 با معرفي مركز جهاني به موسسه عالي علوم انساني فعلاً مشغول تحصيل آخرين ترم از روانشناسي مي باشم. اين بود اجمالي از گذشت روزهاي كه در آن مشغول به تحصيل بوده ام كه بطور فشرده و خلاصه خدمت تقديم شد شايد بتوان گفت زندگي علمي.

اين شعار هر مسلماني است كه به عزت اسلامي مي انديشد. خدايا اين يگانه آرزوي ما است تا انقلاب مهدي از نهضت خميني محاظفت بفرما خامنه اي رهبر به لطف خود نگهدار. آمين يا رب العالمين.

عباسپور، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد عباسپور

محل تولد : خرم آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تحت تأثير اقامت پيشين حضرت امام (ره) در فرانسه در سال 58 براي ادامه تحصيل به فرانسه رفتم ولي به دليل عدم تناسب فرهنگي پس از حدود دو ماه به كشور بازگشتم و مدتي در جهاد سازندگي به امور فرهنگي مشغول شدم پس از آن به حوزه علميه قم آمدم و به تحصيلات حوزوي مشغول شدم، در كنار دروس رسمي حوزه به مدت 4 سال در مؤسسه در راه حق دوره معارف اسلامي را گذراندم سپس در سال 70 به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه وارد شده و پس از طي دروس آموزشي در رشته روانشناسي از مقطع كارشناسي تا كارشناسي ارشد و اخذ مدرك كارشناسي ارشد در سال 79 از آن مركز و نيز در همين زمان مدرك كارشناسي علوم تربيتي را از دانشگاه پيام نور ساوه دريافت كردم.سپس از همان زمان به امر پژوهش در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مشغول شدم و كتبي را به

صورت گروهي به اتمام رسانيديم، و اكنون نيز پژوهشي در زمينه اضطراب با نگاه ديني در دست اجرا دارم. ضمناً در خلال انجام كارهاي پژوهشي از كلاسهاي آموزشي نظير دوره هاي متعدد كامپيوتر و زبان انگليسي و نيز كارگاههاي متنوع آموزشي و شركت در سمينارها بهره برده ام. اينجانب عضو سازمان نظام روانشناسي جمهوري اسلامي ايران مي باشم، و مدتي با مركز مشاوره مركز جهاني علوم اسلامي همكاري داشته ام، و در اين مركز و جامعة الزهراء و دانشگاه مفيد و دفتر تبليغات اسلامي حوزه علمية قم به تدريس دروس مختلف روانشناسي پرداخته ام و در مقاطعي هم در سپاه پاسداران تهران به تدريس در كلاسهاي محوله مشغول بوده ام.

عبداللهي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد عبداللهي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد عبداللهي متولد سال 1355هجري شمسي متولد يكي از روستاهاي شهرستان شاهرود بنام حسين آباد كالپوشاز توابع خش ميامي هستم. تحصيلات اينجانب درمقطع راهنمائي ومحل مذكور و سپس به دبيرستان و از آنجا راهي حوزه قم شدم وهم اكنون در درس خارج استاد آيه الله سبحاني شركت نموده و از تفسير حضرت آيه الله جوادي بهره جسته همچنين از محضر آيه الله استادي، استاد عليدوست، استاد حسيني قزويني..... نيزاستفاده نموده ام. ضمن اينكه در مقطع كارشناسي رشته علوم تربيتي موسسه امام خميني(ره) نيز مشغول مي باشم.

در بخش كودك و نوجوان نيز اينجانب مربي اين بخش مي باشم و دراين زمينه كتابهايي به صورت شعر كودك تاليف نموده ام كه به عللي هنوز به چاپ نرسانده ام .اينجانب درموسسه قرآن و نهج البلاغه در بخش آموزش و برنامه ريزي و

تحقيقات مشغول و به حفظ قران كريم و نهج البلاغه خدمت مي كنم كتابهاي به چاپ رسيده در بخش تحقيقات اين موسسه راه روشن ج 1/2است كه توسط گروه تحقيقي اين موسسه در بخش حكمتهاي نهج البلاغه به چاپ رسيده است.

عبدي، حمزه

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حمزه عبدي

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1368 وارد حوزه علمييه قم شدم، در آن سال 18 سال داشتم يعني متولد 1350. در مدرسه كرمانيها دروس حوزوي خود را آغاز كردم، سال چهارم حوزه را در مدرسه امام صادق نيروگاه ادامه دادم. پايه ششم را در مدرسه رضويه ادامه دادم، سالهاي پايانى درس تا پايه 10 را خارج از مدرسه خواندم.اكثر اساتيدم كه بيشترين بهره را بردم، آقايان حجج اسلام پرنده غيبى، موسوي گرگانى، حسيني خراسانى، موسي تبريزى.درس سطح را نيز در محضر آقايان حسني خراسانى، سيد احمد خاتمى، هادوي تهرانى، علي دوست.درس خارج : آيت الله شيخ جواد تبريزي و آيت الله سيد احمد مددى.در سال 1376 وارد موسسه امام خميني شدم. در سال 1380 در رشته روان شناسي مدرك كارشناسي اخذ كردم.در سال 1382 كارشناسي ارشد رشته روان شناسي قبول شدم و هم اكنون مشغول پايان نامه هستم.از سال 1375 تاكنون با موسسه دارالحديث همكاري داشتم و الآان همكار بخش (روان شناسي و حديث) پژوهشكده دارالحديث هستم.محصول اين همكاري چند مقاله و طرح تحقيقي بوده است كه 2 مورد از آن در گزارش مقاله ها آمده است.

عرفاني، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى عرفاني

محل تولد : حومه بويين زهرا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

سال 1351 مقابل مدرسه مرحوم آيت الله نجفي مرعشي پس از تظاهرات دستگير شدم و به شهرباني (خيابان باجك) انتقال يافتم و چندين ماه در زندان بودم. بعد از دو ماه تعداد ديگري از طلاب و دانشجويان را دستگير كردند و به زندان آوردند،

سپس به شيراز و شهر كازرون منتقل كردند، بعد از چهار ماه به آباده شيراز آوردند. مدت يك سال و هشت ماه در ضد اطلاعات و گردان آباده شيراز تحت نظر بودم. در قزوين دستگير شدم، به سازمان امنيت بردند، لكن آزاد شدم. اسلام شهر تهران، جلسات هفتگي دعوت داشتم، به علت سخنرانيهاي سياسي و انقلابي تحت تعقيب بودم و فرارى. سال 56 و 57 سخنراني در راهپيمايي ها (روي ماشينها و پشت بام ها وتحت تعقيب و فراري). مستقر نمودن كميته هاي بعد از پيروزي و جهاد سازندگي و خدمات فرهنگى. شركت در خطوط مقدم جبهه (چهار حمله) رزمي و تبليغى. تدريس در دانشگاه هاي اصفهان، تهران، استان فارس (آباده)، قزوين، تفرش و... تأليف كتب متعدد و جزوات درسي جهت تدريس در دانشگاه ها. آموزش اسلحه شناسي به اعضاي كانون ارشاد. تأسيس كانون ارشاد و پرورش فكري جوانان...

عسكري پاشايي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عسكري پاشايي سال 1318 در شهر ساري به دنيا آمده است. دوران ابتدايي و دبيرستان را در زادگاهش - ساري - گذراند، در سال 1338 وارد دانشسراي عالي تهران شد و در آنجا مشغول به تحصيل در رشته فلسفه و علوم تربيتي شد. در سال 1341 فارغ التحصيل شد. گفتن و نوشتن از آثار و ترجمه هاي ع. پاشايي كاري بس سخت است. ترجمه هاي متنوع و بسيار خوانده اش خوانندگان را برآن مي دارد كه ديگر اثرهايش را با دقت بيشتري بخوانند. حضور او به عنوان مترجمي توانا در تاريخ ادبيات ايران به ثبت خواهد رسيد. باشد كه از او در سالهاي بعد ترجمه هاي ديگري ببينيم.گروه : علوم انسانيرشته : علوم تربيتياوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : عسكري پاشايي در

دامان مادري غمخوار و پدري مهربان. او آخرين فرزند خانواده بود و در كنار دو برادر و يك خواهر با آرامش يك خانواده حقيقي ايراني رشد كرد و همين آرامش را مي توان در آثارش نيز ديد و به وضوح دريافت كرد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : عسكري پاشايي دوران ابتدايي و دبيرستان را در زادگاهش - ساري - گذراند، در سال 1338 وارد دانشسراي عالي تهران شد و در آنجا مشغول به تحصيل در رشته فلسفه و علوم تربيتي شد. در سال 1341 فارغ التحصيل شدخاطرات و وقايع تحصيل : در آن دوره براي مقطع كارشناسي پايان نامه اي در نظر نمي گرفتند اما بايد مقاله اي تهيه مي كردند، عسكري پاشايي نيز به پيشنهاد دكتر هومن مقاله اي درباره آيين بودا - كه بسيار مورد علاقه اش بود و در طي سه سال دانشسرا مشغول به خواندن آن بود - نوشت و بعدها در حدود 10 كتاب در همين زمينه از پاشايي به صورت تأليف و ترجمه به جامعه ادبي و هنر دوست عرضه شده كه اين كتاب ها در نوع خود كتاب هاي كامل و خوبي هستند و براي كساني كه به اين آيين علاقه مندند يا تحقيق و پژوهشي در اين زمينه دارند بسيار ارزشمند است.استادان و مربيان : پاشايي در دانشسراي عالي دكتر هومن را تنها استاد خود مي داند.فعاليتهاي آموزشي : عسكري پاشايي بعد از آن به مدت يازده سال در شهر ساري مشغول به تدريس در دبيرستان هاي ساري بود اما بعد از مشكلاتي كه ساواك برايش به وجود آورد ديگر ممنوع التدريس و از نظر اداري به

تهران تبعيد شد و همين امر سبب شد كه بعد از آن تمام وقت خود را صرف نويسندگي، ترجمه و ويراستاري بكندچگونگي عرضه آثار : در زمينه كتاب شناسي پاشايي بايد آثار عسكري پاشايي را به سه سمت ويرايش، ترجمه و تأليف تقسيم كرد؛ ابتدا ترجمه هاي او كه خود چند زمينه دارد: 1- درزمينه آيين بودا 2 - ذن، از آيين بودا 3- هند 4 - چين 5 - ژاپن 6 - سرخ پوستان 7- شعر هند و جهان. در زمينه آيين بودا آثار پاشايي مانند فرهنگي است كه براي ورود به دنياي بودا هر يك از آن تأليفات و ترجمه ها مي تواند گامي مؤثر محسوب شوند دراين زمينه مي توان به كتاب هاي زير اشاره كرد: «بودا»، «هينه يانه - از تاريخ آيين بودا» و ... و در بخش ديگر آثار ترجمه پاشايي در زمينه ذن از آيين بودا نيز مي توان به : «ذن چيست؟»، «روش ذن»، «ذن در هنر كمان گيري» و ... اشاره كرد در زمينه ژاپن نيز مي توان به كتاب هايي؛ «هايكو شعر ژاپني»، «صد هايكوي مشهور»، «لاك پوك زنجره»، «تاريخ فرهنگ ژاپن»، «جان ژاپني» و «ژاپن: روح گريزان» اشاره كرد. . يكي از جنبه هاي تحقيقي پاشايي بررسي آثار شاملو است. در زمينه شعر شاملو كتاب هاي «از زخم قلب...»، «انگشت و ماه» و «نام همه شعرهاي تو» (دوجلد) حاصل پژوهش هاي ع. پاشايي است. آثار :«چيق مقدس ويژگي اثر : ترجمه، درزمينه سرخ پوستان2 آشوكا و تمدن هند ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه هند3 آيين بودا ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه آيين بودا4

از زخم قلب ويژگي اثر : : «از زخم قلب...» گزينه اي از شعرها و خوانش شعر احمد شاملو - شاعر معاصر - است كه شامل شعر و زبان، خوانش شعر، پديده شناسي و نمونه هايي از خوانش شعرهاي از زخم قلب آمال جان، از زخم قلب ...، مرگ نازلي، تقابل گفتن و خاموشي، ماهي، ماهي يقين ميلاد، باغ خيال هاي اسطوره اي و دردآگاهي، هنوز در فكر آن كلاغم، بررسي لحن در هنوز در فكر آن كلاغم، خاطره، زنجير مسخ آوازهاي درد و نمونه اشعار. در پيشگفتار اين كتاب مي خوانيم: «هر خواننده آغازگر شعر بي گمان و به ناگزير در راه خواندن شعر پرسش هايي دارد كه راه را با آنها آغاز مي كند، پرسش هايي از اين گونه: چرا شعر مي گويند؟ چرا زبان شعر اين همه با زبان آشناي معمولي فرق دارد؟ و... براي پاسخ دادن به اين پرسش ها است كه اين كتاب نوشته شده است. هم در دو گفتار شعر و زبان و خوانش شعر. در سراسر كتاب مي كوشيم به اين پرسش ها پاسخ دهيم، آن هم در عمل، نه به طور نظري. خوانش شعر در اين كتاب به معني درك روح و فرم شعر است و براي رسيدن به اين مقصود راه پرسش از خود و سعي در پاسخ به آن پرسش ها را در پيش گرفته ايم و در اين راه يك شيوه ثابت را در نظر نداشته ايم. 5 انگشت و ماه ويژگي اثر : : كتاب «انگشت و ماه» از ديگر آثار تأليفي ع. پاشايي محسوب مي شود كه در راستاي تحقيقات او پيرامون

خوانش اشعار شاملو صورت گرفته است. اين كتاب خوانش نه شعر را در برمي گيرد كه نخست در سوئد با عنوان فرعي نظاره هشت شعر شاملو - چاپ شده بود اما پاشايي تصميم به بازخواني مجدد مي كند و با دستكاري در برخي فصل ها و رعايت شيوه جديد تر كتابت و نكات تازه به خوانش نه شعر مرگ ناصري، هنوز در فكر آن كلاغم، ترانه آبي، باران، صبح، رستاخيز سلاخي مي گريست، شبانه اقدام كرده است. اين اثر در واقع نظاره اي در نه شعر شاملو است همراه با يكي دو مقاله، پس نمي تواند شناخت شاملوي شاعر باشد و درواقع مي تواند شرايطي را فراهم آورد كه خواننده علاقه مند شود تا ديگر آثار شاملو را مورد مطالعه قرار دهد.6 بودا ويژگي اثر : «بودا» از جمله آثار ترجمه در زمينه بودا است كه راه گشاي ورود به انديشه بودا است. اين كتاب متن هايي است كه از كتاب بسيار كهن بودايي از مجموعه معروف به سه سبد يا به اصطلاح بوداشناسان اروپايي، كانون پالي، درباره بودا، آيين او و انجمن كهن رهروان بودايي فراهم آورده و از زبان انگليسي به فارسي برگردانده شده است. اين كتاب درواقع گزارش تاريخي آيين بودا نيست. در اين كتاب كه به دو بخش تقسيم شده در بخش اول دفتر اول: آيين، دفتر دوم: زندگي بودا و دفتر سوم انجمن رهروان آشنا مي شويم و در بخش دوم؛ متن هاي بودايي، نمونه هايي از كانون پالي، انجمن رهروان در كانون پالي را مشاهده مي كنيم. 7 بي دلي در ذن ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ذن،

از آيين بودا8 بيداري ايمان در ماهايانه ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه آيين بودا9 تاريخ فرهنگ ژاپن ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ژاپن10 تاريخ فلسفه چين ويژگي اثر : تاريخ فلسفه چين باستان، چوجاي و وينبرگ جاي نيز يكي ديگر از آثار ترجمه پاشايي در زمينه چين است. اين كتاب راهنماي ساده و خواندني در حوزه مجذوب كننده ولي پيچيده است، براي آناني كه با فلسفه آشنا نيستند. در اين كتاب ابتدا گزارش كوتاه زندگي هر فيلسوف آورده شده است دوم بحثي درباره تعليم هاي او با تأكيد مهمترين ويژگي آن. سوم بررسي تأثيرهاي اجتماعي و سياسي مؤثر در او و جهان نگري او در آخر مقايسه او با فيلسوفان بزرگ ديگر - تا ببينيم كه فرزانگان گوناگون كه با آنها رقيب بوده اند چگونه در همان حال مكمل يكديگر نيز بوده اند و چگونه انديشه ها و نوشته هاي گذشتگان و يكديگر را به كار مي برند و در پايان برآورد تأثير فيلسوف مورد بحث در شكفته شدن انديشه چيني. مترجم كتاب اظهار مي دارد: فلسفه چيني آميزه اي از (مفهوم هاي) ايده آليستي و واقع بينانه، اخلاقي ولي متافيزيكي است اين تا حدي از تماس ميان دو دستگاه بزرگ انديشه چيني، دبستان دائو، دبستان كنفوسيوسي، پيدا شده است اگر برآن باشيد كه فلسفه چيني را بفهميد بايد اين روح تركيب را در انديشه داشته باشيد. 11 جان ژاپني ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ژاپن12 دائو رابطه ها ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه چين13 دائو؛ راهي براي تفكر ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه چين14 دعوت به تمرين ذن ويژگي

اثر : ترجمه، در زمينه ذن، از آيين بودا15 ذن چيست ويژگي اثر : «ذن چيست؟» كتابي است كه راهگشاي ورود به دنياي ذن است. در پيشگفتار اين كتاب مي خوانيم: «با جناب احمد شاملو كتابي درباره هايكو - كه قسمتي شعر كوتاه ژاپني است - آماده مي كنيم از آنجا كه هايكو سرشار از انديشه ها و جهان نگري بودايي ذن است، خواننده براي فهميدن اين شعرهاي كوتاه - و نيز به طور كلي فهم هنرهاي ژاپني و چيني - لازم است كه به طور كلي با ذن آشنا شود. از اين رو اين كتاب فراهم آمد تا روزني باشد گشوده به بخش بنيادي جهان نگري چينيان و ژاپنيان ذن كه به چيني چن خوانده مي شود - در طي قرن ها به آرامي در راه و رسم زندگاني چيني و ژاپني چنان عميق ريشه دوانده است كه اكنون بي آشنايي به آن آگاهي به فرهنگ اين دو ملت كاري ناممكن است.» پاشايي در بيان «ذن چيست» زباني ساده وقابل فهم را انتخاب كرده است و كوشيده كه از بيان فني ذن دور شود تا طيف وسيع تري بتوانند از اين كتاب استفاده كنند. در اين كتاب با مطالبي چون از هند به چين - ذن منطق گريز - ذن چيست؟ - ساتوري يا ندانستگي - شناسايي شهوري - يگانگي با طبيعت - كو - آن - ذندو و راه و رسم رهروي نظر كلي به فرهنگ هنري ژاپن - مراحل كمال معني ده تصوير گاو و گاوچران و در پايان فهرست نام ها و مفهوم ها روبرو مي شويم. 16 ذن در هنر

كمان گيري ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ذن، از آيين بودا17 ذن در هنر گل آرايي ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ذن، از آيين بودا18 ذن و فرهنگ ژاپني ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ذن، از آيين بودا19 راه آيين ويژگي اثر : «راه آيين» نيز از سري كتاب هاي نگاه معاصر درباره بودا است كه با همت پاشايي ترجمه و تأليف شده است. اين كتابها از متن بسيار معروف بودايي است.20 راه بودا ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه آيين بودا21 روش ذن ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ذن، از آيين بودا22 ژاپن: روح گريزان ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ژاپن23 سخن بودا ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه آيين بودا24 صدهايكوي مشهور ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ژاپن25 فراسوي فرزانگي ويژگي اثر : «فراسوي فرزانگي» نيز از سري كتابهاي آيين بودايي است كه درواقع عرفان بودا را به تصوير كشيده است. اين كتاب پژوهشي است در كهن ترين سوتره ها يا سوره هاي عرفاني بودايي هند كه به سوره هاي پركيا پارميتا كه به كمال فراشناخت معروف است اين سوره ها هسته و نورانديشه هاي بنيادي مهايانه را در خود دارند و مادر مكاتبي چون ذن به شمار مي آيند.26 كليدهاي ذن ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ذن، از آيين بودا27 گوزن سياه سخن مي گويد ويژگي اثر : ترجمه، درزمينه سرخ پوستان28 لاك پوك زنجره ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه ژاپن29 ماه نو و مرغان آواره ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه هند30 نام همه شعرهاي تو ويژگي اثر : در زمينه احمد شاملو31

نگارگري و معماري بودايي بودايي ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه آيين بودا32 نيلوفر عشق ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه هند33 هايكو، شعر ژايني با همكاري احمد شاملو ويژگي اثر : هايكو، شعر ژاپني، از آغاز تا امروز» نيز عنوان ديگري از تأليفات ع. پاشايي است كه با همكاري احمد شاملو انجام شده است. در اين كتاب سعي برآن آمده مخاطب بيش از هر چيز با فرهنگ ژاپني و حساسيت هاي شعري مردم ژاپن آشنا شود. در مقدمه مؤلف مي خوانيم: هايكو به دو معني است. مثلاً وقتي مي گوييم هايكو داراي چنين و چنان صفات است منظور ما همان شعرهاي هفده هجايي است كه امروزه گاهي كمتر از هفده هجاهم دارد. معناي دوم آن اشاره است به گرايش يا حالت شاعرانه جان شاعران هايكو سرا كه اين خود راه زندگي آنهاست، طريقت آنها است. ذن، از نظر پيوندش با شعر، با مفهوم آغازين ماناي پلي نزيايي همانند است.34 هستي بي كوشش ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه هند35 هند و همسايگانش ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه هند36 هندوئيسم ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه هند37 هينه يا نه ويژگي اثر : ترجمه، در زمينه آيين بودا

عسگري خانقاه، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر اصغر عسگري خانقاه در سال 1317 در خلخال متولد شد.پس از اتمام دوره هاي ابتدايي و متوسطه ،در لنگرود و رشت ،و بعد از پايان دوره پارازينولوژي و مالاريا لوژي از دانشكده بهداشت دانشگاه تهران، به عنوان ميكروسكپيست در آزمايشگاههاي وزارت بهداري در شهرستانهاي رشت، هشتپر، لاهيجان، رودسر، رامسر و چالوس شروع به كار كرد. سالها بعد براي ادامه تحصيل در رشته داروسازي به كشور

بلژيك رفت و سپس به عنوان نماينده شركتهاي بزرگ دارويي همچون رون پولنگ (اسپسيا) و ساندوز، در ايران مشغول كار شد و در ضمن كار به تحصيل در رشته روزنامه نگاري و مطبوعات پرداخت و در سال 1350 از دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي فارغ التحصيل شد و بعد دوره دو ساله مديريت و برنامه ريزي اجتماعي را در مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران به اتمام رساند. ايشان در سال 1352 به كشور فرانسه رفت و از دانشگاه پاريس موفق به اخذ دكترا در انسان شناسي زيستي شد. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه تهران مي باشد. گروه : علوم انسانيرشته : انسان شناسي گرايش : انسان شناسي زيستيوالدين و انساب : نام پدر: اوسط تحصيلات رسمي و حرفه اي : اصغر عسگري خانقاه دوره تحصيلات ابتدايي را در شهرستان انزلي در دبستان سعدي گذراند. دو سال اول دبيرستان را در دبيرستان داريوش لنگرود و سالهاي بعد را در دبيرستان شاهپور رشت به اتمام رساند. بعد از پايان دوره پارازينولوژي و مالاريا لوژي از دانشكده بهداشت دانشگاه تهران، به عنوان ميكروسكپيست در آزمايشگاههاي وزارت بهداري در شهرستانهاي رشت، هشتپر، لاهيجان، رودسر، رامسر و چالوس شروع به كار كرد. سالها بعد براي ادامه تحصيل در رشته داروسازي به كشور بلژيك رفت و سپس به عنوان نماينده شركتهاي بزرگ دارويي همچون رون پولنگ (اسپسيا) و ساندوز، در ايران مشغول كار شد و در ضمن كار به تحصيل در رشته روزنامه نگاري و مطبوعات پرداخت و در سال 1350 از دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي فارغ التحصيل شد و بعد دوره دو ساله مديريت و

برنامه ريزي اجتماعي را در مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران به اتمام رساند. در سال 1352 به كشور فرانسه رفت و از دانشگاه پاريس موفق به اخذ دكترا در انسان شناسي زيستي شد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : اصغر عسگري خانقاه ،ضمن تحصيل، در اداره فرهنگ عامه (وزارت فرهنگ و هنر) شروع به كار كرد.فعاليتهاي آموزشي : اصغر عسگري خانقاه بعد از بازگشت به ايران از سال 1358 در دانشگاه تهران، دانشكده علوم اجتماعي به تدريس و تحقيق اشتغال شد. در خلال اين سال ها عسگري خانقاه در دوره كارشناسي، انسان شناسي زيستي، تاريخ انديشه هاي مردم شناسي، زيست شناسي عمومي، محيط شناسي انساني و مردم نگاري تدريس كرده و در دوره كارشناسي ارشد و دكترا نيز روش تحقيق و سنجش و زيست شناسي درس داده است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : اصغر عسگري خانقاه در عين آنكه مردم شناس و پژوهنده شاخص علوم اجتماعي است تاريخ نگاري اين علم در ايران را نيز با جديت دنبال مي كند. جوائز و نشانها : همايش فرهنگ ومحيط زيست به پاس يك عمر تلاش هاي علمي دكتر اصغر عسكري خانقاه ، در روز دوشنبه 6 خرداد 1387 در تالار ابن خلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شده است..اين همايش كه به همت هسته علمي انسان شناسي اين دانشكده برگزار شده است.چگونگي عرضه آثار : اصغر عسگري خانقاه در طي اين سالها در كنار تدريس مدام، كار پژوهش را نيز با جديت دنبال كرده و شماري از مهمترين تحقيقاتش را در دوره مسؤوليت خود بر نشريه نامه، در آن به چاپ رسانده است. او

از سال 1374 به سردبيري مجله «نامه علوم اجتماعي» منصوب شد و مقالاتي چون فرهنگ مردم شناسي بيشه نشينان آفريقا و مشكلات تغذيه، سهم آل احمد در شكل گيري پژوهشهاي فرهنگي و اجتماعي گروههاي انساني در ايران، ريشه هاي تاريخي و سنتهاي فرهنگي و اجتماعي مسلمانان آفريقا و... ر ا در آن به چاپ رساند. از ديگر فعاليت هاي وي ،نگارش مقالات متعدد در حوزه مردم شناسي و تار يخ از آن جمله است: زبان در معبر زبان شناسي و مردم شناسي ، ريشه هاي تاريخي و سنتهاي فرهنگي و اجتماعي مسلمانان آفريقا ، انسان شناسي خطوط پوستي در جمعيتهاي ايراني، چهارشنبه سوري در روستاي جوپشت، بوم شناسي روستايي ايران، مردم شناسي و فرهنگ سكونت و... آثار : «ايرانيان تركمن،پژوهشي در مردم شناسي وجمعيت شناسي » ويژگي اثر : انتشارات اساطير، 2 انسان شناسي زيستي ويژگي اثر : (جلد)3 انسان شناسي عمومي شرق شناسي (شرقي كه آفريده غرب است) ويژگي اثر : ترجمه5 فرهنگ مردم شناسي (فرانسه ، انگليسي ، فارسي) ويژگي اثر : اثر ميشل پانوف ?) ، نشر ويس، 6 مردم شناسي ويژگي اثر : (روش ، بينش ، تجربه) نشرشب تاب، 7 مردم شناسي روستاي قاسم آباد گيلان

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عسگريان، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم تربيتى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى علوم تربيتى.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده علوم تربيتى داشگاه تربيت معلم تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علوم تربيتى با تأكيد بر مديريت آموزش، جامعه شناسى آموزش و پرورش و منابع

انسانى، برنامه ريزى و سازماندهى نيروى انسانى، ارزشيابى مشاغل، بكارگيرى نظريه هاى ايجاد انگيزش در نيروى انسانى، برنامه ريزى آموزشى و درسى، مديريت نيروى انسانى، ايام فراغت جوانان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 17 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مديريت نيروى انسانى، مديريت آموزشى، مديريت بازاريابى، مديريت اسلامى و علوم تربيتى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 14، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

تربيتى، مديريت، آموزش.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

علاقه بند، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم تربيتى از دانشگاه ابوريحان بيرونى در سال 1347، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى از دانشگاه ايلينويز جنوبى آمريكا در سال 1350 و دكتراى آموزش و پرورش از دانشگاه ايلينويز جنوبى آمريكا در سال 1352.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبايى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فلسفه آموزش و پرورش، مديريت آموزشى، جامعه شناسى آموزش و پرورش و ارزشيابى آموزش، استاد راهنماى 10 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مقدمات مديريت آموزشى، جامعه شناسى آموزش و پرورش، اصول مديريت آموزشى و مديريت رفتار سازمانى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مبانى رفتارى مديريت آموزشى، ضرورت و اهميت مديريت آموزشى، تمركز و عدم تمركز سازمانى در آموزش و پرورش.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

علوي فرد، يحيي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيي علوي فرد

محل تولد : بجنورد

شهرت : عموعلوي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/9/21

زندگينامه علمي

يحيي علوي فرد

يحيي علوي فرد در سال 1352 در روستاي باغچق از توابع شهرستان بجنورد به دنيا آمد . سال هاي ابتدائي مدرسه را در روستاي محل زندگي گذراند و در سال 1366 وارد حوزه علميه بجنورد شد . او بعد ها به مشهد رفت و در سال 1374 وارد حوزه علميه قم شد . علوي فرد از همين زمان به صورت جدي وارد عرصه شعر كودك و نوجوان شد . او در جلسات هفتگي شعر مركز

تربيت مربي كودكان و نوجوانان با مديريت آقاي تقي متقي شركت كرد . علوي در سال 1377شروع به درس خواندن در رشته روان شناسي در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) كرد . همچنين در همين سال همكاري خود را با مطبوعات كودك و نوجوان آغاز كرد . نتيجه كار او تا كنون چاپ صد ها قطعه شعر ، نقد ادبي و نثر در مجلات كودك و نوجوان است . علوي برخلاف بيشتر شاعران كودك و نوجوان سعي مي كند به قالب چهارپاره بسنده نكند و در قالب هاي غزل و شعر نيمايي نيز فعاليت دارد . او همچنين به صورت پراكنده شعر بزرگسال نيز مي گويد كه در نشريات مختلف به چاپ رسيده است . عناوين و افتخارات علوي در سال 1380 در پنجمين جشنواره دو سالانه مطبوعات كودك و نوجوان در رشته شعر رتبه اول را به دست آورد . همچنين در سال 1381 در جشنواره شعر دانشجويان شاهد رتبه دوم شعر بزرگسال را كسب كرد . او در سال 1382 ليسانس روان شناسي گرفت . همچنين در اين سال يكي از شش نامزد دريافت جايزه در ششمين جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان بود . در سال 1383 از سوي سازمان صدا و سيما، نويسنده برگزيده گروه كودك و نوجوان معرفي شد . در سال 1387 در مقطع كارشناسي ارشد رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه قم قبول شد و در اين سال در جشنواره هنر آسماني (طلاب سراسر كشور) در بخش كودك و نوجوان مقام اول را به دست آورد. از شاعران برگزيده شعر فجر در استان قم بود .

همچنين كتاب نوآوري اين است برگزيده ششمين جشنواره كتاب فصل در سال 1387شد. فعاليت ها علوي در كنار سرودن شعر ، نقد ادبي را جدي ترين فعاليت خود مي شمارد . او در اين زمينه با مجلاتي مثل كتاب ماه كودك و نوجوان و ماهنامه سلام بچه ها همكاري جدي تري دارد كه بعضي از اين نقد ها با اسم مستعار (ي. باغچقي) به چاپ مي رسد . او مقالات آموزشي در زمينه شعر و نثر ادبي را در مجلات انتظار نوجوان و ماهنامه مليكا با اسم مستعار (عموعلوي) ارائه مي كند . كتاب هاي چاپ شده از او عبارتند از : فصل ها زيبايند1385

بهار ماندني 1387 (تقدير شده اولين جشنواره آخرين منجي)

نوآوري اين است 1387(برگزيده ششمين دوره كتاب فصل)

محمد دوباره مي آيد (زير چاپ)

و...

يكي از جدي ترين فعاليت هاي علوي در كنار سرودن شعر و نقد ادبي ، تدريس زيبا نويسي ، مخاطب شناسي در ادبيات كودك و نوجوان، سرود دانش آموزي، و اداره جلسات نقد كارگاهي ادبيات كودك و نوجوان در قم مي باشد . سابقه تدريس او در مراكز زير صورت گرفته است : تدريس و نقد شعر در انجمن ادبي شاهد استان قم از سال 1378 تا 1382

تدريس و نقد شعر در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره در سال 1382

تدريس سرود دانش آموزي در دانشگاه قم در سال تحصيلي 1382-1383

تدريس و نقد شعر كودك و نوجوان در مركز تربيت مربي كودكان و نوجوانان از سال 1382 تا 1386

تدريس و نقد شعر كودك و نوجوان در حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي قم در سال 1385

و...

او هم اكنون در مقطع فوق ليسانس زبان و ادبيات فارسي مشغول به تحصيل است . عضو تحريريه ماهنامه سلام بچه هاست از سال 1384 دبير بخش ماهنامه انتظار نوجوان است و به مدت 5 سال سردبير ماهنامه قاصدك بود . (ماهنامه قاصدك در مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما براي برنامه سازان كودك و نوجوان به چاپ مي رسد .)

علوي، حميدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر سيد حميدرضا علوي در سال 1340 در سيرجان به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايي خود را در سيرجان آغاز كرد و با قبولي در دانشگاه شهيد باهنر كرمان براي ادامه تحصيل به آنجا رفت. با شروع جنگ و تعطيلي دانشگاهها به مدت سه سال در همان فوق ديپلم رشته شيمي ماند و با بازگشايي دانشگاه تغيير رشته به دبيري زيست شناسي ادامه تحصيل داد. كارشناسي ارشد خود را در دانشگاه اصفهان با رشته برنامه ريزي آموزشي ادامه تحصيل داد. با قبولي در دوره دكتري دانشگاه تربيت مدرس عازم تهران شد و تا پايان تحصيل آنجا ماند. وي تدريس در دانشگاههاي داخلي كشورمان را آغاز كرد و معاونت آموزشي و پژوهشي دانشگاه آزاد سيرجان را بر عهده دارد. از وي مقالات و كتابهاي زيادي در زمينه هاي مختلف به جا مانده است. با توجه به آثار قوي ايشان بارها بعنوان كتاب و مقاله برگزيده در استان كرمان از ايشان تجليل به عمل آمده است. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : تعليم و تربيت اسلامي والدين و انساب : پدر سيد حميدرضا علوي، جناب آقاي حاج سيد عبدالرضا علوي مي باشند كه آثاري از ايشان از جمله فرهنگ

عربي به فارسي به چاپ رسيده است و از طبع شعري نيز برخوردار مي باشند كه برخي اشعارشان نيز چاپ شده است.مادر او نيز سركارحاج خانم طاهره مجد رضوي هستند كه از جمله كارهاي ايشان تدوين مجموعه گلچيني از ضرب المثل هاي رايج در استان كرمان مي باشد.انساب اينجانب غالباً از روحانيون بزرگ استان كرمان بوده اند كه آرامگاه برخي از آنان به صورت مجموعه هايي زيارتي در آمده است و مورد استقبال معنوي مردم قرار گرفته اند.خاطرات كودكي : سيدحميدرضا علوي از خاطرات كودكي خود اينچنين ياد مي كند: به ياد دارم كه پدرم مي فرمودند كه در خواب ديدند كه بال در آورده اند و در آسمان پرواز مي كنند. روحاني محل، خواب ايشان را اينگونه تعبير نمودند كه به زودي مكه مشرف خواهند شد. تقريباً همزمان با تولدم (يكماهه بودم كه)ايشان بهمراه مرحوم مادر محترمشان به مكه مشرف گرديدند. پدرم اين موضوع را به فال نيك گرفتند و از همان دوران كودكي به من مي فرمودند كه قدم تو براي ما خير بوده است. آنگونه كه پدر و مادر بزرگوارم تعريف مي كنند عشق و علاقه معنوي و ديني اينجانب از همان دوران كودكي بسيار زياد بوده است كه غالباً چنين عشقي در غالب رفتارهاي خاص ديني نظير نماز و قرآن خواندن و يا اذان گفتن و مواردي از اين قبيل جلوه گر مي شده است. همچنين به ياد دارم در مقطع ابتدايي، صبحگاهان كه از خواب برمي خاستيم پروانه وار گرد شمع وجود پدر مي نشستيم و ايشان قرآن را با صوت خوش و بلند مي خواندند ما هم قرآن را

با ايشان تلاوت مي نموديم و مهر قرآن از آن زمان بر قلبم نشست، ايشان محبوبيت داشتند و قرآن مي خواندند و لذا قرآن در نزد ما محبوب شد. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيدحميدرضا علوي دررابطه با شرايط زندگي خود اينطور مي گويد: خانواده ما از لحاظ معنوي در سطح بسيار بالا و از لحاظ مادي در سطح متوسط بودند براستي فضاي حاكم بر خانواده به گونه اي بود كه مشوق من به سوي معنويت و ديانت بود. احساس مي كردم زماني از مقبوليت، پذيرش و محبوبيت بيشتري در پيشگاه والدينم برخوردارم كه بهترم و به مسائل معنوي و ديني توجه افزونتري از خودشان مي دادم. روابط اعضاي خانواده با يكديگر خوب و حسنه بود. پدر و مادرم هر يك براي من به عنوان يك الگو محسوب مي شدند. اين امر نه تنها در مورد من بلكه در مورد دو خواهر و يك برادرم نيز صادق بود. برادرم از من چهار سال بزرگتر بود و دو خواهرم هر كدام چهار و هشت سال از من كم سن تر بودند.برادرم شاعر و نويسنده مي باشند كه بعضي از اشعار ايشان به چاپ رسيده است و مجموعه اي را نيز در زمينه شادي و غم در دست تأليف دارند. همچنين ايشان از هنر خوشنويسي در سطح بالايي برخوردارند كه مجموعه آثار و تابلوهايي هنري را خلق نموده اند. همچنين يكي از دو خواهرم نيز از طبع شعري بسيار بالايي برخوردارند كه تا كنون اشعار مختلفي را سروده اند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيدحميدرضا علوي تحصيلات رسمي خود را در مقاطع دبستان، راهنمايي و دبيرستان

در سيرجان گذراندم.در سال 1358در كنكور شركت نمود و در رشته شيمي دانشگاه شهيد باهنر كرمان پذيرفته شد .در سال 1359 به علت برخورد به انقلاب فرهنگي به مدت حدود 3 سال دانشگاههاي كشور تعطيل گرديد. بعد از بازگشايي دانشگاهها در سال 1362 تعدادي واحد درسي ( تقريباً در حد فوق ديپلم ) در رشته شيمي گذراند. سپس به رشته دبيري زيست شناسي تغيير رشته داد. در سال 1365 در رشته دبيري زيست شناسي از دانشگاه شهيد باهنر كرمان دانش آموخته يا فارغ التحصيل گرديد. در همان سال در كنكور كارشناسي ارشد شركت نمود و در رشته برنامه ريزي آموزشي دانشگاه اصفهان پذيرفته شد. در سال 1369 در رشته مذكور از دانشگاه اصفهان فارغ التحصيل شد. در همان سال 1369 در كنكور دكتري دانشگاههاي تهران، تربيت مدرس، و اعزام دانشجو به خارج از كشور در رشته فلسفه تعليم و تربيت شركت كرد و در هر سه مورد قبول شد.دانشگاه تربيت مدرس را انتخاب نمود. در سال 1370 تحصيلات خود را در مقطع دكتري آغاز كرد و در سال 1374 در رشته فلسفه تعليم و تربيت با گرايش تعليم تربيت اسلامي از پايان نامه دكتري خود دفاع نمود و بدين ترتيب در رشته مذكور از دانشگاه تربيت مدرس فارغ التحصيل گرديد. خاطرات و وقايع تحصيل : خاطرات تحصيل سيد حميدرضا علوي به شرح زير است: از بهترين خاطرات دوران تحصيل، خاطره خوش معلمين و اساتيدي است كه با كلام و رفتار شايسته خويش - خصوصاً در مقطع نوجواني- ما را به سوي حقيقت و معنويت رهنمون مي ساختند. نيك به ياد دارم استادي كه در مقطع

دكتري درس تربيت در نهج البلاغه را به ما مي آموخت عبارتي از اميرالمؤمنين علي (ع) را به گونه اي ترجمه نمودند كه به نظر من اندكي مغاير با ترجمه صحيح آن عبارت بود. آن استاد بزرگوار چندان نظر من را تأييد ننمودند و خواستار تفحص بيشتر در اين مورد گرديدند. اما در جلسه بعد آنگاه كه وارد كلاس درس گرديدند با قاطعيت و صراحت اظهار داشتند آنچه دانشجويم در جلسه قبل گفت صحيح بود و آنچه من ترجمه نمودم غلط، و مجدداً زماني كه جمع دانشجويان كلاس درس كامل تر گرديد همين عبارت را تكرار نمودند. آن استاد محترم روش تلقين به نفس و تحميل به نفس را از ديدگاه علي (ع) به ما تعليم مي دادند. طاقت نياوردم تا زماني كه فارغ التحصيل مي گردم اين جمله را به استاد نگويم كه اگر شما يكصدسال فقط با لفظ و حرف، چنين روشهايي را به ما آموزش مي داديد به اندازه آن رفتار زيبا و شايسته شما در كلاس درس بر من تأثير نمي گذارد. يادم هست چند سال بعد از آن، روزي در منزل تنها نشسته بودم و پايم به سمت تلويزيون دراز بود. ناگهان ايشان را ديدم كه بر صفحه تلويزيون ظاهر گرديدند. براستي نتوانستم پايم به سمت تلويزيوني دراز باشد كه فردي چون ايشان در آن مشغول حرف زدن بودن و لذا بي اختيار پايم را به اداي احترام جمع نمودم.استادان و مربيان : استادان و مربيان دانشگاهي سيدحميدرضا علوي- خصوصاً در مقطع دكتري - از چهره هاي شاخص كشوري بوده اند نظير جناب آقاي دكتر علي شريعتمداري، جناب آقاي دكتر

سيد محمد باقر حجتي، جناب آقاي دكتر علي قائمي اميري، جناب آقاي دكتر محمود مهر محمدي، جناب آقاي دكتر محمد علي طوسي، جناب آقاي دكتر عزت ا... نادري، جناب آقاي دكتر عليمحمد كاردان و...هم دوره اي ها و همكاران : سيدحميدرضا علوي در دانشگاه اصفهان و علوم پزشكي اصفهان نيز افتخار همكاري با اساتيدي نظير حجت الاسلام والمسلمين رسول جعفريان، استاد مبلغ، جناب آقاي دكتر منصور كوشا، سركار خانم هلن اوليائي و... را داشت. همچنين غالب همدوره اي هاي اينجانب در مقطع كارشناسي ارشد موفق به اخذ مدرك دكتري نيز شدند كه هم اكنون در يكي از دانشگاههاي كشور به تدريس اشتغال دارند. و بعضي همدوره اي هاي وي نيز در مقطع دكتري هم اكنون در يكي از دانشگاههاي مطرح كشور نظير دانشگاههاي تهران، تربيت مدرس و... به تدريس اشتغال دارند. از جمله همدوره اي هاي مقطع دكتري مي توان از جناب آقاي دكتر محمد رضا شرفي، جناب آقاي دكتر محسن ايماني، جناب آقاي دكتر هاشم مناف زاده و... نام برد. همسر و فرزندان : همسر سيدحميدرضا علوي، سركار خانم مريم كلانتري هستند. نامبرده اهل رفسنجان بوده و مزين به عاليترين صفات و خصوصيات انساني، اخلاقي، شخصيتي و علمي مي باشند. ايشان هم اكنون دانشجوي دكتراي رشته شيمي آلي دانشگاه شهيد باهنر كرمان بوده و همزمان در دانشگاه مذكور و همچنين دانشگاه پيام نور كرمان مشغول تدريس هستند.داراي دو فرزند به نامهاي عرفان و علي هست.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيدحميدرضا علوي در سال 70 – 1369 معاونت آموزشي و پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سيرجان را عهده دار بود.فعاليتهاي آموزشي : سيدحميدرضا علوي

به مدت 21 سال است كه در دانشگاههاي اصفهان، علوم پزشكي اصفهان، تربيت مدرس تهران، علامه طباطبائي، آزاد اسلامي خوراسگان و تهران مركزي و كرمان، شهيد باهنر كرمان و... در سطوح كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري به تدريس اشتغال داشت، يعني از آغاز سال 1365 ، كه از سال 1374 آن به صورت رسمي تر در دانشگاه شهيد باهنر كرمان بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد حميدرضا علوي در مطالعه و تحقيق، خصوصاً در قالب نوشتن مقالات و كتب علمي، ارائه سخنرانيهاي علمي و فرهنگي، و همكاري با برنامه هاي علمي، فرهنگي و ديني صدا و سيماي جمهوري اسلامي و عضويت در شوراهاي گوناگون.آرا و گرايشهاي خاص : بالاترين گرايش زندگي سيد حميدرضا علوي به سوي معنويت بوده است كه عاليترين مرتبه تجلي آن دانايي و ديانت مي باشد.جوائز و نشانها : 1. تقديرنامه و لوح يادبود،1384، انتخاب كتاب روش تدريس سخنراني و پرسش وپاسخ به عنوان كتاب برگزيده علوم تربيتي استان كرمان، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان 2. تقدير نامه و لوح تقدير، 1384 ،انتخاب طرح عوامل موثر بر اعتياد ومفاسد اجتماعي به عنوان طرح برگزيده استان كرمان، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان 3. تقدير نامه و لوح تقدير،1383، انتخاب مقاله مرگ و شهادت از ديدگاه اميرالمومنين(ع) به عنوان مقاله ديني برگزيده استان كرمان، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان 4. تقدير نامه و لوح تقدير، 1382، انتخاب به عنوان پژوهشگر نمونه دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد باهنر كرمان،دانشگاه شهيد باهنر كرمان 5. تقدير نامه و لوح تقدير،1381، انتخاب كتاب شهيد

باهنر در قلمروانديشه و رفتار بعنوان كتاب قابل تقدير استان كرمان، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان 6. تقدير نامه و لوح تقدير، 1380، انتخاب طرح بررسي رفتارو عملكردديني دانش آموزان به عنوان طرح برگزيده استان كرمان، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان 7. تقدير نامه و لوح تقدير، 1376،نوشتن ده مجمومه مستقل در مورد سرداران شهيد استان كرمان، كنگره بزرگداشت سرداران و هشت هزار شهيد استان هاي كرمان و سيستان و بلوچستان 8. تقدير نامه و لوح تقدير، 1374،احراز رتبه اول مقطع دكتراي رشته فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه تربيت مدرس تهران 9. سپاس نامه و لوح تقدير، 1384 به پاس ده سال همكاري با صدا وسيماي مركز كرمان، اداره كل صدا و سيماي مركز كرمان 10. تقديرنامه و لوح تقدير، 1376، نوشتن ده مجموعه مستقل در مورد سرداران شهيد استان كرمان، دانشگاه شهيد باهنر كرمان 11. ديپلم افتخارو لوح تقدير، 1385َ، احراز عنوان بهترين كارشناس در جشنواره توليدات راديويي و تلويزيوني مراكز استان ها در سراسر كشور، سازمان صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران- معاونت مجلس 12. لوح سپاس 1385، كسب عنوان بهترين كارشناس در جشنواره توليدات راديويي و تلويزيوني مراكز استان ها در سراسر كشور، نماينده ولي فقيه در استان و امام جمعه كرمان 13. مداليوم و لوح تقدير، 1385، پژوهشگر برگزيده، وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري 14. هديه و نشان تقدير، 1385، سخنراني در همايش منطقه اي ستادهاي نماز جمعه استان، امام جمعه و فرماندار سيرجان 15. هديه و لوح تقدير، 1385، انتخاب به عنوان پژوهشگر برتر دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد

باهنر كرمان، دانشگاه شهيد باهنر كرمان چگونگي عرضه آثار : از آثار در حال چاپ و يا چاپ شده سيد حميدرضا علوي به شرح زير مي باشد: 6مقاله چاپ شده و يا داراي پذيرش چاپ در نشريات ISI 13 مقاله چاپ شده و يا داراي پذيرش چاپ در نشريات بين المللي (علمي- پژوهشي) 10 مقاله چاپ شده و يا داراي پذيرش چاپ در نشريات داخلي علمي- پژوهشي 3 مقاله چاپ شده و يا داراي پذيرش چاپ در نشريات علمي-ترويجي 18مقاله چاپ شده و يا داراي پذيرش چاپ در نشريات علمي-ادواري 2 مقاله پذيرفته شده در همايش هاي علمي خارجي 1 مقاله علمي كامل چاپ شده در گزارش همايش علمي معتبر 2خلاصه مقاله علمي كامل چاپ شده در گزارش همايش علمي معتبر 1ترجمه كتاب 15 گزارشهاي علمي طرحهاي پژوهشي آثار : nbsp1 Shared Religious Foundations of Education: Islam Christianity ويژگي اثر : 1385 (انتشارات بين المللي انصاريان – قم)2 بررسي تطبيقي آراء و نظريات تربيتي ژان ژاك روسو و اسلام ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه شهيد باهنر كرمان (در حال بررسي)3 بررسي تطبيقي ترجمه هاي انگليسي قرآن كريم ويژگي اثر : در اين كتاب، پنج عدد از ترجمه هاي انگليسي قرآن كريم كه توسط پروفسور آربري، پيكتال، شاكر، اروينگ، و خانم طاهره صفارزاده انجام شده است از لحاظ اصول و قواعد مرتبط با ترجمه متون عربي به انگليسي با يكديگر مورد مقايسه قرار گرفته اند.4 تجلي تعليم و تربيت در ادب فارسي ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه شهيد باهنر كرمان (پذيرش چاپ)5 دايره المعارف علوم تربيتي، جلد 1 ويژگي اثر : انتشارات دانشگاه شهيد باهنر

كرمان (در حال بررسي)6 روش تدريس سخنراني و پرسش و پاسخ ويژگي اثر : در اين كتاب، روش تدريس سخنراني و پرسش و پاسخ در قالب تشريح نكات مختلف مرتبط با هر كدام توضيح داده شده اند.7 شهي_دباهنر در قلمرو انديشه و رفتار ( بررسي سيرة نظري و عملي دانشمند شهيد دكتر محمد جواد باهنر در زمينه تربيت و اخلاق) ويژگي اثر : 1381 (دفتر نشر فرهنگ اسلامي – تهران )8 فرهنگ موضوعي مفاهيم تربيتي و اخلاقي گلستان سعدي ويژگي اثر : در اين كتاب، حدود دويست عنوان تربيتي و اخلاقي از گلستان سعدي انتخاب شده اند و آنگاه موضوعات متعدد مرتبط با هر كدام از گلستان استخراج شده اند و در ذيل آن عناوين ذكر گرديده اند و در مواردي گلستان تصحيح محمد علي فروغي با گلستان تصحيح دكتر غلامحسين يوسفي تطبيق داده شده است و آيات و روايات مبين هر دو مفهوم ذكر شده است.9 نحوه ترجمه قرآن و متون عربي به زبان انگليسي ويژگي اثر : در اين كتاب، با تشريح موضوعات مرتبط با ادبيات عرب، نحوه ترجمه قرآن و متون عربي مستقيماً به زبان انگليسي توضيح داده شده است.10 نكات اساسي در فلسفه تعليم و تربيت و مكاتب فلسفي - تربيتي ويژگي اثر : در اين كتاب مهمترين نكته ها در خصوص فلسفه، تعليم و تربيت، و فلسفه تعليم و تربيت، و همچنين شاخه هاي هستي شناسي ( و انسان شناسي )، شناخت شناسي، و ارزش شناسي، و تأثيرات تربيتي هر كدام در مكاتب ايداليسم، رئاليسم، پراگماتيسم، اگزيستانسياليسم، ناتوراليسم، و اسلام تشريح شده اند و سپس موارد مذكور به صورت مختصر

با يكديگر مورد مقايسه قرار گرفته اند.11 نگارش علمي

عليني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد عليني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد عليني در سال 1343 در تهران به دنيا آمدم. تحصيلات كلاسيك خود را تا مقطع ديپلم در شهر قم ادامه دادم. با وجود قبولي در دانشگاه تهران و مركز تربيت معلم لويزان در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم. دروس سطح خود را نزد اساتيدي همچون ايوبى، نكونام، عراقچى، عليدوست، و مرحوم پاياني گذراندم. پس از اتمام سطح در درس خارج اصول مرحوم آيت الله صالحي مازندراني و خارج فقه آيت الله جوادي آملي شركت نمودم.از سال 1370 به جهت علاقه به كار با كودك و نوجوان كه به نظرم زير بناي كار فرهنگي در جامعه محسوب ميشود وارد مركز تربيت مربي كودكان و نوجوانان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم به رياست حاج آقا راستگو شدم.

بعد از گذراندن دوره عمومي و تخصصي مركز وارد گروه تحقيقاتي معارف زير نظر حاج آقا كبير شدم و بر روي آثار شهيد مطهري كار نمودم. در ضمن وارد گروه تحقيقاتي روان شناسي زير نظر استاد مهاجراني شدم و روان شناسي رشد و شخصيت را فرا گرفتم و به تدوين جزوه همراه با ساير دوستان مركز پرداختم. علاوه بر تحقيق و پژوهش در زمينه هاي معارف ، روان شناسي ، تعليم و تربيت، احكام، مسائل اجتماعي و ... به تدريس در مقاطع ابتدايى، راهنمايي و دبيرستان در ايام تابستان در قم و شهرستان ها در مراكز فرهنگي مشغول مي باشم.

همچنين در تدوين كتاب هاي ره توشه راهيان نور در

مقطع ابتدايي و راهنمايي با ساير دوستان محقق و نويسنده از سال 1376 همكاري نزديك دارم و مسئول هيات تحريريه در مركز تربيت مربي مي باشم. در سال 1379 در كنار دروس حوزوي و تحقيق و پژوهش به تحصيل در رشته علوم اجتماعي گرايش پژوهشگري در دانشگاه باقر العلوم عليه السلام پرداختم. علاوه بر تحقيق و پژوهش و نويسندگي در زمينه كودكان و نوجوانان و حضور در درس تفسير آيت الله جوادي آملي به پژوهش و نويسندگي در زمينه مسائل جامعه شناسي اشتغال دارم كه اميدوارم با عنايت ويژه خداوند و اهل بيت عصمت و طهارت بتوانم در خدمت اسلام و جامعه اسلامي باشم. لازم به ذكر است از سال 1384 در مقطع كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام اشتغال به تحصيل دارم. همچنين از ابتداي سال1385 در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با عنوان پژوهشگري در دفتر مطالعات و تحقيقات فرهنگي و اجتماعي مشغول مي باشم.

فارسي مهر، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي فارسي مهر

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/1

زندگينامه علمي

در سال 1357 ديپلم رياضي در تهران گرفته در همان سال در دانشكده علوم اجتماعي و اقتصادي بابلسر در رشته اقتصاد قبول شدم . بعد از انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاهها به سپاه پاسدارن پيوستم . در سال 1361 در تهران طلبه شدم و در سال 1363 به قم آمدم، مقدمات و سطح را به پايان رسانده و خارج فقه و اصول را از دروس آقاي مكارم شيرازي استفاده كردم و چند سال نيز از درس خارج فقه آقاي جوادي آملي و آقاي سيد محمود هاشمي بهره بردم

. در حال حاضر قدرت استنباط از دلائل شرعي را دارم . در سال 1362 كتاب جامع المقدمات را اصلاح و نو نويسي و زيبا كاري كرديم كه چاپ شد و تا چاپ ششم هم رفت . و سپس كتاب تجارب و نكات تبليغي را نوشتم كه حاوي تجربيات تبليغي خود و مبلغين ديگر بود، چون هيچ كس نبود كه اشتباه كاريها و قدرتهاي تبليغي آقايان مبلغين را به ديگران منتقل كند . سپس تجارب مبلغان هنرمند را نوشتم و بعد روش مديريت و تبليغ در مناطق تسنن را نوشتم زيرا مناطق تسنن، نيازها و مشكلات و ساز و كارهاي ديگري را ميطلبد . در زمينه معالجات پزشكي از راه طبيعت تجربيات خوبي دارم، در زمينه روان شناسي به اذن خدا كارآمدي بالايي دارم، در زمينه عرفان عملي هم مي توانم نيازمنديها را اشباع كنم . كتابهايي كه در حال حاضر نيمه تمام دارم در زمينه نماز و عرفان عملي و تجربيات پزشكي و تجربيات روان شناسي و ... مي باشد.

فتحي آذر، اسكندر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر اسكندرفتحي آذر در سال 1328 در اردبيل، بدنيا آمد. در سال 1360 مدرك دكتري در رشته آموزش علوم را از دانشگاه ايلينوي – امريكا با موفقيت اخذ كرد. وي از سال 1355به عنوان عضو هيات علمي در گروه علوم تربيتي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه تبريز مشغول خدمت شد. نامبرده هم اكنون با رتبه علمي استادي در دانشگاه مذكور مشغول به فعاليت است. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : آموزش علوم تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسكندر فتحي آذر تحصيلات ابتدايي را در دبستان آزادي

به پايان رسانده و ديپلم خود را در سال 1348 از دبيرستان شاه عباس اخذ كرده اند ايشان مدرك كارشناسي در رشته دبيري زيست شناسي را از دانشگاه تبريز و كارشناسي ارشد آموزش علوم را در سال 1358 از دانشگاه ايلينوي – امريكا دريافت نموده اند و در سال 1360 مدرك دكتري در رشته آموزش علوم را از دانشگاه ايلينوي – امريكا با موفقيت اخذ كرده اند . عنوان پاياننامه : الف - كارشناسي ارشد : Students attitudes toward science in secondar schools ب - دكتري : Analysis of science textbooks used in Iranian upper secondary schools وقايع ميانسالي : اسكندر فتحي آذر در سال 1360 مدرك دكتري در رشته آموزش علوم را از دانشگاه ايلينوي – امريكا با موفقيت اخذ كرد. وي از سال 1355به عنوان عضو هيات علمي در گروه علوم تربيتي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي مشغول خدمت شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سمتهاي اجرايي و مديريتي دكتر اسكندر فتحي آذر : قبلي : مدير گروه ، رئيس دانشكده ، مشاور معاون آموزشي فعلي: مدير امور پژوهش و فناوري دانشگاه تبريز،عضو هيئت علمي و استاد گروه آموزشي علوم تربيتي، دانشگاه تبريز فعاليتهاي آموزشي : فعاليتهاي آموزشي اسكندر فتحي آذر به قرار زير است: الف: تدريس 1-دوره كارشناسي : آموزش مبتني بر سيستمها، روشها و فنون تدريس، برنامه ريزي درسي ، سمينار در برنامه ريزي درسي ، تمرين دبيري 2- تحصيلات تكميلي: روشهاي تدريس پيشرفته ، روشهاي تحقيق ، طرحهاي آزمايشي ، آموزش به روش سيستمي ب - برگزاري كارگاه ها : برگزاري كارگاههاي روش تدريس براي استادان دانشگاههاي مختلف كشور

چگونگي عرضه آثار : فعاليت هاي پژوهشي دكتر فتحي آذر به ترتيب زير است : تعداد مقاله هاي منتشرشده : 18 مورد تعداد مقاله هاي ارايه شده در كنفرانسها : 12 مورد تعداد كتابهاي تاليف شده : 1 مورد تعداد پاياننامه هاي كارشناسي ارشد : 32 مورد تعداد پاياننامه هاي دكتري : 1 مورد تعداد طرحهاي تحقيقاتي مصوب : 6 مورد

فتحي، كورش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر كورش فتحي واجارگاه ،تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته علوم تربيتي و روانشناسي در دانشگاه اصفهان آغاز كرد و پس از اتمام اين دوره در مقطع كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي (برنامه ريزي درسي) _ دانشگاه تربيت معلم تهران به تحصيل پرداخت. وي به تحصيل تا اين مقطع اكتفا نكرد و براي تكميل معلومات دانشگاهي مدرك دكتري رشته علوم تربيتي (برنامه ريزي آموزشي و درسي ) را از دانشگاه تربيت مدرس و دوره تخصصي پس از دكتري در خصوص مديريت پژوهشي و برنامه ريزي آموزش عالي را از دانشگاه كاسل _ آلمان اخذ كرد. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار گروه علوم تربيتي, دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : مديريت پژوهشي و برنامه ريزي آموزش عالي تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي كورش فتحي واجارگاه به ترتيب زير است: _ ليسانس علوم تربيتي (مديريت وبرنامه ريزي آموزشي ). دانشگاه اصفهان _ فوق ليسانس علوم تربيتي (برنامه ريزي درسي) _ دانشگاه تربيت معلم تهران _ دكتري تخصصي (Ph.D) در علوم تربيتي (برنامه ريزي آموزشي و درسي ) دانشگاه تربيت مدرس _ دوره تخصصي پس از

دكتري در خصوص مديريت پژوهشي و برنامه ريزي آموزش عالي _ دانشگاه كاسل _ آلمان - فرصت مطالعاتي در دانشگاه هاي ساترن كراس و كوئينزلند استراليا در زمينه مطالعه برنامه درسي در آموزش مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري و اجرايي و مديريتي كورش فتحي واجارگاه به قرار زير است: 1_ مشاور اداره كل بهبود مديريت ، وزارت آموزش وپرورش 2_ مشاور اداره كل آموزش هاي ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش 3_ مشاور اداره كل تربيت معلم و آموزش نيروي انساني وزارت آموزش وپرورش 4_ مشاور اداره كل ضمن خدمت كميته امداد 5_ مشاور اداره كل برنامه ريزي و تاليف كتب درسي وزارت آموزش و پرورش 6_ مشاور اداره كل روابط عمومي معاونت محرومان بنياد مستضعفان و جانبازان 7_ مدير كل پژوهشي پژوهشكده فرهنگ و معارف 8_ معاون پژوهشكده فرهنگ و معارف 9_ دبير كميته نظارتي طرح هاي توسعه فرهنگي سازمان مديريت وبرنامه ريزي كشور 10_ مشاور اداره كل امور اداري بنياد شهيد انقلاب اسلامي 11_ عضو شوراي پژوهشي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي وزارت آموزش وپرورش 12_ عضو شوراي پژوهش اداره كل برنامه ريزي و تاليف كتب درسي وزارت آموزش و پرورش 13_ مدير مركز چاپ وانتشارات دانشگاه شهيد بهشتي 14_ عضو شوراي پژوهشي اداره كل آموزش هاي فني حرفه اي وزارت آموزش وپرورش 15- مشاور آموزشي سازمان فني و حرفه اي كشور 16- معاون پژوهشي و تحصيلات تكميلي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي 17- مسئول كميسيون روابط بين الملل انجمن مطالعات برنامه درسي ايران 18 – عضو شوراي انتشارات. موسسه پژوهش برنامه ريزي آموزش عالي 19-عضو شوراي توسعه

علوم انساني. پژوهشكده مطالعلت فرهنگي-اجتماعي. وزارت علوم تحقيقات و فناوري عضويت در قطب هاي علمي كشور: عضو قطب پزوهش هاي خانواده. دانشگاه شهيد بهشتي تهران عضو قطب مطالعات برنامه درسي. دانشگاه تربيت معلم تهران عضويت در انجمن هاي علمي _ تخصصي انجمن مطالعات برنامه درسي ايران (ICSA) انجمن مطالعات برنامه درسي استراليا (ACSA) انجمن ايراني تعليم و تربيت (IAE) انجمن آموزش عالي ايران (IAHE) انجمن اروپايي تحقيقات آموزشي (EERA) انجمن تحقيق و توسعه آموزش عالي استراليا (HERDSA) انجمن تحقيقات آموزشي بريتانيا (BERA) عضويت در هيأت تحريريه مجلات علمي _ پژوهشي سردبير فصلنامه مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي، دانشگاه شهيد بهشتي سردبير ميهمان فصلنامه نوآوري هاي آموزشي، سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي عضو هيأت تحريريه فصلنامه دانشور _ دانشگاه شاهد عضو هيأت تحريريه فصلنامه مطالعات برنامه درسي، انجمن مطالعات برنامه درسي ايران عضو هيأت تحريريه فصلنامه نوآوري هاي آموزشي، سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي همكاري با مجلات علمي _ پژوهشي: فصلنامه تعليم و تربيت فصلنامه پژوهش در مسائل تربيتي فصلنامه علوم انساني دانشگاه اصفهان فصلنامه علوم انساني، دانشگاه شهيد بهشتي فصلنامه علوم انساني، دانشگاه الزهراء (س) فصلنامه پژوهش در برنامه ريزي آموزش عالي فصلنامه دانش _ دانشگاه آزاد اسلامي فصلنامه علوم انساني _ دانشگاه شيراز فصلنامه مروري بر پژوهش هاي تطبيقي (CER) دانشگاه شيكاگو _ آمريكا فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي كورش فتحي واجارگاه به قرار زير است: 1_ دانشيار دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي تهران (درحال حاضر) 2- دانشيار وابسته مؤسسه مطالعه آموزش عالي (GHIE) دانشگاه گريفيث _ كوئينزلند _ استراليا 2_ داراي سوابق تدريس

در دانشگاهها در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكترا - دانشگاه كاشان - دانشگاه پيام نور - دانشگاه الزهراء (س) - دانشگاه آزاد اسلامي - دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده مديريت و برنامه ريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش - دانشگاه اصفهان 3_ داراي سوابق تدريس وبرگزاري كارگاههاي آموزشي در سازمان ها (براي كارشناسان ، مديران كل و معاونين آنها : - وزارت آموزش وپرورش - وزارت نيرو - بنياد شهيد - بنياد مستضعفان - وزارت نفت مركز آموزش مديريت دولتي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي دانشگاه شاهد (دوره آموزشي اعضاي هيات علمي ، مديران گروه و روساي دانشكده ها) كميته امداد سازمان تبليغات اسلامي سازمان نهضت سواد آموزي گمرك وزارت صنايع شركت فولاد شيلات پتروشيمي بيمه ايران تدريس در مقاطع مختلف در دروس : 1_ برنامه ريزي درسي 2_ اقتصاد آموزش و پرورش 3_ روشها و فنون تدريس 4_ آموزش ضمن خدمات كاركنان 5_ آموزش عالي 6_ راهنمائي و مشاوره رساله در تحصيلات تكميلي ب – تدريس در دوره ها ي كوتاه مدت تحصصي : 1_ نياز سنجي (تكنيك ها و روشها) 2_ برنامه ريزي درسي (ابتدائي ، متوسطه ، عالي ) : الگوها و روش ها 3_ توسعه منابع انساني ( آموزش ضمن خدمت) 4_ آموزش از راه دور و طراحي متون خود آموز 5- ارزشيابي 6_ روش تدريس جوائز و نشانها : جوايز علمي و لوح هاي دريافتي كورش فتحي واجارگاه به ترتيب زير است: •دريافت بورس تحصيلي پس از دكتري، مؤسسه مطالعه آموزش عالي و كار _ دانشگاه كاسل آلمان •عضو هيأت علمي وابسته (Adjunct Associate Professor) دانشگاه گريفيث كوئينزلند

_ استراليا 2008-2006 •دريافت جايزه مقاله برتر سال رشته علوم تربيتي، پژوهشكده تعليم و تربيت، 1383 •دريافت پايه تشويقي بواسطه انجام پژوهش هاي متعدد _ دانشگاه شهيد بهشتي _ 1384 •رتبه اول قطب علوم انساني. وزارت علوم تحقيقات و فناوري.1386 _ رتبه اول فارغ التحصيلان ليسانس مديريت وبرنامه ريزي آموزشي دانشگاه اصفهان _ رتبه اول آزمون ورودي كارشناسي ارشد دانشگاه هاي كشور _ رتبه اول فارغ التحصيلان مقطع كارشناسي ارشد _ رتبه اول آزمون ورودي دكتري داخل و اعزام به خارج _ رتبه اول فارغ التحصيلان مقطع دكتراي تخصصي چگونگي عرضه آثار : - تعداد مقالات ارائه شده در كنفرانسهاي علمي : 23 مورد - تعداد طرحهاي تحقيقاتي و پژوهشي :12 موردآثار : nbsp1 آشنايي با آموزش ضمن خدمت كاركنا ن وزارت آموزش و پرورش ويژگي اثر : 1373 تاليف2 آموزش مهارت هاي زندگي در مدارس ويژگي اثر : انتشارات فاخر جلد اول ، 13843 آموزش مهارت هاي شهروندي، ويژگي اثر : انتشارات فاخر _ جلد دوم. 1384 4 ارزشيابي اثربخشي دوره هاي آموزشي، ويژگي اثر : انتشارات آييژ، 13855 اصول برنامه ريزي درسي ويژگي اثر : انتشارات ايران زمين 1377 تاليف6 برنامه درسي به سوي هويت هاي جديد (جلد دوم) ويژگي اثر : كتب در حال اتمام براي چاپ-7 برنامه درسي چيست؟ (مفاهيم، و حدود و ثغور برنامه درسي به عنوان يك رشته تخصصي) ويژگي اثر : كتب در حال اتمام براي چاپ-تاليف8 برنامه درسي، به سوي هويت­هاي جديد، ويژگي اثر : انتشارات مؤسسه پژوهشي برنامه ريزي درسي ونوآوري هاي آموزشي، زير چاپ 9 برنامه ريزي آموزش ضمن خدمت كاركنان ويژگي اثر : انتشارات

سمت. 138410 برنامه ريزي درسي و طراحي درس در آموزش عالي، ويژگي اثر : نوشته رابرت دايموند، ترجمه. مؤسسه كورش چاپ، 138511 تجربيات و روند آموزش كاركنان در پانزده كشور آسيا و اروپا ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش . تاليف12 تدريس بر عليه جهاني شدن ويژگي اثر : كتب در حال اتمام براي چاپ-نوشته پيترمك لارن. ترجمه13 تدوين برنامه درسي در آموزش عالي ويژگي اثر : كتب در حال اتمام براي چاپ-نوشته استارك ولاتوكا 14 جامعة مدني و تربيت شهروندي ويژگي اثر : انتشارات فاخر . 1381 . تاليف15 در آمدي بر برنامه ريزي آموزش ضمن خدمت ويژگي اثر : انتشارات سرآمد كاوش 1376 . تاليف16 در آمدي بر برنامه ريزي درسي دانشگاهي nbsp17 راهنماي آموزش شهروندي در مدارس، ويژگي اثر : انتشارات كتابيران (زير چاپ) 18 راهنماي تدريس موثر ويژگي اثر : انتشارات تربيت . 1379 ترجمه19 راهنماي علمي مديريت آموزشي ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش 1378 تاليف20 راهنماي نظارت بر معلمان تازه كار، ويژگي اثر : انتشارات تربيت . 1378 ترجمه21 روش هاي پژوهش در برنامه درسي ويژگي اثر : (ترجمه يك فصل از كتاب) زير چاپ 22 روش هاي مطالعه و تحصيل (نحوه موفقيت در تحصيل) ويژگي اثر : انتشارات فاخر 1379 ترجمه23 رويكردها و چشم­اندازها در برنامه درسي، ويژگي اثر : (بصورت همكاري درتدوين بخش­هايي از كتاب) تاليف و ترجمه.138124 طراحي و تدوين نظام جامع آموزش كاركنان ويژگي اثر : بنياد شهيد انقلاب اسلامي ، 1381 تأليف 25 فهم برنامه درسي در بستر آموزش عالي ويژگي اثر : كتب در حال اتمام براي چاپ-تاليف26 مباحث تخصصي در

برنامه ريزي درسي ويژگي اثر : انتشارات كتابيران . 1382تأليف و ترجمه27 مباني برنامه ريزي آموزشي (تحليل هزينه – فايده) ويژگي اثر : انتشارات نخستين. 1375 . ترجمه28 مباني مديريت و برنامه ريزي اردو ويژگي اثر : انتشارات فاخر 1379 تاليف29 مدرسه استاندارد ويژگي اثر : انتشارات فاخر. 1379 تاليف 30 نظام آموزشي در كشورهاي مختلف جهان ويژگي اثر : سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ، تاليف31 نقش زنان در حفظ محيط زيست و توسعه پايدار ويژگي اثر : دانشگاه شهيد بهشتي ، 138232 نياز سنجي آموزشي (الگوها و روش ها) ويژگي اثر : انتشارات كتابيران . 1381 ، تاليف33 نيازسنجي آموزشي پيشرفته ويژگي اثر : كتب در حال اتمام براي چاپ-تاليف34 نيازسنجي برنامه ريزي درسي مدرسه _ محور (SBCNA). ويژگي اثر : انتشارات مؤسسه پژوهشي برنامه ريزي درسي و نوآوري هاي آموزشي، زير چاپ 35 نيازسنجي پژوهشي (الگوها و فنون) ويژگي اثر : انتشارات كتابيران، 1385 36 نيازسنجي در برنامه ريزي آموزشي و درسي ويژگي اثر : اداره كل تربيت معلم و آموزش نيروي انساني. 1373. تاليف

فرانكل، ويكتور

قرن:20

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ويكتور اميل فرانكل (به آلماني: Viktor Frankl) (1905 - 1997) روان شناس اتريشي، پديدآورندهٔ لوگوتراپي يا معنادرماني

زندگي:

ويكتور فرانكل در 1905 در وين به دنيا آمد. او در 1949 از دو دانشگاه وين و آديتشنالي موفق به گرفتن درجهٔ دكتراي اعصاب و روان شد. در ضمن او از 120 دانشگاه در سراسر جهان دكتراي افتخاري گرفت.

فرانكل به علت يهودي بودن در سال هاي 1942 تا 1945 به وسيله نازي ها ابتدا در آشويتس و سپس در داخائو زنداني شد. تجارب او در اين اردوگاه ها موجب شد مكتب جديدي را در روانشناسي

بنيان گذاري كند كه معنا درماني يا لوگوتراپي ناميده مي شود.

او پس از پايان جنگ دوم جهاني رياست بخش اعصاب بيمارستاني در وين را به عهده گرفت و به مقام استادي دانشگاه در رشتهٔ عصب شناسي و روان پزشكي نايل آمد. در سال هاي 1970 تا 1973 استاد داشنگاه بين اللملي سن ديه گو بود و نظريه معنا درماني اش در ميان روان شناسان و روان پزشكان پيروان زيادي دارد.

فرانكل در سپتامبر 1997 در سن 92 سالگي در وين درگذشت.

فرانكل در جنگ جهاني دوم زماني كه يهودي ها و كمونيست ها و هم جنس گرايان توسط حكومت نازي در آلمان كه اتريش نيز به آن الحاق شده بود روانهٔ ارودگاه هاي كار اجباري مي شدند در سال هاي 1942 تا 1945 در آشويتس و داخائو زنداني بود نامزدش هرگز پيدا نشد و ظاهراً جزو قربانيان اين اردوگاه ها بود. ويكتور در كتاب خاطرات خود و در كتاب انسان در جستجوي معنا بارها تاكيد مي كند كه بازنويسي كتاب لوگوتراپي انگيزه زنده ماندن او بود. اين كتاب را كه در مورد نظريه اش درباره معناجويي و معنا درماني بود در دستگيري وي در اردوگاه به همراه همه لباس هايش از او گرفتند. او با اين نظريه توانست خود را در بدترين شرايط ارودگاه حفظ كند و نجات يابد. در واقع نظريه خود را خود تجربه كرد و مي توان گفت كه اين نظريه از بوته آزمايش به توسط خود او گذشته است. هر چند خود او در كتاب انسان در جست وجوي معنا مي نويسد: «ما كه از بخت خوب يا حسن اتفاق يا معجزه - يا هر آنچه كه شما نامش مي نهيد- از اين اردوگاهها بازگشته ايم، خوب مي دانيم كه بهترين هاي ما برنگشتند.» [1]

فرانكل اگزيستانسياليست (پيروان اصالت وجود،

هستي گرا) بود. او واژه "هستي نژندي"[2] را در مورد اختلال عاطفي ابداع كرد و اختلال عاطفي را حاصل عدم توانايي فرد در يافتن معنا براي زندگي مي دانست. به نظر فرانكل آزادي به معناي رهايي از سه چيز است: 1_ غريزه ها 2_ خوي ها و عادت ها 3_ محيط[3] در زمينهٔ نظريه شخصيت فرانكل معتقد است، در آدمي انگيزه يي بنيادي وجود دارد و آن «ارادهٔ معطوف به معنا»[4] است. [5] مكتب روان شناسي لوگوتراپي يا معنا درماني كه ويكتور فرانكل بنا نهاد امروز يكي از مكاتب مطرح روان شناسي در جهان است.

اختلاف ديدگاه فرانكل با ديگران:

اختلاف با فرويد:

فرويد روان نژندي را حاصل سركوبي كشش هاي عريزي مي داند كه توسط ناخودآگاه به «من» تحميل شده است. در حالي كه فرانكل اين را كافي نمي داند و تعارضات رواني را تنها دليل روان نژندي نمي شمارد.

اختلاف با آدلر

آدلر روان نژندي را نتيجهٔ محدوديت «من» در باربر حس مسئوليت بيان مي كند. روان شناسي فردي آدلر از انگيزهٔ «تلاش براي برتري» سخن مي گويد. اما فرانكل انسان بودن را «آگاه بودن» و «مسئول بودن» و در جست وجوي معنايي براي زنده گي بودن مي داند و درواقع دو مكتب فرويدي و آدلري را مكمل هم مي شمارد.

اختلاف با رفتار درمان گران:

فرانكل اعتقاد دارد چون رفتار درمان گران آدمي را مانند حيوانان و به صورت ماشين فيزيولوژيك تحليل مي كنند آزادي اراده و انتخاب را در انسان ناديده مي گيرند اما در لوگوتراپي به بعد معنوي انسان اهميت داده مي شود. آثار:

•1955، پزشك و روح به انگليسي ترجمه و منتشر شد. در سال 1377 انتشارات درسا ترجمهٔ از اين كتاب كه توسط فرخ سيف بهزاد صورت گرفته بود منتشر كرد.

•1975، انسان در جست وجوي معنا، معنا درماني چيست؟، «كتاب انسان

در جستجوي معني ويكتور فرانكل را اكبر معارفي در سال 1354 ترجمه نموده و انتشارات دانشگاه تهران منتشر كرده است.تا سال 1375 اين كتاب در 5 نوبت تجديد چاپ شده است.» ترجمه ديگري از اين كتاب به فارسي توسط دكتر نهضت صالحيان، مهين ميلاني صورت گرفته است و بارها توسط ناشرين مختلف منتشر شده است.

•1977، فرياد ناشنيده براي معنا، ترجمهٔ مصطفي تبريزي و علي علوي نيا از اين كتاب به فارسي در سال 1371 توسط نشر يادآوران منتشر شد.

فرجاد، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش علوم انسانى، دانشكده: علوم انسانى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فلسفه و علوم تربيتى از دانشگاه اصفهان در سال 1342، كارشناسى ارشد مطالعات تحقيقات اجتماعى از دانشگاه تهران در سال 1344، دكتراى جامعه شناسى و آسيب شناسى اجتماعى از دانشگاه اسلامى عليگره هند در سال 1352، فوق تخصص آموزش علوم انسانى از دانشگاه دولتى كاليفرنياى آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علامه و مدرسه عالى بازرگانى از سال 1351 تا سال 1352، دانشيار دانشگاه تربيت معلم از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى علل اعتياد در ايران، بررسى عوارض اعتياد در ايران، بررسى علل و عوارض طلاق در ايران، بررسى علل و عوارض روان اجتماعى اعتياد، بررسى رابطه افسردگى و طلاق، بررسى علل بازگشت مجدد به اعتياد، بررسى رفتارها و گرايش هاى بيمارگونه معتادان، تدريس دروس علوم اجتماعى، آسيب شناسى اجتماعى، روان شناسى اجتماعى و روش تحقيق در دانشگاههاى علامه طباطبائى، تربيت معلم، برنده جايزه بهترين مقاله انجمن جامعه شناسان آمريكا در سال 1354.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 12

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى

تأليفات:

مقدمه اى بر جامعه شناسى و سير تحول جامعه، جامعه شناسى پرورشى، جامعه شناسى انحرافات و مسائل اجتماعى، جامعه شناسى رشد اقتصادى، آسيب شناسى اجتماعى، روان شناسى و جامعه شناسى جنائى، اعتياد (علل، عوارض و درمان) مددكارى اجتماعى، مرورى بر پرستارى روانى، روان پرستارى در جامعه و بيمارستان، جامعه شناسى سياسى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

علوم اجتماعى، روان شناسى و علوم تربيتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

فردانش، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر هاشم فردانش در سال 1330 در شهر تهران بدنيا آمد ايشان داراي دكتري رشته روانشناسي و تكنولوژي آموزشي از دانشگاه كاليفرنياي جنوبي، لوس آنجلس آمريكا مي باشد. وي هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه تربيت مدرس مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي و تكنولوژي آمورشي تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات دكتر فردانش به ترتيب زير است: - ليسانس اقتصاد، دانشگاه شيراز، شيراز ايران - فوق ليسانس تكنولوژي آموزشي، دانشگاه سيراكيوس، سيراكيوس، نيويورك آمريكا - دكترا روانشناسي و تكنولوژي آمورشي، دانشگاه كاليفرنياي جنوبي، لوس آنجلس آمريكا مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري دكتر فردانش به قرار زير است: دانشيار (1378 - تا كنون) دانشكده علوم انساني، دانشگاه تربيت مدرس، تهران ايران. استاديار (1371 - 1378) دانشكده علوم انساني، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران. استاديار (1378 - 1365) سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي، وزارت آموزش و پرورش، تهران، ايران. مدير كل دفتر تكنولوژي آموزشي (1370 - 1369) سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي، وزارت آموزش و پرورش، تهران ايران. عضو انجمن ايراني تعليم و تربيت از سال 1381 تا كنون عضو European Association for Research

on Learning and Instruction (EARLI) از سال 1383 تا كنون عضو هيئت تحريريه نوآوري هاي آموزشي، علمي پژوهشي عضو هيئت تحريريه دانش و پژوهش علمي ترويجي عضو هيئت تحريريه مطالعات تربيتي و روانشناسي، علمي پژوهشي آرا و گرايشهاي خاص : علايق دكتر فردانش به شرح زير است: نظريه هاي آموزشي، طراحي آموزشي، برنامه ريزي و توسعه آموزشي ، روشهاي تدريس ، رويكردهاي آموزشي، نظريه هاي يادگيري ، و تمام عنوان هايي كه با تدريس و آموزش مربوط استجوائز و نشانها : دكتر فردانش لوح تقدير پژوهشگر برتر سال،1379 را از معاونت پژوهشي دانشگاه تربيت مدرس دريافت كردند. چگونگي عرضه آثار : - تعداد مقالات منتشر شده در مجلات معتبر علمي : 15 مقاله - تعداد مقالات ارائه شده در سمنيارها و كنفرانسها: 7 مقاله - تعداد رساله هاي راهنمايي شده دكتري : 9رساله - تعداد رساله هاي تحت مشاوره دكتري : 8 رساله - تعداد رساله هاي راهنمايي شده كارشناسي ارشد : 11 رساله - تعداد رساله هاي تحت مشاوره كارشناسي ارشد : 10 رساله آثار : راهبردها و فنون طراحي آموزشي (چاپ سوم) ويژگي اثر : ترجمه - 1374، تهران 2 طراحي نظام هاي آموزشي ويژگي اثر : ترجمه - 1379، تهران 3 مباني نظري تكنولوژي آموزشي (چاپ هفتم) ويژگي اثر : 1382، تهران -تجديد چاب همراه با تجديد نظر 4 مباني نظري تكنولوژي آموزشي ويژگي اثر : تاليف-1372 ، تهران5 يك فصل از كتاب “علوم تربيتي ماهيت و قلمرو آن” ويژگي اثر : تاليف- 1380، تهران

فرزانگان، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 1373.

دكتر صادق فرزانگان استاديار دانشكده ى روان شناسى و علوم تربيت دانشگاه تهران بود.

برگرفته از كتاب :گلزار

مشاهير

فروغي، نعمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نعمت الله فروغي

محل تولد : مباركه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تحصيلات كلاسيك را در شهرستان مباركه يكي از شهرستانهاي استان اصفهان آغاز نمودم و مقارن با انقلاب اسلامي در آن شهرستان موفق به دريافت گواهي نامه ديپلم شدم با مدرك ديپلم وارد حوزه علميه اصفهان شدم يكي دو سالي در آنجا مقدمات را گذراندم و بعد از آن به شهر مقدس قم هجرت نمودم و در اين شهر ادبيات عرب، منطق، فلسفه، فقه و اصول و به تعبيرات حوزوي سطح را در طي چند سال گذراندم و البته همزمان در دانشگاه اصفهان هم تحصيل نمودم و موفق به ليسانس در رشته ادبيات فارسي شدم. حدود 10 سالي است كه در دروس خارج آيات عظام شركت دارم و سال 81 موفق به نوشتن پايان نامه سطح سه در موضوع و نقش تربيتي مساجد در جوامع اسلامي شدم و همچنين يك دوره علميه قرآن را گذراندم ده سالي است علاوه بر تحصيل، مقالات و آگاهي هم نوشته ام و در بخش آثار آنها را ذكر كرده ام همچنين در مدارس حوزه قم درس آيين نگارش هم تدريس مي نمايم.

فرهاديان، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا فرهاديان

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/6/1

زندگينامه علمي

به نقل از كتاب والدين مسئول و كتاب يار مهربان يادمان نخستين جشنواره انتخاب كتاب معلم: مولف در سال 1327 در جوار آرامگاه حكيم و فيلسوف بزرگ شرق شيخ الريئس ابو علي سينا و شاعر شوريده بابا طاهر در شهر همدان پا به عرصه هستي گذاشت. تحصيلات را در زادگاهش آغاز كرد و

پس از اخذ مدرك ديپلم در دانشگاه علم و صنعت تهران در رشته مهندسي مكانيك و دانشگاه تربيت معلم (دانشسراي عالي تهران) در رشته مشاوره و راهنمائي تحصيلي (علمي) قبول گرديد به دليل علاقه مندي به تعليم و تربيت و معارف اسلامى، دانشگاه تربيت معلم را انتخاب نموده و با طي دوره دانشگاه زمينه براي ورود به آموزش و پرورش و درآمدن به كسوت شريف معلمي فراهم شد و در سال 1352 با استخدام در آموزش و پرورش سالهاي پر شور و به ياد ماندني تدريس و مشاوره تعليم و تعلم در زندگي فرهنگي او آغاز شد. با ارتباطي كه با مرحوم شهيد دكتر بهشتي (ره) داشت جهت فعاليتهاي فرهنگي قبل از انقلاب در سال 1353 به سمت مدير عامل موسسه آيت فيلم انتخاب گرديد. و در اسفند ماه سال 1357 با تاييد و پيشنهاد شهيد مرحوم آيت الله مدني(ره) به سمت مدير صدا و سيماي استان همدان منسوب گرديد و در اسفند سال 1358 به سمت مدير صدا و سيماي استان كردستان منسوب گرديد و در سال 1360 به سبب احساس نياز و علاقمندي به علوم اسلامي وارد حوزه علميه قم شد و با علاقه فراوان به فراگيري دروس حوزه پرداخت. وي در طول سالهاي خدمت در آموزش و پرورش به مطالعه، مشاوره و تحصيل دروس حوزوي اشتغال داشته و ساعاتي به عنوان مشاور و راهنماي دانش آموزان و اولياي آنها نقش موثري در پيشبرد اهداف تعليم و تربيت داشته و مسئوليت مركز مشاوره خانواده در آموزش و پرورش استان قم از ديگر مسئوليتهاي وي در آموزش و پرورش بوده است در سال 1367

طي حكمي عضو ستاد تغيير بنيادي نظام آموزش و پرورش گرديد و در تدوين فلسفه تعليم و تربيت و پيش نويس طرح بنيادي تغيير نظام آموزش و پرورش با وزارت آموزش و پرورش مشاركت نمود. در طي اين دوران همچنان به دروس حوزه اشتغال داشته و به فراگيري درس خارج از اساتيدي چون آيت الله جوادي آملى، فاضل لنكراني (ره)، مكارم شيرازى، وحيد خراساني بهره برده است و دوره تخصصي فلسفه اسلامي از منطق منظومه تا فلسفه و عرفان اسلامي را گذرانده است. وي در طول دوره هاي تحصيل حوزه و خدمت در آموزش و پرورش در سال 1369 با تاسيس موسسه فرهنگي تربيتي توحيد در جهت پيشبرد اهداف تعليم و تربيت اسلامي تلاش نموده و حاصل سالها فعاليت و مطالعه و تجربه مفيد آموزشي و تربيتى، تاليف بيست جلد كتاب و مقالات مختلف در مجله پيوند و تربيت و ساير روزنامه ها و ويژه نامه هاي تربيتي وابسته به آموزش و پرورش اقدام نموده است كه برخي از اين كتابها بارها به چاپ رسيده است و تجديد چاپ مكرر گرديده است و در حال حاضر كماكان مدير موسسه فرهنگي تربيتي و مجتمع آموزشي دخترانه و پسرانه توحيد مي باشند و با طرح ارزشيابي توصيفى، حركتي نو در جامعه آموزشي ايران ايجاد نموده و اخيرا با وزارت آموزش و پرورش در جهت تاليف كتاب مهارتهاي زندگي همكاري مستمر داشته اند. (مهر 1385)

فريد مهاجر، يداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: جغرافياى انسانى، دانشكده: علوم انسانى و اجتماعى، دانشگاه: تبريز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تاريخ و جغرافيا و علوم تربيتى با رتبه اول از دانشكده ادبيات

و علوم انسانى دانشگاه تبريز در سال 1329، دكتراى جغرافياى انسانى با درجه عالى از دانشگاه سوربن پاريس در سال 1340.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده علوم انسانى و اجتماعى دانشگاه تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نگرش جوانان آذربايجان شرقى در مورد برنامه تنظيم خانواده، هيدرولوژى حوضه هراز، راهنمائى و نظارت بر يك پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 16

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جغرافياى انسانى بويژه مسائل شهرى، كاربرد جغرافيا در روش تحقيق شهر و روستا، سير انديشه در قلمرو جغرافياى انسانى، بريتانيا و بازار مشترك.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 9، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

جغرافياى انسانى بويژه مسائل شهرى، جمعيتى و تغذيه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

فلاح شيرواني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا فلاح شيرواني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

حقير دوره هاي دبستان و راهنمايي را در شهرك خزانه تهران در مدارس ديني مناسبي گذراندم و دوره دبيرستان را در مدرسه نمونة دولتي رشد (ظاهراً اولين مدرسه نمونه دولتي آن زمان- تأسيس 1364) گذراندم (ورودي دوره اول آن بودم) اين مدرسه هم محصول خوبي داشت. و همين تأثيرات چشمگيري روي چند منطقه جنوب شهر گذاشت. پس از ديپلم در سال 68 در رشته مخابرات دانشگاه صنعتي شريف مشغول تحصيل شدم. منتها انديشه اي كه يكبار سال چهارم دبيرستان سر كوبش نموده بودم دوباره سراغم آمد و اين بار جدي تر و تحليلي تر گريبانم را گرفت. به طور جدي به اين مي انديشيدم كه آيا بايد ادامه تحصيل

در رشته مهندسي بدهم يا به حوزه بروم. مخالفتها متنوع و همه جانبه بود و موافقين برخي عاطفي برخورد مي كردند و برخي تحليلهايشان ضيعف بود. پس از چند ماه تحقيق و حتي سكونت چند ماهه در قم جهت تحقيقي در اين باب بالاخره تصميم خود را قاطعانه گرفتم و در سال 71 پس از انصراف از دانشگاه وارد حوزه شدم. در عرض سه سال تا چهار سال پايه ده 10 حوزه را گذراندم (سال 74 تخصصي هاي پايه ده و درسال 75 عموميها را امتحان دادم. از سال 74 به درسهاي خارج سرزدم. از همان سال اول به دروس معقول علاقه اي ويژه داشتم لذا در كنار ادبيات عرب و حلقات شهيد صدر المنطق را هم (پس از مطالعه دقيق آموزش منطق غرويان و مباحثه مفصل آن) تمام كردم و كتاب «آشنايي با فلسفة» شهيد مطهري و «علم چيست، فلسفه چيست» را نيز خواندم. تابستان همان سال اول (72) با كتاب در آمدي بر آموزش فلسفه آقاي غرويان و در محضر آقاي معلمي رسماً دوره فلسفه را شروع كرديم و پس از آن در سال دوم آموزش فلسفه را با ايشان ادامه داديم و تا انتهاي همان سال (72) هر دو جلد را تمام كرديم پس از آن به مطالعاتي در باب فلسفه غرب رو آورديم كه به صورت كامل پيگيري نشد و در سال بعد نهايه را با نظارت جناب استاد فياضي و برگزاري جلسات مرتب رفع اشكال توسط ايشان گذراندم. پس از آن به جهت فشار دروس اصول و فقه و اصرار بر اتمام سطح 2 سير فلسفي مدتي متوقف شد. در

سال 76 در كنار دروس فقه و اصول دوره اشارات(حكمت) را با نوارهاي آيت الله حسن زاده حفظه الله شروع كردم و پس از آن «اسفار اربعه» را با نوارهاي آيت الله جوادي حفظه الله مطالعه كردم. از سال 77 دروس عرفان نظري با كتاب «تمهيد القواعد» توسط استاد يزدان پناه حفظه الله شروع شد كه توفيق شركت مستمر در آن و پس از آن «شرح فصوص الحكم» مرحوم قيصري و در كنار آن دروس حكمة الاشراق و جلسات فلسفة بود. دروس فقه و اصول پس از پاية 10 با حضور در كلاسهاي آيت الله تبريزي و بهجت حفظهم الله حجة الاسلام و المسلمين مددي و تحريري و همچنين حجة الاسلام شيخ صادق لاريجاني ادامه پيدا كرد؛ تا سال 82 كه با پذيرفتن مسؤوليت بخش شهيد بهشتي (فارغ التحصيلان دانشگاهي كه به حوزه آمده بودند) در مدرسه معصوميه، كلاً برنامه هاي علمي بنده متوقف شد. پس از استعفا از مسؤوليت آن بخش در سال 84 دوباره برنامه دروس عرفاني و فلسفي و تحقيقات تربيتي پي گرفته شد. همزمان با استعفا از دو گروه پژوهشي اخلاق و تربيت در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي مشغول شدم. سال تحصيلي 86 _ 87 معاونت پژوهشي مدرسۀ معصوميه را پذيرفتم و در زمستان همان سال (86) گروه پژوهشي «اخلاق و عرفان» را به كمك تعدادي از دوستان در پژوهشكدۀ علمي _ كاربردي باقرالعلوم ع وابسته به سازمان تبليغات طراحي و تأسيس كرديم. دغدغۀ ما در اين گروه پژوهشي فعال كردن تحقيقات كاربردي در حوزۀ اخلاق و عرفان توسط پژوهشگران توانمند اين عرصه بود.

فيوضات، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1303.

درگذشت: 1371.

از آثار

اوست: مبانى برنامه ريزى آموزشى (تهران، چاپ هاى مكرر در سال هاى 1375 ،1374 ،1373).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

قاضي، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم تربيتى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فلسفه و علوم تربيتى با رتبه اول از دانشگاه تهراندر سلا 1336، دكتراى فلسفه و گواهينامه روانشناسى در سال 1336، دكتراى آموزش و پرورش پيش دبستانى و كسب ديپلم تخصصى روان شناسى مشاوره از آمريكا در سال 1359.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران در سال 1351، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه تهران در سال 1371.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روان شناسى مشاوره، تعليم و تربيت كودك و نوجوان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 34 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روان شناسى و علوم تربيتى (مشاوره، تربيت كودك، بازى، آموزش پيش دبستانى و دبستانى).

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 29، تعداد مقالات بزبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

روان شناسى مشاوره و تعليم و تربيت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

قاضي، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر قاسم قاضي در سال 1312 درشميران متولد شد. وي در سال 1333 وارد رشتة فلسفه و علوم تربيتي دانشكدة ادبيات دانشگاه تهران شد. در سال 1336 ، با رتبة شاگرد اولي و اخذ مدال درجه يك علمي فارغ التحصيل گرديد. در همان سال در رشته دكتري فلسفه دانشكده ادبيات دانشگاه تهران پذيرفته شد و به اخذ روشها و تنامه در روان شناسي و طبقه شناسي نايل آمد.ايشان همچنين در سال 1340 برا ي ادامه تحصيل به كشور انگلستان اعزام شد. پس از دريافت دو مدرك ديپلم آموزش و كارشناسي ارشد تعليم و تربيت به ايران مراجعه كرد و به دانشگاه تهران انتقال يافت. پس از 3 سال

خدمت در دانشكدة روان شناسي و علوم تربيتي براي دريافت درجة دكتري عازم كشور آمريكا شد. پس از 3 سال تحصيل در دانشگاه ايالتي بال ، در رشتة تعليم و تربيت و تخصص در رشتة روان شناسي مشاوره در سال 1350 به ايران بازگشت. از آن تاريخ به بعد به ترتيب مدارج استادياري، دانشياري و استادي را طي كرد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : آموزش و پرورش پيش دبستاني تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر قاسم قاضي تحصيلات دبستان و دبيرستان خود تا پنجم دبيرستان را در دبيرستان شاهپور تجريش كه آن زمان هر دو دوره را دربر مي گرفت، گذرانيد. ششم دبيرستان را در دبيرستان علميه و در رشته ادبي به پايان رسانيد و در سال 1333 وارد رشتة فلسفه و علوم تربيتي دانشكدة ادبيات دانشگاه تهران شد. در سال 1336 ، با رتبة شاگرد اولي و اخذ مدال درجه يك علمي فارغ التحصيل گرديد. در همان سال در رشته دكتري فلسفه دانشكده ادبيات دانشگاه تهران پذيرفته شد و به اخذ روشها و تنامه در روان شناسي و طبقه شناسي نايل آمد. در سال 1340 برا ي ادامه تحصيل به كشور انگلستان اعزام شد. پس از دريافت دو مدرك ديپلم آموزش و كارشناسي ارشد تعليم و تربيت به ايران مراجعه كرد و به دانشگاه تهران انتقال يافت. پس از 3 سال خدمت در دانشكدة روان شناسي و علوم تربيتي براي دريافت درجة دكتري عازم كشور آمريكا شد. پس از 3 سال تحصيل در دانشگاه ايالتي بال ، در رشتة تعليم و تربيت و تخصص در رشتة روان شناسي مشاوره

در سال 1350 به ايران بازگشت.همسر و فرزندان : دكتر قاضي متأهل،و داراي دو فرزند است.وقايع ميانسالي : دكتر قاضي پس از كسب دكتري در رشته آموزش و پرورش كودكان به عضويت هيئت علمي دانشكده روانشاسي و علوم تربيتي دانشگاه در آمد وي هم اكنون با رتبه علمي استادي مشغول به تدريس است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر قاضي عضو هيئت علمي و استاد دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران است. تجارب مديريتي از آذرماه 1358 تا ارديبهشت 1359 سرپرست دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي. از آبان ماه 1352 تا مهرماه 1356، سرپرست گروه آموزشي روش ها و برنامه هاي درسي دانشگاه تهران. مدير گروه آموزشي كارشناسي ارشد روان شناسي مشاوره در دانشگاه آزاد اسلامي (واحد رودهن) 1371 تاكنون. سرپرست مركز مشاوره و خدمات روانشناسي در دانشگاه آزاد اسلامي (واحد رودهن) 1371 تاكنون كارآموزي معلمي در مدارس مدرن انگلستان به مدت يك ترم- 1363 ميلادي. سرپرست گروه مشاوران راهنمايي مدارس گروه فرهنگي هدف –1351 تا 1353. سرپرست گروه مشاوران راهنمايي و دبيرستان نظام تهران- 1354 تا 1357. عضو كميته عالي برنامه ريزي برنامه خانواده در سازمان راديو تلويزيون ملي ايران 1352. عضو هيئت داوران هفتمين و هشتمين فستيوال فيلم هاي كودكان و نوجوانان (تهران) 1351 و 1352. عضو آموزشي كلينيك خواندن و مركز مواد خواندني- دانشگاه ايالتي بال- امريكا 1371 تا 1372. عضو هيئت تحريريه مجله روانشناسي و علوم تربيتي- دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران، از 1351 تاكنون. ويراستار بين المللي مجله انجمن بين المللي روان شناسي آموزشگاهي. مدير دفتر مشاوره و راهنمايي كودك و خانواده (دفتر خصوصي) از 1352 تاكنون. عضو انجمن روان شناسي ايران (قبل و بعد از انقلاب

اسلامي ايران) عضو انجمن بين المللي روان شناسي آموزشگاهي (ISPA) از 1972 ميلادي تاكنون عضو انجمن ايراني تعليم و تربيت عضو انجمن بين آلمللي ميزگرد براي پيشبرد مشاوره(irfac) عضو (سابق) انجمن روان شناسي امريكا (APA) عضو شوراي دانشجويان خارجي دانشگاه ايالتي بال در سال تحصيلي 72-1971 ميلادي. عضو هيآت امنا كتابخانه و موزه ملك، تهران 1358 تا 1360. عضويت افتخاري انجمن ملي همايت از كودكان در ايران 1375. رئيس كميته تخصصي روان شناسي مشاوره _ بخش روان شناسي مشاوره انجمن روان شناسي ايران، از 1375 تا 1377. تقديرنامه از طرف قائم مقام وزير آموزش و پرورش براي بنيان گذاري نظام جديد آموزش متوسطه (دبيرستانهاي نظام جديد)، شماره 4400/400 تا تاريخ 8/5/1374. عضو هيئت مديره انجمن روان شناسي ايران، 1379، به مدت 2 سال فعاليتهاي آموزشي : قاسم قاضي پس اخذ مدرك كارشناسي، از خدمت دبيري وزارت آموزش و پرورش درآمد و در سال 1340 برا ي ادامه تحصيل به كشور انگلستان اعزام شد. پس از دريافت دو مدرك ديپلم آموزش و كارشناسي ارشد تعليم و تربيت به ايران مراجعه كرد و به دانشگاه تهران انتقال يافت. پس از 3 سال خدمت در دانشكدة روان شناسي و علوم تربيتي براي دريافت درجة دكتري عازم كشور آمريكا شد. پس از 3 سال تحصيل در دانشگاه ايالتي بال ، در رشتة تعليم و تربيت و تخصص در رشتة روان شناسي مشاوره در سال 1350 به ايران بازگشت. از آن تاريخ به بعد به ترتيب مدارج استادياري، دانشياري و استادي را طي كرد. دكتر قاسم قاضي پس از اخذ تخصص در رشتة روان شناسي مشاوره ، به موازات تدريس در دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، علامه طباطبايي و علوم

بهزيستي و توانبخشي به كار مشاوره و روان درماني با افراد و خانواده ها مشغول بوده است كه حاصل تجربه هاي خود را در كتاب هاي مختلف و به طور اختصاصي در كتاب آورده است. عنوان دروس ارائه شده توسط ايشان به قرار زير است: دروس :روشهاي مشاوره و مصاحبه - روانشناسي مشاوره و راهنمايي - نظريه هاي مشاوره و روان درماني- آموزش و پرورش پيش دبستاني و دبستاني در دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران دروس : اصول و فنون مشاوره و راهنمايي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران. دروس : نظريه هاي پيشرفته مشاوره و روان درماني دانشگاه اسلامي رودهن دروس : تمرين و كارورزي مشاوره در دانشگاه آزاد اسلامي و دانشكده روانشناسي رود هن. جوائز و نشانها : - فارغ التحصيل رتبه اول دوره كارشناسي رشته فلسفه و علوم تربيتي دانشگاه تهران. دريافت مدال درجه 1 علمي. مهرماه 1336. - دريافت بورس تحصيلي و مأموريت علمي از طرف وزارت آموزش و پرورش از 1340 تا 1344. - دريافت بورس تحصيلي و مآموريت علمي از طرف دانشگاه تهران از آبان ماه 1348تا فروردين ماه 1351. -دريافت بورس تحصيلي از دانشگاه ايالتي بال از نوامبر 1969تا مارس 1972. چگونگي عرضه آثار : دكتر قاضي استاد راهنماي بيش از 10 پايان نامه كارشناسي ارشد بوده است. وي همچنين داراي 20 مقاله به زبان فارسي و 3 تاليف و 4 ترجمه است. قابل ذكر است كه دكتر قاسم قاضي در تأليف و ترجمة آثار زير شركت داشته است : 1 _ آموزش و پرورش پيش دبستاني و دبستاني، نوشته بازرسان سلطنتي انگلستان، چاپ جهاد دانشگاهي تهران، 1373 2

_ نظريه ها و روشهاي مشاوره و روان درماني، چاپ چهارم، جهاد دانشگاهي تهران، 1378. 3 _ سه گفتار و يك آزمون ، چاپ انتشارات سپهر، 1368. 4 _ بازي تفكر كودك است ، نوشتة اولين شارپ، انتشارات سپهر، چاپ چهارم، 1369. 5 _ روان شناسي انسان سلطه جو، نوشتة اورت شوستر و م، انتشارات سپهر، چاپ چهارم، 1369.آثار : آموزش و پرورش پيش دبستاني و دبستاني ويژگي اثر : ترجمه جهاد دانشگاهي - دانشگاه تهران فارسي 13752 بازي تفكر كودك است ويژگي اثر : نوشتة اولين شارپ، انتشارات سپهر، چاپ چهارم، 13693 در آمدي بر انسان شده ويژگي اثر : ترجمه- دانشگاه آزاد اسلامي- فارسي 13694 روانشناسي انسان سلطه جو ويژگي اثر : ترجمه- انتشارات سپهر- فارسي 13725 روشها و تكنيكهاي مشاوره و روان درماني ويژگي اثر : تاليف - جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران - فارسي 13706 زمينه مشاوره و راهنمايي ويژگي اثر : تاليف- موسسه انتشارات دانشگاه تهران- فارسي 13737 سه گفتار و يك آزمون ويژگي اثر : تاليف- انتشارات سپهر - فارسي 13698 مورد پژوهي در مشاهده روان درماني nbsp9 نظريه ها و روشهاي مشاهده و روان درماني ويژگي اثر : چاپ چهارم، جهاد دانشگاهي تهران، 1378

قائمي مقدم، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا قائمي مقدم

محل تولد : اسفراين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد رضا قائمي مقدم فرزند محمد در بهمن ماه 1344 در روستاي روئين از توابع شهرستان اسفراين در خراسان شمالي در خانواده اي روحاني متولد شدم. پدرم را در سه سالگي از دست دادم و تحت حمايت مادرم و پدر بزرگم كه روحاني و منبري محل

بود بزرگ شدم. تحصيلات ابتدائي و نيز آشنايي با قرآن و عربي را در روستا گذراندم و تحصيلات راهنمايي را در شهر اسفراين به پايان رساندم و در سال 1360 براي تحصيلات حوزوي وارد قم شده و در مدرسه حقاني (شهيدين) پذيرفته شدم تا سال 1370 كليه دروس سطح و نيز چند سالي از درس خارج را زير نظر مدرسه شهيدين گذراندم و سپس به صورت آزاد در دروس خارج حوزه شركت مي كردم و از محضر اساتيدي چون آيات عظام استادي، خرازي، سيد كاظم حائري، سبحاني، مرحوم آيهة الله تبريزي و...غيره بهره مي بردم. ديپلم را نيز همزمان در طول تحصيل گرفتم در سال 1370 همزمان با دروس حوزه براي گذراندن تحصيلات دانشگاهي وارد برنامه هاي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (دفتر همكاري حوزه و دانشگاه سابق) شدم كه همزمان با تحصيل به كار تحقيق نيز مشغول شدم و در نهايت در سال 1379 از مقطع كارشناسي ارشد با گرايش تاريخ و فلسفه آموزشي و پژوهشي فارغ التحصيل شدم و هم اكنون نيز به تحقيق و بررسي در حوزه تعليم و تربيت اسلامي به ويژه در خصوص روشهاي تربيت در قرآن كريم مشغول هستم. و همزمان مسؤليت واحد تحقيقات و پايان نامه هاي جامعة الزهرا(س) را بعهده دارم. دوره هاي تربيت مربي دفتر تبليغات، روش تحقيق دكتر فرامرز فرا ملكي و آشنايي با دوره هاي كامپيوتر IcdL را نيز گذرانده ام. بيشترين تدريس بنده در جامعة الزهرا (س) بوده است كه شامل دروس ادبيات عرب، اخلاق اسلامي، درايه رجال، روانشاسي عمومي، اصول (طبقة اولي) الموجزئي علم الاصول و... مي شود. راهنمايي چندين پايان نامه را

نيز در مركز جهاني و جامعه الزهرا بعهده داشته و دارم.

قديري اصلي، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: استاد، رشته: اقتصاد، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى حقوق از فرانسه، ديپلم سياسى از انستيتوى مطالعات قضائى نيس فرانسه، ديپلم عالى اقتصاد سياسى از دانشگاه پاريس، ديپلم عالى علوم اقتصادى و دكتراى دولتى اقتصاد از دانشگاه پاريس در سال 1340، اخذ نشان فرهنگ و استاد ممتاز دانشگاه تهران در سال 1371.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران در سال 1344، طى مراحل دانشيارى و استادى دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اقتصاد، رابطه تورم با سياستهاى پولى و مالى ايران در دهه 1360، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

اقتصادى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

اقتصادى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

قورچيان، نادرقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نادرقلي قورچيان در سال 1330 به دنيا آمد. وي در كل زمينه هاي تحصيلي با رتبه هاي عالي توانست به درجه ممتازي برسد و هم اكنون دكتري تخصصي برنامه ريزي و رهبري آموزشي را دارا هستند.فعاليت خود را با تعليم شاگرداني در تربيت معلم آغاز و بعدها به درجه معاونت نائل آمد . عضو هيات امناي دانشگاهها و موسسات پژوهشي و رياست شوراي تصويب طرح هاي پژوهشي و رياست كميته انتشارات موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي به عهده ايشان مي باشد. از وي مقالات و ترجمه هاي متعددي به جا مانده است.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر نادر قلي قورچيان داراي ليسانس روانشناسي

دانشگاه اصفهان با ( رتبه اول ) در سال 1353مي باشد. وي فوق ليسانس علوم تربيتي را در دانشگاه تهران با درجه ممتاز در سال 1356گرفت. و دكتري تخصصي برنامه ريزي و رهبري آموزشي را از دانشگاه پيتزبرگ پنسيلوانيا آمريكا رتبه اول با معدل A+ بورسيه وزارت علوم ،تحقيقات و فناوري سال 1367 مي باشد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مسئوليتهاي نادرقلي قورچيان در زمينه هاي مختلف به صورت زير اشاره شده است: پژوهشيار و كارشناس مسئول گروه تحقيقات و برنامه هاي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش سال 1364 پژوهشيار و كارشناس مسئول سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي از سال 1367لغايت 1371 عضو شاخه برنامه ريزي آموزشي و درسي شوراي عالي برنامه ريزي وزارت فرهنگ و آموزش عالي از سال 1371 لغايت 1381 سردبير فصلنامه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي ،وزارت فرهنگ و آموزش عالي از سال 1372لغايت 1374 مدير گروه تطبيقي و نوآوري آموزش عالي ،موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي از سال 1372 لغايت 1374 رياست شوراي تصويب طرح هاي پژوهشي ،موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي از 1372 لغايت 1374 رياست كميته انتشارات موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي از سال 1372 لغايت 1374 معاون موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي از سال 1372 لغايت عضو هيأت امناي دانشگاهها و موسسات پژوهشي به مدت 4 سال از سال 1374 لغايت 1378 با حكم رياست جمهور ورئيس شوراي انقلاب فرهنگي مشاور معاونت پژوهشي وزارت بهداشت (1375)،مشاور برنامه ريزي وزير فرهنگ و آموزش عالي ( مهر ماه 1376 تا 1379)،مشاور و سرپرست

مركز اطلاعات ،مشاور دبير كل ستاد مبارزه با موارد مخدر مدير كل دفتر آموزش و پرورش از سال 1375 لغايت 1376 رياست بنياد دانشنامه بزرگ فارسي وابسته به وزارت علوم تحقيقات و فناوري از 1377 تا كنون رئيس مركز آموزشهاي عالي بين المللي دانشگاه آزاد اسلامي و... فعاليتهاي آموزشي : نادر قلي قورچيان مدرس تربيت معلم ،معاون و مدير آموزشي صنايع پنها از سال 1356 لغايت 1363 بوده است. وي مدرس دوره هاي ليسانس ،فوق ليسانس و دكتري در دانشگاههاي تهران ،دانشگاه آزاد اسلامي ،تربيت مدرس و تربيت معلم ،دانشگاه علوم پزشكي تهران ،علامه طباطبائي ،دانشگاه شاهد از سال 1376 تا كنون بوده است.چگونگي عرضه آثار : دكتر نادر قلي قورچيان استاد راهنماي 21 پايان نامه دوره دكتري مي باشد. داراي 22 ترجمه و تأليف داراي 47 مقاله چاپ شده داراي 27 طرح تحقيقاتي استاد راهنماي 21 پايان نامه دوره دكتري آثار : داراي 22 ترجمه و تأليف ، داراي 27 طرح تحقيقاتي ، داراي 47 مقاله چاپ شده

كاردان، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر علي محمد كاردان در سال 1306 در شهر يزد به دنيا آمد. پس از طي دوره مقدماتي و متوسطه درزادگاه خود براي ادامه تحصيل به دانشسراي عالي تهران اعزام شد و به تحصيل مشغول شد. با اتمام اين دوره در سال 1328 اين دانشگاه به دليل آنكه فارع التحصيل رتبه اول دوره خود بود بر طبق قانون براي ادامه تحصيل در دوره دكتري به دانشگاه ژنو اعزام و در دانشكده ادبيات و موسسه علوم تربيتي آن ، معروف به موسسه ژان ژاك روسو مشغول تحصيل شد. وي پس از اخذ دكتراي علوم تربيتي ،

در سال 1336 به ايران بازگشت و به امر تدريس در دانشگاه تهران روي آورد . وي به موازات تدريس و تحقيق ، از همان آغاز كار در مديريت امور دانشگاه نيز شركت فعال داشت. از جمله تا سال 1341 مديريت دروس موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي و از سال 1341 تا 1348 رياست اداره كل آموزش دانشگاه تهران و از سال 1348 تا 1356 رياست دانشكده علوم تربيتي دانشگاه را عهده دار بود. پس از انقلاب نيز افزون بر تدريس در دوره هاي مختلف كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتري از سال 1363 تا 1376 سرپرستي موسسه روانشناسي دانشگاه تهران را به عهده داشت.دكتر كاردان در سال 1369 از سوي شوراي انقلاب فرهنگي به عضويت پيوسته فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي برگزيده شد و سرانجام در مهر ماه 1379 به افتخار بازنشستگي نائل گرديد.ايشان برگزيده همايش طرح سپاس درسال 85 در فرهنگسراي ابن سينا مي باشند.گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : فلسفه علوم تربيتي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر عليمحمد كاردان به كار ابريشم بافي اشتغال داشت و در ضمن او را با ادبيات و عرفان الفتي بود و نامش در تذكره شعراي معاصر يزد آمده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي محمد كاردان دوره ابتدايي را در دبيرستان سعدي و دوره متوسطه را در دبيرستان ايرانشهر و دانشسراي مقدماتي زادگاه خود گذراند و چون با رتبه اول فارغ التحصيل شد ، بنا بر مقررات آن زمان براي ادامه تحصيل به دانشسراي عالي تهران اعزام شد و پس از گذراندن « كلاس مخصوص » در دوره ليسانس دبيري

فلسفه و علوم تربيتي دانشسراي عالي تهران به تحصيل مشغول شد. بدين ترتيب در سال 1328 به دليل كسب رتبه اول فارغ التحصيلي ، خود بود بر طبق قانون براي ادامه تحصيل در دوره دكتري به دانشگاه ژنو اعزام و در دانشكده ادبيات و موسسه علوم تربيتي اين دانشگاه ، معروف به موسسه ژان ژاك روسو مشغول تحصيل شد.سرانجام در سال ١٣٣٦ به اخذ درجه دكتري فلسفه علوم تربيتي از دانشكده ادبيات دانشگاه ژنو نايل شد.استادان و مربيان : عليمحمد كاردان وي در طول تحصيل در دانشسراي عالي، زبان فارسي را نزد بزرگاني چون دكتر معين، دكتر پرويز ناتل خانلري و بديع الزمان فروزانفر، زبان عربي را در محضر آيت الله مهدي الهي قمشه اي، فلسفه قديم را نزد آيت الله محمد حسين فاضل توني، فلسفه جديد را در محضر دكتر يحيي مهدوي، دكتر رضا زاده شفق و دكتر غلامحسين صديقي گذراند. در روان شناسي از محضر دكتر علي اكبر سياسي و در جامعه شناسي از محضر دكتر غلامحسين صديقي فيض برد. درسهاي علوم تربيتي را نزد دكتر محمدباقر هوشيار، دكتر عيسي صديقي و دكتر اسدالله بيژن و فيزيولوژي اعصاب را نزد دكتر عبدالله شيباني تلمّذ كرد. وي فلسفه را نزد استاداني چون شارل ورنر(Ch. Werner) (مؤلف تاريخ فلسفه يونان)، روان شناسي را نزد روان شناس و معرفت شناس مشهور ژان پياژه (Jean Piaget) و تعليم و تربيت را نيز نزد استاداني مانند روبر دوترانس (Robert Dottrens) آموخت.زمان و علت فوت : علي محمد كاردان استاد ممتاز دانشگاه تهران پنجشنبه شب در سن 80 سالگي درگذشت. به گزارش ايسنا، دكتر كاردان از چهره هاي ماندگار رشته تعليم و تربيت بود كه بر اثر بيماري سرطان دار

فاني را وداع گفت. مراسم تشييع پيكر دكتر «علي محمد كاردان» صبح روز سهشنبه 11 دي ماه از مقابل مسجد دانشگاه تهران برگزار مي شود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عليمحمد كاردان به موازات فعاليت آموزشي و پژوهشي ، از همان آغاز كار در مديريت امور دانشگاه نيز شركت فعال داشت. از جمله تا سال 1341 مديريت دروس موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي و از سال 1341 تا 1348 رياست اداره كل آموزش دانشگاه تهران و از سال 1348 تا 1356 رياست دانشكده علوم تربيتي دانشگاه را عهده دار بود. پس از انقلاب نيز افزون بر تدريس در دوره هاي مختلف كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتري از سال 1363 تا 1376 سرپرستي موسسه روانشناسي دانشگاه تهران را به عهده داشت. دكتر كاردان در سال 1369 از سوي شوراي انقلاب فرهنگي به عضويت پيوسته فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي برگزيده شد و سرانجام در مهر ماه 1379 به افتخار بازنشستگي نائل گرديد.فعاليتهاي آموزشي : دكتر كاردان پس از اخذ درجه دكتري به رغم اينكه از سوي پروفسور پياژه براي دستياري در «مركز معرفت شناسي تكويني» به كار دعوت شد، به سائقه وظيفه شناسي، بي درنگ به وطن بازگشت. پس از شركت در آزموني از سوي دانشگاه تهران براي انتخاب به عنوان دانشيار كرسي اصول آموزش و پرورش و جانشيني استاد فقيد دكتر هوشيار- كه در تابستان ١٣٣٦ از دنيا رفته بود - و پذيرفته شدن در آن آزمون به خدمت در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول شد .و تدريس درسهايي مانند اصول آموزش و پرورش و تاريخ آموزش و پرورش را به عهده گرفت.با تأسيس مؤسسه مطالعات و تحقيقات

اجتماعي در دانشگ_اه ته_ران (١٣٣٧ _ ١٣٣٨) و ايجاد دوره ليسانس و فوق ليسانس علوم اجتماعي از وي براي تحقيق و تدريس در اين مؤسسه نيز دعوت شد. لذا تا سال ١٣٤٥ به تدريس روان شناسي اجتماعي و روش تحقيق در علوم اجتماعي پرداخت؛ همچنين به ترجمه كتابهاي مهمي در روان شناسي اجتماعي و مردم شناسي و روش تحقيق در زمينه هاي فوق توفيق يافت. دكتر كاردان علاوه بر تدريس در دوره هاي مختلف كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتري در دانشگاههاي تهران و تربيت مدرس، از ١٣٦٣ تا ١٣٧٦ سرپرستي مؤسسه روان شناسي دانشگاه تهران را عهده دار بود. دكتر كاردان سالها در شوراي دانشگاه تهران و هيئت مميزه علمي آن و نيز هيئت مميزه مركزي عضويت داشته و فعاليت كرده است. وي همچنين از نخستين صاحبنظراني است كه در سازماندهي متمركز و جديد آزمون ورودي دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي كشور از سال ١٣٤٢ نقش ويژه اي داشته استمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : گسترش رشته هاي مختلف علوم تربيتي در سطح كارشناسي ارشد و تاسيس نخستين دوره دكتري علوم تربيتي در سال 1353 از جمله اقدامات ماندگار دكتر كاردان به شمار مي آيد . و بنيانگذار رشته روانشناسي و علوم تربيتي در دانشگاه تهران بود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عليمحمد كاردان از نخستين استاداني است كه از سال 1342 مسابقه ورودي دانشگاهها و موسسات آموزش عالي كشور را به صورت متمركز و با روش جديد سازمان داده و اجرا نمود. دكتر كاردان از سال 1361 تاكنون مديريت گروه علوم تربيتي سازمان مطالعه و تدوين كتب درسي ( سمت ) وابسته به وزارت علوم

، تحقيقات و فن آوري را به عهده داشته است. وي سال ها در شوراي دانشگاه تهران و هيات علمي مميزه ، ونيز هيات مميزه مركزي عضويت داشته و فعاليت كرده است. هم اكنون نيز عضو شوراي دوره دكتري دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران و كميته ارتقا اين دانشكده است. دكتر كاردان در دوره چهل و پنج ساله خدمت خود علاوه بر تدريس و تحقيق به نوشتن مقالات و تاليف و ترجمه كتاب هاي مهمي در زمينه علوم تربيتي ، روانشناسي ، جامعه شناسي و علوم انساني پرداخته است. وي افزون بر حدود صد مقاله و ده ها سخنراني ، و موفق به انتشار 26 اثر ( 4 تاليف و 22 ترجمه ) شده است. دكتر كاردان در حال حاضر در انجمن جامعه شناسي ايران ، انجمن ايراني تعليم و تربيت ، انجمن بين اللملي تعليم و تربيت ، انجمن بين اللملي جامعه شناسان فرانسوي زبان و انجمن پژوهش آموزشي عضويت دارد. همچنين در هيات تحريريه مجله دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشكده تهران ، مجله دانشكده علوم اجتماعي و علوم تربيتي دانشگاه تهران فصل نامه تعليم و تربيت ، مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران و مجله علوم انساني و اجتماعي دانشگاه شيراز عضويت فعال داشته و ضمناً سمت سردبيري مجله پژوهش در تعليم و تربيت را عهده دار مي باشد.جوائز و نشانها : - نشان (مدال) فرهنگ (١٣٢٩) به دليل احراز رتبه اول در دوره ليسانس فلسفه و علوم تربيتي از سوي وزارت فرهنگ وقت. - نشان (مدال) سپاس (١٣٥٣) به مناسبت داشتن خدمات شايان در مقام رياست دانشكده

علوم تربيتي دانشگاه تهران از سوي شواري عالي فرهنگ (آموزش و پرورش). - تجليل از ايشان به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران. - نكوداشت شخصيت علمي و آثار ايشان از سوي انجمن آثار و مفاخر فرهنگي. - از ميان تاليفات ايشان تاريخ روانشناسي در سال ١٣٦٨ به عنوان كتاب سال برگزيده شد و ترجمه كتاب جامعه شناسي و تربيت در سال ١٣٨٠ از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شايسته دريافت لوح تقدير گرديد. - پژوهشگر نمونه فرهنگستان علوم در سال ١٣٨١. - نام ايشان در سومين همايش چهره هاي ماندگار در سال ١٣٨٢ به عنوان يكي از چهره هاي ماندگار كشور در رشته روانشناسي و علوم تربيتي به ثبت رسيده است. - لوح تقدير از سازمان «سمت» به امضاي رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام آقاي هاشمي رفسنجاني به مناسبت برگزيده شدن به عنوان مدير نمونه گروه پژوهشي علوم تربيتي. آثار : nbsp1 L’Organisation Scolaire en Iran, Histoire et Perspective; Thèse de Doctorat, Faculté des Lettres, Université de Genéve, Imprimerie Reggioni et Jaccoud, 1957 ويژگي اثر : تاليف2 آراء و نظريه ها در علوم انساني ويژگي اثر : ترجمه،ژولين فروند، انتشارات مركز نشر دانشگاهي، چاپ اول، 1362، چاپ دوم، 1372. 3 اصول راهنمايي در آموزش و پرورش ويژگي اثر : ترجمه، نوشته رژه گال، انتشارات وزارت فرهنگ، 1339.4 اصول راهنمايي در آموزش و پرورش همراه با طرح ويژگي اثر : ترجمه، لانژون _ والون، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، 1381. 5 اصول روش آزمايشي بخشي از «مقدمه بر مطالعه طب آزمايشي» ويژگي اثر : ترجمه، كلود برنار، انتشارات دانشگاه تهران، 1357. 6 تاريخ روان شناسي ويژگي اثر :

ترجمه،مولر، انتشارات مركز نشر دانشگاهي، 1367_ 1368.7 تاليف كتاب تاريخ روانشناسي ويژگي اثر : درسال 1368 به عنوان كتاب برگزيده سال8 ترجمه كتاب جامعه شناسي و تربيت ويژگي اثر : در سال 1380 از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شايسته دريافت لوح تقدير9 درآمدي بر جامعه شناسي اسلامي ويژگي اثر : دفتر همكاري حوزه و دانشگاه و چاپ سلمان فارسي، 1363؛ (بخش «طبيعت آدمي»، ص 291-307).10 روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : ترجمه، ژان مزون نوو، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 134311 روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : ترجمه، اتوكلاين برگ، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ سيزدهم، 1383. 12 روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : ترجمه، ژان استوتزل، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، 1371. 13 روان شناسي و دانش آموزش و پرورش ويژگي اثر : ترجمه،ژان پياژه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1371.14 روش مردم شناسي ويژگي اثر : ترجمه، پيربس؛ انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1344. 15 سير آراء تربيتي در غرب ويژگي اثر : سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، 138016 سيطره كميت و علايم آخر زمان ويژگي اثر : ترجمه،رنه گنون، انتشارات مركز نشر دانشگاهي، چاپ دوم، 1372. 17 طرح اصلاح فرهنگ فرانسه ويژگي اثر : ترجمه، پل لانژون و هانري والون، انتشارات وزارت فرهنگ، 133718 طرح روان شناسي طبقات اجتماعي ويژگي اثر : ترجمه، هالبواكس، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1340، برگزيده سال 1340 (انجمن كتاب)، چاپ سوم، 1371.19 علوم تربيتي، ماهيت و قلمرو آن ويژگي اثر : تاليف-سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، 1383؛ (مقدمه و فصل دوم؛ اين كتاب زير نظر استاد دكتر كاردان و با همكاري گروهي

از استادان علوم تربيتي تأليف و منتشر شده است.20 فلسفه تعليم و تربيت (جلد اول) ويژگي اثر : تاليف-دفتر همكاري حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، 1372؛ تاريخچه تعليم و تربيت، بخش اول، ص 60-110؛ تعليم و تربيت از ديدگاه افلاطون، بخش دوم، فصل اول، ص 167-173؛ تعليم و تربيت از ديدگاه ارسطو، بخش دوم، فصل اول، ص 173-178؛ تعليم و تربيت از ديدگاه ژان ژاك روسو، بخش دوم، فصل اول، ص 209-215؛ تعليم و تربيت از ديدگاه اميل دوركيم، بخش دوم، فصل اول، ص 223-226؛ طبيعت از ديدگاه علوم رواني، بخش سوم، فصل اول، ص 381-388؛ طبيعت از ديدگاه علوم اجتماعي، بخش سوم، فصل اول، ص 388-397.21 قواعد روش جامعه شناسي ويژگي اثر : ترجمه، اميل دوركيم، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم،1362. 22 مراحل تربيت ويژگي اثر : ترجمه، موريس دبس، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم، 1370.23 مسائل روان شناسي جمعي و روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : ترجمه، ژرژ گورويچ و ديگران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه، چاپ دوم، 1371. 24 معني و حدود علوم تربيتي ويژگي اثر : ترجمه،ميالاره، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1375.25 وضع و شرايط روح علمي ويژگي اثر : ترجمه، ژان فوراسيته، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم،1371

كاوياني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد كاوياني اراني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1341 هستم، در سال 1360 با ديپلم تجربي وارد حوزه علميه قم شدم، طي شش سال دروس سطح را تحصيل و بعضاً تدريس كردم. از سال 1367 به صورت رسمي در دروس خارج فقه، اصول فقه، تفسير

و فلسفه شركت كردم. ضمن دروس رسمي حوزه علميه، در دروس معارف اسلامي موسسه در راه حق (موسسه آموزشى، پژوهشي امام خميني) شركت كردم و فوق ليسانس دريافت كردم.

دوره آموزش زبان انگليسي را طي يكسال به طور فشرده در دفتر تبليغات اسلامي قم گذراندم. در كنار دروس حوزه و پس از اتمام درس هاي موسسه در راه حق، به گروه روانشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه پيوستم، پس از اتمام دروس فوق ليسانس، در رشتۀ «روانشناسي بالينى»، براي ادامۀ تحصيل در دكتراي روانشناسي، به دانشگاه اصفهان وارد شدم. هم اكنون در حال نوشتن پايان نامه دكتراي روانشناسي هستم.

در ضمن تحصيلات مختلفي كه داشتم تدريس هاي متعدد نيز به صورت دائم در حوزه و دانشگاه و مجموعه هاي جانبي حوزه علميه قم داشته ام و دارم. اكنون عضو هيئت علمي «گروه روانشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» هستم. تأليفات و ترجمه ها از نوع كتاب و مقاله و پژوهش داشته ام كه اطلاعات مفصل آن در پرونده ضميمه درج شده است. اكنون روحاني كاروان حج نيز هستم و 8 سفر مشرف شده ام.

كتابي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم اجتماعى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان و ادبيات انگليسى از دانشكده ادبيات دانشگاه اصفهان در سال 1345 و دكتراى علوم سياسى از دانشگاه هايدبرگ آلمان در سال 1351.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شيراز از سال 1352 تا سال 1355، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه اصفهان از سال 1355 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علوم سياست، مسائل جامعه شناسى و اجتماعى، تدريس دروس مبانى سياسى، سياست بين المللى، مبانى علم اداره، سازمانهاى بين المللى، سياست

و حكومت در خاورميانه، جامعه شناسى توسعه و جامعه شناسى سياسى و جامعه شناسى كشورهاى اسلامى در دانشگاههاى شيراز و اصفهان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

علم سياست، ايدئولوژيهاى سياسى معاصر و تقويم سياسى خاورميانه.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

صلح از ديدگاه يك مصرى، تشنج زدايى گذشته و آينده آن، گفتگوى دو روشنفكر مصرى و اسرائيلى، خاورميانه، علل و زمينه هاى اجتماعى بحران خاورميانه، نقش تعاون در توسعه روستا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

كتبي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي كتبي در سال 1311 در شهر تهران ديده به جهان گشود. در سال 1331 ديپلم علوم طبيعي را با معدل بالا كسب كرد و در آزمون هاي در سال 1331 وارد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران شد و توانست در سال 1335 در رشته زبان خارجي فرانسه و انگليس فارغ التحصيل شود. او پس از استخدام در آموزش و پرورش به آمل رفت و در آنجا مشغول تدريس شد در همان سال به فرانسه اعزام شد و چون دبير آموزش و پرورش بود دانشجوي رشته روان شناسي شد . وي توانست مدرك ليسانس روان شناسي اش را با موفقيت از دانشكده سوربن فرانسه بگيرد و همزمان با اخذ ليسانس، دكتراي زبان و ادبيات فرانسه را نيز از همان دانشكده دريافت كند. او در سال 1341 به ايران بازگشت و به استخدام دانشگاه تهران درآمد سپس بعد از هشت سال براي فرصت مطالعات از ايران خارج شد و براي دومين بار در رشته روان شناسي اجتماعي دكتراي دولتي را از دانشكده «رنه دكارت» سوربن فرانسه

در سال 1353 دريافت كرد. او در سال 1382 نيز از دانشگاه تهران براي دومين بار بازنشسته شد گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي اجتماعي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : مرتضي كتبي پدرش يكي از تجار آن زمان محسوب مي شد و اصالتاً تهراني بود. دوران كودكي را در خانواده اي فرهنگ دوست گذراند. دبستان را در مدرسه بدر و دبيرستان را در مدرسه دارالفنون با موفقيت سپري كرد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : - اخذ ديپلم طبيعي 1331 دارالفنون تهران - اخذ ليسانس زبانهاي خارجي فرانسه و انگليس 1335 دانشكده ادبيات دانشگاه تهران - اخذ ليسانس دوم در رشته روان شناسي 1341 سوربن - اخذ دكتراي دانشگاهي در رشته ادبيات فرانسه 1341 سوربن - اخذ دكتراي دولتي در رشته روان شناسي اجتماعي 1353 رنه دكارت سوربنفعاليتهاي ضمن تحصيل : مرتضي كتبي در سال 1331 وارد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران شد و توانست در سال 1335 در رشته زبان خارجي فرانسه و انگليس فارغ التحصيل شود. او پس از استخدام در آموزش و پرورش به آمل رفت و در آنجا مشغول تدريس شد و در همان ايام در آزمون اعزام به خارج شركت كرد و از ميان شش هزار شركت كننده توانست جزو صد نفر قبولي اين آزمون باشد. و به فرانسه اعزام شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : در سال 1357 به مدت يك سال براي مرتضي كتبي فرصت مطالعاتي ايجاد شد و به فرانسه رفت و در آن ايام در خبرگزاري فرانسه مشغول به كار شد و اخبار انقلاب را منعكس مي كرد. وي هم

اكنون مديريت گروه زبان و ادبيات فرانسه انتشارات «سمت» را عهده دار است.فعاليتهاي آموزشي : مرتضي كتبي در سال 1341 بعد از اخذ دكترا زبان و ادبيات فرانسه به ايران بازگشت و به استخدام دانشگاه تهران درآمد و بعد از هشت سال در يك فرصت مطالعاتي مجدد به فرانسه اعزام گرديد و براي دومين بار در رشته روان شناسي اجتماعي دكتراي دولتي را از دانشكده «رنه دكارت» سوربن فرانسه در سال 1353 دريافت كرد. در سال 1357 به مدت يك سال برايش فرصت مطالعاتي ايجاد شد و به فرانسه رفت و در آن ايام در خبرگزاري فرانسه مشغول به كار شد و اخبار انقلاب را منعكس مي كرد. مرتضي كتبي در سال 1368 وقتي به ايران بازگشت در دانشگاه تهران به تدريس دروس مقدمات روان شناسي، روان شناسي اجتماعي (عمومي، كاربردي)، بهداشت رواني، پويايي گروهي، بررسي افكار عمومي، روش هاي تحقيق در علوم اجتماعي، جامعه شناسي ادبيات پرداخت و همزمان تدريس دروس تاريخ و تمدن ايران معاصر و جامعه شناسي ايران معاصر در دانشگاه هاي خارجي (سوربن و مدرسه عالي لسنه شرق پاريس) را به عهده گرفت. او در سال 1382 نيز از دانشگاه تهران براي دومين بار بازنشسته شد. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مرتضي كتبي مؤسس انجمن فارغ التحصيلان علوم اجتماعي در ايران است و انجمن روان شناسي اجتماعي ايران را با كمك همكارانش تأسيس كرده و در حال حاضر نيز مديريت گروه زبان و ادبيات فرانسه انتشارات «سمت» را عهده دار است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرتضي كتبي همچنين طرح هاي تحقيقاتي مهمي را

انجام داده است كه بسيار ثمر بخش بوده اند و در ميان آنها مي توان به شرايط رواني اجتماعي كار صنعتي در ايران، «بررسي افكار عمومي (سنجش) افكار تماشاگران تلويزيوني»، جايگاه دروغ و الگوهاي رفتاري آن در روابط اجتماعي ما و ... اشاره كرد.چگونگي عرضه آثار : يكي از مهمترين ويژگي هاي مرتضي كتبي در ترجمه هاي نثر شيوا و شاعرانه اوست. وي در حالي كه يك اثر كاملاً علمي را ترجمه مي كند با استفاده از واژگان معادل زيبا و مناسب، متن سنگين علمي را به متني دلنشين و خواندني تبديل مي كند. او كه شيفته ادبيات است و با رمز و راز آن آشنا ست در روح بخشيدن به ترجمه هايش از هيچ تلاشي فروگذاري نكرده است. از ديگر ويژگي هاي فعاليت علمي كتبي، تنوع و تعدد فعاليت هاي اوست. ترجمه كتاب هاي متعدد در زمينه هاي روان شناسي اجتماعي و ... ترجمه و تأليف مقاله هاي علمي در زمينه هاي مختلف اين علم، اجراي طرح هاي تحقيقاتي، معرفي و نقد حدود صد كتاب و مقاله در زمينه علوم اجتماعي در ايران در سالنامه فرانسوي «چكيده هاي ايران شناسي»، تأليف آثار پژوهشي از سال ،1346 تدريس در دانشگاه هاي داخل و خارج كشور و شركت در همايش هاي مختلف علمي او را به عنوان مترجم، پژوهشگر و استادي كوشا و تأثير گذار معرفي كرده است. كتبي علاوه بر ترجمه آثار مهم علمي در زمينه روان شناسي اجتماعي گرايش ويژه اي به ادبيات داشته و دارد. وي در سال 1370 رماني را با نام «درجست وجوي هويت گمشده» منتشر كرده است. از زمينه هاي

ديگر فعاليت علمي مرتضي كتبي بايد به نوشتن و ترجمه مقاله اشاره كرد. از جمله مقاله هاي مهم او مي توان به «بررسي مسائل تلويزيون در ايران»، «مسائل انساني تحقيق در علوم اجتماعي در ايران»، «نقش شرق شناسي در استعمار غربي»، نگرش هاي مزاحم و مناسب تحقيقات اجتماعي»، «دروغ: پديده اي رواني- اجتماعي كلان و كهن» و ... اشاره كرد. آثار :

- گرايش و مسائل دانشجويان داوطلب ورود به دانشگاه ها در كشور هاي در حال رشد پاريس ويژگي اثر : رساله دكتري، رنه دكارت پاريس افكار عمومي ويژگي اثر : «افكار عمومي» هم يكي ديگر از كتاب هاي مهمي است كه مرتضي كتبي آن را ترجمه كرده است. اين كتاب سه بار تجديد چاپ شده است. در اين كتاب مفهوم افكار عمومي براي خواننده بررسي شده است و با آوردن بخش هايي چون «افكار عمومي، نيروي سياسي كم شناخته» ، «ريشه مفهوم افكار عمومي»، «مجاري تشكيل دهنده افكار عمومي»، «ارتباط ميان فردي و افكار عمومي»، «ارتباط جمعي و افكار عمومي» و «مشاهده افكار عمومي» سعي شده است كه خاستگاه افكار عمومي و چگونگي تأثير آن در روند شكل گيري جريانات اجتماعي بررسي شود3 افكار عمومي و گستره علوم انساني ، ايران نخستين جمهوري به زبان فرانسه ، بورژوازي قبل از جنگ در «خانواده تيبوي» ويژگي اثر : رساله دكتري، رژه مارتن دوگار، پاريس، سوربن جامعه شناسي ادبيات ، جامعه شناسي ادبيات ويژگي اثر : : اين كتاب ترجمه؛ نوشته روبراسكارپيت است. كتبي در مقدمه اين كتاب مي نويسد: «جامعه شناسي ادبيات در خانواده بزرگ علوم اجتماعي از جوان ترين آن هاست. اين

شاخه علمي نوپا كه نطفه آن در تاريخ فرهنگ ها بسته بود و قرن ها در بطن جامعه ها به صورت جنين زندگي مي كرد، بالاخره زاييده شد و با همان كندي اي كه دوران جنيني خود را پشت سر گذاشت، بعد از تولد به تندي رشد كرد و به جامعه شناسي به طور اعم و جامعه شناسي هنر به معناي اخص جان تازه بخشيد...» وي با ترجمه اين اثر كه تاكنون سه بار به چاپ رسيده است راهي نو در شناخت جامعه شناسي ادبيات براي علاقه مندان گشوده است. 8 جامعه شناسي و بيماري و پزشكي ويژگي اثر : : اين كتاب كه نوشته دكتر لورانس و ترجمه دنيا كتبي، دختر استاد، است با همكاري او ترجمه و چاپ شده است. مرتضي كتبي در مقدمه اين كتاب با عنوان «حرف خودي» چنين نوشته است: «از زماني كه انسان خود راشناخت، درد را شناخته است و به سلامتي توجه نشان داده است. با وجود اين كه هيچ گاه اهميت سلامتي از اهميت نيازهاي ديگر انسان مانند خوراك، پوشاك و كار و مسكن كمتر نبوده، هرگز مانند امروز به يك موضوع اجتماعي همه گير تبديل نشده است. از اين روست كه پزشكي زمان ماديگر از حالت زيستي و حتي فني و علمي ساده بيرون شده و به صورت مسأله اجتماعي - سياسي تمام عيار در آمده است...» بخش هاي مختلف و متنوع اين كتاب خواننده را با بيماري هاي همه گير در طول تاريخ، پيدايش پزشكي نوين، سلامتي، بيماري و تفسير هاي فرهنگي و اجتماعي آن و مسائل مهم ديگري در اين زمينه آشنا مي كند.9

جامعه شناسي و بيماري و پزشكي ، در جست وجوي هويت گمشده (رمان اجتماعي) ، درآمدي بر روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : عنوان ترجمه ديگري از مرتضي كتبي است. اين كتاب مجموعه ضرورت هاي جامعه شناسي رواني را به راهنمايي كلودتاپيا با مقاله هايي از دانيل آلافيليپ، كار مل كامي يري آندره دومايي و ... در بر گرفته است. اين كتاب با رويكردي كاملاً علمي در پنج فصل مهم تهيه شده است كه عبارت است از : «روان شناسي اجتماعي عمومي و آزمايشي»، «روان شناسي بين فرهنگي»، «جامعه شناسي رواني كار و ارگونومي»، «جامعه شناسي رواني سازمان ها» و «جامعه شناسي رواني كهن سالي» از ويژگي هاي مهم اين كتاب كه با ترجمه شيوا و منحصر به فرد استاد كتبي به دوستداران روان شناسي اجتماعي تقديم شده است مي توان به بخش هاي مختلف هر فصل كه در بردارنده تعريف و بيان مفهوم هر فصل در آغاز و نتيجه گيري و ذكر منابع در پايان هر فصل است اشاره كرد. چنين ويژگي مهمي اين كتاب را به عنوان مرجع معتبر در زمينه روان شناسي اجتماعي تبديل كرده است.12 درآمدي بر روان شناسي اجتماعي ، درجست وجوي هويت گمشده ويژگي اثر : اين رمان كه با رويكردي جامعه شناختي به نگارش درآمده برگرفته از زندگي واقعي كودك سر راهي است كه پدر و مادر خود را جست وجو مي كند. در ميان شرح زندگي شخصيت اصلي رمان از نابساماني هاي اجتماعي به گونه اي تأثير گذار پرده برداشته مي شود و فراز و فرود حوادث داستان خواننده را به شدت تحت تأثير خود قرار مي

دهد. 14 كاوش در جامعه شناسي رواني ، نظريه ها در روان شناسي اجتماعي ، نظريه ها در روان شناسي اجتماعي ويژگي اثر : يكي از مهمترين كتاب هايي است كه مرتضي كتبي آن را به دانشجويان و پژوهشگران معرفي كرده است. اين كتاب كه نوشته مورتون دوچ و روبرت م. كراوس است در هفت فصل به معرفي و بررسي نظريه هاي مختلف روان شناسي اجتماعي مي پردازد و در پايان گرايش هاي امروز روان شناسي اجتماعي را شرح مي دهد. كتبي در مقدمه اين كتاب در باره لزوم رشته روان شناسي اجتماعي در جامعه علمي ما مي نويسد: «جامعه پويا و دائماً در حال تغيير امروز ما قابل بررسي و شناخت علمي نيست مگر آن كه قبلاً به مطالعه حيات سنتي ديروز در اين سرزمين دست زده باشيم. نيك مي دانيم كه چه مطالعه جامعه سنتي و چه بررسي جامعه در حال تحول ما، هر دو به نحوي به كمك علوم اجتماعي انجام مي پذيرد. نگاهي عميق بر شخصيت اجتماعي و روان شناسي فرهنگي، مذهبي، تاريخي، سياسي، اجتماعي و خانوادگي ما - كه مي توانند زمينه هاي اساسي علمي كار را در شناخت جامعه سنتي فراهم آورند - به تحقيقات اساسي در علوم اجتماعي نيازمند است و بررسي پديده هاي ارتباطي جديد، شهر نشيني، اداره و مديريت، رفتار هاي سياسي، جامعه پذيري، نو آوري، بهداشت رواني و نيز پديده هاي خانوادگي، انگيزه ها و رفتارهاي جمعيتي، روابط بين المللي و تبادلات فرهنگي به پژوهش هاي كاربردي...»

كريم زاده، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر صمد كريم زاده در سال 1318 در روستاي علي بيك كندي از توابع ارسباران بدنيا آمد. ايشان

داراي دكتري رشته برنامه ريزي آموزشي از دانشكده علوم تربيتي دانشگاه آنكارا-تركيه در سال 1361 مي باشد. وي پس از اخذ دكتري به عضويت هيئت علمي دانشگاه تبريز در آمدايشان در 25 اسفند ماه سال 1380 پس از چند دهه فعاليت در عرصه هاي علمي و پژوهشي به افتخار بازنشستگي نائل آمد.وي هم اكنون به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن مشغول به خدمت است. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : برنامه ريزي آموزشي والدين و انساب : پدر صمد كريم زاده مصيب فرزند مرحوم حاج فولاد فرزند حاج كريم بود.كه در موقع صدرور شناسنامه براي اولين بار در كشور مامور ثبت نام خانوادگي آنها را به همين مناسبت "كريم زاده " انتخاب نموده است. نام مادر محترمشان مرحومه خانم ثريا فرج زاده فرزند حاج اسدالله مي باشد.دكتر كريم زاده تك فرزند خانواده است.خاطرات كودكي : صمد كريم زاده از دوران كودكي خود چنين به ياد دارد: "من در سال 1318 در خانواده اي مذهبي منطقه ارسباران كه در شمالي ترين نقطه ايران است بدنيا آمدم.اين منطقه به علت دوري از مركز استان و نزديك بودن به مرز همسايه شمالي امنيت اجتماعي و رفاهي مناسبي برخوردار نبود و بويژه اتفاقاتي مثل بحران اقتصادي سال 1320 كه موجب قحطي شديد در منطقه شده بود و مرد از نواحي مرزي گروه گروه به سوي شهر تبريز كوچ مي كردند و با پاي پياده و همراه با زن و بچه به راه افتاده بودند و در طول سفر با مشكلات عديده اي روبرو مي شدند كه زبان از گفتن آنها عاجز

است. پدر بزرگم دستور داد محلي مثل تكيه هاي امروزي تشكيل دهند و مايحتاج انها را از قبيل نان ،گندم و پوشاك و محلي براي بيتوته آنان كه اغلب مساجد روستا ها بود فراهم سازد بطوري كه صحنه هاي زشت و زيباي آن وقايع هنوز هم از جلوي چشمان من دور نمي رود." از ديگر خاطرات دوران كودكي كريم زاده رفتن او به مدرسه همزمان با غائله فرقه دموكرات آذربايجان در سال 1324 بود كه تا 21 آذر سال 1325 به طول آنجاميد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صمد كريم زاده در خانواده اي مذهبي و كشاورز بدنيا آمد .پدر ايشان داراي مدرك ديپلم بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : صمد كريم زاده تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر تبريز به پايان رسانيد و در سال 1340 موفق به اخذ ديپلم رشته طبيعي گرديد. او در سال 1341 در دانشكده ادبيات دانشگاه تبريزدر رشته فلسفه و علوم تربيتي پذيرفته شد و در سال 1344 دوره كارشناسي را به پايان رسانيد.در سال 1358 مدرك كارشناسي ارشد و در سال 1361 درجه دكتري رشته برنامه ريزي آموزشي را از دانشگاه آنكارا اخذ كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : صمد كريم زاده از دوران تحصيل خود وقايع زيادي را شاهد بوده و از آنها خاطراتي به ياد دارد كه مي توان به چند مورد زير اشاره كرد: - تقارن شروع تحصيل ايشان با غائله آذربايجان در سال 1324-1325 - وقايع مبارزات مصدق و شاه درسال 1332 - اعتصابهاي دانشجويي در سال 1342 - 29 بهمن سال 1356 در تبريز - انقلاب اسلامي و جنبش هاي دانشجويي در سال

1357فعاليتهاي ضمن تحصيل : صمد كريم زاده در طول تحصيل در تمام مقاطع به تحصيل مي پرداختند ودر تابستانها هم در امر كشاورزي به پدر خود كمك مي كرد.استادان و مربيان : آقاي حسين رحيمي اصل(نخستين معلم دكتر كريم زاده )،دكتر مرتضي الستي ،استاد محقق ،دكتر محمد نقي براهني(از استادان ايراني در مقطع كارشناسي)، پروفسور فاطمه وارش ،پروفسور الحان آكونو پروفسور حفظي دوغان (از استادان تركيه اي در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري ) از استادان و مربيان صمد كريم زاده بوده اند.هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايها و همكاران صمد كريم زاده مي توان به چند موارد زير اشاره كرد: همدوره ايها : هوشنگ ناظر ،دكتر اسكندر طالبي،دكتر مختار امامي فر ،دكتر كاظم روحي لاله ،سيد تقي مير طباطبايي ،مهندس سيد يعقوب خاتمبان اسكويي همكاران : دكتر خليل سلطان القرائي ،دكتر پرويز سرندي ،دكتر اسكندر فتحي آذر ،دكتر محمد نيروي وند ،دكتر غلامعلي سرمدي و دكتر احمدي زندي و دكتر سيف الله بهاريهمسر و فرزندان : صمد كريم زاده متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم اكرم دستي باهر(داراي مدرك كارشناسي زبان و ادبيات فارسي و دبير دبيرستان هاي تبريز) و سه فرزند بنامهاي مهناز (دبير فيزيك دبيرستانهاي تهران) ،فرح ناز (دكتري زمين شناسي) و سحر دانشجوي رشته ميكروبيولوژي مي باشد.وقايع ميانسالي : از خاطرات تلخ صمد كريم زاده فوت پدر و مادرش مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي صمد كريم زده به شرح زير است: - دبير دبيرستانهاي ملاير از سال 1344 - دبير دبيرستانهاي تبريز از سال 1347-1352 و از سال 1361-1362 -

مدرس مراكز تربيت معلم تبريز از سال 1352-1356 - تدريس در دانشگاه تبريز از سال 1362-1380 - تدريس در دانشگاه ازاد اسلامي واحد تبريز از سال 1367 تا كنون - تدريس در دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - سمت مديريت امور آموزشي و پژوهشي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تبريز از سالهاي 1364 - مدير كل خدمات اموزشي دانشگاه تبريز در سال 1367 بمدت شش ماه - معاونت آموزشي و پژوهشي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تبريز در سال 1368 بمدت سه سال - مدير كل خدمات آموزشي دانشگاه تبريز در سال 1370 بمدت هفت سال - سمت مدير يت دفتر گروه نظارت و ارزيابي وزارت علوم و تحقيقات از سال 1379تا پايان سال 1380 - نماينده تام الاختيار دانشگاه جهت همكاري با سازمان سنجش آموزش كشور در اجراي آزمونهاي سراسري بمدت 8 سال - عضو يت در كميته ها وبرنامه ريزي آموزشي و پرورش استان آذربايجان شرقي در سال 1374 بمدت دو سال - نماينده دانشكده در كميته علوم تربيتي ستاد انقلاب فرهنگي در سال 1364 بمدت دو سال - عضويت در كميته امور اجتماعي مجمع مشورتي برنامه ريزي و توسعه استان آذربايجان شرقي در سال 1374بمدت دو سال - عضو كميسيون آموزشي دانشگاه بمدت 12 سال - نماينده منتخب كمسيون آموزشي در شوراي دانشگاه تبريزدر سال 1370 و مجدد در سالهاي 1374 و 1376 (جمعا 7 سال) - عضو ستاد امور ايثارگران دانشگاه تبريز در سال 1371 - عضو كميسيون موارد خاص دانشگاه تبريز در سال 1372 و مجدد در سال 1375(جمعا بمدت 6 سال) - نماينده دانشكده در شوراي كامپيوتر دانشگاه از سال 1367-74

- نماينده دانشكده در كميته كتابخانه در سال 1374 بمدت دو سال - عضو كميته تحصيلات تكميلي دانشكده از سال 1374 بمدت 4 سال - نماينده اعضاء هيئت علمي دانشكده در كميته ارتقاء در سال 1369 بمدت دو سال - انتصاب به سمت مدير داخلي فصلنامه علوم تربيتي و رشته هاي وابسته دانشگاه ازاداسلامي واحد رودهن از سال 1384 فعاليتهاي آموزشي : فعاليت هاي آموزشي صمد كريم زاده به شرح زير است: - تدريس در دبيرستانهاي ملاير،تبريز - تدريس در مراكز تربيت معلم تبريز - تدريس در دوره هاي كارشناسي ارشد دانشگاه تبريز - تدريس در دوره هاي كارشناسي ارشد مراكز مديريت دولتي استان آذربايجان شرقي طي سالهاي متمادي - تريس در دوره هاي كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رود هن و تهران مركزيجوائز و نشانها : صمد كريم زاده لوح و تقدير نامه هاي از سوي رياست محترم دانشگاه تبريز،معاونت آموزشي دانشگاه تبريز،استاندار استان آذربايجان شرقي،معاونت هماهنگ كننده سپاه پاسداران ناحيه آذربايجان شرقي ،بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي آذربايجان شرقي ، مديريت دفتر امور ايثارگران و شاهد دانشگاه تبريز ،رياست دانشكده روانشناسي و علوم اتماعي دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي(انتخاب به عنوان استاد مشاور و داور نمونه پايان نامه هاي دانشجويي در سال 1380)و رياست دانشگاه آزاد (بخاطر دريافت درجه علمي - پژوهشي فصلنامه ) دريافت كرده است.چگونگي عرضه آثار : - تعداد پايان نامه كارشناسي ارشد راهنماي شده توسط صمد كريم زاده : 6 پايان نامه - تعداد مقالات منتشر شده در مجلات معتبر علمي : 5 مقاله - تعداد مقلات ارائه شده در همايشها و

كنفرانسهاي علمي : 7 مورد - تعداد جزوات درسي : 5 جزوه (برنامه ريزي آموزشي و درسي،اقتصاد آموزش و پرورش،جامعه شناسي اموزش و پرورش ،آموزش برنامه اي ،كاربرد نگرش سيستمي در برنامه ريزي و مديريت آموزشي ) - تعداد كتابهاي تاليفي: دو تاليف آثار : راهنماي علمي روشهاي تحقيق در علوم رفتاري ويژگي اثر : تاليف- انتشارات فرهنگ سبز -13852 مباحث اساسي اقتصاد اموزش و پرورش ويژگي اثر : تاليف- دانشگاه آزاد واحد اسلامي واحد تهران مركزي-1383

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط دكتر صمد كريم زاده بنا به درخواست بنياد ايران شناسي - پاييز 1386

كريمي، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى آموزش و پرورش ابتدايى از دانشگاه ابوريحان بيرونى در سال 1350، كارشناسى ارشد روان شناسى تربيتى از دانشگاه ايالتى بال USB آمريكا در سال 1353 و دكتراى تخصصى روان شناسى تربيتى از دانشگاه ايالتى فلوريدا FSU در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه ابوريحان بيرونى از سال 1356 تا سال 1359، استاديار دانشگاه علامه طباطبايى از سال 1359 تا سال 1369 و دانشيار دانشگاه علامه طباطبايى از سال 1369 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى كتابهاى رياضى دبستانى، بررسى افسردگى در آزادگان، رابطه حمايت اجتماعى با مشكلات رفتارى نوجوانان، تدريس دروس روان شناسى يادگيرى، روان شناسى اجتماعى، تربيتى و روان شناسى تغيير رفتار در دانشگاههاى علامه طباطبايى و آزاد اسلامى و استاد راهنماى 5 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 13

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روان شناسى تربيتى، تغيير دادن رفتارهاى كودكان و نوجوانان، روان شناسى اجتماعى، روان شناسى شخصيت، واژه نامه روان شناسى، روان شناسى و

تفاوتهاى فردى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

هوش و شيوه هاى نو در اندازه گيرى فرد آدمى، قطعيت با تقارن تداعى، اطاعت و فرمانبردارى، طراحى و ارزشيابى يك برنامه مبتنى بر هدف رفتارى در طراحى داخلى، رشد اخلاقى در كودكان و تحقيقات آزمايشى در يادگيرى پنهان در هوش، روان شناسى و تعليم و تربيت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

كسائي، نوراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نورالله كسايي در سال 1318 خورشيدي ، در شهرستان شهرضا ( قمشه ) در استان اصفهان ديده به جهان گشود. نورالله كسايي تحصيلات ابتدايي و متوسطه ( در رشته ادبيات ) را در شهرضا و اصفهان پشت سرگذاشت. در آن روزگار ، دبيرستان ها از مقطع دوم متوسطه ، رشته هاي رياضي ، طبيعي و ادبي داشتند. وي اين دوره را در شهر اصفهان طي كرد. پس از آن وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته زبان و ادبيات عربي ، ادامه تحصيل داد و با رتبه اول فارغ التحصيل شد. كسايي از سال 1348 دوره كارشناسي ارشد و دكتري را در دانشكده الهيات و عارف اسلامي ادامه داد و در سال 1353 از رساله دكتري خود باعنوان « مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماع آن » دفاع كرد و با رتبه اول در رشته فرهنگ عربي و علوم قرآني فارغ التحصيل شد. استاد نورالله كسايي در ضمن تحصيل ، در آموزش و پرورش شهرضا به خدمت فرهنگي ( آموزگاري و مسئوليت در آموزش و پرورش ) مشغول بود. او همچنين در مقطع تحصيلات تكميلي با دانشكده الهيات و معارف اسلامي همكاري آموزش داشت و به صورت

آزاد تدريس مي كرد ، تا اينكه در سال 1354 به طور رسمي از آموزش و پرورش به دانشگاه تهران منتقل شد و به تدريس در رشته هاي زبان و ادبيات عرب در اين دانشكده مشغول گرديد. وي از سال 1364 از گروه علمي قرآن و حديث به گروه تاريخ و تمدن اسلامي منتقل شد و مدتي نيز مديريت اين گروه را بر عهده داشت. استاد در زمينه تاريخ اسلام ، تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامي ، تاريخ آموزش و پرورش در ايران و اسلام ، نهادهاي علمي و آموزشي تدريس مي كرد. استاد نورالله كسايي در 28 آبان سال 1379 دار فاني را وداع گفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تاريخ تمدن و فرهنگ اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : نورالله كسايي تحصيلات ابتدايي و متوسطه ( در رشته ادبيات ) را در شهرضا و اصفهان پشت سرگذاشت. در آن روزگار ، دبيرستان ها از مقطع دوم متوسطه ، رشته هاي رياضي ، طبيعي و ادبي داشتند. وي اين دوره را در شهر اصفهان طي كرد. پس از آن وارد دانشگاه اصفهان شد و در رشته زبان و ادبيات عربي ، ادامه تحصيل داد و با رتبه اول فارغ التحصيل شد. كسايي از سال 1348 دوره كارشناسي ارشد و دكتري را در دانشكده الهيات و عارف اسلامي ادامه داد و در سال 1353 از رساله دكتري خود باعنوان « مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماع آن » دفاع كرد و با رتبه اول در رشته فرهنگ عربي و علوم قرآني فارغ التحصيل شد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : نورالله

كسايي ضمن تحصيل در دانشگاه از حوزه علميه به صورت آزاد استفاده مي كرد.استادان و مربيان : نورالله كسايي در مدت تحصيلات دانشگاهي دروس حوزوي را نيز فراگرفت كه از جمله استادان وي مي توان حاج آقا رحيم ارباب را نام برد.زمان و علت فوت : نورالله كسايي در 28 آبان سال 1379 به سن شصت و يك سالگي بر اثر عارضه سكته مغزي دار فاني را وداع گفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرحوم نورالله كسايي از سال 1337 تا سال 1353 در آموزش و پرورش شهر رضا و اصفهان به خدمت علمي و تدريس اشتغال داشت و از سال 1354 به دانشكده الهيات دانشگاه تهران منتقل شد و تا پايان حيات پر بركت خويش به تدريس اشتغال داشت و منشا فعاليتهاي بسيار پژوهشي و علمي بودفعاليتهاي آموزشي : نورالله كسايي در ضمن تحصيل ، در آموزش و پرورش شهرضا به خدمت فرهنگي ( آموزگاري و مسئوليت در آموزش و پرورش ) مشغول بود. او همچنين در مقطع تحصيلات تكميلي با دانشكده الهيات و معارف اسلامي همكاري آموزش داشت و به صورت آزاد تدريس مي كرد ، تا اينكه در سال 1354 به طور رسمي از آموزش و پرورش به دانشگاه تهران منتقل شد و به تدريس در رشته هاي زبان و ادبيات عرب در اين دانشكده مشغول گرديد. وي از سال 1364 از گروه علمي قرآن و حديث به گروه تاريخ و تمدن اسلامي منتقل شد و مدتي نيز مديريت اين گروه را بر عهده داشت. استاد در زمينه تاريخ اسلام ، تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامي ، تاريخ آموزش و پرورش در

ايران و اسلام ، نهادهاي علمي و آموزشي تدريس مي كرد. مرحوم كسايي در دانشگاههاي معتبر كشور و مراكزي چون بنياد دايره المعارف بزرگ اسلامي ،كميته ملي يونسكو در ايران و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)،همكاري آموزشي و تحقيقاتي داشته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : رشته تخصصي نورالله كسايي در گروه تارخ و تمدن اسلامي ، تاريخ آموزش و پرورش در اسلام بود و بيش از پنجاه مقاله در اين زمينه نوشته است . وي همچنين طرح پژوهشي تحت عنوان « نهادهاي علمي و آموزشي ايران از آغاز دوره اسلامي تا تاسيس دارالفنون » را در پنج مجلد در دست اجرا داشت كه ناتمام ماندچگونگي عرضه آثار : دكتر نورالله كسايي در هر جهت علمي كه گام بر مي داشت سعي مي نمود تا اثري ارزنده و تحقيقي مستند ارائه كند،نمونه كارهاي علمي بسياري وي شاهد بر اين مدعاست چه ترجمه و يا تاليفات ايشان ،حتي اگر بر كتابي مقدمه مي نوشت ،گاهي آن مقدمه بسيار جاذب تر و ارزشمند تر از آن كتاب بود مانند مقدمه اي كه آن مرحوم بر كتاب "تاريخ دانشگاههاي بزرگ اسلامي" نوشته است.او به احياء آثار انديشه ها و تقويت مباني علمي و فرهنگي و ارج نهادن به پيشينه با شكوه ايران تاكيد داشت و در اين راه گامهايي برداشت. توسط استاد سيد نورالله كسايي بيش از يكصد مقاله و چندين كتاب ،تحقيق و ترجمه نگارش يافته است كه مقالات ايشان در نشريات علمي و پژوهشي كشور و دايره المعارف بزرگ اسلامي در زمينه تاريخ اسلام ،فرهنگ و تمدن ايران و اسلام ،نهادهاي

علمي و آموزش جهان اسلام ،جغرافياي تاريخي سرزمين هاي اسلامي ،نقد ادبي و علوم بلاغي ،نقد و بررسي زندگي و آثار علمي دانشمندان و مسائل مربوط به تاريخ فرهنگ و آموزش و پرورش به چاپ رسيده است. بيانات استاد در همايش ها و كنفرانس هاي داخلي و خارجي به ويژه در باب ويژگي ها و ابعاد فرهنگ و تمدن اسلامي و ايران همواره از بهترين سخنراني هاي اين مجامع به حساب مي آمد.آثار : تاريخ دانشگاههاي بزرگ اسلامي ويژگي اثر : اين كتاب از عبدالرحيم غنميه اهل كشور مغرب،مرحوم دكتر نورالله كسايي در برگردان و نيز فارسي كردن اثر زحماتي زياد را متقبل شد.اين كتاب بيش از 45 صفحه و چهار فصل مفصل دارد.2 ترجمه تاريخ الجامعات الاسلاميه الكبري ويژگي اثر : با مقدمه و تعليقات مفصل.3 ترجمه تاريخ بيمارستان ها در اسلام ويژگي اثر : اين كتاب نوشته دكتر عيسي بك مصري مي باشد.پديدآورنده: احمد عيسي بك، نورالله كسائي (مترجم) ناشر: علمي و فرهنگي - 04 دي، 1384.تاريخ بيمارستانها در دو بخش است بخش اول در باب پيدايش،ساختار،پزشكان و هزينه بيمارستانهاي و بخش دوم به بيمارستانهاي قلمرو اسلام مي پردازد.4 ترجمه ذكر اخبار اصفهان ويژگي اثر : نوشته حافظ نعيم اصفهاني در دو مجلد با مقدمه اي بيش از صد صفحه از مترجم .اين كتاب اولين ترجمه كامل فارسي آن است.5 فرهنگ نهادهاي آموزشي ايران: از روزگار باستان تا تأسيس دولت صفوي ويژگي اثر : سال انتشار: 1383 تعداد صفحه: 673 شماره انتشار: 2653 مولف/مترجم: نورالله كسائي .توضيحات: تاريخ آموزش و پرورش در ايران گزارشي است از سرگذشت گوناگون آموزش ها و نهادهاي علمي و

آموزشي كه در روزگاران پيش از اسلام و پس از آن در ايران رواج يافته است. در آغاز اسناد مطالعاتي و منابع تحقيقي در تاريخ آموزش و پرورش و نهادهاي آموزشي و علمي ايران و مقاطع تاريخي تحقيق, توضيح داده مي شود. سپس كلياتي درباره آموزش و پرورش ايران باستان، نهادهاي آموزشي، آموزش و پرورش در ايران از آغاز خلافت عباسيان تا استقرار دولت صفاريان بيان مي شود و آموزش و پرورش ايران از صفاريان تا سلجوقيان، از سلجوقيان تا انقراض خوارزمشاهيان، از دوره مغول و ايلخانيان تا صفوي به روشني همراه با نهادهاي آموزشي آن دوره ارائه شده است6 مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماعي آن ويژگي اثر : اين كتاب ارزشمند و تحقيق گرانسنگ در بيان وضعيت اين مراكز بزرگ علمي نقش والايي دارد.كتاب مذكور يك پيشگفتار و هفت بخش دارد كه عبارت است از :اوضاع سياسي و اجتماعي و علمي بلاد اسلامي همزمان با مدارس نظاميه،خواجه نظام الملك طوس بنيانگذار مدارس نظاميه،نظاميه نيشابورة نظاميه بغداد ،مدارس نظاميه مهم ديگر از جمله نظاميه اصفهان ،آمل طبرستان و ...7 منتخب النصوص التاريخيه و الجغرافيه ويژگي اثر : پديدآورنده: نورالله كسائي ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 31 تير، 13868 نقد و نظر در تاريخ آموزش و پرورش ايران از آغاز تا كنون

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگي سال بيستم مهر 1382 شماره 2043نشريه مدت ، ماهنامه دانشگاه تهران ، شماره 22 ،آبان و آذر 1380 ، ص 46

كلباسي، روح الامين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

روح الامين مجتبي كلباسي اشتري

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در حدود

سال 1350 وارد حوزه علميه اصفهان شدم و تحصيلات مقدماتي را در مدرسه علميه «ذوالفقار» طي كرده و در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شدم و در درس حضرات: «اعتمادي»، «دوزدوزاني»، «خزعلي»، «مظاهري» و «سبحاني» شركت و در درس خارج هم از اساتيد عظيم همچون: «آيت الله تبريزي»، «فاضل»، «سبحاني» و «منتظري» استفاده نمودم و از سال 1362 در كارهاي پژوهشي ابتداء در مركز تازه تأسيس (پژوهشگاه دفتر تبليغات) شركت كردم. در پژوهشگاه «سيره معجم بحار الانوار و ... » بالاخره در كار «تفسير راهنما» در مركز فرهنگ و معارف قرآن توفيق يافتم. لازم به ذكر است در تأسيس مركز فرهنگ و معارف قرآن و پايه ريزي كارهاي پژوهشي در آن مركز، نقش اساسي داشتم. در همان سال ها موفق به مديريت توليد نرم افزار تبيان 3 شدم كه اولين فرهنگ موضوعي قرآن به صورت نرم افزار رايانه اي بود.

چندي بعد (سال 75) واحد پاسخ به سوالات نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها را راه اندازي كردم كه در طي چندين سال به هزاران سوال پاسخ داده شد و نرم افزار «پرسمان» حاصل بخشي از آن فعاليت ها است. از سال 79 به بعد «ستاد تفسير قرآن كريم» زير نظر حجت الاسلام و المسلمين قرائتي تشكيل و حقير تاكنون دبير آن ستاد بوده و توفيق خدمتگذاري داشته ام كه شرح فعاليت ها مجالي وسيع مي طلبد. همچنين از سال 82 مديريت «مركز تخصصي مهدويت» را پذيرفتم كه تاكنون اين توفيق سلب نشده است. در طول اين سال ها صدها ساعت برنامه راديويي در عرصه پاسخگويي به سوالات تفسير و برخي موضوعات ديگر داشته

ام. همچنين ساعتها بحث و پاسخگويي از طريق سيما داشته ام كه البته از تاثير و يا نقش آن بي خبرم.

كوهستاني، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: رهبرى و رفتار انسانى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: فردوسى مشهد

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته فلسفه و حكمت اسلامى از دانشگاه مشهد در سال 1350، كارشناسى ارشد در رشته مديريت از ايالت اكلاهما آمريكا در سال 1355، دكترا در رشته مديريت از ايالت كاليفرنياى آمريكا در سال 1359.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم تربيتى دانشگاه فردوسى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

برنامه ريزى، آموزشى (تعليم و تربيت)، مديريت، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مديريت آموزشى و پرورشى، روانشناسى مديريت، بهداشت درمانى در مديريت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

كيامنش، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا كيامنش در سال 1323 در شهر انديمشك متولد شد . دوره ابتدايي را در زادگاهش گذراند. دوره دبيرستان را در 3 شهر انديمشك، دزفول و اهواز گذراند اما ديپلمش را از دزفول گرفت. پس از آن به عنوان معلم روزمزد وارد آموزش و پرورش شد و در همان مدرسه اي كه خود روزگاري دوره دبستان را در آن خوانده بود. مدتي به سربازي رفت و 18 ماه در سپاه دانش فعاليت كرد. سال 1348 از دانشگاه تربيت معلم ليسانس آموزش ابتدايي گرفت و يك سال در كرمانشاه دبير سپاه دانش آموزش هاي معلمي شد. در سال 1349 براي تحصيل در رشته مشاوره و راهنمايي در مقطع فوق ليسانس قبول شد و به دانشگاه تربيت معلم بازگشت وسال 51 موفق به گرفتن مدرك خود شد. اسفندماه 1354 با استفاده از

بورس راهي آمريكا شد. زماني كه تنها دفاع از پايان نامه اش باقي مانده بود، بنا به دلايلي مجبور شد به ايران بازگردد. در سال 1360 مجدد به آمريكا برگشت و موفق به اخذ مدرك دكتري رشته روش هاي تحقيق و ارزشيابي از دانشگاه UCLA آمريكا شد . وي هم اكنون استاد دانشگاه تربيت معلم تهران است. ترجمه جلد دوم كتاب "استدلال آماري در علوم رفتاري" عليرضا كيا منش ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : روشهاي تحقيق و ارزشيابي خاطرات كودكي : پدر عليرضا كيامنش كارمند راه آهن بود و از اين رو، دوره دبستان را در ايستگاه راه آهن ميان انديمشك و دورود سپري كرده است، چرا كه روستاي آن ها كنار خط آهن واقع بود و بخشي از كلاس هاي درس را براي كودكان در اتاق هاي خالي ايستگاه قطار برپا كرده بودند، تا كلاس ششم را بي دردسر گذراند و پس از آن به دليل نبودن امكانات آموزشي كافي در روستا، بچه ها بايد به شهر مي رفتند و اين براي آن ها مسأله ساز مي شد. با اين همه، مادرش براي ادامه تحصيل به او فشار مي آورد و كيامنش به راه روشن خويش ادامه داد و همين امر انگيزه اي در پنج _ شش خواهر و برادر ديگر او ايجاد كرد كه آن ها نيز به هر قيمت درسشان را ادامه دهند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : _ فوق ديپلم راهنمايي تعليماتي مدارس از دانشگاه

سپاهيان انقلاب (مامازن) _ كارشناسي رشته آموزش ابتدايي (دانشگاه تربيت معلم) سال 1348 _ كارشناسي ارشد رشته مشاوره و راهنمايي (دانشگاه تربيت معلم) سال 1351 _ فوق ليسانس رشته روش هاي تحقيق و ارزشيابي از دانشگاه UCLA آمريكا _ دكتراي رشته روش هاي تحقيق و ارزشيابي از UCLA آمريكا سال 1360 _ ديپلم تخصصي تحقيق و ارزشيابي برنامه هاي درسي آموزش جمعيت از دانشگاه ويلز، كارديف، (انگلستان) خاطرات و وقايع تحصيل : از خاطراتي كه عليرضا كيامنش از آن دوران به آن اشاره ميكند واقعه طبس در سال 1354 است كه منجر به طولاني شدن تحصيلات دكتري دكتر كيامنش شد به طوريكه براي دفاعيه پايان نامه اش نتوانست به آمريكا سفر كند و اين كار تا سال 1360 به طول انجاميد. يكي از دلايل مهمي كه سبب شد دكتر كيامنش از رشته مشاوره به رشته تحقيقات آموزشي روي بياورد، نقش مؤثر و تعيين كننده اي بود كه يكي از استادانش در خارج از كشور به نام دكتر شيبرسون در تغيير سرنوشت او ايفا كرد: «من را به عنوان كمك استاد انتخاب كرده بودند و بايد در تاريخ معيني خودم را به استادي معرفي و كارم را آغاز مي كردم و براي آن ماهانه 700 دلار حقوق مي گرفتم. اين در زماني بود كه كل بورس من 450 دلار بود و 700 دلار اضافه گرفتن يعني دوبرابرشدن حقوق! فكر مي كردم من يك دانشجوي خارجي و با مشكلات فراوان زبان، آيا واقعاً مي توانم كمك استاد باشم؟ آن هم با دانشجوهاي رشته دكتري و فوق ليسانس. چون آنجا اصلاً ليسانس نداشتيم. دانشجويان دكتري سؤالاتشان را از

من مي پرسيدند و اگر من قادر به حل آن ها نبودم، از استاد مي پرسيدم و مي گفتم. اين موضوع از نظر شغلي برايم افتخار بود و از نظر مالي ارزشمند. ولي هر طور حساب مي كردم، مي ديدم توانش را ندارم. رفتم پيش دكتر شيبرسون و گفتم چرا مرا انتخاب كرديد؟ گفت لابد حس كردم توانايي هايي داري كه مي تواني اين كار را انجام بدهي و بعد از برخي درس هايم و نمره هايم سؤال كرد و گفت هر كس اين در س ها را گرفته باشد از نظر دانشگاه آدمي است كه توانايي انجام اين كار را دارد و شما هم به اين دليل انتخاب شده اي و يكي از كساني هم كه تو را انتخاب كرد خودم بودم. گفتم من نمي توانم اين كار را بكنم. دكتر شيبرسون گفت: «از نظر ما كسي كه اين درس ها را بگيرد و قبول شود، بايد اين توانايي ها را داشته باشد. اگر تو مي گويي من اين درس ها را گرفتم ولي اين توانايي ها را ندارم فقط مي توانم بگويم ما در نمره دادن به تو اشتباه كرده ايم! لذا شما بايد از اين دانشگاه تشريف ببريد.» گفتم خب شايد من نتوانم. گفت شما احتمالاً اعتماد به نفس نداري. يا مي روي اعتماد به نفست را پيدا مي كني يا از فردا جايت در اين دانشگاه نيست. من چند روزي نگران بودم تا اين كه دكتر شيبرسون گفت چرا معطل مي كني و جواب نمي دهي؟ و دستم را گرفت و برد پيش همان استادي كه قرار بود من كمكش باشم

و گفت: «ايشان كمك شماست و از همين امروز كارش را شروع مي كند. او اعتماد به نفس ندارد. اولين روزي كه حس كردي نمي تواند خبرم كن.» پس از آن ديدم واقعاً هيچ وقت مشكلي نداشتم و خيلي خوب از عهده كار برآمدم. 3_2 سال پيش دكتر شيبرسون را در برلين ديدم. به من گفت ظاهراً ديگر مشكل اعتماد به نفس نداري، من هنوز يادم است كه آمدي و گفتي من نمي توانم. اما حالا احساس مي كنم خيلي كارها مي تواني انجام بدهي. هر چند كه همان زمان هم خيلي كارها مي توانستي انجام بدهي! فعاليتهاي ضمن تحصيل : عليرضا كيامنش بعد گرفتن ديپلم متوسطه مدتي بعد به سربازي رفت و 18 ماه در سپاه دانش در روستاهاي دزفول و كهگيلويه و بويراحمد فعاليت كرد. با اتمام خدمت سربازي، جذب آموزش و پرورش شد و در دزفول براي دبيري استخدام شد و در شوش به تدريس پرداخت. در بهمن 1343 به دانشگاه تربيت معلم رفت و يك دوره دوساله راهنماي تعليماتي را گذراند. پس از آن، دوباره به دزفول بازگشت و مدت يك سال در روستاهاي دزفول، شوش، هفت تپه، انديمشك و ... در مقام مسئول راهنماي تعليماتي روستاها به انجام وظيفه پرداخت و با دوچرخه و موتور از اين روستا به آن روستا و از اين معلم به آن معلم سركشي كرد. سال 1348 از دانشگاه تربيت معلم ليسانس آموزش ابتدايي گرفت و يك سال در كرمانشاه دبير سپاه دانش آموزش هاي معلمي شد. با اتمام اين دوره توسط آموزش و پرورش به اصفهان فرستاده شد. آن زمان كارخانه ذوب آهن به

تازگي در حال شكل گيري بود و آهسته آهسته اصفهان به شهري صنعتي تبديل مي شد. آنجا يك طرح سوادآموزي تابعه يونسكو برپا بود كه كيامنش نيز براي آموزش كارگران بي سواد تلاش مي كرد. در مردادماه ،1349 به سوسنگرد منتقل شد و يك ماه مسئوليت مدارس روستايي اين محل را به دوش كشيد اما همان سال براي تحصيل در رشته مشاوره و راهنمايي در مقطع فوق ليسانس قبول شد و به دانشگاه تربيت معلم بازگشت وسال 51 موفق به گرفتن مدرك خود شد و با همين مدرك به دزفول رفت و در هيبت مشاور و راهنماي مدارس دوره راهنمايي دزفول شروع به كار كرد. ضمن اين كه مركز مشاوره اي هم راه اندازي و خود را به عنوان سرپرست مركز معرفي كرد. 3 سال در دزفول به فعاليت پرداخت. مدت كوتاهي نيز در دانشسراي مقدماتي به صورت پاره وقت با آموزش و پرورش دزفول همكاري كرد. در چنين شرايطي در حالي كه دريافت بورس تحصيلي و ادامه تحصيل ميان جوان هاي آن روزگار به نوعي مد شده بود و از طرفي دانشگاه تربيت معلم در تلاش براي تربيت نيرو بود، دكتر كيامنش در چند بورس تحصيلي پذيرفته شد از جمله بورس دانشگاه زاهدان و دانشگاه تربيت معلم. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : _ رئيس دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تربيت معلم تهران _ عضو انجمن روانشناسي ايران _ عضو انجمن ارزشيابي آموزشي ايران _ مؤسس و عضو انجمن ايراني تعليم و تربيت _ عضو سابق انجمن تحقيقات تربيتي آمريكا به مدت 10 سال _ عضو سابق انجمن بين المللي ارزشيابي پيشرفت تحصيلي

به مدت 9 سال _ مؤسس و عضو انجمن تحقيقات آموزشي _ مدير گروه مشاوره دانشگاه تربيت معلم تهران _ عضو كميته ملي تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) در ايران _ مشاور تحقيقاتي وزارت آموزش وپرورش در يك دوره _ عضو كميسيون روانشناسي و علوم تربيتي، حقوق، علوم سياسي و اجتماعي (شوراي پژوهش هاي علمي كشور) _ سرپرست مركز تحقيقات آموزشي و دبير شوراي تحقيقات وزارت آموزش و پرورش _ عضو شوراي تغيير نظام آموزش و پرورش با تأييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي فعاليتهاي آموزشي : عليرضا كيامنش تاكنون با دانشگاه هاي بسياري در سطح تهران و ايران همكاري هاي علمي _ آموزشي داشته و در دانشگاه هاي تربيت مدرس، الزهرا (س)، شهيد بهشتي، دانشگاه تهران، علامه طباطبايي و اغلب دانشگاه هايي كه به نحوي دانشكده هاي علوم تربيتي و روانشناسي دارند، تدريس كرده است و اين همكاري ها همچنان ادامه دارد. وي هم اكنون استاد دانشگاه تربيت معلم تهران است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : _ مؤسس و عضو انجمن ايراني تعليم و تربيت _ مؤسس و عضو انجمن تحقيقات آموزشي ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : در مورد عليرضا كيامنش بايد گفت او هميشه مسئوليتي را برعهده داشته و حتي گاهي چند پست را با هم انجام مي داده و در همه موفق و شايسته عمل كرده است. محض نمونه مدتي مدير گروه تكنولوژي دانشگاه تربيت معلم بوده است، همچنين مسئول مؤسسه تحقيقات تربيتي دانشگاه در نخستين سال هاي دهه ،70 براي يك فرصت مطالعاتي يك ساله به دانشگاه سانتاباربارا در آمريكا مي رود و

پس از اقامتي هشت ماهه در حالي كه هنوز بايد براي اتمام كارش چند ماه ديگر بماند، از او درخواست مي شود به ايران بيايد و مسئوليت هايي را بپذيرد و او با ميل و علاقه به ايران برگشته، همكاري هاي نزديكي را با آموزش و پرورش آغاز مي كند. مركز تحقيقات آموزش و پرورش را اداره مي كند. وي در كسوت دبير شوراي تحقيقات اين سازمان قرار مي گيرد و طرح هاي تحقيقاتي مختلفي را با سازمان اجرا مي كند. از مهم ترين آن ها مي توان به حضور در شوراي تغيير نظام آموزشي اشاره كرد كه ارزشياب اين برنامه هم بوده است و در سال هاي اول تا سوم، ارزشيابي جامعي از نظام جديد آموزشي متوسطه را انجام مي دهد. در سال ،1375 هماهنگي سومين طرح «مطالعه بين المللي رياضي و علوم» (TIMSS99) را به عهده مي گيرد. اگرچه پيشتر مسئوليت نخستين دوره آن در سال 95ميلادي و دومين دوره اش نيز بر عهده كيامنش بوده است. در سال ،72 از مرتبه استادياري به دانشياري تغيير وضعيت مي دهد و تا سال 79 ارتباط خود را جسته گريخته با آموزش و پرورش حفظ مي كند ازجمله در زمان وزارت دكتر نجفي. اما از اين سال به بعد ارتباط رسمي او با سازمان كم و كمتر شد و اگر هم ارتباطي بود در زمينه كارهاي پژوهشي بوده است. ديگر فعاليتها : _ مدير طرح سنجش صلاحيت هاي پايه: ارزشيابي درون داده ها و برون داده هاي آموزشي در ايران پايه پنجم ابتدايي (ABC)، صندوق كودكان ملل متحد (UNICEF) و پژوهشكده تعليم و تربيت _

مدير طرح ارزشيابي از طرح آموزش دختران روستايي شاغل (UNICEF) _ عضو هيأت تحريريه نشريات علمي _ پژوهشي انديشه هاي نوين تربيتي (دانشگاه الزهرا)، فصلنامه تعليم و تربيت (دانشگاه علامه طباطبايي)، مجله علوم تربيتي و روانشناسي (دانشگاه شهيد چمران اهواز)، دو فصلنامه روانشناسي معاصر و .... _ مدير مسئول نشريه «پژوهش نامه آموزشي» و سردبير نشريه فصلنامه تعليم و تربيت آرا و گرايشهاي خاص : عليرضا كيامنش بارها با ارائه تحقيقات و پژوهش ها و اجراي پروژه هاي تربيتي _ آموزشي، علاقه مندي و توانايي هايش را در اين عرصه به منصه ظهور گذارده است، اگرچه درخصوص عدم بهره گيري از اين برنامه ها و مشكلات موجود بر سر راه، بر شيوه عملكرد حوزه علوم تربيتي انتقادهايي دارد و كاستي هايي را بيان مي دارد: «ما در هر حوزه اي از جمله علوم تربيتي مشكل داريم. شايد يكي از دلايل مشكلاتمان اين است كه جامعه ما جامعه اي علمي نيست. وقتي جامعه علمي نباشد، بالطبع نمي توانيم با مسائل علمي برخورد كنيم. بنابراين، راه حل علمي نمي يابيم و مسائل روي هم انباشته مي شوند. ما دنيايي داريم به نام جامعه كه قوانين خاص خودش را دارد و در اين جامعه بزرگ بخشي به نام آموزش و پرورش داريم كه 18_17 ميليون نفر را دربردارد. يك جامعه كوچكتر هم داريم كه جامعه دانشگاهي ماست و در دل آن زيرمجموعه اي به نام علوم تربيتي و روانشناسي است كه انتظار مي رود اين بخش، مقداري راهگشا و هدايت كننده آن جامعه بزرگ يعني آموزش و پرورش باشد و همچنين جامعه بزرگ تري به عنوان كشور كه

از نظر مسائل رفتاري و روحي و رواني موجود در جامعه دچار اشكال است. در مجموع، چه از نظر تعداد، چه از نظر حجم كار و چه از نظر توانمندي ها، واقعاً توانايي انجام كار را نداريم و جالب است كه نتوانيم با هم ارتباط نيز برقرار كنيم. مثلاً آموزش و پرورش در زمينه هايي از ما خيلي جلوتر است، اما در بخش هايي هم ما احساس مي كنيم چيزهايي داريم كه آنها ندارند ولي نه فرصت مي شود از تجارب آنها استفاده كنيم و نه فرصتي كه ما برويم در آزمايشگاه هاي آنها و نظريه هايمان را تبديل به عمل كنيم.» جوائز و نشانها : ترجمه جلد دوم كتاب "استدلال آماري در علوم رفتاري" عليرضا كيا منش ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : عليرضا كيامنش مؤلف 8 عنوان كتاب و مترجم بيش از 10 جلد كتاب با عناويني چون: استدلال آماري در علوم رفتاري، ارزشيابي آموزشي و ... آثار : ارزشيابي آموزشي ويژگي اثر : مقام بهترين كتاب تحقيقي سال را به دست آورد-تأليف ريچارد ام ولف2 استدلال آماري در علوم رفتاري ويژگي اثر : ترجمه 1367،جلد دوم اين كتاب در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب:«استدلال آماري در علوم رفتاري»: متن اصلي كتاب (1981) به زبان انگليسي در شش بخش تنظيم شده است. ويژگيهاي اثر حاضر با توجه به كمبود منابع در زمينة روشهاي استنباط آماري به فارسي اين

است كه با كاربرد اصول آموزش و يادگيري جهت تهية مطالب و با ارائة مثالها، نمودارها و دستورالعملهاي متعدد، درك مطالب پيچيدة آماري را براي خواننده آسان مي سازد. مترجم در اين مجلد، سه بخش از اثر اصلي را ترجمه كرده و جهت رفع برخي محدوديتهاي كتاب در زمينة روش تحليل داده ها در نمونه هاي با حجم نامساوي و نيز تحليل واريانس يك متغيري در طرحهاي بلوكي تصادفي و نيز طرحهاي كاملاً تصادفي، با استفاده از منابع مختلف به تدوين سه بخش ديگر با عنوان ضميمه اقدام كرده است 3 سنجش و اندازه گيري ويژگي اثر : مجموعه كتاب ها، 1384، اين مجموعه كتاب ها از جانب آموزش و پرورش به عنوان كتاب هاي برتر كمك آموزشي برگزيده شد.

كيهان، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1282.

درگذشت: 22 مرداد 1372، تهران.

محمود كيهان استاد رشته ى اقتصاد دانشگاه تهران در سن نود سالگى در تهران درگذشت. او تحصيلات دانشگاهى را در فرانسه انجام داده بود و پس از بازگشت به استادى دانشگاه تهران نايل شد و سال هاى دراز تدريس مى كرد و ضمن آن كه خدمات ديگر دولتى را نيز عهده دار بود. وى مقالاتى براى مجله ى «عصر اقتصاد» و مجلات ديگر نوشته بود.

فرزند ميرزا احمدخان محتشم ديوان، در 1284 در تهران متولد شد. تحصيلات متوسطه را در دارالفنون باتمام رسانيد و سپس جزء اولين دسته دانشجويان اعزامى به خارج در 1307 ش عازم پاريس گرديد. دكتراى حقوق و اقتصاد از دانشگاه پاريس دريافت كرد و مدتى نيز در انستيتوى علوم سياسى پاريس تحصيل نمود. در 1317 به ايران بازگشت و به دانشيارى دانشكده حقوق منصوب شد و بعد مقام استادى گرفت. وى از موسسين و پايه گذاران

صندوق پس انداز ملى مى باشد و آن سازمان را در 1318 در بانك ملى بنياد نهاد و خود رياست آنرا برعهده گرفت. دكتر كيهان مدتى هم عضو هيئت عالى برنامه و مدير كل بررسيهاى اقتصادى وزارت دارائى بود. دكتر كيهان چند سالى معاونت دانشكده حقوق را عهده دار بود و مدتى هم صاحب امتياز و سر دبيرى مجله ى عصر اقتصاد را برعهده داشت.

تأليفات متعددى در رشته ى تخصصى خود دارد مانند علم اقتصاد، سازمان هاى بين المللى و قسمتى از حقوق بين الملل.

محمود كيهان، استادى كناره گير و كم تحرك بود و كلاسهاى او به هيچ وجه قابل استفاده نبود و در تمام مدت استادى، نتوانست دانشجويان را جلب كند.

(1372 -1284 ش)، استاد دانشگاه و نويسنده. پس از اتمام تحصيلات ابتدايى و متوسطه، در دبسات اقدسيه و دارالفنون، به فرانسه رفت و موفق به دريافت ليسانس حقوق از دانشگاه تولوز و دكتراى حقوق و اقتصاد از دانشكده ى حقوق پاريس و ديپلم علوم سياسى از انستيتو مطالعات عالى بين المللى پاريس گرديد. او مدتى مدير روزنامه و مجله ى «عصر اقتصاد» بود و مقالات متعددى در مسايل اقتصادى و اجتماعى در آن روزنامه و مجله منتشر كرد. از جمله ابتكارات وى ترتيب دادن قرعه كشى صندوق پس انداز ملى در سال 1318 ش بود كه براى اولين بار در ايران، براى تشويق مردم به پس انداز، صورت گرفت. وى در تهران درگذشت. از آثارش: «اصول علم اقتصاد»؛ «علم اقتصاد»، كتاب درسى.[1]

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] آينده (س 19، ش 9 -7، ص 842)، چهره هاى آشنا (497)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2334/ 2 ،261/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (80

-79/ 6).

گروسي فرشي، ميرتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر مير تقي گروسي فرشي استاد گروه روان شناسي دانشگاه تبريز در سال 1325 در تبريز بدنيا آمد.ايشان در سال 1377 مدرك دكتري در رشته روانشناسي عمومي را از دانشگاه تربيت مدرس با موفقيت اخذ كرد. وي از سال 1365به عنوان عضو هيات علمي در گروه روانشناسي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي مشغول خدمت شد. اين هم كاري تا كنون ادامه دارد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي عمومي تحصيلات رسمي و حرفه اي : مير تقي گروسي فرشي تحصيلات ابتدايي را در دبستان منوچهري به پايان رسانده و ديپلم خود را در سال 1346 از دبيرستان فردوسي اخذ كرده اند ايشان مدرك كارشناسي در رشته مشاوره را از دانشگاه تربيت معلم و كارشناسي ارشد مشاوره و راهنمايي را در سال 1356 از دانشگاه تهران دريافت نموده اند و در سال 1377 مدرك دكتري در رشته روانشناسي عمومي را از دانشگاه تربيت مدرس با موفقيت اخذ كرده اند . عنوان پاياننامه : الف - كارشناسي ارشد : ترادف رشد مفاهيم بقا ذهني و رشد قضاوت اخلاقي در كودكان پرورشگاهي ب - دكتري : هنجاريابي آزمون جديد شخصيتي تئو و بررسي تحليلي ويژگيها و ساختار عاملي آن در بين دانشجويان دانشگاههاي ايران وقايع ميانسالي : دكتر گروسي فرشي در سال 1377 مدرك دكتري در رشته روانشناسي عمومي را از دانشگاه تربيت مدرس با موفقيت اخذ كرد. وي از سال 1365به عنوان عضو هيات علمي در گروه روانشناسي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي مشغول خدمت شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتها اداري و مديريتي مير تقي گروسي

فرشي به ترتيب زير است: 1- عضو هيأت علمي گروه روان شناسي دانشگاه تبريز از سال 1365 تا كنون. 2- مدير گروه روان شناسي دانشگاه تبريز، 1367 الي 1371 و 1377 الي 1380. 3- معاونت دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه تبريز، ارديبهشت 1382 الي شهريور1382. 4- رياست دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه تبريز، از شهريور 1382 الي تا كنون. 5- رياست سازمان نظام روانشناسي و مشاوره منطقه 5 شمالغرب كشور 6- عضو انجمن روانشناسي آمريكا، شاخه روانشناسي كاربردي 7- عضو اساتيد راهنماي دانشجويان دوره دكتري دانشگاه استكهلم سوئد، رشته طب اجتماعي 8- عضو پيوسته انجمن روان شناسي ايران. 9- مدير مسئول و عضو هيأت تحريريه مجله روانشناسي دانشگاه تبريز 10- ناظر پروژه هاي برنامه ملي تحقيقات كشور در علوم انساني 11- عضو كميسيون تخصصي روانشناسي كودكان استثنايي سازمان نظام روانشناسي 12- عضو شوراي عالي برنامه ريزي وزارت فرهنگ و آموزش عالي 13- مشاور طرحهاي تحقيقاتي نيروي انتظامي استان آذربايجان شرقي 14- عضو كميته تخصصي و هيأت مميزه دانشگاه تبريز. 15- عضو كميته تخصصي بهداشت مدارس و جوانان استان فعاليتهاي آموزشي : فعاليتهاي آموزشي دگر گروسي فرشي به قرار زير است: الف: تدريس 1-دوره كارشناسي : دروس روانشناسي مشاوره و راهنمايي ، كاربردآزمونهاي رواني ، روانشناسي شخصيت ، روان درماني 2- تحصيلات تكميلي: دروس روانشناسي شخصيت ، روانشناسي عمومي ، رشد پيشرفته ب - برگزاري كارگاه ها : كارگاه آموزشي وابسته هاي شخصيتي بيماريهاي قلبي - عروقي 1380 ، 1382 ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : كارگاههاي آموزشي مير تقي گروسي : 1- كارگاه آموزشي وابسته هاي شخصيتي بيماريهاي قلبي _

عروقي در سال1380. 2- كارگاه آموزشي وابسته هاي شخصيتي بيماريهاي قلبي _ عروقي. 8-4 بهمن ماه سال 1382. 3- كارگاه آموزشي مهارتهاي زندگي. مهرماه و آبان ماه 1383، دانشگاه علوم پزشكي تبريز چگونگي عرضه آثار : - تعداد طرحهاي تحقيقاتي:19 مورد - تعداد مقالات منتشر شده در نشريات معتبر داخلي :17 مورد - تعداد مقالات منتشر شده در نشريات معتبر خارجي :3 مورد - راهنماي پايان نامه هاي دوره دكتري:4 مورد -راهنمايي پايان نامه هاي دوره كارشناسي ارشد:9 مورد - تعداد مقالات ارائه شده در كنفرانسهاي داخلي و خارجي:10 مورد آثار : ثبات و تغيير شخصيت در بزرگسالي ويژگي اثر : (1381)(مترجم) انتشارات جامعه پژوه. 2 روانشناسي فيزيولوژيك ويژگي اثر : (1383)(همكار مؤلف) انتشارات سنجش تكميلي.3 رويكرد فردگرا در مشاوره سوء مصرف مواد ويژگي اثر : (1384)(مترجم)، انتشار معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي تبريز4 رويكردهاي نوين در ارزيابي شخصيت ويژگي اثر : (1380)(مؤلف) انتشارات جامعه پژوه5 كودك مبتلا به سندرم داون ويژگي اثر : (1367)(مترجم) انتشارات دانشگاه تبريز.

گنجي گرگري، حمزه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حمزه گنجي در سال 1320 در هاديشهر از بخشهاي شهر مرند بدنيا آمد. وي دوران ابتدايي را در زادگاهش گذراند و پس از گذراندن دوره متوسطه و قبولي در امتحانات دانشسراي مقدماتي تبريز دوره دبيرستان را طي ميكند و ديپلم طبيعي را در سال 1341 پس از يك بار مردودي در سال قبل، اخذ ميكند و بعد دو سال تدريس در دبيرستانهاي جلفا در رشته زبان فرانسه در دانشگاه تبريز ثبت نام ميكند و در ادامه بعد از كسب مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته علوم تبيتي در سال 1351با بورسيه راهي فرانسه ميشود و در

رشته دكتراي روانشناسي از دانشگاه پل والري شهر مون پليه فارغ التحصيل ميشود. وي هم اكنون استاد دانشگاه آزاد رودهن است. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي خاطرات كودكي : حمزه گنجي به حكم شناسنامه متولد سال 1321 است اما از آنجا كه پدرش _ بي آن كه در حوزه روانشناسي درس خوانده باشد _ روانشناس بود! سن فرزندانش را هميشه يك سال كوچكتر مي گرفت تا وقتي به مدرسه مي روند بزرگتر از بچه هاي ديگر باشند و در نتيجه بهتر درس بخوانند و يا زماني كه به خدمت سربازي مي روند كاملتر باشند و دوري خانواده را بهتر تحمل كنند. با اين حساب تاريخ توليد حقيقي دكتر گنجي، سال 1320 است. چون به دليل بيماري نتوانسته بود كلاس اول را در يك سال تمام كند دو سال را در اول ابتدايي گذراند. تا سوم ابتدايي وضع درسي درخشاني نداشت ولي از كلاس چهارم ناگهان پيشرفت چشمگيري از خود بروز داد، تنها به اين دليل كه معلم كلاس چهارم را _ كه سراسر وقار و بسيار شيك پوش بود! _ خيلي دوست مي داشت. تا كلاس سوم دوره اول دبيرستان را با شاگرد اولي سپري مي كند و در اين زمان در يادگيري رياضيات استعداد عجيبي از خود نشان مي دهد. اما هيچ گاه در دروس املا و انشا نمره اي بالاتر از 17 نگرفت. تحصيلات رسمي و حرفه اي : - گذراندن دوره دبيرستان در دانشسراي مقدماتي تبريز و سپس گرفتن ديپلم طبيعي (علوم تجربي) با قبولي در امتحانات و كسب رتبه ممتاز در سال 1341 - كارشناسي در رشته زبان

فرانسه از دانشگاه تبريز سال 1348 - كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي از دانشگاه تهران سال 1351 - دكتراي روانشناسي عمومي از دانشگاه پُل والري در شهر مون پليه (فرانسه) خاطرات و وقايع تحصيل : حمزه گنجي از دوران دبيرستان خاطرات جالبي دارد: «كتاب هاي ديپلم رياضي را همراه برده بودم تا براي گرفتن ديپلم رياضي به صورت متفرقه آماده بشوم. نخستين تصميمم اين بود كه وقتي ديپلم مي گيرم حتماً شاگرد اول بشوم. اما بعد از يك ماه مطالعه پي بردم يادگيري رياضي بدون معلم ساده نيست. كتاب هاي رياضي را پس دادم و اين بار كتاب هاي علوم تجربي را گرفتم. پس از چند ماه مطالعه به معدل 15 رضايت دادم، هنگام امتحان انتظارم را حتي در حد معدل 10 پائين آوردم اما يكضرب مردود شدم. در نوبت بعد يعني بهمن ماه 1341 با معادل 12/19 موفق به اخذ مدرك ديپلم در رشته علوم تجربي شدم. در همين امتحانات معلم كلاس چهارم ابتدايي ام را ديدم كه او هم مانند من ديپلم نداشت و مي خواست به طور متفرقه ديپلم بگيرد».فعاليتهاي ضمن تحصيل : حمزه گنجي پس از فارغ التحصيلي از دانشسراي مقدماتي، با داشتن مدرك كلاس يازده در تاريخ چهارم مهرماه 1340 به عنوان آموزگار استخدام و به روستاي زال از توابع مرند رفت و دو كلاس اول و پنجم ابتدايي را تدريس ميكرد. و پس از گرفتن مدرك ديپلم متوسطه در سا ل1341 با گذشت دو سال، در سال 42 از روستاي زال به دبيرستان جلفا در 15 كيلومتري زادگاهش منتقل مي شود و آنجا تدريس دروس رياضي وعربي را به

عهده مي گيرد. اين كار سبب شد با قواعد و مباحث عربي آشنا شود و همين مسأله در ورودش به دوره كارشناسي بسيار مؤثر واقع شد. دو سال بعد همراه با عده اي از همكارانش در كنكور دانشگاه ها ثبت نام مي كند و بعد از كسب مدرك كارشناسي . در مهرماه 48 با تقاضاي انتقال به تهران او موافقت مي شود و اوبه پايتخت مهاجرت مي كند. در ابتداي امر در دبيرستان فرخي واقع درميدان مولوي مشغول تدريس مي شود.استادان و مربيان : از استادان حمزه گنجي ميتوان به دكتر غلامحسين شكوهي در دانشگاه تهران اشاره كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - رئيس دانشكده علوم تربيتي ابوريحان بيروني (به مدت يك سال) - مدير گروه روانشناسي دانشگاه آزاد رودهن (2 سال) - رئيس آزمايشگاه روانشناسي در دانشگاه علامه طباطبايي (به مدت 20 سال) - عضويت در هيأت تحريريه مجله پژوهش هاي روانشناختي - سردبير مجله نوآوري هاي آموزشي در آموزش و پرورش (يك سال به صورت قراردادي) - مدير انتشارات «ساوالان» از 1379 با هدف چاپ كتاب هاي روانشناسي حمزه گنجي، مدتي را در مركز مشاوره آموزش و پرورش (خيابان طالقاني فعلي) به عنوان روانشناس و مشاور مزكر فعاليت كرد كه اين موضوع به سال 1340 برمي گردد. فعاليتهاي آموزشي : حمزه گنجي در مقطعي نيز به شكل حق التدريسي با دانشگاه هاي سپاهيان انقلاب و ابوريحان همكاري داشته است. تا 1360 را در مامازن ورامين به خدمت مي گذراند و پس از آن به تهران منتقل مي شود. مدتي را نيز در دانشگاه پيام نور امروزي به تدريس سر مي كند و

سرانجام تا سال 73 و زمان بازنشستگي اش در سن 52سالگي در مقام استاد دانشگاه علامه طباطبايي به تدريس مشغول مي شود و امروز از اعضاي هيأت علمي دانشگاه آزاد رودهن است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : . حمزه گنجي در حال حاضر علاوه بر حضور درجمع اساتيد دانشگاه آزاد رودهن، در سمت مدير نشر ساوالان به همراه فرزندش «مهدي گنجي » به چاپ كتاب هاي روانشناسي سرگرم است، بدين صورت كه پسرش كتاب ها را از زبان انگليسي و فرانسه به فارسي ترجمه و حمزه گنجي آنها را به لحاظ ادبي ويرايش و منتشر مي كند.آرا و گرايشهاي خاص : حمزه گنجي كاملاً موقعيت امروزي اين علم نوپا را مساعد و مناسب ارزيابي مي كند و حتي آن را با روانشناسي جهان به مقايسه مي گذارد: «جايگاه فعلي روانشناسي را خيلي خوب مي بينم و به گمانم اين روانشناسي كه اينجا تدريس مي شود و دانشجويان ما مي خوانند دقيقاً هماني است كه در كانادا و آمريكا هم تدريس مي شود و هيچ كم و كسري ندارد! من در سفرهايي كه به طور مرتب به كانادا دارم از دانشگاه هاي آنجا مي پرسم چه كتاب هايي تدريس مي كنند. مثلاً مي گويند كتاب «وَندِن زَندِن». آن را مي گيرم و مي آورم اينجا ترجمه مي كنم كه تا هم اكنون 10 بار تجديد چاپ شده و ويرايش جديدش هم درآمده است. من كتاب هايي انتخاب مي كنم كه آنجا تدريس مي شود. بنابراين روانشناسي ايران خيلي خوب و قوي است و با روانشناسي دنيا و بسياري از كشورها مطابقت دارد. دانشجويان ما بيش

از دانشجويان خارجي، مطالب را مي خوانند و كار مي كنند و حتي معتقدم دانشجوي امروز، نسبت به زماني كه ما دانشجو بوديم، هم فعال تر است، هم باهوش تر و هم مؤدب تر. قدر استاد را مي داند و به او احترام مي گذارد. هم اكنون منابع هم به اندازه كافي موجود است و دانشجويان انواع و اقسام كتب روانشناسي را در اختيار دارند».چگونگي عرضه آثار : حمزه گنجي مترجم و مؤلف در حدود 24 جلد كتاب و ارائه 26 مقاله تأليفي و ترجمه در همايش ها و انتشار در مجلات معتبر علمي كه برخي از آنهايند: اثر آگاهي از نتايج بر عملكرد (فصلنامه تعليم و تربيت)، پير شدن (مجله بهداشت جهان)، ماجراي نمره منفي (با همكاري دكتر يوسف كريمي _ انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي)، اثر توارث و محيط از ديدگاه سعدي، مجموعه مقالاتي درباره عشق (ويژه نامه روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن)، چگونه سؤالات امتحاني را طرح كنيم؟ و... از آثار دكتر گنجي ميباشد.آثار : (روانشناسي اجتماعي، مباني روانشناسي عمومي، روانشناسي رشد (اثر وَندِن زَندِن) ارزشيابي شخصيت، روانشناسي كار ، بهداشت رواني ، روانشناسي ارزشيابي تحصيلي ، روانشناسي بزرگسالان يا پيري (اثر بريان اِل ميشارا و روبرت جي رايدل با همكاري خانم ها الما داوديان و و فرنگيس ، روش تحقيق در روانشناسي (اثر فرانسوا برتيوم و آندره لامورو)

لطف آبادي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر حسين لطف آبادي فرزند نيشابور است. وي در سال 1345 وارد دانشگاه تهران شد. دورة ليسانس را در رشتة روان شناسي و دورة فوق ليسانس را در رشتة روان شناسي تربيتي در اين دانشگاه گذراند.ايشان سپس در سال 1353 براي دريافت آموزش

دكترا به سوئد رفت و ده سال در آن كشور ماندگار شد. از آن ده سال، پس از دريافت درجة دكتراي تخصصي در رشتة روان شناسي تربيتي (سنجش و ارزشيابي آموزشي)، از سال 1358 به مدت پنج سال ابتدا در دانشگاه لين شوپينگ و سپس در دانشگاه تربيت معلم كالمر در سوئد به عنوان استاديار روان شناسي تربيتي به تدريس پرداخت.وي همزمان با بازگشايي دانشگاهها در ايران، به سبب عشق ديرين و پايان نايافتني به ميهن، از سال 1363 و در سالهاي سخت جنگ تحميلي به ايران بازگشت و در دانشگاه فردوسي مشهد مشغول به كار شد و تا سال 1380 به عنوان استاد روان شناسي تربيتي در آن دانشگاه به تدريس و تحقيق پرداخت.نامبرده هم اكنون در دانشگاه شهيد بهشتي مشغول فعاليت هاي اموزشي و پژوهشي مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : روان شناسيگرايش : روان شناسي تربيتي (سنجش و ارزشيابي آموزشي)اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : دكتر لطف آبادي فرزند نيشابور و خراسانِ بزرگِ ايرانِ كهن است كه در خانواده اي دانش دوست و دهقان و باغدار پرورش يافته است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين لطف آبادي در چهل و چهار سال گذشته (از سال 1342 تا كنون)، زندگي خود را به كار تعليم و تربيت و روان شناسي آراسته است. ايشان پس از دانش آموزي در دورة ديپلم علوم تجربي در دبيرستان كمال الملك و كار آموزگاري سپاه دانش در محيط آباد نيشابور و آموزگاري دبستان در روستاي عباس آباد موقوفه در شهر ري، در سال 1345 وارد دانشگاه تهران شد. دورة ليسانس را در رشتة روان شناسي و دورة فوق

ليسانس را در رشتة روان شناسي تربيتي در اين دانشگاه گذراند.ايشان سپس در سال 1353 براي دريافت آموزش دكترا به سوئد رفت و ده سال در آن كشور ماندگار شد. از آن ده سال، پس از دريافت درجة دكتراي تخصصي در رشتة روان شناسي تربيتي (سنجش و ارزشيابي آموزشي)، از سال 1358 به مدت پنج سال ابتدا در دانشگاه لين شوپينگ و سپس در دانشگاه تربيت معلم كالمر در سوئد به عنوان استاديار روان شناسي تربيتي به تدريس پرداخت. رساله ي دكترا: ارزشيابي آموزشي و سنجش پيشرفت آموزشي و پژوهشي دانشجويان دكتراي روانشناسي تربيتي در دانشگاههاي سوئد. انتشارات دانشگاه لين شوپينگ، سوئد. 1359 — به زبان انگليسي رساله ي فوق ليسانس: بررسي تعميم پذيري آزمونهاي ادراك خواندن و خزانه ي لغات دانش آموزان كلاسهاي اول و سوم و ششم ابتدايي مدارس تهران. دانشكده ي علوم تربيتي دانشگاه تهران. 1353 وقايع ميانسالي : حسين لطف آبادي در سال 1353 براي دريافت آموزش دكترا به سوئد رفت و ده سال در آن كشور ماندگار شد. از آن ده سال، پس از دريافت درجة دكتراي تخصصي در رشتة روان شناسي تربيتي (سنجش و ارزشيابي آموزشي)، از سال 1358 به مدت پنج سال ابتدا در دانشگاه لين شوپينگ و سپس در دانشگاه تربيت معلم كالمر در سوئد به عنوان استاديار روان شناسي تربيتي به تدريس پرداخت .دكتر لطف آبادي، همزمان با بازگشايي دانشگاهها در ايران، به سبب عشق ديرين و پايان نايافتني به ميهن، از سال 1363 و در سالهاي سخت جنگ تحميلي به ايران بازگشت و در دانشگاه فردوسي مشهد مشغول به كار شد و تا سال 1380

به عنوان استاد روان¬شناسي تربيتي در آن دانشگاه به تدريس و تحقيق پرداختمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خلاصه اي از مشاغل و سمتهاي اداري دكتر لطف آبادي : استاد روانشناسي تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي از سال 1380 تا كنون پروفسور(عضو همكار) دپارتمان روان شناسي كاربردي دانشگاه تورانتو كانادا از سال 1376 تا كنون استاد روانشناسي تربيتي دانشگاه فردوسي از سال 1376 تا 1380 پروفسور مهمان دپارتمان روان شناسي كاربردي دانشگاه تورانتو كانادا از سال 1374 تا سال 1375 دانشيار روان شناسي تربيتي دانشگاه فردوسي از سال 1371 تا 1376 استاد مهمان دپارتمان سنجش رواني-تربيتي دانشگاه تورانتو كانادا از سال 1372 تا سال 1373 استاديار روانشناسي تربيتي دانشگاه فردوسي از سال 1363تا سال 1371 استاديار روانشناسي تربيتي دانشگاه كالمار سوئد از سال 1360 تا سال 1363 مربي روان شناسي تربيتيدانشگاه لين شوپينگ سوئداز سال 1354 تا سال 1360 دبير دبيرستان در مدارس آموزش و پرورش تهران از سال 1348 تا سال 1353 آموزگار دبستاندر مدارس نيشابور و شهر ري از سال 1342 تا سال 1347 سردبير فصلنامة علمي- پژوهشي نوآوريهاي آموزشي وزارت آموزش و پرورش عضو شوراي علمي انجمن پژوهشهاي آموزشي عضو شوراي پژوهشي مؤسسة پژوهشي برنامهريزي درسي و نوآوريهاي آموزشي عضو گروه روانشناسي تربيتي پژوهشكدة تعليم و تربيت عضو وابستة كميتة علمي دپارتمان روانشناسي رشد كاربردي دانشگاه تورانتو - كانادا عضو انجمن روانشناسي آنتِريو كانادا عضو انجمن ايراني تعليم و تربيت عضو كميتة ارزشيابي و برنامه ريزي آموزش عالي وزارت علوم عضو هيأت تحريرية مجلة برنامه ريزي و پژوهش در آموزش عالي مدير گروه علوم تربيتي دانشكدة علوم تربيتي دانشگاه فردوسي عضو شوراي پژوهشي

دانشگاه فردوسي رئيس كلينيك رواني-تربيتي دانشكده ي علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه فردوسي و اداره ي كل آموزش و پرورش عضو انجمن روان شناسي تربيتي سوئد فعاليتهاي آموزشي : حسين لطف آبادي ، همزمان با بازگشايي دانشگاهها در ايران، به سبب عشق ديرين و پايان نايافتني به ميهن، از سال 1363 و در سالهاي سخت جنگ تحميلي به ايران بازگشت و در دانشگاه فردوسي مشهد مشغول به كار شد و تا سال 1380 به عنوان استاد روان شناسي تربيتي در آن دانشگاه به تدريس و تحقيق پرداخت. در اين مدت، چهار سال را نيز به عنوان پروفسور مهمان و مدعو در دانشگاه تورونتو در كانادا در انستيتوي مطالعات تربيتي آنته ريو به تدريس و پژوهش اشتغال داشت.پروفسور لطف آبادي، از سال 1380 به دانشگاه شهيد بهشتي در تهران (كه قبلاً “دانشگاه ملي ايران” ناميده مي شد) انتقال يافت و به عنوان استاد روان شناسي تربيتي به تدريس و پژوهش پرداخت. هم اكنون نيز ايشان استاد همين دانشگاه است و با برخي دانشگاههاي كانادا نيز همكاري دارد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسين لطف آبادي در كنار تدريس دروس روان شناسي تربيتي و پژوهش در مسائل اين رشته، ايشان با آموزش و پرورش ايران نيز همياري علمي و تحقيقاتي دارد و سردبير فصلنامة علمي- پژوهشي نوآوريهاي آموزشي و مجلة تازه تأسيس نيز هستآرا و گرايشهاي خاص : نظرية بنيادي دكتر لطف آبادي در پژوهشهاي روان شناسي و علوم تربيتي با نام خردگرايي مينوي و علمي” ارائه شده كه فلسفة زيربنايي همة ديدگاههاي او است. او معتقد است و در آثار خود نشان داده است

كه با اتكاء به خردمندي و انديشة درست مي توان دانش عيني در روان شناسي و علوم تربيتي را با هستي مينوي و متعالي در پيوند با يكديگر قرار داد و از اين راه، افقهاي روشن و مطمئن و رهايي بخش براي زندگي رسا و شادمانه را پيش روي خود گشود. اين ديدگاه بنيادي و كاربردهاي آن را مي توان در آثار دكتر لطف آبادي (از جمله در آخرين مقالاتي كه متن كامل آنها در اين سايت ارائه شده) مطالعه كردچگونگي عرضه آثار : حوزه هاي مطالعات و تجربه: 1-روانشناسي تربيتي 2- روانشناسي رشد - كودكي و نوجواني و جواني 3-روشهاي تحقيق در روانشناسي و علوم تربيتي 4-سنجش رواني _ تربيتي 5-روانشناسي زبان و آموزش خواندن آثار : كتاب كودك: اعداد ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 15 مهر، 1387 2 15 كتاب كودك: اعداد نقطه به نقطه ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزي، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 16 مرداد، 1386 3 15 كتاب كودك: اعداد: نقطه به نقطه ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 05 شهريور، 1387 4 15 كتاب كودك: اعداد، تصاوير مخفي ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 07 مهر، 1387 5 15 كتاب كودك: حيوانات: رنگ بزن، پر رنگ كن، و ياد بگير ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 18 شهريور، 1387 6 15 كتاب كودك: رنگ ها: بر اساس روش آموزش مداخله اي ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه،

حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 05 شهريور، 1387 7 15 كتاب كودك: شكل ها: بر اساس روش آموزش مداخله اي ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 18 شهريور، 1387 8 15 كتاب كودك: شكل هاي مخفي ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 26 آبان، 1386 9 15 كتاب كودك: مارپيچ ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 26 آبان، 1386 10 15 كتاب كودك: مخالف ها: رنگ بزن، پر رنگ كن، و ياد بگير: بر اساس روش آموزش مداخله اي ويژگي اثر : پديدآورنده: وحيده نوروزقلعه، حسين لطف آبادي (زيرنظر) ناشر: مهاجر - 05 شهريور، 1387 11 آزمونهاي رواني - شناختي كودكان (CAT BENDER) براي مشاوره كودك ويژگي اثر : پديدآورنده: حسين لطف آبادي ناشر: به نشر - 15 آذر، 1385 12 آزمونهاي رواني - شناختي كودكان، CAT Bender، براي مشاوره كودك ويژگي اثر : پديدآورنده: حسين لطف آبادي ناشر: به نشر - 1382 13 آموزش رفتار خلاق و استعدادهاي درخشان در دانش آموزان ويژگي اثر : پديدآورنده: دوريس شل كراس، حسين لطف آبادي (مترجم)، علي سالياني (مترجم)، مجتبي جواديان (مترجم) ناشر: به نشر - 1382 14 آموزش كودكان تيزهوش ويژگي اثر : پديدآورنده: جيمزجان گالاگر، حسين لطف آبادي (مترجم)، حسن عطايي (مترجم)، مجيد مهدي زاده (مترجم)، احمد رضواني (مترجم) ناشر: به نشر - 1381 15 آموزش كودكان تيزهوش ويژگي اثر : پديدآورنده: جيمزجان گالاگر، مجيد مهدي زاده (مترجم)، احمد رضواني (مترجم)، حسين لطف آبادي ()، حسن عطايي () ناشر: به

نشر، كتابهاي پروانه - 26 مرداد، 1387 16 آموزش و پرورش كودكان عقب مانده ذهني ويژگي اثر : پديدآورنده: ساموئل الكساندر كرك، جورج اوريل جانسون، حسين لطف آبادي (مترجم)، محمدرضا شجاع رضوي (مترجم)، مجيد مهدي زاده (مترجم)، حسنعلي قهرمان (مترجم) ناشر: به نشر - 1382 17 اختلالهاي رفتاري كودكان ويژگي اثر : پديدآورنده: آلن ايزرائيل، ريتا ويكس-نلسون، حسين لطف آبادي (مترجم)، جواد كاميابي (مترجم)، محمدتقي منشي طوسي (مترجم)، مجيد مهدي زاده (مترجم) ناشر: به نشر - 1381 18 روان شناسي تربيتي ويژگي اثر : پديدآورنده: حسين لطف آبادي ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 05 خرداد، 1387 19 روانشناسي رشد (1) ويژگي اثر : پديدآورنده: پروين كديور، حسين لطف آبادي، سوسن سيف، رضا كرمي نوري ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 24 آبان، 1385 20 روانشناسي رشد (2): نوجواني، جواني و بزرگسالي ويژگي اثر : پديدآورنده: حسين لطف آبادي ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 05 مهر، 1385

لهسائي زاده، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شيراز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى جامعه شناسى از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1354، كارشناسى ارشد جامعه شناسى از دانشگاه ديترويت آمريكا در سال 1357، دكتراى جامعه شناسى از دانشگاه ايالتى ميشيگان آمريكا در سال 1363، تخصص در جامعه شناسى روستائى، فوق تخصص جامعه شناسى كشاورزى از دانشگاه اونتاريو غربى در كانادا.

مرتبه علمى:

استاديار بخش جامعه شناسى دانشگاه شيراز در سال 1363، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه شيراز در سال 1372.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مهاجرت از روستا به شهر، تك نگارى روستائى، جامعه شناسى در ايران، جامعه شناسى شهرى، جامعه شناسى

آموزش و پرورش، جامعه شناسى مهاجرت، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 12 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

جامعه شناسى روستائى، جامعه شناسى كشاورزى، جامعه شناسى مهاجرت، نظريه هاى جامعه شناسى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 14، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

جامعه شناسى روستائى، جامعه شناسى توسعه، جامعه شناسى جنگ.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

لياقت، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى و اقتصاد، دانشگاه: الزهرا (س)

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مجتهد، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: علوم اقتصادى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى اقتصاد از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1347، كارشناسى ارشد اقتصاد از دانشگاه ايالتى آيوا آمريكا در سال 1353، دكتراى اقتصاد كشاورزى از دانشگاه ايالتى آيوا آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم اقتصادى دانشگاه علامه طباطبايى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيمه هاى صادراتى و نقش آن در توسعه صادرات، تدريس دروس پول و بانكدارى، توسعه اقتصادى، اقتصاد ايران، نظريه هاى اقتصادى، مسائل پولى و مالى در دانشگاه علامه طباطبايى، دانشگاه تهران و دانشگاه تربيت مدرس.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

ضرورت توجه به صادرات نفتى، بدهى خارجى آمريكا و تجزيه و تحليل عوامل بوجود آورنده آن، بحران صادرات در كشورهاى جهان سوم، سياستهاى كشاورزى ايران پس از انقلاب، قدرت جذب كشورهاى اوپك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

محسني اراكي، نيكچهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

75 سال پيش در شهر اراك به دنيا آمد. نام كاملش نيز بر همين اساس، «نيكچهره محسني اراكي» است. او تا سال چهارم ابتدايي را در زادگاه خويش به تحصيل گذراند. . پس از گرفتن ليسانس زبان و ادبيات فرانسه از دانشگاه تهران، در سال 1333 به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن پاريس روانشناسي خواند و آن را تا سطح دكترا ادامه داد. زماني به ايران بازگشت كه دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران درحال شكل گيري بود. بنابراين در كنكور استادياري شركت كرد و پس از قبولي در مقام استاديار در دانشگاه تهران مشغول به تدريس شد.

محسني سلسله مراتب استادياري تا دانشياري دانشگاه تهران را در 5 سال طي كرد. سپس به فرانسه رفت و 3 سال آنجا ماند. در اين مدت، يك ترم در دانشگاه نروژ و مدتي هم در پرتغال به تدريس پرداخت. وي از شاگردان ژان پياژه بود و رساله دكترايش را نيز با او گذراند. در نروژ، مسئوليت تحقيق يك كار ميان فرهنگي را به عهده گرفت و براي انجام آن به ايران آمد. 3 ماه روي مقايسه رشته شناختي ميان بچه هاي شهري تهران با بچه هاي روستايي ايراني و بچه هاي اروپايي تحقيق كرد و انجام طرح هاي پژوهشي و تاليف ترجمه كتاب هايي در باره روانشناسي رشد را پي ريزي كرد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روان شناسي رشد اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : تولد نيك چهره محسني اركي معاصر بود با اواسط سلطنت رضا خان و روزگار سلطه ي روس و انگليس برشمال و جنوب ايران بود . پدرش وكيل دادگستري و از خانواده هاي سرشناس اراكي بودند. مادرش زني خانه دار، اما بسيار باسواد و تحصيلكرده بود و تقريباً تمام ديوان حافظ را از بر داشت. نيكچهره و خواهرش تنها فرزندان والدينشان بودند. لحاظ طرز نگاه و تفكر نسبت به زندگي شايد بتوان گفت دكتر محسني خصايصي را از مادربزرگ خويش به ارث برده است. وابستگي شديد او در دوران كودكي به مادربزرگش، شخصيتي بشردوست را در او پديد آورده است. آن چنان كه ابراز مي دارد، مادر بزرگش انساني متواضع و فروتن بود كه بسيار ديگران را دوست مي داشت. او بي اندازه سخاوتمند بود و

به افراد رده پايين توجه خاصي داشت. اين رفتار براي نيكچهره كوچك قابل تقدير و الگو بود. محسني دراين باره مي گويد: «انسان بودن و احترام به انسانيت را از مادر بزرگم آموختم. احترام به انسان ها، صرف نظر از رنگ پوستشان، مقام و اعتقاد و مذهبشان. آنها هرچه باشند انسان اند.» تحصيلات رسمي و حرفه اي : نيك چهره محسني اركي - ليسانس زبان و ادبيات فرانسه از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران - داراي مدارك ليسانس، فوق ليسانس و دكتراي روانشناسي از دانشگاه سوربن پاريس (46-1333) خاطرات و وقايع تحصيل : پدر نيك چهره محسني اركي علاقه مند بود دخترش به تحصيل در رشته پزشكي بپردازد، ولي عذاب وجدان و ترسي هميشگي از اين كه او باعث مرگ كسي شود، فكر پزشكي را از سرش مي راند: «مي گفتم اگر من نسخه اي براي بيماري بنويسم، در خانه اش را رها نمي كنم تا خوب شود. چون اگر اين مريض بميرد، زندگي من تمام است. مي گفتم نمي روم پزشكي بخوانم تا مبادا آدم بكشم، بدون اين كه خود بخواهم. خيلي فكر بچگانه اي بود! البته ادبيات فرانسه هم عشقم نبود. وقتي به فرانسه رفتم، چون آدم ها را دوست داشتم، روانشناسي را براي ادامه تحصيل انتخاب كردم. هنوز هم آدم ها را دوست دارم. با وجود اين كه خيلي عوض شده اند. ولي آنچه من به دنبالش مي گشتم، در روانشناسي پيدا نكردم.»استادان و مربيان : نيك چهره محسني اركي از شاگردان ژان پياژه بود و رساله دكترايش را نيز با او گذراندمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - سردبير مجله روانشناسي و

علوم تربيتي دانشكده علوم تربيتي به مدت 3 سال - عضو هيأت تحريريه دو فصلنامه روانشناسي معاصر، مجله هاي روانشناسي دانشگاه الزهرا (س) و دانشگاه چمران - عضو انجمن روانشناسي ايران فعاليتهاي آموزشي : نيكچهره محسني اراكي از سال 1345به كار تدريس در دانشگاه ، انجام طرحهاي پژوهشي و تاليف و ترجمه كتابهايي درباره روانشناسي رشد روي آورد. - شروع به تدريس در دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران از سال 1346 - سابقه تدريس در دانشگاه نروژ و مؤسسه روانشناسي «ژان پياژه» در پرتغال زماني به ايران بازگشت كه دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران درحال شكل گيري بود. بنابراين در كنكور استادياري شركت كرد و پس از قبولي در مقام استاديار در دانشگاه تهران مشغول به تدريس شد. اگرچه همزمان با اين همكاري، توسط دانشگاه شيراز و مدرسه عالي دختران تهران دعوت به كار شده بود، اما از آنجا كه خود دانشگاه تهران را به ساير اماكن آموزشي ترجيح مي داد، همانجا ماندگار شد. پيش از اين، او دو ترم در مدرسه عالي دختران تدريس كرده بود. محسني سلسله مراتب استادياري تا دانشياري دانشگاه تهران را در 5 سال طي كرد. سپس به فرانسه رفت و 3 سال آنجا ماند. در اين مدت، يك ترم در دانشگاه نروژ و مدتي هم در پرتغال به تدريس پرداخت. همچنين وي سابقه همكاري با بسياري از دانشگاههاي داخلي از جمله دانشگاه گيلان ، شيراز( تدريس مقطع دكترا) دانشگاه الزهرا(س)، علامه، ازاد را در كارنامه خود دارد. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : نيكچره محسني اركي مؤسس «آزمايشگاه روانشناسي كودك» در دانشكده علوم تربيتي

دانشگاه تهران است.شاگردان : نيكچهره محسني اركي از شاگردان خود ميگويد: «يكي از جنبه هاي مثبت زندگي من، رابطه دوستانه ام با دانشجويانم بوده و آن دوستي اي كه باقي مانده. خيلي از دانشجوهايم در حال حاضر خودشان مشغول تدريس و كارند، مثل دكتر سيد امير امين يزدي كه در دانشگاه مشهد استاديار است و درس هاي فوق ليسانس و رساله اش را با من گذرانده يا خيلي از بچه هايي كه در دانشگاه شيراز يا اراك كار مي كنند. از ديگر دانشجويانم كه مي توانم نام ببرم، دكتر علي نقي پور ظهير، دكتر قورچيان، دكتر نسرين اكبرزاده، پروين كديور و خانم دكتر بني جمالي هستند... مهمترين كارم هميشه تدريس بوده و اهميتي به نوع ارتباطي كه با دانشجويم برقرار مي كردم، مي دادم و تأثيري كه از اين لحاظ مي توانستم داشته باشم. آرا و گرايشهاي خاص : نيكچهره محسني اركي در مورد كاربرد روانشناسي در جامعه مي گويد: «نمي دانم آنچه ياد مي گيريم و ياد مي دهيم، تا چه اندازه مي تواند ثمر بخش باشد. نسبت به آن ترديد دارم. همچنان كه در مورد خودم نيز آنچه ياد گرفتم خيلي به دردم نخورد. آدم ها پيچيده تر از آن هستند كه در قالب و قانون بگنجند.» او تاكنون هيچ گاه به كار مشاوره و درمان نپرداخته است. تنها يك بار در سال هاي پيش از انقلاب، در قالب يك برنامه راديويي - كه برحسب اتفاق بسيار پرطرفدار بود و با استقبال كم نظيري مواجه شد - از ديدگاه روانشناسي به ارائه مشاوره در خصوص مشكلات و مسائل خانوادگي، شخصي و از اين

قبيل پرداخت. با اين همه، پيشامدهايي سبب ناراحتي در روحيه لطيف و حساس دكتر محسني مي شد: «عده اي با يك اميدي پيش من مي آمدند و اصرار داشتند با من حرف بزنند و من در حقيقت غير از صحبت، كاري از دستم بر نمي آمد كه برايشان بكنم. اين موضوع ناراحت كننده بود. همين شد كه مشاوره را كنار گذاشتم. هدفم در آن برنامه، دادن آگاهي به ديگران بود. در حالي كه فردي كه به من مراجعه مي كرد، مسأله اي داشت و اين برايم ناخوشايند بود. ازكسي فقط براي آن استفاده كنم كه بخواهم به ديگران يك مفهومي يا آموزشي را برسانم! من حتي براي رفع اين معضل، پيشنهادهايي به راديو دادم كه گويا جزو برنامه هايشان نبود و قبول نكردند. به نظر من، نمي توان به آدم ها حقه زد. بايد به آنها احترام گذاشت. انسان ها محترم اند و اگر كسي نمي تواند كاري برايشان بكند، نبايد به آنها بگويد و اين وعده را بدهد.» جوائز و نشانها : - دريافت تقديرنامه از دانشگاه جورجيا (اتننر) براي تحقيق بر روي كودكان آمريكاييچگونگي عرضه آثار : نيك چهره محسني اركي مقالات خودرا در مجله دانشگاه تربيت معلم به چاپ رسانيده است . وي با ارايه مقاله در كنفرانسهايي خارجي شركت موثر داشته است . از محسني اراكي مقالاتي در مجله دانشگاه تربيت معلم به چاپ رسيده است. عمده مقالات دكتر نيكچهره محسني شامل موضوعاتي چون رشد و شناخت اجتماعي و شناخت منطقي مي شود و برخي از مقالات تحقيقاتي او در مجلات فرانسوي زبان به چاپ رسيده اند. چندين سخنراني نيز در

فهرست فعاليت هاي وي وجود دارد، از جمله سخنراني تحقيقي اش در زمنيه self (خود) در نروژ كه تحقيقش در ايران انجام شده بود. در پژوهشكده تعليم و تربيت نيز درباره ژان پياژه سخنراني كرده است و همچنين در انجمن روانشناسي ايران. و نگارش در حدود 17 مقاله علمي - پژوهشي به زبان هاي فارسي و فرانسه و ارائه برخي از آن ها در سمينارها و كنفرانس هايي در آمريكا، دانمارك، فرانسه و... و حالا دكتر محسني پس از سال ها تحقيق و تفحص در علم بي پايان روانشناسي، امروز در ميان دهه هفتم عمر خويش چه مي خواهد؟ «هميشه دلم مي خواسته كتاب بنويسم. نه در حوزه روانشناسي، بلكه با محوريت ادبيات داستاني. گرچه هنوز كتابي ننوشته ام، ولي هرگاه كتابي بنويسم آن هنگام حس مي كنم از زندگي ام راضي هستم. دوست دارم زندگي زن ايراني را بنويسم. اگر ما به سال هاي پشت سرمان نگاه كنيم، مي بينيم زن ايراني پستي و بلندي هاي زيادي را گذرانده است. او حتي يك بار هم در سال هاي دور، پيش از سفر به فرانسه نوشتن كتابي را شروع كرده بود، اما آن داستان نيمه كاره ماند و او به فرانسه رفت. در آن نوشته نيز نشانه هايي از علاقه و ميل شديد محسني به انسان ها به چشم مي خورد. موضوع داستان درباره بچه يك خانواده فقير روستايي بود كه به محض تولدش، مادرش را از دست مي دهد و با مسئوليت همسايه اي كه مثل آنها مشكل فقر دارند، بزرگ مي شود. اين بچه تصور خاص و غريبي از «ارباب» دارد، اما وقتي

ارباب را مي بيند و اين تفكر در ذهنش شكل مي گيرد كه ارباب مثل آنها انسان است و فرقي با يكديگر ندارند، دنياي ذهني و زندگي اش تغيير مي كند و... آثار : ادراك خود از كودكي تا بزرگسالي ، پنج گفتار در روانشناسي (ترجمه) ويژگي اثر : با همكاري دكتر حسن احدي3 روانشناسي رشد،1371

محسني عراقي، نيك چهره

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

محمدي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن محمدي

محل تولد : احمد آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب بعد از اتمام مقطع دبستان وارد مدرسه علميه اردكان شدم، بعد از دو سال به قم آمدم و در مدرسه حضرت آيت الله گلپايگاني به تحصيل در دروس حوزوي ادامه دادم و همزمان با دروس حوزه مقطع راهنمايي و دبيرستان را به صورت متفرقه و شبانه به پايان رساندم. سپس در موسسه در راه حق به تحصيلات ادامه دادم و بعد از اتمام دوره موسسه همزمان با پذيرفته شدن در رشته كلام وفلسفه دانشكده الهيات دانشگاه تهران از طريق كنكور سراسري از طرف دفتر همكاري حوزه و دانشگاه دعوت به ادامه تحصيل در رشته روان شناسي شدم و چون جمع اين دو دشوار بود از تحصيل در دانشگاه الهيات منصرف و دوره پنج ساله دفتر همكاري در رشته روان شناسي البته بدون نوشتن پايان نامه و در نتيجه بدون گرفتن مدرك به پايان رساندم. در طول اين مدت به تدريس در جامعة الزهرا و دانشگاه آزاد نراق در زمينه معارف اسلامي و روان شناسي مشغول شدم تا اينكه به عضويت هيئت علمي اين دانشگاه درآمدم و هم اكنون به ادامه تدريس در همين دانشگاه مشغول مي باشم.

محمدي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله محمدي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

وي در سال 1338 در يك خانواده روحاني فرهنگي در اصفهان چشم به جهان گشود . به دليل ذوق سرشار و استعداد استثنايي دوران تحصيلات ابتدايي را در حالي به اتمام رساند كه بخشي از دروس ابتدايي حوزوي را در محضر آيت الله والدش فرا گرفته

بود . بلافاصله وارد حوزه علميه اصفهان و پس از دو سال وارد حوزه علميه قم شد و با جديت و سرعت و پيشرفت چشمگير دروس حوزوي را نزد اساتيد برجسته حوزه علميه قم و در فصل تابستان در اصفهان مي آموخت . تحصيلات كلاسيك را همزمان و در عرض دروس حوزوي پي گيري كرد تا موفق به اخذ درجه دكتري تخصصي گرديد . در سال 1369 بنا به تاييد مراجع تقليد و اساتيد دروس خارج فقه و اصول حوزه علميه قم و شهادت مكتوب آنها در امتحان دروس خارج شركت كرد و بنا به تاييد هيئت ممتحنين موفق به اخذ مدرك رسمي اتمام دوره اول خارج فقه و اصول شد . ايشان از آن تاريخ تا كنون عليرغم پذيرش مسؤوليت هاي فرهنگي اجرايي چندين سال ديگر از درس خارج اساتيد برجسته حوزه قم و تهران استفاده مي نموده است .

دكتر محمدي اصفهاني در سال 1375 موفق به اخذ مدرك دكتراي تخصصي از واحد علوم و تحقيقات تهران در رشته عرفان اسلامي گشت .عنوان رساله دكتراي وي كه با درجه عالي پذيرفته شده است ، ختم ولايت مي باشد .در متون عرفاني با تكيه بر آراء شيخ اكبر محي الدين بن عربي و عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد ايشان سير تكاملي نگارش منطق الطير در اسلام از شيخ الرئيس ابو علي سينا تا عطار نيشابوري است .ايشان علاوه بر طي دروس رايج حوزه علميه از محضر اساتيد بزرگ حوزه و دانشگاه ، در دروس فلسفه و حكمت ، اخلاق ، تفسير ، عرفان نظري و عملي ، هيئت و نجوم ، دوره تخصصي مديريت خلاق

مكالمه زبان هاي انگليسي و عربي طي ساليان متمادي بهره گرفت .

دكتر محمدي اصفهاني از سال 1350 تا كنون و حتي در دوره هاي مسؤوليت فرهنگي اجرايي به طور مستمر اشتغالات علمي ، تحصيلي ، تدريسي ، پژوهشي و تاليفي در حوزه هاي علميه ، مراكز آموزش عالي تخصصي و دانشگاه هاي قم ، تهران و بعضي از شهرهاي بزرگ كشور را داشته اند .اهم مواد تدريس توسط ايشان در دانشگاه ها و حوزه ها در طي 25 سال گذشته به اين شرح است :ادبيات ، منطق ، اصول فقه ، فقه (لمعتين و مكاسب محرمه) ، فلسفه (بدايه و نهايه علامه) ، عرفان (فتوحات مكيه ابن عربي و نمط نهم اشارات و تنبيهات ابو علي سينا در عرفان ، احكام (نبراس ملا هادي سبزواري) ، بررسي اديان (اديان شناسي) ، تعليم و تربيت ، مشاوره خانواده ، تفسير ، روان شناسي ، علم النفس ، قرائت و درك متون عرفاني سير و سلوك اسلامي ، فلسفه اخلاق ، كلام تخصصي ، جغرافيايي سياسي جهان اسلام و ... .دكتر محمدي اصفهاني تا كنون حدود يك صد رساله دانشگاهي را در مقطع كارشناسي ارشد يا دكتري به عنوان استاد راهنما يا مشاور به عهده داشته است كه در مراكز دانشگاهي يا مراكز آموزش تخصصي دفاع شده است .ايشان علاوه بر تدريس رسمي خود در دانشگاه ها و حوزه ها در طي ده سال گذشته در درس هاي خصوصي خود به تربيت شاگردان عرفاني خود همت گماشته است و جمع كثيري از جوانان دختر و پسر از محضر وي عرفان ناب اسلامي را شناخته و آن را

از انحرافات صوفيه و مدعيان عرفان تميز داده اند و به سير و سلوك مشروع و منطبق با معارف شيعه پرداخته اند .

محمودي اصل، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد محمودي اصل

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

من در شهر تبريز مدرسه طالبيه از سال 1362 وارد حوزه شده ام.بعد از يك سال و نيم وارد حوزه علميه قم شدم. سطح را تا سال 1368 تمام كردم.در كنار دروس معمول حوزه از اساتيد برجسته اخلاق همچون آيت الله مشكينى، اميني و كربلائي و مظاهري بهره جستم. درس خارج را از سال 1374 در خدمت استاد سبحاني (اصول) و استاد مكارم (فقه) بودم. فلسفه بدايه و نهايه را با آقاي ممدوحي و مقداري از منظومه را از استاد شيرازي تلمذ كرده ام. فلسفه غرب را از استاد خاتمي و ملكيان استفاده كرده ام. شرح تجريد و كلام جديد را به ترتيب در حوزه و دانشگاه قم (تربيت مدرس) خوانده ام مطالعات زيادي (ده سال) در زمينه روانشناسي رفتاري شروع كرده ام و الان تحقيقات و تدريس و سمينارهاي فراوان در تبريز برگزار مي كنم.در حوزه هنر فيلم بيني و مطالعات سينمايي را از سال 1375 در حوزه هنري قم شروع كردم و الان نيز با كارگردانهاي جهان همچون اسكوريزي و كوبريك ارتباط فكري دارم. الان در تبريز مورد مشاوره سازمانهاي صنعتي و كارشناس كلينيك خانواده و مشاوره جمعيت هلال احمر در حوزه مهارتهاي زندگي در خدمت جوانان هستم. عمده دغدغه من استخراج از منابع ديني در خصوص مهارتهاي رفتاري مي باشد.

محمودي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جغرافياى اقتصادى، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى جغرافيا از دانشگاه تبريز در سال 1342، كارشناسى ارشد جغرافياى اقصتادى از دانشگاه استانبول، دكتراى

تخصصى جغرافياى اقتصادى از دانشگاه استانبول در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار آموزشى دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1352 تا سال 1364، دانشيار آموزشى دانشگاه تهران از سال 1364 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهره ورى در نظام دامدارى ايران، پژوهشى در حمل و نقل بين المللى غرب كشور، تحليل بررسيهاى منطقه اى در ايران، قيمت گذارى محصولات استراتژيك كشاورزى گندم در ايران، تحليل مكان يابى شهركهاى صنعتى در ايران، تدريس دروس جغرافياى اقتصادى ايران، مكان يابى صنعتى، اقتصاد فضا و مكان در دانشگاههاى تهران، شهيد بهشتى، آزاد اسلامى و تربيت مدرس، عضويت در انجمن جغرافياى جهان و جغرافى دانان ايران، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 6 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1 تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جغرافياى حمل و نقل.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

نگاهى به اقتصاد منطقه دشت ميشان، رمه گردانى تابستانى در ارتفاعات گيلان، انتقال تكنولوژى و توسعه صنعتى ايران، چابهار و حوزه نفوذ آن، برنامه ريزى فضايى در معرفى يك مدل. Yaylacelek Gilan Paglaninda مكان يابى بهينه صنعتى، مطالعات اقتصادى و اجتماعى و برنامه ريزى منطقه اى، روش بكارگيرى مدل هاى كمى در مطالعات كاربردى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مدني، اميرباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم ادارى و اقتصادى، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى اقتصاد از دانشگاه اوهايو در سال 1341، كارشناسى ارشد در رشته مؤسسات اقتصادى و اجتماعى كشورهاى اسكانديناوى از دانشگاه استكهلم سوئد در سال 1342، كارشناسى ارشد اقتصاد از دانشگاه ايلينويز شمالى آمريكا در سال 1344 و دكتراى علوم ادارى و اقتصاد از دانشگاه ايلينويز

جنوبى آمريكا در سال 1347.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده اقتصاد دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس اقتصاد در دانشگاههاى ايلينويز جنوبى و شهيد بهشتى، استاد راهنماى 40 تا 50 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

نظامهاى اقتصادى، اوپك و اثرات تخريبى تطبيق قيمت نفت، استراتژيهاى توسعه اقتصادى، مقايسه روشهاى توسعه ايران با كره جنوبى، اقتصاد چين.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اقتصاد و استراتژيهاى توسعه اقتصادى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مرادي، نورالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نورالله مرادي در سال 1321 ، در تهران متولد شد. تحصيلات ابتدايي و دبيرستان خود را در سال 1339 به پايان رساند و پس از مدتي كار در انتشارات فرانكلين ، در سال 1342 وارد دانشكدة حقوق دانشگده تهران شد. و در سال 1346 با مدرك ليسانس حقوق قضايي فارغ التحصيل شد. او بدون آنكه توقفي در تحصيلات خود به وجود آورد ، توانست تا سال 1353 فوق ليسانس علوم اجتماعي و فوق ليسانس علوم تربيتي را از دانشگاه تهران اخذ نمايد. پس از اين دوره براي ادامه تحصيل به آمريكا سفر نمود و در سال 1357 با دريافت مدرك دكتراي كتابداري از دانشگاه پيتسبورگ به ايران بازگشت و بادستگاههايي چون صدا و سيما ( به عنوان مدير كل آرشيو و كتابخانه تا سال 1377 ) وزارت امورخارجه ( به عنوان مدير كتابخانه تخصصي وزارت امور خارجه ) ، دانشگاه آزاد اسلامي به همكاري پرداخت. مطالعه و تحقيق و نيز ترجمه آثار تخصصي به ويژه از زبان انگليسي ، از جمله فعاليت

هاي روزانه دكتر مرادي به شمار مي رود.گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : كتابداري تحصيلات رسمي و حرفه اي : نورالله مرادي تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در سال 1339 به پايان رساند و پس از مدتي اشتغال در انتشارات فرانكلين ، در سال 1342 وارد دانشكدة حقوق دانشگده تهران شد و در سال 1346 با موفقيت دوره ليسانس را به پايان برد. او بدون آنكه توقفي در تحصيلات خود به وجود آورد ، توانست تا سال 1353 فوق ليسانس علوم اجتماعي و فوق ليسانس علوم تربيتي را از دانشگاه تهران اخذ نمايد. پس از اين دوره براي ادامه تحصيل به آمريكا سفر كرد و در سال 1357 با دريافت مدرك دكتراي كتابداري از دانشگاه پيتسبورگ به ايران بازگشت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : نورالله مرادي پس از مدتي در موسسه فرانكلين، اشتغال داشت، با كسب مدارج علمي، بين سال هاي 1353_ 1347 در مراكز مدارك علمي و نيز مركز خدمات كتابداري مشغول كار شد.همكاري با دستگاههايي چون صدا و سيما ( به عنوان مدير كل آرشيو و كتابخانه تا سال 1377 ) وزارت امورخارجه ( به عنوان مدير كتابخانه تخصصي وزارت امور خارجه ) ، دانشگاه آزاد اسلامي از جمله ديگر فعاليتهاي وي مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : نورالله مرادي از دهة 1350 ( پس از بازگشت از آمريكا ) به تدريس كتابداري مشغول شد. او اكنون عضو هئيت علمي دانشگاه آزاد اسلامي است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مطالعه و تحقيق و ترجمه آثار تخصصي به ويژه از زبان انگليسي، فعاليت هاي روزانه نورالله مرادي را در بر مي

گيرد.شاگردان : برخي شاگردان نورالله مرادي كه پايان نامه هاي خود را به راهنمايي وي دفاع نموده اند عبارتند از: محسن سخايي ، شعله مزديسنا ، ندا نظري ، شهرزاد ميرشمسي ، زهرا قريب ، نازنين قائم مقامي ، كامران فاني ، مهرانگيز صمدي ، داريوش مطلبي و محسن رجبي ؛ كه عموماً در دانشگاه تهران تحصيل نموده اند.آرا و گرايشهاي خاص : نورالله مرادي به كارايي ترجمه سر عنوان هاي موضوعي فارسي و نيز اصطلاح نامه هاي تخصصي در علوم گوناگون بسيار اعتقاد دارد.چگونگي عرضه آثار : عمده كتاب هاي نورالله مرادي از سوي نشر كتابدار ، سروش و كتابخانه ملي به چاپ رسيده است. همچنين مقالات وي توسط نامة انجمن كتابداران ايران و خبرنامه انجمن و سمينارهاي داخلي و خارجي منتشر شده است.

منابع زندگينامه :كتاب ماه ( كليات ) ، « گفتگو با دكتر نورالله مرادي » ، آذر و دي 1381 ، ص 20

مرآت، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل مرآت در سال 1272 خورشيدي (شعبان 1310 ق.) به دنيا آمد.دورة متوسطه را در تهران به پايان رساند. در سال 1290 جزء شاگردان اعزامي به فرانسه رفت و در رشتة تعليم و تربيت و روانشناسي به تحصيل مشغول شد.وي پساز مراجعت به ايران براي تدريس در دارالفنون برگزيده شد و تعليم فيزيك را در آن مدرسه برعهده گرفت.ايشان در سال 1314 مرآت به رياست ادارة تعليمات عاليه وزارت معارف انتخاب شد و سه سال بعد در تاريخ بيست ودوم مرداد ماه سال 1317 كفالت وزارت معارف را برعهده گرفت. اسماعيل مرآت در روز 28 شهريور ماه سال 1318 به وزارت معارف رسيد و تا شهريور ماه سال

1320 در اين سمت باقي بود.نامبرده در روز بيست و هفتم آذرماه سال 1328 خورشيدي (18 دسامبر سال 1949 م.) درگذشت.مدفن وي در باغچهٔ عليجان واقع در شهر ري مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : تعليم و تربيت و روانشناسي والدين و انساب : اسماعيل مرآت فرزند ميرزا موسي خان مرآت الممالك است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسماعيل مرآت دورة متوسطه را در تهران به پايان رساند. در سال 1290 جزء شاگردان اعزامي به فرانسه رفت و در رشتة تعليم و تربيت و روانشناسي به تحصيل مشغول شد.زمان و علت فوت : آخرين مأموريت اسماعيل مرأت، سرپرستي محصلان ايراني در آمريكا بود. در همين مأموريت بود كه در روز بيست و هفتم آذرماه سال 1328 خورشيدي (18 دسامبر سال 1949 م.) درگذشت.مدفن وي در باغچهٔ عليجان واقع در شهر ري مي باشد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اسماعيل مرآت با بروز جنگ جهاني اول به ايران بازگشت. پس ازمراجعت به وطن براي تدريس در دارالفنون برگزيده شد و تعليم فيزيك را در آن مدرسه برعهده گرفت. در سال 1297 خورشيدي مرآت معاونت، نظامت و تدريس فيزيك در دارالمعلمين عالي را عهده دار شد. مرآت در سال 1303 به عضويت شوراي عالي معارف انتخاب شد و در سال 1307 سرپرستي محصلان ايراني در اروپا را برعهده گرفت. در سال 1314 مرآت به رياست ادارة تعليمات عاليه وزارت معارف انتخاب شد و سه سال بعد در تاريخ بيست ودوم مرداد ماه سال 1317 كفالت وزارت معارف را برعهده گرفت. اسماعيل مرآت در روز 28 شهريور ماه سال 1318 به وزارت معارف رسيد و تا شهريور

ماه سال 1320 در اين سمت باقي بود. چگونگي عرضه آثار : اسماعيل مرآت در دوران وزارت او در فرهنگ ، نزديك دويست جلد كتاب درسي دبيرستاني تأليف و طبع شد.

مرتضوي، شهرناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر شهرناز مرتضوي در سال 1316 در تبريز متولد شد.وي داراي دكتري رشته روانشناسي گرايش روانشناسي بين فرهنگي از دانشگاه دولتي آلمان در سال 1357 است.ايشان هم اكنون استاد گروه روانشناسي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي بين فرهنگي والدين و انساب : پدر دكتر مرتضوي اكبر مرتضوي و نام مادرم محترمشان عزيز رفيعي و نام برادرشان شهريار مرتضوي است.بنا به گفته هاي ايشان ،خانواده مادري وي از نواده ميزا تقي خان امير كبير است كه پسر نداشت ولي داراي سه دختر بود كه يكي از آنها مادر بزرگ مادري دكتر مرتضوي بوده است.و پدر بزرگ مادري ايشان هم از خانواده امام جمعه تبريز (مجتهدي) است. پدر بزرگ از طرف پدري ،حاج سيد مرتضي مرتضوي است كه در دوره اول مجلس وكيل تبريز بوده است.خاطرات كودكي : دوران كودكي شهرناز مرتضوي با حضور دموكراتها در تبريز در سال 1324 مصادف است .هشت سال نخست كودكي به خاطر درگيري هاي سياسي موجود خيلي مطلوب نبود.به ويژه اين كه در سال اول دبستان به دليل ابتلا به حصبه در خانه با كمك مادرشان به اين دوره را طي كرد..اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : اوضاع و شرايط شهرناز مرتضوي از نظر اقتصادي خيلي مطلوب نبود.و نظر به اين كه پدرش كارمند بود قسمت اعظم درآمد وي صرف تحصيل دكتر مرتضوي و برادرش

مي شد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : شهرناز مرتضوي سال اول دوره ابتدايي را در تبريز و دوسال ديگر را در دبستان شهر بانو ، سه سال آخر را در مدرسه ژاندارك تهران گذراند.دوره دبيرستان را در دبيرستان هاي ژاندراك و رازي طي كرد.در حالي كه نصف روز را فارسي و نصف ديگر را بزبان فرانسه تحصيل ميكرد.يك دوره كامل آموزش حرفه اي خياطي و مد را تا مدرك استادكاري را در شهر مونيخ آلمان گذراند.و ديپلم متوسطه خود از آلمان اخذ كرد.در سال 1343 در رشته روانشناسي وارد دانشگاه ابرهاردكارل توبينگن شد.ودر سال 1345 مدرك كارشناسي روانشناسي و در پي آن در سال 1347 مدرك كارشناسي ارشد رشته روانشناسي اجتماعي را دريافت كرد.ايشان پس از چند سال وقفه در سال 1357 موفق به كسب مدرك دكتري دولتي از آلمان گرديد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : شهرناز مرتضوي در كنار تحصيل به كارورزي در شركت IBMدر زيندلفينگن و كارورزي در بيمارستان دانشگاهي كودكان توبينگن مشغول بود. وي همچنين در كنار اين فعاليت ها به فروختن بليط تئاتر و ورزش نيز مي پرداخت.استادان و مربيان : استاد راهنماي شهرناز مرتضوي پروفسور دكتر كامينسكي بود.هم دوره اي ها و همكاران : همه اساتيد و كاركنان دانشگاه شهيد بهشتي از همكاران شهرناز مرتضوي به شمار مي آيند.همسر و فرزندان : شهرناز مرتضوي متاهل و داراي همسر (بنام مرحوم دكتر محمود كاظمي متخصص بيماريهاي كودكان در سال 1357 فوت نمودند)و يك فرزند دختر (بنام سپيده كاظمي)مي باشد.وقايع ميانسالي : اشهرناز مرتضوي از اين دوران وقوع انقلاب فرهنگي را بياد داردمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - تدريس روانشناسي در مدرسه

عالي علوم اراك - مشاور در مدارس و مسيول مركز مشاوره شهر اراك - مسئول موسسه اميد كودك در تهران ( بمدت كوتاه) - مدرس و محقق دانشگاه شهيد بهشتي - مدير مسئول مجله روانشناسي كاربردي (پروژه روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي) - عضو سازمان بين المللي روانشناسي بين فرهنگي (IACCP) -عضو سازمان بين المللي روانشناسي كاربردي (IAAP) - عضو آكادمي علوم نيويورك(NYAS)فعاليتهاي آموزشي : تدريس در سطوح كارشناسي و كارشناسي ارشد در دانشگاه شهيد بهشتي. عنوان دروسي كه شهرناز مرتضوي تدريس مي كن بدين قرار اس:. روانشناسي اجتماعي روانشناسي عمومي روانشناسي تربيتي آمار توصيفي و استنباطي سنجش و اندازه گيري و دروس تخصصي ديگر مانند روانشناسي محيط.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شهرناز مرتضوي در كنار تدريس و مشاوره رواني به پژوهش مي پردازد.شاگردان : تعدادي از دانشجويان شهرناز مرتضوي كه در سطح دانشگاهي به تدريس و تحقيق مشغولند عبارتند از آقايان : صالحي صدق پور -صالحي - نصري - اشعري - نصري - فريبرز درتاج.همفكران فرد : شهرناز مرتضوي از خانمها دكتر زهرا صباغيان ،دكتر سيما فردوسي ،دكتر رخشنده ناطق ،دكتر زينب توفيق و دكتر صديقه همايونيه و آقاي دكتر شهريار مرتضوي به عنوان هم فكر خود ياد ميكند.آرا و گرايشهاي خاص : شهرناز مرتضوي معتقد است :" تا زماني كه ما نيز مانند كشورهاي خاور دور "مشاركت "را از كودكي و از سطح كودكستان به فرزندان ايراني نياموزيم و شرايط محيطي لازم را براي نوآوري و خلاقيت ايجاد نكنيم،ناتواني در مشاركت و عدم خلاقيت موجب دوام عقب ماندگي از هر نظر خواهد شد."جوائز و نشانها : شهرناز مرتضوي در طول خدمت خود

در دانشگاه شهيد بهشتي تقريبا هر سال در رابطه با فعاليت هاي علمي خود از رياست محترم دانشگاه لوح تقدير و جوايز نقدي دريافت ميكرد.چگونگي عرضه آثار : مقالات چاپ شده در مجلات داخلي (علمي و پژوهشي) = 9 مقاله مقالات چاپ شده در مجلات خارجي(علمي و پژوهشي) = 3 مقاله خلاصه مقالات ارائه شده در كنفرانسها : 12 مقاله طرح هاي پژوهشي مصوب : 6 طرح آثار : آشنايي با روانشناسي بين فرهنگي ويژگي اثر : تاليف- انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي-1370 - اين كتاب به توصيف روانشناسي بين فرهنگي ،روش تحقيق بين فرهنگي و به موضوعات عمده اين رشته تخصصي اختصاص داده شده است.2 رابطه فرهنگ با مديريت منابع انساني و رفتارهاي سازماني ويژگي اثر : تاليف- 1379-با همكاري خانم پروفسور منيرالسادات طيب و آقاي دكتر مير احمد امير شاهي-اين كتاب داراي 7 بخش اس و در آن نظريه ها ،بخشي از يافته هاي درون و بين فرهنگي روانشناسي سازماني و مديريت توصيف شده است.3 فضاهاي آموزشي از ديدگاه روانشناسي محيط ويژگي اثر : وزارت آموزش و پرورش .سازمان نوسازي ،توسعه و تجهيز مدارس كشور -در سال 1376 - اين كتاب بر اساس پژوهشي كه در سطح كشور و با مشاركت دو معمار متخصص ،يك همكار جامعه شناس و يك همكار روانشناس باليني و نيز همكاران ديگر انجام شد،نوشته شده است.

منابع زندگينامه :تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط دكتر شهرناز مرتضوي بنا به درخواست بنياد ايرانشناسي در زمستان 1385

مژدهي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانشناسى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: شيراز

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مشكاني، زهرا سادات

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر زهراسادات مشكاني در سال 1328 در تهران متولد شد.وي مدرك كارشناسي ارشد رشته Adult Education ( آموزش بزرگسالان) از دانشگاه فلوريدا A M و مدرك Ph.D را در رشته آموزش مطالعات اجتماعي (Social Studies Education) از دانشگاه ايالتي فلوريدا در آمريكا كسب نمود.نامبرده در سال 1370 به عنوان عضو هيات علمي با درجه استادياري در گروه پزشكي اجتماعي دانشكده پزشكي مشغول به كار شد. در سال 1377 به مرتبه دانشياري و در سال 1384 به درجه استادي آن گروه در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران نائل آمد. گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : آموزش مطالعات اجتماعي تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر زهرا سادات مشكاني تحصيلات ابتدايي را در دبستان اكرميه شهر تهران در سال 1334 و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان ثريا شهر تهران آغاز نمود و در سال 1346 موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد. تحصيلات عالي خود را در سال 1346 در رشته ليسانس علوم آزمايشگاهي دانشكدة پزشكي دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال 1351 فارغ التحصيل شد. وي در سال 1354 موفق به اخذ درجة كارشناسي ارشد در رشتة علوم ترتبيتي- آموزش بزرگسالان از دانشكدة ايالتي فلوريدا دانشگاه آمريكا گرديد. سپس تحصيلات Ph.D خود را در رشتة علوم ترتبيتي- آموزش مطالعات اجتماعي دانشگاه ايالتي فلوريداي آمريكا در سال 1357 به پايان رساند. وي دوره هاي تكميلي دوره كوتاه مدت مقدماتي آموزش پزشكي را در دانشگاه اردن (كشور عمان)گذراند.خاطرات و وقايع تحصيل : دكتر مشكاتي در

سال 1351 موفق به كسب درجه ليسانس در رشته علوم آزمايشگاهي از دانشكده پزشكي دانشگاه تهران گرديد و در سال 1353 براي ادامه تحصيل به همراه همسر به آمريكا عزيمت نمود.وقايع ميانسالي : زهراسادات مشكاني در سال 1370 به عنوان عضو هيات علمي با درجه استادياري در گروه پزشكي اجتماعي دانشكده پزشكي مشغول به كار شد. در سال 1377 به مرتبه دانشياري و در سال 1384 به درجه استادي آن گروه نائل شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : زهراسادات مشكاني در سال 1370 به عنوان عضو هيات علمي با درجه استادياري در گروه پزشكي اجتماعي دانشكده پزشكي مشغول به كار شد. در سال 1377 به مرتبه دانشياري و در سال 1384 به درجه استادي آن گروه نائل شد.از سال 1370 تا 1376 به عنوان قائم مقام معاونين آموزشي دانشكده پزشكي با مديريت دانشكده پزشكي همكاري داشت.اولين كارگاه در زمينه آموزش پزشكي در مركز مطالعات را طراحي و مديريت و با همكاري دو تن از همكاران مركز اجرا نمود.از سال 1375 تا سال 1378 به عنوان مسؤول واحد برنامه ريزي مركز توسعه با آن مركز همكاري داشته است. از ديگر سمت هاي اجرائي و مديريتي زهرا سادات مشكاني (از گذشته تاكنون) مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1- عضو هيئت بورد آموزش پزشكي سال 1379-1377 2- معاون پژوهشي گروه پزشكي اجتماعي سال 1379-1378 3- عضو كميته كشوري تدوين شاخص هاي كيفي آموزش سال 1379-1377 4- عضو شوراي پايان نامه گروه پزشكي اجتماعي از سال 1374 تاكنون 5- سرپرست دفتر برنامه ريزي مركز توسعه آموزش دانشگاه از سال 1380-1376 6- قائم مقام معاونين آموزشي دانشكده پزشكي از سال 1376-1371

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : زهراسادات مشكاني در سال 1385 با حمايت مسؤولين دانشگاه موفق به راه اندازي گروه آموزش پزشكي گرديد و مسؤوليت اداره گروه را بر عهده گرفت.ايشان در سال 1373 همگام با مسؤولين وقت دانشگاه در تاسيس مركز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه سهيم بودند. جوائز و نشانها : آخرين طرح پژوهشي زهراسادات مشكاني بررسي مشكلات آموزشي دوره پزشكي عمومي از ديدگاه دست اندركاران در كنگره آموزش پزشكي در كشور سنگاپور در سال 2007 نامزده شركت در گزينش پژوهشي برتر گرديده استچگونگي عرضه آثار : - انتشار چندين مقاله در زمينه آموزش پزشكي و مجلات معتبر فارسي و انگليسي و كنگره ها - اجراي دو طرح پژوهشي كاربردي بنا به سفارش مسؤولين دانشگاه آثار : تحليل نيازهاي يادگيري ويژگي اثر : ترجمه - در سال 1378. 2 طراحي پرسشنامه در پژوهش هاي پيمايشي و طراحي كارگاه آموزشي ويژگي اثر : سال هاي 1382 و 1385

مشكوه، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اقتصاد، دانشكده: معارف اسلامى، دانشگاه: امام صادق (ع)

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مطهري پور، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي مطهري پور

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/7/1

زندگينامه علمي

آقاي مرتضي مطهري پور در سال 1351هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان قزوين ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليه از سوي ديگر او را راهي قم گردانيد و در سال 1366 وارد حوزه علميه قم و مدرسه علميه حقاني گرديد از نخستين روزهاي ورود به قم ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت عليهم السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1376 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله جوادي آملي، آيت الله سبحاني، مرحوم آيت الله شيج جواد تبريزي و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

وي در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته روانشناسي در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1382از موسسه پژوهشي و آموزشي امام خميني فارغ التحصيل گرديد . و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"اعتبار يابي آزمون 16 عاملي كتل بر مبناي نيم رخ

رواني نمونه اي از دانش پژوهان" دفاع كرد

وي هم اكنون به امر تدريس در دانشگاه بوعلي و علوم پزشكي همدان مشغول مي باشد. نامبرده در طول حيات علمي خويش به مدت 5 سال در دائره المعارف علوم عقلي به نگارش و پژوهش پرداخت و آثاري از قبيل "تربيت اسلامي"و"امر به معروف و نهي ازمنكر از ديدگاه قرآن و روايات"را به رشته تحرير در آورده است.

مطهري، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حميد مطهري

محل تولد : چالوس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

درسال 1345 درتهران متولد شدم وپس از گذراندن دوره دبستان وراهنمايي وقبول دراول دبيرستان( رشته علوم تجربي) درسال 1362 وارد حوزه علميه شهيد بهشتي نوشهر شدم وپس از آن درسال 1364 براي ادامه تحصيل راهي شهر مقدس قم شدم ودروس سطح را نزد اساتيدي ازجمله محمدي قوچاني، حسيني بوشهري،اعتمادي،محقق داماد ،پاياني،بيگدلي،عرقچي، كوهمره اي،صالحي مازندراني، قديري،موسوي تبريزي،و... گذراندم وپس ازآن توفيق شركت دردروس خارج فقه واصول آيات عظام ازجمله مكارم شيرازي ،وحيد خراساني ،سبحاني،سيد جعفر كريمي گذاراندم ودرطي اين مدت كارهاي تحقيقي وپژوهشي را آغاز كردم ومقالا تي راتأليف نمودم وهمچنين به عنوان استاد دانشگاه به مدت 3سال تدريس كردم ودر همين مدت هم درحوزه علميه امام جعفر صادق (ع) چالوس مشغول تدريس بودم وپس ازآن به مدت 3 سال به عنوان استاد داور درجلسات دفاع پايان نامه هاي حوزه هاي علميه خواهران شركت نمودم وهمچنان بااين مركزهمكاري دارم.

مطيعي، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن مطيعي

محل تولد : اهواز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/4/16

زندگينامه علمي

پس از اخذ ديپلم سال 1360 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس مقدمات و سطح را تا سال 1369 به پايان بردم. پس از آن وارد درس خارج شده و سال 1370 وارد بخش آموزشي موسسه در راه حق شدم كه يك دوره كارشناسي معارف اسلامي و فلسفه اسلامي را همزمان با شركت در درس هاي خارج (فقه و اصول) طي نمودم. در سال 1375 با ورود به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) تحت اشراف مقام معظم رهبري

و به رياست استاد مصباح در دوره كارشناسي ارشد علوم تربيتي مشغول به تحصيل شده و در فروردين سال 1380 از پايان نامه خود دفاع نمودم. در اين مدت همزمان با تحصيل با مركز مطالعات و تحقيقات حوزه در پاسخگويي به سؤالات اخلاقي تربيتي و مشاوره اي نيز همكاري داشتم. پس از دفاع از پايان نامه با بخش پژوهش موسسه امام خميني(ره) در گروه علوم تربيتي با دكتر شاملي پروژه تربيت اخلاقي را مشغول شدم كه متاسفانه بعد از مدتي با پراكنده شدن دوستان همكار اين پروژه ادامه نيافت. پس از آن دوره تربيت مربي اخلاق را در يك سال تحصيلي در موسسه امام خميني(ره) با مديريت استاد دكتر آقا طهراني گذرانده كه حاصل آن دو مقاله تربيتي اخلاقي (اخلاق كاربردي) بود. توضيح اينكه در راستاي فعاليت هاي علمي چند بار مورد تشويق قرار گرفته ام: 1. در ارائه تحقيقي مربوط به درس خارج اصول به استاد محمد رضا مدرسي حفظه الله و اعطاي دوره كتاب جامع السعادات . 2. در پايان دوره كارشناسي از سوي بسيج دانشجويي لوح تقدير و ساعت. 3. در حفظ بخشي از نهج البلاغه در درس آيت الله مكارم شيرازي و اعطاي چند جلد از كتابهاي تفسير موضوعي از سوي ايشان.

مظاهري اصفهاني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر مظاهري اصفهاني

محل تولد : تيران استان اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/4

زندگينامه علمي

در سال 1337 ه.ش در تيران (استان اصفهان) زاده شدم. نامم را «علي» نهادند؛ اما «علي اكبرم» خواندند. اكنون نيز نامم در شناسنامه علي است، اما علي اكبر مي خوانندم. خاندانم متد ين بودند. كار پدر، نانوايي بود

و كشاورزي. پدر و مادر هر دو از فاميل «مظاهري» ها هستند. منسوب به جناب حبيب ابن مظاهر _ رضوان الله عليه _ شجره نامه انتسابمان به آن جناب موجود است.نهال خدا دوستي و دين گرايي را كه دست حكمت آفريدگار در وجودم نشانده بود، به دست والدين ام به خصوص مادرم، كه از خاندان روحاني بود، آبياري و باغباني مي شد و پرورش مي يافت و آن فطرت الهي، كه همه آدميان بر مبناي آن آفريده مي شوند، بالنده مي گشت. صوت قرآن پدرم و زمزمه مناجات مادرم، جانم را مي نوازاند.

پنج ساله بودم كه مادرم دستاري بر سرم مي بست و منبري از متكا برايم مي ساخت و مي فرمود كه به گونه عالمان دين بر كرسي خطابه بنشينم و برايش سخن گويم و موعظه نمايم و احكام و معارف شريعت را بيان كنم! تمرين عالم شد نم مي داد.

كلاس اول و دوم ابتدايي را در تيران گذراندم و در هر دو سال شاگرد اول بودم حتي معلممان را در تصحيح درس ها و برخي از امور شاگردان ياري مي كردم.ادامه زندگاني در تيران به خاطر تنگاناي معيشتي بسيار سخت بود و يا ناممكن مي نمود؛ از اين رو همراه خانواده به شهر اصفهان مهاجرت كرديم.

اگر چه از دبستان تيران، گواهي درسي و مدارك لازم براي ادامه تحصيل در اصفهان را گرفتم اما ادامه تحصيل ممكن نشد زيرا مرا به كار نانوايي گماشتند و حتي فراغت ادامه تحصيل شبانه نيز برايم باقي نماند. همواره عطشناك درس خواندن و مطالعه كردن بودم و در فراغ آن مي سوختم.

چند سال كه بزرگتر شدم به مدرسه

شبانه (اكابر) رفتم و هر شب حدود دو ساعت درس خواندم. كلاس سوم را دو ماهه خواندم و چهارم را نخوانده امتحان دادم و به كلاس پنجم رفتم و چند ماهي دوره باقي مانده ابتدايي را به پايان رساندم و باز از ادامه تحصيل بازماندم. هزينه زندگي بيشتر مي شد و پدر پيرتر و مسئوليت من سنگين تر.نوجوان بودم و كار يك مرد را در نانوايي مي كردم و بخشي از هزينه هاي زندگاني را تامين مي نمودم.علاقه به مطالعه همواره همراهي ام مي كرد. اگر چه نه كتاب مناسب و نه فراغت لازم را داشتم اما كتاب هاي گوناگون را به گونه هاي مختلف به دست مي آوردم و مي خواندم. مطالعه كتابم فراتر از سطح تحصيلات مدرسه اي ام بود. و نيز هميشه در صدد يافتن فرصت براي ادامه تحصيل بودم اين شوق و انگيزه هرگز در وجودم خاموش و آرام نشد و هرگز خاموش و آرام مبادا انشاء الله.

پس از حدود يك سال كه نزد برادرم نجاري مي كردم او به ايران بازگشت و من مسوول كارگاه نجاري شدم اما دل و انديشه ام به سوي مدرسه بود. كم كم اهداف و انديشه هايم را با سرپرست حوزه عمليه آنجا (كه در بيوگرافي تفصيلي، درباره او سخن خواهم گفت) در ميان گذاشتم و از او ياري طلبيدم. وي راهنمايي و مساعدت كرد و من كارگاه نجاري را كه حدود يك و سال و نيم اداره كرده بودم به كساني واگذار كردم و به حوزه علميه در آمدم و طلبه شدم! نانوا، نجار، طلبه! و الحمد لله نانوايي، نجاري، طلبگي! و الحمد لله.

سال

1356 بود نزد يك شهادت حاج آقا مصطفي خميني، و من پس از حدود هشت سال نانوايي و دو سال و نيم نجاري، اكنون محصل علوم اسلامي شده بودم و به قلمرو آرماني اهدافم وارد شده بودم. درسها و مطالعاتم گام هايي بودند به سوي كلمه كمال و رسيدن به وصال و وصول به مقصود عالم شدن، نويسنده شدن، سخنران شدن، و از همه بالاتر، تكامل اخلاقي و معرفتي و نيل به قرب الهي.

درس ها و نيز مدرسان آنجا هم عربي بودند و هم فارسي و من نيز هم فارسي مي دانستم و هم عربي. آن مدت كه در كويت كار مي كردم مكالمه عربي را فرا گرفتم و كمي ينز خواندن و نوشتن عربي را. از اين رو هم درس هاي عربي را مي خواندم و هم درس هاي فارسي را. هم به درس استادان عرب مي رفتم و هم به درس استادان فارسي. درس ها و كتاب هايي كه به درس در آن حوزه خواندم برخي شان مطابق برنامه هاي درسي حوزه هاي علوم اسلامي در ايران بود و برخي ديگر شان متفاوت بود. مثلا كتا ب ها و درس هاي «شرايع الاسلام»، «العروة الوثقي» «المنهاج، في قواعد و الاعراب» ، «التدبر في القرآن»، جزو دروس اصلي حوزه هاي علميه ايران نبود و نيست اما از درس هاي اصلي حوزه علميه كويت بود و ما مي خوانديم و برخي از درس هاي حوزه هاي ايران نيز در حوزه كويت، تدريس و خوانده نمي شد. هم در مواد درسي و هم در شيو ه هاي درسي، تفاوت هايي و اشتراك هايي ميان حوزه كويت

و ايران بود (كه بايد در مجالي ديگر بيان شود)

نهضت اسلامي خيز برداشت و بر اثر حوادث پس از شهادت حاج آقا مصطفي خميني كوره انقلاب اسلامي داغ و داغتر شد. ما كه كويت بوديم و به نجف نزديكتر بوديم و نيز محدوديت هاي ايرانيان را كمتر داشتيم گاهي مي شد كه زودتر و آسانتر به نجف وصل مي شديم و سفيران امام خميني راحت تر به ما مي رسيدند و آقاي سيد عباس فهري كه نماينده حضرت امام در كويت بود بي مشكل و يا با مشكل كمتر با امام ارتباط مي گرفت و به ما مي رساند.من وظيفه انقلابي خويش را در ميان ايرانيان مقيم كويت، ايفا مي كردم در منازل كارگران مي رفتم براي شان جلسه مي گذاشتم. محصولات انقلابي (كتاب، بيانيه، اعلاميه، نوار ...) به آنان مي رساندم. كار آساني نبود زيرا برخي از ايرانيان در كويت به خاطرضعف فرهنگ و نيز تعصب به مملكت خويش و به هم آميختن وطن دوستي با شاه دوستي به آساني به نهضت اسلامي نمي پيوستند و از حكومت پهلوي نمي بريدند. گاه مي شد كه مرا طرد مي كردند و از خود مي راندند، و حتي تهديد به مرگم مي كردند اما من كه تكليف خويشتن را مي شناختم و علل قصور و تقصير آنان را نيز مي دانستم، به گونه هاي گوناگون ادامه طريق مي دادم، تا آنكه خداوند، نصرت و فتح خويش را كرامتمان فرمود و طليعه پيروزي نمايان گشت و سپاس خداي را كه عكس منحوس شاه ملعون به دست من از سر در سفارت ايران دركويت كنده شد و تمثال

مبارك امام خميني _ سلا م الله عليه _ به جاي آن نصب گرديد.

ملك پور، مختار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش كودكان، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى، كارشناسى ارشد و روانشناسى، دكتراى روانشناسى (كودكان استثنايى)، گرايش عقب ماندگيهاى ذهنى و اختلالات رفتارى كودكان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم تربيتى دانشگاه اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدوين برنامه و راه اندازى مركز بهداشت و مشاوره روانى دانشجويان دانشگاه اصفهان، اجراى طرح مراقبت هاى بهداشت عمومى در زمينه روانى (PHC) براى اولين بار در ايران در شهر شاهرضاى اصفهان با همكارى روانپزشكان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

عقب ماندگيهاى ذهنى، كودك (روانشناسى)، پژوهش، تفسير و اصلاح رفتار.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 4، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

عقب ماندگيهاى ذهنى (شناخت، علل، پيشگيرى و مسائل آموزشى و توانبخشى).

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ملكي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على ملكي

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس ازتحصيلات ابتدايي و متوسطه در حوزه علميه زنجان مشغول به تحصيل شدم و همزمان شبانه دروس دبيرستان را هم تحصيل و در سال 1373 موفق به اخذ ديپلم گرديدم. در سال 74 به علت شرايط و موقعيت خاصي كه داشتم؛ به خدمت سربازي اعزام شدم. دو سال در آموزش و پرورش در سمت سرباز معلمي مشغول خدمت شدم تا اينكه درسال 76 عازم شهر مقدس قم شدم تا در جوار كريمه اهل بيت، درس حوزه را ادامه دهم و سپس همزمان با تحصيل در حوزه به كارهاي علمي و پژوهشي هم همت گماشتم وعلاوه بر

آن، 4 سال به طور مداوم به تبليغ اعزام شدم.

منصور، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانشناسى، دانشكده: روانشناسى و علوم تربيتى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات دانشگاهى در رشته روانشناسى (بالينى و تحولى) در دانشگاه ژنو سوئيس، دريافت ديپلم هاى تخصصى و دكترا از دانشگاه ژنو سوئيس.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه تهران، دانشيار دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه تهران، استاد دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روانشناسى، ارزشيابى، تست، پژوهش بنيادى در قلمروهاى بالينى، فرافكنى و تجربى. راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 32 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 15

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى، مسائل تحولى، مرضى، بالينى و پرورشى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

مسائل علمى روانشناسى، جنبه هاى بنيادى و بالينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

منصور، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمود منصور در سال 1309 ش در شهرستان اراك به دنيا آمد .بعد از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه و اخذ درجه ليسانس در رشتة روانشناسي و فوق ليسانس تخصصي در رشتة روانشناسي باليني جهت ادامة تحصيل عازم كشور سويس گرديد و از دانشگاه ژنو در رشتة روانشناسي ژنتيك و باليني موفق به دريافت درجة دكترا شد. ايشان هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه تهران مي باشد. كتابهاي "روانشناسي ژنتيك: تحول رواني از تولد تا پيري"و "ساخت، پديدآيي، تحول شخصيت " محمود منصور به ترتيب در دوه هاي هشتم و هيجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزيده شدند.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش

: روانشانسي باليني تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود منصور بعد از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه و اخذ درجه ليسانس در رشتة روانشناسي و فوق ليسانس تخصصي در رشتة روانشناسي باليني جهت ادامة تحصيل عازم كشور سويس گرديد و از دانشگاه ژنو در رشتة روانشناسي ژنتيك و باليني موفق به دريافت درجة دكترا شد. او رساله خود را زير نظر ژان پياژه نوشته است. موضوع پايان نامه منصور ، روانشناسي تحولي و باليني بود. او روش باليني را براي تحول جنبه هاي هوش و ادراك به كار مي برد.استادان و مربيان : محمود منصور تحصيلات عالي خود را زير نظر استاداني از بزرگترين روانشناسان باليني اروپا ،كه همه استادان به نام در زمان خود بودند ، به پايان رسانيد. همانند ژان پياژه (استاد راهنماي )، پروفسور آندره ري و پروفسور لوزلي اوستري.هم دوره اي ها و همكاران : از جمله همكاران دكتر منصور در جمع آوري كتاب « لغت نامه روان شناسي » خانم دكتر پريرخ و دكتر راد مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر منصور ابتدا در كلينيك كانون هدايت كودك و مركز مشاوره رواني ، در حدود 8-7 سال به فعاليت تشخيص و درمان رواني مشغول بود و به موازات آن از سال 1344 وارد دانشگاه تهران شد.وي تا سال 1369 ش در سمتهاي استادياري و دانشياري و مديريت گروه مباني رواني مشغول به خدمت بود و هم اكنون استاد دانشگاه تهران است.فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران از جمله فعاليت هاي آموزشي دكتر محمود منصور مي باشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره :

اولين كتابي كه محمود منصور دست به ترجمه آن زد ،« پيشرفت مدارس در پرتو روشهاي آموزشي و پرورش » است كه در سال 1335 منتشر شده و برنده جايزه گشت. ليكن فعاليت اصلي و مستمر وي از سال 1340 شروع شد. به دنبال آن اولين كتاب تاليفي او كه كتاب احساس كمتري نام داردكه در سال 1343 منتشر شده است.آرا و گرايشهاي خاص : محمود منصور به روانشناسي تحولي و باليني علاقه خاصي دارد ، و درس هاي او نيز هميشه روي زمينه هاي ياد شده است. چون آمادگي علمي عمده منصور در اين قبيل زمينه هااست ، يعني يا كار باليني مي كند يا كار تحولي چون هر دوي اينها به هم پيوسته است. منصو.ر از بازاري شدن كتاب و آموزش بسيار تاسف مي خورد. او از اين كه كتاب و آموزش را وسيلة ارتزاق مي بيند ، آن را بي حرمتي به علم مي داند. وي نظام ارزشيابي در آموزش عالي كنوني را نادرست مي داند. دكتر منصور معتقد است كه دانشگاههاي ايران بايد اصلاح شده و روي الگوهاي جديد ، يعني پژوهش و بين رشته اي شدن بازسازي شوند.جوائز و نشانها : كتابهاي "روانشناسي ژنتيك: تحول رواني از تولد تا پيري"و "ساخت، پديدآيي، تحول شخصيت " محمود منصور به ترتيب در دوه هاي هشتم و هيجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزيده شدند.آثار : احساس كهتري ويژگي اثر : 13692 تحول رواني از تولد تا پيري ، تربيت به كجا ره مي سپارد؟ ، ترجمه كتاب بيماري هاي رواني ، تست خانواده ،

نقاشي كودكان ، ديدگاه پياژه در گستره تحول رواني ويژگي اثر : 13677 روانشناسي باليني ، روانشناسي ژنتيك 1و 2 ، رواننشاسي ژنتيك ، زمينه بررسي بزهكاري كودكان و نوجوانان ، زمينه راهنمايي حرفه ايي ، ساخت، پديدآيي، تحول شخصيت ويژگي اثر : اين كتاب در دوره هشتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب:«ساخت، پديدآيي و تحول شخصيت» : انگيزة كتاب، آشنا ساختن دانشجويان روانشناسي با دست آوردهاي جديد اين علم است. متن اصلي از قوي تري و علمي ترين مجموعة «روانشناسي تجربي» معاصر اقتباس گرديده، كه ماي لي دانشمند برجسته و يكي از پديدآورندگان دايرة المعارف جديد روانشناسي نويسنده آن است. مترجم بخوبي از عهدة ترجمة اين كتاب معتبر برآمده و كتاب مفيدي به جامعة فرهنگي ايران ارائه داده است 13 شالوده رواني تربيت ويژگي اثر : 134314 گفتگوهاي آزاد با ژان پياژه ويژگي اثر : 1358

منابع زندگينامه :كتاب ماه: علوم و فنون: گفت و گو با دكنر محمود منصور ، شماره 56 ، آذر 1381

منطقي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي منطقي در سال 1336 در شهر قزوين متولد شد و وي در حدود سنين 13_12 سالگي (پيش از انقلاب) به سوي مطالعات و فعاليت هاي سياسي كشيده شد و پس از ورود به دانشگاه، تحصيل رشته روانشناسي را هدف و حرفه خود كرد و مقاطع تحصيلي در رشته روانشناسي تا اخذ مدرك دكترا از دانشگاه تهران ادامه داد. دكتر منطقي در سالهاي 1373 و 1374 موفق به دريافت جايزه جشنواره دفاع مقدس شد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : _

دكتراي روانشناسي از دانشگاه تهران _ كارشناسي ارشد رشته روانشناسي، دانشگاه تربيت مدرس _ كارشناسي روانشناسي از دانشگاه تهران فعاليتهاي ضمن تحصيل : دكتر منطقي به سبب علايق گسترده اي كه داشته است گاهي در يك ترم تحصيلي، معادل 40 واحد بر سر كلاس هاي گوناگون، از تاريخ و ادبيات تا جامعه شناسي و مردم شناسي و اقتصاد و هنر، حضور پيدا مي كرده است. با اين حال، او به محض اخذ مدرك كارشناسي ارشد روانشناسي، به سطح كارشناسي ارشد جامعه شناسي رفته و سپس تحصيل دكتراي روانشناسي اش را آغاز كرده است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : _ عضويت در هيأت علمي نخستين همايش سراسري روانشناسي _ عضويت در هيأت علمي و شوراي سياستگذار همايش آسيب شناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش _ عضويت در داوري انتخاب پژوهش فرهنگي سال _ عضويت در هيأت علمي همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص) _ عضويت در هيأت هاي علمي و ملي همايش توسعه فرهنگي، جهاني شدن و تعليم و تربيت _ عضويت در هيأت تحريريه نشريه علمي _ پژوهشي دانشكده علوم انساني دانشگاه تبريز و فصلنامه خلاقيت و نوآوري فعاليتهاي آموزشي : دكتر منطقي استاديار دانشگاه تربيت معلم است و تدريس در حوزه روانشناسي و علوم انساني را در اين دانشگاه و دانشگاه هاي مشابهه را در كارنامه دارد.آرا و گرايشهاي خاص : گستره نظريه پردازي هاي بومي دكتر مرتضي منطقي در زمينه مسائل روانشناختي، فرهنگي و اجتماعي، بسيار قابل توجه و داراي اهميت است. اين پژوهشگر با بررسي هاي گسترده فرهنگي، اجتماعي، روانشناختي _ كه بيش از 2 دهه در سطح جوانان داشته -

و همچنين بررسي روانشناسي نسل سوم و چهارم انقلاب، به طرح مفاهيمي مانند جامعه پذيري ضدجامعه پذيري، هنجارآفريني هاي جديد جوان انقلاب اسلامي، انقطاع گفتمان بين نسلي، هويت القايي، هيجان جويي مرضي، عشق بيمارگون، مقاومت فرهنگي و مواردي از اين قبيل پرداخته است. منطقي در تبيين مفهوم «جامعه پذيري ضدجامعه پذيري» با بحث درباره روند جامعه پذيري جوان، از سرمايه گذاري هايي سخن مي راند كه برخي به نتايج عكس نتايج اوليه مورد نظر مي رسند. علاوه بر اين دكتر منطقي با طرح عبارت «هنجارآفريني هاي جديد جوان انقلاب اسلامي»، از شكل گيري برخي هنجارهاي جديد همانند ديد نقاد و چالشگر جوانان، نوآوري، رك گويي، استقلال رأي، پذيرش خودكنترلي (به جاي ديگر كنترلي)، گرايش به هنرها و توجه به زيبايي شناختي در سطح جوانان ياد مي كند و يادآور مي شود موارد ديگري از جمله شفافيت و برخورد با رياكاري، گرايش به فناوري هاي پيشرفته ارتباطي، تجربه گرايي، توجه به فرهنگ جهاني، نگرش هاي سكولاريستي، گرايش هاي فمينيستي (بويژه در دختران)، لذت گرايي و رفاه طلبي در اين طبقه از قشر جامعه امروز به چشم مي آيد. اين استاد دانشگاه با مطرح ساختن مفهوم افسردگي اجتماعي، به طرح نوعي از افسردگي دست زده كه برخلاف افسردگي در بعد فردي اش _ كه مي تواند متأثر از ابعاد ژنتيكي يا محيطي باشد _ تنها از ابعاد محيطي تأثير مي پذيرد و در نتيجه برخورد جوان با مشكلات، تضادها و بن بست هاي حاصل نشده اجتماعي بر وي عارض مي شود. از عمده علايم بارز اين عارضه كه مرتضي منطقي بدان اشاره دارد، مي توان مواردي همانند

تمايل نداشتن جوان به ايفاي نقش اجتماعي و سياسي خود، استقبال نكردن از مشاركت و فعاليت هاي سازنده اجتماعي، بي برنامگي و گذران اوقات به بطالت، پناه بردن به فضاهاي مجازي، احساس ندامت و پشيماني از به دنيا آمدن، دست زدن به اعتراض هايي منفعل (در پوشيدن لباس، نوع ادبيات و مانند اينها) و غربگرايي افراطي. وي در بررسي مسائل ميان نسلي به مباحثي چون تفاوت هاي نسلي در گذر جهاني شدن، گسست و انقطاع گفتمان ميان نسلي و از اين قبيل پرداخته كه بررسي تطبيقي او در رابطه با نظام هاي ايدئولوژيك در اين مورد به سهم خود جاي تأمل فراوان دارند. «منطقي» همراه با به ميان آوردن «هويت القايي» از تبعات تثبيت جوان در اخلاق ديگر پيرو در جريان رويكردهاي تكليف مدار ياد كرده كه مسأله اخير در مجموعه هويت هاي مطرح شده از سوي نظريه پردازان تحولي مانند مارسيا، بروزونسكي و پژوهشگران مشابه ملاحظه نمي شود. عنوان «هيجان جويي مرضي» ناظر بر تحقق هيجان جويي افرادي (و اغلب جواناني) است كه با محدود ديدن عرصه هاي شادي و نشاط اجتماعي، شادي را در شكل مرضي آن محقق كرده و از اين رهگذر، به ترضيه خاطر خويش مي پردازند. «منطقي» در مقام پژوهشگر اين موضوع، از اين حالت، كه شادي و نشاط افراد، هزينه اي معادل آسيب، آزار و اذيت دوستان، اطرافيان و مردم را در بردارد يا افراد طي آن به استقبال از سوء مصرف مواد (مثل مصرف اكس، الكل، داروهاي روانگردان و ...) مي پردازند، با برچسب «هيجان جويي مرضي» ياد مي كند. دكتر منطقي در بيش از دو دهه عمر

علمي خود، در جريان پژوهش هايش به مفهوم سازي هاي بسيار و تشريح علايم و دلايل آن پرداخته كه از آن جمله اند: عشق بيمارگون (تحقق عشق بدون تحقق ابعاد شناختي و عاطفي و هيجان همراه با آن)، مقاومت فرهنگي (پيش گرفتن اقدام هاي فرهنگي مانند تحول در پوشش، آرايش، تكيه كلام ها، طنزها، مطايبه ها و نمادهاي متفاوت به جاي ارائه شفاف ديدگاه هاي فرهنگي _ اجتماعي). جوائز و نشانها : دريافت جايزه جشنواره دفاع مقدس به خاطر كتاب "نگاهي به 8 سال جنگ تبليغاتي" سال 1373 و كتاب سبب شناسي و درمان بيماري هاي رواني در قلمرو اسلامي، انگيزه هاي رواني مقاومت نظاميان عراقي در سال 1374چگونگي عرضه آثار : اين استاد محقق هم اكنون در حوزه هاي تحولات قرائت فرهنگي _ اجتماعي و ديني جوانان، مناسبات ميان نسلي (روانشناسي نسل سوم و چهارم انقلاب)، فناوري هاي ارتباطي جديد (تلفن همراه، بازي هاي ويدئويي _ رايانه اي، ماهواره و اينترنت)، روش هاي آموزش خلاقيت، نوآوري هاي آموزشي، روانشناسي عشق (عشق ناگفته، عشق شورانگيز، عشق مذكر و مؤنث) و بهداشت رواني در عشق شورانگيز و بررسي ديدگاه هاي زيست محيطي اسلام، به مطالعه، پژوهش و تأليف اشتغال دارد. تأليف بيش از 10 جلد كتاب و ارائه حدود40 مقاله در همايش هاي مختلف با عناويني چون: نقش حجاب در حفظ بهداشت رواني جامعه، بن بست آرمان گرايي، ساده انديشي _ ويژگي تبليغات جنگ ايران، امكان سنجي زنگ خلاقيت در مدارس، هنردرماني تالي، بررسي بحران هويت دختران، بررسي تطبيقي گسست يا پيوند نسلي در جوانان ايران و شوروي، بررسي مقايسه اي ديدگاه هاي حضرت رسول (ص)

و جريان هاي فمينيستي در روانشناسي اختلافي زن و مرد و 33 مقاله در نشريه دانشگاه انقلاب _ بررسي ترفندهاي رواني آمريكا در اسناد لانه جاسوسي، بررسي ويژگي هاي مردودين گزينشي كنكور، پيش بيني بهترين ريسك ممكن در باز پس گيري فاو، از هويت ايدئولوژيك تا هويت متعارض، روانشناسي نسل سوم انقلاب (پژوهش شايسته تشويق در سال 84 به انتخاب وزارت ارشاد) و ... آثار : بررسي بازي هاي ويديويي _ رايانه اي ويژگي اثر : 13822 داستان مادر بزرگ طوبي ويژگي اثر : روان درماني در جريان مرگ _ 3 راز گل سرخ ويژگي اثر : ( به همت مركز پژوهش هاي بنيادي وزارت ارشاد اسلامي،4 روانشناسي تربيتي ويژگي اثر : روانشناسي نسل سوم ويژگي اثر : طرح پژوهشي، «روانشناسي نسل سوم» كه منطقي در آن به مسأله مناسبات ميان نسلي در ايران پرداخته، در برنامه پژوهش فرهنگي سال، مورد تقدير واقع شده است6 سبب شناسي و درمان بيماري هاي رواني در قلمرو اسلامي، انگيزه هاي رواني مقاومت نظاميان عراقي ويژگي اثر : برنده جايزه از جشنواره دفاع مقدس )7 نگاهي به جنگ تبليغاتي ويژگي اثر : برنده جايزه از جشنواره دفاع مقدس

موسوي اصل، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي موسوي اصل

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

پس از پايان تحصيلات كلاسيك در حد دوم راهنمايي شروع به تحصيلات حوزوي در حوزه علميه تبريز كردم و مقدمات علوم اسلامي را تا حد لمعتين در آنجا به اتمام رساندم. پس از آن به مدت يك سال در تهران به تحصيل رسائل و مكاسب و نيز تدريس مقدمات مشغول

بودم. در سال 1364 به قم آمدم. پس از پايان تحصيلات سطح در قم، در درس خارج فقه و اصول (عمدتاً در درس آقايان آيت الله مكارم و سبحاني) شركت كردم. همزمان در دوره آشنايي با علوم جديد در موسسه در راه حق مشغول تحصيل شدم.

در سال 1370 پس از پايان دوره موسسه در راه حق، به عضويت دفتر همكاري حوزه و دانشگاه در آمدم و دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد «روانشناسي» را در آنجا گذراندم. ضمنا همزمان با تحصيل روانشناسي در دفتر همكاري در درس خارج نيزشركت كردم. پس از پايان تحصيلات كارشناسي ارشد «روانشناسي» در دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مشغول به تحقيق در مسائل مربوط به «علوم اسلامي و روانشناسي» شدم.

موسوي تبريزي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدى موسوي تبريزي

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

پس از پايان تحصيلات كلاسيك در حد دوم راهنمايى، شروع به تحصيلات حوزوي در حوزۀ علميۀ تبريز كردم و مقدمات علوم اسلامي را تا حد لمعتين در آنجا به اتمام رساندم. پس از آن، به مدت يك سال در تهران به تحصيل رسائل و مكاسب و نيز تدريس مقدمات مشغول بودم. در سال 1364 به قم آمدم. پس از پايان تحصيلات سطح در قم، در درس خارج فقه و اصول (عمدتاً در درس آقايان آيت الله مكارم و سبحاني) شركت كردم.

همزمان در دورۀ آشنايي با علوم جديد در مؤسسه در راه حق مشغول تحصيل شدم. در سال 1370 پس از پايان دورۀ مؤسسه در راه حق، به عضويت دفتر همكاري حوزه و دانشگاه در آمدم و دورۀ كارشناسي و كارشناسي ارشد

روانشناسي را در آنجا گذراندم. ضمناً همزمان با تحصيل روانشناسي در دفتر همكارى، در درس خارج نيز شركت مي كردم. پس از پايان تحصيلات كارشناسي ارشد روانشناسي در دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مشغول تحقيق در مسائل مربوط به علوم اسلامي و روانشناسي شدم.

حاصل اين تحقيقات عمدتاً تاكنون در تأليف چندين كتاب خلاصه مي شود كه عبارتند از:

1- روانشناسي سلامت با نگرشي به منابع اسلامي (كار گروهي).

2- روانشناسي اجتماعي با نگرشي به منابع اسلامي (كار گروهي).

3- در آمدي بر روانشناسي دين (همراه با جناب آقاي آذربايجاني).

4- بهداشت رواني با نگرشي به منابع اسلامي (كار گروهي كه هنوز چاپ نشده است).

هم اكنون نيز مشغول تأليف پايان نامۀ سطح 3 حوزه با عنوان: «نقش رفتارهاي ديني در بهداشت رواني» هستم.

موسوي نسب، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد صادق موسوي نسب

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

پس از اخذ ديپلم، در سال 1361 وارد حوزه علميّه شدم. در سال 1366 همراه با دروس حوزه در دوره هاي آموزشي مؤسسه در راه حق نيز شركت كردم. اين دوره آموزشي شامل مباحث فلسفي، معارف قرآن و منتخبي از مباحث و دستاوردهاي بعضي از علوم انساني، به خصوص اقتصاد و جامعه شناسي بود. پس از اين دوره كه به عنوان كارشناسي الهيّات و معارف اسلامي ارزيابي شد؛ وارد رشته تعليم و تربيت شده و در مقطع كارشناسي ارشد فارغ التحصيل شدم. پايان نامه اينجانب: «مقايسه اي است ميان ديدگاه شهيد مطهري و يكي از فلاسفه تعليم و تربيت (شفلر) در باب فطرت و استعداد آدمي».

پس از دوران مذكور به عضويت در هيئت علمي مؤسسه

آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) در قم پذيرفته شده و فعّاليّت هاي سه گانه اي را، همزمان آغاز كردم؛ (بخش اول كارهاي تحقيقي بود كه حاصل آن چند مقاله و يك ترجمه مشترك است. بخش دوم تدريس مواد مختلف درسي در رشته علوم تربيتي است و قسمت سوّم اداره امور كارورزي، تحقيق و برنامه ريزي آموزشي براي دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري در رشته علوم تربيتي مي باشد كه در مؤسسه امام خميني (ره) برگزار مي شود) و هم اكنون دانشجوي دكتري در گرايش روان شناسي تربيتي هستم.

موسوي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اكبر موسوي

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

از كودكي با شركت در جلسات مذهبي و كلاس هاي علمي تاريخي عادت به مطالعه كردم، به تدريج در هنگام انقلاب و بعد از انقلاب با مطالعات معتبر سياسى، علمي و با شركت در برنامه هاي حزب جمهوري و جلسات ديگر و كنجكاوي هاي فراوان براي پاسخ به بعضي پرسش هاي اساسي كه نياز زيادي را احساس مي نمودم ( هدف هاي خلقت، علل اختلالات در ميزان نعمت ها و علل تفاوت ها و علل رنج هاي موجود در جامعه و انسان و اينكه خدا چه رابطه اي با انسان دارد) با مطالب علمى، كلامي و تفسيري آشنايي پيدا كردم و شايد علت مهمي كه به حوزه علميه آمدم پاسخ به همين مسائل بود از همان دوران دبيرستان سال 58 _ 59 _ 60 با كتب استاد مطهري زياد مأنوس بودم مثل كتاب هاي علل گرايش به ماديگرى، جهان بينى، انسان و ايمان و عدل الهي و... گرچه بعضي كتب مثل عدل الهي مطالب دشواري داشت در آن

سن، اما تلاش زيادي براي درك آن مي كردم... در كلاس هاي كلامى، فلسفى، كه از طرف انجمن اسلامي معلمان براي اتحاديه انجمن هاي اسلامي دبيرستان هاي قزوين برگزار مي شد با علاقه شركت مي كردم، اثبات واجب الوجود و پاسخ به شبهات و... . بعد از مدتي كه به جبهه ها رفتم؛ به قم آمدم در قم نيز بعد از آشنايي با اساتيد مختلف و سليقه هاي مختلف، شايد احساس مي كنم روشي را انتخاب كرده ام. هم براي پاسخ به سوالات خودم و هم براي ارائه مطلب به ديگران و تبليغ مطالب . بعد از سطوح حوزوي از سال 1370در دروس آيات عظام مكارم جوادي آملي ميرزاجواد آقا تبريزي وحيد خراساني شركت نمودم به اميد اينكه بتوانيم مسئوليتها را بانجام برسانيم.

موسوي، كمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: الهيات و معارف اسلامى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى الهيات و معارف اسلامى در سال 1330، دكتراى الهيات و معارف اسلامى در سال 1340.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه اصفهان در سال 1347، دانشيار دانشگاه اصفهان در سال 1351.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زبان و ادبيات فارسى، تاريخ، تدريس در دانشگاه اصفهان به مدت 13 سال، تدريس در دانشگاههاى عين شمس والازهر قاهره كشور مصر در سال 1356، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

ادبى، تاريخى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 1، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

ادبى، تاريخى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مهدوي، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم اجتماعى از دانشگاه تهران در سال 1349، كارشناسى ارشد و دكتراى جامعه شناسى از دانشگاه وين.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1356، دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اصول اجتماعى اعتقادى حاكم بر طراحى مجموعه زيستى مباركه اصفهان، بررسى مسائل اجتماعى مهاجرين جنگى، تدريس نظريه هاى جامعه شناسى، مبانى جامعه شناسى 1 و 2 و طبقات اجتماعى در دانشگاه شهيد بهشتى، استاد راهنماى 3 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

خانواده ساختارى در پرورش جامعه، جامعه شناسى جنگ.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

اصول آرمانى

و اصول اجتماعى- اعتقادى حاكم بر طراحى مجموعه زيستى مباركه اصفهان، جامعه شناسى شهرى، روشهاى تحقيق در جامعه شناسى، نظريه هاى جامعه شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مهدي زاده، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مهدي زاده

محل تولد : فارسيان گنبدكاووس

شهرت : مهدي زاده

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 (ه . ش) پس از اخذ ديپلم تجربى به دليل علاقه فراوان به علوم دينى بدون اينكه منتظر شركت در كنكور باشم وارد حوزه علميه قم شدم و تحصيل در مرحله مقدمات دروس حوزوى را در مدرسه منتظريه (حقانى) آغاز نمودم و درس هاى مقدماتى حوزوى مثل: صرف، نحو، معانى، بيان، منطق و ... را فرا گرفتم.

تحصيل در مرحله سطح دروس حوزوى را در مدرسه شهيدين با مديريت توانا و با تجربه جناب استاد سيد محمد رضا طباطبايى (حفظه الله تعالى) ادامه دادم. اسامى برخى از دروس مرحله سطح به همراه نام استادانى كه اين دروس را نزد آنان فرا گرفته ام عبارتند از: كتاب شرح لمعه استادان: «شب زنده دار»، «اشتهاردى»، «مؤمن» و «طباطبايى». اصول (برخى حلقات شهيد صدر ره) استادان: «شب زنده دار» و «اسلاميان». رسائل شيخ انصارى استادان: «اعتمادى» و «استادى». كفاية الاصول استادان: «ستوده» و «گنجى». مكاسب شيخ انصارى استادان: «مرحوم آيت الله احمدى ميانجى»، «طبسى» و «مروجى».

مجموعه تحصيلات بنده در دو مرحله مقدماتى و سطح تقريباً تا سال 1370 (ه . ش) طول كشيد و از سال 1370 به بعد در دروس خارج فقه و اصول حوزه شركت نمودم كه اسامى برخى از دروس به همراه نام بعضى استادان اين دروس عبارتند از:

• بخشي از

درس خارج اصول فقه «آيت الله سيد كاظم حسينى حائرى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه «آيت الله وحيد خراسانى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه «آيت الله خرازى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه استاد «عندليب همدانى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه استاد «لاريجانى».

• بخشي از درس خارج فقه (خمس) «آيت الله سيد كاظم حسينى حائرى».

• بخشي از درس خارج فقه (بيع) «آيت الله وحيد خراسانى».

• بخشي از درس خارج فقه (اجاره، صوم و مكاسب محرمه) «آيت الله جوادى آملى».

• بخشي از درس خارج فقه (اجتهاد و تقليد) استاد «صادق لاريجانى».

• بخشي از درس خارج فقه (قضاء) استاد «لاريجانى».

علاوه بر دروس رايج فقه و اصول، در سال هاى1373 و 1374 در برنامه تحقيق فقهى مدرسه شهيدين كه با نظارت و راهنمايى هاى «آيت الله خرازى» و «آيت الله استادى» برگزار مى شد؛ شركت كردم. در برنامه ياد شده كه كمتر از دو سال طول كشيد، بنده موفق به نگارش حدود 10 مقاله علمى، فقهى در موضوعات مختلف شدم.

همچنين به دليل گستردگى علوم دينى و به خاطر ضرورت آشنايى با برخى از علوم ديگر حوزوى (غير از فقه واصول) در دروس ديگر حوزه نيز شركت كرده ام كه اسامى برخى از آنها به همراه نام استادان آنها عبارتند از: درس اسفار «آيت الله جوادى آملى»، درس درايه و رجال «مرحوم آيت الله ابوطالب تجليل»، درس اخلاق استادان «مرحوم آيت الله احمدى ميانجى»، «مرحوم آيت الله بهاء الدينى»، «آيت الله شب زنده دار»، «آيت الله مصباح»، «آيت الله مظاهرى» و «آيت الله محفوظى».

در كنار درسهاى حوزوى به دليل علاقه به مباحث اخلاقى

و تربيتى، در مقطع كارشناسى ارشد رشته «علوم تربيتى» موسسه امام خمينى نيز تحصيل نمودم تا اينكه در آخر دوره در سال 1377 از پايان نامه خود با محوريت «روايت تربيتى هشام بن حكم از امام موسى كاظم (عليه اسلام)» دفاع نمودم كه در سال 1383 با عنوان «آيين عقل ورزي» چاپ شد.

مهريار، امير هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر امير هوشنگ مهريار متولد روز سى ام فروردين 1315 در شهرستان نقده است.ايشان داراي مدرك دكترى روانشناسى تربيتى از دانشگاه لندن در سال 1342 و مدرك فوق دكترى بهداشت روانى اجتماعى از دانشگاه هاروارد آمريكا در سال 1351 مي باشد. وي هم اكنون با رتبه استادي در موسسه عالي پژوهش در برنامه ريزي و توسعه تهران مشغول به خدمت است.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : امير هوشنگ مهريار از تحصيلات خودش چنين مي گويد: "«ترك هستم و آذري و تحصيلات اوليه ام را در همان جا انجام داده ام تا دوم دبيرستان.» از دوم دبيرستان به بعد تحصيلات اش را در تبريز گذرانده و در سال 1337 از دانشسراي عالي تهران در رشته ادبيات فارسي مدرك ليسانسش را با درجه ممتاز دريافت مي كند.«چون شاگرد اول شده بودم جزو شاگردان اول ديگر دانشگاهها به خارج از كشور اعزام شدم. بعد از يكي دو سال معطلي، البته در آن يكي دوسال هم به عنوان دبير دانشسراي عالي كار مي كردم. رفتم به انگلستان. اول قرار بود دررشته هاي مربوط به زبانهاي باستاني ادامه تحصيل بدهم ولي به دلايلي تغيير علاقه و جهت دادم و علي رغم ميل اصلي و باطني ام به مؤسسه

تعليم و تربيت دانشگاه لندن رفتم و در اين مؤسسه در دوره فوق ليسانس علوم تربيتي وارد شدم.»" در اين دوره دكتر مهريار مجبور مي شود يكسال در دانشگاه لندن درس بخواند و امتحان بدهد تا ليسانس دانشگاه تهران اش را مسؤولين آموزشي اين دانشگاه بپذيرند. بعد از گذشت يك سال و دريافت گواهينامه مورد نياز، از سوي دانشگاه لندن به او اجازه مي دهند تا در دوره فوق ليسانس روانشناسي تربيتي ثبت نام كند. خلاصه تحصيلات رسمي ايشان به قرار زير است:_ اخذ مدرك ليسانس ادبيات از دانشسراي عالي تهران 1337 _ اعزام به انگلستان و اخذ مدرك دكتري روانشناسي تربيتي از دانشگاه لندن 1342 _ اخذ مدرك فوق ليسانس روانشناسي باليني از دانشگاه ادين برو لندن 1344 _ دريافت مدرك فوق دكتري بهداشت رواني اجتماعي از دانشگاه هاروارد آمريكا 1351خاطرات و وقايع تحصيل : امير هوشنگ مهريار از دوران تحصيل در مقطع دكتري اش چنين بياد دارد : "«بورسي كه در اختيار ما بود آن زمان فقط 4 سال بود و بنابراين مي بايست در چهار سال دكترايم را تمام مي كردم، اما دكتراي دانشگاه لندن آن وقت ها بيشتر جنبه تحقيق و تز نوشتن داشت تا تدريس و سركلاس حاضر شدن. بنابراين تزم را با يكي از استادان گروه روانشناسي مؤسسه تعليم و تربيت دانشگاه لندن شروع كردم و بعد از گذشت قريب به يك سال كه چند فصلي از تزم آماده شده بود، آن را براي استادم فرستادم كه مورد توجه اش قرار گرفت و همين ماجرا باعث شد تا از دوره فوق ليسانس منتقل شوم. اما اين كار موكول شد

به موافقت سناي دانشگاه و تأييد يكي از پروفسورهاي ارشد آنجا به نام پروفسور «فيليپ ورنل» كه او هم پايان نامه مرا تأييد كرد و من اجازه يافتم به جاي 4 سال در 3 سال دكترايم را به اتمام برسانم و موضوع تز دكترايم هم ادراك اجتماعي بود»." اميرهوشنگ مهريار دكترايش را زماني دريافت مي كند كه روانشناسان اجتماعي تازه پابه عرصه اجتماع گذاشته بودند و تمام قصدشان اين بود كه بفهمند چطور مي توانند به ادراك و شخصيت افراد به وسيله روش هاي ذهني پي برد و تاچه حدي برداشت آنها با واقعيت تطابق دارد؟ و تز او در همين زمينه بود كه مورد موافقت اساتيد دانشگاه لندن قرار مي گيرد.« در همان اواخر نوشتن تزم كه به اندازه اي سرم شلوغ بود كه مجبور بودم خانواده ام را به تهران بفرستم، شاه قرار بود به لندن بيايد و دانشجويان ايراني مقيم لندن در نظر داشتند تظاهراتي بر ضد او انجام دهند و من هم به دلايلي دراين ماجرا شركت كردم و خانه اي كه ما در آن اقامت داشتيم محلي شد براي جمع شدن دانشجويان و آماده كردن مقدمات تظاهرات. قبل از آن هم ساواك اخطار داده بود كه اگر اين كار را بكنيد به شدت با شما برخورد مي كنيم. با اين حال ما به اين اخطارها اهميت نداديم و همين مسأله باعث شد كه ساواك به خانه ما بريزد و به اتفاق تعدادي از افسرهاي نيروي هوايي كه درلندن تحصيل مي كردند حسابي ما را كتك زدند وتمام پوسترها و اعلاميه هايي كه تهيه كرده بوديم را پاره كردند. خلاصه كارمان

به دادگاه كشيد. در واقع من خودم به اتفاق ديگر دانشجويان به دادگاه رفتيم و از ساواك ايران شكايت كرديم و به همين دليل پاسپورت من و به دنبال آن بورسي كه از دولت داشتم باطل شد و مجبور شدم دوسال ديگر در انگلستان بمانم». وقايع ميانسالي : زماني كه اميرهوشنگ مهريار در سال 1346 وارد دانشگاه شيراز مي شود اغلب اساتيد اين دانشگاه تحصيلكردگان آمريكا بودند و نگاه چندان مثبتي به تحصيلكردگان اروپايي نمي كردند و هسته اصلي دانشگاه شيراز هم توسط همين افراد شكل گرفت، با اين همه دكتر مهريار در كوتاهترين مدت در سيستم آموزشي اين دانشگاه به رتبه استادي مي رسد. «درست سر چهار سال كه حداقل دوره زماني لازم بود تقاضا كردم كه استاد شوم و چون براي استادان 4مقاله بين المللي لازم بود و من 6 تامقاله نوشته بودم كه در سطح بين المللي مطرح شده بود، در رأس چهارسال رتبه استادي ام را از اين دانشگاه گرفتم و همانجا ماندگار شدم. در همان سال هم بورسي از دانشگاه هاروارد براي دوره فوق دكتري در رشته «بهداشت رواني اجتماعي » گرفتم كه استاد خيلي معروف آن زمان در دانشگاه هاروارد به نام «جرالد كاپلن» بود كه از پيشروان نهضت پيشگيري در بهداشت رواني و روانپزشكي بود. ولي با اين حال از محيط آمريكا اصلاً خوشم نيامد. با اينكه گرين كارت گرفته بودم و مي توانستم آنجاماندگار شوم و با اين حال به ايران و همان دانشگاه شيراز برگشتم و خلاصه در آنجا ماندني شدم.» او پس از اخذ مدرك فوق دكتري از دانشگاه هاروارد در سال1351 به ايران بازمي

گردد و 4سال تمام در اين دانشگاه مي ماند و تدريس مي كند. « در همين سالها بود كه به مسائل جمعيت و تنظيم خانواده علاقه مند شدم، تحقيقات وسيعي در خصوص به دنيا آمدن بچه هايي كه خواسته هستند را شروع كردم و چون در ايران و كشورهاي در حال توسعه زاد و ولد خيلي بالا بود و اكثر اين زادوولدها هم در واقع ناخواسته بود، براي پيشگيري از اينگونه تولدها كه بسيار هم بودند تمام تلاشم را به كار بردم و با بسيج دانشجوياني كه با من همكاري مي كردند فعاليت گسترده اي را براي جلوگيري از اين امر و كاهش رشد جمعيت به كار بستم. خوشبختانه همان زمان دانشگاه شيراز با همكاري دانشگاه كارنايدين آمريكا ، مركز جمعيت شناسي را در شيراز در سال1354 تأسيس كردند. » و اميرهوشنگ مهريار اولين رئيس اين مركز مي شود و تا سال 1356 در همين سمت باقي مي ماند و در سال1356 به سوئيس مي رود و يك سال تمام با سازمان بهداشت جهاني همكاري مي كند و در اين مدت با برنامه بهداشت، باروري كه برنامه تحقيقاتي گسترده اي در زمينه هاي مربوط به تنظيم خانواده و سلامت كودكان همكاريهاي گسترده اي را انجام مي دهد. «كار ما در آنجا اين بود كه به عنوان مشاور اين برنامه به نقاط مختلف جهان سفر مي كرديم و از پروژه هاي سازمان بهداشت جهاني بازديد مي كرديم و آنها را ارزيابي مي كرديم و يا اگر كسي براي پيشبرد برنامه هاي بهداشتي كشورش پولي درخواست مي كرد و طرح به اين سازمان مي داد ما ارزيابي

مي كرديم.» مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پس از يك سال همزمان با انقلاب اسلامي او به ايران بازمي گردد و به عنوان عضو شوراي دبيران جامعه دانشگاهيان (نماينده دانشگاه شيراز) با اين شورا همكاري مي كند و در اسفند سال1357 رئيس دانشگاه شيراز مي شود. «البته قبل از اينكه توسط دولت انقلابي رئيس دانشگاه شوم، دو سه ماهي بود كه عملاً تمام امور را مي گرداندم و معاون آموزشي دانشگاه شيراز شدم و اين به خاطر فشار اساتيد ديگر به رئيس وقت دانشگاه شيراز بود.وقتي هم كه انقلاب شد به عنوان سرپرست دانشگاه شيراز بودم تا زماني كه انقلاب فرهنگي شد و چون جو نامناسبي در دانشگاهها به وجود آمده بودو من علني گفته بودم كه حاضر نيستم خيلي از اساتيدي كه قرار است تسويه شوند، را تسويه بكنم، صلاحم در اين بود كه كنار بروم و استعفا دادم و رفتم و معاون معاون امور دانشجويي ما «دكتر ظهور » سرپرست دانشگاه شيراز شد و پس از آن هم دكتر مصطفي معين رئيس دانشگاه شيراز شد.» از ديگر سوابق اشتغال امير هوشنگ مهريار مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1. دانشگاه شيراز، شيراز _ پژوهشي/ آموزشي/ اجرايي _ رئيس مركز جمعيت شناسي، سرپرستي 2. دانشگاه هاروارد، دانشكده پزشكي بوستون _ پژوهشي _ Post-Doctoral 3. دانشگاه پنسيلوانيا، فيلادلفيا _ پژوهشي/ آموزشي _ استاد مدعو 4. سازمان بهداشت جهاني _ پژوهشي _ مشاور علمي 5. مؤسسه عالي پژوهش در برنامه ريزي و توسعه تهران _ پژوهشي/آموزشي/ اجرايي _ استاد _ رئيس گروه 6. تأسيس و رياست اولين مركز جمعيت شناسي ايران در شيراز 1356_1353 7.مشاور سازمان

بهداشت جهاني در برنامه تنظيم خانواده و بهداشت كودكان جهان 1357 8. مشاور سازمان بهداشت جهاني در برنامه مبارزه با بيماري ايدز 1372_1361 9. رئيس گروه جمعيت شناسي مؤسسه علمي پژوهشي سازمان مديريت وبرنامه از سال 1372 تاكنون فعاليتهاي آموزشي : خروج اميرهوشنگ مهريار فرصت خوبي براي او بود تا به مطالعه و تحقيق و ترجمه بپردازد و خودش مي گويد:« در سالهاي انقلاب فرهنگي مثل خيلي هاي ديگر كلي كتاب خواندم و تحقيق كردم و ترجمه تا اينكه دانشگاه مجددا ً باز شد و چون اولين رشته هايي كه فعاليت خود را در دانشگاهها از سر گرفتند رشته هاي پزشكي بودند، در اين رشته ها به روانپزشكي و رشته هاي وابسته به آن اهميت بيشتري مي دادند و بنابراين از ما خواستند ما به دانشگاه پزشكي شيراز برويم و تدريس كنيم.» و به اين ترتيب اميرهوشنگ مهريار تا سال1368 در دانشگاه شيراز تدريس مي كند و پس از آن به دليل پست جديدي كه از طرف سازمان بهداشت جهاني به او پيشنهاد مي شود به ژنو مي رود. «وقتي مي خواستم به ژنو بروم مسؤولين دانشگاه شيراز در حق من لطف بسيار داشتند و ما را از دانشگاه شيراز اخراج كردند! شايد هم حق داشتند. چون بدون اجازه رفته بودم و 30سال سابقه كار ما را نديده گرفتند و گفتند اخراجي! خلاصه... به ژنو رفتم و با سازمان بهداشت جهاني 4سال همكاري داشتم و اين دفعه كارم بيشتر مشاوره در برنامه مبارزه با بيماري ايدز بود و در بخش مطالعات رفتاري اجتماعي من به عنوان مشاور همكاري مي كردم و در سال 1372 از

طرف دكتر مشايخي رئيس مؤسسه تحقيقات و پژوهش سازمان مديريت و برنامه كشور دعوت به همكاري در اين مؤسسه شدم و با اينكه باز هم تصميم جدي در اين باره نداشتم به ايران برگشتم و ماندني شدم و هنوز هم هستم و كار تحقيقاتي انجام مي دهم.» و او حالا مدير گروه جمعيت شناسي اين مؤسسه است و در هفته چند ساعتي را به تدريس براي دانشجويان دكترا و فوق ليسانس مي گذراند. اميرهوشنگ مهريار اوضاع روانشناسي و جمعيت شناسي را در سالهاي پس از انقلاب خوب مي داند و مي گويد: «به نظر من اوضاع رشته هاي مرتبط با روانشناسي در اين سالها بهتر شده است. به اين معني كه علي رغم نگاه منفي كه در اوايل انقلاب به اين رشته وجود داشت، با اين حال اين رشته پيشرفت خوبي در اين سالها داشته است.» از ديگر سوابق فعاليتهاي آموزشي ايشان مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1 _ روانشناسي باليني _ دانشگاه شيراز _ شيراز 2_ روانشناسي اجتماعي _ دانشگاه شيراز_ شيراز 3_ روانسنجي _ دانشگاه شيراز _ شيراز 4_ روانشناسي باليني كودك _ دانشگاه تربيت مدرس _ تهران 5_ روانشناسي باليني پيش رفته _ انستيتوي روانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران _ تهران 6_ روانشناسي اجتماعي _ باليني _ دانشگاه شيراز _ شيراز 7_ روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي _ مؤسسه عالي پژوهش برنامه ريزي و توسعه _ تهران مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : امير هوشنگ مهريار مركز جمعيت شناسي ايران در شيراز را تاسيس كرده است و در طي سالهاي 1356_1353 رياست آن را بر عهده داشته

است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : آشنايي با زبان(ها): انگليسي آشنايي با كشور(ها):" بعلت كار با سازمان بهداشت جهاني به اكثر كشورهاي آسيا و آفريقا مسافرت كرده ام. در سالهاي اخير نيز براي شركت در كنفرانسهاي علمي به چين، برزيل و استراليا رفته ام." آرا و گرايشهاي خاص : تعداد پايان نامه( راهنمايي و مشاوره ) دكتري و كارشناسي ارشد :بيش از 10 مورد جوائز و نشانها : 1. جايزه بهترين محقق دانشگاه شيراز (1350) 2. مدال و جايزه بهترين محقق علوم اجتماعي سال از وزارت علوم و آموزش عالي (1357) 3. جايزه بهترين محقق سازمان برنامه و بودجه (1379)آثار : nbsp1 Government spending on Basic social servises and its share GDP in IR Iran_ ويژگي اثر : UNICEF_ انگليسي _ 19992 Integriled Approach to Reproductive Healethy family Planning in the IR Iran_ ويژگي اثر : IRPD / UNFPA _ انگليسي _ 20013 اختلالات رفتاري كودكان ويژگي اثر : (ترجمه) _ انتشارات رشد_ فارسي _1371 4 افسردگي ويژگي اثر : (تاليف و ترجمه) _ انتشارات رشد_ فارسي _ 1372 5 پيشگيري از اعتياد ، تشخيص و درمان بيماريهاي رواني در كودكان ويژگي اثر : (ترجمه و تاليف)_ انتشارات رشد_ فارسي _ 1369 7 روانشناسي عمومي، روشهاي آماري در علوم رفتاري ويژگي اثر : (تاليف)_ دانشگاه شيراز_ فارسي _ 1349 9 وسواس ويژگي اثر : (ترجمه) _ انتشارات رشد_ فارسي _ 1373 10 يادگيري و رفتار

مير دريكوندي، رحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رحيم مير دريكوندي

محل تولد : خرم آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/9/15

زندگينامه علمي

به روايت شناسنامه در تاريخ 15/ 9/1340 در يكي از روستاهاي اطراف خرم

آباد در يك خانواده كشاورز متولد شدم. تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان خود را در خرم آباد و حومه به پايان رساندم. با شروع جنگ تحميلي در سال 59 به عنوان نيروي بسيج به جبهه اعزام شدم. در سال 61 - 60 پس از اخذ مدرك ديپلم در رشته علوم تجربي، لباس مقدس سربازي را به تن كردم. پس از چندين ماه حضور مستمر در جبهه هاي جنوب و غرب كشور در تاريخ 13/10/61 به درجه مقدس جانبازي نايل شدم.

در سال 63 - 62 وارد حوزه علميه كماليه خرم آباد و بلافاصله وارد حوزه علميه قم شدم و از آن تاريخ به بعد به طور مستمر مشغول تحصيل و فراگيري علوم ديني و حوزوي در حوزه علميه قم هستم. هم اكنون داراي سابقه 10 سال درس خارج آيات عظام: «مكارم شيرازي»، «سبحاني»، «وحيد خراساني»، «ميرزا جواد تبريزي»، «جوادي آملي»، «صالحي مازندراني»، و ... مي باشم.

سال 65 در كنار علوم حوزوي، وارد مؤسسه در راه حق شده و فراگيري دروس و علوم انساني دانشگاهي را شروع نمودم. مدارج علمي را از كارشناسي، كارشناسي ارشد عمومي و كارشناسي ارشد تخصصي تا دكتري را به طور مستمر در اين مؤسسه و بنياد فرهنگي باقر العلوم (ع) و در نهايت در مؤسسه امام خميني (ره) طي كردم. در سال 78 در همين مؤسسه، موفق به كسب مدرك كارشناسي ارشد در رشته «روانشناسي باليني» گرديدم. تقريبا چند سال بعد در امتحان ورودي دكتري «روانشناسي تربيتي» اين مؤسسه شركت نموده و به عنوان دانشجوي دوره دكتري پذيرفته شدم. پس از اتمام دوره آموزش، مؤفق شده ام كه امتحان جامع و مصاحبه نهايي خود

را با موفقيت پشت سر بگذارم و در حال حاضر مشغول تدوين رساله دكتري خود مي باشم.

لازم به ذكر است هم اكنون كه خرداد 87 مي باشد؛ سمينار اول رساله ام برگذار شده و تقريبا 85% رساله نيز به پايان رسيده است. علاوه بر تحصيل، ساليان سال در كنار تحصيلات حوزوي و دانشگاهي خود در ادارات، ارگانها و دانشگاههاي مختلف و ساير مراكز علمي، مشغول تدريس، تبليغ، تحقيق، مشاوره و راهنمايي، و مربيگري بوده ام. روي هم رفته داراي تقريبا 15 سال سابقه تدريس، تحقيق، مشاوره، راهنمايي و مربيگري در مؤسسه امام خميني (ره)، دانشگاه قم، مركز جهاني علوم اسلامي (جامعة المصطفي العالميه)، آموزش و پرورش قم، دانشگاه باقرالعلوم (ع) دفتر تبليغات، مركز تخصصي مهدويت و ساير جاها مي باشم. لازم به ذكر است كه تاكنون دو بار در مؤسسه به عنوان دانش پژوه ممتاز انتخاب شده ام. هم اينك نيز به عنوان يك طلبه بسيجي افتخار خدمت به اسلام، انقلاب و جامعه اسلامي را دارم.

ميرزائي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جمعيت شناسى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ميرهادي، توران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر توران ميرهادي متولد 1306ه.ش در شميران، داراي دكتري روان شناسي از فرانسه و عضو هئيت علمي آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش مي باشد.وي دبير اجرايي كتاب «فرهنگنامه كودكان و نوجوانان» بود.كتاب مذكور ، در دوره شانزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. وي برگزيده همايش طرح سپاس درسال86 در فرهنگسراي سينا مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي والدين و انساب : پدر توران ميرهادي از دانشجويان اعزام شده به خارج از كشور بود.در زمينه راه و ساختمان و مكانيك و راه آهن ديپلم مهندسي گرفت و در آلمان با بانويي هنرمند مجسمه ساز به نام گرتا ديتريش (مادر خانم ميرهادي ) ازدواج كرد وآنها در سال 1299 باهم به ايران آمدند. مادر وي نيم قرن در ايرن زندگي كرد و شاهد تحولات بسياري بود كه پدر نيز همراه ديگران در آن نقش داشت. ايشان داراي دوبرادر است كه برادركوچتر از خودش (فرهاد) در سانحه تصادف از دنيا رفت.خاطرات كودكي : مادر توران مير هادي اگر چه آلماني بود ولي بچه ها را ايراني بار آورد.تحصيل در مدرسه ايراني دنبال شد و زبان رايج در خانه فارسي بود.حتي گاهي نيز مادر براي آشنايي فرزندان خود با ادب فارسي مجالس بحثي با شركت اهل ادب تربيت مي داد،هرچند كه معتقد بود كه بايد به يادگيري زبانهاي ديگر هم پرداخت،زيرا هر زباني را دروازه اي مي

دانست بر فرهنگ غني كشورهاي ديگر. خانم مير هادي از خاطرات اين دوران خود چنين مي گويد: آلماني ياد گرفتن ما،ماجرايي خاص داشت.در طي سال تحصيلي ،آموزش به صورت شفاهي بود.مادر به زبان آلماني موضوعي را مطرح ميكردو ماگاه نيمي فارسي و گاه نيمي آلماني پاسخ مي داديم.ولي وقتي مدرسه تمام مي شد و ما به شميران (در دوران داغ تابستان در آنجا ساكن ميشديم) مي رفتيم،درس روزانه شروع ميشد.صبح به صبح شش روز هفته سر ساعت هشت و سي مادر سبد خياطي خود را با جوراب هاي سوراخ شده ما بر ميداشت و روي نيمكت مي نشست و ما پنج نفر را به نوبت صدا ميزد.كتاب آلماني ساده اي را پيش روي ما ميگذاشت.مي دوخت و يا وصله ميكرد و ما ميخوانديم و پاسخ ميداديم.هركدام نيم ساعت آموزش مي ديديم.تحصيلات رسمي و حرفه اي : توران ميرهادي در كنار تحصيل در تابستانها از محضر مادر خود براي يادگيري زبان آلماني بهره ميجست.وي پس از آنكه زبان آلماني را فراگرفت ،براي يادگيري زبان فرانسه نزد معلمي توانا فرستاده شدو زبان انگليسي را در دبيرستان نوربخش به خوبي آموخت.مقطع تحصيلي دبيرستان را در سال 1324 به پايان رساند.از آنجايي كه خانم مير هادي به علوم و به ويژه زيست شناسي علاقمند بود ،در نتيجه در دانشكده علوم در رشته طبيعي پبت نام كرد.وي در سال 1325 مدرك كارشناسي زيست شناسي را از دانشگاه تهران دريافت كرد. خانم مير هادي متاثر از فلسفه و ارزش ها و چگونگي ارتقاي انساني از مرحله غريزي به مرحله عرفاني تصمصم به ادامه تحصيل در رشته روانشناسي و تعليم و تربيت

پيش دبستاني را گرفت.وي عليرغم تمايل پدر تصمصم گرفت كه به فرانسه عزيمت كند.ايشان پس از پايان تحصيلات در سال 1330 به ايران بازگشت.خاطرات و وقايع تحصيل : توران ميرهادي از سفر خود به فرانسه كه جنگ جهاني دوم تازه به پايان رسيده بود و در اروپا ويراني و قحطي بيداد ميكرد ،چنين ميگويد: مردم كشورهاي اروپايي در شرايط سختي زندگي ميكردند.من چون هنوز بيست ساله نشده بودم ،هر روز جيره مختصري دريافت ميكردم. در آن هنگامه براي بازسازي ويرانه هاي جنگ اعلام آمادگي كردم.دوبار داوطلبانه براي بازسازي مناطق ويران شده رفتم.يك بار به بوسني و هرزگوئينو يك بار به كوه هاي تاترا در اسلواكي كه در ساختن راه آهن كارگري كردم.در فرانسه بودم كه خبر شوم تصادف برادركوچترم و از دست رفتن او به من رسيد.استادان و مربيان : توران مير هادي در سالهاي 1323 و 1324 كه در اين سالها مبارزه بابيسوادي در كشور شكل ميگرفت از محضر استاداني چون جبار باغچه بان و دكتر محمد باقر هوشيار بهره مند شدند.همسر و فرزندان : توران مير هادي در سال 1331 با سرگرد جعفر وكيلي ازدواج كردو در سال 1333 با از ميان رفتن همسر ،كانون گرم و پر مهر خانواده متلاطم شد.ثمره اين ازدواج تولد پيروز وكيلي (دكتر در رياضي كاربردي ) در سال 1332بود.ايشان در سال 1335 با آقاي محسن خمارلو ازدواج كرد ماحصل آن ،دو فرزند پسر بنام هاي كاوه خمارلو (1336)، دلاور خمارلو (1345 - مهندس برق ) و يك فرزند دختر بنام پندار خمارلو (مير فخرايي )در سال 1340 بود.همسر وي در سال 1358 دار فاني را وداع گفت.وقايع

ميانسالي : توران ميرهادي پس از فراغت از تحصيل در سال 1330 از فرانسه به ايران آمد ودر سال 1334 كودكستان فرهاد (بياد برادر متوفي خود)را تاسيس كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : توران ميرهادي مدرس مراكز آموزشي ضمن خدمت ، در مشهد تبريز، رفت و تهران به تدريس روانشناسي وتعليم و تربيت مشغول بوده است. عضويت در هيئت مديره دفتر بين المللي كتاب براي نسل جوان بمدت دو دوره عضويت در هيئت داوران جايزه بين المللي هانس كريستين آندرسن بمدت 4 دوره عضويت در هيئت داوران بينال بين المللي تصويرگران براتيسلاوا يكي از هفت سخنران دعوت شده در كنگره بينالمللي ادبيات كودكان در ژاپن در سال 1365 يكي از بيست متخصص دعوت شده جهاني براي شركت در جلسه برنامه ريزي ده سال آينده (2001-2010) يونيسف فعاليتهاي آموزشي : در بسياري از موارد توران مير هادي به كلاسهاي مختلف آموزش ضمن خدمت رفته و تجربياتي را كه در اين زمينه اندوخته بود به ديگران و مراكز ديگر منتقل مي كرد.براي مثال مدت ها در شهرهاي مشهد ،تبريز،رشت و تهران دركلاسها تربيت مربي كودك تدريس مي نمود.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : توران ميرهادي درسالهاي 1334، 1336، 1350كودكستان فرهاد و سپس دبستان، و مدرسه راهنمايي فرهاد را تاسيس كرد.وي همچنين در سال 1335 اولين نمايشگاه كتاب را با كمك مجله سپيده فردا در دانشكده هنرهاي زيبا داير كردو در سال 1341 شوراي كتاب كودك را تاسيس كرد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : توران ميرهادي در زمينه ادبيات كودكان فعال است و آثاري در اين زمينه نيز پديد آورده است.آرا و

گرايشهاي خاص : توران ميرهادي به طور تجربي و ملموس با دشواريهاي آموزش در ايران درگير است و از طريق روانشناسي تعليم و تربيت در پي حل اين مشكل است. وي همچنين معتقد است: انديشه ها به تدبير مي انجامد و تدبير به عمل .از عمل عادات هاي انساني شكل ميگيرد و شخصيت ساخته ميشود و سرنوشت از آنجا پديد مي آيد.جوائز و نشانها : مؤسسه ي پژوهشي تاريخ ادبيات كودكان، بار ديگر "توران ميرهادي" را به عنوان نامزد دريافت جايزه ي «آستريد ليندگرن» معرفي كرد. مبلغ جايزه «آستريد ليندگرن» معادل پنج ميليون كرون سوئد يا 750هزار دلار است، كه هر ساله به يك شخصيت برجسته ادبيات كودكان يا نهادي كه در توسعه و ترويج كتاب خواني در بين كودكان بيش ترين نقش را داشته است، تعلق مي گيرد. وي دبير اجرايي كتاب «فرهنگنامه كودكان و نوجوانان» بود.كتاب مذكور ، در دوره شانزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. وي برگزيده همايش طرح سپاس در سال 86 در فرهنگسراي سينا مي باشد.چگونگي عرضه آثار : توران مير هادي بيش از 56 مقاله را تدوين و تاليف كرده است.وي همچنين داراي 9 ترجمه مقاله مي باشد. توران مير هادي بيش از 7 پايان نامه كارشناسي ارشد را راهنمايي كرده است.آثار : آنكه رفت و آنكه آمد ويژگي اثر : نقاشي از مهرنوش معصوميان -تهران واژه 13772 تعليمات اجتماعي تاريخ ،جغرافي و تعليمات ديني چهارم دبستان ويژگي اثر : با همكاري ليلي ايمن (آهي )-ثمينه باغچه بان (پير نظر) -علي اصغر مهاج -تهران وزارت فرهنگ 13433 تعليمات اجتماعي ديني براي سال

چهارم دبستان ويژگي اثر : با همكاري ليلي ايمن (آهي )-ثمينه باغچه بان (پير نظر) -علي اصغر مهاج -تهران وزارت فرهنگ 13474 تعليمات اجتماعي سوم دبستان ويژگي اثر : سازمان كتابهاي درسي ايران -وزارت آموزش و پرورش 13475 جست و جو راهها و روشهاي تربيت ويژگي اثر : تهران-آتيله 13626 دوگفتار (كتابخانه آموزشگاهي و نقش آن در ايجاد عادت به مطالعه ) ويژگي اثر : بي نا 1357 مهدخت .تهران:شوراي كتاب كودك 13567 دوگفتار (كتابخانه آموزشگاهي و نقش آن در ايجاد عادت به مطالعه ) ويژگي اثر : بي نا 13578 راهنماي تدريس كتاب تعلمات اجتماعي سوم دبستان ويژگي اثر : سازمان كتابهاي درسي ايران 1352 (چاپهاي متعدد بعدي )9 فرهنگنامه كودكان و نوجوانان ويژگي اثر : دبير اجرايي كتاب فوق،اين كتاب در دوره شانزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است. آشنايي با كتاب «فرهنگنامه كودكان و نوجوانان»: فرهنگنامه كودكان و نوجوانان/ شوراي كتاب كودك؛ زيرنظر توران ميرهادي و ايرج جهانشاهي.- تهران: شركت تهيه و نشر فرهنگنامه كودكان و نوجوانان، 1376، 4جلد [تاكنون]. از جمله كتابهايي كه مي تواند نقش تعيين كننده اي در توسعه دانش و فرهنگ دانش آموزان و علاقه مند كردن نوجوانان، به كتاب و كتابخواني داشته باشد، فرهنگنامه هاي ويژه كودكان و نوجوانان است. از اين رو«فرهنگنام كودكان و نوجوانان» را مي توان گام مثبت و مؤثري در توسعه فرهنگ كتابخواني در كشورمان به شمار آورد. اين فرهنگنامه به روشي علمي و با الهام از تاريخ و فرهنگ خودي تأليف شده است؛ نثري روان و ساده و مناسب با دانش

كودك و نوجوان دارد و به آساني مي توان روش استفاده از آن را آموخت. جداول، تصاوير و نقشه هاي متعدد (رنگي)، فهم مطالب را براي كودكان آسانتر و دلپذيرتر مي سازد. 10 كتاب كار مربي كودك (برنامه كار مربي در مهد كودك و كودكستان ) ويژگي اثر : تهران :آگاه - 1372(چاپهاي بعدي)11 گذري در ادبيات كودكان ويژگي اثر : اين كتاب بطور مشترك توسط دكتر ميرهادي و تعدادي مولفين در سال1352 به چاپ رسيد.12 گذري در ادبيات كودكان ويژگي اثر : با همكاري ليلي ايمن (آهي)و ميهندخت دولت آبادي -شوراي كتاب كودك 1356(چاپهاي بعدي )

منابع زندگينامه :ايران، سال دهم ، ش 2892، 3شهريور 13834زندگي نامه سركار خانم توران مير هادي -انجمن آثار و مفاخر فرهنگي -سلسله انتشارات و مجموعه زندگي نامه شماره 14/383

نادري، عزت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانشناسى تربيتى، دانشكده: علوم تربيتى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى مشاوره و راهنمايى از دانشسراى عالى تهران در سال 1350، كارشناسى ارشد روان شناسى تربيتى از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى در سال 1352، كارشناسى ارشد مديريت دولتى از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى در سال 1354، دكتراى تخصصى روان شناسى تربيتى و آموزش عالى از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى در سال 1356، جواز تدريس در دانشگاه برد كاليفرنياى آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تربيت معلم از سال 1356 تا سال 1364، دانشيار دانشگاه تربيت معلم از سال 1364 ارتقاء به درجه استادى دانشگاه تربيت معلم تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى مديريت آموزشى در ايران از ديدگاه مديران كل آب استانها، مطالعه و مقايسه نگرش دو گروه اجتماعى از دانش آموزان دوره راهنمايى تحصيلى در مورد برنامه هاى تلويزيون،

بررسى صفات شخصيتى ورزشكاران استقامتى در گروههاى سنى مختلف، بررسى چگونگى ارتباط ميان توان ذهنى دانش آموزان كلاس اول ابتدايى و مفاهيم اسامى كتاب رياضى سال اول، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روشهاى تحقيق و چگونگى ارزشيابى آن در علوم انسانى، دانش آموزان استثنايى، اختلالات يادگيرى، اختلالات يادگيرى، احساس و ادراك از ديدگاه روانشناسى، راهنمايى عملى فراهم سازى طرح تحقيق، سنجش و اندازه گيرى در روانشناسى و علوم تربيتى و بنيادهاى تحليلى آزمونها و امتحانات، آمار استنباطى اختلالات رفتارى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

نظريه هاى مختلف درباره نارسائيهاى ويژه يادگيرى، معلمى چيست و چگونه بايد شغل معلمى مسير كمال را طى كند؟- آموزش و پرورش چيست و چه بايد باشد؟- ملاحظاتى درباره روش تحليلى عوامل در علوم انسانى، عملكرد كودكان ايرانى در آزمون آدمك، مقايسه شيوه هاى ارزشيابى با استفاده از ملاك نسبى و ملاك مطلق، و بيش از ده مقاله ديگر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ناطقي، غلامحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلام حسين ناطقي

محل تولد : باميان

شهرت

تابعيت : افغانستان

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب غلام حسين ناطقي تبعه افغانستان در سال 1354 شمسي در خانواده مذهبي ديده به جهان گشودم و پس از دوران كودكي به دليل تعطيل بودن مدارس دولتي به خاطر انقلاب به مكتب خانه رفتم و در مدت 4 - 5 ماه حضور در آن، افزون بر آموزش روخواني قرآن كريم، بر خواندن متون فارسي نيز تسلط پيدا كردم به گونه اي

كه به راحتي مي توانستم هر متن فارسي را بخوانم به همين دليل مورد تشويق معلم و بستگان به ويژه خانواده ام قرار گرفتم و آنان تشويق نمودند كه طلبه بشوم ولي به خاطر تعطيل بودن مدرسه علميه اي كه در محل سكونت ما بود و نيز كم بودن سنم كه مانع رفتنم در جاي ديگر مي شد؛ چند سالي نتوانستم به مدرسه علميه بروم.

در سال 68 شمسي مدرسه علميه «محمديه» در نزديك محل منطقه سكونت ما احياء شد و من از فرصت استفاده نموده و به اين مدرسه رفتم و به آموزش صرف و برخي از كتابهاي جامع المقدمات مثل: (عوامل في النحو و ملامحسن) مشغول شدم ولي به دليل نبود امكانات به ويژه در دسترس نبودن استاد، اكثر ايام اين مدرسه تعطيل بود. لذا در سال 1369 تصميم گرفتم كه به مدرسه علميه «بلخاب» بروم و در آنجا ادامه تحصيل بدهم. پس از مسافرت به اين مدرسه و مدتي تحصيل دريافتم كه متاسفانه وضعيت اين مدرسه نيز بهتر از مدرسه محل سكونت من نيست لذا بر آن شدم كه به جمهوري اسلامي ايران بروم و در حوزه علميه قم به فراگيري علوم اسلامي بپردازم .

به همين منظور در اواخر پاييز 1370 شمسي عازم جمهوري اسلامي ايران شده و پس از ورود به جمهوري اسلامي ايران و حضور در مرقد مطهر ثامن الائمه حضرت امام رضا به قم آمده و در حوزه علميه مشغول تحصيل شدم. مدت دو سال به صورت آزاد درس خواندم و در سال 1373 در آزمون پذيرشي مركز جهاني علوم اسلامي شركت كرده و پذيرفته شدم. پس از

قبولي دراين مركز، مدت دو سال به همان شيوه سنتي (يعني تمركز دوره فقه و اصول) تنها و غافل از ساير علوم مورد نياز يك روحاني و مبلغ تعاليم عاليه اسلام، ادامه تحصيل دادم ولي به اين نتيجه رسيدم كه اين شيوه كارآيي كمتري دارد و نمي تواند پاسخگوي تمام نيازهاي جامعه امروزي مسلمانان بوده باشد.

لذا در سال 1375 با توجه به سامان يابي آموزشي مركز جهاني علوم اسلامي و هدايت بخشي از طلاب به مدارس علميه، به مدرسه علميه مومنيه رفته و سطح دوم حوزه را تا سال 1378 به پايان رساندم. در همين سال آزمون كارشناسي ارشد در رشته «علوم قرآن و حديث» از سوي مركز جهاني برگذار شد و در آن شركت كرده و پذيرفته شدم. پس از اين، به مدرسه عالي امام خميني انتقال يافتم و در آنجا ادامه تحصيل دادم و سطح سه را در اين مدرسه به پايان رسانده و در سال 1384 از پايان نامه خود تحت عنوان: «بررسي آراي شرق شناسان پيرامون گزارشات تاريخي قرآن» با درجه عالي دفاع نمودم و اكنون در سطح چهار حوزه مشغول به تحصيل مي باشم.

ضمن اشتغال در دروس حوزه، در امتحانات دروس كلاسيك شركت و به صورت جهشي امتحان داده و ديپلم خود را در رشته معارف اسلامي گرفتم. مدتي است كه دست به قلم نيز هستم و در برخي از همايش هاي علمي پژوهشي شركت كرده ام از جمله: اولين همايش ملي پژوهش هاي قرآني حوزه و دانشگاه كه مقاله «واقع نمايي زبان قرآن در گزاره ها تاريخي» را ارائه دادم و از مقالات برتر شناخته شد و حق ارائه

يافتم و آن را در كميسيون تخصصي «قرآن و جامعه شناسي» ارائه و به سوالات اساتيد پيرامون آن پاسخ دادم.

نائلي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مديريت آموزش عالى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد چمران اهواز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم طبيعى از دانشگاه تربيت معلم تهران در سال 1340، كارشناسى ارشد روانشناسى از دانشگاه تهران در سال 1347، دكتراى مديريت آموزش عالى از دانشگاه ايالتى تگزاس در سال 1353 و فوق تخصص برنامه ريزى آموزشى از دانشگاههاى پنسيلوانيا و تمپل آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد چمران اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اثرات عزت نفس بر عملكرد دانش آموزان، تدريس دروس مديريت آموزشى، برنامه ريزى آموزشى، مفاهيم برگزيده سازمانى، نهادها و سازمانهاى آموزشى در دانشگاه اهواز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

آشنايى با كاربرد سيستمها در مديريت آموزشى، طرحى براى تحول آموزش عالى ايران، مديريت مدارس، مديريت آموزشى و مديريت اثربخش.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

عوامل انگيزشى در مديران مدارس ايران، كيفيت مديريت مدارس متوسطه خوزستان، پژوهش در بزهكارى نوجوانان و پژوهش در ندامتگاه زنان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نجاريان، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر بهمن نجاريان در سال 1333 در اهواز متولد شد.وي پس از طي تحصيلات متوسطه ،براي ادامه تحصيل ايران را به مقصد امريكا ترك كرد.مدارك كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته روانشناسي را از دانشگاههاي آنجا اخذ نمود .وي ادامه تحصيلاتش را در انگلستان از سر گرفت و موفق شد دكتراي روانشناسي باليني را از دانشگاه يورك انگليس ( در سال1368) دريافت كند.نامبرده هم اكنون استاد گروه روانشناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز مي باشد. كتاب"روانشناسي درد؛ رويكردهاي

كنترل و درمان" ترجمه بهمن نجاريان، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي گرايش : روانشناسي باليني تحصيلات رسمي و حرفه اي : بهمن نجاريان تحصيلات متوسطه را در اهواز گذراند. در سال 1351 جهت ادامة تحصيل به آمريكا رفت و ليسانس و فوق ليسانس خود را در رشتة روانشناسي از دانشگاه هاي تگزاس و هوستون دريافت كرد. در سال 1368 مدرك دكتراي خود را در روانشناسي باليني از دانشگاه يورك انگليس اخذ نمود و پايان نامة دكتراي ايشان توسط آن دانشگاه به عنوان برجسته ترين تز دكتري انتخاب شد و جايزه نقدي و لوح تقدير «كاتلين استات» را به خود اختصاص داد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : بهمن نجاريان در سال 68 به مرتبه استادياري، در سال 72 به مرتبه دانشياري و در سال 77 به مرتبه استادي ارتقاء يافت. وي هم اكنون استاد گروه روانشناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز بوده و مسئوليت هاي اجرايي متعددي را در دانشگاه فوق برعهده داشته است.جوائز و نشانها : كتاب"روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان" ترجمه بهمن نجاريان، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : _ چاپ 95 مقاله در نشريات داخلي و 10 مقاله در نشريات خارجي؛ _ ارائه مقالاتي در كنفرانس هاي داخلي و خارجي؛ _ ترجمه و تأليف 13 كتاب آموزشي و كمك آموزشي؛ _ هدايت و راهنمايي ده ها پايان¬نامه در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد

و دكترا. آثار : روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان ويژگي اثر : ترجمه،اين كتاب ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب: «روانشناسي درد؛ رويكردهاي كنترل و درمان رابرت ج. گچل،دنيس سي. ترك؛ ترجمة محمّد علي اصغري مقدم، بهمن نجاريان، محسن محمّدي، محسن دهقاني،تهران: رشد، 1381. درد، شايد عمومي ترين فشار رواني باشد كه با آن مواجه مي شويم، هيچ يك از علايم جسماني ديگر به فراگيري درد نيستند. از ابتداي مدون بشر، تلاش براي كنترل درد از اهداف اصلي آدمي بوده است. در پاپيروس هاي مصري مربوط به 4000 سال ق.م اشاراتي در مورد درمان درد يافت شده است. اما علي رغم تاريخ طولاني و پيشرفت بشر، رهايي از درد همچنان براي بسياري از بيماران، امري دور از دسترس باقي مانده است. تاكنون كتاب هاي بسياري در مورد درد انتشار يافته است، اما در تعداد اندكي از آن ها به مباحث روان شناختي و جنبه هاي عملي كنترل روان شناختي درد پرداخته شده و مطالب ارائه شده در آن كتاب هاي اندك هم قديمي است؛ اما امروزه پژوهش هاي بسياري در اين زمينه انجام گرفته است. كمبود منابع مربوط به درد و فقدان كتابي كه شامل اطلاعات لازم دقيق و فراگير در مورد درمان هاي مخصوص باشد، بسيار محسوس است. در راستاي پاسخ به چنين نيازي و به منظور فراهم سازي روزآمدترين مطالب دربارة بسياري از راهبردهاي درماني رايج، كتاب حاضر نگاشته و ترجمه شده است.

نصر، احمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر احمدرضا نصر در سال 1339 در اصفهان متولد شد. او تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در

زادگاهش به پايان رساند و همزمان با دريافت ديپلم در سال 1358، در رشته مهندسي مكانيك دانشگاه علم و صنعت پذيرفته شد.پس از انقلاب فرهنگي و بازگشايي دانشگاه ها، در كنار تداوم امور مربوط به دفاع مقدس، با توجه به ضرورت فعاليت در مسائل آموزشي و علاقه شخصي، رشته دانشگاهي خود را به كارشناسي مديريت آموزشي تغيير داد و در دانشگاه تهران مشغول به تحصيل شد. تحصيلات دوره كارشناسي ايشان در سال 1366 پايان پذيرفت ايشان دورة كارشناسي ارشد خود را نيز در همان رشته و دانشگاه در سال 1369 به اتمام رساند و به عنوان عضو هيأت علمي، فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي خود را در گروه علوم تربيتي دانشگاه اصفهان آغاز نمود. در سال 1371 با پذيرفته شدن در امتحانات اعزام دانشجو به خارج، به كشور استراليا اعزام شد و دكتراي علوم تربيتي را از دانشگاه ولنگنگ آن كشور دريافت نمود. بلافاصله پس از اتمام دوره، در سال 1376 به كشور بازگشت و مجدداً فعاليتهاي خود را در گروه علوم تربيتي ادامه داد. پس از گذشت چهار سال، درجه دانشياري را در كوتاه ترين مدت ممكن، در شهريور 1381 دريافت نمود .اين همكاري تا كنون ادامه دارد.گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : برنامه ريزي درسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمدرضا نصر تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در زادگاهش به پايان رساند و همزمان با دريافت ديپلم در سال 1358، در رشته مهندسي مكانيك دانشگاه علم و صنعت پذيرفته شد. تحصيلات دانشگاهي ايشان به قرار زير است: كارشناسي : مديريت و برنامه ريزي آموزشي- 1365- دانشگاه تهران-ايران كارشناسي ارشد

: مديريت آموزشي- 1369-دانشگاه تهران- ايران دكترا : علوم تربيتي(برنامه ريزي درسي)- 1376- دانشگاه ولنگونگ- استراليا خاطرات و وقايع تحصيل : تحصيلات دوره كارشناسي احمدرضا نصر در سال 1366 پايان پذيرفت و موفق به دريافت لوح تقدير دانشجوي ممتاز دوره از حضرت آيه الله خامنه اي، رياست محترم جمهور وقت شدفعاليتهاي ضمن تحصيل : دكتر احمدرضا نصر در ابتداي ترم دوم تحصيل، با شروع انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه ، در امور تربيتي و آموزشي دبيرستانهاي تهران مشغول به كار گرديد. با شروع جنگ تحميلي وارد بسيج شد و مسئوليت برگزاري اردوهاي فرهنگي بسيج كل كشور را تا پايان جنگ برعهده گرفت. در مجموع يكسال نيز در جبهه هاي نبرد حضور يافت . پس از بازگشايي دانشگاه ها، در كنار تداوم امور مربوط به دفاع مقدس، با توجه به ضرورت فعاليت در مسائل آموزشي و علاقه شخصي، رشته دانشگاهي خود را به كارشناسي مديريت آموزشي تغيير داد و در دانشگاه تهران مشغول به تحصيل شد.وقايع ميانسالي : احمدرضا نصر دورة كارشناسي ارشد خود را نيز در رشته رشته مديريت آموزشي در دانشگاه تهران در سال 1369 به اتمام رساند و به عنوان عضو هيأت علمي، فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي خود را در گروه علوم تربيتي دانشگاه اصفهان آغاز نمود. در سال 1371 با پذيرفته شدن در امتحانات اعزام دانشجو به خارج، به كشور استراليا اعزام شد و دكتراي علوم تربيتي را از دانشگاه ولنگنگ آن كشور دريافت نمود. بلافاصله پس از اتمام دوره، در سال 1376 به كشور بازگشت و مجدداً فعاليتهاي خود را در گروه علوم تربيتي ادامه داد. پس از گذشت چهار سال، درجه دانشياري

را در كوتاه ترين مدت ممكن، در شهريور 1381 دريافت نمود . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فعاليتهاي اجرايي، اجتماعي احمدرضا نصر به قرار زير است: مربي امور تربيتي و مسئول اردوهاي دانش آموزي منطقه 13 آموزش و پرورش تهران 60-59 مسئول اردوهاي فرهنگي بسيج كل كشور و حضور در دفاع مقدس 67-60 قائم مقام مدير كل آموزش دانشگاه اصفهان 71-69 دبير انجمن اسلامي دانشجويان خارج از كشور ( ولنگنگ استراليا) 4-73 عضو شوراي بسيج استادان دانشگاه اصفهان از سال 77 تاكنون رئيس هيأت مديره تعاوني مسكن استادان دانشگاه اصفهان از سال 79 تا كنون معاون آموزشي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه اصفهان از مهرماه سال 82 تا مهر 84 مدير مطالعات و برنامه ريزي آموزشي دانشگاه اصفهان از مهرماه 1384 تاكنون فعاليتهاي علمي– اجرايي نماينده شوراي دانشگاه اصفهان در شوراي پژوهشي دانشگاه 78-77 نماينده شوراي دانشگاه اصفهان در شوراي آموزشي دانشگاه 81-78 عضو هيأت مميزه دانشگاه اصفهان 81-79 عضو كميته ارزشيابي تدريس استادان از سال 77 تا كنون عضو كميته ارزشيابي مديران دانشگاه اصفهان 78-77 عضو شوراي سياستگزاري برنامه هاي درسي دانشگاه اصفهان 82-79 عضو شوراي تخصصي و تحصيلات تكميلي گروه علوم تربيتي از سال 77 تا كنون عضو موقت شوراي تخصصي گروه كتابداري دانشكده علوم تربيتي از سال 1383 تا كنون عضو شوراي كتاب دانشكده علوم تربيتي از سال 77 تا كنون عضو هيأت تحريريه مجله دانشكده علوم تربيتي از سال79 تا كنون عضو كميته علمي سمينار هاي آزمون ورودي دانشگاه ها (كنكور) و استعدادهاي درخشان عضو شورا و كميسيون تخصصي تحقيقات آموزش و پرورش استان اصفهان از سال 77 تاكنون مسئول دفتر هم انديشي استادان دانشگاه اصفهان

(زير مجموعه دفتر نمايندگي مقام معظم رهبري) از سال 1382 تا 1384 عضوگروه اجتماعي مركز هم انديشي توسعه استان اصفهان از سال 1383 تا كنون نماينده رئيس دانشگاه اصفهان در كميته ترفيع اعضاي هيات علمي از مهرماه 1384 نماينده شوراي آموزشي دانشگاه در شوراي دانشگاه اصفهان از مهرماه 1384 دبير شوراي سياستگزاري آموزشي دانشگاه اصفهان از مهرماه 1384 فعاليتهاي آموزشي : دكتر نصر به تدريس دروس روش تحقيق، روش تدريس، برنامه ريزي درسي و ارزشيابي آموزشي در مقاطع كارشناسي ، كارشناسي ارشد و دكترا مشغول بوده است.وي علاوه بر تدريس و پژوهش، در ساير فعاليتهاي دانشگاهي از قبيل مشاركت در شوراها و كميته هاي تخصصي نقش فعال داشته و عضو شوراي تحقيقات آموزش و پرورش استان اصفهان نيز مي باشد.آرا و گرايشهاي خاص : زمينه هاي مورد علاقه : مسائل مربوط به تدريس، ارزشيابي و برنامه ريزي درسي در آموزش عالي و آموزش و پرورش جوائز و نشانها : پژوهشگر نمونه دانشگاه اصفهان در سالهاي 81 ، 82 و 84 پژوهشگر برگزيده سازمان ملي جوانان در سال 1382 پژوهشگر برگزيده استان در سال 1384 دريافت يك پايه تشويقي از شوراي اعطاي نشان دانشگاه اصفهان در سال 1384 دريافت لوح تقدير دانشجوي ممتاز دوره كارشناسي از حضرت آيه الله خامنه اي، رياست محترم جمهور وقت چگونگي عرضه آثار : از احمدرضا نصر تا كنون 74 مقاله علمي در مجلات داخلي و خارجي به چاپ رسيده و مقاله هاي علمي زيادي نيز در سمينارها ارائه كرده است. همچنين، با همكاري تعدادي از اساتيد برجسته علوم تربيتي كشور دو جلد كتاب « روش تحقيق كمي و كيفي درعلوم تربيتي و روانشناسي» را

ترجمه نموده كه توسط انتشارات سمت و دانشگاه شهيد بهشتي تهران چاپ شده است. اين كتاب توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتابهاي برتر و مورد تشويق سال 1382 انتخاب شده و در سالهاي 1384 و 1385 با اضافاتي تجديد چاپ گرديده است. كتاب ديگر ايشان با عنوان « راهنماي بهبود تدريس در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي» توسط دانشگاه اصفهان و سازمان سمت به چاپ رسيده است. ايشان دو كتاب ديگر نيز در زمينة برنامه ريزي درسي در دانشگاهها زير چاپ دارد. با راهنمايي و مشاوره 20 پايان نامه كارشناسي ارشد و انجام 11 طرح پژوهشي، در فعاليتهاي پژوهشي نيز فعالانه مشاركت داشته است آثار : برنامه ريزي درسي و طراحي درس در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي. ويژگي اثر : نصر، احمدرضا؛ اعتمادزاده، هدايت اله و نيلي، محمد رضا ( در دست چاپ).2 راهنماي بهبود تدريس در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي ويژگي اثر : تاليف-اين كتاب توسط دانشگاه اصفهان و سازمان سمت به چاپ رسيده است.3 روش تحقيق كمي و كيفي درعلوم تربيتي و روانشناسي ويژگي اثر : ترجمه -دو جلدي.اين كتاب كه توسط انتشارات سمت و دانشگاه شهيد بهشتي تهران چاپ شده است. اين كتاب توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتابهاي برتر و مورد تشويق سال 1382 انتخاب شده و در سالهاي 1384 و 1385 با اضافاتي تجديد چاپ گرديده است.4 يادگيري مادام العمر: نياز دانشگاه در قرن بيست و يكم. ويژگي اثر : كريمي، صديقه؛ نصر، احمدرضا و بقراطيان، كاظم( در دست چاپ).

نصراللهي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا نصراللهي

محل تولد : دهاقان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد :

1339/3/14

زندگينامه علمي

بعد از اتمام دوره دبيرستان با ورود به حوزه علميه قم؛ «مدرسه حقاني» و افتخار شاگردي نزد شهيد قدوسي و شهيد بهشتي و اساتيد آن مدرسه، با آشنايي با علوم حوزوي، كار تحقيقاتي، علمي خود را با مطالعه كتب استاد مطهري و برخي بزرگان ديگر از قبيل: دكتر شريعتي، سروش، بازرگان و افرادي كه داعيه روشنفكري داشتند و ضمن انتقاداتي كه به اينها به ذهنم مي رسيد و حاشيه نويسي را در كتابهام نوشتم تا كم كم خورشيد انقلاب اسلامي توسط حضرت امام خميني (روحي فدا) و ياران باوفايش در عصر الكترونيكي و كفر ماديت و نظام هاي امپرياليستي، سوسياليستي و مكاتب ديگر طلوع كرد و با جهاني شدن انقلاب عصر آگاهي و بيداري در همه ابعاد، زمينه طوفان به وجود آورد كه هر جا را به حركت واداشت.

با اين جرقه ها كم كم احساس نياز هر انسان به آشنايي با زندگي اسلامي، زندگي اخلاقي و زندگي معنوي همراه با بينش علمي، سياسي، حقوقي و احساس مسئوليت به عنوان يك طلبه واقعي و سرباز اسلام و انقلاب، مسئوليت هاي ما را دو چندان كرد تا خود را مسلح به انواع سلاحات مدرن روز كرده و اسلام يك بعدي ديروز را در همه ابعاد به جهان عرضه كنيم. امروز كه مسيحيت 30 هزار كانال تبليغ مسيحيت مي كنند با همه وجود، آيا سهم ما جايگاه ما كجاست؟ ما براي اسلام با آن همه تمدن تفكر پيشرفت چه كرده ايم؟ حوزه هاي ما حوزويان ما و اساتيد ما بزرگان ما چه كرده اند؟ اگر ما هزار نفر امثال امام خميني (سلام

الله عليها)، امثال شهيد مطهري ها، شهيد بهشتي ها و امثال مقام معظم رهبري (حفظه الله تعالي) داشته باشيم؛ چه اشكالي دارد. دانشگاههاي ما در قبال مطالب فوق چه كرده اند؟ متاسفانه بايد سربه زير انداخت.

سال 57 به حوزه علميه قم آمدم تا سال 1359. بعد براي تكميل دوره علمي سطح به مشهد هجرت نموده و از محضر اساتيد معروف آنجا كسب علم نموده تا سال 1373 باز به قم مراجعت نموده و تا 1387 افتخار طلبگي در اين حوزه را دارم. از سال 59 با شروع جنگ تحميلي خود را به لشكر 77 خراسان و تيپ قمر بني هاشم معرفي و از همان آغاز، براي انجام رسالت تبليغي دوشادوش رزمندگان به جبهه شتافتم. بعد به لشكر 5 نصر و همچنين لشكرهاي 27 رسول الله و لشكر 8 نجف اشرف و ... خلاصه زندگي ما سراسر علم و تلاش است و زندگي ما بخشي از حوزه و دانشگاه و بايد دائماً يا كار استادي كنيم يا كار طلبگي و دانشجويي. از خداوند موفقيت همه را خواستاريم.

نصفت، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات عالى در شهر ژنو سوئيس از سال 1328 تا 1340، تحصيل و تحقيق در دانشگاه ژنو و سازمانهاى علمى و بين المللى واقع در شهر ژنو و در بعضى از كشورهاى اروپاى غربى.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روانشناسى، آمار، زيست شناسى، جامعه شناسى و علوم تربيتى، كاربرد و ارزيابى و برنامه ريزى رشته هاى مختلف روانشناسى، زبان شناسى، آموزش و پرورش، رشد و بهداشت كودكان، واژه شناسى و واژه گزينى روانشناسى، بررسى ريشه شناختى و آواشناختى واژگان فارسى امروزى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه

دكترا و كارشناسى ارشد.

ابداع:

اختراع و آماده سازى ابزارهاى اندازه گيرى كنشها و توانه هاى روانى كه عموماً آزمون ناميده مى شوند، آماده سازى و ابزارسازى آزمونهاى سنجش روانى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى، روش شناسى (متدولوژى)، علوم تربيتى و علوم اجتماعى به زبانهاى فارسى و خارجى. (تعداد كل اعم از رساله يا مقاله به فارسى يا انگليسى يا فرانسه حدود 60 عنوان است)

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

روانشناسى، روش شناسى، علوم تربيتى و علوم اجتماعى به زبانهاى خارجى و فارسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نظريان، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جغرافياى فرهنگى و منطقه اى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى جغرافيا از دانشگاه تبريز در سال 1348، كارشناسى ارشد جغرافياى انسانى- اقتصادى از دانشگاه تهران در سال 1351، دكتراى جغرافياى فرهنگى و منطقه اى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1359.

مرتبه علمى:

دانشيار گروه جغرافياى دانشگاه تربيت معلم تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى تحولات جمعيتى و معيشتى در غرب ايران در نيم قرن اخير، مطالعه و تحقق در زمينه هاى جغرافياى شهرى، مطالعات ناحيه اى و جغرافياى رياضى، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ديناميك شهرى يا پويائى شهرها (ترجمه) در زمينه جغرافياى شهرى، برنامه ريزى شهرى و شهرسازى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 12، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

جغرافياى شهرى، ناحيه اى و مطالعات ناحيه اى و شهرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نوابي نژاد، شكوه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مشاوره و راهنمايى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تربيت معلم تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان و ادبيات انگليسى از دانشگاه تهران در سال 1339، كارشناسى ارشد مشاوره و راهنمايى از دانشگاه آمريكايى بيروت در سال 1348، دكتراى تخصصى روان شناسى مشاوره از دانشگاه ايالتى بنراسكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تربيت معلم از سال 1356 تا سال 1365، دانشيار دانشگاه تربيت معلم از سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مشكلات دانش آموزان مدارس ايران پس از انقلاب، ارزشيابى كتابها، بررسى علل و عوامل بزهكارى نوجوانان در كانونهاى اصلاح و تربيت، بررسى ويژگيهاى روانى زنان ورزشكار و

غير ورزشكار، نقش مشاوره در كمك به دانشجويان در حل مشكلات و بررسى مشكلات دانشجويان دانشگاههاى تربيت معلم و صنعتى اصفهان، مبانى نظرى شخصيت زن در اسلام و راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

راهنمايى در مدارس امروز، آموزش و مشاوره كودكان استثنايى، رفتارهاى بهنجار و ناهنجار و راههاى پيشگيرى و درمان، زن و ورزش، كودك و مدرسه، گروه درمانى، اصول و فنون نظريه ها، مشاوره و روان درمانى گروهى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 30، تعداد مقالات بزبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

علل بزهكارى نوجوانان در ايران، مسائل و مشكلات نوجوانان در ايران، وضعيت كودكان استثنايى در ايران، مشاوره با والدين كودكان عقب مانده ذهنى، نقش مشاوره در فرهنگ ايرانى اسلامى، ناتوانيهاى يادگيرى در كودكان پيش از دبستان، مقايسه ميزان كارآئى مشاوران زن و مرد، زن و ورزش، روابط انسانى كلامى و غير كلامى، مسائل و مشكلات دانشجويان، كاربرد خدمات مشاوره در دانشگاهها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نوذري، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود نوذري

محل تولد : كازرون

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمود نوذري در سال 1356 با اخذ ديپلم، وارد دانشگاه شيراز شدم و در رشته «زمين شناسي» مشغول تحصيل شدم. در سال 1361 تحصيلات حوزوي را شروع كردم و علاوه بر دروس حوزوي در رشته فوق ليسانس «معارف اسلامي» مؤسسه امام خميني (ره) شركت كردم و از آنجا فارغ التحصيل شده در رشته كارشناسي ارشد «تاريخ و فلسفه تعليم و تربيت» با گرايش تربيت اسلامي از

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در سال 1379 فارغ التحصيل شدم و اكنون در رشته «روانشناسي تربيتي» مشغول تحصيل مي باشم. مدت هفت سال از سال 1376 تا 1383 سمت «معاونت پژوهشي» پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را داشته ام. علاوه بر آن مدير گروه علوم تربيتي پژوهشگاه به مدت پنج سال كه تاكنون ادامه دارد؛ هستم. آثار و نوشت ها در بخش بعد به آن اشاره شده است.

نوري، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل نوري

محل تولد : كهريز زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

زندگينامه علمي

حضرت آيت الله حاج شيخ محمد اسماعيل نوري در سال 1329 هجري شمسي در خانواده مذهبي در يكي از روستاهاي زنجان به دنيا آمد. دروس مقدمات را در زادگاهش ياد گرفت و در سال 1344 وارد حوزه علميه زنجان شد. دروس ادبيات عرب و كتابهاي «شرح لمعه، اصول فقه و غيره» را در آن حوزه آموخت. در سال 1351 وارد حوزه علميه قم شد و شروع به آموختن كتابهاي «رسائل، مكاسب، كفاية الاصول و ...» مشغول گرديد.

در سال 1354 پس از قبولي در امتحانات پاياني سطح حوزه شروع به آموختن دروس خارج (آشنائي با كيفيت استنباط احكام فقهي) نمود. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مدرسه عالي تربيتي و قضايي طلاب قم (كه امروزبه عنوان دانشگاه قم معروف شده است) مشغول تحصيل گرديد و پس از گذراندن دوره آن در پاييز سال 60 به زنجان بازگشت و در مراكز تربيت معلم و دانشگاه آنجا به تدريس مشغول شد.

استاد نوري در سال 1371 جهت استفاده مجدد از دروس فقه و اصول حوزه به شهر مقدس قم بازگشت. ضمن

تحصيل در حوزه علميه قم، در مركز تربيت معلم آيت الله طالقاني قم تدريس مي كرد و هم اكنون نيز در آن مركز و ديگر مراكز آموزش عالي قم به تدريس مشغول است. اين روحاني فعال در سال 1377 موفق به اخذ مدرك سطح 4 (دكتري) از حوزه علميه قم شد و در سال 1377 پس از اعلام آمادگي براي نمايندگي مجلس خبرگان رهبري و موفقيت در امتحانات مربوطه و تاييد اجتهاد وي از طرف شوراي نگهبان قانون اساسي به عنوان نامزد نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از استان زنجان معرفي شد و با توجه به اين كه ايشان به رقيب خود (حضرت آيت الله حاج سيد اسماعيل موسوي زنجاني ره) احترام فوق العاده قائل بود در دو سخنراني تبليغاتي انتخاباتي تلويزيوني از ايشان تعريف و تمجيد كرد.

استاد نوري در اثر لياقت هايى كه از خود نشان داده بارها از طرف مسئولين به عنوان مدرس نمونه استاني مورد تقدير قرار گرفته و در سال 79 نيز به عنوان مدرس نمونه كشوري شناخته شده و از طرف وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران لوح تقدير دريافت نموده و در حال حاضر به عنوان مدير گروه آموزشي و پژوهشي معارف اسلامي و عربي مراكز تربيت معلم استان قم انجام وظيفه مي كند.

نوري، نورعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اقتصاد، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: امام صادق (ع)

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

فوق دكتراى بيمه از Ecole National Dassvrances پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع).

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى انواع بيمه هاى بازرگانى (عمر، حوادث، باربرى، آتش سوزى، مقاطعه كارى و

غيره)، آمار و جداول مرگ و مير، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 3 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

اكتوآريا (اقتصاد و رياضيات مالى).

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

الگوسازى، پيش بينى هاى اقتصادى، كامپيوتر و انفومارتيك آمار و بيمه، مديريت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نيساري، سليم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سليم نيساري در 21 آذر ماه 1299 درتبريز متولد شد. وي داري دكتراي فلسفه از دانشگاه ايندياناي آمريكا ست. دكتر نيساري پس از بازگشت به ايران به تدريس دردانشكده علوم تربيتي ادامه داد و درسال1359 پس از 38 سال خدمت به تقاضاي خود بازنشسته شد .گروه : علوم انسانيرشته : علوم تربيتيوالدين و انساب : سليم نيساري فرزند عبد الله كه وي نيز فرزند ميرزا سليم، حاكم محال قره داغ آذربايجان بود، در 21 آذر ماه 1299 درتبريز متولد شد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سليم نيساري پس از گذراندن دوره تحصيلات ابتدايي و متوسطه و توفيق در امتحان نهايي دانشسراي تبريز با رتبه اول براي ادامه تحصيل به تهران آمد و موفق به اخذ درجه ليسانس در سال 1321 دررشته ادبيات فارسي و علوم تربيتي شد . ضمنا به تحصيل دردوره دكتري ادبيات فارسي ادامه داد . درسال 1329 براي ادامه تحصيل به اروپا و سپس به آمريكا رفت. وي موفق به دريافت درجه فوق ليسانس ازدانشگاه لندن و نيز درجه دكتري دررشته علوم تربيتي و زبان شناسي از دانشگاه اينديانا آمريكا شد.همسر و فرزندان : سليم نيساري با ايران ميرتقوي ازدواج كرد و

ثمره اين ازدواج سه فرزند به نامهاي نيلوفر، سيروس و نادر مي باشد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل سليم نيساري در وزارت فرهنگ عبارتند از : منشي مخصوص وزير فرهنگ ،رئيس اداره دفتر وزارتي در دوره وزارت نفت وزير فرهنگ و بازرس وزارتي و مشاور وزارت فرهنگ . درسال 1334 به عنوان دانشيار عالي برگزيده شد . درسال 1336 به استخدام دبيرخانه مركزي يونسكو در پاريس درآمد و به سمت رئيس اداره كمكهاي فني يونسكو منصوب شد . دراين سمت از طرف مدير كل يونسكو براي سركشي به نحوه پيشرفت برنامه كمكهاي علمي و فرهنگي يونسكو به كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه و كشورهاي جنوب غربي آسيا سفركرد . پس از پايان ماموريت و مراجعت به ايرا ن به سمت مدير كل روابط فرهنگي دروزارت آموزش و پرورش منصوب گرديد . ضمنا درهيات مديره موسسه فرهنگي منطقه اي نيز عضويت داشت و سردبيري يك مجله انگليسي درموسسه فرهنگي منطقه اي را نيز به عهده داشت . درسال1356 با ماموريت از طرف دانشگاه تهران ووزارت فرهنگ و هنر باسمت رايزن فرهنگي به كشورتركيه رفت . پس از پايان ماموريت درسال1358 به ايران مراجعت كرد .فعاليتهاي آموزشي : سليم نيساري در سال 1321 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد . درسال 1333 ضمن تدريس، معاونت دانشكده ادبيات دانشگاه شيراز را به عهده گرفت . تاريخ فرهنگ ايران ، كليات روش تدريس و روش آموزش زبان فارسي دردبستان از جمله عناويني بودكه تدريس آنها را به عهده داشت . دكتر نيساري به غيراز تدريس در رشته ها ومقاطع مختلف، درسال 1334 به عنوان دانشيار عالي برگزيده شد

. درسال 1344 به مرتبه استادي ارتقا يافت و به دانشگاه تهران منتقل شد . دردانشكده علوم تربيتي تدريس چند درس ازجمله فلسفه، آموزش و پرورش ،مباني آموزش و پرورش ،كليات روش تدريس ، آموزش مقدمات خواندن و نوشتن ، آئين بررسي و گزارش نويسي و روش تحقيق را عهده دار بود . پس از بازگشت به ايران به تدريس دردانشكده علوم تربيتي ادامه داد و درسال1359 پس از 38 سال خدمت به تقاضاي خود بازنشسته شد .مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سليم نيساري در اسفند 1333 مامورتاسيس دانشكده ادبيات شيراز گرديد .جوائز و نشانها : از دكتر سليم نيساري به خاطر كتاب «نسخه هاي خطي حافظ» (قرن نهم) در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي تقدير شده است.چگونگي عرضه آثار : سليم نيساري چندين مقاله به فارسي و انگليسي و فرانسه و تركي درمجلات ايران و خارج از ايران منتشرساخته و از 1339 تا 1342 مديريت مجله بنياد فرهنگ را به عهده داشته است . عنوان يكي ازنوشته هاي او دراين مجله «دستورخط فارسي » مي باشد . از ميان مقالاتي كه درروزنامه ها انتشار يافته است تنها به يك سري شامل 17 مقاله از شماره 7371تا 7392 از 2اسفند ماه تا 28 همان ماه درروزنامه كيهان زير عنوان «خط فارسي بايد اصلاح شود » اشاره مي شود .آثار : nbsp1 Le but humain de 1 Education ويژگي اثر : سخنراني در ششمين كنگره بين المللي علوم تربيتي ، دانشگاه دوفين پاريس ، درسال19732 Mevlana nin Mesnevi sinde Pragmatic Egitimle I lgiili Bir ornek ويژگي اثر : اين سخنراني در

كنگره بين المللي بزرگداشت مولانا درشهر قونيه در نوامبر 1978 به زبان تركي ايراد شده است و عنوان آن به فارسي «تمثيلي در مثنوي مولانا درارتباط با فلسفه پراگماتيسم درآموزش »است . متن سخنراني در كتاب : Mevli[ann ve yasama Sevinic نشريه اداره جهانگردي قونيه چاپ شده است .3 Persian An Element Of The Regional Common Culture ويژگي اثر : اين مقاله در سمينار منطقه اي ميراث فرهنگي (ايران ،پاكستان ، تركيه ) Seminar on common cultuaral H eritage march 1965 درمجموعة ]چاپ شده است4 The Campaign Against Illteracy in Iran and the Role of Radio and Television In this campaign ويژگي اثر : اين سخنراني درسميناربين المللي نقش راديو و تلويزيون درپيكاربا بيسوادي درشهر آنكارا ايراد شده ومتن آن درنشريه زير به چاپ رسيده است . Conference of Executives From Radio and TV Organizations، Ankara19785 The Emergence of a New Nation with an old culture ويژگي اثر : در نشريه بين المللي بزرگداشت محمد علي جناح قائد اعظم پاكستان ، اسلام آباد _درنشريه Joutnal of the Regional cultural institute volume به چاپ رسيده است .6 آموزش زبان و ادبيات فارسي دردانشگاه ويژگي اثر : متن اين سخنراني در مجموعه سخنرانيها و مقالات اولين مجلس علمي استادان زبان و ادبيات فارسي وزار ت علوم .آذرماه 1350 ص 240تا235 منتشر شده است7 آموزش شعر فارسي ويژگي اثر : متن اين سخنراني از گزارش كنگره دبيران زبان و ادبيات فارسي و همچنين در نشريه دانشكده علوم تربيتي دوره اول ، شماره 238 استفاده از شاهنامه فردوسي در پژوهشهاي زبان شناسي ويژگي اثر : كنگره بزرگداشت جهاني فردوسي

،دانشگاه تهران آذرماه 13699 بررسي پندهاي فردوسي از ديد فرهنگ ايراني ويژگي اثر : متن اين خطابه در مجموعه سخنرانيهاي نخستين دوره جلسات سخنراني وبحث درباره شاهنامه فردوسي ، همچنين در مجله هنرومردم شماره 102و 103 فروردين و ارديبهشت 1351 به چاپ رسيده است10 پيوستگي هدف ، برنامه وروش آموزش زبان وادبيات فارسي ويژگي اثر : اين متن درنشريه دومين كنگره انجمن دبيران زبان وادبيات فارسي درمرداد ماه 1347 ، ص 90-84 به چاپ رسيده است11 تدريس زبان فارسي دردبستان يا آموزش هنر هاي زبان( 1344) مي باشد. توضيحي درباب خط كتاب اول دبستان ويژگي اثر : در مجموعه مقالات همايش بررسي و تبين علل بدخطي دانش آموزان زير عنوان خط خوش ،نشريه سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي ، اسفند 137813 خاطراتي از كلاس درس استاد ملك الشعرا بهار ويژگي اثر : دررابطه با همايش ياد بود پنجاهمين سال در گذشت ملك الشعرا بهار درآوريل 2001 دردانشگاه سوربن پاريس ايراد شده است .14 دستور خط فارسي ويژگي اثر : پژوهشي درباره پيوستگي با زبان فارسي ، تهران : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،137415 دفتر ديگر سانيها درغزلهاي حافظ ويژگي اثر : جلد اول ، تهران ،سروش 137316 ديوان حافظ ويژگي اثر : مستند برنسخه هاي خطي سده نهم ،به خط استاد امير احمد فلسفي ،همراه بامينياتور هايي از استاد فرشچيان ،تهران ،انتشارات يساولي ،138217 ديوان حافظ ويژگي اثر : براساس 48 نسخه خطي سده نهم ، تهران . انتشارات سينا نگار. و اسرار دانش ،1377-دكتر نيساري در خصوص اين اثر مي گويد: | اول بار پيش علامه قزويني عنوان

كرد، براي تصحيح ديوان حافظ بايد متوني را كه به زمان حافظ نزديك تر است، يافته و براساس چنين نسخه اي ديوان حافظ را تنظيم و تصحيح كرد. قزويني يك نسخه خطي بيشتر به دست نياورد. من اين جست وجوها را در حد توان ادامه دادم و مرحوم خانلري و مرحوم مجتبي مينوي كه باهم كار مي كردند، توانستند نسخه خطي پيدا كنند. روي جلد نوشتم براساس نسخه خطي ديوان حافظ.18 غزلهاي حافظ ويژگي اثر : براساس نسخه خطي سده نهم ، به خط استاد محمد سلحشور ، چاپ اول ارديبهشت 1371 ،چاپ دوم الهدي آذرماه 137119 غزلهاي حافظ ويژگي اثر : نشريه موسسه فرهنگي منطقه اي 135320 كليات روش تدريس ويژگي اثر : چاپ اول اين اثر در سال 1344و چاپ دوم اين اثر 135521 گروه بندي افعال فارسي ويژگي اثر : متن اين سخنراني درجلد دوم سومين كنگره تحقيقات ايراني ، بنياد فرهنگ ايران ، شهريور 1351 درج شده است22 مقدمه اي بر تدوين غزلهاي حافظ( 1367) ، ملاحظاتي درباب نسخه خطي مشتمل بر 152 غزل حافظ و چاپ تك نسخه اي آن ويژگي اثر : در نخستين همايش ايران شناسي ، 138124 نسخه هاي خطي حافظ ويژگي اثر : شيراز سده نهم ، مركز حافظ شناسي، 138025 نقش معلم در برابرارزشهاي اخلاقي ويژگي اثر : متن اين سخنراني در نشريه دانشكده علوم تربيتي ، دوره پنجم شماره 1و2 درسال1354 به چاپ رسيده است26 نمونه هايي از آثار جاويدان شعر فارسي( 1350) ، نوآوري درتركيبات واژگان فارسي در خمسه نظامي گنجوي ويژگي اثر : مجموعه مقالات كنگره بين المللي نهمين سده تولد حكيم

نظامي گنجوي ، دانشگاه تبريز ، جلد سوم .1372 ص440-42828 يكسان كردن املاي فارسي ويژگي اثر : درمجموعه خطابه هاي نخستين كنگره تحقيقات ايراني ، دانشگاه تهران : شهريورماه 1349 ، جلد اول ص 312-299

واعظ، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فقه و مبانى اسلامى، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: فردوسى مشهد

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

وحيدا، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم اجتماعى، دانشكده: ادبيات، دانشگاه: اصفهان

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

هاشمي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رضا هاشمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/2

زندگينامه علمي

اينجانب سيد رضا هاشمي در سال 1361 ديپلم متوسطه در رشته رياضي فيزيك را با معدل 14/19 در تهران دريافت كردم و به دليل علاقه فراوان به تحصيلات حوزوي بدون شركت كردن در كنكور دانشگاه ها، در همان سال به مدرسه علميّه مجتهدي در تهران وارد شدم و به مدّت چهار الي پنج ماه در آنجا به تحصيل مقدمّات علوم حوزوي (عربي و منطق) پرداختم. سپس در سال 1362 همراه با يكي از دوستان فاضل و هم فكر خود براي ادامه تحصيلات، عازم حوزه علميّه قم شدم و ابتداء در مدرسه رضويه و پس از آن در مجالس درس مختلف در حوزه علميّه به تكميل دروس متداول شامل (مباحث فقه و اصول فقه) و دروس ديگر كه اصطلاحاً دروس جنبي ناميده مي شد مانند: (كلام، فلسفه، تفسير، رجال، حديث، اقتصاد و ...) مبادرت كردم. از سالهاي ابتدايي دهه هفتاد پس از فراغت از فراگيري دروس سطح، در دروس خارج اصول و فقه شركت نمودم و اين اشتغال همچنان ادامه دارد.

در سال 1367 در پي فراهم آمدن امكان حضور طلاب در دانشگاه ها به دليل احساس نيازي كه به فراگيري علوم دانشگاهي در حوزه علوم انساني در من پديد آمد، در كنكور دانشگاه شركت كردم و از مهرماه سال 1368 در دانشكده «حقوق و علوم سياسي» دانشگاه تهران هم زمان با تحصيلات حوزوي به تحصيل در

رشته حقوق پرداختم و در سال 1373 فارغ التحصيل شدم. در همين سال در پي دعوت يكي از مسئولان «بنياد دائرة المعارف اسلامي» در تهران كه دائرة المعارفي با نام (دانشنامه جهان اسلام) را در دست تأليف و انتشار دارد، همكاري خود را با اين مؤسسه آغاز كردم كه ابتداء بيشتر به شكل تأليف مقاله يا ارزيابي نقادانه مقالاتي بود؛ كه به اين بنده ارجاع مي شد و بعدها اين همكاري وسيع تر شد و به عضويت در گروه معارف و كلام در آن بنياد انجاميد.

سپس با تأسيس گروه فقه و حقوق در سال 1381 مسئوليت اين گروه به اينجانب سپرده شد؛ كه هم اكنون نيز اين مسئوليت را بر عهده دارم. كار علمي من در بيناد دائرة المعارف اسلامي عمدتاً نظارت و مديريت بر فرايند توليد مقالات علمي در حوزه فقه، اصول و حقوق از مرحله تدوين مدخلنامه و سفارش مقاله تا مراحل نهايي آن بوده كه حاصل آن علاوه بر تأليف مقالات متعدد در دانشنامه، ارزيابي، اصلاح و تكميل ساختاري و محتوايي بيش از يكصد مقاله در طول اين سال هاست.

لازم به ذكر است كه به دليل سكونت اينجانب در شهر مقدّس قم به دليل تحصيلات ديني، فعّاليّت هاي ياد شده عمدتاً در قم صورت مي گيرد مگر در مواردي كه حضور من در بنياد دائرة المعارف اسلامي، اجتناب ناپذير و ضروري باشد. همچنين در طول اين سال ها، گاه به تدريس پاره اي از دروس مقدمات و سطوح به صورت خصوصي و غير، گسترده اشتغال داشته ام. به علاوه از سال 1367 تا 1380 در مقطع كارشناسي ارشد حقوق خصوصي در

دانشگاه مفيد قم به تحصيل پرداختم. و خلاصه عنوان پايان نامه اينجانب كه در سال 1379 دفاع شده «تعديل قراردادهاي خصوصي» است.

هاشميان، كيانوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آموزش و پرورش، دانشكده: الهيات و ادبيات، دانشگاه: الزهرا (س)

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى از دانشگاه ايالتى سانفرانسيسكو آمريكا در سال 1348، كارشناسى ارشد روانشناسى از دانشگاه ايالتى سانفرانسيسكو در سال 1349، دكتراى روانشناسى شخصيت، بنيادهاى آموزش و پرورش با تأكيد بر روانشناسى از دانشگاه فلوريداى آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده الهيات و ادبيات دانشگاه الزهراء.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ويژگيهاى شخصيتى دختران مصروع 15 تا 18 ساله، توصيف سبب شناسى و روشهاى درمان بيماريهاى روانى در قلمرو اسلامى، بررسى رفتار انزواطلبى دانش آموزان دبستانى و رابطه آن با ساخت خانواده در مدارس پسرانه مناطق 20 گانه تهران، بررسى فشارهاى روانى (استرس) موجود در زنان و رابطه آن با بروز اختلالات روانى- تنى، درمان انزواطلبى كودكان به روش بازى درمانى، تدريس دروس سنجش هوش و استعداد، سنجش شخصيت، روانشناسى شخصيت، روانشناسى بالينى، آسيب شناسى روانى، نظريه هاى روان درمانى، پژوهشهاى علمى، نظريه هاى شخصيت، سمينار روانشناسى بالينى نظريه هاى شخصيت در دانشگاههاى الزهرا و تربيت معلم.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سنجش استعداد، روانشناسى بالينى، روانشناسى رفتارهاى نابهنجار و عصر جديد.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 5، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

عوامل مؤثر در جريان درمان، متاآناليز روان درمانى و دارودرمانى در درمان افسردگى يك قطبى در بزرگسالان، نقد و بررسى كتاب آسيب شناسى روانى، تأثرات استعداد با روشهاى مناسب (ATI)، كورلفظى كودكانى كه غالباً وارونه مى خوانند.

برگرفته از كتاب :شرح حال

تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

هزار، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا هزار

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات حوزوي را از سال 1371 در شهر مشهد مقدس آغاز و از همان تاريخ هم تحصيلات دانشگاهي را در دانشگاه «الهيات فردوسي مشهد» شروع كردم. در سال 77 _ 76 به قم آمدم و تحصيلات حوزوي و دانشگاهي ام را ادامه دادم و در سال 79 _ 78 موفق به اخذ كارشناسي ارشد در رشته «الهيات علوم قرآن و حديث» شدم. سپس به لبنان رفتم و مدتي در آنجا به ادامه تحصيلات پرداختم و كارشناسي «روان شناسي» را از آنجا دريافت كردم. در سال 84 _ 1383 نيز موفق به اخذ دكتري در رشته الهيات از دانشگاه ICIS كشور انگلستان شدم.

در طول 7 سال گذشته در شهر قم، در پژوهشكده دارالحديث قم و در واحدهاي احياء تراث، فهرستگان نسخ خطى؛ و غيره فعاليت كرده ام. مدتي نيز در واحد احقاق الحق، كتابخانه آية الله مرعشي نجفي به پژوهش مشغول بوده ام. از سال 1377 تا 1381 نيز در مؤسسه فرهنگي توحيد مشغول به كار بوده ام. از سال 1380 تاكنون هم در دانشگاههاي مختلفي مانند دانشگاه قم؛ دانشگاه آزاد قم، دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد نراق، دانشگاه جامع علمي _ كاربردي و دانشكده علوم حديث شهر ري به تدريس اشتغال داشته ام.

كارگاههاي تخصصي مختلفي نيز مانند كارگاه بهداشت رواني از ديدگاه اسلام، فنون و هنر تدريس، دانسته ها و بايسته هاي ازدواج، آرامش جوان و غيره نيز در دانشگاه هاي مختلف كشور به ويژه در دانشگاه بو علي سينا همدان

توسط بنده اجرا و انجام شده است. تاكنون 15 عنوان كتاب و بيش از 30 مقاله، منتشر كرده ام. آخرين كار علمي انجام شده ام: «نظارت علمي بر طرح كلان تدوين مآخذ شناسي امام علي عليه السلام» بوده است كه توسط پايگاه اطلاع رساني پارسا انجام شده است.

هژيركياني، كامبيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اقتصاد، دانشكده: اقتصاد، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى اقتصاد رياضى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده اقتصاد دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

برآورد تابع مصرف جمعى در ايران، آثار سوبسيد كود به محصولات عمده كشاورزى، برآورد موجودى سرمايه در زير بخش هاى اقتصاد ايران، توابع عرضه و تقاضاى پول، پول، كشاورزى، توليد، تجارت بين الملل، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 34 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد سنجى، آمار، اقتصاد رياضى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 2، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مصرف، پول و سياستهاى پولى، كشاورزى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

يمني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد يمني در مراغه سال 1333 به دنيا آمد. پس از طي دوران ابتدايي در دبستان ادب و دبيرستان، در دانشگاه تبريز در رشته علوم تربتي ادامه تحصيل داد و در سال 1358 به فرانسه عزيمت نمود و در رشته گرايش برنامه ريزي آموزش و توسعه از دانشگاه در سال 1363 مدرك دكتراي رشته علوم تربيتي را اخذ كرد. و از سال 1367 در دانشگاه علوم تربتي دانشگاه شهيد بهشتي مشغول به خدمت است.گروه : علوم انساني رشته : علوم تربيتي گرايش : آموزش عالي - مطالعات تطبيقي والدين و انساب : پدر ايشان كارمند و مادر محترمشان خانه دار بودند و داراي سه خواهر و دو برادر ميباشند.خاطرات كودكي : دكتر يمني از آن دوران اينچنين ميگويد: " بهترين خاطره من مربوط ميشود به آموزگار كلاس اول ابتدايي در دبستان ادب كه جناب آقاي علي قلي بنا بود. ايشان

عشق به معلمي داشت،دانش آموزان را دوست داشت و فلسفه تربيتي او بر تشويق استوار بود. افسوس كه همواره چنين مربياني گمنام ميمانند. ايشان روشي بديع داشتند و عملا كلاس خود را با بهره گيري از ابزارهايي كه مرتبط با طبيعت بود پويا مي نمودند و كلاس درس در عين حال آزمايشگا ه نيز بود . "تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات دكتر محمد يمني : كارشناسي علوم تربيتي از دانشگاه تبريز 1356، ديپلم زبان فرانسه از بخش زبان دانشگاه ديژون 1979، متريس علوم تربيتي از سوربن پاريس 1981 ، كارشناسي ارشد علوم تربيتي ( برنامه ريزي و توسعه آموزشي) از سوربن پاريس 1982، دكتراي علوم تربيتي از دانشگاه سوربن (رنه كارت 1985)، مطالعات عالي در برنامه ريزي و توسعه دانشگاهي از دانشگاه مونترال كانادا ،دپارتمان مطالعات در آموزش و پرورش و مديريت آموزشي 1997استادان و مربيان : از مربيان دكتر يمني : معلم اول ابتدايي آقاي علي قلي بنا،معلم پنجم ابتدايي آقاي جعفري ،آقاي اميني دبير فيزيك و آقاي هوشيار دبير شيمي در دوران دبيرستان بودند و در دانشگاه دكتر هشترودي ،دكتر محيط طباطبايي و در دانشگاهاي فرانسه استاد le Than khoi لوتان كوي،استاد Pierre Bourdieu پير بورديو ، G. Balandier بالاندير ،استاد J. Dumazdier جوفر دومازدير، استاد Ladriere لادرير، استاد G. Snyder ژرژ اسيندر، استاد Isamber Jamati ايزامبر جاماتي، استاد J.L.Lemoigne ژان لويي لومواين، ميتوان اشاره كرد.همسر و فرزندان : دكتر محمد يمني داراي همسر و دو فرزند ميباشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : 1 - مدير گروه علوم تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي 79-1371 2 - معاون آموزشي دانشكده علوم تربيتي و

روان شناسي 79-1373 3 - معاون پژوهشي و تحصيلات تكميلي دانشكده علوم تربيتي 82-1379 4 - رئيس دوره دكتري مشترك آموزش عالي 85-1384 5 - عضو شوراي تحقيقات و برنامه ريزي آموزش عالي 72-1369 6 - عضو شوراي پژوهشي دانشگاه شهيد بهشتي 82-1377 7 - مدير دوره دكتراي آموزش عالي 85-1384 8 - نماينده دانشگاه شهيد بهشتي در كميته برنامه ريزي دوره دكتراي آموزش عالي از 1379 9 - عضو شوراي نظارت و ارزشيابي دانشگاه شهيد بهشتي 80-1379 10 - عضو كميته برنامه ريزي پژوهشي دانشگاه شهيد بهشتي 1383 11- عضو شوراي پژوهشي موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي 1384فعاليتهاي آموزشي : دكتر يمني به درجه استاد ياري سال 1368، دانشياري 1373 ،استادي 1380 در دانشگاه شهيد بهشتي نائل آمد. وي تدريس در دوره هاي كارشناسي و كارشناي ارشد و دكتري در دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه شهيد بهشتي و ايجاد كارگاههاي آموزشي مختلف در اين دانشگاه و دانشگاهاي مختلف كشور و موسسات عالي آموزشيمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : 1 - عضو موسسين موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي، 2 - دوره كارشناسي ارشد مديريت و برنامه ريزي آموزش عالي در دانشگاه شهيد بهشتي 82-1379 مصوب شوراي گسترش 1383 3 - عضو بانيان دوره دكتري مشترك آموزش عالي از سال 1380 مستقر در دانشگاه شهيد بهشتي 4 - عضو موسس انجمن آموزش عالي ايرانساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عضويت در هيئت تحريريه فصلنامه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي 76-1372 عضويت در هيئت تحريريه فصلنامه پژوهشهاي تربيتي 80-1374 عضويت در هيئت تحريريه شماره

ويژه فصلنامه تعليم و تربيت زمستان 1378 عضويت در هيئت تحريريه دومين و سومين بهبود كيفيت آموزش عالي دانشگاه شهيد بهشتي 73-1372 عضويت د رهيئت تحريريه فصلنامه مديريت در آموزش و پرورش معاونت برنامه ريزي توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش 1383 و چندين طرح پژوهشي : 1 - بررسي نظام آموزش فعلي دانشگاههاي كشور و مقابسه آن با نظام آموزش واحدي ،موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي ،همكاري، 1373 2 - بررسي وضعيت گذشته و موجود دانشگاه شهيد بهشتي و ارائه يك چهار چوب نظري ،مجري، 1377 3 - بررسي وعيت موجود برناه ريزي توسعه دانشگاهي در دانشگاه هاي دولتي ، مجري، دانشگاه شهيد بهشتي 1381 4 - بررسي روشهاي مناسب لحاظ كردن ارزشهاي شهروندي در برنامه هاي درسي ، همكار، 1384 وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه شهيد بهشتي 5 - بررسي كيفيت تحصيلات تكميلي دانشگاه شهيد بهشتي ، مجري، شهيد بهشتي 1385 6 - بررسي نيازهاي آموزش و پرورش عمومي (ابتدايي-راهنمايي) در كشور، مجري، 1385 وزارت آموزش و پرورش و دانشگا شهيد بهشتيجوائز و نشانها : استاد نمونه دانشگاه شهيد بهشتي 1377 بيش از بيست مورد تشويق نامه از دانشگاهها و موسست عالي آموزش كشور و خارج كشورآثار : مقاله فارسي و 14 مقاله خارجي چاپ شده در مجلات و فصلنامه هاي داخلي و خارجي ، آموزش و پرورش تطبيقي ويژگي اثر : ترجمه، نوشته لوتان كوي، 1375، انتشارات سمت، اين كتاب شامل يك مقدمه كه ابعاد نظري مطالعات تطبيقي در آموزش و پرورش را بيان ميكند . بخش اول به موضوع آموزش و پرورش تطبيقي ميپردازد و بخش دوم كتاب

روشها و فنون آموزش و پرورش تطبيقي را بررسي ميكند.3 آموزش و پرورش: فرهنگ ها و جوامع ويژگي اثر : ترجمه، نوشته لوتان كوي، چاپ 1378 انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي. كتاب داراي دو بخش: بيان مساله و يك الگوي عمومي تحليل ميباشد و در كل داراي 10 فصل ميباشد و به پيچيدگي آموزش و پرورش در فرهنگ ها و جوامع مختلف ميپردازد.4 بب nbsp5 بررسي وضعيت گذشته و موجود دانشگاه بهشتي 77-1373 ويژگي اثر : گزارش، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي6 برسي وضعيت گذشته و موجود دانشگاه شهيد بهشتي ويژگي اثر : تاليف، اين بررسي براي سالهاي 1373-1369 انجام گرفته و به تحليل و ضعيت كمي و تغييراتي كه در اين خصوص در دانشگاه اتفاق افتاده است. ميپردازد. انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي 13727 برنامه ريزي آموزشي و توسعه منابع انساني ويژگي اثر : ترجمه، نوشته هاربسون، انتشارات اوليه دفتر بين المللي برنامه ريزي آموزشي در پاريس سال 1370 توسط معاونت هماهنگي وزارت فرهنگ و آموزش عالي و انتشارات علمي و فرهنگي چاپ دوم 1382 دانشگاه شهيد بهشتي، اين كتاب داراي دو بخش اولويت ها و انتخاب در توسعه منابع انساني و كاربرد تحليل سيستم ها در برنامه ريزي توسعه منابع انساني ميباشد.8 برنامه ريزي توسعه دانشگاهي: نظريه ها و تجاب ويژگي اثر : تاليف ، چاپ 1382، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي. اين كتاب حاصل پژوهش هاي نگارنده د رچند دانشگاه اروپاو كاناداست و براي نخستين بار موضوع برنامه ريزي توسعه دانشگاه را با رويكردي تطبيقي بررسي نموده و داراي سه بخش: روش شناسي پژوهش، برنامه ريزي توسعه دانشگاههي، بررسي وضعيت برنامه ريزي توسعه دانشگاهي در چند

كشور صنعتي پيشرفته.9 تحليل محتوا ويژگي اثر : ترجمه مشترك دكتر يمني و دكتر عليه آشتياني، نوشته لورنش باردن، چاپ 1375 انتشارات دانشگا هشهيد بهشتي. اين كتاب به تحليل محتوا به عنوان يك روش كيفي در مقوله هاي مختلف ميپردازد.10 در آمدي به بررسي عملكرد سيستم هاي دانشگاهي ويژگي اثر : تاليف، چاپ 1380 انشارات دانشگاه شهيد بهشتي. اين كتاب در پي چند پژوهش به تقاضاي دانشگاه نوشته شد و به اهميت و چگونگي بررسي عملكرد سيستم هاي دانشگاهي ميپردازد. فصول شش گانه كتاب كاربرد نگرش سيستمي در بررسي عملكرد دانشگاها عملكرد سيستم عاليدانشگاهي عملكرد نظام آموزش عالي در برنامه اول توسعه بررسي موردي دانشگاه شهيد بهشتي برنامه ريزي توسعه دانشگاهي پايگاه اطلاعات بررسي شده است. در پيوست ارائه 42 جدول براي شاخص هاي بررسي عملكرد سيستم هاي دانشگاهي11 راهنماي برنامه ريزي توسعه دانشگاهي ويژگي اثر : چاپ 1384 موسسه پژوهش و بنرامه ريزي آموزش عالي. اين كتاب حاصل كارگاههاي آموزش برنامه ريزي توسعه دانشگاهي است كه در سال 1383 براي روسا و مديران و دانشگاههاي كشور طي 12 كارگاه توسط نگارنده و همكاران برگزار شد . كتاب فوق كه همراه با تمرين هاي مربوط به فعاليت هاي علمي شركت كننده كاه در كارگاه ها ميباشد.12 نظريه سيستم ها ويژگي اثر : ترجمه، اين كتاب از مجموعه چه ميدانم انتشارات دانشگاهي فرانسه (puf) نوشته دانيل دوران ،چاپ اول 1371 دوم 1376، اين كتاب درآمدي است براي مطالعات بيشتر در زمينه رويكرد سيستمي و از ابعاد مختلف اين رويكرد را بررسي كرده است.13 هفت دانش ضروري براي آموزش و پرورش آينده ويژگي اثر : ترجمه، نوشته

ادگار مورن، چاپ 1383 انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي. اين كتاب شامل هفت فصل : محدوديت هاي شتناخت، اصول شناخت شايسته، آموزش وضعيت انساني، آوزش هويت انساني، مقابله با عدم قطعيت ها، آموزش تفاهم ، اخلاق نوع بشر.

يوسفيان، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فرهنگ و تمدن اسلامى، دانشكده: علوم اجتماعى، دانشگاه: علامه طباطبائى

گروه هنر

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

تاريخ

ابن ابي الخير، ابوالعباس معين الدين احمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(758 -670 ق)، نويسنده و مورخ. پدرش شيخ الاسلام شهاب الدين از دانشمندان و مؤلفان قرن هفتم و هشتم هجرى و برادرش محمود زركوب از علماى زمان خويش بود وى علوم ادبى و شرعى را نزد استاد دانش، محمدصفى كرمانى، ابراهيم زنجانى، عبدالرحمن على بزغش، نورالدين محمد خراسانى و امين محمد فراگرفت و از عبدالرحمن على بزغش اجازه ى اجتهاد گرفت سپس سر تعظيم بر آستان شيخ امين الدين بليانى سود. در طريقت پيرو پدران بزرگوارش شد و از شيخ صدرالدين و شيخ قطب الدين نامقى جامى اخذ روش در سير و سلوك كرد و خرقه از شيخ فخرالدين و دائى خويش حاج ركن الدين منصور بن مظفر پوشيد. وى حدود 90 سال زيست و سال وفاتش را به اختلاف بين 745 تا 758 ق آورده اند. آثار وى: «شيراز نامه»، كه به سبك بغداد نامه نوشته است؛ «كامل التواريخ» يا «عمدة التواريخ» در متن «شيراز نامه» بدان اشاره شده اما ناياب است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1307 -1304 /3)، تذكره ى هزار مزار (359 -358)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (102 /1)، شيرازنامه (مقدمه).

ابن ابي ثلج كاتب، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 238 /237- وف 325 -322 ق)، محدث و مورخ امامى. اصل وى از رى بود. در زمان غيبت صغرى از محدثان برجسته ى مورد اعتماد بود. نزد محمد بن جرير طبرى درس خواند، و از جدش، محمد بن عبداللَّه، حديث شنيد. ابوالحسن دارقطنى و ابوحفص بن شاهين و ابومحمد هارون بن موسى تلعكبرى و ابوالمفضل شييبانى از او روايت كرده اند. به گفته ابن نديم موافق مذهب عامه و خاصه رفتار مى كرد اما بيشتر تشيع مى ورزيد. از آثار وى: «اخبار فاطمه والحسن والحسين عليهم السلام»؛

«اخبار النساء الممدوحات»؛ «تاريخ الائمة عليهم السلام»؛ «تفسير قرآن»؛ «التنزيل او ما نزل من القرآن فى اميرالمؤمنين عليه السلام»؛ «البشرى والزلفى فى فضائل الشيعة»؛ «كتاب من قال بالتفضيل من الصحابه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (101 /9)، تاريخ بغداد (338 /1)، الذريعه (240 /4 ،218 /3 ،343 /1)، رجال الطوسى (502)، رجال النجاشى (300 -299 /2)، ريحانه (329 -328 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 244 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (423)، الفهرست للطوسى (273)، لغت نامه (ذيل/ ابن ابى ثلج)، معجم رجال الحديث (314 -313 /14)، معجم المؤلفين (9 /9).

ابن ابي طاهر مروزي، ابوالفضل احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(280 -204 ق)، اديب و مورخ. از فرزندان خراسان بود كه در بغداد به دنيا آمد. در ابتدا آموزگار نوجوانان بود. پس از چندى به بازار كتابفروشان راه يافت و به استنساخ كتب پرداخت و از اين رهگذر با بسيارى از عالمان و اديبان بغداد آشنا شد. وى از عمر بن شبه و احمد بن هيثم سامى و عبداللَّه وراق حديث روايت كرده، و از وى فرزندش، عبيداللَّه، و محمد بن خلف مرزبان نقل حديث كرده اند. شهرت عمده ى وى براى نگارش «تاريخ بغداد» است. از او در حدود پنجاه اثر به جاى مانده كه از آن جمله: «تاريخ بغداد»، كه جلد ششم آن چاپ شده؛ «المنثور والمنظوم»، در 14 جزء كه فقط دو جزء آن باقى مانده كه يكى از اين دو به نام «بلاغات النساء» است كه مجموعه اى از خطبه ها، گفته ها و شعرهاى زنان عهد اسلامى است و دومين خطبه اين كتاب گفتار آتشين حضرت زهرا (ع) پيرامون دفاع از حريم ولايت و بازگرداندن فدك است. از ديگر آثارش: «سرقات الشعراء»؛ «كتاب المؤلفين»؛ «اخبار بشار بن

برد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (138 /1)، تاريخ بغداد (212 -211 /4)، دانشنامه ى ايران و اسلام (403 -401 /2)، كشف الظنون (288)، مروج الذهب، ترجمه (665 /2)، هدية العارفين (52 -51 /1).

ابن اسفنديار، بهاءالدين محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 613 ق)، مورخ. از مردم طبرستان بود. و از وابستگان دربار آل باوند، خاصه حسام الدوله اردشير بن حسن بازگشت به موطن خويش از قتل رستم بن اردشير (606 ق) پسر و جانشين حامى خويش، مطلع شد. در رى ماند و كتاب «تاريخ طبرستان» ابوالحسن يزدادى را، براى ترجمه و بسط، با افزودن تاريخ سلاطين آل باوند در دست گرفت. به درخواست پدر به آمل رفت، ولى به سبب ناآرامى اوضاع به خوارزم سفر كرد. در آنجا ترجمه ى ابن مقفع از «نامه ى تنسر» را، كه از قطعات مهم ادبى پهلوى است، يافت و آن را ترجمه كرد و به كتاب تاريخ خود افزود. «تاريخ طبرستان» كه تنها اثر شناخته شده ى ابن اسفنديار محسوب مى شود، علاوه بر اشتمال اطلاعات جغرافيايى و تاريخى معتبر، در بر گيرنده ى شرح حال مشاهير و شاعرانى است كه اشعارى به لهجه ى طبرى سروده اند كه اين نيز بر اهميت كتاب مى افزايد.[1]

محمد بن حسن بن اسفنديار مورخ ايرانى اواخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم هجرى. از شرح زندگانى وى اطلاعى در دست نيست جز همانكه خود در مقدمه تاريخ طبرستان نگاشته. او در سال 606 ه.ق. هنگامى كه رستم بن اردشير فرنانفرماى طبرستان كشته شد در بغداد بود و چون اين خبر بشنيد از بغداد به عراق عجم بازگشت. و دو سال براى تكميل مواد كتاب خود در رى به سر برد و پس از آن به خوارزم رفت

و مداركى در دكان كتابفروشى يافت كه نامه تنسر (ه.م.) به گشنسب شاه فرمانفرماى طبرستان هم در ميان آنها بود. تاريخ طبرستان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ايران در زمان ساسانيان (35 -34)، تاريخ در ايران (10 -9)، تاريخ نظم و نثر (136)، تاريخنگاران ايران (236 /1)، چهار مقاله (مقدمه/ چهار)، دايرةالمعارف فارسى (15 -14 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (416 -415 /3)، گنج و گنجينه (267 -263)، لغت نامه (ذيل/ ابن اسفنديار).

ابن بلخي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مورخ ايرانى قرن پنجم معاصر محمد بن ملك شاه سلجوقى است، و او به زمان سلطان محمد مستوفى فارس بود. كتاب «فارسنامه» از تأليفات اوست.

(ز ح 511 ق)، مورّخ. در شيراز متولد شد. در دستگاه سلجوقى كار را شروع كرد و همراه ركن الدوله خمارتگين به شيراز رفت و در دستگاه وى عهده دار ديوان استيفا شد. اث معروفش «فارسنامه» است كه جزو منابع معتبر تاريخى و جغرافيايى ايران در عهد سلجوقى به شمار مى رود. تاريخ تأليفات كتاب مشخص نيست، ولى بايد قبل از وفات سلطان محمد سلجوقى (511 ق) تمام شده باشد، چون مقدمه آن به نام اوست.[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (927 -926 / 2)، دايرةالمعارف فارسى (1823 / 2)، كشف الظنون (1215).

ابن بي بي، ناصرالدين، يحيي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصرالدين يحيى بن مجدالدين محمد ترجمان نويسنده و مورخ ايرانى قرن هفتم. مادرش بى بى به كار زجر و فال اشتغال داشت و پدرش در دربار سلاجقه آسياى صغير دبير و مترجم بود و چند بار به سفارت به دربار پادشاهان رفته. از احوال او چيزى در دست نيست. كتابى به نام «الاوامر العلائية فى امور العلائية» كه در تاريخ سلاجقه آسياى علاءالدين كيقباد را به تفصيل شرح داده و كتاب را به علاءالدين عطا ملك جوينى اهدا كرده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

ابن مردويه ي اصفهاني، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(410 -323 ق)، محدث، حافظ، مفسر و مورخ. از ابوسهل بن زياد قطان، ابن اسحاق خراسانى، محمد اسوارى، احمد بندار و ديگران حديث شنيد. ابوالقاسم عبدالرحمان بن منده، ابوبكر مستملى عطار و ابن شكرويه و برخى ديگر از وى روايت شنيدند. در «معجم البلدان» و «الكنى والالقاب» و «هدية الاحباب» سال وفات او 352 ق ذكر شده است. از آثار وى: «المستخرج على صحيح البخارى»؛ «التاريخ»، درباره ى تاريخ اصفهان؛ «تفسير القرآن» يا «تفسير الكبير»، معروف به «تفسير ابن مردويه»؛ «الامالى»، در سيصد مجلس.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (246 /1)، ريحانه (200 /8)، سير النبلاء (311 -308 /17)، كشف الظنون (439)، الكنى والالقاب (406 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم البلدان (216 /1)، معجم المؤلفين (190 /2)، الوافى بالوفيات (201 /8)، هدية الاحباب (87)، هدية العارفين (72 -71 /1).

ابن مسكويه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوعلى احمد بن محمد بن يعقوب بن مسكويه خازن رازى اصفهانى.

حكيم و فيلسوف و مورخ عالي قدر شيعى مذهب گويند: در اول مجوسى بوده و سپس مسلمان و شيعى گرديده و ظاهراً اين مطلب خالى از اعتبار است زيرا نام پدر و جدش مخالف اين عقيده است. در زمان جوانى بخدمت ابن عميد رسيده. ابوحيان توحيدى درباره او عقيده خوبى ندارد و وى را به بخل زياد و حرص شديد در جمع مال و طلب كيميا سخت نكوهش مى كند. وى خازن «كتابدار» فخرالدوله ديلمى بوده و بدين جهت به خازن شهرت يافته.

در كتاب دانشوران خراسان (:159) و ديگر كتب نوشته اند كه سلطان محمود، غزنوى خواجه ابوالفضل حسين بن على ميكال را نزد مأمون خوازمشاه گسيل داشته و اين دانشمندان كه در دربار او بودند را طلب كرد: شيخ

الرئيس ابوعلى سينا - ابوريحان بيرونى - ابوسهل مسيحي، ابوعلى مسكويه، ابن خمار و ابو نصرعراق. سه نفر از اينان نزد سلطان محمود رفتند، و سه نفر ديگر يعنى: ابن سينا و ابن مسكويه و ابوسهل خدمت سلطان محمود را نپذيرفته و به سمت گرگان حركت كردند و ابوسهل در راه از تشنگى بمرد (سال 401 ه.ق) و آن دو به سختى جان بدر بردند.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- آداب العرب و الفرس، در اخلاق 2- احوال الحكماء 3- تجارب الامم، در تاريخ مشهورترين تأليفات او 4- ترتيب السعادات، در اخلاق 5- تفضيل النشأتين 6- طهارة الاعراق؛ معروفترين كتاب در اخلاق.

مجموعه تأليفاتش متجاوز از بيست و هشت مجلد مى شود.

صاحب عنوان در 9 صفر سال 421 در اصفهان وفات يافته در محله خواجو مدفون گرديد و محل قبرش ظاهراً حدود امام زاده باقر فعلى مى باشد.

قمى در الكنى و الالقاب گويد: قبره على باب (درب جناد) فى اصفهان. و درب جناد تصحيف شده حسن آباد است، و مراد دروازه حسن آباد است كه در اصفهان معروف است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ابن بابا كاشاني، ابوالعباس، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 501 ق)، مورّخ. از زندگانى وى چيزى در دست، اما از نسبت كاشانى چنين برمى آيد كه از مردم كاشان بوده است. گويا در اواخر زندگى به مرو رفت و سرانجام در همان شهر نيز درگذشت. وى در تاريخ و ادب دانش فراوانى داشت و چندين كتاب در اين زمينه ها تأليف كرده بود كه از آنها تنها كتاب «رأس مال النديم» باقى مانده است، مؤلف اين كتاب را در 501 ق به پايان برده و آن را به امير ناشناخته اى به نام

سعدالملك، ابوالفتوح محمد بن بهرام بن على كه شايد از وابستگان دربار سنجر بن ملكشاه سلجوقى بوده هديه كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ غزنويان (439 -437 ،288)، معجم البلدان (336 /4).

ابن بوذي شيرازي، ابوالقاسم هبة اللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 486 /485 ق)، حافظ، محدث و مورّخ. اهل شيراز بود. به دنبال حديث به شرق و غرب سفر كرد و در خراسان، عراق، مكه، مدينه، يمن، مصر، شام، جزيره، قومس، فارس، خوزستان، جبال، سرحدات و سواحل، از ابوبكر محمد بن حسن شيرازى و احمد بن فضل باطِرقانى و ابوجعفر بن مُسْلِمة و اقران آنها حديث شنيد. نصر مقدسى و هبة اللَّه بن طاووس و ابونصر يونارتى از وى روايت كرده اند. سمعانى گويد از محضر او بهره بسيار مى بردند. در 350 ق وارد بغداد شد و در اواخر عمر ساكن مرو شد و در همان جا درگذشت. اثر وى: «تاريخ شيراز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (61 /9)، سير النبلاء (19 -17 /19)، الكامل (166 /8)، كشف الظنون (296)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (248 -246)، معجم المؤلفين (141 /13).

ابن بي بي جعفري رُغَدي، امير ناصرالدين حسين

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 684 ق)، اديب و مورخ. معروف به ابن بى بى منجمّه. پدرش مجدالدين محمد ترجمان از مردم گرگان، مدتها منشى دستگاه جلال الدين خوارزمشاه و سمنانى، رييس شافعيان نيشابور بود و چون به اخترگويى مى پرداخت به بى بى منجّمه شهرت داشت. ابن بى بى از طريق پدر وارد دستگاه سلجوقيان گرديد. در روزگار جانشينان علاءالدين كيقباد فرمان نويس و مهردار پادشاه بود. تنها اثر بازمانده او كتاب «الاوامر العلانيه فى الامور العلائيه» است مشهور به «تاريخ ابن بى بى»، درباره ى تاريخ سلاجقه ى روم كه وقايع ميان سالهاى 588 و 679 ق را در بر مى گيرد. مؤلف اين كتاب را پس از استيلاى مغولان بر آسيا، به علاءالدين عَطاء مَلكِ جوينى اهدا كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1217 -1213 /3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (456

-455 /3)، لغت نامه (ذيل/ ابن بى بى).

ابن جراح بغدادي، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(334 -245 ق)، اديب، نويسنده، محدث، مفسر و مورخ. از خاندانى ايرانى تبار بود. از احمد بن بُديل قاضى و حسن بن محمد زعفرانى و ديگران حديث شنيد. فرزندش عيسى و ابوالقاسم طبرانى و ابوطاهر ذهلى از او حديث روايت كرده اند. وى وزير مقتدر و قاهر عباسى بود كه امور مالى دولت را سامان داد. مدتى خليفه او را بركنار كرد و به زندان انداخت و پس از آزادى به رياست ديوانها منصوب شد. در 311 ق او را به مكه، سپس به صنعا تبعيد كرد. در 312 ق بخشوده و رياست ديوان اشراف مصر و شام به او سپرده شد. پس از آن در 315 ق مجدداً به وزارت رسيد، ولى باز بر اثر حسد درباريان خشم خليفه بر وى نازل شد و او را دستگير و زندانى كردند. ابن جراح از وزراى ايرانى دربار خلفاى عباسى بود، كه زندگى پر فراز و نشيبى را گذراند، اما در پايان زندگى، در بغداد، محتشم زيست. او را به نيك رفتارى و نيك خلقى ستوده اند. هارولدباون خاورشناس انگليسى كتابى درباره ى زندگى وى به نام «زندگى على بن عيسى و عصر او» به انگليسى نوشته است. از آثارش: «ديوان رسائل»؛ «معانى القرآن» و تفسير آن كه با همكارى ابوالحسن واسطى و ابن مجاهد مقرى تأليف شد، «جامع الدعاء»؛ «كتاب الكتّاب و سياسة المملكة و سيرة الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الوزراء (131 -126) الاعلام (133 /5)، تاريخ بغداد (16 -14 /12)، روضات الجنات (207 -206 /5)، سير النبلاء (301 -298 /15)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (212 -211 ،60)، معجم الادباء (73 -68 /14)،

معجم المؤلفين (162 -161 /7).

ابن جنيد رازي، ابوالحسين محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 347 ق)، حافظ، محدث شافعى و مورّخ. در ابتدا معروف به ابن رستاقى و يا ابورستاق بود. از مردم رى بود. در خراسان، عراق، شام و مكه حديث شنيد و در دمشق مسكن گزيد و به محدث شام معروف شد. اولين استاد وى محمد بن ايوب بن ضُرَيس بود و ابن جنيد از او و محمد بن حفص مِهْرِقانى و حسن بن سفيان و ابراهيم بن يوسف هِسِنجانى و فِريابى و بسيارى ديگر حديث شنيد. پسرش، تمّام رازى، و عقيل بن عَبدان و ابوالحسن بن جَهْضَم از او روايت كرده اند. در دمشق از دنيا رفت. از آثار وى: «مناقب الامام الشافعى»، در احوال و اخبار شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (37 /2)، سير النبلاء (18 -17 /16)، كشف الظنون (1839)، معجم المؤلفين (207 /10)، هدية العارفين (43 /2).

ابن حِبّان تَميمي بُستي، ابوحاتم محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 354 -270 ق)، محدّث، مورخ و فقيه شافعى. در خانواده اى عرب تبار در بُست، بين سجستان و هرات، متولد شد. در خراسان، عراق، شام، حجاز، و مصر حديث شنيد، و استادان بسيارى ديد، ولى از ابن خزيمه بيشترين تأثير را پذيرفت. در بازگشت به زادگاهش با حنبليان به ستيزه پرداخت و به علت نگرش مخالفى كه در توحيد و نبوت داشت به زندقه متهم شد؛ لذا به سمرقند رفت و در آنجا به واسطه احاطه به حديث و فقه، منصب قضاوت را به وى سپردند. در سفر به نيشابور خانقاهى در آنجا ساخت. در 340 ق به زادگاهش بازگشت و تا پايان عمر در آنجا ماند. ابوحاتم خانه و كتابخانه خود را وقف دانش پژوهان كرد. از آثار وى: «المُسند الصحيح»، در حديث كه برخى

آن را از «سنن ابن ماجه» صحيح تر مى دانند؛ «روضة العقلاء»، در ادبيات؛ كتاب«الانواع والتقاسيم» يا «التقاسيم والانواع»، در حديث؛ «معرفة المجروحين من المحدثين»؛ «وصف العلوم و انواعها»؛ «علل اوهام اصحاب التواريخ»؛ «تاريخ ابن حبان»؛ كتاب «الثقات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (307 -306 /6)، تاريخ اسلام (حوادث 114 -112 /380 -351)، دانشنامه ى ايران و اسلام (489 -488 /3)، دائرةالمعارف البستانى (439 /1)، ريحانه (464 -463 /7)، سير النبلاء (104 -92 /16)، كشف الظنون (1400 ،1087 ،1075 ،522 -521 ،463 ،277)، لسان الميزان (9 /6)، لغت نامه (ذيل/ ابن حبان)، معجم البلدان (498 -493 /1)، معجم المؤلفين (174 -173 /9)، نامه ى دانشوران (375 -371 /2)، الوافى بالوفيات (318 -317 /2)، هدية العارفين (45 -44 /2).

ابن حبيب نيشابوري، ابوالقاسم حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 406 ق)، مفسر، قارى، واعظ، مورخ، اديب و نحوى. از اصم و ابوالحسن كارزى و ابوحاتم بن حِبّان و ابوزكريا عنبرى حديث شنيد. ابوالقاسم ثعلبى از خواص شاگردان وى بود. نخست مذهب كرامى داشت، اما بعدها به مذهب شافعى گرويد. در علوم و معانى قراآت مختلف امام عصر خود بود و در نيشابور سرچشمه علم به حساب مى آمد. وى در آنجا به تدريس مشغول بود و گروه فراوانى از مجلس درس او بهره مند گرديدند. ابوبكر حيرى واعظ و محمد فرغانى و حسين سكّاكى از وى روايت كرده اند. ابن حبيب در مغازى، قصص و سير نيز پيشگام بود. از آثار وى: «تفسير النيسابورى القديم» يا «تفسير قرآن مجيد»؛ «عقلاء المجانين». از وى آثارى در آداب و مواعظ و نيز اشعارى پراكنده بر جاى ماند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (278 /6)، سير النبلاء (238 -237 /17)، كشف الظنون (460)، لغت نامه (ذيل/ حسن)، معجم

المؤلفين (278 /3)، الوافى بالوفيات (240 -239 /12)، هدية العارفين (274 /1).

ابن حمّويه جويني سرخسي، تاج الدين، ابومحمد عبداللَّه

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(642 -573 /572 -566 ق)، مورخ، رياضيدان، پزشك، محدث و فقيه شافعى. اصل وى از خراسان بود و در دمشق به دنيا آمد. در 593 ق به مغرب رفت و به منصور يعقوب بن يوسف، سومين فرمانرواى موحدى پيوست. و تا 600 ق در آنجا ماند آنگاه از راه مصر به دمشق بازگشت. از ابومحمد بن عبداللَّه بن سليمان بن حوط اللَّه انصارى و ابوالقاسم بن عساكر حديث شنيد منذرى و زين الدين فارقى از وى روايت كردند. وى در دمشق فوت كرد. از آثار: «المسالك والممالك»؛ «السياسة الملوكيه»؛ «المونس فى اصول الاشياء»، در هشت مجلد؛ «الامالى»؛ «رحلة المغربية» يا «رحلة الى المغرب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248 /4)، ايضاح المكنون (473 ،102 ،32 /2 ،55 /1)، دائرةالمعارف البستانى (449 -448 /1)، سير النبلاء (97 -96 /23)، معجم المؤلفين (96 /6)، هدية العارفين (461 /1).

ابن خُرداذْبِه، ابوالقاسم عبيداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 300 /280 -205 ق)، مورخ، جغرافيدان و موسيقيدان. پدربزرگ وى زرتشتى بود و به دست برامكه اسلام آورد. به روايتى پدرش در خلافت مأمون حاكم طبرستان بود و خود او نيز ظاهراً در خراسان به دنيا آمد. گفته اند كه براى كسب علم شوق وافر داشت و هنر و ادب را به خوبى فراگرفت. وى در موسيقى نيز دست داشت و آن را نزد اسحاق موصلى فراگرفت. نخست چندى در ولايت جبال مأمور پست و خبر بود و سپس با حفظ سمت به بغداد و سامرا رفت و در دربار معتمد، خليفه ى عباسى، از مقربين گشت. فهرستى از آثار او را ابن نديم در كتاب خود آورده كه اكثر آنها مفقود شده است. مهم ترين اثر وى «المسالك والممالك» يا

«تاريخ ابن خرداذبه» است كه به زبان فرانسه نيز ترجمه و چاپ شده است و مشتمل بر اطلاعاتى درباره ى راهها و شهرها مى باشد. اين كتاب مورد استفاده ى جغرافى نويسان پس از او از قبيل: ابن فقيه، مقدسى، ابن حوقل و جيهانى قرار گرفته است، ولى درباره ى ارزش علمى اين كتاب نويسندگان قديم عرب و خاورشناسان جديد آراء متضاد ارائه كرده اند؛ از ديگر آثار او: «كتاب اللهو و الملاهى»، درباره ى موسيقى و موسيقيدانان؛ «كتاب جمهرة انساب الفرس والنواقل»، درباره ى طايفه ى ايرانيان و اقوام جابه جا شده؛ «كتاب التاريخ»، كه مسعودى آن را بهترين و كامل ترين تأليف در نوع خود دانسته است؛ «الندماء والجلساء»؛ «ادب السماع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :استادان موسيقى (29 -28)، الاعلام (343 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (350 -349 /1)، تاريخ گزيده (697)، تاريخ موسيقى (557 /2 ،131 ،73 ،58 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (727 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (529 -528 /4)، دائرةالمعارف البستانى (457 /1)، دايرةالمعارف فارسى (18 /1)، ذيل تاريخ بغداد (13 -11 /17)، ريحانه (498 -497 /7)، سرآمدان فرهنگ (39 /1)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (245)، كارنامه بزرگان (31 -30)، كشف الظنون (1665 ،278)، لغت نامه (ذيل/ ابن خرداذبه)، معجم المؤلفين (236 /6)، هدية العارفين (645 /1).

ابن سمقه، محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 369 ق)، مورّخ. وى از تاريخنگاران محلى است كه درباره خوارزم تاريخ مفردى به نام «اخبار الخوارزم» نگاشته است حاجى خليفه از صاحب ترجمه به نام ابواحمد محمد بن سعيد بن قاضى ياد كرده و از اثر وى تحت عنوان «الكافى من تواريخ الخوارزم» و تاريخ وفات وى را 346 ق ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (9 /7)، كشف الظنون (293)،

الوافى بالوفيات (105 -104 /3).

ابن سمناني، ابوالقاسم علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 499 ق)، مورّخ و فقيه حنفى. در رحبه، نزديك حلب، متولد شد. در فقه و تاريخ كتبى نگاشت. از آثار وى: «روضة القضاة و طريق النجاة» در آداب قضا؛ «العروة الوثقى»، در شروط.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (149 -148 /5)، ايضاح المكنون (99 /2 ،596 /1)، كشف الظنون (1133)، معجم المؤلفين (180 /7)، هدية العارفين (694 /1).

ابن سيّار مروزي، ابوالحسن احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(268 -198 ق)، فقيه، محدث شافعى و مورّخ. در مرو متولد شد. براى استماع حديث بسيار سفر كرد و از اسحاق بن راهويه و عَبدان بن عثمان مروزى و عفان بن مسلم و از همطبقه آنان در خراسان و عراق و حجاز و شام و مصر حديث شنيد. ابن سيار در علم و پارسايى بلند آوازه بود و در روزگار خود با ابن مبارك مقايسه مى شد و در ميان معاصران خود حرمت و احترام فراوانى داشت. نسايى در «صحيح» خود و نيز محمد بن اسماعيل يخارى و محمد بن نصر مروزى و ابن خُزيمه و محمد بن عقيل بلخى و حاجب طوسى و ديگر خراسانيان از وى روايت كرده اند. رجال شناسان او را ثقه توصيف كرده اند. وى يكى از كسانى است كه فقه شافعى را در خراسان پراكنده كرد. از آثار وى: كتابى در «اخبار مرو» يا «تاريخ مرو»؛ «فتوح خراسان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح والتعديل (ج 1، ق 53 /1)، تاريخ بغداد (189 -187 /4)، تهذيب التهذيب (34 -33 /1)، سير النبلاء (611 -609 /12)، كشف الظنون (303)، معجم المؤلفين (241 /1).

ابن شهاب يزدي، حسن

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 855 ق)، مورخ و شاعر. از مردم يزد بود و «منظومه اى» در تاريخ سلجوقيان سرود و آن را به سلطان محمد بن بايسنقر بن شاهرخ از شاهزادگان تيمورى اهدا كرد. كتاب ديگر وى «جامع التواريخ حسنى» نام دارد كه آن را نيز به نام سلطان محمد بن بايسنقر در 855 ق تأليف كرده است. ابن شهاب در «جامع التواريخ» اطلاعات مفيدى درباره ى عصر حافظ نقل كرده و در موارد متعدد به اشعار خواجه حافظ تمثل جسته است. نسخه اى از آن كتاب به تاريخ 880

ق در كتابخانه ى ملى موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ عصر حافظ (مقدمه: مو- مز، 124 ،122)، تاريخ نظم و نثر (239)، الذريعه (47 -46 /5)، ريحانه (58 /8).

ابن طبري مروزي، ابوحامد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 377 /376 ق)، قاضى، حافظ، محدث و مورّخ حنفى. اصل پدر وى از همدان بود و خود از مردم طبرستان. در جوانى وارد بغداد شد و نزد ابوالحسن على كرخى فقه حنفى را فراگرفت. وى از احمد بن خضر مروزى، احمد بن محمد بن عمر منكدرى، محمد بن عبدالرحمان دغولى، احمد بن محمد بن حارث عبدالكريم و محمد بن رزام مروزى حديث شنيد. ابوبكر برقانى و قاضى ابوالعلاى واسطى و محمد بن حسين بن احمد بن بكير و محمد بن مؤمل انبارى و احمد بن محمد عتيقى از وى روايت كرده اند. وى مدتى عهده دار منصب قاضى القضاتى خراسان بود. او سرانجام در بخارا يا مرو درگذشت. از آثار وى: كتاب «التاريخ» كه با صفت بديع توصيف شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (112 -111 /1)، تاريخ بغداد (108 -107 /4)، معجم المؤلفين (207 /1).

ابن طيفور، ابوالحسن، ابوالحسين عبيداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 313 ق)، اديب و مورخ. اصل وى از مرورود خراسان بود. در بغداد متولد شد. او همچون پدر به تاريخ نگارى روى آورد و بر كتاب تاريخ بغداد پدرش كه درباره ى اخبار بغداد و شرح حال پادشاهان و حوادث مربوط به آنان بود ذيلى به نام «تتمه كتاب اخبار بغداد» نوشت و تاريخ روزگار معتمد تا نيمه ى خلافت مقتدر را بر آن افزود. از ديگر آثار وى: «المستظرفات والمستظرفين»؛ «كتاب السكباج و فضائلها».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (343 /4)، دانشنامه ى ايران و اسلام (402 /2)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (243)، معجم المؤلفين (236 /6)، هدية العارفين (646 /1).

ابن عربشاه، شهاب الدين، ابومحمد، ابوالعباس احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(854 -791 ق)، مورخ، اديب، لغوى، فقيه و محدث حنفى. معروف به عربى و گاهى به عجمى. در دمشق متولد شد و همان جا نشو و نما كرد. در لشكركشى تيمور، در 803 ق به همراه او به سمرقند انتقال يافت و نزد جرجانى، جزرى و بسيارى ديگر، به تحصيل علم پرداخت و زبانهاى فارسى، تركى و مغولى را فراگرفت. در مغولستان، نزد شِرامى حديث آموخت. از سفرهايى به خوارزم، كريمه و ادرنه داشت و در ادرنه معتمد سلطان عثمان محمد اول شد و براى او كتابهاى بسيارى به تركى ترجمه كرد و به عنوان كاتب السر مسؤول نامه نگاريهاى سلان به زبانهاى عربى، تركى، فارسى و مغولى شد. در 824 ق به حلب و سال بعد به دمشق رفت و نزد دوست خود، ابوعبداللَّه محمد بخارى به تحصيل حديث پرداخت. درطى سفر حج در قاهره با ابوالمحاسن ابن تغرى بردى و ديگران روابط دوستى ايجاد كرد. سرانجام در مصر درگذشت. از آثار وى: «عجائب المقدور فى

نوائب (اخبار) تيمور»؛ «فاكهة الخلفاء و مفاكهة الظرفاء» كه تقليدى است از «مرزبان نامه»؛ «الترجمان المترجم بمنتهى الارب فى لغة الترك والعجم»؛ «برهان الفارض بقول المعارض»؛ «العقد الفريد فى علم التوحيد»؛ «عنقود النصيحة»؛ «غرة السير فى دول الترك والتتر»؛ ترجمه «جامع الحكايات»؛ «مرآت الادب فى المعانى والبيان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (218 /1)، ايضاح المكنون (228 /2 ،178 /1)، تاريخ ادبيات زبان عربى (635)، دائرةالمعارف اسلاميه (231 -230 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (707 -706 /5)، الذريعه (220 /15)، ريحانه (111 -110 /8)، كشف الظنون (1646 ،1216 ،1198 ،1174 ،1152 ،1128 ،714 ،397)، الكنى والالقاب (355 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (122 /2)، هدية العارفين (130 /1).

ابن فوطي، كمال الدين، ابوالفضل

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(723 -642 ق)، محدث، مورخ، متكلم، حكيم، شاعر و منجم. نياكانش از مردم مرورود خراسان بودند. در چهارده سالگى مغولان او را در بند كردند و نزديك دو سال در بند بود. در زمان آخرين خليفه ى عباسى در بغداد شغل ديوانى داشت. ابن فوطى در منطق، حكمت و خوشنويسى استاد بود و به دو زبان فارسى و عربى شعر مى سرود. پس از فتح بغداد، به خدمت خواجه نصيرالدين طوسى رفت و در محضر او علوم پايه را آموخت، و در رصدخانه ى مراغه مشغول كار شد. در 679 ق به بغداد بازگشت و از على بن ساعى بغدادى بهره گرفت. گفته اند كه وى حدود پانصد استاد ديد. در ايامى كه عطاءالملك جوينى امارت بغداد داشت وارد دربار گرديد. او مجدداً به سال 704 ق به آذربايجان سفر كرد و سه سال در آن خطه زيست. او سفرهاى ديگرى نيز به آذربايجان كرد و سرانجام در اثر سكته

و كهولت در بغداد درگذشت. چون نياى مادرى او فوطه (لنگ) مى فروخته، به ابن فوطى شهرت يافته است. برخى منابع نيز وى را به واسطه ى پيشه ى نياى پدرش ابن صابونى نام نهاده اند. در شيعى يا معتزلى يا شافعى بودن او جاى ترديد است. از آثارش: «الحوادث الجامعة والتجارب النافعة فى المائة السابعة»، در رويدادهاى سده ى هفتم قمرى در چند مجلد؛ «تاريخ الحوادث من آدم الى خراب بغداد»؛ «تذكرة الرصد»، در تاريخ رصدخانه ى مراغه؛ «دررالاصداف فى غرر الاوصاف»، در بيست جلد، در شرح مراحل هستى؛ «مجمع الآداب فى معجم الاسماء والالقاب»؛ «معجم الشيوخ»؛ «الدرر الناصعة فى شعراء المائة السابعة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (124 /4)، دانشنامه ى ايران و اسلام (770 -768 /6)، ريحانه (144 -143 /8)، كشف الظنون (1736 ،1597 ،750 ،693 ،573)، لسان الميزان (347 -346 /4)، معجم المؤلفين (216 -215 /5)، هدية العارفين (567 -566 /1).

ابن ماجه ي قزويني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(273 -209 ق)، حافظ، محدث، مفسر و مورخ. برخى گفته اند كه ماجه لقب پدر وى است نه جدش. ابن ماجه براى گردآورى حديث به رى، بصره، دمشق، بغداد، حمص، شام مصر و حجاز سفر كرد. در دمشق از هشام بن عمار و عباس بن وليد خلاّل و در حمص از محمد بن مصفى و در عراق از ابوبكر بن ابى شيبه و احمد بن عبده و اسماعيل فزارى و ديگران حديث شنيد. محمد بن عيسى ابهرى و ابوطيّب بغدادى و ابوعمرو احمد مدينى و ابوالحسن على بن قَطّان از شاگردان وى بودند. وى سرانجام در قزوين درگذشت. آوازه ى او بيشتر به جهت كتاب «السنن» است كه چهار هزار حديث را در آن گرد آورده و يكى از كتابهاى ششگانه

«صحيح» در حديث اهل سنت است. ابن ماجه خود گويد: چون كتاب «السنن» را بر ابوزرعه عرضه كردم، گفت: «گمان من آن است كه اگر اين كتاب در دسترس مردم قرار گيرد ديگر كتابها يا اكثرشان بى رونق شوند». از ديگر آثار وى: «تفسير القرآن»؛ «تاريخ قزوين»، كه گويا هر دو از ميان رفته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (15 /8)، تهذيب التهذيب (458 -457 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (823 -822 /6)، دائرةالمعارف البستانى (673 /1)، دايرةالمعارف فارسى (22 /1)، ريحانه (183 /8)، سير النبلاء (281 -277 /13)، كشف الظنون (1405 ،1004 ،439 ،300)، الكامل (62 /6)، الكنى والالقاب (398 /1)، نامه ى دانشوران (342 -340 /4)، معجم البلدان (391 /4)، معجم المؤلفين (116 -115 /12)، الوافى بالوفيات (220 /5)، وفيات الاعيان (279 /4).

ابن مجاور، جمال الدين، نجم الدين، ابوالفتح يوسف

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(690 -601 ق)، مورخ، محدث و كاتب ايرانى تبار. از كندى و ابن مندويه حديث شنيد. بنا به علت نامعلومى به هند رفت و از آنجا به عدن. سه بار به زبيد سفر كرد. در سال 621 ق در مكه بود و از آنجا به جده رفت. در غلافقه، يكى از شهرهاى يمن، مدتى مقيم شد. ابن مجاور با جمع آورى اطلاعات درباره ى شهرها، قبايل غرب و جنوب عربستان كتاب مشهور خود «تاريخ المستبصر/ مستنصر» را نوشت. ارزش اين كتاب بيشتر به لحاظ معرفى جغرافيايى و اجتماعى عربستان آن زمان است. راه شناسى كتاب نيز بسيار مفيد است و مسافتها به فرسنگ نوشته شده. ابن مجاور توصيف جغرافيايى خود را از مدينه شروع كرده و اطلاعاتى كه وى درباره ى قلهات، مسقط و صحار در خليج عمان به دست مى دهد از ديگر جغرافيدانان عرب پربارتر است. در

اين كتاب از خليج فارس و جزيره ى كيش (قيس) نيز سخن رفته است. گزارش او درباره ى فرق اسلامى، آداب زناشويى، برده دارى، لباس، اوزان و مقياسها، سكه ها، كشاورزى، دريانوردى و حقوق گمركى بسيار دقيق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (341 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (831 -829 /6)، معجم المؤلفين (345 /13).

ابن منده اصفهاني، ابوالقاسم عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(470 -383 ق)، مورخ، حافظ و محدث حنبلى. منده نياى بزرگ او بود. در اصفهان به دنيا آمد. نيا و پدرش هر دو عالم دينى بودند. ابوالقاسم از پدرش و ابوبكر بن مردويه و ابوجعفر مرزبان و ابراهيم بن خرشيد قوله و محمد بن ابراهيم جرجانى و ديگر محدثين حديث شنيد و از زاهر بن احمد سرخسى اجازه ى روايت گرفت. براى استماع بيشتر حديث بسيار سفر كرد و از مشايخ همدان، دينور، شيراز، بغداد و نيشابور حديث شنيد. ابن منده از علماى بزرگ عصر خويش بود، چنانكه وى را با خواجه عبداللَّه انصارى همسنگ مى دانستند. او از حسن خط نيز بهره داشت. ابوالقاسم بسيار به شرع پايبند بود و مردم را از منكر نهى مى كرد. او به مكه سفر كرد و ظاهراً در «تاريخ مكه» تأليفى كرده است. وى در اصفهان درگذشت. پيروان عقايد وى در اصفهان به عبدالرحمانيه موسوم بودند. از آثارش: «تاريخ اصفهان»، با ذكر تاريخ ولادتش در آن؛ «حرمةالدين»؛ «الرد على الجهمية»؛ «صيام يوم الشك»؛ «المستخرج من الكتب الناس»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (103 /4)، دائرةالمعارف البستانى (708 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (879 /6)، ريحانه (234 /8)، سير النبلاء (355 -349 /18)، الكامل (125 /8)، كشف الظنون (1672 -1671)، معجم المؤلفين (171 /5)،

نامه ى دانشوران (292 -291 /5)، هدية العارفين (517 /1).

ابن منده اصفهاني، ابوزكريا يحيي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(512 /511 -434 ق)، مورخ و محدث حنبلى. در اصفهان متولد شد. از پدر، عمويش و ابن ريذه ابوبكر اصفهانى دانش فراگرفت. در پژوهشهاى علمى با پدرش همراه بود. به سفر حج رفت و سپس راهى بغداد شد و در جامع منصورى درس گفت، و املاى حديث كرد. ابن ناصر و عبدالقادر حيلى و ابن خشاب نحوى و حافظ سلفى و عبدالوهاب انماطى و على بن ابى تراب خياط و محمد طرسوسى از وى حديث نقل مى كردند، و از شاگردان او به حساب مى آمدند. شهرت خاندان دانشور ابن منده در علم و فضل با نياى بزرگ او، خاندان دانشور ابن منده در علم و فضل با نياى بزرگ او، يحيى، آغاز و به وى، يحيى، ختم مى شود. لذا وى را محدث بن محدث بن محدث بن محدث بن محدث بن محدث گويند. ابن منده داراى تصانيف و آثار بسيارى است از آن جمله: «تاريخ اصفهان»، كه احتمالاً اين كتاب را بر پايه ى كتاب جد بزرگش نوشته است؛ «التنبيه على احوال الجهال والمنافقين»؛ «زندگينامه ى مفصلى درباره ى طبرانى»؛ «مناقب الامام احمد»، درباره ى احمد بن حنبل؛ «معرفة السماء ارداف النبى»؛ «من عاش من الصحابة مائة و عشرين»؛ «مناقب العباس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (194 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (880 -879 /6)، دائرةالمعارف البستانى (708 /1)، ريحانه (234 /8)، سير النبلاء (396 -395 /19)، الكامل (285 /8)، كشف الظنون (1464 ،282)، الكنى والالقاب (428 -427 /1)، لغت نامه (ذيل/ بنومنده)، معجم المؤلفين (211 -210 /13)، نامه ى دانشوران (287 /5)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (257 -256)، وفيات الاعيان (171 -168 /6)، هدية العارفين

(520 /2).

ابن منده اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(395 -310 ق)، حافظ، محدث و مورّخ. در خانواده ى علم و حديث، در اصفهان، به دنيا آمد از پدرش و عموى پدرش بهره گرفت و در جوانى به خراسان، اصفهان، عراق، حجاز، مصر، شام و بخارا حديثها شنيد. در نيشابور ابوحامد بن بلال و محمد بن حسين قطّان را درك كرد و از ابوالعباس اصم هزار جزء نحو نوشت. در بغداد از اسماعيل صفّار و ابوجعفر ابن البخترى و در طرابلس از خيثمة بن سليمان در شام از ابراهيم ابن سنان قنطرى و در حمص از حسن بن منصور امام و در مكه از ابوسعيد بن اعرابى و در مصر از ابوطاهر مدينى و احمد بن بهزاد فارسى و در سرخس از عبداللَّه بن محمد بن حنبل و در مرو از محمد بن احمد بن محبوب حديث شنيد. و به گفته فرزندش عبدالرحمن حدود 1700 استاد ديد و از ابن ابى حاتم و ديگران اجازه ى روايت گرفت. چون از سفر طولانى علمى اش بازگشت كتابهاى فراوانى به همراه آورد. ابوعبداللَّه حاكم و ابوعبداللَّه غنجار و ابوسعيد ادريسى و تمام رازى و ابونعيم اصفهانى و ابن بُندار رازى و بسيارى ديگر از شاگردان وى مى باشند. از آثارش: «فتح الباب فى الكنى والالقاب»؛ «تاريخ اصفهان»؛ «معرفة الصحابه» يا «اسماء الصحابه»؛ «الناسخ والمنسوخ»؛ «التوحيد و معرفة اسماء اللَّه عزّ و جلّ و صفاته»؛ «الايمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (235 /6)، ريحانه (234 /8)، سير النبلاء (43 -28 / 17)، الكامل (230 /7)، كشف الظنون (1406 ،1103 ،589 ،89)، معجم المولفين (43 -42 /9)، الوافى بالوفيات (191 -190 /2)، هدية العارفين (57 /2).

ابوالفرج اصفهاني، علي بن حسين بن هيثم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(356 -284 ق)، مورخ، محدث، اديب شاعر

و موسيقيدان. در اصفهان متولد شد و در بغداد نشو و نما يافت و نزد ابن دريد و ابن انبارى و محمد بن جرير طبرى تحصيل كرد. وى از على بن عباس بجلى و محمد بن جعفر قتّات و ابوبكر بن دريد و نفطويه حديث شنيد. دارقطنى و ابراهيم بن احمد طبرى و ابوالفتح بن ابى الفوارس از وى حديث روايت كرده اند. ابوالفرج در ادبيات، نحو، لغت، تاريخ، سير، انساب، طب، نجوم و حديث متبحر بود و شعر را نيكو مى گفت. با اينكه نسب اموى داشت، شيعى زيدى بود و اين را از عجايب شمرده اند. وى در بغداد درگذشت و همان جا دفن شد. مهمترين اثرش كه او را جاودانه ساخته، كتاب «الاغانى» است كه رجال قرن چهارم، مانند صاحب بن عباد و عضدالدوله ى ديلمى به آن توجه بسيار داشتند و گفته اند كه عضدالدوله اين كتاب را از خود در سفر و حضر دور نمى داشت. از ديگر آثار وى: «الاماء الشواعر»؛ «الديارات»؛ «مقاتل الطالبين»؛ «اعيان الفرس»؛ «آداب الفرباء من اهل الفضل و الاداب»؛ «اخبار جحظة البرمكى»، «اخبار الطفيليين»؛ «اشعار الاماء و المماليك»؛ «جمهرة النسب»؛ «دعوة التجار»؛ «كتاب التنزيل فى اميرالمؤمنين (ع)»؛ «كتاب الخمارين و الخمارات»؛ «كتاب الغلمان المغنين»؛ «مجرد الاغانى » و « ديوان» شعر.[1]

اصفهانى على بن حسين (و. 284 ه.ق./ 897 م.- ف. 356 ه.ق./ 967 م.) نويسنده و اديب قرن چهارم. وى در ادب عرب شاگرد ابن دريد و ابن الانبارى و محمد- ابن جرير طبرى بود و كتاب مشهورش الاغانى (اغانى) است، ديگر از آثار او «مقاتل الطالبين»، «الاماء الشواعر» و «الديارات» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] استادان موسيقى (31)، الاعلام (88

/5)، اعيان الشيعه (201 -198 /8)، تاريخ ادبيات در ايران (642 /1)، تاريخ الاسلام (حوادث 145 -143 /380 -351)، تاريخ برگزيدگان (274 -272)، تاريخ بغداد (400 -398 /11)، تاريخ در ايران (24 -23)، تاريخ هنرهاى ملى (736 -735 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (978 -977 /7)، دائرةالمعارف البستانى (304 -303 /2)، دايرةالمعارف فارسى (26 /1)، الذريعه (377 -376 /21 ،742 /9 ،287 /8 ،250 -249 /2)، سرآمدان فرهنگ (82 -81 /1)، سير النبلاء (203 -201 -16)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 184 -183 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (189)، الفهرست للطوسى (379)، فوائد الرضويه (280 -278)، الكامل (25 /7)، كشف الظنون (1951 ،1947 ،1444 ،1256 ،756 ،605 ،419 ،360 ،161 ،129 ،128)، الكنى و الالقاب (139 -138 /1)، لسان الميزان (15 -13 /5)، لغت نامه (ذيل/ ابوالفرج)، معجم الادباء (136 -94 /13)، معجم المؤلفين (79 -78 /7)، مؤلفين كتب چاپى (213 -212 /4)، نامه ى دانشوران (58 -44 /4)، الوافى بالوفيات (26 -20 /21)، وفيات الاعيان (309 -307 /3)، هدية العارفين (681 /1).

ابونعيم اصفهاني، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(430 -336 /334 ق)، محدث، عارف و مورخ. معروف به حافظ اصفهانى و حافظ دنيا. به گفته صاحب «رياض العلماء» ابونعيم نياى بزرگ علامه مجلسى است. وى فقه و تصوف را با حديث توأم ساخت. در خانانى ايرانى نژاد در اصفهان متولد شد. در مذهب او اختلاف است. بعضى او را از اهل سنت مى دانند ولى يك گمان بر اين است كه از شدت تقيه حاكم بر زمانش تشيع خود را از مخالفين مذهب كتمان مى كرده است. ابونعيم در هشت سالگى رسما شروع به استماع حديث از محدثان معروف اصفهان كرد. و از پدرش و

ابوالقاسم طبرانى و ابن فارس و ابن مقرى حديث شنيد. پدرش كه از بزرگان علما و محدثان بود براى وى از علماى شهرهاى ديگر درخواست اجازه روايت كرد. خيثمة بن سليمان از شام و ابوالعباس اصم از نيشابور و عبداللَّه بن عمر از واسط و ابوسهل قطان از بغداد و ابوبكر بن سنى از دينور به او اجازه حديث دادند. وى از سال 356 ق براى تكميل تحصيلات به خراسان، خوزستان، عراق و حجاز سفر كرد و استادان بسيار ديد و از ابواحمد حاكم و ابن حمدان و ابو عبدالرحمان سلمى در نيشابور و از ابوزرعه استرآبادى در استرآباد و از محمد بن احمد غطريفى در گرگان و از محمد بن احمد بن سختويه در شوشتر و ديگران حديث شنيد. در مورد وى گفته اند: كه بيش از چهار صد و سى عالم حديث به او اجازه ى روايت دادند كه براى بعضى از آنان وى تنها راوى شناخته شده است. از جمله آثارش: «منقبة المطهرين و مرتبة الطيبين»؛ «ما نزل من القرآن فى اميرالمؤمنين (ع)»؛ «حلية الاولياء و طبقات الاصفياء»؛ «تاريخ اصفهان» يا «ذكر اخبار اصفهان»، در دو مجلد كه در 1931 م در ليدن چاپ شد؛ «المستخرج على الصحيحين»؛ «دلائل النبوه»، در سيره پيامبر (ص)؛ «معرفة الصحابة»؛ «تاريخ بلد»؛ «فضايل الصحابة»؛ «النفاق»؛ «علوم الحديث»؛ «طب النبى»؛ «كتاب الطب» يا «الشفا فى الطب»؛ «الاربعين» يا «كتاب المهدى»، در حالات حضرت مهدى (عج)؛ «مختصر الاستيعاب»؛ «رياضه المتعلم»؛ «معجم الشيوخ»؛ «حرمة المساجد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (150 /1)، اعيان الشيعه (438 /2)، تتمة المنتهى (393)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1120 -1118 /8)، دايرةالمعارف فارسى (36 /1)، الذريعه (143

/15 ،81 /7 ،396 /6 ،232 /3)، روضات الجنات (285 -282 /1)، ريحانه (286 -285 /7)، سير النبلاء (464 -453 /17)، الكامل (18 /8)، كشف الظنون (1739 ،1735 ،1672 -1671 ،1465 ،1435 ،1433 ،1422 ،1411 ،1279 ،1276 ،1209 ،1095 ،1055 ،938 ،760 ،689 ،282 ،116 ،53)، لسان الميزان (38 /8 ،304 -303 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، الكنى و الالقاب (168 -165 /1)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 430)، معجم المؤلفين (283 -282 /1)، الوافى بالوفيات (84 -81 /7)، وفيات الاعيان (92 -91 /1)، هدية الاحباب (43 -42)، هدية العارفين (75 -74 /1).

اتحاديه، منصوره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

منصوره اتحاديه در سال 1312، در تهران به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در سال 1358، در دانشگاه ادينبورگ انگلستان به پايان برد و با اخذ درجه دكتري در گروه تاريخ دانشگاه تهران مشغول تدريس شد. دكتر اتحاديه ضمن تاليف و تحقيق و مديريت نشر تاريخ، با انجام سفرهاي مطالعاتي و شركت در سمينارهاي خارجي، بر پشتوانه هاي علمي خود افزود. او صاحب تاليفات بسياري در زمينه تاريخ مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : منصوره اتحاديه پس از اخذ مدرك ديپلم و ليسانس، رهسپار انگلستان شد و در سال 1358 به دريافت مدرك دكتراي تاريخ از دانشگاه ادينبورگ نائل آمد.

همسر و فرزندان : منصوره اتحاديه همسر دكتر نظام مآفي و مادر چهار فرزند مي باشد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : منصوره اتحاديه پس از مدتي اقامت و تحصيل در انگلستان، به ايران بازگشت و مديريت نشر تاريخ را در تهران عهده دار شد.

فعاليتهاي آموزشي : منصوره اتحاديه پس از كسب درجه دكتري، در گروه تاريخ دانشگاه

تهران مشغول تدريس شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : منصوره اتحاديه ضمن تاليف و تحقيق، دست به سفرهاي مطالعاتي و شركت در سمينارهاي خارجي نيز زده است و بدين ترتيب بر پشتوانه هاي علمي خود افزوده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 احزاب سياسي در مجلس سوم (1334 - 1333 ه_ ق)

2 پيدايش و تحول احزاب سياسي مشروطيت دوره اول و دوم مجلس شوراي اصلي

3 حرفي از هزاران، كاندر عبارت آمد، وقايع تبريز و رشت1335-1326 هجري قمر

4 خاطرات و اسناد حسين قلي خان نظام السلطنه ما في

5 خاطرات و اسناد محمد علي غفاري، نايب اول پيشخدمت باشي (تاريخ غفاري)

6 رضا قلي خان نظام السلطنه

7 زمانه، زندگي و كارنامه ي بيهقي

8 زندگي نامه حاج محمد حسين كمپاني، امين دار الضرب

9 سفرنامه كرمان و بلوچستان

10 سياق معيشت در عصر قاجار حكمراني و ملكداري مجموعه اسناد عبدالحسين ميرزا فرمانفرما

11 گزيده اي از مجموعه اسناد عبدالحسين ميرزا فرمانفرما، از 1325 تا 1340 هجري قمري

12 گوشه هايي از روابط خارجي ايران

13 مجلس و انتخابات: از مشروطه تا پايان قاجاريه

14 مرامنامه ها و نظام نامه هاي احزاب سياسي ايران در دوره دوم مجلس شوراي ملي

15 نخبه سيفيه، در تاريخ و جغرافياي استرآباد به انضمام ترانه هاي عاميانه تركمن

16 نصرت الدوله: مجموعه مكاتبات، اسناد، خاطرات ...

17 واقعات اتفاقيه در روزگار (تاريخ مشروطه)

احمدخان بيگي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا احمد خان بيگي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال تحصيلي 58 - 57 با ديپلم رياضي از دبيرستان دكتر هشترودي تهران فارغ التحصيل شدم. از سال 59 دروس

حوزه را از مدرسه آقاي مجتهدي در تهران آغاز و پس از يكسال به قم آمدم و در مدرسه رضويه دروس حوزوي را ادامه دادم.

در سال 78 با پايان دوره مقدمات سطح و خارج در دوره تخصصي كلام حوزه پذيرفته شدم و در سال 81 فارغ التحصيل شدم و در حال حاضر در حال نوشتن پايان نامه در موضوع فطرت هستم. همچنين در سال 78 براي تدريس دروس معارف دانشگاههاي تهران كار خود را آغاز كردم. در طول اين چند سال در دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، ايران و الزهراء تدريس داشته ام و از سال 81 به عنوان هيئت علمي (رتبه مربي) در دانشگاه ايران پذيرفته شدم.

در حال حاضر مسئوليت نهاد رهبري در دانشگاه الزهراء را نيز دارا هستم.

احمدي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى احمدي

محل تولد : عشق آباد طبس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/6/30

زندگينامه علمي

در سال 1372 پس از اخذ مدرك سيكل وارد حوزه علميه قم شدم. سه سال در مدرسه علميه رسالت تحصيل كرده و سپس به مدرسه امام باقر (ع) رفتم و تا پايه 6 را در آن مدرسه تحصيل نمودم.تاثير گذارترين اساتيد من در اين دوره حجةالاسلام والمسلمين قائمى، طاهرى، رباني و قوامي بودند. رسائل و مكاسب را از محضر حجةالاسلام والمسلمين دكتر سيد محمود مدني فراگرفتم. همزمان با تحصيل به تحقيق روي آوردم. تحقيقات خود را از سال 1379 آغاز كردم. محورهاي تحقيقاتي اينجانب تا كنون موارد زير است:

1- بيوگرافى، بررسي افكار و انديشه هاي بزرگان ديني. 2- سيره اهل بيت (ع). 3- حقوق زنان در اسلام. 4- شهيد شناسي در حوزه دين.

اخسيكثي، ابوالوفاء محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 520 ق)، لغوى و مورخ. معروف به ابن ابى المناقب. وى برادر ابورشاد اخسيكثى است. در اخسيكث فرغانه ماوراءالنهر متولد شد، همراه برادر به مرو رفت و در آن شهر تحصيل كمال كرد و از اديبان به نام روزگار خود شد. پايان عمر را در همان شهر زيست تا درگذشت. از آثار وى: «التاريخ»، كه به «تاريخ ابى الوفاء الاخسيكثى» معروف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (212 /1)، ريحانه (367 /7)، كشف الظنون (281)، معجم الادباء (55 -52 /5)، معجم البلدان (148 /1)، معجم المؤلفين (259 /11).

اخسيكثي، ابورشاد احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(528 /526 -466 ق)، اديب، شاعر، نويسنده و مورّخ. ملقب به ذوالفضائل، و منسوب به اخسكيث ماوراءالنهر در نظم و نثر و نحو و لغت دستى توانا داشت و مرجع استفاده ى اكثر فضلا و كاتبان ديوان سلاطين بود. در مرو وفات يافت. از تأليفات او: «تاريخ ابى رشاد»؛ «الزوائد»، شرح «سقط الزند» ابوالعلاء معرّى؛ « كتاب فى قولهم كذب عليك كذا»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (208 /1)، ايضاح المكنون (212 /1)، روضات الجنات (269 -268 /1)، ريحانه (110 /7)، كشف الظنون (933 -280)،لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (55 -52 /5)، معجم المؤلفين (144 /2).

اخويان، محمد علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي اخويان

محل تولد : كوهدشت لرستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد علي اخويان در سال 1362 وارد حوزه علميه شدم و در سال 1374 در رشته تخصصي كلام از موسسه امام صادق (ع) فارغ التحصيل شدم و حدود يك دوره اصول حضرت آيت الله سبحاني شركت نمودم و بيش از 8 سال در درس خارج آيت الله فاضل و آيت الله نوري همداني و آيت الله وحيد خراساني شركت نمودم.

كارشناسي زبان و ادبيات فارسي را از دانشگاه پيام نور تهران اخذ كردم و كارشناسي ارشد تاريخ عمومي جهان را از دانشگاه واحد مركز تهران گرفتم. همچنين در دانشگاههاي مختلف از جمله هنر، آزاد اسلامي تهران، دانشگاه قم، باقرالعلوم (ع)، دانشگاه اراك، حوزه علميه شهيد صدوقي فاز 4 و 5 تدريس داشته و دارم.

اديب بهروز، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن اديب بهروز

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/9

اديب طوسي، محمدامين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1361 -1283 ش)، دانشمند، روزنامه نگار و شاعر، متخلص به اديب طوسى. وى در مشهد متولد شد و تحصيلات مقدماتى را در مكتب گذرانيد. سپس، به تحصيل علوم دينى در مدارس قديم پرداخت. علوم ادبى را نزد اديب نيشابورى و حكمت را نزد حاج ميرزا عباسعلى معروف به فاضل و آقا بزرگ حكيم و فقه را نزد پدر خود آموخت. اديب طوسى با سفرهايى كه به هند، تركستان، عربستان، مصر، شام و آسياى صغير كرد، به زبانهاى رايج عربى، تركى، اردو، انگليسى، سانسكريت، اوستايى، پهلوى و كلدانى آشنايى كامل پيدا كرد. وى در تبريز اقامت نمود و مجله ى «ماهتاب» را در سال 1316 ش آنجا به مدت يك سال انتشار داد. در دانشكده ى ادبيات تبريز تدريس كرد و مديريت مجله ى آن دانشكده را نيز عهده دار شد. او كتب زيادى به رشته ى تحرير درآورد. از جمله آثار وى: «تاريخ دينى ايران» در دو دوره؛ «دستور زبان فارسى» در سه دوره؛ «بودا در هند»؛ «تخت سليمان»؛ «پيام فردوسى»؛ به نظم؛ «لغات آذرى»؛ «لهجه هاى محلى»؛ «تعليم و تربيت از نظر غزالى».[1]

مدرس، اديب، محقق.

تولد: 1283، مشهد (محله نوغان).

درگذشت: 5 خرداد 1361، تهران.

محمد امين طوسى، معروف به اديب طوسى، فرزند شيخ محمدحسين گيلانى در شهر مشهد به تحصيل پرداخت و در مكتب هاى قديم و مدارس علوم دينى به كسب علم و دانش مشغول شد و علوم ادبى را از اديب نيشابورى و حمكت و فسلفه را از آقا بزرگ حكيم آموخت و مدتى نيز در سبزوار نزد حاج ملا هادى سبزوارى به فراگيرى اصول فسلفه

اشراق پرداخت. وى در سال 1342 ق. به بغداد رفت و در آنجا به تحصيل زبان انگليسى و تدريس ادبيات مشغول شد و بعد از سه سال اقامت به مشهد بازگشت و در مدارس آنجا به تحصيل پرداخت. پس از آن نيز در مدرسه هاى تهران و يزد و تبريز به تدريس مشغول شد.

اديب طوسى سفرهايى به ندوتسان و عربستان سعودى و تركستان و مصر و سوره و تركيه نمود. از آن پس كه به ايران مراجعت كرد به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و چندى در اداره ى كل نگارش وزارت فرهنگ به خدمت پرداخت و سال ها نيز در دانشگاه تبريز به تدريس در دانشكده ى ادبيات مشغول بود و در ضمن مديريت نشريه ى «دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى تبريز» را به عهده داشت. پس از آن كه بازنشسته گرديد در اواخر عمر به تهران آمد و در اين شهر اقامت گزيد.

از جمله آثار وى مى توان به موارد زير اشاره نمود: آموزش و پروش از نظر غزالى (تبريز، 1320)؛ ايام كودكى (نظم، تهران، 1312)؛ بودا در هند؛ پيام فردوسى (نظم، تهران، 1313)؛ تاريخ دينى ايران قديم (در دو دوره)؛ تخت سليمان؛ دستور زبان و معانى و بيان و بديع فارسى؛ رابطه اوزان شعر يا ترانه هاى محلى ايران (تبريز، 1332)؛ فرهنگ لغات ادبى تبريز (دو جلد، 1349)؛ فرهنگ لغات بازيافته (ذيل برهان قاطع) (تبريز، دو جلد، 1343)؛ فرهنگ لغات لهجه هاى محلى ايران؛ فقه الغة فارسى؛ لغات آذرى؛ تلخيص مثنوى؛ مهرشاه و ميهن (نظم، تبريز 1320)؛ نقد الادب (بغداد). وى همچنين مجله ى «ماهتاب» (نشريه ى انجمن ادبى آذربايجان) و نيز داستان هايى چند را منتشر ساخت. از جمله اين داستان ها مى توان به

اين عنوان ها اشاره كرد: انتقام عشق (سه جلد، تبريز، 1319 -1317)، مرد عجيب، جوكى در جنگل، دخمه هاى سياه يا كلبه بدبختان (تبريز 1320)، شبح مخوف، درويش گمنام.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] تاريخ جرايد (181 /4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (107 -106 /1)، سخنوران نامى (54 -46 /2)، سخنوران نامى معاصر (230 /1)، مؤلفين كتب چاپى (687 -685 /1).

اديب كرماني، غلامحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز ح 1330 ق)، موّرخ، مترجم نويسنده و شاعر، متخلص به اديب. معروف به اديب كرمانى. از كرمان به خراسان رفت، سپس به تهران آمد. شغل ديوانى داشته و در اوقات فراغت به مطالعه و تأليف كتب در تاريخ، جغرافيا و سفرنامه مى پرداخت. او مترجم ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه و و قايع نگار ايشان در سفرهايشان بود. وى صاحب دو «ديوان» بوده يكى به فارسى و ديگرى به عربى. از آثار اوست: «سفرنامه ى خراسان»؛ «سفرنامه ى عراق عرب»؛ «تاريخ و جغرافياى مازندران».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شاعران كرمان (34)، الذريعه (66 /9)، ستارگان كرمان (15)، فرهنگ سخنوران (53)،لغت نامه (ذيل/ غلامحسين خان).

استرآبادي، محمدمهدي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1180 -1100 ق)، منشى و مورخ. ملقب به ميرزا مهدى خان. در اصفهان تحصيل كرد. و منشى دربار صفوى شد سمت فرمان صدر و لقب كوكب، عنوان باغبان باشى يا ناظر قصور يافت. پس از پيروزى نادر بر افاغنه در اصفهان، مهدى نامه اى، به عنوان تبريك مردم مازندران به نادر فرستاد و از سال 1142 ق به مدت هجده سال مشاور خاص او شد و از او لقب منشى الممالك يافت و بعد از تاج گذارى نادر در سال 1148 ق لقب ميرزا مهدى خان را گرفت و تنها سمت ضبط وقايع داشت. در جنگها و سفرهاى نادر از داغستان تا دهلى و از هرات تا بغداد و نجف همراه وى و يكى از سه شخصيت اصلى دربار بود. در اوايل سال 1158 ق كه عثمانيان در جنگ ايروان از نادر شكست خوردند و درخواست مصالحه نمودند، مذاكراتى صورت گرفت ميزامهدى به عنوان سفير نادر به دربار عثمان رفت و در راه بازگشت در بغداد

بود كه نادر درگذشت. به مشهد آمد و از كارهاى ديوانى كناره گرفت و دور از مردم در مدرسه اى كه بعضى از نسخه هاى نوشته ى وى هم اكنون در آنجا يافت مى شود و وقف فرزندان وى است، به تكميل تأليفاتش در تاريخ حوادث حكومت نادر پرداخت. سبك نگارش وى شيوه ى مترسلان قرن هفتم و هشتم قمرى چون وصاف الحضره است. آثار وى: «جهانگشاى نادرى»؛ «درّه ى نادره»، با نثر مسجع؛ «سنگلاخ»، در ترجمه ى لغات تركى جغتايى، اين كتاب سه جلد است جلد اول در مبانى لغت تركى جلد دوم سنگلاخ است كه قسمت اعظم كتاب است و جلد سوم در شرح و تفسير لغات مشكل فارسى و عربى؛ «مبانى اللغه»، مقدمه ى «سنگلاخ»؛ «انشاء الدرر»، كه همان «منشآت» است كه با انشاى دشوارى نوشته شده و گواهى روشن بر بلاغت اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1810 -1085 /5)، شرح حال رجال (172 -171 /4)، صبح گلشن (479)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 756 -653 /12)، لغت نامه (ذيل/ مهدى)، مؤلفين كتب چاپى (448 -447 /6).

اسكافي، ابوعلي محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(336 /332 -258 ق)، مورخ و عالم امامى. مشهور به ابوعلى كاتب بغدادى. اجداد او زرتشتى بودند. پيشگام در فنون مختلف و از مشايخ برجسته ى شيعه و از معاصران شيخ كلينى بود كه در سوق العطش بغداد مسكن داشت. وى از شاگردان جعفر بن محمد بن مالك و محمد بن موسى بربرى و احمد بن محمد بن رستم نحوى است. تلعكبرى و ابوالقاسم جعفر بن محمد قولويه و ابوبكر احمد وراق دورى و معافى بن زكريا جريرى از او روايت كرده و رجال نويسان شيعه از او به صفت هاى ثقه و

جليل القدر ياد كرده اند. در بغداد درگذشت و در مقابر قريش دفن شد. از آثارش: «الانوار فى تاريخ الائمة الاطهار (ع)»؛ «التمحيص».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (92 -91 /10 ،156 /4)، ايضاح المكنون (275 /2)، بحارالانوار (17 /1)، تاريخ بغداد (365 /3)، خاندان نوبختى (215)، الذريعه (432 -431 /4 ،413 -412 /2)، رجال الطوسى (494)، رجال النجاشى (297 -295 /2 ،303 /1)، رياض العلماء (39 -38 /6)، ريحانه (123 -122 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 312 /4)، الفهرست للطوسى (325 -324)، لغت نامه (ذيل/ ابوعلى و اسكافى)، الكنى والالقاب (27 /2)، معجم المؤلفين (93 /12)، هدية الاحباب (98).

اشراقي، احسان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احسان اشراقي در سال 1307در قزوين بدنيا آمد.ايشان داراي دكتراي تخصّصي تاريخ از دانشگاه تهران است. وي هم اكنون عضو پيوسته فرهنگستان علوم و استاد تاريخ دانشگاه تهران مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي احسان اشراقي به قرار زير است: كارشناسي رشته تاريخ و جغرافيا از دانشگاه تهران در سال 1328 كارشناسي ارشد رشته تاريخ و علوم اجتماعي از دانشگاه تهران در سال 1341 دكتراي رشته تاريخ از دانشگاه تهران در سال 1348

همسر و فرزندان : دكتر احسان اشراقي متاهل و داراي يك فرزند مي باشد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سوابق مديريتي و اجرايي دكتر احسان اشراقي به قرار زير است: مديريت گروه آموزش تاريخ دانشگاه تهران بمدت بيست سال معاونت آموزشي داانشكده ادبيات و علوم انساني در دانشگاه تهران بمدت دو سال عضو پيوسته فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران

فعاليتهاي آموزشي : احسان اشراقي عضو هيئت علمي دانشگاه تهران مي باشد .ايشان

بمدت 50 سال است كه در مراكز دانشگاهي و موسسات آموزش عالي به امر تدريس فعاليت دارد.

جوائز و نشانها : جوايز و نشانهاي دريافتي احسان اشراقي به قرار زير است: استاد ممتاز دانشكده ادبيات دانشگاه تهران جشن بزرگداشت و تكريم دكتر اشراقي در قزوين در سال 1380 به علت پژوهشهاي علمي و فرهنگي درباره شهر مذكور

چگونگي عرضه آثار : - ارائه 50 مقاله در زمينه تاريخي - تاليف شش كتاب تاريخي - داراي سه ترجمه ( ترجمه يك كتاب از زبان فرانسوي) - ايراد سخنراني در خارج از كشور در كشورهايي همچون فرانسه،انگليس،آلمان ،گرجستان و غيره --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بيهقي تصويرگر زمان

ويژگي اثر : مولف: محمدبن حسن بيهقي، احسان اشراقي (مترجم) ناشر: سخن - 1381

2 تاريخ جهان آراي عباسي

ويژگي اثر : مولف: محمدطاهرحسين وحيدقزويني، احسان اشراقي (مترجم)، سيدسعيد ميرمحمدصادق (مترجم) ناشر: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي - 1383

3 خلاصه التواريخ

ويژگي اثر : مولف: احمدبن حسين منشي قمي، احسان اشراقي (مترجم) ناشر: دانشگاه تهران - 1383

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اشرفي اصفهاني، عطاالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه، مجتهد.

تولد: 1279، سده اصفهان (خمينى شهر).

شهادت: 23 مهر 1361، كرمانشاه.

آيت الله ميرزا عطاءالله اشرفى اصفهانى پس از آموختن مقدمات در خمينى شهر در سن دوازده سالگى رهسپار حوزه ى علميه ى اصفهان گرديد و پس از ورود به اصفهان در مدرسه ى نوريه واقع در بازار عتيق سكونت كرد. ادبيات و سطح را نزد اساتيد حوزه ى علميه اصفهان، حضرات آيات عظام محمد حسين فشاركى و سيد مهدى درچه اى تلمذ نمود. پس از پايان تحصيلات سطح فقطه و اصول، براى ادامه تحصيل و كسب علوم اسلامى

در سن بيست سالگى رهسپار حوزه علميه قم گرديد و در سال 1350 ق. در آن شهر اقامت گزيد و مدت يك سال از آيت الله العظمى عبدالكريم حائرى يزدى ، مؤسس حوزه ى علميه ى قم، كسب علم نمود. پس از فوت آيت الله العظمى حائرى، نزد آيت الله سيد محمد بهجت كوه كمره اى آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى و آيت الله سيد حسن صدر مدت ده سال به كسب علم مشغول بود. همچنين مدتى از آيت الله فيض كسب دانش نمود. ايشان تمامى دروس آيت الله حجت كوه كمره اى و آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى را نوشته اند. آيت الله اشرفى منظومه حكمت و اسفار را نزد حضرت امام خمينى (ره) فراگرفتند. پس از ورود آيت الله سيد حسين بروجردى به حورزه ى علميه ى قم و اقامت در قم، آيت الله اشرفى مدت دوازده سال از محضر درس ايشان بهره گرفت و تمامى دروس فقه آن فقيه را نوشت.

آيت الله اشرفى اصفهانى سپس به تدريس دروس سطح رسائل و مكاسب در حوزه اشتغال ورزيد و شاگردانى تربيت كرد. ايشان از مراجع تقليد آيات عظام اصفهانى، خوانسارى، كوه كمره اى، صدر بروجردى، شيرازى و شاهرودى اجازه در امور حسبيه گرفتند و در سن چهل سالگى توسط آيت الله العظمى خوانسارى براى ايشان اجازه اجتهاد صادر شد. در سال 1342 نيز از حضرت امام خمينى (ره) وكالت مطلق و نمايندگى در سال 1342 براى وى صادر شد. ايشان وكالت مطلق از آيت الله گلپايگانى نيز داشتند.

از جمله خدمات آيت الله اشرفى مى توان به اين موارد اشاره نمود: تجديد بناى مسجد ولى عصر (ع) در خمينى شهر، ساختمان مسجد امام حسين (ع) در خمينى شهر، ساختمان مكتب الزهرا، تأسيس حوزه ى علميه ى امام خمينى در كرمانشاه، مسئوليت امور

تبليغى روحانيون تسنن استان كرمانشاه (كه از سوى امام به عهده ايشان واگذار شده بود).

پس از تأسيس مدرسه ى علميه در شهر كرمانشاه در سال 1334 توسط آيت الله سيد حسين بروجردى ايشان به همراه مدرس هاى ديگر از قم به كرمانشاه رفتند. پس از فوت آيت الله بروجردى ايشان در همان جا باقى ماندند. وى از جمله كسانى بود كه پس از شهادت فرزند امام، آيت الله سيد مصطفى خمينى، مجلس بزرگداشت همراه با اعلاميه ى چاپ شده برگزار كرد. آيت الله اشرفى چندين بار مورد تهديد رژيم پهلوى قرار گرفت اما به واسطه نفوذ مردمى اش، نتوانستند تبعيدش كنند. زمانى كه رژيم عراق امام خمينى (ره) را از عراق اخراج كرد، آيت الله اشرفى ساعت سه نيمه شب در منزل دستگير و پس از يك ساعت توقف در ساواك به اتفاق حجت الاسلام بهاءالدين عراقى به تهران برده و در كميته ى شهربانى در سلولى بازداشت كردند.ولى وى بر اثر فشار مراجع تقليد پس از چند روز آزاد شد. در هنگام اوج گيرى انقلاب، در تمام راهپيمايى ها شركت مى كرد و مردم را به شركت در كليه ى راهپيمايى ها و اعتصابات دعوت مى نمود. اولين راهپيمايى كه همزمان با راهپيمايى تهران بود و درعيد فطر سال 1357 رخ داد، به دعوت ايشان پس از انجام نماز عيد از مسجد آيت الله بروجردى تا مجسد آيت الله جامع انجام شد. آيت الله اشرفى امام جماعت مسجد آيت الله بروجردى بود. همچنين پس از انقلاب، در ذى العقده 1391 ق. (1385) از سوى بينانگذار انقلاب، به امامت جمعه شهر كرمانشاه منصوب شدند كه تا پايان عمر امام جمعه همين شهر بودند.

آيت الله اشرفى اصفهانى در بيست و سوم مهر 1361 در كرمانشاه به شهادت رسيد.

عطاء

اصفهانى از علماء مبرز و ممتاز معاصر كرمانشاه است.

معظم له در حدود 1338 قمرى در سه ده (خمينى شهر) اصفهان متولد شده و پس از رشد و خواندن ادبيات و قسمتى از سطوح در اصفهان به قم مهاجرت نموده و پس از پايان و تكميل سطوح عالى از مدرسين بزرگ حوزه چند سالى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و بعد مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت و آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه صدر و پس از ورود مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى از محضر و ابحاث آنجناب استفاده وافى و كافى و ضمناً تدريس سطح فقه و اصول نموده تا هنگام تأسيس حوزه علميه كرمانشاه و بناء مدرسه آن مرحوم به امر معظم له به اتفاق چند نفر از علماء و مدرسين بزرگ چون آيت اللَّه حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى و بعضى از اعلام ديگر به كرمانشاه عزيمت و تا حال بيش از بيست سالست كه در مسجد مدرسه مزبور به اقامه جماعت و تدريس و ارشاد مردم اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج آقا عطاء اصفهانى از دانشمندان موصوف به فضل و كمال و تقوا و متانت و بيش از سى سالست كه افتخار شناسائى معظم له را دارم عالمى متقى و متصف به اوصاف جميله و محامد اخلاق و ملكات فاضله مى باشد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اصفهاني كاظميني، محمد حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن كرم على، متولد در حدود 1170. پدر و جدش تجارت مى كرده اند. خود در اوايل جوانى اندك [تجارت و سپس] تحصيل علوم نموده، سال ها به سير و سياحت در اطراف شهرها پرداخته، و خدمت جمعى كثير از علما و بزرگان رسيده، و چون از سفر خسته شد در كاظمين

ساكن گرديده، و مدت سى سال در آن ارض اقدس مجاور بوده، در سال 1227 شروع به تأليف كتابى كشكول مانند نموده، و آنچه در مسافرت ها و شهرها ديده و شنيده است در آن جمع آورى كرده است. و ديگر: جامع التواريخ كه در 1228 تأليف شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اصفهانيان، داود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: علوم انسانى و اجتماعى، دانشگاه: تبريز

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تاريخ و تحصيلات عالى در زمينه هاى تاريخى در ايران و دانشگاه كمبريج انگلستان.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1356.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تاريخ فرهنگ ايران و تاريخ ايران عصر مغول و ايلخانان و ادوار مختلف تاريخ اروپا، نظارت بر 3 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تاريخى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

تاريخ، فرهنگ و هنر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

اصلاني، مختار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مختار اصلاني

محل تولد : مراغه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مختار اصلاني در سال 1352 در يكي از روستاهاي شهرستان مراغه در يك خانواده مذهبي به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدائي را در همان روستا و تحصيلات راهنمائي را در بخش خراجو به پايان رسانده و جهت ادامه تحصيل در دوره دبيرستان مجبور به ترك خانواده شده و در شهر مراغه و دبيرستان خواجه نصير به ادامه تحصيل پرداختم.

روحيات مذهبي و فطرت پاك روستائي با محيط شهر و دبيرستان خيلي سازگار نبود، از اين رو هميشه دنبال گمشده اي مي گشتم كه در محيطي سالم و مطابق با روحيات مذهبي و انقلابي بتوانم ادامه تحصيل بدهم كه با راهنمائي يكي از دوستان، حوزه علميه را مناسبترين جا تشخيص داده و در سال 1370 وارد حوزه علميه شهرستان بناب شدم و بعد از اتمام سطح يك براي ادامه تحصيل در سال

1375 به شهر قم مهاجرت كرده و بعد از اتمام سطح در درس خارج اصول و فقه حضرات آيات: مكارم شيرازي و سبحانى شركت نمودم.

در كنار دروس حوزه در مركز تربيت محقق و نويسنده دفتر تبليغات در رشته تاريخ اسلام به مدت دو سال دوره ديده و در گروه تاريخ مركز مطالعات حوزه مشغول به تحقيق شدم كه حاصل كارهاي تحقيقي بنده چاپ ده ها مقاله در مجلات و روزنامه ها و چاپ كتابي به نام "تاريخ پيدايش شيعه" بوده است.

افضل كرماني، افضل الدين، ابوحامد، احمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 613 ق)، مورخ، طبيب و شاعر. از تاريخ نويسان بزرگ زبان فارسى كه به ظاهر از بردسير كرمان بود. وى در اواخر عهد قاورديان و انقلابات كرمان و عهد تسلط غزان بر آن سرزمين به سر مى برد و در آن جا به تدريس و طبابت مشغول بود. و با ملك دينار از ملوك غزكه در اول رجب سال 583 ق بر كرمان استيلا يافته بود معاصر بوده است. بعد از آن نيز شاهد كشاكشهاى عمال اتابك فارس، سعد بن زنگى و قطب الدين مبارز، امير شبانكاره و سلطان محمد خوارزمشاه براى تسلط بر كرمان بوده و آثار خود را در اين كشاكشها تاليف نموده است. ظاهرا در شروع بحران كرمان و اختلاف ميان پسران طغرل شاه يعنى بهرام شاه و ارسلان شاه و تركان شاه، نظر به آشنايى كه با امرا و وزراء و اشراف داشت چند سالى عمل انشاء آن اميران و وزيران به او تفويض شد، ليكن بر اثر دوام بحران ناگزير جلاى وطن و قصد خراسان و دربار ملك طغان شاه بن مويد آى ابه را كرد و راه

خراسان پيش گرفت و در كوه بنان متوقف شد و پنج سال آنجا بود، بعد به يزد رفت و چندى متعهد امور بيمارستان آن شهر شد و بعد از سر و سامان يافتن اوضاع در كرمان طبابت و انشاء ديوان اتابك يزد به او پيشنهاد شد، اما نپذيرفت. در سال 584 ق عزم كرمان نمود و در همان اوان به خدمت ملك دينار رسيد و كتاب معروف خود را به نام او نوشت. آثار وى: «عقدالعلى للموقف الاعلى» در تاريخ ملك دينار كه در سال 584 ق به پايان رسيده است؛ «بدايع الازمان فى وقايع كرمان» معروف به «تاريخ افضل» كه حوادث كرمان را تا سال 601 ق در آن ضبط كرده است و شخصى به نام محمد بن ابراهيم در قرن يازدهم قمرى تحرير نوى از آن كتاب با زبان ساده تر به نام «تاريخ سلاجقه كرمان» انجام داده است؛ «المضاف الى بدايع الازمان فى وقايع كرمان» كه شامل حوادث از سال 602 تا 612 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سنايى تا سعدى (262 -261)، تاريخ ادبيات در ايران (1026 -1023 /2)، تاريخ در ايران (26 -25)، تاريخ نظم و نثر (118)، ستارگان كرمان (57)، سرآمدان فرهنگ (169 -168 /1)، لغت نامه (ذيل/ افضل الدين).

افوشته اي نطنزي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 938 ق)، مورخ و شاعر. از ادباى پركار زمان خود، كه در نظم و نثر دست داشت. در شيراز مى زيست. آثار وى: «نقاوه الاثار فى ذكر الاخيار» در تاريخ صفويه كه در 998 ق تاليف آن را آغاز كرد و وقايع آن سلسله را تا سال 1006 ق در آن آورده است؛ «ديوان مجازيه»؛ «ديوان غايه المجاز»؛ «ديوان

حاصل الجنات»، در مدح ائمه، «ديوان اضطراريه»؛ «برائه القلم»، كه دو «ديوان» اخير در مدح پادشاهان است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1697/5)، تاريخ نظم و نثر (358)، الذريعه (271/24)، نقاوه الاثار (پيش گفتار).

اقبال آشتياني، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334 -1277 ش)، اديب، مورخ و روزنامه نگار. در خانواده اى پيشه ور و تهيدست به دنيا آمد. در كودكى شاگرد درودگر بود اما ميل به تحصيل سبب شد كه در ضمن كار به مكتب رفته، مقدمات علوم را در زادگاه خود فراگيرد. در سال 1328 ق به تهران آمد. ابتدا به مدرسه ى شركت گلستان رفت سپس در دارالفنون به فراگيرى ادب فارسى پرداخت و معاونت كتابخانه ى معارف را كه در دارالفنون داير شده بود به عهده گرفت. علاوه بر آن تدريس ادبيات و جغرافيا در مدارس نظام و علوم سياسى و دارالمعلمين عالى نيز سالها با وى بود. كار نويسندگى اقبال از همكارى با «مجله ى دانشكده» و انتشار مقالاتى در آن مجله از سال 1297 ش آغاز شد. در سال 1304 ش از سوى وزارت جنگ با سمت منشى به همراه هيئت نظامى ايران به پاريس رفت و از دانشگاه سوربن ليسانس ادبيات گرفت. در سال 1308 ش به ايران بازگشت. در اين هنگام وزارت فرهنگ از وى خواست كه در تأليف كتابهاى درسى تاريخ و جغرافياى اقتصادى ايران براى دبيرستانها و شعب علوم انسانى مدارس عاليه كه در كشور تأسيس شده بود شركت كند. با تأسيس دانشگاه تهران در سال 1313 ش به سمت استادى در دانشكده ى ادبيات انتخاب گرديد. از سال 1323 تا 1328 ش مجله ى «يادگار» را در تهران منتشر كرد. در اواخر عمر مدتى رايزن

فرهنگى ايران در تركيه و ايتاليا و در رم درگذشت. پس از يك سال پيكرش را به ايران آوردند و در مرقد شيخ ابوالفتوح رازى در جوار بارگاه حضرت عبدالعظيم به خاك سپردند. از وى آثار زيادى بر جاى مانده است از جمله: «تاريخ اكتشافات جغرافيايى و تاريخ علم جغرافيا»؛ «تاريخ ايران از صدراسلام تا استيلاى مغول»؛ «تاريخ ايران از بدو خروج چنگيز تا ظهور امير تيمور»؛ «دوره ى تاريخ عمومى»؛ «جغرافياى ايران در خارجه»؛ «خاندان نوبختى»؛ «خدمات ايرانيان به تمدن عالم»؛ ترجمه ها: «تاريخ مختصر ايران» تأليف پاول هرن؛ «طبقات سلاطين اسلام»؛ «مأموريت ژنرال گاردان در ايران»؛ «ناپلئون و اسلام»؛ «يادداشتهاى ژنرال تره زل»؛ تصحيح متون: «ديوان معزى»؛ «حدائق السحر»؛ «بيان الاديان»؛ «تجارب السلف».[1]

(بخش 1) عباس اقبال آشتيانى، محقق و مورخ ايرانى (و. 1314 ه.ق./ 1275 ه.ش.- ف. رم. 1375 ه.ق./ 1334 ه.ش.). وى در آغاز جوانى شاگرد درودگر بود و سپس به تحصيل پرداخت و دوره دارالفنون را به پايان رسانيد و به معاونت كتابخانه معارف انتخاب گرديد. آنگاه در دارالفنون به تدريس، پرداخت و بعدها به معلمى مدارس نظام، مدرسه علوم سياسى و داراالمعلين عالى منصوب شد. در سال 1304 ه.ش. به منشى گرى هيئت نظامى ايران به پاريس رفت و در آنجا به تحصيل ادامه داد و با اخذ درجه ليسانس از سربن نائل آمد و در آن شهر با علامه محمد قزوينى آشنايى يافت و از محضر وى استفاده كرد. پس از بازگشت به ايران به سمت استادى دانشگاه و عضويت فرهنگستان انتخاب شد و سپس به سمت نماينده فرهنگى ايران در تركيه و ايتاليا به شهر رم رفت و در آنجا اقامت گزيد

و هم در آنجا در سن 59 سالگى درگذشت.

جنازه او را به تهران حمل كردند. وى در 1324 مجله «يادگار» را تأسيس كرد كه پنج دوره از آن منتشر شده. از آثار وى «تاريخ مغول»، «وزراء سلاجقه»، «خاندان نوبختى»، تصحيح «عبتة الكتبه»، تصحيح «سمط العلى»، تصحيح «مجمع التواريخ» تأليف دكتر فوريه، ترجمه «يادداشتهاى ژنرال تره زل»، ترجمه «مأموريت ژنرال گاردان در ايران»، تصحيح «ترجمه فارسى محاسن اصفهان»، تصحيح «بيان الاديان»، و تصحيح «تبصرةالعوام» را بايد نام برد. وى در تحقيقات تاريخى و ادبى روش عالمانه اى دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از نيما تا روزگار ما(89 -85)، تاريخ در ايران(200 -197)، دايرةالمعارف فارسى(183 -182 /1)، زندگى نامه ى رجال و مشاهير(245 -243 /1)، سرآمدان فرهنگ(172 -171 /1)، شخصيتهاى نامى(17 -16)، شرح حال رجال(131 /5)، فرهنگ ادبيات فارسى(64 -63)، كارنامه ى بزرگان(418 -416)، گلزار معانى(92 -84)، مؤلفين كتب چاپى(640 -633 /3)، يغما(س 9، ش 1، ص 45 -44).

اقتداري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد اقتداري به سال1304 هجري شمسي در شهر لار فارس به دنيا آمد. در پنج شش سالگي او را به مكتب خانه اي در شهر لار رفت. چيزي بعد از تاسيسي مدرسه دولتي در لار او را از مكتب خانه بازگرفتند وبه مدرسه دولتي فرستادند دروس شش ساله ابتدايي را آنجا خواند. جايزه شاگرد اولي در تمام استان (ايالت آن روز) فارس را در اين شش سال را دريافت كرد. دوران سه ساله دبيرستان را در شهر لار گذراند پدرش پس از ترديد بسيار او را به شيراز فرستاد تا در دانشسراي مقدماتي شيراز كه دارالمعلمين ابتدايي بود نام نويسي كرد. دو سال در آن دانشسرا درس خواند و با

شور و شوق بسيار با سمت آموزگاري به شهر لار برگشت و در سال هاي اول تا چهارم ابتدايي به خدمت آموزگاري پرداخت. اوايل سال1325؛ حدود يك سال پس از ازدواج استاد با اين كه مي توانست از معافيت استفاده كند، اما عشق به وطن سبب شد كه براي خدمت وظيفه عازم تهران شود. خود را به دانشكده افسري معرفي كرد پس از پايان اين دوره و در سال1328 كه نخستين كنكور دانشكده حقوق و علوم سياسي و اقتصادي تهران برگزار مي شد، در اين دانشگاه پذيرفته شد و با كسب مدرك ليسانس به دبيري در دبيرستان هاي تهران پرداخت و در دانشسراي مقدماتي پسران به خدمت آموزشي مأمور شد. در سال1332 پروانه كارآموزي وكالت درجه يك بعد از درخواست يكساله، برايش صادر شد. سال1334 سوگند ياد كرد وبه اخذ اجازه وكالت پايه يكم دادگستري مفتخر شد تا علاوه بر 30 سال معلمي و خدمت به نونهالان اين مرز و بوم چهل سال هم در شغل وكالت دادگستري به جامعه خود خدمت كند. احمد اقتداري در طول زندگي سرشار از علم و ادب خود حدود چهل كتاب با ارزش و بيش از صد مقاله علمي به چاپ رسانده است. در ميان آثار او از تصحيح و همت گماردن به انتشار ديوان اشعار شاعران، ترجمه آثار تحقيقي نويسندگان و پژوهشگران غيرايراني تا چاپ قصه هاي مثنوي، منطق الطير و هزار و يك شب و همچنين تحقيقات علمي در زمينه لهجه شناسي، زبان و فرهنگ مناطق مختلف كشور را مي توان يافت.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ محلي جنوب ايران

والدين و انساب : پدراحمد

اقتداري مرحوم مرتضي قلي خان اقتداري و مادرش انيس خانم اقتداري، هر دو لارستاني و از روستاي گراش بودند. از آن جهت كه به علم آموزي احمد اهميت مي دادند از پنج شش سالگي او را به مكتب خانه اي در شهر لار فرستادند .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : احمد اقتداري از خانداني كهنسال از خوانين گردش است. پرورش در آن خاندان منشاء ظهور خلقيات و مرام خاص در او شده است.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : - گذراندن دوره ابتدايي و دبيرستان در شهر لار - گذراندن دوره دانشسراي مقدماتي در شيراز - شركت در كنكور دانشكده حقوق سال1328 - اخذ پروانه كارآموزي وكالت درجه يك سال1332 - اخذ مجوز وكالت پايه يكم سال1334 - اخذ دكتراي افتخاري از دانشگاه تهران

همسر و فرزندان : احمد اقتداري در سال 1323 با قمر خانم اقتداري ازدواح كرد. حاصل اين ازدواج يك دختر و سه پسر بود. او و همسرش در تربيت فرزندان خود موجدانه كوشيدند و همه را با فضيلت به بار آورده اند. دختر ايشان با نام آرزو، متخصص زبان ايتاليايي و مدرس دانشگاه در آن رشته است، و تحقيق او درباره غزل هاي حافظ به زبان ايتاليايي به چاپ رسيده است.

وقايع ميانسالي : احمد اقتداري در سال1331 تقاضاي اخذ پروانه وكالت درجه يك دادگستري كرد و در سال1332 پروانه كارآموزي وكالت درجه يك برايش صادر شد. در همين ايام يادداشت هاي كتاب هاي «فرهنگ لارستاني» و «لارستان كهن» را آماده و مرتب مي كرد ضمن اين كه سال1334 سوگند ياد كرد وبه اخذ اجازه وكالت پايه يكم دادگستري مفتخر شد تا علاوه

بر 30 سال معلمي و خدمت به نونهالان اين مرز و بوم چهل سال هم در شغل وكالت دادگستري به جامعه خود خدمت كند

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : زندگي احمد اقتداري سرشار از تلاش، كوشش و آفرينش است. خلق 24 كتاب و بيش از 200 مقاله علمي، نشان دهنده توانايي ها و كوشش هاي عاشقانه وي به ايران زمين، و به ويژه سرزمين فارس است. اقتداري مشاغل گوناگوني را پيشه خود ساخته است كه مي توان به معلي، مديريت هاي فرهنگي، تدريس در دانشگاه تهران، فعاليت هاي اجتماعي و سياسي، وكالت دادگستري،و مقاله نويسي در نشريات متعددي همچون يغما، فرهنگ ايران زمين اشاره نمود. در كنار اين امور در برگزاري گردهمايي هاي علمي نيز مشاركت فعال مي نمود از جمله برگزاري سمينار « خليج فارس در سال 1342»و برگزاري نمايشگاه آثار سديد السطنه كبابي بندر عباس در سال 1354 در دانشگاه تهران

فعاليتهاي آموزشي : لارستان در آثار احمد اقتداري جايگاه ويژه اي دارد، علاوه بر آن استان هاي هرمزگان، خوزستان، بوشهر، كهكيلويه و بوير احمد نيز مورد توجه او بوده اند. يكي ديگر از اساسي ترين دل مشغولي هاي وي در عرصه علمي و فرهنگي، خليج فارس مي باشد. با توجه به حساسيت هاي پنجاه ساله اخير در مودر اين بخش از جغرافياي ايران، اقتداري به طور مستمر در جهت تبيين و تحليل تاريخي آن كوشيده است. تنوع آثار نگارشي استاد در زمينه هاي تاريخ، معماري، ترجمه، تصحيح، تحشيه، ادبيات، مردم شناسي و سياست نشان دهنده توانايي ها و علاقة اقتداري به زواياي نهان و پنهان فرهنگ ايراني است. عرصه هاي پژوهشي اقتداري شامل

تحقيقات كتابخانه اي و تحقيقات اصيل مي شود و ميان به فراخور در اين تحقيقات ميداني نيز در تقويت روش علمي خود بكار مي گيرد.آثار اقتداري در واقع حاصل مشاهده، معاينه، مصاحبه و مراجعه به اصل بوده است.شيوه تحقيق و تاريخ نگاري اقتداري، تلاش جهت حداكثر به كار گيري شواهد بيروني جغرافيايي و وجه شيئي فعليت يافته تاريخي است. او تمام خليج فارس و سراسر جنوب را با قدم طي كرده و سپس در آن باره قلم زده است.م روش تاريخ نگاري وي مبتني بر اتكاء به آن بخش از اطلاعات تاريخي است كه متقن و مثبت به شمار مي آيند.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ي

جوائز و نشانها : بنياد فارس شناسي در نوزدهم آبان ماه 1379 با همراهي استادان برجسته تاريخ و ادب كشور، و انجمن آثار و مفاخر فرهنگي استان فارس به دليل سپاس از زحمات بي دريغ احمد اقتداري در حيطه علم و فرهنگ،از او تجليل به عمل آورد.

چگونگي عرضه آثار : آثار احمد اقتداري را ميتوان به تاليفات ، مقالات و سخنرانيها تقسيم كرد ضمن اين كه مجموعه مقاله هاي او در اين زمينه با نام «كشته خويش» به چاپ رسيده است كه مجموعاً پنجاه مقاله را دربرمي گيرد و مجموعه سخنراني هايش بانام «از درياي پارس تا درياي چين» منتشر شده است.كي از مهمترين جنبه هاي تحقيقات اقتداري پژوهشي درباره خليج فارس است. اهميت استراتژيك اين منطقه و اين كه خليج فارس به اندازه قدمت و پيشينه اش شناخته شده نيست ضرورت تحقيق درباره شناسايي جنبه هاي مختلف آن را بيش از پيش بر ما مشخص مي كند.

آنچه امروز درباره اين منطقه مي دانيم و آنچه در دست داريم برپايه حدس و گمان يا بنابر افسانه هاي قديم و اسناد تاريخي مانند تورات، كتيبه هاي ميخي و آثار برجا مانده از دوران باستان است و در اين ميان اقتداري با توجه به جنبه هاي مختلف خليج فارس از جمله زبان هاي محلي، آثار باستاني، تاريخ و جغرافياي منطقه، نام خليج فارس و... مقاله هاي متنوع و آموزنده اي در شناسايي آن نوشته كه مي توان به اين موارد اشاره كرد: «زبان هاي محلي و فولكلور خليج فارس»، «اسناد فارسي، عربي و تركي در آرشيو ملي پرتغال درباره هرمز و خليج فارس»، «سرگذشت تاريخي چهار جزيره در خليج فارس»، «تاريخ و جغرافياي خليج فارس»، «خليج فارس و آشنايي با امارات آن»، «محاكمه خليج فارس نويسان»، «خليج فارس و نام آن» و... ضمن اين كه كتابي با عنوان يكصد و پنجاه مقاله در زمينه هاي ايران شناسي و خليج فارس از او به چاپ رسيده است كه مي تواند به عنوان مرجعي در شناخت اين منطقه پراهميت مورد استفاده قرار گيرد. و نيز تلاش هاي اقتداري در هويت بخشيدن به لارستان و نگرش تازه به تاريخ، فرهنگ و جغرافياي اين ناحيه بسيار مهم و قابل تقدير است احمد اقتداري، علاوه بر تحقيق و پژوهش، طبعي شاعرانه و روحي لطيف دارد گرچه او خود را شاعر نمي داند اما: او شاعري است كه تجربيات اجتماعي و زندگي خود را در شعرهايش مي گنجاند. احمد اقتداري، علاوه بر تحقيق و پژوهش، طبعي شاعرانه و روحي لطيف دارد گرچه او خود را شاعر نمي داند اما: او

شاعري است كه تجربيات اجتماعي و زندگي خود را در شعرهايش مي گنجاند. يكي از نمونه شعرهاي او: از گردش روزگار آزرده منم وز دور زمان دمي نيا سوده منم از كارگران و مزد كم باد به دست با رنج مدام، گنج نابرده منم بس بود و نبود عمر را كرده گذار هم نيك و بدش به هيچ نشمرده منم با هر كس زروي مهر خدمت كردم ماري به درون جيب پرورده منم بس نيش به جاي نوشم دادند ترياق نخورده زهرآمخته منم محزونم و مهجورم و مطرودم از آنك ديري است كه با عشق تو خو كرده منم --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آتشكده كاريان و آتشكده هاي فارس- ناتمام

2 آثار شهرهاي باستاني سواحل و جزاير خليج فارس و درياي عمان

3 آيين دريا نوردي كهن در اقيانوس هند و خليج فارس

4 از درياي پارس تا درياي چين

5 بشنو از ني: نداي ني

6 بشنو از ني: نياز ني

7 بشنوي از ني: نواي ني

8 تحشية ارجان و كهكيلويه

9 تحشية سرگذشت كشتي راني ايرانيان

10 تحشيه ديوان سديد الدوله- ناتمام

11 تحشيه عهد مسم( سفرنامه خسرو ميرزا)- ناتمام

12 تحشيه مشوش نامه- ناتمام

13 ترجمه لار در قرون وسطي- ناتمام

14 تصحيح باغستان لارستاني

15 تصحيح بندر عباس و خليج فارس

16 تصحيح تاريخ مسقط وعمان و بحرين و قطر و روابط آنها با ايران

17 تصحيح ديوان شيداي گراشي

18 تصحيح سرزمين هاي پيرامون خليج فارس و درياي عمان در صد سال پيش

19 تصحيح سفرنامه سديد السطنه

20 خليج فارس

ويژگي اثر : اين اثر جايزه ويژه يونسكو در

ايران را به خود اختصاص داده است.[كمال سروستاني، سخن اول، ص6 ]

21 خوزستان و ممسني و كهكيلويه

ويژگي اثر : در زمينه شناساندن كهگيلويه هم كتاب معروف احمد اقتداري بانام «خوزستان، كهگيلويه و ممسني» با استناد به مدارك و منابع معتبر اين ناحيه را به خوانندگان خود معرفي كرده است. براي نمونه در اين كتاب به نقل از مسالك و ممالك اصطخري مي خوانيم: «يكي از پادشاهان رم كه هميشه از يك تا سه هزار نفر بر در خانه ايشان لشكر حاضر است، مهرگان پسر برزويه پادشاه زميگان است و آن رمي است كه به رم گيلويه مشهور است و مهرگان پيش از گيلويه بوده و شأن و شوكتي از گيلويه بالاتر داشته. پس ازمهرگان پسرش سلمه به جاي او نشست. گيلويه از ولايت اصطخر نزد او آمد و به خدمتگزاري پرداخت. چون سلمه بمرد گيلويه آنجا را تصرف كرد و كارش به جايي رسيد كه اين سرزمين را به اسم او مي خوانند...»

22 ديار شهر ياران(ج1)

23 ديار شهر ياران(ج2)

24 سايه سيمرع- ناتمام

25 صدو پنجاه مقاله در زمينه ايران شناسي و خليج فارس- ناتمام

26 فرهنگ لارستاني

ويژگي اثر : نخستين و يكي از مهمترين كتاب هاي اقتداري «فرهنگ لارستاني» بود كه به عنوان نخستين نشريه جداگانه مجله «فرهنگ ايران زمين» با نشان فرهنگ ايران زمين، نقش شير در كتيبه هاي تخت جمشيد زينت يافت و در سال ???? منتشر شد.

27 كاروان عمر

ويژگي اثر : اين اثر شامل خاطرات سياسي و فرهنگي هفتاد سال عمر اقتداري مي باشد.اقتداري در كتابي با نام «كاروان عمر» خاطرات سياسي فرهنگي هفتاد سال عمر

خود را با قلمي شيوا و با ذكر جزئيات نوشته است. در اين كتاب ضمن آشنايي با جنبه هاي مختلف زندگي او با توجه به سمت هاي مختلفي كه وي در طول عمر خود داشته است و با توجه به فعاليت هاي مختلف فرهنگي و هنري اش مي توان با اوضاع فرهنگي ايران در دوره معاصر آشنا شد. وي در آغاز اين كتاب مي نويسد: «نوشتن «خاطرات» زندگي، از ديرباز در ايران زمين معمول بوده است. بسياري از نكته ها و گوشه هاي تاريخ اجتماعي ايران از روي همين «خاطرات نامه ها» به دست ارباب تحقيق رسيده و مسائل مبهم و فرهنگي و وضع زندگي مردمان و كيفيات زندگي مدني و اجتماعي، از روي اينگونه كتاب ها استخراج شده و مورد بحث و تدقيق جامعه شناسان و مورخين و محققين قرار گرفته است... من در هفتاد سال عمر خود در ايران و خارج از ايران بسياري از مشكلات را در سر راه زندگي خود يافته ام. بسياري راحل كرده ام و بسياري راحل نكرده ام و...»

28 كشته خويش

29 لارستان كهن

30 لارستان كهن و فرهنگ لارستاني

منابع زندگينامه :

1http://www.iran-newspaper.com/1385/851024/html/horizon.htm2خيرانديش، عبدالرسول.«سبك تاريخ نگاري استاد احمد اقتداري،» فارس شناخت. پاييز 1379، صص5-143رياحي، محمد امين، اقتداري محقي آشنا. فارسشناخت، پايير 1379، ص 124قاسمي، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا،ص455كمالي سروستاني، كوروش، سخن اول، فارس شناخت. پاييز 1379، ص66ياسيني، قاسم. نقش احمد اقتداري در احياي آثار سديد سلطنه كبابي، فارس شناخت، پاييز1379، ص27

اكرمي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

وي در آبان ماه سال 1338ش در شهر گوگد گلپايگان در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در

همانجا سپري كرد و در سن چهار سالگي جهت فراگيري قرآن مجيد و احكام اسلامي به مكتب خانه رفت و در سن شش سالگي قرآن و احكام اسلامي را فرا گرفت سپس براي فراگيري تحصيلات كلاسيك به دبستان رفت و مقطع ابتدائي را در يكي از مدارس شهر به پايان رسانيد.

سال آخر دوره ابتدائي يعني پنجم دبستان را طي مي كرد كه ابوي ايشان به حج مشرف شد. هنگام بازگشت پدر، وي جهت استقبال همراه عده اي از آشنايان به قم آمده و به حسن اتفاق همراه يكي از طلاب ساكن مدرسه حاج ملا محمد صادق به آن مدرسه رفت و شب را در آنجا سپري كرد. روحيه لطيف و سادگي طلاب وي را جذب خود كرد و از همانجا تصميم گرفت جهت آموزش و فراگيري علوم ديني به اين شهر عزيمت كند. با اصرار او و موافقت والدين در سال 1350 ش به قم آمد و در همان مدرسه ساكن شد. ادبيات و دوره مقدمات را نزد اساتيد بزرگوار مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني فرا گرفت. همزمان با تحصيل علوم ديني دروس جديد و كلاسيك را نيز ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم اقتصاد گرديد.

پس از پايان مقدمات سطح را نيز ادامه داده و در اين هنگام از محضر اساتيد بزرگواري چون حضرات آيات محسن دوزدوزاني، محمد تقي ستوده، محي الدين فاضل هرندي، و ... تلمذ نموده و در نهايت در سال 1363ش امتحانات پايان سطح را با موفقيت پشت سر گذاشته و در درس هاي خارج فقه و اصول همچنين فلسفه و تفسير شركت كرد. در اين مقطع نيز كه 16

سال ادامه داشت و هم اكنون نيز ادامه دارد، از محضر اساتيد معظم و مراجع تقليد حضرات آيات عظام محمد فاضل لنكراني، حسينعلي منتظري، جوادي آملي، مكارم شيرازي و محمد علي گرامي بهره مند شده و تقريراتي كه وي از اين دروس نوشته به حدود سي دفتر مي رسد كه به صورت دست نويس نزد ايشان موجود است.

همزمان و در كنار آموزش و فراگيري علوم ديني در مبارزات حق طلبانه اي كه در حوزه علميه قم وجود داشت شركت مي كرد. در سال 1354 همراه طلاب و فضلا در جلسه اي كه در مدرسه فيضيه به مناسبت بزرگداشت شهداي پانزده خرداد سال 1342 برپا شده بود حضوري فعال داشت و يكي از رهبران آن جنبش به شمار مي آمد. در سال 1356 به اتفاق جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي محمد علي نكونام سفري تبليغي سياسي به گلپايگان داشته و به دنبال سخنرانيهاي افشاگرانه و پخش اعلاميه هاي حضرات آيات عظام امام خميني(ره) و گلپايگاني و ... دستگير، بازداشت و ممنوع الملاقات گرديد. در شهرباني شهر پس از بازجويي گسترده و تحمل حدود يك ماه زندان بدون ملاقات به اصفهان اعزام شد و در دادگاه نظامي و فرمايشي شاهنشاهي محاكمه و به دو سال حبس محكوم گرديد.

دوران محكوميت را در زندان شهرباني اصفهان سپري مي كرد كه همزمان با اوج گيري مبارزات حق طلبانه مردم ايران رژيم استبدادي تسليم خواسته مردم شد و زندانيان سياسي را آزاد كرد، وي نيز در پاييز سال 1357 پس از تحمل حدود يك سال اسارت و زندان آزاد شد و به آغوش خانواده بازگشت.

پس از پيروزي انقلاب و شروع

جنگ تحميلي عراق عليه ايران نامبرده پس از طي مراحل مختلف آموزش نظامي به جبهه هاي جنگ عزيمت كرده و در كنار رزمندگان اسلام به انجام وظيفه پرداخت.

يكي از وظايف و مسئوليتهاي مهم طلاب و فضلاي حوزه علميه تبليغ، ارشاد و هدايت مردم است، براي اداي اين وظيفه الهي، مردمي اولين سفر تبليغي خود را در سال 1354 به اطراف شيراز اعزام شد و از همان سال به طور مرتب در ايام تبليغ به مناطق و شهرهاي مختلف كشور سفر مي كرد.

الله اكبري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد الله اكبري

محل تولد : بند قراء

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1358 وارد حوزه علميه كاشمر شدم. در مهر سال 1359به حوزه علميه يزد رفتم و پس از سه سال تحصيل در آنجا و خواندن دروس مقدمات و معالم و مختصر المعانى، سال 1362 در مهرماه وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه الهادي مرحوم آية الله گلپايگاني مشغول به تحصيل شدم و به ترتيب دروس فقه و اصول را در حوزه قم خواندم.

در سال 1367درس خارج را شروع كردم. درس هاي فقه و اصول را نزد آقايان نكونام، مدنى، كريمى، نظري، ميانجى، عندليب شيرازى، اعتمادي و بني فضل و ستوده خواندم. درس خارج اصول را نخست در درس خارج اصول آية الله صانعي حاضر شدم و سپس درس خارج اصول آية الله سبحاني و درس خارج فقه را نزد آية الله مكارم شيرازي حاضر مي شدم.

در سال 1368 از طريق كنكور سراسري در دانشكده الهيات دانشگاه تهران قبول شدم و هر هفته دو روز به تهران مي رفتم تا در سال

1372ليسانس تاريخ تمدن ملل اسلامي را گرفتم و همان سال فوق ليسانس همان رشته را قبول شدم و در شهريور 1375از اين سطح فارغ التحصيل شدم و همان سال در همان رشته و همان دانشكده دكتري قبول شدم كه مع الاسف هنوز رساله دكتري را دفاع نكرده ام. از سال 1374 همزمان با تحصيل در معاونت فرهنگي دفتر تبليغات واحد پژوهش به پژوهش مشغول شدم و مدت دو سال هم مدير اين واحد بودم از سال 1378 با قسمت دائرة المعارف قرآن كريم دفتر تبليغات همكاري مي كردم تا سال1382.

از سال 1380در واحد سيره و تاريخ اهل بيت سيره دفتر تبليغات همكاري را شروع كردم و دو سال مدير گروه سيره اهل بيت (ع) بودم تا سال 1382.و تاكنون هم عضو شوراي پژوهش اين واحد هستم.

از سال 1379 تدريس در مركز جهاني علوم را آغاز كردم و سال 1381 جزء هيأت علمي آن مركز شدم و از اسفند سال 1382 تا كنون معاون پژوهش مدرسه عالي امام خميني (ره) از مدارس تحت پوشش اين مركز هستم و فعاليتم ادامه دارد. در مراكزي مانند مركز جهانى، مركز مهدويت، مؤسسه امام خمينى(ره)، باقر العلوم(ع)، مركز تخصصي تاريخ اسلام حوزه علميه قم، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد تدريس داشته ام.

امام، جلال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جلال امام

محل تولد : رشكوئيه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/1/1

زندگينامه علمي

در سال تحصيلي 73 وارد حوزه علميه امام خميني (ره) يزد شدم. در سال 75 به مدرسه علميه مصلي يزد رفته و فقه و اصول را گذراندم و همزمان در كلاسهاي زبان جهاد دانشگاهي به مدت دو سال به مكالمه زبان

پرداختم. در سال 78 امتحان ورودي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) داده و مهر 79 به قم آمدم و در كنار دروس حوزه در رشته تاريخ موسسه مشغول به تحصيل شدم.

پس از اتمام دوره كارشناسي در بهار سال 84 در امتحان ورودي كارشناسي ارشد تاريخ تشيع موسسه پذيرفته شدم و از بهمن ماه 84 در مقطع ارشد مشغول به تحصيلم.

همزمان سطح دو حوزه را از شوراي مديريت اخذ كردم. از فروردين 86 به عنوان كارشناس اجرايي گروه تاريخ اسلام مدرسه عالي امام خميني (ره) مشغول به كار شدم و از مهر ماه 86 در اين مدرسه مشغول به تدريس مي باشم. موضوع پايان نامه كارشناسي ارشد بنده هنوز تصويب نشده است.

امامي فر، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي امامي فر

محل تولد : ملاير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

دوره ابتدايي را در روستا (روستاي ارگس عليا از توابع ملاير) گذراندم. پاييز سال 56 براي ادامه تحصيل به بروجرد رفتم روزها در حوزه علميه نوربخش كه الان به نام امام صادق (ع) تغيير نام داده مشغول تحصيل شدم و شب ها در مدرسه راهنمايي به ادامه تحصيل دولتي مشغول شدم. اواخر 56 انقلاب شروع شد و در سال 57 كه انقلاب ادامه داشت در سال 58 به منظور ادامه تحصيل به قم آمدم.

سال 62 در موسسه در راه حق در برنامه هاي آموزشي آيت الله مصباح شركت نمودم. و دوره هاي آموزش اين موسسه را به پايان بردم. بعد از تأسيس موسسه امام خميني (ره) به صورت مستقل از طرف معظم له مجدداً در دوره تخصصي تاريخ اسلام در مقطع كارشناسي ارشد شركت نمودم

و فارغ التحصيل شدم (در سال 74). اين برنامه ها در كنار درس هاي حوزه بود كه دروس اصلي به حساب مي آمدند. لمعتين را در محضر آيت الله اشتهاردي و مرحوم وجداني، مكاسب و رسائل را خدمت آيت الله پاياني و محفوظي و اعتمادي خواندم. كفايه را در محضر آيت الله اعتمادي و مرحوم ستوده خواندم. در دروس خارج مرحوم آيات عظام مرحوم تبريزى، صالحي مازندرانى، مكارم شيرازي و سبحاني و آيت الله مؤمن، شركت نموده و انتقاد كرده ام. از سال 74 در دانشگاههاي شهيد بهشتي تهران، آزاد قم، اراك، بروجرد و ساوه مشغول به تدريس بوده ام و حدود 10 سال است كه عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد ساوه هستم.

اميني تبريزي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1390 -1320 ق)، عالم، فقيه و محدث. در تبريز متولد و چون جدّ او ملا نجف على امين شرع بوده، به امينى شهرت يافته است. ابتدا تحت تربيت پدرش كه از علماى بزرگ تبريز بود پرورش يافت و در مدارس تبريز مقدمات و ادبيات را فراگرفت. سپس از محضر حاج سيد محمد مولانا و حاج سيد مرتضى خسروشاهى صاحب كتاب «اهداء الحقير در معنى حديث الغدير» و آقا شيخ حسين مؤلف كتاب «هداية الانام» سطوح عاليه را آموخت. بعد به نجف اشرف مهاجرت كرد و در محضر حاج سيد ابوتراب خوانسارى، آقا سيد محمد فيروزآبادى، تلمذ كرد و از آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، علامه نائينى، حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، محمدحسين غروى اصفهانى و ميرزا على آقا شيرازى و ديگران استفاده نمود و به دريافت اجازه اجتهاد از ايشان نايل گرديد. او بعد از فراغت از تحصيل به تبريز بازگشت و در آنجا به وظائف شرعى پرداخت.

سرانجام به قصد اقامت دائم به نجف بازگشت. علامه امينى فقيهى بزرگ و مؤلفى پركار و خطيبى دانشمند بود و از ابتدا بزرگان نجف او را اميد اسلام و تشيع پيش بينى مى كردند. وى در تأليف اثر گرانقدرش «الغدير» كتابخانه هاى ايران و عراق و ديگر كشورهاى اسلامى را جستجو كرد. و بيش از چند هزار كتاب را ديد. وى با سفر به شهرهاى حيدرآباد دكن و عليگره و بمبئى و لكهنو و كانپور و پتنه و رامپور و جلالى هند و نيز بيروت و دمشق و معره و نبل و حلب و مكه و مدينه و شهرهاى بسيار ديگر همگام با تهيه مآخذ و مطالعه و استنساخ كتب در ملاقات با استادان و دانش پژوهان و شركت در محافل عمومى به نشر مفاهيم اصيل و صحيح ولايت مى پرداخت. كتابخانه ى اميرالمؤمنين (ع) در نجف با همت وى تأسيس شده كه از نفايس جهان علم و ادب به شمار مى رود و حدود 40000 كتاب از جمله صدها كتاب خطى در آن گردآورى شده است. وى در تهران درگذشت؛ پيكر او را به نجف بردند و در كتابخانه اش دفن كردند. از وى آثارى بر جاى مانده است كه عبارت اند از: «الغدير فى الكتاب والسنة والادب»، دايرةالمعارف شيعه كه در آن احاديث و اشعار مربوط به روز عيد غدير را آورده است؛ «اعلام الانام فى معرفة الملك العلام»؛ «ثمرات الاسفار»، در دو جلد كه شرح سفرهاى اوست؛ «شهداء الفضيله»؛ «رياض الانس»، در دو جلد؛ «سيرتنا و سنّتنا سيرة نبيّنا و سنته»؛ «حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى انصارى»؛ «حاشيه بر مكاسب شيخ مرتضى انصارى»؛ «تفسير سوره ى حمد»؛ «تفسير آياتى از قرآن»؛

«ادب الزائر»؛ «العترة الطاهرة فى الكتاب».[1]

حاج شيخ عبدالحسين امينى تبريزى ابن عالم الجليل ميرزا احمد بن المولى نجفعلى مشهور به امين الشرع تبريزى از اعاظم علماء و اكابر دانشمندان معاصر و داراى معنويت و مقامات عاليه بودند.

در سال 1320 ق در تبريز متولد شده و در تحت تربيت و رعايت مرحوم والدش كه از علماء بزرگ تبريز بودند پرورش يافته و در مدارس تبريز مقدمات و ادبيات را فرا گرفته و از همان اوان صغر آثار نبوغ و كثرت حافظه و سرعت انتقال از وى ظاهر و بارز بوده است. پس از پايان اوليات، سطوح عاليه را از محضر مرحوم آيةاللَّه حاج سيد محمد مولانا و آيةاللَّه حاج سيد مرتضى خسرو شاهى و آيه اللَّه آقا شيخ حسين مولف كتاب (هدايه الانام) استفاده نموده و به نجف اشرف مهاجرت و از محضر مرحوم آيةاللَّه حاج سيد ابوتراب خونسارى متوفى 1346 ق و آيةاللَّه آقا سيد محمد فيروز آبادى متوفى 1345 ق و مرحوم آيةاللَّه نائينى و آيةاللَّه ميرزا على آقا شيرازى و بعضى ديگر بهره مند شده تا بمدارج علم و كمال رسيده و مبادرت بتأليف و تصنيف كتب مفيد نموده و از اين راه خدمات بسيار ارزنده اى بعالم اسلام مخصوصا تشيع نموده است.

نگارنده گويد: مرحوم علامه مجاهد امينى حقا از نوادر علماء معاصر ما بودند كه در راه خدمت بدين و ولايت تحمل شدائدى نموده و به كشورهاى هند و پاكستان و سوريا و حلب و غيره مسافرتها كرده و كتابخانه هاى مهم آنجا را با دقت مطالعه و بررسى و بيش از چند هزار كتاب را ديده و دائره المعارفى بنام (الغدير) در موضوع ولايت

حضرت اميرالمومنين على بن ابيطالب عليه السلام و مثالب غاصبين حقش از كتب اهل سنت نوشته كه در فن خود بى نظير و موجب استبصار بسيارى از اهل سنت كه تقليد كوركورانه ستمكاران به اهل بيت عليهم السلام مى نمودند گرويده اند.

علامه امينى چندين سال بود كه در تهران رحل اقامت افكنده، و در آخر ماه ربيع الاول 1390 ق در تهران وفات و پس از تشييع و تجليل با شكوهى حمل به نجف و در كتابخانه اش مدفون گرديده است.

آثار خالده ى او كه بزرگترين اثر جاودانى او مى باشد تاسيس كتابخانه وزين اميرالمومنين عليه السلام نجف اشرف است كه بيش از چهل هزار جلد كتاب مطبوع و محفوظ دارد و از نفايس جهان علم و ادب بشمار مى رود.

و آثار علمى او از اين قرار است:

1- دائره المعارف شيعه بنام الغدير كه بيست و دو مجلد است يازده جلد آن مطبوع و بقيه مخطوط است و مطبوع آن مكرر در نجف و بيروت و تهران بطبع رسيده است.

2- شهداء الفضيله كه در نجف چاپ شده. 3- كتاب سيرتنا و سنتنا كه بچاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] حماسه ى غدير (احوال و آثار علامه امين)، الذريعه (26/16 ،259/1482/2)، الغدير، ترجمه (163 -154 /1)، گنجينه ى دانشمندان (379 -377 /4)، مؤلفين كتب چاپى (723 -722 /3)، مستدركات اعيان (82/1).

اميني هروي، صدرالدين ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 941/930 ق)، مورخ و شاعر. از اعيان هرات و از وزراى سلطان حسين بايقرا بود و در هنگام استيلاى ازبكان در آن شهر كشته شد. او ابتدا در هرات در خدمت سلطان حسين ميرزا بايقرا بود و در سال 927 ق به دربار شاه اسماعيل پيوست و به امر او كتابى در دو قسمت

به نام «فتوحات شاهى» تأليف كرد. از ديگر آثار وى: «مناظره ى مهر و مكتوب»؛ ترجمه «ديوان» على بن ابيطالب (ع).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (666 ،275)، تحفه ى سامى (47 -46)، الذريعه (117 ،16 -15 /9)، فرهنگ سخنوران (99).

انيسي قندهاري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 973 ق)، شاعر و مورخ. واقعه نويس دربار ظهيرالدين بابر بود و استادانه غزل مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (642).

ايدرم، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن ايدرم

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

پس از اخذ مدرك سال دوم رياضي فيزيك راهي حوزه علميه قم، مدرسه امام صادق عليه السلام مشهور به خلخالي شدم. در مدت چهار سال مقدمات را در آن جا فرا گرفتم. بنام ترين استادمان دراين مرحله جناب حجه الاسلام جراثيمي بود. البته، بيشتر دروس اين مرحله را پيش خودم خواندم؛ همچنين فراگيري را محدود به درسهاي ارايه شده نكردم .در مرحله سطح 1 و 2 هم بيشتر دروس را بجز بخشهايي از آن ، پيش خود خواندم از اساتيد اين مرحله مي توانم آيات و حجج اسلام: وجداني، اعتمادي، محفوظي و محقق داماد را نام ببرم كه مدتي بخشهايي از سطح را پيش ايشان فراگرفتم. در مرحله خارج كه از سال 67 شروع شد، بخشهايي از فقه و اصول را نزد آيات عظام: منتظري، صانعي، موسوي اردبيلي، صالحي مازندراني، احمدي فقيه يزدي فرا گرفتم. از سال 69 هم تحقيق و پژوهش را در جلسه حزب الله در مباحث تاريخي شروع نمودم. كمي بعد به پژوهشكده باقر العلوم عليه السلام رفتم و مدت چهارسال با آنجا به همكاري پژوهشي پرداختم. سپس در سال 75 به همكاري با پژوهشكده فرهنگ و انديشه پرداخته و تا چهار سال اين همكاري ادامه داشت. از سال 78 تا كنون نيز با موسسه فرهنگي و هنري عصر سبز همكاري دارم. در ضمن، سال 76 تا 79 هم با

حوزه هنري همكاري داشته ام.

ايراني، عبدالمحمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1354 -1250 ق)، شاعر، نويسنده، مورخ و روزنامه نگار. ملقب به مؤدب السلطان. در اصفهان متولد شد. در هفت سالگى پدرش را از دست داد و در حجره ى تجارتى برادران خود به كار مشغول شد و همزمان در مدارس قديم اصفهان نيز به تحصيل پرداخت. در هفده سالگى به شيراز و بوشهر سفر كرد و پس از يك سال اقامت به عتبات رفت. پس از بازگشت به اصفهان، به نمايندگى شركت اسلاميه، كه براى ترويج صنايع وطنى در اصفهان تأسيس شده بود، به بادكوبه رفت و چند سال در آنجا ماند. در سال 1332 ق كه به مصر رفته بود، ابتدا در اسكندريه و سپس در قاهره به انتشار روزنامه ى «چهره نما» پرداخت. به همين سبب به چهره نما مشهور شد. در سال 1327 ق به اروپا رفت و در سال 1309 ش به ايران مراجعت نمود. پس از مرگش روزنامه ى «چهره نما» به مديريت فرزندش منوچهر مؤدب زاده ايرانى چاپ مى شد. ايرانى سرانجام در مصر درگذشت. از آثار وى: «رساله ى احقاق الحق»؛ «زرتشت باستانى و فلسفه ى او»؛ «تاريخ مفصل افغان»؛ «پيدايش خط و خطاطان»؛ «امان التواريخ»؛ «فوائد التواريخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (493 -492 /2)، تاريخ جرايد (199 -190 /2)، تذكرة القبور (247)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (318 -317 /1)، مؤلفين كتب چاپى (9 -7 /4).

ايزدي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ايزدي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/7/1

آبري سيستاني، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 363 ق)، مورخ، حافظ و محدث شافعى. وى به خراسان، شام، جزيره و حجاز سفر كرد. از ابن خزيمه ى نيشابورى، ابوالعبّاس سراج نيشابورى، زكريا بن احمد بلخى، محمد بن يوسف هروى و محمد بن سهل قهستانى و ديگران حديث شنيد. على بن بُشرى ليثى سجستانى، يحيى بن عمّار سجستانى و ديگران از وى روايت كرده اند. اثر معروف او: «مناقب الامام الشافعى» است كه تذكره نويسان آن را در نوع خود كم نظير دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (56 /1)، تاريخ سيستان (29)، تذكرة الحفاظ (955 -954 /3)، دائرة المعارف البستانى (20 /1)، سير النبلاء (301 -299 /16 ،500 ،12 /10)، كشف الظنون (1839)، مراصد الاطلاع (1 /1)، معجم البلدان (67 /1)، معجم المؤلفين (232 -231 /9)، الوافى بالوفيات (372 /2)، هدية العارفين (48 /2).

آبي، ابوسعد، ابوسعيد منصور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 432 /422 /421 ق)، فقيه، اديب، شاعر و مورخ امامى. در آبه يا آوه از توابع ساوه متولد شد. و پس از كسب معلومات متداول زمان در رى به وزارت ابوطالب مجدالدوله ى ديلمى رسيد، و با صاحب بن عباد دوستى داشت. به گفته ى منتجب الدين از شاگردان شيخ طوسى بود. عبدالرحمان نيشابورى از او روايت مى كرد. برادر او، ابومنصور محمد بن حسن آبى، نيز از اديبان و دانشمندان قرن پنجم است كه در خدمت ملوك طبرستان داراى منصب وزارت بود. آثار ابوسعد عبارت اند از: «نزهة الادب»؛ «نثر الدرر»؛ «تاريخ رى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (237 /8)، اعيان الشيعه (252 /9 ،85 /2)، دائرةالمعارف البستانى (26 -25 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (12 /1)، الذريعه (108 ،52 -51 /24 ،254 /3)، رى باستان (394 /2)، رياض

العلماء (219 /5)، ريجانه (136 -135 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 196 -195 /5)، فهرست منتجب الدين (161)، فوائد الرضويه (668 -667)، كشف الظنون (1939 ،1927 ،295)، الكنى والالقاب (4 /2)، معجم الادباء (238 /6)، معجم البلدان (69 /1)، معجم المؤلفين (12 /13)، نشر دانش (س 13، ش 6، ص 28)، هدية الاحباب (96)، هدية العارفين (473 /2).

آدميت، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1299 و فارغ التحصيل دانشكده حقوق دانشگاه تهران. دكتراى خود را در رشته ى تاريخ سياسى از دانشگاه لندن دريافت كرد. خدمات ادارى را از 1319 در وزارت امور خارجه آغاز نمود و مشاغل مختلفى را در آن وزارتخانه احراز كرد، تا سرانجام به مستشارى سفارت و معاونت نمايندگى دائمى ايران در سازمان ملل متحد منصوب شد. در تهران نيز مدتى مديركل اداره ى سازمانهاى بين المللى بود. چندى با سمت سفير كبير در هلى نو اقامت داشت و زمانى نيز سفير ايران در هلند بود. در كنار مشاغل سياسى و ادارى خود به كار تحقيق و تتبع در تاريخ جديد ايران پرداخته است. نشريه ى وزارت امور خارجه كه حاوى نكات مهم تاريخى است با مديريت وى منتشر مى شد. او داراى تأليفات متعددى است كه از همه مهمتر كتاب اميركبير و ايران است كه چند بار به چاپ رسيده است. در اين كتاب، گذشته از منابع دست اول، با استفاده از آرشيو وزارت امور خارجه ايران و انگليس اسناد مهمى را ارائه نموده است. اين كتاب از معتبرترين كتبى است كه تاكنون در اين زمينه چاپ شده است. كتاب ديگرى نيز به نام فكر آزادى و مقدمه ى نهضت مشروطه انتشار داده است كه اين نيز تاريخى و تحقيقى است. كتاب

ايدئولوژى نهضت مشروطيت ايران از آثار ديگر اوست. آدميت پس از بازنشستگى فراغت بيشترى براى تحقيق در تاريخ قاجار و نهضت مشروطيت پيدا كرد و آثار زيادى انتشار داد. كتاب افكار اجتماعى و سياسى و اقتصادى در آثار منتشر نشده ى دوران قاجار را تنظيم نموده كه از تحقيقات سودمند اوست. وى را يكى از تاريخ نگاران دوره ى جديد ايران مى دانند كه آثارش براى پژوهش تاريخى در دوره ى قاجاريه مفيد و باارزش است. علاوه بر كتاب، رسالات و مقالات بسيارى نوشته كه همگى از لحاظ روش علمى تاريخ نگارى به سهم خود اهميت دارد.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد اول)

آذري، علاءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تاريخ از دانشگاه تهران در سال 1348.

مرتبه علمى:

تدريس دروس مختلف از جمله تاريخ ايران باستان، تاريخ مغول و قاجاريه، تاريخ قرون وسطى در دانشگاههاى تهران و اصفهان از سال 1348، دانشيار دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جغرافياى تاريخى، تاريخ و فرهنگ، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر، پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جغرافياى تاريخى ورامين. تاريخ روابط ايران و چين، سيرى در تاريخ و فرهنگ ايران.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 50، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

روابط خارجى، جغرافياى تاريخى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

آزاد سرو

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، از راويان «خداينامه». وى با احمد بن سهل (وف 307) از بزرگان كامكاريان كه داعيه ى امارت داشت در مرو ب سر مى برد. فردوسى سالها بعد از او از كتابش كه در «اخبار رستم» نوشته بود و از روايتش راجع به قتل رستم استفاده كرد. البته توجه فردوسى به نظم «شاهنامه» و مرگ احمد نزديك هفتاد سال فاصله داشت و يقيناً آزاد سرو در طول اين ايام جهان را بدرود گفته بود. بنابراين فردوسى مستقيماً از آزادسرو روايت نكرده است، بلكه از «دفتر» بهره جسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (616 ،489 ،473 /1)، حماسه سرايى در ايران (99 -97)، دايرةالمعارف فارسى (113 -112 ،63 /1).

آشتياني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا مهدي آشتياني در سال 1306 قمري به دنيا آمد. از همان اوان كودكي آثار هوش و استعداد در وي آشكار بود، طوري كه درسن پنج سالگي به تلاوت كامل قرآن مجيد موفق گرديد.ميرزا مهدي علوم ادبي مانند صرف، نحو، معاني، بياي، بديع و همچنين منطق و مقدمات فلسفه را نزد پدر دانشمند خود فرا گرفت و سپس به درس اساتيد تهران در علوم و معارف مختلف حاضر شد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ و فلسفه

والدين و انساب : از پدر و مادري پرهيزگار در ذيقعده سال 1306 قمري ميرزا مهدي پا به عرصه وجود گذاشته شد. پدر و نياكان ميرزا مهدي همه از علماي بزرگ اسلام بوده اند. در رأس اين خاندان آيت اللّه العظمي حاج ميرزا حسن آشتياني (ره) معروف به ميرزاي آشتياني است. ميرزاي آشتياني به عنوان رئيس علماي تهران در جنبش شكوهمند تحريم تنباكو نقش فوق العاده اي را ايفا مي كرد.

ايشان كه نماينده ميرزاي بزرگ شيرزاي نيز بود در انجام رساندن هدف قيام و رهبري مردم دخالت مستقيم داشت. آن بزرگوار در سال 1319 قمري درگذشت. از شاگردان مبرّز ميرزاي آشتياني، برادرزاده اش، مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا جعفر آشتياني است كه افتخار دامادي استاد را نيز داشته است. او پدر فيلسوف عالي مقام ميرزا مهدي آشتياني مي باشد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : از همان اوان كودكي آثار هوش و استعداد در وي آشكار بود، طوري كه درسن پنج سالگي به تلاوت كامل قرآن مجيد موفق گرديد.ميرزا مهدي علوم ادبي مانند صرف، نحو، معاني، بياي، بديع و همچنين منطق و مقدمات فلسفه را نزد پدر دانشمند خود فرا گرفت و سپس به درس اساتيد تهران در علوم و معارف مختلف حاضر شد.آشتياني براي آموختن فقه و اصول، نزد بزرگاني همچون آقا شيخ مسيح طالقاني، آخوند ملا عبدالرسول مازندراني، آقا سيد عبدالكريم لاهيجي و شهيد حاج شيخ فضل اللّه نوري زانو زد و نيز رياضي را نزد آقا شيخ عبدالحسين سيبويه، ميرز اغفار خان نجم الدوله، ميرزا جهانبخش منجم بروجردي و آقا شيخ محمد حسين رياضي فرا گرفت. ايشان همچنين طب قديم را از محضر ميرزا محمد حسين حكيم و آقا ميرزا ابوالقاسم نائيني و طب جديد را از ميرزا علي اكبر خان ناظم الاطبا و ميرزا ابوالحسن خان رئيس الاطبا آموخت.ميرزا مهدي با جديت تمام همه علوم و معارف فوق را نزد دانشمندان و بزرگان عصر آموخت و از بسياري اساتيد خود به اخذ اجازه و گواهي نامه علمي نائل شد.ايشان اگرچه در فقه و اصول و رياضي و طب صاحب نظر و داراي مقامي ارجمند بود، ولي آنچه

بيشتر براي او جاذبه داشت گام نهادن در وادي علوم عقلي و فلسفي بود.ميرزا مهدي آشتياني طي سال ها تلاش مستمر و كوشش مداوم در حوزه سالخورده نجف و در جوار آستان قدس علوي، مضجع حضرت اميرالمؤمنين (ع) موفق به اخذ اجازه اجتهاد از همه اساتيد خود شد.

استادان و مربيان : ميرزا مهدي آشتياني براي آموختن فقه و اصول، نزد بزرگاني همچون آقا شيخ مسيح طالقاني، آخوند ملا عبدالرسول مازندراني، آقا سيد عبدالكريم لاهيجي و شهيد حاج شيخ فضل اللّه نوري زانو زد و نيز رياضي را نزد آقا شيخ عبدالحسين سيبويه، ميرز اغفار خان نجم الدوله، ميرزا جهانبخش منجم بروجردي و آقا شيخ محمد حسين رياضي فرا گرفت. ايشان همچنين طب قديم را از محضر ميرزا محمد حسين حكيم و آقا ميرزا ابوالقاسم نائيني و طب جديد را از ميرزا علي اكبر خان ناظم الاطبا و ميرزا ابوالحسن خان رئيس الاطبا آموخت. از اساتيد وي در مباحث فلسفه مي توان به موارد زير اشاره كرد: سيدالحكمائ آقا ميرزا ابوالحسن جلوه مرحوم آقا ميرزا حسن كرمانشاهي آقا مير شهاب نيريزي ميرزا هاشم اشكوري نام برد. از اساتيد وي در نجف اشرف عبارتند از: آيت الله آخوند خراساني آيت الله سيد محمد كاظم يزدي آيت الله سيد محمد فيروز آبادي آيت الله ميرزا حسن نائيني آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني

همسر و فرزندان : همچنين از يادگارهاي ميرزا مهدي آشتياني فرزند دانشمندش، مهندس جلال الدين آشتياني مي باشد كه از اساتيد و نويسندگان تواناي كشورمان به شمار مي رود. فرزند ديگر ايشان، آقاي ميرزا جعفر آشتياني است.

وقايع ميانسالي : در ماه ذيحجه سال 1368 ه . ق در منزل مرحوم

آيت اللّه حجت (ره) بودم و مرحوم ميرزا مهدي آشتياني در آنجا وارد بودند.مرحوم آيت اللّه العظمي بروجردي و آيت اللّه سيد محمد تقي خوانساري براي ديدن ايشان آمدند و بعد از تعارفات و تشريفات، آيت اللّه حجت به آيت اللّه بروجردي گفتند كه آقاي ميرزا مهدي آشتياني مكاشفه عجيبي دارند و مناسب است خودشان نقل كنند. مرحوم آشتياني فرمودند:من مبتلا به يرقان هستم و براي همين مسافرت به خارج هم نموده ام ولي علاج نشده است. در سال 1365 ق كه توده اي ها - نهايت تسلط را در شمال و غرب ايران داشتند - به مشهد مشرف مي شدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به طوري كه مسافرين و راننده خيال كردند من سكته كرده ام. ماشين را متوقف كردند و مرا بيرون آوردند و در آن حال ديدم كه در عرفات هستم و انوار بسياري از آسمان به زمين مي آيد و ديدم كه مردم به يك طرف متوجه هستند. پرسيدم چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول (ص) تشريف آورده اند. من به آن طرف رفتم و ديدم چهارده خيمه در كنار يكديگر نصب است. خيمه بزرگي بود كه متعلق به حضرت رسول (ص) بود من در آن خيمه مشرف شدم و حضرت را زيارت كردم. خواستم از كسالت خود و حوائج ديگرم بگويم. گفتند: چون زائر فرزندم رضا (ع) هستي برو به خيمه ايكه متعلق به اوست. پس من به خيمه آن حضرت شرفياب شدم و سه حاجت خود را اظهار كردم. اول راجع به كسالتم، فرمودند مقدر شده كه اين كسالت با تو باشد تا از دنيا بروي، دوم راجع به فتنه توده اي ها، فرمودند به همين زودي شر آنها مرتفع خواهد شد و

تا شما با قبور و مجالس سوگواري ما ارتباط داريد در امان هستيد و سوم راجع به حاجت شخصي بودكه فرمودند: اين حاجت هم رواست.»

زمان و علت فوت : سرانجام بعد از سال ها تحقيق و تدريس و عمري سراسر پارسائي مرغ روح ميرزا مهدي آشتياني، عارف فرزانه و فيلسوف و حكيم عالي قدر، پس از يك بيماري طولاني در حوالي ساعت ده صبح روز پنجشنبه، سوم ارديبهشت 1332 ش، برابر با نهم شعبان 1372 ق در تهران و در حالي كه مشغول افاضه مطالبي در مسئله «شق القمر» بود و گاه گاه بلند مي فرمود: يا رحمن و يا رحيم يا ارحم الراحمين»، به عالم قدس پركشيد و خطه خاك را از انوار آن وجود تابناك محروم ساخت.يكر مطهر آن مرحوم به قم منتقل شد و پس از تشييع با شكوهي، در جوار كريمه اهل بيت (ع) ، حضرت فاطمه معصومه (س) ، نزديك مرقد مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائري (ره) در مسجد بالاسر مبارك به خاك سپرده شد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ميرزا مهدي آشتياني حدود 30 سال در مدرسه سپهسالار و مدرسه ميرزا محمدخان قزويني تدريس داشت. معمولاً روزي سه ساعت و گاهي چهار ساعت تدريس مي كردند. علامه سيد جلال الدين آشتياني نوشته اند:دوازده دوره الهيات شفا و چهار دوره طبيعيات اين كتاب عظيم را تدريس نموده اند. تمهيد القواعد را پنج بار و شرح فصوص را تا قبل از سال 1316ش در طول هجده سال، شش دوره و مجلدات اسفار را در دوره هاي متوالي درس داده اند.»تسلط ايشان به مباني حكمت و عرفان و تبحر در آثار ملاصدرا باعث مي شد تا محفل درس او مورد توجه

اهل فضل قرار گيرد.علامه سيد جلال الدين آشتياني باز نوشته اند:«مرحوم استاد آقا ميرزا مهدي سه سال ايام عيد را به مقصد زيارت حضرت معصومه (س) در قم به اين شهر مسافرت كردند ؛ و در سفر اخير مغفور له، حضرت امام خميني درس اسفار خود را تعطيل كردند و فرمودند، آقاي آشتياني در رتبه اساتيد من هستند...»

فعاليتهاي آموزشي : ميرزا مهدي آشتياني طي سال ها تلاش مستمر و كوشش مداوم در حوزه سالخورده نجف و در جوار آستان قدس علوي، مضجع حضرت اميرالمؤمنين (ع) موفق به اخذ اجازه اجتهاد از همه اساتيد خود شد. ايشان مدتي را نيز در نجف اشرف به تدريس معقول اشتغال يافت و آن گاه به ايران بازگشت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا مهدي آشتياني در اوائل شباب تدريس منظومه مي كرد.

شاگردان : اگر چه ميرزا مهدي آشتياني به علت مسافرت هاي زياد و كسالت طولاني به صورت پيوسته و شايان نمي توانست به افاده بپردازد، ولي حوزه درس و محفل بحث او تا اواخر عمر شريفش ادامه داشت و جويندگان معارف ناب از زلال درياي علومش استفاده ها بردند. نام برخي از شاگردان زبده وي چنين است:1 - آيت اللّه سيد علي سيستاني.2 - آيت اللّه ميرزا ابوالحسن شعراني.3 - آيت اللّه علامه سيد جلال الدّين آشتياني.4 - آيت اللّه دكتر مهدي حائري يزدي.5 - آيت اللّه علامه محمد تقي جعفري.6 - آيت اللّه آخوند ملا علي همداني.7 - آيت اللّه شيخ ابوطالب تجليل تبريزي.8 - آيت اللّه شهيد مرتضي مطهري.9 - پرفسور عبدالجواد فلاطوري.10 - استاد بديع الزمان فروزان فر.11 - دكتر محمد تقي دانش پژوه.12 - دكتر مهدي محقق.13 - دكتر ابراهيم آيتي.14 - دكتر محمد صادقي.15 - دكتر محمد جعفر

لنگرودي.16 - دكتر موسي جوان.17 - دكتر سيد صادق گوهرين.18 - حكيم حاج شيخ علي محمد جولستاني.19 - حكيم شيخ محمدرضا رباني تربتي.20 - شيخ عبدالكريم روشنا تهراني.21 - آقا شيخ جعفر خندق آبادي.22 - آقا ميرزا محمد علي اديب تهراني.23 - آقا شيخ علي محقق كاشمري.24 - آقا سيد مهدي لاجوردي كاشاني.25 - آقا سيد هوشنگ ميرمطهري.26 - آقا سيد محمد تقي نقوي.27 - آقا سيد محمد حسين آل طيب شوشتري و بسياري ديگر

آرا و گرايشهاي خاص : يكي از ويژگي هاي برجسته ميرزا مهدي آشتياني اين بودكه در يك محدوده جغرافيايي نمي ماند و مسافرت هاي متعددي را به مراكز علم و دانش جهان داشت. او طي سفري به بخارا مدت يك سال در آنجا اقامت گزيد و به تدريس حكمت و فلسفه اسلامي مبادرت ورزيد.بعد از آن به مصر، اسكندريه، برلين، پاريس، رم، هند، بلژيك و ديگر نقاط اروپا مسافرت كرد و با فلاسفه و انديشمندان آن ديار مباحثاتي را انجام داد.ملاقات هاي ايشان كه در واقع نماينده فلسفه و عرفان اسلامي بود - در آشنايي فلاسفه غرب با مباني بلند و ژرف فلسفه اسلام و ايران تأثير مطلوبي داشت. ________________________________________

آثار :

1 اساس التوحيد

ويژگي اثر : اساس التوحيد، ط تهران، دانشگاه تهران. اين كتاب كه قبلاً با مقدمه آقاي منوچهر صدوقي سُها چاپ شده بود اخيراً با مقدمه و تصحيح آيت اللّه سيد جلال الدين آشتياني مجدداً به چاپ رسيده است.

2 ترجمه اسفار اربعه

3 ترجمه اي بر اشارات بوعلي

4 تعليقه بر اسفار اربعه

5 تعليقه بر اشارات بوعلي

6 تعليقه بر شفاء بوعلي

7 تعليقه بر فصوص ابن عربي

8 تعليقه بر فصوص

فارابي

9 تعليقه بر مصباح الانس

10 تعليقه بر منطق منظومه سبزواري

11 حاشيه بر فرائد الاصول

12 حاشيه بر فرائد الاصول تعليقه بر حكمت منظومه سبزواري

13 حاشيه بر كفاية الاصول

14 حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري (ره)

15 رساله در اثبات معراج جسماني

16 رساله اي در اثبات معاد جسماني

17 رساله اي در جبر و تفويض

18 رساله اي در حقيقت كتاب و ميزان به مذاق عرفا، ط تهران، 1352

19 رساله اي در شق القمر

20 رساله اي در علم اجمالي و طلب و اراده

21 شرح بر مشكلات حافظ

22 شرح حديث عمران صابي

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

آشنا، محمدطاهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1081 ق)، مورخ و شاعر شيعى، متخلص به آشنا. ملقب به عنايت خان و خان زمان. اصل وى از تربت خراسان بود. او و پدر و جدش در دستگاه گوركانى هند داراى اعتبار و نفوذ بودند و در پرورش شاعران و اديبان پارسى گوى شهرت فراوان داشتند. آشنا در درگاه شاهجهان صاحب منصب بود و در اواخر پادشاهى او عهده دار سرپرستى كتابخانه ى شاهى شد. وى در اوايل سلطنت اورنگ زيب در كشمير گوشه گيرى كرد و سرانجام در همان جا درگذشت. از آثار وى: «ديوان» اشعار؛ سه مثنوى منظوم، كه از آن جمله مثنوى در صعوبت راه كشمير است؛ خلاصه ى «پادشاه نامه» ملا عبدالحميد لاهورى تحت عنوان «ملخص»، به نثر در احوال سى سال پادشاهى شاهجهان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1245 ،483 -482 /5)، تذكره ى نصرآبادى (58)، الذريعه (1000 ،7 /9)، شام غريبان (39)، فرهنگ سخنوران (7)، لغت نامه (ذيل/ آشنا)، نشتر عشق (119 -118 /1)، يغما (س 9، ش 2، ص 82).

آغاسي وزيراف، دربندي، حيدر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1257 ق)، نويسنده، مورخ. از جمله آثار وى: «مجمع الملوك فى ذكر سلاطين عجم»، در تاريخ.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرستواره ى كتابهاى فارسى (1070 -1069 /2).

آقاسردار، نجف قلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1303 ق)، مورخ و مترجم. وى پس از پايان تحصيلات ابتدايى و مقدمات براى ادامه ى تحصيلات به بيروت رفته و از آنجا به فرانسه رهسپار شد. مدتى براى تكميل انگليسى در لندن صرف وقت كرده در بازگشت وارد خدمت وزارت دارايى شده و يك دوره نيز به وكالت مجلس انتخاب شد. وى از شاگردان فرصت الدوله شيرازى صاحب «آثار عجم» است. از آثارش: ترجمه ى «تاريخ انگلستان»؛ ترجمه ى «تاريخ روسيه»؛ «تاريخ سياسى نفت»، «دره ى نجفى»، در عروض و بديع و قافيه؛ «راه آهن ايران»؛ ترجمه ى «شناسايى دام و دد»؛ «عالم حيوانات»؛ «فراماسيون در انقلاب فرانسه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (235 /14 ،114 /8)، مؤلفين كتب چاپى (546 -544 /6).

آل بحرالعلوم، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1355 -1282 ق)، عالم، مورخ، اديب و شاعر. در نجف به دنيا آمد. ادبيات و مقدمات علوم را نزد پدر آموخت. فقه و اصول را نزد سيد محمدكاظم يزدى و شيخ الشريعة اصفهانى و شيخ عبداللَّه مازندرانى فراگرفت. بيشترين شهرت او در شعر و ادب و تاريخ است. او همچون پدرش شاعرى توانمند بود. از آثارش: «التاريخ المنظوم»، حدود 1000 بيت، در تاريخ وفيات مشاهير علما و پاره اى از حوادث مهم و تاريخى و مدائح ائمه- عليهم السلام؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (626 /4)، الذريعه (289 /3)، معجم المؤلفين (195 -194 /3).

آلياري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: علوم انسانى و اجتماعى، دانشگاه: تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

فارغ التحصيل از دانشگاه استانبول در رشته تاريخ، كارشناسى ارشد در زمينه هاى تاريخ آسيا و تاريخ اسلام قرون وسطى، دكتراى تاريخ در سال 1345.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مسايل تاريخى از جهت روشن شدن دهليزهاى تاريك تاريخ. نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

اوضاع سياسى و اقتصادى و اجتماعى تاريخ ايران بعد از اسلام.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 18، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

در مورد مسايل تاريخى بويژه از جهت روشن شدن دهليزهاى تاريك تاريخ

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

آملي طبرستاني، اولياءاللَّه، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 764 ق)، مورخ و شاعر. معروف به ملا اولياء. مدتها در بغداد تحصيل كرد. سپس به عراق عجم و طبرستان بازگشت و به جهت مرگ اردشير بن حسن حكمران مازندرانى كه ممدوح ظهيرالدين فاريابى بود دلتنگ شد و از استرآباد به خوارزم رفت و چندى در آن سامان زيست. «تاريخ سلاطين مازندران» كه نثرى ساده و روان دارد از تصنيفات او است. بعدها سيد ظهيرالدين مرعشى، از آن زمان تا حيات خود، ذيلى بر آن نوشت. ملا اولياء گاهى شعر مى سرود و بيشتر در قالب رباعى طبع آزمايى مى كرد. از آثارش: «تاريخ رويان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (511 -510 /3)، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران (نودونه- صد)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (709 /1)، مؤلفين كتب چاپى (389 /5)، مجمع الفصحا (1173 /3).

آئينه وند، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ و ادبيات اسلامى، دانشكده: علوم انسانى، دانشگاه: تربيت مدرس

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكترا در رشته تاريخ و ادبيات اسلامى از دانشگاه القديس يوسف لبنان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تاريخ اسلام، تاريخ شيعه، فرهنگ و تمدن اسلامى، علوم حديث، علوم قرآن، سيره، ادبيات عرب، علوم سياسى، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 45 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 17

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 3

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ اسلام، ادبيات سياسى، علم التاريخ، تاريخ شيعه.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 15، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

ادبيات، تاريخ، فقه، فرهنگ و تمدن اسلامى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

بابيوردي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1287، اهر.

درگذشت: 8 اسفند 1366، تهران.

حسين بابيوردى پس از طى دوره ى تحصيلات ابتدايى به عنوان اولين سرباز وظيفه ى قراچه داغ در سال 1307 خدمت نظام را در تبريز آغاز كرد و به تدريج مدارج مختلف خدمت از سربازى تا سرهنگى را گذراند و در سال 1337 بازنشسته شد.

مقاله هاى او در مجلات «بررسيهاى تاريخى»، «وحيد»، «يغما»، «ارتش» و «ژاندارمرى» منتشر شده و از تأليفات او تاريخ ارسباران (1341) و تاريخ پناهندگان ايران به چاپ رسيده است. تاريخ ارسباران حاوى تاريخچه ى خانواده ى بابيوردى و قرانيى مربوط به آنها از سال 900 ق. تا عصر حاضر است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

باراني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا باراني

محل تولد : سيرجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

زندگينامه علمي محمدرضا باراني

وي در سال 1344 در شهرستان سيرجان به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان در سال 1363 شمسي مدرك ديپلم را دريافت نمود. او همچنين در زمان جنگ تحميلي عراق بر ضد جمهوري اسلامي ايران، به همراه هم رزمان خود حدود يك سال در جبهه هاي جنگ و دفاع مقدس نيز حضور داشته است.

الف _ تحصيلات حوزوي:

ايشان در سال 63 پس از اخذ ديپلم به شهر مقدس قم آمده و وارد حوزه علميه قم شده و به تحصيلات حوزوي پرداخت كه شرح آن در زير مي آيد:

1. دروس دوره آغازين حوزه مانند جامع المقدمات، المغني، سيوطي، مختصر المعاني و برخي دورس جنبي را در مدرسه حقاني گذراند.

2. دروس سطح را نزد اساتيدي چون حجج اسلام؛ سيد محمد سعيدي، سيد احمد خاتمي، سيد هاشم حسيني بوشهري، مدرسي يزدي، پاياني، اعتمادي، آيت الله استادي، آيت الله

طاهري خرم آبادي، آيت الله محفوظي و آيت الله سبحاني به پايان رساند.

3. دروس خارج فقه و اصول را نزد آيات عظام؛ فاضل لنكراني، سبحاني، خاتم يزدي، جوادي آملي و وحيد خراساني گذرانده است.

ب- تحصيلات دانشگاهي:

ايشان هم زمان با تحصيلات حوزوي به تحصيلات دانشگاهي و كلاسيك روي آورد و مراحل زير را پيموده است.

1. كارشناسي «الهيات و معارف اسلامي» را در سال 1373شمسي دريافت نمود.

2. كارشناسي ارشد «تاريخ» را در سال 1379 با عنوان پايان نامه «شيعه در ايران عصر ايلخانان» به پايان رساند.

3. دكتري Ph.D«تاريخ اسلام»؛ سال 1381 در دانشگاه اصفهان به عنوان دانشجوي دكتري تاريخ اسلام پذيرفته شد و در سال 1386 از پايان نامه دكتري با موضوع «بررسي تاريخي تعامل فكري و سياسي اماميه با فرقه هاي معتزله، اشاعره و حنابله در عصر آل بويه در بغداد» دفاع كرده است. ج _ مسئوليت هاي علمي:

1. عضو هيئت علمي جامعه المصطفي العالميه از 1382 تاكنون

2. مسئول انجمن تاريخ پژوهان از 1380 تاكنون كه يكي از انجمن هاي علمي حوزه مي باشد.

3. مسئول انجمن علمي ايراني تاريخ اسلام از سال 1387 تاكنون كه از انجمن هاي علمي وزارت علوم است.

4. مدير گروه تاريخ جامعة الزهرا (س) از سال 1386 تاكنون

5. مسئول دبيرخانه انجمن هاي علمي حوزه از 1381 تا پايان 1386

6. عضو هيئت تحريريه فصل نامه علمي تخصصي «نامه تاريخ پژوهان» وابسته به انجمن تاريخ-پژوهان

7. عضو هيئت تحريريه فصل نامه تخصصي « سخن تاريخ» وابسته به گروه تاريخ مدرسه عالي امام ره

8. مدير گروه تاريخ جشنواره كتاب سال حوزه از 1382 تاكنون

9. مدير مسئول فصلنامه تخصصي «نامه تاريخ پژوهان» از سال 1382 تاكنون

10. سردبير فصلنامه دانشجويي «سخن تاريخ» از سال 1385

تاكنون

11. مسئول كميسيون تاريخ اسلام مركز جهاني علوم اسلامي از 1383 تاكنون

12. عضو هيئت موسس انجمن تاريخ پژوهان از انجمن هاي علمي حوزه

13. عضو هيئت موسس انجمن علمي ايراني تاريخ اسلام از انجمن هاي علمي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري

14. عضو شوراي علمي مركز تخصصي تاريخ حوزه از 1382 تا مهر 1385

15. عضو شوراي گروه سيره پژوهشكده تاريخ و سيره دفتر تبليغات از 1381 تا آذر 84

16. عضو شوراي پژوهشي گروه تاريخ جامعة الزهراء از تابستان 1385 تاكنون

17. مسئول علمي نخستين «همايش بين المللي تشيع و خاورشناسان» در سال 1384 تا 1385

18. دبير علمي همايش «نكوداشت استاد علي دواني» در سال 1386.

19. عضو شوراي علمي «همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص)» در دانشگاه اصفهان در سال 1385

20. عضو شوراي علمي همايش سراسري «قرآن و تاريخ» دانشگاه آزاد اسلامي در سال 1385

21. دبير گروه تاريخ مدرسه عالي امام خميني (ره) در سال 1381

22. مسئول علمي دومين «همايش بين المللي تشيع و خاورشناسان» در سال 1386 و 1387 د- تدريس

ايشان در دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد تدريس داشته اند كه به قرار ذيل است.

1) تدريس دروس مختلف تاريخ مانند؛ تاريخ پيامبر(ص)، تاريخ ائمه (ع)، تاريخ عباسيان، تاريخ امپراطوري عثماني، تاريخ اسلام در مصر و شام، تاريخ اسلام در مغرب و اندلس، تاريخ نگاري در اسلام، تاريخ اسلام و خاورشناسان و تشيع در آثار خاورشناسان در مدرسه عالي امام خميني(ره) وابسته به جامعه المصطفي العالميه از سال 1379 تاكنون.

2) تدريس دروس تاريخي مانند؛ تاريخ عباسيان، تاريخ عثماني، تشيع در آثار خاورشناسان و تاريخ اسلام در مغرب و اندلس در دانشگاه اهل بيت(ع) در سال هاي

1383 و 1385 و 1386.

3) تدريس دروس تاريخي مانند؛ تاريخ امويان، تاريخ عباسيان، تاريخ عثماني، تشيع در آثار خاورشناسان و تاريخ اسلام و خاورشناسان در مركز آموزش هاي اسلامي وابسته به حوزه – گروه تخصصي تاريخ در سال هاي 1382 تاكنون

4) تدريس درس تاريخ اسلام و خاورشناسان در مدرسه عالي فقه و معارف اسلامي در سال هاي 1383 تا 1385.

5) تدريس دروس تاريخي تاريخ عثماني و تشيع در آثار خاورشناسان در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در سال 1385.

6) تدريس درس تشيع در آثار خاورشناسان در دانشگاه پيام نور قم در سال 1387. ه_ پژوهش هاي منتشر شده:

1. «گرايش ايرانيان به تشيع در قرن هفتم هجري»؛ منتشره در فروردين 1380 در نشريه تخصصي معرفت شماره 40.

2. «نقد و بررسي گرايش ايلخانان به اسلام و تشيع»؛ منتشره در نشريه تخصصي تاريخ در آيينه پژوهش شماره اول پاييز 1381.

3. «معرفي و نقد سفرنامه ابن فضلان» منتشره در نشريه تخصصي تاريخ در آيينه پژوهش شماره پنجم فروردين 1383.

4. «اختلاف روايات و راهكارهاي حل آن» منتشره در مجموعه مقالات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 1380.

5. «زندگينامه علمي فرهنگي امام هادي(ع)» در مجموعه مقالات دفتر تبليغات اسلامي 1384.

6. «دين حنيف، ماهيتي مستقل يا روح اديان الاهي» منتشره در نشريه تخصصي مذاهب و فرق اسلامي «طلوع» پاييز 1384.

7. «جامعه شناختي نهاد حكومت پيامبر(ص)» منتشره در مجموعه مقالات همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص) دانشگاه اصفهان پاييز 1385.

8. «احناف» در دائرة المعارف قرآن در دائره المعارف قرآن وابسته به دفتر تبليغات اسلامي سال 1386.

9. «التأثير الفكري المتبادل بين الامامية و المعتزلة في عصر البويهيين» كه مجوز انتشار آن از

نشريه بين المللي علوم انساني در تاريخ 4/7/1386 دريافت شده است.

10. بررسي و تحليل تعامل فكري سياسي اماميه با اشاعره در بغداد دوره آل بويه (سده هاي چهارم و پنجم

هجري) انتشار در نشريه شيعه شناسي وابسته به موسسه شيعه شناسي، 1387.

11. مدخل بسر بن سفيان در دائره المعارف قرآن انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه و _ پژوهش هاي آماده نشر:

الف) مقالات

1. امام هادي (ع) و علم و دانش

2. تأثير حمله مغول بر جغرافياي انساني ايران

3. تأثير حديث نگاري بر تاريخ نگاري

4. سير تاريخي انديشه ولايت فقيه

5. تبيين تاريخي(تأليف و ترجمه قسمتي از كتاب استنفورد)

6. حركت و پويايي در تاريخ (تأليف و ترجمه قسمتي از كتاب استنفورد)

7. سبب در تاريخ (تأليف و ترجمه قسمتي از كتاب استنفورد)

8. تاريخ نگاري قرن هاي 4 تا 6 هجري

9. نقش مروان بن حكم در صدر اسلام

10. بررسي تاريخي حادثه انذار عشيره

11. رويكرد اماميه و حنابله درباره باورهاي كلامي در بغداد دوره آل بويه

12. ديدگاه اماميه و اشاعره در باره دانش ها

13. ديدگاه اماميه و حنابله درباره دانش ها

14. ديدگاه اماميه و معتزله درباره دانش ها

15. رويكرد حنابله در رقابت با ديگر فرقه هاي

16. همگرايي و واگرايي حنابله با ديگر فرقه هاي

17. فرايند اقتداريابي اشاعره در دوره آل بويه

18. فرايند تعامل و تقابل سياسي اماميه و معتزله

19. فرايند تعامل و تقابل فكري اماميه و اشاعره

20. فرايند تعامل و تقابل فكري اماميه و معتزله

21. مصلحت انديشي سياسي و مذهبي آل بويه

22. معتزله در فرايند اقتدار سياسي و فكري ب) كتاب ها

1. بررسي تاريخي تعامل فكري و سياسي اماميه با فرقه هاي معتزله، اشاعره و حنابله در عصر آل بويه در بغداد (رساله دكتري كه تا چند

ماه آينده منتشر خواهد شد.)

2. تشيع در ايران عصر ايلخانان؛ (پايان نامه كارشناسي ارشد است كه در حال آماده سازي براي انتشار است).

3. تاريخ امپراطوري عثماني (كتاب درسي)؛ در حال انجام است.

4. تشيع در آثار خاورشناسان (كتاب درسي)؛ در حال انجام است. ز- سخنراني علمي و شركت در همايش ها و ميزگردها

1. ارايه مقاله در همايش «بررسي كتاب الصحيح من سيرة النبي الاعظم (ص)» توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 1379.

2. ارايه مقاله در «همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص)» در دانشگاه اصفهان در سال 1385.

3. شركت در ميزگرد «امام رضا (ع) و گروه هاي دورن شيعي» در انجمن تاريخ پژوهان در سال 1385.

4. شركت در ميزگرد «بازكاوي اوضاع سياسي و اجتماعي عصر امام رضا (ع)» در انجمن تاريخ پژوهان در سال 1385.

5. شركت در ميزگرد «توليد علم در تاريخ» توسط انجمن تاريخ پژوهان و نهضت نرم افزاري در سال 1383.

6. شركت در ميزگرد «نقد نظريه از اماميه تا اثني عشريه» كه اين نظريه از سوي خاورشناس مشهور اتان كلبرگ مطرح شده است و جلسه نقد اين نظريه كه توسط نهضت نرم افزاري و انجمن تاريخ پژوهان در سال 1385 برگزار گرديد.

7. شركت در ميزگرد نقد كتاب «موسوعة التاريخ الاسلامي» نوشته استاد يوسفي غروي كه توسط انجمن تاريخ پژوهان و دبيرخانه كتاب سال حوزه در 2 اسفند 1386 برگزار شد.

8. سخنراني علمي در همايش توليد علم با عنوان «جايگاه مطالعات تاريخي در حوزه» در سال 1383.

9. سخنراني علمي در انجمن معلمان تاريخ استان قم با عنوان «آسيب شناسي تدريس تاريخ» در سال 1385.

10. شركت در ميزگرد «چالش هاي فراروي شيعه پژوهي غربيان» برگزار

شده در دومين همايش بين المللي تشيع از ديدگاه خاورشناسان، 1387. ح- راهنمايي و مشاوره رساله و پايان نامه

1. راهنمايي بيش از 36 رساله دفاع شده و در حال نگارش

2. مشاوره 15 (پانزده) رساله دفاع شده و در حال نگارش

3. داوري 5 (پنج) رساله ارشد

باستاني پاريزي، محمدابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم باستاني پاريزي فرزند شيخ علي اكبر ، در سال 1304 هجري شمسي در روستاي پاريز كرمان ديده به جهان گشود. استاد تحصيلات ابتدايي را در پاريز به پايان برد و دوره دبيرستان را تا سوم متوسطه در سعيدآباد سيرجان به انجام رسانيد و در كرمان وارد دانشسراي مقدماتي شد و ديپلم گرفت. در خلال تحصيل ، در حالي كه بيش از هفده سال نداشت ، با روزنامه روح القدس همكاري كرد و آثار نظم و نثرش را در آن به چاپ رساند. دكتر باستاني براي ادامه ي تحصيل راهي تهران شد و در دانشسراي عالي در رشته تاريخ و جغرافيا به تحصيل پرداخت و به دريافت ليسانس توفيق يافت و تا درجه دكترا پيش رفت. در تهران فعاليت مطبوعاتي خود را گسترش داد و با روزنامه ها و مجلات همكاري نزديك داشت. استاد مدتي در دبيرستان هاي كرمان مشغول خدمت بود اما سرانجام به تهران آمد و به كار تدريس در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول گرديد. از ايشان آثار زيادي تاكنون به چاپ رسيده است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : ايران دوره اسلامي

والدين و انساب : محمدابراهيم باستاني پاريزي ، فرزند حاج شيخ علي اكبر معروف به حاج آخوند بود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : از آنجايي كه پدر محمد ابراهيم باستاني پاريزي فردي باسواد

بود ، وي را روانه ي مدرسه اي در همان قريه ي پاريز نمود. اين مدرسه در منزل شخصي به نام ملامحمدحسن قرار داشت _ اين فرد همان كسي است كه سال ها بعد باستاني پاريزي آثار ، نوشته ها و نامه هايش را تحت عنوان « آثار پيغمبر دزدان » جمع آوري و چاپ كرد - ، در سال 1313 پدر باستاني پاريزي مدرسه اي ساخته و او كلاس پنجم را در همين مدرسه به پايان رساند. پاريزي كلاس ششم ابتدايي را در سيرجان و در دبيرستان بدر سپري نمود. وي پس از به پايان بردن دوره ي تحصيل در مقطع ابتدايي ، به مدت 2 سال ترك تحصيل كرد ، اما در اين فاصله در محضر كلاس پدر حاضر مي شد و به آموختن ادبيات و عربي مي پرداخت. او در سال 1318 براي ادامه ي تحصيل عازم سيرجان شد و سه سال اول دبيرستان را در آنجا گذراند ؛ علي رغم آن كه وي تصميم داشت بجاي تحصيل به اداره پست و تلگراف رود ، اما با توصيه يكي از معلمان خود براي ادامه ي تحصيل به دانشسراي مقدماتي كرمان ، كه به كوشش رئيس فرهنگ وقت ( رهبر كسروي ) شبانه روزي شده بود ، وارد شد. با توجه به اينكه اين دانشسرا تنها به محصلان رتبه ي اول و دوم اجازه ي ادامه ي تحصيل در دانشسراي عالي تهران را مي داد ، پاريزي توانست شاگرد دوم اين دانشسرا شده و به تهران رود. سال ششم را در دبيرستان رشديه ي آن روز خواند و سپس در دانشسراي عالي تهران

در دانشكده ادبيات به ادامه ي تحصيل در رشته ي تاريخ پرداخت. پس از آن باستاني پاريزي به كرمان رفت ، اما مجددا در سال 1337 براي دوره دكتراي تاريخ به تهران بازگشت و توانست اين دوره را نيز به پايان برد.

خاطرات و وقايع تحصيل : تحصيلات دوره ي دبيرستان محمد ابراهيم باستاني پاريزي در سيرجان مصادف با جنگ جهاني اول بود. اين سال ها براي كشورمان سال هاي سختي بود ، چرا كه جنگ جهاني باعث گرديد فقر و گرسنگي بر همه جا سايه افكند. با سقوط رضا شاه در سال 1320 ، پاريزي تصميم گرفت از كلاس نهم ( سوم دبيرستان ) ترك تحصيل نمايد و در پستخانة پاريز به جاي مدير قبلي كه در همان زمان بازنشسته شده بود استخدام شود ، اما چيزي كه باعث شد او از اين كار منصرف شود ، مقاله اي بود كه در روزنامة « بيداري » به چاپ رساند ، او در اين مقاله جوابيه اي در مقابل مقالة مرتضي برازجاني كه از معلمان مدارس كرمان بود تنظيم نمود. اين مقاله در احوال حضرت فاطمه زهرا ( ع ) و كيفيت زندگي او تنظيم شده بود ، پاريزي در جواب نوشت « اينكه زنهاي امروز از اين بانوي بزرگ سرمشق نمي گيرند ، تقصير مردان است كه زن ها را به گونه اي ديگر مي پسندند ، تقصير زن ها نيست ... » در همان زمان يك معلم كرماني به نام منصوري كه براي توزيع كوپن به پاريز آمده بود با خواندن اين مقالعه او را از خدمت در پست و تلگراف برحذر داشت .

فعاليتهاي

ضمن تحصيل : محمد ابراهيم باستاني پاريزي پس از به پايان بردن دوره ي ابتدايي ، به مدت دوسال ترك تحصيل نمود و در همين سال ها مجله ي خطي به نام « نداي پاريز » با سه مشتري منتشر كرد.

استادان و مربيان : از معلمين دوره ي ابتدايي محمد ابراهيم باستاني پاريزي مي توان آقايان : سيد احمد هدايت زاده نبوي پاريزي ، يحيي سالمي پاريزي و ميرزا غلامحسين سعيدنيا معروف به ناظم را نام برد. از معلمين پاريزي در سه سال اول دبيرستان مي توان آقايان : سيد عبدالحسين حجازي ، ابوالقاسم ارجمند ، محمد صنعتي ، جلال پور ، صفوت و چند تن ديگر را نام برد كه در شكل گيري معلومات و ذوق وي تاثيرگذار بوده اند. همچنين او در تابستان با مراجعت به زادگاه خود ، از محضر پدرش نيز كه محل تردد رجال ادب ، سياست و اهل ذوق بودند استفاده هاي زيادي مي نمود ؛ از كساني كه در اين مجلس حاضر مي شدند اسماعيل مرآت ، هادي حائري ، عطيفه ، مايل تويسركاني ، صادق انصاري _ از رؤساي اسبق معروف كرمان _ هادي اشتري ، ابوالفا معتمدي ، آقاسيد محمدرضا مدني ، سيدجلال هجري رفسنجاني ، شيخ عبدالمحسن محسني _ كه از خوشنويسان به نام و از شعراي سيرجان بود _ و مرتضي خان ستوده و بسياري از رجال صاحب ذوق سيرجان و زيدآباد و همچنين معلمان كرمان مي توان نام برد. پاريزي در فاصله ي دو ساله ي تحصيل در دانشسراي مقدماتي كرمان از محضر آقايان : فنايي ، الفت ، سيد حسين مدني پور ،

دكتر پورحسيني ، دكتر بقايي ، بهمن اوف ، صباحي محمد طاهري ، محمد طاهري ، محمد صرافي ، رغبتي ، محمد علي بابايي ، مهندس كارآموز و چند تن ديگر نيز استفاده نمود. او در سال ششم ادبي دبيرستان رشديه نزد معلمين معروفي همچون محمد جواد تربتي ، عضدتي ، محيط طباطبايي ، دكتر گوهرين ، محمد علي خليلي به كسب علم پرداخت. پس از واردشدن در دانشسراي عالي و دانشكده ادبيات ، در رشته ي تاريخ محضر استادان بزرگواري چون نصرالله فلسفي ، رشيد ياسمي ، سعيد نفيسي ، عباس اقبال آشتياني ، دكتر سعادت ، دكتر مجير شيباني ، دكتر بينا ، فاضل توني ، دكتر احمد بهمنش ، دكتر احمد مستوفي و دكتر محمدحسن گنجي را درك نمود. باستاني پاريزي دوره ي دكتراي تاريخ را زيرنظر استاداني چون دكتر محسن عزيزي ، ابراهيم پورداود و سعيد نفيسي به پايان برد.

همسر و فرزندان : محمد ابراهيم باستاني پاريزي پس از اتمام تحصيلات عاليه در سال 1337 به كرمان بازگشت و در همين سال با يكي از معلمان دبيرستان دخترانه بهمنيار كرمان ازدواج نمود كه حاصل اين ازدواج يك دختر و يك پسر مي باشد و هر دو فارغ التحصيل دانشكده فني دانشگاه تهران هستند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد ابراهيم باستاني پاريزي به مدت سه سال سرپرستي دبيرستان دخترانه « بهمنيار » را به عهده داشت. در سال 1337 بعد از اخذ مدرك دكتري ، ابتدا در موزه ايران باستان شروع به كار نمود و چون دكتر خوانساري مدير داخلي مجله « دانشكده ادبيات » دانشگاه تهران براي استفاده از فرصت

مطالعاتي به اروپا رفته بود ، وي را به عنوان غلط گير مجله به دانشكده ادبيات منتقل نمودند. حدود ده سال مديريت مجله « دانشكده ادبيات » را به عهده داشت تا اينكه در سال 1349 براي فرصت مطالعاتي به اروپا رفته و به همين خاطر از كار مستعفي شد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد ابراهيم باستاني پاريزي در پاييز 1330 پس از اتمام تحصيلات عاليه به سمت دبيري دبيرستان هاي كرمان منصوب شد و سه سال نيز سرپرستي دبيرستان دخترانه بهمنيار را به عهده گرفت. در سال 1337 بعد از اخذ مدرك دكترا ، به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران رفت و به كار تدريس پرداخت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد ابراهيم باستاني پاريزي در كنار فعاليت هاي آمزشي ، با نوشتن مقاله و شعر ، با مطبوعات نيز همكاري داشتند. وي در دوره دانشسراي مقدماتي در روزنامه « بيداري ايران » مقاله اي در رثاي معلم دانشسرا ، مرحوم اديب بامداد نوشت و در همين سال ها با انتشار روزنامه « روح القدس » در كرمان مقالات خود را به چاپ رساند. در دوران تحصيل در دانشسراي عالي و دانشكده ادبيات به عنوان مترجم عربي با روزنامه « كيهان » همكاري خود را براي ترجمه روزنامه هاي معروف مصر « المصري ، الاهرام ، آخرساعه ، اخبار اليوم » و امثال آن آغاز نمود. پس از اتمام تحصيلات عاليه با توجه به آنكه در كرمان به شغل دبيري مشغول بود ، در روزنامه « بيداري كرمان » كه تحت مديريت سيد محمد رضا هاشمي _ بعد از سيد محمد هاشمي _ مقالاتي را منتشر

كرد ، پس از آن با به دست آوردن امتياز مجله اي به نام « هفتواد » از سال 1336 تا 1337 در چاپخانه يارمند كرمان 17 شماره ي آن را به چاپ رساند. بعد تحصيلات دوره ي دكترا مقالاتي را در مجلات « يغما ، دانشكده ادبيات ، بررسي هاي تاريخي ، وحيد ، گوهر ، هفت هنر » و امثال آن منتشر نمود كه بلافاصله در مجله ي « خواندني ها » نقل مي گرديد. « سپيد و سياه » ، « راه نماي كتاب » و مجله « باستان شناسي » نيز مقالات او را چاپ مي كردند. از جرايد شهرستان ها مثل « پارس شيراز » ، « انديشه كرمان » ، « خراسان مشهد » ، « استوار قم » در افغانستان مجله « آريانا » ، « نواي ملت » خوزستان و امثال آن نيز اشعار و نوشته هايش راچاپ مي كردند. در ستون انتقاد روزنامه اطلاعات مقالاتي را چاپ نمود كه اين مقالات در كتاب جداگانه اي به نام « زير اين هفت آسمان » تجديد چاپ شد. بعد از انقلاب نيز با بسياري از جرايد و مجلات مثل « نهيب آزادي » ، « ماهان » ، « حديث كرمان » ، « آينده » و « چيستا » نيز به همكاري پرداخت. استاد باستاني پاريزي در شعر و شاعري نيز دستي داشته كه مجموعا سه بار اشعار او در سال هاي 1327 تحت عنوان « يادبود من » ، در سال 1340 تحت عنوان « ياد و يادبود » و در سال 1363 با نام «

ياد بود » چاپ گرديد . اشعار وي در سال هاي تحصيل معمولا در جرايد تهران ، خصوصا « توفيق » با سبكي خاص در دوبيتي عرضه مي گرديد.

آرا و گرايشهاي خاص : محمد ابراهيم باستاني پاريزي عمر خويش را بر سر معرفي و شناخت هر چه بيشتر سرزمين كرمان گذاشته اند ، به قول يكي از اساتيد : « ... و نديده ام كه او [ پاريزي ] روزي از ياد مردم كرمان و سرزمين آن خالي باشد ، اگر كتابي يا مجله اي به دستش مي افتد ، نخست مي خواهد بداند كه آيا در آن مطلبي در بارة كرمان هست يا نه ؟ اگر در كنگره اي و مجمعي علمي پيشنهاد سخنراني با او مي كنند ، تمام هم او آن است كه در موضوعي سخن بگويد كه به وجهي ، ولو بسيار دور با كرمان ارتباط داشته باشد و چنين موضوعي را ، هر چند دور از ذهن باشد ، پيدا مي كند و در آن باره سخن مي گويد. او عاشق كرمان و مردم آن است و عشقش عرضي و مجازي نيست كه از او جدا شود با شير اندرون شده و با جان خواهد بود. او تنها عاشق كرمان و منطقه ي آن نيست ، ايران و مردم آن را نيز به همان اندازه دوست دارد ، كسي نمي داند كه در ذهن باستاني ، ايران اصل است يا كرمان ، پاريز فرع است يا كرمان ؟ و اگر كسي به اوضاع جهان واقف نباشد و فقط نوشته هاي پاريزي را بخواند خيال خواهد كرد كه كرمان دل ايران

است و پاريز دل كرمان . » تاريخ در نظر باستاني پاريزي امري طولي و زماني نيست كه حوادث در آن به دنبال هم و در توالي يكديگر قرار گرفته باشند ، در انديشه ي او زمان تبديل به مكان و طول مبدل به عرض شده است و حوادث زماني مانند اشيا ء مكاني در جنب هم قرار دارند نه در پشت سر هم ؛ در نظر باستاني حوادث تاريخ جز « به درد گواه و شاهد براي امور مبتلا به فعلي مردم نمي خورند و گذشته مقدمه حال است و اگر تاريخي نتواند مشكلي را از حال حل كند ، بي فايده و بي حاصل است . » باستاني پاريزي به عنوان يك مورخ اديب معتقد است كه در تمدن چند هزاره ساله ي ما كه هزار و پانصد سال با زبان فارسي امروزي همراه بوده است ، غير عادي نيست اگر تاريخ با ادب آميخته شده باشد ، بيشتر كتب ادب فارسي ما حاوي قسمت مهمي از تاريخ اجتماعي ماست و ياد مي كند از عباس اقبال كه مي گفت : « ديوان معزي نيشابوري ، خودش يك تارخ سلجوقي است » . از طرف ديگر شعر و ادب ، در نگارش تاريخ يك چاشني اي به نوشته مي دهد تا خواننده را به دنبال كردن بحث تشويق و ترغيب كند. او مي گويد : « البته مرزي هست ميان شعر و ادب با تاريخ و سرگذشت كه اين مرز بايد رعايت شود و نكته همين جاست كه كسي از مرز خود تجاوز و از خط سير خود عدول نكند. » پاريز معتقد

است از شعر و ادب در تاريخ و پيوند اين دو مظهر بزرگ فرهنگ ايراني ، چيزي نيست ، مگر ادامه ي سنت و روال فرهنگي قديم و تاريخ نويسي هزارساله ي ما و اينك يك دانشجوي كم استعداد ، به همان راه قدم نهاده ، و چنان مي نمايد كه مورد تشويق همه قرار گرفته است. دكتر باستاني پاريزي در مورد تاريخ و تعريف آن برخلاف ديدگاه اروپاييان كه معتقدند « تاريخ علم ساختن آينده است » و يا به قول ابن خلدون « تاريخ عبرت است » ، با تاريخ نگاري منظم و كرونولوژيك فاصله دارد ، او مي گويد : « جامعه از تاريخ چه مي خواهد ؟ جامعه مايل است كه تاريخ مثل بسياري از منابع ديگر فرهنگي يك مملكت براي هريك از افراد آن ملت يك « شخصيت ثابت » و قابل اعتنا و در خور احترام پديد آورد ، چه ، ثابت شده است كه در برابر حوادث و پيش آمدها ي روزگار ، تنها كساني پايدار و بردبار و خوددار و حليم و چاره جو هستند كه از يك « شخصيت ثابت » برخوردار باشند. اشخاصي كه از جهت رواني نتوانند شخصيت خود را توجيه كنند ، و نقص شخصيت ، و بيماري تزلزل ، و فساد شخصيت داشته و درباره ي هويت خود دچار ترديد باشند ، هرگز افراد قابل اطميناني براي يك جامعه نخواهد بود ... ». او معتقد است كه دوران نوشتن تاريخ هاي كرنولوژيك به روال سابق سپري شده است و با توجه به آنكه دوران مطبوعاتي ها ، روزنامه نويسان ، رپورترها ،

فيلم بردارهاي تلويزيون ، مشغول نوشتن و تنظيم تاريخ كرونولوژيك ايران و دنيا هستند خيلي مستندتر و مفصل تر از تاريخي كه في المثل « هدايت » صاحب روضه الصفا ناصري براي قاجاريه نوشت ، يا شرف الدين يزدي صاحب ظفرنامه براي تيمور ، يا اسكندر بيك منشي صاحب عالم آرا براي شاه عباس. همچنين او مي گويد : « تاريخ واقعي را وقتي مي شود نوشت كه بسياري از اسناد محرمانه سياسي آزاد شده باشد و اين معمولا بيش از سي سال وقت مي طلبد ، به عبارت ديگر ، تاريخ واقعي امروز را نسل آينده خواهد نوشت. ما اگر همت و علاقه و بينش و توانايي و متد داشته باشيم ، بتوانيم تاريخ قرن پيش را بنويسيم ، خود كاري است كه در حد معجزه است » ! --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آثار پيغمبر دزدان

ويژگي اثر : نخستين كتاب باستاني پاريزي به نام « آثار پيغمبر دزدان » در سال 1323 يعني زماني كه در دانشسراي مقدماتي بود چاپ شد. او درباره ي اين كتاب مي گويد : « در يكي از تابستان ها وقتي مرحوم احمدآقا معين زاده رفسنجاني به پاريز آمد ، نامه هاي زيادي از پيغمبر دزدان داشت ، كه آنها را رونويس كردم و از جاهاي ديگر و اشخاص ديگر نيز شنيده ها را يادداشت كرده و درسال 1323 مقدمه اي برآن نوشتم و مرحوم سعيدي يزدي مدير كتابفروشي گلبهار كرمان آن را چاپ كرد و اين نخستين كتاب من بود كه به چاپ مي رسيد ».

2 آسياي هفت سنگ

3 از پاريز تا پاريس

ويژگي اثر :

باستاني پاريزي خاطرات مسافرت به اروپاي خود را ( فرصت مطالعاتي ) در مجلات « وحيد » و « يغما » منتشر نمود ، كه بعد از مدتي به صورت كتاب « از پاريز تا پاريس » درآمد.

4 اژدهاي هفت سر

ويژگي اثر : « اژدهاي هفت سر » مقاله مفصلي است كه باستاني پاريزي با عنوان « خودمشت مالي » به جهت تصحيح اشتباهات گذشته تنظيم نمود .

5 اصول حكومت آتن

ويژگي اثر : درسال 1337 در دوره ي دكترا به عنوان تكليف درسي ، رساله « اصول حكومت آتن » را كه از رسالات ارسطو است ، به فارسي ترجمه نمود كه چند سال بعد با نقدمه استاد دكتر غلامحسين صديقي منتشر شد.

6 ترجمه اخبار ايران ( از ابن اثير )

7 تصحيح و تحشيه تاريخ شاهي قراختائيان

8 تصحيح و تحشيه تاريخ وزيري

9 تصحيح و تحشيه جغرافياي كرمان وزيري

ويژگي اثر : پس از انتشار اين كتاب توسط باستاني پاريز ، بلافاصله به عنوان مسائل اجتماعي در تاريخ و جغرافياي كرمان توسط « بوسه » به زبان آلماني ترجمه و در شماره 50 مجله اسلام ( Derislam ) چاپ گرديد.

10 تلاش آزادي

ويژگي اثر : « تلاش آزادي » تاريخچه اي است از مشروطيت تا سقوط قاجار ، كه ابتدا به عنوان مقدمه كتاب « ايران باستان » نوشته پيرنيا چاپ گرديد سپس به صورت جداگانه چاپ شد.

11 تن آدمي شريف است ...

ويژگي اثر : اين كتاب تحقيقي درباره ي مظالم و گرفتاري هايي است كه بر تك تك اعضاي بدن آدمي وارد مي شود. قسمت اول كتاب ناتمام مانده

و اختصاص دارد به موي و سر و گوش و ابرو و چشم ، و قسمت هاي ديگر نيز هنوز به چاپ نرسيده است. نام اين مجموعه از شعر « تن آدمي شريف است ... » از شعر سعدي گرفته شده است.

12 جامع المقدمات

ويژگي اثر : پاريزي كليه ي مقدمه هايي را كه براي كتاب هاي ديگر نوشته است ، در يك مجموعه جمع كرده و تحت عنوان « جامع المقدمات » به چاپ رسانده است.

13 حماسه كوير

ويژگي اثر : «حماسه كوير » متن اضافه شده ي يك سخنراني درباره ي « قائم مقام » بود كه به صورت كتابي هشتصد صفحه اي در آمد.

14 خاتون هفت قلعه

15 دوره مجله هفتواد

16 ذوالقرنين ( كورش كبير )

ويژگي اثر : در سال 1330 هنگام ورود ابوالكلام آزاد ، وزير فرهنگ هند به ايران ، به ترجمه ي رساله ي معروف او كه در تفسير آياتي از قرآن كريم است ، مبادرت كرد و اين رساله تحت عنوان « ذوالقرنين يا كورش كبير » به چاپ رسيد كه تا كنون چهار بار تجديدچاپ شده است. در باب اين رساله ، پاريزي معتقد است كه شايد آخرين نظر در مورد كورش از سوي ابوالكلام مطرح شده است ، اين نظر را برخي پذيرفته اند و بعضي ترديد كرده اند ، او مي گويد : « من البته مدافع آن نظر نيستم ، كاري كه من كردم علاوه بر ترجمه ي متن ، يك مقدمه ي مفصل تحت عنوان « كورش در روايات ايراني » بر آن نوشتم كه احتمالا مفصل ترين تحقيق است كه

براي اولين بار در مورد كورش بر اساس روايات اسلامي ، ايراني و شرقي چاپ شده است ».

17 راهنماي آثار تاريخي كرمان

18 زير اين هفت آسمان

19 سلجوقيان و غز در كرمان

ويژگي اثر : اين كتاب از روي نسخه كتاب « بديع الزمان » كه مربوط به قرن هشتم هجري و از روي نسخه چاپ شده « هوتسما » ( مستشرق فرنگي ) تنظيم شده است .

20 سنگ هفت قلم

ويژگي اثر : پاريزي در كتاب « سنگ هفت قلم » نقش زن را به شكلي خاص در تاريخ مطرح كرده است و در اين كتاب جاي پاي زن را در همه جا جستجو نموده است ، به همين خاطر در مقاله « زن و جنگ » در « ناي هفت » معترف است كه از سرنوشت زن در تاريخ غافل نبوده است.

21 سياست و اقتصاد عصر صفوي

ويژگي اثر : سياست و اقتصاد در عصر صفوي نتيجه يك سخنراني در اصفهان بود كه به تدريج به صورت كتاب درآمد.

22 شاه منصور

23 فرماندهان كرمان

24 فرمانفرماي عالم

25 كوچه هفت پيچ

26 گنجعلي خان

27 محيط سياسي و زندگي مشيرالدوله

28 منابع و مآخذ تاريخ كرمان

29 ناي هفت بند

30 نشريه فرهنگ كرمان

31 نون جو و دوغ گو

ويژگي اثر : اين كتاب در احوال كساني است كه در تاريخ به خوردن نون جو از آنها ياد شده است ، يعني آنهايي كه با نان جوين خويش ساخته اند و آلوده ي منت كسان نشده اند. اين كتاب ابتدا مقاله اي بود در يادواره استاد محيط طباطبايي ، كه يك

سالي معلم او بود ، به اين مقاله بعد ها مطالبي اضافه شد و به صورت كتابي مفصل درآمد. در همين كتاب به مناسبت آنهايي كه ترك ديار گفته و مهاجرت اجباري بر آنها تحميل شده بود ، خصوصا در عصر صفوي يادي به ميان آمده و به كتابي نهصد صفحه اي در آمد.

32 هشت الهفت

33 وادي هفت واد

34 ياد و يادبود

ويژگي اثر : مجموعه شعر

35 يادبود من

ويژگي اثر : مجموع شعر

36 يعقوب ليث

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

بخاري، ابو عبدالله محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن مغيره بن بردزبه، يزدبه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(256 -194 ق)، حافظ، محدث، فقيه و مورخ. وى ثقه ترين محدث اهل سنت است. بردزبه زرتشتيى بود كه اسلام آورد. ابو عبدالله در بخارا به دنيا آمد و در طلب حديث به خراسان و عراق و مصر و شام سفر كرد، و از بسيارى مشايخ چون، ابوعاصم و انصارى و مكى بن ابراهيم و عبيدالله بن موسى و ابوالمغيرة حديث شنيد. او از حدود يك هزار شيخ احاديث بسيارى جمع آورى كرد كه از آن ميان هر چه را به راويان آنها اعتقاد داشت در صحيح خويش ثبت كرد و كتاب خود يعنى اولين كتاب «صحيح» را عرضه كرد كه محمد بن يوسف فربرى از راويان آن است. بخارى از حافظه اى شگرف برخوردار بود. ابوعيسى ترمذى، ابوحاتم رازى، صالح جزره، ابراهيم نسفى، ابن خزيمه، ابو زرعه رازى، و مسلم بن حجاج نيشابورى از جمله راويان و شاگردان وى هستند. وى در آخر عمر به واسطه اختلافات فرقه اى مذهبى نتوانست در بخارا بماند لذا، به يكى از قراء سمرقند -خر تنگ- رفت و همان جا درگذشت. از آثار

وى: «الادب المفرد»؛ «الاسماء و الكنى»؛ «تاريخ اوسط»، «تاريخ صغير» و «تاريخ كبير»؛ «ثلاثيات البخارى»؛ «الجامع الصحيح»؛ مشهور به «صحيح بخارى»؛ «خلق افعال العباد»؛ «السنن»، در فقه؛ «الضعفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (258/6)، تاريخ بغداد (34 -4 /2)، تهذيب التهذيب (55 -47 /9)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 191/2)، دايرةالمعارف فارسى (239 -238 /1)، روضات الجنات (269 -264 /7)، ريحانه (238 -237 /1)، سير النبلاء (471 -391 /12)، الفهرست لابن النديم (322 -321)، كشف الظنون (1684 ،1581 ،1471 ،1469 ،1453 ،1449 ،1448 ،1420 ،1402 ،1392 ،1087 ،722 ،571 ،564 ،541 ،522 ،287 ،238 ،227 ،133 ،89 ،49 ،48)، الكنى و الالقاب (71/2) لغت نامه (ذيل/ بخارى)، معجم المؤلفين (54 -52 /9)، معجم البلدان (422/1)، الوافى بالوفيات (209 -206 /2)، وفيات الاعيان (191 -188 /4)هدية العارفين (16/2).

برقعي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على اكبر بن السيد الجليل السيد رضى برقعى از علماء فضلاء و نويسندگان ادباء معاصر تهران است. وى در شب يازدهم ماه مبارك رمضان سال يكهزار و سيصد و هفده قمرى ه در شهرستان دينى و دارالعلم والايمان قم ديده بجهان گشوده و در مكتب قديم الفباء را آموخته سپس به تركيب كلمات فارسى كه تركيبى از زبان فارسى و عربى بود چنانكه هم هست پرداخته و از آن پس به فراگرفتن علوم ادبيه و فقه و اصول و منطق و كلام و فلسفه و هيئت همت گماشته و از علوم جديد كه در ايران تازه پا مى نهاد طرفى بسته است.

اساتيد معظم له در رشته هاى مختلف غير از اساتيد علوم ادبى بدين نامها مى باشند.

1- عالم جليل و فقيه نبيه آيت اللَّه حاج ميرزا محمد معروف به

ارباب كه علاوه بر معلومات عقلى و نقلى محضرى دوست داشتنى و بيانى دلنشين داشت.

2- عالم اصولى خبير آقاى شيخ ابوالقاسم معروف بصغير

3- عالم بسيار مدقق و متفكر آقاى آقا شيخ ابوالقاسم كبير

4- فاضل فكور كه هم اديب بود و هم فقيه آقاى شيخ حسن فاضل

5- فقيه متبحر و اصولى محقق آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى (موسس حوزه علميه قم) كه 15 سال در حلقات درس ايشان شركت نموده و استفاده كرده است.

6- آيةاللَّه حاج ميرزا حسين نائينى كه حقيقتا احاطه عجيبى به چندين علم داشت.

7- آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى (البته از اين دو بزرگوار فقط در موقع توقفشان در قم كه بعنوان تبعيد بسر مى بردند استفاده نموده است)

8- در منطق و فلسفه و هيئت استاد يگانه و حكيم فرزانه آقا ميرزا على اكبر حكمى يزدى.

مشايخ اجازات ايشان چهار نفرند.

1- مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمد ارباب كه در سال 1337 قمرى مرقوم داشته اند.

2- مرحوم ثقةالاسلام محدث جليل حاج شيخ عباس قمى در سال 1342 قمرى نوشته اند.

3- مرحوم آيةاللَّه آقا ميرزا محمد تهرانى سامرائى در سال 1352 قمرى نوشته اند.

4- مرحوم علامه تهرانى آقا شيخ محسن معروف به آقا بزرگ تهرانى صاحب الذريعه كه در تاريخ مزبور مرقوم داشته اند.

آثار و تأليفات ارزنده ى ايشان كه بطبع رسيده است باين شرح است:

1- راهنماى دانشوران در ضبط و تقييد نامها و نسبتها در سه مجلد.

2- كاخ دلاويز در تاريخ شريف رضى.

3- كانون احساسات در رستاخيز شگفت انگيز امام حسين عليه السلام.

4- مهر تابان در سيرت مولاى متقيان امير مؤمنان عليه السلام

5- جلوه حق

6- تذكره مبتكران در بنيان گذاران علوم و فنون.

7- بامداد روشن در اسرار صلح امام حسن.

8- راهنماى دينداران پيرامون

چندين بحث جالب دينى.

9- درج گهر در متن سخنان كوتاه پيغمبر و ترجمه فارسى آن.

10- راهنماى قم در تاريخ قم و تاريخ اماكن مقدسه.

11- چرا از مرگ بترسم، پيرامون واقعيت مرگ و اثبات روح

12- ترجمه كتاب الشيعه و فنون الاسلام تأليف علامه سيد حسن صدر. بنام شيعه يا بنيان گذاران فنون و علوم اسلام.

13- مقالات بسيار در موضوع هاى مختلف.

و اما آنچه را كه تاكنون بطبع نرسيده است بسيار و از آنها كتب زير است:

1- هدايا العقول فى الحكم المأثوره عن العتره و الرسول. اين كتاب را بفارسى ترجمه نموده بنام گنجينه ى حكمت.

2- كتاب الروض المنى در دو مجلد فى الحكمه و الادب.

3- كتاب السراج الوهاج فى اسرار المعراج بعربى.

4- رساله الناهيه عن الفحشاء در اسرار نماز بعربى

5- رهبر دانشوران در شناخته شدگان بكنيه و لقب و ترجمه خطبه حضرت فاطمه عليهاالسلام و شرح آن و نام اين كتاب جزو تاليفاتشان در پشت جلد كتاب كاخ دلاويز مذكور است.

(1366 -1278 ش)، فقيه، نويسنده و شاعر، متخلص به كاشف. در شهر قم متولد شد. وى نسبتش به موسى مبرقع، فرزند امام محمد تقى (ع)، مى رسد. آموزش مقدماتى را در مكتب فراگرفت و از آن پس به تحصيل علوم عربى، دينى و ادبى پرداخت. از بزرگترين استادان وى در رشته هاى مختلف، مى توان از حاج ميرزا حسين نايينى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى نام برد. برقعى نزد آقا ميرزا على اكبر حكمى يزدى منطق، فلسفه و هيئت را فراگرفت. آيت الله ارباب و محدث قمى و شيخ آقا بزرگ تهرانى از مشايخ اجازه ى وى بودند. برقعى مشاور آيت الله حايرى در برخى از مسائل

حوزه ى علميه ى قم بود. او در سال 1313 ش يك دبستان و در سال 1315 ش يك دبيرستان در قم بنا كرد. وى به منظور شركت در كنگره ى جهانى صلح به پاريس و وين دعوت شد و در آنجا سخنرانى كرد كه پس از بازگشت به ايران، به شيراز و بعد به يزد تبعيد شد. از اشعار وى تنها دو هزار بيت باقى مانده است. از آثار او مى توان از «راهنماى دانشوران» در سه مجلد؛ «جلوه ى حق» و «مهر تابان»، در سيرت اميرالمؤمنين (ع)؛ «كاخ دلاويز»، در تاريخ شريف رضى؛ «تذكره ى مبتكران»؛ «درج گهر»، در سخنان سيد بشر؛ «كانون احساسات»، پيرامون جنبش امام حسين (ع)؛ «بامداد روشن»، در اسرار صلح امام حسن (ع)؛ «چرا از مرگ بترسم»، پيرامون واقعيت مرگ؛ «هدايا العقول»؛ «تبصره ى معلمان»، در نحو؛ «السراج الوهاج»؛ «روض المنى فى المختار من قصار الكلمات اميرالمؤمنين (ع)»؛ «سياست نامه حضرت على (ع)»؛ «راهنماى قم»؛ «ديوان» شعر نام برد.[1]

فقيه، محقق، شاعر.

تولد: 1278(1317 ق.)، قم.

وفات: 13 مرداد 1366.

آيت الله سيد على اكبر برقعى قمى متخلص به «كاشف»، فرزند سيد رضى، پس از تحصيلات علوم عقلى و نقلى نزد استادان، شروع به تدريس نمود. حوزه ى درسى به وجود آورد و به دانش پژوهى و دانش پرورى پرداخت.

در بيست سالگى از مراجع زمان اجازه اجتهاد كسب كرد. اساتيد او در ادب شيخ جعفر غفرانى و شيخ ابوالقاسم نحوى و در منقول آقايان محمد ارباب و حسن فاضل و شيخ ابوالقاسم ملا محمد كريم و در خارج از سطح آيات عظام حائرى يزدى و حسن نايينى و سيد ابوالحسن اصفهانى و در مقدمات معقول محمد ارباب و در تحصيلات عاليه معقول شيخ على اكبر حكمى يزدى

بودند.

در سال 1313 يك دبستان و سال 1315 يك دبيرستان تأسيس كرد و هر دو را به نام سنايى موسوم ساخت. پس از ورود آيت الله العظمى حائرى يزدى به قم و تأسيس حوزه ى علميه ى، آيت الله برقعى يكى از مشاروان او بود و درباره مشكلات روحانيت و وضع تحصيلى طلاب با او تبادل نظر مى كرد. آيت الله برقعى در زمان جنگ جهانى دوم ياور مردم بود و به تشكيل انجمن خيريه همت گماشت و از متمكنين تهران و قم كمك گرفت و در منطقه اى كه سكونت داشت نانوايى ايجاد كرد. بدين طريق به بينوايان كمك و مساعدت مى نمود.

در سال 1329 كه در ايران جمعيت هواداران صلح به رياست ملك الشعراى بهار تشكيل شد، از آيت الله برقعى خواستند كه به جمعيت صلح در ايران كمك كند و او نيز اولين سخنرانى خود را در مسجد امام خمينى (ره) (شاه سابق) تهران تحت عنون «صلح و نيروى نگهبان آن» ايراد كرد. شعار «به عدل سوگند، صلح پيروز است» به واسطه ايشان رايج شد. به همين منظور به كنگره ى جهانى صلح دعوت شد كه يك بار در پاريس و بار ديگر در وين تشكيل شد و به عنوان يك پيشواى روحانى مسلمان سخنرانى كرد. پس از مراجعت از سفر اروپا از قم به شيراز و بعد به يزد تبيد شد و اين تبعيد مدت چهارده سال به طول كشيد.

آيت الله برقعى به شعر و شاعرى علاقمند بود و شعر هم مى گفت. قسمتى از اشعار وى از بين رفته است و فقط حدود دو هزار بيت آن گردآورى شده است.

فهرست آثار ايشان به شرح زير است: راهنماى دانشوران (سه جلد؛ 1329 -1328)؛ راهنماى

قم (در تاريخ قم و آثار تاريخى آن؛ با مقدمه رسيد ياسمى، 1317)؛ راهنماى دينداران (1324)؛ كانون احساسات (در واقعه كربلا)؛ كاخ دلاويز (يا تاريخ شريف رضى؛ 138)؛ مهر تابان (در سيرت على (ع)؛ 1317)؛ جلوه حق (در سيرت على بن ابى طالب؛ 1319)؛ بامداد روشن (در اسرار واگذارى خلافت حضرت امام حسن (ع) به معاويه؛ 1320)؛ ترجمه شيعه يا پديدآورندگان فنون اسلام (اثر سيد حسن صدر؛ 1319)؛ تذكره مبتكران، درج گهر (در سخنان حضرت سيد البشر؛ 1366 ق.)؛ چرا از مرگ بترسم (اثر ابن مسكويه، ترجمه لماذا اخاف الموت، قم، چاپ دوم، 1327)، راه نو در جهان شناسى؛ دررالكلم در كلمات قصار على (ع)؛ سياست نامه حضرت على (ع).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] سخنوران نامى معاصر (2931 -2924/ 5)، فرهنگ سخنوران (755)، الذريعه (229/ 17 ،64/ 10 ،899/ 9). گنجينه ى دانشمندان (393 -389/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (493 -491/ 4).

بروجردي، داوود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1265- ز 1294 ق)، عالم، مورخ، اديب و شاعر. علوم و معارف اسلامى را از استادان عصر فراگرفت. وى اديب و شاعر نيز بود. از آثار وى: «مظهر المصائب»، در تاريخ زندگانى خمسه طيبه (ع)، كه در 1290 ق به رشته تحرير درآمده؛ «سرور المصلين»، در نماز شب و كيفيت و ادعيه آن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (442 -439 /2).

بقايي كرماني، مظفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر مظفر بقايي كرماني (1290-1366 ش.) يكي از بحث انگيزترين شخصيت هاي سياسي تاريخ معاصر ايران است. او در يك خانواده داراي پيشينه سياسي در كرمان به دنيا آمد. پدرش، ميرزا شهاب، از فعالين انجمن هاي مخفي وابسته به لژ بيداري ايران در دوران محمدعلي شاه و پس از آن در كرمان بود. مظفر در 18 سالگي به خرج دولت براي ادامه تحصيل راهي فرانسه شد و در 27 سالگي به ايران بازگشت. با رواج فعاليت احزاب سياسي در فضاي پس از شهريور 1320، مظفر راه پيشرفت خود را در فعاليت هاي حزبي يافت. او ابتدا به عضويت حزب اتحاد ملّي و مدتي بعد به عضويت حزب كار درآمد. با تأسيس حزب دمكرات ايران، به رهبري قوام السلطنه، فعاليت سياسي بقايي وارد مرحله جديدي شد. بقايي، به سان گروه كثيري از جوانان جوياي نام آن زمان، به اين حزب پيوست. او در حزب دمكرات قوام به سرعت رشد كرد، براي تأسيس و تصدي شعبه اين حزب به كرمان رفت و سرانجام در سال 1326 به عنوان كانديداي حزب دمكرات از كرمان به مجلس پانزدهم راه يافت. حلقه دوستان بقايي از سال هاي آغازين فعاليت سياسي اش با حسن پاكروان (سرلشكر و رئيس بعدي ساواك)

و مادر فرانسوي او، امينه پاكروان، رابطه نزديك داشت. اين رابطه تا واپسين سال هاي زندگي اينان ادامه يافت. به اين حلقه دوستان بايد عيسي سپهبدي و علي زُهَري را افزود. اين حلقه با سفارت فرانسه در تهران ارتباط نزديك داشت. در اين ميان، پيوندهاي بقايي با عيسي سپهبدي، دوست دوران فرانسه او، از اهميت ويژه اي برخوردار است. اسناد به دست آمده ترديدي برجاي نمي گذارد كه سپهبدي واسطه انتقال برخي پيام هاي مرموز به بقايي بود كه راه سياسي او را ترسيم مي كرد. جنجال و شهرت در دوران نخست وزيري سپهبد حاج علي رزم آرا، بقايي سرسخت ترين مخالف او بود و به همين دليل دستگير و به يك سال زندان محكوم شد ولي در دادگاه تجديدنظر تبرئه گرديد. اين مخالفت ها و محاكمه هاي جنجالي، كه توسط مطبوعات آن زمان انعكاس وسيع مي يافت، شهرت بقايي را افزايش داد. بدينسان، بقايي در آستانه چهل سالگي به يكي از چند چهره درجه اوّل سياسي كشور بدل شد. نفر دوّم جبهه ملي ايران در اسفند 1329 رزم آرا به قتل رسيد و مدت كوتاهي بعد طرح ملّي شدن صنعت نفت، كه بقايي يكي از امضاكنندگان آن بود، تصويب شد. در اين زمان، كه مقارن با نخست وزيري حسين علا است، بقايي در رأس سازمان خلع يد از شركت نفت انگليس و ايران قرار گرفت. اين حوادث، در ارديبهشت 1330به تشكيل دولت دكتر محمد مصدق انجاميد و اختلافات ميان ايران از يكسو و شركت نفت انگليس و دولت بريتانيا از سوي ديگر به اوج خود رسيد. در اين دوران، بقايي خود را به عنوان يكي از چهره هاي اصلي نهضت ملي مطرح مي كرد و به

اين عنوان نيز شناخته مي شد. ازجمله، بقايي طي نطقي در مجلس خود را به عنوان «مراقب و محافظ دكتر مصدق پيشواي خودم كه به ملت ايران و به ما بزرگترين درس فداكاري را داده» مطرح نمود. جعل بزرگ: اسناد خانه سدان حادثه مهم ديگر كه نقش بقايي را در حوادث سياسي روز برجسته كرد و او را به يك چهره جنجالي و شاخص "ضد انگليسي" بدل نمود، ماجراي خانه سدان است: ظاهراً در اوايل تيرماه 1330 امير حسين پاكروان، كارمند شركت نفت انگليس و ايران، به بقايي اطلاع داد كه اسنادي از اداره انتشارات و تبليغات شركت نفت به منزل ن. ر. سدان، نماينده شركت نفت انگليس در ايران، در خيابان قوام السلطنه منتقل مي شود. بقايي به همراه سرلشكر فضل الله زاهدي، رئيس شهرباني وقت، و جهانگير تفضلي خانه سدان را تفتيش كرد و اسناد مزبور را به دست آورد. بخشي از اسناد خانه سدان توسط بقايي در روزنامه شاهد، و ساير مطبوعات آن زمان، منتشر شد و جنجال بزرگي به پا كرد. بعدها، در جريان دادگاه لاهه (خرداد 1331) اسناد خانه سدان به عنوان مدارك مداخله شركت نفت انگليس در امور داخلي ايران ارائه شد. امروزه، اصالت اين ماجرا مورد ترديد جدي است و برخي محققين، از جمله آبراهاميان، اسناد فوق، يا بخشي از آن، را جعلي يا دستكاري شده مي دانند. نگارنده نيز در طي كار چند ساله خود بر روي اسناد خانه سدان، در مجموعه اسناد شخصي بقايي، به اين نتيجه قطعي رسيد كه اسناد فوق كاملاً جعلي است. به عبارت ديگر، اصل اسناد دستمايه قرار گرفته و اسامي و مواردي كه مورد

نظر بوده به اسناد افزوده شده. در اين باره دلايل كاملاً مستندي دارم كه در زمان مناسب به صورت مقاله عرضه خواهم كرد. خليل ملكي: دوستي و دشمني در اين دوران بقايي با خليل ملكي همكاري نزديكي را آغاز كرد. ملكي از رهبران حزب توده ايران بود كه در سال 1326 انشعاب پرهياهويي را از اين حزب سازمان داد و منادي مشي سوسياليستي مستقل از مسكو شد. اين مشي بعدها به نام نيروي سوم شهرت يافت. پس از مدتي، ملكي به اتفاق هوادارانش به سازمان نگهبانان آزادي، به رهبري بقايي, پيوست و در اواخر ارديبهشت 1330 به اتفاق بقايي حزب زحمتكشان ملت ايران را تأسيس كرد. روزنامه شاهد ارگان اين حزب بود. سازمان نگهبانان آزادي و سپس حزب زحمتكشان ملت ايران، با بهره گيري از تجارب سازماني و تئوريك ملكي و دوستانش، توانست در بين روشنفكران و كارگران نفوذي كسب كند. حزب زحمتكشان، كه تنها سازمان متشكل عضو جبهه ملي ايران به شمار مي رفت، نقش اصلي را در مقابله با نفوذ حزب توده به عهده گرفت. مقابله اين دو حزب حوادث خشونت آميزي آفريد كه در نهايت نهضت ملي ايران را تضعيف نمود. استيضاح زُهري در روزهايي كه لايحه سلب مصونيت از بقايي مطرح بود، علي زهري دولت را استيضاح كرد. اين امر سبب شد كه مصدق از اكثريت مجلس، كه هوادار دولت او بودند، بخواهد كه استعفا دهند و سپس با برگزاري رفراندوم مجلس هفدهم را من حل كرد. در 25 مرداد 1332 بقايي و زهري دستگير شدند و به زندان عشرت آباد انتقال يافتند. زهري فرداي آن روز آزاد شد، ولي بقايي تا كودتا و سقوط دولت

مصدق در زندان بود. نقش مرموز حسين خطيبي در اسناد شخصي دكتر بقايي مجموعه اي از نامه هاي حسين خطيبي موجود است كه واجد اهميت فراوان تاريخي مي باشد. حسين خطيبي از دوستان نزديك بقايي بود كه در عين حال با محمدرضا پهلوي و اردشير زاهدي نيز رابطه نزديك و صميمانه داشت. طبق اسناد موجود، خطيبي حداقل از سال 1329 در رأس يك سازمان مخفي اطلاعاتي قرار داشت كه در حزب توده داراي عوامل نفوذي بود و با عناصر برجسته اطلاعاتي ارتش پهلوي- و در رأس آنها حسن ارفع، حسن اخوي و حبيب الله ديهيمي- مرتبط بود. اين سازمان به ظاهر در زير رهبري عالي بقايي قرار داشت و خطيبي خود را تابع بقايي وانمود مي كرد. معهذا، كاوش بيشتر نشان مي دهد كه خطيبي در عمليات خود كاملاً مستقل از بقايي بود. درواقع، اين سازمان را بايد بخشي از شبكه هايي به شمار آورد كه در ارتباط با سرويس هاي اطلاعاتي غرب فعاليت خود را آغاز كرده بودند. بدينسان، با پيوندهايي عجيب مواجهيم كه پيشينه آن حداقل به سال 1329 مي رسد؛ زماني كه بقايي به عنوان يكي از رهبران جنبش ملي شناخته مي شود و از ستيز او با دكتر مصدق خبري نيست. اين شبكه نقش مرموزي در تفرقه افكني هاي آن زمان داشت. براي نمونه، دكتر مصدق پس از آغاز زمامداري اش، در 22 ارديبهشت 1330 در مجلس اعلام نمود كه فداييان اسلام قصد ترور او را دارند. منبع مصدق شاه بود و شاه از ديهيمي، عضو سازمان دكتر بقايي، شنيده بود. [به شاه] عرض كردم ممكن است بفرماييد چه اشخاصي در

صدد از بين بردن من هستند؟ فرمودند: ديهيمي كه در سازمان دكتر بقايي است به او اينطور گفته است كه فداييان اسلام در صدد قتل دكتر مصدق اند و ديهيمي هم به ستاد ارتش اطلاع داده و از ستاد ارتش هم به من گزارش دادند. حسين خطيبي در روز پنجشنبه 3 ارديبهشت 1332 توسط مأمورين فرمانداري نظامي دولت مصدق به اتهام كارگرداني عمليات قتل افشارطوس دستگير شد. او در زندان بطور منظم با بقايي مكاتبه پنهان داشت. توجه كنيم كه در اين زمان سرهنگ حسن پاكروان، دوست صميمي بقايي و خطيبي، رئيس ركن دوم ستاد ارتش بود. خطيبي در اين نامه ها مأمورين انتظامي دولت مصدق را به شكنجه هاي «قرون وسطايي» عليه خود و ساير متهمين قتل افشارطوس متهم مي كرد و بدينسان به كمك بقايي كارزار گسترده تبليغاتي، در مجلس و مطبوعات، به سود او جريان يافت. در اين نامه ها، خطيبي به نحوي ماجراي دستگيري و بازجويي هاي خود را بيان مي دارد كه بقايي راهي جز رويارويي نهايي با مصدق و درگير شدن در نبرد مرگ و زندگي نبيند. به نظر مي رسد كه در اين حادثه نيرويي در وراء و مافوق خطيبي در كار است و خطيبي تنها واسطه انتقال پيام اوست. خطيبي در اين نامه ها طرح توطئه موهوم كودتاي مصدق عليه كاشاني، مكي و بقايي و غيره را افشا مي كند. قابل تصور است كه بقايي اين نامه ها را در اختيار آيت الله كاشاني قرار مي داد و بدينسان تعارض هاي آن زمان به سوي رويارويي محتوم سوق مي يافت. در اين نامه ها خطيبي زنداني حتي طرح استيضاح دولت مصدق و مفاد آن

را به بقايي ديكته مي كند. كودتاچي كينه توز در ماجراي كودتاي 28 مرداد 1332 نيروهاي دكتر مظفر بقايي از افرادي بودند كه به خانه مصدق حمله بردند. آنان در عمليات كودتا نيز نقش فعال داشتند و به اين دليل مطبوعات پس از كودتا بقايي را يكي از رهبران "قيام ملي" عليه دولت دكتر مصدق عنوان كردند. رفتار بقايي پس از كودتا كينه توزانه بود. او طي مصاحبه هاي مطبوعاتي خواستار آن شد كه «همكاران دولت سابق و توده اي ها به شديدترين وضعي مجازات شوند.» هواداران او در كرمان وحشيانه ترين تعرض ها را به مخالفين خود كردند و از جمله سرگرد سخايي، رئيس شهرباني كرمان، را به طرز فجيعي به قتل رسانيدند. بقايي مدتي پس از كودتا به كرمان رفت و در سخنراني خود اعلام كرد دست كسي كه سرگرد سخايي را به قتل رسانيده مي بوسد. بقايي، كه برجسته ترين ويژگي شخصيت او جاه طلبي بيمارگونه اش بود، انتظار نداشت كه زاهدي در سمت نخست وزير باقي بماند. او گمان مي برد كه با پيروزي كودتا مأموريت زاهدي خاتمه يافته و مسند نخست وزيري به وي تقديم مي شود. شايد، مستقيم يا غيرمستقيم، چنين وعده هايي به او داده شده بود. معهذا، چنين نشد. علت ناكامي بقايي در تصدي مناصب عالي دولتي را بايد در ارزيابي دقيق مامورين اطلاعاتي غربي از شخصيت بقايي جستجو كرد. براي نمونه، مامورين اطلاعاتي آمريكا بقايي را فردي «متلون، زيرك و هوچي» مي شناختند و به همين دليل به وي اعتماد نداشتند. بقايي سرخورده از ناكامي سياسي، سخناني عليه زاهدي بيان داشت كه منجر به تبعيد محترمانه او به زاهدان شد. پس از زاهدان مدتي در اراك بود و سپس به

كرمان رفت. امير اسدالله علم، وزير كشور وقت و دوست محمدرضا شاه پهلوي، از بقايي دعوت كرد كه «در صورت تمايل بقيه ايام تبعيد را در باغ ملكي ايشان در بيرجند بگذرانند كه موجب امتنان و تشكر گرديد.» علت اين رفتار دوگانه را بايد در اختلافات ميان زاهدي و شاه جستجو كرد. اين اختلافات سرانجام به سود دربار پايان يافت و زاهدي، كه مورد حمايت آمريكايي ها بود، از كشور خارج شد و زمام قدرت بطور كامل به دست شاه افتاد. تلاش نافرجام در سال 1339 بقايي با واسطه شمس پهلوي با شاه ملاقات كرد و پس از مذاكراتي به وي اجازه داده شد كه در انتخابات مجلس شركت كند. در مجموعه اسناد شخصي بقايي طرحي موجود است كه در اين زمان بقايي براي تجديد فعاليت سياسي خود تنظيم كرده است. اين طرح، كه نسخه اصلي آن به خط فرد ناشناسي است و توسط بقايي اصلاحات مختصري در آن صورت گرفته و سپس تايپ شده، به روشني گوياي اهداف تكاپوي بقايي در اين دوران است. مطالب مندرجه و به ويژه درخواست هاي بقايي روشن مي كند كه اين طرح، كه نام مخاطب بقايي در آن مندرج نيست، براي ارائه به مقامات عالي تصميم گيرنده تنظيم شده است. مخاطب اين طرح يا محمدرضا پهلوي است يا مقامات خارجي مرتبط با مسايل ايران. طرح با تحليلي از ساختار اجتماعي ايران آغاز مي شود، عدم تراكم روستاها در ايران را يكي «از عوامل مقاوم [در برابر] كمونيزم» و اختلاف طبقاتي در ايران را «از عوامل مساعد براي نفوذ كمونيزم» ارزيابي مي كند. سپس به علل و زمينه هاي پيدايش كمونيسم در

ايران و روش هاي عملكرد آن مي پردازد. در مقابل، عملكرد «دستگاه» حاكمه ايران قرار دارد كه «بد» ارزيابي مي شود. در مقابل اين دو، سازمان نگهبانان آزادي، به رهبري بقايي، به عنوان آلترناتيوي اصلاح طلبانه ارائه مي گردد كه هدف از آن «جلوگيري از انقلاب سياسي»، «در جهت حفظ رژيم سلطنت»، است: «اين سازمان مي تواند در تمام شهرستان هاي ايران به منزله دريچه اطميناني براي رفع عصيان ها و نارضايتي هاي مردم تشكيل گردد.» بخش بعدي طرح به بزرگنمايي خطر كمونيسم در ايران اختصاص دارد و از جمله تأثير فعاليت راديو پيك ايران را، كه از آذر 1336 توسط حزب توده ايران آغاز به كار كرده بود، معادل «سيصد روزنامه كثيرالانتشار» ارزيابي مي كند. بقايي براي مقابله با «خطر كمونيسم» خواستار «امتياز چند روزنامه منطقي و ضد كمونيست»، «امكان فعاليت حزبي به طور وسيع و علني»، و «استفاده از كرسي مجلس شوراي ملي و سنا به منظور انتقاد سالم» است. او تضمين مي دهد كه در سازمان نگهبانان آزادي، از آنجا كه «رهبري آن انتصابي است»، امكان «رخنه افراد منحرف و غير ملّي» وجود ندارد. بقايي با خط خود به متن پيش نويس چنين افزوده است: «بنابراين، خطري در اثر زياد شدن مثلا كمونيست ها متوجه سازمان نمي تواند بشود و هرچه بيشتر بيايند امكان هدايت آنها به راه صحيح بيشتر مي شود.»

مكتب بقايي در تاريخنگاري

يكي از عرصه هايي كه مكتب بقايي بيشترين تأثير را در آن بر جاي نهاد، تاريخنگاري دوران نهضت ملي شدن صنعت نفت بود كه به ايجاد تقابلي تند و مطلق گرايانه ميان نقش تاريخي دو رهبر نامدار آن، آيت الله سيدابوالقاسم كاشاني و دكتر محمد مصدق، انجاميد. اين امر تا حدود زيادي بازتاب تعارض

هاي سياسي روز بود. در يكسو كساني بودند كه با تجديد خاطره اختلافات ميان كاشاني و مصدق در واپسين دوران حيات سياسي اين دو، موج ضديت با دوستداران مصدق را دامن مي زدند. و در سوي ديگر كساني بودند كه از طريق بزرگنمايي نقش امروزين بقايي و هواداران او "پارانوياي بقايي" را مي آفريدند. حزب توده ايران و برخي نويسندگان مدافع دكتر مصدق از اين گروه بودند. به عبارت ديگر، تاريخنگاري حوادث سال هاي نهضت ملي به عرصه اي پرتنش بدل شد كه بازتاب عمل روزمره سياسي بود.

بلاذري، ابوجعفر، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 279 ق)، مورخ، جغرافيدان، اديب، شاعر و مترجم. اصل و ريشه ايرانى دارد ولى نشو نمايش در بغداد بود. از مترجمان مشهور فارسى به عربى است. از گروه انبوهى از مشايخ عراق و دمشق و انطاكيه روايت كرده و از آخرين مشاهير مورخان فتوحات اسلامى است. او نزد خلفاى عباسى هم عصرش چون متوكل و مستعين معتز تقرب داشت. در آخر عمر به جهت خوردن ميوه ى بلاذر (بلادر مساوى است با آناكرديوم) مبتلا به اختلال حواس شد و در بيمارستان بغداد جان داد. از آثار وى: «انساب الاشراف»؛ «البلدان الصغير»؛ «البلدان الكبير»، ناتمام؛ «عهد اردشير»؛ «فتوح البلدان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (252/1)، دايرة المعارف فارسى (438/1)، ريحانه (276 -275 /1)، سير النبلاء (163 -162 /13)، الفهرست لابن النديم (164)، كشف الظنون (1402 ،179)، الكنى و الالقاب (93 -92 /2)، لسان الميزان (490 -489 /1)، معجم الادباء (102 -89 /5)، معجم المؤلفين (202 -201 /2)، الوافى بالوفيات (241 -239 /8).

بلاغي، شيخ حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علامه شيخ حسن بلاغي

در روز چهارشنبه اي از ماه رجب ، در يكي از محله ها نجف (محله براق ) در خانه دانشمند عامل و روحاني فاضل ، علامه شيخ حسن بلاغي ، ستاره اي چشم به جهان گشود كه اميد آن مي رفت تا گمشدگان وادي شب گون ناداني را به كرانه هاي صبح اميد رساند. اين نورسيده را محمد جواد نام نهادند. و بدين سان در سال 1282 ق .(80) خداوند نعمتي ديگر به جامعه شيعه عنايت كرد.

آل بلاغي يكي از خاندانهاي نجيب ، شريف و قديمي شهر نجف بوده اند. اين دودمان پاك بسان چشمه اي پربركت همواره جوشيده و

طراوت بخشيده اند و تشنگان را سيراب كرده و همگي به جلال و بزرگي در علم و ادب شهرت داشته اند.

جرعه نوش علم و معرفت .

محمد جواد پس از آنكه نشو و نما يافت و دوران كودكي را پشت سر گذاشت در بوستان هميشه سبز حوزه قدم نهاد و شاگردي آن مكتب گرديد. علوم مقدماتي را در حضور نوراني علماي نجف فراگرفت و تا 24 سالگي از اساتيد بزرگ آن حوزه عظيم ، استفاده هاي علمي و معنوي فراواني برد.

روان پاك بلاغي كه شيفته كسب معارف و درك فضايل بود او را در سال 1306 ق . مجبور به ترك زادگاهش كرد و او با دلي مالامال از عشق و علاقه به فراگيري دانش و خودسازي ، وارد شهر مقدس كاظمين شد تا بتواند در سايه انديشه هاي بلند آن ديار، به اهداف عاليه اش نايل آيد.

ايشان شش سال از عمر مباركش را در اين شهر صرف تحصيل و تهذيب نمود و تا سال 1312 ق . در كاظمين ماند. او در همان شهر با خانواده شريف عالم بزرگوار سيد موسي جزايري وصلت نمود.

در سي سالگي به زادگاهش نجف اشرف بازگشت و در درس سرآمدترين استوانه هاي علمي و عملي عصر خويش حاضر شد و سرزمين سبز فكرش را با زلال آبهاي با صفاي آن حوزه طراوت بخشيد و مدت 14 سال در اين دانشگاه بزرگ اسلامي ماند و از باغ و بوستانهاي نجف خوشه هاي فراوان علم و معنويت چيد.

شيخ محمد جواد بلاغي كه سالهاي متمادي را در پي علم و عمل گذرانده بود در سال 1326 ق . وارد شهر مقدس سامرا

شد و در درس مرجع مجاهد و رهبر انقلابي ، ميرزا محمد تقي شيرازي شركت جست و ده سال بر سفره علمي اين مجتهد سترگ و بيدار مهمان بود و با استفاده از جنبه هاي روحي و معنوي آن بزرگوار، خويشتن را تقويت كرد.

اين دانشمند وارسته آنچنان شيفته دانش و ياد گرفتن بود كه تا 54 سالگي در درس ميرزاي شيرازي شركت نمود.

راهنمايان رهرو خوبيها

انديشمندان و فرزانگاني كه علامه بلاغي در حضور نوراني آنان نشست و آموخت عبارت اند از:

1. فقيه بزرگوار شيخ محمد طه نجف (متوفي 1323 ق .)

2. فقيه محقق حاج آقا رضا همداني (متوفي 1322 ق .)

3. عالم و اصولي مدقق شيخ محمد كاظم خراساني (متوفي 1329 ق .)

4. علامه فقيه سيد حسن صدرالدين كاظمي (متوفي 1354 ق .)

5. فقيه بزرگ شيخ محمد حسين مامقاني (متوفي 1323 ق .)

6. علامه محدث ميرزا حسين نوري (متوفي 1320 ق .)

7. فقيه عاليمقام سيد محمد حسن هاشم هندي غروي (متوفي 1323 ق .)

8. مرجع مجاهد ميرزا محمد تقي شيرازي (متوفي 1338 ق .)(81)

پيوند دانش و مبارزه

اين متعهد وظيفه شناس از تبار روحانيتي بيدار و آگاه بود كه در پي استقلال طلبي كشور عراق از يوغ استعمار انگليس در سال 1336 ق . - براي بار دوم - آهنگ شهر كاظمين كرد و در جرگه جهاد و دفاع از ثغور اسلامي حضور يافت و به صف مجاهدان پيوست .

آينده ساز دلسوز

اينك نام تني چند از پروردگان آن فقيه آينده ساز را ذكر مي نماييم .

1. آية الله العظمي آقاي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي (متوفي 1411 ق .)

2. آية الله العظمي حاج سيد ابوالقاسم خويي (متوفي

1414 ق .)

3. آية الله العظمي آقاي حاج سيد هادي ميلاني (متوفي 1395 ق .)

4. علامه اديب آقاي ميرزا محمد علي اردوباي نجفي (متوفي 1380 ق .)

5. علامه سيد محمد صادق بحرالعلوم (متوفي 1390 ق .)

6. آية الله شيخ محمد رضا آل فرج الله نجفي (متوفي 1386 ق .)

7. آية الله شيخ محمد مهدوي لاهيجي (متوفي 1403 ق .)

8. آية الله شيخ نجم الدين جعفر عسكري تهراني (متوفي 1395 ق .)

9. حاج شيخ ذبيح الله محلاتي (متوفي 1405 ق .)

10. آية الله حاج شيخ محمد رضا طبسي نجفي (متوفق 1405 ق .)

11. ميرزا محمد علي مدرس خياباني

12. استاد اديب علي خاقاني

13. آية الله شيخ علي محمد بروجردي (متوفي 1395 ق .)

14. شيخ مهدي بن داوودالحجار (متوفي 1358 ق .)

15. علامه محقق حاج شيخ مجتبي لنكراني نجفي

16. آية الله سيد صدرالدين جزايري (متوفي 1388 ق .)

17. شيخ ابراهيم بن شيخ مهدي قريشي

18. شيخ مرتضي مظاهري نجفي

19. آية الله سيد مرتضي لنگرودي (متوفي 1383 ق .)

20. علامه ميرزا محمد علي ادبي تهراني

تراوش قلم

آثار سبز او در زمينه هاي فقه ، تفسير، تاريخ ، اصول فقه ، عقايد و رد يهود و نصارا و ماديون و بابيت و بهائيت تدوين يافته است .

نشانه هاي ماندگار ايشان عبارت است از:

1. تفسير آلاءالرحمن 2. رساله اي در پاسخ به پرسشهايي كه از جبل عامل براي ايشان فرستاده و در آن شبهاتي درباره قرآن نموده بودند 3. الرحلة المدرسية يا المدرسة السيارة 4. الهدي الي يدن المصطفي 5. التوحيد والتثليت 6. اعاجيب الاكاذيب 7. انوارالهدي 8. البلاغ المبين 9. نصايح الهدي 10. المسيح و الانجيل 11. نسمات الهدي 12. المصابيح في

بعض من ابدع في الدين في القرن الثالث عشر 13. مصباح الهدي 14. مسئلة في البداء 15. نورالهدي 16. اجوية المسائل البغدادية 17. داعي الاسلام و داعي النصرانية

18. تا 45. مجموعه از تعليقه ، حاشيه و رساله هاي فقهي ، در اين ميان رساله اي در احكام وضو به چشم مي خورد كه علامه خود آن را به زبان انگليسي ترجمه كرده است 46. رساله اي درباره اوامر و نواهي در علم اصول 47. رساله اي در نفي تزويج ام كلثوم با عمربن خطاب 48. رساله اي درباره عدم اعتبار تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام 49. رد بر كتاب ((تعليم العلماء)) نوشته غلام احمد قادياني 50 رد بر كتاب ((حياة المسيح )) نووشته غلام احمد قادياني 51 رد بر كتاب ((ينابيع الكلام )) 52. رساله اي در رد جرجيس سائل و هاشم عربي (اين چهار رساله در رد شبه هاي مخالفان اسلام بويژه مبلغان مسيحي نوشته است .)

53. رساله اي در رد حسيون (رد بر فرقه قاديانيه است .) 54. داروين و اصحابه .(82)

مهتاب ادب

يكي از ويژگيهاي شخصيت علمي علامه بلاغي ، جنبه ادبي ايشان است . او دانشمندي اديب و اديبي دانشمند بود. نوشته هايش را با قلم و سبكي ابتكاري و جديد و در قالبهاي ادبي و شعر، داستان ، رمان و مناظره به رشته تحرير در آورده و برخي از مسائل عقيدتي و فلسفي را در قالب شعر سروده و شعرش حامل پيام بوده است .

ايشان در ثنا و رثاي اهل بيت عليهم السلام چكامه هايي چند سروده است . يكي از آنها را كه مرثيه اي براي

امام حسين عليه السلام است مرور مي كنيم :

يا تريب الخد في رمض الطفوف

ليتني دونك نهبا للسيوف يا نصيرالدين اذ عزالنصير

و حمي الجار اذ عزالمجير

و شديد الباءس واليوم العسير

و ثمال الوفد في العام العسوف

كيف يا خامس اصحاب الكسا

و ابن خيرالمرسلين المصطفي

و ابن ساقي الحوض في يوم الظماء

و شفيع الخلق في اليوم المخوف

يا صريعا ثاويا فوق الصعيد

و خضب الشيب من فيض الوريد

كيف تقضي بين اجناد يزيد

ضاميا تسقي بكاسات الحتوف (83)

- اي كسي كه گونه هايت در سرزمين كربلا بر خاك گرم افتاد! اي كاش من به جاي تو، جايگاه ضربه هاي شمشير مي شدم .

- اي ياور دين هنگامي كه ياران اندك شدند! و اي اميد بي پناهان هنگامي كه پناه دهندگان كم شدند.

- اي كسي كه در روز جنگ و سختي صبر بسيار داري و اي ملجاء وارد شدگان در سالهاي خشكي و سخت .

- چه سان است اي پنجمين اصحاب كساء و اي فرزند بهترن رسولان (حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم )

- اي فرزند ساقي حوض (حضرت علي عليه السلام ) در روز تشنگي ، شفاعت كننده مردم در روز ترسناك .

- اي كشته افتاده روي زمين و اي كسي كه محاسنت با خون گلويت خضاب است .

- چگونه تشنه ماندي بين لشكر يزيد، در حالي كه سيرابت مي كردند از جام مرگها.

چكاد تلاش

آموختن زبانهاي خارجي با امكانات محدود آن روز، كاري بسيار مشكل بوده است . علامه بلاغي علاوه بر زبان عربي ، زبانهاي عبري ، انگليسي و فارسي (84) را خوب مي دانست و

به آنها تسلط داشت و فراگيري آنها به شخصيت علمي ايشان برجستگي ويژه اي بخشيده بود.

درباره چگونگي آموختن زبان عبري چنين نگاشته اند: ((زبان عبري را از يهود دوره گرد آموخته است . در آن روزگار گروهي يهودي در شهرهاي عراق بودند كه مقداري جنس ، پارچه و امثال آن ، بر دوش داشتند و در كوچه و بازار مي گشتند و مي فروختند. بلاغي از اين فرصت استفاده مي كرد و درباره مفردات و جمله بندي زبان عبري از آنان چيزهايي مي پرسيد. گاه مجبور مي شد همه اجناس يك يهودي دوره گرد را بخرد تا از او درباره يك واژه يا تركيب سخني بشنود. چون يهوديان در آموختن لغت خود به ديگران بسيار بخل مي ورزيدند. بلاغي گاه شيريني و شكلات مي خريد تا اگر بچه اي يهودي ببيند به او بدهد و چيزي از او بپرسد.))(85)

شكوه گمنامي

گمنام زيست و بي هياهو، ولي نامش در گمنامي اوست و هنرش در اخلاص والايش ...

شكوه گمنامي و حماسه اخلاص او در شعار معروفش تجلي كرده كه مي فرمود:

((اني لا اقصد الا الدفاع من الحق لا فرق عندي بين ان يكون باسمي او اسم غيري .))(86): من جز دفاع از حق انگيزه اي نداشتم . بنابراين هيچ فرقي نيست كه كتاب به نام من يا نام ديگري منتشر شود.

اسوه زهد

درباره ساده زيستي اش گويند:

((اتاقي كوچك داشت و محقر. در آن جز بوريايي و روفرشي يي كه بر آن مي نشست هيچ چيز نبود. در زمستان وسايل گرم كردن و در تابستان وسايل سرد كردن نداشت ؛ با اينكه مزاجي ضعيف داشت و بيمار بود. با

اين احوال ، هيچ گاه از اين اتاق بيرون نمي رفت مگر براي نيازهاي ضروري .))(87)

بحقيقت كه ايشان با بي پيرايگي اش اسوه برجسته زهد و پارسايي بود.

خنياگر بيداري

حياتش تركيبي از دو عنصر عقيده و جهاد بود و حركتش بر مبناي اين دو عنصر هيچ گاه گوشه نشيني را نگزيد و آرام نگرفت و پيوسته حريت آميخته با حيات را بر سر و روي جامعه اسلامي مي پاشيد و خوابهاي گران را بر مي آشفت گويند:

((برخي از بهائيان جاسوس استعمار در محله اي در بغداد، مكاني را به نام حظيره براي اجتماع خود بنا نهادند. بلاغي با شنيدن اين خبر ديگر آرام نگرفت و استراحت را بر خود روا نداشت تا با مراجعه به دادگاه و قانون آنان را به ترك آن محل واداشت و پس از مدتي آنجا را به مسجدي تبديل كرد و در آن نماز و شعاير حسيني اقامه مي شد.))(88)

اين روحاني آگاه ، مرز و بوم را همواره نگهبان بود و براي بيدار ساختن جامعه دل مي سوزاند و تمام هستي خود را فداي خدمت به حق و خلق كرد.

وي براي چاپ كتاب ((الهدي )) (در رسوا سازي خدعه ها و توطئه هاي مبلغان مسيحي ) پولي نداشت . بناچار هر چه در خانه داشت به قيمت ارزان فروخت و كتاب را به چاپخانه فرستاد تا خداوند اندك اندك اثاثيه خانه و زندگاني وي را فراهم ساخت .(89)

آخرين هجرت

آسمان شهر غم رنگ بود و اندوهبار. اشك هجران بر گونه هاي شهر جاري بود. زيرا خورشيد انديشه اي رو به غروب بود كه هفتاد سال در آسمان علمي شيعه نور بخشيده بود.

تقويم عمري رو به پايان مي شد كه برگ برگ وجودش را وقف خدمت كرده بود.

باد خزان بر باغ پرشكوفه رادمردي وزيدن گرفته بود كه سراسر عمرش بهار بود و بيداري فصل فراق در گوش جان علامه آهنگ وداع مي نواخت و نسيم ((ارجعي ))(90) جانان در بوستان جانش وزيدن داشت و در حياط ((حياتش )) مي رفت كه با قفل مرگ بسته شود. او كه عمري در وادي رضاي حق قدم و قلم زد اكنون مجنون صفت مشتاق نوشيدن جام وصال بود.

سرانجام اين چكاد تعبد و تخصص ، فقيه و اديب فرزانه و مجاهد زاهد، شب دوشنبه بيست و دوم شعبان 1352 ق .(91) نداي حضرت دوست را لبيك گفت و مرغ جانش با كوله باري از خدمت و خوبي و افتخار به سراي ابدي پر كشيد و در آستان دوست جاي گرفت . خاكيان را در سوگ و عرشيان را در سرور نشاند. حوزه هاي علميه - بويژه طلاب نجف - در اين فقدان ، غرق در ماتم شد. پس از تجليل و تشييع ، پيكر پاكش را در حجره جنوبي سوم در سمت غربي صحن مبارك حضرت علي عليه السلام ، در كنار آرامگاه جواد بن محمد حسيني (مؤ لف كتاب مفتاح الكرامه ) به خاك سپردند.

روحش شاد، راهش سبز و پر رهرو و تربتش از شمع رضاي جانان نوراني باد.

آثار:

تفسير آلاءالرحمن

الرحلة المدرسية يا المدرسة السيارة

الهدي الي يدن المصطفي

التوحيد والتثليت

اعاجيب الاكاذيب

انوارالهدي

البلاغ المبين

نصايح الهدي

المسيح و الانجيل

نسمات الهدي

المصابيح في بعض من ابدع في الدين في القرن الثالث عشر

مصباح الهدي

مسئلة في البداء

نورالهدي

اجوية المسائل البغدادية

داعي

الاسلام و داعي النصرانية

رساله اي درباره اوامر و نواهي در علم اصول

رساله اي در نفي تزويج ام كلثوم با عمربن خطاب

رساله اي درباره عدم اعتبار تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام

رد بر كتاب ((تعليم العلماء))

رد بر كتاب ((حياة المسيح ))

رد بر كتاب ((ينابيع الكلام ))

رساله اي در رد جرجيس سائل و هاشم عربي

رساله اي در رد حسيون

بلعمي، ابوعلي محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 383/363 ق)، مورخ، اديب و متجرم. وى وزير منصور بن نوح سامانى و پسر ابوالفضل محمد بن عبيدالله بلعمى بود. در زمان سامانيان مى زيست و وزارت عبدالملك بن نوح و منصور بن نوح سامانى را داشت و به دستور پادشاه اخير «تاريخ طبرى» را از عربى به فارسى ترجمه كرد. علت شهرت او به بلعمى به خاطر انتساب او و نياكان وى به بلعمان از قراء مرو بود. بلعمى در اين ترجمه بسيارى از موارد «تاريخ طبرى» را تلخيص كرده و در بسى موارد ديگر از منابع جديدى استفاده كرده است.

كتاب او حكم تأليف جديدى را پيدا كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (619/1)، ترجمه ى تاريخ يمينى (95)، دايرةالمعارف فارسى (33/1)، ريحانه (280/1)، زين الاخبار (161)، سبك شناسى (9 -8 /2)، لغت نامه (ذيل/ بلعمى)، گنج و گنجينه (15 -8)، فرهنگ ادبيات فارسى (91)، دستور الوزراء، (114 -113)، الذريعه (86/4).

بناكتي، فخرالدين، ابوسليمان داوود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 731 ق)، مورخ. وى منسوب به بناكت از شهرهاى ماوراء النهر بود، و از مورخان دوره ى مغول و ملك شعراى دربار غازان خان. وى چون از نزديك با خارجيانى كه از شهرهاى دور به دربار غازان خان مى آمدند، سر و كار داشت، اطلاعات جامعى درباره ى مذاهب و ملل گوناگون كسب كرد كه به تأليف تاريخ او به نام «روضه اولى الالباب فى معرفه التواريخ» يا «تاريخ بناكتى» منجر شد. در «كشف الظنون» نام كتاب «روضه اولى الالباب فى تواريخ الاكابر و الانساب» نوشته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ در ايران (86 -85)، دايرةالمعارف فارسى (449/1)، الذريعه (242/3)، فرهنگ ادبيات فارسى (92)، كشف الظنون (925)، لغت نامه

(ذيل/ بناكتى)، هدية العارفين (360/1)

بوداق قزويني، منشي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نويسنده و مورخ. وى نويسنده ى كتاب «جواهرالاخبار» در شرح حال تيمورلنگ و پيروزى هاى او بر تقتمش در سال 795 ق و وقايع عمومى تا سال 984 ق است. وى اين كتاب را به شاه اسماعيل دوم هديه كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (356)، الذريعه (258/5).

بهرامي خشنودي، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضى بهرامي خوشنودي

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

بهروزي، علي نقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاعر، محقق.

تولد: 1281(1323 ق.)، كازرون.

درگذشت: 14 فروردين 1362، شيراز.

على نقى بهروزى متخلص به «بهروزى»، فرزند بهروز، پس از اخذ ديپلم در بوشهر و فراگيرى ادبيات و زبان انگليسى، به سال 1302 به بحرين رفت و دو سال به مديريت و آموزگارى مدرسه اتحاديه ايرانيان اشتغال ورزيد و بعد خدمت خود را در سمت هاى معملى و نظامت و مديريت در بوشهر و شيراز ادامه داد. وى در سال 1337 بازنشسته شد. با اين وجود معلمى در دبيرستان ابن سينا ادامه داد. همچنين داراى گواهينامه زبان انگليسى از دانشگاه كمريج بود. علاوه بر انگليسى، با عربى نيز آشنا بود و به دريافت نشان هاى درجه يك و دو علمى نايل آمد.

در سال 1305 با روزنامه ى «تخت جمشيد» همكارى كرد و بعد به عضويت در هيئت تحريريه روزنامه هاى «عصر آزادى»، «پيغام»، «پارس» و «بهار ايران» درآمد. در عين حال مقالاتى در مجلات «گل هاى رنگارنگ»، «ارمغان»، «يادگار»و «يغما» انتشار مى داد. او در سال 1325 امتياز روزنامه ى «دستاويز» را گرفت و چند شماره در شيراز منتشر كرد. وى همچنين عضو «انجمن قلم» و عضو مشورتى روزنامه ى «اطلاعات» در استان فارس بود و به عنوان شعار در «انجمن ادبى فارس» حضور مى يافت و يكى از بنيانگذاران «كانون دانش پارس» بود و تا روزهاى آخر عمر در جلسات آن شركت مى كرد.

از سال 1350 تا 1358 به سمت سرپرست كتابخانه حافظيه مشغول كار بود. از تير سال 1358 به سرپرستى كتابخانه حضرت احمد در ××××× شاهچراغ شيراز اشتغال داشت.

فهرست آثار او به شرح زير است: جشن هاى ايزدى، تاريخ اعياد

ملى (شيراز، 1324)؛ سده ى وفات قاآنى (شيراز، 1333)؛ شرح كامل حالات حكيم قاآنى (شيراز، 1334، نشريه ى سه كانون دانش پارس)؛ شهر شيراز يا خال رخ هفت كشور (شيراز، 1333)؛ تصحيح ديوان رحمت كازرونى (شيراز، 1334)؛ تصحيح ديوان مظفر شيرازى (با همكارى و بازنگرى ديگران شيراز، 1337)؛ لطايف و ظرايف ادبى (شيراز، 1342)؛ آثار محلى فارس (شيراز 1340)؛ فارسنامه ابن بلخى (شيراز، 1343)؛ تاريخچه ى شهر شيراز و اماكن تاريخى (تهران، 1347)؛ واژه ها و مثل هاى شيرازى و كازرونى (تهران، 1348)؛ بناهاى تاريخى و آثار هنرى جلگه شيراز (شيراز، 1439)؛ تاريخچه ى مسجد جامع سلطانى وكيل (شيراز، 1350)؛ فهرست كتب خطى كتابخانه ملى فارس (دو جلد با همكارى آقاى محمدصادق فقيرى، شيراز، 1351)، نوادر تاريخى (جلد اول، 1353)؛ حافظ را بشناسيد (شيراز، 1355)؛ سعدى را بشناسيد (شيراز، 1355)؛ افتخارات ايران؛ شرح حال و اشعار ناخدا عباس دريانورد (شيراز، 1356)؛ تاريخچه ى كتابخانه ها و مطبوعات و چاپخانه ى فارس (شيراز، 1356)؛ فهرست كتب خطى كتابخانه ى آستان حضرت احمد بن موسى شاهچراغ (دو جلد، شيراز، 1360)؛ تاريخچه ى ده ساله ى كانون فرهنگيان پارس (شيراز، 1333)؛ اشعار نغز؛ گلشكر.

على نقى بهروزى سرانجام به سال 1362 در شيراز زندگى را بدرود گفت و در دارالرحمه شيراز به خاك سپرده شد.

(1362 -1283 / 1281 ش)، شاعر، روزنامه نگار و نويسنده. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در كازرون و بوشهر و شيراز به پايان رسانيد و موفق به اخذ ديپلم متوسطه شد و زبان انگليسى را كاملا آموخت و نايل به دريافت گواهى نامه از دانشگاه كمبريج انگلستان شد. بهروزى وارد خدمت وزارت فرهنگ شد و مدت دو سال مدير مدرسه ى ايرانيان در بحرين بود و از آنجا به بوشهر منتقل

شد. و به مديريت و تدريس در مدارس مختلف در بوشهر و شيراز پرداخت. او مقالات ادبى و اجتماعى زيادى در جرايد «تخت جمشيد»، «عصر ايادى»، «پارس» و مجلات «ارمغان»، «يادگار» و «گلهاى رنگارنگ» منتشر كرد. بهروزى در سال 1325 ش امتياز روزنامه ى «دستاويز» را گرفت و چند شماره ى آن را در شيراز منتشر كرد. بعد از بازنشستگى از سال 1350 ش به سرپرستى كتابخانه حافظيه و كتابخانه شاهچراغ، گمارده شد و عضو انجمن ادبى فارس و مؤسس كانون دانش پارس بود و تا آخر عمر در جلسات آن شركت مى كرد. وى گاهى شعر مى سرود و محققى پركار بود و بيست و چهار جلد كتاب تأليف كرد و دهها مقاله نوشت. از آثار وى: «آثار محلى فارس؛ «جشنهاى ايزدى»؛ «نوادر تاريخى»؛ «گلشكر»، لطائف و ظرائف ادبى؛ «سده قاآنى»؛ «شهر شيراز يا خال رخ هفت كشور»؛ «فرهنگ لغات محلى فارسى».[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (332/ 5)، انجمن هاى ادبى شيراز (415 -412)، تارخى جرايد (31 -30/ 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (494 -490/ 1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (120 -119/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (604 ،603/ 4).

بهمنش، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، نويسنده، محقق و مترجم. در تهران متولد شد. تحصيلات مقدماتى خود را در زادگاه خويش انجام داد و بعد به فرانسه رفت و به ايران بازگشت و در سال 1314 ش در دانشسراى عالى به تدريس پرداخت و تاريخ ملل قديم را درس گفت. وى تأليفات و ترجمه هاى زيادى دارد از جمله: ترجمه ى «تاريخ مصر قديم»؛ «تاريخ يونان قديم»؛ «تاريخ ملل قديم آسياى غربى»؛ «سير تاريخ»؛ «تاريخ جهانى»، در دو مجلد؛ «فرهنگ اساطير»؛ مسئله ى

شرق»؛ «تارخى اروپا، قرون وسطى و آغاز قرن جديد».[1]

درگذشت: 1371.

احمد بهمنش از تحصيل كردگان دارالفنون بود و جزو محصلان اعزامى به اروپا و فرانسه به تحصيل تاريخ پرداخت. پس از بازگشت چندى در دبيرستان ها درس مى گفت تا اين كه به دانشگاه منتقل شد و در دانشكده ى ادبيات بيشتر تاريخ يونان و روم را بر عهده داشت. بهمنش چند كتاب در زمينه تدريس و مطالعات خود به چاپ رسانيده است. از جمله آثار اوست: تاريخ اروپا در قرون وسطى و آغاز قرون جديد (مخصوص سال چهارم ادبى و دانشسراى مقدماتى)؛ تاريخ جهانى (تأليف شارل دولاندلن، 1347)؛ تاريخ يونان باستان؛ فرهنگ اساطير يونان و روم (پير گريمال 1376).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 4، ش 1، ص 10 -3)، مؤلفين كتب چاپى (367 -366 /1).

بيات، عزيزالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عزيز الله بيات در سال 1299 در شهر نهاون بدنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتراي رشته تاريخ و جغرافيا از دانشگاه پل ساباته فرانسه در سال 1378 مي باشد. نامبرده عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عزيز الله بيات تحصيلات مقدماتي را در شهر نهاوند گذراند.وي كلاسهاي هفتم ،هشتم و نهم را در شهر ملاير سپري كرد.ادامه تحصيلات متوسطه را در همدان پس گرفت و موفق به اخذ ديپلم گرديد. ايشان تتحصيلات دانشگاهي خود را در دانشسراي عالي تهران گذراند و مدرك كارشناسي اش را در سال 1323 گرفت."در سال 1332 و به علت نزديك بودن كرمانشاه به نهاوند از طرف اداره فرهنگ به اين شهر رفتم و به مدت 20 سال

در اين شهر زندگي كردم، چند كتاب هم درباره تاريخ و جغرافياي كرمانشاه نوشتم و منتشر كردم."دكتر بيات با استفاده از بورس تحصيلي كه به كارمندان تعلق داشت استفاده كرده و عازم فرانسه گرديد.نامبرده در سال 1348 موفق به اخذ مدرك دكتراي رشته تاريخ و جغرافيا از دانشگاه پل ساياته فرانسه شد.

خاطرات و وقايع تحصيل : دكتر بيات از خاطرات تحصيلش چنين بياد دارد: بعداز از ديپلم ترك تحصيل نكردم .پدر بزرگم انسان فاضلي بود، مضاف بر اين يكي از دوستان آيت الله مدرس بود و زماني كه به تهران رفت وآمد مي كرد در منزل مرحوم مدرس اقامت مي كرد. ايشان مرا به ادامه تحصيل تشويق مي كرد. ابتدا قرار بود مرا به خارج از كشور بفرستد اما من به دانشسراي عالي كه الان به آن تربيت معلم مي گويند رفتم و ليسانسم را نيز دريافت كردم.

همسر و فرزندان : عزيز الله بيات داراي 4 فرزند پسر و يك فزرند دختر مي باشد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه شهيد بهشتي از سال 1350 تا كنون رئيس اداره چهارم كارگزيني آموزش و پرورش رئيس اداره مطالعات و برنامه ها

فعاليتهاي آموزشي : عزيز الله بيات در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا، به تدريس دروس تاريخ تمدن اسلام و گاه شماري در دانشگاههاي شهيد بهشتي (به عنوان عضو هيئت علمي )،دانشگاه آزادا اسلامي ،دانشگاه تربيت مدرس و دانشگاه الزهرا مي پردازد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : دكتر عزيز الله بيات از زندگي خودش چنين اذعان مي كند: من 60 سال است كه تدريس مي كنم و در اين

مدت كه درس داده ام شش ساعت هم غيبت ندارم. من بيش از 50 سال است كه فقط يك وعده غذا مي خورم و از هر فرصتي براي پياده روي هم استفاده مي كنم، هيچ بيماري هم ندارم.

چگونگي عرضه آثار : دكتر عزيز الله بيات حدود 40 كتاب به رشته تحرير در آورده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آثار باستاني كرمانشاه

ويژگي اثر : تاليف

2 از ظهور اسلام تا ديالمه

ويژگي اثر : تاليف

3 تاريخ ايران

ويژگي اثر : ناشر: امير كبير نويسنده: عزيزالله بيات (جلد اول و دوم)

4 تاريخ ايران از آغاز تا انقراض پهلوي با تجزيه و تحليل منابع و ماخذ

ويژگي اثر : تاليف

5 تاريخ تطبيقي ايران(از سلسله ماد تا پهلوي) با تمام دنيا

ويژگي اثر : تاليف-پديدآورنده: عزيزالله بيات ناشر: اميركبير - 06 ارديبهشت، 1385

6 تاريخ مختصر ايران

ويژگي اثر : تاليف

7 تاريخ منابع و ماخذ ايران

ويژگي اثر : تاليف-پديدآورنده: عزيزالله بيات ناشر: اميركبير - 1383

8 تحرير و تحشيه تاريخ گيتي گشاي نامي

ويژگي اثر : تاليف

9 جغرافيا براي دانشسراها و دبيرستانها

ويژگي اثر : تاليف

10 جغرافياي محلي كرمانشها

ويژگي اثر : تاليف

11 زمينه هاي پيشرفت و پيروزيها و شكستهاي ايران

ويژگي اثر : تاليف

12 كتب درسي تاريخ براي دانشسراها و دبيرستانها

ويژگي اثر : تاليف

13 كليات جغرافياي طبيعي و تمدني ايران

ويژگي اثر : تاليف-پديدآورنده: عزيزالله بيات ناشر: اميركبير - 1383

14 كليات گاه شماري در جهان

ويژگي اثر : پديدآورنده: عزيزالله بيات ناشر: دانشگاه شهيد بهشتي - 1381

15 نهاوند

ويژگي اثر : پديدآورنده: حسين زريني، عزيزالله بيات (زيرنظر) ناشر: دفتر پژوهشهاي فرهنگي - 27 تير، 1385

بياني، شيرين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر

شيرين بياني ، فرزند دكتر خانبابا بياني در يازدهم مرداد ماه سال 1317 در تهران متولد شد. پس از تحصيلات ابتدايي ومتوسطه در سال 1336 وارد دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران شد و در رشته ي تاريخ ادامه تحصيل داد و در دوران تحصيل دانشگاهي ، شاگرد اول بود. در سال 1339 موفق به اخذ درجه ي ليسانس از آن دانشگاه شد. در همان سال براي ادامه ي تحصيل به كشور فرانسه رفت و در سال 1341 از دانشگاه سوربن پاريس موفق به اخذ درجه ي دكتراي تاريخ با درجه ي « بسيار عالي » گرديد. خانم بياني در سال 1342 با رتبه ي استادياري تمام وقت وارد كادر آموزشي گروه تاريخ دانشكده ي ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران شد و در سال 1346 به مقام دانشياري ارتقاء يافت. در سال 1353 به مقام استادي « تمام وقت » همان دانشگاه دست يافت و در سال 1373 به رتبه ي پروفسوري « رتبه ي همراه استادي » رسيد. وي هم اينك با رتبه ي 30 استادي به تدريس دوره هاي قرون وسطي و دوران باستاني ايران در گروه آموزشي تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول است. خانم شيرين بياني علاوه بر نگارش چندين كتاب ، مقالات زيادي نگاشته است كه در مجلات معتبر داخلي و خارجي به چاپ رسيده است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ ايران - دوره مغول

والدين و انساب : شيرين بياني ، فرزند دكتر خانبابا بياني است كه داراي فعاليت هاو كارهاي ارزنده اي بود كه به چند مورد از آنها اشاره مي كنيم:

مؤسس دانشگاه تبريز و توسعه دهنده ي دانشگاه تربيت معلم ، استقلال بخشيدن به دانشسراي عالي (تربيت معلم كنوني) عضو شوراي عالي و فرهنگ سابق و تدوين و تنظيم اسناد و مدارك موجود در وزارت خارجه و تاسيس كتابخانه براي وزارت خانه و اهداي كتابهاي خصوصي به آن .دكتر شيرين بياني از جانب مادري ، نواده ي ملك المتكلمين مشروطه خواه معروف و شهيد راه آزادي (كه به در باغشاه توسط محمد عليشاه قاجار همراه با ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل شهيد گرديد) و دكتر مهدي ملك زاده از بنيان گزاران طب جديد در ايران و صاحب كتاب « تاريخ مشروطيت » و فرزند ملك زاده ي بياني كارشناس معروف باستان شناسي و از بنيان گزاران موزه ي ايران باستان مي باشد. مادر بزرگ دكتر بياني از طرف مادري ،خورشيد كلاه ملكزاده بانويي فرهيخته وشاعر بودو عموي ايشان ،دكتر مهدي بياني استاد دانشگاه تهران ،خوشنويس و بنيانگذار انجمن خوشنويسي ايران است.خواهر دكتر بياني ،سوسن بياني (داراي دكتري رشته باستان شناسي و مشغول تدريس در دانشگاه تهران )است.

خاطرات كودكي : دوران كودكي شيرين بياني در بهترين و آرام ترين شرايط ممكن خانوادگي سپري گرديد در محيطي آكنده از مهر و محبت ،صفا ،يك رنگي و عشق به ايران و ايراني و همه انسانها.احترام به سنت ها ي ملي و مذهبي و اصول مذهبي ،احترام و دستگيري از طبقه غير مرفه جامعه كه اين اصول در تدوين شخصيت او بسيار موثر بوده است.افراد خانواده همه فرهنگي ،اهل ذوق و هنر و داراي تاليفات متعدد بوده اند،كه اين شرايط خانوادگي نيز در سوق دادن او بسوي دانش و

دانشگاه تاثير بسياري داشته است. شيرين بياني در اين باره مي گويد: يكي از بهترين خاطرات كودكي ام ، در هفت سالگي همراه خواهرم در حياط خانه به بازي مشغول بودم. پدرم با كيفي و بغلي پر از كتاب از دانشگاه به خانه باز گشت.من بسوي او دويدم و سلام كردم. او مرا در ميان كتابها در آغوش گرفت و بوسيد.من در آن لحظه با خود گفتم "منهم استاد دانشگاه مي شوم و هروز با بغلي و كيفي پر از كتاب به خانه باز مي گردم.من مانند پدرم تاريخ خواهم خواند و مانند او استاد خواهم شد " و چنين هم شد من از هفت سالگي در آغوش پدر راه زندگي ام را يافتم و با راهنمايي هاي مادر ،پدر و مادر بزرگ و پدر بزرگم ،همه ارزنده و انسان ساز بودند،بدون كوچكترين ترديد و تزلزل تاكنون همين را ادامه دادم. دكتر بياني در خانواده اي بزرگ در خيابان ويلا تهران كوچه شيرين زندگي ميكرد بنا به گفته هاي ايشان: در خانه از صبح باز بود و دوستان و آشنايان در رفت و آمد بودند. دراين خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ رياست آن را بر عهده داشتند.بيشتر رفت و آمد ها براي ملاقات پدر بزرگ (دكتر مهدي ملكزاده) بود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شيرين بياني در خانواده اي فرهيخته و ارجمند متولد شد و دوران كودكي بسيار پرباري را در يك محيط گرم خانوادگي ، توام با محبت و دانش سپري نمود. در خانواده او را با نواميس زندگي چون شرافت و كرامت انساني ، علم دوستي ، پاكدامني ، وطن پرستي و

هم وطن دوستي و محبت انساني آشنا كرده و دينداري را به او آموختند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيرين بياني تحصيلات ابتدايي را در مدرسه منوچهري و متوسطه را در دبيرستان هاي ژاندارك و انوشيروان دادگر به انجام رسانيد. در سال 1336 در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران در رشته ي تاريخ به تحصيل ادامه داد و در دوران تحصيل دانشگاهي ، شاگرد اول بود. در سال 1339 موفق به اخذ درجه ي ليسانس از آن دانشگاه شد. در همان سال براي ادامه ي تحصيل به كشور فرانسه رفت و در سال 1341 در دانشگاه سوربن پاريس در رشته ي دكتراي تاريخ تحصيل و موفق به اخذ درجه ي دكتراي تاريخ با درجه ي « بسيار عالي » گرديد.

خاطرات و وقايع تحصيل : مهم ترين وقايع دوران تحصيل شيرين بياني ، نصب مجسمه ي ملك المتكلمين نياي مادري شان در ميدان « حسن آباد » بود كه نام اين ميدان به ميدان « ملك المتكلمين » تغيير يافت. همچنين خاطره ي ديگر خانم بياني ، شاگرد اول شدن در كلاس ششم ادبي در مدرسه انوشيروان دادگر و كل دبيرستان هاي تهران بود. شيرين از ابتدا تا انتهاي دوران تحصيل در علم رياضي ضعيف و در ادبيات قوي بود.خاطرات تلخ او گاه در كلاسهاي رياضي است و خاطرات شيرين از كلاهاي ادبي، كه سرانجام نيز در رشته ادبي شاگرد اول بود.يكي از خاطرات جالب شيرين در كلاسهايست كه معلمان او را بسيار با فراست و هوشيار مي دانستند و احترام خاصي برايش قائل بودند در حاليكه معلمان رياضي ،با وجود نامي كه در

دبيرستان داشت،و همه اورا مي شناختند ،چندان توجهي به او نداشتند البته حق هم داشتند. ودر حين تحصيل در دانشگاه به دليل استادي پدر ،همه اورا مي شناختند و بهمين دليل شيرين مي بايست خوب درس بخواند و خوب رفتار كند كه چنين هم مي كرد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : شيرين بياني ضمن تحصيل فعاليت هاي همچون به تكميل زبان فرانسه ،مطالعه كتابهايي غير درسي و ورزش مي پرداخت.و دردبستان ودبيرستان او را به عنوان سرپرست انجمن نيكوكاري مدرسه انتخاب مي كردند.

استادان و مربيان : ازجمله استادان شيرين بياني مي توان به پدر ايشان دكتر خانبابا بياني ، عموي ايشان دكتر مهدي بياني ، علي اصغر شميم و دكتر محمدحسن گنجي اشاره نمود.

هم دوره اي ها و همكاران : همدوره ايهاي شيرين بياني اغلب قريب به اتفاق فرهنگي و بخصوص دبير هستند.

همسر و فرزندان : شيرين بياني ، همسر دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن نويسنده ي معروف معاصر و استاد دانشگاه تهران است كه در سال 1343 با وي ازدواج كرد است.ايشان داراي دو فرزند پسر به نام هاي رامين ، متخصص تغذيه طبي و مهران ، متخصص محيط زيست و مسائل آب مي باشند كه پس از گذراندن تحصيلات در سوئيس و آمريكا به ايران بازگشته و مشغول به كار شده اند. آنها كه در محيطي فرهنگي و سالم پرورش يافته اند علم و انسانيت را ارج مي نهند و در اين راستا كوشا مي باشند.

وقايع ميانسالي : شيرين بياني در دوره اي زندگي مي كند كه بيش از هر زمان ديگر داراي فراز و نشيب بوده و هست .دنيا در تحولي شگرف و سريع بسر

مي برد كه بخصوص اين سرعت ،در تاريخ بي نظير است و او شاهد اين دگرگوني هاست.و اين وقايع و ماجراهاي جهاني و داخلي در گسترش افق ديد او از جهت نگرش تاريخي ،اهميت بسزايي دارد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيرين بياني در طول چهل و سه سال فعاليت علمي خود بلافاصله از اتمام تحصيلات در سال 1342 با رتبه استاد ياري در دانشگاه تهران آغاز كرد .هيچ مسئوليتي بجز تدريس در گروه تارخ دانشگاه تهران نداشته است.وي در سال 1346 به رتبه دانشياري و در سال 1353 به درجه استاد تمام وقت نائل آمد.و در سال 1373 به رتبه ي پروفسوري « رتبه ي همراه استادي » رسيد. وي هم اينك با رتبه ي 30استادي به تدريس دوره هاي قرون وسطي و دوران باستاني ايران در گروه آموزشي تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول است.

فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دوره هاي كارشناسي ،كارشناسي رشد و دكتري در گروه تارخ دانشگاه تهران. عناوين دروس آموزشي ارائه شده توسط شيرين بياني: كارشناسي : • تاريخ ايران دردوره سلوكي واشكاني • تاريخ ايران ازمغولتا كارشناسي ارشد : • بررسي ومطاله انتقادي اديان ايران با • تاريخ تحولات سياسي ومناسبات فرهنگيوتمدني ايران واسلام • تاريخ تمدن وفرهنگ اسلامي • نقدوبررسي ايران باستان • نقدوبررسي تاريخ مغول تيمورحك دكتري: • بررسي وتحليل اسنادارشيوي وكتاب • تاريخ اجتماعي ايران • تحول سياسي اجتماعي بعدازاسلام • مناسبات ايران باستان • هنرهاوصنايع ايران بعدازاسلام

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : شيرين بياني درتاسيس كتابخانه ملي شهر ندوشن ي_____زد فعاليت مستمري از خود نشان

داده است. وي همچنين به مراكز درماني نيز كمك مي كند.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيرين بياني بر اين باور است كه هر زن ابتدا مي بايست به خانه و خانواده بپردازد.چون وي معتقد است كه بزرگترين مسئوليت يك زن تربيت فرزندان نيك براي تحويل دادن به جامعه ،ترتيب امور همسر براي آمادگي وي در پيشبرد كارهايش است.خانم شيرين بياني علاوه بر امورات زندگي به نگارش چندين كتاب ، مقالات زيادي نگاشته است كه در مجلات معتبر داخلي و خارجي چون مجلات : يغما ، راهنماي كتاب ، بررسي هاي تاريخي ، هستي و ايرانيكا ( چاپ دانمارك ) به چاپ رسيده است. او گذشته از اينها ، سخنراني چيره دست نيز هست و در مجامع بين المللي علمي از قبيل : كنگره ي بين المللي خواجه رشيدالدين فضل الله همداني ، كنگره ي بين المللي بيهقي ، مطالعات ايران شناسي و ازاين قبيل به سخنراني هايي پرداخته كه در مجموعه هاي وابسته به كنگره ها و مجلات معتبر به چاپ رسيده است. او در پيگيري پژوهش هاي علمي خود به كشورهاي فرانسه ، انگليس ، سوئيس ، ايتاليا ، يونان ، بلغارستان ، لهستان ، اسپانيا ، پرتغال ، آلمان ، تركيه ، مصر ، كويت ، هندوستان ، چين ، اردن ، عراق ، امارات متحده عربي و آمريكا سفر كرده و هربار با ره آوردهاي سودمندي به وطن بازگشته است.

همفكران فرد : مولانا جلال الدين رومي بلخي در روشنفكري زندگي شيرين بياني تاثير داشته است. همچنين پدر و مادر و در بسياري موارد همسر وي ، همفكران او بوده و

هستند.

آرا و گرايشهاي خاص : درباره گرايش شيرين بياني مي توان گفت كه به عرفان گرايش دارد. بدين گونه او اعتقاد دارد كه بايد بسوي كمال گام برداشت.خودشناسي را ضروري مي داند و دانش را چراغ فرا راه.عشق را ملاط همه اموز زندگي مي داند و انسان را بي عشق نمي تواند تصور كند.در توضيحي افزون تر ،شيرين بياني معتقد است كه سنت هاي ايراني را با تطبيق با وضع در روز مي بايست ارج نهاد و بكار گرفت و مدرنيته را با گزينشي صحيح و مطابق با فرهنگ و تمدن ايراني به آن پيوند داد.دقت در انتخاب هر دو كاري دقيق و سخت است كه همواره خانواده اش به پيروي از آنان در اين راه اقدام كرده اند و به نتيجه اي مطلوب رسيده اند.

جوائز و نشانها : شيرين بياني به اخذ متجاوز از ده لوح تقدير از مراكز علمي - فرهنگي و دانشگاهي نائل آمده است. مهمترين آنها لوح تقدير از انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ايران مي باشد(سال 1382) .و همچنين لوح هاي تقديري بمناسبت انتخاب كتاب"دين و دولت در ايران عهد مغول" تاليف وي به عنوان كتاب نمونه سال جمهوري اسلامي ايران در سال (دوره پانزدهم كتاب سال)1375 ،لوح تقدير براي انتخاب كتاب او به عنوان كتاب سال دانشگاه تهران در رشته علوم انساني در سال 1375 در يافت كرده است و همچنين در اين راستا موفق به دريافت لوح تقدير به همراه50 سكه بهار آزادي گرديد كه جايزه ي نقدي آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اهداء شد تا كمكي براي تأسيس كتابخانه ملي شهر ندوشن يزد باشد.

چگونگي عرضه

آثار : شيرين بياني حدود 35 مقاله نگاشته است كه يا به صورت كتاب و مجموعه به چاپ رسيده و يا زير چاپ است. و قبل از آن در مجلات معتبر داخلي و تعداد اندكي در مجلات معتبر خارجي انتشار يافته است. مقالات ارائه شده در همايشها • بياني شيرين ,"بابا طاهر از اقطاب فرقه قلندريه ",كنگره بزرگداشت بابا طاهر ,همدان /.ايران ,02-,فروردين,1379 • بياني شيرين ,"پيوند ادبيات و تاريخ در ايران ",كنگره زبان فارسي,شيراز /ايران ,02-,فروردين,1379 • بياني شيرين ,"فرقه قلندريه در دوره ايلخاني",كنگره بين المللي مغول شناسي,تهران/ايران ,01-,فروردين,1376 • بياني شيرين ,"هويت ايراني از خلال بوستان سعدي",كنگره هويت ايراني,لندن /انگليس ,01-,فروردين,1376 • بياني شيرين ,"زن در تاريخ بيهقي",كنگره بين المللي بزرگداشت ابوالفضل بيهقي,مشهد /ايران ,01-,فروردين,1349 • بياني شيرين ,"بررسي اوضاع اجتماعي ايران از خلال جامع التواريخ رشيدي",كنگره بين المللي خواجه رشيد الدين فضل االله همداني,تهران /ايران ,01-,فروردين,1348 --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ايران در برخورد با مغول

ويژگي اثر : از انتشارات كتابخانه ي طهوري در سال 1353 .

2 پنجره اي بسوي تاريخ

ويژگي اثر : مجموعه شانزده مقاله - انتشارات اساطير -در دست چاپ

3 تاريخ آل جلاير

ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1343- اين كتاب به زبان فرانسه و رساله دكتري وي بوده است كه در دانشگاه سوربن پاريس از آن دفاع شده است و بعد ها توسط خود وي به فارسي برگردانده شده است.اين اثر بزبان قزاقي نيز ترجمه شده است

4 تاريخ ايران باستان ( دوره ي سلوكي و اشكاني )

ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ.

5 تاريخ ايران باستان از ورود آريايي ها تا سقوط

هخامنشيان

ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ.

6 تاريخ ايلخانان

ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ.

7 ترجمه ي كتا ب تاريخ سري مغولان

ويژگي اثر : تأليف : چائويي شه ، از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1350 -اولين منبع درباره تاريخ مغول و چنگيز خان است كه 13 سال پس از در گذشت اين خان تدوين شده است . و اصل آن بزبان چيني بوده است.

8 ترجمه ي كتاب تاريخ عيلام

ويژگي اثر : تأليف : پير آميه ، از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1349 .

9 ترجمه ي كتاب چنگيزخان

ويژگي اثر : تأليف : ولاديمير تسف ، از انتشارات اساطير در سال 1363 .

10 ترجمه ي كتاب نظام اجتماعي مغولان

ويژگي اثر : تأليف : ولاديمير تسف - انتشارات بنگاه ترجم و نشر كتاب - تهران 1346

11 ترجمه ي كتاب نظام اجتماعي مغولان ؛ فئوداليسم خانه به دوشي

ويژگي اثر : تأليف : ولاديمير تسف ، از انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب در سال 1346 .

12 ترجمه ي مهمانخانه ي آنژگارين

ويژگي اثر : تأليف : دسكور.كتاب داستان براي نوجوانان و جوانان در سال 1332- اين اثر شيرين بياني هنگامي كه پانزده سال داشت ترجمه گرديد و بكوشش پدرش خانبابا به چاپ رسيد .دكتر ناتل خانلري مقدمه اي بر آن نگاشت.

13 تيسفون و بغداد در گذر تاريخ

ويژگي اثر : تاليف,انتشارات جامي ,1377

14 دين و دولت در ايران عهد مغول

ويژگي اثر : مجموعه اي مشتمل بر سه جلد از انتشارات مركز نشر دانشگاهي در سال 1367 ، 1371 و 1375 - برنده جايزه بهترين كتاب سال

جمهوري اسلامي ايران در دوره پانزدهم كتاب سال در رشته علوم انساني و اخذ لوح تقدير بسال 1375 و برنده جايزه بهترين كتاب سال دانشگاه تهران در رشته علوم انساني در سال 1375. آشنايي با كتاب: «دين و دولت در ايران عهد مغول»: دين و دولت در ايران عهد مغول؛ شيرين بياني؛ تهران: مركز دانشگاهي، 3ج، جلد سوم، 1375. دوران فرمانروايي ايلخانان مغول در ايران را مي توان يكي از شگفت انگيزترين و پُرتحرك ترين ادوار اين كشور به شمار آورد. در اين عهد است كه درخت فتوحات چنگيزي به بار مي نشيند و براي بازماندگانش ثمري شيرين مي دهد، ولي اين لقم? گلوگير به سختي قابل بلعيدن بود. در طول زندگي حكومت ايلخاني، پيوسته دو تلاش متقابل و در ضمن خستگي ناپذير از جانب حكومت و مردم مشاهده مي شود. از يك سو، تلاش حكومت براي تحكيم هرچه بيشتر مباني قدرت و قبولاندن آن به اتباع ايراني و از سوي ديگر تلاش مردم در جهت كمر راست كردن و تجديد حيات خويش. به بيان نويسند? كتاب، پيوستگي دين و دولت در دورانهاي گوناگون تاريخ ايران به چشم مي خورد. اين پيوستگي كه ريشه در قبل از اسلام دارد، با ورود اسلام و به ويژه در دور? صفوي به اوج رسيده، در نتيجه دين آميخته شده با فرهنگ ملي، مجموع معتقدات ايران را در برمي گرفت. از اين رو، مغولان در هجوم به ايران و فتح آن با معتقدات مردم روبه رو بوده اند كه مي بايست يا آن را ريشه كن كنند يا با آن كنار آيند و اين نبردي بود كه تا زمان

اسلام آوردن حكومت مغولي مستقر در ايران، همچنان ادامه داشت. اين موضوع خاص و مهم، محتواي كتاب نويسنده را تشكيل مي دهد كه 3 جلد را شامل مي شود. در جلد اول رويارويي دو طرز تفكر و دو فرهنگ ناهمگون و نابرابر (غالب و مغلوب) روشن مي شود. ادام? اين نبرد و نفوذ و حضور ايرانيان در امور ديواني و ادار? كشور مطالب جلد دوم را در برمي گيرد. در جلد سوم نيز مسائل سياست خارجي حكومت ايلخاني در مرزهاي شرقي و مرزهاي غربي ايران در روزگاراني مطرح شده كه جهان اسلام از سويي در رويارويي با عنصر بيگان? مغول و از سوي ديگر در تكاپوي رهايي از تتم? جنگهاي صليبي با جهان غرب است.

15 زن در ايران عصر مغول

ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه تهران در سال1352 .

16 شامگاه اشكانيان و بامداد ساسانيان

ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1355 .

17 كرمساز دوصد كيش

ويژگي اثر : درباره مولانا جلال الدين _انتشارات جامي -تهران 1382

18 مجموعه مقالات

ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ.

19 مغولان و حكومت ايلخاني در ايران

ويژگي اثر : انتشارات سمت - تهران 1379

20 هشت مقاله در زمينه ي تاريخ

ويژگي اثر : از انتشارات توس در سال 1352 .

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

بيرام شيرازي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1330 -1266 ش)، مورخ، نويسنده و باستانشناس. وى در شيراز به دنيا آمد. پدرانش همگى اهل دانش بودند. پس از تحصيل مقدمات در خدمت شيخ على ناجى، سيد على يزدى، سيد محمد مدرس يزدى و حاج سيد ابوطالب مجتهد شيرازى علوم متداول عربى

و فارسى را آموخت. وى بسيارى از علوم عصر خود را به وسيله ى مطالعه كتابهاى تاريخ- جغرافى و باستانشناسى فراگرفت و به تحقيق در زمينه ى تاريخ ايران پرداخت. شغل او همواره زراعت بود و كشاورزى را بر تمامى مشاغل حتى استادى دانشگاه ترجيح مى داد. از آثار وى: «تاريخ مفصل و جامع ايران از بدو پيدايش تا انقراض سلسله ى قاجاريه» از اين كتاب حدود يكصد صفحه در دست است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (516 -515 /1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (143/2).

بيروني، ابوريحان محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(440 -362 ق)، دانشمند، منجم، رياضيدان، حكيم، فيلسوف، مورخ، لغوى. در خانواده اى ايرانى در بيرون خوارزم متولد شد. شهرك زادگاهش در بيرون شهر كاث قرار داشت كه يكى از دو شهر مهم اين ناحيه بود و شهرت بيرونى وى از همين جا است. او مدتى را در خوارزم به تحصيل معارف و علوم گذراند و نزد استادانى مثل رياضيدان بزرگ آن عصر، ابومنصور عراق، به فراگرفتن علوم رياضى پرداخت. ابوريحان با ابوعلى سينا، در موضوعات مختلف مكاتبه داشت. بيرونى بعد از مدتى در اثر يك اتفاق مهم به گرگانج شمال خوارزم رفت و بعد سفرى به گرگان كرد و در آنجا به خدمت شمس المعالى قابوس بن ابى طاهر وشمگير رسيد. در رى با ابومحمود خجندى و كوشياركيكى ملاقات كرد و بعد به طبرستان نزد ابوالعباس مرزبان بن شروين رفت و يكى از شاهكارهاى رياضى خود را به نام او نوشت. بيرونى در سال 387 ق در خوارزم بود و با ابوالوفاى بوزجانى كه در بغداد بود، مكاتبه كرد و قرار رصدى را گذاشت. ابوريحان در زمان حكومت سلطان محمود به

دربار راه پيدا كرد و در سفرهاى جنگى محمود به هندوستان و مسافرتهاى ممتد او به آن ديار همراه وى بود. او در ضمن همين سفرها بود كه با دانشمندان آن سامان آشنا شد و علاوه بر فراگيرى زبان سانسكريت، با علوم و عقايد هندوان نيز آشنا شد. بيرونى با زبانهاى سريانى، سانسكريت، فارسى، عبرى، عربى آشنا بود. وى در هند فلسفه ى يونان را تدريس مى كرد. اگر چه بيرونى در اكثر رشته هاى علوم زمان خود به پژوهش پرداخت، اما اصولا به رياضيات دلبستگى داشت و بيشتر وقت خود را صرف تحقيقات رياضى كرد. وى بيش از 113 كتاب در علوم مختلف پزشكى، هيأت، تاريخ جغرافيا نوشت. از جمله آثار وى: «التفهيم لاوائل صناعة التنجيم»، در رياضى؛ «تحقيق مالله ند»، كه پرحجم ترين اثر وى است؛ «استخراج الاوتار»؛ «جمع الطرق السائره فى معرفة اوتار الدائره»؛ «مقاليد علم الهيئة»؛ «قانون مسعودى»؛ «آثار الباقيه عن قرون الخالية»؛ «الجماهر فى معرفة الجواهر»؛ «رساله الاستيعاب لوجوه الممكنة فى صنعة لاسطرلاب»، «الاضلال او افراد المقال» و «فهرستى از تأليفات محمد زكرياى رازى».[1]

(قد. ابوريحان محمد بن احمد، رياضى دان و فيلسوف ايرانى و. بيرون) (خوارزم) 362 ه.ق./ 973 م.- ف. غزنين 440 ه.ق./ 1048 م.) وى اوايل عمر را در خوارزم معروف به خوارزم شاهيان گذرانيد و سپس چند سال در گرگان، در دربار قابوس بن وشمگير به سر برد و كتاب «الآثار الباقيه» (ه.م.) را به نام آن پادشاه تأليف كرد. پس از چندى به خوارزم بازگشت و در دربار ابوالعباس مأمون به مأمون مدتى بزيست. محمود غزنوى در مراجعت به غزنين ابوريحان را با چند تن از فاضلان دربار خوارزمشاه به غزنين برد

(408 ه.ق.).پس از آن چند بار به خوارزم سفر كرد و در غالب غزوات محمود به هندوستان در ملازمت او بود و با دانشمندان و حكيمان هند مخالطت كرد و زبان سنسكريت را بياموخت و دايره معلومات خود را وسعت داد و مواد لازم رابراى تأليف كتاب «تحقيق ما للهند» (ه.م.) فراهم آورد. از آثار مهم او جز آنچه گذشت كتاب «التفهيم» (ه.م.) است كه آن را به عربى و فارسى (جداگانه) تأليف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (206 -205 /6)، اعيان الشيعه (65/9)، تاريخ در ايران (21 -20)، تاريخ ادبيات در ايران (342 -337 /1)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (271 -254)، تاريخ گزيده (690 -689)، تاريخ موسيقى (154/1)، الذريعه (5/22 ،27/17 ،132/5 ،7 -6 /1)، روضات الجنات (336 -334 /7)، ريحانه (119 -114 /7)، زندگينامه ى رياضيدانان (197 -176)، زندگينامه ى علمى دانشمندان (327 -35 /1)، شرح حال رجال و مشاهير نامى (28 -21)، فلاسفه ى شيعه (403 -380)، كشف الظنون (1784 ،1622 ،1594 ،1437 ،1434 ،1385 ،1314 ،1126 ،1065 ،907 ،771 ،594 ،488 ،463 ،424 ،403 ،345 ،81 ،79 ،70 ،9)، الكنى و الالقاب (80 -78 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابوريحان)، معجم الادباء (180/17)، معجم المؤلفين (242 -241 /8)، نامه ى دانشوران (82 -61 /1)، هدية العارفين (66 -65 /2).

بيضاوي فارسي، ابوالخير، ابوسعيد عبدالله

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 696 -680 ق)، عالم، اديب، محدث، مفسر و مورخ اشعرى شافعى. معروف به قاضى بيضاوى. اهل بيضاى فارس بود. پدرش در زمان سلطنت اتابك ابوبكر بن سعد زنگى قاضى القضاة فارس بود و بعد از او اين منصب به پسرش رسيد. وى بعد از مدتها اقامت در شيراز، اواخر عمر را در تبريز

سپرى كرد. قاضى معاصر با علامه حلى امامى و خواجه نصيرالدين طوسى و صلاح الدين صفدى بود. او در گورستان چرنداب تبريز مدفون است. بيضاوى در عربى و فارسى تأليفاتى دارد. از جمله: كتاب تفسير كه به «تفسير بيضاوى» يا «انوار التنزيل و اسرار التأويل» شهرت دارد و شيخ بهايى بر آن شرح نوشته است. «الايضاح»، در اصول دين؛ «تهذيب الاخلاق» در تصوف؛ «شرح التنبيه»، در فقه؛ «شرح الكافيه»، در نحو؛ «شرح المصابيح»، در فقه؛ «شرح مطالع»، در منطق؛ «منهاج الوصول الى علم الاصول»، در اصول فقه؛ «طوالع الانوار» و «مطالع الانظار»، در توحيد و كلام؛ «غاية القصوى فى دراية الفتوى»، در فقه شافعى؛ «شرح منتخب الاصول»، در لغت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248/4)، بزرگان نامى پارس (281 -274)، تاريخ ادبيات در ايران (1209 ،228 ،223 -222 ،218 /3)، تاريخ گزيده (706)، تاريخ نظم و نثر (140 -139)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (518 -517 /1)، دايرةالمعارف فارسى (490/1)، الذريعه (192/24 ،179 -178 /23)، روضات الجنات (130 -127 /5)، ريحانه (306/1)، شيرازنامه (182)، طرائق الحقائق (666 -662 /2)، فارسنامه ى ناصرى (118/1)، كشف الظنون (1959 ،188 -186)، الكنى و الالقاب (113/2)، لغت نامه (ذيل/ بيضاوى)، معجم المؤلفين (400/13 ،98 -97 /6)، نامه ى دانشوران (151 -137 /8)، هدية الاحباب (111 -110)، هدية العارفين (463 -462 /1)، يادداشتهاى قزوينى (15 -13 /2).

بيگدلي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر علي بيگدلي در سال 1322 در شهر قم بدنيا آمد. ايشان داراي دكتراي تاريخ (با موضوع سلجوقيان و جنگهاي صليبي) از دانشگاه تولوز در جنوب فرانسه است. وي عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. دكتر بيگدلي در سال 1385 پس از

44 سال و شش ماه خدمت در عرصه علم بازنشسته شد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ اروپا

والدين و انساب : پدر و مادر علي بيگدلي فوت شده اند و داراي دو برادر و يك خواهر است.

خاطرات كودكي : علي بيگدلي علاوه بر تحصيل به ورزش دو و پرش علاقه زيادي داشت، بطوري كه در اين رشته به فعاليت پرداخته و به مقام قهرماني استان تهران دست يافت. ايشان در موسيقي نيز در زمينه هاي آواز، تنبك و تار به طور مختصر تحت آموزش بوده است.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي بيگدلي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر محل زادگاهش، قم به تحصيل پرداخت و ديپلمش را اخذ كرد. پس از آن (تجربه كارمندي در سفيدرود) در سال 1346 در رشته حقوق دانشگاه ملي با رتبه 13 پذيرفته شد ولي بدليل اشتغال داشتن در آموزش و پرورش نمي توانست روزها به تحصيل بپردازد. بالاخره در سال 1347 بصورت شبانه روزي در مدرسه عالي ادبيات و زبانهاي خارجي در رشته ادبيات فرانسه به تحصيل پرداخت. در سال 1350 پس از اخذ كارشناسي رشته مذكور عازم فرانسه شد و جامعه شناسي را ادامه داد ولي به علت علاقه به رشته تاريخ در دانشگاه تولوز در جنوب فرانسه به تحصيل رشته تاريخ پرداخت و دوره دكتري را نيز روي سلجوقيان و جنگهاي صليبي كار كرد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : علي بيگدلي در كنار تحصيل به مدت 12 سال به شغل روزنامه نگاري در روزنامه هاي اطلاعات، آيندگان و مجله سياه و سفيد اشتغال داشت. بهترين خاطره از دوران خبرنگاري آشنايي با مقامات اجرايي كشور بود. پس

از انقلاب اسلامي بيش از 100 برنامه مصاحبه راديويي، تلويزيوني و بيش از 120 مصاحبه مطبوعاتي در ليست كارنامه كاري خود دارد.

استادان و مربيان : استاد فروزانفر، دكتر ذبيح الله صفا، دكتر موسي بروخيم و غيره از استادان دكتر بيگدلي بودند بطوري كه وي از آنها به عنوان اساتيد برجسته و تاثير گذار در زندگي خود ياد مي كند.

هم دوره اي ها و همكاران : همكلاسي هاي علي بيگدلي به ترتيب از ميان 16 نفر، 6 نفر يهودي، 4 نفر مسيحي و 6 نفر مسلمان بود حتي در طول چهار سال تحصيلي براي يك بار هم صحبتي از تفاوتهاي ديني به ميان نيامد.

همسر و فرزندان : علي بيگدلي در سال 1351 با همسر خود كه هم اكنون بازنشسته آموزش و پرورش است ازدواج كرد. ماحصل اين ازدواج دو فرزند پسر به نامهاي سينا (داراي مدرك كارشناسي ارشد عمران) و عطا (داراي مدرك كارشناسي عمران) مي باشد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي بيگدلي پس از اخذ ديپلم خود در سال 1344 در اداره آب و برق سفيدرود مشغول به كار شد. وي پس از اخذ مدرك كارشناسي ارشد در وزارت راه و ترابري به فعاليت پرداخت و در سن 32 سالگي مدير كل آموزش گرديد. سپس عضو هيئت مديره يكي از شركت هاي تابعه اين وزارتخانه شد. از سال 1358 تا 1361 معاونت اداري مالي هواپيمايي كشور و سازمان هواشناسي را بر عهده گرفت. ايشان همچنين براي مدت كوتاهي مسئوليت معاونت وزير راه و ترابري را در سازمان هواپيمايي كشور را بر عهده داشتند.

فعاليتهاي آموزشي : علي بيگدلي از سال 1353 تا 1361 در بيش از ده دانشگاه

و مدرسه عالي به تدريس پرداخت. تخصص ايشان در زمينه تاريخ اروپاست و بيشترين آموزش ايشان در زمينه علوم سياسي در حوزه تاريخ انديشه سياسي و تاريخ روابط بين الملل بوده است و تا مقطع دكتراي اين رشته به تدريس پرداخته اند و كتب درسي اين حوزه را نيز خود نگاشته اند.

چگونگي عرضه آثار : علي بيگدلي داراي 10 كتاب تاليفي و ترجمه است. وي همچنين بيش از 50 مقاله تخصصي منتشر شده در مجلات معتبر علمي دارد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تاريخ اروپا در قرون جديد

ويژگي اثر : تاليف- انتشارات دانشگاه پيام نور

2 تاريخ اروپا در قرون وسطي

ويژگي اثر : تاليف- انتشارات دانشگاه پيام نور

3 تاريخ انديشه سياسي در غرب

ويژگي اثر : تاليف- دو جلد

4 تاريخ روابط بين الملل

ويژگي اثر : ترجمه

5 تاريخ سياسي- اقتصادي عراق

ويژگي اثر : تاليف

6 تاريخ فرهنگ و تمدن اروپا در دوران جديد

ويژگي اثر : تاليف

7 تاريخ يونان و روم

ويژگي اثر : تاليف- انتشارات دانشگاه پيام نور

8 ترورهاي سياسي در تاريخ معاصر ايران

ويژگي اثر : تاليف- دو جلد

9 شيخ نشين هاي خليج فارس و مسئله نفت

ويژگي اثر : ترجمه

10 كرونولوژي مسيحيت و قرون وسطي

ويژگي اثر : تاليف منابع زندگينامه :

1پرسشنامه تكميل شده توسط دكتر علي بيگدلي بنا به درخواست بنياد ايران شناسي- بهار 1386

بيگدلي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين بيگدلي در سال 1297، در خمسة زنجان ديده به جهان گشود. پس از طي دوران كودكي وارد مدارس جديد شد. آنگاه به تهران عزيمت كرد و در دبيرستان نظام و دانشكده افسري ادامه تحصيل داد و در شهريور 1320 ش. به درجه افسري نايل گرديد.بيگدلي

در سال 1324ش. در اثر فعاليت سياسي برضد رژيم به اتحاد جماهير شوروي سابق رفت و در مسكو تحصيلات عالي خود را در رشته ادبيات آغاز كرد. وي پس از اخذ دكتراي ادبيات ، در انستيتوي زبان و ادبيات (نظامي) باكو ( آذربايجان شوروي سابق ) به پژوهش و تحقيق در زمينه ادبيات فارسي و تركي پرداخت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 به ايران بازگشت و بيشتر اوقات خود را صرف پژوهش و نگارش مطالب تاريخي و ادبي كرد. ايشان برگزيده بيست و ششمين دوره جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي و شانزدهمين دوره جايزه جهاني كتاب سال را به خود اختصاص داده است. غلامحسين بيگدلي سرانجام در مرداد ماه سال 1377 در سن 88 سالگي ، در شهرستان كرج چشم از جهان فروبست و به ديار باقي شتافت.

گروه : علوم انساني

رشته : زبان و ادبيات فارسي

والدين و انساب : پدر غلامحسين بيگدلي آقا فتح الله خان بيگدلي اهل خمسة زنجان بود و به كار كشاورزي اشتغال داشت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامحسين بيگدلي پس از طي دوران كودكي وارد مدارس جديد شد. آنگاه به تهران عزيمت كرد و در دبيرستان نظام و دانشكده افسري ادامه تحصيل داد و در شهريور 1320 ش. به درجه افسري نايل گرديد. بيگدلي در سال 1324ش. در اثر فعاليت سياسي برضد رژيم به اتحاد جماهير شوروي سابق رفت و در مسكو تحصيلات عالي خود را در رشته ادبيات آغاز كرد و با اخذ گواهينامه دكتراي ادبيات به پايان رسانيد.

خاطرات و وقايع تحصيل : غلامحسين بيگدلي از دوران تحصيل خود و اتفاقي كه در زمان حضور رضا

شاه در مدرسه افتاد چنين ياد مي كند: « من با لباس رسمي ( يونيفورم ) مدرسه بودم. رضا شاه از عمويم پرسيد: اين پسر بچه كيست و اين چه لباسي ست كه پوشيده است ؟ عمويم توضيح داد. رضاشاه گفت: محمدرضا هم به همين مدرسه مي رود ولي لباس مدرسه او اين زرق و برق ها را ندارد. عمويم گفت: اين برادرزاده من شاگرد اول كلاس است و بنابراين يونيفورم او چيزهايي علاوه دارد.»

وقايع ميانسالي : غلامحسين بيگدلي در سال 1324ش. در اثر فعاليت هاي سياسي و پيوستن به احزاب مخالف حاكميت بازداشت شد و پس از شش ماه حبس در كرمان رهايي يافت و به اتحاد جماهير شوروي سابق مسافرت كرد ، ولي به علت سوءظن مسوولان وقت مدت هفت سال در تبعيدگاه سيبري به سر برد، آنگاه به مسكو رفت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 از وي دعوت به همكاري شد و به تهران مهاجرت كرد.

زمان و علت فوت : غلامحسين بيگدلي در مرداد ماه سال 1377 در سن 88 سالگي ،

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : غلامحسين بيگدلي پس از اخذ دكتراي ادبيات ، در انستيتوي زبان و ادبيات (نظامي) باكو ( آذربايجان شوروي سابق ) به پژوهش و تحقيق در زمينه ادبيات فارسي و تركي پرداخت.

جوائز و نشانها : غلامرضا اسلامي بيدگلي برگزيده بيست و ششمين دوره جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي و شانزدهمين دوره جايزه جهاني كتاب سال را به خود اختصاص داده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ادب خزينه

ويژگي اثر : اين اثربه زبان تركي مي باشد.

2 تاريخ بيگدلي _ شاملو

ويژگي اثر :

اين اثر دكتر بيگدلي بنابر نوشته خود وي در ده جلد قرار دارد ، و تنها دو جلد از آن در بيش از 1200 صفحه به چاپ رسيده است و ساير مجلدات ديگر هنوز مخطوط است. الف) جلد اول ، شامل منشاء ايل و تبار بيگدلي و معرفي ساير انشعابات بيگدلي. ب) جلد دوم ، ايل بيگدلي در دوران صفويه. ج) جلد سوم ، دوران افشاريه و ايل بيگدلي. د) جلد چهارم ، دوران زندو ايل بيگدلي. ه ) جلد پنجم ، دوران قاجار و ايل بيگدلي. و) جلد ششم ، دوران پهلوي و خاندان بيگدلي. ز) جلد هفتم ، دودمان بيگدلي _ شاملو در دوران معاصر. ح) جلد هشتم ، تاريخ شعراي بيگدلي ( معرفي بيش از 80 شاعر ). ط) جلد نهم ، مدارك و اسناد مختلف از خاندان بيگدلي. ي) جلد دهم ، معرفي آثار عمراني و خيريه كه توسط بيگدلي ها بنا شده است.

3 تصحيح ديوان آذر بيگدلي

ويژگي اثر : تصحيح اين ديوان با همكاري دكترحسن سادات ناصري

4 تصحيح شهريار نامة عثمان مختاري غزنوي

5 جمشيد و خورشيد

ويژگي اثر : به اهتمام و ويرايش دكتر بيگدلي .

6 چهره اسكندر در شاهنامه فردوسي و اسكندر نامة نظامي

ويژگي اثر : اين اثر در سال 1369 در تهران به چاپ رسيد ، كه علاوه بر موضوع اصلي ( چهره اسكندر ) متعرض بسياري از نگرش و ويژگي هاي علمي و هنري فردوسي و نظامي شده است.

7 ديدار با شهريار ( استاد سيدمحمدحسين شهريارتبريزي

8 ديوان حاج محمدصادق خان بيگدلي شاملو

ويژگي اثر : گردآوري دكتر غلامحسين بيگدلي.

9 كهله يه سلام (

به زبان تركي )

10 گذر عمر

ويژگي اثر : مجموعه اشعار

11 لغتنامه فارسي _ تركي صحاح العجم ( نسخة غازان )

ويژگي اثر : به اهتمام دكتر غلامحسين بيگدلي . --------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1اينه پژوهش ، سال نهم ، شماره 54 ، ص 6812ماهنامه كلك ، شماره 97 ، شهريور 1377 ، ص121

بيهقي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 565 -490 ق)، مورخ، اديب، محدث، فقيه، متكلم، رياضيدان و حكيم. مشهور به ابن فندق و فريد خراسان. در سبزوار به دنيا آمد، اما آنچنان كه خود بيان مى كند اصلش به خزيمة بن ثابت كه از مشاهير اصحاب پيامبر (ص) بوده، مى رسد. ابوالحسن ابتدا فقه و ادب آموخت و سپس به فراگيرى علوم حكمت و حساب و نجوم پرداخت. بسيارى از استادان بزرگ عهد خود را در بيهق و نيشابور و مرو و سرخس و ديگر بلاد خراسان ديده و از محضر آنان استفاده كرده است، از آن جمله حكيم عمر بن ابراهيم خيام كه وى شرحى از ملاقات خود را با وى در كتاب «تتمة صوان الحكمة» آورده است. او از مشايخ ابن شهرآشوب بود. وى كتب بسيارى تأليف كرده و نخستين كسى است كه كتاب «نهج البلاغه» را شرح كرده است. ياقوت در «معجم الادباء» در ترجمه ى حال او از هفتاد و چهار تأليف وى با اسم و رسم نام مى برد ولى متأسفانه از آثار فارسى او جز «تاريخ بيهق» و كتابى مختصر در احكام نجومى موسوم به «جوامع الاحكام» و از آثار عربى او: شرحى بر «نهج البلاغه» موسوم به «معارج النهج»؛ جلد اول از «لباب الانساب» و «تتمة صوان الحكمة»، در تاريخ حكما كه ذيلى است بر «صوان الحكمة»

سجستانى. مهمترين كتاب فارسى بيهقى «تاريخ بيهق» است؛ اين كتاب در تاريخ و جغرافياى ناحيه ى بيهق و ذكر رجال علم و ادب، كتاب، سادات و خاندانهاى مشهور آن ولايت است و مشحون به فوايد تاريخى است.[1]

ابوالحسن على ابن زيد مشهور به ابن فندق و فريد خراسان (ف. 565 ه.ق.)، حكيم و اديب و رياضى دان معروف قرن ششم از جمله آثار اوست: تاريخ بيهق (ه.م.)، لباب الانساب، تفسير نهج البلاغه، جوامع احكام النجوم (ه.م.)، معرفةالكرة و ذات الحلق و الاصطرلاب، قواعد علوم الطب، مناهج الدرجات فى شرح كتاب النجات، تنبيه العلماء على تمويه المتشبهين بالحكماء، عرائس النفايس فى اصناف العلوم، امثلة الاعمال النجومية.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1]الاعلام (101/5)، ايضاح المكنون (714 ،563 ،552 ،503 ،486 ،469 ،450 ،430 ،398 ،303 ،234 ،222 ،184 ،144 ،115 ،98 ،83 ،60 /2 ،599 ،566 ،548 ،466 ،462 ،406 ،373 ،363 ،326 ،300 ،250 ،232 ،192 ،180 ،154 ،130 ،125 ،123 ،107 ،97 ،92 ،83 ،74 ،66 ،65 ،53 ،36 ،3 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (996 -993 ،312 -311 /2)، تاريخ بيهق (مقدمه)، تاريخ در ايران (17 -16)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمة (مقدمه و 72 -71)، دائرةالمعارف الاسلامية (431/4)، الذريعه (184 /21 ،114 -113 /7 ،149 /4)، رياض العلماء (38/7)، ريحانه (335 -334 /4)، سبك شناسى (366 -364 /2)، سرآمدان فرهنگ (62 -61 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 190 -189 /6)، كارنامه ى بزرگان (119 -118)، كشف الظنون (2050 ،2011 ،2007 ،1895 ،1686 ،1514 ،1438 ،1361 ،1200 ،1101 ،1100 ،821 ،747 ،634 ،609 ،289)، لغت نامه (ذيل/ على بيهقى)، مؤلفين كتب چاپى (258 -257 /4)، معجم الادباء (240 -219 /13)،

معجم المؤلفين (97 -96/7)، هدية العارفين (700 -699).

بيهقي، ابوالفضل محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(470 -385 ق)، نويسنده و مورخ. وى در قريه حارث آباد بيهق ولادت يافت، بعد از كسب فضايل در نيشابور، به ديوان رسايل محمودى راه جست و در خدمت خواجه بونصر مشكان به كار پرداخت. همچنان در خدمت سلاطين غزنوى بود تا در زمان غزالدوله عبدالرشيد كه در سال 440 ق سلطنت يافت چندى صاحب ديوان انشاء گرديد، اما به تهمت حاسدان معزول شد و در سال 443 ق كه طغرل بر عبدالرشيد خروج كرد و او را كشت، بيهقى با جمعى ديگر از درباريان زندانى شد و يك سال در زندان بود. ابوالفضل در اواخر سلطنت فرخزاد از كارهاى ديوانى كناره گرفت تا اينكه در سال 470 ق وفات يافت. مهمترين اثر بيهقى «تاريخ» مشهور اوست كه از امهات كتب تاريخ و ادب فارسى است در شرح سلطنت آل سبكتكين در سى مجلد كه در آن از تشكيل دولت غزنوى تا اوايل سلطان ابراهيم بن مسعود سخن رفته است، اما اكنون فقط قسمتى از آن كه مربوط به سلطنت مسعود بن محمود غزنوى و تاريخ خوارزم از زوال دولت آل مأمون و افتادن آن به دست سلطان محمود و حكومت آلتون تاش حاجب، در آن سامان تا غلبه ى سلاجقه، موجود است. درباره ى سبك و شيوه ى نگارش اين كتاب و مؤلف آن سخن بسيار گفته و نوشته اند و از ميان همه نوشته ها به قول استاد فياض كه بيهقى شناس يگانه روزگار ما بود بسنده مى كنيم كه فرمود بيهقى گزارشگر حقيقت بود. علاوه بر اين كتاب ابن فندق كتابى ديگر به نام «زينة الكتاب» در آداب كتابت بدو نسبت داده است.[1]

ابوالفضل محمد

ابن حسين، دبير فاضل دربار محمود و مسعود غزنوى (و. حارث آباد بيهق 358- ف. 470 ه.ق.). وى پس از كسب معلومات در نيشابور، به ديوان رسايل محمود غزنوى راه جست، و در خدمت ابونصر مشكان رئيس ديوان رسايل به كار پرداخت، و همچنان در خدمت سلاطين غزنوى به سر مى برد تا در زمان عزالدوله عبدالرشيد (جلوس 440) چندى صاحب ديوان انشا گرديد، ليكن به تهمت حاسدان معزول و محبوس شد. در سال 44 كه طغرل كافر نعمت بر عبدالرشيد خروج كرد و او را كشت، بسيارى از خادمان درگاه را در قلاع محبوس ساخت.از آن جمله بيهقى را از حبس سلطان- و به قولى از حبس قاضى غزنين- بيرون آورد و به زندان قلعه فرستاد. بيهقى پس از رهايى از زندان گويا بقيه عمر را در انزوا به سر برد تا بدرود زندگى گفت. اثر معروف او «تاريخ بيهقى.» (ه.م.) است، ديگر «زينة الكتاب» در آداب كتابت كه اكنون در دست نيست در مجموعه اى خطى متعلق به كتابخانه ملك (تهران) چند ورق مشتمل بر شرح بغض لغات است كه به بيهقى نسبت داده شده.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (332 -331 /6)، تاريخ ادبيات در ايران (892 -890 /2)، تاريخ بيهق (178 -175)، تاريخ بيهقى چاپ دكتر فياض، (مقدمه)، تاريخ در ايران (31 -29)، تاريخ غزنويان (9 -8)، تاريخ نظم و نثر (65 -64)، دايرةالمعارف فارسى (497/1)، سبك شناسى (91 -66 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 164 -163 /5)، گنج و گنجينه (92 -84)، لغت نامه (ذيل/ ابوالفضل)، مؤلفين كتب چاپى (417 -416 /5)، معجم المؤلفين (237/9)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 470)،

نام آوران فرهنگ (151 -150)، الوافى بالوفيات (20/3)، يادنامه ى بيهقى چاپ دانشگاه فردوسى.

پاكدين، كامل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كامل پاكدين

محل تولد : مراغه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/1

زندگينامه علمي

بنده از سال 1359 بمدت 12 سال بصورت مستمر در مدرسه علميه شهيدين قم تحصيل كرده و همزمان با تحصيلات حوزوي , دروس دانشگاهي را هم تا سطح كارشناسي به اتمام رساندم.حدود يك سال و نيم در باكو ( آذربايجان شوروي سابق ) مشغول تبليغ بودم. بعد , يكسال در نهاد رهبري دانشگاهها , در قسمت بازرسي فعاليت داشتم بعد , حدود سه سال در مركز دفتر تبليغات اسلامي واحد سيره بعنوان محقق مشغول كار بودم.در جامعه الزهرا (سلام الله عليها ) و دانشكده سپاه قم تدريس كرده ام . يكسال در دانشگاه معارف اسلامي و تاريخ تشيع تدريس داشتم و اخيرا" چهار سال است كه در موسسه پژوهشي راي پرداز مشغول تحقيقات فقهي هستم.

پرويز، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مورخ، محقق.

تولد: 1286.

درگذشت: 20 آذر 1366.

عباس پرويز، فرزند حسين پرويز (آزاديخواه عضو حزب دمكرات از سال 1327 ق. به بعد و از مؤسسان و مدير كتابخانه ى تهران)؛ چندى در فرانسه تحصيل كرد. پس از بازگشت به ايران در سمت معلمى دبيرستان ها سال هاى دراز تدريس كرد و كتاب هاى درسى نوشت. وى از سال 1351 به مدت يك سال در مؤسسه ى انتشارات دانشگاه تهران به ويراستارى مشغول بود. فهرست تأليفات وى به شرح زير است: تاريخ اروپا در قرون وسطى (1316)؛ تاريخ اروپا در قرون هفدهم و هيجدهم (براى پنجم ادبى، 1316)؛ تاريخ ايران در قرون نوزدهم و بيستم (1316)؛ تاريخ دو هزار و پانصد ساله ى ايران (1343)؛ جغرافياى اقتصادى ايران و انگليس و فرانسه و آلمان (1318)؛ از طاهريان تا مغول (1320)؛ فهرست تاريخ

ايران (1326)؛ تاريخ ديالمه و غزنويان (1336)؛ تاريخ ايران بعد از اسلام تا عصر حاضر، (تاريخ روابط ايران با اروپاييان در دوران سلطنت صفويه و قاجاريه، تاريخ عمومى و اروپا از قرون وسطى تا پايان جنگ بين المللى اول، جغرافياى اقتصادى عمومى ايران (براى سال ششم ادبى)؛ از عرب تا ديالمه؛ تاريخ تمدن جديد دنيا و ايران؛ سلاجقه و خوارزمشاهيان؛ قيام ايرانيان در راه تجديد مجد و عظمت ايران؛ كليات جغرافيا (با همكارى نصرالله فلسفى و على اصغر شميم). مقاله هايى از وى در نشريه ى «بررسيهاى تاريخى» به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پور داوود، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد ابراهيم پور داود اديب ،مورخ و سخنور معاصر در سال 1264 ه.ش در شهر رشت به دنيا آمد. وي مقدمات فارسي و عربي را در زادگاهش آموخت و در سال 1284ه.ش براي تحصيل حكمت و طب قديم به تهران آمد. پور داود در آغاز نهضت مشروطه براي كسب علوم جديد به بيروت رفت. وي پس از دو سال و نيم اقامت در لبنان به ايران بازگشت و رهسپار فرانسه شد و در پاريس به تحصيل علم حقوق پرداخت. استاد پور داود در سال 1307 به اروپا بازگشت و در سال 1311 به درخواست رابيند رانات تاگور شاعر و فيلسوف هندي به تدريس فرهنگ ايران در دانشگاه ويسوبهارتي شهر شانتي نيكيتان پرداخت . پس از آن پور داود مجددا مطالعات خود را در اروپا ادامه داد. وي در سال 1316 به دعوت مسئولان دانشگاه تهران، براي تدريس زبانها و ادبيات ايران پيش از اسلام دعوت شد. پور داود از اين تاريخ تازمان بازنشستگي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به تدريس و تحقيق

فرهنگ ايران باستان، زبان اوستا و تاريخ حقوق ايران باستان اشتغال داشت.ايشان در سال 1347 در سن هشتاد و سه سالگي در شهر رشت درگذشت.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ و ادبيات ايران پيش از اسلام،

تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابراهيم پور داود مقدمات فارسي و عربي را در زادگاهش آموخت و در سال 1284ه.ش براي تحصيل حكمت و طب قديم به تهران آمد. پور داود در آغاز نهضت مشروطه براي كسب علوم جديد به بيروت رفت. وي پس از دو سال و نيم اقامت در لبنان به ايران بازگشت و رهسپار فرانسه شد و در پاريس به تحصيل علم حقوق پرداخت. پور داود پس از شروع جنگ جهاني اول به ايران بازگشت و در كرمانشاه دست به انتشار روزنامه اي بنام رستخيز زد و پس از چند ماه مجددا عازم اروپا شد و در آلمان با ايران شناسان و طرز كار آنان آشنا شد. از اين زمان به بعد پورداود به رشته ايران شناسي به ويژه زبان و فرهنگ ايران علاقه مند شد و زندگي خود را وقف مطالعه و پژوهش تاريخ ايران باستان كرد. وي در سال 1303 ه.ش به ايران بازگشت و پس از يك سال و نيم به هندوستان رفت و با دستيابي به برخي از منابع آئين ايران باستان، بخشي از تفسير اوستا را منتشر كردو يك سلسله سخنراني نيز در باره ايران و فرهنگ كهن آن ايراد كرد كه در كتابي بنام خرمشاه گرد آوري شد.

زمان و علت فوت : پور داود در سال 1347 در سن هشتاد و سه سالگي در شهر رشت درگذشت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : استاد پور

داود در سال 1307 به اروپا بازگشت و در سال 1311 به درخواست رابيند رانات تاگور شاعر و فيلسوف هندي به تدريس فرهنگ ايران در دانشگاه ويسوبهارتي شهر شانتي نيكيتان پرداخت و ضمن اقامت يك ساله خود در هند صد بند ازاشعار تاگور را از بنگالي به فارسي برگرداند; پس از آن پور داود مجددا مطالعات خود را در اروپا ادامه داد. وي در سال 1316 به دعوت مسئولان دانشگاه تهران، براي تدريس زبانها و ادبيات ايران پيش از اسلام دعوت شد. پور داود از اين تاريخ تازمان بازنشستگي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به تدريس و تحقيق فرهنگ ايران باستان، زبان اوستا و تاريخ حقوق ايران باستان اشتغال داشت. وي در سال 1317 به عضويت دائمي فرهنگستان ايران درآمد. پور داود در سال 1324 انجمن ايران شناسي را در تهران داير كرد و پس از دو سال آموزشگاهي براي ايرانشناسي بوجود آورد كه مدت دو سال دوام داشت.استاد پور داود در سال 1341 ه.ش به عضويت شوراي فرهنگي (سلطنتي) وقت منصوب شد.در سال 1342 دانشگاه دهلي به او درجه دكتري افتخاري داد و در سال 1344 به عنوان اولين دانشمند ايراني به عضويت آكادمي جهاني هنر و دانش برگزيده شد.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ابراهيم پور داوددر سال 1324 انجمن ايران شناسي را در تهران داير كردو پس از دو سال آموزشگاهي براي ايرانشناسي بوجود آورد كه مدت دو سال دوام داشت

جوائز و نشانها : در سال 1324 دانشگاه تهران طي مراسم بزرگداشتي از خدمات علمي و فرهنگي ابراهيم پور داودقدرداني كرد و به همين مناسبت در سال 1325 ياد

نامه اي مشتمل بر شرح احوال و آثار او به كوشش دكترمحمد معين به زبان فارسي و زبانهاي اروپائي منتشر شد. پور داود در سال 1345 جايزه بزرگ تاگور را از دولت هندوستان دريافت كرد و درسال 1346 به دريافت نشان علمي و عنوان شواليه دوسن سيلوستر (DeSilvester)از دربار واتيكان مفتخر گرديد --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آناهيتا،

ويژگي اثر : تهران (1343)

2 ايرانشاه(تاريخچه مهاجرت زرتشتيان به هند)

ويژگي اثر : بمبئي 1344

3 پوراندخت نامه،

ويژگي اثر : بمبئي (1306)

4 خرده اوستا

ويژگي اثر : (تفسير مجموعه اوستا بامتن اوستائي) بمبئي، ( 1310)

5 سوشيانت بمبئي

ويژگي اثر : 1306

6 فرهنگ ايران باستان،

ويژگي اثر : تهران (1326)

7 گاتها، نخستين بخش از كتاب مينوي اوستا،

ويژگي اثر : بمبئي (1305)

8 گفت و شنود پارسي

ويژگي اثر : (براي دبيرستانهاي هند) بمبئي (1312)

9 هرمزد نامه،

ويژگي اثر : تهران(1331)

10 يزد گرد شهريار،

ويژگي اثر : بمبئي (1312)

11 يسپرد،

ويژگي اثر : تهران (1342).

12 يشتا بخش نخست

ويژگي اثر : 1307

پورحسيني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1365 -1299 ش)، مترجم، نويسنده، روزنامه نگار و شاعر، متخلص به واصل. وى در كرمان متولد شد. و تحصيلات ابتدايى و متوسطه ى خود را در همان شهر گذراند، پس از آن به تهران آمد و در دانشسراى عالى موفق به دريافت ليسانس در رشته ى فلسفه و علوم تربيتى شد. سپس به كرمان بازگشت و به تدريس پرداخت و روزنامه ى «روح القدس» را در كرمان، به مدت سه سال منتشر كرد. برخى از مشاغل وى عبارت اند از: رياست دانشسراى مقدماتى كرمان، رياست دبيرستان، رياست فرهنگ شهداد، رفسنجان، كرمان. واصل در سال 1337 ش به وزارت فرهنگ و هنر تهران انتقال يافت و

در خلال خدمت ادارى، و در رشته ى فلسفه و علوم تربيتى دكترا گرفت و به مقام استادى دانشگاه رسيد. مدفن او در كرمان است. از آثار وى:

ترجمه ى «اخلاق نيكو ماخس» ارسطو؛ ترجمه ى رساله ى «سلامان وابسال»؛ «فيثاغورثيان»؛ «رواقيون»؛ «لغت نامه گويش كرمانى»؛ «فلاسفه قبل از ارسطو»؛ «اخلاق عملى» و «ديوان» اشعار.[1]

مدرس، مترجم.

تولد: 1299، كرمان.

درگذشت: 27 آذر 1365، شهداد.

سيد ابوالقاسم پورحسينى تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاه خويش به پايان برد. آنگاه به تهران آمد و در سال 1322 از دانشگاه تهران در رشته ى فلسفه فارغ التحصيل شد و به زادگاه خود بازگشت و با شغل دبيرى كار فرهنگى خود را آغاز نمود. وى در طول چهل سال خدمت فرهنگى مشاغلى متعدد چون نظامت دانشسراى مقدماتى كرمان، رياست دانشسراى كرمان و فرهنگ شهداد و رفسنجان، معاونت استان كرمان و... برعهده اش بود. طى پانزده سال خدمت فرهنگى در استان كرمان حدود 122 مدرسه ى ابتدايى در اين شهر احداث كرد. در سال 1337 به تهران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به كار شد و پس از چندى به رياست دبيرخانه ى دانشكده ى ادبيات دانشگاه تهران منصوب شد (1362 -1342) و در ضمن به تدريس در اين دانشكده نيز مى پرداخت.

در سال 1348 از دانشگاه تهران در رشته ى فلسفه دكترى گرفت. در طى اقامتش در كرمان روزنامه «روح القدس» را پى افكند و سه سال متوالى آن را منتشر نمود و دو نشريه را در دانشسراى مقدماتى كرمان فراهم ساخت. مقالات و اشعار او در روزنامه هاى «استقامت»، «صداى كرمان» و «بيدارى» چاپ مى شد.

دكتر پورحسينى شعر نيز مى گفت و غزليات، دو بيتى ها و قصادى از او به يادگار مانده است و تخلص

او «واصل» بود. وى از سال 1335 به بعد در هيئت مديره ى انجمن ابدى عضويت داشته است.

فهرست آثار دكتر پورحسينى به شرح زير است: ترجمه ى اخلاق نيكوماخوس ارسطو به فارسى و تطبيق آن با كتاب تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق (الطهاره) مسكويه، ترجمه رساله سلامان و آبسال ابن سينا، فراسوى تناقض، افلاطون، مشارب عمده ى اخلاقى، فلسفه ى اپيكور، فلسفه ى رواقى، فلسفه ى اخلاق شرح نمط نهم اشارات، فيثاغورثيان، از انتشارات مجله ى «دانشكده ى ادبيات، رواقيون، رساله اى درباره ى فلسفه ى اخلاقى ابن حكماء كتب و آثار خطى مسكويه به صورت مقاله در مجله ى «معارف اسلامى»، ترجمه ى اشعار در مجله ى «يغما». آثار ترجمه نشده ى وى عبارتند از فرهنگ لغات و اصطلاحات كرمان، فلسفه ى بعد از سقراط، سقراط، هراكليتوس، فلسفه ى ياسپرس، سلسله مقالات عرفانى، مردمى و نامردمى ها.

پيكر دكتر پورحسينى بنا بر وصيت خود در جوار مرقد امامزاده زيد به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تذكره ى شاعران كرمان (168 -158)، الذريعه (1249/9)، ستارگان كرمان (129 -124)، سخنوران نامى معاصر (3816 -3813 /6).

پيرنيا، مشيرالدوله، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1251 ش، فرزند ميرزا نصراللَّه مشيرالدوله. تحصيلات مقدماتى و معمول زمان را به اتفاق برادرش حسين پيرنيا (مؤتمن الملك) تحت مراقبت و نظارت پدر انجام داد و علوم متداول زمان را فراگرفت. سپس براى ادامه ى تحصيل عازم روسيه گرديد و در رشته هاى نظام و حقوق فارغ التحصيل شد. بعد مدتى هم در فرانسه به تحصيل اشتغال ورزيد و به خدمت در سفارت ايران در روسيه درآمد و عنوان مستشار سفارت يافت. در 1317 ه.ق پدرش به وزارت امور خارجه رسيد و او را به تهران احضار و با لقب مشيرالملك به رياست دفتر وزارت امور خارجه و

منشى مخصوص خود تعيين نمود. در سفر اول مظفرالدين شاه به اروپا، مترجم زبان روسى شاه بود و در اين مأموريت توانست لياقت و كياست خود را ثابت كند. پس از بازگشت از اروپا، به پيشنهاد پدر و موافقت اتابك صدراعظم، به جاى ميرزا رضاخان ارفع الدوله به وزيرمختارى ايران در روسيه تعيين گرديد.

در 1320 ه.ق در مقام وزيرمختارى ايران در روسيه به آن كشور رفت، ولى در مدت توقف خود در تهران كار عمده اى صورت داد و آن تأسيس مدرسه ى علوم سياسى بود كه به همت ميرزا نصراللَّه خان وزير امور خارجه اين كار انجام يافت. و چهار هزار تومان بودجه ى ساليانه ى آن از محل معدن فيروزه تأمين گرديد. در سفر دوم مظفرالدين شاه به اروپا، در مسكو اقامت داشت. در اين سفر نيز موجب رضايت شاه و اتابك را فراهم نمود و خدمات وى مورد رضايت و تقدير واقع شد. در 1324 ه.ق كه زمزمه ى مشروطيت در ايران بلند بود، به تهران آمد. پدرش مقام صدارت يافته و از طرف پدر و با موافقت شاه، مأمور تدوين نظام نامه ى مجلس گرديد و از اعضاى برجسته ى كميسيون بود.

پس از صدور فرمان مشروطيت و برقرارى حكومت قانون از كار كنار رفت و متعاقباً وزير افخم و اتابك، عهده دار نخست وزيرى گرديدند. مشيرالسلطنه پس از قتل اتابك، به زمامدارى رسيد و براى اولين بار ميرزا حسن خان مشيرالملك به عضويت كابينه دعوت شد. پست وى در كابينه، وزارت عدليه بود. اين كابينه دوام زيادى نداشت و مشيرالسلطنه در 4 آبان 1286 ش جاى خود را به ناصرالملك داد. در آن هنگام ميرزا نصراللَّه خان مشيرالدوله پدر مشيرالملك درگذشت و

محمدعلى شاه چند روز پس از فوت ميرزا نصراللَّه خان، لقب مشيرالدوله را به پسرش ميرزا حسن خان داد و در كابينه ى ناصرالملك وزير امور خارجه گرديد. در همان موقع قرارداد 1907 يا تقسيم ايران به دو منطقه ى نفوذ به وزارت خارجه ى ايران ابلاغ يا اعلام گرديد. ناصرالملك نيز در مقابل اختلاف مجلس و شاه دوام نياورد و جاى خود را به نظام السلطنه مافى داد.

نظام السلطنه در كابينه ى نخستين خود از مشيرالدوله دعوت ننمود، ولى در دو ترميم كابينه، او را به وزارت امور خارجه برگزيد. در خرداد 1287 در كابينه ى ميرزا احمدخان مشيرالسلطنه وزارت علوم و اوقاف به وى سپرده شد و در ترميم همان كابينه همچنان وزير علوم و اوقاف بود. در ارديبهشت 1288 در كابينه ى ناصرالملك كه با سرپرستى سعدالدوله اداره مى شد، وزارت عدليه را بر عهده داشت، ولى چون كشور در حال بحران بسر مى برد، با ساير وزيران استعفا نمود.

پس از فتح تهران و تشكيل دولت جديد به رياست سپهدار تنكابنى، مشيرالدوله در كابينه ى دوم و سوم وزير عدليه بود. در كابينه ى چهارم وزير تجارت گرديد. در اسفند 1289 در دو كابينه ى سپهدار تنكابنى وزير عدليه بود و در ترميم كابينه به وزارت پست و تلگراف و تلفن منصوب گرديد. در مرداد 1290 در هيئت صمصام السلطنه بختيارى، وزارت عدليه به عهده ى او محول گرديد و در ترميم همان دولت نيز شغل خود را حفظ نمود.

علاءالسلطنه مازندرانى در كابينه ى خود كه در دى ماه 1291 تشكيل داد، مشيرالدوله را به وزارت علوم و معارف و اوقاف معرفى كرد. در اسفند ماه 1293 به نخست وزيرى رسيد و وزارت جنگ را نيز عهده دار شد. در

سال 1296 در كابينه ى ديگر علاءالسلطنه، وزير جنگ بود و اين سمت را همچنان در كابينه هاى عين الدوله و مستوفى الممالك حفظ كرد و امور وزارت جنگ را بر عهده داشت. در تيرماه 1299 براى بار دوم زمامدار گرديد و مدت پنج ماه در سمت نخست وزيرى انجام وظيفه كرد تا بالاخره در آبان 1299 جاى خود را به سپهدار رشتى داد. در سوم بهمن 1300 به جاى قوام السلطنه از طرف مجلس چهارم به نخست وزيرى رسيد و در كابينه ى خود وزارت كشور را شخصاً عهده دار بود. در خرداد 1302 براى بار چهارم به نخست وزيرى رسيد. در اين بار هم وزير كشور بود. در ادوار دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم نماينده ى مردم تهران در مجلس شوراى ملى بود، دو نوبت وزير كشور، هشت بار وزير عدليه، سه دفعه وزير امور خارجه، سه بار وزير علوم و شش بار وزير جنگ و يك مرتبه وزير تجارت و يك نوبت وزير پست و تلگراف (يعنى روى هم رفته 24 بار وزير بوده) و پنج دوره ى نمايندگى مجلس را بر عهده داشته است. از مورخين و محققين معاصر است كه تأليفات ارزنده اى از خود به يادگار گذاشته است. مشهورترين اثر وى تاريخ ايران باستان است. در ده سال آخر حيات خود، غالباً به كارهاى فرهنگى و علمى اشتغال داشت. در دوران وزارت دادگسترى، قوانين مهمى به تصويب رسانيد. در 1314 در 63 سالگى درگذشت. فرزندان او نيز مانند پدر نام خانوادگى پيرنيا را براى خود انتخاب نمودند. هيچ يك از فرزندانش به مقام سياسى مهمى نرسيدند. از ديگر خدمات او تأسيس مدرسه ى نظام بود.

(ميرزا حسن خان مشيرالدوله (و. 1252

ه.ش./ 1291 ه.ق.- ف. تهران 1314 ه.ش./ 1354 ه.ق.) پسر اول ميرزا نصراللَّه خان مشيرالدوله نائينى (مشير الدوله)، از رجال دوره اخير قاجاريه و اوايل پهلوى. وى تحصيلات نظامى و حقوقى خود را در مسكور به پايان رسانيد و مؤلف «ايران باستانى» و تاريخ «ايران باستان» (3 جلد) و «داستانهاى قديم ايران» است. او مكرر سمت سفارت، وزارت و نخست وزيرى داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

پيشوايي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى پيشوائي

محل تولد : -

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

• عضو هيئت تحرير مجله درسهائى از مكتب اسلام از سال 1349 تاكنون

• مديريت داخلى مجله درسهايى از مكتب اسلام از سال 1350 تا 1353

• طى دوره تحصيلات عالى دار التبليغ اسلامى و اخذ گواهينامه اين دوره در سال 1349

• اشتغال به تحقيق و تأليف از سال 1351 تاكنون

• همكارى با سيماى جمهورى اسلامى ايران (شبكه هاى مختلف)

• همكارى با شبكه راديو معارف (قم) – كارشناس عالى تاريخ و سيره

• همكارى نزديك با موسسه تعليماتى و تحقيقاتى امام صادق (ع) زير نظر حضرت آيت الله سبحانى و عضو هيئت موسس اين موسسه از بدو تأسيس

• همكارى با فصلنامه ميقات از سال 1373 تا سال 1375

• همكارى با فصلنامه پيام حوزه تا سال 1380

• همكارى با معاونت امور اساتيد دروس معارف اسلامى در دانشگاه ها (نهاد نمايندگى ولى فقيه) از سال 1373 تاكنون در ارتباط با درس تاريخ اسلام و متون و مدرسين اين درس و كتب كمك درسى.

• مدير گروه پژوهشي تاريخ موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى

• سردبير فصلنامه علمي - تخصصى" تاريخ در آينه پژوهش"

• همكارى با

نشريه افق حوزه (هفته نامه خبري حوزه علميه)

تاج سلماني

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم و نهم ق)، مورخ. وى در سال 813 ق از طرف شاهرخ مامور شد تا ذيلى بر تاريخ «ظفرنامه ى» نظام شامى بنويسد. او نيز وقايع ده ساله 817 -807 ق را در تاريخ سلطنت تيمور و شاهرخ والغ بيگ به صورت ذيلى بر آن افزود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (473 -472 /3)، تاريخ در ايران (178)، تاريخ نظم و نثر (236).

تبريزي، ابومحمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 512 ق)، مورخ و مترجم. وى تاريخ «الامم و الملوك» محمد بن جرير طبرى را كه شامل تاريخ عالم از آغاز خلقت تا سال 309 ق است به فارسى گزارش كرده و وقايع حد فاصل طبرى و زمان خود را نيز بدان افزوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (257/7)، لغت نامه (ذيل/ ابومحمد).

تقي زاده، لطف الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

آقاي لطف الله تقي زاده در سال 1349هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان ملكان ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق ادامه تحصيل در قم، زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليها از سوي ديگر وي را رهسپار قم و درسال 1381 وارد حوزه علميه قم و مركز علوم اسلامي جانبازان گرديد. از نخستين روزهاي ورود ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت(ع) با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگان و ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته تاريخ در مقطع دكترادر سال 1387از دانشگاه باكو در جمهوري آذربايجان فارغ التحصيل گرديد و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"به حكومت رسيدن تركان جوان در تركيه و مناسبات ما با قفقاز" دفاع كرد .

وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي ، جهت خدمت علمي و

فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون به تدريس در دانشگاههاي آزاد بناب،ملكان،مراغه و عجب شير مشغول مي باشد. وي درطول حيات علمي خويش از امرنگارش و پژوهش غافل نمانده است و مقالاتي از قبيل "جنگ جهاني اول و دولت عثماني" و" تركان جوان و تفكرات مشروطه خواهي " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

تقي زاده، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1347 -1256 ش)، مورخ، نويسنده و روزنامه نگار. در تبريز متولد شد. اجدادش در قريه اى به اسم ونند، از توابع قصبه ى اردوباد، به دنيا آمده بودند. پدرش پس از تحصيل در نجف در شهر خود مدت بيست و چهار سال حوزه ى درس و مقام مقتدايى روحانى داشته است. تقى زاده در چهارده سالگى شروع به تحصيل كرد، ابتدا كتابهاى فارسى معمول آن زمان و مقدمات عربى و بعد منطق و فقه و اول را نزد علماى تبريز آموخت. وى در بين سنين چهارده تا هجده سالگى به تدريج تحولى در رشته ى تحصيلات و افكار او پديد آمد. نخست شوق زياد به علوم رياضى قديم پيدا كرد و بعد به علم كلام و حكمت و طب قديم روى آورد، و دور از چشم پدر در راه علوم خفيه و تصوف و عرفان قدم نهاد؛ و در بعضى مسلكهاى دينى خلاف مشهور، مانند طريقه ى شيخيه و غيره، مطالعه و تحقيق كرد. بعد از فوت پدر، در هجده سالگى آزادانه به تحصيل علوم جديد پرداخت و طب و تشريح و غيره را ابتدا نزد ميرزا نصرالله سيف الاطبا و بعد نزد دكتر محمد كرمانشاهى، معروف به كفرى، آموخت و هم به قدر كافى در زبان فرانسه

پيشرفت كرد. در اين اوقات در مدرسه ى دارالفنون مظفرى تحصيل مى كرد و در آنجا فيزيك نيز درس مى داد. تقى زاده در سال 1316 ق با همدستى چند نفر، مدرسه اى به نام تربيت تاسيس كرد. وى در سالهاى 1318 ق و بعد از آن در مدرسه ى آمريكايى تبريز به فراگرفتن زبان انگليسى پرداخت و نزد يكى از معلمان آمريكايى قدرى از درجات عاليه ى علوم طبيعى را از روى كتابهاى انگليسى فراگرفت. در سال 1320 ق به همراهى ميرزا محمدعلى خان تربيت و ميرزا سيد حسين خان عدالت و ميرزا يوسف خان آشتيانى اعتصام مجله اى علمى و ادبى، به اسم «گنجينه ى فنون» كه ماهى دو شماره منتشر مى شد و يك سال دوام يافت، تاسيس كرد. تقى زاده پس از امضاى فرمان مشروطيت چندين دوره به وكالت مجلس از طرف مردم تبريز برگزيده شد و بعد از به توپ بستن مجلس به اروپا رفت و مجله ى «كاوه» را در آلمان منتشر ساخت. او با انتقال حكومت از قاجاريه به پهلوى مخالف بود، اما بعد از انتقال حكومت از قاجاريه به خانواده ى پهلوى، چندين مرتبه به وزارت هاى مختلف منصوب شد. تقى زاده مدتى نيز در دانشگاه كمبريج و مدرسه ى مطالعات شرقى زبان و ادبيات فارسى تدريس مى كرد. بالاخره در تهران وفات يافت. از آثار وى: «مقدمه ى تعليم عمومى يكى از سرفصلهاى تمدن»؛ «از پرويز تا چنگيز»؛ «گاه شمارى در ايران قديم»؛ «بيست مقاله»؛ «تمدنات قديمه»؛ «مانى و دين او»؛ «تاريخ انقلاب ايران»؛ «تحفه الملوك»، يكى از متون قديم مجهول المولف؛ «تاريخ عربستان و قوم عرب در اوان ظهور اسلام».[1]

فرزند سيد تقى، متولد 1256 در تبريز. پدرش در كسوت روحانيت بود. تقى زاده از پنج

سالگى به تحصيل پرداخت و علاوه بر زبان فارسى و عربى و معارف اسلامى، رياضيات و فلسفه نيز خواند و تحصيلات رايج مدرسى را خيلى زود پايان برد. مدتى نيز در مدرسه ى آمريكائى تبريز به آموختن زبان انگليسى پرداخت. در بيست سالگى با كمك چند تن از دوستان خود مدرسه ى تربيت و كتابخانه اى در تبريز داير كرد. نشريات كشورهاى عربى و مخصوصاً عثمانى آن روز در آن كتابخانه توزيع مى شد. در اوايل 1320 ه.ق مجله اى به نام گنجينه ى فنون انتشار داد. مقالات اين مجله كه غالباً ترجمه از نشريات خارجى بود در تنوير افكار عمومى و ايجاد فكر آزادى در مردم تأثير بسزائى داشت. تقى زاده مدتى نيز به سير و سياحت پرداخت و از قفقاز و استانبول و مصر و بيروت ديدن نمود و در تمام اين مسافرت ها بر دانش خود افزود. در وقايع مشروطيت، فعاليت بسيار زيادى داشت و از بارزترين مبارزان راه آزادى و مشروطه در آذربايجان بود.

بعد از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس شوراى ملى، از طرف تجار تبريز به نمايندگى مجلس انتخاب شد. در آن تاريخ بسيار جوان بود. در خاطرات خود نوشته: «در همان روز كه به مجلس وارد شدم، مرحوم حاج محمد صراف نماينده ى مجلس به مرحوم حاج سيد مرتضى مرتضوى به شوخى گفت: در تبريز شما آدم حسابى قحط بود كه اين پسر را به عنوان نماينده به مجلس فرستاديد! اما مرحوم حاج سيد مرتضى گفت صبر كنيد تا همين آقا پسر به حرف بيايد آنوقت خواهى فهميد كه تبريزى ها چه كسى را به نام نماينده ى خود به مجلس اول روانه كرده اند.» تقى زاده با احاطه به نطق

و بيان و افكار روشن و منظم و دقيق خيلى زود در مجلس گل كرد و در مدت كوتاهى توانست خود را بشناساند و مورد توجه مردم قرار گيرد. اقدامات مجلس اول عليه محمدعلى شاه كه بالاخره منجر به توپ بستن مجلس شد، تا اندازه ى زيادى مولود اقدامات تقى زاده و چند نفر ديگر بود. چون در اين وقايع جانش كاملاً در خطر بود، ناچار شد به سفارت انگليس پناه برد. پس از مدتى به اروپا رفت و در آنجا براى سقوط محمدعلى شاه فعاليت كرد و با نشر مقالات متعدد به زبان هاى مختلف، افكار عمومى مردم و دولت هاى بعضى از كشورها را متوجه ايران ساخت. بعد از استبداد صغير، به ايران بازگشت و در انتخابات دوره ى دوم از تهران و تبريز وكيل شد ولى وكالت تبريز را پذيرفت. بعد از خاتمه ى انتخابات به اروپا و آمريكا سفر نمود و در 1334 ه.ق به انتشار مجله ى كاوه در برلن مبادرت كرد و مدت شش سالى كه اين مجله به زبان فارسى در برلن انتشار مى يافت، حاوى مقالات بسيار سودمندى بود.

در دوره ى سوم نيز وكيل شد، ولى در مجلس شركت نكرد. در انتخابات دوره ى چهارم كه همزمان با قرارداد 1919 در زمان نخست وزيرى وثوق الدوله بود، بار ديگر از طرف مردم تبريز به نمايندگى مجلس انتخاب شد. ولى مجلس در دوران نخست وزيرى مشيرالدوله، سپهدار رشتى و سيد ضياءالدين تشكيل نشد تا سرانجام قوام السلطنه در 1300 به تشكيل مجلس چهارم مبادرت ورزيد. در ادوار پنجم و ششم هم نماينده ى مجلس بود، ولى ديگر آن شور و احساس جوانى را نداشت و به استقبال ماجرا نمى رفت. در دوره ى پنجم از

مخالفين تغيير سلطنت بود. مستوفى الممالك در 1305 او را براى وزارت خارجه در نظر گرفت ولى از قبول وزارت عذر خواست و نمايندگى مجلس را ترجيح داد.

در 1307 ش والى خراسان شد و كمتر از يك سال در اين سمت انجام وظيفه نمود. سپس وزيرمختار ايران در انگلستان شد و تا اواسط 1308 در لندن بود. در آن سال مخبرالسلطنه هدايت، رئيس دولت تغييراتى در كابينه ى خود داد؛ از جمله وزارت فوائد عامه را منحل و به جاى آن وزارت طرق و شوارع و وزارت اقتصاد ملى را تشكيل داد. ذكاءالملك فروغى به وزارت اقتصاد و تقى زاده به وزارت طرق منصوب شدند. يك سال بعد پس از كنار رفتن مشارالملك از وزارت دارائى، تقى زاده وزير دارائى و سرپرست وزارت راه شد و مهذب الدوله كاظمى را از جانب خود كفيل وزارت راه نمود. تا پايان كابينه ى حاج مخبرالسلطنه، در وزارت دارائى بود. ولى در شهريور 1312 پس از سقوط كابينه ى مزبور، او هم بالطبع از عضويت دولت كنار رفت و به سمت وزيرمختار ايران در پاريس تعيين گرديد و تا 1313 در آن سمت بود. در آن تاريخ از مشاغل دولتى معاف شد و براى تدريس به انگلستان رفت و به تدريس زبان و ادبيات فارسى و عربى در مدرسه ى السنه شرقى پرداخت.

بعد از شهريور 1320 بار ديگر وارد ميدان سياست شد. در كابينه ى ذكاءالملك فروغى با كمك منشى سابق خود على سهيلى كه وزير امور خارجه بود، به وزيرمختارى ايران در لندن برگزيده شد. علت انتخابش به آن سمت، بيشتر براى استفاده از حسن روابط او با كارگردانان حكومت انگلستان بود، زيرا شخصيت علمى و

وجهه ى سياسى تقى زاده علت معروفيت او در بين رجال انگليس و در وزارت امور خارجه ى انگلستان بود. در 1321 قوام السلطنه او را به عنوان وزير امور خارجه معرفى نمود، ولى تقى زاده تلگرافى عذر خواست و در سمت وزيرمختارى در لندن همچنان باقى ماند. بعد از آنكه نمايندگى هاى سياسى ايران و انگليس در دو كشور به سفارتخانه تبديل شد، تقى زاده به مقام سفيركبيرى ارتقاء يافت. اقدام برجسته ى او در سفارت ايران در لندن، مربوط به وقايع آذربايجان و تخليه ى ايران از قواى متجاوز ارتش شوروى است. او چون رجلى ملى و نامدار، در صدد استيفاى حقوق ملت ايران برآمد و با طرح شكايت در سازمان ملل، حقانيت ايران را به ثبوت رسانيد و از اين طريق بار ديگر در محافل سياسى ايران، نام وى به عنوانى يكى از رجال سياسى و ملى ايران بر سر زبان ها افتاد. با وجودى كه مخالفين وى در همان هنگام انگشت روى اشتباهات سياسى وى مى گذاشتند، ولى مع الوصف اقدام او در كشور حسن اثر داشت.

در دوره ى پانزدهم، به پاس خدماتش در سازمان ملل، از طرف مردم تبريز به نمايندگى مجلس انتخاب گرديد. در آن تاريخ منصورالملك استاندار آذربايجان و قوام السلطنه نخست وزير بود، و در غالب نقاط كانديداهاى حزب دموكرات ايران از صندوق ها بيرون مى آمدند. ولى تقى زاده عضو آن حزب نبود و مردم تبريز او را به عنوان يك شخصيت برجسته ى آذربايجانى و مستقل، به مجلس فرستادند. تصويب اعتبارنامه اش با جنجال توأم بود. عباس اسكندرى نماينده ى همدان، درباره ى صلاحيت و سوابق سياسى او، پناهنده شدنش به سفارت انگليس و تمديد قرارداد نفت جنوب در دوره ى وزارت دارائى اش، به تفصيل سخن گفت و

او را براى نمايندگى صالح ندانست. عباس مسعودى در مقام دفاع از شخصيت تقى زاده، نطق مفصلى ايراد كرد و به ايرادها جواب گفت. سرانجام مجلس درباره ى اعتبارنامه ى او تصميم به اخذ رأى نمود و اعتبارنامه اش با اكثريت قاطعى به تصويب رسيد. در انتخابات هيئت رئيسه از طرف نمايندگان آذربايجان كانديداى رياست شد. سردار فاخر حكمت و ملك الشعراى بهار هم كانديداى حزب دموكرات ايران بودند. ملك الشعرا به توصيه ى قوام السلطنه كنار رفت و حزب دموكرات ايران يك كانديدا پيدا كرد كه سردار فاخر بود. پس از اخذ رأى، سردار فاخر با اكثريت ناچيزى بر كرسى رياست نشست. تقى زاده در دوران نمايندگى در دوره ى پانزدهم، دو يا سه نطق مهم ايراد كرد كه در يكى از نطق هايش خود را از بعضى اشتباهات سياسى كه به او نسبت مى دادند، مبرّا دانست.

در انتخابات دوره ى اول سنا كه مصادف با انتخابات دوره ى شانزدهم مجلس شوراى ملى بود، سناتور شد. و در دوره ى دوم سنا نيز رياست داشت. در دوره ى سوم و چهارم سنا زير بار مسئوليت نرفت و غالباً فقط رياست كميسيون خارجه ى مجلس را عهده دار مى شد. در اواسط دوره ى چهارم سنا، بيمار شد و ناچار از صندلى چرخدار استفاده مى كرد. در جلسات سنا مرتباً شركت مى نمود، ولى از نطق و خطابه هاى شورانگيز كه در جوانى ايراد مى كرد، ديگر آثارى هويدا نبود.

متجاوز از هفتاد سال در صحنه ى سياسى ايران حضور داشت. از روزى كه با انتشار مجله ى گنجينه ى فنون در 1320 ه.ق وارد سياست شد، تا سال هاى آخر عمر همواره دست اندركار سياست بود. در صدر مشروطيت و ادوار اول و دوم مجلس شوراى ملى، به عنوان نماينده اى پرشور و انقلابى عمل

مى كرد و از همه حيث محبوب مردم بود، ولى مخالفين وى پناهندگى اش را به سفارت انگليس نكوهش كرده اند و حتى بعضى از ترورهاى سياسى آن ايام را منسوب به او دانسته و چهره ى سياسى اش را زشت و سياه ترسيم كرده اند. هرچه كه باشد، نقش او در حيات سياسى، ملى، علمى و فرهنگى ايران به اندازه اى مؤثر و گسترده بوده است كه بررسى دقيق و كامل آن محتاج يك اثر مستقل است.

در طول هفتاد سال فعاليت سياسى، هيچگاه از فعاليت علمى و ادبى غافل نبوده است. لقب علامه را به لحاظ وسعت دامنه ى دانش و عمق و دقت اطلاعات علمى اش به وى داده اند. در ابتداى جوانى فقط تحصيلات قديمه داشت، ولى اين تحصيلات را عميقاً انجام داده بود. حافظه ى بسيار قوى، هوش سرشار، مطالعات مختلف، پى گيرى و دقت او، وى را در زمره ى محققين و دانشمندان طراز اول ايران و در شمار يكى از علماى جهان قرار داد. به زبان هاى تركى، عربى، فرانسه، انگليسى و آلمانى تسلط كامل داشت. گذشته از تكلم به آن السنه، در زبان و ادبيات آنها تتبع و تعمق نموده بود. گرچه فعاليت هاى سياسى مجال زيادى براى مطالعه به او نمى داد، ولى مع الوصف به واسطه ى اقامت طولانى در كشورهاى خارجى و استفاده ى دقيق، منظم و با برنامه از كتابخانه هاى معتبر دنيا، در زمينه ى تحقيق در تاريخ و تمدن ايران، به يكى از صاحب نظران كاركشته ى معاصر تبديل شد.

در جنگ بين الملل اول با كمك چند تن از دوستان خود، از جمله علامه دهخدا و علامه قزوينى، در آلمان دست به انتشار مجله اى زدند كه كاوه نام داشت. كاوه كه شش سال انتشار يافت، حاوى

نكات بسيار سودمند تاريخى و علمى و اجتماعى و سياسى است. بعضى از مقاله هاى تحقيقى آن مجله در همان تاريخ به صورت كتاب انتشار يافت كه مجلس ملى ايران و كشف تلبيس از جمله آنهاست. كتاب هاى گاه شمارى در ايران قديم، محاكمات تاريخى تاريخ، از پرويز تا چنگيز، مقدمه ى ديوان ناصرخسرو كه با مشاركت علامه قزوينى و حاج ميرزا نصراللَّه تقوى تنظيم شده است، مانى و ايران، جنگ فرنگستان و چند اثر ديگر از تحقيقات انتشار يافته ى خود اوست.

چند سال قبل درباره ى تاريخ مشروطيت سه خطابه در باشگاه مهرگان ايراد نمود كه در همان موقع در روزنامه هاى عصر انتشار يافت و بعد نيز به صورت كتابى منتشر شد. سال هايى كه در لندن به تدريس اشتغال داشت، متجاوز از پنجاه سخنرانى و خطابه ى عالمانه و محققانه درباره ى تاريخ و تمدن اسلام در كشورهاى مختلف جهان و دانشگاه ها ايراد نمود كه هركدام در حد خود يك رساله ى محققانه است. در ادوار اخير در دوره ى دكتراى الهيات و معارف اسلامى تدريس مى نمود و كلاسش مركز تجمع شيفتگان علم و ادب و دانش پژوهان بود. رويه ى اداره ى كلاس او بر اساس دموكراسى كامل بود و شاگردان در حين درس استاد، حق داشتند به بحث و سؤال بپردازند. در هر دانشجوئى كه مايه و علاقه اى مى ديد، از هيچ گونه كمكى به او دريغ نمى ورزيد. به مبانى مذهبى و ملى اعتقاد داشت. در جوانى با يك خانم آلمانى ازدواج كرد و تا آخر عمر با او زندگى مى كرد. صاحب اولادى نشد و در 1349 در 92 سالگى در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از نيما تا روزگار ما (121 -112)،

تاريخ جرايد (131 -125 /4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (290 -277 /2)، شرح حال رجال (69 -66 /5)، نقد حال (533 -470)، يادنامه ى تقى زاده، يغما (س 26، ش 4، ص 196 -193، س 30، ش 7، ص 404 -396، ش 8، ص 479 -472).

توفيق شيرازي، رفيع الدين ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1020 -947 ق)، مورخ. در شيراز ولادت يافت و در جوانى براى بازرگانى به هندوستان رفت. در دهلى به دربار على عادل شاه راه يافت و به منصب خوان سالارى او رسيد و پس از چندى منشى دربار شد. بعد از مرگ وى، در دربار برادرزاده اش، ابراهيم عادل شاه نيز مقام بلند يافت. اما، پس از چندى مغضوب شد و به زندان افتاد. رفيع الدين بعد از رهايى حاكم شهر بيجاپور شد. وى مولف كتابى است به نام «تذكره الملوك» در تاريخ سلسله عادى شاهيان بيجاپور كه وقايع مربوط به اين سلسله را تا اغاز سال 1020 ق در آن گرد آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (369 -368).

ثابتاي كاشي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، واقعه نويس و شاعر. طبعش خالى از لطف نبوده و طرزش به شعراى هندوستان شبيه بوده است. وى مدتى در خدمت عباس قلى خان، حاكم هرات، واقعه نويس بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (371)، الذريعه (182 -181 /9)، صبح گلشن (96)، فرهنگ سخنوران (198)، گلزار جاويدان (293/1).

ثعالبي نيشابوري، ابومنصور عبدالملك

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(430/429 -350 ق)، اديب، نويسنده و مورخ. وى در دو روش نثر مصنوع و مرسل استاد بوده است. چون شغلش پوستين دوزى از پوست روباه بود، به ثعالبى مشهور شد. آثار مشهور او عبارت اند از: «يتيمه الدهر»، در شرح احوال شعراى بزرگ عهد مولف از شام تا ماوراءالنهر، كه از حيث انشاء بليغ و از باب اشتمال بر احوال و اشعار بسيارى از شعراى آن عصر، خاصه شعراى تازى گوى ايران، اهميت بسيار دارد. وى اين كتاب را به وسيله ذيلى به نام «تتمه اليتيمه»، تكميل كرده است. از ديگر آثار وى: «الاعجاز و الايجاز»؛ «خاص الخاص»؛ «ثمارالقلوب فى المضاف و المنسوب»؛ «نثر النظم»؛ «التمثيل و المحاضره».[1]

ابومنصور عبدالملك بن محمد نيشابورى (ف. 429 ه.ق.) اديب و نويسنده و مورخ قرن چهارم و آغاز قرن پنجم است. وى در نثر مصنوع و مرسل عربى هر دو استاد بود. از آثار او يتيمة الدهر (ه.م.)، الاعجاز و الايجاز، خاص الخاص، ثمار القلوب فى المضاف والمنسوب، نثر النظم، كتاب التمثيل و المحاضرة و چند كتاب ديگر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (311/4)، تاريخ ادبيات ايران (642 -641 /1)، دايره المعارف فارسى (713/1)، ريحانه (365 -364 /1)، سرآمدان فرهنگ (136/1)، سيرالنبلاء (438 -437 /17)، وفيات الاعيان (180 -178 /3)، هديه العارفين (635/1).

ثعالبي، ابومنصور حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 412 ق)، مورخ و نويسنده. از مردم مرغن، ناحيه غور بود. كتاب «غررانير» يا «غرر اخبار ملوك الفرس و سيرهم»، كه به ابومنصور عبدالملك ثعالبى منسوب شده است، ظاهرا از اوست. اين كتاب را مولف به نصر، سپهسالار خراسان، هديه كرده است. اين كتاب مشتمل بر تاريخ از خلقت عالم تا زمان محمود غزنوى

است. قسمتى از جزء اول آن را كه مربوط به ايران است زوتنبرگ، به سال 1900 م در پاريس منتشر كرده و به ابومنصور عبدالملك ثعالبى نسبت داده است. اين قسمت كتاب ثعالبى نسبت داده است. اين قسمت كتاب بخصوص از اين جهت اهميت دارد كه در بسيارى موارد بيشتر از طبرى به ماخذ قديم «شاهنامه» نزديك است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دايره المعارف فارسى (713/1)، سرآمدان فرهنگ (137 -138 /1).

ثعلبي، ابواسحاق، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 437/427/426 ق)، قارى، مفسر، حافظ، مورخ، فقيه، اديب و محدث. از اهالى نيشابور بود. وى از ابوطاهر بن خزيمه و ابوبكر بن مهران مقرى و ابومحمد مخلدى و همطبقه ى آنان روايت كرده است. استادان بسيار ديده و احاديث بسيار شنيده است. ابوالحسن واحدى تفسير را از او روايت كرده است. در علم قرآن او را يگانه ى زمان خود مى دانستند. از آثار وى: «عرايس المجالس فى قصص الانبياء»؛ «الكشف و البيان فى تفسير القرآن» معروف به «تفسير كبير» يا «تفسير ثعلبى»؛ «تاج العرايس»؛ «ربيع المذكرين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (206 -205 /1)، دايره المعارف فارسى (713/1)، الذريعه (67 -66 /18 ،243 -242 /15)، روضات الجنات (257 -255 /1)، ريحانه (368 -367 /1)، سيرالنبلاء (437 -435 /17)، كشف الظنون (1496 ،1131)، الكنى و الالقاب (131/2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (38 -36 /5)، الوافى بالوفيات (308 -307 /7)، وفيات الاعيان (80 -79 /1)، هديه العارفين (75/1).

ثقفي نژاد، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ثقفي نژاد

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد ثقفي متولد 1323، تبريز، داراي شماره 4، در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود. پدرم سلاله الاطياب آقاي سيد علي اصغر ثقفي مردي متدين و كاسب كار بود. پس از اتمام دوره مدرسه ابتدايى، در سال 1335 وارد مدرسه طالبيه تبريزي تبريز شدم و مقدمات علوم عربي و ادبيات فارسي و عربي را شروع كردم. دو كتاب ادبي ارزنده گلستان و كليله و دمنه را از مرحوم آقاي حاج ميرزا علي نمرودي فرا گرفتم و همزمان جامع المقدمات را در صرف و نحو به پايان رساندم. مقداري

از معالم الاصول و جلد اول لمعه را در تبريز به پايان بردم و سپس در سال 1341 بعد از وفات مرحوم آيت الله بروجردي و براي تداوم تحصيل عازم حوزه علميه قم گرديدم.در مدت 5 سال متون فقه و اصول، رسائل، مكاسب و كفايه را به ترتيب از آيت الله سبحانى، شيخ ابوالفضل علماني و آيت الله پاياني و آيت الله سيد محمدباقر سلطاني به اتمام رساندم. همزمان در درس فلسفه منظومه سبزواري شهيد دكتر مفتح حاضر مي شدم و سپس ادامه فلسفه اسلامي را به ترتيب از آيت الله سبحانى، استاد جوادي آملى، شهيد مطهري و آيت الله محمد گيلانى، دنبال كردم.همچنين كلام اسلام، كشف الراء خواجه نصر را از آيت الله آستارائي به پايان رساندم. در علم تفسير، به تفسير استاد صالحي نجف آبادى ، آيت الله سبحاني حاضر مي شدم. آن روزها، در شب هاي جمعه و شنبه، در دبيرستان دين و دانش شهيد بهشتى، طلاب قم به كلاس زبان و مكالمه عربي شركت مي كردند كه من هم به مدت 9 سال از استاد اسدي دبير زبان و استاد رخشان فر زبان را تكميل كردم. سپس به مدت 6 سال در درس خارج فقه آيت الله شريعتمداري و اصول آيت الله مكارم، حاج آقا مرتضي حائري حاضر مي شدم.هنگامي كه دارالتبليغ اسلامي افتتاح شد در دوره اول و دوم آن موسسه علمي شركت كرده و سپس دوره تحصيلات تكميلي را آغاز كردم. در سال 1356 كه در دوره تحصيلات تكميلي دارالتبليغ اسلامي حضور داشتم، فرصتي پيش آمد كه از طرف موسسه علمي دارالتبليغ اسلامي كه حكم دانشگاه اسلامي را داشت به خارج از ايران، كشور

آمريكا، با بورسيه تحصيلي اعزام شدم و وارد دانشگاه تمپل Temple فيلادلفيا شدم و در رشته تطبيق اديان و جامعه شناسي ديني وارد دوره فوق ليسانس شدم. پس از اخذ مدرك، تعدادي از دروس دوره دكتري را مي گذراندم كه مقارن پيروز انقلاب مواجه با مبارزه سياسي جمهوري اسلامي با دولت آمريكا شديم، در نتيجه تحصيل ناتمام مانده و به خاطر فعاليتهاي سياسي _ اسلامي _ ويزاي تحصيلي ام لغو گرديد و به ايران آمدم.در سال 63 كه تازه دانشگاه آزاد اسلامي تاسيس شده بود در كنكور دوره دكتري شركت جستم و به عنوان شاگرد اول كنكور در رشته تاريخ و تمدن اسلام، ادامه تحصيل دادم. رساله دكتري خود را زير عنوان: ساختار اجتماعي _ سياسي دولت مدينه با درجه بسيار خوب پذيرفته شد. و از تاريخ به بعد در دانشگاههاي تهران _ آزاد اراك و تهران مركز مشغول تدريس هستم. در حال حاضر، به عنوان استاديار دانشگاه كه به دانشياري تبديل مي شود در دوره ارشد و دكتري دانشگاه دروس علوم اجتماعي _ جامعه شناسي ديني تدريس مي نمايم و از وضع تحصيل و تدريس خود راضي هستم.

ثقه الاسلامي، محمدهاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1352 -1280 ق)، فقيه و مورخ امامى. وى در مشهد به دنيا آمد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم رهسپار نجف شد و در آن شهر از مجلس درس استادانى چون آخوند خراسانى و سيد اسماعيل صدر اصفهانى بهره مند گرديد. پس از بازگشت به مشهد به حوزه ى درس آيت الله سيد على حايرى يزدى پيوست. وى در مشهد درگذشت. از آثار وى: «رساله ى ربا»؛ «رساله ى رضاع»؛ «رساله ى معاملات»؛ «حسن العاقبه فى سعاده الخاتمه»، به فارسى؛ «غايه الامال فى حسن خواتيم الاعمال»؛

«منتخب التواريخ» در تاريخ معصومان (ع) و برخى امامزادگان؛ «وسيله الامان من تسويلات الشيطان» كه خلاصه «حسن العاقبه» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (76/25 ،15/7)، منتخب التواريخ (مقدمه).

جان احمدي، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

فاطمه جان احمدي در تاريخ 1343 در خرم آباد مركز استان لرستان ديده به جهان گشود. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي و متوسطه وارد دانشگاه شهيد بهشتي شد و موفق به دريافت ليسانس كارشناسي تاريخ گرديد . كارشناسي ارشد خود را در دانشگاه الزهرا ادامه داد و مدرك دكتراي تاريخ با گرايش تاريخ اسلامي را از دانشگاه تربيت مدرس اخذ نمود . در حال حاضر علاوه بر تدريس در گروه تاريخ دانشگاه الزهرا معاونت آن گروه را نيز بر عهده دارد . زمينه هاي تدريس ايشان تاريخ تحولات سياسي ، اجتماعي و اقتصادي جهان اسلام تا قرن 4 هجري و به طور تخصصي تاريخ فاطميان در مغرب و مصر اسلامي ، تارخ اسماعيليه مستعلويه در مصر و يمن و گسترش اسلام در شمال آفريقا و جنوب اروپا است .

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : فاطمه جان احمدي در سال 76 در كنكور سراسري شركت و در مقطع كارشناسي (68-72 ) رشته تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شد، در سال 72 پس از شركت در كنكور كارشناسي ارشد تاريخ به دانشگاه الزهراء راه يافت و در سال 75 از پايان نامه خود به نام « بررسي اوضاع اقتصادي ايران در دوره خلافت عباسيان» دفاع كرد. در پايان همين سال پس از شركت در آزمون پذيرش دكتري تربيت مدرس موفق به راه يابي دوره دكتري تاريخ، گرايش اسلام در

اين دانشگاه شدو در سال 82 از رساله خود در زمينه « مباني مشروعيت و ساختار خلافت فاطميان » دفاع نمود.

همسر و فرزندان : فاطمه جان احمدي در اواخر سال دوم دبيرستان ازدواج كرد و وقتي وارد دانشگاه شد دو فرزند پسر داشت.

فعاليتهاي آموزشي : فاطمه جان احمدي تدريس در گروه تاريخ دانشگاه الزهرا معاونت آن گروه را نيز بر عهده دارد . زمينه هاي تدريس ايشان تاريخ تحولات سياسي ، اجتماعي و اقتصادي جهان اسلام تا قرن 4 هجري و به طور تخصصي تاريخ فاطميان در مغرب و مصر اسلامي ، تارخ اسماعيليه مستعلويه در مصر و يمن و گسترش اسلام در شمال آفريقا و جنوب اروپا است .

چگونگي عرضه آثار : فاطمه جان احمدي داراي مقالات متعددي با محوريت تاريخ اسلام است ، ايشان در سمينارهاي متعدد داخلي و خارجي شركت داشته و در كنفرانسهاي مختلفي مقالاتي را ارائه داده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي

ويژگي اثر : دفتر نشر معارف( وابسته به نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها)- تير 1387

جاويدان، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1309.

درگذشت: مهر 1371.

تأليف و ترجمه كتاب تاريخ اختراعات (از اختراع چرخ تا مغز الكتريكى، 1367)؛ و تاريخ پزشكى ايران (تأليف گود) و چند كتاب در زمينه هاى علمى و پزشكى از جمله آثار اوست. او مدتى با مجله ى «شكار و طبيعت» و مدتى هم با مجله ى «سخن علمى» همكارى داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جرجاني، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(366 /362 -290 ق)، اديب، شاعر، خطاط، مورخ، مفسر و فقيه شافعى. از جرجان به همراه برادرش ابوبكر محمد به نيشابور آمد و در اين شهر حديث شنيد و دانشهاى مختلف را آموخت، تا آنجا كه نعالبى او را در خوشنويسى و شعر و نثر با ابن مقله و بحترى و جاحظ برابر دانسته است و ابن خلكان نيز شعر وى را ستوده. ابتدا قاضى جرجان بود و بعد قاضى القضاة رى و از نزديكان خاص صاحب بن عباد شد. در هفتاد سالگى در رى درگذشت. جنازه اش به جرجان منتقل شد. ياقوت حموى و ذهبى وفات وى را در دهه آخر قرن چهارم ذكر كرده اند. از آثار او: «الوساطة بين المتنبّى و خُصومه»؛ «تفسير القرآن»؛ «تهذيب التاريخ»، كه گويا همان كتاب «صفة التاريخ» است؛ «مجموعه ى رسائل»؛ «كتاب الوكالة»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (114 /5)، تاريخ ادبيات در ايران (644 -355 /1)، تاريخ الاسلام (حوادث 273 -271 /400 -381)، تاريخ نيشابور (171)، دانشنامه ى ايران و اسلام (946 /7)، ريحانه (402 /1)، سير النبلاء (21 -19 /17)، الكامل (88 /7)، كشف الظنون (1471 ،782)، الكنى والالقاب (144 /2)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (123 /7)، معجم الادباء (35 -14 /14)، هدية العارفين (684 /1)، وفيات الاعيان (281 -278 /3).

جرفادقاني، ابوشرف ناصح

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، نويسنده، مورخ و شاعر. وى در خدمت الغ باربيگ از مماليك اتابكان آذربايجان به سر مى برد و از دبيران و شاعران فاضلى بود كه در نظم و نثر تازى و پارسى توانايى داشت. او به سفارش ابوالقاسم على بن حسن، وزير جمال الدين الغ بار «تاريخ عتبى»، معروف به يمينى را به نثرى مصنوع و

استادانه، به سال 603 ق از عربى به فارسى ترجمه كرد. ابوشرف در سرودن شعر نيز استاد بود. در مقدمه «تاريخ يمينى» از ترجمه دو مجموعه شعر به نام: «روضه الحزن» و «شعله القابس» و در خاتمه ى كتاب از كتاب ديگرى موسوم به «تحفه الآفاق فى محاسن اهل العراق» نام برده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران (1012 -1011 /2 ،641/1)، تاريخ در ايران (49)، تاريخ نگاران ايران (261)، ترجمه ى تاريخ يمينى (مقدمه/ 28 -24 ،11)، دايره المعارف فارسى (599/1)، سبك شناسى (386/2)، سرآمدان فرهنگ (253 -252 /1)، فرهنگ ادبيات فارسى (123)، كشف الظنون (2053 -2052)، گنج و گنجينه (268)، لغت نامه (ذيل/ جرفادقانى)، مولفين كتب چاپى (497 -495 /6).

جزايري شوشتري، عبداللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1173 ق)، اديب، محدث، مورخ و فقيه شيعى. يكسر مذهب اخبارى داشت و منكر طريقه ى اجتهاد بود. وى از مشايخ اجازه ى روايت سيد نصراللَّه مدرس بود و خودش نيز از پدرش و سيد امير محمدحسين خاتون آبادى روايت مى كرد. از آثار وى: «الاجازة الكبيرة»؛ «اجوبة مسائل السيد على نهاوندى»؛ «الانوار الجلية»؛ «التذكرة فى التاريخ تستر»؛ «تاريخ شوشتر»؛ «حاشيه رياض السالكين»؛ «حاشيه نقد الرجال»؛ «شرح مفاتيح الحكام»، ملا محسن فيض؛ «شرح نخبه ى» فيض؛ «الذخيرة الباقية»؛ «الحاشية على اربعين البهايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (87/8)، الذريعه (382 -381 /21 ،254/20 ،102/14 ،15/10 ،842 ،694 /9 ،25 ،13/6 ،89/4 ،245 -243 /3 ،424 -423 /2)، روضات الجنات (372 ،253 -249 /4)، ريحانه (115/3)، فرهنگ سخنوران (716 -715)، فوائد الرضويه (257 -256)، الكنى والالقاب (332/2)، لغت نامه (ذيل/ جزايرى)، معجم المؤلفين (160/6).

جزري، شمس الدين، ابوالخير محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 834/833 ق)، محدث، متكلم شافعى، قارى و مورخ. معروف به ابن جزرى. در دمشق به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. وى در زهد و تقوى معروف بود و در سيزده سالگى قرآن را حفظ كرد و بعد از آن اوقات خود را صرف تحصيل حديث كرد. جزرى در نوزده سالگى به قاهره رفت و در سيزده قسم قرائت، مهارتى به دست آورد. از ابوالفدا و ضياءالدين و شيخ السلام بلقينى اجازه ى فتوى گرفت. او در دوره ى تيمورى به سمرقند دعوت شد و تا زمان اميرتيمور در ماوراءالنهر ماند و بعد از مرگ وى به دارالسلطنه هرات شتافت و در آخر عمر به شيراز رفت و متصدى قضاوت شيراز شد و همان جا درگذشت. برخى از آثار وى: «المقدمه الجزريه»،

در تجويد؛ «التمهيد فى علم التجويد»؛ «النشر فى القرآت العشر»؛ «غايه النهايه فى طبقات القراء»؛ «اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب»؛ «الهدايه فى علم الروايه»؛ «المصعد الاحمد فى ختم مسند الامام احمد»، در حديث؛ «التاريخ»؛ «عقداللألى فى الاحاديث المسلسلة العوالى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (275 -274 /7)، ايضاح المكنون (723 ،544 ،481 ،447 ،227 ،110 /2 ،539 ،315 ،168 ،151 ،81 ،26 ،8 /1)، حبيب السير (548/3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (476 -475 /3)، دايرةالمعارف الاسلاميه (120 -118 /1)، روضات الجنات (107 -106 /8)، ريحانه (410 -408 /1)، كشف الظنون (2042 ،2028 ،1952 ،1859 ،1803 ،1799 ،1699 ،1497 ،1323 ،1150 ،1132 ،1118 ،1105 ،743 ،669 ،621 ،520 ،484 ،421 ،389 ،295 ،290 ،277 ،211 ،200 ،152 ،150 ،128 ،114 ،53)، الكنى و الالقاب (146/2)، لغت نامه (ذيل/ جزرى)، معجم الموفين (292 -291 /11)، هديه الاحباب (119)، هديه العارفين (188 -187 /2).

جزي برخواري، محمّد علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نويسنده كتاب «فتح نامه ها» كه وقايع قرن 11 هجرى را نوشته از رجال و شخصيت هاى تاريخى گز است. در سال 1087 و در زمان شاه عباس دوم و شاه سليمان صفوى، در جنگ هاى خراسان، آذربايجان، ازبكستان، تبريز و ديار بكر بوده كه 98 رقعه از تعداد زيادى از اين «فتح نامه ها» در مجموعه ادبيات الذريعه جلد 44 و در فصل هاى 164 و 165 و تحت عنوان منشأت ديوانية اعلام الشيعه قرن 11 ثبت بذكره و نام نويسنده آنها اشاره گرديده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

جعفري يزدي، جعفر

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مورخ و شاعر، متخلص به جعفرى. از مورخان دوره ى شاهرخ بود. از وى سه اثر تاريخى بزرگ به جاى مانده است كه عبارت است از: «تاريخ كبير»، از آغاز خلقت تا وقايع سال 840؛ «تاريخ يزد»؛ «تارخى واسط» كه به نام شاهرخ به پايان رسانيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران (474/4)، تاريخ تذكره هاى فارسى (548 -547 /2)، تاريخ نظم و نثر (253)، تذكره ى سخنوران يزد (76 -74)، دايرةالمعارف فارسى (599/1)، الذريعه (198/9 ،246/3)، فرهنگ سخنوران (213)، فهرستواره كتابهاى فارسى (917 ،916 /2 ،586/1)، كشف الظنون (309)، مؤلفين كتب چاپى (304/2)، يغما (س 15، ش 7، ص 418 -415).

جعفريان، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول جعفريان

محل تولد : خوراسگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

دوره دبستان را در زادگاهش "خوراسگان" گذراند و سپس براي ادامه تحصيل به اصفهان آمد و دوره راهنمايي را در اين شهر آغاز كرد. پس از چندي تحت تأثير سفرهاي تبليغي مبلغان حوزه علميه قم و كلاس هاي روخواني قرآن در خوراسگان به دروس ديني علاقه مند شد و از آن پس به مدرسه ذوالفقار رفت و مطالعه دروس جديد را در مدارس شبانه ادامه داد. وي در مدت اقامت در اصفهان، به صورت آزاد از مدارس ديني ديگري چون«نيماورد»،«نوريه»،«وجده كوچك» استفاده مي كرد.

رسول جعفريان در سال 57 هجري شمسي و در آستانه پيروزي انقلاب، براي ادامه تحصيلات حوزوي، راهي شهر مقدس قم شد. نخست به مدرسه خان رفت و سپس در مدرسه رسالت، به ادامه تحصيل پرداخت. وي در قم از درس اساتيدي چون آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي، آيت

الله ممدوحي، آيت الله گرامي و نيز آيت الله جعفر مرتضي جبل عاملي كسب فيض كرد. سال 58 هجري شمسي با آثار و موسسه آيت الله مصباح يزدي آشنا شد و در كلاسها و دوره آموزشي آن موسسه شركت كرد و با بازگشايي دانشگاهها، در سال 59 هجري شمسي به تدريس معارف اسلامي و تاريخ اسلام در دانشگاههاي اصفهان و تهران مشغول شد. اولين اثر استاد جعفريان در سال 64 هجري شمسي تحت عنوان «پيش درآمدي بر شناخت تاريخ اسلام» منتشر شد و از آن پس تاكنون، ضمن همكاري با موسسات پژوهشي و تأسيس كتابخانه اسلام و ايران در قم، به كوشش هاي پي گير خود در زمينه تأليف،تصحيح، ترجمه و نيز تحقيق در تاريخ اسلام، ايران و تشيع همچنان ادامه مي دهد.

جنابي، ابومحمد مصطفي امير

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 999 ق)، مورخ اصل وى از جنابه فارس بود، در روم متولد شد. مدتى متولى تدريس در مدرسه بروسه سلطانيه بود، سپس قاضى حلب شد. ابومحمد در ديار بكر از دنيا رفت. علاوه بر اينكه از عالمان بزرگ عهد مرادخان ثالث بود، در سرودن اقسام شعر به عربى و تركى نيز استاد بود. از آثارش: «العليم الزاخر فى اخبار الاوائل والاواخر»، در دو جلد و معروف به «بحر العلم» يا «تاريخ جنابى»؛ «رسالة فى بناء اياصوفيه و قلعة قسطنطنيه»؛ «السبع السيار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (131/8)، ريحانه (431 /1)، كشف الظنون (1181 -976 -851 -291 -224)، لغت نامه (ذيل/ جنابى)، معجم المؤلفين (247 -264 /12)، هدية العارفين (437 -436 /2).

جوادي، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم جوادي

محل تولد : پاكدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب قاسم جوادي در سال 1350 وارد حوزه علميه قم شدم بعد از طي دروس رسمي حوزه كه فقه و اصول و ادبيات بود در سال 56 در درس خارج شركت كردم ، همزمان با دروس رسمي حوزه از سال 54 تا 68 فلسفه و عرفان نظري را نزد اساتيد متعددي گذراندم،سپس دوره هاي زبان انگليسي دفتر تبليغات را گذراندم و سرانجام در دوره دين شناسي مؤسسه امام خميني شركت كردم و در كنار درسهاي حوزه، تاريخ را خودم مطالعه كردم و از مباحث تاريخ به مباحث مذاهب اسلامي كشيده شدم و از سال 55 درسهاي حوزه را تدريس كردم و از سال 62 تا كنون در دانشگاههاي متعدد نظير دانشگاه كرمان، تهران، فردوسي، مقدس اردبيلي، مفيد و باقرالعلوم تدريس داشته ام

جواهركلام، عبدالعزيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مؤلف، محقق.

تولد: 1270.

درگذشت: مرداد 1365.

از آثار اوست: آثار الشيعة (چهار جلد، 1342 به بعد)؛ تاريخ تهران (1325)؛ بازديد كتابخانه هاى هندوستان (1326)؛ جواهر الاثار (ترجمه مثنوى، پنج جلد، 1336، به بعد)؛ دائرةالمعارف الامامية (شش دفتر، 1339 -1336)؛ فهرست كتابخانه ى معارف (نسخه هاى خطى، دو جلد، 1314 -1313)؛ كتابخانه هاى ايران پيش از اسلام تا اين عصر (1311).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

چهره نما

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج عبدالمحمد مؤدّب السلطان ايرانى پور علي زاده، اديب فاضل، و شاعر و نويسنده و مورّخ، در اصفهان متولّد شده، و در اين شهر مقدّمات علوم را آموخته، به مصر مهاجرت نموده و تا آخر عمر در آنجا ساكن بوده و از محترمين ايرانيان ساكن مصر به شمار مى رفته. روزنامه چهره نما را در آنجا مى نوشته و مدّت سى و دو سال مرتّباً انتشار داده است.

در حدود سال 1291 متولّد، و در اوّل شعبان 1354 در قاهره وفات يافته، و هم در آنجا مدفون گرديد.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- احقاق الحق 2- امان التواريخ 3- پيدايش خطّ و خطاطان 4- زردشت باستانى و فلسفه او 5- فؤاد التواريخ.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حاجي زاده، يدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يدالله حاجي زاده

محل تولد : زرند كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب يدالله حاجي زاده فرزند محمد متولد 1354 در روستاي سينك از توابع شهرستان زرند به دنيا آمدم. پدرم كشاورز و مادرم خانه دار مي باشد تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در شهرستان زرند به پايان رساندم سال 1369 وارد حوزه علميه صالحه كرمان شدم. همزمان تحصيلات كلاسيك خودم را هم ادامه دادم. در سال 1375 موفق شدم در رشته ادبيات ديپلم بگيرم سال 1376 وارد حوزه علميه قم شدم.

در سال 1379 همزمن با تحصيلات حوزوي در دانشگاه باقرالعلوم (ع) مشغول تحصيل در رشته تاريخ شدم دروس حوزوي را تا اتمام سطح به پايان رسانده و مشغول درس خارج هستم . در سال 1383 در مقطع ارشد تاريخ اسلام در دانشگاه باقرالعلوم مشغول تحصيل شدم و در حال حار

مشغول تدوين پايان نامه ام هستم. با برخي از مراكز علمي ازجمله بخش فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبليغات حوزه همكاري دارم. همچنين در مركز مطالعات حوزه بعضاً به سوالات تاريخي و سؤالات بخش مهدويت پاسخ مي دهم. بعضاً در ايام تبليغي ماه محرم، ماه رمضان و ايام تابستان به تبليغ مي روم.

حافظ ابرو، شهاب الدين عبداللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 834/833 ق)، مورخ و جغرافيدان. اصلش از بهدادين خواف بود، و علت اينكه بعضى او را هروى خوانده اند شايد بدين خاطر است كه مدت زيادى را در هرات زيست. تربيت و تحصيل وى در همدان صورت گرفت. وى از همان دوران جوانى به خدمت امير تيمور گوركان پيوست و مورد التفات امير قرار گرفت. بعد از تيمور ملازم شاهرخ ميرزا و بايسنقر ميرزا شد و به نام آنان به تأليف و تصنيف پرداخت. او از مورخان موثق دور تيمور بود و در ضبط دقق وقايع و صحت گفتار معروف. شهاب الدين در شهر زنجان وفات يافت و نزديكان مزار اخى فرج زنجانى دفن شد. آثار او عبارت اند از: «ذيل جامع التواريخ رشيدى»؛ «ذيل تاريخ طبرى»؛ «تاريخ آل كرت»؛ «تاريخ طغاتيمور»؛ «تاريخ سربداران»؛ «تاريخ اميرارغون شاه»؛ «تاريخ شاهرخ»؛ كه تمامى كتابهاى تاريخى مذكور و چند كتاب ديگر مجموعه اى تاريخى را تشكيل مى دهند به نام «مجموعه حافظ ابرو» و شامل تاريخ جهان از آغاز آفرينش تا سال 830 ق است، به نام «مجمع التواريخ سلطانى» و «زبدة التواريخ».[1]

شهاب الدين عبداللَّه بن عبدالرشيد مورخ نامى دوره تيمورى (ف. 834 ه.ق.). وى در دربار امير تيمور بود و در سفرها نيز در ركاب او حركت ميكرد و پس از تيمور نزد شاهرخ پايه ارجمند يافت و مقرب

شاه گرديد و همواره در سفر و حضر ملازم بود. حافظ ابرو به رموز و آيين تاريخ نويسى آگاه بود و مخصوصا از احوال و امور روزانه سياست زمان خود اطلاع كافى داشته و در نوشته هاى خود تا حد امكان آنچه را كه مى ديده يا از اشخاص موثق مى شنيده معتبر دانسته و كمتر به افسانه و حكايت پرداخته است و در منقولات خود غالبا جانب حقيقت و راستى را گرفته. وى زبانهاى عربى و تركى را مى دانسته و در سرودن شعر نيز به دست داشته. آثار مهم او عبارتند از: كتاب جغرافا (817)، ذيل ظفرنامه شامى، تاريخ شاهرخ، ذيل جامع التواريخ رشيدى.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (489 -486 /4)، تاريخ در ايران (94 -93)، تاريخ نظم و نثر (238 -237)، حبيب السير (8/4)، دايرةالمعارف فارسى (827/1) الذريعه (23/12 ،49/10 ،115/5)، ريحانه (10 -9 /2)، سرآمدان فرهنگ (296 -295 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 28/9)، كشف الظنون (951)، الكنى والالقاب (166/2)، گلستان هنر (30)، لغت نامه (ذيل/ حافظ ابرو)، هدية الاحباب (122 -121).

حايري طبرسي مازندراني، ابوعلي محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1215 -1159 ق)، مورخ و فقيه اصولى امامى. معروف به ابى على. اصل وى از طبرستان و زادگاهش كربلا بود. ابوعلى از شاگردان محمد باقر وحيد بهبهانى، سيد على طباطبايى، صاحب «رياض» و سيد محسن كاظمى اعرجى بود. وى در عراق درگذشت. از آثار او: «زهر/ ازهار الرياض»؛ «عقداللالى البهيه»، در رد اخبارى ها؛ «منتهى المقال»، در رجال؛ «العذاب الواصب» يا «نقض نواقض الروافض».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (124/9)، الذريعه (291/24 ،14 -13 /23 ،240/15 ،71/12)، ريحانه (210/7)، الكنى و الالقاب (124/1)،

معجم المولفين (58 -57 /9).

حائري مجد، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على حائري مجد

محل تولد : قم

شهرت : حائري

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/4/28

زندگينامه علمي

سال 1374اخذ ديپلم و ورود به دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبائي .سال 1377و 1378انتشار هفته نامه (نورٌعلي نور)در موضوع فرهنگ قرآني در بيست شماره. سال 1378پايان تحصيلات كارشناسي . فروردين 1379ورود به مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما با انجام پژوهش معراج در محراب ويژه آيت الله اشرفي اصفهاني وشميم تربيت اسلامي در خانواده. اسفند 1381پس ازبه دست گيري پروژه اي ناتمام روز شمار در اين زمان اولين مجله از پروژه روز شمار با نام روز شمار قمري ويژه رجال و وقايع اسلامي منتشر شد. آبان 1382در ادامه كار روز شمار در اين تاريخ روز شمار شمسي با محوريت تاريخ ايران از اواخر قاجار تا سال 1382 در بحث آزاد و رويدادهاي گوناگون به چاپ رسيد.

آذر 1384سومين مجله روز شمار تاريخ تحت عنوان روز شمار ميلادي به سرانجام رسيد لازم به ذكر است هر چند اين سه جلد كاري گروهي بود ولي كليه مراحل نظارت و ارزيابي بازنويسي و تطبيق مجدد تاريخ ها و درستي محتواي آنها را شخصا"انجام دادم جمع سه كار در حدود 1330صفحه چاپي و نزديك به 4000صفحه تايپي بود؛ اين سه كار همزمان در همان سال به صورت نرم افزار تاريخ ايران،جهان و اسلام برنامه ريزي و توليد گرديد كه كار رابراي بهره برداران آسان كرده است.در حال حاضر از يك سال قبل با كمك چند محقق همكار به تصحيح و اضافه روز شمار قمري كه داراي نقص هاي محتوايي و تاريخي است

مشغول هستيم. از دي ماه 1380تا ارديبهشت 1384به همكاري با ماهنامه گنجينه كه در زمينه برگزيده متون كهن فارسي اخلاق عرفان قرآن تاريخ و معرفي شخصيت هاي فرهنگي و فعاليت مي كرد پرداختم و در ابتدا 15شماره مقالات قرآني تاريخي و رجال را هر شماره در حدود 40الي 50صفحه تهيه و گردآوري مي كردم از ابتداي سال 1382تا ارديبهشت 1384بخش قرآن و تفسير هر شماره 20الي 30صفحه موضوعات مربوطه را ارائه مي دادم كه چاپ و نشر يافت.

حائري، عبدالهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: مطالعات اسلامى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

زندگينامه

دكتر شادروان عبدالهادى حائرى استاد برجسته ى تاريخ معاصر ايران در سال 1312 هجر شمسى به دنيا آمد. وى كه نوه ى حضرت آيت اللَّه حائرى يزدى بود سالها در خارج از كشور و در دانشگاههاى كانادا و آمريكا مشغول تدريس و تحقيق بود و در سال 1357 به ايران مراجعت نمود و در دانشگاه فردوسى مشهد به عنوان استاد و رئيس گروه تاريخ مشغول به تدريس و تحقيق شد.

ايشان در زمينه هاى تاريخى، بخصوص تاريخ معاصر ايران داراى آثار ارزشمند و مهمى است كه در محافل علمى و دانشگاههاى داخل و خارج از كشور معروف مى باشد.

تأليفات گوناگون وى در زمينه مسائل تاريخى به زبانهاى انگليسى و فارسى به بيش از 40 مورد مى رسد.

مرحوم دكتر حائرى يكى از مردان نامى دانشگاههاى كشور بوده و مهمترين آثار فارسى او «تشيع و مشروطيت در ايران»، «روياروئى انديشه گران ايران با دورويه تمدن بورژوازى غرب»، «تاريخ جنبش و تكاپوهاى فراماسيونرى در كشورهاى اسلامى»، «ايران و جهان اسلام»، «آنچه گذشت»، «نقشى از نيم قرن تكاپو» (خاطرات خود استاد) و...

نام برد. از وى بيش از 36 مورد ملاقات ارزشمند تاريخى به زبان انگليسى در نشريات داخلى و خارجى به چاپ رسيده است.

دكتر حائرى سرانجام بعد از يك دوره بيمارى طولانى 2 ساله در سن 60 سالگى در تاريخ بيست و چهارم مرداد 1372 چشم به جهان فروبست.

مدرس، مورخ.

تولد: 1314، قم.

درگذشت: 23 تير 1372، مشهد.

عبدالهادى حايرى، فرزند ميرزا احمد حائرى (و نوه ى دخترى آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى بنيانگذار حوزه ى علميه ى قم) پس از گذراندن تحصيلات ابتدايى و متوسطه، ليسانس خود را در رشته ى الهيات از دانشگاه تهران گرفت. پس از آن چند سال در اداره ى بهداشت مشهد مشغول به كار بود. در همان دوران بود كه وى كتابى تحت عنوان ابن مقفع كه به قلم حنا الفاخورى عرب نوشته شده بود و از زبان عربى به فارس ترجمه و توسط انتشارات زوار چاپ كرد. در سال 1343 با كسب يك بورس دانشگاهى به كانادا رفت.

عبدالهادى حائرى در دانشگاه مگيل كانادا مقاطع فوق ليسانس و دكترى را در رشته ى اسلام و خاورشناسى گذراند و علاوه بر دو سال تدريس در اين دانشگاه مدت چهار سال در دانشگاه كاليفرنيا در بركلى به تدريس و تحقيق مشغول شد و در كنفرانس ها و كنگره هاى بين المللى از جمله در بلژيك، كانادا، آمريكا، مكزيك و آلمان نتايج تحقيقات خود را در قالب مقاله هاى مختلف ارائه داد.

دكتر حائرى در سال 1357 به ايران آمد و با عنوان دانشيار در گروه تاريخ دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد به تدريس تاريخ دو سده ى اخير ايران، خاورميانه و ديگر سرزمين هاى اسلامى پرداخت.

تخصص اصلى دكتر حائرى در زمينه ى انقلاب مشروطيت و نقش علماى

شيعه در آن بود كه نتيجه تحقيقاتش در اين زمينه در قالب كتاب تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق به دو زبان انگليسى و فارسى منتشر شد.

از آثار ديگر دكتر حائرى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: نخستين رويارويى انديشه گران ايران با دو رويه ى تمدن بورژوازى در كشورهاى اسلامى؛ ايران و جهان اسلام؛ پژوهش هايى تاريخى پيرامون چهره ها؛ انديشه ها و جنبش ها؛ نقشى از نيم قرن تكاپو (خاطرات ايشان). مقاله هاى وى به زبان هاى فارسى و انگليسى در مجله هاى گوناگون و از جمله در فصلنامه ى «مطالعات تاريخى» به چاپ رسيده است.

كتاب نخستين رويارويى هاى انديشه گران ايران با دو رويه ى تمدن بورژوازى غرب در هفتمين دوره ى كتاب سال كشور برنده ى جايزه شد.

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: خاورشناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

حجازي، ايرج

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ايرج حجازي

محل تولد : لردگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ايرج حجازي در سال 1353 در روستاي تل ماران از توابع شهرستان لردگان (استان چهارمحال و بختياري) در خانواده اي مذهبي به دنيا آمدم. دوران كودكي را همانند بيشتر كودكان روستايي گذراندم. درسال 1368 براي تحصيل علوم ديني راهي اصفهان شدم و در مدرسه علميه ذوالفقار كه داراي برنامه ها و نظم خاصي بود مشغول به تحصيل شدم و از محضر بزرگان و اساتيدي همچون آيت الله مرحوم سيد احمد امامى، آيت الله سيد حسن امامي ، حجج اسلام آقايان حجت ابطحى، مصطفي بهرمن، سيد ابوالحسن درخشان (حسيني) و ... و در قم از محضر بزرگاني همچون سيد هاشم حسيني بوشهرى، حسيني خراسانى، علي

محمد خراسانى، احمد عابدى، نجف لك زايى، غلامرضا بهروزلك، محمدجواد ارسطا بهره بردم. در سال 1377 در دوره تاريخ اسلام شركت كردم و در سال 1379 وارد دانشگاه باقرالعلوم(ع) شدم و در رشته علوم سياسي مشغول به تحصيل شدم و در سال 1383 دردوره كارشناسي ارشد علوم سياسي با گرايش مسائل ايران به تحصيل ادامه دادم.و در سال 1386 فارغ التحصيل شدم.

حسن بيگ

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از فضلا و مورخان و دانشمندان عصر خود كه در اواسط قرن دهم احسن التواريخ را تأليف و وقايع سالهاى 900 تا 985 ه.ق. را تا تفصيل سلطنت شاه طهماسب در آن ثبت كرده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

حسن لو، اميرعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير علي حسن لو

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

در شهر زنجان تحصيلات حوزوي را از مدرسه وليعصر(عج) زنجان آغاز كرده و دروس مقدمات را نزد اساتيد بزرگ و معروف اين شهر نظير استاد شيخ سلطانعلي اصحابي و شيخ توكل بيات در مدت اندكي به پايان برده و برخي از دروس مقدماتي ديگر از جمله معاني بيان را در محضر استاد شيخ ابوالفضل مصطفوي تلمذ نمودم.

متون اصولي و منطق و فقه را در محضر آية الله حاج بيوك خاتمي و آية الله شيخ تقي خاتمي و آية الله شيخ ابراهيم محمدي تلمذ نمودم و اندكي در محضر آية الله صائيني از شاگردان بزرگ علامه طباطبائي از اصول و دروس عرفاني كه در تابستان برگزار مي گرديد و متن تدريس عرفاني كه «رسالة الولايه» علامه طباطبائي بود مدت دوسال استفاده بردم.در كنار تحصيل در حوزه به تحصيل در دبيرستان شبانه نيز غافل نمانده و ديپلم را از دبيرستان اخذ و پس از اتمام لمعتين(پايه ششم) در زنجان به كنكور سراسري شركت و در رشته تاريخ اسلام و علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم پذيرفته شده و در رشته تاريخ ادامه تحصيل داده و به اخذ مدرك كارشناسي تاريخ موفق شدم.

در كنار تحصيل در دانشگاه در حوزه نيز دروس حوزوي را ادامه داده و دروس سطح را در

محضر اساتيد بزرگ حوزه قم حضرات آيات: احمدي ميانجي، پاياني، وجداني فخر، حسيني بوشهري و... به پايان رسانيدم و اشتغال به درس خارج در محضر آيات عظام: وحيد خراساني، شبيري زنجاني، تبريزي، و جوادي آملي داشته و در كنار مشغله تحصيلي از تحقيق و پژوهش نيز غفلت ننموده و موضوعات و مقالات مختلفي را در قالب طرح و پژوهش به انجام رسانيده است.اكنون در رشته تاريخ تمدن اسلامي مقطع كارشناسي ارشد مشغول به تحصيل بوده و با مراكز مختلف پژوهشي همكاري دارم.لازم به يادآوري است در فلسفه و عرفان نيز از اساتيد بزرگوار جناب استاد فياضي از دروس اشارات و نهايه و بدايه و حضرت آية الله شيخ يحيي انصاري قسمتهايي از اسفار اربعه را تلمذ نموده و كسب فيض شده است.

حسني، عطاء الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عطاءالله حسني ،متولد 1331 است. وي پس از اخذ مدرك ديپلم ادبي از دارالفنون تهران ،تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته كارشناسي تاريخ در دانشگاه شيراز آغاز كردو در سال 1354 به پايان رسانيد .وي مدرك كارشناسي ارشد تاريخ را از دانشگاه علامه طباطبايي و دكتراي همان رشته را از واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي (در سال 1369) دريافت كرد. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار گروه تاريخ, دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سوابق تحصيلي عطاءالله حسني به ترتيب زير است: 1- ديپلم ادبي – دبيرستان دارالفنون تهران ( 50-1349) 2- ليسانس تاريخ – دانشگاه شيراز(1354) 3- فوق ليسانس تاريخ-دانشگاه علامه طباطبايي ( 1364) 4- فوق ليسانس زبان وادبيات فارسي –دانشگاه

تهران (1366) 5- دكتري تاريخ –واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي (1369)

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق كاري و اجرايي و مديريتي عطاءالله حسني به قرار زير است: -رئيس مركز چاپ و انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي از 1377 تا 1380 - عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي از 1379 تا كنون(هم اكنون دانشيار دانشگاه مذكور مي باشد) - مدير گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي از 1380 تا 1382 - مدير گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي از 1386 تا كنون عضويت در مراكز علمي و پژوهشي - عضو هيئت تحريريه مجله رشد تاريخ از 1367 تا كنون - عضو هيئت تحريريه مجله تاريخ اسلام از 1379 تا 1385 - عضو هيئت تحريريه مجله تاريخ دانشگاه تهران - عضو هيئت تحريريه مجله تاريخ دانشگاه لرستان از 1385 تا كنون

فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريسي و آموزشي عطاءالله حسني به ترتيب زير است: دانشگاه تربيت معلم (1364) دانشگاه شهيد بهشتي( از سال 1369 تاكنون) استاد مدعو در دانشگاه مطالعات بين المللي شانگهاي (2006-2007)SISU

آرا و گرايشهاي خاص : علايق پژوهشي عطاءالله حسني : -تاريخ فرهنگي و اجتماعي ايران -تاريخ دوره صفويه - تاريخ ايلات و عشاير - تاريخ عثماني -تاريخ جنبش هاي اجتماعي - اشعار اجتماعي ( فارسي ، تركي ) زمينه تخصصي : - تاريخ ايران عصر صفوي و ايلات و عشاير

چگونگي عرضه آثار : استاد راهنماي رساله هاي دكتري:3 رساله استاد راهنماي رساله هاي ارشد:9 رساله استاد مشاور رساله هاي دكتري:6 مورد استاد مشاور رساله هاي كارشناسي ارشد:14 مورد تعداد مقاله هاي فارسي:25 مقاله تعداد مقاله هاي خارجي:بيش از 2

مورد --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ازمنها

ويژگي اثر : آماده چاپ، دفتر شعر

2 اسنادي از دانشگاه ملي ايران 1358-1338

ويژگي اثر : تهران : انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1379

3 بهار نامه

ويژگي اثر : سرپرستي مدارس جمهوري اسلامي ايران در تركيه ، نوروز 1376

4 پيرامون آموزش هاي غير حضوري

ويژگي اثر : تهران : انتشارات اداره كل آموزش هاي ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش ، 1367

5 تاريخ فرهنگي ايل شاهسون بغدادي

ويژگي اثر : تهران : انتشارات ايل شاهسون بغدادي، 1382

6 تاريخ معاصر جهان: هند، ژاپن ، چين، انگلستان، افريقاي جنوبي، مكزيك

ويژگي اثر : تهران : دفتر تحقيقات و برنامه ريزي كتاب هاي درسي ويژه مراكز تربيت معلم، 1367

7 دستمايه پژوهشگران

ويژگي اثر : تهران : ضميمه درسنامه گروه علوم اجتماعي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي،1368

8 زندگي، شخصيت، و محيط فضولي( ترجمه از تركي استانبولي نوشته پروفسور عبد القادر قاراخان).

ويژگي اثر : آماده چاپ

9 گفتگو : تاملاتي در علم تاريخ نگاري اسلامي ( با دكتر غلامحسين زرگري نژادو دكتر هاشم آقاجري)

ويژگي اثر : بكوشش حسن حضرتي. تهران: نقش جهان ، 1380

10 مطلع الاعتقاد في معرفه المبدا و المعاد( از تركي استانبولي نوشته محمد بن سليمان فضولي)

ويژگي اثر : ترجمه ،تهران : انتشارات بين المللي الهدي ، 1379

حسني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر حسني

محل تولد : لنگرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1317/12/4

زندگينامه علمي

اينجانب علي اكبر حسني فرزند حبيب الله ، اسفند ماه 1317 در لنگرود گيلان متولد شدم و تا كلاس هفتم دبيرستان را همان جا گذراندم . در سال 1332 پدرم مرا به قم

فرستاد و در مدرسه علميه خان ، حجره اي برايم فراهم شد. به سرعت و با پشتكار ، مقدمات از امثله ، صمديه ، سيوطي ، مغني ، مطول ، معالم ، قوانين و لمعتين را نزد علما و مدرسين آنروز خواندم ؛ رسائل و مكاسب شيخ انصاري (ره) را نيز خوانده و امتحان دادم .

در سال 1339 با اتمام كفايتين بمدت يكماه و نيم در درس خارج علمي و استدلالي آيت الله شيخ عباسعلي شاهرودي(ره) و نيز آيت الله اراكي(ره) شركت كردم و همه مطالب را به عربي نوشته و مورد تشويق واقع شدم كه متاسفانه در حملات ساواك به فيضيه ، در دوم فروردين 1342 از بين رفت .بعد از فوت آيت الله بروجردي (ره) در درس امام خميني (ره) شركت كردم . بعد از سه سال كه تبعيد ايشان به تركيه و عراق پيش آمد ، به درس مراجع آن زمان آيات عظام گلپايگاني(ره) ، شريعتمداري(ره) ، حائري(ره) ، محقق داماد(ره) و ميرزا هاشم آملي(ره) مي رفتم. برخي از كتب آيت الله حكيم(ره) و آيت الله خوئي(ره) را استفاده و مطالعه مي كرديم ؛ اسفار را نزد علامه طباطبائي (ره) خواندم و فلسفه تطبيقي را نزد آقاي مهدي حائري(ره) و برخي دروس تكميلي را نزد مراجع فعلي خواندم .

حسني، كريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كريم حسني

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/20

زندگينامه علمي

در بيستم فروردين سال 1355 شمسي در زنجان متولد شدم. تحصيلات ابتدايي را در شهر زنجان مدرسه ابتدايي در مدرس سپري نمودم. دوره راهنمايي را در مدرسه شهيد رجائي و سپس به مدرسه حافظ منتقل شديم

و دوره راهنمايي نيز در همان شهر با موفقيت به اتمام رسيد.

دوره دبيرستان در رشته علوم انساني در مدرسه قدس شهر زنجان به پايان رسيد و عليرغم موفقيت در كنكور دانشگاه طلبه شدم. و در حوزه علميه زنجان از سال 74-73 به مدت چهار سال و يك نيمسال دوره 6 ساله را تمام و موفق به كسب مدرك سطح يك حوزوي گشتم و سپس عازم شهر مقدس قم گرديدم. سپس سطح دو حوزه را در محضر اساتيدي چون : سيد محمد نجفي ، حضرت آيت الله بوشهري مدير حوزه علميه گذراندم. بعد از اتمام دروس مكاسب و كفايه به درس خارج مشغول و از محضر اساتيدي بزرگ بهره مند شدم.

درس خارج اصول كه توسط آيت الله سبحاني صبح ها از ساعت 8 الي 9 در مسجد اعظم برگزار مي گردد، مشغول شدم و هر روز بعد از ساعت 9 الي 10 صبح در مسجد اعظم فقه را در محضر آيت الله مكارم شيرازي پرداختم و هم اكنون نيز ادامه دارد. در ورودي دانشگاهي در سال 1379 همزمان با ورود به قم در دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام قم قبول و به رشته تاريخ مشغول شدم. پس از اتمام 136 واحد موفق به اخذ كارشناسي تاريخ از آن دانشگاه گرديدم. يادآور مي شود كه همزمان با دروس حوزه اي به دروس دانشگاهي كه بعد ازظهرها برگزار مي گرديد مشغول بودم.

بعد از اتمام كارشناسي بلافاصله به فكر مقطع كارشناسي ارشد افتاده و در كنكور شركت نمودم. ولي مجاز نشدم و از ورود به دانشگاه بازماندم. ولي سال بعد با لطف خداوند متعال كمر همت را بسته و

مجددا در كنكور شركت نموده و به حمد خداوند متعال موفق به ورود در دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام در رشته تاريخ اسلام مقطع كارشناسي ارشد گرديدم. هم اكنون هم دروس كارشناسي ارشد را باموفقيت سپري و در حال انتخاب موضوع براي پايان نامه مي باشم.

حسين زاده، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، روزنامه نگار.

تولد: 4 بهمن 1320، بجنورد.

درگذشت: 4 بهمن 1368، تهران.

منصور حسين زاده تحصيلات عالى خود را در دانشكده ى علوم ارتباطات اجتماعى به پايان رسانيد. مدتى در مدارس شهرستان بجنورد به آموزگارى پرداخت. در سال 1335 براى معالجه ى بيمارى كليوى و پيوند كليه راهى آمريكا شد و پس از انقلاب اسلامى در سال 1358 به ايران بازگشت و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى مشغول به كار شد. از سال 1362 در روزنامه ى «كيهان» مشغول شد و به كار روزنامه نگارى پرداخت. به عنوان يك روزنامه نگار و محقق با سرويس فرهنگى- هنرى روزنامه «كيهان»، «كيهان بچه ها»، «كيهان فرهنگى» و «كيهان علمى» همكارى داشت و نتايج بخشى از مطالعات تحقيقى خود را نيز در شماره هاى مختلف «كيهان سال» ارائه كرد.

در آبان ماه 1368 به عنوان مأمور از روزنامه ى «كيهان» به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منتقل شد تا به تلاش هاى مستمر خود براى نشريه اى تخصصى در زمينه ى روزنامه نگارى عينيت بخشد. وى در واقع بانى نشر فصلنامه ى مطالعاتى و تحقيقاتى در وسايل ارتباط جمعى به نام «رسانه» شد كه از سوى مركز گسترش آموزش رسانه ها پس از فوت وى از سال 1369 انتشار يافت.

از جمله آثار وى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: تاريخ مجلات كودكان و نوجوانان (اين كتاب در دهمين دوره ى كتاب سال جمهورى اسلامى ايران به عنوان كتاب برگزيده اعلام شد)

و چاپ «قصه ى انسانها» در «كيهان بچه ها».

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حسيني عربي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي حسيني عربي

محل تولد : اروميه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/5/17

زندگينامه علمي

اينجانب سيد مهدي حسيني عربي فرزند سيد حسن در 17 مرداد سال 1354 در روستاي قلقاچي از توابع بخش انزل شهرستان اروميه در يك خانواده مذهبي و اهل علم به دنيا آمدم. در سال 1357و قبل از پيروزي انقلاب اسلامي همراه خانواده به شهرستان سلماس (آذربايجان غربي)نقل مكان نموده و تحصيلات ابتدايي را در مدرسه شهيد داهيم آن شهر در سال 1361 آغاز كردم. پس از سپري شدن دوران ابتدايي و سپس دوران راهنمايي در مدرسه شهيد مطهري سلماس، بنا به علاقه خود براي شركت در دروس حوزوي و نيز تشويق هاي پدر بزرگوارم كه خود فردي روحاني و يك خطيب وارسته بود به حوزه علميّه وارد شدم.

دروس اوّليّه (سطح اول) را در مدرسه حضرت وليعصر شهرستان بناب بين سالهاي 1370-75 گذراندم و از محضر اساتيدي چون آيه الله حاج شيخ عبدالمجيد باقري بنابي و حضرات حجج اسلام خيريان، آتش زر، طباطبائي، اعلائي، و ... استفاده نمودم و پس از اتمام دروس سطح اول در مهر ماه سال1375 وارد حوزه علميه قم شدم .

دروس سطح دو و سه حوزه را در مدرسه مباركه فيضيه و مدرسه آيه الله گلپايگاني نزد اساتيدي چون : استاد تهراني، عليدوست، خسروشاهي، عظيمي، اصغري، قريشي و... سپري كردم و پس از آن در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام سبحاني، شبيري زنجاني، فاضلي گلپايگاني و استاد مهدي هادوي تهراني شركت داشتم. در ضمن اشتغال به تحصيل در

حوزه علميّه هم زمان تحصيلات كلاسيك را نيز ادامه داده و مدرك ديپلم را از مدرسه شهيد زين الدين قم اخذ كردم و سپس مقطع كارشناسي را در رشته تاريخ در دانشگاه باقرالعلوم قم به پايان رسانيدم و در خلال اخذ ديپلم و قبولي در دانشگاه، دوره تربيت مربّي كودك و نوجوان را در مركز تربيت مربي دفتر تبليغات گذرانده و نيز در دروس مركز تربيت محقق و نويسنده دفتر تبليغات در رشته تاريخ اسلام شركت كردم.

پس از شروع به تحصيل در مقطع كارشناسي در دانشگاه، در بخش فرهنگ نامه مؤلفين اسلامي پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسطه به دفتر تبليغات حوزه علميّه قم به عنوان محقق مشغول به كار شدم و همزمان به عنوان عضو ثابت گروه تاريخ مهدويت مؤسسه آينده روشن (پژوهشكده مهدويت) به كار تحقيق و تأليف پرداختم و با مراكزي چون : مركز مطالعات و پژوهشهاي علمي حوزه علميّه قم و مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني در بخش دانشنامه امام خميني همكاري نمودم و در طي دوره تحقيق در اين مراكز، چندين مقاله در موضوعات تاريخ اسلام و تاريخ مهدويت تأليف نموده و در تدوين فرهنگ نامه بزرگ مؤلفين اسلامي كه به صورت گروهي در پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت كار مي شود حضور دارم كه اين پروژه هنوز ادامه دارد.

حسيني، خورشاه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 972 ق)، مورخ، معروف به ايلچى نظامشاه. ولادتش در ايران و شايد عراق عجم اتفاق افتاد، سپس به هند رفت. وى در دوران سلطنت برهان نظامشاه، فرمانرواى احمد نگر، به دكن رفت و به آن پادشاه اختصاص يافت. در

سال 952 ق از جانب او به سفارت دربار شاه طهماسب در قزوين آمد. ايلچى نظامشاه يك سال و نيم در خدمت شاه طهماسب ماند و در ركابش به گرجستان و شروان رفت و خود نيز سفرهايى در ناحيه هاى ايران و از آن جمله به گيلان و مازندران كرد و تا سال 971 در ايران سرگرم تاليف كتاب خود بود و چون به هند بازگشت، به دربار قطب شاهيان گلكنده پيوست و به خدمت ابراهيم قطب شاه درآمد و همان جا ماند. وى در گلكنده درگذشت. خورشاه مولف كتابى است در تاريخ عموى از آغاز تا زمان خود كه به نام «تاريخ ايلچى نظامشاه» معروف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1659 -1654 /5)، تاريخ در ايرن (84)، تاريخ نظم و نثر (355/1)، دايرةالمعارف فارسى (594/1).

حقايق نگار خورموجي، جعفر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1301 ق)، مورخ. در خورموج مركز دشتى متولد شد و در زادگاه خود به تحصيل پرداخت. به شيراز و تهران مسافرت كرد و مورد تفقد و محبت ناصرالدين شاه قاجار قرار گرفت. وى در عراق عرب درگذشت. از آثار وى: «حقايق الاخبار ناصرى»، در ذكر تاريخ قاجار؛ «آثار جعفرى»، در جغرافى و تاريخ مختصر ايران و بعضى ممالك اروپا؛ «نزهه الاحبار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (542)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (287 -286 /2)، ريحانه (54/2).

حكمت، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مورخ، شاعر، مترجم.

تولد: 1271(1310 ق.)، تهران.

درگذشت: 3 شهريور 1359، تهران.

على اصغر حكمت فرزند احمد على مستوفى (حشمت الممالك شيرازى) بود. اجداد وى از علماى شيراز بودند و از طرف مادر نيز نوه ى حسن فسايى نويسنده ى كتاب فارسنامه ناصرى بود و جد او سيد عليخان كبير صاحب شرح صحيفه نام داشت.

على اصغر حكمت تحصيلات علوم قديم (مقدمات علوم و ادبيات فارسى و عربى) را در شيراز (در مدرسه ى علميه و منصوريه) فراگرفت. سپس در تهران در دبيرستان كالج آمريكايى به تحصيل ادامه داد. در تاريخ 1337 ق. در وزارت معارف مشغول به كار شد. در سال 1346 ق. به وزارت دادگسترى انتقال يافت و در سال 1309 به منظور تكميل تحصيلات خود به فرانسه و انگلستان عزيمت كرد و از دانشگاه سربن پاريس در رشته ى ادبيات فارغ التحصل گرديد و به تهران بازگشت.

مشاغل و فعاليت هاى وى به اين شرح است: رييس بازرسى وزارت معارف، 1299؛ رييس اداره ى كل معارف، 1307؛ مأمور مطالعات در تعليم و تربيت و قوانين ثبت اسناد در اروپا، 1312 -1300 (بازگشت به تهران در شهريور 1312)؛ كفيل وزارت معارف، 1312؛ وزير فرهنگ، 1317 -1313؛ رييس دانشگاه

تهران، 1317 -1314؛ وزير كشور 1318؛ وزير بهدارى، 1320؛ وزير دادگسترى، 1322؛ رييس كميسيون ملى يونسكو در ايران از سال 1325؛ وزير مشاور؛ 1326 و 1332 وزير امور خارجه، 1328 -1327؛ استاد كرسى تاريخ مذاهب و ادبيات ايران در دانشگاه تهران از سال 1329؛ رييس هيئت نمايندگى ايران در دانشگاه تهران از سال 1329؛ رييس هيئت نمايندگى ايران در كنفرانس عمومى يونسكو منعقد در فلورانس (1950) و دهلى نو (1956)؛ سفير كبير ايران در هند 1336 -1332؛ وزير مختار در تايلند، 1335؛ وزير امور خارجه، 1338 -1337؛ رييس هيئت مديره انجمن آثار ملى، 1333 -1324؛ رييس هيئت مؤسسان انجمن آثار ملى و رياست انجمن، 1244؛ از نخستين اعضاى فرهنگستان ايران؛ بنيانگذارى مجله «تعليم و تربيت» (اين مجله از انتشارات وزارت فرهنگ بود و شماره ى اول آن در فروردين 1304 منتشر شد)؛ حكمت در بيست و يكم خرداد 1351 كتابخانه شخصى خود را شامل پنج هزار جلد كتاب چاپى، تعداد زيادى نسخ خطى و مجموعه هاى روزنامه (از زمان ناصرالدين شاه تا زمان معاصر) و مجموعه هاى كتاب هاى تفسير و كتاب هاى مربوط به قرآن (از عربى و فارسى و انگليسى و تعدادى مرقعات) به كتابخانه ى مركزى دانشگاه تهران اهدا كرد كه در مخزنى به نام او نگاهدارى مى شود، شركت در جلسات كانون دانش پارس (به هنگامى كه وى براى تدريس و سخنرانى در دانشكده ى ادبيات به شيراز مى آمد، به پيشنهاد على سامى رياست افتخارى كانون دانش به او واگذار شد)، شركت گابيگاه در جلسات «شب هاى شيراز» در تهران.

از جمله نشان هاى اوست: نشان درجه اول وزارت فرهنگ، 1299؛ نشان لژيون دونور از دولت فرانسه؛ نشان درجه اول همايون، 1325؛

نشان درجه اول نيل از دولت مصر، 1318؛ نشان درجه ى اول الكوكب الاردنى از دولت هاشمى اردن؛ 1328، نشان درجه ى اول سردار اعلا از دولت افغانستان، 1329؛ نشان رسمى درجه ى اول از دولت هاى هلند، دانمارك، انگلستان، ژاپن و ايتاليا.

فهرست آثار او به شرح زير است: امثال قرآن مجيد (فصلى از تاريخ قرآن كريم، 1333)، حروف مقطعه ى قرآنيه يا فواتح صدور و فصلى از تاريخ قرآن (1331، نشريه مجله «مهر»)؛ تفاسير بوعلى سينا از قرآن مجيد؛ تصحيح و تحشيه كشف الاسرار و عدة الابرار خواجه رشيدالدين ميبدى معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى؛ سعدى تا جامى (ترجمه ى جلد سوم دوره ى تاريخ ادبيات ادوارد براون، در منبع ديگر به اين صورت از آن ياد شده است: ترجمه ى جلد سوم تاريخ ادبى ايران و در منبع ديگرى آمده است: چهارمين جلد از تاريخ ادبيات ايران، (1327)؛ شادباش نوروزى (مجموعه اشعار، 1326)؛ پارسى نغز (مجموعه آثار پارسى سره از نويسندگان ايران قديم و جديد، 1323)؛ امين و مأمون (ترجمه عربى آثار جرجى زيدان)؛ پنج حكايت از شكسپير (دو جلد، لاهور، 1957 م.)؛ پنج درام از شكسپير (دو جلد، تهرن، 1333)؛ دوستداران وطن، تقويم معارف از سال 1305 تا 1307 (تحصحيح و تحشيه)؛ جام جهان نما؛ رساله ى قضاياى عامه در «علوم طبيعى» ترجمه از انگليسى؛ رساله در باب عليشير نوايى (1326)؛ ايران در فرهنگ جهان (1326)؛ شعر معاصر؛ رستاخيز (اثر لئون تولستوى، 1339)؛ راه زندگى (اثر نيكلا حداد مصرى، 1346 ق.)؛ شرح حال و منتخب جامى (ظاهرا همين كتاب با نام زندگى جامى شاعر ايرانى در سال 1320 هم به چاپ رسيده است)؛ مطالعاتى در باب حافظ (با عنوان ديگرى:

درسى از ديوان حافظ نيز به چاپ رسيده است، 1220 -1319)؛ مطالعه تطبيقى رومئو و ژومليت با ليلى و مجنون نظامى (1317)؛ مقدمه و تحشيه و تصحيح مجالس النفائس عليشير نوايى؛ رساله در احوال «اثر» پرشكفتى شاعر معروف فارسى؛ نقش فارسى بر احجار هند (كلكته، 1957 م.، چاپ دوم، تهران، 1338)؛ شكونتلا يا انگشتر گمشده (كاليداس، ترجمه، بمبئى، 1336)؛ نه گفتار در تاريخ اديان (شيراز، نشريه دانشگاه، تهران، 1341)؛ الواح بابل (اثر ادوار شى ير، 1341)؛ اسلام از نظرگاه دانشمندان غرب (1340، چاپ دوم)؛ اصول فن مناظره (1316)، افسانه دلپذير (اثر ويليام شكسپير، 1321)، الف ليله و ليله (مقدمه كتاب به قلم حكمت، 1315)؛ گلزار حكمت جلد اول؛ مجله ى «تعليم و تربيت»؛ مجله ى رسمى وزارت معارف از سال 1304 تا 1305. سخن حكمت شامل سه هزار و پانصد بيت از اشعار حكمت با مقدمه ى سيد حسن سادات ناصرى به خط نستعليق ابراهيم بوذرى، سرزمين هند (1337، نشريه ى 515 دانشگاه تهران)، تاريخ اديان، ديوان جامى (با مقدمه و تصحيح و اهتمام ايشان). گذشته از اين مجموعه مقالاتى كه به قلم وى در مجلات مختلف ايران منتشر شده و همه شامل مباحث ادبى و تاريخى است.

على اصغر حكمت روز دوشنبه سوم شهريور 1359 برابرچهاردهم شوال 1400 ق. در تهران وفات يافت و در شيراز در مقبره ى خانوادگى در حضرت عبدالعظيم «باغ طوطى » به خاك سپرده شد.

فرزند احمدعلى خان حشمت الممالك است كه در 1272 در شيراز تولد يافت. حشمت الممالك از مستوفيان شيراز بود. حكمت تحصيلات ابتدائى و متوسطه را در شيراز گذرانيد و در رشته هاى ادبيات فارسى و عربى مطالعاتى نمود و سپس براى ادامه ى تحصيل به تهران وارد

شد و ضمن گذراندن مدرسه ى آمريكائى، تحصيلات ادبى و فقه و اصول را ادامه داد و نزد حكما و فقهاء درجه اول آن روز مانند مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى تلمذ كرد.

در 1297 وارد خدمات فرهنگى گرديد و با نشر مقالات محققانه و تدريس زبان انگليسى در مدارس متوسطه، كسب شهرت نمود و وارد فعاليت هاى سياسى شد و با كمك عده اى از دوستان و همفكران خود، به زعامت على اكبر داور حزب راديكال را بنيانگذارى كردند. تا 1309 در وزارت معارف خدمت مى نمود و مشاغلى مانند رياست كارگزينى، بازرسى و اداره كل معارف را تصدى مى نمود. در اين سال به تشكيلات جديد داور در دادگسترى وارد شد و پس از چندى براى مطالعه در امور قضائى و ثبتى به اروپا اعزام گرديد.

حكمت در اروپا وارد دانشكده ى حقوق و ادبيات گرديد و درجه ى ليسانس از هر دو رشته گرفت. مأموريت ديگر حكمت در اروپا، مطالعه در امر آموزش و پرورش دانشگاه بود. وى در اين مدت تحقيقاتى درباره ى امر تعليم و تربيت به عمل آورده و مرتباً گزارش آن را به تهران ارسال مى داشت.

حكمت در شهريور 1312 به تهران احضار شد و در كابينه ى ذكاءالملك فروغى ابتدا كفيل و بعد وزير معارف و رئيس دانشگاه گرديد. حكمت در كابينه ى جم نيز وزير فرهنگ بود تا اينكه در شهريور ماه 1317 از خدمت معاف شد.

دوران پنج ساله ى وزارت فرهنگ على اصغر حكمت را بايد دوران تحول فرهنگى در ايران نام نهاد. تأسيس دانشگاه تهران، تأسيس دانشسراهاى مقدماتى در سراسر كشور، برگزارى جشن هزاره ى فردوسى، تأسيس فرهنگستان ايران، بوجود آوردن پيشاهنگى و تغيير برنامه هاى مدارس به اصول تعليماتى كشورهاى خارج، ايجاد

تحول در زبان و ادبيات پارسى، توجه به آثار باستانى و تشكيل موزه ى ايران باستان و تربيت كادر آموزشى و انتشار نشريات سودمند و توجه به امر ورزش در مدارس، توسعه و تكميل مدارس ابتدائى و متوسطه از جمله كارهاى او بود.

حكمت پس از معافيت از وزارت فرهنگ، شش ماه بلاشغل بود تا اينكه در اسفند 1317 در ترميم كابينه ى محمود جم، به وزارت كشور منصوب شد. در كابينه ى دكتر متين دفترى نيز سمت وزارت كشور را عهده دار بود. در خرداد 1319 بار ديگر از خدمت معاف گرديد و به كار تحقيق و مطالعه پرداخت.

در ترميم كابينه ى فروغى در سى ام شهريور 1320، حكمت وزير بازرگانى و پيشه و هنر شد. در ترميم ديگر كابينه ى فروغى، وزارت بهدارى را بر عهده گرفت. در كابينه ى سهيلى نيز همچنان وزير بهدارى بود.

در 1322 در نخست وزيرى دوم على سهيلى، وزارت دادگسترى بر عهده ى حكمت قرار گرفت. در كابينه ى قوام السلطنه در سال 1326 وزارت مشاور يافت. در كابينه ى ساعد در 1327 وزير امور خارجه گرديد و در دولت زاهدى وزير مشاور بود. در 1337 در كابينه ى دكتر اقبال مجدداً وزير امور خارجه شد و آنگاه به سفارت ايران در هند مأمور گرديد. على اصغر حكمت گذشته از اينكه پنج سال در سه كابينه وزير فرهنگ و رئيس دانشگاه تهران بود، دو نوبت وزير كشور، دو مرتبه وزير امور خارجه، يك بار وزير دادگسترى، دو بار وزير پيشه و هنر، دو بار وزير بهدارى، سه دفعه وزير مشاور و يك بار سفيركبير بوده است.

حكمت در سال 1314 كه وزير فرهنگ بود، كشف حجاب را اجرا كرد و در روز 17 دى ماه

جشنى در دانشسراى عالى منعقد نمود و چادر و حجاب از سر عده اى از فرهنگيان برداشت و شاه نيز حجاب همسر و دختران خود را برداشته، در آن مجمع شركت كرد. معلمين و دانش آموزان مجبور شدند در مدارس بدون حجاب شركت نمايند و همين مسئله موجب اشاعه ى كشف حجاب گرديد. اقدام حكمت در اين مورد درخور سرزنش بسيار است. وى در كتابى به نام سى خاطره از عصر پهلوى، اقدام خود را در اين زمينه نوشته است و نقش خود را در آن دوران به نمايش گذاشته است. پاداش حكمت در اين خوشرقصى، اين بود كه از كفالت وزارتخانه به وزارت منصوب شد.

حكمت در دو نوبت وزارت امور خارجه ى خود دست به يك اقدام فرهنگى زد و آن انتشار مجله ى وزارت امور خارجه بود كه مقالات تحقيقى و تاريخى زيادى در آن به چاپ مى رسيد و يكى از منابع مهم سياست خارجى ايران مى باشد. حكمت در اواخر عمر رياست يكى از مدارس عالى را بر عهده داشت. وى در جوانى با خواهر سردار فاخر حكمت ازدواج كرده و صاحب سه دختر شد.

او از روز تأسيس دانشگاه تهران، يكى از اساتيد و مدرسين دانشكده ى ادبيات و علوم معقول و منقول بود و پيوسته با داشتن مشاغل سياسى، دقيقه اى از حضور در سر كلاس غفلت نمى ورزيد.

داراى تأليفات و تحقيقات بسيارى است كه قسمتى از آن به چاپ رسيده است. ترجمه و تحشيه ى تاريخ ادبيات ايران تأليف پروفسور ادوارد براون تحت عنوان از سعدى تا جامى- پارسى نغز، سرزمين هند، نه گفتار در تاريخ اديان، دو تفسير يكى از ابوالفتوح رازى و ديگرى از خواجه عبداللَّه انصارى در

ده مجلد است. تاريخ اديان هم از ديگر تأليفات اوست.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حكيم، منذر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد منذر حكيم

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

بسمه تعالى تولد : 29 شوال 1372 هجرى قمرى ( 20/4/1332ش) كربلا ورود به حوزه علميه : 1349- 1353 ش ، نجف اشرف ( مقدمات ، سطوح ، خارج ) 1353- 1372ش ، قم ( خارج ) اساتيد مقدمات و سطوح : آية الله شهيد سيد اسد الله مدنى ، آية الله سيد محمود شاهرودى ، آية الله شيخ ابوالفضل ( على ) اسلامى قزوينى ، آية الله شيخ بشيرحسين نجفي ، آية الله سيد نور الدين اشكورى و حجة الإسلام شيخ محمد سعيد نعمانى ، شهيد حجة الإسلام شيخ ماجد بدراوى ، آية الله سيد محمد تقى طباطبائى تبريزى ، آية الله ميرزا حبيب الله اراكى ، آية الله شيخ مرتضى اشرفى شاهرودى ، آية الله سيد حسن مرتضوى ، استاد شهيد سيد عبد الصاحب حكيم ، آية الله شيخ ابوالحسن انوارى زنجانى ، آية الله شيخ مصطفى اشرفى ، آية الله سيد كاظم الحائرى ، آية الله سيد محمد مفتي الشيعة ، استاد شيخ غلامرضا عرفانيان ، آية الله شيخ على كاتبى مرندى ، و آية الله فرخنده تبريزى ، استاد شيخ عباس طبرسى مازندرانى آية الله شيخ محمد امين زين الدين ، حجة الإسلام دكتر شيخ محمد باقر مقدسى . اساتيد اخلاق : آية الله شهيد سيد اسد الله مدنى ، استاد شهيد سيد عبد الصاحب الحكيم ، استاد شيخ نجم الدين طبرسى مازندرانى ، استاد شيخ نجم الدين طبرسى مازندرانى ، شيخ عبد الحسين

واعظ خراسانى ، آية الله شيخ ابوالفضل ( على ) اسلامى قزوينى . اساتيد تفسير : استاد شيخ نجم الدين طبرسى مازندرانى ، شيخ عباس طبرسى مازندرانى ، آية سيد حسن مرتضوى ، آية الله شيخ بشيرحسين النجفي ، آية الله خزعلى ، آية الله جوادى آملى . خارج اصول در محضر آيات عظام : آية الله العظمى سيد ابوالقاسم خوئى ،آية الله العظمى شهيد سيد محمد باقر صدر ، آية الله العظمى شيخ حسين وحيد خراسانى ، آية الله العظمى ناصر مكارم شيرازى ، آية الله العظمى ميرزا هاشم آملى ، آية الله العظمى سيد كاظم حائرى ، آية الله العظمى سيد محمد مفتى الشيعة اردبيلى . مباحث خارج فقه در محضر محضر آيات عظام : امام خمينى (ره) ، شهيد سيد محمد باقر صدر ، سيد على سيستانى ، ميرزا كاظم التبريزى ، شيخ محمد طاهر آل شبير خاقانى ، ميرزا جواد آقاى تبريزى ، شيخ حسين وحيد خراسانى ، سيد كاظم حائرى را درك نمودم . تدريس : تمام دروس مقدمات ، كتب سطوح اوليه و سطوح عاليه حوزوى ، خارج تاريخ و علوم تاريخ ، علوم قرآن و تفسير ، علوم تربيتى و اخلاق ، فلسفه و كلام ، مباحث جامعه شناسى كليه دروس معارف در دانشگاه در مقاطع مختلف تحصيلى استاد مشاور و راهنماى و داور در بسيارى از رساله هاى علمى در مركز جهانى علوم اسلامى و ( جامعة المصطفى العالمية ) ، حوزه علميه قم ، جامعة الزهراء ، مركز مديرت خواهران ، جامعة آل البيت (ع) ، مؤسسه پژوهشى امام خمينى (قدس) . برخى تحقيقات و تأليفات

: - المرشد الى تعليم قراءة القرآن الكريم - اصول عقائد ( در دو سطح مقدماتى ) - نگاهى به سر فصل ها و متون دروس معارف اسلامى در دانشگاهها - ترجمه ى اصول فلسفه و روش رئاليسم ج 1 - تحقيق فقه معالم الدين - تحقيق رساله لاضرر شيخ انصارى - تحقيق مقالات الأصول ( محقق عراقى ) - تاريخ تطور فقه و أصول در مكتب أهل بيت (ع) - حياة الإمام شرف الدين - عصر الإمام شرف الدين - قراءة فاحصة في تراث الإمام شرف الدين - عصر الإمام البلاغي - قبسات من حياة شهيد المحراب السيد محمد باقر الحكيم - تاريخ عصر غيبت باهمكارى پور سيد آقايى - درسنامه عصر غيبت - تاريخ عصر غيبت كبرى - النظرية الإجتماعية في فكر الشهيد السيد محمد باقر الصدر ( جامعه شناسى قرآنى ) - موسوعة أعلام الهداية ( 14 جلد ) - في رحاب أعلام الهداية ( 5 جلد ) - موسوعه " تأريخ الإسلام ( 4 جلد ) - قبسات من سيرة القادة الهداة ( 2جلد ) - دروس تمهيدية في تأريخ و سيرة قادة الهداة ( 2 جلد ) - في رحاب سيد المرسلين الرسول المصطفى (ص) برخى طرح هاى علمى : - نظريه ى اخلاقى اسلام - مبانى نظريه و نظام اخلاقى اسلام - طرح تاريخ و علوم تاريخ در قرآن كريم - طرح پيشنهادى آموزش در مقطع إجتهاد - مبانى و زمينه ها و شيوه ايجاد تحول در حوزه ها ى علميه - برنامه آموزشى پيشنهادى براى حوزه هاى علميه بر محوريت قرآن كريم برخى مسؤوليت ها : مديريت سازمان

تبليغات اسلامى خوزستان مديريت حوزه هاى علميه اهواز و دزفول مديريت پژوهش در : مجمع جهانى اهل بيت (ع) ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم ( بخش عربى ) مديريت برنامه ريزى و آموزش در : سازمان تبليغات اسلامى خوزستان مجمع انديشه اسلامى مركز مديريت حوزه هاى علميه خواهران و... مديريت اولين دوره ى تربيت محقق در مؤسسه ى دائرة المعارف فقه اسلامى مديريت گروه فقه خانواده در جامعة المصطفى العالمية مديريت گروه فقه در دانشگاه مجازى المصطفى

حمادراويه، ابوالقاسم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(156/155 -95 ق)، مورخ، لغوى و شاعر. اصلش از ديلم بود. در عهد بنى اميه در كوفه مى زيست. وى در عصر خود، در روايت اشعار و اخبار و وقايع از مشاهير طراز اول بود. او بايد وليد بن يزيد و مهدى عباسى مجالست داشت و براى وليد اشعار نيكو مى سرود. او همچنين داراى حافظه اى قوى بود، به طورى كه روزى چندين قصيده از قصايد جاهلى را بدون آنكه كلمه اى از كلمات شعاى اسلام در آن باشد، براى خليفه مى خواند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (302 -301 /2)، تاريخ الاسلام (حوادث 382 ،113/160 -142)، دايرةالمعارف فارسى (864/1)، روضات الجنات (237 -235 /3)، ريحانه (299 -298 /2)، سيرالنبلاء (158 -157 /7)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (155 -154)، الكنى و الالقاب (270 -269 /3)، لسان الميزان (664 -662 /2)، لغت نامه (ذيل/ حماد بن شاپور)، معجم الادباء (266 -258 /10)، الوافى بالوفيات (142 -137 /13)، وفيات الاعيان (210 -206 /2).

حمزه ي اصفهاني، ابوعبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(360/350 -270 ق)، مورخ و اديب. در اصفهان تولد يافت. مدتى در طلب علم سفر كرد و اكثر ايام عمر را در زادگاهش گذراند. اگرچه، غالبا به عنوان يك مورخ مشهور نام برده مى شود اما، وى بيشتر به ادب و لغت توجه داشته است. مشهورترين اثر وى «سنى ملوك الارض و الانبياء» است، كه نمايانگر تفكر شعوبى نويسنده مى باشد. چه، نامهاى ايرانى را به صورت اصلى آن نگاشته است، حال آنكه اغلب مورخان آنها را معرب كرده اند. ديگر آثار وى: «التنبيه على حدوث التصحيف»؛ «كبار البشر»؛ «الامثال»؛ «تاريخ اصفهان».[1]

اصفهانى، ابوعبداللَّه بن حسن (و. حدود 270- ف. حوالى 360 -350 ه.ق.) وى مؤلف كتاب سنى ملوك الارض و

الانبياء (سنى ملوك...)، كتاب التصحيف، كتاب كبار البشر و كتاب المثال است كه همه آنها در دست است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (309/2)، اعيان الشيعه (240/6)، تاريخ ادبيات در ايران (643/1)، تاريخ در ايران (35 -34)، دايرةالمعارف فارسى (866/1)، الذريعه (265/17 ،288 -233 /3)، ريحانه (143/1)، سرآمدان فرهنگ (321/1)، فرهنگ ادبيات فارسى (185 ،117 -116)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (230)، كشف الظنون (1464 ،301 ،282 ،168)، لغت نامه (ذيل/ حمزه)، معجم الادباء (136 -94 /13)، معجم المولفين (78/4)، هديه العارفين (336/1)، يادداشتهاى قزوينى (163/4).

حويزي، فرج اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1100 -1031 ق)، متكلم، مفسر، اديب، شاعر و مورخ امامى. از مردم حويزه خوزستان بود و معاصر با شيخ حر عاملى. وى در بيشتر علوم روزگار خويش دست داشت و تاليفاتش دامنه ى گسترده اى داشت. اكثر رجال نويسان او را به داشتن فضل ستوده اند. از آثار وى: «ايجاز المقال فى معرفه الرجال» درباره ى رجال، در دو مجلد؛ «تذكره العنوان» كه به پيروى «عنوان الشرف» شرف الدين اسماعيل يمنى است، در نحو و منطق و عروض؛ «التفسير»؛ «الغايه»، در منطق و كلام؛ «الصفوه»، در اصول؛ شرح «خلاصه الحساب» شيخ بهايى؛ «المناسك الشاهورديه»، در فقه؛ «ديوان» شعر؛ شرح «تشريح الافلاك» شيخ بهايى؛ «تاريخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (341/5)، اعيان الشيعه (395/8)، ايضاح المكنون (499 ،275 /1)، الذريعه (276/22 ،818/9 ،487/2)، روضات الجنات (341 -399 /6)، رياض العلماء (337/4)، ريحانه (94/2)، فوائد الرضويه (349)، لغت نامه (ذيل/ فرج اللَّه)، معجم المولفين (59/8)،هديه العارفين (816/1).

حيدري نيك، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد حيدري نيك

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

دوره هاي ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان را در دبستان ثقفي ، مدرسه راهنمايي مترجم الدوله و دبيرستان ابوريحان تهران گذراندم و مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي درسال 57 ديپلم رياضي فيزيك را از همان دبيرستان اخذ و در دانشگاه ملي ايران (شهيد بهشتي كنوني) در رشته كامپيوتر نيز قبول شدم . با تعطيلي دانشگاه ها و همزمان با آغاز جنگ تحميلي ، در سنگر جبهه ها مشغول فعاليت شدم . در سال 1360 همزمان در دو جبهه فرهنگي (معلمي) و رزمي (جبهه ها) فعاليت مي كردم . تا سال 63 در آموزش و پرورش منطقه 13

تهران به تدريس اشتغال داشته و پس از حضور يك دوره سه ماهه در جبهه و بازگشت از آنجا در پائيز 1363 وارد حوزه علميه قم ، مدرسه رضويه شدم . از سال 63 تا 66 علاوه بر مدرسه رضويه از اساتيد مدرسه امام و مدارس ديگر نيز استفاده مي كردم و در نهايت دروس مقدمات ، سيوطي ، حاشيه ، مغني ، معالم و مختصر را از اساتيدي چون حجج اسلام حسيني ، عرفان ، طالقاني ، هادوي ، كديور ، صالحي و مدرس افغاني استفاده كردم .

از سال 66 تا 70 لمعه ، اصول فقه ، رسائل ، مكاسب و كفايتين را از اساتيدي چون حجج اسلام : صلواتي ، محمدي ، هادي زاده ، پاياني ، اعتمادي ، شب زنده دار ، محقق داماد ، استادي ، تهراني و محسن وحيدي خراساني بهره بردم . از سال 70 به مدت ده سال درس خارج فقه و اصول را از آيات عظام فاضل لنكراني ، وحيد خراساني ، تبريزي ، مكارم شيرازي و مومن تلمذ كرده ام . در ضمن درس تفسير قرآن را هم از سال 70 تا 74 از استاد آيت الله جوادي آملي استفاده كردم . از سال 72 تا كنون به عنوان مدرس در دانشگاه هاي آزاد اسلامي واحد تهران و مركز شاهد تهران مشغول تدريس معارف و متون و اخلاق و تاريخ و ريشه هاي انقلاب اسلامي بوده ام . همچنين از سال 80 تا 82 در مركز تخصصي مهدويت به عنوان اولين دوره شركت داشتم و از سال 82 تا كنون در همان مركز به عنوان

مدرس دروس حكومت ديني و تاريخ تحليلي اسلام مشغول تدريس هستم . به علاوه در همان مركز با همكاري تعدادي از دوستان ، فصلنامه انتظار را انتشار داديم و هم اكنون نيز جزء شوراي نويسندگان در نشر اين فصلنامه فعاليت مي كنم . افزون بر اين در همين مركز در زمينه ترويج فرهنگ مهدوي به خصوص در نيمه شعبان و 9 ربيع دراعزام هاي مختلف به تبليغ و پاسخ به شبهات پرداخته ام .

از سال 72 تا كنون نيز در همكاري با نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها به مراكز دانشگاهي مختلف كشور از قبيل دانشگاه جامع هرمزگان ، پزشكي بندر عباس ، بين المللي و پزشكي قزوين ، ميرزا كوچك خان رشت ، خواجه نصير الدين طوسي و علامه طباطبايي ، علوم بهزيستي تهران و ... اعزام و به تبليغ و پاسخگويي به شبهات پرداخته ام . از سال 76 تا كنون به همراه عده اي از دوستان به شكل تحقيقي و كار گروهي در زمينه تفسير قرآن و نهج البلاغه و فقه و اصول مشغول فعاليت هستم .

در زمينه نشر فرهنگ شيعه درزمينه نويسندگي نيز فعاليتم را از سال 70 تا كنون شروع كرده ام . ابتدا در ماهنامه آزادگان شرح حال فرزانگان و دانشمندان شيعه را نوشته و بعد در روزنامه كيهان به همين كار ادامه دادم و سپس در نشريه هاي دانشجويي به نشر ديدگاه هاي خود ادامه دادم . تا اينكه در سال 80 با همكاري عده اي از دوستان در مركز تخصصي مهدويت به انتشار فصلنامه انتظار مشغول شدم و در بعضي از شماره هاي اين نشريه پيرامون فرهنگ

مهدوي مقالاتي را به رشته تحرير درآوردم . هم اكنون چند كتاب پيرامون صلح امام حسن (ع) ، پيشينه تاريخي انتظار ، تاريخ تحليلي اسلام در دست نگارش داردم كه انشاء الله بزودي كار انتشار آن ها به پايان مي رسد .

حيدري نيك، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود حيدري نيك

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

پس از اخذ ديپلم در تهران ، ابتدا يكسال به صورت متفرقه در سال 63 در حوزه آيت الله مجتهدي تهران و سپس در سال 64 با ورود به حوزه رسماً دروس حوزوي را شروع كردم . سه سال مقدمات را در مدرسه مباركه رضويه گذراندم سپس دروس اصول فقه و لمعه و مكاسب را نزد اساتيد معزز ، آقايان محمّدي خراساني ، اشتهاردي ، اعتمادي و پاياني گذراندم ؛ كتاب كفايه را نزد آقايان محسن وحيد خراساني و تهراني تلمّذ نمودم . از سال 71 دروس خارج فقه و اصول را نزد حضرات آيات مكارم شيرازي ، وحيد خراساني ، جواد تبريزي و فاضل لنكراني خواندم.

از ابتداي ورود به حوزه و حتي قبل از آن به كتب تاريخي علاقه خاصي داشتم و بدين سبب مطالعاتي داشتم ؛ با همين علاقه در سال 71 با همكاري صدا و سيما و حزب الله در قم در قسمت تاريخ مقالاتي را نوشتم . زندگينامه بزرگاني همچون شيخ مفيد كه بعنوان سيماي فرزانگان صبح هاي جمعه از راديو پخش مي شد كار همان زمان مي باشد . همچنين زندگينامه آقاي رضا همداني و مرحوم نراقي و محقق داماد نيز نوشته شد . سپس در سال 77 اينجانب بعنوان

مسئول گروه تاريخ مركز جهاني علوم اسلامي شدم. در سال 78 تا 80 نيز بعنوان مسئول گروه تاريخ اسلام مدرسه امام خميني در خدمت دوستان بودم . سال 79 به همّت گروهي از پژوهشگران حوزه تاريخ ، انجمن پژوهشگران تاريخ حوزه علميه قم را تأسيس كرديم كه سپس بعنوان اوّلين انجمن علمي به رسميت شناخته شد و اينك نيز جزء هيئت مؤسس آن مي باشم .

بعنوان كار تحقيقاتي تلاش شده كه فعلاً مقالات و جزوات جمع آوري شود و در حد بضاعت در تكميل آن بپردازم حكومت از ديدگاه نهج البلاغه ، تاريخ در روايات ، مشكلات حكومت حضرت علي (ع) از مقالاتي است كه تهيه شده است . پژوهش حكومت از ديدگاه نهج البلاغه بعنوان پايان نامه سطح سه حوزه اينجانب بود كه تحت نظر استاد راهنما جناب حجت الاسلام آشتياني در سال 82 دفاع شد (در حوزه) . سال 1373 با گزينش امور اساتيد نهاد رهبري بعنوان استاد به دانشگاه تهران و دانشگاه شهيد بهشتي معرفي شدم و تا سال 78 در دروس معارف ، تاريخ اسلام ، متون و اخلاق تدريس نمودم.

سال 78 بعنوان استاد در مركز تربيت محقق و نويسنده دفتر تبليغات ، تاريخ اسلام تدريس نمودم . از سال 78 تا كنون در مدرسه علميّه امام خميني (ره) بعنوان استاد تاريخ اسلام مشغول تدريس مي باشم . سال 76 تا 78 نيز بعنوان مسئول قسمت پاسخگويي به سئوالات كتبي مؤسسه در راه حق ، مشغول خدمت بوده ام .

خاتون آبادي، عبدالحسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير محمّد باقر بن شاه مراد، عالم فاضل، محقّق مورّخ، از شاگردان ملاّ محمّد تقى مجلسى و ملاّ محمّد

باقر سبزوارى است.

در شعبان 1037 متولّد، و در 1097 يا 1100 وفات يافته، در مزار بابا ركن الدين مدفون گرديد.

كتب زير از اوست: 1- شرح بر شاطبيّه، در علم تجويد 2- شرح بر شافيه ي ابن حاجب 3- وقايع السنين و الاعوام، مشهورترين تأليفات اوست. 4- ترجمه ي رساله ي شهيد ثاني در معني ايمان «حقايق الايمان» و نسخه آن نزد نگارنده موجود است. تاريخ ترجمه: دوشنبه سلخ جمادي الاولي 1098.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خادميان، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس خادميان

محل تولد : زرين شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عباس خادميان متولد سال 1347 شهرستان زرين شهر اصفهان در سال 1363 وارد حوزه علميه امام خميني زرين شهر شده و بعد از طي دوران مقدمات و بخشي از سطح عازم حوزه علميه مقدسه قم شدم كه بعد از اتمام سطح حدود 5 سال در درس خارج اصول و فقه آيات عظام سبحاني و مكارم حفظهما الله شركت داشته و همراه آن موفق به گذراندن دوره تخصصي كلام موسسه امام صادق (ع) گشته و بعد از آن دوره تخصصي مهدويت بنياد مهدي موعود (عج) را طي كردم. و به دنبال آن موفق به دريافت پايان نامه سطح چهار حوزه در موضوع جهاني شدن و مهدويت گرديده ام و به همين جهت اكثر پژوهشها و مقالات در همين راستا چينش شده است. و در كنار پژوهش و تحصيل در سال 1381 موفق به گرفتن مجوز تدريس در گرايش معارف و تاريخ اسلام از نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها شده ام كه به دنبال آن مشغول خدمت در امر

تدريس در دانشگاههاي مختلف از جمله آزاد اراك و آشتيان و تحصيلات تكميلي جامعه الزهراء قم شده ام و فعلا در كنار تحصيل و پژوهش، عضو هيئت علمي موسسه آينده روشن(در موضوع مهدويت) مي باشم. در ضمن سابقه تبليغ بيش از 20 سال در طرح هجرت و دانشگاه و شهرهاي گوناگون را دارم. ضمناً دوره تخصصي مذاهب اسلامي را هم در سال 1378-81 گذرانده ام و همين طور دوره تربيت كودكان را، به همين جهت اكثر ارتباط تبليغي در سطوح جوانان انجام پذيرفته است.

خاكي شيرازي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1022 ق)، مورخ. از اهالى شيراز بود كه به هندوستان رفت و منصب بخشى از گجرات به او تعلق گرفت، سپس جهانگير شاه رياست ديوان صوبه ى بهار را به او سپرد. سرانجام در تپنه درگذشت. از آثار او: «منتخب التواريخ» يا «احسن التواريخ»، در تاريخ عمومى كه تا وقايع سال 1021 ق را در آن ضبط كرده است. در تذكره هاى «نشتر شق» و «صبح گلشن» از شخصى به نام حسن بيگ، متخلص به خالى نام برده شده است كه او نيز در زمان جهانگير پادشاه صوبه دار بهار بوده و در نظم و نثر عربى و فارسى دستى داشته و در سال 1021 ق درگذشته است. احتمال مى رود كه اين دو تن يكى باشند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1717 -1716 /5)، تاريخ نظم و نثر (358 -357)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (403/2)، الذريعه (389/22 ،289/9)، صبح گلشن (150 -149)، نشتر عشق (534/2).

خانجاني، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم خانجاني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از گذراندن دوره متوسطه در شهر تهران در سال 1361 وارد حوزه علميه چيذر تهران شده و تحصيل علوم ديني را در اين حوزه آغاز نمودم و تا سال 1371 در اين حوزه اشتغال داشتم و پس از آن براي ادامه تحصيل در سال 1371 وارد حوزه علميه قم شدم و پس از گذراندن امتحانات و مراحل قانوني در سال 1372 درس خارج را با درس آيت الله مكارم شيرازي و مدتي درس آيت الله سبحاني آغاز نمودم. در سال 1372 همراه با درس خارج در دوره كارشناسي ارشد

تاريخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در رشته تاريخ شركت كردم و در سال 1379 از اين دوره فارغ التحصيل و از پايان نامه خود دفاع نمودم. در طول اين سال از محضر مبارك برخي اساتيد حوزه چون حضرات آيات ميرزا جواد آقا تبريزي و آيت الله وحيد نيز بهره بردم و درس خارج آيت الله وحيد و آيت الله مكارم را همچنان ادامه مي دهم.

خداداديان، اردشير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تاريخ از ايران.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تاريخ تمدن و فرهنگ ايران باستان، استاد كليه دروس در اين زمينه در دوره هاى كارشناسى و كارشناسى ارشد، استاد خطوط و زبانهاى ايران باستان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 13

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ ايران و جهان، كرونولوژى تاريخ جهان.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 30، تعداد مقالات بزبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

تاريخ، تمدن و فرهنگ ايران باستان، زبانهاى ايران باستان، كرونولوژى تاريخ جهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

خرسندي شيرازي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مورخ و شاعر، متخلص به خرسندى. اصل وى از كازرون بود اما، در شهر شيراز متولد شد. در سال 1259 ق به قصد زيارت مشهد وارد تهران شد و در خدمت محمد شاه قاجار به شاهنامه خوانى شاه و پيشخدمتى عباس ميرزا منصوب گشت. در آغاز سلطنت ناصرالدين شاه به امر ميرزا محمدتقى خان فراهانى به وقايع نگارى كرمان مامور شد. چندى در اين خدمت باقى بود، بعد وى را وكيل وظايف اهل اصفهان كردند. وى در پايان عمر كور شد. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (438 -435 /2)، الذريعه (291/9)، فرهنگ سخنوران (304)، مجمع الفصحا (245 -243 /4)، مرآت الفصاحه (190 -189).

خلفه نيشابوري، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مورخ. وى فرزند ملخص و مترجم «تاريخ نيشابور» است. خليفه در ترجمه و تلخيص پدر خود دست برده و بعضى از وقايع سده نهم را نيز وارد كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (783)، تاريخ نيشابور (47 -43).

خوافي، فصيح الدين احمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فصيح الدين احمد خوافي مشهور به فصيح در سال 777در خانواده جلال الدين محمد خوافي كه از ديوانيان ديوان استيفاي تيموريان ، بوددر هرات به دنيا آمد و منشي گري و خطاطي را نزد پدر آموخت و آغاز ،به شاعري در او شكوفا شد . او كه از سن نوجواني شغل ديواني را آغاز كرده بود ، از سال 818 از خدمت در ديوان علاءالدين علي ترخاني به ديوان شاهرخ بهادر و بايسنقر ميرزا منتقل شدو تا سال 836 به كار خود ادامه داد .در آن سال وي مورد خشم سلطان شاهرخ و همسرش گوهر شاد خانم قرار گرفت و محبوس شد. تا اينكه در سال 845آزاد و كتاب تاريخي خود را تحت عنوان «مجمل فصيحي »را به رشته تحرير در آورده و به سلطان تقديم كرد و اندكي بعد در گذشت.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : خاندان فصيح الدين احمد خوافي اصلا از خواف خراسان بوده اند اما در زمان تولد فصيح ،در هرات مي زيستند از اين رو فصيح در كتابش ،خود را هروي مي داند.پدرش جلال الدين نيز در هرات شغلي ديواني داشت و درسال 796وفات يافت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : فصيح الدين احمد خوافي پس از آموختن فنون ديواني از جمله ترسل؟؟؟ وخوشنويسي در نزد پدر ،

عهد ه دار خدمات ديواني شد.

وقايع ميانسالي : فصيح الدين احمد خوافي همانند پدر خود از نوجواني به خدمات ديواني مشغول شد، او در سال 807 پس از جلوس شاهرخ بجاي امير تيمور گوركاني در خراسان ، به همراه سه تن از امراي ديگر مامور تحويل گرفتن خزانه خاصه شاهرخ در سمرقند بود ، شد. وي در اين هنگام سي ساله بود . وي درهمان سال براي ماموريتي اداري به زاوه سفر كرد . از سال 818 هجري قمري از خدمت در ديوان علاءالدين علي ترخان به ملازمت ديوان شاهرخ در آمد و در عين حال در دربار بايسنقر پسر شاهرخ نيز مشغول بود . اما در سال 836 معزول و محبوس شد تا اينكه در سال 845 آزاد ودوباره استخدام شد و مدتي بعد درگذشت .

زمان و علت فوت : بعد از سال 845 از فصيح الدين احمد خوافي كه در آن زمان 68 ساله بود خبري در دست نيست . بعيد نيست كه فوت او هم در نزديكي همين سال بوده باشد. زيرا كتاب وي باخبر بار يافتن وي به حضور سلطان شاهرخ در سال مذكور پايان يافته است . چرا كه بعيد است كه از اين در تكميل رساله نامه خود كه البته با حوادث مهم 5 سال آخر سلطنت سلطان شاهرخ ( تا سال 850) مقارن گشته بود ،دريغ مي كرد

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فصيح الدين احمد خوافي بعنوان كار گزار امور ديواني در خدمت وابسته گان قسمت مركزي تيموريان ،يكي از مامورين تحويل گرفتن خزانه خاصه شاهرخ در سمرقند و رئيس ماليات و محاسب خزانه دولتي (807)،كارگزار ديوان

علاءالدين علي ترخان (تا سال 818 ه .ق)كارگزار و مقامات؟؟؟؟ديوان شاهرخ و بايسنقر (836-818) در درگاه تيموريان مشغول به كار بوده است.همه عمر وي به خدمت در ديوان استيفاي سپري شده است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : فصيح الدين احمد خوافي شاعر بود و در شعر خود ،كه نمونه هايي از آن را در كتاب خود ثبت نموده است ،به « فصيح » تخلص مي كرده است . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 مجمل فصيحي

ويژگي اثر : كتابي است شامل وقايع نگاري سالنگارانه كه با رعايت اختصار از كتابهاي موثق دست چين شده است يا از يادداشتهاي مولف از وقايعي كه به چشم ديده است .اين كتاب در يك مقدمه و در دومقاله و خاتمه تنظيم شده است بدين شرح مقدمه از هبوط آدم تا ولادت پيغامبر اسلام ،مقاله اول از ولادت پيغامبر تا زمان هجرت ،مقاله سوم از آغاز هجرت تا پايان سال 845 ه.ق خاتمه كتاب نيز درباره برخي احوال هرات در سالهاي پيش از هجرت است . روش تاريخ نگاري فصيح آن است كه هر ضرر را با كمترين كلمات به كوتاه ترين شكل در ضمن وقايع هر سال ضبط كند و بنا بر اين عبارات منشيانه در آن بسيار كم و نادر است . اما كتاب از حيث جمع آوري اخبار و اشتمال بر اطلاعات بسيار و آساني يافتن آنها را ،اثري سودمند است . نشر كتاب ساده و خلاصه و گاهي همراه با اشعاري فارسي و عربي است و فقط ديباچه اي شاعران ياد شده است . فصيحي كتاب خودرا در 15 ذيحجه 845 به سلطان شاهرخ بهادر تقديم

كرده است . --------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1صفا ،تاريخ ادبيات در ايران ،ج 4 ،ص 4962نفيسي ،تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي ،ج 1 ،ص 238

خواند مير، غياث الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 880/881 وف 942 -937 ق)، مورخ. وى در شهر هرات ولادت يافت و در همان شهر به تحصيل علوم متداول زمان يعنى طب، تفسير، شعر، ادب، لغت و تاريخ كمالات پرداخت. غياث الدين نواده ى دخترى ميرخواند، صاحب «روضه الصفا» ست كه در بيشتر آثارش از وى ياد مى كند. خواندمير در جوانى به دربار سلطان حسين بايقرا راه يافت و مورد توجه و محبت اميرعليشير نوايى قرار گرفت و مدتى عهده دار وزارت بديع الزمان پسر سلطان حسين بود. وى در سال 935 ق به هندوستان سفر كرد و در آنجا مدتى خدمت بابرشاه و همايون شاه كرد. در هندوستان درگذشت و بنا به وصيتش در دهلى نزديك قبر نظام الدين اولياء و اميرخسرو دفن شد. در تاريخ وفات وى اختلاف نظر است، عده اى مثل خان بابا مشار و صاحب «تاريخ فرشته» سال مرگ وى را 937 ق و 941 ق دانسته اند ولى، استاد سعيد نفيسى نوشته كه خواندمير در سال 942 ق براى شاعرى ماده ى تاريخ سروده، پس سال فوتش بايد اواخر سال 942 باشد. از آثار او: «دستور الوزراء»، در ذكر احوال وزراى اسلام تا عهد مولف؛ «خلاصه الاخبار فى بيان احوال اخيار» كه محتوى است از تاريخ عمومى از زمان خلقت تا سال 905 هجرى نبوى؛ «مآثر الملوك كه متضمن كلام پادشاهان و پيشوايان دين و حكيمان و به نام اميرعليشير نوايى تاليف شده است؛ «نامه ى نامى»، كه مجموعه اى از منشآت ديوانى وى است؛ «حبيب

السير فى اخبار افراد بشر»، كه مهمترين كتاب وى است و شامل وقايع عمومى از خلقت تا سال 930 ق در سه جزء و يك مقدمه و يك خاتمه. اين كتاب را در اوايل سال 927 ق براى غياث الدين محمد بن يوسف حسينى، از رجال معروف هرات آغاز كرد ولى، مدتى آشفتگى در اوضاع روزگار به وجود آمد در تاليف وقفه افتاد بعدها به دستور حبيب اللَّه ساوجى آنرا به نام وى به پايان رسانيد؛ «آثار الملوك و الانبياء» كه خلاصه ى «حبيب السير» است؛ آخرين كتاب، كتابى در ذكر مناقب همايون شاه، پسر بابرشاه، است كه در سال 931 تاليف كرد. صاحب «الذريعه» به وى ديوانى نسبت داده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا جامى (628 -626)، تاريخ ادبيات در ايران (545 -541 /4)، تاريخ در ايران (98 -97)، تاريخ نظم و نثر (241 -240)، تحفه سامى (109 -108)، تذكره ى روز روشن (250)، حبيب السير (19 -1 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (464 -460 /2)، دايرةالمعارف فارسى (921/1)، دستور الوزراء (ديباچه)، الذريعه (307/9 ،170/8 ،269/7 ،244/6)، ريحانه (187 -186 /2)، سرآمدان فرهنگ (347/1)، فرهنگ ادبيات فارسى (201)، فرهنگ سخنوران (320)، كارنامه ى بزرگان (282 -286)، كاروان هند (391 -389 /1)، الكنى و الالقاب (203/2)، لغت نامه (ذيل/ خواندمير)، مولفين كتب چاپى (742 -740 /4)، معجم المولفين (43/8).

خواند مير، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مورخ. وى فرزند خواند مير، صاحب تاريخ «حبيب السير»، بود كه در هرات مى زيست. او مولف كتابى است در تارخى شاه اسماعيل و شاه طهماسب كه آن را در سال 957 ق به پايان رسانيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:تاريخ نظم و نثر (358).

خوشايند، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين خوشايند

محل تولد : مرند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1352 علوم حوزوي را از شهرستان مرند شروع كرده علم صرف و نحو را در آنجا و الباقي نحو و منطق و اصول مظفر و معالم الديني را در شهر تبريز به پايان رساندم. در سال 1355 جهت ادامه تحصيل وارد شهر مقدس قم شدم. سطح فقه و اصول را نزد اساتيد آقايان اعتمادي و شيخ احمد پاياني و شيخ وجداني و موسوي گرگاني به پايان رساندم و پس از حضور به مدت دو سال در جبهه هاي حق عليه باطل به مدت هفت سال در جلسات خارج فقه و اصول از اساتيد محترم و آيات عظام آقايان مكارم شيرازي و شيخ جعفر سبحاني و سيد يوسف مدني مستفيض شدم و درس تفسير قرآن را از محضر استاد صدر بلاغي و درس فلسفه (بداية الحكمه و نهاية الحكمة) را از محضر استاد حسيني استفاده نموده ام و همچنين درس هاي تاريخ اسلام و كلام اسلامي در زمان دارالتبليغ از آقاي سبحاني و اقتصاد اسلامي را از آقاي دكتر احمد بهشتي فيض برده ام. از سال 1368 جهت تدريس وارد دانشگاه تهران شدم كه هم اكنون در گروه معارف اسلامي دانشگاه تهران به تدريس دروس معارف اسلامي _ متون اسلامي _ تاريخ اسلام در رتبه استادياري به تدريس اشتغال دارم. در تاريخ 1370 كارشناسي زبان و ادبيات را نيز از دانشگاه شهيد بهشتي دريافت نمودم.

خيرخواه علوي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على خير خواه علوي

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1351 در خانواده

روحاني در شهر رشت متولد شدم. پس از گذراندن دوره ابتدائي و راهنمايي در سال 1365 وارد حوزه علميه شهرستان رشت شدم و در مدرسه علميه جامع رشت شروع به تحصيل نمودم. از سال 1366 نيز در كنار تحصيلات حوزه، تحصيلات كلاسيك خود را- بصورت متفرقه- ادامه دادم و پس از 4 سال ديپلم متوسطه خود را دريافت نمودم. پس از 4 سال تحصيل در مدرسه علميه جامع رشت براي ادامه تحصيل علوم ديني در سال 69 وارد حوزه علميه مشهد شدم و لمعه و اصول را در مشهد به پايان رساندم و قسمت اول از كتاب رسائل نيز از آنجا فراگرفتم. در سال 72 با ورود به حوزه علميه قم به مدت يكسال نيز در موسسه در راه حق مشغول به تحصيل بودم تا آنكه در سال 74 در رشته تاريخ دانشگاه باقرالعلوم(ع) از طريق كنكور سراسري قبول شدم- اين دانشگاه در سال 74 با عنوان موسسه آموزش عالي باقرالعلوم(ع) خوانده مي شد- پس از تكميل دوره كارشناسي تاريخ با مركز فرهنگ و معارف قرآن آشنا شدم و در بخش تاريخ و اعلام اين مركز مشغول به تحقيق و مطالعه و پس از چندي نگارش مقالات تاريخي شدم.

همچنين در سال 80 با مركز مطالعات و پژوهش هاي حوزه آشنا شدم و در گروه تاريخ اسلام اين مركز بعنوان معاون و همكار گروه آغاز به فعاليت نمودم و پس از چند ماه با تشكيل گروه تاريخ معاصر بعنوان مسئول گروه تاريخ معاصر به فعاليت خود در اين مركز ادامه دادم و با عضويت در شوراي نويسندگان مجله صباح كه از انتشارات مركز مطالعات بود به

ارزيابي و نظارت مقالات تاريخ معاصر و گاه تاريخ اسلام مي پرداختم و پس از مدتي اولين مقاله بنده در حوزه تاريخ معاصر و با موضوع نقش كشورهاي استعماري در كودتاي 28 مرداد در مجله صباح چاپ گرديد. پس از آنكه در اواسط سال 83 از سوي بخش تاريخ مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم در خصوص تصدي امور اجرايي اين بخش دعوت به همكاري شدم – ضمن آنكه قبل از آن در نگارش مقالات با اين بخش همكاري داشتم – فعاليت و حضور در اين مركز را بيشتر نمودم و تاكنون نيز اين همكاري بصورت مداوم در زمينه هاي اجرائي و تحقيقاتي ادامه دارد. از حدود سال 82 نيز به عنوان استاد مدعو گروه دروس معارف اسلامي دانشگاه آزاد نيز به تدريس تاريخ اسلام در اين واحد دانشگاهي مشغول هستم.

دانش، سياوش

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نويسنده و مورخ. از جمله آثار وى «ابراهيم كلانتر» كه تاريخ ميرزا ابراهيم كلانتر از دولتمردان روزگار زنديه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :راهنماى كتاب (س 7 12 ص 389 -378)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (808/2).

دانشور علوي، نوراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نويسنده و مورخ. از جمله آثار وى: «تاريخ مشروطه ى ايران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختيارى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (751/1)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (902/2).

دخلي گيلاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مورخ، شاعر. در گيلان متولد شد و همان جا دانش آموخت و سپس به هند رفت و در دربار جلال الدين محمد اكبر تقرب يافت مدتى نيز در لاهور به سر برد. وى مردى بسيار خوش خوى و شيرين سخن بود و غزل را نيكو مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (600).

دريايي، تورج

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر تورج دريايي، دانشيار تاريخ دانشگاه كاليفرنيا در فولرتن و متخصص تاريخ ايران باستان، در سال 1346 در تهران بدنيا آمد. ايشان داراي دكتراي تاريخ از دانشگاه لوس آنجلس UCLA در سال 1376 مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : - ابتدايي و متوسطه در تهران و آتن - كارشناسي رشته تاريخ و علوم سياسي در دانشگاه لوس آنجلس CSUF در سال 1372 - كارشناسي ارشد تاريخ از دانشگاه لوس آنجلس UCLA در سال 1374 - دكتراي تاريخ از دانشگاه لوس آنجلس UCLA در سال 1376

همسر و فرزندان : تورج دريايي مجرد است.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - دانشيار و رئيس بخش تاريخ باستان، دانشگاه ايالتي كاليفرنيا- آمريكا از سال 1383 تا كنون - استاديار بخش تاريخ جهان و باستان، دانشگاه ايالتي كاليفرنيا- آمريكا از سال 1378 تا 1382 - مربي تاريخي ايرانيان- تاريخ خاور نزديك- تمدن غرب و تاريخ جهان اديان UCLA آمريكا از سال 1373 تا 1375 - پژوهشگر مركز مطالعات خاور نزديك گوستاو ون گرونباون از سال 1372 تا 1374 - مطالعه گر بخش فارسي ابتدايي و متوسطه در بخش زبان و فرهنگ خاور نزديك UCLA از سال 1372 تا 1373 - مطالعه گر تاريخ عثماني و جامعه

شناسي در خاورميانه UCLA بخش تاريخ و جامعه شناسي از سال 1371 تا 1372 - سردبير مجله تمدن ساساني - سردبير مجله ايراني فارسي قديم باستاني عضويت در انجمن ها و موسسات: - موسسه مطالعاتي ايرانيها در آمريكا - انجمن ايرانشناسان اروپايي - انجمن تاريخ دانان آمريكايي - انجمن مطالعات خاورميانه - انجمن سكه شناسان شرقي - انجمن محققان زرتشت شناسي - انجمن خاورشناسان امريكايي - خاورميانه قرون وسطايي - انجمن مطالعاتي ايرانيان - انجمن تاريخدانان باستان - هيئت مشاوره: كتابخانه ايرانيكا سري رسوم روشنفكري - هيئت مشاوره: دايره المعارف بزرگ در اسلام

فعاليتهاي آموزشي : تورج دريايي، استاد دانشگاه فولرتن كاليفرنيا در كرسي تاريخ باستان، علاوه بر تدريس و نويسندگي، سردبير فصلنامه «نامه ايران باستان» مركز نشر دانشگاهي نيز هست و به تازگي در دانشگاه يو.سي.آي كاليفرنيا به تدريس در كرسي تاريخ ايران باستان مشغول شده كه توسط يك ايراني پايه گذاري شده است و به نام «هوارد باسكرويل» ، معلم تاريخ آمريكايي نامگذاري شده است كه در انقلاب مشروطه در تبريز كشته شد. عنوان دروسي كه ايشان تدريس مي كنند به قرار زير است: فارسي قديم (باستاني)، خاور نزديك در قديم، زرتشت شناسي، آئين پرستش و تمدن جهان قديم و قرون وسطايي، تفكر تاريخي، يونان، امپراطوري روماني، تاريخ قرون وسطايي، تاريخ غذا، سمينار در تاريخ جهان قديم.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : دكتر تورج دريايي به زبانهاي سانسكريت، زبان باستان ايران، اوستايي، فارسي ميانه و زبانهاي پارتي مسلط است.

جوائز و نشانها : - جايزه بين المللي FDCCSUF در سالهاي 1379،80،82،84 - بورس تحصيلي موسسه مطالعاتي ايران در آمريكا سال هاي 84- 1383 - جايزه پژوهشي

دانشجويي دانشكده در سالهاي 83- 1382 - بورس تحصيلي مركز مطالعاتي خاور نزديك گوستاوون گروبنام سالهاي 74- 1372 - بورس تحقيقاتي انجمن سكه شناسي آمريكا- نيويورك 1374 - تقديرنامه جامعه تاريخي في آلفا تتا 1371 - اهدا برنامه هاي مسافرتي و سرپرستي بين المللي در سالهاي 75- 1374 - هديه تحقيقاتي تابستاني، بخش تاريخ 1377 - بورس پيش دفاع پايان نامه UCLA سال هاي 77- 1376 - بورس دفاع پايان نامه UCLA سال هاي 78- 1377 - گواهي مطالعات قرون وسطا از مركز مطالعات قرون وسطا و رنسانس 1378

چگونگي عرضه آثار : تورج دريايي يكي از نويسندگان كتاب «تاريخ جهان» است كه به تازگي توسط انتشارات «هارلن ديويدسن» منتشر شده است. خواندن تاريخ جهان حتماً خيلي وقت شما را مي گيرد اما اين روزها در دنيا تاريخ جهان را با ديد ديگري مي نويسند كه در آن ديگر خبري از حفظ كردن ترتيب حكومت پادشاهان يك سلسله نيست! دكتر تورج دريايي كه او را با كتاب «سقوط ساسانيان» مي شناسيم، يكي از 6 نويسنده كتاب «تاريخ جهان» است كه جلد نخست آن از دنياي باستان تا قرون وسطي را دربرمي گيرد. او مي گويد: «الان در آمريكا مرسوم شده است كه تمام دانشجوهاي سال اول و دوم يكسري كلاس هاي عمومي را بردارند كه «تاريخ جهان» هم از آن جمله است. 20 يا 30 سال پيش در جهان غرب فقط تاريخ تمدن غرب تدريس مي شد، اما امروزه خيلي روي تاريخ جهان تأكيد مي شود.» جلد اول تاريخ جهان در 17 بخش منتشر شده است. دريايي درباره تقسيم بندي نوشته شدن بخش هاي اين كتاب مي گويد: «من به خاطر حوزه تخصصي خود، بيشتر بخش هايي را

كه به تاريخ رم، يونان، هند و ايران مربوط بوده است نوشته ام. يكي از همكاران بخش مربوط به مصر، بين النهرين و دنياي اسلام را نوشته، يك تاريخدان ديگر بخش مربوط به چين و آسيا را نوشته است و دو نويسنده بخش هاي مربوط به تمدن آمريكاي مركزي و اروپا را نوشته اند.» دكتر دريايي تا كنون 66 مقاله، 23 مورد بررسي كتاب و 50 سخنراني به رشته تحرير درآورده اند. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تاريخ جهان

ويژگي اثر : تاليف

2 تاريخ و فرهنگ ساساني

ويژگي اثر : پديدآورنده: تورج دريايي، مهرداد قدرت ديزجي (مترجم) ناشر: ققنوس - 21 خرداد، 1384

3 سقوط ساسانيان، فاتحان خارجي، مقاومت داخلي و تصوير پايان جهان

ويژگي اثر : پديدآورنده: روزبه زرين كوب، منصوره (نظام مافي) اتحاديه، فرحناز اميرخاني (مترجم)، تورج دريايي (مترجم) ناشر: تاريخ ايران - 1383

4 شاهنشاهي ساساني

ويژگي اثر : پديدآورنده: تورج دريايي، مرتضي ثاقب فر (مترجم) ناشر: ققنوس - 18 تير، 1386

5 شهرستان هاي ايرانشهر

ويژگي اثر : انتشارات فردا- 1381

6 طلوع و غروب يك امپراطوري (ساساني)

ويژگي اثر : لندن 1386

7 مطالعات ايراني در مكاتبات حروف W.B ,S.H

ويژگي اثر : تهران- 1385

8 معرفت روح (مقاله اي بر خاطرات احمد تفظيلي دريايي و م.اميد سالار)

ويژگي اثر : انتشارات فردا 1383

دزفولي موسوي، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1256 -1158 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به داعى. از فرزندزادگان خواجه على سياهپوش بود. او در محضر سيد محمدباقر حجةالاسلام اصفهانى و آقا محمد بيدآبادى تلمذ كرد. از جمله آثار وى: «تاريخ مظهرالدوله»، در رويدادهاى خوزستان و بقاع دزفولى و احوالاتى از آن سامان؛ «مجمع الابرار و تذكره الاخيار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:طبقات اعلام الشيعه (قرن 771 -770 /13)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (904 -903 /2).

دشتكي شيرازي هروي، جمال الدين امير عطاءاللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 926 -917 ق)، محدث، مورخ و شاعر. ملقب به جمال حسينى و معروف به امير جمال الدين محدث اصيلى به جهت شاگردى امير اصيل. وى پسر عم امير غياث الدين منصور و از بزرگان حديث روزگار خود بود و در ديگر علوم دينى دستى توانا داشت. در مدرسه سلطانيه هرات تدريس مى كرد، و بر منبر خطبه مى خواند و آشكارا تبعيت خود را از ائمه اطهار (ع) اعلام مى داشت. وى چندى در نيشابور زيست. از آثار وى: «احوال اولاد اميرالمومنين (ع)»؛ «الاربعون حديثا من حاديث سيد المرسلين فى مناقب اميرالمومنين (ع)»؛ «تحفه الاحباء»؛ «روضه الاحباب فى سيره النبى و الال و الاصحاب»، كه به خواست اميرعليشير نگاشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (145/8)، الذريعه (286 -285 /11 ،124/6 ،409/3 ،480/2 ،421/1)، روضات الجنات (189/5)، رياض العلماء (316 -315 /3)، ريحانه (369 -367 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 140/10)، فارسنا مه ى ناصرى (1138 ،1057 /2)، فوائد الرضويه (263/1)، الكنى و الالقاب (154/2)، مؤلفين كتب چاپى (74/4)، معجم المؤلفين (285/6)، هديه الاحباب (120).

دشتي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد دشتي

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

سال اول راهنمايي را در خرداد ماه 1356 در شرايطي در شهر نيشابور به پايان رساندم كه از طرف مدرسه راهنمايي ناصري جهت شركت در اردوي تابستاني رامسر با هزينه دولت دعوت شدم. اين دعوت كه نوعي پاداش محسوب مي شد و از هر مدرسه تنها يك نفر به اين اردو دعوت ميشد براي بنده به عنوان يك نوجوان روستايي بسيار مطلوب و مسرت بخش بود ولي منوط به اجازه پدرم بود ليكن پدرم به رغم اينكه

جهت امضاي رضايت نامه به شهر آمد به جهت مسائلي كه پيش آمد و در واقع از الطاف خفيه الهي بود به من اجازه شركت در اين اردو را نداد گمان ميكنم اگر در آن اردو كه گفته مي شد با حضور وليعهد طاغوت برگزار مي شود شركت كرده بودم طلبه نمي شدم. به هرحال با آغاز سال تحصيلي 56 – 57 بنده به والدينم عرض كردم ديگر به مدرسه نمي روم و اگر بناست درس بخوانم مي خواهم به حوزه علميه بروم كه اين تقاضاي بنده با استقبال پدر و مادرم مواجه شد و از مهرماه 1356 در حالي كه در شهرهاي مثل نيشابور و حتي شهرهاي بزرگتر كمترين نفسي عليه حكومت به گوش مي رسيد و جو خفقان و پليسي بر همه جا حاكم بود ، وارد حوزه علميه كهنسال نيشابور يعني مدرسه گلشن شدم طولي نكشيد كه در پي درگذشت مشكوك مرحوم حاج آقا مصطفي و برگزاري مجالس ختم آن مرحوم و در همان حال دست به دست گشتن عكسها و نوارهاي سخنراني حضرت امام ره فضاي سياسي كشور ملتهب و رفته رفته راهپيماييهاي خياباني و سخنراني هاي اعتراض آميز عليه طاغوت آغاز گرديد كه بنده نيز همچون ديگر طلاب و دانشجويان و ديگر اقشار جامعه در اين برنامه شركت مي كردم تا اينكه انقلاب اسلامي به صورتي غير مترقبه و تنها در سايه الطاف الهي و به گونه اي معجزه آسا به پيروزي رسيد لحظاتي آنچنان شيرين و معنوي و به ياد ماندني كه قلم و زبان از بيان آن قاصر است. مهرماه 1357 در حالي كه انقلاب به اوج خود نزديك مي شد وارد حوزه علميه جديد

التاسيس فضل بن شاذان شدم كه از نظم و فعاليت علمي بهتري برخوردار بود و تا سال 1360 در اين مدرسه به تحصيل مشغول بودم و در همان حال با شروع جنگ تحميلي آموزشهاي نظامي را به طور محدود توسط برادران سپاهي فرا گرفتم. سال 1360 وارد حوزه علميه مشهد شدم ولي شلوغي مشهد و عوامل مزاحم تحصيل آزارم مي داد لذا از سال 1361 با راهنمايي برخي دوستان و اساتيد وارد حوزه علميه مهديه خوانسار شدم كه از نظم و شرايط تحصيلي بسيار مطلوبي برخوردار بود گرچه به دليل ناهمخواني دروس ناچار به تكرار برخي دروس شدم كه البته خالي از فايده هم نبود در همان سال 61 معمم شدم و براي نخستين بار جهت تبليغ به جبهه رفتم واز آن پس تا پايان جنگ در ايام تبليغ و در طي فرصت هايي كه پيش مي آمد جهت اداي وظيفه شرعي خود به جبهه اعزام مي شدم. در سال 1364 در حالي كه بخشي از رسائل و مكاسب را خوانده بودم وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه فيضيه حجره گرفتم و در كنار دروس عمومي حوزه در موسسه در راه حق شركت كردم و در همان حال در رشته ادبيات و علوم انساني از آموزش و پرورش ديپلم گرفتم دوره ليسانس الهيات و معارف اسلامي و فوق ليسانس رشته تاريخ را در موسسه در راه حق و موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گذراندم و از سال 1380 پس از طي مراحل كنكور و گزينش در همان موسسه به گذراندن دوره دكتري رشته تاريخ اسلام مشغول شدم كه اينك رو به پايان است. در طي

اين سنوات از سال 1368 به طور مرتب در درس خارج اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني و به مدت يك سال در درس خارج فقه مرحوم آيت الله فاضل لنكراني ره و يك سال درس خارج فقه حضرت آيت الله مكارم شيرازي شركت كردم. از سال 1378 به جهت كثرت اشتغالات درسي و پژوهشي در رشته تاريخ دروس خارج حوزه را ترك كردم. درطي دوران طلبگي چه نيشابور و چه در مشهد و چه در خوانسار كم و بيش در زمينه دروس حوزوي (صرف و نحو و منطق) تدريس داشتم پس از گذراندن دوره كارشناسي ارشد تاريخ در نهادهاي مختلف حوزه علميه قم نيز به كار تدريس و پژوهش و راهنمائي پايان نامه هاي طلاب و دانش پژوهان اشتغال داشته و دارم .

دقيقي شاهرودي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

مهدي دقيقي شاهرودي از سن 14 سالگي مطالعات ديني خود را آغاز نمود و در سن 16 سالگي در حالي كه در دبيرستان مشغول به تحصيل بود تحصيلات خود را رها نمود وپس از قبولي در آزمون ورودي حوزه علميه قم به صورت طلبه رسمي وارد حوزه علميه قم گرديدو تحصيلات خودرا در محضر مدرسان بزرگ علوم دين آغاز نمود.وي صرف ونحو،معاني وبيان،منطق و معقولات،عقايد و اديان،ادبيات فارسي،فقه واصول وعلوم حديث و علوم مختلف ديني را از محضر مدرسان فرهيخته حوزه فرا گرفت .دغدغه هميشگي او عدم استفاده از علوم فراگرفته توسط علما وطلاب و جاري نشدن علوم ديني در سطح جامعه بود ،او معتقد است اگر فردي علوم را كسب نمايد اما آن را به ديگران نياموزد وديگران نيز از علوم او استفاده نكنند آن فرد عالم

نيست و با جهال تفاوتي ندارد.و از سوي ديگر عدم حضور دانش آموختگان حوزه در جامعه زمينه ورود دزدان اعتقادات را فراهم مي آورد. از اين رو در خلال تحصيل از قم به مناطق مختلف از جمله زادگاه خودتهران سفر مي نمود و در حلقه هاي مختلف درس و گفتگوي ديني با جوانان، نوجوانان و دانشجويان به انتقال يافته هاي خود مي پرداخت .او پس از چندسال كسب فيض از علما وفحول حوزه خود به تحقيق و تحصيل پيرامون معارف دين پرداخت و براي موفقيت هرچه بيشتر براي يافتن راه صحيح سلوك ديني تحقيقات خود را آغاز نمود و گوهر گمشده وجود خود را در "حوزه نجف "و سرآمدان آن حوزه كهن يافت و از اين رو براي شناخت "ريشه هاي علم" و"عالمان آن سامان" به مسافرتهاي مكرربه آن ديار پاك و تحقيقات گسترده درباره آن حوزه كهن دست يازيد.نتيجه تحصيلات و تحقيقات ديني و تلاشهاي علمي وي در حوزه معارف دين ارتباط تنگاتنگ با مجتهدين و عالمان فرهيخته حوزه و كسب اجازات مختلف از آن بزرگواران بود. او در خلال مطالعات ديني تحصيلات كلاسيك خود را نيز ادامه داد و مدرك ديپلم و پيش دانشگاهي خود را نيز دريافت نمود و در مقاطع ورشته اي مختلف دانشگاه نيز پذيرفته شد اما محصور شدن در نظام آموزشي حوزه و دانشگاه مطلوب او نبود و تحقيقات آزادانه و همراه با حريت در حوزه مسائل دين را براي خود برگزيد كه حاصل آن چندين سال تدريس،تحقيق و تبليغ در حيطه مباحث ديني مي باشد. وي نشر فضايل و علوم اهل بيت عليهم السلام،پاسخگويي به مسائل شرعي،شركت در

مناظرات ديني،مسافرتهاي تبليغي ،اداره سايتهاي اينترنتي ديني،تدريس در دانشگاه وحوزه،نوشتن و تهيه مقالات مورد نياز جامعه،رفع اختلافات عموم طبقات جامعه،سخنراني وبرگزاري مراسمات و بزرگداشتهاي ديني،مقابله جدي با منحرفان و شبهه افكنان ديني و ...وظايفي است كه به عنوان يك طلبه براي خود مقرر نموده است.

دولابي، ابوبشر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(320/310 -234/224 ق)، حافظ، محدث و مورخ. وى از دولاب رى بود و پيشه وراقى داشت. در زادگاهش به علم آموزى پرداخت و در شام و عراق و حجاز حديث شنيد و در مصر مسكن گزيد. وى از محمد بن بشار و احمد بن ابى سريج رازى و احمد بن عبدالجبار عطاردى و ابواسحاق جوزجانى و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابوحاتم رازى و ابواحمد بن عدى و ابوالقاسم طبرانى و ابوالحسن بن حيويه و ابوحاتم ابن حبان بستى و ديگران از وى روايت كرده اند. دولابى در راه زيارت خانه خدا، بين مكه و مدينه، در عرج، درگذشت. وى تصانيف سودمندى در تاريخ و مواليد و وفيات علما از خود به جاى گذاشت كه از آن جمله كتاب «الكنى و الاسماء» است كه در حيدرآباد هند به چاپ رسيده است. از ديگر آثار او: «الذريه الطاهره»؛ «اخبار الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (198/6)، رى باستان (347/2)، ريحانه (239/2)، سير النبلاء (309/14)، كشف الظنون (1419 ،827)، الكنى و الالقاب (236/2)، لسان الميزان (652 -651 /5)، لغت نامه (ذيل/ ابوبشر دولابى)، معجم المؤلفين (255/8)، الوافى بالوفيات (36/2)، وفيات الاعيان (353 -352 /4)، هديه العارفين (31/2).

دولت آبادي، ميرزا يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1318 -1241 ش)، روزنامه نگار، نويسنده، مورخ، شاعر. در دولت آباد اصفهان متولد شد و در همان جا نشو و نما يافت. در پنج سالگى به تحصيل خط و سواد مشغول شد از سال 1251 ش كه يازده ساله بود به اتفاق خانواده اش چندين سفر به عراق عرب، خراسان و تهران كرد و در سال 1260 ش به اصفهان بازگشت و در همين شهر با ميرزا آقاى كرمانى و شيخ احمد روحى ملاقات كرد. مجددا

به عراق رفت و در حوزه درس ميرزاى شيرازى و محمدتقى شيرازى شركت كرد و بعد از بازگشت به ايران در اصفهان و تهران نيز در محضر ميرزا ابوالحسن زواره ى اردستانى، معروف به ميرزاى جلوه به تحصيل پرداخت. در سال 1276 ش به استانبول رفت و در آنجا با ميرزا حسن خان دانش اصفهانى و حاجى زين العابدين مراغه اى آسنا شد و در همين شهر به همكارى دهخدا روزنامه فارسى «سروش» را داير كرد. دولت آبادى در سال 1287 ش به تهران آمد و در چند دوره به نمايندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد، وى مسافرتهايى نيز به كشورهاى اروپايى داشت. در تهران به سكته ى قلبى درگذشت. دولت آبادى از پيشروان معارف جديد ايران است كه هم شعر مى گفت و هم رمان و داستان مى نوشت. از آثار وى: داستن «شهرناز»؛ «شجره طيبه»؛ «دوره زندگانى يا غصب حق اطفال»؛ «تاريخ معاصر يا حيات يحيى»؛ «حقيقت راجع به قرارداد مجلس»؛ «نهال ادب»؛ «ارمغان يحيى»؛ «شرح حال ميرزا تقى خان اميركبير».[1]

سال تولد: 1241

فوت: 1318

آثار: كتاب شجره طيبه؛ كتاب على؛ دوره زندگانى يا غضب حق اطفال؛ ارمغان يحيى؛ نهال ادب ايران (شعر)؛ راهنماى انتخاب حقايق؛ تذكر حقيقت؛ داستان شهر ناز؛ سرگذشت درويش چنته؛ لبخند فردوسى؛ كنگره نژادى؛ كتاب ارديبهشت- دو جلد (شعر)؛ شرح احوال قائم مقام فراهانى؛ اصفهان و بيگانگان؛ مكتوب به آكادمى تربيت (ترجمه)؛ اراده (ترجمه)؛ آئين در ايران؛ زندگانى على بن ابى طالب؛ حيات يحيى، 4 جلد؛ لاوره پرس (كنفرانس)؛ حقايق؛ حقيقت راجع به قرارداد مجلس

مناصب: كارمند دولت- نماينده مجلس شوراى ملى- رئيس نشريات وزارت معارف- سرپرست محصلين ايرانى در بلژيك- نماينده ايران در كنگره بين المللى نژادى در لندن

ميرزا يحيى بن حاج

سيد هادى دولت آبادى در سال 1241 هجرى شمسى در قريه دولت آباد متولد شده و بعد از تحصيلات مقدماتى به عراق، مصر و حجاز رفته و در انقلاب مشروطه از پيش قدمان تغيير رژيم بود. در ظهور استبداد صغير به استانبول تبعيد شد بعداً به تهران آمد و در دوره دوم مجلس شوراى ملى به وكالت نامزد شد. وى نماينده ايران در كنگره بين المللى نژادى در لندن بود و در مدت توقف سه ساله در اروپا به تحصيل زبان فرانسه پرداخت و در مراجعت به ايران به عضويت وزارت معارف منصوب گرديد. وى در تأسيس مدارس جديد خدماتى كرده و از پيشروان معارف جديد شمرده مى شود، ايشان در سال 1318 در تهران وفات يافت.

يحيى (حاج ميرزا)، از رجال دوره اخير(ف. 1318 ه.ش.). وى از پيشقدمان آزادى و مروج فرهنگ جديد بود و چند دوره در مجلس شوراى ملى سمت نمايندگى داشت. از آثار اوست: كتاب «على» براى كودكان، «حيات يحيى» در تاريخ معاصر.

برگرفته از كتاب :موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

منابع زندگينامه :[1] از صبا تا نيما (274 -271 /2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (242 -232 /3)، سرآمدان فرهنگ (294 -293 /1)، سخنوران نامى ايران (532 -524 /2)، سخنوران نامى معاصر (3966 -3962 /6)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (1006 ،954 ،904 /2)، مؤلفين كتب چاپى (830 -828 /6).

دهگان، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب، محقق.

تولد: 1307 ق.، روستاى مرزجران اراك.

درگذشت: 25 مرداد 1363.

ابراهيم دهگان، فرزند غلامعلى، در سال هاى كودكى نوشتن و خواندن را در مكتبخانه روستا فراگرفت و تا اوايل جوانى به كشت و كار مشغول بود، تا حدود جنگ بين الملل اول در آن روستا زندگى كرد تا اين كه در آغاز جنگ به

سربازى رفت. سپس به مدرسه آقا ضياءالدين اراك رفت و در سلك طلاب وارد گرديد و تا سال 1347 ق. به تحصيلات خود ادامه داد و بعد از سال 1330 تا 1337 به كار تعليم اشتغال داشت. در ضمن به كار تحقيق نيز پرداخت و مطالبى تدوين نمود كه پاره اى از آنها چاپ شده است. در سال 1307 به خدمت فرهنگ درآمد و به كار آموزش روى آورد. رشته ى تحصيلى وى، علوم قديمه بود كه آن را در محضر استادانى چون آيت الله ضياءالدين اراكى و آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى فراگرفته بود. اما احاطه ى او در رشته هايى چون تاريخ، جغرافيا، ادبيات فارسى و عربى، لغت شناسى و ديگر رشته هاى علوم انسانى، صرفا به واسطه ى مطالعه ى شخصى خودش بود و نزد استادى تعليم نديده بود. وى كمابيش در اين رشته ها صاحب بيست جلد تأليف بود. زمينه ى كار وى بيشتر تاريخ و جغرافيا بود و بيشتر آثارى كه از او به يادگار مانده است در همين زمينه است. وى همچنين به گردآورى كتب خطى اهتمام مى ورزيد. وقتى درگذشت، فرزندانش كتاب هاى وى را كه حدود 2500 جلد كتاب چاپى و كمابيش 250 جلد نسخه دستنويس خطى نفيس بود. به كتابخانه ى ملى اراك اهدا كردند. عمده ترين تأليفات وى به اين شرح است: تاريخ اراك (دو جلد، اراك جلد اول، 1329، جلد دوم، 1330)؛ تصحيح و تحشيه عباسنامه (تأليف محمدطاهر قزوينى، اراك، 1329)؛ نور مبين (در تاريخ مهاجرت مؤلف، از حجت الاسلام نوالدين عراقى، ترجمه از عربى به فارسى يا الحاقات، اراك 1332)؛ تصحيح و تحشيه تاريخ صفويان (اقتباس از خلاصةالتواريخ و تاريخ ملا كمال، اراك، 1332)؛ تصحيح و تحشيه تاريخ الدخانيه (يا

قرارداد رژى، از شيخ حسن كربلايى، 1333)؛ ملخص تاريخ نو (از سلطان يعقوب خان انجدانى معاصر عباس ميرزا، اراك، 1332)؛ جمع آورى رباعيات بابا طاهر عريان؛ تاريخ ارمنستان (از موسى خورون؛ ترجمه آواساپيان، نگارش ابراهيم دهگان، اراك، 1331)؛ گزارش نامه يا فقه اللغة اسامى امكنه (در مطلع كتاب گرجنامه يا تاريخ آستانه (اراك، 1342)؛ سازمان فرهنگ اراك و شرح حال ده تن از مردان نامى اراك (اراك، 1339)؛ كارنامه يا دو بخش ديگر از تاريخ اراك (تاريخ انجدان، سادات اسماعيليه و فهرست وار وقايع شهرستان اراك از 1271 تا به عصر حاضر، اراك، 1345).

برخى از مطالب به چاپ نرسيده وى به اين شرح هستند: اشعار محلى اراك؛ گندآوران اراك؛ چشمه هاى اراك (بخشى از آن در مجله «روشندل» به مديريت دكتر محمد خزائلى به چاپ رسيده است)، كيسه ى كرفه (شامل هزار مطلب علمى، ادبى، لغوى، اجتماعى، تاريخى و جفرافيايى).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ديلمي همداني، ابوشجاع شيرويه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(509 -445 ق)، حافظ، محدث و مورخ. از محمد بن عثمان قومسانى و يوسف بن محمد مستملى، سفيان بن حسن بن منجويه. و ابوالفرج بجلى و احمد دينورى و بسيارى ديگر حديث شنيد. فرزندش شهردار و محمد بن فضل عطار و ابوطاهر سلفى و ابوموسى مدينى و عده اى ديگر از او روايت كردند. وى را از طبقه متوسط محدثان شمرده اند. از آثار وى: «تاريخ همدان»؛ «فردوس الاخبار»، حاوى ده هزار حديث، كه سيوطى «جامع صغير» خود را به اين روش تاليف داده؛ «رياض الانس لعقلاء الانس فى معرفه احوال النبى (ص) و تاريخ الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (268/3)، ايضاح المكنون (599/1)، بحارالانوار (25/1)، بزرگان و سخن سرايان همدان (164 -163 /1)، الذريعه (164/16)، ريحانه (250/2)،

سير النبلاء (295 -294 /19)، كشف الظنون (1254)، الكنى و الالقاب (239 -238 /2)، لغت نامه (ذيل/ شيرويه)، معجم المؤلفين (313/4)، الوافى بالوفيات (218 -217 /16)، هديه الاحباب (137).

ديوان بيگي شيرازي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1241- وف بعد از 1313 ق)، تذكره نويس، مورخ. از اهالى محله ى ميدان شاه شيراز بود و معاصر ناصرالدين شاه و داراى منصب ايشك آقاسى باشى بود. وى سفرهاى مختلف به اقطار ايران داشت و در طى همين مسافرتها با بسيارى از شاعران ديدار كرد و شرح حال آنها را فراهم نمود و در نگارش تذكره بزرگ و نسبتا جامع خود «حديقه الشعراء» بهره جست. در اين تذكره بيش از 1500 تن از شاعران ايران در فاصله ى سالهاى 1200 ق تا 1310 ق معرفى شده اند. آثا ديگر وى: «تاريخ يزد» يا «اخبار اليزد»؛ «كتابى در مصائب اهل بيت نبوت (ع)» و ذيلى بر كتاب «رياض الجنه». وى در شيراز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران، دوره ى بازگشت (74 -73 /2)، تاريخ تذكره هاى فارسى (457 -439 /1)، حديقه الشعراء (مقدمه كتاب)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (213 -212 /1)، الذريعه (385/6)، شرح حال رجال (28 -27 /6)، مكارم الاثار (1140 -1139 /4).

ذاكري، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر ذاكرخمي

محل تولد : بردسكن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اين جانب علي اكبر ذاكري در سال 1338 در خانواده اي روحاني در روستاي خمي (خمين) در يازده كيلو متري شهرستان بردسكن (و كاشمر) متولد شدم . جدم حاج محمد علي معروف به حاج شيخ از روحانيون مشهور و خوشنام منطقه بود . پدرم نيز روحاني است . تحصيلات را تا ششم ابتدايي در روستا گذراندم و پس از آن در سال 1350 وارد حوزه علميه كاشمر شدم . در مدرسه دانش يا عتيق حجره گرفتم . مديريت اين مدرسه به عهده آيت الله محمد صادق

سعيدي بود . در آن زمان حوزه علميه كاشمر از رونق خوبي برخوردار بود . ادبيات و بخشي از اصول و منطق را در كاشمر گذراندم . اساتيدم عبارت بودند از : حجج اسلام :1. حاج شيخ موذني ؛ بخشي از جامع المقدمات 2. مرحوم علومي ؛ نصاب ، بخشي از جامع المقدمات ،شرح نظام و عروه الوثقي 3. حاج شيخ علي اصغر بلاغي ؛ صمديه و سيوطي 4. حاج شيخ فضل الله شريعتي محولاتي ؛ مغني باب اول و رابع و مختصر المعاني 5. محمد كاظم سعيدي (برادر بزرگتر ايت الله سعيدي ) منطق كبري و اندكي از حاشيه 6. آقاي فرقاني ؛ معالم 7. حاج شيخ جواد مدرسي ؛ تحرير المعالم كه اخيرا چاپ شده بود ، بخش بديع مختصر . طلاب موظف بودند افزون بر درس هاي معمول ، مسائل رساله عمليه را حفظ كنند و از روي گلستان سعدي و كتاب كليله و دمنه مشق نوشته و لغات آن را ياد بگيرند تا هم با ادبيات آشنا شوند و هم تمرين خط داشته باشند .

آيت الله مشكيني پس از تبعيد به كاشمر ، در مدرسه حاج شيخ درس تفسير و نهج البلاغه برگزار مي كردند كه در آن درسها شركت مي كردم و آشنائيم با نهج البلاغه از اينجا آغاز شد .پس از بازگشت آيت الله مشكيني به قم زمينه اي فراهم شد كه گروهي از طلاب كاشمر به قم بيايند و من در سال 1355 به قم آمدم و در منزلي كه ايشان در اختيار طلاب گذاشتند ساكن شدم . سپس در امتحان ورودي مدرسه امام صادق (ع) شركت كردم

و تا پيروزي انقلاب اسلامي در آنجا بودم . در مدرسه حجتيه حجره گرفتم . در قم در درس اخلاق و تفسير آيت الله مشكيني شركت مي كردم كه بيشترين تاثير را در شخصيت من و ديگر طلاب كاشمر داشت . دفتر تبليغات هم كلاسهايي تشكيل ميداد كه در آنها اساتيدي مانند : آيت الله شهيد بهشتي ، شهيد باهنر و رهبر معظم انقلاب اسلامي تدريس ميكردند . در سال 1360 در بخش فرهنگي مدرسه عالي تربيتي و قضايي قم شركت كردم و مدرك ليسانس دريافت نمودم . دوره عالي زبان انگليسي دفتر تبليغات را نيز به پايان رساندم . در سال 1362 سطح را امتحان دادم . در سال 1368 با بخش احياء آثار دفتر تبليغات اسلامي همكاري كرده و در استخراج رجال كتاب مختلف الشيعه به تحقيق پرداختم . در سال هاي 1367 تا 1369 با همكاري دوستان به استخراج آيات اخلاقي قرآن پرداختيم كه محصول آن در مجله حوزه منتشر شد . ازسال 1368 عضو مجله حوزه شدم كه تا كنون 35 مقاله در اين مجله و 8 مقاله در مجله فقه و همين مقدار در ديگر مجلات و به مناسبت نشست ها و كنگره ها نگاشتم كه برخي از آنها لوح افتخار جشنواره مطبوعات را به همراه داشت . افزون بر استفاده از اساتيد در فقه ، اصول و فلسفه در دانشكده شهيد محلاتي چند ترم نهج البلاغه تدريس كردم ودر مركز تربيت نويسنده و محقق دفتر تبليغات اسلامي به تدريس تاريخ اسلام پرداختم . با برخي ارگان ها براي داوري كتاب و مقالات پژوهشي مانند دين پژوهان و كتاب سال

جمهوري اسلامي و برخي كنگره ها همكاري دارم . جهت تبليغ به مناطق مختلف سفر كردم و به همين منظور به جبهه هاي جنوب ، غرب و كردستان رفتم .

اساتيد قم : تفسير : آيات : مشكيني ، خزعلي ، معرفت ، اشراقي سطح : آيات و حجج اسلام : باكوئي ، وجداني ،علي اصغر باغاني ، مدرس افغاني ، مصطفي نوراني ، صلواتي ، دوزدوزاني ،شيخ علي پناه اشتهاردي ، ستوده . خارج : آيات عظام : فاضل لنكراني ، مكارم شيرازي ، منتظري ، تبريزي ، صانعي ، وحيد خراساني و هاشمي شاهرودي . فلسفه : آيات و حجج اسلام : انصاري شيرازي ، فياض ، محمد علي گرامي .

ذبيح زاده روشن، علي نقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي نقى ذبيح زاده روشن

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در رژيم طاغوت قبل از نظام جديد راهنمائي پس از سيكل، سال اول تجربي را گذراندم و تحت تاثير جلسات مذهبي در سال تحصيلي 55 – 54 دو سال قبل از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه قم گرديدم و با جمعي از دوستان در مدرسه اي واقع در گذر خان تحت نظر مرحوم آيت الله مرتضي حائري دروس مقدمات را گذرانديم و در سال دوم يعني سال تحصيلي 56 – 55 وارد مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني بنام الونديه واقع در چهار مردان درس سيوطي و ساير دروس جنبي را خوانديم. و ضمنا از دورس جامعه شناسي و روانشناسي تربيتي آقاي دكترعلي قائمي كه در بعضي از مراكز وابسته به حوزه برگزار مي شد شركت مي كردم. در سال سوم

تحصيلي 57 – 56 وارد مدرسه ديگر آيت الله العظمي گلپايگاني واقع در صفائيه گشته و درس مغني و ساير دروس جنبي را در آن مدرسه از محضر استاد طالقاني و ساير اساتيد معظم تلمذ مي نمودم كه ناگهان به همراه سايرين با حادثه ارتحال مرحوم حاج آقا مصطفي فرزند برومند امام خميني (رض) مواجه گرديديم. اين واقعه كه به تعبير امام خميني (رض) از الطاف خفيه حضرت حق بود موجب اوج گيري مبارزات مردم رشيد ايران به رهبري امام گرديد و بصورت زنجيره اي حوادث جريانات و خاطرات مردم مختلف ايران را بدنبال داشت و از آن تاريخ دروس حوزوي و درس هاي

مدارس بخاطر شركت طلاب در روند مبارزات به كندي پيش مي رفت. در سال چهارم تحصيلي يعني 58 – 57 درس ها به صورت رسمي برگزار نمي شد و افراد متعهد حوزه و از جمله امثال حقير بخاطر تكاليف و وظايف مبارزاتي به انجام وظيفه مشغول بوده و در همان ايام مختصرا قسمتهائي از معالم، اصول فقه، مختصر المعاني را به صورت آزاد نزد اساتيد به صورت خصوصي درس مي گرفتيم و شور انقلاب همه مناطق ايران را فرا گرفته بود. در همان سال مردم ايران شاهد قيامهاي 17 شهريور تهران، و جابجائي مهره هاي رژيم فاسد پهلوي نخست وزيران جمشيد آموزگار، شريف امامى، ازهاري و بختيار و در ادامه انتقال امام خميني (رض) از عراق به پاريس و سرانجام خروج مفتضحانه شاه و ورود شكوهمندانه امام خميني (رض) به ايران و آغاز دهه مباركه فجر تا پيروزي انقلاب اسلامي 22 بهمن سال 1357 و انتخاب و برقراري جمهوري اسلامي بودند.

در سال تحصيلي 59 – 58 پس از تاهل به تحصيل لمعه و اصول فقه به صورت آزاد از محضر اساتيد بزرگواري چون آيت الله شيخ علي پناه اشتهاردي و ديگران اشتغال داشتم و در همان ايام از دروس ضروري و جنبي مربوط به شرائط اول پيروزي انقلاب كه توسط دفتر تبليغات بوسيله آيات عظام آقايان مكارم شيرازى، سبحانى، مرحوم شهيد باهنر، تمرين خطابه از مرحوم آقاي فلسفي و تفسير آيت الله خزعلي و طاهري خرم آبادي و درس شناخت شناسي آيت الله مصباح يزدي در مهديه واقع در خيابان چهار مردان و اساتيد ديگري ارائه مي شد، استفاده مي كرديم كه بسياري از آن جزوات هنوز نزد اينجانب موجود است. در ادامه همين سال هاي نخست پس از پيروزي انقلاب ضمن آنكه تحت فرمان امام خميني (رض) طبق وظيفه در اوضاع سياسي و اجتماعي شركت داشته و دروس متعدد اصلي و جنبي را مي خوانديم و در راستاي نيازهاي جامعه آن روز در مقابله با تفكر ماركسيستى، ماترياليستي و ليبراليستي فعاليت مي نموديم. ما در سال تحصيلي 60 – 59 پس از آغاز جنگ تحميلي از طرفي وظيفه داشتيم تا در مقابل شبهات الحادي كمونيستى، امثال ليبرالي و ضد انقلابي منافقين و ديگران خود را مسلح علمي نمائيم و از طرفي به دروس حوزوي كه نظام مند مي گرديد برسيم و از جهتي ديگر راهي جبهه هاي حق عليه باطل باشيم. پس از اتمام شرح لمعه در همان سال و يا سال هاي تحصيلي بعد دروس مكاسب محرمه و رسائل را از محضر اساتيدي چون آيت الله بني فضل و آيت الله اعتمادي استفاده

كرده در سال تحصيلي 62 – 61 بخاطر نياز جوامع علمي وارد موسسه در راه حق قم گرديدم و درس هاي مختلف معارف قرآن و فلسفه اسلامي و دروس بدايه و نهايه و زبان انگليسي رياضي و مكالمه عربي و دروس مباني رشته هاي مختلف علوم انساني از قبيل جامعه شناسى، علوم سياسى، اقتصاد، روانشناسي و ... را نزد اساتيد بزرگواري چون آيت الله مصباح يزدي استاد فياضى، دكتر صديق، استاد مصباحى، دكتر قائمي و ديگران گذرانديم. پس ازآن دوره چهار ساله، طبق برنامه آن موسسه با تعيين گرايش در دوره چهار ساله دوم در بنياد باقر العلوم(ع) موسسه فعلي امام خميني (رض)، در زمينه اختصاصي تاريخ، دورس تاريخ محض و اسلامي را به صورت پيوسته كارشناسي و كارشناسي ارشد گذرانديم و در سال 74 پس از اتمام اين دوره، رساله پايان نامه تحت عنوان (ريشه هاي روابط علماي تشيع با صفويان) تحت نظر استاد راهنما جناب آقاي دكتررضا شعباني و استاد ناظر آقاي دكتر صادق آيينه وند دفاع نمودم و پس از گذراندن دوران طولاني كه البته حدود دو سال بخاطر تحولاتي در موسسه رشته ما به انعطال انجاميد توانستيم در اين سال مدرك كارشناسي ارشد تاريخ را دريافت نمائيم. در همين دوره طولاني طبق ضرورت برنامه موسسه و بعدا دوره اختصاص آن در بنياد باقر العلوم موسسه فعلي امام خميني (رض)، در دروس حوزوي شركت مي نموديم و دروس مكاسب بيع و خيارات و كفايه الاصول را نزد استاد بزرگوار مرحوم آيت الله ستوده گذرانده و ضمنا در امتحانات حوزه نيز شركت مي نموديم. از آن پس در دروس خارج اساتيد بزرگوار آيات

عظام تبريزى، سبحانى، فاضل لنكرانى، جوادي آملي و مرحوم آيت الله خاتم يزدي جمعا چيزي حدود 12 سال شركت داشتم و درس ها را يادداشت مي نموديم. در مدارج علمي حوزه ثبت نام نمودم كه طبق برگه اي كه در دست دارم براي سطح 4 موضوع خراج در اسلام را تعيين كردند كه هنوز وقت نكرده ام تدوين نمايم شايد كتاب 4 جلدي مرجعيت و سياست در عصر غيبت بجاي آن پذيرفته شود.از سال تحصيلي 74 – 73 در دانشگاه آزاد قم، مدرسه غير ايراني مركز جهاني و امام خميني (رض)، مدرسه شهيدين، جامعة الزهراء موسسه امام خميني (رض) و دانشگاه باقر العلوم و بعضي از دانشگاه خارج قم دروس مختلف تاريخ اسلام 1، 2، 3، 4 تاريخ اروپايي 1، 2، 3، 4 و تاريخ معاصر ايران، تاريخ تشيع، تاريخ تحول دولت و خلافت، ديپلماسي در اسلام، دروس معارف، (معارف، ريشه هاي انقلاب، اخلاق، متون، تاريخ اسلام)، تاريخ عصر غيبت، تاريخ تشيع از عصر صفويه تا هم اكنون، جريان شناسي مشروطيت، تاريخ مرجعيت شيعه و دروسي چون روش تحقيق، نحو، تفسير قرآن و متن اختصاصي تاريخ عربي را تدريس نموده ام و در مركز پژوهشي موسسه امام خميني(ره) پروژه تحقيقي مرجعيت و سياست در عصر غيبت را در 4 جلد به اتمام رسانده و اينك عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي قم و همكار پژوهشي موسسه امام خميني (رض) مي باشم.

ذهبي دزفولي، عين الدين حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مورخ و نويسنده. از جمله آثار وى: «تاريخ مختصر دزفول»، از پايان صفويان تا روزگار نگارنده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرستواره ى كتابهاى فارسى (901/2).

رادمنش، عزت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ و تمدن اسلام، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تاريخ و تمدن اسلامى از دانشگاه فردوسى مشهد در سال 1349، كارشناسى ارشد از دانشگاه سوربن فرانسه، دكترا در تحليل جامعه شناسى و فلسفه تاريخ از ديدگاه ابن خلدون از دانشگاه سوربن پاريس در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نگارش تاريخ جنگ به مدت 4 سال با همكارى ارتش، بررسى اوضاع اجتماعى، اقتصادى، سياسى، رزمى مدينه در زمان پيامبر، اوضاع سياسى اجتماعى ايران در عصر خسرو پرويز، دو سال پژوهش در دانشگاه الجزاير.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 12

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ، تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامى، جامعه شناسى، فلسفه تاريخ، تاريخ در قرآن.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 8، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تعاون در اسلام، انقلاب اكتبر 1917 و آراء متفكرين (يهود و انقلاب اكتبر)، فلسفه تاريخ، ديدگاههاى جامعه شناسى در قرآن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رازي صنعايي، ابوالعباس احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 460 ق)، مورخ. از آثار وى: «در السحابه فى مواضع وفيات الصحابه»؛ «تاريخ يمن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (458/1)، كشف الظنون (311 -310)، معجم المؤلفين (294/1).

رازي، حيدر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، مورخ. از آثار وى: «مجمع التواريخ» يا «تاريخ حيدرى» يا «زبده التواريخ» كه تاريخى عمومى از آغاز تا روزگار نگارنده است كه از 1020 تا 1028 ق طول كشيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1725 ،1557 -1556 /5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (769/2)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (646/1).

رازي، محمد شريف

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد شريف رازي، در سال 1300ش (1340ق) در خانداني متدين در شهر ري به دنيا آمد. در سيزده سالگي پدر را از دست داد و پس از آن به كار و كسب و تحصيل علوم جديد و مقدمات علوم ديني پرداخت. وي در هفده سالگي با صلاحديد آيت اللَّه شيخ محمدتقي بافقي كه دوران تبعيدش را در شهر ري مي گذارند، به قم رفت و به تكميل سطوح عالي حوزه همت گماشت. حجت الاسلام شريف رازي پس از آن رهسپار حوزه علميه نجف اشرف گرديد و مدتي از درس سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ غلامحسين اردبيلي بهره برد. ايشان همچنين پس از چند ماهي كه از دروس آيت اللَّه ميرزا مهدي اصفهاني در مشهد مقدس استفاده نمود، در قم رحل اقامت افكند و يكسره به درس فقه و اصول حضرات آيات: سيد محمد حجت كوه كمره اي و سيدحسين بروجردي حاضر شد و مباني علمي خويش را استوار ساخت. حجت الاسلام شريف رازي در سال 1333ش به شهر ري رفت و در مدت اقامت پنج ساله در آنجا، در تاسيس، مديريت و تدريسِ مدرسه بُرهانيه نقش مهمي ايفا نمود. از آن پس به قم بازگشت و به تاليف و تحقيق و تبليغ دين در داخل و خارج كشور اشتغال ورزيد. وي

از بسياري از بزرگان شيعه اجازات امور حسبيه و روايتي دريافت داشت كه از جمله آنها، اجازات روايي حضرات آيات: شيخ آقابزرگ تهراني، شيخ علي اكبر نهاوندي و سيدشهاب الدين مرعشي نجفي بود. حجت الاسلام شريف رازي در ضبط تاريخ حوزه هاي علميه و بزرگان شيعه اهتمامي خاص داشت و با تاليف و نگارش كتاب هاي آثارُالحُجَّه يا دايرةالمعارف حوزه علميه قم در 2 جلد و نيز گنجينه دانشمندان درباره شرح حال زندگي علماي معاصر شيعه در ايران و عراق، در 9 جلد، در احيا و بزرگداشت نام و ياد علماي شيعه قدمي بلند و گامي ارجمند برداشت. علاوه بر اين از شريف رازي آثار با ارزش ديگري بر جاي مانده كه اختران فروزان ري و تهران، كرامات صالحين، چرا شيعه شدم، مشاهير دانشمند اسلام، تعليقه بر وسايل الشيعه در 5 جلد و تعليه بر بحارالانوار در 6 جلد و... از آن جمله اند. معظمٌ له سرانجام پس از عمري تحقيق و نگارش، در بيست و پنجم فروردين 1379ش برابر با هفتم محرم 1420ق در هفتاد و نه سالگي بدرود حيات گفت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.

راقم سمرقندي، شرف الدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1113 ق)، مورخ. وى تاريخى داشته به نام «تاريخ راقم» يا «تاريخ سيد راقمى»، كه تاريخ كوتاهى است درباره ى تركستان، از عهد تيمور (763 ق) تا پادشاهى عبدالعزيز سال (1054 ق). اين كتاب را «تاريخ نامه ى راقمى» و «تاريخ كثيره» نيز خوانده اند. اين كتاب حاوى وقايع مشهور تاريخى و مخصوصا وفيات مشاهير خراسان و ماوراءالنهر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (531 -530 /2)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (865 -864 /2)، يادداشتهاى قزوينى (16 -15 /2).

راوندي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي راوندي در سال 1292 ، در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ايمان و دوره دبيرستان را در دارالفنون به پايان برد ، سپس وارد دانشكده افسري شد و در همانجا دوره سربازي را انجام داد. آنگاه جهت ادامه تحصيل وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و در رشته قضايي با درجه ليسانس فارغ التحصيل شد. استاد رواندي پس از تحصيلات عالي ، مشاغل مختلفي را عهده دار شد ، وي ابتدا در راه آهن تهران به كار پرداخت ، سپس از سال 1318 ش . وارد دادگستري شد و به خدمت قضايي اشتغال ورزيد. راوندي همچنين سمت هايي همچون رياست ثبت كل كشور و دادياري ديوان عالي كشور را نيز پذيرفت ، تا آنكه در سال 1344 ش ، بازنشسته شد. وي پس از بازنشستگي به پژوهش درباره تاريخ ايران و نقش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت و آثار نيز به چاپ رساند. استاد مرتضي راوندي سرانجام در روز چهارشنبه 23 شهريور 1378 در پي عارضه مغزي ديده از جهان فروبست.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

تحصيلات رسمي و حرفه اي

: مرتضي راوندي تحصيلات دوره ي ابتدايي و متوسطه را در تهران به پايان رساند. در سال 1322 به اخذ ليسانس در رشته ي ادبيات فارسي از دانشسراي عالي توفيق پيداكرد و به سال 1324 براي فراگرفتن علوم ديني و معارف اسلامي رهسپار شهر مذهبي قم گرديد. در سال 1329 براي تكميل تحصيلات به تهران بازگشت و در سال 1335 به اخذ درجه ي دكترا در رشته ي زبان و ادبيات فارسي نائل آمد. وي براي تز دكتراي خود و به راهنمايي استادش شيخ محمد سرابي ، « تفسير مجمع البيان » را كه تفسيري جامع در علوم قرآني است برگزيد.

خاطرات و وقايع تحصيل : مرتضي راوندي از سختگيري هاي نابجا و نظام آموزشي غلط دوران تحصيل خود چنين ياد مي كند: « محيط اجتماعي ايران طوري بود كه خانواده ها و دولت وقت ، توجهي به حيات جسمي و روحي كودكان نداشتند . تحرك ، بازي ، دويدن و جست و خيز اگر امروز نوعي تربيت و آموزش حساب مي شود ، در قديم نه تنها مورد تاييد خانواده و مسئوولين فرهنگي نبود ، بلكه نوعي شيطنت و بازي گوشي بي ادبانه تلقي مي شد. هيچ فراموش نمي كنم موقعي كه در مدرسه مباركه ايمان دوره ابتدايي را مي گذراندم ، مدير مدرسه مرحوم « ميرزا ابوالقاسم خان تفرشي » نه تنها در دويدن و بازي كردن را تاييد نمي كرد ، بلكه در طبقه سوم ساختمان مدرسه و در ايوان مي نشست و دست هايش را مقابل چشم ها مي گذاشت و چنين وانمود مي كرد كه نمي بيند. اگر كودكي به حكم

غريزه كودكي جست و خيز مي كرد و با ديگر اطفال به بازي مشغول مي شد ، آقاي ميرزا با تركه حاضر مي شد و به يكي از فراش ها مي گفت: « بيارش. » و بعد بساط تركه و فلك و تنبيه بود.

وقايع ميانسالي : روي كار آمدن محمدرضا شاه پهلوي و باز شدن فضاي سياسي از سال 1320 ، روشنفكران و سياستمداران را يكبار ديگر وارد عرصه سياست نمود ، مرتضي راوندي نيز از جمله اين افراد بود كه در مسير جريانات سياسي كشور قرار گرفت و مدتي را نيز در زندان شاه به سر برد.

زمان و علت فوت : مرتضي راوندي در روز چهارشنبه 23 شهريور 1378 در پي عارضه مغزي ديده از جهان فروبست.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرتضي رواندي پس از تحصيلات عالي ، مشاغل مختلفي را عهده دار شد ، وي ابتدا در راه آهن تهران به كار پرداخت ، سپس از سال 1318 ش . وارد دادگستري شد و به خدمت قضايي اشتغال ورزيد. راوندي همچنين سمت هايي همچون رياست ثبت كل كشور و دادياري ديوان عالي كشور را نيز پذيرفت ، تا آنكه در سال 1344 ش ، بازنشسته شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرتضي راوندي پس از بازنشستگي به پژوهش درباره تاريخ ايران و نقش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت. علاوه بر آن سفر به فرانسه و ديدن كتاب هايي درباره زندگي روزمره توده مردم پاريس در سده هاي گذشته ، ايشان را مصمم به پژوهش درباره زندگاني مردم و آداب و رسوم عادي و ساير طبقات مختلف كشور از لابه لاي تواريخ

كهن نمود.

راوندي، نجم الدين ابوبكر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نجم الدين ابوبكر عمر بن علي بن سليمان بن محمدبن احمدبن حسين بن همت راوندي در اوايل نيمه دوم قرن ششم در راوند كاشان متولد شد. پدران وي از علما و خاندان عراقي الاصل بودند. وي در كودكي پدر را از دست داد اما در كنف حمايت دايي هاي فرهنگ دوست خود زين الدين و تاج الدين، علوم شرعي و ادبي و خوشنويسي را آموخت. راوندي پس از بروز قحطي سال 570 در اصفهان، براي تحصيل به مسافرت در شهرهاي ايران و عراق پرداخت و از سال 577 به دربار شاهان سلجوقي راه يافت . راوندي پس از انقراض سلجوقيان بزرگ، از همدان راهي آسياي صغير شد و در دربار سلطان غياث الدين ابوالفتح كيخسرو بن قليچ ارسلان مورد استقبال قرار گرفت و كتاب خود «راحه الصدور و آيه السرور في تاريخ آل سلجوق» را در سال 599 به وي تقديم كرد و اندكي بعد درگذشت.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : ايران دوره اسلامي

والدين و انساب : خاندان نجم الدين ابوبكر راوندي از خانواده هاي علماي عراق بودند اما وي در راوند كاشان ولادت يافت. تاج الدين راوندي و زين الدين راوندي دايي هاي او ازشاعران عهد سلجوقي به شمار مي روند.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : نجم الدين ابوبكر راوندي در كودكي پدر را از دست داد و خاندان او به سبب قحطي سال570 تهيدست شدند . چنانكه محمد راوندي به مدت 10 سال تحت حمايت دايي خود تاج الدين احمد بن محمد بن علي راوندي ،كه از فاضلان بزرگ روزگار و در انواع علوم شرعي و ادبي سرآمد بود، رشد

كرد و به شهرهاي مهم عراق سفر كرد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : نجم الدين ابوبكر راوندي كه در كودكي به زبان عربي تسلط داشت علوم شرعي و ادبي و هم چنين خوش نويسي را نزد دايي هاي خود آموخت تا آنجا كه در هفتاد نوع خط مهارت يافت . تسلط وي به خوش نويسي مو جب شد تا علومي را نيز از طريق نسخه نويسي كتابها كسب كند . از سال 570 محمد راوندي سفرهاي خود را به شهر هاي مختلف ايران و عراق براي تحصيل علم آغاز كرد . او در مدارس عراق به صورت پراكنده و موقت به تحصيل پرداخت.

خاطرات و وقايع تحصيل : پدر نجم الدين ابوبكر راوندي در حين تحصيل وي درگذشت و اوضاع مالي خانواده راوندي رو به نزول رفت اين اوضاع با وقوع قحطي سال 507 در اصفهان به وخامت گراييد .

فعاليتهاي ضمن تحصيل : نجم الدين ابوبكر راوندي به خطاطي تذهيب و جلد سازي نيز مي پرداخت و در حين تحصيل از طريق نسخه نويسي كتابها امرار معاش مي كرد. نجم الدين ابوبكر راوندي به نثر و شعر مسلط بود همواره در اين باره به ممارست مشغول بود . و در دربار سلاطين پذيرفته مي شد . و اشعار خود را از جمله قصايدش در كتاب راحه الصدور و آيه السرور آورده است

استادان و مربيان : نجم الدين ابوبكر راوندي نزد دايي هاي خود زين الدين و تاج الدين احمد بن محمد بن علي راوندي مقدمات علوم شرعي و ادبي را آموخت . تاج الدين در همدان در مدرسه محله سابق آباد درس مي گفت.

هم دوره اي

ها و همكاران : شهاب الدين احمد از دوستان دوران تحصيل نجم الدين ابوبكر راوندي بوده است كه راوندي گاهي بدليل فروتني بعنوان استاد خود از وي ياد مي كند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : نجم الدين ابوبكر راوندي پس از قحطي سال 570 در اصفهان براي تحصيل در شهرهاي ايران و عراق به مسافرت پرداخت و از سال 577 به دربار طغرل بن ارسلان سلجوقي راه يافت و پس از آن به خدمت سليمان شاه بن قلج ارسلان سلجوقي درآمد. در اين سالها راوندي در همدان اقامت داشت ، اما پس از انقراض سلجوقيان ايران، به روم رفت و در دربار سلطان غياث الدين ابوالفتح كيخسرو بن قلج ارسلان پذيرفته شد. در آن زمان گروهي از بزرگان ايران از دست مغولان به دربار امن پادشاهان سلاجقه روم پناه مي بردند . از آن جمله مي توان به شمس الدين تبريزي، مولانا جلال الدين بلخي [مولوي ]و نجم الدين رازي از عارفان مشهور آن زمان نام برد . راوندي كتب خود را به دليل احساس دين به سلاطين سلجوقي و در قدرداني از تاسيس مدارس عراق كه وي در آنها تحصيل كرده بود و براي به يادگار گزاردن اثرجادواني از خود و همچنين براي تجليل از فتح عظيم انطاكيه توسط كيخسرو بن قلج ارسلان در سال 599 كتاب راحه الصدور را به وي تقديم كرد. [صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج2، صص 10-1009] وي از سال 580 به فكر تاليف چنين اثري افتاد. و در سال 602 به طور كامل اتمام يافت.

فعاليتهاي آموزشي : نجم الدين ابوبكر راوندي بعنوان معلم پسران سليمان شاه

بن قلج ارسلان سلجوق در دربار حضور داشت.

شاگردان : فرزندان سليمان شاه بن قلچ ارسلان سلجوقي در كودكي تحت تعليم نجم الدين ابوبكر راوندي قرار داشته اند.

همفكران فرد : افضل الدين كرماني، اتابيك منتجب الدين بديع كاتب جويني همانند محمد بن علي راوندي از شاعران و مورخين ومنشيان دربار سلجوقي به شمار مي رفتند كاشاني (مولف زبده التواريخ)در عهد سلجوقي همانند نجم الدين ابوبكر راوندي كتاب خود را بر اساس سلجوقنامه ظهير الدين نيشابوري نگاشت.

چگونگي عرضه آثار : نجم الدين ابوبكر راوندي كتاب راحه الصدور را به نام سلطان غياث الدين ابوالفتح كيخسرو بن قلچ ارسلان سلجوقي به پايان برد و به وي تقديم نمود. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 0

ويژگي اثر : 0

2 اعلام الملوك معروف به راحه الصدور و آيه السرور

ويژگي اثر : راوندي دراين كتاب پر ارزش خود پس از ذكر ديباچه و سبب تاليف كتاب و ستايش عدل و انصاف كه پر است از فوايد ادبي و تاريخي، وارد تحقيق و بحث در دولت سلجوقيان شده و كار آنان را از ابتدا شرح داده و وقايع عهد سلاجقه بزرگ را تا پايان كار سنجر به تفصيل آورده و آنگاه به ذكر سلاجقه عراق تا پايان كار طغرل بن ارسلان و استيلاي خوارزمشاهيان بر عراق پرداخته و در عين حال درباره اتابكان عراق و آذربايجان به تفصيل سخن گفته است. در پايان كتاب راوندي فصولي در ذكر آداب شطرنج، شراب، مسابقت و تيرانداختن، شكار كردن، اصول خط ، في الغالب و المغلوب و فصلي در خاتمت كتاب آورده و كتاب را به نام و مدح غياث الدين كيخسرو خاتمه داده است.

[صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج3، ص 1010] كتاب راحه الصدور آيه السرور در سال 599 تاليف شده و يكي از بهترين كتب نثر فارسي و در نهايت فصاحت و رواني نوشته شده است و در ضمن اشعاري به فارسي از مولف و نيز از بزرگان ادب فارسي در آن ثبت شده است، [نفيسي، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسي، ج1، ص 145] راحه الصدور از كتب مهم قرن ششم و اوايل قرن هفتم است كه خواه از باب سلامت انشا آن و ابراز فضل هاي مولف و خواه از نظر در بر گرفتن اطلاعات فراوان تاريخي و اجتماي در شمار معتبرترين و سودمند ترين كتب فارسي پيش از حمله مغول در ايران به شمار مي رود. [صفا،تاريخ ادبيات در ايران، ج2، ص 1008] راحه الصدور از بهترين كتب نثر پارسي است كه قسمتي از آن به شيوه مصنوع و مزين و قسمتي ديگر ساده و بي پيرايه است. در قسمتهاي مصنوع راحه الصدور دراز گويي و آوردن امثال و اشعار عربي و فارسي بويژه اشعار شاهنامه فراوان و سخن راوندي در برخي موارد به لطافت شعر و داراي همان شرايط و موضوعات مي شود. از امتيازات ادبي راحه الصدور ايراد قصائدي تمام از شاعران استاد و بزرگ قرن ششم منوچهري دامغاني ،شمس الدين احمد بن منوچهر شصت كله، امير عمادي اثير اخسيكتي و سيد حسن غزنوي است. [صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج2، صص 3و74و152و1011وص708و587و520] كه مدتها پيش بطور داوطلبانه آغاز به تاليف كرده بود.

منابع زندگينامه :

1راوندي، راحه الصدور و آيه السرور در تاريخ آل سلجوق، ص402سعيد، نفيسي. تاريخ

نظم و نثر ر ايران و در زبان فارسي، ج1، تهران: كتابفروشي فروغي، 1344، ص 145و 8873صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج2، ص 10094محمد بن عي بن سليمان، «راوندي»، راحه الصدور و آيه السرور در تاريخ آن سلجوق، به اهتمام محمد اقبال و تصحيح مجتبي مينوي، چاپ دوم، تهران: امير كبير، 1364، ص 49

راوندي، نجم الدين، ابوبكر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، مورخ. وى از راوند كاشان بود. در كنف رعايت دايى خود، تاج الدين احمد راوندى كه از فاضلان بزرگ بود، تربيت شد و از علوم شرعى و ادبى و خط را آموخت و مدتها از راه استنساخ و تذهيب و تجليد كتب زندگى كرد، تا اينكه در سال 577 ق در خدمت سلطان طغرل بن ارسلان تقرب حاصل كرد. بعد از زوال دولت آن پادشاه در سال 590 ق و برافتادن حكومت سلاجقه ى عراق به بلاد آسياى صغير رفت و به خدمت غياث الدين كيخسرو بن قلج ارسلان (634 -616 ق) از سلاجقه ى آسياى صغير درآمد. وى كتاب مشهور خود «راحه الصدور و آيه السرور» را كه در سال 599 ق به انجام رسانده بود، با اضافاتى در حدود سال 603 ق به نام وى كرد. اين كتاب از جمله بهترين كتب نثر پارسى است كه پيرامون تاريخ سلاجقه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1011 -1008 /2)، تاريخ در ايران (37 -36)، تاريخ نظم و نثر (145 ،119)، تاريخ نگاران ايران (270 -267)، الذريعه (56/10)، راحه الصدور و آيه السرور (مقدمه/ 6 -1)، سبك شناسى (410 -405 /2)، گنج و گنجينه (226)، لغت نامه (ذيل/ راوندى)، مؤلفين كتب چاپى (623 -621 /5)، هديه العارفين

(108/2).

راويه ديلمي، ابوالقاسم حماد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 195/161/155/151 ق)، مورخ و لغوى. اصل وى از ديلم بود و در كوفه متولد شد. او از مشاهير علماى تاريخ و لغت عهد بنى اميه بود كه در معرفت وقايع و اخبار و اشعار و انساب و لغات عرب، داناترين شخص در طبقه ى اول از لغت دانان كوفه به شمار مى رفت. نام پدر وى را ميسره و هرمز نيز نوشته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (302 -301 /2)، روضات الجنات (237 -235 /3)، ريحانه (299 -298 /2)، الكنى و الالقاب (270 -269 /2)، لسان الميزان (664 -662 /2)، لغت نامه (ذيل/ حماد)، معجم الادباء (266 -258 /10)، الوافى بالوفيات (142 -137 /13)، وفيات الاعيان (282/5 ،212 ،210 -206 ،36 /2 ،448/1).

ربيعي، يدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يدالله ربيعي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب يدالله ربيعي در سال تحصيلي 52-53 وارد حوزه علميه قم و در مدرسه رسالت مشغول به تحصيل شدم. تقريباً در اوائل سطوح عالي بودم كه انقلاب پيروز شد و بعد جنگ تحميلي آغاز گشت و در سال 61 هر دو پاي اينجانب قطع گرديد. درسها را ادامه دادم. در سال 1372 در آموزش و پرورش آغاز به كار كردم كه بيشتر در امور تربيتي بود، مشغول به كار شدم. در سال 78 در معاونت امور اساتيد مشغول به امتحان شدم تا اينكه در رشته (تاريخ و اديان) و نيز (معارف اسلامي) به نصاب قبولي رسيدم و در دانشگاه آزاد اسلامي واحد شاهرود و شهرستان ساوه مشغول تدريس شدم و هم اكنون فقط در دانشگاه آزاد اسلامي واحد شاهرود مشغول تدريس هستم. در ضمن در عقيدتي و سياسي

سپاه، ارتش و بسيج و نيز اردودهاي آموزشي زياد تدريس داشته ام و نيز در آموزش قرآن و عقايد فعاليت داشته ام. همچنين دروس حوزه را به صورت انفرادي و گروهي تدريس داشته ام و فلسفه را نيز مقداري از اسفار خوانده ام.

رجب زاده، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هاشم رجب زاده در سال 1320 در شهر تهران به دنيا آمد. رجب زاده بعد از طي مدارج رسمي تحصيلي در دوره متوسطه در تهران، با گرايش تاريخ به دانشگاه مي رود و تحصيلات دانشگاهي اش را تا دريافت درجه دكترا با گرايش تاريخ ايلخانان و تاريخ ايران ادامه مي دهد. پايان نامه دكتراي او درباره سياست و كشورداري رشيدالدين فضل الله بوده است. رجب زاده بعد از تحصيلات دانشگاهي به عنوان وابسته فرهنگي ايران به ژاپن سفر مي كند.اين آغاز يك ارتباط پيوسته با تاريخ وفرهنگ ژاپن مي شود. بار اول در سال 1352 بود كه به ژاپن رفت و مدت چهار سال در مأموريت بود. به عنوان وابسته سفارت و نماينده فرهنگي ايران فعاليت داشت. بعد از آن ،دو سال را در ايران گذراند . بعد از انقلاب هم از طرف وزارت امورخارجه به مأموريت استراليا رفت و حدود دو سال در كانبرا بود. در همين هنگام تدريس در دانشگاه ژاپن را پذيرفت و دوباره به آن كشور بازگشت. وي در مجموع 24 سال در ژاپن زندگي كرد. رجب زاده سال هاست كه در دانشگاه اوساكاي ژاپن ادبيات فارسي و ايرانشناسي درس مي دهد. در اين سال ها او از مهمترين منابع شناخت فرهنگ و تمدن ژاپن بوده و تأليفات و ترجمه هايش نيز در راستاي اين مرجعيت شكل گرفته است.

گروه :

علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : فرهنگ و تمدن ژاپن

تحصيلات رسمي و حرفه اي : پايان تحصيلات متوسطه در تهران - تحصيلات عاليه در رشته تاريخ - دريافت دكتراي تاريخ باگرايش تاريخ ايلخانان و تاريخ ايران

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : هاشم رجب زاده بعد از تحصيلات دانشگاهي به عنوان وابسته فرهنگي ايران به ژاپن سفر مي كند. بار اول در سال 1352 بود كه به ژاپن رفت و مدت چهار سال در مأموريت بود. به عنوان وابسته سفارت و نماينده فرهنگي ايران فعاليت داشت. بعد از آن ،دو سال را در ايران گذراند . بعد از انقلاب هم از طرف وزارت امورخارجه به مأموريت استراليا رفت و حدود دو سال در كانبرا بود.

فعاليتهاي آموزشي : - تدريس در دانشگاه ژاپن از اوايل دهه 60 - استاد ايران شناسي ادبيات فارسي دردانشگاه اوساكاي ژاپن

چگونگي عرضه آثار : هاشم رجب زاده همچنين در معرفي ادبيات و فرهنگ ايران در ژاپن نيز نقش مهمي دارد.او آثاري از ادبيات ايران به زبان ژاپني ترجمه و منتشركرده است، وي دراين باره مي گويد: «ادبيات كلاسيك ايران چون در سال هاي گذشته در ژاپن شناخته شده و مطرح بود، همچنان مطرح است. اما من ابتدا به رباعيات خيام پرداختم. سابقه صدساله ادبيات معاصرايران را در مقالاتي درآنجا معرفي كردم. به غير از اين موارد مطالبي درباره خيام شناسي، سعدي شناسي و فردوسي شناسي نوشته ام. در ژاپن بيش از همه خيام محبوب است كه تاكنون 14 ترجمه از رباعيات او درآنجا منتشرشده و بعد ازخيام، حكيم نظامي بيشترين محبوبيت را دارد. به دليل گيرايي منظومه هاي عاشقانه اش، علاقه

عجيبي به آثارش ديده مي شود.» هاشم رجب زاده درباره ترجمه آثار ادبيات معاصر ايران در ژاپن مي گويد:«درآنجا بيش از همه روي آثار صادق هدايت تمركزكرده اند. هدايت را به اين دليل مي شناسند كه ابتدا او را ازطريق ترجمه آثارش درزبان اروپايي شناختند. در دهه اخير توجه بيشتري به ادبيات معاصرايران شده است. براي نمونه يكي از آنها جلال آل احمد است كه ترجمه آثارش قابل مقايسه با ترجمه آثارديگران نيست. سفرنامه و خاطرات ايران نيز اثر ديگري از ترجمه هاي هاشم رجب زاده است. هاشم رجب زاده از نسل مردان سختكوش عرصه تاريخ نگاري، ترجمه و تأليف است. او نمونه والايي از روحيه جست وجوگري ايراني براي شناخت و آموختن براي نسل جديد ايرانيان است. در اين سال ها او از مهمترين منابع شناخت فرهنگ و تمدن ژاپن بوده و تأليفات و ترجمه هايش نيز در راستاي اين مرجعيت شكل گرفته است.بسياري از ايرانيان در سال هاي اخير اگر شناختي از فرهنگ و تاريخ ژاپن به دست آورده اند، يا به ادبيات ژاپني و نيز شعر آن ديار دلبستگي يافته اند،اين شناخت و دلبستگي را مديون آثار رجب زاده نيز هستند. همچنين در سالها اقامت رجب زاده در ژاپن ارتباط نشريات داخلي با او هرگز گسسته نشده و در بسياري از مجلات و نشريات تخصصي ايران شناسي يا تاريخ و فرهنگ،مقالات پرباري را در حوزه هاي كاري اش به چاپ رسانده است. از آن جمله است سلسله يادداشت هاي او در مجله بخارا با نام يادداشت هايي از ژاپن كه چندين سال در هر شماره به چاپ مي رسيد.علاوه بر اين رجب

زاده حوزه تأليف و ترجمه كتاب را نيز با جديت دنبال كرده و آثار ويژه اي از زبان ژاپني به فارسي برگردانده است.«انديشه و احساس در شعر معاصرژاپن»، « قصه هاي ژاپني» ،«گل صدبرگ» ،«چنين گفت بودا» و ...بخشي از آثاري است كه در كارنامه او به ثبت رسيده اند.به غير از گل صدبرگ كه مجموعه شعراست، درديگر حوزه ها هم كاركرده ام و مي كنم. درباره تاريخ دوران ميانه، و به طور اختصاصي پيرامون تاريخ ايلخانيان كاركرده ام. درمورد فضل الله تحقيقات و مطالعات گسترده اي دارم كه انتشارات طرح نو يكي از اين كتاب ها را كه پيرامون زندگي و آثارش بود، منتشركرد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آيين كشورداري در عهد وزارت رشيدالدين فضل الله همداني

ويژگي اثر : .«آيين كشورداري» نخستين كتاب دكتر هاشم رجب زاده بود كه در باب وزارت رشيدالدين فضل الله نوشته شد.رجب زاده درباره يكي از آثار او مي گويد: «بيان الحقايق از جمله آثار رشيدالدين فضل الله همداني است.بنا به آنچه مؤلف خود در مقدمه كتاب ديگرش لطايف الحقايق اشاره كرده، اين اثر در بردارنده هفده رساله است.اين رساله ها كلامي و بيشتر در تفسير قرآن كريم نگارش يافته و منظور مؤلف از نگارش آنها آشتي دادن ميان فلسفه و كلام است.نسخه اي ناقص از بيان الحقايق در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي محفوظ است كه در سده هشتم هجري كتابت شده و در بردارنده ده رساله از هفده رساله بيان الحقايق است.در برخي از منابع، رساله هاي بيان الحقايق در بيست عنوان فهرست شده است.در اين گفتار، به معرفي نسخه خطي بيان الحقايق ( محفوظ در كتابخانه

مجلس شوراي اسلامي ) پرداخته شده است.»

2 انديشه و احساس در شعر معاصر ژاپن

ويژگي اثر : 1358

3 ايران و ماوراء النهر

ويژگي اثر : «ايران و ماوراءالنهر» نيز كتابي است كه از اميلي برتشنايدر كه رجب زاده ترجمه كرده و بنياد موقوفات افشار به بازار عرضه كرده است.سياحان و جهانگردان چيني در سده هاي هفتم و هشتم هجري (سيزدهم و چهاردهم ميلادي) در عهد مغول از راه هاي سخت وبياباني گذشته به ماوراءالنهر رفته، سرزمين هايي را كه ديده اند و شرح سفر خود را در روزنامه هاي چيني نوشته و توصيف كرده بودند. اين خاطرات كه مشحون از جستارهاي باارزش تاريخي و جغرافيايي است و اطلاعات مفيدي را در بر دارد اساس كار دكتر اميلي برتشنايدرطبيب و جغرافيدان و گياه شناس معروف آلماني روسي الاصل قرار گرفت كه به اين اسناد دسترسي يافت و كتاب مفصلي فراهم آورد كه بخش ايران آن را محقق توانا دكتر هاشم رجب زاده ترجمه و چاپ كرده است. دكتر برتشنايدر مؤلف اين گنجينه معتبر - كه از آثار مكتوب چيني گرد آمده - در سال ???? به عنوان طبيب در سفارت روسيه در تهران اشتغال داشت و چهار سال در ايران بود، بعد در سال ???? به پكن منتقل شد و نزديك به ?? سال در آنجا ماند و اين اثر علمي نفيس و معتبر حاصل بهره گيري او از منابع چيني محفوظ در كتابخانه هاي پكن بوده كه دو بار در سال هاي ???? و ???? در انگليس به چاپ رسيده بود. مترجم فاضل اين مجموعه را از نسخه چاپ لندن ترجمه و عرضه كرده است

رجب زاده درباره اين كتاب مي گويد: « برتشنايدر اعتقاد دارد كه كتاب «جوامع التواريخ» رشيدالدين فضل الله بزرگترين تاريخ عالم است. اين حرف را البته اروپاييان ديگري به مناسبت هاي مختلف مطرح كرده اند. پس اين حرف كه مي گويند، ايرانيان عادت به نوشتن تاريخ نداشتند، درست نيست. چون اگر به شرق دور برويم مي بينيم چيني ها از دوهزار وپانصد سال پيش تاريخ مكتوب دارند و ژاپني ها ازهزاروپانصد سال پيش «يادداشت روزانه» يا تاريخ نامه به صورت روزنگار مي نوشتند و از ميان ايرانيان هم رشيد الدين فضل الله بزرگترين مورخ عصر خود و قرون بعد بود.»

4 بيان الحقايق

5 پروشييا كيكوء

ويژگي اثر : نوبويوشي فوروكاوا نفر دوم اين هيأت سفارت، سرهنگ و نماينده ستاد ارتش ژاپن، جدا از گزارشي كه از ديده ها و شنيده ها ويافته هايش به دولت و دستگاه متبوع خود داد، سفرنامه اي هم نگاشت كه در سال ???? م.در توكيو با عنوان «پروشييا كيكوء»(يادداشت هاي سفر ايران) چاپ شد. رجب زاده همچنين ردپاي حضور ايرانيان در ژاپن را نيز دنبال مي كند و بويژه در شناسايي قبيله اي تاريخي از ژاپن كه به نظر مي رسد از دربار ساسانيان به آن ديار عزيمت كرده اند،نقش مهمي داشته است. از بازماندگان اين قبيله ژاپني خانمي است به نام هيروكو نيشي زاوا كه اكنون بيشتر از هفتاد سال دارد. او به گواهي اسناد خانوادگي، خود را نسل پنجاه و سوم ازتبار شاهزادگان ساساني كه در سده هفتم ميلادي و در پي ويران شدن تيسفون به خاور دور آمدند، ميداند و كتابي هم، داستان گونه، با نام«از

تبار ايراني» منتشر كرد كه جلد يكم از چند دفتري است كه درباره خاندان خود در دست نگارش دارد.خانواده او از ديرباز درناگانو، ايالت كوهستاني در ميانه جزيره اصلي ژاپن، هونشو ، مقيم بوده اند، اما او اكنون در شهر توكيو زندگي ميكند. او گفته است: « از نشان خانوادگي ام و آثاري كه بازمانده، مي توانم تاريخ خاندانم را تا سال ???? پيش از ميلاد يا بيشتر از آن دنبال كنم». رجب زاده ، حكايت مي كند كه روزي در بهار ،?? تلفني به او گفته اند يك خانم ساساني قصد ديدار او را دارد تا پاره اي از مشكلات تحقيقاتي خود را حل كند! هاشم رجب زاده در نوشته اي سوابقي را مي آورد كه نشان مي دهد بنا به مدارك تاريخي در ژاپن در نيمه قرن هفتم ميلادي ايرانياني به آن كشور رفته و در آنجا ساكن شده اند.از جمله به نقل از «نيهون شهوكي» تاريخ نامه باستاني ژاپن در ضبط رويدادهاي سال ??? ميلادي آورده: تابستان.ماه چهار (آوريل ) دو مرد و دو زن از سرزمين تخارا (ايران) و يك زن از سراواستي را توفان به هيو گو آورد.??? ميلادي برابر با سال ?? ه_ است.با توجه به اينكه اعراب در سال ?? ه_ ??? م.به ايران يورش كردند، مي توان حدس زد كه سفر نياكان خانم نيشي زاوا، يعني آن شاهزادگان ساساني كه توفان آنها را به سواحل ژاپن رسانده، از ايران به ژاپن چند سالي طول كشيده است.معلوم نيست كه آن توفان زدگان، اجداد خانم نيشي زاوا بوده باشند اما گويا اجداد اين زن ساساني هم سرنوشتي مشابه آنان

داشته اند.

6 ترجمه سفرنامه فوروكاوا

7 ترجمه سفرنامه هاي ژاپني بوتجان

8 ترجمه سفرنامه و خاطرات آشي كاگا

9 جستارها

ويژگي اثر : گزيده مقالات ايرانشناسان و شرق شناسان ژاپن

10 چنين گفت بودا

11 زندگي و آثار رشيد الدين فضل الله همداني

ويژگي اثر : رساله هايي كه رشيدالدين فضل الله نوشته، در مجموع پنج كتاب است كه يكي مجمل الرشيدي مركب از چهار كتاب است و يكي هم بيان الحايق كه كتاب جداگانه اي است. رجب زاده درسال ?? درباره زندگي و آثار رشيدالدين فضل الله كتابي نوشت كه انتشارات طرح نو آن را به بازار عرضه كرد

12 سفرنامه فوكوشيما يا سوماسا

13 سفرنامه ماساجي

14 سفرنامه يوشيدا ماساهارو

ويژگي اثر : نخستين كتاب از اين مجموعه «سفرنامه يوشيدا ماساهارو» بود كه ?? سال پيش انتشارات آستان قدس رضوي منتشر كرد. هيأتي كه به رياست ماساهارو يوشيدا در سال ???? ميلادي ، ???? ه.ق، دوازده سال پس از آغاز تجدّد ژاپن (نهضتِ ميِجي)به دربار ناصرالدين شاه آمد، پس از گذراندن مأموريت خود در ايران، از راه روسيه و درياي سياه و بندر باتوُمي (اكنون در خاك گرجستان)به استانبول رفت تا از دربار عثماني نيز ديدن كند.ورود اين هيأت به خاك عثماني چند سالي پس از جنگ روسيه و عثماني و شكست و ادبار كار آل عثمان بود .

15 قصه هاي ژاپني

16 قصه هاي ژاپني

ويژگي اثر : 1363

17 گل صدبرگ (گزينه اي از اشعار كهن ژاپني)

ويژگي اثر : در ژاپن من در مورد تاريخ وفرهنگ ايران تدريس مي كنم. ادبيات فارسي را يك خانم ژاپني تدريس مي كند به اسم فوجي

موتو. اين استاد، زبان فارسي را خوب مي داند و كتاب «گل صدبرگ» را با همكاري او به فارسي برگردانده ام. اين كتاب در واقع گزيده اي از ? هزار و پانصد قطعه شعر قديم ژاپني است كه بيش ازهزارسال پيش سروده شده بود

18 مفتاح التفاسير

ويژگي اثر : هاشم رجب زاده در حال حاضر «بيان الحقايق» مجموعه ?? رساله كلامي، فلسفي و ديني از رشيدالدين فضل الله همداني را گردآوري، تصحيح و مقدمه نويسي كرده است، كه آن را به همراه «مفتاح التفاسير» - از ديگر رساله هاي رشيد الدين - به ترتيب مركز نشر ميراث مكتوب و مركز بزرگ دايرة المعارف اسلامي منتشر مي كنند.

19 نگاهي به تاريخ اسلام در ژاپن

رحيملو، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: علوم انسانى و اجتماعى، دانشگاه: تبريز

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رحيمي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا رحيمي

محل تولد : فريدون اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/10

زندگينامه علمي

از سال 1364 فعاليت هاي علمي خودم را آغاز كردم. بعد از آن كه از طريق جامعه مدرسين حوزه علميه قم در دانشگاه مشغول تدريس شدم، كم كم در تدريس موفق شدم، جزوه هاي درس بنويسم. در كنار دانشگاه به مدت 5 سال در حوزه علميه جعفريه تهران (پاكدشت) مشغول به تدريس دروس حوزوي شدم در سال 1371 در دانشگاه آزاد اسلامي اراك براي فوق ليسانس قبول شدم و لذا در آنجا هم تدريس مي كردم، و هم تحصيل بالاخره در سال 1374 با معدل 18.46 فارغ التحصيل شدم و رساله علمي خودم كه به نام تقيه در سيره عملي امامان معصوم(ع) بود با نمره 19 دفاع كردم. سپس در دانشكده فني دكتر شريعتي (تهران) عضو هيئت علمي شدم و هم اكنون در پايه 14 مربي هيئت علمي هستم به دنبال هيئت علمي شدن موفق شدم كتب و مقالاتي را بنوسيم. الحمدالله زمينه علمي و تحقيقي به خاطر هيئت علمي بودن برايم فراهم است. ان شاءالله كتابهايي كه نوشته ام به زودي چاپ خواهند شوند.در سال 1351 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه آيت الله گلپايگاني مشغول به تحصيل شدم. در سال 1361 توانستم، پايه10 را به پايان برسانم و در درس خارج آيات عظام فاضل لنكراني(ره)، سبحانى، مكارم شركت كنم. فعلاً هم در درس خارج فقه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي شركت مي كنم. بحث

كنوني استاد مكاسب محرمه است. ضمناً در كنار درس حوزه توانستم ديپلم بگيرم و در دانشگاه هم حضور پيدا كنم و مدارك فوق ليسانس در رشته الهيات _ فقه و مباني اسلامي بگيريم. هم اكنون از اعضاي هيئت علمي دانشكده فني شريعتي (تهران) مي باشم و بنا دارم به زودي مدرك سطح چهار را هم از حوزه علميه قم بگيرم.

رحيمي، منصور

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منصور رحيمي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/9/1

زندگينامه علمي

آقاي منصور رحيمي در سال 1339هجري شمسي در خانواده اي پاك، متدين، با اخلاص وكاملا مذهبي ديده به جهان گشود.نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر مقدس مشهد سپري كرد و در پي تشويق خانواده و اطرافيان و علاقه خود به فراگيري علوم ديني به وارد حوزه علميه مشهد شد از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه مشهد با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار همچون مرحوم آيت الله علي فلسفي،آيت الله صالحي و آيت الله شيخ مصطفي اشرفي بهره ها برد.استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته تاريخ در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1381از دانشگاه فردوسي فارغ التحصيل گرديد و پايان نامه خود را با عنوان "ديپلماسي پيامبر اكرم(ص)" به اتمام رسانيد. ايشان ضمن تدريس به تحقيق و پژوهش مشغول مي باشد و در زندگي سراسر علمي خود جز به كلاس و درس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه مقالات "هجرت" و "جهاد" و... از جمله آثار ايشان است

رزاقي، نصرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نصرالله رزاقي

محل تولد : طالقان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

در سال 1342 در طالقان روستاي ناريان به دنيا آمدم و تحصيلات ابتدايي را در همان روستا به پايان رساندم و تحصيلات مقطع راهنمايي را در تهران و مقطع دبيرستان را در قم به پايان رسانيدم. در سال 1361 به جبهه هاي جنگ در منطقه كردستان در قالب يك گروه فرهنگي اعزام شدم و

حدود 11 ماه در منطقه ديواندره همراه رزمندگان اسلام بودم بعد از اخذ ديپلم در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم و مقطع مقدمات را در مدرسه مباركه رضويه به پايان رسانيدم و سپس دروس بعدي را به صورت آزاد در حوزه علميه قم آغاز كردم و در دروس اساتيد چون محمدي خراسانى، طالقاتى، محقق داماد، اعتمادى، طاهري خرم آبادى، بيگدلي و آيات عظام وحيد خراسانى، مكارم شيرازى، جوادي آملي ،مرحوم جوادآقا تبريزي و سبحاني شركت كردم. سپس در موسسه آموزش تخصصي مذاهب اسلامي شركت كرم و حدود سه سال دروس تخصصي مذاهب اسلامي را در نزد اساتيدي چون نجم الدين طبسى،بهجت پور، غيب غلامى، دكتر خدادادي و... گذراندم و در اين مدت تحقيقاتي در رابطه با حيات ابوبكر، انسان و تكنولوژى، معرفت شناسي انجام دادم و هم زمان در دانشگاه آزاد و مركز تربيت مربي و موسسه تخصصي مذاهب اسلامي تدريس داشته و هم اكنون نيز تدريس ادامه دارد.

رشيد ياسمي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1330 -1275 ش)، نويسنده، مورخ، اديب، مترجم و شاعر. در قصبه ى گهواره از توابع كرمانشاه متولد شد. پدر او شاعر و نقاش و خوشنويس بود. جد مادرى او، شاهزاده محمدباقر ميرزاى خسروى، نويسنده ى داستان «شمس و طغرا» است كه ديوان شعرش به همت رشيد چاپ شده است. رشيد ياسمى تحصيلات مقدماتى را در كرمانشاه به پايان برد، سپس به تهران آمد و دوره ى متوسطه را در دبيرستان سن لوئى گذراند. از همان هنگام به تشويق نظام وفا كه معلم ادبيات او بود، به سرودن شعر پرداخت. پس از تحصيلات، در وزارت معارف، ماليه و دربار به كار مشغول شد. در همين اوان جرگه دانشورى را تاسيس

كرد كه بعدها با همت ملك الشعراى بهار به انجمن دانشكده تبديل شد. رشيد ضمن همكارى با مجله ى «دانشكده» با نويسندگان و شعراى آن دوره آشنا شد و با انجمن ادبى ايران همكارى داشت. يك سال پس از كودتا، رشيد ياسمى مقالات خود را در روزنامه ى «شفق سرخ» به سردبيرى على دشتى منتشر ساخت كه همين مقالات موجب شهرت ادبى او گرديد. در اين مدت زبان هاى عربى و انگليسى را آموخت و زبان فرانسه را تكميل كرد. زبان پهلوى را از حوزه ى درس استاد هر تسفلد نيك فراگرفت. در سال 1312 ش كه دانشگاه تهران تاسيس شد، او در دانشكده ى ادبيات و دانشسراى عالى با سمت استادى تاريخ اسلام را تدريس مى كرد. بعدها به عضويت فرهنگستان ايران درآمد. در سال 1322 ش به همراه هياتى از استادان ايرانى به هند رفت و در سال 1324 ش به منظور مطالعه به فرانسه رفت و پس از دو سال به ايران بازگشت رشيد ياسمى تا پايان عمر به عنوان استاد در دانشگاه تهران تدريس كرد. روز يازدهم اسفندماه 1327 ش به هنگام سخنرانى در دانشكده ى ادبيات دچار سكته شد و پس از سفرى كوتاه به فرانسه و بازگشت به ايران، سرانجام روز چهار شنبه 18 ارديبهشت ماه 1330 ش در تهران درگذشت و در قبرستان ظهيرالدوله به خاك سپرده شد. جز از مقالاتى ادبى و تاريخى و فلسفى و انتقادى كه از او در مجلات «نوبهار»، «آينده»، «ارمغان»، «تعليم و تربيت»، «يغما»، «مهر»،... چاپ شده است داراى تاليفات و تحقيقات و تتبعات و ترجمه هاى بسيارى است كه از آن جمله: «ادبيات معاصر»؛ «تتبع و انتقاد در احوال و

آثار سلمان ساوجى»؛ «احوال ابن يمين»؛ «تاريخ مختصر ايران»؛ «تاريخ ملل نحل»؛ «ايران در زمان ساسانيان»، ترجمه؛ «تاريخچه نادرشاه»، ترجمه؛ «جلد چهارم تاريخ ادبيات ايران تاليف براون»؛ «آيين دوست يابى»، ترجمه؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از نيما تا روزگار ما (145 -138)، تاريخ مشاهير كرد (316 -310 /2)، چشمه ى روشن (448 -441)، چهار صد شاعر برگزيده ى پارسى گوى (369 -368)، الذريعه (1307 ،362 /9)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (332 -328 /3)، سخنوران نامى معاصر (1534 -1528 /3)، سرآمدان فرهنگ (382 -379 /1)، فرهنگ سخنوران (378)، گنج سخن (326 -309 /3)، مؤلفين كتب چاپى (700 -696 /4)، يغما (س 26، ش 8، ص 490 -487).

رشيدالدين، فضل اللَّه

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(718 -645 ق)، مورخ و طبيب. ولادتش در همدان بود. پدرش عمادالدوله ابوالخير پزشك بود، و رشيدالدين جوانى را در تحصيل فنون مختلف، به ويژه علم طب گذرانيد. و از عهد ايلخانى شد. در عهد دولت ارغون خان و گيخاتوخان مورد توجه و اكرام تمام قرار گرفت. غازان خان، بعد از قتل صدر جهان زنجانى، وى را با شركت خواجه سعدالدين محمد آوجى به وزارت برگزيد و الجاتيو (سلطان محمد خدابنده)، بعد از قتل سعدالدين، با وجود نهايت اعتمادى كه به كفايت رشيدالدين فضل اللَّه داشت؛ خواجه على شاه يلانى را با وى در وزارت شريك كرد. در دوره ى سلطنت ابوسعيد بهادرخان، به سبب نقارى كه بين رشيدالدين و خواجه على شاه در ميان بود، خواجه على شاه و همدستان او نزد آن پادشاه در ميان بود، خواجه على شاه و همدستان او نزد آن پادشاه جوان و كم تجربه چنين فرانمودند كه خواجه رشيدالدين و پسرش خواجه ابراهيم، الجايتو را زهر داده اند. به همين جهت

در جمادى الاول سال 718 ق سلطان ابوسعيد دستور داد تا اول پسر را پيش چشم پدر گردن زدند، و سپس خواجه رشيدالدين را هلاك كردند، و خاندان و خواسته ى او را به يغما بردند. علاوه بر آن كه درگاهش ملجا و مآب اهل هنر و علم بود. و در بسيارى از ناحى ايران و ممالك ايلخانى مدارس و مساجد و كتابخانه ها و موقوفات احداث كرد، خود نيز قسمتى بزرگ از عمر خود را در جمع و تدوين و تاليف گذرانيد. مجموعه ى مصنفات و مولفات رشيدالدين فضل اللَّه، «جامع التصانيف رشيدى» يا «المجموعه الرشيديه» ناميده مى شد و اينك از مجموعه ى آن آثار مختلف، برخى در مسائل مختلفى از قبيل مباحث دينى و تفسير و كلام و طب و فلاحت و تاريخ و داروشناسى، بر جاى مانده كه عبارتند از: «توضيحات رشيديه»، (شامل 19 رساله درباره مسايل كلامى و دينى و عرفانى)؛ «مفتاح التفاسير»؛ «الاخبار و آثار»؛ «رساله ى سلطانيه»؛ «بيان الحقايق»؛ «جامع التواريخ»؛ «مكاتيب يا مكاتبات رشيدى»؛ دو كتاب «جامع التواريخ رشيدى» و «مكاتبات رشيدى»، كه اولى كتاب مفصلى در تاريخ مغول و تاريخ عمومى است. دومى كه منشآت و مناشير و رسايل اوست و مجموعه ى فرمانها و نامه هايى است كه وى به صفرزندان و عمال و علماء و مشايخ عهد نوشته است. صاحب «الذريعه» به وى «ديوانى» نسبت داده كه نشان مى دهد شعر هم مى سروده است.[1]

فضل اللَّه وزير مدبر (و. همدان حدود 645 ه.ق.- مقت. 718 ه.ق./ 1318 م.). در ايام اباقاخان وى طبيب خاص پادشاه بود و احترامى داشت، در زمان غازان لياقت وى آشكار شد و سه سال پس از عزل وزير اعظم صدرالدين زنجانى، غازان

او و خواجه سعدالدين ساوجى را متفقا به صدارت انتخاب كرد.

در عهد سلطنت اولجايتو، رشيدالدين مانند سابق حيثيت داشت و در همان اوقات در سلطانيه- پايخت جديد- ناحيه اى را آباد ساخت كه نام او «رشيديه ناميده شد. دو سال بعد محلتى ديگر در نزديكى شهر غازانيه بنا نهاد و با صرف هزينه هنگفت رودخانه سرارود را بدانجا آورد. بعد از قتل سعدالدين، خواجه على شاه گيلانى، كه مردى مزدور و فرومايه بود- جايگزين او شد و او پس از اندكى دسيسه اى خطرناك ضد رشيدالدين ايجاد كرد ولى مؤثر نگرديد. در سال 1315 ه.ق. نزاعى شديد بين دو وزير به ظهور پيوست والجايتو ناگزير شد كه ترتيب و انتظام ممالك مختلف را بين آن دو تقسيم كند تا اختلافى روى ندهد، مع ذلك عليشاه تهمت و خصومت را ضد او ادامه داد به طورى كه خواجه رشيد به زحمت توانست خود را برهاند. اين رقابت پس از مرگ الجايتو و در اوان سلطنت ابوسعيد هم وجود داشت تا عاقبت خواجه تاب مقاومت نياورد و از شغل خود كناره گرفت و در سن متجاوز از 70 او و پسر 16 ساله اش ابراهيم را به تهمت مسموم كردن سلطان سابق (الجايتو) به قتل رساندند. تاريخ مشروح و معتبر «جامع التواريخ» به همت او تأليف و تدوين شده».

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] ارمغان (س 6، ش 253 -241 ،4 -3)، از سعدى تا جامى (125 -95)، الاعلام (359/5)، اعيان الشيعه (401/8)، تاريخ ادبيات در ايران (1252 -1247 /3)، تاريخ برگزيدگان (172 -171)، تاريخ نظم و نثر (143 -142)، تاريخ برگزيده (604)، تذكره ى روز روشن (293)،

حبيب السير (201 -199 ،191 /3)، دايرةالمعارف فارسى (1086/1)، دستور الوزراء (321 -315)، الذريعه (60/14 ،362/9 ،271 -269 /3)، ريحانه (340 -337 /7)، سبك شناسى (179 -170 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 160/8)، فرهنگ سخنوران (377)، كارنامه بزرگان (322 -320)، لغت نامه (ذيل/ ابن ابى الخير)، مجمع الفصحا (680/2)، معجم المؤلفين (74/8).

رضازاده لنگرودي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا رضا زاده لنگرودي سال 1329 در لنگرود به دنيا آمد،تحصيلات متوسطه خود رادر زادگاه خويش به پايان برد و براي ادامه تحصيل راهي تهران مي شود. علاقه او به تاريخ از دوران نوجواني شكل گرفت و بر مبناي اين علاقه نيز، راه تحصيلات عاليه اش را پي گرفته است.لنگرودي تحصيلات آكادميك خويش را تا مقطع دكتراي تاريخ از دانشگاه پاريس پيش برد و درطي اين دوران نيز از تحقق و پژوهش در آن نيز غافل نمانده است.رضا زاده لنگرودي از چهره هاي شاخص تاريخ نگاري بخصوص در حوزه دانشنامه نويسي در ايران است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تركمانان

تحصيلات رسمي و حرفه اي : پايان دوره متوسطه در زادگاهش و اخذ دكتراي تاريخ از دانشگاه پاريس. تخصص ويژه او پژوهش در دوره ايلخانيان و متخصص تاريخ نگاري تركمانان است

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : رضا رضا زاده لنگرودي مديريت گروه تاريخ در بنياد دايرة المعارف اسلامي را برعهده دارد. بنياد دايرة المعارف اسلامي از سال 1362 همزمان با تأسيس مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي تأسيس شد. اين بنياد داراي 12 گروه علمي در زمينه هاي زبان و ادبيات، اسلام معاصر، جغرافيا، فرهنگ و تمدن، فلسفه و عرفان، تاريخ علم، تاريخ، كلام و خرد، فقه و اصول، قرآن و حديث است. اغلب فعاليت

هاي اين بنياد، تأليف دايرة المعارف الفبايي به نام دانشنامه جهان اسلام است كه تاكنون 10جلد از آن به وسيله مؤسسه كتاب مرجع ، منتشر شده است.

آرا و گرايشهاي خاص : رضا رضا زاده لنگرودي رضا زاده لنگرودي درباره دايرة المعارف نويسي در ايران نظريات ارزنده اي دارد:«دايرة المعارف به شكل امروزي، ويژگي هاي خاص خود را دارد و يكي از مهم ترين آنها ويرايش است بخصوص در «دايرة المعارف بزرگ اسلامي» به دليل آن كه مقاله ها از همان آغاز تأليفي بودند و نه ترجمه، ويرايش اهميت خاصي داشت اما در «دايرة المعارف جهان اسلام» از آنجا كه از همان ابتدا مقاله ها ترجمه بودند بيش تر مقابله ومقايسه مطرح بود تا ويرايش، اگر چه هم اكنون در اين دايرة المعارف ها نيز ويرايش اهميت خاصي يافته و مقالات يكدست شده اند. امروزه دايرة المعارف هايي كه در ايران نوشته مي شوند از نظر مستندات از دايرة المعارف هاي قديم اروپا بهتر هستند زيرا در قديم ويراستاران معتقد بودند كه حق با نويسنده است و وقتي افراد بزرگ و برجسته اي مثل «نيكلسون» يا «بارتول» مقاله اي مي نوشتند، كسي نمي توانست به آنها بگويد كه مأخذتان را بياوريد تا استناد آنها را ببينيم، در حالي كه در دايرة المعارف هاي ما، ويراستاران از نويسندگان مقالات در هر مقام و مرتبه اي كه باشند، مستندات را مي خواهند البته ويرايش، گاه مشكلاتي را براي مقالات نويسندگان به وجود مي آورد و اين به دليل آن است كه اغلب مقاله ها با هر موضوعي كه باشند از سوي ويراستاراني كه اغلب ادبيات خوانده

اند همان طور كه مقالات ادبي را با ويژگي خاصي ويرايش مي كنند، ويرايش مي شود. همين امر باعث مي شود كه ما در اغلب دايرة المعارف ها با تشابه واژه، تعابير و مفاهيم روبه رو مي شويم، اين از مشكلاتي است كه در حال حاضر در همه دايرة المعارفها و بويژه در «دايرة المعارف جهان اسلام» وجود دارد و ما نمي دانيم چه زماني مي توانيم اين مشكلات را از بين ببريم.» رضازاده درباره مسيري كه دانشنامه نويسي در ايران طي كرده است ،مي گويد: «از آنجايي كه در آن دوران زبان ديپلماسي اروپا فرانسه بود، اصحاب دايرة المعارف به سرپرستي «ديدرو »مي خواستند كه با يك مجموعه اي كه بيانگر انديشه هايشان باشد حاكميت خود را در اروپا (كه در دوران عصر روشنگري بود) به تحقق رسانند. ما دايرة المعارف نويسي را از آنها گرفتيم و در واقع بخشي از اصول آنها را هم وارد كار خود كرديم. يكي از مشخصه هاي حائز اهميت دايرة المعارف استناد است. ما نمي توانيم به دور از استناد مقاله بنويسيم. به همين دليل هم چون اغلب نويسندگان مقاله هاي ما، ايراني هستند، در حقيقت ً تخصص ما بيش از هر چيزي، نزديك به خود ما و مسائل پيرامون ماست. براي مثال ما كسي را نداريم كه درباره عرفان و تصوف در چين آن چنان دقيق و جامع و علمي بنويسد كه مثلاً در مورد عرفان و تصوف ايران مي نويسد. به اين اعتبار، دايرة المعارف هايي كه در ايران نوشته مي شوند فقط 5 يا 6درصد مقاله هاي آن در مورد مالزي، اندونزي، آلباني و... است.

بنابراين بيش تر مقاله هاي ما همان طور كه آقاي بجنوردي فرمودند، تاريخي است چون زمينه فرهنگي ما غني است و ما در دايرة المعارف مي خواهيم همين ها را عرضه كنيم. براي مثال اساس تأليف دايرة المعارف تشيع به دليل اشتباهاتي بود كه در دايرة المعارف تشيع انگليسي وجود داشت به عنوان نمونه مقاله اي را كه درباره امام رضا(ع) نوشته شده بود براساس يكسري كج فهمي ها بود كه بعدها خود آنها به آن اعتراف كردند. بنابراين همان طور سجادي و استاد فاني اشاره كردند، ما در يك فضاي ذهني تربيت شده ايم و با همان فضاي ذهني هم مي نويسيم به همين دليل مقاله ما درباره ابوالعلاي معري با مقاله اي كه يك عرب درباره او مي نويسد فرق مي كند و بايد هم چنين باشد يا مقاله حافظ كه يك نويسنده عرب مي نويسد، با مقاله اي كه در دانشنامه ادب فارسي يا دانشنامه ايرانيكا درباره حافظ نوشته مي شود بي شك بايد فرق كند؛ چرا كه در اين دايرة المعارف ها با ذهنيت ايراني نوشته مي شود. من مي خواهم بگويم كه دايرة المعارف هاي ما تأثير خوبي در خارج از ايران داشته اند.

چگونگي عرضه آثار : تخصص ويژه رضا رضا زاده لنگرودي پژوهش در دوره ايلخانيان و متخصص تاريخ نگاري تركمانان است و در اين باره با دو گرايش تاريخ روايي و تاريخ تحليلي تأليف كرده است.در كنار اين گرايش، لنگرودي سال هاست كه بر جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمي نيز با همين عنوان نوشته است.اثري در2 جلد، كه جلد

نخست آن از سوي انتشارات طهوري چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام» است. لنگرودي در مقام رياست بخش تاريخ بنياد دايره المعارف اسلامي و دانشنامه جهان اسلام،علاوه بر نظارت بر سفارش و نگارش مدخل هاي اين حوزه،خود نيز به كار نگارش مقالات ارزنده اي در آن پرداخته و تحقيقات خود را در قالب مدخل هاي دايرة المعارف دنبال كرده است. از آن جمله، نگارش مدخل هاي آتسز،آزاد، بلگرامي،آسين پالاسيوس،آق قويونلو،آل اخشيد،آماري،ابن اثير، ابوالحسن، ابوبكر طهراني، استادسيس و ... وي در طنز نيز دستي توانا داشت. طنز او در طعنه بر نابه ساماني ها بود و هجو او در افشاي نابرابري هاي اجتماعي. رضازاده لنگرودي اكنون مدتي است كه بر روي «جنبش هاي ديني _ اجتماعي خراسان در قرن دوم» مطالعات وسيعي را آغاز كرده و اثري با همين عنوان هم به نگارش در آورده است. رضا رضازاده لنگرودي در ميان تاريخ نويسان هم نسل خويش با نگاه دانشنامه نويسي و در نتيجه تكيه بر منابع موثق و پرهيز از ديدگاه هاي شخصي و فراهم آوردن منابعي براي نگرش هاي تطبيقي در تاريخ، از ديگران تفكيك مي شود. بويژه در دوره اي كه تاريخ نگاري جولانگاه تاريخ نگاران غير متعهد شده است. رضا رضازاده لنگرودي، با دانشنامه هاي ديگري از جمله دانشنامه هاي مرتبط با يك منطقه نيز همكاري مي كند و مدخل هايي براي آنان نيز مي نويسد.از جمله مدخل كاشان براي دانشنامه كاشان --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام

ويژگي اثر : تاليف، 2 جلد. لنگرودي سال هاست

كه بر جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمي نيز با همين عنوان نوشته است.اثري در? جلد، كه جلد نخست آن از سوي انتشارات فرهنگ نشر نو چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام» گرچه در قالب مجموعه مقالات لنگرودي انتشار يافته، اما وحدت ذهني او در پيگيري گرايش تاريخي اش، اتحاد و وحدت اثرش را به خوبي حفظ كرده و از كتاب جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام اثري قابل ارجاع ساخته است.اما اين كتاب خيلي زود در محافل فرهنگي و حوزه نقد كتاب به عنوان اثري مهم و اثرگذار شناخته شد و لنگرودي را ترغيب به نگارش جلد بعدي اين مجموعه كرد: «جلد دوم اين كتاب هم ادامه جنبش هايي است كه در تاريخ ايران شكل گرفته اند، يعني جنبش نومزدكيان و بردگان زنج است، بعد جنبش زنديه است، جنبش برده داران و جنبش نقطويه...»

2 جنبش هاي ديني _ اجتماعي خراسان در قرن دوم

3 مدخل كاشان براي دانشنامه كاشان

ويژگي اثر : او اين مقاله را با تشريح وضعيت كاشان در دوره پيش از تاريخ آغاز مي كند. آگاهي هاي ما از روزگاران پيش از تاريخ كاشان، مبتني بر كاوش هاي باستانشناسي تپه سيلك است كه نيز نخستين بار در طول سالهاي 7-1933 به دست رومن گيرشمن فرانسوي انجام گرفت. نگارنده براساس آثار يافت شده در حفاري ها صورت گرفته به بررسي ويژگي هاي تمدن كهن سيلك و پيوندهاي سيلك با خارج و تأثيرهاي خارجي بر آن مي پردازد و با توجه به يافته هاي باستانشناسان در

گورستان هاي سيلك، گونه هاي انسان شناختي سيلك را بررسي مي كند. در فاصله زماني پس از تمدن سيلك تا دوران ساساني، بويژه در صدر اسلام، اطلاعي از مردم سيلك و ديگر آبادي هاي كاشان در منابع موجود در دست نيست. ولي در پژوهش هاي پراكنده نشان داده شده است كه جوامع گوناگوني در دوره هاي مختلف تاريخي در دشت كاشان، و بويژه در نواحي كوهستاني غرب و جنوب، سكونت داشته اند. بقاياي آتشكده هاي نياسر، نطنز، خرمدشت و... گوياي وجود مراكز زيستي در دوران ساساني در اين منطقه است. رضازاده لنگرودي در ادامه به وضع كاشان در دوره پس از اسلام مي پردازد و از جمله، فرضيه هاي مختلف درباره نامگذاري كاشان را عنوان مي كند.

4 ياد پاينده

ويژگي اثر : شامل مجموعه ?? گفتار پژوهشي در قالب يادنامه محمود پاينده و... لنگرودي به زنده نگاه داشتن نام نيكان نيز اعتقاد ويژه دارد و بر مبناي همين اعتقاد است كه مجموعه يادنامه پاينده را تدوين كرده و درباره او مي گويد:«پاينده از شاعران خوش قريحه گيلكي و فارسي بود. شعر كهن و نو را خوب مي شناخت و در قصيده و غزل و رباعي و دوبيتي اشعاري سروده است. اما شيوه نيمايي را بيشتر مي پسنديد. به اعتقاد او «شعر بايد نكاتي به خواننده بياموزد و شاعر پيش از مردم همراه و همگام آنان باشد تا هنر شعرش در زمينه مردم مؤثر باشد. » اشعار فارسي پاينده كه بيش تر مضمون اجتماعي دارند، در عين زيبايي، عامه پسند و عاري از تعقيدات لفظي است. اشعار گيلكي او شيوا، سليس و آكنده از مضامين دلنشين

مردم پسند است. افزون بر زبان تعرض به بي عدالتي هاي زمانه، در زبان وصف نيز توانا بود، اما نه در وصف هلال ماه و تشبيه آن به ابروي دلدار بلكه وصف پريشاني هاي فرزندان تيره بخت روزگار.

5 يادگارنامه فخرايي

ويژگي اثر : ترانه هايي از اشكور بالا عنوان مقاله كاظم السادات اشكوري در كتاب يادگارنامه فخرايي است كه زير نظر دكتر رضازاده انتشار يافته است.

منابع زندگينامه :

1http://www.iran-newspaper.com/1385/851128/html/mehr.htm، روزنامه مهرگان صفحه مهرگان 28-11-1385

رضايي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله رضايي انالوجه

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

بنده عبدالله رضايي فرزند حجة الاسلام شيخ علي رضايي در سال 1355 در خانواده اي روحاني و متدين در شهر مقدس قم متولد شدم. تحصيلات ابتدايي، راهنمايي ودبيرستان را در مدارس قم طي نمودم و در سال 74 وارد حوزه علميه قم شدم و تحصيلات سطوح حوزوي را نزد اساتيدي همچون حجج اسلام موسوي خوئي، موسوي تهراني، وحيدي، شبيري زنجاني .... ادامه دادم. همزمان با قبولي در آزمون ورودي دانشگاه باقرالعلوم رشته تاريخ را درمقطع كارشناسي به اتمام رساندم و مقطع كارشناسي ارشد را در رشته ارتباطات با گرايش توليد سيما در دانشكده صدا و سيما ادامه داده و رساله علمي خويش را در قسمت عملي با موضوع طرح مسئله شفاء در رسانه تلويزيون و در قسمت نظري با عنوان بررسي تطبيقي مسابقات سرگرمي تلويزيون با توجه به انگاره هاي اسلامي ارائه دادم. در اين ميان همكاري تحقيقاتي و اجرايي در پروژه هاي مختلف تلويزيوني و توليد اين آثار و همچنين تاسيس كار گروه هاي علمي در حوزه رسانه و

دين از جمله فعاليت هاي اينجانب مي باشد. بنده هم اكنون به عنوان معاونت فرهنگي هنري موسسه آينده روشن (پژوهشكده مهدويت) كه توليد آثار پژوهشي، فرهنگي و هنري در زمينه تخصصي مهدويت را در دستور كار خود دارد را عهده دار مي باشم.

رضواني، محمداسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1374 -1300 ش)، محقق، مورخ و استاد دانشگاه. وى در قريه ى خراشاد بيرجند متولد شد و در همان جا به مكتب رفت. هشت ساله بود كه خواندن قرآن را تمام كرد. سپس به بيرجند رفت و در مدرسه ى طلاب و سپس در مدرسه ى دولتى تدين به تصحيل پرداخت. پس از اخذ ديپلم بلافاصله در وزارت فرهنگ استخدام شد و سه سال در بيرجند خدمت كرد. سپس به تهران آمد و ضمن تدريس در دبيرستان فرخى، موفق به اخذ ليسانس و فوق ليسانس و دكترا در رشته ى تاريخ و جغرافى شد. او در رشته ى امور تربيتى نيز داراى مدرك ليسانس بود. رضوانى در دانشگاه تهران به تدريس تاريخ و رشته هاى مربوط به آن پرداخت. سرانجام در تهران وفات يافت. از آثار به جاى مانده از او مى توان از: رساله اى براى نوسوادان به نام «زمينى كه روى آن زندگى مى كنيم»؛ تصحيح متن «نامه ى تنسر» با همكارى مجتبى مينوى؛ «منتظم ناصرى»، در سه مجلد؛ «اعلانها و اعلاميه هاى دوره ى قاجار»، با همكارى جهانگير قائم مقامى؛ «انقلاب مشروطيت ايران» نام برد. و مقالات متعددى كه در مجلات «يغما»، «بررسيهاى تاريخى»، «آموزش و پرورش»، «آينده»، «راهنماى كتاب» چاپ شده است.[1]

مورخ، محقق، مدرس.

تولد: 10 ارديبهشت 1300، قريه ى خراشاد (24 كيلومترى شال شرقى بيرجند).

درگذشت: 5 فروردين 1375، تهران.

محمداسماعيل رضوانى، فرزند جعفر، تحصيلات خود را از مكتبخانه خراشاد آغاز نمود. سپس

در مدرسه ى طلاب در بيرجند و پس از آن در مدرسه ى تدين به تحصيل پرداخت. در سال 1322 از دبيرستان فارغ التحصيل شد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در سمت مدير دبستان دقيقى خراشاد به خدمت پرداخت. بعد از ده سال در دبيرستان شوكتى بيرجند به تدريس مشغول شد. پس از آن به تهران آمد و ضمن تدريس در دبيرستان فرخى، توانست دوره ى ليسانس (1332 -1328)؛ و فوق ليسانس و دكترى (1341 -1336) را طى كند. وى مدت ها در دانشگاه ملى و دانشگاه تهران به تدريس مشغول بود. در سال 1358 بازنشسته شد و تا پايان عمر به تحقيق و پژوهشى در زمينه تاريخ ايران پرداخت. وى در سال هاى آخر عمر در چند واحد از واحدهاى دانشگاه آزاد اسلامى، دانشگاه الزهراء، تربيت مدرس تدريس مى كرد. از جمله مسئوليت هاى علمى او، مشاورت عالى پژوهشكده ى اسناد سازمان ملى ايران، مشاورت مؤسسه ى پژوهش و مطالعات فرهنگى، مديريت گروه تاريخ بنياد دايرةالمعارف اسلامى، عضويت در شوراها و هيئت هاى مختلف از جمله شوراى احياى ميراث مكتوب كتابخانه ى ملى ايران و هيئت داوران جشنواره ى مطبوعات (دوره ى اول و دوم) بود.

از جمله آثار دكتر محمداسماعيل رضوانى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: زمينى كه در روى آن زندگى مى كنيم (1342)؛ انقلاب مشروطيت ايران (1345)؛ زندگى امام هشتم حضرت رضا (ع) (1349)؛ اعلان ها و اعلاميه هاى دوره ى قاجار (1349)؛ تعليقات نامه تنسر (با همكارى مجتبى مينوى، 1354)؛ تصحيح تاريخ منتظم ناصرى (سه جلد، 1367 -1362)؛ سفرنامه ى ظهيرالدوله همراه مظفرالدين شاه به فرهنگستان (1371)؛ روزنامه ى خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرهنگستان (با همكارى فاطمه قاضيها، سه جلد، 1373 -1371)؛ عالم آراى عباسى؛ يادداشت هاى

امين الدوله؛ وى همچنين چند جلد كتاب درسى نيز تأليف نموده است، از آن جمله يك دوره تاريخ و جغرافيا و تعليمات اجتماعى دبيرستان و يك دوره ى كامل تاريخ و جغرافيا براى دانشسراى مقدماتى و كلاس هاى تربيتى آموزش و پرورش و نيز كتاب درسى تاريخ سياسى ايران براى دانشجويان دانشكده ى افسرى. ايشان همچنين براى روزنامه هايى كه تجديد چاپ شده اند، مقدمه نوشته است، از جمله براى دوره ى روزنامه ى «وقايع اتفاقيه»، «ايران»، «دانش»، «مدرسه ى دارالفنون تبريز»، «ملت سنيه ايران»، (روزنامه ى ملتى)». مقاله هايى از ايشان نيز در موضوع هاى تاريخ و جغرافيا در مجله ها و روزنامه هاى مختلف نظير «يغما»، «راهنماى كتاب»، «كيهان»، «سالنامه ى كشور ايران»، «دانشكده ى ادبيات»، «بررسى هاى تاريخى»، «تاريخ و فرهنگ ايران»، «تحقيقات روزنامه نگارى»، «جامعه ى نوين»، «تاريخ»، «آينده»، «خواندنى هاى قرن»، «كلك»، «پيام كتابخانه»، «گنجينه ى اسناد»، «تحصيل»، «تاريخ معاصر ايران»، «كيهان فرهنگى» و «تحقيقات اسلامى» به چاپ رسيده است.

پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 5، ش 10، ص 7 -1).

رضوي، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1283.

درگذشت: 1368.

از آثار اوست: ترجمه ى تاريخ پزشكى نوين (اثر پير بورژه و كلود بولوون، تهران، 1370).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رضوي، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول رضوي

محل تولد : نقده

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

دوره دبستان و راهنمايي را در مدرسه آذرآبادگان تبريز به اتمام رساندم. يك سال در مدرسه علميه وليعصر تبريز مشغول تحصيل بودم و در سال 1367 به قم منتقل شدم. مقدمات را در مدرسه امام صادق(ع) مشغول به تحصيل شدم. دوره سطح را نزد اساتيدي چون استاد دوزدوزانى، استاد پاياني و ... به اتمام رساندم و در دروس خارج آيات عظام لنكراني(ره)، مكارم شيرازى، سبحاني و ... شركت كردم. در سال 1378 شروع به تحصيل در دوره نهم رشته تخصصي كلام اسلامي سطح چهار كردم و در سال 1382 اين دوره را به اتمام رساندم. در مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه به عنوان مدير گروه اديان و مذاهب مشغول به تحقيق شدم . در موسسه آينده روشن مدير گروه تاريخ بوده و تاريخ غيبت كبري تدريس مي كردم و در موسسه امام صادق(ع) يعني تخصصي كلام اسلامي به تدريس تاريخ اديان و مذاهب اسلامي و كلام استدلالي مشغول هستم و عضو هيات تحريريه مجله صباح و مشرق موعود مي باشم.

رضوي، محمد زمان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1041 ق)، مورخ. وى اثرى دارد در تاريخ ابومسلم خراسانى به نام «صحيفه الرشاد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (17/15)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (1013/2).

رفعت انصاري همداني، عباس، محمدعباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1307 ق)، مورخ و اديب و شاعر، متخلص به رفعت. مدتى پيش از تولد وى در لكنهو، پدرش مقيم هندوستان شده بود. رفعت به اكثر سرزمينهاى هند مسافرت كرد و در «بهوپال» اقامت گزيد، و كتابهاى بسيارى تصنيف كرد. از وى با نسبتهاى شيروانى، انصارى، يمنى يا هندى ياد شده است از آثار وى: «آثار العجم» كه با «آثار عجم» فرصت شيرازى تفاوت دارد؛ «تاريخ ائمه»؛ «تاريخ افاغنه» فارسى؛ «تاريخ البواهر»، در عقايد اسماعيليه كه نام اصلى اين كتاب «قلائد الجواهر فى تاريخ البواهر» مى باشد كه «تاريخ نكو» نيز مى گويند؛ «تاريخ بهوپال»؛ «تاريخ دكن» كه همان «چار چمن» است؛ «تاريخ سرنديب»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (377/9 ،216/3 ،234 ،291 /2)، ريحانه (325 -324 /2)، صبح گلشن (182 -180)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 988 -987 /14)، لغت نامه (ذيل/ رفعت)، مؤلفين كتب چاپى (653 -652 /3).

رفيعي، رمضانعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رمضانعلي رفيعي

محل تولد : قوچان

شهرت : علي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/3

زندگينامه علمي

اينجانب رمضانعلي رفيعي (معروف به علي) با مدرك تحصيلي ششم ابتدايي نظام قديم در سال 1344 شمسي به قصد تحصيل علوم ديني وارد مدرسه علميه فاروج از توابع شهرستان قوچان شدم و طي سه سال جامع المقدمات، سيوطي و حاشيه منطق را گذراندم. در سال 1347 براي ادامه تحصيل راهي حوزه علميه قم شدم و در مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني (مدرسه توليت) كه برنامه اي منظم داشت به تحصيل ادامه دادم. برخي از اساتيد حقير در اين دوره عبارتند از: (عروه الوثقي) حجت الاسلام افتخاري،(تاريخ اسلام) حجت الاسلام مرحوم حسن نوري (برادر بزرگ آيت الله

حسين نوري)،( مغني) حجت الاسلام طالقاني، (منطق) حجت الاسلام امينيان، (معالم الاصول) حجت الاسلام مقتدايي و ...

سپس به مدرسه سعادت تحت اشراف آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده منتقل شدم و كتب و دروس ذيل را تحت نظر و اشراف و خدمت اساتيد حوزه گذراندم: لمعتين حجج اسلام سيد ابوالفضل موسوي، باكويي، آيت الله فاضل لنكراني، معاني بيان: اميني شيرازي، اصول فقه: حجت الاسلام باكويي، باب حادي عشر: حجت الاسلام عبد القائم شوشتري، تفسير و اخلاق: آيت الله مشكيني، نهج البلاغه: آيت الله حسين نوري، عقايد: آيت الله مكارم شيرازي، شرح منظومه: دكتر احمد بهشتي و آيت الله انصاري شيرازي، رسائل: آيت الله اعتمادي، مكاسب: آيت الله صانعي، مرحوم ستوده و موسوي تبريزي، كفايتين: مرحوم آيت الله سلطاني، رساله تصور و تصديق ملاصدرا و اسفار اربعه: آيت الله جوادي آملي .

در سال 1356 در درس خارج فقه و اصول آيت الله وحيد خراساني شركت كردم، ليكن در سال 1359 براي كارهاي تبليغاتي به قوچان (زادگاهم) رفتم و پس از عهده داري مسئوليت دفتر تبليغات آن شهر در سال 1360 به سمت فرماندهي سپاه قوچان برگزيده شدم و حدود چهار سال كه عهده دار اين سمت بودم از تحصيل علوم حوزوي محروم شدم.در سال 1363 مجددا به قم بازگشتم و به تحصيل و حضور در درس خارج معظم له (فقها و اصولا)را ادامه دادم، ضمن آنكه با مركز تحقيقات اسلامي سپاه نيز همكاري پاره وقت داشتم.با راه اندازي طرح مدارج علمي در حوزه علميه قم و عهده داري دفتر تبليغات اسلامي براي اين كار در سال 1371 موفق به اخذ مدارج علمي دوره

اول خارج (سطح 3 حوزه معادل فوق ليسانس) شدم و پس از واگذاري اين امر به شوراي مديريت حوزه علميه قم موفق شدم مدرك مدارج علمي سطح چهار (شش سال درس خارج فقه واصول) معادل دكترا را در مورخ 8/2/73 اخذ كنم.

تاليفات: حقير از سال 1364 كه همكاري علمي و پژوهشي خود را با مركز تحقيقات اسلامي سپاه آغاز كردم ضمن انجام دادن كار پژوهشگري در موضوع تاريخ اسلام و عهده داري مسئوليت هاي: گروه تاريخ، مديريت تاريخ و علوم سياسي، جانشيني معاونت متون آموزشي و كمك آموزشي و مسئوليت معاونت متون آموزشي و كمك آموزشي، در طول مدت بيش از 18 سال كار تاليف متون آموزشي در موضوع تاريخ اسلام را شروع كردم كه متجاوز از پانزده كتاب در سطوح مختلف علمي و آموزشي است كه نمونه هايي از آن به پيوست مي باشد. ضمنا از سال 1378 با بخش فرهنگ فقه موسسه دايره المعارف فقه اسلامي زير نظر آيت الله هاشمي شاهرودي نيزبه عنوان مسئول بخش بازنويسي و ويرايش همكاري دارم و حاصل آن تا كنون چاپ دو جلد (1 و 2) آن بوده است. مدتي نيز با بخش تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي قسمت احياء آثار همكاري داشتم كه حاصل آن تحقيق در تفسير شريف الاصفي مرحوم فيض كاشاني (ج اول) مي باشد .

به جز مواردي كه ياد شد با فصلنامه هاي پژوهشكده تحقيقات اسلامي همچون حصون و مربيان و ديگر نشريات آن نيز همكاري دارم و ضمن عضويت در هيئت تحريريه بعضي از آنها هر از چندگاه، مقالاتي براي اين نشريات مي نويسم. ضمن آنكه براي پاره اي فراخوانيهاي همايش ها

نيز مقالاتي نوشته ام.

رنجبر، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن رنجبر

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/7/1

زندگينامه علمي

بنده در سال 1363 (آذر ماه) وارد حوزه علميه شدم وبه مدت يك سال در حوزه علميه تربت حيدريه مشغول به تحصيل شدم سپس به قم آمدم و 2 ماه در اين شهر ساكن بودم و در اواخر سال 1364 وارد مدرسه علميه مروي تهران شدم و تا نيمه اول سال 1369 در آنجا مشغول به تحصيل بودم

با موفقيت در آزمون مؤسسه در راه حق از مهرماه سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم و دوره عمومي اين مركز را چهار ساله گذراندم و در سال 1373 وارد گروه تخصصي تاريخ شدم و ضمن ادامه و تكميل دروس حوزه علميه تا مقطع خارج و گذراندن پايه دهم (شفاها و كتبا) در ارديبهشت سال 1374 دوره سطح را به اتمام رساندم و از آن پس در درس خارج شركت ميكردم در سال 78 با دفاع از پايان نامه مقطع كارشناسي ارشد موفق به اخذ كارشناسي ارشد شدم و از آن پس تا پايان سال 80 به صورت ساعتي با بخش پژوهشي همكاري پژوهشي داشتم از ابتداي سال 81 تا پايان سال 1383 عضو هيئت علمي گروه تاريخ بودم و در نگارش مقتل جامع امام حسين عليه السلام به سر پرستي استاد مهدي پيشوايي بيشترين فعاليت را داشتم

با پذيرش در مقطع دكتري در نيمه دوم سال 83 وارد تحصيل در اين مقطع شدم و هم اكنون دومين ترم اين مقطع را بناست بگذرانيم.

افزون بر اين همكاري پژوهشي بنده با بخش پژوهش مؤسسه ادامه دارد

هم چنين بنده هم كاري هايي با بخش تاريخ معاصر و انديشه سياسي داشته ام و حاصل آن نگارش مقالاتي بوده است .

روزبهاني، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا روزبهاني

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

در سال 67 وارد حوزه علميه شدم كه تا سال 1376در شهرستان بروجرد و از آن پس در حوزه علميه قم سپري شد.

تخصص اين جانب كندو كاو پيرامون اديان و بالاخص فرقه بهائيت است، كه از سالهاي تحصيل در بروجرد آغاز شد . تا كنون علاوه بر تدريس دوره هاي مختلف عمومي و تخصصي مباني و تاريخ فرقه بهائي تعداد 2 جلد كتاب و تعدادي مقاله تاليف نموده ام كه تماماً درباره موضوع بهائيت بوده است.

هم اكنون نيز آماده همكاري با نهاد هاي پژوهشي در زمينه فرق و خصوصاً فرقه ضاله بهائيت هستم

روستايي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن روستايي در سال 1342. ش در شهر درود - لرستان به دنيا آمد.وي بيش از 12 سال است كه از پژوهشگران و كارشناسان ارشد اسناد تاريخي سازمان اسناد و كتابخانة ملي ايران مي باشد. كتاب "تاريخ طب و طبابت در ايران " تاليف وي ، در دوره بيست و دوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شده است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محسن روستايي بيش از 12 سال است كه از پژوهشگران و كارشناسان ارشد اسناد تاريخي سازمان اسناد و كتابخانة ملي ايران مي باشد

جوائز و نشانها : محسن روستايي در سال 1380 از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور به عنوان پژوهشگر نمونة سال برگزيده شد.از ديگر افتخارات ايشان انتخاب كتاب "تاريخ طب و طبابت در ايران " تاليف وي ، در دوره بيست و دوم

انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال مي باشد.

چگونگي عرضه آثار : محسن روستايي حدود 60 مقالة تحقيقي و مبتني بر سند در مجلات معتبر كشور به چاپ رسانده است. آخرين پژوهش هاي ايشان كتاب دوجلدي در تاريخ نخستين فرهنگستان ايران به روايت اسناد است كه پس از ده سال تفحص و 3تحقيق براي چاپ آماده شده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اسناد مطبوعات ايران (1320 - 1332 ش.)

ويژگي اثر : 4 جلد

2 اعتضاد فرهنگ

3 تاريخ طب و طبابت در ايران

ويژگي اثر : 2 جلد،تاليف،اين كتاب ، در دوره بيست و دوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب :تاريخ طب و طبابت در ايران (از عهد قاجار تا پايان عصر رضا شاه) تاريخ طب و طبابت در ايران (از عهد قاجار تا پايان عصر رضا شاه) به روايت اسناد / محسن روستايي. - تهران: سازمان اسناد و كتابخانة ملي جمهوري اسلامي ايران، 1382. 2 ج.: مصور. كتابنامه. مندرجات: ج 1. قوانين و نظامنامه هاي طبي، گزارشات صحي و بهداشتي، ايجاد مدارس عالي طب و مراكز صحي و درماني و... ج 2. شرح حال طبيبان نامدار و ناشناخته ايران. شناخت تاريخ و تحولات هريك از علوم و دانش ها، در شناخت هويت آن علوم از يك سو و شناخت هويت فرهنگي و تاريخي ملت ها از سوي ديگر نقشي به سزا دارد؛ و از اين ميان تاريخ طب و طبابت به دليل گستردگي آن و آثاري كه دانش طب

در دو حوزة تخصصي و عمومي دارد، از اهميت ويژه اي برخوردار است. بررسي تحولات طب و طبابت در ايران، نياز به تحقيقات گسترده و دامنه داري دارد كه با توجه به شرايط تاريخي خاص هر دوره، مي بايست پژوهش و نگرش متناسبي را طرح ريزي كرد و سپس به ثمر نشاند. نويسندة كتاب با مراجعه به حدود 2000 فهرست با انتخاب اسنادي مشتمل بر اعلانات، گزارش هاي صحي و طبي، استشهادنامه هاي محلي راجع به اطبا، تصديقنامه ها و پرونده هاي ديواني طبيبان و اسناد مدرسة طب دارالفنون... و خلاصة هر سندي كه از ديدگاه يك پژوهش اسنادي و تاريخي مي توانسته است گرهي از تاريخ طب و طبابت را باز كند، طرح جامع تاريخ طب ايران را پي ريزي نموده است. نويسنده در جلد اول كتاب كوشيده است خوانندگان را با سير تحول و روند تاريخي طب و طبابت در ايران (عهد قاجار و پهلوي) آشنا سازد و اين مقوله از تاريخ را تبيين و بررسي نمايد و با استناد به فصول كتاب، رابطه اي منطقي ميان اسناد نو يافته، با منابع موجود و قابل اعتنا ايجاد نمايد. فصول و اسناد مربوط به قوانين طبابت، اعلانات و گزارشات صحي، انعقاد قرارداد ميان دولت ايران با اطباي فرنگي و اسناد مربوط به اوضاع بهداشتي و شيوع بيماري هاي مسري نسبت به ساير بخش هاي كتاب از تنوع و نوآوري بيشتري برخوردار است. جلد دوم كتاب هم منحصراً اختصاص دارد به شرح حال رجال طبيبان عهد قاجار و اوايل عهد پهلوي كه به تناسب، نقش علمي و تاريخي كه ايفأ نموده اند، تنظيم و نوشته شده اند. اين جلد از دو قسمت مجزا تشكيل شده است، بخش اول شامل شرح

حال 191 نفر از رجال طبيبان و با محوريت سند تأليف و تنظيم شده است. قسمت دوم نيز شامل كتابچة مستندي است از 213 نفر از طبيبان عهد قاجار و پهلوي كه فهرست وار اطلاعات مربوط به آنان در اين كتابچه تقدير شده است

روملو، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(985 -937 ق)، مورخ. از رجال معروف قزلباش در عهد شاه طهماسب و از مورخان مشهور عهد صفوى بود. وى در قم در ميان قبيله ى روملو از قزلباشهاى صفوى متولد شد. در جوانى به كسب كمالات در نزد مالك ديلمى قزوينى خطاط و مولانا جمال الدين محمود شيرازى پرداخت. علاوه بر اين حسن بيك از افسران سپاه طهماسبى بود و با درجه ى سلطانى، سمت قورچى گرى داشت و به سبب مقام و مرتبه اى كه داشت از او به عنوان «بيگ» ياد مى شود. اسكند بيگ تركمان چند بار از وى با عنوان «مورخ» ياد كرده است و گويا در سال 948 ق در جنگ دزفول به اين دليل همراه شاه طهماسب بود كه وقايع را ثبت كند. وى مولف كتاب باارزش «احسن التواريخ» در دو قسمت است كه قسمت اول آن با رويدادهاى سال 807 ق آغاز سلطنت شاهرخ شروع شده و قسمت دوم كه هم اكنون چاپ نشده است به حوادث سال 985، سال جلوس شاه سلطان محمد خدابنده پايان مى پذيرد، وى اين كتاب را به نام شاه اسماعيل، پسر شاه طهماسب نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احسن التواريخ (مقدمه/ 27 -14)، تاريخ ادبيات در ايران (1675 -1669 /5)، تاريخ نظم و نثر (802 ،355)، الذريعه (287/1)، مؤلفين كتب چاپى (562 -561 /2).

روياني طبرستاني، علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مورخ و جغرافيدان. از جمله آثار وى «تاريخ طبرستان» است كه يكى از منابع اصلى مرعشى در تاليف «تاريخ طبرستان و رويان» بوده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (262/3)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (884/2)، كشف الظنون (297).

ريحان يزدي، عليرضا حسيني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1363 -1290 ش)، فقيه، مفسر، مورخ، رجالى، نويسنده و شاعر. در يزد متولد شد. پس از تصحيل مقدمات در بيست و يك سالگى براى تكميل تحصيلات خود به قم مهاجرت كرد و از محضر آيت اللَّه حائرى و استادان ديگر استفاده برد. سپس به تهران آمد و به انجام وظائف مذهبى و ترويج دين مشغول شد. گاه گاهى شعر مى سرود. و غزلياتى دارد. از آثارش: «آينه ى دانشوران»، دائرةالمعارف گونه اى حاوى بيوگرافى علماى يزد و معاصران نويسنده در قم و تاريخ تاسيس حوزه؛ «درس انشاء يا علم بيان»؛ «تفسير ريحان»؛ ترجمه ى فارسى سره «بلوهر»؛ «كتابهايى كه خوانده ام».[1]

سيد على رضا (ريحان) يزدى كه سالهاست در تهران اقامت دارند و در آنجا در مسجد سجاد يزديها در خيابان ميرفندرسكى اقامه جماعت مى نمايند و هم چند ماهى به هند مسافرت و در حيدرآباد و بمبئى تبليغ دين و ضمنا تتبع در كتابخانه هاى آن سامان مى نمايند.

آقاى ريحان محرم 1330 قمرى در يزد به دنيا آمده و در حال حاضر شصت و پنجسال از عمرش مى گذرد.

وى ترجمه خود را در كتاب دانشمندان گمنام يا آئينه دانشوران خود به طور مفصل نوشته است طالبين به آنجا مراجعه نمايند.

آثار قلمى ريحان از اين قرار است: 1- آئينه دانشوران 2- درس انشاء يا علم بيان 3- بازرگانى محمد (ص) 4- تفسير ريحان 5- بلوهر ترجمه فارسى سره از عربى 6- كتابهائى كه خوانده ام مشتمل بر

دوازده جلد 7- داماد كربلا.

آقاى ريحان سفرهاى عديده به كشور پهناور هندوستان نموده و از بسيارى از شهرهاى مهم آن ديدن و كتابخانه هاى عمومى و خصوصى آنجا را ديده و از هر باغ گلى چيده و از هر خرمن خوشه اى برداشته و به نام (آنچه من ديده و خوانده ام) تدوين نموده است.

نگارنده در دو سفرى كه در سال 1389 و سال 1390 قمرى به هندوستان رفتم دو ماهى در مدينه هتل حيدرآباددكن با معظم له مصاحب و مجاور و ناظر سعى و كوشش ايشان بودم ادام اللَّه توفيقه.

وى داراى ذوق سرشار و طبع روان و موزونى مى باشد و اشعار بسيارى سروده كه شايسته است جمع گردد به صورت ديوان ريحان درآيد.

شاعر، عالم دينى.

تولد: 1330، ق.، يزد.

درگذشت: 1367.

سيد عليرضا مدرس متخلص به «ريحان يزدى». فرزند سيد محمد مدرس، از تربيت شدگان حوزه ى درس عبدالكريم مهرجردى يزدى و يكى از روحانيون يزد بوده است. وى صاحب تأليفاتى چون بازرگانى محمد (ص) و درس انشاء و آينه ى دانشوران است. وى شعر نيز سروده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجه (263 -262 /2)، آيينه ى دانشوران (مقدمه)، تاريخ تذكره هاى فارسى (822/2)، تذكره سخنوران يزد (545 -541)، الذريعه (19/26)، گنجينه ى دانشمندان (457 ،451 /7)، مؤلفين كتب چاپى (566 -565 /4).

زاري مشهدي، محمدقاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 979 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به زارى. وى از شعراى مشهد مقدس رضوى بودكه در سير و تاريخ نيز دست داشت. غزل را نيكو مى سرود. وى در ميدان اصفهان به دست دزدان كشته شد. از جمله آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (652 -651)، الذريعه (398/9)، ريحانه (351/2)، صبح

گلشن (189 -188)، فرهنگ سخنوران (409)، لغت نامه (ذيل/ زارى).

زاوه اي يزدي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1346 ق)، عالم و مورخ. اهل مشهد بود. در همانجا به تحصيل پرداخت و در مشهد درگذشت. از آثار اوست: «ام الكتاب» در چهار جزء وقايع الايام، رويداد كربلا، جشنها و شرح احوال حضرت عباس (ع).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (303/2)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (564/1).

زجاجي چرندابي تبريزي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 608 ق)، شاعر و مورخ. از آثار وى: «تاريخ منظوم زجاجى»، در تاريخ.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سخنوران (411)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (671 ،591 /1)، لغت نامه (ذيل/ زجاجى)، يغما (س 5، ص 560 -554).

زرگري نژاد، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر غلامحسين زرگري نژاد در سال 1329 در شهرستان بجنورد متولد شد.وي پس از طي مراحل تحصيل مقدماتي، راهنمايي، دبيرستان، در سال 1352 به دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران را يافت. در سال 1357 دوره تحصيل ليسانس خود را به پايان برد و بلافاصله در آزمون ورودي كارشناسي ارشد تاريخ شركت كرد و به ادامه تحصيل در اين دوره پرداخت . پس از اتمام اين دوره در آزمون دكتري دانشگاه تربيت مدرس قبول شد و در سال 1372 درجه دكتراي تخصصي تاريخ را از اين دانشگاه دريافت داشت.وي در سال 1373 به گروه تاريخ دانشگاه تهران پيوست و از آن زمان تاكنون به تدريس در گروه تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول است.نامبرده هم اينك فعاليت خود را با رتبه علمي دانشياري ادامه مي دهد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامحسين زرگري نژاد پس از طي مراحل تحصيل مقدماتي، راهنمايي، دبيرستان، در سال 1352 به دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران را يافت. در سال 1357 دوره تحصيل ليسانس خود را به پايان برد و بلافاصله در آزمون ورودي كارشناسي ارشد تاريخ شركت كرد و به ادامه تحصيل در اين دوره پرداخت . پس از اتمام اين دوره در آزمون دكتري دانشگاه تربيت مدرس قبول شد و در سال 1372 درجه دكتراي تخصصي تاريخ را از اين

دانشگاه دريافت داشت

فعاليتهاي ضمن تحصيل : دكتر زرگري نژاد همزمان با تحصيل در دوره كارشناسي ارشد در آموزش و پرورش زادگاهش به تدريس اشتغال داشت

فعاليتهاي آموزشي : غلامحسين زرگري نژاد سپس از بجنورد به تهران انتقال يافت و به مدت سه سال مدير گروه تاريخ در سازمان پژوهش و برنامه ريزي درسي وزارت آموزش و پرورش بود. وي در سال 1364 به دانشكده روابط بين الملل وزارت خارجه منتقل شد و به مدت سه سال نيز در آن دانشكده به تدريس تاريخ ديپاماسي و تاريخ اسلام و انديشه هاي سياسي در اسلام و ايران پرداخت. وي در سال 1373 به گروه تاريخ دانشگاه تهران پيوست و از آن زمان تاكنون به تدريس در گروه تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول است.نامبرده فعاليت خود را با رتبه علمي دانشياري ادامه مي دهد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تاريخ احمدشاهي (تاريخ تشكيل اولين حكومت افغانستان)

ويژگي اثر : پديدآورنده: محمود حسيني جامي، غلامحسين زرگري نژاد (مصحح) ناشر: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ - 03 مهر، 1384

2 تاريخ تحليلي اسلام

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: آيت عشق - 25 بهمن، 1385

3 تاريخ تحليلي اسلام: از بعثت تا غيبت

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 09 آبان، 1386

4 تاريخ تمدن و فرهنگ

ويژگي اثر : كتاب درسي

5 تاريخ سال سوم دبيرستان

ويژگي اثر : كتاب درسي

6 تاريخ سياسي اجتماعي ايران بعد از اسلام

ويژگي اثر : كتاب درسي

7 تاريخ سياسي اجتماعي ايران قبل از اسلام

ويژگي اثر : كتاب درسي

8 تاريخ صدر

اسلام (عصر نبوت)

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) - 08 ارديبهشت، 1386

9 تاريخ معاصر ايران

ويژگي اثر : كتاب درسي

10 تاملاتي در علم تاريخ و تاريخ نگاري اسلامي

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد، عطاء الله حسني، هاشم آقاجري (مترجم)، حسن حضرتي (مترجم) ناشر: نقش جهان - 1381

11 خورشيد: سال اول، شمارگان 1 تا 120

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد (مقدمه) ناشر: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني - 28 آذر، 1384

12 رسائل مشروطيت: مشروطه به روايت موافقان و مخالفان

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني - 28 مرداد، 1387

13 رساله احكام قانون اداره بلديه

ويژگي اثر : پديدآورنده: عبدالحسين لاري، غلامحسين زرگري نژاد (مصحح) ناشر: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني - 29 دي، 1387

14 روزشمار تحولات ايران درعصر قاجاريه

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران - 06 خرداد، 1386

15 روش تحقيق

ويژگي اثر : كتاب درسي

16 سلمان فارسي

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد، قربان وليئي (ويراستار) ناشر: كتاب همراه - 23 آبان، 1386

17 سياست نامه هاي قاجاري

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني - 30 دي، 1386

18 سياست نامه هاي قاجاري: رسايل سياسي

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني - 30 دي، 1386

19 شرح آسياي مركزي و انتشار سيويليزاسيون روسي در آن با نقشه ممالك آسياي

مركزي

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني - 1383

20 عاشورا

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: كتاب همراه - 03 خرداد، 1387

21 ماثر سلطانيه، تاريخ جنگهاي اول ايران و روس، به ضميمه تاريخ جنگهاي دوره دوم از تاريخ ذو القرنين

ويژگي اثر : پديدآورنده: عبدالرزاق بن نجفقلي مفتون دنبلي، غلامحسين زرگري نژاد ناشر: روزنامه ايران - 1383

22 نهضت آزادي بخش فلسطين

ويژگي اثر : كتاب درسي

23 نهضت امام حسين (ع) و قيام كربلا

ويژگي اثر : پديدآورنده: غلامحسين زرگري نژاد ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، مركز تحقيق و توسعه علوم انساني - 10 مرداد، 1386

زرياب خويي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1373 -1298 ش)، نويسنده، مترجم، محقق و استاد دانشگاه. در خوى متولد شد. پس از فراگيرى تحصيلات ابتدايى و متوسطه به قم رفت و از محضر علماى آن ديار از جمله شيخ صادق فراحى، محقق داماد، سيد احمد خسروشاهى، امام خمينى، سيد صدرالدين صدر، سيد محمدتقى خوانسارى و سيد محمد حجت كوه كمره اى بهره جست. سپس وارد دانشكده ى الهيات شد و پس از دريافت درجه ى ليسانس به آلمان رفت و از دانشگاه ماينس در رشته ى تاريخ دكترا گرفت. آنگاه به ايران بازگشت و در 1341 ش به دعوت پروفسور هنينگ به آمريكا رفت و در دانشگاه بركلى (كاليفرنيا) به تدريس پرداخت. پس از دو سال به ايران آمد و با سمت استادى در دانشگاه تهران به تدريس پرداخت. دكتر زرياب مورخ، محقق و مترجمى جامع الاطراف بود و بويژه در معارف ايران و اسلام و فلسفه و تاريخ و ادبيات عرب و زبان شناسى

صاحب نظرى متبحر بود و به سبب تسلط به زبانهاى عربى، آلمانى، انگليسى و فرانسوى به منابع دست اول دسترسى داشت. زرياب در بسيارى از مجامع علمى ايرانى مثل: انجمن فلسفه، بنياد فرهنگ، فرهنگستان تاريخ و بنياد شاهنامه ى فردوسى عضو بوده و با بنيادهاى دايرةالمعارف نويسى همكارى داشت و مقالات بسيارى براى آنها و مجلات ادبى گوناگون مى نوشت. وى همچنين در مجامع بين المللى از جمله: انجمن بين المللى شرق شناسى در آلمان و انجمن بين المللى كتيبه هاى ايرانى در انگلستان عضو بود. در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. از آثار وى: «آيينه ى جام»؛ «تاريخ ساسانيان»؛ «بزم آوزد»؛ تحرير «روضه الصفا» و ترجمه هاى: «تاريخ فلسفه» ويل دورانت؛ «لذات فلسفه»، ويل دورانت؛ «تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان»؛ تئودور نولدكه؛ «ظهور تاريخ بنيادى»، نوشته ى فردريش مانيكه؛ «درياى جان» نوشته ى ريتر.[1]

مترجم، استاد، نويسنده، محقق.

تولد: 22 تير 1298، خوى.

درگذشت: 14 بهمن 1373.

عباس زرياب خويى، فرزند على، تحصيلات مقدماتى علوم جديد و قديم را در شهر خويى به پايان رساند و براى ادامه ى تحصيل در سال 1316 به شهر قم عزيمت نمود و سال ها از محضر اساتيدى چون حضرت امام خمينى (ره)، آيت الله سيد محمد بهجت كوه كمره اى، آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى و آيت الله سيد شهاب الدين مرعشى نجفى استفاده نمود.

دكتر زرياب خويى بعد از رسيدن به درجه ى اجتهاد براى تكميل تحصيلات خويش وارد دانشگاه الهيات شد و پس از اخذ درجه ى ليسانس، به آلمان رفت و در رشته ى تاريخ و فلسفه از دانشگاه «ماينز» به اخذ درجه ى دكترى نايل آمد. همچنين به فراخوان دانشگاه «بركلى» آمريكا پاسخ مثبت داد و مدتى به همكارى با كارشناسان زبان هاى ايرانى و زبان فولكوريك پرداخت.

دكتر

عباس زرياب خويى پيش از انقلاب استاد رشته ى تاريخ و رييس گروه تاريخ دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران بود. وى به زبان هاى عربى، انگليسى، فرانسوى، روسى و تركى عثمانى و اسلامبولى آگاه بود. وى سال هاى متمادى در دانشگاه هاى مختلف به تدريس اشتغال داشت و مدتى نيز با دائرةالمعارف بزرگ اسلامى و دائرةالمعارف مصاحب و بنياد دائرةالمعارف همكارى داشت و مقالاتى را به رشته ى تحرير درآورد. آثار مهم ايشان عبارتند از: ترجمه ى فلسفه (ويل دورانت، 1335)؛ ترجمه ى لذات فلسفه (ويل دورانت)؛ ترجمه ى تاريخ ساسانيان (نولد كه)؛ تأليف بزم آورد؛ تأليف آئينه جام؛ تحقيق و تصحيح كتاب الصيدنه فى الطب اثر ابوريحان بيرونى (اين كتاب در سال 1371 به عنوان كتاب برگزيده ى سال انتخاب شد)؛ تأليف تاريخ بنيادى؛ آيينه جام (شرح مشكلات ديوان حافظ؛ اين كتاب در سال 1369 عنوان كتاب برگزيده ى سال را از آن خود ساخت)؛ سيره ى رسول اكرم (ص)؛ تهذيب و تلخيص روضةالصفا. كتاب هايى كه استاد در حال نشر داشت، عبارت بودند از ترجمه ى درياى جان اثر هلموت ريتر و ترجمه ى كتابى كه قرار بود به مناسبت كنگره ى جهانى بزرگداشت عطار نيشابورى منشتر شود.

پيكر دكتر زرياب خويى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (ويژه ى هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كلك (ش 58 و 59، ص 292 -285)، مؤلفين كتب چاپى (654/3)، يكى قطره باران (14 -1).

زرين كوب، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عبدالحسين زرين كوب در سال 1301 هجري شمسي در بروجرد ديده به جهان گشود . دكتر زرين كوب تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خويش به پايان برد .سپس در كنار تحصيل در دوره متوسطه به تشويق و ترغيب

پدر كه مردي متشرع و ديندار بود ،اوقات فراغت را صرف فراگيري علوم ديني و حوزه اي نمود ،و ضمن تحصيل فقه و تفسير و ادبيات عرب،به شعر عربي هم علاقمند شد .گرچه تا پايان سال پنجم متوسطه در رشته علمي تحصيل مي كرد با اين حال كمتر كتاب تاريخ و فلسفه و ادبياتي بود كه به زبان فارسي منتشر شده باشد ،واو آن را در مطالعه نگرفته باشد .به دنبال تعطيلي كلاس ششم متوسطه در تنها دبيرستان شهر براي ادامه تحصيل به تهران رفت. اما اين رشته ادبي را برگزيد و در سال 1319 تحصيلات دبيرستاني را به پايان برد،و با وجود آنكه كتابهاي سالهاي چهارم و پنجم متوسطه ادبي را قبلا نخوانده بود در ميان دانش آموزان رشته ادبي سراسر كشور ،رتبه دوم را به دست آورد.با بازگشايي مجدد دانشگاهها در سال 1320 ،دكتر عبدالحسين زرين كوب در امتحان ورودي دانشكده حقوق شركت كرد.با آنكه پس از كسب رتبه اول ،در دانشكده ثبت نام هم كرده بود،اما به الزام پدر ،ناچار به ترك تهران شد . در همان ايام ،علي اكبر دهخدا كه رياست دانشكده حقوق را به عهده داشت ،از اينكه چنين دانشجوي فاضلي را از دست مي داد ،اظهار تاسف كرده بود. سرانجام اشتياق به تحصيل بار ديگر او ر ا به دانشگاه كشاند .در سال 1324 ،پس از آنكه در امتحان ورودي دانشكده علوم معقول و منقول ،و دانشكده ادبيات حايز رتبه اول شده بود ،وارد رشته ادبيات فارسي دانشگاه تهران شد. به هر تقدير ،عبدالحسين زرين كوب در سال 1327 به عنوان دانشجوي رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصيل

شد،و سال بعد وارد دوره دكتري رشته ادبيات دانشگاه تهران گرديد و درسال 1334 از رساله دكتري خود با عنوان (نقد الشعر ،تاريخ و اصول آن) كه زير نظر بديع الزمان فروزانفر تاليف شده بود با موفقيت دفاع كرد .

دكتر زرين كوب در سال 1330 دركنار عده ايي از فضلاي عصر همچون عباس اقبال آشتياني ،سعيد نفيسي ،محمد معين،پرويزناتل خانلري ،غلامحسين صديقي و عباس زرياب ،براي مشاركت در طرح ترجمه مقالات دايره المعارف اسلام (E1)طبع هلند،دعوت شد .

دكتر زرين كوب در ايام تحصيل در تهران ،چندي نزد حاج شيخ ابوالحسن شعراني به پرداخت و با مباحث حكمت و فلسفه ،آشنايي بيشتر يافت .از همان روزگار با فلسفه هاي معاصر غربي نيز آشنا شد و بعد به مطالعه در باب تصوف نيز علاقمند گرديد. استاد كه از قبل با زبانهاي عربي ،فرانسوي و انگليسي آشنا شده بود در سالهاي جنگ دوم جهاني ،با كمك بعضي از صاحب منصبان ايتاليايي و آلماني كه در آن ايام در ايران به سرمي بردند،به آموزش اين دوزبان پراخت .در سال 1323 نخستين كتاب او به نام (فلسفه ،شعر يا تاريخ تطور شعر و شاعري درايران) در بروجرد منتشر شد ،در حالي كه در اين هنگام ،حدود چهار سال يا كمي بيشتر از تاريخ تاليف كتاب مي گذشت .

دكتر زرين كوب پس از آنكه به الزام پدر دانشكده حقوق را ترك گفت ،به زادگاه خود بازگشت ،و در خرم آباد و بعددر بروجرد به كار معلمي پرداخت ،كاري كه به تدريج علاقه جدي بدان پيدا كرد .در دوران معلمي ،از تاريخ و جغرافيا وادبيات فارسي گرفته تا عربي و فلسفه

و زبان خارجي و حتي رياضي و فيزيك و علم الهيات ،همه را تدريس كرد .دكتر زرين كوب پس از اخذ درجه دكترا ،از سوي استاد فروزانفر ،براي تدريس دردانشكده علوم معقول و منقول دعوت شد و در سال 1335 يا رتبه دانشياري ،كار خود را دانشگاه تهران آغاز كرد و به تدريس تاريخ اسلام ،تاريخ اديان ،تاريخ كلام و مجادلات فرق ،تاريخ تصوف اسلامي و تاريخ علوم پرداخت .پس از دريافت رتبه استادي دانشگاه تهران (1339 ش ) دكتر زرين كوب چندي نيز در دانشسراي عالي تهران ،ودوره دكترا ادبيات فارسي دانشگاه تهران و در دانشكده هنرهاي درماتيك به افاضه پرداخت.در سالهاي 1347 تا سال 1349 در آمريكا به عنوان استاد ميهمان در دانشگاههاي كا ليفرنيا و پرنيستون به تدريس علوم انساني دانشگاه تهران انتقال يافت و در دو گروه تاريخ و ادبيات مشغول به كار شد .

دكتر زرين كوب در 24شهريور 1378 به دليل بيماريهاي قلب و چشم و پروستات در گذشت. آثار دكتر عبدالحسين زرين كوب

1-دو قرن سكوت/ 2-تاريخ مردم ايران پيش از اسلام/ 3-تاريخ مردم ايران بعد از اسلام/ 4-بامداد اسلام/ 5-كارنامه اسلام/ 6-ارزش ميراث صوفيه/ 7-پله پله تا ملاقات خدا/ 8-سرني /9-با كاروان حله/ 10-پير گنجه در جستجوي ناكجا آباد .........

زمجي، معين الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معين الدين محمد زمجي اسفزاري متخلص به نامي در حدود 850 ه . ق دراسفزار (سبزوار) متولد گرديد .و در همان جا به تحصيل علوم مقدماتي پرداخت . اما در پي آشوبهاي پس از وفات سلطان ابو سعيد تيموري و طاعون سال 838 ه .ق به هرات رفت وتحصيل در علوم مختلف پرداخت ، و ازمحضر استادان بزرگ زمانه

بويژه عبد الرحمن جامي (شاعر و صوفي ) بهره برد . و دردربار سلطان حسين بايقرا به مناصب منشي گري ، مهر داري و حتي وقايع نگاري رسيد . وبنابه سفارش خواجه قوام الدين نظام الملك وزير سلطان بايقرا كتاب مشهور روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات را درتاريخ محلي و جغرافيايي هرات نگاشت . اسفزاري تاپايان عمربعنوان يكي از دانشمندان ،و مترسلان مشهور زمانه خود به تدريس درمدارس هرات مشغول بود . درشاعري و خط تعليق نيز دست داشت و بيشتر معاصرانش وي را ستوده اند .

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : ايران بعد از اسلام

والدين و انساب : معين الدين محمد زمجي اسفزاري در كتاب خود از پدر خود نامي نياورده است اما مي نويسد كه وي شاعري چيره دست بوده و درتوصيف فجايع طاعون هولناك سال 838 ه. ق اشعاري سروده است .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري از آغاز جواني دراسفزار آغاز به كسب علم و هنر نمود و نزد استادان زمان به تحصيل پرداخت اما از سال 873 به هرات رفت و از محضر نورالدين عبد الرحمن جامي (عارف ) بهره برد و مدتي بعد درسن 23 سالگي در ديوان خواجه مجد الدين محمد (وزير سلطان حسين بايقرا )به منشي گري مشغول شد . وي درهرات مهارت خود را در علوم گوناگون چون صرف و نحو ،منطق و معاني و بيان و زبان و ادبيات عرب وفقه حنفي و تفسيرو احاديث و زبان وادبيات پارسي و هراتي و تركي جغتايي و قواعد انشاء كه خود آن مورد رساله اي نوشته است ،و علم تاريخ

و جغرافيا و فن شعر و خطاطي و نيز مختصري هيئت و نجوم و طب و موسيقي تكميل كرد .

خاطرات و وقايع تحصيل : درزمان سلطان ابوسعيد تيموري هنگامي كه معين الدين محمد زمجي اسفزاري هنوز در اسفزار به تحصيل مشغول بود ، مولانا شرف الدين عبد القهار (متخلص به شريف ) كه ازدانشمندان روزگار ربود از آن ولايت گذشت و معين الدين افتخار درك مقدم وي را يافت و مولانا شرف الدين در شعر به بديهه دربار اسفزار گفت : دارد نشاني از بهشت آب و هواي اسفزار معين الدين اسفزاري نيز درپاسخ وي چنين سرود : اكنون زيمن مقدمت دارد به جنت افتخار

استادان و مربيان : معين الدين محمد زمجي اسفزاري اولين استاد عرفاني معين الدين محمد در هرات بود .

هم دوره اي ها و همكاران : معين الدين محمد زمجي اسفزاري بادانشمنداني چون محمد فرهي ،ميرخواند ، مولانا عبد الرحمان جامي معاصر ومعاشر بوده است . امير عليشيرنوايي ،مولانا عبد الواسع نظامي (منشي ومورخ ) ، شيخ عبد الله ديوانه (خوشنويس ) ، خواجه غياث الدين ده دار (نديم سلطان حسين بايقرا ).

وقايع ميانسالي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري عمده عمر خود را باسلطان حسين بايقرا تيموري معاصر و با وي معاشر بود . از حمايت قوام الدين نظام الملك وزير برخورداربود . از سال 897 خواجه قوام الدين نظام الملك به وزارت سلطان حسين بايقرا رسيد . و اسفزاري به خدمت او درآمده به فرمان وي كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات را درتاريخ شهرهرات شروع به تاليف كرد . هدف وزير هم خدمت به شاه و هم

به جاويدان كردن اثري بوده است از نويسنده اي دانا واديبي كامل بوده است . اسفزاري نيز مدتها پيش از اين درچنين انديشه اي بوده است . وي دراين هنگام تاليف كتاب خود باامير جلال الدين فرخزاد طبسي كه پسر ارشد اميرنورالدين جلال الاسلام بود وا ز اعيان دولت تيمور گوركاني به شمارمي رفت ،ديداركرد . اسفزاري درصددن افزودن كتاب ديگري درادامه شرح وقايع كتاب روضات الجنات بوده است كه بدليل نا آرامي هاي ناشي از كشته شدن خواجه قوام الدين نظام الملك در 903 ه ق اين كارصورت نپذيرفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري منشي دربار سلطان بايقرا وتحت حمايت وزير وي قوام الدين نظام الملك بود . وي پيش از قوام الدين ، در خدمت خواجه مجد الدين محمد (وزير سابق سلطان حسين بايقرا )بوده است . از اين رو امير عليشير نوايي (وزير بعدي سلطان حسين ) كه با خواجه قوام الدين نظام الملك نزاع سياسي داشته است ، تنها به ذكر نامي از معين الدين اسفزاري اكتفا نموده است . اسفزاري در دربارسلطان بايقرا تا آنجا ترقي يافت كه نشان شاهي راكه مهر رسمي دربار سلطنت بود و به وي سپرده بودند .

فعاليتهاي آموزشي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري چنان در خط تعليق مهارت داشت كه بيشتر اوقات در هرات به تعليم قواعد اين هنر مشغول بود . وي درمدارس هرات نيز بعنوان استاد به تدريس مشغول بوده است .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : معين الدين محمد زمجي اسفزاري علاوه برمنشي گري ،به شاعري و خطاطي مي پرداخت . چنانكه درخط تعليق

بسيار ماهر بود. و شعر هايي مي گفت كه بر زبان مردم هرات جاري بود . چنانكه مي نويسد : به سرمه است آنكه مي بيني به چشم هر پري پيكر كه از غوغاي چشمش مي كند خاك سير بر سر چنانكه اشعايي درمدح سلطان حسين بايقرا ،مرثيه شيخ عبد الرحمن جامي و رباعي ،غزليات ،قصاي و مثنوياتي مي سروده و بعنوان شاهد در تاريخ خود بكار مي برد و به نامي متخلص مي كرد .

همفكران فرد : معين الدين محمد زمجي اسفزاري منشي صاحب ذوقي بوده است كه نثر او از منشيان معاصر وي همچون مولانا حسين واعظ كاشفي صاحب انوار سهيلي و مولانا كمال الدين عبد الواسع نظامي و وقايع نگاري كه سجع و قافيه هاي بسياري درنثر بكار مي برد ، او نثر و ساده تر بوده است .

آرا و گرايشهاي خاص : معين الدين محمد زمجي اسفزاري درانشائ مترسل ايراني نسبت به ايرانيان معاصر خود شيوه اي ساده ترو روانتر را برگزيده بود . از نظرمذهبي نيز گويا وي به فقه حنفي گرايش داشته و دراين زمينه ازكودكي آموزشهايي را كسب كرده بود وعلاقه اي در حد تعصب به مذهب خودابراز ميكرد . و شيعيان آن زمان را خارج از دين مي دانست . اما درهمه جاي كتاب خود به اولاد علي (ع) ، بويژه امام رضا (ع) همانند يك شيعي خالصي ،ارادت مي ورزند . از اين گذشته ،وي درراه سلوك و عرفان ازمريدان شيخ عبد الرحمن جامي نيز به شمار مي رود .

چگونگي عرضه آثار : معين الدين محمد زمجي اسفزاري كتاب روضات الجنات را در 9-897 ه ق

تاليف كرده و به سلطان حسين بايقرا تقديم كرد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ترسل

ويژگي اثر : اين رساله درباره آيين نامه نويسي تاليف كرده است .

2 روضا ت الجنات في اوصاف مدينه هرات

ويژگي اثر : كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات دنباله تاريخ نامه هرات اثر سيف بن محمد بن نعقوب هروي (سيفي هروي ) كه وقايع هرات را در (721-618 ه ق) توصيف كرد ، به شمار مي رود . [ آژند ، تاريخ نگاري محلي ايران ،تاريخ نگاري درايران ، تهران ؛گستره ، 1380 ] اين كتاب تاريخ هرات را تاسال 875 ه ق در بر دارد . و در26 روضه مفصل بندي شده است و درآن اطلاعاتي است كه در منابع ديگري نيامده است . گرچه بيشتر مطالب آن تكرار گفته هاي مورخين معاصر پيشين از جمله ابواسحق احمد بن ياسين ، شيخ عبد الرحمن نامي ، سيفي هروي و ربيعي پوشنگي است ،اما بخش آخر كتاب منحصر به ديده ها و شنيده هاي مورخ و روش نگاري كتاب نيز يكي از بهترين و روانترين نمونه هاي نثر فارسي درقرن نهم مي باشد . مطالب كتاب شامل 26 روضه است . روضه هاي هفتم تا دهم درباره ي اخبار ملوك آل كرت و ذكر بلاد وابنيه و مزارات و عمران خراسان و هرات در عهد تيموري است . كتاب مزبوز تاريخ هرات راتصرف آنجا توسط سلطان حسين بايقرا در بر دارد . همچنين اطلاعات جالبي نيز درباب رجال خراسان و هرات درضمن مطالب كتاب آمده است . [معين الدين محمد الزمجي اسفزاري ، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات

،ج 1 ،به اهتمام محمد اسحاق ،كلكته :درپاسري ،1380 ه ق . / 1961 ميلادي ،محال ]

منابع زندگينامه :

1آزنده ،تاريخ نگاري ،محل دايراه ،تاريخ نگاري درايران ، ص 2862آژند ،تاريخ نگاري درايران ، تاريخ نگاري در ايران ،ص2863سعيد نفيسي ،تاريخ نظم و نثر ايران و درزبان فارسي ،ج اول، تهران : كتابفروشي فروغي ،1344 ،ص 2524معين الدين محمد الزمجي اسفزاري ، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات ،ج 1 ،به اهتمام محمد اسحاق ،كلكته :درپاسري ،1380 ه ق . / 1961 ميلادي ،محال5مير نظام الدين عليشير نوايي ، تذكره مجلس النفاس ،به اهتمام علي اصغر حكمت ،تهران ؛ كتابخانه منوچهري ،1363 ،ص 98-99

زنجاني طبسي، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد زنجاني طبسي

محل تولد : طبس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/9/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد جواد زنجاني طبسي در سال 1337هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان طبس ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1350 كه سال هاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود و حوزه هاي علميه از طرف رژيم منحوس پهلوي به شدت تحت فشار بودند وارد حوزه علميه طبس گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد اما شوق زيارت و هم جواري با بارگاه ملكوتي حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام او

را راهي حوزه علميه مشهد گردانيد. پس از ورود به حوزه علميه مشهد، ضمن انس با آستان ملكوتي حضرت علي بن موسي الرضا (ع) با تلاش و كوشش فراوان، در درس بزرگان حوزه علميه آن ديار حاضر شد و پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1370 به حلقه دروس خارج ستارگان علم و ادب آن ديار راه يافت. در آن ديار از درس بزرگاني همچون آيت الله خامنه اي ، آيت الله حجت هاشمي، آيت الله مرتضوي و... بهره ها برد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته تاريخ اسلام در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1380 از دانشگاه شهيد بهشتي تهران فارغ التحصيل گرديد . و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"بررسي نقش عبدالله بن عامر در حوادث صدر اسلام" دفاع كرد. استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از امر تبليغ غافل نماند و در اين راستا سعي و تلاش وافري به انجام رسانده است. استاد سال هاي متمادي است كه به تدريس و شاگرد پروري در حوزه علميه مشهد و طبس مشغول است و هم اكنون مدير گروه معارف دانشگاه آزاد طبس مي باشد.

زنجاني، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1309 ق)، مورخ و شاعر. ملقب به ناظم الشريعه. وى صاحب كتابى است به نظم به نام «اعمال جهانشاه امير تومان و احتشام الدوله حكمران خمسه»، در چگونگى حركت آن دو به خمسه از سوى ناصرالدين شاه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرستواره ى كتابهاى فارسى (820/2).

زندي، افضل الملك غلام حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1348 ق)، مورخ. طبق دست خط مظفرالدين شاه، افضل الملك مامور تاريخ نگارى سلطنت وى شد. و موظف بود كه هر سال وقايع سلطنت و اخبار مملكت را در كتابى تاليف نمايد. از آثار وى: «افضل التواريخ»؛ «تاريخ صدور قاجاريه»؛ «قرن السعاده».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرستواره ى كتابهاى فارسى (1048 ،882 ،820/2)، يغما (س 16، ص 220).

زواره اي اصفهاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1254 ق)، مورخ. ملقب به مظهر زواره اى. اثرى به نام «احوال سلاطين صفويه» دارد، كه به نام سرجان ملكم تاليف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (305/1)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (810/2).

زيدري نسوي، شهاب الدين، نورالدين محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 647 ق)، شاعر، نويسنده و مورخ. تحصيلات وى در خراسان انجام گرفت. منشى سلطان جلال الدين منكبرنى خوارزمشاه بود و در آغاز كار در خدمت امراى محلى نسا بسر مى برد و سپس به اردوگاه سلطان جلال الدين خوارزمشاه در عراق و آذربايجان پيوست. وى از سال 622 ق صاحب ديوان انشاء آن سلطان جنگجوى شد و تا سال 628 ق در اين سمت باقى بود. زيدرى مدتى در بلاد آسياى صغير و آذربايجان سرگردان بود. تا عاقبت در ميافارقين نزديك ملك مسعود از سلاطين كرد ايوبى رفت و در آن جا كتاب «نفثه المصدور» را با انشاء مزين در حدود سال 632 ق نگاشت وى در حدود 647 ق در حلب در گذشته است. كتاب ديگر خود را بنام «سيره جلال الدين منكبرنى» در سال 639 ق به عربى تاليف كرد. «ديوان» شعر از ديگر آثار او ست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1182 -1179 /3)، تاريخ نظم و نثر (94)، الذريعه (1230/9)، گنج و گنجينه (310)، نفثه المصدور (مقدمه).

ساروي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مورخ و شاعر. اصل وى از شهر سارى بود و در دربار محمدشاه قاجار منصب ملاباشى گرى داشت به دستور پادشاه، تاريخ در شرح جنگها و وقايع روزگار او و احوال پادشاهيش تحت عنوان «تاريخ محمدى» نوشت. ملا محمد در سرودن شعر نيز توانا بود. ابياتى چند از وى در تذكره ها به جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1558/3)، سفينه المحمود (629/2)، مجمع الفصحا (944/5).

ساكي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1316.

درگذشت: خرداد 1373، تهران.

على محمد ساكى نويسنده چندين جلد كتاب درباره فرهنگ و ادبيات لرستان است. از آثار اوست: سفرى به ديار الموت، لرستان و ايلام (تأليف فريا استارك، 1364)؛ قلاع حشاشين (پيتر ويلى، 1368)؛ كريم خان زند: تاريخ ايران بين سال هاى 1779 -1747 (جان ر. پرى. 1365). على محمد ساكى در سال 1373 درگذشت و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سبذموني بخاري، ابومحمد عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(340 -258 ق)، فقيه حنفى، مورخ و محدث. در روستاى سبذمون بخارا متولد شد. در جستجوى حديث به خراسان و عراق و حجاز سفر كرد. ابن اثير او را از محدثان غير ثقه به حساب آورده است. از آثارش: كتاب «مسند ابى حنيفه»؛ و كتاب «كشف الآثار» در مناقب ابى حنيفه كه آن را بر چهارصد نويسنده املا كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (264 -263 /4)، ريحانه (113 /1)، كشف الظنون (1837 ،1485)، معجم المؤلفين (145 /6)، هدية العارفين (445 /1).

سپهر كاشاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1297 -1207 ق)، اديب، دانشمند، مورخ و شاعر، متخلص به سپهر. ملقب به لسان الملك و مشهور به لسان سپهر. محمد در كاشان متولد شد و پس از تحصيل علوم قديمى، عروض و قافيه را آموخت. در بيست سالگى به خواهش ملك الشعراء- فتحعلى خان صبا- به تهران آمد و به تشويق او به تاليف كتابى در علم قافيه پرداخت، اما اين كتاب با فوت صبا ناتمام ماند و ميرزا محمدتقى به كاشان برگشت. در آنجا محمود ميرزا پسر فتحعلى شاه حكمران كاشان او را به نديمى خود برگزيد و به او تخلص سپهر داد. سپس از طرف فتحعلى شاه به تهران احضار گرديد و به سلك اعضاى ديوان درآمد. سپهر در عهد محمدشاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى ديوان شد و به نوشتن كتاب «ناسخ التواريخ» ماموريت يافت. اين كتاب تاريخ عمومى است كه تا سال 1273 قمرى امتداد يافته است. سپهر علاوه بر تاريخ و ادبيات در بسيارى علوم از جمله رياضيات، حكمت و فلسفه و جفر و علوم ديگر حظى وافر داشت. وى در تهران درگذشت و پيكرش به نجف اشرف منتقل شد.

از ديگر آثار و تاليفات وى: «آينه ى جهان نما»؛ «اسرارالانوار» فى مناقب الائمه ى اطهار (ع)؛ «براهين العجم فى قوانين المعجم»؛ «جنگ فى التواريخ» و «ديوان» اشعار.[1]

(بخش 1) (ميرزا) محمدتقى بن (ملا) محمدعلى كاشانى ملقب به لسان الملك و متخلص به سپهر، نويسنده و مورخ عهد قاجارى (ف. 1297 ه.ق.). وى پس از تحصيل مقدمات علوم قديم به شعر و عروض و قافيه پرداخت، و در جوانى از كاشان به تهران آمد و به خدمت صبا ملك الشعراى فتحعلى شاه رسيد، و به تشويق او به تأليف كتابى در علم قافيه مشغول شد، ولى اين امر با فوت صبا (1238 ه.ق.) ناتمام ماند و ميرزا تقى به كاشان برگشت. و به خدمت محمود ميرزا پسر فتحعلى شاه حكمران كاشان رسيد و تخلص سپهر را از او گرفت. در عهد محمد شاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى ديوان شد، و به نوشتن كتاب «ناسخ التواريخ» (كه دوره تاريخ جهان از زمان آدم تا عهد مؤلف است) پرداخت. كتاب قافيه او به نام «براهين العجم» مشهور است. سن وى به هنگام مرگ از 80 سال متجاوز بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] حديقه الشعراء (747 -746 /1)، دايرةالمعارف فارسى (1262/1)، الذريعه (8 -6 /24 ،430 -429 /9 ،166 -165 /5 ،81/3 ،42/2 ،51/1)، ريحانه (132 -129 /5)، سفينه المحمود (360 -341 /1)، شرح حال رجال (321 -319 /3)، فرهنگ سخنوران (439 -438)، لغت نامه (ذيل/ سپهر كاشانى)، المآثر و الآثار (188 -187)، مؤلفين كتب چاپى (253 -249 /2)، مجمع الفصحا (400 -350 /4)، مصطبه ى خراب (84 -82)، نگارستان دارا (88 -87)، يادداشتهاى قزوينى (190/8)، يادگار (س 5،

ش 1 و 2، ص 96).

ستوده، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر منوچهر ستوده در سال 1292 خورشيدي در تهران ديده به جهان گشود.دورة تحصيلات دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود به پايان برد و در سال 1314 به دانشسرايعالي راه يافت و به دريافت درجة ليسانس در رشتة زبان و ادبيات فارسي نايل آمد.ايشان در دانشكده هاي الهيات و معارف اسلامي و ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران به تدريس مشغول بودند تا اينكه به افتخار بازنشستگي نائل آمدند. كتاب"از آستارا تا استارباد " تاليف منوچهر ستوده ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.ايشان برگزيده بيست و ششمين دوره كتاب سال جمهوري اسلامي و شانزدهمين دوره جايزه جهاني كتاب سال را به خود اختصاص داده است.

گروه : علوم انساني

رشته : زبان و ادبيات فارسي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : منوچهر ستوده دورة تحصيلات دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود به پايان برد و در سال 1314 به دانشسرايعالي راه يافت و به دريافت درجة ليسانس در رشتة زبان و ادبيات فارسي نايل آمد. وي در سال 1319 دورة تحصيلي دانشكدة افسري را نيز به اتمام رسانيد و مفتخر به دريافت درجة افسري گرديد

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : منوچهر ستوده در سال 1320 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و به تدريس پرداخت و آنگاه از سال 1335 تا سال 1350 در دانشكدة الهيات و معارف اسلامي به تدريس جغرافياي تاريخي اسلامي و از سال 1350 تا 1357 در دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران به تدريس كتيبه هاي اسلامي و تاريخ خطوط

اسلامي در رشتة باستان شناسي پرداخت و در پايان اين سال بازنشسته گرديد.

جوائز و نشانها : كتاب"از آستارا تا استارباد " تاليف منوچهر ستوده ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.ايشان برگزيده بيست و ششمين دوره كتاب سال جمهوري اسلامي و شانزدهمين دوره جايزه جهاني كتاب سال را به خود اختصاص داده است.

چگونگي عرضه آثار : منوچهر ستوده صاحب آثار فراواني در تأليف و تصنيف و تصحيح است --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آثار و احياء (متن فارسي دربارة فن كشاورزي)

ويژگي اثر : تأليف رشيدالدين فضل الله همداني – مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مك گيل شعبة تهران با همكاري دانشگاه تهران 1368

2 از آستارا تا استارباد

ويژگي اثر : تأليف – دورة هفت جلدي – اداره كل انتشارات و تبليغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1367 – 1349 -اين كتاب در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است

3 استوناوند دژ 3500 ساله

ويژگي اثر : با همكاري مهندس محمد مهريار – احمد كبيري – مؤسسه فرهنگي جهانگيري 1367

4 تاريخ بنادر و جزاير خليج فارس

ويژگي اثر : تأليف محمد ابراهيم كازروني – مؤسسه فرهنگي جهانگيري 1367

5 تاريخ خاني

ويژگي اثر : تأليف علي بن شمس الدين لاهيجي – بنياد فرهنگ ايران 1352

6 تاريخ رويان

ويژگي اثر : تأليف مولانا اولياء الله آملي – بنياد فرهنگ ايران 1348

7 تاريخ گيلان

ويژگي اثر : تأليف ملا عبدالفتاح فومني – بنياد فرهنگ ايران 1349

8 تاريخ گيلان و ديلمستان

ويژگي اثر : تأليف سيد ظهيرالدين

مرعشي – مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي 1347

9 تاريخ مازندران

ويژگي اثر : تأليف ملا شيخ علي گيلاني – بنياد فرهنگ ايران 1352

10 راهنماي قطغن و بدخشان

ويژگي اثر : تأليف محمد نادرخان تهذيب كوشككي – مؤسسه فرهنگي جهانگيري 1367

11 روزنامة سفر گيلان دستخط ناصرالدين شاه قاجار

ويژگي اثر : مؤسسه فرهنگي جهانگيري 1367

12 صيدنه

ويژگي اثر : تأليف ابوريحان بيروني – ترجمة ابوبكر بن علي بن كاشاني – شركت افست 1358

13 فرهنگ ناييني

ويژگي اثر : گردآوري – مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي 1365

14 قلاع اسماعيليه در رشته كوههاي البرز

ويژگي اثر : 1345 --------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1www.ketabesal.ir

سديدالسلطنه ي كبابي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1320 -1250 ش)، مورخ، نويسنده و شاعر، متخلص به عارى. وى در بغداد متولد شد، پس از كسب علوم مقدماتى در بوشهر، وارد خدمات دولتى شد و بيشتر دوران خدمت خود را در نواحى خليج فارس گذراند. در دوره ى تحصيل سيوطى را نزد آقا سيد جواد مجتهد يزدى و جامع المقدمات را نزد حاج شيخ محمد امام جمعه و علوم ادبى را نزد ميرزا حسين اهرمى متخلص به معتقد و ملا حسن كبكانى متخلص به محمود و كليات محمود جديد را نزد سيد جمال الدين اسدآبادى آموخت. او چندين كتاب با تحقيق و تتبع فراوان تاليف كرده كه اكثرا درباره ى خليج فارس، جزاير، بنادر و زندگى ساكنين آن حدود است. از آثار اوست: «اعلام الناس فى تاريخ بندرعباس»؛ «التدقيق فى سير الطريق»؛ «احوال اهرم و تنگستان»؛ «احوال خوانين و عشاير قشقايى»؛ «احوال شيوخ بندر لنگه»؛ «مفاتيح الادب فى تواريخ العرب»؛ «شقايق النعمان فى احوال العمان»؛ «ضميمه اللطيفه»؛ «المناص فى احوال الغوص و الغواص»

و «ديوان اشعار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (563 -555 /3)، الذريعه (330/24)، شرح حال رجال (244 -243 /6)، فرهنگ سخنوران (607)، فهرستواره ى كتابهاى فارسى (171 -170 ،71 /1)، مرآت الفصاحه (395 -391)، مؤلفين كتب چاپى (110/4 -419/1).

سردار كابلي كرمانشاهي، حيدرقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1372 -1293 ق)، عالم دينى، فيلسوف، فقيه اصولى، محدث، متكلم، رجالى، مورخ و رياضيدان. از علماى بزرگ شيعه در قرن چهاردهم قمرى بود. اصلش از ايران و از قزلباشان است. پدرش ساكن افغانستان بود و سردار در كابل به دنيا آمد. در هشت سالگى به خواندن و نوشتن پرداخت. چون داراى استعداد فوق العاده اى بود به زودى رياضيات و زبان انگليسى را فراگرفت. در 1304 ق پدرش خانواده خود را به عراق برد و در كاظمين ساكن كرد. معلم وى در رياضيات و انگليسى نيز به همراه آنان مهاجرت كرد و شش سال نيز در عراق به وى آموزش داد و او در حساب و هندسه و هيئت و جغرافى و علوم غريبه صاحب نظر شد. وى همچنين در لغات و ادبيات عربى و فارسى و سانسكريت و هندى و عربى و لاتين دستى توانا داشت. سردار كابلى در اين مدت علاوه بر آموزش علوم جديده به تصحيل علوم قديمه نيز پرداخت و سپس به نجف رفت و فقه و اصول را در محضر علامه ميرزا محمدعلى رشتى چهاردهى و شيخ على اصغر تبريزى و ديگران فراگرفت و فلسفه را نزد استادان بزرگ آن آموخت. در 1310 ق در خدمت پدر عازم ايران شد و در كرمانشاه با شيخ عبدالرحمان شافعى مكى ملاقات كرد و مجذوب كمالات وى گشت و در همان جا ماندگار

شد. او از شيخ خود، چهاردهى، و سيد حسن صدر و سيد عباس لارى و محدث قمى و سيد آقا يحى تهرانى و سيد محسين امين و شيخ آقا بزرگ تهرانى داراى اجازه بود. شيخ مرتضى گيلانى نجفى از شاگردان وى مى باشد. سردار كابلى استاد رياضى و هندسه آيت اللَّه حجت بود. پدرش قبل از مرگ سرپرستى خانواده ى خود را به وى سپرد و او را ملقب به سردار كرد. سردار كابلى در كرمانشاه به نشر احكام و تاليف و تصنيف مشغول شد. او به شهرهاى بسيارى سفر كرد و با علماى هر شهر مصاحبت نمود. سرانجام در كرمانشاه درگذشت و جنازه اش به نجف انتقال يافت و در كنار پدرش در وادى السلام دفن شد. از آثار وى: «الاربعون حديثا»، در فضايل اميرالمومنين (ع) از طرق اهل سنت؛ «تبصره الحر فى تحقيق الكر»، در بيان انطباق تحقيقى بين وزن و مساحت و حجم؛ «تحفه الاحباب»، در بيان آيات قرآن؛ «تحفه الاجله»، در شناخت قبله، كه براى فهم كتاب به دانش جبر و مثلثات و هيئت و جغرافى نياز است؛ «العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص»، در اعمال فلكى؛ كتابى در «المساحه»، ترجمه از انگليسى؛ ترجمه «انجيل برنابا»، از انگليسى به فارسى؛ «غايه التعديل فى معرفه حقيقه الاوزان و المكاييل»؛ «كشف القناع فى تحقيق الميل و الذراع»؛ «مناهج الوفاق»، در اعداد؛ شرح حديث اميرالمومنين (ع) در بيان قطر و محيط خورشيد و ماه و اختلاف افق خورشيد؛ «ديوان ابوطالب (ع)» و شرح «لاميه ى» آن؛ شرح «تهذيب المنطق»؛ شرح «خطبه ى حضرت زينب (ع)»؛ «مصباح القواعد»، در قواعد علوم رياضى؛ «مثنوى» در نظم «الباب الحادى عشر»؛ «الدرر النثيره»، شبيه به

«كشكول»، در سه مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الحجه (340/2 ،200 -197 /1)، اعيان الشيعه (274 -273 /6)، الذريعه (283/22 ،116/21 ،46 ،17 ،11/16 ،139 ،80 -79 /8 ،410 ،317 /3 ،366/2 ،493 ،415 /1)، ريحانه (7 -5 /5 ،15 -13 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 699 -693 /14)، علماء معاصرين (296 -292)، گنجينه ى دانشمندان (227 -225 /6).

سرداري نيا، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر صمد سرداري نيا، مورخ و محقق تاريخ معاصر آذربايجان متولد 1319 در شهر تبريز بود.وي پس از اتمام تحصيلات دوران ابتدايي تا دبيرستان ،در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شده و در سال 1350در مقطع كارشناسي تاريخ، فارغ التحصيل شد. ايشان پس از استخدام در صدا و سيما اين بار در رشته حقوق قضائي دانشگاه ملي تهران به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد.از ايشان آثازيادي در باره تاريخ آذربايجان و مشاهير آن بياد گار مانده است.صمد سرداري نيا پنجشنبه 22 فروردين 1387بر اثر عارضه سكته قلبي در تبريز دار فاني را وداع گفت.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

گرايش : نويسندگي

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صمد سرداري نيا، مورخ و محقق تاريخ معاصر آذربايجان متولد 1319 در شهر تبريز بود.سرداري نيا، در 21در محله« اميره خيزي» تبريز ديده به جهان گشود .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : صمدسرداري نيا پس از اتمام تحصيلات دوران ابتدايي و متوسطه در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شد. وي در سال 1350در مقطع كارشناسي تاريخ از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد و پس از استخدام در صدا و سيما بار ديگر به دانشگاه رفت ولي اين بار در رشته حقوق قضائي به تحصيل پرداخته و

در سال 1357 فارغ التحصيل شد. او سپس وكيل دادگستري شد.

زمان و علت فوت : صمد سرداري نيا پنجشنبه 22 فروردين 1387بر اثر عارضه سكته قلبي در تبريز دار فاني را وداع گفت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صمد سرداري نيا پس از استخدام در صدا و سيما اين بار در رشته حقوق قضائي دانشگاه ملي تهران به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد.از ايشان آثازيادي در باره تاريخ آذربايجان و مشاهير آن بياد گار مانده است.او به حقوق بازنشستگي اش از صدا و سيما قناعت كرد و هرگز طبع لطيفش را به زر و تزوير نيالود.

آرا و گرايشهاي خاص : صمد سردارينيا ،اين محقق بزرگ آذربايجان بي هيچ حب و غرضي، گوهر حب وطن در صدف وجود خويش تربيت كرد و سال ها پشت ميز تحرير كوچكش قلم بر دست، بر لوح تاريخ، برگ هايي زرين از گذشته و حال مردمان ديارش رقم زد. برگ برگ تاريخ را ورق زد تا نشاني مستند بر پايه واقعيت و نه گزافه و اغراق از لياقت، كفايت و درايت ايران و ايرانيان و شجاعت و مردانگي آذربايجان و آذربايجانيان بيابد. در سطر سطر نوشته هاي شيوايش مي توان روح متعالي يك ايراني وطن دوست و يك آذربايجاني جليل القدر را ملاحظه كرد. بي اغراق مي توان گفت كه اگر اكنون هر آذربايجاني و هر شهروند تبريزي، به آساني و در عين افتخار و با قدرت از تبريز، به عنوان شهر اولين ها ياد مي كند، حاصل سال ها تلاش اين پير فرزانه است. نويسنده اي كه سال ها در ميان اوراق تاريخ گشت تا گلستاني از افتخارات مستند و واقعي آذربايجان گردآورد تا مردمانش

سرافرازانه به داشتن آن قله هاي بزرگ فخر فروشند و مباهات ورزند. از قابليت هاي آب و خاك و جان آذربايجان گفت تا جهان و جهانيان بدانند كه اينجا آذربايجان است. كانون عشق ورزي، محور ايثار و مردانگي، ديوار بلند مقاومت، با مردماني مهربان و هنرورز، با ادبياتي آميخته به شور شبنم و شوق خدمت.

جوائز و نشانها : صمد سرداري نيا مفتخر به دريافت دو عنوان «دكتراي افتخاري» از دو كشور خارجي گرديده است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آذربايجان پيشگام جامعه مدني

2 ايروان يك ايالت مسلمان نشين بود

3 باقرخان سالار ملي

ويژگي اثر : ناشر: ايرانيان -1369

4 باكو شهر نفت و موسيقي

ويژگي اثر : پديدآورنده: مناف سليمانوف، صمد سرداري نيا (مترجم)، ناشر: اختر - 22 اسفند، 1385

5 تاريخ روزنامه ها و مجلات آذربايجان

6 تبريز شهر اولين ها

ويژگي اثر : ناشر: كانون فرهنگ و هنر آذربايجان - 1381

7 تبريز مهد صنعت چاپ در ايران

ويژگي اثر : ناشر: سرداري نيا، صمد - 10 بهمن، 1384

8 جنگ قره باغ

ويژگي اثر : پديدآورنده: ضياء الدين سلطانوف، صمد سرداري نيا (مترجم)؛ ناشر: هاشمي سودمند - 10 اسفند، 1384

9 دارالفنون تبريز، دومين مركز آموزش عالي ايران

ويژگي اثر : ناشر: نداي شمس - 1382

10 سيري در تاريخ آذربايجان

ويژگي اثر : ناشر: اختر - 04 دي، 1386

11 قتل عام مسلمانان در دو سوي ارس

12 قره باغ

13 قره باغ در گذرگاه تاريخ

ويژگي اثر : ناشر: نداي شمس - 10 اسفند، 1384

14 مشاهير آذربايجان،

ويژگي اثر : انتشارات شايسته تبريز - 1379

15 ملانصرالدين در تبريز

ويژگي اثر : ناشر: اختر تبريز

سكندري، علي جان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي جان

سكندري

محل تولد : اسلام آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/12/15

زندگينامه علمي

علي سكندري (علي جان سكندري) فرزند سكندر متولد 1341 ش، در اسلام آباد (صلايان) يكي از روستاهاي آن زمان قاينات چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در همان زادگاهش به پايان رساند. دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را در شهر خضري و متوسطه را در دبيرستان دكتر شريعتي شهرستان قاين به پايان برد. وي در كنار تحصيل در اوقات بيكاري در كشاورزي به پدرش كمك مي نمود .

پس از اتمام دوره متوسطه در سال 1361 ش، وارد حوزه علميه قاين شد. يك سال بعد براي ادامه تحصيل عازم مشهد مقدس گرديد تا تحصيلات حوزوي را در جوار مرقد حضرت علي بن موسي الرضا (ع) ادامه دهد. نخست با اقامت در مدرسه امام محمد باقر (ع) مقدمات را فرا گرفت و سپس دوره هاي تحصيلات تكميلي و عالي را در مدارس جعفريه و آيت الله خوئي نزد اساتيد برجسته حوزه علميه از جمله: آيت الله مرتضوي، آيت الله رضا زاده، آيت الله واعظ طبسي، آيت الله صالحي و حجت الاسلام و المسلمين گرايلي گذراند.

در سال 1366 ش، در كنار دروس حوزوي وارد دانشگاه شد و در دانشكده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد درگرايش تاريخ اديان ادامه تحصل نمود. پس از اين وارد فعاليت هاي علمي و پژوهشي شد و در دانشگاه آزاد اسلامي مشهد در گروه معارف اسلامي و دفتر فرهنگ اسلامي مشغول كار گرديد. در همين زمان بود كه با نگارش مقالاتي دست به قلم شد و با نوشتن مطالب سياسي در روزنامه ها ومجله ها، فعاليت قلمي

را آغاز كرد و دو شماره از فصلنامه فرهنگي دانشگاه آزاد مشهد را منتشر ساخت.

سلامي بيهقي نيشابوري، ابوعلي حسين احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 300 ق)، مورخ. وى از مردم خوار بيهق بود و از ملازمان و كاتبان ابوبكر محمد بن مظفر بن محتاج و فرزندانش بود يگانه اثر وى كتابى است به نام: «التاريخ فى اخبار ولات خراسان».[1]

ابوعلى حسين بن احمد بن محمد بيقهى نيشابورى از بزرگان قر.4 ه. مولد و منشأ او خوار بيهق بود. وى در سلك ملازمان و كاتبان ابوبكر محمد ابن مظفر بن محتاج و پسرانش بود و او را تصانيف بسيار است از جمله كتاب «التاريخ فى اخبار ولاة خراسان».

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] سرآمدان فرهنگ (468/1)، لغت نامه (ذيل/ سلامى).

سلامي شيرازي، ابوتراب ولي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1003 ق)، مورخ. معروف به شاه ابوتراب عريضى حسينى. وى از سادات محترم شيراز بود كه جد وى در سال 898 از شيراز به هند رفته بود و در آن جا مقيم شده و ابوتراب در آن سامان متولد شد و نخست در گجرات وارد خدمت شد و سپس به دربار جلال الدين اكبر راه يافت و به منصب مير حاجى رسيد. پس از چندى به گجرات بازگشت و از طرف اعتماد خان حاكم گجرات منصب امين صوبه را دريافت كرد. وى مولف كتاب «تاريخ گجرات» است كه مشتمل بر وقايع آن ناحيه از زمان بهادر شاه از سال 932 ق تا زمان مظفر شاه سوم در سال 992 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (367 -366).

سلطان القرايي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، مورخ.

تولد: 1275، تبريز.

درگذشت: زمستان 1367، تبريز.

جعفر سلطانى القرايى در آغاز نزد پدر خود شيخ ابوالقاسم و برادر خود حاج ميرزا جواد، از علماى زمان، درس خواند. سپس از محضر ميرزا ابوالقاسم انگجى و حاج ميرزا على اصغر ملك استفاه برد. وى با مطالعه مستمر و دقت در كتب خطى و نشست و برخاست با ادبا و شاعران، كارشناس شناخت نسخه هاى خطى و تشخيص اسناد و اوراق هنرى و تاريخى شد. با حوادث آذربايجان به تهران هجرت كرد و چند سالى در تهران ماند و به كسب و كار مشغول بود.

از تأليفات وى، تصحيح و تعليق دو جلد روضات الجنان و جنات الجنان حافظ حسن كربلايى تبريزى (1349 -1344) است. اثر ديگر سلطان القرايى تصحيح و تعليق المحافل است. ضمنا سال ها با نشريه ى «دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى تبريز» همكارى داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سلماني اميري، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد سلماني اميري

محل تولد : اميركل بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

سال ورود به حوزه 1365 در حوزه علميه امام خميني(ره)/شهر قم اينجانب(جواد سليماني)فرزند (علي)به سال(1347 ش) در شهر امير كلا از توابع استان مازندران به دنيا آمده ام.دوران ابتدايي تا اوّل دبيرستان را در زادگاه خود تحصيل نموده و بقيه دوران دبيرستان را تا اخذ ديپلم در رشته رياضي در بابل گذرانده ام.خانواده ام مذهبي بوده و مواضع سياسي روشني در دفاع از انقلاب اسلامي داشت. شايد اين امر موجب فعاليت اينجانب در تشكل هاي سياسي- مذهبي مانند انجمنهاي اسلامي و حزب جمهوري گرديد.

در خلال دوره دبيرستان و جنگ تحميلي اندك اندك انگيزه تحصيل علوم ديني زنده شد. از اين رو بعد از ديپلم

در سال (1365 ش) وارد حوزه علميه قم شدم و درسهاي مقدّماتي و سطح را در مدارس تحت برنامه و حلقه هاي درس آزاد برخي فضلا گذراندم.آنگاه پس از اتمام كفايتين و پشت سر نهادن امتحان هاي شوراي مديريت حوزه در درس خارج شركت نموده از محضر آيات عظام جعفر سبحاني،ناصر مكارم شيرازي،جوادي آملي،خاتم يزدي،شيخ جواد تبريزي و سيد محمّد رضا مدرسي (دامت بركاتهم) در فقه و اصول بهره برده ام.

در سال (1369 ش) دوره كارشناسي معارف اسلامي و الهيات و سپس در سال (1373 ش) دوره تخصصي كارشناسي ارشد تاريخ را آغاز كردم و بعد از ده سال (1379 ش) در مؤسسه آموزشي-پژوهشي امام خميني(قدس سره) زير نظر حضرت آيه الله مصباح يزدي(دامت بركاته) به پايان رسانده ام.پس از اتمام دوره كارشناسي ارشد تاريخ تاكنون در محورهاي زير مشغول فعّاليت مي باشم.

1. تحقيق در مباحث تاريخ صدر اسلام و معاصر(عص مشروطه)و نشر آن در قالب كتاب و مقاله.2. تدريس در مقولات فوق.3. اجراي طرح دانشنامه مشروطيت.4. اشتغال به سطح(4)حوزه.

ذكر نام اساتيد اصلي در حوزه

1. جوادي آملي/خارج فقه

2. جعفر سبحاني/خارج اصول

3. مكارم شيرازي/خارج فقه

4. خاتم يزدي/خارج فقه

5. جواد تبريزي/خارج فقه

6. محمّد رضا مدرسي/خارج اصول

7. محمّد رضا مدرسي/خارج فقه

سلمي نيشابوري، ابوعبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(412 -325/330 ق)، صوفى، محدث، حافظ، مفسر و مورخ. در نيشابور متولد شد و در آنجا به تعليم و حفظ قرآن و روايت اشعار و تحصيل زبان عربى و سپس به درس حديث و علم باطن پرداخت. معاصر با القادر باللَّه خليفه عباسى بود. به عراق وى و همدان و مرو و حجاز سفر كرد و شاگرد استادانى چون ابوالحسن دارقطنى، ابونصر سراج، ابوالقاسم نصرآبادى

و اسماعيل بن نجيد بود. وى مريد شيخ ابوالقاسم نصرآبادى و خرقه ى ارشاد از دست ايشان دريافت كرد و ابوسعيد ابوالخير بعد از وفات پير ابوالفضل از سلمى خرقه گرفته است. وى شاگردانى چون ابوبكر احمد بن حسين بيهقى، احمد بن على توزى، ابومحمد جوينى، ابوالقاسم قشيرى و ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى داست. وى در آخر عمر خانقاهى براى صوفيه در نيشابور بنا كرد كه محل سكونت صوفيه و از مراكز تربيت كسانى بود كه در علم باطن استعداد داشتند. وى كتاب «طبقات الصوفيه» را به زبان تازى تاليف كرد و آن را بر بيان احوال و اقوال پنج طبقه از مشايخ وقف نمود. او در نيشابور درگذشت. از آثار وى: «آداب الصوفيه»؛ «ادب الصحبه»؛ «الاربعين»؛ «امثال القرآن»؛ «تاريخ اهل الصفوه»؛ «الحقايق التفسير»؛ «زلل الفقراء»؛ «سنن الصوفيه»؛ «طبقات الصوفيه»؛ و در حدود بيست مجلد كتاب و رساله ى ديگر.[1]

محمدبن حسين بن محمد بن موسى ازدى مكنى به ابوعبدالرحمن از متصوفه بزرگ (و. 330 ه.ق./ 942 م.- ف. 412 ه.ق./ 1021 م.). او كتابى به نام «طبقات الصوفيه» تأليف كرده كه اصل آن از ميان رفته، و خواجه عبداللَّه انصارى مضامين آن را در هرات به هنگام وعظ املاء كرده و آن به نام «طبقات انصارى» معروفست و در افغانستان به طبع رسيده. از سلمى كتاب ديگرى به نام «حقائق التفسير» در تفسير قرآن باقى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اسرار التوحيد (تعليقات 661 -660 /2)، الاعلام (331 -330 /6)، تاريخ ادبيات در ايران (913 -912 /2)، تاريخ بغداد (249 -248 /2)، التفسير و المفسرون (385 -384 /2)، جستجو در تصوف (71 -70)، حليه

الاولياء (42 -41 /10)، سير النبلاء (255 -247 /17)، طبقات الصوفيه سلمى (مقدمه)، الكامل (311 -310 /7)، كشف الظنون (1104 ،1006 ،955 ،673 ،286 ،168 ،53 ،46 ،42)، لسان الميزان (63 -62 /6)، مجموعه آثار عبدالرحمن سلمى، معجم المؤلفين (259 -258 /9)، نامه ى دانشوران (164 -73 /6)، هديه العارفين (61/2).

سمرقندي عبدالرزاق، كمال الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(887 -816 ق)، مورخ و شاعر. از رجال بزرگ عهد تيمورى و از مورخان بنام آن عهد است. در هرات به دنيا آمد. پدرش اهل سمرقند بود و در اردوى شاهرخ تيمورى منصب قضا داشت. وى در نزد پدر با علوم ادبى و دينى آشنايى كامل پيدا كر و در اثناى تحصيلات، شرحى بر «رساله ى» قاضى عضدالدين ايجى درباره ى تحقيق معانى حروف و اسم اشاره و غيره آن ترتيب داد و به نام شاهرخ مزين كرد و به همين سبب به دربار راه پيدا كرد. وى پيوسته از حمايت و تربيت شاهرخ برخوردار بود و از جانب همين شاه به عنوان سفير دربار سلطان بيجانگر به هندوستان سفر كرد و پس از مراجعت به گيلان رفت. عبدالرزاق بعد از مرگ شاهرخ به ديگر شاهزادگان تيمورى نيز خدمت نمود و در نهايت به خدمت سلطان ابوسعيد درآمد. عاقبت به سمت شيخى خانقاه شاهرخى منسوب شد و در هرات درگذشت اثر معروف و جايدان وى «مطلع سعدين و مجمع بحرين»، در دو جلد، در تاريخ تيموريان ايران از عهد ابوسعيد بهادرخان (م 736 ق) تا جلوس سلطان حسين بايقرا (م 875 ق) است. از ديگر آثار وى: «ديوان» شعر. در «الذريعه» از او با عنوان عبدالرزاق هروى نام برده شده است.[1]

سمرقندى كاشانى، كمال الدين بن جلال الدين اسحاق، دانشمند

و مورخ (و. هرات 816- ف. 887 ه.ق.) چون سمرقند موطن پدر وى بود و همچنين پدرش در آنجا در سپاه شاهرخ منصب قاضى عسگرى داشته به «سمرقندى» معروف گرديده. در بيست و پنج سالگى (سال 841 ه.ق.) پس از مرگ پدر رساله اى در صرف و نحو تأليف كرد و به نام شاهرخ مزين ساخت و مورد توجه وى واقع شد. در سال 845 به عنوان سفارت عازم دربار سلطان بيجانگر (هندوستان) شد و سه سال آنجا بود، و از آن سفر شرح مفصلى در تاريخ نگاشته. سپس در سال 850 وى را به رسالت به گيلان فرستادند و بعد از آنكه شاهرخ در همين سال وفات يافت، وى متواليا به خدمت اميرزادگان مانند ميرزا عبداللطيف و ميرزا ابوالقاسم بابر و عاقبت به خدمت سلطان ابوسعيد پيوست. بعد از آن عزلت و انزوا در پيش گرفت (867 ه.ق.) كتاب ذيقيمت مطلع السعدين و مجمع البحرين از اوست كه در دو جلد و از سوانح زمان سلطنت ابوسعيد آخرين ايلخان مغول آغاز و به خاتمت پادشاهى سلطان ابوسعيد تيمورى ختم مى شود. (لغ.).

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] از سعدى تا جامى (619 -616)، تاريخ ادبيات در ايران (514 -510 / 4)، تاريخ نظم و نثر (329 ،250)، حبيب السير (335 / 4)، دايره المعارف فارسى (1668 / 2)،الذريعه (154 / 21 ،687 / 9)، ريحانه (86 / 5)، سبك شناسى (207 -206 ،184 / 3)، فرهنگ سخنوران (616)، لغت نامه (ذيل/ عبدالرزاق)، مجالس النفائس (204 -203 ،30)، معجم المؤلفين (216 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (837 -836 / 3)، هديه العارفين (567 / 1).

سمعاني مروزي، قوام الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(562 -506

ق)، مورخ، حافظ، محدث، فقيه، نسابه و مفسر شافعى. در مرو متولد شد. در چهار سالگى پدرش او را در محضر عبدالغفار شيرويى و عبيد قشيرى و سهل سبعى حاضر كرد. او به اشاره ى پدرش از ابومنصور محمد كراعى و محمد دقاق حديث شنيد. هنوز كودك بود كه پدر را از دست داد و عمو و ديگر خويشان كفالت او را بر عهده گرفتند و او را از همان نوجوانى علاقه مند به علم و دانش نمودند. در 530 ق به نيشابور سفر كرد و براى طلب علم و استماع حديث به شرق و غرب و شمال و جنوب عالم سفر كرد و با علما و محدثين بسيارى ملاقات نمود. شمار مشايخ او را بالغ بر چهار هزار تن دانسته اند كه در «سير النبلاء» و ديگر كتب رجال نام شهرهايى كه وى بدان سفر كرده و مشايخ معروفى كه ملاقات كرده، آمده است. از وى تصانيف نيكوى بسيارى بجاى ماند كه از آن جمله اند: «تذييل تاريخ بغداد»، در پانزده مجلد؛ «تاريخ مرو» يا «تاريخ المراوزه»، متجاوز از بيست مجلد؛ «الانساب» حدود هشت مجلد؛ «طراز الذهب فى ادب الطلب»؛ «معجم البلدان»؛ «الاسفار عن الاسفار»؛ «الاملاء و الاستملاء»؛ «التذكره و التبصره»؛ «الدعوات»؛ «سلوه الاحباب و رحمه الاصحاب»؛ «التحبير فى المعجم الكبير»؛ «الامالى»؛ «وفيات المتاخرين» يا «تاريخ الوفاه، للمتاخرين من الرواه»؛ «الادب و استعمال الحسب»؛ «المناسك»؛ «فضل يس»؛ «الرسائل و الوسائل»؛ «تبين معادن المعانى»، در لطائف قرآن كريم.[1]

(ع. منسوب به سمعان، بطنى از تميم) ابوسعيد عبدالكريم بن محمد بن منصور تميمى مروزى شافعى فقيه و مورخ و حافظ حديث (و. 562 ه.ق./ 1113 م.- ف. 562 ه.ق./ 1167 م.).

وى به شهرهاى دور سفر و با علما و محدثان ملاقات كرد و از آنان علم آموخت و گروهى نيز از او كسب علم كردند. از اوست: كتاب الانساب، كتاب تذييل تاريخ بغداد، تاريخ مرو، فضائل الصحابة معجم المشايخ، تاريخ الاوفاة للمتأخرين من الرواة الامالى، التحبير فى المعجم الكبير.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (179/4)، ايضاح المكنون (30/2)، ذيل تاريخ بغداد (16/ مقدمه)، روضات الجنات (96 -95 /5)، ريحانه (7/3)، سير النبلاء (465 -456 /20)، كشف الظنون (1737 ،1735 ،1123 ،1108 ،999 ،998 ،902 ،756 ،729 ،374 ،370 ،303 ،288 ،179 ،169 ،162 ،161 ،131 ،86 ،49 ،35)، الكنى و الالقاب (322/2)، لغت نامه (ذيل/ ابوسعد)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (173 -172 /19)، معجم المؤلفين (5 -4 /6)، وفيات الاعيان (379 -378 /1)، هديه العارفين (609 -608 /1).

سنجي، ابوداوود سليمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 257 ق)، حافظ، محدث، مورخ، نحوى، اديب، و شاعر. نسبتش به سنج، يكى از توابع مرو، مى رسد. وى در لغت و فنون مهارت بسزايى داشت. تمامى آن علوم را از اصمعى و ديگر اساتيد وقت فراگرفت. به عراق و حجاز و يمن و مصر كرد و به بغداد رفت و با حافظان حديث آنجا به مذاكره پرداخت. او از نضر بن شميل و عبدالرزاق بن همام و حسين بن حفص اصفهانى و عثمان بن عمر بن فارس و عمرو بن عاصم و بسيارى ديگر حديث شنيد. مسلم و ترمذى و نسائى، صاحبان سه «صحيح»، و همچنين ابوحاتم رازى و ابن خراش و محمد بن عقيل بلخى و ابن ابى داوود از وى حديث روايت كرده اند. پاره اى از رجال شناسان او را ثقه و مورد اعتماد

دانسته اند. از آثار وى كتابى در «تاريخ» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (52 -51 /9)، تهذيب التهذيب (199/4)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 147/1)، ريحانه (91/3)، معجم المؤلفين (276/4).

سهروردي، ضياءالدين، ابوالنجيب عبدالقاهر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(563 -490 ق)، فقيه شافعى، صوفى، محدث و مورخ. در سهرورد زنجان به دنيا آمد. در جوانى به بغداد رفت و از علوم رسمى بهره ى بسيار يافت فقه شافعى را از اسعد ميهنى آموخت و كتاب «غريب الحديث» را از ابوعلى بن نبهان شنيد همچنين از ظاهر شحامى و ابوبكر انصارى نيز حديث شيند. چندى متولى تدريس در نظاميه شد، اما از آن كار نيز منصرف شد و به عزلت و تصوف گرائيد. در اين امر هم از شيخ احمد غزالى ارشاد يافت. در مدت عزلت و مجاهدت از كسب دست خويش مى خورد و چندى نيز سقائى كرد. پس از آن به و عظ پرداخت و شهرت و قبول فوق العاده يافت. مدرسه و رباطى بنا كرد كه وجود او را ملجاء فقراء و درماندگان ساخت و مجالس او را محل توجه عام و خاص. در اواخر عمر به قصد زيارت بيت المقدس به شام رفت، اما به سبب غلبه و تهديد صليبيها موق به زيارت نشد، با اين همه نورالدين زنگى مقدمش را گرامى داشت و او يك چند در دمشق ماند و مجلس وعظ هم برپا كرد. پايان عمرش در بغداد رسيد. از جمله آثارش: «آداب المريدين» كه شروح بسيارى بر آن نوشته شده؛ «شرح اسماء الحسنى»؛ «غريب المصابيح». صاحب «الكامل» نسبت وى را شهرزورى آورده.[1]

(منسوب به سهرورد) ابوالنجيب ضياءالدين عبدالقاهر بن عبداللَّه عارف معروف (و. حدود 409- ف. 563 ه.ق.)

از مريدان احمد غزالى (ه.م.) است و مصنفات بسيار بدو نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (174/4)، تاريخ ادبيات در ايران (220/2)، تاريخ نظم و نثر (725)، جستجو در تصوف (172 -171)، دايرةالمعارف فارسى (1385 -1384 /1)، الذريعه (29 -28 /1)، ريحانه (283 -282 /7)، سير النبلاء (478 -475 /20)، الكامل (98/9)، كشف الظنون (1101 ،43)، لغت نامه (ذيل/ ابونجيب)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 563)، معجم البلدان (329/3)، معجم المؤلفين (311/5)، نحفات الانس (421 -420)، وفيات الاعيان (205 -204 /3)، هديه العارفين (607 -606 /1).

سهمي قرشي جرجاني، ابوالقاسم حمزه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(428/427/426 -340 ق)، مورخ و محدث. در گرگان متولد شد و به اصفهان و رى و غزنه و خراسان و عراق و شام و مصر و اهواز سفر كرد. از پدر و ابى بكر محمد بن احمد بن اسماعيل صرام و ابن احمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى حديث شنيد و همچنين از ابومحمد بن ماسى و ابوحفص زيات و ابوبكر بن عبدان شيرازى و ابوالحسن دارقطنى و ديگران روايت كرد. ابوبكر بيهقى و ابوالقاسم قشيرى و ابوصالح موذن و ابراهيم بن عثمان جرجانى و ابوبكر احمد بن على بن خلف شيرازى از وى حديث روايت كرده اند. سرانجام در نيشابور وفات يافت. از آثار وى: «تاريخ جرجان» مشهور به «معرفه علماء اهل جرجان»؛ «معجم شيوخه»؛ كتاب «الاربعين فى فضايل العباس». صاب «كشف الظنون» در كنار «تاريخ جرجان»، «تاريخ استرآباد» را نيز به وى نسبت داده است و سال مرگ وى را 670 ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (314/2)، ريحانه (401/1)، سير النبلاء (471 -469 /17)، الكامل (10/8)، كشف الظنون (1843 ،290 ،281

،57)، لغت نامه (ذيل/ جرجانى)، معجم البلدان (143 -141 /2)، معجم المؤلفين (82/4)، الوافى بالوفيات (176/13)، هديه العارفين (336/1)، يادداشتهاى قزوينى (165 -164 /3 ،14/2).

سياقي فارسي، نظام الدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1011 ق)، مورخ و شاعر. متخلص به سياقى. وى از كارگزاران نامى دربار صفويه بود. نخست منصب استيفاء كهكليويه و كازرون را داشت و سپس به وزارت كل فارس منصوب شد. وى در تاريخ و علم سياق و موسيقى بر ديگران برترى داشت. در «تاريخ نظم و نثر» آمده كه كتاب «فتوحات شاهى» از او است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (710)، فارسنامه ى ناصرى (1185/2)، فرهنگ سخنوران (476)، مرآت الفصاحه (288 -287).

سيدالحكماي تبريزي، شرف الدين، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1316 -1202 ق)، فقيه، طبيب، فيلسوف، مورخ و رياضيدان.در تبريز متولد شد و پس از تحصيلات ادبى در زادگاهش، رهسپار نجف اشرف شد و در آنجا علوم منقول را نزد صاحب «جواهر» و صاحب «ضوابط» و شيخ مرتضى انصارى فراگرفت و به كسب اجازه اجتهاد نايل شد. پس از بازگشت به زادگاهش به دلايلى از تدريس و ترويج علوم دينى روى برتافت و به اصفهان رفت و در آنجا مدت پانزده سال به فراگيرى طب نزد ميرزا حسن شروانى پرداخت، علوم معقول را نيز نزد ملا على نورى و حاج ملاهادى سبزوارى در سبزوار فراگرفت. پس از آن به تبريز بازگشت و به امر طبابت مشغول بود تا دار فانى را در همان جا وداع گفت. پيكر وى را به نجف اشرف منتقل كردند و در وادى السلام دفن نمودند. از آثار وى: «تاريخ تبريز»؛ «تعيين قبله»؛ حاشيه «جواهر الكلام»، در فقه؛ حاشيه «شرح منظومه» سبزوارى، حاشيه «كليات قانون» شيخ الرئيس؛ حاشيه ى «مكاسب شيخ انصارى؛ شرح «طب الائمه»؛ شرح در «طب النبى»؛ «قانون العلاج»؛ حاشيه «شرح نفيسى»، در طب؛ «طلسمات و مثلثات و مربعات»؛ «كيفيت پر كردن صد

اندر صد عددى»؛ شرح «تشريح الافلاك» شيخ بهايى؛ «رساله ى تعليم خط كوفى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (10)، الذريعه (23 /17 ،45/12 ،19/8 ،63/5 ،73/4)، ريحانه (117 -115 /3)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (203/7)، مكارم الآثار (134 -133 /1).

سيستاني، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مورخ. وى از امراى سيستان و جد مادرى مولف «احياء الملوك» در تاريخ سيستان بود. كه با نظام الدين يحيى بن ملك عزالدين على پادشاه سيستان معاصر بود. خود وى نيز كتابى درباره تاريخ سيتان نگاشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (254).

شايان، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1276 آمل.

درگذشت: 1 آبان 1364.

مؤلف دو جلد كتاب مازندران (چاپ دوم 1336) و مصحح كتاب تاريخ طبرستان و رويان و مازندران تأليف سيد ظهيرالدين مرعشى (چاپ تهران بهمن 1333).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شبانكاره اي، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 697 ق)، نويسنده، مورخ و شاعر. در ولايت شبانكاره ى فارس به دنيا آمد و پس از كسب كمالات به شاعرى پرداخت. وى مداح خواجه غياث الدين محمد بن رشيدالدين فضل اللَّه، وزير سلطان ابوسعيد بهادرخان (آخرين پادشاه مغول) بود و قصايدى در مدح او سرود. از آثار وى مى توان از كتابى به نام «مجمع الانساب» نام برد كه تأليف آن را در 733 ق آغاز نمود و در 736 ق به پايان برد و آماده ى تقديم به سلطان ابوسعيد (م 736 ق) كرد و به همين قصد كتاب را در اختيار خواجه غياث الدين محمد نهاد در همين زمان سلطان ابوسعيد درگذشت و با دگرگونى دولت ايلخانى، خواجه غياث الدين نيز به قتل رسيد و ربع رشيدى به غارت رفت كه در اين ميان كتاب محمد شبانكاره اى هم مفقود شد. به همين سبب او دوباره به تأليف كتاب پرداخت و در 743 ق آن را به اتمام رساند و وقايع مربوط به اواخر عهد ابوسعيد را نيز بر آن افزود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1270 -1269/ 3)، تاريخ نظم و نثر (183 -182)، تاريخ مغول (522 -521)، الذريعه (19/ 20)، فرهنگ سخنوران (814)، مجمع الانساب (مقدمه).

شرف يزدي، شرف الدين علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 858 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به شرف. وى در فنون ادب و انواع كمالات ماهر و بسيار فصيح و منشى بليغ بود، در فن انشا به تمامى اهل عصر خود تقدم داشت به فقر و تصوف راغب و در معما داراى دستى توانا بود و اولين تدوين كننده ى اين فن مى باشد. وى از جمله رجالى است كه عهد آل مظفر و دوران تيمورى را درك

كرده. و در نزد تيمور لنگ مقرب بود و ابراهيم بن شاهرخ بن تيمور هم نسبت به وى محبت بسيارى داشت و به حسب اصرار او كتاب «ظفرنامه ى تيمورى» را كه حاوى احوال تاريخى خانواده ى تيمورى و فتوحات اميرتيمور مى باشد در ظرف چهار سال تاليف كرد و اطلاعات خود را از «ظفرنامه ى نظام شامى» و مطالبى كه روزنامه چيان زمان تيمور گردآورده بودند و از خزانه گرفته و از آنچه پيران سالخورده شنيده فراهم كرده است و چون جامع ترين كتابهاى تاريخ تيمورى است رايج ترين كتاب در اين زمينه به شمار مى رود. چندى پس از تاليف اين كتاب مقدمه اى در شرح قبايل ترك و مغول و به اصطلاح آن زمان الوس جغتاى يعنى انساب جغتاى و احوال الوس بر آن كتاب نوشته كه به «تاريخ جهانگير» يا مقدمه ى «ظفرنامه» معروف شده وى را در مزار شرفيه كنار مسجد جامع ميرچماق يزد به خاك سپردند. از ديگر تاليفات وى: سه رساله به نام «مناظر»، «منتخب»؛ «الحلل المطرز فى المعما و اللغز»، در معما؛ «الكتاب فى علم الاسطرلاب»؛ «كنه المراد فى علم الوفق و الاعداد»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا جامى (505 -498)، اعيان الشيعه (371/8)، تاريخ ادبيات در ايران (486 -483 ،309 -299 ،118 ،107 /4)، تاريخ در ايران (109 -108)، تاريخ نظم و نثر (249 -248)، تاريخ يزد (228 -227)، تحفه سامى (122)، تذكره سخنوران يزد (166 -164)، تذكره الشعراء (428 -425)، تذكره ى نصرآبادى (499 -497)، جامع مفيدى (304 -299 /3)، حبيب السير (16 -15 /4)، دايرةالمعارف فارسى (1464/2)، الذريعه (398 -397 /22 ،176/18 ،200/15 ،517/9)، ريحانه (200 -198 /3)، سبك

شناسى (194 -193 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 102 -101 /9)، فرهنگ سخنوران (500)، كشف الظنون (1521 ،1332 ،1033 ،120)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (262/7)، هديه العارفين (733/1).

شعباني صمغ آبادي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: استاد، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تاريخ و جغرافيا از دانشسراى عالى تهران در سال 1338، كارشناسى ارشد تاريخ از دانشگاه تهران از سال 1346، دكتراى تاريخ اجتماعى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1349.

مرتبه علمى:

مربى دانشگاه اصفهان از سال 1341 تا سال 1346، استاديار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1349 تا سال 1351، دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1351 تا سال 1356، استاد دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1356 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زندگانى و آثار ميرزا مهدى خان استرآبادى، ايل شاهسون بغدادى، تدريس دروس تاريخ اجتماعى ايران در عصر صفوى، تاريخ ايران، مبانى تاريخ اجتماعى ايران در دانشگاه كمبريج انگلستان و دانشگاههاى مختلف كشور، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ نادرشاهى، حديث نادرشاهى، تاريخ اجتماعى ايران در عصر افشاريه، مبانى تاريخ اجتماعى ايران، تاريخ اجتماعى ايران در دوره نادرشاه.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 43، تعداد مقالات بزبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

نقدى بر كتاب "دولت نادرشاه افشار"، كور كردن رضاقلى ميرزا به دست نادر. nadir shah the political aspect of

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

شمس كاشاني، شمس الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، مورخ و شاعر. وى قصيده اى در مدح خواجه بهاءالدين محمد بن خواجه رشيد سروده است. از آثار وى: «تاريخ غازان خان» است. فوت شمس الدين در زمان سلطان ابوسعيد به وقوع انجاميد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ گزيده (737)، تذكره ى روز روشن (432)، حبيب

السير (191/3)، الذريعه (541/9)، فرهنگ سخنوران (514)، هفت اقليم (460/2).

شوكت شيرازي، شمس الدين حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1322 -1254 ق)، مورخ، مترجم و شاعر، متخلص به شوكت. شوكت در تهران متولد شده و چندى در اصفهان و از آن پس در عتبات عاليات تحصيل كرد. نامبرده سالها منشى اول سفارت عثمانى در تهران بود. از آثار او: «تاريخ اسكندر» و «تاريخ شارل دوازدهم پادشاه سوئد» را به وى نسبت مى دهند. در «فارسنامه ى ناصرى» تخلص او شكوه شيرازى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (885 -883 /2)، الذريعه (551/9)، شرح حال رجال (334/1)، فارسنامه ناصرى (1171/2)، المآثر و الآثار (217)، مؤلفين كتب چاپى (575/2)، مجمع الفصحا (535/5)، مرآت الفصاحه (225)، مكارم الآثار (303/2)، يغما (س 7، ش 4، ص 162).

شهيدي،جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1297، مرتبه علمى: استاد، رشته: زبان و ادبيات فارسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات مقدماتى و ادبيات عرب و فقه و اصول در حوزه علميه بروجرد، ادامه تحصيلات فقه و اصول، سطح و خارج در نجف اشرف تا مرحله اجتهاد، گواهينامه مدرسى از وزارت فرهنگ، كارشناسى علوم معقول و منقول از دانشكده علوم معقول و منقول دانشگاه تهران، كارشناسى و دكتراى زبان و ادبيات فارسى از دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح لغت نامه فارسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 20

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 3

زمينه علمى تأليفات:

ادبيات، تاريخ اسلام، سيره امامان و معصومان.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 100، تعداد مقالات بزبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

تاريخ اسلام.

(تو 1297 ش)، استاد دانشگاه، مولف، مترجم و مصحح. وى در بروجرد در خانواده ى عالمان دين ديده به جهان

گشود. مقدمات را در زادگاه خويش فراگرفت و براى تكميل تحصيلات به نجف اشرف رهسپار شد. براى تحصيلات حوزوى به عراق رهسپار شد و به مدت هفت سال در آنجا به تكميل علوم دينى پرداخت. پس از آن به ايران بازگشت و يك سال بعد، از جانب علامه ى دهخدا براى همكارى در لغت نامه دعوت شد و در ضمن آن، به تدريس در دبيرستانهاى تهران و اخذ مدرك كارشناسى از دانشكده هاى ادبيات و الهيات پرداخت. در سال 1340 ش موفق به گرفتن درجه ى دكتراى ادب فارسى دانشگاه تهران شد موضوع پايان نامه ى وى درباره ى «شرح مشكلات ديوان انورى» است كه به كرات چاپ شده است. پس از آن ضمن تدريس در دانشكده ى ادبيات ابتدا به معاونت موسسه لغت نامه ى دهخدا منسوب شد و پس از آن به رياست آن. وى تاكنون سفرهاى علمى بسيارى به كشورهاى مختلف از جمله: مصر، عراق، الجزاير، چين و آمريكا داشته است و در سال 1373 ش از دانشگاه پكن به دريافت درجه ى استادى افتخارى نايل شد. دكتر شهيدى علاوه بر تبحر و استادى در زمينه ى لغت نويسى و دايرةالمعارف نگارى در عرصه هاى تاريخ اسلام و ترجمه ى آثار دينى و شرح و تصحيح متون نيز استاد بوده است. آثار وى را مى توان در سه بخش تقسيم بندى كرد. الف- تاليف: «جنايات تاريخ»؛ «على از زبان على (ع)»؛ «تاريخ تحليلى اسلام»؛ «زندگانى حضرت فاطمه (ع)»؛ «زندگانى على بن الحسين (ع)»؛ «آشنايى با زندگانى امام صادق (ع)»؛ «شرح مثنوى شريف». ب- تصحيح: «آتشكده ى آذر»؛ «دره ى نادره»؛ «براهين العجم». ج- ترجمه: «ابوذر غفارى»؛ «شيرزن كربلا»؛ «انقلاب اسلامى».[1]

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور

(جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 1363، ش 1، ص 12 -3، ش 2، ص 20 -19)، مؤلفين كتب چاپى (323 -322/ 2)، نامه ى شهيدى.

شيرين، جلال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال شيرين

محل تولد : اهواز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1362/1/15

زندگينامه علمي

حقير ابتدائي را در شهر اهواز گذرانده و پس از آن همراه خانواده به قم آمدم دوره راهنمائي را در مدرسه امير كبير و دبيرستان را در مدرسه دين و دانش خيابان 19 دي پشت سر گذاشتم و دبيرستان را با معدل 2/15 در رشته رياضي فيزيك به اتمام رساندم پس از آن وارد حوزه مقدس علميه شدم و پنج سال اول را در مدرسه علميه امام حسن مجتبي عليه السلام و سال ششم را در مدرسه امام محمد باقر عليه السلام خوانده و هم اكنون در پايه 7 مشغول به تحصيل به علوم ديني مي باشم لازم به ذكر است پايه 4-5-6 سه سال به عنوان طلبه ممتاز معرفي شدم از سه سال پيش ابتدا به عنوان دفتر دار يكي از معاونين و بعد به عنوان پژوهشگر مجله الرشاد در سازمان حوزه هاو مدارس خارج از كشور مشغول به كار شدم .كار ها در مجله تهيه و تنظيم مقالات مورد نظر از قبيل تدوين . نگارش . تلفيق . و مطابقت با معيارهاي بين المللي مجله است و در آخر ترجمه آن به زبان ها ن انگليسي . فرانسه . عربي . چيني . وغيره ... اين حقير همچنين ترم اول مترجمي فرانسه هستم از دانشگاه باقر العلوم .

صاحبي، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد صاحبي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/11/20

زندگينامه علمي

محمد جواد صاحبي در سال 1333 در محله مغان شهرستان شاهرود به دنيا آمد تحصيلات ابتدايي را در مغان و

تحصيلات متوسطه را تا مقطع ديپلم ادبي در شهرستان شاهرود گذراند ،همزمان بخشي از مقدمات علوم ديني را به طور متناوب در همانجا از محضر فضلاي بزرگواري همچون جناب حجت الاسلام شيخ محمد حسين صائب چهكندي و ديگران فرا گرفت، با حوزه هاي مشهد و قم نيز در رفت و آمد بودو از سال 1357 در قم مستقر شد و علوم متداول حوزه را فرا گرفت.

ادبيات عرب را از محضر حجج اسلام آقايان بهجتي شفق، بياني افغاني،سيد محمود طالقاني، سيد عباس موسوي و ديگران آموخت كلام و عقايد را از جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي مسعودي، فقه شرح لمعه را از حضرت آيت شيخ علي پناه اشتهاردي و مكا سب را از آيت الله بني فضل استفاده كرد، اصول را از آقايان موسوي گرگاني و صالحي افغاني و خارج اصول و بخشي از ابحاث فلسفي و عرفاني را از آيت الله علي عابدي شاهرودي بهره برد

در درس خارج فقه آيت الله موسوي اردبيلي و آيت الله شيخ محمد ابراهيم جناتي نيز شركت نمود .

ورود به عرصه مطبوعات را از روزنامه ديواري شروع كرد و با ارسال مقاله براي مطبوعات قم از جمله مجله سالنامه پيام اسلام به مطبوعات مذهبي و كشوري راه يافت، نخستين مقاله براي سالنامه مزبور را در سال 1355 فرستاد كه با نشر آن،به نگارش و تأليف علاقمند شد،در سال 1357 دو اثر با عناوين « پيشگامان تحولات بنيادي و تاكتيكهاي انقلابي سيد جمال الدين اسد آبادي» منتشر ساخت.

در سال 1358 با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي،نخست به عنوان مسؤول آموزش سياسي عقيدتي نيروهاي عملياتي سپاه و سپس به سمت مسؤول

انتشارات و مطبوعات كل سپاه منصوب شد كه تا سال 1362 ادامه يافت مدتي هم عضو مركز تحقيقات سپاه بود و مجددا به قم مراجعت كرد.

در سال 1364 مجله كيهان انديشه را تأسيس كرد كه در اين راه از حمايتهاي مرحوم شهيد شاه چراغي و جناب آقاي سيد محمد خاتمي (نماينده امام در مؤسسه كيهان) بهره مند بود، اين مجله 14 سال تمام ادامه يافت و هشتاد و چهار شماره از آن منتشر شد همزمان با مطبوعات ديگر نيز به همكاري پرداخت ومقالات بسياري از ايشان در روزنامه ها و ساير نشريات علمي و فرهنگي نيز به چاپ رسيده است.

در كنار اين فعاليتها از تحصيل و تدريس نيز باز نماند از آن جمله مي توان تدريس در دانشسراي تربيت معلم سمنان، دانشگاه تربيت معلم تهران، مؤسسه امام خميني قم، مركز تخصصي كلام حوزه علميه قم، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مركز آموزش مديريت دولتي را نام برد همچنين دركنگره هاي علمي و ديني متعددي به عنوان عضو و دبير فعاليت داشته اند، افزون به اينها به عنوان راهنما و مشاور در تدوين رساله هاي آموزشي و پژوهشي مشاركت كرده اند.

صادقي پناه، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن صادقي پناه

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/6/21

زندگينامه علمي

سال 75-80 همراه با اساتيد بزرگوار دوره كارشناسي تاريخ را گذراندم و در سال 80 در مقطع ارشد قبول شدم و الحمدالله در سال 82 به پايان رسيد در مقطع كارشناسي پايان نامه مواضع تجدد خواهي بر اساس مذاكرات پنجم مشروطه نگاشته شد و در مقطع ارشد پايان نامه بررسي زندگاني سيره امام حسن مجتبي(ع) درمكاتب تاريخي

نوشته شده و در حوزة علميه قم در سال 82 رساله سطح 3 بررسي زندگاني و سيره امام حسن مجتبي درمدينه نوشته شد. مقالات متعدد مطبوعاتي در زمينه هاي مختلف تاريخي سياسى- اجتماعي در بين سالهاي 78-81 نوشته شد و در مطبوعات مختلف به چاپ رسيد.

تدريس در حوزه و دانشگاه از سال 78 تا سال جاري ادامه دارد قابل ذكر است اينجانب از سال 1368 با مدرك سيكل وارد حوزه علميه روي توان شدم و همراه با گذراندن دروس حوزوي ديپلم رشته انساني را نيز گرفتم و با ورود به حوزه علميه قم در سال 1374 در دانشگاه نيز شركت نموده و موفق به ادامه تحصيل در حوزه و دانشگاه گرديدم هم اكنون از نظر تحصيلات حوزوي مشغول تدوين رساله از سطح 4 حوزه مي باشم و از نظر دانشگاهي نيز جهت آزمون دكتري آماده مي شوم.

البتّه جهت انجام راهنمايي ومشاوره براي طلاب گرامي موارد متعددي را به عهده داشته ام.

صادقي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي صادقي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

پس از گذراندن تحصيلات دوره راهنمايي و به سال 1362 در مدرسه علميه امام خميني (سلطاني) كاشان به تحصيل علوم ديني مشغول شد. مدت كوتاهي در كنار رزمندگان بود و سال 1366 به حوزه قم آمد و در مدرسه عترت آل محمد(ص) به تحصيل ادامه داد. پس از آن در مدرسه آيت الله بروجردي (مدرسه خان) مقيم شد و دروس را در خارج از مدارس ادامه داد. همزمان با دروس حوزوي، تحصيلات كلاسيك را ادامه داد و پس از آن در سال 1373 به منظور تدريس، به گچساران رفت. پس از

مراجعت به قم، خارج فقه و اصول را نزد حضرات آيات فاضل لنكراني و سبحاني آغاز كرد. همزمان در سال 1374 با شركت در دورة تربيت محقق و نويسندة تاريخ اسلام كه از سوي دفتر تبليغات حوزه قم برگزار مي شد، به رشته تاريخ قدم گذاشت و پس از اتمام دوره و تدوين پايان نامه آن، استعداد خود را در تأليف و تحقيق در اين موضوع يافت. در اين سالها به جهت آشنايي با استاد مورخ و محقق رسول جعفريان از طريق گروه تاريخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و با پيشنهاد و همكاري ايشان، فهرست مقالات تاريخي مجلات عربي موجود در كتابخانه تاريخ را جمع آوري و تنظيم كرد. اين مجموعه با مقدمه استاد و از سوي پژوهشگاه مذكور با عنوان «فهرس المقالات التاريخيه» در سال 1380 منتشر شد. همزمان با اشتغال به تحصيل و مطالعه تاريخ، در درس خارج فقه و اصول آيت الله مددي كه نگاهي تاريخي به دروس حوزوي داشت، شركت كرد. اثر دوم وي پايان نامه دوره تربيت محقق بود كه در پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت (ع) تكميل و ضمن تغييراتي با عنوان «پيامبر و يهود حجاز» منتشر شد و به سال 1381 در كنگره دين پژوهان مورد تشويق قرار گرفت. در پي انتشار اين اثر، پژوهشكده پيشنهاد تحقيق و بررسي علائم تاريخي ظهور را به وي داد كه به رغم ترديدها و مشكلات اين كار و در اثر تشويق دوستان، به ثمر رسيد و كتاب «تحليل تاريخي نشانه هاي ظهور» منتشر شد. در اين زمان به منظور تقويت مباحث مهدويت كه در راستاي موضوع تحقيقش بود دوره تخصصي مهدويت را نيز

گذراند. كتاب نشانه هاي ظهور، چهار بار مورد لطف و تشويق محافلي چون كتاب سال دانشجويي، ولايت و حوزه قرار گرفت. همكاري با مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي و مشاركت در توليد نرم افزار علمي نورالسيره از اشتغالات وي در اين دوره بود. همچنين به عنوان نماينده دانش پژوهان مركز تربيت محقق تاريخ، مدتي در كنار اعضاي هيئت مؤسسان انجمن تاريخ پژوهان در جلسات اوليه آن شركت داشت. در سال 1383 به دانشگاه امام صادق(ع) تهران راه يافت و درجه كارشناسي ارشد اولين دوره رشته تاريخ تشيع را اخذ كرد. پايان نامه وي به تناسب رشته تحصيلي اش، تاريخ تشيع كاشان بود كه چند ماه پس از دفاع به سال 1386، بخش اعظم آن از سوي مؤسسه شيعه شناسي قم با عنوان «كاشان در مسير تشيع» چاپ شد. پس از آن همكاري وي در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات حوزه علميه قم به شكل رسمي تري در آمد و پس از مدتي همكاري، مديريت گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت (ع) بر عهده او گذاشته شد. تدريس تاريخ اسلام و همكاري علمي و تحقيقي با برخي مراكز تاريخي حوزوي و دانشگاهي، از فعاليت هاي اوست؛ هر چند علاقه اصلي اش تحقيق در موضوع سيره ائمه، تاريخ اسلام، حديث و به ويژه مباحث تاريخي مرتبط با علوم حوزوي است. والحمدلله. .

صالح، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن صالح

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353در شهر قم به دنيا آمدم سال 1357به تهران رفته تحصيلات ابتدايي را در مدرسه فلق شهرستان شميرانات و دوران راهنمايي را در مدرسه مهدي و دوران متوسطه

را در هنرستان فني فيضيه در رشته راه و ساختمان به پايان رساندم.پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه ملا محمد جعفر معروف به مدرسه علميّه آيت الله مجتهدي شده و مدّت دو سال در آنجا دروس مقدماتي را فرا گرفتم.

همزمان با ورود به حوزه در سال 72 وارد دانشگاه شده دررشته الهيات ادامه تحصيل دادم. با ورود به دانشگاه نشريه معراج قلم را در بسيج دانشجويي منتشر كرده به صورت سراسري در سطح دانشگاه هاي كشور توزيع شد. سال 73 به حوزه علميّه قم وارد شده دروس مقدماتي را ادامه دادم. در سال 1374اولين مقاله خودم را قلمي نمودم . آن زمان در حالي كه مشغول به تحصيل كتاب مغني بودم با مرحوم دكتر محمّد حسين روحاني مناظره مطبوعاتي انجام داده پيرامون آياتي از قرآن كريم مباحثه مكتوب انجام داديم.

حاصل اين نقد و پاسخهاي آن در فصلنامه بينات به چاپ رسيد. چاپ اين نوشتار سر آغازي ميمون و مبارك در امر نويسندگي و پژوهش بود و از آن زمان تا به امروز مقالات و كتب متعددي را به زيور طبع آراسته ام. پس از پايان دروس مقدّمات بخشي از رسائل و مكاسب را از محضر آيت الله رسولي تهراني وبخشي را نزد آيت الله موسوي خوئي فرا گرفتم. كفايه را از درس حضرت حجّت الاسلام و المسلمين سيّد احمد خاتمي و شرح اشارات را از محضرحجّت الاسلام و المسلمين فياضي و نيز شرح اسفاررا از محضر ايشان استفاده نمودم. پس از اتمام دوره سطح دردرس فقه حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله ميرزا جواد آقا تبريزي و درس اصول آيت الله

وحيد خراساني شركت كردم.

ازهمان سالهاي نخست طلبگي به واسطه شدت علاقه اي كه به حضرت آيت الله جوادي آملي داشتم به صورت مداوم در درس تفسير ايشان شركت كرده بيش از هزار نوار درس ايشان را پياده و تايپ كردم. هم اينك نيز به عنوان كارشناس مسائل سياسي و تاريخي در جامعه مدرسين حوزه علميّه قم مشغول به فعّاليّت بوده در كنار آن نيز مشغول دروس خارج فقه و اصول مي باشم.

صالحي مازندراني، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي صالحي مازندراني

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب مهدي صالحي شهرت به صالحي مازندراني در سال 342 در شهرستان بابل مازندران به دنيا آمدم، لازم به ذكر است حقير از خانواده روحاني و از والده سيده سبزواري كه خود براي اعضاي خانواده معلم اوليه بوده است. شروع تحصيلات اينجانب در چهار سالگي به مكتب خانه محله با همراهي والدين به حضور استاد مكتبي خواندن قرآن و غيره متداول آن روز را فراگرفتم. پس در روستاي نزديك شهر بابل روستايي دونه سه كه محله آباد و بافرهنگ هم بوده و هست مراحل كودكي و دبستان و دوران راهنمايي را با موفقيت به پايان رساندم پس براي ادامه تحصيلات مجدداً به شهر بابل در دبيرستان شيخ كبير براي رشته تحصيلي در گروه علوم انساني رشته ادبيات و فرهنگ و ادب مشغول به تحصيل شدم و در سال 1366 ديپلم رشته مربوطه را اخذ نمودم و در همان سال وارد دانشكده حقوق و الهيات و معارف اسلامي دانشگاه آزاد اسلامي واحد زنجان شدم ولي به علت تهاجم رژيم صدام و حملات هوايي وارد دانشگاه مازندان

ادامه تحصيل دادم و در سال 70 در اين رشته (كارشناسي مربوط را اخذ نمودم) و در همان سال 71 _ 70 در دانشگاه الهيات و معارف اسلامي دانشگاه كرج در مقطع كارشناسي ارشد پذيرفته شدم و در سال 74 با دفاع از پايان نامه نمودم كه در باب نفقه ذوجه در اسلام بود كارشناسي ارشد اين رشته شناخته شدم و در همان سال براي تدريس در دانشگاههاي ؟؟؟ مازندران بابل در دانشگاه آزاد اسلامي حتي از زمان دانشجويي مشغول تدريس شدم و همزمان در شهرستان آزادشهر به عنوان عضو هيئت علمي رشته مربوطه در دانشكده الهيات مشغول بودم. همچنين در حوزه علميه شاه آبادي مازندران واحد بابل همكاري لازم را در دروس مطرح شده در اين حوزه تدريس مي نمودم. تا اينكه در كنار همه اين فعاليت هاي علمي و آموزشي از آنجا كه از خانواده روحاني بودم زمينه هاي طلبگي در اينجانب وجود داشته در حوزه علميه فيضه مازندران و صدر بابل (خاتم الانبياء) به مدت پنج سال مشغول بودم و تا مقطع و سطح يك را تمام نمودم و در سال 77 ه . ش وارد حوزه مقدس علميه قم شدم و الان مشغول درس خارج فقه و اصول و دروس جنبه اي تفسير و غيره مشغول فعاليت هستم. از آنجايي كه در زمينه تبليغ موفقيت هايي داشتم و داراي پرونده به خارج از كشور در سازمان ارتباطات تهران براي كشورهاي اروپايي و آسيايي و آفريقايي و آمريكايي در آزمون مربوطه قبول شدم و سفر تبليغي به هندوستان داشته و دارم لازم به ذكر است كه داخل كشور و شهرهاي مختلف دعوت به امور تبليغ هستم. بحمدالله

؟؟؟ رضايت و موفقيت مي باشم.

و الان هم عضو هيئت علمي دانشكده الهيات و معارف اسلامي در راستاي كار علمي خودم از سال 74 در تهران و دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن مشغول به خدمتگزاري هستم.

اينجانب از آنجايي كه عضويت هيئت علمي دانشگاه مربوطه با تاييد صلاحيت عمومي و اختصاصي زير نظر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاههاي كشور مي باشم در گرايش هاي تخصيصي عمومي رشته هاي مربوطه در تاريخ تحليلي صدر اسلام و تمدن هاي اسلامي و در اخلاق و فلسفه اخلاق و گرايش تاريخ امامت و غيره به اخذ مجوز نهاد نائل آمدم تا مقدمه ورود به دانشكده معارف اسلامي براي تدريس دروس عمومي شدم. از آنجايي كه در دانشگاههاي كشور علاوه موارد ياد شده در تهران مركز و پيام نور و دانشگاه باقرالعلوم قسمت معاونت آموزش ؟؟؟؟ به تدريس دروس تخصيصي شدم و الان هم همكاري لازم با دانشگاه پيامبر نور قم در رشته تخصيصي نمودم و در اين زمينه مطالبي هم تدوين نموده ام كه انشاء الله به زودي براي چاپ مهيا خواهد شد. موضوعاتي در باب نفقه زوجه در اسلام و تاريخ اسلام و اخلاق در قرآن و چند مقاله كه با بازنگري و اصلاحات انشاء الله زمينه چاپ فراهم خواهد شد. تا به سهم خودم خدمتي كرده باشم به اين فرهنگ غني و ناب محمدي(ص).

صدر عاملي كاظمي، ابومحمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1354 -1272 ق)، فقيه، اصولى، متكلم، محدث، رجالى و مورخ. در كاظمين، در خانواده اى كه اصلش از جبل عامل و سكونتش در اصفهان و مهاجرتش به عراق بود، به دنيا آمد. وى برادرزاده ى آيت الله سيد صدرالدين عاملى كاظمى بود. در چهارده سالگى صرف و نحو معانى و بيان و

بديع و منطق را فرا گرفت و تحصيل فقه را آغاز كرد در هيجده سالگى به نجف رفت و كلام و حكمت را از محمد تقى گلپايگانى آموخت، فقه خارج استدلالى را از شاگردان صاحب «جواهر» و اصول استدلالى را از شاگردان شيخ انصارى و علم حديث و رجال و رياضيات را از بزرگان وقت فراگرفت و قسمتى از علوم غريبه را نزد شيخ عبدالحسين هندى خواند.در 1297 ق از نجف به سامراء رفت و در حوزه ى درس ميرزاى شرازى به تكميل تحصيلات خود پرداخت. در پايان 1314 ق به كاظمين بازگشت و به تأليف و تدريس پرداخت. سيد صدر از مشايخ اجازه در زمان خود بود و جمع كثيرى از بزرگان همچون علامه سيد محمد مرتضى جنفورى هندى و شيخ مهدى بن شيخ محمد على ثقه الاسلام اصفهانى و آيت الله سيد صدرالدين صدر و آقا شيخ آقا بزرگ تهرانى و محدث قمى از وى داراى اجازه بودند. كتابخانه شخصى او يكى از ارزشمندترين كتابخانه هاى عراق بود. سيد حسن صدر بيش از صد اثر از خود به جاى گذاشت و كتاب «تأسيس الشيعه» خويش را مبتكرانه نگاشت و در اين كتاب بر اساس تواريخ و سير مورد اعتماد، ثابت و روشن نمود كه علماى شيعه در تأسيس و تأليف نحو و صرف و عروض و لغت و علوم بلاغت و كلام و فقه و اصول و تفسير و اخلاق پيشگام بوده و پيش از ديگران به تأليف و تصنيف پرداخته اند. مختصر اين كتاب «الشيعه و فنون الاسلام» است. از ديگر آثار وى: «نهايه الدرايه»، شرح و «جيزه ى» شيخ بهائى، در درايه الحديث؛ «ذكرى المحسنين»؛ «نزهه اهل

الحرمين»؛ «وفيات الاعلام من الشيعه الكرام»؛ رساله اى در «رد وهابيت»؛ «سبيل الرشاد»، در شرح «نجاه العباد»، در سلوك و بيان طريق عبوديت؛ «سبيل النجاه»، در فقه معاملات؛«تكمله امل الآمل»؛ «جامع اخبار الغيبه»؛ «تبيين الاباحه للمصلين»؛ «تحصيل الفروع الدينيه فى فقه الاماميه»؛ «حدائق الوصول الى علم الاصول»؛ «مجالس المومنين»، در وفيات ائمه معصومين (ع)؛ «مختلف الرجال»؛ «مناقب آل الرسول من طريق الجمهور»؛ «خلاصه النحو»؛ «آداب الحج واسراره»؛ «انتخاب القريب من التقريب»، گردآورى نام محدثانى كه ابن حجر آنان را شيعه ذكر كرده است؛ «الدرر الموسويه فى شرح العقائد الجعفريه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الحجه (209 / 1)، الاعلام (240 -239 / 2)، اعيان الشيعه (330 -325 / 5)، تأسيس الشيعه (مقدمه 35 -1)، الذريعه (114 / 24 ،320 / 22 ،137 / 3 ،359 / 2 ،16 / 1)، ريحانه (425 -424 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 449 -445 / 14)، علماء معاصرين (175 -170)، لغت نامه (ذيل/ صدر)، معجم المؤلفين (300 -299 / 3)، مكارم الآثار (2019 -2015 / 6).

صدر نيشابوري، صدرالدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، مورخ و شاعر. از سادت بزرگ نيشابور و معاصر خوارزمشاهيان بود. در فضل و هنر پايه اى عالى داشت و منصب ديوان استيفاى نيشابور را عهده دار بود. در پايان عمر ترك آن منصب گفت و آن را به فرزند خود واگذاشت و خود به رياضت و عبادت مشغول شد. سيد صدرالدين علاوه بر كتابى كه در «تاريخ سلاطين خوارزمشاهيه» نوشته، گاهى شعر نيز مى سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (694 -693 / 2)، تذكره ى روز روشن (474 -473)، الذريعه (603 / 9)، رياض العارفين (219)، فرهنگ سخنوران

(554)، لباب الالباب (144 -142 / 1)، مجمع الفصحا (819 / 2)، مطلع الشمس (182 / 3)، هفت اقليم (256 / 2).

صدرهاشمي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1284 ش)، مترجم، نويسنده، روزنامه نگار و مورخ. در اصفهان به دنيا آمد. پس از تحصيل علوم قديم و جديد در 1316 ش موفق به دريافت ليسانس از دانشسراى عالى و دانشكده ى ادبيات گرديد. سپس به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و عهده دار مشاغل مختلفى در آن وزارتخانه شد، از جمله: رياست يكى از دبيرستانهاى زنجان، بازرس فنى، رياست دبيرستان فرهنگ اصفهان. صدر هاشمى موفق شد كه قبر صائب تبريزى را در اصفهان شناسايى كند و در اين باره مقاله اى بنويسد. در ضمن او روزنامه ى «چهلستون» را به طور هفتگى به مدت پنج سال منتشر كرد. از آثار وى: «تاريخ جرايد و مجلات ايران»؛ «تاريخ تمدن اسلام و عرب»، ترجمه؛ «تاريخ كربلا و حائر حسين (ع)»، ترجمه؛ «شعر و شاعرى در عصر صفوى»؛ « عشاق قندهار»، ترجمه؛ تصحيح «قصص الخاقانى»، در تاريخ صفويه، اهتمام در چاپ «تذكره الانساب»، در انساب خاندان مجلسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد و مجلات (1/ سه- هفت)، تذكره القبور (491)، الذريعه (107 - 106 / 17)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (198 -197 / 4)، فهرست كتابهاى چاپى (2151 / 2 ،740 ،690 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (536 -535 / 5)، يادگار (س 3، ش 4، ص 38 -34).

صفا، ذبيح الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در 1290 ش در شهميرزاد از قراء سمنان متولد شد. دوران اوليه را در شهر بابل به سر برد و در همانجا گواهينامه دوره ى ابتدائى را دريافت كرد. تحصيلات متوسطه را در تهران به اتمام رسانيد و در 1312 ديپلم ادبى گرفت و وارد دارالمعلمين عالى شد و در 1315 ليسانس فلسفه و ادبيات فارسى گرفت. پس از انجام

خدمت سربازى به دبيرى زبان و ادبيات فارس پرداخت. در عين حال در دوره ى دكتراى ادبيات به تحصيل اشتغال ورزيد و دكترا دريافت كرد و رساله ى خود را تحت عنوان حماسه سرائى در ايران نوشت و با درجه ى ممتاز مورد تصويب واقع شد و به عنوان دانشيار به تدريس در دانشكده ى ادبيات پرداخت و پس از پنج سال توفف در رتبه ى دانشيارى به مقام استادى كرسى زبان و ادبيات فارسى منصوب گرديد.

دكتر صفا از سال 1320 به سمت معاونت و بعد كفالت اداره دانشسراهاى مقدماتى در وزارت فرهنگ برگزيده شد و در 1322 به رياست اداره تعليمات عاليه و تعليمات متوسطه و رياست دانشسراها منصوب گرديد. در همان زمان عضو هيئت مديره شير و خورشيد سرخ و دبيركلى كميسيون ملى يونسكو را در ايران عهده دار شد و در اين سمتها ماموريتهاى زيادى به اروپا پيدا كرد. وى از جوانى شوق و ذوق مطبوعاتى داشت. در 1312 معاون سردبير مجله ى مهر شد و در 1315 سردبير مجله ى مذكور گرديد. در 1320 امتياز مجله ى سخن را گرفت و يك سال آن را انتشار داد و بعد از يك سال امتياز سخن را به دكتر خانلرى واگذار نمود و خود امتياز روزنامه ى شباهنگ را دريافت كرد و چهارسال متواليا روزنامه را منتشر كرد. مدتى نيز مديريت مجله ى ارتش با او بود و بعد مدير مجله ى ادبى دانشكده ادبيات شد.

دكتر صفا مدتى نيز رياست دانشكده ادبيات را بر عهده داشت. از آثار و تاليفات او مى توان كتب زير را نام برد: حماسه سرائى در ايران، تاريخ مختصر تحول نظم و نثر فارسى، تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى، تاريخ ادبيات در

ايران (سه جلد)، گنج سخن، يادنامه خواجه نصير طوسى، جشن نامه ابن سينا، ترجمه ى مرگ سقراط از آثار لامارتين، مزداپرستى در ايران قديم، آئين سخن در معانى و بيان فارسى و چندين آثار و تصحيح ديگر. صفا در سال 1378 در خارج از كشور درگذشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

صفايي سواد كوهي، عبدالصاحب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(334 -1288 ش)، نويسنده و مورخ. وى داراى تحصيلاتى در علوم قديمه از فقه، اصول، كلام و حكمت، در نجف و قم، بود. بعد به رياست دفتر اسناد رسمى بابل منصوب گرديد. پس از چهار سال اشتغال به علت تمايلات سياسى چپ و ارتباط با عناصر توده اى مورد سوءظن مأمورين دولت واقع و زندانى شد و تحت نظر بود. در دانشكده ى الهيات و كلاس قضايى و دانشسراى عالى به تحصيل پرداخت و به دريافت ليسانس نايل آمد. بعد عهده دار مشاغل مختلفى شد، از جمله: عضويت بازرسى دارايى، سرپرستى شهرداريهاى استان دوم، مديريت روزنامه ى «صفا» منتشره در سارى، مديريت مجله «صفا»، وكيل دادگسترى، وكالت مجلس شوراى ملى. از آثار وى:«بيوگرافى و كلاى دوره ى چهاردهم مازندارن»؛ «تاريخ مختصر احزاب سياسى پس از شهريور 1320 ش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (746 ،576 -575 / 1)، فهرست واره ى كتابهاى فارسى (900/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (859 -858 / 3).

صفايي ملايري، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 / 1292 ش)، مورخ، روزنامه نگار، نويسنده و شاعر. وى در ملاير به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايى را در زادگاه خود و دوره ى متوسطه را در مدرسه ى آمريكايى همدان به پايان رسانيد. وى پس از اتمام دوره ى دبيرستان به فراگرفتن علوم مقدماتى عرب همت گماشت و رموز فن شعر را از آزاد همدانى و وحيد دستگردى در تهران آموخت و از آن پس به اتسخدام وزارت فرهنگ درآمد. وى در 1315 ش در اهواز با روزنامه «خوزستان» همكارى داشت. سپس به تهران آمد و به نشر هتفه نامه ى «عسس» پرداخت. از آثارش: «اسناد سياسى دوران قاجار»؛ «اسناد مشروطه»؛ «اسناد نويافته»؛ «برگ هاى تاريخ»؛ «دادگرى

و دادرسى در ايران»؛ «رهبران مشروطه»؛ «نكته هاى برگزيده تاريخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (417 -416 / 2)، الذريعه (612 / 9)، سخنوران نامى معاصر (232 -2316 / 4)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2543 ،1801 -1797 / 2)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (229 -228)، مؤلفين كتب چاپى (71 -69 / 1).

صفت گل، منصور

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر منصور صفت گل،عضو هيئت علمي و دانشيار گروه تاريخ دانشگاه تهران است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : منصور صفت گل عضو هيات علمي وابسته پژوهشكده تاريخ علم دانشگاه تهران و. عضو هيات تحريريه مجله تاريخ، عضو هيات علمي وابسته پژوهشكده تاريخ علم دانشگاه تهران، عضو هيات تحريريه مجله رشد تاريخ سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي، عضوافتخاري موسسه فرهنگ هاي شرقي دانشگاه توكيو و عضو گروه نويسندگان مجموعه: Abstracta Iranica: Paris, France براي تاريخ ايران از قرن دهم تا سيزدهم قمري است

آرا و گرايشهاي خاص : دكتر منصور صفت گل، دانشيار گروه تاريخ دانشگاه تهران است كه زمينه هاي پژوهش وي «تاريخ ايران در عهد صفويان با تاكيد بر تحولات انديشه اي و موسسات مدني»، «تاريخ نويسي و تاريخ نگاري در ايران به ويژه ايران عهد صفويه و پس از آن» و «نهادها و تحولات اقتصادي در ايران از سده دهم هجري تا سده دوازدهم» است.

جوائز و نشانها : دكتر منصور صفت گل پيش از اين كتاب «دين و دولت در عصر صفوي»را انتشار داد كه عنوان رساله برگزيده دانشجويي را در مقطع فوق ليسانس از آن نويسنده كرد.

چگونگي عرضه آثار : از منصور صفت گل كه مقالات بسياري در مقوله تاريخ از وي در مجلات پژوهشي

داخل و خارج از كشور چاپ شده، تا به حال كتاب­هاي «ساختار نهاد و انديشه ديني در ايران عصر صفوي»، ترجمه «برآمدن و فرمانروايي تيمور» بئاتريس فوربز منز، تصحيح «مرآت واردات: تاريخ سقوط صفويان و فرمانروايي ملك محمود سيستاني»، و تصحيح «شجرة الملوك؛ تاريخ منظوم سيستان از كهن ترين روزگاران تا آغازين سال هاي فرمانروايي قاجاران» منتشر شده است. تعداد مقالات : بيش از 54 مورد تعداد شركت در كنفرانسها : 11 مورد --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 برآمدن و فرمانروايي تيمور

ويژگي اثر : تاليف بئاتريس فوربز منز. ترجمه منصور صفت گل. رسا. تهران 1377.

2 تاريخ شناسي

ويژگي اثر : منصور صفت گل و ديگرمؤلفان. دفتر برنامه ريزي و تاليف كتب درسي. وزارت آموزش و پرورش. تهران 1382.

3 تاريخ نويسي در ايران عصر صفوي. دوران شاه عباس يكم.

ويژگي اثر : تأليف شعله كويين. ترجمه منصور صفت گل. (آماده براي انتشار

4 ساختار نهاد و انديشه ديني در ايران عصر صفوي

ويژگي اثر : چاپ اوّل. انتشارات رسا. تهران 1381.

5 شجرة الملوك؛ تاريخ منظوم سيستان از كهن ترين روزگاران تا آغازين سال هاي فرمانروايي قاجاران

ويژگي اثر : تصحيح- منصور صفت گل. مؤسسه پژوهشي ميراث مكتوب. تهران (در دست انتشار)

6 قم در قحطي بزرگ سال 1288 قمري

ويژگي اثر : جان گرني و منصور صفت گل. انتشارات كتابخانه بزرگ حضرت آ يت الله مرعشي نجفي. قم. (در دست انتشار)

7 مرآت واردات: تاريخ سقوط صفويان و فرمانروايي ملك محمود سيستاني

ويژگي اثر : تاليف محمد شفيع طهراني (وارد) . مقدمه و تصحيح و تعليقات. منصور صفت گل. نشر ميراث مكتوب. تهران 1383.

صفري فروشاني، نعمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نعمت الله صفري فروشاني

محل تولد : خميني شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1355 هجري شمسي در شهرستان خميني شهر وارد حوزه علميه شدم، سال 59 به حوزه علميه اصفهان وارد شدم و تا سال 63 دروس سطح داني را به پايان بردم. از سال 64 تا كنون در حوزه علميه قم مشغول به تحصيل مي باشم و در دروس فقه، اصول، تفسير و فلسفه از اساتيدي همچون آيات ستوده، اعتمادى، مؤمن، محقق داماد(سيد علي)، اسماعيل پور، قمشه اى، مكارم شيرازى، وحيد خراسانى، جوادي آملي و فاضل گلپايگاني بهره بردم در سال 1367 در امتحانات حوزه علميه قم نفر اول پايه ششم و در امتحانات پايه نهم حوزه در سال 68 رتبه دوم را كسب كردم هم زمان با ادامه دروس حوزوى در سال 1374 در رشته معارف و الهيات موفق به دريافت مدرك كارشناسي از دانشگاه قم (تربيت مدرس) شدم و در سال 1377 در رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي دانشگاه تهران، دانشكده الهيات در مقطع دكتري پذيرفتنه شدم و در آذر 1385 از پايان نامه خود با عنوان(ارزيابي منابع مكتوب اماميه در مورد زندگاني ائمه(ع)از آغاز تا پايان نيمه اول قرن پنجم هجري دفاع كردم. از سال 1369 وارد كارهاي پژوهشي شدم و با موسسات و مراكز مختلف همچون پژوهشكده فقه و حقوق دفتر تبليغات اسلامى، مركز معجم فقهى، سازمان اوقاف، صدا و سيما،دار الحديث، و پژوهشكده تاريخ و سيره دفتر تبليغات همكاري داشتم. همچنين در همين مدت شروع به نگارش مقالات و كتب نمودم كه حاصل آن حدود سي مقاله منتشر شده در مجلات تخصصي و همايش ها و چهار كتاب و

مشاركت در تأليف پنج كتاب است كه در همين راستا موفق به دريافت هشت تقدير نامه از مراكز معتبر همچون كتاب سال جمهوري اسلامى، كتاب سال حوزه، كتاب سال دانشجويى، كنگره دين پژوهان، پژوهش و فرهنگي سال و جشنواره فرهنگي اشراق شده ام. نوشته هاي اينجانب در حوزه هاي مختلف همچون فقه، تاريخ اسلام، كلام و حديث ،مي باشد. همچنين تاكنون چند مدخل مانند جابربن يزيد جعفى،حربيه و خاندان جعفي براي دانشنامه جهان اسلام به نگارش درآورده ام. اينجانب از سال 1378 تاكنون در برنامه ريزي هاي مربوط به رشته تاريخ اسلام در مراكزي همچون مركز جهاني علوم اسلامى، سازمان مدارس خارج از كشور، رشته تخصصي تاريخ اسلام حوزه علميه قم و حوزه علميه خواهران شركت فعال داشته ام. كه اين برنامه ريزي ها در دو سطح كارشناسي و كارشناسي ارشد در گرايش هاي مختلف تاريخ اسلام انجام گرفته است . از سال 1378 تاكنون مدير گروه تاريخ اسلام مدرسه عالي امام خميني (ره) وابسته به مركز جهاني علوم اسلامي مي باشم كه داراي سه عضو هيأت علمي و حدود چهل استاد مشغول به تدريس در دو مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد مي باشند. همچنين مدتي مديريت گروه تاريخ اسلام واحد تاريخ و سيره پژوهشكده تاريخ و سيره دفتر تبليغات را به عهده داشتم. در سال 1382 دردوره اول انتخابات تاريخ پژوهان حوزه علميه قم به عنوان يكي از اعضاي هيأت مديره انتخاب شدم و مديريت بخش پژوهش اين انجمن را به عهده گرفتم. همچنين اينجانب از سال 1378 تاكنون ارزيابي نوشته ها اعم از كتب و مقالات تاريخي را براي مراكز، موسسات ، مجلات

و جشنواره هاي مختلف انجام داده ام. ضمنا اينجانب از سال 1379 تا كنون در مراكز مختلف حوزوي و دانشگاهي همچون دانشكده الهيات دانشگاه تهران،دانشگاه مفيد قم،مدرسه عالي امام خميني(ره)وابسته به مركز جهاني علوم اسلامى،جامعة الزهرا،موسسه آموزش و پژوهش امام خميني(ره)مجمع جهاني اهل بيت(ع) مركز تخصصي مهدويت،پژوهشكده مهدويت و مركز تخصصي تاريخ حوزه علميه قم به تدريس دروس مختلف تاريخى،حديثي و فرقه شناسي اشتغال داشته ام.

صفير، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمحمدعلي صفير ، دانشمند و شاعر شهير در سال 1294 شمسي در شهر كرمانشاه ديده به جهان گشود. استاد صفير در كودكي همراه پدرش به نجف اشرف رفت و پس از چندي همراه او به كرمانشاه و از آنجا به قم رهسپار و مشغول تحصيل علوم ديني شد و برخي از دروس ادبيات و مقدمات فقه را نزد علامه سيدعبادعلي هندي و آيت الله شيخ جعفر صبوري قمي فراگرفت. پس از آن به تهران رفت و در دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران تحصيلات خود را پي گرفت. استاد صفير پس از فارغ التحصيل شدن ، به تعليم و تربيت روي آورد و سال هاي متمادي در دبيرستان هاي تهران به تدريس ادبيات پرداخت. استاد سيدمحمدعلي صفير ، در روز چهارشنبه 22 مهر 1377 در سن 86 سالگي در تهران چشم از جهان فروبست.

گروه : علوم انساني

رشته : زبان و ادبيات فارسي

والدين و انساب : پدر سيدمحمدعلي صفير ، حجت الاسلام سيدحسين حائري از دانشمندان مقيم قم بود. پدربزرگ او نيز ، آيت الله سيدمحمدعلي حسيني تنكابني از علماي مشهور و از مجاهدين و مبارزين در پيشرفت فتواي تحريم تنباكو بود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيدمحمدعلي صفير

در كودكي همراه پدرش به نجف اشرف رفت و پس از چندي همراه او به كرمانشاه و از آنجا به قم رهسپار و مشغول تحصيل علوم ديني شد و برخي از دروس ادبيات و مقدمات فقه را نزد علامه سيدعبادعلي هندي و آيت الله شيخ جعفر صبوري قمي فراگرفت. پس از آن به تهران رفت و در دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران در گروه نخستين دوره ي دانشجويان قرار گرفت.

استادان و مربيان : سيدمحمدعلي صفير در حوزه علميه قم برخي از دروس ادبيات و مقدمات فقه را نزد علامه سيدعبادعلي هندي و آيت الله شيخ جعفر صبوري قمي فراگرفت.

زمان و علت فوت : سيدمحمدعلي سيدمحمدعلي صفير ، در روز چهارشنبه 22 مهر 1377 در سن 86 سالگي در تهران چشم از جهان فروبست و پيكرش در قطعه ي 88 بهشت زهرا ( قطعه ي فرهيختگان ) به خاك سپرده شد.

فعاليتهاي آموزشي : سيدمحمدعلي صفير پس از فارغ التحصيلي از دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران ، به تربيت و تعليم روي آورد و سال هاي متمادي در دبيرستان هاي تهران به تدريس ادبيات گذراند.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيدمحمدعلي صفير در تأسيس مراكز فرهنگي و ديني ، يار و ياور علامه شيخ مهدي سراج انصاري بود و بعد از سقوط رضاخان در شهريور 1320 ، اقدام به تأسيس « انجمن تعليمات اسلامي ايران » نمودند. وي از جمله در كار تأسيس بناي حسينيه ارشاد و به همراه آقايان محمد همايون ، دكتر ناصر ميناچي و ميرعبدالحميد ادبي در بخش فرهنگي آن تلاش كرد كه قسمت اعظم كتيبه هاي

حسينيه و مسجد ارشاد با بهره وري از ديدگاه هاي استاد صفير انجام يافت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدمحمدعلي صفير در كنار كارهاي فرهنگي ، به دفاع از حريم تشيع و پاسخ شبهات و ايرادها در كنار علماي تهران همت گماشت. وي در فتنه ي كسروي ، همراه با آيت الله شيخ محمدحسن طالقاني رسماً عليه او در دادگاه شكايت نمود. استاد علاوه بر هنر استادي در انواع شعر در كارهاي هنري نظير خطاطي ، نقاشي ، طراحي و كاشي كاري نيز دست داشت. همچنين در فراگرفتن چند زبان كهن و خارجي كوشش نمود و زبان هايي چون عربي ، فرانسه ، عبري و پهلوي را به خوبي مي دانست. در بسياري از مساجد ايران و بلكه خارج ايران ، آثار طبع هنري او روي كاشي كاري ثبت و حك شده ، كه از جمله ي آن مراكز مذهبي چون مسجد هدايت ، مسجد جامع نارمك ، حسينيه ارشاد ، مرقد مطهر حضرت رقيه (ع) در شام ، چند مسجد در هندوستان و پاكستان مي توان نام برد. وي به امر علامه سيدمحمود طالقاني ، شعرهاي كتيبه ي سردر حسينيه ارشاد و سردر بزرگ مسجد هدايت را سروده است.

آرا و گرايشهاي خاص : سيدمحمدعلي صفير در اشعار خود به « صفير » تخلص مي كرد. در زمان دكتر محمد مصدق و بنا بر پيشنهاد او ، تصويبنامه اي از هيئت دولت گذشت كه نام خانوادگي صفير مختص به وي باشد تا آن كه شعرهايش با نام خانوادگي اين شاعر يكسان و جاودانه شود. استاد صفير داراي طبعي بلند و همتي زياد و پشتكار

و مجاهدت و استقامت در راه حق و حقيقت بود. در كلام و سخن گفتن ، صداقت و صراحت داشت. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تاريخ مختصر ايران

2 ترجمه ي ديوان اشعار امام علي (ع)

3 تصحيح انجيل برنابا

4 تصحيح ديوان شيخ محمود شبستري

5 خردنامه

ويژگي اثر : اثر منظوم ، در پند و اندرز.

6 درس دين

7 ديوان اشعار

ويژگي اثر : با بيش از پانزده هزار بيت.

8 ماتمكده ي شهيد شيرخوار

ويژگي اثر : منظومه اي در صد بيت ، در رثاي عبدالله رضيع (ع). --------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1مجله ي آينه پژوهش ، سال نهم ، شماره ي 54 ، بهمن و اسفند 1377 ، ص 114

صميمي، غلامحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين صميمي

محل تولد : كرير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

از دست آوردهاي بزرگ انقلاب اسلامي رهايي دانش از بند استبداد بود كه سالياني دراز چون ديگر فضايل انساني در سايه حكومت ستم شاهي ، ناچيز و بي ارزش بود و پس از آن در تلالوء فجر پيروزي در لواي معارف بلند اسلام رخ نمود و اميد در دل مشتاقان گشود و در همين افق بود كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به سال 1359 وارد حوزه علميه كاشمر شدم و چون پيش از آن در حزب جمهوري اسلامي كه در آن دوران تشكلي زنده و مؤثر در برابر تبليغات انحرافي گروهكهاي التقاطي و ضد اسلامي مشعوليتي داشتم و فرصتي براي دروس و مطالعه نداشتم به پيشنهاد يكي از دوستان دور كه از حوزه علميه يزد به كوشه اي بي توشه و آماده از براي كسب دانش

و مطالعه نام مي برد بدانجا رفتم و درسها را از آغاز پي گرفتم ولي باز همان دل مشغوليتهاي پيش به اضافه عضويت غير رسمي در سپاه و بدين گونه بود تا پس از سه سال كه چندي هم در مناطق جنگي و بويژه در محورهاي عملياتي كردستان سپري شد به قم آمدم و در مدرسه شهابيه ساكن شدم و در درس معالم آقاي قاسمي كاشاني كه اخلاق و منش به عنوان نخستين استاد در قم در من تأثيري ژرف داشت داشت شركت جستم و ماهي چند خود نيز براي چند دانش آموز مقطع دبيرستان كه آشنايي اتفاقي داشتيم در حرم حضرت معصومه (س) به تدريس شرح امثله و سپس صرف مير پرداختم. اين كلاس تقريباً هر وقت از منطقه جنگي به قم مي آمدم ادامه مي يافت. و بدين گونه توفيقي آمد تا از جامع المقدمات كتابي چند مانند شرح امثله و صرف مير و شرح تصريف ، و الموذج تدريس شد .

ساليان بعد نيز در كنار فراگيري كتابهاي سطح منطق كبري و شرح باب حادي عشر را تدريس نمودم .همراه با دروس خارج فقه و اصول و فلسفه و آيات الاحكام و تفسير قرآن كريم هم در زمينه تاريخ كه از خردسالي بدان علاقه داشتم به كاوش پرداختم. اين پژوهش كه اكنون 12 ساله است غالباً در سده نخست اسلام بوده است و چهار سالي است كه روزانه بين چهار تا پنج ساعت است كه بهره اش 580 فيش تحقيقاتي و 360 ورق آچار است و روزهاي پنج شنبه نيز در مسجد امام زين العابدين(ع) براي روحانيون تدريس سيره دارم سيره سياسي

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم حدود چهل مقاله هم در نشريات گوناگون.

طاهري يزدي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1278 ش)، مورخ. در يزد به دنيا آمد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايى براى ادامه تحصيل به تهران رهسپار شد و پس از پايان دوره ى متوسطه وارد مدرسه فلاحت تهران شد و از آنجا فارغ التحصيل گرديد. در 1307 ش وارد خدمت وزارت فرهنگ شد و عهده دار مشاغل مختلف گرديد. اثر وى «تاريخ يزد» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (558 / 2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (246 / 4)، مؤلفين كتب چاپى (420 -419 / 1).

طباطبايي اردكاني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب، محقق.

تولد: 1281(1315 ق.)، اردكان (قريه گزلاازقرا، سفلاى اردستان).

درگذشت: 13 مهر 1372، تهران.

سيد محود طباطبايى اردكانى داراى درجه ى كارشناسى در رشته ى فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران در سال 1343 است. وى سپس به تحصيلات خود ادامه داد و در رشته ى فرهنگ اسلامى در سال 1347 موفق به اخذ دكترى شد.

وى از سال 1353 عضو هيئت علمى دانشگاه ابوريحان بيرونى شد. در دانشگاه علامه طباطبايى (در رشته ى ادبيات) و دانشگاه تهران نيز تدريس مى كرد. سرپرستى گروه زبان و ادبيات فارسى دانشكده ى ادبيات و زبان هاى خارجى دانشگاه علامه طباطبايى نيز به عهده وى بود.

از آثار ايشان است: فرهنگ جامع اردكان؛ بررسى گويه و ويژگى هاى فرهنگى زبان اردكانى؛ تاريخ تحليلى اسلام؛ گزيده و شرح تاريخ بلعمى.

دكتر طباطبايى اردكانى هنگام تدريس در كلاس درس دار فانى را وداع گفت.

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فرهنگ اسلامى، دانشكده: ادبيات فارسى و زبانهاى خارجى، دانشگاه: علامه طباطبائى

زندگينامه

دكتر شادروان سيد محمود طباطبائى اردكانى در سال 1315 ديده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصيلات متوسطه، در سال 1343 موفق به اخذ كارشناسى در رشته فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران شد.

سپس به ادامه ى تحصيلات عالى پرداخت. و سرانجام در سال 1347 در رشته فرهنگ اسلامى موفق به اخذ مدرك دكترا گرديد. وى در سال 1353 به عضويت هيئت علمى دانشگاه ابوريحان بيرونى نائل آمد و سرانجام به مرتبه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى ارتقاء يافت.

آقاى دكتر طباطبائى اردكانى در تمام دوران دانشگاهى خود به پژوهش در فرهنگ و ادب عاميانه و گويش اردكانى پرداخت. از ايشان 5 جلد كتاب در زمينه هاى ادبيات فارسى و تاريخ اسلام به جاى مانده است. از وى حدود 7 مقاله درباره ى ادبيات و علوم انسانى و تاريخ اسلام در مجلات معتبر داخلى به چاپ رسيده است.

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فرهنگ اسلامى، دانشكده: ادبيات فارسى و زبانهاى خارجى، دانشگاه: علامه طباطبائى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته فرهنگ اسلامى از دانشگاه تهران در سال 1343، كارشناسى ارشد و دكترا در رشته فرهنگ اسلامى در سال 1347.

مرتبه علمى:

عضويت در هيات علمى دانشگاه ابوريحان سابق در سال 1353، پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علامه طباطبائى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در فرهنگ و ادب عاميانه و گويش اردكان، استاد راهنماى 4 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ادبيات فارسى و تاريخ اسلام.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 7، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

ادبيات و علوم انسانى، تاريخ اسلام.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

طباطبايي نژاد، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمود طباطبائي نژاد

محل تولد : اردستان

شهرت : طبائي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمود طباطبايي نژاد در سال 1356 پس از اخذ سيكل وارد حوزه

علميّه قم شدم شركت در برنامه ها و تظاهرات انقلاب و سپس حضور در جبهه در كنار درس ادامه يافت ضمنا در همين دوران ديپلم خود را نيز گرفتم از جمله استادان عاليمقام من مرحوم مدرس افغاني مرحوم وجداني و حضرت آيات اشتهاردي، فاضل و تبريزي، زنجاني، مددي ،شهيدي، مصباح يزدي و جوادي آملي بوده اند در سال 1371 به عنوان محقق جذب دارالحديث گرديدم و هم اكنون مسئول گروه سيره و تاريخ در اين موسسه مي باشم

طبرسي، ابومنصور احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، عالم امامى، فقيه، متكلم، محدث و مورخ. از اهالى سارى مازندران و از ثقات محدثين و علماى بزرگ اماميه بود. او معاصر ابوالفتوح رازى و امين الاسلام طبرسى است. وى از مهدى بن ابى حرب حسينى مرعشى، از دوريستى، از شيخ الطايفه، شيخ طوسى، روايت كرده است. شيخ منتجب الدين (م 585 ق) و ابن شهر آشوب (م 588 ق) از شاگردان وى بودند. شهيد اول در «غايه المراد» فتاوا و نظرات وى را بسيار نقل كرده است. وى در مازندران درگذشت و در روستايى نزديك على آباد (امام شهر فعلى) كه امروز نام آن شيخ طبرسى است، دفن شد. از آثار وى: «الاحتجاج عى اهل اللجاج»، معروف به «احتجاج طبرسى» كه سيد ابن طاووس بر اين كتاب و بر مؤلفش درود فرستاده و اكثر متأخرين از آن اخذ كرده و بارها به چاپ رسيده و از آن ترجمه هايى مربوط به قرن دهم باقى است؛ «الكافى»،در فقه؛ «فضائل الزهراء (س)»؛ «مفاخر الطالبيه»؛ «تاريخ الائمه».[1]

احمد ابن على بن ابى طالب از ثقات محدثان و علماى شيعه در قر. 6 ه. وى با ابوالفتح رازى و فضل بن حسن

طبرسى معاصر بود. شهيد اول غايةالمراد، فتاوى و اقوال او را بسيار نقل مى كند. اوراست: الكافى در فقه، الاحتجاج (شامل احتجاجاتى كه پيامبر ص و ائمه 4 و يارانشان با مخالفان خود كرده اند)، مفاخرالطالبية، تاريخ الائمة، فضائل الزهراء و غيره. بعض متأخران وى را به سارى منسوب دانسته، شايد منشأ اين شبهه آن باشد كه وى چندى در آن شهر زيسته است. سال وفاتش معلوم نيست (دكتر حسين كريمان).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (169 / 1)، اعيان الشيعه (30 -29 / 3)، ايضاح المكنون (259 ،196/ 2 ،213 ،31 / 1)، بحارالانوار (9 / 1)، تاريخ نظم و نثر (371)، دايره المعارف فارسى (1614 / 2)، الذريعه (311 -310 / 21 ،248 -247 / 17 ،258 / 16 ،236 / 14 ،213 / 3 ،282 -28 / 1)، روضات الجنات (74 -72 / 1)، رياض العلماء (49 -48 / 1)، ريحانه (35 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 12 -11 / 6)، الكنى و الالقاب (445 -444/ 3)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (10 / 2)، هديه الاحباب (194)، هديه العارفين (91 / 1).

طرفه، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي طرفه

محل تولد : دشت آزادگان

شهرت : طرفي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/7/10

حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ علي طُ_رفه مشهور به شيخ علي طُرفي 1- نسب 2- معرفي نياي پدري 3- زندگينامه 1- نسب شيخ على طرفى حاتم طايى شخصيت معروف تاريخ كه به بخشش و كَرَم مشهور است از ديار يمن است. و از عشيره بزرگ طِيّ. فرزند او عدى بن حاتم از ياران خاص پيامبر اسلام و اميرالمومنين بود. عدى

سه پسر داشت به نام هاى طُرفه، طارف و طريف كه هر سه در جنگ صفين در ركاب امام خود به دست سپاه معاويه به شهادت رسيدند. داستان ايمان آوردن عدى، تعريف كم نظير پيامبر از او و همچنين داستان هايى كه از فداكارى ها و ارادت او و فرزندانش نسبت به خاندان عصمت و طهارت خبر مى دهند بسيار است. خانواده عدى پس از اسلام آوردن به خدمت پيامبر مكرّم اسلام به مدينه آمدند و پس از دوره حيات ظاهرى ايشان و در دوره حكومت اميرالمومنين به كوفه هجرت كردند. عشيره بزرگ بنى طُرُف كه از بنى طِىّ هستند اكنون در يمن، عراق و جنوب خوزستان زندگى مى كنند. حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ على طُرفى (طُرفي) فرزند مرحوم آيت الله حاج شيخ عيسى طرفى از همين عشيره اند. از افتخارات اين خانواده همين بس كه همه اجداد آنان از بزرگان و علماى مخلص و مجاهدند و به ارادت به اهلبيت و مردمى بودن شهره اند.. 2- همه قبيله من عالمان دين بودند... حاج شيخ على طرفى فرزند شيخ عيسي فرزند شيخ سالم فرزند شيخ محمد... آيت الله حاج شيخ عيسى طرفى از فقهاي مجاهد و بزرگ خوزستان است. ايشان در جوانى به عشق معارف اهلبيت عليهم السلام به نجف اشرف هجرت كردند و نزديك به20 سال از عمر پر بركتشان را صرف تحصيل علوم حقه شيعه كردند. آيت الله طرفى پس از كسب اجازه اجتهاد و به درخواست مردم ديار خود و دستور مراجع عظام نجف به ايران بازگشتند و به ارشاد اهالى خوزستان پرداختند. ايشان از سال 41 با حضرت امام

آشنا شده و به نهضت پيوستند. حاج شيخ عيسى طرفى نماينده حضرت امام و اولين امام جمعه دشت آزادگان و امام جمعه موقت آبادان بودند. محبوبيت ايشان ميان مردم عرب و عجم خوزستان زبانزد است. شيخ سالم پدربزرگ حجت الاسلام شيخ على طرفى از بزرگان و عالمان مجاهد و مردمى بوده است كه در واقعه معروف جهاد عشاير بنى طرف عليه غاصبان انگليسى حضور داشته است. شيخ محمد پدر شيخ سالم از علماى بزرگ و مخلص و صاحب كرامت بوده است. در سفرى كه به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام ميرفته، به سختي بيمار مي شود و حضرت را در راه زيارت كرده و از ايشان شفا مى گيرد. و با مركبي كه حضرت به ايشان عطا فرموده بودند راه طولاني مشهد را در اندك زماني با طيّ الارض مي پيمايد. مقبره ايشان در دشت آزادگان واقع در هميلي نزديك مقبره سيد خلف است. 3- نگاهي كوتاه به زندگي روحاني مبارز و رزمنده بسيجي، نماينده امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري (دام ظله) و امام جمعه دشت آزادگان (سوسنگرد، بستان و هويزه) ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آسودگى ما عدم ماست حجت الاسلام و المسليمن حاج شيخ علي طُرفي (طُرفه) دهم مهرماه سال 1328 ديده به جهان گشود. پدرش علامه مجاهد حضرت آيت ا لله حاج شيخ عيسي طُرفي از علماي خوزستان و ياران حضرت امام بودند كه از ابتداي نهضت حضرت امام (ره) ضمن ارتباط مستمر با ايشان، به مبارزه با رژيم شاهنشاهي پرداختند و بارها از سوي ساواك مورد بازجويي قرار گرفتند. پس از انقلاب از سوى

حضرت امام خمينى(ره) به عنوان نماينده در آبادان، سوسنگرد، بستان و هويزه انتخاب شدند. حاج شيخ عيسي طُرفي دوشادوش رزمندگان اسلام در خط مقدم جبهه حاضر مي شدند و با سخنراني هاي پرشور خود در دل هاى بسيجيان شوق مجاهدت و ايثار در راه خدا را افزون مى كردند. ايشان سرانجام در سال 61 بر اثر عارضه قلبي به ملكوت اعلي پيوستند و به وصيت خودشان در ميان شهداي جنگ در گلزار شهداي اهواز به خاك سپرده شدند. حجت الاسلام حاج شيخ علي طُرفي تحصيلات ابتدايى و متوسطه را تا دوم دبيرستان در آبادان سپري كرد و سال هاى پايانى دبيرستان را در سوسنگرد به آخر رساند. از خاطرات شيرين ايشان در سنين نوجواني، ملاقات با حضرت امام خميني (ره) به همراه پدرشان است. در اين باره چنين مى گويند: اولين بار سال 41 به همراه مرحوم والد با حضرت امام رضوان الله تعالي عليه در بيت ايشان واقع در محله يخچال قاضي قم ملاقات كردم. چهره امام و بيان ايشان چنان جذاب و زيبا بود كه مجذوب ايشان شدم. من در آن زمان 13ساله بودم و همان ملاقات در روح و جان من تأثير عميقي گذاشت به طوري كه عاشق امام و سخنان و خط مشي انقلابي ايشان شدم. به گفته حجت الاسلام طُرفي، از همان زمان كه مرحوم آيت الله حاج شيخ عيسي طُرفي با امام در شهر مقدس قم ملاقات كردند، خانه ايشان كانون گرم انقلاب و سيره امام، الگوي جاويدان زندگانيشان شد. اين سيره عملى از آغاز نهضت مقدس حضرت امام تا مرحله پيروزي و تا به امروز تداوم دارد. وى

پس از اخذ ديپلم، براي گذراندن دوره نظام وظيفه به شهرهاي تهران، كرمان و شيراز اعزام شدند و پس از طي دوران خدمت سربازي، حدود سال 1350 جهت تحصيلات حوزوي به شهر مقدس قم هجرت كرد. اوج فعاليت انقلابي حجت الاسلام طُرفي از زمان شروع نهضت و در دوران طلبگي در شهر مقدس قم متبلور گرديد. در آن زمان ضمن تماس و ملاقات با عده اي از پيروان و شاگردان حضرت امام و منتسبين به بيت شريف ايشان از جمله: آقاي اعرابي داماد امام، به مباني نهضت امام آگاهي يافته و خود يكي از مبلّغين و مروّجين آن شد و با شركت در راهپيمايي ها و پخش اعلاميه و... به انجام وظايف انقلابى پرداخت. در سال هاي 56 و 57 به منظور آگاهى بخشى به مردم مانند رساندن اعلاميه و نوار سخنراني هاي انقلابي، به صورت مستمر به شهرهاي خوزستان به ويژه آبادان سفر مي كردند و در مساجد، مجالس، محافل و نشست هاي سرّي با ايراد سخنراني، آخرين مواضع انقلاب را تبيين مي كردند. اهم فعاليت هاي ايشان در سال هاي قبل از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي را مرور مي كنيم: · شركت در راهپيمايى ها، از جمله شركت در اولين راهپيمايي انقلابي 19 دي قم. · تهيه نوارهاي سخنراني و اعلاميه هاي انقلابي و ارسال آن ها به آبادان و ساير شهرها. · تهيه وسائل تكثير اعلاميه و ارسال آن به آبادان · تشكيل جلسات آموزش قرآن كريم براي جوانان در در آبادان و آگاهى بخشى انقلابي در خلال جلسات. · سخنراني هاي انقلابي در مساجد و محافل مردمي. · سازماندهي و راه

اندازي راهپيمايى در مناطق شهري و روستايى. · تسخير راديو تلويزيون آبادان در ابتداي انقلاب. حجت الاسلام طُرفه پس از انقلاب وظايف انقلابى خود را پى گرفت. برخى از اين فعاليت ها چنين است: · تشكيل ستاد عشاير آبادان و نظارت بر كميته هاي محلي كه مشتمل بركميته هاي مهم مرزي اروندرود بود. · حل مشكلات اجتماعي و اختلافي با تشكيل كميته اي به نام كميته حل اختلاف كه جايگزين برخي از شعب دادگستري به صورت موقت بود. · مبارزه با قاچاق. · مبارزه با گروهك هاي منافق و كمونيست و انهدام پايگاه هاي آنان كه به عناوين مختلف از قبيل چريك هاي اقليت و اكثريت در آبادان فعاليت داشتند. · مديريت راديو نفت ملي آبادان. · تشكيل مجمعا لخطباي آبادان. · تشكيل مجمعا لشعراي آبادان. · تأسيس مركز الثقافي (مركز فرهنگي) آبادان. · راه اندازي محافل شعر و ادب انقلابي به زبان عربي و ضبط و پخش آن از صدا و سيما. حاج شيخ علي طُرفي در مدت هشت سال دفاع مقدس و غيورانه از مرزهاى ايران عزيز، دوشادوش رزمندگان حضوري آگاهانه داشتند. پارها ى از فعاليت هاى ايشان در سال هاى دفاع و پس از آن چنين است: · حضور در جبهه ها از اولين روز شروع جنگ تحميلي تا پايان آن به عنوان نيروي رزمي و فرهنگي در راديو و كميته انقلاب اسلامي · بيش از 12 سال نماينده حضرت امام و رهبرى و امام جمعه دشت آزادگان (سوسنگرد، بستان و هويزه). · تهيه سلاح و مهمات جنگي و تدارك نيازمندي هاي جبهه رزمندگان عشاير آبادان. · حضور مستمر درخطوط مقدم نبرد.

· رئيس ستاد پشتيباني جنگ دشت آزادگان و تهيه و ارسال كمك هاي مردمي براى رزمندگان اسلام. · نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سوسنگرد، بستان و هويزه. · نماينده جامعه روحانيت در بنياد مسكن. · رئيس جمعيت هلال احمر دشت آزادگان. · رييس ستاد اعزام روحانيون به جبهه دشت آزادگان. · سرپرست امور فرهنگي جهادسازندگي آبادان در دوران جنگ. ساير سوابق و مسئوليت هاي علمي، فرهنگي و سياسي حجت الاسلام طُرفي: · بيش از 30 سال تحصيل و تدريس در حوزه هاي علميه و همچنين افتخار تلمذ سطوح نزد استاداني چون: مدرس افغاني، تهراني، سيد علي علوي، شيخ حسين قطيفي، بحث خارج نزد آيات عظام مرحوم ميرزا جواد تبريزي، مكارم شيرازي، سيد كاظم حايري. · بناي بيش از 40 باب مسجد و بناى حوزه علميه و مصلاي دشت آزادگان. · مسئول بخش عربي راديوهاي استان خوزستان. · مسئول بخش عربي صداي سپاه پاسداران استان خوزستان. · سرپرست اداره اوقاف و امورخيريه آبادان. · رئيس شوراي حل اختلاف دادگستري آبادان. ايشان صاحب تأليفات متعددى هستند كه از آن جمله كتابب «آبادان در تاريخ اسلامي» و «مساجد آبادان» به چاپ رسيده است. و تأليفات ديگرشان از جمله «طيّ قبيله المؤمنه»، «نامه ي امام جعفر صادق عليه السلام به دولتمردان» ، «الزرع و الزراعه» و «الاخلاق الاسلامي»، «ديوان اشعار عربي و فارسي» در شرف چاپ هستند. و آخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا أبي القاسم محمّد و علي أهل بيته الطّيّبين الطّاهرين المعصومين المنتجبين و اللّعن الدّائم علي أعدائهم أجمعين إلي يوم الدين.

طوبي، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1174 ق)،

حكيم، اديب، مورخ، هيوى و شاعر، متخلص به طوبى. از منجمان و اديبان بنام روزگار خود بودكه در سخنورى توانا و در علم هيأت استاد بود. طوبى در اصفهان درگذشت و در بقعه ى امامزاده اسماعيل به خاك سپرده شد. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (43)، الذريعه (651 / 9)، ريحانه (62 / 4).

ظاهري، خليل

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 893 -872 ق)، فقيه، مفسر، مورخ، اديب و شاعر. ملقب به عرس الدين و معروف به ابن شاهين. پدرش شاهين برده ى سلطان ملك ظاهر سيف الدين بود، لذا ظاهرى نام گرفت. وى در بيت المقدس به دنيا آمد و در قاهره تعليم يافت. وى در بيت المقدس به دنيا آمد و در قاهره تعليم يافت چون به سن رشد رسيد نظارت ضرابخانه ى مصر بدو سپرده شد. در 840 ق اميرالحاج شد. او در طرابلس درگذشت. در حدود سى تأليف و تصنيف از او بجاى ماند. از جمله آثارى وى: «كشف الممالك»و خلاصه آن به نام «زبده كشف الممالك فى بيان الطرق و المسالك» درباره ى مصر، كه در پاريس چاپ شده است؛ «الاشارات فى علم العبارات»، تعبير رويا در دو مجلد؛ «الكوكب المنير فى اصول التعبير»؛ «المواهب فى اختلاف المذاهب»؛ «المنيف فى الانشاء الشريف»؛ «الدره المضيئه فى السيره المرضيه»؛ «ديوان» شعر،در چندين مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (367 / 2)، ايضاح المكنون (596 / 2 ،460 / 1)، ريحانه (44 / 8)، كشف الظنون (1523 ،1496 ،953 ،305 ،97)، معجم المؤلفين (120 / 4).

ظهير كازروني، علي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(611- ح 697 ق)، عالم، فقيه، رياضيدان، مورخ، لغوى و شاعر. از رجال دوران مغول بود كه در عراق زندگى مى كرد. خط نيكويى داشت و متصدى كارهاى بزرگ دولتى بود. كتب بسيارى تأليف و تصنيف كرد كه از آن جمله: «روضه الاريب»، در تاريخ بغداد، در بيست و هفت بخش؛ «كنز الحساب» يا «وكر الحساب»، در حساب؛ «الملاحه فى الفلاحه»؛ «النبراس المضى ء» يا «نبراس المفتى»، در فقه شاعفى؛ «الذروه العليا فى سيره المصطفى (ص)»؛ منظومه «الاسديه»، در لغت؛ «التنزلات» كازرونى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (155 / 5)، ايضاح المكنون (715 714 / 2 ،328 / 1)، ريحانه (76 / 4)، كشف الظنون (1923 ،1013 ،923 ،494)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (232/ 7)، هديه العارفين (715 / 1).

عابديني، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل عابديني

محل تولد : مرند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالفضل عابديني استاديار دانشگاه تهران، دانشكده الهيات، در سال 1329 در مرند (آذربايجان شرقي) متولد شده و تحصيلات ابتدايي را در آن شهر گذرانده سپس به تبريز هجرت كردم و در مدرسه طالبيه تبريز (حوزه علميه) تحصيلات حوزوي را شروع كردم و در ضمن دروس جديد را هم ادامه دادم. (1342) سپس به شهر قم رفتم، منطق و اصول و لمعتين و رسائل و مكاسب را پيش اساتيد بزرگ جناب آقاي پاياني و جناب آقاي سبحاني خواندم (تا پايان سطح) در كنار علوم دينى، دروس جديد را هم تا ديپلم ادبي و سپس در سال بعد ديپلم تجربي را پشت سر گذاشتم (2 ديپلم گرفتم ادبي و تجربي). در سال 1353 در دانشگاه تهران در رشته تاريخ قبول شدم يكي دو سال از قم به تهران تردّد مي كردم و سرانجام به قول طلبه ها سلب توفيق شده و ناچار از قم بريدم و براي هميشه ساكن تهران شدم. در سال 1355 ليسانس گرفتم _ مجدداً دوره فوق ليسانس را در همان دانشگاه ادامه دادم. به انقلاب و انقلاب فرهنگي خورد _ مدتي دانشگاه ها تعطيل شد. سرانجام در سال 1364 فوق ليسانس گرفتم.در سال 1369 از طريق اعزام دانشجو به خارج، از طريق وزارت علوم به كشور فرانسه براي اخذ دكترا، اعزام شدم

2 سال در فرانسه بودم، بنا به دلايل سياسي و فرهنگي نتوانستم در آنجا ادامه تحصيل بدهم، ناتمام برگشتم. مجدداً براي دكترا امتحان دادم و در دانشگاه شهيد بهشتي ادامه تحصيل دادم و سرانجام از آن دانشگاه دكترا گرفتم. و هم اكنون به كار تدريس و تحقيق و پژوهش مشغول هستم.

عارف عجمي، فتح الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 969 ق)، شاعر و مورخ. از شاعران عهد سلطان سليمان خان عثمانى قانونى و شاهنامه چى او بود. اشعار بسيارى درباره ى سفرها و جنگها و مدح وى سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (80 / 4)، لغت نامه (ذيل/ عارف عجمى).

عاقلي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا عاقلي

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا عاقلي فرزند اكبر داراي پرونده در حوزه مباركه 13734 پس از اخذ ديپلم در سال 63 _ 62 در كنكور همان سال شركت كرده و در رشته فني مهندسي (مخابرات و الكترونيك) قبول شدم، اما از آنجا كه علاقه وافري به فراگيري دروس حوزوي داشتم، عليرغم فشار اطرافيان، حوزه مقدسه را را مقدم بر دانشگاه دانسته و حاضر به ورود به دانشگاه نشدم، لذا با همان مدرك قبولي كنكور وارد حوزه مقدسه علميه شدم كه اين را از الطاف حفيه الهي مي دانم، در بدو ورود به مدت دو سال (به علت عدم پذيرش حوزه علميه قم از داوطلبان شهرستاني) در حوزه علميه يزد (مدرسه امام خميني(ره)) درس حوزه را آغاز و پس از دو سال به قم عزيمت نموده، پس از امتحان ورودي در مدرسه المهدي(عج) حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني(ره) به ادامه تحصيل دروس حوزه پرداختم كه بحمدالله به مدت 10 سال دوران سطح را با موفقيت به پايان رسانده، سپس در دروس خارج حوزه ادامه دادم.

در اثناء، دوره تخصصي تفسير را بحمدالله سپري نموده، و در آزمونهاي متعددي كه از طريق نهادها و ارگانها من جمله: آزمون حج، كه لطف خاص الهي شامل حال اين حقير شده و بحمدالله هر ساله

در خدمت زائرين بيت الله الحرام مي باشم.

همچنين در آزمون نهاد ولي فقيه در دانشگاهها شركت كرده، و در گرايش تاريخ اسلام شركت كرده كه بحمدالله بعد از موفقيت در آزمونهاي كتبي، شفاهي و مصاحبه، به عنوان استاد در گرايش تاريخ اسلام پذيرفته شده، كه مدرك آن نيز موجود مي باشد.

و به زودي به دانشگاه آزاد اسلامي واحد گلپايگان مسئول واحد فرهنگي آن دانشگاه، كار خودم را شروع خواهم كرد انشاء الله.

در طول سفرهاي تبليغي نيز لطف الهي شامل اين حقير بوده، كه در چندين جا با ياري مردم و همكاري آنان چند باب مسجد و حسينيه بنا گرديده مِن جمله: در يكي از روستاهاي رفسنجان، در يكي از روستاهاي بخش گلباف، در يكي از روستاهاي مركزي شهرستان كهنوج، چندين مرتبه سپاه پاسداران كرمان از اين حقير جهت همكاري دعوت به عمل آورده، اما از آنجا كه علاقه ام به درس و بحث بيش از كارهاي اجرايي است حاضر به قبول آن نشدم و نيز عدم قبول امامت جمعه براي يكي از شهرستانهاي كرمان، كه خداوند لطف نمود كه از پذيرش آن استنكاف ورزم.

عالم زاده، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ و تمدن ملل اسلامى، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى فرهنگ و تمدن اسلامى، كارشناسى ادبيات فارسى از دانشگاه تهران، كارشناسى ارشد فلسفه و علوم تربيتى از دانشسراى عالى تهران، دكتراى فرهنگ و تمدن اسلامى از دانشگاه تهران، تدريس در دانشگاههاى فردوسى مشهد، تهران، تربيت مدرس و شهيد بهشتى از سال 1353.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تاريخ اسلام، تاريخ تشكيلاتى اسلامى، تاريخ هنرهاى اسلامى،

تاريخ فرق و مذاهب، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 24 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ اسلام، تاريخ تمدن و فرهنگ اسلامى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 30، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تاريخ و تمدن ملل اسلامى (تاريخ اسلام، تشكيلات و سازمانهاى حكومتى، هنرهاى اسلامى)

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عبدي بيگ نويدي شيرازي، زين العابدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(988 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به عبدى. از دبيران و شاعران دربار شاه طهماسب صفوى (948 -930 ق) بود. اغلب تذكره نويسان مولد وى را شيراز نوشته اند،اما صاحب تذكره ى «روز روشن» او را اصفهانى دانسته و نسبت شيرازى وى را به جهت كثرت اقامتش در آن شهر مى داند. عبدى بيگ در جوانى به فراگيرى ادب و علم و سياق و ترسل پرداخت و در اين رشته ها بويژه، سياق و حساب بزودى نام آور و عهده دار منصب استيفاء شد. نويدى در سرودن مثنوى مهارت بسيار داشت و مثنوى هاى بسيارى پرداخته است. از جمله آثارش «بوستان خيال» است كه به تقليد از «بوستان» سعدى، به همان وزن و به نام شاه طهاسب نوشته شده. از ديگر آثار وى بنا بر گفته ى سام ميرزا، سه خمسه در جواب «خمسه ى» نظامى است. خمسه ى اول: «مظهر اسرار»؛ «جام جمشيدى»؛ «مجنون و ليلى»؛ «هفت اختر»؛ «آيين اسكندرى». خمسه ى دوم: «جوهر فرد»؛ «دفتر درد»؛ «فردوس العارفين»؛ «انوار تجلى»؛ «خزائن الملوك» يا «خزائن الملكوت». خمسه ى سوم: «روضات الصفات»؛ «دوحه الازهار»؛ «جثه الاثمار»؛ «زينه الاوراق»؛ «صحيفه الاخلاص». دكتر صفا منظومه ى «خزائن الملكوت» را جدا از «خزائن الملوك» دانسته و آن را مثنويى مذهبى مشتكل از هفت بخش

يا خزانه در برابر «حديقه الحقيقه» سنائى به نام «سبعه ى عبدى» ذكر كرده است. سبعه ى مذكور شامل: «صحيفه ى لاريب»؛ «لوح مسطور»؛ «بحر مسجور»؛ «منشور شاهى»؛ «مروج الاسواق»؛ «مهيج الاشواق»؛ «نهايه الاعجاز». عبدى بيگ كتابى در تارخ عهد خود به نام «تكمله الاخبار» نيز نوشته و آن را در 978 ق به پايان رسانده است. كتاب «صريح الملك»، در شرح املاك و عمارتها و بناهاى بقعه ى شيخ صفى الدين اردبيلى نيز از آثار اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (754 -746 / 5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (556 -555/ 2 ،169 ،157 -156 / 1)، تاريخ نظم و نثر (689)، تحفه سامى (96 -95)، تكمله الاخبار (31 -19)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (750 -746 / 5)، الذريعه (1237 -1236 / 9)، فرهنگ سخنوران (960 -959)، منظومه هاى فارسى (418 -397)، هفت اقليم (237 -236 / 1).

عتبي، ابونصر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابونصر محمد بن عبدالجبار نويسنده معروف ايرانى نيمه دوم قر. 4 و اوايل قر. 5 ه. (ف. 427 ه.ق.). وى از مردم رى بود و مدتى در خراسان در دستگاه ابوعلى سيمجور و سبكتگين به سر برد، و چند هم سمت نيابت قابوس وشميگر را در خراسان داشت، و مدتى در نيشابور نزد امير نصر بن سبكتگين سپهسالار خراسان از قبل سلطان محمود روزگار گذرانيد. وى مؤلف (تاريخ يمينى) (ه.م.) است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

عرب ابوزيدآبادي، عبدالرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرضا عرب ابوزيد آبادي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/7/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در منطقه ابوزيد اباد كاشان گذراندم و در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم مقدمات و سطح را در مدرسه علميه معصوميه گذراندم و از محضر اساتيد فرهيخته حوزه بهره بردم از جمله حجج اسلام اقايان مسعودي رضواني حسيني قزويني منتظري مقدم نائيني يغمايي و ...

رسائل ومكاسب را نزد استاد عليدوست و كفايه را نزد استاد محسن غرويان فرا گرفتم و چندي در درس خارج اقايان لاريجاني و واعظي شركت كردم در سال 1375 وارد موسسه امام خميني شدم و دوران كارشناسي معارف اسلامي را در 5 سال سپري كردم كه علاوه بر فلسفه ومعارف اسلامي با علوم انساني نيز اشنا شدم

سپس در سال 1380 وارد گرايش تاريخ اسلام در موسسه امام خميني شدم و از محضر اساتيد فرهيخته تاريخ همجون استاد يوسفي غروي مهدي پيشوائي يعقوب جعفر ي صادق ايينه وند امامي مير سپاه سيد حميد روحاني و لك زائي بهره گرفتم و در سال 1385 پايان نامه فوق

ليسانس خود را دفاع نمودم و از همان زمان به تحقيق و پژوهش در زمينه تاريخ اسلام مشغول شدم كه حاصل آن انتشار 6 مقاله علمي تحقيقي در نشريات و فصلنامه هاي تخصصي است علاوه بر اين به تدريس تاريخ اسلام و تاريخ و فرهنگ ايران ٰ تاريخ امويان و تاريخ عباسيان در مركز جهاني علوم اسلامي و جامعه الزهرا مشغول هستم و هم چنين با گروه تاريخ مدرسه عالي فقه ومعارف اسلامي (مدرسه حجتيه ) همكاري مي كنم و دبير اموزشي گروه تاريخ اين مدرسه هستم

مدتي نيز با معاونت پژوهشي موسسه امام خميني همكاري تحقيقاتي و پژوهشي داشتم و در پروژه مقتل جامع امام حسين مطالبي را تهيه كردم .

عزت پور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، روزنامه نگار، مورخ و نويسنده. وى مدير و صاحب امتياز هفته نامه ى «نامه ى آزادگان» بود كه از 1305 ش انتشار آن آغاز شد. از آثارش: «آثار بزرگارن در اخلاق»؛ «افكار صد مرد نامى»؛ «اميرالمؤمنين على (ع)»؛ «تاريخ ملل قديمه ى شرق و غرب»؛ «پيغمبر اسلام»؛ «تاريخ نو»؛ «فالهاى حافظ»؛ «گلهاى خوشبو».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (260 -259 / 4)، مؤلفين كتب چاپى (48 -47 / 4).

عسال اصفهاني، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(349 -269 ق)، قاضى، حافظ، محدث، قارى، مفسر، فقيه و مورخ. از شيوخ خود: پدرش و ابومسلم كجى و محمد بن ايوب بن ضريس رازى و ابوبكر بن ابى عاصم و محمد بن اسد مدينى و حسن سرى و ابراهيم حلوانى و بكر بن سهل دمياطى و همچنين از شيوخ شهرهاى اصفهان و همدان و بغداد و كوفه و بصره و حرمين و واسط و رى و خوزستان حديث شنيد. قرآن را بر استاد ابوعبدالله محمد بن على اصفهانى تلاوت كرد. پسرش ابوعامر عبدالوهاب كه از بزرگان اصفهان بود بر پدر خود ابواحمد عسال تلاوت نمود. عسال سفرى به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. فرزندان محدثش به نامهاى: ابوجعفر احمد و ابواسحاق ابراهيم و ابوالحسين عامر و ابوبكر عبدالله از وى حديث روايت كرده اند. ابن عدى و ابن مردويه و ابن منده و ابن مقرى نيز از راويان او هستند. او را يكى از پيشگامان حديث توصيف كرده اند. خودش گفته كه در قراآت قرآن پنچاه هزار حديث در حفظ داشته است. گفته اند كه او «تفسير» بزرگى را از حفظ املا كرد، و همچنين در اردستان چهل هزار حديث را از حفظ املا كرد و چون به شهر خويش

بازگشت و مقابله كرد املاى خويش را صحيح يافت. ابن منده گويد كه دوبار دور دنيا را گشته اما مانند عسال نديده است. او مدتى عهده دار منصب قضاى اصفهان بود. از آثارش: «تفسير القرآن»؛ «التاريخ»؛ «المعرفه فى السنه»؛ «الامثال»؛ «مسند الابواب»؛ «الابواب»، در «غريب الحديث»؛ «احاديث مالك»؛ «الرقائق»؛ «كرامات الاولياء»؛«معجم الشيوخ»؛ «غسل الجمعه»؛ «القراآت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (201 / 6)، انساب سمعانى (190 -189 / 4)، تاريخ بغداد (270 / 1)، سير النبلاء (15 -6 / 16)، شذرات الذهب (381 -380 / 2)، طبقات الحفاظ (363 -362)، العبر (82 / 2)، معجم المؤلفين (226 / 8)، الوافى بالوفيات (41 / 2)، هديه العارفين (43 / 2).

عضدالدوله، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1319 -1234 ق)، مورخ. معروف به موچول ميرزا و ملقب به عضدالدوله. پس از طى تحصيلات اوليه، در عهد پادشاهى پدر، حكومت كاشان به پيشكارى على محمدخان نظام الدوله به وى تفويض شد. از 1270 ق در زمان پادشاهى پدر به حكومت شهرهاى مختلفى رسيد. مدتى نيز توليت آستان مقدس قدس روضى با او بود. اثر وى «تاريخ عضدى» است، در شرح زندگانى خصوصى فتحعلى شاه كه در هندوستان و ايران چاپ شده است. لازم به ذكر است كه آقاى دكتر نوايى، در كتاب «تاريخ عضدى»، سال تولد وى را 1239 ق ذكر كرده است.[1]

(ع. بازوى دولت) احمد ميرزا بن فتحعلى شاه، شاهزاده قاجارى و از رجال قر. 13 ه. وى پدر سپهسالار وجيه الدوله ميرزا (ه.م.) و مؤلف «تاريخ عضدى» است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ عضدى (224 -222)، الذريعه (265 / 3)، شرح حال رجال (74 -73 / 2)، فرهنگ رجال قاجار (122)،

لغت نامه (ذيل/ عضدالدله)، مؤلفين كتب چاپى (425 -424 / 1).

عطاملك جويني، علاءالدين، ابوالمظفر عطاء ملك

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(683 / 681 -623 ق)، مورخ و اديب. ملقب به صاحب ديوان. وى از خاندان بزرگ صاحب ديوانان جوينى است كه در قرن پنجم و ششم و هفتم همواره متصدى مشاغل بزرگ دولتى بودند. از جوانى وارد كارهاى ديوانى شد و به خدمت امير ارغوان آقا، حكمران خراسان، پيوست، و دوبار به همراه وى به مغولستان سفر كرد و دراى سفرها به احوال مغولان آشنايى پيدا كرد. در 654 ق كه هولاكوخان مغول به خراسان آمد، عطاملك به او پيوست و در جنگ هاى وى با اسماعيليان الموت و با خليفه ى عباس در بغداد همراه او بود. پس از از چندى از جانب هولاكو به حكومت عراق عرب منصوب شد و حدود بيست سال در اين مقام بود. پس از مرگ هولاكو به سعايت مجدالملك يزدى مدتى گرفتار شد. چون آزاد شد در اران يا مغان درگذشت و پيكر او را به تبريز آوردند و در آنجاه به خاك سپردند. از مآثر وى: كشيدن نهرى از فرات به جنوب غربى نجف. از آثار علمى وى: «تاريخ جهانگشاى»، در سه مجلد در شرح ظهور چنگيزخان و احوال و فتوحات وى و تاريخ خوارزمشاهيان و حكام مغولى ايران و فتح قلاع اسماعيليه و شرح جانشينان حسن صباح؛ «تسليه الاخوان»؛ رساله اى در تكميل «تسليه الاخوان»؛ «ديوان» شعر.[1]

جوينى، ملقب به علاءالدين بن بهاءالدين محمد، برادر شمس الدين محمد صاحب ديوان، از رجال و مورخان معروف اوايل دوره مغول (و. 623- ف. 681 ه.ق.) وى از آغاز جوانى وارد كارهاى ديوانى شد و از عمال امير ارغون آقا حكمران خراسان گرديد. عطاملك

چند بار در خدمت امير ارغون به قراقروم پايتخت مغولستان سفر كرد و در ضمن همين سفرها درباره احوال مغول و يورتهاى اصلى ايشان اطلاع كافى به دست آورد و براى نوشتن تاريخ خود مواد لازم را فراهم كرد. وى در سال 654 به توسط امير ارغون به هلاكو معرفى شد و نزد او تقرب يافت. پس از فوت هلاكو وى و برادرش صاحب ديوان سبب رونق دولت اباقا بودند و عطاملك حكومت بغداد و عراق يافت. مجدالملك مكرر از عطاملك نزد خان مغول سعايت مى كرد و موجب مزاحمت او و ديگر افراد خاندان جوينى را فراهم مى ساخت و در نتيجه عطاملك به حبس افتاد ولى با وساطت شاهزادگان و خوانين مغول در 680 از حبس نجات يافت و مورد نوازش اباقا قرار گرفت. دشمنان خاندان جوينى باز از پاى ننشستند ولى نتيجه نبردند. چون تگودار به سلطنت رسيد، حكومت بغداد و عراق را كما فى السابق به عطاملك واگذاشت. وى مؤلف تاريخ «جهانگشاى جوينى» است. عطاملك اين تاريخ را در سال 655 ه.ق.- يعنى مقارن تاريخ فتح قلاع اسماعيليه به دست هلاكو به انجام رسانيد. غالب وقايعى را كه جوينى راجع به دوره چنگيزى در كتاب خود آورده از معمرانى كه با آن ايام هم عصر بوده اند شنيده و ضبط نموده و از معتبران مغول نيز كسب اطلاع مى كرده و گويا از بعضى از نوشته هاى مغول هم استفاده كرده است. تاريخ جهانگشا چنانكه خود مؤلف تقسيم كرده شامل سه جلد است: جلد اول تاريخ شروع كار چنگيزخان و ياساهاى چنگيزى و تاريخ قوم اويغور و فتوحات چنگيز در ماوراءالنهر و خراسان و انقراض سلسله خوارزمشاهيان

و سلطنت اگتاى و گيوك و احوال جوجى و جغتاى، جلد دوم در تاريخ سلاطين خوارزمشاهى و قراختاييان و حكام مغول ايران، جلد سوم در تاريخ منگوقاآن و اردوكشى هلاكو به ايران و شرح تاريخ اسماعيليه تا سال 655 كه بيشتر قسمت اخير مقتبس از كتاب «سرگذشت سيدنا» است و شرحى كه در باب فتح بغداد منسوب به خواجه نصير طوسى است غالبا به عنوان ذيل جلد سوم به آخر نسخه هاى جهانگشا الحاق شده. انشاء كتاب مزبور بليغ و از لحاظ احتوا بر اطلاعات نفيس كم نظير است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (288 -286 / 1)، از سعدى تا جامى (92 -90 ،35 -27)، تاريخ ادبيات در ايران (1213 -1209 / 3)، تاريخ جهان گشاى جوينى (1/ يا- فه)، تاريخ مغول (486 -485)، تاريخ نظم و نثر (136 ،94)، حبيب السير (3/ صفحات متعدد)،دايره المعارف فارسى (1743 / 2)، دستور الوزراء (295 -267)، الذريعه (728 / 9 ،300 / 5 ،248 -247 / 3)، ريحانه (444 / 1)، سبك شناسى (100 ،53 -51 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 98 -97 / 7)، گنج و گنجينه (354 -346)، لغت نامه (ذيل/ عطاملك جوينى)، مجمع الفصحا (877 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (77 -75 / 4). هديه العارفين (665 / 1).

عظيمي، فخرالدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فخرالدين عظيمي در سال 1332 در شهر تهران به دنيا آمد. وي تحصيلات تكميلي خود را بعد ازدانشگاه تهران در لندن پي گرفت و در سال 1985 موفق به اخذ دكتراي تاريخ از دانشگاه آكسفورد لندن گرديد او هم اكنون در دانشگاههاي كانتيكات آمريكا مشغول تدريس است. دكتر عظيمي از انديشمندان پرمايه تاريخ نگاري معاصر

ايران است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ معاصر ايران

تحصيلات رسمي و حرفه اي : - ورود به دانشگاه تهران و تحصيل دررشته حقوق و علوم سياسي اين دانشگاه - اخذ مدرك ليسانس با رتبه نخست از دانشكده حقوق و علوم سياسي - عزيمت به لندن و تحصيل در رشته علوم سياسي دانشگاه لندن - اخذ دكتراي تاريخ از دانشگاه آكسفورد لندن 1985

فعاليتهاي آموزشي : فخرالدبن عظيمي از سال91 در دانشگاه كنتيكت آمريكا مشغول به تدريس است و دانشيار گروه تاريخ دانشگاه كانتيكات آمريكا از سال 1995 است.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : فخرالدين عظيمي از پايه گذاران رشته ايران شناسي در دانشگاه كلمبيا است.

آرا و گرايشهاي خاص : فخرالدين عظيمي درباره مناقشات فكري و كارايي فلسفه در جامعه ايران معتقد است: «در ايران جذبه و رعبي كه نسبت به فلسفه وجود دارد نسبت به شاخه هاي ديگر معرفت وجود ندارد. شايد يكي از پيامدهاي اين وضع اين است كه در ايران برخي از اهل فلسفه معناي پيشين خود را از دست داده است و شاخه هاي مختلف علم از جمله علوم اجتماعي _ انساني پديد آمده اند و بسياري تبيين هاي جالب، پرسشهاي اساسي و نظريه هاي كارآمد در حوزه هاي علوم اجتماعي و انساني مطرح مي شود و نه در حوزه فلسفه. گذشته از اين فلسفه بيش از آنكه پاسخ هاي قانع كننده پديد آورد پرسشهاي استوار و اساسي در ميان مي نهد و راههاي گوناگون پاسخ دادن به اين پرسشها را بررسي مي كند. اگر پاسخ معيني به عنوان تنها پاسخ ممكن مطرح شود و

جاي پرسش و گفت وگوي بيشتر نباشد ديگر كار چنداني براي اهل فلسفه باقي نمي ماند. اين سخنان به هيچ وجه به معناي انكار اهميت فلسفه و نقش اساسي آن در كمك به تعمق فكري و روشنگري نيست. هر دانشجوي جامعه و تاريخ بايد به فلسفه به عنوان مهمترين ياور درك و طرح پرسشهاي اساسي بنگرد. البته از نظر من آن مشربهاي فلسفي كه فهم مسائل پيچيده اجتماعي _ سياسي و فرهنگي و شيوه تحليل اين مسائل را تسهيل نكنند يا امكان طرح پرسشهاي مهم مربوط به زندگي اجتماعي را فراهم نسازند و به پرورش ذهني نقاد و ورزيده كمك نكنند، در خور توجه زياد نيستند. متأسفانه در ايران برداشت برخي كسان از فلسفه و از راهيابي مشكلات جامعه موجب شده است خيال كنند كليد فهم و حتي حل مسائل كشور را مثلاً بايد در فلسفه هگل يا فيخته يا فيلسوفان ديگر ديد ولي به گمان من اين شيوه نگرش به فلسفه و به مسائل ايران نگران كننده و مايه شگفتي است.» عظيمي در عين حال نقش دانشگاهها را در پيشبرد فلسفه در جامعه ايراني مورد انتقاد قرار مي دهد: «متأسفانه دانشگاههاي ما نقش قاطعي در نضج بينش تحليلي و گسترش دانش فلسفي در كشور ايفا نكرده اند و حتي بهترين ترجمه هاي متون فلسفي هم اغلب در خارج از حوزه دانشگاهها انجام شده است. دوم اينكه فلسفه دانان اين كشور اغلب از دانشهايي مانند تاريخ وانسان شناسي كه براي مباحثات و كاوشهاي فلسفي خلاق اهميتي اساسي دارند، غفلت كرده اند. به گمان من ميزاني از اعتقاد به موجبيت فرهنگي معقول و تلطيف شده و

توجه به زمينه تاريخي و فرهنگي انديشه ها، براي تفكر فلسفي بسيار مهم است. البته در اروپا نيز برخي از فيلسوفان از توجه به نقش تاريخ و فرهنگ غافل مانده اند و طبعاً برخي هم راه افراط پيموده اند و مثلاً كارايي مفاهيم را تنها محدود به حوزه فرهنگي خود آنها دانسته اند. شايد بتوان گفت كمابيش اغلب فيلسوفان نسبت به فرهنگ و چارچوب تاريخي _ فرهنگي انديشه ها و مفاهيم بي توجه بوده اند و گمان كرده اند كه مي توان اصولي انتزاعي را يافت كه به همه فرهنگها و سرزمين ها قابل تسري باشد و ريشه در هيچ فرهنگ و سرزميني هم نداشته باشد. اين بي تفاوتي درباره تفاوتهاي فرهنگي به همان اندازه در خور سرزنش است كه تقليل كارايي همه مفاهيم و مقولات به زمينه فرهنگي خاص و به حوزه زباني كه آنها را پديد آورده است.»

جوائز و نشانها : فخرالدين عظيمي كه از سال91 در دانشگاه كنتيكت آمريكا مشغول به تدريس است، برنده جايزه تحقيقات عالي و نيز عضو برگزيده انستيتو پژوهش هاي علوم انساني آن دانشگاه نيز هست و به راستي كه از انديشمندان پرمايه تاريخ نگاري معاصر ايران است.

چگونگي عرضه آثار : فخرالدين عظيمي علاوه بر مقالات متعدد در زمينه هاي تاريخ تحليلي معاصر و علوم سياسي، در كار تأليف نيز سابقه درخشان دارد و گرچه كتب تأليفي اش را به زبان انگليسي مي نگارد اما از ترجمه آن به زبان فارسي نيز دريغ نمي كند و علاوه بر مخاطبان بين المللي كنجكاو در مسائل خاورميانه و تاريخ معاصر ايران، نظر مخاطبان و دانشجويان و استادان ايراني را نيز

به آثار خويش معطوف داشته و نظر آنان را نيز جلب كرده است. كتاب «بحران دموكراسي در ايران» او از جمله اين آثار است. فخرالدين عظيمي همچنان كه به كار تأليف آثار خويش مي پردازد، از كار مؤلفين ديگر نيز بي خبر نمي ماند و در نقش مخاطب و حتي منتقد آثار مولفين ديگر در حوزه تاريخ نيز حضوري پررنگ دارد. نمونه اين حساسيت او را مي توان در نقد جامعي كه بر كتاب «جمهوري سوسياليستي شورايي در ايران» نوشته خسروشاكري نگاشته دنبال كرد. وي كه سالهاست تحقيقات تاريخي خود را بر روي سياست، اجتماعي و فرهنگ اجتماع مدرن ايران متمركز كرده، چندسالي است كه به تاريخ و فرهنگ سياسي ايران در ميان دوانقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي مي انديشد و در اين حوزه مي نگارد و مي انديشد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بحران دموكراسي در ايران

ويژگي اثر : تاليف دكتر فخرالدين عظيمي به زبان انگليسي ترجمه توسط عبدالرضا هوشنگ مهدوي و بيژن نوذري سال?? توسط نشر البرز در تهران منتشر شد.

2 حاكميت ملي و دشمنان آن

ويژگي اثر : اليف دكتر فخرالدين عظيمي به زبان انگليسي ترجمه به فارسي در سال???? توسط نشر نگاره آفتاب. دكتر عظيمي»، در كتاب خود كوشش كرده است تصويري از تلاشهايي به دست دهد كه از يك سو براي به كرسي نشاندن حاكميت ملي ايران و از سوي ديگر براي دست نيافتني كردن اين هدف و برانداختن دولت «مصدق» صورت گرفت. او همچنين به بررسي نيروهاي درگير، اهميت نسبي آنها و پيوندهاي ستيزه گران بومي و بيگانه پرداخته و جنبه هايي از كارنامه سياسي دولت «مصدق» را نيز

بررسي نموده است. بررسي نقش، تركيب و انگيزه هاي ياران «مصدق» و بويژه مخالفان او، ارزيابي قلمرو يا حوزه اقتدار و امكانات و دشواريهاي گوناگوني كه وي در روزگار نخست وزيري پيش رو داشت، از جمله مباحث ديگري هستند كه در اين پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. نويسنده براي تدوين اين كتاب، از تازه ترين سندها و منابعي كه از آرشيوهاي انگلستان و آمريكا يا از منابع ايراني به دست آمده استفاده كرده است و از برشمردن نكاتي كه بارها درباره آنهانوشته شده پرهيز كرده است.

علامه، ميرحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر سيد مير حسين علامه در سال 1352 در اصفهان بدنيا آمد.وي داراي دكتري تاريخ اسلام و عضو هيئت علمي دانشگاه هنر اصفهان است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ اسلام

والدين و انساب : پدر سيد مير حسين علامه ،حضرت ايه الله سيد ضيا ءالدين علامه فرزند حضرت آيه الله سيد حسن فاني يزدي و مولف بيش از 50 جلد كتاب است. نام مادر محترمشان خانم اعظم دكتر مجدي است.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد مير حسين علامه علاوه بر درجه اجتهاد داراي كارشناسي مهندسي كامپيوتر -نرم افزار و دكتري تاريخ اسلام مي باشد.

استادان و مربيان : از استادان و مربيان سيد مير حسين علامه مي توان به چند تن از آنها اشاره كرد: حضرت آيه الله علامه - حضرت آيه الله فاضل لنكراني- حضرت آيه الله جوادي تبريزي -حضرت آيه الله صافي -حضرت آيه الله مكارم شيرازي -حضرت آيه الله مظاهري- حضرت آيه الله امامي - حضرت آيه الله جوادي آملي - دكتر نعمت بخش و دكتر آئينه وند

همسر و فرزندان : سيد مير حسين

علامه متاهل و داراي همسر به نام آزاده السادات داوري و داراي فرزند بنام سيده زهرا علامه مي باشد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد مير حسين علامه مدير گروه دانشگاه هنر اصفهان و مدير مركز تحقيقات علوم اسلامي و رايانه مي باشد.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد مير حسين علامه بنياد فرهنگي آل ياسين (ع) را پايه گذاري كرد. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بلوزاليسم ديني و نقد آن

ويژگي اثر : تاليف

2 تاكتيكهاي قرآني پيرامون روابط اجتماعي

ويژگي اثر : تاليف

3 جوان ،پاكدامن و تمناهاي كاذب

ويژگي اثر : تاليف

4 شرايط الخيار في الفقه اسلامي

ويژگي اثر : تاليف

5 فرآيند تكامل شيعه در قرن سوم هجري (ري - بغداد - قم و خراسان)

ويژگي اثر : تاليف

6 فروغ ضياء

ويژگي اثر : تاليف

7 مديريت جذب نبوي بر اساس آموزه هاي قرآني

ويژگي اثر : تاليف

8 نفس در قرآن

ويژگي اثر : تاليف

9 هنر خوباوري

ويژگي اثر : تاليف

10 وجدان اخلاقي

ويژگي اثر : تاليف

11 ويژگيهاي هنر ازديدگاه قرآن

ويژگي اثر : تاليف

منابع زندگينامه :

1تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط دكتر سيد مير حسين علامه بنا به درخواست بنياد ايرانشناسي -زمستان 1385

علويان، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي علويان

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/4/1

]زندگينامه علمي

اينجانب مرتضي علويان در سال 1364 ديپلم خود را در رشته اقتصاد با معدل كتبي 06/16 در يكي از دبيرستانهاي اخذ نمدم كه در سال 1365 عليرغم پذيرفته شدن در دانشگاه مازندران رشته اقتصاد ، دانشگاه رضوي مشهد وهمچنين مراكز ديگر راهي حوزه علميه قم شدم و درس حوزه را

آغاز نمودم كه تا سال 1371 دروس سطح را با ميانگين بالايي از نمره طي نمودم .

از سال 1373 همزمان با شركت در درس خارج تحصيلات دانشگاهي در رشته علوم سياسي را نيز آغاز كرده و با گذراندن كارشناسي و همچنين كارشناسي ارشد علوم سياسي را دانشگاه باقرالعلوم ع اخذ نمودم. در كنار فعاليتهاي علمي از سال 77-1376 مشغول تدريس در دانشگاههاي تهران، بين المللي امام خميني ، علامه و مازندران شدم كه البته از مهر 1381 به عنوان هيات علمي دانشگاه مازندران مشغول بكار شدم. در كنار مطالعات حوزوي و دانشگاهي داراي تاليفات و مقالاتي در موضوعات مختلف مي باشم

عمادالدين كاتب اصفهاني، ابوعبدالله محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(597 -519 ق)، مورخ، اديب و نويسنده. ملقب به عماد و كاتب اصفهانى. معروف به اين اخى العزيز. در اصفهان به دنيا آمد و در همين شهر نشوونما يافت. در جوانى به بغداد رفت و در مدرسه ى نظاميه به آموختن علم پرداخت و در فقه شافعى و فنون ادب و شعر سرآمد شد. سپس به دمشق رفت و به سلطان نورالدين محمود زنگى پيوست و متصدى ديوان انشاء گرديد. وى به دو زبان فارسى و عربى مى نوشت. او در مدتى كه در دمشق بود صلاح الدين ايوبى را نيز مى ستود و مورد علاقه ى او بود و به همين مناسبت مقامش نزد نورالدين بالاتر رفت و در زمان مستنجد عباسى، به عنوان پيامگزار از دمشق به بغداد رفت و پس از بازگشت به دمشق در مدرسه اى كه به نام خود او خوانده مى شود (مدرسه ى عماديه) به عنوان مدرس منصوب شد. اما وى مورد سعايت دشمنان قرار گرفت و كار بر او تنگ شد و ناچار

از دمشق به موصل رفت و در آنجا بيمار شد. ولى به محض شنيدن خبر رسيدن صلاح الدين ايوبى به دمشق، مجددا به آن شهر بازگشت و در همان شهر درگذشت و در مقابر صوفيه دفن شد. از آثار وى: «خريده القصر و جريده العصر»،در ده مجلد؛ «الفتح القسى فى الفتح القدسى» يا «القدح القسى فى الفتح القدسى» يا «الفيح القسى فى الفتح لقدسى»، گزارشى از فتح شام و فلسطين به وسيله ى صلاح الدين؛ «البرق الشامى، در تاريخ، در هفت مجلد؛ «ديوان» شعر، در چهار مجلد؛ «نصره الفتره و عصره الفطره» يا «نصره الفتره و عصره القطره»، در تاريخ سلاجقه ى عراق؛ «السيل على الذيل»، در سه مجلد، در تاريخ بغداد؛ «العتبى و العقبى»؛ «نحله الرحله».[1]

(بخش 1) كاتب، محمد بن محمد صفى الدين بن نفيس الدين حامد بن اله مكنى به ابوعبداللَّه، ملقب به عمادالدين كاتب اصفهانى مورخ و اديب و نويسنده (و. اصفهان 519 ه.ق./ 1125 م.- ف. دمشق 597 ه.ق/ 1201 م.) وى در جوانى به بغداد رفت و به فرا گرفتن فقه و ادب مشغول گرديد، و سپس به خدمت وزير عون الدين بن هبيرة رسيد و از طرف او نظارت امور بصره و واسطه را عهده دار شد و چون عودالدين درگذشت، كار وى روى به ادبار نهاد لذا آهنگ دمشق كرد و در آنجا از طرف سلطان نورالدين به استخدام ديوان انشاء درآمد. سپس نورالدين او را به روزگار المستنجد جهت رسالت روانه ى بغداد ساخت و چون نورالدين فوت كرد عمادالدين به صلاح الدين پيوست، و پس از مرگ وى در دمشق اقامت گزيد و تا آخر عمر از مدرسه خويش كه عماديه نام داشت دست نكشيد. او

را تأليفات بسيار است از جمله: خريدة القصر در ده مجلد، قسم شعراء مصر در دو جزوه، البرق الشامى، الفتح القسى فى الفتح القدسى، ديوان رسائل، ديوان شعر، السيل على الذيل در تاريخ بغداد، نصرة الفترة و عصرة الفطرة در اخبار دولت سلجوقى كه آن را فتح بن على بندارى در يك جزوه مختصر نموده و زبدة النصرة و نخبة العصرة ناميده است و كتاب اخير به نام تواريخ آل سلجوق نيز مشهور مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (254 -253 / 7)، ايضاح المكنون (629 -92 / 2)، تذكره القبور (451)، دايره المعارف فارسى (1767 / 2)، ريحانه (201 -200 / 4)، سير النبلاء (350 -345 / 21)، شذرات الذهب (333 -332 / 4)، العبر (120 / 3)، كشفاالظنون (2049 ،1956 ،1316 ،1103 ،954 ،803 ،702 -701 ،288 ،239)، الكنى و الالقاب (484 / 2)، لغت نامه (ذيل/ عمادالدين كاتب)، معجم الادباد (28 -11 / 19)، معجم المؤلفين (205 -204 / 11)، النجوم الزاهره (160 -159 / 6).

عمادزاده ي اصفهاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1284 ش)،مورخ، مدرس و نويسنده. در اصفهان به دنيا آمد. از همان طفوليت با علم و علما آشنا شد و در حوزه ى اصفهان به كسب علم و تلمذ از علماى بزگوار آن روز، چون آيات عظام سيدعلى نجف آبادى، شيخ محمود مفيد، ميرزا على شيرازى، شيخ محمد حكيم خراسانى، سيد صدرالدين كوهپايه اى و حاج ميرزا رضا كلباسى پرداخته و به كسب اجازات روايتى از علماى بزرگ آن زمان همچون آيات عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد محمد حجت كوه كمرى، شيخ محمدرضا مظفر، سيد يونس اردبيلى و نيز شيخ آقا بزرگ تهرانى و شخصيتهاى علمى ديگر نايل

آمد. عمادزاده به تدريس در محيطهاى آموزشى و دانشگاه رغبت فراوان نشان مى داد او از ابتداى تحصيلات خود علاقه فراوانى به تأليف و تحقيق و نشر فرهنگ و معارف اسلامى و خدمت به اهل بيت (ع) داشت و همواره به دنبال هدف خويش بود. ثمر و حاصل تلاش وى بيش از صد و بيست تأليف درباره ى موضوعات مختلف است. از آن جمله: ترجمه و تفسير قرآن كريم؛ «صحيفه ى كامله ى سجاديه، زبور آل محمد»؛ «تاريخ انبياء از آدم تا خاتم»؛ «زندگانى حضرت رسول (ص) پيشواى اسلام»؛ «تاريخ مفصل اسلام»؛ «معراج»؛ «زندگانى على بن ابى طالب (ع)»؛ «فاطمه الزاهراء (ع)»؛ «شرح خطبه ى غدير»؛ «شرح زندگانى هر يك از حجج معصومين (ع)» يا «مجموعه ى زندگانى چهارده معصوم (ع)»؛ «زندگانى حضرت مجتبى (ع)»؛ «زندگانى حضرت خامس آل عبا ابى عبدالله سيدالشهداء (ع)»؛ «تاريخ عاشورا، عاشورا چه روزيست»؛ «زندگانى حضرت ابوالفضل، قمر بنى هاشم (ع)»؛ «زندگانى حضرت على اكبر و على اصغر »؛ «زندگانى زينب كبرى»، ترجمه؛ «تاريخ جغرافيايى مكه»؛ «تاريخ جغرافيايى كربلا»؛ «بستان الادب»؛ «جهان اسلام، اسلام در جهان»؛ «مكتب اسلام»؛ «زندگانى على بن موسى الرضا (ع)»؛ «منتقم حقيقى، مهدى قائم صاحب العصر و الزمان (عج)»؛ مقالات متعدد در روزنامه ها و مجلات.[1]

مؤلف، محقق.

تولد: 1284 (8 ذى الحجه 1325 ق.)؛ اصفهان.

درگذشت: 12 فروردين 1369، تهران.

حسين عمادزاده ى اصفهانى، فرزند حجت الاسلام احمد عمادالواعظين، در حوزه ى اصفهان از علماى آن روز چون آيات عظام سيد على نجف آبادى، محمود مفيد، على واعظ شيرازى، محمد حكيم خراسانى، سيد صدرالدين كوهپايه اى، محمدرضا كلباسى كسب فيض كرد. وى داراى اجازه ى روايتى از علماى آن زمان همچون آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ آقا بزرگ تهرانى، سيد محمد بهجت كوه كمره اى، محمدرضا مظفر، سيد يونس اردبيلى

بود.

حسين عمادزاده ى اصفهانى داراى آثار بسيارى است كه برخى از آنها به شرح زير است: بستان الاداب (براى سال پنجم و ششم متوسط، 1309)؛ جهان اسلام و اسلام در جهان، ترجمه و تفسير قرآن كريم؛ تاريخ انبياء از آدم تا خاتم (1334)؛ تاريخ مفصل اسلام (جلد اول، 1337)؛ شرح خطبه ى غدير؛ زندگانى حضرت رسول (ص) پيشواى اسلام (1328)؛ تاريخ عاشورا، عاشورا چه روزى است (زندگانى حضرت سيدالشهداء، 1321)؛ زندگانى حضرت ابوالفضل العباس (ع)؛ قمر بنى هاشم (1321)؛ زندگانى حضرت على اكبر و على اصغر (1356 ق.)؛ زندگانى زينب كبرى (شيخ جعفر نقدى، ترجمه، 1323)؛ زندگانى حضرت خامس آل عبا ابى عبدالله- سيدالشهداء (1374 ق.)؛ زندگى حضرت سجاد (1338)؛ زندگانى على بن ابى طالب (1331)؛ زندگانى حضرت مجتبى (1337)؛ زندگانى حضرت على بن موسى الرضا (1335)؛ رجال اسلام (شامل شرح حال قريب بيست هزار نفر از رجال علمى و ادبى اسلام)؛ تاريخ جغرافيايى كربلا (1326)؛ راهنماى حاج، تاريخ جغرافيايى مكه (1327)؛ صحيفه ى كامله ى سجاديه زبور آل محمد (1334)؛ فاطمةالزهراء (1336)؛ مجموعه ى زندگانى چهارده معصوم (دو جلد، 1331 -1330) دوره هاى مجله ى «خرد».

وى علاوه بر تحقيق و تأليف و نيز تدريس در دانشگاه مقالاتى نيز براى روزنامه ها و مجله ها مى نوشت.

وى در سال 1315 در تهران ساكن شد و در پنجم ماه رمضان (دوازدهم فروردين سال 1369) درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (252)، كيهان فرهنگى (س 7، ش 3، ص 50)، مؤلفين كتب چاپى (831 -829 / 2).

عودي، ستار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر ستار عودي درسوم خرداد 1333ه.ش در بغداد متولدشد. تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در مدارس عراق گذراند. و در پانزدهم اسفند 1350 ه.ش به همراه خانواده، همانند بيش از

پانصد هزار ايراني ديگر توسط حكومت يعني صدام حسين، از عراق اخراج شدند. وي بين سالهاي 1354_ 1352 ه.ش به انجام خدمت نظام وظيفه با درجه گروهبان درلشكر 77خراسان پرداخت و بعد از انقلاب اسلامي به اشتغال در چند شركت خصوصي و از سال 1364ه.ش در وزارت راه و ترابري مشغول به كار شد. در فروردين 1367تا كنون 1383 به عنوان مترجم، دبير و سر دبير خبر عربي مشغول به كار است. وي داراي مدرك دكتراي تاريخ و تمدن اسلامي است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تاريخ تمدن اسلامي والدين و انساب : ستار عودي در سال 1333 در خانواده مردي ايراني به نام غلام از زني به نام سليمه متولد شد.خاطرات كودكي : ستار عودي كه كودكي و نوجواني خود را در اطراف كاظمين سپري كرد و گرچه خاطرات زيادي از آن روزگار در ذهن ندارد، آنجا را به سبب رونق مراسم هاي مربوط به عاشورا در آن روزگار همواره به ياد مي آورد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر ستار، شغل آزاد و نسبتا مرفه و جزو طبقه متوسط اجتماعي بود. ستار نيز در كنار يك خواهر و پنج برادر خود ( به نامهاي سهام، جلال، كمال، خالد، سالم و حافظ) تا سال 1350 از زندگي خوبي برخوردار بوده اند . تا اينكه در ديماه 1350 دولت عراق دار اينهاي آنان را ضبط كرد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ستار عودي ديپلم خود را در شهر ري دريافت كردو از سال 1364 دررشته زبان انگليسي وارد دانشگاه تهران شد، در سال 1369 نيز ليسانس ادبيات فارسي را

از دانشگاه پيام نور احراز كرد و در سال 1374 فوق ليسانس تاريخ و تمدن ملل اسلامي و در سال 1380 مدرك دكتري خود را در همان رشته از دانشگاه تهران دريافت كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : ستار عودي در كنار تحصيل، به گذراندن يك دوره خبرنگاري و نيز يك دوره ديپلم عالي بازرگاني از لندن ( از طريق نامه نگاري) نائل آمده است . در كنار اينها در جاده كرج مشغول به كار بوده است و گاه از فرط خستگي برسر كلاس به خواب مي رفته است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : ستار عودي در حين تحصيل علاوه بر اشتغال و تحصيل در چندين مقطع و رشته، به چندين جلسه علمي در خارج كشور رفت و نيز براي بنياد دايره المعارف اسلامي بزرگ مقالاتي تهيه مي كرد. همچنين مدتي را به فراگيري زبان فرانسه و اسپانيول مشغول بود.استادان و مربيان : خانم دكتر برزگر و ديگر استادان، به ويژه استادان رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي در دانشكده الهيات دانشگاه تهران از استادان ستار عودي بوده اند. از آن جمله اند: استاد دكتر اسعدي، استاد دكتر حسين قره چانلو، دكتر نصيريان، دكتر هادي عالم زاده و دكتر نورالله كسائي.هم دوره اي ها و همكاران : ستار عودي نام همدوره اي ها و همكاران روزگار تحصيل خود را به سبب سپري شدن زمان و وقوع بسيار در زندگي او به خاطر نمي آورد.همسر و فرزندان : ستار عودي در 19شهريور 1360ه.ش با دختر خاله خود به نام بتول آهنگري ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج سه فرزند به نامهاي علي متولد 1361، حيدر 1364، و محمد 1371

مي باشند.وقايع ميانسالي : روزگار ميانسالي ستارعودي به تحصيل دررشته تاريخ تمدن و ملل اسلامي در دانشكده الهيات دانشگاه تهران و نيز اشتغال در بخش عربي اخبار جمهوري اسلامي ايران، و نيز به عنوان مترجم و دبير مي گذرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ستار عودي مشاغل گوناگوني چون مدير امور فروش، مديريت امور انبارها، استادي زبان انگليسي درنيروي هوايي، استاد زبان عربي در دانشكده وزارت امور خارجه، استاد در دانشگاه هاي تهران و دانشگاه امام صادق(ع) و سردبير خبر بين المللي عربي در خبر گذاري جمهوري اسلامي ايران را تجربه نموده است.فعاليتهاي آموزشي : ستار عودي سابقه درخشاني در تدريس داشته است كه عبارت است از: استاديار رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي در دانشگاه امام صادق. استاديار رشته تاريخ و تمدن ملل اسلامي در دانشكده فرهنگ اسلامي و ارتباطات ( شاخه تاريخ تشيع) . استاد مدعو در دانشكده الهيات دانشگاه تهران از 1378 تا كنون 1383. استاد ناظر بر رساله هاي دانشجويان در دانشكده خبر عضو هيات علمي بنياد دايره المعارف بزرگ اسلامي . كارشناس امور خبري در بخش بين المللي خبر گذاري جمهوري اسلامي ايران. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ستار عودي در دانشگاههاي مختلف در تهران به تدريس و نيز مطالعه و تحقيق مشغول است. و نيز سر دبيري خبر بين المللي بخش عربي را بر عهده دارد.شاگردان : ستار عودي چنانكه خود نوشته است شاگردان بسياري را طي يك دهه آموزش تربيت كرده است كه برخي از آنان مسئوليت هاي مهمي را عهده دار مي باشند.آرا و گرايشهاي خاص : تز دكتري ستار عودي تحت عنوان« تاريخ دولت

اغلبيان در افريقيه ( تونس) در قرن سوم هجري »پس از پنج سال تحقيق صورت گرفته است. وي با توجه به تسلط بر زبانها عربي و انگليسي و فارسي و دانستن زبانهاي فرانسه و اسپانيايي منابع گسترده اي در اين باره را شناسايي و مطالعه كرده است.جوائز و نشانها : جايزه بهترين مقاله دايره المعارفي براي مقاله «تاريخ نگاري در شمال آفريقا» 1383/11/15چگونگي عرضه آثار : ستار عودي بيش از 50مقاله علمي به بنياد دايره المعارف اسلامي تقديم كرده است كه در جلد ششم دانشنامه جهان اسلام هفت مقاله از آن به چاپ رسيده است . از اين گذشته وي تعدادي مقاله براي دايره المعارف بزرگ اسلامي نوشته است كه در حال چاپ مي باشند. و نيز پنج مقاله درباره شخصيتهاي عرب قديم از جمله بشار بن بردو مجله اول در فرهنگستان زبان وادب فارسي زير چاپ است . دو مقاله در جمله ماهنامه ديني و يك مقاله در مجله ريحانه و يك مقاله در دايره المعارف زنان، حدود 100مدخل براي دايره المعارف جديدي بر سبك و سياق دايره المعارف مصاحب دردست چاپ دارد.آثار : ايران يك شريك تجاري ويژگي اثر : اين كتاب در رشته بازرگاني و ترجمه اي است از زبان انگليسي به عربي كه در اجلاس سران كشورهاي اسلامي به نمايش گذاشته شد و دومين چاپ آن نيز منتشر شده است .2 تاريخ آل مظفر ويژگي اثر : اين كتاب خلاصه اي است به زبان ساده كه از كتب پيچيده روزگار پس از ايلخانان استخراج شده و توسط موسسه اهل قلم _ ميراث مكتوب در حال چاپ است.3 تاريخ دولت اغلبيان در

افريقيه ( تونس) درقرن سوم هجري ويژگي اثر : عنوان فوق،شامل تز دكتري ستار عودي بود كه پس از پنج سال تحقيق و مطالعه بيش از 700 منبع به پايان رسيده و در موسسه امير كبير در زير چاپ است.4 زندگينامه شاه عباس دوم ويژگي اثر : اين كتاب خلاصه اي است با نثري روان كه براي مخاطبين جوان تهيه شده است اين اثر خلاصه اي است از منابع مربوط به عصرصفوي كه در موسسه اهل قلم _ ميراث مكتوب در حال چاپ مي باشد.5 سرگرميهاي رياضي ويژگي اثر : ترجمه كتابي سرگرم كننده در رشته رياضي است كه در موسسه علمي _ فرهنگي وابسته به وزارت علوم زير چاپ است.

منابع زندگينامه : اظهارات و نوشته هاي ستار عودي

عيسي زاده، ولي الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ولي الله عيسي زاده

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1352 ه . ش وارد دبستان دولتي روستاي رزكه از توابع بخش مركزي شهرستان آمل شدم، و تا پايان دوره ابتدايي كه مدرسان و معلمان سپاه دانش مربي ما بودند در همان مدرسه اشتغال به تحصيل داشته و از امتيازات بالايي برخوردار بودم.دوره راهنمايي را همزمان با مبارزات انقلابي مردم آمل در اين شهر آغاز كردم و سال سوم راهنمايي را در مدرسه معتمدي (شهيد سقاعليزاده) با موفقيت به پايان رساندم.

دوره متوسطه را در دبيرستان امام خميني(ره) آمل شروع كردم كه با درگيري منافقان در اين شهر همزمان بود، سپس در سال 1364 با اخذ مدرك ديپلم در رشته اقتصاد راهي جبهه شدم و در سال 1365 وارد حوزه علميه مسجد هاشمي آمل شدم.آن گاه در

سال 1366 وارد حوزه علميه مقدسه قم شدم و همزمان با تحصيل در حوزه وارد موسسه امام خميني(ره) شده و دوره عمومي آن را در سال 1378 به پايان رسانده و مدت 2 سال براي خدمت به طلاب و آشناياني با اهل سنت به حوزه علميه منتظريه گنبد كاووسي مهاجرت كردم و در اين مدت ضمن مديريت و تدريس در فعاليت هاي فرهنگي و علمي منطقه فعال بودم و در دانشگاه آزاد شهرستان آزاد شهر تدريس مي كردم.سپس در سال 1381 به قم مهاجرت كردم و در موسسه اسراء كه تحت اشراف حضرت آيت الله جوادي آملي است به تحقيق مشغول شدم و در ضمن فعاليت هاي علمي در موسسه به تاليف كتاب و مقاله و تدوين پايان نامه مشغول شدم كه همچنان به فضل الهي ادامه دارد.در ضمن در تمامي اين مدت (از زماني كه ملبس به لباس مقدس روحانيت شدم 1370) تا به حال در سه مقطع تبليغي رمضان، محرم و صفر به اين امر مهم مشغول هستم. از سال 1375 نيز در خدمت گذاري خدمت زائران محترم حرمين شريفين و عتبات عاليات فعال هستم.

غفاري قزويني، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 975 ق)، شاعر. وى مرد فاضل و نيكوقريحه اى بوده و از تاريخ نيز سررشته داشته است. در پايان عمر به زيارت خانه ى خدا رفت و در راه بازگشت به سراى باقى شتافت. از آثارش: تاريخ «نگارستان»؛ «تاريخ جهان آرا».[1]

(منسوب به عبدالغفار) (قاضى) احمد بن محمد قزوينى، دانشمند و مورخ (ف. 975 ه.ق) وى از اعقاب عبدالغفار قزوينى عالم معروف مؤلف كتاب الحاوى الصغير بود و پدرش قاضى محمد در شهر رى سمت قضا داشته. احمد مردى فاضل و منشى و شاعر و

خوش خط و مورخ بود و در نزد امرا و شاهزادگان صفوى محترم مى زيست و مدتى در دستگاه سام ميرزا مقيم بود و در آخر به عزم حج عازم مكه شد ولى در مراجعت در بندر ديبال سند درگذشت. وى مؤلف دو تاريخ است: تاريخ نگارستان، جهان آرا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (1150 / 3)، الذريعه (309 -308 / 24 ،59 / 9 ،246 / 3)، عالم آراى عباسى (99 ،82 / 1)، فرهنگ سخنوران (670)، هفت اقليم (178 / 3).

غفوري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد غفوري

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

محمد غفوري متولد 1350 و تحصيل كرده حوزه و دانشگاه تحصيلات ابتدائي و راهنمائي را در مشهد گذراندم و پس از آن به قم آمده و دروس حوزه را از اواخر دهه 60 آغاز كردم. پس از پايان دروس مقدمات و سطح نزد اساتيد متعدد، در مقطع خارج اشتغال يافتم. در سال 1379 در كنار دروس حوزه، در رشته تاريخ وارد دانشگاه شدم و پس از اخذ مدرك كارشناسى، در سال 1384 در مقطع كارشناسي ارشد و در گرايش "تاريخ اسلام" پذيرفته شدم و هم اكنون در حال نگارش پايان نامه فوق ليسانس هستم. هم چنين دوره تخصصي تاريخ اسلام را طي دو سال( 1379-1377) در مركز تخصصي تاريخ اسلام حوزه علميه قم(زير مجموعه دفتر تبليغات اسلامي) به پايان بردم.از سال 1380 تا كنون به عنوان پژوهشگر در پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت (ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي مشغول هستم و از سال 1381 مديريت اجرايى" فرهنگ نامه مولفان اسلامى"

را بر عهده دارم. در طي اين مدت شخصيت نگاري مولفان پنج قرن نخست هجري به پايان رسيده و قرن ششم در دستور كار قرار دارد و جلد اول فرهنگ نامه شامل مولفان سه قرن نخست هجري آماده انتشار است. علاوه بر نگارش شماري از مقاله ها كنترل علمي و بازخواني بسياري از مقالات فرهنگ نامه را هم انجام داده ام.

غنجار بحاري، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(412 -337 ق)، حافظ، محدث و مورخ. اهل بخارا بود و محدث آنجا. از خلف بن محمد خيام و سهل بن عثمان سلمى و ابوعبيد احمد كرمينى و ابراهيم ملاحمى و بسيارى ديگر از علماء و محدثين ديارش حديث شنيد. هناد نسفى و گروهى ديگر از شاگردان وى بودند. غنجار در بخارا درگذشت و در مقبره ى حوض فدام دفن شد. از آثارش: «تاريخ بخارا»؛ «فضائل الصحابه»، تصنيفى در «فضائل الاربعه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (205 / 6)، انساب سمعانى (312 -311 / 4)، سير النبلاء (305 -304 / 17)،شذرات الذهب (196 / 3)، طبقات الحفاظ (413)، العبر (221 / 2)، كشف الظنون (1276 ،286)، معجم الادباء (214 -213 / 17)، معجم المؤلفين (105 ،7 / 9)، الوافى بالوفيات (60 / 2)، هديه العارفين (61 / 2).

فارسي نيشابوري، ابوالحسن عبدالغافر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(529 -451 ق)، حافظ، محدث، لغوى، اديب، مورخ و فقيه شافعى. از طرف پدر نوه ى شيخ بزرگ ابوحسين فارسى نيشابورى و از طرف مادر نوه ى شيخ ابوالقاسم قشيرى است. او در نيشابور به دنيا آمد. نزد امام الحرمين جوينى اصول علم حديث و فقه آموخت و از پدرش، اسماعيل، و مادرش، ام رحيم، دختر قشيرى و جدش ابوالقاسم عبدالكريم قشيرى و جده اش، فاطمه دختر ابوعلى دقاق، و دو دايى اش ابوسعد و ابوسعيد، فرزندان قشيرى، و احمد بن منصور مغربى و احمد بن عبدالرحيم اسماعيلى و احمد بن حسن ازهرى و خلقى كثير، احاديث بسيار استماع كرد، و در علوم مذهبى سرآمد گشت و به غزنه و هند و خوارزم مسافرت كرد و بزرگان را ديدار نمود و از ابومحمد جوهرى و ابوسعد كنجرودى و ابوبكر محمد طبرى

اجازه دريافت كرد. ابوسعد عبدالله بن عمر صفار آخرين كسى است كه از وى حديث روايت كرده است. او را فقيهى محقق و فصيحى خوش زبان و اديبى كامل توصيف كرده اند. وى خطيب نيشابور گشت و سرانجام در نيشابور درگذشت. از آثارش: «مجمع الغرائب فى غريب الحديث»؛ «السياق»، در تاريخ نيشابور كه تكمله اى بر كتاب «تاريخ نيشابور» حاكم نيشابورى است؛ «المفهم»، شرح «غرايب صحيح مسلم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (157 / 4)، روضات الجنات (22 / 8)، ريحانه (273 -272 / 4)، سير النبلاء (18 -16 / 20)، شذرات الذهب (93 / 4)، العبر (436 -435 / 2)، كشف الظنون (1602 ،1011 ،558 ،308)، الكنى و الالقاب (67 / 3)، لغت نامه (ذيل/ ابوالحسن)، معجم المؤلفين (267 / 5)، وفيات الاعيان (225 / 3)، هديه العارفين (587 / 1).

فاضلي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد فاضلي

محل تولد : بيارجمند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/3

زندگينامه علمي

پس از گذراندن دوران كودكي به فراگيري قرآن مجيد، ادبيات فارسي و دروس ابتدائي (حساب و هندسه) پرداخت در سال 1351 در سيزده سالگي به حوزه عمليه گرگان (مدرسه علميه صالحيه) در محضر اساتيد وقت از آن جمله آيت الله حاج سيّد علي رئيسي به آموختن ادبيات (صرف مير، تصريف، عوامل) همت برگماشت؛ سپس در سال 1354 به حوزه علميه قم مشرف شد و سطوح را در محضر حضرات آيات حاج شيخ محمد علي مدرس (ره) (صمديه و سيوطي) ،حاج شيخ فخر الدين وجداني (ره) (شرح لمعه و مكاسب شيخ انصاري) ،حاج شيخ مصطفي اعتمادي (معالم و رسائل شيخ انصاري) و آيت الله حاج شيخ محمد تقي ستوده

(ره) (كفايتين) را فرا گرفت. و از سال 1363 به درس خارج حضرات آيات عظام حاج شيخ جعفر سبحاني، حاج شيخ ميرزا جواد آقا تبريزي (ره)، آيت الله وحيدي خراساني و حضرت آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي(ره) حاضر شد و از محضر آنان توشه ها برگرفت و در كنار آن به تدريس، تاليف، تحقيق و تأسيس دست يازيد.

در ايام تحصيل و تحقيق خود در دانشگاه نيروي انتظامي تهران و پرندك رباط كريم تدريس مي كرد؛ دروسي كه وي تدريس مي كرد عبارت بودند: متون اسلامى، اخلاق، معارف و احكام تخصصى

بيش از 15 سال سابقه تبلغي در ايام محرم و صفر و ماه رمضان كه بيش از 14 ماه آن در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل بوده است.

فاضلي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1286 ش)، مورخ. در تهران به دنيا آمد. از پانزده سالگى به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و مدت هشت سال آموزگار بود. پس از چندى وارد اداره ى آموزش متوسطه شد و به سمت دبيرى در دبيرستانهاى تهران منصوب گرديد. وى مشاغل مختلفى را عهده دار بود: تصدى دايره ى تعليمات متوسطه در اداره ى تعليمات مركزى، معاونت دبيرستان انوشيروان دادگر. اثر وى: «تاريخ ملل مشرق و يونان»،به مشاركت بهمن كريمى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (43 / 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (756 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (189 -188 / 3).

فاطمي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن فاطمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

سال 1345در شهر قم متولّد شدم. سال 1360پس از اتمام كلاس اول دبيرستان در رشته علوم تجربي، با ثبت نام در مدرسه آيت الله گلپايگاني (امام مهدي فعلي) وارد حوزه علميّه شدم. تحصيلات را در اين مدرسه تا ابتداي شرح لمعه فرا گرفتم و از آن پس به صورت آزاد تحصيلات را ادامه دادم. از حدود سال 1370 در درس خارج حاضر شدم و به مدّت 5 سال ادامه دادم و از آن پس به فعاليتهاي تحقيقي با تدوين مقاله و كتاب روي آوردم. ضمن تحصيلات حوزوي دروس دبيرستان را در رشته فرهنگ و ادب ادامه دادم. سال1369 با معادل ليسانس از حوزه در مقطع فوق ليسانس در رشته الهيات و معارف اسلامي گرايش فقه و مباني حقوق در دانشگاه آزاد اسلامي اراك پذيرفته شدم. به دليل رسميت نداشتن مدرك حوزوي، مقطع ليسانس را نيز در رشته الهيات و معارف اسلامي گرايش

علوم قرآن و حديث فرا گرفتم. نظر به اينكه با موافقت رياست كل دانشگاه آزاد واحدهاي بيشتر از معمول را مي توانستم انتخاب كنم در سال 1372 هر دو مقطع را به پايان رساندم. تا كنون 4 كتاب وحدود 150 مقاله اعم از بي امضاء يا با امضاي خودم يا با نام مستعار از اينجانب چاپ شده است.

فامي هروي، ثقه الدين ابونضر، ابونصر عبدالرحمان

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(546 -472 ق)، حافظ، محدث، اديب و مورخ. اهل هرات بود و محدث آنجا. از ابواسماعيل خواجه عبدالله انصارى و محمد بن على عميرى و نجيب بن ميمون واسطى و قاضى و ابوعامر ازدى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. در كهولت به حج رفت و از هبه الله بن على بخارى و ابوالقاسم بن حصين حديث شنيد. ابن عساكر و سمعانى و ابوروح عبدالمعز بزاز و گروهى ديگر از وى حديث شنيدند. سمعانى گويد كه او داراى شناخت كافى در حديث و ادب بود و اخلاقى نيكو داشت. از آثارش كتاب «تاريخ هرات» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (343 / 4)، سير النبلاء (299 -297 / 20)، شذرات الذهب (140 / 4)، طبقات الحفاظ (471)، معجم المؤلفين (143 / 5)، النجوم الزاهره (290 / 5)، هديه العارفين (518 / 1).

فراشبندي، عليمراد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، مورخ، نويسنده و روزنامه نگار. در برازجان به دنيا آمد. دوره ى ابتدايى و متوسطه را در دبيرستان فرخى برازجان به پايان رساند. در 1318 ش در اداره ى فرهنگ بنادر جنوب وارد خدمت شد و در برازجان به تدريس مشغول گشت. در 1324 ش به اداره ى فرهنگ شيراز منتقل شد. در 1331 ش امتياز روزنامه ى «خانه ى ملت» را گرفت. از آثار وى: «تاريخ و جغرافيايى برازجان»؛ «دكتر مصدق يا جرج واشنگتن ايران»؛ «نظرى به گذشته ى ايران»؛ «ايران و ايرانيان»؛ «آمريكاييها را بشناسيد»؛ «زندانهاى من»؛ «تاريخ مختصر سلسله ى قاجاريه»؛ «انگليسيها را بهتر بشناسيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (709 -707 / 3)، مؤلفين كتب چاپى (601 -600 / 4).

فرامرزي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1268 ش)، مورخ، مترجم، نويسنده و روزنامه نگار. وى در روستاى كچويه فرامرزان از توابع لارستان فارس به دنيا آمد. در ده سالگى همراه پدر به بحرين عزيمت نمود و در آنجا مقدمات فقه شافعى و نحو را در خدمت پدر آموخت. بعد از مراجعت به ايران به دليل پيوستگى پدرش با مشروطه خواهان مجددا مجبور به ترك وطن و عزيمت به بحرين شد. فرامرزى در بحرين مدتى به تجارت مشغول گشت و در 1301 ش به همراه برادرش به تهران سفر كرد. در 1324 ش مديريت كل وزارت دارايى را به عهده گرفت. او چند دوره نيز به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گرديد. وى در 1306 ش به همراه برادرش مجله ى «تقدم» و بعد از شهريور 1320 ش روزنامه ى «خاور» را تأسيس و منتشر كرد. از آثار او: «چرا فرانسه شكست خورد»،ترجمه؛ «نتايج سياسى جنگ بين الملى اول»، ترجمه؛ «انگليسى ها در

انگلستان»، ترجمه؛ «تاريخ تشكيلات سياسى و قانونى و قضايى و اقتصادى»، ترجمه؛ «تاريخ بصره»؛ «تاريخ كويت».[1]

فرزند شيخ عبدالواحد لارى در 1265 در قريه گجويه از بلوك فرامرزيان لارستان به دنيا آمد. مقدمات زبان فارسى و عربى را نزد پدر خود فراگرفت. در سن جوانى به مشروطه خواهان پيوست و با نيروهاى استبدادى مبارزه نمود. حاصل اين مبارزات يك سال زندان بود. فرامرزى پس از استخلاص از زندان به اتفاق برادرش عبدالرحمن به بحرين رفت و كار معلمى را پيشه ى خود ساخت و چون هر دو برادر روح سركشى داشتند و در آنجا به مبارزاتى دست زدند كه ناچار به ايران آمدند.

احمد فرامرزى مدتى در وزارت امور خارجه مترجم زبان عربى بود. چندى در وزارت راه و چند سالى هم در دادگسترى شاغل مقاماتى شد. مدتى هم مديركل وزارت دارائى بود.

در 1308 ش در تهران مجله ى علمى و ادبى و تحقيقى تقدم را انتشار داد و دانشمندانى چون تقى زاده و جمال زاده عضو هيئت تحريريه آن مجله بودند. پس از 1320 نامه ى هفتگى سياسى و اجتماعى خاور را منتشر نمود و مدتى هم روزنامه ى آينده ى ايران را مى نوشت. در دوره ى پانزدهم از بوشهر به وكالت مجلس انتخاب شد و در ادوار هفدهم و هيجدهم نيز وكيل مردم بوشهر در مجلس بود. مرحوم فرامرزى اديب و دانشمند و محقق بود. تحقيقات دامنه دارى درباره ى تاريخ و جغرافياى خليج فارس نموده كه قسمتى از آن به چاپ رسيده است. به زبان و ادبيات عرب تسلط وافى داشت. در اسفندماه 1340 در 73 سالگى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ جرايد (134 -132 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (74

-70 / 4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (57 -56 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (431 -430 / 1).

فرجي سلطان آبادي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اينجانب علي اكبر فرجي سلطان آباد هشترودي درسال 1326هجري شمسي درقريه گنجينه كتاب ازتوابه هشترود آذربايجان شرقي دريك خانواده اهل علم به دنيا آمدم. تمام تحصيلات علوم ديني من تا لمعتين نزد مرحوم پدرم بود (كه ازعلما و وعاظآن منطقه به شمار مي رفت) ودرسال 1349به قم منتقل شده وپس ازآشنائي با وضع دروس حوزه همزمان با تحصل مكاسب وكفايه دردارالتبليغ اسلامي نيز مشغول تحصيل شدم كه درسال 1354سطح راتمام كرده واز دارالتبليغات اسلامي فارغ التحصيل شدم. مدت 2سال در دارالزهراء مشغول تدريس دررشته هاي تفسير قرآن، تاريخ اسلام وادبيات فارسي بودم. بعدا چون به تحقيق علاقه مند بودم باچند نفر ازرفقا لجنه تحقيقي تشكيل داديم وكتاب نفيس وبسيار ارزشمند مرحوم سيد هاشم بحراني بنام (غايه المرام وحجه الخصام) را زير نظر مرحوم آيه الله آقاي سيد رضا صدر شروع به تحقيق وپاورقي نموديم ونزديك به 4 سال اين كار بطول انجاميد كه الحمد لله الآن 3جلد چاپ شده وبقيه زير چاپ است (چاپ اول 1425ق 1383ش نشر دانش حوزه) مقاله اي ازاينجانب درباره اصلاحات ارضي كه پاسخي به يك نويسنده بود درروزنامه اطلاعات شنيه 30 فروردين 1359به چاپ رسيده ضمنا چون اينجانب طبع شعر هم دارم اشعار زيادي به آذري وفارسي سروده ام كه يكي ازاشعارم بعنوان (البلاءللولاء) درآخرين شماره مجله مكتب اسلام چاپ شده است البته چون اينجانب واعظ ومنبري هستم فعلا اغلب فعاليتم دراين زمينه است

اللهم وفقنا لما تحب و ترضى علي اكبر فرجي هشترودي

22/2/86

فرخ، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1304 ق)، مورخ و نويسنده. ملقب به متين السلطنه و معتصم السلطنه. سيزده ساله بود كه لقب متين السلطنه و فرمان مستوفى گرى از

مظفرالدين شاه گرفت. پس از پايان تحصيلات خود در مدرسه ى علوم سياسى، در وزارت خارجه مشغول خدمت شد. وى پس از آن عهده دار مشاغل مختلفى گرديد و به استاندارى و وزارت و سفارت رسيد و مدتى سناتور شد. از آثار وى: «تاريخ مختصر افغانستان»؛ «نظرى به مشرق»، تاريخ سياسى افغانستان؛ «يك سال در چين»؛ «خاطرات سياسى فرخ»؛ «شجره ى خبيثه».[1]

فرزند سيدمحمد سادات تهرانى است كه در 1333 ه.ق لقب معتصم السلطنه گرفت. تاريخ تولد فرخ را 1304 ه.ق نوشته اند. پس از انجام تحصيلات ابتدائى و متوسطه به مدرسه ى عالى علوم سياسى راه يافت و دوره ى مدرسه ى مزبور را قبل از مشروطيت پايان داد و به خدمت در وزارت امور خارجه درآمد. در اداره ى تذكره و دفتر وزارتى مشغول كار شد. سپس ماموريت قفقاز گرفت و چندى در باطوم و گنجه نايب قنسول بود. در 1331 ه.ق به عنوان كارگزار مامور خدمت در تربت حيدريه شد و در انتخابات دوره ى سوم قانونگزارى از طرف مردم تربت حيدريه به مجلس رفت. مجلس سوم به علت جنگ بين الملل اول و مهاجرت نمايندگان و تشكيل حكومت موقت در كرمانشاه بيش از يك سال به طول نيانجاميد.

فرخ مجددا به وزارت خارجه رفت و سرحددار سيستان گرديد و پس از مدتى كارگزار گيلان شد و پس از دو سال رياست اداره ى تحريرات روس در وزارت خارجه به عهده ى او واگذار گرديد. پس از كودتاى 1299 با سمت كارگزارى كل عازم خراسان شد. فرخ در اين ماموريت از دوستان و نزديكان كلنل محمدتقى خان پسيان شد و در قيام او مشاركت داشت. پس از شهادت مرحوم كلنل، فرخ مدتى تحت تعقيب حكومت مركزى قرار گرفته و به بيرجند

رفت. اعتبارنامه ى وى در دوره ى چهارم در مجلس رد شد. در 1302 در كابينه ى مشيرالدوله به رياست حسابدارى وزارت امور خارجه رسيد و سپس مديركل مالى آن وزارتخانه شد.

در 1305 با سمت وزيرمختار به افغانستان رفت و مدت دو سال در آن كشور اقامت داشت. فرخ در اين ماموريت موفق گرديد قرارداد و عهدنامه ى بى طرفى دو دولت را به امضاء برساند. شغل بعدى فرخ معاونت وزارت معارف است. در آن تاريخ اعتمادالدوله قره گوزلو وزير معارف بود.

مسئله ى توسعه ى مدارس و تعميم فرهنگ در سرتاسر كشور و موضوع اعزام دانشجو به خارج از برنامه هاى اصلى وزارت معارف بود. وجود معاون فعال و پرتحركى چون فرخ در آن تاريخ ضرورت داشت. فرخ در سمت معاونت وزارت معارف نايب التوليه مدرسه عالى سپهسالار نيز بود. در 1310 وزارت اقتصاد منحل شد و سه اداره كل بوجود آمد كه عبارت بود از اداره ى صناعت، اداره ى فلاحت، اداره ى تجارت، فرخ به رياست اداره كل صناعت رسيد. روساى اين ادارات در حكم وزير بودند و در مجلس حضور مى يافتند. پس از مدتى كوتاه، امور مربوط به اداره كل فلاحت هم با فرخ گرديد.

در 1314 فرخ به حكومت رضائيه منصوب شد و دو سال بعد مجددا رئيس اداره كل صناعت شد و پس از چند روز اداره ى صناعت به وزارت صناعت تبديل شد و فرخ وزير صناعت ايران گرديد.

مدتى كوتاه در مقام وزارت صناعت باقى بود تا اينكه جاى خود را ابتدا به فروهر و بعد به منصورالملك داد. در 1319 استاندار فارس و بنادر شد و در شهريور 1320 به استاندارى كرمان و بلوچستان تغيير ماموريت يافت. در 1321 از كرمان احضار شد

و در تيرماه 1321 در كابينه ى سهيلى به وزارت كشور رسيد. هنوز يك ماه از وزارت كشور او نگذشته بود كه كابينه ى سهيلى دچار بحران گرديد و كنار رفت.

قوام السلطنه به جاى سهيلى به زمامدارى رسيد. وضع نابسامانى غله ى كشور، وجود وزارتخانه ى خاصى را ايجاب مى نمود. نخست وزير لايحه ى تاسيس وزارت خواروبار را به مجلس برد و سيد مهدى فرخ را به اين سمت به مجلس معرفى نمود. در انتخابات دوره ى چهاردهم قانونگزارى، فرخ كانديداى نمايندگى مجلس شوراى ملى شد و از طرف مردم زابل و سيستان به نمايندگى انتخاب شد. در همين دوره چند بار مسئله ى نخست وزيرى و رياست مجلس وى پيش آمد كه جامه ى عمل نپوشيد. فرخ در اين دوره عليه سهيلى و تدين به علت دخالت در انتخابات اعلام جرم كرد كه هر دو پس از محاكمه در ديوان كشور تبرئه شدند. در اواخر دوره ى چهاردهم كه آذربايجان وضع خاصى يافته بود، حكيمى نخست وزير فرخ را به استاندارى آذربايجان شرقى و غربى در نظر گرفت و فرمان او صادر شد ولى اوضاع و احوال سياسى آن روز امكان انجام اين ماموريت را به فرخ نداد و دولت او را مجددا به استاندارى فارس فرستاد. فرخ در 1327 در دولت هژير به سمت سفيركبير ايران در چين تعيين شد. فكر اعزام سفيركبير به چين در دولت حكيم الملك پيش آمد و عبدالحسين هژير نامزد اين سمت بود و يك هفته قبل از نخست وزيرى خود قرار بود به اين ماموريت اعزام شود كه از طرف مجلس به نخست وزيرى رسيد و طبعا پست سفارت ايران به سيد مهدى فرخ تعلق گرفت و مدت يك سال در آن كشور

اقامت داشت.در حكومت منصورالملك در 1329 در شرايط و محيط خاصى، فرخ به رياست كل شهربانى منصوب شد و با زمامدارى رزم آرا سرتيپ دفترى به اين سمت منصوب شد و فرخ به عنوان سناتور انتصابى آذربايجان به مجلس سنا رفت و با لوايحى كه بدون مطالعه يا به عنوان انتقام از افراد در مجلس هفدهم به تصويب مى رسيد، در سنا مخالفت مى كرد.

در 1334 براى بار سوم به استاندارى فارس رفت و يك سال بعد استاندار خراسان شد و مدتى در اين سمت باقى بود تا به تهران احضار گرديد و ديگر از آن تاريخ شغلى به وى ارجاع نگرديد.

سيدمهدى فرخ در دوره ى پنجم سناتور انتصابى تهران گرديد. فرخ قريب نيم قرن به طور متوالى مصدر مشاغل و مقامات مختلف بوده است، در عمر سياسى خود هفت مرتبه استاندار و پنج نوبت وزير و سه دوره سناتور و دو دوره نماينده ى مجلس و دو دفعه سفيركبير بوده است. فرخ در تمام مدت خدمات خود در كارها قاطعيت داشته، با قدرت و انضباط خاص امور مربوطه را اداره نموده است.

وى در اواخر عمر به انتشار خاطرات زندگانى سياسى خود پرداخت. گذشته از اينكه اين خاطرات لايحه ى دفاعيه ى زندگانى سياسى او بود، به افرادى كه در طول حيات خود با آنها مناسباتى نداشته است، انتقام گيرى محسوب مى گردد. فرخ اين خاطرات را در كمال بى پروائى و يك جانبه به رشته ى تحرير درآورده و در حقيقت تحريف تاريخ است. او در 88 سالگى در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] زندگينامه ى رجال و مشاهير (63 -58 / 5)، فهرست كتابهاى چاپى

فارسى (746 ،714 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (418 -417 / 6).

فرزانه، حافظ

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حافظ فرزانه

محل تولد : ليلان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حافظ فرزانه متولد 1350 در شهر ليلان از توابع استان آذربايجان شرقي به دنيا آمدم. بعد از آتش بس جنگ ايران و عراق بنا بر اينكه به فضاي جبهه و بسيجيها عادت كرده بودم و با آنها مأنوس بودم و در آن روز هيچ جا مثل حوزه فضاي معنوي را نداشت و تنها حوزه بود كه فضاي جبهه را تداعي مي كرد، بنا بر اين در سال تحصيلي 1368-1369 با تشويق حضرت استاد باقري بنابي مسئول حوزه وليعصر بناب وارد همان حوزه شدم و در مدت 5 سال موفّق به اتمام شرح لمعه (پايه شش) شدم. بلافاصله در همان سال وارد حوزه علميّه قم شدم، مكاسب را در محضر حضرت استاد وجداني و رسائل را در محضر استاد حسيني تهراني تلمذ كردم. بعد از اتمام آنها كفايه را در محضر استاد اعتمادي كه آخرين دوره تدريس كفايه ايشان بود به اتمام رساندم، بعد از پايه نهم و هم عرض ديگر دروس در مركز تربيت محقق و نويسنده در گرايش تاريخ اسلام پذيرفته شدم. در دو سال موفق به فارق التحصيلي از آن مركز شدم، بنا بر علاقه اي كه به نهج البلاغه داشتم 3 سال تمام بدون تعطيلي تابستان و ديگر مناسبتها در محضر استاد صدر كريمي به تلمذ نهج البلاغه پرداختم و از بوستان گل و درياي در نشان حضرت امير(ع) و كلمات گهربار ايشان خوشه چيني كردم. در اين سه سال موفق به

اتمام اين كتاب نوراني شدم به طوري كه با تلاش استاد به سبك و سياق و لحن كلام امير سخن حضرت علي (ع) آشنا شدم. ضمن حفظ دو سوّم نهج البلاغه مي توانستم كلمات نهج البلاغه و احاديث حضرت علي (ع) را در بين كلمات و احاديث ديگر تشخيص دهم بنا بر اين با تشخيص استاد خود به تحقيق در جوانب مختلف نهج البلاغه پرداختم مخصوصاً نقد تاريخي خطبه شقشقيه و برخي خطبه ها. به لطف حضرت امير (ع) مجموعه خوبي در اين موضوع به دست آمد و شواهد تاريخي خطبه شقشقيه را جمع آوري كردم كه اميدوارم در آينده به چاپ رسد. در طول سالهاي تحصيلي 1378 تا 1382 به مدت 4 سال به پيشنهاد و اصرار و تشويق جمعيّت تعاون اسلامي و رئيس هيئت مديره آن، حضرت آية الله غيوري در شهرستان بيجار مسئوليت حوزه علميّه را به عهده گرفتم و بعد از 4 سال بنا بر علاقه اي كه به تحقيق و پژوهش داشتم موفق به برگشت و مراجعت به شهر مقدس قم شدم و در موضوعات تاريخي و مهدويت به تحقيق و پژوهش مي پردازم كه تا امروز ادامه دارد. بنده مقالات زيادي به چاپ رسانده و دو كتاب در دست چاپ دارم و فرهنگ جامع متمهدين( مدعيان مهدويت و نبوت و امامت) را با همكاري و مشاركت يكي از دوستانم در دست تأليف داريم كه اميدوارم با الطاف غيبي حضرت وليعصر(عج) موفق به اتمام شويم.

فرشته استرآبادي، محمد قاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 960 ق)، مورخ و اديب. وى در استرآباد به دنيا آمد. در اوايل جوانى به همراه پدر به هند رفت و در احمدنگر

مستقر گرديد. پدرش تعليم فرزند نظامشاه را به عهده گرفت. فرشته نيز وارد دربار نظامشاه شد و تا مقام رياست نگهبانان سلطنتى ارتقاء يافت. وى چنان كه در مقدمه ى كتابش مى گويد، از احمدنگر خارج شد و به دربار عادل شاه در بيجاپور رفت و از طرف سلطان ابراهيم ثانى، عادل شاه (1035 -987 ق) مأمور نوشتن تاريخى درباره ى سلاطين هند شد و آن را با استفاده از كتابهاى زيادى در 1015 ق به پايان رسانيد و به نام سلطان ابراهيم «گلشن ابراهيمى» نام نهاد. در همين سال از جانب عادل شاه به سفارت نزد جهانگير پادشاه (1037 -1014 ق) به لاهور رفت و مدتى در آنجا ماند و در اين فرصت نيز مطالبى به آن كتاب افزود. از آثار وى «تاريخ فرشته»، است كه اين كتاب را در ابتدا به نام ابراهيم عادل شاه نگاشت و آن را «گلشن ابراهيمى» ناميد، سپس نگارش كتاب را تجديد كرد و اين بار آن را «نورس نامه» ناميد ولى عاقبت به «تاريخ فرشته» شهرت يافت. از ديگر آثارش «دستور الاطباء»، معروف به «اختيارات قاسمى»، در پزشكى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1711 -1709 / 5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (733 -732 / 1)، تذكره ى روز روشن (617)، الذريعه (369 / 24 ،223 / 18 ،824 / 9 ،150 / 8 ،273 -272 / 3)، ريحانه (329 -328 / 4)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2758 -2757 / 2).

فرهودي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1285 ش)، مورخ، مترجم و نويسنده. در تهران به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات عالى در مدرسه ى علوم سياسى و دانشكده ى حقوق در 1314 ش وارد خدمت وزارت فرهنگ

شد و چند سال بعد رياست فرهنگ مازندران را به عهده گرفت. بعد از آن مشاغل مختلفى را عهده دار شد، از جمله: رياست دبيرستان، كفالت اداره ى اوقاف، رياست دفتر وزارتى، رياست دانشكده ى كشاورزى. در 1322 ش به نمايندگى ملجس انتخاب گرديد. از آثار وى: «تاريخ قرن نوزدهم»، ترجمه؛ «دوره ى تاريخ عمومى»؛ «راههاى پيشرفت اقتصادى»، ترجمه؛ «فروغ زندگى، پرورش افكار سالمندان و دانش آموزان».[1]

در 1285 تولد يافت. پس از انجام تحصيلات مقدماتى وارد مدرسه ى عالى سياسى شد و درجه ى ليسانس گرفت. خدمات ادارى را از وزارت فرهنگ آغاز كرد. چندى رئيس دفتر وزارتخانه بود، بعد رئيس اداره تعليمات سالمندان و رئيس تعليمات عمومى شد. در تاليف كتب درسى هم مداخله داشت. در دوره ى چهاردهم در 1322 از دزفول به نمايندگى مجلس انتخاب گرديد. در دوره ى پانزدهم توفيقى پيدا نكرد. چندى سمت مشاورى در وزارت فرهنگ داشت تا اينكه در 1326 هنگام نخست وزيرى ابراهيم حكيمى، به معاونت پارلمانى و ادارى نخست وزير تعيين گرديد. در انتخابات دوره ى شانزدهم مجددا از دزفول انتخاب گرديد و در تصميمات خود در مجلس از دكتر مصدق پيروى مى كرد و در آراء خود نظر استصوابى او را مى گرفت. به همين دليل مورد توجه او قرار گرفت و به دوران نخست وزيرى اش او را با سمت وزيرمختار رايزن اقتصادى ايران در ايتاليا نمود. فرهودى در اين سمت با حكومت مصدق همراهى و همكارى داشت مقالاتى در تاييد دكتر مصدق در مطبوعات خارج و داخل انتشار مى داد. در اواخر حكومت مصدق، با كسب مرخصى به تهران آمد. روزنامه هاى باختر امروز و اطلاعات را اداره مى كرد. تمام مقالات تند روزنامه ها به قلم او بود. پس از 28 مرداد

از شغل خود به طور موهن و زننده اى بركنار شد. به تهران آمد و به حال انزوا مى زيست. سرانجام سوراخ دعا را پيدا كرد. دولت از سر تقصيرات او گذشت و به وى شغلى دادند و به معاونت پارلمانى وزارت كشور منصوب شد. چند سالى در آنجا بود تا كنار رفت. چندى بيكار ماند تا اينكه در انتخابات انجمن شهر تهران با كمك حزب ايران نوين به عضويت انجمن برگزيده شد. در نخستين جلسه به اتفاق آراء رئيس انجمن شهر شد و بين وى و شهردار وقت تهران نزديكى و دوستى زيادى ايجاد شد و به غالب كشورهاى درجه اول دنيا مسافرت كردند.

فرهودى از زمانى كه در اروپا اقامت داشت، در دانشگاه سورين ثبت نام نمود و دكتراى اقتصاد دريافت كرد. وى مردى دانشمند و محقق بود. از جوانى با مطبوعات همكار داشت. عباس مسعودى مدير روزنامه ى اطلاعات در روزهاى آخر زمامدارى دكتر مصدق، روزنامه را به فرهودى سپرده بود و خود در اروپا به سر مى برد. فرهودى مقالات تندى عليه شاه و به نفع مصدق انتشار مى داد. بعد از 28 مرداد 1332، فرهاد دادستان فرماندار نظامى وقت، عباس مسعودى را براى اداى توضيحات به دفتر خود احضار كرد و علت انتشار آن مقالات را جويا شد. چون جواب قانع كننده اى نتوانست دريافت كند، او را مورد ضرب و شتم قرار داد و اهانتها به او كرد.

از تاليفات ايشان تاريخ عمومى ايران را در سه جلد، ترجمه ى تاريخ قرن نوزدهم در دو جلد، و ترجمه ى كتاب راه هاى پيشرفت اقتصادى را مى توان نام برد. وى مدتها در دانشسراى عالى جغرافياى اقتصادى تدريس مى كرد. فرهودى داماد وحيدالملك شيبانى بود.

برگرفته از كتاب :شرح

حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1468 -1467 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (839 -838 / 2).

فزوني استرآبادي، محمدهاشم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1025 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به فزونى. در استرآباد به دنيا آمد و در آن جا نشو و نما يافت. وى از علماى عصر دولت صفوى است كه در زمان شاه عباس اول (1038 -996 ق) مى زيست. در ايام جوانى به قصد تجارت به سير و سفر مى پرداخت. در زمان صفدرخان بن ميرزا يوسف خان رضوى مشهدى حاكم كشيمر به آنجا سفر كرد. صفدرخان او را در خدمت خود نگاه داشت. بعد از بركنارى صفدرخان همراه وى در 1025 ق به هندوستان رفت، در لاهور از او جدا شد و به دكن رفت. از آثار وى: «بحيره» يا «تاريخ البحيره»، به فارسى، در حكايات تاريخى و احوال طبقه وزاء و شگفتيهاى حيوانات و كوهها و چشمه ها و رودها و ساختمانها در حدود پنجاه هزار بيت؛ «اللجين الطبريه» يا «البحيره الطبريه»، در تاريخ و مناسبتهاى تاريخى؛ «ديوان» شعر؛ «ساقى نامه»، كه به اسم شاه عباس صفوى سرود. در تذكره ى «ميخانه» نام وى تحت عنوان هاشم بيگ آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى كشمير (1093 -1092 / 3)، تذكره ى ميخانه (679 -674)، الذريعه (297 / 18 ،112 / 12 ،832 / 9 ،51 -50/ 3)، رياض العلماء (224 / 7)، ريحانه (340 ،338-337 / 4)، صبح گلشن (317)، فرهنگ سخنوران (709)، كاروان هند (1013 -1012 / 2).

فسوي فارسي، ابويوسف يعقوب

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 277 -190 ق)، مورخ، حافظ و محدث. اهل فسا و محدث اقليم فارس بود. به شهرهاى مختلف مسافرت كرد و از مشايخ فلسطين و دمشق بهره گرفت و خود گويد كه از هزار شيخ حديث نوشته، كه همگى آنان مورد وثوق بوده اند. وى از ابوعصام بنيل و فضل

بن دكين و ابووليد طيالسى و آدم بن ابى اياس و اصمعى و عبيدالله بن موسى و محمد انصارى و مكى بن ابراهيم و ابوعبدالرحمان مقرى و ابونعيم و سعيد بن ابى مريم و ابومسهر غسانى و حجاج بن منهال و حبان بن هلال و عبدالحميد بن بكار بيروتى و صفوان بن صالح و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوعيسى ترمذى و ابوعبدالرحمان نسايى، صاحبان دو «صحيح» از «صحاح» ششگانه، و ابراهيم بن ابى طالب و حسن بن سفيان فسوى و عبدالرحمان بن خراش و ابوبكر بن ابى داوود و ابوبكر بن خزيمه و محمد بن حمزه بن عماره اصفهانى و ابوعوانه اسفراينى و عبدالله بن جعفر بن درستويه نحوى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. وى در فساء درگذشت. از آثارش: كتاب «التاريخ» يا «تاريخ الفسوى» يا «تاريخ يعقوب بن سفيان الفسوى»، در سه مجلد؛ «المشيخه»، در يك مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (197 / 1)، تهذيب التهذيب (337 -335 / 11)، الجرح و التعديل (ج 4 ق 208 / 2)، سير النبلاء (184 -180 / 13)، شذرات الذهب (171 / 2)،طبقات الحفاظ (263 -262)، كشف الظنون (310 ،299)، لسان الميزان (503 / 7)، معجم المؤلفين (249 / 13)، النجوم الزهراه (89 / 3)، هديه العارفين (537 / 2).

فصيح خوافي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(777- بعد از 845 ق)، مورخ و شاعر. ملقب و مشهور به فصيح. خاندانش اهل روى خواف بودند و خود در هرات به دنيا آمد و همان جا نشوونما يافت. وى در خدمت شاهرخ و پسرش بايسنقر عهده دار مشاغل دولتى بود. در 836 ق مورد غصب واقع و چندى هم مقيد و محبوس

شد. فصيح بعد از معزولى و بيكارى، به تأليف كتاب خود «مجمل» پرداخت. سرانجام در 845 ق از زندان خلاص شد و به ملازمت شاهرخ تيمورى رسيد. از آثار وى «مجمل فصيحى» است كه به صورت اجمال از هبوط آدم تا تاريخ زمان خود را نگاشته است.[1]

(بخش 1) خوافى، احمد بن جلال الدين محمد از رجال و نويسندگان نيمه ى اول قر. 9 ه. (و. 777- ف. پس از 845 ه.ق). از مردم خواف بود و نسبش به ابوامامه صدى بن عجلان بن وهب باهلى صحابى مى رسد و محل تحصيل و نشو و نماى او ظاهراً هرات بود. در سال 807 بعد از مرگ تيمور، شاهرخ او را از هرات با دو تن از امرا به سمرقند براى تحويل گرفتن خزانه ى خاصه ى شاهرخ از عمر شيخ خازن فرستاد. وى تا سال 818 در خدمت يكى از امراى بزرگ علاءالدين على ترخان كار مى كرد، و از آن سال به ملازمت شاهرخ درآمد و در سال 819 ترقى كرد و منصب «موجه ديوان» بدو ارزانى شد. در سال 820 به شركت دو تن ديگر به تصدى ديوان اعلى (شاهرخ) تعيين شد ولى در 821 معزول گرديد. باز در 834 جهت مهمات ديوانى مأمور كرمان گرديد. در 827 مراجعت كرد و در بادغيس هرات به حضور شاه شرفياب شد. در 828 موجهى ديوان اميرزاده بايسنغر بدو داده شد، و چند سال در اين سمت بود تا در 836 به خدمتش خاتمه دادند. بعد از اين سال- كه معزول و مورد جريمه واقع شد- از احوال او اطلاع دقيقى در دست نيست. در 843 مورد غضب گوهرشاد آغازن شاهرخ واقع شد

و در خانه ى اميربيگ محبوس گرديد و پس از چندى آزاد شد و مجدداً در 845 در خانه ى اميربيگ مقيد گرديد و بار ديگر خلاص شد. اثر مهم او مجمل التواريخ معروف به مجمل فصيحى (ه.م) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از سعدى تا جامى (616 -613)، تاريخ ادبيات در ايران (496 -494 / 4)، تاريخ نظم و نثر (238)، رجال حبيب السير (273 -272)، روضات الجنات فى اوصاف مدينه هرات (168 -167)، لغت نامه (ذيل/ فصيح خوافى)، محمل فصيحى (مقدمه/ هشت- بيست و يك).

فضل اصفهاني، امين الدين، ابوالخير فضل الله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 921 ق)، عالم و مورخ. ملقب به امين و معروف به خواجه ملا يا خواجه مولانا و پاشا. در بدو امر از پيوستگان دربار اق قويونلو و بويژه سلطان يعقوب بيگ بود. او سنى بسيار متعصبى بود و در اصفهان و شيراز مى زيست چون شاه اسماعيل اصفهان را گرفت، وى به كاشان و از آنجا به ماوراءالنهر گريخت تا در كنف حمايت سلاطين سنى ازبك به سر برد. او تا سال تأليف شرح «قصيده برده» بوصيرى (921 ق) زنده بود. قبر وى در بخاراست. از آثارش: «تاريخ عالم آراى امينى»، در تاريخ خاندان آق قويولون؛ «بديع الزمان فى قصه حى بن يقظان»؛ «ابطال نهج الباطل و اهمال كشف العاطل»، معروف به «ابطال الباطل» كه در كتاب «نهج الحق و كشف الصدق» علامه حلى است و قاضى نورالله شهيد شوشترى كتاب فضل روزبهان را با كتاب «احقاق الحق» خويش جواب گفته است؛ شرح «وصايا»ى عبدالخالق غجدوانى، از مشايخ نقشبنديه؛ « المقاصد»، در علم كلام؛ «سلوك الملوك»، كه در 920 ق به نام عبيدالله خان ازبك نگاشته.[1]

ابن روزبهان بن فضل اللَّه امين ابوالخير بن

امين الدين خنجى شيرازى، صوفى معروف به خواجه مولاناى اصفهانى ملقب به امينى (و. بين 850 و 860- ف. 928 ه.ق) ظاهراً مولد و منشأ او اصفهان بود و در اوايل دوره ى صفوى- هنگامى كه محمدخان شيبانى به خراسان تسلط يافت- بر اثر تعصب به مذهب تسنن ملازمت او را اختيار كرد و به ماوراءالنهر رفت، و چند تاريخ به نام محمدخان مزبور تأليف كرد، از جمله ى آنهاست: «ميهمان نامه ى بخارا» كه به تصريح خود او در 915 ه.ق آن را به اتمام رسانيده و مشتمل است بر تاريخ غزوات محمدخان شيبانى مؤسس سلسله ى شيبانيان (ازبك) (پس از انقراض تيموريان و فوت سلطان حسين ميرزا)، عالم آراى امينى، سلوك الملوك، و نيز وى كتابى به عربى به نام «ابطال الباطل» در كلام تأليف كرده كه نسخ متعدد از آن در دست است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (540 -538 / 4)، تاريخ نظم و نثر (252 -251)، تذكره القبور (460)، الذريعه (416 / 24)، كشف الظنون (2012 ،121 ،236)، معجم المؤلفين (68 / 8)، هديه العارفين (820 / 1).

فقيهي، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 ش)، عالم، مورخ، مترجم و اديب. در قم به دنيا آمد. ابتدا در مكتب با مقدمات و در محضر پدرش كه از روحانيون بود با علوم حوزوى آشنا شد و تا حد متوسطه پيش رفت. آن گاه براى تكميل تحصيلات به تهران آمد و از دانشكده معقول و منقول ليسانس گرفت. سپس به سمت دبير ادبيات دبيرستان حكيم نظامى، كفالت فرهنگ و رياست دبيرستان حكيم نظامى در قم منصوب شد. وى سالهاى متمادى عمر خود را صرف نوشتن كتابهاى سودمندى كرد. از

اثار وى: سلسله مقالات «ايران در جنگ گذشته»؛ سلسله مقالات «تاريخ قضيه ى بحرين»؛ سلسله مقالات «گذشته ى خوزستان»؛ «تاريخ آل بويه»؛ «تاريخ و عقايد وهابيان»؛ «تاريخ اسلام و جغرافياى كشورهاى اسلامى»؛ «دستورهاى املاء و انشاء»؛ «توحيد مفضل»، ترجمه؛ «عهدنامه ى مالك اشتر»، ترجمه؛ «سفرنامه ى حج»؛ «عضدالدوله ديلمى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 3، ش 6، ص 10 -3)، مؤلفين كتب چاپى (473 -471 / 4)، يادگار (س 1، ش 7، ص 80).

فلاح زاده، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين فلاح زاده

محل تولد : ابركوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد حسين فلاح زاده متولد سال 1342 شمسي مي باشم . دوران نوجواني و قسمتي از دوران جواني ام را در زادگاهم گذراندم . به هنگام وقوع انقلاب اسلامي سال سوّم دوره راهنمايي را مي گذراندم. بسياري از شعارهاي انقلاب را در آن سالها در همان مقطع يادداشت كرده ام كه اميدوارم بتوانم روزي آنها را انتشار دهم. پس از اخذ ديپلم تجربي در سال 1360عليرغم علاقه اي كه به علوم فني و مهندسي داشتم، به سبب آشنايي با چهره هاي برجسته اي از روحانيت همچون حضرت امام (ره) و شهيد بهشتي تحت تاثير قرار گرفتم و لذا جهت تحصيلات ديني به قم آمدم و به تحصيل دروس حوزوي پرداختم. در كنار آن به سبب پاره اي مطالعات كه در علوم انساني بخصوص تاريخ داشتم، چند سالي را با مركز اسناد انقلاب اسلامي تهران همكاري مي كردم. پس از آن در سال 1367 پس از شركت در كنكور سراسري وارد رشته تاريخ دانشگاه تهران شدم. به دنبال اتمام مقطع كارشناسي، در كنار

تداوم دروس حوزوي، تحصلات دانشگاهي را نيز ادامه دادم. در سال 1374 كارشناسي ارشد را به اتمام رساندم و در همان سال به عنوان عضو هيات علمي در گروه تاريخ مؤسسه آموزش عالي باقر العلوم (ع) مشغول شدم كه تا كنون نيز ادامه دارد. در سال 1379 در رشته تاريخ ايران اسلامي دانشگاه شهيد بهشتي در مقطع دكتري پذيرفته شدم و هم اكنون در مرحله دفاع از پايان نامه و فارغ التحصيلي مي باشم. در مؤسسه باقر العلوم (ع) عضو هيات تحريريه فصلنامه تاريخ اسلام نيز هستم و چندين سال مديريت گروه را برعهده داشته ام. در دانشگاهها و مراكز ديگري چون دانشگاه شهيد بهشتي، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مركز تخصصي تاريخ حوزه علميّه قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، دانشگاه اهل البيت (ع) نيز در مقطع كارشناسي و ارشد به تدريس اشتغال داشته و پژوهشهايي را انجام داده ام. علاوه بر اين از طراحان و مؤسسين انجمن تاريخ پژوهان حوزه نيز بوده ام كه خود منشأ شكل گيري انجمنهاي علمي ديگري در حوزه گرديد. در طراحي و تنظيم واحدها و سرفصلهاي مركز تخصصهاي تاريخ حوزه نيز فعال بوده و چندين ترم نيز در آن مركز پس از راه اندازي تدريس داشته ام. هم اكنون نيز علاوه بر مدريت گروه تاريخ مؤسسه، مدير گروههاي تاريخ دانش نامه قرآن شناسي و دانش نامه و فرهنگ فاطمي (س) نيز مي باشم و با گروه تاريخ پژوهشگاه فرهنگ نيز همكاري دارم.

فلسفي، نصرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نصرالله فلسفي در سال 1280 ، در تهران متولد گرديد. تحصيلات مقدماتي را در مدارس اقدسيه و آليانس فرانسه و دارالفنون فراگرفت. فلسفي پس از تكميل

معلومات عاليه ، به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و در سال 1307 چندماهي در وزارت دادگستري به خدمت پرداخت ، سپس به وزارت فرهنگ منتقل گرديد. وي از سال 1335 تا 1340 به سمت رايزن فرهنگي ايران در ايتاليا و اسپانيا منصوب و مشغول خدمت شد تا سرانجام در سال 1343 به درخواست خودش بازنشسته و در اروپا ساكن شد. گذشته از سمت هاي اداري و مشاغلي كه متذكر گرديديم ، وي به امر آموزش نيز پرداخته است. او در سال 1307 در دارالفنون ، دانشسراي عالي و ساير مدارس متوسطه تهران به تدريس تاريخ و جغرافيا و علوم ادبي پرداخت و با تاسيس دانشگاه تهران به عنوان استاد به تدريس تاريخ پيش از اسلام در دانشكده ادبيات مشغول گرديد. وي همچنين مدتي نيز استاد مدعو در دانشگاه استراسبورگ فرانسه بود. نصرالله فلسفي علاوه بر نويسندگي و ترجمه ي كتاب هاي فراوان ، مقالات تحقيقي درباره ي تاريخ و ادبيات ايران در نشريات به چاپ رسانده است. نصرالله فلسفي سرانجام در سال 1360 ، يك ماه بعد از ورود به ايران ، زندگي را بدرود گفت و در شهر ري به خاك سپرده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : زبان و ادبيات فارسي

والدين و انساب : نصرالله فلسفي ، فرزند ميرزا نصرالله خان سوادكوهي مستوفي ( از مستوفيان دربار قاجار ) بود كه اصل خانواده اش از سوادكوه قزوين است.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : فلسفي شش روز پس از مرگ پدرش به دنيا آمد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : فلسفي تحصيلات مقدماتي را در مدارس اقدسيه و آليانس فرانسه و دارالفنون فراگرفت.

زمان و

علت فوت : نصرالله فلسفي سرانجام در سال 1360 ، يك ماه بعد از ورود به ايران ، زندگي را بدرود گفت و در شهر ري به خاك سپرده شد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فلسفي پس از تكميل معلومات عاليه ، به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و در سال 1307 چندماهي در وزارت دادگستري به خدمت پرداخت ، سپس به وزارت فرهنگ منتقل گرديد. وي از سال 1335 تا 1340 به سمت رايزن فرهنگي ايران در ايتاليا و اسپانيا منصوب و مشغول خدمت شد تا سرانجام در سال 1343 به درخواست خودش بازنشسته و در اروپا ساكن شد.

فعاليتهاي آموزشي : استاد فلسفي در سال 1307 در دارالفنون ، دانشسراي عالي و ساير مدارس متوسطه تهران به تدريس تاريخ و جغرافيا و علوم ادبي پرداخت و با تاسيس دانشگاه تهران به عنوان استاد به تدريس تاريخ پيش از اسلام در دانشكده ادبيات مشغول گرديد. وي همچنين مدتي نيز استاد مدعو در دانشگاه استراسبورگ فرانسه بود.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : نصرالله فلسفي علاوه بر نويسندگي و ترجمه ي كتاب هاي فراوان ، مقالات تحقيقي درباره ي تاريخ و ادبيات ايران در مجلات تهران از جمله : تعليم و تربيت ، مهر ، سخن ، شفق سرخ ، اتحاد ، مرز آزاد ، اطلاعات ، شرق ، يغما ، دانشكده ادبيات و علوم انساني تبريز ، نشريه كتابخانه ملي تبريز و وحيد به چاپ رسانده است. وي به روزنامه نگاري هم مي پرداخت كه از جمله مجلاتي كه توسط وي منتشر شده است ، عبارتند از : مديريت داخلي مجله آينده ( 1304

) ، كفالت مجله پست و تلگراف ( فقط سه شماره ، 1304 ) ، مجله ايران ( نشريه كلوپ بين المللي ايران براي تمبر و مجموعه هاي ديگر از سال 1301 تاي 1311 ) ، مجله تعليم و تربيت ( وابسته به وزارت معارف ، 1313 - 1314 ) ، مهر ( از 1312 به مدت چهارسال ، دوره ي يك تا چهار ) ، مديريت و سردبيري مجله هفتگي اميد ( 1322 ، مدت سه سال ) ، همكاري فكري در نشر مجله اطلاعات ماهانه ( در سال هاي 1330 - 1334 ) ، مجله ايرانيكا به زبان ايتاليايي در دوره ي رايزني فرهنگي در ايتاليا. فلسفي گاهي شعر هم مي سرود و آثار منظومي از وي به يادگار مانده است ، از آن جمله است منظومه ي « بيچارگان » و قصايد و قطعات ديگر. مجموعه اي از اشعار وي در سال 1351 در تهران چاپ و منتشر شده است.

جوائز و نشانها : نصرالله فلسفي در سال 1354 ، عنوان « استاد ممتاز » دانشگاه تهران را يافت. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اصول آموزش و پرورش

2 تاريخ اروپا در قرن 19 و 20

ويژگي اثر : انتشار در سال 1309.

3 تاريخ ايران بعد از اسلام

ويژگي اثر : انتشار در سال 1317.

4 تاريخ ايران پيش از اسلام

ويژگي اثر : انتشار در سال 1317.

5 تاريخ روابط اروپا و ايران در دوران صفوي

ويژگي اثر : انتشار جلد اول در سال 1316.

6 تاريخ عمومي جهان در قرن هاي هفدهم تا بيستم ميلادي

ويژگي اثر : مشتمل بر دو مجل____د

7 تاريخ عمومي در

قرن معاص___ر

8 تاريخ غزنويان ؛ اصول تعليم و تربيت

ويژگي اثر : انتشار در سال 1314.

9 تاريخ و جغرافيا

ويژگي اثر : مشتمل بر دوازده جلد ، براي تدريس در دبيرستان ها با مشاركت علي اصغر شميم.

10 ترجمه ي اشعار منتخب شاعران رمانتيك فرانسه

ويژگي اثر : انتشار در سال 1341.

11 ترجمه ي تاريخ انقلاب روسيه

ويژگي اثر : انتشار در سال 1302.

12 ترجمه ي تاريخ تمدن روم و يونان

ويژگي اثر : تاليف فوستل دوكولانژ ، انتشار در سال 1319.

13 ترجمه ي تاريخ تمدن قديم

ويژگي اثر : تاليف فوستل دوكولانژ ، انتشار در سال 1309.

14 ترجمه ي تاريخچه ي سلطنت قباد و ظهور مزدك

ويژگي اثر : اثر كريستين سن ، با مشاركت احمد بيرشك ، انتشار در سال 1306.

15 ترجمه ي تهران قدي_م

ويژگي اثر : تاليف فوستل دوكولانژ ، انتشار در سال 1309.

16 ترجمه ي داستان توده ي طلا

ويژگي اثر : انتشار در سال 1304.

17 ترجمه ي داستان دندان ببر

ويژگي اثر : اثر موريس لبلان ، انتشار در سال 1302.

18 ترجمه ي داستان سر تنگ بلور

ويژگي اثر : انتشار در سال 1302.

19 ترجمه ي داستان هاي كوتاه از نويسندگان بزرگ

ويژگي اثر : انتشار در سال 1333.

20 ترجمه ي داستان هشتصد و سيزده

ويژگي اثر : انتشار در سال 1302.

21 ترجمه ي راز فلورانس

22 ترجمه ي سرگذشت ورتر

ويژگي اثر : تاليف گوت____ه ، انتشار در سال 1305.

23 ترجمه ي فرهنگ فلسفي ولتر

ويژگي اثر : انتشار در سال 1337.

24 ترجمه ي منتخب اشعار ويكتور هوگو

ويژگي اثر : انتشار در سال 1335.

25 ترجمه ي منظومه

ي بيچارگان

ويژگي اثر : تاليف ويكتور هوگو ، و به نظم فارسي ، انتشار در سال 1305.

26 جغرافياي مفصل ؛ جغرافياي ممالك بزرگ دنيا

ويژگي اثر : انتشار در سال 1316.

27 جنگ چالدران

ويژگي اثر : انتشار در سال 1332.

28 دوره ي كامل تاريخ ايران

ويژگي اثر : مشتمل بر پنج مجلد براي كلاس هاي مدرسه هاي متوسطه.

29 زندگي شاه عباس كبير

ويژگي اثر : مشتمل بر سه جلد ، انتشار در سال هاي 1342 ، 1353 و 1364 .

30 شرح حال بزرگان ( داريوش و انوشيروان )

31 مجموعه ي هشت مقاله تاريخي

ويژگي اثر : انتشار در سال 1330. --------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1شاعران تهران از آغاز تا امروز ، تاليف : مجيد شفق ، ج 2 ، تهران : انتشارات سنايي ، ص 8442گلزار مشاهير ؛ زندگي نامه درگذشتگان مشاهير ايران ( 1358 - 1376 ) ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، ص 319

قاضي طباطبايي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1364 -1290 ش)، استاد دانشگاه، مورخ و مصحح. قاضى از 1334 ش متصدى كرسى زبان عربى در دانشكده ى ادبيات تبريز شد. تسلط وى به تاريخ و فرهنگ ايران و اسلام زبانزد اكثر دانشگاهيان بود. از آثار وى: تصحيح و تحشيه «تجربه الاحرار و تسليه الابرار»، عبدالرزاق بيگ دنبلى؛ حواشى و تعليقات بر «تجارب السلف». از وى مقالات بسيارى در نشريه هاى كتابخانه ى ملى تبريز و دانشكده ى ادبيات تبريز به چاپ رسيده كه از آن جمله: «به ياد مرحوم سيد هادى سينا»؛ «كتاب و اهميت آن در جامعه ى امروزى»؛ «محضر و محضرهاى تاريخى»؛ «داستان يك مناظره ى ادبى»؛ «اشتباهات تاريخى تجارب السف»؛ «خاطراتى چند از استاد عبدالرسول خيامپور»؛ «حكم استيناف

ضياءالعلماء» را مى توان نام برد.[1]

اديب، مدرس.

تولد: 1295.

درگذشت: 18 اسفند 1364، تهران.

سيد حسن قاضى طباطبايى از سال 1334 متصدى كرسى زبان عربى در دانشكده ى ادبيات دانشگاه تبريز شد. وى بيش از چهل سال به تدريس در دبيرستان ها و دانشگاه تبريز مشغول بود و مقالات تحقيقى و انتقادى وى در نشريه ى «دانشكده ى ادبيات تبريز» و «كتابخانه ى ملى تبريز» چاپ مى شد. از جمله آثار اوست: تعليقات و حواشى تجارب السلف (1351) و تجربة الاحرار و تسلية الابرار (اثر عبدالرزاق بيك دنبلى در دو جلد، 1349 و 1350).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] نشر دانش (س 6، ش 3، ص 88).

قراب سرخسي هروي، ابويعقوب اسحاق

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(429 -352 ق)، حافظ، محدث، مورخ، فقيه، زاهد و مصنف. محدث هرات بود. ابونضر فامى گويد كه وى بيش از هزار و دويست استاد داشته است. وى از عباس بن فضل نضرويى و جد مادرى اش، محمد بن عمر بن حفصويه، و ابوالفضل محمد بن عبدالله سيارى و عبدالله بن احمدن بن حمويه سرخسى و زاهر بن احمد سرخسى فقيه و خليل بن احمد سجزى و حسين شماخى صفار و ابومنصور محمد بن عبدالله بزاز حديث شنيد.شيخ الاسلام عبدالله انصارى هروى و ابوالفضل احمد بن ابى عاصم صيدلانى و حسين بن محمد بن مت و اهل هرات از وى حديث روايت كردند. خواجه عبدالله انصارى در «جرح و تعديل» به او احتجاج كرده است. از آثارش: «الوفيات» يا «تاريخ السنين» در «وفيات العلماء» از قرن اول تا 429 ق، در دو مجلد؛ «نسيم المهج»؛ كتاب «الأنس و السلوه»؛ «شمائل العباد»؛ «الرمى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (285 / 1)، الاعلام بوفيات الاعلام (288 / 1). انساب

سمعانى (638 / 4)،ايضاح المكنون (53 / 2)، تذكره الحفاظ (1102 -1100 / 3)، سير النبلاء (572 -570 / 17)، شذرات الذهب (244 / 3)، طبقات الحفاظ (424)، العبر (261 / 2)، كشف الظنون (1059)، العبر (261 / 2)، معجم المؤلفين (228 / 2)، الوافى بالوفيات (394 / 8)، هديه العارفين (200 / 1).

قره چانلو، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر حسين قره چانلو در سال 1319 در شهر تهران به دنيا آمد.وي داراي دكترا رشته الهيات و معارف اسلامي از دانشگاه تهران است.نامبرده، پس از فراغت از تحصيل، به كار تدريس از دانشكدة الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامي پرداخت. ترجمه كتاب "الاعلاق النفيسه" حسين قره چانلو ، در دوره پنجم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين قره چانلو تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در تهران به پايان رسانيد. سپس وارد دانشگاه شد و موفق به گرفتن مدرك ليسانس و فوق ليسانس و دكترا در رشتة الهيات و معارف اسلامي از دانشگاه تهران گرديد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين قره چانلو ، پس از فراغت از تحصيل به كار تدريس از دانشكدة الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامي پرداخت. دكتر قره چانلو در تهيه و تنظيم قسمتهايي از دايرة المعارف شيعه و دايره المعارف اسلام همكاري كرده، هم اكنون طرّاح مسائل تاريخي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است.جوائز و نشانها : ترجمه كتاب "الاعلاق النفيسه" حسين قره چانلو ، در دوره پنجم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : حسين قره چانلو بيش از چهارصد مقالة تحقيقي و تاريخي نوشته است كه تمامي آنها در مجله بررسيهاي تاريخي ارتش و مجله بررسيهاي دانشكده الهيات و معارف اسلامي و دايرة المعارفهاي مختلف فارسي به چاپ رسيده است.آثار : ترجمة الاعلاق النفيسه ويژگي اثر : ابن رسته، 1365، اميركبير-اين كتاب در دوره پنجم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزيده شد-آشنايي با كتاب «الاعلاق النّفيسه» مقصود مؤلف از نوشتن اين كتاب، فراهم آوردن اطلاعاتي از مجموعه علوم زمان تأليف كتاب بوده است. او علاوه بر توصيف بلاد اسلامي از سرزمينهاي خارج از جهان اسلام نيز سخن به ميان آورده است و به صورتي كامل و جامع از جغرافياي نجومي و رياضي با استناد به آيات قرآني و آثار نجومي و اقوال دانشمندان سخن رانده است. مطالب كتاب در مورد سرزمين صنعا و امپراتوري بيزانس و هند شرقي و سقلابيان و اقوام اورال و آلتايي و اقوام اطراف درياي سياه و نواحي اصفهان در خور توجه بوده و اطلاعات جمع آوري شده در باب مكه و مدينه و توصيف رودها و مناطق طبرستان از اهميّت خاصي برخوردار است. با توجه به تنوع اطلاعاتي كه در كتاب فراهم آمده، مي توان آنرا دايرة المعارفي كوچك از علوم، جغرافيا و تاريخ گذشتة جهان دانست 2 حرمين شريفين ويژگي اثر : 1362، اميركبير .

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

قزانلو، جميل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، مورخ. از آثار وى: «تاريخ نظامى ايران»؛ «تاريخ نظامى جنگ ايران و مقدونيه»؛ «تاريخ نظامى جنگ ايران

و هند»؛ «جنگ ايران و روس»؛ «جنگ ده ساله يا جنگ اول ايران و روس»؛ «جنگ ايران و افاغنه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (167 -166 / 5)، فهرست واره ى كتابهاى فارسى (941 ،913 -912 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (395 -393 / 2).

قزويني، عمادالدين، ابوعبدالله زكريا

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(683 / 682 -605 / 600 ق)، عالم، اديب، قاضى، فقيه، محدث، مورخ، جغرافيدان و خطاط. معروف به عماد قزوينى. نسبش به مالك بن انس انصارى خادم پيامبر (ص) مى رسد. در قزوين به دنيا آمد. در جوانى به شام رفت و پس از تحصيلات به عراق مسافرت كرد. او شاگرد اثيرالدين ابهرى حكيم بزرگ ايرانى بود. ابن طاووس، سيد غياث الدين عبدالكريم بن احمد بن طاووس، مجلس او را درك نموده است. وى در 650 ق قاضى حله و در 652 ق قاضى واسط شد و تا آخر عمر عهده دار آن منصب بود.در واسط درگذشت و پيكرش به بغداد نقل و در مقبره ى شونيزيه دفن شد. از آثار وى: «آثار البلاد و اخابر العباد»، در جغرافى، كه ظاهرا در «كشف الظنون» به نام «عجائب البلدان» نيز آمده است؛ «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات»، به عربى، در وصف كائنات، در دو مقاله: مقاله نخست در علويات و مقاله دوم در سفليات به نام سلطان معزالدين شاپور. اين دو كتاب گرچه هر كدام كتابى مستقل است اما در حقيقت حكم دائره المعارف واحدى درباره عالم و موجودات و مخلوقات و بلاد و آثار آن دارد و اين كتاب به فارسى و آلمانى و تركى ترجمه شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (80 / 3)، تاريخ ادبيات در ايران (281 -279 / 3)،

تاريخ نظم و نثر (146)، الذريعه (219 / 15 ،7 / 1)، روضات الجنات (373 / 3)، ريحانه (453 / 4)، كشف الظنون (1128 -1127 ،1126 ،9)، الكنى و الالقاب (62 -61 / 3)، معجم المؤلفين (183 / 4)، مينودر (837 ،5 -3 / 2)، هديه الاحباب (216)، هديه العارفين (373 / 1).

قطبي اهري، ابوبكر

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 860 ق)، مورخ. از مورخان بنام عهد خود كه «تاريخ شيخ اويس» را در 860 ق تأليف كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (599 -598 / 3)، تاريخ نظم و نثر (283).

قهپايي، زكي الدين، عنايت الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، عالم امامى، رجالى، محدث، محقق و مورخ. معروف به زكى نجفى. اصل او از قهپايه اصفهان بود. در نجف به تحصيل پرداخت و همان جا ساكن شد. وى شاگرد محقق اردبيلى و شيخ بهايى و ملا عبدالله تسترى و معاصر با سيد امير مصطفى تفرشى بود. در تمامى علوم دينى متداول بويژه رجال و درايه توانا بود. از آثار وى: «مجمع الرجال»، كه در 1016 ق آن را تأليف نموده بود. از آثار وى: «مجمع الرجال»، كه در 1016 ق آن را تأليف نموده و جزوه بهترين كتب رجاليه است؛ «ترتيب اختيار كتاب رجال الكشى»؛ «ترتيب رجال النجاشى»، و حواشى بر آن؛ «ترتيب رجال شيخ الطائفه»؛ «ترتيب فهرست شيخ الطائفه»؛ حاشيه بر «نقد الرجال» مير مصطفى تفريشى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (381 / 8)، الذريعه (29 / 20 ،228 ،226 / 6 ،71 -70 ،66 ،65 / 4)، روضات الجنات (394 -393 / 4)، ريحانه (498 -497 / 4)، الفوائد الرضويه (342)، الكنى و الالقاب (97 -96 / 3)، لغت نامه (ذيل/ قهپايى)، معجم المؤلفين (14 / 8).

قهرماني نژاد، بهاءالدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهاءالدين قهرماني نژاد

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

آقاي بهاء الدين قهرماني نژاد در بيست و پنجم مرداد سال 1343هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در تهران ديده به جهان گشود. نامبرده پس از فراغت از تحصيل در دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان در زادگاه خويش، در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال

1361 وارد حوزه علميه شيخ عبدالحسين در تهران گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي و اخلاقي فراوان برد. وي پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1372 به حلقه دروس خارج راه يافت. و از درس ستارگان درخشان حوزه هاي علميه عالم شيعه همچون مرحوم آيت الله فاضل لنكراني، آيت الله موسوي تبريزي، آيت الله جوادي آملي، و... بهره هاي فراوان علمي و اخلاقي برد. وي در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته تاريخ اسلام در مقطع دكترا از دانشگاه اصفهان فارغ التحصيل گرديد. و هم اكنون به تدريس در دانشگاه تهران مشغول مي باشد. ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به تبليغ، تحقيق و تأليف به چيز ديگري نيانديشيده است كه آثار متعددي از جمله" علويان طبرستان، قيام سبز جامگان، و...را به رشته تحرير و زيور طبع آراسته است.

كاشاني، جمال الدين، ابوالقاسم عبداللَّه

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، مورخ و نويسنده. از خانواده ى هنرمندى بود كه اكثر آنها در كاشى كارى ماهر و استاد بوده اند. خود جمال الدين نيز از اين حرفه اطلاعاتى كافى داشت ولى به كارهاى ديوانى و مشاغل ادبى و علمى پرداخت و به خدمت سلاطين ايلخانى درآمد. وى از جمله منشيان متعددى بود كه زير دست خواجه رشيدالدين فضل اللَّه (718-645 ق)، وزير غازان خان و سلطان محمد خدابنده، به كار تأليف و تدوين اشتغال داشت. پس از مرگ خواجه رشيدالدين، كاشانى در مقدمه كتاب «تاريخ اولجايتو» كه براى گنجانيده شدن در كتاب «جامع التواريخ» خواجه در نظر گرفته

شده بود، مدعى شد كه همه ى «جامع التواريخ» از اوست و خواجه كار او را به خود نسبت داده است. از آثارش: «تاريخ اولجايتو»؛ «عرايس الجواهر و نفايس الاطايب»، درباره ى شناخت احجار و املاح و خوشبويه ها؛ «زبدة التواريخ». در «كشف الظنون» كتاب «زبدة التواريخ» به محمد بن على كاشى (م 836 ق) نسبت داده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1232-1231/ 3)، تاريخ گزيده (7)، تاريخنگاران ايران (359-358)، تاريخ نظم و نثر (734-733 ،151)، عرايس الجواهر و نفايس الاطايب (مقدمه)، كشف الظنون (951).

كاشاني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا عبدالحسين خان ملقب (به ملك المورخين) بن ميرزا هدايةاللَّه خان بن لسان الملك ميرزا محمدتقى خان ملقب (به سپهر) بن ملا على ضرابى كاشانى تهرانى متولد 1290 و متوفى 1352 قمرى اديبى بارع و مورخى فاضل بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاشاني، عبدالمطلب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، اديب، مفسر، طبيب، مورخ و شاعر. مشهور به اديب كاشانى. سلسله نسب وى به طايفه غفارى و بنا به قول صاحب «گنج شايگان» به ابوذر غفارى مى رسد. وى در عصر ناصرالدين شاه (1313 -1264 ق) مى زيست. ميرزا عبدالمطلب، خواهرزاده ى ميرزا ابوالحسن خان نقاش باشى صنيع الملك بود. وى در قواعد عربى، علوم ادبى، تفسير و علم طب بى نظير بود و همگان او را در فنون مزبور به استادى قبول داشتند. اديب كاشانى تاريخى نيز تأليف كرده كه گويا از بين رفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1180 -1179/ 2)، شرح حال رجال (150/ 6)، گنج شايگان (348 -345).

كاشاني، فتح اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 988 ق)، عالم دينى، فقيه، متكلم، محقق، مفسر، محدث و مورخ. از علماى بزرگ اواخر قرن دهم قمرى و از شاگردان مفسر بزرگ، ابوالحسن على بن حسن زوارى، بود كه به واسطه ى او از محقق كركى روايت كرده است. او همچنين از ضياءالدين محمد بن محمود، از مقدس اردبيلى، روايت مى كند. در «مشيخه» سيد حسين كركى سال وفاتش 997 ق ذكر شده اما ماده تاريخ وفات وى (ملاذ الفقهاء) برابر با 988 ق مى باشد. از آثار وى: ترجمه قرآن به فارسى؛ «منهج الصادقين فى تفسير القرآن المبين و الزام المخالفين»، به فارسى، در يكصد و هفتاد هزار سطر؛ «خلاصة المنهج»، به فارسى، كه ملخص «تفسير منهج» است، در سه مجلد؛ «زبدة التفاسير»، تفسيرى به عربى، در حدود هشتاد هزار سطر؛ شرح «نهج البلاغه»، به نام «تنبيه الغافلين و تذكرة العارفين»، به فارسى؛ «كشف الاحتجاج»، در ترجمه ى «احتجاج» طبرسى، به فارسى، كه آن را براى شاه طهماسب صفوى تأليف

كرده است.[1]

(ملا) فتح اللَّه بن شكراللَّه، فقيه و محقق و متكلم و مفسر امامى (ف. 988 ه.ق). وى شاگرد على بن حسن زوارى بود و به واسطه ى او از محقق كركى روايت دارد. او در همه ى علوم دينى متداول متبحر بود خصوصاً در تفسير، وى راست: ترجمه ى احتجاج طبرسى كه به نام كشف الاحتجاج مذكور است، ترجمه ى قرآن به فارسى (و آن غير از سه فقره تفسير قرآن مذكور در ذيل است)، تنبيه الغافلين و تذكرةالعارفين (شرح فارسى نهج البلاغه)، خلاصةالنهج (ملخص تفسير منهج الصادقين مذكور در ذيل)، زبدةالتفاسير (تفسير قرآن به عربى)، كشف الاحتجاج (ترجمه ى فارسى احتجاج طبرسى كه براى شاه طهماسب تأليف شده)، منهج الصادقين فى الزام المخالفين (تفسير بزرگ به فارسى) (ريحانةالادب، لغ.)

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (392/ 8)، ايضاح المكنون (592/ 2)، تاريخ كاشان (280 -279)، الذريعه (194 -193/ 23 ،8 -7 / 18 ،23/ 12 ،234 -233/ 7 ،447/ 4)، روضات الجنات (331 -330/ 5)، رياض العلماء (319 -318/ 4)، ريحانه (20/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 178 -177/ 10)، فوائد الرضويه (346 -345)، لغت نامه (ذيل/ كاشانى)، معجم المؤلفين (51/ 8)، هدية العارفين (815/ 1).

كرباسچي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا كرباسچي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات حوزوي: قسمتي از سطح را نزد پدرم حاج شيخ محمد صادق تهراني (كرباسچي) و دائي ام عبدالحميد معاديخواه خواندم و سپس وارد مدرسه حقاني (منتظريه) شدم. درسهاي مدرسه حقاني علاوه بر دروس متداول حوزوي، شامل درسهاي ديگري بود كه به اين شرح است:

«تاريخ اسلام؛ دكتر محمد مفتح»، «هيئت و نجوم؛ آيت الله حسين نوري»، «نويسندگي؛

زين العابدين قرباني، محمد مجتهد شبستري، محسن مجتهد شبستري، علي حجتي كرماني، دكتر احمد بهشتي»، «ادبيات فارسي؛ حسن حسن زاده آملي»، «زبان انگليسي؛ دكتر خليلي»، «جامع المقدمات؛ محمد علي شيخ زاده»، «دستور زبان فارسي؛ حسين حقاني»، «شرح نظام و سيوطي؛ محمد رضا آدينه وند»، «محاوره عربي؛ خاقاني»، «مغني؛ احمد جنتي»، «مختصر المعاني؛ محمد علي گرامي»، «عروه الوثقي؛ علي قدوسي»، «لمعه؛ محمدي گيلاني»، «تجويد و قرائت قرآن؛ قارائي» و اساتيد ديگري دروس سطح را تدريس مي كردند.

سپس وارد حوزه شدم و از محضر اساتيد ديگري همچون: «آيت الله فاضل لنكراني؛ كفاية الاصول»، «آقاي ستوده؛ مكاسب و لمعه»، «آقاي محمد علي گرامي؛ رسائل»، «آقاي اسدالله بيات؛ كفايه و مكاسب»، «آيت الله نوري همداني؛ خارج فقه»، «آيت الله منتظري؛ خارج فقه»، «آيت الله انصاري شيرازي؛ فلسفه»، «آيت الله فاضل لنكراني؛ خارج اصول» و «آيت الله صانعي؛ خارج فقه» را فرا گرفتم.

كريمي، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، مؤلف.

درگذشت: ارديبهشت 1362.

بهمن كريمى، فرزند عبدالله ميرزا، تحصيلات خود را در رشته ى تاريخ و جغرافيا انجام داد و سپس به تدريس پرداخت و سال هاى دراز در دبيرستان هاى ادارى هم در وزارت فرهنگ مشغول به كار بود.

فهرست تأليفات او به شرح زير است: جامع التواريخ (اثر رشيدالدين فضل الله دو جلد، تهران، 1338)؛ تاريخ نيشابور (تهران، 1340)؛ شيرازنامه (تهران، 1315)؛ نظام التواريخ (قاضى بيضاوى، تهران، 1313)؛ ذيل ظفرنامه نظام الدين شامى (تهران، 1328)؛ يزدان شناخت (منسوب به عين القضاة، تهران، 1327)؛ معراج نامه (ابن سينا، رشت، 1312)؛ رسائل ملا حسن فيض (نه رساله)؛ جغرافياى تاريخى مفصل غرب ايران (تهران، 1316)؛ راه هاى باستانى و پايتخت هاى قديمى غرب ايران (مختصرى در باب طوايف، عشاير و آداب و اخلاق آنها، تهران، 1329)؛ راهنماى

آثار تاريخى شيراز (1327)؛ خرابه هاى رى (1335)؛ ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، آمريكا و تعليم و تربيت.

بهمن كريمى از زمره ى مؤلفان كتاب هاى درسى تاريخ و جغرافيا براى دوره هاى دبيرستانى بود و در اين زمينه بيش از بيست تأليف مشترك با همكاران مؤلف خود داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

كسروي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1269- مقتول 1324 ش)، مورخ، اديب، نويسنده و استاد دانشگاه. وى در خانواده اى روحانى در تبريز به دنيا آمد. مقدمات علوم و ادبيات عرب را در مدارس قديم و زبان انگليسى را در مدرسه ى آميريكايى تبريز فراگرفت. وى بعدها در همان مدرسه به تدريس پرداخت، و در آنجا با مبلغان مسيحى، در دفاع از اسلام، مباحثات مى كرد. بعد از اعضاء حزب دمكرات شد و به تهران تبعيد گرديد. او مدتى به كار در دادگسترى پرداخت و مناصبى را نيز عهده دار بود. از 1312 تا 1320 ش به نشر روزنامه ى «پرچم» پرداخت. در دانشكده ى الهيات نيز به تدريس تاريخ اشتغال داشت ولى به سبب بدگويى هايى كه از شعر و شاعرى و عرفان و ادب ايرانى كرده بود با استادى او مواقت نشد. وى با زبان پهلوى و ارمنى و فرانسه آشنايى داشت. كسروى در زمينه هاى مختلف ادب، تاريخ، اجتماع، اقتصاد و مذهب عقايد مخصوص به خود داشت. آنچه او در باب نقد ادبى و بررسى شعر شاعران ايرانى و به خصوص ادب و شعر صوفيه، به ويژه حافظ و مولوى، نوشته از نوعى خشكى طبع و عدم آگاهى از جوهر هنر و زيبايى هاى آثار ادبى سرچشمه گرفته است و بر روى هم ديدگاه نقد او با اينكه ديدگاهى اجتماعى است، اما در مجموع نماينده ى ضعف تشخيص او در شناخت آثار

ادبى است. آراى او در نقد مذهب شيعه مسايلى بود كه پيش از وى بر قلم بعضى از نويسندگان اهل سنت جارى شده بود و علماى شيعه نيز پاسخ آنها را داده بودند اما او با زبانى كه از بى نزاكتى و هتاكى خالى نبود همان انتقادها را رواج داد. وى عضويت انجمن آسيايى همايونى و انجمن جغرافيايى آسيايى و عضويت آكادمى آمريكا را داشت. كسروى يكى از پركارترين نويسندگان دوره ى اخير است كه متجاوز از هفتاد كتاب و رساله، علاوه بر مقالات بسيار، از وى منتشر شده است. او سرانجام در يكى از محاكم وزارت دادگسترى به وسيله ى گروهى از فداييان اسلام به قتل رسيد. از آثار او در زمينه ى تاريخ: «تاريخ مشروطه ى ايران»؛ «تاريخ هيجده ساله ى آذربايجان»؛ «تاريخ پانصد ساله ى خوزستان»؛ «شيخ صفى و تبارش»؛ «شهرياران گمنام»؛ «تاريخچه ى شير و خورشيد»؛ «تاريخچه ى چپق و قليان»؛ «نادر شاه». در زمينه ى مذهب: «آيين كژى»؛ «ورجاوند بنياد»؛ «در پيرامون اسلام»؛ «در پيرامون روان»؛ «صوفيگرى». در زمينه ى مسايل سياسى و اجتماعى: «كار و پيشه و پول»؛ «در راه سياست»؛ «فرهنگ چيست؟»؛ «افسران ما». در زمينه ى مسايل مربوط به زبان شناسى و دستور: «آذرى يا زبان باستان آذربايگان»؛ «زبان پاك»، دستور زبان؛ «زبان فارسى»؛ «نامهاى شهرها و ديه هاى ايران». زمينه ى نقد ادبى و مباحث هنرى: «حافظ چه مى گويد»؛ «در پيرامون ادبيات»؛ «در پيرامون شعر و شاعرى».[1]

(بخش 1) (سيد) احمد بن (حاجى مير) قاسم، دانشمند، مورخ، زبانشناس و اصلاح طلب ايرانى (و. تبريز 1269- مقت. تهران 1324 ه.ش). تا چند پشت وى اهل علم و مورد توجه مردم تبريز بوده اند. كسروى در رشته هاى تاريخ، لغت، زبان و دين تحقيق كرده و

طرفدار جدى اصلاح و تصفيه ى مذهبى و مخالف سرسخت تصوف و عرفان بود. وى طرفدار جدى مليت ايرانى بود و از به كار بردن لغات عربى دورى مى جست و در برابر آنها لغات و اصطلاحات و تركيباتى از ريشه فارسى ساخته بود و خود آنها را به كار مى برد. كسروى مردى رك گو و مبارز و در عقايد خود استوار بود. روزنامه اى به نام «پرچم» و مجله اى به نام «پيمان» منتشر مى كرد كه ناشر عقايد وى بودند. كسروى در روز دوشنبه ى بيستم اسفند ماه 1324 ه.ش به وسيله ى خنجر و اسلحه ى كمرى به دست برادران امامى- از فدائيان اسلام- به قتل رسيد. تأليفات كسروى از 70 جلد متجاوز است كه اهم آنها از اين قرار است: «تاريخ مشروطه ى ايران»، «تاريخ هيجده ساله ى آذربايجان»، «شهر ياران گمنام»، «تاريخ پانصد ساله ى خوزستان»، «تاريخچه ى شير و خورشيد»، «شيخ صفى و تبارش»، «نامهاى شهرها و دههاى ايران»، «قانون دادگرى»، «زبان پاك» «تاريخچه ى چپق و غليان»، «مشعشعيان»، «ترجمه ى كارنامك اردشير بابكان»، «ترجمه ى (تلخيص) پلوتارخ»، «زبان آذرى»، «پيدايش آمريكا»، «ده سال در عدليه»، «صوفى گرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ادبيات نوين (274 ،272)، از نيما تا روزگار ما (102 -90)، تاريخ انقلاب مشروطيت (8 -7 / 1)، تاريخ برگزيدگان (349 -341)، تاريخ جرايد (97 -93/ 2)، چون سبوى تشنه (231)، دايرة المعارف فارسى (2220/ 2)، الذريعه (19 ،3/ 24 ،266 -265 ،261/ 14 ،33/ 1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (273 -265/ 5)، شرح حال رجال (22-21/ 5)، شخصيت هاى نامى (406 -405)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3455 ،3454 ،3354 ،3240 ،3216 ،3018 ،2735 ،2733 ،2591 ،2587 ،2584 ،2424 ،2415 ،2233

،2193 ،2186 ،2184 ،2064 ،1979 ،1856 ،1822 ،1821 ،1628/ 2 ،1485 ،1385 ،1376 ،1375 ،1374 ،1359 ،1345 ،1319 ،1296 ،1250 -1249 ،1181 ،1173 ،1145 ،1134 ،1116 ،1050 ،971 ،769 -768 ،751 ،697 ،696 ،681 ،636 ،633 ،622 ،614 ،594 ،583 ،582 ،545 ،529 ،470 ،466 ،378 ،335 ،297 ،172 ،85 ،77 ،29/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (294)، لغت نامه (ذيل/ احمد، كسروى)، مؤلفين كتب چاپى (446 -437/ 1)، يادداشتهاى قزوينى (226/ 8).

كنتوري، اعجاز حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1286 -1240 ق)، محدث، فقيه امامى، اصولى، مورخ و متكلم. وى يكى از سه فرزند عالم و فضال سيد محمدقلى بن محمدحسين و برادر علامه ميرحامد حسين صاحب «عبقات الانوار» است. وى علوم مختلف را از پدر و برادر خود فراگرفت. او در تمام علوم متداول زمان آگاه و از بزرگان علماى شيعه بود. از آثار وى: «شذور العقيان فى تراجم الاعيان»، در چند مجلد؛ «كشف الحجب و الاستار عن وجه الكتب و الاسفار»، فهرست مصنفات شيعه؛ «القول السديد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (338/1)، اعيان الشيعه (467/3)، الذريعه (28 -27 /18 ،43/13)، ريحانه (356/5)، فوائد الرضويه (596 -595)، لغت نامه (ذيل/ اعجاز)، معجم المولفين (303/2).

گرايلي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فريدون گرايلي در سال 1321 در نيشابور ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه و دانشسرا را در زادگاهش گذراند و در رشته تاريخ از دانشگاه اصفهان فارغ التحصيل شد. او در سال 1340 به استخدام آموزش و پرورش در آمد و مدت 33 سال در كسوت معلمي به امر آموزش و تربيت همت گماشت. گرايلي علاوه بر تاليف آثار تاريخي و فرهنگي، اشعار زيبايي سروده است. منزل وي همواره محل ورود اهل علم بويژه اساتيد ادب فارسي و تاريخ و دانشجويان بود كه از محضر او كسب فيض مي كردند. فريدون گرايلي سرانجام در 14 مهرماه 1379 دارفاني وداع گفت.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : فريدون گرايلي تحصيلات ابتدايي و متوسطه و دانشسرا را در زادگاهش گذراند. او پس از چند سال خدمت در آوزش و پرورش، براي ادامه تحصيل به شهر مقدس مشهد و از آنجا به شهر اصفهان عزيمت

نمود و در رشته تاريخ از دانشگاه اصفهان فارغ التحصيل شد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : فريدون گرايلي همواره در دوران تحصيلات دانشگاهي به تحقيقات و پژوهشهاي تاريخي گرايش نشان داده و با انديشمندان و شاعران بزرگ كشور در ارتباط بود و از محضر آنان كسب فيض نمود و اشعار زيبايي در اين مدت سرود.

زمان و علت فوت : فريدون گرايلي در 14 مهرماه 1379 دارفاني وداع گفت.

فعاليتهاي آموزشي : با علاقه و عشق خاصي كه در فريدون گرايلي به شغل معلمي وجود داشت، در سال 1340 به استخدام آموزش و پرورش در آمد و مدت 33 سال در كسوت معلمي به آموزش و تربيت همت گماشت. او در يكي از اشعار خود چنين مي گويد: با هزاران دانش اندوزي كه الفت داشتم بذر مهر و دوستي در سينه هاشان كاشتم سي و اندي سال مي باشد در كسب هنر برده ام رنج فراوان، خورده ام خون جگر سينه تاريخ نيشابور را طي قرون چاك كرده ام تا مگر خوب و بدش آرم برون

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : فريدون گرايلي علاوه بر تاليف آثار تاريخي و فرهنگي، اشعار زيبايي از او به يادگار مانده است. منزل استاد همواره محل ورود اهل علم بويژه اساتيد ادب فارسي و تاريخ و دانشجويان بود كه از محضر او كسب فيض مي كردند. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 مشاهير نيشابور شهر قلمدانهاي مرصع

ويژگي اثر : اين اثر استاد جايگاه خود را در بين دانشگاهيان و استاتيد بخوبي باز نمود و در حال حاضر بعنوان يك كتاب مرجع تاريخي قلمداد مي شود. استاد دكتر شفيعي كدكني درباره اين كتاب

چنين فرموده است :"كتاب نيشابور شهر فيروزه جامع ترين كتاب در تاريخ نيشابور مي باشد."گرايلي در كتاب «مشاهير نيشابور شهر قلمدانهاي مرصع» حداقل 600 اديب و دانشمند نيشابوري را به جهانيان معرفي نموده و خود نيز در اين باره چه زيبا گفته است : قلم تو شاهدي شبهاي تار فريدون تا سحرگه بود بيدار پي تحقيق تاريخ نيشابور فراهم كرد هر چه بود مقدور

2 نيشابور شهر فيروزه

ويژگي اثر : در سال 1357 گرايلي اولين اثر خود بنام " نيشابور شهر فيروزه " را چاپ و منتشر ساخت كه در مدت بسيار كوتاهي كمياب گرديد و بعدا تا چاپ چهارم هم رسيد.

3 نيشابور و محاكمه حكيم عمرخيام

ويژگي اثر : گرايلي كتاب " نيشابور و محاكمه حكيم عمرخيام) را در سال 1379 به چاپ رساند. ا و با انتشار اين كتاب تلاش كرد تا تيرگيهاي ايام را از چهره حكيم عمر خيام نيشابوري زدوده و او را در دادگاه تاريخ تبرئه نمايد.

گرديزي، عبدالحي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 440 ق)، مورخ. وى از مورخان برجسته ايرانى است كه در نيمه اول قرن پنجم هجرى، در روزگار سلطنت عبدالرشيد بن سلطان مسعود غزنوى، مى زيست. از احوال او اطلاعاتى در دست نيست جز اين كه منسوب به گرديز است و آن منطقه اى است در يك منزلى غزنه بر جاده ى هند. وى در غزنين سكونت داشت و در همين شهر كتاب خود را نوشت. در اواخر زندگى ابوريحان بيرونى (م 440 ق) با او ديدار كرد. اثر برجسته ى او «زين الاخبار» مشهور به «تاريخ گرديزى» است، مشتمل بر تاريخ عالم و اسلام از قديم ترين روزگار تااندكى بعد از 440 ق، كه به نثرى

پخته نوشته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (635 / 1)، دايره المعارف فارسى (1201 / 1)، زين الاخبار (مقدمه)، سرآمدان فرهنگ (112 -111)، لغت نامه (ذيل/ ابوسعيد).

گلچين معاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1379 -1295 ش)، استاد دانشگاه، تذكره نويس، مورخ، مصحح، فهرست نويس و شاعر، متخلص به گلچين. در تهران و در خانواده اى مذهبى به دنيا آمد. پس از طى تحصيلات، در 1313 ش، به استخدام وزارت دادگسترى درآمد و تا 1338 ش در آنجا مشغول خدمت بود. او از 1330 ش در كتابخانه ملى نيز خدمت مى كرد و بعد از 1338 ش به طور تمام وقت در كتابخانه ى مجلس مشغول شد. در 1342 ش به دعوت نايب التوليه آستان قدس رضوى، براى تنظيم فهرست كتب خطى آنجا، به مشهد مهاجرت كرد. وى در حين خدمت دولت به تحصيل ادامه داد و از محضر اساتيد مختلف بهره برد. در 1356 ش براى تدريس در دوره ى فوق لسانس و دكتراى زبان و ادبيات فارسى در دانشگاه مشهد دعوت شد. گلچين از سيزده سالگى شروع به سرودن شعر كرد و در پانزده سالگى رسما قدم در وادى شعر نهاد و آثارش در روزنامه هاى «نسيم شمال» و «توفيق» انتشار يافت. او با اميرى فيروزكوهى و رهى معيرى معاشرت و مصاحبت داشت. وى در 1314 ش به انجمن ادبى حكيم نظامى پيوست و با وحيد دستگردى همكارى نمود. در آن انجمن، علاوه بر شعرخوانى، «خمسه» نظامى مقابله و تصحيح مى شد و گلچين از محضر استادان ادب فنون و رموز شعر آموخت. وى پس از درگذشت استاد وحيد براى تأسيس انجمن ادبى ايران در منزل محمد على ناصح زحمات زيادى

كشيد. گلچين معانى مقالات ادبى، تاريخى و كتابشناسى زيادى در مجلات مختلف از جمله: «ارمغان»، «مهر»، «دانش»، «يغما»، «سپاهان»، «راهنماى كتاب» و غيره نوشته است. از آثار وى: «گلزار معانى»؛ «شهر آشوب در شعر فارسى»؛ «تاريخ تذكره هاى فارسى»، در دو مجلد؛ تذكره ى «پيمانه»، ذيلى بر تذكره ى «ميخانه»؛ «كاروان هند»؛ رساله در احول «آل بنجير»؛ «مكتب وقوع در شعر فارسى»؛ تصحيح و تكميل تذكره ى «ميخانه» عبدالنبى فخرالزمانى قزوينى؛ تصحيح «لطايف الطوايف»؛ «راهنماى گنجينه ى قرآن»؛ «فرهنگ اشعار صائب»؛ «ديوان» شعر. اهتمام در انتشار كتابهاى: «تاريخ ملا زاده» احمد بن محمود بخارى، در ذكر مزارات بخارا؛ «كنوز الاسرار و رموز الاسرار»، شرح منظوم «السوانج فى العشق» احمد غزالى؛ فهرست مجموعه هاى خطى كتابخانه ى مجلس؛ فهرست قسمتى از كتب خطى كتابخانه ى عبدالحسين بيات.[1]

احمد گلچين معانى، از شاعران و محققان نامدار است كه به سال 1295 خورشيدى در تهران متولد گرديد و يكى از محققانى است كه كتاب هاى وى مأخذى براى همه شيفتگان اهل هنر و تحقيق مى باشد. وى در سال 1313 در ادار كل ثبت مشغول خدمات دولتى گرديد.

«اشك و آه»

بى تو سوزى بدل انگيخته دارم چون شمع

اشك و آهم بهم آميخته دارم چون شمع

چه كشى دامنم از دست، كه سيلى ز سرشك

تا بدامن ز غمت ريخته دارم چون شمع

همه شب بهر نثارت رهت از مخزن چشم

رشته هاى گهر آويخته دارم چون شمع

اشك من تيره از آنست، كه خاكستر غم

بسر از آتش دل بيخته دارم چون شمع

چون گهر روشن از آنم كه بجز رشته اشك

رشته ها از همه بگسيخته دارم چون شمع

نيست تا در برم آن آتش سوزان، گلچين

شورى از سوز دل انگيخته دارم چون شمع

«ماه»

ديدى اى ماه كه شمع شب تارم نشدى

تا

نكشتى ز غمم، شمع مزارم نشدى

بى خبر از بر من رفتى و اين دردم كشت

كه خبردار ز دشوارى كارم نشدى

روى برتافتى و پشت و پناه دل من

نشدى كز همه جا رو بتو آرم، نشدى

زاريم ديدى و آنقدر تغافل كردى

كه خبردار ز حال دل زارم نشدى

غافل از ياد تو بودم كه نگشتى يارم؟

يا بديدى كه غم روى تو دارم، نشدى؟

ياد آن عهد، كه از يكدلى و يك جهتى

لحظه ى دور، ز آغوش و كنارم نشدى

گفتى آرام ندارد دل گلچين بى من

چكنم مايه آرام و قرارم نشدى

باز هم مهر تو مى پرورم اندر دل تنگ

گرچه عمرى بتو دل بستم و يارم نشدى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از بهار تا شهريار (508 -496/ 2)، چشمه ى روشن (706 -702)، چهارصد شاعر برگزيده ى پارسى گوى (809)، الذريعه (218/ 18 ،931/ 9)، سخنوران نامى معاصر (3059 -3053/ 5)، صدف (567 -553)، فرهنگ سخنوران (779)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2808/ 2 ،837 ،755/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (307)، كيهان فرهنگى (س 8، ش 8، ص 9 -3)، گلزار معانى (610 -585).

گلشني، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالكريم گلشني چهاردهم خردادماه 1307 در شهر رشت در محله «مسجد ملاعلي محمد» به دنيا آمد. عبدالكريم تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مدارس زادگاه خود، قاآني، اميد، تربيت و شاهپور، همزمان با تعليمات دوره اي خارج مدرسه، به پايان برد. تابستان 1320 در مكتب سراي مرحوم شيخ محمدرضا انشايي، راسته علاقبندان، به مشق خط مشغول شد. سال بعد در كلاس دوم دبيرستان به آموختن زبان روسي پرداخت و تا اخذ شهادت نامه و برگزاري جشن فارغ التحصيلي از طرف انجمن روابط فرهنگي ايران و شوروي به مدت هفت سال در

رشت و تهران ادامه داد. او سال 1329 در دانشكده افسري ثبت نام كرد و خدمت وظيفه را در گارد گمرك مشهد به پايان برد و در سال 1330 هفته نامه سياسي - انتقادي «هفگز» را با همكاري تني چند از دوستان آزاده و صاحبنظرش در رشت منتشر كرد كه جمعاً هفده شماره (از آذر 1330 تا خرداد 1331) به چاپ رسيد. بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 مدت سه سال در وزارت فرهنگ به شغل معلمي روي آورد و در سال 1335 براي ادامه تحصيلات دانشگاهي به آلمان رفت. قبل از ثبت نام در دانشگاه، مقدمات آلماني را در كلاس هاي زبان آموخت. شش ماه هم در كارخانه كنتس الكتروموتور در هامبورگ - آلتونا از نزديك با «كار در آلمان» آشنا شد كه در پيشرفت مكالمه وي تأثير داشت. گلشني تا سال 1348 در دانشگاه هامبورگ به تحصيل و تحقيق و تدريس اشتغال داشت در سال 1347 به دريافت درجه دكتراي تاريخ و شرق شناسي «Dr.phil» نايل شد. در شهريور 1348 به دعوت رسمي دانشگاه به وطن بازگشت و به عنوان استاد قراردادي و سرپرست بخش تاريخ دانشكده ادبيات وعلوم دانشگاه شيراز به تدريس و پژوهش مشغول شد. . دكتر عبدالكريم گلشني از فضلاي افتخارآفرين اين سرزمين است. او با حوصله و همت عمر گرانبهايش را در اين مسير صرف كرده است. مقالات او كه بيش از صد عنوان است، درباره تاريخ و معارف اسلامي، ادبيات، تاريخ ايران و تاريخ پيش از اسلام است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : ايران دوره اسلامي

والدين و انساب : پدر عبدالكريم گلشني در كاروانسراي «شيشه كوچك» به

داد و ستد اشتغال داشت و تجارت او بيشتر با انواع كاغذ و مقوا بود. در حريق بازار به سال 1298 هجري شمسي حجره او و همسايگانش طعمه آتش شد و ناگزير به سراي گلشن تغيير مكان داد كه بعدها به «گلشني» شهرت يافت. به نوشته شادروان ابراهيم فخرايي، در اين آتش سوزي كه ظاهراً عمدي بوده و به قصد غارت اموال بازرگانان صورت گرفت، بسياري از تاجران اموال خود را از دست دادند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبدالكريم گلشني تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مدارس زادگاه خود، قاآني، اميد، تربيت و شاهپور، همزمان با تعليمات دوره اي خارج مدرسه، به پايان برد. تابستان 1320 در مكتب سراي مرحوم شيخ محمدرضا انشايي، راسته علاقبندان، به مشق خط مشغول شد. سال بعد در كلاس دوم دبيرستان به آموختن زبان روسي پرداخت و تا اخذ شهادت نامه و برگزاري جشن فارغ التحصيلي از طرف انجمن روابط فرهنگي ايران و شوروي به مدت هفت سال در رشت و تهران ادامه داد در سال 1335 براي ادامه تحصيلات دانشگاهي به آلمان رفت. قبل از ثبت نام در دانشگاه، مقدمات آلماني را در كلاس هاي زبان آموخت تا سال 1348 در دانشگاه هامبورگ به تحصيل و تحقيق و تدريس اشتغال داشت. در سال 1347 به دريافت درجه دكتراي تاريخ و شرق شناسي «Dr.phil» نايل شد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : عبدالكريم گلشني سال 1329 در دانشكده افسري ثبت نام كرد و خدمت وظيفه را در گارد گمرك مشهد به پايان برد و در سال 1330 هفته نامه سياسي - انتقادي «هفگز» را با همكاري تني چند از دوستان آزاده و

صاحبنظرش در رشت منتشر كرد كه جمعاً هفده شماره (از آذر 1330 تا خرداد 1331) به چاپ رسيد. بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 مدت سه سال در وزارت فرهنگ به شغل معلمي روي آورد و در سال 1335 براي ادامه تحصيلات دانشگاهي به آلمان رفت.

استادان و مربيان : عبدالكريم گلشني تا سال 1348 در دانشگاه هامبورگ به تحصيل و تحقيق و تدريس اشتغال داشت و از محضر استاداني چون برتولد اشپولر، ولفگانگ لنتس، هريبرت بوسه و هلموت براون بهره ها برد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عبدالكريم گلشني در شهريور 1348 به دعوت رسمي دانشگاه به وطن بازگشت و به عنوان استاد قراردادي و سرپرست بخش تاريخ دانشكده ادبيات وعلوم دانشگاه شيراز به تدريس و پژوهش مشغول شد. در سال 1355 پس از انتقال به دانشگاه تهران به عنوان مدير گروه تاريخ دانشگاه تهران 1357 تا 1364 و رئيس كميته تخصصي تاريخ در همكاري با شوراي عالي برنامه ريزي ستاد انقلاب فرهنگي از 1364 تا 1368 مشغول به كار بوده است.و همچنين با سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه ها (سمت) همكاري داشته است.

فعاليتهاي آموزشي : بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 عبدالكريم گلشني به مدت سه سال در وزارت فرهنگ به كار معلمي پرداخت. در شهريور ماه 1348 به دعوت رسمي دانشگاه (سابق) به وطن بازگشت و به عنوان استاد قراردادي و سرپرست بخش تاريخ دانشكده ادبيات و علوم دانشگاه شيراز به كارهاي علمي و اداري مشغول شد. در سال 1355 به تهران انتقال يافت و به جمع استادان و اعضاي هيئت علمي گروه تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه

تهران پيوست و مديريت گروه تاريخ دانشگاه تهران را بر عهده گرفت. دكتر گلشني ضمن اشتغال به امور آموزشي و تدريسي در دانشگاههاي هامبورگ، شيراز، تهران، شهيد بهشتي (ملي سابق)، تربيت معلم و آزاد اسلامي، به كارهاي پژوهشي نيز پرداخته است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عبدالكريم گلشني در مطبوعات سابقه بسيار طولاني دارد و در اين راه عمر بسيار صرف كرده است در آن ايام يعني پس از جنگ جهاني دوم بين سال هاي 1332 - 1320 كه روزنامه ها بدون محابا حقايق اخبار و اطلاعات را در اختيار مردم مي گذاشتند. او كه جواني پرشور و آزاديخواه بود و فارغ از قيد و بند و سرشار از روحيه مردم سالاري بود در انتشار «هفگز» در رشت همكاري داشته است. فريدون نوزاد -شاعر و پژوهشگر گيلاني در نشريه گيلان ما - در وصف ويژگي هاي عبدالكريم گلشني مي گويد: «در چنين حال و هوايي، جواني پرشور و هيجان، عاشق آزادي و رهايي مردم از قيد بند، سرشار از روحيه مردم سالاري با گردآوري چند نوجوان نوخيز و ضد استبدادي و قلدري به دور خويش، هفته نامه طنزپرداز هفگز را در رشت بنياد نهاد. عبدالكريم گلشني از زنده ياد محمدصادق غنچه صاحب امتياز و مدير هفته نامه صفدر خواست تا اجازه دهد به صورت ضميمه صفدر با شعار: «هفگز بلاي جان عدوي وطن بود» منتشر شود و او نيز با سعه صدري كه داشت، بدون هيچ شرطي موافقت خود را اعلام داشت و بدين سان نخستين شماره اين نشريه را با سرمقاله پرمحتوا انتشار داد.» انتشار هفگز درست همزمان با هفدهمين دوره انتخابات مجلس

شوراي ملي ايران صورت گرفت و در ميان مردم گيلان آنچنان محبوبيتي يافت كه فريدون نوزاد مي گويد: «بازار داغي در ميان مردم يافته و به راستي غوغا مي كرده است و موجبي فراهم آورده بود كه هفگز بلافاصله پس از انتشار ناياب مي شد.» حضور عبدالكريم گلشني در نشريه هفگز باعث جلا و ارتقاي آن نشريه بود. او با احاطه بر اصول شعري و ادبيات موجب صلابت بيشتر اشعار به چاپ رسيده در آن نشريه شد. فريدون نوزاد درباره عبدالكريم گلشني مي گويد: «عبدالكريم گلشني كه امروزه از فضلاي افتخارآفرين جامعه ماست بشدت از بيگانگي پرستي نفرت داشت و هنوز هم اين ويژگي را در نهاد خود حفظ كرده است. به همين علت همان گونه كه با رهبران فرمانبردار بعضي از احزاب اشتباه كار مي جنگيد. از مبارزه با مسئولان زورگو و مردم ستيز هم بازنمي ايستاد، براي او جمال امامي، سيدشوشتري يا رئيس قدرتمند شهرباني هاي گيلان، علي بني آدم فرماندار رشت و همچنين سرتيپ مغروري فرمانده تيپ منطقه به خاطر خصلت مردم ستيزي كه داشتند، با آن گروه اول تفاوتي وجود نداشت، هر دو گروه بد مي كردند، و بدي را نمي بايد بدون جزا و مكافات گذاشت.

چگونگي عرضه آثار : از عبدالكريم گلشني پنجاه مقاله تحقيقي در زمينه تاريخ و فرهنگ ايران و اسلام در مجلات علمي آلمان و ايراني به جاي مانده است.عبدالكريم گلشني در بسياري از جشن نامه ها مانند يادگار نامه فخرايي به كوشش رضا رضازاده لنگرودي، جشن نامه استاد دكتر عبدالحسين زرين كوب به كوشش علي دهباشي، ستوده نامه به كوشش ايرج افشار و يادنامه و جشن

نامه دكتر محمدامين رياحي مقالات با ارزش و گرانقدر ارائه كرده اند. مقاله هاي ارزشمندي كه در نگارش آنها از جان مايه گذاشت و عمر خود را در اين مسير صرف كرد تا دانشجويان و استادان تاريخ بتوانند از آنها بهره ببرند. در مقاله اي از او با عنوان «جمال الدين شرواني» كه در «دانشنامه جهان اسلام» منتشر شده است؛ مي خوانيم: «جمال الدين شرواني، وزير موسي خان از شوال تا ذيحجه 736 وزير اميرعلي پادشاه، وي پسر تاج الدين علي بود. با مرگ سلطان ابوسعيد بهار در 13 ربيع الآخر 736 و فقدان فرمانروايي لايق اقتدار دولت ايلخاني وسيله اي براي قدرت طلبي اميران با نفوذ شد. پس از جلوس اَرپاخان / اَرپاي گائون، به جانشيني ابوسعيد، اين كه غياث الدين محمد، وزير سلطان ابوسعيد، امرا را به اتحاد دعوت كرده بود، اميرعلي پادشاه، دايي سلطان ابوسعيد و حكمران دياربكر، به سلطنت ارپاخان رضايت نداد و موسي خان مغول نواده بايدو را به شاهي برگزيد...» «.... ايلخانيان مغول در بيش از يك قرن فرمانروايي در ايران (653 ، 756) به رغم حفظ وحدت دولت، نتوانستند حدود مسئوليت صاحبان مناصب و وزيران را مشخص كنند و نفوذ هر ايلخان يا وزير در قلمرو حاكميتش، به شخصيت خود او بستگي داشت و همين موضوع يكي از عوامل انقراض اين سلسله شد.» --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 - طبقات ابن سعد

ويژگي اثر : نخستين ترجمه، تصحيح و چاپ، نشريه تاريخ (مجله تخصصي گروه تاريخ دانشگاه تهران)

2 ابوحنيفه دينوري گياه شناس. از فؤاد سزگين.

ويژگي اثر : ترجمه عبدالكريم گلشني. به كوشش دكتر مهدي محقق. تهران .«ز

بلبر برگ كتاب النبات را، از نظر ريخت شناسي گياهي (مورفولوژي) «جالب ترين قسمت گياه شناسي آن روزگار يافته است» و در آن يك نظريه ريخت شناسي نسبتاً فوق علمي پيدا كرده كه اصطلاحات به كار رفته و رايج براي اعضا و اندام هاي مختلف گياه و تعريف و تبيين واژه ها آن را تصديق و تأييد مي كند. (يك عامل با ارزش ديگر) اين تجسم جنبه هاي ريخت شناختي (مورفولوژيكي)، ارائه اشكال پيچيده نبات از طريق مقايسه با نمونه هاي معلوم و مشهور است. اين همان واقعيتي است كه برتسل Bretzl در بررسي هاي گياه شناختي يونان، در كارتئو فراست، Theophrast، بازشناخته است و در تحقيقاتش در زمينه گياه شناسي راه اسكندر، به طور ممتاز و پرمعنايي، توصيف ويژگي هاي گياه را از نظر ريخت شناسي و قيافه شناسي نشان داده است.»

3 ستوده نامه (دكتر منوچهر ستوده). پاسخ ابن عميد به پرسش هاي عضدالدوله. از پروفسور هانس داي بر.

ويژگي اثر : ترجمه و تلخيص از عبدالكريم گلشني پژوهش هاي ايرانشناسي، نامواره دكتر محمود افشار، جلد ، به كوشش ايرج افشار با همكاري كريم اصفهانيان - محمدرسول درياگشت. تهران

4 فرهنگ ايران در قلمرو تركان

5 قيام گئومات مغ(ترجمه)

6 مقابله متن آلماني با ترجمه كتاب «تاريخ نگارش هاي عربي» تأليف فؤاد سزگين، جلد اول (علوم قرآني، حديث، تاريخ، فقه، عقايد و تصوف) و جلد دوم (شعر).

ويژگي اثر : چاپ خانه كتاب

7 مقالات چاپ شده در دايرة المعارف بزرگ اسلامي،

ويژگي اثر : زير نظر كاظم موسوي بجنوردي

8 مقالات در دانشنامه جهان اسلام

ويژگي اثر : زير نظر غلامعلي حداد عادل، جلد تهران

9

نقد و معرفي كتاب تقويم التواريخ

ويژگي اثر : تأليف حاجي خليفه كاتب چلبي. تصحيح مير هاشم محدث. آيينه ميراث، سال اول شماره ، تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

گلماني، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

لاهيجي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مورخ. در لاهيجان به دنيا آمد. از آثار وى «تاريخ خانى» است كه شامل وقايع تاريخ گيلان و طبرستان و سلسله ى كيايى گيلان مى باشد كه براى خان احمد خان حسينى (1004 -943 ق)، آخرين پادشاه اين سلسله، نوشته است. در «الذريعه» تاريخ فراغت از تأليف كتاب «تاريخ خانى» 899 ق و در «طبقات اعلام الشيعه» 922 ق ذكر شده است كه هيچ كدام با زمان سلطنت احمد خان تطابق ندارد .

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (383)، الذريعه (251 -250/ 3)، اعلام الشيعه (قرن 162 -161/ 10)، كتاب گيلان (433/ 3).

لواساني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1400 -1308 ق)، عالم دينى، مجتهد و مورخ. نسبش به امام زين العابدين (ع) مى رسد. در نجف به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات را نزد علماى نجف فراگرفت. وى از شاگردان آيت اللَّه شيخ محمد كاظم خراسانى و آيت اللَّه سيد محمد كاظم يزدى و آيت اللَّه شيخ على گنابادى و آيت اللَّه شيخ على قوچانى و آيت اللَّه ميرزا حسين نايينى و آيت اللَّه شيخ على قوچانى و آيت اللَّه ميرزا حسين نايينى و آيت اللَّه ميرزا محمد تقى شيرازى و آيت اللَّه سيد اسماعيل صدر بود و نزد آنان در نجف، سامرا و كربلا مراحل علمى را طى كرد. آن گاه مشغول به تدريس و تأليف شد. در 1333 ق به تهران آمد و به تدريس پرداخت، سپس به مشهد رفت و از محضر آيت اللَّه آقا محمد آقازاده ى كفايى استفاده نمود. در 1344 ق به نجف بازگشت و از محضر اساتيد وقت، آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه شيخ محمد حسين غروى، استفاده نمود تا به مراتب عاليه ى

اجتهاد رسيد و به دريافت اجازه هاى اجتهاد نايل شد. در 1348 ق براى ارشاد و سرپرستى شيعيان به لبنان رفت و در 1370 ق به تهران بازگشت و به امور علمى و دينى پرداخت. وى در مسجد محموديه سرچشمه به انجام امور مذهبى مشغول بود. لواسانى از دوستان نزديك علامه امينى بود. در تهران درگذشت. از آثارش: «الدروس البهية»، در مختصرى از تاريخ پيامبر (ص) و ائمه (ع)؛ «مرقاة جنان الزهر»؛ «نور الافهام» شرح منظومه ى «مصباح الظلام»، در علم كلام؛ «الشريعة السماحاء»، در اصول دين و احكام شرعيه مطابق عمل به احتياط؛ «تاريخ النبى احمد (ص)»، در دو مجلد؛ «تواريخ الانبياء» از حضرات آدم تا حضرت خاتم؛ «نقض الهفوات و تكذيب المفتريات»، ردى بر دعاوى بهائيت و تكذيب على محمد باب؛ «فضيحة الكذابين»، در رد قاديانى؛ «الكشكول».[1]

حاج ميرزا حسن بن السيد العلامه آيت اللَّه حاج سيد محمد لواسانى از مشاهير علماء معاصر تهران مى باشد. وى در ماه رمضان سال 1308 قمرى در نجف اشرف متولد شده و چون در سن نه سالگى اوان كودكى در سال 1317 قمرى مرحونم والد را از دست داده با نهايت جديت و اشتياق در نجف اشرف در محضر طلاب علوم شرعيه و فضلاء مقدمات و ادبيات را خوانده و سطوح نهائى را بپايان رسانيده و در سن بيست سالگى بدرس خارج آيات عظام و مراجع تقليد چون مرحوم آيت اللَّه العظمى آخوند خراسانى و علامه يزدى و پس از فوت آنان مرحومين آيتين حاج شيخ على گنابادى و حاج شيخ على قوچانى و بعد از فوت آن دو بزرگوار از درس و محضر آيت اللَّه حاج ميرزا حسين نائينى و آيت اللَّه العظمى

آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و در سامرا از مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدتقى شيرازى و در كربلا آيت اللَّه حاج سيد اسمعيل صدر استفاده نموده تا در سال 1331 قمرى كه جنگ بين المللى پيش آمد و اوضاع دنيا در آن جنگ متشتت و در هم ريخته شد خصوصا عراق عرب كه از همه جا سخت گرديد كه هر كس به هر وسيله كه برايش ممكن ميشد فرار را بر قرار اختيار نموده و باطراف بلاد منتشر ميشد و همه روزه زندگى و ناامنى بدتر ميشد ناچار معظم له باتفاق مرحومه علويه والده اش و عيال و اولاد و والدين عيال با نهايت دست تنگى و قلت زاد از نجف اشرف در اواسط 1333 قمرى بعزم هجرت به ايران حركت نموده و در كاظمين متوقف و در مدت دو ماه هفت نفر از بستگانش چون مرحومه والده و عيال و سه نفر از اولادش و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ على قوچانى همسر خواهرش با فرزندش بمرض وبا و غيره از دنيا رفته و بالاخره خودش باتفاق خواهرش با نهايت صعوبت و سختى وارد تهران و باقارب و احارم خود ملحق و با ابتلاء بامراض عدديه و مراجعه بصفوف اطباء تا بفضل پروردگار بهبودى يافته و در ماه رمضان 1334 قمرى همشيره همسر مرحومه سابقش را كه صبيه مرحوم آقا سيد محمد واعظ لواسانى بود تزويج و مهاجرت به مشهد نموده و مدت شش سال اقامت و از محضر آيات و مدرسين آن عصر چون مرحوم آيت اللَّه آقا محمد آقا زاده كفائى و ديگران استفاده و در سال 1340 قمرى بحج مشرف و چند ماهى متوقف و موجب استبصار

يكى از دانشمندان اهل سنت كه رئيس بعضى از دوائر دولتى صعودى بوده گرديده و بيش از بيست مرتبه از لبنان و عراق و ايران بحج مشرف شده و باين فيض بزرگ رسيده است.

نگارنده گويد: علامه لواسانى در طول تاريخ عمر خود موفقيتهاى بزرگى پيدا كرده كه موجب غبطه و حسرت ميباشد از جمله اختلاف بين شيعيان مقيم مدينه و ارجاع بمراجع تقليد دادند بعد از آن كه مدتها آنها بر طريقه اخباريين بودند.

ديگر راه يافتن ايشان به كتابخانه مدينه منوره و استفاده از كتب حضرات تسنن در بطلان اجماع امت بر خلافت شيخين و ديگران.

و خلاصه پس از مدت اقامت در مدينه منوره بمكه معظمه براى اداء حج تمتع مشرف و بعد از آن مراجعت به عراق و از آنجا به ايران و قم آمده در هنگامى كه مراجع بزرگ نجف چون آيت اللَّه اصفهانى و نائينى و خالصى و ديگران تبعيد از عراق بودند و در آنجا بفيض ملاقات و زيارات آنان رسيده و از آنجا به مشهد مشرف و موفق بوظائف دينى و شرعى خود از امامت در مسجد تركها و تدريس فقه و اصول گرديد تا در نيمه ماه رجب 1344 قمرى باتفاق عيال و فرزندان مراجعت به نجف اشرف نموده و از محضر آيت اللَّه اصفهانى و نائينى و آيت اللَّه كمپانى و آيت اللَّه عراقى استفاده نموده در مدت پنجسال آنگاه بامر بعضى از آيات مذكوره براى تبليغات احكام شرعيه به لبنان مسافرت كرده و خدمات زيادى در آن سامان انجام داده و مورد توجه و علاقه شديد مردم جبل عامل گرديده و تقاضاى اقامت ايشان را نموده و به آيت اللَّه اصفهانى متوسل

تا بامر آن مرحوم بيش از بيست و دو سال در آن بلاد با نهايت عزت و عفت نفس اقامت نموده و مردم بى خبر آن حدود را ارشاد و هدايت نموده تا در سال 1370 قمرى كه جنگ اسرائيل با اعراب فلسطين شروع شد و مردم فلسطين مغلوب و آواره گرديدند ناچار به مهاجرت به ايران گرديده و در تهران مقيم و تا حال حاضر در مسجد محموديه سرچشمه به اقامه جماعت و ترويجات دينى و خدمات اشتغال دارند.

تأليفات و آثار عديده اى دارند كه فهرست آنها را مى نگارم.

1- الدروس البهيه در مختصرى از احوال النبى و الائمه 2- نور الافهام شرح منظومه مصباح الظلام فى علم الكلام 3- الشريعه السمحاء فى الاحكام الشرعيه الفرعيه على طبق العمل بالاحتياط. 4- تاريخ النبى احمد صلى اللَّه عليه و آله در دو مجلد از مبدء خلقت نور آن بزرگوار تا آخر عمر حضرتش 5- تواريخ الانبياء از حضرت آدم تا حضرت خاتم صلى اللَّه عليه و آله در دو مجلد 6- فضيحه الكونين رد بر قاديانى كذاب هندى. 7- نقض الهفوات رد بر دعادى بهائيه و تكذيب على محمد باب 8- كشكول لطيف كه تمام اينها بطبع رسيده و اما آثار مخطوط آن جناب عبارتست از فقه و اصول و تقريرات مباحث اساتيد عظام و حواشى بعضى مسائل متفرقه و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (358 ،292/ 24 ،313/ 20 ،275/ 16 ،186/ 14 ،144/ 8 ،290/ 3)، گنجينه ى دانشمندان (549 -546/ 4)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1135 -1133/ 3).

متقي زاده، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد متقي زاده

محل تولد : سربند اراك

شهرت :

متقي زاده

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

احمد متقي زاده

متولد1342 ديپلم تجربي، تحصيلات حوزوي را تا سطح اول در حوزۀ علميه بروجرد نزد آيت الله صاحب زماني و آيت الله جواهري نوه هفتم صاحب جواهر گذراندم و سطح دو و سه را درحوزۀ علميه قم نزد اساتيد حوزِِِۀ علميه قم حضرت آيت الله سيد علي محقق داماد، آيت الله اعتمادي، آيت الله سبحاني و ... تلمذ نموده ام، درس خارج فقه و اصول به مدت 5 سال در محضر آيت الله سبحاني ، مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقاتبريزي، آيت الله مكارم، آيت الله جوادي آملي و آيت الله محمد كريم مروجي شركت و كسب فيض نموده ام و تحصيلات دانشگاهي كار شناسي در رشته علوم سياسي و كارشناسي ارشد را نيز در رشته علوم سياسي و در حال ادامه تحصيل دكتري و عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور در حال حاضر هستم . بيش از 15 سال سابقه تدريس در دانشگاههاي تهران مثل علامه طباطبايي و شهيد رجايي و امام علي دانشگاههاي ازاد اسلامي واحد تهران شمال و تهران مركزي و علوم تحقيقات و پيام نور و علوم اقتصادي و.... هستم.

مسئوليتها در نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاهها : 1-مسئول اداره نظارت و ارزيابي 2-مسئول اداره جذب و گزينش نهاد 3-مدير ارتباطات و اطلاع رساني مسئول و راه انداز دانشگاه پيام نور واحد چهاردانگه فعاليتهاي پژوهشي: تاليف بيش از 10 جلد كتب و بيش از 20 مقالات علمي پژوهشي تاليفات: 1-كتاب انقلاب اسلامي ايران و عوامل وقوع ان 2-تجزيه و تركيب قرآن كريم 3-تاريخ تحول دولت در اسلام 4-آشنايي با

قانون اساسي جمهوري اسلامي 5-يكصد و چهل حديت اخلاقي از رسول اعظم 6-آشنايي با انديشه سياسي امام خميني ره و...

محرمي، غلامحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسن محرمي

محل تولد : هشترود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب غلامحسن محرمي در يكي از روستاهاي اطراف تبريز در سال 1347 متولد شده و از دوازده سالگي به شهر رشت مهاجرت كرده و بعد از دو سال به مراغه بر گشته ايم و سال 63 وارد حوزه و در حوزه مراغه و تبريز به تحصيل پرداخته و سال 65 وارد حوزه علميه قم شده و تا شش سال بعد از آن مشغول تحصيل سطح حوزه بودم و بعد از آن تا 13 سال در درس خارج شركت كردم.اساتيد اينجانب در دو سطح عبارتند از :آيه الله وجداني فخر ، استاد صالحي افغاني ، آيه الله اشتهاردي ، استاد طالقاني ، آيه الله شيخ كريم ملائي تبريزي ، آيه الله اعتمادي ، استاد محقق داماد ، آيه الله دوزدوزاني ، استاد صلواتي ، همچنين فلسفه را از محضر استاد غلامرضا فياضي ، استاد مير سپاه و استاد غرويان استفاده كردمعرفان نظري را از محضر استاد عسگري گيلاني بهره جستم.

همچنين به مدت چهار سال روزهاي تعطيل از محضر علامه حسن زاده آملي ، درس هيئت و نجوم فرا گرفته ام كه استاد اين درسها را در دو جلد كتاب به نام دروس هيئت به نگارش در آورده است.همچنين دو سال شبهاي پنجشنبه از محضر آيه الله مكارم شيرازي اصول عقائد فرا گرفته ام در درس خارج نه سال درس فقه آيه الله العظمي شيخ جواد تبريزي بوده ام

و نيز دو سال درس اصول ايشان و نيز سه سال درس خارج حضرت آيات سبحاني ، وحيد خراساني ، هاشمي شاهرودي ، محمد حسن احمدي فقيه و جناتي شركت داشته ام .و از دروس حوزه از صرف مير تا رسائل و مكاسب تدريس كرده ام كه بعضي را يك نوبت و بعضي را چند نوبت در مدرسه هاي شهابيه (مركز جهاني علوم اسلامي) ، مدرسه شهيدين ، مدرسه سفيران هدايت تدريس داشته ام . و از سال 76 در دانشگاههاي آزاد تهران پيام نور مراغه و علوم پزشكي تبريز تدريس داشته ام.

محلاتي، ذبيح اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1406 -1310 ق)، عالم دينى، متكلم، خطيب و محقق. در محلات به دنيا آمد. پس از نشو و نما و تحصيل مقدمات در زادگاهش، نزد شيخ عبدالحسين كبير، به همراه مادر براى تكميل علوم به نجف رفت. او در محضر علامه نايينى و آيت اللَّه ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه حاج سيد حسن صدر و آيت اللَّه جواد بلاغى تلمذ كرد و همچنين از اساتيدى چون آيت اللَّه سيد محمد فيروزآبادى و آيت اللَّه ميرزا آقا اصطهباناتى و آيت اللَّه شيخ عبدالحسين رشتى و ديگران بهره برد تا به مراتب علمى نايل شد و از اساتيد بزرگ نجف اجازه اجتهاد و روايت گرفت. سپس در سامراء ساكن گرديد و به بحث و تأليف مشغول شد و در ضمن آن از بحثهاى رجال و حديث و درايه آيت اللَّه ميرزا محمد عسكرى تهرانى بهره مند شد. در 1376 ق به ايران بازگشت و در تهران ساكن گرديد و به تأليف و امامت جماعت پرداخت. از آثارش: «رياحين الشريعة»، شرح حال زنان دانشمند شيعه، در شش مجلد؛ «اختران

تابناك»؛ «مأثر الكبراء فى تاريخ سامراء»، به عربى؛ «الحق المبين»، در قضاوتهاى اميرالمؤمنين (ع)؛ «شمس الضحى»؛ «قرةالعين»، در حقوق والدين؛ «كشف العثار»، در مفاسد خمر و قمار؛ «كشف الغرور»، در مفاسد بى حجابى؛ «كشف البنيان عن جنايات عثمان»؛ «كشف حقيقت»؛ «كشف الغاشية»؛ «كشف الهاوية»، در جنايات معاويه؛ «لطائف الحكايات»؛ «كشف المغيبات»؛ «فرسان الهيجاء»؛ «وقايع الايام»، در هشت مجلد كه سه مجلد آن «مجالس الواعظين» نام دارد؛ «الكلمة التامة»، در احوال اكابر عامه.[1]

حاج شيخ ذبيح الله محلاتى عسكرى تهرانى از علماء اعلام و محدثين گرام و وعاظ والامقام و نويسندگان بنام معاصرند در تهران تولدش در محلات واقع شده و مهاجرت به عراق و نجف اشرف نموده و سطوح را از مدرسين عالى نجف فراگرفته و به درس خارج آيات عظامى چون مرحوم آيت الله نائينى و آيت الله ضياءالدين عراقى و آيت الله العظمى اصفهانى و آيت الله حاج شيخ جواد بلاغى و ديگران حاضر شده و در كاظمين از مرحوم آيت الله حاج سيد حسن صدر هم استفاده نموده و در سامره از رجال و حديث و درايه آيت الله ميرزا محمد عسكرى تهرانى بهره مند شده و به افتخار مصاهرت آن مرحوم نائل گرديده آنگاه مهاجرت به تهران نموده و به ترويچ دين و تبليغ و نشر آثار و اخبار اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله

پرداخته و در مسجد مشيرالدوله واقع در خيابان اهل على خيابان مسكرآباد تهران نيز به اقامه جماعت اشتغال دارند.

تاليفات مفيده و ارزنده بسيارى دارد كه اغلب آنها به طبع رسيده است و در حال حاضر در كثرت تاليف كم نظير مى باشند و آنها از اين قرار است:

1- رياحين الشريعه در احوال بانوان شيعه در 5 جلد مكرر به

طبع رسيده است.

2- تاريخ سامره در سه مجلد كه دو مرتبه چاپ شده است.

3- كشف الاشتباه در كجرويهاى اصحاب خانقاه به طبع رسيده است.

4- كشف الهاويه در احوال و مطاعن معاويه به طبع رسيده است.

5- الحق المبين در قضاوتهاى اميرالمومنين عليه السلام كه تاكنون شش مرتبه به طبع رسيده است.

6- لطايف الحكايات به طبع رسيده است.

7- اختران تابناك به طبع رسيده است.

8- فرسان الهيجاه در دو مجلد مكرر به طبع رسيده است.

9- كشف حقيقت مشتمل بر فتاواى اهل سنت و قدح آنها به طبع رسيده است.

10- كشف الغرور در مفاسد بى حجابى و زيان آن. به طبع رسيده است.

11- كشف المغيبات مشتمل بر اخبار غيبيه. به طبع رسيده است.

12- كشف الغاشيه در زندگانى عايشه. به طبع رسيده است.

13- كشف البنيان در جنايات عثمان. به طبع رسيده است.

14- نارالله الموقده على الكافرين متضمن حمله هاى حضرت على عليه السلام.

15- قره العين- فى حقوق الوالدين.

16- كشف العمار يا كانون فساد الى ساحل نجات.

17- مطلوب الراغب در احكام ريش و شارب.

18- كشف التهمه.

19- السيوف البارقه.

20- وقايع الايام- يا مجالس الواعظين دو جلد.

21- شرافة الاسخياء و رذالة البخلاء.

و حدود 34 جلد كتاب ديگر در فنون مختلفه كه مخطوط و آماده طبع است.

فقيه، محقق.

تولد: 1271(1310 ق.)، محلات.

درگذشت: اسفند 1364.

علامه حاج شيخ ذبيح الله محلاتى مقدمات تحصيل را نزد شيخ عبدالحسين كبير در محلات به پايان رسانيد. سپس همراه با مادرش عازم نجف اشرف شد و در آنجا از محضر رجال علم و حديث و درايه سود برد و در درس خارج اساتيدى چون شيخ مرتضى طالقانى، عبدالرحمان قزوينى، آيت الله عبدالحسين رشتى، آيت الله اصطهباناتى، حجت الاسلام سيد محمد فيروز آبادى، آيت الله سيد ابوتراب خوانسارى، شيخ محمد جواد بلاغى، فاضل نيشابورى، شيخ صادق بروجردى، آيت الله نايينى،

آيت الله سيد ضياءالدين عراقى، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله سيد حسن صدر شركت كرد. وى با اتمام تحصيلات، پس از يازده سال اقامت در نجف اشرف به سامرا رفت. در آنجا نزد آيت الله ميرزا محمد تهرانى و آيت الله شيخ آقا بزرگ تهرانى باقى ماند و به تدريس در حوزه ى سامرا و مدرسه ى ميرزاى شيرازى پرداخت. در همين شهر است كه به فعاليت تحقيقاتى نيز پرداخت كه حاصل آن دو اثر است به نام هاى مآثر الكبراء فى تاريخ سامراء در دوازده جلد به زبان عربى (سه جلد آن در تهران به چاپ رسيده است) و الكلمة التامه فى تراجم اكابر العامه به فارسى در پنج جلد. دوره ى اقامت وى در شهر سامرا نزديك به بيست و پنج سال به طول انجاميد. وى در سال 1327 به تهران بازگشت.

از جمله آثار قلمى ايشان است: دايرة المعارف شش جلدى رياحين الشريعه (به فارسى و حاوى شرح حال بانوان دانشمند شيعه در زمينه علم و ادب و مذهب در تاريخ اسلام)؛ الحق المبين (در قضاوت هاى اميرالمؤمنين؛ اين كتاب به كرات به چاپ رسيده است)؛ اختران تابناك (در دو جلد)؛ فرسان الهيجاء (در ترجمه سيدالشهداء به ترتيب حروف در دو جلد)؛ قرة العين فى حقوق الوالدين؛ وقايع الايام (دو جلد)؛ لطايف الحكايات يا داستان هاى آموزنده (مشتمل بر 303 حكايت در 576 صفحه در دو جلد)؛ كشف الاشتباه (در كجروى هاى اصحاب خانقاه)؛ كشف الهاويه (در احوال و مظالم معاويه)؛ كشف حقيقت (مشتمل بر فتاواى اهل سنت و در شرح حال بزرگان اهل سنت ابوحنيفه و مالك و شافعى و حنبلى)؛ كشف الغرور (در مفاسد بى حجابى و زيان آن)؛ كشف المغيبات

(مشتمل بر اخبار غيبيه اميرالمؤمنين)؛ كشف الغاشيه (در زندگانى و هويت عايشه)؛ كشف البنيان (در ترجمه عثان بن عفان)؛ كشف العثار (در مفاسد شراب و قمار)؛ كشف الاكاذيب (در عجز خليفه ى دوم از پاسخ به مسائل)، كشف الخفاء (در خصوص تذكرة الاولياء)، كشف المنافع (در منافع و خواص حيوانات، نباتات و جمادات)؛ كشف زردشتى از طريقه (زردشتى) كشف التهمه؛ مطلوب الراغب (در احكام ريش و شارب)؛ السيوف البارقه (در رد صوفيه)؛ نارالله الموقده على الكافرين (يا جنگ هاى اميرالمؤمنين)؛ قلائد النحور (در حوادث ايام و شهور مشتمل بر وقايع دوازده ماه در هشت جلد)، مجالس الواعظين (در چهار جلد)، شمس الضحى (در نقل و تحويل سر مبارك سيد الشهداء) شرافة السخياء و رذالة البخلاء، ضرب شمشير بر منكر خطبه غدير؛ طعن سنان (در مناقشات احكام القرآن سيد ابوالفضل برقعى)، المعالى (در احياء العلوم غزالى)؛ امثال القرآن؛ بياض (در اشعار متفرقه)؛ خير الكلام (دو جلد در خصوص سيد احمد كسروى)؛ صندوق النفايس؛ كشكول؛ مجموعه كبيرى (عربى و فارسى)؛ نعم النصير (ترجمه ى بعضى از قسمت هاى كتاب الغدير).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (128 -127/ 25 ،6/ 19 ،122 ،44 ،42/ 18 ،165 ،152 -151 ،72/ 17 ،168/ 16 ،293 ،99/ 12 ،314 -313/ 11 ،285 ،38/ 7 ،255/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 716 -715/ 14)، كيهان فرهنگى (س 2، ش 12، ص 39)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1162/ 3).

محمدي، ذكرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ذكرالله محمدي

محل تولد : خدابنده

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ذكرالله محمدي درسال 1350 در يكي از روستاهاي محروم استان زنجان و در يك خانواده

اصيل مذهبي به اين دنياي پر راز و رمز چشم گشودم و در ايام كودكي راهي مكتب خانه شده با قرآن و گلستان سعدي و چند كتاب ديگر آشنا گشتم . بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران هم زمان با ادامه تحصيل در مكتب خانه اول دبستان را شروع كردم . پس از اتمام دوره ابتدايي، اول راهنمايي رادر يكي از آباديهاي هم جوار گذراندم. دوم راهنمايي رادر روستاي خودمان به صورت متفرقه فرا گرفته و در پايان سال تحصيلي درشهر خدابنده امتحان داده و قبول شدم . با توجه به اينكه علاقه اي فراوان به فراگيري علوم اسلامي از خود نشان مي دادم لذا در مهرماه 1367 وارد حوزه علميه زنجان شدم و سوم راهنمايي را هم به صورت شبانه پشت سر گذاشتم. هم زمان با ادامه تحصيل درحوزه علميه اول متوسطه را در دبيرستان دكتر شريعتي زنجان فرا گرفته و در پايان سال تحصيلي بعنوان شاگرد ممتاز درشبكه راديوئي استان زنجان شركت كردم. بعد ازاتمام اول دبيرستان تحصيل در علوم جديد را به منظور تقويت بنيه علمي حوزوي را آغاز كرده و بيش ازپيش درفراگيري علوم ديني كوشيدم . پس ازدوسال ترك تحصيل علوم جديد دوباره به تحصيل اين علوم روي آورده و درمدت سه سال همزمان با ادامه تحصيل در حوزه علميه زنجان دوره دبيرستان را تمام كردم. ضمناً پايه ي ششم حوزوي را نيز با امتياز بالا به اتمام رسانيدم. با شركت دركنكور سراسري دردانشگاه بين المللي امام خميني(ره) قزوين دررشته تاريخ تمدن قبول شده و همچنين درموسسه آموزش عالي باقر العلوم عليه السلام قم نيز پذيرفته شدم و به

خاطر ادامه تحصيل درعلوم حوزوي درقم ازدانشگاه قزوين منصرف شده وازسال 1374وارد حوزه مقدسه قم گشته و رشته تاريخ راهم درموسسه عالي باقر العلوم(ع) ادامه دادم درسال 1380با تاليف پايان نامه دررابطه با آيت الله شيخ عبدالكريم حائري(ره) با اخذ مدرك كارشناسي تاريخ ازاين موسسه فارغ التحصيل گشتم و هم چنين درخلال تحصيل درموسسه مزبور دركلاسهاي تاريخ اسلام دفتر تبليغات نيز شركت مي كردم، دوره فشرده مهدويت را نيز درسالهاي اخير درپژوهشكده مهدويت پشت سر گذاشته وهمكاري علمي با آن پژوهشكده راآغاز كرده ام. همچنين اخيرا با مركز مطالعات و پژوهشهاي حوزه علميه قم همكاري فعالي دارم. حدود سه سال در درس خارج فقه آيت الله شبيري زنجاني شركت كرده ام و نيز توفيق تبليغ دين مبين اسلام به مدت 6سال نصيب حقير در ايام رمضان و محرم شده است.

خدايا چنان كن سرانجام كار تو خوشنود باشي مارستگار

محمدي، رمضان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رمضان محمدي

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

بعد از گرفتن ديپلم در سال1362 وارد حوزه علميه قم شدم در طي هشت سال دروس حوزه را تا سطح به اتمام رساندم و در سال1370به تدريس دروس ادبيات (جامع المقدمات.سيوطى.مغني) پرداختم و استاد رسمي يكي از حوزه هاي علميه شهرستان شدم در كنار تدريس در حوزه به تدريس تاريخ اسلام، عقايد، دانش سياسي، در ساير مراكز دولتي نيز مشغول بودم در سال 1372 ودوره تحصيل فقه وكلام مقارن را در مركز مذاهب اسلامي با موفقيت به پايان بردم و همزمان با تحصيل در مركز مذاهب اسلامي به تحصيل در دوره كارشناسي ارشد مشغول شدم و بعد

از چند سالي موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد در رشته تاريخ اسلام شدم مدت هفت سال در دروس خارج فقه و اصول مرحوم آيت الله تبريزي، آيت الله فاضل، جوادي آملي و سبحاني اشتغال داشتم و اكنون مشغول تحقيق در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هستم .و هم زمان مدير واحد پاسخ به شبهات قرآني دفتر تبليغات اسلامي قم هستم .

محمود، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى از دانشمندان و مورخان دوران مشروطيت است كه در اواخر عمر اثرى بسيار ارنزده و محققانه به نام روابط سياسى ايران و انگليس در قرن نوزدهم در هشت مجلد تنظيم و انتشار داد. تولد او در 1259 ش اتفاق افتاد. تحصيلات قديم را نزد اساتيد روز و تحصيلات جديد را در مدرسه امريكائى به پايان رسانيد. در اوايل مشروطيت در سلك آزاديخواهان درآمد و عضو حزب دموكرات گرديد و در آن هنگام مقالاتى به طرفدارى از آزادى و مشروطه در جرايد مى نوشت. مدتى به كارهاى دولتى اشتغال ورزيد و در وزارت پست و تلگراف مقاماتى را طى نمود. در اوايل سلطنت رضاشاه مدتى سرپرست محصلين وزارت پست و تلگراف در اروپا بود. در 1324 پس از روى كار آمدن قوام السلطنه به استاندارى تهران رسيد و در دوره پانزدهم از نجف آباد وكيل شد. در تشكيل حزب دموكرات ايران با قوام السلطنه همكارى نزديك داشت و يكى از عوامل مؤثر حزب به شمار مى رفت. پس از پايان دوره پانزدهم از كارهاى سياسى كناره گرفت و به تحقيق و تتبع در تاريخ پرداخت چند كتاب نيز ترجمه نمود كه از جمله جنگ نفت اثر موهر و شهريار ماكياول مى باشد. در اواخر عمر از نعمت بينائى محروم

گرديد و در 1344 ش در 85 سالگى وفات يافت. وى خواهرزاده عسگر گاريچى تبريزى صاحب بزرگترين مؤسسه حمل و نقل در اوايل مشروطيت است. محمود در تنظيم و تأليف بعضى از كتب مورخين بعد از شهريور 20 دست داشت. نام خانوادگى وى ابتدا پهلوى بود.

(1344 -1261 ش)، نويسنده و مترجم. در تبريز به دنيا آمد. از آزاديخواهان صدر مشروطيت بود. نام اصليش محمود پهلوى بود كه بعدها به محمود محمود تغيير داد. خدمات دولتى او در وزارت پست و تلگراف و سپس در اداره راديو بود و مدتى نيز سمت استاندارى تهران را به عهده داشت. همچنين در دوره ى پانزدهم نماينده ى مجلس شوراى ملى بود. وى مقالاتى در مجله ى «آينده» و روزنامه ى «ستاره ى ايران» و ديگر مجلات به چاپ مى رساند. او كتابهاى «تعليم و تربيت در خانواده»، «تعليم و تربيت در مدرسه»، «تربيت ايرانى براى جامعه ى ايرانى» را با نام مستعار رسول نخشبى منتشر كرد. از ديگر آثار وى: «تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس در قرن نوزدهم ميلادى»، در هشت مجلد؛ «شهريار»، ترجمه؛ «جنگ نفت»، ترجمه.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] دايرةالمعارف فارسى (2701/ 2)، شرح حال رجال (45 -44/ 4)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2184/ 2 ،1066 ،708/ 1)، كلك (س 5، ش 55 و 56، ص 388 -382)، مؤلفين كتب چاپى (87/ 6).

محيط طباطبايي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1371 -1281 ش)، محقق، نويسنده، مورخ، روزنامه نگار و شاعر، متخلص به محيط. در زواره ى اصفهان به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتى و علوم قديمه را در زادگاهش فراگرفت. در 1300 ش به اصفهان رفت و به تحصيل مقدمات طب جديد كه لازمه ى آن تحصيل زبان فرانسه بود

پرداخت. ولى پس از مدتى منصرف شد و در 1302 ش به تهران آمد و دارالفنون را در سه سال و مدرسه ى عالى حقوق را در يك سال گذراند. سپس به شغل معلمى پرداخت. وى همچنين از 1327 تا 1334 ش به عنوان مستشار فرهنگى در دهلى، بغداد، دمشق و بيروت به سر برد. در 1337 ش پس از بازنشستگى به مدت بيست و يكسال، در راديو، عهده دار برنامه ى مرزهاى دانش بود. محيط طباطبايى به زبانهاى فارسى درى و عربى تسلط كامل و به زبان انگليسى و فرانسه و زبانهاى ايران قبل از اسلام آشنايى داشت. وى مقالاتى در زمينه ى تاريخ براى روزنامه هاى «ايران»، «شفق سرخ»، «اطلاعات» و مجله ى «گوهر» مى نوشت. همچنين از 1316 تا 1318 ش اداره ى مجله ى «آموزش و پرورش» را عهده دار بود. از 1321 ش مجله ى «محيط» را تأسيس و منتشر كرد. وى سرانجام در تهران درگذشت و در محوطه ى برج طغرل، نزديك قبرستان ابن بابويه، به خاك سپرده شد. از ديگر آثارش: «تاريخ اعزام محصل به اروپا»؛ «زندگى محمد زكرياى رازى»؛ «دوران نادر»؛ «تاريخ تحول نثر فارسى در قرن سيزدهم»؛ «تاريخ تحليلى مطبوعات ايران»؛ «نقش سيد جمال الدين اسدآبادى در بيدارى مشرق زمين»؛ «جغرافياى نو»؛ «شرح حال فردوسى»؛ مقدمه ى «نگارستان عجايب و غرايب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آينده (س 18، ش 6 -1، ص 256)، ادبستان (س 3، ش 33، ص 94)، ادبيات نوين (309)، تاريخ برگزيدگان (398 -396)، الذريعه (310/ 24)، سخنوران نامى معاصر (3204 -3198/ 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3307 ،2114/ 2 ،1043/ 1)، كيهان فرهنگى (س 1، ش 10، ص 9 -3)، مجله ى محيط (مقدمه/ يازده- بيست

و يك)، مؤلفين كتب چاپى (793 -792/ 5).

محيط فراهاني، معصوم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1235/ 1230 ق)، وقايع نگار و شاعر، متخلص به محيط. پدرش مشهور به قايم مقام اول و برادرش، ميرزا ابوالقاسم، مشهور به قايم مقام ثانى بود. محيط در ملازمت عباس ميرزا بوده و در نويسندگى مهارت داشته است، به همين دليل از جانب عباس ميرزا به منصب وقايع نگارى خاص رسيده بود. وى در زبان و ادبيات عرب و سرودن شعر نيز ماهر بود. او در جوانى از دنيا رفت. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1615 -1614/ 3)، الذريعه (1015/ 9)، ريحانه (251/ 5)، طرائق الحقائق (277/ 3)، سفينة المحمود (295 -294/ 1)، فرهنگ سخنوران (824)، مجمع الفصحا (988 -987/ 5)، مصطبه ى خراب (169 -168)، نگارستان (130 -129).

مخبرالسلطنه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مخبرالسلطنه (حاج مخبرالسلطنه) مهديقلى ميرزا. از خاندان معروف هدايت و از بستگان رضاقلى خان هدايت است. وى از مطلعان تاريخ و فرهنگ ايران بود و در سياست به مناصب عالى رسيد. آثار بسيارى از خود بجا گذاشت كه عبارتند از:

1- فوائد الترجمان در تعليم زبان فرانسه در دو جلد. 2- تحفةالافاق در تاريخ و جغرافيا، سياست و اقتصاد اروپا. 3- گزارش ايران باستان يا تحقيقى در سلسله ى كيان. 4- مجمع الادوار در علم موسيقى 5- افكار امم در تحقيق مذاهب و تطبيق آن با حكمت. 6- سفرنامه ى گرد كره از طريق چين و ژاپن به عزم زيارت بيت اللَّه. 7- خاطرات و خطرات. وى تا آخر عمرش كه 1334 شمسى مى باشد مشغول تأليف و تصنيف بوده است. حاج مخبرالسلطنه در سال 1305 شمسى وزير فوائد عامه گرديد. در ارديبهشت 1306 به رياست عالى ديوان تميز منصوب شد و در خرداد 1306 براى

اولين بار به نخست وزيرى برگزيده شد و در ديماه 1309 مجدداً نخست وزير گرديد. وى در چهارشنبه 22 شهريور 1334 شمسى درگذشت.

حاج مخبرالسلطنه هدايت، از رجال سياسى بود كه پيش از اين كه خود به سياست و پرداختن به آن علاقه داشته باشد، به موسيقى تمايل داشت ولى جو نامساعد و حال و هواى دوران زندگى او، هدايت را به طرف سياست سوق داد ولى هيچگاه اين مرد از عشق و علاقه خويش كه همان موسيقى بود، دست نكشيد و در هر فرصتى كه به دست مى آورد به سوى آن مى رفت.

حاج مخبرالسلطنه هدايت به خط نت آشنايى كامل داشت به همين سبب دو كتاب موسيقى از وى به رشته تحرير درآمده و از او به يادگار مانده است، هدايت بيشتر با سيد مهدى دبيرى و دكتر صلحى مأنوس بود.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد سوم)

مدائني

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ال...) ابوالحسن على بن محمد (و. 135 ه.ق- ف. 225 ه.ق) از شاگردان معمر بن اشعث متكلم، اديب و مورخ بود او را تأليفات بسيار است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

مدني مقدم، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مترجم، مؤلف.

تولد: 1322 (دى)، رشت.

درگذشت: اسفند 1365، آلمان.

دكتر رضا مدنى مقدم تحصيلات ابتدايى و متوسطه را تا سال پنجم در شهر رشت گذرانيد. پس از اخذ ديپلم به سال 1342 در تهران، چهار سال به شغل آموزگارى در شهريار و اطراف كرج پرداخت. در سال 1347 به آلمان سفر كرد و در دانشگاه اشتوتگارت به تحصيل پرداخت. در سال 1979 به اخذ درجه ى فوق ليسانس و مهندسى در رشته ى معمارى نايل آمد و در ژوئيه 1985 موفق به گذراندن درجه ى دكتراى معمارى از دانشگاه مزبور گردانيد و كمى بعد به عنوان استاديار دانشكده ى معمارى آن دانشگاه برگزيده شد.

تخصص وى گرچه در رشته ى معمارى و مهندسى ساختمان بود اما به سبب علاقه اش به ايران و گيلان اوقات فراغت را به پژوهش و ترجمه و نگارش در زمينه ى ايران شناسى مشغول بود. از جمله عنوان هايى كه از وى به چاپ رسيده است مى توان به موارد زير اشاره نمود: فرمانروايان گيلان (مجموعه چهار گفتار پيرامون تاريخ و جغرافياى گيلان، تأليف ه. ل. رابينو با همكارى م. پ. جكتاجى، رشت، 1364)؛ كتابى درباره ى معمارى بومى گيلان به زبان آلمانى (اين كتاب در واقع پايان نامه ى دكتراى وى بوده است كه در اشتوتگارت به سال 1986 منتشر شد)؛ مقاله هايى كه در يادگارنامه ى ابراهيم فخرايى (تهران، 1363)؛ و مجله «آينده» به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مرادي نسب، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مرادي نسب

محل تولد : سمنان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حسين مرادي نسب در سال 57 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه حقاني كه زير نظر شهيدان قدوسي و بهشتي بود مشغول تحصيل شدم .

دوره مقدماتي و دوره سطح و كفايه و مكاسب را در آنجا گذراندم كه از محضر اساتيدي بزرگ همچون آقايان آيت الله استادي ، مصلحي (قدس سره) و بحريني بهره بردم . و در دروس خارج اصول و فقه آقايان حضرات آيات مكارم شيرازي ، فاضل لنكراني ، نوري همداني ، سبحاني و تبريزي شركت كردم ؛ در ضمن در دوره تربيت مربي كودكان كه از طرف دفتر تبليغات اسلامي برگزار مي شد شركت كردم و چون علاقه به تاريخ اسلام داشتم در اين حوزه فعاليت خود را آغاز كردم و در دفتر همكاري حوزه و دانشگاه دوره آموزشي و پژوهشي را گذراندم و در پايان نامه خود را تحت عنوان نقد و بررسي متن مغازي موسي بن عقبه (م 141) دفاع كردم ؛ اين پايان نامه در سال 80 رتبه برتر پژوهشي از طرف دبيرخانه ارشاد و فرهنگ اسلامي شناخته شد .

مرزباني بغدادي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(384/ 378/ 371 -297/ 296/ 287 ق)، محدث، اخبارى، مورخ و اديب معتزلى. معروف به كاتب مرزبانى. اصلش از خراسان است و در بغداد به دنيا آمد. او را جاحظ زمانش خوانده اند. در حديث ثقه بود و معتزلى، اما گفته اند كه به تشيع نيز گرايش داشت و نيز گفته اند كه او اولين كسى است كه «ديوان» يزيد بن معاوية بن ابى سفيان را جمع آورى و تدوين نمود. از ابوالقاسم عبداللَّه بن محمد بغوى و ابوحامد محمد بن هارون حضروى و احمد بن سليمان طوسى و ابوبكر بن دريد و ابوعبداللَّه نفطويه و ابوبكر محمد بن قاسم انبارى و ابوبكر ابن ابى داوود سجستانى و از همطبقه آنها حديث شنيد. ابوعبداللَّه صيمرى و ابوالقاسم

تنوخى و على بن ايوب قمى و ابومحمد حسن بن على جوهرى و محمد بن مظفر دقاق و عتيقى و ديگران از وى حديث شنيدند. به گفته ى ابوعلى فارسى نحوى مرزبانى از محاسن دنيا بود و عضدالدوله با تمام عظمتش بر در خانه او مى ايستاد تا او از منزل خارج شود. خانه او مجمع فضلا و اديبان بود. گفته اند كه او اولين واضع علم بيان بوده است و نيز گفته شده كه او از مشايخ شيخ مفيد است. در بغداد درگذشت. ابوبكر خوارزمى فقيه بر او نماز گزارد و در منزلش، در قسمت شرقى، در محله عمر رومى دفن شد. او در فنون مختلف علوم اسلامى تصنيفات و تأليفات بسيارى نگاشت. از آثارش: «اخبار الشعراء»، كه عده اى آن را با «اخبار الشعراء المحدثين» يكى دانسته اند؛ «معجم الشعراء»، شامل پنج هزار اسم، در هزار برگ؛ «اخبار المعتزلة»؛ «تلقيح العقول»؛ «الرياض»؛ «الازمنة»، در هزار برگ؛ «الاوائل»، در حدود هزار برگ؛ «الدعاء»؛ «المعلى فى فضائل القرآن»؛ «ذم الدنيا»؛ «الشباب و الشيب»؛ «كتاب الشعر»؛ «اشعار النساء»؛ «اشعار الخلفاء»؛ «الزهد و اخبار الزهاد»؛ «الفرج»؛ «العبادة»؛ «اخبار المحتضرين»؛ «المراثى»؛ «المغازى»؛ «الهدايا»؛ «نسخ العهود الى القضاة»؛ «المديح فى الولائم و الدعوات»؛ «اخبار النحاة»؛ «اخبارالمتكلمين»؛ «شعراء الشيعه»؛ كتاب «ما نزل من القرآن فى على (ع)»؛ كتاب «المفصل»، در علم بيان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (210/ 7)، اعيان الشيعه (33/ 10)، انساب سمعانى (257 -256/ 5)، ايضاح الكمنون (80/ 2)، تاريخ الاسلام (حوادث 87 -86/ 400 -381)، تاريخ بغداد (136 -135/ 3)، تأسيس الشيعه (95 -94)، الذريعه (162/ 25 ،147/ 24 ،290 ،218 -217/ 21 ،250/ 20 ،192/ 14 ،23/ 13

،314/ 11 ،429/ 4 ،472 -471/ 2 ،531 ،336 -335/ 1)، روضات الجنات (323 -322/ 7)، ريحانه (283 -282/ 5)، سير النبلاء (449 -447/ 16)، شذرات الذهب (112 -111/ 3)، العبر (166 -165/ 2)، فوائد الرضوية (588)، الفهرست لابن النديم (193 -190)، الكامل (167 -166/ 7)، كشف الظنون (1734 ،1106)، الكنى و الالقاب (179 -177/ 3)، لسان الميزان (427 -426/ 6)، معجم الادباء (272 -268/ 18 ،47/ 1)، معجم المؤلفين (98 -97/ 11)، المنتظم (26/ 9)، الاعتدال (641 -640/ 3)، النجوم الزاهرة (170/ 4)، الوافى بالوفيات (237 -235/ 4)، وفيات الاعيان (356 -354/ 4)، هدية الاحباب (238)، هدية العارفين (54/ 2).

مرعشي نجفي، شهاب الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1411 -1318/ 1315 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى، مرجع تقليد، محدث، نسابه، رجالى، مدرس، مورخ و رياضيدان. نسبش به امام سجاد (ع) مى رسد. در نجف به دنيا آمد. مقدمات و علوم ادبى را از پدرش و شيخ مرتضى طالقانى و علم تجويد را از شيخ نورالدين شافعى بكتاشى و علم انساب آل رسول را از پدرش و سيد محمدرضا صائغ بحرانى و علم تفسير را از پدرش و شيخ محمدحسين شيرازى عسكرى و متون فقه و اصول را از شيخ محمدحسين شيرازى عسكرى و ميرزا محمدعلى چهاردهى رشتى و فقه و اصول استدلالى را از آقا ضياءالدين عراقى و شيخ مهدى مازندرانى و سيد حسن صدر و شيخ مهدى خالص و علم كلام را از شيخ محمدجواد بلاغى و شيخ محمداسماعيل محلاتى و رياضيات را از شيخ ياسين عليشاه هندى و ميرزا محمود اهرى فراگرفت. در 1342 ق به تهران آمد و در عرفان و علوم عقلى از محضر ميرزا مهدى آشتيانى و ميرزا طاهر

تنكابنى و در رياضيات از محضر ميرزا حيدرعلى نايينى استفاده نمود. سپس به قم رفت و در محضر آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى تلمذ نمود و از او و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آقا ضياءالدين عراقى اجازه ى اجتهاد داشت. او از علماى عامه و علماى زيديه و علماى اسماعيليه و بسيارى از علماى اماميه اجازه روايت داشت. پس از درگذشت آيت اللَّه حايرى وى عهده دار اداره حوزه ى علميه، تدريس، مرجعيت و امامت جماعت و ايجاد بناهاى خيريه و انتشار كتب گرديد. در قم درگذشت و در كتابخانه ى خود دفن شد. از آثارش: بناى مدارس: علميه، مهديه و مؤمنيه در قم؛ تأسيس حسينيه ى مركز تبليغى قم؛ كوى آيت اللَّه مرعشى نجفى، بالغ بر يكصد و چهل خانه، براى سكونت طلاب و فضلاء؛ كتابخانه ى آيت اللَّه مرعشى نجفى در قم، كه بيش از سى و پنج هزار كتاب آن از كتب شخصى ايشان و بقيه اهدايى مردم است و متجاوز از پانزده هزار كتاب خطى نفيس دارد و از اين رو از كتابخانه هاى كم نظير ايران به حساب مى آيد. از آثار علمى وى: «اجوبة المسائل»؛ «اعيان المرعشيين»، در شرح احوال خاندان مرعشى؛ «انس الوحيد»؛ «التجويد»؛ «روض الرياحين»؛ «طبقات النسابين»، از صدر اسلام تا عصر حاضر؛ «الفروق»؛ «القبلة»، مشتمل بر مباحث هيئت؛ «المسلسلات الى مشايخ الاجازات»؛ «مشجرات آل الرسول (ص)»، در انساب آل محمد (ص)؛ «مصباح الهداية فى شوارع الكفاية»، كه حاشيه مختصر بر «كفاية الاصول» آخوند خراسانى است؛ «المعول فى امر المطول»؛ «مقدمة التفسير»؛ «مناسك الحج»؛ «الهداية»، در شرح «الكفاية»؛ «مسارح الافكار فى حل مطارح الانظار»؛ «مزارات علويين» در ايران و غيره؛ «الصناعات الفقهية»، در شرح الفاظ مصطلح فقهاء؛ «جذب

القلوب الى ديار المحبوب»؛ حاشيه بر «تفسير بيضاوى»؛ حاشيه بر «معالم»؛ حاشيه بر «مكاسب» شيخ انصارى؛ «الرد على مدعى التحريف».[1]

يكى از مفاخر امروز عالم تشيع است كه حق عظيمى بر حوزه علميه قم و اسلام و مسلمين دارد و يكى از افتخارات بزرگ شيعه است و در ميان عموم مسلمين شهرت بسزائى دارد و بسيار مورد تجليل و تكريم علماء اهل سنت مصر و سوريا و يمن و حجاز و پاكستان و هندوستان و افغانستان و جاوه و سودان و اندونزى و غيره است و از وى به امام اعظم و علامه اكبر و نسابه بحاثه و مجاهد بزرگ تعبير مى كنند.

اسم شريفش سيد شهاب الدين و كنيه اش ابوالمعالى و شهرتش مرعشى نجفى است.

در صبح روز پنجشنبه بيستم ماه صفر 1318 قمرى در نجف اشرف متولد و جامع شرافت حسب و فضيلت نسب مى باشد زيرا از طرف پدر به سيد فقيه نبيه عارف عابد زاهد محدث علامه سيد قوام الدين مرعشى مشهور به ميربزرگ موصول مى باشد كه از بزرگترين خانواده هاى علويين و اشرف و اجمل و انبل ايشان بوده و در هر طبقه متحلى بحليه مزاياى دينى و دنيوى و نوعا عالم ربانى و يا متمكن به اريكه جهانبانى و يا طبيب حاذق و يا نقيب بصير و يا وزير روشن ضمير و مانند اينها بوده اند و جده پدرى ايشان شريفه طباطبائيه و جده مادرى ششمى وى كه مدفون در رواق مطهر حضرت رضا عليه السلام است دختر شاه عباس صفوى مى باشد.

شرف تتابع كابر عن كابر

كالرمح انبوب على انبوب

نسب شريفش چنانچه مشروحا ذكر شد بسى وسه واسطه به امام چهارم حضرت على بن الحسين زين العابدين عليهماالسلام منتهى مى شود و والده

ماجده ايشان علويه صالحه فاضله بنت مرحوم آيت الله آقاسيد ابوالقاسم خوئى فرزند مرحوم آقا سيد مهدى خوئى است كه از بنى اعمام مرحوم آيت الله العظمى آقاى حاج سيدحسين كوه كمرى عم بزرگوار مرحوم آيت الله آقاى سيدمحمد حجت مى باشد.

ترجمه اين بزرگوار زينت كتب رجالى مانند اعيان الشيعه و ريحانه الادب جلد چهارم صفحه 11 و علماء معاصرين صفحه 217 و آثارالحجه جلد 2 صفحه 46 و معارف الرجال جلد دوم صفحه 268 و مشاهير دانشمندان اسلام جلد چهارم صفحه 108 طبقات الشيعه جزء دوم از قسم اول صفحه 847 و ده ها كتاب ديگر مانند زندگانى پيشواى اسلام عمادزاده اصفهانى و مقامات معنوى آقاى معلم و غيره مى باشد.

علماء معاصرين گويد: صاحب ترجمه از اكابر و اجلاء عصر حاضر ما كه علامه فهامه نسابه فقيه اصولى محدث رجالى اديب اريب فاضل كامل مورخ رياضى حاوى الفروع و الاصول جامع المعقول و المنقول و بكثرت مشايخ نسبت به اهل عصر خود ممتاز و در اخلاق فاضله داراى امتياز و مرجع سوالات متنوعه بسيارى از ديگر فرق مسلمين بلكه از علماء نصارى مى باشد كه پرسشهاى گوناگون از بلاد دور و دراز به حضرتش فرستاده و به پاسخ متين و متقن نائل مى گردند. كه از آنهاست سوالات شيخ عبدالسلام كردى شافعى و سوالات فاضل متبحر عيسى اسكندر معروف لبنانى است كه در عصر ما از مشاهير نويسندگان علماء نصارى است و صاحب ترجمه علاوه بر مراتب علمى مساعى جميله عملى در ترويج دين مقدس اسلامى و اعلاء كلمه حق به كار برده جمعى از يهود و نصارى در اثر تبليغات حقايق سمات وى مشرف به اسلام شدند و نيز گروهى از

باييه و صوفيه و ديگر منحرفين از اسلام و ايمان باذعان عقايد حقه جعفريه مستبصر گرديده اند و در ادوار زندگانى خود با فحول رجال و متخصصين هر فنى ملاقات و از هر باغى گلى چيده و از هر بلبلى نوائى شنيده و مرجع افاده و استفاده افاضل وقت خود بوده و مى باشند.

و از كثرت زهد و ورع پيرامون زخارف دنيويه نگرديده و علاقه قلبى را بالمره از آنها قطع و فقط به جمع كتب متنوعه علميه كه آن هم محض آخرت و آخرت محض است و ربطى به زخارف دنيويه ندارد ميل مفرطى داشته و دارند و كتابخانه ايشان مانند نگارخانه ارتنك حاوى گلهاى رنگارنگ مى باشد كه هر يك از فقيه و اصولى و حكيم و متكلم و منطقى و رجالى و رياضى و اديب و طبيب و متخصصين علوم غريبه و صنايع عجيبه مى توانند از آن گلزار محمدى و بوستان علوى موافق دلخواه خود گلى چيده و يا عطرى مناسب مشام خود استشمام نمايد.

در سخاوت و بذل و كرم و سعه صدر نادره زمان و وحيد دورانست. مراجع و زعماء مبسوط اليد بسيارى ديده ام ولى به اين صفات و خصايص كمتر يافته ام.

انصاف مى دهم كه دليران و دلبران

بسيار ديده ام ولى نه به اين حسن دلبرى

بالاخص در اعطاء كتب و انفاق انگشتر كه اقتداء به جد كرام خود اميرالمومنين عليه السلام نموده و هزاران نفر از دانشمندان و علماء اعلام و خطباء عظام و اصناف ديگر انام را به بذل انگشتر عقيق و فيروزه و غيره مسرور و مفتخر نموده است.

اساتيد و مشايخ اجازه معظم له

آن جناب مقدمات را از مرحوم شيخ زاهد عابد شيخ مرتضى طالقانى

و والد معظم خود و ديگر مشايخ وقت اخذ نموده و علم تجويد را از شيخ نورالدين شافعى بكتاشى كه در تلاوت قرآن عاصم زمان خود بوده اخذ و علم انساب آل رسول صلى الله عليه و آله را از والد معظم خود و از استاد عماد سيد محمدرضا صائغ بحرانى و ديگر اساتيد فن تلمذ نموده و علم تفسير را از والد مكرم و عالم زاهد صاحب كرامات شيخ محمدحسين بن محمدخليل شيرازى عسكرى و متون فقه و اصول را از شيخ محمدحسين مذكور و هم ميرزا محمدعلى رشتى صاحب كتاب شرح القبله و آقا ميرزا محمود شيرازى و آقا شيخ محمدحسين قاجارى تهرانى نجفى و ديگر اجلاء وقت تلمذ نموده و در فقه و اصول استدلالى حاضر حوزه مرحوم آيت الله آقا ضياءالدين عراقى و آيت الله شيخ مهدى نوائى مازندرانى و ديگر اجلاء و سه سال در سامره و كاظمين در فقه و حديث و رجال و دراية حاضر حوزه مرحوم آيت الله آقا سيد حسن صدر و در اصول از بحث مرحوم آيت الله شيخ مهدى خالصى استفاده كرده آنگاه به نجف مراجعت و علم كلام و تفسير را از آيت الله شيخ مهدى خالصى استفاده كرده آنگاه به نجف مراجعت و علم كلام و تفسير را از آيت الله شيخ مهدى خالصى استفاده كرده آنگاه به نجف مراجعت و علم كلام و تفسير را از آيت الله شيخ محمدجواد بلاغى و آيت الله شيخ محمداسمعيل محلاتى فراگرفته و در سال 1342 ق به تهران وارد و در آنجا حدود يكسال توقف نموده و عرفان و علوم عقليه و رياضيات و بعض فنون ديگر را از افاضل تهران مانند

آيت الله آقا حسين نجم آبادى و آيت الله حاج شيخ عبدالنبى نورى و ديگران استفاده كرده تا آنكه حاوى مراتب علميه و عمليه عقليه و نقليه گرديده و در سال 1343 قمرى مهاجرت به قم نموده و تا اين تاريخ كه سال 1393 هجريست پنجاه سال در اين بلده طيبه مشغول به تدريس و تاليف كتب متنوعه و اقامه جماعت و مرجعيت و سرپرستى حوزه مقدسه علميه قم مى باشند و با اين همه مشاغل و گرفتاريهائى كه شب و روز وى را مستغرق نموده است كمتر مستحب و نافله است كه از وى فوت شود.

مشايخ اجازه آن جناب كه تمامى از مراجع تقليد و علماء اعلام و فقهاء عظام فريقين اماميه و عامه و زيديه و اسماعيليه اند از دويست نفر متجاوز است كه براى تبرك چند نفر آنان را ذكر مى نمايم.

1- السيد حسن صدر كاظمين 2- السيد نجم الحسن الهتدى موسس مدرسه الواعظين در لكنهو هندوستان 3- السيد ناصر حسين ابن آيت الله السيد حامد حسين صاحب عبقات الانوار 4- السيد محسن الامين الشامى 5- السيد ابوالقاسم الدهكردى 6- السيد عبدالحسين بروجردى آل كمونه 8- الشيخ على بن محمد الرضا آل كاشف الغطاء 8- الشيخ هادى آل كاشف الغطاء 9- الشيخ مرتضى آل كاشف الغطاء 10- الشيخ محمدجواد البلاغى 11- الشيخ محمداسماعيل محلاتى 12- السيد جعفر آل بحرالعلوم 13- الشيخ فتح الله شريعت اصفهانى 14- الميرزا محمد العسكرى التهرانى 15- آيت الله السيد ابوالحسن اصفهانى 16- آيت الله السيد محمد فيروزآبادى 17- آيت الله الميرزا حسين نائينى 18- آيت الله الحاج الشيخ عبدالكريم الحايرى 19- آيت الله الحاج آقاحسين قمى 20- آيت الله حاج آقاحسين بروجردى و آيت الله آخوند ملامحمدحسين فشاركى و آيت الله آقاسيد محمد نجف آبادى

و آيت الله آقاسيد على نجف آبادى و آيت الله آقا شيخ عبدالنبى نورى و آقاى امام جمعه خوئى و آقاى شيخ مهدى حكمى قمى و آقاى شيخ محمدعلى آيت الله شاه آبادى و آقا ميرزا ابوالهدى كرباسى و آقاى حاج شيخ على اكبر نهاوندى مشهدى و آقا سيد محسن اراكى و آقاى حاج شيخ محمدباقر بيرجندى و آقاى حاج شيخ عباس محدث قمى و آقاى حاج شيخ محمدحسين اصفهانى كمپانى و آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى صاحب حاشيه كفايه و آقا شيخ عبدالحسين رشتى صاحب حاشيه كفايه و آقاسيد مهدى بحرانى نسابه نجفى و آقاميرزا محمدعلى اردوبادى و آقا سيدمحمدباقر كشميرى و آقاسيد راحت حسين رضوى كوپال پورى و آقا سيد عبدالباقى شيرازى ملاباشى و صدها نفر ديگر و اجازات اجتهاد ايشان از آقا ضياءالدين عراقى و آقاى فشاركى و آقاى يثربى كاشانى و آقا شيخ محمدحسن اصفهانى و آقا شيخ عبدالكريم يزدى.

آثار علمى و قمى معظم له كه به طبع رسيده و يا مخلوط مانده است بسيار است از آن جمله:

1- تعليقات بر احقاق الحق قاضى نورالله شهيد در بيست و شش مجلد كه يازده مجلد آن به طبع رسيده و باقى آماده براى طبع مى باشد و اين تعليقات خود شرح مبسوط و كتاب مستقلى در ولايت اميرالمومنين على عليه السلام و خاندان عصمت و طهارت و امامت ائمه معصومين عليهم السلام و فضائل آن خاندان است از هزاران كتب اهل سنت انتخاب شده بنحو استدلال با رعايت اختصار.

2- غايه القصوى لمن رام التمسك بالعروه الوثقى حواشى بر عروه الوثقى علامه يزدى در دو مجلد بزرگ.

3- توضيح المسائل كه بكرات به طبع رسيده 4- حاشيه بر فصول المهمه شيخ حر عاملى 5- كتاب الهدايه

حاشيه بر كفايه.

6- دفع الغاشيه عن وجه الحاشيه (حاشيه بر حاشيه ملاعبدالله يزدى در منطق) 7- المعول فى امر المطول.

8- جذب القلوب الى ديار المحبوب در سوانح و وقايع ايام عمر 9- مسارح الافكار فى حل مطارح الانظار حاشيه بر تقريرات اصول شيخنا الانصارى.

10- مشجرات آل الرسول كه از بزرگترين تصنيفات شيعه و گرانبهاترين كتب در انساب است در چند مجلد.

11- الرساله الافطسيه در نسب گروهى از سادات طفرود كه در تهران چاپ شده.

12- الرحله الشيرازيه كه در مسافرت به شيراز نوشته اند 13- الرحله الاصفهانيه در مسافرت به اصفهان تاليف نموده اند.

14- مزارات علويين در ايران و خارج ايران.

15- كتاب المسلسلات فى مشايخ الاجازات در سه مجلد به شرح زير 1- در اجازات علماء اماميه از اثناعشريه كه به معظم له داده اند 2- اجازاتى كه علماء عامه از حنفى ها و مالكيها و شافعيها و حنبليها و زيديه و غير آنان كه براى آن جناب نوشته اند 3- اجازاتيكه ايشان به ديگران داده اند.

مرجع تقليد، محقق، عالم دينى.

تولد: 1276(20 صفر 1315 ق.)، نجف اشرف.

درگذشت: 7 شهريور 1369(7 صفر 1412 ق.) قم.

آيت الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى، فرزند سيد شمس الدين، آموزش هاى اوليه خود را نزد پدر و جده اش آغار كرد. پس از اين در حوزه هاى درس اساتيد شركت كرد. در وس مقدماتى را نزد پدر، شيخ مرتضى طالقانى، شيخ محمدحسن سدهى اصفهانى نجفى، شيخ شمس الدين شكوئى قفقازى، سيد محمدكاظم خرم آبادى نجفى، ميرزا محمود معلم و نيز جده خود بى بى شمس شرف بيگم طباطبايى فراگرفت. وى تجويد و قرائت قرآن را از ميرزا ابوالحسن مشكينى نجفى، پدرش سيد شمس الدين مرعشى نجفى، سيد آقا شوشترى، شيخ عبدالسلام كردستانى شافعى و شيخ نورالدين بكتاشى

شافعى آموخت. علم انساب را از پدر خود از سيد محمدرضا موسوى بحرانى و سيد محمد مهدى غريقى صائغ و تفسير قرآن را از پدر و از شيخ محمد حسين شيرازى، سيد هبةالدين شهرستانى و سيد ابراهيم رفاعى شافعى بغدادى و فقه و اصول را از پدر خود و از شيخ مرتضى طالقانى، سيد محمدرضا مرعشى نجفى رفسنجانى شيخ غلامعلى قمى، ابوالحسن مشكينى نجفى، سيد آقا شوشترى، ميرزا حبيب الله اشتهاردى، ميرزا محمد تهرانى، ميرزا محمدعلى كاظمينى، شيخ عبدالحسين رشتى، ميرزا آقا سيد ابراهيم اصطهباناتى، شيخ موسى كرمانشاهى، شيخ نمعت الله لاريجانى، سيد على طباطبائى يزدى، شيخ محمدحسين شيرازى، ميرزا محمود شيرازى، سيد جعفر بحرالعلوم، سيد محمدكاظم خرم آبادى و عباس خليلى و علوم رياضى و هيئت را از شيخ عبدالكريم بوشهرى، سيد ابوالقاسم موسوى خوانسارى، دكتر عندليب زاده، ميرزا محمود اهرى، محمد محلاتى، شيخ عبدالحميد رشتى، احمد منجم، سيد محمدكاظم عصار، جمال الدين كرباسى و علم طب را از پدر و از محمدعلى خان مؤيد الطباء و علم رجال و درايه و حديث را از پدر و از سيد ابوتراب خوانسارى، شيخ عبدالله مامقانى، شيخ محمد حرزالدين نجفى، ميرزا على حسينى مرعشى شهرستانى و ميرزا ابوالهدى كرباسى، فقه و اصول استدلالى را از آيت الله ضياءالدين عراقى، آيت الله سيد احمد بهبهانى، شيخ احمد كاشف الغطاء، شيخ على اصغر ختيايى تبريزى، شيخ محمدحسين كاشف الغطاء، شيخ على بن باقر نجفى، شيخ محمداسماعيل محلاتى، شيخ عبدالنبى نورى، سيد ابراهيم اصطهباناتى، حسين نجم آبادى، آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى، سيد على يثربى كاشانى و محمدرضا مسجدشاهى فراگرفت. آنگاه در شهرهاى سامرا و كاظمين مدت سه سال فقه و حديث و رجال را از آيت الله سيد حسن

صدر و اصول را نزد آيت الله شيخ مهدى خالصى آموخت و بعد از مراجعت به نجف اشرف علم كلام را نزد آيت الله شيخ محمد جواد بلاغى، شيخ محمد اسماعيل محلاتى، سيد هبةالدين شهرستانى، على اكبر يزدى، پدر خود و ديگران آموخت.

آيت الله مرعشى موفق به دريافت بيش از چهارصد اجازه ى روايتى و تعدادى اجازات اجتهاد و اجازات نفسى از مشايخ ديگر گرديد كه اجازات كتبى وى در كتاب المسلسلات فى الاجازات آمده است.

آيت الله مرعشى نجفى در بيست و يكم محرم 1342 از نجف به ايران آمد و پس از سفرى به مشهد و تهران و شهر رى، به قم سفر كرد و به سبب درخواست آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى در قم ساكن شد و مدتى هم در جلسات درس ايشان و حوزه هاى دررس آيت الله حاج شيخ مهدى حكمى قمى، آيت الله سيد على يثربى كاشانى و على اكبر مدرس يزدى، معروف به حكيم الهى و ديگر علما شركت كرد.

آيت الله مرعشى نجفى از زمان ورود به قم، در كنار آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى به تحكيم پايه هاى حوزه ى نوپاى قم پرداخت. ورود وى به ايران و قم مصادف بود با آغاز زمامدارى رضاشاه بود كه با مظاهر اسلام و تشيع به مبارزه برخاسته بود. او در مقابل فشارها و ضربات رضاشاه عليه حوزه و روحانيت مردانه ايستاد و جلسات درس او منظم بين شش تا هفت جلسه درس در مدرسه فيضيه، صحن و حرم حضرت معصومه (س) برقرار مى شد. به اين ترتيب وى را مى توان يكى از مؤسسان حوزه ى علميه ى قم به شمار آورد كه تا هنگام رحلت آيت الله حائرى يزدى، همگام با ايشان فعاليت كرد. پس از رحلت آيت الله حائرى

يزدى نيز در جهت حفظ و بقاى حوزه كوشش كرد. در آن زمان حلقه هاى دروس خارج فقه و اصول خود را تشكيل داد.

آيت الله مرعشى پس از رحلت آيت الله بروجردى در 1380 ق. جزو معدود مجتهدانى بود كه به عنوان مرجعيت شيعه انتخاب گرديد و از آن پس به عنوان يكى از اركان اصلى حوزه و جهان تشيع درآمد و به سهم خويش در اداره ى حوزه ى علميه ى قم شركت نمود. وى بيشتر از هفتاد سال به تدريس در حوزه ى علميه ى قم مشغول بود.

آثار و تأليفات وى به اين شرح است: تعليقات احقاق الحق قاضى نورالله مرعشى شوشترى شهيد كه بيست و هفت جلد آن منتشر شده و تا پنجاه جلد مى رسد، مشجرات آل رسول الله الاكرام (ص)، شرح و حاشيه بر عمدة المطالب (در چند مجلد)، طبقات النسابين، الهداية فى معاضل الكفاية، حواشى رسائل شيخ مرتضى انصارى، المسلسلات فى الاجازات، مسارح الافكار فى مطارح الانظار (حاشيه بر تقريرات شيخ انصارى)، المعول فى امر المطول، الوقت و القبلة الرد على مدعى التحريف، مصطلحات فقهيه، الغاية القوى، سلوة الحزين و مونس الكئيب، المشاهد و المزارات، القصاص على صوء القرآن و سنته (به قلم عادل علوى، 1374).

از خدمات فرهنگى آيت الله مرعشى نجفى مى توان به اين موارد اشاره كرد: ساختن مدارس علوم دينى و تعمير آنها در قم مدارس مهديه در خيابان باجك، مؤمنيه در خيابان چهارمردان، شهابيه در خيابان امام خمينى، مرعشيه در خيابان آيت الله مرعشى (ارم سابق قم)، ساخت و تعمير و بازسازى مساجد در ايران و جهان، ساخت و تعمير بيمارستان ها از جمله بيمارستان كامكار در قم، درمانگاهى در بيمارستان نكويى قم، آسايشگاه معلولين در قم، ساختمان بخش

قلب بيمارستان نكويى، مركز توانبخشى بهزيستى واقع در ميدان امام خمينى قم كه دارالشفاى آل محمد (ص) نيز ناميده مى شود، تأسيس كتابخانه با خريد قطعه زمين به مساحت 1500 متر مربع مقابل مدرسه مرعشيه در خيابان آيت الله مرعشى (ارم سابق) كتابخانه اى با زيربناى 3500 متر در پنج طبقه ساخته شد كه در نيمه ى شعبان 1349 با حدود 16000 جلد كتاب چاپى و خطى افتتاح گرديد. بعدها طبق حكم حضرت امام (ره) دولت قطعه زمينى در كنار كتابخانه با مساحت 2400 متر مربع فراهم و در اختيار توليت كتابخانه قرار داد. در توسعه ى جديد 16000 متر مربع زيربنا در هفت طبقه با ظرفيت سه ميليون جلد كتاب چاپى و بيش از 120000 جلد كتاب خطى ملحوظ شده است.

اين كتابخانه (تا سال 1374) نزديك به 500000 جلد كتاب چاپى، 35000 مجلد با 50000 عنوان نسخه خطى، بيش از 20000 جلد كتاب چاپى به زبان هاى لاتين، نزديك به 5000 جلد نسخه عكسى، حدود 8000 ميكروفيلم و بيش از هزار عنوان روزنامه و نشريه دارد. همچنين مجهز به دستگاه هاى مدرن آتش نشانى، مبارزه با آفات طبيعى، دستگاه هاى قرنطينه و آفت زدايى است.

آيت الله مرعشى نجفى پيش از فوت چند بار در بيمارستان هاى قم و تهران بسترى شد و دوبار هم براى درمان به خارج از كشور يعنى اسپانيا و انگلستان مسافرت نمود. اما سرانجام در شامگاه روز چهارشنبه هفتم ماه صفر 1412 برابر با هفتم شهريور ماه 1369 در سن نود و شش سالگى، پس از اقامه ى آخرين نماز جماعت در صحن حضرت فاطمه معصومه (س) و بازگشت به منزل گرفتار حمله و سكته قلبى شد و درگذشت. پيكر وى در كتابخانه

عمومى خود ايشان دفن گرديد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (181 -177)، الذريعه (204/ 23 ،276/ 21 ،376/ 20 ،355 ،264/ 18 ،186/ 16 ،88/ 15 ،215 ،140/ 12 ،378/ 6 ،260/ 2)، ريحانه (134 -129/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 848 -847/ 14)، علماء معاصرين (219 -217)، گلزار معانى (702 -695)، گنجينه ى دانشمندان (52 -37/ 2 ،215 -211 ،56 -51/ 1)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1190 -1189/ 3).

مروجي طبسي، محمدمحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد محسن مروجي طبسي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1360/1/1

زندگينامه علمي

پدر اينجانب علاوه بر پدر بودن استاد اصلي من در پيشرفت هاي علمي اين حقير بوده است و نقش بسزايي در تربيت علمي من روا داشته اند و در دامان ايشان پرورش يافتم .

مدرسه علميّه شهيدين و مديريت محترم اين مدرسه كه زمينه رشد علمي طلاب را در اين مدرسه شريف فراهم ساخته اند ، كه در قالب واحد تحقيقات مدرسه و اساتيد مبرز آن و كتابخانه غني و متين، اين زمينه فراهم شد .

قبل از ورود به حوزه در ايام ماه مبارك رمضان در محله ، مكاني به نام مدرسه قرآن و عترت وجود داشت كه در ليالي ماه مبارك رمضان به آنجا رفته و دروس معارف و تفسير را فرا مي گرفتم و از آنجا نوشتن و تحقيق شروع شد كه اولين كار خلاصه تفسير سوره مدثر بر اساس تفسير نمونه بود .

در سال 1376 اوائل دوران طلبگي با گروهي از دوستان طلبه قرار خلاصه برداري و مباحثه كتب شهيد مطهري را شروع كرديم كه در ادامه اين مباحثات

تبديل به بررسي زندگي اهل بيت شد ولي به اين صورت كه ايام شهادت و ولادت اهل بيت (ع) را تحقيق مي كرديم و به نوبت در ايام شهادت و ولادت هر معصوم بر اساس منتهي الآمال براي جمع كنفرانس مي داديم كه محصول اين جلسات نخستين مقاله اين حقير به نام "خديجه مادر امت" شد كه در مجله كوثر به چاپ رسيد و كم كم به صورت فردي در مورد شخصيت هاي تاريخي قرآني شروع به نگارش و قلم زدن كردم مانند "پيامبران ناشناخته" كه در قرآن اسامي آنها آمده ولي اطلاعات دقيقي درباره آنان وجود ندارد ( مانند حضرت ادريس ، الياس ، اليسع و ذوالكفل عليهم السلام ) كه تمامي آنها در مجلات كوثر، سروش وحي و مبلغان و گلستان قرآن به چاپ رسيده است .

درسال 1381 ، مدرسه شهيدين به مناسبت سال امام علي عليه السلام همايشي تحت عنوان "علي امام قرنها" برگزار نمود كه در آنجا مقاله اي به نام "علي نخستين مسلمان" ارائه شد و حائز رتبه ممتاز و اول شد .

در سال 1382 و 1383 نيز به مناسبت سال امام علي و امام حسين همايش هايي تحت عنوان "نهج البلاغه آشناي غريب" و "خورشيد نيزه ها" برگزار شد كه در آن مقاله اي به نام بازخواني يك ريزش (سعد بن ابي وقاص) و عبدالله بن عباس و قيام حسيني ارائه شد كه حائز رتبه ممتاز و اول شد كه در مجله كوثر و تاريخ در آيينه پژوهش به چاپ رسيد .

در حال حاضر نيز مشغول نگارش امامان شيعه از ديدگاه اهل سنت هستم كه چهار امام آن نوشته

شده و در مجله كوثر به چاپ رسيده است و اميدوارم خداوند متعال و اهل بيت عصمت بويژه امام زمان (عج) توفيقاتشان را بر ما بيفزايند و زير سايه توجهات آنان قلم فرسايي كنيم و اهل عمل به اين علوم باشيم .

مستوفي قزويني، حمدالله

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 750 ق)، مورخ و شاعر. وى از يك خاندان كهن مستوفيان در قزوين متولد شد. پدر حمداللَّه به عنوان مستوفى در دستگاه ايلخانان خدمت مى كرد و به همين دليل مستوفى لقب گرفتند. او از آغاز جوانى بنابر سيرت آباء و اجداد به خدمت ديوانى اشتغال داشت، ابتدا به خدمد خواجه رشيدالدين فضل اللَّه درآمد و به امر كتابت مشغول شد. حمداللَّه در سال 711 ق حاكم و مستوفى ابهر و زنجان و طارم شد و پس از قتل خواجه رشيدالدين فضل اللَّه، در سلك ملازمان خواجه غياث الدين محمد فرزند خلف وزير مقتول، درآمد و تا سال 736 ق در خدمت وى باقى بود تا آن بزرگوار نيز به قتل رسيد. سفرهايى به تبريز و بغداد و شيراز و اصفهان كرد و در قزوين درگذشت. از او سه اثر معتبر باقى است: «تاريخ گزيده»؛ «نزهه القلوب»؛ منظومه ى معروف «ظفر نامه» كه مشتمل بر هفتاد و پنج هزار بيت است.[1]

مستوفى مورخ و جغرافى دان معروف (ف. 750 ه.ق.). وى از نژاد عرب بود و سلسله نسب خود را به حر بن يزيد رياحى ميرسانيد، ولى افراد خاندان او ساليان دراز در قزوين سكونت داشتند. وى صحبت دانشمندان را درك مى كرد و مخصوصا از مصاحبت رشيدالدين در مباحث علمى خاصه تاريخ بهره مند مى شد. آثار او عبارتست از: تاريخ گزيده (730)، ظفرنامه به سياق شاهنامه (735) و نزهة

القلوب (740)، آرامگاه وى در قزوين است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از سعدى تا جامى (142 -125)، اعيان الشيعه (225/6)، تاريخ ادبيات در ايران (1280 -1276 /3)، تاريخ در ايران (141 -139)، تاريخ گزيده (مقدمه)، تاريخ نظم و نثر (144)، حبيب السير (221/3)، دايرةالمعارف فارسى (865/1)، الذريعه (120/24 ،199/15 ،281/3)، روضات الجنات (154/8)، ريحانه (307 -306 /5)، سرآمدان فرهنگ (319/1)، شخصيتهاى نامى (169 -168)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 186 ،64 -63 /8)، فرهنگ سخنوران (277)، كارنامه ى بزرگان (219 -218)، كشف الظنون (1945 ،1474 ،1120)، گنجينه ى آثار قم (116 ،111 ،75 ،72 /1)، لغت نامه (ذيل/ حمداللَّه)، مجله دانشكده مشهد (س 3، ش 1، ص 93)، مولفين كتب چاپى (958 -957 /2)، مينو در (164 -160 /2)، هفت اقليم (161 -160 /3)، يادداشتهاى قزوينى (950/4).

مسعودي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسين على بن حسين مورخ بزرگ اوايل قرن چهارم (ف. 344 تا 346 ه.ق) از آثار وى «مروج الذهب» و «التنبيه والاشراف» (ه.م) را بايد نام برد وى در سال 345 تا 346 ه. در فسطاط مصروفات نمود.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

مسعودي كوهستاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مورخ. ساكن ماوراءالنهر بود و در دربار ابوالغازى سلطان عبداللطيف خان ازبك (959 -947 ق) مى زيست و به فرمان اين پادشاه كتابى به نام بنيان گذار اين سلسله، ابوالخير خان، تأليف نمود و نام آن را «تاريخ ابوالخير خانى» نهاد. در اين كتاب تاريخ عمومى، از خلقت تا سده ى دهم، با نثرى مزين و آميخته به نظم بيان شده، ولى هدف اصلى از تأليف آن ظاهرا بيان تاريخ سلاطين ازبك بوده است. داستانهاى اين كتاب شامل خلقت عالم، تاريخ پيامبران، خلفاى راشدين، ائمه ى اثنى عشر (ع)، بنى اميه، بنى عباس، شاهان و سلسله هاى ايران، از كيومرث تا يزدگرد، صفاريان، سامانيان، غزنويان، سلجوقيان، چنگيزخان و جانشينان، هلوكو خان و جانشينان، جلايريان و سرگذشت ابوالخير خان و سلسله ى ازبكان مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1554/ 5)، تاريخ نظم و نثر (355).

مشحون، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

موسيقيدان.

تولد: ارديبهشت 1285، تهران.

درگذشت: 28 خرداد 1359.

حسن مشحون پس از تحصيلات مقدماتى وارد مدرسه ى متوسطه شد و پس از اخذ ليسانس در تاريخ و جغرافيا به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. سپس براى ادامه ى تحصيل به اروپا اعزام شد و پس از بازگشت از فرانسه به تدريس در دانشگاه مشغول شد و آخرين مقام ادارى ايشان رياست اداره ى باستان شناسى بود. مشحون در موسيقى از شاگردان حسين هنگ آفرين و اساتيد ديگر بود. حسن مشحون، سه تار و تار مى نواخت و كتاب تاريخ موسيقى ايران را در دو جلد منتشر كرد. وى تحقيقى درباره ى تعزيه و تعزيه وانى در ايران نيز دارد. حسن مشحون در 28 خرداد 1359 درگذشت.

(1359 -1285 ش)، موسيقيدان، محقق و نويسنده. پدر و جدش از ياران نزديك شيخ

فضل اللَّه نورى بودند. وى در تهران به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات مقدماتى به دارالفنون رفت و از آنجا فارغ التحصيل شد. در 1313 ش دررشته ى تاريخ و جغرافيا، از دانشسراى عالى ليسانس گرفت و سپس به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. وى در دبيرستانهاى البرز و دارالفنون سالها تدريس كرد و بعد از آن، چند سال در سمت مدير كلى فرهنگ استان مازنداران، رياست ادراه ى محاكمات وزارت فرهنگ و مديريت كل باستان شناسى بود، تا اينكه در 1347 ش از خدمت بازنشسته شد. مشحون دو سالى هم در دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران به تدريس تاريخ موسيقى پرداخته بود. مشحون سه تار و تار را به خوبى مى نواخت و گاهى شعر نيز مى سرود. وى در تهران درگذشت. از آثار او: «تاريخ موسيقى ايران»، در دو جلد، كه حاصل سى سال تحقيق و تلاش وى است؛ جزوه اى موسوم به «شرح حال و نمونه آثار شيخ محمود شبسترى»؛ يك دوره كتاب درسى «تاريخ و جغرافيا»، براى دبيرستانها كه به همراه دو تن از همكاران تأليف نمود؛ «تاريخ ايران و عرب تا دوره ى غزنويان»؛ «جغرافياى سياسى ايران و آسيا و آفريقا»؛ «جغرافياى طبيعى ايران».[1]

حسن مشحون به سال 1285، در تهران متولد گرديد، پس از تحصيلات مقدماتى وارد مدرسه متوسطه شد و پس از اخذ ليسانس در تاريخ و جغرافيا، به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. وى از نخستين نفراتى بود كه به اروپا براى تحصيل فرستاده شد.

حسن مشحون، پس از بازگشت از فرانسه به تدريس در دانشگاه مشغول شد و آخرين مقام ادارى ايشان رياست اداره ى باستان شناسى بود. مشحون در موسيقى از شاگردان حسين هنگ آفرين

بود و اساتيد ديگرى هم ديده بود. وى مردى بود محقق و موسيقى شناس و در چند سال اخير، تنها كسى بود كه تمام مشكلات اهل موسيقى را مى دانست و حرف او سند بود، چنانچه اگر اختلافى بين موسيقى دانان در مورد گوشه اى از گوشه هاى متعدد و مهجور موسيقى ايرانى بروز مى كرد، حرف حسن مشحون براى آنان حجت بود و هرچه راوى مى گفت بدون هيچ بحث و سخنى مى پذيرفتند.

شادروان حسن مشحون، سه تار و تار را به خوبى مى نواختند و كتابى هم درباره ى تاريخ موسيقى نوشته كه سى سال براى آن زحمت كشيد و نيز تحقيقى درباره ى تعزيه و تعزيه خوانى در ايران. حسن مشحون در خرداد ماه سال 1359 دار فانى را بدرود گفت، روانش شاد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ موسيقى ايران (1/ يازده- پانزده)، مردان موسيقى (175 -174/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (363 -635/ 2).

مشكور، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، اديب، زبان شناس.

تولد: 1297، محله سنگلج تهران.

درگذشت: 25 فروردين 1374، تهران.

محمدجواد مشكور، فرزند حاج شيخ علاءالدين، تحصيلات ابتدايى را در مدرسه ى دارالفنون گذراند. سپس وارد دانشسراى عالى و دانشكده ى معقول و منقول شد و در سال 1318 موفق به اخذ درجه ى كارشناسى در ادبيات فارسى و ادبيات عرب شد. مدتى به تدريس در دبيرستان ها پرداخت و چند سالى به خدمت در وزارت دارايى مشغول شد. مشكور چندى نيز نزد دايى هاى خود شريعت سنگلجى و محمدمهدى سنگلجى به تحصيل علم پرداخت. همچنين از محضر استادانى چون علامه سيد محمدحسين طباطبايى، علامه محمد بن عبدالوهاب قزوينى، مهدى آشتيانى، بديع الزمان فروزانفر، احمد بهمنيار، ملك الشعراى بهار و عباس اقبال بهره برد. همچنين به تحصيل و تحقيق در زبان هاى باستانى باستانى پرداخت وى

از سال 1327 تا سال 1338 به تدريس تاريخ ايران قديم و زبان پهلوى در دانشگاه تبريز مشغول بود. در سال 1332 به پاريس عزيمت كرد و در سال 1336 به اخذ درجه دكترى در تاريخ اسلام و فوق آن نايل آمد. مدت شش سال سردبير مجله ى عربى «الاخاء» بود. در سال 1344 به خدمت تمام وقت دانشسراى عالى درآمد و در كنار آن در دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى و دانشكده ى الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران نيز به تدريس مشغول بود. در سال 1353 به عنوان رايزن فرهنگى ايران عازم سوريه شد و در ضمن به تدريس تاريخ فرق اسلامى به خصوص فرقه هاى شيعه و تاريخ زبان هاى سامى در دانشگاه دمشق پرداخت. دكتر مشكور در مهر سال 1358 پس از قريب چهل سال خدمت دانشگاهى بازنشسته شد ولى همچنان به كار تدريس و تحقيق مشغول بود. برخى از آثار ايشان به اين شرح هستند: كلمات محمد (ص) (متن عربى و ترجمه، 1318)؛ تاريخ اوستا و ادبيات دينى پهلوى (1325)؛ تاريخ ايران باستان به روايت ابن عبرى (يوسف بنيان، ترجهه، 1326)؛ تاريخ مذاهب اسلام يا ترجمه الفرق بين الفرق (ابومنصور عبدالقاهر بغدادى، ترجمه)؛ النكت الاعتقادية (شيخ مفيد محمد بن محمد النعمان، ترجمه، تبريز، 1333)؛ تاريخ مردم اورارتو (كشف يك سنگ، تهران، 1233)؛ تاريخ اورارتو سنگ نبشته هاى اورارتى در آذربايجان (1345)؛ تاريخ اجتماعى ايران در عهد باستان (1347)؛ تاريخ تبريز تا پايان قرن نهم هجرى (1352)؛ نظرى به تاريخ آذربايجان و آثار باستانى و جمعيت شناسى آن (1349)؛ ترجمه تاريخ طبرى قسمت مربوط به ايران (ابوعلى محمد بن محمد بلعمى، 1337)؛ دستورنامه در صرف و نحو

زبان فارسى (1338)؛ فرق الشيعه يا مقالات الامامية و الفرق و اسماؤها و صنوف ها (1325)؛ كارنامه اردشير بابكان (1329)؛ مجوس در كتب مقدس سامى (1325)؛ هفتاد و سه ملت يا اعتقادات مذهب (1337)؛ گفتارى درباره دينكرد (1325)؛ ايران در عهد باستان (1343)؛ تصحيح منطق الطير عطار، اخبار سلاجقه روم (1350)؛ سير انديشه هاى دينى در ايران (1355)؛ تاريخ شيعه و فرقه هاى اسلام تا قرن چهارم هجرى (1357)؛ فرهنگ تطبيقى عربى با زبان هاى سامى و ايرانى (1357)؛ جغرافياى تاريخى ايران قديم (1371)؛ دكتر جواد مشكور چهل و شش عنوان كتاب دارد و بيش از صد مقاله در زمينه ادبيات، تاريخ، اديان و مذاهب، زبان شناسى به زبان هاى فارسى و عربى و فرانسوى نوشته است. برخى از مقاله هاى او در «معمارى ايران»، «هنر و مردم»، «وحيد»، «تاريخ و فرهنگ ايران»، «زمين و زمان»، «سخن»، «بررسى هاى تاريخى»، «معارف اسلامى»، «دانش» و «باستان شناسى و هنر ايران ». وى همچنين در كتاب مجموعه خطابه هاى تحقيقى كه در سال 1350 منتشر شد، داراى مقاله بود.

پيكر محمدجواد مشكور در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (ويژه ى هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

(1374 -1297 ش)، نويسنده، مترجم، مصحح، مورخ، فرهنگ نويس، محقق و استاد دانشگاه. ملقب به بهاءالدين. در تهران به دنيا آمد. پس از طى تحصيلات ابتدايى و متوسطه در مدارس تمدن، ثروت و دارالفنون وارد دانشكده ى معقول و منقول شد و سپس از دانشسراى عالى موفق به اخذ ليسانس در ادبيات فارسى و ادبيات عرب گرديد. در 1318 ش در دبيرستانهاى ملى تدريس كرد و به خدمت وزارت دارايى درآمد. وى به جهت علاقه به تحقيقات ادبى و معارف اسلامى از محضر دايى هاى

خود، شريعت سنگلجى و دو برادرش، آقا محمد و آقا محمدمهدى سنگلجى، و استادانى چون: علامه طباطبايى، علامه قزوينى، ميرزا مهدى آشتيانى، بدايع الزمان فروزانفر، ميرزا يداللَّه نظر پاك، الهى قمشه اى و محمود شهابى استفاده ها برد. وى پس از آموختن مقدمات زبانهاى سامى (عبرى و سريانى) از طرف مدرسه ى عالى ايران شناسى به تدريس در آن مدرسه دعوت شد. مشكور يكى از همكاران علامه على اكبر دهخدا در كار «لغت نامه» بود. در 1327 ش در دانشگاه تبريز تاريخ ايران باستان و زبان پهلوى را تدريس مى كرد و در ضمن اقامت در تبريز از محضر استادانى چون حاج ميرزا عبداللَّه مجتهدى و حاج محمد آقا نخجوانى و حاج حسين آقا نخجوانى و واعظ چرندانى و غيره بهره جست. در 1332 ش براى گذراندن دوره ى دكترا به دانشگاه سوربن پاريس رفت و درباره ى تاريخ و فرهنگ خاورميانه، از قرن نهم پيش از ميلاد تا قرن نهم ميلادى، به تحقيق پرداخت و در 1336 ش موفق به اخذ مدرك دكترا در تاريخ اسلام و خاورميانه شد. وى از 1340 تا 1344 ش مديريت مجله ى «الاخاء» را به عهده داشت. در اين بين او در كنگره هاى بين المللى در انگلستان و فرانسه و آلمان و روسيه و تركيه شركت نمود و در 1352 ش با سمت رايزن فرهنگى به دمشق رفت. وى ضمن تدريس تاريخ فرق اسلامى بويژه شيعه در دوره ى فوق ليسانس در دمشق، موفق به تأسيس دو كرسى زبان و ادبيات فارسى در دو دانشگاه دمشق و حلب شد و كتابخانه اى مربوط به كتب ايران و اسلام در مركز رايزنى و كتابخانه اى مربوط به ايران شناسى در كتابخانه ى مركزى دانشگاه

دمشق داير كرد. يكى از مهم ترين موفقيتهايش در آنجا مشخص كردن قبر ابونصر فارابى در باب الصغير و شيخ اشراق شهاب الدين ابوالفتوح سهروردى در باب البريد بود. از ديگر آثار وى: «تاريخ شيعه و فرقه هاى اسلامى تا قرن چهارم»؛ «نظرى به تاريخ آذربايجان و آثار باستانى و جمعيت شناسى آن»؛ «روح القرآن»، در توحيد و مكارم اخلاق انسان؛ «تاريخ اورارتى و سنگ نبشته هاى اورارتى در آذربايجان»؛ «خلاصه اديان در تاريخ دينهاى بزرگ»؛ «گفتارى درباره ى دينكرد»؛ «تاريخ اجتماعى ايران در عهد باستان»؛ «فرهنگ هزوارشهاى پهلوى»؛ اهتمام در انتشار كتاب «هفتاد و سه ملت»؛ تصحيح و اهتمام در انتشار كتابهاى: «نصاب الصبيان» ابونصر فراهى و «منطق الطير» عطار؛ «نسب نامه ى خلفاء و شهرياران» و سير تاريخى حوادث اسلام، ترجمه؛ «اخبار سلاجقه ى روم»؛ «كلمات حضرت محمد (ص)»، ترجمه؛ «الفرق بين الفرق»، ترجمه؛ «فرهنگ تطبيقى عربى با زبانهاى سامى و ايرانى»؛ «تاريخ ايران زمين»، از روزگار باستان تا عصر حاضر.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2731 ،2654/ 2)، كلك (س 4، ش 47 و 48، ص 288 -277، س 5، ش 60، ص 376 -375)، كيهان فرهنگى (س 5، ش 2، ص 6 -1، س 5، ش 60، ص 376 -375)، مؤلفين كتب چاپى (425 -423/ 2)، نامه ى باستان (18 -11).

مصدق رشتي، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر علي اصغر مصدق رشتي در سال 1324 در شهر مقدس مشهد بدنيا آمد.تحصيلات خود را در رشته تاريخ پي گرفت و موفق به اخد مدرك دكتري رشته مذكور از دانشگاه سوربن پاريس در سال 1359 شد.ايشان هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته

: تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي علي اصغر مصدق رشتي به قرار زير است: ديپلم: ادبي / 1343 / مشهد كارشناسي: تاريخ / 1350 / مشهد / دانشگاه فردوسي مشهد كارشناسي ارشد: تاريخ / 1353 / كان (فرانسه) دكتري: تاريخ / 1359 / پاريس / دانشگاه سوربن

همسر و فرزندان : دكتر علي اصغر مصدق رشتي متاهل و داراي دو فرزند مي باشد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي اصغر مصدق رشتي عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد.وي همچنين مديريت گروه تاريخ دانشگاه مذكرو را برعهده دارد.

فعاليتهاي آموزشي : فعاليت هاي آموزشي علي اصغر مصدق رشتي به ترتيب زير است: تدريس در دانشگاه شهيد بهشتي تهران تدريس در دانشگاه تهران بمدت سه سال تدريس در دانشگاه تربيت معلم تهران بمدت سه سال تدريس در مركز باقرالعلوم (حوزه قم)

آرا و گرايشهاي خاص : زمينه هاي تحقيقاتي فعلِي علي اصغر مصدق رشتي به قرار زير است: تاريخ ايران در قرن سيز دهم هجري تا آغاز مشروطيت روش تحقيق در تاريخ

چگونگي عرضه آثار : مقالات و كتابها: خاندان نجم يزدي در مجله studia iranica صادرات و واردات بوشهر نيمه اول قرن نوز دهم فرانسه مقدمه اي بر تثبيت حكومت قاجارها انگلستان- دانشگاه كمبريج( مطالعات ايرانشناسي )

مصنف مريواني، ابوبكر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1014 ق)، فقيه شافعى و مورخ. وى از فقهاى شافعى كرد بود كه به جهت كثرت تصانيف به مصنف معروف گرديد. مدتى در مدينه ساكن بود. او در چور از قراى مريوان درگذشت. از آثارش: «طبقات الشافعية»، معروف به «طبقات المصنف»، در فقه؛ شرح «المحرر» رافعى قزوينى، در فروع فقه شافعى، در سه جلد؛

«سراج الطريق»، به فارسى؛ «رياض الخلود»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (46/ 2)، كشف الظنون (1613)، معجم المؤلفين (77/ 3).

مطهري، حميدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد رضا مطهري

محل تولد : نهاوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حميدرضا مطهري فرزند علي محمد تحصيلات دوره ابتدايي و راهنمايي را در زادگاه خود (نهاوند) گذرانده و در سال 1367 براي تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميه قم شدم. پس از به پايان بردن دروس سطح، خارج فقه و اصول را به مدت چندين سال از محضر اساتيد بزرگوار حضرات آيات مكارم شيرازى، جعفر سبحاني و تبريزي فراگرفتم.همزمان با تحصيل علوم حوزوي به تحصيلات دانشگاهي نيز توجه داشته و از طريق آزمون سراسري دانشگاه ها در رشته تاريخ دانشگاه باقرالعلوم(ع) پذيرفته شدم.

پس از اخذ مدرك كارشناسي بلافاصله در مقطع كارشناسي ارشد تاريخ اسلام دانشگاه تهران پذيرفته شده و فوق ليسانس را از اين دانشگاه دريافت كردم وعلاوه بر تحصيل به تحقيق و پژوهش و تدريس نيز اشتغال داشته ام.

مظاهري، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1293.

درگذشت: 1370.

از آثار اوست: خانواده ايرانى در روزگار پيش از اسلام (با مقدمه پل فوكونه و حامد فولادوند، ترجمه عبدالله توكل؛ تهران، 1373).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

معزي، حسام الدوله، نجفقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مورخ، مؤلف.

تولد: 1261، نجف.

درگذشت: ارديبهشت 1359.

نجفقلى حسام الدوله معزى، فرزند ابراهيم ميرزا، تحصيلات خود را در انگلستان به پايان برد و در وزارت ماليه عضو بود. وى در دوره ى سوم مجلس شوراى ملى از ملاير و محلات نماينده بود. از آثار اوست: تاريخ روابط سياسى ايران با ممالك اروپايى. وى به زبان هاى عربى و انگليسى و فرانسوى آشنايى پرداخت. تأليفات ديگر او عبارتند از تاريخ راه سازى در ايران، راز كاميابى ژاپن، عالم حيوانات يا كليد دام و دد، دره ى نجفى (مشتمل بر سه فن عروض و قافيه و بديع) وى كتاب هاى ديگرى را از زبان انگليسى به فارسى ترجمه و نشر كرده است: تاريخ آمريكا، تاريخ انگليس، تاريخ روسيه، زندگى پطر كبير، زندگى فردريك، زندگى ژوزفين و ناپلئون.

وى در سال 1354 تعداد 1257 جلد كتاب چاپى به زبان هاى فارسى و انگليسى و فرانسوى به دانشگاه شيراز اهداء كرد كه بدين مناسبت فهرست نامه اى براى كتب اهدايى وى منتشر گرديد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

معصومي همداني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر حسين معصومي همداني (1327_ همدان) داراي مدرك دكتري رشته فلسفه و تاريخ علم ،از دانشگاه پاريس -7 فرانسه در سال 1384مي باشد.نامبرده عضو هيئت علمي دانشكده دانشگاه صنعتي شريف است. وي همجنين عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي مي باشد. گروه : علوم انسانيرشته : تاريخ و فلسفهتحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي دكتر حسين معصومي همداني به قرار زير است: كارشناسي مهندسي برق از دانشگاه صنعتي شريف كارشناسي ارشد رشته فلسفه و تاريخ علم از دانشگاه پاريس -7 فرانسه دكتري رشته فلسفه و تاريخ علم ،پاريس -7 فرانسه در سال 1384مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عضو هيئت علمي دانشگاه

صنعتي شريف و مدرّس تاريخ و فلسفۀ علم، مشاور عالي مركز نشر دانشگاهي، عضو شوراي عالي ويرايش صدا و سيما و عضو مركز تحقيق در تاريخ و فلسفۀ عربي _ اسلامي قرون وسطا.عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي،عضو كميسيون تخصصي استخدام و ... فرهنگستان زبان و ادب فارسي،عضو شوراي عالي علمي دايره المعارف بزرگ اسلامي،مديرگروه زبان و رايانه در فرهنگستان زبان و ادب فارسي،عضو شوراي واژه گزيني فرهنگستان زبان و ادب فارسي ،عضو گروه دانشنامه ادب فارسي ،ويراستار و سردبير مجله دانشجو فعاليتهاي آموزشي : دكتر معصومي همداني در انشگاههاي تهران،شيراز و تربيت مدرس در مقاطع كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكتري به امر تدريس مي پردازد.جوائز و نشانها : دكتر حسين معصومي همداني برنده كتاب سال جمهوري اسلامي براي ترجمه كتاب جزء و كل مي باشد.چگونگي عرضه آثار : - تاليف و ترجمه 5 عنوان كتاب - تاليف و ترجمه بيش از 100 عنوان مقاله - شركت در سمينار هاي متعدد در داخل و خارج از كشور

________________________________________

آثار : ايرانيها چه رويايي در سر دارند؟ (تهران: 1357) ويژگي اثر : ديدآورنده: ميشل فوكو، حسين معصومي همداني (مترجم) ناشر: هرمس - 03 مرداد، 1386 2 ترموديناميك تعادل، ادكينز ويژگي اثر : (ترجمه)، 13753 جزء و كل، ورنر هايزنبرگ ويژگي اثر : (ترجمه)، 1368.پديدآورنده: ورنر هايزنبرگ، حسين معصومي همداني (مترجم) ناشر: مركز نشر دانشگاهي - 29 ارديبهشت، 13864 زندگي نام? علمي دانشمندان اسلامي ويژگي اثر : ترجمه-13635 سرگذشت فيزيك نوين ويژگي اثر : پديدآورنده: ميشل بيزونسكي، لطيف كاشيگر (مترجم)، محمدرضا خواجه پور (زيرنظر)، حسين معصومي همداني (زيرنظر) ناشر: فرهنگ معاصر - 23 دي، 1385 6 فلسف? علوم طبيعي،

كارل همپل، ويژگي اثر : (ترجمه)، 13697 فيزيك : انديشه ها و يافته ها ويژگي اثر : پديدآورنده: ويليام لارنس براگ، محمدرضا خواجه پور (مترجم)، حسين معصومي همداني (زيرنظر) ناشر: فرهنگ معاصر - 23 دي، 13858 مردم شناسي و هنر، لوي استروس ويژگي اثر : (ترجمه)، 13739 نرم و نازك: ماده نرم، پژوهش، آموزش ويژگي اثر : پديدآورنده: پي يرژيل دو دوژن، ماندانا فرهاديان (مترجم)، محمدرضا خواجه پور (زيرنظر)، حسين معصومي همداني (زيرنظر) ناشر: فرهنگ معاصر - 03 بهمن، 138510 نسبيت خاص و عام و كيهان شناختي، ولفگانگ ريندلر ويژگي اثر : (ترجمه)، 1375.پديدآورنده: ولفگانگ ريندلر، رضا منصوري (مترجم)، حسين معصومي همداني (مترجم) ناشر: مركز نشر دانشگاهي - 19 ارديبهشت، 138511 نووه چنتو (تك گويي) ويژگي اثر : پديدآورنده: الساندرو باريكو، حسين معصومي همداني (مترجم) ناشر: نيلوفر - 13 اسفند، 1385 منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مفتون دنبلي آذربايجاني، عبدالرزاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1243 -1176 ق)، اديب، مورخ، عالم، مفسر، نويسنده، عارف و شاعر، متخلص به مفتون. در خوى آذربايجان به دنيا آمد. هنگامى كه كريم خان زند براى اطمينان خاطر از جانب امراى آذربايجان، اولاد آنان را به گروگان گرفت، پدر مفتون، او را به جاى برادرش، در ده سالگى، به شيراز فرستاد. وى چهارده سال در شيراز بود و در اين مدت به تحصيل علم و معرفت و كسب فضل و دانش پرداخت. بعد از فوت كريم خان و تسخير شيراز به دست عليمراد خان زند، گروگانها از آنجا به اصفهان برده شدند و پس از فوت عليمرادخان، در 1199 ق، آقا محمد خان، آنان را آزاد نمود و اجازه داد تا به آذربايجان بازگردند. وى به نظم و نثر فارسى و عربى مسلط

بود و به هر دو زبان شعر مى سرود. در انواع شعر نيز به قصيده و مثنوى بيشتر تمايل داشت. او در 1241 ق به زيارت عتبات عاليات و بيت اللَّه الحرام رفت و پس از بازگشت در تبريز درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «مآثر خاقانى»، در تاريخ قاجاريه؛ «مآثر سلطانيه» يا «مآثر سلطانى»، مبنى بر مآثر سلطنت فتحعلى شاه، از زمان جلوس تا 1241 ق؛ «حدائق الجنان»، در سرگذشت خودش در شيراز و شرح حال شعرا و فضلاى آن شهر، همراه شمه اى از احوالات كريم خان زند؛ «نگارستان دارا»، در شرح حال شعراى دوره ى فتحعلى شاه؛ «تجربة الاحرار و تسلية الابرار»، در شرح حال عده اى از علما و معاريف و شعراى معاصر خود؛ شرح «مشاعر» ملا صدرا؛ ترجمه «عبرت نامه» (بصيرت نامه) از تركى به فارسى؛ «حقايق الانوار»، در شرح حال شعراى عرب و عجم، به فارسى؛ «حدائق الادباء»، شامل منشآت و مطارحات شعراى عرب و عجم، به فارسى؛ «حديقه»، در شرح حال شعراى عرب و معانى بعضى از اشعار آنها، به فارسى؛ مثنوى «ناز و نياز»؛ مثنوى «همايون نامه»، در احوال مختار ثقفى؛ مثنوى ديگرى در بحر رمل؛ «رياض الجنة»، در تاريخ سلسله ى دنابله؛ «روضة الآداب و جنة الالباب»، در شرح حال شعراى عرب، به عربى؛ «ديوان» شعر. گويند مفتون در تأليف تاريخ «زينة التواريخ» با ميرزا رضى، متخلص به بنده، مشاركت داشته است.[1]

(شاعر) عبدالرزاق بيگ دنبلى متخلص به «مفتون» (و. 1176 ه.ق- ف. تبريز 1243 ه.ق) يكى از دانشمندان و سخنوران بزرگ آذربايجان در دوره ى قاجاريه بود. وى در سال 1276 ه.ق در شهر خوى متولد شد، از سن ده

سالگى تا 24 سالگى (چهارده سال) به عنوان گروگان در شيراز بازداشت بود و در اين مدت به تحصيل علم و ادب پرداخت، در زمان آغا محمدخان قاجار مرخص شده و به آذربايجان برگشت. در زمان عباس ميرزا نايب السلطنه به منصب استيفا و نويسندگى ارقام ديوانى نايل گرديد. وى تأليفات گرانبهائى از خود به يادگار گذاشت از جمله: حدائق الجنان، روضةالاداب و جنةالالباب. حدائق الادباء، ماثر سلطانى، كليات ديوان و غزليات، مثنوى ناز و نياز، منظومه اى بنام مختارنامه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (470/ 7)، تاريخ تذكره هاى فارسى (401 -399/ 2 ،690 -689/ 1)، تجربة الاحرار و تسلية الابرار (مقدمه، 464 -455 ،137 -121)، حديقة الشعراء (1693 -1690/ 3)، دانشمندان آذربايجان (357 -353)، الذريعه (343 ،317 ،288 ،5/ 19 ،92 -91/ 12 ،323 ،284/ 11 ،1083/ 9)، ريحانه (356 -355/ 5)، سبك شناسى (331 -319/ 3)، سفينة المحمود (670 -669/ 2)، شرح حال رجال (264/ 2)، فرهنگ سخنوران (866 -865)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2285/ 2)، لغت نامه (ذيل/ مفتون دنبلى)، مجمع الفصحا (1008 -1007/ 6)، مكارم الآثار (1204 -1203/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (847 -846/ 3)، نگارستان دارا (مقدمه/ و- ى، 297 -282).

مفيدي فر، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صادق مفيدي فر

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1350 وارد حوزه علميه يزد شدم و تا سال 1358 مشغول تحصيل بودم كه شامل مقدمات و ادبيات و فقه و اصول در مقطع سطح بود.مشوق اصلي من مرحوم والد بود كه هم روحاني و هم معلوم دلسوز بود. ايشان با همت والا وقت جهت تدريس به طلاب مي گذاشت

و در فصل تابستان كه حوزه تعطيل بود در شدت گرما به برخي از طلاب درس خصوصي مي داد كه من هم يكي از آنان بودم و امر تحصيل شتاب بيشتري مي گرفت.مهر 1358 وارد حوزه علميه قم شدم و فضاي بيشتري از علم و معرفت گشوده شد و ادامه دروس رسائل و شروع مكاسب و كفايه بود و تا سال 1359 سطح تمام شد. از سال 1360 وارد دروس خارج شدم و يك سال اول نزد استاد آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني تلمذ كردم.

از سال 1362 تا پايان نزد دو استاد فقه و اصول آيات عظام وحيد خراساني و مرحوم تبريزي(ره) فقها و اصول حاضر مي شدم كه در مقاطع مختلف اتفاق مي افتاد.فلسفه را ابتدا از شرح تجريد و منظومه شروع كردم كه شرح تجريد را در يزد خواندم و منظومه را نزد استاد انصاري شيرازى، اسفار نزد علمين آيات حسن زاده آملي و جوادي آملي فراگرفتم. دروس شيعه شناسي را روزهاي پنج شنبه حاضر مي شدم.از سال 1369 تا سال 1380 به يك مركز تحقيقاتي به نام واحد تاريخ و سيره اهل بيت وابسته به مركز تحقيقات دفتر راهنمايي شدم، اين كار ادامه فيش برداري هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاي هاشمي رفسنجاني بود كه كار قرآني آن را گروه ديگري عهده دار شدند و به ثمر رسيد. و حاصل اين كار كه هم چنان ادامه دارد در زمان حضور بنده يك نرم افزار نيمه كاره بوده كه مسئولين وقت چندان دل نسوزاندند.در طول تحقيق در كسوت معاونت هم انجام وظيفه مي كردم و حدود ده ماه هم سرپرست آن مجموعه شدم و در نهايت سال هاي 81 و 80 تصميم به بيرون آمدن گرفتم كه همزمان به

دفتر آيت الله العظمي مكارم شيرازي دعوت شدم و تاكنون مشغول به خدمت گزاري هستم.

در كنار درس خواندن تدريس هم داشتم و دارم و بسياري از كتاب هاي ادبيات و سطح را تدريس كرده ام.در حوزه يزد و بعد از آن در قم مقدسه اين روند ادامه داشت و حتي در ماه هاي مبارك رمضان كه به انار كرمان مي رفتم در حوزه آنجا براي طلاب تدريس داشتم.فصل تابستان در منطقه ييلاقي طرزجان يزد كه حوزه علميه خوبي دارد و سابقه هفتاد ساله دارد. از سال 1366 تابستانها به آن ديار مي رفتم و در حد توان به طلاب از جهت درس و تدريس خدمتگذاري مي كردم. كتاب هاي مختصر و معالم و لمعه و رسائل و مكاسب دروس سيدصدر و اصول فقه و رجال از جمله كتبي است كه در مقاطع مختلف براي طلاب خوانده ام.در حوزه علميه خواهران دفتر تبليغات به دليل آشنايي با تاريخ ارشاد شيخ مفيد را گفتم و در همين راستا جذب دانشگاه شدم و يك ترم در دانشگاه كرج تاريخ گفتم اما به دليل نامساعد بودن فضاي دانشگاه انصراف دادم و به عنوان تدريس نرفتم.مدرسه امام خميني(ره) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) دو فضاي آموزشي است كه براي دانشجويان آن تاريخ در عناوين مختلف گفته ام.

1. يك مقاله مطبوع دارم كه در كنفرانس وحدت به چاپ رسيد.

2. طلوع و غروب نور كار گروهي غيرمطبوع.

3. راويان مشرك كه همان مقاله اول است و به صورت كتاب توسط گروه درآمد.

4. مقالات متفرقه كه مثل جايگاه نور در روزنامه پرتو به چاپ رسيد.

ملك المورخين، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1352 -1289 ق)، مورخ، نويسنده، روزنامه نگار و شاعر، متخلص به اديب. ملقب به ملك المورخين. در تهران به دنيا

آمد. نسبش از طرف پدر به ميرزا مهدى خان، وزير نادرشاه، و از طرف مادر به فتحعلى خان ملك الشعراى كاشانى مى رسد. وى از چهارده سالگى به تدوين تاريخ انبياء پرداخت و پس از فوت پدرش، ملقب به ملك المورخين شد و مأموريت نگارش و اتمام دوره ى كتاب «ناسخ التواريخ» را يافت. وى در 1297 ق وارد خدمت فرهنگ شد. ميرزا عبدالحسين، در 1326 ق، روزنامه ى «آينه ى عيب نما» و، در 1327 ق، روزنامه ى «آزاد» و، در 1323 ق، روزنامه ى «شاهنشاهى» را در تهران منتشر كرد. او مدتى رياست معارف و اوقاف كاشان را بر عهده داشت. از ديگر آثارش: «تاريخ يوميه ى ايران»؛ «المعاريف»؛ «خلاصة الاعصار فى تاريخ بختيار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (57 -56/ 3 ،141 ،43 -41/ 1)، الذريعه (195/ 21 ،298 -297 ،236/ 3)، ريحانه (395/ 5)، مؤلفين كتب چاپى (764 -763/ 3)، يادگار (س 5، ش 1 و 2، ص 100 -99).

ملك زاده، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين ملك زاده

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/6/14

زندگينامه علمي

تولد و خانواده در سال 1358 در خانوادهاي اهل علم و روحاني در تهران به دنيا آمد.نامش را «محمد حسين» و لقبش را «امين الاسلام» نهادند. پدر وي عالم زاهد آيةالله حاج شيخ محمد رضا ملكزاده و مادر بزرگوارش علويه صالحه، دختر مرحوم آيةالله حاج سيد محمد علمالهدي ميباشد. گامهاي نخستين وي در خردسالي و پيش از رفتن به مدرسه، خواندن و نوشتن را به خوبي آموخت و بخشهايي از قرآن را حفظ كرد. از همان سنين با فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي مساجد و همچنين ديگر مراكز و

كانونهاي فرهنگي و هنري همچون كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان انس گرفت و به طور مثال در همين مراكز بود كه با برخي از هنرهاي تجسٌمي، عكاسي و فيلمسازي آشنا شد و همزمان در جلسات قرآني كه در مساجد و ديگر اماكن مذهبي برپا ميشد شركتي فعال و مستمر داشت و به سرعت تعليمات اوليۀ قرآني را فرا گرفت. و البته در سالهاي بعد به شكل كاملتري و زير نظر برجستهترين اساتيد كشور با علوم و فنون قرائت قرآن و اختلاف قراءات آشنا شد. آغاز تدريس از 8 سالگي با گردهم آوردن جمعي از كودكان هم سنٌ خود يا چند سالي بزرگتر، تدريس قرآن به آن جمع را به عهده گرفت و از 10 سالگي به صورت رسمي (ابتدا زير نظر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه و در سالهاي بعد زير نظر سازمان اوقاف و امور خيريه، سازمان تبليغات اسلامي و...) تدريس قرآن و معارف اسلامي را آغاز كرد. حفظ قرآن در همين سنين با جدٌيت بيشتري به حفظ قرآن پرداخت و البته به دليل وقفههايي كه در مسير حفظ قرآن برايش پيش آمد، حفظ كامل قرآن توسط وي چند سالي به طول انجاميد. مطالعه جدّي كتاب در كودكي عمدهترين سرگرمياش در آن زمان يعني در انتهاي كودكي و آغاز نوجواني، مطالعه كتابهايي درباره علوم و تاريخ قرآن، مفاهيم قرآني و بعداً كتابهايي در زمينه مسائل فكري و فرهنگي، كتب اعتقادي و كتابهايي درباره مكاتب فكري مختلف دنيا و نقد آنها بود كه به طور مثال سري جزوههاي كوتاه «پاسداري از سنگرهاي ايدئولوژيك»، كتابهايي در زمينه آموزش ساده فلسفه يا تاريخ فلسفه يا كتابهاي

اصول اعتقادي و همچنين بسياري از كتابهاي استاد شهيد مرتضي مطهري –با صرف نظر از عنوان و موضوعشان- كتابهاي محبوب و مورد علاقه اين دوران او بود. شروع نگارش و ارتباط با مطبوعات همين پشتوانه كارهاي قرآني، حفظ قرآن و مطالعه آثار علمي و به صورت مطلق، انس با كتاب و نيز مشاركت در فعاليتهاي فرهنگي و هنري و سرودن شعر، سبب شد تا بتواند به سرعت دست به قلم شده و از طريق مكاتبه، براي نشريات متناسب با سنٌ خود، مطلب، (شعر، داستان و گزارش) بفرستد. تأسيس مراكز فرهنگي در كودكي پدر ايشان به شدٌت مقيٌد بود كه در تمامي ايٌام تبليغي براي رساندن معارف اسلامي به آحاد مردم به نقاط گوناگون كشور –به ويژه شهرها و روستاهاي دور افتاده- سفر نمايد. و معمولاً در اين سفرها خانوادهاش را هم با خود ميبرد. جالب آنكه در اين سفرها فقط پدر نبود كه فعاليٌتهاي اسلامي انجام ميداد بلكه پسر كم سنٌ و سال او نيز فعٌالانه وارد عرصه ميشد و براي كودكان و نوجوانان آن منطقه برنامههاي زيادي را ترتيب ميداد كه از جمله اين فعاليتها تأسيس چندين مركز فرهنگي، كتابخانه و نوارخانه مذهبي در شهرها و روستاهاي مختلف كشور بود. علاوه بر اينها در محل زندگي خود نيز در هنگام تحصيل در كلاس چهارم ابتدايي، گروه فرهنگي الزهرا (ع) را راهاندازي كرد كه عمده فعاليت اين مركز، انتشار گاهنامههايي به مناسبتهاي مختلف و نيز برگزاري مسابقات كتبي با موضوعات مذهبي –سياسي ويژه كودكان و نوجوانان بود. در 12 سالگي و در زماني كه هنوز كار تواشيح و همخواني عربي و قرآني در ايران، بسيار

نوپا بود گروه تواشيحي تأسيس كرد. در 13 سالگي اقدام به تشكيل مركزي به نام «نور القرآن» كرد كه كارش برگزاري جلسات آموزشي و مسابقات قرائت و حفظ قرآن بود. تدريس در مراكز مختلف (تدريس در دانشگاه در 14 سالگي) از اين سن به بعد فعاليت علمي –تدريسي وي در زمينه قرآن در برخي ادارات، سازمانها، مراكز و نهادهاي گوناگون و به ويژه پايگاههاي فرهنگي مساجد، كانون قرآن دانشگاهها و ديگر كانونهاي فرهنگي و تربيتي شكل گستردهتري به خود گرفت. تا آنجا كه در سنٌ 14 سالگي (در هنگام تحصيل در كلاس اول دبيرستان) مدتي به طور غير رسمي در دانشكده علوم قرآني به تدريس پرداخت و بر اين اساس شايد بتوان گفت وي جوانترين مدرٌس علوم قرآني در دانشگاه و يا به صورت مطلق، جوانترين مدرسي بود كه تا آن زمان به تدريس در دانشگاه پرداخته بود. جوانترين روزنامهنگار قرآني كشور در زمينه فعاليتهاي مطبوعاتي افزون بر انتشار گاهنامه و نيز مكاتبه با برخي مجلات در دوره كودكي و نوجواني، از سال 1372 (در سنٌ 14 سالگي) ضمن همكاري كوتاهي با نخستين مجله قرآني به زبان فارسي به نام «پيام قرآن» (به صاحب امتيازي دارالقرآن الكريم آيةالله گلپايگاني) به عنوان جوانترين روزنامهنگار قرآني به صورت فعال وارد عرصه مطبوعات شد و تا به حال صدها نوشتار مختلف از وي در نشريات معتبر و كثير الانتشار به چاپ رسيده است. نخستين صفحه قرآن در روزنامه كيهان يكي از فعاليتهاي مطبوعاتي ايشان تأسيس صفحۀ قرآنيِ «بهار در بهار» در روزنامه كيهان بود. اين صفحه كه در زمستان 1375 و به مناسبت ماه مبارك رمضان، راهاندازي شد،

نخستين صفحه قرآن در روزنامه كيهان به شمار ميآمد. آغاز تأليف كتاب حدود 14- 15 سال سن داشت كه موفق به نگارش جلد اوّل، دوم و بخش اندكي از جلد سوم و چهارم كتاب پنج جلدي «اصول فني قرائت قرآن كريم» گرديد. نخستين دارالقرآن در مدارس كشور آقاي ملكزاده در سالهاي آغازين دهه هفتاد شمسي (سالهاي 1372 تا 1375) در چندين دبيرستان در تهران و قم، اقدام به تأسيس دارالقرآن الكريم نمود. اين دارالقرآنها اولين دارالقرآنهاي مدارس كشور بودند. نخستين مركز آموزش تخصصي علوم و معارف قرآن ويژه جوانان و نوجوانان (تأسيس «مجمع قرآني كعبه» و «جامعة الكعبه») در سال 1375 موفق به تأسيس «مجمع قرآني كعبه» شد. اين مركز كه نخستين مركز آموزش تخصصي علوم و معارف قرآني به جوانان و نوجوانان (طلّاب جوان، دانشجويان و دانشآموزان) بود تا سال 1381 به فعاليتهاي پژوهشي و آموزشي خود در داخل و خارج از كشور (سوريه، هلند، لبنان، انگلستان و...) ادامه داد. از سال 1381 و با تبديل مجمع قرآني كعبه به مؤسسه آموزشي و پژوهشي «جامعة الكعبه» فعاليتهاي قرآنيِ اين مجمع در قالب گروه علوم قرآني كه يكي از گروههاي علميِ جامعة الكعبه ميباشد، ادامه يافته است. و امّا جامعة الكعبه مركزي است جهت آموزش و پژوهش در باب علوم انساني و اجتماعي و مباحث فكري و فرهنگي از منظر اسلام. اين مركز از سال 1381 تاكنون مشغول به فعاليت ميباشد. ورود به حوزه علميه پس از اتمام دوره دبيرستان به صورت رسمي به تحصيل علوم و معارف اسلامي در حوزه علميه پرداخت و از آنجا كه برخي از مباحث مقدماتي حوزه را از چند

سال قبل شخصاً مطالعه كرده بود، توانست با علاقه زياد، انگيزه قوي و تلاشي مثال زدني با استفاده از تمامي فرصتها و بدون كمترين وقفه و تعطيلي به صورتي كه برنامه درسي وي به هيچ وجه تعطيل نمي شد و علاوه بر ايام عادي تحصيل، در تمامي روزهاي تعطيل، جمعه ها، تابستان، نوروز و ... هم به درس و مطالعه مشغول بود، و همچنين با بهره بردن از نبوغ كمنظير خدادادي، دروس مقدماتي و سطح حوزه را كه معمولاً در طول 10 سال خوانده ميشود، به توفيق الهي در ظرف مدّت سه سال و نيم، به بهترين شكل و كيفيت به پايان رساند. دروس خارج و اساتيد از زمستان سال 1379 با مشورت و توصيه يكي از اساتيد محترم حوزه (حضرت آيةاللّه شيخ جعفر سبحاني) در دروس خارج حاضر شد. در آغاز به درس خارج اصول ايشان و سپس به دروس خارج فقه و اصول اساتيدي همچون آيات عظام : مرحوم ميرزا جواد تبريزي (كتاب الصلاة، سه سال و نيم) و سيد كاظم حسيني حائري (كتاب الصلاة، حدود يك سال و اصول، از ابتداي حضور در دروس خارج تاكنون) وارد شد. در ادامه نيز در دروس خارج فقه حضرت آيةاللٌه شيخ حسن شريعتي نياسر (كتاب هاي خمس، وقف، حبس و اخواته، صدقه، هبه، زكاة، اجاره، مضاربه، مزارعه و... از سال 81 تاكنون. البته اين درسها در تابستانها و ديگر ايام تعطيل هم برقرار بوده است.) و حضرت آيةاللّه شيخ محمد تقي بهجت (كتاب الحج، از فروردين 1384 تا 1386) شركت كرد . البته مدت كوتاهي هم از درس فقه حضرات آيات سيد محمد حسين فضل

الله (در بيروت) و مرحوم شيخ علي فلسفي (در مشهد) و درس اصول آيةالله شيخ حسين وحيد خراساني (در قم) بهره برد. تفسير قرآن پيش از ورود به درس خارج، حدود يك سال از درس تفسير آيةاللٌه شيخ عبداللٌه جوادي آملي نيز بهرهمند شده بود. اگر چه بعداً در درس تفسير بزرگاني همچون حضرات آيات شيخ ناصر مكارم شيرازي و مرحوم شيخ محمد هادي معرفت هم حاضر شده، بهرههاي فراواني برد. فلسفه، اخلاق و عرفان همزمان با حضور در دروس خارج فقه و اصول، از دروس اسفار آيةاللّه شيخ يحيي انصاري شيرازي نيز استفاده نمود. مدت كوتاهي هم در درس اشارات شركت كرد.علاوه بر اينها در برخي دوره ها و درس و بحث هاي فلسفي كه به موضوعاتي خاص در فلسفه مي پرداختند نيز مشاركت داشته است. همچنين در زمينه اخلاق نيز از پيش از ورود به حوزه تا كنون محضر پر فيض اساتيد و فرهيختگان متعددي از جمله حضرات آيات شيخ محمد تقي مصباح يزدي ، شيخ جواد كربلايي ، مرحوم شيخ علي پناه اشتهاردي ، مرحوم حاج آقاي مجتهدي و برخي بزرگان ديگر را درك كرده است . البته استفاده وي از آيةالله مصباح يزدي منحصر به شركت در درس هاي اخلاق ايشان نبوده بلكه طي ساليان متمادي از بسياري از مباحث فلسفي و كلامي و ساير بحث هاي ايشان در زمينه انديشه و معارف اسلامي – به صورت محض و يا به صورت تطبيقي با مكاتب ديگر – بهره هاي قابل توجهي برده است. از ديگر اساتيد وي ميتوان به پدر بزرگوار ايشان اشاره كرد كه علاوه بر مراتب علمي، از نظر

معنوي و روحاني نيز داراي مقام رفيعي ميباشند و بدين جهت هم در زمينه فقه، اصول و فلسفه و هم در زمينه اخلاق و عرفان –از مقدمات تا خارج- به تدريس و راهنمايي فرزند خويش پرداختهاند. اجازات وي تا به حال موفق به اخذ چندين اجازه مختلف –و از جمله اجازه اجتهاد- از علماء و مراجع عظام تقليد در قم و مشهد شده است. جوانترين طلبه نويسنده در اين سالها كار نگارش كتاب را نيز ادامه داد و در اولين دوره انتخاب كتاب سال حوزه علميه (سال 1377) به عنوان جوانترين طلبه نويسنده انتخاب شده، موفق به اخذ جايزه و لوح تقدير گرديد. زبانهاي ديگر و فعاليت در خارج از كشور با تسلط بر زبانهاي عربي و انگليسي و اندكي آشنايي با زبان فرانسوي و چند زبان ديگر، توانست به كشورهاي زيادي سفر كند و در سطح بينالمللي به فعاليتهاي علمي، فرهنگي و اسلامي و تبليغ دين مبين اسلام و معرفي مكتب اهلبيت(ع) بپردازد. حضور در دانشگاهها طيّ اين سالها به دانشگاههاي بزرگ و معتبري در داخل و خارج از ايران دعوت شده و در اين دانشگاهها به تدريس، سخنراني، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ و يا برگزاري كارگاههاي علمي و آموزشي پرداخته است. مطالعات تاريخي افزون بر تحصيل و تدريس علوم مختلف اسلامي، از زمستان 1381 به مدت 3 سال در رشته تخصصي تاريخ كه براي اولين بار در حوزه علميه قم تأسيس شده بود شركت نمود و مطالعات زيادي را در زمينه تاريخ اسلام و فلسفه تاريخ از ديدگاه قرآن به انجام رساند. مسائل جديد به مدّت يك سال در دوره «شبههشناسي و

پاسخگويي به شبهات» كه به وسيله مؤسسه «در راه حق» و با تدريس جمعي از صاحبنظران و اساتيد برجسته، برگزار گرديد شركت كرد و با رتبه اول فارغالتحصيل شد. مسائل و شبهاتي كه در اين دوره مورد بحث قرار گرفتند در دو زمينه «كلام قديم» (با توجه ويژه به عقايد وهّابيّت) و «كلام جديد، فلسفه دين و معرفتشناسي» بودند. البته آشنايي وي با بعضي از مكاتب فلسفي غرب، كلام جديد، معرفت شناسي، برخي از فلسفههاي مضاف و مباحث و مسائلي كه در دوران جديد در حوزه دينپژوهي مطرح شده است به سالهايي پيشتر از شركت در اين دوره بازميگردد. و همچنان كه قبلاً نيز اشاره شد از نوجواني به مطالعاتي از اين دست علاقه خاصي داشته و علاوه بر مطالعات منظمي كه به صورت شخصي در اين زمينهها داشته است، همايشها، جلسات بحث، سخنرانيها و يا مناظرههايي درباره اين مسائل را هم پيگيري كرده و در برخي از كلاسها يا دورههايي كه با موضوع علوم جديد از منظر اسلام –همچون دروس جامعه شناسي اسلامي - يا معرفتشناسي و كلام جديد برگزار ميشده است نيز شركت كرده است. و همين آشنايي با مباحث فكري و فرهنگي جديد يكي از مهمترين عوامل موفقيت وي در پاسخگويي به پرسشهاي نسل جوانِ تحصيلكرده و دانشگاهي در داخل و خارج از كشور بوده است. تدريس مباحث حوزوي در زمينه تدريس دروس حوزوي برنامه وي بدين صورت بوده است كه تا پيش از ورود به درس خارج به تدريس ادبيات و منطق و همچنين اصول (البته فقط حلقه اولي از حلقات اصول شهيد صدر)، پرداخته و از هنگام ورود به درس

خارج تاكنون به تدريس شرح لمعه، اصولالفقه، حلقات اصول، رسائل، مكاسب و كفاية الاصول اشتغال داشته است. بحث خارج از مهر سال 1384 (شعبان 1426ق) ضمن ادامه حضور در دروس خارج فقه و اصول علماي اعلام، تدريس استدلالي اصول را با تبيين و نقد نظريه «حق الطاعة» و بديل آن يعني «قاعده قبح عقاب بلابيان» براي جمعي از فضلاء حوزه علميه قم آغاز نموده است. همكاري تحقيقي با مؤسسات و نگارش دانشنامه از ديگر كارهاي وي علاوه بر موارد گذشته و به جز تدريس مباحث مختلف قرآني، كلامي و تاريخي (در مجمع قرآني كعبه و سپس در جامعة الكعبه) ميتوان به همكاري با مركز فرهنگي حوزه علميه قم در پاسخگويي به سؤالات و شبهات اشاره نمود. همچنين در نگارش «دانشنامه قرآن و قرآنپژوهي» و مدت كوتاهي در «دانشنامه مسجد» و «فرهنگنامه مسجد» به عنوان محقق و نويسنده همكاري كرده است. تدريس يك دور مباحث تفسيري (از ابتدا تا انتهاي قرآن، طي سالهاي 75 تا 83): از سال 1375 تا اوائل سال 1381 در جلسه مركزي مجمع قرآني كعبه كه به صورت هفتگي در صبح روزهاي جمعه برگزار ميگرديد و سپس در ادامۀ سال 81 و همچنين سال 82 و 83 در جلسات «مطالعات اسلامي» (بررسي مباحث كليدي و چارچوبهاي اساسي در تفكر اسلامي) كه به منظور استحكام پايههاي معرفتي كادرهاي اوليۀ جامعةالكعبه برگزار ميشد، به تدريس مباحث تفسيري پرداخت و با تشريح اهمّ مفاهيم و معارف قرآني، موفق به تدريس يك دور تفسير قرآن كريم شد. آثار و تأليفات جناب آقاي ملك زاده، كار نگارش كتاب را كه با توفيق الهي از نوجواني آغاز كرده

بود، با توجه به زمينه هاي مطالعاتي و پژوهش هايي كه داشت و در عرصه موضوعاتي كه ضروري مي انگاشت دنبال نمود تا آنجا كه به جز مقالات منتشر شده در مطبوعات و يا ارائه شده به همايش هاي متعدد، تا سال 1387 شمسي يعني تا پيش از 30 سالگي، بيش از هفتاد جلد كتاب تأليف كرد كه البته در اين ميان، يكي دو جلد هم ترجمه بود. علاوه بر آثار مكتوب، بخشي از سخنرانيها يا تدريسهاي ايشان در موضوعات مختلف نيز در قالب CD ارائه شده و نرمافزارهايي هم بر اساس كتابهاي ايشان و يا تحت اِشرافِ علمي وي، طرّاحي و به بازار عرضه شده است.

ملكي زنجاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ملكي زنجاني ( ح.م زاوش ) در سال 1301 چشم به جهان گشود . پس از پايان دوره دبيرستان به تهران آمد و به ادامه تحصيل پرداخت . از سال 1329 در اداره جنگل باني وزارت كشاورزي به كار مشغول شد . زنجاني در فروردين سال 1356 از كار دولتي كناره گرفت و از آن پس تمام وقت خود را به تحقيق و نگارش پرداخت . او آن چنان دراين مهم پيش رفت كه در آغاز دهه 70 به ناراحتي چشم گرفتار شد و پيش روي اين بيماري تا حدي بود كه او را از خواندن و نگارش بازماند . استاد ملكي زنجاني در 18 خرداد 1377 در تهران چشم از جهان فروبست .

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : حسين ملكي زنجاني ( ح . م . زاوش ) در خانواده يك پيشه ور چشم به جهان گشود پدرش زين ساز

بود در كودكي مادر را از دست داد و پدر كه تا نوجواني او زنده بود باعلاقه فراوان او را به تحصيل علم واداشت . دشواري هاي سخت زندگي را بدون پشتوانه خانوادگي از سر گذراند .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين ملكي زنجاني پس از پايان دبيرستان در 1320 به تهران آمد و به تحصيل پرداخت .

استادان و مربيان : حسين ملكي زنجاني آموخته هاي خود را در سايه ي تعليمات علي كاظميه زرينه و پروفسور كامبوزيا به دست آورد.

وقايع ميانسالي : حسين ملكي زنجاني در آثار چاپ شده و چاپ نشده خود به افشاي حركات فراماسيونها و كارگزاران سر سپرده آنها مي پردازد و بذر اميد و استواري و پايداري براي بهبود زندگي بشر را مي افشاند . در فروردين 1356 از كار دولتي كناره گرفت و زان پس تمام وقت خود را به تحقيق و نگارش پرداخت . او آنچنان در اين مهم پيش رفت كه در آغاز دهه 70 به تاراحتي چشم گرفتار شد . پيش روي اين بيماري تا حدي بود كه نور چشمانش چون رفيق نيمه راهي در نيمه پاياني راه تنهايش گذاشت و او از خواندن و نگارش باز ماند .

زمان و علت فوت : حسين ملكي زنجاني در 18 خرداد 1377 در تهران چشم از جهان فرو بست .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين ملكي زنجاني از سال 1329 در اداره جنگل باني وزارت كشاورزي به كار مشغول شد . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اطلاعات عمومي سپيده

ويژگي اثر : 1367 ، نشر سپيده

2 تهران در گذر گاه تاريخ

ويژگي اثر : 1370 ، انتشارات

اشاره

3 جنگل ها و گسترش كويرها

ويژگي اثر : 1367 . نشر آينده .

4 دولت مردان ايران و ساختار نهادها در عصر مشروطيت

ويژگي اثر : جلد دوم ، سال 1370 ، انتشارات اشاره .

5 دولت هاي ايران در عصرمشروطيت

ويژگي اثر : جلد اول ، سال 1370 ، انتشارات اشاره .

6 ديوان عطار

ويژگي اثر : سال 1361 ، اتشارات چكامه

7 رابطه فراماسيونري با صهيونيسم و امپرياليسم

8 نخستين كارگزاران استعمار در ايران

ويژگي اثر : 1361 انتشارات بهار

9 نقش فراماسونها در تاريخ معاصر ايران

ويژگي اثر : 1361 ، اتشارات آينده

منابع زندگينامه :

1چيستا -سال شانزدهم - شماره رديف 152 و 153 آبان و آذر ماه 1377 ص 272

منتظري مقدم، حامد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حامد منتظري مقدم

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حامد منتظري مقدم متولد شهر مقدس قم در سال 1349؛ تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در روستاهاي عارفي و حايري و مدرسه راهنمايي قطب راوندي (شهرقم) گذراندم.عموماً دانش آموز ممتاز بودم و به خوبي آموختم كه براي موفقيت در تحصيل بايد بسيار زحمت كشيد و درس خواند.

در سال 1365، پس از كسب قبولي در سال اول دبيرستان رشته علوم تجربي از دبيرستان انصراف دادم و وارد حوزه علميه قم شدم. آمدنم به حوزه، هم متاثر از فضاي مذهبي قم بود و هم بدين جهت بود كه در اساس، خاندان و خويشان من اهل علم هستند و در كسوت روحانيت.

در تحصيلات حوزوي از محضر استادان بسيار ارجمندي بهره مند شدم؛ در مقطع ادبيات، استادان: زيبايي نژاد، عرفان و عليدوست. در مقطع سطح، استادان: قاضي زاده، اشتهاردي،

پاياني، وجداني، محامي، نكونام، حسيني بوشهري و محمدي. درس خارج، استاد علامه «جوادي آملي» (ذكر اساتيد در اينجا، به ترتيب استفاده از محضرشان بوده است).

تحصيلات حوزوي را در مدرسه مباركه رضويه آغاز كردم. در آن دوران، در آن مدرسه در اجراي مقررات سخت گيري نمي شد و طلاب در يك فضاي پر نشاط رشد مي كردند؛ چنان كه به ابتكار و اهتمام برخي از دوستان در تابستان ها، اردوهاي بسيار مفيد علمي برگزار مي شد كه هم درس بود و هم ... .

در همان مدرسه، دوستان بسيار عزيزي يافتم؛ درس خوان و با تقوي و متعهد. بيشتر از همه، هم مباحثه عزيزم جناب آقاي دكتر «محمد جواد توكلي» كه تا پايان سطح با هم بوديم و بعداً رشته هاي تخصصي مان از هم جدا شد، من مسير «تاريخ» را در پيش گرفتم و او در «اقتصاد» به راه افتاد و اكنون در كشور هلند، مشغول به تدوين پايان نامه دكتري است.

مسير زندگي تحصيلي ام چنين بود كه در كنار فراگيري علوم حوزوي، به طور آزاد، مقطع دبيرستان را به اتمام رساندم و در سال 1370 در رشته «فرهنگ و ادب» ديپلم گرفتم. همچنين در سال 1369 وارد موسسه در راه حق شدم. بخش آموزش آن موسسه، بعدا در قالب موسسه اي جديد التاسيس به نام «موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)» به رياست حضرت استاد علامه «مصباح يزدي» تداوم يافت و من از همين موسسه جديد در سال 1373 مدرك كارشناسي رشته «الهيات و معارف اسلامي» را اخذ كردم.

سپس در سال 1374 فصل مهمي در زندگي علمي من گشوده شد و در موسسه ياد

شده به تحصيل در رشته تخصصي «تاريخ»، مقطع كارشناسي ارشد پرداختم. در سال 1379 از مقطع اخير فارغ التحصيل و همان سال در موسسه مزبور، در مقطع دكتري رشته «تاريخ اسلام» مشغول به تحصيل شدم. اكنون پس از گذراندن واحدهاي آموزشي به تدوين پايان نامه دكتري اشتغال دارم.

هم زمان با تحصيل در رشته تاريخ، توفيق به انجام تدريس، تحقيق و تاليف نيز يافتم. در همكاري با مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، مجموعه تلويزيوني «تنهاترين سردار» را نقد كردم. همچنين حدود 20 مقاله علمي تاليف كردم. افزون بر اين، پايان نامه كارشناسي ارشد خود را پس از تكميل، با عنوان: «بررسي تاريخ صلح هاي پيامبر (ص)» در تابستان 1383 به چاپ رساندم كه اين كتاب، در جشنواره دانشجويي 1384 ممتاز شناخته شد.

افزون بر اين، در همكاري با بخش آموزش موسسه امام خميني (ره) و مركز جهاني علوم اسلامي و نيز برخي از دانشگاه ها به تدريس در حوزه هاي «تاريخ اسلام»، «تاريخ تشيع» و «تاريخ ايران اسلامي» (بالغ بر شصت واحد تدريس) اشتغال داشته ام. اكنون عضو هيئت علمي موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) و عضو هيئت تحريره فصلنامه «تاريخ در آيينه پژوهش» هستم.

منجم يزدي، محمد

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال الدين محمد منجم يزدى صاحب تاريخ صفويه كه نسخه خطى آن به شماره 3722 در كتابخانه ملك ثبت و اين شعر بابا سلطانى قمى در آن كتابست.

هيچ ميدانى چرا شفا ندهد

كور و شل در مدينه پيغمبر

تا نگويند سنيان بيقين

كين زاعجاز بوبكست و عمر

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

منشي، روح اللَّه

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، مورخ و نويسنده. وى گزيده اى از «ظفرنامه ى» شرف الدين على يزدى دارد به نام «تاريخ پسنديده».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرستواره ى كتابهاى فارسى (855/2).

منظور الاجداد، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين منظورالاجداد در 1334 در تهران متولد شد و تحصيلات خود را تا مدرك ديپلم رشته ي تجربي در اين شهر گذراند. ايشان ابتدا در رشته دندانپزشكي دانشگاه تهران قبول شدند، اما به علت علاقه به تحقيقات تاريخي، انصراف، و پس از قبولي در اين رشته، مدرك كارشناسي تاريخ خود را از دانشگاه فردوسي مشهد دريافت و مدارك كارشناسي ارشد و دكتري خود را در همين رشته از دانشگاه تربيت مدرس دريافت نمودند. استاد از محققين برجسته در حوزه اسناد بوده ، و مطالعات وسيعي در زمينه اسناد روحانيت، شهيد مدرس ، فداييان اسلام، واقعه گوهرشاد انجام داده اند.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحسين منظورالاجداد تحصيلات خود را تا مدرك ديپلم رشته ي تجربي در اين شهر گذراند. ايشان ابتدا در رشته دندانپزشكي دانشگاه تهران قبول شدند، اما به علت علاقه به تحقيقات تاريخي، انصراف، و پس از قبولي در اين رشته، مدرك كارشناسي تاريخ خود را از دانشگاه فردوسي مشهد دريافت و مدارك كارشناسي ارشد و دكتري خود را در همين رشته از دانشگاه تربيت مدرس دريافت نمودند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از مشاغل محمدحسين منظور الاجداد مي توان به موارد زير اشاره كرد: پژوهشگر سازمان اسناد ملي ايران عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس عضو هيات تحريريه مجله روابط خارجي مشاور علمي مديريت اسناد مشاور علمي دفتر اسناد ( مجموعه مقالات) مدير گروه تاريخ دانشگاه تربيت مدرس

چگونگي عرضه آثار :

محمدحسين منظور الاجداد مقالات زيادي در زمينه اسناد و تاريخ در نشريات كتاب ماه تاريخ، گنجينه اسناد به يادگار گذاشته است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 سياست و لباس

ويژگي اثر : (گزيده اسناد متحدالشكل شدن البسه 1307- 1318)، به كوشش سيد محمدحسين منظورالاجداد، تهران، سازمان اسناد ملي ايران، 1380. دكتر سيد محمدحسين منظورالاجداد از اساتيد بنام سندشناسي در كتاب فوق بيش از سيصد سند تاريخي را كه بخش مهمي از آن به تغيير لباس زنان و كشف حجاب و لباس روحانيت مربوط مي شود، گردآوري و بازنويسي نموده اند. مؤلف محترم تصريح نموده است اين تعداد حجم اندكي از اسناد اين موضوع است كه به علت عدم فهرست نويسي اسناد شهرستان ها به اين ميزان بسنده شده است.

2 گزيده اسناد متحد الشكل شدن البسه

3 مرجعيت در عرصه اجتماع و سياست

ويژگي اثر : (اسناد و گزارش هايي از آيات عظام نائيني، اصفهاني، قمي، حائري و بروجردي 1339- 1292 شمسي)، به كوشش سيد محمدحسين منظورالاجداد، تهران، شيرازه، 1379. در اين كتاب ارزشمند استاد منظورالاجداد ضمن نگارش زندگي نامه هايي از مراجع عظام تقليد اسناد فعاليت ها و اقدامات هر يك را بازنويسي و در ادامه آورده است. در پايان تصوير تعدادي از اسناد هم مندرج است. در اسناد مراجع به ويژه آيات قمي و حائري يزدي كشف حجاب از مسايل مهم به شمار مي رود.

مورخ الاسلام، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج مير سيد على بن ميرزا محمد على خان سابق الذكر.

اديب فاضل مورخ، در شب يك شنبه 6 صفر سال 1300 متولد، و در ذى حجه ى 1369 وفات يافته، در تكيه ى مير سيد محمد شهشهانى مدفون گرديد. [مدفن او در تكيه ى ملك واقع است].

كتب چندى تأليف فرموده،

از آن جمله است:

1 - سفرنامه ى كربلا 2 هفضائل العجم؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

موسوي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اكبر موسوي

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

از كودكي با شركت در جلسات مذهبي و كلاس هاي علمي تاريخي عادت به مطالعه كردم، به تدريج در هنگام انقلاب و بعد از انقلاب با مطالعات معتبر سياسى، علمي و با شركت در برنامه هاي حزب جمهوري و جلسات ديگر و كنجكاوي هاي فراوان براي پاسخ به بعضي پرسش هاي اساسي كه نياز زيادي را احساس مي نمودم ( هدف هاي خلقت، علل اختلالات در ميزان نعمت ها و علل تفاوت ها و علل رنج هاي موجود در جامعه و انسان و اينكه خدا چه رابطه اي با انسان دارد) با مطالب علمى، كلامي و تفسيري آشنايي پيدا كردم و شايد علت مهمي كه به حوزه علميه آمدم پاسخ به همين مسائل بود از همان دوران دبيرستان سال 58 _ 59 _ 60 با كتب استاد مطهري زياد مأنوس بودم مثل كتاب هاي علل گرايش به ماديگرى، جهان بينى، انسان و ايمان و عدل الهي و... گرچه بعضي كتب مثل عدل الهي مطالب دشواري داشت در آن سن، اما تلاش زيادي براي درك آن مي كردم... در كلاس هاي كلامى، فلسفى، كه از طرف انجمن اسلامي معلمان براي اتحاديه انجمن هاي اسلامي دبيرستان هاي قزوين برگزار مي شد با علاقه شركت مي كردم، اثبات واجب الوجود و پاسخ به شبهات و... . بعد از مدتي كه به جبهه ها رفتم؛ به قم آمدم در قم نيز بعد از آشنايي با اساتيد مختلف و سليقه هاي مختلف، شايد احساس مي كنم روشي را انتخاب كرده ام. هم براي

پاسخ به سوالات خودم و هم براي ارائه مطلب به ديگران و تبليغ مطالب . بعد از سطوح حوزوي از سال 1370در دروس آيات عظام مكارم جوادي آملي ميرزاجواد آقا تبريزي وحيد خراساني شركت نمودم به اميد اينكه بتوانيم مسئوليتها را بانجام برسانيم.

موسوي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد، محقق.

تولد: 1314، حسين آباد ميامى از توابع شاهرود.

شهادت: 7 تير 1360، تهران.

سيد كاظم موسوى، فرزند ميرزا موسى، از شش سالگى به مكتب رفت. در حالى كه قرآن را مى آموخت سعى مى كرد سوره هاى كوچك را نيز حفظ نمايد. در همان دوران خواندن و نوشتن و بخشى از مقدمات درس هاى حوزه اى را نيز فراگرفت. در سيزده سالگى براى ادامه ى تحصيل به مشهد رفت. جلدين شرح لمعه را نزد حاج ميرزا محمود مدرس، رسائل و مطالب و كفايتين را نيز در خدمت آيت الله شيخ هاشم قزوينى خواند. درس خارج را ابتدا در محضر آيت الله شيخ آقا بزرگ جواد تهرانى فراگرفت. و بعد از آن آيت الله سيد محمد ادى ميلانى در حلقه ى درس خارج نيز شركت نمود و سپس اجاره را در حضورشان خواند. خلاصه ى درس را پس از خروج از محضر استاد به عربى مى نوشت و با توجه به شيوه كتابتش به عنوان مقرر آيت الله ميلانى پذيرفته شدند.

در اوايل رمضان سال 1336 اولين فرصت شغلى برايش پيش آمد و از وى به منظور همكارى با انتشارات كتب اسلامى دعوت شد. متعاقبا به تصحيح مجلد اول تا چهاردهم، و تحشيه و تصحيح و تخريج و مجلدات 35 تا 42 كتاب بحارالانوار مشغول شد. در كنار اين وظيفه، تحصيح كتب ديگرى از جمله ارشاد شيخ مفيد، تفسير مقتنينات الدور، ادب النفس، شواهد و مجمع البيان را

عهده دار شد.

در سال 1340 با استاد رضا روزبه آشنا شد و دو سال بعد از طرف دبيرستان علوى دعوت به همكارى شد. اين سال آغاز همكارى فرهنگى وى با رضا روزبه كه تا سال 1352 يعنى تاريخ وفات استاد ادامه داشت. يكى از نتايج اين همكارى تأليف مجلدات اول و دوم عربى آسان بود. جلدهاى سوم چهارم و پنجم بعدها تهيه شد.

به موازات فعاليت هاى فرهنگى به تحصيلات دانشگاهى هم پرداخت و با طى مدارج ليسانس و فوق ليسانس در سالهاى 1345 تا 1350 در رشته ى زبان و ادبيات عرب فارغ التحصيل شد.

در سال 1349 مسئوليت اداره ى انجمن اسلام شناسى بانوان را كه به وسيله ى سيد حسن شاهچراغى بنيانگذارى شده بود از طرف روزبه پذيرفت. در سال 1350 مدرسه راهنمايى دخترانه ى روشنگر و پس از آن دبيرستان روشنگر را تأسيس كرد. علاوه بر فعاليت هاى ياد شده در ساير انجمن ها و كانون ها فعاليت علمى و اجتماعى داشته و دانشجويان را در بررسى و تتبع در بهره گيرى از متون اسلامى و نيز در تهيه و تنظيم پايان نامه ها و رساله هايشان يارى مى نمود.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به عنوان نماينده ى امام در وزارت آموزش و پرورش منصوب شدند. در زمان وزارت آقاى محمدعلى رجايى مشاور عالى وزارتخانه بودند و همزمان با كار مشاوره عضويت دادگاه تجديد نظر ادارى، شوراى انتخاب نشريه ى وزارت ارشاد اسلامى، شوراى سازمان پژوهش و برنامه ريزى آموزشى و شوراى سازمان نوسازى توسعه و تجهيز مداس را نيز دارا بودند. آخرين سمت ادارى ايشان معاونت پژوهشى وزارت آموزش و پروش بود.

سيد كاظم موسوى در جريان بمب گذارى و انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى در تهران در سال 1360 به شهادت رسيد.

برگرفته

از كتاب :گلزار مشاهير

موسوي، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1305.

درگذشت: 28 آذر 1364.

سيد محمدمهدى موسوى از آگاهان تاريخ دوره قاجار بود. از آثارش تصحيح خاطرات محمودخان احتشام الدوله بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

موسوي، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ناصر موسوي

محل تولد : بيجار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

متولد سال 1354 در يكي از روستاهاي بيجار كردستان هستم. در6 سالگي به جنوب تهران و پس از يك سال به شهريار مهاجرت كرديم. از سال اول ابتدائي تا پايان دوره راهنمائي در شهريار (شهرك اميريه) تحصيل كردم. از سال 1369 تا 1373 در هنرستان فني شهريار ديپلم فني رشته «راه و ساختمان» را اخذ كردم و سپس وارد حوزه شدم.

از سال 1373 تا 1377 در حوزه علميه «امام صادق (ع)» شهريار تحصيل كردم و موفق شدم در مدت 4 سال، 6 پايه تحصيلي را گذرانده و به قم منتقل شوم. از 1377 تا 1379 در قم مشغول تحصيل شدم، يك سال در حوزه علميه «امام صادق (ع)نيروگاه» و دو سال نيز در مدرسه «وليعصر (عج): مدرسه علميه ميرزا هاشم املي» و پس از پايان پايه 9 ضمن قبولي در مدرّسي حوزه به حوزه علميه تهران رفته و در مدرسه علميه «حجت بن الحسن» به مدت دو سال رسماً مدرس آنجا بودم. البته دو سال ديگر هم به صورت پاره وقت با آنها همكاري داشتم.

ضمنا از سال 79 در موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (ع) هم قبول شدم و درسال 84 با اخذ مدرك ليسانس فارغ التحصيل شدم. اكنون دانشجوي كارشناسي ارشد رشته «تاريخ تمدن اسلامي» در مدرسه عالي امام خميني (ره) واقع در فلكه جهاد مي باشم. دروس اين دوره نيز

پايان يافته و اكنون مشغول پايان نامه آن مي باشم.

مهدوي، مصلح الدين محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1374 -1294 ش)، عالم، مورخ، اديب و نويسنده. خاندانش در اصفهان به سادات خواجويى معروف مى باشند. وى در اصفهان به دنيا آمد. ابتدا در مدرسه ى اقدسيه و سپس گلبهار و مدتى نيز در حوزه ى علميه اصفهان تحصيل كرد و پس از آن به تهران آمد و در دانشسراى عالى معلومات خود را تكميل نمود. نزد استادان بسيارى علوم مختلف را فراگرفت. از اساتيد او مى توان به ميرزا محمدعلى معلم حبيب آبادى، صاحب «مكارم الآثار»، و آقا سيد محمدكاظم عصار و ملا محمدباقر همامى و آقا ميرزا محمدباقر امامى و آقا شيخ حسن قاضى عسكر داورپناه و آقا شيخ محمدحسين فاضل تونى و آقا سيد حسن مدرس هاشمى و همچنين مى توان به آيات عظام مرعشى نجفى، آقا بزرگ تهرانى، شيخ محمدباقر كمره اى، سيد مصطفى صفايى خوانسارى، سيد محمد شيرازى، سيد محمدعلى روضاتى، سيد ضياءالدين علامه، سيد على فانى و شيخ محمدعلى عراقى اشاره كرد كه از بسيارى از ايشان اجازه روايت گرفت. وى از پانزده سالگى بر كتاب «تذكرة القبور» آخوند ملا عبدالكريم گزى، مشتمل بر شرح حال يكصد تن از علماء و شعرا و عرفاى اصفهان، حواشى نوشت و در 1369 ق آن را تحت نام «رجال اصفهان» مشتمل بر شرح حال هفتصد تن به چاپ رساند. سپس آن را كامل تر نمود مجددا تحت نام «تذكرة القبور» يا «دانشمندان و بزرگان اصفهان»، مشتمل بر شرح حال متجاوز از دو هزار تن منتشر كرد. گفته اند كه تأليفات وى بالغ بر هشتاد عنوان است. از ديگر آثارش: «مزارات اصفهان يا تخت فولاد»؛ «زندگينامه ى علامه محمدباقر مجلسى»؛ «بيان

المفاخر»، در باب احوال سيد حجةالاسلام شفتى؛ تذكره ى «شعراى معاصر اصفهان»؛ «تاريخچه ى شهر سامرا»؛ «زندگينامه ى حضرتين عسكريين عليهماالسلام»؛ «عطية الجواد»، در زندگانى و كلمات قصار امام نهم (ع)؛ «اوضاع علمى، فرهنگى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير»، در سه مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة القبور (مقدمه)، الذريعه (97 -96/ 10)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 557 -556/ 14)، كيهان فرهنگى (س 12، ش 126، ص 65)، مؤلفين كتب چاپى (246/ 6).

مير خواند بلخي، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 903 -837 ق)، مورخ، اديب و شاعر. معروف به مير خواند و امير خواند. وى در شمار بزرگترين مورخان عهد تيمورى بود. خاندان وى از سادات حسينى است و سلسله ى آباء و اجدادش به زيد بن على بن حسين (ع) منتهى مى شود. در بلخ به دنيا آمد و در جوانى به هرات رفت و در آنجا تحصيلات خود را در علوم معقول و منقول به پايان رساند. وى از همان آغاز مورد توجه سلطان حسين بايقرا و وزيرش اميرعليشير نوايى (906 -844 ق) قرار گرفت و دوستى و الفت همواره بين ميرخواند و اميرعليشير برقرار بود، به همين دليل ميرخواند كتاب «روضة الصفا» را به نام او تأليف كرد. وى در فن تاريخ و صنعت انشاء و فنون ادب مهارت بسزايى داشت با اين وجود به مشاغل ديوانى روى نياورد تا در اواخر عمر، كارش به انقطاع و انزوا كشيد و بيش از يك سال در گازرگاه هرات منزوى شد و به علت بيمارى به هرات منتقل گرديد و در آنجا نيز درگذشت و در مزار شيخ بهاءالدين كه پير و مراد پدرش بود، به خاك سپرده شد. صاحب «ريحانة

الادب» او را معاصر جامى مى داند و در «دايرةالمعارف فارسى» زندگى پدر ميرخواند، بهاءالدين خاوند شاه، با صاحب عنوان درآميخته شده است. گروهى از منابع نيز در مورد محل تولد و تحصيلاتش اختلاف دارند. از آثار وى: «روضة الصفا فى سيرة الانبياء و الملوك و الخلفا»، مشتمل بر وقايع عمومى عالم از بدو خلقت تا زمان خود مؤلف. تاريخ او قسمتى ترجمه از تاريخ هاى عربى و قسمتى اقتباس از تواريخ خاصه فارسى و حتى نقل به عبارت از «جامع التواريخ» رشيدى و «ظفرنامه» شرف الدين على با اندكى اصلاح است. ميرخواند طرح اين كتاب را در هفت جلد افكنده بود، با شروع جلد هفتم شدت بيماريش مانع پيشرفتش شد و از اين رو نواده ى او غياث الدين خواند مير، مؤلف «حبيب السير»، اين كتاب را به اتمام رسانيد و حوادث عهد تيمورى را تا 929 ق به آن افزود. رضا قلى خان هدايت ذيلى بر اين كتاب در سه مجلد تا حوادث زمان خود نوشته و آن را، به اسم ناصرالدين شاه قاجار، «روضة الصفاى ناصرى» ناميده است. از ديگر آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا جامى (625 -621)، اعيان الشيعه (402/ 9)، تاريخ ادبيات در ايران (523 -519/ 4)، تاريخ در ايران (152 -151)، تاريخ مغول (491)، تاريخ نظم و نثر (240 -239)، تعليقات مزارات هرات (51)، حبيب السير (342 -341/ 4)، دايرةالمعارف فارسى (2953/ 2)، الذريعه (297 -296/ 11 ،1140 ،307/ 9)، روضة الصفا (مقدمه/ ك- ع)، ريحانه (56 -54/ 6)، سبك شناسى (205 -204/ 3)، شرح حال رجال و مشاهير نامى (234 -233)، فرهنگ ادبيات فارسى (495 -494)،

فرهنگ سخنوران (900 -899)، كشف الظنون (927 -926)، الكنى و الالقاب (220/ 3)، لغت نامه (ذيل/ ميرخواند)، مجالس النفائس (270 ،94)، مزارات هرات (118)، مؤلفين كتب چاپى (458 -455/ 5)، هدية الاحباب (252).

ميراحمدي، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: استاد، رشته: تاريخ، دانشكده: الهيات و ادبيات، دانشگاه: الزهرا (س)

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تاريخ و فرهنگ ايران (ايرانشناسى).

مرتبه علمى:

استاد دانشكده الهيات و ادبيات دانشگاه الزهرا.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

احياء متون قديمى تاريخى به زبان فارسى، همكارى با مجلات و عضويت در هيأت تحريريه مجله تحقيقات تاريخى (تهران) و مجله دانشكده ادبيات (مشهد)، عضويت در انجمن اروپايى ايرانشناسان (آلمان) و انجمن فرهنگ و زبانهاى ايرانى (انگلستان). راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا در زمينه هاى تاريخى و فرهنگ ايران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

تاريخ ايران در دوران اسلامى، فرهنگ و تمدن ايران و اسلام، تأثير و تحليل وقايع تاريخى و اجتماعى بر ادبيات معاصر ايران، روند تاريخى ديوان در ايران.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 21، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تاريخ و فرهنگ ايران در دوران اسلامى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ميرجعفري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: اصفهان

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تاريخ از دانشكده ادبيات و علوم انسانى تبريز در سال 1344، دكتراى تخصصى تاريخ از دانشكده الهيات استانبول تركيه در سال 1351.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه اصفهان از سال 1351 تا سال 1358، دانشيار دانشگاه اصفهان از سال 1358.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس تشكيل دولت صفوى، فرهنگ و تمدن عصر صفوى، تاريخ ايران از مغول تا صفويه، تاريخ عثمان، تاريخ اديان، قرائت متون تاريخى به فارسى، شناخت و نقد منابع تاريخ ايران بعد از اسلام در دانشگاه اصفهان و مطالعه

و پژوهش در زمينه هاى تاريخى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

سيرى در تاريخ فرهنگ ايران در زمينه تاريخ.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 21، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

پناهندگى شاهزاده بايزيد به ايران، شاطرى و شاطر روانى در عصر صفويه، تصوف و تجلى آن در دوره صفويه، ايل شاهسون در ايران، منازعات حيدرى و نعمتى در ايران، زندگانى القاصى ميرزاى صفوى، ساير مقالات تاريخى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ميرحسني، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تعليم و تربيت، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تربيت مدرس

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته زبان و ادبيات انگليسى از دانشگاه اصفهان در سال 1348، كارشناسى ارشد آموزش زبان (به عنوان زبان خارجى) از دانشگاه كلورادوى آمريكا در سال 1353، دكتراى تعليم و تربيت (با تأكيد بر آموزش زبان) از دانشگاه كلورادوى آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تهيه فرهنگ جامع آموزش زبان، تدريس در دانشگاه تربيت مدرس، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 37 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 21

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

روانشناسى يادگيرى، تاريخ و فلسفه تعليم و تربيت، گرامر انگليسى، ارتباط گفتارى و فرهنگ لغت.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 9، تعداد مقالات بزبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

مشكلات آموزش زبان، نگارش، تعليم و تربيت در اسلام، آموزش و پرورش و تغيير طبقات اجتماعى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ميرم چلبي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 931 ق)، منجم، اديب و مورخ. مشهور به ميرم. از علماى عثمانى بود و در تاريخ و ادبيات عرب و هيئت و رياضى مهارت داشت. وى معلم سلطان بايزيد خان ثانى عثمانى بود. مدتى نيز از جانب سلطان سليم خان (926 -918 ق) قاضى عسكر آناطولى شد. او سپس به زيارت بيت اللَّه الحرام رفت و بعد از مراجعت درگذشت. از آثارش: «دستور العمل فى تصحيح الجدول»، شرح بر «زيج الغ بيگ»، به امر سلطان بايزيد و در 904 ق، كه آن را به دربار هديه كرد؛ شرح

«رساله ى فتحيه» ملا على قوشچى؛ «رسالة فى معرفة سمت القبلة»، كه آن را به سلطان بايزيد هديه كرد؛ «كتاب الضمائر»، «منية الصيادين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (472/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (103/ 4)، تاريخ نظم و نثر (271)، ريحانه (78/ 6)، كشف الظنون (1886 ،1434 ،1236 ،966 ،872 ،866)، لغت نامه (ذيل/ ميرم)، معجم المؤلفين (196 -195/ 12).

ميري، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عباس ميري

محل تولد : خضري قائنات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

سيد عباس ميري (محقق و نويسنده حوزه علميه قم) در سال 1335 شمسي در خضري از توابع شهرستان قاين ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در مكتب خانه قرآن مجيد فرا گرفت. دوره دبستان را تا ششم نظام قديم در موطن خود گذراند. در سال 1350 شمسي داوطلبانه وارد حوزه علميه گناباد (جنوب خراسان) شد. ادبيات عرب تا سيوطي را در حوزه گناباد از محضر اساتيد حوزه: «حاج شيخ حسين نصيري، سيد ناصر خطيبي و ديگران» آموخت.

در سال 1352 شمسي عازم حوزه علميه مشهد شد. در مدرسه نواب كه از بهترين مدارس حوزه مشهد به شمار مي آمد، ساكن شد. تحت برنامه هاي منظم و كلاسيك مدرسه «آيةالله سيد محمد موسوي نژاد»، از محضر اساتيد برجسته مدرسه مثل: (جناب آقاي نصرتي، ناطقي، سيد علي اصغر حسيني، سيد محمد موسوي نژاد، سيد مهدي موسوي نژاد، شهيد ابوالقاسم قاسمي، آقاي اسلامي و اميري)، دوره كامل مقدمات، اصول فقه، شرح لمعه و رسائل شيخ انصاري را فرا گرفت. خارج از برنامه هاي مدرسه فوق، از درس لمعه و رسائل آيةالله طبسي: (توليت فعلي

آستان مقدس رضوي)، آيةالله رضازاده، عباسپور، حائري طبسي، موسوي شاهرودي و شيخ علي تهراني به طور آزاد بهره برد. بخش زيادي از مكاسب شيخ انصاري را از حوزه درس استاد بزرگ حوزه مشهد «آيةالله حاج شيخ علي آقاي فلسفي» و كفايتين را از حوزه درس «آيةالله رضازاده» و مدتي از درس خارج «آيةالله اعلم» استفاده كرد.

به موازات درس معمول حوزوي، درسهاي تفسير، نهج البلاغه، معارف ديني، مباحث اخلاقي، سياسي و اجتماعي را از جلسات پر رونق و بيدارگر «مقام معظم رهبري» و مبحث شناخت را از شيخ علي تهراني و شهيد عبدالكريم هاشمي نژاد و مدتي از حوزه درس تفسير آيةالله ميرزا جواد آقاي تهراني و محامي بهره مند شد و مباحث حديث شناسي را از محضر استاد علي حكيمي استفاده كرد و در ضمن از سال 1354 شمسي تاكنون به امر تبليغ در بسياري از مناطق كشور اشتغال داشته است.

پس از انقلاب شكوهمند اسلامي در سال 1358 - 1359 براي ادامه و تكميل تحصيلات، عازم حوزه علميه قم شد. پس از چند ماهي كه در مدرسه آيةالله غيوري به سر برد با بازگشائي مدرسه مباركه فيضيه پس از انقلاب اسلامي در آنجا ساكن شد. با استفاده از دروس اساتيد بزرگ حوزه به تكميل آموخته هاي خود پرداخت. بخشهاي كفايتين، يك دوره خارج اصول، بخشهايي از مباحث خارج فقه (كتاب حج) از حوزه درس «آيةالله فاضل لنكراني» استفاده كرد.

مباحثي از كتاب حج را از حوزه درس «آيةالله جنتي» آموخت، در درس خارج فقه كتاب قضا «آيةالله نوري همداني» و «آيةالله سيد محمد هاشمي شاهرودي» شركت جست. از درسهاي خارج فقه آقاي منتظري

تا زماني كه درس وي رسميت داشت كتابهاي حدود و ديات، ولايت فقيه، زكات و ... را آموخت. سپس مباحث خارج صلاة، بيع، خيارات و بخشهايي از مباحث خارج اصول را از محضر استاد بزرگ حوزه «آيةالله وحيد خراساني» استفاده كرده و هم اكنون از محضر آن استاد بزرگ كسب فيض مي نمايد. مدتي از درسهاي خارج اصول «آيةالله مكارم شيرازي»، «آيةالله ميرزا جواد آقا تبريزي»، «آيةالله جعفر سبحاني»، «آيةالله فاطمي تويسركاني» كسب فيض كرد.

دانش درايه، حديث و رجال را از محضر رجالي بزرگ و برجسته «آيةالله سيد موسي شبيري زنجاني»، «آيةالله نوري همداني»، «منتظري» و ... فرا گرفت و از برخي درسهاي مقطعي «آيةالله صانعي» و «صالحي نجف آبادي» بهره برده است. بدايه و نهايه را از استاد فياضي، دكتر احمد احمدي و «آيةالله مصباح يزدي»، و منظومه ملاهادي سبزواري را از آيةالله شيخ يحيي انصاري و نكونام و بخشهايي از اسفار را از «آيةالله جوادي آملي»، محمدي گيلاني و بخشهايي از اشارات را از حوزه درس «آيةالله حسن زاده آملي» فرا گرفت.

از درس تفسير «آيةالله مشكيني» و مباحث خارج فقه (كتاب مضاربه) و مباحث اخلاقي وي استفاده كرد. در حوزه درس تفسير «آيةالله ملكوتي» و «آيةالله جوادي آملي» چند سالي شركت نمود، مباحث اخلاقي را از «آيةالله بهاءالديني»، «آيةالله مظاهري» و «شب زنده دار» آموخت. مباحث اقتصاد اسلامي را از محضر «آيةالله سيد محمود هاشمي شاهرودي»، «آيةالله سيد محمد شيرازي» و «آيةالله مشكيني» آموخت و چند وقتي از كلاس درس نهج البلاغه «آيةالله صالحي نجف آبادي» بهره گرفت.

در كنار حضور در درس اساتيد بزرگ حوزه از سال 1361 با تأسيس مجله وزين

حوزه و مجله فقه كاوش نو در بخش تحقيق، پژوهش و نگارش مقاله از آغاز تاكنون همكاري داشته و دارد. در اين راستا براي آمادگي جهت حضور در عرصه قلم و نگارش پيش نيازي مثل زبان و ادبيات فارسي، انگليسي، عربي، روان شناسي، جامعه شناسي و نقد فيلم را فرا گرفت. با معجم المفهرس بحارالانوار دفتر تبليغات حدود يك سال همكاري نموده است. حدود 3 سال با تفسير راهنما در فرهنگ و معارف قرآن همكاري علمي داشته است. با راديو معارف بخش همراه با فرزانگان مدتي همكاره نموده است. مقالاتي از وي به زبان عربي و انگليسي ترجمه است.

گذشته از مجله حوزه، فقه كاوشي نو، با مجله نگاه حوزه مشهد، مجله كتاب ماه وزارت ارشاد، برخي روزنامه ها، همايشها و كنگره ها و سمينارهاي علمي زيادي مثل: كنگره شيخ انصاري، مفيد، خوانساريها، نراقيها، آقا مصطفي نائيني، ميرزا حسن آشتياني، ميرزا سيد عبدالحسن شرف الدين و ... همكاري نموده است. حدود 2 سال است كه تدريس در دانشگاه آزاد اسلامي تهران را آغاز نموده و در دانشكده علوم پايه هم اكنون نيز تدريس مي نمايد. ضمناً از سال 1371 به عنوان روحاني كاروانهاي حج و عمره به انجام وظيفه تعليم مناسك و معارف حج اشتغال داشته و دارد.

ناصر منشي، ناصرالدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 730 ق)، مورخ و نويسنده. معروف به ناصرالدين منشى كرمانى. وى بعد از فوت پدر تحت تربيت عموى خود، شهاب الدين ابوالحسن على يزدى، قرار گرفت و پس از اينكه به سن رشد رسيد، عموى ديگرش كه شغل ديوانى داشت، او را در خدمت ديوانى دستگاه قراختائيان وارد كرد تا به مدارج بالا رسيد. ناصرالدين در

693 ق صاحب ديوان رسائل شد و پس از بركنارى صفوةالدين پادشاه خاتون (694 -601 ق) از كار بركنار گرديد و در 703 ق در ايام پادشاهى ناصرالدين شاه محمد بن برهان، شغل ديوانى خود را از سر گرفت. در 715 ق به خدمت ايسن قتلغ نويان، از امراى بزرگ اولجايتو و ابوسعيد بهادر پيوست و از آن پس به خدمت وزراى ايلخانان درآمد. ناصرالدين را مى توان پيشرو نويسندگانى دانست كه به تصنع در سخن و به كار بردن انواع تزيينات در آن مشتاق بودند. از آثار وى: «سمط العلى للحضرة العليا»، در تاريخ سلاطين قراختايى كرمان تأليف 716 -715 ق، كه در 720 ق نيز تتمه اى بر آن افزوده شد، «نسائم الاسحار من لطائم الاخبار»، در تاريخ وزراء كه از وزراى خلفاى راشدين شروع شده و تا وزارت تاج الدين علياه (م 724 ق) ادامه يافته است كه به آورده ى صاحب «تاريخ ادبيات در ايران» مؤلف اين كتاب بروشنى معلوم نيست؛ «درة الاخبار و لمعةالانوار»، ترجمه «تتمه صوان الحكمة» ابوالحسن على بن زيد بيهقى كه ناصر منشى آن را به نام خواجه غياث الدين وزير، در 730 -729 ق از عربى به فارسى درآورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1240 -1236/ 3)، تاريخ مغول (520 -519)، تاريخ نظم و نثر (149)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمة (مقدمه/ ى- يب)، حبيب السير (269/ 3)، كشف الظنون (1002)، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار (مقدمه/ الف- يز).

ناصري، مسلم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسلم ناصري

محل تولد : كاشمر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/6/1

زندگينامه علمي مسلم ناصري در تابستان سال 1351 در روستاي بنده قرا از توابع شهرستان

كاشمر خراسان رضوي به دنيا آمد دوران ابتدايي را تمام كرد و بعد پا به شهرستان گذاشت و با گرفتن مدرك سيكل، شوق قم وي را فرا گرفت. براي ادامه تحصيل به قم هجرت كرد. ابتدا در مدرسه معصوميه مشغول به تحصيل شد و در كنار علوم حوزوي در رشته ادبيات داستاني شروع به مطالعه كرد و پس از مدتي هم علوم روز را ادامه داد و مدرك ديپلم گرفت و همگام با علوم حوزوي در دانشگاه هم ادامه تحصيل داد+ اما چون علاقه وافري به ادبيات داشت در بخش ادبيات كودكان و نوجوانان با جديت مطالعه مي كرد و مي نوشت كه حاصل آن نزديك به پنجاه كتاب است كه برخي از آنها جوايز معتبري را كسب كرده اند. مثل كتاب سال جمهوري اسلامي براي مسافر شهرهاي بي نشان. برگزيده نخست بيست سال داستان عاشورايي و برگزيده ويژه همايش براي كتابهاي سردار تنها و سروها ايستاده مي ميرند و آن شب ، آن سردار، برگزيده نخست جشنواره دوسالانه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان براي كتاب آخرين بازمانده برگزيده كتاب سال حوزه و... اكنون وي با اتمام كارشناسي ارشد رشته تاريخ اسلام خود در دانشگاه شهيد بهشتي قصد دارد براي مقاطع بعدي ادامه دهد. در كنار تحصيل مدت سه سال كه سرديير مجله مليكا براي كودكان است كه سراسري پخش شود و مدت بيش از 10 سال است كه دبير داستان مجله پوپك است..ََ

نامي اصفهاني، محمدصادق

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مورخ و شاعر، متخلص به نامى. معروف به ميرزا محمدصادق منشى. از سادات موسوى و برادرزاده ى ميرزا رحيم حكيم باشى بود. اجداد وى از شيراز به اصفهان

آمده و از طبيبان خاص سلاطين صفوى بودند. او به فنون نظم و نثر آگاه بود و به سرودن مثنوى تمايل بيشترى داشت، نامى با مؤلف «نگارستان دارا» (م 1243 ق) معاصر و معاشر بود. بر سر سال فوت وى بين مؤلفان اختلاف است، «صبح گلشن» مرگ وى را در عهد نادر شاه مى داند و صاحب «نگارستان دارا» در اوايل دوره ى محمد شاه قاجار (1264 -1250 ق) و «الذريعه» و «كتابشناسى نظامى گنجوى»، 1204 ق را ذكر كرده اند. در مورد نام برخى از آثارش نيز اختلاف وجود دارد. از آثار وى: «تاريخ گيتى گشا»، به فارسى در تاريخ زنديه كه بعدها ميرزا عبدالكريم شيرازى و ميرزا محمد رضاى شيرازى هر يك ذيلى بر آن نوشته اند، مثنوى «نامه ى نامى» يا «پنج گنج»، كه به تقليد از «خمسه» نظامى نوشته است، مركب از پنج مثنوى به نام «درج گهر» «خسرو و شيرين»، «ليلى و مجنون»، «وامق و عذرا»، «يوسف و زليخا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (25/ 24 ،319/ 19 ،1166 -1165/ 9 ،263/ 7 ،284/ 3)، سفينةالمحمود (340 -339/ 1)، شرح حال رجال (250/ 5)، صبح گلشن (503 -502)، فرهنگ سخنوران (918 -917)، كتابشناسى نظامى گنجوى (420 -419)، لغت نامه (ذيل/ نامى اصفهانى)، مجمع الفصحا (1083 -1082/ 6)، منظومه هاى فارسى (585 -579)، مؤلفين كتب چاپى (505 -504/ 3)، نگارستان دارا (272 -271).

نبئي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: فردوسى مشهد

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تاريخ و جغرافيا و علوم تربيتى از دانشگاه تبريز كارشناسى ارشد تاريخ از دانشگاه تهران، دكتراى تاريخ (تاريخ ترك و مغول) از دانشگاه آنكارا

تركيه.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه فردوسى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تصحيح و تحشيه كتب خطى تاريخى، بررسى مسائل جغرافيا و نقش جغرافيا در رويدادهاى تاريخى، احياى ابزار آلات نجومى قديمى، نظارت بر 6 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تاريخهاى محلى مثل تاريخ آل چوپان، نجومى و تقويمى، تقويم و تقويم نگارى در تاريخ، هدايت طلاب به دانش اسطرلاب، تصحيح كتاب تحفه حاتمى و تحشيه آن، تصحيح و تحشيه مجمع الاسباب شبانكاره اى، و تاريخ ايران از انقراض ايلخانان تا روى كار آمدن تيمور.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 30، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

تاريخى، جغرافيايى و جغرافياى تاريخى، نجومى و تاريخهاى محلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نراقي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، حقوقدان و وكيل دادگسترى، از نواده هاى مرحوم حاج ملا احمد نراقى در 1273 در شهر كاشان تولد يافت. پس از انجام تحصيلات مقدماتى، فقه، اصول، حكمت و علم كلام را در نزد بزرگان كاشان فرا گرفت، مخصوصا در حقوق اسلامى از سرآمد اقران شد و به تحقيق و تتبع پرداخت. از تأليفات ايشان تنظيم شجره ى خاندان غفارى و تاريخ اجتماعى كاشان و چند اثر ديگر است. شغل نراقى وكالت دادگسترى بود. در 1368 در 95 سالگى درگذشت.

محقق.

تولد: 24 دى 1273، كاشان.

درگذشت: 24 دى 1368، تهران.

حسن نراقى پس از تحصيل در مدرسه ى علميه ى كاشان به تهران آمد و امور فرهنگى و آموزشى را پيشه كرد. تأليفات او عبارتند از: تاريخ اجتماعى كاشان (1345)؛ آثار تاريخى شهرستان كاشان و نطنز (1348)؛ خاندان غفارى كاشان (1353)؛ كاشان

در جنبش مشروطه ايران (1355)؛ ادبيات مشروطيت (حاوى زندگى نامه ى خاورى كاشانى، 1356)؛ تصحيح نخبة البيان (تأليفات محمدمهدى نراقى، 1357)؛ تصحيح و طبع طاقديس (مثنوى سروده ى احمد نراقى، 1362)؛ تصحيح و طبع مشكلات العلوم (تأليف محمدمهدى نراقى، 1367)؛ از وى مقاله هايى نيز در مجله ى «هنر و مردم» به طبع رسيده است.

حسن نراقى از پايه گذاران انجمن آثار ملى كاشان و از بنيادگذاران موزه ى آن انجمن در باغ شاه فين بود.

حسن نراقى در تهران درگذشت و در مسجد آقا بزرگ كاشان كه مدرسه ملا احمد نراقى بود به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

نرشخي، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(348 -286 ق)، نويسنده و مورخ. در نشرخ، از روستاهاى بخارا، به دنيا آمد. در زمان ابومحمد نوح بن نصر سامانى (343 -331 ق) مى زيست. از آثار وى «تاريخ بخارا» يا «مزارات بخارا»، به عربى است كه در 332 ق به نام نوح بن نصر سامانى نوشت. در 522 ق ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوى آن را به فارسى ترجمه كرد و مطالبى هم از كتب ديگر بر آن افزود. بعد از آن در 574 ق محمد بن زفر بن عمر آن را تلخيص نمود. گويا بعد از اين تاريخ نيز ديگران در اين كتاب دست بردند و بعضى حوادث را تا دوره ى مغول بر آن افزودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (480/ 5)، تاريخ ادبيات در ايران (978 -977/ 2)، تاريخ بخارا (مقدمه/ سيزده- سى و يك)، دايرةالمعارف فارسى (3017/ 2)، لغت نامه (ذيل/ نرشخى)، يادداشتهاى قزوينى (198/ 7).

نصرآبادي، بديع الزمان

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا طاهر نصرآبادى، شاعر و اديب، در تاريخ گويى و معمّا مهارت داشته است، منصب ملك الشعرايى شاه سلطان حسين صفوى را داشته، و در 1120 و اندى به سنّ بيشتر از هفتاد سال در اصفهان وفات يافته ست.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نصيب قزويني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و مورخ. وى از احفاد و بازماندگان دولتشاه سمرقندى، مؤلف «تذكرةالشعراء»، و از امراى دربار اكبر شاه (1014 -963 ق) بود. وى در تاريخ دست داشت. برخى نام او را نقيب خان نوشته اند. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (662)، الذريعه (1196/ 9)، صبح گلشن (520)، فرهنگ سخنوران (935)، لغت نامه (ذيل/ نصيب قزوينى).

نصيري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا نصيري متولد 1324در شهر دامغان است. وي داراي مدرك دكتري تاريخ از دانشگاه استامبول تركيه مي باشد. نامبرده عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه پيام نور مي باشد.دكتر نصيري از بهمن 1370 تا آذرماه 1375 اولين دبير فرهنگستان زبان و ادب فارسي بوده است

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي دكتر محمد رضا نصيري به قرار زير است: كارشناسي رشته تاريخ از دانشگاه تبريز در سال 1348 دكتراي رشته تاريخ از دانشگاه اسانبول در سال 1357

همسر و فرزندان : دكتر محمد رضا نصيري متاهل است و دو فرزند دارد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد رضا نصيري از بهمن 1370 تا آذرماه 1375 اولين دبير فرهنگستان زبان و ادب فارسي بوده است ضمن آنكه از سال 1360 تا 1368 رئيس دانشكده ادبيات دانشگاه گيلان، از سال 1376 تا 1377 به عنوان معاون اداري مالي دانشگاه پيام نور،از سال 1376 تا كنون مدير گروه تاريخ دانشگاه پيام نور، از سال 1378 تا كنون قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگي و نيز مشاور علمي بنياد ايران شناسي بوده است. وي همچنين مدير مسئول نشريه انجمن ،انجمن آثار و مفاخر فرهنگي و

همچنين سردبير نشريه پيك نو ،دانشگاه گيلان مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : دكتر نصيري عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه پيام نور مي باشد.ايشان در دانشگاه هاي گيلان ،پيام نور و آزاد اسلامي رشت به تدريس تاريخ مبادرت داشته است.

جوائز و نشانها : محمد رضا نصيري در سال 1383 به عنوان پژوهشگر برجسته دانشگاه پيام نور(نفر اول) برگزيده شده است.

چگونگي عرضه آثار : - شركت در سمينارها و كنفرانسهاي داخل و خارج از كشور،ژاپن،هند ،تاجيكستان و غيره - چاپ بيش از 50 كتاب و مقاله در زمينه هاي تاريخ و فرهنگ و تمدن ايران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نطنزي، معين الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 817 ق)، مورخ و شاعر. وى را پدر قاضى ميرحسين ميبدى، متخلص به منطقى (م 911 / 904 ق)، مى دانند. در ابتداى كار خود از مصاحبان ميرزا اسكندر بن عمر شيخ بن تيمور بود و در همين ايام تاريخ معروف خود را به نام «منتخب التواريخ» به اسم او نگاشت و در 816 ق آن را به پايان برد. اين كتاب شامل وقايع عمومى عالم، از زمان هبوط آدم تا وفات تيمور در 807 ق، است به اضافه بعضى از وقايعى كه تا 816 ق اتفاق افتاده بود. يك سال بعد، يعنى در 817 ق، وى در اين كتاب تجديد نظر كرد و آن را به نام شاهرخ درآورد و تا وقايع 817 ق را در آن ذكر نمود. به همين علت از «منتخب التواريخ» معينى دو گونه تحرير، يكى به نام ميرزا اسكندر و ديگرى به نام شاهرخ، وجود دارد. برخى تذكره ها، صاحب عنوان را با معين الدين يزدى

(م 789 ق)، صاحب «مواهب الهى»، در آميخته و او را از وزيران و عالمان آل مظفر دانسته اند، در حالى كه معين الدين نطنزى در عهد تيموريان مى زيسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (482 -481/ 4)، تذكره ى سخنوران يزد (286)، جامع مفيدى (331 -329/ 3)، الذريعه (1079 -1078/ 9)، صبح گلشن (433)، فرهنگ سخنوران (864 -863)، منتخب التواريخ معينى (مقدمه).

نظام شامي، نظام الدين عبدالواسع

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم و نهم ق)، مورخ، نويسنده و شاعر. معروف به نظام شنب غازانى. از محله ى شنب غازان يا شام غازان تبريز بود. در جوانى به بغداد رفت. مدتى در ملازمت سلطان اويس جلاير (776 -757 ق) و سلطان احمد بن شيخ اويس (813 -784 ق) به سر برد و زمانى كه امير تيمور سلطان جلاير را شكست داد و بغداد را گشود، نظام الدين اولين شخصى بود كه به خدمت تيمور رسيد و مورد التفات او قرار گرفت. تيمور در 804 ق از او خواست كه كتابى در تاريخ سلطنت وى بنويسد و نظام كتاب «ظفرنامه» يا «ظفرنامه شامى» را كه شامل شرح حال تيمور تا وقايع 806 ق بود، نگاشت. او در 806 ق به اجازه تيمور به تبريز بازگشت. از ديگر آثار وى: تلخيصى از ترجمه ى فارسى كتاب «بلوهر و بوذاسف» يا «بلوهر و بوداسف» كه به نام سلطان احمد جلاير نوشته يا چنان كه در «دايرةالمعارف فارسى» آمده، اين كتاب را ترجمه كرده است، «رياض الملوك فى رياضات السلوك»، ترجمه ى فارسى كتاب «سلوان المطاع فى عدوان الاتباع» يا «سلوان المطاع فى عدوان الاطباع» ابن الظفر الصقلى الملكى در 768 ق، مشتمل بر يك ديباچه و يك مقدمه و پنج

باب و يك خاتمه، به نام سلطان اويس جلاير.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا جامى (498 -492)، تاريخ ادبيات در ايران (480 -476/ 4)، تاريخ نظم و نثر (757 ،50)، حبيب السير (548 -547/ 3)، دانشمندان آذربايجان (380 -379)، دايرةالمعارف فارسى (3036/ 2)، الذريعه (200/ 15 ،338/ 11 ،1202/ 9)، فرهنگ ادبيات فارسى (510 -509)، فرهنگ سخنوران (940)، لغت نامه (ذيل/ نظام الدين شامى).

نظامي عروضي سمرقندي، نجم الدين، ابوالحسن احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 560 ق)، نويسنده و شاعر، متخلص به نظامى. وى به دليل اينكه در علم عروض تبحر داشت، به عروضى شهرت يافت. صاحب «مجمع الفصحا» او را اهل نسا مى داند. نظامى در سمرقند به دنيا آمد و مدتى از جوانى خود را در آن شهر به كسب علوم گذراند. در 506/ 504 ق به خراسان رفت و گويند در بلخ با عمر خيام ملاقات كرده و پس از آن به هرات رفته و در 510 ق از هرات به اردوى سلطان سنجر پيوسته و در آنجا به خدمت امير معزى رسيده و شعر خود را به او عرضه داشته است. او با نظامى گنجوى نيز ملاقات نموده است. همچنين به خدمت ملوك غورى آل شنسب رسيده و سالها به مدح آنها پرداخته است. نظامى در طب و نجوم و هيئت متبحر بود و در نثر، اعم از مصنوع و نثر مرسل، نيز استادى بزرگ بود، اما شعرش چندان به دل نمى نشست. به آورده ى برخى از تذكره نويسان چند مثنوى داشته كه از ميان رفته است. از مهم ترين آثار وى «چهار مقاله» يا «مجمع النوادر» مى باشد كه در حدود 552 -551 ق به نام حسام الدين على بن مسعود نوشته است. در «ريحانه الادب» منظومه ى

«ويس و رامين» كه از داستان هاى اشكانيان است و فخرالدين اسعد گرگانى آن را به نظم آورده، به نظامى عروضى نيز نسبت داده شده است.[1]

ابوالحسن نظام الدين يا نجم الدين احمد بن عمر بن على سمرقندى مشهور به نظامى عروضى. نويسنده و شاعر قرن ششم هجرى. در اواخر قرن پنجم در سمرقند ولادت يافت، و پس از تحصيلات مقدماتى به خراسان رفت. و به ديدار خيام و معزى نايل شد. نظامى عروضى به دربار ملوك آل شنسب وابسته بود، و سالها مداحى شاهان آن سلسله مى كرد و كتاب مجمع النوادر مشهور به چهار مقاله را به نام فخرالدوله مسعود برادرزاده ى ملك شمس الدين محمد غورى تأليف كرد. اين كتاب بين سالهاى 551 تا 552 هجرى تأليف شده و مطالب آن بيان شرايطى است كه در چهار طبقه از مردم- كه به زعم مصنف پادشاهان محتاج بديشان مى باشند، يعنى- دبير، شاعر، منجم، طبيب- بايد مجتمع باشد. در عين حال بسيارى از مطالب تاريخى و تراجم مشاهير اعلام را كه در كتب ادبى و تاريخى ديگر يافت نمى شود نيز شامل است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (963 -961/ 2)، تاريخ گزيده (753)، تاريخ نظم و نثر (120 -119 ،90)، تذكره ى روز روشن (538)، تذكرة الشعراء (69 -68)، چهار مقاله (مقدمه/ شش- بيست)، دايرةالمعارف فارسى (3036/ 2)، الذريعه (1207/ 9 ،314/ 5 ،37/ 3)، ريحانه (211 -210/ 6)، سبك شناسى (318 -297/ 2)، فرهنگ ادبيات فارسى (514 -513)، فرهنگ سخنوران (943)، كشف الظنون (1604)، لباب الالباب (208 -207/ 2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، مجمع الفصحا (1410 -1409/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (488 -487/ 1)، هفت اقليم (354 -352/ 3).

نظري منفرد، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي نظري منفرد

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

سال 1326 در شهر قم در خانواده اي روحاني متولد شدم و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي در سال هزار و سيصد و چهل، وارد حوزه علميه قم شدم و پس از گذراندن (ادبيات، دروس مقدماتي، فقه و اصول) به نجف اشرف در سال 1346 و 1347 رفتم و سپس به ايران و شهر قم بازگشتم و سطح را به پايان بردم. سپس در آزمون دارالفنون تهران در رشته (معقول و منقول) شركت نمودم و قبول شدم و پس از اتمام دروس سطح، در درس خارج اساتيد مثل: «مرحوم آيت الله محقق داماد»، «مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملي»، و «مرحوم آيت الله اراكي» شركت كردم و فلسفه و حكمت را از محضر «شهيد مفتح»، «شهيد مطهري» و ديگر اساتيد حوزه بهره بردم.

در همان وقت به كار تبليغ نيز مشغول بودم و در منزل، جلسات بحث و گفتگو پيرامون مسائل كلامي و اعتقادي هر هفته برقرار بود كه تحت تعقيب ساواك قرار گرفته و منجر به تعطيل آن مجالس گرديد تا پيروزي انقلاب و در همان اوائل پيروزي و انتخابات دوره اول و دوم مجلس از طرف مردم (آباده فارس) به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي انتخاب گرديدم و پس از اتمام دوره نمايندگي به قم و حوزه علميه بازگشتم و به تدريس و تاليف پرداختم و اكنون به تدريس درس خارج فقه و اصول مشغول هستم.

نظري، خليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خليل نظري

محل تولد : كهگيلويه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/6/16

زندگينامه علمي

از سال

57 وارد مدرسه ابتدايي در روستاي «آتشگاه» بخش لنده از استان كهگيلويه و بوير احمد شدم. دوره راهنمايي را در شهرستان «دهدشت» گذرانده و در سال 65 - 64 وارد حوزه علميه حضرت ولي عصر (عج) شهرستان دهدشت شدم و بعد از يك سال يعني سال تحصيلي 66 - 65 وارد حوزه علميه قم در مدرسه رسالت شدم و در مدارس: «صدوق، امام صادق (ع) و دارالشفاء» سطح عالي را گذراندم.

در سال 73 شروع به درس خارج فقه و اصول نموده ام و از محضر اساتيدي چون: «آيت الله العظمي مكارم شيرازي»، «وحيد خراساني»، «سبحاني»، «مرحوم وجداني» و «ميانجي» استفاده و كسب فيض نمودم. در سال 1379 به عنوان استاد و هيئت علمي دانشگاه آزاد «ماهشهر» همكاري داشته و از آن تاريخ تا به حال در حوزه علميه قم و دانشگاه پيام نور به عنوان استاد انجام وظيفه مي نمايم.

نعيمي جرجاني، ابومنصور، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 415 ق)، حافظ، محدث و مورخ. اهل جرجان بود. از ابوبكر اسماعيلى و ابواحمد غطريفى و ابواحمد بن عدى و ابواحمد نيشابورى حافظ و ابوعمرو حيرى و نصر بن عبدالملك اندلسى و ديگران روايت كرد. از آثارش «اخبار الجبل» است. اين كتاب در «الانساب» سمعانى تحت نام «اخبار الجيل» و در «الاعلام» زركلى به نام «اخبار الحيل» آمده است. از ديگر آثارش: «المجتبى»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (186/ 1)، انساب سمعانى (512/ 5)، سيرالنبلاء (340/ 17)، معجم المؤلفين (46/ 2).

نفيسي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1354 -1274 ش)، نويسنده، مترجم، مورخ، مصحح، فرهنگ نويس، استاد دانشگاه، روزنامه نگار و شاعر. در تهران به دنيا آمد. خانواده ى پدرى وى تا يازده پشت پزشك بودند و خود نواده ى حكيم برهان الدين نفيس، فرزند عوض كرمانى، صاحب «شرح اسباب». او تأليفات عديده اى در طب داشت كه برخى از آنها تا روزى كه طب قديم در ايران تدريس مى شد، جزو كتب درسى بود. وى تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در مدارس شرف و علميه به پايان رساند و سپس براى ادامه ى تحصيل به اروپا رفت و تحصيلات خود را در سوئيس و پاريس ادامه داد. در 1297 ش به ايران بازگشت و به تدريس زبان فرانسه در دبيرستان هاى اقدسيه و سن لويى پرداخت و نيز در مدارس علوم سياسى، دارالفنون، مدرسه ى عالى تجارت، مدرسه ى صنعتى (هنرستان دولتى)، دارالمعلمين عالى و پس از تأسيس دانشگاه تهران، در دانشكده ى حقوق و سپس ادبيات به تدريس اشتغال ورزيد. همچنين در وزارت فلاحت و تجارت و فوايد عامه مشغول خدمت شد و به مشاغل چندى دست يافت. او مدتى مديريت مجله ى «فلاحت و تجارت» و در 1301

ش سردبيرى مجله ى ادبى «پرتو» با مديريت ميرزا محمدعلى خان واله خراسانى و مدتى مديريت و نويسندگى مجله ى «شرق» و نيز رياست اداره ى امتيازات (اداره اى كه براى ايجاد مراكز صنعتى و فعاليت هاى معدنى و انتشار روزنامه ها و غيره مجوز صادر مى كرد) را به عهده داشت. نفيسى همچنين براى تدريس در دانشگاه هاى كابل، قاهره و سن ژوزف به كشورهاى افغانستان، مصر و لبنان سفر كرد. او در 1340 ش در راديو برنامه ى يادداشتهاى يك استاد را كه راجع به شرح حال چند تن از بزرگان علم و ادب بود، به مدت دو سال اجرا كرد. نفيسى سرانجام در بيمارستان شوروى (ميرزا كوچك خان جنگلى فعلى) درگذشت. از آثار وى: «آخرين يادگار نادرشاه»، نمايشنامه؛ «احوال و اشعار رودكى»؛ «ايران در صد و هفتاد سال اخير»؛ «بابك خرم دين، دلاور آذربايجان»؛ «بحرين و حقوق هزار و هفتصد ساله ايران»؛ «پورسينا و زندگى و كار و انديشه و روزگار او»؛ «تاريخ اجتماعى و سياسى ايران در دوره ى معاصر»؛ «تاريخ ادبيات روسى»؛ «تاريخ تمدن ايران ساسانى»؛ «تاريخچه ى ادبيات ايران»؛ «ستارگان سياه»؛ «تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسى»؛ «فرهنگ فرانسه به فارسى»؛ «فرهنگ نامه ى پارسى»؛ «ماه نخشب»؛ «فرنگيس»؛ «نيمه راه بهشت»؛ «آرزوهاى بر باد رفته»؛ ترجمه؛ «ايلياد»، ترجمه؛ «تاريخ عمومى قرون معاصر»، ترجمه؛ «افسانه هاى گريلف»، ترجمه؛ «ديوان» شعر.[1]

سعيد فرزند على اكبر ناظم الاطباء (و. 1274 ه.ش- ف. 23 آبان 1345) از استادان و نويسندگان مشهور ايران. سالها در دانشكده ى ادبيات دانشگاه تهران تاريخ تصوف و ملل و نحل و دروس ديگر را تدريس مى كرد و در دانشگاه هاى خارج از كشور نيز مدتها به تدريس پرداخت. مقاله ها و كتابهاى متعدد از

او باقى است و از آثار مفيد او بايد احوال و اشعار رودكى را نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آئينه ى ميراث (س 3، ش 2 و 3، ص 69 -64)، از نيما تا روزگار ما (271 -258)، تاريخ جرايد (71 -66/ 3 ،50 -49/ 2)، چهره هاى آشنا (624 -623)، الذريه (32/ 19 ،218 ،212 ،184/ 16 ،141/ 12 ،1218/ 9)، ستارگان كرمان (408 -396)، سخنوران نامى معاصر (3672 -3667/ 6)، سواد و بياض (533 -518)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3341 ،2864 ،2441 ،2434 ،2409 ،1936/ 2 ،762 ،729 ،695 ،688 ،664 ،659 ،629 ،461 ،431 ،424 ،414 ،295 ،126 ،31 ،91/ 1)، كلك (س 1، ش 9، ص 107 -102)، مؤلفين كتب چاپى (338 -332/ 3)، يغما (س 19، ش 9، ص 495 -493).

نمازي شاهرودي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على نمازى شاهرودى فرزند عالم ربانى و زاهد سبحانى حاج شيخ محمد نمازى شاهرودى از علماء مبرز و متقى و دانشمندان متتبع و نويسندگان متبحر حوزه علميه مشهد مقدس بوده اند.

در سال 1332 قمرى در شهرستان شاهرود متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات و سطوح را در زادگاه خود نزد والدشان و ساير اساتيد فراگرفته و آنگاه براى تكميل مبانى فقه و اصول مهاجرت به مشهد مقدس نموده و و از محضر آيات عظام و فقهاء كرام آن سامان به ويژه مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى غروى اصفهانى كه در معارف اهل بيت عصمت و طهارت نادره زمان واغلوطه اوان بوده و شاگردان مكتبش چون حاج شيخ مجتبى و حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى و ميرزا جواد آقاى تهرانى

و صدها نفر ديگر امثالهم از آيات بزرگ و دانشمندان بنام معاصر بودند استفاده فقه و معارف الهى نموده و به نجف اشرف مشرف و چندى هم در آنجا اقامت و از مبانى مدرسين و مجتهدين حوزه نجف مطلع و استفاده نموده و به مشهد مراجعت و به تأليف كتب مفيده و تدريس پرداخته و مهارتى عجيب در مناظره با پيروان اديان ديگر و مذاهب باطله داشت و نيز در احتجاج و مباحثه با اهل سنت و جماعتى و در سفرهاى عديده اش به حجاز و كشور سعودى مباحثاتى با حضرات داشته كه موجب استبصار عده اى از مردم پاكستان و هندوستان شده است.

آن مرحوم در علوم غريبه و علم طلب قديم و گياه شناسى و رياضى هم اطلاع عميق داشته و با زبان فرانسه هم آشنائى داشته حدود سه دوره بحارالانوار را از اول تا آخر مطالعه و در اثر اين مطالعات موفق به تأليف مستدرك البحار در ده مجلد شده كه پنج جلد آن در زمان حيات خودش به طبع رسيده و پنج مجلد آن پس از رحلتش فرزند ياد شده اش اقدام به طبع و نشر آن نموده و حافظ تمام قرآن و يا اكثر آن بوده زيرا از هر آيه كه مى پرسيدند فورا آدرس درس آن را مى داد و به گفته برخى از مرحوم آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره از ايشان پرسيده بودند فرموده بود كه آقاى نمازى مجلسى زمان ما بوده است.

نگارنده اين كتاب چون مدتى در مدرسه نواب مشهد با ايشان همسايه و مرواده داشتم ايشان را از جهاتى كم نظير يافتم. تأليفات بسيارى دارد كه از ديدگان عزيزان مى گذرانم.

1- اثبات ولايت كه 6

مرتبه به چاپ رسيده.

2- ابواب رحمت 2 مرتبه چاپ شده.

3- تاريخ فلسفه و تصوف 2 مرتبه چاپ شده.

4- مقام قرآن و عترت 3 مرتبه چاپ شده.

5- اركان دين 2 مرتبه چاپ شده در خداشناسى و پيغمبر و امام شناسى و فروع دين و نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت. و زيارت پيغمبر و ائمه هدى و شرح قيامت صغرى و رجعت و قيامت كبرى تدوين شده است.

6- الهدى الى صراط مستقيم.

7- دوره مستدرك سفينه البحار در ده جلد به طبع رسيده.

8- رساله تفويض

9- تاريخ مجالس روضه خوانى

10- زندگانى حبيب بن مظاهر

11- اصول دين

12- الاسلام الهاديه فى الاعتبار الكتب الاربعه

13- رساله نور الابصار

14- مناسك حج- مشتمل بر وجوب حج و مذمت تارك آن و خلقت كعبه و حجرالاسود و حرم و قضاياى آن.

تأليفات طبع نشده علامه نمازى

1- روضات النظرات، دوره فقه استدلالى ده جلد.

2- مستدركات علم رجال، ده جلد.

3- مستطرفات المعالى در احوال راويان احاديث.

4- دوره معارف القرآن مشتمل بر چهل و سه جزو.

5- رساله اى در طب.

6- معرفه الاشياء- گياه ها- درختها حيوانات و جمادات.

7- مباحث اصول.

متاسفانه اين دانشمند متتبع و محدث متبحر و مؤلف مكثر در شب دوشنبه دوم ماه ذيحجه سال 1405 هجرى قمرى برابر 28 مرداد ماه 1364 شمسى از دنيا رفته و در جوار سلطان سرير ارتضا حضرت على بن موسى الرضا عليه الصلوه والسلام مدفون گرديد عاش سعيدا و مات سعيدا حشره اللَّه مع الشهداء والسعداء آمين يااللَّه.

محقق، عالم دينى.

تولد: 1294 ق.، شاهرود.

درگذشت: 28 مرداد 1364، (دوم ذيحجه سال 1405 ق.).

آيت الله على نمازى شاهرودى، فرزند آيت الله محمد نمازى شاهرودى، مقدمات و سطوح عالى را در شاهرود نزد پدر و ديگر اساتيد فراگرفت. سپس رهپسار

مشهد شد . در آنجا مدارج عاليه فقه و اصول را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت به گونه اى كه در بيست و دو سالگى شروع به تقرير فقه استدلالى نمود.

مدتى نيز به حوزه ى نجف اشرف رفت و در آنجا به تحصيل فقه و مبانى اصول پرداخت. سپس به ايران بازگشت و در مشهد مقيم شد. ايشان همچنين به علم رياضى و تاريخ و نيز خطاطى آشنايى داشت و به ويژه كتاب هايش را به خط خودش مى نوشت. آيت الله نمازى به زبان عربى مسلط بود و با زبان فرانسوى هم آشنايى داشت. وى طب سنتى و گياه شناسى و علوم غريبه را خوب مى دانست، ضمنا به روش هاى مباحثه و مناظره نيز مسلط بود. فعاليت عمده و اساسى ايشان پيرامون احاديث و رجال حديث بحارالانوار اختصاص داشت.

آثار ايشان عبارتند از: مستدرك سفينه البحار (در ده جلد)؛ الاحتجاج بالتاج على اصحاب اللجاج (الهادى)؛ الاعلام الهاديه فى اعتبار الكتب الاربعه؛ ابواب رحمت (جلد اول، مشهد، 1337، ق.، قم، 1362)؛ تاريخ فلسلفه و تصوف (يا مناظره دكتر با سياح پياده، جلد اول، 1377 ق.)؛ مناسك حج؛ رساله تفويض؛ رساله علم غيب (ع)؛ اصول دين؛ رساله نورالانوار؛ اركان دين؛ زندگانى حبيب بن مظاهر اسدى؛ تاريخچه ى مجالس روضه خوانى و عزادارى سيد مظلومان (ع) قرآن و عترت در اسلام.

آثار علمى خطى چاپ نشده وى به اين شرح هستند: مستطرفات المعالى؛ مستدركات علم رجال (پانزده جلد)؛ روضات النظرات؛ مجموعه نفيسه در طب؛ معرفة الاشياء (گياه شناسى)؛ مطرف الهيه؛ حواشى بر بعضى كتب مانند: حاشيه بر تفسير برهان، حاشيه بر رجال ممقانى، حاشيه بر رجال آيت الله خويى؛ حاشيه بر رجال شيخ طوسى و تصحيح آن، حاشيه

بر كتاب جواهر در فقه تأليف محمدحسن نجفى، حاشيه بر كتاب وقايع المشهور، حاشيه بر كتاب بحارالانوار آيت الله غرورى، حاشيه بر رساله ى شريف رجبيه محدث بيرجندى و حواشى ديگر.

(تو ح 1332 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث و متكلم. در شاهرود به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات و استفاده از محضر پدرش، به مشهد مهاجرت نمود و سطوح را نزد مدرسين بزرگ حوزه ى مشهد به پايان رسانيد. آنگاه از بحثهاى معارف و اخلاق آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى بهره مند گشت. او علاوه بر امامت جماعت يكى از مساجد مشهد به كار تأليف و تصنيف كتب دينى و تحقيقات در اين زمينه اشتغال داشت و تأليفات بسيارى از خود باقى گذاشت. از آثارش: «مستدرك سفينةالبحار»؛ «ابواب رحمت»؛ «تاريخ فلسفه و تصوف»؛ «اركان دين»؛ «مقام قرآن و عترت در اسلام»؛ فهرست «منتقى الجمان»؛ كتاب «اثبات ولايت»؛ تذييلات كتاب «مجموعة الاخبار»؛ «شرح زندگانى حبيب بن مظاهر»؛ «تاريخچه ى مجالس روضه خوانى»؛ «مناسك حج و وجوب و فضيلت آن»؛ «نورالانوار»، به فارسى و عربى؛ رساله اى در «علم غيب امام (ع)».[1]

على ابن العالم الكامل و العابد الزاهد آيت اللَّه حاج شيخ محمد معروف به (نمازى) شاهرودى از علماء و ائمه جماعت معاصر مشهد مقدسند.

وى در حدود سال 1332 قمرى متولد شده و در بيت علم و ورع و تحت تربيت پدر دانشمند و زاهدش پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح را از مدرسين بزرگ حوزه مشهدبه پايان رسانيده سپس از محضر مرحوم عالم ربانى و آيت اللَّه سبحانى مربى نفوس و مهذب اخلاق آيت اللَّه الملك العلام آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى سالهاى متمادى استفاده نموده و با هم

از محضر آيات ديگر مشهد بهره مند گرديده و در مسجدى از مساجد بالا خيابان به اقامه جماعت و تبليغ احكام تا حال تحرير اشتغال دارند

نگارنده گويد از سال 1364 ق كه در مشهد اقامت داشتم و در مدرسه نواب از محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى خارج مبحث حج را استفاده مينمودم با معظم له آشنا شده و بعد از درس مذاكره بحث را مى نموديم وى را دانشمندى متقى و پارسا و مشغول به مطالعه و تأليف شناخته ام خداوند امثال ايشان را همواره موفق بدارد.

تأليفات مطبوع ايشان از اينقرار است.

1- ابواب رحمت دو مرتبه به طبع رسيده 2- تاريخ فلسفه تصوف 3- متدرسك سفينه البحار ج 1 و 2 بطبع رسيده 4- كتاب اركان دين در آن شرح اصول دين (خداشناسى و فروع دين نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت و زيارت پيغمبر و ائمه هدى و شرح قيامت صغرى (رجعت) و قيامت كبرى) 5- مقام قرآن و عترت در اسلام 6- فهرست منتقى الجمان 7- تذييلات كتاب مجموعه الاخيار 8- شرح زندگانى حبيب ابن مظاهر 9- تاريخچه مجالس روضه خوانى 10- مناسك حج و وجوب و فضيلت آن 11- كتاب اثبات ولايت 13 -12- نورالانوار فارسى و عربى 14- رساله اى در علم غيب امام (ع)

تأليفات مخلوط ايشان

1- تتمه مستدرك سفينه البحار ده جلد 11- مستدركات علم رجال شيخ 5 جلد 16- كتاب اصول دين 17- كتاب مستطرفات المعالى در احوال رجال و راويان اخبار 18- روضات النضرات در فقه استدلالى ده مجلد 19- معارف الهيه 20- مجموعه نفيسه در طب 21- معرفه الاشياء و غيره

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى

دانشمندان (184 -183/ 7 ،374/ 5)، مؤلفين كتب چاپى (437/ 4).

نوايي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحسين نوايي در سال 1302ه.ش تهران متولد گرديد . وي بعد از گذراندن دورة دانشسرا ، در رشتة حقوق ادامه تحصيل داده و از دانشگاه سوربن فرانسه فارغ التحصيل گرديد . نوايي پس از آن به كار تدريس در مدارس و دانشگاههاي كشور پرداخت . او كار تحقيق و پژوهش را با دومطلب آغاز نمود ، اول مسائل مربوط به مشروطيت و ديگري در رابطه با بابيگري . نوايي آثار بسيار با ارزشمندي از خود بجاي نهاده است كه مورد استفاده بسياري از محققان وپژوهشگران مي باشد . وي هم اكنون به دليل كهولت سن از كار تدريس در دانشگاه دست كشيده اما منزل ايشان همواره پذيراي دانشجويان مي باشد.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : ايران دوره اسلامي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبدالحسين نوايي تحصيلات خود رادر مدارس ابتدايي (تمدن ) و (ابن سينا) آغاز نمود .وي در دورة متوسطه در به مدرسه شرف تحصيل كرد و پس از گذرندان اين دوره ، عليرغم ميل باطني خود به دانشسراي عالي رفت ،دكتر نوايي دراين مورد مي نويسد : برخلاف ميلم به دانشسرا رفتم چون علاقه به اين حرفه نداشتم و تمايل داشتم كه ديپلمات شوم. دكتر نوايي پس از دوره دانشسرا ي عالي ،تحصيلات خود را درد انشكده حقوق پي گر فت اما به دلايلي از ادامه تحصيل در رشته حقوق باز ماند .البته وي يك سا ل بعد دوربار ه در رشته حقوق شركت نمود وتوانست شاگرد دوم شود .نوايي به لحاظ اينكه ناگزير بود يكي از دورشته را نتخاب نمايد

وبا توجه به اينكه يكسال از دوره دانشسرا را نيز گذرانده بود،لذا در همين رشته ادامه تحصيل داد،او سپس به فرانسه رفته و توانست دوره دكترا را از دانشگاه سوربن اخذ نمايد.

خاطرات و وقايع تحصيل : عبدالحسين نوايي بعد از دوره دانشسرا ي عالي به دانشكده حقوق رفت ، اما وي نتوانست از اين دانشكده فارغ التحصيل شود و به نحوي از ادامه تحصيل باز ماند،علت اين امر را نوايي چنين بيان مي كند : ماجرا از اين قرار بود كه در امتحانات ديپلم يك نفر از روي برگه امتحاني من رونويسي كرده بود ودر آن زمان تصحيح اوراق امتحانات نهايي به عهده استادان دانشگاه بود و مرحوم دكتر شفق ديده بود كه دو برگه كاملا شبيه يكديگر است ،لذا هر دو نفر به جرم تقلب از ادامه تحصيل محروم كردند،مدتي طول كشيد تا توانستم ثابت كنم كه ورقه اصلي متعلق به من است و همين تاخير باعث شد تامن از ادامه تحصيل محروم شوم.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : عبدالحسين نوايي دركنار تحصيلا ت تكميلي خود در فرانسه به كار معلمي نيز پرداخت و ، چون اين مسؤليت را پذيرفته بود با جديت مطالعه مي نمود،اينكار دو دليل داشت اول آنكه تحصيلا ت خود را دانشگاه كا في نمي دانست و آنرا مقدمه اي مي دانست براي ادامه تحصيل دوم نمي خواست به مانند بعضي از معلمين از كم سوادي و بي توجهيش گله نمايد:او مي گويد :در هر صورت چشم را بر بسياري از لذات مادي زندگي بستم و تمام وقتم راصرف آموختن كردم مثلا موقعي كه در پاريس بودم ،با توجه به اينكه در

آنجا هوادير روشن مي شود ساعت نه صبح غذاي مختصري مي خورد م كه هم صبحانه بود و هم ناهار و ازساعت ده در كتابخانه ملي پاريس مطالعه مي كردم تاساعت پنج بعداز ظهر كه آنجا تعطيل مي شد .هر چند در آن وقت خيلي ها به اين كار من مي خنديدند ، اما من به هيچ وجه احساس غبن نمي كردم چون آثاري كه الان شما ملاحظه مي فرماييد ، غالبا حاصل مطالعات و تلا شهاي همان دوران است .

استادان و مربيان : از استاداني كه عبدالحسين نوايي به عنوان يك الگو يا د مي كند،عباس اقبال بود باز مي گردد نوايي وي را از جمله كساني مي داند كه در او انگيزه تاريخنگاري را بوجود آورد و اين مسئله به زماني كه نوايي در مجله يادگار با وي همكار شد . از استادان نوايي شخصيتهاي برجسته اي همچون :بديع الزمان فروزانفر ،بهار ،بهمنيار و ميرزا عبدالعظيم خان قريب مي توان نام برد .

وقايع ميانسالي : در سال 1346 عبدالحسين نوايي مطالبي در مورد دانشگاهها وعدم پذيرش افراد جوان به عنوان استاد منتشر كرد ، اين مسئله باعث شددانشجويان دست به شكايات متعددي بزنند با اعتراض دانشجويان مديريت دانشگاههاي تهران و شهرستانها تغييراتي نمود و از آن جمله دانشگاه تبريز كه هوشنگ منتصري به سمت رياست آنجا رسيدوي روساي دانشكده ها را كه عملا از ورودهرگونه استادجديدي سرباز زده بودند ، اخراج كردو دانشكده ادبيات را به دكتر نوايي سپرد.در سال1351درهنگام خدمت در سازمان كتابهاي درسي يعني به دليل رعايت نكردن دستورات شاه در مورد مبارزه با گراني ، متهم واز كا ر بركنار

شد . اما پس از مدتي به بابلسر رفته وسمت معاونت مدسه عالي بابلسر راقبول كرد نوايي پس از مدتي خدمت در اين مدرسه به دليل روش ميان دو رييس مدرسه يعني دكتر فاروقي پيش آمد ، از سمت خوداستعفا داد ، اما ديري نگذشت به سبب بوجود آمدن حوادثي به سمت رياست اين مدرسه منصوب شد . او علت اين امر را چنين بيان مي كند : دانشجويان ، رييس مدرسه با بلسر را به علت رفتار ناشا يست كتك زدند وحتي خواستند از پنجره طبقه سوم به پايين پرت كنند ، كه مدتي در بيمارستان بستري شد .پس از بركناري وي وزارت علوم را به رياست مدرسه گماشت . انتصاب دكتر نوايي به سمت رياست مدرسه عالي با بلسر مصارف بو د با تحركات مردم و دانشجويان برعليه رژيم شاه نوايي مي گويد : تا آنجا كه من متوجه شدم سخن از انقلاب و تحولي عظيم در ميان است و نه يك اعتراض و شكايت ،دانشكده ها به هم ريخته بود و كلاسهاي تعطيل شد ه بود و من كه هرگز نمي خواستم با دانشجويان مقابله بكنم بلكه آنان را محق مي دانستم از خدمت استعفا كردم و به تهران بازگشتم . در سال 1349 ش ، دكتر نوايي جايزه بهترين كتاب سال به جهت تصحيح و تعليق كتا ب احسن و التواريخ را دريافت داشت و در سال 1364 ش،موفق به دريافت جايزه بهترين كتاب سال جهت تصحيح و تعليق كتاب احسن التواريخ را دريافت داشت و در سال 1364 ش . موفق به دريافت جايزه بهترين كتاب سال به خاطر تاليف

كتاب اسنادتاريخي ايران از 1038 تا 1105 ه.ق شد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : در سال 1346 ه.ش با تغيير مديريت دانشگاهها ،دكتر هوشنگ رياست دانشگاه تبريز را به عهده گرفت و مسئوليت دانشكده ادبيات را به دكتر نوايي سپرد . نوايي يكي دوسال پس از بازگشت از تبريز مدير كل تشكيلات و روشهاي آموزش و پرورش شد : از فعاليتها ي او دراين سمت ، بررسي سازمان كل وزارت آموزش و پرورش و تقسيم تهران به 17 ناحيه بود . در سال 1351 ه.ش به سازمان كتابهاي درسي منتقل گزديدو تا مرداد سال 1354 ه.ش دراين سمت باقي ماند،اما به دستور شا ه از كار بركنار شد و بعد از چند ماه بيكار ماندن به وزارت علوم رفته با دعوت دكتر فاروقي رئيس مدرسه عالي بابلسر ، در منصب معاونت اين مدرسه شروع به كار كرد ، اما طولي نكشيد به سبب اختلاف عقيد ه با دكتر فاروقي استعفا داد . نوايي پس از استعفا از مدرسه عالي بابلسر از وزارت آموزش و پرورش درخواست شغل و يا باز نشستگي او موافقت شد . هنوز مدتي از بازنشستگي دكتر نوايي نگذشته بود كه وي به سمت رياست مدرسه عالي منصوب گشت اما وي درطي تحولات كشور در سال 1357 ه.ش از شغل خود ا ستعفا كرده كه با بازنشستگي به تهران بازگشت .

فعاليتهاي آموزشي : عبدالحسين نوايي علاوه بر تاليف و خلق آثار متعدد ، در دانشگاهها و موسسات علمي مختلف به تدريس پرداخته است كه از آن جمله اند : دانشگاه تهران و مركز اسناد در سطح ليسانس ،دانشگا هها ي تربيت

مدرس ، شهيد بهشتي ، الزهرا ،و پژوهشگاه فرهنگ و مركز اسنادرسمي ، دانشگاههاي آزاد واحدشهر ري و ابهر در سطح فوق ليسانس و دكتر ي در سال 64-1363 بخش دكتري تاريخ در دانشگاه آزاد اسلامي ايجاد گرديدو دكتر نوايي از همان سال تا سال 1376 عضو ثابت و هيات علمي آن بود ه و همانطور كه خود مي گويد ، اولين دانشجوي فارغ التحصيل رشته تاريخ شاگر د وي بود ه است .نوايي همچنين در محدوده همكاري حوزه و دانشگاه يك دوره درسي با هفت تن از طلاب در رشته كه در سطح فوق ليسانس بودند . از ديگر فعاليتهاي آموزشي دكتر نوايي نظارت بررساله هاي تحصيلي فوق ليسانس و دكترا بود ،او در دانشكده هاي ادبيات شهيد بهشتي ،تربيت مدرس و الزهرا به عنوان استادراهنما ،مشاور و ممتحن شركت مي نمود.نوايي تا پايان سال 1378 ه.ش به كارتدريس پرداخت ، اما پس از بيماري ممتد از رفتن به كلاس خودداري نمود به همين خاطر دانشجويان به منزل وي مي روند و از دانش فراوان او بهره مي برند.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عبدالحسين نوايي در كنار كار تدريس و تاليف و پژوهشهاي علمي ،در مجامع علمي ،سمينارها و سخنراني هاي متعدد شركت نمود كه بعضي ازآنها در خارج از كشور بوده است ،از اين تعداد مي توان ، مهمترين آن را به شرح زير بيان داشت : 1- سال 1353 ش ، سفر به پاكستان براي ايراد چند سخنراني د ر سمت رياست كتابهاي درسي . 2- سال 1353 ش. سفربه تركيه ،سوئد ، انگلستان و فرانسه در سمت رياست كتابهاي

درسي و بازديد از مراكز فرهنگي . 3- سال 1374 ش ،سفر به تركيه و سخنراني درباره جنگ اوزون حسن با سلطان محمد فا تح در سمينار مربوط به فتح قسطنطنيه 4- سال 1375 ش،شركت در سمينار تيمور در مشهد وارائه مجموعه مقالاتي تحت عناويني چون كثرت منابع تاريخ تيموري «ورد» كتابهايي چون منم تيمور «جهانگشا و توزوك » . 5- سال 1375 ش، سفر به ازبكستان وسخنراني در سمينار بزرگداشت تيمور .

آرا و گرايشهاي خاص : عبدالحسين نوايي در زمينه اتكا خود به تاريخنگاري ، بخش اعظم فعاليت خودرا در دوره قاجاريه متمركز نمود : او تحقيقا ت و پژوهشهاي خودر ا در دو زمينه آغاز نمود ، اول مطالب مربوط به مسايل مشروطيت و ديگري در رابطه با بيگري است . چنانكه خود مي گويد : « من قاجاريه را به آن بدي نمي بينم كه ديگران مي بينند . افراد را در زمان خودشان و با معيارهاي زمان خودشان بايد مورد قضاوت قرار داد . والا با مسائل يك قرن يا دو قرن بعدنمي شود افرادي را كه دو قرن _ سه قرن پيش از ما بوده اند ، داوري كرد .من قاجاريه را بدون اينكه بخواهم ادعا كنم مردان بزرگ و يا نام آوري بوده اند ، افراد وخائن و نادرستي نمي دانم ، اما مي توانم ادعا كنم كه در اين دوره غير از دو يا سه نفر ، واقعا خائن يعني كسي كه آمده و به كشورش خيانت كرده ، بيشتر نداريم ، بقيه ، كساني هستند كه خواسته اند اين مملكت را حفظ كنند ، اما ممكن است

به علت جهل و بي اطلاعي و عقب ماندگي از دانش اروپا ،مسائل سياسي اروپا و روابط بين دول ، اشتباهاتي كرده باشند . اما آنان هرگز قصد خيانت نداشتند . شايد در آن زمان به درستي به نقش استعمار و مطامع قدرتهاي اروپايي پي نبرده بودند،و شايد به اندازه لازم آگاهي نداشتند چون شناخت استعمار منوط است به دانستن مفاهيم و اصطلاحات علوم سياسي ، شناخت روابط بين الملل ،شناخت مسائل اقتصادي ، شناخت اينكه كارخانه اروپا ييان بايد با موادخام ارزان بگردد ، اين مسا ئل را نمي دانستند ،كجا در س خوانده بودند كه بدانند؟ اطلاعي نداشتند . »

چگونگي عرضه آثار : عبدالحسين نوايي تاليفات خود را با همكاري مراكز فرهنگي و موسسات انتشارات گوناگوني به چاپ رسانده است . او دعوت موسسات و واحد هاي فرهنگي كه مولود انقلاب اسلامي بودند را سواره با شوق و رغبت پذيرفت . از موسساتي كه او با آنها همكاري نمود عبارتند از :كتابخانه ملي :همكاري در كميته علمي احيا ميراث مكتوب دكترنوايي : از سال 1373 بنا به دعوت رييس وقت آقاي جواهري همكاري خود را با موسسه تاريخ معاصرآغاز كرد . دكترنوايي : در مهرماه سال 1373 بنا به دعوت رييس وقت انجمن آثار و مفاخر فرهنگي شروع به كار كرد .اودر اين دو طرح را اجرا نمود،1- مجموعه شرح حال بزرگان علم و ادب 2- تدوين مجموعه اعلام تاريخي .سازمان سمت : ست در واقع حروف اول سازمان مطالعه و تدوين كتب است ، و ظيفه آن تهيه كتاب هاي درسي براي سطح ليسانس مي باشد .دكتر نوايي سه چهار سال به

عنوان رييس گروه تاريخ دراين سازمان خدمت كرد . اداره اسناد نهاد رياست جمهوري دكتر نوايي : دراين واحد بركار محققان جوان نظارت دارند و آنان را در خواندن اسنادي كه نوعا با خط شكسته يا قلم سياق است ياري مي نما يند._ سازمان اسناد ملي :همكاري دكتر نوايي با اين نهاد تنها در سطح تاليف كتاب بوده است . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آيين

2 اسطوره اهل حق

3 اسناد عبدالوهاب خان آصف الدوله در خراسان

4 اسناد مربوط به نايب حسين كاشي

5 اسناد و مكا تبات سياسي ايران از 1308 تا 1105 ه ق

6 اسناد و مكاتبات تاريخي از تيمور تا شاه اسماعيل

7 اطلاعات ماهيانه

8 ايران و جهان

9 با ستا نشناسي و تاريخ

10 بررسي هاي تاريخي

11 پست تهران

12 تاريخ آل مظفر

13 تاريخ روابط فرهنگي ايران

14 تاريخ عضدي

15 تاريخ گزيد ه

16 تاليف محمد تقي

17 تكمله ا لاخبار

18 جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان و باختران

19 حديقه ا لشعرا

20 حكيم و به اهتمام جمشيد كيانفر و محمد علي صوتي

21 خاطرات عباس ميرزا ملك آرا

22 خبرنامه سمينار بين المللي نهضت مشروطيت

23 دولتهاي ايران از مشروطيت تا او لتيماتو م

24 ديوان محتشم كاشاني

25 رو زنامه باختر

26 روابط سياسي و اقتصادي ايران در دوره صفويه

27 روزنامه آژنگ

28 روزنامه اصفهان

29 روزنامه اميد

30 روزنامه بهرام

31 زيو ر آل داود

32 سيرو سياحت

33 شا ه اسماعيل صفوي

34 شا ه تهماسب

35 شا ه عباس

36 شرح حال رجال حبيب السير

37 صدف

38 فتح تهران

39 فتنه باب

40 فصل نامه تاريخ معاصر ايران

41 فصل نامه تحقيقات تاريخي گنجينه اسناد

42 فهرس التواريخ

43 كريم خان زند

44 گزيد ه فرمانهاي موجود در كتابخانه ملي

45 گوهر

46 ما هنامه فرهنگ

47 ماهنامه ادبستان

48 متون تاريخي به زبان فارسي

49 مجله توشه

50 مجله فردوسي

51 مجله كيها ن فرهنگي

52 مجله يارگار

53 مجله يغما

54 مجموعه اسناد نابينايان كاشان

55 مراه البلدان

56 مراه الوقايع مظفري و يا د داشتهاي ملك المورخين سپهر

57 مطلع سعدين

58 مطلع سعدين و مجمع بحرين

59 مظفرالدين شاه

60 مقاله دوره مجله يادگار

61 مقدمه بر جغرافياي تاريخي شهرهاي ايران

62 مقدمه بركتا بهايي چون گنج دانش

63 مهد عليا

64 مهر

65 نادر و جانشينا نش همراه با نامه هاي سلطنتي و اسناد سياسي و اداري

66 نامه هاي خان احمد خان گيلاني

67 نشريه وزارت امور خارجه

68 وجه تسميه شهرهاي ايران

نوذري، عزت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عزت اله نوذري در سال 1323در رودسر بدنيا آمد.وي پس از اخذ ديپلم در ايران تحصيلات دانشگاهي خود را از مقطع كارشناسي تا دكتري در دانشگاههاي گرانس و وين بانجام رساند.در سال 1357 به ايران بازگشت و در سال 1358 به استخدام دانشگاه تربيت معلم در آمد،و از سال 1364 به دانشگاه شيراز منتقل شد و هم اكنون با درجه علمي دانشياري در آنجا مشغول به تدريس و تحقيق است.

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : تاريخ اجتماعي

خاطرات كودكي : بهترين و به ياد ماندني ترين خاطره عزت اله نوذري رفتن به كلاس اول ابتدايي بود كه همواره در شادي وصف

ناپذيري بسر مي برد.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : عزت اله نوذري در خانواده مذهبي به دنيا آمد و بزرگ شد .پدرش كارمند عاليرتبه وزارت دارايي در تهران بود و اهل هنر و شعر و تاريخ است.پدر بزرگ دكتر نوذري نيز با شعر شاعران و تاريخ مانوس بود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عزت اله نوذري پس از دريافت ديپلم از ايران تحصيلات دانشگاهي خود را از مقطع كارشناسي تا دكتري در رشته تاريخ گرايش تاريخ اجتماعي در دانشگاههاي گرانس و وين بانجام رساند.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : عزت اله نوذري در حين تحصيل در خارج از كشور بطور مستقل در فعاليت هاي عليه رژيم شركت مي كرد.

همسر و فرزندان : عزت اله نوذري متاهل و داراي دو فرزند پسر است. فرزند ارشد ،روزبه نوذري داراي مدرك كارشناسي عمران و متاهل است. ديگر فرزندش ،آرش نوذري كه داراي كارشناسي حسابداري و متاهل مي باشد.

وقايع ميانسالي : عزت اله نوذري پس از دريافت دكتري رشته تاريخ اجتماعي ايران در سال 1357 به ايران بازگشت و در سال 1358 به استخدام دانشگاه تربيت معلم درآمد.ودر سال 1364به دانشگاه شيراز منتقل شد .وي هم اكنون با رتبه علمي دانشياري در همين دانشگاه به تدريس و تحقيق مشغول است.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عزت اله نوذري عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه شيراز است.وي بغير از شركت در كميته هاي متعدد آموزشي ،پژوهشي و تكميلي پست اجرايي ديگري نداشته است.

فعاليتهاي آموزشي : عزت اله نوذري در طول 28 سال تدريس بطور متوسط در هر ترم ميانگين 12 ساعت مشغول به تدريس بوده است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره :

عزت اله نوذري در كنار تدريس در دانشگاه شيراز به تحقيق و پژوهش مي پردازد.

جوائز و نشانها : عزت اله نوذري تعداد 27 لوح تقدير از دست روساي دانشگاهها در سمينارها و غيره دريافت كرده است. به عنوان مثال محقق نمونه در دانشگاه شيراز در سال 1379 است.

چگونگي عرضه آثار : عزت اله نوذري داراي 12 كتاب تخصصي در رشته تاريخ و 38 مقاله منتشر شده در ژورنالهاي داخلي و خارجي است. --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اروپا در قرون وسطي

ويژگي اثر : تاليف

2 انقلاب فرانسه

ويژگي اثر : تاليف-در دست تهيه است

3 ايران و تاريخ

ويژگي اثر : تاليف

4 پژوهش پيرامون ايلات و كوليهاي استان مركزي

ويژگي اثر : تاليف

5 تاريخ اجتماعي ايران در دوجلد

ويژگي اثر : تاليف-جلد اول : از آغاز تا مشروطيت-جلد دوم : از مشروطيت تا انقلاب اسلامي

6 تاريخ احزاب سياسي در ايران

ويژگي اثر : تاليف

7 تاريخ معاصر جهان

ويژگي اثر : تاليف

8 جنبش در تاريخ معاصر ايران

ويژگي اثر : تاليف

9 روش شناخت در تاريخ

ويژگي اثر : تاليف

10 سالشمار تاريخ ايران

ويژگي اثر : تاليف

11 شخصيت از آغاز تا عصر روشنگري

ويژگي اثر : تاليف

واثقي نيا، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين واثقي نيا

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

بنده در سال 1336 شمسي در قم متولد شدم. پيش از هفت سالگى، قرائت قرآن و نوشتن و خواندن را در مكتب خانه آموختم و در تابستان سالهاي بعد تكميل كردم. هنگامي كه به هفت سالگي رسيدم به دبستان دولتي رفتم و پس از گذراندن دوره شش ساله دبستان، به دبيرستان رفتم. در نيمه سال

چهارم دبيرستان بود كه آن را رها كردم و به حوزه پيوستم. (سال 1352 ش)

مقدمات را نزد اساتيد متعدد از جمله: «مرحوم حاج شيخ محمد علي»، معروف به مدرس افغاني فرا گرفتم. بيشتر شرح لمعه را نزد مرحوم «آيت الله حاج شيخ قدرت الله وجداني فخر»، و بقيه را نزد چند نفر ديگر فرا گرفتم. بخش عمده رسائل را نزد «آيت الله حاج شيخ مصطفي اعتمادي تبريزي» و بقيه را نزد «آيت الله حاج شيخ حسين كريمي قمي» آموختم. مكاسب و قسمت عمده كفايه را نزد مرحوم «آيت الله حاج شيخ محمد تقي ستوده اراكي» گذراندم و بخشي از كفايه را نزد «آيت الله حاج سيد محمد حسيني كاشاني» خواندم كه در حقيقت خارج آن را براي ما مي گفت و شيوه نقد آرائ بزرگان را به ما مي آموخت.

خارج فقه و اصول فقه از دروس اساتيد گرامي همچون آيات عظام: «فاضل لنكراني، وحيد خراساني و ميرزا جواد تبريزي»، به مدت بيست سال بهره بردم و بسياري از تقريرات دروس آن بزرگان را نوشتم و اگر چيزي بر خلاف نظر استاد به ذهنم آمد؛ در پاورقي به عنوان «يقول التلميذ» يادداشت كردم كه همه به صورت مسوده باقي است و چون خود آن اساتيد عزيز يا برخي از شاگردانشان در صدد چاپ آن دروس برآمدند من به پاكنويس و چاپ آنها دست نزدم. فلسفه و عرفان را نزد اساتيد مختلف به ويژه «آيت الله معظم حسن زاده آملي» حاضر شدم .

در سالهاي 54 تا 57 همگام با مردم مسلمان ايران و علماي اسلام در مبارزات با رژيم پهلوي شركت جستم و با ايراد سخنرانيهاي

انقلابي و پخش و تكثير اعلاميه ها و نوارهاي كاست انقلابي، به راه حضرت امام خميني (رحمه الله) پيوستم. دو بار دستگير شدم؛ «يك بار در قم و يك بار در بوشهر» كه براي تبليغ دهه محرم رفته بودم و مدتي را در زندان همراه با شكنجه بسيار گذراندم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي شغل دولتي نگرفتم. در سالهاي 58 تا 60 دو سال در دفتر تبليغات حوزه علميه قم همراه با دوستان به تبليغات مكتوب دست زديم. در دوره جنگ تحميلي به تفاريق، بيش از دو سال را در ميان رزمندگان گرامي براي تبليغات اسلامي سپري كردم. هفت سال تمام از آغاز تاسيس (1376) تا اول تابستان 1383 «مديريت مركز فقهي ائمه اطهار عليهم السلام» را كه حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني تاسيس كردند به عهده داشتم و موفق به خدماتي شدم مانند: (تاسيس كتابخانه تخصصي فقهي، سايت اينترنتي فعال، بخش آموزش، بخش تحقيقات، و چاپ بيش از بيست جلد كتاب) كه اميدوارم دوستان، آن فعاليتها را بنگارند.

واسعي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عليرضا واسعي

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

دوران كودكي را در شهر «ساري» پشت سر نهاده و براي تحصيل علوم ديني، به مشهد مقدس رفتم و از سال 60 تا 77، دروس حوزوي را از محضر اساتيد بزرگوار آموختم و چند سالي پاي درس علماي بزرگ، حضرات آيات: «فلسفي، زنجاني و سعيدي» خارج فقه و اصول را فرا گرفتم و سپس به شهر قم آمده و كم و بيش درس­هايي را شركت كردم و هم چنان به عنوان يك طلبه به آموزش مشغولم.

با تحصيل در حوزه علميه، دروس جديد را پي گرفتم و با اخذ مدرك كارشناسي در دانشگاه فردوسي مشهد، براي دوره كارشناسي ارشد به دانشگاه تهران، «دانشكده الهيات» رفتم و با گرفتن مدرك فوق ليسانس، به تحصيل در دوره دكتري در واحد علوم و تحقيقات تهران در رشته «تاريخ و تمدن ملل اسلامي» مشغول شدم و در سال 84 موفق به اخذ مدرك (PH.D) گرديدم. تقارن تحصيلات حوزوي و دانشگاهي، مانع از فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي نشد.

از سال 63 به همراه آموختن، به تعليم برخي دروس حوزه­اي پرداختم. «ادبيات، منطق، اصول فقه و فقه» از جمله درس هايي بود كه با آن درگير بوده ام. از سال 68 تحصيلي، با دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه مشهد ارتباط برقرار كرده و برخي از دروس اختصاصي را واگويه كردم. تدريس در ديگر مراكز آموزشي و موسسات پژوهشي آموزشي، از ديگر كارهاي اين جانب بوده كه هم چنان ادامه دارد.

پژوهشگري، دغدغه ديگر اين جانب بوده است. از سال 70 رسما وارد فعاليت پژوهشي شدم و با همكاري با مجله «انديشه حوزه مشهد»، كار خود را آغاز كردم و علاوه بر تصدي مديريت گروه تاريخ آن موسسه پژوهشي، مقالاتي را منتشر ساختم و پس از آن در ارتباط با سازمان پژوهش هاي اسلامي تبليغات اسلامي تهران، و سپس دفتر تبليغات اسلامي مشهد، و ديگر مراكز، به پژوهشگري پرداختم و با آمدن به قم، در مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي به صورت تمام وقت با پژوهش پيوند يافتم.

محصول زمان هاي از دست رفته، مقالاتي در حوزه: «تاريخ، فلسفه تاريخ، جامعه شناسي و سياست» بوده است كه مهم

ترين آنها عبارت است از: «جستجويي در قيام توابين»، «روابط خارجي پيامر (صلي الله عليه و آله و سلم) جريان شناسي دشمني با امام علي عليه السلام»، «بررسي جامعه شناختي عصر امام حسين (عليه السلام) سنت عزاداري»، «سياست و حكومت امام خميني (ره) تاريخ نگاري و تاريخ پردازي» و ... بوده است.

واله اصفهاني، يوسف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، مورخ و شاعر، متخلص به واله. برادر ميرزا محمد طاهر وحيد و با نصرآبادى (ز 1083 ق) معاصر بود. در اواخر عهد شاه صفى (1052 -1038 ق) به امور دفترى و ديوانى روزگار مى گذراند و در زمان شاه عباس دوم (1077 -1052 ق) به نوشتن ارقام و منشور اشتغال داشت. گويند در 1066 ق به وزارت توپخانه منصوب شد كه تا زمان شاه سليمان (1105 -1077 ق) در اين منصب بود. واله در نظم و نثر تبحر داشت و خط را نيكو مى نوشت. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است. از آثار او: «خلد برين»، كه در 1078 ق تأليف شده و تاريخى است كه از زمان خلقت آدم تا پادشاهى شاه سليمان صفوى را شامل مى شود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1221/ 3)، تاريخ ادبيات در ايران (1776 -1774/ 5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (620 -616/ 2)، تذكره ى روز روشن (888)، تذكره ى نصرآبادى (82)، الذريعه (1320 ،1255/ 9)، فرهنگ سخنوران (1019 ،972)، لغت نامه (ذيل/ واله).

واليزاده، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1296، خرم آباد.

درگذشت: 11 مهر 1360، خرم آباد.

محمدرضا واليزاده معروف به معجزى مدت سى و پنج سال به جمع آورى اسناد و خاطرات معمرين و عكس ها و مدارك معتبر درباره تاريخ پرداخت. خطى خوش داشت و آنچه جمع آورى كرده بود، در دو مجلد نزديك به 1800 صفحه مدون كرده بود. مايل بود كه اين اثر را چاپ نمايد، اما نتوانست. بخش كوچكى از اين اسناد تحت عنوان سفرهاى... به لرستان چاپ و نشر شد كه در آن وقايع اين دوره و جنگ هاى لرستان و ستم هايى كه بر لرها رفته بود، آمده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

وحيد قزويني، عمادالدوله طاهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، مورخ، اديب، خطاط و شاعر، متخلص به وحيد. در قزوين به دنيا آمد. در عهد صفويه مى زيست و از شاعران و منشيان عصر خود بود. وى پس از كسب دانش و مهارت در ادب و خوشنويسى و ترسل و سياق، وارد خدمات ديوانى و از دفترنويسان ديوان شد. در زمان شاه عباس دوم (1077 -1052 ق) به منصب واقعه نويسى انتخاب شد و در زمان شاه سليمان منصب وزارت يافت. در حاشيه ى «آتشكده ى آذر» آمده كه وحيد با صائب تبريزى مصاحبت و دوستى داشت. در اوايل عهد شاه سلطان حسين (1135 -1105 ق) از كار كناره گرفت و چندى بعد درگذشت. در مورد تاريخ وفاتش در بين مؤلفان اختلاف است و به تفاوت 1120 ،1112 ،1110 ،1107 ،1105 ق نوشته اند. از آثار وى: «خلوت راز»، در دو هزار و دويست بيت؛ «راز و نياز» يا «ناز و نياز»، در دو هزار و دويست بيت؛ «عاشق و معشوق»، به وزن «ليلى و مجنون»، در يك هزار و سيصد

بيت؛ «فتح نامه قندهار»، در چهار صد و شصت بيت؛ «آلات جنگ»، در هشتصد بيت؛ «گلزار عباسى»، در ششصد و شصت بيت؛ «ساقى نامه»؛ «عباسنامه» يا «تاريخ شاه عباس ثانى» يا «تاريخ طاهر وحيد»، در تاريخ دوران شاه عباس دوم؛ «منشآت»؛ مثنوى «شهر آشوب»؛ «ديوان» شعر.[1]

عمادالدين ميرزا طاهر بن ميرزا حسين خان قزوينى، متخلص به وحيد و برادر محمد يوسف مؤلف «تاريخ خلد برين». حزين در تذكره او را وحيدالزمان خوانده است و گويد از غايت اشتهار بى نياز از تعريف است و هدايت گويد: ديوانى مشتمل بر نود هزار بيت ارد. وحيد ابتدا منشى ميرزا تقى وزير شاه صفى و شاه عباس ثانى بود. تاريخى كه نوشته عباس نامه يا تاريخ طاهر وحيد يا تاريخ شاه عباس ثانى نام دارد. ميرزا محمد وحيد در عهد سلطنت شاه سليمان از (1105 -1078 ه.ق) با لقب عمادالدوله وزير اعظم شد زندگانى گفت. از وى مجموعه ى منشاتى هم باقى مانده كه اگر چه از لحاظ تاريخى حاوى مطالب مهمى است ليكن انشاء آن بسيار متكلفانه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (1220 -1211/ 3)، احوال و آثار خوشنويسان 784/ 3)، ايضاح المكنون (537/ 1)، تاريخ ادبيات ايران، براون (175/ 4)، تاريخ ادبيات در ايران (1351 -1346/ 5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (655 -654/ 1)، تذكره ى روز روشن (905 -901)، تذكرة المعاصرين (274 -262)، تذكره ى نصرآبادى (20 -17)، دانشمندان آذربايجان (80)، دايرةالمعارف فارسى (3149/ 2)، الذريعه (185/ 19 ،1267 -1266/ 9 ،20/ 1)، ريحانه (311 -310/ 6)، سبك شناسى (276 ،259/ 3)، سرو آزاد (135 -132)، فرهنگ سخنوران (980 -979)، كتابشناسى نظامى گنجوى (416)، كلمات الشعراء (190 -178)، لغت نامه (ذيل/ وحيد

قزوينى)، مجمع الفصحا (105/ 4)، منظومه هاى فارسى (616 -608)، مؤلفين كتب چاپى (591/ 3)، مينودر (874 -872/ 2)، نتايج الافكار (743 -740)، يادگار (س 5، ش 1 و 2، ص 120 -118).

ورهرام، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: تاريخ، دانشكده: الهيات و ادبيات، دانشگاه: الزهرا (س)

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى و كارشناسى ارشد و دكتراى تاريخ از ايران.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه الزهراء.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح تصحيح و احياء نسخه هاى خطى تاريخى، نظارت بر 5 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 12

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كتاب شناسى آسياى مركزى در دوران اسلامى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 20، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تاريخ سياسى و اجتماعى ايران در دوران اسلامى، تاريخ فرهنگ و تمدن آسياى مركزى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

وصّاف الحضره، شرف الدين عبداللَّه

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 730/ 719 -663 ق)، اديب، مورخ و شاعر، متخلص به شرف. ملقب به وصّاف الحضره. در شيراز به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. او مانند پدرش در شمار عمال ديوانى دولت ايلخانيان در فارس درآمد و از خواص خواجه صدرالدين احمد خالدى زنجانى، نايب امير طغاجار حاكم فارس گرديد. مدتى نيز مورد لطف خواجه رشيدالدين فضل اللَّه و غازان خان و سلطان الجايتو قرار گرفت. وى علاوه بر مقام بلند خود در نثر متكلف مصنوع، در شعر عربى و فارسى نيز دست داشته كه بسيارى از ابيات و قطعات و قصايد خود را در كتاب خويش ذكر شده است. قبر وى ما بين تكيه چهل تنان و حافظيه است. از جمله آثارش: «تجزية الامصار و تزجية الاعصار»، معروف به «تاريخ وصاف»، در ذكر وقايع تاريخى ايلخانيان، در پنج مجلد؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا

جامى (94 -92)، الاعلام (252/ 4)، اعيان الشيعه (65/ 8)، تاريخ ادبيات در ايران (1262 -1259/ 3)، تاريخ نظم و نثر (144 -143) حبيب السير (197/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (803 -799/ 5)، دايرةالمعارف فارسى (3170 -3169/ 2)، الذريعه (1268/ 9 ،358/ 3)، ريحانه (320 -318/ 6)، سبك شناسى (103 -99/ 3)، صبح گلشن (591)، فارسنامه ى ناصرى (1145/ 2)، فرهنگ سخنوران (499)، لغت نامه (ذيل/ وصاف الحضرة)، مجمع الفصحا (1448/ 3)، مرآت الفصاحه (687 -685)، معجم المؤلفين (102/ 6)، مؤلفين كتب چاپى (982 -981/ 3)، هديةالعارفين (464/ 1).

وطن پرست، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مورخ، شاعر.

تولد: 1301، روستاى آشناخور در اليگودرز.

درگذشت: بمهمن 1364.

اسماعيل وطن پرست، فرزند على محمدخان، پس از فراگيرى دروس مقدماتى به همراه خانواده ى خويش در شهر تهران اقامت گزيد. وطن پرست در علوم تاريخ، تاريخ ادبيات، نقد و تصحيح متون تاريخى، تاريخ هنر و تاريخ فلسفه، داراى آثار و مقالاتى است. وى با اسناد و مدارك قاجار آشنايى داشت و در اين زمينه كتاب هاى سيماى تاريك و روشن امير كبير، پشتوانه هاى معنوى مردم در طول تاريخ، ترجمه ى احوال و بيان آثار وزيران قاجاريه، اسناد و مدارك اجتماعى سياسى دوران قاجار، تاريخ چهارده ساله ى محمدشاه قاجار و خلاصه اى از علم عروض را به يادگار گذاشته است. وى در انواع شعر طبع خويش آزمود و در غالب غزل و رباعى آثار بسيارى از خويش به جاى گذاشته است.

از سال 1329 به كارهاى مطبوعاتى پرداخت و مقاله هاى خود را به نام هاى مستعار «پرستو» و «هالو» در روزنامه هاى تهران منتشر كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

وطن دوست، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تاريخ، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: شيراز

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

وفا، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر وفا

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/4/9

زندگينامه علمي

جعفر وفا در سال 1334 در زنجان در يك خانواده مذهبي تولد يافت و پس از تحصيلات ابتدايي و متوسطه با اشتياق تمام و با تشويق والدين خود ، به سال 1348 در حوزه علميه اين شهر به فرا گرفتن علوم ديني پرداخت و در سال 1352 راهي حوزه علميه قم گرديد و در ادبيات عرب ، فلسفه ، تفسير و علم كلام ، طرفي برگرفت و در سطوح عالي فقه و اصول به مراتب لازم ، نائل آمد . در طي اين مراحل در دو حوزه زنجان و قم به ترتيب از محضر اساتيد برجسته اي همانند حجج اسلام استاد علوي ، قائمي ، خاتمي و آيات عظامي همانند آيت الله جوادي آملي ، پاياني ، اعتمادي ، حيدري زنجاني ، ناصر مكارم شيرازي ، ميرزا جواد تبريزي ، وحيد خراساني ، نوري همداني و ... استفاده نمود .

او از سال 1362 با درك ضرورت زمان ، كارهاي قلمي ، سخنوري و آموزشي خود را آغاز كرد و وارد عرصه پژوهش گرديد و در علوم قرآن ، تاريخ اسلام ، و تعليم و تربيت به تتبع و تحقيق پرداخت كه ارائه ده ها مقاله علمي و قرآني ، در نشريه هاي آموزشي و تربيتي و انتشار بيش از بيست جلد كتاب از محصولات اين پژوهش است كه برخي از آنها ، از كتاب

هاي درسي دانشگاه امام حسين (ع) مي باشد ؛ همانند : ثروت از ديدگاه قرآن (چاپ سوم) ، تاريخ از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه (چاپ سوم) ، تفسير موضوعي تولي و تبري (چاپ سوم

ايشان درسال 1383 از سوي نخستين همايش پاسداران اهل قلم ، نويسنده برتر شناخته شد و از سوي شخصيت هاي بلند پايه سپاه پاسداران و وزارت ارشاد ، تشويق و موفق به دريافت جوايز و لوح تقدير گرديد .وي هم اكنون صاحب كرسي تدريس در دانشكده هاي دانشگاه امام حسين (ع) است و همگام با تدوين و انجام پژوهش هاي قلمي ، در رشته هاي علوم قرآني و تاريخ اسلام تدريس مي كند . وي در سال 1360 با همفكري برخي از جوانان در تهران كانون هجرت را بينان نهاد و در پرتو آن به تشكيل كلاس هاي نهج البلاغه، عقايد و انتشار نشريه «هجرت» پرداخت . كتاب «وظايف اخلاقي معلم و شاگرد» از اين نويسنده از سوي آموزش و پرورش كتاب برگزيده اعلام و برنده جايزه شد . او از سال 69 تا سال 82 عضو كادر علمي پژوهشكده تحقيقات اسلامي و هيئت تحريريه فصلنامه مربيان بوده است .

وفايي خوافي اكبرآبادي، زين الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 944/ 940 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به وفايى. وى نبيره ى شيخ زين الدين خوافى و از شعرا و دانشمندان خراسان بود. در عهد ظهيرالدين محمد بابر شاه (937 -932 ق) در هندوستان منصب صدارت داشت و در زمان همايون شاه (963 -937 ق)، نيز به امارت رسيد. وفايى در نظم و نثر، تاريخ و معما تبحر داشت. در هند، مسجد و مدرسه اى ساخت. وى در هند درگذشت و در

مدرسه ى خود به خاك سپرده شد. از آثار وى: كتابى تاريخى در فتوحات هند؛ «ديوان» شعر. به آورده ى مؤلف «كاروان هند» او كتاب «بابرنامه يا واقعات بابرى» بابر شاه را كه به زبان جغتايى بوده، ترجمه كرده و مشهودات خود را نيز به آن افزوده و نام آن را «طبقات بابرى» ناميده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (625/ 5)، تاريخ نظم و نثر (634 ،411)، الذريعه (1273/ 9)، ريحانه (334/ 6)، صبح گلشن (597 -596)، فرهنگ سخنوران (985)، كاروان هند (1528 -1527/ 2).

وهب

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(34- مقول 116/ 114/ 113/ 110 ق)، حافظ، محدث، مورخ، اخبارى، زاهد و عابد. اصل او از هرات بود. پدرش، منبه، در دوره ى پادشاهى كسرى انوشيروان از هرات خارج شد و به جزيرةالعرب رفت، سپس در زمان پيامبر (ص) اسلام آورد و در يمن سكنى گزيد. وهب در زمان خلافت عثمان در يمن به دنيا آمد. اصحاب تراجم مراتب علم، زهد و جهد او را در عبادت ستوده اند. در زمان عمر بن عبدالعزيز وى عهده دار منصب قضاوت صنعا در يمن بود. روايات سنددار (مسند) كمى را نقل كرده، عمده ى دانش وى درباره ى اسرائيليات و صحائف اهل كتاب بوده است. به آورده ى صاحب «كشف الظنون» وى اولين كسى است كه در موضوع قصص انبياء كتاب نوشته است. احمد بن حنبل گويد كه او قدرى بود، سپس از اين عقيده بازگشت. از برادرش، همام بن منبه، و ابن عباس و ابوهريره و ابوسعيد و نعمان بن بشير و جابر بن عبداللَّه و عبداللَّه بن عمرو بن عاص و عبداللَّه بن عمر خطاب و طاووس بن كيسان و انس بن مالك

و عمرو بن شعيب و فنج يمانى حديث شنيد. فرزندانش، عبداللَّه و عبدالرحمان، و برادرزاده هايش عقيل بن معقل و عبدالصمد بن معقل، و نواده اش، ادريس بن سنان، و عمرو بن دينار و سماك بن فضل و عوف اعرابى و عاصم بن رجاء و يزيد بن مسلم و يزيد بن يزيد بن جابر و عبداللَّه بن عثمان بن خثيم و اسرائيل ابوموسى و همام بن نافع و عيسى بن سنان و مغيرة بن حكيم و منذر بن نعمان و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در پايان عمر توسط يوسف بن عمر ثقفى حاكم يمن محبوس و توسط عمال وى به قتل رسيد. از آثار او: «تفسير القرآن»؛ كتابى در «ذكر الملوك المتوجه من حمير و اخبارهم و قصصهم و قبورهم و اشعارهم»؛ «قصص الانبياء»؛ «قصص الاخيار»؛ «فتوح البلاد»؛ «الاسرائيليات»؛ كتاب «القدر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (150/ 9)، تاريخ الاسلام (حوادث 500 -497/ 120 -101)، تذكرة الحفاظ (101 -100/ 1)، تهذيب التهذيب (148 -147/ 11)، تهذيب الكمال (502 -487/ 19)، الثقات (488 -487/ 5)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 24/ 2)، حليةالاولياء (81 -23/ 4)، سيرالنبلاء (557 -544/ 4)، شذرات الذهب (150/ 1)، طبقات ابن سعد (71 -70/ 6)، طبقات الحفاظ (52)، العبر (109/ 1)، كشف الظنون (1328)، معجم الادباء (260 -259/ 19)، معجم المؤلفين (174/ 13)، ميزان الاعتدال (324 -323/ 4)، وفيات الاعيان (36 -35/ 6)، هديةالعارفين (501/ 2).

هروي، ابواسحاق احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 334 ق)، حافظ، محدث و مورخ. معروف به ابن ياسين حداد. وى از عثمان بن سعيد دارمى و موسى بن احمد فريابى و عبيد بن محمد وراق حافظ و معاذ بن مثنى و فضل بن عبداللَّه يشكرى

و همطبقه آنها حديث شنيد. ابوعبداللَّه بن ابى ذهل و منصور بن عبداللَّه خالدى و خليل بن احمد قاضى و محمد بن على بن محمد باشانى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در فن تاريخ نويسى دست داشت و كتابى با عنوان «تاريخ هرات» تصنيف نمود. در «ميزان الاعتدال» سال درگذشت وى 234 ق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرةالحفاظ (878 -877/ 3)، سيرالنبلاء (340 -339/ 15)، شذرات الذهب (335/ 2)، طبقات الحفاظ (375)، لسان الميزان (437/ 1)، معجم المؤلفين (168/ 2)، ميزان الاعتدال (175/ 1)، هديةالعارفين (47/ 1).

هروي، ابوعبدالرحمان، ابوجعفر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 303/ 302 ق)، حافظ، محدث و مورخ. معروف به شكر. وى از محمد بن رافع قشيرى و على بن خشرم و على بن حرب و احمد بن عيسى مصرى و عمر بن شبه و احمد بن منصور و رمادى و همطبقه ى آنها حديث شنيد. حاكم نيشابورى گويد كه وى در مرو، طوس، سرخس، مرورود، بخارا و نيشابور نقل حديث كرد. ابووليد حسان بن محمد و محمد بن جعفر بن مطر و ابوبكر احمد بن على رازى و ابوحامد بن شرقى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در هرات درگذشت. از آثارش: كتاب «تاريخ هرات»؛ كتاب «الجواهر»؛ «العجائب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (127)، تذكرةالحفاظ (749 -748/ 2)، سيرالنبلاء (222 -221/ 14)، شذرات الذهب (242/ 2)، طبقات الحفاظ (336 -335)، العبر (446/ 1)، كشف الظنون (1437)، معجم المؤلفين (51 -50/ 12)، الوافى بالوفيات (67/ 5).

هروي، ابوعلي حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(301 -207 ق)، حافظ، محدث و مورخ. معروف به ابن خرم. وى از سعيد بن منصور و خالد بن هياج و داوود بن رشيد و هشام بن عمار و سويد بن سعيد و محمد بن عبداللَّه به عمار و عثمان بن ابى شيبه و همطبقه ى آنها حديث شنيد. بشر بن محمد مزنى و منصور بن عباس و ابوحاتم بن حبان و ابوبكر نقاش مفسر و محمد بن عبداللَّه بن خميرويه و اهل هرات از وى روايت كرده اند. دارقطنى او را در حديث ثقه مى داند. از آثار وى كتابى در تاريخ است كه بر اساس سنوات مرتب نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (251/ 2)، انساب سمعانى (637/ 5)، تذكرةالحفاظ (695 -696/ 2)، توضيح المشتبه (219 -218/ 3)،

الثقات (193/ 8)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 47/ 2)، سيرالنبلاء (114 -113/ 14)، شذرات الذهب (235/ 2)، طبقات الحفاظ (322)، العبر (441/ 1)، لسان الميزان (503 -502/ 2)، معجم المؤلفين (205/ 3)، ميزان الاعتدال (524/ 1)، النجوم الزاهرة (204/ 3)، الوافى بالوفيات (340/ 12).

هماي مروزي، صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1250 ق)، مورخ و شاعر، متخلص به هما. ملقب به وقايع نگار. اهل مرو شاه جهان و از نجيب زادگان آنجا بود. ابتداى جوانى خود را در مشهد به تحصيل مقدمات علوم عربى و ادبى گذراند و از شاگردان حاج محمدحسين خان، فرزند بيرامعلى خان قاجار به شمار مى آمد. در 1200 ق پس از حمله تركمنان و ازبكان، به كربلا و نجف اشرف رفت و بعد از مراجعت، در كاشان اقامت گزيد و نزد حاجى سليمان خان صباحى كاشانى (م 1206 ق) به تمرين شعر و شاعرى پرداخت. وى قصايدى به شيوه ى متقدمان در مدح شاهان و بزرگان دارد. سپس به تهران آمد و به دربار فتحعلى شاه راه يافت و ابتدا به سمت منشى گرى و بعد به منصب وقايع نگارى رسيد و از جانب فتحعلى شاه مأمور نوشتن تاريخ قاجاريه، بويژه دوره ى سلطنت فتحعلى شاه مأمور نوشتن تاريخ قاجاريه، به ويژه دوره ى سلطنت فتحعلى شاه شد و بعدها به مناصب دولتى ديگرى نيز دست يافت. از آثار وى: «تاريخ جهان آراء» كه جلد اول آن در 1225 ق نوشته شد و شامل وقايع ده ساله از 1212 تا 1221 ق بود و جلد دوم شامل وقايع ده ساله از 1222 تا 1232 ق؛ «قواعد الملوك»؛ «شيم عباسى» يا «تحفه ى عباسى»؛ «زينة المدايح» يا «مدايح الخاقان»، مجموعه اى از مدايحى كه شاعران در مدح فتحعلى شاه گفته اند،

از بدو جلوس شاه تا سال هفتم سلطنتش.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از صبا تا نيما (77 -75/ 1)، الذريعه (243/ 20 ،191/ 17 ،1297/ 9 ،247/ 3)، سفينةالمحمود (587 -584/ 2)، شرح حال رجال (173/ 2)، فرهنگ سخنوران (1002 -1001)، مجمع الفصحا (1203 -1186/ 6)، مصطبه ى خراب (215)، نگارستان دارا (151 -148).

همايونفرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحيم ابن حاج محمدحسين متولد در كاشان حدود (1250 تا 1253 ف. تهران، تيرماه 1338 ه.ش) در كودكى پدرش درگذشت و تحت سرپرستى دائى دانشمندش قرار گرفت و پس از تكميل ادبيات و فراگرفتن انگليسى چندى نيز در نزد مرحوم محمد قزوينى به تكميل ادبيات پرداخت و سپس به مترجمى زبان انگليسى برگزيده شد و در زمان مستشارى ميليسپو مترجم انگليسى گرديد و مشاغل مختلفى را عهده دار بود تا اينكه در سال 1317 ه.ش به عضويت فرهنگستان برگزيده شد. آثار او عبارتست از: «دستور جامع»، «سفر بختيارى» در تاريخ بختيارى كه به چاپ رسيده است، نمايشنامه ى عمروليث و هشت فرشته، داستان تاريخى «افشين»، هيئت جديد، آيين نگارش كه جزو انتشارات مجله ى اخگر به چاپ رسيده است. فرهنگ لغات انگليسى به فارسى و فارسى به انگليسى و غيره.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

همايي، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، اديب، شاعر.

تولد: 13 دى 1278(1 رمضان 1317 ق.)؛ اصفهان.

درگذشت: 28 تير 1359، تهران.

جلال الدين همايى متخلص به «سنا» و «هما» فرزند ابوالقاسم محمدنصير متخلص به «طرب» فرزند هماى شيرازى اصفهانى (از دانشمندان و سخنوران و سخن شناسان و استادان معاصر)؛ تحصيلات را ابتدا نزد پدر و سپس ابوالقاسم عراقى آغاز كرد و به فراگيرى علوم ابتدايى و مقدمات صرف و نحو عربى و منطق و معانى بيان پرداخت. سپس در مدرسه ى حقايق و سپس در مدرسه ى قدسيه و مدت بيست سال در مدرسه ى نيماورد اصفهان حجره نشينى نمود.

سيوطى و مغنى و الفيه و شرح لمعه و مطول را نزد استادانى چون آقا سيد محمدباقر درچه اى، آيت الله شيخ على يزدى، آقا شيخ محمد كاشانى و ادبيات عرب را نزد سيد محمدكاظم كروندى و

اساتيدى ديگرى چون عبدالكريم گزى و فقه و اصول را نزد سيد محمدصادق خاتون آبادى و آقا سيد مهدى درچه اى آموخت، وى سرانجام اجازه ى اجتهاد دريافت كرد. در علوم عقلى، استاد وى محمد خراسانى معروف به حكيم بود كه شرح شمسيه و اسفار ملا صدراى شيرازى و شفاى ابن سينا و دو دوره فلسفه و اشراق را نزد وى و اسدالله حكيم خواند. استادان ديگر او در معقول و نجوم و هيئت و رياضى جديد و اسطرلاب و استخراج تقويم سيد على جناب و در طب محمد حكيم و ميرزا على آقا و ابوالقاسم ناصر و حكمت احمدآبادى بودند. هيئت مسطحه استدلالى و نجوم را نزد آيت الله رحيم ارباب تلمذ نمود.

وى سپس به تدريس در مدارس اصفهان مشغول شد. از سال 1302 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. چندى در دبيرستان هاى تبريز به تدريس اشتغال داشت، آنگاه به تهران آمد. ابتدا در دبيرستان دارالفنون به تدريس مشغول شد، هفته اى چند ساعت هم در دبيرستان شرف تدريس مى كرد و همچنين در دبيرستان نظام و دانشكده ى افسرى نيز تدريس داشت. سپس در دانشگاه ادبيات و دانشكده ى حقوق تهران به عنوان استاد در دوره ى فوق ليسانس و دكترى به تدريس پرداخت. تا سال 1345 بنا به درخواست خود بازنشسته شد و تا آخر عمر در تهران زيست و با وجود بيمارى همواره به كار مطالعه و تحقيق و تأليف مشغول بود.

استاد همايى عضو فرهنگستان ايران و نيز انجمن تحقيق در ادبيات و زبان هاى خارجى بود و با مؤسسه لغت نامه دهخدا همكارى داشت. از جمله همايش ها و مراسم هايى كه استاد در آنها شركت نموده، مى توان به اين موارد اشاره نمود:

شركت در انجمن هاى ادبى؛ شركت در كنگره ى فردوسى (1313)؛ شركت در نخستين كنگره ى نويسندگان (تير 1325)؛ شركت در كنگره ى ابن سينا (ارديبهشت 1333)؛ سفر به بيروت (1334)؛ جهت افتتاح كرسى زبان فارسى در دانشگاه بيروت؛ شركت در مجلس يادبود احمد بهمنيار (12 آبان 1334)؛ شركت در كنگره ى هفتصدمين سال درگذشت مولوى (آبان 1336)؛ سخنرانى در برنامه ى مرزهاى ارتش در راديو ايران؛ شركت در مجلس بزرگداشت استاد ابوالحسن فروغى (بهمن 1338)؛ شركت در مجلس بزرگداشت استاد بديع الزمان فروزانفر (29 ارديبهشت 1349)؛ شركت در مجلس بزرگداشت دكتر محمد معين (13 تير 1350)؛ شركت در كنگره ى ابوريحان بيرونى (1352).

استاد همايى به دو زبان فارسى و عربى شعر مى گفت. قصايد عربى او در برخى از مجلات و جرايد ادبى ديده شده است. وى شعر فارسى را به سبك قديم مى سرود و در ساختن ماده تاريخ مهارت داشت.

علاوه بر مقاله هاى وى در مجلات و رونامه هاى «ارمغان»، «اطلاعات»، «ايران شناسى»، «تعليم و تربيت»، «تماشا»، «جاويدان خرد»، «جوانان رستاخيز»، «راديو ايران»، «سالنامه ى آريان»، «سالنامه ى شرق»، «سخن»، «مرزهاى دانش»، «معارف اسلامى»، «مهر»، «وحيد» و «يغما»، از آثار تأليف وى مى توان به عنوان هاى زير اشاره نمود: خيامى نامه (در تجزيه و تحليل آثار علمى و ادبى حكيم عمر خيام، جلد اول، 1346)؛ تاريخ ادبيات ايران (تبريز، 1309 -1308، در سال 1308، براى تأليف اين كتاب جلال الدين همايى به نشان علمى درجه ى دوم نايل آمد)؛ غزالى نامه (شرح حال و آثار و عقايد و افكار ادبى و مذهبى و فلسفى و عرفانى امام ابوحامد غزالى، 1317)؛ اسرار و آثار واقعه كربلا (چاپ دوم، 1357)؛ فنون بلاغت و صناعات ادبى (1354)؛ رساله درباره ى شرح احوال شعراى اصفهان قرن سيزده

و چهارده و پانزده، صناعات ادبى (يك كتاب براى سطح دانشگاه ها و يك كتاب براى سطح دبيرستان ها)، تاريخ اصفهان تحقيق در احوال آخوند مير مؤلف حبيب السير و ميرخواند صاحب روضة الصفا، مولانا چه مى گويد (دو جلد، جلد اول 1354، جلد دوم 1355)؛ طلبه ى عطار و نسيم گلستان؛ سير مثنوى مولوى (داستان قلعه ى ذات الصور)؛ مقام حافظ؛ طب خانه (1342)؛ شرح حال احوال سروش اصفهانى (اين رساله در مقدمه ى ديوان شاعر كه به وسيله محمدجعفر محجوب تصحيح شده، منتشر كرده است، از صفحه 1 الى صفحه 90)؛ صرف و نحو و قرائت عربى (سه جلد)؛ رساله ى تحقيقى در احوالات مولانا، منتخب اشعار؛ دوره ى كتاب درسى فارسى- دستور و تاريخ ادبيات؛ دستور كلاس هاى پنجم و ششم ابتدايى؛ دستور زبان (با مشاركت چهار استاد ديگر، دو جزء، 1329 -1328)؛ رساله ى تحقيقى درباره ى دستور زبان فارسى؛ سه جلد كتاب فارسى دبيرستانى؛ دستور زبان فارسى دوره ى ابتدايى؛ تاريخ علوم اسلامى (تقريرات همايى در دوره ى دكتراى ادبيات فارسى دانشگاه تهران، 1348)؛ تصوف در اسلام (نگاهى به عرفان شيخ ابوسعيد ابوالخير، 1362)؛ ديوان سنا (ديوان اشعار همايى به اهتمام دكتر ماهدخت بانو همايى، جلد اول، خرداد 1364). از جمله آثارى كه به تصحيح و تحشيه ى آنها اقدام نمود مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: دانشنامه (1. ديوان غبار. 2. غزليات سنا، 3. ديوان زرگر اصفهانى، 4. غزليات ديوانه ى قمثه، 5. ديوان نياز جوشقانى، اصفهان، 1342، به اهتمام همايى)؛ نصيحة الملوك (امام محمد غزالى، 1316)؛ التفهيم لاوائل صناعة التنجيم (ابوريحان بيرونى، 1316)؛ مصباح الهداية و مفتاح الكفاية (عزيزالدين محمود كاشانى، 1325)؛ ديوان طرب (1342)؛ مختارى نامه (عثمان مختارى، 1361)؛ ديوان حكيم مختارى غزنوى؛ مثنوى

ولدنامه (بهاءالدين ولد، 1316)؛ منتخب اخلاق ناصرى (تأليف خواجه نصير طوسى، 1320)؛ مقدمه ى اخلاق ناصرى (1335)؛ نصيحةالملوك (امام محمد غرالى)؛ كنوز المغربين در علوم غريبه (منسوب به حكيم ابوعلى سينا)؛ معيارالعقول (1331)؛ رساله شعوبيه؛ برگزيده ديوان سه شاعر اصفهانى (طرب، سها، عنقا) (1343)؛ رساله اصفهانى پاسدار؛ مجموعه شعر سرود عشق (1373).

استاد همايى در پايان شب ششم ماه رمضان 1400، ق. مطابق با بيست و هشتم تير 1359 درگذشت و در تكيه لسان الارض در اصفهان به خاك سپرده شد.

(ح 1358 -1278 ش)، عالم، اديب، استاد دانشگاه، مورخ، مصحح، مترجم و شاعر، متخلص به سنا. پدرش، ابوالقاسم متخلص به طرب، از ادبا و شعرا و خوشنويسان بود. وى در كوى پاقلعه اصفهان به دنيا آمد. ابتدا نزد والدين خود و سپس در مدرسه ى حقايق و مدرسه ى قدسيه به فراگيرى مقدمات پرداخت. وى همچنين خط نسخ و ثلث را نزد پدر و ميرزا حسن قدسى و ملا محمدتقى كاتب فراگرفت. او ادبيات عرب، سطوح فقه و كلام و رجال را نزد شيخ على يزدى و سيد محمدكاظم كروندى اصفهانى و ملا عبدالكريم گزى و ميرزا احمد اصفهانى و ميرزا محمدصادق خاتون آبادى فراگرفت. او مدت هجده سال از محضر شيخ محمد خراسانى بهره برد و از «شرح شمسيه» تا «شرح هدايه» ملا صدرا و «شرح منظومه» و «اشارات» را نزد وى خواند. همايى قسمتى از فنون هيئت و رياضى جديد و فن اسطرلاب و فن استخراج تقويم را از زيجهاى قديم، خدمت ميرزا سيد على جناب گذراند. از ديگر استادان جلال الدين همايى: در فلسفه شيخ اسداللَّه حكيم قمشه اى متخلص به ديوانه، در معقول و رياضيات ملا عبدالجواد آدينه اى، در

طب شيخ محمد حكيم و ميرزا ابوالقاسم ناصر حكمت احمدآبادى و در حكمت و نجوم آيت اللَّه حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى را مى توان نام برد. وى از آيت اللَّه شيخ مرتضى آشتيانى اجازه ى روايت و از شيخ محمدحسين فشاركى اجازه ى اجتهاد و روايت و از سيد محمد نجف آبادى مدرس و آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالحسن سيد العراقين خاتون آبادى پاقلعه اى اجازه ى اجتهاد دريافت كرد. او در مدارس قديم تدريس مى كرد و از حدود 1300 ش براى تدريس به مدرسه ى صارميه اصفهان رفت. شيخ عباس اديب حبيب آبادى و سيد حسن مدرس بيدآبادى و شيخ محمود شريعت ريزى از شاگردانش بودند. همايى در حدود 1307 ش وارد خدمت معارف شد و در مدارس متوسطه ى تبريز، دارالفنون، شرف مظفرى، دبيرستان نظام، دانشكده ى حقوق و دانشكده ى ادبيات به تدريس پرداخت. از آثار وى: «تاريخ ادبيات ايران» از قديمى ترين عصر تاريخى تا عصر حاضر؛ «غزالى نامه»؛ شرح حال امام محمد غزالى؛ «اسرار و آثار واقعه ى كربلا»؛ «تاريخ علوم اسلامى»؛ «خيامى نامه»؛ «فنون بلاغت و صناعات ادبى»؛ «مولوى نامه»؛ «تصوف در اسلام»؛ «شعوبيه»؛ «تاريخ اصفهان»؛ شرح «مثنوى معنوى» مولوى؛ «ديوان» شعر كه با نام «ديوان سنا» به چاپ رسيده است؛ تصحيح كتابهاى «التفهيم لأوائل صناعة التنجيم» ابوريحان بيرونى، «مصباح الهدايه و مفتاح الكفاية» عزالدين محمود كاشانى، «منتخب اخلاق ناصرى» خواجه نصيرالدين طوسى؛ مقدمه ى كتابهاى مثنوى «ولدنامه»، «تاريخ حبيب السير فى اخبار افراد بشر»، خواند مير، «ديوان» شكيب اصفهانى؛ اهتمام در انتشار «ديوان» عثمان مختارى.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينده (س 6، ش 7 و 8، ص 624 -616)، از نيما تا روزگار ما (166 -160)، تاريخ اصفهان (سيزده- چهل و سه)، تذكره ى شعراى معاصر اصفهان

(250 -247)، چهره هاى آشنا (667 -665)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (208 -195/ 3)، الذريعه (51/ 16 ،472/ 9 ،230/ 3)، زندگينامه و خدمات علمى و فرهنگى مرحوم جلال الدين همايى، سخنوران نامى معاصر (1812 -1807/ 3)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3375 ،3280 ،3250 ،3139 ،3093 ،3084 ،3059 ،3027 ،2691 ،2385 -2384 ،2369 ،2368 ،2367 ،2366 ،2256/ 2 ،1593 ،1555 ،1553 ،1549 ،1496 ،1423 ،1422 ،1350 ،936 ،662 ،489 ،240 ،140/ 1)، كيهان فرهنگى (س 1، ش 4، ص 39 -38)، مؤلفين كتب چاپى (372 -370/ 2)، همايى نامه.

همداني، ابوالحسن محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(521 -463 ق)، عالم و مورخ. ملقب به فرضى. اصل وى از همدان بود، پدرش در بغداد سكنى گزيد و او در آن ديار نشو و نما يافت. وى مردى فاضل و نويسنده اى بليغ بود و به تاريخ و اخبار دولتها و پادشاهان و حوادث زمان آشنايى كامل داشت. ابن نجار گويد كه فن تاريخ نويسى به او ختم گرديده است. از ابوحسين احمد بن محمد بن نقور و ابوالفوارس طراد زينبى و ديگران حديث شنيد. ابوالقاسم ابن عساكر از او روايت كرده است. وى سرانجام در بغداد از دنيا رفت و كنار پدرش، در مقبره ى ابوالعباس ابن سريج، دفن گرديد. از آثارش: ذيلى بر «تاريخ طبرى»؛ ذيلى بر «تاريخ ابوشجاع روذ راورى وزير»؛ «عنوان السير فى محاسن البدو والحضر»؛ «اخبار الوزراء»؛ «طبقات الفقهاء»؛ «اخبار دولت سلطان محمد و محمود»؛ «امراء الحج»، از زمان حضرت رسول اكرم (ص) تا روزگار مؤلف؛ «فرائد التاجى»، در شرح «فرايض السراجى»؛ «المعارف المتاخرة»، در تاريخ.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (128 -127/ 7)، بزرگان و سخن سرايان همدان (174 ،172/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى

(136 -135/ 6)، الكامل (325/ 8)، كشف الظنون (1175 ،1105 ،298 ،30)، لغت نامه (ذيل/ همدانى)، المنتظم (227/ 10)، الوافى بالوفيات (38 -37/ 4)، هديةالعارفين (85/ 2).

همدم سمناني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مورخ، شاعر. وى در خدمت شاهزاده محمد ولى ميرزا (وف 1244 ش)، والى سمنان و خراسان بود و منصب صندوق دارى و وقايع نگارى داشت. وى كتاب تاريخى به نام «بدايع الوقايع» در خصوص دولت قاجار و وقايع خاصه ى شاهزاده محمد ولى ميرزا نوشت. از ديگر آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقةالشعراء (2104 -2103/ 3)، الذريعه (1301/ 9)، سفينةالمحمود (588 -587/ 2)، گلزار جاويدان (1756/ 3)، لغت نامه (ذيل/ همدم سمنانى)، مجمع الفصحا (1184/ 6).

يابري محمد، صادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صادق يابري محمد

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/12/12

زندگينامه علمي

اينجانب صادق يابري محمد فرزند محمد بعد از اخذ ديپلم و در سال 60 وارد حوزه علميه قم شدم. دروس مقدماتي را در مدرسه «امام صادق (ع) شاه ابراهيم، نيروگاه (مدرسه مرحوم آقاي خلخالي)» گذراندم؛ آن هم در ايام اوج جنگ و دفاع. آنگاه دروس سطح عاليه را در فيضيه و مدرسه مرحوم آيةالله گلپايگاني و ... با اساتيد چون: «آيه الله بني فضل»، «صالحي مازندراني» و ... و دروس جانبي همچون: رجال، درايه و نهج البلاغه به ترتيب آيات عظام: «سبحاني»، «مرحوم فاضل لنكراني» و علوم قرآن و حديث: مرحوم «آيةالله محمد هادي معرفت» و ... و همچنين دروس خارج حدود 10 سال با آقايان: «آيةالله مكارم شيرازي»، «وحيد خراساني»، «موسوي اردبيلي» و ... گذراندم.

و در همين ايام، ليسانس: (زبان و ادبيات عرب) و فوق ليسانس: (الهيات و معارف اسلامي گرايش علوم قرآن و حديث) را از دانشگاه اخذ كردم. و در همين ايام فعاليت پژوهشي، حديث، علوم قرآن و مقالات و نوشتن كتاب را شروع كردم

كه متاسفانه به علت عدم تمكن مالي نتوانستم آنها را چاپ كنم. همچنين به فعاليت تدريس در مراكز علمي حوزوي و دانشگاهي با اخذ مجوز تدريس در دانشگاه پرداختم و در همين مدت در سال 76 - 75 به آفريقا جهت كارشناسي، تدريس، مديريت و تبليغ ايام مخصوص پرداختم. همچنين به فعاليت به عنوان استاد راهنما و داور در جامعة الصطفي مدرسه عالي فقه و معارف پرداختم.

ياوري سرتختي، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد ياوري سرتختي

محل تولد : كامياران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/9/20

زندگينامه علمي

اينجانب در آذرماه سال 1354 در خانواده اي مذهبي از استان كرمانشاه به دنيا آمده و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و راهنمايي، در آشنايي با حوزه علميه و راهنمايي و مشورت هاي پدر و مادر، معلمان و روحانيون اعزامي از قم علاقمند به تحصيل در حوزه علميه شدم. در سال 1370 در حوزه علميه همدان «مدرسه آخوند ملاعلي» و كرمانشاه «مدرسه امام صادق (ع)» و «مدرسه حاج شهبازخان» از محضر بزرگاني چون «آية الله حاج مجتبي حاج آخوند» و «آية الله نجومي كرمانشاهي» بهره برده و در سال 1379 جهت تكميل سطوح عاليه به حوزه علميه قم مهاجرت و در درس اساتيدي چون: حجت الاسلام «احدي»، «حسيني خراساني» و «ميانجي» حضور يافته و اكنون از وجود آيات عظام: «سبحاني»، «مقتدايي» و «مكارم شيرازي» در دروس خارج فقه و اصول بهره مي برم.

با آغاز ورود به شهر مقدس قم، در جهت بالابردن سطح كمي و كيفي علوم اسلامي و انساني در كنار دروس حوزوي به رشته تاريخ اسلام علاقمند و در مؤسسه آموزشي، پژوهشي امام خميني (ره) به

تحصيل در مقطع كارشناسي پرداختم. با فراغت از تحصيل در سال 1382 - 1383 با توجه به نياز فرهنگي و علمي دانشگاهها به مدت 2 سال با سمت «معاونت نهاد نمايندگي رهبري» و «مدرس دروس معارف اسلامي در دانشگاه شهركرد» به فعاليت مشغول بودم. اما پس از شركت در آزمون كارشناسي ارشد در رشته (تاريخ تشيع) در همان مركز، به قم مراجعت و در اين مدت علاوه بر تلاش علمي و تأليف چندين مقاله علمي، تخصصي و ترويجي در نشريات مختلف، به امر مقدس تبليغ در دانشگاههاي سراس كشور نيز مي پردازم.

يحياي سيفي قزويني، علاءالدين امير يحيي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(962/ 960 -885 ق)، مورخ، نويسنده و شاعر. مشهور به يحياى معصوم. از سادات محتشم قزوين و از پيشوايان اهل تسنن و از رجال دربار صفويه بود. وى از علوم عقلى و نقلى بهره مند و در تاريخ نگارى ماهر بود. او و خاندانش به علت تعصب در تسنن، نزد شاه طهماسب محبوبيتى نداشتند و به همين دليل نيز مير يحيى اموالش را از دست داد و در زندان اصفهان درگذشت. صاحبان «الذريعه» و «صبح گلشن» سال مرگ وى را 901 ق ذكر كرده اند. از آثار وى: «لب التواريخ»، در تاريخ عمومى، به نام بهرام ميرزا، فرزند شاه اسماعيل و مشتمل بر چهار قسمت: 1- در بيان هدايت معصومين (ع) 2- در ذكر پادشاهان قبل از اسلام 3- در ذكر جمعى از حاكمان بعد از اسلام 4- در ذكر پادشاهان خاندان صفويه؛ «مختصرالتواريخ»، تكميل كننده «لب التواريخ» و به نام شاه طهماسب. در «لغت نامه» دو كتاب به نام «شرح كبير» و «شرح صغير» به او نسبت داده شده و آمده كه دومى را در 775

ق به پايان رسانيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1639 -1634/ 5)، تاريخ نظم و نثر (823 ،433 ،354)، الذريعه (285/ 18 ،1310/ 9)، صبح گلشن (613)، عالم آراى عباسى (54 ،27/ 1)، فرهنگ سخنوران (1012)، كاروان هند (1160 -1159/ 2)، كشف الظنون (1547)، لغت نامه (ذيل/ يحيى)، مينودر (878 -877/ 2)، هفت اقليم (177 -176/ 3).

يزدي غياث الدين،علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم و نهم ق)، نويسنده و مورخ. وى مؤلف «روزنامه غزوات هندوستان» است. در سفرى كه در 801 ق به همراه تيمور به هندوستان رفته، اين كتاب را در تاريخ آن سفر نوشته كه در پطروگراد به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (250)، الذريعه (270 / 11)، مؤلفين كتب چاپى (164 / 4).

يزدي، معين الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ف. 789 ه.ق) مؤلف كتاب «مواهب الهى» كه تاريخى است درباره خاندان مظفرى از آغاز تا هنگام جنگ شاه شجاع و برادرش شاه محمود كه به سال 757 ه.ق اتفاق افتاده است. معين الدين در شيراز مجلس درس داشته و گاه ممدوح وى شاه شجاع در مجلس درس وى حاضر مى شده. وى مدتى در كرمان به مدرسى يكى از مدارس مشغول بود.

حاج معين الدين يزدى از دانشمندان روزگار محمدمظفر بوده و در سال 757 تاريخ آل مظفر را نوشته و به مواهب الهى موسوم ساخته و نيز كتابى به نام حدائق الحقايق در تفسير سوره يوسف دارد.

وى بنابر نقل جامع مفيدى اعلم علماء وافقه فقهاى زمان خود بوده و به تدريس علوم عقلى و نقلى اشتغال داشته است و در سال 780 ق وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

يشيل كايا، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي رضا يشيل كايا

محل تولد : تركيه- استانبول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

عليرضا يشل كايا 172 در تركيه به دنيا آمدم در منطقه توزلجا دوران دورسي ابتدائي را تمام كردم در تاريخ 1984 به استانبول رفتم در استانبول تحصيل را در رشته تخصوصي ماكينا و تكنولوژي ادامه تحصيل دادم مايثق وقالب گيري يعني علوم مادر تكنولوژي را ياد گرفتم هم درس خواننده ام به مدرسه رفتم در كنار اين درس به ورزش علاقه مند شدم به عنوان كاراته به قول مشهور دان 2 رسيده ام در تركيه 64 كيلوگرم مسابقه داده و نفر دوم شدم ولي با توجه به اين كه خانواده ام استانبول نبودند بنده الحمدلله در كنار مسجد زينبيه زندگي مي كردم به مسجد زينبيه رفت

و آمدم مي كردم كه اهل نماز بودم و يك جوان مومن و خدا شناسي بودم حركتهاي انقلاب اسلامي را از نزديك دنبال ميكردم بعد از يك مدتي به سربازي رفتم سربازي در تركيه 18 ماه بوده ولي الحمدلله سربازي سه ماه كمتر شده بنده يك ماه را هم مرخصي استفاده نكرده بودم كه روي هم رفته 4 ماه كمتر شده و زودتر انجام وظيفه را تمام كردم بعد از 4 ماه در سال 1373 به تاريخ ايران به ايران آمدم الان كه تاريخ 25/1/1386 است در ايران هستم الان در مدرسه مباركه شهابيه زبان فارسي را گذراندم بعد در مدرسه مباركه مومنيه رفتم بعد از آن به مدرسه مباركه امام خميني ره بعد از آن به مدرسه نجفي مرعشي و بعد از آن به مدرسه مباركه حجتيه رفتم در مدرسه مباركه مومنيه از اساتيد چون آقاي قمي كه الان در دفتر رهبري هستند و آقايان صدريان ، اميني ، تهراني ، مظفري ، ذاري، ذاكري ، ايرام فر ، احمدي ، محامي كه مدير مدرسه مباركه حجتيه هستند و آقاي محسن قرائتي دو ماه از محضرشان استفاده كردم از محضر آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله بروجردي و اساتيد ديگر سه سال درس خارج استفاده نمودم و پايان نامه نوشتم به عنوان ترجمه وتحقيق بلاغت قبول شدم واز بيست ، 18 گرفتم آن را به صورت كتاب چاپ كرده ام الان بعضي از نواقص برنامه مركز را دارم به اتمام ميرسانم و 4 امتحان ديگر مانده كه مشغول تمام كردن آنها هستم كه بعد از آنها به دكترا راه مي يابم و مشغول

دكترا ميشوم فلسفه و منطق و تفسير و اصول و ادبيات را خوانده ام الان در اينترنت مشغول سخنراني هاي به زبان تركي استانبولي و زبان فارسي و عربي به حد توان صحبت كرديم و مشغول تبليغ هستيم و عاشق فلسفه منطق و تفسير اخلاق و تاريخ دوست دارم درباره بچه كتاب ترجمه كردم آماده چاپ هست . پايان نامه ام به عنوان كتاب شده مقاله هايم در مجله در آلمان به چاپ رسيده انشاء الله بيست روز ديگر آن مجله را به خدمتتان مياورم و در مورد اذان و اقامه مقاله هست ترجمه آماده چاپ هست.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109